1 00:01:47,600 --> 00:01:49,950 .فریرن-ساما داره خوابشون میبره 2 00:01:51,510 --> 00:01:52,500 ها؟ 3 00:01:58,960 --> 00:02:00,820 .خوابشون برد 4 00:02:00,820 --> 00:02:03,160 .چاره‌ای نیست. من میارمش 5 00:02:03,160 --> 00:02:05,630 ...اما استارک-ساما، تبرتون 6 00:02:05,630 --> 00:02:06,860 .آها 7 00:02:07,440 --> 00:02:09,770 .ولی خب دستام که خالی ان 8 00:02:19,370 --> 00:02:20,980 .خودم میارمشون 9 00:02:20,980 --> 00:02:22,320 عه، چرا؟ 10 00:02:22,670 --> 00:02:23,930 .هیچی 11 00:02:33,120 --> 00:02:38,040 .آخرش پادشاه فقط ده سکه‌ی مسی بهمون داد 12 00:02:38,040 --> 00:02:39,510 .خیلی خسیسه 13 00:02:39,510 --> 00:02:41,250 .تعجب نمیکنم 14 00:02:41,250 --> 00:02:46,670 ‫تا الان قهرمانای زیادی برای شکست دادن ‫پادشاه شیاطین عازم شدن و شکست خوردن. 15 00:02:47,000 --> 00:02:52,500 ‫خب میتونیم در حین دنبال کردن هدفمون ‫که شکست دادن پادشاه شیاطینه پول دربیاریم. 16 00:02:54,730 --> 00:02:56,550 .خودش یه ماجراجوییه 17 00:02:56,550 --> 00:02:57,740 .حق با توئه 18 00:02:58,070 --> 00:03:01,250 میگم... اون شمشیر قهرمانه؟ 19 00:03:01,250 --> 00:03:02,740 .یه بدله 20 00:03:04,160 --> 00:03:09,660 ‫قدیم یه بازرگان که به شهرمون اومده بود، ‫برای نجاتش از دست هیولاها اینو بهم داد. 21 00:03:09,660 --> 00:03:11,670 ‫گفت :«برای قهرمان آینده». 22 00:03:11,960 --> 00:03:14,030 .از این حرفا که به بچه‌ها میزنن 23 00:03:14,030 --> 00:03:16,380 برای این تصمیم گرفتی قهرمان بشی؟ 24 00:03:16,380 --> 00:03:17,290 .نه 25 00:03:17,590 --> 00:03:21,250 .توی یتیم‌خونه‌ی روستا یه بچه پررو به اسم هایتر بود 26 00:03:21,250 --> 00:03:26,770 .بهم گفت چون شمشیرت قلابیه فوقش یه قهرمان قلابی ازت دربیاد 27 00:03:28,020 --> 00:03:32,180 .برای همین تصمیم گرفتم یه قهرمان واقعی بشم تا بزنم تو دهنش 28 00:03:34,100 --> 00:03:39,900 ‫یه روز شمشیر قهرمان واقعی رو به‌دست میارم ‫و پادشاه شیاطین رو شکست میدم. 29 00:03:41,660 --> 00:03:44,190 .اما گذر زمان خیلی بی‌رحمه 30 00:03:44,610 --> 00:03:50,050 .همون بچه‌پررو الان یه کشیش قلابی و دائم‌الخمر شده 31 00:03:50,050 --> 00:03:51,790 .من یه کشیش واقعی ام 32 00:04:12,080 --> 00:04:13,280 ‫خواب میدیدم...؟ 33 00:04:13,740 --> 00:04:17,120 .فریرن-ساما، بالأخره بیدار شدید 34 00:04:17,990 --> 00:04:20,540 .این صحنه به چشمم آشناست 35 00:04:21,030 --> 00:04:22,970 .حتماً هنوز دارم خواب میبینم 36 00:04:22,970 --> 00:04:25,020 .کاش اینطور بود 37 00:04:25,020 --> 00:04:27,590 .