1 00:00:12,179 --> 00:00:22,179 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:22,203 --> 00:00:32,203 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 3 00:00:38,121 --> 00:00:39,623 ‫داشتی از من عکس می‌گرفتی؟ 4 00:00:41,250 --> 00:00:42,292 ‫من... 5 00:00:42,292 --> 00:00:44,586 ‫- به نظرم داشتی ازم عکس می‌گرفتی ‫- شرمنده 6 00:00:44,586 --> 00:00:46,463 ‫ولی شما مثل یه سایه مقابل اقیانوس بودی 7 00:00:46,463 --> 00:00:47,631 ‫یه سایه؟ 8 00:00:49,633 --> 00:00:50,634 ‫جدی؟ 9 00:00:51,802 --> 00:00:57,641 ‫آره. حلقه‌ای از نور خورشید اطرافت بود 10 00:01:00,435 --> 00:01:02,813 ‫می‌دونی این دریای مدیترانه‌ست؟ 11 00:01:05,065 --> 00:01:06,817 ‫گفتی اقیانوسه! 12 00:01:08,318 --> 00:01:09,403 ‫ولی دریاست 13 00:01:12,573 --> 00:01:13,782 ‫می‌دونم دریاست 14 00:01:15,367 --> 00:01:16,952 ‫خب بگو ببینم... 15 00:01:18,704 --> 00:01:21,999 ‫این حلقه نوری که می‌گفتی چیه 16 00:01:22,916 --> 00:01:25,961 ‫عین یه هاله می‌مونه 17 00:01:26,545 --> 00:01:27,546 ‫هالـه؟ 18 00:01:30,132 --> 00:01:31,133 ‫آره 19 00:01:34,094 --> 00:01:35,470 ‫پس از این هاله خوشت اومد؟ 20 00:01:39,766 --> 00:01:40,684 ‫آره 21 00:01:42,603 --> 00:01:46,231 ‫- به نظرت این هاله قشنگ بود؟ ‫- آره 22 00:01:47,065 --> 00:01:48,066 ‫چقدر قشنگ؟ 23 00:01:51,278 --> 00:01:52,279 ‫خیلـی 24 00:01:54,072 --> 00:01:55,365 ‫خیلی قشنگ 25 00:01:59,328 --> 00:02:03,081 ‫عکس‌هایی که از این هاله گرفتی... 26 00:02:06,168 --> 00:02:07,503 ‫می‌خوای باهاشون چیکار کنی؟ 27 00:02:08,794 --> 00:02:09,963 ‫می‌خوای بهشون نگاه کنی؟ 28 00:02:14,635 --> 00:02:16,303 ‫می‌خوای به هاله‌ها نگاه کنی؟ 29 00:02:31,109 --> 00:02:32,444 ‫گشنه‌مه 30 00:02:33,445 --> 00:02:34,738 ‫گشنه‌تـه؟ 31 00:02:34,738 --> 00:02:36,740 ‫میشه ماهی لقمه بخورم؟ 32 00:02:37,783 --> 00:02:40,577 ‫ماهی لقمه می‌خوای؟ ‫مطمئنی دلت پاستا نمی‌خواد؟ 33 00:02:40,577 --> 00:02:41,995 ‫ماهی لقمه می‌خوام 34 00:02:41,995 --> 00:02:44,581 ‫ماهی لقمه آخه؟ اونو که توی خونه داریم 35 00:02:44,581 --> 00:02:48,168 ‫- اسپاگتی نمی‌خوای؟ ‫- نه. ماهی لقمه می‌خوام 36 00:02:48,168 --> 00:02:50,295 ‫پیتزا چی؟ 37 00:02:50,295 --> 00:02:51,588 ‫ایول، پیتزا! 38 00:02:51,588 --> 00:02:53,340 ‫ردیفه؟ چه مدل پیتزایی؟ 39 00:02:53,340 --> 00:02:56,844 ‫پیتزای پنیر و گوجه 40 00:02:56,844 --> 00:02:59,680 ‫قارچ نداشته باشه؟ نظرت چیه... وای! 41 00:03:00,222 --> 00:03:01,223 ‫بذارین من کمک کنم 42 00:03:01,223 --> 00:03:03,892 ‫- نیاز به زحمت نیست ‫- نه، خوشحال میشم 43 00:03:05,644 --> 00:03:09,606 ‫ممنون. دست‌هام بندن 44 00:03:11,441 --> 00:03:12,651 ‫اسمت چیه رفیق؟ 45 00:03:12,651 --> 00:03:14,111 ‫نیکلاس 46 00:03:14,111 --> 00:03:15,362 ‫نیکلاس، چند سالته؟ 47 00:03:15,863 --> 00:03:17,406 ‫چهار 48 00:03:17,406 --> 00:03:20,325 ‫چهار سالته؟ چقدر زیاد 49 00:03:20,325 --> 00:03:22,703 ‫- نه، نیست ‫- چرا، هست 50 00:03:23,203 --> 00:03:24,371 ‫نخیرم، نیست 51 00:03:24,371 --> 00:03:28,667 ‫معلومه که هست. ‫ببین، این یکه و خیلی کمه 52 00:03:28,667 --> 00:03:31,420 ‫این دوئه و بیشتره 53 00:03:31,420 --> 00:03:34,673 ‫این سه‌ئه و زیاده 54 00:03:34,673 --> 00:03:38,594 ‫ولی این چهاره و خیلی زیاده 55 00:03:39,178 --> 00:03:42,222 ‫این یکه و خیلی کمه 56 00:03:42,222 --> 00:03:45,350 ‫- این دوئه و بیشتره ‫- خب؟ 57 00:03:45,893 --> 00:03:48,145 ‫این سه‌ئه و... 58 00:03:49,062 --> 00:03:50,230 ‫زیاده 59 00:03:50,230 --> 00:03:52,691 ‫- درسته. این سه‌ئه... ‫- آره 60 00:03:52,691 --> 00:03:54,151 ‫و زیاده 61 00:03:54,151 --> 00:03:56,153 ‫این چهاره و خیلی زیاده 62 00:03:56,153 --> 00:03:58,238 ‫- وای خدای من ‫- همینـه 63 00:04:02,409 --> 00:04:04,244 ‫بیشتر شب‌ها بیدار بودی 64 00:04:04,244 --> 00:04:07,748 ‫و حس می‌کردی خاطراتِ تازه از گور در اومده ‫مثل طنابی دور گردنتـه 65 00:04:09,583 --> 00:04:12,836 ‫بالاخره ساعت 4:30 خوابیدی 66 00:04:14,421 --> 00:04:17,925 ‫با این یقین از خواب بیدار میشی ‫که اولویتت باید 67 00:04:17,925 --> 00:04:19,468 ‫محافظت از خانواده‌ت باشه 68 00:04:21,220 --> 00:04:22,638 ‫تا دوباره تعادل رو به زندگیت برگردونی 69 00:04:29,728 --> 00:04:31,688 ‫آره. حتما 70 00:04:33,649 --> 00:04:36,818 ‫دارم تمامِ تلاشم رو می‌کنم ولی ‫از الان بهت بگم که این کارمون 71 00:04:36,818 --> 00:04:39,655 ‫ما رو با کمیته نظارت بر خزانه‌داری ‫به بن‌بست می‌رسونه 72 00:04:41,031 --> 00:04:42,074 ‫آره، سوالِ عجیبیه 73 00:04:42,074 --> 00:04:44,368 ‫البته که می‌خوام به ‫مدیریت منابع مالی ادامه بدم 74 00:04:45,869 --> 00:04:47,996 ‫خب... چی؟ تصمیمش دستِ تو نیست 75 00:04:47,996 --> 00:04:49,498 ‫این تصمیم باید با رأی اکثریت 76 00:04:49,498 --> 00:04:52,876 ‫اعضای خانواده و تاییدِ صندوق انجام بشه 77 00:04:52,876 --> 00:04:55,337 ‫یادِ دیروز می‌افتی 78 00:04:55,337 --> 00:04:57,756 ‫وقتی که نزدیک بود همه‌چیز رو به رابرت بگی 79 00:04:58,507 --> 00:04:59,842 ‫و الان خوشحالی که نگفتی 80 00:05:00,551 --> 00:05:01,552 ‫خیلی‌خب 81 00:05:01,552 --> 00:05:05,055 ‫اون خودش رو خیلی قوی می‌دونه ‫ولی در واقع این‌جوری نیست 82 00:05:06,932 --> 00:05:09,560 ‫وقتی تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل ‫شده بود، باهاش آشنا شدی 83 00:05:10,644 --> 00:05:12,229 ‫دو سال از تو کوچیک‌تره 84 00:05:13,146 --> 00:05:14,439 ‫خجالتی بود 85 00:05:14,439 --> 00:05:16,900 ‫و همین باعث شده بود ‫جوون‌تر از سنش نشون بده 86 00:05:18,485 --> 00:05:20,821 ‫و تو فورا حس کردی که باید ازش مراقبت کنی 87 00:05:21,446 --> 00:05:23,490 ‫باشه، اگه تو داد نزنی، منم داد نمی‌زنم 88 00:05:26,034 --> 00:05:27,953 ‫لاشی گوشی رو روم قطع کرد 89 00:05:28,662 --> 00:05:31,039 ‫- هیوگو بود؟ ‫- آره، اون کثافت بی‌همه‌چیز 90 00:05:31,748 --> 00:05:34,418 ‫تهدید می‌کنه خیریه‌ها رو به ‫یه شرکت دیگه منتقل می‌کنه 91 00:05:34,418 --> 00:05:36,879 ‫- از یه برادر همچین کاری بعیده ‫- چون برادر ناتنیمـه 92 00:05:36,879 --> 00:05:39,006 ‫بی‌خیال! اون همیشه بیشتر ‫هارت و پورت می‌کنه، عزیزم. 