1
00:00:06,798 --> 00:00:09,509
مردم همیشه از شخصیتهای خیلی بزرگ حرف میزنند
2
00:00:09,592 --> 00:00:12,220
که از نظر فرهنگی تغییر ایجاد میکنند.
3
00:00:12,303 --> 00:00:15,807
آیا آنها این لحظه را ساختند، یا لحظه آنها را ساخت؟
4
00:00:16,850 --> 00:00:18,393
مارتا اینطوریه.
5
00:00:18,476 --> 00:00:22,689
او تأثیر بسیار بزرگی بر فرهنگ گذاشت.
6
00:00:22,772 --> 00:00:25,150
او یکی از قدرتمندترین زنان روی کره زمینه.
7
00:00:25,233 --> 00:00:26,151
مارتا استوارت!
8
00:00:26,234 --> 00:00:28,236
- مارتا استوارت!
- مارتا استوارت!
9
00:00:28,319 --> 00:00:31,406
او بیش از ۵۰ ساله که همچنان مطرحه.
10
00:00:31,489 --> 00:00:33,616
من مارتا... [بوق]...استوارت هستم.
11
00:00:33,700 --> 00:00:35,368
من هر کاری بخوام میتونم بکنم.
12
00:00:35,452 --> 00:00:38,079
- مارتا استوارت!
- حالا بیا اون تختو مرتب کنیم.
13
00:00:38,830 --> 00:00:39,830
اوه!
14
00:00:39,873 --> 00:00:42,208
[صدای زیر] کشیدن کوش و هاتپات.
15
00:00:42,292 --> 00:00:44,669
مارتا یکی از بزرگترین معلمهای تاریخ بود.
16
00:00:44,753 --> 00:00:45,628
او ملکه است.
17
00:00:45,712 --> 00:00:46,546
تا به امروز،
18
00:00:46,629 --> 00:00:48,673
نمیتونید چشم از مارتا استوارت بردارید.
19
00:00:48,757 --> 00:00:52,010
اگه قرار بود یه اینفلوئنسر اصلی وجود داشته باشه، اون مارتا بود.
20
00:00:53,261 --> 00:00:55,388
او دنیایی رو ساخت که ما الان توش زندگی میکنیم.
21
00:00:55,472 --> 00:00:57,307
[موسیقی خیالانگیز پخش میشود]
22
00:00:57,390 --> 00:01:00,727
زنان آمریکایی نیاز داشتند که مسیرشون تغییر کنه
23
00:01:00,810 --> 00:01:03,146
از باز کردن کنسرو سوپ قارچ
24
00:01:03,229 --> 00:01:06,149
و ریختن اون روی کلم بروکلی و مرغ آبپز.
25
00:01:07,025 --> 00:01:11,738
قبل از مارتا، زنان زیادی بودن که درباره خانهداری مشاوره میدادند.
26
00:01:12,864 --> 00:01:15,575
و مهمترین نکته درباره این زنان،
27
00:01:15,658 --> 00:01:18,078
اینه که باید خیلی مهربون میبودند.
28
00:01:18,161 --> 00:01:22,040
من بتی کراکر هستم و به شما قول یک کیک عالی رو هر بار که میپزید، میدم.
29
00:01:22,123 --> 00:01:24,709
و چیزی که قرار بود بهتون نشون بدن چطور انجام بدید، آسون بود.
30
00:01:24,793 --> 00:01:27,253
[گوینده مرد] یک استوانه جامد از خوبیهای مخلوط.
31
00:01:27,754 --> 00:01:29,130
وقتی مارتا وارد شد،
32
00:01:29,214 --> 00:01:32,342
او چیزی کاملاً متفاوت میگفت.
33
00:01:33,301 --> 00:01:36,721
اگه امسال مثل ما برای شکرگزاری مهمون زیاد دارید،
34
00:01:36,805 --> 00:01:39,307
شاید بخواید بیشتر از یک نوع بوقلمون درست کنید.
35
00:01:39,390 --> 00:01:41,893
این یکی از زیباترین بوقلمونهاست.
36
00:01:41,976 --> 00:01:44,020
اون توی یه خمیر هزارلا پیچیده شده.
37
00:01:44,104 --> 00:01:48,483
او به یک نیروی الهامبخش برای میلیونها نفر تبدیل شد.
38
00:01:48,566 --> 00:01:51,528
این ایده که میتونید همه چیز رو داشته باشید.
39
00:01:51,611 --> 00:01:55,031
[مجری تلویزیون] مارتا استوارت. او یک میلیاردر خودساخته است.
40
00:01:56,449 --> 00:02:01,037
او به زنان میگفت: 'خانهداری میتونه یه چیز قدرتمند باشه.'
41
00:02:02,497 --> 00:02:06,543
من همیشه سعی میکنم یک خلأ رو پر کنم. چیزی که وجود نداره.
42
00:02:06,626 --> 00:02:09,587
چیزی که مردم بهش نیاز دارن و میخوان و ندارن.
43
00:02:10,171 --> 00:02:12,173
او میخواست این امکان رو فراهم کنه
44
00:02:12,257 --> 00:02:15,760
که مردم خونهها و محیطی رو که میخواستن داشته باشن،
45
00:02:16,344 --> 00:02:19,305
مهم نیست پول دارید یا نه.
46
00:02:20,390 --> 00:02:23,309
استانداردهای بالایی که مارتا برای خودش تعیین کرده،
47
00:02:23,393 --> 00:02:25,854
برای بسیاری از افراد دیگه هم تبدیل به استاندارد شده.
48
00:02:25,937 --> 00:02:28,439
و این مشکل برای بسیاری از زنان است.
49
00:02:28,523 --> 00:02:30,108
این یک دنیای فانتزیه،
50
00:02:30,191 --> 00:02:32,902
آرزوی یک سبک زندگی که نمیتونید داشته باشید.
51
00:02:32,986 --> 00:02:34,946
در واقع، پورنِ خانهداری.
52
00:02:35,029 --> 00:02:36,406
مردم احساس خطر میکردند.
53
00:02:36,489 --> 00:02:39,367
ما احساسات بسیار قوی
اما متناقضی داریم
54
00:02:39,450 --> 00:02:41,411
درباره اینکه یک زن در خانه چگونه باید باشد.
55
00:02:41,494 --> 00:02:45,540
'او یک کمالگرای غیرقابل تحمل است.
او یک وسواسیِ کنترلگر است.' چه دفاعی دارید؟
56
00:02:46,207 --> 00:02:47,584
ام، گناهکارم.
57
00:02:48,710 --> 00:02:52,755
مردم به خاطر خانهدار بودنم به من حمله میکنند،
اما در واقع، من واقعاً چه کار میکنم؟
58
00:02:52,839 --> 00:02:55,967
من چیزی را جشن میگیرم
که مدتهاست تحقیر شده است.
59
00:02:56,050 --> 00:02:58,261
فکر میکنم من مثل فمینیست مدرن هستم.
60
00:02:58,761 --> 00:03:00,930
همه فکر میکردند او کامل است،
61
00:03:01,014 --> 00:03:03,933
اما هنوز هم چیزی بود
که او برایش تلاش میکرد
62
00:03:04,017 --> 00:03:06,186
و تا زمانی که به آن نرسید، آرام نگرفت.
63
00:03:06,269 --> 00:03:08,646
او توسط خشمهای ساخته خودش
تحت تعقیب بود.
64
00:03:09,355 --> 00:03:12,358
{\an8}[خبرنگار زن] مارتا استوارت
به اتهامات جنایی متهم شد.
65
00:03:12,859 --> 00:03:14,920
{\an8}[زن ۲] تصویر او آنقدر با کمال
مرتبط است،
66
00:03:14,944 --> 00:03:16,487
{\an8}و این نقطه مقابل آن است.
67
00:03:17,572 --> 00:03:19,407
[زن ۳] او سالها زندان در پیش دارد.
68
00:03:21,159 --> 00:03:22,660
[مارتا] کاملاً عالی.
69
00:03:22,744 --> 00:03:25,580
- کاملاً، کاملاً عالی.
- وضعیت عالی.
70
00:03:25,663 --> 00:03:27,498
- کاملاً امن.
- الگوی کوچک عالی.
71
00:03:27,582 --> 00:03:30,376
عالی. عالی. عالی. عالی.
بینقص.
72
00:03:30,460 --> 00:03:33,588
اوم. پایان عالی برای یک غذای عالی.
73
00:03:34,297 --> 00:03:39,636
[زن] در جایی از مسیر،
مارتا به ایده کمال باور پیدا کرد.
74
00:03:40,470 --> 00:03:44,682
اما سؤال این نیست
که آیا کمال قابل دستیابی است.
75
00:03:45,266 --> 00:03:48,269
سؤال این است: 'به چه قیمتی؟'
76
00:03:48,853 --> 00:03:50,021
[موسیقی قطع میشود]
77
00:03:55,652 --> 00:03:58,071
[مصاحبهکننده مرد] از چه چیزی
بیشتر از همه بدتان میآید؟
78
00:03:58,571 --> 00:04:00,907
[مارتا] این سؤال سختی برای پاسخ دادن است.
79
00:04:01,991 --> 00:04:03,201
از اسراف بدم میآید.
80
00:04:04,452 --> 00:04:06,079
از ناکارآمدی بدم میآید.
81
00:04:06,663 --> 00:04:08,248
طفره رفتن.
82
00:04:08,331 --> 00:04:09,331
بیصبری.
83
00:04:10,333 --> 00:04:13,670
از آدمهایی که فکر میکنند
بیشتر از توانشان میتوانند انجام دهند، بدم میآید.
84
00:04:14,295 --> 00:04:17,507
از بیتوجهی به جزئیات بدم میآید،
85
00:04:18,549 --> 00:04:20,176
از بدجنس بودن فقط برای بدجنس بودن.
86
00:04:22,262 --> 00:04:24,555
از پیشبند و لباسهای خانگی بدم میآید.
87
00:04:25,181 --> 00:04:27,350
قبلاً از رنگ بنفش بدم میآمد.
88
00:04:27,934 --> 00:04:28,851
[میخندد]
89
00:04:28,935 --> 00:04:32,021
خیلی. اما دیگر آنقدرها هم بدم نمیآید...
و قرمز. من...
90
00:04:32,105 --> 00:04:35,900
چیزهای قرمز زیادی
در باغم نمیکارم، اگر هم بکارم.
91
00:04:35,984 --> 00:04:38,820
اوه، اگر چیزی قرمز دربیاید،
معمولاً آن را درمیآورم.
92
00:04:39,404 --> 00:04:43,032
پس قرمز هم چیز دیگری است
که خیلی به آن علاقه ندارم.
93
00:04:43,116 --> 00:04:45,118
[موسیقی کلاسیک ملایم پخش میشود]
94
00:04:47,870 --> 00:04:49,872
خب. بعدی؟ [آرام میخندد]
95
00:04:49,956 --> 00:04:51,249
هجدهم اکتبر است.
96
00:04:53,876 --> 00:04:55,962
کارهای زیادی در باغ داریم.
97
00:04:57,380 --> 00:05:01,217
میخواهم مسیر باغ خانه تابستانی را
از جاده اصلی بسازم.
98
00:05:01,301 --> 00:05:05,096
فکر میکنم باید
سنگهای ناصاف مثل مسیر دیگر را کار کنیم،
99
00:05:05,179 --> 00:05:06,723
بیشتر شبیه یخ ترکخورده.
100
00:05:06,806 --> 00:05:07,682
ارسال.
101
00:05:07,765 --> 00:05:08,850
[صدای بوق تلفن]
102
00:05:08,933 --> 00:05:11,769
[مارتا] یه ضربالمثل کوچولو هست که خیلی دوستش دارم.
103
00:05:11,853 --> 00:05:14,439
اگه میخوای یه سال شاد باشی،
104
00:05:14,522 --> 00:05:15,523
ازدواج کن.
105
00:05:16,232 --> 00:05:19,277
اگه میخوای ده سال شاد باشی، یه سگ بگیر.
106
00:05:19,861 --> 00:05:23,364
و اگه میخوای تا آخر عمرت شاد باشی، یه باغ درست کن.
107
00:05:23,448 --> 00:05:25,783
این باغ خیلی خوب به نظر میرسه.
108
00:05:25,867 --> 00:05:30,038
فکر کنم باید یه کم از شمشادها رو هرس کنیم.
109
00:05:30,121 --> 00:05:31,121
پاراگراف جدید.
110
00:05:31,622 --> 00:05:33,708
من به خاطر کمالگرایی مورد بدگویی قرار گرفتم،
111
00:05:33,791 --> 00:05:38,004
و به خاطر تلاش برای ایجاد سبک زندگیای که دستنیافتنی بود، مورد انتقاد قرار گرفتم،
112
00:05:38,087 --> 00:05:40,006
که اصلاً اینطور نبود.
113
00:05:40,089 --> 00:05:42,759
کاری که واقعاً سعی داشتم انجام بدم، آموزش بود.
114
00:05:43,801 --> 00:05:48,181
به نظر میرسه چند تا گل صدتومانی خشک شده، که من رو 'خیلی' ناراحت میکنه.
115
00:05:49,766 --> 00:05:50,600
ارسال.
116
00:05:50,683 --> 00:05:51,683
[صدای بوق تلفن]
117
00:05:52,310 --> 00:05:53,853
[مارتا] من 'یک' کمالگرا هستم.
118
00:05:55,438 --> 00:05:57,482
و این تو خانواده ما ارثیه.
119
00:05:58,274 --> 00:05:59,692
و با پدرم شروع شد.
120
00:05:59,776 --> 00:06:01,096
[موسیقی دلنشین سازهای زهی]
121
00:06:01,152 --> 00:06:03,905
[مارتا] بابا به هر کدوم از ما یاد داد چطور باغبانی کنیم.
122
00:06:05,114 --> 00:06:06,407
اون میتونست هر چیزی رو پرورش بده.
123
00:06:06,908 --> 00:06:09,160
من دختر ایدهآل بودم.
124
00:06:09,243 --> 00:06:12,205
من میخواستم یاد بگیرم. اون چیزهای زیادی برای آموزش داشت. و من گوش میکردم.
125
00:06:12,288 --> 00:06:15,375
من تنها کسی بودم که بهش اعتماد میشد تا پیراهنهای کتانش رو اتو کنم.
126
00:06:15,458 --> 00:06:17,335
و اون ژاکت هریس توید رو داشت
127
00:06:17,418 --> 00:06:21,005
و کراوات آبی فیروزهای که با چشمهای آبی قشنگش ست بود.
128
00:06:21,756 --> 00:06:23,716
پدرم خوشتیپترین پدر بود.
129
00:06:24,801 --> 00:06:25,843
اون منو دوست داشت.
130
00:06:25,927 --> 00:06:29,597
و برای همه خیلی واضح بود که من مورد علاقهاش هستم.
131
00:06:29,680 --> 00:06:32,100
اون فکر میکرد من بیشتر از بقیه بچهها شبیهشم.