هوای کوهستان رو دست‌کم گرفته بودم 38 00:04:27,590 --> 00:04:31,720 ‫به حرکت به سمت شمال ادامه بدین. ‫ دهکده‌ای که میخوایم بریم جلومونه. 39 00:04:31,720 --> 00:04:32,870 .متوجه شدم 40 00:04:33,550 --> 00:04:36,500 فریرن-ساما، میتونید راه برید؟ 41 00:04:37,960 --> 00:04:38,930 .نمیتونم 42 00:04:38,930 --> 00:04:40,120 .که اینطور 43 00:04:41,720 --> 00:04:42,990 .بوی خوبی میدی 44 00:04:44,540 --> 00:04:45,500 .ای بابا 45 00:04:45,750 --> 00:04:49,150 .این همه مدت روی دوشت بوده حتماً خسته شدی، فرن 46 00:04:49,150 --> 00:04:50,130 .دیگه بده‌ش من 47 00:05:00,390 --> 00:05:01,410 .منحرف 48 00:05:04,880 --> 00:05:06,140 چرا آخه؟ 49 00:05:08,910 --> 00:05:11,440 .کولاک تقریبا خوابیده 50 00:05:11,440 --> 00:05:13,420 .فکر کردم قراره از سرما بمیریم 51 00:05:17,540 --> 00:05:20,970 واقعاً توی اعماق کوهستان یه دهکده هست؟ 52 00:05:23,550 --> 00:05:26,660 .منتظرتون بودیم، فریرن-ساما 53 00:05:27,770 --> 00:05:30,840 .کدخدای فعلی تو هستی؟ خیلی جوونی 54 00:05:30,840 --> 00:05:35,190 .بله. در صف طولانی کدخداها، چهل‌و‌نهمین هستم 55 00:05:35,820 --> 00:05:38,590 .به دهکده‌ی شمشیر خوش اومدید 56 00:05:40,280 --> 00:05:43,060 .یه کلبه‌ی کوچبک مخروبه بیرون از دهکده بود 57 00:05:43,290 --> 00:05:46,150 .یه کلبه‌ی شکاری قدیمیه 58 00:05:46,590 --> 00:05:48,550 .ارباب کوهستان خرابش کرد 59 00:05:48,550 --> 00:05:51,940 ارباب کوهستان؟ همیشه همچین چیزی وجود داشته؟ 60 00:05:52,350 --> 00:05:54,880 .پس دهکده‌ی شمشیر 61 00:05:54,880 --> 00:05:57,320 اینجا رو میشناسید، استارک-ساما؟ 62 00:05:57,710 --> 00:06:00,300 .این دهکده قبلا از شمشیر قهرمان حفاظت میکرد 63 00:06:01,500 --> 00:06:07,720 ‫میگفتن شمشیر قهرمان در یه مهراب ‫نزدیک دهکده قرار داده شده بود. 64 00:06:08,250 --> 00:06:13,710 ‫طی تاریخ، قهرمانان بی‌شماری سعی در ‫بیرون کشیدنش داشتن، اما تکون نخورد. 65 00:06:14,270 --> 00:06:16,260 .البته تا هشتاد سال پیش 66 00:06:19,100 --> 00:06:21,730 ...طبق افسانه ها، اِ 67 00:06:22,110 --> 00:06:24,740 ‫شمشیر قهرمان تنها توسط قهرمانی بیرون کشیده خواهد شد 68 00:06:24,740 --> 00:06:28,960 ‫که مصیبتی که کمر به نابودی جهان بسته را خواهد راند. 69 00:06:28,960 --> 00:06:29,990 .خودشه 70 00:06:30,190 --> 00:06:33,910 و کسی که شمشیر رو از سنگ بیرون کشید، هیمل-ساما بود؟ 71 00:06:33,910 --> 00:06:37,410 .آره. فکر میکردم داستان خیلی معروفی باشه 72 00:06:37,410 --> 00:06:38,740 نشنیده بودیش؟ 73 00:06:39,100 --> 00:06:41,940 .نه، هایتر-ساما چیز نگفتن 74 00:06:44,610 --> 00:06:45,810 .اینجاست 75 00:06:47,870 --> 00:06:49,520 .چه گرمه 76 00:06:50,360 --> 00:06:53,150 .ولی ناامید شدما، فریرن-ساما 77 00:06:53,150 --> 00:06:56,690 .قول داده بودید نیم‌قرن بعد برگردید 78 00:06:56,690 --> 00:07:00,070 .با اینکه آدم آرومی ام، اما منم دیگه از کوره در رفتم 79 00:07:01,060 --> 00:07:05,140 .البته این چیزی بود که مادربزرگم گفت 80 00:07:05,140 --> 00:07:08,950 .بهش که گفتم هشتاد سال چیزی نمیشه 81 00:07:09,590 --> 00:07:13,380 ‫مردم این دهکده که برای نسل‌ها ‫از شمشیر قهرمان محافظت کردن، 82 00:07:13,380 --> 00:07:15,590 .به‌راحتی میتونن از خودشون دفاع کنن 83 00:07:15,590 --> 00:07:20,530 .درسته، اما بازم برای عمل به وظیفه‌مون به کمک شما نیاز داریم 84 00:07:21,020 --> 00:07:23,020 چه وظیفه‌ای؟ 85 00:07:23,020 --> 00:07:24,660 .نابود کردن هیولاها 86 00:07:24,660 --> 00:07:28,420 .هیولاها مرتباً اطراف دهکده ظاهر میشن 87 00:07:28,710 --> 00:07:32,810 ‫ارباب کوهستان هم اخیراً خیلی سرکش شده. ‫ دردسر بزرگی بوده. 88 00:07:34,250 --> 00:07:36,660 .پس فردا شروع میکنم 89 00:07:37,200 --> 00:07:39,380 .بهتره هرچه زودتر بهش رسیدگی کرد 90 00:07:57,030 --> 00:08:00,040 .این منطقه پر از هیولاست، با اینکه دهکده نزدیکه 91 00:08:00,040 --> 00:08:05,310 چرا برای نابودیشون بقیه‌ی ماجراجویان رو استخدام نکردید؟ 92 00:08:05,310 --> 00:08:08,170 ...ای کاش میتونستیم، ولی خب 93 00:08:08,370 --> 00:08:10,600 .چون هیمل قهرمانه 94 00:08:11,890 --> 00:08:14,670 .راست میگفتیا، کلی هیولا هست 95 00:08:15,600 --> 00:08:18,060 .جلوی اون غار جمع شدن 96 00:08:37,530 --> 00:08:39,400 ...فریرن، این 97 00:08:47,480 --> 00:08:48,580 .اربابه 98 00:08:52,260 --> 00:08:53,470 .که اینطور 99 00:08:53,470 --> 00:08:57,100 .عجیب هم نیست که نمیشناسمش. جدیده 100 00:08:57,530 --> 00:08:59,860 فقط هشتاد سال گذشته و روی خودت اسم ارباب گذاشتی؟ 101 00:09:02,350 --> 00:09:04,940 .استارک، میدونم میتونی حرکت کنی 102 00:09:11,500 --> 00:09:13,560 یه‌ذره رحم و مروت نداری؟ 103 00:09:19,930 --> 00:09:21,200 .کارت خوب بود 104 00:09:30,250 --> 00:09:32,500 .حالا به وظیفه‌م رسیدگی کردم 105 00:09:37,380 --> 00:09:40,230 فریرن، اینجا چه خبره؟ 106 00:09:41,660 --> 00:09:43,590 .اون که شمشیر قهرمانه 107 00:09:45,260 --> 00:09:48,550 .این چیزیه که هیولاها رو جذب میکنه 108 00:09:48,550 --> 00:09:51,690 ،حفاظ قدرتمندی از ورودشون جلوگیری میکنه 109 00:09:51,690 --> 00:09:54,850 .اما با این‌حال، نمیتونن جلوی میل به نابودکردنش رو بگیرن 110 00:09:55,220 --> 00:09:58,010 .حتماً از شمشیر قهرمان خیلی میترسن 111 00:09:58,010 --> 00:09:59,980 .منظورم این نبود 112 00:10:00,590 --> 00:10:01,850 .خیلی خب 113 00:10:06,090 --> 00:10:10,130 .هیمل نتونست شمشیر رو بیرون بکشه 114 00:10:11,330 --> 00:10:15,260 .پس ایشون هم قهرمان حقیقی نبود 115 00:10:17,990 --> 00:10:19,260 ...هیمل 116 00:10:19,790 --> 00:10:22,880 قهرمان قلابی بودن... چه اشکالی داره؟ 117 00:10:24,000 --> 00:10:28,030 .پادشاه شیاطین رو شکست میدم و صلح رو به دنیا برمیگردونم 118 00:10:29,830 --> 00:10:34,390 .اینطوری قلابی باشم یا واقعی، فرقی نداره 119 00:10:37,620 --> 00:10:40,310 .و هیمل به حرفش عمل کرد 120 00:10:40,310 --> 00:10:43,480 .حتی بدون اون شمشیر، جهان رو نجات داد 121 00:10:43,830 --> 00:10:45,460 .یه قهرمان واقعی بود 122 00:10:46,110 --> 00:10:49,840 پس چرا حقیقت مخفی موند؟ 123 00:10:49,840 --> 00:10:53,420 .حتماً میخواستن از هیمل یه قهرمان بسازن 124 00:10:54,150 --> 00:10:56,830 .هیچ قهرمانی نیاز به داستان‌های خجالت‌آور نداره 125 00:10:56,830 --> 00:10:59,910 .مثل داستان زمانی که نتونستن شمشیر رو از سنگ بیرون بکشن 126 00:11:01,230 --> 00:11:06,680 ،نسل‌های آینده همیشه قهرمان رو آرمانی جلوه میدن 127 00:11:10,880 --> 00:11:14,890 .تا جایی که درنهایت طبیعت اصلیش ناپدید میشه 128 00:11:31,730 --> 00:11:35,110 .همیشه به توانایی شما باور داشتم، فریرن-ساما 129 00:11:35,110 --> 00:11:36,490 .بسیار متشکرم 130 00:11:37,120 --> 00:11:39,200 .این رو هم مادربزرگم گفت 131 00:11:39,450 --> 00:11:42,350 این جملات قصار مادربزرگت قضیه‌شون چیه؟ 132 00:11:42,710 --> 00:11:45,210 .خب، پس پنجاه سال دیگه میبینمت 133 00:11:47,440 --> 00:11:50,230 .لطفاً بار بعد دیر نکنید 134 00:11:59,500 --> 00:12:01,280 ،وقتی وسایلمون رو توی مسافرخونه گذاشتیم 135 00:12:01,280 --> 00:12:03,170 .میتونین شب رو هرطوری میخواین بگذرونین 136 00:12:03,170 --> 00:12:04,850 .خیلی وقته شهر نبودیم 137 00:12:04,850 --> 00:12:06,270 .بالأخره میتونیم لش کنیم 138 00:12:07,530 --> 00:12:09,540 فریرن-ساما، شما چیکار میکنید؟ 139 00:12:09,950 --> 00:12:12,270 میتونیم با هم بریم مغازه‌ها رو ببینیم؟ 140 00:12:12,270 --> 00:12:13,670 .من نمیام 141 00:12:13,670 --> 00:12:16,130 .میخوام همینجا توی مسافرخونه استراحت کنم و گریمور بخونم 142 00:12:16,130 --> 00:12:19,180 .که اینطور. پس تنها میرم 143 00:12:19,620 --> 00:12:20,800 ...آها، راستی 144 00:12:21,140 --> 00:12:24,270 .امروز تولد هیجده سالگی استارکه 145 00:12:26,920 --> 00:12:30,400 چرا از قبل بهم نگفتید؟ 146 00:12:30,400 --> 00:12:33,180 .براش چیزی نخریدم 147 00:12:33,180 --> 00:12:35,140 .