1 00:00:01,000 --> 00:00:11,562 ‫ارائه‌ شده توسط وب‌سایت دیجی موویز ‫© DigiMoviez.Com 2 00:00:11,586 --> 00:00:19,978 ‫« ترجمه از سینـا صداقت و سـحـر » ‫.:: SinCities & Sahar_frb ::. 3 00:00:20,002 --> 00:00:29,738 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 4 00:00:35,530 --> 00:00:37,980 ‫- سلام، مامان ‫- سلام، عزیزم 5 00:00:39,370 --> 00:00:42,910 ‫مرسی که میذاری اینجا بمونم. ‫واقعاً ممنونم. 6 00:00:46,710 --> 00:00:47,710 ‫حالت چطوره؟ 7 00:00:49,840 --> 00:00:52,880 ‫خدایا. همه چی خیلی بهم ریخته 8 00:00:54,380 --> 00:00:58,180 ‫می‌دونی، با کارگرهای ساختمانی و رابرت 9 00:01:00,060 --> 00:01:02,180 ‫رابرت دوباره رفته آمریکا؟ 10 00:01:04,350 --> 00:01:07,480 ‫آره. اون دوباره آمریکاست 11 00:01:08,310 --> 00:01:10,190 یه چیزی بیارم بخوری؟ 12 00:01:10,190 --> 00:01:13,240 ‫نه، مرسی. زیاد گرسنه نیستم. ‫راستش یکم حالت تهوع دارم. 13 00:01:13,900 --> 00:01:16,400 ‫تقریباً ساعت هشته. ‫باید یه چیزی بخوری. 14 00:01:16,410 --> 00:01:18,240 ‫نه، فکر کنم میگرنم عود کرده 15 00:01:19,200 --> 00:01:21,790 ‫اشکالی نداره یکم دراز بکشم؟ 16 00:01:22,490 --> 00:01:24,870 ‫منم وقتی هم‌سنِ تو بودم سردرد می‌گرفتم 17 00:01:25,750 --> 00:01:26,750 ‫آره 18 00:01:35,170 --> 00:01:37,300 ‫مادرت زوالِ عقل داره 19 00:01:39,050 --> 00:01:43,470 ‫تصورش از فضا و زمان دیگه خطی نیست 20 00:01:48,810 --> 00:01:51,770 ‫می‌تونی ترکیبِ خاص بوها رو حس کنی، 21 00:01:51,770 --> 00:01:55,900 و رایحه‌های مصنوعی گُل‌هایی که به خونه زده شدن تا پنهانشون کنن 22 00:01:57,860 --> 00:02:00,160 ‫بوی خونه‌ی یه آدمِ سالمند 23 00:02:03,740 --> 00:02:07,370 ‫آخرین باری رو که روی تختِ مادرت خوابیدی ‫یادت نمیاد 24 00:02:09,250 --> 00:02:11,840 ‫همون تختی که یه زمانی پدرت روش می‌خوابید 25 00:02:14,250 --> 00:02:19,260 ‫فکر می‌کنی اگه بتونی بخوابی، ‫شاید بتونی واضح‌تر فکر کنی. 26 00:02:20,760 --> 00:02:24,560 ‫شاید بتونی از اتفاقی که برای ‫زندگیت می‌افته سر در بیاری 27 00:02:31,190 --> 00:02:32,190 ‫ممنون، مامان 28 00:02:47,330 --> 00:02:52,710 ‫تامی، شاگرد سابق جاستین، ‫کمکم کرد جاناتان رو به زندگی برگردونم. 29 00:02:53,960 --> 00:02:57,170 ‫بهم توضیح داد که فقط پیرها ‫از فیس‌بوک استفاده می‌کنن 30 00:02:57,880 --> 00:02:59,510 ‫پس ما از اینستاگرام استفاده کردیم 31 00:02:59,510 --> 00:03:00,590 ‫...ولی هیچ خبری نیست 32 00:03:01,300 --> 00:03:04,010 ‫از صفحه استفاده کنید. ‫اون کیبورده. صفحه لمسیه. 33 00:03:04,010 --> 00:03:05,470 ‫متوجه شدم 34 00:03:05,470 --> 00:03:07,890 ‫عکس‌ها قدیمی به نظر می‌اومدن، ‫ولی یکم فیلتر روشون اعمال کردم. 35 00:03:07,890 --> 00:03:09,100 ‫فکر کنم خوب به نظر میان 36 00:03:09,100 --> 00:03:10,480 ‫این فوق‌العاده‌ست 37 00:03:10,480 --> 00:03:14,190 ‫ممنون. باید یه سری پُست راجع به ‫آهنگ‌های مورد علاقه‌اش اضافه کنیم 38 00:03:14,190 --> 00:03:15,570 ‫چیزهایی که گوش می‌کنه؟ می‌دونید؟ 39 00:03:16,190 --> 00:03:20,780 ‫نه، نمی‌دونم. شاید کایلی مینوگ 40 00:03:20,780 --> 00:03:23,490 ‫کایلی. آره. سکسیه 41 00:03:23,990 --> 00:03:25,320 ‫باید یه چیزهای دیگه هم اضافه کنیم 42 00:03:25,330 --> 00:03:28,910 ‫مثل دریک و تایلر د کریتور 43 00:03:28,910 --> 00:03:30,450 ‫پست مالون. اینجور چیزها 44 00:03:30,460 --> 00:03:33,370 ‫چندتا از پست‌های خودم رو ‫براش فوروارد می‌کنم 45 00:03:33,380 --> 00:03:35,000 ‫حتماً. کتاب چی؟ 46 00:03:37,050 --> 00:03:38,050 ‫کتاب؟ 47 00:03:38,960 --> 00:03:41,720 ‫اون 18 سالشه، پس فکر کنم ‫آثارِ دیمین براش مناسب باشن 48 00:03:44,800 --> 00:03:45,970 ‫هرمان هسه 49 00:03:46,470 --> 00:03:48,020 ‫آره. تا حالا اسمِ اونا رو نشنیدم 50 00:03:49,730 --> 00:03:51,100 ‫شاید هری پاتر، 51 00:03:51,100 --> 00:03:54,020 ‫ولی من خودم در مورد کتاب پُست نمیذارم 52 00:03:54,520 --> 00:03:55,650 ‫متخصص تویی 53 00:03:56,270 --> 00:03:57,270 ‫آره 54 00:03:58,360 --> 00:04:00,650 ‫حالا، باید روی بعضی از این کامنت‌ها کار کنیم 55 00:04:00,650 --> 00:04:02,780 ‫من جاناتان رو یه نوجوان نگه داشته بودم 56 00:04:03,610 --> 00:04:07,620 ‫اون برای همیشه جوانه ‫و برای همیشه توی سال فاصله از درسه 57 00:04:07,620 --> 00:04:09,490 ‫و در آستانه‌ی شروع به تحصیل توی دانشگاهه 58 00:04:11,870 --> 00:04:14,170 ‫حالا پسرمون یه آینده داره 59 00:04:18,750 --> 00:04:21,050 ‫رابرت به پسرِ جوان مُرده‌ای حسادت می‌کنه 60 00:04:21,050 --> 00:04:24,180 ‫که با زنش رابطه داشته ‫و بچه‌اش رو نجات داده 61 00:04:26,550 --> 00:04:31,560 ‫براش سؤاله کاترین وقتی باهاش بوده ‫چند بار به این پسر فکر کرده 62 00:04:33,190 --> 00:04:35,850 ‫چند بار سکس‌شون رو مقایسه کرده؟ 63 00:04:37,020 --> 00:04:38,440 ‫باهاش تظاهر به ارضا شدن می‌کنه؟ 64 00:04:39,480 --> 00:04:42,490 ‫بعضی وقت‌ها؟ همیشه؟ 65 00:04:50,370 --> 00:04:54,290 ‫نیکلاس می‌دونه که باید توی جمع کردن ‫میز شام به پدرش کمک کنه 66 00:04:55,120 --> 00:04:56,920 ‫ولی نمی‌خواد این کارو بکنه 67 00:04:57,960 --> 00:05:01,260 ‫دیوونه میشه اگه باباش ‫به شوخی و خنده ادامه بده 68 00:05:03,880 --> 00:05:06,340 ‫می‌دونه که موندن با پدرش ‫قرار نیست آسون باشه... 69 00:05:11,470 --> 00:05:12,680 ‫ولی ارزشش رو داره 70 00:05:13,600 --> 00:05:14,730 ‫اون داره پس‌انداز می‌کنه 71 00:05:17,650 --> 00:05:20,900 ‫می‌دونه پدرش بوی دودی رو ‫که پایین میره حس نمی‌کنه 72 00:05:22,400 --> 00:05:25,200 ‫ولی حتی اگه حس می‌کرد، ‫شک داره چیزی بهش می‌گفت. 73 00:05:26,820 --> 00:05:30,580 ‫پدرش از خراب کردن پیوند خاصشون می‌ترسید 74 00:05:37,710 --> 00:05:41,380 ‫اون به نتیجه می‌رسه که شاید مشکلی ‫بین پدر و مادرش پیش اومده 75 00:05:43,510 --> 00:05:46,550 ‫اوایل همون شب، ‫دلش برای مادرش سوخته بود، 76 00:05:47,260 --> 00:05:50,050 ‫و یادش نمیاد قبل از اون ‫دلش براش سوخته باشه 77 00:05:52,350 --> 00:05:56,350 ‫دیدنِ رفتنش به اون شکل ‫بچگی‌هاش رو براش تداعی کرده بود 78 00:05:56,350 --> 00:05:58,310 ‫که مادرش سرِ کار می‌رفت 79 00:05:59,100 --> 00:06:01,190 ‫و بعدها که برمی‌گشت خونه، 80 00:06:01,190 --> 00:06:05,190 ‫بغلش می‌کرد و بهش می‌گفت ‫دلش خیلی براش تنگ شده 81 00:06:06,700 --> 00:06:10,910 ‫اون روزها مادرش رو نادیده می‌گرفت ‫چون هرگز واقعی به نظر نمی‌اومد 82 00:06:16,080 --> 00:06:17,080 ‫شب بخیر 83 00:06:17,790 --> 00:06:18,790 ‫شب بخیر 84 00:06:21,840 --> 00:06:22,920 ‫فردا میری سرِ کار؟ 