1 00:00:00,000 --> 00:00:05,150 2 00:00:06,640 --> 00:00:09,980 ‫مدرسه‌ی عمومی: مؤسسه‌ای که آداب‌ و رسوم و انضباط رو گرامی می‌داره. 3 00:00:11,520 --> 00:00:15,250 ‫سیستم بیگاری: یه رابطه‌ی «برادرانه» که فقط اینجا برقراره. 4 00:00:16,820 --> 00:00:20,730 ‫مدیر مدرسه: یه مسئول تام‌الاختیار که هرگز خودشو نشون نمی‌ده. 5 00:00:21,690 --> 00:00:26,910 ‫ارشدها: چهار پسری که حرف اول رو در چهار خوابگاه خصوصی ستیزه‌جو می‌زنن. 6 00:00:28,720 --> 00:00:34,460 ‫خسته از مقررات منحصربه‌فرد وِستون، ‫تحقیقاتم هیچ پیشرفتی نداشته. 7 00:00:34,790 --> 00:00:42,300 ‫برای رسیدن به آزادی توی این باغ محصور، یه تصمیم بی‌رحمانه می‌گیرم. 8 00:02:17,670 --> 00:02:24,120 ‫مدیر خوابگاه، مدرسیه که ساکن یه خوابگاه خصوصیه تا دانش‌آموزان رو راهنمایی کنه. 9 00:02:24,370 --> 00:02:26,810 ‫عصر بخیر، استاد میکائلیس. 10 00:02:26,810 --> 00:02:28,800 ‫سلام، عصر بخیر. 11 00:02:29,260 --> 00:02:34,750 ‫هریک از چهار خوابگاه کالج وستون، کارکنان محدودی دارن. 12 00:02:34,980 --> 00:02:36,840 ‫بانویی که به امور داخلی رسیدگی می‌کنه. 13 00:02:37,160 --> 00:02:38,920 ‫آشپزی که غذا درست می‌کنه. 14 00:02:38,920 --> 00:02:41,390 ‫پیشخدمتی که غذا و نوشیدنی سرو می‌کنه. 15 00:02:41,730 --> 00:02:45,930 ‫اما میون اون‌ها مدیر خوابگاه تنها کسیه که تدریس هم می‌کنه. 16 00:02:46,600 --> 00:02:49,600 ‫هر روز صبح، با پسرها به ساختمان آموزشی می‌ره، 17 00:02:49,600 --> 00:02:51,880 ‫و دروسی که در اون‌ها تخصص داره رو آموزش می‌ده. 18 00:02:52,340 --> 00:02:54,610 ‫عصرهنگام، با پسرها به خوابگاه برمی‌گرده، 19 00:02:54,610 --> 00:02:57,390 ‫و طی ساعات خاموشی، اگر کسی از بچه‌ها ‫سؤالی داشت، توی درس‌هاش کمکش می‌کنه. 20 00:02:57,820 --> 00:03:02,560 ‫به عبارت دیگه، مدیر خوابگاه بیشتر روزش رو به دانش‌آموزان اختصاص می‌ده. 21 00:03:02,560 --> 00:03:04,520 ‫کار دشواریه. 22 00:03:05,580 --> 00:03:06,990 ‫با این‌حال... 23 00:03:07,230 --> 00:03:09,000 ‫...ارباب جوان ما رو باش. 24 00:03:09,460 --> 00:03:11,690 ‫قفسه‌ی کتاب‌های کلیتون رو مرتب کن! 25 00:03:11,690 --> 00:03:14,190 ‫یه دکمه‌ی کت کلیتون افتاده، بدوزش! 26 00:03:14,190 --> 00:03:17,630 ‫امروز یه پودینگ با شیره‌ی طلایی برای چایِ کلیتون بیار! 27 00:03:17,630 --> 00:03:19,340 ‫و همین‌طور برای من. 28 00:03:21,740 --> 00:03:26,200 ‫بی‌چون‌وچرا هر درخواستی رو قبول می‌کنه، ‫چون می‌دونه این منم که قراره انجام‌شون بدم. 29 00:03:29,600 --> 00:03:30,850 ‫محض اطلاع... 30 00:03:30,850 --> 00:03:32,600 ‫من همینجوری‌شم... 31 00:03:32,920 --> 00:03:34,260 ‫به‌اندازه‌ی کافی کار روی سرم ریخته. 32 00:03:38,200 --> 00:03:39,970 ‫باید کافی باشه. 33 00:03:41,080 --> 00:03:45,070 ‫خب... وقتِ کلاسم با سال‌اولی‌هاست. 34 00:03:45,740 --> 00:03:49,230 ‫آه، وقت سر خاروندن ندارم. 