خب از شهر یه چیزی براش بگیر 148 00:12:36,750 --> 00:12:39,660 ‫نمیدونم استارک-ساما دلشون چی میخواد. 149 00:12:41,160 --> 00:12:43,460 .انگار نمیتونی بقیه رو درک کنی 150 00:12:43,460 --> 00:12:45,610 ‫تقصیر شماست، فریرن-ساما.‫ 151 00:12:47,070 --> 00:12:51,400 ‫راستی فریرن-ساما، شما چه هدیه‌ای میخواید بدید؟ 152 00:12:59,000 --> 00:13:00,540 ‫یه برنامه‌ی ویژه ریختم. 153 00:13:05,600 --> 00:13:07,560 ‫معجونی که لباس‌ها رو حل میکنه.‫ 154 00:13:08,810 --> 00:13:14,590 ‫سنسه بهم گفت، مردها از این‌جور هدیه‌ها خوششون میاد. 155 00:13:20,670 --> 00:13:23,230 ‫چیه؟ تو هم میخوای تستش کنی؟ 156 00:13:27,400 --> 00:13:33,110 ‫وقتی این معجون رو خریدی بهت گفتم که بری پسش بدی. 157 00:13:34,400 --> 00:13:36,400 ‫واقعاً جای تأسفه، فریرن-ساما.‫ 158 00:13:38,360 --> 00:13:41,130 ‫این معجون خیلی کمیاب بود.‫ 159 00:13:42,110 --> 00:13:44,590 ‫حالا باید بهش چی هدیه بدم؟ 160 00:13:59,270 --> 00:14:00,110 ‫آها. 161 00:14:02,370 --> 00:14:03,910 ‫اینو دارم. 162 00:14:06,350 --> 00:14:09,480 ‫باید خودم سر در بیارم. 163 00:14:09,940 --> 00:14:11,870 ‫اما حتماً متوجه میشه. 164 00:14:14,440 --> 00:14:15,550 ‫استارک-ساما. 165 00:14:20,680 --> 00:14:22,580 ‫رفته بیرون یعنی؟ 166 00:14:25,930 --> 00:14:28,630 ‫یه جنگجو که یه تبر با خودش داشته باشه؟ 167 00:14:28,900 --> 00:14:31,710 ‫کمکم کرد گاری‌ام رو حرکت بدم.‫ 168 00:14:31,710 --> 00:14:34,360 ‫فکر کنم رفت سمت میدون. 169 00:14:36,540 --> 00:14:39,270 ‫تا همین یه‌کم پیش داشت باهامون بازی میکرد. 170 00:14:40,870 --> 00:14:44,230 ‫کمکون کرد از درخت پایین بیایم. 171 00:14:45,600 --> 00:14:48,300 ‫گاو وحشی‌ام رو متوقف کرد. 172 00:14:49,460 --> 00:14:51,760 ‫به کلی آدم کمک کرده. 173 00:14:53,370 --> 00:14:55,930 ‫چه‌طور فریرن-ساما میتونن انقدر بی‌ادب باشن؟ 174 00:14:55,930 --> 00:15:00,240 ‫اصلاً راه نداره استارک-ساما چنین معجون منحرفانه‌ای رو بخوان. 175 00:15:18,040 --> 00:15:19,260 ‫استارک-ساما! 176 00:15:18,590 --> 00:15:19,260 ‫وای! 177 00:15:20,750 --> 00:15:23,570 .اون ابرا شبیه ممه ان 178 00:15:25,150 --> 00:15:26,900 .واقعاً منحرفه 179 00:15:28,020 --> 00:15:30,790 درست میبینم؟ ‫اون یکی شبیه عنه. 180 00:15:32,980 --> 00:15:35,610 .‫نه، فقط یه بچه‌ست 181 00:15:35,610 --> 00:15:37,920 ‫باید بعداً به فرن درموردش بگم. 182 00:15:37,920 --> 00:15:40,080 اونوقت باید چه جوابی بدم؟ 183 00:15:44,760 --> 00:15:46,030 ‫استارک-ساما. 184 00:15:47,470 --> 00:15:51,780 ‫فرن، خوب موقعی اومدی. اون ابر... 185 00:15:53,970 --> 00:15:56,650 ‫ببخشید. چیزی نبود. 186 00:15:58,280 --> 00:16:00,680 ‫چــــــیــــــــ...