85 00:06:23,750 --> 00:06:25,090 ‫آره 86 00:06:25,090 --> 00:06:27,510 ‫- زود میری؟ ‫- دیر میرم 87 00:06:29,930 --> 00:06:31,760 ‫پس واسه شام می‌بینمت 88 00:06:33,220 --> 00:06:34,220 ‫آره 89 00:06:35,770 --> 00:06:36,770 ‫پس شب بخیر 90 00:06:37,600 --> 00:06:38,600 ‫شب بخیر 91 00:06:43,020 --> 00:06:45,320 ‫پدر و مادرش هیچی در موردش نمی‌دونن 92 00:07:30,150 --> 00:07:32,450 ‫تو چهره‌ی مادرت رو بررسی می‌کنی 93 00:07:33,070 --> 00:07:36,080 ‫و فکر می‌کنی وقتی بمیره این شکلی میشه 94 00:07:40,460 --> 00:07:43,580 ‫اندوه چیزهای از دست رفته ‫تمام وجودت رو فرا گرفته 95 00:07:45,420 --> 00:07:48,670 ‫بچگی‌ات و بچگیِ بچه‌ی خودت 96 00:07:50,550 --> 00:07:51,930 ‫قدرتِ مادرت 97 00:07:52,470 --> 00:07:56,600 ‫و اعتقادت که اون قدرت رو ‫جذبِ استخون‌هات کردی، 98 00:07:59,350 --> 00:08:03,770 ‫که عشقِ مادرت قدرتِ غلبه کردن ‫به هر چیزی رو بهت داده 99 00:08:08,900 --> 00:08:11,400 ‫می‌دونی که اسمِ مادرت هلنـه، 100 00:08:12,070 --> 00:08:16,160 ‫و حتماً هلن از درد، اندوه و تنهایی رنج برده 101 00:08:18,950 --> 00:08:21,040 ‫اما واقعاً ازش خبر نداری 102 00:08:22,250 --> 00:08:27,710 ‫چون هلن برای تو همیشه مامان بوده 103 00:08:59,660 --> 00:09:00,660 ‫مامان 104 00:09:04,210 --> 00:09:05,830 ‫مامان، یه اتفاقی افتاده 105 00:09:08,380 --> 00:09:10,880 ‫من به خاطر کارگرهای ساختمانی اینجا نیستم 106 00:09:15,340 --> 00:09:18,720 ‫احتمالاً یادت نمیاد، ‫ولی سال‌ها پیش... 107 00:09:21,890 --> 00:09:23,560 ‫در واقع حدود بیست سال پیش بود 108 00:09:24,890 --> 00:09:26,480 ‫چون نیک پنج سالش بود 109 00:09:26,980 --> 00:09:31,730 ‫ما واسه تعطیلات رفتیم ایتالیا، 110 00:09:31,730 --> 00:09:33,610 ‫و می‌دونی، من واقعاً دنبال... 111 00:09:33,610 --> 00:09:37,950 ‫هر چیزی رو که نتونستی به رابرت بگی ‫به مادرت میگی 112 00:09:39,740 --> 00:09:41,120 ‫همه رو 113 00:09:42,200 --> 00:09:44,080 ‫شرم و احساس گناهت 114 00:09:45,830 --> 00:09:48,540 ‫در تمام مدت مادرت ساکته، 115 00:09:49,710 --> 00:09:52,090 ‫و برات سؤاله چیزی می‌شنوه یا نه 116 00:09:53,880 --> 00:09:57,090 ‫و چیزی که بهش میگی ‫وارد رویاهاش میشه 117 00:09:58,640 --> 00:10:00,850 ‫و بعد بخشی ازش رو به یاد میاره 118 00:10:20,820 --> 00:10:22,950 ‫- هی ‫- دنبال الویس می‌گردم 119 00:10:29,040 --> 00:10:32,170 ‫- تو کی هستی؟ ‫- من نیکلاسم. قبلاً اومدم 120 00:10:33,710 --> 00:10:34,710 ‫خیلی خب 121 00:10:45,770 --> 00:10:48,230 ‫- چی می‌خوای؟ ‫- دو بسته بده 122 00:10:49,310 --> 00:10:50,810 اگه می‌مونی، باید 5 یورو دیگه بدی 123 00:10:50,810 --> 00:10:52,150 من 15 یورو می‌گیرم، مگه نه؟ 124 00:10:52,650 --> 00:10:55,690 ‫- آره، چون من یه تیکه گذاشتم رو میز ‫- بیخیال، پسر 125 00:10:55,690 --> 00:10:56,780 ‫بجنب 126 00:11:03,870 --> 00:11:07,370 ‫نیکلاس قبلاً فقط چند بار به اینجا اومده بود 127 00:11:10,080 --> 00:11:12,130 ‫نمی‌خواد این کارو تبدیل به عادت کنه 128 00:11:13,040 --> 00:11:15,920 ‫و مطمئنه که خیلی خوب مدیریتش می‌کنه 129 00:11:17,670 --> 00:11:21,510 ‫فقط هر از گاهی یه ذره می‌زنه ‫که اضطرابش رو آروم کنه 130 00:11:22,300 --> 00:11:23,890 ‫ولی هیچوقت زیاده روی نمی‌کنه 131 00:11:39,440 --> 00:11:42,910 ‫تو همه چی رو فاش کردی ‫وقتی مادرت در آرامش خُروپف می‌کرد 132 00:11:44,830 --> 00:11:47,240 ‫و آخرش احساس خالی بودن کردی، 133 00:11:48,160 --> 00:11:50,250 ‫و با آرامش به خوابِ عمیقی فرو رفتی 134 00:11:53,330 --> 00:11:55,330 ‫به زبون آوردنِ داستانت 135 00:11:55,340 --> 00:11:58,460 ‫مثل سوراخ کردنِ مرکز یه تومور بدخیم بود 136 00:11:58,460 --> 00:12:00,840 ‫که درد خیلی زیادی برات به بار آورده بود 137 00:12:02,430 --> 00:12:05,720 ‫و حالا می‌فهمی برای دیگران هم دردناک بوده 138 00:12:37,840 --> 00:12:41,130 ‫من اون روز صبح زود ‫و قبل از باز شدن دفترش رسیدم، 139 00:12:41,800 --> 00:12:44,470 ‫و منتظر موندم تا دخترِ آسیایی برسه 140 00:12:44,470 --> 00:12:46,340 ‫فکر کنم یه خبری هست 141 00:12:46,350 --> 00:12:48,060 ‫اون حتماً زیردست بوده 142 00:12:49,060 --> 00:12:51,930 ‫بیرون اومدنش با کاترین ریونزکرافت رو دیده بودم، 143 00:12:52,560 --> 00:12:56,730 ‫به وضوح به خودش می‌بالید که ‫به صرف ناهار باهاش دعوت شده. 144 00:12:59,610 --> 00:13:00,980 ‫احساس می‌کنم امروز... 145 00:13:03,320 --> 00:13:05,570 ‫ببخشید. خانم، ببخشید 146 00:13:06,070 --> 00:13:07,370 ‫شرمنده. شما... 147 00:13:08,160 --> 00:13:11,080 ‫شما با کاترین ریونزکرافت کار می‌کنی، 148 00:13:11,080 --> 00:13:12,910 ‫- مگه نه؟ ‫- بله 149 00:13:13,710 --> 00:13:16,540 ‫میشه یه دقیقه وقتتون رو بگیرم؟ 150 00:13:17,080 --> 00:13:18,960 ‫می‌تونید بسته‌ها رو تحویلِ پذیرش بدید 151 00:13:18,960 --> 00:13:22,340 ‫اوه، نه، نه، نه. ‫این در مورد مسئله‌ی نسبتاً مهمیه. 152 00:13:23,010 --> 00:13:25,970 ‫شما می‌تونید برید. ‫و اسمتون چیه؟ 153 00:13:25,970 --> 00:13:26,890 ‫آهان، بله 154 00:13:28,850 --> 00:13:29,680 ‫شرمنده 155 00:13:29,680 --> 00:13:31,770 ‫بله، من استیون بریگزستاک هستم 156 00:13:33,680 --> 00:13:35,430 ‫من جیسو کیم هستم 157 00:13:35,440 --> 00:13:38,560 ‫چطوره بیاید بریم بالا بشینیم ‫و باهم گپ بزنیم، آقای بریگزستاک؟ 