1 00:00:34,553 --> 00:00:44,569 ‫تقدیم به علاقه‌مندان فیلم و سریال در سرتاسر ایران 2 00:00:47,087 --> 00:01:03,070 ‫ترجمه و زیرنویس از: ‫Ali_Master ‫Tel:@Ali_master_ali 3 00:01:04,720 --> 00:01:06,515 ‫تو قراره بمیری. 4 00:01:08,255 --> 00:01:09,843 ‫ولی هنوز خودت باور نکردی. 5 00:01:12,860 --> 00:01:15,592 ‫واسه همینه که هنوز به چیزایی ‫که از دست میدی فکر نکردی. 6 00:01:17,938 --> 00:01:20,839 ‫اون مغز کوچیکت... 7 00:01:20,873 --> 00:01:24,463 ‫تیک‌تاک، تیک‌تاک. 8 00:01:24,498 --> 00:01:28,191 ‫«من می‌میرم؟» «زنده می‌مونم؟» 9 00:01:29,606 --> 00:01:31,815 ‫من می‌خوام از شر این فکرها خلاصت کنم. 10 00:01:31,850 --> 00:01:37,200 ‫تو قراره 11 00:01:37,235 --> 00:01:39,513 ‫امشب بمیری. 12 00:01:39,547 --> 00:01:41,687 ‫اینجا هتل آفاره. ما ‫می‌درخشیم تا شما بدرخشید. 13 00:01:41,722 --> 00:01:43,379 ‫چطور می‌تونم کمکتون کنم؟ 14 00:01:43,413 --> 00:01:45,174 ‫می‌خوام با اتاق ۱۲۳ صحبت کنم. 15 00:01:45,208 --> 00:01:47,831 ‫نه خانم، نمی‌تونم شما ‫رو وصل کنم به اتاق ۱۲۳. 16 00:01:47,866 --> 00:01:51,145 ‫می‌دونی بدترین قسمت ماجرا چیه؟ 17 00:01:51,180 --> 00:01:53,596 ‫نه، مُردن نیستش. 18 00:01:53,630 --> 00:01:59,153 ‫بدترینش اینه که بفهمی تنهایی. 19 00:01:59,188 --> 00:02:03,537 ‫ما بقیه‌مون، به زندگی‌مون ادامه می‌دیم. 20 00:02:03,571 --> 00:02:07,506 ‫ماشینامونو پارک ‫می‌کنیم، خرید می‌کنیم، 21 00:02:07,541 --> 00:02:10,544 ‫و از این جور کار‌ها. 22 00:02:10,578 --> 00:02:14,410 ‫تو اون لحظه، یهو می‌فهمی 23 00:02:14,444 --> 00:02:18,586 ‫فقط تویی که قراره بمیری. 24 00:02:19,898 --> 00:02:22,590 ‫فکر می‌کنی قبلاً احساس تنهایی کردی؟ 25 00:02:22,625 --> 00:02:26,456 ‫نه، هیچ‌وقت واقعاً تجربه‌اش نکردی. 26 00:02:27,940 --> 00:02:29,770 ‫شروع کنیم؟ 27 00:02:33,295 --> 00:02:38,843 ‫«درمانگر قاتل: داستان سطحی یک نویسنده که ‫تصمیم گرفت درباره یک قاتل زنجیره‌ای بنویسد» 28 00:02:38,848 --> 00:02:41,540 ‫این... این کسل‌کننده‌ست. 29 00:02:41,575 --> 00:02:43,335 ‫یه جورایی ضد حاله. 30 00:02:43,370 --> 00:02:45,303 ‫خب، احتمالاً قبلاً هم گفتیش. 31 00:02:45,337 --> 00:02:48,306 ‫یه چیزی تو مایه‌های حیوانی نبود؟ 32 00:02:48,340 --> 00:02:50,653 ‫ام، نه. 33 00:02:50,687 --> 00:02:53,380 ‫میشه گفت یه جورایی غریزیه. 34 00:02:53,414 --> 00:02:54,795 ‫کی راجع بهش حرف زد؟ 35 00:02:54,829 --> 00:02:56,245 ‫ام، خونه‌ی گیل. 36 00:02:56,279 --> 00:02:57,418 ‫تو اونجا نبودی. 37 00:02:57,453 --> 00:02:58,764 ‫یادم نمیاد. 38 00:02:58,799 --> 00:03:00,801 ‫یه کم جین‌تونیک زیاد خوردم. 39 00:03:00,835 --> 00:03:03,286 ‫بذار ببینم چی پوشیده ‫بودم؟ آره، تابستون بود... 40 00:03:03,321 --> 00:03:04,805 ‫زویی، این برنجت عالیه. 41 00:03:04,839 --> 00:03:06,703 ‫- یه جور چیزه ایرانیه. ‫- آره، برنج ایرانیه. 42 00:03:06,738 --> 00:03:08,671 ‫وای، خیلی خوشمزه‌ست. ترد و برشته‌ست. 43 00:03:08,705 --> 00:03:09,879 ‫- آره، ترده. بهش میگن ته‌دیگ. ‫- سالمه؟ 44 00:03:09,913 --> 00:03:11,432 ‫- ته‌یگ. ‫- راستش نه. 45 00:03:11,467 --> 00:03:13,503 ‫خب، برنجه دیگه. اون‌قدرها هم ‫که آدما فکر می‌کنن سالم نیست. 46 00:03:13,538 --> 00:03:14,918 ‫اصلاً برام مهم نیست سالمه یا نه. 47 00:03:14,953 --> 00:03:16,368 ‫من عاشقشم. خیلی خوشمزه‌ست. 48 00:03:16,403 --> 00:03:17,921 ‫- سوزی، خوبی؟ ‫- خب، 49 00:03:17,956 --> 00:03:19,889 ‫حالا که پرسیدی... 50 00:03:19,923 --> 00:03:22,685 ‫داستان تو سال ۴۰ هزار ‫قبل از میلاد اتفاق می‌افته. 51 00:03:22,719 --> 00:03:24,238 ‫چی؟ 52 00:03:24,273 --> 00:03:26,378 ‫- داستان برنج؟ ‫- نه اسکات، داستان من... 53 00:03:26,413 --> 00:03:29,347 ‫داستان من. همونی که ‫الان دارم روش کار می‌کنم. 54 00:03:29,381 --> 00:03:32,707 ‫کین یه مدت طولانیه داره ‫روی یه کتاب جدید کار می‌کنه. 55 00:03:32,712 --> 00:03:33,972 ‫چقدر شده؟ 56 00:03:34,006 --> 00:03:36,664 ‫- ام... ‫- چهار ساله. 57 00:03:37,865 --> 00:03:39,867 ‫چهار ساله که داره روش کار می‌کنه. 58 00:03:41,765 --> 00:03:45,432 ‫خب، چی بگم، وقتی دارم ‫می‌نویسم خیلی خوش‌اخلاق نیستم 59 00:03:45,466 --> 00:03:47,917 ‫که کسی بخواد دور و برم باشه. 60 00:03:47,951 --> 00:03:49,677 ‫نه، تو خیلی هم مهربونی. 61 00:03:51,952 --> 00:03:54,230 ‫همیشه مهربون‌ترین آدمی. 62 00:03:58,377 --> 00:03:59,687 ‫نویسنده‌ها... واقعاً عجیبن. 63 00:03:59,722 --> 00:04:03,312 ‫نویسنده‌ها و اون همه ‫هرج‌ومرج تو وجودشون. 64 00:04:03,346 --> 00:04:06,280 ‫همه وجودت رو درگیر ‫خودش می‌کنه، یعنی همه‌چی‌تو. 65 00:04:06,315 --> 00:04:08,732 ‫حتماً واسه تو هم سخته، سوزی. 66 00:04:08,737 --> 00:04:09,899 ‫من میرم یه کم دیگه برنج بکشم. 67 00:04:09,904 --> 00:04:10,698 ‫یه کم ته قابلمه مونده. 68 00:04:10,733 --> 00:04:12,424 ‫- ته دیگ رو هم بخور. ‫- خب... 69 00:04:12,459 --> 00:04:14,323 ‫- ته تردش رو از دست نده. ‫- ...۴۰ هزار سال پیش؟ 70 00:04:14,357 --> 00:04:17,015 ‫چی؟ نه، در واقع ۴۰ هزار سال قبل از میلاد، 71 00:04:17,049 --> 00:04:19,328 ‫یعنی یه کم بیشتر از ۴۰ هزار سال پیشه. 72 00:04:19,362 --> 00:04:22,952 ‫۴۰ هزار سال قبل از میلاد، تو اسلوونی. 73 00:04:22,986 --> 00:04:24,747 ‫- تو اسلوونی؟ ‫- آره. 74 00:04:24,781 --> 00:04:29,338 ‫و داستان درباره‌ی ‫هوموساپین‌ها و نئاندرتال‌هاست. 75 00:04:29,372 --> 00:04:31,305 ‫در واقع، یه داستان عاشقانه‌ست 76 00:04:31,340 --> 00:04:32,962 ‫بین یه زن هوموساپین‌ 77 00:04:32,996 --> 00:04:36,793 ‫و آخرین نئاندرتال زنده روی زمین. 78 00:04:36,828 --> 00:04:38,519 ‫- تو اسلوونی؟ ‫- دقیقاً. 79 00:04:38,554 --> 00:04:41,004 ‫ایده‌ش رو از یه مقاله گرفتم که 80 00:04:41,039 --> 00:04:43,110 ‫پنج شش سال پیش خوندم. 81 00:04:43,144 --> 00:04:45,906 ‫توش نوشته بود که 82 00:04:45,940 --> 00:04:50,842 ‫یه فلوت استخوانی پیدا کردن که از ‫استخون ساق پای یه خرس درست شده بود 83 00:04:50,876 --> 00:04:54,397 ‫توی یه غار تو اسلوونی که ‫نئاندرتال‌ها اونجا زندگی می‌کردن. 84 00:04:54,432 --> 00:04:58,448 ‫اون موقع اسلوونی ‫همون اسلوونی الان بود؟ 85 00:04:58,465 --> 00:04:59,368 ‫منظورت چیه؟ 86 00:04:59,402 --> 00:05:02,336 ‫میگم قاره‌ها جابه‌جا ‫میشن، حرکت می‌کنن. 87 00:05:02,371 --> 00:05:03,958 ‫فکر کنم زیادی برنج کشیدم. 88 00:05:03,993 --> 00:05:05,408 ‫زویی، زیاد برداشتم؟ مشکلیه؟ 89 00:05:05,443 --> 00:05:07,341 ‫آره خب، قاره‌ها جابه‌جا میشن 90 00:05:07,376 --> 00:05:09,895 ‫- ولی همه با هم حرکت می‌کنن، می‌دونی. ‫- کی؟ 91 00:05:09,930 --> 00:05:11,725 ‫اسلوونیایی‌ها؟ 92 00:05:11,759 --> 00:05:13,036 ‫بس کن دیگه. 93 00:05:13,071 --> 00:05:14,624 ‫- بسه دیگه. ‫- چی؟ 94 00:05:14,659 --> 00:05:16,179 ‫- نئاندرتال‌ها رو میگی، نه؟ ‫- چی؟ 95 00:05:16,184 --> 00:05:17,420 ‫نه، نه، نه، قاره‌ها رو میگم. 96 00:05:17,455 --> 00:05:18,628 ‫قاره‌ها... 97 00:05:45,833 --> 00:05:47,383 ‫شب قشنگی بود. 98 00:05:47,432 --> 00:05:49,089 ‫نبود؟ 99 00:05:50,317 --> 00:05:52,283 ‫خیلی خندیدیم. 100 00:05:53,028 --> 00:05:55,341 ‫فقط ماشین رو روشن کن بریم. 101 00:06:34,750 --> 00:06:36,476 ‫چراغ سبزه. 102 00:06:41,600 --> 00:06:43,644 ‫چه آدم عوضی‌ای. 103 00:06:43,679 --> 00:06:44,990 ‫لعنت بهش. 104 00:06:45,025 --> 00:06:46,785 ‫خدایا، مادرجنده. 105 00:06:48,856 --> 00:06:51,997 ‫مستِ احمق عوضی! 106 00:07:03,248 --> 00:07:04,493 ‫واقعاً نمی‌دونم چطور هر دفعه 107 00:07:04,527 --> 00:07:07,530 ‫خودتو این‌جوری ضایع می‌کنی. 108 00:07:08,083 --> 00:07:10,602 ‫هان؟ چی میگی؟ 109 00:07:10,637 --> 00:07:12,190 ‫من که توقع زیادی ندارم. 110 00:07:12,224 --> 00:07:14,882 ‫فقط... فقط دلم می‌خواد ‫یه شب، می‌دونی، با... 111 00:07:15,745 --> 00:07:18,196 ‫آخ... وای. 112 00:07:18,230 --> 00:07:21,026 ‫وقتی این‌جوری نگام می‌کنی، می‌ترسم. 113 00:07:23,375 --> 00:07:25,653 ‫سوزی، چی داری میگی؟ 114 00:07:27,211 --> 00:07:28,972 ‫چراغ رو خاموش کن. 115 00:07:30,853 --> 00:07:33,511 ‫داری راجع به امشب حرف می‌زنی؟ 116 00:07:40,607 --> 00:07:42,920 ‫همه‌مون با هم می‌خندیدیم. 117 00:07:42,954 --> 00:07:45,302 ‫نه، اونا داشتن بهت می‌خندیدن. 118 00:07:45,336 --> 00:07:46,958 ‫یعنی چی؟ 119 00:07:46,993 --> 00:07:48,822 ‫و هر دفعه هم باورش می‌کنی. 120 00:07:48,857 --> 00:07:50,617 ‫- مثل یه احمق. ‫- اوه، این حرفا چیه؟ 121 00:07:50,652 --> 00:07:51,998 ‫اول مغول‌ها بودن، 122 00:07:52,032 --> 00:07:53,551 ‫حالا هم نئاندرتال‌ها. 123 00:07:53,586 --> 00:07:55,243 ‫سوزی، می‌دونی، همه‌ش ‫به خاطر اون کتابمه... 124 00:07:55,277 --> 00:07:57,003 ‫اون «جایزه رمان الهام‌بخش» 125 00:07:57,037 --> 00:07:59,316 ‫که یه باشگاه کتاب تو یه ‫دانشگاه داغون بهت داد، 126 00:07:59,350 --> 00:08:00,834 ‫اون که جایزه حساب نمیشه. 127 00:08:00,869 --> 00:08:02,733 ‫هر چی. من که به ‫خاطر جایزه‌این کارو نمی‌کنم. 128 00:08:02,767 --> 00:08:04,321 ‫می‌خوام بخوابم. 129 00:08:04,355 --> 00:08:06,633 ‫- کار من یه معنی‌ای داره. ‫- من الان می‌خوابم. 130 00:08:06,668 --> 00:08:08,497 ‫- سوزی. ‫- هیس. 131 00:08:50,746 --> 00:08:53,646 ‫راستشو بخوای، رفیق... ام... 132 00:08:53,680 --> 00:08:54,923 ‫بی‌خیال نئاندرتال‌ها شو. 133 00:08:54,957 --> 00:08:57,719 ‫اونا، خب، اصلاً جذاب نیستن. 134 00:08:57,753 --> 00:08:59,376 ‫این قضیه مسخره‌ست، رفیق، جدی میگم، 135 00:08:59,410 --> 00:09:01,032 ‫هیچ ناشری حاضر نمیشه چاپش کنه. 136 00:09:01,067 --> 00:09:02,896 ‫داری درباره چی حرف می‌زنی؟ 137 00:09:02,931 --> 00:09:05,554 ‫واسه حق ساخت فیلمش سر و دست می‌شکنن! 138 00:09:05,589 --> 00:09:07,763 ‫حق ساخت فیلم؟ 139 00:09:07,798 --> 00:09:10,732 ‫ببین، درباره چیزی ‫بنویس که خودت می‌شناسی. 140 00:09:10,766 --> 00:09:12,527 ‫یه چیزی که از وجود خودته. 141 00:09:12,561 --> 00:09:14,908 ‫همه نویسنده‌های بزرگ ‫همین کارو می‌کنن. 142 00:09:14,943 --> 00:09:17,601 ‫من که مغول نیستم، دیوید. 143 00:09:17,635 --> 00:09:19,568 ‫خب که چی؟ کتاب اولت رو 144 00:09:19,603 --> 00:09:20,812 ‫تقدیم کردی به مادربزرگ مغولت دیگه. 145 00:09:20,817 --> 00:09:23,467 ‫- بی‌خیال. ‫- یادت میاد چند تا مصاحبه برات جور کردم؟ 146 00:09:23,532 --> 00:09:25,154 ‫تو مراسم جایزه خیلی استرس داشتم. 147 00:09:25,188 --> 00:09:27,225 ‫نمی‌دونستم چی بگم، همین‌جوری گفتم. 148 00:09:27,259 --> 00:09:28,675 ‫بعدش همش مجبورم کردی برم مصاحبه 149 00:09:28,709 --> 00:09:30,504 ‫همه‌شون فقط دنبال همین بودن. 150 00:09:30,539 --> 00:09:32,721 ‫مادربزرگ مغولی؟ بی‌خیال بابا. 151 00:09:32,726 --> 00:09:35,108 ‫مادربزرگ من تو عمرش ‫از بروکلین بیرون نرفته بود. 152 00:09:35,143 --> 00:09:38,146 ‫ببین، دوباره یه چیزی بنویس مثل همون... 153 00:09:38,180 --> 00:09:39,595 ‫چی بود اسمش؟ 154 00:09:39,630 --> 00:09:41,252 ‫همون «برق نداریم ولی خوشحالیم». 155 00:09:41,287 --> 00:09:43,461 ‫می‌دونی، یه چیزی تو این مایه‌ها. 156 00:09:43,496 --> 00:09:47,120 ‫«برق نداریم ولی خوشحالیم.» 157 00:09:47,155 --> 00:09:49,391 ‫- آره. ‫- دیوید... 158 00:09:50,158 --> 00:09:51,676 ‫تو اصلاً کتاب اول من رو خوندی؟ 159 00:09:51,711 --> 00:09:53,644 ‫میشه صورت‌حساب رو بیارین؟ مرسی. 160 00:09:53,678 --> 00:09:56,233 ‫مهم نیست من خوندم یا نه، 161 00:09:56,267 --> 00:09:57,820 ‫چون مردم خوندنش، 162 00:09:57,855 --> 00:09:59,581 ‫و الان همه تو رو به ‫عنوان یه مغول می‌شناسن. 163 00:09:59,615 --> 00:10:02,239 ‫پس، یه چیزی بنویس که واقعی باشه. 164 00:10:02,273 --> 00:10:04,655 ‫می‌دونی؟ دوباره یه چیزی قومیتی. 165 00:10:04,689 --> 00:10:06,898 ‫آره؟ در رو باز کن به دنیایی 166 00:10:06,933 --> 00:10:08,555 ‫که ما هیچی ازش نمی‌دونیم. 167 00:10:08,590 --> 00:10:11,282 ‫پس تو با دنیای ‫نئاندرتال‌ها آشنایی داری؟ 168 00:10:12,227 --> 00:10:13,410 ‫کین... 169 00:10:13,577 --> 00:10:15,528 ‫کین، من واقعاً ازت خوشم میاد. 170 00:10:15,562 --> 00:10:16,874 ‫واقعاً خوشم میادش. 171 00:10:16,908 --> 00:10:18,393 ‫یعنی تو اولین مشتری من بودی. 172 00:10:18,427 --> 00:10:20,912 ‫تو باعث شدی من وارد این کار بشم، اما... 173 00:10:20,947 --> 00:10:22,707 ‫می‌دونی چیه؟ حدس بزن. 174 00:10:22,742 --> 00:10:24,192 ‫شاید اصلاً من نمی‌فهممش. 175 00:10:24,226 --> 00:10:25,848 ‫شاید واقعاً یه چیزی توش هست، 176 00:10:25,883 --> 00:10:27,885 ‫پس فقط تمومش کن، شاید ‫بعدش بفهمم چی میگی. 177 00:10:27,919 --> 00:10:29,369 ‫باشه؟ 178 00:10:29,404 --> 00:10:30,579 ‫مرسی. 179 00:10:32,334 --> 00:10:33,362 ‫دیوید. 180 00:10:36,593 --> 00:10:38,827 ‫اون چی سفارش داد؟ 181 00:10:40,079 --> 00:10:42,426 ‫- کین اوهارا؟ ‫- آره. 182 00:10:42,762 --> 00:10:44,798 ‫من خیلی طرفدار کاراتم. 183 00:10:46,455 --> 00:10:47,905 ‫واقعاً؟ 184 00:10:47,939 --> 00:10:49,631 ‫بله، آقای اوهارا. 185 00:10:49,665 --> 00:10:52,530 ‫نمی‌دونم چند بار کتابتون رو خوندم، 186 00:10:52,565 --> 00:10:54,705 ‫«اندوه دشت‌ها». 187 00:10:55,407 --> 00:10:57,202 ‫لطفاً منو کین صدا کن. 188 00:10:57,604 --> 00:10:59,779 ‫- کین. ‫- خب... 189 00:10:59,813 --> 00:11:01,229 ‫کتاب من رو خوندی. 190 00:11:01,263 --> 00:11:02,333 ‫بله. 191 00:11:02,368 --> 00:11:03,714 ‫الان داری درباره چی می‌نویسی؟ 192 00:11:03,748 --> 00:11:05,509 ‫چیز جالبی؟ 193 00:11:05,543 --> 00:11:08,201 ‫خب... 194 00:11:08,236 --> 00:11:09,720 ‫راستش دوست ندارم درباره چیزی که 195 00:11:09,754 --> 00:11:11,756 ‫الان دارم روش کار ‫می‌کنم حرف بزنم، آقای... 196 00:11:11,791 --> 00:11:13,965 ‫خواهش می‌کنم، منو کولمیک صدا کن. 197 00:11:14,000 --> 00:11:15,450 ‫چی گفتی؟ 198 00:11:16,520 --> 00:11:17,900 ‫کولمیک. 199 00:11:17,935 --> 00:11:19,799 ‫«کولمیک». 200 00:11:19,833 --> 00:11:22,284 ‫سوءتفاهم نشه، آقای کولمیک، 201 00:11:22,319 --> 00:11:25,632 ‫ولی ما نویسنده‌ها باید ‫یه مخاطب پیدا کنیم 202 00:11:25,667 --> 00:11:27,531 ‫که داستان‌هامون رو براش تعریف کنیم. 203 00:11:27,565 --> 00:11:29,326 ‫اگه همین‌جوری همه‌جا تعریفش کنیم، 204 00:11:29,360 --> 00:11:33,468 ‫اون انگیزه و نیاز به ‫نوشتن دیگه از بین میره، 205 00:11:33,502 --> 00:11:37,472 ‫واسه همین دیگه نمی‌تونیم... ‫نمی‌تونیم چیزی بنویسیم. 206 00:11:40,682 --> 00:11:43,616 ‫ولی چیزی که می‌تونم بگم اینه که 207 00:11:43,650 --> 00:11:45,963 ‫الان دارم روی یه کتاب کار می‌کنم 208 00:11:45,997 --> 00:11:48,586 ‫درباره آخرین نئاندرتال 209 00:11:48,621 --> 00:11:49,829 ‫و یه زن هوموساپین‌... 210 00:11:49,863 --> 00:11:52,418 ‫بی‌صبرانه منتظرم کتاب جدیدت رو بخونم. 211 00:11:54,316 --> 00:11:56,007 ‫خب. 212 00:11:56,042 --> 00:11:58,562 ‫به هر حال، آقای کولمیک، من باید برم. 213 00:11:58,596 --> 00:12:00,909 ‫باید... اگه اشکالی نداره، من باید برم. 214 00:12:00,943 --> 00:12:02,393 ‫می‌دونی به نظرم چی جالبه؟ 215 00:12:04,084 --> 00:12:05,309 ‫چی؟ 216 00:12:05,314 --> 00:12:07,018 ‫به نظرم باید درباره زندگی 217 00:12:07,053 --> 00:12:09,538 ‫یه قاتل زنجیره‌ای بنویسی. 218 00:12:10,608 --> 00:12:11,782 ‫قاتل‌های زنجیره‌ای؟ 219 00:12:11,816 --> 00:12:14,785 ‫نه، یه قاتل زنجیره‌ای خاص. 220 00:12:17,028 --> 00:12:18,651 ‫اینم ایده‌ایه. 221 00:12:18,685 --> 00:12:20,860 ‫مدیر برنامه‌م عاشق این ایده میشه. 222 00:12:20,894 --> 00:12:22,896 ‫به هر حال، واقعاً باید برم. 223 00:12:22,931 --> 00:12:24,657 ‫باید برگردم سر نوشتنم. 