1 00:00:02,000 --> 00:00:12,000 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:13,013 --> 00:00:23,013 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ‫ DigiMoviez@ 3 00:00:44,780 --> 00:00:48,821 ‫« تقدیم به تمام افرادی که با اختلال ‫طیف اوتیسم دست و پنجه نرم می‌کنند » 4 00:00:51,318 --> 00:00:54,822 ‫حق با من بود، حق با من بود. 5 00:00:54,922 --> 00:00:57,692 ‫این شد یه چیزی. ‫این خوب بود، خوشم اومد. 6 00:00:57,717 --> 00:00:59,914 ‫اکثر مردم منو درک نمی‌کنن. 7 00:01:00,527 --> 00:01:02,864 ‫دیگه هیچکس باهات روراست نیست، ‫تابحال دقت کردین؟ 8 00:01:03,497 --> 00:01:06,533 ‫همه یه‌جور زبون سرّیِ خودشون رو دارن. 9 00:01:06,634 --> 00:01:09,771 ‫مثل یه کدی می‌مونه ‫واسه قصد و غرض واقعی‌شون. 10 00:01:09,871 --> 00:01:12,506 ‫مثل وقتی که دکتر واسه اولین‌بار ‫بهم گفت پسرم اوتیسم داره. 11 00:01:12,607 --> 00:01:15,308 ‫می‌دونین، برگشت بهم گفت: ‫«ذهن بیماران اوتیسم... 12 00:01:15,409 --> 00:01:19,881 ‫به‌طرز خارق‌العاده ‫و متحول‌کننده‌ای غیرطبیعیه.» 13 00:01:19,981 --> 00:01:22,416 ‫بهش گفتم: «جدی می‌فرمایید؟» 14 00:01:22,516 --> 00:01:24,018 ‫«مثلاً چطور؟» 15 00:01:24,118 --> 00:01:26,386 ‫چون می‌دونین، پسرم خیلی حرف نمی‌زد. 16 00:01:26,486 --> 00:01:29,057 ‫سال‌ها بود یه کلمه هم حرف نمی‌زد. 17 00:01:29,082 --> 00:01:31,636 ‫فقط زبونِ ناله، غُرغُر... 18 00:01:31,661 --> 00:01:34,251 ‫و جیغ و داد‌های کَرکننده حالیش می‌شد. 19 00:01:40,332 --> 00:01:44,301 ‫و وقتی بالاخره زبون باز کرد، ‫دیگه خفه‌خون نمی‌گرفت. 20 00:01:44,326 --> 00:01:47,315 ‫عین واقعیته. واقعاً ساکت نمی‌شد. 21 00:01:47,340 --> 00:01:50,210 ‫اگه دکتر حقیقت رو بهمون گفته بود ‫وقت کمتری ازمون می‌گرفت. 22 00:01:50,310 --> 00:01:52,914 ‫«بزن تو گوش اون جک و جنده‌ها ‫و بهشون نشون بده کی رئیسه!» 23 00:01:53,014 --> 00:01:55,917 ‫- عذرا! ‫- بچه‌های اوتیسمی به تخم‌شون هم نیست. 24 00:01:56,017 --> 00:01:59,687 ‫- «اسم منو بگو!» «اسم منو بگو!» ‫- واقعاً نیست، نیستش. 25 00:01:59,994 --> 00:02:07,994 ‫ترجمه از امیر فرحناک ‫:::. FarahSub@ .::: 26 00:02:08,262 --> 00:02:09,633 ‫به‌نظر خوب میای. 27 00:02:10,283 --> 00:02:11,853 ‫کار و بار چطوره؟ 28 00:02:11,953 --> 00:02:12,854 ‫خوبه. 29 00:02:14,154 --> 00:02:15,790 ‫عذرا کِی وقت کرد «برکینگ بد» ببینه؟ 30 00:02:15,890 --> 00:02:17,592 ‫آخرهفته‌ی پیش بکوب همه‌شو دیدیم. 31 00:02:20,628 --> 00:02:22,897 ‫- شاید بهتره یکم بیشتر مراقب باشیم. ‫- منـ... منظورت چیه؟ 32 00:02:22,997 --> 00:02:24,966 ‫اون از پنج سالگی نیویورک تامیز مطالعه می‌کنه. 33 00:02:25,066 --> 00:02:26,466 ‫قطعاً با والتر وایت کنار میاد. 34 00:02:26,567 --> 00:02:28,836 ‫- ممنون که تشریف آوردین. ‫- سلام. 35 00:02:28,936 --> 00:02:31,271 ‫- سلام، جنا. ‫- خانم لی، سلام. خوشبختم. 36 00:02:31,371 --> 00:02:33,675 ‫مکس، جفت‌تون دکتر تاماروا رو که می‌شناسین. 37 00:02:33,775 --> 00:02:34,642 ‫اوهوم. 38 00:02:36,276 --> 00:02:38,178 ‫عذرا، لطفاً پیش آنتونی بمون. 39 00:02:38,278 --> 00:02:40,414 ‫سلام. سلام، خانم کاترو. 40 00:02:40,514 --> 00:02:41,783 ‫چی... چی شده؟ 41 00:02:41,883 --> 00:02:43,785 ‫چرا عذرا پیش بقیه‌ی همکلاسی‌هاش نیست؟ 42 00:02:43,885 --> 00:02:45,452 ‫امروز حسابی کار دست‌مون داد. 43 00:02:45,553 --> 00:02:47,088 ‫من دانش‌آموزهای دیگه‌ای هم دارم ‫که می‌خوان اینجا درس بخونن، 44 00:02:47,187 --> 00:02:48,523 ‫کسایی که سر امنیت‌شون ‫روی من حساب باز کردن. 45 00:02:48,623 --> 00:02:50,390 ‫- دیگه حوصله‌ی این چرندیات رو ندارم. ‫- مکس، لطفاً. 46 00:02:50,490 --> 00:02:52,660 ‫نه، شما می‌دونین که اینجا ‫بچه‌ها اذیتش می‌کنن؟ 47 00:02:52,760 --> 00:02:55,697 ‫شاید می‌خواست از اون ‫خنده‌های شیطانیِ کودکانه کنه. 48 00:02:55,797 --> 00:02:57,865 ‫عذی هفته‌ی پیش با لب‌های خونی خونه اومد. 49 00:02:57,965 --> 00:02:59,266 ‫کسی رو بابتش اخراج کردین؟ 50 00:02:59,366 --> 00:03:00,500 ‫با والدین اون هم صحبت کردیم. 51 00:03:00,601 --> 00:03:01,903 ‫درسته، ولی عذی آدم بده‌ست. 52 00:03:02,003 --> 00:03:03,403 ‫نه، نه. عذرا پسر بدی نیست، 53 00:03:03,503 --> 00:03:05,873 ‫ولی امروز هم جون خودش ‫و هم دیگران رو به‌خطر انداخت. 54 00:03:05,973 --> 00:03:08,142 ‫بفرما، خودشه. همون زبون سرّی. 55 00:03:08,241 --> 00:03:09,844 ‫- منتظرش بودم. ‫- مکس. 56 00:03:09,944 --> 00:03:11,646 ‫- هان؟ ‫- مکس، تمومش کن! 57 00:03:15,883 --> 00:03:19,721 ‫نمی‌تونین اخراجش کنین. ‫اون خیلی زحمت کشیده. 58 00:03:19,821 --> 00:03:21,756 ‫درسته، اونم روزهای بدش رو داشته، 59 00:03:21,856 --> 00:03:24,759 ‫ولی به خیلی از اهدافی که... 60 00:03:24,859 --> 00:03:26,226 ‫شما براش تعیین کردین رسیده. 61 00:03:26,326 --> 00:03:28,395 ‫خانم لی، خواهش می‌کنم. 62 00:03:29,329 --> 00:03:30,832 ‫نمی‌تونین اخراجش کنین. 63 00:03:31,498 --> 00:03:33,835 ‫مکس، این جوک‌های اوتیسم ‫آدم رو افسرده می‌کنن. 64 00:03:33,935 --> 00:03:35,536 ‫اگه بهمون دلیل کافی واسه ‫گوش کردن به استندآپت بدی، 65 00:03:35,636 --> 00:03:36,971 ‫می‌تونی راجع‌به هرچیزی ‫که می‌خوای صحبت کنی. 66 00:03:37,071 --> 00:03:39,674 ‫و منم دلم می‌خواد گوش بدم. ‫گمونم پسرخاله‌ام اوتیسم داره. 67 00:03:39,774 --> 00:03:42,610 ‫- ولی باید بامزه باشه. ‫- نگاه، روی تابلو نوشته «کُمدی.» 68 00:03:42,710 --> 00:03:44,579 ‫مجلس کفن و دفن که نیومدی. 69 00:03:44,679 --> 00:03:46,055 ‫چه‌خبرتونه؟ جلسه‌ی درمانیه؟ 70 00:03:46,080 --> 00:03:49,150 ‫مخالفم. باید بیشتر و عمیق‌تر بهش بپردازی. 71 00:03:49,249 --> 00:03:50,450 ‫کل اجرات رو بهش اختصاص بدی. 72 00:03:50,475 --> 00:03:51,761 ‫آره، اصلاً کل شب راجع‌به همین صحبت کن. 73 00:03:51,786 --> 00:03:53,654 ‫اسمش هم بذار «معلولیت‌ها با مکس.» 74 00:03:53,755 --> 00:03:55,556 ‫خب، من که جوک نمی‌گم، ‫داستان تعریف می‌کنم. 75 00:03:55,656 --> 00:03:57,357 ‫می‌دونم جوک نمی‌گی، ‫ولی داستان‌هات باید بامزه باشن. 76 00:03:57,457 --> 00:03:59,594 ‫جکی، تازه داستان‌های تلخش رو نشنیدی. 77 00:03:59,694 --> 00:04:01,028 ‫اتفاقاً یه چندتاییش رو شنیدم. 78 00:04:01,129 --> 00:04:02,230 ‫طلاق دادن خایه می‌خواد. 79 00:04:02,329 --> 00:04:03,865 ‫فضول، دلگیر و سکسی. 80 00:04:03,965 --> 00:04:05,533 ‫ببخشید مزاحم شدم، ‫فقط خواستم بگم... 81 00:04:05,633 --> 00:04:07,367 ‫- از اجراتون لذت بردم. ‫- بفرما. 82 00:04:07,467 --> 00:04:09,336 ‫- ممنون. ‫- خواهش می‌کنم. من سوزان‌ام. 83 00:04:09,436 --> 00:04:10,671 ‫می‌تونم یه نوشیدنی مهمون‌تون کنم؟ 84 00:04:10,772 --> 00:04:12,907 ‫من جات بودم پولم رو هدر نمی‌دادم. ‫این رفیق‌مون عزاداره. 85 00:04:19,814 --> 00:04:21,616 ‫هی. 86 00:04:21,716 --> 00:04:24,018 ‫- داری گریه می‌کنی؟ ‫- بیخیال. 87 00:04:27,255 --> 00:04:28,355 ‫بهت زنگ می‌زنم. 88 00:04:29,583 --> 00:04:30,607 ‫واقعاً می‌زنی؟ 89 00:04:31,926 --> 00:04:33,293 ‫نه. 90 00:04:46,541 --> 00:04:48,943 ‫گریه کرد، مگه نه؟ 91 00:04:50,377 --> 00:04:53,014 ‫به‌خاطر پسرشه، نوه‌ام. 92 00:04:56,918 --> 00:04:57,985 ‫گرسنه‌ای؟ 93 00:04:58,085 --> 00:04:59,452 ‫برات غذا درست کنم؟ 94 00:05:08,274 --> 00:05:10,072 ‫یکم از اون رقمی که توافق کردیم بیشتره، 95 00:05:10,097 --> 00:05:13,534 ‫ولی دقیقاً همون محله‌ایه که می‌خواستی. 96 00:05:13,634 --> 00:05:15,368 ‫ببین، چند نفری قصد خریدش رو دارن، 97 00:05:15,468 --> 00:05:17,738 ‫واسه همین باید ‫بیشتر از مبلغ درخواستی بدیم. 98 00:05:18,847 --> 00:05:22,050 ‫کاش مشکل‌مون چیز دیگه‌ای بود، ‫ولی متأسفانه... 99 00:05:22,075 --> 00:05:23,981 ‫همچنان هرچی فروشنده بگه همونه. 100 00:05:24,477 --> 00:05:26,714 ‫عذرا، بیا صبحونه! 101 00:05:33,696 --> 00:05:34,908 ‫« یه پسر توی کاسه‌ی توالت دستشویی می‌کنه » 102 00:05:46,499 --> 00:05:49,637 ‫- این تیشرت رو از کجا آوردی؟ ‫- بیخیال، ول کن. تیشرت تو نیست. 103 00:05:49,737 --> 00:05:51,873 ‫- مطمئنی مال من نیست؟ ‫- مطمئنم. 104 00:05:55,209 --> 00:05:58,312 ‫انریکو رفت ریتز. 105 00:05:58,411 --> 00:06:00,480 ‫خونه‌ی منم هنوز واسه اتحادیه‌ست. 106 00:06:00,581 --> 00:06:01,916 ‫و الانم برای فروشه، پس... 107 00:06:02,016 --> 00:06:04,218 ‫- خب؟ ‫- می‌خوام بهش فکر کنی. 108 00:06:04,318 --> 00:06:05,620 ‫خیلی‌خب، باشه. 109 00:06:05,720 --> 00:06:07,355 ‫من قرار نیست مثل تو دربان باشم، بابا. مرسی. 110 00:06:07,461 --> 00:06:09,097 ‫دربان بودن مگه چه عیبی داره؟ 111 00:06:09,190 --> 00:06:11,993 ‫در ضمن، مردی به سن و سالِ تو ‫نباید با پدرش زندگی کنه. 112 00:06:13,460 --> 00:06:17,064 ‫دارن اخراجش می‌کنن. ‫عذ رو اخراج کردن. 113 00:06:17,089 --> 00:06:19,030 ‫ازم می‌خوان مدرسه‌ی کودکان استثنایی بفرستمش. 114 00:06:19,055 --> 00:06:21,769 ‫اونجا هیچیِ استثنایی نیست. ‫همه‌ش مزخرفه. 115 00:06:21,869 --> 00:06:23,905 ‫بفرما، پیشنهاد کردن دارو مصرف کنه. 116 00:06:26,974 --> 00:06:29,243 ‫باشگاه بفرستش. ‫بذار انرژی خودش رو خالی کنه. 117 00:06:29,343 --> 00:06:31,112 ‫- آره. ‫- ولی باید به مبارزه ادامه بدی. 118 00:06:31,212 --> 00:06:33,513 ‫آره، ادامه بدم. درسته. ‫می‌دونی چقدر داره برام آب می‌خوره؟ 119 00:06:33,614 --> 00:06:34,949 ‫هم دارم پول وکیل اون رو میدم ‫هم پول وکیل خودم. 120 00:06:35,049 --> 00:06:36,884 ‫جنا می‌دونه که آه در بساط ندارم. ‫یه چنگال بهم میدی؟ 121 00:06:36,984 --> 00:06:39,053 ‫اون می‌دونه هنوز دوستش داری. ‫این از اولیش. 122 00:06:39,153 --> 00:06:41,956 ‫بیخیالش شو، خب؟ ‫ولم کن، بیخیال. 123 00:06:42,056 --> 00:06:44,258 ‫آخه کی بعد از سکس با یه غریبه گریه می‌کنه؟ 124 00:06:44,358 --> 00:06:46,861 ‫باورکردنی نیست. ‫باید فراموشش کنی، بچه‌جون. 125 00:06:46,961 --> 00:06:48,896 ‫باور کن. من می‌دونم گند زدن ‫به رابطه‌ات با یه زن... 126 00:06:48,996 --> 00:06:51,185 ‫و دست‌تنها موندن با پسرت چه حسی داره. 127 00:06:51,210 --> 00:06:53,331 ‫بازم قهوه می‌خوای؟ 128 00:06:53,378 --> 00:06:55,648 ‫اولین‌باره بهم صبحونه میدی؟ ‫آره، قهوه می‌خوام. 129 00:06:58,873 --> 00:07:00,808 ‫یه پیشنهاد خوب بده، جین. 130 00:07:00,908 --> 00:07:03,411 ‫یه چیز خیلی خوب برات دارم. 131 00:07:03,510 --> 00:07:05,445 ‫دیگه این کارو نمی‌کنم. ‫نه، الان دیگه واسه خودم می‌نویسم. 132 00:07:05,470 --> 00:07:06,881 ‫- بیا اینجا ببینم. ‫- راجع‌به خودم. 133 00:07:06,906 --> 00:07:08,115 ‫بیا اینجا. 134 00:07:08,140 --> 00:07:09,516 ‫روی پات نمی‌شینم! 135 00:07:09,541 --> 00:07:10,818 ‫می‌خوام یه چیزی بهت بگم. 136 00:07:10,843 --> 00:07:12,278 ‫بیا. 137 00:07:12,303 --> 00:07:14,030 ‫نذار خودم بلند شم. 138 00:07:14,055 --> 00:07:17,258 ‫خیلی‌خب، دیگه عمراً کسی ‫منو واسه اجرای نیمه‌شب بیاره. 139 00:07:17,358 --> 00:07:19,293 ‫کَنون گفت حق ندارم بیام. 140 00:07:19,393 --> 00:07:21,395 ‫خب، با مشت زدی تو تخم‌هاش! 141 00:07:21,494 --> 00:07:23,097 ‫می‌خواستم شکمش رو بزنم. 142 00:07:23,197 --> 00:07:24,665 ‫از بس که قدش بلنده! 143 00:07:27,335 --> 00:07:29,036 ‫چرا انقدر دیوونه‌ای؟ 144 00:07:29,136 --> 00:07:32,873 ‫ببین، رابرت سیگل کلی تعریف ازت شنیده. 145 00:07:32,974 --> 00:07:35,142 ‫رابرت سیگل؟ مدیر دعوت مهمانِ کیمل؟ 146 00:07:35,242 --> 00:07:37,678 ‫می‌خواد امشب توی «سلار» اجرات رو ببینه. 147 00:07:37,778 --> 00:07:39,512 ‫نه، نمی‌تونم. امشب نمی‌تونم. 148 00:07:39,613 --> 00:07:41,382 ‫قراره عذی رو ببرم واسه ‫بزرگداشت فیلم لبوفسکی بزرگ. 149 00:07:41,481 --> 00:07:43,918 ‫قراره مثل شخصیت‌های فیلم لباس بپوشیم، ‫سمت پرده‌ی سینما آت‌وآشغال پرت کنیم. 150 00:07:44,018 --> 00:07:46,587 ‫- یه شب بی‌نظیر قراره داشته باشیم. ‫- این‌ها همه‌ش قشنگه، ولی امشب نه! 151 00:07:46,687 --> 00:07:47,955 ‫نمی‌تونم. نمی‌تونم پسرم رو ناامید کنم. 152 00:07:48,055 --> 00:07:50,524 ‫واقعاً دوست داری یه لطفی ‫در حق پسرت کنی؟ 153 00:07:50,624 --> 00:07:54,028 ‫کاری کن آقای سیگل تو رو ‫واسه شوی کیمل رزرو کنه. 154 00:07:54,128 --> 00:07:57,098 ‫خب، آماده؟ ‫میرم لباس مدل رو بیارم. 155 00:07:57,198 --> 00:07:58,099 ‫خیلی‌خب. 156 00:07:59,233 --> 00:08:00,735 ‫خب، چه لباس راحتی. 157 00:08:04,438 --> 00:08:06,941 ‫- این یکم اذیتت می‌کنه. ‫- می‌دونم. 158 00:08:07,041 --> 00:08:08,042 ‫خیلی‌خب. 159 00:08:10,277 --> 00:08:12,179 ‫- خب. ‫- وایسا، الان نه. خودم درستش می‌کنم. 160 00:08:12,279 --> 00:08:15,583 ‫خودم درستش می‌کنم. 161 00:08:15,683 --> 00:08:18,619 ‫ببین چه خوشگل شدی! 162 00:08:18,719 --> 00:08:21,589 ‫ببخشید، ببخشید، ببخشید! 163 00:08:21,689 --> 00:08:24,859 ‫باشه، ببخشید. چیزی نیست. 164 00:08:24,959 --> 00:08:27,294 ‫متأسفم، عذی. چیزی نیست. 165 00:08:27,395 --> 00:08:29,163 ‫چیزی نیست، چیزی نیست. 166 00:08:30,439 --> 00:08:31,599 ‫چیزی نیست. 167 00:08:56,257 --> 00:08:57,625 ‫خودم باز می‌کنم، عذیزم. 168 00:08:58,659 --> 00:09:00,361 ‫واو، چه تیپی زدی! 169 00:09:00,461 --> 00:09:03,532 ‫- یه روز یه وکیل میره مشروب‌فروشی... ‫- نه، نه. این کارو نکن، برایس. 170 00:09:03,631 --> 00:09:05,800 ‫- اسمم بروسه. ‫- عذی! عذی! 171 00:09:05,900 --> 00:09:07,701 ‫تو نقش «منجی» هستی، ‫همون بولینگ‌بازه، نه؟ 172 00:09:07,802 --> 00:09:09,670 ‫نقش «مسیح»ـه، مرد. 173 00:09:09,770 --> 00:09:11,005 ‫- مسیح؟ ‫- مگه فیلم رو ندیدی؟ 174 00:09:11,105 --> 00:09:13,574 ‫نه، خیلی وقته که... اوه! ‫اینم از لبوفسکی بزرگ! 175 00:09:13,674 --> 00:09:16,010 ‫من آقای لبوفسکی نیستم، تویی! 176 00:09:16,110 --> 00:09:16,911 ‫من «دود»ام. ‫(لقب جف لبوفسکی) 177 00:09:17,011 --> 00:09:18,579 ‫خب، هنوز نیستی. 178 00:09:18,679 --> 00:09:20,247 ‫بذار ببینم. 179 00:09:20,347 --> 00:09:22,049 ‫حالا دود شدی. 180 00:09:22,149 --> 00:09:24,485 ‫بذار ببینمت. 181 00:09:24,585 --> 00:09:25,920 ‫محض احتیاط. 182 00:09:26,020 --> 00:09:28,557 ‫باشه، اون با منه. ‫بداخلاقی نمی‌کنه. 183 00:09:28,656 --> 00:09:30,925 ‫حتماً. خب، تا ساعت ۹ برگردین. 184 00:09:31,025 --> 00:09:32,726 ‫از سینما مستقیم برگردین خونه. 185 00:09:32,827 --> 00:09:34,428 ‫- قول میدی؟ ‫- آره، قول میدم. 186 00:09:34,529 --> 00:09:35,596 ‫- خیلی‌خب. ‫- خیلی‌خب. 187 00:09:35,696 --> 00:09:37,498 ‫باشه. 188 00:09:37,598 --> 00:09:39,934 ‫- مستقیم برگردین خونه، رفقا. ‫- باشه، همچنین. خب؟ 189 00:09:40,034 --> 00:09:41,802 ‫- خوش بگذره. ‫- خیلی‌خب. 190 00:09:41,902 --> 00:09:43,321 ‫از جوکم خوشش نیومد. 191 00:09:47,406 --> 00:09:49,492 ‫« باشگاه کُمدی سلار » 192 00:09:54,415 --> 00:09:55,683 ‫چه تیپی! 193 00:09:55,783 --> 00:09:57,552 ‫چه‌خبر، رفیق؟ 194 00:09:57,651 --> 00:09:59,019 ‫جک جک جکلین. 195 00:09:59,120 --> 00:10:01,155 ‫- چه‌خبر مکس؟ ‫- میرم لباسم رو عوض کنم. 196 00:10:01,255 --> 00:10:02,957 ‫- سلام، عذرا. ‫- سلام. 197 00:10:03,057 --> 00:10:05,159 ‫جشن رقص با لباس مبدل بودی، عذیزم؟ 198 00:10:05,259 --> 00:10:07,495 ‫نه. لبوفسکی بزرگ، ساعت هفت. 199 00:10:07,596 --> 00:10:09,463 ‫چه فیلم خوبی. عاشقشم. 200 00:10:09,564 --> 00:10:11,566 ‫یه «وایت راشن» می‌خوام. ‫(اشاره به فیلم بیگ لبوفسکی) 201 00:10:11,665 --> 00:10:14,869 ‫یه وایت راشن بدون الکل واسه دود. 202 00:10:14,969 --> 00:10:17,638 ‫راستش، همون آب آناناس رو بیار. ‫یه آب آناناس، لطفاً. 203 00:10:25,012 --> 00:10:28,249 ‫- تو منو یاد دزدهای دریایی میندازی. ‫- جداً؟ عجیبه. 204 00:10:28,349 --> 00:10:29,283 ‫آره. 205 00:10:29,383 --> 00:10:32,319 ‫هرچند لهجه‌ی دزدهای دریایی... 206 00:10:32,419 --> 00:10:34,421 ‫معمولاً انگلیسیِ وِست‌کانتریه. 207 00:10:36,357 --> 00:10:37,725 ‫ایرلندی‌ها هم دزدهای دریایی خوبی‌ان. 208 00:10:39,894 --> 00:10:42,763 ‫گوشش رو ول کن! ‫گوشش رو ول کن! 209 00:10:42,863 --> 00:10:47,101 ‫مکس نشئه‌ست، همگی. ‫مکس نشئه‌ست. 210 00:10:47,201 --> 00:10:48,035 ‫واقعاً، رفیق؟ 211 00:10:48,135 --> 00:10:49,036 ‫نمی‌دونم کسی اینجا توی... 212 00:10:49,136 --> 00:10:50,838 ‫یه رابطه‌ی چند‌نژادی هست یا نه. 213 00:10:50,938 --> 00:10:52,873 ‫من خودم اینجوری‌ام. ‫دوست‌دخترم اهل پورتوریکوئه. 214 00:10:52,973 --> 00:10:55,142 ‫- آره، مرسی. ممنون. ‫- اونو می‌بینی؟ 215 00:10:55,242 --> 00:10:57,311 ‫اون آقای عینکی‌ای که ‫اونجا نشسته رو می‌بینی؟ 216 00:10:57,411 --> 00:11:00,080 ‫خودشه. افسونت رو نیاز دارم، عذی، خب؟ 217 00:11:00,181 --> 00:11:01,982 ‫حاضری تا طالع شانسِ من باشی؟ 218 00:11:03,585 --> 00:11:05,920 ‫اگه می‌تونی یه آدم بدبخت‌تر برام پیدا کن. 219 00:11:06,020 --> 00:11:08,989 ‫مأیوس‌کننده‌ست. ‫چرا باید این کارو کنم؟ 220 00:11:09,089 --> 00:11:11,158 ‫انقدر بی‌روح نباش، عذی. ‫بیا بریم. 221 00:11:11,258 --> 00:11:14,061 ‫هر وقت بابام با یه همجنسگرا ‫برخوردی داشته باشه بهم زنگ می‌زنه. 222 00:11:14,161 --> 00:11:16,130 ‫هر نوع برخوردی! 223 00:11:16,230 --> 00:11:18,199 ‫حالا هرچقدر که می‌خواد جزئی باشه. ‫چند روز پیش بهم زنگ زد. 224 00:11:18,299 --> 00:11:19,900 ‫گفت: «اِما، رفته بودم فروشگاه، 225 00:11:20,000 --> 00:11:22,069 ‫دیدم اونطرف یه لزبینه.» 226 00:11:22,770 --> 00:11:25,406 ‫منم بهش گفتم: «چه عالی، بابا. ‫از کجا فهمیدی لزبین بود؟» 227 00:11:25,506 --> 00:11:28,242 ‫گفت: «خب، شبیه خودت بود.» ‫«خدافظ بابا!» 228 00:11:28,342 --> 00:11:30,878 ‫خب، رفقا، آماده‌اید واسه اجرای بعد؟ 229 00:11:30,978 --> 00:11:33,414 ‫افسونت رو بده من. ‫افسونت رو بده من! بده من! 230 00:11:33,514 --> 00:11:35,216 ‫یکی از کمدین‌های محبوب خودم. 231 00:11:35,316 --> 00:11:37,686 ‫نویسنده‌ی آثار خیلی از ‫بزرگ‌های این صنعت بوده. 232 00:11:37,785 --> 00:11:38,953 ‫حالا ولی برای خودش می‌نویسه. 233 00:11:39,053 --> 00:11:40,622 ‫بزنید به افتخار رفیق خودم، مکس برنال! 