132
00:06:32,183 --> 00:06:33,017
[موسیقی محو میشود]
133
00:06:33,101 --> 00:06:36,145
- [مصاحبهکننده مرد] از چه نظر؟
- خب، اون یه کمالگرا بود [میخندد].
134
00:06:36,229 --> 00:06:39,315
اون کاری رو که میتونست... که برای انجامش تعیین شده بود، انجام میداد.
135
00:06:39,399 --> 00:06:41,943
نه کارِ 'کاریش'. اون... اون تو کارش شکستخورده بود.
136
00:06:42,026 --> 00:06:44,028
[موسیقی کنجکاوانه سازهای زهی]
137
00:06:44,112 --> 00:06:46,592
[مارتا] اون میتونست تقریباً هر کاری که میخواست انجام بده،
138
00:06:46,656 --> 00:06:49,617
و تو یه شغل فروشندگی گیر افتاده بود.
139
00:06:51,077 --> 00:06:55,498
اون گاهی روز رو با یه لیوان بزرگ قهوه و شراب قرمز شروع میکرد.
140
00:06:55,581 --> 00:06:58,000
پس اون الکلی بود؟ شاید.
141
00:06:58,584 --> 00:07:00,628
اما هرگز شبیه یه مست نبود.
142
00:07:00,711 --> 00:07:04,257
اون هرگز تلوتلو نمیخورد و چیزی رو پرت نمیکرد و نمیشکست.
143
00:07:04,340 --> 00:07:05,675
اون پدر من نبود.
144
00:07:05,758 --> 00:07:09,095
اما اون یه انسان ناراضی و ناشاد بود.
145
00:07:10,179 --> 00:07:13,850
{\an8}اون نمیتونست شش تا بچه رو ساپورت کنه.
و ما به غذا نیاز داشتیم.
146
00:07:14,517 --> 00:07:16,102
پس ما باغ داشتیم.
147
00:07:16,185 --> 00:07:18,855
و ما برای کالاهایی که نمیتونستیم پرورش بدیم،
معاوضه میکردیم.
148
00:07:19,939 --> 00:07:22,066
[مارتا] اون مثل یه گروهبان بالای سرت میایستاد.
149
00:07:22,650 --> 00:07:23,650
بدجنس.
150
00:07:24,777 --> 00:07:25,611
بدجنس.
151
00:07:25,695 --> 00:07:26,779
[موسیقی غمانگیز پخش میشود]
152
00:07:26,863 --> 00:07:28,343
[مارتا] 'درست انجامش نمیدی.'
153
00:07:29,115 --> 00:07:31,534
[اریک] او به ما دستور میداد.
'گوجهفرنگیها رو هرس کنین.'
154
00:07:31,617 --> 00:07:34,162
و اگه انجام نمیدادیم،
تاوانش رو پس میدادیم.
155
00:07:34,245 --> 00:07:36,998
{\an8}ما شلاق میخوردیم.
با خطکش.
156
00:07:37,081 --> 00:07:40,460
{\an8}از خطکش میترسیدیم.
و گاهی هم با کمربند بود.
157
00:07:41,085 --> 00:07:43,087
{\an8}تا امروز، از باغبانی متنفرم.
158
00:07:45,840 --> 00:07:47,300
[مارتا] او کارش را از دست داده بود.
159
00:07:47,884 --> 00:07:48,968
پولی پسانداز نکرده بود.
160
00:07:50,511 --> 00:07:51,679
شش بچه داشت.
161
00:07:53,723 --> 00:07:55,266
و آنها به پول نیاز داشتند.
162
00:07:55,349 --> 00:07:57,351
['خوشقیافه' از اتا جیمز پخش میشود]
163
00:07:58,102 --> 00:08:02,440
[مارتا] دختری آن طرف خیابان بود
که وقت آزادش را مدلینگ میکرد.
164
00:08:02,523 --> 00:08:04,358
او و مادرش یک روز به من گفتند:
165
00:08:04,442 --> 00:08:07,570
'تو به اندازه کافی خوشگلی که مدل بشی.
دوست داری معرفی بشی؟'
166
00:08:08,404 --> 00:08:10,072
من با ساعتی ۱۵ دلار شروع کردم،
167
00:08:10,156 --> 00:08:13,826
که خیلی بهتر از ۵۰ سنتی بود
که برای پرستاری بچه میگرفتم.
168
00:08:14,577 --> 00:08:17,038
[گوینده مرد]
ای مردم پرمشغله و فعال، توقف کنید!
169
00:08:17,538 --> 00:08:19,832
حالا میتوانید بدن خود را بوگیر کنید.
بوگیر...
170
00:08:19,916 --> 00:08:23,419
{\an8}این یک رویداد مهم
در ناتلی، نیوجرسی بود.
171
00:08:23,503 --> 00:08:25,671
{\an8}همه کارشان را رها کردند
تا مارتا را تماشا کنند.
172
00:08:26,422 --> 00:08:28,382
[مارتا] اما من یک مدل
فوقالعاده نبودم.
173
00:08:28,466 --> 00:08:29,967
هرگز در آن سطح نبودم.
174
00:08:30,051 --> 00:08:32,345
اما قطعاً موفق بودم.
175
00:08:33,221 --> 00:08:35,973
بیشتر حقوقم را به مادرم میدادم
176
00:08:36,057 --> 00:08:38,267
چون هنوز بچههای کوچک در خانه داشتند.
177
00:08:38,351 --> 00:08:40,937
او مطمئن میشد که همیشه غذای خوب داریم.
178
00:08:41,020 --> 00:08:42,522
او آشپز خیلی خوبی بود.
179
00:08:43,356 --> 00:08:45,733
من کنار مادرم در آشپزخانه میایستادم،
180
00:08:45,816 --> 00:08:47,860
و هر چیزی که میتوانستم یاد میگرفتم.
181
00:08:48,361 --> 00:08:52,823
او معلم مدرسه بود،
و باید روزی ۱۶ وعده غذا میپخت.
182
00:08:52,907 --> 00:08:56,536
فکر میکردم خیلی فوقالعاده است
که او میتوانست همه این کارها را انجام دهد.
183
00:08:56,619 --> 00:08:59,705
اما خانه کلیشهای
و زندگی کلیشهای،
184
00:08:59,789 --> 00:09:01,332
برای من نبود.
185
00:09:01,415 --> 00:09:03,125
[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش میشود]
186
00:09:03,209 --> 00:09:08,130
{\an8}مارتا بورسیه مدرسه بارنارد
در شهر نیویورک را داشت، بسیار معتبر.
187
00:09:08,965 --> 00:09:10,591
[مارتا] من واقعاً کالج را دوست داشتم.
188
00:09:11,092 --> 00:09:14,428
من تاریخ،
تاریخ هنر، اقتصاد را خیلی دوست داشتم.
189
00:09:14,512 --> 00:09:16,597
من دختر محبوبی در دانشگاه بودم.
190
00:09:16,681 --> 00:09:20,643
مردم مرا میشناختند، دختری بلندقد،
بلوند و زیبا از نیوجرسی،
191
00:09:20,726 --> 00:09:23,813
که با شلوارک برمودا راه میرفت
و شیک به نظر میرسید.
192
00:09:24,730 --> 00:09:26,691
من به دنبال ماجراجویی بودم،
193
00:09:27,275 --> 00:09:29,318
به دنبال آینده.
194
00:09:29,402 --> 00:09:30,486
[موسیقی قطع میشود]
195
00:09:30,570 --> 00:09:31,445
[مارتا] در بارنارد،
196
00:09:31,529 --> 00:09:36,701
یک زن بود که با یک رولزرویس بزرگ
به مدرسه میآمد.
197
00:09:36,784 --> 00:09:39,287
و همه ما سرمان را میخاراندیم.
'این دیگه کیه؟'
198
00:09:40,246 --> 00:09:42,039
یک روز در کلاس هنر به سمتم آمد.
199
00:09:42,123 --> 00:09:44,667
و گفت: 'من برادری دارم
که در دانشکده حقوق ییل درس میخواند.'
200
00:09:44,750 --> 00:09:47,044
'دوست داری باهاش قرار بذاری؟'
201
00:09:47,128 --> 00:09:48,045
[موسیقی ملایم پخش میشود]
202
00:09:48,129 --> 00:09:51,132
[مارتا] او با مرسدس سدان زرد کوچکش دنبالم آمد.
203
00:09:51,215 --> 00:09:53,134
من قبلاً سوار مرسدس نشده بودم.
204
00:09:53,217 --> 00:09:56,429
برای شام بیرون رفتیم. او خیلی مؤدب و خوشتیپ بود.
205
00:09:56,512 --> 00:09:58,180
و زیاد سفر کرده بود.
206
00:09:58,264 --> 00:10:01,475
ملاقات با یک مرد جوان پیچیده هیجانانگیز بود.
207
00:10:01,559 --> 00:10:05,646
و او کارت امریکن اکسپرس داشت، که آن روزها خیلی مهم بود.
208
00:10:07,106 --> 00:10:10,401
و او فقط جذاب، شوخ و مهربان بود.
209
00:10:11,027 --> 00:10:13,362
تا پایان شام، من دیوانهوار عاشق شده بودم.
210
00:10:15,114 --> 00:10:17,116
{\an8}اندی استوارت، وای خدای من.
211
00:10:17,199 --> 00:10:18,409
{\an8}یک پرتو نور.
212
00:10:20,995 --> 00:10:22,705
[مارتا] اندی خیلی مهربان بود،
213
00:10:23,581 --> 00:10:25,207
اصلاً شبیه پدرم نبود.
214
00:10:26,751 --> 00:10:29,253
او برایم پول بلیت قطار میفرستاد،
215
00:10:29,337 --> 00:10:32,465
و من هر آخر هفته در ییل به دیدنش میرفتم.
216
00:10:35,301 --> 00:10:37,428
من قبل از این با کسی نخوابیده بودم.
217
00:10:37,970 --> 00:10:39,639
او خیلی پرشور بود.
218
00:10:40,514 --> 00:10:41,557
و من خوشم آمد.
219
00:10:45,311 --> 00:10:46,311
او پیشنهاد ازدواج داد.
220
00:10:47,480 --> 00:10:49,815
این کار خیلی طبیعی به نظر میرسید.
221
00:10:50,650 --> 00:10:52,485
عاشق شدن و ازدواج کردن.
222
00:10:53,194 --> 00:10:54,236
[موسیقی محو میشود]
223
00:10:55,154 --> 00:10:57,990
اما به خانه رفتم و به پدرم گفتم، و پدرم به من سیلی زد.
224
00:10:58,741 --> 00:11:04,372
و محکم به صورتم سیلی زد و گفت: 'نه. تو با او ازدواج نمیکنی.'
225
00:11:05,706 --> 00:11:06,999
'او یهودی است.'
226
00:11:07,083 --> 00:11:08,918
[موسیقی غمانگیز پخش میشود]
227
00:11:10,044 --> 00:11:12,046
آن سیلی را به یاد دارم.
228
00:11:13,464 --> 00:11:16,384
اصلاً تعجب نکردم، چون او متعصب بود.
229
00:11:17,009 --> 00:11:18,344
و او تکانشی بود.
230
00:11:21,555 --> 00:11:24,684
اما گفتم: 'من ازدواج میکنم، هر فکری که میخواهی بکن.'
231
00:11:25,601 --> 00:11:27,269
[موسیقی تأثیرگذار پخش میشود]
232
00:11:27,353 --> 00:11:30,356
[مارتا] با کمک مادرم، لباس عروسیام را دوختم.
233
00:11:31,524 --> 00:11:34,318
پشت آن دکمههای کوچک و ظریف زیادی داشت که با ارگاندی پوشیده شده بودند.
234
00:11:35,820 --> 00:11:38,030
آن یک لباس کوچک بسیار زیبا بود.
235
00:11:38,656 --> 00:11:40,282
روز عروسی بسیار شاد بود.
236
00:11:42,159 --> 00:11:43,159
خیلی خوب.
237
00:11:44,787 --> 00:11:46,872
این آغاز زندگی من بود.
238
00:11:46,956 --> 00:11:48,040
[موسیقی محو میشود]
239
00:11:48,124 --> 00:11:49,500
[موسیقی تند سازهای زهی پخش میشود]
240
00:11:49,583 --> 00:11:52,628
[مارتا] تصمیم گرفتیم یک ماه عسل طولانی به اروپا برویم.
241
00:11:53,254 --> 00:11:54,880
این یک سفر پنج ماهه بود.
242
00:11:55,589 --> 00:11:58,926
من هر منو، هر چیزی که میخوردیم را ثبت میکردم.
243
00:12:04,390 --> 00:12:05,390
چشمنواز بود.
244
00:12:06,350 --> 00:12:08,018
آمادهسازی غذا...
245
00:12:08,519 --> 00:12:12,022
من حتی نمیدانستم که زیتون طعمی غیر از آن زیتونهای سبز
246
00:12:12,106 --> 00:12:13,983
با فلفل قرمز داخلشان از شیشه دارد.
247
00:12:14,066 --> 00:12:17,737
در دهه ۱۹۶۰ هیچ کس در خانه پیچیده نبود.
248
00:12:21,365 --> 00:12:22,533
معماری...
249
00:12:24,285 --> 00:12:26,620
و به خصوص باغهایی که بازدید کردم...
250
00:12:28,497 --> 00:12:34,044
آن در من عشق به آشپزی، عشق به سفر، عشق به کشف را بیدار کرد.
251
00:12:35,129 --> 00:12:39,008
و واقعاً حس کردم این چیزیه که دوست دارم تمام زندگیم رو بهش فکر کنم.
252
00:12:39,675 --> 00:12:40,675
[موسیقی محو میشود]
253
00:12:41,302 --> 00:12:43,304
[صدای زنگ کلیسا]
254
00:12:45,097 --> 00:12:46,640
[مارتا] ما از ایتالیا گذشتیم،
255
00:12:46,724 --> 00:12:49,393
و شب قبل از عید پاک به فلورانس رسیدیم.
256
00:12:49,477 --> 00:12:51,187
و من باید به کلیسا میرفتم،
257
00:12:51,270 --> 00:12:53,397
و به کلیسای جامع رفتم.
258
00:12:54,607 --> 00:12:56,066
اندی در اتاق هتل بود.
259
00:12:57,818 --> 00:13:00,613
او هیچ علاقهای به رفتن به کلیسای جامع با من نداشت.
260
00:13:00,696 --> 00:13:02,698
[موسیقی کلاسیک پرشکوه پخش میشود]
261
00:13:08,078 --> 00:13:11,499
گوش دادن به اون موسیقی شگفتانگیز در کلیسای جامع...
262
00:13:14,460 --> 00:13:16,337
اونجا یه جای خیلی رمانتیک بود،
263
00:13:16,420 --> 00:13:18,005
پر از توریست،
264
00:13:18,088 --> 00:13:20,090
و با یه پسر خیلی خوشتیپ آشنا شدم.
265
00:13:20,174 --> 00:13:22,176
[موسیقی دلنشین سازهای زهی پخش میشود]
266
00:13:22,760 --> 00:13:24,678
[مارتا] اون نمیدونست من ازدواج کردم.