93 00:05:39,006 --> 00:05:41,091 ‫آره ولی مشکل اینه که هارت و پورت‌هاش 94 00:05:41,091 --> 00:05:42,718 ‫باعث شده صدای بقیه ‫اعضای خانواده هم در بیاد 95 00:05:42,718 --> 00:05:45,637 ‫انگار یه گله سگ چی‌واوا افتادن به جونم 96 00:05:46,263 --> 00:05:48,640 ‫اونا این سازمان‌های مردم‌نهاد و خیریه رو 97 00:05:48,640 --> 00:05:51,768 ‫راهی برای فرار از مالیات و سبزشویی می‌بینن. 98 00:05:51,768 --> 00:05:55,022 ‫نمی‌دونن واقعا باید به وظیفه‌شون عمل کنن... 99 00:05:55,022 --> 00:05:57,608 ‫- تو می‌دونی داری چیکار می‌کنی و... ‫- وگرنـه... آره... 100 00:05:57,608 --> 00:05:58,692 ‫آره، می‌دونم 101 00:06:01,153 --> 00:06:02,404 ‫بذار امشب من شام درست کنم 102 00:06:03,113 --> 00:06:04,448 ‫لطف داری که می‌خوای این کار رو بکنی 103 00:06:04,448 --> 00:06:07,326 ‫ولی اخیرا خیلی بابتِ اون کتاب ‫استرس داشتی پس نیازی نیست 104 00:06:07,326 --> 00:06:09,119 ‫اوه، اون کتاب؟ اصلا مهم نیست 105 00:06:09,703 --> 00:06:12,206 ‫- واقعا چیزی نیست. مسخره‌ست ‫- مطمئنی؟ 106 00:06:12,206 --> 00:06:13,874 ‫آره، میرم سر کار 107 00:06:13,874 --> 00:06:17,878 ‫و بعد برمی‌گردم و یکم به کارهای خونه می‌رسم 108 00:06:17,878 --> 00:06:20,923 ‫بعدشم خرید می‌کنم و برات سول میونیق درست می‌کنم ‫(ماهی با سس کره و لیمـو) 109 00:06:20,923 --> 00:06:23,884 ‫بسیارخب. باید خیلی خوشمزه باشه 110 00:06:23,884 --> 00:06:25,302 ‫تازه می‌تونیم یکمی شیطونی کنیم 111 00:06:25,302 --> 00:06:28,180 ‫و از اون شراب پولینی-منراشه ‫که راجر برامون آورده هم بخوریم 112 00:06:28,180 --> 00:06:30,307 ‫خیلی‌خب. دیگه باید برم 113 00:06:30,307 --> 00:06:33,352 ‫یکی باید بره اون سگ‌های ‫پامرانین رو کنترل کنه 114 00:06:33,352 --> 00:06:35,562 ‫- کلیدهام رو برداشتم؟ ‫- توی جیبتن عزیزم 115 00:06:36,647 --> 00:06:38,023 ‫زندگی مشترک آسیب‌پذیره 116 00:06:38,899 --> 00:06:41,610 ‫نه فقط زندگیِ تو، بلکه تمام زندگی‌های مشترک 117 00:06:42,736 --> 00:06:44,571 ‫یه تعادلی باید برقرار بشه 118 00:06:46,114 --> 00:06:49,952 ‫و تو فکر می‌کنی تونستی تعادلت رو حفظ کنی 119 00:06:50,535 --> 00:06:58,535 ‫کاری از: سـحـر و امیر ستارزاده ‫H1tmaN & Sahar_frb 120 00:07:12,349 --> 00:07:14,601 ‫- ببخشید. میشه کمکم کنید؟ ‫- بله؟ 121 00:07:14,601 --> 00:07:16,270 ‫البته. دنبال چی هستین؟ 122 00:07:16,270 --> 00:07:19,565 ‫بله. می‌خوام جاروبرقی بخرم 123 00:07:20,148 --> 00:07:21,483 ‫مدلی مدنظرتونه؟ 124 00:07:22,276 --> 00:07:27,030 ‫خب،زنم قبلا بیشتر ‫کارهای خونه رو انجام می‌داد 125 00:07:27,739 --> 00:07:31,285 ‫- الان هم مُرده ‫- متأسفم که این رو می‌شنوم 126 00:07:31,285 --> 00:07:32,786 ‫لطف داری 127 00:07:32,786 --> 00:07:34,454 ‫دنبال یه چیزِ سبکم 128 00:07:34,454 --> 00:07:38,667 ‫یه چیزی که پیرمردی مثل من ‫بتونه از پله‌ها بالا و پایینش ببره 129 00:07:38,667 --> 00:07:41,295 ‫البته. گمونم دقیقا همین مدلی ‫که می‌خواین رو داشته باشیم 130 00:07:41,295 --> 00:07:42,629 ‫لطفا تشریف بیارین 131 00:07:50,429 --> 00:07:53,974 ‫این مدل دایسونـه، پادشاه جاروبرقی‌هاست 132 00:07:53,974 --> 00:07:56,518 ‫قدرتش زیاده. ‫مکشش فوق‌العاده‌ست 133 00:07:56,518 --> 00:07:58,395 ‫از این بهتر توی بازار پیدا نمی‌کنید 134 00:07:58,395 --> 00:08:01,899 ‫تازه خیلی هم سبکه و راحت ‫می‌تونید از پله‌ها بالا و پایین ببریدش 135 00:08:02,649 --> 00:08:06,153 ‫عالیه. خب... 136 00:08:07,196 --> 00:08:08,822 ‫یکم عجیب‌وغریبه، نه؟ 137 00:08:09,364 --> 00:08:12,576 ‫جزو آخرین مدل‌هاست. با یه تکنولوژی انقلابی 138 00:08:12,576 --> 00:08:14,703 ‫- البته قیمتش هم بالاست ‫- چنده؟ 139 00:08:14,703 --> 00:08:15,913 ‫229 پوند 140 00:08:18,874 --> 00:08:21,126 ‫نمی‌دونم. گمونم با یه دونه که 141 00:08:21,126 --> 00:08:24,546 ‫شبیه مدل‌های قدیمی باشه، راحت‌تر باشم. 142 00:08:24,546 --> 00:08:27,716 ‫یه چیزی تو مایه‌های... اون یکی 143 00:08:29,718 --> 00:08:31,303 ‫بله، جارو برقی عصایی هوور. 144 00:08:32,095 --> 00:08:35,015 ‫قدرتش خیلی کمتره و برای ‫بودجه‌ی کم انتخاب مناسبیه 145 00:08:35,015 --> 00:08:39,144 ‫میشه... وای خدایا! ‫خیلی‌سنگین‌تره، نه؟ 146 00:08:41,522 --> 00:08:44,608 ‫بعید می‌دونم زورم برسه با خودم 147 00:08:44,608 --> 00:08:46,818 ‫از پله‌ها بالا و پایین ببرمش 148 00:08:48,153 --> 00:08:49,154 ‫گمونم آره... 149 00:08:49,738 --> 00:08:52,658 ‫شاید یه چیز غیربرقی بهتر باشه 150 00:08:53,784 --> 00:08:55,369 ‫یه بیسل. اسمشون همینه؟ 151 00:08:55,369 --> 00:08:58,455 ‫همونا که با غلطک‌هاشون که حین حرکت ‫گرد و خاک رو جمع می‌کنه 152 00:09:00,082 --> 00:09:02,167 ‫آهان آره. خودشه. این یکی چی؟ 153 00:09:03,418 --> 00:09:04,837 ‫فرش آپارتمان‌تون چقدر ضخیمه؟ 154 00:09:04,837 --> 00:09:06,171 ‫آپارتمان نیست. خونه ویلاییه. 155 00:09:06,713 --> 00:09:09,883 ‫یه خونه‌ ردیفی با باغچه و... 156 00:09:09,883 --> 00:09:12,719 ‫فرش یا قالیچه؟ یا هیچ‌کدوم؟ 157 00:09:12,719 --> 00:09:16,348 ‫خب طبقه پایین کفپوش چوبی داره با چندتا فرش 158 00:09:16,348 --> 00:09:20,477 ‫بالا هم بیشتر فرشه. نظرت چیه؟ 159 00:09:22,521 --> 00:09:24,147 ‫همه‌شون خوبن 160 00:09:24,147 --> 00:09:26,233 ‫خب چه تفاوت‌هایی دارن؟ 161 00:09:26,233 --> 00:09:28,193 ‫نه، اصلا قابل مقایسه نیستن 162 00:09:28,193 --> 00:09:31,071 ‫عین این می‌مونه که بخوای مازراتی رو ‫با تویوتا کمری مقایسه کنی 163 00:09:32,030 --> 00:09:33,323 ‫من اصلا ماشین ندارم 164 00:09:34,408 --> 00:09:36,535 ‫منظورم اینه که جفت‌شون یه کار رو می‌کنن 165 00:09:36,535 --> 00:09:38,245 ‫ولی یکی‌شون بهتـره 166 00:09:39,037 --> 00:09:40,539 ‫شما جای من بودی کدوم رو می‌خریدی؟ 167 00:09:42,040 --> 00:09:43,041 ‫دایسون رو 168 00:09:45,169 --> 00:09:46,170 ‫شما توی این زمینه متخصصی دیگه 169 00:09:47,212 --> 00:09:48,714 ‫ناامیدتون نمی‌کنه. ارزشش رو داره 170 00:09:50,549 --> 00:09:52,926 ‫به وضوح کم‌طاقتی و بی‌حوصلگیش رو حس کردم 171 00:09:53,427 --> 00:09:55,762 ‫چرا اینقدر مضطرب بود؟ 172 00:09:55,762 --> 00:10:00,225 ‫قطعا به خاطر یه پیرمردی که نمی‌دونه ‫کدوم مدل جاروبرقی رو بخره، نبود 173 00:10:01,310 --> 00:10:02,477 ‫می‌خواین براتون بیاریم دم خونه؟ 174 00:10:02,477 --> 00:10:03,937 ‫باید هزینه بیشتری بدم؟ 175 00:10:03,937 --> 00:10:06,481 ‫نه، برای سفارشات بالای 50 پوند ‫ارسال‌مون رایگانـه 176 00:10:06,481 --> 00:10:08,192 ‫چه خوب 177 00:10:08,192 --> 00:10:09,860 ‫خب بیاریم دم خونه یا با خودتون می‌برین؟ 178 00:10:09,860 --> 00:10:11,528 ‫اگه بیارین بهتره 179 00:10:12,196 --> 00:10:13,280 ‫میشه اسم‌تون رو بفرمایید 180 00:10:13,906 --> 00:10:17,367 ‫جوزف تئودور کنراد کوژِینوسکی 181 00:10:18,035 --> 00:10:19,328 ‫میشه لطفا بگین چطور نوشته میشه؟ 