1 00:00:25,000 --> 00:00:33,000 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز :.:.: DigiMoviez.Com :.:.: 2 00:00:34,000 --> 00:00:39,000 :دیجی‌موویز در شبکه‌های اجتماعی @DigiMoviez 3 00:00:55,000 --> 00:01:03,000 ‫زیرنویس از ‫علی اکبر دوست دار، iredprincess و امیر فرحناک 4 00:01:04,000 --> 00:01:09,000 ▷ Instagram: @AliAkbar.1999 ▷ Telegram: @iredsub & @FarahSub 5 00:01:10,620 --> 00:01:15,120 ‫« یک درد واقعی » 6 00:01:19,662 --> 00:01:21,965 ‫سلام، بنجی. منم. ‫دارم از آپارتمانم میام بیرون 7 00:01:22,040 --> 00:01:24,342 ‫یادت باشه؛ باید سه ساعتی زودتر اونجا باشیم 8 00:01:24,417 --> 00:01:26,961 ‫آره، پیامم رو که گرفتی بهم زنگ بزن 9 00:01:28,838 --> 00:01:30,640 ‫سلام، بنجی. امیدوارم راه افتاده باشی؛ 10 00:01:30,715 --> 00:01:32,600 ‫چون تو ترافیکِ ‫آزادراه بروکلین-کوئینز گیر کردم 11 00:01:32,675 --> 00:01:34,477 ‫گفتم بدونی که از این مسیر نیای 12 00:01:34,552 --> 00:01:36,721 ‫به هر حال، وقتی پیامم رو گرفتی بهم زنگ بزن 13 00:01:38,431 --> 00:01:40,608 ‫سلام، بنجی. ‫راستش ترافیک همین الان تموم شد 14 00:01:40,683 --> 00:01:42,777 ‫پس اگه نگران شده بودی، اوضاع روبه‌راهه 15 00:01:42,852 --> 00:01:44,237 ‫شاید هم نشده بودی. ‫خلاصه، باهام تماس بگیر 16 00:01:44,312 --> 00:01:45,780 ‫البته وقتی پیامم رو گرفتی 17 00:01:45,855 --> 00:01:48,366 ‫سلام، بنجی. شرمنده که اینقدر پیام میذارم 18 00:01:48,441 --> 00:01:50,285 ‫فقط… ببخشید. اصلاً بیخیالشون؛ آخه… 19 00:01:50,360 --> 00:01:51,828 ‫یه‌کم دیگه می‌رسم و… 20 00:01:51,903 --> 00:01:53,246 ‫آره، دل تو دلم نیست که ببینمت 21 00:01:53,321 --> 00:01:55,871 ‫دیگه هم پیام نمی‌ذارم. خب. خداحافظ 22 00:01:56,991 --> 00:01:58,960 ‫سلام، بنجی. من تازه رسیدم فرودگاه 23 00:01:59,035 --> 00:02:00,920 ‫واقعاً امیدوارم زده باشی بیرون یا حدأقل… 24 00:02:00,995 --> 00:02:02,213 ‫چمی‌دونم، تو راه باشی 25 00:02:02,288 --> 00:02:04,541 ‫به هر حال، وقتی پیامم رو گرفتی بهم زنگ بزن 26 00:02:09,087 --> 00:02:10,346 ‫وای! 27 00:02:10,421 --> 00:02:12,474 ‫- یا خدا. اومدی ‫- در چه حالی، پسرعمو؟ 28 00:02:12,549 --> 00:02:14,642 ‫وای پسر، بیا تو بغلم. ‫هزار بار بهت زنگ زدم 29 00:02:14,717 --> 00:02:15,727 ‫برو عقب‌تر. بذار درست ببینمت 30 00:02:15,802 --> 00:02:17,270 ‫خیلی خوبه که می‌بیـ… آره 31 00:02:17,345 --> 00:02:18,688 ‫- خیلی‌خب ‫- بچرخ، می‌خوام 32 00:02:18,763 --> 00:02:20,356 ‫- سر تا پات رو ببینم ‫- چی؟ واقعاً؟ 33 00:02:20,431 --> 00:02:21,858 ‫- ۳۶۰ درجه بچرخ ببینم ‫- باشه، باشه 34 00:02:21,933 --> 00:02:23,610 ‫- باشه، باشه ‫- پسر، نگاهش کن 35 00:02:23,685 --> 00:02:25,695 ‫تندرست، پولدار و عاقل. ‫خوب شدی‌ها 36 00:02:25,770 --> 00:02:26,988 ‫خب، گوش کن، فکر کنم باید بری پذیرش 37 00:02:27,063 --> 00:02:28,239 ‫- من آنلاین… ‫- نه، من رفتم 38 00:02:28,314 --> 00:02:30,116 ‫- یه خرده پیش کارهای پذیرش رو ردیف کردم ‫- واقعاً؟ 39 00:02:30,191 --> 00:02:31,910 ‫- آره ‫- شرمنده. کِی رسیدی؟ 40 00:02:31,985 --> 00:02:33,119 ‫چند ساعت پیش 41 00:02:33,194 --> 00:02:34,579 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 42 00:02:34,654 --> 00:02:35,997 ‫آخه هنوز دو ساعت تا پرواز مونده که 43 00:02:36,072 --> 00:02:37,457 ‫آره، منتها فرودگاه رو خیلی زود باز می‌کنن 44 00:02:37,532 --> 00:02:38,833 ‫می‌تونی بیای اینجا واسه خودت بچرخی 45 00:02:38,908 --> 00:02:40,418 ‫باشه 46 00:02:40,493 --> 00:02:42,420 ‫اینجا پر از دیوونه‌های رَدیه، پسر 47 00:02:42,495 --> 00:02:43,963 ‫راستی، چیزی خوردی؟ 48 00:02:44,038 --> 00:02:45,173 ‫- آره، خوردم. آره ‫- باشه 49 00:02:45,248 --> 00:02:46,508 ‫آخه می‌خوام قبل پرواز 50 00:02:46,583 --> 00:02:47,675 ‫- یه چیزی بخورم ‫- نگران نباش، پسر 51 00:02:47,750 --> 00:02:49,719 ‫برات ماست گرفتم. ‫یه کم گرم شده 52 00:02:49,794 --> 00:02:51,346 ‫- گرم؟ ‫- تو جیبم بود 53 00:02:51,421 --> 00:02:54,057 ‫اَه، قاشق ندارم. ‫اشکال نداره، فقط باید 54 00:02:54,132 --> 00:02:55,558 ‫فشارش بدی و هورت بکِشی 55 00:02:55,633 --> 00:02:57,268 ‫واقعاً اینو واسه من گرفتی؟ 56 00:02:57,343 --> 00:02:58,686 ‫آره، معلومه، پسر 57 00:02:58,761 --> 00:02:59,854 ‫- خب، چاپ شد؟ ‫- باشه. آره 58 00:02:59,929 --> 00:03:01,689 ‫- یه چیز دیگه هم هست ‫- چی؟ 59 00:03:01,764 --> 00:03:03,858 ‫یه چیز خفن هم گرفتم ‫واسه وقتی برسیم 60 00:03:03,933 --> 00:03:05,443 ‫یه چیزی که می‌بردت فضا 61 00:03:05,518 --> 00:03:07,028 ‫وایسا ببینم، نمی‌خوای که ‫گُل ببری لهستان، نه؟ 62 00:03:07,103 --> 00:03:08,279 ‫- چرا ‫- بنجی؟ 63 00:03:08,354 --> 00:03:09,614 ‫کاری به این چیزها ندارن، پسر 64 00:03:09,689 --> 00:03:10,615 ‫- بهت میگم… ‫- به نظر من که خیلی هم 65 00:03:10,690 --> 00:03:11,783 ‫به این چیزها کار دارن 66 00:03:11,858 --> 00:03:12,909 ‫- آره، آره. واقعاً؟ ‫- آره 67 00:03:12,984 --> 00:03:13,701 ‫می‌خوان تو لهستان دو تا یهودی رو 68 00:03:13,776 --> 00:03:14,869 ‫سر یه‌خرده گُل بگیرن؟ 69 00:03:14,944 --> 00:03:16,287 ‫چقدر هم که وجهه‌ی خوبی ‫برای لهستانی‌ها داره 70 00:03:16,362 --> 00:03:17,497 ‫خیلی‌خب، باشه. ‫حالا صداش رو درنیار، خب؟ 71 00:03:17,572 --> 00:03:20,450 ‫خیلی‌خب، آره. ‫نگم «ماری‌جوآنا» 72 00:03:25,205 --> 00:03:26,506 ‫- دست‌هاتونو باز کنید ‫- چی؟ واقعاً؟ 73 00:03:26,581 --> 00:03:29,843 ‫ببخشید. معمولاً اینجوری… ممنون 74 00:03:29,918 --> 00:03:31,845 ‫این یکی؟ این کوچیکه؟ 75 00:03:31,920 --> 00:03:33,638 ‫یه هدیه‌ست از طرف بابام 76 00:03:33,713 --> 00:03:34,764 ‫- بابا؟ ‫- آره 77 00:03:34,839 --> 00:03:36,724 ‫صد البته 78 00:03:36,799 --> 00:03:37,809 ‫شما هم از اینها دارید؟ 79 00:03:37,884 --> 00:03:38,893 ‫- عمراً ‫- آره 80 00:03:38,968 --> 00:03:40,311 ‫نه، نه… حدسم از بیخ غلط بود 81 00:03:40,386 --> 00:03:41,396 ‫باشه، خداحافظ 82 00:03:41,471 --> 00:03:42,480 ‫- خداحافظ ‫- خداحافظ 83 00:03:42,555 --> 00:03:44,182 ‫بفرمایید 84 00:03:46,309 --> 00:03:47,527 ‫- خیلی باحاله ‫- خب. دست‌هاتونو باز کنید 85 00:03:47,602 --> 00:03:49,404 ‫- کی؟ ‫- مأموره اداره‌ی امنیت حمل‌ونقل 86 00:03:49,479 --> 00:03:50,905 ‫باباش نگهبان تیم نیکسه 87 00:04:03,076 --> 00:04:04,252 ‫می‌خوای؟ 88 00:04:04,327 --> 00:04:05,753 ‫پریا برام درست کرده 89 00:04:05,828 --> 00:04:08,506 ‫- نه، من… آره، باشه ‫- خب، باشه 90 00:04:08,581 --> 00:04:09,624 ‫- آره ‫- آره؟ 91 00:04:10,833 --> 00:04:12,669 ‫این چیه دیگه؟ ‫فندق برزیلی؟ 92 00:04:14,420 --> 00:04:16,381 ‫میگم، حالا اوضاع چطوره، پسر؟ 93 00:04:18,216 --> 00:04:19,425 ‫- خداییش، رفیق؟ ‫- آره 94 00:04:20,843 --> 00:04:21,844 ‫من… 95 00:04:23,429 --> 00:04:26,432 ‫توپِ توپم. اوضاع حرف نداره 96 00:04:30,853 --> 00:04:32,697 ‫می‌خوای برنامه‌ی تور رو مرور کنیم؟ 97 00:04:32,772 --> 00:04:33,773 ‫باشه 98 00:04:38,152 --> 00:04:39,162 ‫بی‌زحمت اینو نگه می‌داری؟ 99 00:04:39,237 --> 00:04:40,246 ‫- چرا که نه ‫- مرسی 100 00:04:40,321 --> 00:04:42,021 ‫- هر چقدر می‌خوای بخور ‫- واقعاً؟ 101 00:04:44,575 --> 00:04:45,752 ‫به نظرت خوب نیست که 102 00:04:45,827 --> 00:04:47,045 ‫داریم میریم وطنِ مامان‌بزرگ؟ 103 00:04:47,120 --> 00:04:48,705 ‫اونجا زندگی می‌کرد دیگه 104 00:04:50,873 --> 00:04:51,925 ‫من که سردرنمیارم 105 00:04:52,000 --> 00:04:53,009 ‫- من فقط… ‫- حتماً 106 00:04:53,084 --> 00:04:54,093 ‫…پشت سر بقیه میرم 107 00:04:54,168 --> 00:04:55,169 ‫حتماً 108 00:04:57,380 --> 00:04:58,389 ‫سلام 109 00:04:58,464 --> 00:04:59,724 ‫صندلیت کدومه؟ 110 00:04:59,799 --> 00:05:01,100 ‫۲۴ الف 111 00:05:01,175 --> 00:05:03,603 ‫من ۲۴ ب‌‌ام. مثل اینکه وسط و کنار پنجره‌ایم 112 00:05:03,678 --> 00:05:04,687 ‫- آره ‫- سلام، پسر 113 00:05:04,762 --> 00:05:06,639 ‫میشه تو وسط بشینی؟ 114 00:05:10,268 --> 00:05:11,486 ‫راحتی دیگه؟ 115 00:05:11,561 --> 00:05:13,947 ‫یه کم تنگه 116 00:05:14,022 --> 00:05:16,316 ‫- هنوز دنبال کار می‌گردی؟ ‫- نه 117 00:05:17,817 --> 00:05:19,786 ‫حالا باید کل سفر مشغول باشی؟ 118 00:05:19,861 --> 00:05:21,579 ‫نه، نه. تونستم یه هفته وقتم رو 119 00:05:21,654 --> 00:05:22,664 ‫آزادِ آزاد کنم 120 00:05:22,739 --> 00:05:23,998 ‫- می‌خوام اینجا باشم ‫- عالیه 121 00:05:24,073 --> 00:05:25,250 ‫می‌خوام… می‌دونی، ‫ذهن و روحم هم اینجا باشه 122 00:05:25,325 --> 00:05:26,709 ‫- خوبه، پسر. عالیه ‫- آره 123 00:05:26,784 --> 00:05:27,794 ‫هنوز هم 124 00:05:27,869 --> 00:05:29,879 ‫اینترنتی چیزمیز می‌فروشی؟ 125 00:05:29,954 --> 00:05:32,131 ‫لباس دست‌دومِ تو ای‌بِی که نمی‌فروشم 126 00:05:32,206 --> 00:05:33,925 ‫کارم فروش تبلیغات دیجیتاله 127 00:05:34,000 --> 00:05:35,385 ‫- آره ‫- باشه 128 00:05:35,460 --> 00:05:38,096 ‫مثلاً بنرهای تبلیغاتی که ‫تو اینترنت می‌بینی، خب؟ 129 00:05:38,171 --> 00:05:39,472 ‫آره. اَه، حالم ازشون بهم می‌خوره 130 00:05:39,547 --> 00:05:40,974 ‫عه، بس کن 131 00:05:41,049 --> 00:05:42,642 ‫نه، نه، منظورم اینه که همه ‫حالشون از این چیزها بهم می‌خوره 132 00:05:42,717 --> 00:05:43,810 ‫- می‌دونی، آره ‫- واقعاً؟ 133 00:05:43,885 --> 00:05:44,894 ‫شغل من همینه. ‫این کارو می‌کنم 134 00:05:44,969 --> 00:05:45,979 ‫- ردیفه، پسر ‫- از این چیزها می‌فروشم 135 00:05:46,054 --> 00:05:47,272 ‫- ردیفه، ردیفه، پسر ‫- باشه 136 00:05:47,347 --> 00:05:48,356 ‫تو چرخِ دنیا رو می‌چرخونی. اشکالی نداره 137 00:05:48,431 --> 00:05:49,649 ‫- آره ‫- تقصیر تو نیست 138 00:05:49,724 --> 00:05:51,693 ‫تو فقط بخشی از یه سیستم درب‌وداغونی 139 00:05:51,768 --> 00:05:54,654 ‫آخه بقای خیلی از سایت‌های رایگان 140 00:05:54,729 --> 00:05:56,281 ‫منوط به همین تبلیغات آنلاینه 141 00:05:56,356 --> 00:05:58,074 ‫حکم شاهرگ اینترنت رو دارن 142 00:05:58,149 --> 00:05:59,325 ‫- عه، داداش ‫- چیه؟ 143 00:05:59,400 --> 00:06:01,452 ‫فکر کنم می‌خوان توجه کنیم 144 00:06:01,527 --> 00:06:03,079 ‫فقط می‌خواستم حرفم رو تموم کنم 145 00:06:03,154 --> 00:06:05,623 ‫آره، فقط… ‫آخه، بی‌احترامیه، پسر 146 00:06:05,698 --> 00:06:07,125 ‫- جدی میگی؟ ‫- آره 147 00:06:07,200 --> 00:06:09,168 ‫- فقط می‌خوان کارشون رو بکنن ‫- جهت بستن کمربند ایمنی، 148 00:06:09,243 --> 00:06:10,912 ‫قسمت فلزی را در… 149 00:06:55,665 --> 00:06:57,675 ‫این یک اطلاعیه‌ی امنیتی است 150 00:06:57,750 --> 00:07:01,504 ‫لطفاً تمام مدت مراقب ‫وسایل شخصی خود باشید 151 00:07:05,591 --> 00:07:06,768 ‫حالت خوبه؟ 152 00:07:06,843 --> 00:07:09,228 ‫آره. نمی‌دونم 153 00:07:09,303 --> 00:07:11,647 ‫عه، اون راننده‌مونه. ‫سلام، داداش 154 00:07:11,722 --> 00:07:12,982 ‫- چطوری؟ ما اینجاییم ‫- سلام 155 00:07:13,057 --> 00:07:14,058 ‫پسرعموهای کاپلان 156 00:07:21,399 --> 00:07:22,692 ‫چیو نگاه می‌کنی؟ 157 00:07:23,901 --> 00:07:26,454 ‫چمی‌دونم. مسخره‌ست، نمی‌… 158 00:07:26,529 --> 00:07:27,705 ‫فکر کنم به همین زودی ‫دلم واسه خونه تنگ شده 159 00:07:27,780 --> 00:07:30,500 ‫نمی‌دونم. آخه، اِیب عاشق ساختمون‌ها شده 160 00:07:30,575 --> 00:07:32,377 ‫می‌خواد ارتفاع تمام ‫آسمون‌خراش‌ها رو بدونه 161 00:07:32,452 --> 00:07:34,629 ‫فکر و ذکرش شده همین 162 00:07:34,704 --> 00:07:35,830 ‫- باشه ‫- آره 163 00:07:36,664 --> 00:07:38,049 ‫بذار ببینمش 164 00:07:38,124 --> 00:07:39,876 ‫آره، آره، بیا 165 00:07:42,879 --> 00:07:44,263 ‫درسته 166 00:07:44,338 --> 00:07:45,932 ‫ساختمون امپایر استیت چند طبقه‌ست؟ 167 00:07:46,007 --> 00:07:48,184 ‫۱۰۳ طبقه 168 00:07:48,259 --> 00:07:50,686 ‫خب. ۳۰ هادسن یاردز چند طبقه‌ست؟ 169 00:07:50,761 --> 00:07:54,357 ‫۱۱۲ طبقه. ‫ولی بالکن طبقه‌ی ۱۰۰ـه 170 00:07:54,432 --> 00:07:55,683 ‫آفرین! 171 00:07:58,186 --> 00:08:00,446 ‫ساختمون امپایر استیت چند طبقه‌ست؟ 172 00:08:00,521 --> 00:08:03,241 ‫۱۰۳ طبقه 173 00:08:03,316 --> 00:08:05,243 ‫خب. ۳۰ هادسن یاردز چند طبقه‌ست؟ 174 00:08:05,318 --> 00:08:06,652 ‫۱۱۲ طبقه 175 00:08:10,865 --> 00:08:12,583 ‫- پیژامه آوردی؟ ‫- آره، معلومه که آوردم 176 00:08:12,658 --> 00:08:14,043 ‫- دو تا ‫- واقعاً؟ خداییش؟ 177 00:08:14,118 --> 00:08:15,086 ‫- یعنی… ‫- می‌خوای یکیشو بهت بدم؟ 178 00:08:15,161 --> 00:08:16,504 ‫مثل لباس خواب ویکتوریایی 179 00:08:16,579 --> 00:08:17,713 ‫با دمپایی و کلاه شب؟ 180 00:08:17,788 --> 00:08:19,715 ‫نه، پسر. فکر نکنم اصلاً ‫همچین چیزی داشته باشم 181 00:08:19,790 --> 00:08:22,427 ‫سلام، جین دبری‌ام. ‫به هتل مرکزی ورشو خوش اومدید 182 00:08:22,502 --> 00:08:23,803 ‫خیلی ممنون. ‫برای پذیرش اومدیم 183 00:08:23,878 --> 00:08:25,346 ‫ما با تور میراث هستیم 184 00:08:25,421 --> 00:08:28,558 ‫بنجامین و دیوید کاپلان. ‫این هم گذرنامه‌هامون 185 00:08:28,633 --> 00:08:30,309 ‫- بله، البته، خوش اومدید ‫- ممنون 186 00:08:30,384 --> 00:08:32,270 ‫شما آخرین نفراتی هستید که می‌رسن 187 00:08:32,345 --> 00:08:33,771 ‫گمونم یه بسته هم براتون اومده 188 00:08:33,846 --> 00:08:34,981 ‫چند روزه اینجا مونده 189 00:08:35,056 --> 00:08:36,107 ‫در واقع برای منه 190 00:08:36,182 --> 00:08:37,316 ‫- باشه ‫- ممنون 191 00:08:37,391 --> 00:08:38,818 ‫- بفرمایید ‫- مرسی 192 00:08:38,893 --> 00:08:40,069 ‫اتاقتون طبقه‌ی پنجمه 193 00:08:40,144 --> 00:08:42,238 ‫نیم‌ساعت دیگه هم جلسه‌ی گروهی دارید 194 00:08:42,313 --> 00:08:43,448 ‫- خیلی ممنون ‫- عالیه، تشکر 195 00:08:43,523 --> 00:08:45,283 ‫طبقه‌ی پنجم؟ ممنون 196 00:08:45,358 --> 00:08:46,868 ‫این چه کوفتیه؟ 197 00:08:46,943 --> 00:08:48,703 ‫گُله دیگه. بهت که گفتم ‫خیلی خفنه 198 00:08:48,778 --> 00:08:51,456 ‫از تاد گرفتمش، یه آرایشگر دیوث تو ایتاکا 199 00:08:51,531 --> 00:08:53,708 ‫وایسا ببینم، ‫واسه خودت گُل پست کردی؟ 200 00:08:53,783 --> 00:08:55,626 ‫نه، بابا. واسه جفتمون گُل پست کردم 201 00:08:55,701 --> 00:08:57,003 ‫شوخی… گمونم می‌خوای 202 00:08:57,078 --> 00:08:58,921 ‫با هواپیما بیاریش 203 00:08:58,996 --> 00:09:00,131 ‫- واقعاً؟ ‫- آره، جدی 204 00:09:00,206 --> 00:09:01,507 ‫ندیدی چقدر اضطراب داشتم؟ 205 00:09:01,582 --> 00:09:04,126 ‫چرا، دیدم. ولی گفتم لابد کلاً مضطربی 206 00:09:07,046 --> 00:09:08,973 ‫خیلی خوشحالم که پیش همیم 207 00:09:09,048 --> 00:09:11,350 ‫من هم همینطور 208 00:09:11,425 --> 00:09:13,261 ‫وای، خدا 209 00:09:15,638 --> 00:09:16,772 ‫خب، نیم ساعت وقت داریم 210 00:09:16,847 --> 00:09:18,316 ‫من باید دوش بگیرم 211 00:09:18,391 --> 00:09:19,600 ‫فکر خوبیه 212 00:09:21,269 --> 00:09:22,478 ‫چه کمد باحالی! 213 00:09:24,146 --> 00:09:25,656 ‫عه، آره. پسر، پاک یادم رفته بودها 214 00:09:25,731 --> 00:09:27,492 ‫پاهات چه تروتمیزه 215 00:09:27,567 --> 00:09:28,868 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 216 00:09:28,943 --> 00:09:30,411 ‫تازه، بزرگ که شدی هم خیلی خوب شده‌ن 217 00:09:30,486 --> 00:09:31,954 ‫انگشت‌هات صافِ صافن. ‫قشنگه 218 00:09:32,029 --> 00:09:33,164 ‫باشه، ممنون 219 00:09:33,239 --> 00:09:34,332 ‫هیچ برجستگی عجیبی 220 00:09:34,407 --> 00:09:35,833 ‫یا موی اضافی رو پاهات نیست. ‫چه باکلاس 221 00:09:35,908 --> 00:09:37,168 ‫واقعاً؟ 222 00:09:37,243 --> 00:09:38,294 ‫- آره ‫- جالبه 223 00:09:38,369 --> 00:09:40,463 ‫هیچوقت بهشون دقت نکرده بودم 224 00:09:40,538 --> 00:09:42,256 ‫هیچوقت به پاهای خودت دقت نکردی؟ 225 00:09:42,331 --> 00:09:43,508 ‫- نه ‫- برو بابا 226 00:09:43,583 --> 00:09:44,926 ‫خیلی خوش‌فرمن 227 00:09:45,001 --> 00:09:46,886 ‫نگاهشون کن؛ ‫یاد پای مامان‌بزرگ می‌افتم 228 00:09:46,961 --> 00:09:48,429 ‫تو پاهای مامان‌بزرگ رو یادته؟ 229 00:09:48,504 --> 00:09:49,514 ‫معلومه که یادمه 230 00:09:49,589 --> 00:09:51,015 ‫همیشه اون صندل‌های پلاستیکی صورتی 231 00:09:51,090 --> 00:09:52,600 ‫برندِ تارگت پاش بود 232 00:09:52,675 --> 00:09:54,352 ‫همه‌ش با اونها تو شهر قدم می‌زد 233 00:09:54,427 --> 00:09:55,686 ‫واقعاً؟ 234 00:09:55,761 --> 00:09:56,896 ‫می‌دونی، بعضی وقت‌ها که نگاهت می‌کنم 235 00:09:56,971 --> 00:09:58,556 ‫- خب؟ ‫- اونو می‌بینم 236 00:09:59,807 --> 00:10:00,983 ‫یعنی شبیه یه پیرزن یهودی شدم؟ 