158 00:13:38,560 --> 00:13:42,280 ‫اوه، نه، نه، نه. ‫ترجیح میدم اینجا بمونم. 159 00:13:42,280 --> 00:13:44,900 ‫بسیار خب. پس چرا اونجا نمی‌شینید؟ 160 00:13:46,530 --> 00:13:47,450 ‫باشه 161 00:13:47,450 --> 00:13:51,410 ‫مطمئنی اون به این زودی‌ها نمیاد؟ 162 00:13:51,910 --> 00:13:53,240 ‫کاترین؟ 163 00:13:53,250 --> 00:13:55,330 ‫نه، اون زنگ زد. ‫امروز نمیاد اینجا. 164 00:13:55,330 --> 00:13:58,330 ‫ببین کی اینجاست. سلام، جیسو. ‫حالت چطوره؟ خوبی؟ 165 00:13:58,330 --> 00:13:59,670 ‫- اون ایمیل رو که... ‫- خوبم. آره. 166 00:13:59,670 --> 00:14:01,710 ‫برات فرستادم و می‌خواستم به کاترین نشون بدی؟ ‫انجامش دادی؟ 167 00:14:01,710 --> 00:14:03,340 ‫- میشه یه لحظه بهم وقت بدی؟ ‫- شرمنده 168 00:14:03,340 --> 00:14:04,710 ‫- وسط یه کاری هستی ‫- آره 169 00:14:04,720 --> 00:14:05,800 ‫حالتون چطوره؟ خوبید؟ 170 00:14:05,800 --> 00:14:07,380 ‫- ولی گوش کن، واقعاً مهمه ‫- می‌دونم، می‌دونم 171 00:14:07,380 --> 00:14:09,090 ‫پس اگه امروز برام ردیفش کنی، ‫خوشحال میشم. 172 00:14:09,090 --> 00:14:12,640 جاه‌طلبی بوی گندی داره ‫که مخفی کردنش غیرممکنه، 173 00:14:13,390 --> 00:14:15,980 ‫و جیسو کیم بوی گندش رو می‌داد 174 00:14:16,640 --> 00:14:20,100 ‫اون فرصتی پیدا کرده بود ‫که داستانِ خوبی گیر بیاره 175 00:14:20,110 --> 00:14:23,030 ‫و از این فرصت برای رسیدن ‫به موفقیت کاری بهره ببره 176 00:14:24,280 --> 00:14:28,280 ‫معلوم بود که مدت‌ها از نزدیک ‫با کاترین ریونزکرافت کار کرده بود 177 00:14:28,280 --> 00:14:32,780 ‫چون از ترفندهای کاترین برای باز کردن ‫سفره‌ی دل آدم‌ها روی من استفاده کرد 178 00:14:33,790 --> 00:14:35,950 ‫خب، جریان چیه، آقای بریگزستاک؟ 179 00:14:37,040 --> 00:14:39,080 این خیلی برام سخته 180 00:14:39,880 --> 00:14:41,340 ‫نمی‌دونم باید اینجا باشم یا نه 181 00:14:46,880 --> 00:14:47,930 ‫شما اینجا در امانید 182 00:14:48,430 --> 00:14:49,430 ‫می‌تونید باهام حرف بزنید 183 00:14:50,180 --> 00:14:53,510 ‫یا اگه بخواید می‌تونم شماره‌ام رو بهتون بدم ‫تا هر وقتی باهام تماس بگیرید 184 00:14:55,060 --> 00:14:59,310 ‫کاترین ریونزکرافت من رو آزار میده 185 00:15:01,560 --> 00:15:03,150 ‫متأسفم، آقای بریگزستاک 186 00:15:03,650 --> 00:15:05,070 ‫میشه لطفاً بیشتر توضیح بدید؟ 187 00:15:06,740 --> 00:15:08,650 ‫اون مدام تهدیدم می‌کنه 188 00:15:09,990 --> 00:15:11,820 ‫چرا شما رو تهدید می‌کنه؟ 189 00:15:13,950 --> 00:15:15,790 ‫به خاطر چیزهایی که نوشتم 190 00:15:16,500 --> 00:15:18,330 ‫شما چی نوشتید، آقای بریگزستاک؟ 191 00:15:22,080 --> 00:15:23,090 ‫یه کتاب؟ 192 00:15:23,750 --> 00:15:25,750 ‫شما نویسنده‌اید، آقای بریگزستاک؟ 193 00:15:25,750 --> 00:15:30,430 ‫نه، ولی باید حقیقت رو به دنیا می‌گفتم 194 00:15:31,550 --> 00:15:35,100 ‫با پولِ خودم و با اسمِ مستعار منتشرش کردم 195 00:15:35,100 --> 00:15:39,520 ‫نسخه‌هایی ازش برای شما و کارمندهاتون آوردم 196 00:15:40,020 --> 00:15:45,520 ‫دنیا باید بدونه کاترین ریونزکرافت واقعاً کیه 197 00:15:46,150 --> 00:15:49,610 ‫اون همش سعی می‌کنه نذاره پخشش کنم 198 00:15:50,360 --> 00:15:52,110 ‫این خیلی بده 199 00:15:52,110 --> 00:15:53,660 ‫از شنیدنش متأسفم 200 00:15:57,330 --> 00:16:02,370 ‫اون روی پیغام‌گیرم پیام‌های تهدیدآمیز گذاشته 201 00:16:02,370 --> 00:16:06,170 ‫ولی چرا کاترین سعی داره ‫جلوی عیان شدن کتاب شما رو بگیره؟ 202 00:16:06,170 --> 00:16:10,670 ‫چون اتفاقی رو روایت می‌کنه ‫که سال‌ها پیش افتاده 203 00:16:11,470 --> 00:16:15,680 ‫سال‌ها پیش چه اتفاقی افتاده، آقای بریگزستاک؟ ‫می‌تونید بهم بگید؟ 204 00:16:16,600 --> 00:16:22,390 ‫اون با یه نفر رابطه داشت، ‫و وقتی پسره براش دردسرساز شد... 205 00:16:26,230 --> 00:16:28,070 ‫گذاشت اون بمیره 206 00:16:37,240 --> 00:16:38,450 ‫این وحشتناکه 207 00:16:38,990 --> 00:16:41,080 ‫- ولی اون چطوری... ‫- من باید برم. اون... 208 00:16:41,790 --> 00:16:43,000 ‫اگه اون... 209 00:16:43,920 --> 00:16:44,920 ‫اون... 210 00:16:45,630 --> 00:16:47,340 ‫همه چی توی کتاب نوشته شده 211 00:16:47,340 --> 00:16:49,500 ‫- نه. لطفاً صبر کنید ‫- آره، واقعاً باید برم. خدافظ 212 00:16:49,510 --> 00:16:51,760 ‫میشه لطفاً بهم بگید؟ ‫آقای بریگزستاک! استیون؟ 213 00:16:51,760 --> 00:16:55,010 ‫چقدر لذت‌بخش، قابل‌پیش‌بینی ‫و رقت‌انگیز بود 214 00:16:55,010 --> 00:16:59,477 ‫که دیدم نزدیک‌ترین دوستان ‫و طرفدارانِ کاترین ریونزکرافت 215 00:16:59,501 --> 00:17:03,850 ‫انقدر مشتاق بودن با کوچک‌ترین فرصتی ‫علیه اون بشن 216 00:17:11,110 --> 00:17:14,610 ‫توی ذهنت اعترافِ شبانه‌ات ‫به مادرت رو مرور می‌کنی 217 00:17:16,410 --> 00:17:19,830 ‫برات سؤاله حرف‌هایی رو که زدی شنیده یا نه 218 00:17:24,000 --> 00:17:26,500 ‫اون روز صبح، مادرت هیچی نگفت، 219 00:17:27,290 --> 00:17:31,710 ‫و تو تحتِ تأثیر این فکر قرار گرفتی ‫که اون می‌دونه و قضاوتت نمی‌کنه 220 00:18:08,540 --> 00:18:13,760 ‫نیکلاس قصد داشت وقتی پدرش برای ‫صبحونه پایین می‌اومد بیدار و آماده باشه 221 00:18:15,880 --> 00:18:17,260 ‫اما نتونسته بود بیدار شه 222 00:18:18,430 --> 00:18:19,720 ‫البته مهم هم نیست 223 00:18:20,850 --> 00:18:22,890 ‫می‌دونه که اگه پدرش بپرسه، 224 00:18:22,890 --> 00:18:26,060 ‫یه داستانی سرِ هم می‌کنه ‫و پدرش هم باور می‌کنه 225 00:18:27,940 --> 00:18:30,360 ‫- الو ‫- نیکلاس. سلام، چطوری؟ 226 00:18:30,980 --> 00:18:32,230 ‫خوبم. چی می‌خوای؟ 227 00:18:33,230 --> 00:18:37,150 ‫الان توی اینترنت بودم و دیدم ‫که دارن یه کتابی منتشر می‌کنن 228 00:18:37,150 --> 00:18:38,950 ‫که تمام کمیک‌هایی که ‫قبلاً می‌خوندی توش هستن 229 00:18:38,950 --> 00:18:40,200 ‫یادته؟ پسرجهنمی؟ 230 00:18:40,200 --> 00:18:42,450 ‫آره، می‌خواستم بدونم می‌خوای ‫یه نسخه برات بخرم؟ 231 00:18:42,450 --> 00:18:43,990 ‫- نه ‫- مطمئنی؟ 232 00:18:43,990 --> 00:18:45,700 ‫راستش به نظرم خیلی باحاله 233 00:18:45,700 --> 00:18:47,660 ‫نمی‌خوامش. سرم شلوغه، باید برم 234 00:18:47,660 --> 00:18:49,670 ‫آره، می‌دونم. می‌دونم سرت شلوغه 235 00:18:50,460 --> 00:18:51,460 ‫باشه، خدافظ 236 00:18:51,460 --> 00:18:53,710 ‫- ببین، شرمنده. نیک. صبر کن ‫- چیه؟ 237 00:18:54,800 --> 00:18:59,972 ‫تو که یادت نمیاد وقتی بچه بودیم ‫باهم به ایتالیا سفر کرده باشیم؟ 238 00:18:59,996 --> 00:19:01,015 ‫صبر کن 239 00:19:17,866 --> 00:19:19,868 ‫[کارخونه‌ی بادوم زمینی و ام‌اندام] 240 00:19:20,536 --> 00:19:23,497 ‫[درسته] 241 00:19:28,750 --> 00:19:30,500 ‫- چی؟ ‫- آره، اشکالی نداره 242 00:19:30,500 --> 00:19:31,580 ‫تو که یادت نمیاد، 243 00:19:31,580 --> 00:19:33,790 ‫وقتی بچه بودیم واسه تعطیلات ‫رفته باشیم ایتالیا؟ 244 00:19:34,380 --> 00:19:36,460 ‫- نه ‫- تو تقریباً پنج سالت بود 245 00:19:37,010 --> 00:19:38,210 ‫- یادت نمیاد؟ ‫- یادم نمیاد 246 00:19:38,220 --> 00:19:40,130 ‫می‌دونی، یه قایق بادی داشتی، 247 00:19:40,130 --> 00:19:41,590 ‫- و لباس شنای مورد علاقه‌ات تنت بود ‫- محض رضای خدا 248 00:19:41,590 --> 00:19:43,090 ‫میشه تو و بابا این سفرِ کوفتی رو ول کنید؟ 249 00:19:43,100 --> 00:19:45,720 ‫خب، چی... بابا باهات در موردش ‫حرف زده، عزیزم؟ 250 00:19:45,720 --> 00:19:48,680 ‫من واسه این بحث وقت ندارم. ‫کارهای مهمی دارم. خدافظ. 251 00:19:48,680 --> 00:19:50,230 ‫آره، می‌دونم. ببخشید، عزیز... 252 00:19:51,730 --> 00:19:52,650 ‫ببخشید 253 00:20:26,934 --> 00:20:28,936 ‫[از پیجت خوشم میاد] 254 00:20:28,960 --> 00:20:31,690 ‫[هاهاها خ.م] 255 00:20:36,150 --> 00:20:38,820 ‫وقتی صدای بینگ رو شنیدم قلبم ریخت 256 00:20:39,360 --> 00:20:42,200 ‫قبلاً هیچوقت نوتیفیکیشن ‫دریافت نکرده بودم 257 00:20:44,661 --> 00:20:48,164 ‫[هاهاها خ.م] 258 00:20:50,660 --> 00:20:52,000 ماهی طعمه رو گرفته بود 259 00:20:52,830 --> 00:20:55,170 قطعاً به تورم افتاده بود 260 00:20:56,000 --> 00:21:00,800 ‫باید خیلی آروم بهش ضربه می‌زدم 261 00:21:27,410 --> 00:21:32,708 ‫هیچوقت وسواسِ نسل جدید ‫برای مخفف کردنِ کلمات رو درک نکردم 262 00:21:32,732 --> 00:21:34,176 ‫[خ.م: خیلی ممنون] 263 00:21:34,200 --> 00:21:38,606 ‫خدا رو شکر، تامی یه واژه‌نامه ‫برای استفاده‌ام گذاشته بود 264 00:21:38,630 --> 00:21:43,380 ‫همچنین بهم گفته بود توی چت‌هام ‫نقطه، ویرگول یا علامت سؤال نذارم 265 00:21:43,470 --> 00:21:45,556 ‫[منم از بادوم‌زمینی و ام‌اندام متنفرم] 266 00:21:49,434 --> 00:21:51,979 ‫[اونا خیلی افتضاحن] 267 00:21:57,609 --> 00:21:59,570 ‫[تو رفتی کالیفرنیا] ‫[عکس‌هات رو دیدم] 268 00:22:03,820 --> 00:22:04,740 ‫سفر می‌کنم 269 00:22:04,764 --> 00:22:09,870 ‫[آره همه جای آمریکا رو گشتم] 270 00:22:09,990 --> 00:22:12,910 ‫نیکلاس هرگز دور آمریکا رو نگشته بود 271 00:22:14,830 --> 00:22:16,290 ‫دو سال پیش، 272 00:22:16,290 --> 00:22:21,000 ‫پدرش برای شرکت توی یه کنفرانس ‫حقوق بشر به لس‌آنجلس رفته بود 273 00:22:21,750 --> 00:22:23,260 ‫و اونم با خودش برده بود 274 00:22:25,550 --> 00:22:27,340 ‫اونا پنج روز اونجا مونده بودن، 275 00:22:27,340 --> 00:22:31,026 ‫و باهم از یونیورسال استودیوز ‫و دیزنی‌لند دیدن کرده بودن ‫[- با ماشین؟ - آره] 276 00:22:31,050 --> 00:22:33,220 ‫♪ براشون آرزوی موفقیت می‌کنم ♪ 277 00:22:34,270 --> 00:22:36,850 ‫♪ این آهنگ همینجوری خفنه ♪ ‫♪ ولی اینم یه صدای ناقوس ♪ 278 00:22:41,612 --> 00:22:43,487 ‫[دخترهاش جذابن؟] 279 00:22:49,200 --> 00:22:52,620 ‫نیکلاس از حسِ احترام و تحسینی خوشش میاد 280 00:22:52,620 --> 00:22:56,710 ‫که در غریبه‌ی جوانی که توی اینترنت ‫باهاش آشنا شده ایجاد کرده 281 00:23:10,590 --> 00:23:11,600 ‫صبح بخیر، جودی 282 00:23:13,600 --> 00:23:14,600 ‫صبح بخیر 283 00:23:16,480 --> 00:23:17,480 ‫سلام 284 00:24:02,690 --> 00:24:03,810 ‫کتی، باید باهم حرف بزنیم 285 00:24:03,810 --> 00:24:05,110 ‫آره، البته 286 00:24:05,650 --> 00:24:07,150 ‫استیون بریگزستاک اومد اینجا 287 00:24:07,150 --> 00:24:08,440 کتاب‌ها رو برامون آورد 288 00:24:08,440 --> 00:24:10,190 ‫- چی؟ اون اینجا بود؟ ‫- این کتاب 289 00:24:10,200 --> 00:24:13,160 ‫قضیه اینه که جیسو اومد پیش من ‫چون نمی‌دونست باید چیکار کنه 290 00:24:13,160 --> 00:24:14,780 ‫و بهم گفت که تو ازش خواستی 291 00:24:14,780 --> 00:24:17,200 ‫- داستانِ آقای بریگزستاک رو ول کنه ‫- آره 292 00:24:17,200 --> 00:24:19,290 ‫فقط می‌خوام بدونم چرا ‫اینقدر مشتاق بودی کنسلش کنی 293 00:24:19,830 --> 00:24:21,460 ‫ببین، این اصلا بهت ربطی نداره 294 00:24:21,460 --> 00:24:22,540 ‫ولی به نظرم داره 295 00:24:22,540 --> 00:24:23,960 ‫در واقع کاش نداشت 296 00:24:23,960 --> 00:24:27,130 ‫ولی وقتی یه عضو جدید ‫تیم برای مشاوره پیشم میاد 297 00:24:27,130 --> 00:24:28,420 ‫به منم ربط پیدا می‌کنه 298 00:24:28,420 --> 00:24:31,300 ‫عضو جدید تیم، سایمون؟ ‫بس کن! 299 00:24:31,300 --> 00:24:33,510 ‫خودت به جیسو گفتی طرف پدوفیله 300 00:24:33,510 --> 00:24:35,470 ‫- و ازش خواستی دنبالش بگرده ‫- من... 301 00:24:35,470 --> 00:24:37,930 ‫و وقتی پیداش کرد، یهو ‫بهش گفتی بی‌خیالِ قضیه بشه 302 00:24:37,930 --> 00:24:40,020 ‫فقط می‌خوام بدونم چرا این کار رو کردی 303 00:24:40,520 --> 00:24:44,560 ‫لزومی نمی‌بینم به تو یا جیسو جواب پس بدم 304 00:24:44,560 --> 00:24:45,980 ‫این یه موضوع شخصیه 305 00:24:45,980 --> 00:24:48,520 ‫و هیچ ربطی به کار نداره 306 00:24:48,530 --> 00:24:51,740 ‫پس چرا به من گفتی آدرس ‫و شماره‌ش رو پیدا کنم؟ 