234 00:11:40,721 --> 00:11:41,623 ‫تشویقش کنید! 235 00:11:41,722 --> 00:11:43,857 ‫خودشه! 236 00:11:46,661 --> 00:11:49,496 ‫بزنید به افتخار اِما ویلمن! 237 00:11:50,931 --> 00:11:53,133 ‫- حال‌تون چطوره؟ ‫- خوب! 238 00:11:53,234 --> 00:11:55,402 ‫خیلی‌خب، آروم باشید. ‫خیلی هم برام مهم نیست. 239 00:11:55,502 --> 00:11:59,139 ‫امشب پسرم اینجاست. ‫درسته، پسرم امشب اینجاست. 240 00:12:00,975 --> 00:12:02,544 ‫از خجالت داره آب می‌شه. 241 00:12:02,644 --> 00:12:04,278 ‫پاشو کلاه‌گیست رو بردار، عذ! 242 00:12:04,378 --> 00:12:08,048 ‫انقدر راجع‌به من حرف نزن! 243 00:12:08,148 --> 00:12:10,585 ‫خب. انتظار اینو نداشتم. ‫می‌دونی... 244 00:12:10,685 --> 00:12:12,152 ‫یکم احترام بذار، باشه عذ؟ 245 00:12:12,253 --> 00:12:14,855 ‫اومدم این بالا آبروی خودم رو ببرم ‫تا تو یه زندگی بهتری داشته باشی. 246 00:12:14,955 --> 00:12:17,024 ‫خیلی‌خب. 247 00:12:17,124 --> 00:12:18,727 ‫من که باهات خوبم، وزه‌ی کوچولو. 248 00:12:18,826 --> 00:12:20,794 ‫- نه مثل بابای پیرم. ‫- آقاجون! 249 00:12:20,894 --> 00:12:22,930 ‫خودشه، آقاجون. 250 00:12:23,030 --> 00:12:25,032 ‫در ضمن، این آخرین‌باریه که حرف می‌زنه. 251 00:12:25,132 --> 00:12:28,135 ‫آقاجون، اتفاقاً این بهترین اسم واسه بابامه. 252 00:12:28,235 --> 00:12:30,904 ‫آقاجون. مثل دوتا گلوله می‌مونه. 253 00:12:31,005 --> 00:12:33,474 ‫یکی توی مغزت یکی توی قلبت. ‫پاپ! پاپ! 254 00:12:34,174 --> 00:12:35,610 ‫بذارید یکم از بابام بگم. 255 00:12:35,710 --> 00:12:38,812 ‫این مرد یه زمانی یکی از خبره‌ترین... 256 00:12:38,912 --> 00:12:40,481 ‫سرآشپزهای نیویورک سیتی بود. 257 00:12:40,582 --> 00:12:43,250 ‫توی تمام رستوران‌های ‫درجه‌یک آشپزی کرده. عین واقعیته. 258 00:12:43,350 --> 00:12:45,687 ‫از همه‌شون هم بیرون اومد، 259 00:12:45,786 --> 00:12:47,722 ‫چون آبش با هیچکس توی یه جوب نمی‌رفت. 260 00:12:47,821 --> 00:12:49,456 ‫حتی از شهر هم رفت، 261 00:12:49,557 --> 00:12:52,092 ‫و تنها جایی که به عنوان ‫سرآشپز می‌تونست کار کنه... 262 00:12:52,192 --> 00:12:54,729 ‫خانه‌ی استیکِ نبراسکا بود. 263 00:12:54,828 --> 00:12:56,698 ‫- اوه! ‫- خودشه. 264 00:12:56,797 --> 00:12:59,900 ‫شما خودتون بهتر غذاهای نبراسکا رو می‌شناسین. 265 00:13:00,000 --> 00:13:01,703 ‫اینجا هیچ غذایی نداره. ‫(نبراسکا به استیکش معروفه) 266 00:13:01,802 --> 00:13:04,919 ‫شما حیوون رو می‌کشین، ‫اون‌ها کبابش می‌کنن، 267 00:13:04,944 --> 00:13:06,731 ‫یه تیکه لاستیکِ میشلن تحویل‌تون میدن. 268 00:13:06,907 --> 00:13:09,310 ‫حالا، منِ پنج ساله که ‫توی نبراسکا زندگی می‌کنم، 269 00:13:09,410 --> 00:13:12,146 ‫جشن تولدمه و کلی فشار رومه. 270 00:13:12,246 --> 00:13:14,915 ‫بچه‌های کشاورزهای خیکی بهم خیره شدن. 271 00:13:15,015 --> 00:13:18,787 ‫من تنها مانع بین اون‌ها و کیک‌ام. ‫پس، می‌دونین دیگه... 272 00:13:19,486 --> 00:13:22,990 ‫پیش‌بند بچگونه‌ی خمیر کاغذی، ‫سال ۱۹۸۰، خودتون می‌دونین هرچی تنمه... 273 00:13:23,090 --> 00:13:24,526 ‫از جنس آتش‌زاست. 274 00:13:24,626 --> 00:13:27,227 ‫خم شدم که شمع‌ها رو فوت کنم، 275 00:13:27,328 --> 00:13:29,196 ‫وقتی داشتم شمع‌ها رو ‫فوت می‌کردم بابام می‌گفت: 276 00:13:29,296 --> 00:13:31,599 ‫«شمع‌های تخمی رو فوت کن، مکس!» 277 00:13:33,133 --> 00:13:36,136 ‫ترسیدم، روبه جلو افتادم. 278 00:13:36,236 --> 00:13:39,106 ‫آتیش شمع به من گرفت، ‫مثل مُنور روشن شدم. 279 00:13:39,206 --> 00:13:41,676 ‫یه چیزی می‌گم یه چیزی می‌شنوین! ‫آتیش گرفته بودم ها! 280 00:13:41,776 --> 00:13:44,211 ‫اون‌وقت بابام نوشابه‌ش رو برداشت، 281 00:13:44,311 --> 00:13:46,413 ‫مثل آتیش کمپ خاموشم کرد و گفت: 282 00:13:46,513 --> 00:13:49,950 ‫«کیک می‌خوای، مکسی؟» 283 00:13:50,050 --> 00:13:51,418 ‫گفتم: «نه، بابا!» 284 00:13:51,518 --> 00:13:53,454 ‫- «اَبروهامو می‌خوام!» ‫- اَبروهامو می‌خوام! 285 00:13:55,989 --> 00:13:57,659 ‫مرسی، بچه‌جون. 286 00:13:57,759 --> 00:13:59,493 ‫امشب دخل پسرم رو میارم. 287 00:13:59,594 --> 00:14:02,496 ‫به‌نظرم عالیه که اجرام رو حفظی، 288 00:14:02,597 --> 00:14:04,331 ‫ولی نباید وقتی دارم اوج داستان ‫رو می‌گم وسط بیای، رفیق. 289 00:14:04,431 --> 00:14:06,934 ‫نمی‌تونم اجازه بدم قطار از مسیر خارج شه! 290 00:14:07,034 --> 00:14:09,604 ‫خب، عذ. آقای شاد و شنگول داره میاد. 291 00:14:09,704 --> 00:14:13,507 ‫هر حرفی توی سرته، ‫فقط به زبون نیارش. باشه؟ لطفاً! 292 00:14:13,608 --> 00:14:14,908 ‫- اجرای خوبی بود. ‫- ممنون. 293 00:14:15,008 --> 00:14:17,010 ‫گمونم باید پسرت رو دعوت کنم. 294 00:14:17,111 --> 00:14:18,546 ‫همچنان بامزه نیستی، باب. 295 00:14:18,646 --> 00:14:21,816 ‫عذی، ایشون آقای سیگله. ‫باب، اینم پسرم، عذرا. 296 00:14:21,915 --> 00:14:24,251 ‫خب، هفته‌ی دیگه یه تهیه‌کننده میاد... 297 00:14:24,351 --> 00:14:26,755 ‫- به تو و سال آرجنتو سر می‌زنه. ‫- خیلی‌خب. 298 00:14:26,855 --> 00:14:29,923 ‫بعدش یکی از شما برای ‫اجرا توی شوی کیمل به لس آنجلس میاد. 299 00:14:30,023 --> 00:14:33,193 ‫آقای سیگل، از اینکه کچلین ناراحتین؟ 300 00:14:34,194 --> 00:14:35,996 ‫به‌شکل دردناکی رُکـه 301 00:14:36,096 --> 00:14:38,198 ‫مثل باباش 302 00:14:38,298 --> 00:14:40,234 ‫- بهترین جوک‌هاتو آماده کن، مکس. ‫- خیلی‌خب. 303 00:14:40,334 --> 00:14:42,804 ‫- باشه؟ نیازت می‌شن. ‫- خیلی‌خب، باشه. 304 00:14:44,371 --> 00:14:47,675 ‫ناراحت و کچل؟ ‫خداروشکر حرف نزدی! 305 00:14:47,776 --> 00:14:50,377 ‫- فقط یه سؤال پرسیدم. ‫- خیلی‌خب. 306 00:14:50,477 --> 00:14:53,581 ‫بیا تا مادرت منو نکشته از اینجا بریم. 307 00:14:53,681 --> 00:14:55,449 ‫شرمنده، شرمنده. 308 00:15:01,756 --> 00:15:02,800 ‫خب... 309 00:15:08,162 --> 00:15:10,431 ‫خدای من. 310 00:15:10,532 --> 00:15:12,132 ‫خب. 311 00:15:12,232 --> 00:15:14,268 ‫بگیر آروم و راحت بخواب. 312 00:15:18,405 --> 00:15:20,608 ‫باشه. خیلی‌خب، باشه. 313 00:15:20,708 --> 00:15:22,042 ‫کاری نمی‌کردم. 314 00:15:24,846 --> 00:15:27,582 ‫بهمون خوش گذشت، مگه نه؟ 315 00:15:27,682 --> 00:15:29,450 ‫یه‌بار دیگه. 316 00:15:29,551 --> 00:15:32,687 ‫باشه. خیلی‌خب. هی، دوستت دارم. 317 00:15:34,388 --> 00:15:35,657 ‫شبت بخیر. 318 00:15:41,195 --> 00:15:43,197 ‫کی گفته بچه‌های اوتیسمی معاشرت بلد نیستن؟ 319 00:15:43,297 --> 00:15:46,366 ‫«از اتاقم برو بیرون!» ‫و منم اومدم بیرون. آره. 320 00:15:46,467 --> 00:15:48,435 ‫بهترین معاشرت جهان. 321 00:15:48,536 --> 00:15:50,404 ‫می‌تونی دفعه‌ی بعد از ‫براش‌های حسی استفاده کنی. 322 00:15:50,504 --> 00:15:52,707 ‫نه، نه، نه. ‫اون براش‌ها تخصص توئه. 323 00:15:52,807 --> 00:15:54,441 ‫مگه آلپاکاست؟ 324 00:15:54,542 --> 00:15:57,211 ‫رفتی سلار اجرا کردی ‫و به من قول دادی این کارو نمی‌کنی. 325 00:15:57,311 --> 00:15:59,246 ‫- داری دیوونه‌ام می‌کنی. ‫- متأسفم، خب؟ 326 00:15:59,346 --> 00:16:01,248 ‫یکی از طرف کیمل اومد اجرام رو ببینه، 327 00:16:01,348 --> 00:16:04,318 ‫منم خواستم طالع شانسم پیشم باشه، خب؟ 328 00:16:04,418 --> 00:16:06,386 ‫تو که منو می‌شناسی. ‫به افسونم نیاز داشتم. 329 00:16:06,487 --> 00:16:09,089 ‫ارزیابی دکتر تاماروا رو خوندی؟ 330 00:16:11,860 --> 00:16:14,361 ‫نگاه چه خوشگل شدی. ‫بیا، یه بوس بهم بده. 331 00:16:14,461 --> 00:16:15,996 ‫- بِرَد که نیست. ‫- تمومش کن. 332 00:16:16,096 --> 00:16:18,298 ‫اسمش بروسه و توی آشپزخونه‌ست. 333 00:16:19,901 --> 00:16:22,302 ‫- برایان توی آشپزخونه‌ی منه؟ ‫- سلام، مکس! 334 00:16:22,402 --> 00:16:24,238 ‫اون هیچ‌وقت توی خونه‌مون جایی نداره. 335 00:16:24,338 --> 00:16:26,507 ‫مکس، این خونه‌ی منه. ‫ارزیابی رو خوندی؟ 336 00:16:26,608 --> 00:16:28,743 ‫آره، خوندم. خوندمش، آره. 337 00:16:28,843 --> 00:16:30,879 ‫ولی همه‌ش زورگویی بود. ‫اون‌ها فقط می‌خوان عذرا اونجا نباشه. 338 00:16:30,979 --> 00:16:33,715 ‫انجمن آموزش و پرورش هزینه‌ی ‫مدرسه‌ی کودکان استثنایی رو پرداخت می‌کنه. 339 00:16:33,740 --> 00:16:35,324 ‫اون نیازی به مدرسه‌ی کودکان استثنایی نداره. 340 00:16:35,349 --> 00:16:37,819 ‫مکس، اون ۲۰تا از بچه‌ها رو ‫برد وسط خیابون واشینگتن. 341 00:16:37,919 --> 00:16:40,655 ‫- کارش شدیداً خطرناک بود. ‫- باشه، ولی اون بچه‌ی خطرناکی نیست. 342 00:16:40,755 --> 00:16:41,990 ‫اون یه چالشه. 343 00:16:42,089 --> 00:16:44,091 ‫لعنتی، چرا کسی نمی‌خواد ‫کار خودش رو انجام بده! 344 00:16:44,191 --> 00:16:46,861 ‫کار؟ کار! تمام زندگی من شده کار. 345 00:16:46,961 --> 00:16:49,597 ‫میای اینجا، لباس مبدل می‌پوشی، ‫اون‌وقت می‌بریش باشگاه کمدی؟ 346 00:16:49,697 --> 00:16:51,900 ‫- نصفه‌شب برمی‌گردونیش. ‫- منظور من این نبود، خب؟ 347 00:16:51,925 --> 00:16:53,208 ‫ببین، ما قصد جفت‌مون یکیه، جن. 348 00:16:53,233 --> 00:16:56,136 ‫هم تو می‌دونی اون ‫چه طرز فکری داره و هم من. 349 00:16:56,236 --> 00:16:58,171 ‫فقط کافیه که دیده شه، جن. 350 00:16:58,272 --> 00:17:02,376 ‫شنیده شه و بابت کارهایی ‫که ازش برمیاد قدرش رو بدونن. 351 00:17:02,476 --> 00:17:05,045 ‫آره، درسته، ولی باید بتونه ‫حداقل بدون داد و بی‌داد... 352 00:17:05,145 --> 00:17:06,313 ‫یه بغل بهمون بده. 353 00:17:09,149 --> 00:17:10,417 ‫فرصت خوبیه، مکس. 354 00:17:10,517 --> 00:17:13,988 ‫معلمین و مشاورین آموزش دیده... 355 00:17:14,087 --> 00:17:15,255 ‫توی مدرسه‌ای که ‫برای خودش ساخته شده کنارش‌ان، 356 00:17:15,355 --> 00:17:17,157 ‫جوری که براش لازمه، درس یاد می‌گیره. 357 00:17:18,492 --> 00:17:19,827 ‫کسی اذیتش هم نمی‌کنه. 358 00:17:21,428 --> 00:17:23,297 ‫کنار بچه‌هاییه که مثل خودش‌ان. 359 00:17:26,199 --> 00:17:28,636 ‫- آفرین. بچه‌هایی که مثل خودش‌ان، هان؟ ‫- خیلی‌خب. 360 00:17:28,736 --> 00:17:31,471 ‫- منظورم این نبود. ‫- اتفاقاً من خوب منظورت رو فهمیدم. 361 00:17:31,573 --> 00:17:34,042 ‫داستان از این قراره، ‫منم یه بچه‌ای مثل اونم. 362 00:17:34,067 --> 00:17:36,363 ‫و بچه‌هایی که مثل ما هستن ‫می‌دونی به چی نیاز دارن؟ 363 00:17:36,388 --> 00:17:37,639 ‫اینکه کنار بچه‌های دیگه باشن! 364 00:17:37,664 --> 00:17:40,967 ‫پس نه، بمیرم هم اون ‫توصیه‌ی کوفتی رو قبول نمی‌کنم! 365 00:17:53,528 --> 00:17:55,697 ‫- تو خوبی؟ ‫- نه. 366 00:17:57,097 --> 00:17:58,465 ‫همیشه داستان همینه! 367 00:17:58,566 --> 00:17:59,901 ‫هربار به یه تصمیمی می‌رسیم... 368 00:18:00,001 --> 00:18:01,035 ‫که ممکنه در واقع جواب بده، 369 00:18:01,134 --> 00:18:02,770 ‫مکس باید بیاد و گند بزنه بهش! 370 00:18:02,870 --> 00:18:05,405 ‫این سومین مدرسه‌ایه ‫که عذرا ازش اخراج می‌شه. 371 00:18:05,505 --> 00:18:09,077 ‫راه دیگه‌ای نداریم. ‫من دیگه باید چیکار کنم؟ 372 00:18:09,176 --> 00:18:11,579 ‫خب، می‌تونم شرّ مکس رو برات کم کنم. 373 00:18:11,679 --> 00:18:13,881 ‫- می‌تونی این کارو کنی؟ ‫- آره، ناسلامتی وکیلم. 374 00:18:13,982 --> 00:18:15,349 ‫احساساتم روی تصمیماتم تأثیر نمی‌ذارن. 375 00:18:15,449 --> 00:18:19,486 ‫در ضمن، من یه آشنایی دارم. ‫بهش جیمی تبر می‌گن. 376 00:18:19,587 --> 00:18:23,256 ‫بنگ بنگ، جک و جنده‌ها. ‫سرش رو ببُرید و بدید ماهی‌ها بخورن. 377 00:18:36,403 --> 00:18:39,941 ‫آروم بگیر، آروم بگیر! 378 00:18:51,552 --> 00:18:53,153 ‫خیلی طول نمی‌کشه، عذیزم، 379 00:18:53,253 --> 00:18:55,757 ‫ولی تو جون به لبم کردی! 380 00:18:58,760 --> 00:19:01,395 ‫عذیزدلم، چرا اونجوری از خونه بیرون رفتی؟ 381 00:19:01,495 --> 00:19:04,398 ‫هوم؟ خواهش می‌کنم دیگه این کارو نکن. 382 00:19:05,232 --> 00:19:09,269 ‫- بگو که دیگه این کارو نمی‌کنی. ‫- دیگه این کارو نمی‌کنم. 383 00:19:09,369 --> 00:19:11,606 ‫خانم دموزیو دید از وسط خیابون رد می‌شدی، 384 00:19:11,706 --> 00:19:13,975 ‫بعدش یه تاکسی اومد و باهاش تصادف کردی. 385 00:19:14,075 --> 00:19:16,044 ‫- ممکن بود الان... ‫- یه سگ می‌خوست گازم بگیره. 386 00:19:16,144 --> 00:19:18,245 ‫باید از دست دندون‌هاش فرار می‌کردم. 387 00:19:18,345 --> 00:19:20,514 ‫هی، جن. اون‌ها آماده‌ان که ‌کم‌کم ببرنش. 388 00:19:20,615 --> 00:19:22,182 ‫نه! 389 00:19:23,283 --> 00:19:24,284 ‫- چیزی نیست. ‫- هی. 390 00:19:24,384 --> 00:19:27,155 ‫- هی، بابا اومده. ‫- چه‌خبر شده؟ 391 00:19:27,254 --> 00:19:29,090 ‫هی، رفیق. ‫هی، هی. حالت خوبه؟ 392 00:19:29,189 --> 00:19:32,359 ‫چه‌خبر شده؟ هان؟ چی شده؟ 393 00:19:32,459 --> 00:19:35,362 ‫- خیابون ۱۴ وایداکت به منهتن. ‫- چی؟ 394 00:19:35,462 --> 00:19:37,598 ‫- سه بلوک به سمت پارک... ‫- هی، هی، می‌دونم... 395 00:19:37,699 --> 00:19:39,734 ‫- می‌دونم که آدرس خونه‌ی آقاجون رو بدی. ‫- متأسفم. 396 00:19:39,834 --> 00:19:42,402 ‫نمی‌خواد متأسف باشی. ‫فقط بهم بگو چی... 397 00:19:42,502 --> 00:19:43,938 ‫- عصبانی‌ای. ‫- نه، عصبانی نیستم. 398 00:19:44,038 --> 00:19:45,338 ‫خیلی‌خب، عصبانی نیستم. 399 00:19:45,439 --> 00:19:47,175 ‫باشه، می‌دونی چیه؟ ‫آره، یکم عصبانی‌ام. 400 00:19:47,274 --> 00:19:49,177 ‫منو نگاه کن، منو نگاه کن، عذی. 401 00:19:49,276 --> 00:19:52,279 ‫- اومدی بیرون چیکار کنی... ‫- می‌شه یه لحظه باهات صحبت کنم؟ 402 00:19:54,816 --> 00:19:55,883 ‫هی... 403 00:19:59,787 --> 00:20:01,421 ‫عذرا برنال؟ 404 00:20:01,522 --> 00:20:03,825 ‫- چرا توی راهروئه؟ ‫- باید ازش آزمایش بگیرن. 405 00:20:03,925 --> 00:20:06,359 ‫منظورت چیه که آزمایش بگیرن؟ ‫چه آزمایشی؟ مثل اشعه‌ی ایکس؟ 406 00:20:06,460 --> 00:20:08,062 ‫- ارزیابی روانی. ‫- منظورت چیه که ارزیابی روانی؟ 407 00:20:08,162 --> 00:20:10,898 ‫هی، کجا میری؟ نه، ممنون. 408 00:20:10,998 --> 00:20:12,934 ‫- منم اولش همین واکنش رو داشتم. ‫- چه ارزیابی روانی‌ای؟ 409 00:20:13,034 --> 00:20:15,103 ‫- با تاکسی تصادف کرده! ‫- یه دستورالعمل واسه کودکانه. 410 00:20:15,203 --> 00:20:18,072 ‫- ببخشید، مشکلیه؟ ‫- بله، می‌خوای دکتر رو ببینیم. 411 00:20:18,172 --> 00:20:21,642 ‫- من دکتر کپلین‌ام. ‫- اوه، باشه. ما... هی، دست نزن! 412 00:20:21,743 --> 00:20:23,611 ‫قربان، باید اجازه بدیم ‫ایشون وظیفه‌ش رو انجام بده. 413 00:20:23,711 --> 00:20:25,713 ‫آره، بیا خون‌سردی خودمون رو حفظ کنیم، فقط... 414 00:20:25,813 --> 00:20:27,715 ‫- بابا؟ ‫- جونم، من کنارتم، رفیق. 415 00:20:27,815 --> 00:20:29,382 ‫- ما همین‌جاییم، رفیق. ‫- نگران نباش. 416 00:20:29,483 --> 00:20:31,052 ‫فوراً قضیه رو حلش می‌کنیم، خب؟ 417 00:20:49,402 --> 00:20:51,404 ‫اون‌ها مجبورم کردن نقاشی بکشم، 418 00:20:51,505 --> 00:20:55,442 ‫توی چشم‌هام نور زدن و سؤال‌پیچم کردن. 419 00:20:56,376 --> 00:20:58,378 ‫چه سؤال‌هایی؟ 420 00:20:58,478 --> 00:21:03,084 ‫ازم پرسیدن مامان و بابام ‫تابحال خواستن کتکم بزنن یا نه. 421 00:21:03,184 --> 00:21:05,385 ‫پرسیدن تابحال خواستم ‫به خودم آسیبی برسونم یا نه. 422 00:21:07,188 --> 00:21:09,791 ‫متأسفم که این سؤال‌ها رو ازت پرسیدن. 423 00:21:11,391 --> 00:21:15,830 ‫می‌خوان مجبورم کنن یه‌جای دیگه... 424 00:21:15,930 --> 00:21:17,297 ‫زندگی کنم؟ 425 00:21:18,266 --> 00:21:20,635 ‫- مثل بیمارستان؟ ‫- نه. 426 00:21:20,735 --> 00:21:22,270 ‫نمی‌تونن. 427 00:21:22,369 --> 00:21:25,673 ‫تو خونواده داری، ‫و اونا باید به ما جوابگو باشن. 428 00:21:25,773 --> 00:21:29,744 ‫- پس چنین اتفاقی قرار نیست بیفته. ‫- باشه. 429 00:21:29,844 --> 00:21:31,179 ‫حرکت کن. 430 00:21:31,279 --> 00:21:33,548 ‫- مطمئنی می‌خوای این کارو کنی؟ ‫- چه‌جورم. 431 00:21:34,347 --> 00:21:36,284 ‫باختی. 432 00:21:36,383 --> 00:21:39,086 ‫حتماً باید شکستم می‌دادی، نه؟ 433 00:21:42,899 --> 00:21:44,091 ‫سلام. 434 00:21:44,116 --> 00:21:45,568 ‫ممنون که منتظر موندین. 435 00:21:45,593 --> 00:21:47,674 ‫می‌دونم شب بلندی داشتین. 436 00:21:47,699 --> 00:21:48,975 ‫یه‌سری خبرهای خوب دارم. 437 00:21:49,000 --> 00:21:51,265 ‫صبح عذرا رو خونه می‌فرستیم. 438 00:21:51,364 --> 00:21:53,601 ‫ولی به‌خاطر سنش... 439 00:21:53,701 --> 00:21:56,170 ‫و به‌خاطر شاهدی که دید ‫اون داشت جلوی تاکسی فرار می‌کرد... 440 00:21:56,270 --> 00:21:57,470 ‫این‌ها چرنده. 441 00:21:57,572 --> 00:21:58,806 ‫لطفاً بذار حرفش رو بزنه. 442 00:21:58,906 --> 00:22:00,942 ‫عذی هرگز بی‌دلیل جلوی تاکسی فرار نمی‌کنه. 443 00:22:01,042 --> 00:22:03,311 ‫- فقط به حرف دکتر گوش بده. ‫- من می‌دونم بهش آسیب روحی وارد شده، 444 00:22:03,410 --> 00:22:05,445 ‫ولی دارم کاری رو می‌کنم ‫که قانون بهم دستور داده. 445 00:22:05,546 --> 00:22:07,215 ‫دولت از لحاظ فنی از عذرا حمایت می‌کنه. 446 00:22:07,315 --> 00:22:10,117 ‫- شما چنین حقی ندارین. ‫- قانوناً در واقع داره. 447 00:22:10,218 --> 00:22:11,484 ‫فقط به حرف‌های دکتر گوش بده. 448 00:22:11,586 --> 00:22:13,420 ‫عذرا سابقه‌ی فرار... 449 00:22:13,520 --> 00:22:14,956 ‫و به‌خاطر انداختن خودش رو داره. 450 00:22:15,056 --> 00:22:18,259 ‫من قرار نیست اون رو به بخش ‫روانشناس کودکان بسپرم. 451 00:22:18,358 --> 00:22:22,597 ‫ولی ازش می‌خوام که به ‫مدرسه‌ی کودکان استثنایی بره. 452 00:22:22,697 --> 00:22:25,633 ‫و می‌خوام ریسپریدون مصرف کنه. 453 00:22:26,968 --> 00:22:28,803 ‫ریسپریدون؟ ‫این که داروی ضد روان‌پریشیه. 454 00:22:28,903 --> 00:22:31,539 ‫- پسرتون جون خودش رو به‌خاطر انداخته. ‫- این‌طور نیست! 455 00:22:31,639 --> 00:22:34,342 ‫مکس! چیزی نمونده بود بمیره! ‫این اتفاقی بود که افتاد. 456 00:22:34,441 --> 00:22:35,977 ‫فقط بذار دکتر حرفش رو بزنه. ‫بذار حرفش رو کامل کنه. 457 00:22:36,077 --> 00:22:38,679 ‫طی سه ماه ارزیابی مجدد می‌کنیم. 458 00:22:38,779 --> 00:22:41,949 ‫ولی درحال حاضر، ‫ریسپریدون تجویز درستیه. 459 00:22:47,722 --> 00:22:49,790 ‫- مکس. ‫- نه، نه. فقط... 460 00:22:49,891 --> 00:22:52,293 ‫- اینجا کلی ریسپریدون دارین. ‫- مکس. 461 00:22:52,392 --> 00:22:55,296 ‫شرکت‌های داروسازی به ازای تجویز ‫این داروها به بچه‌ها بهت چی میدن؟ 