224 00:12:25,727 --> 00:12:27,901 ‫سفارش آماده‌ست. میز هشت. 225 00:12:29,834 --> 00:12:30,860 ‫باشه. 226 00:12:30,960 --> 00:12:34,943 ‫خب، فقط بدون که دیدنت ‫واقعاً خوشحال‌کننده بود. 227 00:12:34,977 --> 00:12:37,428 ‫خیلی عالی بود. 228 00:12:37,463 --> 00:12:38,878 ‫- کین. ‫- بله؟ 229 00:12:38,912 --> 00:12:42,606 ‫حاضرم دست به کشتار ‫بزنم تا بدونم کتاب بعدیت چیه. 230 00:12:43,374 --> 00:12:44,617 ‫مرسی. 231 00:12:44,918 --> 00:12:46,057 ‫جدی میگم. 232 00:12:56,585 --> 00:12:58,518 ‫روزت چطور بود؟ 233 00:12:58,553 --> 00:13:00,279 ‫مثل همیشه. 234 00:13:01,763 --> 00:13:03,903 ‫امروز تو کافه با دیوید... 235 00:13:03,937 --> 00:13:06,388 ‫یکی از طرفدارام رو دیدم. 236 00:13:07,907 --> 00:13:10,841 ‫می‌گفت واقعاً «اندوه ‫دشت‌ها» رو دوست داشته. 237 00:13:32,621 --> 00:13:35,486 ‫می‌دونی، فکر کنم بالاخره ‫فهمیدم چی تو کتابم کمه. 238 00:13:36,591 --> 00:13:38,144 ‫انگیزه. 239 00:13:38,178 --> 00:13:41,423 ‫انگیزه‌ی شخصیت زن داستانم. 240 00:13:41,458 --> 00:13:44,633 ‫چرا این کار‌ها رو می‌کنه؟ 241 00:13:44,668 --> 00:13:47,360 ‫می‌خوام یه کاری کنه، ‫می‌خوام فعال باشه. 242 00:13:47,395 --> 00:13:49,845 ‫ولی نمی‌دونم واقعاً کیه. 243 00:13:49,880 --> 00:13:53,346 ‫یعنی چرا قبیله‌ش رو ول می‌کنه؟ 244 00:13:53,351 --> 00:13:55,126 ‫آره، این باعث شد بفهمم 245 00:13:55,161 --> 00:13:57,474 ‫احتمالاً خوب نمی‌فهممش. 246 00:13:57,508 --> 00:13:58,854 ‫چرا این کار رو می‌کنه، 247 00:13:58,889 --> 00:14:00,787 ‫با وجود همه چی؟ با وجود قبیله‌ش. 248 00:14:00,822 --> 00:14:03,031 ‫بعد فهمیدم، موضوع ‫سر سرکشی و نافرمانیه. 249 00:14:03,065 --> 00:14:05,136 ‫همینه. فهمیدی؟ آره. 250 00:14:05,171 --> 00:14:08,036 ‫آهان. چرا اون بچه‌ها رو نمی‌خوره؟ 251 00:14:08,070 --> 00:14:09,831 ‫بچه‌های نئاندرتال رو. 252 00:14:09,865 --> 00:14:11,453 ‫- می‌دونی چرا؟ چون... ‫- کین، 253 00:14:11,488 --> 00:14:12,799 ‫- باید حرف بزنیم. ‫- گوش کن، گوش کن. 254 00:14:12,834 --> 00:14:17,528 ‫چون یاد بچه‌های خودش می‌افته. 255 00:14:17,563 --> 00:14:18,771 ‫- آره؟ ‫- کین. 256 00:14:18,805 --> 00:14:21,049 ‫ببین... ببین، اون ‫بچه‌های مرده و پوسیده‌ی 257 00:14:21,083 --> 00:14:22,602 ‫نئاندرتال رو می‌بینه، 258 00:14:22,637 --> 00:14:25,265 ‫و یاد بچه‌های خودش می‌افته. 259 00:14:25,778 --> 00:14:28,056 ‫یعنی چطوره؟ خوبه؟ 260 00:14:28,539 --> 00:14:31,025 ‫من می‌خوام طلاق بگیرم. 261 00:14:34,580 --> 00:14:36,133 ‫طلاق. 262 00:14:36,167 --> 00:14:37,928 ‫بی‌خیال، این‌قدرها هم بد نیستش. 263 00:14:39,723 --> 00:14:42,208 ‫باشه، منظورم این نبود که ‫اون بچه‌ها رو می‌خوره... 264 00:14:42,242 --> 00:14:44,210 ‫خواهش می‌کنم کین، جدی‌ام. 265 00:14:46,695 --> 00:14:48,766 ‫من می‌خوام طلاق بگیرم. 266 00:14:53,623 --> 00:14:54,653 ‫چی؟ 267 00:14:55,566 --> 00:14:57,154 ‫موزیک رو خاموش کن. 268 00:15:02,627 --> 00:15:03,870 ‫مرسی. 269 00:15:21,549 --> 00:15:23,931 ‫با این همه پیاز می‌خوای چی کار کنی؟ 270 00:15:24,064 --> 00:15:25,549 ‫هیچی. 271 00:15:25,554 --> 00:15:27,591 ‫فقط صدای خرد کردنش رو دوست دارم. 272 00:15:29,932 --> 00:15:31,589 ‫سوزی، 273 00:15:31,740 --> 00:15:33,086 ‫تو الان گفتی... 274 00:15:33,121 --> 00:15:34,322 ‫آره. 275 00:15:34,847 --> 00:15:36,504 ‫دیروز تصمیم گرفتم. 276 00:15:37,815 --> 00:15:39,196 ‫دیروز. 277 00:15:40,197 --> 00:15:42,843 ‫کِی؟ سر اون مهمونی شام؟ 278 00:15:43,200 --> 00:15:45,685 ‫میشه یه لحظه دیگه خوردشون نکنی؟ 279 00:15:48,964 --> 00:15:50,863 ‫سر چراغ قرمز. 280 00:15:50,897 --> 00:15:52,520 ‫هوم، کدوم چراغ؟ 281 00:15:52,554 --> 00:15:54,522 ‫چراغ راهنمایی. همون موقع تصمیم گرفتم. 282 00:15:56,129 --> 00:15:59,593 ‫همون چراغی که نزدیک ‫بود کامیون بزنه بهمون؟ 283 00:16:02,806 --> 00:16:04,842 ‫اوه، سوزی، تو... 284 00:16:06,554 --> 00:16:08,832 ‫تو هنوز شوکه‌ای. 285 00:16:08,984 --> 00:16:10,745 ‫یه قدم تا مرگ فاصله داشتی. 286 00:16:10,779 --> 00:16:13,575 ‫- این کاملاً طبیعیه. ‫- می‌تونی یه لحظه ساکت شی؟ 287 00:16:13,610 --> 00:16:16,026 ‫بخشی از کارمه که ‫روان‌شناسی آدم‌ها رو بفهمم. 288 00:16:16,060 --> 00:16:18,649 ‫هیس... 289 00:16:23,611 --> 00:16:25,751 ‫چراغ سبز نبود. قرمز بود. 290 00:16:29,798 --> 00:16:31,524 ‫اِم... 291 00:16:33,582 --> 00:16:34,963 ‫اجازه دارم؟ 292 00:16:36,598 --> 00:16:39,636 ‫تو گفتی چراغ سبز بود. 293 00:16:41,016 --> 00:16:42,708 ‫می‌دونم چی گفتم. 294 00:16:44,054 --> 00:16:45,849 ‫ولی قرمز بود. 295 00:16:49,451 --> 00:16:51,344 ‫ببین، من... 296 00:16:51,579 --> 00:16:52,801 ‫نمی‌فهمم. 297 00:16:52,846 --> 00:16:55,435 ‫می‌خوای ازم جدا شی چون بهت اعتماد کردم؟ 298 00:16:57,377 --> 00:16:59,552 ‫کین، می‌دونی چقدر سخته 299 00:16:59,587 --> 00:17:00,967 ‫که هر تصمیمی می‌گیرم 300 00:17:01,002 --> 00:17:02,590 ‫هیچ‌وقت کسی ازم نپرسه چرا؟ 301 00:17:03,763 --> 00:17:05,903 ‫می‌دونی چقدر خفه‌کننده‌ست 302 00:17:05,938 --> 00:17:08,078 ‫که همیشه بهت اعتماد کنن؟ 303 00:17:08,112 --> 00:17:09,942 ‫همه تصمیمای ما رو 304 00:17:09,976 --> 00:17:11,806 ‫تنهایی بگیرم. 305 00:17:11,840 --> 00:17:13,601 ‫«بریم هارلم زندگی کنیم.» «باشه.» 306 00:17:13,635 --> 00:17:14,947 ‫«بیا این خونه رو بخریم.» «باشه.» 307 00:17:14,981 --> 00:17:16,742 ‫«بی‌خیال، نخریمش.» «باشه.» 308 00:17:16,776 --> 00:17:18,157 ‫«بیا بچه‌دار بشیم.» «حتماً.» 309 00:17:18,191 --> 00:17:20,262 ‫«بی‌خیال بچه.» «باشه، خوبه.» 310 00:17:22,166 --> 00:17:24,202 ‫می‌دونی این چه حسی داره؟ 311 00:17:24,370 --> 00:17:27,925 ‫هر تصمیمی که می‌گیرم ‫باید درست‌ترین باشه. 312 00:17:27,960 --> 00:17:30,341 ‫همیشه بهترین تصمیم، تو بهترین زمان. 313 00:17:30,376 --> 00:17:33,403 ‫من میگم «چراغ سبزه»، ‫تو حتی نگاهش هم نمی‌کنی. 314 00:17:33,817 --> 00:17:35,957 ‫کل رابطه‌مون رو همین خلاصه می‌کنه. 315 00:17:37,728 --> 00:17:40,697 ‫مواظب اون چاقو باش، خیلی تیزه. 316 00:17:44,321 --> 00:17:46,813 ‫کیرم تو افسردگی بعد زایمان ‫که تا آخر عمرم ولم نمی‌کنه. 317 00:17:50,914 --> 00:17:53,552 ‫سوزی، اصلاً نمی‌دونستم ‫همچین حسی داری. 318 00:17:53,557 --> 00:17:56,851 ‫درسته که بیشتر تصمیمای ‫رابطه‌مون رو تو می‌گیری، 319 00:17:56,885 --> 00:17:59,129 ‫- ولی این دلیل نمیشه که طلا... ‫- مثلاً 320 00:17:59,163 --> 00:18:01,131 ‫همین کتابی که چهار ساله داری می‌نویسی، 321 00:18:01,165 --> 00:18:02,719 ‫می‌دونم هیچ‌وقت تمومش نمی‌کنی. 322 00:18:03,606 --> 00:18:04,780 ‫می‌دونی چرا؟ 323 00:18:04,785 --> 00:18:06,274 ‫چون می‌ترسی. 324 00:18:06,308 --> 00:18:07,101 ‫چی؟ 325 00:18:07,106 --> 00:18:09,984 ‫تو دوست داری همه جا بگی نویسنده‌ای. 326 00:18:10,105 --> 00:18:11,797 ‫مثل بچه‌ها می‌مونی، فقط دیگه بازیه 327 00:18:11,831 --> 00:18:13,902 ‫پلیس و دزد نیست، بازیه نویسنده‌ست. 328 00:18:13,937 --> 00:18:16,422 ‫و اون جایزه... اون جایزه. 329 00:18:16,456 --> 00:18:18,286 ‫- فکر می‌کنی خیلی مهمه. ‫- اون جایزه برای مردم 330 00:18:18,320 --> 00:18:20,012 ‫- یه معنی‌ای داره و من... ‫- کون لق اون جایزه. 331 00:18:20,046 --> 00:18:21,116 ‫کون لقش. 332 00:18:22,393 --> 00:18:25,742 ‫از روزی که ازدواج کردیم من هواتو داشتم. 333 00:18:25,776 --> 00:18:26,950 ‫من کار می‌کنم. 334 00:18:26,984 --> 00:18:29,090 ‫آره، میرم خونه‌ی ‫آدمایی رو مرتب می‌کنم 335 00:18:29,124 --> 00:18:30,747 ‫که تو اصلاً نمی‌فهمیشون. 336 00:18:30,781 --> 00:18:32,369 ‫ولی خرج خونه رو من میارم. 337 00:18:32,403 --> 00:18:34,164 ‫بزرگ‌ترین مشکل دنیای تو 338 00:18:34,198 --> 00:18:36,235 ‫اینه که نمی‌فهمی اون زن ‫چرا، با اینکه بچه‌هاش مردن، 339 00:18:36,269 --> 00:18:38,755 ‫نرفت اون بچه‌های نئاندرتال رو بخوره. 340 00:18:38,789 --> 00:18:40,791 ‫اصلاً داری چی بلغور می‌کنی؟ 341 00:18:41,558 --> 00:18:43,705 ‫تو چی میگی؟ 342 00:18:52,285 --> 00:18:54,046 ‫شاید حق با اون باشه. 343 00:18:54,080 --> 00:18:55,944 ‫یعنی، وقتی فکر می‌کنم، راستش خودمم 344 00:18:55,979 --> 00:18:59,085 ‫به چیزایی که می‌نویسم باور ندارم. 345 00:18:59,120 --> 00:19:01,881 ‫نئاندرتال‌ها. دوران ماقبل تاریخ. 346 00:19:01,982 --> 00:19:03,133 ‫خواهش می‌کنم. 347 00:19:03,366 --> 00:19:07,649 ‫خواهش می‌کنم. بس کن. من یه ‫کلمه هم از حرفات رو نمی‌فهمم. 348 00:19:07,849 --> 00:19:11,933 ‫اگه یه کلمه دیگه از دهنت در بیاد ‫سرتو با این گیلاس له می‌کنم. 349 00:19:12,236 --> 00:19:13,479 ‫بله، بله. 350 00:19:13,484 --> 00:19:16,066 ‫یه گیلاس دیگه بده لطفاً، ‫کارلوس. یکی دیگه... 351 00:19:16,413 --> 00:19:18,139 ‫لطفاً. 352 00:19:18,173 --> 00:19:19,899 ‫همون‌طور که مدیر برنامه‌م می‌گفت... 353 00:19:18,282 --> 00:19:19,562 ‫{\an8}اسمم کارلوس نیستش. 354 00:19:19,934 --> 00:19:23,972 ‫شاید واقعاً باید یه موضوع ‫جذاب‌تر پیدا کنم، نه کارلوس؟ 355 00:19:24,352 --> 00:19:26,112 ‫شاید باید درباره قاتل‌های ‫زنجیره‌ای بنویسم، 356 00:19:26,147 --> 00:19:28,321 ‫همون‌جوری که اون مرد عجیب گفت. 357 00:19:30,714 --> 00:19:32,371 ‫اوه، لع... 358 00:19:41,403 --> 00:19:43,198 ‫سلام، کین. 359 00:19:47,409 --> 00:19:50,516 ‫آهان، تو همون مردی هستی ‫که امروز تو کافه دیدمت؟ 360 00:19:50,550 --> 00:19:55,289 ‫کین، اگه بهت بگم امروز روز شانسته چی؟ 361 00:19:55,373 --> 00:19:58,456 ‫- روز شانسمه؟ ‫- آره، روز شانسته. 362 00:19:58,558 --> 00:20:00,526 ‫خیلی بعید می‌دونم. 363 00:20:00,560 --> 00:20:02,355 ‫- کین... ‫- اسمت چی بود دوباره؟ 364 00:20:02,390 --> 00:20:04,357 ‫یه اسم عجیب غریب بود. 365 00:20:04,392 --> 00:20:05,945 ‫کولمیک. 366 00:20:05,980 --> 00:20:08,189 ‫کولمیک. این دیگه چه اسمیه؟ 367 00:20:08,223 --> 00:20:09,466 ‫کین. 368 00:20:09,500 --> 00:20:10,985 ‫بله؟ 369 00:20:11,019 --> 00:20:13,988 ‫امروز واقعاً روز شانسته. 370 00:20:14,022 --> 00:20:15,472 ‫خب باشه. 371 00:20:16,266 --> 00:20:17,750 ‫می‌دونی چرا؟ 372 00:20:18,201 --> 00:20:19,788 ‫چرا؟ 373 00:20:21,512 --> 00:20:24,841 ‫من یه قاتل زنجیره‌ای بازنشسته‌ام. 374 00:20:26,276 --> 00:20:27,175 ‫یه چی؟ 375 00:20:27,390 --> 00:20:29,991 ‫یه قاتل زنجیره‌ای بازنشسته. 376 00:20:31,350 --> 00:20:32,972 ‫یعنی چی؟ 377 00:20:34,913 --> 00:20:39,884 ‫یعنی تونستم قبل از اینکه ‫گیر بیفتم، دست از کشتن بکشم. 378 00:20:40,002 --> 00:20:41,797 ‫خودم خودمو بازنشسته کردم. 379 00:20:42,214 --> 00:20:45,122 ‫چی چی داری میگی؟ 380 00:20:45,157 --> 00:20:46,917 ‫کتاب جدیدت 381 00:20:46,952 --> 00:20:48,539 ‫من بهترین گزینه‌ام براش. 382 00:20:48,574 --> 00:20:50,783 ‫کتاب جدید؟ کدوم کتاب؟ 383 00:20:50,818 --> 00:20:53,130 ‫همون داستان قاتل زنجیره‌ای. 384 00:20:53,165 --> 00:20:56,064 ‫یه داستان داغ درباره ‫یه قاتل زنجیره‌ای. 385 00:20:56,582 --> 00:20:59,999 ‫ولی من که درباره قاتل ‫زنجیره‌ای نمی‌نویسم. 386 00:21:00,034 --> 00:21:01,483 ‫شنیدم به بارمن گفتی 387 00:21:01,518 --> 00:21:03,485 ‫می‌خوای درباره همین موضوع بنویسی. 388 00:21:03,520 --> 00:21:05,004 ‫- ام... ‫- جدی گفتی؟ 389 00:21:05,039 --> 00:21:08,757 ‫منظورم این بود که شاید باید... 390 00:21:09,174 --> 00:21:12,096 ‫درباره یه همچین چیزی ‫بنویسم، یه موضوع جذاب‌تر. 391 00:21:12,101 --> 00:21:14,255 ‫همین منظورم بود. 392 00:21:14,458 --> 00:21:17,247 ‫کین، فکر می‌کنی این فقط شانسه؟ 393 00:21:18,443 --> 00:21:21,411 ‫یا یه بازی سرنوشت؟ 394 00:21:27,510 --> 00:21:29,684 ‫واقعاً قاتل زنجیره‌ای هستی؟ 395 00:21:30,167 --> 00:21:31,982 ‫خب، بعضیا اینو میگن. 396 00:21:33,236 --> 00:21:35,514 ‫آقایون، داریم تعطیل می‌کنیم. 397 00:21:35,519 --> 00:21:37,486 ‫باشه، داریم می‌ریم. 398 00:21:38,158 --> 00:21:39,099 ‫اوه. 399 00:21:40,519 --> 00:21:42,866 ‫داری سر به سرم می‌ذاری چون مستم. 400 00:21:45,076 --> 00:21:47,598 ‫کین، یه کم فکر کن 401 00:21:47,633 --> 00:21:49,290 ‫فکر می‌کنی چند بار 402 00:21:49,324 --> 00:21:51,085 ‫یه همچین موقعیتی پیش میاد؟ 403 00:21:55,842 --> 00:21:57,332 ‫رسیدیم خونه‌م. 404 00:22:00,137 --> 00:22:02,001 ‫خب، چطور می‌تونم پیدات کنم؟ 405 00:22:02,303 --> 00:22:05,133 ‫شاید دوباره همدیگه رو دیدیم. 406 00:22:05,168 --> 00:22:07,515 ‫شاید هم نه، کی میدونه؟ 407 00:22:08,688 --> 00:22:10,276 ‫باشه. 408 00:22:10,311 --> 00:22:12,313 ‫شب عجیبیه. 409 00:22:15,373 --> 00:22:16,789 ‫شب‌ بخیر. 410 00:22:18,629 --> 00:22:20,321 ‫ادبم کجا رفته؟ 411 00:22:20,355 --> 00:22:21,667 ‫نمی‌خوای بیای بالا؟ 412 00:22:21,701 --> 00:22:24,118 ‫یه گیلاس دیگه می‌خوریم. 413 00:22:24,152 --> 00:22:25,326 ‫یه کم بیشتر حرف می‌زنیم. 414 00:22:25,360 --> 00:22:26,637 ‫باشه. 415 00:22:27,638 --> 00:22:29,399 ‫هیس! هیس! 416 00:22:29,433 --> 00:22:30,503 ‫هیس! 417 00:22:30,538 --> 00:22:31,953 ‫چی شده؟ 418 00:22:31,988 --> 00:22:33,265 ‫سوزی. 419 00:22:34,266 --> 00:22:35,854 ‫بیا. 420 00:22:37,067 --> 00:22:39,380 ‫سوزی. اون زنمه. 421 00:22:39,581 --> 00:22:42,068 ‫البته، به‌زودی میشه همسر سابقم. 422 00:22:42,073 --> 00:22:43,730 ‫ولی ببین... 423 00:22:45,856 --> 00:22:48,314 ‫من آدم آروم و مؤدبی‌ام. 424 00:22:48,349 --> 00:22:50,558 ‫ام... چی دوست داری بخوری؟ 425 00:22:51,559 --> 00:22:53,009 ‫ویسکی؟ 426 00:22:59,394 --> 00:23:00,499 ‫اوه. 427 00:23:04,399 --> 00:23:06,332 ‫خب... 428 00:23:06,367 --> 00:23:07,920 ‫چطور قراره انجامش بدیم؟ 429 00:23:07,955 --> 00:23:09,107 ‫خیلی ساده‌ست. 430 00:23:09,112 --> 00:23:11,724 ‫قراره بهت یاد بدم ‫قاتل‌ها چی کار می‌کنن. 431 00:23:12,718 --> 00:23:14,840 ‫چی استفاده می‌کنن، ‫چطور استفاده می‌کنن، 432 00:23:14,845 --> 00:23:16,294 ‫کل روند کارشون. 433 00:23:16,584 --> 00:23:19,518 ‫ولی مهم‌تر از همه، طرز فکرشونه. 434 00:23:20,588 --> 00:23:23,039 ‫یعنی مثل مشاور من میشی؟ 435 00:23:23,073 --> 00:23:24,488 ‫دقیقاً. 436 00:23:24,523 --> 00:23:26,145 ‫یه مشاور. 437 00:23:26,180 --> 00:23:27,629 ‫با هم تو شهر می‌چرخیم 438 00:23:27,664 --> 00:23:29,908 ‫مثل دن کیشوت و سانچو. 439 00:23:31,737 --> 00:23:34,188 ‫و اگه بگم نه چی؟ 440 00:23:35,637 --> 00:23:37,363 ‫چرا باید بگی؟ 441 00:23:39,607 --> 00:23:40,711 ‫باشه. 442 00:23:41,712 --> 00:23:42,713 ‫باشه. 443 00:23:44,681 --> 00:23:46,476 ‫خب، دن... ام! 444 00:23:57,797 --> 00:23:59,696 ‫تو کی هستی؟ 445 00:24:00,214 --> 00:24:01,663 ‫اوه، شب ‌بخیر. 446 00:24:01,698 --> 00:24:03,424 ‫شما باید سوزی باشید. 447 00:24:05,396 --> 00:24:06,432 ‫تو کی هستی؟ 448 00:24:06,437 --> 00:24:07,507 ‫کولمیک. 449 00:24:08,782 --> 00:24:11,129 ‫من و کین، ما... ام... 450 00:24:12,821 --> 00:24:15,573 ‫خب، من مشاورم. 451 00:24:17,610 --> 00:24:19,129 ‫باشه. 452 00:24:20,174 --> 00:24:21,382 ‫کین کجاست؟ 453 00:24:21,387 --> 00:24:23,010 ‫فکر کنم توی دستشوییه. 454 00:24:23,902 --> 00:24:25,870 ‫آقای کولمیک، 455 00:24:26,053 --> 00:24:28,732 ‫می‌تونم بپرسم نیمه‌شب اینجا، ‫تو خونه‌ی من، چی کار می‌کنی؟ 456 00:24:28,782 --> 00:24:30,813 ‫لطفاً فقط منو کولمیک صدا کن. 457 00:24:30,818 --> 00:24:32,440 ‫چرا توی پذیرایی منی؟ 