1 00:00:06,798 --> 00:00:09,509 ‫مردم همیشه از شخصیت‌های خیلی بزرگ حرف می‌زنند 2 00:00:09,592 --> 00:00:12,220 ‫که از نظر فرهنگی تغییر ایجاد می‌کنند. 3 00:00:12,303 --> 00:00:15,807 ‫آیا آن‌ها این لحظه را ساختند، یا لحظه آن‌ها را ساخت؟ 4 00:00:16,850 --> 00:00:18,393 ‫مارتا این‌طوریه. 5 00:00:18,476 --> 00:00:22,689 ‫او تأثیر بسیار بزرگی بر فرهنگ گذاشت. 6 00:00:22,772 --> 00:00:25,150 ‫او یکی از قدرتمندترین زنان روی کره زمینه. 7 00:00:25,233 --> 00:00:26,151 ‫مارتا استوارت! 8 00:00:26,234 --> 00:00:28,236 ‫- مارتا استوارت! ‫- مارتا استوارت! 9 00:00:28,319 --> 00:00:31,406 ‫او بیش از ۵۰ ساله که همچنان مطرحه. 10 00:00:31,489 --> 00:00:33,616 ‫من مارتا... [بوق]...استوارت هستم. 11 00:00:33,700 --> 00:00:35,368 ‫من هر کاری بخوام می‌تونم بکنم. 12 00:00:35,452 --> 00:00:38,079 ‫- مارتا استوارت! ‫- حالا بیا اون تختو مرتب کنیم. 13 00:00:38,830 --> 00:00:39,830 ‫اوه! 14 00:00:39,873 --> 00:00:42,208 ‫[صدای زیر] کشیدن کوش و هات‌پات. 15 00:00:42,292 --> 00:00:44,669 ‫مارتا یکی از بزرگ‌ترین معلم‌های تاریخ بود. 16 00:00:44,753 --> 00:00:45,628 ‫او ملکه است. 17 00:00:45,712 --> 00:00:46,546 ‫تا به امروز، 18 00:00:46,629 --> 00:00:48,673 ‫نمی‌تونید چشم از مارتا استوارت بردارید. 19 00:00:48,757 --> 00:00:52,010 ‫اگه قرار بود یه اینفلوئنسر اصلی وجود داشته باشه، اون مارتا بود. 20 00:00:53,261 --> 00:00:55,388 ‫او دنیایی رو ساخت که ما الان توش زندگی می‌کنیم. 21 00:00:55,472 --> 00:00:57,307 ‫[موسیقی خیال‌انگیز پخش می‌شود] 22 00:00:57,390 --> 00:01:00,727 ‫زنان آمریکایی نیاز داشتند که مسیرشون تغییر کنه 23 00:01:00,810 --> 00:01:03,146 ‫از باز کردن کنسرو سوپ قارچ 24 00:01:03,229 --> 00:01:06,149 ‫و ریختن اون روی کلم بروکلی و مرغ آب‌پز. 25 00:01:07,025 --> 00:01:11,738 ‫قبل از مارتا، زنان زیادی بودن که درباره خانه‌داری مشاوره می‌دادند. 26 00:01:12,864 --> 00:01:15,575 ‫و مهم‌ترین نکته درباره این زنان، 27 00:01:15,658 --> 00:01:18,078 ‫اینه که باید خیلی مهربون می‌بودند. 28 00:01:18,161 --> 00:01:22,040 ‫من بتی کراکر هستم و به شما قول یک کیک عالی رو هر بار که می‌پزید، می‌دم. 29 00:01:22,123 --> 00:01:24,709 ‫و چیزی که قرار بود بهتون نشون بدن چطور انجام بدید، آسون بود. 30 00:01:24,793 --> 00:01:27,253 ‫[گوینده مرد] یک استوانه جامد از خوبی‌های مخلوط. 31 00:01:27,754 --> 00:01:29,130 ‫وقتی مارتا وارد شد، 32 00:01:29,214 --> 00:01:32,342 ‫او چیزی کاملاً متفاوت می‌گفت. 33 00:01:33,301 --> 00:01:36,721 ‫اگه امسال مثل ما برای شکرگزاری مهمون زیاد دارید، 34 00:01:36,805 --> 00:01:39,307 ‫شاید بخواید بیشتر از یک نوع بوقلمون درست کنید. 35 00:01:39,390 --> 00:01:41,893 ‫این یکی از زیباترین بوقلمون‌هاست. 36 00:01:41,976 --> 00:01:44,020 ‫اون توی یه خمیر هزارلا پیچیده شده. 37 00:01:44,104 --> 00:01:48,483 ‫او به یک نیروی الهام‌بخش برای میلیون‌ها نفر تبدیل شد. 38 00:01:48,566 --> 00:01:51,528 ‫این ایده که می‌تونید همه چیز رو داشته باشید. 39 00:01:51,611 --> 00:01:55,031 ‫[مجری تلویزیون] مارتا استوارت. او یک میلیاردر خودساخته است. 40 00:01:56,449 --> 00:02:01,037 ‫او به زنان می‌گفت: 'خانه‌داری می‌تونه یه چیز قدرتمند باشه.' 41 00:02:02,497 --> 00:02:06,543 ‫من همیشه سعی می‌کنم یک خلأ رو پر کنم. چیزی که وجود نداره. 42 00:02:06,626 --> 00:02:09,587 ‫چیزی که مردم بهش نیاز دارن و می‌خوان و ندارن. 43 00:02:10,171 --> 00:02:12,173 ‫او می‌خواست این امکان رو فراهم کنه 44 00:02:12,257 --> 00:02:15,760 ‫که مردم خونه‌ها و محیطی رو که می‌خواستن داشته باشن، 45 00:02:16,344 --> 00:02:19,305 ‫مهم نیست پول دارید یا نه. 46 00:02:20,390 --> 00:02:23,309 ‫استانداردهای بالایی که مارتا برای خودش تعیین کرده، 47 00:02:23,393 --> 00:02:25,854 ‫برای بسیاری از افراد دیگه هم تبدیل به استاندارد شده. 48 00:02:25,937 --> 00:02:28,439 ‫و این مشکل برای بسیاری از زنان است. 49 00:02:28,523 --> 00:02:30,108 ‫این یک دنیای فانتزیه، 50 00:02:30,191 --> 00:02:32,902 ‫آرزوی یک سبک زندگی که نمی‌تونید داشته باشید. 51 00:02:32,986 --> 00:02:34,946 ‫در واقع، پورنِ خانه‌داری. 52 00:02:35,029 --> 00:02:36,406 ‫مردم احساس خطر می‌کردند. 53 00:02:36,489 --> 00:02:39,367 ‫ما احساسات بسیار قوی ‫اما متناقضی داریم 54 00:02:39,450 --> 00:02:41,411 ‫درباره اینکه یک زن در خانه چگونه باید باشد. 55 00:02:41,494 --> 00:02:45,540 ‫'او یک کمال‌گرای غیرقابل تحمل است. ‫او یک وسواسیِ کنترل‌گر است.' چه دفاعی دارید؟ 56 00:02:46,207 --> 00:02:47,584 ‫ام، گناهکارم. 57 00:02:48,710 --> 00:02:52,755 ‫مردم به خاطر خانه‌دار بودنم به من حمله می‌کنند، ‫اما در واقع، من واقعاً چه کار می‌کنم؟ 58 00:02:52,839 --> 00:02:55,967 ‫من چیزی را جشن می‌گیرم ‫که مدت‌هاست تحقیر شده است. 59 00:02:56,050 --> 00:02:58,261 ‫فکر می‌کنم من مثل فمینیست مدرن هستم. 60 00:02:58,761 --> 00:03:00,930 ‫همه فکر می‌کردند او کامل است، 61 00:03:01,014 --> 00:03:03,933 ‫اما هنوز هم چیزی بود ‫که او برایش تلاش می‌کرد 62 00:03:04,017 --> 00:03:06,186 ‫و تا زمانی که به آن نرسید، آرام نگرفت. 63 00:03:06,269 --> 00:03:08,646 ‫او توسط خشم‌های ساخته خودش ‫تحت تعقیب بود. 64 00:03:09,355 --> 00:03:12,358 ‫{\an8}[خبرنگار زن] مارتا استوارت ‫به اتهامات جنایی متهم شد. 65 00:03:12,859 --> 00:03:14,920 ‫{\an8}[زن ۲] تصویر او آنقدر با کمال ‫مرتبط است، 66 00:03:14,944 --> 00:03:16,487 ‫{\an8}و این نقطه مقابل آن است. 67 00:03:17,572 --> 00:03:19,407 ‫[زن ۳] او سال‌ها زندان در پیش دارد. 68 00:03:21,159 --> 00:03:22,660 ‫[مارتا] کاملاً عالی. 69 00:03:22,744 --> 00:03:25,580 ‫- کاملاً، کاملاً عالی. ‫- وضعیت عالی. 70 00:03:25,663 --> 00:03:27,498 ‫- کاملاً امن. ‫- الگوی کوچک عالی. 71 00:03:27,582 --> 00:03:30,376 ‫عالی. عالی. عالی. عالی. ‫بی‌نقص. 72 00:03:30,460 --> 00:03:33,588 ‫اوم. پایان عالی برای یک غذای عالی. 73 00:03:34,297 --> 00:03:39,636 ‫[زن] در جایی از مسیر، ‫مارتا به ایده کمال باور پیدا کرد. 74 00:03:40,470 --> 00:03:44,682 ‫اما سؤال این نیست ‫که آیا کمال قابل دستیابی است. 75 00:03:45,266 --> 00:03:48,269 ‫سؤال این است: 'به چه قیمتی؟' 76 00:03:48,853 --> 00:03:50,021 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 77 00:03:55,652 --> 00:03:58,071 ‫[مصاحبه‌کننده مرد] از چه چیزی ‫بیشتر از همه بدتان می‌آید؟ 78 00:03:58,571 --> 00:04:00,907 ‫[مارتا] این سؤال سختی برای پاسخ دادن است. 79 00:04:01,991 --> 00:04:03,201 ‫از اسراف بدم می‌آید. 80 00:04:04,452 --> 00:04:06,079 ‫از ناکارآمدی بدم می‌آید. 81 00:04:06,663 --> 00:04:08,248 ‫طفره رفتن. 82 00:04:08,331 --> 00:04:09,331 ‫بی‌صبری. 83 00:04:10,333 --> 00:04:13,670 ‫از آدم‌هایی که فکر می‌کنند ‫بیشتر از توانشان می‌توانند انجام دهند، بدم می‌آید. 84 00:04:14,295 --> 00:04:17,507 ‫از بی‌توجهی به جزئیات بدم می‌آید، 85 00:04:18,549 --> 00:04:20,176 ‫از بدجنس بودن فقط برای بدجنس بودن. 86 00:04:22,262 --> 00:04:24,555 ‫از پیش‌بند و لباس‌های خانگی بدم می‌آید. 87 00:04:25,181 --> 00:04:27,350 ‫قبلاً از رنگ بنفش بدم می‌آمد. 88 00:04:27,934 --> 00:04:28,851 ‫[می‌خندد] 89 00:04:28,935 --> 00:04:32,021 ‫خیلی. اما دیگر آنقدرها هم بدم نمی‌آید... ‫و قرمز. من... 90 00:04:32,105 --> 00:04:35,900 ‫چیزهای قرمز زیادی ‫در باغم نمی‌کارم، اگر هم بکارم. 91 00:04:35,984 --> 00:04:38,820 ‫اوه، اگر چیزی قرمز دربیاید، ‫معمولاً آن را درمی‌آورم. 92 00:04:39,404 --> 00:04:43,032 ‫پس قرمز هم چیز دیگری است ‫که خیلی به آن علاقه ندارم. 93 00:04:43,116 --> 00:04:45,118 ‫[موسیقی کلاسیک ملایم پخش می‌شود] 94 00:04:47,870 --> 00:04:49,872 ‫خب. بعدی؟ [آرام می‌خندد] 95 00:04:49,956 --> 00:04:51,249 ‫هجدهم اکتبر است. 96 00:04:53,876 --> 00:04:55,962 ‫کارهای زیادی در باغ داریم. 97 00:04:57,380 --> 00:05:01,217 ‫می‌خواهم مسیر باغ خانه تابستانی را ‫از جاده اصلی بسازم. 98 00:05:01,301 --> 00:05:05,096 ‫فکر می‌کنم باید ‫سنگ‌های ناصاف مثل مسیر دیگر را کار کنیم، 99 00:05:05,179 --> 00:05:06,723 ‫بیشتر شبیه یخ ترک‌خورده. 100 00:05:06,806 --> 00:05:07,682 ‫ارسال. 101 00:05:07,765 --> 00:05:08,850 ‫[صدای بوق تلفن] 102 00:05:08,933 --> 00:05:11,769 ‫[مارتا] یه ضرب‌المثل کوچولو هست که خیلی دوستش دارم. 103 00:05:11,853 --> 00:05:14,439 ‫اگه می‌خوای یه سال شاد باشی، 104 00:05:14,522 --> 00:05:15,523 ‫ازدواج کن. 105 00:05:16,232 --> 00:05:19,277 ‫اگه می‌خوای ده سال شاد باشی، یه سگ بگیر. 106 00:05:19,861 --> 00:05:23,364 ‫و اگه می‌خوای تا آخر عمرت شاد باشی، یه باغ درست کن. 107 00:05:23,448 --> 00:05:25,783 ‫این باغ خیلی خوب به نظر می‌رسه. 108 00:05:25,867 --> 00:05:30,038 ‫فکر کنم باید یه کم از شمشادها رو هرس کنیم. 109 00:05:30,121 --> 00:05:31,121 ‫پاراگراف جدید. 110 00:05:31,622 --> 00:05:33,708 ‫من به خاطر کمال‌گرایی مورد بدگویی قرار گرفتم، 111 00:05:33,791 --> 00:05:38,004 ‫و به خاطر تلاش برای ایجاد سبک زندگی‌ای که دست‌نیافتنی بود، مورد انتقاد قرار گرفتم، 112 00:05:38,087 --> 00:05:40,006 ‫که اصلاً اینطور نبود. 113 00:05:40,089 --> 00:05:42,759 ‫کاری که واقعاً سعی داشتم انجام بدم، آموزش بود. 114 00:05:43,801 --> 00:05:48,181 ‫به نظر می‌رسه چند تا گل صدتومانی خشک شده، که من رو 'خیلی' ناراحت می‌کنه. 115 00:05:49,766 --> 00:05:50,600 ‫ارسال. 116 00:05:50,683 --> 00:05:51,683 ‫[صدای بوق تلفن] 117 00:05:52,310 --> 00:05:53,853 ‫[مارتا] من 'یک' کمال‌گرا هستم. 118 00:05:55,438 --> 00:05:57,482 ‫و این تو خانواده ما ارثیه. 119 00:05:58,274 --> 00:05:59,692 ‫و با پدرم شروع شد. 120 00:05:59,776 --> 00:06:01,096 ‫[موسیقی دلنشین سازهای زهی] 121 00:06:01,152 --> 00:06:03,905 ‫[مارتا] بابا به هر کدوم از ما یاد داد چطور باغبانی کنیم. 122 00:06:05,114 --> 00:06:06,407 ‫اون می‌تونست هر چیزی رو پرورش بده. 123 00:06:06,908 --> 00:06:09,160 ‫من دختر ایده‌آل بودم. 124 00:06:09,243 --> 00:06:12,205 ‫من می‌خواستم یاد بگیرم. اون چیزهای زیادی برای آموزش داشت. و من گوش می‌کردم. 125 00:06:12,288 --> 00:06:15,375 ‫من تنها کسی بودم که بهش اعتماد می‌شد تا پیراهن‌های کتانش رو اتو کنم. 126 00:06:15,458 --> 00:06:17,335 ‫و اون ژاکت هریس توید رو داشت 127 00:06:17,418 --> 00:06:21,005 ‫و کراوات آبی فیروزه‌ای که با چشم‌های آبی قشنگش ست بود. 128 00:06:21,756 --> 00:06:23,716 ‫پدرم خوش‌تیپ‌ترین پدر بود. 129 00:06:24,801 --> 00:06:25,843 ‫اون منو دوست داشت. 130 00:06:25,927 --> 00:06:29,597 ‫و برای همه خیلی واضح بود که من مورد علاقه‌اش هستم. 131 00:06:29,680 --> 00:06:32,100 ‫اون فکر می‌کرد من بیشتر از بقیه بچه‌ها شبیهشم. 132 00:06:32,183 --> 00:06:33,017 ‫[موسیقی محو می‌شود] 133 00:06:33,101 --> 00:06:36,145 ‫- [مصاحبه‌کننده مرد] از چه نظر؟ ‫- خب، اون یه کمال‌گرا بود [می‌خندد]. 134 00:06:36,229 --> 00:06:39,315 ‫اون کاری رو که می‌تونست... که برای انجامش تعیین شده بود، انجام می‌داد. 135 00:06:39,399 --> 00:06:41,943 ‫نه کارِ 'کاریش'. اون... اون تو کارش شکست‌خورده بود. 136 00:06:42,026 --> 00:06:44,028 ‫[موسیقی کنجکاوانه سازهای زهی] 137 00:06:44,112 --> 00:06:46,592 ‫[مارتا] اون می‌تونست تقریباً هر کاری که می‌خواست انجام بده، 138 00:06:46,656 --> 00:06:49,617 ‫و تو یه شغل فروشندگی گیر افتاده بود. 139 00:06:51,077 --> 00:06:55,498 ‫اون گاهی روز رو با یه لیوان بزرگ قهوه و شراب قرمز شروع می‌کرد. 140 00:06:55,581 --> 00:06:58,000 ‫پس اون الکلی بود؟ شاید. 141 00:06:58,584 --> 00:07:00,628 ‫اما هرگز شبیه یه مست نبود. 142 00:07:00,711 --> 00:07:04,257 ‫اون هرگز تلوتلو نمی‌خورد و چیزی رو پرت نمی‌کرد و نمی‌شکست. 143 00:07:04,340 --> 00:07:05,675 ‫اون پدر من نبود. 144 00:07:05,758 --> 00:07:09,095 ‫اما اون یه انسان ناراضی و ناشاد بود. 145 00:07:10,179 --> 00:07:13,850 ‫{\an8}اون نمی‌تونست شش تا بچه رو ساپورت کنه. ‫و ما به غذا نیاز داشتیم. 146 00:07:14,517 --> 00:07:16,102 ‫پس ما باغ داشتیم. 147 00:07:16,185 --> 00:07:18,855 ‫و ما برای کالاهایی که نمی‌تونستیم پرورش بدیم، ‫معاوضه می‌کردیم. 148 00:07:19,939 --> 00:07:22,066 ‫[مارتا] اون مثل یه گروهبان بالای سرت می‌ایستاد. 149 00:07:22,650 --> 00:07:23,650 ‫بدجنس. 150 00:07:24,777 --> 00:07:25,611 ‫بدجنس. 151 00:07:25,695 --> 00:07:26,779 ‫[موسیقی غم‌انگیز پخش می‌شود] 152 00:07:26,863 --> 00:07:28,343 ‫[مارتا] 'درست انجامش نمی‌دی.' 153 00:07:29,115 --> 00:07:31,534 ‫[اریک] او به ما دستور می‌داد. ‫'گوجه‌فرنگی‌ها رو هرس کنین.' 154 00:07:31,617 --> 00:07:34,162 ‫و اگه انجام نمی‌دادیم، ‫تاوانش رو پس می‌دادیم. 155 00:07:34,245 --> 00:07:36,998 ‫{\an8}ما شلاق می‌خوردیم. ‫با خط‌کش. 156 00:07:37,081 --> 00:07:40,460 ‫{\an8}از خط‌کش می‌ترسیدیم. ‫و گاهی هم با کمربند بود. 157 00:07:41,085 --> 00:07:43,087 ‫{\an8}تا امروز، از باغبانی متنفرم. 158 00:07:45,840 --> 00:07:47,300 ‫[مارتا] او کارش را از دست داده بود. 159 00:07:47,884 --> 00:07:48,968 ‫پولی پس‌انداز نکرده بود. 160 00:07:50,511 --> 00:07:51,679 ‫شش بچه داشت. 161 00:07:53,723 --> 00:07:55,266 ‫و آن‌ها به پول نیاز داشتند. 162 00:07:55,349 --> 00:07:57,351 ‫['خوش‌قیافه' از اتا جیمز پخش می‌شود] 163 00:07:58,102 --> 00:08:02,440 ‫[مارتا] دختری آن طرف خیابان بود ‫که وقت آزادش را مدلینگ می‌کرد. 164 00:08:02,523 --> 00:08:04,358 ‫او و مادرش یک روز به من گفتند: 165 00:08:04,442 --> 00:08:07,570 ‫'تو به اندازه کافی خوشگلی که مدل بشی. ‫دوست داری معرفی بشی؟' 166 00:08:08,404 --> 00:08:10,072 ‫من با ساعتی ۱۵ دلار شروع کردم، 167 00:08:10,156 --> 00:08:13,826 ‫که خیلی بهتر از ۵۰ سنتی بود ‫که برای پرستاری بچه می‌گرفتم. 168 00:08:14,577 --> 00:08:17,038 ‫[گوینده مرد] ‫ای مردم پرمشغله و فعال، توقف کنید! 169 00:08:17,538 --> 00:08:19,832 ‫حالا می‌توانید بدن خود را بوگیر کنید. ‫بوگیر... 170 00:08:19,916 --> 00:08:23,419 ‫{\an8}این یک رویداد مهم ‫در ناتلی، نیوجرسی بود. 171 00:08:23,503 --> 00:08:25,671 ‫{\an8}همه کارشان را رها کردند ‫تا مارتا را تماشا کنند. 172 00:08:26,422 --> 00:08:28,382 ‫[مارتا] اما من یک مدل ‫فوق‌العاده نبودم. 173 00:08:28,466 --> 00:08:29,967 ‫هرگز در آن سطح نبودم. 174 00:08:30,051 --> 00:08:32,345 ‫اما قطعاً موفق بودم. 175 00:08:33,221 --> 00:08:35,973 ‫بیشتر حقوقم را به مادرم می‌دادم 176 00:08:36,057 --> 00:08:38,267 ‫چون هنوز بچه‌های کوچک در خانه داشتند. 177 00:08:38,351 --> 00:08:40,937 ‫او مطمئن می‌شد که همیشه غذای خوب داریم. 178 00:08:41,020 --> 00:08:42,522 ‫او آشپز خیلی خوبی بود. 179 00:08:43,356 --> 00:08:45,733 ‫من کنار مادرم در آشپزخانه می‌ایستادم، 180 00:08:45,816 --> 00:08:47,860 ‫و هر چیزی که می‌توانستم یاد می‌گرفتم. 181 00:08:48,361 --> 00:08:52,823 ‫او معلم مدرسه بود، ‫و باید روزی ۱۶ وعده غذا می‌پخت. 182 00:08:52,907 --> 00:08:56,536 ‫فکر می‌کردم خیلی فوق‌العاده است ‫که او می‌توانست همه این کارها را انجام دهد. 183 00:08:56,619 --> 00:08:59,705 ‫اما خانه کلیشه‌ای ‫و زندگی کلیشه‌ای، 184 00:08:59,789 --> 00:09:01,332 ‫برای من نبود. 185 00:09:01,415 --> 00:09:03,125 ‫[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش می‌شود] 186 00:09:03,209 --> 00:09:08,130 ‫{\an8}مارتا بورسیه مدرسه بارنارد ‫در شهر نیویورک را داشت، بسیار معتبر. 187 00:09:08,965 --> 00:09:10,591 ‫[مارتا] من واقعاً کالج را دوست داشتم. 188 00:09:11,092 --> 00:09:14,428 ‫من تاریخ، ‫تاریخ هنر، اقتصاد را خیلی دوست داشتم. 189 00:09:14,512 --> 00:09:16,597 ‫من دختر محبوبی در دانشگاه بودم. 190 00:09:16,681 --> 00:09:20,643 ‫مردم مرا می‌شناختند، دختری بلندقد، ‫بلوند و زیبا از نیوجرسی، 191 00:09:20,726 --> 00:09:23,813 ‫که با شلوارک برمودا راه می‌رفت ‫و شیک به نظر می‌رسید. 192 00:09:24,730 --> 00:09:26,691 ‫من به دنبال ماجراجویی بودم، 193 00:09:27,275 --> 00:09:29,318 ‫به دنبال آینده. 194 00:09:29,402 --> 00:09:30,486 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 195 00:09:30,570 --> 00:09:31,445 ‫[مارتا] در بارنارد، 196 00:09:31,529 --> 00:09:36,701 ‫یک زن بود که با یک رولزرویس بزرگ ‫به مدرسه می‌آمد. 197 00:09:36,784 --> 00:09:39,287 ‫و همه ما سرمان را می‌خاراندیم. ‫'این دیگه کیه؟' 198 00:09:40,246 --> 00:09:42,039 ‫یک روز در کلاس هنر به سمتم آمد. 199 00:09:42,123 --> 00:09:44,667 ‫و گفت: 'من برادری دارم ‫که در دانشکده حقوق ییل درس می‌خواند.' 200 00:09:44,750 --> 00:09:47,044 ‫'دوست داری باهاش قرار بذاری؟' 201 00:09:47,128 --> 00:09:48,045 ‫[موسیقی ملایم پخش می‌شود] 202 00:09:48,129 --> 00:09:51,132 ‫[مارتا] او با مرسدس سدان زرد کوچکش دنبالم آمد. 203 00:09:51,215 --> 00:09:53,134 ‫من قبلاً سوار مرسدس نشده بودم. 204 00:09:53,217 --> 00:09:56,429 ‫برای شام بیرون رفتیم. او خیلی مؤدب و خوش‌تیپ بود. 205 00:09:56,512 --> 00:09:58,180 ‫و زیاد سفر کرده بود. 206 00:09:58,264 --> 00:10:01,475 ‫ملاقات با یک مرد جوان پیچیده هیجان‌انگیز بود. 207 00:10:01,559 --> 00:10:05,646 ‫و او کارت امریکن اکسپرس داشت، که آن روزها خیلی مهم بود. 208 00:10:07,106 --> 00:10:10,401 ‫و او فقط جذاب، شوخ و مهربان بود. 209 00:10:11,027 --> 00:10:13,362 ‫تا پایان شام، من دیوانه‌وار عاشق شده بودم. 210 00:10:15,114 --> 00:10:17,116 ‫{\an8}اندی استوارت، وای خدای من. 211 00:10:17,199 --> 00:10:18,409 ‫{\an8}یک پرتو نور. 212 00:10:20,995 --> 00:10:22,705 ‫[مارتا] اندی خیلی مهربان بود، 213 00:10:23,581 --> 00:10:25,207 ‫اصلاً شبیه پدرم نبود. 214 00:10:26,751 --> 00:10:29,253 ‫او برایم پول بلیت قطار می‌فرستاد، 215 00:10:29,337 --> 00:10:32,465 ‫و من هر آخر هفته در ییل به دیدنش می‌رفتم. 216 00:10:35,301 --> 00:10:37,428 ‫من قبل از این با کسی نخوابیده بودم. 217 00:10:37,970 --> 00:10:39,639 ‫او خیلی پرشور بود. 218 00:10:40,514 --> 00:10:41,557 ‫و من خوشم آمد. 219 00:10:45,311 --> 00:10:46,311 ‫او پیشنهاد ازدواج داد. 220 00:10:47,480 --> 00:10:49,815 ‫این کار خیلی طبیعی به نظر می‌رسید. 221 00:10:50,650 --> 00:10:52,485 ‫عاشق شدن و ازدواج کردن. 222 00:10:53,194 --> 00:10:54,236 ‫[موسیقی محو می‌شود] 223 00:10:55,154 --> 00:10:57,990 ‫اما به خانه رفتم و به پدرم گفتم، و پدرم به من سیلی زد. 224 00:10:58,741 --> 00:11:04,372 ‫و محکم به صورتم سیلی زد و گفت: 'نه. تو با او ازدواج نمی‌کنی.' 225 00:11:05,706 --> 00:11:06,999 ‫'او یهودی است.' 226 00:11:07,083 --> 00:11:08,918 ‫[موسیقی غم‌انگیز پخش می‌شود] 227 00:11:10,044 --> 00:11:12,046 ‫آن سیلی را به یاد دارم. 228 00:11:13,464 --> 00:11:16,384 ‫اصلاً تعجب نکردم، چون او متعصب بود. 229 00:11:17,009 --> 00:11:18,344 ‫و او تکانشی بود. 230 00:11:21,555 --> 00:11:24,684 ‫اما گفتم: 'من ازدواج می‌کنم، هر فکری که می‌خواهی بکن.' 231 00:11:25,601 --> 00:11:27,269 ‫[موسیقی تأثیرگذار پخش می‌شود] 232 00:11:27,353 --> 00:11:30,356 ‫[مارتا] با کمک مادرم، لباس عروسی‌ام را دوختم. 233 00:11:31,524 --> 00:11:34,318 ‫پشت آن دکمه‌های کوچک و ظریف زیادی داشت که با ارگاندی پوشیده شده بودند. 234 00:11:35,820 --> 00:11:38,030 ‫آن یک لباس کوچک بسیار زیبا بود. 235 00:11:38,656 --> 00:11:40,282 ‫روز عروسی بسیار شاد بود. 236 00:11:42,159 --> 00:11:43,159 ‫خیلی خوب. 237 00:11:44,787 --> 00:11:46,872 ‫این آغاز زندگی من بود. 238 00:11:46,956 --> 00:11:48,040 ‫[موسیقی محو می‌شود] 239 00:11:48,124 --> 00:11:49,500 ‫[موسیقی تند سازهای زهی پخش می‌شود] 240 00:11:49,583 --> 00:11:52,628 ‫[مارتا] تصمیم گرفتیم یک ماه عسل طولانی به اروپا برویم. 241 00:11:53,254 --> 00:11:54,880 ‫این یک سفر پنج ماهه بود. 242 00:11:55,589 --> 00:11:58,926 ‫من هر منو، هر چیزی که می‌خوردیم را ثبت می‌کردم. 243 00:12:04,390 --> 00:12:05,390 ‫چشم‌نواز بود. 244 00:12:06,350 --> 00:12:08,018 ‫آماده‌سازی غذا... 245 00:12:08,519 --> 00:12:12,022 ‫من حتی نمی‌دانستم که زیتون طعمی غیر از آن زیتون‌های سبز 246 00:12:12,106 --> 00:12:13,983 ‫با فلفل قرمز داخلشان از شیشه دارد. 247 00:12:14,066 --> 00:12:17,737 ‫در دهه ۱۹۶۰ هیچ کس در خانه پیچیده نبود. 248 00:12:21,365 --> 00:12:22,533 ‫معماری... 249 00:12:24,285 --> 00:12:26,620 ‫و به خصوص باغ‌هایی که بازدید کردم... 250 00:12:28,497 --> 00:12:34,044 ‫آن در من عشق به آشپزی، عشق به سفر، عشق به کشف را بیدار کرد. 251 00:12:35,129 --> 00:12:39,008 ‫و واقعاً حس کردم این چیزیه که دوست دارم تمام زندگیم رو بهش فکر کنم. 252 00:12:39,675 --> 00:12:40,675 ‫[موسیقی محو می‌شود] 253 00:12:41,302 --> 00:12:43,304 ‫[صدای زنگ کلیسا] 254 00:12:45,097 --> 00:12:46,640 ‫[مارتا] ما از ایتالیا گذشتیم، 255 00:12:46,724 --> 00:12:49,393 ‫و شب قبل از عید پاک به فلورانس رسیدیم. 256 00:12:49,477 --> 00:12:51,187 ‫و من باید به کلیسا می‌رفتم، 257 00:12:51,270 --> 00:12:53,397 ‫و به کلیسای جامع رفتم. 258 00:12:54,607 --> 00:12:56,066 ‫اندی در اتاق هتل بود. 259 00:12:57,818 --> 00:13:00,613 ‫او هیچ علاقه‌ای به رفتن به کلیسای جامع با من نداشت. 260 00:13:00,696 --> 00:13:02,698 ‫[موسیقی کلاسیک پرشکوه پخش می‌شود] 261 00:13:08,078 --> 00:13:11,499 ‫گوش دادن به اون موسیقی شگفت‌انگیز در کلیسای جامع... 262 00:13:14,460 --> 00:13:16,337 ‫اونجا یه جای خیلی رمانتیک بود، 263 00:13:16,420 --> 00:13:18,005 ‫پر از توریست، 264 00:13:18,088 --> 00:13:20,090 ‫و با یه پسر خیلی خوش‌تیپ آشنا شدم. 265 00:13:20,174 --> 00:13:22,176 ‫[موسیقی دلنشین سازهای زهی پخش می‌شود] 266 00:13:22,760 --> 00:13:24,678 ‫[مارتا] اون نمی‌دونست من ازدواج کردم. 267 00:13:24,762 --> 00:13:29,183 ‫من یه دختر لاغر و بی‌کس بودم که شب عید پاک تو کلیسا پرسه می‌زدم. 268 00:13:30,476 --> 00:13:32,686 ‫اون احساساتی بود. منم احساساتی بودم. 269 00:13:32,770 --> 00:13:35,397 ‫فقط به خاطر این بود که اونجا یه جای احساسی بود. 270 00:13:36,816 --> 00:13:40,361 ‫مثل هیچ چیزی نبود که تا حالا تجربه کرده بودم. 271 00:13:41,320 --> 00:13:45,074 ‫یه گنبد وسیع و خیلی زیبا و نقاشی‌هایی که دورتادور تو رو احاطه کرده بودن. 272 00:13:45,157 --> 00:13:49,161 ‫مثل هیچ کاری نبود که تا حالا انجام داده بودم. 273 00:13:49,745 --> 00:13:51,789 ‫پس چرا یه غریبه رو نبوسم؟ 274 00:13:52,498 --> 00:13:54,500 ‫[موسیقی کلاسیک پرشکوه پخش می‌شود] 275 00:14:00,965 --> 00:14:02,299 ‫[موسیقی محو می‌شود] 276 00:14:02,383 --> 00:14:04,134 ‫[مصاحبه‌کننده مرد] اِم... 277 00:14:04,218 --> 00:14:05,845 ‫آیا شما، اِم، 278 00:14:06,804 --> 00:14:09,265 ‫می‌دونید، دنبال چه کلمه‌ای هستم؟ 279 00:14:09,348 --> 00:14:10,348 ‫شیطنت؟ 280 00:14:12,101 --> 00:14:14,395 ‫[مصاحبه‌کننده مرد] شیطنت بود، یا خیانت؟ 281 00:14:14,895 --> 00:14:18,607 ‫هیچ‌کدوم. نه شیطنت بود و نه... نه... خیانت. 282 00:14:18,691 --> 00:14:21,193 ‫فقط احساسی بود، مال اون لحظه بود. 283 00:14:21,944 --> 00:14:23,445 ‫من این‌جوری بهش نگاه می‌کردم. 284 00:14:23,529 --> 00:14:27,867 ‫و هیجان‌انگیز بود چون، یعنی، اونجا یه جای خیلی احساسی بود. 285 00:14:27,950 --> 00:14:31,036 ‫کاش... کاش همه ما می‌تونستیم چنین شبی رو تجربه کنیم. 286 00:14:31,120 --> 00:14:33,122 ‫[صدای زنگ کلیسا] 287 00:14:36,458 --> 00:14:38,168 ‫[مارتا] من ۱۹ ساله بودم. 288 00:14:39,545 --> 00:14:41,297 ‫و نمی‌خواستم برم خونه. 289 00:14:41,380 --> 00:14:43,382 ‫[موسیقی متفکرانه پخش می‌شود] 290 00:14:49,430 --> 00:14:54,059 ‫[مارتا] برگشتیم نیویورک، و واقعیت مثل آوار سرم خراب شد [می‌خندد]. 