1 00:00:06,867 --> 00:00:20,566 ‫ارائه شده توسط وبسایت فیلمکیو ‫.:: FilmKio.Com ::. 2 00:00:20,591 --> 00:00:33,924 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫فیلمکیو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@FilmKio 3 00:00:33,949 --> 00:00:44,381 ‫کانال زیرنویس‌های فیلمکیو: ‫@SubKio 4 00:00:44,406 --> 00:00:51,481 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::. 5 00:00:51,506 --> 00:00:57,639 ‫:ترجمه و زیرنویس از ‫Ali_Master 6 00:00:57,664 --> 00:01:01,505 ‫«نیو لوک» ‫«فصل اول، قسمت اول» 7 00:01:08,907 --> 00:01:13,194 ‫[در حین جنگ جهانی دوم، آلمان‌ها فرانسه ‫را به مدت چهار سال به اشغال خود در آورده] 8 00:01:13,218 --> 00:01:17,505 ‫[و فرانسوی‌ها را تحت سلطه ‫و ظلم‌وستم خود قرار داده بودند] 9 00:01:18,545 --> 00:01:25,385 ‫[زمانی که جنگ به پایان رسید؛ طراح لباس ‫ناشناخته‌ای به عنوان نمادی از امید ظهور یافت] 10 00:01:25,519 --> 00:01:31,152 ‫[این داستان چگونگی برگشت روحیه و ‫امید به زندگی به وسیله تولید و خلق اثر است] 11 00:01:32,252 --> 00:01:36,418 ‫[برگرفته از رویدادهای واقعی] 12 00:01:37,073 --> 00:01:41,058 ‫{\an8}[سال 1955 - پاریس] 13 00:01:39,683 --> 00:01:40,976 ‫عزیزم، استدعا دارم 14 00:01:40,976 --> 00:01:43,770 ‫طراح‌های دیگه برای من اهمیتی ندارن 15 00:01:43,770 --> 00:01:45,856 ‫همیشه و همواره حوصله‌ام رو سر بردن 16 00:01:45,856 --> 00:01:49,026 ‫اما بانو شنل، ایشون کریستین دیور‌ـه 17 00:01:49,026 --> 00:01:49,943 ‫دیور؟ 18 00:01:49,943 --> 00:01:52,696 ‫من اینجام تا در مورد خاندان شنل ‫صحبت کنم. راجع به بازگشت خودم 19 00:01:52,696 --> 00:01:58,160 ‫راجع به اولین مجموعه من از بعد تعطیلی بوتیکم پس از شروع جنگه 20 00:01:58,160 --> 00:02:01,205 ‫امروز قراره که از دیور در دانشگاه سوربن تقدیر بشه 21 00:02:01,205 --> 00:02:02,497 ‫ازش خبر داشتین؟ 22 00:02:02,497 --> 00:02:04,333 ‫خوشبختانه نخیر 23 00:02:04,333 --> 00:02:05,459 ‫اون‌ها در حال برگزاری 24 00:02:05,459 --> 00:02:07,552 ‫برنامه‌ای متشکل از معروف‌ترین ‫طرح‌های ایشون از زمانی که 25 00:02:07,576 --> 00:02:09,545 ‫هشت سال پیش خط ‫تولیدشون راه‌اندازی شد، هستند 26 00:02:09,545 --> 00:02:11,340 ‫بله، من... 27 00:02:11,340 --> 00:02:14,176 ‫شنیده‌ام که آقای دیور این روزها بسیاز مضطربن... 28 00:02:14,176 --> 00:02:16,470 ‫...خودش رو از دید دنیا پنهان کرده، و دائماً افسرده‌ست 29 00:02:16,470 --> 00:02:18,555 ‫چون که خوب می‌دونه شایسته ‫تمام این تعریف و تمجیدها نیستش 30 00:02:18,555 --> 00:02:20,015 ‫من... 31 00:02:20,015 --> 00:02:22,596 ‫نه، من دلم برای همه ‫دانشجویانی که امروز در سوربن 32 00:02:22,620 --> 00:02:25,145 ‫با ایشون گیر اُفتادن و ‫باید تحملش کنن می‌سوزه 33 00:02:25,145 --> 00:02:29,066 ‫دیور. دیور. دیور 34 00:02:32,427 --> 00:02:35,327 ‫[ریشیلیو] 35 00:02:42,704 --> 00:02:44,331 ‫صبح بخیر 36 00:02:45,666 --> 00:02:47,626 ‫پوزش می‌طلبم بابت این تاخیر 37 00:02:47,626 --> 00:02:51,588 ‫واضحه که شما هم در هیجان من برای 38 00:02:51,588 --> 00:02:53,423 ‫سهیم شدن در این روز تاریخی شریک هستین 39 00:02:54,007 --> 00:02:59,012 ‫آقای دیور یحتمل تا چند لحظه دیگه تشریف ‌فرما بشن 40 00:03:05,018 --> 00:03:08,313 ‫دیور. دیور. دیور 41 00:03:13,986 --> 00:03:16,238 ‫داره بدتر میشه ‫کمکت رو لازم دارم 42 00:03:16,238 --> 00:03:18,115 ‫محض رضای خدا 43 00:03:19,199 --> 00:03:22,786 ‫نمی‌زاره برم تو،‌و الانم می‌خواد کل برنامه رو کنسل کنه 44 00:03:29,835 --> 00:03:30,961 ‫- سیسیل ‫- بله؟ 45 00:03:30,961 --> 00:03:33,213 ‫چقدر دیگه طول می‌کشه دخترها آماده بشن؟ 46 00:03:33,213 --> 00:03:34,715 ‫کی لازمشون داری؟ 47 00:03:35,340 --> 00:03:36,175 ‫الان 48 00:03:39,303 --> 00:03:40,470 ‫خانم زناکر؟ 49 00:03:40,470 --> 00:03:43,891 ‫آه، خانم بونژان ‫به زودی فشن‌شومون رو شروع می‌کنیم 50 00:03:43,891 --> 00:03:46,018 ‫که بعدشم سخنرانی آقای ‫دیور رو خواهیم داشت 51 00:03:46,018 --> 00:03:47,519 ‫مشکلی وجود داره؟ 52 00:03:47,519 --> 00:03:48,604 ‫نه مشکلی نیست 53 00:03:48,604 --> 00:03:51,106 ‫آقای دیور ترجیح میدن به این شیوه باشه 54 00:03:54,943 --> 00:03:56,737 ‫دیور. دیور. دیور 55 00:03:56,737 --> 00:03:59,823 ‫همینه، مگه نه؟ این کارت مرگه 56 00:04:01,408 --> 00:04:03,827 ‫خانم دله‌هی لطفاً بهشون بگین که من... 57 00:04:04,620 --> 00:04:05,871 ‫نمی‌تونم برم اونجا 58 00:04:06,663 --> 00:04:09,499 ‫دیور. دیور. دیور 59 00:04:09,499 --> 00:04:12,586 ‫خانم‌ها. سریع باشید. پوزیشن‌ها اولی لطفاً 60 00:04:12,586 --> 00:04:14,213 ‫سریع، سریع 61 00:04:16,548 --> 00:04:19,760 ‫خانم، توافق کرده بودیم که دیگه امروز فالی نگیرید 62 00:04:19,760 --> 00:04:20,928 ‫خود آقا اصرار کردن 63 00:04:20,928 --> 00:04:23,222 ‫بله و همچنان هم اصرار دارم 64 00:04:23,722 --> 00:04:26,642 ‫قرار بود که بلافاصه بعد از آوردن طلسم‌های ‫خوش‌شانسی آقا تشریف ببرید 65 00:04:26,642 --> 00:04:28,644 ‫فقط دو کارت دیگه برای خوندن مونده 66 00:04:28,644 --> 00:04:31,688 ‫لطفاً بس کنید. با هردوتاتونم 67 00:04:31,688 --> 00:04:35,526 ‫کریستین، وقت زیادی نداری ‫مدل‌ها رو فرستادم رو صحنه 68 00:04:43,200 --> 00:04:47,496 ‫خانم‌ها و آقایان، ‫نظاره‌گر هنر کریستین دیور باشید 69 00:04:59,758 --> 00:05:01,927 ‫اولین عصر 70 00:05:13,230 --> 00:05:14,731 ‫!عصر آسیایی 71 00:05:19,319 --> 00:05:21,613 ‫{\an8}عصری در ریو! 72 00:05:34,960 --> 00:05:37,171 ‫می‌دونی که این به ‫معنای مرگ واقعی نیستش 73 00:05:37,171 --> 00:05:40,507 ‫،زودباش دیگه. دانشجوهای جوان ‫زیبا و سرزنده منتظر تو هستن 74 00:05:40,507 --> 00:05:42,718 ‫قراره ازت سوال بپرسن و مطمئنم که اونجا می‌درخشی 75 00:06:06,909 --> 00:06:07,826 ‫!خط‌کش خیاط 76 00:06:23,133 --> 00:06:24,843 ‫دیور! دیور! 77 00:06:50,911 --> 00:06:51,912 ‫ممنونم 78 00:07:03,382 --> 00:07:04,424 ‫متشکرم 79 00:07:08,011 --> 00:07:09,471 ‫آقای دیور 80 00:07:11,139 --> 00:07:12,641 ‫آقای دیور 81 00:07:16,854 --> 00:07:20,023 ‫ممنونم. ممنونم 82 00:07:20,023 --> 00:07:22,526 ‫بسیار خرسندم، اولین طراح مد که قراره 83 00:07:22,526 --> 00:07:28,699 ‫در تاریخ 700 ساله دانشگاه سوربن برای ‫ما سخنرانی کند رو خدمتتون معرفی کنم 84 00:07:28,699 --> 00:07:29,616 ‫متشکرم 85 00:07:29,616 --> 00:07:34,288 ‫الان که برای نزدیک به یکه دهه‌ست مشهورترین طراح مد جهان هستین 86 00:07:34,288 --> 00:07:39,459 ‫آیا از اونچه که خلق کردید و انقلابی ‫که به راه انداختین راضی هستی؟ 87 00:07:40,752 --> 00:07:42,421 ‫تمام کاری که همیشه می‌خواستم بکنم 88 00:07:43,630 --> 00:07:48,969 ‫این بودش که زیباترین لباس زنانه ممکن رو 89 00:07:50,137 --> 00:07:53,390 ‫که تا به حال وجود داشته رو طراحی بکنم 90 00:07:56,852 --> 00:08:02,065 ‫با اولین مجموعه خودتون در سال 1947، ‫به بشریت کمک کردید تا زیبایی رو کشف کنه 91 00:08:02,816 --> 00:08:06,278 ‫و پس از وحشت جنگ جهانی دوم از نو میل به زندگی رو پیدا کنند 92 00:08:06,278 --> 00:08:08,280 ‫عه، اینجا این چیزها رو بهتون یاد میدن؟ 93 00:08:10,199 --> 00:08:12,576 ‫از برترین دانشجویان طراحی لباس دعوت کردیم 94 00:08:12,576 --> 00:08:15,704 ‫تا از سراسر جهان امروز در اینجا به ما ملحق بشند 95 00:08:15,704 --> 00:08:20,626 ‫این واقعاً یه نکته عطف زندگی منه. ممنونم 96 00:08:21,543 --> 00:08:24,713 ‫آقا، بیایید بریم سراغ اصل مطلب، اجازه هست؟ 97 00:08:24,713 --> 00:08:26,757 ‫لطفاً اولین سوال پرسیده بشه 98 00:08:26,757 --> 00:08:28,342 ‫آقای دیور، سلام 99 00:08:28,342 --> 00:08:29,510 ‫سلام 100 00:08:29,510 --> 00:08:32,763 ‫آم، کوکو شنل این هفته به پاریس برمی‌گرده 101 00:08:32,763 --> 00:08:35,182 ‫اونم پس از هشت سال زندگی در تبعید 102 00:08:35,182 --> 00:08:38,227 ‫،ایشون مشهورترین طراح جهان قبل از جنگ بود 103 00:08:38,227 --> 00:08:41,980 ‫و وعده دادن که تاج و تخت سلطنتی‌شون رو دوباره به دست بیارن 104 00:08:41,980 --> 00:08:44,733 ‫برای همین، می‌خواستم بدونم در این مورد چه احساسی دارید؟ 