267
00:13:24,762 --> 00:13:29,183
من یه دختر لاغر و بیکس بودم که شب عید پاک تو کلیسا پرسه میزدم.
268
00:13:30,476 --> 00:13:32,686
اون احساساتی بود. منم احساساتی بودم.
269
00:13:32,770 --> 00:13:35,397
فقط به خاطر این بود که اونجا یه جای احساسی بود.
270
00:13:36,816 --> 00:13:40,361
مثل هیچ چیزی نبود که تا حالا تجربه کرده بودم.
271
00:13:41,320 --> 00:13:45,074
یه گنبد وسیع و خیلی زیبا و نقاشیهایی که دورتادور تو رو احاطه کرده بودن.
272
00:13:45,157 --> 00:13:49,161
مثل هیچ کاری نبود که تا حالا انجام داده بودم.
273
00:13:49,745 --> 00:13:51,789
پس چرا یه غریبه رو نبوسم؟
274
00:13:52,498 --> 00:13:54,500
[موسیقی کلاسیک پرشکوه پخش میشود]
275
00:14:00,965 --> 00:14:02,299
[موسیقی محو میشود]
276
00:14:02,383 --> 00:14:04,134
[مصاحبهکننده مرد] اِم...
277
00:14:04,218 --> 00:14:05,845
آیا شما، اِم،
278
00:14:06,804 --> 00:14:09,265
میدونید، دنبال چه کلمهای هستم؟
279
00:14:09,348 --> 00:14:10,348
شیطنت؟
280
00:14:12,101 --> 00:14:14,395
[مصاحبهکننده مرد] شیطنت بود، یا خیانت؟
281
00:14:14,895 --> 00:14:18,607
هیچکدوم. نه شیطنت بود و نه... نه... خیانت.
282
00:14:18,691 --> 00:14:21,193
فقط احساسی بود، مال اون لحظه بود.
283
00:14:21,944 --> 00:14:23,445
من اینجوری بهش نگاه میکردم.
284
00:14:23,529 --> 00:14:27,867
و هیجانانگیز بود چون، یعنی، اونجا یه جای خیلی احساسی بود.
285
00:14:27,950 --> 00:14:31,036
کاش... کاش همه ما میتونستیم چنین شبی رو تجربه کنیم.
286
00:14:31,120 --> 00:14:33,122
[صدای زنگ کلیسا]
287
00:14:36,458 --> 00:14:38,168
[مارتا] من ۱۹ ساله بودم.
288
00:14:39,545 --> 00:14:41,297
و نمیخواستم برم خونه.
289
00:14:41,380 --> 00:14:43,382
[موسیقی متفکرانه پخش میشود]
290
00:14:49,430 --> 00:14:54,059
[مارتا] برگشتیم نیویورک، و واقعیت مثل آوار سرم خراب شد [میخندد].
291
00:14:57,062 --> 00:14:58,856
دخترم، الکسیس، به دنیا اومد.
292
00:14:58,939 --> 00:15:01,442
اون موقع، همه خیلی جوون بچهدار میشدن.
293
00:15:02,651 --> 00:15:05,321
این یه جورایی، مثل، سبک و عادت بود.
294
00:15:06,030 --> 00:15:07,823
فکر میکردم یه چیز طبیعیه.
295
00:15:07,907 --> 00:15:11,827
و، اِم، معلوم شد که مادر بودن اصلاً طبیعی نیست.
296
00:15:12,828 --> 00:15:15,831
{\an8}براش سخت بود که به مادر بودن عادت کنه.
297
00:15:16,332 --> 00:15:22,296
{\an8}وقتی لکسی میخوابید خوشحال بود تا بتونه تنها باشه.
298
00:15:23,255 --> 00:15:26,634
از لکسی مراقبت میکرد، اما خیلی بهش توجه نمیکرد.
299
00:15:26,717 --> 00:15:28,886
همیشه یه کم سرد بود.
300
00:15:30,095 --> 00:15:34,808
{\an8}اون تو کنترل احساساتش خوب نیست، یا بهتر بگم، تو ابراز اونا.
301
00:15:34,892 --> 00:15:36,769
'مارتا اینجوری نیست.'
302
00:15:37,603 --> 00:15:40,147
'مارتا بزرگ'، مادر مارتا،
303
00:15:40,230 --> 00:15:44,443
بهم گفت فکر میکنه مارتا رو به اندازه کافی بغل نکرده.
304
00:15:46,028 --> 00:15:48,781
[مارتا] احساسات، ما درباره این چیزها حرف نمیزدیم.
305
00:15:49,281 --> 00:15:51,200
این بخشی از بزرگ شدن ما نبود.
306
00:15:52,326 --> 00:15:53,619
ما دوست داشته میشدیم،
307
00:15:55,371 --> 00:15:59,750
یه جورایی مبهم، وقتی که قرار بود دوست داشته بشیم.
308
00:15:59,833 --> 00:16:03,712
منظورم اینه که 'محبت' زیادی تو خونه ما نبود.
309
00:16:03,796 --> 00:16:05,381
همه چیز روزمره بود.
310
00:16:06,548 --> 00:16:07,548
عملی.
311
00:16:10,302 --> 00:16:13,013
چطور میتونستم یه مادر واقعاً عالی باشم
312
00:16:13,097 --> 00:16:15,975
اگه تحصیلات لازم برای مادر بودن رو نداشتم؟
313
00:16:18,352 --> 00:16:21,063
مارتا جاهطلب بود.
314
00:16:21,146 --> 00:16:22,815
اون هدفش
315
00:16:22,898 --> 00:16:28,570
چیزی فراتر از اون چیزی بود که در اون لحظه خاص بود.
316
00:16:28,654 --> 00:16:30,698
نمیدونستم آخرش به کجا میرسه،
317
00:16:30,781 --> 00:16:32,992
ولی میدونستم که پیشرفت میکنه.
318
00:16:33,075 --> 00:16:36,662
این تو تمام وجودش بود.
319
00:16:36,745 --> 00:16:39,748
[آهنگ 'این چکمهها برای راه رفتن ساخته شدهاند' از نانسی سیناترا پخش میشود]
320
00:16:43,877 --> 00:16:46,046
[مارتا] پدرشوهرم دلال سهام بود.
321
00:16:46,130 --> 00:16:48,424
فکر میکردم شغل جالبیه.
322
00:16:48,507 --> 00:16:50,884
پس تصمیم گرفتم وال استریت رو امتحان کنم.
323
00:16:50,968 --> 00:16:51,885
[همهمه نامفهوم]
324
00:16:51,969 --> 00:16:54,388
وال استریت جای خوبی برای زنها نبود.
325
00:16:54,471 --> 00:16:56,598
♪ این چکمهها برای راه رفتن ساخته شدهاند... ♪
326
00:16:56,682 --> 00:16:59,727
[اندی] هیچ کارمند زن، هیچ زن شاغل در بورس،
327
00:16:59,810 --> 00:17:00,936
هیچ زن دیگری نداشت.
328
00:17:01,020 --> 00:17:05,190
♪ یه روزی این چکمهها از روت رد میشن ♪
329
00:17:05,274 --> 00:17:07,609
[اندی] منظورم اینه که حتی دستشویی زنانه هم نداشتند.
330
00:17:08,527 --> 00:17:09,778
♪ شروع کن به راه رفتن ♪
331
00:17:09,862 --> 00:17:11,488
[اندی] من یه مصاحبه طولانی باهاش داشتم،
332
00:17:11,572 --> 00:17:13,991
و اون گفت نمیخواد فقط با زیبا بودن
333
00:17:14,074 --> 00:17:16,285
و بلوند بودنش زندگی کنه.
334
00:17:16,368 --> 00:17:17,453
خوب حرف میزد،
335
00:17:17,536 --> 00:17:21,248
و ظاهرش عالی بود، میفهمید چی میگم؟
336
00:17:22,166 --> 00:17:23,083
من استخدامش کردم.
337
00:17:23,167 --> 00:17:24,710
[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش میشود]
338
00:17:24,793 --> 00:17:26,920
[مارتا] من تنها زن در شرکت بودم.
339
00:17:27,463 --> 00:17:30,049
باید یه جورایی دستم رو اینطوری میگرفتم.
340
00:17:30,132 --> 00:17:33,552
راجع به اتفاقاتی که تو صندلی عقب تاکسیها میافتاد، حرف نمیزنم.
341
00:17:34,595 --> 00:17:37,306
ولی اونا واقعاً باهوش بودند.
342
00:17:37,389 --> 00:17:39,558
و من تو اون شرکت خیلی چیزها یاد گرفتم.
343
00:17:40,184 --> 00:17:43,395
[اندی] مارتا واقعاً تو همه چیز از همه بهتر بود.
344
00:17:43,479 --> 00:17:46,732
از نظر اجتماعی، با مشتریانمون خیلی شیک بود.
345
00:17:46,815 --> 00:17:48,150
اونا واقعاً دوستش داشتند.
346
00:17:48,233 --> 00:17:50,319
اون گفت دلال سهامم منو برای ناهار بیرون میبره.
347
00:17:50,402 --> 00:17:52,696
دلال سهام مارتا استوارت بود. [میخندد]
348
00:17:52,780 --> 00:17:54,907
اون ناهار بدی نبود.
349
00:17:56,992 --> 00:17:58,552
[مارتا] من با آدمهای زیادی ملاقات میکردم،
350
00:17:58,577 --> 00:18:02,122
و اونجا بود که یاد گرفتم چطور با میلیاردرها رفتار کنم.
351
00:18:02,206 --> 00:18:03,957
و یادتون باشه، اون موقع،
352
00:18:04,041 --> 00:18:06,794
میلیاردر بودن خیلی خارقالعاده بود.
353
00:18:07,377 --> 00:18:09,838
من شروع کردم به پول درآوردن زیاد.
354
00:18:09,922 --> 00:18:12,758
{\an8}اون سالی ۲۵۰ هزار دلار درمیآورد.
355
00:18:12,841 --> 00:18:15,260
{\an8}مشتریها هم پول پارو میکردند.
356
00:18:16,053 --> 00:18:17,471
[موسیقی محو میشود]
357
00:18:17,554 --> 00:18:22,768
[اندی] ما یه سهام رو پیشنهاد دادیم، و از ۶ رفت به ۹۰، بعد برگشت به ۶.
358
00:18:22,851 --> 00:18:23,769
[موسیقی غمگین پخش میشود]
359
00:18:23,852 --> 00:18:26,021
[اندی] و ناگهان، اونها پول از دست میدادند.
360
00:18:26,105 --> 00:18:27,564
واقعاً مارتا رو نابود میکرد
361
00:18:27,648 --> 00:18:32,027
که تو بازار اشتباه کنه و برای مردم پول از دست بده.
362
00:18:32,820 --> 00:18:36,073
هر چیزی که مارتا بتونه کنترل کنه، خوب از آب درمیاد.
363
00:18:36,740 --> 00:18:40,994
چیزی که نمیتونه کنترل کنه، اونه که دیوونش میکنه.
364
00:18:42,246 --> 00:18:46,542
من شروع کردم به فرسودگی شغلی چون کار آسونی نبود.
365
00:18:47,626 --> 00:18:49,253
برای همین وال استریت رو ترک کردم.
366
00:18:50,212 --> 00:18:54,216
و ما به وستپورت، کانتیکت نقل مکان کردیم...
367
00:18:56,176 --> 00:18:58,929
دورترین شهر برای رفتوآمد از نیویورک.
368
00:18:59,012 --> 00:19:00,889
[مصاحبهکننده مرد] چرا وستپورت رو انتخاب کردید؟
369
00:19:01,473 --> 00:19:03,267
چون خونه رویاهامون رو پیدا کردیم،
370
00:19:03,976 --> 00:19:07,020
خرابه جاده ترکیه هیل که باید میداشتیمش...
371
00:19:07,104 --> 00:19:08,104
[موسیقی محو میشود]
372
00:19:08,147 --> 00:19:09,773
...و درستش کنیم، میدونید؟
373
00:19:10,941 --> 00:19:14,111
اگه ترکیه هیل رو نداشتم، الان منِ فعلی نبودم.
374
00:19:14,194 --> 00:19:17,489
اما یه نفر دیگه بودم. یه آدم دیگه.
375
00:19:18,198 --> 00:19:21,118
و فقط مارتا استوارت، خانهدار، نبودم.
376
00:19:21,952 --> 00:19:23,370
[موسیقی متفکرانه پخش میشود]
377
00:19:23,453 --> 00:19:27,833
[مارتا] یه خونه روستایی قدیمی بود که باید کاملاً بازسازی میشد.
378
00:19:28,625 --> 00:19:32,296
{\an8}پدر و مادرم از یه آپارتمان قشنگ تو ریورساید درایو نقل مکان کردن،
379
00:19:32,379 --> 00:19:33,797
{\an8}منو کشوندن به کانتیکت.
380
00:19:33,881 --> 00:19:38,260
ما رفتیم تو این خونه روستایی 'دلربا'
381
00:19:38,343 --> 00:19:40,137
با یه وان بدون دوش،
382
00:19:40,220 --> 00:19:43,640
با استفاده از تاپرور برای ریختن آب و شستن موهات.
383
00:19:44,266 --> 00:19:46,744
[مرد در تلویزیون] سوالاتی که در پی... مطرح شدهاند.
384
00:19:46,768 --> 00:19:48,312
[مارتا] اون موقع واترگیت بود،
385
00:19:48,395 --> 00:19:50,856
خونه رو از بالا تا پایین رنگ میکردم،
386
00:19:50,939 --> 00:19:54,610
خودم روی نردبون بودم و به واترگیت گوش میدادم.
387
00:19:54,693 --> 00:19:57,321
[مرد در تلویزیون] ...سارقانی که به مقر
388
00:19:57,404 --> 00:19:59,948
کمیته ملی دموکرات در واترگیت نفوذ کردند...
389
00:20:00,032 --> 00:20:03,535
ما مثل اولین ساکنان وستپورت، کانتیکت بودیم.
390
00:20:03,619 --> 00:20:04,953
[خروس میخواند]
391
00:20:05,037 --> 00:20:07,915
{\an8}سال ۱۹۷۶، مرغ تو حیاط خلوتت.
392
00:20:07,998 --> 00:20:10,209
{\an8}همسایهها به شهرداری زنگ میزدن و میگفتن،
393
00:20:10,292 --> 00:20:14,171
'یه خانمی اینجاست تو ترکیه هیل که تو حیاطش مرغ داره.'
394
00:20:14,254 --> 00:20:15,547
بیسابقه بود.
395
00:20:15,631 --> 00:20:19,509
یه فضای روستایی کوچیک بود، و مارتا داشت توش بازی میکرد.
396
00:20:19,593 --> 00:20:22,387
[مارتا] من واقعاً ایده بازسازی یه ملک رو دوست داشتم،
397
00:20:22,471 --> 00:20:25,265
گسترش یه ملک، پرورش گیاهان،
398
00:20:25,349 --> 00:20:28,018
برگشتن به ریشههای ناتلی، نیوجرسی.
