1 00:00:13,580 --> 00:00:14,660 ‫اعلی‌‌حضرت! 2 00:00:14,660 --> 00:00:16,240 ‫لطفاً با منم مبارزه کنید! 3 00:00:17,130 --> 00:00:18,200 ‫بسیار خب. 4 00:00:24,270 --> 00:00:25,580 ‫بازم کسی مبارزه می‌کنه؟ 5 00:00:32,210 --> 00:00:33,260 ‫تیناشا. 6 00:00:35,180 --> 00:00:36,090 ‫بیا اینجا. 7 00:00:36,090 --> 00:00:37,320 ‫رد می‌کنم. 8 00:00:37,320 --> 00:00:39,010 ‫چرا انقدر سریع رد می‌کنی؟ 9 00:00:39,010 --> 00:00:41,470 ‫می‌دونم این هیچ سودی برام نداره. 10 00:00:41,760 --> 00:00:43,110 ‫تمرین خوبی می‌شه. 11 00:00:44,100 --> 00:00:45,810 ‫اشکال نداره از جادو هم استفاده کنی. 12 00:00:49,310 --> 00:00:52,410 ‫این مرد تا چه حد قوی می‌شه؟ 13 00:00:52,990 --> 00:00:57,730 ‫شاید اون بتونه ساحره‌ای مثل من رو بکشه. 14 00:01:02,130 --> 00:01:03,400 ‫متوجه شدم. 15 00:01:03,400 --> 00:01:04,410 ‫انجامش می‌دم. 16 00:01:05,570 --> 00:01:08,380 ‫ولی ازتون می‌خوام از آکاشیا استفاده کنید. 17 00:01:16,140 --> 00:01:17,390 ‫می‌تونی هرموقع بخوای حمله کنی. 18 00:01:18,440 --> 00:01:20,410 ‫پس خودم اول شروع می‌کنم. 19 00:01:23,350 --> 00:01:24,590 ‫هه... 20 00:03:14,170 --> 00:03:16,630 ‫پسر، فوق‌العاده بودن. 21 00:03:16,630 --> 00:03:19,100 ‫هم بانو تیناشا، هم اعلی‌حضرت. 22 00:03:19,100 --> 00:03:23,490 ‫پس این‌شکلی می‌شه از جادو توی مبارزه استفاده کرد. 23 00:03:23,490 --> 00:03:27,220 ‫اکثر افسونگرها می‌ذارن ‫ شمشیرزن‌ها توی خط مقدم برن، 24 00:03:27,220 --> 00:03:29,850 ‫و عوضش از پشت افسون‌های بزرگ اجرا می‌کنن. 25 00:03:29,850 --> 00:03:34,190 ‫تا حالا ندیده بودم یه افسونگر ‫ با استفاده از شمشیر، هم حمله کنه، هم دفاع. 26 00:03:34,480 --> 00:03:37,850 ‫به‌نظر من انگار داشت اعلی‌حضرت رو ارزیابی می‌کرد. 27 00:03:37,850 --> 00:03:40,640 ‫یا می‌شه گفت، می‌خواست بهش آموزش بده. 28 00:03:40,640 --> 00:03:41,280 ‫چی؟ 29 00:03:41,780 --> 00:03:44,160 ‫آخه داشت لبخند می‌زد. 30 00:03:53,710 --> 00:03:56,150 ‫پس واقعاً می‌تونه ببینتشون. 31 00:03:57,630 --> 00:03:59,370 ‫بیاید همینجا تمومش کنیم. 32 00:04:00,300 --> 00:04:03,130 ‫این شمشیرها دیگه خیلی کند شدن. 33 00:04:08,810 --> 00:04:12,700 ‫با اینکه از جادو استفاده می‌کردی، ‫زخم‌های سطحی‌ای خوردم. 34 00:04:12,700 --> 00:04:14,140 ‫بهم آسون گرفتی؟ 35 00:04:14,490 --> 00:04:16,140 ‫اینطور نیست. 36 00:04:16,140 --> 00:04:19,350 ‫افسون‌های پیچیده، نیازمند وردخوانی و تمرکز هستن. 37 00:04:19,790 --> 00:04:23,330 ‫راستشو بخوای، دیگه دلم نمی‌خواد ‫ مبارزه‌ی از نزدیک باهات داشته باشم. 38 00:04:27,850 --> 00:04:30,910 ‫واقعاً دلم نمی‌خواد بکشمت. 