چـــیـــزه... 187 00:16:00,680 --> 00:16:02,530 ‫دوست دارین یه‌کم قدم بزنیم؟ 188 00:16:02,530 --> 00:16:03,290 ‫چشم. 189 00:16:05,920 --> 00:16:09,140 ‫میگم، چرا عصبانی‌ای؟ کاری کردم؟ 190 00:16:11,400 --> 00:16:13,360 ‫چه‌طور بیانش کنم؟ 191 00:16:14,610 --> 00:16:16,900 ‫معذرت میخوام، باشه؟ 192 00:16:17,350 --> 00:16:19,750 ‫مهم نیست چه‌طور بپرسم، یه‌جوری مشکوک میشه. 193 00:16:19,750 --> 00:16:21,650 ‫پس یه‌راست برم و بپرسم. 194 00:16:23,860 --> 00:16:27,510 ‫استارک-ساما، چیزی هست دلتون بخواد؟ 195 00:16:27,510 --> 00:16:28,700 ‫برای چی؟ 196 00:16:29,380 --> 00:16:32,140 ‫آخه امروز تولدتونه، استارک-ساما. 197 00:16:32,140 --> 00:16:33,890 ‫راست میگی‌ها! 198 00:16:33,890 --> 00:16:36,260 ‫چه ربطی به چیزی که من دلم میخواد، داره؟ 199 00:16:38,760 --> 00:16:41,270 ‫برای هدیه‌ی تولدتون. 200 00:16:41,270 --> 00:16:43,390 ‫ها؟ میخوای بهم چیزی بدی؟ 201 00:16:44,510 --> 00:16:47,430 ‫راستش، ولش کن. ‫یه‌‌جورایی رو اعصابمی. 202 00:16:49,720 --> 00:16:52,900 ‫وایسا. شوخی نمیکردم. 203 00:16:53,250 --> 00:16:56,950 ‫آخه من تا حالا هدیه تولدی نگرفتم. 204 00:17:01,440 --> 00:17:06,090 ‫هیچ‌وقت از خانواده‌ام که مُردن یا استادم چیزی نگرفتم، 205 00:17:06,090 --> 00:17:08,160 ‫پس فکر میکردم که همینطوریه کلاً. 206 00:17:08,900 --> 00:17:10,890 ‫حتی از خانواده‌تون؟ 207 00:17:11,430 --> 00:17:13,540 ‫اونجا چنین رسمی نبود؟ 208 00:17:13,780 --> 00:17:18,220 ‫نه، احتمالاً اون‌ها اونقدر بهم اهمیت نمیدادن. 209 00:17:19,520 --> 00:17:22,030 ‫من اصالتاً اهل روستای جنگجوهام.‫ 210 00:17:22,590 --> 00:17:24,820 ‫اونجا جایی برای ضعیف‌ها نیست. 211 00:17:25,870 --> 00:17:28,250 ‫واقعاً عملکرد ناامیدکننده‌ای جلوی هیولا داشتین. 212 00:17:28,880 --> 00:17:30,400 ‫از استولز یاد بگیرین. 213 00:17:30,660 --> 00:17:34,780 ‫نه تنها آسیبی ندیده، بلکه ذره‌ای خون یا خاک هم روش نیست. 214 00:17:37,400 --> 00:17:42,280 ‫اون شنل سفید بدون لکه‌اش ثابت ‫ میکنه که قوی‌ترین جنگجوی روستاست. 215 00:17:42,650 --> 00:17:44,890 ‫استولز، تو افتخار این روستایی. 216 00:17:44,890 --> 00:17:46,520 ‫قطعاً همینطوره، پدر. 217 00:17:50,120 --> 00:17:53,840 ‫در مقایسه با تو، استارک یه سرافکندگیه. 218 00:17:53,840 --> 00:17:59,810 ‫ باوجود تمرین سختی که هرروز میکنه، ‫بازم نمیتونه جلوی یه هیولا بایسته. 