1 00:00:05,161 --> 00:00:07,200 ‫هی، برادر. 2 00:00:08,000 --> 00:00:12,080 ‫چرا باید همچین چیز آزاردهنده‌ای ‫به اسم زیرپوش رو بپوشیم؟ 3 00:00:12,700 --> 00:00:14,250 ‫طبق چیز‌هایی که ثبت شدن، 4 00:00:14,250 --> 00:00:17,050 ‫انسان‌ها ناحیه تناسلی خودشون رو می‌پوشونن. 5 00:00:17,500 --> 00:00:19,910 ‫خفه‌شو و بپوشش حوا. 6 00:00:20,200 --> 00:00:21,560 ‫باشه، فهمیدم. 7 00:00:22,250 --> 00:00:25,870 ‫اما چرا باید این گیاه رو بخوریم؟ 8 00:00:26,200 --> 00:00:30,540 ‫ما، ماشین‌آلات، بدون ‫این‌ها هم می‌تونیم کار کنیم. 9 00:00:31,290 --> 00:00:36,660 ‫بنظر می‌رسه انسان‌ها با خوردن ‫این‌ها هوش کسب می‌کردن. 10 00:00:37,410 --> 00:00:39,910 ‫خفه‌شو و بخورش! 11 00:00:40,120 --> 00:00:41,440 ‫خیلی خب... 12 00:00:41,870 --> 00:00:44,110 ‫چون تو گفتی، می‌خورمش. 13 00:00:45,000 --> 00:00:45,938 ‫اما... 14 00:00:46,380 --> 00:00:47,790 ‫بعد از اینکه خوردمش... 15 00:00:47,950 --> 00:00:49,910 ‫باهام بازی می‌کنی؟ 16 00:00:50,950 --> 00:00:51,930 ‫آره. 17 00:00:53,370 --> 00:00:55,630 ‫پس تمام تلاشم رو می‌کنم که کلی ازش بخورم. 18 00:01:00,588 --> 00:01:02,968 ‫♪ ترانه escalate از Aimer ♪ 19 00:01:02,993 --> 00:01:06,856 ‫♪ چه کسی ترانه‌ای درباره ‫درد و غم ما می‌خونه؟ ♪ 20 00:01:06,880 --> 00:01:15,060 ‫♪ به بازتاب سرنوشتمون زل زدیم و ‫تظاهر می‌کنیم دیگه باهاش کاری نداریم ♪ 21 00:01:15,091 --> 00:01:20,527 ‫♪ درد و عذابمون تکرار میشه و ما ‫حسرت چیزی ناشناخته رو داریم ♪ 22 00:01:20,552 --> 00:01:25,356 ‫♪ مهم نیست چقدر تلاش کنم، ‫بار گناهم زمین‌گیرم کرده ♪ 23 00:01:25,380 --> 00:01:30,656 ‫♪ آیا آینده مثل بت‌پرستی در حال ‫سقوط کردن و از بین رفتنه؟ ♪ 24 00:01:30,680 --> 00:01:36,328 ‫♪ ردپاهای خفیف ناراحتی ‫مایه یاس و ناامیدی همه هستن ♪ 25 00:01:36,352 --> 00:01:41,116 ‫♪ پوچی تو رو تا اینجا، ‫تا این جنگ بی‌‌پایان دنبال می‌کنه ♪ 26 00:01:41,140 --> 00:01:46,356 ‫♪ به آینده‌ای که می‌خوایم بهش ‫باور داشته باشیم برمی‌گردم ♪ 27 00:01:46,380 --> 00:01:53,458 ‫♪ نمی‌تونم قبولش کنم، پس ‫بالا میرم، پیشرفت می‌کنم ♪ 28 00:01:53,482 --> 00:01:57,158 ‫♪ یکی رو می‌خوام که از بالا بهش نگاه کنم ♪ 29 00:01:57,182 --> 00:02:04,582 ‫♪ کسی که به اسمم دعا کنه. دعا ‫کنه اوضاع مثل زمان‌های قبل بشه. ♪ 30 00:02:04,606 --> 00:02:09,106 ‫♪ مثل یه مارپیچ از هم باز میشم و دوباره ‫سرهم میشم. دوباره و دوباره و دوباره. ♪ 31 00:02:09,130 --> 00:02:14,630 ‫♪ چرا به جنگیدن ادامه میدم؟ ‫از چی نمی‌تونم دست بکشم؟ ♪ 32 00:02:14,654 --> 00:02:21,989 ‫♪ این کارم مثل پیدا کردن سوزن تو ‫انبار کاهه یا یه امید قطعیه؟ ♪ 33 00:02:25,353 --> 00:02:27,145 ‫(نیر: اتوماتا نسخه 1.1آ) 34 00:02:29,023 --> 00:02:34,023 ‫«وبسایت امپایر بست تیوی تقدیم می‌کند» ‫.:::EmpireBestTV.Com:::. 35 00:02:40,540 --> 00:02:41,950 ‫انقدر آه و ناله نکن. 36 00:02:42,330 --> 00:02:46,120 ‫میگم یعنی، یورها یه واحد نخبه به حساب میاد. 37 00:02:46,450 --> 00:02:47,410 ‫با این‌حال... 38 00:02:47,750 --> 00:02:49,950 ‫بهمون دستور دادن آت و آشغال برسونیم. 39 00:02:50,750 --> 00:02:54,880 ‫از کی تا حالا واسه گروه ‫مقاومت پادویی می‌کنیم؟ 40 00:02:55,120 --> 00:02:56,840 ‫علاوه بر عملیات‌های زمینی، 41 00:02:56,840 --> 00:03:00,200 ‫مهمه که رابطه دوستانه‌ و همیارانه‌ای ‫با گروه مقاومت داشته باشیم. 