182 00:10:19,870 --> 00:10:21,955 ‫ج - و - ز - ف 183 00:10:21,955 --> 00:10:25,250 ‫با یه اکسان اگو روی حرف «اُ»(واو) 184 00:10:25,250 --> 00:10:26,502 ‫اکسان اگو دیگه چیه؟ 185 00:10:27,044 --> 00:10:30,881 ‫علامتِ اکسان اگو به سمت راسته 186 00:10:30,881 --> 00:10:34,718 ‫برخلاف اکسان گراو که یکم به سمت چپ متمایله 187 00:10:34,718 --> 00:10:36,553 ‫مثل علامتی که بالای بعضی حروفِ فرانسویه 188 00:10:36,553 --> 00:10:39,014 ‫صحیح، باشه. بهتره برام روی کاغذ بنویسین 189 00:10:39,014 --> 00:10:40,390 ‫لطفا آدرس‌تونم بنویسین 190 00:10:41,266 --> 00:10:43,519 ‫بهش اسمِ اصلی جوزف کنراد رو گفته بودم (نویسنده‌ی بریتانیایی-لهستانی) 191 00:10:44,019 --> 00:10:46,563 ‫نه اینکه بدونه جوزف کنراد کیه 192 00:10:46,563 --> 00:10:48,941 ‫ولی اسم واقعیش باعث میشه بیشتر تایپ کنه 193 00:10:48,941 --> 00:10:51,443 ‫و احتمالا جا کم بیاره 194 00:10:57,366 --> 00:10:58,700 ‫بعد از "س"، "ل" نوشتین؟ 195 00:11:00,202 --> 00:11:01,328 ‫"ک" نوشتم 196 00:11:05,190 --> 00:11:06,190 ‫[بـرای نیکلاس ریونزکرافت] 197 00:11:06,375 --> 00:11:07,584 ‫چطور پرداخت می‌کنین؟ 198 00:11:08,544 --> 00:11:12,089 ‫اگه بشه می‌خوام با کارت اعتباریم پرداخت کنم 199 00:11:15,926 --> 00:11:18,262 ‫مطمئنین اون یکی جارو بهتر نیست؟ 200 00:11:18,262 --> 00:11:20,264 ‫گفتم که، به نظرم جاروی ‫خیلی خوبی انتخاب کردین 201 00:11:20,264 --> 00:11:22,891 ‫- فقط من... ‫- ببخشید؟ 202 00:11:22,891 --> 00:11:25,477 ‫مطمئن نیستم. چطور بگم؟ 203 00:11:25,477 --> 00:11:28,272 ‫برای یه نفر با این حقوق بازنشستگی، ‫پول زیادیه 204 00:11:29,189 --> 00:11:31,483 ‫- ولی... ‫- واقعا شرمنده 205 00:11:31,483 --> 00:11:34,444 ‫بعید می‌دونم بتونم بخرمش 206 00:11:35,028 --> 00:11:36,488 ‫ببخشید که نظرم عوض شـد 207 00:11:37,948 --> 00:11:41,952 ‫ممنون از کمکت. ‫امیدوارم وقتت رو نگرفته باشم 208 00:11:42,953 --> 00:11:43,954 ‫ممنون 209 00:11:44,496 --> 00:11:46,582 ‫امیدوار بودم حداقل بتونه راضیم کنه 210 00:11:46,582 --> 00:11:48,500 ‫یه چیزِ غیرضروری بخرم 211 00:11:48,500 --> 00:11:50,085 ‫ولی امیدی نداشت 212 00:11:50,586 --> 00:11:52,462 ‫یه موجودِ کاملا بی‌مصرف 213 00:11:54,631 --> 00:11:56,633 ‫خیلی راحت می‌شد به دامش انداخت 214 00:12:01,013 --> 00:12:02,973 ‫صبح بخیر کاترین. ‫تبریک میگم بابت جایزه 215 00:12:02,973 --> 00:12:04,224 ‫مرسی جودی 216 00:12:08,228 --> 00:12:09,646 ‫- صبح بخیر کاترین ‫- جیسو 217 00:12:10,480 --> 00:12:11,607 ‫چطور پیش رفت؟ 218 00:12:12,357 --> 00:12:13,400 ‫خوب بود 219 00:12:14,776 --> 00:12:16,278 ‫می‌دونم از این چیزها متنفری 220 00:12:16,945 --> 00:12:18,447 ‫تبریک میگم، کاترین 221 00:12:18,447 --> 00:12:19,698 ‫ممنون، مِگ 222 00:12:19,698 --> 00:12:21,283 ‫کلی کارت برات فرستادن 223 00:12:21,283 --> 00:12:23,660 ‫- این رو از طبقه بالا فرستادن ‫- چقدر قشنگن 224 00:12:23,660 --> 00:12:25,662 ‫شامپاین هم فرستادن 225 00:12:27,247 --> 00:12:28,415 ‫جایزه اینه؟ 226 00:12:28,415 --> 00:12:29,499 ‫آره 227 00:12:30,292 --> 00:12:32,711 ‫- میشه دستم بگیرم؟ ‫- آره حتما. سنگینه 228 00:12:33,253 --> 00:12:34,463 ‫- تبریک میگم کاترین ‫- سلام 229 00:12:34,463 --> 00:12:36,215 ‫مبارکه کاترین 230 00:12:36,965 --> 00:12:38,550 ‫می‌خوام ببینم سایمون وقتی جایزه رو ببینه 231 00:12:38,550 --> 00:12:40,302 ‫چه واکشنی نشون میده 232 00:12:44,306 --> 00:12:45,390 ‫خب جابه‌جایی چطور پیش میره؟ 233 00:12:46,308 --> 00:12:47,684 ‫روالـه 234 00:12:48,685 --> 00:12:51,980 ‫تا میای یه جا مستقر شی باید باز جابه‌جا بشی 235 00:12:52,940 --> 00:12:54,316 ‫- قهوه می‌خوری؟ ‫- آره لطفا 236 00:13:00,447 --> 00:13:04,034 ‫- باریکلا کتی ‫- مرسی. مرسی سایمون 237 00:13:04,034 --> 00:13:05,202 ‫خب حالا برنامه‌ت چیه؟ 238 00:13:05,702 --> 00:13:10,541 ‫خب یه نفر می‌خواد مستندم رو فیلم سینمایی کنه 239 00:13:11,500 --> 00:13:13,836 ‫- آره. فیلم... ‫- این... 240 00:13:15,003 --> 00:13:17,381 ‫- عالیه. آره ‫- جدی؟ 241 00:13:18,006 --> 00:13:19,591 ‫- آره ‫- هرچند فکر نمی‌کنم آمریکایی‌ها 242 00:13:19,591 --> 00:13:22,761 ‫بتونن با فرهنگ مدرسه ‫شبانه‌روزی ارتباط بگیرن 243 00:13:22,761 --> 00:13:24,388 ‫- بعید می‌دونم ‫- آره 244 00:13:25,222 --> 00:13:27,266 ‫آره ولی می‌خوان جودی فاستر ‫نقش اصلی رو بازی کنه 245 00:13:30,686 --> 00:13:31,728 ‫- خیلی‌خب ‫- آره 246 00:13:34,022 --> 00:13:35,524 ‫خب، جودی بازیگرِ خفنیه 247 00:13:35,524 --> 00:13:37,067 ‫- همینو بگو! ‫- آره 248 00:13:37,067 --> 00:13:39,486 ‫اگه خواستی درباره‌ش حرف بزنی بهم خبر بده 249 00:13:39,486 --> 00:13:41,071 ‫- حتما ‫- چون من تجربه کار با... 250 00:13:41,071 --> 00:13:42,489 ‫چندتا فیلمساز داشتم 251 00:13:42,489 --> 00:13:43,949 ‫- آره می‌دونم ‫- باشه 252 00:13:43,949 --> 00:13:45,576 ‫- مرسی سایمون ‫- خواهش می‌کنم کتی 253 00:13:48,370 --> 00:13:50,914 ‫راست گفتی؟ قراره ازش اقتباس سینمایی بشه؟ 254 00:13:51,456 --> 00:13:54,251 ‫نه. فقط می‌خواستم واکنشش رو ببینم! 255 00:13:55,919 --> 00:13:56,879 ‫خیلی بدی 256 00:13:57,504 --> 00:13:58,380 ‫واقعا 257 00:14:27,910 --> 00:14:30,621 ‫اینم از عکس‌هاتون، نگاتیوها و فلش 258 00:14:30,621 --> 00:14:34,082 ‫فکر می‌کردم به خاطر محتوای حساس عکس‌ها 259 00:14:34,082 --> 00:14:37,878 ‫زیر بار نرن چاپ‌شون کنن 260 00:14:38,504 --> 00:14:39,838 ‫ولی هیچی نگفتن 261 00:14:40,713 --> 00:14:42,713 ‫[رابرت ریونزکرافت. خصوصی و مهم.] 262 00:14:45,844 --> 00:14:47,095 ‫دیگه مهمات داشتم 263 00:14:48,305 --> 00:14:50,432 ‫فقط لازم بود یه نارنجک پرت کنم 264 00:14:50,432 --> 00:14:53,018 ‫صحیح، باشه. ‫فقط اینجا کلیک کن. حله؟ 265 00:14:53,018 --> 00:14:54,978 ‫- روز خوش جناب ‫- روز خوش 266 00:14:58,482 --> 00:15:00,651 ‫می‌دونی که افرادِ معدودی 267 00:15:00,651 --> 00:15:03,445 ‫از وقایعی که الهام‌بخشِ این کتاب بودن، ‫خبر داشتن 268 00:15:04,530 --> 00:15:05,781 ‫و خودت رو سرزنش می‌کنی که 269 00:15:05,781 --> 00:15:09,743 ‫با همون دقت و جدیتی که ‫صرفِ موضوعاتِ دیگه می‌کردی 270 00:15:09,743 --> 00:15:11,870 ‫این موضوع رو بررسی نکردی 271 00:15:15,123 --> 00:15:18,669 ‫تو فقط یک بار نانسی بریگزستاک رو دیدی، ‫ اونم ده سال پیش 272 00:15:19,878 --> 00:15:23,173 ‫و به این نتیجه می‌رسی که ‫شاید قدرتش رو دست کم گرفتی 273 00:15:26,134 --> 00:15:28,971 ‫شاید اون پیرزنِ نحیف مرگ رو شکست داده 274 00:15:29,972 --> 00:15:32,558 ‫و حالا داره سراغِ تو میاد 275 00:15:34,643 --> 00:15:35,978 ‫- خانم بریگزستاک؟ ‫- بله 276 00:15:37,688 --> 00:15:38,689 ‫کاترین هستم 277 00:15:44,486 --> 00:15:47,239 ‫- قهوه یا چای می‌خورین؟ ‫- نه، مرسی 278 00:15:51,785 --> 00:15:53,829 ‫تسلیت میگم 279 00:15:53,829 --> 00:15:54,913 ‫جانم؟ 280 00:15:57,374 --> 00:15:58,667 ‫شوهر... شوهرتون... 281 00:15:58,667 --> 00:16:00,127 ‫توی نامه‌تون نوشته بودین 282 00:16:00,127 --> 00:16:02,171 ‫- شوهرتون از دنیا رفته ‫- آهان بله. ممنون 283 00:16:02,171 --> 00:16:03,213 ‫بله 284 00:16:06,967 --> 00:16:11,722 ‫خب چه کمکی از دستم برمیاد؟ 285 00:16:14,808 --> 00:16:15,851 ‫تو به من فکر می‌کنی؟ 286 00:16:18,103 --> 00:16:21,398 ‫چون من هر روز بهت فکر می‌کنم 287 00:16:23,775 --> 00:16:26,987 ‫تعجب کردم دیگه خبری ازت نشد 288 00:16:28,238 --> 00:16:31,200 ‫حتی به خودت زحمت ندادی مراسم ختم پسرم بیای 289 00:16:31,200 --> 00:16:33,285 ‫گل هم نفرستادی 290 00:16:33,285 --> 00:16:35,537 ‫آره. نـه 291 00:16:37,998 --> 00:16:38,999 ‫بله، واقعا متأسفم 292 00:16:38,999 --> 00:16:40,584 ‫این حداقل کاری بود که می‌تونستی بکنی 293 00:16:41,251 --> 00:16:44,004 ‫با توجه به اون اتفاقات، کار درست این بود 294 00:16:44,796 --> 00:16:47,382 ‫خودتم بچه داری. ‫باید این چیزها رو بفهمی 295 00:16:47,925 --> 00:16:49,843 ‫الان که اینجام، خانم بریگزستاک 296 00:16:54,473 --> 00:16:59,019 ‫وقتی اون اتفاق افتاد، به ‫پلیس گفتی پسرم رو نمی‌شناختی 297 00:16:59,853 --> 00:17:00,854 ‫جاناتان 298 00:17:06,652 --> 00:17:07,653 ‫ولی می‌شناختی 299 00:17:09,195 --> 00:17:11,073 ‫می‌شناختیش، نه؟ 300 00:17:17,037 --> 00:17:17,913 ‫بله 301 00:17:20,249 --> 00:17:22,751 ‫خب چرا دروغ گفتی؟ ‫چرا راستش رو نگفتی؟ 302 00:17:26,713 --> 00:17:31,301 ‫فکر نمی‌کردم فایده‌ای داشته باشه 303 00:17:31,301 --> 00:17:33,053 ‫فایده؟ برای کی؟ برای خودت؟ 304 00:17:33,053 --> 00:17:34,555 ‫نه، نه. برای هر کسی 305 00:17:34,555 --> 00:17:36,139 ‫خیلی‌خب، آره. فراموشش کردی 306 00:17:36,139 --> 00:17:38,016 ‫خودتو خلاص کردی 307 00:17:38,016 --> 00:17:40,269 ‫قسر در رفتی. اینم صرفا برات یه رازِ مگو بود 308 00:17:41,186 --> 00:17:45,482 ‫- نه ‫- زندگیِ من بعد از اون اتفاق جهنـم شد 309 00:17:46,608 --> 00:17:48,777 ‫هر روزش جهنم بود 310 00:17:50,612 --> 00:17:52,739 ‫مجبور شدم کارم رو ول کنم. همه‌چیم رو باختم 311 00:17:53,907 --> 00:17:55,534 ‫بله. متأسفم 312 00:17:56,952 --> 00:18:00,247 ‫خب اگه الان می‌خوای کار درست رو بکنی 313 00:18:00,247 --> 00:18:01,665 ‫بهتره به حرف بیای 314 00:18:01,665 --> 00:18:04,084 ‫چون این احتمالا آخرین فرصتت باشه 315 00:18:06,879 --> 00:18:09,256 ‫فقط باید بدونین که برام ‫راحت نیست خانم بریگزستاک 316 00:18:09,256 --> 00:18:11,216 ‫در واقع خیلی پیچیده‌ست... 317 00:18:11,216 --> 00:18:14,678 ‫پیچیده‌ست؟ پیچیده؟ ‫نه، نه، نه، نه، نه، هیچ هم پیچیده نیست 318 00:18:16,430 --> 00:18:19,683 ‫- من دارم می‌میرم. سرطان لاعلاج دارم ‫- خیلی... 319 00:18:21,185 --> 00:18:22,227 ‫خیلی متأسفم 320 00:18:23,729 --> 00:18:25,772 ‫پس خیلی پیچیده نیست، نه؟ 321 00:18:26,481 --> 00:18:28,650 ‫متأسفم. فکر نمی‌کنم... 322 00:18:29,526 --> 00:18:31,987 ‫فکر نمی‌کنم بتونم چیزی بگم که کمک‌تون کنه 323 00:18:31,987 --> 00:18:33,906 ‫اسمِ پسرت نیکلاسه، درسته؟ 324 00:18:35,449 --> 00:18:36,450 ‫آره 325 00:18:36,992 --> 00:18:37,993 ‫می‌خوام ببینمش 326 00:18:42,039 --> 00:18:42,873 ‫جانم؟ 327 00:18:42,873 --> 00:18:44,833 ‫می‌خوام پسرت رو ببینم 328 00:18:46,335 --> 00:18:48,253 ‫- نه ‫- فقط یه لحظه 329 00:18:48,253 --> 00:18:50,714 ‫- نه، نه، ببخشید، نمیشه ‫- مطمئنم می‌تونی دلیلش رو درک کنی 330 00:18:50,714 --> 00:18:55,219 ‫پسرت سالم و سرحال داره می‌چرخه درحالی‌که ‫پسرِ من زیر یه خروار خاک داره می‌پوسه 331 00:18:55,219 --> 00:18:57,596 ‫نیکلاس جونش رو مدیونِ پسر منـه 332 00:18:57,596 --> 00:19:00,682 ‫باید بدونه اگه جاناتان نبود الان زنده نبود 333 00:19:00,682 --> 00:19:02,893 ‫ببخشید. اصلا اشتباه کردم اومدم اینجا 334 00:19:04,102 --> 00:19:05,687 ‫واقعا شاهکاری! 335 00:19:05,687 --> 00:19:09,525 ‫چطوری می‌تونی شب‌ها بخوابی؟ ‫چطور می‌تونی با خودت کنار بیای؟ 336 00:19:10,359 --> 00:19:13,028 ‫بابتِ بیماری‌تون متأسفم ‫ولی کمکی از من ساخته نیست 337 00:19:13,028 --> 00:19:15,280 ‫- اون پسرت رو نجات داد ‫- خب کاش نمی‌داد 338 00:19:16,073 --> 00:19:18,825 ‫خسته نمیشی اینقدر نقش بازی می‌کنی؟ 339 00:19:19,993 --> 00:19:21,620 ‫آره، همینه. فرار کن. برو 340 00:19:21,620 --> 00:19:24,331 ‫نانسی بریگزستاک سال 2011 مُرده 341 00:19:24,331 --> 00:19:26,875 ‫- فقط شوهرش زنده مونده ‫- نه، نه، شوهرش مُرده 342 00:19:28,627 --> 00:19:30,003 ‫نه، زنده‌ست 343 00:19:30,003 --> 00:19:33,215 ‫اسمش استفان بریگزستاکـه و 77 سالشه 344 00:19:33,215 --> 00:19:36,635 ‫معلم بازنشسته‌ست. فارغ‌التحصیلِ کمبریجه ‫و ساکنِ لندنـه 345 00:19:37,261 --> 00:19:39,012 ‫اطلاعات تماسش رو داری؟ 346 00:19:39,012 --> 00:19:41,056 ‫- بیا. ادرس و شماره تلفن ‫- مرسی 347 00:19:41,056 --> 00:19:42,641 ‫برات ایمیل هم کردم 348 00:19:44,893 --> 00:19:46,812 ‫بهش زنگ نـزن 349 00:19:46,812 --> 00:19:50,148 ‫فقط می‌خوام بدونم این چند سال ‫سرش به چه کاری گرم بوده 350 00:19:51,358 --> 00:19:52,484 ‫خب، قضیه چیه؟ 351 00:19:52,485 --> 00:19:54,395 ‫« استفان بریگزستاک، بچه‌باز؟ » 352 00:19:54,486 --> 00:19:55,487 ‫هنوز نمی‌دونم 353 00:19:57,948 --> 00:20:00,784 ‫احتمالاً چیز خاصی نیست. ‫فقط...ممنون جیسو. 354 00:20:00,784 --> 00:20:02,703 ‫- مرسی ‫- خواهش 355 00:20:05,581 --> 00:20:08,500 ‫واسه چیزی که تهدیدت می‌کنه ‫یه اسم و یه چهره پیدا کردی 356 00:20:09,793 --> 00:20:12,087 ‫افسار این فرآیند رو دست گرفتی 357 00:20:13,380 --> 00:20:15,215 ‫تمرکزت رو دوباره بدست آوردی 358 00:20:17,134 --> 00:20:18,510 ‫دوباره حس امنیت داری... 359 00:20:20,179 --> 00:20:23,849 ‫ولی متوجهی که باید استفان بریگزستاک رو ‫گیر بندازی 360 00:20:23,849 --> 00:20:25,934 ‫قبل اینکه بتونه به کسی صدمه‌ی جدی بزنه 361 00:20:25,935 --> 00:20:27,935 ‫« پیامک از رابرت: بی‌صبرانه ‫منتظر یه قرار شام هستم » 362 00:20:35,000 --> 00:20:45,000 ‫«دیجــــی موویـــــز» ‫T.me/H1tmaN 363 00:21:03,013 --> 00:21:04,473 ‫درها در حال بسته شدن 364 00:21:13,023 --> 00:21:15,692 ‫سلام، صندوق هوپ. جنیس صحبت می‌کنه. ‫تماس‌تون رو به کجا وصل کنم؟ 