35 00:03:52,020 --> 00:03:55,880 با ‫این‌همه پادویی کردن باید خیلی سرت شلوغ باشه، فنتوم‌هایو. 36 00:03:56,230 --> 00:04:01,340 ‫من کل ساعات بیگاری صبگاهی رو صرف دوختن فقط یه دکمه می‌کنم. 37 00:04:01,620 --> 00:04:05,110 ‫کلیتون سنپای از این‌که تو هنوز یه ارباب نداری سوءاستفاده می‌کنه و... 38 00:04:05,110 --> 00:04:07,760 ‫کلی کار می‌ریزه روی سرت. 39 00:04:07,760 --> 00:04:12,480 ‫طوری نیست. من یه شگرد برای سه‌سوته راست‌وریس کردن کارها بلدم. 40 00:04:12,480 --> 00:04:15,770 ‫هــــه؟! کاش یه‌روز به منم یاد بدی! 41 00:04:16,110 --> 00:04:18,620 ‫اعجوبه‌ای هستیا برای خودت. 42 00:04:18,620 --> 00:04:21,650 ‫توی اون آزمون هم نمرات بالایی گرفتی، مگه نه؟ 43 00:04:21,650 --> 00:04:24,070 ‫سؤالات صرفاً از جاهایی بود که خونده بودم. 44 00:04:24,070 --> 00:04:29,160 ‫ظاهراً، همه‌ی سال‌بالایی‌ها راجع‌به این حرف می‌زنن که نوچه‌ی کی می‌شی. 45 00:04:29,380 --> 00:04:32,390 ‫ممکنه همین زودی‌ها یه‌نفر بهت پیشنهاد بده! 46 00:04:34,730 --> 00:04:37,960 ‫شخصاً، فکر می‌کنم قراره کلیتون باشه. 47 00:04:38,970 --> 00:04:41,420 ‫اگه این‌طور باشه، مایه‌ی افتخاره. 48 00:04:41,420 --> 00:04:44,380 ‫بچه‌ها، وقتشه شروع کنیم. 49 00:04:45,720 --> 00:04:51,620 ‫بهتره که باشه. من هرطور شده، نوچه‌ی کلیتون می‌شم. 50 00:05:03,070 --> 00:05:06,280 ‫ردموند سنپای، یه فنجون چای دیگه میل می‌کنید؟ 51 00:05:06,900 --> 00:05:09,100 ‫آره، روت رو زمین نمی‌ندازم. 52 00:05:11,260 --> 00:05:14,290 ‫چای‌های تو همیشه طعم بی‌نظیری دارن، موریس. 53 00:05:15,360 --> 00:05:16,930 ‫خیلی ممنونم. 54 00:05:17,370 --> 00:05:22,590 ‫شنیدم، دانش‌آموز جدید کارش خیلی درسته. 55 00:05:22,840 --> 00:05:26,680 ‫اوه، کیوتی‌پای کوچولوی لارنس رو می‌گی؟ 56 00:05:26,680 --> 00:05:28,610 ‫درموردش کنجکاوم. 57 00:05:28,940 --> 00:05:31,190 ‫دیگران رو با اسم کوچیکشون صدا نزن. 58 00:05:31,810 --> 00:05:33,310 ‫برخلاف مقرراته. 59 00:05:34,890 --> 00:05:36,940 ‫عجب آدم عصاقورت‌داده‌ای هستی،‌ بلوور. 60 00:05:36,940 --> 00:05:40,400 ‫فقط ارشدها می‌تونن از آلاچیق قو استفاده کنن. 61 00:05:40,400 --> 00:05:42,650 ‫قرار نیست کسی صدامونو بشنوه و بازخواست‌مون کنه. 62 00:05:42,920 --> 00:05:46,500 ‫کلیتون، نظرت درمورد پسر تازه‌وارد چیه؟ 63 00:05:48,120 --> 00:05:49,940 ‫خیلی بااستعداده. 64 00:05:49,940 --> 00:05:52,490 ‫کارهاشو همیشه فوری و بی‌کم‌وکاست انجام می‌ده. 65 00:05:52,790 --> 00:05:59,790 ‫مهم‌تر از همه، کسی ندونه فکر می‌کنه چای‌هاشو یه آشپز فرانسوی زبده درست می‌کنه. 66 00:06:00,020 --> 00:06:04,750 مگه اون یه ارل نیست؟ 67 00:06:00,020 --> 00:06:04,750 ‫ چرا باید همچین کاری از دستش بربیاد؟ 68 00:06:04,750 --> 00:06:07,390 ‫خودش که می‌گه سرگرمی‌شه. 69 00:06:08,080 --> 00:06:10,670 ‫بیشتر مثل یه خدمتکار می‌مونه تا یه ارل. 70 00:06:10,980 --> 00:06:13,770 ‫هوم. یه عجیب‌الخلقه. 71 00:06:15,110 --> 00:06:19,350 ‫احتمالاً برای همین بوده که اومده خوابگاه من. 72 00:06:19,880 --> 00:06:20,650 ‫چی؟ 73 00:06:21,120 --> 00:06:25,180 ‫اون روز، ساعت بیگاری، اومد به خوابگاهم. 74 00:06:25,180 --> 00:06:26,270 ‫تک‌وتنها. 75 00:06:27,190 --> 00:06:31,690 ‫مطمئنی خودش بود؟ بعید می‌دونم کسی با اون حجم کاری، ‫وقت کنه این دور و برا ول بگرده. 