237 00:10:01,058 --> 00:10:02,860 ‫نه پسر، بهت می‌خوره عاقل باشی 238 00:10:02,935 --> 00:10:04,820 ‫چمی‌دونم، قشنگه دیگه 239 00:10:04,895 --> 00:10:06,697 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 240 00:10:06,772 --> 00:10:08,241 ‫مرسی، باشه، باشه 241 00:10:08,316 --> 00:10:09,450 ‫- می‌خوام دوش بگیرم، باشه؟ ‫- باشه 242 00:10:09,525 --> 00:10:10,910 ‫- آره ‫- میشه من اول دوش بگیرم؟ 243 00:10:10,985 --> 00:10:11,994 ‫چرا که نه 244 00:10:12,069 --> 00:10:13,621 ‫راستی، میشه گوشیت رو بهم بدی؟ 245 00:10:13,696 --> 00:10:15,581 ‫حتماً، واسه چی؟ 246 00:10:15,656 --> 00:10:18,125 ‫آخه دوست دارم زیر دوش ‫موسیقی گوش کنم 247 00:10:18,200 --> 00:10:19,460 ‫مگه خودت گوشی نداری؟ 248 00:10:19,535 --> 00:10:21,135 ‫چرا، ولی موسیقی پخش نمی‌کنه 249 00:10:22,496 --> 00:10:23,756 ‫آره، باشه، بیا 250 00:10:23,831 --> 00:10:25,675 ‫- عالیه ‫- آره 251 00:10:25,750 --> 00:10:27,001 ‫وقت دوشه 252 00:10:48,648 --> 00:10:51,075 ‫شما یه ساعت پیش پذیرش شدید 253 00:10:51,150 --> 00:10:52,860 ‫- خیلی ممنون ‫- خواهش می‌کنم 254 00:10:53,653 --> 00:10:54,662 ‫- سلام، ببخشید ‫- سلام 255 00:10:54,737 --> 00:10:55,871 ‫بذار حدس بزنم. ‫دیوید و بنجامین؟ 256 00:10:55,946 --> 00:10:57,206 ‫- سلام، آره. شما جیمزی؟ ‫- آره 257 00:10:57,281 --> 00:10:58,541 ‫- سلام، بله، من جیمزم، سلام ‫- سلام، چطوری؟ 258 00:10:58,616 --> 00:10:59,834 ‫- سلام، بنجی ‫- آره 259 00:10:59,909 --> 00:11:01,460 ‫- شما بنجی هستی؟ باشه، سلام ‫- بنجی، آره، بنجی 260 00:11:01,535 --> 00:11:02,962 ‫آره، ببخشید. ‫قصد مزاحمت نداشتم 261 00:11:03,037 --> 00:11:04,380 ‫گفتم بهتره خودم بیام؛ 262 00:11:04,455 --> 00:11:05,715 ‫تا احیاناً اگر نمی‌دونید گروهمون کجاست، ‫راهنماییتون کنم 263 00:11:05,790 --> 00:11:07,383 ‫- دمت گرم ‫- خب، گروه کوچیک و خوبیه 264 00:11:07,458 --> 00:11:10,011 ‫- باید صمیمی باشه، می‌دونید ‫- خوبه، عالیه 265 00:11:10,086 --> 00:11:11,429 ‫موفق شدم، دوستان. پیداشون کردم 266 00:11:11,504 --> 00:11:12,972 ‫- سلام ‫- دیوید و بنجی 267 00:11:13,047 --> 00:11:14,056 ‫- سلام، سلام ‫- سلام 268 00:11:14,131 --> 00:11:15,141 ‫- سلام ‫- سلام 269 00:11:15,216 --> 00:11:16,392 ‫- خوش اومدید ‫- بشینید، بفرمایید 270 00:11:16,467 --> 00:11:18,102 ‫- آره، مرسی، آره ‫- واقعاً ممنون، آره 271 00:11:18,177 --> 00:11:19,854 ‫خب، پرحرفی نمی‌کنم 272 00:11:19,929 --> 00:11:21,147 ‫ولی یه توضیحاتی درباره‌ی خودم میدم 273 00:11:21,222 --> 00:11:22,773 ‫امیدوارم تا آخر هفته 274 00:11:22,848 --> 00:11:25,017 ‫ازم ذله نشید 275 00:11:26,310 --> 00:11:30,114 ‫خب، همون‌طور که مستحضرید، ‫اسم من جیمزه 276 00:11:30,189 --> 00:11:33,159 ‫من قراره راهنمای بریتانیایی ‫تور شما توی لهستان باشم 277 00:11:33,234 --> 00:11:36,579 ‫بنده دانشجوی مطالعات اروپای شرقی ‫توی آکسفورد بودم 278 00:11:36,654 --> 00:11:38,164 ‫خودم یهودی نیستم 279 00:11:38,239 --> 00:11:39,915 ‫منتها واقعاً عاشقِ 280 00:11:39,990 --> 00:11:41,250 ‫این بخش از جهان 281 00:11:41,325 --> 00:11:43,252 ‫و به‌خصوص سرگذشت یهودی‌هام 282 00:11:43,327 --> 00:11:44,712 ‫که از نظرم 283 00:11:44,787 --> 00:11:48,007 ‫جالب، پیچیده، گاهی جانگداز 284 00:11:48,082 --> 00:11:50,551 ‫اما درنهایت زیباست 285 00:11:50,626 --> 00:11:53,304 ‫خب، بسه دیگه. خفه شو جیمز 286 00:11:53,379 --> 00:11:55,014 ‫کی می‌خواد نفر بعدی باشه؟ 287 00:11:55,089 --> 00:11:57,808 ‫خب، من شجاعت به خرج میدم 288 00:11:57,883 --> 00:12:00,603 ‫سلام، من مارشا کریمرم 289 00:12:00,678 --> 00:12:02,730 ‫اصالتاً اهل بروکلینم 290 00:12:02,805 --> 00:12:06,525 ‫بعد از دو دهه‌ی تأسف‌بار توی لس‌آنجلس 291 00:12:06,600 --> 00:12:08,400 ‫تازه برگشتم نیویورک 292 00:12:08,978 --> 00:12:10,237 ‫بعد از طلاق 293 00:12:10,312 --> 00:12:12,114 ‫ببخشید اگه زیادی میگم 294 00:12:12,189 --> 00:12:15,034 ‫ولی فهمیدم دارم میشم همون مدل زنی 295 00:12:15,109 --> 00:12:17,787 ‫که ازش متنفر بودم 296 00:12:17,862 --> 00:12:20,956 ‫از اونجور خانم‌هایی که روزشون ‫توی ناهار خلاصه میشد، می‌دونید؟ 297 00:12:22,324 --> 00:12:25,536 ‫مادرم از چند تا اردوگاه جون سالم به‌در برد 298 00:12:26,495 --> 00:12:30,049 ‫ولی ابداً حرفی درموردش نزد، هیچوقت 299 00:12:30,124 --> 00:12:33,010 ‫من هم برای ادای احترام بهش اومدم اینجا 300 00:12:33,085 --> 00:12:35,638 ‫خب، من خودم رو معرفی کردم. ‫نفر بعدی 301 00:12:35,713 --> 00:12:37,223 ‫بعدی کیه؟ 302 00:12:37,298 --> 00:12:39,642 ‫خب، سلام. ‫دایان و مارک بیندر 303 00:12:39,717 --> 00:12:41,811 ‫سلام 304 00:12:41,886 --> 00:12:44,647 ‫ما حوصله‌سربریم 305 00:12:44,722 --> 00:12:46,982 ‫تازه از شِیکر هایتس بازنشسته شدیم 306 00:12:47,057 --> 00:12:49,819 ‫خانواده‌ی مارک اهل اینجا بودن، لوبلین 307 00:12:49,894 --> 00:12:52,488 ‫ولی خیلی قبل از جنگ رفتن 308 00:12:52,563 --> 00:12:53,781 ‫اول قرن ۲۰اُم 309 00:12:53,856 --> 00:12:55,866 ‫ما یهودی‌های عهد بوق بودیم 310 00:12:55,941 --> 00:12:57,526 ‫همیشه اینجوری شوخی می‌کردم 311 00:12:58,903 --> 00:12:59,995 ‫- آره، بامزه بود ‫- سلام 312 00:13:00,070 --> 00:13:02,415 ‫من ایلاژم 313 00:13:02,490 --> 00:13:05,960 ‫همون‌طور که حدس می‌زنید، ‫من از بدو تولد یهودی نبودم 314 00:13:06,035 --> 00:13:08,838 ‫البته گمونم تنها نباشم، جیمز 315 00:13:08,913 --> 00:13:10,464 ‫از همراهیت خوشحالم، ایلاژ 316 00:13:10,539 --> 00:13:12,007 ‫از همراهیت خوشحالم 317 00:13:12,082 --> 00:13:15,344 ‫ولی حدوداً ۱۰ سال پیش یهودی شدم 318 00:13:15,419 --> 00:13:18,047 ‫دراصل آفریقایی‌ام، اهل رواندا 319 00:13:18,923 --> 00:13:20,766 ‫و در جواب سؤالی که 320 00:13:20,841 --> 00:13:22,309 ‫شاید براتون پیش اومده باشه 321 00:13:22,384 --> 00:13:24,311 ‫من… از بازماندگان نسل‌کُشی‌ام 322 00:13:24,386 --> 00:13:25,554 ‫عجب! 323 00:13:26,889 --> 00:13:28,315 ‫ببخشید، نه، منظورم… 324 00:13:28,390 --> 00:13:30,234 ‫نه، اینو از جنبه‌ی مثبت گفتم… 325 00:13:30,309 --> 00:13:31,610 ‫نمی‌دونم با «عجب» آشنایی یا نه 326 00:13:31,685 --> 00:13:33,112 ‫یه چیزی تو مایه‌های ‫«وای، خدا» و «ای وای» هست 327 00:13:33,187 --> 00:13:34,447 ‫منظورم اینه که… 328 00:13:34,522 --> 00:13:36,198 ‫من از آدم‌هایی که ‫اهل جاهای دیگه‌ان خوشم میاد 329 00:13:36,273 --> 00:13:39,410 ‫یه جورایی… در واقع، طرفدارتم. ‫ادامه بده، داداش 330 00:13:39,485 --> 00:13:41,537 ‫- شرمنده ‫- نه، نه، نه 331 00:13:41,612 --> 00:13:44,081 ‫خوشحال میشم که مردم ‫به کشورم علاقه نشون میدن 332 00:13:44,156 --> 00:13:45,166 ‫باحاله 333 00:13:45,241 --> 00:13:46,792 ‫- اسمت چیه؟ ‫- بنجی 334 00:13:46,867 --> 00:13:49,670 ‫- بنجی، من سفره‌ی دلم بازه ‫- به‌به 335 00:13:49,745 --> 00:13:52,757 ‫خب، من و مادرم از نسل‌کشی ‫جون سالم به‌در بردیم 336 00:13:52,832 --> 00:13:56,844 ‫بعد هم با پس‌اندازش که 337 00:13:56,919 --> 00:13:58,304 ‫دوخته بودش داخل کُتم رفتم وینیپگ… 338 00:13:58,379 --> 00:14:01,015 ‫- یا خدا. گوه توش ‫- توی وینیپگ 339 00:14:01,090 --> 00:14:03,934 ‫یه ارتباطی با جامعه‌ی یهودی پیدا کردم 340 00:14:04,009 --> 00:14:05,478 ‫آره، خب، طبیعیه 341 00:14:05,553 --> 00:14:07,855 ‫آره، طبیعیه، بنجی 342 00:14:07,930 --> 00:14:11,442 ‫وقتی با سرگذشت یهودی‌ها آشنا شدم… 343 00:14:11,517 --> 00:14:14,195 ‫برای اولین بار از زمان جنگ ‫احساس آرامش کردم 344 00:14:14,270 --> 00:14:18,157 ‫و هرچی بیشتر با ماجراهاشون آشنا شدم ‫و آدم‌های بیشتری رو شناختم… 345 00:14:18,232 --> 00:14:20,826 ‫انسان‌های فوق‌العاده‌ای مثل شما، 346 00:14:20,901 --> 00:14:23,153 ‫از درستیِ تصمیمم بیشتر مطمئن شدم 347 00:14:25,322 --> 00:14:27,249 ‫وای 348 00:14:27,324 --> 00:14:30,151 ‫فکرش هم نمی‌کردم قبل شروع تور ‫گریه کنم 349 00:14:31,871 --> 00:14:33,255 ‫- وای، محشره ‫- وای 350 00:14:33,330 --> 00:14:34,715 ‫خیلی ممنون بابت حرف‌هات، ایلاژ 351 00:14:34,790 --> 00:14:36,050 ‫- آره ‫- مرسی 352 00:14:36,125 --> 00:14:37,259 ‫خیلی قشنگ بود 353 00:14:37,334 --> 00:14:38,677 ‫حالا کدوم خری می‌خواد ‫بعد از ایشون حرف بزنه؟ 354 00:14:38,752 --> 00:14:40,095 ‫آره 355 00:14:40,170 --> 00:14:42,014 ‫خب، گوه توش. من میگم 356 00:14:42,089 --> 00:14:46,435 ‫خب، من و دِیو، پسرعموییم… 357 00:14:46,510 --> 00:14:48,395 ‫راستش، به فاصله‌ی سه هفته به دنیا اومدیم 358 00:14:48,470 --> 00:14:49,814 ‫- که خیلی باحاله ‫- آره 359 00:14:49,889 --> 00:14:51,315 ‫یه زلوتی میدم به کسی که حدس بزنه 360 00:14:51,390 --> 00:14:52,817 ‫کدوممون بزرگ‌تریم 361 00:14:52,892 --> 00:14:54,068 ‫من! 362 00:14:54,143 --> 00:14:55,611 ‫باباهامون برادرن 363 00:14:55,686 --> 00:14:57,655 ‫ما هم عملاً برادریم، مگه نه، دیو؟ 364 00:14:57,730 --> 00:14:59,073 ‫عین نخود و لوبیا کنار هم بودیم 365 00:14:59,148 --> 00:15:00,533 ‫مثل اون کِیتی و آیلیش 366 00:15:00,608 --> 00:15:02,076 ‫- یادته؟ ‫- آره، اینو نگو 367 00:15:02,151 --> 00:15:04,411 ‫ولی ‫مامان‌بزرگمون، دوری… 368 00:15:04,486 --> 00:15:06,497 ‫مامان‌بزرگمون، دوری، اهل اینجا بود 369 00:15:06,572 --> 00:15:08,749 ‫ما همیشه می‌خواستیم 370 00:15:08,824 --> 00:15:10,000 ‫ببینیم اهل کجاست 371 00:15:10,075 --> 00:15:12,002 ‫و… تو چه خونه‌ای بزرگ شده 372 00:15:12,077 --> 00:15:13,420 ‫آره، در واقع واسه همین هم یه روز زودتر 373 00:15:13,495 --> 00:15:14,880 ‫- از تور جدا میشیم ‫- آره، درسته، آره 374 00:15:14,955 --> 00:15:16,006 ‫بنجی اصرار داشت ‫شهر کوچولوی مامان‌بزرگ رو ببینه 375 00:15:16,081 --> 00:15:17,591 ‫- باید ببینیمش ‫- خیلی صمیمی بودن 376 00:15:17,666 --> 00:15:19,760 ‫آره، خیلی گوگولی و باحال بود، مگه نه؟ 377 00:15:19,835 --> 00:15:21,804 ‫خب، راستش، من از زمان فوتش 378 00:15:21,879 --> 00:15:23,639 ‫اصلاً حال‌وروز جالبی ندارم 379 00:15:23,714 --> 00:15:25,090 ‫فقط نتونستم… 380 00:15:29,678 --> 00:15:32,640 ‫آره، ببخشید. ‫اون عزیزترین آدم زندگیم بود 381 00:15:36,185 --> 00:15:38,070 ‫می‌دونید، خوبه که یادآوری کنیم 382 00:15:38,145 --> 00:15:41,156 ‫یه‌جورایی واسه همین اینجا جمع شدیم، پس… 383 00:15:41,231 --> 00:15:43,231 ‫ممنون، جیمز. ‫مرسی بابت حرفت 384 00:15:43,943 --> 00:15:46,662 ‫خب… آره، چیزی نیست 385 00:15:46,737 --> 00:15:48,706 ‫فقط واسه اینکه حرف رو عوض کنم 386 00:15:48,781 --> 00:15:50,916 ‫- آره ‫- ببخشید، وقتی از دنیا رفت 387 00:15:50,991 --> 00:15:52,251 ‫یه مقدار پول واسه من و بنجی 388 00:15:52,326 --> 00:15:53,460 ‫ گذاشت تو وصیت‌نامه‌ش که بیایم اینجا، پس… 389 00:15:53,535 --> 00:15:55,504 ‫آره، دیو هم همیشه‌ی خدا سرش شلوغه 390 00:15:55,579 --> 00:15:56,630 ‫اصلاً وقت نداره 391 00:15:56,705 --> 00:15:57,840 ‫یه شغل پُراسترس داره 392 00:15:57,915 --> 00:15:59,466 ‫بنرهای تبلیغاتی کوفتی رو تو اینترنت بفروشه 393 00:15:59,541 --> 00:16:01,010 ‫بیخیال، بابا 394 00:16:01,085 --> 00:16:03,762 ‫ولی می‌دونست یه مدته ‫حال من خیلی تخمیه، پس… 395 00:16:03,837 --> 00:16:05,723 ‫دست‌به‌کار شد، همه‌چی رو گذاشت کنار 396 00:16:05,798 --> 00:16:07,600 ‫و ترتیبی داد که با… 397 00:16:07,675 --> 00:16:09,852 ‫تور لهستانِ مختص آدم‌های مُسن 398 00:16:09,927 --> 00:16:11,477 ‫همراه شما نازنین‌ها بیایم اینجا 399 00:16:46,588 --> 00:16:48,474 ‫خب، ممنون میشم همگی 400 00:16:48,549 --> 00:16:50,384 ‫اینجا جمع بشید. عجله‌ای نیست 401 00:16:56,390 --> 00:16:58,943 ‫همیشه تورهام رو از اینجا شروع می‌کنم 402 00:16:59,018 --> 00:17:01,362 ‫از مجسمه‌ی یادبود خیزش گتو؛ 403 00:17:01,437 --> 00:17:03,197 ‫چون که این مجسمه رو برای 404 00:17:03,272 --> 00:17:04,782 ‫بزرگداشتِ قهرمانان یهودی ساختن 405 00:17:04,857 --> 00:17:06,734 ‫که جلوی نازی‌ها جنگیدن 406 00:17:07,443 --> 00:17:08,535 ‫چند روز دیگه، 407 00:17:08,610 --> 00:17:10,371 ‫یه اردوگاه کار اجباری رو نشونتون میدم 408 00:17:10,446 --> 00:17:13,123 ‫پس به نظرم مهمه که همین اول ‫خط بطلانی رو بر این افسانه 409 00:17:13,198 --> 00:17:14,959 ‫که میگه این مردم مثل بَرّه 410 00:17:15,034 --> 00:17:17,211 ‫رفتن سمت قربانگاه، بکِشیم 411 00:17:17,286 --> 00:17:20,164 ‫شاید مشخص باشه، ‫ولی یه هشدار بهتون بدم 412 00:17:21,123 --> 00:17:23,092 ‫این تور راجع‌به درده 413 00:17:23,167 --> 00:17:24,468 ‫معلومه که هست 414 00:17:24,543 --> 00:17:25,844 ‫درد، عذاب و فقدان 415 00:17:25,919 --> 00:17:27,179 ‫نمیشه از این چیزها فرار کرد 416 00:17:27,254 --> 00:17:29,598 ‫ولی به اعتقاد من مهمه توری باشه 417 00:17:29,673 --> 00:17:31,133 ‫برای بزرگداشت یاد یه عده 418 00:17:32,051 --> 00:17:33,844 ‫مردمی فوق‌العاده مقاوم 419 00:17:38,390 --> 00:17:39,391 ‫خب 420 00:17:40,559 --> 00:17:41,894 ‫خب، همین دیگه 421 00:17:45,064 --> 00:17:48,826 ‫این شهر تاریخ اسفناکی داره 422 00:17:48,901 --> 00:17:50,828 ‫بهش لقب شهر ققنوس رو دادن 423 00:17:50,903 --> 00:17:53,998 ‫چون به‌کرات از خاکستر بلند شده 424 00:17:54,073 --> 00:17:56,834 ‫این معماری سبک شوروی 425 00:17:56,909 --> 00:17:58,460 ‫محلِ اختلاف‌نظر جدیه 426 00:17:58,535 --> 00:17:59,628 ‫با سلیقه‌ی همه جور نیست… 427 00:17:59,703 --> 00:18:02,297 ‫باز هم می‌بینید که این سبکِ ساده و بی‌آلایش 428 00:18:02,372 --> 00:18:04,522 ‫بعد از جنگ جهانی دوم روی کار اومد 429 00:18:05,084 --> 00:18:06,385 ‫نگاهش کن 430 00:18:06,460 --> 00:18:08,345 ‫اگه جنگ نمیشد احتمالاً ‫اینجا زندگی می‌کردیم 431 00:18:08,420 --> 00:18:10,347 ‫حتی فکرش هم عقل از سر آدم می‌پرونه، نه؟ 432 00:18:10,422 --> 00:18:11,765 ‫جدی میگم، 433 00:18:11,840 --> 00:18:13,017 ‫ما خودمون رو 434 00:18:13,092 --> 00:18:14,476 ‫یه مشت مخلوق آمریکایی می‌دونیم، نه؟ 435 00:18:14,551 --> 00:18:15,769 ‫البته گمونم همینطور هم هست 436 00:18:15,844 --> 00:18:17,312 ‫ذات آمریکا هم همینه دیگه 437 00:18:17,387 --> 00:18:19,106 ‫مردمش مال فرهنگ‌های دیگه‌ان 438 00:18:19,181 --> 00:18:21,358 ‫ولی، مثلاً توی یه دنیای موازی ‫داخل یه سیاه‌چاله 439 00:18:21,433 --> 00:18:23,444 ‫من و تو لهستانی بودیم و احتمالاً 440 00:18:23,519 --> 00:18:25,279 ‫سه متر ریش داشتیم و ‫نمی‌تونستیم با زن‌ها دست بدیم 441 00:18:25,354 --> 00:18:26,864 ‫آره، بامزه‌ست. ‫می‌دونی، هر بار تو خیابون 442 00:18:26,939 --> 00:18:28,365 ‫یکی از اون حَسیدی‌ها رو می‌بینم، ‫(از گروه‌های فرعی یهودیت) 443 00:18:28,440 --> 00:18:29,450 ‫همیشه با خودم میگم 444 00:18:29,525 --> 00:18:31,160 ‫«خدا رو شکر که خدایی نیست، ‫وگرنه من هم یکی از اینها بودم» 445 00:18:31,235 --> 00:18:32,911 ‫- ملتفتی که؟ ‫- چی؟ 446 00:18:32,986 --> 00:18:35,164 ‫هیچی، فقط یه جوک مسخره‌ست که… 447 00:18:35,239 --> 00:18:37,407 ‫- واقعاً باحاله، پسر ‫- آره 448 00:18:38,325 --> 00:18:40,419 ‫- لعنتی، نگاهش کن ‫- کیو؟ 449 00:18:40,494 --> 00:18:41,754 ‫اون خانمه، مارشا 450 00:18:41,829 --> 00:18:44,079 ‫داره تنها راه میره. ‫باید بریم باهاش حرف بزنیم 451 00:18:44,373 --> 00:18:45,632 ‫تازه باهاش آشنا شدیم که 452 00:18:45,707 --> 00:18:47,092 ‫آره، ولی انگار یه دنیا غَم 453 00:18:47,167 --> 00:18:48,969 ‫تو چشم‌هاشه، می‌دونی؟ 454 00:18:49,044 --> 00:18:50,095 ‫واقعاً؟ 455 00:18:50,170 --> 00:18:51,930 ‫آره، متوجه نشدی؟ 456 00:18:52,005 --> 00:18:53,557 ‫موقع معرفی؟ نه، من… 457 00:18:53,632 --> 00:18:54,892 ‫فکر کنم باید یه سر بریم پیشش 458 00:18:54,967 --> 00:18:57,102 ‫بنجی، شاید می‌خواد تنها باشه 459 00:18:57,177 --> 00:18:58,312 ‫هیچکس نمی‌خواد تنها باشه، دیو 460 00:18:58,387 --> 00:18:59,855 ‫من یه سر میرم پیشش 461 00:18:59,930 --> 00:19:01,899 ‫میگم، چرا تنها راه میری؟ 462 00:19:01,974 --> 00:19:03,650 ‫مگه اینقدر پخمه‌ای؟ 463 00:19:03,725 --> 00:19:04,902 ‫- جدی میگی؟ ‫- آره 464 00:19:04,977 --> 00:19:06,528 ‫به نظر آدم جالبی میای 465 00:19:06,603 --> 00:19:08,280 ‫- ببخشید ‫- خواهش می‌کنم 466 00:19:08,355 --> 00:19:10,616 ‫این یکی از بخش‌های دست‌نخورده‌ی 467 00:19:10,691 --> 00:19:12,701 ‫گتوی ورشو و بخشی از دیواری بود 468 00:19:12,776 --> 00:19:17,331 ‫که حدفاصل نوامبر ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ وجود داشت 469 00:19:17,406 --> 00:19:19,458 ‫توی شهر که می‌چرخید، 470 00:19:19,533 --> 00:19:21,483 ‫متوجه میشید که… 471 00:19:22,286 --> 00:19:24,046 ‫خواهش می‌کنم 472 00:19:24,121 --> 00:19:27,925 ‫بفرمایید، آب. ‫دایان، مارک، بفرمایید 473 00:19:28,000 --> 00:19:30,050 ‫باید آب بخورید، مهمه. جیمز، ایلاژ 474 00:19:30,335 --> 00:19:32,671 ‫مارشا، آب بخور 475 00:19:42,472 --> 00:19:43,724 ‫خب، آماده‌اید؟ 