1 00:00:21,350 --> 00:02:20,685 SYLAR ترجمه تهیه و تنظیم 2 00:02:21,350 --> 00:02:22,685 ‫سلام؟ 3 00:02:30,735 --> 00:02:31,735 ‫هستی؟ 4 00:04:52,778 --> 00:04:55,781 ‫هیچ‌کس به صحنه جرم دسترسی نداشت. 5 00:04:55,948 --> 00:04:57,741 ‫هیچ‌کس انگیزه نداشت. 6 00:04:57,908 --> 00:04:59,826 ‫متاسفانه نتیجه‌گیری‌های من در این مورد 7 00:04:59,827 --> 00:05:01,745 ‫ کاملاً قطعی و غیرقابل نقض هستند. 8 00:05:02,079 --> 00:05:05,541 ‫الان در دفاع از خودت حرفی داری؟ 9 00:05:07,126 --> 00:05:09,086 ‫و به همین دلیل واسه شام نمیای. 10 00:05:12,423 --> 00:05:13,841 ‫ولی اگه پسر خوبی باشی، 11 00:05:13,883 --> 00:05:15,723 ‫اجازه میدم اون یکی دمپایی رو ‫واسه صبحونه بخوری. 12 00:05:17,386 --> 00:05:19,680 ‫خب، این روزها مکان‌های زیادی ‫وجود داره که می‌تونم برم 13 00:05:19,722 --> 00:05:21,307 ‫و اصلا نمی‌شناسم. 14 00:05:21,515 --> 00:05:22,807 ‫بگذریم، فیلم‌نامه رو خوندم 15 00:05:22,808 --> 00:05:25,436 ‫و بهش گفتم معمولیه، اما... 16 00:05:26,896 --> 00:05:29,940 ‫والتر، اون بچه بیچاره رو نگاه کن. 17 00:05:36,155 --> 00:05:39,491 ‫خب، دیلی‌پست مطلب خوب می‌خواد یا نه؟ 18 00:05:39,533 --> 00:05:41,618 ‫به نظرم حقیقتِ بتی هتوی 19 00:05:41,619 --> 00:05:44,622 ‫داستان خیلی جذاب‌تریه. 20 00:05:46,081 --> 00:05:47,081 ‫خوبه. 21 00:05:48,125 --> 00:05:49,335 ‫ساعت چنده؟ 22 00:05:51,128 --> 00:05:52,838 ‫چهار و نیم میشه. 23 00:05:53,005 --> 00:05:54,005 ‫یعنی چی؟ 24 00:05:54,089 --> 00:05:54,882 ‫نیم ساعت از چهار گذشته. 25 00:05:54,883 --> 00:05:56,634 ‫منظورت اینه ساعت ۴:۳۰ئه؟ 26 00:05:56,675 --> 00:05:57,760 ‫آره، چهار و نیم. 27 00:05:58,052 --> 00:05:58,844 ‫خب، چرا نمیگی؟ 28 00:05:58,845 --> 00:06:00,179 ‫باید عجله کنیم. 29 00:06:11,482 --> 00:06:13,150 ‫بذار اینو بهت بگم، والتر، ‫خیلی جالبه 30 00:06:13,192 --> 00:06:14,777 ‫وقتی می‌فهمی معروف شدی. 31 00:06:14,818 --> 00:06:16,278 ‫یه لحظه یه آدم خیلی معمولی هستی، 32 00:06:16,445 --> 00:06:17,655 ‫می‌تونی هر جا دوست داری بری، 33 00:06:17,821 --> 00:06:19,156 ‫و بعد می‌بینی معروف شدی. 34 00:06:19,198 --> 00:06:20,616 ‫- نمی‌تونی جایی بری... ‫- خیلی معروفی. 35 00:06:20,616 --> 00:06:22,408 ‫بدون اینکه مردم جلوتو بگیرن، 36 00:06:22,409 --> 00:06:24,286 ‫مردم ازت درخواست می‌کنن. 37 00:06:27,373 --> 00:06:28,749 ‫خانم هتوی. 38 00:06:28,916 --> 00:06:30,626 ‫رابرت، عزیزم. 39 00:06:30,834 --> 00:06:32,336 ‫عصر بخیر. 40 00:06:32,378 --> 00:06:35,213 ‫اوه، باید یه چمدون جدید بخرم ‫تا این وسایل‌ها رو ببرم خونه. 41 00:06:35,214 --> 00:06:37,383 ‫باراز خیلی قشنگی دارید. 42 00:06:37,591 --> 00:06:39,176 ‫بازار، نه باراز. 43 00:06:39,343 --> 00:06:40,427 ‫آره، منم همینو گفتم. 44 00:06:41,178 --> 00:06:42,388 ‫خانم شاراوی. 45 00:06:42,429 --> 00:06:44,389 ‫آقای کانینگهام، ‫می‌بینم همچنان به ثبت تصاویر 46 00:06:44,390 --> 00:06:46,225 ‫از قلب تپندهٔ قاهره ادامه می‌دید. 47 00:06:46,558 --> 00:06:48,078 ‫اوه، هر جا نگاه می‌کنم زیبایی می‌بینم. 48 00:06:48,102 --> 00:06:49,769 ‫والتر، خجالت‌زده‌ام می‌کنی. 49 00:06:49,770 --> 00:06:51,188 ‫لطفا بشینید. 50 00:06:51,480 --> 00:06:53,148 ‫مگان همراه‌تون نیست؟ 51 00:06:53,315 --> 00:06:55,901 ‫بعد از مغازه سوم از پیش ما رفت. 52 00:06:56,068 --> 00:06:58,737 ‫ولی قول داد ساعت پنج به ما ملحق میشه. 53 00:06:58,862 --> 00:07:01,489 ‫رود نیل خشک میشه ‫اما بعیده دختر من 54 00:07:01,490 --> 00:07:02,533 ‫سر قولش بمونه. 55 00:07:02,574 --> 00:07:04,910 ‫و با این‌حال بابا، من اومدم. 56 00:07:04,952 --> 00:07:05,744 ‫اوه. 57 00:07:05,786 --> 00:07:07,705 ‫رود نیل یه روز دیگه هم آب داره. 58 00:07:08,622 --> 00:07:10,332 ‫خب، امیدوارم تا آخر هفته دووم بیاره. 59 00:07:10,499 --> 00:07:12,126 ‫رابرت، منتظر نفر ششم هستیم؟ 60 00:07:12,167 --> 00:07:14,461 ‫بله. یه مهمان ویژه قراره بیاد. 61 00:07:14,670 --> 00:07:16,797 ‫امیدوارم از من بهتر نباشه. 62 00:07:16,964 --> 00:07:18,047 ‫اونو می‌شناسی، والتر. 63 00:07:18,048 --> 00:07:19,842 ‫اسمش در صدر تیتر بریتانیا رفت 64 00:07:19,883 --> 00:07:22,052 ‫وقتی که قتلِ لوییس فیندلی رو حل کرد. 65 00:07:22,094 --> 00:07:23,637 ‫میراندا گرین همراه ما شام می‌خوره؟ 66 00:07:23,679 --> 00:07:24,888 ‫خودمم. 67 00:07:26,140 --> 00:07:27,725 ‫و خانم‌ها و آقایون، معرفی می‌کنم 68 00:07:27,766 --> 00:07:28,809 ‫خانم میراندا گرین. 69 00:07:28,976 --> 00:07:30,352 ‫شب بخیر جناب سفر. 70 00:07:30,519 --> 00:07:31,687 ‫سلام. 71 00:07:31,854 --> 00:07:33,814 ‫ایشون دخترم، مگانه. 72 00:07:33,981 --> 00:07:34,981 ‫باعث افتخاره. 73 00:07:35,065 --> 00:07:36,567 ‫خانم بتی هتوی. 74 00:07:36,775 --> 00:07:38,277 ‫ستارهٔ قناری آبی. 75 00:07:38,444 --> 00:07:40,487 ‫چقدر هیجان انگیز. ‫ماه پیش دیدم. 76 00:07:40,696 --> 00:07:42,531 ‫باشه، می‌تونه بمونه. 77 00:07:42,740 --> 00:07:44,867 ‫آقای والتر کانینگهام، از روزنامه دیلی‌‌پست 78 00:07:45,034 --> 00:07:48,120 ‫برای پوشش ماجراهای خانم هتوی ‫در قاهره به اینجا اومدن. 79 00:07:48,287 --> 00:07:49,705 ‫با کار شما آشنایی دارم. 80 00:07:49,872 --> 00:07:51,206 ‫همچنین، خانم گرین. 81 00:07:51,373 --> 00:07:54,209 ‫و لیلا شاراوی، مترجم بنده. 82 00:07:54,376 --> 00:07:55,627 ‫خب، متشکرم جناب سفیرو 83 00:07:55,669 --> 00:07:57,295 ‫باید اقرار کنم یه‌کم ترسیدم 84 00:07:57,296 --> 00:07:59,173 ‫که با چنین افراد مشهور ‫و پر آوازه‌ای شام می‌خورم. 85 00:07:59,173 --> 00:08:00,673 ‫خب، مسلما از آخرین باری که دعوت شدید 86 00:08:00,674 --> 00:08:01,842 ‫تا با چند تا غریبه شام بخورید 87 00:08:01,884 --> 00:08:03,635 ‫ترسناک‌تر نیست. 88 00:08:03,677 --> 00:08:05,095 ‫عاقبتش رو ببینید. 89 00:08:05,304 --> 00:08:06,764 ‫شهرت! افتخار! 90 00:08:07,097 --> 00:08:08,097 ‫قتل. 91 00:08:08,349 --> 00:08:09,975 ‫یه مرد مُرده، جناب سفیر. 92 00:08:10,017 --> 00:08:11,097 ‫اوه، لطفا منو رابرت صدا کن. 93 00:08:11,143 --> 00:08:12,186 ‫عذر می‌خوام. 94 00:08:12,353 --> 00:08:14,063 ‫فقط مادر مرحومم می‌تونست 95 00:08:14,104 --> 00:08:16,398 ‫شوخی‌طبعی پیچیده پدرم رو درک کنه. 96 00:08:16,732 --> 00:08:19,777 ‫خب، اینجا فقط شاورما ‫آدم رو می‌کشه، عزیزم. 97 00:08:19,943 --> 00:08:22,196 ‫خب، قاهره چیکار می‌کنید، خانم گرین؟ 98 00:08:22,237 --> 00:08:23,739 ‫لطفا بگو میراندا. 99 00:08:24,073 --> 00:08:26,909 ‫خب، رابرت اشاره کرد، ‫تجربه عجیبی در کشور داشتم، 100 00:08:26,950 --> 00:08:29,453 ‫و باعث توجهات زیادی شد. 101 00:08:29,620 --> 00:08:31,454 ‫من یه گل‌فروشی کوچیک داشتم. 102 00:08:31,455 --> 00:08:33,207 ‫پس پیدا کردنم راحت بود، 103 00:08:33,457 --> 00:08:36,168 ‫مخصوصا واسه رسانه‌ها. ‫همه‌شون یه مشت لاشخور هستن. 104 00:08:36,960 --> 00:08:38,295 ‫همه‌مون آدم بدی نیستیم. 105 00:08:38,587 --> 00:08:39,588 ‫خدای من. 106 00:08:40,589 --> 00:08:41,715 ‫لطفا ناراحت نشو. 107 00:08:41,882 --> 00:08:43,008 ‫ناراحت نشدم. 108 00:08:43,050 --> 00:08:44,093 ‫لطفا ادامه بده. 109 00:08:45,511 --> 00:08:47,595 ‫خب، فکر کردم بهتره فرار کنم 110 00:08:47,596 --> 00:08:49,056 ‫و فصل جدیدی از زندگیمو شروع کنم. 111 00:08:49,181 --> 00:08:51,516 ‫واسه همین مغازه‌ام رو فروختم و فکر کردم، 112 00:08:51,517 --> 00:08:52,893 ‫چرا نیام اهرام رو ببینم؟ 113 00:08:53,060 --> 00:08:54,561 ‫تنها؟ 114 00:08:54,770 --> 00:08:56,062 ‫چه ماجراجوی جالبی. 115 00:08:56,063 --> 00:08:57,189 ‫یه وقت یاد نگیری. 116 00:08:57,481 --> 00:08:59,316 ‫خب، تنهایِ تنها نیستم. 117 00:08:59,483 --> 00:09:00,901 ‫سگم، بلاندر رو با خودم آوردم. 118 00:09:01,068 --> 00:09:02,361 ‫از نوشیدنی خودم بگو بیارن. 119 00:09:02,653 --> 00:09:05,572 ‫جناب سفیر می‌خوان یه بطری نوشیدنی ‫از انبار خودشون بیارید، ممنون. 120 00:09:06,240 --> 00:09:07,866 ‫خدا رو شکر لیلا اینجاست. 121 00:09:08,033 --> 00:09:09,743 ‫پیش خودتون فکر می‌کنید ‫حتما چند کلمه‌ای بلد شدم، 122 00:09:09,743 --> 00:09:10,911 ‫اما دریغ از یه حرف ساده. 123 00:09:38,480 --> 00:09:40,691 ‫پارسال اسکار و از چنگم درآوردم. 124 00:09:40,899 --> 00:09:42,234 ‫- جدی میگم. ‫- می‌دونم. 125 00:09:43,444 --> 00:09:45,279 ‫به مدیر برنامه‌ام گفتم، نگران نباش، ‫سال دیگه برنده میشم. 126 00:09:45,279 --> 00:09:46,905 ‫و سال بعدش. 127 00:09:50,451 --> 00:09:51,451 ‫اجازه هست؟ 128 00:09:51,452 --> 00:09:52,828 ‫حتما. 129 00:10:01,462 --> 00:10:04,298 ‫میراندا، نمی‌تونم نپرسم. 130 00:10:04,506 --> 00:10:06,841 ‫جزیره ابوت. ‫اتفاقات ناخوشایند رو کنار بذاریم، 131 00:10:06,842 --> 00:10:08,010 ‫چطور حل کردی؟ 132 00:10:09,261 --> 00:10:11,471 ‫خب، من همیشه بچهٔ کنجکاوی بودم 133 00:10:11,472 --> 00:10:13,390 ‫و این کنجکاوی رو 134 00:10:13,557 --> 00:10:15,934 ‫با رمان‌های معمایی که ‫دستم میرسید رفع می‌کردم. 135 00:10:16,018 --> 00:10:20,272 ‫و من همیشه از چیزی برخوردارم ‫که مادرم اسمش رو «حافظه مطلق» گذاشته بود. 136 00:10:20,522 --> 00:10:21,565 ‫چقدر عالی. 137 00:10:21,607 --> 00:10:23,942 ‫در حقیقت، به نظر مادرم نفرینه. 138 00:10:23,984 --> 00:10:26,445 ‫هیچ‌کس دوست نداره همه‌چیز دان باشه. 139 00:10:26,612 --> 00:10:28,864 ‫پس هر چیزی که می‌بینی رو یادت می‌مونه؟ 140 00:10:29,031 --> 00:10:31,575 ‫هر چی ببینم، هر چی بشنوم، ‫یا بخونم یا بنویسم. آره. 141 00:10:31,742 --> 00:10:32,742 ‫همم. 142 00:10:32,951 --> 00:10:35,913 ‫دوست دارم ببینم ‫البته اگه ما رو قابل بدونید. 143 00:10:37,206 --> 00:10:39,208 ‫والتر، چیکار می‌کنی؟ 144 00:10:39,374 --> 00:10:42,127 ‫میراندا، لطفا این عکس‌ها رو نگاه کن 145 00:10:42,294 --> 00:10:44,463 ‫و وقتی حفظ‌شون کردی ‫واسم توصیف کن. 146 00:10:44,505 --> 00:10:47,341 ‫والتر، به من گفتی ‫این عکس‌ها رو سوزوندی. 147 00:10:47,633 --> 00:10:50,219 ‫اوه، بالاخره تونستی به بازار برسی، ‫خوشحال شدم. 148 00:10:50,385 --> 00:10:51,386 ‫باغ سفارت. 149 00:10:51,428 --> 00:10:53,263 ‫دندی با دل و جون ازشون مراقبت کرده. 150 00:10:53,305 --> 00:10:54,806 ‫آره، اگه نزدیک گل‌های ختمی بشی 151 00:10:54,848 --> 00:10:56,642 ‫دعوات می‌کنه. 152 00:10:56,850 --> 00:10:58,059 ‫خب، البته نمی‌فهمم چی میگه. 153 00:10:58,060 --> 00:10:59,770 ‫بعدش لیلا ترجمه می‌کنه. 154 00:11:00,103 --> 00:11:01,313 ‫خیلی‌خب. حاضرم. 155 00:11:01,480 --> 00:11:02,481 ‫اوه. 156 00:11:08,362 --> 00:11:09,987 ‫توی عکس اول، 157 00:11:09,988 --> 00:11:12,366 ‫مرد سمت راست چه کفشی پوشیده؟ 158 00:11:12,658 --> 00:11:14,117 ‫سوالت انحرافیه، پا برهنه بود، 159 00:11:14,284 --> 00:11:15,953 ‫ولی مرد سمت چپ عکس صندل پوشیده. 160 00:11:20,040 --> 00:11:21,040 ‫وای. 161 00:11:24,211 --> 00:11:26,963 ‫سوال بعد، مغازه سوم از سمت چپ ‫ردیف پشت 162 00:11:26,964 --> 00:11:29,216 ‫چه اجناسی رو می‌فروخت؟ 163 00:11:29,800 --> 00:11:31,176 ‫شلنگ قلیون و تنباکو. 164 00:11:31,218 --> 00:11:33,095 ‫سمت چپی ادویه‌فروشیه، 165 00:11:33,136 --> 00:11:35,305 ‫ولی سمت راستی روسری می‌فروشه. 166 00:11:36,807 --> 00:11:37,807 ‫اوه. 167 00:11:39,810 --> 00:11:41,520 ‫کی توی عکس آخر هست 168 00:11:41,687 --> 00:11:45,899 ‫که دست بر قضا، ‫با ما سر همین میز نشسته. 169 00:11:46,066 --> 00:11:48,986 ‫ولی والتر، فقط عکس باغ بود. 170 00:11:51,071 --> 00:11:53,407 ‫در پشت عکس، ‫سمت راست کادر، 171 00:11:53,574 --> 00:11:55,157 ‫یه پا داره از قاب خارج میشه، 172 00:11:55,158 --> 00:11:57,703 ‫و اون پای خانم بتی هتویه. 173 00:11:57,953 --> 00:12:00,247 ‫والتر، لطفا حد و مرز رو رعایت کن. 174 00:12:00,789 --> 00:12:01,957 ‫از کجا فهمیدی بتیـه؟ 175 00:12:01,999 --> 00:12:03,542 ‫خب، فقط پای اون دیده‌ست، 176 00:12:03,584 --> 00:12:04,918 ‫اما اگه اشتباه نکنم، 177 00:12:04,960 --> 00:12:07,045 ‫الان همون کفش توی عکس رو پوشیده. 178 00:12:09,131 --> 00:12:12,342 ‫وای. 179 00:12:12,509 --> 00:12:13,844 ‫آفرین. 180 00:12:13,969 --> 00:12:16,013 ‫می‌دونید، من با هیچکاک 181 00:12:16,054 --> 00:12:18,515 ‫واسه نقش اصلی فیلم جدیدش، ‫۳۹ پله، ملاقات داشتم. 182 00:12:18,682 --> 00:12:21,018 ‫یه بار هم سایز کفشم رو نپرسید. 183 00:12:21,184 --> 00:12:23,019 ‫از طرفی سایز لباسم رو پرسید. 184 00:12:23,020 --> 00:12:25,647 ‫اما تو واسه فیلم ۳۹ پله ‫با هیچکاک دیدار نداشتی. 185 00:12:26,565 --> 00:12:27,608 ‫جانم؟ 186 00:12:27,774 --> 00:12:29,401 ‫هفته پیش یه مصاحبه‌ای خوندم. 187 00:12:29,735 --> 00:12:31,861 ‫هیچکاک واسه نقش اصلی ‫فیلم ۳۹ پله 188 00:12:31,862 --> 00:12:33,363 ‫فقط مدلین کارول رو می‌خواست 189 00:12:33,405 --> 00:12:34,948 ‫بنابراین هیچ‌وقت با تو دیدار نداشته. 190 00:12:35,115 --> 00:12:37,701 ‫میگی من دروغ میگم، گرین؟ 191 00:12:42,289 --> 00:12:44,791 ‫مطمئنم میراندا قصد بی احترامی نداشته. 192 00:12:45,000 --> 00:12:46,335 ‫و با این‌حال حرفش رو زد. 193 00:12:48,253 --> 00:12:49,630 ‫من هیچ‌وقت یاد نمی‌گیرم 194 00:12:49,671 --> 00:12:51,952 ‫توی موقعیت‌های اجتماعی ‫نباید چه حرف‌هایی رو به زبون بیارم. 195 00:12:52,049 --> 00:12:55,594 ‫من همیشه بدون فکر ‫هر چی می‌بینم رو میگم. 196 00:12:55,886 --> 00:12:57,179 ‫فکر کنم واسه همین 197 00:12:57,262 --> 00:12:58,972 ‫کنار سگم، بلاندر، خوشحال‌ترم. 198 00:12:59,973 --> 00:13:01,141 ‫سگت؟ 199 00:13:01,600 --> 00:13:03,435 ‫خب، می‌دونم احمقانه‌ست، ‫ولی... 200 00:13:03,894 --> 00:13:06,188 ‫من اون رو به چشم یه همراه وفادار می‌بینم. 201 00:13:06,229 --> 00:13:07,773 ‫نیتش پاک و واضحه. 202 00:13:07,981 --> 00:13:10,692 ‫آدم‌ها خیلی پیچیده‌ان. 203 00:13:11,026 --> 00:13:12,486 ‫ببین، معذرت می‌خوام بتی، 204 00:13:12,527 --> 00:13:14,647 ‫ولی صادقانه بگم ممکن بود ‫هر کدوم از شما نقش رو بگیرید. 205 00:13:14,863 --> 00:13:16,280 ‫خب. 206 00:13:16,281 --> 00:13:18,617 ‫خدا رو شکر این‌دفعه جون سالم بدر بردم. 207 00:13:20,619 --> 00:13:21,995 ‫امیدوارم مزاحم نشده باشم. 208 00:13:22,037 --> 00:13:23,580 ‫تو رو خدا مزاحم شو. 209 00:13:23,747 --> 00:13:24,789 ‫همه‌چیز مرتبه؟ 210 00:13:24,790 --> 00:13:26,958 ‫مثل همیشه، الان به لطف تو مرتب شد. 211 00:13:27,000 --> 00:13:30,128 ‫می‌دونم دیر وقته، ولی خواستم ‫این پیغام‌ها رو تحویل بدم. 212 00:13:30,170 --> 00:13:32,839 ‫یک پیغام برای آقای کانینگهام ‫و یک پیغام برای شما. 213 00:13:33,340 --> 00:13:35,342 ‫مطمئنا می‌تونستی صبح تحویل بدی. 214 00:13:35,467 --> 00:13:36,551 ‫ممنون، خانم هند. 215 00:13:36,718 --> 00:13:37,636 ‫یه پیغام دیگه از طرف دیویده. 216 00:13:37,678 --> 00:13:39,304 ‫می‌خونم و جواب بدم. 217 00:13:39,346 --> 00:13:41,306 ‫بسیار خب. من میرم خونه. 218 00:13:41,473 --> 00:13:42,516 ‫شب همه بخیر. 219 00:13:46,061 --> 00:13:47,061 ‫عه. 220 00:13:53,193 --> 00:13:54,236 ‫اوه. 221 00:13:54,653 --> 00:13:56,363 ‫نوشته نوشیدنی به حساب رستورانه 222 00:13:56,405 --> 00:13:58,657 ‫چون یه ستاره سینما بین ماست. 223 00:13:58,824 --> 00:14:01,368 ‫چقدر عالی. 224 00:14:01,535 --> 00:14:03,911 ‫بازم بابت شام تشکر می‌کنم، جناب سفیر. 225 00:14:03,912 --> 00:14:05,747 ‫خیلی به من خوش گذشت. 226 00:14:05,914 --> 00:14:07,916 ‫باعث افتخاره، خانم گرین. 227 00:14:27,352 --> 00:14:29,646 ‫شب بخیر، سمیر. خبری نیست؟ 228 00:14:29,813 --> 00:14:31,648 ‫خیر، جناب سفیر. ‫در سفارت همه‌چیز مرتبه. 229 00:14:31,815 --> 00:14:32,816 ‫خدا رو شکر. 230 00:14:32,858 --> 00:14:34,651 ‫خب، من باید برم دفترم. 231 00:14:34,943 --> 00:14:36,611 ‫منم قبل اینکه بخوابم ‫باید به موضوعی 232 00:14:36,653 --> 00:14:37,653 ‫رسیدگی کنم. 233 00:14:37,863 --> 00:14:39,196 ‫آدم بدها استراحت ندارن. 234 00:14:39,197 --> 00:14:41,199 ‫و من هیچ عجله‌ای ندارم. 235 00:14:41,241 --> 00:14:43,660 ‫یه‌کم زیاد از حد نوشیدنی رایگان خوردم. 236 00:14:43,702 --> 00:14:45,829 ‫برای امشب چیز خاصی لازم ندارید، خانم موری؟ 237 00:14:45,871 --> 00:14:46,747 ‫نه، متشکرم سمیر. 238 00:14:46,788 --> 00:14:47,788 ‫می‌تونی بری خونه. 239 00:14:55,839 --> 00:14:57,757 ‫اون داستان رو واست تعریف کردم... 240 00:14:57,758 --> 00:15:00,259 ‫که لورل و هاردی 241 00:15:00,260 --> 00:15:03,471 ‫واسه یه نقش توی فیلم سوپ اردک ‫دنبالم بودن؟ 242 00:15:03,472 --> 00:15:05,724 ‫قصه‌اش مفصله. 243 00:15:05,807 --> 00:15:06,808 ‫خدای بزرگ. 244 00:15:06,850 --> 00:15:09,478 ‫خب قرار بود با کلارک گیبل هم‌بازی بشیم 245 00:15:09,519 --> 00:15:12,481 ‫توی یه فیلمی که درباره ‫یه اختاپوس آوازخون بود. 246 00:15:15,734 --> 00:15:17,319 ‫اوه محمود، خدای بزرگ. 247 00:15:17,360 --> 00:15:18,779 ‫جناب سفیر. 248 00:15:19,112 --> 00:15:20,614 ‫خیلی جالبه که رئیس حفاظتم 249 00:15:20,655 --> 00:15:21,656 ‫قراره باعث مرگم باشه. 250 00:15:21,823 --> 00:15:22,948 ‫عذر می‌خوام قربان. 251 00:15:22,949 --> 00:15:23,992 ‫اتفاقی نیفتاد. 252 00:15:24,034 --> 00:15:26,036 ‫لیلا رفته بود مهمونش رو توی هتل ببینه 253 00:15:26,077 --> 00:15:27,077 ‫و الان داره برمی‌گرده. 254 00:15:27,078 --> 00:15:29,288 ‫شاید بهتر باشه صبر کنی تا اون بیاد. 255 00:15:29,289 --> 00:15:31,329 ‫بسیار خب، مطمئنم میشم ‫خانم شاراوی صحیح و سالم برگشتن 256 00:15:31,333 --> 00:15:32,853 ‫و بعد برای امشب امنیت رو تامین می‌کنم. 257 00:15:33,126 --> 00:15:33,710 ‫خوبه. 258 00:15:33,711 --> 00:15:35,462 ‫من می‌خوام یه‌کم مطالعه کنم 259 00:15:35,504 --> 00:15:37,005 ‫و بعد یه لیوان نوشیدنی بخورم. 260 00:16:33,854 --> 00:16:35,397 ‫آره. آره، متوجه هستم. 261 00:16:36,648 --> 00:16:38,441 ‫می‌تونم. امکانش هست. 262 00:16:39,693 --> 00:16:41,361 ‫خیلی‌خب. بزودی می‌بینمت. 263 00:17:59,522 --> 00:18:01,316 ‫باید محمود رو خبر کنیم. 264 00:18:04,110 --> 00:18:05,195 ‫خدای من. 265 00:18:11,034 --> 00:18:12,661 ‫جرئتشو نداری. 266 00:18:12,827 --> 00:18:14,037 ‫مگان، عزیزم. 267 00:18:14,204 --> 00:18:15,664 ‫برو اتاقت. 268 00:18:15,830 --> 00:18:17,916 ‫در رو ببند. بیرون نیا. 269 00:18:18,083 --> 00:18:19,084 ‫شنیدی؟ 270 00:18:19,459 --> 00:18:20,585 ‫و تنها برو. 271 00:18:22,671 --> 00:18:24,839 ‫هی، این سر و صدا واسه چیه؟ 272 00:18:25,006 --> 00:18:26,174 ‫خدای بزرگ. 273 00:18:27,717 --> 00:18:29,511 ‫جناب سفیر، زخمی شدید؟ 274 00:18:29,678 --> 00:18:30,720 ‫خونِ من نیست. 275 00:18:38,728 --> 00:18:40,981 ‫همه اتاق رو تخلیه کنید. ‫همین الان! 276 00:18:41,147 --> 00:18:42,857 ‫- باید به پلیس زنگ بزنیم. ‫- پای پلیس رو وسط نکش. 277 00:18:42,857 --> 00:18:43,857 ‫چرا؟ 278 00:18:43,900 --> 00:18:45,485 ‫باید یه کاری کنیم. 279 00:19:04,629 --> 00:19:07,215 ‫خانم گرین، من سفیر در سالن منتظر شماست. 280 00:19:07,424 --> 00:19:09,426 ‫و باقی ساکنین و کارکنان چی؟ 281 00:19:09,467 --> 00:19:11,177 ‫همه در سالن حضور دارن. ‫خودتون می‌بینید. 282 00:19:11,386 --> 00:19:12,137 ‫و شما؟ 283 00:19:12,178 --> 00:19:14,347 ‫سمیر هستم. ‫من کارهای سفارت رو انجام میدم. 284 00:19:14,389 --> 00:19:15,640 ‫سرپرست سفارت هستی. 285 00:19:15,807 --> 00:19:17,475 ‫تو جنازه رو پیدا کردی؟ 286 00:19:17,642 --> 00:19:18,685 ‫خیر، من... 287 00:19:18,727 --> 00:19:20,102 ‫سمیر در سفارت حضور نداشت 288 00:19:20,103 --> 00:19:21,646 ‫وقتی جنازه خانم هند رو پیدا کردیم. 289 00:19:21,813 --> 00:19:23,063 ‫متشکرم سمیر. 290 00:19:23,064 --> 00:19:26,401 ‫من خانم سمیر و همراه‌شون 291 00:19:26,443 --> 00:19:27,986 ‫رو به پیش جناب سفیر می‌برم، ‫از این سمت. 292 00:19:32,240 --> 00:19:34,074 ‫فکر کنم ما همدیگه رو نمی‌شناسیم. 293 00:19:34,075 --> 00:19:35,660 ‫نه. 294 00:19:37,203 --> 00:19:39,122 ‫خانم گرین رسیدن، جناب سفیر. 295 00:19:39,289 --> 00:19:40,957 ‫اوه، خانم گرین، خدا رو شکر. 296 00:19:41,875 --> 00:19:43,793 ‫می‌دونم دیر وقته. ‫دخترم اصرار کرد. 297 00:19:43,960 --> 00:19:44,960 ‫این چه حرفیه. 298 00:19:44,961 --> 00:19:47,129 ‫اما چرا به من زنگ زدید؟ ‫پلیس کجاست؟ 299 00:19:47,130 --> 00:19:48,715 ‫به پلیس نیاز نداریم 300 00:19:48,882 --> 00:19:50,383 ‫و مسلما به شما احتیاجی نیست. 301 00:19:50,425 --> 00:19:52,010 ‫محمود رو ببخشید، خانم گرین. 302 00:19:52,052 --> 00:19:54,679 ‫اون رئيس محافظتی منه، ‫نه مسئول مهمان‌نوازی. 303 00:19:54,721 --> 00:19:55,638 ‫خب، مشخصه. 304 00:19:55,639 --> 00:19:58,475 ‫به دو دلیل کاری از پلیس ساخته نیست. 305 00:19:58,600 --> 00:20:01,102 ‫یک اینکه سفارت خاک بریتانیا محسوب میشه 306 00:20:01,269 --> 00:20:03,021 ‫و مسئولیت تحقیقات 307 00:20:03,063 --> 00:20:05,815 ‫بابت هر جرم و جنایتی ‫در داخل سفارت به عهدهٔ ماست. 308 00:20:05,857 --> 00:20:08,859 ‫و دوم، با توجه به تنش‌های موجود در منطقه 309 00:20:08,860 --> 00:20:10,862 ‫بریتانیا از عهده رسوایی دیگه‌ای ‫در قاهره برنمیاد. 310 00:20:10,904 --> 00:20:12,071 ‫که خوش‌شانسیم شما اینجایی. 311 00:20:12,072 --> 00:20:13,823 ‫جناب سفیر، من صلاحیت کافی دارم. 312 00:20:13,865 --> 00:20:16,659 ‫محمود، تصمیم گرفته شد. 313 00:20:16,826 --> 00:20:18,620 ‫خب، هر کاری در توانم باشه انجام میدم. 314 00:20:18,912 --> 00:20:20,497 ‫متوجه شدم جنازه جابه‌‌جا نشده 315 00:20:20,580 --> 00:20:22,082 ‫و صحنهٔ جرم دستکاری نشده. 316 00:20:23,500 --> 00:20:24,918 ‫باید عذرخواهی کنم. 317 00:20:24,959 --> 00:20:28,045 ‫وقتی خانم رو پیدا کردم ‫ناراحت بودم 318 00:20:28,046 --> 00:20:29,756 ‫و به جنازه دست زدم. 319 00:20:29,923 --> 00:20:31,299 ‫خانم؟ 320 00:20:31,508 --> 00:20:34,511 ‫مگی هند. امشب اون رو دیدی. 321 00:20:35,428 --> 00:20:36,429 ‫متاسفم. 322 00:20:37,722 --> 00:20:39,724 ‫خب، اول از همه ‫باید صحنهٔ جرم رو ببینم. 323 00:20:39,891 --> 00:20:41,017 ‫همین‌جا توی سالن باشید. 324 00:20:41,059 --> 00:20:42,477 ‫برمی‌گردم تا اظهاراتتون رو بگیرم. 325 00:20:42,519 --> 00:20:44,062 ‫همم. اوه. 326 00:20:44,813 --> 00:20:45,813 ‫اوغ. 327 00:20:48,191 --> 00:20:51,027 ‫آقای شکری، لطفا منو به صحنه جرم ببرید. 328 00:20:51,277 --> 00:20:52,946 ‫مثل سگت به من دستور نده. 329 00:20:53,113 --> 00:20:54,864 ‫پس مثل سگ رفتار نکن. 330 00:21:09,838 --> 00:21:13,424 ‫آقای شکری، بی اعتنایی و تمسخر شما ‫به هیچ‌کس کمک نمی‌کنه. 331 00:21:13,466 --> 00:21:16,135 ‫مشکلت اینه که اختیارت زیر سوال رفته 332 00:21:16,136 --> 00:21:17,929 ‫ یا فقط چون من یه زنم ناراحت شدی؟ 333 00:21:18,721 --> 00:21:22,100 ‫جفتش، ‫ولی عمدتا به‌خاطر اینکه تازه‌کاری. 334 00:21:22,267 --> 00:21:24,184 ‫خب، با توجه به اینکه شما رئيس حفاظتی بودید 335 00:21:24,185 --> 00:21:25,811 ‫و تحت نظارت شما یه قتل رخ داده، 336 00:21:25,812 --> 00:21:28,172 ‫شاید از اونچه که فکر می‌کنید ‫توی این مورد تفاهم داشته باشیم. 337 00:21:31,109 --> 00:21:31,985 ‫ببخشید. 338 00:21:32,026 --> 00:21:33,403 ‫رفتار جفت‌مون کمکی نمی‌کنه. 339 00:21:34,946 --> 00:21:36,531 ‫لطفا همین‌جا وایسا. 340 00:22:41,095 --> 00:22:42,680 ‫چیکار می‌کنی؟ 341 00:22:42,847 --> 00:22:44,224 ‫بو می‌کِشم. 342 00:22:44,390 --> 00:22:46,226 ‫عسل با سرو کوهی. 343 00:22:50,980 --> 00:22:51,981 ‫چی نوشته؟ 344 00:22:54,067 --> 00:22:56,236 ‫فعلا دست من می‌مونه. 345 00:22:57,570 --> 00:22:59,822 ‫هنوز نمی‌دونم می‌تونم به کی اعتماد کنم. 346 00:23:13,211 --> 00:23:15,463 ‫خب، کار من نبود ‫اگه اینطور فکری داری. 347 00:23:15,672 --> 00:23:17,715 ‫من تمام اتاق‌های سفارت رو گشتم. 348 00:23:17,882 --> 00:23:19,342 ‫اینجا فقط من اسلحه دارم. 349 00:23:19,509 --> 00:23:21,344 ‫خیلی‌خب، به‌قدر کافی دیدم. 350 00:23:38,945 --> 00:23:40,321 ‫خب، حل کردی؟ 351 00:23:40,488 --> 00:23:42,114 ‫هنوز برای جواب به این سوال زوده. 352 00:23:42,115 --> 00:23:43,950 ‫ولی صحنه جرم رو بررسی کردم 353 00:23:43,992 --> 00:23:46,035 ‫و می‌دونم از کجا شروع به تحقیق کنم. 354 00:23:46,202 --> 00:23:47,287 ‫و از کجا؟ 355 00:23:47,370 --> 00:23:49,538 ‫امشب از همه‌تون چند تا سوال دارم 356 00:23:49,539 --> 00:23:51,541 ‫قبل از اینکه تحقیقات اصلی رو ‫صبح شروع کنم. 357 00:23:51,874 --> 00:23:53,417 ‫ولی اول از همه، با همه‌تون هستم، 358 00:23:53,418 --> 00:23:55,295 ‫وقتی صدای شلیک رو شنیدید کجا بودید؟ 359 00:23:58,172 --> 00:23:59,841 ‫من صدای شلیک نشنیدم. 360 00:24:00,008 --> 00:24:01,092 ‫منم نشنیدم. 361 00:24:01,259 --> 00:24:02,843 ‫ظاهرا هیچ‌کدوم نشنیدیم. 362 00:24:02,844 --> 00:24:05,387 ‫خب، در این صورت می‌تونیم ‫اسلحه آقای شکری رو به‌عنوان سلاح قتل 363 00:24:05,388 --> 00:24:06,388 ‫از لیست حذف کنم. 364 00:24:06,389 --> 00:24:07,265 ‫چطور؟ 365 00:24:07,307 --> 00:24:09,474 ‫خب، اون یه هفت‌تیر کالیبر ۲۳ داره 366 00:24:09,475 --> 00:24:11,352 ‫که به صدا خفه‌کنیِ افتضاحش معروفه. 367 00:24:11,686 --> 00:24:15,355 ‫از همه مهم‌تر، یه گلوله نه میلی‌متری 368 00:24:15,356 --> 00:24:16,816 ‫خانم هند رو کشته، 369 00:24:16,983 --> 00:24:19,485 ‫از اسلحه‌ای شلیک شده ‫که قابل پیدا شدن نیست. 370 00:24:22,363 --> 00:24:24,866 ‫سوال دومم از شماست، آقای شکری. 371 00:24:25,033 --> 00:24:27,827 ‫وقتی رسیدم، دیدم دروازه‌ها رو باز کردن. 372 00:24:27,869 --> 00:24:30,038 ‫هر شب درهای سفارت قفل میشه؟ 373 00:24:30,079 --> 00:24:31,789 ‫بله، وقتی شب درها رو قفل می‌کنیم 374 00:24:31,831 --> 00:24:33,458 ‫هیچ راه ورود یا خروجی وجود نداره. 375 00:24:33,666 --> 00:24:35,250 ‫امنیت جناب سفیر و مهمان‌شون 376 00:24:35,251 --> 00:24:36,502 ‫اولویت اصلی ماست. 377 00:24:36,669 --> 00:24:37,670 ‫به‌نظر سختگیرانه میاد، 378 00:24:37,712 --> 00:24:39,714 ‫ولی اخیرا... 379 00:24:39,756 --> 00:24:42,342 ‫احساسات ضد بریتانیایی افزایش پیدا کرده. 380 00:24:42,508 --> 00:24:44,010 ‫باید خیلی مراقب بود. 381 00:24:44,260 --> 00:24:46,179 ‫بعد از قفل درب‌ها کی توی محوطه بود؟ 382 00:24:46,471 --> 00:24:47,805 ‫همه اینجا بودن. 383 00:24:47,972 --> 00:24:48,972 ‫که اینطور. 384 00:24:49,891 --> 00:24:51,893 ‫صبر کن. چیه؟ 385 00:24:52,060 --> 00:24:53,853 ‫یه قتل صورت گرفته 386 00:24:54,020 --> 00:24:55,813 ‫و قاتل در این اتاق حضور داره. 387 00:24:56,647 --> 00:24:59,483 ‫واقعا باور داری یکی از ما 388 00:24:59,484 --> 00:25:01,944 ‫تصمیم گرفته یه منشی رو بکشه؟ 389 00:25:01,986 --> 00:25:05,740 ‫مگی. اسمش مگی بود. 390 00:25:07,116 --> 00:25:08,326 ‫حرکتت خوب بود. 391 00:25:08,576 --> 00:25:10,828 ‫اما مشخص بود نسبت به اون احساس خاصی نداری. 392 00:25:11,079 --> 00:25:12,288 ‫باهاش کنار می‌اومدم. 393 00:25:16,626 --> 00:25:20,046 ‫باشه، ازش خوشم نمی‌اومد، ‫اما آرزوی مرگشو نداشتم. 394 00:25:20,213 --> 00:25:22,256 ‫پدرت و مگی رابطهٔ نزدیکی داشتن. 395 00:25:22,590 --> 00:25:24,591 ‫بعد از فوت مادرت، ارتباط اون‌ها 396 00:25:24,592 --> 00:25:25,968 ‫برای تو دردناک بود. 397 00:25:30,515 --> 00:25:32,266 ‫تو مگی رو داشتی، ازت حمایت می‌کرد. 398 00:25:33,267 --> 00:25:34,435 ‫منم حمایت می‌خواستم. 399 00:25:35,311 --> 00:25:36,854 ‫مگان، متاسفم. 400 00:25:37,146 --> 00:25:38,689 ‫اصل حرف من اینه که 401 00:25:38,731 --> 00:25:41,150 ‫نمی‌تونم هیچ کدوم از شما رو ‫از دایره اتهام قتل خارج کنم. 402 00:25:41,484 --> 00:25:43,236 ‫بنابراین، از همه می‌خوام 403 00:25:43,277 --> 00:25:45,154 ‫تا پایان تحقیقاتِ من توی سفارت بمونن. 404 00:25:45,488 --> 00:25:48,408 ‫صبر کن، تو نمی‌تونی ‫ما رو اینجا نگه داری عزیزم. 405 00:25:48,491 --> 00:25:50,243 ‫نه، نمی‌تونم. 406 00:25:50,410 --> 00:25:51,536 ‫ولی اون می‌تونه. 407 00:25:53,204 --> 00:25:54,747 ‫از کجا می‌دونی کار اون نبوده؟ 408 00:25:54,789 --> 00:25:56,207 ‫کاملا مطمئنم کار اون نبوده. 409 00:25:56,332 --> 00:25:57,542 ‫کاملا مطمئن. 410 00:25:57,875 --> 00:25:59,127 ‫و الان باید... 411 00:25:59,168 --> 00:26:01,087 ‫یه سوال ناخوشایند بپرسم. 412 00:26:01,129 --> 00:26:03,506 ‫اوه، تو فقط ناخوشایند بودی. 413 00:26:04,549 --> 00:26:06,342 ‫باید بهم نشون بدید دقیقا کجا بودید 414 00:26:06,384 --> 00:26:07,802 ‫وقتی آژیر خطر به صدا دراومد. 415 00:26:12,265 --> 00:26:16,602 ‫من داشتم کتاب می‌خوندم ‫وقتی صدا شنیدم. 416 00:26:18,020 --> 00:26:20,648 ‫اتاق من آخر راهروئه. 417 00:26:20,857 --> 00:26:23,192 ‫اومدم ببینم چه خبر شده و... 418 00:26:24,777 --> 00:26:26,070 ‫اون رو دیدم، 419 00:26:28,698 --> 00:26:32,702 ‫با استیصال تمام پیش اون رفتم ‫و دعا می‌کردم واقعی نباشه. 420 00:26:35,121 --> 00:26:37,248 ‫اون رو در آغوش گرفتم، ‫هنوز گرم بود. 421 00:26:41,711 --> 00:26:43,504 ‫بعدش به خودم اومدم و دیدم ‫مگان داره جیغ میزنه. 422 00:26:43,504 --> 00:26:44,547 ‫ببخشید، جناب سفیر، 423 00:26:44,589 --> 00:26:46,215 ‫ولی گفتید اون رو به آغوش گرفتید. 424 00:26:46,257 --> 00:26:47,508 ‫بله، به طور کامل. 425 00:26:48,259 --> 00:26:50,219 ‫خب، حتما قبل اینکه من برسم ‫لباستون رو عوض کردید. 426 00:26:50,386 --> 00:26:52,096 ‫یه قطره خون روی لباستون نیست. 427 00:26:52,138 --> 00:26:53,680 ‫خب، توقع نداشتی ‫که با لباس خونی... 428 00:26:53,681 --> 00:26:55,725 ‫صرفا مشاهدهٔ من بود. 429 00:26:56,309 --> 00:26:58,144 ‫ولی باید اون لباس‌ها رو ببینم. 430 00:26:59,061 --> 00:26:59,937 ‫باشه، حتما. 431 00:26:59,979 --> 00:27:01,898 ‫اگه، اگه میشه ‫لباس‌ها رو از کنار تخت من بیار. 432 00:27:03,357 --> 00:27:05,400 ‫و مگان، تو پدرت رو 433 00:27:05,401 --> 00:27:06,443 ‫طبق توصیف، از دم در دیدی. 434 00:27:06,444 --> 00:27:07,278 ‫راهرو. 435 00:27:07,320 --> 00:27:08,529 ‫ببخشید. 436 00:27:08,863 --> 00:27:12,533 ‫از راهرو اون رو دیدم، ‫ولی بله، همون‌طور که توصیف کرد. 437 00:27:12,658 --> 00:27:14,327 ‫و توی راهرو چیکار می‌کردی؟ 438 00:27:14,619 --> 00:27:16,454 ‫مشخصا صدای شلیک نیومده. 439 00:27:16,621 --> 00:27:17,788 ‫بله. درسته. 440 00:27:18,998 --> 00:27:21,876 ‫من... از پایین برمی‌گشتم. 441 00:27:21,918 --> 00:27:24,295 ‫هنوز بابت شام دلخور بودم 442 00:27:24,337 --> 00:27:27,882 ‫و رفتم توی باغ قدم بزنم. 443 00:27:28,049 --> 00:27:30,343 ‫و در دفتر کاملا باز بود 444 00:27:30,676 --> 00:27:33,471 ‫- یا نیمه‌باز بود؟ ‫- نیمه‌باز بود. نصفه باز بود. 445 00:27:34,430 --> 00:27:36,349 ‫به‌حدی کافی بود تا ببینم که... 446 00:27:36,724 --> 00:27:37,433 ‫متوجه‌ام. 447 00:27:37,434 --> 00:27:40,228 ‫و شما سه نفر کجا بودید ‫وقتی صدای جیغ و فریاد رو شنیدید؟ 448 00:27:40,269 --> 00:27:41,729 ‫توی اتاقم بودم 449 00:27:41,771 --> 00:27:44,315 ‫عکس‌هایی که امروز چاپ کرده بودم رو می‌دیدم. 450 00:27:44,482 --> 00:27:45,733 ‫منم توی اتاقم بودم. 451 00:27:46,609 --> 00:27:47,609 ‫خواب بودی؟ 452 00:27:47,693 --> 00:27:48,778 ‫بله. 453 00:27:48,819 --> 00:27:51,572 ‫و خانم هتوی، شما هم خواب بودید؟ 454 00:27:51,739 --> 00:27:52,990 ‫نه. 455 00:27:53,157 --> 00:27:54,283 ‫کجا بودید؟ 456 00:27:54,325 --> 00:27:58,204 ‫توی آشپزخونه بودم ‫و واسه ماسکم گوشت برمی‌داشتم. 457 00:27:58,371 --> 00:27:59,872 ‫چی؟ 458 00:28:00,039 --> 00:28:02,750 ‫اوه، فکر می‌کنم حفظ این قیافه زیبا راحته؟ 459 00:28:02,959 --> 00:28:04,877 ‫خانم‌ها، کمکم کنید. 460 00:28:08,673 --> 00:28:11,384 ‫فکر کنم هنر زیبایی زبانه 461 00:28:11,425 --> 00:28:13,886 ‫اثر هلنا روبنستینـه که پیشنهاد میده 462 00:28:13,928 --> 00:28:17,348 ‫ماسک گوشت خام موقع خواب ‫روشی برای جوان موندنه. 463 00:28:17,390 --> 00:28:19,809 ‫الان می‌فهمم چرا بلاندر ‫انقدر مجذوب شما شده بود. 464 00:28:20,017 --> 00:28:22,603 ‫خب، یا این ‫یا به خاطر جذابیت حیوانی منه. 465 00:28:23,688 --> 00:28:26,649 ‫مگان، دیدی که بتی از اتاقش خارج شده باشه؟ 466 00:28:27,567 --> 00:28:28,776 ‫نه. 467 00:28:29,402 --> 00:28:32,154 ‫و خانم هتوی، شما دید مگان بره قدم بزنه؟ 468 00:28:32,321 --> 00:28:33,322 ‫نه. 469 00:28:34,240 --> 00:28:37,201 ‫از اتاق ایشون دو مسیر ‫به آشپزخونه وجود داره. 470 00:28:37,451 --> 00:28:39,370 ‫یه مسیر از دفتر می‌گذره. 471 00:28:39,537 --> 00:28:41,622 ‫چاپلوس خان. منظورت چیه؟ 472 00:28:41,789 --> 00:28:43,833 ‫از مسیرها به خوبی اطلاع دارم، آقای شکری. 473 00:28:43,874 --> 00:28:45,674 ‫وقتی صدای جیغ و فریاد رو شنیدید ‫شما کجا بودید؟ 474 00:28:45,793 --> 00:28:48,296 ‫توی اتاقم، آماده می‌شدم بخوابم. 475 00:28:48,337 --> 00:28:49,880 ‫بیشتر سر کار خوابیدی. 476 00:28:49,922 --> 00:28:51,257 ‫جفتتون بس کنید. 477 00:28:51,799 --> 00:28:53,467 ‫برای امشب به‌قدر کافی خونریزی شده. 478 00:28:53,634 --> 00:28:55,219 ‫صحبت‌ها رو توی سالن ادامه میدیم، 479 00:28:55,386 --> 00:28:56,679 ‫دور از این صحنهٔ وحشتناک. 480 00:28:56,721 --> 00:28:59,764 ‫نمی‌خوای مسیرمون از اتاق ‫به دفتر رو اجرا کنیم؟ 481 00:28:59,765 --> 00:29:01,885 ‫وقتی به سمت دفتر می‌اومدیم ‫از جلوی اتاق‌هاتون رد شدیم. 482 00:29:01,934 --> 00:29:03,534 ‫تا الان ساختار سفارت به خوبی دستم اومده. 483 00:29:03,686 --> 00:29:05,396 ‫همچنین اینکه چقدر طول میکشه تا هر کدومتون 484 00:29:05,438 --> 00:29:07,064 ‫به هر اتاق برید و برگردید رو می‌دونم. 485 00:29:09,442 --> 00:29:13,779 ‫بریم، معمای قتل رو توی سالن حل می‌کنیم. 486 00:29:13,988 --> 00:29:16,032 ‫آقای شکری، لطفا لباس‌ها رو بدید. 487 00:29:37,553 --> 00:29:38,846 ‫قبل اینکه بیشتر پیش بریم، 488 00:29:38,888 --> 00:29:40,681 ‫یه سرنخ هست که هنوز با شما درمیون نذاشتم. 489 00:29:45,102 --> 00:29:46,187 ‫این پاره‌سند رو 490 00:29:46,228 --> 00:29:48,022 ‫می‌شناسید، جناب سفیر؟ 491 00:29:48,189 --> 00:29:49,565 ‫اینو کجا پیدا کردی؟ 492 00:29:49,899 --> 00:29:50,733 ‫یعنی بله. 493 00:29:50,734 --> 00:29:52,109 ‫زبان آلمانیه؟ 494 00:29:52,318 --> 00:29:55,363 ‫یه سند محرمانه‌ست که توی گاوصندوق من بود. 495 00:29:55,571 --> 00:29:57,239 ‫جزییات فعالیت‌های حامیان نازی 496 00:29:57,281 --> 00:29:58,823 ‫که در مصر صورت گرفته، 497 00:29:58,824 --> 00:30:01,285 ‫از زمانی که صدر اعظم جدید روی کار اومده. 498 00:30:01,452 --> 00:30:02,453 ‫نازی‌ها؟ 499 00:30:03,746 --> 00:30:05,164 ‫توی مصر؟ 500 00:30:05,206 --> 00:30:06,666 ‫مصر به کانون فعالیت تبدیل شده. 501 00:30:06,832 --> 00:30:08,417 ‫مخصوصا قاهره. 502 00:30:08,584 --> 00:30:10,710 ‫عده‌ای از نخبگان غرب و مصر 503 00:30:10,711 --> 00:30:13,798 ‫باور دارن سیاست‌های هیتلر ‫می‌تونه باعث ثبات منطقه بشه. 504 00:30:14,006 --> 00:30:16,342 ‫جناب سفیر، گفتید ‫توی گاوصندوق شما بوده. 505 00:30:16,676 --> 00:30:18,176 ‫بهم بگید، کی رمز گاوصندوق رو می‌دونه؟ 