76 00:06:32,400 --> 00:06:36,040 ‫یه چشم‌بند زده بود، برای همین به‌نظرم خودش بود. 77 00:06:36,040 --> 00:06:39,900 ‫چه دلیلی داره به خوابگاه گرگ بنفش سر بزنه؟ 78 00:06:41,470 --> 00:06:45,000 ‫اگه انقدر بااستعداده، کاش می‌شد بیاد خوابگاه من. 79 00:06:45,380 --> 00:06:47,610 ‫مسلماً از موقعیت اجتماعی خوبی برخورداره! 80 00:06:48,010 --> 00:06:51,550 ‫به‌هرحال، هر پسری به سن‌وسال اون ارباب یه ملک ارل شناخته‌شده نیست. 81 00:06:51,550 --> 00:06:52,550 ‫هـــــه؟ 82 00:06:52,860 --> 00:06:53,580 ‫چیه؟ 83 00:06:53,910 --> 00:06:57,270 ‫اجازه دارم حرف بزنم، گرین‌هیل سنپای؟ 84 00:06:57,270 --> 00:06:59,730 ‫صداتو نمی‌شنوم! بلندتر بگو! 85 00:06:59,730 --> 00:07:02,790 ‫چشم! لطفاً اجازه می‌دین حرف بزنم؟! 86 00:07:02,790 --> 00:07:06,070 ‫خیلی‌خب، ادوارد میدفورد! اجازه صادر شد! 87 00:07:06,310 --> 00:07:07,850 ‫خیلی ممنونم! 88 00:07:08,730 --> 00:07:15,960 ‫اون پسر تازه‌واردی که درموردش حرف می‌زدین... ‫احیاناً اسمش شیل فنتوم‌هایو نیست؟ 89 00:07:16,360 --> 00:07:18,250 ‫چی، می‌شناسیش؟ 90 00:07:18,250 --> 00:07:24,580 ‫بله. بچه‌ی فامیل‌مونه، ‫و نامزدِ لیزی‌ـــ یعنی، خواهرمه. 91 00:07:25,200 --> 00:07:29,060 ‫اصلاً فکرشو نمی‌کردم اینجا توی وستون باشه... 92 00:07:29,590 --> 00:07:35,420 ‫خب، همه‌ی پسربچه‌های مایه‌دار انگلستان ‫سر از اینجا درمیارن. جای تعجب نداره. 93 00:07:36,250 --> 00:07:40,170 ‫وقتی‌که کامپانیا غرق شد، اون همراه من بود. 94 00:07:40,170 --> 00:07:43,900 ‫هــــه. اون کشتی مسافربری مجلل؟ 95 00:07:43,900 --> 00:07:47,530 ‫خیلی دلم می‌خواد صداش کنم بیاد اینجا و ماجرا رو برامون تعریف کنه! 96 00:07:47,530 --> 00:07:48,110 چی؟ 97 00:07:48,110 --> 00:07:52,820 ‫افراد زیادی طی اون سانحه کشته شدن، ردموند. بی‌شعوری هم حدی داره. 98 00:07:53,040 --> 00:07:57,660 ‫من فقط می‌خوام صحبت‌های کیوتی رو درمورد سفرهاش بشنوم. 99 00:07:57,660 --> 00:08:01,370 ‫خسته شدم از بس هر روز این قیافه‌های بی‌ریخت رو دیدم. 100 00:08:01,780 --> 00:08:06,340 ‫تازه مگه شماها هم درمورد چای و کیک‌های معروفش کنجکاو نیستین؟ 101 00:08:06,340 --> 00:08:10,590 ‫من راجع‌بهش نشنیده بودم. ولی به‌نظر آدم جالبی میاد. 102 00:08:10,590 --> 00:08:18,310 ‫آه، ولی شاید اگه از یه پسر تازه‌وارد دعوت کنیم ‫با یه گروه سال‌بالایی ملاقات کنه، دست‌وپاشو گم کنه. 103 00:08:18,720 --> 00:08:20,450 ‫به‌نظرم فکر خوبیه. 104 00:08:20,450 --> 00:08:25,690 ‫از اونجایی که بچه‌ی فامیل‌مونه، همیشه سعی دارم برخورد تندی باهاش داشته باشم. اما... 105 00:08:26,640 --> 00:08:32,000 ‫توی این سن‌وسال، به‌عنوان جانشین پدرش، عملکرد ‫خوبی از خودش نشون داده. من براش به‌عنوان یه مرد احترام قائلم. 106 00:08:32,950 --> 00:08:36,730 ‫توصیه‌ای از یه منبع معتبر. به‌نظرم درست می‌گه. 107 00:08:36,730 --> 00:08:38,280 ‫گرین‌هیل سنپای. 108 00:08:39,090 --> 00:08:40,720 ‫تو چی، وایولت؟ 109 00:08:40,720 --> 00:08:43,310 ‫به‌نظر جالب میاد. منم موافقم. 