42 00:03:00,200 --> 00:03:01,910 ‫پس غر زدن رو تموم کن. 43 00:03:02,250 --> 00:03:03,450 ‫باشه. 44 00:03:04,040 --> 00:03:07,500 ‫اگه ماموریت فقط رسوندن ‫چندتا وسیله بود غر نمی‌زدم... 45 00:03:07,500 --> 00:03:08,500 ‫تازه‌شم... 46 00:03:10,000 --> 00:03:12,330 ‫این کار از جنگیدن خیلی امن‌تره. 47 00:03:13,000 --> 00:03:16,090 ‫زنده موندن بهتر از مردنه. 48 00:03:16,950 --> 00:03:18,800 ‫گمونم حق با توئه. 49 00:03:20,040 --> 00:03:21,540 ‫او راستی 2بی! 50 00:03:21,540 --> 00:03:26,370 ‫کسایی که من رو می‌شناسن ناینز صدام می‌کنن. 51 00:03:26,830 --> 00:03:28,370 ‫فکر کنم دیگه وقتشه. 52 00:03:28,370 --> 00:03:29,390 ‫وقت چی؟ 53 00:03:29,700 --> 00:03:32,660 ‫گفتم که، می‌تونی ناینز صدام کنی. 54 00:03:33,580 --> 00:03:35,080 ‫هنوز نه. 55 00:03:35,450 --> 00:03:37,450 ‫که اینطور... 56 00:03:37,450 --> 00:03:40,500 ‫گزارش. داریم به مقصد نزدیک می‌شیم. 57 00:03:42,056 --> 00:03:50,056 ‫مـــتـــرجـــم ‫::. سیاوش پارســا.:: 58 00:03:53,830 --> 00:03:55,160 ‫این ساختمون دیگه چیه؟ 59 00:03:55,560 --> 00:03:59,570 ‫پاسخ: یه مرکز تجاریه که در ‫گذشته توسط انسان‌ها استفاده می‌شده 60 00:03:59,870 --> 00:04:01,250 ‫و بهش «پاساژ» میگن. 61 00:04:01,250 --> 00:04:05,660 ‫(خرابه‌های مراکز تجاری) ‫داخلش، ملزومات روزانه و کالاهای متنوعی می‌فروختن. 62 00:04:07,290 --> 00:04:09,790 ‫وسایلی که انسان‌ها در ‫گذشته استفاده می‌کردن؟ 63 00:04:10,950 --> 00:04:12,040 ‫این رو... 64 00:04:12,580 --> 00:04:14,040 ‫یه تیکه چوب با کله پرز دار... 65 00:04:14,540 --> 00:04:15,515 ‫این چیه؟ 66 00:04:15,540 --> 00:04:17,120 ‫انسان‌ها این چیزها رو استفاده می‌کردن؟ 67 00:04:17,410 --> 00:04:18,830 ‫این جعبه... 68 00:04:19,160 --> 00:04:20,790 ‫- این... ‫- 9اس. 69 00:04:21,500 --> 00:04:22,750 ‫ماموریت هنوز تموم نشده. 70 00:04:23,000 --> 00:04:24,950 ‫2بی، تو علاقه‌ای نداری بدونی؟ 71 00:04:24,950 --> 00:04:27,510 ‫که انسان‌ها چطور زندگی می‌کردن و این‌ها؟ 72 00:04:27,680 --> 00:04:31,230 ‫ص-صبر کن! باشه، باشه! اومدم! 73 00:04:34,000 --> 00:04:38,660 ‫ولی اینکه بتونی کلی کالای ‫متعدد بخری باید جالب باشه. 74 00:04:39,250 --> 00:04:40,770 ‫ما به این کارها نیازی نداریم. 75 00:04:41,040 --> 00:04:42,830 ‫نه دقیقا. 76 00:04:42,830 --> 00:04:45,160 ‫وقتی که ماشین‌آلات رو نابود کنیم، 77 00:04:45,160 --> 00:04:47,530 ‫دیگه کاری نمی‌مونه که ‫ما سربازها انجام بدیم. 78 00:04:47,750 --> 00:04:48,950 ‫وقتی اون زمان فرا برسه... 79 00:04:50,290 --> 00:04:52,870 ‫یقین دارم می‌تونیم تو ‫صلح و آرامش زندگی کنیم. 80 00:04:55,500 --> 00:04:56,420 ‫درسته! 81 00:04:56,660 --> 00:05:00,040 ‫بیا بعد اینکه همه‌چی ‫آروم شد با هم بریم خرید. 82 00:05:00,040 --> 00:05:02,950 ‫برات یه تی-شرت می‌خرم که تنت بشه. 83 00:05:02,950 --> 00:05:04,200 ‫تی-شرت... 84 00:05:04,950 --> 00:05:07,120 ‫فکر می‌کنم این لباس واسه الان کافی باشه. 85 00:05:07,370 --> 00:05:10,009 ‫نه، منظورم اینه که چه ‫لباس نیاز داشته باشی چه نداشته باشی، 86 00:05:10,033 --> 00:05:12,550 ‫خرید کردن با همدیگه باید جالب باشه. 87 00:05:12,575 --> 00:05:14,725 ‫ما اجازه نداریم احساسات داشته باشیم. 88 00:05:15,910 --> 00:05:19,950 ‫حرف‌هات خیلی 2بی-طوره. ‫بهم حس رضایت میده. 89 00:05:19,950 --> 00:05:20,870 ‫اخطار. 