365 00:21:22,824 --> 00:21:23,824 ‫« صندوق خیریه‌ی هوپ » 366 00:21:23,825 --> 00:21:24,826 ‫ببخشید؟ 367 00:21:25,410 --> 00:21:26,662 ‫بله. چه کمکی ازم برمیاد؟ 368 00:21:26,662 --> 00:21:30,374 ‫بله. یه بسته دارم واسه آقای رابرت ریونسکرافت 369 00:21:31,333 --> 00:21:33,669 ‫می‌‌تونستید همون پایین به پذیرش تحویل بدید 370 00:21:33,669 --> 00:21:36,839 ‫بله می‌‌دونم، ولی منتظرشـه و 371 00:21:36,839 --> 00:21:38,924 ‫به من گفتن 372 00:21:38,924 --> 00:21:43,470 ‫حواسم باشه صحیح و سالم به دستش می‌رسه 373 00:21:43,470 --> 00:21:45,472 ‫- به منشیش میگم ‫- ممنون 374 00:22:03,949 --> 00:22:04,992 ‫آسانسور در حال رفتن به پایین 375 00:22:05,742 --> 00:22:06,910 ‫درها در حال بسته شدن 376 00:22:09,621 --> 00:22:11,081 ‫- سلام، رکس ‫- سلام، کاترین 377 00:22:11,081 --> 00:22:14,001 ‫- وضعیت صید چطوره؟ ‫- عالیه. تازه رسیده 378 00:22:14,001 --> 00:22:16,170 ‫عه، چه خوب. دو تا می‌خوام. مرسی 379 00:22:16,170 --> 00:22:17,963 ‫حتماً. پاکشون کنم؟ 380 00:22:17,963 --> 00:22:19,423 ‫نه. فقط سرشون رو جدا کن 381 00:22:19,423 --> 00:22:20,507 ‫- باشه ‫- ممنون 382 00:22:22,551 --> 00:22:24,511 ‫اوایل رابطه‌ات، 383 00:22:24,511 --> 00:22:26,763 ‫با رابرت یه سفر رفتی پاریس 384 00:22:28,265 --> 00:22:30,767 ‫توی یه رستوران در «ایل سن لویی»، 385 00:22:30,767 --> 00:22:33,604 ‫جفت‌تون «سول میونیق» خوردید که ‫اون خیلی دوست داشت 386 00:22:36,732 --> 00:22:40,360 ‫تو آشپز حرفه‌ای نیستی، ‫ولی اون دستور پخت رو یاد گرفتی 387 00:22:41,195 --> 00:22:44,500 ‫هر بار که می‌خوای دوباره ‫اون اوقات شادتر و راحت‌تر رو 388 00:22:44,501 --> 00:22:47,659 ‫برای خودت و رابرت تداعی کنی، ‫این غذا رو می‌پزی 389 00:22:49,203 --> 00:22:50,162 ‫یه شاخه اضافی برداشتم 390 00:22:51,079 --> 00:22:53,373 ‫- سرشون رو می‌خوای؟ ‫- نه، نه. باشه پیش خودت 391 00:22:53,373 --> 00:22:55,000 ‫- اونا رو بده به اِما ‫- حتماً. ممنون 392 00:22:55,000 --> 00:22:56,084 ‫- می‌بینمت ‫- خیلی‌خب. خداحافظ 393 00:23:00,631 --> 00:23:01,632 ‫رابرت 394 00:23:02,174 --> 00:23:05,802 ‫اینا همون پرونده‌هایی بود که می‌خواستی و ‫این بسته هم کمی قبل‌تر رسید 395 00:23:05,802 --> 00:23:07,429 ‫گفتن منتظرشی 396 00:23:07,429 --> 00:23:09,139 ‫ممنون. بذارش روی میز لطفاً 397 00:23:09,640 --> 00:23:10,641 ‫چیز دیگه‌ای لازم داری، رابرت؟ 398 00:23:10,641 --> 00:23:12,559 ‫نه. دیگه کاری نیست. ‫شب خوبی داشته باشی، امیلی. 399 00:23:12,559 --> 00:23:13,685 ‫ممنون. تو هم همینطور رابرت 400 00:23:14,186 --> 00:23:15,521 ‫اگه میشه در رو باز بذار 401 00:23:15,521 --> 00:23:16,605 ‫آره 402 00:23:16,605 --> 00:23:18,232 ‫رابرت مدیر شرکتیـه که 403 00:23:18,232 --> 00:23:21,360 ‫امور چندین سازمان مردم‌نهاد رو در دست داره، 404 00:23:22,319 --> 00:23:27,032 ‫خیلی‌هاشون توسط خانواده‌اش واسه ‫اهداف خیریه‌ای و اعتبار تأسیس شدن 405 00:23:28,242 --> 00:23:33,288 ‫ولی بعلاوه، میشه باهاشون قوانینِ ‫ضد پولشویی رو هم دور زد 406 00:23:35,000 --> 00:23:38,000 ‫« سراسر بیگانه، ای‌جی پرستون » 407 00:24:15,289 --> 00:24:18,125 ‫امیلی! امیلی! 408 00:24:27,259 --> 00:24:28,093 ‫امیلی! 409 00:24:28,093 --> 00:24:30,429 ‫- رابرت؟ ‫- شرمنده، امیلی 410 00:24:30,429 --> 00:24:32,139 ‫این از کجا اومده؟ 411 00:24:33,098 --> 00:24:34,600 ‫یکی به پذیرش تحویلش داد 412 00:24:34,600 --> 00:24:37,060 ‫- کی؟ ‫- جنیس گفت یه پیرمرد بوده 413 00:24:37,060 --> 00:24:39,897 ‫گفت منتظرش هستید. ‫چیز دیگه‌ای نگفت. 414 00:24:39,897 --> 00:24:42,983 ‫این مرد قیافه‌اش چه شکلی بود؟ 415 00:24:42,983 --> 00:24:47,779 ‫گفت ظاهرش نامرتب و شلخته بود، ‫ولی مؤدب بود 416 00:24:47,779 --> 00:24:50,115 ‫اینجا نموند، فقط پاکت رو داد و رفت 417 00:24:50,115 --> 00:24:51,408 ‫- مشکلی هست؟ ‫- نه، نه، نه 418 00:24:51,408 --> 00:24:53,160 ‫مشکلی نیست. ممنون. ‫صبح می‌بینمت. 419 00:24:53,160 --> 00:24:54,953 ‫- شب بخیر، آقای ریونسکرافت ‫- شب بخیر. ممنون 420 00:24:54,953 --> 00:24:56,205 ‫درها در حال بسته شدن 421 00:25:17,267 --> 00:25:20,854 ‫هتلی که عکس‌‌ها توش ‫گرفته شده بود رو شناخت... 422 00:25:22,231 --> 00:25:26,193 ‫ولی چیزی که نمی‌تونه ‫ازش چشم برداره، کاترینـه 423 00:25:28,320 --> 00:25:30,656 ‫بدون شک چهره‌ی کاترینـه 424 00:25:32,199 --> 00:25:34,826 ‫ولی این حالات و ژست‌ها رو ازش ندیده بود 425 00:25:36,411 --> 00:25:39,498 ‫این کاترین توی عکس‌ها همسرش نیست 426 00:25:39,498 --> 00:25:40,457 ‫وای خدا 427 00:25:41,291 --> 00:25:45,003 ‫این یه زن جوون پر از امیال و آرزوئـه، 428 00:25:45,003 --> 00:25:47,756 ‫که تمام و کمال به لذت تن داده 429 00:25:47,756 --> 00:25:52,052 ‫تمایلاتِ جنسیش در مطلوب‌ترین حالتـه و ‫هیچ ارتباطی با رابرت نداره 430 00:25:54,388 --> 00:25:56,473 ‫اون این کاترین رو نمی‌شناسه 431 00:25:57,391 --> 00:26:02,521 ‫همینطور برانگیختگی‌ای که توی ‫اضطراب و دردش نهفته‌ست 432 00:26:27,796 --> 00:26:30,215 ‫همیشه هر هفته به مادرت زنگ می‌زنی 433 00:26:31,341 --> 00:26:35,262 ‫هرچند، اخیراً، این تماس‌ها ‫سَرسَری بودن، مکالمات بی‌دقت و 434 00:26:35,929 --> 00:26:38,473 ‫حس می‌کنی حقش بیشتر از ایناست 435 00:26:40,893 --> 00:26:45,022 ‫مادرت کم‌کم تاریخ‌ها و زمان‌ها رو قاتی می‌کنه، 436 00:26:45,981 --> 00:26:49,776 ‫ولی هنوز جای نگرانی نیست 437 00:26:52,112 --> 00:26:53,113 ‫الو؟ 438 00:26:53,113 --> 00:26:55,157 ‫مامان. حالت چطوره؟ 439 00:26:55,157 --> 00:26:56,241 ‫این هفته برات چطور گذشت؟ 440 00:26:56,867 --> 00:26:58,285 ‫عالی. ممنون 441 00:26:58,285 --> 00:27:00,329 ‫ساکت بود، ولی خیلی خوب 442 00:27:00,329 --> 00:27:02,122 ‫کِی از تعطیلات برگشتی؟ 443 00:27:02,122 --> 00:27:04,041 ‫خیلی وقتـه برگشتم 444 00:27:04,041 --> 00:27:07,586 ‫از اون موقع چندین دفعه دیدمت 445 00:27:08,837 --> 00:27:11,673 ‫- رفتی بچه‌ی جدید اِما رو دیدی؟ ‫- آره. اومدن دنبالم 446 00:27:11,673 --> 00:27:13,383 ‫خیلی لطف داشتن 447 00:27:13,383 --> 00:27:16,303 ‫- وروجکِ کوچولو. یه بند می‎‌خندید ‫- جدی؟ 