458 00:24:33,203 --> 00:24:34,157 ‫سوزی. 459 00:24:34,162 --> 00:24:35,469 ‫عزیزم. 460 00:24:35,474 --> 00:24:36,717 ‫بیدارت کردیم؟ 461 00:24:38,435 --> 00:24:40,023 ‫کین، می‌تونیم حرف بزنیم؟ 462 00:24:46,477 --> 00:24:48,410 ‫این دیگه کیه؟ 463 00:24:48,415 --> 00:24:50,900 ‫خودمم دقیق نمی‌دونم چی شده. 464 00:24:50,934 --> 00:24:53,915 ‫و هنوز هیچ توافقی نکردم. 465 00:24:54,148 --> 00:24:56,209 ‫همه‌چی خیلی سریع اتفاق اُفتاد. 466 00:24:56,214 --> 00:24:58,458 ‫تو یه مشاور آوردی تو خونه‌مون. 467 00:24:58,463 --> 00:25:01,425 ‫آره، همون‌طور که گفتم، ‫همه‌چی خیلی سریع شد. 468 00:25:01,598 --> 00:25:05,308 ‫سوزی، من گیجم. ‫نمی‌دونم باید چی کار کنم. 469 00:25:05,313 --> 00:25:08,091 ‫این موقعیت به نظرم یه شانس بود، 470 00:25:08,096 --> 00:25:09,971 ‫نمی‌خواستم اینم از دست بره. 471 00:25:09,976 --> 00:25:12,912 ‫ولی قول میدم، هنوز هیچ قراری نبستم. 472 00:25:13,617 --> 00:25:14,897 ‫بدون اینکه از من بپرسی، 473 00:25:14,902 --> 00:25:17,249 ‫بدون اینکه نظر منو بخوای. 474 00:25:17,922 --> 00:25:19,372 ‫- حالت بد شد؟ ‫- نه. 475 00:25:20,742 --> 00:25:22,365 ‫آره، چرا، حالم بد شد. 476 00:25:23,745 --> 00:25:26,472 ‫اگه من نخوام چی؟ اگه نخوام انجام بشه چی؟ 477 00:25:28,030 --> 00:25:30,101 ‫نخوای انجام بشه؟ 478 00:25:33,307 --> 00:25:35,447 ‫آقای کولمیک. 479 00:25:35,481 --> 00:25:37,449 ‫اوه، لطفاً فقط... 480 00:25:37,483 --> 00:25:39,347 ‫- کولمیک. ‫- کولمیک. ببخشید. 481 00:25:39,382 --> 00:25:41,073 ‫ببخشید، فقط یکم جا خوردم. 482 00:25:41,108 --> 00:25:43,696 ‫این... چطور بگم؟ ام... 483 00:25:43,731 --> 00:25:46,630 ‫با این شرایط، اصلاً انتظار نداشتم شوهرم 484 00:25:46,665 --> 00:25:49,323 ‫یه مشاور ازدواج بیاره خونه‌مون، 485 00:25:49,357 --> 00:25:51,704 ‫در حالی که خودمون هنوز ‫در موردش حرف نزدیم. 486 00:25:52,305 --> 00:25:55,134 ‫- مشاور ازدواج؟ ‫- مشاور ازدواج؟ 487 00:25:58,184 --> 00:25:59,323 ‫آره! 488 00:25:59,609 --> 00:26:01,611 ‫آره، مشاور ازدواج. 489 00:26:01,645 --> 00:26:03,302 ‫کولمیک همینه. 490 00:26:03,337 --> 00:26:05,753 ‫- مشاور ازدواج. ‫- مشاور ازدواج؟ 491 00:26:05,787 --> 00:26:07,306 ‫تو مشاور ازدواجی؟ 492 00:26:07,341 --> 00:26:08,894 ‫- در واقع من... ‫- راستش اون... 493 00:26:08,928 --> 00:26:11,517 ‫کولمیک دوست داره فقط بهش بگن... 494 00:26:11,552 --> 00:26:13,312 ‫مشاور. 495 00:26:13,347 --> 00:26:16,177 ‫درسته؟ همین الان داشتیم ‫درباره‌ش حرف می‌زدیم. 496 00:26:18,593 --> 00:26:20,768 ‫خب، در نهایت، بیشتر وقت‌ها، 497 00:26:20,802 --> 00:26:23,150 ‫مسائلی که من باهاشون سر و کار دارم... 498 00:26:23,184 --> 00:26:25,635 ‫هیچ ربطی به ازدواج نداره. 499 00:26:25,669 --> 00:26:28,099 ‫ولی خب، آره... من مشاورم. 500 00:26:29,846 --> 00:26:31,099 ‫خب... 501 00:26:31,468 --> 00:26:33,574 ‫وقتی این موقع شب از تخت پام شدم 502 00:26:33,608 --> 00:26:36,542 ‫و با لباس خواب اومدم ‫بیرون، فکر نمی‌کردم 503 00:26:36,577 --> 00:26:38,441 ‫با یه مشاور ازدواج روبه‌رو بشم. 504 00:26:38,475 --> 00:26:40,201 ‫سورپرایز شدی. 505 00:26:40,236 --> 00:26:43,204 ‫ببین، کولمیک روش‌های خیلی... 506 00:26:43,239 --> 00:26:45,793 ‫- غیرمعمولی داره. ‫- هوم. 507 00:26:45,827 --> 00:26:48,520 ‫من دوست دارم ببینم ‫سوژه‌هام کجا زندگی می‌کنن 508 00:26:48,554 --> 00:26:50,035 ‫و... 509 00:26:50,215 --> 00:26:51,458 ‫یه مدت اونجا بمونم. 510 00:26:51,626 --> 00:26:53,899 ‫- این خیلی مهمه. ‫- اهوم. 511 00:26:54,385 --> 00:26:55,734 ‫عجب. 512 00:26:55,768 --> 00:26:57,529 ‫ببخشید، نمی‌دونستم 513 00:26:57,563 --> 00:26:59,876 ‫شما از ماجرا خبر نداشتید. 514 00:26:59,910 --> 00:27:03,366 ‫پس اگه اجازه بدید، ‫دیگه مزاحمتون نمیشم. 515 00:27:03,811 --> 00:27:05,709 ‫دیروقته. 516 00:27:05,744 --> 00:27:07,780 ‫- کین، چه مرگته؟ ‫- چیزی نیست. 517 00:27:07,815 --> 00:27:09,851 ‫چیزی نیست، فقط... 518 00:27:09,886 --> 00:27:13,648 ‫من تا دم در می‌برمش، بعدش برمی‌گردم. 519 00:27:16,943 --> 00:27:18,170 ‫مشاور ازدواج؟ 520 00:27:18,205 --> 00:27:19,758 ‫اَه، خب چی باید می‌گفتم؟ 521 00:27:19,792 --> 00:27:21,587 ‫«نه سوزی، اشتباه گرفتی. 522 00:27:21,622 --> 00:27:24,452 ‫در واقع مردی که تو ‫خونه‌مونه یه قاتل زنجیره‌ایه؟» 523 00:27:24,487 --> 00:27:25,867 ‫من که هیچی از مشاوره ازدواج نمی‌دونم. 524 00:27:25,902 --> 00:27:27,524 ‫اَه، بی‌خیال، نگران نباش. 525 00:27:27,559 --> 00:27:30,251 ‫سوزی، مشاوره ازدواج... ‫هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افته. 526 00:27:30,286 --> 00:27:31,807 ‫ببین، مرسی. 527 00:27:31,812 --> 00:27:32,848 ‫مرسی. 528 00:27:33,056 --> 00:27:34,955 ‫تو اونجا جون منو نجات دادی. 529 00:27:34,960 --> 00:27:37,169 ‫خب، حالا می‌خوای انجامش بدی؟ 530 00:27:37,500 --> 00:27:39,191 ‫چی رو؟ مشاوره؟ 531 00:27:39,226 --> 00:27:40,503 ‫نه، کتاب رو. 532 00:27:41,607 --> 00:27:43,230 ‫کولمیک، بی‌خیال. 533 00:27:43,264 --> 00:27:45,577 ‫بذار یه کم فکر کنم. هنوز دستام می‌لرزه. 534 00:27:45,611 --> 00:27:48,043 ‫ولی مرسی. واقعاً ممنونم. 535 00:27:48,048 --> 00:27:49,222 ‫قابلی نداره. 536 00:27:49,227 --> 00:27:51,402 ‫منم یه بار ازدواج کرده بودم. 537 00:27:51,755 --> 00:27:54,413 ‫جرأت ندارم بپرسم آخرش چی شد. 538 00:27:54,448 --> 00:27:56,760 ‫راستی، کجا می‌تونم پیدات کنم؟ 539 00:27:56,795 --> 00:27:58,728 ‫هتل آفار. 540 00:27:58,762 --> 00:27:59,970 ‫تو محله چینی‌ها. 541 00:28:02,594 --> 00:28:03,871 ‫باشه. شب بخیر. 542 00:28:03,905 --> 00:28:05,424 ‫شب بخیر. 543 00:28:07,169 --> 00:28:12,319 ‫𝕬𝖑𝖎_𝕸𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗 544 00:29:00,445 --> 00:29:02,032 ‫خدای... 545 00:29:02,067 --> 00:29:03,862 ‫تمام شب بهش فکر کردم. 546 00:29:05,070 --> 00:29:07,383 ‫بیا امتحانش کنیم. 547 00:29:07,417 --> 00:29:10,765 ‫- چی رو امتحان کنیم؟ ‫- نمی‌دونم چرا این کار رو کردی. 548 00:29:10,800 --> 00:29:12,836 ‫اول فکر کردم شاید واسه این بود که اگه 549 00:29:12,871 --> 00:29:14,424 ‫طلاق بگیریم، بتونی بگی ‫همه راه‌ها رو امتحان کردی، 550 00:29:14,459 --> 00:29:16,323 ‫مثلاً واسه گرفتن نفقه یا این‌جور چیزا؟ 551 00:29:16,357 --> 00:29:17,502 ‫نفقه؟ 552 00:29:17,507 --> 00:29:20,050 ‫ولی فکر نمی‌کنم اهل ‫همچین نقشه‌هایی باشی. 553 00:29:20,900 --> 00:29:22,168 ‫چه بدونم. 554 00:29:22,743 --> 00:29:25,435 ‫ولی برای اولین بار تو زندگیت ‫خودت دست به کار شدی. 555 00:29:26,387 --> 00:29:29,252 ‫فایده‌ای نداره، ولی وقتی ‫به عقب نگاه می‌کنم... 556 00:29:30,578 --> 00:29:32,408 ‫آره، جواب نمیده. 557 00:29:33,630 --> 00:29:35,149 ‫ولی بیا امتحانش کنیم. 558 00:29:35,334 --> 00:29:37,578 ‫به اون یارو کوله زنگ بزن و هماهنگ کن. 559 00:29:38,379 --> 00:29:39,829 ‫کولمیک؟ 560 00:29:39,863 --> 00:29:41,589 ‫آره، همون مشاوره. 561 00:29:41,624 --> 00:29:43,384 ‫یعنی اگه حاضر شد اون ‫وقت شب بیاد خونه‌مون، 562 00:29:43,419 --> 00:29:45,006 ‫حتماً آدم بدی نیست، نه؟ 563 00:29:46,594 --> 00:29:48,424 ‫سوزی، اون... 564 00:29:48,458 --> 00:29:50,495 ‫کین، چی می‌خوای؟ من پایه‌ام، باشه؟ 565 00:29:50,529 --> 00:29:52,013 ‫الان باید برم. 566 00:29:52,314 --> 00:29:53,729 ‫خبرم کن. 567 00:30:29,775 --> 00:30:31,777 ‫آهای؟ 568 00:30:41,649 --> 00:30:43,617 ‫به هتل آفار خوش اومدین. 569 00:30:43,651 --> 00:30:45,964 ‫ما می‌درخشیم تا شما بدرخشید. ‫چطور می‌تونم کمکتون کنم؟ 570 00:30:45,998 --> 00:30:47,931 ‫دنبال مردی به اسم کولمیک می‌گردم. 571 00:30:47,966 --> 00:30:50,002 ‫- اینجا اقامت داره؟ ‫- کولمیک... 572 00:30:50,037 --> 00:30:52,384 ‫بله. اتاق ۱۲۳. 573 00:30:52,419 --> 00:30:54,800 ‫- ممنون. ‫- یه طبقه بالاتر. 574 00:30:54,835 --> 00:30:56,526 ‫از پله‌ها برین بالا. 575 00:31:13,750 --> 00:31:15,718 ‫- کین. ‫- خدا رو شکر که اینجایی. 576 00:31:15,752 --> 00:31:16,960 ‫صبح بخیر. 577 00:31:18,232 --> 00:31:19,613 ‫بیا تو. 578 00:31:21,171 --> 00:31:24,071 ‫- اوه. ‫- خوشحالم می‌بینمت. 579 00:31:24,105 --> 00:31:26,211 ‫فکر نمی‌کردم این‌قدر زود ببینمت. 580 00:31:26,245 --> 00:31:27,937 ‫اینجا قشنگه. 581 00:31:27,971 --> 00:31:29,214 ‫منظره‌ش و... 582 00:31:29,248 --> 00:31:31,423 ‫آره خب... 583 00:31:33,011 --> 00:31:36,497 ‫کولمیک، باور نمی‌کنی، ولی 584 00:31:36,532 --> 00:31:38,188 ‫اونم قبول کرده. 585 00:31:39,638 --> 00:31:42,779 ‫سوزی. زنم. 586 00:31:42,814 --> 00:31:45,748 ‫اونم می‌خواد مشاوره رو انجام بده. 587 00:31:45,782 --> 00:31:49,752 ‫و جالب اینجاست که می‌خواد با تو باشه. 588 00:31:50,684 --> 00:31:52,168 ‫کین، دیوونه شدی؟ 589 00:31:52,202 --> 00:31:54,032 ‫گفتم که من هیچی از این چیزا نمی‌دونم. 590 00:31:54,066 --> 00:31:57,449 ‫ببین، اگه کمکم کنی، منم کمکت می‌کنم. 591 00:31:57,484 --> 00:31:59,796 ‫- تو می‌خوای به من کمک کنی؟ ‫- آره. 592 00:31:59,831 --> 00:32:01,729 ‫کتاب رو می‌نویسم. 593 00:32:01,764 --> 00:32:03,110 ‫این چه کمکی به منه؟ 594 00:32:03,144 --> 00:32:04,939 ‫هر نویسنده‌ای آرزوشه. 595 00:32:04,974 --> 00:32:06,562 ‫خواهش می‌کنم، کولمیک... 596 00:32:06,596 --> 00:32:09,705 ‫کین، فکر می‌کنی من ‫چی از مشاوره می‌دونم؟ 597 00:32:09,710 --> 00:32:12,699 ‫هیچی نیستش فکر ‫همه‌چی رو کردم. فقط کافیه 598 00:32:12,927 --> 00:32:16,427 ‫بگی اینجا منطقه امنه، ‫اگه ازت سوالی پرسیدیم، 599 00:32:16,432 --> 00:32:18,963 ‫تو بگو «یعنی این نظر خودته؟» 600 00:32:18,968 --> 00:32:20,832 ‫این جواب نمیده. 601 00:32:20,837 --> 00:32:22,390 ‫سوزی می‌فهمه و بگا میری. 602 00:32:22,395 --> 00:32:24,673 ‫کولمیک، خواهش می‌کنم. قرار بود مثل 603 00:32:24,678 --> 00:32:26,441 ‫دن کیشوت و سانچو باشیم، یادت نیست؟ 604 00:32:29,308 --> 00:32:35,958 ‫ببین، اون خیلی خوشحال شد ‫که من دیشب تو رو آوردم خونه. 605 00:32:36,417 --> 00:32:38,867 ‫تو رو دید و گفت: «خودشه.» 606 00:32:38,872 --> 00:32:41,341 ‫تو همونی، کولمیک. 607 00:32:41,806 --> 00:32:44,326 ‫خودش خواست بهت زنگ ‫بزنم تا زودتر شروع کنیم. 608 00:32:48,086 --> 00:32:49,846 ‫کتاب رو می‌نویسم. 609 00:32:50,778 --> 00:32:54,161 ‫و این بهترین چیزی ‫میشه که تا حالا نوشتم. 610 00:32:54,817 --> 00:32:56,266 ‫حتی واسش یه اسم هم پیدا کردم. 611 00:32:56,301 --> 00:32:57,716 ‫چیه؟ 612 00:32:58,363 --> 00:33:01,020 ‫«کولمیک: این واقعاً یه داستانه.» 613 00:33:02,100 --> 00:33:03,826 ‫«واقعاً یه داستانه؟» 614 00:33:03,860 --> 00:33:05,586 ‫آره، نمی‌خواستم ‫بنویسم «داستان واقعی». 615 00:33:05,621 --> 00:33:08,002 ‫گفتم شاید دردسر حقوقی درست کنه. 616 00:33:08,037 --> 00:33:09,245 ‫برای هر دومون. 617 00:33:10,315 --> 00:33:11,730 ‫یه بازی با کلماته. 618 00:33:12,731 --> 00:33:14,215 ‫- باحاله. ‫- آره. 619 00:33:14,250 --> 00:33:15,907 ‫خلاقانه‌ست. 620 00:33:15,941 --> 00:33:17,633 ‫آره؟ فقط ترجیح میدم درباره 621 00:33:17,667 --> 00:33:18,979 ‫جزئیات قتل‌ها چیزی نشنوم. 622 00:33:19,013 --> 00:33:21,084 ‫فکر کنم این بهتر باشه. 623 00:33:21,119 --> 00:33:23,155 ‫مثل دن کیشوت و سانچو. 624 00:33:23,190 --> 00:33:24,985 ‫دقیقاً. دن کیشوت و سانچو. 625 00:33:25,019 --> 00:33:27,567 ‫- من دن کیشوت باشم. ‫- آره، آره. 626 00:33:27,572 --> 00:33:29,955 ‫منطقه امن، «یعنی این نظر خودته؟» 627 00:33:29,990 --> 00:33:31,301 ‫همین دیگه. 628 00:33:31,336 --> 00:33:32,855 ‫صحیح. 629 00:33:48,733 --> 00:33:51,736 ‫نیم ساعته داریم زل می‌زنیم به این چیز. 630 00:33:52,304 --> 00:33:53,754 ‫اون «چیز» نیست. 631 00:33:54,171 --> 00:33:56,001 ‫اسمش اِیداست. 632 00:33:56,119 --> 00:33:58,294 ‫لطفاً در ساکت بهش نگاه کنین. 633 00:34:01,366 --> 00:34:03,368 ‫حداقل می‌تونی بگی چرا باید 634 00:34:03,402 --> 00:34:06,233 ‫به این اِیدای تو نگاه کنیم؟ 635 00:34:06,267 --> 00:34:11,928 ‫اون اینجاست که یادتون ‫بندازه تو منطقه امن هستین. 636 00:34:13,136 --> 00:34:14,966 ‫ام... 637 00:34:15,000 --> 00:34:16,277 ‫اینجا احتمال اینکه 638 00:34:16,312 --> 00:34:18,107 ‫اتفاقی براتون بیاُفته خیلی کمه. 639 00:34:19,177 --> 00:34:21,869 ‫ولی بیرون از اینجا... 640 00:34:22,500 --> 00:34:26,124 ‫...دنیای مرگ و قتل‌های وحشیانه‌ست. 641 00:34:26,425 --> 00:34:28,289 ‫هر روز آدما کشته میشن. 642 00:34:28,324 --> 00:34:29,946 ‫اونم دسته دسته. 643 00:34:29,981 --> 00:34:32,224 ‫و هیچ‌وقت قاتلشون پیدا نمیشه. 644 00:34:33,294 --> 00:34:35,682 ‫و اِیدا نمایانگره اینه؟ 645 00:34:35,687 --> 00:34:38,812 ‫یا یعنی چون ما تو منطقه امنیم، 646 00:34:38,817 --> 00:34:41,130 ‫می‌تونیم هر چی دلمون خواست بگیم؟ 647 00:34:41,790 --> 00:34:43,792 ‫شاید منظورت همینه. 648 00:34:43,960 --> 00:34:45,583 ‫آره، منطقیه. 649 00:34:48,607 --> 00:34:50,505 ‫اون چطور مُرد؟ 650 00:34:50,657 --> 00:34:53,729 ‫هیچ‌وقت راننده اون ‫هوندا سیاه رو پیدا نکردن. 651 00:34:53,763 --> 00:34:56,482 ‫واسه همین دست راستش این‌جوریه. 652 00:34:56,516 --> 00:34:58,532 ‫لطفاً با من حرف نزن. 653 00:34:59,050 --> 00:35:01,386 ‫- پس با کی حرف بزنیم؟ ‫- ترجیح میدم 654 00:35:01,391 --> 00:35:05,119 ‫فقط... فقط به اِیدا نگاه کنین. 655 00:35:05,154 --> 00:35:07,674 ‫اون نمایانگره ازدواجتونه. 656 00:35:07,708 --> 00:35:09,365 ‫صبر کن، گیج شدم. یعنی اِیدا نمایانگره 657 00:35:09,399 --> 00:35:12,023 ‫ازدواج ماست یا منطقه امن؟ 658 00:35:14,750 --> 00:35:17,269 ‫سوزی، به نظرت این دوتا 659 00:35:17,304 --> 00:35:19,444 ‫تو ذهنت فرق دارن؟ 660 00:35:19,478 --> 00:35:21,135 ‫از هم جدا میشن؟ 661 00:35:22,033 --> 00:35:24,104 ‫حالا لطفاً به من نگاه نکن. 662 00:35:24,138 --> 00:35:25,277 ‫به اِیدا نگاه کن. 663 00:35:26,278 --> 00:35:27,728 ‫بگو چی می‌بینی. 664 00:35:27,763 --> 00:35:30,351 ‫- یه گربه مرده. ‫- دیگه چی؟ 665 00:35:30,386 --> 00:35:32,906 ‫یه گربه مرده تاکسیدرمی شده. 666 00:35:32,940 --> 00:35:34,114 ‫آره. 667 00:35:34,148 --> 00:35:35,425 ‫وایستا این حالا یعنی چی؟ 668 00:35:36,402 --> 00:35:39,439 ‫یعنی ازدواج ما هم مرده و تاکسیدرمی شده؟ 669 00:35:39,775 --> 00:35:41,708 ‫منظورت اینه؟ 670 00:35:41,742 --> 00:35:43,153 ‫- کین... ‫- اوه. 671 00:35:43,158 --> 00:35:45,125 ‫...یعنی واقعاً این معنی رو میده؟ 672 00:35:46,565 --> 00:35:49,809 ‫خب، درسته که اِیدا مرده و تاکسیدرمی شده. 673 00:35:50,061 --> 00:35:51,821 ‫خدایا، سوزی، 674 00:35:53,098 --> 00:35:56,032 ‫کی به این نقطه تو رابطه‌مون رسیدیم؟ 675 00:35:56,598 --> 00:35:57,944 ‫می‌تونیم با هم حرف بزنیم؟ 676 00:35:58,095 --> 00:35:59,614 ‫می‌تونین با هم حرف بزنین؟ 677 00:35:59,632 --> 00:36:01,486 ‫فقط می‌خوام بدونم قانون اینجا چیه. 678 00:36:01,520 --> 00:36:03,143 ‫تو جلسه مشاوره ‫می‌تونیم با هم حرف بزنیم؟ 679 00:36:03,177 --> 00:36:05,455 ‫الان تو منطقه امن هستین، پس... 680 00:36:05,490 --> 00:36:08,458 ‫لطفاً به اِیدا نگاه کنین، نه من. 681 00:36:08,493 --> 00:36:10,702 ‫منم دارم همین کارو می‌کنم. 682 00:36:13,574 --> 00:36:16,819 ‫سوزی، فکر می‌کنی اِیدا ‫چه جور گربه‌ای بود؟ 683 00:36:17,053 --> 00:36:18,365 ‫چه بدونم والا. 684 00:36:18,826 --> 00:36:21,009 ‫خب، کین، نه، نه... 685 00:36:21,014 --> 00:36:22,376 ‫هوم. 686 00:36:23,339 --> 00:36:25,720 ‫تو فکر می‌کنی اِیدا چه جور گربه‌ای بود؟ 