110 00:08:44,250 --> 00:08:47,710 ‫پس، قطعی شد! مشکلی که نداری، نه، لارنس؟ 111 00:08:48,050 --> 00:08:51,960 ‫به‌شرطی قبول می‌کنم که دیگه منو با اسم کوچیکم صدا نکنی. 112 00:08:52,200 --> 00:08:54,250 ‫خب، کِی باید ازش بخوایم بیاد اینجا؟ 113 00:08:54,250 --> 00:08:56,110 ‫فردا چطوره؟ 114 00:08:56,110 --> 00:08:58,460 ‫پس شد فردا ساعت دو. 115 00:08:58,460 --> 00:09:03,860 ‫در اون صورت، من می‌رم بلافاصله بهش خبر می‌دم! ‫تا تنور داغه باید نون رو چسبوند. 116 00:09:04,640 --> 00:09:06,650 ‫فردا ساعت دو. 117 00:09:07,600 --> 00:09:09,900 ‫فـ‌ ـ فـ ـ فـ ـ فنتوم‌هایو! 118 00:09:10,220 --> 00:09:12,480 ‫کول سنپای صدات می‌کنه! 119 00:09:13,440 --> 00:09:15,490 ‫این اولین‌بار بود که باهام حرف زد! 120 00:09:15,490 --> 00:09:17,700 ‫ها؟ اون دیگه کیه؟ 121 00:09:18,260 --> 00:09:23,540 ‫نوچه‌ی ارشد خوابگاه روباه سرخ، موریس کول سنپای! 122 00:09:23,540 --> 00:09:24,760 ‫نمی‌دونستی؟! 123 00:09:24,760 --> 00:09:27,110 ‫اون خوشگل‌ترین پسر وستونه! 124 00:09:27,110 --> 00:09:29,880 ‫نه، تاحالا ندیدمش... 125 00:09:36,480 --> 00:09:38,590 ‫تو فنتوم‌هایوی؟ 126 00:09:39,050 --> 00:09:43,860 ‫از آشناییت خوش‌وقتم. من موریس کول، نوچه‌ی ارشد ردموندم. 127 00:09:44,520 --> 00:09:46,490 ‫شیل فنتوم‌هایو هستم. 128 00:09:50,190 --> 00:09:53,440 ‫چیزه، باهام کاری داشتین؟ 129 00:09:53,440 --> 00:09:55,530 ‫آه، راستی! 130 00:09:55,870 --> 00:10:01,720 ‫ارشدها و نوچه‌هاشون اغلب به‌طور خصوصی توی آلاچیق قو دور هم جمع می‌شن. 131 00:10:01,720 --> 00:10:05,330 ‫امروز، همه داشتن درمورد دانش‌آموز تازه‌وارد بااستعداد حرف می‌زدن. 132 00:10:05,330 --> 00:10:06,320 ‫که اینطور. 133 00:10:06,670 --> 00:10:10,680 ‫سال‌بالایی‌ها تصمیم گرفتن که می‌خوان باهات صحبت کنن. 134 00:10:11,450 --> 00:10:15,960 ‫پس، فردا میای آلاچیق قو، فنتوم‌هایو؟ 135 00:10:17,220 --> 00:10:20,790 ‫این فرصت خوبی برای نزدیک شدن به P4ـه! 136 00:10:21,140 --> 00:10:23,230 ‫البته! خوشحال می‌شم! 137 00:10:23,930 --> 00:10:26,500 ‫جدی؟ خداروشکر! 138 00:10:27,520 --> 00:10:29,700 ‫پس، ساعت چهار... 139 00:10:29,700 --> 00:10:31,300 ‫توی آلاچیق قو منتظرتیم. 140 00:10:32,170 --> 00:10:33,480 ‫بعداً می‌بینمت! 141 00:10:41,290 --> 00:10:43,370 ‫ایول بابا، فنتوم‌هایو! 142 00:10:43,370 --> 00:10:46,500 ‫فقط P4 می‌تونن از آلاچیق قو استفاده کنن! 143 00:10:43,710 --> 00:10:46,850 ‫کاش منم می‌تونستم همراهت بیام! 144 00:10:44,060 --> 00:10:46,240 ‫تحت‌تأثیر قرار گرفتم! 145 00:10:46,500 --> 00:10:48,410 ‫سیر تا پیازشو بعداً برامون تعریف کن! 146 00:10:46,850 --> 00:10:48,410 ‫بیا دوست بشیم! 147 00:10:50,060 --> 00:10:55,140 ‫این باید «از ابتدا» ترجمه بشه، نه «از شروع.» 148 00:10:56,090 --> 00:10:59,130 ‫اشتباه رایجیه، پس حواست باشه. 149 00:10:59,450 --> 00:11:01,590 ‫برای بقیه‌ش مشکلی نداری؟ 150 00:11:01,810 --> 00:11:06,470 ‫خیر! شما مطالب رو خیلی‌خوب توضیح می‌دین، استاد میکائلیس. 151 00:11:07,100 --> 00:11:08,660 ‫خیلی ممنونم. 