39 00:04:31,340 --> 00:04:32,620 ‫خیلی ساده‌ای. 40 00:04:33,180 --> 00:04:34,750 ‫دلت می‌خواد بمیری؟ 41 00:04:37,550 --> 00:04:41,250 ‫نه، هنوز خیلی کارها برای انجام دارم. 42 00:04:42,250 --> 00:04:44,380 ‫مثلاً شکستن اون نفرینت. 43 00:04:44,730 --> 00:04:47,390 ‫اگه باهام ازدواج کنی هم بسه. 44 00:04:47,390 --> 00:04:48,610 ‫رد می‌کنم! 45 00:04:48,610 --> 00:04:50,820 ‫اصلاً می‌فهمی چقدر ازت بزرگترم؟ 46 00:04:56,930 --> 00:05:00,420 ‫فرستاده‌ای از کشور کوچیک شمالیِ کوسکول رسیده. 47 00:05:01,080 --> 00:05:04,910 ‫درخواست داره ساحره‌ی ماه لاجوردی رو ببینه. 48 00:05:04,910 --> 00:05:07,530 ‫از کجا می‌دونه تیناشا اینجاست؟ 49 00:05:09,210 --> 00:05:11,110 ‫خودمم خیلی مطمئن نیستم. 50 00:05:11,620 --> 00:05:14,110 ‫فعلاً اصرار داره که ببینتش. 51 00:05:14,590 --> 00:05:17,420 ‫گفتم بهتره این مورد رو به خودت بسپرم. 52 00:05:17,420 --> 00:05:18,290 ‫نظرت چیه؟ 53 00:05:19,210 --> 00:05:20,250 ‫فهمیدم. 54 00:05:20,250 --> 00:05:21,670 ‫اول خودم می‌بینمش. 55 00:05:26,010 --> 00:05:28,340 ‫اسم بنده کاگار هستش. 56 00:05:28,340 --> 00:05:33,100 ‫فقط درخواست ملاقات کوتاهی ‫ با شخص ساحره کبیر رو دارم. 57 00:05:33,410 --> 00:05:36,310 ‫متأسفانه ما اینجا ساحره‌ای نداریم. 58 00:05:36,670 --> 00:05:40,650 ‫دلم می‌خواد بدونم چطور ‫همچین ذهنیتی براتون پیش اومده. 59 00:05:40,920 --> 00:05:43,120 ‫حتماً مزاح می‌فرمایید. 60 00:05:43,120 --> 00:05:45,610 ‫خیلی وقت گران‌بهاتون رو نمی‌گیرم. 61 00:05:45,980 --> 00:05:48,490 ‫مطلع هستم که توی این قصر اقامت دارن. 62 00:05:48,490 --> 00:05:51,580 ‫تیناشا-ساما، یا بهتره بگم، آیتی-ساما. 63 00:05:55,180 --> 00:05:56,100 ‫ها؟ 64 00:05:58,020 --> 00:05:59,210 ‫اسکار کجاست؟ 65 00:05:59,650 --> 00:06:02,290 ‫در حال‌حاضر اعلی‌حضرت بیرون هستن. 66 00:06:04,530 --> 00:06:05,690 ‫که اینطور. 67 00:06:05,690 --> 00:06:07,200 ‫باشه پس. 68 00:06:07,200 --> 00:06:08,920 ‫کار خاصی باهاش نداشتم. 69 00:06:08,920 --> 00:06:10,970 ‫ببخشید، تیناشا-ساما. 70 00:06:12,260 --> 00:06:15,530 ‫من هنوز خودمو بهتون معرفی نکردم. 71 00:06:16,560 --> 00:06:23,050 ‫بعد از معرفی‌شدن توسط ژنرال اتارد، ‫اینجا به‌عنوان خدمتکار به اعلی‌حضرت خدمت می‌کنم. 72 00:06:23,460 --> 00:06:25,030 ‫اسمم میرالیس هستش. 73 00:06:25,030 --> 00:06:26,220 ‫آها. 74 00:06:26,220 --> 00:06:30,570 ‫ولی دلیل واقعیِ اینکه ‫ چرا به قصر اومدی رو می‌دونم. 75 00:06:30,570 --> 00:06:31,120 ‫چی؟ 76 00:06:31,120 --> 00:06:33,550 ‫چـ ـ چطوری اینو می‌دونید؟ 77 00:06:34,480 --> 00:06:36,500 ‫با نگاه‌کردن بهت می‌فهمم. 78 00:06:36,500 --> 00:06:39,030 ‫پس لطفاً به من توجه نکن. 79 00:06:41,490 --> 00:06:45,550 ‫هی، شنیدم باهاش یه مبارزه تمرینی داشتی. 