687 00:36:29,100 --> 00:36:31,689 ‫یه گربه مهربون و آروم. 688 00:36:32,576 --> 00:36:35,762 ‫اِیدا غمگین به نظر می‌رسه، ‫پس از اون گربه‌هایی بود 689 00:36:35,796 --> 00:36:39,159 ‫که احساساتش رو قایم نمی‌کرد. 690 00:36:39,489 --> 00:36:41,975 ‫و وقتی نازش می‌کردی، خرخر می‌کرد. 691 00:36:43,183 --> 00:36:45,323 ‫اِیدا آزاد بود. 692 00:36:45,357 --> 00:36:47,877 ‫هر کاری دلش می‌خواست می‌کرد. 693 00:36:47,912 --> 00:36:51,686 ‫توی مهمونی‌های خسته‌کننده ‫یا دورهمی‌های بی‌مزه، 694 00:36:51,819 --> 00:36:54,953 ‫اِیدا دنبال جلب رضایت کسی نبود. 695 00:36:54,988 --> 00:36:57,404 ‫در عوض، همیشه خونسرد و آروم بود. 696 00:36:58,439 --> 00:37:01,511 ‫یعنی اِیدا فقط خودش بود، یه گربه واقعی. 697 00:37:01,546 --> 00:37:05,377 ‫یه گربه که فقط گربه بود، نه هیچ‌چیز دیگه. 698 00:37:06,378 --> 00:37:08,898 ‫یا یه گربه که باید برمی‌گشتی ‫خونه تا بهش غذا بدی 699 00:37:08,933 --> 00:37:12,419 ‫درست وقتی تازه داشتی از زندگی ‫لذت می‌بردی و حس زنده بودن می‌کردی. 700 00:37:12,453 --> 00:37:16,423 ‫یه گربه که بهت وابسته بود و ‫همیشه باید مراقبش می‌بودی، 701 00:37:16,457 --> 00:37:19,909 ‫مثل یه ساعت که دائم ‫تو ذهنت تیک‌تاک می‌کرد. 702 00:37:23,697 --> 00:37:26,907 ‫خب، فکر کنم جلسه‌ی ‫امروز رو اینجا تموم کنیم. 703 00:37:27,192 --> 00:37:28,849 ‫صبر کن، چی شد الان؟ من نفهمیدم. 704 00:37:28,884 --> 00:37:30,506 ‫- چی شد؟ ‫- خب، ام، 705 00:37:30,540 --> 00:37:32,404 ‫تا جلسه بعدمون یه کم وقت داریم، 706 00:37:32,439 --> 00:37:34,924 ‫پس یه کم بهش فکر کنین. 707 00:37:34,959 --> 00:37:37,133 ‫اگه هنوز براتون نامفهوم بود، 708 00:37:37,168 --> 00:37:39,101 ‫- دفعه بعد راجع بهش حرف می‌زنیم. ‫- جلسه خوبی بود. 709 00:37:39,135 --> 00:37:40,447 ‫فکر کنم کلی پیشرفت کردیم. 710 00:37:41,966 --> 00:37:44,037 ‫اصلاً چیزی به اسم پیشرفت وجود نداره. 711 00:37:44,071 --> 00:37:46,177 ‫فقط مرگ سرد و بی‌روح. 712 00:37:47,178 --> 00:37:49,525 ‫مرسی. جلسه بعد می‌بینمتون. 713 00:37:53,356 --> 00:37:55,048 ‫راستش یه کم غافلگیر شدم. 714 00:37:55,082 --> 00:37:59,179 ‫تا قبل از اون حرف «هیچ ‫پیشرفتی نیست، فقط مرگ سرد»، 715 00:37:59,184 --> 00:38:01,284 ‫خیلی خوب بودی. 716 00:38:01,468 --> 00:38:03,504 ‫- ساندویچ آوردی؟ ‫- آره. 717 00:38:03,539 --> 00:38:06,369 ‫کل روز هیچی نخوردم. از گشنگی دارم می‌میرم. 718 00:38:06,404 --> 00:38:08,820 ‫- می‌خوای بخوری؟ ‫- نه. 719 00:38:08,855 --> 00:38:11,547 ‫می‌دونی مرده‌ها رو کجا می‌فرستن؟ 720 00:38:11,581 --> 00:38:13,963 ‫خب، این یکم زیادی دراماتیکه. 721 00:38:13,998 --> 00:38:15,769 ‫خب، می‌دونی یا نه؟ 722 00:38:16,414 --> 00:38:17,703 ‫بهشت. 723 00:38:18,209 --> 00:38:19,624 ‫جهنم؟ 724 00:38:21,626 --> 00:38:24,974 ‫- تا حالا چیزی درباره قاتل‌های زنجیره‌ای خوندی؟ ‫- نه. 725 00:38:25,009 --> 00:38:27,011 ‫- رمان پلیسی خوندی؟ ‫- نه. 726 00:38:27,045 --> 00:38:30,083 ‫- فیلم جنایی می‌بینی؟ ‫- نه، خیلی کم. 727 00:38:30,117 --> 00:38:32,879 ‫- گاردنر رو می‌شناسی؟ ‫- گاردنر؟ 728 00:38:32,913 --> 00:38:35,191 ‫ارل استنلی گاردنر؟ 729 00:38:35,226 --> 00:38:36,399 ‫- نه؟ ‫- نه. 730 00:38:36,434 --> 00:38:39,126 ‫تا حالا اسم ا‌پ‌ق‌ش رو شنیدی؟ 731 00:38:39,161 --> 00:38:41,888 ‫آه ،ا‌پ‌ق‌ش. آشناست. 732 00:38:41,922 --> 00:38:44,166 ‫پزشکی قانونی. 733 00:38:44,200 --> 00:38:46,375 ‫آهان، مثل کارای جرم‌شناسی؟ 734 00:38:46,409 --> 00:38:48,153 ‫خب... 735 00:38:48,549 --> 00:38:51,414 ‫نه، خودشون دقیقاً ‫همون جرم‌شناس‌ها هستن. 736 00:38:51,449 --> 00:38:54,901 ‫باید بدونی کالبدشکافی یعنی چی. 737 00:38:56,005 --> 00:38:57,386 ‫اون ساختمون، همون ا‌پ‌ق‌ش‌ـه. 738 00:38:57,420 --> 00:39:00,389 ‫اداره پزشکی قانونی شهر. 739 00:39:00,423 --> 00:39:02,598 ‫اونا مرگ‌های مشکوک، علت نامعلوم 740 00:39:02,632 --> 00:39:05,423 ‫و همین‌طور قتل‌ها رو بررسی می‌کنن. 741 00:39:05,838 --> 00:39:08,121 ‫اگه بخوای قاتل باشی، 742 00:39:08,155 --> 00:39:10,364 ‫باید تو بازی خودشون شکستشون بدی. 743 00:39:10,399 --> 00:39:13,540 ‫- واو. ‫- آره. چارلز هیرش، 744 00:39:13,574 --> 00:39:17,302 ‫کالبدشکافی رو «گفت‌وگو ‫با مرده‌ها» توصیف می‌کرد. 745 00:39:17,337 --> 00:39:19,615 ‫- چارلز هیرش کیه؟ ‫- رئیس پزشکی قانونی بود 746 00:39:19,649 --> 00:39:23,481 ‫از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۳. 747 00:39:23,515 --> 00:39:26,277 ‫خیلی درباره ا‌پ‌ق‌ش می‌دونی. 748 00:39:26,311 --> 00:39:29,004 ‫باید درباره‌شون بدونم، 749 00:39:29,038 --> 00:39:31,282 ‫چون اونا هم می‌خوان درباره من بدونن. 750 00:39:33,284 --> 00:39:37,115 ‫می‌دونی معمولاً چه کسی قاتل‌های ‫زنجیره‌ای رو گیر می‌اندازه؟ 751 00:39:37,150 --> 00:39:38,599 ‫ا‌پ‌ق‌ش؟ 752 00:39:38,634 --> 00:39:41,464 ‫نه، غرور و اعتماد به نفس زیاد. 753 00:39:41,499 --> 00:39:44,916 ‫و کی این غرور رو داره جز بیشتر قاتل‌ها؟ 754 00:39:44,951 --> 00:39:46,843 ‫دانشمندها. 755 00:39:46,848 --> 00:39:51,060 ‫اونا هم طاقت ندارن ‫موفقیت‌هاشون رو همه بفهمن. 756 00:39:51,095 --> 00:39:54,125 ‫و هی درباره اینکه تو ‫کالبدشکافی دنبال چی می‌گردن 757 00:39:54,130 --> 00:39:57,101 ‫و چطور فلان قاتل رو گرفتن حرف می‌زنن. 758 00:39:59,034 --> 00:40:02,934 ‫اگه اونا کالبدشکافی رو ‫گفت‌وگو با مرده‌ها می‌دونن، 759 00:40:02,969 --> 00:40:06,662 ‫پس ما هم باید این گفت‌وگو رو بنویسیم. 760 00:40:08,284 --> 00:40:10,562 ‫پس باید یه داستان بسازیم. 761 00:40:10,597 --> 00:40:13,945 ‫همون داستانی که می‌خوایم ‫تعریف کنیم. این کار ماست. 762 00:40:13,980 --> 00:40:14,930 ‫هوم. 763 00:40:15,528 --> 00:40:19,601 ‫تو باید درباره میلتون ‫هلپرن افسانه‌ای یاد بگیری. 764 00:40:19,606 --> 00:40:20,797 ‫اون کیه؟ 765 00:40:21,746 --> 00:40:25,761 ‫می‌تونی بگی شرلوک هولمز آمریکاست. 766 00:40:25,839 --> 00:40:27,806 ‫- هوم. ‫- این کتابشه. 767 00:40:27,811 --> 00:40:31,145 ‫«کالبدشکافی: خاطرات میلتون هلپرن». 768 00:40:31,150 --> 00:40:32,575 ‫- جالبه. ‫- خب. 769 00:40:33,044 --> 00:40:35,661 ‫اینم داشته باش. 770 00:40:36,588 --> 00:40:39,695 ‫«پزشکی قانونی: ‫آسیب‌شناسی و سم‌شناسی». 771 00:40:39,729 --> 00:40:42,594 ‫جسد مثل یه نامه توی پاکته. 772 00:40:43,482 --> 00:40:46,243 ‫و برای اینکه ما بدونیم چی باید بنویسیم، 773 00:40:46,495 --> 00:40:49,015 ‫باید الفبا رو یاد بگیریم. 774 00:40:49,049 --> 00:40:51,534 ‫اون الفبا همون کالبدشکافیه. 775 00:41:54,384 --> 00:41:57,801 ‫توتو، امروز اصلاً نمی‌تونم تمرکز کنم. 776 00:41:58,153 --> 00:41:59,809 ‫دیگه بسه، به حد کافی کار کردیم. 777 00:41:59,844 --> 00:42:01,535 ‫به زوئی زنگ بزن و قرار ناهار بذار. 778 00:42:07,783 --> 00:42:10,820 ‫جلوی چشم همه، وسط روز روشن؟ 779 00:42:10,855 --> 00:42:12,581 ‫فعلاً فقط داریم زیر نظر می‌گیریم. 780 00:42:12,615 --> 00:42:14,479 ‫باید مو به مو بشناسیش. 781 00:42:14,514 --> 00:42:16,481 ‫این دیگه خیلی مسخره‌ست، کولمیک. 782 00:42:16,516 --> 00:42:18,863 ‫طرف ایجنت منه. 783 00:42:18,897 --> 00:42:20,761 ‫ما که نمی‌تونیم ایجنت منو بدزدیم. 784 00:42:20,796 --> 00:42:23,212 ‫یعنی خدایا، اون ایجنت منه. 785 00:42:23,247 --> 00:42:24,593 ‫منو می‌شناسه. 786 00:42:24,627 --> 00:42:27,596 ‫دقیقاً به خاطر همینه که باید بدزدیمش. 787 00:42:27,630 --> 00:42:28,917 ‫اون ایجنت توئه. 788 00:42:28,922 --> 00:42:31,752 ‫به نفع خودشه که این کتاب خوب نوشته بشه. 789 00:42:32,877 --> 00:42:35,190 ‫شکایت نمی‌کنه، می‌فهمه قضیه چیه. 790 00:42:36,191 --> 00:42:37,813 ‫این چیه دیگه؟ 791 00:42:37,847 --> 00:42:40,643 ‫چرا هی این آهنگو پشت سر هم گوش می‌دیم؟ 792 00:42:41,610 --> 00:42:44,302 ‫- واسه اینه که کسی صدامون رو نشنوه یا چی؟ ‫- نه، این... 793 00:42:46,203 --> 00:42:48,036 ‫می‌بردتم تو حال و هواش. 794 00:42:49,135 --> 00:42:51,886 ‫- می‌بردت تو حال و هواش؟ ‫- آره. 795 00:42:52,036 --> 00:42:53,520 ‫تو حال و هوای چی؟ 796 00:42:55,451 --> 00:42:58,523 ‫من همیشه اینو گوش میدم. ‫کمکم می‌کنه تمرکز کنم. 797 00:43:00,525 --> 00:43:02,148 ‫- منظورت چیه؟ ‫- هیچی. 798 00:43:02,182 --> 00:43:03,839 ‫فقط اینکه شرایط‌مون اینجوریه. 799 00:43:03,873 --> 00:43:07,153 ‫کالبدشکافی. چطور از قتل فرار کنیم. 800 00:43:07,187 --> 00:43:09,776 ‫یکی از اسم‌های کتاب‌ها «زن سابق» بود. 801 00:43:09,810 --> 00:43:11,812 ‫«سابق»، با حروف بزرگ. 802 00:43:11,847 --> 00:43:14,367 ‫شاید داره یه رمان جنایی می‌نویسه. 803 00:43:15,868 --> 00:43:17,317 ‫ببین قضیه اینه. 804 00:43:18,602 --> 00:43:20,569 ‫ما داریم از هم جدا می‌شیم. 805 00:43:20,787 --> 00:43:22,409 ‫طلاق؟ 806 00:43:24,239 --> 00:43:26,862 ‫آره، چند روز پیش بهش گفتم دیگه تمومه. 807 00:43:26,896 --> 00:43:29,382 ‫خب اون چی کار کرد؟ 808 00:43:30,762 --> 00:43:32,764 ‫رفت و یه مشاور ازدواج آورد 809 00:43:32,799 --> 00:43:34,738 ‫- خونه‌مون. ‫- تو؟ 810 00:43:35,021 --> 00:43:37,183 ‫مشاور ازدواج. 811 00:43:37,217 --> 00:43:39,185 ‫خب، چطور پیش میره؟ 812 00:43:39,219 --> 00:43:42,291 ‫اون... فرق داره. 813 00:43:42,326 --> 00:43:44,155 ‫فکر نکنم هنوز روش‌هاشو فهمیده باشم، 814 00:43:44,190 --> 00:43:46,433 ‫ولی به نظر میاد میدونه ‫داره چی کار می‌کنه. 815 00:43:46,468 --> 00:43:48,539 ‫می‌فهمی چی میگم؟ 816 00:43:51,714 --> 00:43:55,201 ‫- اون چیه؟ ‫- کلروفرم. 817 00:43:55,235 --> 00:43:57,168 ‫یه کمشو بریز رو دستمال، بذار رو 818 00:43:57,203 --> 00:43:58,859 ‫- دماغ و دهنشون... ‫- بیهوششون کن. 819 00:43:58,894 --> 00:44:01,759 ‫- دقیقاً. مواظب باش باهاش. ‫- چـ... 820 00:44:01,793 --> 00:44:04,693 ‫گور بابای... گور ‫بابای بیهوش کردن مردم. 821 00:44:04,727 --> 00:44:07,627 ‫نه، نه، ما این کارو ‫نمی‌کنیم. این... این... 822 00:44:07,661 --> 00:44:10,285 ‫میشه لطفاً اینو قطع کنیم؟ خواهش می‌کنم؟ 823 00:44:10,319 --> 00:44:12,804 ‫قرار بود این درباره یاد گرفتن من باشه. 824 00:44:12,839 --> 00:44:15,531 ‫میشه هیچی گوش ندیم ‫تا من آهنگمو پیدا کنم؟ 825 00:44:15,566 --> 00:44:17,637 ‫یعنی من چطور قراره آهنگمو پیدا کنم 826 00:44:17,671 --> 00:44:20,191 ‫وقتی این همش داره پخش میشه؟ 827 00:44:21,951 --> 00:44:23,425 ‫باشه. 828 00:44:24,230 --> 00:44:25,576 ‫مرسی. 829 00:44:28,441 --> 00:44:31,380 ‫ولی واقعاً آهنگ قشنگیه. 830 00:44:31,927 --> 00:44:33,963 ‫راستش منطقی هم هست. 831 00:44:33,998 --> 00:44:35,517 ‫میگن بیشتر قتل زن‌ها 832 00:44:35,551 --> 00:44:37,519 ‫به دست کسیه که می‌شناسنش. 833 00:44:37,553 --> 00:44:39,659 ‫یه معشوقه، شوهر، 834 00:44:39,693 --> 00:44:42,213 ‫یا «شوهر سابق.» 835 00:44:42,681 --> 00:44:44,855 ‫واقعاً این‌طوری فکر می‌کنی؟ 836 00:44:45,699 --> 00:44:48,012 ‫نه، امکان نداره همچین چیزی باشه. 837 00:44:48,046 --> 00:44:50,490 ‫ولی این کتاب‌ها... 838 00:44:51,049 --> 00:44:53,880 ‫ولی اون خیلی آروم و خونسرده. 839 00:44:53,914 --> 00:44:56,503 ‫مگه همین رو درباره همه قاتل‌ها نمیگن؟ 840 00:44:56,538 --> 00:44:59,541 ‫«هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم ‫همچین کاری بکنه؟» 841 00:44:59,575 --> 00:45:01,957 ‫آره، درباره همه قاتلا همین رو میگن. 842 00:45:02,440 --> 00:45:06,582 ‫باید روال روزانه طرف مقابلتو بدونی. 843 00:45:07,181 --> 00:45:08,976 ‫طرف مقابل؟ 844 00:45:09,003 --> 00:45:12,349 ‫آره، همون کسی که قراره بدزدیش. 845 00:45:12,354 --> 00:45:15,012 ‫باید بدونی حتی با چشمای بسته هم 846 00:45:15,388 --> 00:45:18,426 ‫هر لحظه‌ی روز داره چی کار می‌کنه، 847 00:45:18,431 --> 00:45:20,261 ‫یا تو هر ساعتی کجاست. 848 00:45:20,872 --> 00:45:22,529 ‫باید بدونی برنامه‌ش چیه، 849 00:45:22,564 --> 00:45:23,979 ‫کجاها میره. 850 00:45:24,013 --> 00:45:26,361 ‫باید حتی بهتر از خودشون اینا رو بدونی. 851 00:45:26,395 --> 00:45:28,052 ‫و وقتی به این مرحله برسی، 852 00:45:28,086 --> 00:45:31,504 ‫یه ارتباط همیشگی بینتون شکل می‌گیره. 853 00:45:33,506 --> 00:45:37,268 ‫اون آدم، همون «طرف مقابل» توئه. 854 00:45:39,305 --> 00:45:42,308 ‫یا شاید فکر می‌کنه من می‌خوام بکشمش. 855 00:45:42,558 --> 00:45:44,664 ‫منظورت چیه؟ 856 00:45:45,483 --> 00:45:47,416 ‫بعد مهمونی شام تو، 857 00:45:47,451 --> 00:45:49,591 ‫سر چراغ قرمز بودیم، 858 00:45:49,625 --> 00:45:51,938 ‫من بهش گفتم چراغ سبز شده. 859 00:45:53,388 --> 00:45:56,908 ‫تو گفتی سبزه، در حالی که هنوز قرمز بود. 860 00:45:56,943 --> 00:45:58,738 ‫می‌خواستی تو تصادف بمیری؟ 861 00:46:03,846 --> 00:46:05,779 ‫اومد بیرون. 862 00:46:05,814 --> 00:46:07,781 ‫بهت نگفته بود مریضه؟ 863 00:46:07,816 --> 00:46:09,093 ‫چی؟ 864 00:46:09,127 --> 00:46:11,371 ‫آره، امروز بهش گفتم امروز ببینمش، 865 00:46:11,406 --> 00:46:13,304 ‫و گفت حالش خوب نیست. 866 00:46:14,374 --> 00:46:16,756 ‫عجب آدمیه. 867 00:46:16,790 --> 00:46:18,551 ‫اون تی‌ـه. یه نویسنده دیگه‌ست. 868 00:46:18,585 --> 00:46:20,829 ‫همیشه ازش بد میگه. 869 00:46:23,349 --> 00:46:26,041 ‫پس امشب قراره بدزدیمش، درسته؟ 870 00:46:26,938 --> 00:46:30,010 ‫بعد از جلسه، تو هتل بهم زنگ بزن. 871 00:46:30,045 --> 00:46:33,428 ‫تا اون موقع یه قرار ‫با آلبانیاییه می‌ذارم. 872 00:46:36,016 --> 00:46:39,537 ‫سوزی، فکر می‌کنی کین امروز چی کار کرد؟ 873 00:46:39,855 --> 00:46:41,269 ‫چی؟ 874 00:46:44,725 --> 00:46:46,244 ‫خب، پس 875 00:46:46,579 --> 00:46:47,856 ‫تو چی کار کردی؟ 876 00:46:49,916 --> 00:46:52,367 ‫هیچ کار خاصی نکردم، چرا می‌پرسی؟ 877 00:46:52,372 --> 00:46:55,237 ‫بگو ببینم، چی کار کردی؟ 878 00:46:56,103 --> 00:46:58,073 ‫هیچی نکردم. 879 00:46:58,107 --> 00:46:59,730 ‫مثل همیشه بود. 880 00:47:00,301 --> 00:47:01,904 ‫تو می‌دونی کین چی کار کرد؟ 881 00:47:01,939 --> 00:47:03,872 ‫من فقط یه کم نوشتم. 882 00:47:03,906 --> 00:47:04,942 ‫از تو نمی‌پرسم. 883 00:47:04,976 --> 00:47:06,251 ‫از سوزی می‌پرسم. 884 00:47:06,256 --> 00:47:08,775 ‫خب خودش گفت یه کم نوشته. 885 00:47:09,884 --> 00:47:13,744 ‫پس هیچ‌کدومتون نمی‌دونین ‫اون یکی چی کار کرده. 886 00:47:15,573 --> 00:47:16,885 ‫می‌دونی، یه بار یه چیزی خوندم، 887 00:47:16,919 --> 00:47:18,680 ‫و می‌خوام بدونم نظر شما چیه. 888 00:47:18,714 --> 00:47:22,166 ‫نوشته بود: «یکی از رازهای ازدواج 889 00:47:22,200 --> 00:47:26,757 ‫اینه که روال روزانه ‫طرف مقابلتو بدونی.» 890 00:47:30,001 --> 00:47:31,555 ‫طرف مقابل؟ 891 00:47:31,589 --> 00:47:32,901 ‫طرف مقابل. 892 00:47:33,805 --> 00:47:35,104 ‫یا خدا. 893 00:47:35,869 --> 00:47:38,458 ‫حتی با چشمای بسته هم 894 00:47:38,493 --> 00:47:41,979 ‫دقیق می‌دونی هر لحظه چی کار می‌کنه. 895 00:47:42,013 --> 00:47:44,809 ‫از این ساعت تا اون ساعت، 896 00:47:44,844 --> 00:47:46,846 ‫برنامه روزانه‌ش چیه. 897 00:47:46,880 --> 00:47:49,918 ‫حتی باید بهتر از خودش بدونیش. 898 00:47:49,952 --> 00:47:52,092 ‫وقتی به این مرحله برسی، 899 00:47:52,127 --> 00:47:54,819 ‫یه ارتباط همیشگی بینتون شکل می‌گیره. 900 00:47:55,958 --> 00:47:58,133 ‫این منطقیه، نه؟ 901 00:47:59,824 --> 00:48:03,000 ‫اگه اون ارتباط قطع بشه، 902 00:48:03,301 --> 00:48:04,820 ‫بعدش چی شروع میشه؟ 903 00:48:06,191 --> 00:48:07,624 ‫نمی‌دونم، چی؟ 904 00:48:07,988 --> 00:48:10,024 ‫یه گفت‌وگو با مرده‌ها. 905 00:48:10,787 --> 00:48:13,859 ‫نه، نه، نه، نگو. 906 00:48:13,864 --> 00:48:16,004 ‫یه گفت‌وگو با مرده‌ها. 907 00:48:16,151 --> 00:48:18,464 ‫چی، دوباره می‌خوایم با اِیدا حرف بزنیم؟ 908 00:48:18,498 --> 00:48:19,777 ‫نه، اِیدا امروز مرخصی‌ـه. 909 00:48:20,189 --> 00:48:23,561 ‫قراره درباره، یه گفت‌وگو ‫با مرده‌ها، حرف بزنیم. 910 00:48:24,918 --> 00:48:28,163 ‫ازدواج یه موجود زنده‌ست، 911 00:48:28,197 --> 00:48:32,327 ‫و مثل هر موجود زنده‌ای، ‫یا رشد می‌کنه یا می‌میره. 912 00:48:32,332 --> 00:48:34,541 ‫و فقط یه چیز می‌تونه بکشتش: 913 00:48:34,894 --> 00:48:37,206 ‫نبوده گفت‌وگو. 914 00:48:37,583 --> 00:48:41,038 ‫اگه این قطع ارتباط ادامه پیدا کنه، 915 00:48:41,072 --> 00:48:45,067 ‫تنها چیزی که میمونه، ‫یه گفت‌وگو با مرده‌هاست. 916 00:48:45,210 --> 00:48:47,074 ‫یعنی کالبدشکافی. 917 00:48:47,493 --> 00:48:48,977 ‫و این همون کاریه که ‫اینجا می‌خوایم بکنیم. 918 00:48:49,011 --> 00:48:50,944 ‫کولمیک، این درست نیست. 919 00:48:51,738 --> 00:48:54,154 ‫کین، فکر می‌کنی اینجا ‫داریم چی کار می‌کنیم؟ 920 00:48:54,189 --> 00:48:55,846 ‫این یه جلسه تراپی‌ـه. 921 00:48:55,880 --> 00:48:58,929 ‫اگه همه چی درست بود که اینجا نبودیم. 922 00:48:59,505 --> 00:49:01,779 ‫کین، روش‌های من معذیت می‌کنه؟ 923 00:49:02,395 --> 00:49:06,012 ‫احساس می‌کنم با کلمه «مرده» مشکل داری. 924 00:49:06,615 --> 00:49:10,391 ‫بزرگ‌ترین تواناییش اینه ‫که واقعیت رو انکار کنه. 925 00:49:10,611 --> 00:49:12,406 ‫اینجا مشکلی داریم؟ 926 00:49:15,762 --> 00:49:16,843 ‫نه. 927 00:49:17,143 --> 00:49:18,144 ‫خوبه. 928 00:49:18,911 --> 00:49:20,637 ‫بیا با تو شروع کنیم، سوزی. 929 00:49:22,860 --> 00:49:24,793 ‫چطور با هم آشنا شدید؟ 930 00:49:25,516 --> 00:49:26,856 ‫تو دانشگاه. 931 00:49:26,861 --> 00:49:30,401 ‫اولین بار که دیدیش، چه حسی داشتی؟ 932 00:49:34,160 --> 00:49:35,644 ‫اون... 933 00:49:36,680 --> 00:49:38,682 ‫با بقیه فرق داشت. 934 00:49:38,716 --> 00:49:40,200 ‫چرا؟ 935 00:49:40,235 --> 00:49:43,203 ‫اون... فرق داشت. 936 00:49:44,605 --> 00:49:46,504 ‫خیلی... خیلی فرق داشت. 937 00:49:47,205 --> 00:49:49,345 ‫می‌دونی، خب، اون... 938 00:49:49,495 --> 00:49:51,773 ‫کنجکاو بود. 939 00:49:52,109 --> 00:49:53,213 ‫کنجکاو؟ 940 00:49:54,346 --> 00:49:56,131 ‫آره، کنجکاو. 941 00:49:57,908 --> 00:49:59,634 ‫مثلاً همه دور و بریام 942 00:49:59,668 --> 00:50:01,152 ‫می‌دونستن می‌خوان تو ‫زندگیشون چی کار کنن 943 00:50:01,187 --> 00:50:02,568 ‫و فقط همون رو دنبال می‌کردن، 944 00:50:02,602 --> 00:50:05,294 ‫ولی کین به همه چی علاقه داشت. 945 00:50:06,192 --> 00:50:07,849 ‫می‌تونست یکی دو ساعت 946 00:50:07,883 --> 00:50:09,989 ‫راجع به یه موضوع عجیب غریب حرف بزنه. 947 00:50:10,023 --> 00:50:11,784 ‫مثلاً یه نمونه‌ش، 948 00:50:11,818 --> 00:50:14,752 ‫می‌تونست درباره انواع ‫سیب‌زمینی حرف بزنه. 949 00:50:17,134 --> 00:50:19,032 ‫یادم نیست اولین روزی که دیدمش بود یا نه، 950 00:50:19,067 --> 00:50:21,828 ‫ولی اولین گفت‌وگومون رو خوب یادمه. 951 00:50:21,863 --> 00:50:26,661 ‫داشت درباره کشاورزای ‫پرویی حرف می‌زد که 952 00:50:26,695 --> 00:50:28,594 ‫چند جور سیب‌زمینی می‌کارن 953 00:50:28,628 --> 00:50:30,460 ‫تا برداشتشون تضمین بشه. 954 00:50:30,776 --> 00:50:34,124 ‫ولی تو ایرلند... دقیق یادم نیست کی 955 00:50:34,392 --> 00:50:37,292 ‫قحطی باعث شد میلیون‌ها نفر بمیرن 956 00:50:37,326 --> 00:50:40,258 ‫چون همه یه جور سیب‌زمینی کاشته بودن. 957 00:50:40,589 --> 00:50:43,073 ‫و حالا، 958 00:50:43,273 --> 00:50:46,750 ‫یه عالمه بذر سیب‌زمینی در خطر نابودیه 959 00:50:46,784 --> 00:50:48,268 ‫چون مک‌دونالد بزرگ‌ترین خریدار شده، 960 00:50:48,273 --> 00:50:50,294 ‫و فقط یه مدل سیب‌زمینی می‌خره. 961 00:50:51,035 --> 00:50:53,204 ‫و این برات جالب بود؟ 962 00:50:53,239 --> 00:50:54,377 ‫خب، همونطور که گفتم، 963 00:50:54,382 --> 00:50:56,004 ‫اون با بقیه فرق داشت. 964 00:50:56,380 --> 00:50:58,831 ‫با بقیه فقط می‌شد درباره ‫چیزای معمولی حرف زد، 965 00:50:58,865 --> 00:51:00,794 ‫ولی با کین، 966 00:51:01,183 --> 00:51:04,428 ‫می‌تونستی بشینی و ساعت‌ها حرف بزنی. 967 00:51:09,699 --> 00:51:12,888 ‫کین، اولین باری که سوزی رو دیدی یادته؟ 968 00:51:14,157 --> 00:51:16,193 ‫داشت لبخند می‌زد. 969 00:51:16,410 --> 00:51:18,343 ‫لبخند می‌زد؟ کجا؟ 970 00:51:19,877 --> 00:51:22,673 ‫دقیق یادم نیست کجا. 971 00:51:22,958 --> 00:51:26,883 ‫چند جا بود، فکر کنم. 972 00:51:27,238 --> 00:51:29,102 ‫یه سری دوست مشترک داشتیم، 973 00:51:29,846 --> 00:51:33,946 ‫و راستش یادم نمیاد دقیقاً ‫داشت چی کار می‌کرد. 974 00:51:34,073 --> 00:51:37,646 ‫راستشو بخوای، اون ‫موقع خیلی برام مهم نبود. 975 00:51:37,979 --> 00:51:39,354 ‫فقط یادمه نگاهش می‌کردم. 976 00:51:39,388 --> 00:51:42,150 ‫و داشت لبخند می‌زد. 977 00:51:42,615 --> 00:51:45,913 ‫و خب، خودمو دیدم که... 978 00:51:47,396 --> 00:51:49,260 ‫...از دور نگاهش می‌کنم. 979 00:51:49,295 --> 00:51:51,987 ‫سعی می‌کردم پیداش کنم، 980 00:51:52,022 --> 00:51:53,989 ‫و اونم معمولاً با دوستاش بود 981 00:51:54,024 --> 00:51:56,854 ‫به حرفاشون گوش می‌داد و لبخند می‌زد. 982 00:51:56,889 --> 00:51:58,891 ‫انگار وقتی لبخند می‌زد، 983 00:51:58,925 --> 00:52:02,446 ‫هر چی اون طرف می‌گفت، خیلی مهم می‌شد. 984 00:52:02,480 --> 00:52:05,276 ‫انگار قشنگ‌ترین چیز دنیا بود. 985 00:52:07,071 --> 00:52:08,210 ‫همه چی... 986 00:52:09,867 --> 00:52:11,144 ‫قشنگ می‌شد 987 00:52:11,179 --> 00:52:12,801 ‫وقتی اون لبخند می‌زد. 988 00:52:13,718 --> 00:52:16,756 ‫و بعد یه روز تصمیم گرفتی بری باهاش 989 00:52:16,874 --> 00:52:19,014 ‫راجع به سیب‌زمینی، حرف بزنی. 990 00:52:19,049 --> 00:52:22,809 ‫ببین، من واقعاً از ‫دوستاش خوشم نمی‌اومد... 991 00:52:23,294 --> 00:52:26,159 ‫از جان خوشم نمی‌اومد 992 00:52:26,194 --> 00:52:29,376 ‫یا بقیه‌شون، راستش رو بخوای. 993 00:52:29,853 --> 00:52:31,717 ‫واسه همین برام سخت بود 994 00:52:31,751 --> 00:52:33,339 ‫برم جلو باهاش حرف بزنم. 995 00:52:33,373 --> 00:52:35,168 ‫ولی یه روز بود که 996 00:52:35,203 --> 00:52:37,205 ‫داشت با جان راه می‌رفت 997 00:52:37,239 --> 00:52:38,827 ‫جانه «دوست» 998 00:52:38,862 --> 00:52:42,778 ‫ایستادن و خب... 999 00:52:43,285 --> 00:52:46,283 ‫منم زبونم بند اومده ‫بود، نمی‌دونستم چی بگم. 1000 00:52:46,317 --> 00:52:48,768 ‫همه چی داشت ناجور می‌شد. 1001 00:52:48,803 --> 00:52:52,772 ‫فقط دهنمو باز کردم، ‫بدون اینکه بدونم چی بگم، 1002 00:52:52,807 --> 00:52:54,429 ‫و یهو بحث رسید به سیب‌زمینی. 1003 00:52:54,463 --> 00:52:57,225 ‫شروع کردم همین‌طور ‫درباره سیب‌زمینی حرف زدن، 1004 00:52:57,259 --> 00:52:59,054 ‫هر چی درباره سیب‌زمینی می‌دونستم گفتم. 1005 00:52:59,089 --> 00:53:01,332 ‫ولی واقعاً بحث سر سیب‌زمینی نبود. 1006 00:53:01,367 --> 00:53:03,369 ‫در اصل درباره تنوع بذر بود. 1007 00:53:04,303 --> 00:53:06,029 ‫تنوع بذر سیب‌زمینی. 1008 00:53:09,506 --> 00:53:13,095 ‫آره، فکر کنم جان یه جایی ‫حوصله‌ش سر رفت و گذاشت رفت. 1009 00:53:13,448 --> 00:53:15,381 ‫منم فکر کردم اگه منم برم بی‌ادبیه، 1010 00:53:15,415 --> 00:53:17,003 ‫واسه همین یه کم موندم. 1011 00:53:17,822 --> 00:53:20,243 ‫می‌دونی، اول فکر کردم کشاورزی! 1012 00:53:22,181 --> 00:53:23,803 ‫ولی همین‌طور حرف می‌زدی، 1013 00:53:23,838 --> 00:53:25,909 ‫دیگه مطمئن نبودم کشاورزی... 1014 00:53:27,151 --> 00:53:28,843 ‫یا فقط یه دیوونه‌ای! 1015 00:53:31,155 --> 00:53:33,088 ‫منم نمی‌خواستم بره، 1016 00:53:33,123 --> 00:53:35,090 ‫گفتم اگه همین‌طور حرف بزنم، 1017 00:53:35,125 --> 00:53:37,437 ‫میمونه، پس همین‌طور حرف زدم و حرف زدم. 1018 00:53:42,744 --> 00:53:45,022 ‫پس اولین گفت‌وگوی جدیتون 1019 00:53:45,673 --> 00:53:47,779 ‫درباره بذر بود. 1020 00:53:50,908 --> 00:53:51,909 ‫دقیقاً. 1021 00:53:53,083 --> 00:53:54,084 ‫بذر. 1022 00:53:57,995 --> 00:54:00,825 ‫خب، وقت‌مون تموم شد. 1023 00:54:00,944 --> 00:54:03,118 ‫ولی خیلی خوشحالم که 1024 00:54:03,123 --> 00:54:06,204 ‫جلسه رو با موضوع بذر تموم کردیم. 1025 00:54:06,601 --> 00:54:10,398 ‫یعنی اینو دیگه میشه گفت دراماتیک! 1026 00:54:19,384 --> 00:54:20,717 ‫داری چی کار می‌کنی؟ 1027 00:54:20,722 --> 00:54:22,345 ‫آها، اومدی. 1028 00:54:22,698 --> 00:54:24,597 ‫خوبه، تقریباً آماده‌ست. 1029 00:54:24,663 --> 00:54:25,866 ‫داری آشپزی می‌کنی؟ 1030 00:54:25,871 --> 00:54:27,113 ‫آره. 1031 00:54:27,867 --> 00:54:30,125 ‫بعد این همه سال، حالا ‫برام غذا درست می‌کنی. 1032 00:54:30,974 --> 00:54:32,182 ‫بیا بشین. 1033 00:54:33,252 --> 00:54:35,540 ‫من امروز رو دوست داشتم. 1034 00:54:35,731 --> 00:54:37,491 ‫یاد ایام قدیم اُفتادم. 1035 00:54:38,877 --> 00:54:41,397 ‫یادم اومد که قبلاً چطوری لبخند می‌زدی. 1036 00:54:44,608 --> 00:54:47,300 ‫یادت اومدش که چقدر سس برنیز دوست داشتم؟ 1037 00:54:47,335 --> 00:54:48,888 ‫امیدوارم یادت باشه. 1038 00:54:48,923 --> 00:54:50,165 ‫آره، ببینیم چی میشه. 1039 00:54:50,200 --> 00:54:51,546 ‫داری چی کار می‌کنی؟ 1040 00:54:51,580 --> 00:54:53,228 ‫دارم یه کم شراب میارم. تو هم می‌خوای؟ 1041 00:54:53,233 --> 00:54:54,475 ‫آره، حتماً. 1042 00:54:57,414 --> 00:54:58,766 ‫پیداش کردم، حقه‌باز! 1043 00:54:58,771 --> 00:55:00,013 ‫چی؟ 1044 00:55:00,100 --> 00:55:02,483 ‫[سم‌شناسی] 1045 00:55:05,323 --> 00:55:07,809 ‫بیا دیگه، داره سرد میشه. 1046 00:55:16,534 --> 00:55:17,949 ‫بیا، بشین. 1047 00:55:23,474 --> 00:55:25,131 ‫بفرما. 1048 00:55:28,065 --> 00:55:29,549 ‫می‌خوام یه کم موزیک بذارم. 1049 00:55:40,546 --> 00:55:42,682 ‫یادت میاد با این آهنگ چطور می‌رقصیدم؟ 1050 00:55:36,091 --> 00:55:38,576 ‫[ترانه‌ی Dead and Lovely از Tom Waits] 1051 00:55:52,866 --> 00:55:55,800 ‫♪ اون دختری از طبقه متوسط بود 1052 00:55:57,146 --> 00:55:59,528 ‫♪ که پاش رو گلیمش درازتر کرده بود 1053 00:56:03,636 --> 00:56:05,638 ‫♪ فکر می‌کرد 1054 00:56:05,672 --> 00:56:08,675 ‫♪ می‌تونه توی آب‌های عمیق دوام بیاره ♪ 1055 00:56:09,607 --> 00:56:12,369 ‫♪ اون مرد لبخندی داشت که مثل زره ضدگلوله بود 1056 00:56:13,818 --> 00:56:16,545 ‫♪ پول زیادی داشت که می‌تونست بسوزونه 1057 00:56:16,723 --> 00:56:20,773 ‫𝔸𝕝𝕚_𝕄𝕒𝕤𝕥𝕖𝕣 1058 00:56:20,860 --> 00:56:24,726 ‫♪ اون فکر می‌کرد ماه رو تو جیبش داره ♪ 1059 00:56:26,659 --> 00:56:28,868 ‫♪ اما حالا مرده 1060 00:56:30,835 --> 00:56:33,113 ‫♪ اون کاملاً مرده 1061 00:56:34,839 --> 00:56:37,842 ‫- ♪ برای همیشه مرده ‫- ♪ برای همیشه... مرده 1062 00:56:37,877 --> 00:56:41,023 ‫- بیا، می‌خوای برقصیم؟ ‫- ♪ و حالا زیباست 1063 00:56:41,138 --> 00:56:44,107 ‫بیا، با من برقص. 1064 00:56:44,141 --> 00:56:45,418 ‫وایسا، وایسا، داری چی کار می‌کنی؟ 1065 00:56:45,453 --> 00:56:46,592 ‫نه، نه، نه، نه، نه. 1066 00:56:46,626 --> 00:56:48,663 ‫اون مال توئه، این مال منه. 1067 00:56:48,697 --> 00:56:50,389 ‫یادم هست، استیکت رو آبدار دوست داری. 1068 00:56:50,423 --> 00:56:52,322 ‫این یکی کاملاً پخته‌ست. 1069 00:56:52,356 --> 00:56:53,564 ‫درسته؟ 1070 00:56:56,037 --> 00:56:57,763 ‫نوش جان. 1071 00:57:02,513 --> 00:57:04,273 ‫سرم درد می‌کنه. 1072 00:57:04,678 --> 00:57:05,989 ‫خیلی گرسنه نیستم. 1073 00:57:07,176 --> 00:57:08,614 ‫میرم یه کم دراز بکشم. 1074 00:57:25,700 --> 00:57:27,529 ‫زوئی، باید حرف بزنیم. 1075 00:57:27,564 --> 00:57:29,117 ‫چی شده؟ 1076 00:57:29,152 --> 00:57:30,498 ‫صدات یه کم عجیبه. 1077 00:57:30,532 --> 00:57:32,001 ‫حق با تو بود. 1078 00:57:32,465 --> 00:57:33,568 ‫کین می‌خواد منو بکشه. 1079 00:57:33,573 --> 00:57:35,018 ‫فکر کنم، می‌خواد منو بکشه. 1080 00:57:35,023 --> 00:57:37,818 ‫می‌خواد بکشتت؟ من که ‫هیچ‌وقت همچین حرفی نزدم. 1081 00:57:37,823 --> 00:57:39,687 ‫چرا گفتی، سر ناهار امروز. 1082 00:57:40,059 --> 00:57:41,716 ‫اَه، داشتم شوخی می‌کردم. 1083 00:57:41,750 --> 00:57:44,443 ‫- وایسا، جدی میگی؟ ‫- آره. 1084 00:57:44,477 --> 00:57:46,376 ‫خونه به اسم توئه؟ 1085 00:57:46,410 --> 00:57:48,205 ‫آره، به اسم منه. 1086 00:57:48,240 --> 00:57:50,380 ‫چه ربطی داره آخه؟ 1087 00:57:50,414 --> 00:57:51,726 ‫وای خدای من. 1088 00:57:51,760 --> 00:57:53,279 ‫واقعاً فکر می‌کنی... 1089 00:57:54,473 --> 00:57:56,233 ‫صبر کن، یه لحظه وایسا. ‫بعداً بهت زنگ می‌زنم. 1090 00:57:56,238 --> 00:57:57,066 ‫یه صدایی شنیدم. 1091 00:57:57,409 --> 00:57:59,894 ‫نه، هیچی نخورد. 1092 00:58:00,562 --> 00:58:03,048 ‫آره، بعدش رفت خوابید. 1093 00:58:05,222 --> 00:58:08,639 ‫فکر نکنم چیزی فهمیده باشه. 1094 00:58:09,975 --> 00:58:13,082 ‫لعنتی، دستم سوخت امروز. 1095 00:58:15,029 --> 00:58:17,652 ‫واقعاً امشب می‌خوایم این کارو بکنیم؟ 1096 00:58:19,754 --> 00:58:21,721 ‫فقط یه کم نگرانم 1097 00:58:21,756 --> 00:58:23,516 ‫که گیر پلیس بیاُفتیم. 1098 00:58:24,894 --> 00:58:26,272 ‫آره، خب، گفتنش برای تو راحته. 1099 00:58:26,277 --> 00:58:28,348 ‫تو که سال‌هاست داری ‫از دستشون فرار می‌کنی. 1100 00:58:29,384 --> 00:58:31,016 ‫در واقع، اصلاً نباید این چیزا رو 1101 00:58:31,021 --> 00:58:32,264 ‫تلفنی بگیم. 1102 00:58:34,079 --> 00:58:35,770 ‫باشه... خیلی خب. 1103 00:58:35,804 --> 00:58:38,048 ‫یه سر به سوزی می‌زنم، بعد میام. 1104 00:58:38,083 --> 00:58:39,601 ‫باشه. 1105 00:59:58,266 --> 01:00:00,234 ‫اون ماشین جلویی رو دنبال کن. 1106 01:00:03,789 --> 01:00:05,377 ‫ماگریت، 1107 01:00:05,411 --> 01:00:07,405 ‫ماتیس، 1108 01:00:07,410 --> 01:00:09,274 ‫مارک شاگال، 1109 01:00:09,279 --> 01:00:11,074 ‫مارسل دوشان، 1110 01:00:11,340 --> 01:00:12,988 ‫مونه. 1111 01:00:13,325 --> 01:00:16,259 ‫انگار مونه کافی نبود، یه مانه هم داریم. 1112 01:00:17,228 --> 01:00:18,907 ‫داری درباره چی حرف می‌زنی؟ 1113 01:00:18,942 --> 01:00:21,600 ‫به نظرم این لیست تمومی نداره. 1114 01:00:21,634 --> 01:00:24,603 ‫این همه اسم. این همه آدم. 1115 01:00:26,192 --> 01:00:29,195 ‫اینایی که الان گفتم فقط ‫چندتا از اسم‌هایی بودن که 1116 01:00:29,263 --> 01:00:31,368 ‫با حرف «م» شروع میشن. 1117 01:00:31,403 --> 01:00:34,337 ‫همه‌شون تو قرن نوزدهم ‫تو فرانسه به دنیا اومدن، 1118 01:00:34,371 --> 01:00:36,718 ‫و بیشترشون همدیگه رو می‌شناختن. 1119 01:00:36,753 --> 01:00:38,375 ‫«م.» 1120 01:00:38,960 --> 01:00:41,203 ‫ما یه اسلحه لازم داریم. 1121 01:00:41,876 --> 01:00:43,395 ‫می‌خوای باهاش چی کار کنی؟ 1122 01:00:43,863 --> 01:00:47,350 ‫میخ بکوبم، چندتا تابلو بزنم به دیوار. 1123 01:00:56,221 --> 01:00:58,706 ‫اولش فرقشون رو نمی‌فهمی. 1124 01:00:58,740 --> 01:01:00,984 ‫با خودت میگی خب ‫اینا همه‌شون نقاشی‌ان. 1125 01:01:01,018 --> 01:01:03,228 ‫همه‌شون شبیه همن. 1126 01:01:03,262 --> 01:01:04,953 ‫بعد شروع می‌کنی به خوندن... 1127 01:01:04,988 --> 01:01:07,964 ‫...و یواش‌یواش برات ‫معنی‌دار میشن، ولی خب، 1128 01:01:07,969 --> 01:01:11,364 ‫انگار اسم‌ها یا تعداد ‫نقاشی‌ها تمومی نداره. 1129 01:01:11,920 --> 01:01:13,647 ‫آدم رو به فکر می‌ندازه، نه؟ 1130 01:01:13,652 --> 01:01:15,418 ‫اون یه لاما نیست؟ 1131 01:01:15,423 --> 01:01:16,804 ‫آره، لاماست. 1132 01:01:19,117 --> 01:01:21,671 ‫لاما اینجا توی بار چی کار می‌کنه؟ 1133 01:01:21,676 --> 01:01:24,024 ‫به یکی که تو باغ‌وحش ‫کار می‌کرد پول قرض دادم. 1134 01:01:24,097 --> 01:01:26,216 ‫یه جور تضمینه. 1135 01:01:26,251 --> 01:01:28,805 ‫باید یه چیزی گرو بذاری دیگه. 1136 01:01:30,180 --> 01:01:32,009 ‫باشه. 1137 01:01:32,506 --> 01:01:34,059 ‫خیلی پرخاشگره. 1138 01:01:36,433 --> 01:01:37,848 ‫لاماها چی می‌خورن؟ 1139 01:01:39,031 --> 01:01:42,426 ‫نمی‌دونم، شاید علف. 1140 01:01:43,658 --> 01:01:44,866 ‫یه کم علف بیار. 1141 01:01:45,854 --> 01:01:47,441 ‫واسه چی؟ 1142 01:01:47,865 --> 01:01:49,349 ‫واسه لاما. 1143 01:01:49,354 --> 01:01:52,913 ‫از وقتی آوردیمش اینجا چیزی خورده؟ 1144 01:01:53,179 --> 01:01:54,233 ‫نه. 1145 01:01:54,730 --> 01:01:58,461 ‫بهش علف بده. شاید واسه ‫همینه اینقدر پرخاشگره. 1146 01:01:58,466 --> 01:02:00,675 ‫لاماها اهل پرو نیستن؟ 1147 01:02:00,680 --> 01:02:01,728 ‫یعنی چی؟ 1148 01:02:01,733 --> 01:02:04,643 ‫شاید سیب‌زمینی می‌خوره. 1149 01:02:06,498 --> 01:02:08,431 ‫زود باش، زود باش، زود باش. 1150 01:02:10,459 --> 01:02:12,461 ‫زوئی. 1151 01:02:12,780 --> 01:02:14,540 ‫زوئی، لعنتی. 1152 01:02:15,921 --> 01:02:17,578 ‫سلام، با زوئی تماس گرفتین. 1153 01:02:17,612 --> 01:02:19,649 ‫بعد از بوق پیام بذارید... 1154 01:02:19,683 --> 01:02:22,652 ‫و تو کین، شغلت چیه؟ 1155 01:02:22,686 --> 01:02:24,723 ‫من نویسنده‌ام. 1156 01:02:24,757 --> 01:02:26,380 ‫نویسنده؟ 1157 01:02:26,414 --> 01:02:27,956 ‫جالبه. 1158 01:02:27,961 --> 01:02:30,032 ‫تا حالا چیزی نوشتی؟ 1159 01:02:30,734 --> 01:02:32,564 ‫آره، در واقع الان دارم ‫روی یه کتاب کار می‌کنم 1160 01:02:32,765 --> 01:02:37,398 ‫که داستانش تو ۴۰ هزار سال ‫قبل از میلاد تو اسلوونی می‌گذره. 1161 01:02:37,732 --> 01:02:39,664 ‫یه داستان عاشقانه‌ست. 1162 01:02:39,669 --> 01:02:43,581 ‫بین یه زن هوموساپین‌ و آخرین ‫مرد نئاندرتاله. اونا... 1163 01:02:43,681 --> 01:02:45,649 ‫سیب‌زمینی واسه چی؟ 1164 01:02:46,143 --> 01:02:48,143 ‫سیب‌زمینی واسه چی؟ 1165 01:02:53,093 --> 01:02:55,093 ‫سیب‌زمینی، سیب‌زمینی! ‫گور بابای سیب‌زمینی! 1166 01:02:55,098 --> 01:03:00,749 ‫اِ... خب، اونا... شب خیلی ‫سردی تو اسلوونی بود، و... 1167 01:03:00,754 --> 01:03:04,389 ‫قبیله اونجا بود و رئیس قبیله... 1168 01:03:06,858 --> 01:03:08,653 ‫خیلی خیلی سردش بود... 1169 01:03:11,092 --> 01:03:12,569 ‫ببخشید. 1170 01:03:16,533 --> 01:03:17,638 ‫اسلوونی؟ 1171 01:03:17,672 --> 01:03:19,605 ‫آره، اسلوونی. 1172 01:03:19,640 --> 01:03:20,710 ‫گور بابای اسلوونی! 1173 01:03:21,591 --> 01:03:23,248 ‫تو درباره اسلوونیایی‌ها می‌نویسی؟ 1174 01:03:23,253 --> 01:03:24,979 ‫نه، نه، نه، همیشه نه. 1175 01:03:24,984 --> 01:03:28,289 ‫یه کتاب هم نوشتم که ‫داستانش تو مغولستان می‌گذره. 1176 01:03:28,473 --> 01:03:29,995 ‫نزدیک زادگاه تو. 1177 01:03:30,520 --> 01:03:32,212 ‫یعنی چی؟ 1178 01:03:32,217 --> 01:03:34,235 ‫من آلبانیایی‌ام. 1179 01:03:34,631 --> 01:03:36,544 ‫ولی آخرش همه‌تون روسی حرف می‌زنید. 1180 01:03:36,658 --> 01:03:38,384 ‫من آلبانیایی حرف می‌زنم. 1181 01:03:38,903 --> 01:03:40,249 ‫ولی روسی رو می‌فهمی. 1182 01:03:40,489 --> 01:03:42,835 ‫- نه، ما آلبانیایی حرف می‌زنیم ‫- کولمیک. 1183 01:03:42,870 --> 01:03:45,079 ‫چون ما آلبانیایی هستیم. 1184 01:03:45,113 --> 01:03:46,022 ‫کولمیک. 1185 01:03:46,027 --> 01:03:46,906 ‫این یکی چی؟ 1186 01:03:46,911 --> 01:03:48,589 ‫اون زیاد حرف نمی‌زنه. 1187 01:03:48,693 --> 01:03:50,281 ‫ولی وقتی حرف می‌زنه، 1188 01:03:50,286 --> 01:03:51,460 ‫- آلبانیایی حرف می‌زنه. ‫- کولمیک! 1189 01:03:51,706 --> 01:03:52,739 ‫اِ... 1190 01:03:55,685 --> 01:03:58,235 ‫و مغولا هم مغولی حرف می‌زنن. 1191 01:03:58,273 --> 01:03:59,068 ‫نه. 1192 01:03:59,073 --> 01:04:00,966 ‫چیش رو نمی‌فهمی آخه؟ 1193 01:04:00,971 --> 01:04:02,099 ‫ما روسی حرف نمی‌زنیم. 1194 01:04:02,104 --> 01:04:03,666 ‫ببخشید، دستشویی کجاست؟ 1195 01:04:04,571 --> 01:04:05,710 ‫مشکلت چیه؟ 1196 01:04:05,962 --> 01:04:07,895 ‫هیچی، فقط دستشویی لازم دارم. 1197 01:04:07,929 --> 01:04:10,069 ‫نکنه خودتو خیس کردی؟ 1198 01:04:10,104 --> 01:04:11,657 ‫شماها واقعاً عجیبین. 1199 01:04:11,692 --> 01:04:14,004 ‫جدی میگم، الان خیلی لازم دارم برم، 1200 01:04:14,039 --> 01:04:15,489 ‫دستشویی؟ 1201 01:04:15,523 --> 01:04:16,869 ‫پشته. 1202 01:04:16,904 --> 01:04:18,733 ‫مرسی. 1203 01:04:18,768 --> 01:04:20,494 ‫من که چیزی نگفتم. 1204 01:04:20,528 --> 01:04:23,117 ‫فقط فکر کردم روسی بلدید. 1205 01:04:23,987 --> 01:04:25,920 ‫لعنتی. لعنتی. 1206 01:04:47,072 --> 01:04:49,108 ‫لعنتی. لعنتی. 1207 01:04:51,525 --> 01:04:52,664 ‫حالت خوبه رفیق؟ 1208 01:04:52,698 --> 01:04:53,699 ‫آره، خوبم. 1209 01:04:54,283 --> 01:04:56,250 ‫تو چطوری؟ 1210 01:04:59,846 --> 01:05:01,386 ‫وایسا. 1211 01:05:03,468 --> 01:05:04,814 ‫این بو رو می‌شناسم... 1212 01:05:04,848 --> 01:05:06,609 ‫چی؟ می‌خوای بیهوشم کنی؟ 1213 01:05:06,643 --> 01:05:07,955 ‫- نه، این... نه، نه، نه. ‫- کی فرستادت اینجا؟ بگو. 1214 01:05:07,989 --> 01:05:10,509 ‫هی! داری چی کار می‌کنی؟ بس کن! 1215 01:05:12,028 --> 01:05:14,168 ‫ولم کن! عوضی! 1216 01:05:14,202 --> 01:05:16,998 ‫ولم کن! مادر... 1217 01:05:17,033 --> 01:05:18,655 ‫- چسنا. ‫- حرومزاده... 1218 01:05:24,489 --> 01:05:25,869 ‫نه! 1219 01:05:37,674 --> 01:05:41,160 ‫بخواب، بخواب، بخواب. 1220 01:05:49,721 --> 01:05:51,067 ‫پسسس. 1221 01:05:59,878 --> 01:06:02,131 ‫بیهوشش کردی؟ 1222 01:06:02,812 --> 01:06:04,879 ‫- بیهوشش کردی؟ ‫- آره، یه جورایی. 1223 01:06:05,046 --> 01:06:06,876 ‫میشه فقط بریم از اینجا؟ 1224 01:06:06,910 --> 01:06:08,636 ‫چطوری... دیدت؟ 1225 01:06:08,671 --> 01:06:11,213 ‫آره معلومه که دید. من... 1226 01:06:11,218 --> 01:06:12,805 ‫دقیق بگو چطوری بیهوشش کردی. 1227 01:06:13,296 --> 01:06:15,816 ‫نمی‌دونم، همین‌جوری... ‫با خشتکم بود. 1228 01:06:15,850 --> 01:06:17,300 ‫اومد سمتم، بعد... 1229 01:06:17,334 --> 01:06:20,801 ‫بعدش اینجا بود، بعد کلروفرم، 1230 01:06:20,806 --> 01:06:22,324 ‫بعد یهو... 1231 01:06:22,329 --> 01:06:24,020 ‫می‌دونی دیگه؟ 1232 01:06:24,377 --> 01:06:25,430 ‫با خشتکت بیهوشش کردی؟ 1233 01:06:25,435 --> 01:06:27,230 ‫آره. خب حالا چی کار کنیم؟ 1234 01:06:27,235 --> 01:06:28,961 ‫آلبانیاییه رو با خشتکت بیهوش کردی؟ 1235 01:06:28,966 --> 01:06:30,080 ‫آره! 1236 01:06:32,177 --> 01:06:33,489 ‫خلاقانه‌ست! 1237 01:06:34,904 --> 01:06:37,009 ‫خب، نمی‌تونیم همین‌جوری فرار کنیم. 1238 01:06:37,044 --> 01:06:38,839 ‫آره، ولی به زود بیدار میشه. 1239 01:06:38,873 --> 01:06:40,634 ‫آره، بعد که بیدار شه می‌افته دنبالمون. 1240 01:06:40,668 --> 01:06:41,960 ‫خب حالا چی کار کنیم؟ 1241 01:06:41,965 --> 01:06:44,322 ‫خب، نمی‌تونیم همین‌جا ولش ‫کنیم. باید با خودمون ببریمش. 1242 01:06:44,327 --> 01:06:45,570 ‫با خودمون ببریمش؟ 1243 01:06:46,916 --> 01:06:48,883 ‫گوش کن بهم. 1244 01:06:48,918 --> 01:06:50,644 ‫اگه نبریمش، 1245 01:06:50,678 --> 01:06:52,749 ‫من و تو هر دومون مردیم. 1246 01:06:52,784 --> 01:06:55,269 ‫فهمیدی؟ پس کمک کن بلندش کنیم. 1247 01:06:55,303 --> 01:06:58,548 ‫اون یارو صاحب لاما ‫هم الان‌هاست که شک کنه. 1248 01:07:06,280 --> 01:07:07,833 ‫چه خبره؟ 1249 01:07:08,869 --> 01:07:10,249 ‫خانم، اینا رو می‌شناسین؟ 1250 01:07:10,284 --> 01:07:12,907 ‫آره، یکی‌شون شوهرمه. 1251 01:07:12,942 --> 01:07:14,564 ‫اون مردی که دارن می‌برن کیه؟ 1252 01:07:14,599 --> 01:07:15,682 ‫نمی‌دونم. 1253 01:07:15,687 --> 01:07:17,378 ‫شوهرتون چی کاره‌ست؟ 1254 01:07:17,809 --> 01:07:19,293 ‫نویسنده‌ست. 1255 01:07:19,327 --> 01:07:20,674 ‫اونم از نوع بدش. 1256 01:07:20,708 --> 01:07:22,849 ‫اون مردی که باهاشه کیه؟ 1257 01:07:23,228 --> 01:07:25,682 ‫اون مشاور ازدواجمونه. 1258 01:07:25,687 --> 01:07:27,266 ‫باورم نمیشه. 1259 01:07:27,301 --> 01:07:28,889 ‫خدای من، من چی کار کردم؟ 1260 01:07:28,923 --> 01:07:30,166 ‫من چی کار کردم؟ 1261 01:07:30,200 --> 01:07:31,581 ‫کین، آروم باش. 1262 01:07:31,616 --> 01:07:33,065 ‫باید کمکم کنی دست و پاشو ببندیم. 1263 01:07:33,070 --> 01:07:34,949 ‫من یه رئیس مافیای ‫آلبانیایی رو بیهوش کردم! 1264 01:07:34,954 --> 01:07:36,865 ‫اون رئیس مافیا نیست، فروشنده اسلحه‌ست. 1265 01:07:36,886 --> 01:07:38,799 ‫آهان، چه عالی! فقط فروشنده اسلحه‌ست. 1266 01:07:38,864 --> 01:07:40,279 ‫هیس، صداتو بیار پایین. 1267 01:07:40,597 --> 01:07:42,875 ‫کمکم کن دست و پاشو ببندیم. 1268 01:07:46,907 --> 01:07:48,218 ‫زوئی؟ 1269 01:07:48,253 --> 01:07:50,186 ‫سوزی؟ ساعت چنده؟ 1270 01:07:50,220 --> 01:07:52,050 ‫چی یعنی ساعت چنده؟ خواب بودی؟ 1271 01:07:52,084 --> 01:07:54,259 ‫- آره. ‫- چطور تونستی بخوابی؟ 1272 01:07:54,293 --> 01:07:56,088 ‫دفعه پیش که زنگ زدم گفتم 1273 01:07:56,123 --> 01:07:57,918 ‫می‌ترسم کین بخواد منو بکشه، 1274 01:07:57,952 --> 01:07:59,160 ‫تو هم گفتی حق داری بترسی. 1275 01:07:59,195 --> 01:08:00,955 ‫من نگفتم حق داری. 1276 01:08:00,990 --> 01:08:03,786 ‫فقط پرسیدم خونه به اسم توئه یا نه. 1277 01:08:03,820 --> 01:08:05,235 ‫آره زوئی، خونه به اسم منه. 1278 01:08:05,270 --> 01:08:07,065 ‫- خانم. ‫- خب... 1279 01:08:07,099 --> 01:08:09,723 ‫شوهر شما کینه؟ 1280 01:08:09,757 --> 01:08:12,829 ‫- صبر کن ببینم چی؟ ‫- کین، همونی که داریم دنبالش می‌کنیم. 1281 01:08:12,864 --> 01:08:16,108 ‫- اون شوهرته؟ ‫- آره، بهت گفته بودم. 1282 01:08:16,143 --> 01:08:17,869 ‫گفتی خطرناک نیست، 1283 01:08:17,903 --> 01:08:20,043 ‫الان میگی می‌ترسی بکشدت. 1284 01:08:20,078 --> 01:08:21,389 ‫باید بریم پلیس. 1285 01:08:21,424 --> 01:08:23,184 ‫نه، نمی‌ریم پلیس. 1286 01:08:23,219 --> 01:08:25,255 ‫صبر کن، تو تاکسی‌ام، ‫داشتم با راننده حرف می‌زدم. 1287 01:08:25,290 --> 01:08:27,050 ‫نمی‌ریم پلیس، اون شوهرمه. 1288 01:08:27,731 --> 01:08:29,215 ‫اوه، دارن حرکت می‌کنن. 1289 01:08:29,343 --> 01:08:30,916 ‫آره، داریم دنبالشون می‌ریم. 1290 01:08:30,921 --> 01:08:32,647 ‫- خانم؟ ‫- فقط دنبالشون برو. 1291 01:08:32,918 --> 01:08:35,196 ‫کاری نکن، فقط از دور دنبالشون کن. 1292 01:08:35,231 --> 01:08:37,026 ‫صبر کن، تنهام نذار... 1293 01:08:49,069 --> 01:08:50,485 ‫حالا چی کار کنیم؟ 1294 01:08:50,936 --> 01:08:53,076 ‫- درباره چی چی کار کنیم؟ ‫- چسنا. 1295 01:08:53,111 --> 01:08:54,940 ‫می‌دونم که چی کار نباید می‌کردیم، 1296 01:08:54,975 --> 01:08:56,701 ‫اونم این بود که ولش کنیم همون‌جا. 1297 01:08:56,735 --> 01:08:59,151 ‫سوزی، شلوغش نکن دیگه. 1298 01:08:59,186 --> 01:09:01,222 ‫آره، «وقتی ازت خبری نشد، سوزی، 1299 01:09:01,257 --> 01:09:02,221 ‫زنگ زدم به پلیس.» 1300 01:09:02,226 --> 01:09:04,105 ‫زوئی، الان باید اینو بهم بگی، 1301 01:09:04,110 --> 01:09:06,078 ‫نه اینکه «وقتی خبری ‫ازت نشد، یه چرت زدم!» 1302 01:09:08,367 --> 01:09:09,990 ‫خب، حالا چی؟ 1303 01:09:10,024 --> 01:09:12,026 ‫- فعلاً با ما میاد. ‫- چی؟ 1304 01:09:12,061 --> 01:09:13,338 ‫فعلاً با ماست. 1305 01:09:13,372 --> 01:09:15,340 ‫فعلاً با ماست؟ 1306 01:09:15,374 --> 01:09:16,928 ‫شما احمقا فکر کردین ‫دارین چی کار می‌کنین؟ 1307 01:09:16,962 --> 01:09:18,170 ‫- اوه، کولمیک. ‫- دارین منو می‌دزدین؟ 1308 01:09:18,205 --> 01:09:19,931 ‫بیدار شد. کولمیک، بیدار شد! 1309 01:09:19,965 --> 01:09:22,165 ‫- خیلی خب، بزن کنار. ‫- یه بلایی سرتون میارم که پشیمون بشین...! 1310 01:09:24,049 --> 01:09:25,948 ‫- خب، زنده‌ای که! ‫- زوئی... 1311 01:09:26,316 --> 01:09:27,835 ‫یه خبریه. 1312 01:09:28,792 --> 01:09:30,069 ‫بزن کنار، بزن کنار. 1313 01:09:30,320 --> 01:09:32,012 ‫زوئی، بعداً بهت زنگ می‌زنم. 1314 01:09:41,953 --> 01:09:44,265 ‫وای خدای من! 1315 01:09:44,300 --> 01:09:46,751 ‫نه، کولمیک، بیدار شده، بیدار شده! 1316 01:09:46,785 --> 01:09:48,304 ‫گوش کن. 1317 01:09:48,338 --> 01:09:49,788 ‫نمی‌تونیم ولش کنیم بره. 1318 01:09:49,823 --> 01:09:51,134 ‫حداقل نه اینجوری. 1319 01:09:51,169 --> 01:09:52,411 ‫یعنی چی نمی‌تونیم ولش کنیم؟ 1320 01:09:52,446 --> 01:09:54,206 ‫- صداتو بیار پایین. ‫- چرا؟ 1321 01:09:54,241 --> 01:09:55,483 ‫بیدارش می‌کنی؟ 1322 01:09:55,518 --> 01:09:56,864 ‫نه، سرمو بردی. 1323 01:09:56,899 --> 01:09:58,107 ‫خدای من، دستام... 1324 01:09:58,141 --> 01:09:59,081 ‫- دستام می‌لرزه. ‫- آروم باش. 1325 01:09:59,086 --> 01:10:01,075 ‫- دستام می‌لرزه. ‫- تا وقتی بفهمیم 1326 01:10:01,110 --> 01:10:03,112 ‫چی کار کنیم، باید باهاش سر کنیم. 1327 01:10:03,146 --> 01:10:05,045 ‫باشه؟ پس اینو قبول کن. 1328 01:10:05,079 --> 01:10:06,529 ‫چی داری میگی؟ می‌خوای چی کار کنی؟ 1329 01:10:06,563 --> 01:10:09,126 ‫می‌خوای هر بار بیدار شد ‫دوباره بیهوشش کنی؟ این نقشته؟ 1330 01:10:09,131 --> 01:10:10,580 ‫فعلاً آره، همین نقشه‌ست. 1331 01:10:11,055 --> 01:10:13,516 ‫باید کلروفرم بیشتری ‫پیدا کنیم و دهنشو ببندیم. 1332 01:10:14,900 --> 01:10:16,385 ‫بیا بریم هتل تو. 1333 01:10:16,744 --> 01:10:18,229 ‫اصلاً حرفش رو نزن. 1334 01:10:18,234 --> 01:10:19,511 ‫می‌ریم خونه ایجنتت. 1335 01:10:22,448 --> 01:10:24,036 ‫دیوونه شدی؟ 1336 01:10:24,772 --> 01:10:26,774 ‫نقشه‌این بود که ایجنتتو بدزدیم. 1337 01:10:27,113 --> 01:10:29,025 ‫کولمیک، گیرمون می‌ندازن. 1338 01:10:29,030 --> 01:10:33,241 ‫داریم با یه آلبانیایی نیمه‌بیهوش ‫تو صندلی عقب می‌چرخیم. 1339 01:10:33,246 --> 01:10:35,531 ‫ولی هدف اصلی این ‫بود که ایجنتتو بدزدیم. 1340 01:10:35,536 --> 01:10:38,512 ‫آره، خب، حالا این یکی رو گرفتیم. 1341 01:10:38,517 --> 01:10:40,729 ‫ببین، ممکنه اوضاع از دستت در بره، 1342 01:10:40,734 --> 01:10:44,129 ‫ولی نباید پنیک کنی. ‫باید طبق نقشه پیش بری. 1343 01:10:45,248 --> 01:10:47,699 ‫ما کاری رو که شروع ‫کردیم تموم می‌کنیم، کین. 1344 01:10:47,704 --> 01:10:50,810 ‫همیشه همینیم، کاری رو ‫که شروع کردیم تموم می‌کنیم. 1345 01:10:51,603 --> 01:10:53,294 ‫خانم، منو به دردسر می‌ندازین. 1346 01:10:53,299 --> 01:10:55,311 ‫نه، نگران نباش، به دردسر نمی‌افتی. 1347 01:10:55,885 --> 01:10:59,387 ‫آخر شب یه انعام حسابی بهت میدم. 1348 01:10:59,778 --> 01:11:01,262 ‫دارن حرکت می‌کنن، دنبالشون برو. 1349 01:11:42,729 --> 01:11:45,835 ‫خیلی خب، تو برو بالا، اوضاع رو چک کن. 1350 01:11:45,870 --> 01:11:47,595 ‫وقتی مطمئن شدی تنهاست، 1351 01:11:47,646 --> 01:11:49,729 ‫بیهوشش کن، بعد چند دقیقه... 1352 01:11:49,734 --> 01:11:51,253 ‫عمراً، نه. 1353 01:11:51,258 --> 01:11:53,502 ‫من تنها نمیرم بیهوشش کنم. 1354 01:11:54,378 --> 01:11:56,828 ‫- چسنا رو تنهایی بیهوش کردی. ‫- نه. 1355 01:11:56,833 --> 01:11:58,938 ‫- کین، مسخره‌بازی درنیار. ‫- نه. 1356 01:11:58,970 --> 01:12:00,420 ‫- کین، نمی‌تونیم ولش کنیم... ‫- نه! 1357 01:12:01,955 --> 01:12:04,371 ‫- مثل بچه‌ها رفتار نکن. ‫- نه، نه، نه، 1358 01:12:04,405 --> 01:12:05,855 ‫- باشه، صداتو بیار پایین. ‫- نه، نه، نه، نه، 1359 01:12:05,890 --> 01:12:07,995 ‫- صداتو... بس کن! ‫- نه، نه، نه، نه! 1360 01:12:08,030 --> 01:12:09,479 ‫- نه! نه! ‫- یه بار دیگه بگو 1361 01:12:09,514 --> 01:12:11,240 ‫به خدا... 1362 01:12:12,413 --> 01:12:13,406 ‫ببین، قضیه اینه. 1363 01:12:13,411 --> 01:12:16,923 ‫نمی‌تونیم چسنا رو زیاد تنها بذاریم. 