476 00:19:44,558 --> 00:19:45,559 ‫منتظر چی هستیم؟ 477 00:19:48,604 --> 00:19:51,565 ‫نیودهلی که حاضری‌فروشی نداره. ‫از کجا کنیش (نوعی اسنک) گرفتی؟ 478 00:19:53,859 --> 00:19:57,279 ‫از فرودگاه. البته تازه نبود 479 00:19:59,656 --> 00:20:00,999 ‫آهای! 480 00:20:01,074 --> 00:20:02,075 ‫هی 481 00:20:03,368 --> 00:20:04,369 ‫بیا 482 00:20:05,204 --> 00:20:06,797 ‫- ممنون ‫- ممنون؟ 483 00:20:06,872 --> 00:20:08,090 ‫نه، یعنی، برات نگهش داشتم 484 00:20:08,165 --> 00:20:09,800 ‫نمی‌دونم می‌خواستی… 485 00:20:09,875 --> 00:20:11,525 ‫- آره، اونجا بشین ‫- نه، پسر 486 00:20:12,878 --> 00:20:14,721 ‫حالا اون خانمه چِش بود؟ 487 00:20:14,796 --> 00:20:16,098 ‫منظورت چیه؟ 488 00:20:16,173 --> 00:20:18,725 ‫همون خانمه که می‌گفتی غم تو چشم‌هاشه 489 00:20:18,800 --> 00:20:20,185 ‫- مارشا ‫- آره. حالش خوبه؟ 490 00:20:20,260 --> 00:20:21,562 ‫شرایط عجیبی رو پشت سر میذاره 491 00:20:21,637 --> 00:20:22,646 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 492 00:20:22,721 --> 00:20:24,022 ‫- خودش بهت گفت؟ ‫- آره 493 00:20:24,097 --> 00:20:25,190 ‫گمونم به نظرش من درکش می‌کنم؛ 494 00:20:25,265 --> 00:20:26,400 ‫چون هر دومون عزیزی رو از دست دادیم 495 00:20:26,475 --> 00:20:27,734 ‫مامان‌بزرگ رو میگی؟ 496 00:20:27,809 --> 00:20:29,027 ‫آره، فقط، 497 00:20:29,102 --> 00:20:30,279 ‫اضطراب پدرش رو درآورده؛ 498 00:20:30,354 --> 00:20:31,822 ‫چون شوهرش ماه مِی کاملاً یهویی 499 00:20:31,897 --> 00:20:33,615 ‫ولش کرد رفت 500 00:20:33,690 --> 00:20:34,950 ‫وای خدا 501 00:20:35,025 --> 00:20:36,160 ‫با یه مَردی به اسم دِرِن قرار میذاره 502 00:20:36,235 --> 00:20:37,411 ‫حالا حتماً پیش خودت میگی خوشحاله 503 00:20:37,486 --> 00:20:38,996 ‫ولی طرف یه لاشیِ به‌تمام‌معناست 504 00:20:39,071 --> 00:20:40,239 ‫واقعاً؟ چه‌جوری؟ 505 00:20:41,490 --> 00:20:43,667 ‫نمی‌دونم، پسر. به نظرم 506 00:20:43,742 --> 00:20:46,042 ‫درست نیست پشت سرش حرف بزنیم 507 00:20:46,453 --> 00:20:47,713 ‫باشه، آخه من… 508 00:20:47,788 --> 00:20:50,249 ‫- فقط داشتم سؤال می‌پرسیدم ‫- می‌دونم، ولی… باز هم 509 00:20:53,669 --> 00:20:55,128 ‫سوپ عجیبیه، نه؟ 510 00:20:55,837 --> 00:20:57,631 ‫من که عاشقش شدم 511 00:21:01,134 --> 00:21:03,270 ‫در باب خیزش ورشو 512 00:21:03,345 --> 00:21:06,315 ‫به نظرم عجیب‌ترین و ‫تکون‌دهنده‌ترین جنبه‌ش 513 00:21:06,390 --> 00:21:08,567 ‫نه سرکوب قیام توسط آلمان‌ها، 514 00:21:08,642 --> 00:21:11,111 ‫که نقشِ روس‌ها داخلش هست 515 00:21:11,186 --> 00:21:12,821 ‫می‌دونید، روس‌ها و لهستانی‌ها 516 00:21:12,896 --> 00:21:14,323 ‫مثلاً متحد بودن 517 00:21:14,398 --> 00:21:17,534 ‫برادران در نبرد علیه دشمن مشترک 518 00:21:17,609 --> 00:21:20,078 ‫مطمئنم می‌خواید عکس بندازید 519 00:21:20,153 --> 00:21:22,164 ‫اگه سؤالی دارید حتماً بپرسید 520 00:21:22,239 --> 00:21:23,916 ‫همیشه خوشحال میشم بهتون… 521 00:21:23,991 --> 00:21:25,667 ‫- از این یارو خوشت میاد؟ ‫- آره 522 00:21:25,742 --> 00:21:27,836 ‫راستی، ایلاژ، کارت که تموم شد… 523 00:21:27,911 --> 00:21:29,588 ‫ببخشید، میشه از من و دیو یه عکس 524 00:21:29,663 --> 00:21:31,673 ‫- کنار اینها بگیری؟ ‫- چرا که نه 525 00:21:31,748 --> 00:21:33,592 ‫- دمت گرم ‫- ببخشید، چی؟ 526 00:21:33,667 --> 00:21:35,761 ‫باید کنارشون ژست بگیریم. ‫باحال میشه 527 00:21:35,836 --> 00:21:38,639 ‫به نظرت بی‌احترامی نیست… 528 00:21:38,714 --> 00:21:40,682 ‫کجاش بی‌احترامیه؟ ‫ما طرف اونهاییم 529 00:21:40,757 --> 00:21:42,559 ‫داریم با روس‌ها و ‫آلمانی‌های کیری می‌جنگیم. بیا دیگه 530 00:21:42,634 --> 00:21:43,977 ‫نمی‌دونم، نمی‌دونم آره، نمی… 531 00:21:44,052 --> 00:21:45,562 ‫نمی‌دونم این کار درسته یا نه 532 00:21:45,637 --> 00:21:47,231 ‫پس حدأقل از من در حال مبارزه 533 00:21:47,306 --> 00:21:49,024 ‫کنار برادران لهستانیم عکس می‌گیری؟ 534 00:21:49,099 --> 00:21:50,108 ‫آره 535 00:21:50,183 --> 00:21:51,733 ‫آقایون، من راهی میدون نبرد میشم 536 00:21:52,853 --> 00:21:54,446 ‫نه، اونا برگن 537 00:21:54,521 --> 00:21:55,906 ‫ببخشید دیر کردم. ‫باید جنگ رو ببرم 538 00:21:55,981 --> 00:21:57,065 ‫یا احتمالاً ببازم 539 00:21:58,358 --> 00:21:59,743 ‫واقعاً… عالی افتادی، بنجی 540 00:21:59,818 --> 00:22:01,662 ‫- صحنه‌های خوبی شکار کردم ‫- واقعی شده؟ 541 00:22:01,737 --> 00:22:04,039 ‫خب، هم فلزی‌ان، هم دو برابرِ تو 542 00:22:04,114 --> 00:22:05,540 ‫پس، می‌دونی، نشده 543 00:22:05,615 --> 00:22:07,125 ‫کمک لازم دارم. ‫می‌خوای بیای بالا؟ 544 00:22:07,200 --> 00:22:09,127 ‫نه، نیازی نیست. جام خوبه. جدی میگم 545 00:22:09,202 --> 00:22:10,837 ‫ایلاژ! می‌خوای بیای ارتش؟ 546 00:22:10,912 --> 00:22:12,756 ‫من اهل مبارزه نیستم، بنجی. دمت گرم 547 00:22:12,831 --> 00:22:14,216 ‫خب، می‌تونی امدادگری چیزی باشی 548 00:22:14,291 --> 00:22:15,968 ‫ملت کمک لازم دارن 549 00:22:16,043 --> 00:22:17,636 ‫- خیلی مسخره‌ست ‫- می‌دونم 550 00:22:17,711 --> 00:22:19,711 ‫بیا، مامانت عاشق این عکس‌ها میشه 551 00:22:20,630 --> 00:22:21,682 ‫بی‌زحمت میشه ازم عکس بگیری؟ 552 00:22:21,757 --> 00:22:24,309 ‫بیا، هی، مارشا 553 00:22:24,384 --> 00:22:25,602 ‫- فقط یه دونه ‫- آره، حتماً 554 00:22:25,677 --> 00:22:27,479 ‫آره، حالا شد 555 00:22:27,554 --> 00:22:30,023 ‫خب، تو امدادگری. ‫باید پای این مرد رو پانسمان کنی 556 00:22:30,098 --> 00:22:31,441 ‫- باشه ‫- خیلی درد داره 557 00:22:31,516 --> 00:22:33,735 ‫- باشه ‫- واقعاً بهت نیاز داره 558 00:22:33,810 --> 00:22:35,112 ‫باید بهش قوت‌قلب هم بدی. ‫باهاش حرف بزن 559 00:22:35,187 --> 00:22:36,697 ‫نگران نباش، من… ‫من اومدم بهت کمک کنم 560 00:22:36,772 --> 00:22:37,948 ‫اوه، چه خوب مراقبت می‌کنی 561 00:22:38,023 --> 00:22:39,658 ‫یه فلورانس نایتینگل جوون اینجا داریم ‫(بنیان‌گذار پرستاری نوین) 562 00:22:39,733 --> 00:22:40,951 ‫دیو، داری همه رو می‌گیری دیگه؟ 563 00:22:41,026 --> 00:22:42,411 ‫- آره، گرفتم ‫- بامزه شده؟ 564 00:22:42,486 --> 00:22:44,121 ‫آره، بامزه‌ست. آره 565 00:22:44,196 --> 00:22:45,330 ‫مطمئنی نمی‌خوای بیای بالا؟ 566 00:22:45,405 --> 00:22:46,540 ‫نیروی انسانی لازم داریم‌ها 567 00:22:46,615 --> 00:22:48,000 ‫نه، ردیفه. من… 568 00:22:48,075 --> 00:22:49,626 ‫از مرکز فرماندهی نظارت می‌کنم 569 00:22:49,701 --> 00:22:51,169 ‫مرکز… 570 00:22:51,244 --> 00:22:52,504 ‫مرکز فرماندهی. ‫اینو خوب اومدی، دیو 571 00:22:52,579 --> 00:22:53,588 ‫من هم می‌تونم بیام؟ 572 00:22:53,663 --> 00:22:55,465 ‫ژنرال مارکوس 573 00:22:55,540 --> 00:22:56,925 ‫حضورتون باعث افتخاره، قربان 574 00:22:57,000 --> 00:22:58,051 ‫- آزاد ‫- مارشا 575 00:22:58,126 --> 00:22:59,344 ‫- باشه، ممنون ‫- بیا بالا! 576 00:22:59,419 --> 00:23:00,637 ‫مارشا، تجهیزات بیشتری نیاز دارم 577 00:23:00,712 --> 00:23:02,014 ‫آره. تو هم می‌خوای امدادگر باشی؟ 578 00:23:02,089 --> 00:23:03,140 ‫نه، نمی‌خوام امدادگر باشم 579 00:23:03,215 --> 00:23:04,266 ‫مگه تفنگی چیزی نیست؟ 580 00:23:04,341 --> 00:23:05,767 ‫بنازم. نگاهش کن 581 00:23:05,842 --> 00:23:07,686 ‫وای خدا، باورم نمیشه دارم ‫این کار رو می‌کنم. مرسی، دیوید 582 00:23:07,761 --> 00:23:08,854 ‫خواهش می‌کنم. مشکلی نیست 583 00:23:08,929 --> 00:23:10,188 ‫مطمئنی نمی‌خوای بری بالا؟ 584 00:23:10,263 --> 00:23:11,732 ‫نه، خوبه. قبل از اینکه شلوغ بشه 585 00:23:11,807 --> 00:23:13,191 ‫چند تا عکس خوب گرفتم 586 00:23:13,266 --> 00:23:17,112 ‫جیموتی! قربان، یه تیرانداز ‫از نیروی هوایی سلطنتی می‌خوایم، رفیق 587 00:23:17,187 --> 00:23:18,313 ‫دارم میام! 588 00:23:20,899 --> 00:23:22,576 ‫قراره از هواپیما پرتت کنیم پایین 589 00:23:22,651 --> 00:23:23,785 ‫یا خودت هواپیمایی؟ 590 00:23:23,860 --> 00:23:25,112 ‫فکر کنم خودم هواپیمام 591 00:23:27,155 --> 00:23:28,832 ‫پس تو هواپیمایی 592 00:23:28,907 --> 00:23:30,876 ‫خب، دیو، آماده‌ای؟ 593 00:23:30,951 --> 00:23:32,651 ‫همگی یه ژست بگیرید و ثابت بمونید 594 00:23:45,424 --> 00:23:47,309 ‫داری اینا رو می‌گیری، دیو؟ ‫بازوم درد گرفت 595 00:23:47,384 --> 00:23:49,019 ‫آره. آخریشه. یه لحظه 596 00:23:49,094 --> 00:23:50,354 ‫خب، گرفتم 597 00:23:50,429 --> 00:23:51,772 ‫باشه، مرخصید، سربازها 598 00:23:51,847 --> 00:23:53,482 ‫همه خیلی شجاع بودیم. ‫متأسفانه، همه‌مون… 599 00:23:53,557 --> 00:23:55,567 ‫ماجرای پیچیده‌ای اینجا رقم می‌خوره 600 00:23:55,642 --> 00:23:57,027 ‫زانوهام 601 00:23:57,102 --> 00:23:58,862 ‫خیلی ممنون، پسر. ‫حال داد. دمت گرم 602 00:23:58,937 --> 00:23:59,905 ‫خواهش می‌کنم. نه، خیلی… 603 00:23:59,980 --> 00:24:01,780 ‫- خوش گذشت ‫- خیلی حال داد 604 00:24:03,692 --> 00:24:05,160 ‫شما؟ باشه 605 00:24:05,235 --> 00:24:07,204 ‫خب، اگه توصیه‌ای لازم داشتید 606 00:24:07,279 --> 00:24:09,030 ‫- عالی ‫- بهم بگید 607 00:24:14,077 --> 00:24:15,627 ‫خب، همه کارتون عالی بود 608 00:24:16,246 --> 00:24:17,539 ‫فوق‌العاده‌ست 609 00:24:19,916 --> 00:24:21,718 ‫واحد ما اینجاست. ‫شب به‌خیر، دیوونه‌ها 610 00:24:21,793 --> 00:24:22,886 ‫- شب به‌خیر ‫- شب به‌خیر 611 00:24:22,961 --> 00:24:24,129 ‫فردا قراره طولانی باشه 612 00:24:29,926 --> 00:24:31,561 ‫- هی، دیو؟ ‫- بله؟ 613 00:24:31,636 --> 00:24:33,736 ‫چند لحظه تو دستشویی بیا پیشم 614 00:24:33,889 --> 00:24:34,973 ‫چی؟ چرا؟ 615 00:24:37,225 --> 00:24:39,069 ‫- سلام ‫- سلام 616 00:24:39,144 --> 00:24:41,238 ‫خب، اینجا چیکار می‌کنیم؟ 617 00:24:41,313 --> 00:24:43,482 ‫می‌خواستم بخاطر اینکه 618 00:24:43,523 --> 00:24:46,359 ‫همراهم اومدی ازت تشکر کنم 619 00:24:46,401 --> 00:24:48,236 ‫می‌دونم برات سختـه مرخصی بگیری و 620 00:24:48,278 --> 00:24:49,821 ‫پسرت رو تنها بذاری… 621 00:24:51,031 --> 00:24:52,532 ‫اما واقعاً بهش ‫نیاز داشتم، پسر 622 00:24:52,574 --> 00:24:53,992 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 623 00:24:54,034 --> 00:24:56,077 ‫خب، عا… عالیـه، پسر 624 00:24:56,119 --> 00:24:59,164 ‫خوشحالی تو، خوشحالیِ منـه 625 00:24:59,206 --> 00:25:01,249 ‫می‌دونم این چند ماه اخیر ‫زندگیت گل و بلبل نبوده… 626 00:25:01,291 --> 00:25:02,542 ‫این هم بگم که 627 00:25:02,584 --> 00:25:03,877 ‫می‌دونم اصلاً اهل رفیق‌بازی و دسته‌جمعی 628 00:25:03,919 --> 00:25:06,963 ‫جایی رفتن و این اراجیف نیستی 629 00:25:07,005 --> 00:25:08,048 ‫- نیستم؟ ‫- نه 630 00:25:08,089 --> 00:25:10,383 ‫ولی همین که اینجایی فوق‌العاده‌ست، 631 00:25:10,425 --> 00:25:12,135 ‫همین که جسورانه به‌خاطر من ‫از لاک خودت بیرون اومدی 632 00:25:13,637 --> 00:25:15,805 ‫- قربونت، پسر ‫- بریم یه گُل بکِشیم 633 00:25:19,226 --> 00:25:21,770 ‫به به، بچه‌بازی کسشعر شرکت‌ها 634 00:25:21,811 --> 00:25:23,230 ‫چیو میگی؟ 635 00:25:23,271 --> 00:25:24,272 ‫آخه چطوری قراره توی این قبرستون گُل بکِشیم؟ 636 00:25:24,314 --> 00:25:25,857 ‫تخم‌سگ‌ها پنجره‌ها رو قفل کردن 637 00:25:25,899 --> 00:25:27,317 ‫انگار حکومت نظامیـه 638 00:25:27,359 --> 00:25:29,069 ‫هی، پسر. می‌خوام یکم استراحت کنم 639 00:25:29,110 --> 00:25:30,362 ‫تقریباً ۲۴ ساعتی میشه که بیداریم 640 00:25:30,403 --> 00:25:32,155 ‫نه، نگو که می‌خوای خواب رو ‫بهم ترجیح بدی 641 00:25:32,197 --> 00:25:33,907 ‫بالاخره بعد چند سال ‫تونستیم یه شب پیش هم باشیم 642 00:25:33,949 --> 00:25:35,534 ‫نمی‌دونم. خسته‌ام. حموم‌لازمم 643 00:25:35,575 --> 00:25:37,577 خسته‌ام چیـه؟ ‫داداش، علف باعث میشه بخوابی دیگه 644 00:25:37,619 --> 00:25:39,496 ‫از اون علف‌هاست که خواب‌آوره؟ 645 00:25:39,538 --> 00:25:41,915 ‫- نه، از اون یکی‌هاست ‫- بیخیال 646 00:25:41,957 --> 00:25:42,999 ‫- داداش ‫- چیـه؟ 647 00:25:43,041 --> 00:25:45,043 ‫یه دوش بگیر، ‫صورت تخمیت رو بشور و بِساب 648 00:25:45,085 --> 00:25:46,419 ‫اصلاً، ماتحتت رو جلا بده 649 00:25:46,461 --> 00:25:48,129 ‫هر کاری که لازمـه بکن ‫تا حس بهتری به خودت داشته باشی 650 00:25:48,171 --> 00:25:49,339 ‫- باشه ‫- من هم یه رُل تُپل 651 00:25:49,381 --> 00:25:50,674 ‫گُل می‌پیچیم واسه خودمون، 652 00:25:50,715 --> 00:25:52,342 ‫میریم پشت‌بوم. خب؟ 653 00:26:01,268 --> 00:26:04,104 ‫خیلی‌خب، کجاست؟ 654 00:26:04,145 --> 00:26:05,939 ‫نمی‌دونم. شاید پشت‌بوم رو قفل می‌کنن 655 00:26:05,981 --> 00:26:08,024 ‫تا آمریکایی‌های کسکش علف‌باز رو دَک کنن 656 00:26:08,066 --> 00:26:09,859 ‫گمونم خودشـه ها. نیست؟ 657 00:26:09,901 --> 00:26:12,028 ‫غلط نکنم الان صدای ‫دزدگیر وامونده‌شون به صدا در میاد 658 00:26:12,070 --> 00:26:13,113 ‫خب؟ گیریم صداش در اومد، 659 00:26:13,154 --> 00:26:14,531 ‫ما هم میگیم لهستانی بلد نیستیم 660 00:26:14,573 --> 00:26:16,074 ‫واقعاً هم بلد نیستیم دیگه 661 00:26:16,116 --> 00:26:17,993 ‫ها، فکر کنم… مطمئن نیستم، پسر 662 00:26:18,034 --> 00:26:20,203 ‫به نظرم بهتره برگردیم پایین 663 00:26:20,245 --> 00:26:22,163 ‫- جداً؟ ‫- آره 664 00:26:22,205 --> 00:26:24,958 ‫آره. حس… حس خوبی به این کار ندارم 665 00:26:26,626 --> 00:26:28,378 ‫- آره، خیلی‌خب ‫- باش 666 00:26:28,420 --> 00:26:29,546 ‫خب، اگه حس خوبی نداری، 667 00:26:29,588 --> 00:26:30,714 ‫- پس ولش کن ‫- شرمنده، نمی‌دونم 668 00:26:30,755 --> 00:26:31,965 ‫گمونم، ضایع‌ست 669 00:26:32,007 --> 00:26:33,258 ‫نه، طوری نیست. ‫ضایع هم نیست، فقط… 670 00:26:33,300 --> 00:26:34,718 ‫بنجی! 671 00:26:47,188 --> 00:26:48,982 ‫دست بجنبون. چیزی نمونده برسیم 672 00:26:57,824 --> 00:26:59,367 ‫آره، داشِ خودمـی 673 00:26:59,409 --> 00:27:00,869 ‫چه حسی داری، داداش؟ 674 00:27:00,910 --> 00:27:02,412 ‫آم، بدک نیستم 675 00:27:03,163 --> 00:27:04,164 ‫بدک نیستم 676 00:27:05,081 --> 00:27:06,416 ‫- دیوید؟ ‫- بله؟ 677 00:27:06,458 --> 00:27:07,542 ‫حالت چطوره، پسر؟ 678 00:27:07,584 --> 00:27:09,210 ‫- خوبم من ‫- عه؟ 679 00:27:09,252 --> 00:27:10,754 ‫آره، خوبم 680 00:27:10,795 --> 00:27:12,255 ‫فقط یکم مواد لازم بودی. همین 681 00:27:12,297 --> 00:27:13,340 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 682 00:27:13,381 --> 00:27:14,591 لنگ همین بودم، ها؟ 683 00:27:14,633 --> 00:27:15,925 ‫- لنگ همین بودی ‫- بفرما 684 00:27:15,967 --> 00:27:18,094 ‫خودشـه 685 00:27:18,136 --> 00:27:19,137 ‫تو… 686 00:27:20,138 --> 00:27:22,015 ‫در واقع یه آدم خفنی که 687 00:27:22,057 --> 00:27:23,183 ‫توی جسم یه کسی گیر افتاده که 688 00:27:23,224 --> 00:27:24,434 ‫دست بر قضا بد قولـه 689 00:27:24,476 --> 00:27:27,187 ‫هر دفعه که می‌بینمت، ‫باید اون رویِ باحالت رو 690 00:27:27,228 --> 00:27:28,605 ‫بیدار کنم 691 00:27:28,647 --> 00:27:30,774 ‫مرسی؟ 692 00:27:30,815 --> 00:27:32,859 ‫ببین داداش، ‫وقتی به دوتایی‌مون فکر می‌کنم، پسر… 693 00:27:32,901 --> 00:27:34,319 ‫خب؟ 694 00:27:34,361 --> 00:27:36,321 ‫قدم‌زدن‌های شبونه‌مون ‫توی نیویورک میاد تو ذهنم، 695 00:27:36,363 --> 00:27:38,031 ‫سعی می‌کردیم تا خودِ صبح بیدار بمونیم 696 00:27:38,073 --> 00:27:40,700 ‫- همیشه همین کار رو می‌کردی ‫- اوهوم 697 00:27:40,742 --> 00:27:42,369 ‫- آره ‫- تو هم که نصفه راه 698 00:27:42,410 --> 00:27:44,704 ‫بیهوش می‌شدی 699 00:27:44,746 --> 00:27:46,331 ‫از روی پُل ویلیامزبورگ رد می‌شدیم و 700 00:27:46,373 --> 00:27:49,918 ‫روی یه نیمکت وسط محله‌ی چینی‌ها می‌افتادی 701 00:27:49,959 --> 00:27:51,127 ‫آره، می‌دونم 702 00:27:53,046 --> 00:27:54,381 بگی‌نگی پخمه‌ای 703 00:28:18,238 --> 00:28:19,239 ‫دیو؟ 704 00:28:19,989 --> 00:28:20,990 ‫هوم؟ 