80 00:06:45,550 --> 00:06:47,840 ‫از کجا می‌دونی؟ 81 00:06:47,840 --> 00:06:49,760 ‫و اصلاً اینجا چیکار می‌کنی؟ 82 00:06:50,070 --> 00:06:51,580 ‫برای صرف چای اومدم. 83 00:06:53,620 --> 00:06:57,130 ‫با نشون‌دادن نحوه مبارزه‌ت، هوس مردن کردی؟ 84 00:06:57,130 --> 00:06:59,140 ‫اونم همینو بهم گفت. 85 00:06:59,140 --> 00:07:02,170 ‫اون مرد بدون کمک تو هم تا حد کافی قویه. 86 00:07:02,170 --> 00:07:06,020 ‫دلم نمی‌خواد مالک اون شمشیر، ‫ قوی‌تر از اینی که هست بشه. 87 00:07:07,020 --> 00:07:12,490 ‫اگه تحمل بی‌طرف بودن رو نداری، ‫بهتره سریعتر بیخیالش بشی. 88 00:07:13,740 --> 00:07:15,450 ‫گمونم درست می‌گی. 89 00:07:17,170 --> 00:07:20,780 ‫خودمم مطمئن نیستم چرا حس کردم ‫باید باهاش مبارزه کنم. 90 00:07:21,290 --> 00:07:28,800 ‫فقط حس کردم شاید خوب باشه اگه محض احتیاط، ‫کسیو داشته باشم که قادر به کشتنم باشه. 91 00:07:29,620 --> 00:07:33,380 ‫شاید از ادامه‌ی جستوجوم برای ‫ پیدا کردن اون فرد خسته شدم. 92 00:07:35,120 --> 00:07:37,690 ‫تیناشا-ساما، یه‌لحظه وقت دارید؟ 93 00:07:37,690 --> 00:07:38,220 ‫بله. 94 00:07:38,730 --> 00:07:42,230 ‫یه مهمون داریم که می‌خواد تو رو ببینه، آیتی. 95 00:07:42,230 --> 00:07:43,570 ‫باشه. 96 00:07:43,570 --> 00:07:44,440 ‫آه... 97 00:07:46,370 --> 00:07:48,570 ‫پس واقعاً اسم خودت بود. 98 00:07:55,140 --> 00:07:58,040 ‫ملاقات با شما باعث افتخاره، آیتی-ساما. 99 00:07:58,380 --> 00:08:00,500 ‫لطفاً دیگه به اون اسم صدام نزن. 100 00:08:00,500 --> 00:08:01,650 ‫عذر می‌خوام. 101 00:08:01,650 --> 00:08:04,960 ‫پس اگه تیناشا-ساما صداتون کنم کافیه؟ 102 00:08:04,960 --> 00:08:06,210 ‫خوبه. 103 00:08:06,210 --> 00:08:08,840 ‫خب، باهام چیکار داشتی؟ 104 00:08:09,160 --> 00:08:16,420 ‫راستش، تأسیس کوسکول باعث برگردوندن ‫ حق جادوگرهای تحت‌تعقیب توی «تاییری» شده، 105 00:08:16,420 --> 00:08:20,180 ‫و هدف اصلی‌مون، استفاده و توسعه مهارت‌هاشونه. 106 00:08:20,180 --> 00:08:26,060 ‫از شما خواهش می‌کنیم که به کوسکول بیاید ‫ و دانش خودتون رو باهامون به اشتراک بذارید. 107 00:08:26,060 --> 00:08:27,330 ‫چی؟ 108 00:08:27,330 --> 00:08:30,970 ‫من به‌عنوان محافظِ این مرد اینجام. 109 00:08:30,970 --> 00:08:33,150 ‫نه کمتر، نه بیشتر. 110 00:08:33,820 --> 00:08:37,160 ‫فقط به‌خاطر پا پیش گذاشتن اون ‫ باهات ملاقات می‌کنم. 111 00:08:37,870 --> 00:08:43,180 ‫پس چرا باید به حرف کسی که ‫ حتی از برجم بالا نیومده گوش بدم، 112 00:08:43,180 --> 00:08:45,620 ‫و تازه کمکم رو بهش قرض بدم؟ 113 00:08:46,080 --> 00:08:47,210 ‫لطفاً... 