462 00:22:55,395 --> 00:22:56,664 ‫بُن خرید رایگان، عوضی؟ 463 00:22:56,764 --> 00:22:58,431 ‫- هی، مکس. آروم باش. ‫- آروم باش. 464 00:22:58,532 --> 00:23:00,433 ‫الان می‌فهمم رفتار خطرناکش ‫رو از کی به ارث برده. 465 00:23:00,534 --> 00:23:02,536 ‫- ببخشید؟ ‫- مکس! 466 00:23:02,576 --> 00:23:04,005 ‫مرتیکه‌ی حرومزاده. 467 00:23:07,679 --> 00:23:09,785 ‫« مقر اداره‌ی پلیس نیویورک سیتی » ‫« پلیس پلازای یک » 468 00:23:09,810 --> 00:23:11,779 ‫- نه، من این کارو نمی‌کنم. ‫- مکس. 469 00:23:11,879 --> 00:23:13,446 ‫به دکتر ولز گفتم شکایت نکنه، 470 00:23:13,547 --> 00:23:15,650 ‫- ولی تو باید برنامه رو قبول کنی. ‫- کون لق اون یارو. 471 00:23:15,750 --> 00:23:18,085 ‫- طرف دلال مواده. ‫- هرچی باشه، صاحب اختیاره. 472 00:23:18,185 --> 00:23:21,889 ‫مسئول مدرسه‌ی آموزش استثنایی، ‫داروها، همه‌شون. 473 00:23:24,292 --> 00:23:27,929 ‫اون‌وقت حکم... «دستور منع» چی می‌شه؟ 474 00:23:29,597 --> 00:23:32,767 ‫سه ماه. نباید نزدیک عذرا هم بیای. 475 00:23:32,867 --> 00:23:36,070 ‫متأسفم. دستور قاضیه. 476 00:23:36,170 --> 00:23:39,307 ‫اگه از «کارت‌های رفتاری» استفاده کنی، ‫می‌تونم تا یک ماه کاهشش بدم. 477 00:23:39,407 --> 00:23:41,842 ‫گور بابای کارت‌ها. ‫اون روشون می‌شاشه. 478 00:23:41,943 --> 00:23:45,313 ‫می‌خوای خونه بری ‫یا می‌خوای یه شب دیگه اینجا بمونی؟ 479 00:23:45,413 --> 00:23:46,547 ‫به خودت بستگی داره. 480 00:24:01,429 --> 00:24:04,432 ‫چه حسی داری دوست‌پسر همسرت ‫تو رو از بازداشت درآورده؟ 481 00:24:04,532 --> 00:24:06,267 ‫توروخدا هیچی نگو. 482 00:24:06,367 --> 00:24:08,269 ‫زنت پیله کرده به این داستان عقب‌موندگی. 483 00:24:08,369 --> 00:24:10,338 ‫هی، چه مرگته؟ 484 00:24:10,438 --> 00:24:14,507 ‫هیچکس دیگه نمی‌گه «عقب‌مونده.» ‫هیچکس. دیگه این حرف رو نزن. 485 00:24:14,589 --> 00:24:16,091 ‫باشه. نمی‌گم. 486 00:24:18,726 --> 00:24:20,294 ‫می‌دونی که داشتن این‌ها جرمه؟ 487 00:24:20,394 --> 00:24:21,662 ‫چرند محضه. 488 00:24:21,762 --> 00:24:24,198 ‫واسه کشورم خدمت کردم. ‫این کارت حقمه! 489 00:24:24,298 --> 00:24:26,200 ‫غذا، خدمتت فقط سرو غذا بود. 490 00:24:28,803 --> 00:24:32,339 ‫راه دیگه‌ای نداشتم. ‫الانم بهم می‌گن نمی‌تونم عذرا رو ببینم. 491 00:24:33,207 --> 00:24:36,143 ‫حق ندارم بگم چه دارویی براش تجویز کنن. 492 00:24:36,243 --> 00:24:38,479 ‫توی کدوم مدرسه ثبت‌نامش کنن. ‫این چه گـ... 493 00:24:44,285 --> 00:24:45,953 ‫تو حرفی نداری؟ 494 00:24:46,053 --> 00:24:49,857 ‫- خوب دستت رو کوتاه کرد، می‌دونم. ‫- دستم رو کوتاه نکرد. 495 00:24:49,957 --> 00:24:51,659 ‫لازم به این کار نبود. ‫همین الان از بازداشتگاه درت آوردم. 496 00:24:51,759 --> 00:24:52,893 ‫چی داری می‌گی؟ 497 00:24:53,060 --> 00:24:54,562 ‫- همه‌ی حرف‌هات همین بود؟ ‫- چی می‌خوای بگم؟ 498 00:24:54,662 --> 00:24:56,596 ‫کور کورانه تصمیم گرفتی، زمین خوردی. 499 00:24:56,697 --> 00:24:57,932 ‫اگه نمی‌تونی قدرتت رو کنترل کنی، 500 00:24:58,032 --> 00:24:59,100 ‫پس چی برات می‌مونه؟ هیچی. 501 00:24:59,200 --> 00:25:00,634 ‫اینو کسی می‌گه که به‌خاطر سوختن استیکش، 502 00:25:00,734 --> 00:25:01,735 ‫زده مشتری رو بی‌هوش کرده. 503 00:25:01,836 --> 00:25:02,937 ‫اون استیک بی‌نظیر بود. 504 00:25:03,037 --> 00:25:04,338 ‫حالا دیدی؟ همین رو می‌گم. 505 00:25:04,572 --> 00:25:06,507 ‫- حالا فهمیدی خوب و بد رو از کی یاد گرفتم؟ ‫- خیلی‌خب، حالا هرچی. 506 00:25:06,607 --> 00:25:07,741 ‫آره، هرچی می‌خواد بشه. 507 00:25:07,942 --> 00:25:09,285 ‫شاید اگه این حرف درست بود ‫ما هنوز نبراسکا بودیم، 508 00:25:09,310 --> 00:25:11,475 ‫هنوز یه مادری بالاسرم بود، ‫تو چی فکر می‌کنی؟ 509 00:25:12,646 --> 00:25:13,948 ‫چیکار می‌کنی؟ چیکار می‌کنی؟ 510 00:25:14,048 --> 00:25:16,016 ‫وایسا. 511 00:25:16,117 --> 00:25:18,452 ‫متأسفم، خب؟ 512 00:25:18,552 --> 00:25:20,020 ‫نمی‌خواستم... بحثش رو پیش بکشم. 513 00:25:20,254 --> 00:25:22,723 ‫مرتیکه‌ی عوضی برگشته می‌گه: ‫«هی، احمق، توی بشقابم خون نمی‌بینم.» 514 00:25:22,796 --> 00:25:24,798 ‫منم بهش گفتم: «هی، شرمنده.» ‫بعدش یکی خوابوندم توی صورتش. 515 00:25:24,823 --> 00:25:26,368 ‫گفتم: «اینم اون خونی که ‫توی بشقاب دنبالش بودی.» 516 00:25:26,393 --> 00:25:28,295 ‫چی داری می‌گی؟ ‫من دارم راجع‌به مادرم حرف می‌زنم. 517 00:25:28,395 --> 00:25:30,297 ‫حالا چی؟ می‌خوام تمام ‫مشکلاتی که واسه خودت... 518 00:25:30,397 --> 00:25:32,399 ‫و زندگیت پیش اومد ‫رو گردن من و مامانت بندازی؟ 519 00:25:32,424 --> 00:25:34,392 ‫گم شو از جلو چشمام! 520 00:25:34,417 --> 00:25:35,785 ‫می‌دونی، تو یه پفیوز لاشی‌ای! 521 00:25:35,810 --> 00:25:38,506 ‫کون لقت. برو خودت ‫استیک درست کردن رو یاد بگیر. 522 00:25:38,607 --> 00:25:40,875 ‫ماشین رو حرکت بده! 523 00:25:42,376 --> 00:25:43,386 ‫برداشتی؟ 524 00:25:50,384 --> 00:25:51,440 ‫آفرین. 525 00:25:57,103 --> 00:25:59,068 ‫به‌نظرت فکر خوبیه واقعاً روز اول... 526 00:25:59,093 --> 00:26:01,241 ‫توی مدرسه‌ی جدیدت لباس دایناسور بپوشی؟ 527 00:26:03,397 --> 00:26:05,266 ‫هی، مدرسه‌ی جدید عالی می‌شه. 528 00:26:05,366 --> 00:26:09,703 ‫کلی بچه‌های جدید میان، ‫و بهترین دوست‌ها رو پیدا می‌کنی. 529 00:26:13,795 --> 00:26:15,376 ‫هی، عذرا. 530 00:26:16,410 --> 00:26:17,745 ‫عذی. 531 00:26:19,580 --> 00:26:20,915 ‫عذی. 532 00:26:49,710 --> 00:26:51,445 ‫خیلی‌خب، همگی. برید داخل! 533 00:26:59,720 --> 00:27:01,789 ‫باید بیای داخل، عذرا. 534 00:27:04,825 --> 00:27:07,728 ‫چه کلاسی داری؟ هنر؟ 535 00:27:14,201 --> 00:27:15,869 ‫می‌دونی، اخیراً داشتم بهش فکر می‌کردم. 536 00:27:15,970 --> 00:27:18,038 ‫بچه که بودیم یه بازی مزخرفی می‌کردیم. 537 00:27:18,138 --> 00:27:19,974 ‫«صندلی‌بازی» رو یادتونه؟ 538 00:27:20,074 --> 00:27:21,308 ‫- آره! ‫- آره؟ 539 00:27:21,408 --> 00:27:24,044 ‫- هـو! ‫- هـو؟ ناموساً؟ خدای من. 540 00:27:24,144 --> 00:27:27,081 ‫انگار توی یه اتاق با ‫مدیرهای ارشد داروسازی‌ام. 541 00:27:27,181 --> 00:27:29,684 ‫می‌دونین، اخیراً داشتم ‫به این بازی فکر می‌کردم. 542 00:27:29,783 --> 00:27:31,118 ‫ولی قانون بازی رو که بلدید؟ 543 00:27:31,218 --> 00:27:34,689 ‫زمانی که ۱۲تا بچه دارین و ۱۱تا صندلی، 544 00:27:34,788 --> 00:27:37,558 ‫هر کدوم که نتونه روی صندلی بشینه، 545 00:27:37,659 --> 00:27:41,095 ‫«کون لقت، برو بیرون.» مگه نه؟ 546 00:27:41,195 --> 00:27:43,163 ‫آره، بازی بی‌رحمیه، بازی بی‌رحمیه. 547 00:27:43,264 --> 00:27:46,433 ‫بچه‌ها سر این بازی وحشی می‌شن، مگه نه؟ 548 00:27:46,533 --> 00:27:49,937 ‫همدیگه رو گاز می‌گیرن، به‌هم لگد می‌زنن. 549 00:27:50,037 --> 00:27:52,707 ‫انگشت توی چِش و چالِ هم می‌کنن. 550 00:27:52,806 --> 00:27:54,775 ‫کدوم مردم آزاری این بازی رو اختراع کرده؟ 551 00:27:56,143 --> 00:27:58,178 ‫و اصلاً چرا بهش «صندلی‌بازی» می‌گن؟ ‫(به انگلیسی: صندلی‌های موزیکال) 552 00:27:58,279 --> 00:28:02,349 ‫هیچ‌چیزش نزدیک به موزیکال هم نیست. 553 00:28:02,449 --> 00:28:05,519 ‫مثل نسخه‌ی اصلی «بازی مرکب»ـه. 554 00:28:08,690 --> 00:28:11,525 ‫می‌دونین... چند روز پیش از زندان آزاد شدم. 555 00:28:11,626 --> 00:28:12,793 ‫واقعیته. 556 00:28:12,893 --> 00:28:14,194 ‫ممنون، ممنون. 557 00:28:14,295 --> 00:28:17,364 ‫می‌دونین... زمان سختی رو گذروندم. 558 00:28:17,464 --> 00:28:20,702 ‫سخت‌ترین ۱۴ ساعتِ عمرم بود. 559 00:28:20,801 --> 00:28:22,403 ‫ولی... 560 00:28:25,139 --> 00:28:27,841 ‫آره، دکتر... دکتر. 561 00:28:27,941 --> 00:28:29,143 ‫اون دکتر لامصب. 562 00:28:29,243 --> 00:28:30,944 ‫می‌خواست به زور ‫قرص به خورد پسرم بده... 563 00:28:31,045 --> 00:28:32,513 ‫می‌دونین، منم مجبور شدم ‫باهاش دست به یقه شم. 564 00:28:32,614 --> 00:28:34,459 ‫و... بازداشتم کردن. 565 00:28:36,884 --> 00:28:39,019 ‫ولی معامله‌ای رو بهم پیشنهاد دادن. 566 00:28:41,458 --> 00:28:43,223 ‫اگه قبول کنم به پسرم همون دارویی که... 567 00:28:43,324 --> 00:28:47,027 ‫ به افرادِ از لحاظ کیفری دیوانه میدن رو بدن، 568 00:28:47,127 --> 00:28:49,430 ‫اون‌وقت شکایت‌شون رو پس می‌گیرن. 569 00:28:51,633 --> 00:28:53,500 ‫و منم... 570 00:28:56,402 --> 00:28:57,595 ‫معامله رو قبول کردم. 571 00:29:00,040 --> 00:29:02,276 ‫پسرم می‌خواست ازش دفاع کنم... 572 00:29:09,350 --> 00:29:12,987 ‫اون‌وقت به ثانیه نکشیده پسرم رو فروختم. 573 00:29:20,829 --> 00:29:23,397 ‫کجایی؟ چیکار می‌کنی؟ بیا اجرا داری! 574 00:29:23,497 --> 00:29:25,499 ‫- باید برگردی اینجا. ‫- من برنمی‌گردم. 575 00:29:25,599 --> 00:29:30,672 ‫ببین، مکس. ‫من واقعاً می‌خوام که پرواز کنی. 576 00:29:30,772 --> 00:29:32,473 ‫بری بالا بالاها. جدی می‌گم. 577 00:29:32,573 --> 00:29:35,542 ‫ولی باید از این اجراهای بدت دست برداری. 578 00:29:35,643 --> 00:29:37,779 ‫می‌دونی اون اجرا راجع‌به دارو و عذ... 579 00:29:37,878 --> 00:29:39,346 ‫همه‌ش واقعیته؟ 580 00:29:39,446 --> 00:29:42,049 ‫خیلی‌خب. پس برگرد و بهشون بگو. 581 00:29:42,149 --> 00:29:44,251 ‫ولی باید برگردی. 582 00:29:44,351 --> 00:29:46,987 ‫و اون‌ها درکت می‌کنن. ‫ببین، کیمل عاشق بچه‌هاست. 583 00:29:48,361 --> 00:29:49,515 ‫منم همین‌طور. 584 00:30:04,505 --> 00:30:07,508 ‫هیس. 585 00:30:08,175 --> 00:30:11,545 ‫هی، تمرین‌مون روی پلکان فرار رو یادته؟ 586 00:30:15,482 --> 00:30:16,550 ‫می‌خوای دوباره انجامش بدیم؟ 587 00:30:19,420 --> 00:30:20,988 ‫باشه. 588 00:30:21,088 --> 00:30:22,699 ‫باید بهم اعتماد کنی، رفیق. 589 00:30:24,258 --> 00:30:26,326 ‫این عقب یه تخت گرم و نرم ‫برات درست کردم، عذ. 590 00:30:26,427 --> 00:30:28,529 ‫بالش جنگ ستارگانت هم هست، ‫منم برات خوراکی خریدم. 591 00:30:28,630 --> 00:30:29,898 ‫کلی قراره خوش بگذره! 592 00:30:30,632 --> 00:30:33,534 ‫هی، چیکار می‌کنی؟ ‫داری چیکار می‌کنی؟ 593 00:30:33,635 --> 00:30:35,302 ‫نگران نباش، برو داخل. 594 00:30:35,402 --> 00:30:37,171 ‫- منظورت چیه؟ ‫- نگران چیزی نباش. 595 00:30:37,271 --> 00:30:38,606 ‫نمی‌ذارم ماشین رو ببری. 596 00:30:39,006 --> 00:30:40,742 ‫- فقط قراره پدر و پسری بیرون بریم. ‫- نمی‌ذارم ماشین رو ببری. 597 00:30:40,842 --> 00:30:43,010 ‫- شور در مانیله! (رقابت کِلی و جو فریزیر) ‫- ما دعوا نمی‌کنیم، عذرا. 598 00:30:43,110 --> 00:30:44,311 ‫دعوا نمی‌کنیم، فقط صحبت می‌کنیم. 599 00:30:44,411 --> 00:30:46,313 ‫فریزیر محمدعلیِ قدرتمند رو می‌زنه! 600 00:30:46,413 --> 00:30:48,750 ‫دادگاه علیه‌ت حکم صادر کرده. ‫دیوونه شدی؟ چیکار می‌کنی؟ 601 00:30:48,850 --> 00:30:51,318 ‫فریزیر زمین می‌خوره! ‫فریزیر زمین می‌خوره! 602 00:30:51,418 --> 00:30:52,586 ‫باید برم بخوابونمش. 603 00:30:52,687 --> 00:30:55,355 ‫برو سوار شو، عذرا. ‫هی، گوش بده چی می‌گم، خب؟ 604 00:30:55,456 --> 00:30:57,826 ‫توی مدرسه دیدمش، ‫وقتی تحت‌تأثیر اون داروها بود دیدمش. 605 00:30:57,926 --> 00:30:59,828 ‫اون داروها داشت می‌کشتش. ‫باید از اینجا فراریش بدم. 606 00:30:59,928 --> 00:31:02,062 ‫اینجوری که فراری نمیدن! ‫تو آخه چه مرگت شده؟ 607 00:31:02,162 --> 00:31:03,698 ‫بابا، قَسَمت میدم، تمومش کن، خب؟ ‫فقط تمومش کن. 608 00:31:03,798 --> 00:31:05,800 ‫تو خودت گفتی به مبارزه ادامه بدم، ‫منم دارم ادامه میدم. سوار شو، عذ. 609 00:31:05,900 --> 00:31:07,968 ‫تو مبارزه نمی‌کنی، داری فرار می‌کنی! ‫چیکار می‌کنی؟ 610 00:31:08,068 --> 00:31:09,604 ‫فرار نمی‌کنم. عذرا، سوار ماشین شو! 611 00:31:09,704 --> 00:31:11,004 ‫خیلی‌خب، چیزی نیست. 612 00:31:11,104 --> 00:31:12,339 ‫- برات وافل دارم. ‫- نه. 613 00:31:12,439 --> 00:31:14,441 ‫نه، وافلی درکار نیست. ‫عذ، برو سور ماشین شو. 614 00:31:14,541 --> 00:31:17,010 ‫- خامه‌ی قنادی تازه می‌خوای؟ ‫- بسه، خواهش می‌کنم. 615 00:31:17,110 --> 00:31:19,513 ‫گوش کن، ما خانواده‌ایم. ‫ما پسران رایس کریسپی‌ایم. 616 00:31:19,614 --> 00:31:21,649 ‫اون اسنپه، تو کراکل، من چی‌ام؟ ‫(اسنپ، کراکل و پاپ) 617 00:31:21,749 --> 00:31:23,016 ‫- آقاجون پاپ! ‫- خودشه! 618 00:31:23,116 --> 00:31:24,886 ‫ما دعوا نمی‌کنیم، ‫فقط تمرین می‌کنیم. 619 00:31:24,985 --> 00:31:26,053 ‫حالا نشون بده ببینم چی بلدی. 620 00:31:26,153 --> 00:31:27,856 ‫خودشه! حالا... 621 00:31:27,956 --> 00:31:30,825 ‫- اوه! ‫- خیلی‌خب، ضربه فنی شد! 622 00:31:30,925 --> 00:31:32,092 ‫آفرین. بیا بریم، رفیق. 623 00:31:32,192 --> 00:31:33,661 ‫برو سوار شو. بجنب. بیا بریم. 624 00:31:33,761 --> 00:31:36,563 ‫- این کارِت اشتباه‌ست. ‫- بیا بریم. کی گفته اشتباه‌ست؟ 625 00:31:36,931 --> 00:31:39,399 ‫- آقاجون هم میاد؟ ‫- نه، آقاجون نمی‌تونه بیاد. 626 00:31:39,500 --> 00:31:41,335 ‫آقاجون باید مراقب قلعه باشه. ‫مگه نه، آقاجون؟ 627 00:31:41,435 --> 00:31:43,570 ‫- کجا می‌بریش؟ ‫- میرم میشیگان، پیش نیک. 628 00:31:43,671 --> 00:31:46,006 ‫خدای من. اون پفیوز یونانی. ‫از بین این همه آدم... 629 00:31:46,106 --> 00:31:47,709 ‫بس کن. اون رفیق صمیمیمه. 630 00:31:47,809 --> 00:31:48,943 ‫اون مردک یه دزده! 631 00:31:49,042 --> 00:31:50,812 ‫خونه‌ی خودم دعوتش کردم، ‫ازم دزدی کرد. 632 00:31:50,912 --> 00:31:52,513 ‫اون قابلمه‌ی دسته‌درازت رو ندزدیده. 633 00:31:52,614 --> 00:31:54,949 ‫منم لباس‌هاتو نمی‌دزدم. ‫کسی ازت چیزی نمی‌دزده، خب؟ 634 00:31:55,048 --> 00:31:57,351 ‫داری اشتباه می‌کنی. ‫نمی‌تونی این کارو کنی. 635 00:31:57,451 --> 00:31:59,721 ‫می‌دونی چیه؟ اینو بگیر، لطفاً. ‫اندازه‌ی کافی گرفتاری دارم. 636 00:31:59,821 --> 00:32:01,288 ‫- مرسی! ‫- این کارِت دیوانگیه. 637 00:32:01,388 --> 00:32:02,924 ‫- بگو: «خدافظ، آقاجون.» ‫- خدافظ، آقاجون. 638 00:32:03,023 --> 00:32:04,157 ‫خدافظ، آقاجون! 639 00:32:22,744 --> 00:32:24,244 ‫چه غلطی دارم می‌کنم؟ 640 00:32:28,549 --> 00:32:34,311 ‫♪ Andrew Bird - Sisyphus ♪ 641 00:32:59,047 --> 00:33:02,382 ‫عذی؟ عذی؟ 642 00:33:02,482 --> 00:33:03,651 ‫عذی؟ 643 00:33:03,751 --> 00:33:05,218 ‫عذرا؟ 644 00:33:09,624 --> 00:33:10,524 ‫عذی؟ 645 00:33:11,525 --> 00:33:13,828 ‫عذرا؟ عذرا؟ 646 00:33:17,348 --> 00:33:18,893 ‫« جنا » 647 00:33:26,440 --> 00:33:28,676 ‫- شب خوب خوابیدی؟ ‫- نه. 648 00:33:31,578 --> 00:33:33,113 ‫شرط می‌بندم مامانه. 649 00:33:33,213 --> 00:33:34,682 ‫شرط می‌بندم حق با توئه. 650 00:33:34,782 --> 00:33:37,417 ‫ربودن کودک توسط والدین، ‫یعنی یکی از والدین بدون... 651 00:33:37,517 --> 00:33:39,721 ‫اجازه از دیگری فرزند رو برداره. 652 00:33:40,420 --> 00:33:43,190 ‫- بله؟ ‫- عذرا رو دزدیدی؟ 653 00:33:43,290 --> 00:33:45,359 ‫اگه پدرش باشم دیگه دزدی حساب نمی‌شه. 654 00:33:45,459 --> 00:33:47,127 ‫معلومه که حساب می‌شه! ‫تو دستور منع داری! 655 00:33:47,227 --> 00:33:48,395 ‫من دارم زندگی پسرم رو نجات میدم. 656 00:33:48,495 --> 00:33:50,330 ‫عذی یکی رو می‌خواد ‫که از حقش دفاع کنه... 657 00:33:50,430 --> 00:33:52,299 ‫همون‌جوری که من و تو قبلاً ‫باهمدیگه این کارو می‌کردیم. 658 00:33:52,399 --> 00:33:53,701 ‫می‌دونی که حق با منه. 659 00:33:53,801 --> 00:33:56,838 ‫نه! نه، حق با تو نیست، مکس. ‫تو اشتباه می‌کنی، خب؟ 660 00:33:56,938 --> 00:33:59,139 ‫باید همین الان بیاریش خونه! 661 00:34:01,241 --> 00:34:03,044 ‫- صدای عذرا بود؟ ‫- هی، هی، هی، هی! 662 00:34:03,143 --> 00:34:04,444 ‫- ولش کن! ‫- موز نه! 663 00:34:04,544 --> 00:34:06,480 ‫- موز نه! ‫- موز نه! 664 00:34:06,580 --> 00:34:08,082 ‫- برو اسپری‌شو بیار! ‫- ببخشید! 665 00:34:08,181 --> 00:34:09,516 ‫خیلی‌خب، عذی. چیزی نیست. نفس بکش. 666 00:34:09,617 --> 00:34:12,452 ‫نفس بکش! نفس بکش! ‫نفس بکش! نفس بکش، خیلی‌خب. 667 00:34:12,552 --> 00:34:14,789 ‫هواتو دارم. چیزی نیست. ‫بیا، بیا، بیا. 668 00:34:14,889 --> 00:34:16,523 ‫سرویس بهداشتی کجاست؟ ‫سرویس بهداشتی کجاست؟ 669 00:34:16,624 --> 00:34:19,192 ‫بیا بریم، طوری نیست. 670 00:34:22,462 --> 00:34:23,563 ‫حالش خوبه. 671 00:34:23,665 --> 00:34:25,399 ‫ببین، من نمی‌دونستم... 672 00:34:25,499 --> 00:34:27,869 ‫توی اوتمیل موز بود، خب؟ 673 00:34:27,969 --> 00:34:30,537 ‫- این کارت جنون محضه! ‫- نه، من همچین فکری نمی‌کنم. 674 00:34:30,638 --> 00:34:32,707 ‫مشکل همینه. چون اصلاً فکر نمی‌کنی. 675 00:34:32,807 --> 00:34:34,574 ‫بهم اعتماد کن، این کار... 676 00:34:34,676 --> 00:34:35,810 ‫خیلی خیلی کار بدیه. 677 00:34:35,910 --> 00:34:37,078 ‫در واقع، این کارِت جرمه! 678 00:34:37,177 --> 00:34:38,880 ‫برگردونش! 679 00:34:41,149 --> 00:34:42,427 ‫مکس؟ 680 00:34:42,617 --> 00:34:44,952 ‫باورم نمی‌شه! ‫بازم گوشی رو روم قطع کرد! 681 00:34:46,553 --> 00:34:47,554 ‫گندش بزنن. 682 00:34:49,129 --> 00:34:51,302 ‫می‌دونی که می‌تونی با پلیس تماس بگیری! 683 00:34:53,728 --> 00:34:55,930 ‫نه، وضعیت رو بدترش نمی‌کنم. 684 00:34:56,030 --> 00:34:58,503 ‫روح و روان پسرم رو خراب نمی‌کنم. 685 00:35:11,527 --> 00:35:13,890 ‫« جنا » 686 00:35:17,685 --> 00:35:20,791 ‫هی، رفیق، داستانِ موز نخوردنت چیه؟ 687 00:35:22,990 --> 00:35:26,293 ‫عُق می‌زنم و نمی‌تونم نفس بکشم. 688 00:35:26,961 --> 00:35:29,329 ‫درسته، ولی می‌دونیم که به ‫موز حساسیت نداری، مگه نه؟ 689 00:35:29,429 --> 00:35:31,531 ‫چون رفتیم پیش اون دکتره، یادته؟ 690 00:35:31,632 --> 00:35:34,902 ‫شاید اون چیزی که راجع‌به موز ‫فکر می‌کنی فقط توی سرته، می‌دونی؟ 691 00:35:40,708 --> 00:35:44,578 ‫غرغر می‌کنم و ما می‌کنم، ‫اگه گفتی چی‌ام؟ 692 00:35:44,979 --> 00:35:48,149 ‫روحم هم خبر نداره، ولی همین که ‫لباس نپوشیدی داری منو می‌ترسونی. 693 00:35:48,248 --> 00:35:50,184 ‫جنون گاوی‌ام! 694 00:35:50,283 --> 00:35:53,020 ‫خودت ساختیش؟ 695 00:35:53,121 --> 00:35:54,488 ‫- از باب اسفنجی دیدم. ‫- که این‌طور. 696 00:35:54,588 --> 00:35:56,057 ‫واسه همین بامزه نبود. 697 00:36:09,402 --> 00:36:10,938 ‫قراره زندان بری؟ 