1 00:00:01,015 --> 00:00:09,564 ارائه‌ای از وبسایت دیجی‌موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:09,589 --> 00:00:11,949 ‫لطفاً اسمت رو بگو ‫توی پرونده ثبت بشه 3 00:00:13,520 --> 00:00:14,960 ‫لایل جنینگز 4 00:00:16,160 --> 00:00:19,360 ‫- چشمت چطوره؟ ‫- بدتر از اینش رو هم دیدم 5 00:00:19,880 --> 00:00:21,440 ‫کجا؟ اینجا؟ 6 00:00:21,960 --> 00:00:25,280 ‫اینجا. توی مدرسه. توی خونه 7 00:00:25,360 --> 00:00:28,160 ‫- کی می‌زدت؟ ‫- هر دفعه یکی 8 00:00:29,440 --> 00:00:30,840 ‫ولی همیشه حقمون بوده 9 00:00:31,360 --> 00:00:32,360 ‫حقتون؟ 10 00:00:33,280 --> 00:00:34,360 ‫من و داداشم 11 00:00:36,000 --> 00:00:39,680 ‫- چرا میگی حقتون بوده؟ ‫- آدم‌های آشغالی بودیم 12 00:00:39,760 --> 00:00:43,280 ‫برای سیر کردنِ شکم ما صبح تا شب ‫کار می‌کردن و ما قدر نمی‌دونستیم 13 00:00:43,800 --> 00:00:46,920 ‫- حرف دلتـه؟ ‫- حرف‌هاییـه که دارم به زبون میارم 14 00:00:47,000 --> 00:00:49,520 ‫انگار از پدر و مادرت شنیدی 15 00:00:50,040 --> 00:00:52,400 ‫خب، اون که حرف خاصی باهامون نمی‌زد 16 00:00:52,480 --> 00:00:55,040 ‫- اون کیـه؟ ‫- مامانمون 17 00:00:55,120 --> 00:00:58,520 ‫بعضی اوقات چند ماه پشت‌سر هم ‫اصلاً محلمون نمی‌داد 18 00:00:58,600 --> 00:00:59,600 ‫چند ماه؟ 19 00:00:59,680 --> 00:01:03,040 ‫اینجوری همش درگیر این بودیم که ‫چه خبط‌وخطایی ازمون سر زده، اما... 20 00:01:04,640 --> 00:01:07,440 ‫دردش بدتر از دردِ کتکـه 21 00:01:08,080 --> 00:01:09,920 ‫البته نه به اندازه‌ی هایپربار 22 00:01:10,000 --> 00:01:12,160 ‫هایپربار چیـه دیگه؟ 23 00:01:12,760 --> 00:01:14,800 ‫محفظه‌ی هایپرباریک 24 00:01:14,880 --> 00:01:17,400 ‫غواص‌ها که دچار کاهش فشار میشن، ‫می‌ذارنشون توی این محفظه‌ها 25 00:01:17,480 --> 00:01:19,960 ‫- غواصی زیر آب رو میگی؟ ‫- بله 26 00:01:20,040 --> 00:01:22,840 ‫ببینید، گاهاً غواص‌ها که میرن زیر آب 27 00:01:22,920 --> 00:01:25,520 ‫مثلاً برای بررسی سکوها یا این چیزها 28 00:01:25,600 --> 00:01:28,960 ‫اگه مدت زمان زیادی زیر آب بمونن ‫یا که با سرعت بالا بیان بیرون، 29 00:01:29,040 --> 00:01:30,360 ‫مجبورن برن توی اون محفظه‌ها 30 00:01:30,920 --> 00:01:32,920 ‫بابام به خاطر شغلش ‫یکی از همین‌ها خرید 31 00:01:33,000 --> 00:01:36,840 ‫اونوقت مامانتون شما رو برای تنبیه ‫می‌انداخت اون تو؟ 32 00:01:37,400 --> 00:01:38,240 ‫آره 33 00:01:38,840 --> 00:01:41,440 ‫- چند ساعت؟ ‫- نمی‌دونم والا 34 00:01:41,520 --> 00:01:43,920 ‫توی ساعت‌های نامنظم میومد ‫لامپ‌ها رو خاموش‌ یا روشن می‌کرد 35 00:01:44,000 --> 00:01:46,080 ‫هری بهم می‌گفت ‫ساعت چنده یا که چندمـه 36 00:01:46,160 --> 00:01:48,440 ‫ولی می‌دونستم از خودش در میاره 37 00:01:49,160 --> 00:01:53,280 ‫می‌خواست من آروم بمونم. ‫از فضاهای تَنگ خوشم نمیاد. 38 00:01:53,360 --> 00:01:55,040 ‫هری مراقبت بود 39 00:01:55,120 --> 00:01:57,440 ‫آره، من هم مراقب هری بودم 40 00:01:58,920 --> 00:02:02,040 ‫بعد مرگش، ‫مامان گهگداری ما رو می‌انداخت اون تو و 41 00:02:02,120 --> 00:02:04,720 ‫می‌رفت مست می‌کرد و ‫ما رو به‌کل یادش می‌رفت 42 00:02:05,240 --> 00:02:07,840 ‫شما رو می‌انداخت اون تو؟ ‫منظورت خودتی؟ 43 00:02:08,400 --> 00:02:10,360 ‫آخه گفتی گهگداری ‫شما رو می‌انداخت اون تو 44 00:02:10,440 --> 00:02:12,040 ‫ولی تو که تنها بودی 45 00:02:13,840 --> 00:02:14,960 ‫ولی من که تنها نبودم 46 00:02:15,920 --> 00:02:16,920 ‫هری همراهم بود 47 00:02:18,160 --> 00:02:21,960 ‫منظورت بعد مرگ هریـه؟ 48 00:02:22,760 --> 00:02:23,960 ‫آره، بعدش 49 00:02:24,480 --> 00:02:27,360 ‫یعنی هری مُرده بود؟ ‫دیگه پیشتون نبود؟ 50 00:02:28,320 --> 00:02:32,600 ‫آره، مُردن که مُرده بود، ولی از پیشمون نرفته بود. ‫هری هیچوقت تنهام نمی‌ذاشت. 51 00:02:32,680 --> 00:02:34,680 ‫یعنی میگی روحش بود؟ 52 00:02:36,480 --> 00:02:38,520 ‫خیال کردید من کله‌پوکم؟ 53 00:02:39,680 --> 00:02:40,960 ‫هری روح نبود 54 00:02:41,960 --> 00:02:42,920 ‫خودش بود 55 00:02:43,440 --> 00:02:45,120 ‫الان اینجاست یعنی؟ 56 00:02:46,240 --> 00:02:49,400 ‫گمشو ببینم. ‫داری سربه‌سرم می‌ذاری. 57 00:02:49,480 --> 00:02:51,000 ‫من سربه‌سرت نذاشتم 58 00:02:51,080 --> 00:02:54,360 ‫یه بار دیگه بهم بگی گمشو، ‫یه بادمجون زیر این یکی چشمت می‌کارم 59 00:02:54,440 --> 00:02:55,680 ‫گرفتی چی شد؟ 60 00:02:56,800 --> 00:02:59,920 ‫از سم هیگ بگو. جریان چی بود؟ 61 00:03:00,720 --> 00:03:01,840 ‫از کی بگم؟ 62 00:03:02,640 --> 00:03:05,920 ‫سم. همون بچه‌ای که اذیتش می‌کردی 63 00:03:06,000 --> 00:03:08,480 ‫همونی که چشم‌وچالت رو به این روز انداخت 64 00:03:09,400 --> 00:03:10,440 ‫آها، نه، کار هریـه 65 00:03:11,120 --> 00:03:13,360 ‫داداش مُرده‌ات لگد زد زیر چشمت؟ 66 00:03:14,000 --> 00:03:15,320 ‫باور نمی‌کنید؟ 67 00:03:15,960 --> 00:03:19,560 ‫آخه نمی‌فهمم چرا باید همچین کاری باهات بکنه 68 00:03:19,640 --> 00:03:20,840 ‫از دستم عصبانی بود 69 00:03:21,360 --> 00:03:23,720 ‫- به خاطر چی؟ ‫- چون اذیتش کردم 70 00:03:24,240 --> 00:03:26,600 ‫دنبالش که می‌رفتم خوشش نمیومد 71 00:03:26,680 --> 00:03:28,400 ‫برگشت بهم گفت کسخل بی‌مغز 72 00:03:28,920 --> 00:03:30,640 ‫ولی اگه دنبالش نمی‌رفتم که 73 00:03:33,440 --> 00:03:34,600 ‫می‌مُرد 74 00:03:36,560 --> 00:03:40,400 ‫لایل، تو داداشت مرده، ‫متوجهی دیگه؟ 75 00:03:41,440 --> 00:03:44,400 ‫خودت... خودت گفتی اصلاً. ‫دقیقاً همین کلمات رو به زبون آوردی. 76 00:03:44,480 --> 00:03:46,200 ‫«بعدِ مرگِ هری» 77 00:03:49,360 --> 00:03:51,360 ‫آره، خیلی‌خب 78 00:03:52,400 --> 00:03:55,640 ‫بچه‌ای که افتادی دنبالش ‫برادرت نیست 79 00:03:56,280 --> 00:03:59,280 ‫یه آدم دیگه‌ست به اسم سم هیگ 80 00:04:03,920 --> 00:04:05,080 ‫نه، هریـه 81 00:04:05,600 --> 00:04:07,680 ‫شبیه هریـه، ولی خودش نیست 82 00:04:08,200 --> 00:04:12,440 ‫یه بار دیگه میگم، اسمش سم هیگـه 83 00:04:12,520 --> 00:04:14,520 ‫می‌دونم که متوجه میشی 84 00:04:15,800 --> 00:04:17,960 ‫اگه شما میگی، باشه 85 00:04:21,120 --> 00:04:24,640 ‫خب، به نظرتون الان ‫این بچه‌ی ‌روانی رو کجا نگه می‌دارن؟ 86 00:04:24,720 --> 00:04:27,360 ‫- من داشتم تحقیق می‌کردم ‫- ده سال پیش آزاد شد 87 00:04:27,440 --> 00:04:29,640 ‫من هیچ ردی از لایل جنینگز 88 00:04:29,720 --> 00:04:32,680 ‫بعد از انتقالش به واحد ای‌پی‌دی ‫توی رمپتون پیدا نکردم 89 00:04:32,760 --> 00:04:33,960 ‫- ولی شیش سال... ‫- ای‌پی‌دی؟ 90 00:04:34,040 --> 00:04:37,240 ‫آم، اختلال شخصیتی پیشرفته. ‫حدوداً... 91 00:04:37,320 --> 00:04:39,520 ‫- رمپتون چیـه؟ ‫- تیمارستانـه 92 00:04:39,600 --> 00:04:41,240 ‫یه بار من و کارل رفتیم اونجا واسه مصاحبه... 93 00:04:41,320 --> 00:04:42,960 ‫دو دقیقه لالمونی می‌گیرید 94 00:04:43,040 --> 00:04:46,040 ‫این دخترک طفلی حرفش رو بزنه؟ 95 00:04:46,680 --> 00:04:47,680 ‫ای بابا 96 00:04:50,400 --> 00:04:53,600 ‫فقط یادآوری می‌کنم، عزیزدلم. ‫فرشته‌ی مرگ به زودی از راه می‌رسه، خب؟ 97 00:04:53,680 --> 00:04:55,200 ‫اجباریـه؟ 98 00:04:55,280 --> 00:04:57,600 ‫تو شروع کن، رز. ادامه بده 99 00:04:57,680 --> 00:05:01,280 ‫جلوی این عوضی‌های خودخواه کم نیار 100 00:05:01,360 --> 00:05:02,760 ‫ممنون، دانا 101 00:05:02,840 --> 00:05:04,360 ‫خب... 102 00:05:04,440 --> 00:05:06,520 ‫شیش سال پیش، ‫یه لام جنینگزنامی 103 00:05:06,600 --> 00:05:09,480 ‫توی لانگای ساکن بود که ‫برام جالب بود 104 00:05:09,560 --> 00:05:12,320 ‫- دقیقاً روبه‌روی... ‫- بذار زرش رو بزنه! 105 00:05:14,920 --> 00:05:17,360 ‫درست روبه‌روی مور 106 00:05:17,440 --> 00:05:19,360 ‫ولی الان دیگه لام جنینگز ‫اونجا زندگی نمی‌کنه 107 00:05:19,960 --> 00:05:21,520 ‫لام مخفف چیـه؟ 