114 00:08:47,210 --> 00:08:48,230 ‫از اینجا برو. 115 00:08:53,410 --> 00:08:54,380 ‫لعنتی! 116 00:08:54,380 --> 00:08:57,430 ‫مطمئن بودم اگه از اون اسم استفاده کنم باهام میاد! 117 00:08:57,430 --> 00:08:59,240 ‫نمی‌تونم دست‌خالی برگردم! 118 00:08:59,240 --> 00:09:02,270 ‫باید حداقل اون دوتا رو از هم جدا کنم... 119 00:09:14,940 --> 00:09:16,270 ‫لوکرتزیا. 120 00:09:17,980 --> 00:09:19,440 ‫موقع خوبی اومدی. 121 00:09:19,440 --> 00:09:21,850 ‫کشور کوسکول رو می‌شناسی؟ 122 00:09:21,850 --> 00:09:22,720 ‫هان؟ 123 00:09:22,720 --> 00:09:24,200 ‫تا حالا ازش نشنیدم. 124 00:09:24,200 --> 00:09:28,270 ‫اجتماعی از جادوگرها هستن که ‫پارسال استقلال خودشونو اعلام کردن. 125 00:09:28,270 --> 00:09:29,720 ‫همم... 126 00:09:29,720 --> 00:09:34,260 ‫راستی، این چند وقته متوجه ‫موج‌های جادویی عجیب از سمت شمال نشدی؟ 127 00:09:34,570 --> 00:09:39,910 ‫نوسانات ظریف و پراکنده‌ای ‫ شبیه یه دریاچه جادویی دارن. 128 00:09:40,470 --> 00:09:42,050 ‫یه دریاچه جادویی... 129 00:09:42,050 --> 00:09:43,680 ‫هوی! مردینا! 130 00:09:52,220 --> 00:09:53,440 ‫اینجا چه‌خبره؟ 131 00:09:53,440 --> 00:09:55,110 ‫نه، فقط... 132 00:09:55,110 --> 00:09:57,120 ‫زنیکه حقه‌باز، با فتنه‌گری دل مردها رو به‌دست میاری! 133 00:09:57,120 --> 00:09:58,820 ‫همین الان از این کشور برو بیرون! 134 00:10:00,910 --> 00:10:01,870 ‫مردینا! 135 00:10:03,530 --> 00:10:06,730 ‫بارها اتهاماتی شبیه اینو شنیدم. 136 00:10:07,240 --> 00:10:10,940 ‫ولی تا به‌حال یکبار هم دست به چنین کاری نزدم. 137 00:10:11,610 --> 00:10:14,420 ‫خودشه که بی‌دلیل داره عصبی می‌شه. 138 00:10:14,820 --> 00:10:18,100 ‫هیچ‌وقت دنبال دل هیچ‌کس نبودم. 139 00:10:20,570 --> 00:10:23,680 ‫اون زن تحت شستوشوی مغزیه. 140 00:10:23,680 --> 00:10:24,980 ‫ولم کن! 141 00:10:24,980 --> 00:10:25,950 ‫می‌تونی برش داری؟ 142 00:10:26,670 --> 00:10:28,140 ‫چرا من؟ 143 00:10:28,530 --> 00:10:29,600 ‫خواهش می‌کنم. 144 00:10:31,270 --> 00:10:32,830 ‫ارزون نیستا. 145 00:10:36,490 --> 00:10:37,530 ‫بذار ببینمش. 146 00:10:40,290 --> 00:10:43,240 ‫آخرین‌بار کِی بوده که گریه کردی؟ 147 00:10:44,970 --> 00:10:46,510 ‫یادم نمیاد. 148 00:10:57,890 --> 00:10:59,990 ‫درمانش تموم شد. 149 00:11:02,130 --> 00:11:03,900 ‫خیلی ممنونم. 150 00:11:19,360 --> 00:11:22,570 ‫واسه چی کشوندیم اینجا؟ 151 00:11:25,280 --> 00:11:29,250 ‫یه آشنا رو برای تحقیق روی کوسکول فرستادم. 152 00:11:30,300 --> 00:11:34,190 ‫پس از امروز، می‌خوام که با من مبارزه تمرینی کنی. 153 00:11:34,670 --> 00:11:35,880 ‫چی؟ 