307 00:24:51,740 --> 00:24:54,280 ‫- لزومی نداره بهت جواب پس بدم ‫- چرا، داره 308 00:24:54,280 --> 00:24:57,200 ‫خیلی‌خب، گوش کن. ‫من نمی‌دونم چی توی این کتاب نوشته شده 309 00:24:57,200 --> 00:24:58,950 ‫هنوز وقت نکردم بخونمش 310 00:24:58,950 --> 00:25:01,370 ‫ولی یه مردی که بهش تهمت پدوفیل‌بودن زدی و دنبالش بودی 311 00:25:01,370 --> 00:25:03,410 ‫ ‏با یه کتابی که خودش نوشته اومد اینجا 312 00:25:03,420 --> 00:25:05,500 ‫و به جیسو گفت که تو هم توی داستان هستی 313 00:25:05,500 --> 00:25:06,880 ‫که تو هم توی این کتابی 314 00:25:06,880 --> 00:25:08,500 ‫و اینکه تو آزارش دادی و تهدیدش کردی 315 00:25:08,500 --> 00:25:09,670 ‫آخه مگه توی این کتاب چی نوشته؟ 316 00:25:09,670 --> 00:25:11,050 ‫- جیسو... ‫- یه جور اعتراف‌نامه‌ست؟ 317 00:25:11,050 --> 00:25:12,970 ‫- تو یه دروغگویی ‫- چی؟ 318 00:25:12,970 --> 00:25:15,720 ‫من یه بارم نگفتم یارو پدوفیله 319 00:25:15,720 --> 00:25:17,930 ‫- من ازت خواستم... نـه، نه ‫- نه! نه، نه! تو اشتباهم رو نگفتی 320 00:25:17,930 --> 00:25:19,430 ‫که اطلاعات تماس استیون بریگزستاک رو ‫پیدا کنی 321 00:25:19,430 --> 00:25:20,720 ‫- چیزی نیست ‫- حالا من شدم دروغگو؟ 322 00:25:20,720 --> 00:25:25,270 ‫...فقط همین. ببخشیدها. من از تو ‫درخواست کردم چون بهت اعتماد داشتم 323 00:25:25,270 --> 00:25:27,940 ‫بسه. سر جیسو خالی نکن. اون کسی ‫نیست که باید خودش رو توجیه کنه 324 00:25:27,940 --> 00:25:30,070 ‫داری از این ماجرا لذت می‌بری، مگه نه؟ 325 00:25:30,070 --> 00:25:33,610 ‫نه، آخه می‌تونستیم توی اتاق جلسه ‫درباره‌ش حرف بزنیم 326 00:25:33,610 --> 00:25:36,070 ‫ولی می‌خواستی همه شاهدِ این مسخره‌بازی باشن 327 00:25:36,070 --> 00:25:38,070 ‫- کتی... ‫- اسمم کاترینه 328 00:25:38,080 --> 00:25:41,370 ‫تو باعثِ پیش اومدن این وضعیت شدی، خب؟ 329 00:25:41,370 --> 00:25:43,540 ‫- تو باهامون روراست نبودی ‫- خیلی‌خب 330 00:25:43,540 --> 00:25:44,620 ‫و این منو نگران می‌کنه 331 00:25:44,620 --> 00:25:46,040 ‫آخه این اعتبارِ کل تیم رو 332 00:25:46,040 --> 00:25:47,420 ‫- زیر سوال می‌بره ‫- آره! 333 00:25:47,420 --> 00:25:49,840 ‫اساسِ کار این شرکت صداقتـه 334 00:25:49,840 --> 00:25:51,380 ‫فکر کردی کی هستی؟ 335 00:25:51,380 --> 00:25:54,340 ‫آقای بریگزستاک از ترس به ما پناه آورد 336 00:25:54,340 --> 00:25:55,550 ‫تو به جیسو دروغ گفتی 337 00:25:55,550 --> 00:25:57,640 ‫از جیسو سوءاستفاده کردی تا آدرس ‫و شماره تلفنِ اون مَرد رو پیدا کنی 338 00:25:57,640 --> 00:26:00,050 ‫و بعد براش پیغام‌های تهدیدآمیز گذاشتی 339 00:26:00,060 --> 00:26:02,600 ‫- کتی... ‫- دست به من نـزن 340 00:26:04,180 --> 00:26:06,440 ‫اونه که داره منو استاک می‌کنه، خب؟ 341 00:26:06,440 --> 00:26:07,770 ‫اون داره منو تهدید می‌کنه 342 00:26:07,770 --> 00:26:10,020 ‫اگه تهدیدت می‌کنه، چرا به پلیس خبر نمیدی؟ 343 00:26:10,020 --> 00:26:13,320 ‫چون یه موضوعِ شخصیه. ‫نمی‌فهمی؟ 344 00:26:13,320 --> 00:26:15,320 ‫بسیارخب، گوش کن. فقط سعی کن آروم باشی... 345 00:26:15,320 --> 00:26:18,160 ‫تو حق نداری بهم بگی آروم باشم! 346 00:26:18,160 --> 00:26:19,240 ‫اصلا حق نداری 347 00:26:19,240 --> 00:26:20,620 ‫- چیزی درباره‌ی این قضیه بپرسی ‫- گوش کن 348 00:26:20,620 --> 00:26:21,830 ‫- کتی... نه، گوش کن ‫- نه، نـه 349 00:26:21,830 --> 00:26:23,950 ‫- من درباره‌ی زندگیِ شخصیت سوال می‌پرسم؟ ‫- این اهمیتی نداره 350 00:26:23,950 --> 00:26:25,710 ‫- نه. من می‌پرسم چه دارویی مصرف می‌کنی؟ ‫- بسه. کافیـه 351 00:26:25,710 --> 00:26:27,080 ‫- یا به چه سایت‌هایی سر می‌زنی؟ ‫- ببین، واضحه که... 352 00:26:27,080 --> 00:26:29,000 ‫- الان خیلی ناراحتی ‫- بله، ناراحتم 353 00:26:29,000 --> 00:26:30,840 ‫ولی به نظرم هرچیزی که سعی داری پنهان کنی، 354 00:26:30,840 --> 00:26:32,880 بهتره راستش رو بگی 355 00:26:32,880 --> 00:26:34,670 ‫دست به من نزن، مرتیکه! 356 00:26:35,340 --> 00:26:36,300 ‫گندش بزنن! 357 00:26:36,300 --> 00:26:37,800 ‫نباید این کار رو می‌کردی 358 00:26:39,510 --> 00:26:41,470 ‫کتی، برای این کارت چه توجیهی داری؟ 359 00:26:41,470 --> 00:26:43,560 ‫خودت... خودت خواستـی 360 00:26:46,310 --> 00:26:47,940 ‫در ضمن اسمم کاترینـه 361 00:26:56,820 --> 00:26:58,860 ‫کاترین، دیگه کسی کاری به کارت نداره 362 00:27:02,030 --> 00:27:04,040 ‫- حالت خوبه، سایمون؟ ‫- آره 363 00:27:05,410 --> 00:27:07,370 ‫- یهو بهش حمله کرد ‫- بهش حمله کرد 364 00:27:08,330 --> 00:27:09,750 ‫عجب روانی‌ایه! 365 00:27:18,760 --> 00:27:21,180 ‫- جلوی پات رو نگاه کن ‫- ببخشید 366 00:27:27,940 --> 00:27:31,860 ‫نیکلاس تقریبا تمام روز ‫با جاناتان حرف زده بود 367 00:27:33,980 --> 00:27:36,860 ‫مشتاق بود حرف بزنه و راهنمایی بده 368 00:27:37,650 --> 00:27:40,860 ‫و فکر می‌کرد جاناتان با دقت ‫به تمامِ حرف‌هاش گوش میده 369 00:27:42,200 --> 00:27:44,620 ‫خیلی تاثیرگذار بود که بهش اعتماد ‫کرده و حرف دلش رو بهش زده 370 00:27:45,700 --> 00:27:47,040 ‫طفلکی! 371 00:27:47,040 --> 00:27:51,960 خاطراتِ غم‌انگیزش رو برای پسری که ‫شش سال از خودش کوچیکتره 372 00:27:52,500 --> 00:27:55,130 ‫و تقریبا بیست ساله که مُـرده، تعریف می‌کرد 373 00:27:57,510 --> 00:27:59,130 ‫طبق تجربه تدریسم یاد گرفتم 374 00:27:59,130 --> 00:28:02,640 ‫پسرهایی که از درون تهی هستن رو تشخیص بدم. 375 00:28:04,220 --> 00:28:07,720 ‫یه زمانی بود که شاید دلم ‫برای همچین پسری می‌سوخت. 376 00:28:09,020 --> 00:28:12,400 ‫حتی شاید یه بار سعی می‌کردم کمکش کنم 377 00:28:14,110 --> 00:28:15,940 ‫ولی نیکلاس اون پسر نبود 378 00:28:16,440 --> 00:28:18,650 ‫اون یه مرد 25 ساله بود 379 00:28:19,490 --> 00:28:22,820 ‫و هر چقدر که برای منِ 19 ساله لاف می‌زد، 380 00:28:23,320 --> 00:28:26,780 ‫نمی‌تونست روح لرزان و شکننده رو از 381 00:28:26,790 --> 00:28:29,160 ‫مرد باتجربه‌ای مثل من قایم کنه 382 00:28:31,040 --> 00:28:34,460 ‫یه شدت دلش می‌خواست حرف بزنـه 383 00:28:37,300 --> 00:28:39,970 ‫وقتِ شروع بازی بود 384 00:28:50,060 --> 00:28:52,270 ‫کم کم ازش خواستم منتظرم بمونه 385 00:28:54,100 --> 00:28:58,440 ‫فقط ده دقیقه‌اینا. تا همچنان مشتاق بمونه 386 00:28:59,690 --> 00:29:00,900 ‫دست به من نزن، مرتیکه 387 00:29:03,570 --> 00:29:04,780 ‫نباید این کار رو می‌کردی 388 00:29:06,780 --> 00:29:07,990 ‫چی می‌خوای بگم؟ 