219 00:18:03,720 --> 00:18:05,980 ‫بارون گرفت. بریم خونه. 220 00:18:06,570 --> 00:18:08,820 ‫میرم برادر ابله‌ام رو تمرین بدم. 221 00:18:08,820 --> 00:18:10,840 ‫زیاد اذیتش نکن. 222 00:18:10,840 --> 00:18:13,560 ‫وقت تلف‌کردنه من میرم خونه. 223 00:18:17,070 --> 00:18:18,200 ‫استارک. 224 00:18:23,420 --> 00:18:24,570 ‫برادر. 225 00:18:28,460 --> 00:18:29,340 ‫شرمنده‌ ام. 226 00:18:30,470 --> 00:18:32,450 ‫تمرکزت خوبه. 227 00:18:34,130 --> 00:18:38,840 ‫میدونم که قوی‌تر میشی ولی ‫باید یه‌کم طرز ایستادنت رو بهتر کنی. 228 00:18:42,200 --> 00:18:45,620 ‫حالا که فکرش رو میکنم، برادرم احتمالاً ‫تنها کسی بود که رفتارش متفاوت بود. 229 00:18:46,550 --> 00:18:47,450 ‫اما... 230 00:18:56,180 --> 00:19:01,790 ‫وقتی هیولاها به دهکده‌ام حمله کردند، ‫حتی برادرم رو رها کردم و فرار کردم. 231 00:19:02,580 --> 00:19:05,670 .طبیعیه که خانواده‌م هرگز تولدم رو جشن نگرفتن 232 00:19:06,130 --> 00:19:08,410 ‫مایه‌ی سرافکندگی‌ای بودم که از همه‌چیز فرار میکرد. 233 00:19:11,080 --> 00:19:13,580 ‫مطمئنم که اگه هیمل بود، فرار نمیکرد. 234 00:19:18,230 --> 00:19:22,190 ‫استارک-ساما بریم یه هدیه براتون بگیریم.‫ 235 00:19:24,240 --> 00:19:26,200 ‫گذشته مهم نیست. 236 00:19:26,810 --> 00:19:31,320 ‫استارکِ جنگجویی که من میشناسم، هیچ‌وقت فرار نمیکنه. 237 00:19:32,350 --> 00:19:34,810 ‫اما ممکنه توی آینده بکنم.‫ 238 00:19:35,200 --> 00:19:36,950 ‫ما نمیذاریم. 239 00:19:37,640 --> 00:19:38,810 ‫اما من- 240 00:19:38,810 --> 00:19:41,560 ‫اما چیزی انتخاب نکنی، خودم براتون انتحاب میکنم. 241 00:19:44,280 --> 00:19:45,700 ‫فهمیدم. 242 00:19:50,900 --> 00:19:52,630 ‫پس اینو دوست دارم. 243 00:19:51,900 --> 00:19:53,720 ‫خیلی گرونه، پس نه. 244 00:19:53,720 --> 00:19:54,510 ‫چشم. 245 00:20:03,530 --> 00:20:05,730 ‫ خوش برگشتین. دیر کردین. 246 00:20:06,000 --> 00:20:10,540 ‫فریرن-ساما، اون همبرگر‌های مسخره بزرگ دیگه چی ان؟ 247 00:20:10,540 --> 00:20:12,230 ‫چی داری میگی؟ 248 00:20:12,230 --> 00:20:14,350 ‫اینجوری تولد میگیرن. 249 00:20:15,180 --> 00:20:17,840 ‫استادم هیچ‌وقت بهم هدیه‌ای نداد، ولی... 250 00:20:17,840 --> 00:20:20,610 ‫برام همبرگر تولد درست میکرد. 251 00:20:21,000 --> 00:20:22,720 ‫منظورتون چیه؟ 252 00:20:22,720 --> 00:20:26,030 ‫استارک، آیزن بهت چیزی نگفت؟ 253 00:20:26,030 --> 00:20:26,880 ‫چی رو بگه؟ 254 00:20:28,020 --> 00:20:30,440 ‫جنگجوها خیلی ضد حالن.‫ 255 00:20:30,440 --> 00:20:32,870 ‫این حرف رو از دهن شما شنیدن، عجیبه فریرن-ساما! 256 00:20:33,120 --> 00:20:36,660 ‫درسته. منم جون ضدحالم درک میکنم. 257 00:20:36,660 --> 00:20:38,080 ‫احمقانه‌ست، نه؟ 