448 00:27:17,137 --> 00:27:19,264 ‫چه خبر از نیک و کارش؟ 449 00:27:19,264 --> 00:27:22,309 ‫آره. آره، گمونم از کارش راضیـه 450 00:27:22,309 --> 00:27:23,977 ‫آره، واقعاً راضیـه 451 00:27:23,977 --> 00:27:25,771 ‫خیلی هم عالی. الحق پسر باهوشیـه 452 00:27:26,939 --> 00:27:30,108 ‫شرمنده که این چند هفته بهت سر نزدم 453 00:27:30,108 --> 00:27:33,278 ‫همه چی به‌هم ریخته بود. ‫دردسر اسباب‌کشی و اینا دیگه. 454 00:27:33,278 --> 00:27:35,656 ‫خل شدی؟ همین دو روز پیش اومدی که 455 00:27:36,323 --> 00:27:38,659 ‫دیروز که دیدمت خوشحال شدم 456 00:27:40,369 --> 00:27:44,122 ‫نه مامان، دو هفته‌ست که نیومدم 457 00:27:44,873 --> 00:27:46,166 ‫می‌دونی، من و رابرت اسباب‌کشی کردیم 458 00:27:46,708 --> 00:27:47,835 ‫نمی‌دونستم 459 00:27:47,835 --> 00:27:49,628 ‫خونه‌مون رو عوض کردیم 460 00:27:51,129 --> 00:27:54,967 ‫ببین، چطوره یه ناهار خانوادگی با هم بخوریم؟ 461 00:27:54,967 --> 00:27:59,638 ‫می‌تونم نیک رو هم بگم بیاد. ‫بیام دنبالت؟ 462 00:27:59,638 --> 00:28:02,599 ‫نه، لازم نیست بیای دنبالم، کاترین. ‫می‌تونم با اتوبوس بیام. 463 00:28:03,433 --> 00:28:06,019 ‫خیلی‌خب. می‌تونیم درموردش حرف بزنیم 464 00:28:07,354 --> 00:28:09,940 ‫آلینا چطوره؟ ‫حواسش به همه چی هست؟ 465 00:28:09,940 --> 00:28:11,358 ‫خوبه 466 00:28:11,358 --> 00:28:13,694 ‫خیلی‌خب. می‌خوای بیشتر بهت سر بزنه؟ 467 00:28:14,361 --> 00:28:17,197 ‫یعنی طول هفته هر روز بیاد 468 00:28:17,197 --> 00:28:18,907 ‫وای خدا، نه. نه 469 00:28:18,907 --> 00:28:20,868 ‫می‌شینیم با هم تلوزیون می‌بینیم 470 00:28:20,868 --> 00:28:23,161 ‫مبل بوی ادویه کاری گرفته 471 00:28:23,787 --> 00:28:27,457 ‫- خب، لابد خیلی دوستت داره پس ‫- اون حرف نداره 472 00:28:27,457 --> 00:28:31,712 ‫خیلی‌خب مامان. آره، ‫بهتره برگردم سر آماده کردنِ شام و... 473 00:28:32,337 --> 00:28:34,548 ‫- ولی باز بهت زنگ می‌زنم. خب؟ ‫- باشه، عزیزم 474 00:28:34,548 --> 00:28:36,800 ‫- دوستت دارم. آره. خداحافظ ‫- خداحافظ. مراقبت کن. خداحافظ 475 00:28:40,554 --> 00:28:44,308 ‫می‌دونی که دلت نمی‌خواد قبول کنی ‫وضع مادرت رو به وخامت میره 476 00:28:45,517 --> 00:28:49,313 ‫هنوز جدی نیست، ‫ولی بالأخره به چشم میاد 477 00:28:50,000 --> 00:28:57,000 ‫« شام ساعت 7 حاضره، ‫انگشت‌هات رو می‌خوری! بوس بوس » 478 00:29:04,620 --> 00:29:07,623 ‫رابرت می‌دونه عکس‌ها چه زمانی گرفته شدن 479 00:29:09,124 --> 00:29:10,959 ‫حین سفر ایتالیا 480 00:29:12,628 --> 00:29:15,297 ‫یادش میاد که یه جاهایی ‫از اون تعطیلات رو حضور نداشت 481 00:29:17,049 --> 00:29:18,217 ‫زودتر با پرواز برگشت خونه و 482 00:29:19,384 --> 00:29:21,637 ‫کاترین و نیکلاس رو تنها گذاشت 483 00:29:21,638 --> 00:29:23,638 ‫کاترین: « شام ساعت 7 حاضره، ‫انگشت‌هات رو می‌خوری! بوس بوس » 484 00:29:41,073 --> 00:29:42,824 ‫- الو؟ ‫- نیک. سلام، منم پدرت 485 00:29:44,952 --> 00:29:46,119 ‫سلام 486 00:29:47,246 --> 00:29:48,830 ‫گوش کن، غذا خوردی؟ 487 00:29:49,831 --> 00:29:50,874 ‫نه 488 00:29:51,375 --> 00:29:53,126 ‫خب، میام پیشت و 489 00:29:53,126 --> 00:29:54,253 ‫شام می‌برمت بیرون 490 00:29:55,003 --> 00:29:57,631 ‫کارم تا دیروقت طول کشید و ‫دارم از گشنگی تلف میشم 491 00:30:01,260 --> 00:30:02,678 ‫زیاد طولش نمیدم 492 00:30:02,678 --> 00:30:05,973 ‫می‌ریم همون میخونه‌ای که نزدیکتـه. ‫اتفاقاً سر راه مسیرم تا خونه‌ست. 493 00:30:06,682 --> 00:30:08,392 ‫راستی مامان داره سعی می‌کنه ‫باهات تماس بگیره 494 00:30:08,392 --> 00:30:09,726 ‫آره. آره. آره. می‌دونم. می‌دونم 495 00:30:09,726 --> 00:30:11,562 ‫باهاش حرف زدم، ‫جای نگرانی نیست 496 00:30:13,188 --> 00:30:15,065 ‫زودی می‌بینمت، پسرک 497 00:30:16,650 --> 00:30:17,651 ‫باشه 498 00:30:51,000 --> 00:30:56,000 ‫« شام حاضره؟ بوس بوس » 499 00:31:00,027 --> 00:31:02,863 ‫رابرت جواب پیامک‌ها و تماس‌هات رو نمیده 500 00:31:04,281 --> 00:31:08,535 ‫این آزارت میده. ‫حتی زنگ نزده عذرخواهی کنه. 501 00:31:11,079 --> 00:31:15,209 ‫فکر می‌کنی خودخواه شده. ‫اصلاً به فکرت نیست. 502 00:31:17,669 --> 00:31:18,670 ‫ناراحتی 503 00:31:21,000 --> 00:31:26,396 ‫« ساعت 7:45 شد. ‫کاش زودتر بهم خبر می‌دادی که نمیای » 504 00:31:37,397 --> 00:31:38,941 ‫کاترین اشتباه می‌کنه 505 00:31:40,025 --> 00:31:43,695 ‫این دو ساعتِ گذشته، ‫تمام فکر و ذکر رابرت، کاترین بوده 506 00:31:47,032 --> 00:31:48,867 ‫قبل آشناییش با کاترین، 507 00:31:48,867 --> 00:31:51,411 ‫رابرت تجربه‌ی جنسی چندانی نداشت 508 00:31:52,000 --> 00:31:54,748 ‫و هرچند هیچ‌وقت در این باره صحبتی نکردن، ‫[کاترین: چی شده؟] 509 00:31:55,832 --> 00:31:59,503 ‫همیشه می‌ترسید که نکنه ‫کاترین ازش باتجربه‌تر باشه 510 00:32:01,505 --> 00:32:03,715 ‫این همیشه حس اعتماد به نفس رو ازش می‌گرفت 511 00:32:18,897 --> 00:32:21,483 ‫- بریم؟ ‫- هنوز حاضر نیستم 512 00:32:21,483 --> 00:32:23,277 ‫مشکلی نیست. میام بالا منتظر میشم 513 00:32:49,094 --> 00:32:50,721 ‫بشین. کسی نیست 514 00:32:56,560 --> 00:32:58,437 ‫از خونه‌اش بوی مواد مخدر میاد 515 00:33:00,063 --> 00:33:01,190 ‫از سه ماه پیش که 516 00:33:01,190 --> 00:33:05,860 ‫با کاترین به نیکلاس کمک کردن به اونجا ‫اسباب‌کشی کنه، رابرت به اونجا سر نزده بود 517 00:33:07,404 --> 00:33:09,198 ‫حالش از آپارتمان به‌هم خورد، 518 00:33:10,407 --> 00:33:14,536 ‫ولی واسه خودش اینطوری توجیه کرد که ‫توی آپارتمانی پر از دانشجو، جز این انتظار نمیره 519 00:33:16,413 --> 00:33:19,041 ‫فقط نیکلاس دانشجو نبود 520 00:33:21,793 --> 00:33:23,420 ‫رابرت نمی‌خواست قبول کنه 521 00:33:23,420 --> 00:33:27,007 ‫ولی عمیقاً از نیکلاس ناامید شده بود 522 00:33:28,675 --> 00:33:32,554 ‫به خودش میگه که پسرش یه زمان ‫پر از استعداد و پتانسیل بود و 523 00:33:33,722 --> 00:33:36,934 ‫عصبانیتش از کاترین ‫از یه جهت دیگه شدت می‌گیره 524 00:33:39,478 --> 00:33:40,521 ‫این تقصیر کاترینـه 525 00:33:41,897 --> 00:33:46,151 ‫اون همیشه کار و لذت خودش رو ‫توی اولویت قرار میده 526 00:33:46,151 --> 00:33:47,694 ‫از پسر خودش غفلت می‌کنه 527 00:33:49,571 --> 00:33:52,366 ‫و حالا نیکلاس رو از خودش دور کرده 528 00:33:54,326 --> 00:33:55,577 ‫رابرت رو قانع کرد که 529 00:33:55,577 --> 00:33:58,580 ‫واسش بهتره که مستقل باشه 530 00:34:00,332 --> 00:34:01,708 ‫زود باش رفیق. بریم «مونت‌پلیه»؟ 