108 00:05:21,600 --> 00:05:24,600 ‫هر چیزی که پیدا کردم، ‫از آدرس گرفته تا برق، اجاره، 109 00:05:24,680 --> 00:05:26,600 ‫همش به اسم لام جنینگزه 110 00:05:26,680 --> 00:05:29,720 ‫پس هم می‌تونه لایل جنینگز باشه، ‫هم لری جنینگز 111 00:05:29,800 --> 00:05:31,600 ‫ولی به مور نزدیکـه 112 00:05:31,680 --> 00:05:35,520 ‫درستـه، این هم هست که ‫لام جنینگز توی کشتی کار می‌کرد 113 00:05:36,360 --> 00:05:38,720 ‫- تو از کجا می‌دونی؟ ‫- صاحبخونه بهم گفت 114 00:05:38,800 --> 00:05:41,400 ‫اون رو یادشـه. ‫برای همین هم منتظر گواهینامه‌اشم. 115 00:05:41,480 --> 00:05:43,760 ‫چرا از همون اول نگفتی؟ 116 00:05:44,760 --> 00:05:46,200 ‫آها، صحیح 117 00:05:47,240 --> 00:05:49,400 ‫- خب، تموم شدی؟ ‫- تموم، بله 118 00:05:49,480 --> 00:05:51,920 ‫خب، یه مرور می‌کنیم 119 00:05:52,640 --> 00:05:56,160 ‫می‌دونیم که لایل جنینگز و سم هیگ ‫جفتشون توی گادهیون بودن 120 00:05:56,240 --> 00:05:59,000 ‫می‌دونیم که لایل برادر هری جنینگز بود 121 00:05:59,080 --> 00:06:02,520 ‫همونی که از لینگاردها دزدی کرده، ‫به ویلیام حمله کرده و موقع فرار هم مُرده 122 00:06:02,600 --> 00:06:05,840 ‫سؤال اینجاست که ‫آیا لام جنینگز همون لایل خودمونـه؟ 123 00:06:05,920 --> 00:06:08,960 ‫ولی اگه باشه، ‫یه‌کاره مستقیم به مریت ربط پیدا می‌کنه 124 00:06:09,040 --> 00:06:11,440 ‫من کاملاً مطمئنم که هر دلیل احمقانه‌ای که 125 00:06:11,520 --> 00:06:13,840 ‫این بچه‌ی عقده‌ای برای ‫آسیب رسوندن به مریت داشته باشه، 126 00:06:14,920 --> 00:06:16,160 ‫دیگه کارش تمومـه 127 00:06:18,248 --> 00:06:28,248 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 128 00:06:43,920 --> 00:06:47,003 ‫« بخش کیو » ‫« فصل اول، قسمت نهم/پایانی » 129 00:06:53,160 --> 00:06:56,480 ‫عنکبوت‌هراسی از کلمات یونانی ‫عنکبوت و هراسی گرفته شده، 130 00:06:56,560 --> 00:06:58,160 ‫یعنی ترس از عنکبوت و 131 00:06:58,240 --> 00:07:01,640 ‫سایر بندپایان مانند عقرب‌ و کَنه‌ 132 00:07:02,320 --> 00:07:05,640 ‫افرادی که به عنکبوت‌هراسی دچارن، 133 00:07:05,720 --> 00:07:08,640 ‫تصورشون از احتمال مواجهه با ‫عنکبوت به شکل اغراق‌آمیزی بالاست 134 00:07:08,720 --> 00:07:12,160 ‫آنها نسبت به تار عنکبوت ‫واکنش منفی نشون میدن و 135 00:07:12,240 --> 00:07:15,280 ‫اندازه و قطر عنکبوت رو ‫بیش از حد بزرگ تصور می‌کنن 136 00:07:15,840 --> 00:07:20,400 ‫این ترس و اغراق می‌تونه ‫مسبب ایجاد علائم جسمانی 137 00:07:20,480 --> 00:07:21,800 ‫من‌جمله سرگیجه، 138 00:07:21,880 --> 00:07:22,840 ‫حالت تهوع، 139 00:07:23,440 --> 00:07:24,920 ‫تعریق، لرز، 140 00:07:25,000 --> 00:07:25,880 ‫رعشه، 141 00:07:25,960 --> 00:07:28,960 ‫افزایش ضربان قلب، جیغ و گریه بشه 142 00:07:29,040 --> 00:07:32,640 ‫قبل از اقدام به درمان، ‫از خودتون بپرسید که 143 00:07:32,720 --> 00:07:35,720 ‫این ترس به طرق زیر ‫روی شما تأثیر قرار میدن یا نه 144 00:07:35,800 --> 00:07:38,840 ‫آیا بیرون رفتن رو براتون سخت می‌کنه؟ 145 00:07:38,920 --> 00:07:40,680 ‫توی شغلتون خللی ایجاد می‌کنه؟ ‫(هاردی، جیمز - بیمارستان مرکزی ادینبرو) 146 00:07:40,760 --> 00:07:43,280 ‫روی روابط اجتماعیتون تأثیرگذاره؟ 147 00:07:43,360 --> 00:07:46,480 ‫آیا مانع وقت‌گذرونی با عزیزانتون میشه؟ ‫(مورک، کارل - بیمارستان مرکزی ادینبرو) 148 00:07:46,560 --> 00:07:48,120 ‫خواب شب رو ازتون گرفته؟ 149 00:07:48,200 --> 00:07:50,840 ‫هر روز ذهنتون رو درگیر می‌کنه؟ 150 00:07:50,920 --> 00:07:54,040 ‫- این چند سؤال... ‫- ببخشید، در زدم 151 00:07:56,400 --> 00:07:57,840 ‫با بنده کار داشتید، خانم؟ 152 00:07:57,920 --> 00:08:00,080 ‫هنوز در رابطه با لیث پارک به جایی نرسیدیم 153 00:08:00,160 --> 00:08:01,440 ‫نه کاملاً 154 00:08:01,960 --> 00:08:04,760 ‫فهمیدیم ارتباط محکمی بین ‫قربانی و افسر اندرسون هست 155 00:08:04,840 --> 00:08:06,160 ‫چقدر محکم؟ 156 00:08:06,240 --> 00:08:08,440 ‫احتمال داره که افسر اندرسون ‫خودش دخیل بوده باشه 157 00:08:09,200 --> 00:08:10,520 ‫توی مرگ خودش؟ 158 00:08:10,600 --> 00:08:14,320 ‫علتی که اندرسون برای حضور ‫توی صحنه داره، مشکل‌سازه 159 00:08:14,400 --> 00:08:15,600 ‫از چه نظر؟ 160 00:08:15,680 --> 00:08:17,000 ‫به میگه هاردی و مورک گفته 161 00:08:17,080 --> 00:08:19,120 ‫دختر قربانی زنگ زده ‫جویای وضعیتش شده 162 00:08:19,200 --> 00:08:20,480 ‫ظاهراً صحت نداره 163 00:08:20,560 --> 00:08:21,960 ‫زنگ نزده؟ 164 00:08:22,040 --> 00:08:23,120 ‫اصلاً دختری در کار نیست 165 00:08:23,960 --> 00:08:25,560 ‫چرا الان داری بهم میگی؟ 166 00:08:25,640 --> 00:08:29,640 ‫چون خودمون هم تازه فهمیدیم. ‫ولی مسیر تحقیقاتی جدیدی به رومون باز شده. 167 00:08:29,720 --> 00:08:31,920 ‫صد البته 168 00:08:32,720 --> 00:08:36,680 ‫بگو ببینم، لوگان. این همه اطلاعات جدید رو ‫از کجا گیر آوردی؟ 169 00:08:39,880 --> 00:08:41,800 ‫سؤال اصلیم سر جاشـه 170 00:08:42,680 --> 00:08:44,480 ‫چطوری می‌خوای ‫این پرونده رو ببندی؟ 171 00:08:45,320 --> 00:08:49,000 ‫نمیشه که همینطوری ولش کنیم. ‫مخصوصاً وقتی سه‌تا افسر پلیس تیر خوردن. 172 00:08:49,080 --> 00:08:51,160 ‫من که نگفتم باز رهاش کنیم 173 00:08:52,840 --> 00:08:54,440 ‫می‌خوای از من بگیریش؟ 174 00:08:54,520 --> 00:08:57,240 ‫نمی‌دونم. لازمـه؟ 175 00:08:57,320 --> 00:08:59,000 ‫می‌خوای بدیش به مورک؟ 176 00:08:59,680 --> 00:09:01,680 ‫نمی‌دونم. لازمـه؟ 177 00:09:02,200 --> 00:09:04,200 ‫اون که نمی‌تونه ‫روی تیراندازی به خودش تحقیق کنه 178 00:09:04,280 --> 00:09:07,160 ‫درستـه. نمی‌تونه. ‫ولی جنابعالی می‌تونی؟ 179 00:09:07,240 --> 00:09:08,600 ‫صد البته 180 00:09:08,680 --> 00:09:11,640 ‫پس بچسب به کارت، وگرنه ‫میدمش به یکی دیگه 181 00:09:12,080 --> 00:09:22,080 ‫ترجمه از iredprincess ‫ در تلگرام: t.me/iredsub 182 00:09:23,320 --> 00:09:26,080 ‫اگه به هر کدوم از سؤالات مذکور ‫جواب مثبت دادید، 183 00:09:26,160 --> 00:09:30,000 ‫شاید بهتر باشه ‫به یه روان درمانگر مراجعه کنید 184 00:09:30,080 --> 00:09:34,280 ‫یا کتاب کودکانه‌ی «تار شارلوت» رو ‫مطالعه بفرمایید 185 00:10:14,480 --> 00:10:15,600 ‫ایلسا؟ 186 00:10:18,680 --> 00:10:20,400 ‫یعنی منِ پیرزن نمی‌تونم ‫دو دقیقه چشم رو هم بذارم و 187 00:10:20,480 --> 00:10:23,040 ‫یه الاغ پا نشه بیاد در خونه‌ام رو بکوبه؟ 188 00:10:23,120 --> 00:10:26,240 ‫- این رو آوردم برات ‫- پستچی شدی دیگه، جان؟ 189 00:10:26,320 --> 00:10:28,600 ‫دنی گفته چند وقتی میشه ندیدتت، ‫واسه همین... 190 00:10:28,680 --> 00:10:30,360 ‫نه که خیلی مهمـه 191 00:10:31,640 --> 00:10:32,680 ‫آشغال محضـه 192 00:10:32,760 --> 00:10:34,280 ‫احتمالاً این رو بهونه کردی 193 00:10:34,360 --> 00:10:37,000 ‫بیای ببینی هنوز نفس می‌کشم یا نه، درستـه؟ 194 00:10:37,080 --> 00:10:40,160 ‫تو یکی تا ما رو کفن نکنی، ‫آخ هم نمیگی 195 00:10:40,240 --> 00:10:42,800 ‫ولی حق با توئـه. ‫صرفاً به خاطر نامه نیومدم. 196 00:10:43,400 --> 00:10:44,480 ‫جدی؟ 197 00:10:45,000 --> 00:10:48,200 ‫ببین، من لیست تموم تماس‌هایی که ‫از مرکز محابرات اصلی با 198 00:10:48,280 --> 00:10:50,920 ‫اورژانس گرفته میشه رو دارم 199 00:10:51,440 --> 00:10:53,640 ‫یه موردی بود که از اینجا تماس گرفته شد 200 00:10:53,720 --> 00:10:55,160 ‫عیبی داره؟ 201 00:10:55,240 --> 00:10:58,920 ‫خب، با توجه به اینکه ‫درجا بعد از اتصال قطع شد، 202 00:10:59,520 --> 00:11:02,360 ‫امیدوار بودم از خودت بشنوم 203 00:11:02,440 --> 00:11:04,960 ‫- من؟ ‫- تماس از خط تلفن تو بود 204 00:11:05,040 --> 00:11:07,080 ‫خب، نمی‌دونم چطور ممکنـه، جان 205 00:11:07,160 --> 00:11:11,680 ‫چون عملاً روزهام خلاصه میشه توی 206 00:11:11,760 --> 00:11:16,360 ‫تماشای برنامه‌ی عتیقه‌فروشی و گل چلسی 207 00:11:17,120 --> 00:11:20,200 ‫کبودیت هم به خاطر همینـه، نه؟ ‫تماشای برنامه‌ی گل چلسی؟ 208 00:11:21,520 --> 00:11:22,680 ‫حواسم نبود 209 00:11:23,400 --> 00:11:26,560 ‫- اونقدرها هم که به نظر میاد بد نیست ‫- چی شد؟ 210 00:11:26,640 --> 00:11:29,640 ‫خیلی مسخره‌ست. ‫آشغال‌ها رو که می‌بردم بندازم توی سطل‌زباله، 211 00:11:29,720 --> 00:11:31,960 ‫تعادلم رو از دست دادم و افتادم 212 00:11:32,040 --> 00:11:35,480 ‫آخه موقع حمل چیزی ‫حتماً باید از ویلچر استفاده کنم 213 00:11:35,560 --> 00:11:37,200 ‫ولی ازش متنفرم 214 00:11:37,280 --> 00:11:38,920 ‫انگار علیلم 215 00:11:39,000 --> 00:11:41,320 ‫- واسه این زنگ زدی اورژانس؟ ‫- یادم نمیاد 216 00:11:41,400 --> 00:11:44,000 ‫- ایلسا؟ ‫- شاید زنگ زده باشم 217 00:11:45,080 --> 00:11:46,360 ‫اینجاست؟ 218 00:11:46,440 --> 00:11:49,040 ‫می‌دونی که حضور اون پسر ‫برات خطرناکـه 219 00:11:49,120 --> 00:11:50,600 ‫اون پسر نیست 220 00:11:50,680 --> 00:11:53,400 ‫سؤال مهم‌تر؛ کار اونـه؟ 221 00:11:53,480 --> 00:11:54,560 ‫اگه باشه، 222 00:11:55,080 --> 00:11:57,320 ‫خیال کردی بعد از بلایی که ‫سر اون یکی پسرم آوردید، 223 00:11:57,400 --> 00:11:59,120 ‫این پسرم رو به پلیس لو میدم؟ 224 00:11:59,720 --> 00:12:00,880 ‫بهش هشدار دادم 225 00:12:01,400 --> 00:12:04,840 ‫براش توضیح دادم که اگه این اطراف گیرش بیارم ‫چه اتفاقی براش میفته 226 00:12:04,920 --> 00:12:06,680 ‫کاملاً در جریان هشدارت هست 227 00:12:06,760 --> 00:12:11,440 ‫خب، در جریان بودن که دلیل نمیشه ‫دست از پا خطا نکنه، نه؟ 228 00:12:11,520 --> 00:12:12,920 ‫اینجا نیست 229 00:12:14,080 --> 00:12:17,640 ‫رفته خونه‌ی یه فاحشه‌ی درب‌وداغون توی لانگی 230 00:12:18,240 --> 00:12:20,360 ‫عه؟ یعنی تنهای تنهایی؟ 231 00:12:20,440 --> 00:12:21,560 ‫شاتگانم پیشمـه 232 00:12:22,280 --> 00:12:24,680 ‫جز اون، ‫فقط خودمم و خرابکاری پرنده‌ها 233 00:12:24,760 --> 00:12:28,360 ‫بهرحال، بیشتر میام این طرف‌ها 234 00:12:29,480 --> 00:12:31,360 ‫موردی نداره، جان 235 00:12:33,480 --> 00:12:36,160 ‫تو برام نامه بیار، ‫من هم چایی دم می‌کنم، خب؟ 236 00:13:17,240 --> 00:13:19,000 ‫اورژانس، کدوم بخش؟ 237 00:13:26,480 --> 00:13:28,160 ‫شروع به گرم شدن می‌کنه 238 00:13:35,040 --> 00:13:36,720 ‫اورژانس، کدوم بخش؟ 239 00:14:26,320 --> 00:14:28,320 ‫« فشار » 240 00:14:37,800 --> 00:14:39,120 ‫چرا اینقدر گرمـه؟ 241 00:14:40,240 --> 00:14:43,360 ‫همزمان با افزایش فشار ‫در محفظه‌ی هایپرباریک، 242 00:14:43,440 --> 00:14:45,440 ‫دمای آن نیز افزایش می‌یابد 243 00:14:45,520 --> 00:14:49,640 ‫در فشار پنج اتمسفر، ‫معادل قرارگیری در عمق پنجاه متری زیر آب، 244 00:14:49,720 --> 00:14:54,640 ‫دمای داخل محفظه به ‫حدود ۳۲ درجه‌ی سانتیگراد، 245 00:14:54,720 --> 00:14:57,280 ‫یا ۹۰ درجه فارنهایت، می‌رسد 246 00:14:58,280 --> 00:15:01,640 ‫بدین معنا که با افزایش فشار و عمق، ‫دمای محفظه افزایش می‌یابد 247 00:15:03,160 --> 00:15:07,680 ‫با افزایش غلظت اکسیژن، ‫فرآیند تنفس دشوار می‌گردد 248 00:15:08,960 --> 00:15:14,280 ‫این وضعیت می‌تواند ‫منجر به پدیده‌ی هایپراوکسی یا... ‫(فزونی اکسیژن) 249 00:15:14,360 --> 00:15:15,360 ‫کمک 250 00:15:16,840 --> 00:15:18,320 ‫کمک، کمک! 251 00:15:18,840 --> 00:15:20,040 ‫کمکم کن! 252 00:15:20,720 --> 00:15:23,280 ‫کمکم کن، کمک! 253 00:15:23,960 --> 00:15:24,960 ‫کمکم کنید! 254 00:15:25,040 --> 00:15:26,520 ‫...و اختلالات بینایی است 255 00:15:26,600 --> 00:15:28,440 ‫من... من مریت لینگارد هستم 256 00:15:28,520 --> 00:15:29,720 ‫تو رو خدا کمکم کنید! 257 00:15:29,800 --> 00:15:35,920 ‫پسرجون، بگو که دارم خواب می‌بینم 258 00:15:36,680 --> 00:15:40,440 ‫بگو که این مریت لینگارد کوفتی نیست 259 00:15:40,520 --> 00:15:41,480 ‫بگو 260 00:15:43,720 --> 00:15:46,120 ‫یادتـه چه قراری داشتیم؟ 261 00:15:46,640 --> 00:15:49,040 ‫اون همون حرومزاده‌ایـه که من رو دزدید! 262 00:15:49,640 --> 00:15:52,240 ‫کمک! من رو بیار بیرون! 263 00:15:52,320 --> 00:15:55,680 ‫تموم مدت اون تو بوده؟ 264 00:15:55,760 --> 00:15:57,080 ‫قضیه پیچیده‌ست 265 00:15:58,240 --> 00:16:00,480 ‫همه چی دقیقاً اونطوری که... 266 00:16:01,400 --> 00:16:03,520 ‫«از کشتی افتاد، جان!» 267 00:16:03,600 --> 00:16:05,680 ‫«یه اتفاق بود، جان» 268 00:16:05,760 --> 00:16:07,760 ‫«تقاص پس داد، جان» 269 00:16:08,800 --> 00:16:11,400 ‫چهار سال هیچی به هیچی 270 00:16:11,480 --> 00:16:15,744 ‫حالا هم هفته‌ی گذشته ‫پلیس دو دفعه از سرزمین اصلی اومده و 271 00:16:15,769 --> 00:16:17,800 ‫سراغش رو از من می‌گیره 272 00:16:17,880 --> 00:16:18,960 ‫به دادم برس! 273 00:16:19,040 --> 00:16:20,240 ‫ای خدا! 274 00:16:23,200 --> 00:16:24,680 ‫اون موقع با خودم می‌گفتم 275 00:16:25,720 --> 00:16:27,120 ‫کاریـه که شده، 276 00:16:27,920 --> 00:16:30,600 ‫اینکه جفت خانواده‌ها ‫به اندازه‌ی کافی زجر کشیدن 277 00:16:31,440 --> 00:16:36,800 ‫چهار سال آزگار ‫توی این دستگاه بزرگ مزخرف 278 00:16:36,880 --> 00:16:38,320 ‫نگهش داشتی 279 00:16:40,440 --> 00:16:42,160 ‫چیکار کنم من حالا؟ 280 00:16:43,280 --> 00:16:44,400 ‫راهت رو بکش برو 281 00:16:44,480 --> 00:16:46,680 ‫حقیقتاً بشین توی ماشینت و برو 282 00:16:47,560 --> 00:16:50,120 ‫دفعه‌ی بعدی که میای اینجا، ‫دیگه نمی‌بینیش 283 00:16:50,720 --> 00:16:51,760 ‫ما رو نمی‌بینی 284 00:16:52,440 --> 00:16:54,200 ‫نمی‌تونم این کار رو بکنم 285 00:16:55,520 --> 00:16:56,640 ‫این دفعه نه 286 00:16:57,240 --> 00:16:59,840 ‫پس... کارمون گره خورده 287 00:16:59,920 --> 00:17:01,000 ‫ظاهراً 288 00:17:03,520 --> 00:17:04,720 ‫ایلسا خبر داره تو... 289 00:17:51,120 --> 00:17:52,920 ‫سلام، کلر. ویلیام 290 00:17:53,640 --> 00:17:56,520 ‫- مرسی که اومدید ‫- پیامت خیلی مبهم بود 291 00:17:57,640 --> 00:17:58,640 ‫خب... 292 00:17:59,360 --> 00:18:02,240 ‫می‌خوایم... یه چیزی رو نشونتون بدیم 293 00:18:02,320 --> 00:18:03,320 ‫بفرمایید 294 00:18:15,200 --> 00:18:17,000 ‫ایشون... 295 00:18:17,080 --> 00:18:18,520 ‫هری جنینگزه 296 00:18:18,600 --> 00:18:19,640 ‫مریت از هری خوشش میومد 297 00:18:19,720 --> 00:18:21,280 ‫به نظر بچه مثبت میاد 298 00:18:23,680 --> 00:18:24,680 ‫همینطوری بود؟ 299 00:18:28,480 --> 00:18:30,600 ‫پس به نظرت چرا 300 00:18:31,440 --> 00:18:33,000 ‫بهت حمله کرد؟ 301 00:18:39,680 --> 00:18:42,880 ‫...یه پاس سریع به... 302 00:18:46,760 --> 00:18:47,680 ‫بابا؟ 303 00:18:52,440 --> 00:18:53,320 ‫آهای؟ 304 00:19:27,640 --> 00:19:29,400 ‫هری؟ 305 00:19:29,480 --> 00:19:33,080 ‫مأمور توی مور می‌گفت ‫هری زودجوش بود 306 00:19:33,160 --> 00:19:35,480 ‫اینکه هری همیشه دعوا راه می‌انداخت 307 00:19:35,560 --> 00:19:36,920 ‫مسئله اینجاست، ویلیام 308 00:19:37,000 --> 00:19:39,120 ‫هری سابقه‌ی کیفری نداره 309 00:19:39,800 --> 00:19:40,800 ‫هیچی 310 00:19:41,360 --> 00:19:45,200 ‫ولی... لایل جنینگز داره 311 00:19:45,720 --> 00:19:48,800 ‫لایل رو درست بعد از مرگ هری ‫فرستادن گادهیون 312 00:19:48,880 --> 00:19:50,960 ‫درست بعد از حمله‌ای که به تو شد 313 00:19:51,520 --> 00:19:53,200 ‫هری، چیکار می‌کنی؟ 