105 00:08:47,402 --> 00:08:49,530 ‫پس گمونم باید تاج و تخت دشگه برای نشستن پیدا کنم 106 00:08:55,869 --> 00:08:59,206 ‫مد، مد. مد چیه؟ به ‫نظر شما دیور یعنی مد‌؟ 107 00:09:00,082 --> 00:09:02,042 ‫طرح‌های دیور افراطی‌ـه 108 00:09:02,042 --> 00:09:03,919 ‫من زمانی واسه ‫گزافگری ندارم 109 00:09:03,919 --> 00:09:06,672 ‫نه، سادگی، سبک من اینه 110 00:09:06,672 --> 00:09:09,550 ‫این لباس نیست که زن رو می‌پوشه ‫بلکه زنه که لباس رو می‌پوشه 111 00:09:11,134 --> 00:09:14,346 ‫و حالا، در 70 سالگی، ‫دوباره برمی‌گردید به این صنعت 112 00:09:14,346 --> 00:09:15,848 ‫بسیار الهام بخشه 113 00:09:15,848 --> 00:09:20,185 ‫عزیزم، استدعا دارم ‫من هرگز خاندان شنل رو رها نمی‌کنم 114 00:09:20,185 --> 00:09:21,478 ‫هرگز 115 00:09:21,478 --> 00:09:24,606 ‫خودم ساختمش ‫به تمام چیزهایی که خلق کردم نگاه کنید 116 00:09:24,606 --> 00:09:26,567 ‫این تنها دارایی واقعی منه 117 00:09:27,693 --> 00:09:29,611 ‫و الان بیشتر از همیشه به من نیاز داره 118 00:09:29,611 --> 00:09:32,322 ‫صادقانه بگم، عزیزم... اینو هم چاپ کن... 119 00:09:32,322 --> 00:09:36,410 ‫کریستین دیور مد فرانسوی رو به قهقرا برد ‫و من دارم برمی‌گردم تا نجاتش بدم 120 00:09:37,661 --> 00:09:38,662 ‫آقای دیور؟ 121 00:09:39,913 --> 00:09:40,914 ‫بله؟ 122 00:09:40,914 --> 00:09:45,085 ‫،حقیقت داره که در زمان اشغال پاریس توسط آلمان 123 00:09:45,085 --> 00:09:46,962 ‫کوکو شنل آتلیه خودش رو تعطیل کرد 124 00:09:47,546 --> 00:09:50,757 ‫و از طراحی لباس برای همسران نازی‌ها خودداری کرد 125 00:09:50,757 --> 00:09:56,096 ‫در حالی که شما به طراحی و کسب درآمدتون ادامه دادید؟ 126 00:09:57,014 --> 00:09:59,391 ‫بیایید لطفاً سوالات خودمون ‫رو به مد و فشن اختصاص بدیم 127 00:09:59,391 --> 00:10:02,227 ‫اوه، نه، نه، نه، نه، نه. نه، این سوال خیلی خوبیه، 128 00:10:02,227 --> 00:10:05,022 ‫و می‌خوام به سوالاتی که ‫شماها می‌خواهید بپرسید پاسخ بدم 129 00:10:07,941 --> 00:10:10,611 ‫خانم شنل کسب و کار خودشون رو داشتن، 130 00:10:10,611 --> 00:10:12,654 ‫و این تصمیم ایشون بود که تعطیلش کنه 131 00:10:13,488 --> 00:10:15,949 ‫من... 132 00:10:15,949 --> 00:10:19,411 ‫من یه هیچ‌کاره بودم که برای ‫لوسین للونگ کار می‌کردش 133 00:10:21,038 --> 00:10:25,959 ‫برای کسانی که هرج و مرج جنگ رو پشت سر گذاشتن... 134 00:10:26,919 --> 00:10:33,175 ‫...چهار سال اشغال نازی‌ها، سیاه‌ترین روزهای زندگی‌مون بودش... 135 00:10:35,802 --> 00:10:39,348 ‫و بله، ما طرح‌هامون رو به همسران و ‫دوست‌دخترهای نازی می‌فروختیم 136 00:10:43,685 --> 00:10:45,354 ‫،این واقعیت داره 137 00:10:46,522 --> 00:10:51,276 ‫اما همیشه حقیقت دیگه‌ای هم پشت یه واقعیت وجود داره 138 00:10:59,514 --> 00:11:03,189 ‫[سال 1943] ‫[ سومین سال تحت اشغال نازی‌ها] 139 00:11:03,214 --> 00:11:04,498 ‫خانم‌ها و آقایان، 140 00:11:04,498 --> 00:11:07,459 ‫اگه کارت سهمیه‌تون رو نداشته ‫باشید، نمی‌تونیم بهتون غذا بدیم 141 00:11:17,219 --> 00:11:21,306 ‫- لطفاً، لطفاً، لطفاً ‫- لطفاً. لطفاً 142 00:11:23,016 --> 00:11:26,061 ‫- میشه لطفاً برم جلوتر ‫- نه، نه. متاسفم 143 00:11:26,061 --> 00:11:29,064 ‫- اما روز به روز غذا داره تمام میشه ‫- این برای همه‌مون صدق می‌کنه 144 00:11:29,064 --> 00:11:30,691 ‫نه، من چند دهن دیگه هم برای سیر کردن دارم 145 00:11:30,691 --> 00:11:32,901 ‫لطفاً... این... همه ما در حال تقلاییم 146 00:11:32,901 --> 00:11:35,362 ‫دیگه غذایی نمونده! دیگه می‌بندیم 147 00:11:37,281 --> 00:11:39,700 ‫بایست ‫بیا مدارکتو ببینیم 148 00:11:39,700 --> 00:11:42,077 ‫چرا هر روز ما رو اذیت می‌کنین؟ 149 00:11:42,077 --> 00:11:43,161 ‫مدارکت 150 00:11:43,161 --> 00:11:45,539 ‫هر روز مدارکم رو دیدی 151 00:11:46,540 --> 00:11:48,500 ‫میشه حداقل دوربینم رو برگردونی؟ 152 00:11:49,001 --> 00:11:52,963 ‫خانم، خیلی متاسفم که جلوتون رو گرفتم، اما باید مدارکتتون رو ببینم 153 00:11:53,797 --> 00:11:55,174 ‫الساعه 154 00:11:55,174 --> 00:11:56,633 ‫و کجا تشریف می‌برین؟ 155 00:11:57,301 --> 00:11:58,302 ‫سر کار 156 00:12:00,846 --> 00:12:03,307 ‫- حالتون امروز صبح چطوره؟ ‫- هانس، حالمون چطوره؟ 157 00:12:04,057 --> 00:12:06,435 ‫کسل. حوصله‌ام سر رفته 158 00:12:06,935 --> 00:12:08,145 ‫هانس کسل شده 159 00:12:08,770 --> 00:12:09,771 ‫و منم تنهام 160 00:12:10,731 --> 00:12:12,107 ‫شما چطوری، خانم؟ 161 00:12:12,691 --> 00:12:16,236 ‫بیشتر کسلی یا تنها؟ 162 00:12:18,572 --> 00:12:19,573 ‫شایدم هر دو؟ 163 00:12:20,866 --> 00:12:22,284 ‫حتماً‌یادم رفته مونده خونه 164 00:12:23,702 --> 00:12:25,829 ‫می‌تونم موقع استراحت ناهارم برم بیارمشون 165 00:12:25,829 --> 00:12:28,540 ‫چطوره ما هم با شما بریم و از وجودشون مطمئن بشیم؟ 166 00:12:29,208 --> 00:12:30,209 ‫تو اتاق خوابن؟ 167 00:12:30,209 --> 00:12:32,211 ‫اگه مدارکی ندارید، ‫باید دستگیرتون کنیم 168 00:12:33,545 --> 00:12:34,546 ‫خواهش می‌کنم 169 00:12:35,714 --> 00:12:37,674 ‫صرفاً یه اشتباه ساده بودش 170 00:12:38,425 --> 00:12:42,554 ‫اشتباهات ساده راه‌حل‌های ساده‌ای هم دارن 171 00:12:45,057 --> 00:12:48,018 ‫اگه مقاومت کنی، حیف میشه که بهت صدمه بزنیم 172 00:12:52,231 --> 00:12:55,234 ‫!وایستا ‫!وایستا 173 00:13:03,325 --> 00:13:05,577 ‫تو چه فکر بودی که می‌خواستی با ‫این کفش‌های احمقانه فرار کنی؟ 174 00:13:05,577 --> 00:13:08,163 ‫خواهش می‌کنم،‌ نکنید 175 00:13:08,163 --> 00:13:10,415 ‫- تو رو خدا بس کنید! ‫- تقلا نکن 176 00:13:10,415 --> 00:13:12,167 ‫تقلا نکن 177 00:13:12,876 --> 00:13:14,211 ‫نمی‌خوام بهت صدمه بزنم 178 00:13:14,211 --> 00:13:16,922 ‫- عجله کن ‫- تقلا نکن 179 00:13:17,548 --> 00:13:19,091 ‫تقلا نکن 180 00:13:19,675 --> 00:13:21,552 ‫گونتر! 181 00:13:29,309 --> 00:13:32,271 ‫حالت خوبه؟ ‫موفق شدی. تله‌مون جواب دادش 182 00:13:32,271 --> 00:13:33,814 ‫- داره ازش خون میاد ‫- ژان، اسلحه‌اش رو بیار 183 00:13:33,814 --> 00:13:35,566 ‫- کاترین... ‫چیزی نیست، خون من نیستش - 184 00:13:35,566 --> 00:13:37,317 ‫این یکی پول داره 185 00:13:37,317 --> 00:13:38,485 ‫خوبه. برش‌دار 186 00:13:38,485 --> 00:13:40,612 ‫اینم از راه‌حل ساده‌ات 187 00:13:41,238 --> 00:13:42,614 ‫!یالا، بیا بریم 188 00:13:42,614 --> 00:13:45,158 ‫زنده باد مقاومت! 189 00:13:45,158 --> 00:13:46,994 ‫کمک! کمین زدن! 190 00:13:46,994 --> 00:13:49,496 ‫دوتا سرباز نازی مردن. تله مقاومته! 191 00:13:49,496 --> 00:13:51,999 ‫قبل اینکه هر کی رو دیدن بگیرن از این خیابون برید! 192 00:13:51,999 --> 00:13:53,876 ‫- برو برو! ‫- کدوم‌ وری؟ 193 00:14:04,678 --> 00:14:06,430 ‫- از دستشون در برید! ‫- اینوری بیایین 194 00:14:06,430 --> 00:14:08,515 ‫امشب نمیشه برگرشت ‫پیش دانشجوها 195 00:14:10,350 --> 00:14:12,436 ‫- مطمئنی واسه‌ منم جا هست؟ ‫- آره 196 00:14:12,436 --> 00:14:14,730 ‫- هوات رو داریم ‫- عجله کن، ژان 197 00:14:14,730 --> 00:14:15,647 ‫یالا، عجله کن 198 00:14:19,276 --> 00:14:24,156 ‫شوهرت کجاست؟ ‫چرا همراهت نیست؟ 199 00:14:24,156 --> 00:14:25,782 ‫خونه‌ات کجاست؟ 200 00:14:25,782 --> 00:14:28,202 ‫- همونجا ‫- برو خونه! 201 00:14:31,079 --> 00:14:32,122 ‫همه برن خونه‌هاشون! 202 00:14:32,122 --> 00:14:33,415 ‫از خیابان‌ها برید 203 00:14:33,415 --> 00:14:37,002 ‫برگردید به خونه‌هاتون. همین الان. برید! 204 00:14:51,391 --> 00:14:53,352 ‫هردوتون برید تو. همین الان 205 00:14:54,353 --> 00:14:55,771 ‫- بخورش ‫- ممنونم 206 00:14:59,942 --> 00:15:01,360 ‫برو خونه! 207 00:15:01,360 --> 00:15:02,819 ‫واسه این مهمات ‫از کجا بیاریم؟ 208 00:15:02,819 --> 00:15:05,864 ‫این‌ها رو داریم. این‌ها به دردمون می‌خورن 209 00:15:05,864 --> 00:15:10,077 ‫- چیه؟ ‫- تو آلمان بهش میگن... 210 00:15:13,664 --> 00:15:14,998 ‫کسی تا خونه دنبالت کرد؟ 211 00:15:16,250 --> 00:15:19,294 ‫- نه ‫- مطمئنی؟ از بیرون صدای جیغ و داد شنیدم 212 00:15:21,296 --> 00:15:22,381 ‫کی هستی؟ 213 00:15:24,508 --> 00:15:28,095 ‫کی هستی؟ جواب بده ‫ایشون کیه؟ هروه 214 00:15:28,887 --> 00:15:31,807 ‫هروه، ایشون کی هستن؟ 215 00:15:32,391 --> 00:15:35,561 ‫اینجا خونه منخ، باشه؟ ‫و باید جوابمو بدی 216 00:15:35,561 --> 00:15:37,855 ‫راستی خواهرم کجاست؟ ‫اون کجاست؟ 217 00:15:37,855 --> 00:15:41,149 ‫هروه بجوابتون رو می‌داد ولی من ‫ ازش خواستم که اینکار رو نکنه 218 00:15:42,192 --> 00:15:43,026 ‫ممنونم 219 00:15:43,735 --> 00:15:46,530 ‫باید بم بگین که چه خبره 220 00:15:48,949 --> 00:15:51,201 ‫نباید زیاده از حد نگران بشید 221 00:15:51,785 --> 00:15:54,454 ‫نباید بیهوده به ودتون اضطراب بدید 222 00:15:55,038 --> 00:15:57,332 ‫تنها کاری که می‌کنه باعث میشه بیشتر نگران بشید 223 00:15:57,332 --> 00:15:58,959 ‫نه، نه، نه، نه. نه ‫متاسفم. نه 224 00:15:58,959 --> 00:16:00,377 ‫خوشحالم که بهت پناه بدم 225 00:16:00,377 --> 00:16:04,089 ‫ولی اضای مقاومت دارن به نازی‌ها تو این محله کمین می‌زنن 226 00:16:04,089 --> 00:16:08,719 ‫و تو... پا میشی این غریبه رو با خودت میاری خونه 227 00:16:08,719 --> 00:16:10,345 ‫این احمقانه‌ست 228 00:16:10,345 --> 00:16:12,431 ‫آقای للونگ دستمزد این هفته رو دادش؟ 229 00:16:12,431 --> 00:16:14,433 ‫- باید خصوصی صحبت کنیم ‫- شاید یه وقت دیگه 230 00:16:14,433 --> 00:16:17,269 ‫می‌دونم که همه این‌ها واسه‌ات استرس‌زاست، ‫ کریستین، اما ضروری‌ـه 231 00:16:17,269 --> 00:16:19,396 ‫لطفاً تو نگران من نباش، هروه 232 00:16:19,396 --> 00:16:21,231 ‫اینهمه پول از کجا اومده؟ 233 00:16:21,231 --> 00:16:23,358 ‫نازی‌ها به للونگ مجوز دادن تا به 234 00:16:23,358 --> 00:16:27,279 ‫اسپانیا و آمریکای جنوبی لباس بفروشه 235 00:16:27,279 --> 00:16:30,324 ‫- و همچنین، ماجراهایی تو راهه... ‫- ... پس کار بیشتری قراره داشته باشیم 236 00:16:30,949 --> 00:16:36,413 ‫- چی می‌دوزی؟ ‫- لباس مجلسی 237 00:16:36,413 --> 00:16:37,581 ‫لباس مجلسی؟ 238 00:16:39,124 --> 00:16:42,220 ‫تنها افرادی که در حال ‫حاضر مهمانی برگزار می‌کنن، 239 00:16:42,244 --> 00:16:45,339 ‫نازی‌ها هستند و تو داری ‫براشون لباس مجلسی می‌دوزی 240 00:16:45,339 --> 00:16:46,632 ‫واقعاً احمقی 241 00:16:47,466 --> 00:16:49,009 ‫واقعاً یه پیرمرد خرفتی 242 00:16:51,386 --> 00:16:52,804 ‫نباید براشون کار کنی 243 00:16:53,305 --> 00:16:55,265 ‫و بعدش اخراجم می‌کنن، نه؟ 244 00:16:55,265 --> 00:16:57,267 ‫و بعدشم بی‌پول می‌مونیم 245 00:16:57,267 --> 00:16:59,144 ‫و شما بعدش دست به چه کاری می‌زنی؟ ها؟ 246 00:16:59,144 --> 00:17:03,524 ‫چون که تقریباً تمام این پول صرف شما و تلاش‌هاتون میشه 247 00:17:04,273 --> 00:17:05,400 ‫تنها چیزی که می‌دونم اینه: 248 00:17:05,400 --> 00:17:09,404 ‫تو دقیقاً همون کاری که بهم قول داده بودی نکنی،‌ کردی 249 00:17:10,030 --> 00:17:11,198 ‫باید معذرت بخواهی 250 00:17:12,281 --> 00:17:13,825 ‫- باید چیکار کنم؟ ‫- معذرت بخواه 251 00:17:13,825 --> 00:17:16,118 ‫ژان کارهای مهمی برای کمک به نبرد پاریسی‌ها می‌کنه 252 00:17:16,118 --> 00:17:19,623 ‫من بابت حرف‌های نسنجیده‌ام ‫ عذرخواهی می‌کنم، آقای دیور 253 00:17:19,623 --> 00:17:24,252 ‫و من... و به نظرم همه‌مون شانس آوردیم که ‫ کاترین برداری مثل شما داره 254 00:17:25,546 --> 00:17:28,339 ‫ببینید، ما نمی‌تونیم تا 72 ساعت ‫ آینده تو خیابون رفت و آمد کنیم 255 00:17:28,339 --> 00:17:30,717 ‫و نگران نباشید، ما بلافاصله ‫بعدش از اینجا میریم 256 00:17:31,510 --> 00:17:34,054 ‫یعنی،‌ البته که می‌خوام کاترین اینجا بمونه 257 00:17:34,805 --> 00:17:36,056 ‫نه؟ می‌مونی؟ 258 00:17:37,850 --> 00:17:40,185 ‫بعد از تاریکی هوا ژان رو دزدکی فراریش میدیم 259 00:17:41,103 --> 00:17:42,855 ‫و بعد اونم همه‌مون میریم 260 00:17:45,482 --> 00:17:48,277 ‫نمیشه لطفاً به حرفام گوش بدی؟ 261 00:17:50,487 --> 00:17:53,574 ‫اگه ندونم کجایی خواب به چشام نمیادش 262 00:18:04,084 --> 00:18:06,545 ‫خیله‌خوب، باشه، می‌تونین بمونید 263 00:18:06,545 --> 00:18:10,465 ‫خیله‌خب. ام... نه، حق با شماست 264 00:18:10,465 --> 00:18:12,509 ‫بله، آم، می‌تونید بمونید 265 00:18:13,302 --> 00:18:14,469 ‫می‌تونین اینجا بمونید 266 00:18:14,469 --> 00:18:17,222 ‫به نظر من ایده بهتریه. امن‌ترـه 267 00:18:20,857 --> 00:18:27,057 ‫[کمپ اسرای جنگی فرانسه] ‫[48 کیلومتری پاریس] 268 00:18:27,149 --> 00:18:29,568 ‫اون آلمانی صحبت نمی‌کنه 269 00:18:29,568 --> 00:18:30,903 ‫بهم دست نزن 270 00:18:30,903 --> 00:18:33,488 ‫- کوکو ‫- کجا... 271 00:18:41,038 --> 00:18:43,540 ‫- آندره؟ ‫- و شما کی باشین؟ 272 00:18:44,041 --> 00:18:48,378 ‫سندی دارم که زندانی 4332 رو تحویل بگیرم 273 00:18:49,463 --> 00:18:52,090 ‫- آندره؟ آندره؟ ‫- سرت رو پایین نگه‌دار 274 00:18:53,133 --> 00:18:54,301 ‫خودتی؟ 275 00:18:56,512 --> 00:18:59,056 ‫خانم، بهم گفتند که ‫آزادی برادرزاده‌تون 276 00:18:59,056 --> 00:19:02,100 ‫یک لطف شخصی در حق شما بوده 277 00:19:02,100 --> 00:19:03,227 ‫و کسی هم نباید اینو بدونه 278 00:19:03,227 --> 00:19:05,437 ‫من اومدم دنبال آندره. چیزی جزء اون برای من اهمیت نداره 279 00:19:05,437 --> 00:19:07,272 ‫می‌تونم بهتون پول بدم. می‌تونم... 280 00:19:07,272 --> 00:19:08,941 ‫- من پول دارم ‫- عه، پولم میدی؟ 281 00:19:08,941 --> 00:19:12,444 ‫بله... هر چقدر که ‫بخواهید. من پول دارم 282 00:19:12,444 --> 00:19:13,654 ‫فکر کردی می‌تونی منو بخری؟ 283 00:19:16,073 --> 00:19:17,533 ‫نمی‌تونی منو با پولت بخری 284 00:19:17,533 --> 00:19:19,535 ‫- نه! ‫- نه! تو رو خدا 285 00:19:19,535 --> 00:19:23,080 ‫- نه، شلیک نکن! ‫- صبرکن! به ما گفته شد که پول بیاریم، 286 00:19:23,956 --> 00:19:25,249 ‫خانم منظورشون فقط همین بودش 287 00:19:25,249 --> 00:19:28,252 ‫اگه دست من بود، اون همین الانش هم مرده بود 288 00:19:28,252 --> 00:19:29,419 ‫شاید حتی شما 289 00:19:29,419 --> 00:19:30,712 ‫خوشبختانه، اینطور نشده 290 00:19:45,102 --> 00:19:46,728 ‫خواهش می‌کنم 291 00:19:51,441 --> 00:19:53,652 ‫- برادرزاده‌ات تحویل بگیر ‫- خدا را شکر 292 00:19:53,652 --> 00:19:55,696 ‫متشکرم 293 00:19:55,696 --> 00:19:57,239 ‫کوکو، دوستت دارم 294 00:19:57,239 --> 00:19:58,448 ‫بیا 295 00:19:58,448 --> 00:19:59,908 ‫- ما باید... ‫- بیا بریم خونه 296 00:20:00,409 --> 00:20:02,870 ‫بیا. بلند شو 297 00:20:10,169 --> 00:20:13,380 ‫همونطور که خواستید شد، ‫آقای اشپتز. تموم شدش 298 00:20:15,174 --> 00:20:16,425 ‫سپاسگزارم بودش؟ 299 00:20:16,925 --> 00:20:17,926 ‫سپاسگزار؟ 300 00:20:18,719 --> 00:20:19,720 ‫چه اهمیتی داره؟ 301 00:20:19,720 --> 00:20:23,265 ‫برای فرمانده شلنبرگ مهمه. ‫می‌خواد سه روز دیگه بره دیدنش 302 00:20:23,849 --> 00:20:27,060 ‫مراقب باشید که اون و ‫بارون به ریتز برگردند 303 00:20:28,103 --> 00:20:29,271 ‫در سلامت کامل 304 00:21:26,351 --> 00:21:28,150 ‫[کریستین دیور] 305 00:21:33,084 --> 00:21:36,050 ‫[پیر بالمن] 306 00:21:37,339 --> 00:21:39,475 ‫{\an8}تنها افرادی که در حال ‫حاضر مهمانی برگزار می‌کنن، 307 00:21:39,499 --> 00:21:41,635 ‫{\an8}نازی‌ها هستند و تو داری ‫براشون لباس مجلسی می‌دوزی 308 00:21:55,243 --> 00:22:00,003 ‫[هتل ریتز] 309 00:22:00,028 --> 00:22:01,363 ‫حالش چطوره؟ 