531 00:34:02,709 --> 00:34:05,170 ‫از اون کروکت‌های خوک دارن که ‫واسش سر و دست می‌شکونی 532 00:34:07,256 --> 00:34:09,466 ‫می‌تونی بیرون منتظر باشی. ‫یه دقیقه‌ای میام. 533 00:34:10,092 --> 00:34:11,176 ‫عجله نکن، رفیق 534 00:34:50,340 --> 00:34:52,009 ‫آره، کنجکاوم که به کجا می‌رسی 535 00:34:52,009 --> 00:34:54,000 ‫نه، اگه بتونم توش مشارکت داشته باشم و 536 00:34:54,001 --> 00:34:55,929 ‫پول بیشتری به جیب بزنم، عالی میشه 537 00:34:55,929 --> 00:34:57,222 ‫عالیه 538 00:34:57,222 --> 00:34:58,432 ‫نمی‌دونم. شاید 539 00:34:58,432 --> 00:35:00,100 ‫گمونم دلم می‌خواد واردِ... 540 00:35:00,100 --> 00:35:03,270 ‫کار مدیریت و این چیزا بشم 541 00:35:03,270 --> 00:35:07,274 ‫حتی یه برنامه‌ی پنج ساله بهم دادن 542 00:35:07,816 --> 00:35:10,652 ‫گمونم گفتن بعد یک ماه آموزش تمومه و 543 00:35:11,195 --> 00:35:13,655 ‫بعدش شامل مزایای کارکنان و این چیزا میشم 544 00:35:13,655 --> 00:35:17,451 ‫یعنی، بهتر از این نمیشه، نه؟ 545 00:35:18,035 --> 00:35:20,621 ‫آره. آره. آره، محشره 546 00:35:21,538 --> 00:35:25,083 ‫خب، اوضاع توی آپارتمان چطوره؟ 547 00:35:26,001 --> 00:35:27,586 ‫این اواخر زیاد اونجا نبودم 548 00:35:28,670 --> 00:35:31,340 ‫- چرا؟ ‫- یه دختری هست که باهاش آشنا شدم و 549 00:35:32,007 --> 00:35:35,302 ‫اکثر اوقاتم توی خونه‌ی اون می‌گذره 550 00:35:35,302 --> 00:35:36,386 ‫بیشتر ازش برام بگو 551 00:35:37,596 --> 00:35:39,348 ‫چیز زیادی واسه گفتن نیست 552 00:35:41,016 --> 00:35:42,893 ‫فکر نکنم باب سلیقه‌ی مامان باشه 553 00:35:42,893 --> 00:35:46,063 ‫ربطی به مادرت نداره که. ‫اون کی باشه قضاوتت کنه؟ 554 00:35:47,523 --> 00:35:49,274 ‫خب این دختره، چطوریاست؟ 555 00:35:50,984 --> 00:35:53,529 ‫خدا خدا می‌کنیم این تابستون بریم سفر، 556 00:35:53,529 --> 00:35:55,822 ‫ولی مطمئن نیستم بتونم پولش رو جور کنم 557 00:35:55,822 --> 00:35:57,157 ‫کجا برید؟ 558 00:35:57,157 --> 00:35:58,575 ‫یه جای ارزون 559 00:35:59,701 --> 00:36:01,745 ‫مثلاً مایورکا یا اسپانیا 560 00:36:01,745 --> 00:36:02,829 ‫ایتالیا چطور؟ 561 00:36:03,914 --> 00:36:05,666 ‫گمونم آره. سواحل‌شون قشنگـه؟ 562 00:36:05,666 --> 00:36:06,834 ‫آره، البته که قشنگـه 563 00:36:07,417 --> 00:36:10,629 ‫مگه اون تعطیلاتی که وقتی بچه بودی ‫رفتیم ایتالیا رو یادت نیست؟ 564 00:36:10,629 --> 00:36:12,673 ‫- نه ‫- آره، پنج سالت بود 565 00:36:12,673 --> 00:36:15,509 ‫به خاطر کارم مجبور شدم ‫وسط سفر برگردم خونه 566 00:36:15,509 --> 00:36:17,636 ‫مامان و تو رو تنها گذاشتم 567 00:36:17,636 --> 00:36:20,597 ‫- خاطره‌ی واضحی ازش توی ذهنم نیست ‫- آره. فقط یه چند روز بود 568 00:36:20,597 --> 00:36:23,016 ‫اون موقع خیلی بابت رفتنم ناراحت شدم 569 00:36:23,016 --> 00:36:25,811 ‫نباید با مامانی جونت تنهات می‌ذاشتم 570 00:36:25,811 --> 00:36:28,146 ‫لازم نیست ناراحت بشی، پدر، ‫چون من یادم نمیاد 571 00:36:28,146 --> 00:36:30,023 ‫نه، ولی ناراحتم... بدجور 572 00:36:30,023 --> 00:36:31,191 ‫مطمئنی چیزی یادت نمیاد؟ 573 00:36:31,191 --> 00:36:33,318 ‫مامانی با یکی از دوستاش ملاقات نکرد؟ 574 00:36:33,318 --> 00:36:36,822 ‫دارم میگم، چیزی یادم نیست 575 00:36:45,205 --> 00:36:48,542 ‫باید دوست‌دخترت رو ببری یه جای خوب. ‫کمکت می‌کنم. 576 00:36:49,418 --> 00:36:52,796 ‫من که از خدامـه، ولی مامان راضی نمیشه 577 00:36:53,547 --> 00:36:57,342 ‫میگه خلاف قوانینـه و ‫باید خودم راست و ریستش کنم 578 00:36:57,342 --> 00:36:58,552 ‫خب پس، گور باباش 579 00:37:03,348 --> 00:37:04,349 ‫ممنون 580 00:37:06,393 --> 00:37:08,270 ‫- یه بطری دیگه می‌خوای؟ ‫- نه، همین کافیه واسم 581 00:37:08,270 --> 00:37:09,980 ‫به طرز غیر قابل توجیهی وحشتناکـه 582 00:37:10,856 --> 00:37:12,274 ‫خیلی‌خب. الان برمی‌گردم 583 00:37:57,569 --> 00:37:58,529 ‫چی شده؟ 584 00:38:01,114 --> 00:38:02,324 ‫عزیزم؟ 585 00:38:21,510 --> 00:38:23,220 ‫وای خدا 586 00:38:23,220 --> 00:38:24,680 ‫اینا رو فرستادن دفتر 587 00:38:27,266 --> 00:38:28,267 ‫کی فرستاده؟ 588 00:38:28,934 --> 00:38:29,935 ‫نمی‌دونم 589 00:38:29,935 --> 00:38:31,436 ‫دیگه کی اینا رو داره؟ 590 00:38:31,436 --> 00:38:32,938 ‫نمی‌دونم 591 00:38:32,938 --> 00:38:34,398 ‫نمی‌دونی؟ 592 00:38:34,398 --> 00:38:37,067 ‫اینا ممکنه هر لحظه توی ‫اینترنت پخش بشن. بگیر بشین 593 00:38:41,029 --> 00:38:42,239 ‫نگاهشون کن 594 00:38:42,739 --> 00:38:43,949 ‫کی اینا رو بهت داده؟ 595 00:38:43,949 --> 00:38:45,033 ‫نگاهشون کن 596 00:38:45,659 --> 00:38:46,743 ‫خواهش می‌کنم، من... 597 00:38:49,246 --> 00:38:50,372 ‫با دقت نگاهشون کن 598 00:38:50,998 --> 00:38:53,834 ‫خواهش می‌کنم، رابرت. ‫می‌تونم توضیح بدم. 599 00:38:53,834 --> 00:38:57,212 ‫من فقط...عزیزم، خواهش می‌کنم بس کن 600 00:38:59,882 --> 00:39:00,883 ‫چطور تونستی؟ 601 00:39:03,510 --> 00:39:04,553 ‫خیلی متأسفم 602 00:39:06,430 --> 00:39:07,931 ‫وای خدا، باید بهت می‌گفتم 603 00:39:07,931 --> 00:39:09,266 ‫دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟ 604 00:39:09,266 --> 00:39:10,642 ‫اینطوری نیست که... 605 00:39:12,978 --> 00:39:15,022 ‫مالِ خیلی وقت پیشـه. من... 606 00:39:15,022 --> 00:39:17,941 ‫دقیقاً می‌دونم چه زمانی بوده. ‫باهات روی اون تخت خوابیدم. 607 00:39:17,941 --> 00:39:19,359 ‫آره می‌دونم. باید بهت می‌گفتم 608 00:39:19,359 --> 00:39:21,653 ‫تا جایی که یادمـه، ‫اون موقع به ندرت رابطه‌ی جنسی داشتیم 609 00:39:21,653 --> 00:39:23,739 ‫واسه همین این شورت کوفتی رو برات خریدم 610 00:39:23,739 --> 00:39:27,117 ‫رابرت، بس کن. بهت میگم، ‫ولی فقط گوش کن. 611 00:39:27,117 --> 00:39:28,952 ‫- حالا با عقل جور در میاد ‫- اگه گوش کنی برات میگم 612 00:39:28,952 --> 00:39:30,162 ‫چون بعد از اون تعطیلات... 613 00:39:30,162 --> 00:39:32,581 ‫بعد از اون... ‫بذار حرف بزنم، کاترین 614 00:39:32,581 --> 00:39:34,416 ‫بعد از همون تعطیلات کوفتی بود که 615 00:39:34,416 --> 00:39:37,127 ‫بهم گفتی می‌خوای برگردی سر کارت 616 00:39:37,127 --> 00:39:38,962 ‫- آره، خب... ‫- آره. گفتی «من افسرده شدم. 617 00:39:38,962 --> 00:39:41,423 ‫دلم واسه کارم تنگ شده. ‫دیگه خودم رو نمی‌شناسم.» 618 00:39:41,423 --> 00:39:42,591 ‫کسشعر گفتی 619 00:39:42,591 --> 00:39:45,177 ‫از مادر بودن خسته شده بودی. ‫از ازدواج با من خسته شده بودی. 620 00:39:45,177 --> 00:39:46,887 ‫- نه. نه. نه ‫- نه، خسته شده بودی و 621 00:39:46,887 --> 00:39:49,515 ‫- باید توجه بقیه رو به خودت جلب می‌کردی ‫- نه، رابرت، اینطور... 