705 00:28:23,326 --> 00:28:25,036 ‫شرمنده بهت گفتم پخمه 706 00:28:26,746 --> 00:28:28,456 ‫عیبی نداره 707 00:28:28,498 --> 00:28:30,166 ‫شرمنده که همیشه خوابم می‌بُرد 708 00:28:30,208 --> 00:28:31,918 ‫بیخیال، داداش 709 00:28:31,960 --> 00:28:33,878 ‫هم سر کار می‌رفتی، هم زن و زندگی داشتی 710 00:28:35,088 --> 00:28:36,923 ‫کل روز بیدار می‌موندی 711 00:28:36,965 --> 00:28:39,259 ‫به کارهای مهمت برسی 712 00:28:39,300 --> 00:28:41,136 ‫ولی من اصلاً کار خاصی نداشتم 713 00:28:43,304 --> 00:28:44,597 ‫برام مهم نیست خوابت می‌برد، پسر 714 00:28:44,639 --> 00:28:46,057 بودنت برام قوت قلب بود 715 00:29:22,969 --> 00:29:24,012 ‫چی گفت؟ 716 00:29:24,053 --> 00:29:25,096 ‫یه مُشت اراجیف 717 00:29:25,138 --> 00:29:26,556 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 718 00:29:26,598 --> 00:29:27,849 ‫اگه نظر منو بخوای ‫عملاً فاجعه بود، اما… 719 00:29:27,891 --> 00:29:28,975 ‫واقعاً خنده‌داره 720 00:29:29,642 --> 00:29:30,894 ‫بنجی 721 00:29:30,935 --> 00:29:32,312 ‫باید بریم 722 00:29:32,353 --> 00:29:34,147 ‫قطار تا یه ساعت دیگه میرسه، خب؟ 723 00:29:39,319 --> 00:29:40,612 ‫شرمنده یکم دیر کردیم 724 00:29:40,653 --> 00:29:43,448 ‫آره، دیو همین دو دقیقه پیش بیدارم کرد 725 00:29:43,490 --> 00:29:44,491 ‫خیلی‌خب 726 00:29:56,711 --> 00:29:58,421 ‫قطار تا دو دقیقه‌ی دیگه ‫از راه میرسه. بجنبید 727 00:30:00,340 --> 00:30:01,382 ‫واقعاً ممنونم 728 00:30:01,424 --> 00:30:02,759 ‫حالت خوبـه؟ 729 00:30:02,801 --> 00:30:05,178 ‫می‌دونم یکمی سنگینـه. شرمنده 730 00:30:06,971 --> 00:30:08,306 ‫درستـه. بیاید، بچه‌ها 731 00:30:08,348 --> 00:30:10,225 ‫باید تا انتهای سکو بریم 732 00:30:11,518 --> 00:30:14,646 ‫خیلی‌خب، همگی. ‫این بلیت‌های درجه‌یک 733 00:30:14,687 --> 00:30:16,689 ‫جزو پکیج تور امروزه 734 00:30:16,731 --> 00:30:17,857 ‫یوهـو 735 00:30:17,899 --> 00:30:19,984 خوش به حالمون شده. ‫بیاید 736 00:30:20,026 --> 00:30:21,653 ‫باید مستقیم بریم انتهای سکو، بچه‌ها 737 00:30:21,694 --> 00:30:23,112 ‫بلیت درجه‌یک دوست دارم 738 00:30:23,154 --> 00:30:25,573 ‫نرخ ارزش عالیـه 739 00:30:25,615 --> 00:30:26,783 ‫ببخشید 740 00:30:33,331 --> 00:30:34,374 ‫اگه وقت دارید، 741 00:30:34,415 --> 00:30:36,626 ‫می‌تونیم یه سر تا متروی لوبلین بریم 742 00:30:36,668 --> 00:30:37,919 ‫آم، بهشتـه 743 00:30:37,961 --> 00:30:40,088 ‫به نظر من که یکمی زیادی بهش بها دادن 744 00:30:40,129 --> 00:30:42,382 ‫ولی دروازه‌ی گرودزکا یه چیز دیگه‌ست 745 00:30:42,423 --> 00:30:44,300 ‫مگه دروازه‌اش هنوز در دسترسـه؟ 746 00:30:44,342 --> 00:30:45,635 ‫هی رفیق، به نظرم دیگه باید بریم 747 00:30:45,677 --> 00:30:46,886 ‫چی؟ 748 00:30:46,928 --> 00:30:48,388 ‫به نظرم بهتره بریم یه واگن دیگه 749 00:30:48,429 --> 00:30:49,722 ‫یعنی چی؟ 750 00:30:49,764 --> 00:30:51,850 ‫برات عجیب نیست که ‫سوار واگن درجه‌یک شدی؟ 751 00:30:51,891 --> 00:30:53,685 ‫- آم، نه. پولش رو دادیم خب ‫- نه؟ 752 00:30:53,726 --> 00:30:55,061 ‫به کسی که ضرر نرسوندیم، نه 753 00:30:55,103 --> 00:30:57,230 ‫داداش، یه مُشت یهودی سوار قطار لهستانیم 754 00:30:57,272 --> 00:30:58,314 ‫یه لحظه بهش فکر کن 755 00:30:58,356 --> 00:30:59,983 ‫- دارم بهش… ‫- بنجی؟ 756 00:31:00,024 --> 00:31:01,109 ‫- بنجی ‫- بله؟ 757 00:31:01,150 --> 00:31:02,443 ‫حالت خوبـه تو؟ 758 00:31:02,485 --> 00:31:03,820 ‫- آره، صد البته ‫- آره 759 00:31:03,862 --> 00:31:05,780 ‫- شرمنده ‫- آره، نه. طوری نیست 760 00:31:05,822 --> 00:31:07,740 ‫راستش، باید منصفانه، محشر… 761 00:31:07,782 --> 00:31:08,992 ‫نه، راستش حس می‌کنم… شرمنده 762 00:31:09,033 --> 00:31:10,285 ‫- خیلی‌خب ‫- فقط… کسی… 763 00:31:10,326 --> 00:31:12,412 ‫کس دیگه‌ای هم ‫همچین حسی داره اینجا؟ 764 00:31:12,996 --> 00:31:14,247 ‫چه حسی؟ 765 00:31:14,289 --> 00:31:15,874 ‫همین حس رو مُخی که دارم، 766 00:31:15,915 --> 00:31:18,084 ‫حس می‌کنم توی این قطار ‫حکم شاهزاده‌ها رو داریم؟ 767 00:31:18,126 --> 00:31:19,961 ‫یعنی کسی متوجه این وضعیت نشده؟ 768 00:31:20,003 --> 00:31:21,796 ‫- خدای من. بنجی، بیا پسر ‫- همین که اینجا نشستیم و 769 00:31:21,838 --> 00:31:24,007 ‫داریم غذای خوب می‌خوریم، ‫انگار نه انگار که ۸۰ سال پیش، 770 00:31:24,048 --> 00:31:25,341 ‫عینهو یه مُشت گاو و گوسفند 771 00:31:25,383 --> 00:31:26,801 ‫تهِ این قطارها بارمون میزدن! 772 00:31:26,843 --> 00:31:28,303 ‫- خدایا ‫- خیلی‌خب، بنجی 773 00:31:28,344 --> 00:31:30,179 ‫فکر نکنم کسی دلش بخواد ‫این حرف‌ها رو بشنوه الان 774 00:31:30,221 --> 00:31:32,140 ‫خیلی‌خب، ولی چرا؟ چرا کسی ‫دلش نمی‌خواد این‌ها رو بشنوه؟ 775 00:31:32,181 --> 00:31:33,391 ‫- چون ناراحت‌کننده‌ست، پسر ‫- ناراحت‌کننده؟ 776 00:31:33,433 --> 00:31:34,767 ‫خیلی‌خب، نگاه کن. عیبی نداره 777 00:31:34,809 --> 00:31:36,102 نکته‌ی جالب و حساسی رو مطرح کردی 778 00:31:36,144 --> 00:31:38,021 ‫هر از گاهی توی این تورها اینجوری میشه 779 00:31:38,062 --> 00:31:39,731 ‫موندن توی هتل‌های لوکس، 780 00:31:39,772 --> 00:31:41,232 ‫خوردن غذاهای اعیونی، ‫همشون باعث میشه 781 00:31:41,274 --> 00:31:42,817 ‫آدم یاد بدبختی‌ و مصیبت‌های 782 00:31:42,859 --> 00:31:44,569 ‫زندگی قدیم خونواده‌اش بیفته 783 00:31:44,611 --> 00:31:46,738 ‫ما رو درگیر احساسات مبهمی می‌کنه 784 00:31:46,779 --> 00:31:48,615 ‫حس ملالت و ناسازگاری 785 00:31:48,656 --> 00:31:51,534 ‫به جرئت می‌تونم بگم، ‫حتی یکمی حس گناه هم درش دخیلـه 786 00:31:51,576 --> 00:31:52,952 ‫داری زندگی خودت رو با… 787 00:31:52,994 --> 00:31:54,329 ‫من که احساس گناه ندارم 788 00:31:54,370 --> 00:31:56,331 ‫- نه. کار درستی می‌کنی، مارک ‫- چرا باید حس گناه داشته باشم؟ 789 00:31:56,372 --> 00:31:57,665 ‫نه، من که نمیگم حتماً حس گناه داشته باشید 790 00:31:57,707 --> 00:31:58,833 ‫خب، چون همه‌مون توی 791 00:31:58,875 --> 00:32:00,168 ‫رفاه و پَر قو بزرگ شدیم 792 00:32:00,209 --> 00:32:01,961 ‫عملاً خودمون رو تافته‌ی 793 00:32:02,003 --> 00:32:03,630 ‫جدا بافته از درد و رنج بقیه می‌دونیم 794 00:32:03,671 --> 00:32:05,423 ‫دقیقاً مثل طعم تلخ تجربه‌ی 795 00:32:05,465 --> 00:32:06,799 ‫چپوندنمون توی واگن قطار و 796 00:32:06,841 --> 00:32:08,384 ‫- شکوندن سر وامونده‌مون ‫- خدای من، بنجی 797 00:32:08,426 --> 00:32:09,886 ‫خب، الان ما چیکار کنیم؟ 798 00:32:09,928 --> 00:32:11,512 ‫- مارک، مارک، مارک، خواهش می‌کنم ‫- حدأقل بپذیرش، پسر 799 00:32:11,554 --> 00:32:12,764 ‫سعی کن یجوری حسش کنی 800 00:32:12,805 --> 00:32:13,932 ‫چرا داری اینجوری می‌کنی؟ 801 00:32:13,973 --> 00:32:15,183 ‫رفیق، دارم احساساتم رو ‫به زبون میارم دیگه 802 00:32:15,224 --> 00:32:16,643 ‫خیلی‌خب. چرا الان یهو مهم شده؟ 803 00:32:18,019 --> 00:32:20,021 ‫وای، پسر. تو کلاً آدم احساساتی‌ای هستی، پسر 804 00:32:20,063 --> 00:32:22,774 ‫بچه‌ی مضطرب و گوگولیی بود، پسر 805 00:32:22,815 --> 00:32:23,983 ‫- از دست تو، بنجی ‫- با همدیگه رفته بودم 806 00:32:24,025 --> 00:32:25,234 ‫- یه کمپ یهودی شبونه ‫- دست بردار، پسر 807 00:32:25,276 --> 00:32:26,653 ‫کل هفته‌ی اول رو زار زد 808 00:32:26,694 --> 00:32:28,863 ‫دقیقه به دقیقه‌ی هفته‌ی اول، ‫همش بخاطر اینکه دلتنگ خونه بود 809 00:32:28,905 --> 00:32:30,156 ‫- خدایا ‫- من هم همیشه موقع خواب 810 00:32:30,198 --> 00:32:31,741 ‫بغلش می‌کردم و ‫در مورد مامان مهربونش حرف می‌زدم 811 00:32:31,783 --> 00:32:33,159 ‫تا آروم بشه و بگیره بخوابه. ‫حالا نگاهش کن. 812 00:32:33,201 --> 00:32:34,577 ‫خدای من، پسر. چه مرگتـه تو؟ 813 00:32:34,619 --> 00:32:36,120 ‫انگار دیگه اون آدم سابق نیست، ‫آرومـه و عوض شده 814 00:32:36,162 --> 00:32:39,165 یهودیِ تخم‌حروم واسه من موهای فرفریش رو مرتب کرده 815 00:32:39,207 --> 00:32:40,917 ‫خیلی تأثیرگذاره. ‫جمیعاً مرزهای تأثیرگذاری رو دریدید. 816 00:32:40,959 --> 00:32:42,210 ‫ولی می‌دونید چیـه؟ 817 00:32:42,251 --> 00:32:44,462 ‫الان می‌خوام برم تهِ قطار، خب؟ 818 00:32:44,504 --> 00:32:46,464 ‫فکر نکنم دیگه مثل گذشته ‫اونقدر بدبختی اونجا پیدا بشه 819 00:32:46,506 --> 00:32:47,715 ‫بس کن، خواهشاً 820 00:32:49,717 --> 00:32:51,511 ‫ببخشید، شرمنده 821 00:32:53,262 --> 00:32:56,391 ‫خیلی‌خب، امیدوارم خیلی معذب‌ نشده باشید 822 00:32:56,432 --> 00:32:58,101 ‫مشخصاً توی مسیر این گروه گردشگری 823 00:32:58,142 --> 00:33:00,478 ‫قراره داستان زیاد داشته باشیم 824 00:33:00,520 --> 00:33:02,814 ‫باید بگم که معمولاً ‫توی قطار این اتفاقات نمیفته، اما… 825 00:33:02,855 --> 00:33:03,982 ‫آم… 826 00:33:04,023 --> 00:33:05,483 ‫جیمز، احتمالاً بهتر باشه من هم برم اونجا 827 00:33:05,525 --> 00:33:06,693 ‫چمی‌دونم. لاأقل غذاش رو 828 00:33:06,734 --> 00:33:08,152 ‫براش ببرم یا هر چی 829 00:33:08,194 --> 00:33:09,946 ‫البته. آره. می‌دونی کجا پیاده میشیم؟ 830 00:33:09,988 --> 00:33:12,073 ‫آم، آره. لوبلین گلاونی؟ 831 00:33:12,115 --> 00:33:13,241 ‫مطمئنم اشتباه تلفظش کردم 832 00:33:13,282 --> 00:33:14,575 ‫نه، خیلی نزدیک بود 833 00:33:14,617 --> 00:33:15,702 ‫- آره، ر… ردیفـه ‫- خیلی‌خب، مرسی. شرمنده 834 00:33:15,743 --> 00:33:16,828 ‫- موفق باشی ‫- شرمنده، بچه‌ها 835 00:33:17,787 --> 00:33:20,415 ‫خیلی‌خب. آم… 836 00:33:46,232 --> 00:33:47,650 ‫- سلام، پسر ‫- سلام 837 00:33:48,526 --> 00:33:49,527 ‫ممنونم 838 00:33:50,570 --> 00:33:53,114 ‫حالت خوبـه؟ 839 00:33:53,156 --> 00:33:55,616 ‫همه فقط پی اینن که حسابی ‫خوش بگذرونن، می‌دونی؟ 840 00:33:56,826 --> 00:33:58,369 ‫نه. منظورت چیـه؟ 841 00:33:59,620 --> 00:34:01,789 ‫ملت که نمی‌تونن ‫دور دنیا رو بچرخن و کلاً… 842 00:34:02,915 --> 00:34:04,500 ‫کلاً غرق خوشی باشن 843 00:34:08,171 --> 00:34:09,547 ‫طوری نیست، پسر 844 00:34:24,353 --> 00:34:27,273 ‫چمدان خود را فراموش نکنید 845 00:34:27,315 --> 00:34:29,650 ‫لطفاً حین پیاده شدن از قطار 846 00:34:29,692 --> 00:34:31,444 ‫مراقب باشید 847 00:34:31,486 --> 00:34:33,071 ‫ممنون که به ما اعتماد کردید و 848 00:34:33,112 --> 00:34:34,822 ‫ازتون دعوت می‌کنیم تا از ‫خدمات لهستان اکسپرس استفاده نمایید 849 00:34:39,410 --> 00:34:41,037 ‫- سلام، پسر ‫- سلام 850 00:34:41,079 --> 00:34:42,413 ‫خوابم بُرد؟ 851 00:34:42,455 --> 00:34:44,373 ‫- بله، خوابت برد ‫- ای بابا 852 00:34:44,415 --> 00:34:46,084 ‫بخشکی شانس! باید بریم 853 00:34:46,125 --> 00:34:47,210 ‫باید بریم. بیا 854 00:34:54,592 --> 00:34:56,886 ‫خیلی‌خب، گمونم همه ‫دم ایستگاه منتظرمون هستن 855 00:34:57,512 --> 00:34:59,347 ‫اوهوم، شاید 856 00:34:59,388 --> 00:35:01,140 ‫- هی، دادا؟ ‫- بله؟ 857 00:35:01,182 --> 00:35:03,142 ‫ایستگاه‌مون اینجا نیست، رفیق 858 00:35:04,185 --> 00:35:05,311 ‫جان، چی؟ 859 00:35:05,353 --> 00:35:06,312 ‫آره 860 00:35:08,231 --> 00:35:10,441 ‫وای، لعنتی. ‫کراسنیک دیگه کدوم قبرستونیـه؟ 861 00:35:10,483 --> 00:35:11,567 ‫آره، کراسنیک 862 00:35:11,609 --> 00:35:13,152 ‫ناسلامتی قرار بود لوبلین پیاده شیم 863 00:35:13,194 --> 00:35:15,613 ‫می‌دونم، آره. ولی تو بیهوش شدی، دادا 864 00:35:15,655 --> 00:35:17,448 ‫ببین، منظورت اینـه که ‫لوبلین رو رد کردیم؟ 865 00:35:17,490 --> 00:35:18,533 ‫چند ساعتی میشه 866 00:35:18,574 --> 00:35:19,742 ‫اونوقت بیدارم نکردی؟ 867 00:35:19,784 --> 00:35:21,410 ‫آخه خیلی ملوس خوابیده بودی، رفیق 868 00:35:21,452 --> 00:35:22,829 ‫ریدم! ناسلامتی با تور بودیم 869 00:35:22,870 --> 00:35:24,163 ‫آخه تو… شرمنده. آره، می‌دونم 870 00:35:24,205 --> 00:35:25,706 ‫دلم نیومد بیدارت کنم، پسر 871 00:35:25,748 --> 00:35:27,166 ‫اصلاً اولویت‌بندی سرت نمیشه تو! 872 00:35:27,208 --> 00:35:28,543 ‫می‌دونستی؟ می‌دونستی؟ 873 00:35:28,584 --> 00:35:29,961 ‫رفیق، از من عصبانی نشو. خب؟ 874 00:35:30,002 --> 00:35:31,045 ‫آخه چطوری می‌تونم عصبانی نباشم؟ 875 00:35:31,087 --> 00:35:32,130 ‫آخه خواب که بودی 876 00:35:32,171 --> 00:35:33,464 ‫- بهت زُل زده بودم… ‫- آره 877 00:35:33,506 --> 00:35:34,715 ‫تازه، بقیه هم داشتن نگاهت می‌کردن 878 00:35:34,757 --> 00:35:36,134 ‫یه سری‌هاشون هم داشتن به ریشِت می‌خندیدن 879 00:35:36,175 --> 00:35:38,427 ‫چون بدجور داشتی ‫بلند بلند خر و پُف می‌کردی 880 00:35:38,469 --> 00:35:40,680 ‫اما پیش خودم گفتم: ‫«گور باباشون» 881 00:35:40,721 --> 00:35:42,348 ‫پسرعمومم دیویـه و خجالت نداره 882 00:35:42,390 --> 00:35:44,392 ‫همون دیویـه که روی نیمکتِ ‫محله‌ی چینی‌ها می‌خوابید 883 00:35:44,433 --> 00:35:45,935 ‫همون یاروییـه که قبلاً داداشی خودم بود و بس 884 00:35:45,977 --> 00:35:47,353 ‫نتونستم بیدارت کنم، پسر 885 00:35:49,188 --> 00:35:50,439 ‫خیلی‌خب. خیلی‌خب، پس… 886 00:35:50,481 --> 00:35:51,941 ‫- حالا چیکاره‌ایم؟ ‫- آها، آره. خودم 887 00:35:51,983 --> 00:35:53,025 ‫- فکر اونجاشو کردم، رفیق ‫- جدی؟ 888 00:35:53,067 --> 00:35:54,402 ‫آره، وقتی که خواب بودی 889 00:35:54,443 --> 00:35:56,154 ‫- خیلی‌خب ‫- باید دوباره سوار قطار بشیم و 890 00:35:56,195 --> 00:35:57,363 ‫از همین مسیری که اومدیم برگردیم 891 00:35:57,405 --> 00:35:58,948 ‫- آره، باشه ‫- دیگه اصلاً نیازی نیست 892 00:35:58,990 --> 00:36:00,283 ‫پول بلیت بدیم. فقط نباید ‫با مسئول بلیت روبرو بشیم. 893 00:36:00,324 --> 00:36:01,784 ‫خودم همیشه بالاایالت ‫از این کارها می‌کنم 894 00:36:01,826 --> 00:36:03,327 ‫مو لا درز نقشه‌ام نمیره. ‫گمونم باید سوار این قطار بشیم، رفیق. 895 00:36:03,369 --> 00:36:04,412 ‫- جدی؟ ‫- بدو! بدو، بدو، بدو 896 00:36:04,453 --> 00:36:05,705 ‫عالیـه 897 00:36:08,624 --> 00:36:11,043 ‫هی، بهتره مثل بچه‌ی آدم ‫بریم بلیت بخریم 898 00:36:11,085 --> 00:36:12,420 ‫وقت نداریم، دست بجنبون 899 00:36:13,337 --> 00:36:14,338 ‫لعنتی 900 00:36:16,007 --> 00:36:17,675 ‫رفیق 901 00:36:17,717 --> 00:36:19,385 ‫راه میفتیم و جلب توجه نمی‌کنیم، 902 00:36:19,427 --> 00:36:20,761 ‫- گوش‌بزنگ می‌مونیم ‫- آره 903 00:36:20,803 --> 00:36:21,971 ‫مسئولش میاد ازمون بلیت بگیره، 904 00:36:22,013 --> 00:36:23,139 ‫بهش میگیم می‌خوایم بریم دستشویی 905 00:36:23,181 --> 00:36:24,265 ‫- دستشویی؟ باشه ‫- به تهِ قطار 906 00:36:24,307 --> 00:36:25,474 ‫که برسه، بعدش راه میفته 907 00:36:25,516 --> 00:36:26,601 ‫میره جلو دنبال ولگردها 908 00:36:26,642 --> 00:36:27,852 ‫- شرمنده. ما همون ولگردهاییم؟ ‫- آره 909 00:36:27,894 --> 00:36:29,353 ‫به محض اینکه برسه جلوی قطار، 910 00:36:29,395 --> 00:36:30,396 ‫قطار هم میرسه به ایستگاه و ‫ما جیم می‌زنیم 911 00:36:30,438 --> 00:36:31,814 ‫آخرِ کسشعربازیـه 912 00:36:31,856 --> 00:36:33,316 ‫پسر، کسشعر یعنی سفر شده تجارت 913 00:36:33,357 --> 00:36:35,067 ‫قشر مُرفه هر جا دلشون بخواد سفر می‌کنن، 914 00:36:35,109 --> 00:36:36,611 ‫نخبه‌های بیشتری پَس میندازن، 915 00:36:36,652 --> 00:36:38,196 ‫اونوقت قشر فقیر باید غاز بچرونن 916 00:36:38,237 --> 00:36:39,322 ‫عالیـه. وقتی که دارن ما رو 917 00:36:39,363 --> 00:36:40,615 ‫از سیبری بیرون می‌کنن، ‫می‌تونم در مورد مارکسیسم بحث کنیم 918 00:36:40,656 --> 00:36:41,866 ‫سیبری توی روسیه‌ست، دیو 919 00:36:41,908 --> 00:36:42,992 ‫مسخره‌ست 920 00:36:43,034 --> 00:36:44,076 ‫احتمالاً بلیتش فقط ۱۲ دلاره 921 00:36:44,118 --> 00:36:45,494 ‫اصل پرداخت حساب میشه 922 00:36:45,536 --> 00:36:46,621 ‫نباید واسه قطار لهستان ‫پول بلیت بدیم 923 00:36:46,662 --> 00:36:47,788 ‫- ناسلامتی کشور خودمونـه ‫- نه، نیست 924 00:36:47,830 --> 00:36:49,081 ‫کشورمون بود. ‫ما رو بیرون کردن 925 00:36:49,123 --> 00:36:50,166 ‫چون به خیالشون آدم‌های بیخودی بودیم 926 00:36:53,461 --> 00:36:55,588 ‫خیلی‌خب، رسیدیم. ‫خونسرد باش و طبیعی رفتار کن. 927 00:36:55,630 --> 00:36:56,714 ‫باش 928 00:36:59,675 --> 00:37:01,010 ‫سلام. فقط دستشویی 929 00:37:01,052 --> 00:37:02,303 ‫من و پسرعموم می‌خوایم بریم دستشویی 930 00:37:02,345 --> 00:37:04,597 ‫- هر دو طرف دستشویی هست ‫- سپاس 931 00:37:04,639 --> 00:37:05,973 ‫- ببخشید ‫- ممنون 932 00:37:06,015 --> 00:37:08,226 ‫ما… ما بلیت‌ داریم. فقط… 933 00:37:08,267 --> 00:37:09,477 ‫اوه، شـ… 934 00:37:09,518 --> 00:37:11,354 ‫پشمام. قلبم اومده توی دهنم 935 00:37:11,395 --> 00:37:12,605 ‫- حس خوبیـه، نه؟ ‫- آره 936 00:37:12,647 --> 00:37:13,814 ‫هنوز جنگل رو رد نکردیم ها 937 00:37:13,856 --> 00:37:15,149 ‫باید بریم جلو پناه بگیریم 938 00:37:15,191 --> 00:37:16,234 ‫تا به ایستگاه‌مون برسیم. خب؟ 