154 00:11:36,220 --> 00:11:39,410 ‫حواسم هست نمیری، ‫پس لطفاً تمام تلاشتو بکن. 155 00:11:48,130 --> 00:11:50,810 ‫گمونم برای روز اول بدک نبود. 156 00:11:51,080 --> 00:11:52,640 ‫چرا اینکارو می‌کنی؟ 157 00:11:52,910 --> 00:11:54,460 ‫سؤال خوبیه. 158 00:11:54,460 --> 00:11:58,320 ‫بیشتر از یه‌دلیل هست، ‫ولی بخوام خلاصه بگم... 159 00:11:58,320 --> 00:12:01,610 ‫می‌خوام گزینه‌های زیادی برات فراهم باشه. 160 00:12:01,970 --> 00:12:03,090 ‫گزینه؟ 161 00:12:03,700 --> 00:12:06,290 ‫هر اتفاقی هم که در آینده بیفته، 162 00:12:06,290 --> 00:12:11,580 ‫نمی‌خوام از این حسرت بخوری که ‫کمبود قدرت مانع مسیرت شده. 163 00:12:11,990 --> 00:12:17,370 ‫می‌خوام بیشترین گزینه‌های ممکن رو داشته باشی ‫ تا بتونی مسیری که دوست‌داری رو انتخاب کنی. 164 00:12:17,370 --> 00:12:18,670 ‫این دلیلمه. 165 00:12:20,220 --> 00:12:23,830 ‫خب دیگه، صبح هم اینجا می‌بینمت. 166 00:12:23,830 --> 00:12:25,980 ‫بعد کارهات، اگه دوست داشتی بهم سر بزن. 167 00:12:40,250 --> 00:12:41,740 ‫این پایان گزارشه. 168 00:13:10,760 --> 00:13:12,490 ‫دو به تکه. 169 00:13:12,490 --> 00:13:13,600 ‫مشکلی باهاش نداری؟ 170 00:13:13,600 --> 00:13:15,190 ‫اینکه چیزی نیست! 171 00:13:15,190 --> 00:13:16,530 ‫عجب. 172 00:13:16,530 --> 00:13:17,650 ‫در این صورت... 173 00:13:29,110 --> 00:13:30,910 ‫یه‌چیزی پامو گرفت. 174 00:13:30,910 --> 00:13:33,090 ‫یه ساقه‌ی جادویی بود. 175 00:13:33,090 --> 00:13:35,580 ‫فکر می‌کردم باید بتونی ببینی‌شون. 176 00:13:35,580 --> 00:13:36,120 ‫ها؟ 177 00:13:37,230 --> 00:13:40,500 ‫وقتی توی قصر باهم مبارزه کردیم جاخالیش دادی. 178 00:13:40,500 --> 00:13:43,660 ‫اجازه نده وضعیت ذهنت روی مبارزه‌ت تأثیر بذاره. 179 00:13:44,290 --> 00:13:45,840 ‫امروز تا همینجا کافیه. 180 00:13:49,650 --> 00:13:52,220 ‫از معمول باید بیشتر خسته شده باشی. 181 00:13:52,220 --> 00:13:53,820 ‫بیا بریم طبقه آخر استراحت... 182 00:13:55,060 --> 00:13:55,820 ‫عه؟ 183 00:13:55,820 --> 00:13:56,940 ‫آه، هی... 184 00:13:57,410 --> 00:13:59,130 ‫اینجا خوابت نبره! 185 00:14:08,630 --> 00:14:09,900 ‫من کجام؟ 186 00:14:26,100 --> 00:14:27,430 ‫بیدار شدی؟ 187 00:14:28,790 --> 00:14:30,680 ‫خیلی بی‌دفاعی ها. 188 00:14:30,680 --> 00:14:33,010 ‫داشتم تمرکز می‌کردم. 189 00:14:33,010 --> 00:14:35,640 ‫مطمئنم اگه نفوذی داشتیم متوجه می‌شدم. 190 00:14:35,640 --> 00:14:37,180 ‫منظورم این نبود. 191 00:14:37,180 --> 00:14:39,100 ‫وقتی یکی بهت دست می‌زنه بیشتر عصبانی شو. 192 00:14:39,480 --> 00:14:42,060 ‫چرا حالا کسی که بهم دست زده اینو می‌گه؟ 