90 00:05:20,870 --> 00:05:24,290 ‫کنش تعداد زیادی ماشین‌آلات ‫جلوتر از ما شناسایی شد. 91 00:05:30,660 --> 00:05:33,830 ‫(روستای ماشین‌آلات) 92 00:05:43,580 --> 00:05:44,830 ‫لطفا صبر کنید... 93 00:05:44,830 --> 00:05:47,130 ‫لطفا سلاح‌هاتون رو بذارین کنار... 94 00:05:47,540 --> 00:05:50,290 ‫ما دشمنتون نیستیم، 95 00:05:50,290 --> 00:05:52,910 ‫و نمی‌خوایم باهاتون بجنگیم. 96 00:05:52,910 --> 00:05:54,830 ‫لطفا، ما رو نکشید. 97 00:05:55,140 --> 00:05:57,190 ‫ما تسلیمیم... 98 00:05:57,540 --> 00:05:59,450 ‫ما دشمنتون نیستیم. 99 00:06:01,870 --> 00:06:03,120 ‫خیلی خب فهمیدم. 100 00:06:04,330 --> 00:06:06,160 ‫تو پاسکالی؟ 101 00:06:07,410 --> 00:06:09,620 ‫بله هستم. 102 00:06:09,620 --> 00:06:12,450 ‫لیلی ازمون خواست این رو برسونیم. 103 00:06:13,040 --> 00:06:14,450 ‫لیلی خانم؟ 104 00:06:14,910 --> 00:06:16,620 ‫جدی میگی؟ 105 00:06:16,620 --> 00:06:17,540 ‫آره. 106 00:06:17,540 --> 00:06:19,410 ‫با اینکه اون‌ها ماشین هستن، 107 00:06:19,410 --> 00:06:22,750 ‫باهامون دشمنی‌ای ندارن. 108 00:06:23,040 --> 00:06:24,710 ‫مدتی هست که با همدیگه همکاری می‌کنیم. 109 00:06:25,040 --> 00:06:25,920 ‫همکاری... 110 00:06:26,290 --> 00:06:29,830 ‫اون‌ها تو کارهای ظریف‌تر از ما بهترن. 111 00:06:29,830 --> 00:06:32,940 ‫ما هم در عوض بهشون ‫روغن و مواد معدنی می‌دیم. 112 00:06:33,290 --> 00:06:35,220 ‫یجورایی با هم داد و ستد می‌کنیم. 113 00:06:35,450 --> 00:06:36,870 ‫داد و ستد؟ 114 00:06:36,870 --> 00:06:37,880 ‫خطرناک نیست؟ 115 00:06:38,160 --> 00:06:41,310 ‫حداقل تا الان که بهمون آسیبی نزدن. 116 00:06:41,700 --> 00:06:44,480 ‫اون‌ها خواستار جنگ نیستن بلکه 117 00:06:44,650 --> 00:06:45,780 ‫خواستار صلحن. 118 00:06:47,080 --> 00:06:50,660 ‫اگه هنوزم حرفم رو باور نمی‌کنین، ‫برین با چشم‌های خودتون ببینین. 119 00:06:51,200 --> 00:06:54,000 ‫مطمئنم با پرچم‌های سفید بهتون خوش‌آمد میگن. 120 00:06:55,950 --> 00:06:59,370 ‫لطفا اجازه بدین خودم رو دوباره معرفی کنم، ‫اسم من پاسکاله، 121 00:06:59,370 --> 00:07:01,370 ‫و من رییس این روستام. 122 00:07:01,540 --> 00:07:03,450 ‫یه ماشین رییس یه روستا. 123 00:07:03,450 --> 00:07:06,370 ‫بابت روغن ازتون ممنونم. 124 00:07:06,370 --> 00:07:11,720 ‫و همینطور شما 4,782 ثانیه زودتر از انتظارم رسیدین. 125 00:07:11,950 --> 00:07:15,100 ‫شنیدم مدتی میشه که دارین با ‫گروه مقاومت همکاری می‌کنین. 126 00:07:15,450 --> 00:07:16,480 ‫بله. 127 00:07:16,510 --> 00:07:21,640 ‫لیلی خانم خیلی فهمیده‌ست و ‫رابطه خوبی با ما برقرار می‌کنه. 128 00:07:21,940 --> 00:07:24,400 ‫این که یه ماشین می‌تونه انقدر ‫سلیس صحبت کنه، شگفت‌انگیزه. 129 00:07:25,700 --> 00:07:27,660 ‫سرگرمی من کتاب خوندنه، 130 00:07:27,660 --> 00:07:29,900 ‫به همین خاطر حرف زدنم تقویت شده. 131 00:07:30,290 --> 00:07:32,660 ‫اگه می‌تونی انقدر روون حرف بزنی، 132 00:07:32,660 --> 00:07:35,910 ‫پس می‌تونی به راحتی اعتماد گروه ‫مقاومت رو هم جلب کنی، مگه نه؟ 133 00:07:36,500 --> 00:07:39,580 ‫طبیعیه که به من مشکوک باشید. 134 00:07:39,580 --> 00:07:43,040 ‫بالاخره، ما با هم تو جنگ بودیم. 135 00:07:44,040 --> 00:07:45,040 ‫اما با این حال... 136 00:07:45,450 --> 00:07:50,660 ‫همه ماشین‌آلاتی که اینجا ‫هستن از جنگ فرار کردن. 137 00:07:50,660 --> 00:07:55,790 ‫ما اتصالمون به شبکه ‫ماشین‌آلات رو قطع کردیم. 138 00:07:56,540 --> 00:08:00,120 ‫اگه بخواید می‌تونید با بقیه ‫روستایی‌ها هم معاشرت کنید. 139 00:08:01,160 --> 00:08:05,310 ‫تنها راه درک کردن همدیگه ‫از طریق معاشرت کردنه. 140 00:08:05,870 --> 00:08:08,290 ‫من اینطور فکر می‌کنم. 141 00:08:09,450 --> 00:08:10,650 ‫معاشرت کردن... 142 00:08:10,950 --> 00:08:12,450 ‫جدی میگه؟ 143 00:08:12,450 --> 00:08:15,490 ‫می‌دونه اصلا کار ما چیه؟ 144 00:08:15,830 --> 00:08:18,830 ‫نمی‌دونیم قصد واقعی اون ماشین چیه. 145 00:08:18,830 --> 00:08:21,290 ‫می‌تونیم همینطوری برگردیم، اما... 146 00:08:22,040 --> 00:08:25,350 ‫ماموریت‌مون بررسی کردن ماشین‌آلاته. 147 00:08:25,540 --> 00:08:27,450 ‫اگه باهامون دشمنی ندارن، 148 00:08:27,450 --> 00:08:29,700 ‫بیا از این قضیه به نفع خودمون استفاده کنیم. 149 00:08:30,580 --> 00:08:32,370 ‫بیاید به نگاهی بندازید. 150 00:08:32,370 --> 00:08:34,910 ‫ورق‌های فلزی فرو رفته، فنرهای خم شده. 151 00:08:34,930 --> 00:08:36,720 ‫- و پیچ‌های زوار در رفته ‫- این یکی رو می‌خوام. 152 00:08:36,720 --> 00:08:38,750 ‫چقدر دیگه می‌خوای اون تو بمونی؟ 153 00:08:38,750 --> 00:08:40,290 ‫همین الان از اونجا بیا بیرون. 154 00:08:41,080 --> 00:08:41,950 ‫این.. 155 00:08:42,330 --> 00:08:46,000 ‫به نظر میاد هزاران ماشین کنار هم جمع شدن 156 00:08:46,000 --> 00:08:48,720 ‫تا یک جامعه رو تشکیل بدن. 157 00:08:49,160 --> 00:08:52,040 ‫به این جامعه «روستا» گفته میشه. 158 00:08:52,580 --> 00:08:55,040 ‫یه روستا از ماشین‌آلات... 159 00:08:55,040 --> 00:08:57,160 ‫چیزی ثبت نشده... 160 00:08:58,790 --> 00:09:01,000 ‫این چیه؟ خیلی با نمکه. 161 00:09:01,808 --> 00:09:02,370 ‫صبر... 162 00:09:02,380 --> 00:09:05,450 ‫سلام، شما اندروید هستین؟ 163 00:09:05,450 --> 00:09:07,580 ‫اولین باره شما رو می‌بینم. 164 00:09:09,290 --> 00:09:10,330 ‫اخطار. 165 00:09:10,330 --> 00:09:12,700 ‫خواستار رهایی فوری پاد هستیم. 166 00:09:12,700 --> 00:09:15,660 ‫اگه به اخطار عمل نشه، ‫حمله می‌کنیم در پنج... 167 00:09:15,660 --> 00:09:17,660 ‫پاد، اجازه حمله رو نمیدم. 168 00:09:19,410 --> 00:09:20,580 ‫منم نمیدم. 169 00:09:22,390 --> 00:09:24,350 ‫لطفا چشم‌بندتون رو بردارین. 170 00:09:24,350 --> 00:09:26,060 ‫نه. نمی‌تونیم... 171 00:09:26,080 --> 00:09:27,910 ‫چرا؟ 172 00:09:27,910 --> 00:09:29,120 ‫چون که قانونه... 173 00:09:29,120 --> 00:09:30,870 ‫قانون چیه؟ 174 00:09:30,870 --> 00:09:33,620 ‫به زبون ساده، یه جور «قول»ــه. 175 00:09:33,620 --> 00:09:34,650 ‫قول. 176 00:09:34,870 --> 00:09:37,820 ‫خواهرم بهم گفته، 177 00:09:38,120 --> 00:09:40,910 ‫باید سر قول وایستاد. 178 00:09:41,080 --> 00:09:43,540 ‫اوه، اینجایی. 179 00:09:43,790 --> 00:09:45,330 ‫خواهر. 180 00:09:45,330 --> 00:09:47,830 ‫داشتم دنبالت می‌گشتم. 181 00:09:47,830 --> 00:09:51,530 ‫فکر کردم امروز قراره بریم جنگل. 182 00:09:52,000 --> 00:09:55,410 ‫شرمنده اگه اذیتتون کرد. 183 00:09:55,410 --> 00:09:57,080 ‫یالا، بیا بریم. 184 00:10:01,160 --> 00:10:03,910 ‫ممنون که باهام حرف زدین. 185 00:10:03,910 --> 00:10:05,410 ‫بازم می‌بینمتون. 186 00:10:05,410 --> 00:10:06,560 ‫قول. 187 00:10:06,790 --> 00:10:08,830 ‫ازمون تشکر کرد... 188 00:10:08,830 --> 00:10:10,500 ‫این دیگه چه وضعشه؟ 189 00:10:10,500 --> 00:10:12,440 ‫دیگه دارم رد میدم. 190 00:10:12,750 --> 00:10:14,410 ‫نمی‌تونید برید اونجا. 191 00:10:14,410 --> 00:10:15,700 ‫خطرناکه. 192 00:10:15,700 --> 00:10:17,540 ‫از این طرف. 193 00:10:19,290 --> 00:10:21,240 ‫زیر زمین هم یه روستا هست؟ 