399
00:20:28,518 --> 00:20:30,354
{\an8}باغها خیلی قشنگ بودن.
400
00:20:30,437 --> 00:20:33,732
{\an8}اون باغها رو با دستای خودش درست کرده بود.
401
00:20:33,815 --> 00:20:34,983
موسیقی فانتزی در حال پخش
402
00:20:35,067 --> 00:20:38,862
کتی: 'به نظر میرسید از ساختن مزرعه تِرکی هیل لذت میبرند.'
403
00:20:39,488 --> 00:20:41,615
مارتا: 'آن روزهای اولیه در جاده تِرکی هیل،'
404
00:20:41,698 --> 00:20:46,328
'باعث شد بفهمم که واقعاً از خانهداری، نگهداری خانه،'
405
00:20:46,411 --> 00:20:47,996
'و اداره یک خانه لذت میبرم.'
406
00:20:48,789 --> 00:20:50,582
'اندی رئیس شد،'
407
00:20:50,666 --> 00:20:53,752
'رئیس بهترین ناشر کتابهای هنری در آمریکا.'
408
00:20:54,336 --> 00:20:55,856
'با خودم فکر کردم: 'وای خدای من، چقدر هیجانانگیز!''
409
00:20:55,921 --> 00:20:58,548
'میتوانیم همه کسانی که این کتابها را مینویسند،'
410
00:20:58,632 --> 00:21:00,175
'برای شام به خانهمان دعوت کنیم.''
411
00:21:00,259 --> 00:21:01,635
'از میزبانی هیجانزده بودم.'
412
00:21:02,386 --> 00:21:03,679
'او خیلی میزبانی میکرد.'
413
00:21:03,762 --> 00:21:07,557
'همه همسایهها را دعوت میکرد. شکرگزاریها و عید پاکها...'
414
00:21:07,641 --> 00:21:09,977
'خود غذا، فقط لذیذ بود.'
415
00:21:11,603 --> 00:21:14,523
مارتا: 'به ذهنم رسید که از خلق کردن لذت میبرم،'
416
00:21:14,606 --> 00:21:18,360
'انواع سرگرمیهای فانتزی، دوستداشتنی و خاطرهانگیز.'
417
00:21:18,443 --> 00:21:20,362
'چرا یک کسبوکار کترینگ راهاندازی نکنم؟'
418
00:21:20,445 --> 00:21:21,445
موسیقی متفکرانه در حال پخش
419
00:21:21,488 --> 00:21:22,698
'او یک نابغه بود.'
420
00:21:22,781 --> 00:21:24,491
'او از یک مدل بودن،'
421
00:21:24,574 --> 00:21:26,702
'به یک کارگزار بورس تبدیل شد،'
422
00:21:26,785 --> 00:21:31,832
'و بعد، ناگهان، برای دوستانش مهمانیها را کترینگ میکرد.'
423
00:21:32,457 --> 00:21:35,043
مارتا: 'من برای ۲۰۰ نفر پودینگ آلو درست میکردم،'
424
00:21:35,127 --> 00:21:36,920
'و اسکن درست میکردم،'
425
00:21:37,004 --> 00:21:39,006
'و مربا و ژله درست میکردم.'
426
00:21:40,215 --> 00:21:43,677
'دستساز. هیچ چیز آمادهای نبود. همه چیز خانگی بود.'
427
00:21:45,095 --> 00:21:47,681
'این کار مثل آتش در جنگل پخش شد.'
428
00:21:47,764 --> 00:21:49,516
'موزه هنر مدرن.'
429
00:21:49,599 --> 00:21:50,892
'موزه متروپولیتن.'
430
00:21:50,976 --> 00:21:54,604
'خانهای در گرینویچ یا خانهای در وستچستر یا خانهای در بدفورد.'
431
00:21:54,688 --> 00:21:58,525
'یک مهمانی کوکتل از شش تا هشت در ساتبیز برای ۷۰۰ نفر.'
432
00:21:58,608 --> 00:22:03,113
'سعی میکردیم کمی غیرمعمول باشیم. میخواستیم توجه مردم را جلب کنیم.'
433
00:22:03,196 --> 00:22:04,698
'فقط یک بطری ودکا نبود.'
434
00:22:04,781 --> 00:22:07,576
'یک بطری ودکا بود که در یک قالب یخ قرار داشت.'
435
00:22:07,659 --> 00:22:08,994
'میزهای بزرگ کرودیتس،'
436
00:22:09,077 --> 00:22:11,955
'سبزیجات و انگور و میوهها و پنیرها.'
437
00:22:12,039 --> 00:22:14,416
'هیچ چیز شبیه آن قبلاً انجام نشده بود.'
438
00:22:14,499 --> 00:22:16,460
لوید: 'این چیزها مثل صحنههای فیلم بود.'
439
00:22:17,044 --> 00:22:21,340
'فقط منظره آن توتفرنگیها که از سبد بیرون میریختند.'
440
00:22:21,423 --> 00:22:22,466
'زیبا بود.'
441
00:22:23,425 --> 00:22:25,185
مارتا: 'اگر به استادان قدیمی هلندی نگاه کنید،'
442
00:22:25,218 --> 00:22:27,888
'و نمایشهای بزرگشان از غذا و میوهها،'
443
00:22:29,348 --> 00:22:31,600
'همه آنها به شدت به من الهام بخشیدند.'
444
00:22:31,683 --> 00:22:34,311
مرد: 'مارتا میداند چگونه لذت و هیجان ایجاد کند.'
445
00:22:34,394 --> 00:22:38,398
'او برای شخصیتهای برجستهای مانند پل نیومن، بورلی سیلز... مهمانیها را کترینگ میکند.'
446
00:22:38,482 --> 00:22:41,193
مارتا: 'ما توجه بسیاری از مردم را جلب کردیم،'
447
00:22:41,276 --> 00:22:43,403
'و به یک کسبوکار میلیون دلاری تبدیل شدیم.'
448
00:22:43,487 --> 00:22:45,906
'این آغاز مارتا استوارت بود.'
449
00:22:48,450 --> 00:22:49,659
موسیقی محو میشود
450
00:22:49,743 --> 00:22:52,704
'مارتا این کسبوکار کترینگ موفق را داشت،'
451
00:22:53,288 --> 00:22:56,917
شوهری که این شرکت انتشاراتی فوقالعاده رو اداره میکنه،
452
00:22:57,000 --> 00:22:58,293
یه ازدواج بینقص.
453
00:22:58,960 --> 00:23:00,837
اوضاع عالی به نظر میرسید.
454
00:23:01,338 --> 00:23:02,255
اما واقعاً اینطور بود؟
455
00:23:02,339 --> 00:23:04,174
[موسیقی غمانگیز پخش میشود]
456
00:23:04,257 --> 00:23:06,176
[مارتا] اون تو خونه راضی نبود.
457
00:23:06,676 --> 00:23:08,929
نمیدونم چند تا دوستدختر مختلف
458
00:23:09,012 --> 00:23:10,055
تو این مدت داشت،
459
00:23:10,138 --> 00:23:12,015
اما فکر میکنم تعدادشون کم نبود.
460
00:23:14,267 --> 00:23:16,395
خانمهای جوان، به نصیحت من گوش کنید.
461
00:23:16,478 --> 00:23:18,664
اگه ازدواج کردین و فکر میکنین خوشبختین،
462
00:23:18,688 --> 00:23:22,025
و شوهرتون شروع به خیانت میکنه، اون یه عوضیه.
463
00:23:23,110 --> 00:23:25,487
و بهش نگاه کنین. اون یه عوضیه و از این وضعیت خلاص شین.
464
00:23:25,570 --> 00:23:26,738
از اون ازدواج بیرون بیاین.
465
00:23:27,823 --> 00:23:30,450
اما من نتونستم این کار رو بکنم، نتونستم برم.
466
00:23:30,534 --> 00:23:32,035
[موسیقی محو میشود]
467
00:23:32,119 --> 00:23:34,764
[مصاحبهکننده] شما اوایل رابطه یا وقتی دلال بورس بودین،
468
00:23:34,788 --> 00:23:36,748
رابطه پنهانی نداشتین؟
469
00:23:36,832 --> 00:23:39,709
آه، بله، اما فکر نمیکنم اندی هرگز از اون خبر داشت.
470
00:23:39,793 --> 00:23:41,503
- اون گفت که میدونست.
- واقعاً؟
471
00:23:41,586 --> 00:23:43,064
- بله، شما بهش اعتراف کرده بودین.
- اوه.
472
00:23:43,088 --> 00:23:45,257
اون میگه که از ازدواج منحرف نشد
473
00:23:45,340 --> 00:23:48,093
تا وقتی که شما بهش گفتین قبلاً منحرف شدین.
474
00:23:48,176 --> 00:23:49,386
اوه، این درست نیست.
475
00:23:49,469 --> 00:23:52,597
- فکر نمیکنم.
- اما چی شد؟ شما رابطه پنهانی داشتین...؟
476
00:23:52,681 --> 00:23:59,146
من یه رابطه خیلی کوتاه با یه مرد ایرلندی خیلی جذاب داشتم.
477
00:23:59,896 --> 00:24:02,941
و، ام، هیچی نبود.
478
00:24:03,608 --> 00:24:04,608
هیچی نبود
479
00:24:05,235 --> 00:24:07,362
از نظر... هرگز باعث از هم پاشیدن نمیشد...
480
00:24:07,446 --> 00:24:09,781
من هرگز به خاطر اون یه ازدواج رو از هم نمیپاشوندم.
481
00:24:10,449 --> 00:24:11,491
هیچی نبود.
482
00:24:12,784 --> 00:24:13,784
هیچی نبود.
483
00:24:20,250 --> 00:24:22,210
مثل بوسه در کلیسای جامع بود.
484
00:24:23,920 --> 00:24:26,173
[موسیقی دلنشین سازهای زهی پخش میشود]
485
00:24:26,256 --> 00:24:28,884
اینجا دو نفر بودند که همه چیز داشتند.
486
00:24:29,468 --> 00:24:32,637
اما فکر نمیکنم هرگز خوشبختی رو پیدا کردند.
487
00:24:33,263 --> 00:24:36,349
لکسی وسط این ماجرا گیر افتاد.
488
00:24:36,433 --> 00:24:40,479
خودش هم خیلی گیج و عصبانی بود.
489
00:24:41,146 --> 00:24:44,816
من در خانهای بسیار ناآرام بزرگ شدم.
490
00:24:44,900 --> 00:24:47,777
یاد گرفتم بیشتر احساساتم رو سرکوب کنم.
491
00:24:48,278 --> 00:24:55,278
[کتی] مارتا اون شادی بزرگ رو در ازدواجش و بزرگ کردن فرزندش نداشت.
492
00:24:57,329 --> 00:24:59,456
و این همون حلقه گمشده بود.
493
00:25:00,624 --> 00:25:02,959
بحثها رو با کارکنان میشنیدید.
494
00:25:03,627 --> 00:25:06,129
اون میخواست کاری به روش خاصی انجام بشه.
495
00:25:06,213 --> 00:25:07,964
خیلی کمالگرا بود.
496
00:25:09,007 --> 00:25:11,843
دست قدرتمند پدرشون،
497
00:25:11,927 --> 00:25:13,845
اون چوب رهبری به مارتا منتقل شد.
498
00:25:14,804 --> 00:25:17,098
مردم احساس میکردند توسط اون مورد آزار قرار گرفتند.
499
00:25:17,182 --> 00:25:22,437
اون ایدههای خیلی غلطی درباره موفقیت داشت.
500
00:25:23,522 --> 00:25:25,315
[لوید] اون یه کوسه سفید بزرگه.
501
00:25:25,398 --> 00:25:27,275
ممکن بود گاز گرفته بشی.
502
00:25:27,359 --> 00:25:30,820
مردم رو میترسوند.
بیرحم بود.
503
00:25:30,904 --> 00:25:34,157
در دنیای تجارت،
این ویژگی برای یک مرد عالیه.
504
00:25:34,741 --> 00:25:36,243
ولی خب، برای یک زن...
505
00:25:38,036 --> 00:25:39,579
میدونی، اون یه عوضی بود.
506
00:25:39,663 --> 00:25:41,331
[موسیقی محو میشود]
507
00:25:42,165 --> 00:25:45,043
داستان کشف شدنش رو میدونی؟
508
00:25:45,126 --> 00:25:48,338
داشت برای مهمونی رونمایی کتاب اَندی پذیرایی میکرد.
509
00:25:49,214 --> 00:25:51,550
[مارتا] یک رویداد کاملاً فوقالعاده بود.
510
00:25:51,633 --> 00:25:54,719
همه پیشخدمتها و گارسونها
لباس پری پوشیده بودند.
511
00:25:54,803 --> 00:25:58,473
[ایزولده] یک ناشر دیگه گفت:
'باید یه کتاب سرگرمی بنویسی.'
512
00:25:58,557 --> 00:26:01,893
[مارتا] با خودم گفتم:
'پذیرایی خیلی زودگذره.'
513
00:26:01,977 --> 00:26:02,894
اینقدر سخت کار میکنی،
514
00:26:02,978 --> 00:26:05,564
یه جشن زیبا برگزار میکنی،
و بعدش تموم میشه.
515
00:26:06,189 --> 00:26:08,900
ولی اگه یه کتاب بنویسی که مورد پسند باشه،
516
00:26:08,984 --> 00:26:11,278
اون برای همیشه میمونه.
517
00:26:11,861 --> 00:26:16,116
اولش، ناشرم میخواست یه کتاب
سیاه و سفید باشه
518
00:26:16,199 --> 00:26:20,245
با چند تا عکس و دستور غذا،
بیشتر یه کتاب آشپزی.
519
00:26:21,079 --> 00:26:23,957
اولین کاری که کرد این بود
که کاملاً روشن کرد
520
00:26:24,040 --> 00:26:26,126
که این قراره کتاب خودش باشه.
521
00:26:26,209 --> 00:26:29,170
و اگه نمیخواستیم اون رو
اونطوری که اون میخواست انجام بدیم،
522
00:26:29,254 --> 00:26:30,894
اون علاقهای به همکاری با ما نداشت.
523
00:26:31,548 --> 00:26:37,387
[مارتا] میخواستم یه کتاب مصور باشه،
با عکسهای تمامرنگی از غذا و ایدهها،
524
00:26:37,470 --> 00:26:39,598
کتابی که هر کسی بتونه برداره
525
00:26:39,681 --> 00:26:43,893
و یاد بگیره چطور یه جشن
جالب برگزار کنه.
526
00:26:45,645 --> 00:26:49,608
[زن] 'من در یک خانواده بزرگ بزرگ شدم
که همیشه مهمان داشت.'
527
00:26:49,691 --> 00:26:53,236
'من راحتی مادرم رو دوست داشتم که
چطور به راحتی جای اضافی میگذاشت،
528
00:26:53,320 --> 00:26:55,905
یک دیس بزرگ سبزیجات،
یک پای مخصوص،
529
00:26:55,989 --> 00:26:59,492
گلها رو به میز خانواده اضافه میکرد
تا یک مناسبت خاص بسازه.'