310 00:22:02,406 --> 00:22:03,615 ‫در حال بهبوده 311 00:22:08,704 --> 00:22:11,665 ‫وقتی سپردنش به من یه بچه کوچولو بودش 312 00:22:13,166 --> 00:22:14,334 ‫موقعی که خواهرم فوت کردش 313 00:22:22,259 --> 00:22:24,595 ‫همونطور که اون موقع لازمم داشت، ‌الانم داره 314 00:22:25,220 --> 00:22:26,972 ‫مهم اینه که الان خونه‌ست 315 00:22:26,972 --> 00:22:29,183 ‫بله، به لطف شما، بارون 316 00:22:30,726 --> 00:22:32,019 ‫بهتون مدیونم 317 00:22:32,019 --> 00:22:33,979 ‫تو هیچی بهم مدیون نیستی، کوکو 318 00:22:36,940 --> 00:22:38,483 ‫تو حتی بهش ‫نگاه نمی‌کنی! 319 00:22:38,483 --> 00:22:42,279 ‫آقای بالمن، من زمانی واسه تلف کردن 320 00:22:42,279 --> 00:22:45,574 ‫روی طرح‌هایی که نمی‌پسندم، ندارم 321 00:22:45,574 --> 00:22:48,493 ‫{\an8}دقیقاً از چیش خوشتون نمیاد؟ 322 00:22:47,172 --> 00:22:51,852 ‫[لوسین للونگ] ‫[موسس مزون للونگ] 323 00:22:48,493 --> 00:22:50,829 ‫{\an8}چیزی توش نمی‌بینم. هیچی 324 00:22:50,829 --> 00:22:55,042 ‫{\an8}به جز لباس تونیک بعد از ظهری ‫ایده‌آل با پارچه کرپ د چین مشکی 325 00:22:52,246 --> 00:22:55,926 ‫[پیر بالمن] ‫[طراح مزون للونگ] 326 00:22:55,042 --> 00:22:58,003 ‫{\an8}آقای بالمن، از شما خواسته ‫نشده بود که تونیک طراحی کنید 327 00:22:58,003 --> 00:23:01,924 ‫{\an8}نه، در واقع از شما خواسته ‫شده بود که لباس مجلسی طراحی کنید 328 00:23:00,109 --> 00:23:03,609 ‫[خانم ریموند زناکر] ‫[مدیر مزون للونگ] 329 00:23:01,924 --> 00:23:04,384 ‫{\an8}حالا، چهار روز دیگه از مهلتتون باقی مونده، 330 00:23:04,384 --> 00:23:09,723 ‫و لباس‌های مجلسی تا حدی از ‫لباس‌های تونیک مجلل‌تر هستند 331 00:23:09,723 --> 00:23:11,141 ‫و جزئیات بیشتری هم دارند 332 00:23:11,141 --> 00:23:15,687 ‫چیزی، برای مثال، آقای ‫بالمن، تو همین مایه‌ها 333 00:23:17,147 --> 00:23:19,608 ‫آه، آقای دیور 334 00:23:19,608 --> 00:23:23,695 ‫این لباس مجلسی بسیار زیباییه 335 00:23:23,695 --> 00:23:27,908 ‫و خیلی ممنونم چیزی رو که ازتون ‫خواسته شده بود رو طراحی کردید 336 00:23:27,908 --> 00:23:29,785 ‫از بین طرح‌هایی که تا به حال داشتید ‫این یکی رو بیشتر از همه دوست دارم 337 00:23:29,785 --> 00:23:31,245 ‫- اوم ‫- بله. آفرین، کریستین 338 00:23:31,245 --> 00:23:33,205 ‫- راستش خیلی زیباست ‫- ممنونم 339 00:23:33,205 --> 00:23:35,832 ‫- اگه بخوای به طرح‌های من نگاه کنی... ‫- آه، بله، خیلی عالی میشه 340 00:23:35,832 --> 00:23:38,210 ‫آقای للونگ... من تا وقتی که بهم نگید که این لباس‌ها 341 00:23:38,210 --> 00:23:39,878 ‫برای چه افرادی هستی، طراحی نخواهم کرد 342 00:23:39,878 --> 00:23:43,757 ‫پیر، باید از پرسیدن سؤالاتی که 343 00:23:43,757 --> 00:23:45,801 ‫نمی‌خواهی پاسخشون رو بدونی، خودداری کنی 344 00:23:45,801 --> 00:23:49,429 ‫خب، شاید باید از طراحی، ‫و نفس کشیدن هم خودداری کنم 345 00:23:49,429 --> 00:23:50,472 ‫پیر 346 00:23:50,472 --> 00:23:52,057 ‫و شاید حتی از زنده موندن! 347 00:23:53,267 --> 00:23:54,560 ‫خداحافظ 348 00:23:55,269 --> 00:23:57,980 ‫بسیار هوشمندانه به تصویر کشیده شده، کریستین 349 00:23:57,980 --> 00:24:01,817 ‫و لایه بندیش هم مفهومی ‫بسیار الهام بخشه 350 00:24:01,817 --> 00:24:05,904 ‫مشتری خواسته که برای پرو لباس خودت هم اونجا باشی 351 00:24:06,488 --> 00:24:08,448 ‫خواهش می‌کنم، من نمی‌×وام تو چیزی جزء 352 00:24:08,448 --> 00:24:09,950 ‫طراحی لباس‌ها دخیل باشم 353 00:24:09,950 --> 00:24:12,286 ‫ایشون شخصاً خواستار حضورت شده 354 00:24:14,413 --> 00:24:15,747 ‫در توانم نیستش. متاسفم 355 00:24:15,747 --> 00:24:17,207 ‫کریستین، باید بیای 356 00:24:17,207 --> 00:24:20,586 ‫ما نمی‌تونیم سزای دشمنی با این افراد رو بدیم 357 00:24:21,753 --> 00:24:23,130 ‫یه خیاط بفرست 358 00:24:23,130 --> 00:24:26,925 ‫- ایشون به طور خاص تو رو خواسته ‫- چرا؟ 359 00:24:26,925 --> 00:24:28,343 ‫دلیلش رو نمی‌دونیم 360 00:24:28,844 --> 00:24:29,887 ‫ما تو رو می‌فرستیم 361 00:24:29,887 --> 00:24:31,138 ‫ولی من اندازه‌هاش رو دارم 362 00:24:31,138 --> 00:24:33,724 ‫می‌تونم بدونه پرو کردن لباسش رو بدوزم 363 00:24:35,017 --> 00:24:36,768 ‫من خواسته‌ی خاصی ازت ندارم 364 00:24:36,768 --> 00:24:39,646 ‫ولی تو این مورد خواسته‌ات بیش از حده 365 00:24:43,734 --> 00:24:46,028 ‫ولی شما رئیس بانک هستید 366 00:24:46,028 --> 00:24:48,780 ‫منظورتون چیه که انتقال وجوه غیر ممکنه؟ 367 00:24:48,780 --> 00:24:51,033 ‫خانواده من به اون ‫پول وابسته هستند 368 00:24:51,033 --> 00:24:53,952 ‫خانم، شما دیگه به اون ‫حساب دسترسی ندارید 369 00:24:53,952 --> 00:24:57,664 ‫چی؟ اما این شرکت منه. پول منه 370 00:24:57,664 --> 00:25:00,167 ‫شرکای شما تو آغاز ‫جنگ از کشور فرار کردن 371 00:25:00,167 --> 00:25:02,044 ‫و اون‌ها دیگه مراودتی با بانک ما ندارن 372 00:25:02,044 --> 00:25:04,213 ‫وجوه توی حساب دیگه ‫ به نام ورتایمر نیستش 373 00:25:04,213 --> 00:25:07,466 ‫ولی اون‌ها نمی‌تونند بدون اجازه من همچین تصمیمی بگیرن 374 00:25:07,466 --> 00:25:09,593 ‫تنها چیزی که می‌تونم بهتون بگم ‫ اینه که اینمکار رو انجام دادن 375 00:25:10,427 --> 00:25:13,889 ‫شما به اون حساب ‫دسترسی ندارید. متاسفم 376 00:25:19,478 --> 00:25:23,023 ‫اما شاید بهتر باشه از نازی‌ها هم کمکی بگیرید 377 00:25:25,526 --> 00:25:26,652 ‫چطور جرأت می‌کنی؟ 378 00:25:27,402 --> 00:25:28,987 ‫دیگه بسه. می‌تونید تشریف ببرید! 379 00:25:28,987 --> 00:25:30,239 ‫هرجور راحتید 380 00:25:31,281 --> 00:25:32,866 ‫ولی اون‌ها راه‌هایی برای ‫رسیدگی به این موارد دارند 381 00:25:32,866 --> 00:25:34,034 ‫چه راه‌هایی؟ 382 00:25:34,034 --> 00:25:35,369 ‫راجع به یهودیان 383 00:25:36,203 --> 00:25:38,747 ‫مردم از برادران ورتایمر خوششون میاد 384 00:25:38,747 --> 00:25:40,541 ‫یا که حداقل اینظور بهم گفته شده 385 00:25:46,380 --> 00:25:51,093 ‫بهت گفتم به آقای ورتایمر بگین که ‫ضروری‌ـه همین الان باهاش صحبت کنم! 386 00:25:54,221 --> 00:25:57,599 ‫بله، می‌دونم، الان تو نیویورک سر صبحه 387 00:25:57,599 --> 00:26:00,060 ‫برام مهم نیست که خوابه! ‫بیدارش کن! 388 00:26:00,894 --> 00:26:03,146 ‫بهم گوش کن، ‫پیتاره احمق! 389 00:26:03,146 --> 00:26:06,108 ‫به پیر و برادر خنگش بگو که، 390 00:26:06,108 --> 00:26:09,027 ‫نمی‌زارم از این کارشون قسر در برند 391 00:26:09,736 --> 00:26:11,947 ‫اون دزدها سرم رو کلاه گذاشتن! 392 00:26:13,031 --> 00:26:14,032 ‫الو؟ 393 00:26:17,119 --> 00:26:21,456 ‫همیشه فکر می‌کردم که شرکای شما ‫به دلیل حمله نازی‌ها به آمریکا فرار کردند 394 00:26:21,456 --> 00:26:24,960 ‫- اون‌ها فرار کردند چون که شما موندی ‫- خنده‌دار نیستش! 395 00:26:25,460 --> 00:26:28,255 ‫اون‌ها شرکای تو هستند، ‫کوکو، نه دوستات 396 00:26:28,255 --> 00:26:32,134 ‫می‌خواستم مبلغ زیادی رو ‫به عنوان هدیه بهت بدم 397 00:26:32,134 --> 00:26:33,510 ‫من پولت رو نمی‌خوام 398 00:26:33,510 --> 00:26:36,221 ‫ولی باید پیذرای سپاسگزاریم باشی 399 00:26:36,221 --> 00:26:41,143 ‫من تا ابد از اینکه آندره رو ‫نجات دادی سپاسگزارت خواهم بود 400 00:26:42,019 --> 00:26:47,608 ‫کوکو، درحال چیزهای مهم‌‌تری ‫ برای نگرانی داریم 401 00:26:48,775 --> 00:26:49,776 ‫چی شده؟ 402 00:26:50,319 --> 00:26:51,612 ‫رابط من، 403 00:26:51,612 --> 00:26:55,240 ‫همونی که آزادی آندره رو محیا کرد، می‌خواد ببیندت 404 00:26:55,240 --> 00:26:56,325 ‫چرا؟ 405 00:26:56,325 --> 00:26:57,409 ‫راجع بهش حرف زدیم 406 00:26:58,076 --> 00:27:00,454 ‫می‌دونستیم که همیشه احتمال این هست ‫ که در ازای 407 00:27:00,454 --> 00:27:02,080 ‫آزادی آندره چیزی ازت بخواد 408 00:27:02,080 --> 00:27:03,665 ‫بله، اما دیگه آزاد شده 409 00:27:03,665 --> 00:27:04,708 ‫کوکو 410 00:27:04,708 --> 00:27:06,460 ‫نمی‌تونی بفهمی چی می‌خوادش؟ 411 00:27:06,460 --> 00:27:07,794 ‫سعی‌م رو کردم 412 00:27:11,173 --> 00:27:13,967 ‫تهدید کردن اگه نری دیدنش منو دستگیر کنن 413 00:27:16,178 --> 00:27:18,764 ‫خواهش می‌کنم. می‌خوای بهم یه هدیه بدی؟ 414 00:27:19,973 --> 00:27:21,683 ‫اینو به عنوان یه هدیه برای من در نظر بگیر 415 00:27:21,683 --> 00:27:22,976 ‫امشب برو به دیدنش 416 00:27:23,894 --> 00:27:25,604 ‫قراره به این هتل بیادش 417 00:27:25,604 --> 00:27:29,983 ‫عه، باشه، بارون، من... 418 00:27:30,567 --> 00:27:32,819 ‫خب شاید بتونن کمکم کنن، آه... 419 00:27:32,819 --> 00:27:36,657 ‫...