622 00:39:49,515 --> 00:39:51,391 ‫خدا می‌دونه چند بار اتفاق افتاده 623 00:39:51,391 --> 00:39:53,143 ‫اون همه سفر کاری کوفتی رفتی 624 00:39:53,143 --> 00:39:55,395 ‫نه، نه، نه، نه. رابرت، خواهش می‌کنم 625 00:39:55,395 --> 00:39:58,273 ‫عجیب نیست که هر وقت می‌خوام باهات ‫سکس کنم میگی میگرنم عود کرده 626 00:39:58,273 --> 00:39:59,608 ‫می‌دونم. متأسفم 627 00:39:59,608 --> 00:40:01,777 ‫- دلیلش این نیست که دلم نمی‌خواد ‫- تابلوئـه هیچوقت واست کافی نبودم 628 00:40:01,777 --> 00:40:03,612 ‫نه، نه. بودی. بودی. ‫هستی، عزیزم. 629 00:40:03,612 --> 00:40:06,740 ‫باید به حرف خانواده‌ام گوش می‌دادم. ‫راجع به توی لعنتی بهم هشدار داده بودن! 630 00:40:06,740 --> 00:40:09,409 ‫عزیزم، لطفاً بس کن. ‫اگه میشه بهم گوش کن عزیزم. 631 00:40:09,409 --> 00:40:10,744 ‫بهت گوش بدم؟ 632 00:40:12,663 --> 00:40:15,123 ‫نمی‌خواستم اونجا تنهامون بذاری 633 00:40:16,959 --> 00:40:17,960 ‫یادتـه؟ 634 00:40:18,460 --> 00:40:20,295 ‫ازت خواستم نری. ‫برنگردی سر کار، 635 00:40:20,295 --> 00:40:22,005 ‫من و نیک رو تنها نذاری 636 00:40:22,005 --> 00:40:24,550 ‫یادتـه؟ چون نمی‌خواستم تنها باشم. ‫می‌خواستم... 637 00:40:24,550 --> 00:40:26,510 ‫بابا تو دیگه کی هستی. ‫داری میگی این... 638 00:40:26,510 --> 00:40:28,762 ‫- نه. می‌خواستم با... ‫- داری میگی این تقصیر منـه 639 00:40:28,762 --> 00:40:30,597 ‫- نه، نه، نه، نه ‫- البته، همیشه قربانی تویی 640 00:40:30,597 --> 00:40:31,682 ‫مگه نه؟ 641 00:40:31,682 --> 00:40:32,975 ‫خب، آره، هستم. من... 642 00:40:32,975 --> 00:40:35,727 ‫نه، نه، نه. واقعاً خیال می‌کنی ‫می‌تونی همه چی رو توجیه کنی، نه؟ 643 00:40:35,727 --> 00:40:38,146 ‫می‌تونی همه‌ی اطرافیانت رو بازی بدی و 644 00:40:38,146 --> 00:40:40,232 ‫خودت رو کاترینِ مقدس جا بزنی؟ 645 00:40:40,232 --> 00:40:41,817 ‫نامرد نباش 646 00:40:41,817 --> 00:40:44,820 ‫من شدم نامرد؟ کاترین 647 00:40:48,657 --> 00:40:49,825 ‫خب، ادامه داشت؟ 648 00:40:51,785 --> 00:40:53,203 ‫- نه ‫- کی بود؟ 649 00:40:54,454 --> 00:40:55,330 ‫اون... 650 00:40:55,330 --> 00:40:57,332 ‫- می‌خوام بدونم کدوم خری بوده ‫- عزیزم خواهش می‌کنم 651 00:40:57,332 --> 00:40:59,084 ‫یه پیشخدمت ایتالیایی؟ 652 00:40:59,084 --> 00:41:00,961 ‫- نه ‫- یه سکس تصادفی حین تعطیلات بود؟ 653 00:41:00,961 --> 00:41:03,338 ‫- مثلاً یه نوجوونِ حشری. بُکن در رو؟ ‫- نه 654 00:41:03,338 --> 00:41:05,883 ‫یا مثلاً یه توریستِ بریتانیایی که ‫اومده بوده تور تفریحی؟ 655 00:41:05,883 --> 00:41:07,551 ‫- آفتاب گرفتید، چندتا آبجو خوردید و... ‫- نه 656 00:41:07,551 --> 00:41:08,635 ‫نمی‌دونم 657 00:41:08,635 --> 00:41:11,138 ‫البته، معمولاً بچه‌هاشون رو ‫با خودشون نمی‌برن، مگه نه؟ 658 00:41:11,138 --> 00:41:14,516 ‫می‌دونم. ولی اینطوری نبود 659 00:41:14,516 --> 00:41:17,728 ‫خب، چطوری بود؟ ‫چون داشته از نیک هم عکس می‌گرفته 660 00:41:19,146 --> 00:41:21,064 ‫پسرمون اونجا بود. پسرمون! 661 00:41:21,064 --> 00:41:25,194 ‫- می‌دونم. متأسفم. خیلی متأسفم ‫- چطور تونستی این کار رو باهاش بکنی؟ 662 00:41:25,986 --> 00:41:27,821 ‫با من بکنی یه چیزه، ولی با اون آخه؟! 663 00:41:29,156 --> 00:41:30,824 ‫بیخود نیست که سال به سال باهات حرف نمی‌زنه 664 00:41:30,824 --> 00:41:32,993 ‫بیخود نیست که حتی نمی‌تونه نگاهت کنه 665 00:41:33,911 --> 00:41:35,412 ‫علتش چیزاییـه که دیده؟ 666 00:41:37,581 --> 00:41:40,042 ‫- نه، نه، نه ‫- این اتفاقات رو دیده؟ 667 00:41:40,042 --> 00:41:41,460 ‫یا شنیده؟ 668 00:41:41,460 --> 00:41:44,588 ‫نه، نیک هیچی نشنیده. ‫قسم می‌خورم. 669 00:41:46,173 --> 00:41:49,134 ‫حواسم بود چیزی نبینه و نشنوئـه 670 00:41:49,843 --> 00:41:51,887 ‫عالیه. تو بهترین مادر تاریخی 671 00:41:51,887 --> 00:41:53,555 ‫چطوره اینم بذاریم کنار بقیه‌ی جوایزت؟ 672 00:41:53,555 --> 00:41:55,307 ‫من مادر افتضاحی هستم. خودم می‌دونم 673 00:41:55,307 --> 00:41:57,809 ‫ولی اون هیچی نشنید. ‫اون هیچی نمی‌دونه. 674 00:41:57,809 --> 00:42:00,729 ‫اون این کتاب رو خونده، مگه نه کاترین؟ 675 00:42:00,729 --> 00:42:02,940 ‫آره می‌دونم خونده. ‫ولی به ارتباطش پی نبرده. 676 00:42:02,940 --> 00:42:04,399 ‫- بابا تو دیگه کی هستی ‫- خب... 677 00:42:11,532 --> 00:42:12,616 ‫نویسنده‌اش اونـه؟ 678 00:42:13,742 --> 00:42:15,494 ‫چی گفتی؟ نشنیدم 679 00:42:17,246 --> 00:42:19,540 ‫- نمی‌تونسته اون باشه ‫- پس کی نوشته؟ 680 00:42:20,207 --> 00:42:21,250 ‫نمی‌دونم 681 00:42:21,250 --> 00:42:23,210 ‫- پدرش، فکر کنم ‫- پدرش؟ 682 00:42:23,210 --> 00:42:24,670 ‫آره. فکر کنم پدرش بوده 683 00:42:24,670 --> 00:42:26,630 ‫وای خدا. سگ‌مصب بچه بوده، مگه نه؟ 684 00:42:26,630 --> 00:42:27,714 ‫چند سالش بود؟ 685 00:42:27,714 --> 00:42:29,967 ‫اون مُرده. اون مُرد 686 00:42:30,000 --> 00:42:40,000 ‫کاری از: سـحـر و امیر ستارزاده ‫H1tmaN & Sahar_frb 687 00:42:41,895 --> 00:42:43,146 ‫واسه همین بهم نگفتی 688 00:42:43,146 --> 00:42:45,274 ‫خیال کردی قسر در رفتی 689 00:42:45,274 --> 00:42:47,359 ‫نه، فکر کردم می‌تونم فراموشش کنم 690 00:42:47,359 --> 00:42:49,528 ‫- دارم همین رو بهت میگم ‫- خیال کردی قسر در رفتی 691 00:42:49,528 --> 00:42:51,697 ‫نمی‌تونم. خواهش می‌کنم عزیزم. لطفاً 692 00:42:51,697 --> 00:42:53,782 ‫- می‌خوام بهت بگم ‫- فکر کردی قسر در رفتی 693 00:42:53,782 --> 00:42:55,742 ‫لطفاً نرو. همه چی رو بهت میگم 694 00:42:55,742 --> 00:42:57,244 ‫- خواهش می‌کنم ‫- بهم دست نزن، کاترین 695 00:42:57,244 --> 00:43:00,163 ‫خواهش می‌کنم رابرت. نرو ‫لطفاً بمون. ترکم نکن 696 00:43:00,163 --> 00:43:03,792 ‫- مشکلی نیست. کتاب رو می‌خونم می‎‌فهمم دیگه ‫- عزیزم. عزیزم. خواهش می‌کنم. لطفاً 697 00:43:03,792 --> 00:43:05,460 ‫گفتم به من دست نزن! 698 00:43:05,460 --> 00:43:08,630 ‫باشه. خیلی متأسفم 699 00:43:09,715 --> 00:43:11,175 ‫رابرت؛ لطفاً تنهام نذار 700 00:43:11,175 --> 00:43:12,593 ‫نرو 701 00:43:13,468 --> 00:43:15,262 ‫رابرت! رابرت! لطفاً نرو... 702 00:43:15,262 --> 00:43:17,097 ‫اینطوری که فکر می‌کنی نیست عزیزم! 703 00:43:18,000 --> 00:43:28,000 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 704 00:43:28,001 --> 00:43:38,001 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMovieZ