1 00:00:00,602 --> 00:00:13,086 ‫‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:13,110 --> 00:00:14,470 ‫هم‌رزم گودانو! 3 00:00:46,870 --> 00:00:48,710 ‫آقای گودانو! 4 00:00:48,734 --> 00:01:03,698 ‫‫‫دیجی‌موویز در شبکه‌های اجتماعی: @‫DigiMoviez 5 00:01:03,722 --> 00:01:18,686 ‫ترجمه و زیرنویس از iredprincess 6 00:01:18,710 --> 00:01:21,710 ‫[هم‌رزم گودانو گم شده.] 7 00:01:22,630 --> 00:01:27,270 ‫زنده باد هم‌رزمان ‫نیکولای و النا چائوشسکو! 8 00:01:27,430 --> 00:01:30,110 ‫یه تلگراف فوری از آلمان رسیده. 9 00:01:30,270 --> 00:01:32,670 ‫ویکتور گودانو گم شده. 10 00:01:32,830 --> 00:01:34,390 ‫چی؟ 11 00:01:34,550 --> 00:01:39,230 ‫یعنی چی گم شده؟ ‫زمین که دهن وا نکرده افتاده باشه توش! 12 00:01:47,230 --> 00:01:49,870 ‫ناپدید شده. 13 00:01:50,030 --> 00:01:52,670 ‫آخه چطوری این کار رو کرده؟ کِی؟ 14 00:01:52,830 --> 00:01:55,070 ‫از امروز صبحه که خبری ازش نیست. 15 00:01:55,870 --> 00:01:58,590 ‫حتما روسی‌ها خارجش کردن. ‫درموردش تحقیق کن. 16 00:01:58,750 --> 00:02:00,190 ‫چشم. 17 00:02:25,120 --> 00:02:28,020 ‫[در 1958 ارتش جماهیر شوروی رومانی را ترک کرد] 18 00:02:35,780 --> 00:02:39,580 ‫[در 1964 رومانی شوروی را ‫از سیاست‌های خارجی خود جدا کرد] 19 00:02:40,376 --> 00:02:42,900 ‫[در 1965 نیکولای چائوشسکو به قدرت رسید] 20 00:02:52,542 --> 00:02:55,934 ‫[در 1967 رومانی سفارت‌خانه‌ای در آلمان غربی تأسیس کرد] 21 00:02:56,602 --> 00:02:59,793 ‫[در 1969 رئیس جمهور آمریکا نیکسون، ‫به رومانی سفر کرد] 22 00:03:05,844 --> 00:03:10,710 ‫[در 1977 چائوشسکو به مذاکرات صلح بین مصر و اسرائیل سرعت بخشید] 23 00:03:27,280 --> 00:03:32,240 ‫«جاسوس برتر» ‫«فصل اوّل، قسمت سوّم» 24 00:03:32,750 --> 00:03:36,550 ‫- کدوم پایگاه قراره بریم؟ ‫- هنوز وقتـش نشده که به پایگاه بریم. 25 00:03:36,710 --> 00:03:39,790 ‫- چرا نه؟ ‫- مقدماتـش باید چیده بشه. 26 00:03:41,310 --> 00:03:43,270 ‫می‌دونی دیگه، کاغذبازی و این داستان‌ها. 27 00:03:44,590 --> 00:03:46,030 ‫کجا داری می‌بریم؟ 28 00:03:47,310 --> 00:03:49,310 ‫یه جایِ امن. 29 00:03:56,510 --> 00:04:00,070 ‫ورودیـش فقط همین درِ اصلیـه، ‫تمام وقت نگهبانی می‌دیم. 30 00:04:00,230 --> 00:04:02,310 ‫اینجا خالیـه. 31 00:04:04,590 --> 00:04:07,990 ‫آها آره، ‫یه پیرزن طبقه پایین هست. 32 00:04:08,150 --> 00:04:11,150 ‫ناشنواست و از روسی‌ها متنفره. 33 00:04:19,750 --> 00:04:22,710 ‫به خونۀ دور از وطنـت خوش اومدی. 34 00:04:25,710 --> 00:04:27,870 ‫کلا خونه دستِ خودته. 35 00:04:31,830 --> 00:04:35,590 ‫هال، آشپزخونه. 36 00:04:36,710 --> 00:04:38,350 ‫جان! 37 00:04:41,470 --> 00:04:43,710 ‫آقای گودانو، ایشون جان هستن. 38 00:04:43,870 --> 00:04:46,430 ‫شبتون بخیر آقای گودانو. ‫حالتون خوبه؟ 39 00:04:46,590 --> 00:04:49,670 ‫- تا حالا همدیگه رو دیدیم؟ ‫- فکر نکنم. 40 00:04:49,830 --> 00:04:53,270 ‫جان اطراف رو بهتون نشون می‌ده، ‫اتاق خواب انتهای راهروئه. 41 00:04:53,430 --> 00:04:58,230 ‫- جلسۀ توجیهی کِی شروع می‌شه؟ ‫- گاماس گاماس. 42 00:04:58,390 --> 00:05:01,710 ‫صبح برمی‌گردم، ‫جاتون امنـه. 43 00:05:01,870 --> 00:05:05,870 ‫- چون یه پسر 17 ساله نگهبانـشه؟ ‫- بیست و هفت ساله. 44 00:05:06,030 --> 00:05:08,790 ‫جوونتـر از من‌ها توی ویتنام جنگیدن قربان. 45 00:05:08,950 --> 00:05:11,510 ‫جنگ سرد هیولای متفاوتیـه. 46 00:05:12,750 --> 00:05:15,510 ‫هی من زیاد ازتون دور نیستم. ‫مشکلی براتون پیش نمیاد. 47 00:05:16,670 --> 00:05:21,070 ‫اولین قدم شما به سمتِ آزادیـه. ‫ایمان داشته باش. 48 00:05:23,750 --> 00:05:25,190 ‫شب بخیر. 49 00:05:31,550 --> 00:05:33,750 ‫ممنون که در این مورد بهم کمک می‌کنی. 50 00:05:37,390 --> 00:05:38,950 ‫اینو بگیر. 51 00:05:39,110 --> 00:05:42,590 ‫اگه اوضاع خراب شد، ‫به همه بگو که من مجبورت کردم. 52 00:05:42,750 --> 00:05:44,390 ‫شب خوش 53 00:05:51,070 --> 00:05:53,950 ‫متاسفم عزیزم. ‫واست جبران می‌کنم. 54 00:05:54,110 --> 00:05:56,670 ‫فقط دیگه بهم قول نده. 55 00:05:56,830 --> 00:06:02,070 ‫هرکاری بگی واسه درست کردنـش انجام می‌دم. ‫به الایزا زنگ می‌زنم. 56 00:06:02,230 --> 00:06:06,470 ‫نیازی نیست، مهارتـم توی دروغ گفتن به ‫دوست‌هام، بخاطر تو، زیادی بالاست. 57 00:06:08,670 --> 00:06:10,470 ‫دیلایلا. 58 00:06:10,630 --> 00:06:13,990 ‫ازت خواهش می‌کنم، باید در این مورد ‫بهم اعتماد کنی، خبرهای بزرگی توی راهـه. 59 00:06:14,150 --> 00:06:17,830 ‫این مسئله می‌تونه زندگی شغلی من و ‫آیندۀ ما رو بسازه. 60 00:06:17,990 --> 00:06:19,390 ‫کدوم آینده فرنک؟ 61 00:06:19,550 --> 00:06:23,030 ‫آخرین مسئلۀ بزرگی که درگیرش بودی ‫ما رو به اینجا رسونده. 62 00:06:23,190 --> 00:06:25,950 ‫اگه همینطوری ادامه بدی، ‫هیچ آینده‌ای نخواهیم داشت. 63 00:06:28,310 --> 00:06:31,190 ‫براتون پیژامه آوردم. 64 00:06:31,350 --> 00:06:34,350 ‫شرمنده، فقط همین‌ها رو داشتم. 65 00:06:35,630 --> 00:06:39,190 ‫توی دستشویی یه مسواک آبی رنگ ‫براتون گذاشتم 66 00:06:39,350 --> 00:06:42,750 ‫اگه چیزی نیاز داشتید بهم بگید خب؟ 67 00:07:07,550 --> 00:07:10,390 ‫- سلام اسکات. ‫- فرنک! 68 00:07:11,870 --> 00:07:14,750 ‫با رئیس‌جمهور جلسه داریم. 69 00:07:15,750 --> 00:07:18,590 ‫پس یعنی فردا صبح ‫یه جواب واسم داری؟ 70 00:07:18,750 --> 00:07:22,310 ‫- اگه همه‌چیز خوب پیش بره آره. ‫- یک دقیقه هم یک دقیقه‌ست برامون اسکات. 71 00:07:22,470 --> 00:07:24,470 ‫سعی می‌کنم بیارمش. 72 00:07:24,630 --> 00:07:26,670 ‫باید برم. 73 00:07:28,630 --> 00:07:33,510 ‫سعی؟ خدا لعنتش کنه، انجامش بده دیگه! 74 00:07:33,670 --> 00:07:38,510 ‫هی، اسکات تنها کسیه که ‫کنارت مونده. 75 00:07:38,670 --> 00:07:40,670 ‫بهش فرصت بده تا ‫کارها رو درست پیش ببره. 76 00:07:40,830 --> 00:07:45,990 ‫می‌دونم. حق با توئه. ‫باید صبور باشم. 77 00:07:50,430 --> 00:07:52,310 ‫من رو بخشیدی؟ 78 00:07:52,470 --> 00:07:57,190 ‫حسابی حواست رو جمع کن آقای جکسون، ‫منم در این مورد فکر می‌کنم. 79 00:08:04,670 --> 00:08:09,030 ‫پیژامه رو نپوشیدید ها؟ ‫صبحونه؟ 80 00:08:10,150 --> 00:08:13,630 ‫فکر می‌کردم الان دیگه باید ‫تو راهِ پایگاه نظامی باشیم. 81 00:08:13,790 --> 00:08:16,630 ‫منتظرم تا یه سری جزئیات ‫رو با لنگلی شفاف‌سازی کنم. 82 00:08:16,790 --> 00:08:19,870 ‫- جزئیات؟ چه جزئیاتی؟ ‫- کاغذبازیـه. 83 00:08:20,870 --> 00:08:23,590 ‫- بله. ‫- تشریفات اداری ما رو به کشتن می‌دن. 84 00:08:26,390 --> 00:08:30,790 ‫نمی‌تونم درک کنم. اگه کارتر قبول کرده، ‫بقیۀ کارها که دیگه سخت نیست. 85 00:08:37,590 --> 00:08:41,110 ‫کارتر قبول کرده دیگه، نکرده؟ 86 00:08:43,710 --> 00:08:45,350 ‫بله، قبول کرده. 87 00:08:45,510 --> 00:08:48,070 ‫فقط ریز و درشتِ کاغذبازی‌های ‫سازمان سیا مونده. 88 00:08:48,230 --> 00:08:51,110 ‫یکمی صبر داشته باش ویکتور. 89 00:08:51,270 --> 00:08:52,950 ‫گوش کن بهم فرنک. 90 00:08:53,110 --> 00:08:56,550 ‫تا یک ساعت دیگه، رومانی‌ها به ‫سراغ اتاقـم توی هتل می‌رن. 91 00:08:56,710 --> 00:08:58,550 ‫تا چهار ساعت دیگه، اطلاعات رومانی 92 00:08:58,710 --> 00:09:01,070 ‫و پلیس آلمان، همگی ‫دنبالـم می‌گردن. 93 00:09:01,230 --> 00:09:02,870 ‫اینجا جامون امن نیست. 94 00:09:08,310 --> 00:09:13,670 ‫[پلیس] 95 00:09:13,830 --> 00:09:16,390 ‫مسئله اینه فرماندار اشتاینبرو. 96 00:09:16,550 --> 00:09:18,790 ‫باید برای تحقیق در این مورد، ‫تماما محتاط 97 00:09:18,950 --> 00:09:20,430 ‫پیش بریم، 98 00:09:20,590 --> 00:09:23,510 ‫بخاطر اینکه هم‌رزم گودانو سمتِ بالایی داشتن. 99 00:09:23,670 --> 00:09:26,390 ‫البته. در این مورد بهم گفتن. 100 00:09:26,550 --> 00:09:29,230 ‫با توجه به اطلاعاتـتون، در این پرونده ‫به کمکتـون نیاز دارم. 101 00:09:29,390 --> 00:09:30,910 ‫حتما. 102 00:09:31,070 --> 00:09:33,270 ‫- آخرین بار کجا دیدیدش؟ ‫- اینجا. 103 00:09:33,430 --> 00:09:35,710 ‫دور و بر ساعت 3 ظهر ‫به هتل آوردیمـشون. 104 00:09:35,870 --> 00:09:38,350 ‫قرار بود امروز صبح برای پرواز 105 00:09:38,510 --> 00:09:40,150 ‫به بخارست بیایم دنبالـشون. 106 00:09:40,310 --> 00:09:43,230 ‫ناپدید شده بود. همه جا رو گشتیم. 107 00:09:43,390 --> 00:09:47,710 ‫- گودانو توی آلمان چیکار می‌کرده؟ ‫- با مقامات دولتی دیدار داشته. 108 00:09:47,870 --> 00:09:49,870 ‫دیدارهای غیررسمی چطور؟ 109 00:09:50,910 --> 00:09:53,710 ‫تا جایی که ما می‌دونیم، چیزی نبوده. 110 00:09:53,870 --> 00:09:56,950 ‫آقای گودانو فقط چند ساعته ‫که ناپدید شده. 111 00:09:57,110 --> 00:10:01,670 ‫اگه شب سختی رو پشت‌سر گذاشته ‫و الان تو بغل یه خانمی باشه چی؟ 112 00:10:03,190 --> 00:10:07,030 ‫به نظر ما اینطور نیست آقای اشتاینبرو. 113 00:10:07,190 --> 00:10:09,510 ‫هم‌رزم گودانو مردِ مسئولیت‌پذیری هستن 114 00:10:09,670 --> 00:10:12,350 ‫و خونواده‌ـشون توی خونه ‫منتظرشون هستن. 115 00:10:18,150 --> 00:10:20,990 ‫مامان در رو باز می‌کنی؟ 116 00:10:27,510 --> 00:10:29,470 ‫معلومه که نه. 117 00:10:34,230 --> 00:10:35,910 ‫- سلام ‫- سلام فلیکس 118 00:10:36,070 --> 00:10:38,550 ‫درمورد هم‌رزم گودانو، ‫باید یه چیزی بهت بگم. 119 00:10:38,710 --> 00:10:40,550 ‫بیا تو. 120 00:10:42,030 --> 00:10:44,270 ‫- چی شده؟ ‫- ویکتور غیبـش زده. 121 00:10:44,430 --> 00:10:47,990 ‫- چطوری؟ ‫- ناپدید شده و نمی‌تونیم پیداش کنیم. 122 00:10:49,590 --> 00:10:51,630 ‫شاید مست کرده و ‫تو بغل یه زنی ولو شده. 123 00:10:51,790 --> 00:10:53,390 ‫مامان! 124 00:10:53,550 --> 00:10:55,550 ‫همه جا رو گشتن. 125 00:10:55,710 --> 00:10:59,990 ‫شاید مسئلۀ اضطراری پیش اومده ‫و با عجله جایی رفته. 126 00:11:01,030 --> 00:11:05,910 ‫خسته به نظر میای. ‫باید استراحت کنی. 127 00:11:11,070 --> 00:11:14,510 ‫- بهتر شد؟ ‫- خیلی بهتر. 128 00:11:14,670 --> 00:11:17,550 ‫آخرهفته استراحت می‌کنم. 129 00:11:17,710 --> 00:11:21,470 ‫امشب باید روی مذاکراتـمون ‫با رومانی‌ها کار کنم. 130 00:11:23,270 --> 00:11:25,230 ‫برو بازی کن مکس، ‫دیگه سیر شدی. 131 00:11:25,390 --> 00:11:27,870 ‫- هنوز غذاش تموم نشده. ‫- کافیه دیگه. 132 00:11:29,030 --> 00:11:30,470 ‫هرچی تو بگی. 133 00:11:32,150 --> 00:11:37,790 ‫باید دو تایی بریم تعطیلات. 134 00:11:37,950 --> 00:11:42,270 ‫- بعد از اردوی مکس. ‫- باشه بعدش درموردش صحبت می‌کنیم. 135 00:11:42,430 --> 00:11:44,510 ‫برای همه‌ـمون خوبه. 136 00:11:44,670 --> 00:11:49,110 ‫باید به عنوان خونواده، زمان ‫بیشتری با همدیگه بگذرونیم. 137 00:11:49,270 --> 00:11:52,150 ‫نمی‌شه که همیشه پیش کلاوس باشی. 138 00:11:52,310 --> 00:11:58,070 ‫- بیا بعدا درموردش صحبت کنیم. ‫- «بعدا»! فقط همین رو بلدی؟ 139 00:12:04,310 --> 00:12:05,830 ‫همه‌چیز مرتبـه؟ 140 00:12:07,310 --> 00:12:09,790 ‫یه لیوان پُر ویسکی بیارم؟ 141 00:12:10,630 --> 00:12:14,230 ‫آره. ممنون سافیا. 142 00:12:24,190 --> 00:12:29,790 ‫- احمد! درست بازی کن، شنیدی؟ ‫- باشه مامان! 143 00:12:29,950 --> 00:12:31,670 ‫خوبه. 144 00:12:40,270 --> 00:12:44,030 ‫- خریدها رو بده به من عزیزم. ‫- اگه برای کمک اومدی، دیگه دیره. 145 00:12:44,190 --> 00:12:46,590 ‫- بده به من. اون چیه؟ ‫- بس کن. 146 00:12:51,190 --> 00:12:55,870 ‫حتما نصیر اشتباهی انداختدش توی کیفـم. ‫باید ببرم پسش بدم. 147 00:12:56,030 --> 00:12:59,470 ‫- نه مال منـه. ‫- بذار ببرم پسش بدم! 148 00:12:59,630 --> 00:13:01,190 ‫- نیازی نیست. ‫- ما که دزد نیستیم. 149 00:13:01,350 --> 00:13:03,830 ‫نه، یه هدیه‌ست. 150 00:13:03,990 --> 00:13:07,590 ‫- نصیر حرفی از این هدیه نزدها. ‫- حتما یادش رفته. 151 00:13:07,750 --> 00:13:11,030 ‫عه واقعا؟ ‫حداقل باهاش تمیزکاری بکن! 152 00:13:38,710 --> 00:13:43,470 ‫- همه‌چیز خوبه؟ ‫- البته، فقط دارم یکم تمیزکاری می‌کنم. 153 00:13:43,630 --> 00:13:47,230 ‫یادم رفت بهت بگم، ‫داداشت داره میاد دیدنـمون. 154 00:14:01,590 --> 00:14:03,630 ‫قهوۀ اینجا خیلی بهتره. 155 00:14:03,790 --> 00:14:07,150 ‫اما مطمئنم بخاطر خیلی چیزهای دیگه ‫عاشق آمریکا می‌شید. 156 00:14:07,310 --> 00:14:12,310 ‫- واشنگتن معرکه‌ست، شما... ‫- عاشقـش می‌شم. آره گفتی. 157 00:14:15,310 --> 00:14:17,790 ‫از کالج گرفتنـت نه؟ 158 00:14:17,950 --> 00:14:19,270 ‫بله. 159 00:14:19,430 --> 00:14:22,190 ‫- پرینستون؟ ‫- استنفورد. 160 00:14:22,350 --> 00:14:25,630 ‫بازم حاضر نیستن یه مبتدی رو ‫بفرستن توی دهنِ گرگ 161 00:14:25,790 --> 00:14:28,590 ‫مگه اینکه یه عموی بالارتبه ‫توی لنگلی داشته باشه. 162 00:14:28,750 --> 00:14:33,350 ‫یا اینکه یه مهارت خاصی داشته باشه. ‫بگو ببینم کدومش؟ 163 00:14:33,510 --> 00:14:37,790 ‫من آلمانیـم عالیـه ‫و توی همۀ امتحاناتـم نمرۀ بالایی گرفتم. 164 00:14:37,950 --> 00:14:41,750 ‫و توی یکی از پروژه‌هامون، توسعۀ ‫فناوری‌های تسلیحاتی، خودی نشون دادم. 165 00:14:41,910 --> 00:14:44,510 ‫توی فناوری کارت درسته ‫اما با مردم ارتباط خوبی نداری. 166 00:14:44,670 --> 00:14:47,790 ‫راستش به نظر خودم ‫اجتماعی هستم. 167 00:14:47,950 --> 00:14:50,830 ‫و اطلاعات زیادی درمورد جنگ سرد دارم. 168 00:14:50,990 --> 00:14:55,510 ‫حتما همینطوره. ‫به صورت تئوری. 169 00:14:55,670 --> 00:15:00,350 ‫بذار یه سوالی ازت بپرسم جان زرنگه. ‫می‌دونی چرا اینجایی؟ 170 00:15:00,510 --> 00:15:03,110 ‫نمی‌دونم منظورتون از این سوال چیه. 171 00:15:03,270 --> 00:15:05,390 ‫بذار یه جور دیگه سوالم رو بپرسم. 172 00:15:05,550 --> 00:15:10,870 ‫می‌دونی که چرا فرنک تو رو گذاشته اینجا، ‫توی این مکانِ به اصطلاح پناهگاه؟ 173 00:15:11,030 --> 00:15:12,870 ‫منم همین فکر رو می‌کردم. 174 00:15:14,750 --> 00:15:16,230 ‫بهش زنگ بزن. 175 00:15:20,350 --> 00:15:21,670 ‫فرنک هستم. 176 00:15:21,830 --> 00:15:25,510 ‫توی این شرایط این دوستـمون ‫یکمی بی‌قراری می‌کنه. 177 00:15:25,670 --> 00:15:29,270 ‫- می‌خواد همین الان باهات صحبت کنه. ‫- الان میام اونجا. 178 00:15:31,390 --> 00:15:34,390 ‫امروز صبح گودانو از پروازش جا موند. 179 00:15:34,550 --> 00:15:38,710 ‫رومانی‌ها فکر می‌کنن که گم شده. ‫برای پیدا کردنـش به پلیس زنگ زدن. 180 00:15:38,870 --> 00:15:43,110 ‫شاید مخفی شده ‫تا منتظر خبرمون بمونه. 181 00:15:43,270 --> 00:15:46,070 ‫بیا توی دفترم درموردش صحبت کنیم. 182 00:15:54,950 --> 00:15:58,590 ‫خانمی که توی بخش خدمات اتاقه می‌گه ‫یه بطری شراب به اتاق بغلیـش داده 183 00:15:58,750 --> 00:16:01,590 ‫و دیده که یه خانم مو بلوند ‫از اتاق ویکتور بیرون اومده. 184 00:16:01,750 --> 00:16:04,150 ‫گفت که این خانم مو بلوند چه شکلی بود؟ 185 00:16:04,310 --> 00:16:06,630 ‫فقط اینکه قد بلند و بسیار زیبا بوده، ‫کفش پاشنه بلند داشته، 186 00:16:06,790 --> 00:16:10,710 ‫یه روسری خیلی قشنگی هم داشته که طرح ‫تمساحی رنگارنگی روش داشته. 187 00:16:10,870 --> 00:16:13,070 ‫خانم وان وایزنوف ‫از این روسری‌ها داشته. 188 00:16:13,230 --> 00:16:14,670 ‫خانم وان وایزنوف کیه؟ 189 00:16:14,830 --> 00:16:16,910 ‫از وزارت کشوره. 190 00:16:17,070 --> 00:16:21,750 ‫وزارت آلمان؟ ‫باید به مافوق‌هام زنگ بزنم. 191 00:16:24,510 --> 00:16:27,150 ‫تو ذهنت چی می‌گذره سورین؟ 192 00:16:27,310 --> 00:16:30,510 ‫فقط مواردی که کاملا ضروریت داره ‫رو بهشون می‌گیم. 193 00:16:31,190 --> 00:16:34,510 ‫به یه دردی بخور، ‫پروندۀ وان وایزنوف رو بردار بیار. 194 00:16:42,350 --> 00:16:43,990 ‫خانم وان وایزنوف. 195 00:16:45,430 --> 00:16:48,190 ‫فرمانده اشتاینبرو هستن. 196 00:16:48,350 --> 00:16:51,510 ‫مایلن که یک سری سوال ازتون ‫درمورد آقای گودانو بپرسن. 197 00:16:51,670 --> 00:16:52,990 ‫- سلام ‫- سلام 198 00:16:53,150 --> 00:16:56,150 ‫ظاهرا ناپدید شده. 199 00:16:56,310 --> 00:17:02,630 ‫- ویکتور ناپدید شده؟ چیز دیگه‌ای می‌دونید؟ ‫- چیزی نمی‌دونیم. 200 00:17:02,790 --> 00:17:05,030 ‫بفرمایید بنشینید. 201 00:17:05,190 --> 00:17:07,910 ‫- یه لیوان آب میل دارید؟ ‫- خیر. 202 00:17:09,830 --> 00:17:13,470 ‫خانم وان وایزنوف، چقدر ‫گودانو رو می‌شناسید؟ 203 00:17:14,750 --> 00:17:16,070 ‫فقط از لحاظ شغلی. 204 00:17:16,230 --> 00:17:21,710 ‫برای صحبت درمورد برنامۀ ‫دولت‌های مربوطه‌مون ملاقات کردیم. 205 00:17:21,870 --> 00:17:26,270 ‫گودوانو رو خارج از ‫وزارتخونه هم دیدید؟ 206 00:17:26,430 --> 00:17:28,350 ‫خیر. 207 00:17:28,510 --> 00:17:30,390 ‫توی اتاق هتلـش چی؟ 208 00:17:32,510 --> 00:17:36,670 ‫- همین الان جواب سوالـتون رو دادم. ‫- جدی؟ 209 00:17:37,830 --> 00:17:39,310 ‫به نظرم دیگه کارمون تمومه. 210 00:17:44,470 --> 00:17:45,790 ‫این شمارۀ منـه. 211 00:17:47,670 --> 00:17:50,030 ‫شاید داستان تغییر کرد. 212 00:17:55,070 --> 00:17:58,950 ‫- ممنون ‫- ممنون 213 00:18:11,950 --> 00:18:17,510 ‫این تموم گزارشات ما از هشت بار آخریه ‫که گودانو به آلمان اومده. 214 00:18:17,670 --> 00:18:21,310 ‫دلایل رسمی اومدنـش، ‫مکان‌هایی که درشون اقامت داشته، 215 00:18:21,470 --> 00:18:23,750 ‫اسم‌هایی که باهاشون سفر می‌کرده. 216 00:18:23,910 --> 00:18:28,110 ‫شاید سرنخی از موقعیتـش ‫توی این مدارک باشه. 217 00:18:28,270 --> 00:18:30,110 ‫گمون نکنم الان بتونیم پیداش کنیم. 218 00:18:30,270 --> 00:18:32,630 ‫مطمئنم دیر یا زود ‫باهامون تماس می‌گیره. 219 00:18:32,790 --> 00:18:35,230 ‫به این معنا نیست که ‫نباید دنبالـش بگردیم. 220 00:19:04,590 --> 00:19:10,030 ‫ماشینـم به تعویض روغن نیاز داره. ‫فوریـه، امروز ساعت 3 ظهر. 221 00:19:11,310 --> 00:19:12,670 ‫ممنونـم. 222 00:20:12,590 --> 00:20:14,510 ‫چی شده که انقدر فوریه؟ 223 00:20:16,590 --> 00:20:21,790 ‫گودانو ناپدید شده. ‫پلیس اومد و یه سری سوال پرسید. 224 00:20:21,950 --> 00:20:24,150 ‫می‌دونید چه بلایی سرش اومده؟ 225 00:20:25,430 --> 00:20:28,390 ‫- نه. ‫- خوبه. 226 00:20:29,470 --> 00:20:34,670 ‫دفعۀ بعدی که اومدن، خونسردیت رو حفظ کن. ‫و دروغ نگو. 227 00:20:36,230 --> 00:20:38,910 ‫فقط درمورد چیزهایی که می‌دونی ‫بهشون بگو. 228 00:20:45,070 --> 00:20:47,590 ‫توی هتلـش باهاش خوابیدم. 229 00:20:52,790 --> 00:20:58,910 ‫بهت گفتم که متقاعدش کن. ‫نه که بهش بدی! 230 00:20:59,070 --> 00:21:01,470 ‫اگه مشکلی پیش بیاد، من دیگه نیستم. 231 00:21:05,550 --> 00:21:08,590 ‫ما خیلی روت حساب کردیم. 232 00:21:08,750 --> 00:21:12,110 ‫جایی نمی‌ری. روز خوش 233 00:21:50,870 --> 00:21:57,190 ‫سلام ویکتور، شرمنده دیر کردم. ‫جان گفت یکمی نگران شدی. 234 00:21:58,190 --> 00:22:00,430 ‫تو بهم دروغ گفتی. 235 00:22:00,590 --> 00:22:04,150 ‫شرمنده، اوضاع اون طوری که انتظارش ‫رو داشتم پیش نرفت. 236 00:22:04,310 --> 00:22:07,750 ‫این عملیات برای سازمان سیا نیست، ‫فقط تو و جان من رو مخفی کردید! 237 00:22:07,910 --> 00:22:10,430 ‫هنوز کارتر قبول نکرده. 