194 00:10:35,250 --> 00:10:36,170 ‫این... 195 00:10:40,910 --> 00:10:42,720 ‫[سر شخصیتی موسوم به اِمیل] 196 00:10:45,509 --> 00:10:50,009 ‫‫(نیر: اتوماتا نسخه 1.1آ) 197 00:10:51,040 --> 00:10:53,790 ‫این سر چیزیه؟ 198 00:10:54,450 --> 00:10:55,860 ‫چرا داخل درخته؟ 199 00:10:57,120 --> 00:11:00,500 ‫گزارش: کنش ضعیفی شناسایی شد. 200 00:11:01,160 --> 00:11:02,830 ‫منظورت اینه هنوز زنده‌ست؟ 201 00:11:03,160 --> 00:11:06,700 ‫اما کنش مربوط به ماشین‌آلات نیست. 202 00:11:06,700 --> 00:11:08,580 ‫ماشین نیست... 203 00:11:08,870 --> 00:11:10,290 ‫پس چیه؟ 204 00:11:11,580 --> 00:11:12,960 ‫خیلی کنجکاوم. 205 00:11:13,660 --> 00:11:15,820 ‫بذار یه نگاه بندازم. 206 00:11:15,820 --> 00:11:18,000 ‫مطمئن نیستم که ماشینه یا یه موجود ارگانیک، 207 00:11:18,000 --> 00:11:21,830 ‫اما کنش الکتریکی داره پس ‫باید توش اطلاعات داشته باشه. 208 00:11:22,120 --> 00:11:24,120 ‫بدون دقت ارتباط برقرار کردن خطرناکه. 209 00:11:24,120 --> 00:11:26,210 ‫نگران نباش. بسپرش به من. 210 00:11:26,450 --> 00:11:32,450 ‫تحقیق کردن رو همچین چیزهایی، ‫وظیفه، هدف و سرگرمی یه اسکنره. 211 00:11:33,540 --> 00:11:34,290 ‫هک می‌کنم! 212 00:11:51,450 --> 00:11:53,830 ‫توی این فضای داده چه خبره؟ 213 00:11:54,750 --> 00:11:56,950 ‫اولین باره یه همچین چیزی می‌بینم. 214 00:11:58,890 --> 00:12:02,730 ‫[خاطراتی از شخصیت امیل که ‫در بازی نیر رپلیکنت اتفاق افتادند] 215 00:12:09,782 --> 00:12:12,282 ‫[شخصیت‌های کاینه و گریموآر وایس (کتاب سفید)] 216 00:12:12,307 --> 00:12:15,095 ‫[شخصیت‌های پوپولا و دِوولا] ‫(دوقلوهای دو قسمت قبل) 217 00:12:15,120 --> 00:12:17,620 ‫[شخصیت نیر (که نام بازی از آن گرفته شده) ‫و خواهرش یونا] 218 00:12:20,500 --> 00:12:21,330 ‫گزارش. 219 00:12:21,330 --> 00:12:24,350 ‫سیستم با اعمال زور ارتباط رو قطع کرد. 220 00:12:24,350 --> 00:12:26,250 ‫من رو ترسوند. 221 00:12:26,250 --> 00:12:28,530 ‫گفتم که این کار رو نکنی. 222 00:12:29,580 --> 00:12:34,210 ‫اما برای یه ثانیه، ‫تونستم یه اطلاعاتی رو بخونم. 223 00:12:34,620 --> 00:12:38,500 ‫بنظر میاد این یه سلاحه که در ‫گذشته توسط انسان‌ها ساخته شده. 224 00:12:38,500 --> 00:12:39,620 ‫انسان‌ها؟ 225 00:12:39,620 --> 00:12:42,120 ‫آره و هزاران سال پیش ساخته شده. 226 00:12:42,660 --> 00:12:44,910 ‫اما چرا تو همچین مکانیه؟ 227 00:12:45,500 --> 00:12:46,580 ‫اون... 228 00:12:46,580 --> 00:12:48,620 ‫روح نگهبان روستاست. 229 00:12:48,620 --> 00:12:49,700 ‫پاسکال. 230 00:12:50,120 --> 00:12:51,500 ‫روح نگهبان؟ 231 00:12:51,500 --> 00:12:52,550 ‫بله. 232 00:12:52,750 --> 00:12:57,910 ‫تنها دلیلی که جنگیدن رو رها ‫کردم اینه که با اون آشنا شدم. 233 00:12:58,660 --> 00:12:59,750 ‫وقتی بود... 234 00:13:00,620 --> 00:13:02,910 ‫...که هنوز توی جنگ بودم. 235 00:13:07,200 --> 00:13:11,450 ‫وقتی یه انفجار پرتم کرد، اینجا افتادم. 236 00:13:12,750 --> 00:13:15,210 ‫اینجا مکانی آروم و صلح‌آمیزه. 237 00:13:15,700 --> 00:13:19,080 ‫جو اینجا به طرز خاصی متفاوته. 238 00:13:21,950 --> 00:13:24,620 ‫زنده... بمون... 239 00:13:24,630 --> 00:13:25,630 ‫زنده بمون. 240 00:13:52,370 --> 00:13:56,000 ‫با این حال، بازم به جنگیدن ادامه دادم. 241 00:13:56,870 --> 00:13:59,200 ‫در گرماگرم نبرد، 242 00:13:59,200 --> 00:14:04,000 ‫مرگ تک تک دوستانم رو به چشم دیدم. 243 00:14:04,580 --> 00:14:08,500 ‫طی سالیان سال بارها و بارها ‫دیده بودم و بهش عادت داشتم. 