314 00:19:53,280 --> 00:19:54,720 ‫واقعاً متأسفم 315 00:19:54,800 --> 00:19:56,040 ‫نه! 316 00:20:00,400 --> 00:20:02,200 ‫لایل! 317 00:20:02,280 --> 00:20:04,280 ‫خیلی‌خب، بس کن! 318 00:20:04,360 --> 00:20:06,240 ‫- به نظرم باید... ‫- بس کن! 319 00:20:10,000 --> 00:20:10,960 ‫کافیـه! 320 00:20:11,040 --> 00:20:13,280 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 321 00:20:13,360 --> 00:20:16,160 ‫فکر می‌کردم می‌خوای با خواهرش بری 322 00:20:16,240 --> 00:20:19,880 ‫برو بیرون و بشین توی ماشین کوفتی 323 00:20:19,960 --> 00:20:22,320 ‫خداتو شکر کن که اینجا بودم، ‫وگرنه الان مرده بودی 324 00:20:30,440 --> 00:20:31,520 ‫لعنتی 325 00:20:50,760 --> 00:20:52,120 ‫بسـه 326 00:20:52,720 --> 00:20:55,440 ‫گفتم که مصاحبه‌ی کوتاهی بیش نیست و 327 00:20:55,520 --> 00:20:57,160 ‫بعدش میریم خونه 328 00:20:57,240 --> 00:20:59,680 ‫پس ایرادی نداره. پس ما... ‫میریم خونه دیگه 329 00:20:59,760 --> 00:21:02,160 ‫نه، چیزی نیست. ‫کاریش نداشته باش. چیزی نیست. 330 00:21:02,680 --> 00:21:04,280 ‫کاری به کارم نداره 331 00:21:05,040 --> 00:21:06,280 ‫ترسیده 332 00:21:06,920 --> 00:21:09,760 ‫توی کشتی هم که مریت رو زدی ‫همینطوری شد؟ 333 00:21:10,480 --> 00:21:14,680 ‫از روی ترس بود، نه عصبانیت. ‫چون دیدی لایل توی قایقـه. 334 00:21:17,720 --> 00:21:18,960 ‫این آقا رو دیدی 335 00:21:21,680 --> 00:21:25,320 ‫همون کسی که شب دزدی ‫توی خونه‌ات بود 336 00:21:26,000 --> 00:21:27,680 ‫هری جنینگز بهت حمله‌ور نشد 337 00:21:27,760 --> 00:21:29,240 ‫لایل جنینگز بود 338 00:21:32,800 --> 00:21:34,760 ‫ممکنـه این هم لایل جنینگز باشه؟ 339 00:21:55,280 --> 00:21:56,400 ‫قضیه چی بود؟ 340 00:21:56,920 --> 00:22:00,000 ‫ویلیام لینگارد تأیید کرد ‫لایل جنینگز همونیـه که توی کشتی بود 341 00:22:00,080 --> 00:22:02,400 ‫چطوری؟ ‫خیال می‌کردم حرف نمی‌زنه 342 00:22:02,480 --> 00:22:04,760 ‫- نقاشیش رو کشید ‫- کارل... 343 00:22:04,840 --> 00:22:07,680 ‫- باید زنگ بزنی گارد ساحلی ‫- واسه‌ی چی؟ 344 00:22:07,760 --> 00:22:08,840 ‫برای اینکه ببرنمون مور 345 00:22:08,920 --> 00:22:11,720 ‫تا بتونیم درباره‌ی محل احتمالی استقرار پسرش ‫با ایلسا جنینگز صحبت کنیم 346 00:22:11,800 --> 00:22:14,640 ‫- عمراً زنگ بزنم گارد ساحلی ‫- پس بگو بالگرد بیاد 347 00:22:14,720 --> 00:22:17,520 ‫بالـ... کشتی وامونده هست دیگه 348 00:22:17,600 --> 00:22:19,840 ‫علناً گفتی می‌خوای ‫پرونده مجدد باز بشه 349 00:22:20,440 --> 00:22:22,280 ‫من علناً گفتم؟ 350 00:22:22,360 --> 00:22:24,400 ‫حرفم اینـه که اون ‫حتماً خبردار شده ما دنبالشیم 351 00:22:24,480 --> 00:22:27,000 ‫هر چی زودتر هم بفهمیم کجا قایم شده، بهتره 352 00:22:27,080 --> 00:22:28,080 ‫خب برو پیداش کن 353 00:22:28,160 --> 00:22:31,680 ‫ولی پیداش که کردی، دست نگهدار و ‫بگو نیروی کمکی بیاد. گرفتی؟ 354 00:22:31,760 --> 00:22:32,800 ‫قایقه چی؟ 355 00:22:32,880 --> 00:22:37,960 ‫باشه، کارل. میگم ‫یه قایق موتوری سازمانی بدن بهت 356 00:22:38,480 --> 00:22:40,160 ‫قایق موتوری سازمانی هم داریم مگه؟ 357 00:22:43,120 --> 00:22:44,160 ‫گورت رو گم کن 358 00:22:44,840 --> 00:22:45,840 ‫ممنون 359 00:22:46,880 --> 00:22:50,120 ‫رز نمی‌تونه با مأمور کانینگهام ‫توی مور تماس بگیره 360 00:22:50,200 --> 00:22:51,720 ‫یعنی چی که نمی‌تونه؟ 361 00:22:51,800 --> 00:22:53,400 ‫پسرش بهش گفته 362 00:22:53,480 --> 00:22:55,880 ‫از دیروز صبحه که خبری ازش نیست 363 00:22:56,480 --> 00:22:58,040 ‫پس نمی‌دونه داریم میریم سر وقتش 364 00:22:59,480 --> 00:23:00,480 ‫چطور مگه؟ 365 00:23:00,560 --> 00:23:03,200 ‫اولین باری که اومدیم اینجا، ‫تو راجع‌به هری جنینگز پرسیدی 366 00:23:03,280 --> 00:23:04,400 ‫آره 367 00:23:04,480 --> 00:23:06,920 ‫کانینگهام کلاً اسمی از لایل نبرد، ‫به نظرم عجیب اومد 368 00:23:07,000 --> 00:23:10,080 ‫- چرا حرف یکی‌شون رو کشید وسط و اون یکی رو نه؟ ‫- من در مورد لایل نپرسیدم 369 00:23:10,160 --> 00:23:12,680 ‫نه، ولی به هری گفت دردسرساز 370 00:23:12,760 --> 00:23:15,400 ‫اینکه زودجوشـه و دعوایی 371 00:23:15,480 --> 00:23:18,680 ‫دست‌کم هفته‌ای یه بار این بچه رو ‫از پسرهای توی مشروب‌فروشی جدا می‌کردم 372 00:23:18,760 --> 00:23:20,960 ‫به نظر من تندخو بود 373 00:23:21,040 --> 00:23:24,000 ‫ولی لایل رو بردن گادهیون، نه هری رو 374 00:23:24,520 --> 00:23:29,000 ‫عمراً اگه آدمی مثل کانینگهام اقرار کنه که ‫با تعقیب آدم اشتباهی اون رو به کام مرگ کشونده 375 00:23:31,840 --> 00:23:34,640 ‫به چشم خیلی‌ها، ‫حقیقت توی منافع‌شون خلاصه میشه 376 00:24:09,280 --> 00:24:11,000 ‫می‌خوام از گادهیون بنویسم 377 00:24:11,080 --> 00:24:12,480 ‫در مورد چیش؟ 378 00:24:12,560 --> 00:24:16,040 ‫- همه چیش. کل تجربیاتش ‫- اجازه‌ی من رو می‌خوای چیکار؟ 379 00:24:16,120 --> 00:24:20,000 ‫نیازی به اجازه‌ات ندارم، اما اگه ‫تو مشکلی نداشته باشی، حس بهتری دارم 380 00:24:20,080 --> 00:24:23,240 ‫- چرا باید مشکلی داشته باشم؟ ‫- به خاطر داستانی که پیش اومد 381 00:24:23,320 --> 00:24:25,840 ‫- می‌خوام ازت معذرت‌خواهی کنم ‫- واسه‌ی چی؟ 382 00:24:25,920 --> 00:24:27,160 ‫به خاطر اون کارم، رفیق 383 00:24:27,760 --> 00:24:30,720 ‫هر روز خدا گوشه‌ی ذهنمـه و ‫بدجور حالم گرفته‌ست 384 00:24:31,400 --> 00:24:35,280 ‫یکی از دلایلی که اومدم ببینمت ‫اینـه که جبران کنم 385 00:24:35,360 --> 00:24:38,280 ‫جبران کنی؟ ‫نکنه تو تَرکی؟ 386 00:24:38,360 --> 00:24:41,160 ‫دیر یا زود باید تاوان کارهایی که ‫کردیم رو بدیم 387 00:24:41,760 --> 00:24:44,240 ‫تو دومین کسی هستی که ‫توی این هفته داره این حرف رو می‌زنه 388 00:24:44,320 --> 00:24:46,400 ‫خب، حقیقت داره و نوبت منـه 389 00:24:46,480 --> 00:24:48,720 ‫- چطوری پیدام کردی؟ ‫- فقط... 390 00:24:49,320 --> 00:24:50,320 ‫کاری که لازم بود رو کردم 391 00:24:50,400 --> 00:24:55,400 ‫چطوری این کارها رو می‌کنی... بدون اینکه گیر بیفتی؟ 392 00:24:55,480 --> 00:24:56,840 ‫منظورت چیـه؟ 393 00:24:56,920 --> 00:24:59,520 ‫چطوری به یکی نزدیک میشی تا ‫بتونی روش تحقیق کنی؟ 394 00:24:59,600 --> 00:25:01,160 ‫نکنه می‌خوای ‫زاغ سیاه کسی رو چوب بزنی؟ 395 00:25:01,240 --> 00:25:03,560 ‫نگو که می‌خوای باز راه بیفتی دنبال من 396 00:25:03,640 --> 00:25:04,640 ‫نه 397 00:25:06,560 --> 00:25:08,000 ‫شوخی می‌کنم، رفیق 398 00:25:09,000 --> 00:25:11,000 ‫مهم‌ترین چیز برخورد اولـه 399 00:25:11,080 --> 00:25:13,120 ‫جوری رفتار کن که ‫انگار مهم نیست چیزی بگن یا نه 400 00:25:13,200 --> 00:25:15,400 ‫اعتماد به نفس داشته باش. ‫اینش یکمی سختـه. 401 00:25:15,480 --> 00:25:17,400 ‫ولی باید فیلم بازی کنی 402 00:25:17,480 --> 00:25:19,120 ‫می‌خوام یه چیزی بهت بدم 403 00:25:19,800 --> 00:25:23,240 ‫شماره‌ی موبایلمـه. ‫هر چیزی لازم داشتی، زنگ بزن، خب؟ 404 00:25:24,680 --> 00:25:25,680 ‫باشه 405 00:25:27,240 --> 00:25:29,120 ‫ما، گادهیونی‌ها ‫باید هوای همدیگه رو داشته باشیم، نه؟ 406 00:25:29,200 --> 00:25:32,520 ‫آره، صددرصد 407 00:25:33,440 --> 00:25:37,400 ‫بهتره برگردم سر کارم. ‫مرسی که اومدی. 408 00:25:37,480 --> 00:25:38,320 ‫آره 409 00:25:38,840 --> 00:25:41,360 ‫یکی از همین روزها بریم صخره‌ی کولن 410 00:25:41,440 --> 00:25:43,040 ‫عه؟ چی داره مگه؟ 411 00:25:43,120 --> 00:25:45,280 ‫معبدمـه. من کوهنوردم 412 00:25:45,360 --> 00:25:47,800 ‫صخره‌نورد. تا حالا امتحانش کردی؟ 413 00:25:47,880 --> 00:25:50,280 ‫نه، پسر. از ارتفاع می‌ترسم 414 00:25:53,120 --> 00:25:54,600 ‫شوخی می‌کنم، داداش 415 00:25:57,440 --> 00:26:00,120 ‫ببین، مرسی که اینقدر خوب ‫با این قضیه کنار اومدی 416 00:26:00,720 --> 00:26:01,880 ‫قربونت، سم 417 00:26:03,160 --> 00:26:04,720 ‫- می‌بینمت دیگه؟ ‫- آره 418 00:26:33,360 --> 00:26:36,600 ‫خیلی‌خب، دوستان. بنشینید. ‫از جاتون تکون نخورید. شروع می‌کنیم. 419 00:27:43,838 --> 00:27:53,838 دیــجی‌موویـــز 420 00:30:11,240 --> 00:30:14,400 ‫همزمان با افزایش فشار ‫ در محفظه‌ی هایپرباریک، 421 00:30:14,480 --> 00:30:16,560 ‫دمای آن نیز افزایش می‌یابد 422 00:30:16,640 --> 00:30:20,560 ‫ در فشار پنج اتمسفر، ‫ معادل قرارگیری در عمق پنجاه متری زیر آب، 423 00:30:20,640 --> 00:30:25,720 ‫دمای داخل محفظه به ‫ حدود ۳۲ درجه‌ی سانتیگراد، 424 00:30:25,800 --> 00:30:28,560 ‫ یا ۹۰ درجه فارنهایت می‌رسد 425 00:30:28,640 --> 00:30:31,760 ‫ بدین معنا که با افزایش فشار و عمق، ‫ دمای محفظه افزایش می‌یابد 426 00:30:32,280 --> 00:30:36,400 ‫با افزایش غلظت اکسیژن، ‫ فرآیند تنفس دشوار می‌گردد 427 00:30:36,480 --> 00:30:40,440 ‫ این وضعیت می‌تواند ‫ منجر به پدیده‌ی هایپراوکسی، ‫ (فزونی اکسیژن) 428 00:30:40,520 --> 00:30:44,160 ‫یا بالا رفتن سطح دی‌اکسیدکربن ‫در سیستم تنفسی شود 429 00:30:44,240 --> 00:30:48,800 ‫نشانه‌های بالینی شامل ‫لرزش، تعریق، اختلال در آگاهی، 430 00:30:48,880 --> 00:30:51,400 ‫سردرد و اختلالات بینایی است 431 00:30:51,480 --> 00:30:53,320 ‫یکم دیگه آب بهم می‌دید؟ 432 00:30:54,240 --> 00:30:55,400 ‫آب می‌خوام باز 433 00:31:01,600 --> 00:31:02,880 ‫اون بالا چه خبره؟ 434 00:31:02,960 --> 00:31:05,760 ‫همه چی رو خاموش می‌کنم، جز دستگاه فشار 435 00:31:11,440 --> 00:31:13,600 ‫آهای؟ 436 00:33:23,720 --> 00:33:24,920 ‫این پلاستیک 437 00:33:25,440 --> 00:33:28,240 ‫با وجود این تَرک هم قویـه 438 00:33:30,280 --> 00:33:31,560 ‫اختراع بابامـه 439 00:33:34,480 --> 00:33:36,640 ‫پس عمراً اگه بتونی بشکونیش 440 00:33:36,720 --> 00:33:38,720 ‫چرا باید شیشه رو بشکنم؟ 441 00:33:39,240 --> 00:33:42,200 ‫برای کاهش سریع فشار 442 00:33:44,000 --> 00:33:45,920 ‫که خودت رو بکشی 443 00:33:46,720 --> 00:33:49,280 ‫بلکه به تدریج با فشار به‌شدت بالا 444 00:33:49,360 --> 00:33:51,440 ‫خفه نشی 445 00:33:54,080 --> 00:33:56,280 ‫برو به جهنم، هرزه 446 00:34:00,240 --> 00:34:03,760 ‫هری بهترین برادر دنیا بود 447 00:34:05,080 --> 00:34:06,360 ‫می‌دونم 448 00:34:06,440 --> 00:34:08,840 ‫ولی هری همیشه مراقب من بود 449 00:34:10,720 --> 00:34:13,440 ‫بعدش نوبت به من رسید که ‫ازش مراقبت کنم 450 00:34:13,960 --> 00:34:14,960 ‫من هم این کار رو کردم 451 00:34:15,640 --> 00:34:16,720 ‫منظورت چیـه؟ 452 00:34:17,240 --> 00:34:20,520 ‫منظورم اینـه که نذاشتم ‫داداشت بلایی سر داداشم بیاره 453 00:34:22,640 --> 00:34:24,320 ‫پس... ویلیام، 454 00:34:25,520 --> 00:34:26,800 ‫کارِ تو بود 455 00:34:26,880 --> 00:34:28,560 ‫نه بابا، نه، نه 456 00:34:28,640 --> 00:34:31,080 ‫نه، کار تو بود. خودت 457 00:34:32,080 --> 00:34:35,320 ‫تموم فکر و ذکر هری تو بودی 458 00:34:35,920 --> 00:34:39,880 ‫اگه هیچوقت باهات آشنا نمی‌شد، ‫الان ما اینجا نبودیم، درست میگم؟ 459 00:34:41,640 --> 00:34:45,360 ‫پس تو مقصری، مریت و ‫گمونم خودت هم می‌دونی 460 00:34:46,400 --> 00:34:49,800 ‫فکر کنم به خاطر همین هم بود که ‫برای مراسم خاکسپاریش اومدی 461 00:34:52,400 --> 00:34:55,400 ‫الحق که هیچوقت هیچکس نمی‌تونه ‫از زیر جرمی که مرتکب شده قسر در بره 462 00:34:57,000 --> 00:34:58,400 ‫مگه خودت همین رو نگفتی؟ 463 00:35:00,280 --> 00:35:01,680 ‫دیر یا زود، 464 00:35:02,520 --> 00:35:05,720 ‫چوب هر کاری که کردی رو می‌خوری 465 00:35:27,840 --> 00:35:31,040 ‫بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 466 00:35:31,120 --> 00:35:32,840 ‫هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫مصون نیستن 467 00:35:33,360 --> 00:35:35,520 ‫شاید از چنگ قانون فرار کنن، 468 00:35:35,600 --> 00:35:41,040 ‫اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات... 469 00:35:43,040 --> 00:35:46,160 ‫بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 470 00:35:46,240 --> 00:35:48,200 ‫هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫مصون نیستن 471 00:35:48,280 --> 00:35:50,680 ‫شاید از چنگ قانون فرار کنن، 472 00:35:50,760 --> 00:35:56,240 ‫اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات... 473 00:35:57,680 --> 00:36:00,880 ‫بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 474 00:36:00,960 --> 00:36:02,880 ‫هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫مصون نیستن 475 00:36:05,920 --> 00:36:07,360 ‫دستتـه؟ 476 00:36:07,440 --> 00:36:10,880 ‫نمی‌خوای بگی از کجا کپی پرونده‌ی ‫تخلفات نوجوانی لایل جنینگز رو گیر آوردی؟ 477 00:36:10,960 --> 00:36:13,600 ‫دو نسخه‌ست. ‫فقط درخواست دادم. 478 00:36:13,680 --> 00:36:14,880 ‫دو دستی تقدیمت کردن؟ 479 00:36:14,960 --> 00:36:17,680 ‫به همون روشی که گفتی از بقیه ‫درخواست کنم، مطرحش کردم 480 00:36:17,760 --> 00:36:20,040 ‫- به روش درست ‫- عه؟ 481 00:36:20,120 --> 00:36:23,640 ‫گفتم دستیارِ مویرام و ‫روی نسخه‌ی خودش قهوه ریخته 482 00:36:25,680 --> 00:36:28,320 ‫باریکلا، دخترجون. ‫خیلی‌خب، بریم که شروع کنیم. 483 00:36:29,360 --> 00:36:32,600 ‫می‌دونستی جزیره‌ی مور ‫یه زمانی اصلی‌ترین منطقه‌ی عملیاتی 484 00:36:32,680 --> 00:36:35,040 ‫برای اکتشاف نفت دریای شمال بوده؟ 485 00:36:35,120 --> 00:36:36,920 ‫نمی‌دونستم 486 00:36:37,720 --> 00:36:40,720 ‫بعلاوه‌ی اینکه نزدیک به یک میلیارد پوند ‫اینجا سرمایه‌گذاری شده 487 00:36:40,800 --> 00:36:43,120 ‫- تو از کجا می‌دونی؟ ‫- ویکیپدیا 488 00:36:43,800 --> 00:36:45,680 ‫تصور کن این همه امید و آرزو، 489 00:36:45,760 --> 00:36:48,440 ‫آینده‌ای که در پیش داری رو... 490 00:36:48,520 --> 00:36:51,400 ‫درست لحظه‌ی آخر ‫توی یه چشم به هم زدن از چنگت در بیارن 491 00:36:52,160 --> 00:36:54,680 ‫واقعاً می‌تونه آدم رو کفری کنه 492 00:36:54,760 --> 00:36:57,080 ‫باعث بشه دست به کارهایی بزنن که ‫توی ذات‌شون نیست 493 00:36:57,160 --> 00:36:59,720 ‫اکثریت مردم سر هیچ و پوچ ‫جوش میارن 494 00:36:59,800 --> 00:37:00,920 ‫مثلاً خودت 495 00:37:01,520 --> 00:37:02,560 ‫باریکلا 496 00:37:02,640 --> 00:37:06,800 ‫خانمم همیشه می‌گفت ‫بهترین جواب در قبال عصبانیت، سکوتـه 497 00:37:06,880 --> 00:37:08,360 ‫مشتاقم خانمت رو ببینم 498 00:37:10,040 --> 00:37:11,280 ‫خانمم مُرده 499 00:37:12,040 --> 00:37:12,920 ‫از کِی؟ 500 00:37:13,000 --> 00:37:14,920 ‫از همون موقعی که ‫توی سوریه فوت کرد 501 00:37:15,000 --> 00:37:17,000 ‫- بهت که گفته بودم ‫- اگه می‌گفتی، یادم می‌موند 502 00:37:17,080 --> 00:37:19,080 ‫- نه که خیلی رحم و مروت سرت میشه ‫- باشه 503 00:37:19,160 --> 00:37:22,320 ‫گفتم که باید مراقب دخترها باشم، ‫مسئولیت‌شون به گردن منـه 504 00:37:22,400 --> 00:37:25,080 ‫گاهی اوقات هم دیر می‌کنم یا ‫حتی ممکنه نتونم بیام 505 00:37:25,600 --> 00:37:28,160 ‫گمونم برگشتی گفتی به یه وَرم 506 00:37:28,240 --> 00:37:31,920 ‫آخه از کجای این جمله باید می‌فهمیدم ‫زنت... مُرده؟ 507 00:37:32,880 --> 00:37:35,640 ‫گفتی اومدی اینجا چون دکترلازم بودن 508 00:37:36,160 --> 00:37:37,200 ‫درستـه 509 00:37:37,720 --> 00:37:40,520 ‫دوست داشت دخترهامون هم ‫عین خودش پزشکی بخونن 510 00:37:42,160 --> 00:37:44,280 ‫ولی هیچکدوم توی علوم خوب نیستن 511 00:37:45,680 --> 00:37:47,880 ‫دختر کوچیکه‌ام، مینا، می‌خواد 512 00:37:48,920 --> 00:37:50,040 ‫تیک‌تاکر بشه 513 00:37:50,800 --> 00:37:51,840 ‫چی شد که فوت کرد؟ 