530
00:27:01,369 --> 00:27:02,746
خیلی جاهطلب.
531
00:27:02,829 --> 00:27:06,041
سرگرمی خیلی چیزها بود.
فقط در مورد غذا نبود.
532
00:27:06,124 --> 00:27:07,250
بصیرتبخش بود.
533
00:27:08,001 --> 00:27:12,505
[مارتا] میخواستم آموزش و اطلاعات
و الهامبخش باشم.
534
00:27:12,589 --> 00:27:14,674
نه خیلی گران، نه خیلی پر زرق و برق.
535
00:27:14,758 --> 00:27:18,595
فقط به اندازه کافی معمولی بود تا خانمی
که در رستوران قهوهات رو سرو میکنه
536
00:27:18,678 --> 00:27:21,598
بتونه بره خونه
و همون چیز رو در خونهاش درست کنه
537
00:27:21,681 --> 00:27:24,351
که دوستانم در گرینویچ
در عمارتهای بزرگشون میتونستند درست کنند.
538
00:27:24,434 --> 00:27:25,685
همه چیز یکسان بود.
539
00:27:26,603 --> 00:27:29,314
مارتا سعی کرد به زنان عادی نشون بده
540
00:27:29,397 --> 00:27:32,108
که میتونند زیبایی رو
به خونههاشون بیارند.
541
00:27:32,609 --> 00:27:35,612
[مارتا] من خودم مخاطب بودم.
این راز بود.
542
00:27:35,695 --> 00:27:38,990
من هر کسی بودم که اون کتاب رو میخوند.
و اونا این رو میدونستند.
543
00:27:39,532 --> 00:27:41,826
اون اصالت خیلی مهم بود.
544
00:27:41,910 --> 00:27:43,495
[موسیقی ملایم پخش میشود]
545
00:27:43,578 --> 00:27:47,165
[مارتا] اونا میدونستند من همون آدمم.
خونهام رو خودم تمیز میکردم.
546
00:27:47,248 --> 00:27:50,001
بچهام رو خودم بزرگ کردم. شوهرم رو داشتم.
547
00:27:50,085 --> 00:27:51,336
باغم رو داشتم.
548
00:27:52,504 --> 00:27:55,590
داستان شخصی
برای خواننده خیلی معنی داشت.
549
00:27:57,384 --> 00:28:03,098
اون اولین زنی بود که
بازارپسندی زندگی شخصیاش رو دید.
550
00:28:05,767 --> 00:28:08,311
- مارتا اولین اینفلوئنسر بود.
- [موسیقی محو میشود]
551
00:28:08,395 --> 00:28:09,270
[موسیقی پاپ پخش میشود]
552
00:28:09,354 --> 00:28:11,856
او مارتا استوارت است،
یک کترینگکار فوقالعاده.
553
00:28:11,940 --> 00:28:14,901
باید بهتون بگم، این کتاب،
من سه ساعت فقط بهش نگاه کردم.
554
00:28:14,984 --> 00:28:18,655
[گوینده] 'وقتی صحبت از سرگرمی میشه،
اون به معنای واقعی کلمه کتابش رو نوشت.'
555
00:28:18,738 --> 00:28:20,490
خب، دوست داری یه نخود برفی رو پر کنی؟
556
00:28:20,573 --> 00:28:22,742
[مجری مرد] 'دوست داری یه نخود برفی رو پر کنی؟'
557
00:28:22,826 --> 00:28:25,495
- [خنده]
- دوست داری یه نخود برفی رو پر کنی؟
558
00:28:26,454 --> 00:28:29,082
[سوزان] 'مارتا داشت
توجه زیادی رو به خودش جلب میکرد.'
559
00:28:29,165 --> 00:28:31,000
'اون بلوند و زیبا بود.'
560
00:28:31,084 --> 00:28:33,169
'اون یک پکیج کامل بود.'
561
00:28:33,253 --> 00:28:35,797
'و کراون داشت باهاش قرارداد میبست
برای کتابهای بیشتر،'
562
00:28:35,880 --> 00:28:37,716
'پس اون راه افتاده بود و پیش میرفت.'
563
00:28:38,299 --> 00:28:40,885
'میدونی، اون فقط یه دنده داشت، رو به جلو.'
564
00:28:40,969 --> 00:28:44,639
'اون یکی از کتابهای من رو امضا کرد،
'کاملاً بینقص.''
565
00:28:44,723 --> 00:28:49,102
'هر کاری که قرار بود انجام بده
کاملاً بینقص میبود.'
566
00:28:49,185 --> 00:28:51,688
'و فکر میکنم، به نوعی، زندگیش رو خراب کرد.'
567
00:28:52,188 --> 00:28:54,733
'چون اون 'کاملاً بینقص' نیست.'
568
00:28:54,816 --> 00:28:56,025
'♪ من سیر نمیشم ♪'
569
00:28:56,109 --> 00:28:58,987
[مارتا] من تمام اون زمان رو صرف
انجام اون کارها میکردم
570
00:28:59,070 --> 00:29:02,407
و واقعاً روی 'زندگیم' تمرکز نمیکردم.
571
00:29:02,490 --> 00:29:04,743
[مصاحبهگر] به نظر میرسه
که داری ابراز پشیمانی میکنی.
572
00:29:04,826 --> 00:29:07,078
خب، چی مهمتره،
573
00:29:07,662 --> 00:29:09,414
ازدواج یا شغل؟
574
00:29:11,082 --> 00:29:12,709
- تو بگو.
- نمیدونم.
575
00:29:13,209 --> 00:29:15,211
[موسیقی غمگین پخش میشود]
576
00:29:17,756 --> 00:29:21,926
'اندی در کار انتشاراتش
بسیار مشغول بود،'
577
00:29:22,010 --> 00:29:24,220
'و وقتی که اطراف بود،'
578
00:29:24,304 --> 00:29:26,639
'همیشه اوضاع پرتنش بود.'
579
00:29:26,723 --> 00:29:28,725
'او از اندی انتقاد میکرد'
580
00:29:28,808 --> 00:29:32,854
'در مورد اینکه چی میپوشید
یا چطور حرف میزد.'
581
00:29:33,480 --> 00:29:36,649
'اندی کارهای تجاری او را مدیریت میکرد.'
582
00:29:36,733 --> 00:29:37,776
'در طول سالها،'
583
00:29:37,859 --> 00:29:42,280
'آنها بیشتر شبیه همکار بودند
تا شریک زندگی.'
584
00:29:43,239 --> 00:29:45,366
'آنها در دنیاهای متفاوتی بودند.'
585
00:29:45,450 --> 00:29:50,371
'و وقتی مارتا میخواست اندی
در دنیای او حضور داشته باشد،'
586
00:29:50,455 --> 00:29:52,707
'او مشتاق به حضور نبود.'
587
00:29:53,416 --> 00:29:57,086
'اصطکاک بین آنها
بیشتر و بیشتر میشد.'
588
00:29:58,505 --> 00:30:02,050
'و بعد شایعاتی پخش شد'
589
00:30:02,133 --> 00:30:06,429
'که اندی نوعی رابطه
با دختری داشته'
590
00:30:06,513 --> 00:30:10,558
'که کارهای گلآرایی را
در مزرعه تِرکی هیل انجام میداد.'
591
00:30:11,142 --> 00:30:16,648
'مارتا همه چیز را متوجه میشد
و بیشتر و بیشتر ناراحت میشد.'
592
00:30:16,731 --> 00:30:18,399
'او آشفته میشد.'
593
00:30:18,483 --> 00:30:21,402
'میگرن و بیخوابی.'
594
00:30:21,486 --> 00:30:26,074
'در یک مقطع، او به من نشان داد که
موهایش را از سرش کنده بود.'
595
00:30:26,157 --> 00:30:28,535
'او با کارکنانش بدرفتاری میکرد.'
596
00:30:29,035 --> 00:30:31,371
'او کنترل اندی را از دست داده بود.'
597
00:30:31,913 --> 00:30:34,249
'و بنابراین او داشت همه را مجبور به پرداخت تاوان میکرد.'
598
00:30:36,835 --> 00:30:38,294
[مارتا] رابین برای من کار میکرد.
599
00:30:38,378 --> 00:30:40,630
و آپارتمانش رو از دست داده بود
یا همچین چیزی، و من گفتم،
600
00:30:40,713 --> 00:30:44,300
'آه، میتونی بری تو...
تو انبار دو هکتار پایینی.'
601
00:30:44,384 --> 00:30:46,469
ما اونجا یه آپارتمان کوچیک داشتیم.
602
00:30:46,553 --> 00:30:49,764
و وقتی من سفر بودم،
اندی با اون شروع کرد.
603
00:30:51,975 --> 00:30:54,602
انگار من یه میانوعده برای اندی گذاشته بودم.
604
00:30:55,353 --> 00:30:56,980
[مصاحبهکننده] باهاش روبرو شدی؟
605
00:30:57,647 --> 00:30:59,232
آره، روبرو شدم. حتماً.
606
00:30:59,315 --> 00:31:03,403
فوری بیرونش کردم.
میدونی، 'داری چه غلطی میکنی؟'
607
00:31:04,696 --> 00:31:07,866
اندی درست تو ملک خودمون بهم خیانت کرد.
608
00:31:09,993 --> 00:31:10,993
خوب نیست.
609
00:31:12,120 --> 00:31:13,955
مارتا استوارت امروز با ماست.
610
00:31:14,038 --> 00:31:17,375
او ویراستار همکار هاوس بیوتیفول و متخصص عروسی است.
611
00:31:17,458 --> 00:31:20,879
- منظورم اینه که این زن، تو عروسیها رو میشناسی.
- [مارتا] فکر کنم میشناسم. دیدم...
612
00:31:20,962 --> 00:31:24,090
{\an8}او داشت کتاب 'عروسیها' را تبلیغ میکرد.
613
00:31:24,173 --> 00:31:27,802
{\an8}یادم میآید که فکر میکردم
این یک تلاقی وحشتناک بود.
614
00:31:33,349 --> 00:31:35,810
[مارتا] برای من،
شخصاً، صحبت کردن در موردش سخته.
615
00:31:35,894 --> 00:31:40,899
بعضیها در این خوددلسوزی
و غیره، و غیره غرق میشوند.
616
00:31:40,982 --> 00:31:42,084
- من اینطور نیستم.
- [موسیقی به پایان میرسد]
617
00:31:42,108 --> 00:31:44,986
من نامههایی را تحویل دادم
که خیلی شخصی بودند.
618
00:31:45,904 --> 00:31:47,447
خب، حدس بزن چی شد؟
619
00:31:47,530 --> 00:31:49,157
از نامهها درش بیار.
620
00:31:49,240 --> 00:31:50,450
[موسیقی غمانگیز سازهای زهی پخش میشود]
621
00:31:50,533 --> 00:31:51,993
[زن] 'اندی عزیزم،
622
00:31:52,076 --> 00:31:53,411
نمیتوانم بخوابم.'
623
00:31:54,537 --> 00:31:55,622
'نمیتوانم غذا بخورم.'
624
00:31:56,873 --> 00:32:00,627
'پوستم نگران است و خطوط زیادی
که قبلاً نبودند، حالا هستند.'
625
00:32:03,546 --> 00:32:06,382
'من به طرز دردناکی به زنان دیگرت حسادت میکنم.'
626
00:32:06,466 --> 00:32:09,886
'نمیتوانم تحمل کنم که از
آنچه با هم داشتیم، برای دیگران استفاده میکنی.'
627
00:32:11,471 --> 00:32:12,471
'اندی عزیزم،
628
00:32:12,931 --> 00:32:16,434
من الان در وضعیت بسیار شکننده و آسیبپذیری هستم.'
629
00:32:17,727 --> 00:32:20,313
'به خاطر همه اینها،
واقعاً از نظر جسمی احساس بیماری میکنم،
630
00:32:21,356 --> 00:32:23,608
انگار مغزم در شرف از هم پاشیدن است.'
631
00:32:26,319 --> 00:32:27,612
'اندی عزیزم،
632
00:32:27,695 --> 00:32:30,531
شاید قصد داری با او ازدواج کنی
و او را با پول من نگه داری
633
00:32:30,615 --> 00:32:33,368
تا بتواند خودش را
در پرترههای برهنه نقاشی کند.'
634
00:32:33,868 --> 00:32:36,329
'خیلی تحریککننده است، نه؟'
635
00:32:36,412 --> 00:32:38,748
'شاید او تو را هم
برهنه نقاشی کند.'
636
00:32:39,958 --> 00:32:41,584
'دوست دارم آن نقاشی را ببینم.'
637
00:32:42,835 --> 00:32:46,798
'من بسیار، بسیار نگران
حریم خصوصی و زندگی حرفهایام هستم.'
638
00:32:47,423 --> 00:32:49,884
'به همه میگویم
که تو مدتی دور هستی.'
639
00:32:49,968 --> 00:32:50,802
'همین.'
640
00:32:50,885 --> 00:32:54,931
'اندی عزیزم، من اشتیاق تو را
برای رابطه جنسی با دیگران درک میکنم.'
641
00:32:55,014 --> 00:32:57,266
'هیچکس مثل من به تو اهمیت نخواهد داد.'
642
00:32:57,350 --> 00:32:59,143
'هیچکس هرگز به اندازه من دوستت نخواهد داشت.'
643
00:32:59,686 --> 00:33:01,562
'یه فرصت دیگه بهم بده، اندی.'
644
00:33:02,271 --> 00:33:04,482
'من از خیلی چیزها متاسفم.'
645
00:33:04,565 --> 00:33:06,359
'چرا باید خیلی دیر باشد؟'
646
00:33:07,527 --> 00:33:08,528
'اندی عزیزم،
647
00:33:09,195 --> 00:33:12,073
دوباره احساس خیانت و تنهایی میکنم.'
648
00:33:13,533 --> 00:33:15,994
'وقتی به من میگویی
که اینجا دیگر خانه تو نیست،
649
00:33:16,077 --> 00:33:18,037
بعد از همه کارهایی که اینجا با هم کردیم،
650
00:33:18,121 --> 00:33:20,206
چرا نباید بگویم
که میخواهم آن را به آتش بکشم؟'
651
00:33:20,289 --> 00:33:22,291
[موسیقی اوج میگیرد]
652
00:33:23,543 --> 00:33:26,462
[زن] 'باید برم سانفرانسیسکو و دربارهی عروسیها
653
00:33:26,546 --> 00:33:27,880
و زندگی فوقالعادهام حرف بزنم.'
654
00:33:28,381 --> 00:33:30,341
'امیدوارم از آزادیت لذت ببری.'
655
00:33:31,175 --> 00:33:32,969
'و امیدوارم هواپیمام سقوط کنه.'
656
00:33:33,052 --> 00:33:34,052
[موسیقی قطع میشود]
657
00:33:36,055 --> 00:33:39,058
[زن] 'الان تو هواپیما نشستم و دارم گریه میکنم، سرفه میکنم،
658
00:33:39,142 --> 00:33:41,978
تب دارم و انقدر بدبختم که خودم باورم نمیشه.'