1364 01:12:17,591 --> 01:12:20,278 ‫دارن دعوا می‌کنن یا... 1365 01:12:20,654 --> 01:12:22,423 ‫به نظر میاد همین‌طوره. 1366 01:12:22,458 --> 01:12:24,391 ‫تو قراره مشاور من باشی، نه؟ 1367 01:12:24,425 --> 01:12:26,186 ‫- می‌خوای منو بفرستی بالا ‫- گفتم میام بالا 1368 01:12:26,220 --> 01:12:27,877 ‫- و تنهایی بیهوشش می‌کنم و ‫- بعد چند دقیقه میام کمک 1369 01:12:27,912 --> 01:12:29,016 ‫- خودم برش می‌گردونم پایین ‫- میاریمش اینجا. 1370 01:12:29,051 --> 01:12:30,328 ‫این که مشاوره نمیشه. 1371 01:12:30,362 --> 01:12:31,467 ‫کجاش رو نمی‌فهمی؟ 1372 01:12:31,501 --> 01:12:32,882 ‫اگه الان با من نیای بالا، 1373 01:12:32,917 --> 01:12:34,504 ‫من دیگه نیستم. 1374 01:12:36,506 --> 01:12:38,008 ‫باشه. 1375 01:12:38,341 --> 01:12:39,346 ‫ولی باید زود کار رو تموم کنیم. 1376 01:12:39,351 --> 01:12:40,386 ‫اوکی. 1377 01:12:42,627 --> 01:12:46,179 ‫خانم، فکر کنم شوهرتون تو یه ‫کارای خیلی غیرقانونی گیر اُفتاده. 1378 01:12:47,029 --> 01:12:48,754 ‫اون یارو حالا مرده یا چی؟ 1379 01:12:49,679 --> 01:12:52,232 ‫آره، جریان چیه؟ 1380 01:12:58,940 --> 01:13:02,789 ‫کین. چی... صبر کن، این ‫وقت شب اینجا چی کار می‌کنی؟ 1381 01:13:02,794 --> 01:13:04,899 ‫- همه چی خوبه؟ ‫- تنهایی؟ 1382 01:13:05,005 --> 01:13:05,987 ‫آره. 1383 01:13:06,623 --> 01:13:08,331 ‫این آقا کیه؟ 1384 01:13:08,366 --> 01:13:09,367 ‫سلام. 1385 01:13:10,054 --> 01:13:12,025 ‫ما... قبلاً همدیگه رو دیدیم؟ من... 1386 01:13:12,059 --> 01:13:13,647 ‫فکر نکنم. 1387 01:13:13,681 --> 01:13:15,200 ‫باشه. 1388 01:13:22,027 --> 01:13:24,201 ‫این چی بود الان؟ 1389 01:13:26,443 --> 01:13:28,514 ‫داری چی کار می‌کنی کین؟ 1390 01:13:30,215 --> 01:13:31,976 ‫بس کن. ول کن دیگه. 1391 01:13:32,010 --> 01:13:33,218 ‫کین، چه مرگته؟ 1392 01:13:33,253 --> 01:13:34,564 ‫میشه... میشه جلوشو... 1393 01:13:34,599 --> 01:13:36,256 ‫اوه لعنتی، کین. 1394 01:13:36,290 --> 01:13:37,429 ‫ولم کن کین. 1395 01:13:37,464 --> 01:13:38,948 ‫آخ، آخ، وایسا. 1396 01:13:38,983 --> 01:13:40,570 ‫- آخ کین، بس کن... ‫- صبر کن، وایسا. 1397 01:13:40,605 --> 01:13:42,296 ‫وایسا، وایسا، بس کن، بس کن. 1398 01:13:42,331 --> 01:13:44,022 ‫لعنتی، ولم کن. 1399 01:13:44,057 --> 01:13:45,541 ‫آخ کین. 1400 01:13:45,575 --> 01:13:47,750 ‫بس کن دیگه کین! بس کن! 1401 01:13:47,784 --> 01:13:49,925 ‫داری چه غلطی می‌کنی آخه؟ 1402 01:13:50,580 --> 01:13:52,651 ‫ لعنتی، مرد، نزن تو صورتم. 1403 01:13:52,686 --> 01:13:54,446 ‫عوضی، ولم کن. 1404 01:13:54,481 --> 01:13:55,723 ‫کون لقت! 1405 01:13:55,758 --> 01:13:58,380 ‫ولم کن... آخ! آخ! ولم کن... 1406 01:14:02,282 --> 01:14:03,282 ‫میرم از یه کم نزدیک‌تر ببینم. 1407 01:14:03,287 --> 01:14:04,529 ‫فکر نکنم ایده خوبی باشه. 1408 01:14:04,534 --> 01:14:06,249 ‫زود برمی‌گردم. 1409 01:14:17,534 --> 01:14:19,536 ‫یا خدا. 1410 01:14:29,808 --> 01:14:33,156 ‫خانم، من دیگه نمی‌تونم ‫این کارو ادامه بدم. 1411 01:14:33,658 --> 01:14:35,315 ‫فقط آماده باش دنبالشون بری. 1412 01:14:35,349 --> 01:14:37,593 ‫این آدما... دارن جنازه جمع می‌کنن. 1413 01:14:37,627 --> 01:14:39,077 ‫جنازه نیستن. 1414 01:14:39,112 --> 01:14:40,768 ‫فقط دارن آدم می‌دزدن. 1415 01:14:40,803 --> 01:14:43,150 ‫«فقط دارن آدم می‌دزدن؟» 1416 01:14:43,185 --> 01:14:45,152 ‫«فقط دارن...» شماها ‫چه جور آدمی هستین؟ 1417 01:14:45,187 --> 01:14:46,360 ‫فقط دنبالشون برو. 1418 01:14:46,395 --> 01:14:47,810 ‫ببین، وقتی دوباره وایستادن، 1419 01:14:47,844 --> 01:14:49,186 ‫می‌تونی بری، قول میدم. 1420 01:14:49,191 --> 01:14:51,159 ‫- قول میدی؟ ‫- آره. 1421 01:14:51,164 --> 01:14:52,890 ‫برو. 1422 01:15:22,741 --> 01:15:24,502 ‫دوباره وایستادن. 1423 01:15:24,536 --> 01:15:25,848 ‫من دیگه نمی‌مونم. 1424 01:15:25,882 --> 01:15:27,411 ‫فقط... فقط یه کم دیگه صبر کن. 1425 01:15:27,416 --> 01:15:29,295 ‫نه خانم، دیگه نمی‌تونم. 1426 01:15:29,300 --> 01:15:30,335 ‫من دیگه بسمه. 1427 01:15:32,034 --> 01:15:33,415 ‫این‌جوری نگام نکن. 1428 01:15:33,683 --> 01:15:34,822 ‫ما با هم توافق کردیم. 1429 01:15:36,410 --> 01:15:37,332 ‫باشه. 1430 01:15:40,531 --> 01:15:43,048 ‫امشب منو ندیدی و ‫هیچ‌کدوم از اینا اتفاق نیاُفتاده. 1431 01:15:43,102 --> 01:15:45,242 ‫- آره. ‫- هی، به من نگاه کن. 1432 01:15:45,247 --> 01:15:47,432 ‫هیچ‌کدوم از اینا اتفاق نیاُفتاده. 1433 01:15:55,726 --> 01:15:57,176 ‫اوضاع امنه. 1434 01:15:57,328 --> 01:15:58,846 ‫خب، اول کدوم رو ببریم بالا؟ 1435 01:15:58,851 --> 01:16:01,129 ‫چسنا رو. اون خیلی وقته بیهوش بوده. 1436 01:16:37,392 --> 01:16:39,532 ‫خاموشش کن. 1437 01:16:45,203 --> 01:16:47,205 ‫کیرتوش، سوزیه. 1438 01:16:47,240 --> 01:16:48,620 ‫داری چی کار می‌کنی؟ 1439 01:16:48,655 --> 01:16:50,864 ‫نمی‌دونم، هول کردم. 1440 01:16:50,898 --> 01:16:52,900 ‫سلام، کین هستم. 1441 01:16:52,935 --> 01:16:54,488 ‫لطفاً پیام بذارید. 1442 01:16:55,949 --> 01:16:57,951 ‫چی؟ 1443 01:16:59,631 --> 01:17:00,908 ‫گورباباش. 1444 01:17:22,257 --> 01:17:24,259 ‫مواظب این یکی باش. 1445 01:17:32,008 --> 01:17:33,527 ‫خیلی خب. 1446 01:17:43,330 --> 01:17:44,849 ‫برو برو برو برو. 1447 01:18:08,838 --> 01:18:10,771 ‫اینجا هتل آفار هستش. 1448 01:18:10,806 --> 01:18:12,635 ‫ما می‌درخشیم تا شما بدرخشید. 1449 01:18:12,670 --> 01:18:14,016 ‫چطور می‌تونم کمکتون کنم؟ 1450 01:18:14,050 --> 01:18:17,891 ‫بله سلام، می‌خواستم با ‫آقای کولمیک صحبت کنم. 1451 01:18:18,324 --> 01:18:19,319 ‫کی، خانم؟ 1452 01:18:19,557 --> 01:18:21,941 ‫ایشون ساکن هتل شماست. 1453 01:18:22,065 --> 01:18:23,652 ‫کولمیک. 1454 01:18:23,836 --> 01:18:25,436 ‫آهان، همون یارو. 1455 01:18:25,585 --> 01:18:27,034 ‫بله، اتاق ۱۲۳ هستن. 1456 01:18:27,653 --> 01:18:29,769 ‫- خیلی خب. ‫- لطفاً پشت خط بمونید الان وصل می‌کنم. 1457 01:18:29,774 --> 01:18:30,819 ‫باشه. 1458 01:18:43,045 --> 01:18:44,665 ‫بله؟ 1459 01:18:44,978 --> 01:18:47,325 ‫سینگ، نه، نمی‌خوام کسی مزاحمم بشه. 1460 01:18:47,330 --> 01:18:49,091 ‫لطفاً هیچ تماسی رو وصل نکن. 1461 01:18:49,364 --> 01:18:50,814 ‫دارم می‌خوابم. 1462 01:18:52,031 --> 01:18:55,620 ‫خانم، خودش گفت تماس رو وصل نکنم. 1463 01:18:55,856 --> 01:18:57,132 ‫چی؟ 1464 01:18:57,646 --> 01:18:59,268 ‫چی میگی شما؟ 1465 01:18:59,303 --> 01:19:00,959 ‫ببینید، این مهمه. فکر ‫کنم شوهرم اونجاست. 1466 01:19:00,994 --> 01:19:02,306 ‫یعنی چی؟ 1467 01:19:04,949 --> 01:19:06,758 ‫- خب؟ ‫- امشب خوب عمل کردی. 1468 01:19:06,793 --> 01:19:08,622 ‫حالا با اینا چی کار کنیم؟ 1469 01:19:08,657 --> 01:19:10,624 ‫فکر کنم وقتشه بریم سراغ مرحله بعد... 1470 01:19:10,659 --> 01:19:12,866 ‫- به سوزی چی بگم؟ ‫- هیچی. 1471 01:19:12,871 --> 01:19:14,904 ‫بگو رفتی بیرون یه کم ‫هوا بخوری، گوشیت اُفتاد. 1472 01:19:14,939 --> 01:19:16,768 ‫لعنتی، گوشیم رو پله‌هاست. 1473 01:19:16,803 --> 01:19:18,977 ‫نه نه، کین، کین. بشین، آروم باش. 1474 01:19:19,012 --> 01:19:20,910 ‫- باشه. ‫- بعداً گوشیت رو برمی‌داریم. 1475 01:19:20,945 --> 01:19:22,567 ‫الان باید تمرکز کنیم 1476 01:19:22,602 --> 01:19:24,776 ‫روی مهم‌ترین بخش درس امشبت. 1477 01:19:24,811 --> 01:19:26,295 ‫و اون چیه؟ 1478 01:19:26,330 --> 01:19:28,185 ‫سلطه. 1479 01:19:28,443 --> 01:19:29,651 ‫جانم؟ 1480 01:19:29,656 --> 01:19:31,068 ‫خانم، کاری از دستم برنمیاد. 1481 01:19:31,073 --> 01:19:33,282 ‫فعلاً نمی‌خواد با کسی صحبت کنه. 1482 01:19:42,297 --> 01:19:45,896 ‫🄰🄻🄸_🄼🄰🅂🅃🄴🅁 1483 01:19:45,901 --> 01:19:47,556 ‫ولی چرا؟ 1484 01:19:47,561 --> 01:19:49,736 ‫چون فقط اینجوری می‌تونی بفهمی 1485 01:19:49,741 --> 01:19:52,641 ‫چه نوع سلطه‌ای رو دوست داری داشته باشی. 1486 01:19:53,080 --> 01:19:54,806 ‫این دیوونگیه. 1487 01:19:54,841 --> 01:19:56,351 ‫باید بهم اعتماد کنی. 1488 01:19:56,356 --> 01:19:58,254 ‫همون جوری که دوست داری سلطه ببینی، 1489 01:19:58,259 --> 01:20:01,296 ‫دقیقاً همون جوری هم دوست ‫داری سلطه داشته باشی. 1490 01:20:01,414 --> 01:20:03,701 ‫خب، حالا می‌خوای چی کار کنی؟ 1491 01:20:04,045 --> 01:20:06,128 ‫می‌خوای دستامو ببندی یا چی؟ 1492 01:20:06,162 --> 01:20:09,131 ‫آره، بعدم دهن‌بند می‌ذارم. 1493 01:20:09,165 --> 01:20:11,651 ‫باید اون حس بی‌دفاع بودن رو تجربه کنی. 1494 01:20:11,685 --> 01:20:14,343 ‫باید بفهمی اون آدم‌ها چی حس می‌کنن، 1495 01:20:14,378 --> 01:20:16,932 ‫تا بدونی چطور و چی کار کنی 1496 01:20:16,966 --> 01:20:18,830 ‫که اون حس رو به وجود بیاری. 1497 01:20:18,865 --> 01:20:21,419 ‫این برای کتابت مهم نیست؟ 1498 01:20:21,454 --> 01:20:23,456 ‫اینکه قربانی‌ها چه حسی دارن؟ 1499 01:20:34,432 --> 01:20:36,607 ‫واقعاً لازمه این کار؟ 1500 01:20:37,815 --> 01:20:40,438 ‫- به من اعتماد کن. ‫- بهت اعتماد کنم؟ 1501 01:20:40,473 --> 01:20:42,923 ‫اگه باورش کنی، واقعی میشه. 1502 01:20:42,958 --> 01:20:44,753 ‫دون کیشوت رو یادت باشه. 1503 01:20:44,787 --> 01:20:47,134 ‫باید باور کنی تا واقعیت رو بسازی. 1504 01:20:59,332 --> 01:21:00,505 ‫خوبی؟ 1505 01:21:20,616 --> 01:21:22,169 ‫اینجا هتل آفاره. 1506 01:21:22,204 --> 01:21:23,362 ‫ما می‌درخشیم تا شما بدرخشید. 1507 01:21:23,367 --> 01:21:24,472 ‫چطور می‌تونم کمکتون کنم؟ 1508 01:21:24,477 --> 01:21:26,341 ‫می‌خوام با اتاق ۱۲۳ صحبت کنم. 1509 01:21:26,346 --> 01:21:29,362 ‫نه خانم، نمی‌تونم تماس ‫رو وصل کنم به اتاق ۱۲۳. 1510 01:21:29,367 --> 01:21:30,379 ‫این موضوع مهمه. 1511 01:21:30,384 --> 01:21:33,279 ‫درک می‌کنم خانم، ولی ایشون ‫نمی‌خوان با شما صحبت کنن. 1512 01:21:33,526 --> 01:21:36,149 ‫جونش در خطره. وصل کن... 1513 01:21:36,183 --> 01:21:38,013 ‫- باشه، باشه. ‫- وصل کن لطفاً. 1514 01:21:38,047 --> 01:21:39,739 ‫یه لحظه پشت خط بمونید. 1515 01:21:39,773 --> 01:21:41,223 ‫وصل می‌کنم. 1516 01:21:41,257 --> 01:21:43,777 ‫فکر می‌کنی قبلاً حس تنهایی داشتی؟ 1517 01:21:43,812 --> 01:21:44,988 ‫نه. 1518 01:21:44,993 --> 01:21:47,719 ‫هیچ‌وقت واقعاً تجربه‌ش نکردی. 1519 01:21:50,957 --> 01:21:52,821 ‫ولی اون لحظه می‌فهمی 1520 01:21:52,855 --> 01:21:54,788 ‫تو همون لحظه، 1521 01:21:54,823 --> 01:21:59,448 ‫تو همون یک ثانیه، کاملاً تنهایی. 1522 01:21:59,483 --> 01:22:00,627 ‫الو؟ 1523 01:22:00,632 --> 01:22:01,771 ‫کین؟ 1524 01:22:03,401 --> 01:22:05,644 ‫سوزی... اِ... 1525 01:22:05,879 --> 01:22:07,915 ‫من پیش کولمیکم. 1526 01:22:08,250 --> 01:22:10,321 ‫آره، آره، فهمیدم. 1527 01:22:10,326 --> 01:22:12,190 ‫اِ... 1528 01:22:12,265 --> 01:22:14,267 ‫چرا گوشیت میره روی پیغام‌گیر؟ 1529 01:22:14,272 --> 01:22:16,585 ‫انداختمش. 1530 01:22:16,590 --> 01:22:19,145 ‫- خراب شد. ‫- باشه. 1531 01:22:19,537 --> 01:22:22,194 ‫میای خونه؟ 1532 01:22:22,360 --> 01:22:25,439 ‫امشب نمی‌تونم بیام خونه، 1533 01:22:25,460 --> 01:22:26,406 ‫عزیزم. 1534 01:22:26,852 --> 01:22:29,510 ‫دیره. بی‌خبر رفتی. 1535 01:22:29,515 --> 01:22:32,237 ‫می‌دونم، می‌دونم، ولی نمی‌تونم بیام. 1536 01:22:32,337 --> 01:22:33,684 ‫- چرا؟ ‫- ببین، باید برم. 1537 01:22:33,689 --> 01:22:36,243 ‫کین، صبر کن. کین. 1538 01:22:37,279 --> 01:22:38,583 ‫کین. 1539 01:22:39,039 --> 01:22:40,938 ‫صبر کن. 1540 01:22:48,290 --> 01:22:49,843 ‫شروع کنیم؟ 1541 01:23:00,716 --> 01:23:02,546 ‫اَه، لعنت به این چسنا. 1542 01:23:03,415 --> 01:23:05,279 ‫الان همه رو بیدار می‌کنه. 1543 01:23:16,318 --> 01:23:17,871 ‫وای خدای من. 1544 01:23:17,906 --> 01:23:19,217 ‫اینجا چه خبره؟ 1545 01:23:19,252 --> 01:23:21,875 ‫آروم باش، همه چی خوبه. 1546 01:23:21,910 --> 01:23:23,636 ‫- این یارو این بلا رو سرت آورد؟ ‫- نه. 1547 01:23:23,670 --> 01:23:24,982 ‫چیزی نیست. 1548 01:23:26,639 --> 01:23:28,779 ‫لعنتی! بس کن دیگه! 1549 01:23:28,813 --> 01:23:31,644 ‫- باشه، داد نزن. ‫- چه مرگته آخه؟ 1550 01:23:31,678 --> 01:23:33,922 ‫- فقط آروم باش. ‫- چطور آروم باشم 1551 01:23:33,956 --> 01:23:35,924 ‫وقتی داریم هی مردم رو بیهوش می‌کنیم؟ 1552 01:23:35,958 --> 01:23:38,133 ‫این قراره تموم شه یا ‫نه؟ واقعاً تموم میشه؟ 1553 01:23:38,167 --> 01:23:40,342 ‫مجبور شدم این کار رو ‫کنم. وگرنه زنگ می‌زد پلیس. 1554 01:23:40,376 --> 01:23:42,620 ‫نمی‌شد اول باهاش حرف بزنیم؟ 1555 01:23:42,655 --> 01:23:44,553 ‫نمیشه اول امتحانش کنیم، لطفاً؟ 1556 01:23:44,588 --> 01:23:46,244 ‫اول حرف، بعد بیهوشی. 1557 01:23:46,279 --> 01:23:48,592 ‫شاید اگه با چسنا ‫حرف می‌زدیم، می‌فهمید. 1558 01:23:48,626 --> 01:23:50,870 ‫چی می‌شد اول حرف ‫می‌زدیم بعد بیهوش می‌کردیم؟ 1559 01:23:50,904 --> 01:23:52,803 ‫اول حرف، بعد بیهوشی. 1560 01:23:52,837 --> 01:23:55,025 ‫خب، من که چسنا رو بیهوش نکردم. 1561 01:23:55,030 --> 01:23:57,101 ‫اون... اون... 1562 01:23:58,774 --> 01:23:59,948 ‫گور بابات. 1563 01:24:14,825 --> 01:24:17,793 ‫نمی‌دونم، امشب خیلی عجیب شدی. 1564 01:24:17,828 --> 01:24:20,209 ‫یه نگاه عجیب تو چشات داری. 1565 01:24:20,821 --> 01:24:23,375 ‫به نظر من که کلی چیز یاد گرفتی. 1566 01:24:23,380 --> 01:24:25,451 ‫چی یاد گرفتم؟ 1567 01:24:25,456 --> 01:24:27,562 ‫بیهوش کردن مردم. 1568 01:24:58,213 --> 01:24:59,594 ‫کین؟ 1569 01:25:00,433 --> 01:25:02,181 ‫سوزی؟ 1570 01:25:02,700 --> 01:25:04,944 ‫- اینجا چه خبره؟ ‫- هیچی. 1571 01:25:04,978 --> 01:25:06,739 ‫هیچی، هیچی. 1572 01:25:06,773 --> 01:25:08,948 ‫هیچی. نه، نه، نه، نه، نه، نه! 1573 01:25:08,982 --> 01:25:10,674 ‫آه، داری چی کار می‌کنی؟ 1574 01:25:10,679 --> 01:25:12,615 ‫- داری چه غلطی می‌کنی آخه؟ ‫- لو رفتیم. 1575 01:25:12,620 --> 01:25:13,621 ‫این سوزیه! 1576 01:25:15,085 --> 01:25:16,949 ‫- جدی؟ ‫- آره، خود سوزیه. 1577 01:25:17,301 --> 01:25:20,166 ‫چرا هی همه رو می‌زنی بیهوش می‌کنی؟ 1578 01:25:20,200 --> 01:25:22,254 ‫فکر کردم لو رفتیم. این ‫اینجا چی کار می‌کنه؟ 1579 01:25:22,259 --> 01:25:24,137 ‫من از کجا بدونم؟ شاید ‫اگه بیهوشش نکرده بودی 1580 01:25:24,142 --> 01:25:25,271 ‫می‌تونستم ازش بپرسم. 1581 01:25:25,276 --> 01:25:27,340 ‫- سوزی؟ ‫- خب من که نمی‌دونستم خودشه. 1582 01:25:27,345 --> 01:25:28,761 ‫از کجا باید می‌دونستم؟ 1583 01:25:28,795 --> 01:25:31,073 ‫مثلاً می‌تونستی بپرسی، ‫نگاه کنی، حرف بزنی؟ 1584 01:25:31,108 --> 01:25:32,661 ‫یالا سوزی، بیدار شو. 1585 01:25:32,696 --> 01:25:34,870 ‫- واقعاً نمی‌دونستم خودشه. ‫- بیدار شو سوزی. 1586 01:25:37,701 --> 01:25:39,150 ‫- سوزی... ‫- چی؟ 1587 01:25:39,185 --> 01:25:41,428 ‫- لعنتی، چی شده؟ ‫- سوزی. 1588 01:25:41,463 --> 01:25:43,361 ‫- چیزی نیست، آروم باش. نه، نه، نه. ‫- می‌خوای منو بکشی. 1589 01:25:43,396 --> 01:25:45,260 ‫- می‌خوای منو بکشی. ‫- معلومه که نه. نه، نه، نه، نه. 1590 01:25:45,294 --> 01:25:46,986 ‫آروم باش، آروم باش. 1591 01:25:47,020 --> 01:25:48,366 ‫همه‌ش اشتباه شده. 1592 01:25:48,401 --> 01:25:50,023 ‫ببین، کولمیک اشتباهی بیهوشت کرد 1593 01:25:50,058 --> 01:25:51,991 ‫چون فکر کرد یکی دیگه‌ای. 1594 01:25:52,025 --> 01:25:53,682 ‫- خونه به اسم منه. ‫- چی؟ 