506 00:30:18,177 --> 00:30:20,012 ‫من و مگی. 507 00:30:22,848 --> 00:30:24,600 ‫خب، یه نفر باید بگه. 508 00:30:24,975 --> 00:30:25,893 ‫ممکنه اون جاسوس نازی‌ها باشه؟ 509 00:30:25,935 --> 00:30:26,811 ‫حرف نزن. 510 00:30:26,812 --> 00:30:27,937 ‫آقایون، لطفا. 511 00:30:27,978 --> 00:30:30,314 ‫تمام اطلاعات لازم رو دارم ‫تا کارم رو صبح شروع کنم. 512 00:30:30,356 --> 00:30:31,774 ‫نظرتون چیه استراحت کنیم؟ 513 00:30:32,024 --> 00:30:35,444 ‫منظورت اینه با وجود یه قاتل ‫باید اینجا بمونیم؟ 514 00:30:35,486 --> 00:30:37,862 ‫انگار چاره‌ای نداریم. 515 00:30:37,863 --> 00:30:39,657 ‫خب، من دارم و می‌مونم. 516 00:30:41,367 --> 00:30:42,451 ‫اگه مقدوره. 517 00:30:43,494 --> 00:30:45,121 ‫البته. 518 00:30:45,287 --> 00:30:46,414 ‫اتاق‌های زیادی داریم. 519 00:30:47,748 --> 00:30:49,083 ‫بابا! 520 00:30:49,583 --> 00:30:50,584 ‫خب، حل شد. 521 00:30:51,377 --> 00:30:52,628 ‫مگ... 522 00:30:53,295 --> 00:30:55,548 ‫لیلا، میشه مطمئن بشی خانم گرین 523 00:30:55,589 --> 00:30:57,133 ‫چیزهای لازم رو در اختیار داره؟ 524 00:30:57,299 --> 00:30:58,426 ‫بله جناب سفیر. 525 00:30:58,467 --> 00:30:59,926 ‫سر میز صبحانه شما رو می‌بینم 526 00:30:59,927 --> 00:31:01,470 ‫و اون‌موقع می‌تونیم صحبت کنیم. 527 00:31:11,439 --> 00:31:13,607 ‫آقای شکری، به نظرم شما باید حواستون باشه 528 00:31:13,649 --> 00:31:15,568 ‫امشب کسی از سفارت خارج نمیشه. 529 00:31:15,860 --> 00:31:17,445 ‫من و سمیر نگهبانی میدیم. 530 00:31:17,778 --> 00:31:19,155 ‫و الان که از صحنه جرم بازدید کردم، 531 00:31:19,196 --> 00:31:20,989 ‫به نظرم بهتره جنازه رو جابه‌جا کنید 532 00:31:20,990 --> 00:31:22,616 ‫قبل اینکه خورشید طلوع کنه، 533 00:31:22,658 --> 00:31:24,743 ‫لباس‌های خونی سفیر رو بهم ببرید. 534 00:31:24,744 --> 00:31:25,744 ‫انجام میشه. 535 00:31:26,912 --> 00:31:27,912 ‫شب بخیر، آقای شکری. 536 00:31:27,913 --> 00:31:29,290 ‫جون همه‌مون رو به شما می‌سپارم. 537 00:31:56,216 --> 00:31:59,719 عشق من نباید این دور و اطراف تنهایی بگردی 538 00:31:59,721 --> 00:32:01,687 اونم بعد از اتفاقاتی که امشب رخ داده 539 00:32:01,689 --> 00:32:03,957 چرا فکر میکنی اینجام؟ 540 00:32:06,059 --> 00:32:07,695 حالا هیچکدوممون تنها نیستیم 541 00:32:19,021 --> 00:32:21,898 ‫می‌دونی چقدر برای این باغ زحمت کشیدم؟ 542 00:32:21,899 --> 00:32:22,734 ‫یه مشت گله دیگه. 543 00:32:22,735 --> 00:32:24,067 ‫تو عقل نداری! 544 00:32:24,068 --> 00:32:26,028 ‫خدای من، چرا دعوا می‌کنید؟ 545 00:32:26,237 --> 00:32:28,114 ‫یه نفر همه گل‌های ختمی اونو له کرده. 546 00:32:28,656 --> 00:32:30,115 ‫احمقِ خرفت. 547 00:32:30,116 --> 00:32:31,658 ‫ببخشید مزاحم میشم، 548 00:32:31,659 --> 00:32:33,259 ‫ولی میشه یه نفر جای من ‫مراقب بلاندر باشه؟ 549 00:32:33,453 --> 00:32:34,453 ‫بفرما. 550 00:32:38,124 --> 00:32:39,459 ‫آدم عجیبی نیست؟ 551 00:32:39,500 --> 00:32:41,335 ‫عاشق گل‌ها و حیوون‌هاست. 552 00:32:41,502 --> 00:32:42,628 ‫از آدم‌ها متنفره. 553 00:32:42,795 --> 00:32:44,505 ‫تا حدودی باهاش همدردی می‌کنم. 554 00:32:44,672 --> 00:32:45,882 ‫اوه، و بریتانیا. 555 00:32:46,048 --> 00:32:47,759 ‫از بریتانیا نفرت داره. 556 00:32:47,925 --> 00:32:49,177 ‫ولی باغ‌شون رو دوست داره. 557 00:32:49,343 --> 00:32:51,012 ‫خدای من. 558 00:32:51,220 --> 00:32:52,513 ‫- گمشو، خب؟ ‫- باشه. 559 00:32:52,680 --> 00:32:53,723 ‫می‌بینی؟ 560 00:32:53,765 --> 00:32:55,475 ‫هر جا میره یه دوست پیدا می‌کنه. 561 00:32:56,601 --> 00:32:58,321 ‫می‌تونم تا ایوان همراهی‌تون کنم، خانم گرین؟ 562 00:33:06,611 --> 00:33:08,529 ‫می‌بینم همه به خوبی استراحت کردن. 563 00:33:08,863 --> 00:33:10,223 ‫وقتی یه جنازه پایین در حال پوسیدنه 564 00:33:10,239 --> 00:33:12,200 ‫سخت میشه راحت خوابید. 565 00:33:12,366 --> 00:33:14,660 ‫خانم هتوی، لطفا. 566 00:33:14,827 --> 00:33:16,621 ‫نه، منظورم این بود... 567 00:33:16,788 --> 00:33:18,455 ‫مطمئنا حالش خوبه 568 00:33:18,456 --> 00:33:20,916 ‫اما خوب نیست چون مُرده، مشخصه. 569 00:33:20,917 --> 00:33:22,459 ‫- اما... ‫- به محمود گفتم 570 00:33:22,460 --> 00:33:24,337 ‫جنازه مگی رو یه جای بهتر ببره. 571 00:33:24,378 --> 00:33:26,087 ‫من و سمیر دیشب 572 00:33:26,088 --> 00:33:27,757 ‫جنازه رو به سردخونه سفارت بردیم. 573 00:33:27,924 --> 00:33:30,050 ‫ببخشید. اینجا سردخونه داریم؟ 574 00:33:30,051 --> 00:33:32,803 ‫برای شهروندهای بریتانیاست ‫که اینجا فوت می‌کنن. 575 00:33:32,804 --> 00:33:34,847 ‫توی سردخونه سفارت نگه می‌دارم ‫تا انتقال پیدا کنن. 576 00:33:35,181 --> 00:33:38,142 ‫البته، باید به خانواده مگی خبر بدیم. 577 00:33:38,184 --> 00:33:40,186 ‫خانواده داشت؟ ‫هیچ‌وقت چیزی نگفت. 578 00:33:40,228 --> 00:33:41,729 ‫یه خواهر در دارتموث داره. 579 00:33:42,063 --> 00:33:43,814 ‫این خبر ناراحت‌کننده رو سخت میشه گفت. 580 00:33:43,815 --> 00:33:45,900 ‫باید خودم تلگراف بزنم. 581 00:33:46,067 --> 00:33:47,318 ‫صبح با لندن تماس گفتم 582 00:33:47,360 --> 00:33:49,153 ‫تا مک‌دانلد رو از قتل باخبر کنم 583 00:33:49,195 --> 00:33:51,030 ‫و اون رو در جریان تحقیقات بذارم. 584 00:33:51,239 --> 00:33:52,198 ‫جناب نخست وزیر؟ 585 00:33:52,199 --> 00:33:54,826 ‫یه بازرس از اسکاتلند یارد اعزام کردن 586 00:33:54,867 --> 00:33:58,496 ‫ولی فعلا این پرونده در دست شماست. 587 00:33:59,789 --> 00:34:01,332 ‫همه نگاه به شماست، گرین. 588 00:34:01,374 --> 00:34:02,875 ‫هیچ یک از افراد حاضر در قتل 589 00:34:02,917 --> 00:34:05,253 ‫تا اون‌موقع این مکان رو ترک نمی‌کنه. 590 00:34:06,379 --> 00:34:08,089 ‫مگه اینکه قبلش پرونده رو حل کنم. 591 00:34:08,130 --> 00:34:09,965 ‫الان هم زندانی هستیم و هم مظنون. 592 00:34:09,966 --> 00:34:12,134 ‫صرفا توانِ تحمل ‫یه بحران دیپلماتیک رو نداریم. 593 00:34:12,176 --> 00:34:14,970 ‫اگه قاتل قسر در بره، ‫نمی‌تونم خودم رو ببخشم. 594 00:34:14,971 --> 00:34:17,139 ‫منم همین‌جا می‌مونم. 595 00:34:17,348 --> 00:34:19,600 ‫به هر حال از بازار خسته شده بودم. 596 00:34:19,767 --> 00:34:21,769 ‫محمود، لطفا منو به اتاق مگی ببر. 597 00:34:21,936 --> 00:34:23,980 ‫شاید اونجا یه چیز مفید پیدا کنیم. 598 00:34:32,154 --> 00:34:35,324 ‫اوف، کشش خاصی بین این دو نفر وجود داره. 599 00:34:35,491 --> 00:34:36,492 ‫مگه نه؟ 600 00:34:38,661 --> 00:34:40,621 ‫همیشه در اتاقش رو قفل می‌کرد؟ 601 00:34:40,788 --> 00:34:41,788 ‫نه. 602 00:34:41,998 --> 00:34:44,666 ‫فکر کردم اینطور باعث میشه ‫کسی قبل ما به اتاقش نره. 603 00:34:44,667 --> 00:34:46,627 ‫همم. کاملا منطقیه، آقای شکری. 604 00:34:46,669 --> 00:34:47,669 ‫می‌دونم. 605 00:35:02,518 --> 00:35:05,521 ‫به نظر مگی و سفیر رابطه نزدیکی داشتن. 606 00:35:08,774 --> 00:35:10,610 ‫چند وقت بود با همدیگه کار می‌کردن؟ 607 00:35:11,527 --> 00:35:14,488 ‫مسلما قبل از اینکه به مصر بیان. 608 00:35:14,655 --> 00:35:16,406 ‫دوست داشت بگه که مگی 609 00:35:16,407 --> 00:35:18,951 ‫طولانی‌ترین رابطه اون بوده، 610 00:35:19,285 --> 00:35:20,661 ‫البته بعد از همسرشون. 611 00:35:20,828 --> 00:35:22,914 ‫خوشبختانه به گوش مگان نمیرسه. 612 00:35:25,708 --> 00:35:27,418 ‫این اتاق واسه آدمی که 613 00:35:27,460 --> 00:35:29,587 ‫خیلی وقته اینجا اقامت داره ‫چندان جالب نیست. 614 00:35:30,755 --> 00:35:32,465 ‫حتما تمام وسایلش رو 615 00:35:32,506 --> 00:35:34,926 ‫به خونه‌اش خارج از سفارت برده. 616 00:35:35,092 --> 00:35:36,844 ‫این اتاق برای ایشون بود. 617 00:35:37,011 --> 00:35:39,305 ‫گهگاهی که لازم بود اینجا می‌موند. 618 00:35:40,139 --> 00:35:42,391 ‫و دیشب هم لازم بود بمونه؟ 619 00:35:42,475 --> 00:35:44,060 ‫فکر نمی‌کنم. 620 00:35:47,897 --> 00:35:48,940 ‫اینجا چی داریم؟ 621 00:35:52,318 --> 00:35:53,569 ‫شاید واسه قطع برق باشه. 622 00:35:55,905 --> 00:35:57,782 ‫گفتی خونه داره. 623 00:36:04,664 --> 00:36:05,706 ‫چیزی پیدا کردید؟ 624 00:36:06,040 --> 00:36:07,332 ‫آقای شکر بهم گفتن که مگی 625 00:36:07,333 --> 00:36:09,000 ‫یه خونه بیرونِ سفارت داره. 626 00:36:09,001 --> 00:36:10,252 ‫می‌خوام اونجا رو ببینم. 627 00:36:10,419 --> 00:36:11,587 ‫اگه فکر می‌کنید نیازه، حتما. 628 00:36:11,629 --> 00:36:12,964 ‫به‌هیچ‌وجه. 629 00:36:13,130 --> 00:36:14,674 ‫هیچ‌کس نباید این مکان رو ترک کنه. 630 00:36:14,840 --> 00:36:16,050 ‫این اقدامات جهت اینه که 631 00:36:16,092 --> 00:36:17,677 ‫مظنونین احتمالی اینجا باشن. 632 00:36:18,886 --> 00:36:20,429 ‫باید منتظر بازرس بمونیم. 633 00:36:20,471 --> 00:36:22,848 ‫حتما منظورت این نیست ‫که من مگی هند رو کشتم 634 00:36:23,015 --> 00:36:24,892 ‫بعدش فورا رفتم هتلم 635 00:36:24,934 --> 00:36:27,394 ‫تا درخواست شما جهت حل قتل رو دریافت کنم. 636 00:36:27,395 --> 00:36:28,771 ‫راست میگه، محمود. 637 00:36:28,813 --> 00:36:31,232 ‫عقلانی نیست ایشون رو نگه داریم. 638 00:36:31,440 --> 00:36:32,650 ‫باشه. 639 00:36:32,817 --> 00:36:33,859 ‫خودم ایشون رو میرسونم. 640 00:36:33,901 --> 00:36:36,027 ‫هیچ یک از افراد حاضر در قتل ‫سفارت رو ترک نمی‌کنه، 641 00:36:36,028 --> 00:36:37,320 ‫شامل شما هم میشه. 642 00:36:37,321 --> 00:36:39,323 ‫بعلاوه، مطمئنم وقتی داری ‫منو توی سطح شهر می‌گردونی 643 00:36:39,365 --> 00:36:41,074 ‫دلت نمی‌خواد کسی فرار کنه. 644 00:36:41,075 --> 00:36:42,201 ‫شما چیزهای زیاد می‌دونید، خانم گرین، 645 00:36:42,201 --> 00:36:43,369 ‫ولی با قاهره آشنایی ندارید. 646 00:36:43,411 --> 00:36:44,453 ‫و تو هم منو نمی‌شناسی. 647 00:36:44,495 --> 00:36:45,579 ‫کافیه. 648 00:36:46,497 --> 00:36:49,458 ‫خانم گرین بدون همراه به خونه مگی میره. 649 00:36:49,500 --> 00:36:51,418 ‫به راننده‌ام میگم رولز رویز رو آماده کنه. 650 00:36:51,419 --> 00:36:52,920 ‫ممنون، جناب سفیر 651 00:36:53,212 --> 00:36:55,047 ‫ولی رولز رویز زیاده‌رویه. 652 00:36:55,089 --> 00:36:57,675 ‫منظورت این نیست که ‫خودت می‌خوای رانندگی کنی؟ 653 00:36:57,717 --> 00:36:59,885 ‫آدرس و تاکسی کافیه، آقای شکری. 654 00:37:00,052 --> 00:37:01,262 ‫زحمتش رو بکش. 655 00:37:30,750 --> 00:37:32,209 ‫۱۰۸... 656 00:37:33,461 --> 00:37:34,461 ‫۱۰۹. 657 00:37:35,713 --> 00:37:36,881 ‫همین‌جاست. 658 00:37:37,048 --> 00:37:37,715 ‫وایسا! 659 00:37:37,882 --> 00:37:39,091 ‫یه لحظه. 660 00:37:46,682 --> 00:37:47,682 ‫من میرم خونه. 661 00:37:47,808 --> 00:37:48,809 ‫شب همه بخیر. 662 00:38:00,529 --> 00:38:02,031 ‫اون ماشین رو تعقیب کن. 663 00:39:32,371 --> 00:39:34,123 ‫لطفا همین‌جا وایسا. 664 00:39:35,583 --> 00:39:37,585 ‫[اجاره] 665 00:41:01,195 --> 00:41:02,613 ‫هی! 666 00:41:04,865 --> 00:41:06,950 ‫ماشین رو روشن کن! 667 00:41:07,117 --> 00:41:10,245 ‫هی! راه بیفت! 668 00:41:39,400 --> 00:41:41,402 ‫خب، اصلا خوب نیست. 669 00:43:03,025 --> 00:43:04,568 ‫مگی نازی بوده؟ 670 00:43:08,906 --> 00:43:09,740 ‫ماشینم! 671 00:43:09,741 --> 00:43:11,283 ‫احتمالا بهتره از اینجا پیاده برم. 672 00:43:22,670 --> 00:43:25,631 ‫تو... اون زنی که امروز ‫جلوی دروازه باهاش حرف میزدی کی بود 673 00:43:25,715 --> 00:43:28,426 ‫و چرا منو توی قاهره تعقیب کرد؟ 674 00:43:31,721 --> 00:43:33,264 ‫همم. 675 00:43:33,431 --> 00:43:35,224 ‫حواست به بلاندر باشه. 676 00:43:41,814 --> 00:43:43,107 ‫از کجا اینو پیدا کردی؟ 677 00:43:43,149 --> 00:43:44,608 ‫از چمدون مگی، 678 00:43:44,650 --> 00:43:46,485 ‫از خونه‌اش برداشته بودن 679 00:43:46,527 --> 00:43:48,529 ‫و همون آدم منو توی قاهره تعقیب کرد. 680 00:43:48,696 --> 00:43:50,698 ‫تعقیبت کردن؟ کی؟ 681 00:43:50,865 --> 00:43:52,158 ‫می‌دونستم باید باهات بیام. 682 00:43:52,199 --> 00:43:54,076 ‫خدا رو شکر ختم بخیر شد، آقای شکری. 683 00:43:54,744 --> 00:43:57,288 ‫اینکه کی بود رو نمی‌دونم ‫ولی شاید دندی بدونه. 684 00:43:57,413 --> 00:43:59,039 ‫پس لطفا حواست باشه از سفارت خارج نشه 685 00:43:59,040 --> 00:44:00,583 ‫تا من بتونم باهاش صحبت کنم. 686 00:44:00,750 --> 00:44:01,959 ‫دندی؟ 687 00:44:02,168 --> 00:44:03,168 ‫حتما. 688 00:44:05,796 --> 00:44:06,964 ‫یه تبعه آلمانی 689 00:44:07,006 --> 00:44:08,758 ‫به سفارت بریتانیا نفوذ کرده. 690 00:44:10,801 --> 00:44:13,512 ‫می‌دونی وقتی لندن خبردار بشه ‫چه اتفاقی میفته؟ 691 00:44:14,346 --> 00:44:16,599 ‫من سوالات صریح‌تری دارم. 692 00:44:16,932 --> 00:44:17,641 ‫مثل چی؟ 693 00:44:17,683 --> 00:44:19,768 ‫مثل اینکه چرا شخصی که مگی رو کشته 694 00:44:19,769 --> 00:44:21,352 ‫خودشو نشون نداده؟ 695 00:44:21,353 --> 00:44:23,856 ‫فرض رو بر این می‌گیریم که هدف‌شون ‫برملا کردن هویت اون بوده 696 00:44:24,315 --> 00:44:27,651 ‫و چرا اسناد فعالیت نازی‌ها رو دزدیدن؟ 697 00:44:27,693 --> 00:44:29,487 ‫خانم گرین، کاملا سردرگم شدم. 698 00:44:30,488 --> 00:44:34,450 ‫چیزی که منو بیشتر نگران می‌کنه ‫اینه که فکر می‌کنم شما هم سردرگم شدید. 699 00:44:47,379 --> 00:44:48,297 ‫خدای من، اون... 700 00:44:48,339 --> 00:44:51,175 ‫یه طرفداری نازی در بین ما حضور داره، 701 00:44:51,217 --> 00:44:52,510 ‫همین‌جا و همین الان. 702 00:44:52,551 --> 00:44:54,261 ‫چی؟ یعنی یکی از ماست؟ 703 00:44:54,428 --> 00:44:56,347 ‫کی و چرا؟ 704 00:44:56,514 --> 00:44:59,767 ‫نمی‌دونم، ولی قصد دارم بفهمم، ‫اونم همین امروز. 705 00:44:59,934 --> 00:45:03,646 ‫جناب سفیر، 706 00:45:03,979 --> 00:45:05,606 ‫منظورتون اینه اون آدمی بود 707 00:45:05,648 --> 00:45:09,235 ‫تا ادبیات نازی رو ‫توی کشوی مخفی اتاقش پنهان کنه؟ 708 00:45:09,401 --> 00:45:10,778 ‫نه، خانم گرین. هرگز. 709 00:45:11,362 --> 00:45:13,697 ‫اون یه وطن‌پرست بودم ‫و حرف دیگه‌ای رو نمی‌پذیرم. 710 00:45:13,864 --> 00:45:15,574 ‫کشوی مخفی؟ 711 00:45:16,158 --> 00:45:17,118 ‫جریان چیه؟ 712 00:45:17,119 --> 00:45:18,953 ‫با هیچ‌کدوم از شما حرفی نزده بود؟ 713 00:45:23,415 --> 00:45:26,627 ‫خب، ما یه بار در مورد ‫سیاست‌های مصر صحبت کردیم، 714 00:45:26,794 --> 00:45:29,171 ‫ولی فکر می‌کردم یه صحبت عادی باشه. 715 00:45:29,380 --> 00:45:30,422 ‫بیشتر بگو. 716 00:45:30,548 --> 00:45:31,423 ‫اون به... 717 00:45:31,465 --> 00:45:33,926 ‫حزب‌های سیاسی جدید قاهره علاقه‌مند بود. 718 00:45:34,135 --> 00:45:36,136 ‫حزب فاشیست مثل حزب مصر جوان 719 00:45:36,137 --> 00:45:39,181 ‫یا ضد فاشیست‌های حاشیه‌ای ‫مثل حزب فرزندان جیزه. 720 00:45:39,640 --> 00:45:41,517 ‫اما تمایلی به هیچ حزبی نداشت. 721 00:45:41,559 --> 00:45:43,185 ‫می‌بینم ایده‌هات تموم شده، گرین. 722 00:45:43,227 --> 00:45:44,727 ‫راستش، تا دلت بخواد ایده دارم، 723 00:45:44,728 --> 00:45:46,768 ‫واسه همین نمی‌تونم ‫هنوز هیچ‌کدوم رو از لیست حذف کنم. 724 00:45:46,856 --> 00:45:48,983 ‫امکان نداره منو مظنون بدونی. 725 00:45:49,316 --> 00:45:51,777 ‫خانم هتوی، ما می‌دونیم ‫که پیشنهاد هیچکاک رو رد نکردی، 726 00:45:51,819 --> 00:45:53,946 ‫ولی اخیرا یه پیشنهاد دیگه رو رد کردی. 727 00:45:54,280 --> 00:45:56,030 ‫روزنامه مصری نوشته بود 728 00:45:56,031 --> 00:45:57,825 ‫که توی سگ وحشی اروپا بازی نمی‌کنی 729 00:45:57,992 --> 00:45:59,592 ‫با وجود اینکه پیشنهاد نقش اصلی رو داشتی. 730 00:45:59,618 --> 00:46:00,870 ‫دلیلش چیه؟ 731 00:46:00,911 --> 00:46:01,911 ‫سگ وحشی اروپا چی؟ 732 00:46:02,037 --> 00:46:04,206 ‫یه فیلم سیاسیه. 733 00:46:04,415 --> 00:46:06,250 ‫یه فیلم که باور نازی‌ها 734 00:46:06,292 --> 00:46:07,932 ‫به برتری نژاد آریایی رو به سُخره می‌گیره. 735 00:46:08,043 --> 00:46:10,587 ‫این فیلم برای آدمی که ‫با این‌طرز فکر موافقه 736 00:46:10,588 --> 00:46:12,965 ‫مناسب ایفای نقش نیست. 737 00:46:13,007 --> 00:46:15,509 ‫سگ وحشی حرفه‌ام رو نابود می‌کرده. 738 00:46:15,551 --> 00:46:18,429 ‫تجارته، سیاست نیست. 739 00:46:18,596 --> 00:46:22,850 ‫هیچ‌کس توی هالیوود حاضر نیست ‫چنین ریسکی رو به جون بخره. 740 00:46:25,728 --> 00:46:30,482 ‫هر فیلمی که من بازی کردم ‫سینماهای آلمان رو پر کرده. 741 00:46:30,649 --> 00:46:32,985 ‫اگه توی سگ وحشی بازی می‌کردم، 742 00:46:33,152 --> 00:46:36,113 ‫بازار آلمان دیگه هیچ‌وقت ‫فیلم‌های من رو پخش نمی‌کرد. 743 00:46:37,198 --> 00:46:38,532 ‫درسته، بتی هتوی. 744 00:46:38,699 --> 00:46:39,742 ‫خب والتر... 745 00:46:39,783 --> 00:46:42,328 ‫به من میاد به رایش سوم اعتقاد داشته باشم؟ 746 00:46:42,369 --> 00:46:43,995 ‫نه، ولی یه دستبند 747 00:46:43,996 --> 00:46:45,915 ‫با علامت سواستیکا پوشیدی. 748 00:46:55,716 --> 00:46:58,219 ‫سواستیکا یه نماد هندوئه 749 00:46:58,385 --> 00:47:00,678 ‫برای موفقیت و بختِ نیک. 750 00:47:00,679 --> 00:47:02,932 ‫نازی‌ها معنی اون رو خراب کردن. 751 00:47:04,808 --> 00:47:07,770 ‫دوست صمیمی دانشگاهم ‫اینو بهم هدیه داد، 752 00:47:07,937 --> 00:47:09,855 ‫مثل خودم احساس عدم تعلق داشت، ‫اگه متوجه بشید. 753 00:47:10,022 --> 00:47:11,522 ‫همم، خب چرا درآوردی؟ 754 00:47:11,523 --> 00:47:13,609 ‫چون برخلاف ارزش معنوی اون، 755 00:47:13,651 --> 00:47:15,653 ‫از اینکه این نماد الان به چیزی ‫تبدیل شده حال منو بد می‌کنه 756 00:47:15,653 --> 00:47:17,529 ‫و باعث شده پوشیدنش واسم سخت‌تر بشه. 757 00:47:17,696 --> 00:47:20,324 ‫با این اوصاف، ‫به نظر میرسید که الان بهترین زمان 758 00:47:20,366 --> 00:47:22,409 ‫برای کنار گذاشتن این دستبند بود، ‫احتمالا برای همیشه. 759 00:47:22,576 --> 00:47:25,454 ‫اون یادداشتی که مگی سر میز شام بهت داد چی؟ 760 00:47:25,621 --> 00:47:27,623 ‫خب مگی کمی بعدتر به قتل رسید؟ 761 00:47:27,665 --> 00:47:30,542 ‫چیزی که نباید رو توی اون یادداشت دید؟ 762 00:47:30,709 --> 00:47:32,586 ‫نه، البته که نه. 763 00:47:32,753 --> 00:47:34,296 ‫از لندن بود. 764 00:47:34,505 --> 00:47:37,466 ‫یه فرصت برای عکس‌برداری پیش اومده، 765 00:47:37,633 --> 00:47:40,970 ‫عکاسی از خاندان سلطنتی مصر. 766 00:47:41,136 --> 00:47:44,473 ‫میگن حال پادشاه خوب نیست، ‫اوضاعش وخیمه. 767 00:47:44,515 --> 00:47:46,600 ‫چه خبر مهمی. 768 00:47:46,767 --> 00:47:48,269 ‫ناراحت شدم. 769 00:47:48,310 --> 00:47:50,979 ‫می‌دونید، پادشاه عاشق منه، ‫طرفدار دو آتیشهٔ منه. 770 00:47:50,980 --> 00:47:51,730 ‫حتما. 771 00:47:51,897 --> 00:47:53,232 ‫راست میگی. 772 00:47:53,440 --> 00:47:54,942 ‫وگرنه چرا اومدم مصر؟ 773 00:47:54,984 --> 00:47:56,902 ‫آره، خبر خیلی مهمیه 774 00:47:56,944 --> 00:47:59,029 ‫و پیامدهای امنیتی بسیار جدی 775 00:47:59,071 --> 00:48:01,490 ‫در مورد دسترسی به خانواده سلطنتی داره. 776 00:48:01,824 --> 00:48:04,243 ‫دسترسی بسیار ارزشمند. 777 00:48:04,451 --> 00:48:06,245 ‫برای من ارزشمنده، آره. 778 00:48:07,121 --> 00:48:09,665 ‫روحتم خبر نداره من چقدر از جون مایه گذاشتم، 779 00:48:09,707 --> 00:48:13,419 ‫چقدر حرف تحمل کردم ‫تا به امروز که اینجا هستم رسیدم؟ 780 00:48:13,585 --> 00:48:16,547 ‫همچین داستانی می‌تونه ‫حرفه و زندگی‌مو زیر و رو کنه! 781 00:48:16,839 --> 00:48:18,924 ‫باور کن وقتی میگم هیچ‌کس 782 00:48:18,966 --> 00:48:22,511 ‫حتی نازی‌ها، نمی‌تونن از این بابت ‫هیچ پولی به من بدن. 783 00:48:22,553 --> 00:48:24,193 ‫باید این سوال رو می‌پرسیدم، ‫خودتم می‌دونی. 784 00:48:27,391 --> 00:48:28,934 ‫و جناب سفیر، می‌دونم به ما 785 00:48:28,976 --> 00:48:31,019 ‫محتویات دقیق اون سند رو نمیگید، 786 00:48:31,020 --> 00:48:34,440 ‫ولی میشه گفت چیزیـه ‫که یه نفر حاضره بابتش پول بده. 787 00:48:35,232 --> 00:48:36,358 ‫پول زیاد. بله. 788 00:48:36,567 --> 00:48:39,653 ‫شاید به قدری بوده که باعث بشه ‫یه خانم جوان زندگی جدیدی شروع کنه 789 00:48:40,237 --> 00:48:42,573 ‫یا در حین به قتل رسوندن آدمی ‫که به هر حال از اون متنفر بود. 790 00:48:42,614 --> 00:48:44,115 ‫میراندا، مسلما باور نداری 791 00:48:44,116 --> 00:48:46,327 ‫که به خاطر آسایش خودم اونو کشتم. 792 00:48:46,368 --> 00:48:47,911 ‫خب، باید تمام نظریه‌ها رو در نظر گرفت. 793 00:48:47,953 --> 00:48:49,579 ‫نه، دست از سرش بردار. 794 00:48:49,580 --> 00:48:52,666 ‫و بالاخره، خانم شاراوی، چرا مگی باید از تو 795 00:48:52,708 --> 00:48:54,543 ‫نظرات سیاسیت رو بپرسه، 796 00:48:54,710 --> 00:48:56,712 ‫شاید به این دلیل که می‌دونست 797 00:48:56,754 --> 00:48:58,213 ‫فامیلت با هدی شاراوی یکیه، 798 00:48:58,255 --> 00:49:00,883 ‫بنیان‌گذار جنبش سیاسی فمینیسم مصر؟ 799 00:49:00,924 --> 00:49:02,800 ‫خوب می‌دونست خیلی افراطی هستی. 800 00:49:02,801 --> 00:49:03,969 ‫ببخشید؟ 801 00:49:04,011 --> 00:49:05,554 ‫- از کجا می‌دونی... ‫- اول بریتانیا، 802 00:49:05,596 --> 00:49:06,679 ‫الان نازی‌ها. 803 00:49:06,680 --> 00:49:08,806 ‫زنی با چنین اعتقاداتی ‫ممکنه دست به هر کاری بزنه 804 00:49:08,807 --> 00:49:10,976 ‫تا از نفوذ یه قدرت خارجی ‫در مصر جلوگیری کنه. 805 00:49:11,018 --> 00:49:13,520 ‫درسته، زندگی زیر سایه برتیانیا ‫به قدر کافی ناخوشایند هست. 806 00:49:13,812 --> 00:49:14,396 ‫خانم شاراوی؟ 807 00:49:14,438 --> 00:49:16,440 ‫با وجود وفاداریم به خاندان موری و کشورم، 808 00:49:16,482 --> 00:49:17,816 ‫من قاتل نیستم. 809 00:49:22,237 --> 00:49:25,281 ‫خانم گرین، تا الان چندین بار اشتباه کردید، 810 00:49:25,282 --> 00:49:28,911 ‫و متاسفانه به شناسایی قاتل نزدیک نشدیم. 811 00:49:29,078 --> 00:49:30,620 ‫بابت تلاش‌تون متشکرم. 812 00:49:30,621 --> 00:49:33,624 ‫شاید وقتش رسیده اعتراف کنید ‫این معما از حیطه شما خارجه. 813 00:49:33,665 --> 00:49:35,626 ‫من هنوز تسلیم نشدم، جناب سفیر. 814 00:49:36,668 --> 00:49:38,712 ‫هنوز مایل هستید با دندی صحبت کنید؟ 815 00:49:39,004 --> 00:49:40,923 ‫بله. ممنون، محمود. 816 00:49:41,215 --> 00:49:42,633 ‫میشه پیش بقیه بمونی؟ 817 00:49:42,674 --> 00:49:43,550 ‫همراهتون میام. 818 00:49:43,592 --> 00:49:44,343 ‫راستش، 819 00:49:44,385 --> 00:49:46,970 ‫برای این صحبت به خصوص ‫به لیلا احتیاج دارم. 820 00:49:55,479 --> 00:49:57,398 ‫عجب آدمیه، نه؟ 821 00:49:58,107 --> 00:50:00,359 ‫صرفا داره کارشو انجام میده. 822 00:50:00,567 --> 00:50:01,860 ‫عزیزم. 823 00:50:02,361 --> 00:50:04,029 ‫کار اون نیست. 824 00:50:04,196 --> 00:50:05,614 ‫چرا، هست. 825 00:50:15,541 --> 00:50:16,959 ‫لیلا، لطفا از دندی بپرس 826 00:50:17,000 --> 00:50:19,211 ‫خانمی که امروز جلوی دروازه بود کی بود. 827 00:50:28,554 --> 00:50:31,014 ‫خیلی شیرینه، نه؟ 828 00:50:31,181 --> 00:50:32,891 ‫ممنون که مراقبش هستی. 829 00:50:44,528 --> 00:50:47,321 ‫همه‌اش سعی داره روی گل‌هام پا بذاره، ‫ولی ناراحت نمیشم 830 00:50:47,322 --> 00:50:49,365 ‫چون می‌دونم نمی‌فهمه چیکار می‌کنه. 831 00:50:49,366 --> 00:50:50,033 ‫اوه. 832 00:50:50,075 --> 00:50:52,578 ‫فکر می‌کنم من و تو روحیات مشابهی داریم. 