152 00:11:09,020 --> 00:11:11,060 ‫شب بخیر، استاد. 153 00:11:11,480 --> 00:11:13,630 ‫بله، شب بخیر. 154 00:11:17,640 --> 00:11:22,870 ‫استاد میکائلیس، من توی یه درس ‫به مشکل خوردم. می‌شه کمکم کنین؟ 155 00:11:23,800 --> 00:11:24,770 ‫بیا داخل. 156 00:11:28,890 --> 00:11:34,000 ‫مثل اینکه خیلی طرفدار داری، استاد میکائلیس. 157 00:11:34,210 --> 00:11:40,160 ‫بله. همه از من به‌عنوان مدرس مهربونی که ‫توضیحاتش شفافن، تعریف می‌کنن. 158 00:11:40,840 --> 00:11:41,660 ‫هاه! 159 00:11:42,050 --> 00:11:47,000 ‫دلم می‌خواد بهشون بگم روش‌های تدریس تو واقعاً چه‌ شکلی‌ان. 160 00:11:48,330 --> 00:11:51,860 ‫فردا ساعت چهار به یکی از دورهمی‌های ‌P4 دعوت شدم. 161 00:11:52,540 --> 00:11:54,090 ‫اطلاع دارم. 162 00:11:56,210 --> 00:11:58,020 ‫این فرصت نادریه. 163 00:11:58,640 --> 00:12:02,820 ‫باید کاری کنیم که هرطور شده P4 و ‫پاچه‌خوارهاشون ازم خوششون بیاد. 164 00:12:04,410 --> 00:12:07,330 ‫گمونم اولین دستور کار اینه که با چای ازشون پذیرایی کنم. 165 00:12:07,550 --> 00:12:09,180 ‫درست می‌فرمائید. 166 00:12:09,500 --> 00:12:12,810 ‫چرا باید به بچه جماعت چای تعارف کنم؟ 167 00:12:13,210 --> 00:12:15,330 ‫بهای ناچیزیه، این‌طور فکر نمی‌کنید؟ 168 00:12:15,680 --> 00:12:18,460 ‫لازم نیست حتی بهشون رشوه درقالب چای و شیرینی تعارف کنین. 169 00:12:18,460 --> 00:12:21,770 ‫می‌تونین با شیرینی‌های واقعی نظرشونو جلب کنید. 170 00:12:23,530 --> 00:12:29,600 ‫هرچند، من فردا ساعت چهار باید بازیکنان کریکت رو نظاره کنم. 171 00:12:33,180 --> 00:12:37,560 ‫برای کتک‌کاری که دعوتم نکردن. تنهایی از پسش برمیام. 172 00:12:37,560 --> 00:12:39,070 ‫ولی درعوض... 173 00:12:40,100 --> 00:12:42,460 ‫این یه دستوره، سباستین: 174 00:12:42,460 --> 00:12:45,740 ‫برام شیرینی‌هایی که با چای می‌چسبه درست کن که ارشدها رو انگشت به دهن بذاره. 175 00:12:47,300 --> 00:12:49,690 ‫بله، سرورم. 176 00:12:51,620 --> 00:12:55,350 ‫استاد میکائلیس، می‌شه برای یه درس ازتون کمک بگیرم؟ 177 00:12:56,150 --> 00:12:57,110 ‫بیا داخل. 178 00:12:58,170 --> 00:13:01,500 ‫ممنون از آموزش‌هاتون. 179 00:13:01,500 --> 00:13:02,600 ‫وظیفه بود. 180 00:13:03,660 --> 00:13:06,590 ‫خب پس، استاد میکائلیس... 181 00:13:07,050 --> 00:13:09,180 ‫فنتوم‌هایو... 182 00:13:09,890 --> 00:13:11,390 ‫شب بخیر. 183 00:13:17,770 --> 00:13:21,450 ‫دو ساعت دیر کردی! معنیِ این‌کار چیه، فنتوم‌هایو؟! 184 00:13:21,450 --> 00:13:25,030 ‫چی؟ ولی به من که گفت ساعت چهاره... 185 00:13:25,030 --> 00:13:30,990 ‫هــــه؟ ولی من دقیقاً گفتم ساعت دو. 186 00:13:31,720 --> 00:13:34,450 ‫پس اون بازیم داده. 187 00:13:35,150 --> 00:13:38,740 ‫بهونه آوردن توی همچین موقعیتی کار به‌شدت زشتیه، شیل! 188 00:13:38,740 --> 00:13:39,990 ‫ادوارد؟ 189 00:13:40,330 --> 00:13:44,890 ‫می‌دونستم توی وستون درس می‌خونه، ‫ولی نه اینکه نوچه‌ی یه ارشده. 190 00:13:45,470 --> 00:13:49,540 ‫حماقت از من بود که بهت اعتماد داشتم. 