389 00:29:07,990 --> 00:29:09,490 ‫حقت بود 390 00:29:26,970 --> 00:29:29,600 ‫می‌دونی که آبرو و ‫اعتبارت داره میره زیر سوال 391 00:29:31,060 --> 00:29:34,560 ‫سال‌هاست که اعتبارت پشتوانه‌ت بوده 392 00:29:35,900 --> 00:29:39,900 ‫حالا می‌بینی که ممکنـه رسوا بشی 393 00:29:42,400 --> 00:29:45,610 ‫دیگه هیچ وقت به چشم‌شون ‫اون آدمی که فکر می‌کردن نیستی 394 00:29:47,570 --> 00:29:49,540 ‫ولی برای تو، در حال حاضر 395 00:29:50,120 --> 00:29:53,330 ‫تنها چیزی که اهمیت داره محافظت از نیکلاسه 396 00:29:54,120 --> 00:29:56,750 ‫تا نذاری درگیرِ این قضیه بشـه 397 00:30:03,513 --> 00:30:05,513 ‫[آهای رفیق، کجایی؟] 398 00:30:12,430 --> 00:30:15,770 ‫نیکلاس تمام توجه‌ش به جاناتان بود 399 00:30:17,310 --> 00:30:20,650 ‫حس می‌کنه اون فقط یه بچه‌ست ‫و نیک رو مثل یه الگو می‌بینه 400 00:30:21,440 --> 00:30:23,280 ‫به تک تک کلماتش گوش میده 401 00:30:25,700 --> 00:30:29,700 ‫با وجود اختلاف سنی، خیلی شبیه هم هستن 402 00:30:33,290 --> 00:30:37,290 ‫جاناتان حتی اون یه کتابی رو که نیکلاس ‫بعد از سال‌ها دستش گرفته بود، خونده 403 00:30:51,518 --> 00:30:54,521 ‫[ببخشید. مامانم خیلی بابتِ ‫دانشگاه بهم گیر داده بود] 404 00:30:57,691 --> 00:30:58,817 ‫[دانشگاه واسه بی‌عرضه‌هاست] 405 00:31:06,950 --> 00:31:07,951 ‫[تو این‌جوری فکر می‌کنی؟] 406 00:31:10,120 --> 00:31:11,455 ‫[زندگی کوتاه‌تر از اونه که بخوای حرومش کنی] 407 00:31:16,960 --> 00:31:20,547 ‫[برو دنیا رو بگرد. برای دیدن ‫بهترین دخترها، برو ایبیزا] 408 00:31:26,970 --> 00:31:27,970 ‫چرا؟ 409 00:31:32,100 --> 00:31:33,602 ‫[ممه‌ها رو می‌اندازن بیرون] 410 00:31:35,140 --> 00:31:37,350 ‫هه هه هه 411 00:31:41,485 --> 00:31:45,197 ‫[دوباره اون فصل‌هایی از ‫کتاب که بهم گفتی رو خوندم] 412 00:31:54,120 --> 00:31:56,950 ‫نظرت چیه؟ 413 00:32:07,344 --> 00:32:08,470 ‫[یکم خسته‌کننده بود، این رو ببین] 414 00:32:25,153 --> 00:32:27,573 ‫[بهتر از اون کتابِ تخمیه] 415 00:32:32,494 --> 00:32:34,788 ‫[با دخترهای زیادی سکس کردی؟] 416 00:32:39,001 --> 00:32:40,377 ‫[یه چندتایی] 417 00:32:40,460 --> 00:32:41,620 ‫صحیح 418 00:32:48,670 --> 00:32:51,130 ‫کسی نیست؟ آقای بریگزستاک 419 00:32:52,010 --> 00:32:54,930 ‫میشه لطفا در رو باز کنین؟ ‫کاترین ریونزکرافتم 420 00:32:57,260 --> 00:32:59,100 ‫لطفا در رو باز کنین 421 00:32:59,770 --> 00:33:00,980 ‫باید صحبت کنیم 422 00:33:05,730 --> 00:33:07,690 ‫خواهش می‌کنم. می‌دونم خونه هستین 423 00:33:29,250 --> 00:33:33,130 ‫شوهرم ترکم کرده و احتمالا ‫از کارم هم اخراج بشم 424 00:33:33,130 --> 00:33:36,430 ‫شما بردی. شنیدی؟ شما بُردی! 425 00:33:38,350 --> 00:33:42,350 ‫حداقل کاری که می‌تونی بکنی اینه که توی ‫چشم‌هام نگاه کنی و حرف‌هام رو گوش بدی 426 00:33:47,190 --> 00:33:48,190 ‫استیون 427 00:33:50,110 --> 00:33:51,320 ‫لطفا در رو باز کن 428 00:33:54,740 --> 00:33:55,740 ‫می‌دونم توی خونه‌ای 429 00:33:55,740 --> 00:33:57,820 ‫باید به حرف‌هام گوش بدی 430 00:33:58,950 --> 00:34:00,580 ‫حقمه حرف‌هام شنیده بشه 431 00:34:03,910 --> 00:34:05,460 ‫باید تمومش کنی 432 00:34:05,460 --> 00:34:08,960 ‫هر بلایی سر من و خانواده‌م بیاری، ‫پسرت زنده نمیشه 433 00:34:28,480 --> 00:34:33,190 ‫شما با شماره‌ی 0534 7946 020 تماس گرفتین 434 00:34:33,940 --> 00:34:37,110 ‫الان نانسی و استیون نیستن که جواب بدن 435 00:34:37,110 --> 00:34:39,120 ‫ولی اگه لطف کنید پیغام‌تون رو 436 00:34:39,120 --> 00:34:41,530 ‫به همراه تاریخ، زمان و ‫شماره تماس‌تون بذارین، 437 00:34:41,540 --> 00:34:42,950 ‫ما بعدا باهاتون تماس می‌گیریم 438 00:34:43,830 --> 00:34:45,040 ‫روز خوش 439 00:34:47,670 --> 00:34:49,960 ‫آره، منم 440 00:34:49,960 --> 00:34:52,340 ‫می‌خوام درباره‌ی جاناتان حرف بزنم 441 00:34:53,010 --> 00:34:55,170 ‫ببین، می‌دونم شماره‌م رو داری 442 00:34:55,670 --> 00:34:56,920 ‫پس بهم زنگ بزن... 443 00:34:58,180 --> 00:35:00,050 ‫و این بار حرف بزن! 444 00:35:35,130 --> 00:35:37,130 ‫ازم می‌خواد حرف‌هاش رو بشنوم 445 00:35:38,630 --> 00:35:40,140 ‫می‌خواست صحبت کنه 446 00:35:42,220 --> 00:35:44,640 ‫گفت یه حرفی برای گفتن داره 447 00:35:45,970 --> 00:35:48,730 ‫خب، دیگه برای این حرف‌ها دیر شده 448 00:35:51,810 --> 00:35:54,360 ‫ولی مار داشت نزدیک می‌شد 449 00:35:56,070 --> 00:35:58,990 ‫وقتشه همه‌چیز رو تموم کنم 450 00:36:02,070 --> 00:36:08,160 ‫ماهی آماده بود که توی تور بیفته. ‫وقتِ ضربه‌ی نهایی بود 451 00:36:16,285 --> 00:36:16,786 ‫[کجا رفتی؟] 452 00:36:16,880 --> 00:36:20,380 ‫اون پسرِ بیچاره برای جاناتان درد و دل می‌کرد 453 00:36:21,300 --> 00:36:24,260 ‫اما من بودم که از این فرصت استفاده کردم 454 00:36:33,652 --> 00:36:35,654 ‫[همین‌جام] 455 00:36:38,240 --> 00:36:39,283 ‫[داشتی چیکار می‌کردی؟] 456 00:36:42,119 --> 00:36:44,121 ‫[کتاب رو یادته؟] 457 00:36:47,124 --> 00:36:49,501 ‫[داشتی جق می‌زدی؟] 458 00:36:49,580 --> 00:36:53,920 ‫یه هل کوچولو کافیه تا این پسر ضعیف ‫و بیچاره رو به مرز نابودی بکشونه 459 00:36:56,040 --> 00:37:01,260 ‫فقط باید به تاریکیِ وجودش دامن می‌زدم و ‫اون رو به یه نقطه‌ی برگشت‌ناپذیر می‌کشوندم 460 00:37:02,890 --> 00:37:07,390 ‫و بعد لبه‌ی پرتگاه ولش می‌کردم 461 00:37:09,897 --> 00:37:10,898 ‫[یادتـه که...] 462 00:37:10,898 --> 00:37:16,060 ‫مادره بچه‌ش رو تنهایی توی دریا ول کرد؟ 