1 00:00:45,775 --> 00:00:47,360 ‫روز خوش 2 00:00:48,444 --> 00:00:49,696 ‫برو اون مغز بزرگتو پر کن 3 00:00:49,697 --> 00:00:50,697 ‫باشه، بابا 4 00:01:36,701 --> 00:01:41,456 ‫بهت گفته بودم چی میشه اگه ‫مجبور بشم بیام مدرسه پسرم 5 00:01:42,332 --> 00:01:43,374 ‫لطفا 6 00:01:44,083 --> 00:01:45,919 ‫یه روز دیگه وقت لازم دارم 7 00:02:03,645 --> 00:02:06,773 ‫پول رو گرفتیم، ولی گفتم شاید ‫از اینم لذت ببری 8 00:02:17,971 --> 00:02:19,056 ‫خانم سوزی 9 00:02:23,310 --> 00:02:25,437 ‫سوزی. توجه کن 10 00:02:27,381 --> 00:02:32,424 ‫ارائه شده توسط وبسایت فیلمکیو ‫.:: FilmKio.Com ::. 11 00:02:32,425 --> 00:02:37,425 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫فیلمکیو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@FilmKio 12 00:02:37,426 --> 00:02:42,426 ‫:کانال زیرنویس‌های فیلمکیو ‫@SubKio 13 00:02:42,427 --> 00:02:47,427 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::. 14 00:02:47,428 --> 00:02:52,428 ‫« مترجم: داوود آجرلو» ‫Highbury 15 00:03:23,871 --> 00:03:25,122 ‫اون زن کیه؟ 16 00:03:25,205 --> 00:03:27,457 ‫کی؟ یاسودا از معبد؟ 17 00:03:27,541 --> 00:03:28,917 ‫نه، پشت اون 18 00:03:29,001 --> 00:03:30,544 ‫اون زنی که از یاکوزا اومده 19 00:03:32,483 --> 00:03:34,903 ‫منظورش یاکوزایشی ـه 20 00:03:35,904 --> 00:03:36,904 ‫داروساز رو میگی 21 00:03:37,488 --> 00:03:40,575 ‫دارو زیاد می‌خوره، تا دلتون بخواد 22 00:03:40,576 --> 00:03:44,576 ‫اینقدر مسخره نشو. چرا همچین ‫کسی باید بیاد اینجا؟ 23 00:03:44,577 --> 00:03:46,577 ‫سوال خوبیه. بیا بریم بفهمیم 24 00:03:47,081 --> 00:03:49,708 ‫ببخشید، شما خانم سوزی هستین؟ 25 00:03:49,709 --> 00:03:52,211 ‫ایشون سوزی هستن. همسر پسرم 26 00:03:52,212 --> 00:03:58,675 ‫کاتو هستم. آقای ماسا و من ‫هم‌دانشگاهی بودیم 27 00:03:58,676 --> 00:04:00,595 ‫چند سال پیش بهم برخوردیم 28 00:04:00,596 --> 00:04:02,596 ‫از آشناییتون خوشوقتم 29 00:04:02,597 --> 00:04:04,597 ‫دردم گرفت 30 00:04:04,598 --> 00:04:06,000 ‫همه دردمندیم 31 00:04:06,226 --> 00:04:09,686 ‫بله. هر وقت احساس ناامیدی می‌کنم ‫به یاد دوستم آقای ماسا می‌افتم 32 00:04:09,687 --> 00:04:12,315 ‫خیلی الهام‌بخش بود 33 00:04:14,400 --> 00:04:17,069 ‫فروتن بود... 34 00:04:17,819 --> 00:04:21,366 ‫همیشه می‌گفت پدرش کمکش کرده ‫از انزوا بیاد بیرون... 35 00:04:21,367 --> 00:04:23,367 ‫صبر کن، چی گفتی؟ 36 00:04:24,368 --> 00:04:26,368 ‫دوست دارین اطراف رو یه نگاهی... 37 00:04:26,369 --> 00:04:28,369 ‫الان در مورد پدر ماسا چی گفتی؟ 38 00:04:30,583 --> 00:04:32,626 ‫وای خدایا 39 00:04:32,627 --> 00:04:35,254 ‫منظورم این بود که مطمئنم پدر ‫آقای ماسا هم الهام‌بخش من می‌شد 40 00:04:35,255 --> 00:04:38,132 ‫راستش، خیلی دوست داشتم ‫باهاش آشنا بشم 41 00:04:38,716 --> 00:04:40,093 ‫اینجاست؟ 42 00:04:40,677 --> 00:04:43,220 ‫عروسم و من... 43 00:04:43,221 --> 00:04:46,808 ‫- باید یه سر به غذا بزنیم. لطفا ما رو ببخشید ‫- نمی‌دونم 44 00:04:48,726 --> 00:04:50,186 ‫ممنونم 45 00:04:50,249 --> 00:04:52,334 ‫نوریکو، معلوم هست چه خبره؟ 46 00:04:56,129 --> 00:04:58,507 ‫من می‌خواستم اینو ازت بپرسم 47 00:04:58,590 --> 00:05:00,217 ‫ولی نمی‌خواستم این همه ‫بی‌رحمانه بیانش کنم 48 00:05:00,300 --> 00:05:02,719 ‫دیر که میای، بوی گند الکل میدی 49 00:05:03,554 --> 00:05:05,222 ‫و مرواریدهای مادرم کو؟ 50 00:05:05,305 --> 00:05:06,682 ‫به تیپ و لباسهام نمی‌اومد 51 00:05:10,227 --> 00:05:12,729 ‫الو؟ اون یارو چی گفت؟ 52 00:05:12,813 --> 00:05:15,607 ‫شگیرو به ماسا کمک کرده ‫تا از حالت هیکیکموری دربیاد؟ 53 00:05:16,149 --> 00:05:17,818 ‫فکر کردم مردن شگیرو... 54 00:05:17,901 --> 00:05:19,570 ‫باعث شده ماسا منزوی بشه 55 00:05:19,653 --> 00:05:23,574 ‫خیلی گستاخ بود که چنین چیز منفی‌ای ‫رو توی مراسم سوگواری به زبون اورد 56 00:05:23,657 --> 00:05:27,494 ‫آره، واقعا حال و فضا رو از بین برد 57 00:05:27,578 --> 00:05:29,580 ‫چه وضعشه نوریکو؟ 58 00:05:29,663 --> 00:05:32,332 ‫شگیرو زنده‌س؟ جایی قایمش کردی؟ 59 00:05:32,416 --> 00:05:33,834 ‫اینقدر مسخره نشو 60 00:05:33,917 --> 00:05:36,295 ‫یا شاید اینقدر دلش ‫می‌خواد از تو دور باشه... 61 00:05:36,378 --> 00:05:39,256 ‫که حتی تحمل نداره به مراسم ‫سوگواری پسر خودش بیاد 62 00:05:43,385 --> 00:05:44,803 ‫پسرم مُرده 63 00:05:46,805 --> 00:05:52,060 ‫فقط ازت می‌خوام درست رفتار کنی ‫و درست و حسابی براش عزادار باشی 64 00:05:52,144 --> 00:05:53,437 ‫منم همینو می‌خوام 65 00:05:53,520 --> 00:05:57,316 ‫ولی برای این کار باید بدونم ‫برای کدوم خری سوگواری می‌کنم 66 00:05:58,150 --> 00:05:59,568 ‫نوریکو، لطفا 67 00:06:00,485 --> 00:06:02,112 ‫اینقدر منو همه چیزو ازم مخفی نکن 68 00:06:02,196 --> 00:06:03,989 ‫چی رو بهم نمیگی؟ 69 00:06:08,202 --> 00:06:11,914 ‫هیچوقت دخترعموی ماسا ‫به اسم یومیکو رو ندیدی، مگه نه؟ 70 00:06:12,956 --> 00:06:16,251 ‫شوهر پیدا کردن براش سخت بود 71 00:06:16,960 --> 00:06:18,545 ‫و وقتی بالاخره شوهر پیدا کرد... 72 00:06:18,629 --> 00:06:22,049 ‫نتونست بهش اعتماد کنه ‫که واقعا شوهرش دوستش داره یا نه 73 00:06:22,132 --> 00:06:26,178 ‫پس گاهی بعد از سر کار ‫دنبال شوهرش می‌رفت 74 00:06:26,762 --> 00:06:32,935 ‫تا یه روز که عجله داشت به ‫قطار شوهرش برسه، پاش سُر خورد 75 00:06:33,018 --> 00:06:34,603 ‫و چهار دنده‌ش شکست 76 00:06:34,686 --> 00:06:37,981 ‫و توی بیمارستان، وقتی داشتن ‫قفسه سینه‌شو اسکن می‌کردن... 77 00:06:38,065 --> 00:06:40,984 ‫دکترها یه تومور گنده رو پیدا کردن 78 00:06:41,527 --> 00:06:42,528 ‫یا خدا 79 00:06:42,611 --> 00:06:46,698 ‫شوهر یومیکو در تمام جلسات ‫شیمی‌درمانی حضور داشت 80 00:06:46,782 --> 00:06:48,575 ‫تا اینکه توی بیمارستان... 81 00:06:49,910 --> 00:06:51,828 ‫عاشق یکی دیگه شد... 82 00:06:53,080 --> 00:06:54,164 ‫پرستار یومیکو 83 00:06:54,748 --> 00:06:59,920 ‫پس دخترعموی منو طلاق داد و ‫دوباره تنهای تنها شد 84 00:07:01,004 --> 00:07:06,468 ‫همیشه منو یاد یومیکو می‌نداختی ‫و الان دارم دلیلش رو می‌فهمم 85 00:07:07,803 --> 00:07:09,388 ‫هر دو سمج هستین 86 00:07:13,725 --> 00:07:15,227 ‫یعنی میگی تقصیر منه؟ 87 00:07:15,310 --> 00:07:21,233 ‫خیلی راحت دارم میگم اگه یومیکو ‫اینقدر به دنبال بدبختی نبود... 88 00:07:21,316 --> 00:07:23,068 ‫بدبختی به سراغش نمی‌اومد 89 00:07:25,320 --> 00:07:29,074 ‫لیوان تمیز تموم کردیم، پس وقتی ‫تموم شد با دست می‌شورم‌شون 90 00:07:29,157 --> 00:07:32,244 ‫خیلی ممنونم، سانی. متشکرم 91 00:07:32,828 --> 00:07:35,038 ‫خیلی خوش‌شانسیم که تو رو داریم 92 00:07:52,973 --> 00:07:54,600 ‫تو اینجا چی کار می‌کنی؟ 93 00:07:55,475 --> 00:07:57,269 ‫گفتن نوشیدنی مجانی میدن 94 00:07:57,352 --> 00:07:58,645 ‫ببخشید. شوخی بدی بود 95 00:07:58,729 --> 00:08:01,565 ‫دیگه تحمل ندارم اینجا بمونم. ‫باید بزنم بیرون 96 00:08:03,275 --> 00:08:04,735 ‫پس احساساتی شدی؟ 97 00:08:05,777 --> 00:08:07,779 ‫ببخشید که اونجا یهو اومدم تو 98 00:08:07,863 --> 00:08:09,615 ‫فقط می‌خواستم مفید باشم 99 00:08:10,532 --> 00:08:11,450 ‫اشکالی نداره 100 00:08:11,533 --> 00:08:14,494 ‫میریم یه کم غذا بخوریم. مکسی گرسنه‌س 101 00:08:14,578 --> 00:08:15,704 ‫صبر کن 102 00:08:15,787 --> 00:08:18,540 ‫داریم جیم میشیم؟ ‫مطمئنی می‌خوای این کار رو بکنی، سوزی؟ 103 00:08:18,624 --> 00:08:22,127 ‫یا خدا. من یه عوضیم. درک می‌کنم 104 00:08:22,753 --> 00:08:26,173 ‫حالا، لطفا اگه می‌خوای مفید ‫باشی، یه کم برامون مشروب بیار 105 00:08:29,343 --> 00:08:30,761 ‫باشه 106 00:08:35,307 --> 00:08:37,308 ‫بطری‌ها به خانم نوریکو داده شدن... 107 00:08:37,392 --> 00:08:39,895 ‫پس برنامه‌م اجازه نمیده برشون دارم 108 00:08:39,977 --> 00:08:42,397 ‫خوشبختانه انسان‌ها ‫چنین مشکلی ندارن 109 00:08:45,630 --> 00:08:47,090 ‫خواهش می‌کنم 110 00:09:05,149 --> 00:09:07,694 ‫ببخشید. تعطیلیم 111 00:09:08,215 --> 00:09:10,050 ‫اصلا متوجه نمیشم 112 00:09:10,133 --> 00:09:13,595 ‫یعنی مشکلی ندارم با اینکه ‫قایم کردن ربات‌های قاتل منطقی ـه... 113 00:09:13,679 --> 00:09:15,681 ‫ولی دروغ گفتن در مورد مرگ پدرت؟ 114 00:09:15,764 --> 00:09:17,933 ‫واقعا خیلی مشکل‌داره 115 00:09:18,725 --> 00:09:20,227 ‫گاهی آدم‌ها یه حرفهایی می‌زنن 116 00:09:20,811 --> 00:09:22,771 ‫تو بهم گفتی تو شوهرتو ول کردی 117 00:09:24,690 --> 00:09:26,942 ‫ولی این خیلی بدتره. شکی نیست 118 00:09:27,025 --> 00:09:29,570 ‫اگه همه اینا با هم مرتبط باشه چی؟ 119 00:09:29,653 --> 00:09:34,700 ‫مثلا بابای شوهرت یاکوزا بوده ‫و حالا توی زندانه یا مجبور شده ناپدید بشه 120 00:09:34,783 --> 00:09:37,160 ‫برای همین اون خانم توی مراسم بود 121 00:09:37,244 --> 00:09:38,453 ‫تا از طرف اون ادای احترام کنه 122 00:09:38,537 --> 00:09:40,581 ‫مشخصه که اصلا با خانم ‫نوریکو هیچ آشنایی ندارین 123 00:09:40,664 --> 00:09:43,166 ‫از اون آدم‌ها نیست که ‫با خلافکارهای سازمانی ازدواج کنه 124 00:09:43,250 --> 00:09:46,503 ‫بله، ولی اگه این کار رو کرده باشه، ‫قطعا مخفیش می‌کنه، نه؟ 125 00:09:46,587 --> 00:09:49,006 ‫سانی، شگیرو رو جستجو کن، ‫آگهی فوت‌شو پیدا کن 126 00:09:50,883 --> 00:09:54,303 ‫یه شخصیت به اسم ساکاموتو شگیرو ‫در آسمان شب توکیو هست... 127 00:09:54,386 --> 00:09:56,722 ‫- پس به نتیجه مفیدی نمی‌رسم. ‫- صبر کن 128 00:09:56,805 --> 00:10:00,392 ‫اون شجره‌نامه‌های خونوادگی که ‫به صورت چاپی پیدا میشن چی؟ 129 00:10:00,475 --> 00:10:02,436 ‫چیزهایی مثل ازدواج و مرگ ‫و این چیزها توشون اومده 130 00:10:02,519 --> 00:10:04,688 ‫- کوسیکی؟ ‫- بله! 131 00:10:05,189 --> 00:10:06,481 ‫زود باش. یه غذا بهت بدهکارم 132 00:10:08,150 --> 00:10:11,945 ‫تو، نوریکو، ماسا و زن رو می‌بینم 133 00:10:12,029 --> 00:10:13,739 ‫اسم پسرته؟ 134 00:10:13,822 --> 00:10:14,823 ‫زن؟ 135 00:10:15,949 --> 00:10:16,992 ‫زیباست 136 00:10:17,075 --> 00:10:18,744 ‫توی هر دو زبان اسم خوبی بود 137 00:10:19,995 --> 00:10:22,456 ‫شگیرو چی؟ نوشته کی مُرده؟ 138 00:10:22,539 --> 00:10:24,458 ‫نه، عجیبه که اسمش اینجا نیست 139 00:10:24,541 --> 00:10:26,668 ‫چی؟ چطور ممکنه اونجا نباشه؟ 140 00:10:27,586 --> 00:10:28,712 ‫نمی‌دونم 141 00:10:28,795 --> 00:10:30,088 ‫هیپی‌ها بزرگم کردن 142 00:10:30,756 --> 00:10:33,383 ‫تمام سیستم کوسیکی برام ناآشناست 143 00:10:33,467 --> 00:10:37,304 ‫باشه، جستجوش کردم و هم ‫خبر خوب دارم و هم خبر بد 144 00:10:37,387 --> 00:10:38,472 ‫عالی شد 145 00:10:38,555 --> 00:10:41,141 ‫خیلی دوست دارم یه خبر ‫بد بشنوم. چه عجب 146 00:10:41,225 --> 00:10:43,644 ‫عالی شد. بیا با خبر بد شروع کنیم 147 00:10:43,727 --> 00:10:46,647 ‫کوسیکی ماسا به چیزی که اینجا ‫می‌بینی ختم نمیشه 148 00:10:47,231 --> 00:10:48,190 ‫و خبر خوب چیه؟ 149 00:10:48,273 --> 00:10:51,485 ‫یه سند جامع‌تر دیگه هست ‫به اسم کاسیگین کوسیکی 150 00:10:51,568 --> 00:10:55,113 ‫اطلاعات بیشتری داره، جدایی‌ها ‫و طلاق‌ها رو. همه چیزای کثیف رو داره 151 00:10:55,197 --> 00:10:57,157 ‫باشه، عالیه. بیا اینو چاپ کنیم 152 00:10:57,241 --> 00:11:00,869 ‫باید اضافه کنم یه خبر بد ‫دیگه هم هست. راستش خبر بدتر 153 00:11:00,953 --> 00:11:01,954 ‫لعنت، سانی 154 00:11:02,037 --> 00:11:06,083 ‫به ظاهر تنها بستگان معتبر اجازه ‫دسترسی به کاسیگین کوسیکی رو دارن 155 00:11:06,166 --> 00:11:10,629 ‫پس برای گرفتنش به اجازه نوریکو ‫یا حداقل توصیه‌ش نیاز داری 156 00:11:10,712 --> 00:11:11,713 ‫وای خدای من 157 00:11:12,381 --> 00:11:15,425 ‫با اینکه نوریکو اینجا نیست، ‫بازم داره اذیتم می‌کنه 158 00:11:16,802 --> 00:11:17,803 ‫باشه 159 00:11:18,554 --> 00:11:20,764 ‫تسلیم میشم. دخلم اومد 160 00:11:22,641 --> 00:11:24,351 ‫هی، درست میشه، می‌دونی که 161 00:11:25,185 --> 00:11:26,770 ‫تا خونه همراه‌ت بیام؟ 162 00:11:26,854 --> 00:11:29,565 ‫شاید حموم کنی حالت خوب بشه؟ 163 00:11:29,648 --> 00:11:31,108 ‫یا یه چرت بزنی؟ 164 00:11:32,150 --> 00:11:33,610 ‫دیشب خیلی کم خوابیدی 165 00:11:33,694 --> 00:11:35,988 ‫- یا خدای من. ‫- چیه؟ چی شده؟ 166 00:11:36,071 --> 00:11:37,447 ‫صبر کن، کجا میریم؟ 167 00:11:41,743 --> 00:11:43,662 ‫اینجا می‌خوای حموم کنی؟ 168 00:11:43,745 --> 00:11:46,123 ‫انتظار داشتم سلیقه‌ت بهتر ‫از این حرفها باشه 169 00:11:46,206 --> 00:11:48,166 ‫حموم زنانه تعطیل کرد 170 00:11:48,250 --> 00:11:50,085 ‫چرا؟ چرا فقط حموم زنونه؟ 171 00:11:52,838 --> 00:11:53,964 ‫کی باز... 172 00:12:01,471 --> 00:12:04,141 ‫می‌دونی، یه حموم دیگه ‫چند تا خیابون پایینتر هست 173 00:12:04,224 --> 00:12:05,601 ‫به هر حال حمومش بهتره 174 00:12:05,684 --> 00:12:07,644 ‫ماسا عادت داشت بیاد اینجا 175 00:12:07,728 --> 00:12:09,563 ‫بین خونه‌هامون بود... 176 00:12:09,646 --> 00:12:13,066 ‫بعد از کلاس می‌اومدم دیدنش ‫و می‌رفتیم بیرون 177 00:12:13,150 --> 00:12:16,236 ‫همیشه یه ساعت می‌اومد چون مجبور بود ‫وقتی بیاد که خالکوب هست 178 00:12:17,237 --> 00:12:20,199 ‫همیشه در مورد ‫یاکوزاهای وحشتناک شوخی می‌‌کردیم... 179 00:12:20,282 --> 00:12:23,619 ‫که دستهاشو حسابی خالکوبی شده و ‫ماسا فقط یه سوسک روی مچش خالکوبی کرده بود 180 00:12:23,702 --> 00:12:25,287 ‫ای احمق بیشعور! 181 00:12:25,370 --> 00:12:28,832 ‫به نظرم زیرنظر گرفتن یاکوزاها ‫چندان کار عاقلانه‌ای نباشه 182 00:12:28,916 --> 00:12:31,502 ‫موافقم. به شدت خطرناکه 183 00:12:31,585 --> 00:12:33,337 ‫فکر نکنم بدتر از این ایده به ذهنم برسه 184 00:12:33,420 --> 00:12:35,005 ‫پس فکر بهتری داری؟ 185 00:12:35,088 --> 00:12:37,090 ‫چون اگه نداری، خفه خون بگیر 186 00:12:39,927 --> 00:12:43,138 ‫نمی‌تونی یه الگوریتمی چیزی ‫اجرا کنی تا این قفل کوفتی باز بشه؟ 187 00:12:43,222 --> 00:12:47,351 ‫در اصل می‌تونم فایلش رو ‫باز کنم، ولی می‌دونی که نمی‌تونم دزدی کنم 188 00:12:47,851 --> 00:12:49,061 ‫شاید بد نباشه از مکسی بپرسی 189 00:12:49,728 --> 00:12:51,897 ‫ولی برای من می‌تونی دروغ بگی، درسته؟ 190 00:12:51,980 --> 00:12:53,148 ‫دیشب این کار رو کردی 191 00:12:58,153 --> 00:12:59,988 ‫ببخشید! ببخشید! 192 00:13:00,009 --> 00:13:01,511 ‫کمک لازم دارم! 193 00:13:03,513 --> 00:13:05,222 ‫صاحبم مدام بهم زنگ می‌زنه 194 00:13:05,223 --> 00:13:07,099 ‫توی اتاق بخار گیر کرده 195 00:13:07,100 --> 00:13:09,476 ‫طرف زنانه نیم ساعت پیش بسته شد 196 00:13:09,477 --> 00:13:11,020 ‫کسی اینجا نیست 197 00:13:11,729 --> 00:13:14,065 ‫خب، سعی‌مو کردم 198 00:13:14,649 --> 00:13:15,650 ‫ممنونم! 199 00:13:25,702 --> 00:13:29,580 ‫راستش، یه تماس دیگه ازش داشتم 200 00:13:29,581 --> 00:13:31,249 ‫قطعا اونجاست 201 00:13:31,916 --> 00:13:33,083 ‫لطفا 202 00:13:33,084 --> 00:13:35,295 ‫انگار دچار رگ‌گرفتگی شدید شده 203 00:13:35,962 --> 00:13:37,546 ‫اصلا نباید از سر جام تکون بخورم 204 00:13:37,547 --> 00:13:39,966 ‫ولی ممکنه بمیره! 205 00:13:52,145 --> 00:13:54,021 ‫ببین، بهت گفتم کسی اینجا نیست 206 00:13:54,022 --> 00:13:56,523 ‫گمونم اشتباه فهمیدم 207 00:13:56,524 --> 00:13:59,944 ‫شاید توی سنتو در سیمیچوست؟ 208 00:14:06,054 --> 00:14:07,431 ‫هیچکس اونجا نیست 209 00:14:07,514 --> 00:14:08,891 ‫لعنتی 210 00:14:09,433 --> 00:14:11,351 ‫سوزی، اشکالی نداره، بیا بریم بیرون 211 00:14:23,280 --> 00:14:24,948 ‫قفله 212 00:14:25,657 --> 00:14:26,825 ‫سونا 213 00:14:30,037 --> 00:14:31,622 ‫نه، نمی‌تونم 214 00:14:31,705 --> 00:14:33,790 ‫نمی‌تونم برم توی سونا. ‫ترس از فضای بسته دارم 215 00:14:36,502 --> 00:14:37,503 ‫گندش بزنن 216 00:14:44,656 --> 00:14:48,033 ‫و رییست نمی‌دونه اینجایی؟ 217 00:14:48,034 --> 00:14:49,243 ‫نه 218 00:14:49,244 --> 00:14:52,121 ‫هیمی فکر می‌کنه رفتم پیش متخصص کبد 219 00:14:52,622 --> 00:14:54,666 ‫از مشکلات کبدی من خبر داره 220 00:14:55,208 --> 00:14:56,918 ‫وقت داریم حرف بزنیم 221 00:14:56,919 --> 00:14:58,919 ‫هیچکدومشونو نمی‌شناسی؟ 222 00:14:58,920 --> 00:14:59,920 ‫نه 223 00:15:04,921 --> 00:15:05,921 ‫باشه 224 00:15:16,062 --> 00:15:17,771 ‫حالا ربات تنها شد 225 00:15:17,772 --> 00:15:19,315 ‫می‌تونم بگیرمش 226 00:15:19,941 --> 00:15:24,654 ‫نه، دنبالش برو، ولی فاصله‌تو حفظ کن 227 00:15:25,446 --> 00:15:27,156 ‫و تتسو رو بفرست توی گرمابه 228 00:15:33,037 --> 00:15:34,288 ‫اونجا اوضاع خوبه 229 00:15:34,289 --> 00:15:36,915 ‫بله، برای جشنواره ستسوبون ‫آماده خواهد بود 230 00:15:36,916 --> 00:15:39,502 ‫دکترها هم همینو گفتن 231 00:15:40,211 --> 00:15:43,630 ‫روز دخترمو نابود کردن 232 00:15:43,631 --> 00:15:48,094 ‫اومده اینجا مرگ رو تماشا کنه، می‌دونی 233 00:15:49,596 --> 00:15:51,430 ‫ای کاش اینقدر این ‫حرف رو نمی‌زدی 234 00:15:51,431 --> 00:15:54,058 ‫می‌بینی چطوری جبهه می‌گیره 235 00:15:55,143 --> 00:15:57,436 ‫فقط یه پیشنهاد ساده بود، بابا 236 00:15:57,437 --> 00:16:00,314 ‫به نظرم وقتشه انتخابت ‫رو اعلام کنی... 237 00:16:00,315 --> 00:16:01,649 ‫وقتشه غذا بخورم 238 00:16:08,364 --> 00:16:09,782 ‫سرما می‌خوری 239 00:16:14,704 --> 00:16:15,914 ‫دارم میگم که... 240 00:16:16,414 --> 00:16:21,043 ‫کلی سوال در رده‌های پایین پیش اومده 241 00:16:21,044 --> 00:16:22,587 ‫اوضاع خوب نیست 242 00:16:23,504 --> 00:16:29,092 ‫پس این یعنی باید دست تو بیافته؟ 243 00:16:29,093 --> 00:16:30,428 ‫تقریبا 244 00:16:32,430 --> 00:16:34,765 ‫نزدیک شدم. دیشب من... 245 00:16:34,766 --> 00:16:36,558 ‫هیب، بچه، یه حرف خردمندانه 246 00:16:36,559 --> 00:16:37,644 ‫بله 247 00:16:40,522 --> 00:16:45,275 ‫وقتی مثل من پیر میشی... 248 00:16:45,276 --> 00:16:47,820 ‫قورت دادن غذا سخت‌تر میشه 249 00:16:48,488 --> 00:16:50,448 ‫احتمال خفه شدن زیاد میشه 250 00:16:50,990 --> 00:16:53,535 ‫برای چنین جایی این مسئله ‫یه دردسره. بنابراین... 251 00:16:55,745 --> 00:16:59,457 ‫انگار واقعیه، نه؟ 252 00:17:00,458 --> 00:17:01,751 ‫ولی... 253 00:17:07,757 --> 00:17:09,091 ‫چقدر هوشمندانه 254 00:17:15,807 --> 00:17:21,562 ‫پسرعمون جین ۲۰ ساله ‫که جانشین من بوده 255 00:17:22,813 --> 00:17:29,445 ‫به خاطر چیزی که صد درصد نیست ‫چیزی رو عوض نمی‌کنم 256 00:17:31,197 --> 00:17:35,785 ‫معامله معامله‌س 257 00:17:36,452 --> 00:17:41,583 ‫کل راهنما رو گیر بیار تا اونوقت حرف بزنیم 258 00:18:09,527 --> 00:18:12,571 ‫ولی چرا باید اهمیتی بده؟ 259 00:18:12,572 --> 00:18:16,825 ‫نصف آدم‌های خیابون کیاماچی ‫دارن مواد می‌فروشن. به سهمش می‌رسه 260 00:18:16,826 --> 00:18:20,413 ‫خبر ندارم. گفتم بد نیست ‫شما هم بدونین 261 00:18:21,080 --> 00:18:24,708 ‫خب، دیشب خوابیده بودم ‫و دوباره خواب دختر پرنده رو دیدم... 262 00:18:24,709 --> 00:18:28,629 ‫که ریجی زنگ زد. ‫گفتش هیمی حسابی کفری شده... 263 00:18:28,630 --> 00:18:31,299 ‫و می‌خواد برم دنبال یه یارویی 264 00:18:32,008 --> 00:18:34,719 ‫منظورت چیه کفری شده؟ 265 00:18:36,429 --> 00:18:38,598 ‫برای چی دخترعموم باید کفری بشه؟ 266 00:18:39,641 --> 00:18:41,351 ‫نمی‌دونم، آقای جین 267 00:18:42,227 --> 00:18:44,562 ‫یه اتفاقی توی لیگ آشغالها افتاد؟ 268 00:18:46,940 --> 00:18:49,192 ‫فکر می‌کنی همه‌شو داره؟ 269 00:18:49,859 --> 00:18:51,527 ‫نمی‌تونم حدس بزنم 270 00:18:51,528 --> 00:18:55,406 ‫می‌دونم امروز میره دیدن رییس بزرگ 271 00:18:56,199 --> 00:19:01,329 ‫خب، باباشه. اونم مریضه. ‫احتمالا چیز خاصی نیست 272 00:19:01,871 --> 00:19:04,915 ‫من بودم زیاد نگران بازی دراوردن ‫هیمی نمی‌شدم، آقای جین 273 00:19:04,916 --> 00:19:07,544 ‫رییس بهتون اعتماد داره 274 00:19:09,796 --> 00:19:15,426 ‫مرگ باعث میشه آدم‌ها احساساتی بشن 275 00:19:17,595 --> 00:19:23,017 ‫شاید مجبور باشم خودم ‫مسئله رو حل کنم 276 00:19:33,570 --> 00:19:35,446 ‫عصر بخیر، خانم نوریکو 277 00:19:36,030 --> 00:19:38,366 ‫خانم سوزی خوبه؟ 278 00:19:39,158 --> 00:19:42,370 ‫سوزی منو فرستاد تا به نظافت کمک کنم 279 00:19:43,079 --> 00:19:45,874 ‫از سوزی خیلی بعیده 280 00:19:47,709 --> 00:19:49,459 ‫مطمئنی که حالش خوبه؟ 281 00:19:49,460 --> 00:19:51,920 ‫میشه بیام تو؟ 282 00:19:51,921 --> 00:19:56,342 ‫بسیار خب. از ظرف‌ها شروع کن ‫تا ببینیم چطور پیش میره 283 00:19:58,678 --> 00:20:01,847 ‫می‌خوای بعدش یادداشت‌های ‫تشکر رو براتون بنویسم؟ 284 00:20:01,848 --> 00:20:04,558 ‫فقط برای آدرس‌ها به ‫دستگاه شما نیاز دارم 285 00:20:04,559 --> 00:20:06,102 ‫وقت دارم 286 00:20:06,978 --> 00:20:08,479 ‫دیگه چی کار کنم؟ 287 00:20:09,522 --> 00:20:10,523 ‫تازه‌شم... 288 00:20:12,025 --> 00:20:15,527 ‫خودم می‌خوام این هدایا ‫رو مرتب کنم... 289 00:20:15,528 --> 00:20:18,281 ‫تا ببینم دوستام واقعا چقدر بدبختن 290 00:20:19,949 --> 00:20:25,454 ‫خب، قبل از اینکه این بطری‌ها رو ‫سرجاشون بذاریم، به یاد آقای ماسا یکی بریزم؟ 291 00:20:25,455 --> 00:20:26,748 ‫بله، فکر خوبیه 292 00:20:27,457 --> 00:20:29,959 ‫یه نوشیدنی برای شما چطوره، خانم نوریکو؟ 293 00:20:38,718 --> 00:20:39,761 ‫چطور پیش میره؟ 294 00:20:40,762 --> 00:20:42,096 ‫یه خانم خارجی اینجاست؟ 295 00:20:45,975 --> 00:20:48,685 ‫- برو خونه. خودم میرم یه نگاهی بندازم. ‫- صبر کن... 296 00:20:48,686 --> 00:20:50,688 ‫کسی اجازه نداره بره تو... 297 00:20:59,864 --> 00:21:02,741 ‫فکر کنم خود به خود حل بشه 298 00:21:02,742 --> 00:21:04,409 ‫هیمی چیزی نداره به ‫مشت مزخرفات 299 00:21:04,410 --> 00:21:05,744 ‫درسته، رییس 300 00:21:05,745 --> 00:21:07,371 ‫آره 301 00:21:07,372 --> 00:21:11,042 ‫تخم‌های من شانس بیشتری ‫برای رییس شدن دارن 302 00:21:13,378 --> 00:21:14,962 ‫فکر ترسناکیه 303 00:21:14,963 --> 00:21:18,799 ‫هیچکس نمی‌خواست ‫اون پیرزن رو بگیره... 304 00:21:18,800 --> 00:21:21,427 ‫و حالا فکر می‌کنه بهش ‫رای میدیم تا رییس بشه؟ 305 00:21:24,847 --> 00:21:25,932 ‫ای احمق‌ها... 306 00:21:26,641 --> 00:21:27,976 ‫فکر می‌کنین شوخیه؟ 307 00:21:28,768 --> 00:21:30,853 ‫این آینده... 308 00:21:32,021 --> 00:21:33,314 ‫شنیدی؟ 309 00:21:33,982 --> 00:21:35,358 ‫فکر کردم یه صدایی شنیدم 310 00:21:42,782 --> 00:21:45,702 ‫شما دارین با هم چی کار می‌کنین؟ 311 00:21:47,495 --> 00:21:48,496 ‫آب‌تنی حال میده؟ 312 00:21:49,581 --> 00:21:53,166 ‫هیمی فکر می‌کرد تمام ‫بعد از ظهر با هم باشین 313 00:21:53,167 --> 00:21:54,961 ‫چی سر دکتر کبد اومد؟ 314 00:21:55,879 --> 00:21:56,880 ‫تقصیر منه 315 00:21:58,464 --> 00:22:03,219 ‫از بوتان خواستم در مورد ‫عملیات جدید پاچینکو حرف بزنیم 316 00:22:06,222 --> 00:22:09,308 ‫به کمکش نیاز دارم 317 00:22:09,309 --> 00:22:12,770 ‫البته با اجازه شما 318 00:22:14,522 --> 00:22:17,275 ‫باید در موردش فکر کنم 319 00:22:17,984 --> 00:22:21,779 ‫بوتان یکی از بهترین آدم‌های هیمی ـه 320 00:22:22,363 --> 00:22:23,531 ‫قابل اعتماده 321 00:22:24,032 --> 00:22:25,700 ‫وفاداره 322 00:22:30,663 --> 00:22:34,959 ‫بهش فکر کن و خبرشو بهم بده 323 00:22:42,508 --> 00:22:43,635 ‫آروم باش 324 00:22:51,017 --> 00:22:52,435 ‫از حمومت لذت ببر 325 00:22:58,149 --> 00:23:02,528 ‫می‌دونم آمریکایی‌ها خیلی بی‌بند و بارن... 326 00:23:02,529 --> 00:23:04,781 ‫ولی برای ماسا خیلی دلبری می‌کرد... 327 00:23:05,406 --> 00:23:10,994 ‫با صدای بلند می‌خندید... 328 00:23:10,995 --> 00:23:14,498 ‫پشت سر هم مشروب می‌خورد 329 00:23:14,499 --> 00:23:17,502 ‫خب، گاهی مشروب خوردن کمک می‌کنه 330 00:23:21,381 --> 00:23:23,716 ‫نمی‌خواستم در تنهایی بمیرم... 331 00:23:25,093 --> 00:23:27,427 ‫برای همین به خودم گفتم... 332 00:23:27,428 --> 00:23:31,432 ‫نوریکو، با این دختر خارجی مهربون باش... 333 00:23:32,392 --> 00:23:37,564 ‫تا بهت چند تا نوه بده 334 00:23:38,982 --> 00:23:42,776 ‫ضرب‌المثل عروس و بادمجون ‫رو که می‌دونی، نه؟ 335 00:23:42,777 --> 00:23:44,237 ‫برام بگو 336 00:23:45,488 --> 00:23:46,905 ‫همچین چیزی میگه... 337 00:23:46,906 --> 00:23:51,160 ‫نذار بادمجونت رو بخورن 338 00:23:57,458 --> 00:23:58,626 ‫فکر کنم سوزی... 339 00:24:01,713 --> 00:24:04,507 ‫بادمجونم رو خورد 340 00:24:08,720 --> 00:24:12,556 ‫بازی رو بعدا تموم کنیم؟ 341 00:24:12,557 --> 00:24:14,976 ‫البته. هر چی شما بخواین 342 00:24:17,520 --> 00:24:20,899 ‫فکر خوبیه. الان باید استراحت کنین 343 00:24:22,775 --> 00:24:25,403 ‫بیخیال، رییس. چیزی نشده 344 00:24:27,322 --> 00:24:31,034 ‫جین ازم خواست تنی به آب بزنم. ‫باید در جوابش چی می‌گفتم؟ 345 00:24:32,785 --> 00:24:34,370 ‫سوال خیلی خوبیه 346 00:24:35,246 --> 00:24:36,789 ‫نمی‌دونم 347 00:24:37,332 --> 00:24:41,961 ‫دشمنانم تمایلی ندارن ازم ‫دعوت کنن باهاشون حموم برم 348 00:24:45,548 --> 00:24:48,134 ‫پس وقتی اومدم تو از ‫چی حرف می‌زدین؟ 349 00:24:48,843 --> 00:24:54,431 ‫به نظر می‌اومد جین ‫به پیشرفت هیمی خیلی علاقه پیدا کرده؟ 350 00:24:54,432 --> 00:24:56,391 ‫برای همین گفتم باید بیام 351 00:24:56,392 --> 00:24:58,353 ‫تا ببینم جین چی می‌دونه 352 00:24:59,479 --> 00:25:01,814 ‫و؟ در مورد وکیل ایتو می‌دونه؟ 353 00:25:02,815 --> 00:25:04,192 ‫چهار دایره پنج چطور؟ 354 00:25:04,943 --> 00:25:06,152 ‫در مورد ایتو، حتما... 355 00:25:06,694 --> 00:25:09,364 ‫ولی چهار دایره پنج نه 356 00:25:10,573 --> 00:25:13,033 ‫بهت وفادارم. تو که می‌دونی 357 00:25:13,034 --> 00:25:14,285 ‫البته 358 00:25:15,411 --> 00:25:18,122 ‫وفاداری 359 00:25:30,260 --> 00:25:31,970 ‫بس کن! لطفا، رییس. لطفا! 360 00:25:46,484 --> 00:25:49,904 ‫دیگه هیچوقت اینطوری ‫قدرت هیمی رو زیرسوال نبر! 361 00:25:58,329 --> 00:26:01,416 ‫فکر کردی کجا داری میری؟ 362 00:26:28,985 --> 00:26:33,239 ‫خوب شدم اومدم. باید راه بیافتیم 363 00:26:42,240 --> 00:26:43,240 ‫خانم نوریکو؟ 364 00:26:44,241 --> 00:26:46,241 ‫خانم نوریکو؟ 365 00:27:10,026 --> 00:27:11,027 ‫بخواب 366 00:27:41,028 --> 00:27:43,028 ‫سانی رو می‌بینی؟ 367 00:27:43,029 --> 00:27:44,029 ‫بدو بیا 368 00:27:52,277 --> 00:27:54,153 ‫سانی؟ 369 00:27:59,200 --> 00:28:01,077 ‫سانی؟ 370 00:28:08,897 --> 00:28:09,898 ‫سوزی! 371 00:28:09,982 --> 00:28:12,401 ‫- یا خدا، سانی ‫- داشتم می‌اومدم دنبالت 372 00:28:12,484 --> 00:28:13,694 ‫اصلا باورت نمیشه 373 00:28:13,777 --> 00:28:16,113 ‫- شگیرو پدر واقعی ماسا نیست ‫- چی؟ 374 00:28:16,196 --> 00:28:18,907 ‫- شاید نوریکو یه رابطه پنهانی داشته ‫- صبر کن، چی؟ 375 00:28:18,991 --> 00:28:20,701 ‫کاسیگین کوسیکی نوریکو رو گیر اوردم 376 00:28:20,784 --> 00:28:23,954 ‫انگار اسم پدر واقعی ماسا ‫هیروماسا ماتسوموتوست 377 00:28:24,037 --> 00:28:26,832 ‫و طبق این سند هم زنده و سرحاله 378 00:28:26,915 --> 00:28:27,916 ‫وای بر من! 379 00:28:28,584 --> 00:28:30,335 ‫فکر می‌کنی اون یاکوزاست؟ 380 00:28:30,940 --> 00:28:33,859 ‫نگرانی شما رو درک می‌کنم، خانم ساکاموتو 381 00:28:33,860 --> 00:28:35,737 ‫زمان گرفتن بیمه عمر غیرعادیه... 382 00:28:52,754 --> 00:28:56,131 ‫پرونده شوهرتون رو... 383 00:28:56,132 --> 00:28:57,841 ‫برای بخش ضد کلاهبرداری‌مون فرستادم 384 00:28:57,842 --> 00:28:59,009 ‫ولی لطفا خیالتون جمع باشه... 385 00:28:59,010 --> 00:29:02,639 ‫آقای ماتسوموتو تا وقتی در مورد ‫سقوط تحقیق میشه هیچی گیرش نمیاد 386 00:29:02,640 --> 00:29:04,640 ‫صبر کن، وایستا، کدوم تحقیقات؟ 387 00:29:05,600 --> 00:29:08,644 ‫اجازه ندارم در مورد چهار دایره پنج حرف بزنم 388 00:29:08,645 --> 00:29:11,356 ‫ولی خوشحال میشم که به ‫سرپرست پرونده بگم تماس... 389 00:29:11,418 --> 00:29:14,505 ‫الان گفتی چهار دایره پنج؟ 390 00:29:14,588 --> 00:29:19,176 ‫مارو می‌تونه دایره یا صفر معنا بده. ‫منظورش پرواز ۴۰۵ ـه 391 00:29:20,511 --> 00:29:22,930 ‫اون یارو توی حموم... 392 00:29:32,648 --> 00:29:34,024 ‫قفلش کردم، نه؟ 393 00:29:34,107 --> 00:29:36,151 ‫همینجا صبر کنین. من میرم بگردم 394 00:29:36,235 --> 00:29:38,362 ‫می‌خوای چی کار کنی؟ فقط ۴۰ کیلویی 395 00:29:45,410 --> 00:29:46,662 ‫یا خدا 396 00:29:50,874 --> 00:29:51,875 ‫لعنتی 397 00:30:00,551 --> 00:30:01,552 ‫سوزی؟ 398 00:30:02,845 --> 00:30:03,846 ‫سوزی؟ 399 00:30:05,472 --> 00:30:07,182 ‫برو کنار، برو 400 00:30:07,266 --> 00:30:08,267 ‫سوزی؟ 401 00:30:10,769 --> 00:30:12,020 ‫یا خدا 402 00:30:13,772 --> 00:30:16,316 ‫خدای من 403 00:30:19,987 --> 00:30:20,988 ‫خدای من 404 00:30:24,575 --> 00:30:25,576 ‫لعنتی 405 00:30:27,578 --> 00:30:28,787 ‫به پلیس زنگ بزنم؟ 406 00:30:28,871 --> 00:30:30,831 ‫پلیس حریف یاکوزاها نمیشن 407 00:30:31,957 --> 00:30:33,834 ‫باید از اینجا بریم بیرون 408 00:30:33,917 --> 00:30:35,419 ‫هیچ جا من نیست 409 00:30:35,502 --> 00:30:36,712 ‫اگه برگردن چی؟ 410 00:31:02,905 --> 00:31:07,618 ‫همینطوری بگردین. باید یه چیزی باشه 411 00:31:21,298 --> 00:31:22,299 ‫سوزی 412 00:31:24,927 --> 00:31:26,261 ‫باید بریم 413 00:31:36,772 --> 00:31:42,690 ‫« مترجم: داوود آجرلو» ‫Highbury 414 00:31:42,691 --> 00:31:47,691 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::.