191 00:13:50,460 --> 00:13:55,990 ‫تو نه تنها به انتظارات من، بلکه به انتظارات سال‌بالایی‌ها هم خیانت کردی. 192 00:13:56,390 --> 00:13:57,690 ‫گم‌شو! 193 00:14:00,730 --> 00:14:02,930 ‫لعنتی! ازش رودست خوردم! 194 00:14:02,930 --> 00:14:05,530 ‫برای همینه که از حساب کردن روی حرف آدم‌ها بدم میاد! 195 00:14:08,280 --> 00:14:10,180 ‫ای داد بیداد، ارباب جوان. 196 00:14:10,180 --> 00:14:13,880 ‫گویا رقیب‌تون رو چون‌که یه دانش‌آموزه، دست کم گرفتین. 197 00:14:14,860 --> 00:14:17,640 ‫آدم‌ها همیشه به کسایی که ازشون سرترن، حسودی می‌کنن. 198 00:14:18,330 --> 00:14:21,540 ‫این‌طور نیست که تابه‌حال با همچین موردی مواجه نشده باشین. 199 00:14:23,770 --> 00:14:26,460 ‫قضیه رو برای جناب ادوارد تعریف می‌کنین؟ 200 00:14:26,460 --> 00:14:29,760 ‫حرف زدن با آدم‌هایی مثل اون وقت تلف کردنه. 201 00:14:30,690 --> 00:14:33,390 ‫چه از قصد بوده باشه چه نه، قرار رو لغو کردم. 202 00:14:33,610 --> 00:14:37,100 ‫پس، از این موضوع صرف نظر می‌کنین؟ 203 00:14:37,100 --> 00:14:38,250 ‫معلومه که نه. 204 00:14:39,560 --> 00:14:43,520 ‫خودم رو توی دل ارشدها جا می‌کنم. 205 00:14:43,520 --> 00:14:46,480 ‫و کار کول رو هم تلافی می‌کنم. 206 00:14:48,240 --> 00:14:55,610 ‫تو رو از هدر دادن زحماتم پشیمون می‌کنم، موریس کول. 207 00:14:58,170 --> 00:15:04,650 ‫شرط می‌بندم، دروغ گفتن از عادات همیشگی موریس کول ـه. 208 00:15:04,650 --> 00:15:07,180 ‫چرا همچین فکری می‌کنید؟ 209 00:15:07,180 --> 00:15:08,920 ‫دست‌هاشو دیدی؟ 210 00:15:09,150 --> 00:15:09,930 ‫دست‌هاش؟ 211 00:15:10,450 --> 00:15:16,320 ‫دست‌های نوچه‌ها معمولاً به‌خاطر تمام کارهایی ‫که برای سال‌بالایی‌ها می‌کنن، زبره. 212 00:15:16,320 --> 00:15:19,940 ‫ولی دست‌های اون مثل گل لطیفن. 213 00:15:19,940 --> 00:15:20,980 ‫که یعنی... 214 00:15:20,980 --> 00:15:24,270 ‫...مثل شما، از روش‌های مخفیانه استفاده می‌کنه؟ 215 00:15:24,810 --> 00:15:27,190 ‫کسی نگفت براش مثال بیاری. 216 00:15:27,510 --> 00:15:32,910 ‫اما، با توجه به تردید نکردنش و باورپذیر بودن دروغش، 217 00:15:34,070 --> 00:15:35,830 ‫مطمئناً‌ همین‌طوره. 218 00:15:36,180 --> 00:15:40,660 ‫که اینطور، افرادی که از یه قماشن، به‌صورت غریزی همدیگه رو تشخیص می‌دن. 219 00:15:42,120 --> 00:15:46,500 ‫اثبات اشتباه‌بودن حرفش برامون آب خوردنه، 220 00:15:46,500 --> 00:15:48,360 ‫ولی به همین راحتی ولش نمی‌کنم. 221 00:15:49,190 --> 00:15:53,840 ‫سباستین، برو کسای دیگه‌ای رو که درست مثل من گولشون زده، پیدا کن. 222 00:15:53,840 --> 00:15:58,580 ‫و الگوی کارهاش رو به‌دقت بررسی کن. 223 00:15:59,520 --> 00:16:00,890 ‫به روی چشم. 224 00:16:04,670 --> 00:16:08,660 ‫شنیدی؟ قرارش با P4 رو لغو کرده! 225 00:16:07,590 --> 00:16:08,660 ‫نه بابا! 226 00:16:08,660 --> 00:16:10,820 ‫در عجبم که چرا هیچ عواقبی براش نداشته. 227 00:16:11,300 --> 00:16:16,410 ‫مشخصاً ارشدها از اون‌چه که فکر می‌کردم، نفوذ بیشتری دارن. 228 00:16:16,890 --> 00:16:21,010 ‫پیدا کردن شاهدی که به‌نفع من شهادت بده، کار سختیه. 229 00:16:26,090 --> 00:16:27,520 ‫کول سنپای! 