1595 01:25:53,717 --> 01:25:54,856 ‫خونه؟ چی میگی؟ 1596 01:25:54,890 --> 01:25:56,374 ‫زوئی گفت... زوئی کجاست؟ 1597 01:25:56,409 --> 01:25:57,997 ‫- نه، اون اینجا نیست... زوئی؟ زوئی اینجا نیست. ‫- گوشی رو قطع کن. 1598 01:25:58,031 --> 01:25:59,377 ‫- سوزی، آروم باش. آروم... ‫- گوشی رو قطع کن! 1599 01:25:59,412 --> 01:26:01,000 ‫گوشی نه. آروم باش. 1600 01:26:01,034 --> 01:26:03,036 ‫فقط من و کولمیک اینجاییم. ‫نمی‌دونم زوئی کجاست. 1601 01:26:03,071 --> 01:26:05,038 ‫آروم باش. 1602 01:26:05,073 --> 01:26:07,040 ‫- آخ. ‫- هیس. 1603 01:26:07,075 --> 01:26:09,146 ‫- حالت خوبه. ‫- می‌خواستی منو بکشی؟ 1604 01:26:09,180 --> 01:26:11,458 ‫نه، معلومه که نه. 1605 01:26:11,493 --> 01:26:13,183 ‫چی؟ 1606 01:26:13,188 --> 01:26:15,639 ‫- کتاب سم‌شناسی. ‫- سم‌شناسی؟ 1607 01:26:16,256 --> 01:26:18,327 ‫- کتاب سم... ‫- اون کتاب؟ فقط... 1608 01:26:18,362 --> 01:26:20,916 ‫کولمیک اون کتاب رو داد بهم. ببین... 1609 01:26:20,951 --> 01:26:23,229 ‫ببین، کولمیک رو که یادت هست، نه؟ 1610 01:26:23,263 --> 01:26:26,404 ‫آره، قضیه اینه که کولمیک... 1611 01:26:26,439 --> 01:26:28,821 ‫کولمیک واقعاً مشاور ازدواج نیست. 1612 01:26:28,855 --> 01:26:30,374 ‫چی؟ 1613 01:26:31,645 --> 01:26:33,474 ‫- مشاور ازدواج نیست؟ ‫- نه. 1614 01:26:33,642 --> 01:26:35,264 ‫در واقع اون... 1615 01:26:36,552 --> 01:26:38,244 ‫...قاتل زنجیره‌ای بازنشسته‌ست. 1616 01:26:39,615 --> 01:26:40,720 ‫یه چی؟ 1617 01:26:40,725 --> 01:26:43,038 ‫یه قاتل زنجیره‌ای بازنشسته. 1618 01:26:43,352 --> 01:26:45,389 ‫کولمیک داره کمکم می‌کنه کتاب بنویسم. 1619 01:26:45,423 --> 01:26:48,047 ‫یادت میاد اون شبی که آوردمش خونه؟ 1620 01:26:48,081 --> 01:26:49,911 ‫یادت هست عزیزم؟ خب. 1621 01:26:49,945 --> 01:26:52,189 ‫من نمی‌تونستم... چطور می‌تونستم... 1622 01:26:52,223 --> 01:26:55,192 ‫نمی‌تونستم بگم یه قاتل ‫زنجیره‌ای آوردم خونه. 1623 01:26:55,226 --> 01:26:57,781 ‫یه قاتل زنجیره‌ای بازنشسته. 1624 01:26:57,815 --> 01:26:59,023 ‫دقیقاً. 1625 01:27:02,429 --> 01:27:05,305 ‫پس نمی‌خواستی منو بکشی؟ 1626 01:27:05,340 --> 01:27:07,998 ‫نه، چرا باید همچین کاری کنم؟ 1627 01:27:10,897 --> 01:27:12,381 ‫چیزی نیست. 1628 01:27:13,422 --> 01:27:14,936 ‫خوبی؟ 1629 01:27:14,970 --> 01:27:16,351 ‫وای خدایا، خیلی گیجم. 1630 01:27:16,385 --> 01:27:18,387 ‫آره، می‌فهمم. گیج‌کننده‌ست. 1631 01:27:18,422 --> 01:27:19,981 ‫- خیلی گیجم. ‫- خیلی گیج‌کننده‌ست. 1632 01:27:19,986 --> 01:27:21,014 ‫کین. 1633 01:27:22,495 --> 01:27:24,497 ‫جانم؟ 1634 01:27:28,535 --> 01:27:29,943 ‫- هیس. ‫- قضیه اینه... 1635 01:27:29,948 --> 01:27:31,277 ‫خوبه. 1636 01:27:32,367 --> 01:27:35,404 ‫فکر کردم واقعاً می‌خوای منو بکشی. 1637 01:27:35,439 --> 01:27:37,234 ‫نه، من هیچ‌وقت همچین کاری نمی‌کنم. 1638 01:27:37,268 --> 01:27:38,545 ‫باید یه چیزی بهت بگم. 1639 01:27:38,580 --> 01:27:40,755 ‫چی؟ 1640 01:27:42,645 --> 01:27:45,061 ‫من چند بار سعی کردم بکشمِت. 1641 01:27:49,073 --> 01:27:50,744 ‫چی؟ 1642 01:27:52,811 --> 01:27:55,296 ‫کِی؟ چی؟ 1643 01:27:55,631 --> 01:27:58,945 ‫یادته گفتم چراغ سبزه... خب... 1644 01:27:58,980 --> 01:28:01,189 ‫یادته؟ اون موقع قرمز بود. 1645 01:28:01,223 --> 01:28:03,430 ‫اوه... آره. 1646 01:28:03,435 --> 01:28:05,851 ‫و اون بوی گاز، یادت میاد تو آشپزخونه؟ 1647 01:28:09,900 --> 01:28:12,143 ‫- اونا اینجان؟ تو خونه‌ان؟ ‫- چه گازی؟ 1648 01:28:12,148 --> 01:28:13,580 ‫- چی میگی؟ ‫- کی؟ 1649 01:28:13,585 --> 01:28:16,263 ‫- اون یارو و دیوید؟ ‫- سوزی، چی میگی آخه؟ 1650 01:28:16,268 --> 01:28:17,505 ‫چه گازی؟ چی میگی؟ 1651 01:28:17,510 --> 01:28:18,238 ‫تو از کجا از اونا خبر داری؟ 1652 01:28:18,243 --> 01:28:20,729 ‫تمام شب دنبالتون بودم. 1653 01:28:22,422 --> 01:28:25,011 ‫- خب، نقشه‌تون چیه؟ ‫- اِ... 1654 01:28:26,527 --> 01:28:29,323 ‫سوزی، واقعاً فکر می‌کنی نقشه‌ای هست؟ 1655 01:28:29,942 --> 01:28:32,254 ‫ببین، گوش بده بهم. 1656 01:28:32,289 --> 01:28:34,567 ‫- پس واقعاً اینجان؟ ‫- هی، همه وایسید. 1657 01:28:34,601 --> 01:28:37,087 ‫کولمیک داره کمکم می‌کنه کتاب بنویسم. 1658 01:28:37,121 --> 01:28:39,883 ‫و آره، می‌دونم اوضاع از کنترل خارج شده 1659 01:28:39,917 --> 01:28:41,850 ‫و یه کمم از دستمون در رفته 1660 01:28:41,885 --> 01:28:43,645 ‫ولی داریم درستش می‌کنیم، ‫همه چی درست میشه. 1661 01:28:43,679 --> 01:28:45,578 ‫فقط یه سوءتفاهم بزرگه. 1662 01:28:45,612 --> 01:28:48,029 ‫یعنی شما اونا رو دزدیدین آوردین اینجا؟ 1663 01:28:49,071 --> 01:28:50,499 ‫خب نقشه‌تون چیه؟ 1664 01:28:51,367 --> 01:28:53,014 ‫می‌تونم ببینمشون؟ 1665 01:28:53,655 --> 01:28:55,457 ‫تو هیجان‌زده شدی. 1666 01:28:55,462 --> 01:28:57,671 ‫- می‌تونم؟ ‫- چی رو می‌تونی؟ 1667 01:28:58,869 --> 01:29:00,457 ‫می‌تونم برم تو؟ 1668 01:29:01,042 --> 01:29:02,274 ‫نه. 1669 01:29:02,279 --> 01:29:03,971 ‫نباید صورتتو ببینن. 1670 01:29:04,424 --> 01:29:06,599 ‫می‌تونم اون اسلحه رو بردارم؟ 1671 01:29:07,491 --> 01:29:08,807 ‫آره، بفرما. 1672 01:29:19,731 --> 01:29:21,733 ‫سوزی، اون قضیه گاز چی بود؟ 1673 01:29:33,605 --> 01:29:35,607 ‫پس هیچ‌وقت نمی‌خواستی منو بکشی؟ 1674 01:29:37,608 --> 01:29:39,679 ‫اون کتاب سم‌شناسی... 1675 01:29:43,153 --> 01:29:45,786 ‫و تازه برام غذا هم درست کردی. 1676 01:29:45,925 --> 01:29:48,065 ‫غذای مورد علاقه‌م. 1677 01:29:54,578 --> 01:29:56,718 ‫به اینم فکر کردم با چاقو بزنمت. 1678 01:29:58,453 --> 01:30:00,214 ‫چند بار. 1679 01:30:01,515 --> 01:30:02,664 ‫ولی کین، 1680 01:30:03,690 --> 01:30:06,003 ‫خیلی خوشحالم که هنوز زنده‌ای. 1681 01:30:26,523 --> 01:30:28,525 ‫دهن‌بندشو بردار. 1682 01:30:36,127 --> 01:30:39,406 ‫حالا خوب گوش کن و بعد من تکرار کن. 1683 01:30:39,692 --> 01:30:41,418 ‫شما کی هستین؟ 1684 01:30:41,452 --> 01:30:43,361 ‫بهتره ندونی. 1685 01:30:43,543 --> 01:30:45,752 ‫حالا بعد من تکرار کن. 1686 01:30:46,354 --> 01:30:48,425 ‫من می‌دونم کجا زندگی می‌کنی. 1687 01:30:49,517 --> 01:30:50,933 ‫چی؟ 1688 01:30:50,938 --> 01:30:52,574 ‫من می‌دونم کجا زندگی می‌کنی. 1689 01:30:52,579 --> 01:30:53,752 ‫تکرار کن. 1690 01:30:55,965 --> 01:30:57,798 ‫من می‌دونم کجا زندگی می‌کنی. 1691 01:30:57,803 --> 01:30:59,048 ‫نه. 1692 01:30:59,295 --> 01:31:02,781 ‫من می‌دونم تو کجا زندگی می‌کنی. 1693 01:31:02,786 --> 01:31:04,998 ‫من می‌دونم تو کجا زندگی می‌کنی. 1694 01:31:06,349 --> 01:31:07,764 ‫درست نمیگی. 1695 01:31:07,769 --> 01:31:09,046 ‫عزیزم، می‌خوای چی بگه؟ 1696 01:31:09,051 --> 01:31:11,675 ‫می‌خواد بعدش تکرار کنه، 1697 01:31:12,069 --> 01:31:13,346 ‫- ولی... ‫- واضحه که! 1698 01:31:13,381 --> 01:31:14,796 ‫من دارم یه زبان عجیب حرف می‌زنم؟ 1699 01:31:14,830 --> 01:31:16,591 ‫داره بعدش تکرار می‌کنه. 1700 01:31:16,625 --> 01:31:18,075 ‫من می‌دونم کجا زندگی می‌کنی. 1701 01:31:18,110 --> 01:31:19,628 ‫- منم همینو دارم میگم که. ‫- اوه. 1702 01:31:19,663 --> 01:31:21,492 ‫می‌دونم کجا... گرفتم، گرفتم. 1703 01:31:21,527 --> 01:31:24,288 ‫می‌خواد تو بگی: «تو می‌دونی ‫من کجا زندگی می‌کنم.» 1704 01:31:24,323 --> 01:31:25,617 ‫درسته، همین رو می‌خوای بگه، نه؟ 1705 01:31:25,622 --> 01:31:27,600 ‫من می‌دونم تو کجا زندگی می‌کنی. تکرار کن. 1706 01:31:31,261 --> 01:31:33,332 ‫اوه نه، داری گریه می‌کنی؟ 1707 01:31:34,747 --> 01:31:36,404 ‫چرا گریه می‌کنی؟ 1708 01:31:36,438 --> 01:31:37,571 ‫خیلی گیجم. 1709 01:31:37,576 --> 01:31:40,097 ‫- من روشن حرفمو نمیگم؟ ‫- عزیزم، عزیزم. 1710 01:31:40,132 --> 01:31:41,478 ‫می‌خوای اون بگه «تو می‌دونی ‫من کجا زندگی می‌کنم؟» 1711 01:31:41,512 --> 01:31:43,135 ‫آره. واضح نیست؟ 1712 01:31:43,169 --> 01:31:45,654 ‫راستش نه. منم یه کم گیج‌ شدم. 1713 01:31:45,689 --> 01:31:48,140 ‫باید مستقیم‌تر بگی. 1714 01:31:48,174 --> 01:31:49,381 ‫عزیزم، بلاخره یه اسلحه ‫به سمتش نشون گرفتی. 1715 01:31:49,386 --> 01:31:51,681 ‫شما دوتا... با همید؟ 1716 01:31:51,686 --> 01:31:52,958 ‫چی؟ 1717 01:31:53,061 --> 01:31:56,478 ‫یعنی شما دوتا با همید؟ 1718 01:31:56,563 --> 01:31:57,848 ‫خب... 1719 01:31:58,249 --> 01:32:00,044 ‫هستیم؟ آره، با همیم. 1720 01:32:00,049 --> 01:32:02,257 ‫یه کم مشکلات زناشویی داریم الان. 1721 01:32:02,292 --> 01:32:03,810 ‫ولی فکر کنم حل میشه. 1722 01:32:03,845 --> 01:32:04,800 ‫کین. 1723 01:32:06,931 --> 01:32:09,002 ‫حرفای منو برعکس بگو. 1724 01:32:09,170 --> 01:32:11,517 ‫من می‌دونم تو کجا زندگی می‌کنی. 1725 01:32:11,818 --> 01:32:14,216 ‫تو می‌دونی من کجا زندگی می‌کنم. 1726 01:32:14,221 --> 01:32:15,333 ‫خوبه. 1727 01:32:16,099 --> 01:32:17,816 ‫ما می‌دونیم تو کی هستی. 1728 01:32:17,821 --> 01:32:19,961 ‫شما می‌دونین من کی‌ام. 1729 01:32:21,563 --> 01:32:23,738 ‫اگه یه بار دیگه ببینمت، 1730 01:32:23,743 --> 01:32:25,503 ‫یا اگه بری سراغ پلیس، 1731 01:32:25,901 --> 01:32:28,421 ‫یا اگه حتی یه کلمه از اتفاقات امشب رو 1732 01:32:28,456 --> 01:32:30,872 ‫به هر کسی بگی، حتی به خودت تو آینه، 1733 01:32:30,906 --> 01:32:32,636 ‫یکی از ماها... 1734 01:32:32,641 --> 01:32:33,919 ‫خب... 1735 01:32:35,221 --> 01:32:36,602 ‫بهتره ندونی چی میشه. 1736 01:32:38,644 --> 01:32:41,405 ‫می‌خوای همه‌ش رو تکرار کنم یا...؟ 1737 01:32:42,246 --> 01:32:44,136 ‫نه. 1738 01:32:45,002 --> 01:32:46,970 ‫خیلی خب، بازش کنین. 1739 01:32:49,649 --> 01:32:51,410 ‫آفرین. 1740 01:32:51,444 --> 01:32:53,446 ‫خب کین، دقیقاً همین 1741 01:32:53,481 --> 01:32:55,586 ‫چیزی بود که می‌خواستم بهت یاد بدم. 1742 01:32:55,621 --> 01:32:57,209 ‫خب، بفرما. 1743 01:32:59,659 --> 01:33:00,838 ‫سلام دیوید. 1744 01:33:00,843 --> 01:33:02,224 ‫میشه لطفاً...؟ 1745 01:33:02,604 --> 01:33:04,630 ‫اوه سوزی، خدا رو شکر که اینجایی. 1746 01:33:04,664 --> 01:33:06,149 ‫خدا رو شکر که اومدی. 1747 01:33:06,183 --> 01:33:07,288 ‫فکر کنم یه سوءتفاهم شده. 1748 01:33:07,322 --> 01:33:08,841 ‫اینا، فکر کنم... 1749 01:33:08,875 --> 01:33:10,394 ‫- سوزی، بالاتر. ‫- واقعاً فکر کنم دیوونه شدن. 1750 01:33:11,947 --> 01:33:13,501 ‫اوه، چه غلطی بود این؟ 1751 01:33:13,535 --> 01:33:15,123 ‫- چی شد؟ چرا... ‫- چی؟ چی کار می‌کنی... 1752 01:33:15,158 --> 01:33:16,814 ‫- گفتی «شلیک کن.» ‫-وای خدای من. 1753 01:33:16,849 --> 01:33:19,265 ‫من نگفتم «شلیک کن»، گفتم «بالاتر.» 1754 01:33:19,300 --> 01:33:21,647 ‫- یعنی اسلحه رو بالاتر بگیر. ‫- آهان. 1755 01:33:21,681 --> 01:33:24,114 ‫که بتونه تو لوله ‫اسلحه نگاه کنه و بیشتر بترسه. 1756 01:33:24,119 --> 01:33:25,983 ‫- آره، فکر کردم گفتی «بزن» ‫- تو به سمت دیوید تیر زدی! 1757 01:33:25,988 --> 01:33:27,887 ‫من به نظرتون شبیه ژنرال کاسترم؟ 1758 01:33:27,892 --> 01:33:31,549 ‫اگه می‌خواستم بزنی، ‫می‌گفتم «شلیک کن»، نه «بزن.» 1759 01:33:32,244 --> 01:33:34,202 ‫- خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم. ‫- آره، تقصیر من بود، ببخشید. 1760 01:33:34,207 --> 01:33:36,593 ‫از دست شما آماتورها. 1761 01:33:37,423 --> 01:33:39,805 ‫من... من می‌کشمتون 1762 01:33:39,810 --> 01:33:43,595 ‫و یه حالی اساسی به این زنت میدم! 1763 01:33:43,600 --> 01:33:45,809 ‫- چی گفتی؟ ‫- صبر کن ببین چی میشه. 1764 01:33:45,843 --> 01:33:48,915 ‫به زندگی‌ کیری‌تون یه کیر اساسی میزنم 1765 01:33:48,950 --> 01:33:51,263 ‫از بیخ و بن! 1766 01:33:52,344 --> 01:33:53,897 ‫هرزه‌ی احمق! 1767 01:33:55,414 --> 01:34:00,237 ‫کاری می‌کنم از درد جیغ بزنی وقتی... 1768 01:34:00,272 --> 01:34:02,170 ‫...دارم از کون می‌کنمت! 1769 01:34:02,826 --> 01:34:04,266 ‫باشه. 1770 01:34:10,282 --> 01:34:12,249 ‫نه! نه! 1771 01:34:12,284 --> 01:34:13,664 ‫تو رو خدا! نه! نه! 1772 01:34:13,699 --> 01:34:15,321 ‫خفه شو. 1773 01:34:15,356 --> 01:34:16,943 ‫آ... باشه، باشه، ببخشید. 1774 01:34:16,978 --> 01:34:19,153 ‫- ببخشید. ‫- باشه. 1775 01:34:19,598 --> 01:34:20,868 ‫هی. 1776 01:34:21,155 --> 01:34:23,035 ‫شما دوتا برین خونه، باشه؟ 1777 01:34:23,040 --> 01:34:25,042 ‫مطمئنم کلی حرف دارین با هم بزنین. 1778 01:34:27,292 --> 01:34:29,398 ‫من همه چی رو درست می‌کنم، نگران نباشین. 1779 01:34:29,403 --> 01:34:31,543 ‫بدش. 1780 01:34:31,548 --> 01:34:33,930 ‫خب، برید. برید، برید، برید. 1781 01:34:38,870 --> 01:34:40,085 ‫کین. 1782 01:34:40,090 --> 01:34:54,834 ‫ترجمه و زیرنویس از: ‫Ali_Master ‫Tel:@Ali_master_ali 1783 01:35:00,761 --> 01:35:07,277 ‫«داستان سطحی یک نویسنده که تصمیم گرفت ‫درباره اسلوونی ۴۰ هزار سال قبل میلاد بنویسد» 1784 01:35:08,857 --> 01:35:10,549 ‫داستان تو اسلوونی می‌گذره 1785 01:35:10,583 --> 01:35:13,128 ‫در ۴۰ هزار سال قبل از میلاد. 1786 01:35:13,133 --> 01:35:16,584 ‫زمستونه و خیلی سرده. 1787 01:35:18,522 --> 01:35:21,629 ‫هوموساپین‌ها دارن ‫از گرسنگی می‌میرن 1788 01:35:21,663 --> 01:35:22,928 ‫برای همین رئیس قبیله پیشنهاد میده 1789 01:35:22,933 --> 01:35:25,383 ‫برن به غار نئاندرتال‌های ‫نزدیک و بکشنشون. 1790 01:35:26,724 --> 01:35:30,107 ‫اونا همه نئاندرتال‌ها رو می‌کشن ‫و جنازه‌هاشون رو میارن. 1791 01:35:30,741 --> 01:35:32,985 ‫و وقتی می‌خوان بخورنشون، 1792 01:35:33,019 --> 01:35:35,781 ‫یکی از زن‌های ‫هوموساپین مخالفت می‌کنه. 1793 01:35:35,815 --> 01:35:39,060 ‫این زن بچه‌هاش رو از دست داده بوده. 1794 01:35:39,094 --> 01:35:41,442 ‫رئیس قبیله از دستش حسابی عصبانی میشه 1795 01:35:41,476 --> 01:35:43,685 ‫و از قبیله بیرونش می‌کنه. 1796 01:35:44,352 --> 01:35:47,942 ‫ولی زمستون خیلی سردیه تو اسلوونی، 1797 01:35:47,947 --> 01:35:50,190 ‫پس برای اینکه از سرما یخ نزنه، 1798 01:35:50,195 --> 01:35:53,025 ‫زن میره تو همون غار ‫نئاندرتال‌ها پناه می‌گیره. 1799 01:35:54,022 --> 01:35:55,955 ‫وقتی می‌خواد بخوابه، 1800 01:35:55,960 --> 01:36:00,274 ‫یه صدایی از ته غار می‌شنوه. 1801 01:36:01,781 --> 01:36:07,960 ‫نگاه می‌کنه و می‌بینه یه مرد ‫نئاندرتال دیگه زنده مونده. 1802 01:36:07,965 --> 01:36:09,518 ‫یهو به هم حمله می‌کنن، 1803 01:36:09,523 --> 01:36:11,284 ‫تا سر حد مرگ با هم می‌جنگن. 1804 01:36:12,402 --> 01:36:15,854 ‫تمام شب با هم درگیرن تا جایی ‫که هردوشون از حال میرن، 1805 01:36:15,859 --> 01:36:17,991 ‫و خوابشون می‌بره. 1806 01:36:18,241 --> 01:36:23,143 ‫برای اینکه از سرما ‫نمیرن، تو بغل هم می‌خوابن. 1807 01:36:23,794 --> 01:36:25,071 ‫ولی صبح که بیدار میشن 1808 01:36:25,106 --> 01:36:27,073 ‫دوباره به هم حمله می‌کنن. 1809 01:36:27,108 --> 01:36:30,974 ‫و شب که میشه، باز تو بغل هم می‌خوابن. 1810 01:36:31,008 --> 01:36:33,862 ‫و روزها همین‌طور می‌گذره، 1811 01:36:34,115 --> 01:36:38,879 ‫ولی هر شب آخرش باز تو بغل هم می‌خوابن. 1812 01:36:39,914 --> 01:36:41,950 ‫پس آخرش خوشه؟ 1813 01:36:42,312 --> 01:36:44,534 ‫تنها چیز خوشش اینه که 1814 01:36:44,539 --> 01:36:46,576 ‫آخر نداره. 1815 01:36:46,581 --> 01:36:58,089 ‫امیدوارم لذت برده باشید.