698 00:36:13,875 --> 00:36:17,178 ‫ببین، عذ، بابا وقتی ناراحت بود ‫یه تصمیم بزرگی گرفته، 699 00:36:17,203 --> 00:36:18,888 ‫و اینجور مواقع تصمیم‌گیری ‫اصلاً فکر خوبی نیست. 700 00:36:18,913 --> 00:36:20,313 ‫«بنگ بنگ، جک و جنده‌ها.» 701 00:36:20,413 --> 00:36:23,084 ‫«سرش رو ببُرید و بدید ماهی‌ها بخورن!» 702 00:36:23,184 --> 00:36:26,187 ‫خیلی‌خب، دیگه بیخیال برکینگ بد شو. 703 00:36:26,286 --> 00:36:28,421 ‫شاید توی این مورد حق با مادرت بود. 704 00:36:28,522 --> 00:36:30,992 ‫بروس می‌خواست تو رو بکشه. ‫نمی‌تونی برگردی خونه. 705 00:36:31,092 --> 00:36:34,862 ‫- خب، قطعاً عاشقم نیست... ‫- نه! خودش این حرف رو زد! 706 00:36:34,962 --> 00:36:35,863 ‫چی؟ 707 00:36:37,198 --> 00:36:39,299 ‫- کِی؟ ‫- همون شبی که با تاکسی تصادف کردم. 708 00:36:39,399 --> 00:36:42,435 ‫داشتم می‌اومدم خونه‌ی آقاجون ‫تا راجع‌به بروس بهت هشدار بدم. 709 00:36:43,436 --> 00:36:44,906 ‫خیلی‌خب، حرفت یادت بمونه، رفیق. 710 00:36:51,411 --> 00:36:53,281 ‫یعنی داری می‌گی... 711 00:36:53,380 --> 00:36:55,683 ‫از قصد نرفتی وسط جاده؟ 712 00:36:56,818 --> 00:36:58,485 ‫عذی؟ 713 00:36:58,585 --> 00:37:00,254 ‫عذی، می‌خوام به چشمام نگاه کنی، خب؟ 714 00:37:00,353 --> 00:37:02,089 ‫موضوع مهمیه. 715 00:37:03,057 --> 00:37:06,359 ‫یعنی از قصد نرفتی وسط جاده؟ 716 00:37:06,459 --> 00:37:08,830 ‫مگه خلم؟ ‫یه سگ می‌خواست گازم بگیره. 717 00:37:11,165 --> 00:37:13,071 ‫اینو واسه مامان تعریف کردی؟ 718 00:37:15,636 --> 00:37:17,905 ‫- عصبانی نشو. ‫- کسی عصبانی نشده. 719 00:37:18,005 --> 00:37:19,506 ‫- فقط... ‫- نباید بهت می‌گفتم؟ 720 00:37:19,531 --> 00:37:21,184 ‫چرا، معلومه باید می‌گفتی. 721 00:37:21,209 --> 00:37:23,811 ‫گفتن حقیقت بزرگ‌ترین ابرقدرت توئه. 722 00:37:23,911 --> 00:37:25,046 ‫هان؟ 723 00:37:25,378 --> 00:37:26,889 ‫مرسی که بهم گفتی. 724 00:37:27,894 --> 00:37:29,199 ‫می‌دونی چیه؟ 725 00:37:29,609 --> 00:37:30,885 ‫می‌دونی چیه؟ 726 00:37:30,954 --> 00:37:32,253 ‫گمونم باید برقصیم. 727 00:37:32,319 --> 00:37:33,934 ‫باید یه قری به کمر بدیم. 728 00:37:34,188 --> 00:37:36,657 ‫بذار ببینم چه موج خوبی پیدا می‌شه. 729 00:37:36,757 --> 00:37:39,026 ‫آهان، خودشه. ‫می‌تونی عضلات باسنت رو تکون بدی؟ 730 00:37:39,126 --> 00:37:41,629 ‫یالا، بیا. ‫بیارش بالا، سمت سینه‌ها. 731 00:37:41,729 --> 00:37:44,598 ‫بده روی شونه. ‫آره، بذار بچرخه. 732 00:37:44,699 --> 00:37:47,400 ‫بذار بچرخه. بده پایین روی باسن. ‫بیارش دوباره روی شونه‌ها. 733 00:37:47,500 --> 00:37:51,038 ‫حالا منقبض کن. ‫دست بزن، هان؟ آرنج‌ها بالا. 734 00:37:51,138 --> 00:37:52,607 ‫آره، تکون‌شون بده. 735 00:37:52,632 --> 00:37:54,366 ‫یالا، تکون بده. ‫بده سمت سینه، رفیق. 736 00:37:54,391 --> 00:37:55,727 ‫سمت سینه، عذی. 737 00:37:55,752 --> 00:37:58,096 ‫آره، آره، خودشه. ‫تکونش بده، تکونش بده. 738 00:37:58,121 --> 00:38:01,479 ‫« مسافرخانه‌ی فرش قرمز » 739 00:38:06,386 --> 00:38:08,322 ‫یکی بیاد منو آب بکشه! 740 00:38:08,820 --> 00:38:10,545 ‫اومدم. 741 00:38:14,494 --> 00:38:15,495 ‫سلام، جین. 742 00:38:15,595 --> 00:38:17,632 ‫کدوم گوری هستی؟ 743 00:38:17,732 --> 00:38:19,267 ‫یکم دارم با عذ وقت می‌گذرونم. 744 00:38:19,367 --> 00:38:21,661 ‫الان زمان مناسبی واسه مرخصی نیست، مکس. 745 00:38:21,903 --> 00:38:24,372 ‫آره، می‌دونم. می‌دونم. گند زدم. 746 00:38:24,471 --> 00:38:26,073 ‫آره، گند زدی، اون‌ها هم عصبی بودن! 747 00:38:26,173 --> 00:38:28,676 ‫ببین، شب بدی داشتم. ‫پیش میاد، خب؟ 748 00:38:28,776 --> 00:38:31,913 ‫نه. سال آرجنتو شب بدی داشت. 749 00:38:32,013 --> 00:38:34,514 ‫آره. گمونم اینجوری هم بد نشد. 750 00:38:34,615 --> 00:38:36,684 ‫نه، ولی خوبیش اینه که ‫یه مدیر برنامه‌ای داشته باشی... 751 00:38:36,784 --> 00:38:39,253 ‫که ویدئوت رو بفرسته جیمی کیمل تماشا کنه. 752 00:38:39,353 --> 00:38:40,955 ‫ویدئو؟ 753 00:38:41,055 --> 00:38:42,455 ‫کـ... کدوم ویدئو؟ 754 00:38:42,555 --> 00:38:44,457 ‫همونی که با گوشیم درست کردم! 755 00:38:44,557 --> 00:38:46,493 ‫می‌خواد دعوتت کنه! 756 00:38:46,593 --> 00:38:48,663 ‫- چی؟ ‫- یکی بیاد منو آب بکشه! 757 00:38:48,763 --> 00:38:50,865 ‫حالا باید بری لس آنجلس. 758 00:38:50,965 --> 00:38:53,334 ‫نمی‌تونن با پرواز بیارنت. ‫مشکلی که نداره؟ 759 00:38:53,433 --> 00:38:54,969 ‫اوه، نه. 760 00:38:55,269 --> 00:38:57,504 ‫- کِی؟ ‫- جمعه‌ی آینده. 761 00:38:57,605 --> 00:38:59,407 ‫ساعت ۴ استودیوی کیمل باش. 762 00:38:59,506 --> 00:39:01,342 ‫بیا منو آب بکش! 763 00:39:01,441 --> 00:39:03,510 ‫خیلی‌خب، باشه. میام. اومم... 764 00:39:04,111 --> 00:39:06,280 ‫- اون عاشق کارِت شد، مکس. ‫- عاشق کارم شد؟ واقعاً؟ 765 00:39:06,380 --> 00:39:07,615 ‫منم عاشق تو‌ام، جین. 766 00:39:07,715 --> 00:39:09,817 ‫این غلطا به تو نیومده. خدافظ. 767 00:39:09,917 --> 00:39:10,785 ‫بیا منو آب بکش! 768 00:39:10,885 --> 00:39:13,520 ‫باشه. اومدم، اومدم. ‫هی، آخ! 769 00:39:13,621 --> 00:39:15,957 ‫لعنتی! این که جوشه! ‫بیا، بیا بیرون! 770 00:39:16,057 --> 00:39:18,059 ‫بیا بیرون، بیا بیرون، بیا بیرون! بجنب. 771 00:39:18,159 --> 00:39:20,161 ‫چیکار می‌کنی؟ ‫مگه... مگه حس نمی‌کنی؟ جوشه! 772 00:39:20,261 --> 00:39:22,930 ‫- من... گرما رو حس نمی‌کنم. ‫- خیلی‌خب، ولی جوشه! 773 00:39:23,030 --> 00:39:24,699 ‫خب؟ دست‌هاتو ببین. ‫همه‌ی جونت قرمز شده! 774 00:39:24,799 --> 00:39:26,834 ‫مامان برام دما رو چک می‌کنه! 775 00:39:26,934 --> 00:39:30,171 ‫اشکالی نداره، ولی بخار رو می‌بینی؟ ‫این یعنی زیادی داغه، خب؟ 776 00:39:30,271 --> 00:39:31,806 ‫- لعنتی! ‫- منِ احمق. 777 00:39:31,906 --> 00:39:33,975 ‫- بسه، نه. هی، بس کن. بگیر بشین. ‫- کله‌پوکِ احمق! 778 00:39:34,075 --> 00:39:35,910 ‫- احمق، احمق، احمق! ‫- بسه دیگه، خب؟ 779 00:39:36,010 --> 00:39:38,179 ‫تو احمق نیستی! نیستی! ‫انقدر خودت رو نزن. 780 00:39:38,279 --> 00:39:40,681 ‫هی، هی، هی، گوش بده چی می‌گم. ‫هی، هی. تو احمق نیستی. 781 00:39:40,781 --> 00:39:42,216 ‫تو احمق نیستی. تو باهوشی، خب؟ 782 00:39:42,316 --> 00:39:45,953 ‫هروقت بخار رو دیدی، یعنی زیادی داغه. ‫آب خوردن، باشه؟ 783 00:39:47,688 --> 00:39:50,257 ‫اینو روی کارت نوشته. 784 00:39:50,358 --> 00:39:52,059 ‫الان اون کارت‌ها رو نداریم! 785 00:39:53,560 --> 00:39:54,996 ‫متأسفم. 786 00:39:55,629 --> 00:39:57,832 ‫- مامان بتادین می‌زنه. ‫- واقعاً؟ خب، حدس بزن چی! 787 00:39:57,932 --> 00:39:59,800 ‫ما بتادین نداریم، پس من و تو... 788 00:39:59,900 --> 00:40:02,036 ‫خودمون یه فکری به‌حالش می‌کنیم، خب؟ 789 00:40:02,136 --> 00:40:04,571 ‫بفرما، خوبه. 790 00:40:04,596 --> 00:40:05,848 ‫می‌دونی چیه؟ ‫من یه فکر بهتری دارم. 791 00:40:05,873 --> 00:40:07,842 ‫یه فکر بهتری دارم، ولش کن. 792 00:40:08,142 --> 00:40:11,679 ‫آماده؟ بیا، بلند شو. ‫بلند شو، دست‌ها بالا. 793 00:40:12,246 --> 00:40:14,749 ‫چطوره؟ زیربغل‌ها. خوش می‌گذره؟ 794 00:40:14,849 --> 00:40:17,550 ‫هان؟ مامان از این کارها می‌کنه؟ نمی‌کنه؟ 795 00:40:17,651 --> 00:40:19,353 ‫خودم فکرش رو می‌کردم. خیلی‌خب. 796 00:40:19,453 --> 00:40:20,921 ‫خودمون از پسش برمیایم. 797 00:40:21,689 --> 00:40:23,290 ‫چرا همیشه داد می‌زنی؟ 798 00:40:24,892 --> 00:40:27,395 ‫چون آقاجون همیشه منو توی ‫اتاق زیرشیروونی زندونی می‌کرد... 799 00:40:27,495 --> 00:40:28,595 ‫و به شوفاژ می‌بست. 800 00:40:28,696 --> 00:40:30,931 ‫باید انقدر بلند داد می‌زدم ‫تا یادش نره بهم غذا بده. 801 00:40:31,032 --> 00:40:33,334 ‫اونجا که شوفاژ نداریم. 802 00:40:33,768 --> 00:40:35,936 ‫تو حافظه‌ت خیلی خوبه. ‫کسی از پس تو برنمیاد. 803 00:40:37,772 --> 00:40:39,006 ‫بوم. بفرما. 804 00:40:39,106 --> 00:40:40,975 ‫می‌خوام راجع‌به یه چیزی باهات صحبت کنم. 805 00:40:41,075 --> 00:40:43,778 ‫داشتم با عمه جین صحبت می‌کردم. 806 00:40:44,638 --> 00:40:48,442 ‫ظاهراً جیمی کیمل می‌خواد برم ‫لس آنجلس توی برنامه‌اش شرکت کنم. 807 00:40:48,548 --> 00:40:49,901 ‫خیلی دوره! 808 00:40:50,384 --> 00:40:52,053 ‫آره، خیلی دوره. 809 00:40:52,686 --> 00:40:56,957 ‫اون قسمت که گفتم جیمی کیمل می‌خواد ‫مهمان برنامه‌اش باشم رو شنیدی؟ 810 00:40:57,058 --> 00:40:58,259 ‫آره؟ 811 00:40:58,359 --> 00:41:00,327 ‫خب... چیزی نمی‌خوای بهم بگی؟ 812 00:41:00,428 --> 00:41:02,156 ‫نصیحتی واسه بابات نداری؟ 813 00:41:03,964 --> 00:41:05,032 ‫مؤدب باش. 814 00:41:05,132 --> 00:41:06,200 ‫مؤدب باشم؟ 815 00:41:07,501 --> 00:41:08,736 ‫دیگه چی؟ 816 00:41:09,804 --> 00:41:12,606 ‫- هیچی. انقدر از من نپرس. ‫- خیلی‌خب. 817 00:41:13,910 --> 00:41:15,409 ‫اون‌وقت افسونم چی می‌شه؟ 818 00:41:15,509 --> 00:41:18,578 ‫- مرد افسون‌گر! ‫- خودشه. 819 00:41:18,679 --> 00:41:20,514 ‫خوبه، خیلی‌خب. 820 00:41:20,915 --> 00:41:22,450 ‫بیا مسابقه‌ی زل‌زنی. 821 00:41:22,550 --> 00:41:24,218 ‫- نمی‌خوام. ‫- بیا دیگه. 822 00:41:24,318 --> 00:41:25,853 ‫- به‌خاطر من! لطفاً. ‫- نه. 823 00:41:26,620 --> 00:41:28,089 ‫- توروخدا؟ ‫- نه. 824 00:41:28,489 --> 00:41:30,224 ‫اگه برات جبران کنم چی؟ 825 00:41:32,526 --> 00:41:35,996 ‫اگه برنده شدم، می‌ریم قاشق‌زنی؟ 826 00:41:37,198 --> 00:41:38,632 ‫آره، قبوله. 827 00:41:39,066 --> 00:41:41,969 ‫آماده؟ بیا. ‫هرکی اول پلک بزنه باخته. 828 00:41:42,069 --> 00:41:44,205 ‫بریم، یک، دو... 829 00:41:44,305 --> 00:41:45,873 ‫سه، چهار... 830 00:41:45,973 --> 00:41:48,476 ‫- اوتیسم داری؟ ‫- پنج، شش... 831 00:41:49,009 --> 00:41:50,611 ‫- هفت... ‫- مامان می‌گه داری. 832 00:41:50,717 --> 00:41:53,386 ‫هشت... مامانت فکر می‌کنه همه اوتیسم دارن. 833 00:41:53,468 --> 00:41:55,736 ‫- نُه، ده... ‫- اون فکر می‌کنه تو از آقاجون گرفتی. 834 00:41:55,761 --> 00:41:57,452 ‫که اون به تو منتقل کرده و تو به من. 835 00:41:57,477 --> 00:41:59,954 ‫گوش بده چی می‌گم. هیچکس ‫نمی‌تونه قطعی اینو بگه، خب عذیزم؟ 836 00:42:00,054 --> 00:42:01,155 ‫هیچکس. 837 00:42:01,322 --> 00:42:03,224 ‫ولی مهم نیست چون تو بی‌نظیری. 838 00:42:03,324 --> 00:42:04,692 ‫۱۴، ۱۵... 839 00:42:04,792 --> 00:42:06,927 ‫- مامان دوستم داره؟ ‫- ۱۷... 840 00:42:08,129 --> 00:42:11,065 ‫رفیق، مامان تو رو بیشتر از ‫هرچیزی توی دنیا دوست داره. 841 00:42:11,165 --> 00:42:12,299 ‫آره! خب؟ 842 00:42:12,433 --> 00:42:14,168 ‫ما فقط به اختلاف خوردیم. 843 00:42:14,268 --> 00:42:18,272 ‫- پلک زدی. من بردم. ‫- اوه! کارِت حرف نداشت. 844 00:42:18,372 --> 00:42:20,541 ‫کارِت حرف نداشت. برنده شدی. 845 00:42:20,641 --> 00:42:22,611 ‫آفرین، رفیق. 846 00:42:22,710 --> 00:42:26,147 ‫یالا، رو کن ببینم چی بلدی. ‫آفرین، عذیزم! هـو! 847 00:42:27,848 --> 00:42:29,316 ‫استن، می‌شه باز کنی، لطفاً؟ 848 00:42:30,584 --> 00:42:31,585 ‫استن! 849 00:42:33,020 --> 00:42:35,890 ‫باید باهم صحبت کنیم. 850 00:42:35,990 --> 00:42:37,525 ‫استن؟ 851 00:42:37,626 --> 00:42:39,160 ‫می‌دونم اونجایی! 852 00:42:39,260 --> 00:42:40,995 ‫در رو باز کن! 853 00:42:41,729 --> 00:42:42,930 ‫در رو باز کن! 854 00:42:46,133 --> 00:42:48,736 ‫استن، فقط باهام حرف بزن، لطفاً! 855 00:42:49,270 --> 00:42:51,438 ‫من نگران‌شونم. 856 00:42:54,275 --> 00:42:55,276 ‫خواهش می‌کنم! 857 00:43:05,252 --> 00:43:06,678 ‫تو به چپت هم نیست! 858 00:43:06,987 --> 00:43:08,030 ‫هان! 859 00:43:08,055 --> 00:43:10,224 ‫می‌خوای بذاری مکس بازم زندگیش رو نابود کنه! 860 00:43:10,324 --> 00:43:12,860 ‫زندگی پسرهای توام همین‌طور! 861 00:43:13,794 --> 00:43:15,696 ‫عوضی! 862 00:43:32,915 --> 00:43:36,975 ‫♪ My Morning Jacket - Golden ♪ 863 00:43:59,708 --> 00:44:02,142 ‫هی! بالاخره اومدین! 864 00:44:02,677 --> 00:44:03,744 ‫- سلام! ‫- سلام! 865 00:44:03,844 --> 00:44:05,813 ‫سلام، خوشگله! 866 00:44:05,913 --> 00:44:09,583 ‫عذی، پیاده شو یه بغل گنده به عمو نیکی بده! 867 00:44:09,684 --> 00:44:13,053 ‫بیا اینجا ببینم! ‫هی، کجا میری بچه؟ گیرت میارم! 868 00:44:13,153 --> 00:44:16,156 ‫گرفتمت، گرفتمت! ‫کارت تمومه. دخلت اومده‌ست! 869 00:44:17,692 --> 00:44:20,094 ‫سلام، من مارگارتم. 870 00:44:20,194 --> 00:44:21,395 ‫حالت چطوره؟ 871 00:44:22,664 --> 00:44:24,716 ‫می‌خوای بیای کمک کنی میز رو بچینم؟ 872 00:44:26,066 --> 00:44:27,434 ‫بیا. 873 00:44:27,995 --> 00:44:31,565 ‫- اوه، تو... ‫- نگاه‌ش کن! 874 00:44:31,679 --> 00:44:34,649 ‫فکرش هم نکن! ‫خدایا، چه‌خبرته، مرد؟ 875 00:44:34,743 --> 00:44:37,612 ‫وقتی اردوگاه داری ‫تا می‌تونی دسرِ اس‌مور می‌خوری. 876 00:44:37,712 --> 00:44:39,714 ‫- تا می‌تونی اس‌مور می‌خوری. ‫- اینو می‌تونی بیاری؟ 877 00:44:39,813 --> 00:44:41,048 ‫- من هیچی نمیارم. ‫- خیلی‌خب. 878 00:44:41,148 --> 00:44:42,816 ‫داستان اون لباس‌های مذهبی چیه؟ 879 00:44:42,916 --> 00:44:44,885 ‫اون خواهر مارگارته از سنگال. 880 00:44:44,985 --> 00:44:46,820 ‫خیلی از اینجا دوره که! 881 00:44:46,920 --> 00:44:49,423 ‫آره، توی «اَن آربر» ‫خونه‌ی اقوامش می‌مونه. 882 00:44:49,523 --> 00:44:50,791 ‫میره میشیگان. 883 00:44:51,025 --> 00:44:53,260 ‫می‌دونستی راهبه‌ها باید کارشناسی بگیرن؟ 884 00:44:53,360 --> 00:44:56,430 ‫- من چرا باید اینو بدونم؟ ‫- باورت می‌شه؟ 885 00:44:56,530 --> 00:44:59,133 ‫چهار سال قبل از اینکه ‫سوگند بخوری باید دانشگاه بری. 886 00:44:59,233 --> 00:45:00,934 ‫ولی تا وقتی واسه من کار کنه، 887 00:45:01,035 --> 00:45:02,936 ‫کلیسای کاتولیک نیمی از هزینه‌هام رو میده. 888 00:45:02,961 --> 00:45:05,491 ‫ایول، واتیکان رو داری تیغ می‌زنی. ‫بهت افتخار می‌کنم. 889 00:45:05,516 --> 00:45:07,341 ‫- آره. ‫- روش پنیر نیست! 890 00:45:07,441 --> 00:45:09,711 ‫وایسا تا امتحانش کنی. حرف نداره. 891 00:45:09,810 --> 00:45:11,646 ‫از ادویه‌های باستانیِ سنگالی توش می‌ریزه. 892 00:45:11,671 --> 00:45:12,846 ‫ادویه‌ها رو از کاستکو خریدم. 893 00:45:12,946 --> 00:45:14,848 ‫- واو! ‫- کاستکو. 894 00:45:14,948 --> 00:45:17,451 ‫کارِت اصلاً بومی نبود! کاستکو. 895 00:45:17,551 --> 00:45:19,453 ‫منو بگو فکر می‌کردم از سنگال آوردی. 896 00:45:19,553 --> 00:45:21,588 ‫نه. داری پنیرها رو قاتی می‌کنی. 897 00:45:21,690 --> 00:45:24,124 ‫تازه توی... توی لازانیا پنیر بز می‌ریزه. 898 00:45:24,224 --> 00:45:27,361 ‫- چی شده؟ ‫- فلز دندون‌هامو اذیت می‌کنه. 899 00:45:28,262 --> 00:45:31,666 ‫آره، ولی می‌دونی که پلاستیک ‫کره‌ی زمین رو اذیت می‌کنه! پس... 900 00:45:31,766 --> 00:45:34,034 ‫توی انبار پلاستیکیش هم دارم. ‫می‌تونم برم... 901 00:45:34,134 --> 00:45:35,836 ‫نه، نه. مشکلی نداره. ‫از همین چنگال استفاده می‌کنیم. 902 00:45:35,936 --> 00:45:36,970 ‫اشکالی نداره. 903 00:45:37,071 --> 00:45:38,038 ‫اینم تأثیر ذهن روی جنسه، مثل موز. 904 00:45:38,138 --> 00:45:39,907 ‫بیا، عذی. امتحانش کن. 905 00:45:40,874 --> 00:45:42,042 ‫عذی. 906 00:45:42,142 --> 00:45:43,911 ‫عذ، یالا. این کارت مؤدبانه نیست. 907 00:45:44,011 --> 00:45:46,013 ‫چنگال رو بردار و بخور، لطفاً. 908 00:45:46,113 --> 00:45:48,248 ‫- عذ؟ ‫- من... چنگال پلاستیکی می‌خوام. 909 00:45:48,349 --> 00:45:50,984 ‫- مامان چنگال پلاستیکی داره! ‫- باشه. خب، مامان اینجا نیست. 910 00:45:51,085 --> 00:45:53,220 ‫عذرا، کجا میری؟ 911 00:45:53,722 --> 00:45:56,290 ‫- عذرا؟ ‫- چنگال پلاستیکی می‌خوام! 912 00:45:56,390 --> 00:45:58,859 ‫- به حرف‌هام گوش نمیدی! ‫- متأسفم، بچه‌ها. 913 00:45:58,959 --> 00:46:00,729 ‫عذ، بیا. بیا بشین، لطفاً. 914 00:46:00,829 --> 00:46:02,162 ‫اذیتم می‌کنه! 915 00:46:02,262 --> 00:46:04,098 ‫- چون عین تیغ تیزن! ‫- عذی، عذی! 916 00:46:04,198 --> 00:46:05,899 ‫- به‌خاطر ذهنم نیست! ‫- عذی! 917 00:46:05,999 --> 00:46:08,302 ‫- عذرا، بگیر بشین! ‫- من نمی‌خورم! 918 00:46:08,402 --> 00:46:09,804 ‫بیا یه معامله‌ای کنیم. ‫اگه یه‌بار با چنگال امتحان کنی، 919 00:46:09,903 --> 00:46:11,740 ‫می‌ذارم با دستت غذا بخوری. 920 00:46:11,840 --> 00:46:14,642 ‫- اذیتم می‌کنه، اذیتم می‌کنه! ‫- یه‌بار، عذرا. 921 00:46:15,909 --> 00:46:17,111 ‫من جات بودم قبول می‌کردم. 922 00:46:17,211 --> 00:46:19,681 ‫- چنگال پلاستکی می‌خوام! ‫- به‌نظرم معامله‌ی خوبیه! 923 00:46:19,781 --> 00:46:21,850 ‫در ضمن، منم با دستم غذا می‌خورم. 924 00:46:21,949 --> 00:46:23,183 ‫منم همین‌طور. 925 00:46:25,452 --> 00:46:26,887 ‫یه‌بار، عذی! 926 00:46:28,723 --> 00:46:30,057 ‫قبوله؟ 927 00:46:31,826 --> 00:46:35,362 ‫خیلی‌خب! بیاین دست به کار شیم. ‫شروع کنیم! 928 00:46:35,462 --> 00:46:36,798 ‫خیلی‌خب. 929 00:46:37,197 --> 00:46:39,566 ‫یالا، مکس. توام مثل ما بخور. 930 00:46:40,060 --> 00:46:42,730 ‫بیا توی جشن لازانیای ما شرکت کن. ‫اوه، خدای من. 931 00:46:42,837 --> 00:46:44,438 ‫- اوه، مرد. معلومه! ‫- خدای من! 932 00:46:44,538 --> 00:46:47,408 ‫«همگی مسئولیت بار سنگین ‫و خیکی را که سهم... 933 00:46:47,508 --> 00:46:48,743 ‫همگیِ آنان بود به عهده گرفتند.» 934 00:46:48,843 --> 00:46:52,546 ‫«سپس بر نور تابان به ‫سرزمین‌های خارجی پشت کرده، 935 00:46:52,647 --> 00:46:54,783 ‫و در دل جنگل قدم گذاشتند.» 936 00:46:56,912 --> 00:47:03,912 ‫« دیــ ـجــ ــی مـ ــوویــ ـــز » ‫::. FarahSub .:: 937 00:47:39,801 --> 00:47:41,972 ‫حالا دیگه می‌تونی بری. 938 00:47:46,567 --> 00:47:48,035 ‫عذی، الان... 939 00:47:51,906 --> 00:47:53,073 ‫به‌خاطر من؟ 940 00:47:54,141 --> 00:47:55,677 ‫حالا دیگه می‌تونی بری. 941 00:47:56,410 --> 00:47:57,454 ‫باشه؟ 942 00:47:58,847 --> 00:48:00,347 ‫خدافظ. 943 00:48:03,484 --> 00:48:04,551 ‫باشه. 944 00:48:21,836 --> 00:48:25,740 ‫مکس، اوه، خدای من. ‫کشته مُرده‌ی پسرت شدم. 945 00:48:25,840 --> 00:48:27,074 ‫آخرش قلبت رو می‌شکنه. 946 00:48:27,174 --> 00:48:28,776 ‫نگران نباش، باهاش کنار میام. 947 00:48:28,877 --> 00:48:30,277 ‫خیلی‌خب، ولی می‌دونی چیه؟ 948 00:48:30,377 --> 00:48:32,947 ‫اگه آینده‌ای وجود نداره، پس بیا ‫اون رو سمتش سوق ندیم، خواهر. 949 00:48:33,046 --> 00:48:35,182 ‫هی، هی. من هنوز سوگند نخوردم. 950 00:48:35,282 --> 00:48:37,785 ‫- اوه! ‫- اوه، باشه! 951 00:48:45,125 --> 00:48:46,426 ‫شب بخیر. 952 00:48:46,527 --> 00:48:48,161 ‫- شب بخیر. ‫- داری می‌کِشی؟ 953 00:48:48,262 --> 00:48:50,597 ‫نتیجه‌ی این گناهت مرگه! 954 00:48:51,098 --> 00:48:52,760 ‫الان تقدیست کرد؟ 955 00:48:52,913 --> 00:48:54,903 ‫هربار که میره این کارو می‌کنه. 956 00:48:55,003 --> 00:48:57,065 ‫حس می‌کنم باعث شده آدم بهتری باشم. 957 00:48:59,172 --> 00:49:03,310 ‫ببین، من نمی‌خوام به مقدسات توهین کنم، ‫ولی حس می‌کنم این ممکنه عشق باشه. 958 00:49:03,845 --> 00:49:04,913 ‫هی. 959 00:49:04,938 --> 00:49:06,154 ‫من یه ارتدکس یونانی‌ام، 960 00:49:06,179 --> 00:49:07,447 ‫ما رو اونجا راه نمیدن. 961 00:49:07,472 --> 00:49:08,781 ‫خب؟ 962 00:49:09,154 --> 00:49:11,660 ‫و اون... اون خودش روح‌القدسه. 963 00:49:11,685 --> 00:49:14,018 ‫- بیا، یکم تو بِکش. ‫- از من گفتن بود، مرد. 964 00:49:14,043 --> 00:49:16,513 ‫خونه‌ی جنگلی، اردوگاه تابستونی، راهبه‌ی جذاب. 965 00:49:18,101 --> 00:49:19,513 ‫آره، قطعاً از جوک‌هایی که راجع‌به... 966 00:49:19,537 --> 00:49:21,228 ‫آلت واسه گردشگرهای مست ‫تعریف می‌کنی بهتره. 967 00:49:21,253 --> 00:49:22,869 ‫حداقل خرج خودم رو درمیارم. 968 00:49:24,117 --> 00:49:25,653 ‫به‌خاطر من اینجا نیومدی. 969 00:49:28,035 --> 00:49:29,368 ‫پس بگو چرا واقعاً اینجایی! 970 00:49:29,423 --> 00:49:31,059 ‫منظورت چیه؟ ‫دنبال نیکی کوچولو می‌گشتم. 971 00:49:32,292 --> 00:49:33,895 ‫نیکی هم دیدی، 972 00:49:33,995 --> 00:49:38,398 ‫و... الان نیکی یکم نگرانه. 973 00:49:38,498 --> 00:49:40,868 ‫هنوز برگه‌ها رو امضا نکردی، مگه نه؟ 974 00:49:41,268 --> 00:49:43,136 ‫شوخیت گرفته؟ 975 00:49:46,306 --> 00:49:49,176 ‫- راحت شدی؟ حالمو گرفتی. ‫- می‌خوای گریه کنی؟ 976 00:49:49,276 --> 00:49:51,079 ‫می‌خوای گریه کنی؟ ‫می‌خوای بغضت بترکه؟ 977 00:49:51,178 --> 00:49:52,914 ‫بیا بغل بابا خرسه. بیا ببینم. 978 00:49:53,547 --> 00:49:55,449 ‫سعی کردم بهش همه‌چی بدم، نیک. 979 00:49:55,549 --> 00:49:57,412 ‫گیریم دادی، اون کجا بذاره؟ 980 00:49:59,453 --> 00:50:01,480 ‫خدا استیون رایت رو حفظ کنه. 981 00:50:02,090 --> 00:50:04,358 ‫«تمام اونایی که به دورجُنبی باور دارن، ‫(حرکت اجسام با قدرت ذهن) 982 00:50:04,458 --> 00:50:07,795 ‫دست منو بالا ببرن.» 983 00:50:07,895 --> 00:50:10,632 ‫نصفه‌شب دزدکی رفتم خونه‌ی جِنا، 984 00:50:10,732 --> 00:50:12,292 ‫و عذرا رو برداشتم با خودم بردم. 985 00:50:15,837 --> 00:50:17,204 ‫خیلی‌خب، همین بحث رو ادامه می‌دیم. 986 00:50:17,304 --> 00:50:19,774 ‫چرا دزدکی خونه‌ی جنا رفتی و عذرا رو دزدیدی؟ 987 00:50:19,874 --> 00:50:22,810 ‫عذی از خونه‌ی جنا بیرون زد ‫و با یه تاکسی تصادف کرد. 988 00:50:22,910 --> 00:50:24,078 ‫چی؟ 989 00:50:24,378 --> 00:50:26,648 ‫دکترش گفت ممکنه ‫از قصد این کارو کرده باشه. 990 00:50:26,748 --> 00:50:27,682 ‫پشمام! 991 00:50:27,782 --> 00:50:29,651 ‫به‌نظرت راست می‌گه؟ 992 00:50:29,751 --> 00:50:32,386 ‫نه! چی... دستم انداختی؟ 993 00:50:32,486 --> 00:50:35,632 ‫هر روزی که اون بچه از خواب پا می‌شه ‫تصمیمش اینه که زندگیش رو ادامه بده! 994 00:50:35,923 --> 00:50:37,224 ‫خب، خوبه. 995 00:50:38,291 --> 00:50:40,394 ‫خداروشکر. 996 00:50:40,795 --> 00:50:42,063 ‫پس چرا دزدیدیش؟ 997 00:50:42,697 --> 00:50:45,033 ‫جنا فکر می‌کنه باید عذرا رو مدرسه‌ی ‫کودکان استثنایی بفرستیم و من مخالفم. 998 00:50:45,133 --> 00:50:47,167 ‫- چرا مخالفی؟ ‫- چون توی مدرسه‌ی عمومی... 999 00:50:47,267 --> 00:50:49,937 ‫یاد می‌گیره چطور بجنگه، ‫چطور از خودش محافظت کنه. 1000 00:50:49,962 --> 00:50:51,279 ‫نکنه فکر کردی ‌سانتینی کبیری؟ 1001 00:50:51,304 --> 00:50:52,974 ‫چی واسه خودت می‌گی؟ 1002 00:50:52,999 --> 00:50:55,167 ‫من می‌بینم که مردم عذ رو ‫از خودشون می‌رونن، خب؟ 1003 00:50:55,420 --> 00:50:58,278 ‫یهو بداخلاق می‌شه یا حتی ‫توی خیابون داره قدم می‌زنه. 1004 00:50:58,378 --> 00:51:02,182 ‫می‌دونی، مردم قصد بی‌احترامی ندارن، ‫فقط اینجوری براشون راحت‌تره. 1005 00:51:02,282 --> 00:51:04,351 ‫می‌دونستی کلمه‌ی «اوتیسم» ‫ریشه‌ی یونانی داره... 1006 00:51:04,451 --> 00:51:05,720 ‫به معنی «در دنیای خودت» 1007 00:51:05,820 --> 00:51:08,455 ‫نمی‌خوام توی دنیای خودش باشه، نیک. من... 1008 00:51:13,460 --> 00:51:14,896 ‫می‌خوام توی همین دنیا باشه. 1009 00:51:26,808 --> 00:51:28,142 ‫راحت رسیدی؟ 1010 00:51:28,475 --> 00:51:29,877 ‫گوشی رو بده مکس. 1011 00:51:29,977 --> 00:51:32,279 ‫خدای من. 1012 00:51:32,386 --> 00:51:34,122 ‫قابلمه‌ی دسته‌درازت دست من نیست! 1013 00:51:34,214 --> 00:51:35,549 ‫الو؟ 1014 00:51:38,091 --> 00:51:40,093 ‫- الو؟ ‫- سلام، صداتو دارم، بابا. 1015 00:51:40,193 --> 00:51:41,729 ‫نکنه فکر کردی جهان متوقف شده... 1016 00:51:41,829 --> 00:51:43,998 ‫- تا بری با این کودن بچرخی؟ ‫- چی می‌گی واسه خودت؟ 1017 00:51:44,097 --> 00:51:46,099 ‫اون پسرمو ازم گرفت، منم پسش گرفتم. 1018 00:51:46,199 --> 00:51:48,168 ‫یه قولی دادی، سر قولت نموندی. 1019 00:51:48,268 --> 00:51:50,137 ‫حالا همسرت سمت پنجره سنگ پرتاب می‌کنه. 1020 00:51:50,237 --> 00:51:51,806 ‫- قطعش کن. ‫- الو؟ 1021 00:51:51,906 --> 00:51:53,340 ‫فردا خودم میام اونجا! 1022 00:51:53,440 --> 00:51:54,909 ‫- نه! ‫- پس خوب گوش‌هاتو باز کن. 1023 00:51:55,009 --> 00:51:56,844 ‫به مادر عذی زنگ بزن! 1024 00:51:56,945 --> 00:52:00,411 ‫- شنیدی چی گفتم؟ به مادرش زنگ بزن. ‫- قابلمه‌ی دسته‌درازت دست من نیست. 1025 00:52:06,286 --> 00:52:08,355 ‫- کجایی؟ ‫- نگران نباش. 1026 00:52:08,380 --> 00:52:11,458 ‫- کجایی؟ کجایی؟ ‫- می‌دونی جن، راستش... 1027 00:52:11,559 --> 00:52:13,828 ‫علی‌رغم تمام اتفاقاتی که از سر گذروندیم، 1028 00:52:13,853 --> 00:52:16,021 ‫وقتی که بهم گفتی «هرچی که بشه، 1029 00:52:16,046 --> 00:52:18,140 ‫ما باهم مثل یه خانواده رفتار می‌کنیم» ‫حرفت رو باور کرده بودم. 1030 00:52:18,165 --> 00:52:19,496 ‫گفتی باهم صادق می‌مونیم. 1031 00:52:19,521 --> 00:52:21,820 ‫- یادته این حرف‌ها رو زدی؟ ‫- تو ولی صادق نبودی، مکس. 1032 00:52:21,845 --> 00:52:24,514 ‫تو برداشتی بچه‌مون رو بردی ‫و الانم باید بیاریش خونه! 1033 00:52:24,539 --> 00:52:25,834 ‫بذار یه سؤالی ازت بپرسم. 1034 00:52:25,859 --> 00:52:27,793 ‫عذرا بهت گفت واسه این ‫رفت وسط خیابون... 1035 00:52:27,818 --> 00:52:30,520 ‫چون فکر می‌کرد سگ قراره گازش بگیره؟ 1036 00:52:30,545 --> 00:52:33,339 ‫آره، خب... چه فرقی می‌کنه؟ 1037 00:52:33,364 --> 00:52:36,506 ‫با لباس خوابش، پابرهنه از خونه زد بیرون، 1038 00:52:36,531 --> 00:52:38,160 ‫و چیزی نمونده بود تاکسی زیرش کنه! 1039 00:52:38,185 --> 00:52:40,220 ‫آره، چون شنید دوست‌پسرت می‌خواست منو بکشه! 1040 00:52:40,245 --> 00:52:41,783 ‫داشت می‌اومد خبرم کنه. 1041 00:52:41,808 --> 00:52:44,734 ‫خیلی‌خب، دیگه داری منو می‌ترسونی، مکس. 1042 00:52:44,759 --> 00:52:47,595 ‫می‌ترسونمت؟ ‫چرا نمیری از دوست‌پسرت بپرسی! 1043 00:52:47,895 --> 00:52:49,312 ‫می‌دونی که عذی دروغ نمی‌گه! 1044 00:52:49,337 --> 00:52:51,619 ‫خیلی‌خب. هی، هی، حق با توئه. 1045 00:52:51,644 --> 00:52:53,981 ‫تو خانواده‌ی منی، راستش رو می‌گم. 1046 00:52:54,234 --> 00:52:57,170 ‫ولی باید همین الان بیاریش خونه، خب؟ 1047 00:52:58,606 --> 00:53:00,942 ‫بیا خونه، بعدش راجع‌به تمام ‫این چیزها باهم صحبت می‌کنیم. 1048 00:53:01,408 --> 00:53:02,677 ‫هیچ کدوم از این اتفاقات آسون نیست. 1049 00:53:02,777 --> 00:53:05,980 ‫ولی تنها خواسته‌ی من این بود ‫که از پسرمون محافظت کنم. 1050 00:53:06,413 --> 00:53:08,016 ‫منم الان دارم همین کارو می‌کنم. 1051 00:53:08,116 --> 00:53:09,584 ‫درضمن، دست از سر پدرم بردار. 1052 00:53:14,656 --> 00:53:17,959 ‫بعد از چهار روز اومدین ‫گزارش مفقودی پسرتون... 1053 00:53:17,984 --> 00:53:19,936 ‫توسط مردی که شما ‫درحال طلاقش هستین... 1054 00:53:19,961 --> 00:53:22,730 ‫و دادگاه حکم قرار منع برای ‫عدم ملاقات پسرتون داده رو بدین؟ 1055 00:53:22,830 --> 00:53:25,566 ‫- درست متوجه شدم؟ ‫- می‌دونم چه فکری می‌کنین. 1056 00:53:26,366 --> 00:53:27,568 ‫اون پدرشه. 1057 00:53:27,593 --> 00:53:29,211 ‫شما فکر نمی‌کنین که بهش آسیبی برسونه؟ 1058 00:53:29,236 --> 00:53:30,872 ‫نه. نه، نه. به هیچ وجه. 1059 00:53:31,238 --> 00:53:33,206 ‫خیلی‌خب، بذارید چندتا تماس بگیریم. 1060 00:53:33,306 --> 00:53:36,443 ‫ببینم می‌شه پیداش کرد یا نه، ‫شاید بتونیم تلفن همراهش رو ردیابی کنیم. 1061 00:53:36,544 --> 00:53:38,345 ‫قصد بی‌احترامی ندارم، مایک، ولی نه. 1062 00:53:38,445 --> 00:53:42,083 ‫متأسفم، خانم، ولی من ‫حس خوبی به این کارش ندارم. 1063 00:53:42,182 --> 00:53:43,918 ‫- متوجه‌اید؟ ‫- بله، متوجه‌ام. 1064 00:53:44,018 --> 00:53:47,689 ‫خوبه، چون از دیدگاه مرکز ‫کودکان مفقود و مورد سوءاستفاده، 1065 00:53:47,789 --> 00:53:50,158 ‫باید دستور صدور «هشدار امبر» بدیم. ‫(وضعیت اضطراری کودک‌ربایی) 1066 00:53:50,257 --> 00:53:52,259 ‫مطمئنین توی چنین شرایطی... 1067 00:53:52,359 --> 00:53:54,862 ‫مارگو، بیا با گزارش ‫فرد مفقود شده شروع کنیم. 1068 00:53:54,962 --> 00:53:57,470 ‫هشدار امبر دقیقاً برای چنین شرایطیه. 1069 00:53:57,495 --> 00:53:59,048 ‫تازه الانم دیر کردیم، خانم. 1070 00:53:59,073 --> 00:54:01,575 ‫متأسفانه تصمیمش با شما نیست. 1071 00:54:03,805 --> 00:54:05,584 ‫بلدی این کارو کنی؟ 1072 00:54:22,222 --> 00:54:25,626 ‫هی، لطف کردی. مرسی. 1073 00:54:26,060 --> 00:54:28,696 ‫- بار و بندیل رو بستم که برم. ‫- خیلی‌خب. 1074 00:54:31,499 --> 00:54:33,468 ‫ولی فکر نکنم پسرت آماده‌ی رفتن باشه. 1075 00:54:33,568 --> 00:54:34,936 ‫- هوم؟ ‫- می‌بینی اونجا... 1076 00:54:34,961 --> 00:54:37,258 ‫- با خواهر مارگارت داره طناب درست می‌کنه. ‫- آره. 1077 00:54:37,283 --> 00:54:39,607 ‫پسرت می‌خواد سوگلیم رو ازم بگیره. 1078 00:54:39,674 --> 00:54:42,143 ‫باهم خوب اُخت شدن. 1079 00:54:42,168 --> 00:54:44,846 ‫فکر کنم به‌خاطر اوتیسم باشه. ‫دختره براش جالبه. 1080 00:54:45,646 --> 00:54:48,182 ‫بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم منم ‫ممکنه طیفی ازش رو داشته باشم. 1081 00:54:48,816 --> 00:54:50,317 ‫به‌نظر خیلی از نشونه‌هاش رو داری. 1082 00:54:50,417 --> 00:54:52,421 ‫- آره. ‫- نه، راستش به‌نظرم... 1083 00:54:52,446 --> 00:54:53,963 ‫تو فقط یکم عجیبی. 1084 00:54:53,988 --> 00:54:57,415 ‫آره، توی موقعیت‌های اجتماعی یکم معذبم. 1085 00:54:57,440 --> 00:54:58,743 ‫خوبه که اینجایی. 1086 00:54:58,768 --> 00:55:02,004 ‫- آره، باعث می‌شه از... ‫- از همه دور باشی. 1087 00:55:02,029 --> 00:55:04,565 ‫- از مردم. ‫- آره، می‌دونم. 1088 00:55:05,166 --> 00:55:08,018 ‫البته قدم شماها رو چشمه. 1089 00:55:08,322 --> 00:55:11,346 ‫رفیق، دوست دارم بمونم، ‫ولی نمی‌تونم. باید لس آنجلس برم. 1090 00:55:11,371 --> 00:55:12,840 ‫لس آنجلس مگه چه‌خبره؟ 1091 00:55:14,789 --> 00:55:16,308 ‫مهمونِ برنامه‌ی کیمل‌ام. 1092 00:55:18,479 --> 00:55:20,248 ‫- دستم انداختی؟ ‫- نه، راستش... 1093 00:55:20,347 --> 00:55:22,950 ‫اینجوری که معروف می‌شی! ‫این معرکه‌ست. 1094 00:55:23,050 --> 00:55:25,186 ‫- آره، خوبه. ‫- مکس، بیخیال. 1095 00:55:25,285 --> 00:55:26,854 ‫- کیمل حرف نداره! ‫- آره. 1096 00:55:26,954 --> 00:55:30,423 ‫منو تهش از اجرای آرسنیو بیرون کردن. ‫بدترین شب زندگیم بود. 1097 00:55:30,525 --> 00:55:32,693 ‫بخش اجرای هسلهاف طول کشید. 1098 00:55:32,794 --> 00:55:35,263 ‫بذار یه چیزی بهت بگم. ‫تو برو لس آنجلس، 1099 00:55:35,362 --> 00:55:36,764 ‫روی اجرات کار کن، ‫خودت رو آروم کن، 1100 00:55:36,789 --> 00:55:38,891 ‫حواست رو جمع کن، ‫روی کارِت مسلط شو. 1101 00:55:38,916 --> 00:55:40,134 ‫عذرا رو بسپر به خودم. 1102 00:55:40,159 --> 00:55:41,309 ‫من و مارگارت مراقبش هستیم. 1103 00:55:41,334 --> 00:55:42,578 ‫نمی‌تونم این کارو کنم، رفیق. 1104 00:55:42,603 --> 00:55:44,046 ‫- باید با خودم ببرمش. ‫- چرا نمی‌شه؟ 1105 00:55:44,071 --> 00:55:46,874 ‫چون بهش نیاز دارم. ‫به‌خاطر اونه که سرپام. 1106 00:55:47,208 --> 00:55:49,051 ‫خیلی‌خب، باشه. 1107 00:55:49,076 --> 00:55:51,220 ‫کیک درست می‌کنم ‫برات توی زندان میارم. 1108 00:55:51,245 --> 00:55:54,148 ‫فقط یادت باشه قابلمه‌ی ‫دسته‌دراز استن هم با خودت بیاری. 1109 00:55:54,173 --> 00:55:56,377 ‫قابلمه‌ی اون دست من نیست! 1110 00:55:58,953 --> 00:56:02,355 ‫خیلی‌خب، آقا و خانم کارلتون. ‫روز خوبی داشته باشید. 1111 00:56:04,592 --> 00:56:06,093 ‫کجان؟ 1112 00:56:06,194 --> 00:56:08,162 ‫منظورت چیه؟ ‫برو به خودش زنگ بزن. 1113 00:56:08,262 --> 00:56:10,330 ‫جوابم رو نمیده. عین خودته. 1114 00:56:10,430 --> 00:56:12,600 ‫خب... الان نمی‌تونم صحبت کنم. ‫مشغول کارم. نمی‌تونم. 1115 00:56:12,700 --> 00:56:15,236 ‫سلام خانم سی. ‫حال شما چطوره، خانم جوان؟ 1116 00:56:15,335 --> 00:56:16,771 ‫- سلام استن! ‫- برو ببینم چه امتیازی می‌گیری. 1117 00:56:16,871 --> 00:56:18,539 ‫یه جعبه پفیلا اونجا واسه تو هست. 1118 00:56:18,639 --> 00:56:20,107 ‫پفیلا واسه دندون‌هاش خوب نیست. 1119 00:56:20,208 --> 00:56:22,143 ‫قراره به سازمان امبر خبر بدیم. 1120 00:56:22,476 --> 00:56:23,945 ‫منظورت چیه؟ ‫رفتی پلیس خبر کردی؟ 1121 00:56:24,045 --> 00:56:25,345 ‫عذی کجاست؟ 1122 00:56:27,481 --> 00:56:29,817 ‫پیش پدرشه. ‫تو نباید اون کارو می‌کردی. 1123 00:56:29,917 --> 00:56:32,053 ‫کارت... خیلی زشت بود. 1124 00:56:32,153 --> 00:56:33,721 ‫- کار من زشت بود؟ ‫- آره. 1125 00:56:33,821 --> 00:56:35,990 ‫- داری کاری می‌کنی که پسرش رو نبینه. ‫- تقصیر مکس بود. 1126 00:56:36,090 --> 00:56:38,226 ‫- چه انتظاری ازش داشتی؟ ‫- اینکه پسرمو ندزده! 1127 00:56:38,326 --> 00:56:40,862 ‫خودت باعث شدی! ‫خودت باعث شدی اونو بدزده. 1128 00:56:43,130 --> 00:56:44,732 ‫خواهش می‌کنم. خواهش می‌کنم. 1129 00:56:44,832 --> 00:56:47,301 ‫- استن، من... ‫- چطور تونستی این کارو کنی؟ 1130 00:56:47,400 --> 00:56:49,036 ‫هشدار امبر؟ اصلاً می‌دونی یعنی؟ 1131 00:56:49,136 --> 00:56:51,606 ‫- نمی‌خوام جر و بحث کنم. ‫- منم دلم نمی‌خواد، 1132 00:56:51,706 --> 00:56:53,440 ‫ولی یهو حرفش رو باور نمی‌کنی! 1133 00:56:53,541 --> 00:56:55,209 ‫حالا هم هشدار امبر؟ 1134 00:56:55,309 --> 00:56:57,645 ‫خسته شدم از اینکه ‫نمی‌دونستم می‌خواد چیکار کنه. 1135 00:56:57,745 --> 00:57:00,948 ‫همین‌جوریش هم از دست عذی خسته‌ام، ‫خواهش می‌کنم، فقط... 1136 00:57:01,322 --> 00:57:05,326 ‫ترسیدم، من... خسته‌ام. ‫تنها و محتاج‌ام. 1137 00:57:06,020 --> 00:57:08,689 ‫از دست پسران رایس کریسپی خسته شدم. 1138 00:57:16,764 --> 00:57:18,699 ‫باشه، باید قبل از اینکه... 1139 00:57:18,799 --> 00:57:21,434 ‫دست پلیس بهشون برسه ‫خودمون دست به کار شیم. 1140 00:57:23,271 --> 00:57:25,072 ‫- دست به کار شیم؟ ‫- آره، «شیم»، آره. 1141 00:57:25,172 --> 00:57:27,631 ‫شیفتم تموم شه، راه میفتیم. 1142 00:57:28,342 --> 00:57:29,644 ‫تا میشیگان ۱۱ ساعت راهه. 1143 00:57:29,744 --> 00:57:31,679 ‫خوشبختانه تا فردا اونجاییم. 1144 00:57:32,880 --> 00:57:34,181 ‫رفته پیش نیک؟ 1145 00:57:35,082 --> 00:57:36,560 ‫آره. پیش نیکه. 1146 00:57:36,585 --> 00:57:38,251 ‫منم از این بابت خوشحال نیستم، ولی آره. 1147 00:57:38,653 --> 00:57:40,909 ‫متأسفانه قراره پیش نیک بریم، آره. 1148 00:57:41,093 --> 00:57:44,262 ‫من شخصیت خودمخربی دارم. ‫« اَلبای » 1149 00:57:44,926 --> 00:57:47,395 ‫ولی اشکالی نداره، ‫تازگی یه پیشرفتی داشتم. 1150 00:57:47,495 --> 00:57:50,464 ‫بعد از هزاران ساعت هیپنوتیزم درمانی، 1151 00:57:50,564 --> 00:57:52,700 ‫بالاخره کودک درونم رو ملاقات کردم. 1152 00:57:54,148 --> 00:57:55,737 ‫و یه اسلحه دستش بود. 1153 00:58:01,409 --> 00:58:03,377 ‫اوه، سلام. ‫چه‌خبر بچه‌جون؟ 1154 00:58:03,477 --> 00:58:06,047 ‫واو! خیلی‌خب، باشه. جانم؟ 1155 00:58:06,259 --> 00:58:09,684 ‫خیلی‌خب، بیخیال. ‫اسحله رو بذار زمین. بذارش زمین. 1156 00:58:09,709 --> 00:58:11,360 ‫وسط اجرای استندآپم. 1157 00:58:11,385 --> 00:58:13,788 ‫می‌شه برگردی توی ذهنم، لطفاً؟ ‫خیلی ممنون. 1158 00:58:13,888 --> 00:58:17,625 ‫می‌گفتم، تراپیستم گفت: ‫«مکس، تو دیگه بزرگ شدی.» 1159 00:58:17,725 --> 00:58:20,528 ‫«دیگه نیازی به کودک درون نداری. ‫اون دیگه نمی‌تونه بهت کمکی کنه.» 1160 00:58:20,628 --> 00:58:22,263 ‫منم گفتم: «جدی، مارک؟» 1161 00:58:22,363 --> 00:58:23,831 ‫«اون یه اسلحه دستشه، تو چی داری؟» 1162 00:58:23,931 --> 00:58:26,367 ‫این جامعه‌ستیزِ کوچولو رو ‫هرجا که برم با خودم می‌برم. 1163 00:58:26,467 --> 00:58:28,269 ‫مرسی، مردم لنسینگ! 1164 00:58:28,369 --> 00:58:30,338 ‫بی‌نظیر بودید! ‫شب خوبی داشته باشید! 1165 00:58:33,841 --> 00:58:37,378 ‫همگی بزنید به افتخار مکس برنال. 1166 00:58:37,712 --> 00:58:39,647 ‫یه ویسکی، بدون یخ و... 1167 00:58:39,747 --> 00:58:41,782 ‫یه لیوان آب آناناس واسه مدیر برنامه‌هام. 1168 00:58:41,882 --> 00:58:43,617 ‫الان آب آناناس رو براتون میارم. 1169 00:58:43,718 --> 00:58:45,486 ‫بهتره پسرت رو خونه ببری. 1170 00:58:45,586 --> 00:58:46,887 ‫- خیلی‌خب. ‫- پسرته، مگه نه؟ 1171 00:58:46,988 --> 00:58:49,023 ‫آره، اون... پسرمه. 1172 00:58:49,123 --> 00:58:51,192 ‫ساعت از ۱۲ گذشته. ‫من مراقبش بودم. 1173 00:58:51,292 --> 00:58:52,827 ‫خیلی خوشحال نبود. 1174 00:58:52,960 --> 00:58:56,097 ‫هی، هی، هی. ‫حین اجرام تو مراقبش بودی؟ 1175 00:58:56,122 --> 00:58:58,054 ‫- حالا بهم توهین شده. خیالت راحت، عذ. ‫- نه، بابا، بابا... 1176 00:58:58,132 --> 00:58:59,834 ‫- خودم درستش می‌کنم. ‫- توی این کلوپ بچه نباید بیاد. 1177 00:58:59,934 --> 00:59:02,103 ‫مخصوصاً بچه‌ای که مشکل داره. 1178 00:59:02,128 --> 00:59:03,254 ‫- مشکل؟ ‫- بله. 1179 00:59:03,404 --> 00:59:05,106 ‫- من نمی‌شنوم. ‫- واقعاً؟ بذار یه سؤالی ازت کنم. 1180 00:59:05,206 --> 00:59:07,341 ‫مگه من میام محل کارت ‫از جنده‌بازی‌هات بگم؟ 1181 00:59:07,441 --> 00:59:08,477 ‫هی، هی، هی! 1182 00:59:08,502 --> 00:59:10,059 ‫- داری با همسرم حرف می‌زنی ها! ‫- اوه، جداً؟ 1183 00:59:10,084 --> 00:59:12,146 ‫شرمنده، ولی همسرت باید ‫سرش توی کون خودش باشه! 1184 00:59:12,246 --> 00:59:13,314 ‫هی، هی، هی! 1185 00:59:18,219 --> 00:59:19,620 ‫بابا! 1186 00:59:21,255 --> 00:59:22,356 ‫بیا، عذرا! 1187 00:59:28,029 --> 00:59:31,866 ‫- اون‌ها صاحب باشگاه کمدی بودن. ‫- بهت که گفتم، نمی‌دونستم. 1188 00:59:32,467 --> 00:59:35,403 ‫- اون‌ها صاحب باشگاه کمدی بودن. ‫- ما راجع‌بهش صحبت کردیم، خب؟ 1189 00:59:35,504 --> 00:59:37,038 ‫دیگه کافیه. 1190 00:59:37,738 --> 00:59:41,008 ‫- من می‌خوام برم خونه. ‫- رفیق، من متأسفم، خب؟ 1191 00:59:41,108 --> 00:59:42,643 ‫- من می‌خوام برم خونه! ‫- تقصیر من بود. 1192 00:59:42,743 --> 00:59:44,645 ‫گوش بده چی می‌گم، عذی، خب؟ 1193 00:59:45,112 --> 00:59:48,115 ‫بعضی وقت‌ها زندگیت به‌هم می‌ریزه. 1194 00:59:48,215 --> 00:59:51,886 ‫و اگه به‌هم ریخت، اشکالی نداره. 1195 00:59:51,986 --> 00:59:53,522 ‫مردم می‌گن زندگی باید تمیز باشه، 1196 00:59:53,621 --> 00:59:55,589 ‫باید قشنگ باشه، ولی این‌طور نیست. 1197 00:59:56,924 --> 00:59:58,793 ‫- شنیدی؟ ‫- آره. 1198 01:00:00,561 --> 01:00:01,862 ‫خیلی‌خب. 1199 01:00:03,330 --> 01:00:04,632 ‫خیلی‌خب، خوبه. 1200 01:00:06,567 --> 01:00:07,935 ‫بگیر بخواب، این... 1201 01:00:09,136 --> 01:00:10,337 ‫فکر خوبیه. 1202 01:00:20,515 --> 01:00:22,583 ‫واقعاً ازت ممنونم، استن. 1203 01:00:28,456 --> 01:00:30,157 ‫یه مادر همیشه مادره. 1204 01:00:31,192 --> 01:00:32,593 ‫یه پدر هم همین‌طور. 1205 01:00:35,629 --> 01:00:37,731 ‫گمونم دیگه حتی نمی‌دونم. 1206 01:00:48,876 --> 01:00:50,744 ‫اینجا، همین رو برو داخل. 1207 01:00:58,252 --> 01:01:00,654 ‫خودشه، خودشه. برو نزدیک، ببین. 1208 01:01:00,754 --> 01:01:02,723 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب. 1209 01:01:04,593 --> 01:01:06,060 ‫لعنتی. 1210 01:01:06,160 --> 01:01:08,462 ‫ظاهرت داد می‌زنه که احساس گناه می‌کنی! 1211 01:01:08,563 --> 01:01:10,465 ‫- چیکار می‌کنی؟ ‫- چیکار می‌کنم؟ 1212 01:01:10,565 --> 01:01:12,399 ‫- فرار کن، زوربا، فرار کن! ‫- از ملک من برو بیرون! 1213 01:01:12,501 --> 01:01:14,435 ‫آره، فرار کن! یالا، برو! 1214 01:01:14,536 --> 01:01:15,803 ‫- کون لقت، استن! ‫- آره، کون لق خودت! 1215 01:01:15,903 --> 01:01:18,305 ‫بهت که گفتم، نمی‌دونم کجا رفتن! 1216 01:01:18,405 --> 01:01:20,641 ‫فکر می‌کردم تو دیگه عاقل باشی، نیک. 1217 01:01:20,741 --> 01:01:22,977 ‫آره، خب. منم فکر می‌کردم ‫هنوز توی سینه‌ات قلب داری، جنا. 1218 01:01:23,077 --> 01:01:25,312 ‫- به فکر عذرا باش! ‫- پسرم اون بیرونه! 1219 01:01:25,365 --> 01:01:26,579 ‫- بگو کجاست! ‫- اوه! اوه! اوه! 1220 01:01:26,714 --> 01:01:28,082 ‫همین رو فرو می‌کنم توی قلبت... 1221 01:01:28,182 --> 01:01:29,750 ‫اگه بهم نگی دقیقاً کجان! 1222 01:01:29,850 --> 01:01:30,951 ‫کجان؟ 1223 01:01:31,051 --> 01:01:33,597 ‫رفتن لس آنجلس تا توی برنامه‌ی کیمل شرکت کنن! 1224 01:01:35,789 --> 01:01:37,024 ‫مهمون برنامه‌ی کیمله؟ 1225 01:01:37,124 --> 01:01:37,858 ‫آره. 1226 01:01:37,958 --> 01:01:39,490 ‫می‌دونم، مهمون برنامه‌ی کیمله! 1227 01:01:40,495 --> 01:01:41,462 ‫تو باورت می‌شه؟ 1228 01:01:41,563 --> 01:01:44,932 ‫خب... کمدین بامزه‌ایه ولی... 1229 01:01:45,032 --> 01:01:47,434 ‫وایسا، به مکس نگی من لوش دادم. 1230 01:01:47,536 --> 01:01:49,436 ‫من خیلی تحمل شکنجه رو ندارم. 1231 01:01:49,538 --> 01:01:50,404 ‫- آخ! ‫- انقدر نِق نزن. 1232 01:01:50,429 --> 01:01:51,811 ‫خدایا... 1233 01:01:51,836 --> 01:01:53,847 ‫برو سوار شو من خودم میام. ‫یه کارِ ناتموم باهاش دارم. 1234 01:01:53,872 --> 01:01:55,941 ‫خواهش می‌کنم، منو باهاش تنها نذار. 1235 01:01:59,113 --> 01:02:02,383 ‫ببین، به محبت‌آمیزترین شکل ممکن بهت می‌گم. 1236 01:02:03,217 --> 01:02:04,718 ‫باید یه دکتر بری! 1237 01:02:04,818 --> 01:02:06,655 ‫سلام، من دستیار جین گرین‌ام. 1238 01:02:06,754 --> 01:02:10,357 ‫می‌خواستم تاریخ و زمان ‫حضور مکس برنال رو تأیید کنم. 1239 01:02:12,860 --> 01:02:15,696 ‫بله، خیلی اتفاقی ایمیل رو پاک کردم. 1240 01:02:18,432 --> 01:02:20,635 ‫خیلی هم عالی. ‫خیلی ازتون ممنونم. 1241 01:02:20,734 --> 01:02:22,369 ‫ممنونم، خدانگهدار. 1242 01:02:23,771 --> 01:02:24,939 ‫بریم. 1243 01:02:32,012 --> 01:02:33,414 ‫میرم یه قهوه سفارش بدم. 1244 01:02:33,515 --> 01:02:36,463 ‫- اوه، شکلات هم داره. ‫- امروز به اندازه‌ی کافی شیرینی‌جات خوردی. 1245 01:02:38,085 --> 01:02:39,487 ‫یه فنجون قهوه تلخ، لطفاً. 1246 01:02:39,588 --> 01:02:40,988 ‫- حتماً. ‫- ممنون. 1247 01:02:43,491 --> 01:02:47,761 ‫رفیق، این‌طرف‌ها کجا می‌تونم ‫یه مسافرخونه پیدا کنم؟ 1248 01:02:47,861 --> 01:02:49,797 ‫آره، ماشینت همونیه که پلاک نیوجرسیه، درسته؟ 1249 01:02:49,897 --> 01:02:51,131 ‫پلاک ۷۱ اِل دو؟ ‫(کادیلاک اِل‌دورادو) 1250 01:02:51,232 --> 01:02:52,366 ‫- خودشه. ‫- خوشگله. 1251 01:02:52,733 --> 01:02:55,736 ‫هی، آقا... ماشین‌ها رو خوب می‌شناسی! 1252 01:02:55,836 --> 01:02:58,305 ‫یه چیزهایی بلدم. ‫مادربزرگم هم اِل‌دورادو داره. 1253 01:02:58,405 --> 01:03:00,975 ‫پنجمین خروجی، هتل «بست وسترن» ‫صبحونه و بیسکوئیت هم داره. 1254 01:03:01,075 --> 01:03:02,776 ‫- عالیه، کدوم سمت؟ این سمت؟ ‫- همین سمت. 1255 01:03:02,876 --> 01:03:04,778 ‫هی، اونجا رو، توی تلویزیونم! 1256 01:03:05,346 --> 01:03:07,649 ‫آره، اونجا رو، رفیق. تبلیغی که ‫بازی کردی همه‌جا پخش می‌شه. 1257 01:03:07,748 --> 01:03:08,983 ‫- این شاید کمکت کنه. ‫- آره. 1258 01:03:09,083 --> 01:03:10,652 ‫بازیگر کودک، قراره هالیوود بریم. 1259 01:03:10,751 --> 01:03:12,086 ‫یه آزمون بازیگری بده. 1260 01:03:12,186 --> 01:03:13,254 ‫- اصلاً هم این‌طور نیست. ‫- نظرت چیه بری... 1261 01:03:13,354 --> 01:03:15,624 ‫- توی ماشین منتظرم بمونی؟ ‫- هی، وایسا! 1262 01:03:16,056 --> 01:03:18,727 ‫من جایی ندیدمت؟ 1263 01:03:18,826 --> 01:03:22,096 ‫«سنفورد و پسر» ‫قراره بازسازیش کنن. 1264 01:03:23,864 --> 01:03:26,100 ‫یه امضا بهم بده، بنویس «تقدیم به تیم» 1265 01:03:26,200 --> 01:03:28,440 ‫«تا وقتی زنده‌ام دستت بهم نمی‌رسه، تیم!» 1266 01:03:40,682 --> 01:03:43,117 ‫ایست بازرسیِ رانندگی ‫تحت‌تأثیر الکل و مواد؟ یعنی چی؟ 1267 01:03:56,063 --> 01:03:57,699 ‫- واو! ‫- چی شده؟ 1268 01:03:57,798 --> 01:03:59,400 ‫هیچی! تو بخواب، رفیق. 1269 01:03:59,501 --> 01:04:01,001 ‫- بجنب، دیروقته. ‫- چیکار می‌کنی؟ 1270 01:04:01,101 --> 01:04:02,970 ‫- دارم میان‌بر می‌زنم. ‫- میان‌بر به کجا؟ 1271 01:04:03,070 --> 01:04:05,873 ‫- بهترین اردوگاه نبراسکا. ‫- این کجاش میان‌بره! 1272 01:04:05,973 --> 01:04:07,341 ‫- چرا، میان‌بره! ‫- نخیر، نیست. 1273 01:04:07,441 --> 01:04:09,877 ‫جاده رو می‌بینم اونجاست... لعنتی. 1274 01:04:09,977 --> 01:04:11,912 ‫گندش بزنن. 1275 01:04:12,012 --> 01:04:14,081 ‫عذ؟ عذ، کجایی؟ خوبی؟ 1276 01:04:14,181 --> 01:04:15,949 ‫عذی؟ 1277 01:04:16,050 --> 01:04:17,552 ‫من می‌خوام برم خونه. 1278 01:04:17,652 --> 01:04:18,886 ‫عذ... 1279 01:04:18,986 --> 01:04:22,890 ‫عذ! گندش بزنن، گندش بزنن!‍ ‫بیا ببینم، رفیق. 1280 01:04:25,159 --> 01:04:26,060 ‫خیلی‌خب. 1281 01:04:26,994 --> 01:04:28,295 ‫بیا ببینم، کجایی؟ 1282 01:04:29,096 --> 01:04:29,997 ‫عذ؟ 1283 01:04:31,231 --> 01:04:31,965 ‫عذی؟ 1284 01:04:35,336 --> 01:04:36,270 ‫لعنتی! 1285 01:04:39,373 --> 01:04:40,441 ‫عذی؟ 1286 01:04:45,179 --> 01:04:46,347 ‫عذی؟ 1287 01:04:56,793 --> 01:04:58,060 ‫عذ! 1288 01:05:04,532 --> 01:05:05,800 ‫عذی! 1289 01:05:15,943 --> 01:05:17,411 ‫- هی، وایسا! ‫- نه! 1290 01:05:17,512 --> 01:05:18,780 ‫وایسا! 1291 01:05:19,279 --> 01:05:21,315 ‫- هی، هی! گفتم وایسا، خب! ‫- آخ! 1292 01:05:21,415 --> 01:05:23,551 ‫وایسا ببینم! گفتم وایسا! 1293 01:05:23,651 --> 01:05:25,520 ‫بهت گفتم وایسی! 1294 01:05:25,620 --> 01:05:27,121 ‫می‌خوای چیکار کنی؟ 1295 01:05:27,622 --> 01:05:30,625 ‫می‌خوای بزنی؟ ‫می‌خوای منو بزنی؟ یالا، بزن! 1296 01:05:30,725 --> 01:05:32,059 ‫نه! نمی‌خوام بزنمت، نمی‌خوام. 1297 01:05:32,159 --> 01:05:33,427 ‫نه، من فقط... منو ترسوندی، رفیق. 1298 01:05:33,528 --> 01:05:35,830 ‫منو ترسوندی. متأسفم، خب؟ 1299 01:05:35,929 --> 01:05:37,766 ‫چرا منو با خودت آوردی؟ 1300 01:05:38,165 --> 01:05:40,535 ‫چرا منو با خودت آوردی، ‫وقتی نمی‌دونی چطور بهم کمک کنی؟ 1301 01:05:40,635 --> 01:05:42,169 ‫نمی‌دونم، رفیق. 1302 01:05:42,269 --> 01:05:44,338 ‫تو ابرقهرمان منی. ‫فقط... تو همه‌چیز منی. 1303 01:05:44,438 --> 01:05:46,073 ‫تو افسون منی. 1304 01:05:46,173 --> 01:05:48,743 ‫من ابرقهرمان تو نیستم. 1305 01:05:48,843 --> 01:05:50,978 ‫من افسون و رفیق تو نیستم. 1306 01:05:51,078 --> 01:05:53,380 ‫من پسرتم! و توام پدرمی! 1307 01:05:53,481 --> 01:05:56,651 ‫پدرم! پدرم! پدرم! پدرم! پدرم! 1308 01:05:56,751 --> 01:05:59,119 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب، باشه. 1309 01:05:59,219 --> 01:06:01,088 ‫- ازت بدم میاد. ‫- چیزی نیست. 1310 01:06:01,188 --> 01:06:03,417 ‫ازت بدم میاد. 1311 01:06:37,759 --> 01:06:39,561 ‫- الو؟ ‫- بابا؟ 1312 01:06:41,496 --> 01:06:42,463 ‫الو؟ 1313 01:06:42,564 --> 01:06:43,865 ‫نزدیک بود پسرم رو بزنم. 1314 01:06:43,964 --> 01:06:45,232 ‫چـ... چی شد؟ 1315 01:06:45,999 --> 01:06:47,134 ‫چه اتفاقی افتاد؟ 1316 01:06:47,234 --> 01:06:48,903 ‫- من نزدیک بود... ‫- چی؟ 1317 01:06:49,002 --> 01:06:50,605 ‫نزدیک بود عذرا رو بزنم. 1318 01:06:50,939 --> 01:06:52,607 ‫الان کجایی؟ گندش بزنن. 1319 01:06:52,707 --> 01:06:56,276 ‫- الان... توی... توی جنگلم. ‫- کجا؟ کجا؟ کجا؟ 1320 01:06:56,376 --> 01:06:58,177 ‫توی جنگل تخمی‌ام دیگه. ‫چمی‌دونم کجا، خب؟ 1321 01:06:58,202 --> 01:07:01,181 ‫فقط... نزدیک بود عذرا رو بزنم و... 1322 01:07:01,206 --> 01:07:02,715 ‫نمی‌دونم چطور باهاش کنار بیام، بابا. 1323 01:07:02,740 --> 01:07:05,363 ‫نمی‌دونم با این همه خشم چه غلطی کنم. 1324 01:07:05,787 --> 01:07:09,122 ‫هیچ غلطی نیاز نیست بکنی. ‫فقط... دفنش کن. 1325 01:07:09,491 --> 01:07:12,794 ‫خیلی‌خب، باشه. ‫ولی ازت می‌خوام بهم بگی چیکار کنم. 1326 01:07:12,894 --> 01:07:13,928 ‫خودت می‌دونی چیکار کنی! ‫تو نمی‌تونی... 1327 01:07:14,027 --> 01:07:15,362 ‫نمی‌دونم! نمی‌دونم باید چیکار کنم، مرد. 1328 01:07:15,462 --> 01:07:17,297 ‫توی جنگل گیر افتادم، ‫از ترس ریدم به خودم، 1329 01:07:17,397 --> 01:07:19,601 ‫و نمی‌دونم باید چیکار کنم، ‫واسه همین گفتم شاید... 1330 01:07:19,701 --> 01:07:21,368 ‫شاید مثل بقیه‌ی پدرها باشی و... 1331 01:07:21,469 --> 01:07:22,537 ‫یه نصیحتی چیزی کنی! 1332 01:07:22,737 --> 01:07:24,137 ‫مکس، ببند اون دهنتو! ‫چی می‌گی واسه خودت؟ 1333 01:07:24,238 --> 01:07:25,707 ‫همین الان دارم راجع‌بهش ‫باهات صحبت می‌کنم. 1334 01:07:25,807 --> 01:07:26,808 ‫اون‌وقت تو می‌گی نصیحت می‌خوای؟ 1335 01:07:26,908 --> 01:07:27,976 ‫باشه، نصیحتت می‌کنم. 1336 01:07:28,075 --> 01:07:29,343 ‫مثل آب خوردنه! 1337 01:07:29,443 --> 01:07:31,513 ‫دستت رو داغ کن، ‫خودت رو به درخت ببند، 1338 01:07:31,613 --> 01:07:34,081 ‫هر کاری که لازمه بکن تا پسرت رو نزنی! 1339 01:07:34,181 --> 01:07:36,016 ‫به همین سادگی! 1340 01:07:37,251 --> 01:07:38,385 ‫حالیت شد؟ 1341 01:07:38,486 --> 01:07:40,254 ‫ببین چه اتفاقی واسه ما افتاد! ‫منو کشت! 1342 01:07:40,354 --> 01:07:42,590 ‫نمی‌تونی پسرت رو بزنی! ‫نمی‌تونی پسرت رو بزنی! 1343 01:07:44,859 --> 01:07:46,761 ‫باشه، آره... فهمیدم. 1344 01:07:47,279 --> 01:07:48,663 ‫مطمئنی؟ چون اگه فهمیده بودی... 1345 01:07:48,763 --> 01:07:50,030 ‫می‌دونستی که دیگه وقتشه... 1346 01:07:50,130 --> 01:07:51,164 ‫این سفر مسخره رو تمومش کنی. 1347 01:07:51,265 --> 01:07:52,967 ‫- مسخره نیست. ‫- آره، هست. 1348 01:07:53,066 --> 01:07:54,536 ‫نیست، بابا. مسخره نیست. 1349 01:07:54,636 --> 01:07:57,137 ‫آره، هست. مسخره‌ست. 1350 01:07:57,162 --> 01:07:59,482 ‫اگه آخرش بازم زندون بیفتی چه حالی می‌شی؟ 1351 01:07:59,507 --> 01:08:00,407 ‫اون‌وقت چی؟ 1352 01:08:03,110 --> 01:08:05,112 ‫کجایی؟ خودم میام دنبالت. 1353 01:08:10,518 --> 01:08:12,654 ‫گندش بزنن، گندش بزنن. 1354 01:08:46,186 --> 01:08:47,855 ‫حتی نمی‌تونی به زبون بیاریش. 1355 01:08:47,956 --> 01:08:49,156 ‫یه کلمه‌ی بی‌ارزشه. 1356 01:08:50,090 --> 01:08:51,224 ‫اوتیسم. 1357 01:08:53,293 --> 01:08:54,696 ‫آره، هرچی. 1358 01:08:56,831 --> 01:09:01,368 ‫بلند بگو، به عذی توی زندگی کمکش می‌کنه. 1359 01:09:01,469 --> 01:09:05,372 ‫نه، می‌دونی... خیلی بابتش مطمئن نیستم. 1360 01:09:07,709 --> 01:09:10,511 ‫باید بتونیم راجع‌بهش صحبت کنیم و... 1361 01:09:11,311 --> 01:09:12,914 ‫خیلی‌خب، بگو. ‫می‌خوای راجع‌به چی حرف بزنیم؟ 1362 01:09:13,014 --> 01:09:14,348 ‫نمی‌خوام مخفیش کنیم. 1363 01:09:14,448 --> 01:09:15,950 ‫می‌خوام راجع‌بهش حرف بزنیم. ‫می‌خوام بهش یه اسمی رو اختصاص بدیم. 1364 01:09:16,050 --> 01:09:17,986 ‫می‌خوام از هرکسی که شده کمک بگیریم. 1365 01:09:18,086 --> 01:09:19,887 ‫کی خواست مخفیش کنه؟ ‫کی؟ هیچکس نمی‌خواد مخفیش کنه. 1366 01:09:19,988 --> 01:09:22,557 ‫مکس همین الانش هم اونو مخفی کرده! ‫عذرا رو برداشته، مخفیش کرده. 1367 01:09:22,657 --> 01:09:24,358 ‫مخفیش نکرده، داره اونو تا جایی می‌بره. 1368 01:09:24,458 --> 01:09:26,360 ‫فکر کردی می‌خواد عذرا رو بکشه؟ ‫فکر کردی الان... 1369 01:09:26,460 --> 01:09:28,496 ‫نخیرم، معلومه که چنین فکری نمی‌کنم. 1370 01:09:28,596 --> 01:09:31,398 ‫همچین فکری نمی‌کنم، ‫ولی اون منو ترسوند. 1371 01:09:31,499 --> 01:09:33,868 ‫تو می‌دونستی قراره عذرا رو ‫جایی ببره و برنامه‌ای براش داره. 1372 01:09:33,968 --> 01:09:36,504 ‫ولی کسی نگفت قراره اتفاق بدی براش بیفته. 1373 01:09:36,604 --> 01:09:37,572 ‫نمی‌دونم. 1374 01:09:37,672 --> 01:09:39,406 ‫جوری که مکس ‫و وضعیت روحیش ناپایداره... 1375 01:09:39,507 --> 01:09:42,477 ‫و موقعیتی که... اون ‫بدجوری از کوره در میره. 1376 01:09:42,577 --> 01:09:44,612 ‫نمی‌دونه چطور عذی رو کنترل کنه. 1377 01:09:44,712 --> 01:09:46,714 ‫اون نمی‌دونه عذی چی نیاز داره. 1378 01:09:46,742 --> 01:09:49,336 ‫نه، نمی‌دونه. ولی توام همین‌طور! ‫هیچکس نیازهای اون رو نمی‌دونه. 1379 01:09:49,449 --> 01:09:50,985 ‫- من... ‫- همینه که هست. 1380 01:09:51,085 --> 01:09:53,038 ‫شرایط همینیه که هست. 1381 01:09:54,055 --> 01:09:55,389 ‫باید باهاش کنار بیای. 1382 01:09:55,490 --> 01:09:57,091 ‫و می‌دونم که... می‌دونم فکر می‌کنی... 1383 01:09:57,190 --> 01:09:59,259 ‫مشکلی که داره رو از من به ارث برده. 1384 01:09:59,359 --> 01:10:00,795 ‫- من هرگز این حرف رو نزدم. ‫- نیاز نیست به زبون بیاریش. 1385 01:10:00,895 --> 01:10:02,096 ‫من هرگز اینو نگفتم. 1386 01:10:02,497 --> 01:10:04,065 ‫همسر خودم هم همین کارو کرد. ‫با اون هم همین جر و بحث‌ها رو کردم. 1387 01:10:04,164 --> 01:10:06,366 ‫- منو با مادرش مقایسه نکن. ‫- مقایسه‌ت نمی‌کنم، ولی... 1388 01:10:06,467 --> 01:10:07,669 ‫منو با مادرش مقایسه نکن. 1389 01:10:07,769 --> 01:10:09,971 ‫نمی‌کنم، ولی یه شباهت‌هایی هست. 1390 01:10:10,071 --> 01:10:12,172 ‫- متأسفم، کاریش نمی‌شه کرد. ‫- من... 1391 01:10:12,272 --> 01:10:13,941 ‫عمرم رو پای این خانواده گذاشتم. 1392 01:10:14,042 --> 01:10:17,812 ‫عمرم رو پای این خانواده گذاشتم. ‫اون زن مکس رو ول کرد! 1393 01:10:18,846 --> 01:10:21,448 ‫من حتی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد، ‫چون تو راجع‌بهش حرفی نمی‌زنی. 1394 01:10:21,549 --> 01:10:24,251 ‫و مکس هم چیزی نمی‌گه، ‫هیچ کدوم‌تون حرفی نمی‌زنین. 1395 01:10:24,351 --> 01:10:26,831 ‫ولی کاری که مادرش کرد نابخشودنی بود. 1396 01:10:27,253 --> 01:10:28,805 ‫منو با اون مقایسه نکن. 1397 01:10:30,024 --> 01:10:31,191 ‫چطور جرئت می‌کنی! 1398 01:10:31,291 --> 01:10:33,695 ‫ماجرا... 1399 01:10:33,795 --> 01:10:36,731 ‫واسه خیلی وقت پیش بود، ‫الان دیگه همه‌چیز تموم شده. 1400 01:10:45,640 --> 01:10:47,809 ‫باورم نمی‌شه این اطراف بزرگ شدی. 1401 01:10:47,909 --> 01:10:49,209 ‫آره، واسه منم عجیبه، مگه نه؟ 1402 01:10:49,610 --> 01:10:51,211 ‫آقاجون توی نیویورک با مادرم آشنا شد. 1403 01:10:51,311 --> 01:10:53,380 ‫بعدش همگی به نبراسکا رفتیم. 1404 01:10:53,481 --> 01:10:54,749 ‫چرا مادرت ولت کرد؟ 1405 01:10:58,619 --> 01:11:01,354 ‫می‌دونی، داستانش بامزه‌ست، رفیق. 1406 01:11:01,455 --> 01:11:03,191 ‫خودم هم واقعاً نمی‌دونم. 1407 01:11:03,290 --> 01:11:04,357 ‫این کجاش بامزه‌ست؟ 1408 01:11:05,660 --> 01:11:07,294 ‫راست می‌گی، بامزه نبود. 1409 01:11:09,931 --> 01:11:12,700 ‫یه روز صبح بیدار شدم دیدم رفته. 1410 01:11:14,836 --> 01:11:17,038 ‫و گمونم... 