230 00:16:27,920 --> 00:16:30,880 ‫ما آماده‌ش کردیم. 231 00:16:30,880 --> 00:16:34,340 ‫ممنون! کمک بزرگی کردین. 232 00:16:34,790 --> 00:16:39,040 ‫نوچه‌های ارشدها سرشون واقعاً شلوغه. 233 00:16:39,040 --> 00:16:41,030 ‫ولی این بین خودمون بمونه. 234 00:16:41,030 --> 00:16:42,320 ‫می‌دونیم! 235 00:16:42,320 --> 00:16:45,310 ‫خوشحالیم که می‌تونیم کمکتون کنیم! 236 00:16:45,560 --> 00:16:48,580 ‫منم باید یه نوچه برای خودم انتخاب کنم. 237 00:16:48,580 --> 00:16:51,010 ‫یه پسر باکفایت، مثل یکی از شما دوتا. 238 00:16:52,010 --> 00:16:53,490 ‫فعلاً! 239 00:16:56,190 --> 00:16:57,120 ‫من می‌شم! 240 00:16:57,120 --> 00:16:58,170 ‫نه، من! 241 00:16:58,170 --> 00:16:59,690 ‫مدل موی تو وحشتناکه! 242 00:16:59,690 --> 00:17:00,830 ‫برای تو زیادی لطیفه! 243 00:17:03,950 --> 00:17:04,870 ‫ببخشید مزاحم می‌شم. 244 00:17:05,610 --> 00:17:09,900 ‫ردموند سنپای، اطلاعاتی که خواسته بودین رو جمع کردم. 245 00:17:10,740 --> 00:17:12,210 ‫چه زود. 246 00:17:13,190 --> 00:17:16,480 ‫کارت مثل همیشه منظم و مرتبه. ممنون از زحماتت. 247 00:17:16,480 --> 00:17:17,760 ‫نفرمائید. 248 00:17:17,760 --> 00:17:22,680 ‫آه، راستی! برای چای امروزتون درخواستی دارین؟ 249 00:17:22,990 --> 00:17:24,640 ‫بذار ببینم... 250 00:17:24,950 --> 00:17:28,730 ‫از آخرین‌باری که سوفله گلاسه مارتل لیموت رو خوردم، خیلی‌ وقته می‌گذره. 251 00:17:28,730 --> 00:17:30,290 ‫دلم می‌خواد از اون بخورم. 252 00:17:30,690 --> 00:17:32,170 ‫متوجه شدم! 253 00:17:48,830 --> 00:17:50,670 ‫مثل همیشه، خسته نباشین. 254 00:17:51,360 --> 00:17:54,550 ‫یه دانش‌آموز خوابگاهی که نگهبان استخدام کرده؟ 255 00:17:54,550 --> 00:17:56,940 ‫مگه اینجا کجاست، کاخ باکینگهام؟ 256 00:17:57,950 --> 00:18:02,550 ‫یه سوفله گلاسه مارتل لیمو، همون‌طور که درخواست کردید. 257 00:18:03,430 --> 00:18:06,160 ‫درکنارشم چای اووا آماده کردم. 258 00:18:06,650 --> 00:18:08,390 ‫با شیر می‌چسبه. 259 00:18:08,390 --> 00:18:12,970 ‫باورم نمی‌شه هر روز خدا همچین چیزهای پرزحمتی درست می‌کنی. 260 00:18:13,610 --> 00:18:17,960 ‫ردموند سنپای لایق لذیذترین خوراکی‌هاست. 261 00:18:18,820 --> 00:18:21,300 ‫گرگوری سنپای، شما هم میل دارید؟ 262 00:18:27,390 --> 00:18:29,960 ‫ضربه‌ی خوبی بود، سنپای! 263 00:18:46,330 --> 00:18:49,720 ‫می‌بینم کتاب‌های خیلی تخصصی‌ای می‌خونی. 264 00:18:49,720 --> 00:18:51,180 ‫سال چندمی هستی؟ 265 00:18:54,390 --> 00:18:57,320 ‫سـ ـ سال‌دومی. اسمم هارکورت ـه. 266 00:18:57,320 --> 00:18:59,820 ‫سال‌دومی؟ تحسین‌برانگیزه. 267 00:19:00,090 --> 00:19:04,090 ‫میون همسالانت، افراد انگشت‌شماری می‌تونن ‫«هِگِل» رو به زبان اصلی‌ش یعنی آلمانی بخونن. 268 00:19:04,450 --> 00:19:06,750 ‫باید میون هم‌کلاسی‌هات حسابی محبوب باشی. 269 00:19:07,680 --> 00:19:10,500 ‫ا‌ ـ این‌طور نیست... 270 00:19:10,710 --> 00:19:14,930 ‫من جز مطالعه‌کردن کار دیگه‌ای نمی‌کنم... 271 00:19:14,930 --> 00:19:18,780 ‫به‌نظر ناراحت میای، پسر جان. 272 00:19:20,980 --> 00:19:23,990 ‫اگه می‌خوا درموردش حرف بزنی، من سراپا گوشم. 273 00:19:26,290 --> 00:19:34,540 ‫کول سنپای گفت بهم دعوت‌نامه‌ای برای حضور یافتن در آلاچیق قو ‫داده، ولی من هیچ‌وقت چنین چیزی به دستم نرسید. 