833 00:50:52,744 --> 00:50:55,038 ‫جفتمون قبول داریم ‫حیوون‌ها از انسان‌ها بهتر هستن. 834 00:51:01,920 --> 00:51:04,381 ‫امروز تعقیبم کردن، دندی. 835 00:51:04,590 --> 00:51:06,300 ‫ترسیده بودم و تنها بودم. 836 00:51:07,509 --> 00:51:09,511 ‫فقط می‌خوام بدونم کار کی بود. 837 00:51:10,512 --> 00:51:11,972 ‫اینطوری می‌تونم بلاندر رو پیش تو بذارم 838 00:51:11,972 --> 00:51:13,724 ‫چون می‌فهمم آدم امنی هستی. 839 00:51:36,955 --> 00:51:39,666 ‫نمی‌دونم اون زن کیه و راست میگم. 840 00:51:39,833 --> 00:51:42,544 ‫در مورد مگی پرسید ‫و گفتم چیزی نمی‌دونم 841 00:51:42,586 --> 00:51:44,338 ‫و من فقط به باغ رسیدگی می‌کنم. 842 00:51:45,672 --> 00:51:48,091 ‫شاید من اون کاراگاهی که امیدوارم، نیستم. 843 00:51:51,011 --> 00:51:53,346 ‫بهش بگو از نظر من ‫این باغ خیلی زیباست. 844 00:51:53,347 --> 00:51:56,141 ‫کاش تحت شرایط بهتری اینجا رو دیده بودم. 845 00:52:03,023 --> 00:52:04,691 ‫بهش بگو حرفش رو باور می‌کنم. 846 00:52:15,160 --> 00:52:16,912 ‫اگه کمکی می‌کنه، اون دیشب یه نور عجیب 847 00:52:16,954 --> 00:52:18,872 ‫از پنجره یکی از اتاق‌ها دید. 848 00:52:26,046 --> 00:52:27,339 ‫البته. 849 00:52:36,265 --> 00:52:38,058 ‫فکر کنم این نور چشمک‌زنیـه 850 00:52:38,100 --> 00:52:40,060 ‫که دندی دیشب دیده، 851 00:52:40,310 --> 00:52:42,396 ‫و فکر می‌کنم کار مگی بوده ‫و داشته علامت می‌داده. 852 00:52:42,521 --> 00:52:43,397 ‫به کی؟ 853 00:52:43,398 --> 00:52:45,107 ‫یه نفر خارج از سفارت. 854 00:52:45,148 --> 00:52:48,235 ‫کم‌کم داره واسم سوال پیش میاد ‫مگی واقعا نازی بوده یا نه 855 00:52:48,485 --> 00:52:50,946 ‫یا اگه چیزی مرتبط به نازی اینجا بوده 856 00:52:50,988 --> 00:52:52,823 ‫که منجر به مرگ اون شده. 857 00:53:01,123 --> 00:53:02,124 ‫آقای شکری. 858 00:53:02,165 --> 00:53:03,792 ‫من صداش میزنم. تو برو! 859 00:53:23,478 --> 00:53:24,771 ‫دنبال کی می‌گردید؟ 860 00:53:31,403 --> 00:53:32,446 ‫سلام. 861 00:53:32,613 --> 00:53:34,072 ‫قبلا سگ شکاری بوده. 862 00:53:34,239 --> 00:53:35,907 ‫شاید عادت‌های قدیمی سخت از بین میرن. 863 00:53:47,961 --> 00:53:49,755 ‫گربهٔ واقعی نیست، بلاندر. 864 00:53:49,796 --> 00:53:51,548 ‫شاید بهتره اونو از اینجا ببریم. 865 00:53:53,091 --> 00:53:56,136 ‫صبر کن. بلاندر، ای سگ پیر باهوش. 866 00:53:56,803 --> 00:53:58,055 ‫خدا رو شکر. 867 00:53:58,388 --> 00:53:59,472 ‫با سرعت از ایوون رفت. 868 00:53:59,473 --> 00:54:00,807 ‫با نهایت سرعتم دوییدم. 869 00:54:00,849 --> 00:54:02,142 ‫هیچ آدمی به پای سگ نمیرسه. 870 00:54:02,309 --> 00:54:03,685 ‫هنوز اون عکس باغ رو داری 871 00:54:03,727 --> 00:54:05,186 ‫که سر میز شام بهم نشون دادی؟ 872 00:54:05,187 --> 00:54:07,939 ‫آره. راستش همین‌جاست. 873 00:54:09,524 --> 00:54:10,525 ‫اوه! 874 00:54:11,360 --> 00:54:12,610 ‫می‌بینی؟ 875 00:54:12,611 --> 00:54:14,363 ‫چی متوجه میشید؟ 876 00:54:14,529 --> 00:54:15,529 ‫حصار؟ 877 00:54:15,697 --> 00:54:16,698 ‫گلدون؟ 878 00:54:17,157 --> 00:54:20,285 ‫به مسجمه باستت، الهه یونانی نگاه کن. 879 00:54:21,328 --> 00:54:22,412 ‫سر مجسمه چرخیده. 880 00:54:40,514 --> 00:54:41,640 ‫خودکاره. 881 00:54:41,682 --> 00:54:43,433 ‫خب، بهتره سریعا حرکت کنیم. 882 00:54:43,475 --> 00:54:44,976 ‫والتر، تو حواست به بلاندر باشه. 883 00:54:45,018 --> 00:54:46,018 ‫میری پایین؟ 884 00:54:46,269 --> 00:54:47,187 ‫نمی‌دونی به کجا ختم میشه. 885 00:54:47,229 --> 00:54:48,063 ‫خب، خدا رو شکر 886 00:54:48,105 --> 00:54:50,481 ‫یه تیرانداز تعلیم دیده همراهم دارم، ‫درست میگم محمود؟ 887 00:54:50,482 --> 00:54:51,482 ‫همراهتم. 888 00:54:58,115 --> 00:54:59,241 ‫به بقیه چی بگم؟ 889 00:55:01,410 --> 00:55:03,161 ‫بگو زود برمی‌گردم. 890 00:55:11,586 --> 00:55:13,880 ‫خب، فکر کنم الان راه برگشت وجود نداره. 891 00:55:34,901 --> 00:55:36,111 ‫چیه؟ 892 00:55:36,278 --> 00:55:37,988 ‫یه مشکلی هست. 893 00:55:39,406 --> 00:55:41,408 ‫صدای ماشینه. 894 00:55:41,575 --> 00:55:44,161 ‫حتما زیر جاده منتهی به بازار هستیم. 895 00:55:48,039 --> 00:55:49,166 ‫صبر کن. 896 00:55:49,332 --> 00:55:50,332 ‫- چیه؟ چیه... ‫- نگاه کن، 897 00:55:58,800 --> 00:56:00,635 ‫بدون شک چشم‌های تیزی دارید. 898 00:56:01,762 --> 00:56:03,637 ‫آقای شکری، بالاخره منو 899 00:56:03,638 --> 00:56:05,307 ‫یه کاراگاه قابل می‌دونی؟ 900 00:56:05,474 --> 00:56:07,601 ‫لطفا محمود صدام بزن. 901 00:56:09,186 --> 00:56:10,270 ‫میراندا. 902 00:56:10,437 --> 00:56:11,813 ‫بالاخره از آشناییت خوشوقتم. 903 00:56:12,022 --> 00:56:14,232 ‫ممنون. بانو میراندا. 904 00:56:15,525 --> 00:56:17,527 ‫خیلی‌خب، بهتره حرکت کنیم. 905 00:56:36,764 --> 00:56:37,765 ‫پیداشون کردن؟ 906 00:56:38,057 --> 00:56:39,934 ‫نه، ولی میراندا یه تونل مخفی تو باغ 907 00:56:39,976 --> 00:56:41,728 ‫پشت مجسمه باستت پیدا کرد ‫که اگه سر مجسمه رو بچرخونی باز میشه، 908 00:56:41,728 --> 00:56:43,354 ‫و اون و محمود رفتن توی تونل 909 00:56:43,396 --> 00:56:45,716 ‫ببینن می‌تونن آدمی که از سفارت فرار کرد ‫رو گیر بیارن یا نه. 910 00:56:46,316 --> 00:56:47,775 ‫چی؟ 911 00:57:19,707 --> 00:57:20,791 ‫ما کجا هستیم؟ 912 00:57:21,075 --> 00:57:22,368 ‫نمی‌دونم. 913 00:57:22,535 --> 00:57:23,661 ‫پشت سر من بمون. 914 00:57:35,690 --> 00:57:37,149 ‫جالبه. 915 00:57:56,711 --> 00:57:58,212 ‫رفتن. 916 00:57:58,379 --> 00:58:00,214 ‫پیداشون می‌کنیم. 917 00:58:14,103 --> 00:58:17,480 ‫بانو میراندا، این بازار ‫گنج‌هایی که توی یه مکان خاص 918 00:58:17,481 --> 00:58:20,109 ‫توی صحرا کشف شده رو ‫خرید و فروش می‌کنن. 919 00:58:20,276 --> 00:58:21,610 ‫یه سایتِ حفاری. 920 00:58:21,777 --> 00:58:23,279 ‫گفتی مکان خاص. 921 00:58:23,446 --> 00:58:26,490 ‫صحرا رازهای زیادی رو ‫پنهان می‌کنه، بانو میراندا. 922 00:58:26,824 --> 00:58:29,577 ‫شاید بهتر باشه خودمون ‫دست بکار بشیم و یکی پیدا کنیم. 923 00:59:27,176 --> 00:59:29,011 ‫تا حالا شتر سوار نشدم. 924 00:59:29,178 --> 00:59:30,596 ‫منم همینطور. 925 00:59:32,932 --> 00:59:34,225 ‫چیه؟ 926 00:59:34,391 --> 00:59:36,769 ‫چون مصری‌ام، ‫همیشه باید شتر سوار بشم؟ 927 00:59:41,732 --> 00:59:43,359 ‫پس بلدی بخندی. 928 00:59:43,526 --> 00:59:44,735 ‫به کسی نگو. 929 00:59:48,155 --> 00:59:49,865 ‫شترها نباید توی دید باشن. 930 00:59:51,534 --> 00:59:52,534 ‫بریم؟ 931 01:01:00,227 --> 01:01:02,062 ‫می‌بینی؟ اوه. 932 01:01:02,229 --> 01:01:03,229 ‫چیه؟ 933 01:01:04,190 --> 01:01:06,317 ‫الان دارم فکر می‌کنم ‫کار خوبی کردم تو رو آوردم یا نه. 934 01:01:06,483 --> 01:01:11,530 ‫محمود، تازه داشتیم با هم کنار می‌اومدیم. 935 01:01:17,161 --> 01:01:20,080 ‫بانو میراندا، این خیلی خطرناکه. 936 01:01:20,247 --> 01:01:21,498 ‫خب، خوش‌شانسم 937 01:01:21,540 --> 01:01:22,666 ‫که تو کنارم هستی، نه؟ 938 01:01:24,126 --> 01:01:25,878 ‫ریسکش پای منه. 939 01:01:26,086 --> 01:01:27,671 ‫این همه راه اومدم و الان نمیشه جا زد. 940 01:01:29,089 --> 01:01:30,089 ‫باشه. 941 01:01:31,217 --> 01:01:32,593 ‫ولی من جلو میرم. 942 01:02:32,528 --> 01:02:34,321 ‫زنده باد هیتلر. 943 01:02:34,488 --> 01:02:35,848 ‫- زنده باد هیتلر. ‫- زنده باد هیتلر. 944 01:02:49,795 --> 01:02:51,547 ‫پس حیقت داره. 945 01:02:51,714 --> 01:02:53,507 ‫نازی‌ها اومدن قاهره. 946 01:03:01,682 --> 01:03:02,850 ‫ماوزر. 947 01:03:03,559 --> 01:03:05,644 ‫ظاهرا نازی‌ها برای مصر ‫نقشه‌هایی در سر دارن 948 01:03:05,686 --> 01:03:06,979 ‫و صلح‌طلبانه نیست. 949 01:03:12,401 --> 01:03:13,401 ‫نگاه کن. 950 01:03:17,239 --> 01:03:18,741 ‫اینجا کاخ عابدینه. 951 01:03:18,782 --> 01:03:21,035 ‫محل اقامت خاندان سلطنتیه. 952 01:03:21,368 --> 01:03:23,786 ‫والتر گفته بود پادشاه ناخوش احواله. 953 01:03:23,787 --> 01:03:25,038 ‫اگه اتفاقی برای اون بیفته، 954 01:03:25,039 --> 01:03:26,498 ‫جانشینش کیه؟ 955 01:03:27,249 --> 01:03:30,461 ‫پسرش، فاروغ، ‫اما اون فقط ۱۴ سالشه. 956 01:03:32,671 --> 01:03:34,298 ‫اون سربازها، لباس‌ها، 957 01:03:34,590 --> 01:03:36,592 ‫فکر می‌کنم نازی‌ها ممکنه ‫آینده متفاوتی برای شاهزاده جوان 958 01:03:36,592 --> 01:03:37,634 ‫در نظر داشته باشن. 959 01:03:37,801 --> 01:03:38,801 ‫قطعا. 960 01:03:39,720 --> 01:03:40,763 ‫سمیر؟ 961 01:03:41,722 --> 01:03:42,972 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 962 01:03:42,973 --> 01:03:44,433 ‫حسم بهم می‌گفت تو رو می‌بینم. 963 01:03:44,475 --> 01:03:46,101 ‫اوه، واقعا؟ 964 01:03:46,310 --> 01:03:49,188 ‫رد مشخصی از خودت به جا می‌ذاری، ‫درست مثل مار. 965 01:03:49,355 --> 01:03:50,731 ‫نه، نه، مراقب باش. 966 01:03:50,898 --> 01:03:51,898 ‫اسلحه رو پرت کن. 967 01:03:59,031 --> 01:04:01,200 ‫احیانا نه میلی‌متری نیست؟ 968 01:04:01,367 --> 01:04:02,493 ‫و صدا خفه‌کن؟ 969 01:04:03,535 --> 01:04:05,621 ‫قتل مگی. کار تو بود؟ 970 01:04:05,788 --> 01:04:07,414 ‫دستتون رو دورِ میله ببند. 971 01:04:10,626 --> 01:04:11,377 ‫الان! 972 01:04:11,543 --> 01:04:12,544 ‫چرا سمیر؟ 973 01:04:12,586 --> 01:04:14,380 ‫تغییر برای مصر در راهه، محمود. 974 01:04:14,546 --> 01:04:17,299 ‫اول بریتانیا، حالا آلمان‌ها. 975 01:04:17,591 --> 01:04:20,802 ‫می‌خواستم بگم جبهه‌ات رو انتخاب کن، ‫ولی مشخصه انتخابتو انجام دادی، 976 01:04:20,803 --> 01:04:22,805 ‫درست مثل من ‫و تازه پول بیشتری میدن. 977 01:04:22,971 --> 01:04:24,932 ‫نقشه دارن شاهزاده رو بدزدن، درسته؟ 978 01:04:25,808 --> 01:04:27,601 ‫خدانگهدار، خانم گرین. 979 01:04:27,976 --> 01:04:29,853 ‫ما رو نمی‌کشی؟ 980 01:04:29,937 --> 01:04:31,104 ‫نمی‌خوام اینجا رو کثیف کنم 981 01:04:31,105 --> 01:04:32,606 ‫و دوست‌های جدیدمو به زحمت بندازم. 982 01:04:32,648 --> 01:04:36,402 ‫تازه، ممکنه خانم گرین رو بخوان. 983 01:04:36,735 --> 01:04:39,279 ‫اما تو محمود، بعیده. 984 01:04:47,788 --> 01:04:49,623 ‫شاید اگه با هم بلند کنیم. 985 01:04:49,790 --> 01:04:50,790 ‫اوه. 986 01:05:18,861 --> 01:05:20,028 ‫زخمی شدید؟ 987 01:05:20,195 --> 01:05:21,195 ‫تو؟ 988 01:05:21,363 --> 01:05:22,197 ‫این مرد رو می‌شناسی؟ 989 01:05:22,239 --> 01:05:23,532 ‫توی اسکله بود. 990 01:05:24,199 --> 01:05:25,826 ‫خب، مطمئن نیستم نجات پیدا کردیم. 991 01:05:26,869 --> 01:05:28,912 ‫کریستال، باید عجله کنیم! 992 01:05:29,079 --> 01:05:31,039 ‫چرا انقدر لفتش میدی؟ 993 01:05:33,000 --> 01:05:34,250 ‫تو هم هستی؟ 994 01:05:34,251 --> 01:05:35,752 ‫مارکوس رو فرستادم ‫تا به کاخ خبر بدن. 995 01:05:38,589 --> 01:05:39,798 ‫شما کی هستید؟ 996 01:05:41,550 --> 01:05:43,760 ‫وقتی رسیدیم یه جای امن ‫همه‌چیز رو تعریف می‌کنم. 997 01:06:05,949 --> 01:06:07,534 ‫عملیات نازی‌ها متوقف شد. 998 01:06:08,660 --> 01:06:09,745 ‫ولی شما کی هستید؟ 999 01:06:09,912 --> 01:06:11,830 ‫ما فرزندان جیزه هستیم، 1000 01:06:12,122 --> 01:06:14,416 ‫خانواده‌ای که با آرمان مشترک ‫به همدیگه گره خوردیم. 1001 01:06:14,583 --> 01:06:17,127 ‫یه گروه ضد نازی مصری ‫به رهبری یه فرد انگلیسی؟ 1002 01:06:17,211 --> 01:06:19,379 ‫ما از سراسر دنیا هستیم، ‫بریتانیا، مصر. 1003 01:06:19,546 --> 01:06:21,006 ‫حتی یه عضو آلمانی داریم. 1004 01:06:21,048 --> 01:06:22,758 ‫اما چطور از وجود اون اردوگاه خبر داشتید؟ 1005 01:06:22,799 --> 01:06:25,052 ‫چند وقتیـه نازی‌ها رو زیر نظر داریم 1006 01:06:25,677 --> 01:06:27,513 ‫ولی طی ۲۴ ساعت گذشته 1007 01:06:27,554 --> 01:06:28,639 ‫شرایط وخیم شده. 1008 01:06:28,805 --> 01:06:30,140 ‫قتل مگی. 1009 01:06:30,474 --> 01:06:32,434 ‫چند هفته پیش، با ما ارتباط گرفت 1010 01:06:32,476 --> 01:06:35,938 ‫تا بگه مشکوک شده یه همدست نازی ‫توی سفارت وجود داره. 1011 01:06:36,104 --> 01:06:38,440 ‫ازمون زمان خواست تا ظنش رو تایید کنه. 1012 01:06:38,607 --> 01:06:40,692 ‫دیروز گفت مدرک پیدا کرده 1013 01:06:40,859 --> 01:06:43,070 ‫و خواست دیشب یکی از اعضا رو ‫به صورت مخفیانه ملاقات کنه. 1014 01:06:43,237 --> 01:06:44,071 ‫مدرک؟ 