193 00:14:43,380 --> 00:14:45,890 ‫تا الان دیگه به کارات عادت کردم. 194 00:14:45,890 --> 00:14:48,780 ‫اگه اذیتت می‌کنه، یکم بیشتر خودتو کنترل کن. 195 00:14:53,250 --> 00:14:54,200 ‫بفرما. 196 00:14:54,640 --> 00:14:56,790 ‫خستگیت رو در می‌کنه، پس بخورش. 197 00:15:00,670 --> 00:15:01,750 ‫چه شیرین! 198 00:15:01,750 --> 00:15:02,700 ‫بخور. 199 00:15:05,110 --> 00:15:06,620 ‫آفرین. 200 00:15:09,450 --> 00:15:12,180 ‫هی، منم قدرت جادویی دارم؟ 201 00:15:12,490 --> 00:15:13,410 ‫آره. 202 00:15:13,410 --> 00:15:14,890 ‫اصلاً خبر نداشتم. 203 00:15:14,890 --> 00:15:19,780 ‫ولی فرقت اینه که تا وقتی آکاشیا رو دست بگیری ‫نمی‌تونی از جادو استفاده کنی. 204 00:15:19,780 --> 00:15:22,270 ‫پس گمونم نمی‌تونم جادوگر بشم. 205 00:15:22,770 --> 00:15:25,980 ‫با این‌حال احتمالاً بتونی جادو رو ببینی. 206 00:15:25,980 --> 00:15:28,030 ‫لطفاً از فردا بیشتر بهش دقت کن. 207 00:15:34,070 --> 00:15:36,200 ‫یکم زیادی شعله‌ها داغ نیستن؟ 208 00:15:36,200 --> 00:15:39,130 ‫جریان جادو رو تماشا، و ازش عبور کن. 209 00:15:39,130 --> 00:15:42,750 ‫نقطه‌ای رو پیدا کن که به‌عنوان پایه اساسیِ ‫ ساختار افسون عمل می‌کنه. 210 00:15:46,810 --> 00:15:48,920 ‫خب، گفتنش راحته... 211 00:15:51,850 --> 00:15:53,700 ‫پایه اساسی افسون... 212 00:15:54,700 --> 00:15:55,760 ‫جریان جادو... 213 00:16:14,940 --> 00:16:15,910 ‫اینه؟ 214 00:16:22,990 --> 00:16:24,420 ‫عالی بود. 215 00:16:24,420 --> 00:16:26,010 ‫خیلی سریع انجامش دادی. 216 00:16:26,710 --> 00:16:29,480 ‫شاید بعداً بهتر باشه مقابل انسان‌ها بذارمت. 217 00:16:29,480 --> 00:16:31,710 ‫جوری نگو که می‌خوای ‫حشراتو به‌ جون همدیگه بندازی. 218 00:16:36,600 --> 00:16:37,600 ‫ها؟ 219 00:16:37,600 --> 00:16:39,680 ‫شماها هم برای بالا رفتن از برج اومدین؟ 220 00:16:40,900 --> 00:16:43,630 ‫منتظر همچین افرادی بودم! 221 00:16:48,240 --> 00:16:50,570 ‫به برج من خوش‌آمدید. 222 00:16:50,570 --> 00:16:53,030 ‫داری می‌گی تو ساحره‌ای؟ 223 00:16:53,660 --> 00:16:54,390 ‫درسته. 224 00:16:54,950 --> 00:16:57,830 ‫اینجا اومدین تا درخواستی ‫ ازم داشته باشید، درست می‌گم؟ 225 00:16:57,830 --> 00:17:00,330 ‫در مبارزه‌ای مقابل ایشون پیروز بشید. 226 00:17:00,330 --> 00:17:03,120 ‫اگه موفق شدید، آرزوتونو برآورده می‌کنم. 227 00:17:03,450 --> 00:17:04,200 ‫خیلی‌خب! 228 00:17:04,200 --> 00:17:05,660 ‫بیاید انجامش بدیم، بچه‌ها! 229 00:17:05,660 --> 00:17:06,580 ‫باشه! 230 00:17:08,490 --> 00:17:11,140 ‫مطمئن می‌شم کسی نمیره. 