659
00:33:42,562 --> 00:33:46,065
'باید سرزنده، زیبا، جذاب و خواستنی باشم.'
660
00:33:46,149 --> 00:33:48,860
'و حالا اینجا یه آدم درب و داغونم.'
661
00:33:49,444 --> 00:33:54,198
'45 سالمه، نگران و تنها، ناامیدم.'
662
00:33:55,575 --> 00:33:57,368
'آینده کاملاً مبهمه.'
663
00:34:01,164 --> 00:34:02,874
[مارتا] بیست و هفت سال.
664
00:34:04,500 --> 00:34:07,420
اون بود که طلاق میخواست، نه من.
665
00:34:09,630 --> 00:34:11,215
داشت منو دور میانداخت.
666
00:34:13,092 --> 00:34:15,261
40 سالم بود. خیلی خوشگل بودم.
667
00:34:15,845 --> 00:34:17,930
میدونید، من یه زن خواستنی بودم.
668
00:34:18,014 --> 00:34:20,933
اما اون با من مثل یه دورافتاده رفتار میکرد.
669
00:34:21,434 --> 00:34:23,436
اون واقعاً با من بد رفتار میکرد.
670
00:34:24,187 --> 00:34:27,273
و در عوض، فکر کنم منم باهاش بد رفتار کردم.
671
00:34:28,191 --> 00:34:32,236
من با کسی فرار نکردم. اون بود که با بقیه فرار میکرد.
672
00:34:32,320 --> 00:34:36,074
همیشه میگفتم یه قو هستم، و من... من...
673
00:34:36,157 --> 00:34:39,243
و مثل همه قوها، تکهمسری هستن.
674
00:34:39,911 --> 00:34:42,288
و من فکر میکردم تکهمسری قابل تحسینه.
675
00:34:43,331 --> 00:34:45,166
آره، فکر میکردم قابل تحسینه.
676
00:34:46,167 --> 00:34:50,338
اما معلوم شد که اینطور نبود... ازدواج رو نجات نداد.
677
00:34:52,298 --> 00:34:54,383
میتونیم بریم سراغ یه موضوع شادتر؟
678
00:34:58,471 --> 00:35:00,890
هر درختی که میبینید رو من کاشتم.
679
00:35:02,767 --> 00:35:04,393
همهی اینا رو من کاشتم.
680
00:35:06,687 --> 00:35:07,814
چند هزار تا.
681
00:35:08,773 --> 00:35:10,525
[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش میشود]
682
00:35:11,609 --> 00:35:12,609
[مارتا] سلام.
683
00:35:16,072 --> 00:35:19,408
از درختان افتاده برای تکیهگاههای زیرین استفاده میکنیم.
684
00:35:19,992 --> 00:35:22,537
همهی درختها رو برای زمستون آماده میکنیم.
685
00:35:23,329 --> 00:35:25,498
باغ برای من جای قشنگیه
686
00:35:25,998 --> 00:35:28,000
چون دوست دارم کارها رو انجام بدم.
687
00:35:28,501 --> 00:35:30,711
نه، ببین، اینو اینجوری نذار کنار.
688
00:35:30,795 --> 00:35:32,088
اینو باید هرس کنی.
689
00:35:32,630 --> 00:35:35,216
واقعاً تمیزش کن و یه کم خاک اینجا بریز.
690
00:35:35,299 --> 00:35:37,343
بهش فرصت بده تا چیزای جدیدی رشد کنه، باشه؟
691
00:35:37,426 --> 00:35:41,055
- [مرد] بله، فهمیدم.
- و اینو میتونی تا ته هرس کنی.
692
00:35:41,139 --> 00:35:42,598
- آره.
- دوباره رشد میکنه.
693
00:35:43,099 --> 00:35:45,601
کل ایده از کنار گذاشتن چیزها اینه که،
694
00:35:45,685 --> 00:35:47,061
آمادهی کنار گذاشته شدن باشن.
695
00:35:49,814 --> 00:35:51,440
من هیچوقت چشمپوشی نمیکنم.
696
00:35:52,525 --> 00:35:55,069
باشه بچهها. فاسانگ، این گلدونها رو نشکن.
697
00:35:55,153 --> 00:35:56,237
[مرد] آره.
698
00:35:56,320 --> 00:35:58,197
[مارتا] گلدونها رو نشکنید.
699
00:35:59,532 --> 00:36:01,969
میرم فونداسیون جدید رو ببینم. خوبه؟
700
00:36:01,993 --> 00:36:03,202
[مردان نامفهوم صحبت میکنند]
701
00:36:04,704 --> 00:36:08,082
من به یه مشکل نگاه میکنم، بهش نگاه میکنم و سعی میکنم حلش کنم.
702
00:36:14,005 --> 00:36:15,047
[موسیقی قطع میشود]
703
00:36:15,131 --> 00:36:17,300
[صدای بوق تست تلویزیون]
704
00:36:20,595 --> 00:36:22,805
[تهیهکننده] 'و' سرگرمکننده، 'مارتا استوارت'.
705
00:36:24,348 --> 00:36:27,518
- 'سلام، یک، دو، سه، چهار، پنج.'
- سلام.
706
00:36:28,102 --> 00:36:29,102
[تهیهکننده] 'هنوز نه.'
707
00:36:30,229 --> 00:36:31,229
'هنوز نه.'
708
00:36:32,607 --> 00:36:34,066
بذارید من... من اینو بالا دوست دارم.
709
00:36:34,150 --> 00:36:36,461
- من نمیتونم تحمل کنم... دوست ندارم همش صاف باشه.
- [زن] درسته.
710
00:36:36,485 --> 00:36:39,780
{\an8}'او بخشی از دنیایی بود که در آن با یک مرد ازدواج میکردی و تمام.'
711
00:36:39,864 --> 00:36:42,700
{\an8}'و فکر نمیکنم مارتا هرگز انتظار داشت که ازدواج نکند.'
712
00:36:42,783 --> 00:36:44,660
'او از این بابت خجالت میکشید.'
713
00:36:45,244 --> 00:36:47,079
'مارتا شکست ندارد.'
714
00:36:47,163 --> 00:36:51,542
'این یکی از اولین بارهایی بود که اتفاقی میافتاد که او نمیتوانست درستش کند.'
715
00:36:51,626 --> 00:36:54,837
{\an8}'او نگران بود که رفتن به تور کتاب'
716
00:36:54,921 --> 00:36:59,050
{\an8}'با علنی شدن جداییاش، مدیریت کردنش دشوار خواهد بود.'
717
00:37:00,051 --> 00:37:02,887
'اما معلوم شد که مردم اصلاً اهمیت نمیدهند.'
718
00:37:02,970 --> 00:37:04,764
[تهیهکننده] 'سه، دو...'
719
00:37:04,847 --> 00:37:06,307
[آهنگ 'The Look' از Roxette در حال پخش]
720
00:37:06,891 --> 00:37:09,143
[ایزولده] 'آنها فقط میخواستند بدانند چطور کیک درست کنند.'
721
00:37:09,644 --> 00:37:11,854
[خبرنگار زن] 'زنان در سراسر کشور صف کشیدهاند'
722
00:37:11,938 --> 00:37:13,981
'تا با این میزبان بینظیر ملاقات کنند،'
723
00:37:14,065 --> 00:37:17,235
'این زنی که با زیرکی خود را به مردم آمریکا فروخته است'
724
00:37:17,318 --> 00:37:18,861
'به عنوان ملکه کمال.'
725
00:37:18,945 --> 00:37:19,862
[صدای کلیک دوربین]
726
00:37:19,946 --> 00:37:23,324
[مارتا] بعد از رفتن اندی، من واقعاً خودم را در کار غرق کردم،
727
00:37:23,407 --> 00:37:26,535
ایدههایی برای آینده، و خوشبختانه، من آنها را داشتم.
728
00:37:26,619 --> 00:37:29,664
خوشبختانه. میتوانستم فقط یک زن خانهدار بدبخت و از کار افتاده باشم.
729
00:37:29,747 --> 00:37:33,292
اما من اجازه ندادم این اتفاق برایم بیفتد، و خیلی خوشحالم که این کار را نکردم.
730
00:37:34,585 --> 00:37:36,212
و این با کیمارت شروع شد.
731
00:37:36,712 --> 00:37:39,674
حالا مارتا استوارت سبک سطح بالای خود را
732
00:37:39,757 --> 00:37:41,842
برای خریداران طبقه متوسط در کیمارت به ارمغان میآورد.
733
00:37:41,926 --> 00:37:45,346
ملحفهها، روتختیها، ظروف، و پارچههای مارتا استوارت.
734
00:37:45,429 --> 00:37:47,265
همه چیز برای خانهتان.
735
00:37:47,348 --> 00:37:50,643
{\an8}'کیمارت به عنوان فروشگاهی بسیار ارزانقیمت شناخته میشد.'
736
00:37:50,726 --> 00:37:54,230
{\an8}'اما مارتا در درک اینکه داشتن یک همکاری'
737
00:37:54,313 --> 00:37:57,441
{\an8}'با یک خردهفروش بازار انبوه واقعاً شگفتانگیز خواهد بود، بسیار آیندهنگر بود.'
738
00:37:57,525 --> 00:38:00,820
[مارتا] باشگاه باغ گرینویچ حضور من را لغو کرد
739
00:38:00,903 --> 00:38:05,074
چون با کیمارت قرارداد بسته بودم و آنها چیزی سطح پایین نمیخواستند.
740
00:38:05,157 --> 00:38:09,412
{\an8}'او فهمید که فقط به خاطر اینکه پول زیادی نداری،'
741
00:38:09,495 --> 00:38:11,372
{\an8}'به این معنی نیست که سلیقه نداری.'
742
00:38:11,455 --> 00:38:12,790
'این قدرتمند بود.'
743
00:38:12,873 --> 00:38:16,127
{\an8}'اگر قبلاً هرگز نام مارتا را نشنیده بودید،'
744
00:38:16,210 --> 00:38:18,254
'حالا درباره او شنیدید.'
745
00:38:18,337 --> 00:38:19,922
'♪ نا، نا، نا، نا، نا... ♪'
746
00:38:20,006 --> 00:38:23,426
[مرد] این روزها شما را زیاد در تلویزیون، در این تبلیغات کیمارت میبینیم.
747
00:38:23,509 --> 00:38:26,595
حالا، فکر میکنم خیلیها این را ترکیبی عجیب بدانند.
748
00:38:26,679 --> 00:38:28,806
- به نظرتان عجیب میآید؟
- اصلاً.
749
00:38:28,889 --> 00:38:30,224
هر کسی که در کیمارت خرید میکند،
750
00:38:30,308 --> 00:38:33,227
و حدود ۷۷ میلیون نفر در ماه آنجا خرید میکنند...
751
00:38:33,311 --> 00:38:35,313
درسته؟
ماهی ۷۷ میلیون؟
752
00:38:35,396 --> 00:38:38,316
بله، و خب، اونا چیزای قشنگ میخوان.
753
00:38:38,399 --> 00:38:41,736
و من دارم سعی میکنم
چیزای واقعاً شیک رو وارد فروشگاه کنم.
754
00:38:41,819 --> 00:38:44,905
خب، اگه اونا... [میخنده]،
تو کیمارت چیکار میکنن؟
755
00:38:44,989 --> 00:38:47,325
♪ اون ظاهرش خوبه
اون ظاهرش خوبه ♪
756
00:38:49,910 --> 00:38:51,287
[موسیقی محو میشود]
757
00:38:51,370 --> 00:38:53,998
[مارتا] در این مدت،
شاید شش کتاب نوشته بودم،
758
00:38:54,081 --> 00:38:57,418
و ناشرم،
فقط سالی یه کتاب از من میخواست.
759
00:38:57,501 --> 00:39:01,756
اما من حرفای خیلی بیشتری برای گفتن داشتم،
و با خودم فکر کردم، وای، یه مجله چطوره؟
760
00:39:02,340 --> 00:39:04,759
اون موقع، مجلات زنانه وجود داشتند،
761
00:39:04,842 --> 00:39:09,430
اما اون زیبایی،
اون عمق اطلاعاتی که من میخواستم رو نداشتند.
762
00:39:09,930 --> 00:39:11,599
اون یه خلأ بزرگ بود.
763
00:39:11,682 --> 00:39:12,850
[موسیقی شاد پخش میشود]
764
00:39:12,933 --> 00:39:15,394
[مارتا] اولین توقف من کنده ناست بود.
765
00:39:15,978 --> 00:39:18,522
با اس. آی. نیوهاوس خودش صحبت کردم،
و اون گفت:
766
00:39:18,606 --> 00:39:20,733
'خب، چه اسمی رو در نظر داری؟'
767
00:39:20,816 --> 00:39:22,902
و من گفتم، 'زندگی مارتا استوارت.'
768
00:39:22,985 --> 00:39:25,112
و اون گفت، 'نمیتونه مارتا استوارت باشه.'
769
00:39:25,196 --> 00:39:28,324
و من گفتم، 'خب، چرا نه؟'
و اون گفت، 'خب، اینجا کنده ناست هست.'
770
00:39:28,407 --> 00:39:32,703
'این اسم ماست. کنده ناست.'
و بنابراین اون یه محافظ برند بود.
771
00:39:33,621 --> 00:39:36,457
رفتم سراغ این آقا، روپرت مرداک.
772
00:39:36,540 --> 00:39:40,044
و اون گفت، 'من الان دارم مجلات رو تعطیل میکنم
چون این کار ما نیست.'
773
00:39:40,127 --> 00:39:42,171
'پیشنهاد میکنم ببریش به تایم.'
774
00:39:43,130 --> 00:39:45,383
تایم خیلی دنیای مردونهای بود.
775
00:39:45,466 --> 00:39:47,176
اونا اصلاً متوجه نمیشدن.
776
00:39:47,259 --> 00:39:51,263
گفتم، 'زندگی موضوعیه
که میتونه بارها و بارها پوشش داده بشه
777
00:39:51,347 --> 00:39:52,598
برای سالهای آینده.'
778
00:39:52,681 --> 00:39:54,683
'زندگی بیحد و مرزه.'
779
00:39:54,767 --> 00:39:56,602
و اونا گفتن،
'خب، اگه واقعاً منظورت اینه،
780
00:39:57,853 --> 00:39:59,480
{\an8}شاید این ایده خوبی باشه.'
781
00:40:00,523 --> 00:40:03,067
{\an8}ما میخواستیم
مجله زن مدرن باشیم.
782
00:40:04,860 --> 00:40:10,574
[مارتا] تعطیلات، سرگرمی، غذا،
دکوراسیون، بچهها، نوزادان، صنایع دستی.
783
00:40:10,658 --> 00:40:14,328
اینا قبلاً هرگز
واقعاً در یک جا جمع نشده بودند.
784
00:40:15,454 --> 00:40:17,748
ما یه شماره زیبا خلق کردیم،
785
00:40:17,832 --> 00:40:19,291
که تماماً فروخته شد.
786
00:40:19,375 --> 00:40:23,587
[گزارشگر] به لطف رکود اقتصادی،
صنعت مجلات در رکود عمیقی قرار دارد.
787
00:40:23,671 --> 00:40:26,632
اما در تمام این تاریکی،
یک پرتو امید وجود دارد،
788
00:40:26,715 --> 00:40:28,342
زندگی مارتا استوارت.
789
00:40:28,426 --> 00:40:31,095
[مارتا] زندگی مارتا استوارت
یک شبه به یک پدیده تبدیل شد.
790
00:40:31,679 --> 00:40:34,098
من تقریباً روی جلد هر شماره بودم.
791
00:40:34,640 --> 00:40:38,477
ما به یکی از موفقترین
مجلات نوپا در تاریخ تبدیل شدیم.
792
00:40:38,561 --> 00:40:40,980
لطفاً از مارتا استوارت استقبال کنید.
793
00:40:41,063 --> 00:40:42,398
[تشویق تماشاگران]
794
00:40:42,481 --> 00:40:43,941
{\an8}در آن زمان،
795
00:40:44,024 --> 00:40:47,319
{\an8}زنان در تعداد زیادی میگفتند:
'من نمیخوام خانهدار باشم.'
796
00:40:47,403 --> 00:40:49,613
{\an8}'من میخوام شغل داشته باشم. میخوام قدرت داشته باشم.'
797
00:40:49,697 --> 00:40:52,741
اما او متوجه شد که بسیاری
از زنان در دنیای کار،
798
00:40:52,825 --> 00:40:55,619
ارتباطی با خانه را حفظ میکنند.
799
00:40:55,703 --> 00:40:59,248
مارتا گفت شما میتونید
خودتون هنرمند باشید.
800
00:40:59,790 --> 00:41:04,253
زیبایی و کمال
میتوانند قدرتمند باشند.
801
00:41:07,756 --> 00:41:09,675
من آنجا در وستپورت، کنتیکت بودم.
802
00:41:09,758 --> 00:41:12,470
البته چند دوست داشتم،
803
00:41:13,304 --> 00:41:14,305
اما نه زیاد.
804
00:41:14,388 --> 00:41:15,556
موسیقی شاد
805
00:41:15,639 --> 00:41:17,892
دخترم گفت: «مادر، جایی که باید بروی
806
00:41:17,975 --> 00:41:21,103
بهعنوان یک زن مجرد در تابستان، همپتونز است.»
807
00:41:21,645 --> 00:41:23,814
پس رفتم که ببینم.
808
00:41:23,898 --> 00:41:26,108
مشاور املاک از من پرسید: «دنبال چه هستید؟»
809
00:41:26,192 --> 00:41:29,153
گفتم: «نظرتان درباره یک خرابه در بهترین خیابان چیست؟»
810
00:41:30,613 --> 00:41:33,073
پیمانکاران همه آمدند و گفتند: «واقعاً میخواهید چهکار کنید؟»
811
00:41:33,157 --> 00:41:35,868
گفتم: «فقط میخواهم آن را به زیباترین باغ
812
00:41:35,951 --> 00:41:37,411
با یک خانه زیبا تبدیل کنم.»
813
00:41:38,954 --> 00:41:42,750
این کاملاً دیدگاه او بود که به اجرا درآمده بود.
814
00:41:45,920 --> 00:41:49,465
ما حدود یک سال و نیم روی لیلی پاند لین کار کردیم.
815
00:41:49,548 --> 00:41:53,219
و وقتی کارمان تمام شد، پنجاهمین سالگرد تولدم بود.
816
00:41:53,719 --> 00:41:58,015
پس تصمیم گرفتم یک جشن تولد پنجاه سالگی بزرگ بگیرم.
817
00:41:59,433 --> 00:42:02,853
این یک مهمانی عظیم بود. انگار همه آنجا بودند.
818
00:42:03,771 --> 00:42:05,773
افرادی از دنیای تجارت،
819
00:42:06,440 --> 00:42:09,818
افرادی از صنعت فیلم، صنعت تلویزیون.
820
00:42:09,902 --> 00:42:12,238
لحظهای که او وارد آن دنیا شد،
821
00:42:12,321 --> 00:42:15,950
مثل این است که توپ بیلیارد به ده توپ دیگر میخورد،
822
00:42:16,033 --> 00:42:17,409
و همه چیز در حال وقوع است.
823
00:42:19,828 --> 00:42:24,375
این آغاز بهترین دوران همپتونز بود.
824
00:42:24,917 --> 00:42:26,293
موسیقی محو میشود
825
00:42:26,377 --> 00:42:28,170
او همیشه میگوید که دیر شکوفا شده است،
826
00:42:28,254 --> 00:42:30,923
اما فکر میکنم او کمی آزادتر و قدرتمندتر شد و،
827
00:42:31,006 --> 00:42:33,884
«خب، من الان یک زندگی جدید دارم و میخواهم آن را زندگی کنم.»
828
00:42:34,385 --> 00:42:37,471
فکر میکنم او روابط عاشقانه بیشتری داشت
تا آنچه که خواهید شنید.
829
00:42:38,514 --> 00:42:40,307
و فکر میکنم از آنها لذت میبرد.
830
00:42:41,058 --> 00:42:44,687
مارتا دوست نداشت کنار مردانی باشد که باهوش نبودند.
831
00:42:44,770 --> 00:42:47,815
یعنی، ببینید. او چارلز سیمونی را دوست داشت،
پس مردان ثروتمند را دوست داشت،
832
00:42:47,898 --> 00:42:49,400
حتی اگر عجیب بودند.
833
00:42:49,900 --> 00:42:53,279
چارلز ورد و اکسل را در مایکروسافت ساخت.
834
00:42:53,362 --> 00:42:54,363
یک نابغه تمامعیار.
835
00:42:54,446 --> 00:42:58,826
ما شروع کردیم به همه جا با هم رفتن.
این نوع دیگری از زندگی بود.
836
00:42:59,326 --> 00:43:02,288
او جت شخصی خودش را داشت،
در آلمان قایق میساخت،
837
00:43:02,371 --> 00:43:04,582
و من شروع کردم به کار روی قایق با او.
838
00:43:06,125 --> 00:43:10,504
من مشتاق نبودم که به قرار ملاقات بروم
و دنبال شوهر دیگری باشم.
839
00:43:10,588 --> 00:43:13,465
فقط به کار کردن، فکر کردن و انجام دادن ادامه دادم،
840
00:43:14,133 --> 00:43:15,384
همانطور که همیشه انجام میدهم.
841
00:43:16,385 --> 00:43:18,105
آیا تا به حال رابطهای داشتهاید
842
00:43:18,137 --> 00:43:20,556
که در آن درباره احساساتتان صحبت کنید؟
843
00:43:22,057 --> 00:43:25,978
نه، و احتمالاً به همین دلیل است که من
روابط شخصی زیادی با مردان نداشتهام،
844
00:43:26,061 --> 00:43:27,061
مثلاً.
845
00:43:27,438 --> 00:43:29,064
خب، چون من...
846
00:43:30,983 --> 00:43:32,526
اهمیتی نمیدادم.
847
00:43:32,610 --> 00:43:35,279
نمیدانم دلیل واقعی چیست. [میخندد]
848
00:43:35,362 --> 00:43:36,196
امم...
849
00:43:36,280 --> 00:43:39,199
خیلی برایم جالب نیست که بدانم، میدانید،
850
00:43:39,283 --> 00:43:42,578
«اوه، چارلز،» میدانید، «الان چه حسی داری؟»
851
00:43:42,661 --> 00:43:44,121
راستش برایم مهم نیست.
852
00:43:44,747 --> 00:43:45,873
برایم مهم است که،
853
00:43:45,956 --> 00:43:48,709
'چارلز، چه کار میکنی؟ به چه فکر میکنی؟'
854
00:43:48,792 --> 00:43:53,172
855
00:43:54,089 --> 00:43:56,342
و بیشتر به هر کاری که میکنم فکر میکنم،
856
00:43:56,425 --> 00:43:59,678
کارهایی که رویشان کار میکنم،
کارهایی که دوست دارم رویشان کار کنم،
857
00:43:59,762 --> 00:44:01,347
کارهایی که دوست دارم به انجام برسانم.
858
00:44:01,430 --> 00:44:02,765
اینجاست که من بهترینم.
859
00:44:02,848 --> 00:44:04,350
[موسیقی شاد با سازهای زهی]
860
00:44:05,142 --> 00:44:07,853
{\an8}قدم بعدی، ورود به تلویزیون بود.
861
00:44:07,936 --> 00:44:12,066
{\an8}اما 'تایم' شرکت بسیار محافظهکاری بود.
862
00:44:13,817 --> 00:44:16,737
{\an8}آنها فکر میکردند اگر مردم مارتا را در تلویزیون ببینند،
863
00:44:16,820 --> 00:44:19,990
{\an8}دیگر نیازی به خرید مجله نخواهند داشت.
864
00:44:20,074 --> 00:44:22,785
همیشه امیدوار بودم که تلویزیون کار کنم
865
00:44:22,868 --> 00:44:25,245
در کنار مجله.
866
00:44:25,329 --> 00:44:26,830
به آن همافزایی میگفتند،
867
00:44:26,914 --> 00:44:28,540
کلمهی کثیف... [خنده]
868
00:44:28,624 --> 00:44:30,501
...در دههی ۱۹۹۰.
869
00:44:30,584 --> 00:44:31,752
من را دیوانه میدانستند.
870
00:44:32,419 --> 00:44:33,420
اما جواب داد.
871
00:44:34,046 --> 00:44:37,216
{\an8}اگر قبل از وجود مارتا میگفتید،
872
00:44:37,299 --> 00:44:41,804
{\an8}'آیا برنامهی تلویزیونی دربارهی کسی میخواهید
که خیلی بیشتر از شما پول دارد،
873
00:44:41,887 --> 00:44:44,390
خیلی زیباتر از شماست،
874
00:44:44,473 --> 00:44:48,519
این زندگی شگفتانگیز را دارد، و همهی این کارها را
با دستان خودش انجام میدهد،
875
00:44:48,602 --> 00:44:50,270
آنها میگفتند: 'لعنتی، نه.'
876
00:44:50,354 --> 00:44:53,941
{\an8}اما وقتی آن را ساختید، عاشقش شدند.
877
00:44:54,024 --> 00:44:56,568
چیز خوبی است. چیز خوبی است. چیز خوبی است.
878
00:44:56,652 --> 00:44:59,071
{\an8}او بهتر از هر کسی آموزش میدهد.
879
00:44:59,154 --> 00:45:02,199
{\an8}نه تنها میتوانید آن را بفهمید
بلکه میخواهید انجامش دهید.
880
00:45:02,282 --> 00:45:03,283
زیاد کارش نکنید.
881
00:45:03,367 --> 00:45:07,121
{\an8}ما نسلی از زنان جوان داشتیم
که مادرانشان کار میکردند،
882
00:45:07,204 --> 00:45:09,540
{\an8}پس نمیدانستند چطور کارها را انجام دهند.
883
00:45:10,124 --> 00:45:13,961
و او احساس کرد که ما به راهی نیاز داریم
تا به مردم نشان دهیم
884
00:45:14,044 --> 00:45:15,671
دقیقاً چطور آن را انجام دهند،
885
00:45:15,754 --> 00:45:16,754
قدم به قدم.
886
00:45:16,797 --> 00:45:21,885
{\an8}آنچه اکنون 'خودت انجام بده' مینامیم،
انقلابی برای آمریکا بود.
887
00:45:21,969 --> 00:45:25,889
بالاخره، موضوعی که همه آن را دستکم میگرفتند
888
00:45:25,973 --> 00:45:29,184
ناگهان به یک جنون ملی تبدیل شده است.
889
00:45:29,268 --> 00:45:31,478
- یک جنون است.
- این موضوع چیست؟
890
00:45:31,562 --> 00:45:32,604
زندگی. زندگی.
891
00:45:32,688 --> 00:45:34,231
زندگی روزمره.
892
00:45:34,314 --> 00:45:37,484
برای من همیشه موضوعی بسیار جدی بوده است.
893
00:45:37,568 --> 00:45:40,362
آقایان، موتورها را روشن کنید!
894
00:45:40,446 --> 00:45:41,697
[صدای گاز دادن موتورها]
895
00:45:41,780 --> 00:45:45,242
کیمارت داشت دیوانه میشد. همه چیز میخریدند.
896
00:45:45,325 --> 00:45:49,580
حدود ۷۰ میلیون دلار در سال سود خالص داشتیم.
897
00:45:50,164 --> 00:45:54,251
{\an8}او دید که میتواند برای خودش امپراتوری بسازد.
898
00:45:55,461 --> 00:46:00,591
{\an8}مارتا توانست نام و مجلهاش را از 'تایم' پس بگیرد.
899
00:46:00,674 --> 00:46:02,551
{\an8}او برای گرفتن پول به کیمارت رفت،
900
00:46:02,634 --> 00:46:05,053
{\an8}و کیمارت پول را در ازای حق امتیاز به او پیشپرداخت کرد.
901
00:46:05,137 --> 00:46:09,558
{\an8}«خیلی خوب از آب درآمد،»
به قول مارتا. [خنده]
902
00:46:10,684 --> 00:46:13,479
{\an8}یکدفعه،
ما مالک صددرصد همهچیز شدیم.
903
00:46:14,938 --> 00:46:17,441
و این آغاز شرکت مارتا بود.
904
00:46:20,027 --> 00:46:24,239
[مارتا] برنامه این بود که شرکتی
با دامنه فعالیت همهرسانهای ایجاد کنیم.
905
00:46:24,323 --> 00:46:28,118
ایده من بود که طرح شرکت
را مثل منظومه شمسی بسازم.
906
00:46:28,619 --> 00:46:30,662
یک نفر در مرکز.
907
00:46:31,163 --> 00:46:33,123
{\an8}قبلاً اینطور انجام نشده بود.
908
00:46:33,874 --> 00:46:38,253
[گزارشگر] چیزی که در سال ۱۹۷۶
بهعنوان یک کسبوکار کوچک خانگی کترینگ شروع شد...
909
00:46:38,337 --> 00:46:40,005
- عاشق اینم.
- ...تبدیل شد به
910
00:46:40,088 --> 00:46:43,133
شرکتهای مارتا استوارت لایوینگ،
911
00:46:43,217 --> 00:46:45,010
یک شرکت چندرسانهای
912
00:46:45,093 --> 00:46:48,347
که سالانه حدود ۲۰۰ میلیون دلار
درآمد داشت.
913
00:46:48,931 --> 00:46:52,434
احتمالاً تنها شرکت بزرگ
تکزن و تکنفره.
914
00:46:52,976 --> 00:46:55,062
{\an8}او مثل یک سوپراستار بود.
915
00:46:55,145 --> 00:46:57,689
{\an8}هرجا را نگاه میکردی،
مارتا استوارت بود.