تا شرکتم رو پس بگیرم 420 00:27:36,657 --> 00:27:38,909 ‫عه، توصیه می‌کنمبا احتیاط قدم برداری 421 00:27:40,035 --> 00:27:43,789 ‫موج جنگ ممکنه به ‫زودی به نفع متفقین تغییر پیدا کنه 422 00:27:45,082 --> 00:27:47,042 ‫نمی‌خوای که آخرش مثل من بشی 423 00:27:47,042 --> 00:27:49,837 ‫ببخشید که خودمو همدستشون کردم 424 00:28:03,141 --> 00:28:05,811 ‫باید دست از هرکاری که براش انجام میدی برداری 425 00:28:05,811 --> 00:28:07,980 ‫من با دوچرخه پیام می‌رسونم 426 00:28:07,980 --> 00:28:09,231 ‫بهم دروغ نگو 427 00:28:12,359 --> 00:28:14,653 ‫عشقی که بهش داری کورت کرده 428 00:28:15,279 --> 00:28:17,489 ‫مسئولیت تو گردن منه، کاترین 429 00:28:17,489 --> 00:28:18,949 ‫و چرا دقیقاً؟ 430 00:28:20,909 --> 00:28:21,994 ‫چرا؟ 431 00:28:22,703 --> 00:28:25,497 ‫چون که به مادر قول دادی ‫که ازم مراقبت کنی؟ 432 00:28:31,128 --> 00:28:32,588 ‫بیا اینجا، کریستین 433 00:28:36,508 --> 00:28:38,010 ‫اون هدیه ماست 434 00:28:38,010 --> 00:28:39,469 ‫مال من و تو 435 00:28:40,345 --> 00:28:42,931 ‫می‌ترسم بیشتر از این عمرم به این دنیا قد نده 436 00:28:43,724 --> 00:28:46,101 ‫تو باید ازش مراقبت کنی، کریستین 437 00:28:47,895 --> 00:28:50,939 ‫تو باید راهنماییش کنی، تا وقتی که زنده‌‌ای 438 00:28:52,858 --> 00:28:54,234 ‫تو خیلی خارق‌العاده‌ای 439 00:29:01,116 --> 00:29:01,950 ‫گشتاپو 440 00:29:04,578 --> 00:29:07,039 ‫زود باش. بیا دعامون رو بکنیم 441 00:29:08,248 --> 00:29:12,711 ‫خیلی خوشحال می‌شد اگه شکوفه ‫زدن این گل‌ها رو خودش میدید 442 00:29:27,518 --> 00:29:29,937 ‫تو مسئولیتی بابت من نداری 443 00:29:36,610 --> 00:29:39,821 ‫تو مسئول سرنوشت خودتی، کریستین 444 00:29:41,823 --> 00:29:43,325 ‫این دعای من واسه توئه 445 00:29:55,212 --> 00:29:58,757 ‫- خوبه، نه ‫- این واقعاً زیباست 446 00:29:58,757 --> 00:30:02,219 ‫- آره متشکرم. ممنون کریستوبال ‫- چی... 447 00:30:03,136 --> 00:30:04,763 ‫نظرت راجع به این یکی چیه؟ 448 00:30:06,473 --> 00:30:09,309 ‫- من، ام... من... ‫- نظرت چیه کریستین؟ 449 00:30:11,687 --> 00:30:13,605 ‫به نظرم بهتر از این هم می‌تونی طرح کنی 450 00:30:13,605 --> 00:30:16,149 ‫باشه، ولی، آه، چطور ‫می‌تونم بهترش کنم؟ 451 00:30:16,149 --> 00:30:19,486 ‫- چطور بهبودش میدی؟ ‫- نه، من... موقعیت من تغییری نکرده 452 00:30:19,987 --> 00:30:21,697 ‫{\an8}من برای نازی‌ها کار نمی‌کنم 453 00:30:20,819 --> 00:30:21,819 ‫[کریستوبال بالنسیاگا] ‫[طراح مد] 454 00:30:22,197 --> 00:30:24,283 ‫{\an8}حتی اگه از گشنگی بمیری؟ 455 00:30:25,158 --> 00:30:27,411 ‫نمی‌زارم همچین لکه‌ای روی اسم بالنسیاگا نقش ببنده 456 00:30:27,411 --> 00:30:31,456 ‫اوه، پس للونگ براشون کار می‌کنه؟ 457 00:30:31,456 --> 00:30:33,125 ‫- منظورت اینه؟ ‫- ساده‌لوح نباش 458 00:30:33,125 --> 00:30:35,878 ‫تو در حال طراحی لباس برای مجلسی هستی ‫ که قرار از فرمانده شلنبرگ، 459 00:30:35,878 --> 00:30:37,296 ‫ رئیس اس اس تو پاریس استقبال بشه 460 00:30:37,296 --> 00:30:38,630 ‫من پول لازم دارم 461 00:30:38,630 --> 00:30:41,675 ‫باید از پدر و خواهرم حمایت کنم 462 00:30:41,675 --> 00:30:43,927 ‫اون‌ها ازت نمی‌خوان که با نازی‌ها، کریستین 463 00:30:43,927 --> 00:30:44,845 ‫- خواهش می‌کنم ‫- من... من 464 00:30:44,845 --> 00:30:47,306 ‫نه، من مشتری داشتم که ‫گمان می‌کردم نازی‌ـه، 465 00:30:47,306 --> 00:30:50,434 ‫و دوبار باهام تماس گرفت ‫و ازم خواست برم و براش لباس پرو کنم 466 00:30:50,434 --> 00:30:52,186 ‫هر دو بار هم رد کردم 467 00:30:52,186 --> 00:30:55,230 ‫و للونگ هم بهمون نگفته که ‫برای چه افرادی داریم طراحی می‌کنیم 468 00:30:55,230 --> 00:30:58,066 ‫خب، حدس من اینه ‫که للونگ برای محافظت از شما 469 00:30:58,901 --> 00:31:00,485 ‫و دادن پول بهتون داره دروغ میگه 470 00:31:02,154 --> 00:31:04,698 ‫اگه این جنگ تمام بشه و ‫حقیقت آشکار بشه، 471 00:31:04,698 --> 00:31:07,034 ‫اون به هر دوی شما این امکان رو ‫ میده که ادعای بی‌خبری کنین 472 00:31:07,034 --> 00:31:08,535 ‫من نمی‌تونم 473 00:31:09,953 --> 00:31:11,205 ‫حتی فکرش هم حالام رو خراب می‌کنه 474 00:31:12,247 --> 00:31:16,084 ‫ولی بهم بگو که،‌کدوم یکیش رو بیشتر دوست داری؟ 475 00:31:16,084 --> 00:31:17,044 ‫اونی که کمانش... 476 00:31:17,044 --> 00:31:22,090 ‫نازی‌ها به من و کوکو شنل پول زیادی ‫پیشنهاد کردند تا براشون لباس طراحی کنیم 477 00:31:22,090 --> 00:31:27,387 ‫- ما هر دو پیشنهادش رو رد کردیم ‫- پس، آه، چرا اون الان تو ریتز اقامت داره؟ 478 00:31:31,183 --> 00:31:33,060 ‫خبر ندارم 479 00:31:33,060 --> 00:31:35,479 ‫ولی می‌تونم بهتون بگم ‫که کوکو شنل وقتی شنید 480 00:31:35,479 --> 00:31:37,105 ‫که نازی‌ها تو راه هستن از ‫شدت عصبانیت فریاد زد 481 00:31:37,105 --> 00:31:41,151 ‫هر چیز دیگه‌ی، اگه به شخصه نشنیدیش، ‫اگه ندیدیش، شایعه‌ست 482 00:31:41,151 --> 00:31:42,861 ‫- پس خودت دیدی و شنیدی؟ ‫- بله 483 00:31:42,861 --> 00:31:45,656 ‫بله، من اونجا با چشم و گوش خودم شاهدش بودم 484 00:31:45,656 --> 00:31:49,368 ‫ای وای من. هی. چرا ‫همه اینقدر جدی هستند؟ 485 00:31:49,368 --> 00:31:52,663 ‫صرفاً یه شب دیگه تو روزهای ‫نکبتی اشغال آلمانه دیگه 486 00:31:56,166 --> 00:31:59,837 ‫یه روزی، همه چیز تموم میشه، نه؟ 487 00:32:01,129 --> 00:32:03,799 ‫و الانم باید از خودت بپرسی، که زمانش کی فرا میرسه 488 00:32:05,217 --> 00:32:07,594 ‫و آیا می‌تونی با کاری که انجام دادی کنار بیای؟ 489 00:32:09,179 --> 00:32:12,224 ‫انتخاب‌های ما، باور کن، مهم هستند 490 00:32:28,740 --> 00:32:31,326 ‫سلام آلبرت، شخصی منتظر منه 491 00:32:31,326 --> 00:32:32,536 ‫خانم 492 00:32:33,078 --> 00:32:34,079 ‫متشکرم 493 00:32:37,291 --> 00:32:39,626 ‫از آشنایی با شما خوشحالم، خانم 494 00:32:39,626 --> 00:32:41,545 ‫بارون بسیار ذکر خیرتون رو گفته برام 495 00:32:41,545 --> 00:32:43,755 ‫جوری که انگار احساس می‌کنم آشناهای قدیمی هستیم 496 00:32:44,339 --> 00:32:45,340 ‫شما انگلیسی هستین؟ 497 00:32:46,091 --> 00:32:47,676 ‫مادرم بودش. بریم؟ 498 00:32:49,052 --> 00:32:50,679 ‫من حتی اسم شما رو هم نمی‌دونم 499 00:32:51,180 --> 00:32:55,392 ‫نام خانوادگی من دینکلاگه هستش، ‫ولی می‌تونید منو اشپتز صدام کنید 500 00:32:55,392 --> 00:32:57,227 ‫تو زبان آلمانی به معنای «گنجشک» هستش 501 00:32:57,227 --> 00:32:59,980 ‫چرا به این اسم صداتون میکنن، آقای اسپتز؟ 502 00:32:59,980 --> 00:33:02,357 ‫چون من دقیقا برعکس یک گنجشک هستم 503 00:33:02,357 --> 00:33:04,735 ‫با پرهای ژنده و آوای زشتش 504 00:33:05,527 --> 00:33:07,362 ‫بریم؟ 505 00:33:09,323 --> 00:33:11,575 ‫- چیزی برای نگرانی ندارید ‫- من نگران نیستم 506 00:33:11,575 --> 00:33:16,288 ‫- یعنی الان یه لرزش خفیفی تو دستاتون نیستش؟ ‫- چرا بهم نمیگین که کجا داریم میریم؟ 507 00:33:16,288 --> 00:33:19,333 ‫خب، برای خودمون تو رستوران ‫ماکسیم یه میز بسیار زیبا تدارک دیدم 508 00:33:19,333 --> 00:33:20,501 ‫لطفاً 509 00:33:23,295 --> 00:33:28,884 ‫باید اینو امتحانش کنید. ‫این یکی از شامپاین‌های مورد علاقه منه 510 00:33:32,137 --> 00:33:36,683 ‫افتخاریه که به عنوان ‫مهمان شما دعوت شده‌ام. هوم 511 00:33:36,683 --> 00:33:39,019 ‫در حقیقت، مثل این که ‫خانم کاملاً شگفت زده شدند که 512 00:33:39,019 --> 00:33:43,815 ‫خودشون رو در کنار هاینریش هیملر بزرگ می‌بینند 513 00:33:44,608 --> 00:33:47,194 ‫اشپتز، به خانم اطلاع ندادی که... 514 00:33:47,194 --> 00:33:48,779 ‫... چه کسی قراره برای شام همراهیشون کنه؟ 515 00:33:50,322 --> 00:33:55,244 ‫آه. لطفاً بخاطر کوتاهی‌هاش عفوش کنید 516 00:33:55,244 --> 00:33:57,162 ‫به سلامتی شما 517 00:33:58,080 --> 00:34:01,333 ‫بگین ببینم... 518 00:34:01,333 --> 00:34:06,880 ‫...کوکو، نظر شما در مورد ‫طراح لوسین للونگ چیه؟ 519 00:34:07,381 --> 00:34:08,382 ‫شخص مورد احترامیه؟ 520 00:34:08,382 --> 00:34:11,217 ‫نه توسط کسانی که می‌دونند استعدادی در طراحی نداره 521 00:34:11,217 --> 00:34:14,847 ‫شما واقعاً شگفت انگیزی 522 00:34:15,931 --> 00:34:17,933 ‫یه شخص نادر که به حقیقت سخن میگه 523 00:34:17,933 --> 00:34:21,687 ‫للونگ صرفاً دیگران رو برای انجام ‫کار‌هایی که خودش نمی‌تونه استخدام می‌کنه 524 00:34:21,687 --> 00:34:24,606 ‫اون اسم خودش رو آثار مستخدمینش می‌ذاره 525 00:34:24,606 --> 00:34:27,775 ‫اون مایه شرم لباس‌های اعلاست 526 00:34:27,775 --> 00:34:31,697 ‫پس چرا اون رئیس‌ ‫این مد فرانسوی شدش؟ 527 00:34:31,697 --> 00:34:33,657 ‫اوه، خیلی ساده‌ست من گفتم: ‫«نه.» اون گفت «بله.» 528 00:34:38,996 --> 00:34:40,455 ‫یه چیزی رو بهم بگو 529 00:34:40,455 --> 00:34:43,125 ‫جرای شما فرانسوی‌ها و این اسم‌های هوس بافانه چیه؟ 530 00:34:43,125 --> 00:34:44,751 ‫اصلاً این «اوت کوتور» چیه؟ 531 00:34:44,751 --> 00:34:46,460 ‫- اوت کوتور؟ ‫- آره 532 00:34:46,460 --> 00:34:48,297 ‫به معنی لباس‌هایی با دوخت بالاست 533 00:34:48,964 --> 00:34:50,507 ‫- آهان؟ ‫- اهوم 534 00:34:51,466 --> 00:34:55,888 ‫هر چیزی که الان می‌بیند دوخت دست هستش. هوم؟ 535 00:34:55,888 --> 00:34:59,975 ‫پارچه‌های باکیفیت. ‫درواقع به بیان دیگه اعلاترین مد‌ـه 536 00:35:00,851 --> 00:35:06,815 ‫دوختین حداقلا 366 ساعت طول میشکه. هوم؟ 537 00:35:06,815 --> 00:35:08,609 ‫بهترین بهترین‌هاست 538 00:35:10,861 --> 00:35:11,945 ‫بله 539 00:35:12,988 --> 00:35:15,282 ‫و ما می‌خواستیم ‫همه‌ش رو به برلین ببریم 540 00:35:16,909 --> 00:35:18,160 ‫- ببرینش؟ ‫- بله 541 00:35:18,911 --> 00:35:20,245 ‫همه‌ش رو ببریم 542 00:35:21,496 --> 00:35:24,124 ‫تا برلین رو به پایتخت این ‫لباس‌های اعلاء تبدیل کنیم 543 00:35:27,294 --> 00:35:29,546 ‫اما آقای للونگ گفت که ‫ این امر امکان پذیر نیستش 544 00:35:29,546 --> 00:35:31,465 ‫مگه اینکه بخوایم 15 هزار ‫ نفر رو هم نقل و مکان بدیم 545 00:35:31,465 --> 00:35:34,051 ‫- این حقیقت داره؟ ‫- نه 546 00:35:34,051 --> 00:35:35,636 ‫نظر منم همینه. می‌دونستم 547 00:35:35,636 --> 00:35:37,513 ‫حداقل باید 20 هزار نفر در نظر بگیرید 548 00:35:37,513 --> 00:35:40,807 ‫- واقعاً؟ ‫- از کجا بدونم؟ 549 00:35:40,807 --> 00:35:43,560 ‫لطفاً شامپاین بیشتری بیارید 550 00:35:45,854 --> 00:35:48,982 ‫باید به مشکلات شخصی شما هم رسیدگی کنیم 551 00:35:50,817 --> 00:35:53,195 ‫اضپتز بهم اطلاع داده ‫که می‌تونیم در خصوص... 552 00:35:53,195 --> 00:35:55,155 ‫... یه موضوع تجارتی بهتون کمک کنیم 553 00:35:55,155 --> 00:36:00,369 ‫بارون، دوست قدیمی‌تون، ‫جزئیاتش رو با ما 554 00:36:00,369 --> 00:36:03,914 ‫دوستان جدیدتون، در میان گذاشته 555 00:36:04,998 --> 00:36:07,501 ‫نمی‌خواهم که مزاحمتون بشم. چیزه، آه... 556 00:36:08,001 --> 00:36:11,171 ‫این، برادران ورتایمر، شرکای ‫شما، اون‌ها یهودی هستند؟ 557 00:36:11,880 --> 00:36:16,176 ‫من تو قضاوتم مرتکب اشتباه شدم 558 00:36:16,176 --> 00:36:17,261 ‫بله، بله. بله 559 00:36:18,762 --> 00:36:20,764 ‫چنین بدرفتاری که شما تحمل می‌کنید... 560 00:36:20,764 --> 00:36:23,934 ‫...متأسفانه، از قماش این‌ها هیچی بعید نیستش 561 00:36:25,102 --> 00:36:26,895 ‫از قوانین آریایی آگاه هستید؟ 562 00:36:28,021 --> 00:36:33,819 ‫نه، تمام تلاشم رو می‌کنم تا از تمام قوانین بی‌اطلاع بمونم 563 00:36:33,819 --> 00:36:36,822 ‫کوکو، چیزی که من و پیشوا... 564 00:36:36,822 --> 00:36:39,116 ‫...در همان ابتدای فعالیت‌هامون متوجه شدیم 565 00:36:39,116 --> 00:36:43,328 ‫اینه که برای از ‫بین بردن یهودیت... 566 00:36:45,622 --> 00:36:50,544 ‫ابتدا باید هرگونه احساس تعلقی رو که ‫ممکنه داشته باشند رو از بین ببریم 567 00:36:51,545 --> 00:36:54,298 ‫و ما این کار رو با محروم کردن ‫اون‌ها از هر چه که دارن انجام میدیم 568 00:36:54,298 --> 00:36:55,549 ‫این می‌تونه هنر اون‌ها باشه 569 00:36:55,549 --> 00:36:57,509 ‫مثلاً می‌تونه خونه اون‌ها باشه 570 00:36:58,177 --> 00:37:01,597 ‫و در ادامه، می‌تونید ‫حدس بزنید که بعدش چیه؟ 571 00:37:03,098 --> 00:37:04,600 ‫نمی‌دونم، لطفاً روشنم کنید 572 00:37:05,601 --> 00:37:10,063 ‫شأن اون‌ها. امیدشون. روحشون 573 00:37:12,107 --> 00:37:17,029 ‫قوانین آریایی بهمون اجازه میده هرچی که ‫ یهودی داره رو ازشون بگیریم. هوم؟ 574 00:37:17,029 --> 00:37:19,531 ‫به حکم قانون، اون‌ها دیگه نمی‌تونند مالک چیزی باشند 575 00:37:20,324 --> 00:37:24,703 ‫پس چرا لطفاً بهم اجازه نمیدید که یه نگاهی ‫ به مسئله این ورتایمرها بندازم؟ 576 00:37:32,336 --> 00:37:33,837 ‫به افتخار خانم شنل 577 00:37:34,713 --> 00:37:35,714 ‫کوکو 578 00:37:35,848 --> 00:37:43,714 ‫فیــلــ مــکیو رو ســرچ کـن 579 00:37:43,931 --> 00:37:45,224 ‫آقای دیور 580 00:37:47,267 --> 00:37:48,477 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 581 00:37:48,477 --> 00:37:50,354 ‫باید باهاتون حرف بزنم 582 00:37:57,236 --> 00:38:00,405 ‫- ایشون کیه ‫- آم، این پسر همسایمه 583 00:38:04,284 --> 00:38:06,203 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 584 00:38:06,203 --> 00:38:08,413 ‫من از خونه شما میرم، آقای دیور 585 00:38:08,413 --> 00:38:10,278 ‫متاسفم که اگه مایه‌ی دردسرتون شده باشم، 586 00:38:10,302 --> 00:38:12,167 ‫یا که هر خطری برای زندگی ‫شما ایجاد کرده باشم. من... 587 00:38:12,167 --> 00:38:14,962 ‫اون موقع من عصبی شده بودم،‌ولی تو باید بمونی 588 00:38:14,962 --> 00:38:18,715 ‫اگه من بذارم برم برای شما امن‌تره 589 00:38:19,216 --> 00:38:22,094 ‫و... و منم می‌تونم با بقیه دانشجوها بمونم 590 00:38:22,970 --> 00:38:23,971 ‫من تصمیم رو گرفتم 591 00:38:23,971 --> 00:38:25,055 ‫این ‫ چیه؟ 592 00:38:25,681 --> 00:38:27,724 ‫این سهم من از چیزیه ‫دیروز بهم دادید 593 00:38:27,724 --> 00:38:29,852 ‫من نیازی به پول شما ندارم، آقای دیور 594 00:38:29,852 --> 00:38:33,564 ‫و من با کاترین صحبت ‫کردم. قراره پیشتون بمونه 595 00:38:33,564 --> 00:38:35,858 ‫- برای همه‌مون اینجوری امن‌تره ‫- اینو بگیر 596 00:38:36,900 --> 00:38:39,319 ‫شما پسرها نوشیدنی چیزی می‌خواید؟ 597 00:38:57,838 --> 00:39:02,050 ‫بهم بگو، اینجا بودن خیلی هیجان انگیزه، نه؟ 598 00:39:03,260 --> 00:39:04,845 ‫آقای اسپتز 599 00:39:07,347 --> 00:39:10,017 ‫من شام‌های زیادی در رستوران ماکسیم مهمان بودم 600 00:39:10,767 --> 00:39:13,145 ‫برام سرشار از خاطره‌ست 601 00:39:13,937 --> 00:39:16,648 ‫اما آیا هاینریش هیملر 602 00:39:17,524 --> 00:39:20,319 ‫قدرت‌مندترین مردی بوده که باهاش شام خوردی؟ 603 00:39:28,660 --> 00:39:30,537 ‫شاید افراد قدرتمند دیگه‌تی هم بوده باشه 604 00:39:31,997 --> 00:39:36,168 ‫سر وینستون چرچیل، بی قصد توهین ‫ می‌تونم بگم که قدرتمندترینش بوده 605 00:39:36,168 --> 00:39:39,755 ‫یا بهتره بگیم که اون قدرت‌مند بودش 606 00:39:40,506 --> 00:39:43,050 ‫ولی اون نمی‌تونه بهتون کمک ‫کنه تا شرکتت رو پس بگیری 607 00:39:47,012 --> 00:39:48,347 ‫می‌تونم ازتون تمنا کنم که 608 00:39:48,347 --> 00:39:51,892 ‫قبل از برگشتن به ریتز برای یه ‫حواس‌پرتی دیگه هم به من ملحق بشین؟ 609 00:39:51,892 --> 00:39:55,395 ‫گمون نکنم که بتونم یه سورپرایز ‫بزرگ دیگه شما رو هضم کنم، آقای اسپتز 610 00:39:55,395 --> 00:39:56,855 ‫دیگه سوپرایزی در کار نیست 611 00:39:57,439 --> 00:40:01,485 ‫فقط کمی، قراره خرید کنیم 612 00:40:02,528 --> 00:40:04,279 ‫می‌خوای منو ببری خرید؟ 613 00:40:05,030 --> 00:40:06,198 ‫تو این وقت؟ 614 00:40:08,992 --> 00:40:11,662 ‫خواهش می‌کنم، خانم، از این طرف 615 00:40:22,589 --> 00:40:23,924 ‫اینجا زندگی می‌کنین؟ 