1015 01:06:44,112 --> 01:06:46,406 ‫سلاح‌هایی که به قاهره قاچاق شده، 1016 01:06:46,448 --> 01:06:48,158 ‫اونم درست جلوی چشم سفارت بریتانیا. 1017 01:06:48,367 --> 01:06:49,368 ‫سمیر. 1018 01:06:49,535 --> 01:06:52,496 ‫آرش، نیروی ما، 1019 01:06:52,663 --> 01:06:54,164 ‫سمیر رو اون دستگیر کرد، 1020 01:06:54,373 --> 01:06:57,125 ‫بدست دوست‌های نازی اون کشته ‫و جسدش معدوم شد. 1021 01:06:57,417 --> 01:06:58,919 ‫می‌دونستیم آرش رو از دست دادیم، 1022 01:06:58,961 --> 01:07:00,420 ‫اما نمی‌دونستیم برای مگی چه اتفاقی افتاده. 1023 01:07:00,420 --> 01:07:01,797 ‫یا اینکه ما رو فروخته یا نه. 1024 01:07:01,838 --> 01:07:03,632 ‫واسه همین اطراف سفارت و خونه مگی 1025 01:07:03,674 --> 01:07:04,633 ‫سرک می‌کشیدید. 1026 01:07:04,634 --> 01:07:06,760 ‫ما می‌خواستم به مگی کمک کنیم ‫تا از کشور خارج بشه 1027 01:07:06,802 --> 01:07:08,136 ‫ولی وقتی به خونه‌اش رفتم، 1028 01:07:08,178 --> 01:07:09,888 ‫فقط چمدونی که قرار بود ‫با خودش ببره اونجا بود. 1029 01:07:09,888 --> 01:07:11,431 ‫ما تحقیقات خودمون رو شروع کردیم 1030 01:07:11,473 --> 01:07:12,683 ‫وقتی تو مشغول تحقیقات خودت بودی. 1031 01:07:12,683 --> 01:07:13,683 ‫که اینطور. 1032 01:07:15,435 --> 01:07:17,436 ‫ببخشید که تعقیبت کردیم، 1033 01:07:17,437 --> 01:07:21,567 ‫ولی خب، نمی‌دونستیم تو کی هستی. 1034 01:07:21,733 --> 01:07:22,733 ‫ناراحت نشو. 1035 01:07:22,859 --> 01:07:24,528 ‫راستش برای تنوع بد نیست. 1036 01:07:25,028 --> 01:07:26,905 ‫ممنون که نشون دادی سمیر چطور 1037 01:07:26,947 --> 01:07:28,782 ‫اطلاعات رو از سفارت قاچاق می‌کرد 1038 01:07:28,824 --> 01:07:30,492 ‫و دست نازی‌ها میرسوند. 1039 01:07:30,784 --> 01:07:32,160 ‫شما همین‌طور جلوی آدم‌ربایی رو گرفتید 1040 01:07:32,160 --> 01:07:33,745 ‫که پادشاه رو نابود می‌کرد. 1041 01:07:33,787 --> 01:07:36,123 ‫پادشاه با نازی‌ها همکاری چندانی نداشته. 1042 01:07:36,290 --> 01:07:38,082 ‫وقتی خبر بیماری پادشاه پخش شد، 1043 01:07:38,083 --> 01:07:40,627 ‫کابینه‌اش رو دوباره ‫سازماندهی کرد تا متحدتر بشه. 1044 01:07:40,919 --> 01:07:43,380 ‫حتی یه نخست وزیر جدید منصوب کرد، 1045 01:07:43,422 --> 01:07:45,966 ‫یه آدم لیبرال و دموکراتیک. 1046 01:07:46,717 --> 01:07:48,051 ‫واسه فاشیست‌ها خوب نیست. 1047 01:07:48,093 --> 01:07:49,385 ‫دنبال اهرم فشار بودن. 1048 01:07:49,386 --> 01:07:51,305 ‫دارن همه جا ما رو تضعیف می‌کنن. 1049 01:07:51,763 --> 01:07:53,483 ‫به همین خاطر اون‌ها مخالف‌ها رو مسلح می‌کنن 1050 01:07:53,515 --> 01:07:55,809 ‫و به شورش‌ها در اینجا ‫و سراسر جهان دامن میزنن. 1051 01:07:56,059 --> 01:07:57,352 ‫حتی توی بریتانیا. 1052 01:07:57,477 --> 01:07:59,146 ‫مثل حزب پیراهن سیاهان. 1053 01:07:59,313 --> 01:08:00,814 ‫دقیقا. 1054 01:08:00,856 --> 01:08:03,317 ‫باید به نازی‌ها ‫بابت آینده‌نگری‌شون آفرین گفت. 1055 01:08:04,151 --> 01:08:06,236 ‫جنگ در راهه و خودشون می‌دونن. 1056 01:08:06,445 --> 01:08:09,323 ‫ولی الان باید این اطلاعات رو به پلیس بدیم. 1057 01:08:09,531 --> 01:08:10,949 ‫نقشه خنثی شد. 1058 01:08:11,283 --> 01:08:12,159 ‫شاهزاده امنه. 1059 01:08:12,200 --> 01:08:14,870 ‫و شما جلوی همدستشون ‫توی سفارت رو گرفتید. 1060 01:08:14,911 --> 01:08:17,873 ‫به لطف شما، شاید الان مصر ‫بتونه یه نفس راحت بکشه. 1061 01:08:18,040 --> 01:08:19,041 ‫شاید هم نه. 1062 01:08:19,207 --> 01:08:20,917 ‫چی؟ منظورت چیه؟ 1063 01:08:21,084 --> 01:08:22,502 ‫سمیر مُرده. 1064 01:08:23,629 --> 01:08:25,422 ‫باید برگردیم سفارت، محمود. 1065 01:08:25,631 --> 01:08:27,924 ‫هنوز یه رسوایی باقی مونده ‫باید ازش پرده برداریم. 1066 01:08:36,892 --> 01:08:38,685 ‫محمود! 1067 01:08:38,852 --> 01:08:40,854 ‫پیغامت رو درباره سمیر گرفتیم. 1068 01:08:41,021 --> 01:08:42,146 ‫آفرین. 1069 01:08:42,147 --> 01:08:44,775 ‫آفرین. ‫می‌دونستم در آخر حل می‌کنی. 1070 01:08:44,816 --> 01:08:45,942 ‫میراندا کجاست؟ 1071 01:08:45,984 --> 01:08:47,861 ‫باید میرفت اتاقش. 1072 01:08:47,903 --> 01:08:49,236 ‫زود میاد 1073 01:08:49,237 --> 01:08:50,530 ‫و ایشون کیه؟ 1074 01:08:50,697 --> 01:08:52,032 ‫کریستال. 1075 01:08:52,366 --> 01:08:53,617 ‫دوست مگی. 1076 01:08:53,659 --> 01:08:55,661 ‫اوه، چه نوع دوستی؟ 1077 01:08:55,827 --> 01:08:57,371 ‫خانم گرین. 1078 01:08:57,579 --> 01:09:00,248 ‫به همه تبریک میگم و تشکر می‌کنم. 1079 01:09:00,374 --> 01:09:02,333 ‫الان احساس امنیت بیشتری دارم ‫که فهمیدم قاتل مگی 1080 01:09:02,334 --> 01:09:03,877 ‫نمی‌تونه به هیچ‌کس صدمه بزنه. 1081 01:09:04,044 --> 01:09:05,879 ‫و سمیر، موش کثیف. 1082 01:09:06,046 --> 01:09:09,758 ‫و فکرش رو بکن چطور تونست ‫تدابیر امنیتی تو رو دور بزنه، محمود. 1083 01:09:10,425 --> 01:09:11,134 ‫عجب آدم شروری. 1084 01:09:11,135 --> 01:09:12,719 ‫باید بگم اون راه مخفی رو 1085 01:09:12,761 --> 01:09:13,845 ‫با سیمان پر کنن. 1086 01:09:14,137 --> 01:09:16,722 ‫راستش، فکر نمی‌کنم نیاز باشه، جناب سفیر. 1087 01:09:16,723 --> 01:09:18,767 ‫اون نمی‌‌تونسته از طریق تونل ‫وارد باغ شده باشه. 1088 01:09:19,184 --> 01:09:20,394 ‫منظورت چیه؟ 1089 01:09:20,560 --> 01:09:22,813 ‫خب، اون مسیر واسه راه فرار ساخته شده. 1090 01:09:22,854 --> 01:09:24,564 ‫یه طرفه‌ست. 1091 01:09:24,648 --> 01:09:26,608 ‫وقتی وارد تونل بشی، ‫هیچ راه خروجی نداره. 1092 01:09:26,650 --> 01:09:27,692 ‫باور کنید، امتحان کردم. 1093 01:09:27,693 --> 01:09:29,026 ‫درسته. 1094 01:09:29,027 --> 01:09:31,238 ‫منظورتون اینه یه نفر ‫اون رو به سفارت راه داده؟ 1095 01:09:31,321 --> 01:09:32,948 ‫شاید یه راه دیگه پیدا کرده. 1096 01:09:33,115 --> 01:09:36,284 ‫یا شاید بعد از تعطیلی سفارت ‫توی محوطه مخفی شده باشه. 1097 01:09:36,618 --> 01:09:38,912 ‫مسئله اینجاست، جناب سفیر، ‫بعید می‌دونم اینطور باشه. 1098 01:09:38,954 --> 01:09:40,497 ‫خب در این صورت چطور تونسته 1099 01:09:40,539 --> 01:09:42,082 ‫وارد دفتر بشه و اونو بکشه؟ 1100 01:09:42,124 --> 01:09:43,375 ‫وارد نشده. 1101 01:09:43,458 --> 01:09:45,419 ‫یه نفر دیگه خانم هند رو کشته. 1102 01:09:45,627 --> 01:09:47,421 ‫خدای بزرگ. 1103 01:09:47,629 --> 01:09:50,048 ‫منظورت اینه برگشتیم سر خونه اول؟ 1104 01:09:50,298 --> 01:09:53,760 ‫اوه، میشه یه نفرتون زودتر اعتراف کنه. 1105 01:09:53,802 --> 01:09:54,553 ‫ما اعتراف کنیم؟ 1106 01:09:54,678 --> 01:09:56,346 ‫تو می‌تونستی وقتی میرفتی آشپزخونه 1107 01:09:56,388 --> 01:09:57,305 ‫از جلوی آشپزخونه رد شده باشی. 1108 01:09:57,306 --> 01:10:00,141 ‫من از جلوی دفتر رد نشدم. 1109 01:10:00,142 --> 01:10:03,270 ‫من از اون مسیری رفتم ‫که از جلوی اتاق تو رد میشه. 1110 01:10:03,603 --> 01:10:05,438 ‫شاید اگه توی اتاقت بودی ‫بهم آسیب میزدی. 1111 01:10:05,439 --> 01:10:07,023 ‫نه اینکه رفته بودی قدم بزنی. 1112 01:10:07,357 --> 01:10:09,651 ‫یعنی باور داری مگان که ما رو ‫از این جرم خبر کرده 1113 01:10:09,693 --> 01:10:10,986 ‫مرتکب جرم هم شده؟ 1114 01:10:11,153 --> 01:10:13,739 ‫خیلی مطمئن به نظر میرسیدی ‫که کار اون نبوده. 1115 01:10:14,030 --> 01:10:15,073 ‫شاید کار تو بود. 1116 01:10:15,115 --> 01:10:16,700 ‫اوه، دیگه تحمل ندارم. 1117 01:10:16,992 --> 01:10:18,702 ‫راستش، من کاملا مطمئنم که می‌دونم 1118 01:10:18,744 --> 01:10:20,620 ‫مگان زمان قتل کجا بود. 1119 01:10:20,787 --> 01:10:22,831 ‫می‌دونید، در دفتر نیمه‌باز بود. 1120 01:10:22,998 --> 01:10:24,666 ‫اون تنها در صورتی می‌تونست ‫داخل دفتر رو ببینه 1121 01:10:24,666 --> 01:10:28,628 ‫که واقعا از باغ می‌اومد. 1122 01:10:29,045 --> 01:10:31,798 ‫هرچند، ما اصلا برنگشتیم سر خونهٔ اول. 1123 01:10:31,965 --> 01:10:34,342 ‫مشخصه که مگی نازی نبوده، 1124 01:10:34,509 --> 01:10:36,678 ‫که دو تا سوال بوجود میاره. 1125 01:10:36,970 --> 01:10:39,598 ‫توی برگه‌ای که از دستش پاره شده ‫چی نوشته بود 1126 01:10:39,639 --> 01:10:41,641 ‫و اون سند الان کجاست؟ 1127 01:10:41,725 --> 01:10:43,977 ‫برای اینکه بخوایم ‫یه تیکه برگه رو پیدا کنیم، 1128 01:10:44,394 --> 01:10:45,687 ‫سفارت خیلی بزرگه. 1129 01:10:45,729 --> 01:10:47,022 ‫ممکنه هر جایی باشه. 1130 01:10:47,355 --> 01:10:49,065 ‫یا تا الان نابود شده، مطمئنم. 1131 01:10:49,107 --> 01:10:50,901 ‫بعید می‌دونم. 1132 01:10:51,067 --> 01:10:52,861 ‫اطلاعات خیلی ارزشمند بود. 1133 01:10:52,903 --> 01:10:54,362 ‫به خاطرش آدم کشته شد. 1134 01:10:54,404 --> 01:10:56,822 ‫پنهان شده، ‫چون هیچ‌کدوم از سفارت نرفتیم. 1135 01:10:56,823 --> 01:10:57,908 ‫باید یه جایی همین‌جا باشه. 1136 01:10:57,949 --> 01:10:59,201 ‫فکر می‌کنم همین‌جاست. 1137 01:10:59,242 --> 01:11:01,161 ‫فکر می‌کنم جایی باشه ‫که هیچ‌کس نمی‌گرده. 1138 01:11:01,912 --> 01:11:03,413 ‫گاوصندوق توی دفتر. 1139 01:11:04,623 --> 01:11:05,874 ‫چطور ممکنه؟ 1140 01:11:06,708 --> 01:11:10,045 ‫تنها آدمی که رمز گاوصندوق رو داره... 1141 01:11:10,086 --> 01:11:11,629 ‫مراقب باش، خانم گرین. 1142 01:11:11,630 --> 01:11:14,049 ‫بله، سمیر همدست نازی‌ها بوده 1143 01:11:14,090 --> 01:11:15,926 ‫اما اون صرفا یه واسطه بود. 1144 01:11:16,259 --> 01:11:17,886 ‫اون‌ها به یه آدم گنده‌تری نیاز داشتن 1145 01:11:17,928 --> 01:11:20,013 ‫تا مطمئن بشن سلاح‌هاشون ‫بدون جستجو و مصادره 1146 01:11:20,055 --> 01:11:21,932 ‫به قاهره قاچاق میشه. 1147 01:11:22,098 --> 01:11:24,392 ‫اطلاعات بریتانیا بی‌نظیره 1148 01:11:24,434 --> 01:11:27,311 ‫و سفارت از تحرکات نازی‌ها آگاه می‌شده، 1149 01:11:27,312 --> 01:11:29,397 ‫که مگی هم از اون مطلع بوده. 1150 01:11:29,731 --> 01:11:30,315 ‫مزخرفه، 1151 01:11:30,357 --> 01:11:32,651 ‫اون تمام اطلاعات محرمانه رو به من می‌داد. 1152 01:11:32,734 --> 01:11:33,984 ‫معمولا آره، 1153 01:11:33,985 --> 01:11:36,905 ‫ولی اخیرا متوجه شده بود ‫یه جریانی در قاهره برقراره. 1154 01:11:37,072 --> 01:11:38,447 ‫فهمیده بود قاچاق اسلحه 1155 01:11:38,448 --> 01:11:40,367 ‫مستقیم با علم کامل تو صورت می‌گیره 1156 01:11:40,534 --> 01:11:42,244 ‫و به حزب فرزندان جیزه روی آورده بود، 1157 01:11:42,285 --> 01:11:44,621 ‫گروهی که از صحبت با لیلا ‫از وجودشون مطلع شده بود. 1158 01:11:45,080 --> 01:11:46,623 ‫می‌دونست سلاح‌ها کجاست 1159 01:11:46,665 --> 01:11:48,585 ‫ولی در عین حال باید ‫تو رو به اون‌ها مرتبط می‌کرد. 1160 01:11:49,000 --> 01:11:52,003 ‫اون به مدرک کتبی و سلاح نیاز داشت، 1161 01:11:52,045 --> 01:11:54,297 ‫مدرک کتبی در قالب صورت‌حساب بانکی. 1162 01:11:54,798 --> 01:11:56,258 ‫مضحکه. 1163 01:11:56,299 --> 01:11:58,509 ‫سند توی دست مگی ‫نوشته بود: رایس‌بانک. 1164 01:11:58,510 --> 01:12:00,345 ‫بانک ملی آلمان، 1165 01:12:00,428 --> 01:12:03,515 ‫و توی چمدونش ‫یه لیست از شماره حساب‌ها مخفی کرده بود. 1166 01:12:03,682 --> 01:12:05,432 ‫اولین بار که دفترت رو گشتم یادم میاد، 1167 01:12:05,433 --> 01:12:07,310 ‫دسته چکت رو روی میز پیدا کردم. 1168 01:12:07,644 --> 01:12:09,395 ‫کنجکاو شدم و دیدم شماره حساب دسته چکت 1169 01:12:09,396 --> 01:12:10,981 ‫با یکی از شماره حساب‌هایی 1170 01:12:11,022 --> 01:12:13,066 ‫که توی لیستی که توی چمدون مگی ‫پیدا کردم مطابقت داره. 1171 01:12:13,316 --> 01:12:15,025 ‫فکر می‌کنم این صورت‌حساب بانکی 1172 01:12:15,026 --> 01:12:17,696 ‫سند پرداخت نازی‌ها به تو بوده 1173 01:12:17,737 --> 01:12:20,906 ‫و شاید واریز به حساب‌های دیگه. 1174 01:12:20,907 --> 01:12:22,116 ‫خدای من، رابرت. 