514 00:37:55,360 --> 00:37:57,320 ‫آدم اشتباهی رو عمل کرد 515 00:38:01,120 --> 00:38:04,280 ‫ظاهراً زندگی لایل، ‫درست بعد از مرگ برادرش 516 00:38:04,360 --> 00:38:05,760 ‫به قهقهرا رفت 517 00:38:05,840 --> 00:38:08,160 ‫نمی‌دونم. ‫گزارش ارزیابی روانش رو خوندی؟ 518 00:38:10,080 --> 00:38:13,400 ‫«در سن هشت سالگی، لایل جنینگز ‫به جرم قتل سگ همسایه به این علت که 519 00:38:13,480 --> 00:38:15,400 ‫در راهپیمایی تعطیلات به وی پارس کرد، ‫دستگیر شد.» 520 00:38:15,480 --> 00:38:17,920 ‫«لام‌ج مظنون چندین پرونده‌ی ‫قتل حیوانات دیگر هم بوده 521 00:38:18,000 --> 00:38:20,280 ‫اما هرگز دستگیر نشد و ‫در هیچ یک از جلسات ارزیابی روانی نیز 522 00:38:20,360 --> 00:38:22,080 ‫به این موضوع اقرار نکرد.» 523 00:38:22,160 --> 00:38:24,000 ‫«لام‌جی به متخصص معرفی شد.» 524 00:38:24,080 --> 00:38:26,280 ‫انگار لایل از همون بچگی مشکل داشت 525 00:38:26,360 --> 00:38:29,640 ‫اولین بار به خاطر تعقیب یکی از ‫پسرهای مدرسه فرستادنش گادهیون 526 00:38:29,720 --> 00:38:33,760 ‫پدرومادر اون بچه وقتی پیداش کردن که ‫کنار تخت اون بچه روی زمین خوابیده بود 527 00:38:33,840 --> 00:38:36,520 ‫نصفه‌شب دزدکی از پنجره رفته بود داخل. ‫۱۲‏ سالش بیشتر نبود. 528 00:39:04,440 --> 00:39:05,840 ‫این بوی چیـه؟ 529 00:39:06,640 --> 00:39:07,920 ‫ناامیدی 530 00:39:08,000 --> 00:39:10,160 ‫«مادر لایل جنینگز، ایلسا جنینگز، 531 00:39:10,240 --> 00:39:13,240 ‫به مدت ۱۹ ماه پس از مرگ همسرش، ‫به اجبار 532 00:39:13,320 --> 00:39:15,200 ‫در بخش روانپزشکی بستری شد و 533 00:39:15,280 --> 00:39:18,040 ‫لام‌جی و برادرش را ‫در خانه تنها گذاشت.» 534 00:39:18,120 --> 00:39:19,800 ‫دل تو دلم نیست پرونده‌ی این رو ببینم 535 00:39:19,880 --> 00:39:22,280 ‫- کجا نوشته؟ ‫- صفحه‌ی ۲۳ 536 00:39:23,120 --> 00:39:24,400 ‫یه ارزیابی دیگه‌ست 537 00:39:24,480 --> 00:39:25,320 ‫«ایلسا جنینگیز، 538 00:39:25,400 --> 00:39:28,400 ‫به منظور تنبیه، ‫لایل و برادرش بزرگ‌ترش را مرتباً 539 00:39:28,480 --> 00:39:31,080 ‫به مدت طولانی داخل محفظه‌ی ‫هایپرباریک واقع در مِلک شوربرد 540 00:39:31,160 --> 00:39:32,640 ‫محبوس می‌کرد.» 541 00:39:32,720 --> 00:39:35,680 ‫«لام‌جی هیچگونه احساسات منفی ‫نسبت به این تنبیه‌ها نداشت.» 542 00:39:35,760 --> 00:39:37,440 ‫«بلکه معتقد بود کاملاً طبیعی است.» 543 00:39:57,640 --> 00:39:59,240 ‫ظاهراً عجله‌ای رفته 544 00:40:02,520 --> 00:40:06,400 ‫انگار بعد مرگ هری، ‫به‌کل کنترلش رو از دست داده 545 00:40:06,480 --> 00:40:07,520 ‫«به گفته‌ی لایل، 546 00:40:08,040 --> 00:40:11,920 ‫رفتار ایلسا پس از مرگ برادرش بدتر شد.» 547 00:40:12,000 --> 00:40:14,160 ‫«پس از غیبتی طولانی از مدرسه، 548 00:40:14,240 --> 00:40:16,520 ‫پلیس به مِلک مراجعه کرد و 549 00:40:16,600 --> 00:40:18,600 ‫از حقیقت امر سر در آورد و 550 00:40:18,680 --> 00:40:20,400 ‫در نتیجه بستری شد.» 551 00:40:20,920 --> 00:40:25,720 ‫پدرشون، کلایو جنینگز، به خاطر آتیش‌سوزی ‫به دلیل سیگار کشیدن توی تخت فوت کرد 552 00:40:25,800 --> 00:40:28,120 ‫لایل ۱۴ ساله تنها کسی بود که ‫اونجا زندگی می‌کرد 553 00:40:28,200 --> 00:40:30,960 ‫یعنی به نظرت لایل ۱۴ ساله ‫زد پدرش رو کشت؟ 554 00:40:31,040 --> 00:40:31,960 ‫اینجوری که خیلی خفن میشه 555 00:40:35,680 --> 00:40:39,640 ‫مویرا تاکید کرد ‫دست به همچین کاری نزنی 556 00:40:39,720 --> 00:40:41,880 ‫گفت اگه لایل رو پیدا کردیم ‫نریم تو 557 00:40:41,960 --> 00:40:44,960 ‫اگه یه سرنخ درست‌وحسابی پیدا کنیم، ‫خیلی راحت‌تر میشه 558 00:40:45,040 --> 00:40:47,040 ‫- پس... ‫- یعنی بدون حکم می‌خوای این کار رو بکنی؟ 559 00:40:47,120 --> 00:40:49,040 ‫- با خودت حکم آوردی؟ ‫- نه 560 00:40:49,120 --> 00:40:51,240 ‫پس آره، می‌خوام بدون حکم برم داخل 561 00:40:51,320 --> 00:40:53,480 ‫اون هم بدون تو که چیزیت نشه 562 00:40:55,040 --> 00:40:57,240 ‫سیستم‌های اقیانوس شوربرد 563 00:40:57,320 --> 00:40:58,320 ‫چی هست؟ 564 00:40:58,840 --> 00:41:02,280 ‫شغل باباشونـه. ‫سیستم‌های اقیانوسی شوربرد. 565 00:41:03,160 --> 00:41:04,160 ‫«سین، الف، شین» ‫(به معنای کمک) 566 00:41:11,040 --> 00:41:13,360 ‫می‌خوای برات بازش کنم؟ 567 00:41:14,680 --> 00:41:16,400 ‫- بله بی‌زحمت ‫- یه لحظه 568 00:41:16,480 --> 00:41:17,920 ‫«در ۱۵ سالگی، 569 00:41:18,000 --> 00:41:20,400 ‫لایل جنینگز متهم شد به اینکه ‫یک پسر دیگر را به اجبار 570 00:41:20,480 --> 00:41:22,880 ‫به درون محفظه‌ی کاهش فشار ‫واقع در ملک مذکور فرستاده است.» 571 00:41:22,960 --> 00:41:25,880 ‫«سپس یواشکی به بیرون رفت و ‫آن پسر را در محفظه تنها گذاشت.» 572 00:41:25,960 --> 00:41:28,080 ‫- هاردی... ‫- وایسا. بقیه‌اش رو بخون 573 00:41:28,160 --> 00:41:30,160 ‫«لایل فشار را افزایش می‌داد 574 00:41:30,240 --> 00:41:33,560 ‫برای اینکه ببینید آیا بالاخره ‫آن پسر هوشیاری خود را از دست می‌دهد یا خیر، 575 00:41:33,640 --> 00:41:35,320 ‫که در پایان پلیس محلی وی را پیدا کرد.» 576 00:41:35,400 --> 00:41:38,600 ‫«این اتفاق مدت کوتاهی ‫پس از بستری شدن مادرش رخ داد.» 577 00:41:39,320 --> 00:41:43,120 ‫یعنی لایل جنینگز یکی رو دزدیده و ‫انداخته توی محفظه هایپرباریک؟ 578 00:41:43,200 --> 00:41:44,880 ‫نوشته مجبور کرده، ندزدیده 579 00:41:44,960 --> 00:41:46,520 ‫باز هم خیلی عجیبـه که 580 00:41:46,600 --> 00:41:49,280 ‫یه بچه‌ی دیگه رو فرستاده جایی که ‫خودش زندانی بوده 581 00:41:49,360 --> 00:41:50,440 ‫عجیب نیست 582 00:41:51,880 --> 00:41:53,040 ‫بیمارگونه‌ست 583 00:41:59,000 --> 00:42:00,680 ‫- رز؟ ‫- خونه‌ی جنینگزهایید؟ 584 00:42:00,760 --> 00:42:01,840 ‫چطور مگه؟ 585 00:42:01,920 --> 00:42:05,800 ‫قبلاً لایل جنینگز یه بچه‌ای رو ‫به مدت سه روز توی محفظه‌ی هایپرباریک حبس کرده بود 586 00:42:05,880 --> 00:42:06,880 ‫کارل 587 00:42:08,520 --> 00:42:09,400 ‫کِی؟ 588 00:42:09,920 --> 00:42:11,960 ‫- توی ۱۵ سالگیش ‫- پونزده سالگی؟ 589 00:42:12,040 --> 00:42:13,920 ‫امکانش هست همچین بلایی ‫سر مریت هم آورده باشه 590 00:42:14,000 --> 00:42:16,360 ‫خودت گفتی توی ساختمون رو گشتی و ‫چیزی پیدا نکردی 591 00:42:16,440 --> 00:42:18,400 ‫من فقط یکیشون رو بررسی کردم 592 00:42:18,920 --> 00:42:21,240 ‫اون یکی دیگه به خاطر ‫دستورالعمل‌های مواد خطرناک 593 00:42:21,320 --> 00:42:22,320 ‫پلمب شده بود 594 00:42:22,400 --> 00:42:24,080 ‫چجور مواد خطرناکی؟ 595 00:42:24,160 --> 00:42:26,560 ‫کالین می‌گفت چند وقتی میشه که ‫آژانس محیط‌زیست پلمبش کرده 596 00:42:26,640 --> 00:42:28,360 ‫چند وقت پیش؟ 597 00:42:28,440 --> 00:42:29,520 ‫چیزی نگفت 598 00:42:32,720 --> 00:42:34,200 ‫بهش زنگ بزن بپرس 599 00:43:07,960 --> 00:43:11,000 ‫حالا چی میگی؟ ‫جا زدن نداریم ما، حرومی 600 00:43:30,920 --> 00:43:32,280 ‫عه، پیداش کردم 601 00:43:31,880 --> 00:43:32,720 ‫« سیستم اقیانوس شوربرد » 602 00:43:43,680 --> 00:43:45,840 ‫بله؟ 603 00:43:45,920 --> 00:43:49,440 ‫کالین گفت حدوداً چهار سال پیش ‫اینجا رو منطقه‌ی خطرناک اعلام کردن 604 00:43:49,520 --> 00:43:51,440 ‫دقیقاً همین رو گفت؟ چهار سال؟ 605 00:43:51,520 --> 00:43:52,920 ‫جالبـه، نه؟ 606 00:43:53,440 --> 00:43:56,960 ‫خیلی. خب، منتظر باشید که ‫میریم یه نگاهی بندازیم 607 00:43:57,040 --> 00:43:58,040 ‫کارل، 608 00:43:58,120 --> 00:44:01,720 ‫این هم گفت که تنها بدون افسر اداره ‫وارد محوطه نشیم 609 00:44:01,800 --> 00:44:03,400 ‫بهش بگو اینجا صحنه‌ی جرم نیست و 610 00:44:03,480 --> 00:44:05,720 ‫افسرهای اداره‌اش رو بکنه تو کونش 611 00:44:05,800 --> 00:44:07,040 ‫من که نمیگم 612 00:44:07,120 --> 00:44:08,440 ‫خبری از پدرش شد؟ 