616 00:40:24,758 --> 00:40:27,928 ‫نه رها شده. ولی الان دیگه مال ماست 617 00:40:29,638 --> 00:40:30,764 ‫بعد از شما 618 00:40:40,566 --> 00:40:47,364 ‫خانم، می‌توانید فهرستی تهیه کنید تا هر ‫آیتمی که دوست داشتید مال شما بشه 619 00:40:47,364 --> 00:40:48,740 ‫من به چیزی نیاز ندارم 620 00:40:53,370 --> 00:40:57,708 ‫مالکان اینجا یهودی هستند؟ 621 00:40:57,708 --> 00:41:00,627 ‫شنیدید که آقای هیملر چی گفتن 622 00:41:01,545 --> 00:41:03,797 ‫یهودیان دیگه ‫مالک چیزی نیستند 623 00:41:06,550 --> 00:41:08,510 ‫هر چیزی رو که می‌بینید و دوستش دارید 624 00:41:08,510 --> 00:41:11,597 ‫تو سوییت‌تون در ‫ریتز بهتون تحویل داده میشه 625 00:41:12,639 --> 00:41:14,224 ‫این یه دنیای جدیدـه 626 00:41:14,725 --> 00:41:16,268 ‫وقتشه که در آغوشش بگیرید 627 00:41:24,985 --> 00:41:29,198 ‫بدون ثروت، بدون قدرت... 628 00:41:31,867 --> 00:41:33,285 ‫همه ما عوض شدنی هستیم 629 00:41:38,665 --> 00:41:41,877 ‫اما خب، در سوی دیگه افراد واقعاً برازنده هم وجود دارند 630 00:41:42,961 --> 00:41:46,298 ‫هیچ‌کس هرگز نخواد تونست جای ‫کوکو شنل بزرگ رو بگیره 631 00:41:50,344 --> 00:41:53,096 ‫عه، من سال‌هاست که دنبال... 632 00:41:53,096 --> 00:41:56,058 ‫... یکی از این‌ها بودم 633 00:41:58,143 --> 00:42:00,812 ‫صدای بوق هم داره 634 00:42:02,564 --> 00:42:04,483 ‫عه، واقعاً هنوز کار می‌کنه 635 00:42:04,483 --> 00:42:06,735 ‫این... بی‌بهائه 636 00:42:08,320 --> 00:42:11,490 ‫اگه اجازه بدید چه افتضاحی از برازندگی‌تون به‌جا بذارم 637 00:43:06,712 --> 00:43:09,840 ‫کریستین، دیگه یه قدمم نمی‌تونم راه برم 638 00:43:10,382 --> 00:43:11,425 ‫باهام به خونه بیا 639 00:43:11,425 --> 00:43:15,304 ‫- نه، باید کار کنم. ‫- نصف شبه 640 00:43:15,304 --> 00:43:18,599 ‫ما بدجور مست شدیم ‫- باید تمومش کنم 641 00:43:19,349 --> 00:43:21,643 ‫کار، کار، کار 642 00:43:22,978 --> 00:43:27,232 ‫ژاک بس کن، بس کن. امن نیستش. امن نیستش 643 00:43:27,232 --> 00:43:28,609 ‫تو ذهنت مشغول اون پسره 644 00:43:28,609 --> 00:43:30,944 ‫- نه ‫- چرا، هستش 645 00:43:30,944 --> 00:43:33,864 ‫نمی‌دونی داری راجع به چی حرف میزنی 646 00:43:33,864 --> 00:43:36,241 ‫من باید برم. باید یه لباس مجلسی کوفتی طراحی کنم 647 00:43:36,241 --> 00:43:37,659 ‫تقصیر تو نیستش 648 00:43:53,634 --> 00:43:56,845 ‫وقتی کریستین 14 ساله بودش، ‫یه فالگیر کف دستش رو خوند 649 00:43:56,845 --> 00:43:58,680 ‫و بهش گفت که آدم بسیار فقیرش خواهد بود 650 00:44:01,225 --> 00:44:05,103 ‫ همچنین پیش‌بینی کردش که اون روزی لذت زیادی ‫برای زنان به ارمغان خواهد آورد 651 00:44:07,189 --> 00:44:09,608 ‫پدر و مادر ما نمی‌تونستند جلوی خنده‌شون رو بگیرند 652 00:44:19,743 --> 00:44:21,912 ‫گفتش اون ذات خوبی داره، 653 00:44:23,288 --> 00:44:26,667 ‫و در عین حال روحیه شکننده‌ای داره 654 00:44:28,168 --> 00:44:29,336 ‫هوم 655 00:44:30,045 --> 00:44:32,381 ‫این یک ترکیب دشواریه 656 00:44:36,844 --> 00:44:39,680 ‫او همیشه به خوبی ‫ازم مراقبت می‌کرد 657 00:45:00,075 --> 00:45:00,909 ‫هروه؟ 658 00:45:11,086 --> 00:45:13,297 ‫- الو؟ ‫- باید با ژان صحبت کنم 659 00:45:14,590 --> 00:45:17,134 ‫اینجا نیستظ. پیش بقیه دانشجوهاست 660 00:45:20,679 --> 00:45:24,641 ‫- نازی‌ها خط تلفنشون رو قطع کردند ‫- چیکار کردند؟ خدای من، کی؟ 661 00:45:33,692 --> 00:45:35,944 ‫کاترین، کیه؟ 662 00:45:38,614 --> 00:45:40,199 ‫راجع به دانشجوهاست 663 00:45:41,116 --> 00:45:42,701 ‫قراره بهشون حمله بشه 664 00:45:45,495 --> 00:45:47,539 ‫پایین بمون، ای خوک! 665 00:45:52,878 --> 00:45:54,963 ‫نه، نه، نه! 666 00:45:59,218 --> 00:46:02,804 ‫بلند شو! بیا اینجا 667 00:46:38,882 --> 00:46:40,133 ‫کریستین 668 00:46:42,344 --> 00:46:43,720 ‫خیلی خوشگله 669 00:46:44,471 --> 00:46:47,516 ‫خیلی بیشتر از چیزی که ‫می‌تونستم انتظار داشته باشم 670 00:46:48,517 --> 00:46:52,020 ‫و البته خیلی بیشتر از ‫چیزی که لیاقتش رو داره 671 00:46:52,813 --> 00:46:56,567 ‫آه، اون قراره زیباترین زن تو رقص امشب باشه 672 00:46:56,567 --> 00:47:00,863 ‫آره، ام... بیشتر از چیزی شد که منم انتظار داشتم 673 00:47:02,739 --> 00:47:06,827 ‫اما پارچه، طرحش، لباس... 674 00:47:09,162 --> 00:47:11,164 ‫همه‌شون بی‌گناه هستند 675 00:47:11,957 --> 00:47:17,754 ‫فقط زنی که قراره به زودی بپوشدش فاسده 676 00:47:21,258 --> 00:47:25,262 ‫امشب ما پذیرای والتر شلنبرگ 677 00:47:25,262 --> 00:47:27,764 ‫در پاریس با یه مهمانی رقص بزرگ 678 00:47:27,764 --> 00:47:28,724 ‫کی؟ 679 00:47:28,724 --> 00:47:30,642 ‫والتر شلنبرگ 680 00:47:30,642 --> 00:47:34,104 ‫قراره به زودی به عنوان رئیس اطلاعات ‫ خارجی نازی منصوب بشه 681 00:47:34,104 --> 00:47:38,358 ‫عه یه مهمانی رقص؟ چه عجیب و جالب 682 00:47:39,484 --> 00:47:40,819 ‫دوست دارم به من ملحق بشی 683 00:47:40,819 --> 00:47:45,532 ‫ممکنه برای عصر برنامه‌های دیگه‌ای داشته باشم 684 00:47:45,532 --> 00:47:48,076 ‫خب، دستور میدم که تغییرش بدن 685 00:47:48,076 --> 00:47:52,623 ‫عزیزم، تو برای هیچ‌کاری به من دستور نمیدی 686 00:47:52,623 --> 00:47:55,042 ‫خب، متاسفانه باید اصرار کنم 687 00:47:55,042 --> 00:47:58,670 ‫شلنبرگ شخصا درخواست حضورت رو کرده 688 00:47:58,670 --> 00:48:00,339 ‫ساعت 7 بهت زنگ می‌زنم 689 00:48:13,018 --> 00:48:15,312 ‫دوست من، ما چندتا اسم می‌خوایم... 690 00:48:15,312 --> 00:48:20,943 ‫- ...آدرس، رابط‌هات. هوم؟ ‫- نه... 691 00:48:35,791 --> 00:48:38,919 ‫اگر اسمی نیایی، می‌کشیمت 692 00:48:39,503 --> 00:48:42,047 ‫لازم نیست اینطور بشه 693 00:48:43,382 --> 00:48:46,426 ‫برید سراغ بقیه 694 00:48:47,177 --> 00:48:48,387 ‫تو هم کشته میشی 695 00:49:03,610 --> 00:49:06,947 ‫گزارش‌هامون تأیید می‌کنن که، ام، 696 00:49:07,948 --> 00:49:09,783 ‫فردا ساعت 11 صبح 697 00:49:11,326 --> 00:49:14,037 ‫قراره که هر پنج دانشجو تو ‫ میدان تیر بالارد اعدام بشن 698 00:49:16,415 --> 00:49:18,709 ‫کاری نیست که بتونیم بهشون کمک کنیم؟ 699 00:49:19,418 --> 00:49:21,920 ‫خب، باید با واحدهای دیگه ارتباط برقرار کنیم 700 00:49:23,964 --> 00:49:27,634 ‫شاید وقتی که دارن می‌برنشون به میدان تیر تونستیم فراریشون بدیم 701 00:49:27,634 --> 00:49:28,844 ‫این امکان پذیره؟ 702 00:49:29,344 --> 00:49:30,345 ‫نمی‌دونم 703 00:49:31,430 --> 00:49:34,057 ‫باید تلاش‌مون رو کنیم. ما مدیونش هستیم 704 00:49:41,857 --> 00:49:44,234 ‫کاترین، ازت می‌خوام چندتا پیام برسونی، باشه؟ 705 00:49:45,068 --> 00:49:46,153 ‫دوچرخه‌ رو بیار 706 00:49:49,239 --> 00:49:50,741 ‫لطفاً اونو نفرستش 707 00:49:51,909 --> 00:49:53,577 ‫هروه، خواهش می‌کنم 708 00:49:59,249 --> 00:50:00,417 ‫باید تلاش‌مون رو بکنیم 709 00:50:00,417 --> 00:50:03,754 ‫می‌فهمم 710 00:50:06,715 --> 00:50:09,551 ‫کاترین، تایر جلو... تایر جلو پنچره 711 00:50:09,551 --> 00:50:11,637 ‫مشکلی نیست. خودم میارمش 712 00:50:24,024 --> 00:50:27,778 ‫خیله‌خب. اولی ‫به اولیویه‌ست 713 00:50:28,904 --> 00:50:30,656 ‫دومی به برنارد‌ـه 714 00:50:30,656 --> 00:50:32,491 ‫و آخری هم به آنتوان 715 00:50:33,867 --> 00:50:35,786 ‫و ما همم ممکنه که این خونه رو ترک کنیم 716 00:50:38,080 --> 00:50:39,623 ‫اون‌ها ممکنه ژان رو مقر بیارن 717 00:50:39,623 --> 00:50:41,750 ‫اون کسی رو لو نمیده 718 00:50:41,750 --> 00:50:46,296 ‫از کجا اینو می‌دونی؟ ‫چطور اینقدر مطمئنی؟ 719 00:50:46,296 --> 00:50:48,006 ‫اون کسی رو لو نمیده 720 00:51:01,603 --> 00:51:03,397 ‫الو، شما؟ 721 00:51:03,897 --> 00:51:05,983 ‫کریستین، لوسین‌م 722 00:51:06,567 --> 00:51:09,695 ‫باید خیلی فوری باهات حرف بزنم 723 00:51:13,198 --> 00:51:14,992 ‫کریستین، من کمکت رو لازم دارم 724 00:51:14,992 --> 00:51:18,537 ‫لباس مجلسی امروز ‫عصر یه مشکلی داره 725 00:51:18,537 --> 00:51:19,997 ‫من تو آشپزخانه‌م 726 00:51:23,792 --> 00:51:24,793 ‫لباس مجلسی مشکل داره؟ 727 00:51:24,793 --> 00:51:28,964 ‫یه نقصی... یه پارگی داره 728 00:51:28,964 --> 00:51:32,509 ‫و مشتری همین الانش هم تو مراسمه 729 00:51:32,509 --> 00:51:34,595 ‫و شوهرش یکی از میزبان‌هاست 730 00:51:34,595 --> 00:51:39,558 ‫ و تلفن زد و خواست که شخصاً بیای و درستش کنی 731 00:51:43,020 --> 00:51:46,607 ‫چیکار کنیم؟ ‫چیکار ‌کنیم؟ 732 00:51:46,607 --> 00:51:49,193 ‫کریستین، این آدما منو می‌ترسونن 733 00:51:49,193 --> 00:51:50,527 ‫متاسفم 734 00:51:50,527 --> 00:51:56,742 ‫ببخشیدم، ولی به نظرم خطرناکه که این ‫ خدمت کوچیک رو ازشون دریغ کنم 735 00:51:56,742 --> 00:51:58,327 ‫بهت التماس می‌کنم 736 00:52:01,371 --> 00:52:03,207 ‫عصر بخیر. خوش آمدید 737 00:52:03,207 --> 00:52:05,042 ‫فقط طبقه بالا برید، لطفاً 738 00:52:05,709 --> 00:52:07,044 ‫دعوتنامه‌تون رو محبت کنید، لطفاً 739 00:52:12,674 --> 00:52:14,092 ‫یه مارتینی پر مایه الان واقعاً به دردم می‌خوره 740 00:52:14,593 --> 00:52:16,678 ‫با کمال میل بعدا از جلسه‌ات بهت ملحق میشم 741 00:52:16,678 --> 00:52:18,055 ‫دعوتنامه‌تون رو محبت کنید، لطفاً 742 00:52:21,934 --> 00:52:23,101 ‫لطفاً 743 00:52:23,101 --> 00:52:24,186 ‫دعوت‌نامه؟ 744 00:52:27,856 --> 00:52:29,233 ‫آماده‌ای؟ 745 00:52:29,858 --> 00:52:31,818 ‫- خانم ‫- متشکرم 746 00:52:36,532 --> 00:52:39,368 ‫باید سلاح‌های بیشتری بیارم. دوباره اینجا می‌بینمت 747 00:52:39,368 --> 00:52:41,036 ‫لطفاً مواظب باش، عشقم 748 00:52:59,721 --> 00:53:00,973 ‫برو جلوتر 749 00:53:00,973 --> 00:53:03,267 ‫خم شو. بی‌حرکت وایستا 750 00:53:03,267 --> 00:53:06,728 ‫یالا،‌آشغال 751 00:53:07,980 --> 00:53:11,483 ‫اگه اسمی بهمون بدی همچنان می‌تونی خودت رو نجات بدی 752 00:53:23,787 --> 00:53:25,205 ‫دعوتنامه‌تون رو محبت کنید، لطفاً 753 00:53:25,205 --> 00:53:27,165 ‫- ببخشید. ببخشید ‫- دعوت‌نامه 754 00:53:27,165 --> 00:53:28,667 ‫بله، ام... 755 00:53:31,712 --> 00:53:33,255 ‫- آقای دیور؟ ‫- بله 756 00:53:33,255 --> 00:53:34,256 ‫فقط اومدم که... 757 00:53:34,256 --> 00:53:36,133 ‫همین‌جا صبر کنید 758 00:53:40,429 --> 00:53:45,934 ‫ام. آقای شلنبرگ 759 00:53:48,729 --> 00:53:51,815 ‫خانم، چه افتخاری 760 00:53:52,482 --> 00:53:53,817 ‫واقعاً مفتخر شدم 761 00:53:53,817 --> 00:53:56,570 ‫از اشپتز عزیز بابت معرفی شما ممنونم 762 00:53:56,570 --> 00:53:59,114 ‫افتخار برای منه، آقای شلنبرگ 763 00:53:59,656 --> 00:54:01,909 ‫- به فرانسه خوش آمدید ‫- متشکرم 764 00:54:03,118 --> 00:54:06,872 ‫می‌دونستم دلیل خوبی وجود داره که تمام عمرم ‫رو تا حالا برای بازدید از پاریس صبر کرده بودم 765 00:54:07,789 --> 00:54:08,707 ‫و اون چیه؟ 766 00:54:08,707 --> 00:54:11,502 ‫خوب، چه کسی بهتر از کوکو شنل می‌تونست ازم استقبال کنه؟ 767 00:54:11,502 --> 00:54:13,837 ‫بزرگتر از هر ستاره ‫هالیوودی حال حاضر 768 00:54:15,839 --> 00:54:18,467 ‫باهام هم قدم بشید. ‫باهام هم قدم بشید 769 00:54:19,468 --> 00:54:20,844 ‫باهام هم قدم بشید. زودباشید 770 00:54:23,013 --> 00:54:24,139 ‫ببخشید 771 00:54:28,185 --> 00:54:29,394 ‫آقای دیور 772 00:54:45,953 --> 00:54:48,580 ‫من عاشق پاریس‌م 773 00:54:50,541 --> 00:54:51,959 ‫خب، چیش رو نمیشه دوست نداشت؟ 774 00:54:53,669 --> 00:54:56,380 ‫یه خبر دارم براتون و فقط برای شماست 775 00:54:57,089 --> 00:54:58,131 ‫لطفاً بنشیند 776 00:54:59,675 --> 00:55:04,346 ‫هوم، ما از دادگاه‌ها خواستیم که 777 00:55:04,346 --> 00:55:06,807 ‫برای کسب و کار شما به قوانین آریایی استناد کنند 778 00:55:10,352 --> 00:55:11,937 ‫این همون چیزی بود که می‌خواستید، نه؟ 779 00:55:14,815 --> 00:55:20,028 ‫من بیش از 20 سال ‫است که منتظر این بودم 780 00:55:22,739 --> 00:55:24,032 ‫خب این اشتباه کیه؟ 781 00:55:24,658 --> 00:55:27,327 ‫صمیمانه عذرخواهی می‌کنم 782 00:55:27,327 --> 00:55:28,704 ‫چقدر بی استعدادی؟ 783 00:55:28,704 --> 00:55:30,122 ‫درستش می‌کنم 784 00:55:30,122 --> 00:55:32,457 ‫این اولین بارشه که قراره ‫والتر شلنبرگ رو ملاقات کنه 785 00:55:32,457 --> 00:55:34,793 ‫- اهمیتش رو درک می‌کنی؟ ‫- بله آقا، می‌فهمم 786 00:55:34,793 --> 00:55:37,963 ‫یالا بجنب، تا درستش نکردی جایی نرو 787 00:55:40,924 --> 00:55:43,468 ‫میشه لطفاً پارگی رو ببینم؟ 788 00:55:46,513 --> 00:55:47,973 ‫تنها اومدید؟ 789 00:55:48,682 --> 00:55:53,187 ‫این ایراد از دوخت نیستش 790 00:55:53,770 --> 00:55:56,190 ‫شما کریستین دیور هستید؟ 791 00:55:56,190 --> 00:55:57,357 ‫چگوچطور این اتفاق افتادش؟ 792 00:55:57,357 --> 00:55:58,525 ‫خودشید؟ 793 00:55:59,193 --> 00:56:00,485 ‫بله 794 00:56:00,485 --> 00:56:01,820 ‫کار خودم بودش 795 00:56:03,322 --> 00:56:04,406 ‫چرا؟ آه، چرا؟ 796 00:56:04,406 --> 00:56:07,284 ‫چون از دیدن من امتناع کردی. اونم دو برابر 797 00:56:09,036 --> 00:56:12,206 ‫متوجه نمیشم خانم، اما اشکالی نداره 798 00:56:12,206 --> 00:56:14,082 ‫خواهرت کاترینه، درسته؟ 799 00:56:15,834 --> 00:56:17,586 ‫اون تو مقاومته؟ 800 00:56:22,466 --> 00:56:23,509 ‫چطور از این خبر داری؟ 801 00:56:23,509 --> 00:56:26,261 ‫ازش عکسی دارن که دارن همه‌جا نشونش میدن 802 00:56:26,261 --> 00:56:28,805 ‫و منم شناختمش، ‫چون با هم تو یه مدرسه بودیم 803 00:56:28,805 --> 00:56:32,142 ‫- ولی اسمش رو نمی‌دونن ‫- کی؟ کی؟ کی دنبالش می‌گرده؟ 804 00:56:32,142 --> 00:56:34,811 ‫گشتاپو. اون در امان نیستش 805 00:56:34,811 --> 00:56:37,231 ‫ظنشون اینه که تو کمین اخیر دست داشته 806 00:56:37,231 --> 00:56:39,650 ‫یه دوربین و عکس ازش پیدا کردن 807 00:56:39,650 --> 00:56:42,986 ‫می‌دونن که با دوچرخه پیام می‌رسونه، ‫ولی نتونستن جاش رو پیدا کنن 808 00:56:42,986 --> 00:56:45,781 ‫نگران پارگی نباشید. برید ‫به خواهرتون هشدار بدید 809 00:56:45,781 --> 00:56:48,075 ‫و از خیابون‌ها دوری کنید. برو برو برو! 810 00:56:53,789 --> 00:56:55,874 ‫وقتی که ماموریت ما رو به اتمام برسونید، 811 00:56:55,874 --> 00:56:59,461 ‫شرکای یهودی‌تون دیگه هیچ ادعایی ‫ روی شرکت شما نخواهند داشت 812 00:56:59,461 --> 00:57:01,922 ‫و خواسته‌ی دیگه‌ای نخواهید داشت؟ 813 00:57:03,423 --> 00:57:06,009 ‫هوم. بله 814 00:57:06,552 --> 00:57:07,427 ‫هوم 815 00:57:09,596 --> 00:57:14,601 ‫- اگه ناراحت نمیشید، گفتید: ‫- «ماموریت». چی... چه ماموریتی؟ 816 00:57:22,317 --> 00:57:24,528 ‫خانم 817 00:57:29,199 --> 00:57:35,247 ‫برای کسانی که هرج و مرج جنگ رو پشت سر گذاشتن... 818 00:57:46,425 --> 00:57:48,260 ‫وقت زیادی نمونده 819 00:57:53,098 --> 00:57:55,642 ‫...چهار سال اشغال نازی‌ها... 820 00:57:59,188 --> 00:58:01,106 ‫ سیاه‌ترین روزهای زندگی‌مون بودش... 821 00:58:01,690 --> 00:58:05,861 ‫شما باید به پایان دادن به جنگ ‫بین آلمان و بریتانیا کمک کنید 822 00:58:08,822 --> 00:58:10,532 ‫من به چی کمک کنم؟ 823 00:58:11,450 --> 00:58:13,285 ‫و به خوبی عطش‌مون برای... 824 00:58:16,997 --> 00:58:18,332 ‫بقا یافتن رو درک کردیم 825 00:58:22,377 --> 00:58:24,338 ‫الان سرافراز و ‫هیجان زده شدید؟ 826 00:58:27,633 --> 00:58:29,259 ‫چطور ممکنه؟ 827 00:58:47,653 --> 00:58:49,238 ‫فردا به دیدن من میایید و در مورد 828 00:58:49,863 --> 00:58:52,032 ‫ و در مورد کار‌هایی که در دست دارید ‫بیشتر صحبت خواهیم کرد 829 00:59:07,881 --> 00:59:10,551 ‫دیور... بایست 830 00:59:10,551 --> 00:59:13,303 ‫همه تلاشت رو برای جلب رضای آقای اشمیت انجام دادی؟ 831 00:59:13,303 --> 00:59:16,515 ‫ بله، بله. و الانم، آه... من فقط... دارم میرم خونه 832 00:59:22,354 --> 00:59:24,189 ‫چون که چیزی جزء این نداریم 833 00:59:26,441 --> 00:59:29,611 ‫عطشی برای بقاء 834 00:59:29,611 --> 00:59:31,321 ‫بس کن، تو رو خدا! نه، نه 835 00:59:38,996 --> 00:59:40,998 ‫برای من خلق آثارم... 836 00:59:51,216 --> 00:59:54,553 ‫به معنای بقا یافتن بودش 837 00:59:54,578 --> 01:00:04,082 ‫:ترجمه و زیرنویس از ‫Ali_Master 838 01:00:04,216 --> 01:00:20,816 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::.