1175 01:12:22,117 --> 01:12:24,035 ‫با پیدا کردن این مدرک، ‫به گروه پیغام رسوند 1176 01:12:24,077 --> 01:12:25,871 ‫که دیشب شب موعوده. 1177 01:12:26,162 --> 01:12:27,831 ‫اون می‌دونست مشغول شام خوردن با ما هستی. 1178 01:12:27,873 --> 01:12:29,916 ‫بنابراین، صورت‌حساب بانکی ‫رو از گاوصندوق برداشت 1179 01:12:29,958 --> 01:12:31,917 ‫و برنامه داشت آرش رو توی بازار ببینه. 1180 01:12:31,918 --> 01:12:33,377 ‫فقط اینکه خیلی دیر شده بود. 1181 01:12:33,378 --> 01:12:35,462 ‫سمیر اون رو پیدا کرد و کشت. 1182 01:12:35,463 --> 01:12:36,840 ‫الانه بالا بیارم. 1183 01:12:37,132 --> 01:12:38,675 ‫وقتی رسید اسلحه‌ای در کار نبود 1184 01:12:38,717 --> 01:12:40,468 ‫و آرش ناپدید شده بود. 1185 01:12:40,635 --> 01:12:42,845 ‫لباس اون آغشته به کیپفی بود، 1186 01:12:42,846 --> 01:12:45,098 ‫عطر مصری با بویی خاص، 1187 01:12:45,307 --> 01:12:47,767 ‫بطری‌هایی که دیدم توی بازار شکسته. 1188 01:12:47,809 --> 01:12:49,603 ‫خیلی خوبه. 1189 01:12:49,811 --> 01:12:53,523 ‫وحشتناکه، وحشتناکه ولی خوبه. 1190 01:12:53,857 --> 01:12:55,566 ‫اون نمی‌دونست که لو رفته، 1191 01:12:55,567 --> 01:12:57,944 ‫تصمیم گرفت تا به رستوران بیاد ‫تا همه جوانب رو بسنجه. 1192 01:12:58,111 --> 01:13:01,156 ‫تو از دیدنش خوشحال شده بودی، ‫پس فکر کرد همه‌چیز مرتبه. 1193 01:13:01,323 --> 01:13:03,283 ‫نقشه‌اش این بود ‫که صورت‌حساب رو به گاوصندوق برگردونه 1194 01:13:03,283 --> 01:13:05,160 ‫و تو هیچ بویی نبری. 1195 01:13:05,452 --> 01:13:06,953 ‫در صورتی که خبر داشتی. 1196 01:13:07,287 --> 01:13:09,164 ‫در حقیقت، فکر می‌کنم پیشخدمت رستوران 1197 01:13:09,205 --> 01:13:10,874 ‫موقع شام بهت یه پیغام رسوند. 1198 01:13:11,041 --> 01:13:13,000 ‫یعنی یه نشت اطلاعات ‫توی سفارت شما شکل گرفته بود، 1199 01:13:13,001 --> 01:13:15,253 ‫نشتی که فقط می‌تونست مگی باشه. 1200 01:13:15,712 --> 01:13:17,172 ‫و فکر می‌کنم برگشت سفارت 1201 01:13:17,213 --> 01:13:18,840 ‫و سعی کرد به آرش علامت بده، 1202 01:13:19,007 --> 01:13:21,426 ‫همون نوری بود که دندی ‫از پنجره دیده بود. 1203 01:13:21,718 --> 01:13:23,762 ‫اما وقتی آرش جواب نداد، ‫توی اتاقش قایم شد 1204 01:13:23,803 --> 01:13:25,805 ‫تا اینکه فکر کرد همه‌تون خوابیدید. 1205 01:13:26,139 --> 01:13:28,432 ‫بعد یواشکی وارد دفتر شد ‫و اونجا تو مچش رو گرفتی 1206 01:13:28,433 --> 01:13:30,769 ‫وقتی که سعی داشت سند رو ‫به گاوصندوق برگردونه. 1207 01:13:33,438 --> 01:13:35,148 ‫اگه من اونو کشتم، پس اسلحه کجاست؟ 1208 01:13:35,315 --> 01:13:36,775 ‫آره، بهش فکر کردم. 1209 01:13:36,942 --> 01:13:38,943 ‫بعد قتل فقط یه لحظه وقت داشتی 1210 01:13:38,944 --> 01:13:40,904 ‫قبل اینکه مگان تو رو پیدا کنه. 1211 01:13:40,946 --> 01:13:43,573 ‫پس یا از روی ترسیدن یا خونسردی تمام، 1212 01:13:43,907 --> 01:13:45,241 ‫اسلحه رو از پنجره پرت کردی 1213 01:13:45,283 --> 01:13:46,868 ‫و روی گلدون افتاد. 1214 01:13:47,160 --> 01:13:48,995 ‫سمیر اسلحه رو برداشت 1215 01:13:49,037 --> 01:13:51,790 ‫اما موقع برداشتن اسلحه ‫دندی اونو دید و دعواش کرد. 1216 01:13:52,082 --> 01:13:53,875 ‫به این روش اسلحه دست اون رسید 1217 01:13:53,917 --> 01:13:56,586 ‫وقتی که من و محمود رو ‫توی اردوگاه نازی دستگیر کرد. 1218 01:13:56,711 --> 01:13:57,837 ‫البته. 1219 01:13:57,879 --> 01:14:00,006 ‫بعد نوبت به سند میرسه. 1220 01:14:00,173 --> 01:14:02,592 ‫موفق شدی اسلحه رو مخفی کنی، ‫اما سند رو نه. 1221 01:14:02,801 --> 01:14:05,887 ‫اصرار داشتی قبل از اومدن من ‫لباستو عوض کنی. 1222 01:14:06,179 --> 01:14:07,513 ‫همین کار وقت کافی فراهم کرد 1223 01:14:07,514 --> 01:14:09,754 ‫تا بدون اینکه کسی بویی ببره ‫سند روی به گاوصندوق برگردونی. 1224 01:14:09,808 --> 01:14:10,808 ‫بابا. 1225 01:14:12,143 --> 01:14:13,353 ‫بهش بگو حقیقت نداره. 1226 01:14:15,981 --> 01:14:18,066 ‫همه‌اش اشتباهه. 1227 01:14:23,238 --> 01:14:25,323 ‫چرا پای اونو به اینجا باز کردی؟ 1228 01:14:35,166 --> 01:14:36,418 ‫دوستش داشتم. 1229 01:14:37,544 --> 01:14:40,463 ‫باید درک کنی، من اونو دوست داشتم. 1230 01:14:42,340 --> 01:14:45,093 ‫و قصد نداشتم هیچ‌کدوم ‫از این اتفاق‌ها رخ بده، 1231 01:14:45,260 --> 01:14:48,513 ‫و اون کتاب لعنتی رو پیدا نکرده بود. 1232 01:14:49,889 --> 01:14:51,474 ‫کتاب نبرد من. 1233 01:14:51,641 --> 01:14:52,726 ‫واسه توئه. 1234 01:14:53,643 --> 01:14:57,105 ‫اینطوری شد که مگی ‫از تمایلاتت با خبر شد. 1235 01:14:57,439 --> 01:14:59,565 ‫روی کاغذ خیلی خوب و عالیه، میراندا، 1236 01:14:59,566 --> 01:15:01,067 ‫اما مدرکت کجاست؟ 1237 01:15:01,234 --> 01:15:03,486 ‫سر راه رفتم سراغ گاوصندوق. 1238 01:15:03,653 --> 01:15:06,656 ‫می‌خواستم قبل از نتیجه‌گیری ‫کاملا مطمئن بشم. 1239 01:15:15,123 --> 01:15:16,374 ‫ولی چطوری گاوصندوق رو باز کردی؟ 1240 01:15:16,666 --> 01:15:18,126 ‫رمز گاوصندوق 1241 01:15:18,168 --> 01:15:20,587 ‫تاریخ اولین ورود رابرت و مگی به سفارت بود. 1242 01:15:20,795 --> 01:15:22,589 ‫فکر کنم واقعا اونو دوست داشتی. 1243 01:15:22,714 --> 01:15:25,425 ‫بابا، نامرد. 1244 01:15:27,385 --> 01:15:28,887 ‫فقط به خاطر خودم این‌کار رو نکردم. 1245 01:15:33,183 --> 01:15:37,145 ‫به خاطر انگلستان و آینده این کار رو کردم. 1246 01:15:37,604 --> 01:15:39,731 ‫و به خاطر موجودی حسابت. 1247 01:15:39,981 --> 01:15:42,691 ‫بدون شک با این سند ‫اسم افراد دیگه‌ای وسط میاد، 1248 01:15:42,692 --> 01:15:45,278 ‫تازه این تنها جزییات موجود نیست. 1249 01:15:46,571 --> 01:15:49,449 ‫فعلا، قاتل رو پیدا کردیم. 1250 01:15:52,118 --> 01:15:54,621 ‫همراه من میاید، جناب سفیر. 1251 01:16:26,486 --> 01:16:28,321 ‫والتر. میری کاخ؟ 1252 01:16:28,488 --> 01:16:30,865 ‫آره، باید از بتی تشکر کنم. 1253 01:16:31,199 --> 01:16:32,867 ‫فهیمدم پادشاه واقعا طرفدار دو آتیشهٔ اونه. 1254 01:16:32,867 --> 01:16:34,452 ‫من یه لحظه هم به اون شک نداشتم. 1255 01:16:38,623 --> 01:16:41,042 ‫ولی واقعا میگم، فرصت خیلی خوبیه. 1256 01:16:41,334 --> 01:16:42,626 ‫تبریک میگم. 1257 01:16:42,627 --> 01:16:45,629 ‫اگه تو نبودی، ‫این داستان خیلی تلخ‌تر می‌شد. 1258 01:16:45,630 --> 01:16:46,630 ‫خوشحالم کمک کردم. 1259 01:16:48,174 --> 01:16:49,092 ‫برمی‌گردی لندن؟ 1260 01:16:49,093 --> 01:16:51,636 ‫آره، ‫بعد اینکه چند تا کار ناتمومم رو تموم کردم. 1261 01:16:53,346 --> 01:16:57,350 ‫شاید وقتی برگشتم، بهت سر بزنم. 1262 01:16:58,059 --> 01:16:59,310 ‫شاید. 1263 01:17:00,436 --> 01:17:02,397 ‫راستش، امروز این رو پرینت گرفتم 1264 01:17:02,438 --> 01:17:04,899 ‫و خیلی خوشحال میشم ‫اولین نفر به تو بدم. 1265 01:17:16,035 --> 01:17:18,621 ‫بازرس مارتین منتظر شماست، بانو میراندا. 1266 01:17:18,663 --> 01:17:20,248 ‫درست به موقع. 1267 01:17:22,750 --> 01:17:24,794 ‫به امید دیدار، آقای کانینگهام. 1268 01:17:26,796 --> 01:17:28,339 ‫به امید دیدار، خانم گرین. 1269 01:17:33,178 --> 01:17:35,555 ‫خانن گرین، ممنون که به خاطر من ‫سفرتون به لندن رو 1270 01:17:35,597 --> 01:17:36,764 ‫به تعویق انداختید. 1271 01:17:36,806 --> 01:17:37,806 ‫لطفا بشینید. 1272 01:17:39,184 --> 01:17:41,102 ‫خب، حق با شما بود. 1273 01:17:41,144 --> 01:17:43,021 ‫صورت‌حساب بانکی که شما پیدا کردید 1274 01:17:43,062 --> 01:17:45,732 ‫در دنیای هنر سر و صدای زیادی بپا کرده. 1275 01:17:45,899 --> 01:17:48,484 ‫فکر کنم ارتباطات بیشتری با حکومت داره. 1276 01:17:48,651 --> 01:17:51,279 ‫در واقع تا راس قدرت میرسه. 1277 01:17:52,280 --> 01:17:54,782 ‫منظورت اینه... نه. 1278 01:17:54,949 --> 01:17:57,202 ‫یه طرفدار نازی توی خاندان سلطنتی وجود داره؟ 1279 01:17:57,243 --> 01:18:01,372 ‫کتاب نبرد من رو که از دیوید پیدا کردید، 1280 01:18:01,539 --> 01:18:06,294 ‫سفیر دوست دوران کودکی شاهزاده ادوارده، 1281 01:18:06,461 --> 01:18:09,797 ‫که نزدیکانش اون رو دیوید صدا میزنن. 1282 01:18:09,964 --> 01:18:12,550 ‫کتابی که مگی پیدا کرد ‫یه هدیه از طرف ادوارد بود. 1283 01:18:12,592 --> 01:18:13,926 ‫همانطور که قابل تصوره، 1284 01:18:13,927 --> 01:18:17,472 ‫اگه تمام حقیقت تحقیقات شما علنی بشه، 1285 01:18:17,513 --> 01:18:21,392 ‫مایه شرمساری بزرگی ‫برای خاندان سلطنتی خواهد بود. 1286 01:18:21,517 --> 01:18:24,062 ‫خب، خبر اختصاصی که ‫به والتر قول داده بودم پرید. 1287 01:18:27,941 --> 01:18:29,984 ‫اوه، که اینطور. 1288 01:18:30,693 --> 01:18:32,528 ‫یعنی باید سوگند رازداری بخورم؟ 1289 01:18:32,695 --> 01:18:34,447 ‫خب، نه، نه به صورت کامل. 1290 01:18:34,489 --> 01:18:37,369 ‫شما توطئه نازی‌ها برای ربودن یکی از اعضای ‫خاندان سلطنتی مصر رو خنثی کردید 1291 01:18:37,617 --> 01:18:40,620 ‫و جاسوسان نازی رو در داخل سفارت افشا کردید، 1292 01:18:40,787 --> 01:18:43,915 ‫و پادشاه جرج شخصا می‌خوان ‫از شما تشکر کنن 1293 01:18:44,123 --> 01:18:47,669 ‫بابتِ حفظ روابط بین دو کشور. 1294 01:18:47,961 --> 01:18:51,297 ‫ما صرفا خواستیم موارد خاصی 1295 01:18:51,339 --> 01:18:55,718 ‫از این تحقیقات مدفون بمونه، ‫برای همیشه. 1296 01:18:56,594 --> 01:18:59,013 ‫همم و سفیر چی میشه؟ 1297 01:18:59,222 --> 01:19:01,808 ‫خب مسلما هر نوع محاکمه‌ای علنی میشه. 1298 01:19:01,975 --> 01:19:05,395 ‫بهم اطلاع دادن که ‫ایشون استعفا میدن، 1299 01:19:05,728 --> 01:19:08,981 ‫تنزل رتبه می‌گیرن ‫و در حبس خانگی نامحدود قرار گرفتن. 1300 01:19:08,982 --> 01:19:10,275 ‫شاهزاده چی؟ 1301 01:19:10,441 --> 01:19:12,527 ‫اون وارث بعدی پادشاهیه. 1302 01:19:14,570 --> 01:19:16,030 ‫از سیاست متنفرم. 1303 01:19:16,114 --> 01:19:19,742 ‫موافقم، ولی کار ما سوال پرسیدن نیست. 1304 01:19:20,785 --> 01:19:24,372 ‫با این اوصاف، ‫کار شما فوق العاده بود 1305 01:19:24,539 --> 01:19:27,166 ‫و اخبار به خارج از قاهره رسیده. 1306 01:19:27,333 --> 01:19:30,753 ‫بنابراین، اگه به دنبال این بودید ‫برای خودتون آوازه‌ای دست و پا کنید، 1307 01:19:30,920 --> 01:19:32,422 ‫مسلما موفق شدید. 1308 01:19:33,423 --> 01:19:36,759 ‫لطف دارید، جناب بازرس، ‫و بهم قوت قلب داد. 1309 01:19:37,719 --> 01:19:40,138 ‫اما باید اعتراف کنم، کمی دلسرد شدم 1310 01:19:40,179 --> 01:19:42,389 ‫وقتی شنیدم که افشای حقیقت به تنهایی 1311 01:19:42,390 --> 01:19:44,934 ‫برای مجازات هیچ مرد یا زنی کافی نیست، 1312 01:19:45,310 --> 01:19:47,103 ‫حالا اون شخص هر کسی باشه. 1313 01:19:51,149 --> 01:19:53,401 ‫من همیشه باور داشتم آشکار کردن حقیقت 1314 01:19:53,443 --> 01:19:55,862 ‫مسیر دستیابی به عدالت رو هموار می‌کنه. 1315 01:20:06,372 --> 01:20:08,916 ‫در هر صورت، ‫من به این درک رسیدم که گاهی اوقات 1316 01:20:08,958 --> 01:20:11,794 ‫زمان و موقعیت مناسبی ‫برای آشکار شدن حقیقت وجود داره. 1317 01:20:13,921 --> 01:20:15,965 ‫رازهای شما پیش من محفوظه، جناب بازرس. 1318 01:20:19,010 --> 01:20:21,429 ‫کشورتون از شما متشکره، خانم گرین. 1319 01:20:39,864 --> 01:20:42,658 ‫خب، تعطیلات ما با قتل، نازی ها، 1320 01:20:42,700 --> 01:20:45,203 ‫تونل مخفی و عقرب تموم شد. 1321 01:20:45,620 --> 01:20:48,748 ‫و با وجود این‌ها، مطمئنم ‫فکر می‌کردی یادم رفته. 1322 01:20:50,792 --> 01:20:53,544 ‫ولی میراندا گرین هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنه. 1323 01:20:54,792 --> 01:21:53,544 SYLAR ترجمه تهیه و تنظیم