291 00:14:57,062 --> 00:14:58,856 ‫دخترم، الکسیس، به دنیا اومد. 292 00:14:58,939 --> 00:15:01,442 ‫اون موقع، همه خیلی جوون بچه‌دار می‌شدن. 293 00:15:02,651 --> 00:15:05,321 ‫این یه جورایی، مثل، سبک و عادت بود. 294 00:15:06,030 --> 00:15:07,823 ‫فکر می‌کردم یه چیز طبیعیه. 295 00:15:07,907 --> 00:15:11,827 ‫و، اِم، معلوم شد که مادر بودن اصلاً طبیعی نیست. 296 00:15:12,828 --> 00:15:15,831 ‫{\an8}براش سخت بود که به مادر بودن عادت کنه. 297 00:15:16,332 --> 00:15:22,296 ‫{\an8}وقتی لکسی می‌خوابید خوشحال بود تا بتونه تنها باشه. 298 00:15:23,255 --> 00:15:26,634 ‫از لکسی مراقبت می‌کرد، اما خیلی بهش توجه نمی‌کرد. 299 00:15:26,717 --> 00:15:28,886 ‫همیشه یه کم سرد بود. 300 00:15:30,095 --> 00:15:34,808 ‫{\an8}اون تو کنترل احساساتش خوب نیست، یا بهتر بگم، تو ابراز اونا. 301 00:15:34,892 --> 00:15:36,769 ‫'مارتا این‌جوری نیست.' 302 00:15:37,603 --> 00:15:40,147 ‫'مارتا بزرگ'، مادر مارتا، 303 00:15:40,230 --> 00:15:44,443 ‫بهم گفت فکر می‌کنه مارتا رو به اندازه کافی بغل نکرده. 304 00:15:46,028 --> 00:15:48,781 ‫[مارتا] احساسات، ما درباره این چیزها حرف نمی‌زدیم. 305 00:15:49,281 --> 00:15:51,200 ‫این بخشی از بزرگ شدن ما نبود. 306 00:15:52,326 --> 00:15:53,619 ‫ما دوست داشته می‌شدیم، 307 00:15:55,371 --> 00:15:59,750 ‫یه جورایی مبهم، وقتی که قرار بود دوست داشته بشیم. 308 00:15:59,833 --> 00:16:03,712 ‫منظورم اینه که 'محبت' زیادی تو خونه ما نبود. 309 00:16:03,796 --> 00:16:05,381 ‫همه چیز روزمره بود. 310 00:16:06,548 --> 00:16:07,548 ‫عملی. 311 00:16:10,302 --> 00:16:13,013 ‫چطور می‌تونستم یه مادر واقعاً عالی باشم 312 00:16:13,097 --> 00:16:15,975 ‫اگه تحصیلات لازم برای مادر بودن رو نداشتم؟ 313 00:16:18,352 --> 00:16:21,063 ‫مارتا جاه‌طلب بود. 314 00:16:21,146 --> 00:16:22,815 ‫اون هدفش 315 00:16:22,898 --> 00:16:28,570 ‫چیزی فراتر از اون چیزی بود که در اون لحظه خاص بود. 316 00:16:28,654 --> 00:16:30,698 ‫نمی‌دونستم آخرش به کجا می‌رسه، 317 00:16:30,781 --> 00:16:32,992 ‫ولی می‌دونستم که پیشرفت می‌کنه. 318 00:16:33,075 --> 00:16:36,662 ‫این تو تمام وجودش بود. 319 00:16:36,745 --> 00:16:39,748 ‫[آهنگ 'این چکمه‌ها برای راه رفتن ساخته شده‌اند' از نانسی سیناترا پخش می‌شود] 320 00:16:43,877 --> 00:16:46,046 ‫[مارتا] پدرشوهرم دلال سهام بود. 321 00:16:46,130 --> 00:16:48,424 ‫فکر می‌کردم شغل جالبیه. 322 00:16:48,507 --> 00:16:50,884 ‫پس تصمیم گرفتم وال استریت رو امتحان کنم. 323 00:16:50,968 --> 00:16:51,885 ‫[همهمه نامفهوم] 324 00:16:51,969 --> 00:16:54,388 ‫وال استریت جای خوبی برای زن‌ها نبود. 325 00:16:54,471 --> 00:16:56,598 ‫♪ این چکمه‌ها برای راه رفتن ساخته شده‌اند... ♪ 326 00:16:56,682 --> 00:16:59,727 ‫[اندی] هیچ کارمند زن، هیچ زن شاغل در بورس، 327 00:16:59,810 --> 00:17:00,936 ‫هیچ زن دیگری نداشت. 328 00:17:01,020 --> 00:17:05,190 ‫♪ یه روزی این چکمه‌ها از روت رد میشن ♪ 329 00:17:05,274 --> 00:17:07,609 ‫[اندی] منظورم اینه که حتی دستشویی زنانه هم نداشتند. 330 00:17:08,527 --> 00:17:09,778 ‫♪ شروع کن به راه رفتن ♪ 331 00:17:09,862 --> 00:17:11,488 ‫[اندی] من یه مصاحبه طولانی باهاش داشتم، 332 00:17:11,572 --> 00:17:13,991 ‫و اون گفت نمی‌خواد فقط با زیبا بودن 333 00:17:14,074 --> 00:17:16,285 ‫و بلوند بودنش زندگی کنه. 334 00:17:16,368 --> 00:17:17,453 ‫خوب حرف می‌زد، 335 00:17:17,536 --> 00:17:21,248 ‫و ظاهرش عالی بود، می‌فهمید چی میگم؟ 336 00:17:22,166 --> 00:17:23,083 ‫من استخدامش کردم. 337 00:17:23,167 --> 00:17:24,710 ‫[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش می‌شود] 338 00:17:24,793 --> 00:17:26,920 ‫[مارتا] من تنها زن در شرکت بودم. 339 00:17:27,463 --> 00:17:30,049 ‫باید یه جورایی دستم رو این‌طوری می‌گرفتم. 340 00:17:30,132 --> 00:17:33,552 ‫راجع به اتفاقاتی که تو صندلی عقب تاکسی‌ها می‌افتاد، حرف نمی‌زنم. 341 00:17:34,595 --> 00:17:37,306 ‫ولی اونا واقعاً باهوش بودند. 342 00:17:37,389 --> 00:17:39,558 ‫و من تو اون شرکت خیلی چیزها یاد گرفتم. 343 00:17:40,184 --> 00:17:43,395 ‫[اندی] مارتا واقعاً تو همه چیز از همه بهتر بود. 344 00:17:43,479 --> 00:17:46,732 ‫از نظر اجتماعی، با مشتریانمون خیلی شیک بود. 345 00:17:46,815 --> 00:17:48,150 ‫اونا واقعاً دوستش داشتند. 346 00:17:48,233 --> 00:17:50,319 ‫اون گفت دلال سهامم منو برای ناهار بیرون می‌بره. 347 00:17:50,402 --> 00:17:52,696 ‫دلال سهام مارتا استوارت بود. [می‌خندد] 348 00:17:52,780 --> 00:17:54,907 ‫اون ناهار بدی نبود. 349 00:17:56,992 --> 00:17:58,552 ‫[مارتا] من با آدم‌های زیادی ملاقات می‌کردم، 350 00:17:58,577 --> 00:18:02,122 ‫و اونجا بود که یاد گرفتم چطور با میلیاردرها رفتار کنم. 351 00:18:02,206 --> 00:18:03,957 ‫و یادتون باشه، اون موقع، 352 00:18:04,041 --> 00:18:06,794 ‫میلیاردر بودن خیلی خارق‌العاده بود. 353 00:18:07,377 --> 00:18:09,838 ‫من شروع کردم به پول درآوردن زیاد. 354 00:18:09,922 --> 00:18:12,758 ‫{\an8}اون سالی ۲۵۰ هزار دلار درمی‌آورد. 355 00:18:12,841 --> 00:18:15,260 ‫{\an8}مشتری‌ها هم پول پارو می‌کردند. 356 00:18:16,053 --> 00:18:17,471 ‫[موسیقی محو می‌شود] 357 00:18:17,554 --> 00:18:22,768 ‫[اندی] ما یه سهام رو پیشنهاد دادیم، و از ۶ رفت به ۹۰، بعد برگشت به ۶. 358 00:18:22,851 --> 00:18:23,769 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 359 00:18:23,852 --> 00:18:26,021 ‫[اندی] و ناگهان، اون‌ها پول از دست می‌دادند. 360 00:18:26,105 --> 00:18:27,564 ‫واقعاً مارتا رو نابود می‌کرد 361 00:18:27,648 --> 00:18:32,027 ‫که تو بازار اشتباه کنه و برای مردم پول از دست بده. 362 00:18:32,820 --> 00:18:36,073 ‫هر چیزی که مارتا بتونه کنترل کنه، خوب از آب درمیاد. 363 00:18:36,740 --> 00:18:40,994 ‫چیزی که نمی‌تونه کنترل کنه، اونه که دیوونش می‌کنه. 364 00:18:42,246 --> 00:18:46,542 ‫من شروع کردم به فرسودگی شغلی چون کار آسونی نبود. 365 00:18:47,626 --> 00:18:49,253 ‫برای همین وال استریت رو ترک کردم. 366 00:18:50,212 --> 00:18:54,216 ‫و ما به وستپورت، کانتیکت نقل مکان کردیم... 367 00:18:56,176 --> 00:18:58,929 ‫دورترین شهر برای رفت‌وآمد از نیویورک. 368 00:18:59,012 --> 00:19:00,889 ‫[مصاحبه‌کننده مرد] چرا وستپورت رو انتخاب کردید؟ 369 00:19:01,473 --> 00:19:03,267 ‫چون خونه رویاهامون رو پیدا کردیم، 370 00:19:03,976 --> 00:19:07,020 ‫خرابه جاده ترکیه هیل که باید می‌داشتیمش... 371 00:19:07,104 --> 00:19:08,104 ‫[موسیقی محو می‌شود] 372 00:19:08,147 --> 00:19:09,773 ‫...و درستش کنیم، می‌دونید؟ 373 00:19:10,941 --> 00:19:14,111 ‫اگه ترکیه هیل رو نداشتم، الان منِ فعلی نبودم. 374 00:19:14,194 --> 00:19:17,489 ‫اما یه نفر دیگه بودم. یه آدم دیگه. 375 00:19:18,198 --> 00:19:21,118 ‫و فقط مارتا استوارت، خانه‌دار، نبودم. 376 00:19:21,952 --> 00:19:23,370 ‫[موسیقی متفکرانه پخش می‌شود] 377 00:19:23,453 --> 00:19:27,833 ‫[مارتا] یه خونه روستایی قدیمی بود که باید کاملاً بازسازی می‌شد. 378 00:19:28,625 --> 00:19:32,296 ‫{\an8}پدر و مادرم از یه آپارتمان قشنگ تو ریورساید درایو نقل مکان کردن، 379 00:19:32,379 --> 00:19:33,797 ‫{\an8}منو کشوندن به کانتیکت. 380 00:19:33,881 --> 00:19:38,260 ‫ما رفتیم تو این خونه روستایی 'دلربا' 381 00:19:38,343 --> 00:19:40,137 ‫با یه وان بدون دوش، 382 00:19:40,220 --> 00:19:43,640 ‫با استفاده از تاپرور برای ریختن آب و شستن موهات. 383 00:19:44,266 --> 00:19:46,744 ‫[مرد در تلویزیون] سوالاتی که در پی... مطرح شده‌اند. 384 00:19:46,768 --> 00:19:48,312 ‫[مارتا] اون موقع واترگیت بود، 385 00:19:48,395 --> 00:19:50,856 ‫خونه رو از بالا تا پایین رنگ می‌کردم، 386 00:19:50,939 --> 00:19:54,610 ‫خودم روی نردبون بودم و به واترگیت گوش می‌دادم. 387 00:19:54,693 --> 00:19:57,321 ‫[مرد در تلویزیون] ...سارقانی که به مقر 388 00:19:57,404 --> 00:19:59,948 ‫کمیته ملی دموکرات در واترگیت نفوذ کردند... 389 00:20:00,032 --> 00:20:03,535 ‫ما مثل اولین ساکنان وستپورت، کانتیکت بودیم. 390 00:20:03,619 --> 00:20:04,953 ‫[خروس می‌خواند] 391 00:20:05,037 --> 00:20:07,915 ‫{\an8}سال ۱۹۷۶، مرغ تو حیاط خلوتت. 392 00:20:07,998 --> 00:20:10,209 ‫{\an8}همسایه‌ها به شهرداری زنگ می‌زدن و می‌گفتن، 393 00:20:10,292 --> 00:20:14,171 ‫'یه خانمی اینجاست تو ترکیه هیل که تو حیاطش مرغ داره.' 394 00:20:14,254 --> 00:20:15,547 ‫بی‌سابقه بود. 395 00:20:15,631 --> 00:20:19,509 ‫یه فضای روستایی کوچیک بود، و مارتا داشت توش بازی می‌کرد. 396 00:20:19,593 --> 00:20:22,387 ‫[مارتا] من واقعاً ایده بازسازی یه ملک رو دوست داشتم، 397 00:20:22,471 --> 00:20:25,265 ‫گسترش یه ملک، پرورش گیاهان، 398 00:20:25,349 --> 00:20:28,018 ‫برگشتن به ریشه‌های ناتلی، نیوجرسی. 399 00:20:28,518 --> 00:20:30,354 ‫{\an8}باغ‌ها خیلی قشنگ بودن. 400 00:20:30,437 --> 00:20:33,732 ‫{\an8}اون باغ‌ها رو با دستای خودش درست کرده بود. 401 00:20:33,815 --> 00:20:34,983 ‫موسیقی فانتزی در حال پخش 402 00:20:35,067 --> 00:20:38,862 ‫کتی: 'به نظر می‌رسید از ساختن مزرعه تِرکی هیل لذت می‌برند.' 403 00:20:39,488 --> 00:20:41,615 ‫مارتا: 'آن روزهای اولیه در جاده تِرکی هیل،' 404 00:20:41,698 --> 00:20:46,328 ‫'باعث شد بفهمم که واقعاً از خانه‌داری، نگهداری خانه،' 405 00:20:46,411 --> 00:20:47,996 ‫'و اداره یک خانه لذت می‌برم.' 406 00:20:48,789 --> 00:20:50,582 ‫'اندی رئیس شد،' 407 00:20:50,666 --> 00:20:53,752 ‫'رئیس بهترین ناشر کتاب‌های هنری در آمریکا.' 408 00:20:54,336 --> 00:20:55,856 ‫'با خودم فکر کردم: 'وای خدای من، چقدر هیجان‌انگیز!'' 409 00:20:55,921 --> 00:20:58,548 ‫'می‌توانیم همه کسانی که این کتاب‌ها را می‌نویسند،' 410 00:20:58,632 --> 00:21:00,175 ‫'برای شام به خانه‌مان دعوت کنیم.'' 411 00:21:00,259 --> 00:21:01,635 ‫'از میزبانی هیجان‌زده بودم.' 412 00:21:02,386 --> 00:21:03,679 ‫'او خیلی میزبانی می‌کرد.' 413 00:21:03,762 --> 00:21:07,557 ‫'همه همسایه‌ها را دعوت می‌کرد. شکرگزاری‌ها و عید پاک‌ها...' 414 00:21:07,641 --> 00:21:09,977 ‫'خود غذا، فقط لذیذ بود.' 415 00:21:11,603 --> 00:21:14,523 ‫مارتا: 'به ذهنم رسید که از خلق کردن لذت می‌برم،' 416 00:21:14,606 --> 00:21:18,360 ‫'انواع سرگرمی‌های فانتزی، دوست‌داشتنی و خاطره‌انگیز.' 417 00:21:18,443 --> 00:21:20,362 ‫'چرا یک کسب‌وکار کترینگ راه‌اندازی نکنم؟' 418 00:21:20,445 --> 00:21:21,445 ‫موسیقی متفکرانه در حال پخش 419 00:21:21,488 --> 00:21:22,698 ‫'او یک نابغه بود.' 420 00:21:22,781 --> 00:21:24,491 ‫'او از یک مدل بودن،' 421 00:21:24,574 --> 00:21:26,702 ‫'به یک کارگزار بورس تبدیل شد،' 422 00:21:26,785 --> 00:21:31,832 ‫'و بعد، ناگهان، برای دوستانش مهمانی‌ها را کترینگ می‌کرد.' 423 00:21:32,457 --> 00:21:35,043 ‫مارتا: 'من برای ۲۰۰ نفر پودینگ آلو درست می‌کردم،' 424 00:21:35,127 --> 00:21:36,920 ‫'و اسکن درست می‌کردم،' 425 00:21:37,004 --> 00:21:39,006 ‫'و مربا و ژله درست می‌کردم.' 426 00:21:40,215 --> 00:21:43,677 ‫'دست‌ساز. هیچ چیز آماده‌ای نبود. همه چیز خانگی بود.' 427 00:21:45,095 --> 00:21:47,681 ‫'این کار مثل آتش در جنگل پخش شد.' 428 00:21:47,764 --> 00:21:49,516 ‫'موزه هنر مدرن.' 429 00:21:49,599 --> 00:21:50,892 ‫'موزه متروپولیتن.' 430 00:21:50,976 --> 00:21:54,604 ‫'خانه‌ای در گرینویچ یا خانه‌ای در وست‌چستر یا خانه‌ای در بدفورد.' 431 00:21:54,688 --> 00:21:58,525 ‫'یک مهمانی کوکتل از شش تا هشت در ساتبیز برای ۷۰۰ نفر.' 432 00:21:58,608 --> 00:22:03,113 ‫'سعی می‌کردیم کمی غیرمعمول باشیم. می‌خواستیم توجه مردم را جلب کنیم.' 433 00:22:03,196 --> 00:22:04,698 ‫'فقط یک بطری ودکا نبود.' 434 00:22:04,781 --> 00:22:07,576 ‫'یک بطری ودکا بود که در یک قالب یخ قرار داشت.' 435 00:22:07,659 --> 00:22:08,994 ‫'میزهای بزرگ کرودیتس،' 436 00:22:09,077 --> 00:22:11,955 ‫'سبزیجات و انگور و میوه‌ها و پنیرها.' 437 00:22:12,039 --> 00:22:14,416 ‫'هیچ چیز شبیه آن قبلاً انجام نشده بود.' 438 00:22:14,499 --> 00:22:16,460 ‫لوید: 'این چیزها مثل صحنه‌های فیلم بود.' 439 00:22:17,044 --> 00:22:21,340 ‫'فقط منظره آن توت‌فرنگی‌ها که از سبد بیرون می‌ریختند.' 440 00:22:21,423 --> 00:22:22,466 ‫'زیبا بود.' 441 00:22:23,425 --> 00:22:25,185 ‫مارتا: 'اگر به استادان قدیمی هلندی نگاه کنید،' 442 00:22:25,218 --> 00:22:27,888 ‫'و نمایش‌های بزرگشان از غذا و میوه‌ها،' 443 00:22:29,348 --> 00:22:31,600 ‫'همه آن‌ها به شدت به من الهام بخشیدند.' 444 00:22:31,683 --> 00:22:34,311 ‫مرد: 'مارتا می‌داند چگونه لذت و هیجان ایجاد کند.' 445 00:22:34,394 --> 00:22:38,398 ‫'او برای شخصیت‌های برجسته‌ای مانند پل نیومن، بورلی سیلز... مهمانی‌ها را کترینگ می‌کند.' 446 00:22:38,482 --> 00:22:41,193 ‫مارتا: 'ما توجه بسیاری از مردم را جلب کردیم،' 447 00:22:41,276 --> 00:22:43,403 ‫'و به یک کسب‌وکار میلیون دلاری تبدیل شدیم.' 448 00:22:43,487 --> 00:22:45,906 ‫'این آغاز مارتا استوارت بود.' 449 00:22:48,450 --> 00:22:49,659 ‫موسیقی محو می‌شود 450 00:22:49,743 --> 00:22:52,704 ‫'مارتا این کسب‌وکار کترینگ موفق را داشت،' 451 00:22:53,288 --> 00:22:56,917 ‫شوهری که این شرکت انتشاراتی فوق‌العاده رو اداره می‌کنه، 452 00:22:57,000 --> 00:22:58,293 ‫یه ازدواج بی‌نقص. 453 00:22:58,960 --> 00:23:00,837 ‫اوضاع عالی به نظر می‌رسید. 454 00:23:01,338 --> 00:23:02,255 ‫اما واقعاً این‌طور بود؟ 455 00:23:02,339 --> 00:23:04,174 ‫[موسیقی غم‌انگیز پخش می‌شود] 456 00:23:04,257 --> 00:23:06,176 ‫[مارتا] اون تو خونه راضی نبود. 457 00:23:06,676 --> 00:23:08,929 ‫نمی‌دونم چند تا دوست‌دختر مختلف 458 00:23:09,012 --> 00:23:10,055 ‫تو این مدت داشت، 459 00:23:10,138 --> 00:23:12,015 ‫اما فکر می‌کنم تعدادشون کم نبود. 460 00:23:14,267 --> 00:23:16,395 ‫خانم‌های جوان، به نصیحت من گوش کنید. 461 00:23:16,478 --> 00:23:18,664 ‫اگه ازدواج کردین و فکر می‌کنین خوشبختین، 462 00:23:18,688 --> 00:23:22,025 ‫و شوهرتون شروع به خیانت می‌کنه، اون یه عوضیه. 463 00:23:23,110 --> 00:23:25,487 ‫و بهش نگاه کنین. اون یه عوضیه و از این وضعیت خلاص شین. 464 00:23:25,570 --> 00:23:26,738 ‫از اون ازدواج بیرون بیاین. 465 00:23:27,823 --> 00:23:30,450 ‫اما من نتونستم این کار رو بکنم، نتونستم برم. 466 00:23:30,534 --> 00:23:32,035 ‫[موسیقی محو می‌شود] 467 00:23:32,119 --> 00:23:34,764 ‫[مصاحبه‌کننده] شما اوایل رابطه یا وقتی دلال بورس بودین، 468 00:23:34,788 --> 00:23:36,748 ‫رابطه پنهانی نداشتین؟ 469 00:23:36,832 --> 00:23:39,709 ‫آه، بله، اما فکر نمی‌کنم اندی هرگز از اون خبر داشت. 470 00:23:39,793 --> 00:23:41,503 ‫- اون گفت که می‌دونست. ‫- واقعاً؟ 471 00:23:41,586 --> 00:23:43,064 ‫- بله، شما بهش اعتراف کرده بودین. ‫- اوه. 472 00:23:43,088 --> 00:23:45,257 ‫اون می‌گه که از ازدواج منحرف نشد 473 00:23:45,340 --> 00:23:48,093 ‫تا وقتی که شما بهش گفتین قبلاً منحرف شدین. 474 00:23:48,176 --> 00:23:49,386 ‫اوه، این درست نیست. 475 00:23:49,469 --> 00:23:52,597 ‫- فکر نمی‌کنم. ‫- اما چی شد؟ شما رابطه پنهانی داشتین...؟ 476 00:23:52,681 --> 00:23:59,146 ‫من یه رابطه خیلی کوتاه با یه مرد ایرلندی خیلی جذاب داشتم. 477 00:23:59,896 --> 00:24:02,941 ‫و، ام، هیچی نبود. 478 00:24:03,608 --> 00:24:04,608 ‫هیچی نبود 479 00:24:05,235 --> 00:24:07,362 ‫از نظر... هرگز باعث از هم پاشیدن نمی‌شد... 480 00:24:07,446 --> 00:24:09,781 ‫من هرگز به خاطر اون یه ازدواج رو از هم نمی‌پاشوندم. 481 00:24:10,449 --> 00:24:11,491 ‫هیچی نبود. 482 00:24:12,784 --> 00:24:13,784 ‫هیچی نبود. 483 00:24:20,250 --> 00:24:22,210 ‫مثل بوسه در کلیسای جامع بود. 484 00:24:23,920 --> 00:24:26,173 ‫[موسیقی دلنشین سازهای زهی پخش می‌شود] 485 00:24:26,256 --> 00:24:28,884 ‫اینجا دو نفر بودند که همه چیز داشتند. 486 00:24:29,468 --> 00:24:32,637 ‫اما فکر نمی‌کنم هرگز خوشبختی رو پیدا کردند. 487 00:24:33,263 --> 00:24:36,349 ‫لکسی وسط این ماجرا گیر افتاد. 488 00:24:36,433 --> 00:24:40,479 ‫خودش هم خیلی گیج و عصبانی بود. 489 00:24:41,146 --> 00:24:44,816 ‫من در خانه‌ای بسیار ناآرام بزرگ شدم. 490 00:24:44,900 --> 00:24:47,777 ‫یاد گرفتم بیشتر احساساتم رو سرکوب کنم. 491 00:24:48,278 --> 00:24:55,278 ‫[کتی] مارتا اون شادی بزرگ رو در ازدواجش و بزرگ کردن فرزندش نداشت. 492 00:24:57,329 --> 00:24:59,456 ‫و این همون حلقه گمشده بود. 493 00:25:00,624 --> 00:25:02,959 ‫بحث‌ها رو با کارکنان می‌شنیدید. 494 00:25:03,627 --> 00:25:06,129 ‫اون می‌خواست کاری به روش خاصی انجام بشه. 495 00:25:06,213 --> 00:25:07,964 ‫خیلی کمال‌گرا بود. 496 00:25:09,007 --> 00:25:11,843 ‫دست قدرتمند پدرشون، 497 00:25:11,927 --> 00:25:13,845 ‫اون چوب رهبری به مارتا منتقل شد. 498 00:25:14,804 --> 00:25:17,098 ‫مردم احساس می‌کردند توسط اون مورد آزار قرار گرفتند. 499 00:25:17,182 --> 00:25:22,437 ‫اون ایده‌های خیلی غلطی درباره موفقیت داشت. 500 00:25:23,522 --> 00:25:25,315 ‫[لوید] اون یه کوسه سفید بزرگه. 501 00:25:25,398 --> 00:25:27,275 ‫ممکن بود گاز گرفته بشی. 502 00:25:27,359 --> 00:25:30,820 ‫مردم رو می‌ترسوند. ‫بی‌رحم بود. 503 00:25:30,904 --> 00:25:34,157 ‫در دنیای تجارت، ‫این ویژگی برای یک مرد عالیه. 504 00:25:34,741 --> 00:25:36,243 ‫ولی خب، برای یک زن... 505 00:25:38,036 --> 00:25:39,579 ‫می‌دونی، اون یه عوضی بود. 506 00:25:39,663 --> 00:25:41,331 ‫[موسیقی محو می‌شود] 507 00:25:42,165 --> 00:25:45,043 ‫داستان کشف شدنش رو می‌دونی؟ 508 00:25:45,126 --> 00:25:48,338 ‫داشت برای مهمونی رونمایی کتاب اَندی پذیرایی می‌کرد. 509 00:25:49,214 --> 00:25:51,550 ‫[مارتا] یک رویداد کاملاً فوق‌العاده بود. 510 00:25:51,633 --> 00:25:54,719 ‫همه پیشخدمت‌ها و گارسون‌ها ‫لباس پری پوشیده بودند. 511 00:25:54,803 --> 00:25:58,473 ‫[ایزولده] یک ناشر دیگه گفت: ‫'باید یه کتاب سرگرمی بنویسی.' 512 00:25:58,557 --> 00:26:01,893 ‫[مارتا] با خودم گفتم: ‫'پذیرایی خیلی زودگذره.' 513 00:26:01,977 --> 00:26:02,894 ‫اینقدر سخت کار می‌کنی، 514 00:26:02,978 --> 00:26:05,564 ‫یه جشن زیبا برگزار می‌کنی، ‫و بعدش تموم میشه. 515 00:26:06,189 --> 00:26:08,900 ‫ولی اگه یه کتاب بنویسی که مورد پسند باشه، 516 00:26:08,984 --> 00:26:11,278 ‫اون برای همیشه می‌مونه. 517 00:26:11,861 --> 00:26:16,116 ‫اولش، ناشرم می‌خواست یه کتاب ‫سیاه و سفید باشه 518 00:26:16,199 --> 00:26:20,245 ‫با چند تا عکس و دستور غذا، ‫بیشتر یه کتاب آشپزی. 519 00:26:21,079 --> 00:26:23,957 ‫اولین کاری که کرد این بود ‫که کاملاً روشن کرد 520 00:26:24,040 --> 00:26:26,126 ‫که این قراره کتاب خودش باشه. 521 00:26:26,209 --> 00:26:29,170 ‫و اگه نمی‌خواستیم اون رو ‫اون‌طوری که اون می‌خواست انجام بدیم، 522 00:26:29,254 --> 00:26:30,894 ‫اون علاقه‌ای به همکاری با ما نداشت. 523 00:26:31,548 --> 00:26:37,387 ‫[مارتا] می‌خواستم یه کتاب مصور باشه، ‫با عکس‌های تمام‌رنگی از غذا و ایده‌ها، 524 00:26:37,470 --> 00:26:39,598 ‫کتابی که هر کسی بتونه برداره 525 00:26:39,681 --> 00:26:43,893 ‫و یاد بگیره چطور یه جشن ‫جالب برگزار کنه. 526 00:26:45,645 --> 00:26:49,608 ‫[زن] 'من در یک خانواده بزرگ بزرگ شدم ‫که همیشه مهمان داشت.' 527 00:26:49,691 --> 00:26:53,236 ‫'من راحتی مادرم رو دوست داشتم که ‫چطور به راحتی جای اضافی می‌گذاشت، 528 00:26:53,320 --> 00:26:55,905 ‫یک دیس بزرگ سبزیجات، ‫یک پای مخصوص، 529 00:26:55,989 --> 00:26:59,492 ‫گل‌ها رو به میز خانواده اضافه می‌کرد ‫تا یک مناسبت خاص بسازه.' 530 00:27:01,369 --> 00:27:02,746 ‫خیلی جاه‌طلب. 531 00:27:02,829 --> 00:27:06,041 ‫سرگرمی خیلی چیزها بود. ‫فقط در مورد غذا نبود. 532 00:27:06,124 --> 00:27:07,250 ‫بصیرت‌بخش بود. 533 00:27:08,001 --> 00:27:12,505 ‫[مارتا] می‌خواستم آموزش و اطلاعات ‫و الهام‌بخش باشم. 534 00:27:12,589 --> 00:27:14,674 ‫نه خیلی گران، نه خیلی پر زرق و برق. 535 00:27:14,758 --> 00:27:18,595 ‫فقط به اندازه کافی معمولی بود تا خانمی ‫که در رستوران قهوه‌ات رو سرو می‌کنه 536 00:27:18,678 --> 00:27:21,598 ‫بتونه بره خونه ‫و همون چیز رو در خونه‌اش درست کنه 537 00:27:21,681 --> 00:27:24,351 ‫که دوستانم در گرینویچ ‫در عمارت‌های بزرگشون می‌تونستند درست کنند. 538 00:27:24,434 --> 00:27:25,685 ‫همه چیز یکسان بود. 539 00:27:26,603 --> 00:27:29,314 ‫مارتا سعی کرد به زنان عادی نشون بده 540 00:27:29,397 --> 00:27:32,108 ‫که می‌تونند زیبایی رو ‫به خونه‌هاشون بیارند. 541 00:27:32,609 --> 00:27:35,612 ‫[مارتا] من خودم مخاطب بودم. ‫این راز بود. 542 00:27:35,695 --> 00:27:38,990 ‫من هر کسی بودم که اون کتاب رو می‌خوند. ‫و اونا این رو می‌دونستند. 543 00:27:39,532 --> 00:27:41,826 ‫اون اصالت خیلی مهم بود. 544 00:27:41,910 --> 00:27:43,495 ‫[موسیقی ملایم پخش می‌شود] 545 00:27:43,578 --> 00:27:47,165 ‫[مارتا] اونا می‌دونستند من همون آدمم. ‫خونه‌ام رو خودم تمیز می‌کردم. 546 00:27:47,248 --> 00:27:50,001 ‫بچه‌ام رو خودم بزرگ کردم. شوهرم رو داشتم. 547 00:27:50,085 --> 00:27:51,336 ‫باغم رو داشتم. 548 00:27:52,504 --> 00:27:55,590 ‫داستان شخصی ‫برای خواننده خیلی معنی داشت. 549 00:27:57,384 --> 00:28:03,098 ‫اون اولین زنی بود که ‫بازارپسندی زندگی شخصی‌اش رو دید. 550 00:28:05,767 --> 00:28:08,311 ‫- مارتا اولین اینفلوئنسر بود. ‫- [موسیقی محو می‌شود] 551 00:28:08,395 --> 00:28:09,270 ‫[موسیقی پاپ پخش می‌شود] 552 00:28:09,354 --> 00:28:11,856 ‫او مارتا استوارت است، ‫یک کترینگ‌کار فوق‌العاده. 553 00:28:11,940 --> 00:28:14,901 ‫باید بهتون بگم، این کتاب، ‫من سه ساعت فقط بهش نگاه کردم. 554 00:28:14,984 --> 00:28:18,655 ‫[گوینده] 'وقتی صحبت از سرگرمی میشه، ‫اون به معنای واقعی کلمه کتابش رو نوشت.' 555 00:28:18,738 --> 00:28:20,490 ‫خب، دوست داری یه نخود برفی رو پر کنی؟ 556 00:28:20,573 --> 00:28:22,742 ‫[مجری مرد] 'دوست داری یه نخود برفی رو پر کنی؟' 557 00:28:22,826 --> 00:28:25,495 ‫- [خنده] ‫- دوست داری یه نخود برفی رو پر کنی؟ 558 00:28:26,454 --> 00:28:29,082 ‫[سوزان] 'مارتا داشت ‫توجه زیادی رو به خودش جلب می‌کرد.' 559 00:28:29,165 --> 00:28:31,000 ‫'اون بلوند و زیبا بود.' 560 00:28:31,084 --> 00:28:33,169 ‫'اون یک پکیج کامل بود.' 561 00:28:33,253 --> 00:28:35,797 ‫'و کراون داشت باهاش قرارداد می‌بست ‫برای کتاب‌های بیشتر،' 562 00:28:35,880 --> 00:28:37,716 ‫'پس اون راه افتاده بود و پیش می‌رفت.' 563 00:28:38,299 --> 00:28:40,885 ‫'می‌دونی، اون فقط یه دنده داشت، رو به جلو.' 564 00:28:40,969 --> 00:28:44,639 ‫'اون یکی از کتاب‌های من رو امضا کرد، ‫'کاملاً بی‌نقص.'' 565 00:28:44,723 --> 00:28:49,102 ‫'هر کاری که قرار بود انجام بده ‫کاملاً بی‌نقص می‌بود.' 566 00:28:49,185 --> 00:28:51,688 ‫'و فکر می‌کنم، به نوعی، زندگیش رو خراب کرد.' 567 00:28:52,188 --> 00:28:54,733 ‫'چون اون 'کاملاً بی‌نقص' نیست.' 568 00:28:54,816 --> 00:28:56,025 ‫'♪ من سیر نمی‌شم ♪' 569 00:28:56,109 --> 00:28:58,987 ‫[مارتا] من تمام اون زمان رو صرف ‫انجام اون کارها می‌کردم 570 00:28:59,070 --> 00:29:02,407 ‫و واقعاً روی 'زندگیم' تمرکز نمی‌کردم. 571 00:29:02,490 --> 00:29:04,743 ‫[مصاحبه‌گر] به نظر می‌رسه ‫که داری ابراز پشیمانی می‌کنی. 572 00:29:04,826 --> 00:29:07,078 ‫خب، چی مهم‌تره، 573 00:29:07,662 --> 00:29:09,414 ‫ازدواج یا شغل؟ 574 00:29:11,082 --> 00:29:12,709 ‫- تو بگو. ‫- نمی‌دونم. 575 00:29:13,209 --> 00:29:15,211 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 576 00:29:17,756 --> 00:29:21,926 ‫'اندی در کار انتشاراتش ‫بسیار مشغول بود،' 577 00:29:22,010 --> 00:29:24,220 ‫'و وقتی که اطراف بود،' 578 00:29:24,304 --> 00:29:26,639 ‫'همیشه اوضاع پرتنش بود.' 579 00:29:26,723 --> 00:29:28,725 ‫'او از اندی انتقاد می‌کرد' 580 00:29:28,808 --> 00:29:32,854 ‫'در مورد اینکه چی می‌پوشید ‫یا چطور حرف می‌زد.' 581 00:29:33,480 --> 00:29:36,649 ‫'اندی کارهای تجاری او را مدیریت می‌کرد.' 582 00:29:36,733 --> 00:29:37,776 ‫'در طول سال‌ها،' 583 00:29:37,859 --> 00:29:42,280 ‫'آن‌ها بیشتر شبیه همکار بودند ‫تا شریک زندگی.' 584 00:29:43,239 --> 00:29:45,366 ‫'آن‌ها در دنیاهای متفاوتی بودند.' 585 00:29:45,450 --> 00:29:50,371 ‫'و وقتی مارتا می‌خواست اندی ‫در دنیای او حضور داشته باشد،' 586 00:29:50,455 --> 00:29:52,707 ‫'او مشتاق به حضور نبود.' 587 00:29:53,416 --> 00:29:57,086 ‫'اصطکاک بین آن‌ها ‫بیشتر و بیشتر می‌شد.' 588 00:29:58,505 --> 00:30:02,050 ‫'و بعد شایعاتی پخش شد' 589 00:30:02,133 --> 00:30:06,429 ‫'که اندی نوعی رابطه ‫با دختری داشته' 590 00:30:06,513 --> 00:30:10,558 ‫'که کارهای گل‌آرایی را ‫در مزرعه تِرکی هیل انجام می‌داد.' 591 00:30:11,142 --> 00:30:16,648 ‫'مارتا همه چیز را متوجه می‌شد ‫و بیشتر و بیشتر ناراحت می‌شد.' 592 00:30:16,731 --> 00:30:18,399 ‫'او آشفته می‌شد.' 593 00:30:18,483 --> 00:30:21,402 ‫'میگرن و بی‌خوابی.' 594 00:30:21,486 --> 00:30:26,074 ‫'در یک مقطع، او به من نشان داد که ‫موهایش را از سرش کنده بود.' 595 00:30:26,157 --> 00:30:28,535 ‫'او با کارکنانش بدرفتاری می‌کرد.' 596 00:30:29,035 --> 00:30:31,371 ‫'او کنترل اندی را از دست داده بود.' 597 00:30:31,913 --> 00:30:34,249 ‫'و بنابراین او داشت همه را مجبور به پرداخت تاوان می‌کرد.' 598 00:30:36,835 --> 00:30:38,294 ‫[مارتا] رابین برای من کار می‌کرد. 599 00:30:38,378 --> 00:30:40,630 ‫و آپارتمانش رو از دست داده بود ‫یا همچین چیزی، و من گفتم، 600 00:30:40,713 --> 00:30:44,300 ‫'آه، می‌تونی بری تو... ‫تو انبار دو هکتار پایینی.' 601 00:30:44,384 --> 00:30:46,469 ‫ما اونجا یه آپارتمان کوچیک داشتیم. 602 00:30:46,553 --> 00:30:49,764 ‫و وقتی من سفر بودم، ‫اندی با اون شروع کرد. 603 00:30:51,975 --> 00:30:54,602 ‫انگار من یه میان‌وعده برای اندی گذاشته بودم. 604 00:30:55,353 --> 00:30:56,980 ‫[مصاحبه‌کننده] باهاش روبرو شدی؟ 605 00:30:57,647 --> 00:30:59,232 ‫آره، روبرو شدم. حتماً. 606 00:30:59,315 --> 00:31:03,403 ‫فوری بیرونش کردم. ‫می‌دونی، 'داری چه غلطی می‌کنی؟' 607 00:31:04,696 --> 00:31:07,866 ‫اندی درست تو ملک خودمون بهم خیانت کرد. 608 00:31:09,993 --> 00:31:10,993 ‫خوب نیست. 609 00:31:12,120 --> 00:31:13,955 ‫مارتا استوارت امروز با ماست. 610 00:31:14,038 --> 00:31:17,375 ‫او ویراستار همکار هاوس بیوتیفول و متخصص عروسی است. 611 00:31:17,458 --> 00:31:20,879 ‫- منظورم اینه که این زن، تو عروسی‌ها رو می‌شناسی. ‫- [مارتا] فکر کنم می‌شناسم. دیدم... 612 00:31:20,962 --> 00:31:24,090 ‫{\an8}او داشت کتاب 'عروسی‌ها' را تبلیغ می‌کرد. 613 00:31:24,173 --> 00:31:27,802 ‫{\an8}یادم می‌آید که فکر می‌کردم ‫این یک تلاقی وحشتناک بود. 614 00:31:33,349 --> 00:31:35,810 ‫[مارتا] برای من، ‫شخصاً، صحبت کردن در موردش سخته. 615 00:31:35,894 --> 00:31:40,899 ‫بعضی‌ها در این خود‌دلسوزی ‫و غیره، و غیره غرق می‌شوند. 616 00:31:40,982 --> 00:31:42,084 ‫- من اینطور نیستم. ‫- [موسیقی به پایان می‌رسد] 617 00:31:42,108 --> 00:31:44,986 ‫من نامه‌هایی را تحویل دادم ‫که خیلی شخصی بودند. 618 00:31:45,904 --> 00:31:47,447 ‫خب، حدس بزن چی شد؟ 619 00:31:47,530 --> 00:31:49,157 ‫از نامه‌ها درش بیار. 620 00:31:49,240 --> 00:31:50,450 ‫[موسیقی غم‌انگیز سازهای زهی پخش می‌شود] 621 00:31:50,533 --> 00:31:51,993 ‫[زن] 'اندی عزیزم، 622 00:31:52,076 --> 00:31:53,411 ‫نمی‌توانم بخوابم.' 623 00:31:54,537 --> 00:31:55,622 ‫'نمی‌توانم غذا بخورم.' 624 00:31:56,873 --> 00:32:00,627 ‫'پوستم نگران است و خطوط زیادی ‫که قبلاً نبودند، حالا هستند.' 625 00:32:03,546 --> 00:32:06,382 ‫'من به طرز دردناکی به زنان دیگرت حسادت می‌کنم.' 626 00:32:06,466 --> 00:32:09,886 ‫'نمی‌توانم تحمل کنم که از ‫آنچه با هم داشتیم، برای دیگران استفاده می‌کنی.' 627 00:32:11,471 --> 00:32:12,471 ‫'اندی عزیزم، 628 00:32:12,931 --> 00:32:16,434 ‫من الان در وضعیت بسیار شکننده و آسیب‌پذیری هستم.' 629 00:32:17,727 --> 00:32:20,313 ‫'به خاطر همه این‌ها، ‫واقعاً از نظر جسمی احساس بیماری می‌کنم، 630 00:32:21,356 --> 00:32:23,608 ‫انگار مغزم در شرف از هم پاشیدن است.' 631 00:32:26,319 --> 00:32:27,612 ‫'اندی عزیزم، 632 00:32:27,695 --> 00:32:30,531 ‫شاید قصد داری با او ازدواج کنی ‫و او را با پول من نگه داری 633 00:32:30,615 --> 00:32:33,368 ‫تا بتواند خودش را ‫در پرتره‌های برهنه نقاشی کند.' 634 00:32:33,868 --> 00:32:36,329 ‫'خیلی تحریک‌کننده است، نه؟' 635 00:32:36,412 --> 00:32:38,748 ‫'شاید او تو را هم ‫برهنه نقاشی کند.' 636 00:32:39,958 --> 00:32:41,584 ‫'دوست دارم آن نقاشی را ببینم.' 637 00:32:42,835 --> 00:32:46,798 ‫'من بسیار، بسیار نگران ‫حریم خصوصی و زندگی حرفه‌ای‌ام هستم.' 638 00:32:47,423 --> 00:32:49,884 ‫'به همه می‌گویم ‫که تو مدتی دور هستی.' 639 00:32:49,968 --> 00:32:50,802 ‫'همین.' 640 00:32:50,885 --> 00:32:54,931 ‫'اندی عزیزم، من اشتیاق تو را ‫برای رابطه جنسی با دیگران درک می‌کنم.' 641 00:32:55,014 --> 00:32:57,266 ‫'هیچ‌کس مثل من به تو اهمیت نخواهد داد.' 642 00:32:57,350 --> 00:32:59,143 ‫'هیچ‌کس هرگز به اندازه من دوستت نخواهد داشت.' 643 00:32:59,686 --> 00:33:01,562 ‫'یه فرصت دیگه بهم بده، اندی.' 644 00:33:02,271 --> 00:33:04,482 ‫'من از خیلی چیزها متاسفم.' 645 00:33:04,565 --> 00:33:06,359 ‫'چرا باید خیلی دیر باشد؟' 646 00:33:07,527 --> 00:33:08,528 ‫'اندی عزیزم، 647 00:33:09,195 --> 00:33:12,073 ‫دوباره احساس خیانت و تنهایی می‌کنم.' 648 00:33:13,533 --> 00:33:15,994 ‫'وقتی به من می‌گویی ‫که اینجا دیگر خانه تو نیست، 649 00:33:16,077 --> 00:33:18,037 ‫بعد از همه کارهایی که اینجا با هم کردیم، 650 00:33:18,121 --> 00:33:20,206 ‫چرا نباید بگویم ‫که می‌خواهم آن را به آتش بکشم؟' 651 00:33:20,289 --> 00:33:22,291 ‫[موسیقی اوج می‌گیرد] 652 00:33:23,543 --> 00:33:26,462 ‫[زن] 'باید برم سان‌فرانسیسکو و درباره‌ی عروسی‌ها 653 00:33:26,546 --> 00:33:27,880 ‫و زندگی فوق‌العاده‌ام حرف بزنم.' 654 00:33:28,381 --> 00:33:30,341 ‫'امیدوارم از آزادیت لذت ببری.' 655 00:33:31,175 --> 00:33:32,969 ‫'و امیدوارم هواپیمام سقوط کنه.' 656 00:33:33,052 --> 00:33:34,052 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 657 00:33:36,055 --> 00:33:39,058 ‫[زن] 'الان تو هواپیما نشستم و دارم گریه می‌کنم، سرفه می‌کنم، 658 00:33:39,142 --> 00:33:41,978 ‫تب دارم و انقدر بدبختم که خودم باورم نمی‌شه.' 659 00:33:42,562 --> 00:33:46,065 ‫'باید سرزنده، زیبا، جذاب و خواستنی باشم.' 660 00:33:46,149 --> 00:33:48,860 ‫'و حالا اینجا یه آدم درب و داغونم.' 661 00:33:49,444 --> 00:33:54,198 ‫'45 سالمه، نگران و تنها، ناامیدم.' 662 00:33:55,575 --> 00:33:57,368 ‫'آینده کاملاً مبهمه.' 663 00:34:01,164 --> 00:34:02,874 ‫[مارتا] بیست و هفت سال. 664 00:34:04,500 --> 00:34:07,420 ‫اون بود که طلاق می‌خواست، نه من. 665 00:34:09,630 --> 00:34:11,215 ‫داشت منو دور می‌انداخت. 666 00:34:13,092 --> 00:34:15,261 ‫40 سالم بود. خیلی خوشگل بودم. 667 00:34:15,845 --> 00:34:17,930 ‫می‌دونید، من یه زن خواستنی بودم. 668 00:34:18,014 --> 00:34:20,933 ‫اما اون با من مثل یه دورافتاده رفتار می‌کرد. 669 00:34:21,434 --> 00:34:23,436 ‫اون واقعاً با من بد رفتار می‌کرد. 670 00:34:24,187 --> 00:34:27,273 ‫و در عوض، فکر کنم منم باهاش بد رفتار کردم. 671 00:34:28,191 --> 00:34:32,236 ‫من با کسی فرار نکردم. اون بود که با بقیه فرار می‌کرد. 672 00:34:32,320 --> 00:34:36,074 ‫همیشه می‌گفتم یه قو هستم، و من... من... 673 00:34:36,157 --> 00:34:39,243 ‫و مثل همه قوها، تک‌همسری هستن. 674 00:34:39,911 --> 00:34:42,288 ‫و من فکر می‌کردم تک‌همسری قابل تحسینه. 675 00:34:43,331 --> 00:34:45,166 ‫آره، فکر می‌کردم قابل تحسینه. 676 00:34:46,167 --> 00:34:50,338 ‫اما معلوم شد که اینطور نبود... ازدواج رو نجات نداد. 677 00:34:52,298 --> 00:34:54,383 ‫می‌تونیم بریم سراغ یه موضوع شادتر؟ 678 00:34:58,471 --> 00:35:00,890 ‫هر درختی که می‌بینید رو من کاشتم. 679 00:35:02,767 --> 00:35:04,393 ‫همه‌ی اینا رو من کاشتم. 680 00:35:06,687 --> 00:35:07,814 ‫چند هزار تا. 681 00:35:08,773 --> 00:35:10,525 ‫[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش می‌شود] 682 00:35:11,609 --> 00:35:12,609 ‫[مارتا] سلام. 683 00:35:16,072 --> 00:35:19,408 ‫از درختان افتاده برای تکیه‌گاه‌های زیرین استفاده می‌کنیم. 684 00:35:19,992 --> 00:35:22,537 ‫همه‌ی درخت‌ها رو برای زمستون آماده می‌کنیم. 685 00:35:23,329 --> 00:35:25,498 ‫باغ برای من جای قشنگیه 686 00:35:25,998 --> 00:35:28,000 ‫چون دوست دارم کارها رو انجام بدم. 687 00:35:28,501 --> 00:35:30,711 ‫نه، ببین، اینو اینجوری نذار کنار. 688 00:35:30,795 --> 00:35:32,088 ‫اینو باید هرس کنی. 689 00:35:32,630 --> 00:35:35,216 ‫واقعاً تمیزش کن و یه کم خاک اینجا بریز. 690 00:35:35,299 --> 00:35:37,343 ‫بهش فرصت بده تا چیزای جدیدی رشد کنه، باشه؟ 691 00:35:37,426 --> 00:35:41,055 ‫- [مرد] بله، فهمیدم. ‫- و اینو می‌تونی تا ته هرس کنی. 692 00:35:41,139 --> 00:35:42,598 ‫- آره. ‫- دوباره رشد می‌کنه. 693 00:35:43,099 --> 00:35:45,601 ‫کل ایده از کنار گذاشتن چیزها اینه که، 694 00:35:45,685 --> 00:35:47,061 ‫آماده‌ی کنار گذاشته شدن باشن. 695 00:35:49,814 --> 00:35:51,440 ‫من هیچ‌وقت چشم‌پوشی نمی‌کنم. 696 00:35:52,525 --> 00:35:55,069 ‫باشه بچه‌ها. فاسانگ، این گلدون‌ها رو نشکن. 697 00:35:55,153 --> 00:35:56,237 ‫[مرد] آره. 698 00:35:56,320 --> 00:35:58,197 ‫[مارتا] گلدون‌ها رو نشکنید. 699 00:35:59,532 --> 00:36:01,969 ‫می‌رم فونداسیون جدید رو ببینم. خوبه؟ 700 00:36:01,993 --> 00:36:03,202 ‫[مردان نامفهوم صحبت می‌کنند] 701 00:36:04,704 --> 00:36:08,082 ‫من به یه مشکل نگاه می‌کنم، بهش نگاه می‌کنم و سعی می‌کنم حلش کنم. 702 00:36:14,005 --> 00:36:15,047 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 703 00:36:15,131 --> 00:36:17,300 ‫[صدای بوق تست تلویزیون] 704 00:36:20,595 --> 00:36:22,805 ‫[تهیه‌کننده] 'و' سرگرم‌کننده، 'مارتا استوارت'. 705 00:36:24,348 --> 00:36:27,518 ‫- 'سلام، یک، دو، سه، چهار، پنج.' ‫- سلام. 706 00:36:28,102 --> 00:36:29,102 ‫[تهیه‌کننده] 'هنوز نه.' 707 00:36:30,229 --> 00:36:31,229 ‫'هنوز نه.' 708 00:36:32,607 --> 00:36:34,066 ‫بذارید من... من اینو بالا دوست دارم. 709 00:36:34,150 --> 00:36:36,461 ‫- من نمی‌تونم تحمل کنم... دوست ندارم همش صاف باشه. ‫- [زن] درسته. 710 00:36:36,485 --> 00:36:39,780 ‫{\an8}'او بخشی از دنیایی بود که در آن با یک مرد ازدواج می‌کردی و تمام.' 711 00:36:39,864 --> 00:36:42,700 ‫{\an8}'و فکر نمی‌کنم مارتا هرگز انتظار داشت که ازدواج نکند.' 712 00:36:42,783 --> 00:36:44,660 ‫'او از این بابت خجالت می‌کشید.' 713 00:36:45,244 --> 00:36:47,079 ‫'مارتا شکست ندارد.' 714 00:36:47,163 --> 00:36:51,542 ‫'این یکی از اولین بارهایی بود که اتفاقی می‌افتاد که او نمی‌توانست درستش کند.' 715 00:36:51,626 --> 00:36:54,837 ‫{\an8}'او نگران بود که رفتن به تور کتاب' 716 00:36:54,921 --> 00:36:59,050 ‫{\an8}'با علنی شدن جدایی‌اش، مدیریت کردنش دشوار خواهد بود.' 717 00:37:00,051 --> 00:37:02,887 ‫'اما معلوم شد که مردم اصلاً اهمیت نمی‌دهند.' 718 00:37:02,970 --> 00:37:04,764 ‫[تهیه‌کننده] 'سه، دو...' 719 00:37:04,847 --> 00:37:06,307 ‫[آهنگ 'The Look' از Roxette در حال پخش] 720 00:37:06,891 --> 00:37:09,143 ‫[ایزولده] 'آنها فقط می‌خواستند بدانند چطور کیک درست کنند.' 721 00:37:09,644 --> 00:37:11,854 ‫[خبرنگار زن] 'زنان در سراسر کشور صف کشیده‌اند' 722 00:37:11,938 --> 00:37:13,981 ‫'تا با این میزبان بی‌نظیر ملاقات کنند،' 723 00:37:14,065 --> 00:37:17,235 ‫'این زنی که با زیرکی خود را به مردم آمریکا فروخته است' 724 00:37:17,318 --> 00:37:18,861 ‫'به عنوان ملکه کمال.' 725 00:37:18,945 --> 00:37:19,862 ‫[صدای کلیک دوربین] 726 00:37:19,946 --> 00:37:23,324 ‫[مارتا] بعد از رفتن اندی، من واقعاً خودم را در کار غرق کردم، 727 00:37:23,407 --> 00:37:26,535 ‫ایده‌هایی برای آینده، و خوشبختانه، من آنها را داشتم. 728 00:37:26,619 --> 00:37:29,664 ‫خوشبختانه. می‌توانستم فقط یک زن خانه‌دار بدبخت و از کار افتاده باشم. 729 00:37:29,747 --> 00:37:33,292 ‫اما من اجازه ندادم این اتفاق برایم بیفتد، و خیلی خوشحالم که این کار را نکردم. 730 00:37:34,585 --> 00:37:36,212 ‫و این با کی‌مارت شروع شد. 731 00:37:36,712 --> 00:37:39,674 ‫حالا مارتا استوارت سبک سطح بالای خود را 732 00:37:39,757 --> 00:37:41,842 ‫برای خریداران طبقه متوسط در کی‌مارت به ارمغان می‌آورد. 733 00:37:41,926 --> 00:37:45,346 ‫ملحفه‌ها، روتختی‌ها، ظروف، و پارچه‌های مارتا استوارت. 734 00:37:45,429 --> 00:37:47,265 ‫همه چیز برای خانه‌تان. 735 00:37:47,348 --> 00:37:50,643 ‫{\an8}'کی‌مارت به عنوان فروشگاهی بسیار ارزان‌قیمت شناخته می‌شد.' 736 00:37:50,726 --> 00:37:54,230 ‫{\an8}'اما مارتا در درک اینکه داشتن یک همکاری' 737 00:37:54,313 --> 00:37:57,441 ‫{\an8}'با یک خرده‌فروش بازار انبوه واقعاً شگفت‌انگیز خواهد بود، بسیار آینده‌نگر بود.' 738 00:37:57,525 --> 00:38:00,820 ‫[مارتا] باشگاه باغ گرینویچ حضور من را لغو کرد 739 00:38:00,903 --> 00:38:05,074 ‫چون با کی‌مارت قرارداد بسته بودم و آنها چیزی سطح پایین نمی‌خواستند. 740 00:38:05,157 --> 00:38:09,412 ‫{\an8}'او فهمید که فقط به خاطر اینکه پول زیادی نداری،' 741 00:38:09,495 --> 00:38:11,372 ‫{\an8}'به این معنی نیست که سلیقه نداری.' 742 00:38:11,455 --> 00:38:12,790 ‫'این قدرتمند بود.' 743 00:38:12,873 --> 00:38:16,127 ‫{\an8}'اگر قبلاً هرگز نام مارتا را نشنیده بودید،' 744 00:38:16,210 --> 00:38:18,254 ‫'حالا درباره او شنیدید.' 745 00:38:18,337 --> 00:38:19,922 ‫'♪ نا، نا، نا، نا، نا... ♪' 746 00:38:20,006 --> 00:38:23,426 ‫[مرد] این روزها شما را زیاد در تلویزیون، در این تبلیغات کی‌مارت می‌بینیم. 747 00:38:23,509 --> 00:38:26,595 ‫حالا، فکر می‌کنم خیلی‌ها این را ترکیبی عجیب بدانند. 748 00:38:26,679 --> 00:38:28,806 ‫- به نظرتان عجیب می‌آید؟ ‫- اصلاً. 749 00:38:28,889 --> 00:38:30,224 ‫هر کسی که در کی‌مارت خرید می‌کند، 750 00:38:30,308 --> 00:38:33,227 ‫و حدود ۷۷ میلیون نفر در ماه آنجا خرید می‌کنند... 751 00:38:33,311 --> 00:38:35,313 ‫درسته؟ ‫ماهی ۷۷ میلیون؟ 752 00:38:35,396 --> 00:38:38,316 ‫بله، و خب، اونا چیزای قشنگ می‌خوان. 753 00:38:38,399 --> 00:38:41,736 ‫و من دارم سعی می‌کنم ‫چیزای واقعاً شیک رو وارد فروشگاه کنم. 754 00:38:41,819 --> 00:38:44,905 ‫خب، اگه اونا... [می‌خنده]، ‫تو کی‌مارت چیکار می‌کنن؟ 755 00:38:44,989 --> 00:38:47,325 ‫♪ اون ظاهرش خوبه ‫اون ظاهرش خوبه ♪ 756 00:38:49,910 --> 00:38:51,287 ‫[موسیقی محو می‌شود] 757 00:38:51,370 --> 00:38:53,998 ‫[مارتا] در این مدت، ‫شاید شش کتاب نوشته بودم، 758 00:38:54,081 --> 00:38:57,418 ‫و ناشرم، ‫فقط سالی یه کتاب از من می‌خواست. 759 00:38:57,501 --> 00:39:01,756 ‫اما من حرفای خیلی بیشتری برای گفتن داشتم، ‫و با خودم فکر کردم، وای، یه مجله چطوره؟ 760 00:39:02,340 --> 00:39:04,759 ‫اون موقع، مجلات زنانه وجود داشتند، 761 00:39:04,842 --> 00:39:09,430 ‫اما اون زیبایی، ‫اون عمق اطلاعاتی که من می‌خواستم رو نداشتند. 762 00:39:09,930 --> 00:39:11,599 ‫اون یه خلأ بزرگ بود. 763 00:39:11,682 --> 00:39:12,850 ‫[موسیقی شاد پخش می‌شود] 764 00:39:12,933 --> 00:39:15,394 ‫[مارتا] اولین توقف من کنده ناست بود. 765 00:39:15,978 --> 00:39:18,522 ‫با اس. آی. نیوهاوس خودش صحبت کردم، ‫و اون گفت: 766 00:39:18,606 --> 00:39:20,733 ‫'خب، چه اسمی رو در نظر داری؟' 767 00:39:20,816 --> 00:39:22,902 ‫و من گفتم، 'زندگی مارتا استوارت.' 768 00:39:22,985 --> 00:39:25,112 ‫و اون گفت، 'نمی‌تونه مارتا استوارت باشه.' 769 00:39:25,196 --> 00:39:28,324 ‫و من گفتم، 'خب، چرا نه؟' ‫و اون گفت، 'خب، اینجا کنده ناست هست.' 770 00:39:28,407 --> 00:39:32,703 ‫'این اسم ماست. کنده ناست.' ‫و بنابراین اون یه محافظ برند بود. 771 00:39:33,621 --> 00:39:36,457 ‫رفتم سراغ این آقا، روپرت مرداک. 772 00:39:36,540 --> 00:39:40,044 ‫و اون گفت، 'من الان دارم مجلات رو تعطیل می‌کنم ‫چون این کار ما نیست.' 773 00:39:40,127 --> 00:39:42,171 ‫'پیشنهاد می‌کنم ببریش به تایم.' 774 00:39:43,130 --> 00:39:45,383 ‫تایم خیلی دنیای مردونه‌ای بود. 775 00:39:45,466 --> 00:39:47,176 ‫اونا اصلاً متوجه نمی‌شدن. 776 00:39:47,259 --> 00:39:51,263 ‫گفتم، 'زندگی موضوعیه ‫که می‌تونه بارها و بارها پوشش داده بشه 777 00:39:51,347 --> 00:39:52,598 ‫برای سال‌های آینده.' 778 00:39:52,681 --> 00:39:54,683 ‫'زندگی بی‌حد و مرزه.' 779 00:39:54,767 --> 00:39:56,602 ‫و اونا گفتن، ‫'خب، اگه واقعاً منظورت اینه، 780 00:39:57,853 --> 00:39:59,480 ‫{\an8}شاید این ایده خوبی باشه.' 781 00:40:00,523 --> 00:40:03,067 ‫{\an8}ما می‌خواستیم ‫مجله زن مدرن باشیم. 782 00:40:04,860 --> 00:40:10,574 ‫[مارتا] تعطیلات، سرگرمی، غذا، ‫دکوراسیون، بچه‌ها، نوزادان، صنایع دستی. 783 00:40:10,658 --> 00:40:14,328 ‫اینا قبلاً هرگز ‫واقعاً در یک جا جمع نشده بودند. 784 00:40:15,454 --> 00:40:17,748 ‫ما یه شماره زیبا خلق کردیم، 785 00:40:17,832 --> 00:40:19,291 ‫که تماماً فروخته شد. 786 00:40:19,375 --> 00:40:23,587 ‫[گزارشگر] به لطف رکود اقتصادی، ‫صنعت مجلات در رکود عمیقی قرار دارد. 787 00:40:23,671 --> 00:40:26,632 ‫اما در تمام این تاریکی، ‫یک پرتو امید وجود دارد، 788 00:40:26,715 --> 00:40:28,342 ‫زندگی مارتا استوارت. 789 00:40:28,426 --> 00:40:31,095 ‫[مارتا] زندگی مارتا استوارت ‫یک شبه به یک پدیده تبدیل شد. 790 00:40:31,679 --> 00:40:34,098 ‫من تقریباً روی جلد هر شماره بودم. 791 00:40:34,640 --> 00:40:38,477 ‫ما به یکی از موفق‌ترین ‫مجلات نوپا در تاریخ تبدیل شدیم. 792 00:40:38,561 --> 00:40:40,980 ‫لطفاً از مارتا استوارت استقبال کنید. 793 00:40:41,063 --> 00:40:42,398 ‫[تشویق تماشاگران] 794 00:40:42,481 --> 00:40:43,941 ‫{\an8}در آن زمان، 795 00:40:44,024 --> 00:40:47,319 ‫{\an8}زنان در تعداد زیادی می‌گفتند: ‫'من نمی‌خوام خانه‌دار باشم.' 796 00:40:47,403 --> 00:40:49,613 ‫{\an8}'من می‌خوام شغل داشته باشم. می‌خوام قدرت داشته باشم.' 797 00:40:49,697 --> 00:40:52,741 ‫اما او متوجه شد که بسیاری ‫از زنان در دنیای کار، 798 00:40:52,825 --> 00:40:55,619 ‫ارتباطی با خانه را حفظ می‌کنند. 799 00:40:55,703 --> 00:40:59,248 ‫مارتا گفت شما می‌تونید ‫خودتون هنرمند باشید. 800 00:40:59,790 --> 00:41:04,253 ‫زیبایی و کمال ‫می‌توانند قدرتمند باشند. 801 00:41:07,756 --> 00:41:09,675 ‫من آنجا در وستپورت، کنتیکت بودم. 802 00:41:09,758 --> 00:41:12,470 ‫البته چند دوست داشتم، 803 00:41:13,304 --> 00:41:14,305 ‫اما نه زیاد. 804 00:41:14,388 --> 00:41:15,556 ‫موسیقی شاد 805 00:41:15,639 --> 00:41:17,892 ‫دخترم گفت: «مادر، جایی که باید بروی 806 00:41:17,975 --> 00:41:21,103 ‫به‌عنوان یک زن مجرد در تابستان، همپتونز است.» 807 00:41:21,645 --> 00:41:23,814 ‫پس رفتم که ببینم. 808 00:41:23,898 --> 00:41:26,108 ‫مشاور املاک از من پرسید: «دنبال چه هستید؟» 809 00:41:26,192 --> 00:41:29,153 ‫گفتم: «نظرتان درباره یک خرابه در بهترین خیابان چیست؟» 810 00:41:30,613 --> 00:41:33,073 ‫پیمانکاران همه آمدند و گفتند: «واقعاً می‌خواهید چه‌کار کنید؟» 811 00:41:33,157 --> 00:41:35,868 ‫گفتم: «فقط می‌خواهم آن را به زیباترین باغ 812 00:41:35,951 --> 00:41:37,411 ‫با یک خانه زیبا تبدیل کنم.» 813 00:41:38,954 --> 00:41:42,750 ‫این کاملاً دیدگاه او بود که به اجرا درآمده بود. 814 00:41:45,920 --> 00:41:49,465 ‫ما حدود یک سال و نیم روی لیلی پاند لین کار کردیم. 815 00:41:49,548 --> 00:41:53,219 ‫و وقتی کارمان تمام شد، پنجاهمین سالگرد تولدم بود. 816 00:41:53,719 --> 00:41:58,015 ‫پس تصمیم گرفتم یک جشن تولد پنجاه سالگی بزرگ بگیرم. 817 00:41:59,433 --> 00:42:02,853 ‫این یک مهمانی عظیم بود. انگار همه آنجا بودند. 818 00:42:03,771 --> 00:42:05,773 ‫افرادی از دنیای تجارت، 819 00:42:06,440 --> 00:42:09,818 ‫افرادی از صنعت فیلم، صنعت تلویزیون. 820 00:42:09,902 --> 00:42:12,238 ‫لحظه‌ای که او وارد آن دنیا شد، 821 00:42:12,321 --> 00:42:15,950 ‫مثل این است که توپ بیلیارد به ده توپ دیگر می‌خورد، 822 00:42:16,033 --> 00:42:17,409 ‫و همه چیز در حال وقوع است. 823 00:42:19,828 --> 00:42:24,375 ‫این آغاز بهترین دوران همپتونز بود. 824 00:42:24,917 --> 00:42:26,293 ‫موسیقی محو می‌شود 825 00:42:26,377 --> 00:42:28,170 ‫او همیشه می‌گوید که دیر شکوفا شده است، 826 00:42:28,254 --> 00:42:30,923 ‫اما فکر می‌کنم او کمی آزادتر و قدرتمندتر شد و، 827 00:42:31,006 --> 00:42:33,884 ‫«خب، من الان یک زندگی جدید دارم و می‌خواهم آن را زندگی کنم.» 828 00:42:34,385 --> 00:42:37,471 ‫فکر می‌کنم او روابط عاشقانه بیشتری داشت ‫تا آنچه که خواهید شنید. 829 00:42:38,514 --> 00:42:40,307 ‫و فکر می‌کنم از آن‌ها لذت می‌برد. 830 00:42:41,058 --> 00:42:44,687 ‫مارتا دوست نداشت کنار مردانی باشد که باهوش نبودند. 831 00:42:44,770 --> 00:42:47,815 ‫یعنی، ببینید. او چارلز سیمونی را دوست داشت، ‫پس مردان ثروتمند را دوست داشت، 832 00:42:47,898 --> 00:42:49,400 ‫حتی اگر عجیب بودند. 833 00:42:49,900 --> 00:42:53,279 ‫چارلز ورد و اکسل را در مایکروسافت ساخت. 834 00:42:53,362 --> 00:42:54,363 ‫یک نابغه تمام‌عیار. 835 00:42:54,446 --> 00:42:58,826 ‫ما شروع کردیم به همه جا با هم رفتن. ‫این نوع دیگری از زندگی بود. 836 00:42:59,326 --> 00:43:02,288 ‫او جت شخصی خودش را داشت، ‫در آلمان قایق می‌ساخت، 837 00:43:02,371 --> 00:43:04,582 ‫و من شروع کردم به کار روی قایق با او. 838 00:43:06,125 --> 00:43:10,504 ‫من مشتاق نبودم که به قرار ملاقات بروم ‫و دنبال شوهر دیگری باشم. 839 00:43:10,588 --> 00:43:13,465 ‫فقط به کار کردن، فکر کردن و انجام دادن ادامه دادم، 840 00:43:14,133 --> 00:43:15,384 ‫همانطور که همیشه انجام می‌دهم. 841 00:43:16,385 --> 00:43:18,105 ‫آیا تا به حال رابطه‌ای داشته‌اید 842 00:43:18,137 --> 00:43:20,556 ‫که در آن درباره احساساتتان صحبت کنید؟ 843 00:43:22,057 --> 00:43:25,978 ‫نه، و احتمالاً به همین دلیل است که من ‫روابط شخصی زیادی با مردان نداشته‌ام، 844 00:43:26,061 --> 00:43:27,061 ‫مثلاً. 845 00:43:27,438 --> 00:43:29,064 ‫خب، چون من... 846 00:43:30,983 --> 00:43:32,526 ‫اهمیتی نمی‌دادم. 847 00:43:32,610 --> 00:43:35,279 ‫نمی‌دانم دلیل واقعی چیست. [می‌خندد] 848 00:43:35,362 --> 00:43:36,196 ‫امم... 849 00:43:36,280 --> 00:43:39,199 ‫خیلی برایم جالب نیست که بدانم، می‌دانید، 850 00:43:39,283 --> 00:43:42,578 ‫«اوه، چارلز،» می‌دانید، «الان چه حسی داری؟» 851 00:43:42,661 --> 00:43:44,121 ‫راستش برایم مهم نیست. 852 00:43:44,747 --> 00:43:45,873 ‫برایم مهم است که، 853 00:43:45,956 --> 00:43:48,709 ‫'چارلز، چه کار می‌کنی؟ به چه فکر می‌کنی؟' 854 00:43:48,792 --> 00:43:53,172 ‫ 855 00:43:54,089 --> 00:43:56,342 ‫و بیشتر به هر کاری که می‌کنم فکر می‌کنم، 856 00:43:56,425 --> 00:43:59,678 ‫کارهایی که رویشان کار می‌کنم، ‫کارهایی که دوست دارم رویشان کار کنم، 857 00:43:59,762 --> 00:44:01,347 ‫کارهایی که دوست دارم به انجام برسانم. 858 00:44:01,430 --> 00:44:02,765 ‫اینجاست که من بهترینم. 859 00:44:02,848 --> 00:44:04,350 ‫[موسیقی شاد با سازهای زهی] 860 00:44:05,142 --> 00:44:07,853 ‫{\an8}قدم بعدی، ورود به تلویزیون بود. 861 00:44:07,936 --> 00:44:12,066 ‫{\an8}اما 'تایم' شرکت بسیار محافظه‌کاری بود. 862 00:44:13,817 --> 00:44:16,737 ‫{\an8}آن‌ها فکر می‌کردند اگر مردم مارتا را در تلویزیون ببینند، 863 00:44:16,820 --> 00:44:19,990 ‫{\an8}دیگر نیازی به خرید مجله نخواهند داشت. 864 00:44:20,074 --> 00:44:22,785 ‫همیشه امیدوار بودم که تلویزیون کار کنم 865 00:44:22,868 --> 00:44:25,245 ‫در کنار مجله. 866 00:44:25,329 --> 00:44:26,830 ‫به آن هم‌افزایی می‌گفتند، 867 00:44:26,914 --> 00:44:28,540 ‫کلمه‌ی کثیف... [خنده] 868 00:44:28,624 --> 00:44:30,501 ‫...در دهه‌ی ۱۹۹۰. 869 00:44:30,584 --> 00:44:31,752 ‫من را دیوانه می‌دانستند. 870 00:44:32,419 --> 00:44:33,420 ‫اما جواب داد. 871 00:44:34,046 --> 00:44:37,216 ‫{\an8}اگر قبل از وجود مارتا می‌گفتید، 872 00:44:37,299 --> 00:44:41,804 ‫{\an8}'آیا برنامه‌ی تلویزیونی درباره‌ی کسی می‌خواهید ‫که خیلی بیشتر از شما پول دارد، 873 00:44:41,887 --> 00:44:44,390 ‫خیلی زیباتر از شماست، 874 00:44:44,473 --> 00:44:48,519 ‫این زندگی شگفت‌انگیز را دارد، و همه‌ی این کارها را ‫با دستان خودش انجام می‌دهد، 875 00:44:48,602 --> 00:44:50,270 ‫آن‌ها می‌گفتند: 'لعنتی، نه.' 876 00:44:50,354 --> 00:44:53,941 ‫{\an8}اما وقتی آن را ساختید، عاشقش شدند. 877 00:44:54,024 --> 00:44:56,568 ‫چیز خوبی است. چیز خوبی است. چیز خوبی است. 878 00:44:56,652 --> 00:44:59,071 ‫{\an8}او بهتر از هر کسی آموزش می‌دهد. 879 00:44:59,154 --> 00:45:02,199 ‫{\an8}نه تنها می‌توانید آن را بفهمید ‫بلکه می‌خواهید انجامش دهید. 880 00:45:02,282 --> 00:45:03,283 ‫زیاد کارش نکنید. 881 00:45:03,367 --> 00:45:07,121 ‫{\an8}ما نسلی از زنان جوان داشتیم ‫که مادرانشان کار می‌کردند، 882 00:45:07,204 --> 00:45:09,540 ‫{\an8}پس نمی‌دانستند چطور کارها را انجام دهند. 883 00:45:10,124 --> 00:45:13,961 ‫و او احساس کرد که ما به راهی نیاز داریم ‫تا به مردم نشان دهیم 884 00:45:14,044 --> 00:45:15,671 ‫دقیقاً چطور آن را انجام دهند، 885 00:45:15,754 --> 00:45:16,754 ‫قدم به قدم. 886 00:45:16,797 --> 00:45:21,885 ‫{\an8}آنچه اکنون 'خودت انجام بده' می‌نامیم، ‫انقلابی برای آمریکا بود. 887 00:45:21,969 --> 00:45:25,889 ‫بالاخره، موضوعی که همه آن را دست‌کم می‌گرفتند 888 00:45:25,973 --> 00:45:29,184 ‫ناگهان به یک جنون ملی تبدیل شده است. 889 00:45:29,268 --> 00:45:31,478 ‫- یک جنون است. ‫- این موضوع چیست؟ 890 00:45:31,562 --> 00:45:32,604 ‫زندگی. زندگی. 891 00:45:32,688 --> 00:45:34,231 ‫زندگی روزمره. 892 00:45:34,314 --> 00:45:37,484 ‫برای من همیشه موضوعی بسیار جدی بوده است. 893 00:45:37,568 --> 00:45:40,362 ‫آقایان، موتورها را روشن کنید! 894 00:45:40,446 --> 00:45:41,697 ‫[صدای گاز دادن موتورها] 895 00:45:41,780 --> 00:45:45,242 ‫کی‌مارت داشت دیوانه می‌شد. همه چیز می‌خریدند. 896 00:45:45,325 --> 00:45:49,580 ‫حدود ۷۰ میلیون دلار در سال سود خالص داشتیم. 897 00:45:50,164 --> 00:45:54,251 ‫{\an8}او دید که می‌تواند برای خودش امپراتوری بسازد. 898 00:45:55,461 --> 00:46:00,591 ‫{\an8}مارتا توانست نام و مجله‌اش را از 'تایم' پس بگیرد. 899 00:46:00,674 --> 00:46:02,551 ‫{\an8}او برای گرفتن پول به کی‌مارت رفت، 900 00:46:02,634 --> 00:46:05,053 ‫{\an8}و کی‌مارت پول را در ازای حق امتیاز به او پیش‌پرداخت کرد. 901 00:46:05,137 --> 00:46:09,558 ‫{\an8}«خیلی خوب از آب درآمد،» ‫به قول مارتا. [خنده] 902 00:46:10,684 --> 00:46:13,479 ‫{\an8}یک‌دفعه، ‫ما مالک صددرصد همه‌چیز شدیم. 903 00:46:14,938 --> 00:46:17,441 ‫و این آغاز شرکت مارتا بود. 904 00:46:20,027 --> 00:46:24,239 ‫[مارتا] برنامه این بود که شرکتی ‫با دامنه فعالیت همه‌رسانه‌ای ایجاد کنیم. 905 00:46:24,323 --> 00:46:28,118 ‫ایده من بود که طرح شرکت ‫را مثل منظومه شمسی بسازم. 906 00:46:28,619 --> 00:46:30,662 ‫یک نفر در مرکز. 907 00:46:31,163 --> 00:46:33,123 ‫{\an8}قبلاً این‌طور انجام نشده بود. 908 00:46:33,874 --> 00:46:38,253 ‫[گزارشگر] چیزی که در سال ۱۹۷۶ ‫به‌عنوان یک کسب‌وکار کوچک خانگی کترینگ شروع شد... 909 00:46:38,337 --> 00:46:40,005 ‫- عاشق اینم. ‫- ...تبدیل شد به 910 00:46:40,088 --> 00:46:43,133 ‫شرکت‌های مارتا استوارت لایوینگ، 911 00:46:43,217 --> 00:46:45,010 ‫یک شرکت چندرسانه‌ای 912 00:46:45,093 --> 00:46:48,347 ‫که سالانه حدود ۲۰۰ میلیون دلار ‫درآمد داشت. 913 00:46:48,931 --> 00:46:52,434 ‫احتمالاً تنها شرکت بزرگ ‫تک‌زن و تک‌نفره. 914 00:46:52,976 --> 00:46:55,062 ‫{\an8}او مثل یک سوپراستار بود. 915 00:46:55,145 --> 00:46:57,689 ‫{\an8}هرجا را نگاه می‌کردی، ‫مارتا استوارت بود. 916 00:46:57,773 --> 00:46:59,693 ‫{\an8}[مجری تلویزیون] مارتا استوارت ‫که بالاخره خود را از تایم آزاد کرد، 917 00:46:59,733 --> 00:47:03,278 ‫همین حالا هم در حال برنامه‌ریزی ‫برای حرکت بزرگ بعدی‌اش، یعنی عمومی شدن است. 918 00:47:03,821 --> 00:47:05,989 ‫[مارتا] عمومی شدن ‫رویای آمریکایی است. 919 00:47:08,450 --> 00:47:10,369 ‫[گوینده تلویزیون] حالا، این را کپی کنید. 920 00:47:11,245 --> 00:47:12,496 ‫مارتا استوارت. 921 00:47:12,579 --> 00:47:16,416 ‫آیا این پرنسس بی‌عیب و نقص ‫واقعاً ملکه بدجنس‌هاست؟ 922 00:47:17,000 --> 00:47:19,753 ‫آمریکا او را ‫به‌عنوان کدبانوی کوچک و شاد می‌شناسد. 923 00:47:19,837 --> 00:47:23,423 ‫{\an8}هرچه بیشتر درباره این زن بدانی، ‫کمتر از او خوشت می‌آید. 924 00:47:24,341 --> 00:47:25,509 ‫{\an8}در دهه ۹۰، 925 00:47:25,592 --> 00:47:28,679 ‫{\an8}همان موقع بود که او واقعاً ‫شروع به انتقادهای شدید در مطبوعات کرد. 926 00:47:28,762 --> 00:47:32,808 ‫{\an8}«او از نظر روانی ناپایدار است. ‫دیوانه است. مجنون است.» 927 00:47:33,392 --> 00:47:36,061 ‫این درست قبل از عرضه اولیه سهام ‫کمکی نکرد. 928 00:47:36,937 --> 00:47:40,482 ‫{\an8}وقتی داشتیم عمومی می‌شدیم، ‫همه‌چیز درباره مارتا بود. 929 00:47:40,566 --> 00:47:43,819 ‫{\an8}همه این‌ها به یک نفر، ‫یک نفر، یک نفر وابسته است. 930 00:47:44,486 --> 00:47:47,155 ‫{\an8}یادم می‌آید از ‫افراد دنیای مالی شنیدم، 931 00:47:47,239 --> 00:47:50,033 ‫{\an8}و آن‌ها گفتند: ‫«ما از آن دوری می‌کنیم.» 932 00:47:50,117 --> 00:47:52,995 ‫[مارتا] فکر می‌کردم این ‫یک طرح تجاری واقعاً محکم است. 933 00:47:53,078 --> 00:47:56,206 ‫اما وقتی این را ‫به سرمایه‌گذاران مختلف ارائه دادیم، 934 00:47:56,290 --> 00:47:58,959 ‫بانکداران فکر می‌کردند این ‫یک سرمایه‌گذاری آسیب‌پذیر است 935 00:47:59,042 --> 00:48:01,753 ‫به‌خاطر یک نفر در مرکز. 936 00:48:01,837 --> 00:48:06,592 ‫آن‌ها ایده ‫یک شرکت زنانه مثل این را دوست نداشتند. 937 00:48:06,675 --> 00:48:07,675 ‫دوست نداشتند. 938 00:48:08,093 --> 00:48:13,098 ‫{\an8}مسئله اینکه مارتا برند باشد، 939 00:48:13,181 --> 00:48:16,059 ‫بزرگ‌ترین ترس ‫از طرف بانک‌ها بود. 940 00:48:16,143 --> 00:48:18,353 ‫مردم مدام می‌گفتند: ‫«اگر اتوبوس به او بزند چه؟» 941 00:48:18,437 --> 00:48:19,938 ‫«برند نابود می‌شود.» 942 00:48:22,399 --> 00:48:24,359 ‫{\an8}برند او بر اساس شهرت بود 943 00:48:25,611 --> 00:48:28,572 ‫{\an8}و همچنین، رک و راست بگویم، اعتبارش. 944 00:48:28,655 --> 00:48:32,492 ‫خب، این هم یک خبر فوری. ‫مارتا استوارت آنقدرها هم کامل نیست. 945 00:48:32,576 --> 00:48:36,121 ‫در بخش «چه چیزی جعلی است؟»، ‫مارتا استوارت به برنامه «تودی» رفت... 946 00:48:36,204 --> 00:48:40,000 ‫تو خیلی وقتت را صرف بافتن ‫رومیزی‌های لعنتی کرده‌ای. 947 00:48:40,083 --> 00:48:40,918 ‫[خنده حضار] 948 00:48:41,001 --> 00:48:44,421 ‫و شاید به همین دلیل است که ‫شوهرت ترکت کرد! 949 00:48:45,047 --> 00:48:49,676 ‫{\an8}من همیشه از میزان نفرتی که مردم دارند، ‫متعجب بوده‌ام. 950 00:48:49,760 --> 00:48:53,180 ‫گاهی فکر می‌کنم به این دلیل است ‫که او کاری می‌کند که همه ما، 951 00:48:53,263 --> 00:48:54,765 ‫از لحاظ تئوری، می‌تونست انجام بده. 952 00:48:54,848 --> 00:48:56,391 ‫اون فقط خیلی بهتر انجامش میده. 953 00:48:56,475 --> 00:48:59,937 ‫انگار مردم رو دیوونه می‌کنه. 954 00:49:00,020 --> 00:49:01,730 ‫«زن» کی وقت این همه کار رو داره؟ 955 00:49:01,813 --> 00:49:04,608 ‫به ازای هر زنی که یه خونه شیرینی زنجبیلی پیچیده درست می‌کنه، 956 00:49:04,691 --> 00:49:07,069 ‫میلیون‌ها زن حتی وقت پختن یه کلوچه رو هم ندارن. 957 00:49:07,152 --> 00:49:08,528 ‫اون استانداردها رو تعیین می‌کنه. 958 00:49:08,612 --> 00:49:11,740 ‫و وقتی مردم خونه‌اش رو می‌بینن، حس شکست بهت دست میده. 959 00:49:12,449 --> 00:49:16,495 ‫«مجری تلویزیون» هرچیزی که نقطه مقابل آرامش باشه، مارتا استوارت همونه. 960 00:49:17,204 --> 00:49:20,999 ‫کابینت‌ها دارن از داخل رنگ میشن... نگو... نمی‌تونی اینو بگی. 961 00:49:21,083 --> 00:49:23,168 ‫«مجری تلویزیون» شاید کمی بی‌روح، 962 00:49:23,251 --> 00:49:24,836 ‫اما چقدر بامزه می‌شدی 963 00:49:24,920 --> 00:49:28,090 ‫با چهار ساعت خواب و زندگی‌ای که وقف جزئیات شده؟ 964 00:49:28,173 --> 00:49:31,593 ‫نه، فقط بهش بگو نماها رو رنگ نکنه. 965 00:49:31,677 --> 00:49:33,095 ‫{\an8}اون یه رئیس سخت‌گیر بود، 966 00:49:33,178 --> 00:49:36,932 ‫{\an8}اما، می‌دونید، بعضی از رفتارهایی که به خاطرشون مورد انتقاد قرار می‌گرفت، 967 00:49:37,015 --> 00:49:39,893 ‫اگه یه مرد تو دنیای تجارت انجامشون می‌داد، تشویق می‌شد. 968 00:49:39,977 --> 00:49:43,063 ‫این دیگه یه کلیشه شده، اما به این معنی نیست که حقیقت نداشته. 969 00:49:43,146 --> 00:49:45,524 ‫اون آشکارا با استانداردهای متفاوتی سنجیده می‌شد. 970 00:49:46,358 --> 00:49:48,527 ‫{\an8}اون مردها رو عصبانی می‌کرد. 971 00:49:48,610 --> 00:49:52,948 ‫{\an8}این ایده که می‌تونی یه متخصص خانه‌داری باشی که یه زن بدجنسه. 972 00:49:53,031 --> 00:49:55,617 ‫این یه تضاد فکری بزرگ بود. 973 00:49:56,118 --> 00:49:57,619 ‫نشکنش. 974 00:49:57,703 --> 00:50:00,622 ‫«مرد» کسی که مارتا رو تماشا می‌کنه، یا نوشته‌هاش رو می‌خونه، 975 00:50:00,706 --> 00:50:05,794 ‫ممکنه دیوونه بشه چون هرگز به اون 976 00:50:06,962 --> 00:50:11,925 ‫نقطه عالی از کمال بی‌دردسر و راحت نمی‌رسه. 977 00:50:12,718 --> 00:50:13,718 ‫اما ممکنه برسن. 978 00:50:14,136 --> 00:50:16,680 ‫شاید هرگز اون کیک رو درست نکنن، 979 00:50:17,764 --> 00:50:19,224 ‫اما می‌تونن در موردش رویاپردازی کنن. 980 00:50:21,643 --> 00:50:23,520 ‫{\an8}[موسیقی شاد پخش می‌شود] 981 00:50:24,104 --> 00:50:25,704 ‫{\an8}«زن» میشه بوم رو برداریم، لطفا؟ 982 00:50:26,523 --> 00:50:28,525 ‫«خبرنگار» او یک امپراتوری چندرسانه‌ای ساخت. 983 00:50:28,608 --> 00:50:31,570 ‫حالا مارتا استوارت قصد دارد وال استریت را فتح کند. 984 00:50:32,863 --> 00:50:34,114 ‫[پچ‌پچ نامفهوم] 985 00:50:41,955 --> 00:50:45,018 ‫{\an8}وقتی این کسب‌وکار رو شروع کردی، فکر می‌کردی این اتفاق بیفته؟ 986 00:50:45,042 --> 00:50:47,711 ‫- اوه، بله، از روز اول می‌دونستم. ‫- [خنده] 987 00:50:48,295 --> 00:50:50,213 ‫«عکاس» مارتا، ‫یه عکس دیگه با چکش. 988 00:50:51,006 --> 00:50:52,340 ‫[صدای شاتر دوربین] 989 00:50:53,967 --> 00:50:55,969 ‫[صدای زنگ] 990 00:50:58,889 --> 00:51:00,515 ‫{\an8}چه تجربه‌ای بود، 991 00:51:00,599 --> 00:51:03,518 ‫{\an8}همه اون سر و صدا و زنگ زدن و لبخندها، 992 00:51:03,602 --> 00:51:07,773 ‫{\an8}چون می‌تونستی روی تیکر ببینی که قیمت چطور بالا می‌رفت. 993 00:51:09,191 --> 00:51:12,069 ‫{\an8}«زن» چه حسی داره که رئیس یک شرکت سهامی عام هستی؟ 994 00:51:12,152 --> 00:51:14,404 ‫باید بگم، ما واقعاً هیجان‌زده‌ایم. 995 00:51:14,488 --> 00:51:16,323 ‫این، امم، چیز خوبیه. 996 00:51:16,406 --> 00:51:17,908 ‫[خنده] 997 00:51:21,078 --> 00:51:24,873 ‫{\an8}آیا هرگز تصور می‌کردی که برند خانه‌داری تو 998 00:51:24,956 --> 00:51:28,335 ‫{\an8}روزی اینقدر بزرگ بشه که این شرکت رو سهامی عام کنی؟ 999 00:51:28,418 --> 00:51:30,058 ‫{\an8}وقتی اعتماد مخاطبان رو داشته باشی، 1000 00:51:30,128 --> 00:51:32,506 ‫{\an8}وقتی به اطلاعات نیاز داشته باشن، به تو مراجعه می‌کنن، 1001 00:51:32,589 --> 00:51:35,842 ‫و ما معلم هستیم، ‫و هدفمان این است که به آموزش ادامه دهیم. 1002 00:51:40,138 --> 00:51:42,099 ‫[خنده] 1003 00:51:42,182 --> 00:51:44,434 ‫- الان با ۳۸ دلار می‌فروشیم. ‫- [فریاد می‌زند] 1004 00:51:47,938 --> 00:51:49,773 ‫می‌خواهم یک نوشیدنی به سلامتی 1005 00:51:50,273 --> 00:51:52,776 ‫مارتا استوارت لیوینگ امنی‌مدیا 1006 00:51:52,859 --> 00:51:54,277 ‫یک چیز بسیار خوب است 1007 00:51:54,361 --> 00:51:59,157 ‫و برای مدت بسیار طولانی یک چیز بسیار خوب باقی خواهد ماند. 1008 00:52:00,534 --> 00:52:02,744 ‫گیل تووی، شما هم بلند می‌شوید؟ 1009 00:52:06,832 --> 00:52:11,378 ‫{\an8}همه زن‌ها به دستشویی رفتند، ‫و مارتا آنجا ایستاده بود و می‌گفت، 1010 00:52:12,087 --> 00:52:14,756 ‫{\an8}'من ثروتمندترین زن دنیا هستم.' 1011 00:52:14,840 --> 00:52:19,052 ‫{\an8}...حرکت امروز که ارزش سهام او را ‫۱.۲ میلیارد دلار می‌داند. 1012 00:52:19,136 --> 00:52:20,470 ‫- اوه، عالیه. ‫- چه روز پرداخت خوبی. 1013 00:52:20,554 --> 00:52:21,388 ‫{\an8}خوش به حالش. 1014 00:52:21,471 --> 00:52:25,809 ‫{\an8}در آن لحظه، نمی‌توانستید کسی را ‫شادتر از او پیدا کنید. 1015 00:52:26,393 --> 00:52:31,481 ‫او به تمام موفقیت‌هایی دست یافته بود ‫که یک دختر کوچک از ناتلی، 1016 00:52:31,565 --> 00:52:36,570 ‫که پدرش فروشنده ‫و مادرش معلم بود... 1017 00:52:38,280 --> 00:52:41,158 ‫[مجری تلویزیون] شما سهام را منتشر کردید، ‫و بعد چقدر درآمد داشتید؟ 1018 00:52:41,241 --> 00:52:44,578 ‫- پس حدود یک میلیارد دلاره. ‫- شما یک میلیارد دلار ارزش دارید؟ 1019 00:52:44,661 --> 00:52:50,584 ‫اولین زن میلیاردر خودساخته در تاریخ آمریکا بودن چه معنایی دارد؟ 1020 00:52:51,126 --> 00:52:53,086 ‫مردم مرا جدی گرفتند. 1021 00:52:56,006 --> 00:52:58,508 ‫از من دعوت شد تا به هیئت مدیره ‫بورس اوراق بهادار نیویورک بپیوندم. 1022 00:52:58,592 --> 00:53:00,844 ‫من در هیئت مدیره رولون بودم. 1023 00:53:00,927 --> 00:53:03,638 ‫[کوین] ما این تزریق منابع را داشتیم. 1024 00:53:03,722 --> 00:53:05,515 ‫{\an8}این فقط سوخت موشک بود. 1025 00:53:05,599 --> 00:53:08,059 ‫{\an8}ما یک دفتر در استارت-لیهای گرفتیم. 1026 00:53:08,143 --> 00:53:09,936 ‫آن ساختمان وحشتناک بود. 1027 00:53:10,020 --> 00:53:12,939 ‫اما مارتا چیزی جز پتانسیل نمی‌دید. 1028 00:53:13,648 --> 00:53:17,569 ‫مثل این بود که در ‫یک تیم المپیک با بهترین‌ها باشی. 1029 00:53:17,652 --> 00:53:20,447 ‫ما مجلات بیشتری تولید می‌کردیم. 1030 00:53:20,530 --> 00:53:23,074 ‫با 'زندگی' شروع شد، ‫و بعد 'عروسی‌ها' را انجام دادیم، 1031 00:53:23,158 --> 00:53:25,327 ‫و بعد 'بچه'، ‫و بعد 'بچه‌ها'، 1032 00:53:25,410 --> 00:53:28,121 ‫و بعد 'طرح اولیه'، ‫و بعد 'زندگی کامل'، 1033 00:53:28,205 --> 00:53:29,581 ‫و بعد 'غذای روزمره'. 1034 00:53:29,664 --> 00:53:31,666 ‫و بعد سریال‌های تلویزیونی بودند. 1035 00:53:31,750 --> 00:53:33,251 ‫هیچ کاری نبود که نتوانیم انجام دهیم. 1036 00:53:34,169 --> 00:53:38,506 ‫{\an8}بقیه دنیا داشتند ‫دیدگاه او را درک می‌کردند. 1037 00:53:40,258 --> 00:53:43,887 ‫{\an8}[مارتا] جوآن دیدیون مقاله‌ای بسیار زیرکانه ‫در نیویورکر نوشت 1038 00:53:43,970 --> 00:53:46,848 ‫{\an8}درباره زنی مثل من که قدرتمند می‌شود. 1039 00:53:47,390 --> 00:53:48,642 ‫{\an8}[زن] 'به نظر منتقدانش، 1040 00:53:49,142 --> 00:53:52,646 ‫{\an8}او نماینده ‫یک کلاهبرداری است که باید افشا شود، 1041 00:53:52,729 --> 00:53:54,481 ‫{\an8}یک اشتباه که باید اصلاح شود.' 1042 00:53:54,564 --> 00:53:57,817 ‫'هر چقدر هم که داشته باشد، ‫مارتا بیشتر می‌خواهد.' 1043 00:53:57,901 --> 00:54:00,737 ‫'و او آن را به روش خودش ‫و در دنیای خودش می‌خواهد، 1044 00:54:00,820 --> 00:54:05,867 ‫نه در قلمروهای مردانه و بی‌پرده ‫املاک و مستغلات یا فناوری، 1045 00:54:05,951 --> 00:54:09,746 ‫بلکه در سرزمین ظریف ‫قلب‌های توری و کیک‌های عروسی.' 1046 00:54:10,330 --> 00:54:15,168 ‫'این داستانی درباره زنی نیست ‫که از مهارت‌های سنتی بهترین استفاده را کرد.' 1047 00:54:15,919 --> 00:54:19,673 ‫'این داستانی است ‫درباره زنی که IPO خودش را انجام داد.' 1048 00:54:20,257 --> 00:54:22,884 ‫'این داستان 'جسارت زنانه' است، 1049 00:54:23,385 --> 00:54:25,220 ‫داستان کاسه گرد و غبار، 1050 00:54:25,303 --> 00:54:29,140 ‫داستان دفن کردن فرزندت در مسیر، 1051 00:54:29,224 --> 00:54:32,602 ‫داستان 'دیگه هرگز گرسنه نخواهم ماند'، 1052 00:54:32,686 --> 00:54:35,188 ‫داستان 'میلدرد پیرس'، 1053 00:54:35,272 --> 00:54:37,983 ‫داستان اینکه چطور جسارت محض 1054 00:54:38,066 --> 00:54:42,279 ‫حتی زنان فاقد مهارت حرفه‌ای می‌تواند پیروز شود، 1055 00:54:42,362 --> 00:54:43,780 ‫به مردان نشان می‌دهد.» 1056 00:54:46,741 --> 00:54:51,162 ‫«رویاها و ترس‌هایی که مارتا استوارت به آن‌ها می‌پردازد، 1057 00:54:51,788 --> 00:54:54,374 ‫نه از خانه‌داری 'زنانه' است، 1058 00:54:55,583 --> 00:54:57,627 ‫بلکه از قدرت زنانه است، 1059 00:54:59,587 --> 00:55:03,550 ‫از زنی که با مردان سر میز می‌نشیند 1060 00:55:03,633 --> 00:55:06,344 ‫و هنوز با پیش‌بندش، 1061 00:55:06,428 --> 00:55:09,014 ‫با تمام امتیازات از آنجا می‌رود.» 1062 00:55:11,391 --> 00:55:12,642 ‫[موسیقی تمام می‌شود] 1063 00:55:15,103 --> 00:55:17,480 ‫[مارتا] این مردان باهوش، این بانکداران باهوش، 1064 00:55:17,564 --> 00:55:20,984 ‫نتوانستند ارزش واقعی این ایده همه‌رسانه‌ای را ببینند. 1065 00:55:21,067 --> 00:55:22,485 ‫آن‌ها فقط ندیدند. 1066 00:55:23,028 --> 00:55:24,779 ‫اما ما بهشون نشون دادیم، مگه نه؟ 1067 00:55:32,245 --> 00:55:35,749 ‫{\an8}آن اوج موفقیت بود. 1068 00:55:37,042 --> 00:55:40,795 ‫و برای مدتی دوام آورد، 1069 00:55:40,879 --> 00:55:42,714 ‫و بعد از بین رفت. 1070 00:55:44,924 --> 00:55:46,426 ‫[موسیقی ملایم پخش می‌شود] 1071 00:55:46,509 --> 00:55:49,137 ‫[مارتا] در راه کابو، مکزیک بودم، 1072 00:55:49,220 --> 00:55:52,140 ‫همراه با دوستم ماریانا پاسترناک سفر می‌کردم. 1073 00:55:52,724 --> 00:55:55,977 ‫در سن آنتونیو، تگزاس توقف سوخت‌گیری داشتیم. 1074 00:55:56,061 --> 00:55:57,270 ‫با دفترم تماس گرفتم، 1075 00:55:57,354 --> 00:56:01,941 ‫همانطور که یک مدیرعامل وظیفه‌شناس شرکت بورس نیویورک انجام می‌دهد. 1076 00:56:02,442 --> 00:56:06,988 ‫دستیارم گفت کارگزارم درباره ایم‌کلون با من تماس گرفته بود. 1077 00:56:07,072 --> 00:56:12,077 ‫{\an8}ایم‌کلون یک شرکت بیوتکنولوژی بود که توسط دوستم، سم واکسال، تأسیس شده بود. 1078 00:56:13,536 --> 00:56:17,123 ‫{\an8}دکتر واکسال دارویی به نام اربیتوکس ساخته بود 1079 00:56:17,207 --> 00:56:21,544 ‫{\an8}که پتانسیل زیادی برای درمان چندین بیماری داشت. 1080 00:56:22,337 --> 00:56:26,049 ‫{\an8}پس با پیتر باکانوویچ، که کارگزارم بود، تماس گرفتم. 1081 00:56:26,132 --> 00:56:28,093 ‫{\an8}مکالمه بسیار کوتاهی بود که می‌گفت: 1082 00:56:28,176 --> 00:56:30,595 ‫«سهام داره میاد پایین. فکر کنم باید بفروشیم.» 1083 00:56:30,678 --> 00:56:31,846 ‫و من گفتم: «باشه. بفروش.» 1084 00:56:33,056 --> 00:56:34,933 ‫به راهم به سمت کابو ادامه دادم. 1085 00:56:35,517 --> 00:56:37,560 ‫دیگه بهش فکر نکردم. 1086 00:56:37,644 --> 00:56:39,229 ‫[صدای ترقه] 1087 00:56:39,896 --> 00:56:42,857 ‫شاید شش ماه بعد، اوضاع به هم ریخت. 1088 00:56:43,733 --> 00:56:47,445 ‫[گوینده خبر] اف‌بی‌آی سم واکسال را ‫امروز صبح ساعت ۶:۳۰ دستگیر کرد. 1089 00:56:47,529 --> 00:56:49,364 ‫[خبرنگار] آیا شما معامله با اطلاعات نهانی انجام دادید؟ 1090 00:56:49,447 --> 00:56:52,951 ‫[خبرنگار ۲] ساموئل واکسال در ۲۶ دسامبر سال گذشته، 1091 00:56:53,034 --> 00:56:57,831 ‫{\an8}دو روز قبل از اعلام عمومی، متوجه شد ‫که سازمان غذا و دارو اربیتوکس را تأیید نخواهد کرد. 1092 00:56:59,040 --> 00:57:02,419 ‫{\an8}دادستان‌ها واکسال را متهم کردند که سپس ‫به دو نفر از اعضای خانواده‌اش اطلاع داده است. 1093 00:57:03,086 --> 00:57:05,922 ‫{\an8}[خبرنگار ۳] او یکی از نمونه‌های بسیاری از مدیران اجرایی است 1094 00:57:06,005 --> 00:57:09,509 ‫که متهم به ثروتمند کردن خود ‫و همکارانشان هستند 1095 00:57:09,592 --> 00:57:12,095 ‫در حالی که بسیاری از سهامداران ثروت خود را از دست می‌دهند. 1096 00:57:12,929 --> 00:57:13,763 ‫{\an8}در آن زمان، 1097 00:57:13,847 --> 00:57:16,433 ‫{\an8}این افراد ثروتمند با سهام بازی می‌کردند 1098 00:57:16,516 --> 00:57:19,060 ‫{\an8}و تصمیم می‌گرفتند که قانون ‫شامل حال آن‌ها نمی‌شود. 1099 00:57:19,144 --> 00:57:21,646 ‫{\an8}[خبرنگار ۴] این گالری از تبهکاران مدرن ‫میلیون‌ها دلار به دست آوردند 1100 00:57:21,729 --> 00:57:25,024 ‫{\an8}در حالی که شرکت‌هایشان را ‫به ورطه ورشکستگی مالی یا بدتر از آن کشاندند. 1101 00:57:25,108 --> 00:57:27,694 ‫{\an8}فکر نمی‌کنم کلمه‌ای جز 'ظالمانه' برایش باشد. 1102 00:57:27,777 --> 00:57:30,405 ‫{\an8}وزارت دادگستری یک کارگروه تشکیل داد 1103 00:57:30,488 --> 00:57:32,073 ‫{\an8}تا روی جرایم یقه سفید تمرکز کند 1104 00:57:32,157 --> 00:57:34,742 ‫{\an8}چون اعتماد عمومی خیلی سریع از بین می‌رفت 1105 00:57:34,826 --> 00:57:36,536 ‫{\an8}بعد از رسوایی پشت رسوایی. 1106 00:57:36,619 --> 00:57:39,747 ‫{\an8}چطور کسب‌وکار می‌تواند اعتباری داشته باشد ‫وقتی این شخصیت‌ها کارهایی می‌کنند 1107 00:57:39,831 --> 00:57:41,791 ‫{\an8}که تقریباً هر روز درباره‌اش می‌خوانید؟ 1108 00:57:43,209 --> 00:57:46,796 ‫{\an8}پس، با ایم‌کلون، ‫ترتیب زمانی به شرح زیر است. 1109 00:57:49,382 --> 00:57:53,094 ‫{\an8}دولت دید که چندین نفر ‫سهام ایم‌کلون را فروخته‌اند 1110 00:57:53,803 --> 00:57:56,973 ‫{\an8}قبل از اعلام نتایج که خوب پیش نرفته بود. 1111 00:57:58,975 --> 00:58:00,727 ‫{\an8}پس نام‌ها مطرح می‌شوند. 1112 00:58:01,769 --> 00:58:03,563 ‫{\an8}از جمله مارتا استوارت. 1113 00:58:03,646 --> 00:58:04,689 ‫{\an8}[موسیقی محو می‌شود] 1114 00:58:04,772 --> 00:58:06,107 ‫{\an8}[دیوید] مارتا استوارت. 