258 00:20:38,080 --> 00:20:41,480 ‫مردم تا وقتی بهشون چیزی نگی، نمیفهمن. 259 00:20:42,440 --> 00:20:43,540 ‫این... 260 00:20:46,190 --> 00:20:47,540 ‫حالا که فکرش رو میکنم، 261 00:20:47,540 --> 00:20:51,810 ‫همیشه این همبرگرها رو برای تولدمون ‫ به‌طرز مسخره‌ای بزرگ درست میکردی. 262 00:20:51,810 --> 00:20:52,820 ‫قضیه‌شون چیه؟ 263 00:20:53,120 --> 00:20:56,050 ‫این یه رسم توی منطقه‌ی منه. 264 00:20:56,050 --> 00:21:00,680 ‫اونا هدیه‌ای برای قدردانی از جنگجویانی ‫که خیلی سخت تلاش کردن هستن. 265 00:21:01,110 --> 00:21:04,840 ‫یه‌جورایی برام مثل هدیه تولد میمونه. 266 00:21:04,840 --> 00:21:08,080 ‫اما آیزن، ما که جنگجو نیستیم. 267 00:21:08,410 --> 00:21:11,590 ‫هر کسی که خیلی سخت تلاش کنه، جنگجوئه. 268 00:21:11,590 --> 00:21:12,910 ‫واقعاً؟ 269 00:21:12,910 --> 00:21:14,270 ‫کی میدونه؟ 270 00:21:14,970 --> 00:21:17,980 ...جنگجویانی که خیلی سخت تلاش کردن 271 00:21:18,690 --> 00:21:21,110 ‫برادر، چی داری درست میکنی؟ 272 00:21:21,490 --> 00:21:24,550 ‫همبرگر. تولدته، نه؟ 273 00:21:25,220 --> 00:21:27,330 ‫به بقیه خانواده چیزی نگو. 274 00:21:34,550 --> 00:21:36,100 ‫فرار کن، استارک. 275 00:21:38,830 --> 00:21:40,390 ‫باید زنده بمونی. 276 00:22:09,640 --> 00:22:12,400 ‫آیزن طرز تهیه‌ش رو بهم داد. 277 00:22:13,180 --> 00:22:15,000 ‫خوشمزه‌ست؟ 278 00:22:23,270 --> 00:22:24,130 ‫آره. 279 00:22:29,020 --> 00:22:32,200 ‫هنوز یه‌کمی از این دارم. 280 00:22:32,200 --> 00:22:35,150 ‫دوباره روتون خالی میکنم، فریرن-ساما. 281 00:22:35,150 --> 00:22:37,320 ‫ها؟ این چیه؟ 282 00:22:37,320 --> 00:22:39,670 .به شما مربوط نیست، استارک-ساما 283 00:22:39,670 --> 00:22:41,450 ‫معجون کمیابیه.‫ 284 00:22:41,450 --> 00:22:43,070 ‫ها؟ چیکار میکنه؟ 285 00:22:43,070 --> 00:22:44,240 ‫منحرف. 286 00:22:44,240 --> 00:22:45,680 ها؟ مگه چیکار کردم؟ 287 00:22:45,680 --> 00:22:46,630 .‫منحرف 288 00:22:46,630 --> 00:22:48,880 !آخه میگم چه غلطی کردم؟ 289 00:24:20,270 --> 00:24:21,680 ‫هیمل! 290 00:24:20,950 --> 00:24:22,690 ‫بینی‌ام شروع به خون‌ریزی میکنه. 291 00:24:21,480 --> 00:24:23,440 ‫تو زن بدی هستی. 292 00:24:21,680 --> 00:24:23,670 ‫الکل بهترین دواست. 293 00:24:23,140 --> 00:24:24,440 ‫خب که چی، فریرن؟ 294 00:24:23,670 --> 00:24:26,640 ‫زمان زیادی گذشته. ‫الان دیگه کاری نمیشه کرد. 295 00:24:24,440 --> 00:24:25,630 ‫بزرگسال‌ها خیلی خرابن. 296 00:24:24,670 --> 00:24:27,210 ‫تازه‌شم از زن‌های بزرگ‌تر خوشش میاد. 297 00:24:27,210 --> 00:24:30,040 ‫گمونم، یه‌جور تنفر از گونه‌ی خودم باشه.