1411 01:11:17,138 --> 01:11:18,438 ‫گمونم بعد از چندین سال... 1412 01:11:18,539 --> 01:11:20,041 ‫با خودم به این نتیجه رسیدم که... 1413 01:11:20,141 --> 01:11:22,643 ‫حتماً خیلی دلسرد بوده... 1414 01:11:24,112 --> 01:11:25,646 ‫که چنین کاری کرده، مگه نه؟ 1415 01:11:26,581 --> 01:11:29,016 ‫مادر افتضاحی بود. 1416 01:11:32,284 --> 01:11:33,829 ‫حق با توئه، مادر افتضاحی بود. 1417 01:11:36,256 --> 01:11:37,324 ‫مادر افتضاحی بود. 1418 01:11:40,862 --> 01:11:43,097 ‫خیلی‌خب، بیا بریم. 1419 01:11:43,197 --> 01:11:44,431 ‫هی، رفقا، بازم ممنون. 1420 01:11:44,532 --> 01:11:47,068 ‫- خیلی ممنون. ‫- خدا نگهدار، مراقب خودتون باشین. 1421 01:11:47,168 --> 01:11:48,536 ‫چه زوج مهربونی. 1422 01:11:49,103 --> 01:11:52,405 ‫شرط می‌بندم از وقتی ‫همسن و سالِ تو بودن باهمدیگه بودن. 1423 01:11:52,507 --> 01:11:56,010 ‫- من که ناکام از دنیا میرم. ‫- چی؟ نه، چرند نگو. 1424 01:11:56,477 --> 01:11:59,947 ‫یکی اون بیرون پیدا می‌شه ‫که عاشق دایناسور، 1425 01:12:00,047 --> 01:12:02,250 ‫داستایوفسکی و انیمیشن فمیلی گای باشه. 1426 01:12:02,349 --> 01:12:04,719 ‫- بشین و تماشا کن. ‫- و لایو اکشن سیاه‌چال‌ها و اژدهایان. 1427 01:12:04,819 --> 01:12:08,122 ‫و لایو اکشن سیاه‌چال‌ها و اژدهایان. ‫بفرما. خودت می‌دونی دنبال چی هستی. 1428 01:12:08,756 --> 01:12:11,692 ‫اینجا چیکار می‌کنیم؟ 1429 01:12:11,793 --> 01:12:15,930 ‫خانمی که اینجا زندگی می‌کنه ‫یکی از دوستان قدیمی پدرته. 1430 01:12:16,731 --> 01:12:19,133 ‫اینجا شبیه فیلم‌های شیطانی‌ایه که ‫منتظری هر لحظه شیطان سراغت بیاد. 1431 01:12:19,233 --> 01:12:21,769 ‫بیا امیدوار باشیم این‌طور نباشه. 1432 01:12:21,869 --> 01:12:23,107 ‫آه... 1433 01:12:28,609 --> 01:12:30,343 ‫- خدای من! ‫- اوه، هی! 1434 01:12:30,443 --> 01:12:32,647 ‫- سلام. ‫- چی... 1435 01:12:32,747 --> 01:12:35,216 ‫- سلام. ‫- نه! 1436 01:12:35,315 --> 01:12:36,851 ‫- سلام. ‫- سلام، گریس، سلام. 1437 01:12:36,951 --> 01:12:37,985 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 1438 01:12:38,085 --> 01:12:40,087 ‫خب... داستانش مفصله. 1439 01:12:40,188 --> 01:12:43,691 ‫گریس، ایشون عذراست. 1440 01:12:46,194 --> 01:12:47,995 ‫از دیدنت خوشوقتم، عذرا. 1441 01:12:48,095 --> 01:12:49,462 ‫خیلی چیزها راجع‌بهت شنیدم. 1442 01:12:50,698 --> 01:12:52,733 ‫- من که تابحال چیزی ازت نشنیده بودم. ‫- آره خب... 1443 01:12:52,834 --> 01:12:54,602 ‫- کی اومده، مامان؟ ‫- واو! 1444 01:12:54,702 --> 01:12:57,171 ‫- تو چقدر... ‫- ایشون هم روبی هستش. 1445 01:12:57,271 --> 01:12:58,973 ‫از زمین تا آسمون با ‫عکس‌های بچگیت فرق داری. 1446 01:12:58,998 --> 01:13:00,049 ‫امیدوارم همین‌طور باشه. 1447 01:13:00,074 --> 01:13:02,109 ‫- سلام. ‫- ایشون از دوست‌های قدیمی من، مکس، هستش. 1448 01:13:02,210 --> 01:13:03,611 ‫و اون هم پسرش، عذرا. 1449 01:13:04,612 --> 01:13:05,813 ‫سلام. 1450 01:13:05,913 --> 01:13:07,982 ‫دوست داری بیای با من و هارپر بازی کنی؟ 1451 01:13:12,220 --> 01:13:13,721 ‫بیا! هارپر! 1452 01:13:15,223 --> 01:13:17,225 ‫- غافلگیرمون کردی! ‫- آره، می‌دونم. 1453 01:13:17,325 --> 01:13:20,728 ‫می‌تونیم داخل بیایم؟ 1454 01:13:20,828 --> 01:13:23,331 ‫یه جورهایی از دست قانون فراری‌ام. 1455 01:13:23,430 --> 01:13:24,932 ‫- یعنی چی؟ ‫- شوخی نمی‌کنم. 1456 01:13:25,867 --> 01:13:26,868 ‫بیا ببینم. 1457 01:13:32,940 --> 01:13:33,975 ‫هارپر! 1458 01:13:37,845 --> 01:13:38,713 ‫هارپر... 1459 01:13:39,847 --> 01:13:42,216 ‫هارپر هرجا که بری دنبالت میاد؟ 1460 01:13:42,316 --> 01:13:43,416 ‫همیشه! 1461 01:13:43,517 --> 01:13:45,286 ‫چه سگ خوش‌شانسی. 1462 01:13:45,586 --> 01:13:48,756 ‫ولم کن! 1463 01:13:48,856 --> 01:13:52,293 ‫ریج‌وِی خواست منو توی آبگیر جک هل بده. 1464 01:13:52,392 --> 01:13:54,369 ‫- تو که بدت نیومد. ‫- به همین خیال باش. 1465 01:13:54,394 --> 01:13:57,598 ‫- داری مخ دوست‌دختر منو می‌زنی؟ ‫- من دوست‌دخترش نیستم. 1466 01:13:59,200 --> 01:14:00,568 ‫ما رو به‌هم معرفی کن، روبز. 1467 01:14:00,668 --> 01:14:03,871 ‫- عذرا، ریج‌وِی و کلی. ‫- اهل کجایی؟ 1468 01:14:06,240 --> 01:14:07,742 ‫از شرق میاد. 1469 01:14:08,142 --> 01:14:09,610 ‫واو، ببین چیکار می‌کنه! 1470 01:14:09,710 --> 01:14:12,713 ‫لطفاً عوضی‌بازی درنیار! 1471 01:14:12,813 --> 01:14:15,783 ‫«کسی براش مهم نبود من کی‌ام ‫تا وقتی که این نقاب رو زدم.» 1472 01:14:15,883 --> 01:14:18,753 ‫اینو یهو از کجات درآوردی، خل‌وچل؟ 1473 01:14:18,853 --> 01:14:21,622 ‫«بگو بِین کیه؟ چرا نقاب می‌زنه؟» 1474 01:14:21,722 --> 01:14:23,090 ‫من دیوونه‌ی شوالیه‌ی تاریکی‌ام. 1475 01:14:25,005 --> 01:14:26,266 ‫بیا بریم. 1476 01:14:28,062 --> 01:14:29,196 ‫خب، داشتی تعریف می‌کردی. 1477 01:14:29,297 --> 01:14:31,599 ‫دیگه به اینجام رسیده بود. 1478 01:14:31,699 --> 01:14:33,100 ‫واسه همه‌ی پدر و مادرها پیش میاد. 1479 01:14:33,200 --> 01:14:35,503 ‫آره، ولی من می‌دیدم که... 1480 01:14:35,603 --> 01:14:36,671 ‫جاش امن نبود. 1481 01:14:38,198 --> 01:14:39,607 ‫و حالا امنه؟ 1482 01:14:43,144 --> 01:14:44,512 ‫به‌نظر من که امن میاد. 1483 01:14:47,315 --> 01:14:50,751 ‫- نمی‌دونم چی بگم، مکس. ‫- چی؟ 1484 01:14:50,851 --> 01:14:52,153 ‫چرا نمی‌ذاری به جنا زنگ بزنم؟ 1485 01:14:52,253 --> 01:14:54,188 ‫نه، نه، نه، نه. ‫من خودم بهش زنگ زدم، خب؟ 1486 01:14:54,288 --> 01:14:55,489 ‫اون می‌دونه که عذرا حالش خوبه. 1487 01:14:57,925 --> 01:14:58,826 ‫خیلی‌خب. 1488 01:14:59,459 --> 01:15:00,628 ‫باشه. 1489 01:15:01,028 --> 01:15:03,631 ‫باهات بحث نمی‌کنم، خب؟ 1490 01:15:03,731 --> 01:15:06,267 ‫ساندویچت رو بخور، ‫سر و صورتت رو آب بزن، 1491 01:15:06,367 --> 01:15:08,002 ‫بعدش راه بیفت برو لس آنجلس. 1492 01:15:09,503 --> 01:15:12,640 ‫ببین، می‌دونم هیچ کدوم از ‫این ماجراها با عقل جور درنمیاد، ولی... 1493 01:15:12,740 --> 01:15:14,709 ‫- درسته. ‫- نمی‌دونستم دیگه کجا برم. 1494 01:15:14,809 --> 01:15:15,876 ‫پس... 1495 01:15:17,111 --> 01:15:19,146 ‫پس بذار خودم کمکت کنم. 1496 01:15:19,246 --> 01:15:22,516 ‫نمی‌تونم، باید... باید تا تهش برم، گریس. 1497 01:15:22,616 --> 01:15:25,453 ‫جدی می‌گم، می‌دونی. اون بچه... 1498 01:15:26,087 --> 01:15:27,855 ‫تنها کسیه که نمی‌تونم ‫توی تربیتش اشتباه کنم. 1499 01:15:27,955 --> 01:15:29,657 ‫درسته. درسته، نمی‌تونی. 1500 01:15:29,757 --> 01:15:31,459 ‫- چون اون بی‌نقصه! ‫- نه. 1501 01:15:31,826 --> 01:15:33,627 ‫بی‌نقص نیست، گریس. ‫اون بی‌نقص نیست. 1502 01:15:33,728 --> 01:15:36,030 ‫و همه می‌خوان وادارش کنن... 1503 01:15:36,130 --> 01:15:37,264 ‫تا هم‌رنگ جماعت شه. 1504 01:15:37,365 --> 01:15:39,400 ‫حتی خود من، خب؟ 1505 01:15:39,500 --> 01:15:41,635 ‫و یه روزی ممکنه به شکل ‫جادویی‌ای چشم‌هاشو باز کنه... 1506 01:15:41,736 --> 01:15:44,939 ‫و ببینه که خفن‌ترین، خوش‌ذوق‌ترین... 1507 01:15:45,039 --> 01:15:49,143 ‫و عادی‌ترین بچه‌ایه که پا به این دنیا گذاشته. 1508 01:15:49,243 --> 01:15:51,031 ‫و چنین اتفاقی قرار نیست بیفته. 1509 01:15:52,380 --> 01:15:53,280 ‫قرار نیست. 1510 01:16:00,117 --> 01:16:01,530 ‫قرار نیست. هرگز این اتفاق نمیفته. 1511 01:16:01,555 --> 01:16:02,590 ‫بنابراین منم که باید ازش مراقبت کنم، 1512 01:16:02,690 --> 01:16:04,892 ‫و اگه من از پسش برنیام... 1513 01:16:04,992 --> 01:16:06,627 ‫اون‌وقته که دیگه از دست میره. 1514 01:16:06,727 --> 01:16:08,195 ‫و منم... 1515 01:16:20,441 --> 01:16:22,877 ‫با طعم تافی می‌خوای یا شیرینیِ فاج. 1516 01:16:24,011 --> 01:16:25,079 ‫جفتش. 1517 01:16:25,179 --> 01:16:26,947 ‫خیلی بدجنسی. 1518 01:16:27,648 --> 01:16:29,817 ‫خدای من، اینو باید امتحان کنی، عذرا. 1519 01:16:31,152 --> 01:16:33,087 ‫بیا، بگی نه ناراحت می‌شم. 1520 01:16:38,199 --> 01:16:39,488 ‫پشیمون نمی‌شی. 1521 01:16:45,166 --> 01:16:46,067 ‫چطوره؟ 1522 01:16:49,637 --> 01:16:50,805 ‫حالت خوبه؟ 1523 01:16:54,742 --> 01:16:56,410 ‫آره، خب. کسی دیگه ازش استفاده نمی‌کنه. 1524 01:16:56,511 --> 01:16:58,679 ‫خدای من. 1525 01:17:00,314 --> 01:17:01,897 ‫ایناهاش! 1526 01:17:01,983 --> 01:17:03,117 ‫باید لمسش کنم. 1527 01:17:03,217 --> 01:17:04,852 ‫حسش داره میاد. 1528 01:17:04,952 --> 01:17:06,488 ‫توی این لگن همه‌کار کردیم. 1529 01:17:06,620 --> 01:17:08,656 ‫می‌دونی چیه؟ 1530 01:17:08,756 --> 01:17:10,024 ‫اگه روشن شد، ببرش. 1531 01:17:11,158 --> 01:17:12,426 ‫- واقعاً؟ ‫- اوهوم. 1532 01:17:12,527 --> 01:17:14,128 ‫خیلی‌خب، مرسی. 1533 01:17:14,563 --> 01:17:17,698 ‫به محض اینکه تمام این ‫ماجراها تموم شه برمی‌گردونمش. 1534 01:17:17,798 --> 01:17:19,600 ‫مشکلی نیست. چیزی نمی‌شه، مکس. 1535 01:17:20,502 --> 01:17:21,635 ‫چیزی نمی‌شه. 1536 01:17:21,969 --> 01:17:24,071 ‫فقط کافیه دیگه سگی رو گاز نگیری. 1537 01:17:26,508 --> 01:17:28,609 ‫- چی؟ منظورت چیه؟ ‫- کلاس شیشم. 1538 01:17:28,709 --> 01:17:31,812 ‫یه سگ داشت بهمون حمله می‌کرد ‫و تو گازش گرفتی. 1539 01:17:31,912 --> 01:17:32,713 ‫اوه! 1540 01:17:32,813 --> 01:17:34,415 ‫- آره، خب... ‫- گازش گرفتی. 1541 01:17:34,516 --> 01:17:36,150 ‫خب... می‌خواستم ازت محافظت کنم. 1542 01:17:36,175 --> 01:17:38,110 ‫- آره، جون خودت. بیخیال! ‫- داشتم ازت محافظت می‌کردم. 1543 01:17:38,135 --> 01:17:41,455 ‫بیخیال! اون سگ اصلاً قصد نداشت ‫من یا تو رو گاز بگیره. 1544 01:17:41,556 --> 01:17:44,493 ‫سگ بیچاره، دمش رو گذاشت ‫روی کولش و فرار کرد. 1545 01:17:44,593 --> 01:17:46,026 ‫- واقعاً؟ ‫- آره. 1546 01:17:48,395 --> 01:17:51,165 ‫ببین مکس، همه که نمی‌خوان گازت بگیرن. 1547 01:17:56,637 --> 01:17:58,005 ‫می‌خوای بهش غذا بدی؟ 1548 01:17:59,640 --> 01:18:01,175 ‫تابحال اسب‌سوار کردی؟ 1549 01:18:03,744 --> 01:18:05,279 ‫اگه بدون اینکه یکی از این... 1550 01:18:05,379 --> 01:18:07,748 ‫خوشگل‌ها رو ناز کنی از اینجا بری، ‫چه حسی بهت دست میده؟ 1551 01:18:07,773 --> 01:18:09,673 ‫حس می‌کنم پخمه‌ام. 1552 01:18:10,050 --> 01:18:11,085 ‫خیلی‌خب. 1553 01:18:11,185 --> 01:18:13,888 ‫پس بیا بهت بگم که ‫چطور با اسب برخورد می‌کنن. 1554 01:18:14,455 --> 01:18:17,492 ‫از کنار بهش نزدیک می‌شی تا تو رو ببینه. 1555 01:18:17,925 --> 01:18:20,794 ‫بعد بغل صورتش رو نوازش می‌کنی. 1556 01:18:21,328 --> 01:18:25,332 ‫بعدش به مهربون‌ترین شکل ممکن ‫می‌گی: «سلام، باسکو.» 1557 01:18:29,670 --> 01:18:31,138 ‫سلام، سلطان علفزار. 1558 01:18:34,708 --> 01:18:36,810 ‫شرط می‌بیندم عاشق علفزاره. 1559 01:18:36,911 --> 01:18:38,445 ‫از تو هم خوشش میاد. 1560 01:18:38,547 --> 01:18:39,548 ‫معلومه؟ 1561 01:18:39,648 --> 01:18:40,814 ‫چه‌جورم. 1562 01:18:42,049 --> 01:18:43,618 ‫فقط به چشم‌هاش خیره شو. 1563 01:18:44,451 --> 01:18:47,489 ‫خیره شدن به چشم‌های اسب ‫مثل اینه که روحت رو باهاش سهیم شی. 1564 01:18:56,063 --> 01:18:57,765 ‫حالا دیگه یه رفیقِ ابدی داری. 1565 01:19:03,672 --> 01:19:06,106 ‫مامان، تام دم دره. 1566 01:19:07,241 --> 01:19:09,276 ‫- اوه! ‫- تام کیه؟ 1567 01:19:09,376 --> 01:19:11,646 ‫- خیلی‌خب، مکس، سوییچ روی ماشینه. ‫- باشه. 1568 01:19:11,745 --> 01:19:13,747 ‫کلی، ریج‌وِی، جاد‌ه‌ی جنگلی رو نشون بدین. 1569 01:19:13,847 --> 01:19:15,617 ‫- روبی، با عذرا برو کیف‌هاشون رو جمع کن. ‫- باشه. 1570 01:19:15,716 --> 01:19:17,718 ‫برید. برید! برید! 1571 01:19:17,818 --> 01:19:19,320 ‫دایناسورت رو یادت نره، خب؟ 1572 01:19:19,420 --> 01:19:20,888 ‫- برو، برو. ‫- هی. 1573 01:19:22,256 --> 01:19:23,578 ‫متأسفم. 1574 01:19:25,385 --> 01:19:26,820 ‫مشکلی نیست. 1575 01:19:40,475 --> 01:19:43,811 ‫- سلام، تام. چه‌خبر؟ ‫- شرمنده مزاحمت شدم، گریس. 1576 01:19:43,911 --> 01:19:44,979 ‫یه زوجی قسم می‌خوردن... 1577 01:19:45,079 --> 01:19:46,313 ‫که یه پدر و پسر رو... 1578 01:19:46,413 --> 01:19:47,515 ‫با ماشین اینجا پیاده کردن. 1579 01:19:47,616 --> 01:19:49,917 ‫ظاهراً پدره پسرش رو از نیوجرسی دزدیده. 1580 01:19:50,017 --> 01:19:52,554 ‫این که وحشتناکه. ‫چه کمکی از دست من برمیاد؟ 1581 01:19:53,053 --> 01:19:54,788 ‫متأسفم. می‌شه یه نگاهی به اطراف بندازم؟ 1582 01:19:54,888 --> 01:19:57,726 ‫- این خانمه بدجور ناراحته. ‫- نه، به هیچ وجه. بیا داخل، تام. 1583 01:19:57,825 --> 01:19:59,527 ‫- آره، بیا. ‫- مرسی، زود تمومش می‌کنم. 1584 01:20:04,832 --> 01:20:07,134 ‫- اینجوری ماشین خفه می‌کنه! ‫- خیلی‌خب. 1585 01:20:11,640 --> 01:20:13,240 ‫گمونم وقت رفتنه. 1586 01:20:29,524 --> 01:20:31,425 ‫شما دوتا، برید یه اتاقی جایی! 1587 01:20:33,595 --> 01:20:38,132 ‫«قصد بی‌ادبی ندارم، ولی به این ‫آسونی‌ای که به‌نظر رسید نبود، 1588 01:20:38,232 --> 01:20:41,302 ‫پس ازت ممنون می‌شم ‫اگه حواسم رو پرت نکنی.» 1589 01:20:41,703 --> 01:20:42,903 ‫دیالوگ فیلم «عروس شاهزاده» 1590 01:20:43,971 --> 01:20:45,139 ‫این پسر نابغه‌ست. 1591 01:20:59,987 --> 01:21:01,121 ‫می‌شه اسب بگیریم؟ 1592 01:21:03,309 --> 01:21:05,059 ‫رفیق، ما وسط «هابوکن» زندگی می‌کنیم. 1593 01:21:07,027 --> 01:21:08,530 ‫آره، فکرش رو می‌کردم اینو بگی. 1594 01:21:10,758 --> 01:21:14,361 ‫عذ، تو می‌دونی که چرا ‫دارم این کارو می‌کنم، مگه نه؟ 1595 01:21:14,461 --> 01:21:16,664 ‫البته، می‌خوای توی برنامه‌ی جیمی کیمل باشی. 1596 01:21:16,764 --> 01:21:17,732 ‫آرزوی هر پدریه. 1597 01:21:17,832 --> 01:21:20,000 ‫نه، نه. دلیلش این نیست. 1598 01:21:20,635 --> 01:21:24,371 ‫البته اون هم هست، ‫ولی دلیل اصلیش چیزِ دیگه‌ایه. 1599 01:21:24,471 --> 01:21:26,875 ‫می‌دونی... 1600 01:21:26,975 --> 01:21:29,376 ‫می‌دونی چی شد آقاجون ‫سرآشپزی رو کنار گذاشت، 1601 01:21:29,476 --> 01:21:32,379 ‫و شغل دربانی رو قبول کرد؟ 1602 01:21:33,013 --> 01:21:34,749 ‫خب، به‌خاطر من این کارو کرد. 1603 01:21:37,251 --> 01:21:38,887 ‫اصلاً با عقل جور درنمیاد. 1604 01:21:39,419 --> 01:21:43,457 ‫خب، راستش خیلی هم جور درمیاد، رفیق. 1605 01:21:44,024 --> 01:21:45,158 ‫چون... 1606 01:21:46,493 --> 01:21:49,797 ‫چون شغل یه پدر، می‌دونی... 1607 01:21:49,898 --> 01:21:52,432 ‫اینه که پسرش رو وارد میدون کنه. 1608 01:21:52,934 --> 01:21:55,602 ‫- چه میدونی؟ ‫- هر میدونی، می‌دونی؟ 1609 01:21:55,703 --> 01:21:56,704 ‫زمین فوتبال. 1610 01:21:56,804 --> 01:21:58,438 ‫فوتبال که باعث آسیب‌های مغزی می‌شه! 1611 01:21:58,552 --> 01:22:02,023 ‫خب، درسته، ولی اینجا ‫منظورم استعاری بود، خب؟ 1612 01:22:02,109 --> 01:22:06,246 ‫- خیلی‌خب. ‫- واسه همین یه پدر باید... 1613 01:22:06,346 --> 01:22:08,048 ‫باید وارد چنین میدونی شه، خب؟ 1614 01:22:08,148 --> 01:22:11,251 ‫و اگه توی زمین قبل از اینکه ‫امتیازی بگیره زمین بزننش، 1615 01:22:11,351 --> 01:22:14,121 ‫- اون‌وقت بازی تمومه. ‫- ولی این‌طور نیست. 1616 01:22:14,221 --> 01:22:15,957 ‫چون تمام خواسته‌ی اون پدر... 1617 01:22:16,056 --> 01:22:21,395 ‫اینه که پسرش جایی که ‫زمین خورد توپ رو برداره... 1618 01:22:21,495 --> 01:22:23,130 ‫و تا خط پایان ببره. 1619 01:22:23,230 --> 01:22:24,531 ‫- تاچ‌داون! ‫- دقیقاً. 1620 01:22:24,632 --> 01:22:26,801 ‫باید انقدر ادامه بده تا امتیاز رو بگیره. 1621 01:22:30,752 --> 01:22:31,950 ‫بگذریم. 1622 01:22:34,508 --> 01:22:36,176 ‫واسه اینه که شوی کیمل میرم. 1623 01:22:42,850 --> 01:22:43,851 ‫تو بابای خوبی هستی. 1624 01:23:08,175 --> 01:23:10,969 ‫« غذاخوری نورث‌ویل » 1625 01:23:26,724 --> 01:23:28,610 ‫قهوه می‌خوای؟ 1626 01:23:28,635 --> 01:23:30,363 ‫آره، بدم نمیاد. 1627 01:23:31,488 --> 01:23:33,663 ‫نظرت چیه بری یه میز ‫توی «خانه‌ی پای» رزرو کنی؟ 1628 01:23:33,688 --> 01:23:36,523 ‫بنزین که زدم میام پیشت. 1629 01:23:36,658 --> 01:23:38,325 ‫داخل می‌بینمت. 1630 01:23:38,425 --> 01:23:39,494 ‫می‌بینمت. 1631 01:23:39,828 --> 01:23:40,862 ‫نوشیدنی چی می‌خوری؟ 1632 01:23:40,961 --> 01:23:42,664 ‫«زندگی یه ورزشه، بنوش.» 1633 01:23:42,689 --> 01:23:44,206 ‫خب، این جمله رو کی گفتی؟ ‫(ویدئو تبلیغاتی مایکل جوردن) 1634 01:23:44,231 --> 01:23:46,501 ‫«به‌نظر یه معمای دیگه روی دستمون مونده.» 1635 01:23:46,601 --> 01:23:50,037 ‫من عاشق نقل قولم، خب؟ ‫ولی نه توی هر موقعیتی. 1636 01:23:50,137 --> 01:23:52,439 ‫این خانم مهربون کلی کار داره. 1637 01:23:52,540 --> 01:23:53,974 ‫آیس تی، لطفاً. 1638 01:23:55,777 --> 01:23:56,977 ‫رفیقم، عذرا. 1639 01:23:57,070 --> 01:23:59,874 ‫خودسر و بی‌محابا نقل قول می‌کنه... 1640 01:23:59,980 --> 01:24:02,450 ‫تا واسه خودش چی سفارش بده؟ 1641 01:24:02,550 --> 01:24:03,984 ‫«آیس تی، لطفاً.» 1642 01:24:14,462 --> 01:24:17,565 ‫- کجا می‌ری؟ ‫- سلام، حالتون چطوره؟ 1643 01:24:17,665 --> 01:24:18,867 ‫اسم من عذرائه. 1644 01:24:18,967 --> 01:24:21,201 ‫و قراره براتون یه جوک تعریف کنم. 1645 01:24:22,369 --> 01:24:24,472 ‫وقتی اسب‌ها مریض می‌شن کجا می‌رن؟ 1646 01:24:25,807 --> 01:24:27,441 ‫بیمارسطبل! 1647 01:24:30,578 --> 01:24:31,646 ‫خب. 1648 01:24:31,746 --> 01:24:34,248 ‫ممنون! حضار بی‌نظیری بودید! 1649 01:24:35,917 --> 01:24:38,218 ‫واو! اولین جوکی که خودت ساختی. 1650 01:24:38,318 --> 01:24:40,922 ‫- بهت افتخار می‌کنم. ‫- ساخت کار جدید آسون نیست. 1651 01:24:53,768 --> 01:24:57,137 ‫رفیق، من می‌رم یه آبی به دستم بزنم، خب؟ 1652 01:24:57,237 --> 01:24:58,506 ‫- زود برمی‌گردم. ‫- باشه. 1653 01:24:58,606 --> 01:24:59,807 ‫خیلی‌خب. 1654 01:25:01,676 --> 01:25:02,544 ‫بیمارسطبل! 1655 01:25:04,177 --> 01:25:05,112 ‫میره بیمارسطبل! 1656 01:25:05,212 --> 01:25:06,447 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 1657 01:25:06,548 --> 01:25:07,807 ‫حالا اونش مهم نیست، ببین، من... 1658 01:25:07,916 --> 01:25:09,316 ‫- چطور پیدام کردی؟ ‫- وقت این صحبت‌ها رو نداریم. 1659 01:25:09,416 --> 01:25:10,818 ‫اینجا چطور پیدام کردی؟ 1660 01:25:10,912 --> 01:25:12,547 ‫خانه‌ی پای بودیم. ‫اونجا دیدمت. 1661 01:25:12,654 --> 01:25:14,756 ‫- بودین؟ تو و کی؟ ‫- من و جنا. اون هم اونجاست. 1662 01:25:14,882 --> 01:25:16,617 ‫- چیزی نیست. ‫- جـ... خیلی‌خب. 1663 01:25:16,691 --> 01:25:18,927 ‫بابا، تو دیگه چقدر خایه داری! ‫گوش بده چی می‌گم. 1664 01:25:19,027 --> 01:25:20,394 ‫- می‌شه دهنت رو ببندی؟ ‫- نه، تو ببند! 1665 01:25:20,495 --> 01:25:21,896 ‫دارم سعی می‌کنم یه چیزی بهت بگم. 1666 01:25:21,996 --> 01:25:23,230 ‫الان برمی‌گردی می‌ری به همون خانه‌ی پای، 1667 01:25:23,330 --> 01:25:24,599 ‫شتری دیدی ندیدی. 1668 01:25:24,699 --> 01:25:26,266 ‫خفه شو، می‌خوام یه چیزی بهت بگم. 1669 01:25:26,366 --> 01:25:27,735 ‫اینجا نیومدم جلوت رو بگیرم. 1670 01:25:31,673 --> 01:25:34,008 ‫اومدم ازت عذرخواهی کنم. 1671 01:25:34,107 --> 01:25:36,109 ‫- بابت چی؟ ‫- خب، ببین... 1672 01:25:36,209 --> 01:25:38,446 ‫متأسفم. 1673 01:25:38,546 --> 01:25:42,082 ‫می‌دونی، من... همین دیگه، متأسفم. 1674 01:25:42,717 --> 01:25:45,118 ‫چی داری می‌گی؟ چی شده؟ چی... 1675 01:25:46,219 --> 01:25:48,690 ‫مادرم رفت و... 1676 01:25:48,790 --> 01:25:51,358 ‫منم دوستش داشتم، ‫ولی زندگی با من غیرممکن بود، 1677 01:25:51,459 --> 01:25:53,393 ‫من هرگز چیزی راجع‌بهش ‫به تو نگفتم، واسه همین... 1678 01:25:53,494 --> 01:25:55,128 ‫- متأسفم. ‫- منظورت چیه؟ 1679 01:25:55,228 --> 01:25:56,764 ‫مامان واسه این رفت ‫چون من آدم غیرقابل تحملی بودم. 1680 01:25:56,864 --> 01:25:58,967 ‫- خودت بهم گفتی. ‫- نه، اونی که غیرقابل تحمل بود من بودم. 1681 01:25:59,067 --> 01:26:01,776 ‫به‌خاطر من بود. همه‌ش سر جنگ داشتم. ‫و با هرکس که درگیر می‌شدم... 1682 01:26:01,801 --> 01:26:03,613 ‫بعدش یکی دیگه بود که ‫فکر می‌کردم از پسش برمیام. 1683 01:26:03,638 --> 01:26:05,473 ‫و معمولاً از این درگیری‌ها برنده بیرون نمیای. 1684 01:26:05,573 --> 01:26:09,209 ‫فقط از یه آدم می‌ری سراغ ‫یه آدم دیگه تا دیگه کسی نمونه. 1685 01:26:09,309 --> 01:26:13,081 ‫و بعدش که کسی نبود ‫باهاش درگیر شم، اون‌وقت... 1686 01:26:13,199 --> 01:26:15,392 ‫مخفی شدم، خودم رو توی... 1687 01:26:15,520 --> 01:26:17,585 ‫آشپزخونه‌ی رستوران‌ها ‫و باشگاه‌های بوکس پنهون کردم. 1688 01:26:17,685 --> 01:26:21,154 ‫حالا هم با باز کردن در برای ‫غریبه‌ها خودم رو پنهون می‌کنم. 1689 01:26:21,179 --> 01:26:23,248 ‫من... من فقط... 1690 01:26:26,259 --> 01:26:28,463 ‫پنهون شدم چون نمی‌دونستم ‫دیگه چیکار کنم، من... 1691 01:26:29,764 --> 01:26:32,332 ‫نمی‌دونستم چطور کاری ‫که تو می‌کنی رو انجام بدم. 1692 01:26:32,357 --> 01:26:34,334 ‫- چی؟ ‫- تو برای چیزی می‌جنگی... 1693 01:26:34,434 --> 01:26:36,180 ‫که یه ارزشی داره. 1694 01:26:36,437 --> 01:26:39,272 ‫شاید زیاده‌روی کرده باشی، ‫ولی سعی داری کار درست رو انجام بدی. 1695 01:26:39,475 --> 01:26:41,611 ‫و برای پسرت وارد ‫بزرگ‌ترین مبارزه‌ی‌ زندگیت شدی. 1696 01:26:41,784 --> 01:26:44,053 ‫و اگه دستگیر شی، می‌پذیریش. 1697 01:26:44,112 --> 01:26:46,914 ‫ولی تا جایی که به من مربوطه، ‫تو قهرمان سنگین‌وزن منی. 1698 01:26:48,850 --> 01:26:50,250 ‫چون من یه مشکلی داشتم. 1699 01:26:50,985 --> 01:26:53,721 ‫با مادرت یه مشکلی داشتم ‫که هرگز فراموش نمی‌کنم. 1700 01:26:56,057 --> 01:26:57,725 ‫کاش منم کارِ تو رو می‌کردم. 1701 01:26:59,460 --> 01:27:01,062 ‫شاید عواقبش گریبان‌گیرت بشه، 1702 01:27:01,161 --> 01:27:04,499 ‫ولی... ارزشش رو داره، ‫چون دلیل خوبی برای انجامش داشتی. 1703 01:27:04,599 --> 01:27:07,535 ‫این کار رو کردی چون عاشق پسرتی. 1704 01:27:08,736 --> 01:27:12,073 ‫نیمه‌شب از جاش بلندش کردی. 1705 01:27:12,172 --> 01:27:13,808 ‫- جرمه. ‫- نه، نه، نه. 1706 01:27:13,908 --> 01:27:15,308 ‫هرکسی انقدر جرئت نداره. 1707 01:27:15,666 --> 01:27:18,286 ‫باورت بشه یا نشه، احتمالاً بهترین کاری بود ‫که توی عمرت می‌تونستی انجام بدی. 1708 01:27:18,311 --> 01:27:22,083 ‫و نباید انقدر نگران نداشتن خانواده باشی. 1709 01:27:22,182 --> 01:27:25,119 ‫من اینجام، عذی هم اونجاست. 1710 01:27:25,218 --> 01:27:27,488 ‫و اون زنی که توی خانه‌ی پای هستش، خب... 1711 01:27:27,588 --> 01:27:29,023 ‫اونم درست می‌شه. 1712 01:27:29,123 --> 01:27:32,126 ‫تمام این ماجراها حل می‌شن، ‫ولی باید بدونی... 1713 01:27:32,225 --> 01:27:33,594 ‫که تو یه خانواده‌ای داری که دوستت داره، 1714 01:27:33,695 --> 01:27:35,630 ‫و بهت نیاز داره و براش مهمی. 1715 01:27:36,964 --> 01:27:38,533 ‫- حالا مراقب باش. ‫- خیلی‌خب. 1716 01:27:39,033 --> 01:27:40,468 ‫- من دیگه برمی‌گردم. ‫- باشه. 1717 01:27:42,170 --> 01:27:43,403 ‫خیلی‌خب. 1718 01:27:55,616 --> 01:27:57,985 ‫بگو ببینم، هیچ کدوم از ‫این اسم‌ها رو می‌شناسی، رفیق؟ 1719 01:27:58,086 --> 01:27:59,554 ‫می‌شناسم. سیدنی پوآتیه. 1720 01:28:00,455 --> 01:28:03,091 ‫«به من می‌گن آقای تیبز.» 1721 01:28:03,191 --> 01:28:06,393 ‫معلومه، چه سؤال احمقانه‌ای، متأسفم. 1722 01:28:06,500 --> 01:28:09,570 ‫«توتو، حس می‌کنم دیگه کانزاس نیستیم.» ‫(دیالوگ فیلم «جادوگر شهر اُز») 1723 01:28:09,664 --> 01:28:11,766 ‫- دورثی مامان لایزا مینلی بود. ‫- خیلی‌خب. 1724 01:28:11,866 --> 01:28:14,318 ‫- اینم یه حقیقت راجع‌بهش. ‫- سریع‌تر بیا، خب؟ بیا بریم. 1725 01:28:14,343 --> 01:28:15,903 ‫«گریه می‌کنی؟» 1726 01:28:16,003 --> 01:28:18,673 ‫«توی بیس‌بال گریه نداریم!» ‫(دیالوگ «لیگ خودشان» از تام هنکس) 1727 01:28:19,107 --> 01:28:21,576 ‫بیا، بیا بریم. 1728 01:28:23,544 --> 01:28:26,413 ‫- جیمی اینجاست؟ ‫- شاید واسه سلام و احوال‌پرسی بیاد. 1729 01:28:26,514 --> 01:28:28,082 ‫چه خوب، پسرم بدجوری طرفدارشه. 1730 01:28:28,182 --> 01:28:29,249 ‫نه، اصلاً هم این‌طور نیست. 1731 01:28:30,952 --> 01:28:32,220 ‫اونجا پارک کن. 1732 01:28:32,319 --> 01:28:34,188 ‫- اینجا جای پارک معلولینه. ‫- می‌دونم، برو پارک کن. 1733 01:28:34,287 --> 01:28:35,790 ‫- جای پارک معلولینه! ‫- برو پارک کن! 1734 01:28:38,626 --> 01:28:40,661 ‫واسه تست صدا هرچقدر که می‌خوای اجرا کن. 1735 01:28:40,762 --> 01:28:42,797 ‫- اوضاع افسونت چطوره؟ ‫- تا قطره‌ی آخرش کار می‌کنه. 1736 01:28:42,897 --> 01:28:43,931 ‫- هی، مکس. ‫- بله؟ 1737 01:28:44,031 --> 01:28:45,166 ‫این مربع رو می‌بینی؟ 1738 01:28:45,365 --> 01:28:46,567 ‫از این مربع خارج نشو، ‫به جیمی نگاه نکن، 1739 01:28:46,667 --> 01:28:47,969 ‫و اندازه‌ی وقتت اجرا کن. 1740 01:28:47,994 --> 01:28:49,277 ‫- ردیفه؟ ‫- کچلم کردی، خیالت راحت. 1741 01:28:49,302 --> 01:28:50,638 ‫- میکروفن باتری داره؟ ‫- امیدوارم داشته باشه. 1742 01:28:50,738 --> 01:28:52,807 ‫- عذرا، ردیف اول برات یه صندلی گرفتم. ‫- باشه. 1743 01:28:52,907 --> 01:28:55,710 ‫چک، چک، چک، ‫اونجا میکروفنه؟ همینه؟ 1744 01:28:55,810 --> 01:28:58,746 ‫عالی، ممنون. ‫امشب حالتون چطوره؟ 1745 01:28:58,846 --> 01:29:01,281 ‫خوب؟ الو؟ آه... 1746 01:29:01,381 --> 01:29:03,764 ‫باید داخل خطوط بمونم. ‫باید داخل خطوط بمونم. 1747 01:29:03,789 --> 01:29:04,790 ‫سلام. 1748 01:29:04,815 --> 01:29:07,470 ‫مکس برنال با یه پسر جوون رسیدن؟ 1749 01:29:07,495 --> 01:29:08,931 ‫هردوتاشون هم خوشتیپ‌ان. 1750 01:29:08,956 --> 01:29:11,459 ‫یه عادتیه که همیشه ‫یه دید منفی به قضایا دارم. 1751 01:29:11,559 --> 01:29:13,828 ‫که البته منطقیه، ‫چون برعکس به‌دنیا اومدم. 1752 01:29:13,928 --> 01:29:16,664 ‫بابام می‌گه وقتی به‌دنیا اومدم ‫زیر چشمم کبود بود. 1753 01:29:16,764 --> 01:29:18,633 ‫می‌گه اومدم بیرون ‫و اولین چیزی که به زبون آوردم این بود: 1754 01:29:18,733 --> 01:29:20,468 ‫«کی گفت این فکر خوبیه؟» 1755 01:29:20,568 --> 01:29:21,936 ‫از این طرفه. 1756 01:29:23,571 --> 01:29:24,739 ‫پسرم چند روز پیش اومد پیشم، 1757 01:29:24,839 --> 01:29:26,841 ‫بهم گفت: «بابا، تو یه افتضاح‌سازی.» 1758 01:29:26,941 --> 01:29:28,676 ‫گفتم: «عذیزم، فکر نکنم ‫که افتضاح‌ساز یه کلمه باشه.» 1759 01:29:28,776 --> 01:29:30,310 ‫- اون گفت: «چرا، هست.» ‫- آره! 1760 01:29:30,410 --> 01:29:31,679 ‫اینم از پسرم! 1761 01:29:31,779 --> 01:29:33,313 ‫گمونم یه فکرهایی توی سرش داره. 1762 01:29:33,413 --> 01:29:34,515 ‫گمونم من واقعاً یه افتضاح‌ساز باشم. 1763 01:29:34,615 --> 01:29:35,817 ‫چون راستش رو بخواید، 1764 01:29:35,917 --> 01:29:37,952 ‫می‌تونم توی هر موقعیتی ‫که بخواین قرار بگیرم... 1765 01:29:38,052 --> 01:29:39,253 ‫و بدترش کنم. 1766 01:29:39,352 --> 01:29:41,756 ‫آقای برنال. مأمور ویژه کاستا هستم. 1767 01:29:41,856 --> 01:29:44,692 ‫اف‌بی‌آی. اینجا اومدیم تا شما رو دستگیر کنیم. 1768 01:29:46,194 --> 01:29:47,929 ‫خیلی‌خب، باورم نمی‌شه. 1769 01:29:48,029 --> 01:29:50,164 ‫- می‌شه جلوی پسرم این کارو نکنید؟ ‫- سلام، عذرا. 1770 01:29:50,264 --> 01:29:51,465 ‫من جسیکام. 1771 01:29:51,566 --> 01:29:53,113 ‫قراره بریم یه قدمی بزنیم، خب؟ 1772 01:29:53,138 --> 01:29:55,570 ‫من از اون سرِ کشور با پسرم اینجا اومدم. 1773 01:29:55,670 --> 01:29:57,238 ‫من متوجه‌ام که از ‫اون سرِ کشور به اینجا اومدید. 1774 01:29:59,173 --> 01:30:00,675 ‫عذی، چیزی نیست، چیزی نیست. 1775 01:30:00,775 --> 01:30:03,443 ‫- بیا بریم بستنی بخوریم. ‫- عذی. 1776 01:30:03,544 --> 01:30:05,246 ‫بابات فقط باید با دوستم جو صحبت کنه. 1777 01:30:05,345 --> 01:30:07,281 ‫همه‌چیز روبه‌راهه، عذرا، خب؟ 1778 01:30:07,380 --> 01:30:09,550 ‫به بچه‌م دست نزن! 1779 01:30:09,650 --> 01:30:11,619 ‫- به پسرم دست نزن! ‫- اون دوست نداره کسی بهش دست بزنه. 1780 01:30:11,719 --> 01:30:13,353 ‫- بهش دست نزن! ‫- چیزی نیست، عذی. 1781 01:30:14,589 --> 01:30:15,756 ‫چیزی نیست، چیزی نیست. ‫ببینید، می‌دونم. 1782 01:30:15,857 --> 01:30:17,357 ‫خودم باهاتون تماس گرفتم و اشتباه کردم. 1783 01:30:17,458 --> 01:30:19,594 ‫چیزی نیست، عذی. ‫چیزی نیست. ما همه اینجاییم. 1784 01:30:19,694 --> 01:30:21,462 ‫طوری نیست، طوری نیست، عذی. 1785 01:30:21,562 --> 01:30:23,231 ‫- خانم، ازتون می‌خوام که برید عقب. ‫- شما خودت برو عقب! 1786 01:30:23,331 --> 01:30:24,699 ‫این پسرمه، سلام! 1787 01:30:24,799 --> 01:30:27,969 ‫هی، عذیزم. عذی، رفیق. ‫حالت خوبه؟ 1788 01:30:28,069 --> 01:30:30,204 ‫سلام، سلام. 1789 01:30:30,504 --> 01:30:33,674 ‫عذی، دلم برات تنگ شده بود. 1790 01:30:34,642 --> 01:30:37,478 ‫عذ؟ حالت خوبه، رفیق؟ 1791 01:30:37,578 --> 01:30:40,047 ‫بهت خوش گذشت؟ ‫سفرت چطور بود؟ 1792 01:30:43,284 --> 01:30:45,987 ‫- با یه اسب صحبت کردم. ‫- چی؟ 1793 01:30:46,087 --> 01:30:47,922 ‫فوق‌العاده‌ست. 1794 01:30:48,022 --> 01:30:49,457 ‫کاش منم اونجا بودم. 1795 01:31:03,070 --> 01:31:06,439 ‫متأسفم، خانم، ولی همچنان ‫باید آقای برنال رو دستگیر کنیم. 1796 01:31:06,540 --> 01:31:08,542 ‫من خودم باهاتون تماس گرفتم. ‫اشتباه کردم. 1797 01:31:08,643 --> 01:31:11,212 ‫همون‌طوری که می‌بینید ‫پسرم حالش خوبه، پس... 1798 01:31:11,312 --> 01:31:13,281 ‫- راه دیگه‌ای نداریم، خانم. ‫- چرا، دارید! 1799 01:31:13,381 --> 01:31:16,450 ‫من مادرشم، ایشون پدرش ‫و اون آقا هم پدربزرگشه. 1800 01:31:16,918 --> 01:31:20,855 ‫ما یه خانواده‌ایم ‫و خودمون بچه رو خونه می‌بریم. 1801 01:31:20,948 --> 01:31:23,884 ‫پس، خیلی ازتون ممنونم. ‫دیگه نیازی به این کارها نیست. 1802 01:31:23,991 --> 01:31:26,694 ‫- خیلی‌خب، همگی خونسرد باشید. ‫- هی، مرد. چیزی نیست. 1803 01:31:26,794 --> 01:31:28,329 ‫- بهتره آرامشت رو حفظ کنی. ‫- نه، من آروم‌ام. 1804 01:31:30,164 --> 01:31:31,732 ‫هی! اون مقاومت نمی‌کنه! 1805 01:31:31,832 --> 01:31:33,868 ‫مقاومت نمی‌کنم. ‫اون شکایتش رو پس گرفت، مگه نه جنا؟ 1806 01:31:33,968 --> 01:31:36,137 ‫- ما شکایت رو پس می‌گیریم! ‫- بیخیال، تمومش کن. 1807 01:31:36,237 --> 01:31:37,972 ‫بابا! 1808 01:31:38,472 --> 01:31:40,808 ‫بابامو ول کن! 1809 01:31:41,776 --> 01:31:43,443 ‫- ولم کن! ‫- باید تمومش کنم. 1810 01:31:43,544 --> 01:31:46,480 ‫بابا، منو نگاه کن. بابا! ‫بابا! منو نگاه کن! 1811 01:31:46,580 --> 01:31:49,091 ‫طوری نیست، طوری نیست. 1812 01:31:49,116 --> 01:31:50,555 ‫زمین زدنت. 1813 01:31:52,186 --> 01:31:53,587 ‫توپ رو بسپرش به من. 1814 01:32:09,370 --> 01:32:11,005 ‫آروم باش، طوری نیست. 1815 01:32:12,139 --> 01:32:13,007 ‫خیلی‌خب. 1816 01:32:34,962 --> 01:32:37,231 ‫- خب دیگه، بریم. ‫- اومدم. 1817 01:32:37,331 --> 01:32:40,334 ‫زود، زود، زود. ‫دیرمون می‌شه. بجنب. 1818 01:32:41,335 --> 01:32:43,504 ‫صبح بخیر. می‌دونم درگیر ‫مشکلات بازداشت در خانه‌ای، 1819 01:32:43,604 --> 01:32:45,339 ‫ولی می‌تونی از مدرسه بیاریش؟ 1820 01:32:45,439 --> 01:32:46,774 ‫یه قرار بازدید خونه دارم، ‫نمی‌تونم عقب بندازم. 1821 01:32:46,874 --> 01:32:49,276 ‫باشه، حتماً. ‫فقط باید به مأمور ناظرم بگم. 1822 01:32:49,377 --> 01:32:51,312 ‫باشه. هی، هی، هی. 1823 01:32:51,412 --> 01:32:53,647 ‫یادت نره، فقط تند تند صحبت نکن. 1824 01:32:53,748 --> 01:32:55,716 ‫دیشب کارِت معرکه بود. 1825 01:32:55,983 --> 01:33:00,521 ‫«بهر هرکس ناقوس به صدا درآید. ‫امروز بهر من به صدا درخواهد آمد.» 1826 01:33:00,621 --> 01:33:02,857 ‫چه ارائه‌ای بشه! 1827 01:33:03,657 --> 01:33:05,326 ‫- خیلی‌خب، خدافظ. موفق باشی. ‫- بریم. 1828 01:33:05,426 --> 01:33:07,094 ‫بیا بریم تا حبس‌مون نکردن. 1829 01:33:08,696 --> 01:33:10,364 ‫- می‌خوای برات بیارمش؟ ‫- حتماً. 1830 01:33:10,865 --> 01:33:13,567 ‫وقتی هِمینگوِی همسن و سال من بود، 1831 01:33:13,667 --> 01:33:17,171 ‫می‌دونی والدینش چه کادوی تولدی براش خریدن؟ 1832 01:33:17,271 --> 01:33:18,473 ‫نه، چی؟ 1833 01:33:18,572 --> 01:33:21,575 ‫باباش براش تفنگ ساچمه‌ای، 1834 01:33:21,675 --> 01:33:24,045 ‫و مامانش براش ویولن خرید. 1835 01:33:25,579 --> 01:33:28,483 ‫- همینگوی ویولن می‌زد؟ ‫- نه. 1836 01:33:28,949 --> 01:33:31,218 ‫پنجاه سال بعد با همون تفنگ... 1837 01:33:33,554 --> 01:33:34,655 ‫واقعاً؟ 1838 01:33:35,389 --> 01:33:36,491 ‫می‌تونی بری چک کنی. 1839 01:33:36,924 --> 01:33:38,659 ‫واو، من خبر نداشتم. 1840 01:33:38,759 --> 01:33:40,861 ‫حدس بزن کی قراره کلاس ویولن بره! 1841 01:33:43,297 --> 01:33:45,933 ‫رفیق، خیلی از اینکه برای ‫این مدرسه هیجان‌زده‌ای خوشحالم. 1842 01:33:46,033 --> 01:33:48,035 ‫- بالاخره موفق شدی. ‫- آره. 1843 01:33:48,135 --> 01:33:49,303 ‫حق با مامان بود. 1844 01:33:50,905 --> 01:33:52,840 ‫نمی‌شه اون رو زیر جورابت کنی؟ 1845 01:33:52,940 --> 01:33:55,076 ‫چی رو؟ ‫خوشم نمیاد به بدنم بخوره. 1846 01:33:55,176 --> 01:33:57,411 ‫- به‌خاطر جنسش، می‌دونی؟ ‫- داره چشمک می‌زنه. 1847 01:33:57,512 --> 01:33:58,813 ‫- بیپ. ‫- خب، می‌دونی چیه؟ 1848 01:33:58,838 --> 01:34:00,420 ‫نمی‌خوای یه بغل بهم بدی؟ 1849 01:34:01,560 --> 01:34:02,715 ‫باشه. 1850 01:34:05,629 --> 01:34:06,996 ‫حالا دیگه می‌تونی بری. 1851 01:34:07,021 --> 01:34:07,998 ‫باشه. 1852 01:34:08,502 --> 01:34:09,693 ‫بفرما. 1853 01:34:16,083 --> 01:34:17,318 ‫روز خوبی داشته باشی. 1854 01:34:21,256 --> 01:34:31,256 ‫ترجمه از امیر فرحناک ‫:::. FarahSub@ .::: 1855 01:34:31,503 --> 01:34:34,003 ‫« فیلم بعد از تیتراژ ادامه دارد » 1856 01:34:35,267 --> 01:34:45,267 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 1857 01:34:47,388 --> 01:34:50,191 ‫یادته آخرین باری که ‫اون اینجا اومد دستگیر شد. 1858 01:34:50,291 --> 01:34:51,759 ‫اوه، واو. 1859 01:34:51,859 --> 01:34:54,061 ‫- مکس؟ ‫- جیمی؟ 1860 01:34:54,161 --> 01:34:56,263 ‫- سلام، مرد. حالت چطوره؟ ‫- مرد، به‌نظر عالی میای. 1861 01:34:56,363 --> 01:34:58,232 ‫خوشحالم که اینجایی. ایشون گیرموئه. 1862 01:34:58,332 --> 01:35:00,367 ‫- سلام. خیلی خوشبختم. ‫- از بهترین‌های حفاظت. 1863 01:35:00,467 --> 01:35:02,703 ‫- پسرت چطوره؟ ‫- عذی عالیه، مرد. آره. 1864 01:35:02,803 --> 01:35:05,139 ‫اگه اجازه داشتم از ایالت ‫خارجش کنم الان اینجا بود. 1865 01:35:05,239 --> 01:35:08,008 ‫آره، درسته. گمونم نمی‌شد. ‫آره، گمونم نمی‌تونست بیاد. 1866 01:35:08,108 --> 01:35:11,745 ‫خب، داشتم بهش می‌گفتم یادته ‫آخرین باری که مکس اینجا بود، 1867 01:35:11,845 --> 01:35:14,715 ‫چیزی نمونده بود مهمان ‫برنامه شه ولی دستگیر شد. 1868 01:35:14,815 --> 01:35:18,052 ‫اون پسرش رو از مدرسه نجات داد. 1869 01:35:18,152 --> 01:35:19,654 ‫- درسته؟ ‫- من که اینجوری تصور می‌کنم. 1870 01:35:19,753 --> 01:35:20,854 ‫- آره. ‫- آره. 1871 01:35:20,955 --> 01:35:22,990 ‫ولی به هرحال خوشحالم که اینجایی. 1872 01:35:23,090 --> 01:35:24,659 ‫متأسفم. 1873 01:35:24,684 --> 01:35:25,962 ‫یادم رفت بهت بگم. 1874 01:35:25,987 --> 01:35:29,363 ‫مجبور شدم... مأمور ناظرم رو با خودم بیارم. 1875 01:35:30,798 --> 01:35:33,067 ‫- این مأمور ناظرته؟ ‫- آره. 1876 01:35:33,702 --> 01:35:35,069 ‫واو. 1877 01:35:35,094 --> 01:35:36,162 ‫آره. 1878 01:35:36,337 --> 01:35:38,172 ‫- باید دائماً همراهت باشه؟ ‫- آره. 1879 01:35:38,272 --> 01:35:40,675 ‫- خیلی بامزه‌ست. ‫- هی مرد، چه‌خبر؟ 1880 01:35:40,774 --> 01:35:42,076 ‫من بیرون منتظرم، خب؟ 1881 01:35:42,176 --> 01:35:44,345 ‫حداقل آدم خوشتیپیه. 1882 01:35:44,945 --> 01:35:46,413 ‫- خیلی‌خب، موفق باشی. ‫- باشه. 1883 01:35:46,514 --> 01:35:49,116 ‫- خوشحال شدم بالاخره اومدی. ‫- احتیاط شرط عقله. 1884 01:35:49,216 --> 01:35:50,585 ‫- آره، ممنون. ‫- آره، درسته. 1885 01:35:50,685 --> 01:35:52,419 ‫- می‌بینمت. ‫- باشه، فعلاً. 1886 01:35:54,788 --> 01:36:00,761 ‫♪ Rae Isla - Ezra ♪ 1887 01:36:00,786 --> 01:36:10,786 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ‫ DigiMoviez@