1115 00:58:06,191 --> 00:58:07,108 ‫[موسیقی متفکرانه پخش می‌شود] 1116 00:58:07,192 --> 00:58:10,737 ‫وقتی از شرکت حقوقی‌ام با من تماس گرفتند ‫که وکیل ایالات متحده 1117 00:58:10,820 --> 00:58:14,240 ‫درخواست کرده که حضور پیدا کنم 1118 00:58:14,324 --> 00:58:17,869 ‫تا درباره فروش سهام ایم‌کلون از من سؤال کنند، ‫غافلگیر شدم. 1119 00:58:18,620 --> 00:58:21,122 ‫آن‌ها مرا سوار تاکسی کردند ‫و به مرکز شهر رفتیم. 1120 00:58:21,206 --> 00:58:22,332 ‫وکلایم به من گفتند: 1121 00:58:22,415 --> 00:58:28,046 ‫'هر چیزی که واضح نیست، فقط بگو: 'یادم نمی‌آید. به خاطر نمی‌آورم.'' 1122 00:58:29,589 --> 00:58:32,634 ‫نمی‌ترسیدم چون کاری نکرده بودم ‫که به نظرم اشتباه باشد. 1123 00:58:32,717 --> 00:58:34,844 ‫وکلایم هم فکر نمی‌کردند ‫کاری اشتباه کرده باشم. 1124 00:58:35,762 --> 00:58:37,764 ‫من دقیقاً همان کاری را کردم که وکلایم به من گفته بودند. 1125 00:58:37,847 --> 00:58:40,934 ‫به همه چیز تا جایی که می‌توانستم ‫صادقانه و با صداقت پاسخ دادم. 1126 00:58:41,017 --> 00:58:43,228 ‫و وقتی یادم نمی‌آمد، گفتم یادم نمی‌آید. 1127 00:58:43,311 --> 00:58:44,729 ‫و برگشتم سر کارم. 1128 00:58:46,731 --> 00:58:52,028 ‫عموم مردم تا ژوئن ۲۰۰۲ ‫از این تحقیقات مطلع نشدند، 1129 00:58:52,111 --> 00:58:53,821 ‫وقتی سم دستگیر شد. 1130 00:58:55,365 --> 00:58:57,617 ‫آن موقع بود که سیرک شروع شد. 1131 00:58:58,660 --> 00:59:01,663 ‫[گزارشگر زن] دوست واکسال، مارتا استوارت، ‫نیز تحت بررسی است، 1132 00:59:01,746 --> 00:59:05,708 ‫که سهام ایم‌کلون را ‫همان روزی که خانواده واکسال فروختند، فروخت. 1133 00:59:05,792 --> 00:59:08,472 ‫[گزارشگر زن ۲] سهام شرکت او، ‫مارتا استوارت اومنی‌مدیا، 1134 00:59:08,503 --> 00:59:11,881 ‫از زمان انتشار خبر فروش ایم‌کلون، ‫۲۲ درصد کاهش یافته است. 1135 00:59:12,549 --> 00:59:14,175 ‫{\an8}[مارتا] تیم حقوقی... 1136 00:59:14,259 --> 00:59:16,511 ‫{\an8}به من توصیه شد که سکوت کنم. 1137 00:59:17,345 --> 00:59:18,763 ‫توصیه بدی بود. 1138 00:59:18,846 --> 00:59:21,474 ‫او آنقدر پول از دست داده است ‫که به جای فروش اجناسش در کی‌مارت، 1139 00:59:21,558 --> 00:59:24,018 ‫ممکن است مجبور شود ‫واقعاً از آنجا خرید کند. 1140 00:59:25,186 --> 00:59:27,313 ‫[مفسر] این شرکتی است که کاملاً وجود دارد 1141 00:59:27,397 --> 00:59:30,441 ‫برای ترویج سبک زندگی ‫و تصویر برند مدیرعامل. 1142 00:59:30,525 --> 00:59:32,694 ‫پس اگر... اگر آن تصویر آسیب ببیند، 1143 00:59:32,777 --> 00:59:34,737 ‫خب، شرکت واقعاً ضرر می‌کند. 1144 00:59:35,822 --> 00:59:38,533 ‫[مجری تلویزیون] امروز چه روز زیبایی در نیویورک است، نه؟ 1145 00:59:38,616 --> 00:59:39,856 ‫این بود که امروز چقدر دوست‌داشتنی بود. 1146 00:59:39,909 --> 00:59:42,579 ‫مارتا استوارت داشت ‫معاملات داخلی‌اش را بیرون انجام می‌داد. 1147 00:59:42,662 --> 00:59:44,080 ‫- [خنده] ‫- این یک واقعیت بود. 1148 00:59:44,664 --> 00:59:48,585 ‫[گزارشگر] استوارت از دوربین‌ها دوری می‌کند، ‫اما این جلوی سؤالات را نگرفته است. 1149 00:59:49,377 --> 00:59:52,880 ‫{\an8}مارتا کسی بود ‫که مورد توجه رسانه‌ها قرار داشت. 1150 00:59:52,964 --> 00:59:54,465 ‫{\an8}باید به آن رسیدگی می‌شد. 1151 00:59:55,091 --> 00:59:56,676 ‫گزارشگر: 'استوارت در بیانیه‌ای می‌گوید' 1152 00:59:56,759 --> 00:59:58,928 ‫'او هیچ اطلاعات نامناسبی نداشته' 1153 00:59:59,012 --> 01:00:02,307 ‫'و معامله کاملاً قانونی بوده است.' 1154 01:00:02,390 --> 01:00:04,392 ‫[موسیقی تیتراژ برنامه تلویزیونی پخش می‌شود] 1155 01:00:05,351 --> 01:00:08,479 ‫مارتا امروز صبح برای نوبت هفتگی‌اش در برنامه 'The Early Show' اینجاست. 1156 01:00:08,563 --> 01:00:11,125 ‫- مارتا، خوشحالم می‌بینمت. ‫- سلام. می‌خواهیم سالاد درست کنیم، اما... 1157 01:00:11,149 --> 01:00:13,610 ‫بله، همین‌طور است. اما اول اجازه بده چند سؤال درباره این موضوع ازت بپرسم. 1158 01:00:13,693 --> 01:00:16,946 ‫شما بیانیه‌ای منتشر کرده‌اید که در آن گفته‌اید درگیر نبوده‌اید 1159 01:00:17,030 --> 01:00:18,239 ‫در هیچ‌گونه معامله غیرقانونی. 1160 01:00:18,323 --> 01:00:20,950 ‫اما شما علناً... علناً در این مورد اظهارنظر نکرده‌اید. 1161 01:00:21,034 --> 01:00:23,012 ‫درباره این اتهامات چه می‌گویید؟ 1162 01:00:23,036 --> 01:00:24,454 ‫خب، همانطور که می‌دانید، 1163 01:00:24,537 --> 01:00:29,792 ‫من درگیر تحقیقاتی هستم که پیامدهای بسیار جدی دارد. 1164 01:00:29,876 --> 01:00:33,212 ‫بنابراین... و افراد زیادی در این تحقیقات درگیر هستند، 1165 01:00:33,296 --> 01:00:37,675 ‫و من در حال حاضر مجاز نیستم هیچ اظهارنظری بکنم. 1166 01:00:37,759 --> 01:00:41,971 ‫و من مطمئناً امیدوارم که این موضوع در آینده‌ای بسیار نزدیک حل شود. 1167 01:00:42,055 --> 01:00:45,808 ‫سوزان: 'دنیا در تعجب بود که با فروش سهام چه اتفاقی افتاد،' 1168 01:00:45,892 --> 01:00:48,853 ‫'و هیچ پاسخ خوبی وجود نداشت.' 1169 01:00:48,936 --> 01:00:52,690 ‫من هیچ حرفی در این مورد ندارم. من... من واقعاً مجاز نیستم حرفی بزنم. 1170 01:00:52,774 --> 01:00:57,236 ‫و، خب، همانطور که گفتم، فکر می‌کنم همه اینها در آینده‌ای بسیار نزدیک حل خواهد شد. 1171 01:00:57,320 --> 01:01:00,782 ‫و من از هرگونه اتهام بی‌معنی تبرئه خواهم شد. 1172 01:01:00,865 --> 01:01:03,493 ‫من... من می‌دانم که تصویر... برای شما بسیار مهم است 1173 01:01:03,576 --> 01:01:06,120 ‫و هر چیزی که در طول سال‌ها خلق کرده‌اید. 1174 01:01:06,204 --> 01:01:10,333 ‫در میان همه اینها، قیمت سهام شرکت، خب، کاهش یافته است. 1175 01:01:10,416 --> 01:01:13,503 ‫پس این هیاهوی رسانه‌ای که در هفته گذشته یا بیشتر، این موضوع را احاطه کرده است، 1176 01:01:13,586 --> 01:01:15,630 ‫برای شما بودن در مرکز این ماجرا چگونه است؟ 1177 01:01:15,713 --> 01:01:18,049 ‫سوزان: 'مجری واقعاً او را تحت فشار قرار داد، و...' 1178 01:01:18,132 --> 01:01:19,175 ‫[نامفهوم] 1179 01:01:19,842 --> 01:01:21,511 ‫می‌خواهم روی سالادم تمرکز کنم. 1180 01:01:21,594 --> 01:01:22,512 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 1181 01:01:22,595 --> 01:01:24,597 ‫'من فقط می‌خواهم سالادم را درست کنم.' 1182 01:01:25,473 --> 01:01:26,891 ‫همین‌طور روی آنتن. 1183 01:01:26,974 --> 01:01:30,061 ‫پس این خوب نبود. 1184 01:01:31,813 --> 01:01:33,606 ‫بلافاصله در مطبوعات منتشر شد. 1185 01:01:33,690 --> 01:01:34,941 ‫[موسیقی دراماتیک پخش می‌شود] 1186 01:01:35,692 --> 01:01:37,985 ‫سوزان: 'نمی‌تواند گرما را تحمل کند،' و از این حرف‌ها. 1187 01:01:38,611 --> 01:01:42,156 ‫کلی چیز بود که به این داستان‌ها دامن می‌زد. 1188 01:01:42,740 --> 01:01:44,200 ‫عکس‌های او و سم. 1189 01:01:45,284 --> 01:01:47,245 ‫داستان واقعاً زنده بود. 1190 01:01:49,914 --> 01:01:53,710 ‫مقدار زیادی پوشش منفی در روزنامه‌های زرد وجود داشت. 1191 01:01:54,210 --> 01:01:57,130 ‫روزنامه‌نگاران به دنبال این بودند که با داستان‌های تخریب‌کننده خود را مطرح کنند، 1192 01:01:57,213 --> 01:02:00,758 ‫و او دقیقاً هدف شماره یک بود. 1193 01:02:01,592 --> 01:02:03,261 ‫باورنکردنی بود. 1194 01:02:04,053 --> 01:02:04,887 ‫ادامه داشت. 1195 01:02:04,971 --> 01:02:09,225 ‫آن ماه، آن تابستان، پاییز، هرگز متوقف نشد. 1196 01:02:10,101 --> 01:02:11,144 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1197 01:02:11,227 --> 01:02:12,145 ‫[موسیقی زهی پخش می‌شود] 1198 01:02:12,228 --> 01:02:15,314 ‫تمرکز همه، به خصوص دولت، 1199 01:02:15,398 --> 01:02:18,735 ‫این بود که سم به مارتا درباره اخبار FDA اطلاع داده بود. 1200 01:02:19,694 --> 01:02:21,362 ‫حالا، این یک جرم واقعی است. 1201 01:02:21,946 --> 01:02:26,617 ‫اما واضح بود که او حتی تا بعد از معامله‌اش هم با او صحبت نکرده بود. 1202 01:02:26,701 --> 01:02:29,787 ‫سام به شدت به دردسر افتاده بود. 1203 01:02:29,871 --> 01:02:32,749 ‫هیچ‌کس نمی‌توانست از کاری که او کرد، قسر در برود. من فقط نمی‌فهمم. 1204 01:02:33,249 --> 01:02:36,669 ‫اما در مورد مارتا، می‌دانید، او به او اطلاعات نداده بود. 1205 01:02:36,753 --> 01:02:40,590 ‫و به همین دلیل وکلای مارتا خیلی آسوده‌خاطر شدند. 1206 01:02:40,673 --> 01:02:43,736 ‫شما گفتید افرادی از کمیسیون بورس و اوراق بهادار و وزارت دادگستری آنجا بودند. 1207 01:02:43,760 --> 01:02:45,678 ‫- در مورد مارتا از شما پرسیدند؟ ‫- بله. 1208 01:02:45,762 --> 01:02:46,763 ‫خیلی زیاد؟ 1209 01:02:46,846 --> 01:02:47,846 ‫بله. 1210 01:02:48,389 --> 01:02:50,933 ‫آن‌ها می‌خواستند بگویم که من به او گفته بودم. 1211 01:02:51,017 --> 01:02:54,228 ‫و اگر این کار را کرده بودم، به دردسر نمی‌افتادم. 1212 01:02:55,062 --> 01:02:58,524 ‫این حس را داشتم که اگر می‌توانستند مارتا را گیر بیندازند، 1213 01:02:58,608 --> 01:03:01,027 ‫فوق‌العاده خوشحال می‌شدند. 1214 01:03:01,736 --> 01:03:03,654 ‫پس باید بدانید که به مادرم زنگ زدم. 1215 01:03:03,738 --> 01:03:06,098 ‫گفتم: 'مامان، می‌خواهند بگویم که به مارتا اطلاعات دادم، 1216 01:03:06,157 --> 01:03:07,533 ‫و بعد رهایم می‌کنند.' 1217 01:03:07,617 --> 01:03:09,410 ‫او گفت: 'بهشان بگو که به مارتا اطلاعات دادی.' 1218 01:03:09,494 --> 01:03:10,536 ‫[می‌خندد] 1219 01:03:10,620 --> 01:03:12,622 ‫سام: 'پس فکر کردم خنده‌دار است. اما این کار را نکردم.' 1220 01:03:12,705 --> 01:03:16,417 ‫من به مارتا استوارت اطلاعات محرمانه ندادم. 1221 01:03:16,959 --> 01:03:17,959 ‫همین و بس. 1222 01:03:20,129 --> 01:03:21,129 ‫و راستی، 1223 01:03:21,798 --> 01:03:22,798 ‫پس می‌دانیم... 1224 01:03:24,634 --> 01:03:26,719 ‫می‌دانید چه کسی می‌خواست من این را بگویم؟ 1225 01:03:27,428 --> 01:03:28,638 ‫[پچ‌پچ نامفهوم] 1226 01:03:28,721 --> 01:03:29,764 ‫جیم کومی. 1227 01:03:29,847 --> 01:03:30,847 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 1228 01:03:35,853 --> 01:03:37,855 ‫[موسیقی دراماتیک پخش می‌شود] 1229 01:03:41,734 --> 01:03:42,734 ‫عصر بخیر. 1230 01:03:43,820 --> 01:03:47,532 ‫ما امروز بعدازظهر اینجا هستیم تا اعلام کنیم که اتهامات کیفری 1231 01:03:47,615 --> 01:03:48,615 ‫توسط این دفتر 1232 01:03:48,991 --> 01:03:51,369 ‫و اتهامات مدنی توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار 1233 01:03:51,452 --> 01:03:54,121 ‫علیه مارتا استوارت و پیتر باکانوویچ مطرح شده است. 1234 01:03:54,705 --> 01:03:57,708 ‫اجازه دهید یک دقیقه در مورد آنچه در کیفرخواست نیست صحبت کنم. 1235 01:03:57,792 --> 01:04:00,461 ‫خانم استوارت و آقای باکانوویچ متهم نشده‌اند 1236 01:04:00,545 --> 01:04:02,839 ‫به معامله غیرقانونی با اطلاعات محرمانه. 1237 01:04:02,922 --> 01:04:05,258 ‫شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد. 1238 01:04:05,341 --> 01:04:08,845 ‫اما به نظر من، این برخورد مناسب با این پرونده است. 1239 01:04:09,887 --> 01:04:11,889 ‫پیتر باکانوویچ و مارتا استوارت 1240 01:04:11,973 --> 01:04:14,934 ‫با هیچ‌کس از خانواده واکسال صحبت نکرده بودند. 1241 01:04:15,601 --> 01:04:18,187 ‫و بنابراین، کاری که آن‌ها کردند غیرقانونی نبود. 1242 01:04:18,771 --> 01:04:21,566 ‫پس دولت مجبور شد پرونده‌شان را پس بگیرد. 1243 01:04:21,649 --> 01:04:23,651 ‫این پرونده جنایی درباره دروغگویی است. 1244 01:04:24,652 --> 01:04:25,945 ‫دروغ گفتن به اف‌بی‌آی، 1245 01:04:26,571 --> 01:04:28,155 ‫دروغ گفتن به کمیسیون بورس و اوراق بهادار، 1246 01:04:28,239 --> 01:04:29,907 ‫و دروغ گفتن به سرمایه‌گذاران. 1247 01:04:30,491 --> 01:04:31,325 ‫مردم می‌گفتند: 1248 01:04:31,409 --> 01:04:35,246 ‫'چطور می‌توانی به خاطر دروغ گفتن درباره جرمی که هرگز مرتکب نشده‌ای، متهم شوی؟' 1249 01:04:35,329 --> 01:04:37,123 ‫و سوال خوبی بود. 1250 01:04:38,124 --> 01:04:40,835 ‫او به طور کیفری به معامله غیرقانونی با اطلاعات محرمانه متهم نشده بود، 1251 01:04:40,918 --> 01:04:42,169 ‫اما در طول مصاحبه‌اش، 1252 01:04:42,253 --> 01:04:46,632 ‫احساس کردیم که دربارهٔ دلیل فروشش ‫راست نمی‌گوید. 1253 01:04:46,716 --> 01:04:50,761 ‫او گفت که به یاد نمی‌آورد به او گفته باشند ‫که واکسال‌ها در حال فروش هستند، 1254 01:04:50,845 --> 01:04:52,680 ‫و دلیل معامله‌اش این نبوده است. 1255 01:04:52,763 --> 01:04:56,475 ‫اما ما معتقد بودیم که او می‌دانست ‫سم واکسال در حال فروش سهام است. 1256 01:04:57,852 --> 01:05:02,565 ‫دروغ گفتن به اف‌بی‌آی جرمی است ‫با عواقب عمیق. 1257 01:05:02,648 --> 01:05:03,566 ‫[موسیقی شوم پخش می‌شود] 1258 01:05:03,649 --> 01:05:06,861 ‫کومی کمی نمایش را دوست داشت ‫و آشکارا بسیار جاه‌طلب بود. 1259 01:05:06,944 --> 01:05:10,698 ‫او بعداً معاون وزارت دادگستری ‫و رئیس اف‌بی‌آی شد. 1260 01:05:10,781 --> 01:05:12,341 ‫[جیم] اگر این دو نفر فقط کاری را کرده بودند 1261 01:05:12,366 --> 01:05:15,328 ‫که والدین قرن‌ها به فرزندانشان یاد داده‌اند، 1262 01:05:16,203 --> 01:05:20,333 ‫حتی اگر در تنگنا هستید، ‫دروغ گفتن راه حل نیست. 1263 01:05:20,833 --> 01:05:23,169 ‫'دروغ، دروغ، دروغ. همه چیز دربارهٔ دروغ است.' ‫بیخیال. 1264 01:05:23,252 --> 01:05:26,797 ‫۹۵ درصد از ۱۰۰ دادستان ‫این پرونده را مطرح نمی‌کردند. 1265 01:05:26,881 --> 01:05:28,382 ‫کومی خودپسند بود، 1266 01:05:28,466 --> 01:05:31,302 ‫و از رفتن به جاهایی که دیگران نمی‌رفتند، ‫ترسی نداشت. 1267 01:05:31,385 --> 01:05:32,929 ‫مارتا راهی مناسب بود 1268 01:05:33,012 --> 01:05:36,140 ‫تا نشان دهند کاری برای مبارزه با ‫تخلفات شرکتی انجام می‌دهند، 1269 01:05:36,223 --> 01:05:39,060 ‫حتی با اینکه پرونده‌اش هیچ ربطی به ‫شرکتی که اداره می‌کرد، نداشت. 1270 01:05:39,143 --> 01:05:42,271 ‫[خبرنگار] بسیاری معتقدند ‫مارتا استوارت به دلیل موفقیتش 1271 01:05:42,355 --> 01:05:45,024 ‫و به دلیل اینکه یک زن است، ‫هدف قرار گرفته است. 1272 01:05:45,107 --> 01:05:46,859 ‫چرا مارتا استوارت؟ 1273 01:05:46,943 --> 01:05:50,571 ‫مارتا استوارت نه به خاطر اینکه کیست، ‫بلکه به خاطر کاری که کرده است، تحت پیگرد قرار گرفته. 1274 01:05:51,072 --> 01:05:52,740 ‫بلکه به خاطر کاری که کرده است. 1275 01:05:53,866 --> 01:05:56,035 ‫من هیچ ایده‌ای ندارم که آنها چه فکری می‌کردند. 1276 01:05:56,577 --> 01:06:00,039 ‫فکر می‌کنم شاید آنها گروهی از مردان مغرور بودند 1277 01:06:00,122 --> 01:06:02,416 ‫که نمی‌توانستند شرمساری را تحمل کنند 1278 01:06:02,500 --> 01:06:05,127 ‫اگر نمی‌توانستند او را ‫به خاطر معاملات داخلی دستگیر کنند، 1279 01:06:05,211 --> 01:06:06,921 ‫و می‌خواستند انتقام بگیرند، 1280 01:06:07,004 --> 01:06:10,800 ‫یا اینکه فقط گروهی از احمق‌های ‫مقدس‌مآب بودند. 1281 01:06:12,718 --> 01:06:16,722 ‫[مرد] او اکنون در یک پرونده بسیار مهم ‫تحت پیگرد قرار گرفته است 1282 01:06:16,806 --> 01:06:19,475 ‫درباره چیزی که در واقع ‫جرم نبود. 1283 01:06:19,558 --> 01:06:22,278 ‫- این چیزی است که خیلی‌ها را آزار می‌دهد. ‫- [مرد ۲] آزاردهنده به نظر می‌رسد. 1284 01:06:22,687 --> 01:06:25,856 ‫- چرا دنبال او هستند؟ ‫- [پلیس] پشت مانع! 1285 01:06:25,940 --> 01:06:29,652 ‫بسیاری از مفسران در آن زمان گفتند ‫که او را نمونه کرده‌اند. 1286 01:06:29,735 --> 01:06:31,112 ‫معامله‌ای که مارتا انجام داد 1287 01:06:31,195 --> 01:06:34,407 ‫که او را به این همه دردسر انداخت، ‫حدود ۴۵ هزار دلار ارزش داشت، 1288 01:06:34,490 --> 01:06:36,909 ‫مبلغی بسیار ناچیز ‫در کل ماجرا. 1289 01:06:36,993 --> 01:06:39,954 ‫همه می‌پرسیدند: ‫'اگر اتوبوس به او بزند چه؟' 1290 01:06:40,037 --> 01:06:43,416 ‫هیچ کس نگفت: 'اگر به خاطر دروغ گفتن ‫به مقامات فدرال متهم شود چه؟' 1291 01:06:43,916 --> 01:06:44,959 ‫هیچ کس این را نگفت. 1292 01:06:45,459 --> 01:06:46,877 ‫[خبرنگار] در سی‌بی‌اس مارکت واچ، 1293 01:06:46,961 --> 01:06:50,673 ‫رسوایی مارتا استوارت ‫خسارت زیادی به شرکت رسانه‌ای او وارد کرده است. 1294 01:06:51,382 --> 01:06:53,843 ‫۸۶ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. 1295 01:06:54,343 --> 01:06:57,847 ‫هر جزئیات جدیدی که به نظر می‌رسد ‫علیه اوست 1296 01:06:57,930 --> 01:07:00,850 ‫در بسیاری از محافل ‫با تشویق پرشور مواجه می‌شود. 1297 01:07:01,559 --> 01:07:04,437 ‫مطبوعات کاملاً دنبال مارتا بودند، 1298 01:07:04,520 --> 01:07:06,856 ‫و شخص مارتا، نه شرکت. 1299 01:07:07,523 --> 01:07:09,442 ‫لذت‌بخش‌ترین گناه از همه، 1300 01:07:09,525 --> 01:07:13,904 ‫تماشای مارتا استوارت که با عجله ‫زیر چتر وارد دادگاه می‌شود. 1301 01:07:13,988 --> 01:07:18,034 ‫{\an8}مردم نسبت به مارتا بدجنس شده بودند. 1302 01:07:18,534 --> 01:07:19,952 ‫چرا مردم عاشق این هستند که از او متنفر باشند؟ 1303 01:07:20,036 --> 01:07:23,247 ‫همیشه می‌خواهی ببینی خانم کوچولوی بی‌نقص شکست می‌خورد. 1304 01:07:23,330 --> 01:07:24,330 ‫[موسیقی تمام می‌شود] 1305 01:07:24,373 --> 01:07:27,334 ‫[مصاحبه‌کننده] شما عمیق‌ترین احساسات را در مردم برمی‌انگیزید. 1306 01:07:27,418 --> 01:07:29,670 ‫مارتا، چرا این همه آدم از شما متنفرند؟ 1307 01:07:31,380 --> 01:07:32,423 ‫[آه می‌کشد] 1308 01:07:34,800 --> 01:07:38,262 ‫امروز روز اول محاکمه مارتا استوارت به اتهام اخلال در عدالت است، 1309 01:07:38,345 --> 01:07:40,347 ‫و تمام دنیا در حال تماشاست. 1310 01:07:40,431 --> 01:07:41,432 ‫[موسیقی شاد پخش می‌شود] 1311 01:07:41,515 --> 01:07:44,602 ‫{\an8}محاکمات همه درباره روایت‌های رقیب هستند. همین است. 1312 01:07:45,227 --> 01:07:48,189 ‫{\an8}و روایت آن‌ها برای ارائه بسیار آسان بود. 1313 01:07:48,272 --> 01:07:51,358 ‫مارتا فانتزی یک خبر گرفت، و بعد درباره‌اش دروغ گفت. 1314 01:07:51,442 --> 01:07:52,735 ‫[فریادهای نامفهوم] 1315 01:07:53,611 --> 01:07:54,612 ‫[جان] در روایت ما، 1316 01:07:54,695 --> 01:07:58,324 ‫که زنی است مشهور به اینکه در همه چیز برتر است 1317 01:07:58,407 --> 01:07:59,992 ‫و یک کمال‌گرا 1318 01:08:00,576 --> 01:08:02,369 ‫واقعاً یادش نمی‌آید چه اتفاقی افتاده است. 1319 01:08:02,870 --> 01:08:03,870 ‫[آه می‌کشد] 1320 01:08:04,580 --> 01:08:05,748 ‫[جان] خیلی سخت است. 1321 01:08:06,332 --> 01:08:08,351 ‫- [خبرنگار] صبح بخیر. ‫- [خبرنگار ۲] چه حسی دارید؟ 1322 01:08:08,375 --> 01:08:09,543 ‫عالی. 1323 01:08:09,627 --> 01:08:11,378 ‫{\an8}او قطعاً می‌توانست اقرار به گناه کند. 1324 01:08:11,462 --> 01:08:13,923 ‫{\an8}و بحث‌هایی برای حل پرونده وجود داشت. 1325 01:08:14,006 --> 01:08:17,093 ‫{\an8}اما او نمی‌خواست اعتراف کند که دروغ گفته است. 1326 01:08:17,593 --> 01:08:19,261 ‫{\an8}شما باید در دادگاه بلند شوید و بگویید، 1327 01:08:19,345 --> 01:08:21,806 ‫{\an8}'من آگاهانه و عمداً به دولت دروغ گفتم.' 1328 01:08:21,889 --> 01:08:23,933 ‫{\an8}من هرگز نپرسیدم، 'فکر می‌کنی گناهکار بودی؟' 1329 01:08:24,016 --> 01:08:25,518 ‫فکر نمی‌کنم او فکر کند که گناهکار بوده است. 1330 01:08:25,601 --> 01:08:28,437 ‫او برای اعتراف به اشتباه، زمان بسیار سختی را می‌گذراند. 1331 01:08:32,066 --> 01:08:33,859 ‫{\an8}از طریق زبان بدن و رفتارش، 1332 01:08:33,943 --> 01:08:36,570 ‫{\an8}او تا آخرین لحظه بر بی‌گناهی خود پافشاری می‌کرد. 1333 01:08:37,404 --> 01:08:38,948 ‫اما با گذشت روزها، 1334 01:08:39,031 --> 01:08:43,035 ‫بیشتر و بیشتر آشکار شد که این برای او خوب پیش نمی‌رود. 1335 01:08:43,119 --> 01:08:46,997 ‫{\an8}محاکمه خیلی سریع به این تبدیل شد که، 1336 01:08:47,081 --> 01:08:53,337 ‫'آیا او دروغ گفت وقتی گفت فروش سهام هیچ ربطی به سم واکسال ندارد؟' 1337 01:08:53,420 --> 01:08:55,756 ‫پس کل سوال این بود که، 1338 01:08:55,840 --> 01:08:59,051 ‫'چطور می‌خواهیم بفهمیم که او حقیقت را گفته است؟' 1339 01:08:59,135 --> 01:09:00,553 ‫همانطور که معلوم شد، 1340 01:09:00,636 --> 01:09:02,471 ‫کسی که می‌دانست 1341 01:09:02,555 --> 01:09:04,932 ‫منشی پیتر باکانوویچ بود، 1342 01:09:05,015 --> 01:09:06,600 ‫داگلاس فانیول. 1343 01:09:06,684 --> 01:09:09,520 ‫{\an8}[خبرنگار زن] این شاهد اصلی یک ۲۸ ساله با چهره‌ای کودکانه است 1344 01:09:09,603 --> 01:09:13,232 ‫{\an8}که دولت روی او حساب می‌کند تا ثابت کند مارتا استوارت دروغ گفته است 1345 01:09:13,315 --> 01:09:17,153 ‫درباره اینکه چرا دو سال پیش سهام ایم‌کلون خود را فروخت. 1346 01:09:17,236 --> 01:09:20,197 ‫{\an8}داگ فانیول مهم‌ترین مدرک بود. 1347 01:09:20,281 --> 01:09:21,782 ‫{\an8}او توسط باکانوویچ دستور گرفته بود 1348 01:09:21,866 --> 01:09:25,077 ‫{\an8}که به مارتا استوارت درباره فروش سهام واکسال بگوید 1349 01:09:25,161 --> 01:09:26,829 ‫{\an8}تا او بتواند بر اساس آن عمل کند. 1350 01:09:26,912 --> 01:09:29,039 ‫[خبرنگار] فانیول شهادت داد که باکانوویچ به او دستور داده بود 1351 01:09:29,123 --> 01:09:31,208 ‫که به استوارت درباره فروش واکسال بگوید. 1352 01:09:31,709 --> 01:09:34,837 ‫شهادتش کاملاً بوی حقیقت می‌داد، 1353 01:09:34,920 --> 01:09:37,840 ‫از جمله اینکه مارتا با او مثل آشغال رفتار می‌کرد، 1354 01:09:37,923 --> 01:09:41,552 ‫چون مردم می‌دانستند که مارتا با زیردستانش مثل آشغال رفتار می‌کند. 1355 01:09:41,635 --> 01:09:43,971 ‫[زن در حال خواندن] 'هیچ‌وقت در زندگی‌ام، 1356 01:09:44,054 --> 01:09:45,764 ‫به این بی‌ادبی با من رفتار نشده بود.' 1357 01:09:45,848 --> 01:09:47,558 ‫'او واقعاً تلفن را روی من قطع کرد.' 1358 01:09:48,309 --> 01:09:49,560 ‫او نه تنها به شما می‌گفت 1359 01:09:49,643 --> 01:09:52,605 ‫درباره اتفاقاتی که افتاده بود و مارتا را متهم می‌کرد، 1360 01:09:52,688 --> 01:09:54,148 ‫بلکه درباره خود مارتا هم می‌گفت. 1361 01:09:54,231 --> 01:09:56,066 ‫او به شما می‌گفت که او چه جور آدمی بود. 1362 01:09:56,150 --> 01:09:58,027 ‫[مرد] 'او مضحک‌ترین صدایی را درآورد 1363 01:09:58,110 --> 01:09:59,987 ‫که تا به حال از یک بزرگسال شنیده‌ام، 1364 01:10:00,070 --> 01:10:02,865 ‫چیزی شبیه به غرش شیر در زیر آب.' 1365 01:10:02,948 --> 01:10:04,867 ‫[موسیقی دراماتیک با سازهای زهی] 1366 01:10:04,950 --> 01:10:08,412 ‫ناگهان پنجره‌ای به روی مارتا واقعی باز شد، 1367 01:10:08,495 --> 01:10:11,415 ‫این قلدر خشن 1368 01:10:11,498 --> 01:10:13,959 ‫که بسیاری از مردم نیویورک از آن آگاه بودند، 1369 01:10:14,043 --> 01:10:15,586 ‫اما عموم مردم نه. 1370 01:10:15,669 --> 01:10:18,631 ‫[خبرنگار زن] فانیول رفتار تلفنی استوارت را بی‌ادبانه توصیف کرد، 1371 01:10:18,714 --> 01:10:21,675 ‫و تأیید کرد که او حتی تهدید کرده بود حسابش را به جای دیگری منتقل کند 1372 01:10:21,759 --> 01:10:24,470 ‫اگر موسیقی انتظار تلفن تغییر نمی‌کرد. 1373 01:10:25,221 --> 01:10:26,513 ‫[سایمون] دادستانی، 1374 01:10:26,597 --> 01:10:31,518 ‫می‌خواستند مارتا استوارت را فردی دشوار و خشن جلوه دهند. 1375 01:10:32,019 --> 01:10:36,273 ‫آن‌ها می‌خواستند او را به عنوان شخصیت منفی نشان دهند، و کاملاً موفق بودند. 1376 01:10:36,774 --> 01:10:40,778 ‫مارتا استوارت فردی حقیر، تحقیرکننده، 1377 01:10:40,861 --> 01:10:42,655 ‫و تا حدودی بدجنس به نظر می‌رسید. 1378 01:10:42,738 --> 01:10:46,033 ‫و می‌دانید، هرچند که این نباید در پرونده‌ای مثل این مهم باشد، 1379 01:10:47,117 --> 01:10:48,117 ‫اما هست. 1380 01:10:48,953 --> 01:10:50,663 ‫این توجه مردان را جلب می‌کند، 1381 01:10:51,205 --> 01:10:55,626 ‫اینکه زنی بی‌ادب و متکبر و بی‌اعتنا به یک مرد باشد. 1382 01:10:55,709 --> 01:10:58,462 ‫پس حالا همه چیز درباره زن بودن اوست، خانم لافرتی؟ 1383 01:10:58,545 --> 01:11:00,631 ‫آیا می‌خواهید مرا متقاعد کنید که اینطور است؟ 1384 01:11:00,714 --> 01:11:03,801 ‫این پرونده درباره تعقیب قضایی هدفمند 1385 01:11:03,884 --> 01:11:07,596 ‫فردی است که اتفاقاً زن است، اما نوع خاصی از زن، 1386 01:11:07,680 --> 01:11:11,225 ‫یک زن بسیار موفق، یک زن متکبر. 1387 01:11:11,308 --> 01:11:15,145 ‫نگرانی ما این است که این پیامی است که شما... شما واقعاً نمی‌توانید یک زن بدجنس باشید. 1388 01:11:15,229 --> 01:11:17,189 ‫این چیزی است که... ما آن را 'شکار زن بدجنس' می‌نامیم. 1389 01:11:18,232 --> 01:11:21,735 ‫ما فقط به خاطر شهرت او و اینکه می‌دانستیم در دردسر بزرگی افتاده، آنجا بودیم. 1390 01:11:21,819 --> 01:11:24,405 ‫این عوامل با هم روزنامه‌ها را می‌فروشند. 1391 01:11:24,488 --> 01:11:26,532 ‫همه ما سهم خود را می‌خواستیم. 1392 01:11:28,284 --> 01:11:32,329 ‫مارتا بسیار نگران این است که چگونه دیده می‌شود. 1393 01:11:32,413 --> 01:11:36,375 ‫و این همه مطبوعات، بی‌امان، و تقریباً همه منفی بود. 1394 01:11:37,042 --> 01:11:38,961 ‫[مارتا] شرم‌آور بود. 1395 01:11:39,044 --> 01:11:40,921 ‫و من باید آرامشم را حفظ می‌کردم، 1396 01:11:41,005 --> 01:11:43,173 ‫سرم را بالا نگه می‌داشتم و گریه نمی‌کردم. 1397 01:11:43,257 --> 01:11:45,467 ‫یادتان هست؟ زنان در تجارت گریه نمی‌کنند؟ 1398 01:11:46,844 --> 01:11:47,844 ‫گریه نمی‌کنید. 1399 01:11:48,887 --> 01:11:50,097 ‫[موسیقی تمام می‌شود] 1400 01:11:50,180 --> 01:11:51,390 ‫همانطور که پرونده پیش می‌رفت، 1401 01:11:51,932 --> 01:11:56,103 ‫ضربان طبل شواهد ‫هر لحظه بلندتر و بلندتر می‌شد، 1402 01:11:56,186 --> 01:11:59,606 ‫و با ماریانا پاسترناک به اوج رسید... 1403 01:11:59,690 --> 01:12:01,650 ‫[موسیقی زهی شاد در حال پخش است] 1404 01:12:01,734 --> 01:12:03,861 ‫...که آخرین میخ بر تابوت بود. 1405 01:12:05,112 --> 01:12:06,739 ‫[مارتا] این بهترین دوست منه. 1406 01:12:07,740 --> 01:12:09,950 ‫من ساقدوش افتخاری عروسی‌اش بودم. 1407 01:12:10,492 --> 01:12:12,244 ‫من مادرخوانده بچه‌هاش بودم. 1408 01:12:13,078 --> 01:12:15,664 ‫ماریانا پاسترناک محرم اسرار مارتا استوارت بود، 1409 01:12:15,748 --> 01:12:19,710 ‫و او در تعطیلات با مارتا بود 1410 01:12:19,793 --> 01:12:21,503 ‫در حالی که این اتفاق می‌افتاد. 1411 01:12:22,421 --> 01:12:26,342 ‫مارتا به طور خلاصه به من اشاره کرده بود ‫که سهام ایم‌کلون خود را فروخته است. 1412 01:12:26,425 --> 01:12:29,386 ‫او می‌دانست که نباید در مورد آن به من می‌گفت. 1413 01:12:29,470 --> 01:12:31,221 ‫او مرا شاهد کرد. 1414 01:12:32,473 --> 01:12:33,473 ‫[موسیقی به پایان می‌رسد] 1415 01:12:33,515 --> 01:12:35,184 ‫عصر بخیر، خانم پاسترناک. 1416 01:12:35,934 --> 01:12:38,604 ‫آیا به خاطر دارید که با خانم استوارت صحبت کرده‌اید 1417 01:12:38,687 --> 01:12:41,648 ‫در مورد کارگزاران، زمانی که در مکزیک بودید؟ 1418 01:12:42,399 --> 01:12:45,277 ‫[ماریانا] یک جمله کوتاه را به یاد دارم که این بود: 1419 01:12:45,778 --> 01:12:50,074 ‫'آیا خوب نیست که کارگزارانی داشته باشیم ‫که این چیزها را به شما بگویند؟' 1420 01:12:50,157 --> 01:12:51,241 ‫[تماشاگران نفس‌نفس می‌زنند] 1421 01:12:51,825 --> 01:12:55,245 ‫در آن لحظه، مثل رعد و برقی بود که در دادگاه رخ داد. 1422 01:12:55,329 --> 01:12:57,581 ‫می‌دانید، آن جمله کاملاً ویرانگر بود. 1423 01:12:58,082 --> 01:13:01,627 ‫این مستقیماً به پرونده دولت کمک کرد ‫که مارتا این اطلاعات محرمانه را دریافت کرده بود 1424 01:13:01,710 --> 01:13:03,754 ‫از کارگزار سهامش، پیتر باکانوویچ، 1425 01:13:03,837 --> 01:13:08,467 ‫که خانواده واکسال ‫در حال فروش سهام در ایم‌کلون سیستمز بودند. 1426 01:13:08,550 --> 01:13:11,845 ‫و اساساً ‫او را دروغگو نشان داد. 1427 01:13:12,930 --> 01:13:15,349 ‫[گزارشگر مرد] به گفته او، ‫مارتا استوارت می‌دانست 1428 01:13:15,432 --> 01:13:18,185 ‫که سم واکسال ‫سهام ایم‌کلون خود را می‌فروخت. 1429 01:13:18,268 --> 01:13:20,396 ‫این یکی از مسائل حیاتی ‫در این پرونده است. 1430 01:13:22,106 --> 01:13:25,692 ‫من صادقانه شهادت دادم، ‫همانطور که وظیفه قانونی‌ام بود. 1431 01:13:26,193 --> 01:13:28,028 ‫به همین دلیل آن کلمات را گفتم. 1432 01:13:28,654 --> 01:13:32,116 ‫و به دادگاه نگاه کردم، ‫و چشمان مارتا را دیدم، 1433 01:13:32,658 --> 01:13:36,495 ‫می‌دانید، آن نگاه سرد و یخی در چشمانش. 1434 01:13:37,246 --> 01:13:39,123 ‫می‌دانستم دوستی ما تمام شده است. 1435 01:13:40,958 --> 01:13:43,293 ‫[مارتا] تا زمانی که ‫ماریانا به جایگاه شهود آمد، 1436 01:13:43,377 --> 01:13:45,754 ‫او یک انسان آسیب‌دیده بود. 1437 01:13:45,838 --> 01:13:46,964 ‫او ترسیده است. 1438 01:13:47,047 --> 01:13:49,133 ‫به او گفته شده بود چه بگوید. 1439 01:13:50,008 --> 01:13:51,468 ‫این مرا بسیار غمگین کرد. 1440 01:13:55,347 --> 01:13:56,390 ‫او یک انسان بود، 1441 01:13:56,473 --> 01:13:58,684 ‫و او آشکارا تحت فشار ‫فوق‌العاده‌ای بود 1442 01:13:58,767 --> 01:13:59,810 ‫از فشار و تنش. 1443 01:13:59,893 --> 01:14:03,188 ‫و... و نمی‌توانستید متوجه نشوید ‫که او زخمی به نظر می‌رسید. 1444 01:14:03,313 --> 01:14:05,899 ‫[زن] مارتا رو تنها بذارید! ‫تنهاش بذارید! 1445 01:14:06,024 --> 01:14:08,277 ‫- مارتا رو تنها بذارید! ‫- ما وحشت‌زده بودیم. 1446 01:14:08,360 --> 01:14:11,488 ‫دیدن آنچه برای او اتفاق می‌افتاد ‫بسیار بسیار ناراحت‌کننده بود. 1447 01:14:12,698 --> 01:14:15,701 ‫[زن] او یک عروسکه. ‫تنهاش بذارید. مارتا رو تنها بذارید. 1448 01:14:15,784 --> 01:14:18,412 ‫[گزارشگر] حالا، در حالی که حامیان استوارت ‫در بیرون جمع شده‌اند 1449 01:14:18,495 --> 01:14:20,247 ‫از دادگاه برای انتظار سرنوشت او، 1450 01:14:20,330 --> 01:14:23,542 ‫هیئت منصفه در داخل ‫در حال بررسی حقایق خواهد بود. 1451 01:14:23,625 --> 01:14:25,752 ‫[پچ‌پچ نامفهوم] 1452 01:14:25,836 --> 01:14:28,565 ‫«تحلیل‌گران دادگاه می‌گویند مشکل دولت این است که» 1453 01:14:28,589 --> 01:14:31,049 ‫«شاهدانش هرچقدر هم که متقاعدکننده باشند،» 1454 01:14:31,133 --> 01:14:33,135 ‫«هرگز مدرک قاطعی ارائه نکرد.» 1455 01:14:33,218 --> 01:14:34,678 ‫[موسیقی دلهره‌آور پخش می‌شود] 1456 01:14:34,761 --> 01:14:38,307 ‫«بهترین دفاع این است که پرونده هرگز نباید به دادگاه می‌رفت.» 1457 01:14:38,390 --> 01:14:40,601 ‫«هیئت منصفه به این نگاه کند و با خود بگوید،» 1458 01:14:40,684 --> 01:14:43,604 ‫«'وای، این قطعاً به نظر می‌رسد یک تعقیب قضایی انتخابی است.'» 1459 01:14:44,146 --> 01:14:47,983 ‫«از طرف دیگر، اگر آن‌ها دقیقاً روی این سؤال تمرکز کنند که،» 1460 01:14:48,066 --> 01:14:51,945 ‫«'آیا ما باور داریم که او نوعی اطلاعات محرمانه داشته؟'» 1461 01:14:52,029 --> 01:14:53,697 ‫«فکر می‌کنم مارتا استوارت در دردسر افتاده.» 1462 01:14:55,407 --> 01:14:57,951 ‫«می‌دانید، وقتی آن‌ها وارد می‌شوند، واضح است که باید بایستید.» 1463 01:14:58,619 --> 01:15:00,996 ‫«این پرتنش‌ترین لحظه‌ای است که می‌توانید تصور کنید.» 1464 01:15:05,125 --> 01:15:06,710 ‫[قاضی] اعضای هیئت منصفه، 1465 01:15:06,793 --> 01:15:09,588 ‫حکم شما را دریافت کرده‌ام، و اکنون آن را می‌خوانم. 1466 01:15:12,257 --> 01:15:14,343 ‫متهم مارتا استوارت... 1467 01:15:19,306 --> 01:15:20,724 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1468 01:15:20,807 --> 01:15:24,269 ‫مجرم، مجرم، مجرم در تمام این اتهامات و هرچه که بود. 1469 01:15:24,353 --> 01:15:26,146 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 1470 01:15:26,230 --> 01:15:28,899 ‫[مارتا] خانم خبرنگار 'نیویورک پست' آنجا بود 1471 01:15:28,982 --> 01:15:31,193 ‫و خیلی از خود راضی به نظر می‌رسید. 1472 01:15:31,276 --> 01:15:34,863 ‫او در طول دادگاه چیزهای وحشتناکی نوشته بود. 1473 01:15:34,947 --> 01:15:37,574 ‫او حالا مرده، خدا را شکر، و دیگر لازم نیست... 1474 01:15:37,658 --> 01:15:40,452 ‫هیچ‌کس لازم نیست آن مزخرفاتی را که او همیشه می‌نوشت، تحمل کند. 1475 01:15:41,286 --> 01:15:44,164 ‫دخترم، وقتی حکم را خواندند، غش کرد. 1476 01:15:44,248 --> 01:15:45,248 ‫بچه بیچاره. 1477 01:15:45,791 --> 01:15:48,502 ‫«آنقدر وحشتناک و غیرقابل درک بود.» 1478 01:15:50,379 --> 01:15:53,632 ‫«و بعد بیدار شدم و متأسفانه هنوز آنجا بودم.» [می‌خندد] 1479 01:15:55,259 --> 01:15:56,593 ‫[پچ‌پچ نامفهوم] 1480 01:15:59,263 --> 01:16:00,305 ‫[نامفهوم] 1481 01:16:00,389 --> 01:16:03,267 ‫[خبرنگار زن] «مارتا استوارت، که اکنون یک مجرم محکوم است،» 1482 01:16:03,350 --> 01:16:05,227 ‫«با تشویق‌هایی از دادگاه خارج شد.» 1483 01:16:05,310 --> 01:16:07,896 ‫[شعار می‌دهند] ما مارتا را دوست داریم! ما مارتا را دوست داریم! 1484 01:16:09,898 --> 01:16:13,860 ‫[مارتا] برای من خیلی وحشتناک بود که مجبور شدم این را تحمل کنم، 1485 01:16:13,944 --> 01:16:18,073 ‫تا برای این احمق‌ها در دفتر دادستانی آمریکا یک جام باشم. 1486 01:16:18,156 --> 01:16:22,077 ‫آن دادستان‌ها باید در یک غذاساز انداخته می‌شدند و روی دور تند روشن می‌شدند. 1487 01:16:22,160 --> 01:16:23,160 ‫[مردی تشویق می‌کند] 1488 01:16:24,746 --> 01:16:26,206 ‫[مارتا] من یک جام بودم. 1489 01:16:28,792 --> 01:16:32,462 ‫یک زن برجسته، اولین زن میلیاردر در آمریکا، 1490 01:16:32,546 --> 01:16:33,755 ‫'ما او را گرفتیم.' 1491 01:16:34,506 --> 01:16:35,506 ‫[بوق ماشین به صدا در می‌آید] 1492 01:16:37,342 --> 01:16:40,178 ‫[خبرنگار] حالا به من گفته می‌شود که معاملات متوقف شده، 1493 01:16:40,262 --> 01:16:42,180 ‫اوه، روی سهام مارتا. 1494 01:16:42,264 --> 01:16:46,268 ‫[خبرنگار مرد] «به محض اینکه هیئت منصفه رأی داد، قیمت به ۱۰ دلار و خرده‌ای سقوط کرد.» 1495 01:16:46,351 --> 01:16:50,981 ‫تحلیل‌گران معتقدند که این قیمت بیشتر کاهش خواهد یافت و می‌تواند به ۵ دلار برسد. 1496 01:16:51,064 --> 01:16:53,442 ‫[خبرنگار مرد ۲] «برنامه تلویزیونی استوارت امروز لغو شد» 1497 01:16:53,525 --> 01:16:56,278 ‫«توسط ۱۸ ایستگاه سی‌بی‌اس و یو‌پی‌ان.» 1498 01:16:56,361 --> 01:16:59,573 ‫[خبرنگار زن] «تبلیغ‌کنندگان از مجله اصلی او فرار کرده‌اند.» 1499 01:16:59,656 --> 01:17:02,367 ‫او یکی از قوی‌ترین برندهایی بود که تا به حال وجود داشته. 1500 01:17:02,451 --> 01:17:05,203 ‫یعنی، قوی‌تر از کوکاکولا، قوی‌تر از مک‌دونالد. 1501 01:17:05,287 --> 01:17:06,487 ‫{\an8}[گزارشگر] مارتا استوارت که با زندان روبه‌رو بود، 1502 01:17:06,538 --> 01:17:10,208 ‫{\an8}بیش از پیش از شرکت رسانه‌ای که خودش ساخته بود، فاصله گرفت. 1503 01:17:10,792 --> 01:17:13,754 ‫{\an8}او از هیئت مدیره 'مارتا استوارت لیوینگ امنی‌مدیا' استعفا داد 1504 01:17:13,837 --> 01:17:16,923 ‫{\an8}و از سمت مدیر ارشد خلاقیت کناره‌گیری کرد. 1505 01:17:17,549 --> 01:17:19,676 ‫{\an8}[مارتا] من در اوج بودم. 1506 01:17:19,760 --> 01:17:22,679 ‫{\an8}عضو هیئت مدیره بورس نیویورک بودم. 1507 01:17:22,763 --> 01:17:25,307 ‫{\an8}عضو هیئت مدیره شرکت رولون بودم. 1508 01:17:25,390 --> 01:17:28,143 ‫کنترل شرکتم را از دست دادم. تمام کرسی‌های هیئت مدیره را از دست دادم. 1509 01:17:28,226 --> 01:17:30,604 ‫واقعاً وحشتناک بود. 1510 01:17:31,897 --> 01:17:34,149 ‫{\an8}[گزارشگر مرد] در حال حاضر، وحشت کامل 1511 01:17:34,232 --> 01:17:35,859 ‫{\an8}در 'مارتا استوارت لیوینگ' حکم‌فرماست. 1512 01:17:35,942 --> 01:17:38,862 ‫{\an8}فکر می‌کنم برای 'مارتا استوارت امنی‌مدیا' اساساً همه چیز تمام شده است. 1513 01:17:44,534 --> 01:17:46,536 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1514 01:17:47,204 --> 01:17:48,580 ‫[چهچهه پرندگان] 1515 01:17:49,289 --> 01:17:54,252 ‫{\an8}او از این احساس که زندگی‌اش هدر رفته، ناامید است. 1516 01:17:56,046 --> 01:17:59,841 ‫هر کاری که کرده، به خاطر یک چیز بی‌اهمیت نادیده گرفته شده 1517 01:17:59,925 --> 01:18:01,677 ‫که شاید اصلاً اتفاق نیفتاده باشد. 1518 01:18:01,760 --> 01:18:03,929 ‫[مکالمه نامفهوم] 1519 01:18:11,311 --> 01:18:14,272 ‫[مرد] و خیلی‌ها می‌خواهند بدانند، اول از همه، حالت چطور است؟ 1520 01:18:16,024 --> 01:18:18,777 ‫یعنی، ببینید، من نمی‌خواهم صدای مصاحبه‌کننده داشته باشم. 1521 01:18:18,860 --> 01:18:19,986 ‫[مرد] اوه، نه، ما قرار است... 1522 01:18:20,070 --> 01:18:23,365 ‫کاری که می‌کنم این است که سعی می‌کنیم همه چیز را با صدای تو انجام دهیم. 1523 01:18:24,241 --> 01:18:27,786 ‫پس شاید نباید سؤال باشد. شاید فقط باید در مورد... 1524 01:18:27,869 --> 01:18:31,164 ‫فقط باید بگویی: 'در مورد این صحبت کن.' سؤالی از من نپرس. 1525 01:18:31,248 --> 01:18:33,625 ‫- [مرد ۲] وقتی این کار را می‌کنند، شکمت را تو بده. ‫- [مرد] بیا. 1526 01:18:34,501 --> 01:18:35,501 ‫آماده‌ای؟ 1527 01:18:37,129 --> 01:18:39,548 ‫- [آه می‌کشد] ‫- [مرد] خوب و شیرین. 1528 01:18:39,631 --> 01:18:40,631 ‫[مرد گلویش را صاف می‌کند] 1529 01:18:43,135 --> 01:18:45,929 ‫خب، این یکشنبه عید پاک سال ۲۰۰۴ است. 1530 01:18:46,888 --> 01:18:49,766 ‫و من، اِم، دعوت کرده‌ام 1531 01:18:50,684 --> 01:18:53,729 ‫بین ۱۶ تا ۲۰ نفر را 1532 01:18:53,812 --> 01:18:54,938 ‫برای صبحانه دیرهنگام. 1533 01:18:55,021 --> 01:18:58,608 ‫پس منو تخم‌مرغ آب‌پز است، که قبلاً آماده کردم، 1534 01:18:58,692 --> 01:19:01,069 ‫کیک کرم پرتقال خونی که الکسیس دارد درست می‌کند. 1535 01:19:01,653 --> 01:19:02,529 ‫ماهی سالمون... 1536 01:19:02,612 --> 01:19:05,991 ‫این یک ماه قبل از صدور حکم است. نمی‌دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. 1537 01:19:06,074 --> 01:19:07,743 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 1538 01:19:07,826 --> 01:19:10,537 ‫[مرد ۲] چطور خودت را برای آنچه ممکن است رخ دهد، آماده می‌کنی؟ 1539 01:19:10,620 --> 01:19:12,460 ‫[مارتا] خب، می‌دانی، به دندانپزشکی می‌روی، 1540 01:19:12,497 --> 01:19:14,124 ‫به متخصص زنان می‌روی، 1541 01:19:14,207 --> 01:19:19,129 ‫و فقط مطمئن می‌شوی که در بهترین وضعیت ممکن هستی 1542 01:19:19,212 --> 01:19:22,424 ‫تا بدنت و ذهنت هر آنچه را که پیش می‌آید، تحمل کنند. 1543 01:19:24,926 --> 01:19:28,046 ‫- [زن] استخوان را باید خارج می‌کردی یا نه؟ ‫- [مارتا] بله، کل ایده همین است. 1544 01:19:29,765 --> 01:19:31,850 ‫بیا، من... من... می‌خواهی نشانت دهم؟ 1545 01:19:32,476 --> 01:19:35,562 ‫مطبوعات مرا طوری نشان دادند که نیستم. 1546 01:19:35,645 --> 01:19:39,274 ‫فکر نمی‌کنم آن شخص بدجنس و زننده و وحشتناکی باشم 1547 01:19:39,357 --> 01:19:41,735 ‫که در برخی نشریات به تصویر کشیده شده‌ام. 1548 01:19:41,818 --> 01:19:44,029 ‫من سخت‌گیر و پرتوقع هستم 1549 01:19:44,112 --> 01:19:47,866 ‫و تمام آن ویژگی‌های خوبی را دارم که یک فرد موفق را می‌سازند. 1550 01:19:48,992 --> 01:19:52,162 ‫اخیراً، یک فنجان چای را نقد کردم. 1551 01:19:52,245 --> 01:19:53,955 ‫گفتم: 'فروشش چطوره؟' 1552 01:19:54,039 --> 01:19:56,958 ‫جوان بهم گفت: 'خب، خوب نیست.' و من گفتم: 'می دونی چرا؟' 1553 01:19:58,251 --> 01:19:59,336 ‫'فنجون رو بردار.' 1554 01:19:59,419 --> 01:20:02,756 ‫'می تونی انگشتت رو توی دسته فنجون جا بدی؟' 1555 01:20:04,174 --> 01:20:07,177 ‫اون این رو یه انتقاد شدید برداشت کرد. 1556 01:20:07,260 --> 01:20:09,971 ‫اما اینکه من این رو گفتم، علیه من استفاده شد. 1557 01:20:11,264 --> 01:20:14,851 ‫انتقاد از دسته فنجون برای شرکت خودم 1558 01:20:14,935 --> 01:20:17,145 ‫چیز بدی محسوب می شد. 1559 01:20:17,229 --> 01:20:18,730 ‫من این رو چیز خوبی می دونم. 1560 01:20:20,023 --> 01:20:21,733 ‫هرگز از صابون استفاده نکنید، باشه؟ 1561 01:20:23,318 --> 01:20:24,318 ‫هرگز. 1562 01:20:25,570 --> 01:20:28,156 ‫این هرگز قبلاً وارد کاتالوگ ما نمی شد. 1563 01:20:29,658 --> 01:20:31,409 ‫[موسیقی شدیدتر می شود] 1564 01:20:31,493 --> 01:20:34,871 ‫و من باید با یه همچین احمقی... نادانی با احتیاط رفتار کنم؟ 1565 01:20:34,955 --> 01:20:35,955 ‫[موسیقی محو می شود] 1566 01:20:35,997 --> 01:20:38,041 ‫[مارتا] برای بریدن اونا از چه چاقویی استفاده می کنی؟ 1567 01:20:38,124 --> 01:20:40,335 ‫- [زن] این یکی. ‫- خب، این یه چاقوی احمقانه نیست؟ 1568 01:20:40,418 --> 01:20:41,962 ‫- [زن] نمی دونم. ‫- [مارتا] چرا؟ 1569 01:20:42,045 --> 01:20:45,257 ‫چرا باید از یه چاقوی کوچیک برای بریدن یه پرتقال بزرگ استفاده کنی؟ 1570 01:20:45,340 --> 01:20:47,801 ‫می دونی یه چاقوی بزرگ چقدر سریع می بره؟ 1571 01:20:47,884 --> 01:20:49,636 ‫باشه، این رو توی فیلم نمی گیری، چون، 1572 01:20:49,719 --> 01:20:51,513 ‫یعنی، دیگه نمی دونم چیکار کنم. 1573 01:20:51,596 --> 01:20:52,472 ‫باشه؟ 1574 01:20:52,556 --> 01:20:53,974 ‫[موسیقی غمگین پخش می شود] 1575 01:20:54,057 --> 01:20:56,893 ‫برای بریدن پرتقال از یه چاقوی بزرگ استفاده می کنی، باشه؟ 1576 01:20:59,396 --> 01:21:03,024 ‫اما واقعاً، باید دقت کنی و کارآمد باشی. 1577 01:21:05,360 --> 01:21:07,362 ‫ببین، خیلی راحت تره. باشه؟ 1578 01:21:11,491 --> 01:21:13,368 ‫[خبرنگار] تا حالا زندان رفتین؟ 1579 01:21:14,536 --> 01:21:17,163 ‫[مارتا] ام، نه... [می خندد]... نه، نرفتم. 1580 01:21:17,998 --> 01:21:20,125 ‫[خبرنگار] هیچ ایده ای دارین که چطوره؟ 1581 01:21:20,208 --> 01:21:22,377 ‫ام، نه، واقعاً نه. 1582 01:21:23,253 --> 01:21:24,671 ‫بازرسی بدنی... 1583 01:21:25,171 --> 01:21:28,925 ‫فکر نمی کنم توی زندان با حداقل امنیت بازرسی بدنی باشه. 1584 01:21:29,009 --> 01:21:31,219 ‫- اوه، بله، مارتا. ‫- شاید. شاید من بی اطلاع هستم. 1585 01:21:31,303 --> 01:21:33,847 ‫شاید باید در مورد اینکه زندان چطوره تحقیق کنی. 1586 01:21:33,930 --> 01:21:36,641 ‫نمی خوام احمق به نظر بیام. به سختی می خوام در موردش حرف بزنم. 1587 01:21:36,725 --> 01:21:38,894 ‫می تونی انجامش بدی؟ مهم نیست چی؟ 1588 01:21:41,187 --> 01:21:42,355 ‫[صدای بالگرد] 1589 01:21:42,439 --> 01:21:45,543 ‫[خبرنگار] صبح بخیر، و شما در حال تماشای نمایی از بیرون دادگاه فدرال هستید 1590 01:21:45,567 --> 01:21:46,902 ‫در پایین منهتن در حال حاضر. 1591 01:21:46,985 --> 01:21:49,946 ‫مارتا استوارت تازه از دادگاه خارج می شود 1592 01:21:50,030 --> 01:21:52,991 ‫پس از دریافت حکمش از قاضی میریام سداربام. 1593 01:21:53,074 --> 01:21:54,951 ‫[خبرنگار ۲] پنج ماه زندان، 1594 01:21:55,035 --> 01:21:56,953 ‫پنج ماه حبس خانگی، 1595 01:21:57,037 --> 01:21:58,580 ‫دو سال آزادی مشروط، 1596 01:21:58,663 --> 01:22:00,665 ‫و جریمه ۳۰,۰۰۰ دلاری. 1597 01:22:01,416 --> 01:22:04,711 ‫{\an8}وقتی محکوم شد، خیلی احساسی بود. 1598 01:22:05,503 --> 01:22:06,671 ‫{\an8}[جمعیت] مارتا رو نجات بدین! 1599 01:22:06,755 --> 01:22:08,632 ‫[سوفی] خیلی تکان دهنده. 1600 01:22:08,715 --> 01:22:10,884 ‫- [جمعیت] مارتا رو نجات بدین! ‫- [مرد نامفهوم صحبت می کند] 1601 01:22:10,967 --> 01:22:12,093 ‫بی‌عدالتی! 1602 01:22:21,436 --> 01:22:23,563 ‫به آلدِرسون خوش آمدید، 1603 01:22:23,647 --> 01:22:24,940 ‫شهر زندان 1604 01:22:25,023 --> 01:22:28,026 ‫که برای پنج ماه آینده، خانه‌ی مارتا استوارت خواهد بود. 1605 01:22:29,945 --> 01:22:31,905 ‫گزارشگر مرد: 'اردوگاه کاپ‌کیک' شاید لقبش باشد، 1606 01:22:31,988 --> 01:22:35,992 ‫اما اردوگاه فدرال آلدِرسون در ویرجینیای غربی، جای تفریح نیست. 1607 01:22:36,076 --> 01:22:39,079 ‫گزارشگر: نگهبانان زندان گفته‌اند نمی‌توانند تضمین کنند که زندانی معروف 1608 01:22:39,162 --> 01:22:40,538 ‫مورد آزار و اذیت قرار نمی‌گیرد. 1609 01:22:40,622 --> 01:22:45,251 ‫می‌توانیم دنبالش کنیم و مطمئن شویم هیچ زندانی‌ای اذیتش نمی‌کند؟ 1610 01:22:45,752 --> 01:22:46,586 ‫نه. 1611 01:22:46,670 --> 01:22:50,298 ‫مصاحبه‌کننده زن: 'استوارت همیشه کنترل همه‌چیز را در دست داشته است. 1612 01:22:50,382 --> 01:22:51,841 ‫چقدر سخت خواهد بود، 1613 01:22:51,925 --> 01:22:55,095 ‫چقدر برای مارتا استوارت دشوار خواهد بود که کنترل را رها کند؟' 1614 01:22:55,595 --> 01:22:57,847 ‫مفسر مرد: 'خب، وحشتناک خواهد بود. 1615 01:22:57,931 --> 01:23:00,433 ‫برای مارتا استوارت وحشتناک خواهد بود.' 1616 01:23:00,517 --> 01:23:01,517 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 1617 01:23:05,188 --> 01:23:06,731 ‫[صدای جیک‌جیک پرندگان] 1618 01:23:09,484 --> 01:23:11,486 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 1619 01:23:13,154 --> 01:23:15,198 ‫زن: 'جمعه، ۸ اکتبر.' 1620 01:23:15,281 --> 01:23:17,534 ‫'ورود ساعت ۵:۵۵ صبح.' 1621 01:23:18,368 --> 01:23:20,870 ‫'گوشواره‌های مروارید مجاز بود، هرچند مورد سؤال قرار گرفت.' 1622 01:23:21,371 --> 01:23:24,165 ‫'لنز مجاز نبود. همه‌شان را در جعبه انداختم.' 1623 01:23:25,291 --> 01:23:27,752 ‫'معاینه فیزیکی، تمام لباس‌ها را درآوردم.' 1624 01:23:29,045 --> 01:23:31,047 ‫'چنباتمه بزن، دست‌ها را باز کن، 1625 01:23:32,173 --> 01:23:33,173 ‫سرفه کن.' 1626 01:23:34,384 --> 01:23:35,635 ‫'خجالت‌آور بود.' 1627 01:23:37,303 --> 01:23:39,848 ‫مجبور شدم تمام آن کثافت‌کاری‌هایی را که در فیلم‌ها می‌بینید، انجام دهم. 1628 01:23:39,931 --> 01:23:42,611 ‫تو... حتی نمی‌توانی باور کنی که داری این‌ها را تجربه می‌کنی. 1629 01:23:43,768 --> 01:23:46,479 ‫زن: 'به اتاق J11، طبقه دوم برده شدم.' 1630 01:23:47,188 --> 01:23:50,108 ‫'اتاقم شامل یک تختخواب دوطبقه قدیمی، 1631 01:23:50,191 --> 01:23:52,152 ‫فنر فلزی و چارچوب فلزی است.' 1632 01:23:52,235 --> 01:23:56,656 ‫'فنرها خیلی شل و وارفته‌اند و بنابراین یک تختخواب ناسالم است.' 1633 01:23:56,740 --> 01:23:58,533 ‫'در واقع طبقه بالا را ترجیح می‌دادم.' 1634 01:23:58,616 --> 01:24:00,201 ‫'اما بالای ۶۲ سال سن، 1635 01:24:00,285 --> 01:24:02,954 ‫و به طور خودکار یک تخت پایین به شما داده می‌شود.' 1636 01:24:03,038 --> 01:24:04,038 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 1637 01:24:05,040 --> 01:24:06,583 ‫زن: 'ساعت ۴ صبح، بیدارباش.' 1638 01:24:06,666 --> 01:24:08,376 ‫[موسیقی متفکرانه پخش می‌شود] 1639 01:24:08,460 --> 01:24:11,087 ‫زن: 'ساعت ۵ صبح، دوش، شامپو.' 1640 01:24:11,171 --> 01:24:13,173 ‫'ساعت ۷ صبح، 'قهوه'.' 1641 01:24:13,840 --> 01:24:17,552 ‫'آنچه مرا نگران می‌کند، کیفیت بسیار پایین غذا 1642 01:24:17,635 --> 01:24:20,346 ‫و عدم دسترسی به هیچ چیز تازه‌ای است، 1643 01:24:20,430 --> 01:24:24,476 ‫زیرا نشاسته و کربوهیدرات و غذاهای چرب زیادی وجود دارد.' 1644 01:24:24,559 --> 01:24:26,144 ‫'هیچ چیز خالصی وجود ندارد.' 1645 01:24:26,227 --> 01:24:27,979 ‫بدترین قهوه‌ای را که می‌شد تصور کرد، داشتیم. 1646 01:24:28,063 --> 01:24:32,067 ‫من که اصلاً قهوه‌خور نبودم، اما وای، آن قهوه افتضاح بود. 1647 01:24:32,567 --> 01:24:34,486 ‫و شیر هم افتضاح بود... همه‌چیز افتضاح بود. 1648 01:24:35,070 --> 01:24:36,696 ‫زن: 'بازدید از کتابخانه.' 1649 01:24:36,780 --> 01:24:39,699 ‫''گرند کنیون' را تماشا کردم، از مجموعه 'ریدرز دایجست'.' 1650 01:24:42,744 --> 01:24:45,830 ‫'باید از این زمان استفاده کرد تا هر روز چیز جدیدی یاد گرفت.' 1651 01:24:46,790 --> 01:24:48,458 ‫«اینکه من رو اینجا گذاشتن، یه شوخیه.» 1652 01:24:49,292 --> 01:24:51,336 ‫«و به نظر میاد همه اینو می‌دونن.» 1653 01:24:51,419 --> 01:24:52,879 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1654 01:24:55,757 --> 01:24:59,010 ‫[زن] «امروز دو خانم خیلی خوش‌لباس رو دیدم که داشتن راه می‌رفتن، 1655 01:24:59,094 --> 01:25:00,178 ‫و من از کنارشون رد شدم، 1656 01:25:00,261 --> 01:25:03,723 ‫و در مورد صبح گرم و قشنگ و اینکه چقدر خوب به نظر می‌رسیدن، حرف زدم.» 1657 01:25:04,224 --> 01:25:07,060 ‫«وقتی از روی جاکلیدی بزرگ نقره‌ای، فهمیدم 1658 01:25:07,143 --> 01:25:08,478 ‫که اونا نگهبان هستن، 1659 01:25:08,561 --> 01:25:10,271 ‫آروم به زنجیر دست کشیدم.» 1660 01:25:10,355 --> 01:25:11,355 ‫[صدای برخورد زنجیر] 1661 01:25:12,107 --> 01:25:16,111 ‫«بعداً، من رو صدا کردن تا بهم بگن هرگز، هرگز به نگهبان دست نزنم 1662 01:25:16,194 --> 01:25:18,363 ‫مگر اینکه انتظار توبیخ شدید رو داشته باشم.» 1663 01:25:18,446 --> 01:25:19,864 ‫«البته من عذرخواهی کردم، 1664 01:25:19,948 --> 01:25:21,991 ‫اما اون اتفاق اونقدر جزئی بود که وقتی افتاد 1665 01:25:22,075 --> 01:25:24,661 ‫بقیه روز رو بهش فکر نکردم.» 1666 01:25:24,744 --> 01:25:26,121 ‫[موسیقی شوم پخش می‌شود] 1667 01:25:26,204 --> 01:25:27,288 ‫[در سلول محکم بسته می‌شود] 1668 01:25:31,501 --> 01:25:35,004 ‫[مارتا] من رو به خاطر دست زدن به یه افسر، به انفرادی کشوندن. 1669 01:25:38,383 --> 01:25:40,176 ‫یه روز کامل غذا و آب نداشتم. 1670 01:25:43,638 --> 01:25:46,099 ‫اینجا اردوگاه کاپ‌کیک بود، یادتونه؟ این اسم مستعارش بود. 1671 01:25:46,182 --> 01:25:47,851 ‫اردوگاه کاپ‌کیک. 1672 01:25:49,477 --> 01:25:50,854 ‫کاپ‌کیک نبود. 1673 01:25:56,401 --> 01:25:59,696 ‫من تقریباً هر آخر هفته می‌رفتم. 1674 01:26:00,321 --> 01:26:03,658 ‫شب قبلش می‌رسیدم و حدود ساعت چهار صبح بیدار می‌شدم 1675 01:26:03,741 --> 01:26:05,493 ‫و چند تا پتوی بزرگ برمی‌داشتم 1676 01:26:05,577 --> 01:26:10,206 ‫چون باید از ماشین پیاده می‌شدی و توی صف می‌ایستادی تا بتونی یه میز بگیری. 1677 01:26:11,416 --> 01:26:12,876 ‫[موسیقی تأثیرگذار پخش می‌شود] 1678 01:26:13,626 --> 01:26:15,420 ‫دیدم که وارد شد 1679 01:26:15,503 --> 01:26:19,382 ‫با لباس‌های ورزشی زندان و عینک. 1680 01:26:21,092 --> 01:26:24,304 ‫و من هرگز، هرگز مارتا رو با عینک ندیده بودم. 1681 01:26:25,096 --> 01:26:27,807 ‫یه مقدار خجالت داشت، 1682 01:26:27,891 --> 01:26:31,019 ‫مخصوصاً با کسی مثل من که مدت‌ها بود می‌شناختش. 1683 01:26:32,562 --> 01:26:35,899 ‫و اونجا آدم‌هایی بودن که می‌خواستن بلایی سرش بیارن. 1684 01:26:35,982 --> 01:26:37,317 ‫می‌خواستن بهش آسیب بزنن. 1685 01:26:37,400 --> 01:26:38,985 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1686 01:26:39,068 --> 01:26:41,321 ‫[مارتا] آخر شب، وقتی تو تاریکی به خونه می‌رفتی، 1687 01:26:41,404 --> 01:26:42,572 ‫ممکن بود بهت حمله کنن. 1688 01:26:42,655 --> 01:26:46,618 ‫به مردم حمله می‌شد، کتک می‌خوردن. 1689 01:26:47,577 --> 01:26:50,121 ‫ام، از این جور چیزا اتفاق می‌افتاد. 1690 01:26:51,581 --> 01:26:52,581 ‫به من هشدار داده شده بود. 1691 01:26:55,460 --> 01:26:57,045 ‫اما از من محافظت نمی‌شد. 1692 01:26:57,128 --> 01:26:58,630 ‫[موسیقی متفکرانه پخش می‌شود] 1693 01:26:59,797 --> 01:27:00,798 ‫[خروس می‌خواند] 1694 01:27:00,882 --> 01:27:02,008 ‫[زن] «یه روز دیگه.» 1695 01:27:06,054 --> 01:27:07,931 ‫«از گلخانه‌ها بازدید کردم.» 1696 01:27:08,514 --> 01:27:11,559 ‫«هیچ کود، گلدان، بذر و غیره وجود نداره.» 1697 01:27:13,019 --> 01:27:15,688 ‫«یه باغچه کوچیک هست که توسط یه زندانی طراحی و کاشته شده 1698 01:27:15,772 --> 01:27:17,607 ‫که مدت زیادی اینجا بوده.» 1699 01:27:17,690 --> 01:27:19,817 ‫«اون هم هیچ منبعی نداره.» 1700 01:27:20,401 --> 01:27:23,905 ‫«من چند تا از کتاب‌های باغبونیم رو بهش دادم، و اون خیلی ممنون بود.» 1701 01:27:25,031 --> 01:27:26,699 ‫'زندان هیچ کاری برای اصلاح، 1702 01:27:26,783 --> 01:27:29,786 ‫بازپروری، آموزش،بهتر کردن حال مردم، 1703 01:27:29,869 --> 01:27:32,497 ‫یا تشویق مردمبه سمت چیزهای بهتر نمی‌کند.' 1704 01:27:33,331 --> 01:27:35,416 ‫- [موسیقی محو می‌شود] ‫- [صدای ماشین تحریر] 1705 01:27:35,500 --> 01:27:38,544 ‫[زن] 'چارلز سیمونی. ‫اول از همه، حالت چطوره؟' 1706 01:27:38,628 --> 01:27:42,423 ‫'خیلی وقته که ایمیلیا حتی یادداشتی ازت دریافت نکردم.' 1707 01:27:42,507 --> 01:27:44,175 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 1708 01:27:47,887 --> 01:27:49,722 ‫[زن] 'دوست دارم ازت خبری بشنوم.' 1709 01:27:51,641 --> 01:27:54,352 ‫[مصاحبه‌کننده] چرا دوست‌پسر شمافقط یک بار به دیدنتون اومد؟ 1710 01:28:00,108 --> 01:28:02,860 ‫[مارتا] فکر نمی‌کنم دوست داشتبا کسی که تو زندانه وقت بگذرونه. 1711 01:28:05,446 --> 01:28:08,157 ‫اون با قایقش بیرون بود،دور دنیا می‌چرخید. 1712 01:28:09,325 --> 01:28:11,327 ‫[صدای ماشین تحریر] 1713 01:28:16,582 --> 01:28:18,418 ‫[مارتا] این برای من ناراحت‌کننده بود. 1714 01:28:20,712 --> 01:28:24,090 ‫[زن] 'روزهاکاملاً از هم غیرقابل تشخیص‌اند.' 1715 01:28:25,508 --> 01:28:27,427 ‫'و کمی احساس می‌کنم از دنیا بی‌خبرم.' 1716 01:28:28,636 --> 01:28:29,721 ‫'کمی تنها.' 1717 01:28:31,597 --> 01:28:32,932 ‫'کمی منزوی.' 1718 01:28:36,728 --> 01:28:37,728 ‫[صدای جغد] 1719 01:28:38,563 --> 01:28:40,898 ‫[زن] 'امروز احساس می‌کنم خیلی بی‌اهمیتم، 1720 01:28:42,525 --> 01:28:45,862 ‫انگار هیچ‌کس دلش برایم تنگ نمی‌شداگر هرگز به واقعیت برنمی‌گشتم.' 1721 01:28:50,241 --> 01:28:52,452 ‫[مصاحبه‌کننده] شما نوشتیدکه از خودتون پرسیدید... 1722 01:28:54,537 --> 01:28:56,748 ‫اگر برنمی‌گشتید،کسی دلش براتون تنگ می‌شد؟ 1723 01:28:57,790 --> 01:28:58,790 ‫اوه. 1724 01:28:59,459 --> 01:29:00,459 ‫هوم. 1725 01:29:07,175 --> 01:29:09,427 ‫باید عزت نفسم رو حفظ می‌کردم 1726 01:29:09,927 --> 01:29:12,680 ‫و این باورم روکه آدم خوبی هستم. 1727 01:29:12,764 --> 01:29:15,016 ‫یعنی، زمان خیلی وحشتناکی بود. 1728 01:29:17,602 --> 01:29:19,854 ‫گوش کنید، این دختر از خانواده‌ای 1729 01:29:19,937 --> 01:29:24,734 ‫هشت نفره در ناتلی، نیوجرسی،که با فروتنی زندگی می‌کرد، ایده‌ی خوبی به ذهنش می‌رسه، 1730 01:29:24,817 --> 01:29:28,196 ‫اون رو به یه چیز واقعاً عالی تبدیل می‌کنه،و ازش سود می‌بره. 1731 01:29:28,279 --> 01:29:29,822 ‫این اساساً داستان منه. 1732 01:29:30,615 --> 01:29:32,825 ‫و بعد... بعد می‌افته تو یه چاله. 1733 01:29:34,077 --> 01:29:37,455 ‫و اون چاله،باید از یه چاله لعنتی بالا می‌رفتم. 1734 01:29:37,538 --> 01:29:39,040 ‫[موسیقی شاد پخش می‌شود] 1735 01:29:42,210 --> 01:29:44,504 ‫[زن] 'ساعت ۶ صبح بیدار شدم،دوش گرفتم، لباس پوشیدم، 1736 01:29:44,587 --> 01:29:47,340 ‫حمام طبقه بالا رو مرتب کردم،کار این هفته‌ام بود.' 1737 01:29:47,423 --> 01:29:49,592 ‫'با عجله به کلیسا رفتمجایی که زنان مسلمان 1738 01:29:49,675 --> 01:29:53,721 ‫ازم خواسته بودند یکی از پنج سخنران باشمبرای جمع خوبی از انسان‌های جالب 1739 01:29:53,805 --> 01:29:57,183 ‫که خیلی می‌خواهند خودشون رو بهتر کنندو وضعیتشون رو بهبود ببخشند.' 1740 01:29:57,266 --> 01:29:59,185 ‫'اون‌ها رو تشویق کردم کارآفرین باشند 1741 01:29:59,268 --> 01:30:01,521 ‫اگه ایده‌ای خوب،منحصربه‌فرد و واضح داشتند، 1742 01:30:02,105 --> 01:30:06,442 ‫ایده‌ای که به دیگران کمک کنه،ایده‌ای که خیلی‌ها بهش نیاز داشتند یا می‌خواستند.' 1743 01:30:06,526 --> 01:30:08,694 ‫'همون چیزهاییکه سال‌هاست می‌گم 1744 01:30:08,778 --> 01:30:10,696 ‫که هنوز هم طنین‌انداز و منطقی هستند.' 1745 01:30:10,780 --> 01:30:13,449 ‫'و می‌دونم که همه دخترهاچیزی رو با خودشون بردند 1746 01:30:13,533 --> 01:30:14,659 ‫از صحبت‌های من.' 1747 01:30:14,742 --> 01:30:18,246 ‫[مارتا] از من خواسته شددر مورد طرح‌های تجاری کمک کنم. 1748 01:30:18,329 --> 01:30:21,999 ‫شنیدن آرزوها و رویاهای این زنانواقعاً جالب بود. 1749 01:30:22,792 --> 01:30:25,253 ‫{\an8}یعنی،اولش کمی زورگو بود. 1750 01:30:25,336 --> 01:30:26,671 ‫{\an8}به رئیس بودن عادت داشت. 1751 01:30:26,754 --> 01:30:30,967 ‫ولی طول نکشید که فهمید همه ما توی یک کشتی هستیم. 1752 01:30:31,634 --> 01:30:33,594 ‫[زن] 'سوزان اسپری قاصدک چید، 1753 01:30:33,678 --> 01:30:35,763 ‫ترشک، پیاز وحشی و سیر، 1754 01:30:35,847 --> 01:30:37,640 ‫و نصف محصولش رو به من داد.' 1755 01:30:37,723 --> 01:30:41,436 ‫'او 12 ساله که اینجاست. باهوشه. یک باغبان در حال آموزش.' 1756 01:30:41,519 --> 01:30:44,814 ‫'او خیلی خوشحاله که حالا کسی رو داره که باهاش درباره باغبانی 1757 01:30:44,897 --> 01:30:47,608 ‫و چیدن و سلامتی و سبزیجات صحبت کنه.' 1758 01:30:48,192 --> 01:30:50,236 ‫'من مشتاق یک جشن هستم.' 1759 01:30:51,446 --> 01:30:53,948 ‫مارتا سعی کرد زندگی رو دلپذیر کنه. 1760 01:30:54,031 --> 01:30:57,994 ‫او به من گفت: 'می‌خوام شام بخوریم. ساندویچ خیار می‌خوریم.' 1761 01:30:58,077 --> 01:31:00,788 ‫فکر کردم: 'ساندویچ خیار؟ ساندویچ خیار چیه؟' 1762 01:31:00,872 --> 01:31:02,712 ‫[می‌خندد] 'نمی‌دونم ساندویچ خیار چیه.' 1763 01:31:04,500 --> 01:31:06,419 ‫او با همه خوش‌برخورد بود. 1764 01:31:06,502 --> 01:31:10,840 ‫او قطعاً می‌خواست بخشی از زندگی همه اونجا باشه. 1765 01:31:14,051 --> 01:31:15,371 ‫[زن] 'زمان به سرعت می‌گذرد، 1766 01:31:15,428 --> 01:31:17,972 ‫و به زودی به دنیایی که به آن تعلق دارم باز خواهم گشت.' 1767 01:31:18,055 --> 01:31:21,017 ‫'چیزهای زیادی برای بحث، فکر کردن و برنامه‌ریزی وجود دارد.' 1768 01:31:21,100 --> 01:31:22,268 ‫'وقتی در ماه مارس آزاد شوم، 1769 01:31:22,351 --> 01:31:24,812 ‫می‌خواهم بسیاری از چیزها آماده باشند تا بلافاصله شروع به کار کنم.' 1770 01:31:24,896 --> 01:31:26,063 ‫[موسیقی پایان می‌یابد] 1771 01:31:26,147 --> 01:31:27,147 ‫[گزارشگر] عصر بخیر. 1772 01:31:27,190 --> 01:31:30,693 ‫اگرچه دوره محکومیت مارتا استوارت رسماً تا یکشنبه به پایان نمی‌رسد، 1773 01:31:30,776 --> 01:31:32,987 ‫اما گمانه‌زنی‌ها این است که او ممکن است 1774 01:31:33,070 --> 01:31:34,822 ‫حتی فردا صبح آزاد شود، 1775 01:31:34,906 --> 01:31:39,368 ‫درست به موقع برای بهار و درست به موقع برای فصل بعدی شرکت مارتا. 1776 01:31:41,078 --> 01:31:42,078 ‫[زن] 'زندان.' 1777 01:31:43,164 --> 01:31:44,874 ‫'واقعاً چطور بود؟' 1778 01:31:44,957 --> 01:31:46,250 ‫'ترسیده بودم؟' 1779 01:31:46,334 --> 01:31:48,294 ‫'نگران بودم؟ حوصله‌ام سر رفته بود؟' 1780 01:31:49,086 --> 01:31:50,296 ‫[موسیقی متفکرانه پخش می‌شود] 1781 01:31:51,047 --> 01:31:54,634 ‫[زن] 'برای اولین بار در سال‌ها وقت داشتم که تأمل کنم، 1782 01:31:54,717 --> 01:31:55,717 ‫نگران نباشم، 1783 01:31:57,220 --> 01:31:59,639 ‫و از استرس سه سال خلاص شوم.' 1784 01:32:01,015 --> 01:32:02,015 ‫'دوستان جدید.' 1785 01:32:02,975 --> 01:32:04,435 ‫'ایده‌های جدید در حال شکل‌گیری.' 1786 01:32:05,269 --> 01:32:07,647 ‫'توانایی، با وجود همه اینها، برای مولد بودن.' 1787 01:32:07,730 --> 01:32:11,609 ‫'بازگشت من به زندگی‌ام همزمان با آمدن بهار 1788 01:32:11,692 --> 01:32:13,694 ‫و هر آنچه تازه و نو است، می‌باشد.' 1789 01:32:15,947 --> 01:32:18,199 ‫ما به هم نزدیک شدیم. دوستان خوبی شدیم. 1790 01:32:18,282 --> 01:32:21,702 ‫ما در یک زمان بسیار دشوار به یکدیگر کمک کردیم. 1791 01:32:22,787 --> 01:32:26,499 ‫من واقعاً معتقدم که... مارتا تأثیر عمیقی روی من داشت. 1792 01:32:27,083 --> 01:32:29,502 ‫[زن] 'و از صمیم قلب آرزو می‌کنم، 1793 01:32:29,585 --> 01:32:33,130 ‫که بتوانم به هر یک از این زنان کمک کنم تا زندگی بهتری پیدا کنند 1794 01:32:33,214 --> 01:32:35,216 ‫برای خودشان، فرزندانشان، 1795 01:32:35,299 --> 01:32:36,676 ‫و خانواده‌هایشان.' 1796 01:32:36,759 --> 01:32:38,094 ‫[موسیقی امیدبخش پخش می‌شود] 1797 01:32:38,177 --> 01:32:39,637 ‫[صدای هلیکوپتر] 1798 01:32:40,429 --> 01:32:44,475 ‫[گزارشگر] پنج ماه حبس مارتا استوارت در زندان فدرال به پایان رسید. 1799 01:32:47,144 --> 01:32:49,230 ‫[گزارشگر 2] این اوست، مارتا استوارت. 1800 01:32:49,313 --> 01:32:50,481 ‫[مردم تشویق می‌کنند] 1801 01:32:52,149 --> 01:32:55,319 ‫{\an8}[زن] چه حسی داری؟ چه حسی داری؟ 1802 01:32:55,403 --> 01:32:57,405 ‫{\an8}[تشویق و فریاد مردم] 1803 01:32:59,323 --> 01:33:00,241 ‫{\an8}ما برش داشتیم، 1804 01:33:00,324 --> 01:33:03,869 ‫{\an8}و اولین حرفم بهش این بود: ‫'این چه کوفتیه پوشیدی؟' 1805 01:33:05,121 --> 01:33:08,249 ‫[مارتا] تو زندان، ‫بهترین صنعت‌کارها رو پیدا کردم. 1806 01:33:08,749 --> 01:33:12,545 ‫این پانچوی زیبا رو یکی از زندانی‌ها ‫به من هدیه داد، 1807 01:33:12,628 --> 01:33:15,089 ‫و موقع خروج از زندان ‫واقعاً عالی به نظر می‌رسید. 1808 01:33:15,172 --> 01:33:16,424 ‫[خنده] 1809 01:33:19,260 --> 01:33:22,430 ‫دوست‌پسرم، چارلز، ‫هواپیماش رو فرستاد دنبالم. 1810 01:33:22,972 --> 01:33:25,433 ‫خیلی خوشحال بودم ‫که از اونجا بیرون می‌اومدم. 1811 01:33:25,516 --> 01:33:27,996 ‫[گزارشگر مرد] با تشویق‌های پرشور ‫امروز در منهتن، 1812 01:33:28,060 --> 01:33:31,856 ‫مارتا استوارت بعد از چند روز مرخصی ‫به سر کار برگشت. 1813 01:33:31,939 --> 01:33:35,610 ‫او نیروهایش را در مارتا استوارت امنی‌مدیا ‫جمع کرد و از آن‌ها تشکر کرد. 1814 01:33:36,235 --> 01:33:38,904 ‫[مارتا] از ته قلبم همه‌تون رو دوست دارم. 1815 01:33:38,988 --> 01:33:40,948 ‫و واقعاً خوشحالم که برگشتم خونه. 1816 01:33:41,032 --> 01:33:42,033 ‫[بو کشیدن] 1817 01:33:42,116 --> 01:33:43,242 ‫[تشویق تماشاگران] 1818 01:33:48,914 --> 01:33:53,377 ‫{\an8}او قبل از آن نگران بود که مردم ‫درباره‌اش چه فکری می‌کنند. 1819 01:33:53,461 --> 01:33:56,672 ‫{\an8}و بعد بدترین اتفاق ممکن افتاد. 1820 01:33:58,591 --> 01:33:59,800 ‫{\an8}و او از آن جان سالم به در برد. 1821 01:34:01,469 --> 01:34:02,762 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1822 01:34:02,845 --> 01:34:05,222 ‫[ایزولده] او با رفتن به زندان ‫آزاد شده بود. 1823 01:34:06,015 --> 01:34:08,184 ‫[آهنگ تیتراژ برنامه مارتا استوارت پخش می‌شود] 1824 01:34:08,267 --> 01:34:10,269 ‫[تشویق و هلهله تماشاگران] 1825 01:34:23,240 --> 01:34:24,617 ‫{\an8}[مارتا] من آزادم. 1826 01:34:24,700 --> 01:34:26,786 ‫{\an8}بدون پابند. 1827 01:34:26,869 --> 01:34:28,120 ‫{\an8}[تشویق تماشاگران] 1828 01:34:29,288 --> 01:34:32,958 ‫مارک برنت، ‫خالق 'کارآموز'، 1829 01:34:33,042 --> 01:34:35,503 ‫یک برنامه روزانه به نام 'برنامه مارتا' پیشنهاد داد. 1830 01:34:35,586 --> 01:34:39,006 ‫و من از این بابت هیجان‌زده بودم، ‫چون بله، البته که می‌خواستم این کار رو بکنم. 1831 01:34:39,590 --> 01:34:40,830 ‫{\an8}[مرد] فکر می‌کنی برگشتی؟ 1832 01:34:40,883 --> 01:34:45,513 ‫{\an8}امیدوارم که دوباره به عنوان یک معلم، 1833 01:34:45,596 --> 01:34:48,015 ‫{\an8}به عنوان ارائه‌دهنده اطلاعات عالی ظاهر شده باشم. 1834 01:34:48,599 --> 01:34:52,478 ‫{\an8}قراره ادویه رو مخلوط کنیم، ‫و شما اون رو به گوشت بمالید. 1835 01:34:52,561 --> 01:34:53,561 ‫{\an8}واو. 1836 01:34:53,604 --> 01:34:55,731 ‫{\an8}[خنده تماشاگران] 1837 01:34:55,815 --> 01:34:57,024 ‫{\an8}باشه. 1838 01:34:57,900 --> 01:35:01,278 ‫{\an8}[مارتا] مارک برنت یک برنامه گفتگومحور ‫با مهمانان متنوع می‌خواست، 1839 01:35:01,362 --> 01:35:04,865 ‫و من واقعاً فرمت قدیمی خودم رو ‫که آموزش بود، می‌خواستم. 1840 01:35:05,616 --> 01:35:08,119 ‫{\an8}او در آن لحظه در وضعیت آسیب‌پذیری بود. 1841 01:35:08,202 --> 01:35:10,287 ‫{\an8}اگر مارتا به زندان نرفته بود، 1842 01:35:10,371 --> 01:35:12,707 ‫او با مارک برنت معامله نمی‌کرد. 1843 01:35:12,790 --> 01:35:14,834 ‫او کنترلش را از دست داد. 1844 01:35:14,917 --> 01:35:17,211 ‫{\an8}[جیغ و خنده تماشاگران] 1845 01:35:17,294 --> 01:35:23,259 ‫{\an8}و نتیجه آن چیزی نبود که او ‫یا تماشاگران انتظار داشتند. 1846 01:35:23,342 --> 01:35:25,302 ‫{\an8}فقط حس اجبار داشت. 1847 01:35:25,386 --> 01:35:27,638 ‫{\an8}فکر کردم امروز می‌تونم چیزی بهتون یاد بدم. 1848 01:35:27,722 --> 01:35:29,974 ‫{\an8}و حالا، شما تو خونه زیاد آشپزی می‌کنید یا نه؟ 1849 01:35:30,057 --> 01:35:31,475 ‫{\an8}[می‌خندد] من... 1850 01:35:31,559 --> 01:35:35,312 ‫{\an8}نمی‌تونم تصور کنم مارتا بخواد وقتش رو ‫صرف کنه 1851 01:35:35,396 --> 01:35:39,650 ‫با سلبریتی‌هایی که در کاری که می‌کردند، ‫متخصص نبودند. 1852 01:35:39,734 --> 01:35:42,236 ‫اون برنامه‌های لعنتی تلویزیونی ‫یه جور شیطنت بودند. 1853 01:35:43,362 --> 01:35:47,533 ‫مردم به مارتا استوارت جذب شدند، ‫نه به خاطر اینکه نزدیک به سلبریتی‌ها بود، 1854 01:35:47,616 --> 01:35:49,452 ‫یا به خاطر اینکه خودش سلبریتی بود. 1855 01:35:49,535 --> 01:35:52,163 ‫بلکه به خاطر چیزی بود که او نماینده‌اش بود. 1856 01:35:52,246 --> 01:35:56,375 ‫و برنامه روزانه، ‫اون برای مارتا اصیل نبود. 1857 01:35:57,793 --> 01:36:00,629 ‫مارک برنت هدف مارتا استوارت رو نفهمید. 1858 01:36:01,922 --> 01:36:05,134 ‫تماشاگران زنده و موسیقی مزخرف و... اه. 1859 01:36:05,217 --> 01:36:06,761 ‫اون بیشتر شبیه زندان بود 1860 01:36:07,303 --> 01:36:08,679 ‫تا بودن در آلدِرسون. 1861 01:36:10,389 --> 01:36:12,224 ‫فقط نشون میده وقتی خودش همه چیز رو کنترل می‌کنه، 1862 01:36:12,308 --> 01:36:15,311 ‫بیشتر از وقتی که اجازه میده کس دیگه‌ای کنترل کنه، ‫کار می‌کنه. 1863 01:36:16,103 --> 01:36:18,731 ‫مارتا می‌خواست کارهای زیادی انجام بده. 1864 01:36:18,814 --> 01:36:22,359 ‫اما به خاطر محکومیتش اجازه نداشت مدیرعامل باشه. 1865 01:36:22,443 --> 01:36:24,779 ‫استوارت با تمام قوا پیش می‌ره 1866 01:36:24,862 --> 01:36:26,113 ‫تا شرکتش رو نجات بده. 1867 01:36:26,197 --> 01:36:29,533 ‫امسال، اونها ۳۵ میلیون دلار ضرر کردند. 1868 01:36:30,868 --> 01:36:34,538 ‫مذاکره مجدد قرارداد کی‌مارت رقت‌انگیز بود. 1869 01:36:35,039 --> 01:36:38,501 ‫و معاملاتی که به ما پیشنهاد می‌شد، ‫به اندازه کافی سودآور نبودند. 1870 01:36:38,584 --> 01:36:41,462 ‫وقتی پولی که باید دربیاری رو درنمیاری، 1871 01:36:41,545 --> 01:36:43,380 ‫سردرگمی زیادی وجود داره. 1872 01:36:43,464 --> 01:36:47,968 ‫و حفظ رابطه با اصالت ‫سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. 1873 01:36:48,052 --> 01:36:50,054 ‫نمی‌تونی همه چیز رو عالی انجام بدی. 1874 01:36:50,554 --> 01:36:52,640 ‫در دهه ۲۰۰۰، 1875 01:36:52,723 --> 01:36:54,975 ‫شرکت مارتا استوارت لیوینگ امنی‌مدیا 1876 01:36:55,059 --> 01:36:59,605 ‫به طور فزاینده‌ای به شرکتی بسیار در حال تقلا ‫و رو به زوال تبدیل شد. 1877 01:36:59,688 --> 01:37:04,026 ‫اهمیت اجتماعی و فرهنگی او ‫فقط کاهش یافت. 1878 01:37:04,527 --> 01:37:07,530 ‫وقتی مارتا رو از صندلی مدیرعاملی برداشتید، 1879 01:37:07,613 --> 01:37:09,698 ‫کارها به خوبی پیش نمی‌رفت. 1880 01:37:09,782 --> 01:37:13,911 ‫مارتا کنترلی برای بازگرداندن شرکت نداشت. 1881 01:37:14,995 --> 01:37:16,580 ‫این یک شرکت سهامی عام بود. 1882 01:37:16,664 --> 01:37:19,875 ‫چیزهایی بود که مارتا ‫باید از سر راهشون کنار می‌رفت 1883 01:37:19,959 --> 01:37:21,752 ‫و هیچ اختیاری در موردشون نداشت. 1884 01:37:22,795 --> 01:37:25,005 ‫پذیرفتن این برای مارتا خیلی سخت بود. 1885 01:37:25,089 --> 01:37:27,091 ‫[موسیقی تأمل‌برانگیز پخش می‌شود] 1886 01:37:29,260 --> 01:37:32,471 ‫من قبل از زندان خیلی چابک‌تر بودم. 1887 01:37:32,972 --> 01:37:36,016 ‫و زندگی‌ام کمی کمتر هیجان‌انگیز شد. 1888 01:37:36,684 --> 01:37:40,145 ‫و فکر می‌کنم همچنین، ‫روی رابطه‌ام با چارلز تأثیر گذاشت. 1889 01:37:41,188 --> 01:37:43,148 ‫ما یک سفر مفصل برنامه‌ریزی کرده بودیم. 1890 01:37:43,232 --> 01:37:46,110 ‫داشتیم از رئیس‌جمهور ایسلند دیدن می‌کردیم ‫و در رختخواب بودیم، 1891 01:37:46,193 --> 01:37:49,321 ‫و او گفت: 'می‌دونی مارتا، ‫من می‌خوام ازدواج کنم.' 1892 01:37:49,989 --> 01:37:52,449 ‫گفت: 'می‌خوام با لیزا ازدواج کنم.' 1893 01:37:52,533 --> 01:37:54,118 ‫گفتم: 'لیزا کی؟' 1894 01:37:54,201 --> 01:37:56,245 ‫یعنی، او حتی یک کلمه هم به من نگفته بود. 1895 01:37:56,328 --> 01:37:57,830 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 1896 01:37:58,664 --> 01:38:02,501 ‫و راستی، پدر و مادرش ‫نمی‌خوان دیگه باهات حرف بزنم. 1897 01:38:03,335 --> 01:38:07,339 ‫فکر کردم این ‫بدترین کاریه که یه نفر می‌تونه انجام بده. 1898 01:38:08,299 --> 01:38:11,302 ‫چطور مردی که ۱۵ سال با من بود 1899 01:38:12,261 --> 01:38:13,304 ‫می‌تونه همچین کاری کنه؟ 1900 01:38:16,223 --> 01:38:20,394 ‫چه کار احمقانه‌ای در حق کسی که واقعاً بهش اهمیت می‌دادی. 1901 01:38:28,777 --> 01:38:31,947 ‫پس، 'طلاق' دوم. 1902 01:38:33,699 --> 01:38:34,909 ‫[موسیقی محو می‌شود] 1903 01:38:34,992 --> 01:38:37,369 ‫وال استریت ژورنال' به طور انحصاری گزارش می‌دهد 1904 01:38:37,453 --> 01:38:39,747 ‫که مارتا استوارت در آستانه فروش امپراتوری خود است، 1905 01:38:39,830 --> 01:38:43,417 ‫به نام 'مارتا استوارت لیوینگ امنی‌مدیا'، به یک شرکت خرده‌فروشی مجوزدهنده... 1906 01:38:43,500 --> 01:38:46,170 ‫[گزارشگر]...مجوزهای متوالی برای تعدادی از برندها، 1907 01:38:46,253 --> 01:38:49,131 ‫از جمله اقلامی در مجموعه جسیکا سیمپسون 1908 01:38:49,214 --> 01:38:50,549 ‫و 'لیننز اَن تینگز'. 1909 01:38:51,592 --> 01:38:55,429 ‫آن لحظه ویران‌کننده‌ای بود، چون پایان یک دوران را رقم زد. 1910 01:38:56,013 --> 01:38:57,848 ‫[موسیقی غمگین پخش می‌شود] 1911 01:38:57,932 --> 01:39:02,227 ‫لحظاتی در زمان وجود دارند که نقاط عطف هستند. 1912 01:39:03,187 --> 01:39:07,566 ‫وقتی به آن نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم، خدایا، چطور همه چیز را به هم ریخت. 1913 01:39:08,609 --> 01:39:13,113 ‫او شرکتی داشت که حالا ده‌ها میلیارد دلار ارزش داشت. 1914 01:39:13,614 --> 01:39:17,409 ‫خیلی بزرگ می‌شد. کل دنیا فرق می‌کرد. 1915 01:39:18,160 --> 01:39:19,161 ‫تصور کن. 1916 01:39:24,124 --> 01:39:26,543 ‫[مارتا] شرکت من توسط خودم تأسیس شد، 1917 01:39:26,627 --> 01:39:29,254 ‫بر اساس تمام ایده‌ها و خلاقیت من 1918 01:39:29,338 --> 01:39:31,757 ‫و افکار درونی‌ام، این‌طور بگویم. 1919 01:39:32,633 --> 01:39:33,633 ‫و دیگر نه. 1920 01:39:34,385 --> 01:39:35,719 ‫اینکه مالکیتش دست کس دیگری باشد 1921 01:39:35,803 --> 01:39:38,764 ‫اصلاً مثل داشتن شرکت خودت نیست. 1922 01:39:39,515 --> 01:39:40,515 ‫اوه. 1923 01:39:40,933 --> 01:39:42,393 ‫[گزارشگر زن] چقدر پول؟ 1924 01:39:42,476 --> 01:39:43,476 ‫[مارتا] از دست دادم؟ 1925 01:39:43,811 --> 01:39:45,354 ‫شخصاً، اوه، مطمئنم... 1926 01:39:45,437 --> 01:39:46,605 ‫۵۰۰ میلیون دلار؟ 1927 01:39:46,689 --> 01:39:49,525 ‫نه، احتمالاً بیش از ۱ میلیارد دلار، البته. 1928 01:39:49,608 --> 01:39:51,068 ‫- پس... ‫- بیش از ۱ میلیارد دلار؟ 1929 01:39:51,151 --> 01:39:52,403 ‫[مارتا] بله، و... 1930 01:39:52,903 --> 01:39:55,656 ‫کافیه. بیایید به... به آینده بپردازیم. 1931 01:40:02,788 --> 01:40:04,123 ‫تا آن زمان، 1932 01:40:04,206 --> 01:40:06,333 ‫اگر می‌خواهی به 'موجو' اعتقاد داشته باشی، 1933 01:40:06,417 --> 01:40:08,627 ‫فکر می‌کنم 'موجو'ی من آسیب دیده بود. 1934 01:40:08,711 --> 01:40:11,130 ‫مثل قبل ماهر نبودم. 1935 01:40:13,132 --> 01:40:14,633 ‫چیزی سرعتم را کم کرد. 1936 01:40:20,097 --> 01:40:22,016 ‫اما من دو شعار دارم. 1937 01:40:22,850 --> 01:40:25,269 ‫یکی این است: 'هر روز چیز جدیدی یاد بگیر.' 1938 01:40:26,812 --> 01:40:28,188 ‫و دومی این است: 1939 01:40:28,272 --> 01:40:30,399 ‫'وقتی تغییر کردن را تمام کردی، تمام شده‌ای.' 1940 01:40:33,944 --> 01:40:35,946 ‫اگر از آن باغ خوشت نمی‌آید، تغییرش بده. 1941 01:40:37,573 --> 01:40:39,783 ‫آن را بکن و از نو شروع کن. 1942 01:40:39,867 --> 01:40:41,869 ‫[موسیقی پرانرژی کوبه‌ای پخش می‌شود] 1943 01:40:43,037 --> 01:40:45,122 ‫[جمعیت تشویق و فریاد می‌زنند] 1944 01:40:45,205 --> 01:40:46,290 ‫[مرد] جاستین! 1945 01:40:48,959 --> 01:40:52,755 ‫جاستین بیبر، او واقعاً در پایین‌ترین نقطه زندگی‌اش بود. 1946 01:40:52,838 --> 01:40:53,838 ‫{\an8}[جاستین] چی گفتی؟ 1947 01:40:53,881 --> 01:40:55,881 ‫- [مرد] شنیدی. ‫- حسابی کتکت می‌زنم. 1948 01:40:55,924 --> 01:40:58,343 ‫{\an8}[جوناس] و بنابراین مدیرش و جاستین 1949 01:40:58,427 --> 01:41:01,764 ‫{\an8}هر دو فکر کردند که 'کمدی سنترال روست'فرصتی خواهد بود 1950 01:41:01,847 --> 01:41:04,933 ‫{\an8}برای جاستین که از این وضعیت فاجعه‌بارخارج شود 1951 01:41:05,017 --> 01:41:06,685 ‫که دور و برش اتفاق می‌افتاد. 1952 01:41:06,769 --> 01:41:08,079 ‫- پس، خطر بالا بود. ‫- [جیغ] 1953 01:41:08,103 --> 01:41:10,856 ‫هیچ‌چیز ممنوع نیست. این یه 'روست'ه. به همه جا می‌زنی. 1954 01:41:10,939 --> 01:41:13,692 ‫مدیر جاستین یه روز بهم زنگ زد و گفت: 1955 01:41:13,776 --> 01:41:15,569 ‫'بهترین چیز ممکن رو پیدا کردم.' 1956 01:41:15,652 --> 01:41:17,029 ‫'مارتا استوارت رو آوردم.' 1957 01:41:17,529 --> 01:41:18,989 ‫مارتا، برای ما همین‌جا! 1958 01:41:19,073 --> 01:41:20,324 ‫مارتا یه افسانه‌ست، 1959 01:41:20,407 --> 01:41:23,911 ‫و داره تجربه خودش رو میاره، اینکه زندان بوده. 1960 01:41:23,994 --> 01:41:26,997 ‫و این همون مسیری بود که جاستین در اون قرار داشت. 1961 01:41:27,081 --> 01:41:28,707 ‫مثل یه مداخله بود. [خنده] 1962 01:41:28,791 --> 01:41:32,377 ‫در اون زمان، مارتا چند سالی بود که از تلویزیون دور بود. 1963 01:41:32,461 --> 01:41:36,381 ‫و از نظر فرهنگی، کاملاً بی‌اهمیت شده بود. 1964 01:41:37,007 --> 01:41:38,342 ‫واکنش شما چی بود 1965 01:41:38,425 --> 01:41:40,465 ‫وقتی ازتون خواستن برای 'روست' بیبر اینجا باشید؟ 1966 01:41:40,511 --> 01:41:41,887 ‫باحال. باحال. 1967 01:41:42,554 --> 01:41:44,640 ‫انگار از ناکجاآباد اومده بود. 1968 01:41:44,723 --> 01:41:46,266 ‫واقعاً اینطور بود که، چی؟ 1969 01:41:46,767 --> 01:41:48,060 ‫مسئول روابط عمومیم گفت: 1970 01:41:48,143 --> 01:41:52,397 ‫'مارتا، این کمی خارج از حیطه کاری شماست.' 1971 01:41:52,481 --> 01:41:56,401 ‫و دخترم گفت: 'باشه مامان، آره، حتماً، برو و کمدی سنترال رو انجام بده.' 1972 01:41:56,485 --> 01:41:59,404 ‫گفت: 'تا حالا یه 'روست' کمدی سنترال رو دیدی؟' 1973 01:41:59,488 --> 01:42:01,657 ‫و من گفتم: 'خب، من... فکر کنم آره.' 1974 01:42:01,740 --> 01:42:03,575 ‫هیچی ندیده بودم. 1975 01:42:03,659 --> 01:42:04,868 ‫[مردی در جمعیت] هی، مارتا! 1976 01:42:04,952 --> 01:42:06,995 ‫- [همهمه جمعیت] ‫- [کف زدن] 1977 01:42:07,079 --> 01:42:09,623 ‫عصر بخیر، خانم‌ها و آقایان. اسم من کوین هارت است. 1978 01:42:09,706 --> 01:42:13,418 ‫و به 'روست' کمدی سنترال جاستین بیبر خوش آمدید. 1979 01:42:13,502 --> 01:42:15,462 ‫- [تشویق و کف زدن جمعیت] ‫- [کوین] آره! 1980 01:42:15,546 --> 01:42:18,924 ‫ما قراره این پسر رو حسابی تنبیه کنیم، همون‌طور که لیاقتش رو داره. آره. 1981 01:42:19,550 --> 01:42:20,550 ‫آره! 1982 01:42:21,009 --> 01:42:24,721 ‫برای همه سیاه‌پوستانی که در مورد اون زن سفیدپوست پیر روی مبل گیج شدن، 1983 01:42:24,805 --> 01:42:26,140 ‫اون مارتا استوارت است. 1984 01:42:26,223 --> 01:42:28,016 ‫- [خنده] ‫- آره، همون‌جا. 1985 01:42:28,809 --> 01:42:30,352 ‫اون مارتا استوارت است. 1986 01:42:31,436 --> 01:42:33,897 ‫مارتا استوارت تو اتاق رختکن من لباسش رو درآورده بود. 1987 01:42:33,981 --> 01:42:34,815 ‫[خنده] 1988 01:42:34,898 --> 01:42:36,275 ‫وایسا. وایسا. وایسا. 1989 01:42:36,358 --> 01:42:37,860 ‫سوءتفاهم نشه. 1990 01:42:38,569 --> 01:42:41,446 ‫اون فقط می‌خواست من با سینه‌هام باهاش حال کنم! آره! 1991 01:42:41,530 --> 01:42:42,656 ‫[خنده تماشاگران] 1992 01:42:42,739 --> 01:42:45,200 ‫فقط می‌خواستم شما رو شاد کنم. متاسفم. 1993 01:42:45,284 --> 01:42:47,870 ‫الکسیس گفت: 'می‌دونی که اونا تو رو هم 'روست' می‌کنن؟' 1994 01:42:47,953 --> 01:42:49,746 ‫و من به اون توجهی نکردم. 1995 01:42:49,830 --> 01:42:53,083 ‫مارتا، خوشحالم که می‌بینم، امم، با سیاه‌پوستان ارتباط برقرار می‌کنی 1996 01:42:53,167 --> 01:42:54,835 ‫برای اولین بار از زمان زندان. 1997 01:42:54,918 --> 01:42:56,479 ‫- واقعاً خوبه. ‫- [خنده تماشاگران] 1998 01:42:56,503 --> 01:43:00,132 ‫مارتا انقدر پیره که اولین پریودش رنسانس بود. 1999 01:43:00,215 --> 01:43:02,217 ‫[خنده تماشاگران] 2000 01:43:02,301 --> 01:43:04,970 ‫{\an8}سورپرایز واقعی برای همه ما 2001 01:43:05,053 --> 01:43:07,764 ‫چیزی بود که بقیه درباره‌اش می‌گفتند. 2002 01:43:08,348 --> 01:43:11,518 ‫این چیزی نبود که به ما هشدار داده باشند. 2003 01:43:12,269 --> 01:43:13,854 ‫این همه رپر روی صحنه، 2004 01:43:13,937 --> 01:43:16,648 ‫و مارتا استوارت بیشترین زمان رو تو زندان گذرونده. 2005 01:43:19,526 --> 01:43:24,198 ‫هر چیزی که در یک 'روست' اتفاق می‌افته، البته برای خنده است، 2006 01:43:24,281 --> 01:43:26,825 ‫اما همچنین برای رسیدن به نوعی حقیقت. 2007 01:43:26,909 --> 01:43:28,285 ‫[کوین] مارتا استوارت، همه. 2008 01:43:28,368 --> 01:43:30,370 ‫- [تشویق جمعیت] ‫- [موسیقی شاد پخش می‌شود] 2009 01:43:32,539 --> 01:43:34,666 ‫اول از همه، ممنون کوین هارت. 2010 01:43:34,750 --> 01:43:37,502 ‫واقعاً عالیه که اینجا هستم... اوه، اونجایی. 2011 01:43:37,586 --> 01:43:40,839 ‫یک ساعت گذشته نشستم و به داد و فریادهای تو گوش دادم 2012 01:43:40,923 --> 01:43:43,675 ‫سخت‌ترین زمانی بود که تا حالا گذروندم. 2013 01:43:44,593 --> 01:43:45,510 ‫همونطور که همه می‌دونیم، 2014 01:43:45,594 --> 01:43:48,639 ‫کوین یکی از بزرگترین ستاره‌های سینمای حال حاضر هست، 2015 01:43:48,722 --> 01:43:50,098 ‫و لیاقتش رو داره. 2016 01:43:50,182 --> 01:43:52,059 ‫سال‌ها تلاش کرده. 2017 01:43:52,142 --> 01:43:55,145 ‫وقتی بالاخره اولین دستمزد بزرگش رو گرفت، 2018 01:43:55,229 --> 01:43:58,941 ‫۱۵۰ هزار دلار برای یه ساعت خرج کرد. [می‌خندد] 2019 01:43:59,524 --> 01:44:01,902 ‫اون اصطلاح رو، برای این، یادم رفته. 2020 01:44:01,985 --> 01:44:04,404 ‫ثروتمند آفریقایی-آمریکایی نیست. 2021 01:44:04,488 --> 01:44:05,489 ‫یادم میاد. 2022 01:44:05,572 --> 01:44:06,698 ‫[حضار می‌خندند] 2023 01:44:12,996 --> 01:44:15,791 ‫هیچ‌وقت نمی‌فهمیدید که اسنوپ داگ الان ۴۳ سالشه، 2024 01:44:15,874 --> 01:44:19,253 ‫که سه برابر عمر سگ‌های واقعی هست 2025 01:44:19,336 --> 01:44:21,964 ‫و دو برابر عمر بیشتر دوستاش. 2026 01:44:22,047 --> 01:44:24,049 ‫[خنده ناامیدانه] 2027 01:44:26,093 --> 01:44:29,429 ‫[جوناس] انتظار داشتید بیاد و یه چیز ملایم بگه. 2028 01:44:29,513 --> 01:44:31,223 ‫اما اون راه دیگه رو رفت. 2029 01:44:31,306 --> 01:44:32,724 ‫من خیلی باغبونی می‌کنم، 2030 01:44:32,808 --> 01:44:35,143 ‫اما تو بدون شک 2031 01:44:35,227 --> 01:44:38,105 ‫کثیف‌ترین و فرسوده‌ترین هرزه‌ای هستی که تا حالا دیدم. 2032 01:44:40,482 --> 01:44:43,819 ‫[جوناس] حضار شوکه شدند. مارتا استوارت چطور می‌تونست انقدر بامزه باشه؟ 2033 01:44:46,655 --> 01:44:51,451 ‫بریم سراغ دلیل حضورم امشب، که دادن چند نکته به جاستین بیبره 2034 01:44:51,952 --> 01:44:54,705 ‫که وقتی ناگزیر سر از زندان درآورد، استفاده کنه. 2035 01:44:55,372 --> 01:44:56,832 ‫[حضار می‌خندند] 2036 01:44:56,915 --> 01:45:00,168 ‫من تو زندان بودم، و تو یه هفته هم دوام نمی‌آوری، 2037 01:45:00,252 --> 01:45:01,670 ‫پس خوب گوش کن. 2038 01:45:01,753 --> 01:45:03,922 ‫اولین چیزی که نیاز داری یه چاقوی دست‌ساز زندانه. 2039 01:45:04,423 --> 01:45:08,051 ‫من مال خودم رو از یه شونه دندانه باریک و یه بسته آدامس درست کردم. 2040 01:45:08,135 --> 01:45:09,344 ‫[حضار می‌خندند] 2041 01:45:09,428 --> 01:45:10,304 ‫[می‌خندد] 2042 01:45:10,387 --> 01:45:11,930 ‫بعداً بهت نشون میدم چطور. 2043 01:45:12,014 --> 01:45:13,974 ‫خیلی ساده‌ست. 2044 01:45:15,100 --> 01:45:19,438 ‫فهمیدم بابلشس بهترینه، و گفتنش خیلی بامزه است. 2045 01:45:20,814 --> 01:45:22,649 ‫ببینید، وقتی من حبس کشیدم، 2046 01:45:22,733 --> 01:45:24,735 ‫همه لات و لوت‌های بند من 2047 01:45:24,818 --> 01:45:27,738 ‫می‌خواستن یه تیکه از کون مارتا استوارت رو بکنن، 2048 01:45:27,821 --> 01:45:31,742 ‫واسه همین تصمیم گرفتم یه عوضی باید حساب کار دستش بیاد. 2049 01:45:32,826 --> 01:45:35,037 ‫رفتم تو سالن غذاخوری، 2050 01:45:35,120 --> 01:45:37,331 ‫بزرگترین لزبین رو انتخاب کردم، 2051 01:45:37,414 --> 01:45:38,832 ‫و من بهش چسبیدم. 2052 01:45:38,915 --> 01:45:42,794 ‫از اون به بعد، زندان از پختن کلوچه بلوبری راحت‌تر بود. 2053 01:45:42,878 --> 01:45:44,588 ‫[جمعیت با صدای بلند می‌خندد] 2054 01:45:44,671 --> 01:45:45,505 ‫[مارتا می‌خندد] 2055 01:45:45,589 --> 01:45:47,341 ‫[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش می‌شود] 2056 01:45:51,428 --> 01:45:53,513 ‫«جوناس»: اون ستاره اون برنامه بود. 2057 01:45:56,224 --> 01:45:57,726 ‫یه حرکت استادانه بود. 2058 01:45:57,809 --> 01:45:59,561 ‫[مارتا نامفهوم صحبت می‌کند] 2059 01:45:59,644 --> 01:46:01,605 ‫«مگ»: از خیلی جهات عالی بود، 2060 01:46:01,688 --> 01:46:04,775 ‫چون مارتا داشت هویتش رو پس می‌گرفت. 2061 01:46:04,858 --> 01:46:05,858 ‫هو! 2062 01:46:06,943 --> 01:46:09,363 ‫«مگ»: و واقعاً سروصدا کرد. 2063 01:46:10,864 --> 01:46:13,909 ‫اون رو به سمت مخاطبان جوان‌تر سوق داد 2064 01:46:13,992 --> 01:46:15,702 ‫که گفتن: «اون یکی از ماست.» 2065 01:46:18,789 --> 01:46:21,416 ‫«مارتا»: هفت ساعت کنار اسنوپ نشستم. 2066 01:46:21,500 --> 01:46:24,628 ‫و اون هی سیگار می‌کشید، یکی بعد از دیگری، 2067 01:46:24,711 --> 01:46:28,006 ‫و من همین‌طور که نشسته بودم، بیشتر و بیشتر نشئه می‌شدم. 2068 01:46:29,424 --> 01:46:31,760 ‫ما فقط اتفاقی کنار هم نشسته بودیم، 2069 01:46:31,843 --> 01:46:35,222 ‫و دود دست دوم من، می‌دونید، ایده‌ای رو ایجاد کرد 2070 01:46:35,305 --> 01:46:38,141 ‫که شاید باید با هم وقت بگذرونیم و درباره چیزهایی صحبت کنیم. 2071 01:46:38,642 --> 01:46:41,728 ‫در ابتدا، بیشتر در مورد این بود که من بهش بگم کاری که می‌کنه رو دوست دارم، 2072 01:46:41,812 --> 01:46:42,646 ‫و اینکه چطور کارها رو انجام می‌ده. 2073 01:46:42,729 --> 01:46:46,024 ‫و حس کردم بودن در کنارش برای من یه ارتقا محسوب می‌شه. 2074 01:46:46,525 --> 01:46:48,443 ‫و این یک ماجراجویی رو آغاز کرد. 2075 01:46:48,527 --> 01:46:49,861 ‫[فریاد می‌زند] 2076 01:46:51,530 --> 01:46:54,241 ‫«مارتا»: ما یه جورایی یه برنامه مهمونی شام خنده‌دار، عجیب و غریب، 2077 01:46:54,324 --> 01:46:58,036 ‫و سرگرم‌کننده ترتیب دادیم که توش واقعاً آشپزی می‌کنیم. 2078 01:46:58,120 --> 01:47:00,330 ‫ترکیب فرهنگ‌ها چیز خوبیه. 2079 01:47:01,039 --> 01:47:06,128 ‫این یه ترکیب فوق‌العاده‌ست چون اون همه چیز رو نشون می‌ده، 2080 01:47:06,211 --> 01:47:08,755 ‫و اون دقیقاً برعکسش به نظر می‌رسه. 2081 01:47:08,839 --> 01:47:10,590 ‫فقط یه موفقیت بود. 2082 01:47:10,674 --> 01:47:12,402 ‫- «اسنوپ»: روشون کار کن، مارتا. ‫- «زن»: آره. 2083 01:47:12,426 --> 01:47:15,971 ‫از طرز چرخوندن اون شکر دور توپ‌ها خوشم میاد. قشنگه. 2084 01:47:16,054 --> 01:47:17,472 ‫[خنده] 2085 01:47:18,056 --> 01:47:20,434 ‫«مرد»: وقتی تو رو با مارتا استوارت دیدم، گیج شدم. 2086 01:47:20,517 --> 01:47:22,436 ‫چون با خودم گفتم، رفیق، من با اسنوپ بزرگ شدم. 2087 01:47:22,519 --> 01:47:24,729 ‫«اسنوپ»: وقتی من و مارتا فرصت پیدا کردیم با هم وقت بگذرونیم، 2088 01:47:24,813 --> 01:47:28,316 ‫فهمیدیم که هر دو چیزهای مشابهی رو دوست داریم و باورهای یکسانی در زندگی داریم. 2089 01:47:28,400 --> 01:47:30,110 ‫ما عاشق دوست داشتن و عاشق آموزش دادن هستیم. 2090 01:47:30,193 --> 01:47:32,988 ‫- [تشویق تماشاگران] ‫- خیلی خوبه. 2091 01:47:33,071 --> 01:47:35,282 ‫«زن»: من این رو گفتم، و دوباره هم می‌گم. 2092 01:47:35,365 --> 01:47:38,785 ‫اگه مارتا استوارت رو در شبکه‌های اجتماعی دنبال نمی‌کنید، 2093 01:47:38,869 --> 01:47:40,620 ‫واقعاً چیزهای زیادی رو از دست می‌دید. 2094 01:47:40,704 --> 01:47:43,457 ‫♪ تازه از زندان بیرون اومده ‫داره مارتا استوارت رو می‌پزه ♪ 2095 01:47:44,166 --> 01:47:46,376 ‫اون شبکه‌های اجتماعی رو پذیرفت 2096 01:47:46,460 --> 01:47:50,922 ‫به شکلی که بیشتر افراد هفتاد ساله 2097 01:47:51,006 --> 01:47:52,924 ‫نمی‌دونستن چطور بپذیرن. [می‌خندد] 2098 01:47:53,008 --> 01:47:55,635 ‫♪ سس با مامانت تو آشپزخونه ‫مارتا استوارت ♪ 2099 01:47:55,719 --> 01:47:58,138 ‫این رو امروز صبح برداشتم. 2100 01:47:58,221 --> 01:47:59,973 ‫♪ یه زن مسن دارم، مارتا استوارت ♪ 2101 01:48:00,056 --> 01:48:01,892 ‫فرهنگ دوباره او را پیدا کرد. 2102 01:48:02,392 --> 01:48:06,021 ‫و او هنوز همان مارتا است که ما از دهه‌ها پیش می‌شناختیم. 2103 01:48:06,646 --> 01:48:08,899 ‫تا تنور داغ است نان را بچسبان. 2104 01:48:08,982 --> 01:48:13,862 ‫برند او دوام آورد چون چیزی اصیل در آن بود. 2105 01:48:16,031 --> 01:48:18,658 ‫او یک کلاهبردار است و به شدت زیرک است. 2106 01:48:18,742 --> 01:48:20,118 ‫و حرکت. 2107 01:48:20,202 --> 01:48:22,287 ‫فندک‌های بیک ایزی ریچ، ‫برای روشن کردن عالی هستند. 2108 01:48:22,370 --> 01:48:24,247 ‫تمام جشن‌های شما. 2109 01:48:24,331 --> 01:48:28,210 ‫سخت‌ترین کار حفظ ارتباط فرهنگی است 2110 01:48:28,293 --> 01:48:30,212 ‫به عنوان یک زن مسن، 2111 01:48:30,295 --> 01:48:31,421 ‫و او این کار را کرده است. 2112 01:48:31,505 --> 01:48:36,092 ‫و حالا او خودش را به عنوان مادربزرگ جذاب بازسازی کرده است. 2113 01:48:36,635 --> 01:48:39,763 ‫- این بهش میگن 'تله عطش'. ‫- شنیدم. 2114 01:48:39,846 --> 01:48:42,682 ‫معرفی مدل روی جلد امسال، 2115 01:48:43,725 --> 01:48:45,894 ‫مارتا استوارت. 2116 01:48:45,977 --> 01:48:48,647 ‫او مسن‌ترین مدل لباس شنای 'اسپورتس ایلاستریتد' است. 2117 01:48:48,730 --> 01:48:50,982 ‫صد میلیارد بازدید. 2118 01:48:51,066 --> 01:48:53,944 ‫سعی نکنید مارتا استوارت را در یک قالب محدود کنید. 2119 01:48:54,027 --> 01:48:55,987 ‫او مادر بازآفرینی است. 2120 01:48:58,240 --> 01:49:00,659 ‫موسیقی شاد در حال پخش است 2121 01:49:01,451 --> 01:49:06,122 ‫زن آمریکایی برجسته زمان ما. 2122 01:49:06,206 --> 01:49:08,291 ‫فقط تعداد انگشت‌شماری از افراد هستند 2123 01:49:08,375 --> 01:49:12,754 ‫که به معنای واقعی کلمه شیوه زندگی ما را در فرهنگمان تغییر داده‌اند، 2124 01:49:12,837 --> 01:49:15,090 ‫آنچه می‌خریم، آنچه به آن فکر می‌کنیم، 2125 01:49:15,173 --> 01:49:16,883 ‫و او یکی از آن‌هاست. 2126 01:49:17,592 --> 01:49:20,011 ‫مارتا دنیایی خلق کرد، 2127 01:49:20,095 --> 01:49:23,014 ‫دنیایی از سرسبزی و زیبایی. 2128 01:49:23,640 --> 01:49:27,143 ‫تخصص او سلیقه خوب و خلاقیت بود. 2129 01:49:27,727 --> 01:49:29,145 ‫این گم شده است. 2130 01:49:29,229 --> 01:49:32,023 ‫و فکر می‌کنم ما دنیای غمگین‌تری بودیم. 2131 01:49:32,857 --> 01:49:35,277 ‫او به طرز مضحکی کامل بود، 2132 01:49:35,360 --> 01:49:37,612 ‫و این با کمی تنهایی همراه است، 2133 01:49:37,696 --> 01:49:39,406 ‫به خصوص اگر زن باشی. 2134 01:49:39,489 --> 01:49:40,490 ‫این خودکار است. 2135 01:49:41,491 --> 01:49:44,244 ‫در تمام مسیر، افرادی بودند که شک داشتند، 2136 01:49:44,327 --> 01:49:47,247 ‫متنفرین، و افرادی که واقعاً می‌خواستند او را پایین بکشند. 2137 01:49:47,330 --> 01:49:51,710 ‫بخشی از جنبه‌های قابل توجه داستان او این است که او پیروز شده است 2138 01:49:51,793 --> 01:49:53,420 ‫بر بسیاری از آن. 2139 01:49:53,503 --> 01:49:57,048 ‫با پذیرش بیشتر چیزهایی که نمی‌توانست کنترل کند، 2140 01:49:57,132 --> 01:50:00,135 ‫او را برای جهان مرتبط‌تر کرد. 2141 01:50:01,219 --> 01:50:05,223 ‫او دیگر الهه نبود و یکی از ما شد، 2142 01:50:05,307 --> 01:50:07,392 ‫یکی از زنانی که سختی کشید 2143 01:50:07,475 --> 01:50:09,978 ‫و بیرون آمد و گفت: 'من به جلو می‌روم.' 2144 01:50:16,109 --> 01:50:20,405 ‫فقط دارم چک می‌کنم که همه چیز آب داشته باشد و خوب رشد کند. 2145 01:50:20,488 --> 01:50:23,033 ‫نگران همه نهال‌هایم هستم. 2146 01:50:24,784 --> 01:50:27,912 ‫معنای فرهنگی موفقیت مارتا استوارت 2147 01:50:28,538 --> 01:50:31,082 ‫عمیقاً در خود موفقیت نهفته است... 2148 01:50:33,376 --> 01:50:37,380 ‫به همین دلیل حتی مشکلات و تلاش‌های او بخشی از پیام هستند، 2149 01:50:37,464 --> 01:50:40,759 ‫نه مضر، بلکه جدایی‌ناپذیر از برند. 2150 01:50:40,842 --> 01:50:42,844 ‫[مارتا سوت می‌زند، زبانش را کلیک می‌کند] 2151 01:50:45,430 --> 01:50:48,058 ‫[زن] 'او خودش را نه به عنوان یک زن فوق‌العاده، 2152 01:50:49,768 --> 01:50:51,269 ‫بلکه به عنوان یک زن معمولی معرفی کرده است.' 2153 01:50:52,145 --> 01:50:54,773 ‫[مارتا] من همیشه دنبال جاهای خالی بودم. 2154 01:50:54,856 --> 01:50:57,359 ‫چه چیزی وجود ندارد؟ چه چیزی باید وجود داشته باشد؟ 2155 01:50:57,442 --> 01:50:59,903 ‫چه کاری می‌توانم بکنم تا آن جای خالی را پر کنم؟ 2156 01:51:02,155 --> 01:51:03,865 ‫شما یک... یک مزرعه می‌بینید، 2157 01:51:03,948 --> 01:51:06,951 ‫و آن مزرعه را به یک باغ فوق‌العاده تبدیل می‌کنید. 2158 01:51:10,288 --> 01:51:12,624 ‫شما گلی را می‌بینید که نباید آنجا باشد، 2159 01:51:12,707 --> 01:51:15,543 ‫چیزی را جای آن می‌گذارید که به آنجا تعلق دارد. 2160 01:51:18,880 --> 01:51:21,216 ‫من نمی‌خواهم با نقص کنار بیایم. 2161 01:51:23,176 --> 01:51:26,054 ‫البته، یاد گرفته‌ام که هر چه آدم پیرتر می‌شود، 2162 01:51:26,137 --> 01:51:30,016 ‫نقص‌ها کمی بیشتر قابل قبول هستند 2163 01:51:30,100 --> 01:51:32,602 ‫تا زمانی که من کمی جوان‌تر بودم. 2164 01:51:33,103 --> 01:51:38,024 ‫فکر می‌کنم، اِم، فکر می‌کنم نقص... چیزی است که می‌توانید با آن کنار بیایید. 2165 01:51:40,527 --> 01:51:42,529 ‫[می‌خندد] 2166 01:51:44,155 --> 01:51:46,157 ‫[موسیقی الهام‌بخش با سازهای زهی پخش می‌شود] 2167 01:52:11,850 --> 01:52:12,850 ‫[موسیقی قطع می‌شود] 2168 01:52:14,477 --> 01:52:16,479 ‫['Beautiful' از اسنوپ داگ پخش می‌شود] 2169 01:52:19,232 --> 01:52:21,776 ‫♪ آره، آره، آره، آره ♪ 2170 01:52:23,570 --> 01:52:25,170 ‫♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪ 2171 01:52:25,238 --> 01:52:29,033 ‫♪ زیبا، فقط می‌خوام بدونی ♪ 2172 01:52:29,117 --> 01:52:32,328 ‫♪ تو دختر مورد علاقه منی ♪ 2173 01:52:33,079 --> 01:52:34,706 ‫♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪ 2174 01:52:34,789 --> 01:52:38,543 ‫♪ زیبا، فقط می‌خوام بدونی ♪ 2175 01:52:38,626 --> 01:52:42,005 ‫♪ تو دختر مورد علاقه منی ♪ 2176 01:52:42,505 --> 01:52:44,105 ‫♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪ 2177 01:52:44,132 --> 01:52:46,676 ‫♪ می‌دونم که از دستش میدی ‫این آهنگ جدید اسنوپ ♪ 2178 01:52:46,760 --> 01:52:49,137 ‫♪ بیا، عزیزم ‫باید واردش بشی ♪ 2179 01:52:49,220 --> 01:52:51,556 ‫♪ با این بازیکن باحال بازی نکن ♪ 2180 01:52:51,639 --> 01:52:53,975 ‫♪ آره، آره ‫می‌دونی که من همیشه تو کارای باحالم ♪ 2181 01:52:54,058 --> 01:52:56,269 ‫♪ راه برو، همونطور که خودت انجام میدی، انجامش بده ♪ 2182 01:52:56,352 --> 01:52:58,646 ‫♪ یه لیوان بردار ‫بذار تو رو تو حال و هواش ببرم ♪ 2183 01:52:58,730 --> 01:53:00,774 ‫♪ کوچولوی خوشگل شبیه دانشجوها ♪ 2184 01:53:00,857 --> 01:53:03,151 ‫♪ موهای بلند با باسن بزرگ و چاقت ♪ 2185 01:53:03,234 --> 01:53:05,487 ‫♪ اون روزا ‫تو دختری بودی که باهاش مدرسه می‌رفتم ♪ 2186 01:53:05,570 --> 01:53:07,822 ‫♪ مجبور شدم به مامان و خواهرت بگم ‫آروم باشن ♪ 2187 01:53:07,906 --> 01:53:10,533 ‫♪ دختره می‌خواد انجامش بده ‫شاید انجامش بدم ♪ 2188 01:53:10,617 --> 01:53:12,619 ‫♪ با یه کم مایع پیمپ-پیمپ بهش بزنم ♪ 2189 01:53:12,702 --> 01:53:15,038 ‫♪ مامان نگران نباش، سوءاستفاده نمی‌کنم ♪ 2190 01:53:15,121 --> 01:53:17,415 ‫♪ عجله کن و تموم کن ‫تا بتونیم Clueless رو ببینیم ♪ 2191 01:53:17,499 --> 01:53:19,667 ‫♪ به این هرزه‌ها می‌خندم ‫وقتی می‌پرسن کی این کارو می‌کنه ♪ 2192 01:53:19,751 --> 01:53:22,128 ‫♪ اما همه می‌دونن ‫تو دختر کی هستی ♪ 2193 01:53:22,212 --> 01:53:25,924 ‫♪ زیبا، فقط می‌خوام بدونی ♪ 2194 01:53:26,007 --> 01:53:29,302 ‫♪ که تو دختر مورد علاقه منی ♪ 2195 01:53:30,428 --> 01:53:32,430 ‫[آواز می‌خواند] 2196 01:53:36,184 --> 01:53:42,732 ‫♪ ببین، فقط می‌خوام بدونی ‫که تو واقعاً خاصی ♪ 2197 01:53:42,816 --> 01:53:44,359 ‫[آواز می‌خواند] 2198 01:53:49,030 --> 01:53:50,630 ‫♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪ 2199 01:53:50,698 --> 01:53:53,243 ‫♪ لباس‌های اسنوپ داگ ‫این چیزیه که من باهاش آراسته شدم ♪ 2200 01:53:53,326 --> 01:53:55,411 ‫♪ عکس‌های منو روی دیوار ‫تو اتاقت داری و ♪ 2201 01:53:55,495 --> 01:53:57,705 ‫♪ دخترا گله می‌کنن، تو منو سرپا نگه می‌داری ♪ 2202 01:53:57,789 --> 01:53:59,874 ‫♪ اما دخترایی مثل اونا ‫می‌خوان به پت بون گوش بدن ♪ 2203 01:53:59,958 --> 01:54:02,544 ‫♪ تو یه دختر دانشجویی ‫اما این مانع کارات نمی‌شه ♪ 2204 01:54:02,627 --> 01:54:05,171 ‫♪ بیا و داگ رو ببین ‫تو محله نزدیکت و ♪ 2205 01:54:05,255 --> 01:54:07,090 ‫♪ تو نمی‌پرسی چرا من با یه گروه می‌گردم ♪ 2206 01:54:07,173 --> 01:54:09,551 ‫♪ و انگشتام رو می‌پیچونم ‫و آبی تیره می‌پوشم ♪ 2207 01:54:09,634 --> 01:54:12,053 ‫♪ و در سمت شرق ‫اون گروهیه که من انتخاب می‌کنم ♪ 2208 01:54:12,136 --> 01:54:14,264 ‫♪ هیچ کاری که می‌کنم برای تو جدید نیست ♪ 2209 01:54:14,347 --> 01:54:16,683 ‫♪ دنیا رو به هم می‌ریزم ‫اگه با تو بی‌ادبی کنن ♪ 2210 01:54:16,766 --> 01:54:19,143 ‫♪ چون، دختر کوچولو، تو خیلی زیبایی ♪ 2211 01:54:19,227 --> 01:54:23,231 ‫♪ زیبا، فقط می‌خوام بدونی ♪ 2212 01:54:23,314 --> 01:54:26,359 ‫♪ تو دختر مورد علاقه منی ♪ 2213 01:54:27,443 --> 01:54:29,445 ‫[آواز خواندن] 2214 01:54:33,199 --> 01:54:39,956 ‫♪ ببین، فقط می‌خوام بدونی ‫که تو واقعاً خاصی ♪ 2215 01:54:40,039 --> 01:54:42,041 ‫[آواز خواندن] 2216 01:54:42,792 --> 01:54:43,835 ‫[پایان آهنگ]