939 00:37:16,275 --> 00:37:17,360 ‫- باشه ‫- آماده؟ 940 00:37:17,401 --> 00:37:18,402 ‫- آره ‫- بریم 941 00:37:34,543 --> 00:37:36,337 ‫- اینجا، اینجا ‫- چی؟ آره 942 00:37:37,838 --> 00:37:38,965 ‫موفق شدیم 943 00:37:39,006 --> 00:37:40,341 ‫باز دوباره نگیری بخوابی، برادرجان 944 00:37:40,383 --> 00:37:41,509 ‫باشه 945 00:37:46,180 --> 00:37:47,306 ‫هی، بنجی 946 00:37:47,348 --> 00:37:48,683 ‫بله؟ 947 00:37:48,724 --> 00:37:50,017 ‫توی واگن درجه‌یکیم 948 00:37:52,937 --> 00:37:54,563 ‫آره، اما بخاطر زحمات خودمون بود 949 00:37:57,358 --> 00:37:58,985 ‫ 950 00:37:59,026 --> 00:38:01,070 ‫ 951 00:38:02,530 --> 00:38:04,115 ‫خیلی‌خب، بریم ناهار بزنیم؟ 952 00:38:04,156 --> 00:38:05,241 ‫- نه ‫- خیلی‌خب 953 00:38:08,995 --> 00:38:11,122 ‫- سلام، ببخشید ‫- سلام به همه 954 00:38:11,163 --> 00:38:12,623 ‫شرمنده دیر کردیم. دیو خوابش بُرد 955 00:38:12,665 --> 00:38:13,666 ‫آره. چی؟ 956 00:38:14,834 --> 00:38:16,919 ‫- سلام علیکم ‫- ساک‌هاتون پیش ماست 957 00:38:16,961 --> 00:38:18,671 ‫وای، خیلی لطف کردید. واقعاً شرمنده 958 00:38:18,713 --> 00:38:20,172 ‫آره، فقط… خواب‌لازم بود 959 00:38:20,214 --> 00:38:21,465 ‫شرمنده. آره. ساک‌تون اینجاست 960 00:38:21,507 --> 00:38:22,842 ‫کمک‌لازمی. خوابالو شده 961 00:38:22,883 --> 00:38:24,010 ‫آره، بریم ساک‌هامون رو ‫بذاریم هتل 962 00:38:24,051 --> 00:38:25,136 ‫- آره، بریم ‫- آره، آره. عالیـه 963 00:38:25,177 --> 00:38:26,345 ‫واقعاً شرمنده. عه، اینجاست 964 00:38:26,387 --> 00:38:27,513 ‫آره، واقعاً خیلی سریع 965 00:38:27,555 --> 00:38:29,181 ‫تونستیم بریم اون طرف… 966 00:38:32,560 --> 00:38:35,104 ‫…با اهمیت مشارکت یهودی‌ها 967 00:38:35,146 --> 00:38:37,565 ‫تاریخچه‌ی یهودیت لوبلین خیلی غنیـه 968 00:38:37,606 --> 00:38:40,651 ‫یه زمانی عملاً لقب آکسفورد یهودی‌ها رو داشت 969 00:38:40,693 --> 00:38:44,572 ‫هم از نظر فرهنگی و ‫هم به لحاظ ذهنی متنوع بود 970 00:38:44,613 --> 00:38:47,450 ‫اینجا لوبلینِ ربی هوروویتزه، 971 00:38:47,491 --> 00:38:49,785 ‫پیشگوی اهل لوبلین، 972 00:38:49,827 --> 00:38:53,914 ‫آیزاک بشویس سینگر، تاجرها، ‫نویسنده و شعرا 973 00:38:57,543 --> 00:39:00,087 ‫یعنی واقعاً مذهبی هستی؟ آره؟ 974 00:39:00,129 --> 00:39:02,256 ‫آره. آره، میشه همچین چیزی گفت 975 00:39:02,298 --> 00:39:04,091 ‫به نظرم حرف نداره 976 00:39:04,133 --> 00:39:05,718 ‫- جدی؟ ‫- آره بابا 977 00:39:05,760 --> 00:39:07,720 ‫یعنی همه‌ی رسم و رسوم‌ها رو ‫به جا میاری؟ 978 00:39:07,762 --> 00:39:10,056 ‫نه، نه، اصلاً. نه 979 00:39:10,097 --> 00:39:11,599 ‫اما دوست دارم شبات رو جشن بگیرم 980 00:39:11,640 --> 00:39:12,767 ‫اوهوم 981 00:39:12,808 --> 00:39:15,061 ‫مهم نیست ‫وضع و اوضاع زندگیم چطوره، 982 00:39:15,102 --> 00:39:17,313 ‫قطعاً هفته‌ای یه بار باید 983 00:39:17,355 --> 00:39:20,441 ‫شُل کنم و یه نفسی تازه کنم 984 00:39:20,483 --> 00:39:21,567 ‫آها 985 00:39:22,193 --> 00:39:23,444 ‫تو چی؟ 986 00:39:23,486 --> 00:39:24,862 ‫نه. من؟ نه، نه 987 00:39:24,904 --> 00:39:27,073 ‫راستش، تموم این چیزها ‫همیشه به چشم من یکمی… 988 00:39:27,114 --> 00:39:29,158 ‫چمی‌دونم، ‫من‌درآوردی و متحجرانه بوده که 989 00:39:29,200 --> 00:39:30,743 ‫هیچ فکری پشتش نیست 990 00:39:30,785 --> 00:39:32,620 ‫البته که قصد جسارت ندارم 991 00:39:33,954 --> 00:39:36,290 ‫به نظرم واقعاً به نفعتـه 992 00:39:36,332 --> 00:39:38,000 ‫منظورت اینـه که به نفع همه‌ست 993 00:39:38,042 --> 00:39:39,335 ‫یا فقط به نفع شخص منـه؟ 994 00:39:39,377 --> 00:39:40,878 ‫شخص خودت 995 00:39:42,338 --> 00:39:43,881 ‫بنجی 996 00:39:43,923 --> 00:39:46,967 ‫- هی ‫- هی! 997 00:39:47,009 --> 00:39:49,762 ‫داشتم به حرف‌هات توی قطار 998 00:39:49,804 --> 00:39:52,181 ‫در مورد عذاب درک و فهم فکر می‌کردم 999 00:39:52,223 --> 00:39:55,267 ‫من رو از این رو به اون رو کرد 1000 00:39:55,309 --> 00:39:57,186 ‫جدی میگی، مارشا؟ 1001 00:39:57,228 --> 00:39:59,397 ‫- آره ‫- ایول 1002 00:39:59,438 --> 00:40:02,775 ‫پارسال، دخترم با یه آقای پولداری ازدواج کرد 1003 00:40:02,817 --> 00:40:04,026 ‫ای وای 1004 00:40:04,068 --> 00:40:06,195 ‫دیگه نمی‌تونه گفتگوی عمیق 1005 00:40:06,237 --> 00:40:07,279 ‫داشته باشه 1006 00:40:07,321 --> 00:40:08,572 ‫خب، آره. مشخصـه 1007 00:40:08,614 --> 00:40:11,450 ‫پول برای آدم‌های بی‌بخار ‫حکم هروئین وامونده رو داره 1008 00:40:11,492 --> 00:40:12,868 ‫خب، نفهمیدم چی گفتی، 1009 00:40:12,910 --> 00:40:17,081 ‫اما غرق زندگی شدن که کاری نداره، 1010 00:40:17,123 --> 00:40:18,958 ‫اینجوری فراموش می‌کنیم ‫چقدر خوش‌شانسیم 1011 00:40:18,999 --> 00:40:20,835 ‫بچه‌ها، من داشتم به حرف‌هاتون گوش می‌دادم 1012 00:40:20,876 --> 00:40:22,628 ‫- عیبی نداره؟ ‫- نه بابا، ایلاژ. بفرما تو 1013 00:40:22,670 --> 00:40:26,340 ‫می‌خوام حرف‌های مارشا رو ‫تأیید کنم، اشکالی نداره؟ 1014 00:40:26,382 --> 00:40:28,092 ‫- واقعاً؟ جدی؟ ‫- صد البته 1015 00:40:28,134 --> 00:40:30,177 ‫همیشه‌ی خدا برام سؤالـه که 1016 00:40:30,219 --> 00:40:32,012 ‫چطوری چرخ دنیا همینجوری ‫بی‌وقفه می‌چرخه، 1017 00:40:32,054 --> 00:40:34,432 ‫انگار که هیچ دلیلی برای ‫بُهت‌زدگی وجود نداره 1018 00:40:34,473 --> 00:40:36,934 ‫- وای، دقیقاً ‫- برای، آم… وحشت‌زدگی 1019 00:40:36,976 --> 00:40:38,686 ‫آره، ایولا. حرف من هم دقیقاً همینـه، پسر 1020 00:40:38,727 --> 00:40:39,979 ‫نمی‌دونم. ولی اگه بخوایم 1021 00:40:40,020 --> 00:40:41,105 ‫سر هر هیچ و پوچی ‫توی دنیا آه و ناله کنیم، 1022 00:40:41,147 --> 00:40:42,606 ‫چه فایده‌ای برامون داره؟ 1023 00:40:42,648 --> 00:40:45,151 ‫نمی‌دونم. شاید بدبختی‌هامون کمتر می‌شد 1024 00:40:45,192 --> 00:40:46,235 ‫والا 1025 00:40:46,277 --> 00:40:48,487 ‫دیوید، ما خودمون رو ‫به خواب می‌زنیم 1026 00:40:48,529 --> 00:40:50,948 ‫تا ذهن‌مون رو درگیر تأثیر خودمون نکنیم 1027 00:40:50,990 --> 00:40:53,200 ‫مصداق بارزش غفلت‌مون از کشتارگاهـه 1028 00:40:53,242 --> 00:40:54,577 ‫تا خوردن استیک برامون لذت‌بخش باشه 1029 00:40:54,618 --> 00:40:56,036 ‫آره، ایلاژ. ‫باریکلا، عجب مثال خوبی زدی. 1030 00:40:56,078 --> 00:40:57,329 ‫من درک می‌کنم. کاملاً می‌فهمم 1031 00:40:57,371 --> 00:40:58,747 ‫انگار که شاید اون سوگواریه 1032 00:40:58,789 --> 00:41:00,499 ‫جا و مکان مشخصی داره و ‫شاید هم… 1033 00:41:00,541 --> 00:41:01,584 ‫- هی، دیو ‫- بله؟ 1034 00:41:01,625 --> 00:41:03,085 ‫ناسلامتی اومدیم گردشگری هولوکاست 1035 00:41:03,127 --> 00:41:06,672 ‫اگه الان جای مناسبی برای ‫سوگواری و خالی کردن خودمون نیست، 1036 00:41:06,714 --> 00:41:08,048 ‫دیگه نمی‌دونم چی بهت بگم، پسر 1037 00:41:10,217 --> 00:41:12,344 ‫بیاید دیگه، رفقا. ولگردها 1038 00:41:13,762 --> 00:41:15,598 ‫خب، رسیدیم 1039 00:41:15,639 --> 00:41:17,558 ‫دروازه‌ی معروف گرودزکا 1040 00:41:17,600 --> 00:41:20,436 ‫یا همون دروازه‌ی یهودیت قدیم 1041 00:41:20,478 --> 00:41:22,813 ‫اون طرف این آستانه، 1042 00:41:22,855 --> 00:41:24,815 ‫محله‌ی یهودی‌ها بود، درستـه؟ 1043 00:41:24,857 --> 00:41:26,358 ‫حالا، ازتون می‌خوام، 1044 00:41:26,400 --> 00:41:27,902 ‫با هر قدم، ‫زندگیِ صدها سال پیش رو 1045 00:41:27,943 --> 00:41:30,070 ‫برای خودتون مجسم کنید 1046 00:41:30,112 --> 00:41:33,449 ‫سعی کنید تصاویر ‫وحشت‌های پیش‌رو رو کنار بزنید و 1047 00:41:33,491 --> 00:41:36,994 ‫صرفاً یه شهر پُرشور رو تصور کنید 1048 00:41:42,374 --> 00:41:44,668 ‫خاطرات زندگی یهودیت ‫اینجا خلاصه میشه 1049 00:41:45,961 --> 00:41:48,339 ‫اما گوشه و کنار این شهر خاک می‌خورن 1050 00:41:48,380 --> 00:41:50,132 ‫قدیمی‌ترین کنیسه‌ای که سالم مونده 1051 00:41:50,174 --> 00:41:52,468 ‫طبقه‌ی دوم یه ساختمون‌ اداریـه 1052 00:41:54,261 --> 00:41:57,765 ‫ولی زندگی توی یه جاهایی از تاریخ متوقف شده 1053 00:41:57,806 --> 00:41:59,892 ‫سرک می‌کِشن و منتظر ما هستن 1054 00:42:01,393 --> 00:42:03,187 ‫یه آمفی‌تئاتر سابقاً ییدیش 1055 00:42:05,022 --> 00:42:06,190 ‫مدرسه‌ی مردم یهود 1056 00:42:07,775 --> 00:42:09,527 ‫آبجوسازی و مالک یهودیش 1057 00:42:10,945 --> 00:42:12,738 ‫مدرسه‌ی عبری تاربوت 1058 00:42:13,781 --> 00:42:16,158 ‫شورای شهر لوبلین 1059 00:42:17,826 --> 00:42:18,869 ‫خیاطی 1060 00:42:19,828 --> 00:42:21,288 ‫فروشگاه خشکبار 1061 00:42:22,373 --> 00:42:23,582 ‫نونوایی 1062 00:42:24,625 --> 00:42:25,834 ‫کتابفروشی 1063 00:42:27,127 --> 00:42:28,546 ‫پارچه‌فروشی 1064 00:42:30,000 --> 00:42:36,000 ‫زیرنویس از ‫علی اکبر دوست دار، iredprincess و امیر فرحناک 1065 00:42:37,000 --> 00:42:43,000 «دیجــــی موویـــــز» 1066 00:42:45,062 --> 00:42:46,313 ‫در خصوص تاریخ تأسیس این قبرستون 1067 00:42:46,355 --> 00:42:47,773 ‫اختلاف نظرهایی وجود داره، 1068 00:42:47,815 --> 00:42:50,276 ‫اما اکثراً به سال ۱۵۴۱ نسبتش میدن 1069 00:42:50,317 --> 00:42:51,652 ‫- به به، نه ‫- باورت میشه؟ 1070 00:42:51,694 --> 00:42:53,821 ‫واسه قبل از تأسیس ایالات متحده‌ست 1071 00:42:53,862 --> 00:42:55,864 ‫میشه قبل از، چمی‌دونم، دوران شکسپیر 1072 00:42:55,906 --> 00:42:58,534 ‫قدیمی‌ترین سنگ قبرِ کل لهستان، 1073 00:42:58,576 --> 00:43:00,411 ‫در واقع همینجا توی 1074 00:43:00,452 --> 00:43:01,954 ‫- این قبرستونـه ‫- آها، آره. کوپلمن 1075 00:43:01,996 --> 00:43:03,664 ‫آره، ایلاژ. از کجا می‌دونستی؟ 1076 00:43:03,706 --> 00:43:06,041 ‫امروز صبح درموردش خوندم. ‫خیلی تحت‌تأثیر قرار نگیر. 1077 00:43:06,083 --> 00:43:07,209 ‫چیـه؟ 1078 00:43:07,251 --> 00:43:08,377 ‫دینگ، دینگ. دوباره، ایلاژ 1079 00:43:08,419 --> 00:43:09,461 ‫الان مشکلت چیـه؟ 1080 00:43:09,503 --> 00:43:10,629 ‫جیکوب کوپلمن لیوای. ۱۵۴۱ 1081 00:43:10,671 --> 00:43:11,797 ‫- خب که چی؟ ‫- واقعاً 1082 00:43:11,839 --> 00:43:13,257 ‫اگه هیچ اطلاعاتی نداشته باشی، 1083 00:43:13,299 --> 00:43:14,592 ‫- کلاً چیز خاصی نداره، نه؟ ‫- بنجی، چه مرگتـه؟ 1084 00:43:14,633 --> 00:43:16,093 ‫- فقط… ‫- مشخص نیست 1085 00:43:16,135 --> 00:43:17,886 ‫جامعه‌ی یهودیت به واسطه‌ی ‫همین ویژگی‌های محلی 1086 00:43:17,928 --> 00:43:18,971 ‫به لوبلین کشیده شده یا نه… 1087 00:43:19,013 --> 00:43:20,055 ‫بنجی؟ بنجی؟ 1088 00:43:20,097 --> 00:43:21,807 ‫- آم، هی، جیمز؟ ‫- دهنت صاف. بنجی؟ 1089 00:43:21,849 --> 00:43:23,309 ‫- آهای، جیمز. هی، پسر ‫- بنجی، بنجی، بنجی 1090 00:43:23,350 --> 00:43:24,810 ‫- حالت خوبـه، بنجی؟ ‫- هی، نگاه کن، پسر 1091 00:43:24,852 --> 00:43:27,521 ‫واقعاً اطلاعاتت در این زمینه خیلی بالاست 1092 00:43:27,563 --> 00:43:30,024 ‫لعنتی… واقعاً تحسین‌برانگیزه، پسر 1093 00:43:30,065 --> 00:43:32,818 ‫دیگه رسماً همه فهمیدیم، اما… 1094 00:43:32,860 --> 00:43:34,778 ‫داری راجع‌به آدم‌های واقعی ‫حرف میزنی، جیمز. متوجهی دیگه؟ 1095 00:43:34,820 --> 00:43:36,989 ‫چهار تا تیکه سنگ نیستن که ‫زیر خاک دفن شده باشن، 1096 00:43:37,031 --> 00:43:38,282 ‫خب؟ نکات تاریخی نیستن 1097 00:43:38,324 --> 00:43:39,366 ‫- بنجی، بنجی، خیلی‌خب ‫- فقط… هی 1098 00:43:39,408 --> 00:43:40,451 ‫تو برو بشین 1099 00:43:40,492 --> 00:43:41,702 ‫به خانمت یه پیامی بده و ‫یه لحظه بشین سر جات 1100 00:43:41,744 --> 00:43:42,870 ‫شرمنده اگه حرفی زدم که ناراحت شدی… 1101 00:43:42,911 --> 00:43:44,038 ‫نه، نه، نه. نگاه کن. ببین 1102 00:43:44,079 --> 00:43:45,331 ‫سوءتفاهم نشه، ‫کارتو خوب بلدی ها 1103 00:43:45,372 --> 00:43:46,832 ‫ایلاژ، تو هم کارت درستـه 1104 00:43:46,874 --> 00:43:49,126 ‫اما فکر کنم فقط یه‌بَند ‫دارید اطلاعات آماری‌تون رو به رُخ می‌کِشید 1105 00:43:49,168 --> 00:43:50,836 ‫متوجهید که دارید فضا رو سرد و 1106 00:43:51,587 --> 00:43:52,588 ‫بی‌روح می‌کنید؟ 1107 00:43:55,591 --> 00:43:57,343 ‫خیلی‌خب. آم… 1108 00:43:57,384 --> 00:44:01,055 ‫شرمنده. شاید به‌خاطر لحن انگلیسیمـه 1109 00:44:01,096 --> 00:44:02,598 ‫- فقط می‌خوام روراست باشم ‫- باشه 1110 00:44:02,640 --> 00:44:04,141 ‫اگه بازخورد به کارتون میاد، ‫من کلاً هدفم همینـه 1111 00:44:04,183 --> 00:44:05,225 ‫- باش ‫- تازه، به نظرم… 1112 00:44:05,267 --> 00:44:07,186 ‫مشکل اساسی این تورِت اینـه که… 1113 00:44:07,227 --> 00:44:08,479 ‫- خدای من ‫- اگه اجازه هست… 1114 00:44:08,520 --> 00:44:10,189 ‫مشکلی نداره؟ ‫می‌تونم نظرم رو آزادانه بگم؟ 1115 00:44:10,230 --> 00:44:11,523 ‫خیلی‌خب 1116 00:44:11,565 --> 00:44:13,317 ‫صرفاً حس می‌کنم از تموم چیزهایی که 1117 00:44:13,359 --> 00:44:15,402 ‫واقعیت محضـه، 1118 00:44:15,444 --> 00:44:16,695 ‫دور شدیم، نه؟ 1119 00:44:17,488 --> 00:44:18,906 ‫همش عین واقعیتـه، بنجی 1120 00:44:18,947 --> 00:44:20,574 ‫- خدایی؟ ‫- هر چی گفتم عین حقیقت بوده 1121 00:44:20,616 --> 00:44:21,992 ‫حقیقت؟ پس چطوریـه که ‫تا الان کسی رو ندیدم… 1122 00:44:22,034 --> 00:44:23,494 ‫- که اصالتاً لهستانی باشه؟ ‫- صرفاً واقعیت رو گفتم 1123 00:44:23,535 --> 00:44:24,662 ‫تا حالا با کسی که اهل اینجا باشه 1124 00:44:24,703 --> 00:44:25,996 ‫روبرو نشدم 1125 00:44:26,038 --> 00:44:27,289 ‫- می‌گیری منظورمو؟ ‫- بنجی، کوتاه بیا 1126 00:44:27,331 --> 00:44:28,540 ‫کلاً داریم از این جاذبه میریم 1127 00:44:28,582 --> 00:44:30,084 ‫اون جاذبه و همینطوری… 1128 00:44:30,125 --> 00:44:31,585 ‫- متوجهی؟ ‫- آره، ولی گردشگری هم 1129 00:44:31,627 --> 00:44:32,878 ‫یعنی همین دیگه، درست نمیگم؟ 1130 00:44:32,920 --> 00:44:34,296 ‫از این جاذبه به اون جاذبه رفتن 1131 00:44:34,338 --> 00:44:36,298 ‫به‌خاطر همین هم اومدی ‫اسم نوشتی دیگه، نه؟ 1132 00:44:36,340 --> 00:44:37,841 ‫خب، دیو هدفش تور بود 1133 00:44:39,176 --> 00:44:40,928 ‫خیلی‌خب. آره، نه. ‫شرمنده‌ام من. 1134 00:44:40,969 --> 00:44:43,722 ‫ببین، پسر. می‌دونی چیـه؟ 1135 00:44:43,764 --> 00:44:46,475 ‫راستشو بخوای، تور محشریـه 1136 00:44:46,517 --> 00:44:47,559 ‫جدی میگم، پسر 1137 00:44:47,601 --> 00:44:48,852 ‫هو… هوش از سرم پَرونده 1138 00:44:48,894 --> 00:44:50,062 ‫دیو هم خوراکش همینـه 1139 00:44:50,104 --> 00:44:52,272 ‫اما خب، ‫یه ذره هم که شده… 1140 00:44:52,314 --> 00:44:54,024 ‫بیخیال این آمار و حقایق شو 1141 00:44:54,066 --> 00:44:55,567 ‫واقعاً نمیشه؟ 1142 00:44:57,319 --> 00:44:58,529 ‫نه، چرا، البته. آره 1143 00:44:58,570 --> 00:45:00,489 ‫- آهسته‌تر پیش میریم ‫- عالی شد 1144 00:45:00,531 --> 00:45:02,700 ‫خوبـه، همین. ‫حرف من هم همینـه. 1145 00:45:03,909 --> 00:45:05,452 ‫آم… 1146 00:45:05,494 --> 00:45:08,122 ‫خب، می‌خواستم پیشنهاد بدم ‫نفری یه سنگ برداریم… 1147 00:45:09,748 --> 00:45:12,876 ‫بذاریم روی مقبره‌ی کوپلمن 1148 00:45:13,669 --> 00:45:14,795 ‫- آره ‫- آره؟ 1149 00:45:14,837 --> 00:45:16,088 ‫- چه فکر بکری ‫- نه، به نظرم… 1150 00:45:16,130 --> 00:45:17,840 ‫- فکر خوبیـه ‫- مرسی، پسر 1151 00:45:17,881 --> 00:45:19,174 ‫میشه صداشون کنم بیان اینوَر؟ 1152 00:45:19,216 --> 00:45:20,718 ‫هر کاری می‌خوای بکن، پسر. ‫تور خودتـه، جیمز. 1153 00:45:20,759 --> 00:45:22,010 ‫خیلی‌خب، میشه یه لحظه بیاید اینجا؟ 1154 00:45:22,052 --> 00:45:24,763 ‫- همه؟ مارشا؟ ‫- همه یه سنگ بردارن 1155 00:45:24,805 --> 00:45:26,557 ‫- برو که رفتیم. یدونه پیدا کردم ‫- آره 1156 00:45:26,598 --> 00:45:28,767 ‫- آره، حلـه ‫- آم… 1157 00:45:28,809 --> 00:45:31,395 ‫- من یه چیزی رو سریع بگم… ‫- بله 1158 00:45:31,437 --> 00:45:35,482 ‫این قدیمی‌ترین مقبره‌ توی کل کشور لهستانـه 1159 00:45:35,524 --> 00:45:39,695 ‫آم، مقبره‌ی مردی به اسم ‫جیکوب کوپلمن لیوایـه که 1160 00:45:39,737 --> 00:45:43,699 ‫یه آدم واقعی بود و توی دنیای واقعی 1161 00:45:43,741 --> 00:45:46,368 ‫زندگی می‌کرد. لهستانی هم بود 1162 00:45:47,953 --> 00:45:49,580 ‫اهل لهستان بود 1163 00:45:49,621 --> 00:45:51,665 ‫با بنجی داشتیم صحبت می‌کردیم که 1164 00:45:51,707 --> 00:45:53,250 ‫چطوری ادای احترام کنیم و 1165 00:45:53,292 --> 00:45:56,712 ‫به این نتیجه رسیدیم بد نیست ‫نفری یه سنگ روی مقبره‌اش بذاریم 1166 00:45:56,754 --> 00:46:00,215 ‫آم، دیدگاه‌های متفاوتی ‫در رابطه با این سنت یهودی موجوده 1167 00:46:00,257 --> 00:46:03,635 ‫اما شخصاً دوست دارم ‫به چشمِ یه حرکت صمیمانه و 1168 00:46:03,677 --> 00:46:07,222 ‫ساده بهش نگاه کنم که میگه: 1169 00:46:08,265 --> 00:46:09,558 ‫«فراموشت نکردیم.» 