274 00:19:34,940 --> 00:19:39,690 ‫ولی بعداً، به هر طریقی بوده، ‫یه دعوت‌نامه روی میزم دیدم... 275 00:19:40,020 --> 00:19:43,410 ‫باور کنید، من دروغ نگفتم! 276 00:19:43,980 --> 00:19:47,120 ‫ولی، همه من رو دروغگو صدا می‌زنن. 277 00:19:48,550 --> 00:19:54,600 ‫حتماً برات خیلی ناراحت‌کننده و دردناک بوده که کسی باورت نکرده. 278 00:19:55,690 --> 00:20:00,470 ‫اما، به‌نظر من تو دروغگو نیستی. 279 00:20:00,470 --> 00:20:01,710 ‫استاد! 280 00:20:03,000 --> 00:20:04,240 ‫دعا کن، فرزندم. 281 00:20:04,930 --> 00:20:08,420 ‫این سوءتفاهم یه‌روز برطرف می‌شه. 282 00:20:10,190 --> 00:20:16,060 ‫چهار دانش‌آموز دیگه پیدا کردم که تو تله‌ی موریس کول افتادن. 283 00:20:16,060 --> 00:20:17,620 ‫حق با من بود. 284 00:20:17,620 --> 00:20:24,910 ‫علاوه‌بر این، به احتمال بالا از دانش‌آموزهای ‫دیگه می‌خواد که بیشتر وظایف بیگاری‌ش رو انجام بدن. 285 00:20:24,910 --> 00:20:30,250 ‫برای مثال، یه سوفله گلاس باید چندین ساعت توی یخچال بمونه تا سفت بشه. 286 00:20:31,020 --> 00:20:34,460 ‫امکان نداره طی ساعات بیگاریِ یه روز بشه درستش کرد. 287 00:20:34,910 --> 00:20:37,890 ‫می‌خوام بدونم توی خوابگاه سرخ چه کارهایی می‌کنه، 288 00:20:38,330 --> 00:20:41,980 ‫اما همینجوریشم تو ساعات بیگاری کارهامو به تو می‌سپارم... 289 00:20:42,610 --> 00:20:46,970 ‫یه مهره‌ی دیگه می‌خوام تا توی اون خوابگاه باشه. 290 00:20:46,970 --> 00:20:49,390 ‫هرچی‌ نباشه، اونجا خوابگاه اولیه‌ی دریک بود... 291 00:20:49,390 --> 00:20:54,680 ‫با این‌حال، مطمئن نیستم خالی کردن یه‌جای دیگه ‫برای یه دانش‌آموز تازه‌وارد عاقلانه باشه. 292 00:20:55,030 --> 00:20:57,360 ‫اگه به این زودی یکی دیگه پیداش شه، شک‌برانگیز می‌شه. 293 00:20:57,360 --> 00:21:02,850 ‫و حتی اگه تونستیم یه‌نفرو اینجا ثبت‌نام کنیم، خودش نمی‌تونه خوابگاهشو تعیین کنه. 294 00:21:03,370 --> 00:21:07,930 ‫موقعیت اجتماعی و شخصیت فرد، ‫هردو نقش مهمی در تعیین خوابگاه ایفا می‌کنن. 295 00:21:09,930 --> 00:21:11,080 ‫می‌دونم. 296 00:21:11,440 --> 00:21:14,660 ‫روباه سرخ برای اشراف‌زاده‌های عالی‌رتبه‌ست. 297 00:21:14,660 --> 00:21:18,040 ‫ما برای تضمین یه‌ جا توی خوابگاه روباه سرخ، ‫به کسی با موقعیت بالا و ثروت زیاد نیاز داریم. 298 00:21:18,310 --> 00:21:23,320 ‫احیاناً کسی واجد این شرایط هست که بدون ‫نیاز به خالی کردن جا، پذیرش ویژه بگیره؟ 299 00:21:25,260 --> 00:21:30,410 ‫یه‌نفر به ذهنم رسید، ‫ولی اون عملاً آخرین کسیه که دلم می‌خواد نگاهم به ریختش بیفته. 300 00:21:30,850 --> 00:21:37,400 ‫اما کاملاً واجد شرایطه و آدم نسبتاً خاصی هم هست. 301 00:21:43,610 --> 00:21:46,700 ‫لعنتی! وقتی مجبور باشی،‌ به هرکس و ناکسی رو میندازی. 302 00:21:54,920 --> 00:21:59,640 ‫اوه، پس این «مدرسه»ست! چه بزرگه! 303 00:22:00,340 --> 00:22:02,640 ‫تقریباً به بزرگی خونه خودمه!