613 00:44:08,520 --> 00:44:11,480 ‫نه، نه هنوز، ولی هر ده دقیقه بهش زنگ می‌زنه 614 00:44:11,560 --> 00:44:13,520 ‫- خیلی‌خب ‫- کارل... 615 00:44:15,520 --> 00:44:16,600 ‫صحنه‌ی جرمـه یعنی؟ 616 00:44:17,600 --> 00:44:18,880 ‫خبرت می‌کنم 617 00:44:19,600 --> 00:44:21,200 ‫مراقب مواد سمی باش 618 00:44:26,880 --> 00:44:28,360 ‫« محفظه‌ی هایپرباریک » 619 00:44:43,480 --> 00:44:45,840 ‫« خطر » ‫« پسماند خطرناک؛ ورود ممنوع » 620 00:44:45,880 --> 00:44:46,760 ‫بله 621 00:44:53,160 --> 00:44:54,280 ‫ردیفـه 622 00:45:32,640 --> 00:45:33,640 ‫اون چیـه؟ 623 00:45:34,240 --> 00:45:38,840 ‫یه آشغالیـه واسه‌ی حفاری و ‫اکتشاف توی اعماق دریا 624 00:45:39,640 --> 00:45:41,200 ‫منیفولد حفاری رو نمیگم 625 00:45:42,440 --> 00:45:43,440 ‫اون 626 00:46:32,840 --> 00:46:34,840 ‫کالین کانینگهامـه، پسرش 627 00:47:03,400 --> 00:47:04,880 ‫« سیستم اقیانوس شوربرد » 628 00:47:59,640 --> 00:48:00,720 ‫یا خدا 629 00:48:00,800 --> 00:48:02,120 ‫پخش زنده‌ست؟ 630 00:48:02,640 --> 00:48:03,840 ‫گمون کنم 631 00:48:06,040 --> 00:48:08,560 ‫تصویر هر جایی که هست، ‫ازمون دور نیست 632 00:48:08,640 --> 00:48:10,720 ‫چون این آنتن‌ها به دردِ... 633 00:48:12,000 --> 00:48:13,360 ‫فواصل طولانی نمی‌خورن 634 00:48:17,400 --> 00:48:18,320 ‫کارل 635 00:48:18,400 --> 00:48:19,920 ‫سلام به همه 636 00:48:20,000 --> 00:48:21,920 ‫- کارل! ‫- یه درِ دیگه اینجاست 637 00:48:29,560 --> 00:48:32,480 ‫ اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫ عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات... 638 00:48:32,560 --> 00:48:35,960 ‫به نحوی به سزای اعمالشون می‌رسن 639 00:48:36,480 --> 00:48:39,920 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 640 00:48:40,000 --> 00:48:41,960 ‫ هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫ مصون نیستن 641 00:48:42,840 --> 00:48:44,400 ‫ شاید از چنگ قانون فرار کنن، 642 00:48:44,480 --> 00:48:49,720 ‫ اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫ عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات... 643 00:48:49,800 --> 00:48:50,800 ‫آهای؟ 644 00:48:54,200 --> 00:48:57,400 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 645 00:48:58,000 --> 00:49:00,120 ‫صدام رو می‌شنوید؟ 646 00:49:00,840 --> 00:49:01,960 ‫آهای؟ 647 00:49:07,960 --> 00:49:08,960 ‫مریت! 648 00:49:11,600 --> 00:49:12,680 ‫مریت! 649 00:49:13,480 --> 00:49:16,600 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 650 00:49:16,680 --> 00:49:18,680 ‫ هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫ مصون نیستن 651 00:49:19,400 --> 00:49:21,240 ‫ شاید از چنگ قانون فرار کنن، 652 00:49:21,320 --> 00:49:25,000 ‫ اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫ عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات... 653 00:49:25,600 --> 00:49:26,760 ‫می‌دونستم 654 00:49:32,800 --> 00:49:35,880 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 655 00:49:35,960 --> 00:49:37,880 ‫ هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫ مصون نیستن 656 00:49:38,560 --> 00:49:40,360 ‫ شاید از چنگ قانون فرار کنن، 657 00:49:40,440 --> 00:49:43,840 ‫ اما به واسطه‌ی عذاب‌وجدان، سرنوشت... 658 00:49:43,920 --> 00:49:45,920 ‫آخه چطوری این وامونده رو خاموشش کنیم؟ 659 00:49:46,000 --> 00:49:48,280 ‫...به نحوی به سزای اعمالشون می‌رسن 660 00:49:50,760 --> 00:49:54,200 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 661 00:49:58,960 --> 00:50:01,920 ‫اون طرف 662 00:50:02,000 --> 00:50:06,080 ‫...اما دیر یا زود، به نحوی ‫به سزای اعمالشون می‌رسن 663 00:50:09,720 --> 00:50:13,200 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 664 00:50:13,280 --> 00:50:14,280 ‫لعنتی 665 00:50:15,240 --> 00:50:17,400 ‫ شاید از چنگ قانون فرار کنن، 666 00:50:17,480 --> 00:50:21,680 ‫ اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫ عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات... 667 00:50:21,760 --> 00:50:25,160 ‫ اما دیر یا زود، به نحوی ‫به سزای اعمالشون می‌رسن 668 00:50:27,360 --> 00:50:29,040 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که... 669 00:50:31,800 --> 00:50:34,840 ‫ همزمان با افزایش فشار ‫ در محفظه‌ی هایپرباریک، 670 00:50:34,920 --> 00:50:37,040 ‫ دمای آن نیز افزایش می‌یابد 671 00:50:37,120 --> 00:50:40,960 ‫ در فشار پنج اتمسفر، ‫ معادل قرارگیری در عمق پنجاه متری زیر آب، 672 00:50:41,040 --> 00:50:42,920 ‫ دمای داخل محفظه به 673 00:50:44,440 --> 00:50:49,000 ‫حدود ۳۲ درجه‌ی سانتیگراد ‫یا ۹۰ درجه فارنهایت می‌رسد 674 00:50:49,080 --> 00:50:52,600 ‫بدین معنا که با افزایش فشار و عمق، ‫دمای محفظه افزایش می‌یابد 675 00:50:52,680 --> 00:50:57,040 ‫ با افزایش غلظت اکسیژن، ‫ فرآیند تنفس دشوار می‌گردد 676 00:50:57,120 --> 00:50:59,600 ‫این وضعیت می‌تواند منجر به... 677 00:51:01,480 --> 00:51:04,360 ‫- جلوی چشممـه ‫- توی محفظه‌ست؟ 678 00:51:04,440 --> 00:51:06,560 ‫داریم سعی می‌کنیم بفهمیم ‫چطوری درش بیاریم 679 00:51:06,640 --> 00:51:08,440 ‫به چیزی دست نزنید. یه لحظه وایسید 680 00:51:08,520 --> 00:51:11,920 ‫- نمی‌ذاریم بمیره. تازه پیداش کردیم ‫- دست به چیزی نزنید 681 00:51:12,000 --> 00:51:14,040 ‫اگه بازش کنید، ‫احتمال داره در هر صورت بمیره 682 00:51:14,920 --> 00:51:17,280 ‫فشار محیط اطرافش معادل چند اتمسفره؟ 683 00:51:17,960 --> 00:51:21,920 ‫بیرون محفظه‌ی هایپرباریک پایین، ‫شیش‌تا بود و 684 00:51:22,000 --> 00:51:25,360 ‫الان روی هفت و نیمـه، ‫پس فشار داره میره بالا 685 00:51:25,440 --> 00:51:27,840 ‫روی نُه اتمسفر، ‫اکسیژن سمی میشه 686 00:51:27,920 --> 00:51:29,200 ‫باید یه کاری کنید 687 00:51:29,280 --> 00:51:31,720 ‫یعنی اگه ولش کنیم هم می‌میره، ‫اگه بیاریمش بیرون هم می‌میره 688 00:51:31,800 --> 00:51:35,360 ‫- چه گوهی بخوریم ما؟ ‫- باید فشار رو پایدار کنید 689 00:51:35,440 --> 00:51:38,520 ‫ثابت که بشه، ‫اینج نوشته نیروی دریایی یا گارد ساحلی 690 00:51:38,600 --> 00:51:40,880 ‫می‌تونن با یه برانکارد هایپرباریک ‫بیارنش بیرون 691 00:51:40,960 --> 00:51:43,160 ‫- چی هست؟ ‫- یه مدل قابل حمل از اون محفظه 692 00:51:43,240 --> 00:51:44,760 ‫پس حتی اگه فشار افت کنه، 693 00:51:44,840 --> 00:51:47,080 ‫اگه بذاریش توی یکی از اونها، ‫یه راه چاره داری 694 00:51:47,160 --> 00:51:49,160 ‫- چی؟ چقدر؟ ‫- شاید یه ربع 695 00:51:49,240 --> 00:51:50,600 ‫یه ربع، خیلی‌خب 696 00:51:50,680 --> 00:51:53,040 ‫بگرد دنبال یه چیزی که ‫فشار رو تنظیم می‌کنه 697 00:51:53,120 --> 00:51:54,960 ‫کلی چیز داره که ‫میشه باهاش فشار رو تنظیم کرد 698 00:51:55,040 --> 00:51:57,280 ‫بالان؟ ‫ شبیه اهرمـه 699 00:51:57,360 --> 00:51:59,480 ‫ای خدا، میشه خاموشش کنی؟ 700 00:51:59,560 --> 00:52:02,320 ‫همزمان با افزایش فشار ‫در محفظه‌ی هایپرباریک... 701 00:52:02,400 --> 00:52:03,840 ‫فکر کنم یه چیزی پیدا کردیم 702 00:52:06,080 --> 00:52:06,920 ‫اسلحه! 703 00:52:17,480 --> 00:52:20,600 ‫ بنده عمیقاً معتقدم اونهایی که ‫ مرتکب جرایم خشونت‌آمیز میشن، 704 00:52:20,680 --> 00:52:22,680 ‫هرگز از عواقب اعمال‌شون ‫ مصون نیستن 705 00:52:23,520 --> 00:52:25,160 ‫شاید از چنگ قانون فرار کنن، 706 00:52:25,240 --> 00:52:29,320 ‫ اما دیر یا زود، به واسطه‌ی ‫ عذاب‌وجدان، سرنوشت، یا کائنات 707 00:52:29,400 --> 00:52:32,040 ‫به نحوی به سزای اعمالشون می‌رسن 708 00:52:33,280 --> 00:52:34,120 ‫کارل! 709 00:52:57,440 --> 00:52:58,840 ‫اونجا چه خبره، رفیق؟ 