1170 00:46:12,644 --> 00:46:14,605 ‫خیلی قشنگ بود، جیمز. ممنونم 1171 00:46:14,646 --> 00:46:18,776 ‫خیلی‌خب. پس بریم تو کارش، آماده‌اید؟ 1172 00:46:18,817 --> 00:46:20,152 ‫باید سنگ‌های خوشگل موشگل پیدا کنیم؟ 1173 00:46:20,194 --> 00:46:21,111 ‫- آره، آره ‫- آره، عالی بود 1174 00:46:21,153 --> 00:46:22,196 ‫- فکر خوبیـه ‫- آره 1175 00:46:22,237 --> 00:46:23,363 ‫میرم یه سنگ پیدا کنم 1176 00:46:23,405 --> 00:46:24,865 ‫- عالیـه ‫- به نظرم حرکتِ… 1177 00:46:24,907 --> 00:46:26,825 ‫- خیلی قشنگی بود، بنجی ‫- ممنونم، مارشا 1178 00:46:26,867 --> 00:46:28,243 ‫- ممنونم ‫- آره، قشنگ بود 1179 00:46:28,285 --> 00:46:29,953 ‫آره، یه جورایی از خودمون در آوردیم 1180 00:46:29,995 --> 00:46:31,663 ‫- بریم بگردیم ‫- شکار سنگ 1181 00:46:31,705 --> 00:46:34,208 ‫می‌خوام گُنده‌ترین سنگ رو بر دارم 1182 00:46:34,249 --> 00:46:37,044 ‫یکی می‌خوام هم قشنگ باشه، ‫هم صاف… 1183 00:46:37,085 --> 00:46:38,253 ‫- شرمنده ‫- برو که رفتیم 1184 00:46:38,295 --> 00:46:39,630 ‫- طوری نیست ‫- هی، مارشا 1185 00:46:39,671 --> 00:46:41,048 ‫آره 1186 00:46:41,089 --> 00:46:43,091 ‫خیلی‌خب. همه سنگ برداشتید؟ 1187 00:46:43,133 --> 00:46:44,676 ‫من این یکی رو می‌خوام، لطفاً 1188 00:47:19,711 --> 00:47:21,588 ‫همه بابام رو دوست داشتن، 1189 00:47:21,630 --> 00:47:24,174 ‫اما عموم باهوشِ 1190 00:47:24,216 --> 00:47:25,342 ‫- کل فامیل بود ‫- آره 1191 00:47:25,384 --> 00:47:26,718 ‫بخاطر محدودیت سهمیه‌های 1192 00:47:26,760 --> 00:47:28,387 ‫مختص دکترهای یهودی، 1193 00:47:28,428 --> 00:47:29,888 ‫- از دانشکده‌ی پزشکی رد شد ‫- آها، درستـه 1194 00:47:29,930 --> 00:47:31,139 ‫با عرض معذرت، 1195 00:47:31,181 --> 00:47:34,226 ‫وقتی هاوا ناگیلا پخش میشه ‫نمی‌تونم تمرکز کنم 1196 00:47:34,268 --> 00:47:35,310 ‫واقعاً شرمنده. آره 1197 00:47:35,352 --> 00:47:36,854 ‫- آره ‫- ما با همه‌ی تورها میایم اینجا 1198 00:47:36,895 --> 00:47:38,188 ‫خیلی هم غذاشون خوبـه 1199 00:47:38,230 --> 00:47:40,482 ‫ولی موسیقی‌شون خیلی جالب نیست 1200 00:47:40,524 --> 00:47:42,359 ‫بی‌مغزهای یهودستیز 1201 00:47:42,401 --> 00:47:43,735 ‫خب، یهودستیزن یا نه رو نمی‌دونم، 1202 00:47:43,777 --> 00:47:45,404 ‫اما مالک‌هاشون یهودی‌ان… 1203 00:47:45,445 --> 00:47:48,615 ‫ببخشید. لطفاً ادامه بده، مارشا 1204 00:47:48,657 --> 00:47:51,994 ‫آم، خب عمو سم‌ام نتونست بره ‫دانشکده‌ی پزشکی، 1205 00:47:52,035 --> 00:47:53,829 ‫بخاطر همین هم داروساز شد و 1206 00:47:53,871 --> 00:47:56,999 ‫در نهایت پنج تا… آره، پنج‌ تا… 1207 00:47:57,040 --> 00:47:58,917 ‫پنج تا داروخونه داخل و اطراف ‫شیکارگو تأسیس کرد 1208 00:47:58,959 --> 00:48:00,377 ‫- ماشالا ‫- اتفاقی رو 1209 00:48:00,419 --> 00:48:02,045 ‫رقم زد که حالا جزو داروخونه‌های ‫امروزی به حساب میاد 1210 00:48:02,087 --> 00:48:03,297 ‫- آره ‫- دقیقاً 1211 00:48:03,338 --> 00:48:04,464 ‫- معرکه‌ست ‫- می‌دونید منظورم چیـه؟ 1212 00:48:04,506 --> 00:48:05,883 ‫آره، آره. بالاخره آهنگش تموم شد 1213 00:48:05,924 --> 00:48:07,801 ‫منتظر بود حرفم رو بزنم، ‫البته که حالت… 1214 00:48:07,843 --> 00:48:09,553 ‫این مسئله حول محور ‫تجربه‌ی مهاجرت می‌چرخه، 1215 00:48:09,595 --> 00:48:10,804 ‫- قبول دارید؟ ‫- والا 1216 00:48:10,846 --> 00:48:12,806 ‫تأیید می‌کنم، همینطوره 1217 00:48:12,848 --> 00:48:15,559 ‫عمو خانِ مارک با قایق ‫اومده بود لهستان، 1218 00:48:15,601 --> 00:48:18,270 ‫به دلایل چرت و پرتی هم رفت گالوستون 1219 00:48:18,812 --> 00:48:19,980 ‫یهودی‌جماعت توی تگزاس 1220 00:48:20,022 --> 00:48:21,398 ‫درآمدش از جمع کردن وسایلی بود که 1221 00:48:21,440 --> 00:48:23,108 ‫پولدارها می‌ریختن توی خیابون، 1222 00:48:23,150 --> 00:48:25,110 ‫تعمیرشون می‌کرد و می‌فروخت‌شون 1223 00:48:25,152 --> 00:48:26,778 ‫- جدی؟ ‫- واقعیـه 1224 00:48:26,820 --> 00:48:28,739 ‫دست بر قضا، بعضی‌هاشون رو 1225 00:48:28,780 --> 00:48:30,490 ‫به خودِ صاحب‌هاشون می‌فروخت 1226 00:48:30,532 --> 00:48:31,742 ‫- نه بابا. جداً؟ ‫- آره 1227 00:48:31,783 --> 00:48:32,910 ‫- آره دیگه ‫- ای عمو خان 1228 00:48:32,951 --> 00:48:33,994 ‫باریکلا. چقدر زرنگ بود 1229 00:48:34,036 --> 00:48:35,787 ‫پولدارها یه مُشت بی‌مغزن 1230 00:48:37,456 --> 00:48:39,583 ‫حالا اینو ولش کنید، مامان‌بزرگ‌مون… 1231 00:48:39,625 --> 00:48:42,169 ‫- آم… ‫- مامان‌بزرگ دوری 1232 00:48:42,210 --> 00:48:44,129 ‫آره، مامان‌بزرگ‌ دوریِ ما، 1233 00:48:44,171 --> 00:48:45,881 ‫مالک خونه‌ای که قراره ‫پنجشنبه ازش دیدن کنیم، 1234 00:48:45,923 --> 00:48:48,467 ‫خیلی خانم فوق‌العاده‌ای بود 1235 00:48:48,508 --> 00:48:50,510 ‫از اون دسته آدم‌های 1236 00:48:50,552 --> 00:48:53,221 ‫واقع‌گرای قدیمی بود که ‫دیگه مثل‌شون پیدا نمیشه 1237 00:48:53,263 --> 00:48:55,641 ‫از اون دسته افراد بی‌پرده و سرسختی که… 1238 00:48:55,682 --> 00:48:57,100 ‫آم، راستشو بخواید، 1239 00:48:57,142 --> 00:48:59,186 ‫تموم بچگیم مثل سگ ازش می‌ترسیدم 1240 00:48:59,227 --> 00:49:00,437 ‫من که اصلاً ازش نمی‌ترسیدم 1241 00:49:00,509 --> 00:49:01,792 ‫درسته، درسته 1242 00:49:01,817 --> 00:49:03,941 ‫نه. اون و بنجی واسه خودشون ‫زبون مخفی مخصوص خودشون رو داشتن 1243 00:49:03,982 --> 00:49:05,400 ‫همیشه هرچی به ذهن‌شون می‌رسید ‫به زبون می‌آوردن 1244 00:49:05,442 --> 00:49:06,485 ‫مگه نه؟ 1245 00:49:06,526 --> 00:49:07,778 ‫- چاره‌ای نبود ‫- آره 1246 00:49:07,819 --> 00:49:09,780 ‫یه داستان مشابهِ دیگه‌ای، ‫اون با هزارجور معجزه… 1247 00:49:09,821 --> 00:49:11,823 ‫از اردوگاه جون سالم به در برد و 1248 00:49:11,865 --> 00:49:12,908 ‫به نیویورک اومد و 1249 00:49:12,950 --> 00:49:14,451 ‫می‌خواست طراح لباس شه 1250 00:49:14,493 --> 00:49:15,869 ‫ولی از پس هزینه‌های دانشکده‌ی مُد برنمی‌اومد 1251 00:49:15,911 --> 00:49:18,038 ‫واسه همین تهش منشی موند 1252 00:49:18,080 --> 00:49:19,456 ‫آره. بعدشم گفت «گور باباش» و 1253 00:49:19,498 --> 00:49:21,333 ‫رفت کل شرکت رو صاحب شد 1254 00:49:21,375 --> 00:49:22,793 ‫- واو ‫- چه خفن 1255 00:49:22,834 --> 00:49:24,336 ‫خب، داره جوری تعریف می‌کنه انگار… 1256 00:49:24,378 --> 00:49:25,921 ‫شرکت رو با خونِتای نظامی تصاحب کرده. نه 1257 00:49:25,963 --> 00:49:28,102 ‫نه، اون… نه، اون خیلی باهوش بود 1258 00:49:28,127 --> 00:49:30,396 ‫یه شرکت املاک تجاری کوچیک بود. ‫اینجوری نبود که… می‌دونی 1259 00:49:30,421 --> 00:49:31,937 ‫من قدیم‌ها هر پنجشنبه باهاش صحبت می‌کردم 1260 00:49:31,962 --> 00:49:32,993 ‫- آخی ‫- آره 1261 00:49:33,018 --> 00:49:34,638 ‫- رسماً هر پنجشنبه ‫- چه کار قشنگی می‌کردی، بنجی 1262 00:49:34,680 --> 00:49:38,100 ‫اونوقت من اگه ماهی یه بار ‫از بچه‌هام خبری شه شوک میشم 1263 00:49:38,141 --> 00:49:39,851 ‫مارشا، گور باباشون 1264 00:49:39,893 --> 00:49:42,270 ‫پسر، یه هفته هم نمی‌شد نبینمش 1265 00:49:42,312 --> 00:49:43,897 ‫خیلی بهم سخت می‌گرفت 1266 00:49:43,939 --> 00:49:45,941 ‫توی این خانواده‌ی لعنتی ‫تنها کسی بود که… 1267 00:49:45,983 --> 00:49:47,693 ‫همیشه هوای منو داشت 1268 00:49:47,734 --> 00:49:49,319 ‫می‌دونی، بقیه تا محتاج‌شون بودم 1269 00:49:49,361 --> 00:49:50,904 ‫غیب‌شون میزد 1270 00:49:52,531 --> 00:49:56,201 ‫آره. ولی می‌دونی، مامان‌بزرگ ‫هیچوقت دلش به حال خودش نمی‌سوخت 1271 00:49:56,243 --> 00:49:57,285 ‫در واقع همیشه به من می‌گفت 1272 00:49:57,327 --> 00:49:58,870 ‫واسه زحمت‌هایی که کشیده ‫خدا رو شکر می‌کنه 1273 00:49:58,912 --> 00:50:01,373 ‫خب، مسئله همینه. ‫هیچوقت دم نمی‌زد، 1274 00:50:01,415 --> 00:50:02,624 ‫همین هم بهش امید می‌داد، درسته؟ 1275 00:50:02,666 --> 00:50:04,459 ‫آره. در واقع قدیم‌ها بهم می‌گفت 1276 00:50:04,501 --> 00:50:06,503 ‫می‌دونی، مهاجرهای نسل اولی 1277 00:50:06,545 --> 00:50:07,754 ‫مشاغل سطح پایین دارن 1278 00:50:07,796 --> 00:50:10,007 ‫می‌دونی، راننده تاکسی میشن، ‫پیک میشن غذا تحویل میدن 1279 00:50:10,048 --> 00:50:11,758 ‫ولی نسل دومی‌ها ‫به مدارس خوب میرن و 1280 00:50:11,800 --> 00:50:14,094 ‫دکتر و وکیل و غیره میشن، می‌دونی 1281 00:50:14,136 --> 00:50:15,929 ‫و نسل سومی‌ها 1282 00:50:15,971 --> 00:50:17,222 ‫توی زیرزمین مادرشون زندگی می‌کنن و 1283 00:50:17,264 --> 00:50:19,099 ‫کل روز رو گل می‌کشن 1284 00:50:19,141 --> 00:50:20,267 ‫یعنی… 1285 00:50:21,643 --> 00:50:22,811 ‫اینو خودش گفت؟ 1286 00:50:25,605 --> 00:50:27,357 ‫فکر کنم داشت خیلی کلی راجع‌به… 1287 00:50:27,399 --> 00:50:28,608 ‫تجربه‌ی مهاجرت حرف میزد 1288 00:50:28,650 --> 00:50:29,901 ‫چون منم توی زیرزمین مادرم زندگی کردم 1289 00:50:29,943 --> 00:50:31,194 ‫اون منظورش مهاجرها بود 1290 00:50:31,236 --> 00:50:32,571 ‫- خیلی‌خب، آره ‫- فقط همین 1291 00:50:40,662 --> 00:50:42,164 ‫من باید برم دستشویی 1292 00:50:44,877 --> 00:50:46,325 ‫بنازم 1293 00:50:46,585 --> 00:50:49,315 ‫توی راه دستشویی خودم برمی‌دارمش. ‫نگران نباش 1294 00:50:50,309 --> 00:50:52,186 ‫وقت جیشـه 1295 00:50:57,297 --> 00:50:59,070 ‫شرمنده بابت رفتارش 1296 00:50:59,095 --> 00:51:00,639 ‫نه، نه 1297 00:51:00,807 --> 00:51:02,267 ‫چه جوون پریشونی 1298 00:51:02,309 --> 00:51:04,227 ‫دلش می‌خواد آدم خوبی باشه. ‫میشه اون بارقه رو توش دید 1299 00:51:04,269 --> 00:51:05,729 ‫- می‌دونی که منظورم چیه؟ ‫- آره. قطعاً، ایلاژ 1300 00:51:05,771 --> 00:51:07,856 ‫ببخش اگه من اون بارقه‌ی جادویی رو نمی‌بینم 1301 00:51:07,904 --> 00:51:10,405 ‫مارک، تمومش کن. ‫بالاخره کلی درد کشیده 1302 00:51:10,430 --> 00:51:11,611 ‫- باشه، باشه ‫- هم بامزه‌ست و 1303 00:51:11,636 --> 00:51:14,089 ‫هم توی هر شرایط آشفته‌ای پسر جذابیـه 1304 00:51:14,114 --> 00:51:15,197 ‫دلم به حالش می‌سوزه 1305 00:51:15,238 --> 00:51:17,199 ‫- همیشه همینجوری بوده؟ ‫- آره 1306 00:51:17,240 --> 00:51:18,909 ‫خب، همیشه بالا و پایین داشته، می‌دونی؟ 1307 00:51:18,950 --> 00:51:20,243 ‫آدم حساسیـه و 1308 00:51:20,285 --> 00:51:21,953 ‫شناخت بالایی از مردم داره 1309 00:51:21,995 --> 00:51:23,038 ‫ولی بعدش یه اشتباه که بکنی… 1310 00:51:23,063 --> 00:51:24,879 ‫انگار یه چیزی توش تغییر می‌کنه 1311 00:51:24,904 --> 00:51:26,625 ‫خوب نیست غیبتش رو کنیم 1312 00:51:26,666 --> 00:51:28,126 ‫نه. چه بدی‌ای داره؟ 1313 00:51:28,168 --> 00:51:31,338 ‫مشخصه که یه چیزی بین تو و… 1314 00:51:32,172 --> 00:51:33,882 ‫خب، معلومه که داره درد می‌کشه 1315 00:51:33,924 --> 00:51:35,926 ‫درسته، ولی مگه هرکس یه جور درد نمی‌کشه؟ 1316 00:51:35,967 --> 00:51:38,512 ‫خودت ببین چه بلایی سر خانواده‌هامون اومده 1317 00:51:38,553 --> 00:51:39,930 ‫زادگاه‌مون رو ببین 1318 00:51:39,971 --> 00:51:42,015 ‫کیه که اینجوری نباشه؟ ‫کیه که سختی نکشیده باشه؟ 1319 00:51:42,057 --> 00:51:43,350 ‫خب، تو به نظر خوب میای 1320 00:51:43,391 --> 00:51:44,851 ‫ولی نیستم، خوب نیستم 1321 00:51:44,893 --> 00:51:47,145 ‫بخاطر اختلال فکری-عملی کوفتیم ‫قرص می‌خورم و 1322 00:51:47,187 --> 00:51:48,855 ‫می‌دوئم و مراقبه می‌کنم و 1323 00:51:48,897 --> 00:51:50,607 ‫صبح میرم سرکار 1324 00:51:50,649 --> 00:51:52,192 ‫آخرشب میام خونه و 1325 00:51:52,234 --> 00:51:53,443 ‫به زندگیم ادامه میدم 1326 00:51:53,485 --> 00:51:55,070 ‫چون می‌دونم دردی که می‌کشم عادیـه 1327 00:51:55,112 --> 00:51:56,696 ‫واسه همین نیازی نمی‌بینم که 1328 00:51:56,738 --> 00:51:58,740 ‫چطور بگم، مثلاً این بار رو ‫روی دوش بقیه بندازم، می‌دونی؟ 1329 00:51:58,782 --> 00:52:00,408 ‫- آره ‫- اوهوم 1330 00:52:00,450 --> 00:52:01,910 ‫آره. خدایا، متأسفم 1331 00:52:01,952 --> 00:52:03,161 ‫نه. اشکالی نداره، دیوید 1332 00:52:03,203 --> 00:52:04,371 ‫- طوری نیست ‫- شرمنده، دارم هزیون میگم 1333 00:52:04,412 --> 00:52:05,664 ‫من فقط… 1334 00:52:07,040 --> 00:52:09,292 ‫نمی‌دونم. آمم… 1335 00:52:10,460 --> 00:52:11,628 ‫اوه 1336 00:52:11,670 --> 00:52:13,463 ‫شرمنده. بعضی وقت‌ها خیلی از دستش 1337 00:52:13,505 --> 00:52:15,173 ‫کلافه میشم، می‌دونی، 1338 00:52:15,215 --> 00:52:17,134 ‫یعنی… 1339 00:52:17,175 --> 00:52:18,969 ‫هم دوستش دارم 1340 00:52:19,010 --> 00:52:20,470 ‫هم ازش بدم میاد 1341 00:52:20,512 --> 00:52:23,014 ‫هم می‌خوام سر به تنش نباشه 1342 00:52:24,224 --> 00:52:26,726 ‫هم می‌خوام یکی عینهو اون باشم، می‌دونی؟ 1343 00:52:26,768 --> 00:52:28,520 ‫و وقتی هم کنارشم 1344 00:52:28,562 --> 00:52:30,730 ‫احساس حماقت می‌کنم، می‌دونی 1345 00:52:30,772 --> 00:52:31,940 ‫چون اون خیلی خفنـه و 1346 00:52:31,982 --> 00:52:33,441 ‫هیچی به تخمش هم نیست 1347 00:52:33,483 --> 00:52:35,318 ‫از طرفی هم 1348 00:52:35,360 --> 00:52:36,945 ‫وقتی اینجا باهاشم 1349 00:52:36,987 --> 00:52:39,406 ‫برام خیلی گیج‌کننده‌ست، می‌دونی؟ 1350 00:52:39,447 --> 00:52:41,533 ‫برام گیج‌کننده‌ست چون به خودم میگم 1351 00:52:41,575 --> 00:52:44,119 ‫چون همچین آدمی ‫یکی از بازمونده‌های 1352 00:52:44,161 --> 00:52:46,413 ‫این کشوره، می‌دونی؟ 1353 00:52:46,454 --> 00:52:48,123 ‫عموت کارش فروش مبلمان دسته دو 1354 00:52:48,165 --> 00:52:49,875 ‫به یه مشت عوضی پولدار بود 1355 00:52:49,916 --> 00:52:51,459 ‫یا عرضه نداشت دانشکده‌ی پزشکی بره 1356 00:52:51,501 --> 00:52:53,086 ‫اونوقت اینکه تو تونستی 1357 00:52:53,128 --> 00:52:54,921 ‫توی ۳۰ سال اخیر ‫از بدترین اتفاقی که توی این کره افتاده 1358 00:52:54,963 --> 00:52:56,339 ‫جون سالم به در ببری جای تعجبـه و 1359 00:52:56,381 --> 00:52:59,759 ‫از طرفی هم مامان‌بزرگ‌مون ‫با هزارجور معجزه 1360 00:52:59,801 --> 00:53:02,470 ‫وقتی کل دنیا می‌خواست ‫سربه‌نیستش کنه زنده موند، می‌دونی؟ 1361 00:53:02,512 --> 00:53:05,348 ‫حالا که نگاهش می‌کنم 1362 00:53:05,390 --> 00:53:08,518 ‫دلم می‌خواد ازش بپرسم 1363 00:53:08,560 --> 00:53:11,980 ‫می‌خوام ازش بپرسم ولی نمی‌تونم 1364 00:53:12,022 --> 00:53:13,607 ‫بپرسم… 1365 00:53:13,648 --> 00:53:17,527 ‫بپرسم چطور میشه نوه‌ی کسی که ‫با هزارجور معجزه زنده موند، 1366 00:53:17,569 --> 00:53:20,488 ‫می‌تونه با یه قوطی قرص خواب‌آور اوِردوز کنه؟ 1367 00:53:22,532 --> 00:53:23,909 ‫چی؟ 1368 00:53:23,950 --> 00:53:25,535 ‫چی گفتی؟ 1369 00:53:25,577 --> 00:53:26,870 ‫آره، می‌خواست… 1370 00:53:28,371 --> 00:53:30,665 ‫آره. شرمنده. نباید این چیزها رو می‌گفتم 1371 00:53:32,542 --> 00:53:35,879 ‫اشکالی نداره. ‫متأسفم که اینو می‌شنوم 1372 00:53:35,921 --> 00:53:38,340 ‫واقعاً متأسفم. ‫این… واقعاً ناراحت‌کننده‌ست 1373 00:53:38,381 --> 00:53:39,507 ‫کِی اتفاق افتاد؟ 1374 00:53:39,549 --> 00:53:42,427 ‫حدوداً شیش… شیش ماه پیش 1375 00:53:42,469 --> 00:53:45,263 ‫زن‌عمو لیای من، مادر بنجی، ‫دید روی مبل افتاده و 1376 00:53:47,349 --> 00:53:50,727 ‫می‌دونم که اون خیلی شیرین و جذابـه و 1377 00:53:50,769 --> 00:53:52,187 ‫همه‌تون تصویر یه مرد بی‌نظیری رو 1378 00:53:52,229 --> 00:53:54,981 ‫می‌بینید و رد می‌شید، 1379 00:53:55,023 --> 00:53:57,859 ‫که البته حق هم دارید، ‫از خیلی جهات بنجی بی‌نظیره 1380 00:53:57,901 --> 00:54:00,820 ‫ولی وقتی بهش فکر می‌کنم که 1381 00:54:00,862 --> 00:54:04,282 ‫بی‌هوش روی مبلِ یه زیرزمین نمور افتاده 1382 00:54:04,324 --> 00:54:05,617 ‫درحالی که من توی نیویورک سیتی، 1383 00:54:05,659 --> 00:54:07,702 ‫پیش همسر قشنگ و بچه‌ی دوست‌داشتنیم‌ام 1384 00:54:07,744 --> 00:54:09,621 ‫بدجوری آتیش می‌گیرم 1385 00:54:12,040 --> 00:54:15,710 ‫ببخشید، سفره‌ی دلم رو باز کردم 1386 00:54:23,885 --> 00:54:25,303 ‫خب، بازم شروع کردن 1387 00:54:26,680 --> 00:54:27,847 ‫بنجیـه 1388 00:54:38,650 --> 00:54:40,402 ‫می‌دونستی پیانو می‌زنه؟ 1389 00:54:41,319 --> 00:54:43,154 ‫قبلاً باهم کلاس می‌رفتیم 1390 00:54:47,450 --> 00:54:48,535 ‫ببخشید 1391 00:55:23,987 --> 00:55:25,363 ‫بنجی، خیلی قشنگ بود 1392 00:55:25,405 --> 00:55:27,073 ‫فوق‌العاده بود، بنجی 1393 00:55:35,323 --> 00:55:39,277 ‫« پریا » 1394 00:56:22,504 --> 00:56:23,630 ‫لعنتی 1395 00:56:32,639 --> 00:56:34,974 ‫سلام. ببخشید مزاحم شدم 1396 00:56:35,016 --> 00:56:36,309 ‫احیاناً پسرعمو‌ی منو… 1397 00:56:36,351 --> 00:56:38,853 ‫این‌ورها ندیدی؟ 