238 00:22:10,590 --> 00:22:14,430 ‫انقدر نگران نابودی کمپ دیویده که ‫اصلا نمی‌خواد مشکل دیگه‌ای پیش بیاد. 239 00:22:14,590 --> 00:22:17,510 ‫مشکل؟ فکر می‌کردم ‫بالارتبه‌ترین مقام 240 00:22:17,670 --> 00:22:20,710 ‫بلوک شرقی، برای سازمان سیا ‫سرمایه به حساب میاد. 241 00:22:20,870 --> 00:22:25,110 ‫ببین این شرایط موقتـیه. ‫من ناامیدیت رو درک می‌کنم. 242 00:22:25,270 --> 00:22:27,390 ‫ناامیدی؟ من دارم جونم رو به خطر می‌اندازم! 243 00:22:27,550 --> 00:22:29,950 ‫منم بخاطر تو حرفه‌ام رو به خطر انداختم. 244 00:22:30,110 --> 00:22:34,190 ‫فرق بین من و تو اینه که ‫تو فقط یه مامور پُر شور و هیجانی، 245 00:22:34,350 --> 00:22:37,750 ‫ولی من نامزدِ دادگاه نظامی‌ام! 246 00:22:37,910 --> 00:22:42,270 ‫می‌دونم دلیلی برای باور کردن حرفام نداری ‫اما بهت قول می‌دم همه‌چیز خوب پیش بره. 247 00:22:43,670 --> 00:22:47,310 ‫کِی؟ به نظرت اینجا جامون امنـه؟ ‫چنین فکری داری؟ 248 00:22:47,470 --> 00:22:50,910 ‫- بله، تا وقتی که... ‫- تا وقتی که یه گلوله به مغزم شلیک بشه! 249 00:22:52,110 --> 00:22:56,430 ‫بهت گفتم فقط چند ساعتی وقت دارم ‫قبل از اینکه بفهمن من غیبـم زده. 250 00:22:56,590 --> 00:22:57,990 ‫دیگه اون داستان تموم شده. 251 00:22:58,150 --> 00:23:01,470 ‫سازمان ضدجاسوسی رومانی همین حالا ‫داره دنبالـم می‌گرده! 252 00:23:01,630 --> 00:23:04,190 ‫همون ماموری که من رو تا ‫نمایشگاه ماشین تعقیب کرده بود 253 00:23:04,350 --> 00:23:06,270 ‫الان دنبال منـه ‫و تا چیزی عایدش نشه بیخیال نمی‌شه! 254 00:23:06,430 --> 00:23:10,030 ‫می‌دونم اینطور به نظر نمی‌رسه ویکتور ‫اما واقعا اینجا امنـه. 255 00:23:10,190 --> 00:23:11,830 ‫امن؟ 256 00:23:11,990 --> 00:23:14,550 ‫پنجرۀ شرقیِ اینجا روبه‌روی ‫یه ساختمون پنج طبقه‌ست 257 00:23:14,710 --> 00:23:16,470 ‫که کلی فضا برای تک‌تیراندازها داره. 258 00:23:16,630 --> 00:23:20,630 ‫قسمت غربیـش مشرف به یک انباره ‫که واسه تک‌تیراندازها بهشتـه! 259 00:23:20,790 --> 00:23:22,950 ‫قسمت شمالی روبه‌روی ‫مغازه‌ایه که از پنجره‌هاش 260 00:23:23,110 --> 00:23:24,550 ‫خیلی راحت می‌تونن ما رو هدف قرار بدن. 261 00:23:24,710 --> 00:23:28,110 ‫و با نردبون هم خیلی راحت ‫می‌تونن وارد اینجا بشن. 262 00:23:40,990 --> 00:23:43,270 ‫باید اینو بشنوید. 263 00:23:45,710 --> 00:23:49,510 ‫...یک سیاستمدار اهل رومانی ‫از دیشب ناپدید شده. 264 00:23:49,670 --> 00:23:52,390 ‫ویکتور گودانو که ‫به دلایل کاری به اینجا اومده بود، 265 00:23:52,550 --> 00:23:55,150 ‫امروز صبح توی اتاق هتلـش نبود. 266 00:23:55,310 --> 00:23:59,550 ‫تحقیقات ادامه پیدا می‌کنه ‫اما تا حالا پلیس هیچ سرنخی پیدا نکرده. 267 00:23:59,710 --> 00:24:03,230 ‫گودانو ارتشبد بالارتبۀ رژیم ‫کمونیستیِ چائوشسکو، 268 00:24:03,390 --> 00:24:07,190 ‫و عضو ارزشمندِ ‫حلقۀ نزدیکان رئیس‌جمهورـه. 269 00:24:07,350 --> 00:24:12,870 ‫برای مذاکرات رده بالا در وزارت کشور ‫به بُن رفته بود. 270 00:24:13,030 --> 00:24:16,190 ‫حالا که دارن دنبالـم می‌گردن، ‫بذار پیدام کنن. 271 00:24:16,350 --> 00:24:21,310 ‫در میان برنامۀ همیشگیـتون ‫این خبر فوری رو به اطلاعتون می‌رسونیم 272 00:24:21,470 --> 00:24:23,910 ‫که سیاستمدار اهل رومانی ناپدید شده. 273 00:24:24,070 --> 00:24:27,270 ‫پلیس آلمان در سواحل رود لاین دیده شدن. 274 00:24:27,430 --> 00:24:31,590 ‫جایی که منطقۀ گسترده‌ایش رو ‫برای تحقیقات محاصره کردن. 275 00:24:31,750 --> 00:24:34,990 ‫حالا بیشتر درمورد سوژۀ تحقیقاتشون ‫صحبت می‌کنیم. 276 00:24:35,150 --> 00:24:40,470 ‫اخبار تکان‌دهنده‌ای درمورد این سیاستمدار ‫اهل رومانیِ گمشده منتشر شده. 277 00:24:40,630 --> 00:24:45,470 ‫ظاهرا برخی از وسایلـشون ‫در سواحل راین پیدا شده. 278 00:24:45,630 --> 00:24:51,230 ‫هنوز جزئیات خبر به دستـمون نرسیده ‫و پلیس هیچ توضیحی نمی‌ده. 279 00:25:05,470 --> 00:25:07,870 ‫وایسا! وایسا! 280 00:25:12,510 --> 00:25:14,430 ‫فرماندار. 281 00:25:15,510 --> 00:25:17,870 ‫محتاط بودن توی آلمان این شکلیـه؟ 282 00:25:18,030 --> 00:25:20,350 ‫کل دنیا خبردار شدن که گودانو ناپدید شده. 283 00:25:20,510 --> 00:25:21,950 ‫چنین چیزی رو نمی‌شه کنترل کرد. 284 00:25:22,110 --> 00:25:25,790 ‫بهمون اطمینان خاطر دادید که تحقیقات ‫در محتاط‌ترین حالت ممکن پیش می‌ره. 285 00:25:25,950 --> 00:25:29,710 ‫نمی‌شه فقط انکار کنید ‫که این ماجرا بخاطر گودانوئه؟ 286 00:25:29,870 --> 00:25:33,350 ‫ما به خبرگزاری‌هامون دروغ نمی‌گیم خانم پوپسکو. 287 00:25:54,790 --> 00:25:57,990 ‫پلیس آلمان اصلا باهامون همکاری نمی‌کنه. 288 00:25:58,150 --> 00:26:00,870 ‫آخرین گزارشات مبتنی بر آدم‌ربایی بوده. 289 00:26:01,030 --> 00:26:03,350 ‫این عکس ممکنه اولین تلاش ‫برای لکه‌دار کردن 290 00:26:03,510 --> 00:26:05,430 ‫شهرت هم‌رزم گودانو باشه. 291 00:26:05,590 --> 00:26:08,230 ‫حالا با این تنش‌زایی‌ها، 292 00:26:08,390 --> 00:26:11,190 ‫دشمن می‌خواد که رژیمـمون ‫رو بی‌ثبات بکنه. 293 00:26:11,350 --> 00:26:15,950 ‫دست راستـم رو ازم گرفتن. 294 00:26:17,230 --> 00:26:20,750 ‫لعنت خدا بر این حرومزاده‌ها! 295 00:26:23,070 --> 00:26:29,270 ‫می‌خوان که تضعیفـت کنن. ‫اما تو از این موضوع باخبری و بهشون اجازه نمی‌دی. 296 00:26:29,430 --> 00:26:32,150 ‫هرکسی که این کار رو با ویکتور کرد... 297 00:26:33,870 --> 00:26:36,030 ‫خودم زنده زنده پوستش رو می‌کَنَم. 298 00:26:38,790 --> 00:26:41,990 ‫شرمنده که اون مرواریدها ‫رو بهش برگردوندم. 299 00:26:43,030 --> 00:26:45,550 ‫زشت بودن ‫اما می‌تونستم نظرخواهی کنم. 300 00:26:45,710 --> 00:26:48,110 ‫شاید یه چیزی توی ذهنـش بوده. 301 00:26:52,230 --> 00:26:55,790 ‫هم‌رزم نیکولای چائوشسکو، ‫یه تماس فوری دارید. 302 00:27:04,510 --> 00:27:05,950 ‫الو؟ 303 00:27:11,830 --> 00:27:13,150 ‫بسیارخب. 304 00:27:20,710 --> 00:27:24,670 ‫پاسپورتـش رو توی ساحل راین پیدا کردن. 305 00:27:26,750 --> 00:27:28,870 ‫این یعنی چی آخه؟ 306 00:27:30,910 --> 00:27:32,590 ‫که مُرده؟ 307 00:27:35,910 --> 00:27:38,190 ‫برای من که نمُرده. 308 00:27:39,390 --> 00:27:41,710 ‫نه تا وقتی که جسدش رو ببینم. 309 00:27:48,990 --> 00:27:50,470 ‫الو؟ 310 00:27:54,470 --> 00:27:55,910 ‫چی شده؟ 311 00:27:57,550 --> 00:28:02,110 ‫- چه خبر شده؟ ‫- می‌گن که ممکنه مُرده باشه. 312 00:28:09,390 --> 00:28:11,670 ‫اما می‌تونم احساس کنم که زنده‌ست. 313 00:28:12,710 --> 00:28:15,750 ‫پلیس جستجوی طولانی مدتِ ‫ساحل رود لاین برای 314 00:28:15,910 --> 00:28:20,110 ‫پروندۀ گودانو رو برای امروز متوقف کرده. 315 00:28:20,270 --> 00:28:22,070 ‫حالت خوبه؟ 316 00:28:24,990 --> 00:28:28,590 ‫لعنتی، یه حولۀ کوفتی واسم بیار! 317 00:28:39,590 --> 00:28:43,550 ‫آخرین باری که اینطوری شده بودم، ‫زمان بچگیـم بود. 318 00:28:46,550 --> 00:28:49,310 ‫شا... شاید بخاطر اضطرابـه. 319 00:28:58,190 --> 00:29:00,110 ‫یه تماس دارید جناب. 320 00:29:05,790 --> 00:29:07,230 ‫- الو؟ ‫- اسکات. 321 00:29:07,390 --> 00:29:09,910 ‫کدوم قبرستونی بودی؟ ‫دنبالت بودم. 322 00:29:10,070 --> 00:29:13,910 ‫گوش کن، کارتر قرار نیست ‫واسه یه آدم گمشده تاییدیه بده. 323 00:29:14,070 --> 00:29:15,670 ‫توی اخبار پخش شده. 324 00:29:17,830 --> 00:29:21,070 ‫- پیش منـه. ‫- یعنی چی پیش توئه؟ 325 00:29:21,230 --> 00:29:24,230 ‫یعنی پیش منه و جاش امنـه ولی ‫باید فورا تحت حمایت آمریکا ببریمش. 326 00:29:24,390 --> 00:29:25,790 ‫یا ابوالفضل! 327 00:29:25,950 --> 00:29:29,110 ‫اسکات تو فقط باید بهشون ‫بگی که من خبر دارم کجاست. 328 00:29:29,270 --> 00:29:30,950 ‫این دروغـه فرنک. 329 00:29:31,110 --> 00:29:35,590 ‫گوش کن، تو من رو می‌شناسی. ‫بهم اعتماد کن، اقدام درستیه. 330 00:29:35,750 --> 00:29:38,110 ‫اقدامیه که شغلـمون رو سر و سامون می‌ده. ‫هوای بن دیگه داره خیلی گرم می‌شه. 331 00:29:42,550 --> 00:29:44,670 ‫برای وارد کردنـش به ‫تاییدیۀ کارتر نیاز داریم. 332 00:29:44,830 --> 00:29:47,990 ‫تا فردا صبح وقت داری ‫وگرنه سرخود میارمش. 333 00:29:48,150 --> 00:29:49,470 ‫راهی نداره فرنک. 334 00:29:52,510 --> 00:29:55,470 ‫من امشب اینجا می‌مونم جان. ‫می‌تونی برای استراحت بری. 335 00:29:55,630 --> 00:29:56,950 ‫واقعا؟ 336 00:30:00,510 --> 00:30:03,030 ‫یه چیزی بیار که ویکتور بپوشه، 337 00:30:03,190 --> 00:30:05,830 ‫- چیزی که در شأنِ اونـه نه تو. ‫- حتما. 338 00:30:05,990 --> 00:30:09,070 ‫- کارت خوب بود. ‫- ممنونـم فرنک. 339 00:30:09,230 --> 00:30:13,590 ‫- قربونت. شبت بخیر ‫- ممنون، شب تو هم بخیر 340 00:30:17,030 --> 00:30:20,790 ‫- چت شده؟ ‫- دماغم خون اومد. 341 00:30:21,990 --> 00:30:23,510 ‫بیا. 342 00:30:32,750 --> 00:30:34,710 ‫خبرهای خوبی دارم. 343 00:30:38,070 --> 00:30:40,070 ‫فردا میان دنبالـت. 344 00:30:48,910 --> 00:30:52,110 ‫این مذاکرات رده بالا توی ‫کمپ دیوید ادامه پیدا می‌کنه، 345 00:30:52,270 --> 00:30:55,710 ‫بعد از یک هفتۀ اولِ مذاکرات ‫همچنان به نتیجه‌ای نرسیدیم. 346 00:30:56,590 --> 00:30:59,870 ‫ظاهرا رئیس‌جمهور مصر، سادات، ‫با رئیس‌جمهور کارتر ملاقات داشته. 347 00:31:00,030 --> 00:31:02,470 ‫- ممنون. ‫- مامان دلش واست تنگ شده. 348 00:31:02,630 --> 00:31:05,510 ‫منم همینطور. 349 00:31:06,990 --> 00:31:09,510 ‫- کار چطور پیش می‌ره؟ ‫- خوبه. 350 00:31:10,590 --> 00:31:15,830 ‫اینگرید رفتار خوبی باهات داره؟ 351 00:31:15,990 --> 00:31:19,030 ‫خیلی باهام خوبه. ‫خیلی کارم رو دوست دارم. 352 00:31:21,510 --> 00:31:26,670 ‫باید یه تماسی بگیرم. ‫خیلی طول نمی‌کشه. 353 00:31:34,190 --> 00:31:37,310 ‫گفته بودی کارمون با کریمـه نه جبار. 354 00:31:37,470 --> 00:31:40,750 ‫جبار بهمون ملحق شده، ‫توی مصر آشنا داره. 355 00:31:40,910 --> 00:31:42,950 ‫من برادرم رو می‌شناسم، کلا دردسره. 356 00:31:44,030 --> 00:31:48,270 ‫- مشکلـت اینه که بهم اعتماد نداری. ‫- من به اون اعتماد ندارم. 357 00:31:48,430 --> 00:31:50,750 ‫من بهتر از تو می‌شناسمش. 358 00:31:54,910 --> 00:31:58,110 ‫- ممنون که گذاشتید اینجا بمونم. ‫- این چه حرفیه. 359 00:31:59,550 --> 00:32:01,630 ‫خیلی اینجا نمی‌مونم. 360 00:32:10,830 --> 00:32:15,550 ‫مکس! در مورد چی صحبت کرده بودیم؟ ‫با غذات بازی نکن! 361 00:32:15,710 --> 00:32:18,310 ‫غذات رو بخور ‫وگرنه تو مدرسه گرسنه‌ات می‌شه. 362 00:32:18,470 --> 00:32:22,310 ‫- تو هم باید یه چیزی بخوری. ‫- من دیرتر می‌خورم. 363 00:32:23,950 --> 00:32:26,110 ‫تو بشین، من باز می‌کنم. 364 00:32:33,430 --> 00:32:35,630 ‫به حرف مامانـت گوش بده. 365 00:32:40,750 --> 00:32:44,950 ‫سلام خانم وان وایزنوف. ‫اجازه می‌دید بیام داخل؟ 366 00:32:46,950 --> 00:32:49,350 ‫- البته. ‫- ممنون. 367 00:32:49,510 --> 00:32:50,990 ‫لطفا همینجا منتظر بمونید. 368 00:33:00,110 --> 00:33:04,590 ‫می‌شه لطفا مکس رو ببری مدرسه گوستاو؟ ‫مهمون دارم. 369 00:33:06,470 --> 00:33:08,510 ‫باشه. 370 00:33:08,670 --> 00:33:13,830 ‫- هی مکس! مکس! جدی هستم‌ها! ‫- این کیه؟ 371 00:33:14,990 --> 00:33:21,310 ‫یه دوست قدیمی. ‫مشکلی براش پیش اومده و به کمکم نیاز داره. 372 00:33:21,470 --> 00:33:23,510 ‫همیشه داری به بقیه کمک می‌کنی. 373 00:33:24,990 --> 00:33:26,790 ‫بیا بریم مکس! 374 00:33:28,350 --> 00:33:33,710 ‫- ماشینتم بردار. ‫- بفرما. مدرسه خوش بگذره! 375 00:33:35,710 --> 00:33:38,670 ‫- سلام ‫- سلام 376 00:33:52,870 --> 00:33:54,430 ‫بفرمایید بنشینید. 377 00:34:00,590 --> 00:34:05,390 ‫- خب چی می‌خواید؟ ‫- ویکتور. 378 00:34:06,590 --> 00:34:10,670 ‫- نمی‌دونم کجاست. ‫- اینکه... 379 00:34:13,030 --> 00:34:15,350 ‫...با کی هم‌دسته چی؟ 380 00:34:17,510 --> 00:34:19,030 ‫اینو می‌دونی؟ 381 00:34:19,190 --> 00:34:22,550 ‫ایشون ارتشبد شاکاروفـ، رئیس کاگ‌ب هست. 382 00:34:22,710 --> 00:34:26,150 ‫مطمئنم که خودتون در جریانیـد، ‫دستـش به خون خیلی‌ها آلوده‌ست. 383 00:34:33,510 --> 00:34:37,710 ‫ظاهرا ویکتور رو اصلا خیلی خوب نمی‌شناسید. 384 00:34:37,870 --> 00:34:43,870 ‫علی‌رغم اینکه اون شب ‫توی هتل پیشش مونده بودید. 385 00:34:44,030 --> 00:34:46,310 ‫می‌دونم که استازی هستی. 386 00:34:46,470 --> 00:34:49,070 ‫می‌تونم زندگیت رو قبل از اینکه ‫پسرت امروز به مهدکودکِ 387 00:34:49,230 --> 00:34:51,310 ‫خصوصیـش برسه نابود کنم. 388 00:34:51,470 --> 00:34:58,310 ‫نمی‌دونم چنین اطلاعاتی رو از ‫کجا شنیدید خانم پوپسکو. 389 00:34:58,470 --> 00:35:01,270 ‫اما بهتون اطمینان می‌دم که در اشتباهیـد. 390 00:35:01,430 --> 00:35:07,030 ‫شما در سال 68 با ویکتور توی فرانکفورت آشنا شدید. ‫با هم رابطه داشتید و عاشقش شدی. 391 00:35:07,190 --> 00:35:09,430 ‫اما اون نه. 392 00:35:09,590 --> 00:35:14,550 ‫تو یه منبع اطلاعات بودی براش ‫که خوشگل هم بودی. 393 00:35:15,870 --> 00:35:20,030 ‫پرونده‌ات دستِ منه، ‫عکس‌های تو و ویکتور رو دارم. 394 00:35:20,190 --> 00:35:25,270 ‫می‌تونم ترتیبی بدم که همۀ آدم‌های ‫این زندگیِ تقلبیت یه نسخه ازش داشته باشن. 395 00:35:36,230 --> 00:35:38,830 ‫و حاضری پروژۀ مهاجرین رو به خطر بندازی؟ 396 00:35:38,990 --> 00:35:42,510 ‫من فقط ویکتور برام مهمه. 397 00:36:14,910 --> 00:36:19,630 ‫من چند روز پیش، ‫ویکتور رو توی سفارتخونۀ آمریکا دیدم. 398 00:36:21,470 --> 00:36:25,030 ‫- مطمئنی خودش بود؟ ‫- بله، البته. 399 00:36:25,190 --> 00:36:26,950 ‫توی لابی منتظر نشسته بود. 400 00:36:27,110 --> 00:36:29,550 ‫بررسی کردم، ‫هیچ قرارِ رسمی‌ای نداشت. 401 00:36:29,710 --> 00:36:32,230 ‫لزوما نیازی بهشون نداره. 402 00:36:32,390 --> 00:36:36,150 ‫خب حسـم بهم می‌گه که ‫این قرارشون رو گزارش نکرده. 403 00:36:37,590 --> 00:36:41,030 ‫به نظرم پناهندۀ آمریکا شده. 404 00:36:49,550 --> 00:36:52,310 ‫می‌دونی با کی قرار داشته؟ 405 00:36:52,470 --> 00:36:56,870 ‫ماموری به اسم فرنک جکسون، ‫اما چیزی درموردش نمی‌دونم. 406 00:36:57,030 --> 00:36:58,550 ‫به اطلاعات بیشتری نیاز دارم. 407 00:37:01,190 --> 00:37:03,230 ‫دست راستـش رو می‌شناسم. 408 00:37:19,590 --> 00:37:21,670 ‫اسمش جان میلرـه. 409 00:37:32,350 --> 00:37:34,950 ‫و حالا گورت رو از خونۀ من گم کن! 410 00:37:37,030 --> 00:37:38,590 ‫ممنون. 411 00:38:17,590 --> 00:38:20,590 ‫- الو؟ ‫- پناهندۀ آمریکا شده. 412 00:38:20,750 --> 00:38:24,030 ‫غیرممکنه. ‫انقدر راحت این حرف رو نزن کارمن. 413 00:38:24,190 --> 00:38:27,150 ‫- باید مطمئن بشی. ‫- می‌دونم. 414 00:38:28,230 --> 00:38:30,830 ‫به منبعـم اعتماد دارم، ‫و اگه این موضوع تایید بشه... 415 00:38:30,990 --> 00:38:33,550 ‫عجب افتضاحی بشه! 416 00:38:34,670 --> 00:38:39,270 ‫چنین چیزی غیر قابل قبولـه. 417 00:38:39,430 --> 00:38:42,910 ‫هنوزم باید دستگیرش کنم ‫یا که می‌تونم بکشمـش؟ 418 00:38:44,190 --> 00:38:45,790 ‫بهت زنگ می‌زنم. 419 00:39:28,670 --> 00:39:30,150 ‫بسیارخب، ممنون. 420 00:39:32,150 --> 00:39:34,790 ‫یه خانم مُسنی برای اطلاع‌ دادن تماس گرفته بود. 421 00:39:34,950 --> 00:39:39,310 ‫می‌گه یه آقایی توی خونه‌اش ‫با مشخصات گودانو تطابق داره. 422 00:39:41,670 --> 00:39:45,470 ‫شما سه تا با من بیاید. ‫به فرمانده ارشد زنگ بزن. 423 00:39:45,630 --> 00:39:49,550 ‫خب اینو برات آوردم. 424 00:39:51,550 --> 00:39:55,230 ‫نظرت چیه؟ ‫خیلی جذاب می‌شی. 425 00:39:55,390 --> 00:39:57,870 ‫فقط باید همرنگ ملت بشم، ‫فشن شو که نیست. 426 00:39:58,030 --> 00:40:01,190 ‫حتی اگه همرنگ ملت بشی، ‫بازم جذاب می‌مونی. 427 00:40:01,350 --> 00:40:04,310 ‫اینم واست آوردم. 428 00:40:04,470 --> 00:40:07,110 ‫- خیلی خوبه نه؟ ‫- آره. 429 00:40:09,510 --> 00:40:11,030 ‫چیه؟ 430 00:40:34,990 --> 00:40:39,790 ‫می‌دونستم قبلا یه جایی دیدمتون! ‫اینگرید وان وایزنوف. 431 00:40:39,950 --> 00:40:42,150 ‫توی سفارتخونه من رو دیده بود. ‫استازیـه! 432 00:40:42,310 --> 00:40:46,110 ‫- لعنتی. این خانم رو می‌شناسی؟ ‫- بله، توی یه مهمونی دیدمشون. 433 00:41:01,350 --> 00:41:04,830 ‫یه باری با هم خوابیدیم، فکر می‌کنه ‫که توی یه مرکز فرهنگی کار می‌کنم. 434 00:41:04,990 --> 00:41:07,870 ‫- تو از کدوم قبرستونی می‌دونی که چه فکری می‌کنه؟ ‫- باید بهم می‌گفتی. 435 00:41:08,030 --> 00:41:10,510 ‫نگو که می‌دونه کجا زندگی می‌کنی. 436 00:41:25,070 --> 00:41:27,750 ‫بهش فکر نکردم. ‫می‌دونم خرابکاری کردم. 437 00:41:27,910 --> 00:41:31,910 ‫خانم پاپسکو! اینجا چیکار می‌کنید؟ 438 00:41:33,910 --> 00:41:37,790 ‫حداقل دو نفر انگلیسی زبون ‫اون داخل هستن. 439 00:41:37,950 --> 00:41:41,510 ‫- کسی امروز صبح تعقیبـت کرده؟ ‫- نه، فکر نکنم. 440 00:41:41,670 --> 00:41:45,470 ‫- عه فکر نمی‌کنی نه؟ ‫- اگه الان نریم، من کارم تمومه! 441 00:41:46,830 --> 00:41:48,990 ‫پلیس آلمان، باز کنید! 442 00:41:52,510 --> 00:41:53,830 ‫می‌تونم کمکتون کنم؟ 443 00:41:53,990 --> 00:41:56,150 ‫- دنبال مردی می‌گردیم... ‫- یه فراری. 444 00:41:56,310 --> 00:42:00,350 ‫چند روز پیش گم شده، ‫بهمون خبر دادن که ممکنه اینجا باشه. 445 00:42:00,510 --> 00:42:01,870 ‫خب اینجا نیست. 446 00:42:04,310 --> 00:42:07,030 ‫حکم دارید خانم؟ 447 00:42:08,350 --> 00:42:11,550 ‫- ببخشید؟ ‫- خانم پاپسکو، یه لحظه صبر کنید! 448 00:42:14,350 --> 00:42:16,750 ‫ببینید، نمی‌تونم اجازه بدم ‫بدون حکم اینجا رو بگردید. 449 00:42:16,910 --> 00:42:20,030 ‫- می‌شه لطفا شما بهش یه چیزی بگید؟ ‫- خانم پاپسکو. 450 00:42:21,270 --> 00:42:23,310 ‫لطفا. 451 00:42:25,150 --> 00:42:27,950 ‫- خانم پاپسکو! ‫- خانم؟ 452 00:42:28,110 --> 00:42:32,750 ‫این کار خیلی نامتعارفه خانم پاپسکو. ‫لطفا، دارید خط قرمزها رو رد می‌کنید. 453 00:42:32,910 --> 00:42:38,190 ‫- می‌شه بپرسم دارید دنبال کی می‌گردید؟ ‫- بله، همکارشون. 454 00:42:38,350 --> 00:42:41,390 ‫متوجهم، ‫اما اینجا ملک شخصیِ بنده‌ست. 455 00:42:41,550 --> 00:42:44,710 ‫بدون حکم، ‫ورودتون غیرقانونیـه. 456 00:42:44,870 --> 00:42:49,310 ‫بابت این مزاحمت عذرخواهی می‌کنم، ‫فکر می‌کنم این مسئله براشون شخصیه. 457 00:42:52,350 --> 00:42:54,790 ‫شما برای سفارت آمریکا کار می‌کنید، مگه نه؟ 458 00:42:54,950 --> 00:42:56,270 ‫بله. 459 00:42:56,430 --> 00:43:00,470 ‫من عذرخواهی می‌کنم. ‫مشخصا اطلاعات نادرستی بوده. 460 00:43:00,630 --> 00:43:03,190 ‫- مردم عاشق جنجال به پا کردنن. ‫- بیاید بریم. 461 00:43:06,190 --> 00:43:10,670 ‫- شرمنده مزاحمتون شدیم آقای... ‫- میلر، جان میلر هستم. 462 00:43:21,390 --> 00:43:23,110 ‫بجنبید، بیاید داخل! 463 00:43:24,990 --> 00:43:28,390 ‫دم در رو نگاه کردم، خبری نیست، ‫باید بریم. 464 00:43:28,550 --> 00:43:30,870 ‫آماده شو. سه دقیقه دیگه بیاید بیرون. 465 00:43:30,894 --> 00:43:51,030 ‫ترجمه و زیرنویس از iredprincess 466 00:43:51,054 --> 00:44:01,110 ‫‫‫دیجی‌موویز در شبکه‌های اجتماعی: @‫DigiMoviez 467 00:44:01,134 --> 00:44:11,190 ‫‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::.