463 00:37:25,537 --> 00:37:28,540 ‫[اونم پسربچه‌ای که شنا بلد نبود؟] 464 00:37:30,000 --> 00:37:31,376 ‫[باتری ضعیف است] 465 00:37:39,051 --> 00:37:42,095 ‫[جنده‌ی حشری اون موقع خواب بود] 466 00:37:51,730 --> 00:37:54,650 ‫[چرا به بچه‌ش کمک نکرد؟] 467 00:37:55,150 --> 00:37:56,568 ‫[زنیکه جنده] 468 00:38:01,440 --> 00:38:05,280 ‫نمی‌خواست جاناتان جونش رو به خطر بندازه 469 00:38:21,176 --> 00:38:22,803 ‫[جنده خانم بازم کیر می‌خواست] 470 00:38:32,270 --> 00:38:34,770 ‫یعنی شهوت و میلش به جاناتان 471 00:38:36,600 --> 00:38:40,900 ‫از عشقش برای فـرزندش بیشتر بود؟ 472 00:38:58,380 --> 00:38:59,506 ‫[آره، از اون زنیکه جنده متنفرم] 473 00:39:22,320 --> 00:39:23,400 ‫یعنی چی؟! 474 00:39:25,490 --> 00:39:26,491 ‫[یعنی چی؟] 475 00:39:28,035 --> 00:39:30,704 ‫[این عکس رو از کجا آوردی؟] 476 00:39:36,126 --> 00:39:38,212 ‫[اون مردِ جوانی...] 477 00:39:38,290 --> 00:39:42,790 ‫[... که توی کتاب پسربچه رو ‫نجات میده یادته؟] 478 00:39:46,261 --> 00:39:47,971 ‫[جاناتان] 479 00:39:56,063 --> 00:39:57,689 ‫[آره، جاناتان] 480 00:39:57,689 --> 00:40:00,776 ‫[جاناتان بریگزستاک. و الان مُرده] 481 00:40:02,528 --> 00:40:03,654 ‫[خب که چی؟] 482 00:40:17,668 --> 00:40:20,504 ‫[به یادِ جاناتان بریگزستاک] 483 00:40:38,856 --> 00:40:41,859 ‫[همون شخص کاملاً بیگانه‌ای ‫که به خاطرِ نجاتِ جونت مُرد] 484 00:40:42,401 --> 00:40:44,194 ‫[اینکه تویی. من نمی‌فهمم] 485 00:40:47,698 --> 00:40:49,533 ‫احمقی؟] 486 00:40:52,452 --> 00:40:55,289 ‫[جاناتان سال‌ها پیش مُرد] 487 00:40:58,208 --> 00:41:02,004 ‫[تو همون پسربچه‌ای هستی که نجات داد] 488 00:41:15,809 --> 00:41:17,811 ‫[داری منو می‌ترسونی] 489 00:41:20,980 --> 00:41:24,270 ‫چندتا عکس برات می‌فرستم 490 00:41:24,770 --> 00:41:27,900 ‫با صفحات 183 تا 261 مقایسه‌شون کن 491 00:41:31,320 --> 00:41:34,320 ‫کتاب کاملا بیگانه 492 00:41:36,530 --> 00:41:38,160 ‫رسیدیم به نقطه‌ی بی‌بازگشت 493 00:41:39,120 --> 00:41:40,330 ‫الان دیگه یه مأموریت داشتم 494 00:41:41,040 --> 00:41:45,880 ‫امکان نداشت اون زن یا خودش رو نشناسه 495 00:41:47,210 --> 00:41:49,880 ‫هیچ بچه‌ای نبـاید مادرش رو این‌جوری ببینه 496 00:41:51,880 --> 00:41:53,090 ‫ولی چاره‌ای نبود و باید انجام می‌شد 497 00:42:28,465 --> 00:42:29,758 ‫[حالا نوکِ سینه‌هات رو بگیر] 498 00:42:29,758 --> 00:42:31,009 ‫[نوک سینه‌هاش رو فشار داد] 499 00:42:32,302 --> 00:42:35,305 ‫[اون زن، همون فاحشه، مادرتـه] 500 00:42:36,223 --> 00:42:39,226 ‫[جاناتان مُرد چون می‌خواست تو رو نجات بده] 501 00:42:39,852 --> 00:42:42,855 ‫[واضحه که مامانت هیچ‌وقت دوستت نداشته] 502 00:42:46,690 --> 00:42:47,770 ‫لعنتی 503 00:43:00,530 --> 00:43:03,290 ‫انگاری یه بچه گربه رو انداخته بودم توی کیسه 504 00:43:03,290 --> 00:43:05,040 ‫و رهاش کرده بودم توی رودخونه 505 00:43:06,330 --> 00:43:07,960 ‫صدای میومیو کردنش رو می‌شنیدم 506 00:43:08,500 --> 00:43:10,710 ‫ولی دیگه نمی‌تونستم نجاتش بدم 507 00:43:11,750 --> 00:43:14,760 ‫دیگه سرنوشتش دستِ خودش ‫بود؛ یا غرق بشه یا شنا کنه 508 00:43:21,970 --> 00:43:24,980 ‫می‌تونستم توی آشپزخونه ‫بمونم و منتظر جوابش باشم 509 00:43:25,680 --> 00:43:26,890 ‫ولی باید می‌رفتم 510 00:43:28,400 --> 00:43:30,610 ‫یه قرارِ شامِ مهم داشتم 511 00:43:40,490 --> 00:43:43,280 ‫همینه. آفرین. حالا شد 512 00:43:43,290 --> 00:43:45,700 ‫- سلام کاترین ‫- سلام آلینا 513 00:43:45,700 --> 00:43:48,210 ‫- تموم شد. این زیر هم بگیرم ‫- حالت خوبه مامان؟ 514 00:43:48,210 --> 00:43:49,830 ‫خیسِ آب شدی! 515 00:43:49,830 --> 00:43:51,670 ‫- آره ‫- بهتر شد، نه؟ 516 00:43:51,670 --> 00:43:55,050 ‫- این فرش نیاز داره حسابی... ‫- منم همین‌طور 517 00:43:56,090 --> 00:43:58,260 ‫کاترین، می‌دونی چی نیاز داری؟ 518 00:43:58,260 --> 00:44:01,140 ‫یه نوشیدنی گرم و خوشمزه. ‫اگه بخوای برات یه فنجون قهوه 519 00:44:01,140 --> 00:44:02,970 ‫- یا چای درست می‌کنم ‫- نه، نه، نه. خودم درست می‌کنم 520 00:44:02,970 --> 00:44:04,560 ‫بگو ببینم قهوه یا چای؟ 521 00:44:04,560 --> 00:44:06,520 ‫- اومدش ‫- اومدش 522 00:44:06,520 --> 00:44:08,230 ‫هلن، از این آقاهه خوشت میاد، مگه نه؟ 523 00:44:11,190 --> 00:44:12,980 ‫حتما فصلش رسیده 524 00:44:14,655 --> 00:44:16,657 ‫[البیون، منابع انسانی: وقت داری حرف بزنیم؟] 525 00:44:33,290 --> 00:44:37,550 ‫عکس‌های سکس مادرش با یه پسر 19 ساله 526 00:44:37,550 --> 00:44:39,340 ‫به شدت نیکلاس رو بهم ریخت 527 00:44:41,180 --> 00:44:43,550 ‫ولی عکسی که بیش از همه آزارش داد 528 00:44:44,220 --> 00:44:48,680 ‫اون قایق کوچیکِ قرمز و زردی ‫بود که داشت تو افق محو می‌شد 529 00:44:48,680 --> 00:44:50,940 ‫ازت متنفرم! 530 00:44:50,940 --> 00:44:55,230 ‫اون می‌دونه که زنده مونده، در ‫حالی که باید نابود می‌شد 531 00:44:58,190 --> 00:45:00,450 ‫‏توی خیالش داستانِ دیگه‌ای برای مادرش می‌سازه 532 00:45:01,610 --> 00:45:06,370 ‫داستانِ غم‌انگیزِ زنی قهرمان که تنها بچه‌ش رو ‫توی یه حادثه در دریا از دست داده 533 00:45:08,000 --> 00:45:10,910 ‫زن می‌تونست اون ضربه رو پشت سر بذاره 534 00:45:12,210 --> 00:45:14,130 ‫اون نقش رو خیلی خوب بازی می‌کرد 535 00:45:15,290 --> 00:45:17,920 ‫این نقش بیشتر بهش میومد 536 00:45:17,920 --> 00:45:23,220 ‫تا یه مادرِ حقیر، تنبل، بی‌عرضه و بی‌خاصیت 537 00:45:25,600 --> 00:45:26,600 ‫کیه؟ 538 00:45:27,720 --> 00:45:28,720 ‫نیکلاسم 539 00:45:35,730 --> 00:45:36,730 ‫حالت خوبه؟ 