231 00:17:11,140 --> 00:17:13,050 ‫پس با تمام توان بجنگ. 232 00:17:13,050 --> 00:17:14,170 ‫چی بگم آخه... 233 00:17:16,020 --> 00:17:16,940 ‫شروع کنید! 234 00:17:33,550 --> 00:17:35,200 ‫وای، محشر بود! 235 00:17:35,200 --> 00:17:37,910 ‫از انتظارمم بهتر شد. 236 00:17:37,910 --> 00:17:39,940 ‫برای امروز دیگه گمونم بس باشه. 237 00:17:39,940 --> 00:17:41,390 ‫خسته نباشی. 238 00:17:42,040 --> 00:17:44,500 ‫حالا می‌تونم مقابل تو برنده بشم؟ 239 00:17:46,290 --> 00:17:47,830 ‫خیلی مطمئن نیستم. 240 00:17:49,060 --> 00:17:53,710 ‫اگه الان جوابتو بدونی، ‫دیگه کِیفش می‌ره. 241 00:18:01,180 --> 00:18:04,030 ‫به‌نظر میاد از کوسکول یه‌سری خبرا رسیده. 242 00:18:06,960 --> 00:18:11,010 ‫ظاهراً حدود دویست جادوگر توی کوسکول جمع شدن. 243 00:18:11,010 --> 00:18:12,520 ‫همینطور افسونگرهای روحی. 244 00:18:12,520 --> 00:18:14,270 ‫امکان نداره! 245 00:18:14,270 --> 00:18:18,240 ‫یه کشور معمولی نهایتاً ‫ حدود بیست تا سی‌تا جادوگر داره. 246 00:18:18,240 --> 00:18:20,450 ‫قصد جنگ راه‌ انداختن دارن؟ 247 00:18:20,450 --> 00:18:22,450 ‫نمی‌شه احتمالش رو نادیده گرفت. 248 00:18:22,450 --> 00:18:25,160 ‫هدفشون احضار شیاطین هم هست. 249 00:18:25,160 --> 00:18:26,920 ‫حرف از قصر زدی. 250 00:18:26,920 --> 00:18:28,120 ‫رژیم پادشاهی دارن؟ 251 00:18:28,420 --> 00:18:29,920 ‫اینطور به‌نظر می‌رسه. 252 00:18:29,920 --> 00:18:34,710 ‫نمی‌دونم پادشاهشون کی می‌تونه باشه، ‫ولی ارباب اسبقِ سرزمین نیست. 253 00:18:34,710 --> 00:18:40,990 ‫به‌عنوان پادشاهی‌ای که حول محور جادو می‌چرخه، ‫بعید نیست خودشون جادوگر باشن. 254 00:18:41,540 --> 00:18:44,260 ‫می‌شه فعلاً روی این موضوع تحقیق کنی؟ 255 00:18:44,690 --> 00:18:46,430 ‫شک ندارم یه‌نقشه‌ای تو سرشون دارن. 256 00:18:47,770 --> 00:18:49,390 ‫خبر بد، اعلی‌حضرت! 257 00:18:49,390 --> 00:18:50,930 ‫اتارد-ساما... 258 00:19:01,490 --> 00:19:04,550 ‫شنیدم حالشون نامساعد بوده. 259 00:19:05,530 --> 00:19:09,910 ‫میرالیس-سان، اگه اشتباه نکنم، ‫به‌لطف ژنرال اتارد بود که وارد قصر شدید. 260 00:19:10,390 --> 00:19:11,440 ‫بله... 261 00:19:11,440 --> 00:19:14,270 ‫با اینکه فامیل دوری بودم ‫خیلی بامحبت باهام رفتار کرد. 262 00:19:14,750 --> 00:19:17,800 ‫به‌خاطر اونه که الان من اینجام... 263 00:19:18,470 --> 00:19:21,260 ‫هم من و هم آلز بهش مدیونیم. 264 00:19:21,690 --> 00:19:25,900 ‫قبل اینکه آلز وارد قصر بشه، ‫ اتارد بهش شمشیرزنی رو یاد داد. 265 00:19:25,900 --> 00:19:27,680 ‫و بعد اینکه من نفرین شدم... 266 00:19:36,810 --> 00:19:37,740 ‫اعلی‌حضرت. 267 00:19:38,650 --> 00:19:41,170 ‫نومیدی باعث نابودی مردم می‌شه. 268 00:19:41,810 --> 00:19:43,940 ‫تبدیل به مردی با اراده‌ای آهنین بشید. 269 00:19:44,410 --> 00:19:46,630 ‫اینطوری نتایج خوبی خواهید داشت. 270 00:19:47,870 --> 00:19:50,330 ‫حق نداری قبل از من بمیری. 