244 00:14:11,830 --> 00:14:13,790 ‫با این حال، تو اون لحظه، 245 00:14:13,790 --> 00:14:16,660 ‫وسط جنگ، اولین بار بود که 246 00:14:16,660 --> 00:14:20,720 ‫از «مرگ خودم» ترسیدم. 247 00:14:25,370 --> 00:14:27,720 ‫با اینکه دوستان زیادی از دست داده بودم، 248 00:14:28,290 --> 00:14:32,160 ‫نمی‌دونستم که اتفاق غم‌انگیزیه. 249 00:14:32,160 --> 00:14:35,450 ‫هر کاری که می‌کردم بدون ‫خودآگاهی، وجدان و احساسات بود... 250 00:14:36,580 --> 00:14:40,870 ‫اما ناگهان از چیزی که بهش ‫تبدیل شده بودم در حد مرگ ترسیدم. 251 00:14:41,500 --> 00:14:44,540 ‫پس... من... 252 00:14:46,250 --> 00:14:47,580 ‫این حس... 253 00:14:47,580 --> 00:14:49,870 ‫حتما یه نوع مشکل فنی بوده. 254 00:14:50,290 --> 00:14:51,590 ‫درسته. 255 00:14:51,950 --> 00:14:55,140 ‫قطعا عقلم رو از دست داده بودم. 256 00:14:56,140 --> 00:14:58,350 ‫بقیه متحدینم همچنان به جنگیدن ادامه دادن... 257 00:14:58,870 --> 00:15:02,190 ‫وقتی به خودم اومدم، تنها بودم. 258 00:15:03,250 --> 00:15:04,250 ‫اما... 259 00:15:04,250 --> 00:15:07,110 ‫الان این روستا رو دارم. 260 00:15:07,910 --> 00:15:09,540 ‫بعد از ترک جنگ، 261 00:15:09,540 --> 00:15:13,830 ‫این روستا رو با بقیه دوستایی که ‫مثل من جنگیدن رو رها کردن بنا کردم. 262 00:15:14,500 --> 00:15:18,410 ‫الان، هر روز از بچه‌ها مراقبت می‌کنم. 263 00:15:18,700 --> 00:15:20,550 ‫هی، بابابزرگ پاسکال. 264 00:15:20,950 --> 00:15:22,670 ‫بیا با ما بازی کن. 265 00:15:23,000 --> 00:15:24,670 ‫برام یه کتاب بخون. 266 00:15:25,000 --> 00:15:26,910 ‫حتما! 267 00:15:26,910 --> 00:15:28,870 ‫هر وقت کارم با مهمون‌هام تموم بشه، 268 00:15:28,870 --> 00:15:30,790 ‫میام باهاتون بازی می‌کنم. 269 00:15:30,790 --> 00:15:31,870 ‫ایول. 270 00:15:32,200 --> 00:15:35,250 ‫من این رو پیدا کردم... 271 00:15:35,250 --> 00:15:38,660 ‫این اسمش «جعبه موسیقی»ـه. 272 00:15:38,660 --> 00:15:40,410 ‫جعبه موسیقی. 273 00:15:40,410 --> 00:15:43,220 ‫اینطوری روشنش می‌کنی. 274 00:15:46,020 --> 00:15:47,610 ‫واو. این چیه؟ 275 00:15:47,620 --> 00:15:49,200 ‫شگفت‌انگیزه. خوشگله. 276 00:15:49,200 --> 00:15:51,410 ‫بیا به همه نشونش بدیم. 277 00:15:51,780 --> 00:15:54,740 ‫هی، بدش به من. 278 00:16:23,790 --> 00:16:29,120 ‫ما اتصالمون به شبکه ‫ماشین‌آلات رو قطع کردیم. 279 00:16:31,910 --> 00:16:32,860 ‫اما... 280 00:16:33,540 --> 00:16:37,370 ‫در عوض چیزهای زیادی به دست آوردیم. 281 00:16:52,500 --> 00:16:53,540 ‫خیلی عجیبه. 282 00:16:54,500 --> 00:16:57,950 ‫ماشین‌‌آلات سلاح‌هایی هستن ‫که برای جنگ ساخته شدن، 283 00:16:58,660 --> 00:17:00,290 ‫طراحی شدن ما رو بکشن. 284 00:17:01,250 --> 00:17:03,230 ‫خیلی از دوست‌هاش مرده‌ن؟ 285 00:17:03,790 --> 00:17:06,140 ‫مگه این قضیه واسه اندرویدها هم صدق نمی‌کنه؟ 286 00:17:06,620 --> 00:17:11,480 ‫اون‌ها هزاران و حتی ده‌ها ‫هزار اندروید رو کشته‌ن، 287 00:17:11,910 --> 00:17:15,790 ‫و بعدش برگشتن میگن که جنگ رو رها کردن... 288 00:17:16,500 --> 00:17:19,080 ‫این... خیلی خودخواهانه‌ست... 289 00:17:20,660 --> 00:17:22,540 ‫خیلی خودخواهانه‌ست. 290 00:17:23,870 --> 00:17:26,920 ‫ تو همچین ‫تعدادی کنار هم جمع شدن... 291 00:17:27,330 --> 00:17:30,670 با این حال، ‫میگن شبکه رو ترک کردن و آزاد شدن... 292 00:17:30,920 --> 00:17:32,050 ‫این‌ها با هم مغایرت دارن. 293 00:17:32,700 --> 00:17:35,450 ‫اگه فقط به خودشون اتکا کنن، ‫احتمال زنده موندنشون پایین میاد، 294 00:17:35,450 --> 00:17:38,790 ‫به همین خاطر برای ثبات در طولانی مدت، 295 00:17:38,790 --> 00:17:41,120 ‫به قدرت بقیه هم نیاز دارن. 296 00:17:41,910 --> 00:17:43,430 ‫کسی نمی‌تونه تنها زنده بمونه. 