540 00:45:36,730 --> 00:45:37,820 ‫آره 541 00:45:39,150 --> 00:45:40,360 ‫خودت رو تر و تمیز کن، رفیق 542 00:45:51,080 --> 00:45:53,750 ‫رابرت ریونزکرافت حسابی رفته بود روی مُخ 543 00:45:54,250 --> 00:45:57,670 ‫و دائم توی سایتِ کاملا بیگانه پیغام می‌ذاشت 544 00:45:59,590 --> 00:46:04,180 ‫خیلی دلش می‌خواست زمان از دست رفته رو ‫جبران کنه و "مـا" رو ببینه 545 00:46:05,720 --> 00:46:07,760 ‫فکر می‌کرد هنوز "مـا"یـی در کاره 546 00:46:07,760 --> 00:46:10,680 ‫که هنوز هم با آقا و خانم بریگزستاک طرفه 547 00:46:12,770 --> 00:46:15,020 ‫اولش تمایلی نداشتم برم ببینمش 548 00:46:16,020 --> 00:46:19,440 ‫ولی بعد دیدم می‌تونم خنجر رو بیشتر فرو کنم 549 00:46:20,280 --> 00:46:23,110 ‫بعد از زدن ضربه، بیشتر فروش کنم 550 00:46:25,410 --> 00:46:29,200 ‫رستوران پر بود از تاجرها و سیاستمدارها 551 00:46:29,700 --> 00:46:32,700 ‫آقای بریگزستاک، شرمنده معطل شدین 552 00:46:32,700 --> 00:46:34,460 ‫باعثِ افتخاره 553 00:46:34,460 --> 00:46:35,540 ‫عذرخواهی می‌کنم 554 00:46:35,540 --> 00:46:38,540 ‫نه، نه. شما تقصیری نداری 555 00:46:38,540 --> 00:46:40,170 ‫به خاطر التهاب مفصلـه 556 00:46:40,170 --> 00:46:42,300 ‫تا وقتی داشتمش قدرش رو نمی‌دونستم 557 00:46:44,010 --> 00:46:46,220 ‫خیلی ممنونم که تشریف آوردین 558 00:46:47,010 --> 00:46:49,100 ‫امیدوار بودم خانم بریگزستاک هم تشریف بیارن 559 00:46:49,100 --> 00:46:54,020 ‫متاسفانه همسرم چند سال پیش ‫از دنیا رفتن، آقای ریونزکرافت 560 00:46:54,020 --> 00:46:55,600 ‫خیلی متأسفـم 561 00:46:56,560 --> 00:46:57,900 ‫میشه لطفا من رو رابرت صدا بزنین؟ 562 00:46:58,810 --> 00:47:02,190 ‫ببخشید آقایون؟ شامپاین میل دارین؟ ‫یا کوکتل کِر رویال؟ 563 00:47:07,320 --> 00:47:09,820 ‫من کتاب رو خوندم و... 564 00:47:09,830 --> 00:47:14,710 ‫می‌خوام بگم که رفتارِ همسرم زشت بود 565 00:47:15,500 --> 00:47:17,880 ‫واقعا زشت بود 566 00:47:18,380 --> 00:47:21,380 ‫جاناتان تنها فرزندمون بود 567 00:47:21,380 --> 00:47:23,880 ‫نانسی هیچ‌وقت با مرگش کنار نیومد 568 00:47:24,590 --> 00:47:25,590 ‫وحستناکـه 569 00:47:26,180 --> 00:47:29,680 ‫تنها خواسته‌ی نانسی این ‫بود که پسرتون رو ببینه 570 00:47:30,390 --> 00:47:33,930 ‫تا ببینه فداکاریِ پسرمون بی‌نتیجه نبوده 571 00:47:35,230 --> 00:47:38,060 ‫و باعث شده پسر شما زنده بمونه و رشد کنه 572 00:47:39,690 --> 00:47:41,110 ‫همسرتون اجازه ندادن 573 00:47:41,820 --> 00:47:46,110 ‫تازه نانسی رو تهدید کرد ‫که دیگه بهش زنگ نزنه 574 00:47:46,110 --> 00:47:49,700 ‫بذارین رک و راست بگم که 575 00:47:50,950 --> 00:47:55,290 ‫به عقیده‌ی من کارهای همسرم، ‫چه در گذشته چه الان 576 00:47:55,290 --> 00:47:59,500 ‫به هیچ عنوان قابل بخشش نیست 577 00:47:59,500 --> 00:48:03,130 ‫من کاملا متوجه رفتار ‫زننده و بی‌رحمانه‌ش هستم 578 00:48:03,130 --> 00:48:05,300 ‫و باید بدونین که ما ‫دیگه با هم زندگی نمی‌کنیم 579 00:48:05,300 --> 00:48:08,340 ‫خیلی متأسفم که این رو می‌شنوم 580 00:48:08,340 --> 00:48:11,550 ‫و متأسفم اگه فرستادن کتاب و اون عکس‌ها 581 00:48:11,550 --> 00:48:15,680 ‫براتون ناراحت‌کننده و شوکه‌کننده بوده 582 00:48:15,680 --> 00:48:18,600 ‫نه، این حرف رو نزنید. راستش ‫خیالم راحت شد که حقیقت رو فهمیدم 583 00:48:18,600 --> 00:48:20,190 ‫چندین سال گذشته 584 00:48:21,020 --> 00:48:22,110 ‫خب... 585 00:48:23,480 --> 00:48:24,820 ‫ممنون آقای ریونزکرافت 586 00:48:25,900 --> 00:48:26,860 ‫تنها خواسته‌ی من... 587 00:48:27,610 --> 00:48:31,820 ‫تنها خواسته و آرزوی من الان اینه که... 588 00:48:32,910 --> 00:48:36,120 صلح و بخششی 589 00:48:38,040 --> 00:48:39,620 ‫شامل من و نیکلاس بشه 590 00:48:41,710 --> 00:48:44,340 ‫ببینید، درست مثل شما و خانواده‌تون 591 00:48:44,340 --> 00:48:48,260 ‫ما هم از کارهای زشت و ‫بی‌رحمانه‌ی همسرم عذاب کشیدیم 592 00:48:51,930 --> 00:48:55,140 ‫البته آقای ریونزکرافت 593 00:49:02,810 --> 00:49:03,810 ‫ممنونم 594 00:49:05,110 --> 00:49:06,070 ‫ممنون 595 00:49:07,320 --> 00:49:08,320 ‫خواهش می‌کنم 596 00:49:09,780 --> 00:49:11,700 ‫اون یه مردِ بدبخت و بیچاره‌ست 597 00:49:12,660 --> 00:49:14,160 ‫به نظرم خوب می‌دونست که 598 00:49:14,160 --> 00:49:17,330 ‫توی این داستان، یه شخصیت فرعیـه 599 00:49:18,500 --> 00:49:22,580 ‫و حالا به صفِ مخالفان زنش پیوسته بود 600 00:49:24,545 --> 00:49:34,545 « ترجمه از سینـا صداقت و سـحـر » .:: SinCities & Sahar_frb ::. 601 00:49:37,890 --> 00:49:38,890 ‫نیک؟ 602 00:49:42,560 --> 00:49:45,770 ‫نیکلاس عزیزم، چی شده؟ 603 00:49:47,230 --> 00:49:48,230 ‫نیکلاس 604 00:49:48,860 --> 00:49:50,400 ‫نیک، با من حرف بزن 605 00:49:50,400 --> 00:49:51,650 ‫کجایی؟ 606 00:49:52,240 --> 00:49:53,070 ‫گندش بزنن 607 00:49:54,700 --> 00:49:55,620 ‫یا خدا! 608 00:49:58,990 --> 00:50:01,330 ‫به سرویس پیام‌رسانی او2 خوش آمدید 609 00:50:01,330 --> 00:50:02,830 ‫شماره‌ای که با آن تماس... 610 00:50:07,170 --> 00:50:09,170 ‫وای خدایا! نه، این کار رو نکن. ‫این کار رو با من نکن 611 00:50:11,720 --> 00:50:14,130 ‫به سرویس پیام‌رسانی او2 خوش آمدید 612 00:50:14,130 --> 00:50:16,010 ‫شماره‌ای که با آن تماس گرفته‌اید... 613 00:50:23,310 --> 00:50:25,810 ‫ازت متنفرم! زنیـکه... 614 00:51:26,125 --> 00:51:28,525 ‫[مامـان] 615 00:51:29,211 --> 00:51:39,211 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 616 00:51:46,520 --> 00:51:48,730 ‫نیکلاس نمی‌خواد تکون بخوره 617 00:51:50,020 --> 00:51:52,020 ‫فقط می‌خواد چشم‌هاش رو ببنده 618 00:51:53,860 --> 00:51:56,070 ‫اصلا دلش نمی‌خواد از اینجا بره 619 00:51:57,950 --> 00:52:01,370 ‫اینجا جاییه که می‌تونه خودش باشـه 620 00:52:01,594 --> 00:52:11,594 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::.