710 00:53:14,680 --> 00:53:15,680 ‫آهای! 711 00:53:15,760 --> 00:53:17,640 ‫هی، مرتیکه! 712 00:53:27,280 --> 00:53:29,720 ‫کارل؟ 713 00:53:31,520 --> 00:53:32,520 ‫لعنتی 714 00:54:03,000 --> 00:54:04,280 ‫ما خوبیم 715 00:54:04,360 --> 00:54:06,360 ‫وای، حرومزاده، ای حرومی 716 00:54:32,400 --> 00:54:33,520 ‫مریت، 717 00:54:35,080 --> 00:54:36,280 ‫من اکرم هستم 718 00:54:37,880 --> 00:54:39,680 ‫می‌خوایم ببریمت خونه 719 00:58:07,520 --> 00:58:09,720 ‫یا خدا 720 00:58:34,040 --> 00:58:36,560 ‫انگار وقتی شروع می‌کنی، ‫دیگه ول‌کُنش نیستی 721 00:58:36,640 --> 00:58:39,640 ‫آره، آره. عینهو کوک یا بادوم‌زمینی بو داده 722 00:58:39,720 --> 00:58:41,280 ‫ای خدا 723 00:58:42,280 --> 00:58:44,560 ‫- خیلی‌خب، کارل؟ ‫- سلام 724 00:58:47,720 --> 00:58:50,400 ‫خب، اگه می‌دونستم جمع‌تون جمعـه... 725 00:58:51,680 --> 00:58:55,040 ‫- توی لیوان بشاشم؟ ‫- اگه همیشه اونجا می‌شاشی، عیب نداره 726 00:58:55,840 --> 00:58:58,280 ‫- دستت چی شده؟ ‫- باز تیر خوردی؟ 727 00:58:58,880 --> 00:58:59,720 ‫جالبـه که... 728 00:59:00,520 --> 00:59:01,440 ‫نه 729 00:59:02,080 --> 00:59:03,640 ‫ساچمه‌ایـه. چیزی نیست 730 00:59:03,720 --> 00:59:06,200 ‫مطمئنم خبرش پخش میشه 731 00:59:11,240 --> 00:59:12,400 ‫دارید تلافی می‌کنید، نه؟ 732 00:59:12,480 --> 00:59:15,760 ‫تو مال من رو دیدی. ‫پس من هم باید مال تو رو ببینم. 733 00:59:15,840 --> 00:59:19,800 ‫- حرف من هم همینـه ‫- راستش خیلی هم قشنگـه 734 00:59:19,880 --> 00:59:22,800 ‫- ربطی به من نداره ‫- مشخصـه 735 00:59:22,880 --> 00:59:26,360 ‫- کارل، دستت چی شد؟ ‫- امشب پلیس‌بازی در آوردم 736 00:59:27,640 --> 00:59:29,240 ‫بعد از مدت‌ها 737 00:59:30,240 --> 00:59:33,000 ‫- یعنی چی آخه؟ ‫- میشه بذاریمش واسه فردا؟ 738 00:59:33,080 --> 00:59:36,600 ‫می‌شینیم قشنگ مُفصل حرف می‌زنیم. ‫با تموم جزئیات وحشتناکش. 739 00:59:36,680 --> 00:59:38,720 ‫بیا 740 00:59:39,400 --> 00:59:40,400 ‫ممنون 741 00:59:43,040 --> 00:59:44,560 ‫تولد ویمبلدون؟ 742 00:59:45,560 --> 00:59:47,960 ‫فقط می‌خواستم بذارمشون دم در 743 00:59:48,920 --> 00:59:50,720 ‫حالا این شد مهمونی 744 00:59:50,800 --> 00:59:53,680 ‫هوم؟ 745 00:59:53,760 --> 00:59:55,160 ‫جونم! 746 00:59:55,800 --> 00:59:58,920 ‫خیلی‌خب. حالا که تا اینجا اومدیم... 747 01:00:04,880 --> 01:00:06,775 ‫« سه ماه بعد » 748 01:00:06,800 --> 01:00:09,160 ‫فقط می‌خواستم شخصاً ازت تشکر کنم 749 01:00:09,680 --> 01:00:12,240 ‫بهم گفتن تو بودی که ‫پیگیر بازگشایی پرونده بودی 750 01:00:12,320 --> 01:00:14,720 ‫اگه این کار رو نمی‌کردی... 751 01:00:14,800 --> 01:00:17,760 ‫کار تیمی بود 752 01:00:17,840 --> 01:00:19,400 ‫از همه تشکر کردم 753 01:00:20,320 --> 01:00:23,520 ‫از همه به جز کارآگاه مورک. ‫امیدوار بودم اینجا باشه. 754 01:00:24,120 --> 01:00:27,000 ‫- ندیدیش؟ ‫- نه هنوز، ولی دلم می‌خواد ببینمش 755 01:00:27,080 --> 01:00:29,240 ‫کارآگاه مورک چند وقتی رفته مرخصی 756 01:00:29,960 --> 01:00:31,240 ‫تا کِی؟ 757 01:00:31,320 --> 01:00:33,560 ‫وقتی پای کارل وسط باشه، ‫فقط خدا می‌دونه 758 01:00:34,240 --> 01:00:35,680 ‫خیلی‌خب، متوجهم 759 01:00:36,640 --> 01:00:40,400 ‫خودم هم دارم از اینجا میرم. ‫حالا معلوم نیست تا کِی. 760 01:00:40,480 --> 01:00:41,880 ‫کجا میری؟ 761 01:00:42,520 --> 01:00:45,240 ‫می‌خوام ویلیام رو ببرم خونه، مور 762 01:00:45,840 --> 01:00:47,400 ‫یه چند وقت پیش بابام بمونم 763 01:00:48,120 --> 01:00:51,800 ‫با هم حرف زدیم، ولی هنوز ‫کلی حرف نگفته داریم 764 01:00:51,880 --> 01:00:53,360 ‫معمولاً همینطوره 765 01:00:53,440 --> 01:00:55,840 ‫باز هم ممنون بابت همه چی 766 01:00:56,440 --> 01:00:59,680 ‫موفق باشی، مریت. امیدوارم توی مور ‫چیزی که دنبالشی رو پیدا کنی 767 01:01:04,520 --> 01:01:08,080 ‫خیلی ممنونم، خانم‌ها و آقایون. ‫فردا همگی‌تون رو می‌بینم. 768 01:01:08,160 --> 01:01:10,640 ‫مارجری، صورت‌جلسه رو برام میاری؟ 769 01:01:10,720 --> 01:01:12,320 ‫- باشه ‫- ممنونم 770 01:01:33,920 --> 01:01:35,400 ‫کارآگاه مورک 771 01:01:36,000 --> 01:01:37,160 ‫دادستان کل 772 01:01:37,760 --> 01:01:39,240 ‫قرار قبلی داشتیم؟ 773 01:01:39,960 --> 01:01:41,560 ‫مگه اینکه شما تعیین کرده باشید 774 01:01:41,640 --> 01:01:44,400 ‫فقط می‌خواستم بگم ‫بابت اتفاقاتی که توی 775 01:01:44,920 --> 01:01:47,160 ‫دادگاه گراهام فینج افتاد، گزارشت رو نمیدم 776 01:01:47,240 --> 01:01:51,520 ‫البته، نمی‌تونم قول بدم کرستی اتکینز هم ‫به همین اندازه بخشنده باشه 777 01:01:52,120 --> 01:01:53,800 ‫- اجازه هست؟ ‫- چرا که نه 778 01:01:56,440 --> 01:01:59,160 ‫تو کاری رو کردی که ‫هر پدری به خاطر بچه‌اش می‌کرد 779 01:02:01,080 --> 01:02:03,440 ‫بعید می‌دونم هدفت تهمت زدن باشه 780 01:02:03,520 --> 01:02:08,320 ‫الان بهترین کاری که ازت برمیاد ‫اینـه که خفه‌خون بگیری، بهم اعتماد کن 781 01:02:15,000 --> 01:02:16,520 ‫بودجه‌ی من رو دو برابر می‌کنی، 782 01:02:16,600 --> 01:02:18,480 ‫یا دقیق‌تر بگم، ‫پولی رو که در اصل 783 01:02:18,560 --> 01:02:21,440 ‫برای بودجه‌ی من اختصاص داده شده رو ‫بهم میدی 784 01:02:21,520 --> 01:02:23,280 ‫دیگه چه کاری از دستم بر میاد؟ 785 01:02:23,360 --> 01:02:27,040 ‫شک ندارم، دادستان کل، ‫با نفوذی که داری، 786 01:02:29,040 --> 01:02:32,720 ‫می‌تونی یه گزینه‌ی شایسته رو ‫بی‌معطلی به درجه‌ی بازرسی برسونی 787 01:02:32,800 --> 01:02:35,080 ‫گمونم منظورت همون آقای سوریـه که 788 01:02:35,160 --> 01:02:36,800 ‫گفتی محافظِتـه 789 01:02:36,880 --> 01:02:39,240 ‫ایشون یه پناهنده‌ی سیاسیـه که ‫به اینجا پناه آورده 790 01:02:39,320 --> 01:02:41,360 ‫با اینکه دلم نمی‌خواد بگم، 791 01:02:42,720 --> 01:02:43,840 ‫اما پلیس خوبیـه 792 01:02:43,920 --> 01:02:45,120 ‫بهتر از خیلی‌هاست 793 01:02:46,320 --> 01:02:47,520 ‫ببینم چیکار می‌تونم بکنم 794 01:02:47,600 --> 01:02:49,160 ‫لطف می‌کنی 795 01:02:50,800 --> 01:02:51,800 ‫ممنون 796 01:02:57,360 --> 01:02:58,480 ‫آها، راستی... 797 01:03:00,480 --> 01:03:01,880 ‫یه ماشین جدید هم می‌خوام 798 01:03:02,840 --> 01:03:06,080 ‫نه یه ابوقراضه‌ی توقیفی یا ‫یه ماشین درب و داغون 799 01:03:07,040 --> 01:03:09,080 ‫مدل خاصی مد نظرتـه؟ 800 01:03:09,160 --> 01:03:10,160 ‫نمی‌دونم 801 01:03:11,760 --> 01:03:12,960 ‫خودت چی می‌رونی؟ 802 01:03:13,680 --> 01:03:15,400 ‫فورد مدلِ گوه نخور 803 01:04:43,880 --> 01:04:46,000 ‫- ببخشید ‫- سلام، عیبی نداره 804 01:06:12,320 --> 01:06:13,480 ‫عوضی 805 01:06:38,480 --> 01:06:39,480 ‫هاردی 806 01:06:42,280 --> 01:06:46,360 ‫کار و بارت که راست و ریس شد، ‫یه چیزی هست که می‌خوام ببینی 807 01:06:46,960 --> 01:06:49,080 ‫- پرونده؟ ‫- نه پس، پرنده‌ست 808 01:06:49,600 --> 01:06:50,960 ‫بله که پرونده‌ست 809 01:06:52,280 --> 01:06:54,000 ‫واسه من و کارلـه؟ 810 01:06:54,960 --> 01:06:56,240 ‫برای خودتـه 811 01:06:58,960 --> 01:07:00,000 ‫برو دیگه 812 01:07:04,200 --> 01:07:14,200 ‫ترجمه از iredprincess ‫ در تلگرام: t.me/iredsub 813 01:07:22,950 --> 01:07:32,950 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 814 01:07:46,000 --> 01:07:47,040 ‫هوی! 815 01:07:52,840 --> 01:07:54,160 ‫داری چه گوهی می‌خوری؟! 816 01:07:54,184 --> 01:07:59,184 « پایان سریال » 817 01:07:59,209 --> 01:08:09,209 ارائه‌ای از وبسایت دیجی‌موویز .:: DigiMoviez.Com ::.