297 00:17:44,160 --> 00:17:46,040 ‫حتی ماشین‌آلات. 298 00:17:47,040 --> 00:17:49,160 ‫کسی نمی‌تونه تنها زنده بمونه... 299 00:17:53,120 --> 00:17:54,450 ‫این... 300 00:17:54,450 --> 00:17:55,540 ‫9اس؟ 301 00:17:56,080 --> 00:17:58,280 ‫چیزی نیست. 302 00:17:58,620 --> 00:18:01,580 ‫پس به صورت خلاصه اینی که الان گفتی، 303 00:18:01,580 --> 00:18:05,120 ‫یعنی تو هم به من نیاز داری 2بی؟ 304 00:18:06,120 --> 00:18:08,070 ‫شوخی کردم! منظوری نداشتم! 305 00:18:08,950 --> 00:18:12,580 ‫میگم یعنی اگه حقیقت داشت خیلی خوب می‌شد... 306 00:18:14,750 --> 00:18:17,160 ‫احتمالا باید برگردیم 2بی. 307 00:18:17,510 --> 00:18:18,475 ‫پاد. 308 00:18:18,500 --> 00:18:22,040 ‫موقعیت فعلیمون رو روی نقشه ‫علامت بزن و گزارشش رو ثبت کن. 309 00:18:22,040 --> 00:18:23,130 ‫متوجه شدم. 310 00:18:23,660 --> 00:18:25,580 ‫مگه ماموریت تموم نشد؟ 311 00:18:25,580 --> 00:18:26,750 ‫چرا این کار رو بکنیم؟ 312 00:18:28,060 --> 00:18:29,560 ‫چون وقتی به صلح رسیدیم، 313 00:18:30,080 --> 00:18:33,120 ‫قراره بیایم اینجا تی-شرت بخریم. 314 00:18:36,580 --> 00:18:37,600 ‫باشه! 315 00:18:37,765 --> 00:18:39,725 ‫ولی تا وقتی به صلح نرسیدیم ‫خبری از تی-شرت نیست. 316 00:18:39,750 --> 00:18:41,450 ‫مطمئنم خیلی طول نمی‌کشه. 317 00:18:47,410 --> 00:18:48,670 ‫این کار رو نکنید! 318 00:18:49,500 --> 00:18:51,950 ‫بچه‌ها، ما باید با هم کنار بیایم. 319 00:18:51,950 --> 00:18:53,540 ‫دارید چیکار می‌کنید؟ 320 00:18:53,540 --> 00:18:54,750 ‫چه مرگتونه؟ 321 00:18:54,750 --> 00:18:56,160 ‫مال منه. مال منه. 322 00:18:56,160 --> 00:18:57,750 ‫- اذیت نکن! ‫- ولش کن. 323 00:18:58,120 --> 00:19:00,200 ‫نمی‌تونی نگهش داری پیش خودت. 324 00:19:00,200 --> 00:19:02,760 ‫بیا همه با هم بهش گوش کنیم، باشه؟ 325 00:19:03,080 --> 00:19:06,120 ‫نه، من می‌خوامش. من می‌خوامش. 326 00:19:06,120 --> 00:19:09,200 ‫هرکی مال خودش رو داشته باشه... 327 00:19:09,200 --> 00:19:11,370 ‫نمی‌دمش... 328 00:19:11,370 --> 00:19:13,620 ‫عجیب حرف می‌زنی... 329 00:19:13,620 --> 00:19:15,270 ‫تک افتادم... 330 00:19:15,620 --> 00:19:17,540 ‫منظورت چیه که تک افتادی؟ 331 00:19:17,540 --> 00:19:19,320 ‫این درست نیست. 332 00:19:19,320 --> 00:19:20,240 ‫دروغگو! 333 00:19:20,250 --> 00:19:23,080 ‫- بسه دیگه بی‌عرضه. ‫- خیلی خودخواهی. 334 00:19:23,080 --> 00:19:24,000 ‫عوضی. 335 00:19:24,000 --> 00:19:24,950 ‫ولش کن. 336 00:19:24,950 --> 00:19:28,160 ‫- انصاف نیست. ‫- از خشونت استفاده نکنید. 337 00:19:28,160 --> 00:19:30,330 ‫- آره. - بدش به من! ‫- همه باید با سازگاری زندگی کنن! 338 00:19:33,700 --> 00:19:35,000 ‫خودت خواستی. 339 00:19:35,024 --> 00:19:42,524 ‫مـــتـــرجـــم ‫::. سیاوش پارســا.:: 340 00:19:42,550 --> 00:19:45,300 ‫از همه متنفرم! 341 00:19:45,540 --> 00:19:47,540 ‫تصمیم گرفتن نجنگن، 342 00:19:47,540 --> 00:19:49,020 ‫اما هنوز با هم دعوا و درگیری دارن. 343 00:19:49,040 --> 00:19:52,770 ‫احتمال مشاجره در جوامع بالاست. 344 00:19:53,160 --> 00:19:55,870 ‫مشاجره به دلیل مغایرت خواسته‌های 345 00:19:55,870 --> 00:19:57,540 ‫افراد صورت می‌گیره. 346 00:19:58,160 --> 00:20:02,000 ‫بالاخره، وقتی که اسلحه ‫داشتن، تنها هدفشون جنگیدن بود. 347 00:20:02,000 --> 00:20:04,330 ‫تو هلم دادی آشغال. 348 00:20:04,330 --> 00:20:06,320 ‫درگیریشون داره شدیدتر و شدیدتر میشه. 349 00:20:06,620 --> 00:20:07,710 ‫با این سرعت... 350 00:20:08,250 --> 00:20:09,310 ‫9اس... 351 00:20:09,830 --> 00:20:13,830 ‫9اس، اپراتور 21او هستم و ‫برای گزارش روزانه تماس گرفتم. 352 00:20:15,200 --> 00:20:17,540 ‫9اس. لطفا جواب بده. 353 00:20:19,550 --> 00:20:21,260 ‫9اس صحبت می‌کنه. 354 00:20:21,830 --> 00:20:24,300 ‫چیز غیرعادی‌ای نیست. 355 00:20:27,220 --> 00:20:29,270 ‫هی. برادر. 356 00:20:29,500 --> 00:20:31,730 ‫چرا کتاب می‌خونی؟ 357 00:20:32,290 --> 00:20:34,910 ‫چون که دانش، آدمی رو پربار می‌کنه. 358 00:20:35,410 --> 00:20:38,190 ‫خب اطلاعاتش رو دریافت کن دیگه. 359 00:20:38,540 --> 00:20:39,900 ‫اگه خودم نخونمش، 360 00:20:40,330 --> 00:20:42,790 ‫گفته‌هاش وارد قلبم نمیشه. 361 00:20:44,200 --> 00:20:45,360 ‫که اینطور. 362 00:20:45,910 --> 00:20:47,850 ‫تو هم باید بیشتر کتاب بخونی. 363 00:20:48,200 --> 00:20:49,790 ‫مال خودت. 364 00:20:49,790 --> 00:20:51,700 ‫در هر صورت من تو رو دارم برادر. 365 00:20:52,410 --> 00:20:53,500 ‫حوا. 366 00:20:53,660 --> 00:20:55,500 ‫فکر کنم وقتش رسیده من رو «داداش» صدا کنی. 367 00:20:56,950 --> 00:20:59,120 ‫چرا یهویی همچین چیزی میگی برادر؟ 368 00:21:00,880 --> 00:21:03,210 ‫خیلی خب داداش. 369 00:21:04,000 --> 00:21:05,380 ‫آفرین پسر خوب. 370 00:21:06,006 --> 00:21:08,007 ‫«قسمت پنجم: خود[ر]ای» 371 00:21:08,856 --> 00:21:13,856 «ارائه شده توسط وبسایت امپایر بست تی وی» .:::EmpireBestTV.Com:::. 372 00:21:13,880 --> 00:21:16,880 در تلگرام @EmpireBestsTV 373 00:22:40,910 --> 00:22:41,620 ‫(از پاد 042 به تمامی انسان‌ها) 374 00:22:41,620 --> 00:22:43,330 ‫(همه پایان‌های بازی نیر:اتوماتا را معرفی کنید.) 375 00:22:44,290 --> 00:22:47,500 ‫(نمایش عروسکی نیر اتوماتا) ‫(L3+R3)-(شوک راست + شوک چپ) 376 00:22:49,830 --> 00:22:50,910 ‫سلام به همگی. 377 00:22:50,910 --> 00:22:53,120 ‫من یه اندروید هستم که برای بشریت می‌جنگه. 378 00:22:53,120 --> 00:22:55,830 ‫یورها شماره 9 از نوع اس. 9اس. و این هم... 379 00:22:55,830 --> 00:22:58,870 ‫منم همینطور. یورها شماره 2 از نوع بی. 2بی. 380 00:22:58,870 --> 00:23:02,540 ‫راستش رو گفته باشیم، واحد ‫یورها یه کارکرد خیلی مخفی دارن. 381 00:23:02,540 --> 00:23:05,870 ‫یواشکی به شما بیننده‌ها میگم. 382 00:23:05,870 --> 00:23:07,790 ‫2بی، تو باید بدونی چی میگم. 383 00:23:09,000 --> 00:23:09,910 ‫سرنخ اینه که... 384 00:23:09,910 --> 00:23:14,120 ‫وقتی اون کارکرد فعال بشه ‫اتفاقات شگفت‌انگیزی میفته. 385 00:23:14,120 --> 00:23:15,130 ‫نکنه منظورت... 386 00:23:16,910 --> 00:23:18,370 ‫با استفاده از این کارکرد... 387 00:23:18,370 --> 00:23:20,190 ‫یکم حس تازگی بهت دست میده. 388 00:23:22,870 --> 00:23:25,580 ‫دامن گرماده از بین رفته. 389 00:23:26,160 --> 00:23:28,000 ‫لطفا بذارید منم انجامش بدم. 390 00:23:28,330 --> 00:23:32,450 ‫خیلی خب، این موضوع جدیه! 391 00:23:32,450 --> 00:23:33,130 ‫صبر کن... 392 00:23:33,540 --> 00:23:35,120 ‫(امیل سیستم گرمایشی رو از کنترل خارج کرد) 393 00:23:35,120 --> 00:23:37,250 ‫(زمین دیگر نمی‌تواند خانه انسان‌ها یا موجودات زنده باشد) 394 00:23:38,000 --> 00:23:39,700 ‫(ادامه دارد)