271 00:19:52,690 --> 00:19:57,220 ‫دارایی‌های ژنرال اتارد ‫به دوستان نزدیکشون تعلق می‌گیره. 272 00:19:57,220 --> 00:20:01,770 ‫ژنرال آلز رو درمورد نفرینتون در جریان گذاشتم. 273 00:20:03,750 --> 00:20:06,100 ‫اصلاً‌ نمی‌دونستم همچین اتفاقی براتون افتاده. 274 00:20:06,100 --> 00:20:07,810 ‫برامون گرفتاری درست کرده. 275 00:20:08,330 --> 00:20:11,770 ‫خیلی وضعیت بدیه، ‫مگه اینکه بانو تیناشا باهاتون ازدواج کنه. 276 00:20:11,770 --> 00:20:12,860 ‫آره. 277 00:20:12,860 --> 00:20:14,920 ‫اصل‌ونسب مستقیم از بین می‌ره. 278 00:20:14,920 --> 00:20:15,730 ‫چیکار می‌کنی؟ 279 00:20:15,730 --> 00:20:16,940 ‫گفتم نه! 280 00:20:16,940 --> 00:20:18,900 ‫مگه تحقیقات انجام نمی‌دم؟ 281 00:20:18,900 --> 00:20:20,780 ‫از چیِ اعلی‌حضرت خوشتون نمیاد؟ 282 00:20:20,780 --> 00:20:23,960 ‫خـ ـ خـ ـ خب، می‌گی چیش؟ 283 00:20:23,960 --> 00:20:24,820 ‫چی بود؟ 284 00:20:24,820 --> 00:20:26,190 ‫از من می‌پرسی؟ 285 00:20:26,790 --> 00:20:31,360 ‫مشکلش اینه که خیلی دوست داره با بقیه شوخی کنه. 286 00:20:31,360 --> 00:20:32,290 ‫شاید. 287 00:20:32,600 --> 00:20:33,880 ‫اوی... 288 00:20:33,880 --> 00:20:37,810 ‫گفته باشم، هنوز نصف سال برای پیمانمون مونده. 289 00:20:37,810 --> 00:20:39,500 ‫تا اون‌موقع یه‌کاریش می‌کنیم. 290 00:20:40,740 --> 00:20:41,970 ‫امیدوارم. 291 00:20:46,680 --> 00:20:48,390 ‫اوه، شرمنده. 292 00:20:52,140 --> 00:20:53,600 ‫حالت خوبه؟ 293 00:20:53,970 --> 00:20:56,060 ‫فقط درش شکست. 294 00:20:56,890 --> 00:20:58,320 ‫نمی‌تونی درستش کنی؟ 295 00:20:58,320 --> 00:21:01,280 ‫چیزی که از قبل شکسته رو نمی‌تونم بازسازی کنم. 296 00:21:01,680 --> 00:21:06,610 ‫شاید بتونم زمان رو متوقف کنم، ‫ولی نمی‌تونم زمانو به عقب برگردونم. 297 00:21:06,610 --> 00:21:07,490 ‫متأسفم. 298 00:21:07,990 --> 00:21:10,880 ‫گمونم جادو هم محدودیت‌های خودشو داره. 299 00:21:10,880 --> 00:21:13,830 ‫تمام موجودات زنده سرنوشت مرگشون یکسانه. 300 00:21:23,390 --> 00:21:25,260 ‫کـ ـ کمک... 301 00:21:26,390 --> 00:21:28,760 ‫نمی‌دونی من کی هستم، مگه نه؟ 302 00:21:29,380 --> 00:21:31,370 ‫خیلی جرئت داری اینجا پیدات شده. 303 00:21:31,970 --> 00:21:35,850 ‫اربابت اونو جلوی چشمام به‌قتل رسوند. 304 00:21:36,390 --> 00:21:40,070 ‫حتی اگه بتونم همه‌چیزو درست کنم، ‫این گناه پاک نمی‌شه. 305 00:21:40,740 --> 00:21:41,480 ‫می‌فهمی؟ 306 00:21:43,700 --> 00:21:45,190 ‫لاناک-ساما... 307 00:03:05,120 --> 00:03:09,960 ‫~ به‌تصویر کشیدن امید زندگی ~ 308 00:23:35,390 --> 00:23:39,930 ‫~ احساسی بی‌نام ~