1398 00:56:38,895 --> 00:56:39,938 ‫اون… 1399 00:56:44,567 --> 00:56:46,069 ‫تماس شما به… 1400 00:56:46,111 --> 00:56:47,591 ‫سیستم پیام‌گذاری صوتی گویا منتقل شد 1401 00:56:47,616 --> 00:56:48,624 ‫کیر شق… 1402 00:56:48,649 --> 00:56:50,022 ‫در دسترس نمی‌باشد 1403 00:56:50,047 --> 00:56:51,373 ‫صندوق پست صوتی پر بوده و 1404 00:56:51,398 --> 00:56:53,326 ‫در حال حاضر قادر به دریافت ‫پیام‌های بیشتری نیست 1405 00:56:53,368 --> 00:56:54,369 ‫خدانگهدار 1406 00:57:04,963 --> 00:57:06,089 ‫الو؟ 1407 00:57:06,131 --> 00:57:07,382 ‫رفیق، دربه‌در دنبالتم، کجایی؟ 1408 00:57:07,424 --> 00:57:08,383 ‫همه پایین منتظر توییم، پسر 1409 00:57:08,425 --> 00:57:09,467 ‫گندش بزنن 1410 00:57:09,509 --> 00:57:10,927 ‫- زود پاشو بیا پایین ‫- تف بهش 1411 00:57:23,356 --> 00:57:25,859 ‫بالاخره پیداش شد، صبح به‌خیر، دیو 1412 00:57:25,900 --> 00:57:27,569 ‫زنگ گذاشتی ولی بازم بیدار نشدی؟ 1413 00:57:27,610 --> 00:57:29,779 ‫نه. چون کل شب رو دنبال جناب‌عالی بودم، 1414 00:57:29,821 --> 00:57:31,156 ‫گوشیم رو شارژ نکردم و خاموش شد 1415 00:57:31,197 --> 00:57:32,723 ‫کدوم گوری بودی؟ 1416 00:57:32,748 --> 00:57:35,306 ‫شرمنده، رفیق. آره. ‫خیلی خوش‌خواب بودی 1417 00:57:35,331 --> 00:57:37,287 ‫آره؟ زهره‌ترکم کردی، بنجی 1418 00:57:37,328 --> 00:57:39,038 ‫شرمند، پسر 1419 00:57:39,080 --> 00:57:40,432 ‫پیش مارشا موندم 1420 00:57:40,457 --> 00:57:42,005 ‫- نمی‌خواستم بیدارت کنم ‫- صبح به‌خیر، بَروبچ 1421 00:57:42,030 --> 00:57:43,126 ‫- صبح به‌خیر، رفقا ‫- صبح به‌خیر 1422 00:57:43,168 --> 00:57:44,210 ‫همه‌تون زود پاشدید. خوشم اومد 1423 00:57:44,252 --> 00:57:46,129 ‫- صبح به‌خیر ‫- صبح به‌خیر 1424 00:57:46,171 --> 00:57:47,630 ‫خب، الانه که ون برسه 1425 00:57:47,672 --> 00:57:50,967 ‫مسیر خیلی کوتاهیـه، خب؟ 1426 00:57:59,726 --> 00:58:01,519 ‫حالا هرچی 1427 00:58:01,561 --> 00:58:03,980 ‫آره. فکر کنم حالم خوب بود ‫تا وقتی که… 1428 00:58:05,607 --> 00:58:06,941 ‫خوشم نمیاد… 1429 00:58:06,983 --> 00:58:09,235 ‫خیلی‌خب، میشه یه لحظه همه… 1430 00:58:09,277 --> 00:58:11,321 ‫- حواس‌شون به من باشه؟ ‫- جیمز 1431 00:58:11,362 --> 00:58:12,530 ‫نمی‌خوام توضیح واضحات بدم 1432 00:58:12,572 --> 00:58:14,741 ‫ولی امروز قراره روز طاقت‌فرسایی باشه 1433 00:58:14,782 --> 00:58:17,535 ‫اگه تابحال توی اردوگاه کار اجباری نبودید، 1434 00:58:17,577 --> 00:58:20,288 ‫می‌تونه حسابی کلافه‌تون کنه 1435 00:58:20,330 --> 00:58:22,207 ‫دو دقیقه‌ای می‌رسیم 1436 00:58:22,248 --> 00:58:24,292 ‫خب؟ ممنون از همگی 1437 00:58:46,356 --> 00:58:47,716 ‫همه حال‌شون خوبـه؟ 1438 00:58:49,109 --> 00:58:51,152 ‫خب، اولین چیزی که ‫احتمالاً نظرتون رو جلب می‌کنه 1439 00:58:51,194 --> 00:58:53,655 ‫اینـه که مایدانک با میدون مرکزی لوبلین 1440 00:58:53,696 --> 00:58:55,156 ‫تنها ۳/۲ کیلومتر فاصله داره 1441 00:58:56,658 --> 00:58:58,952 ‫باورتون میشه که توی ‫حد فاصل ۳/۲ کیلومتری با این زمین‌ها 1442 00:58:59,702 --> 00:59:01,246 توی مرکز شهری به این شلوغی‫ 1443 00:59:01,287 --> 00:59:03,248 ‫زندگی جریان داره؟ 1444 00:59:08,002 --> 00:59:10,380 ‫قبل از اینکه ارتش سرخ به مایدانک برسه 1445 00:59:10,421 --> 00:59:12,423 ‫نازی‌ها اکثر زندانی‌های خودشون رو 1446 00:59:12,465 --> 00:59:14,509 ‫به اردوگاه‌های دیگه‌ی ‫غربِ کشور منتقل کرده بودن 1447 00:59:14,551 --> 00:59:17,262 ‫و به‌خاطر عجله‌ای که داشتن، ‫جماهیر شوروی شواهد رو از بین نبرد 1448 00:59:17,303 --> 00:59:19,055 ‫بنابراین بر خلاف اردوگاه‌های دیگه، 1449 00:59:19,097 --> 00:59:22,016 ‫چون عبارت بهتری پیدا نکردم، ‫می‌تونم بگم اصطلاحاً… 1450 00:59:22,058 --> 00:59:24,978 ‫از مایدانک در واقع به خوبی نگهداری شده 1451 00:59:37,824 --> 00:59:39,525 ‫قبل از اینکه وارد شیم 1452 00:59:39,550 --> 00:59:40,868 ‫بگم که ممکنه امروز ‫به‌خاطر انبوه زیاد اطلاعاتم 1453 00:59:40,910 --> 00:59:43,454 ‫توضیحاتم پراکنده‌تر باشه 1454 00:59:43,496 --> 00:59:44,747 ‫اینجا محل مقدسیـه که… 1455 00:59:44,789 --> 00:59:47,375 ‫هزاران نفر توش کشته شدن و 1456 00:59:47,417 --> 00:59:49,294 ‫به نظرم اگه دقت کنید می‌بینید که 1457 00:59:49,335 --> 00:59:50,503 ‫مکان خودش گویای همه‌چیز هست 1458 00:59:51,337 --> 00:59:52,338 ‫خب؟ 1459 01:00:01,681 --> 01:00:02,682 هی‫ 1460 01:00:03,891 --> 01:00:04,892 هی‫ 1461 01:00:09,397 --> 01:00:10,732 ‫اینا سربازخونه‌ها هستن 1462 01:00:21,075 --> 01:00:23,012 ‫اینجا گرمابه‌ی آقایونـه 1463 01:00:33,671 --> 01:00:35,214 ‫«شلاقش را به دست گرفت و 1464 01:00:35,256 --> 01:00:37,550 ‫ما را به سمت گرمابه هدایت کرد» 1465 01:00:37,592 --> 01:00:40,511 ‫زمانی که موی و ذوی… 1466 01:00:40,553 --> 01:00:41,888 ‫تمام بدن‌مان را کوتاه کردند، 1467 01:00:42,805 --> 01:00:44,521 ‫به اتاق بعدی رفتیم» 1468 01:01:06,245 --> 01:01:07,830 ‫این اتاق گازه 1469 01:01:29,060 --> 01:01:31,104 ‫لکه‌های آبیِ روی دیوار پسمونده‌های 1470 01:01:31,145 --> 01:01:33,898 ‫گاز سمی «سایکلون ب»ـه 1471 01:01:43,032 --> 01:01:44,033 ‫کوره‌ها 1472 01:03:09,076 --> 01:03:10,703 ‫یه لحظه اینجا بمونید، خب؟ 1473 01:03:13,080 --> 01:03:14,832 ‫خیلی‌خب 1474 01:03:16,459 --> 01:03:19,879 ‫خب، اگه امکانش هست ‫یه لحظه اینجا جمع شید 1475 01:03:19,921 --> 01:03:22,048 ‫همگی حالتون چطوره؟ 1476 01:03:22,089 --> 01:03:24,509 ‫اومم… خیلی هم خوب نیستم 1477 01:03:24,550 --> 01:03:26,552 ‫شاید یکم احساس بی‌تفاوتی می‌کنم 1478 01:03:26,594 --> 01:03:27,970 ‫آره، خودشه 1479 01:03:27,995 --> 01:03:29,127 ‫ایلاژ، حالت چطوره؟ 1480 01:03:29,152 --> 01:03:30,723 ‫می‌دونم تو به اصطلاح… 1481 01:03:30,748 --> 01:03:32,823 ‫حس نزدیک‌تری نسبت به بقیه ‫به این وقایع تاریخی داری 1482 01:03:32,848 --> 01:03:36,161 ‫من خوبم. یکم فقط… 1483 01:03:36,186 --> 01:03:37,563 ‫جا خوردم 1484 01:03:37,588 --> 01:03:40,765 ‫ولی گمونم باز بهتر از بی‌تفاوتیـه 1485 01:03:40,790 --> 01:03:42,094 ‫آره 1486 01:03:42,860 --> 01:03:44,487 ‫خب، از همه ممنونم که حس‌تون رو 1487 01:03:44,529 --> 01:03:46,280 ‫با من و همدیگه به اشتراک گذاشتید 1488 01:03:46,322 --> 01:03:47,865 ‫نمی‌خوام به کسی فشار بیارم ‫ولی مشخصاً… 1489 01:03:47,907 --> 01:03:49,784 ‫خیلی زود اینجا رو ‫به مقصد زاموشچ ترک می‌کنیم 1490 01:03:49,826 --> 01:03:51,702 ‫ولی جهت تغییر رویه 1491 01:03:51,744 --> 01:03:53,079 ‫پسرها رو اینجا می‌ذاریم 1492 01:03:53,120 --> 01:03:54,539 ‫- اوه ‫- خیلی ناراحت‌کننده‌ست، می‌دونم 1493 01:03:54,580 --> 01:03:56,874 ‫پسرها یه شب دیگه اینجا می‌مونن و بعدش 1494 01:03:56,916 --> 01:03:59,502 ‫سفر معنوی‌شون رو با بازدید ‫خونه‌ی مامان‌بزرگ دوری تموم می‌کنن 1495 01:03:59,544 --> 01:04:01,963 ‫آره، دقیقاً. آره، من… 1496 01:04:02,004 --> 01:04:03,130 ‫دلم واسه همه‌تون تنگ میشه، بچه‌ها 1497 01:04:03,172 --> 01:04:05,469 ‫عینهو خانواده‌های عجیب غریبی که ‫امیدی بهشون نیست 1498 01:04:07,134 --> 01:04:08,803 ‫- میشه فقط… ‫- آره 1499 01:04:08,845 --> 01:04:10,388 ‫- مرسی، دیوید ‫- حرف نداری 1500 01:04:10,429 --> 01:04:11,556 ‫خیلی ممنونم 1501 01:04:11,597 --> 01:04:13,349 ‫عکس خونه‌ی مامان‌بزرگت رو برام بفرست 1502 01:04:13,391 --> 01:04:14,642 ‫- می‌خوام ببینمش، خب؟ ‫- باشه، می‌فرستم 1503 01:04:14,684 --> 01:04:15,726 ‫- خیلی‌خب ‫- مرسی 1504 01:04:15,768 --> 01:04:16,853 ‫خونه‌ی مامان‌بزرگ خوش بگذره 1505 01:04:16,894 --> 01:04:18,563 ‫- مراقب خودت باش، عزیزم ‫- توام همینطور 1506 01:04:18,604 --> 01:04:20,356 ‫مراقب ایشون هم باش، ‫چون خودش که نیست 1507 01:04:20,398 --> 01:04:21,816 ‫- باشه ‫- نه، نه، نه، طوری نیست 1508 01:04:21,858 --> 01:04:23,399 ‫- مراقب ایشون هم باش ‫- حتماً 1509 01:04:23,424 --> 01:04:24,607 ‫تو آدم خوبی هستی، بنجی 1510 01:04:24,632 --> 01:04:26,153 ‫نه، درس پس میدیم 1511 01:04:26,195 --> 01:04:28,114 ‫- از ته قلبت اینو میگی؟ واقعاً؟ ‫- آره. در پناه خدا (به لهستانی) 1512 01:04:28,155 --> 01:04:29,615 ‫- ممنون. سفر به سلامت ‫- برو به سلامت، دوست من 1513 01:04:29,657 --> 01:04:31,158 ‫عالیـه. حرفت خیلی برام باارزشـه 1514 01:04:31,200 --> 01:04:32,702 ‫برم ببینم ترجمه‌ش چی میشه 1515 01:04:34,156 --> 01:04:37,794 ‫خب، بنجی، فقط خواستم بگم، 1516 01:04:37,819 --> 01:04:39,946 ‫پنج سال و نیمـه که کارم اینـه و 1517 01:04:39,971 --> 01:04:41,179 ‫همیشه میگم 1518 01:04:41,204 --> 01:04:43,045 ‫«لطفاً هر کاری جهت بهبود کارم ‫از دستم ساخته‌ست بهم بگید» و 1519 01:04:43,087 --> 01:04:45,756 ‫تو اولین کسی هستی که 1520 01:04:45,798 --> 01:04:47,133 ‫بهم بازخورد مؤثر میدی، پس… 1521 01:04:47,174 --> 01:04:49,758 ‫- چرت نگو. مگه چی گفتم؟ ‫- خیلی ممنونم از این کارت، آره 1522 01:04:50,177 --> 01:04:51,304 ‫منظورت چیه؟ 1523 01:04:51,345 --> 01:04:53,014 ‫می‌دونی، همون حرف‌هایی که ‫راجع‌به تعامل… 1524 01:04:53,055 --> 01:04:55,725 ‫با مردم لهستانی و فرهنگ لهستان زدی 1525 01:04:55,766 --> 01:04:56,809 ‫پسر، به ‌نظر معرکه بود 1526 01:04:56,851 --> 01:04:57,894 ‫باید این کارو بکنی، پسر 1527 01:04:57,935 --> 01:04:59,770 ‫می‌دونم. اون روز مقاومت کردم، 1528 01:04:59,812 --> 01:05:01,522 ‫ولی دیگه از سرم بیرون نمیره و 1529 01:05:01,564 --> 01:05:04,901 ‫تو واقعاً چیزی رو درونم ‫دوباره بیدار کردی، پس… 1530 01:05:04,942 --> 01:05:07,486 ‫- چرت نگو، بابا ‫- تو آدم رُک و روراستی هستی و 1531 01:05:07,528 --> 01:05:08,740 ‫این چیز کمیابیـه و 1532 01:05:08,765 --> 01:05:10,261 ‫- از این بابت ممنونم، پس… ‫- خب دیگه، گمشو. بیخیال… 1533 01:05:10,286 --> 01:05:12,393 ‫- ولمون کن… ‫- خیلی ازت ممنونم. مرسی 1534 01:05:12,658 --> 01:05:13,910 ‫خیلی‌خب 1535 01:05:13,951 --> 01:05:16,037 ‫شرمنده. فقط می‌خواستم تو دلم نمونه 1536 01:05:16,078 --> 01:05:17,079 ‫مرسی، دیوید 1537 01:05:21,167 --> 01:05:22,793 ‫آدم مهربونیـه 1538 01:05:38,559 --> 01:05:39,727 ‫- واقعاً؟ ‫- آره. خب، نه 1539 01:05:39,769 --> 01:05:41,228 ‫مسخره‌ست 1540 01:05:41,270 --> 01:05:43,516 ‫- آره. آره. چی؟ چی؟ ‫- این خوبـه؟ 1541 01:05:43,541 --> 01:05:44,560 ‫چی؟ آره. خیلی‌خب، بریم 1542 01:05:44,585 --> 01:05:46,108 ‫- این چنده؟ ‫- میشه ۳۰ زلوتی 1543 01:05:46,150 --> 01:05:47,193 ‫این کلاه رو می‌خوای چیکار؟ 1544 01:05:47,234 --> 01:05:48,277 ‫توام یکی می‌خوای؟ 1545 01:05:48,319 --> 01:05:49,654 ‫نه. شدی عینهو اون مرده ‫توی تبلیغ شرکت ریکولا 1546 01:05:49,695 --> 01:05:51,864 ‫بگیرم؟ نه این واسه شماست 1547 01:05:51,906 --> 01:05:53,199 ‫شیرینی شما 1548 01:05:53,240 --> 01:05:54,776 ‫- خیلی‌خب. بنجی ‫- آره. خودم هم نمی‌دونم چیکارش کنم 1549 01:05:54,801 --> 01:05:57,564 ‫میشه یه چیزی سفارش بدیم که ترشی نباشه؟ 1550 01:05:57,589 --> 01:05:59,789 ‫- پیروگی چطوره؟ ‫- هر چیزی به جز پیروگی و 1551 01:05:59,830 --> 01:06:01,332 ‫- ترشی ‫- کلم‌ترش؟ 1552 01:06:01,374 --> 01:06:03,584 ‫کلم‌ترش هم… هم ترشیه هم آلمانی 1553 01:06:03,626 --> 01:06:06,045 ‫…بری کله‌ی تماشاچی‌های بچه رو ‫بگیری و لیس‌شون بزنی 1554 01:06:06,087 --> 01:06:08,047 ‫- خدایا، حالم به هم خورد ‫- آره! اون وحشی! 1555 01:06:09,507 --> 01:06:11,509 ‫آره. اونو یادمه. آره 1556 01:06:12,009 --> 01:06:13,010 ‫سلام، هاپو 1557 01:06:16,389 --> 01:06:17,890 ‫- میشه یه قلپ بخورم؟ ‫- اوه، آره 1558 01:06:17,932 --> 01:06:20,393 ‫هر چقدر که می‌خوای بخور. ‫از اون ارزون‌هاشـه 1559 01:06:22,944 --> 01:06:25,154 ‫- خیلی‌خب. این ساختمون رو نگاه ‫- آره 1560 01:06:25,189 --> 01:06:27,942 ‫چه مرتفعـه. ‫رُل آخر هم بکشیم؟ 1561 01:06:27,984 --> 01:06:29,527 ‫چطور قراره بریم بالاش؟ 1562 01:06:31,195 --> 01:06:32,363 ‫بریم؟ 1563 01:06:36,784 --> 01:06:38,369 ‫- سلام ‫- سلام 1564 01:06:40,371 --> 01:06:41,640 ‫هوی 1565 01:06:51,090 --> 01:06:52,383 ‫فردا هوا بارونیـه 1566 01:06:52,425 --> 01:06:53,676 ‫اوهوم 1567 01:07:02,893 --> 01:07:05,021 ‫- خیلی‌خب ‫- آره. بد نیست، بد نیست 1568 01:07:06,686 --> 01:07:08,065 ‫پشمام. فکر کنم بدونم اون کجاست 1569 01:07:08,107 --> 01:07:09,817 ‫- هوم، کدوم؟ ‫- اون پایین رو ببین 1570 01:07:09,859 --> 01:07:10,985 ‫اون سه‌تا چراغ رو می‌بینی؟ 1571 01:07:11,027 --> 01:07:12,194 ‫- کدوم؟ ‫- یک، دو، سه 1572 01:07:12,236 --> 01:07:13,487 ‫- پشمام ‫- فکر کنم اردوگاه باشه 1573 01:07:13,529 --> 01:07:15,031 ‫- آره ‫- آره 1574 01:07:15,072 --> 01:07:16,323 ‫واقعاً نزدیکـه 1575 01:07:20,494 --> 01:07:22,121 ‫حالا وقتی برگشتی بینگهمتون 1576 01:07:22,163 --> 01:07:23,581 ‫می‌خوای چیکار کنی؟ 1577 01:07:24,915 --> 01:07:26,459 ‫منظورت چیه؟ 1578 01:07:26,500 --> 01:07:28,085 ‫خب، یعنی نـ… نقشه‌ات چیه؟ 1579 01:07:29,754 --> 01:07:32,048 ‫رفیق، اگه قراره فقط ‫بهش خیره شی، بده‌ش من 1580 01:07:32,089 --> 01:07:33,215 ‫- اوه، شرمنده ‫- آخرین رُلـه 1581 01:07:33,257 --> 01:07:34,383 ‫- شرمنده، رفیق ‫- خیلی‌خب 1582 01:07:34,425 --> 01:07:36,177 ‫شرمنده 1583 01:07:36,218 --> 01:07:38,095 ‫آره، خب، وقتی برگردم ‫حسابی سرم شلوغـه 1584 01:07:38,137 --> 01:07:39,180 ‫- واقعاً؟ ‫- اوهوم 1585 01:07:39,221 --> 01:07:40,264 ‫- عالیـه که ‫- آره 1586 01:07:40,306 --> 01:07:42,099 ‫رفیقم، تیم، داره سقف جدید ‫واسه خونه‌ش می‌زنه و 1587 01:07:42,141 --> 01:07:43,642 ‫احتمالاً قراره کمکش کنم 1588 01:07:43,684 --> 01:07:45,186 ‫کلی خشت گرفته 1589 01:07:45,227 --> 01:07:46,729 ‫خودش هم نمی‌دونه می‌خواد چه غلطی کنه 1590 01:07:46,771 --> 01:07:49,106 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 1591 01:07:49,148 --> 01:07:50,399 ‫- ولی چیز خوبی از آب درمیاد ‫- آره 1592 01:07:50,441 --> 01:07:52,109 ‫وقتی کارش تموم شه ‫حسابی قشنگ میشه، می‌دونی؟ 1593 01:07:53,736 --> 01:07:54,820 ‫رطوبت کمتری رو به نسبت 1594 01:07:54,862 --> 01:07:56,572 ‫اون مود پلاستیکی سمی‌ای که ازش توی 1595 01:07:56,614 --> 01:07:58,240 ‫خونه‌های کسشعر حومه‌ی شهر ‫استفاده می‌کنن جذب می‌کنه، می‌دونی؟ 1596 01:07:58,282 --> 01:07:59,325 ‫آره، حرف نداره 1597 01:07:59,366 --> 01:08:00,993 ‫آره. خیلی جالب میشه 1598 01:08:03,204 --> 01:08:05,331 ‫خب، این که خونه‌ی تیمـه 1599 01:08:06,457 --> 01:08:07,708 ‫- خب؟ ‫- خب… 1600 01:08:08,584 --> 01:08:10,107 ‫خودت قراره چیکار کنی؟ 1601 01:08:10,132 --> 01:08:11,841 ‫پسر، چرا همچین سؤال مسخره‌ایه ازم می‌پرسی؟ 1602 01:08:11,866 --> 01:08:14,539 ‫می‌خوام خیالم راحت شه که اوضاعت خوبـه و ‫یه نقشه‌ای واسه زندگیت داری 1603 01:08:15,534 --> 01:08:16,998 ‫شرمنده. شاید یکم نشئه باشم 1604 01:08:17,023 --> 01:08:17,949 ‫- متأسفم ‫- آره. نه، اوهوم 1605 01:08:17,974 --> 01:08:19,340 ‫- بیا، بگیرش. به من… ‫- نه، نمی‌کشم 1606 01:08:19,365 --> 01:08:21,325 ‫- اعتمادی نیست ‫- آره، اوهوم 1607 01:08:22,723 --> 01:08:24,767 ‫خودت وقتی برگشتی می‌خوای چیکار کنی؟ 1608 01:08:26,352 --> 01:08:28,145 ‫نمی‌دونم. احتمالاً میرم… 1609 01:08:28,187 --> 01:08:30,272 ‫سر کارم و خانواده‌ام، همون همیشگی 1610 01:08:30,314 --> 01:08:32,483 ‫عالیه. امیدوارم تا ۶ ماه دیگه ‫بتونیم باهم صحبت کنیم 1611 01:08:33,776 --> 01:08:34,819 ‫منظورت چیه؟ 1612 01:08:34,860 --> 01:08:35,986 ‫- خودت خوب می‌دونی منظورم چیه ‫- جداً؟ 1613 01:08:36,028 --> 01:08:37,279 ‫نمی‌خوام واقعاً دعوایی راه بندازم 1614 01:08:37,321 --> 01:08:38,614 ‫خیلی‌خب، خوبه. پس این کارو نکن 1615 01:08:41,659 --> 01:08:42,785 ‫تو قبلاً فرق داشتی، مرد 1616 01:08:42,827 --> 01:08:44,370 ‫قبلاً خیلی احساساتی بودی 1617 01:08:44,411 --> 01:08:46,539 ‫تا تقی به توقی می‌خورد ‫میزدی زیر گریه. انگار… 1618 01:08:46,580 --> 01:08:47,915 ‫آره، می‌دونم. افتضاح بود 1619 01:08:47,957 --> 01:08:50,000 ‫کیـه که دلش بخواد همیشه ‫اشکش دم مشکش باشه؟ 1620 01:08:50,042 --> 01:08:51,418 ‫دیو، پسر، اصلاً گوشِت با من نیست 1621 01:08:51,460 --> 01:08:53,288 ‫دارم میگم «ما» قدیم فرق داشتیم 1622 01:08:53,313 --> 01:08:54,547 ‫- جفت‌مون رو میگم ‫- آره. بنجی من دیگه… 1623 01:08:54,588 --> 01:08:56,549 ‫- شاغلم و تشکیل خانواده دادم و ‫- می‌دونم 1624 01:08:56,590 --> 01:08:58,801 ‫وقت ندارم از شب تا صبح… 1625 01:08:58,843 --> 01:09:00,427 ‫- با تو وقت بگذرونم، خب؟ ‫- منم همچین چیزی نخواستم 1626 01:09:00,469 --> 01:09:02,513 ‫چرا، خواستی. تویی که ‫دنیا هر سازی بزنه باهاش می‌رقصی 1627 01:09:02,555 --> 01:09:03,681 ‫فکر نکنم خودت متوجه‌ش شده باشی 1628 01:09:03,722 --> 01:09:05,656 ‫- فکر نکنم متوجه‌ش شده باشی ‫- پسر، حرف حساب من فقط اینـه که… 1629 01:09:05,681 --> 01:09:07,017 ‫تو هیچوقت یه سری بهم نمی‌زنی 1630 01:09:07,059 --> 01:09:08,811 ‫چی؟ یعنی… ببخشید، ‫میگی بیام بینگهمتون؟ 1631 01:09:08,836 --> 01:09:09,982 ‫آره دیگه. اونجا زندگی می‌کنم 1632 01:09:10,007 --> 01:09:12,022 ‫آره، سرم شلوغـه، خب؟ ‫تازه‌شم من نیویورک سیتی‌ام 1633 01:09:12,064 --> 01:09:13,524 ‫اگه تو به من سر بزنی راحت‌تر نیست؟ 1634 01:09:13,566 --> 01:09:15,526 ‫راحت‌تر؟ فاصله‌اش فرقی نداره که، دیو 1635 01:09:15,568 --> 01:09:16,735 ‫آره، ولی ناسلامتی نیویورک سیتیـه 1636 01:09:16,777 --> 01:09:18,028 ‫منطقیش اینـه که تو بیای اونجا 1637 01:09:18,070 --> 01:09:19,363 ‫تا من بیام بینگهمتونِ تخمی 1638 01:09:19,405 --> 01:09:20,447 ‫- بی‌احترامی نباشه ‫- مگه بینگهمتون چشـه؟ 1639 01:09:20,489 --> 01:09:21,828 ‫بینگهمتون چیزیش نیست 1640 01:09:21,853 --> 01:09:23,200 ‫تو از قصد منو واسه زیرسؤال بردنش 1641 01:09:23,242 --> 01:09:24,535 ‫- عوضی نشون میدی ‫- زر نزن، رفیق 1642 01:09:24,577 --> 01:09:26,120 ‫خودت زر نزن 1643 01:09:26,162 --> 01:09:27,997 ‫چرا دیگه برات مهم نیستم؟ 1644 01:09:28,038 --> 01:09:30,249 ‫معلومه که مهمی 1645 01:09:30,291 --> 01:09:32,001 ‫فقط نمی‌فهمم… 1646 01:09:33,002 --> 01:09:35,995 ‫چطور می‌تونی همچین حماقتی با خودت بکنی؟ 1647 01:09:36,020 --> 01:09:37,480 ‫دیو، پسر 1648 01:09:37,631 --> 01:09:38,632 ‫بنجی 1649 01:09:41,385 --> 01:09:42,845 ‫من همیشه‌ی خدا… 1650 01:09:42,887 --> 01:09:45,097 ‫این تصویر کوفتی توی سرمـه 1651 01:09:45,139 --> 01:09:46,182 ‫- خب؟ ‫- اوهوم 1652 01:09:46,223 --> 01:09:47,933 ‫آره، نمی‌خوام دیگه… 1653 01:09:47,975 --> 01:09:49,894 ‫نمی‌خوام از دستت بدم، خب؟ 1654 01:09:51,270 --> 01:09:53,397 ‫حالیتـه مردم چقدر دوستت دارن؟ 1655 01:09:54,985 --> 01:09:57,526 ‫حالیتـه وقتی وارد جایی میشی ‫چه اتفاقی میفته؟ 1656 01:10:00,321 --> 01:10:04,241 ‫حاضرم همه‌چیزم رو بدم ‫تا ببینم چه حالی داره، پسر 1657 01:10:07,494 --> 01:10:10,831 ‫چه حالی داره که جذاب باشی 1658 01:10:12,333 --> 01:10:14,676 ‫چه حالی داره وقتی وارد جایی میشم ‫حال و هوای جمع تغییر می‌کنه 1659 01:10:16,177 --> 01:10:17,843 ‫ولی تو میای و حال و هوای جمع رو ‫عوض می‌کنی و 1660 01:10:17,868 --> 01:10:19,670 ‫بعدش گند می‌زنی به هرچی که هست 1661 01:11:06,220 --> 01:11:07,346 ‫خیلی‌خب، می‌تونی بری 1662 01:11:07,388 --> 01:11:08,389 ‫مرسی 1663 01:11:36,750 --> 01:11:38,085 ‫تاکسی اومده 1664 01:12:00,683 --> 01:12:04,002 ‫« شهرستان کراسنستاف » 1665 01:12:10,743 --> 01:12:11,744 ‫بذار ببینم 1666 01:12:14,204 --> 01:12:15,789 ‫پلاک ۲۵ می‌بینی؟ 1667 01:12:15,831 --> 01:12:18,584 ‫نه، اصلاً ماشین نمی‌بینم. ‫بذار ببینم 1668 01:12:18,625 --> 01:12:19,960 ‫منم همینطور 1669 01:12:20,002 --> 01:12:22,129 ‫خیلی‌خب، وایسا. ‫فکر کنم باید همین دور و ور باشه 1670 01:12:23,589 --> 01:12:26,842 ‫«داد-رس» ‫به نظرت یعنی چی؟ 1671 01:12:26,884 --> 01:12:28,927 ‫احتمالاً همون دادرس 1672 01:12:28,969 --> 01:12:29,970 ‫فکر کنم 1673 01:12:31,180 --> 01:12:33,057 ‫اصلاً این خیابون حساب میشه یا… 1674 01:12:33,807 --> 01:12:35,267 ‫۲۸ 1675 01:12:36,685 --> 01:12:37,995 ‫فکر کنم خودشـه 1676 01:12:38,687 --> 01:12:40,606 ‫- اینجاست؟ ‫- آره 1677 01:12:55,204 --> 01:12:56,205 ‫۲۵ 1678 01:12:58,665 --> 01:12:59,666 ‫خدای من 1679 01:13:01,126 --> 01:13:03,253 ‫واو، یعنی خودشـه؟ 1680 01:13:05,798 --> 01:13:08,967 ‫هنوز بی‌شیله پیله‌ست 1681 01:13:09,009 --> 01:13:11,804 ‫آره. گمونم چیز دیگه‌ای تو ذهنم بود 1682 01:13:12,721 --> 01:13:13,931 ‫آره. منم همینطور 1683 01:13:26,110 --> 01:13:27,940 ‫می‌دونی یه‌بار بهم سیلی زد دیگه؟ 1684 01:13:28,455 --> 01:13:29,581 ‫چی؟ 1685 01:13:29,606 --> 01:13:31,673 ‫آره. مامان‌بزرگ یه‌بار بهم سیلی زد 1686 01:13:31,698 --> 01:13:33,450 ‫- پشمام. جدی؟ ‫- آره 1687 01:13:33,492 --> 01:13:35,536 ‫یه‌بار واسه شام دیر اومدم دیدنش 1688 01:13:35,577 --> 01:13:37,579 ‫- حدوداً یه ربع ‫- آره 1689 01:13:37,621 --> 01:13:38,956 ‫تازه بدجوری نشئه بودم 1690 01:13:38,997 --> 01:13:40,833 ‫توی رستوران هادسون ‫توی خیابون سوم بودم 1691 01:13:40,874 --> 01:13:42,584 ‫می‌دونی، همون جهنم موری هیل 1692 01:13:42,626 --> 01:13:44,169 ‫آره، یادمه. ‫پشمام، دردت گرفت؟ 1693 01:13:44,217 --> 01:13:45,967 ‫- پس چی، معلومه که دردم گرفت، آره ‫- واو 1694 01:13:45,992 --> 01:13:48,440 ‫بهترین اتفاق زندگیم بود 1695 01:13:48,465 --> 01:13:52,094 ‫تا ۲۴ ساعت بعدش ذوق‌مرگ بودم 1696 01:13:52,136 --> 01:13:54,430 ‫- واقعاً؟ چرا؟ ‫- نمی‌دونم چرا 1697 01:13:54,471 --> 01:13:56,557 ‫خب، قرارمون تو یه رستورانی بود که 1698 01:13:56,598 --> 01:13:58,934 ‫هر هفته اونجا می‌رفت. ‫همه اونجا می‌شناختنش 1699 01:13:58,976 --> 01:14:00,561 ‫کلی شیک و پیک کرده بود 1700 01:14:00,602 --> 01:14:02,187 ‫انگار مراسمی چیزیـه و 1701 01:14:02,229 --> 01:14:03,681 ‫- آره ‫- چمی‌دونم 1702 01:14:03,706 --> 01:14:05,429 ‫گمونم واسه این ذوق‌مرگ بودم چون… 1703 01:14:05,454 --> 01:14:07,901 ‫به من بیشتر از طرز فکر ‫مشتری‌ها اهمیت می‌داد 1704 01:14:07,943 --> 01:14:09,236 ‫نمی‌دونم والا 1705 01:14:09,278 --> 01:14:10,612 ‫حس خوبی بهم داد 1706 01:14:12,489 --> 01:14:13,490 ‫هی 1707 01:14:14,658 --> 01:14:15,784 ‫یه فکری به سرم زد 1708 01:14:15,826 --> 01:14:16,994 ‫هوم، چی؟ 1709 01:14:17,035 --> 01:14:18,996 ‫بیا یه سنگ روی سکّوب ورودیش بذاریم 1710 01:14:19,037 --> 01:14:20,080 ‫منظورت چیه؟ 1711 01:14:20,122 --> 01:14:21,915 ‫بیا یه سنگ کوچیک پیدا کنیم و 1712 01:14:21,973 --> 01:14:23,892 ‫روی سکوب ورودی بذاریم ‫که بگیم اینجا حضور داشتیم 1713 01:14:23,917 --> 01:14:25,711 ‫بگیم که اون… می‌دونی، فراموش نشده 1714 01:14:25,752 --> 01:14:27,941 ‫- سر قبرش نرفتیم که ‫- آره، می‌دونم. ولی… 1715 01:14:27,966 --> 01:14:30,357 ‫این آخرین جای لهستان بود ‫که توش حضور داشت 1716 01:14:30,382 --> 01:14:32,148 ‫آخرین جاییـه که همه‌مون بودیم 1717 01:14:34,428 --> 01:14:35,804 ‫- آره، بیا همین کارو کنیم ‫- خیلی‌خب 1718 01:14:35,846 --> 01:14:37,055 ‫- فکر خوبیـه ‫- خیلی‌خب 1719 01:14:38,724 --> 01:14:40,267 ‫آره. نه، این خوب نیست 1720 01:14:40,309 --> 01:14:41,310 ‫نه، نه 1721 01:14:42,978 --> 01:14:44,605 ‫- یک، دو ‫- آره 1722 01:14:44,646 --> 01:14:45,814 ‫آره، دوتا پیدا کردم 1723 01:14:45,856 --> 01:14:47,399 ‫- توام یکی می‌خوای؟ ‫- آره 1724 01:14:47,441 --> 01:14:48,442 ‫مرسی 1725 01:14:49,151 --> 01:14:50,235 ‫همین خوبه 1726 01:15:03,874 --> 01:15:05,709 ‫هی! 1727 01:15:05,751 --> 01:15:08,086 ‫اون سنگ‌ها رو بردارید 1728 01:15:08,128 --> 01:15:09,880 ‫چیکار می‌کنید؟ ‫آدم اونجا زندگی می‌کنه 1729 01:15:09,922 --> 01:15:12,424 ‫سلام. شرمنده، ما آمریکایی هستیم 1730 01:15:12,466 --> 01:15:14,092 ‫انگلیسی بلدید؟ ‫انگلیسی حرف می‌زنید؟ 1731 01:15:14,134 --> 01:15:17,012 ‫دارم میگم اونجا آدم زندگی می‌کنه. ‫سنگ‌ها رو بردارید 1732 01:15:17,054 --> 01:15:19,097 ‫شرمنده. من متوجه نمیشم 1733 01:15:21,350 --> 01:15:22,726 ‫- گمونم تمومه ‫- آره 1734 01:15:22,768 --> 01:15:24,061 ‫حس بدی بهم دست داد وقتی گفتم 1735 01:15:24,102 --> 01:15:25,412 ‫«آمریکایی هستیم» 1736 01:15:25,437 --> 01:15:26,483 ‫ولی هستیم دیگه 1737 01:15:26,508 --> 01:15:27,748 ‫به نظرت بابت سنگ‌ها ناراحت بود؟ 1738 01:15:27,773 --> 01:15:28,815 ‫شاید می‌خواست صبحونه مهمون‌مون کنه 1739 01:15:28,857 --> 01:15:29,900 ‫- چمی‌دونم ‫- حق با توئه 1740 01:15:29,942 --> 01:15:31,068 ‫ممکن بود صبحونه تعارف کرده باشه 1741 01:15:31,109 --> 01:15:32,069 ‫شاید گفته: «بیاید بالا ببینم» 1742 01:15:32,110 --> 01:15:33,237 ‫«بیاید کیک بخورید» 1743 01:15:33,278 --> 01:15:34,738 ‫«بیاید یه پودینگ سیاه بخورید» 1744 01:15:34,780 --> 01:15:36,532 ‫یکی کم بود شدن دوتا 1745 01:15:36,573 --> 01:15:38,325 ‫- علیک سلام ‫- بگو اونا رو بردارن 1746 01:15:39,284 --> 01:15:40,869 ‫خیلی‌خب 1747 01:15:40,911 --> 01:15:42,037 ‫شما انگلیسی حرف می‌زنید؟ 1748 01:15:42,092 --> 01:15:43,343 ‫- آره. آره ‫- یه کوچولو 1749 01:15:43,372 --> 01:15:45,249 ‫سلام، شرمنده. مشکلی پیش اومده؟ 1750 01:15:45,290 --> 01:15:48,210 ‫پدرم گفت شما اون سنگ‌ها رو 1751 01:15:48,252 --> 01:15:49,586 ‫جلوی در گذاشتید، درسته؟ 1752 01:15:49,628 --> 01:15:51,421 ‫آره، کار ما بود. ‫مامان‌بزرگ‌مون اینجا زندگی می‌کرد و 1753 01:15:51,463 --> 01:15:53,423 ‫تازگی فوت کرده 1754 01:15:54,312 --> 01:15:55,646 ‫اوه 1755 01:15:55,671 --> 01:15:56,977 ‫غم آخرتون باشه 1756 01:15:57,002 --> 01:15:58,737 ‫ممنون، رفیق 1757 01:15:58,762 --> 01:16:02,433 ‫ولی چرا جلوی در سنگ گذاشتید؟ 1758 01:16:02,458 --> 01:16:05,060 ‫یه جور سُنتـه. ‫یکی از سنت‌های یهودی‌هاست 1759 01:16:05,102 --> 01:16:06,853 ‫وقتی سر قبر کسی میری، 1760 01:16:06,895 --> 01:16:08,355 ‫باید روی قبرش سنگ بذاری 1761 01:16:08,397 --> 01:16:10,274 ‫که بگی اونجا حضور داشتی 1762 01:16:10,315 --> 01:16:12,901 ‫آره، ولی اون که زیر در دفن نشده، درسته؟ 1763 01:16:12,943 --> 01:16:14,361 ‫نه، نه، نه. ما فقط… 1764 01:16:14,403 --> 01:16:16,238 ‫برامون ارزش معنوی داشت 1765 01:16:16,280 --> 01:16:18,740 ‫- می‌دونی، مثل یه حرکت نمادین ‫- درسته 1766 01:16:18,782 --> 01:16:20,409 ‫- حرکت نمادین، درسته؟ ‫- آره 1767 01:16:20,450 --> 01:16:21,660 ‫خب… معنـ… خیلی‌خب 1768 01:16:21,702 --> 01:16:24,329 ‫متوجه شدم. ‫کار قشنگیه، گمونم 1769 01:16:24,371 --> 01:16:26,142 ‫- ممنون ‫- مرسی 1770 01:16:26,167 --> 01:16:27,970 ‫یه لحظه… 1771 01:16:28,166 --> 01:16:31,962 ‫میگن سُنت یهودی‌هاست که 1772 01:16:32,004 --> 01:16:34,381 ‫روی قبر سنگ می‌ذارن 1773 01:16:34,423 --> 01:16:38,552 ‫البته اونجا قبری نیست، ‫ولی خونه‌ی سابق مامان‌بزرگ‌شونـه 1774 01:16:38,594 --> 01:16:42,389 ‫آره، ولی الان یه آدم ‫سالخورده‌ی دیگه زندگی می‌کنه 1775 01:16:42,931 --> 01:16:44,016 ‫بهشون بگو بردارن 1776 01:16:45,976 --> 01:16:47,561 ‫خیلی‌خب، رفقا. آمم… 1777 01:16:47,603 --> 01:16:50,439 ‫متأسفم، ولی… شرایط‌تون رو درک می‌کنم 1778 01:16:50,480 --> 01:16:53,358 ‫ولی پدرم میگه که… 1779 01:16:53,400 --> 01:16:56,278 ‫اگه سنگ‌ها رو اونجا بذارید خطرناکـه 1780 01:16:56,778 --> 01:16:57,821 ‫- خیلی‌خب ‫- می‌دونید… 1781 01:16:57,863 --> 01:16:59,615 ‫یه خانم مُسن دیگه‌ای الان ‫اونجا زندگی می‌کنه 1782 01:16:59,656 --> 01:17:01,867 ‫- ممکنه بره روش بیفته یا… ‫- درسته 1783 01:17:01,908 --> 01:17:03,201 ‫- خیلی‌خب ‫- متوجه شدم 1784 01:17:03,243 --> 01:17:04,953 ‫- واسه همین باید… ‫- نه، متوجه شدیم 1785 01:17:04,995 --> 01:17:06,997 ‫ردیفـه. شرمنده، باشه 1786 01:17:08,498 --> 01:17:09,750 ‫اینم از این 1787 01:17:12,961 --> 01:17:14,171 ‫خیلی‌خب 1788 01:17:42,925 --> 01:17:45,431 ‫« شهرستان کراسنستاف » 1789 01:18:04,055 --> 01:18:06,076 ‫« فرودگاه شوپن ورشو » 1790 01:18:21,029 --> 01:18:22,239 ‫خانم‌ها و آقایون، 1791 01:18:22,280 --> 01:18:23,448 ‫تا نیم ساعت دیگه 1792 01:18:23,490 --> 01:18:25,450 ‫بر روی باند فرودگاه نیویورک ‫فرود خواهیم آمد 1793 01:18:27,202 --> 01:18:29,496 ‫تا ۱۵ دقیقه‌ی بعد به گیت می‌رسید 1794 01:18:29,538 --> 01:18:30,706 ‫به دلیل ساخت‌وساز، 1795 01:18:30,747 --> 01:18:32,999 ‫تخصیص گیت ممکن است تغییر کرده باشد 1796 01:18:33,041 --> 01:18:34,793 ‫لطفاً کارت پرواز خود را چک کنید 1797 01:18:34,835 --> 01:18:36,753 ‫تا از تغییر گیت خود آگاه باشید 1798 01:18:36,795 --> 01:18:39,256 ‫ضمن سپاس‌گزاری و ‫تشکر از صبر و شکیبایی شما 1799 01:18:41,133 --> 01:18:42,843 ‫راستی، داشتم فکر می‌کردم… 1800 01:18:42,884 --> 01:18:44,594 ‫نظرت چیه که تاکسی بگیری بیای پیش ما و 1801 01:18:44,636 --> 01:18:46,763 ‫شام رو مهمون ما باشی؟ 1802 01:18:46,805 --> 01:18:47,973 ‫- جدی؟ ‫- آره 1803 01:18:48,014 --> 01:18:49,391 ‫مطمئنم پریا از دیدنت خوشحال میشه و 1804 01:18:49,433 --> 01:18:51,643 ‫اِیب عاشق اینـه که برات از 1805 01:18:51,685 --> 01:18:53,691 ‫تمامی حقایق مربوط به مجسمه‌ی آزادی بگه 1806 01:18:55,689 --> 01:18:56,898 ‫آه… 1807 01:18:56,940 --> 01:18:58,666 ‫- دارم وسوسه میشم ‫- بیا دیگه 1808 01:18:59,359 --> 01:19:00,444 ‫آه… 1809 01:19:00,485 --> 01:19:01,945 ‫نه، لازم به زحمت نیست، پسر 1810 01:19:01,987 --> 01:19:03,196 ‫- واقعاً؟ ‫- آره 1811 01:19:03,238 --> 01:19:04,364 ‫خب، حدأقل بیا… 1812 01:19:04,406 --> 01:19:05,824 ‫تاکسی بگیریم بریم مرکزشهر و 1813 01:19:05,866 --> 01:19:07,325 ‫سر ایستگاه پنسیلوانیا پیاده‌ت کنم که 1814 01:19:07,367 --> 01:19:08,994 ‫سوار قطار شمال نیویورک شی 1815 01:19:09,035 --> 01:19:10,120 ‫آمم… 1816 01:19:10,145 --> 01:19:12,126 ‫می‌دونی چیه؟ فکر کنم احتمالاً… 1817 01:19:12,151 --> 01:19:14,224 ‫یه مدت همینجا بشینم 1818 01:19:15,417 --> 01:19:17,002 ‫توی فرودگاه؟ 1819 01:19:17,043 --> 01:19:18,670 ‫آره. یه جورایی ازش خوشم میاد 1820 01:19:18,712 --> 01:19:20,255 ‫آدم نمی‌دونه با چه دیوونه‌هایی آشنا میشه 1821 01:19:20,297 --> 01:19:21,747 ‫- جدی؟ ‫- آره 1822 01:19:24,801 --> 01:19:26,347 ‫- پشمام ‫- چه مرگتـه، مرد؟ 1823 01:19:26,372 --> 01:19:27,391 ‫- شرمنده، لعنتی ‫- این چه کاری بود؟ 1824 01:19:27,416 --> 01:19:28,972 ‫واسه ماجرای مامان‌بزرگ و ‫رستورانی که تعریف کردی 1825 01:19:28,997 --> 01:19:30,444 ‫- گفتی بهترین اتفاق زندگیت بود ‫- آره، ولی… 1826 01:19:30,469 --> 01:19:31,817 ‫اون فرق داشت. ‫اونجا ۱۸ سالم بود 1827 01:19:31,842 --> 01:19:32,951 ‫- می‌خواستم یکی راهنماییم کنه ‫- نه، می‌دونم 1828 01:19:32,976 --> 01:19:34,144 ‫منطقیه. شرمنده 1829 01:19:34,186 --> 01:19:35,604 ‫- این کارت خشونت بود ‫- می‌دونم، می‌دونم 1830 01:19:35,645 --> 01:19:36,821 ‫فکر می‌کردم جونِ دوباره‌ای بهت میده 1831 01:19:36,846 --> 01:19:38,074 ‫- نمی‌دونم ‫- اشکالی نداره 1832 01:19:38,099 --> 01:19:39,316 ‫خوبی؟ میشه ببینم؟ قرمز شدی 1833 01:19:39,357 --> 01:19:41,035 ‫آره چون جناب‌عالی زدی زیر گوشم 1834 01:19:41,060 --> 01:19:42,678 ‫- شرمنده ‫- منم می‌تونم یکی بزنم؟ 1835 01:19:42,703 --> 01:19:44,032 ‫نه 1836 01:19:47,824 --> 01:19:48,909 ‫شرمنده، رفیق 1837 01:19:49,701 --> 01:19:50,869 ‫بیا اینجا ببینم 1838 01:19:56,041 --> 01:19:57,167 ‫عشق منی، رفیق 1839 01:19:57,209 --> 01:19:58,376 ‫تو بیشتر 1840 01:20:02,301 --> 01:20:03,874 ‫بادمجون بم آفت نداره 1841 01:20:03,899 --> 01:20:04,966 ‫می‌دونی دیگه؟ 1842 01:20:06,092 --> 01:20:07,886 ‫- حتماً ‫- اوهوم 1843 01:20:10,597 --> 01:20:12,015 ‫ببخشید 1844 01:20:12,057 --> 01:20:13,683 ‫بغلت تموم نشده بود 1845 01:20:17,521 --> 01:20:18,897 ‫خیلی‌خب 1846 01:20:18,939 --> 01:20:20,727 ‫می‌بینمت، پسرعمو. خب؟ 1847 01:20:20,752 --> 01:20:21,836 ‫می‌بینمت 1848 01:20:24,948 --> 01:20:30,948 ▷ Instagram: @AliAkbar.1999 ▷ Telegram: @iredsub & @FarahSub 1849 01:21:12,325 --> 01:21:13,577 ‫سلام! 1850 01:21:13,618 --> 01:21:14,995 ‫آهای؟ بچه‌ها؟ 1851 01:21:16,162 --> 01:21:17,622 ‫- کسی خونه نیست! من… ‫- سلام 1852 01:21:17,664 --> 01:21:18,874 ‫- سلام، سلام، سلام ‫- برگشتی! 1853 01:21:18,915 --> 01:21:20,281 ‫- برگشتی! برگشتی! ‫- بیا اینجا ببینم 1854 01:21:20,947 --> 01:21:22,294 ‫سلام، عزیزم 1855 01:21:22,335 --> 01:21:23,670 ‫- سلام ‫- سلام، قشنگم 1856 01:21:23,712 --> 01:21:25,312 ‫دوستت دارم، ‫دوستت دارم، دوستت دارم 1857 01:21:57,796 --> 01:22:05,796 ‫زیرنویس از ‫علی اکبر دوست دار، iredprincess و امیر فرحناک 1858 01:22:07,821 --> 01:22:11,189 ‫« یک درد واقعی » 1859 01:22:13,000 --> 01:22:21,000 ‫ارائه‌شده توسط وبسایت دیجی موویز :.:.: DigiMoviez.Com :.:.: 1860 01:22:22,000 --> 01:22:30,000 :دیجی‌موویز در شبکه‌های اجتماعی @DigiMoviez