916
00:46:57,773 --> 00:46:59,693
{\an8}[مجری تلویزیون] مارتا استوارت
که بالاخره خود را از تایم آزاد کرد،
917
00:46:59,733 --> 00:47:03,278
همین حالا هم در حال برنامهریزی
برای حرکت بزرگ بعدیاش، یعنی عمومی شدن است.
918
00:47:03,821 --> 00:47:05,989
[مارتا] عمومی شدن
رویای آمریکایی است.
919
00:47:08,450 --> 00:47:10,369
[گوینده تلویزیون] حالا، این را کپی کنید.
920
00:47:11,245 --> 00:47:12,496
مارتا استوارت.
921
00:47:12,579 --> 00:47:16,416
آیا این پرنسس بیعیب و نقص
واقعاً ملکه بدجنسهاست؟
922
00:47:17,000 --> 00:47:19,753
آمریکا او را
بهعنوان کدبانوی کوچک و شاد میشناسد.
923
00:47:19,837 --> 00:47:23,423
{\an8}هرچه بیشتر درباره این زن بدانی،
کمتر از او خوشت میآید.
924
00:47:24,341 --> 00:47:25,509
{\an8}در دهه ۹۰،
925
00:47:25,592 --> 00:47:28,679
{\an8}همان موقع بود که او واقعاً
شروع به انتقادهای شدید در مطبوعات کرد.
926
00:47:28,762 --> 00:47:32,808
{\an8}«او از نظر روانی ناپایدار است.
دیوانه است. مجنون است.»
927
00:47:33,392 --> 00:47:36,061
این درست قبل از عرضه اولیه سهام
کمکی نکرد.
928
00:47:36,937 --> 00:47:40,482
{\an8}وقتی داشتیم عمومی میشدیم،
همهچیز درباره مارتا بود.
929
00:47:40,566 --> 00:47:43,819
{\an8}همه اینها به یک نفر،
یک نفر، یک نفر وابسته است.
930
00:47:44,486 --> 00:47:47,155
{\an8}یادم میآید از
افراد دنیای مالی شنیدم،
931
00:47:47,239 --> 00:47:50,033
{\an8}و آنها گفتند:
«ما از آن دوری میکنیم.»
932
00:47:50,117 --> 00:47:52,995
[مارتا] فکر میکردم این
یک طرح تجاری واقعاً محکم است.
933
00:47:53,078 --> 00:47:56,206
اما وقتی این را
به سرمایهگذاران مختلف ارائه دادیم،
934
00:47:56,290 --> 00:47:58,959
بانکداران فکر میکردند این
یک سرمایهگذاری آسیبپذیر است
935
00:47:59,042 --> 00:48:01,753
بهخاطر یک نفر در مرکز.
936
00:48:01,837 --> 00:48:06,592
آنها ایده
یک شرکت زنانه مثل این را دوست نداشتند.
937
00:48:06,675 --> 00:48:07,675
دوست نداشتند.
938
00:48:08,093 --> 00:48:13,098
{\an8}مسئله اینکه مارتا برند باشد،
939
00:48:13,181 --> 00:48:16,059
بزرگترین ترس
از طرف بانکها بود.
940
00:48:16,143 --> 00:48:18,353
مردم مدام میگفتند:
«اگر اتوبوس به او بزند چه؟»
941
00:48:18,437 --> 00:48:19,938
«برند نابود میشود.»
942
00:48:22,399 --> 00:48:24,359
{\an8}برند او بر اساس شهرت بود
943
00:48:25,611 --> 00:48:28,572
{\an8}و همچنین، رک و راست بگویم، اعتبارش.
944
00:48:28,655 --> 00:48:32,492
خب، این هم یک خبر فوری.
مارتا استوارت آنقدرها هم کامل نیست.
945
00:48:32,576 --> 00:48:36,121
در بخش «چه چیزی جعلی است؟»،
مارتا استوارت به برنامه «تودی» رفت...
946
00:48:36,204 --> 00:48:40,000
تو خیلی وقتت را صرف بافتن
رومیزیهای لعنتی کردهای.
947
00:48:40,083 --> 00:48:40,918
[خنده حضار]
948
00:48:41,001 --> 00:48:44,421
و شاید به همین دلیل است که
شوهرت ترکت کرد!
949
00:48:45,047 --> 00:48:49,676
{\an8}من همیشه از میزان نفرتی که مردم دارند،
متعجب بودهام.
950
00:48:49,760 --> 00:48:53,180
گاهی فکر میکنم به این دلیل است
که او کاری میکند که همه ما،
951
00:48:53,263 --> 00:48:54,765
از لحاظ تئوری، میتونست انجام بده.
952
00:48:54,848 --> 00:48:56,391
اون فقط خیلی بهتر انجامش میده.
953
00:48:56,475 --> 00:48:59,937
انگار مردم رو دیوونه میکنه.
954
00:49:00,020 --> 00:49:01,730
«زن» کی وقت این همه کار رو داره؟
955
00:49:01,813 --> 00:49:04,608
به ازای هر زنی که یه خونه شیرینی زنجبیلی پیچیده درست میکنه،
956
00:49:04,691 --> 00:49:07,069
میلیونها زن حتی وقت پختن یه کلوچه رو هم ندارن.
957
00:49:07,152 --> 00:49:08,528
اون استانداردها رو تعیین میکنه.
958
00:49:08,612 --> 00:49:11,740
و وقتی مردم خونهاش رو میبینن، حس شکست بهت دست میده.
959
00:49:12,449 --> 00:49:16,495
«مجری تلویزیون» هرچیزی که نقطه مقابل آرامش باشه، مارتا استوارت همونه.
960
00:49:17,204 --> 00:49:20,999
کابینتها دارن از داخل رنگ میشن... نگو... نمیتونی اینو بگی.
961
00:49:21,083 --> 00:49:23,168
«مجری تلویزیون» شاید کمی بیروح،
962
00:49:23,251 --> 00:49:24,836
اما چقدر بامزه میشدی
963
00:49:24,920 --> 00:49:28,090
با چهار ساعت خواب و زندگیای که وقف جزئیات شده؟
964
00:49:28,173 --> 00:49:31,593
نه، فقط بهش بگو نماها رو رنگ نکنه.
965
00:49:31,677 --> 00:49:33,095
{\an8}اون یه رئیس سختگیر بود،
966
00:49:33,178 --> 00:49:36,932
{\an8}اما، میدونید، بعضی از رفتارهایی که به خاطرشون مورد انتقاد قرار میگرفت،
967
00:49:37,015 --> 00:49:39,893
اگه یه مرد تو دنیای تجارت انجامشون میداد، تشویق میشد.
968
00:49:39,977 --> 00:49:43,063
این دیگه یه کلیشه شده، اما به این معنی نیست که حقیقت نداشته.
969
00:49:43,146 --> 00:49:45,524
اون آشکارا با استانداردهای متفاوتی سنجیده میشد.
970
00:49:46,358 --> 00:49:48,527
{\an8}اون مردها رو عصبانی میکرد.
971
00:49:48,610 --> 00:49:52,948
{\an8}این ایده که میتونی یه متخصص خانهداری باشی که یه زن بدجنسه.
972
00:49:53,031 --> 00:49:55,617
این یه تضاد فکری بزرگ بود.
973
00:49:56,118 --> 00:49:57,619
نشکنش.
974
00:49:57,703 --> 00:50:00,622
«مرد» کسی که مارتا رو تماشا میکنه، یا نوشتههاش رو میخونه،
975
00:50:00,706 --> 00:50:05,794
ممکنه دیوونه بشه چون هرگز به اون
976
00:50:06,962 --> 00:50:11,925
نقطه عالی از کمال بیدردسر و راحت نمیرسه.
977
00:50:12,718 --> 00:50:13,718
اما ممکنه برسن.
978
00:50:14,136 --> 00:50:16,680
شاید هرگز اون کیک رو درست نکنن،
979
00:50:17,764 --> 00:50:19,224
اما میتونن در موردش رویاپردازی کنن.
980
00:50:21,643 --> 00:50:23,520
{\an8}[موسیقی شاد پخش میشود]
981
00:50:24,104 --> 00:50:25,704
{\an8}«زن» میشه بوم رو برداریم، لطفا؟
982
00:50:26,523 --> 00:50:28,525
«خبرنگار» او یک امپراتوری چندرسانهای ساخت.
983
00:50:28,608 --> 00:50:31,570
حالا مارتا استوارت قصد دارد وال استریت را فتح کند.
984
00:50:32,863 --> 00:50:34,114
[پچپچ نامفهوم]
985
00:50:41,955 --> 00:50:45,018
{\an8}وقتی این کسبوکار رو شروع کردی، فکر میکردی این اتفاق بیفته؟
986
00:50:45,042 --> 00:50:47,711
- اوه، بله، از روز اول میدونستم.
- [خنده]
987
00:50:48,295 --> 00:50:50,213
«عکاس» مارتا،
یه عکس دیگه با چکش.
988
00:50:51,006 --> 00:50:52,340
[صدای شاتر دوربین]
989
00:50:53,967 --> 00:50:55,969
[صدای زنگ]
990
00:50:58,889 --> 00:51:00,515
{\an8}چه تجربهای بود،
991
00:51:00,599 --> 00:51:03,518
{\an8}همه اون سر و صدا و زنگ زدن و لبخندها،
992
00:51:03,602 --> 00:51:07,773
{\an8}چون میتونستی روی تیکر ببینی که قیمت چطور بالا میرفت.
993
00:51:09,191 --> 00:51:12,069
{\an8}«زن» چه حسی داره که رئیس یک شرکت سهامی عام هستی؟
994
00:51:12,152 --> 00:51:14,404
باید بگم، ما واقعاً هیجانزدهایم.
995
00:51:14,488 --> 00:51:16,323
این، امم، چیز خوبیه.
996
00:51:16,406 --> 00:51:17,908
[خنده]
997
00:51:21,078 --> 00:51:24,873
{\an8}آیا هرگز تصور میکردی که برند خانهداری تو
998
00:51:24,956 --> 00:51:28,335
{\an8}روزی اینقدر بزرگ بشه که این شرکت رو سهامی عام کنی؟
999
00:51:28,418 --> 00:51:30,058
{\an8}وقتی اعتماد مخاطبان رو داشته باشی،
1000
00:51:30,128 --> 00:51:32,506
{\an8}وقتی به اطلاعات نیاز داشته باشن، به تو مراجعه میکنن،
1001
00:51:32,589 --> 00:51:35,842
و ما معلم هستیم،
و هدفمان این است که به آموزش ادامه دهیم.
1002
00:51:40,138 --> 00:51:42,099
[خنده]
1003
00:51:42,182 --> 00:51:44,434
- الان با ۳۸ دلار میفروشیم.
- [فریاد میزند]
1004
00:51:47,938 --> 00:51:49,773
میخواهم یک نوشیدنی به سلامتی
1005
00:51:50,273 --> 00:51:52,776
مارتا استوارت لیوینگ امنیمدیا
1006
00:51:52,859 --> 00:51:54,277
یک چیز بسیار خوب است
1007
00:51:54,361 --> 00:51:59,157
و برای مدت بسیار طولانی یک چیز بسیار خوب باقی خواهد ماند.
1008
00:52:00,534 --> 00:52:02,744
گیل تووی، شما هم بلند میشوید؟
1009
00:52:06,832 --> 00:52:11,378
{\an8}همه زنها به دستشویی رفتند،
و مارتا آنجا ایستاده بود و میگفت،
1010
00:52:12,087 --> 00:52:14,756
{\an8}'من ثروتمندترین زن دنیا هستم.'
1011
00:52:14,840 --> 00:52:19,052
{\an8}...حرکت امروز که ارزش سهام او را
۱.۲ میلیارد دلار میداند.
1012
00:52:19,136 --> 00:52:20,470
- اوه، عالیه.
- چه روز پرداخت خوبی.
1013
00:52:20,554 --> 00:52:21,388
{\an8}خوش به حالش.
1014
00:52:21,471 --> 00:52:25,809
{\an8}در آن لحظه، نمیتوانستید کسی را
شادتر از او پیدا کنید.
1015
00:52:26,393 --> 00:52:31,481
او به تمام موفقیتهایی دست یافته بود
که یک دختر کوچک از ناتلی،
1016
00:52:31,565 --> 00:52:36,570
که پدرش فروشنده
و مادرش معلم بود...
1017
00:52:38,280 --> 00:52:41,158
[مجری تلویزیون] شما سهام را منتشر کردید،
و بعد چقدر درآمد داشتید؟
1018
00:52:41,241 --> 00:52:44,578
- پس حدود یک میلیارد دلاره.
- شما یک میلیارد دلار ارزش دارید؟
1019
00:52:44,661 --> 00:52:50,584
اولین زن میلیاردر خودساخته در تاریخ آمریکا بودن چه معنایی دارد؟
1020
00:52:51,126 --> 00:52:53,086
مردم مرا جدی گرفتند.
1021
00:52:56,006 --> 00:52:58,508
از من دعوت شد تا به هیئت مدیره
بورس اوراق بهادار نیویورک بپیوندم.
1022
00:52:58,592 --> 00:53:00,844
من در هیئت مدیره رولون بودم.
1023
00:53:00,927 --> 00:53:03,638
[کوین] ما این تزریق منابع را داشتیم.
1024
00:53:03,722 --> 00:53:05,515
{\an8}این فقط سوخت موشک بود.
1025
00:53:05,599 --> 00:53:08,059
{\an8}ما یک دفتر در استارت-لیهای گرفتیم.
1026
00:53:08,143 --> 00:53:09,936
آن ساختمان وحشتناک بود.
1027
00:53:10,020 --> 00:53:12,939
اما مارتا چیزی جز پتانسیل نمیدید.
1028
00:53:13,648 --> 00:53:17,569
مثل این بود که در
یک تیم المپیک با بهترینها باشی.
1029
00:53:17,652 --> 00:53:20,447
ما مجلات بیشتری تولید میکردیم.
1030
00:53:20,530 --> 00:53:23,074
با 'زندگی' شروع شد،
و بعد 'عروسیها' را انجام دادیم،
1031
00:53:23,158 --> 00:53:25,327
و بعد 'بچه'،
و بعد 'بچهها'،
1032
00:53:25,410 --> 00:53:28,121
و بعد 'طرح اولیه'،
و بعد 'زندگی کامل'،
1033
00:53:28,205 --> 00:53:29,581
و بعد 'غذای روزمره'.
1034
00:53:29,664 --> 00:53:31,666
و بعد سریالهای تلویزیونی بودند.
1035
00:53:31,750 --> 00:53:33,251
هیچ کاری نبود که نتوانیم انجام دهیم.
1036
00:53:34,169 --> 00:53:38,506
{\an8}بقیه دنیا داشتند
دیدگاه او را درک میکردند.
1037
00:53:40,258 --> 00:53:43,887
{\an8}[مارتا] جوآن دیدیون مقالهای بسیار زیرکانه
در نیویورکر نوشت
1038
00:53:43,970 --> 00:53:46,848
{\an8}درباره زنی مثل من که قدرتمند میشود.
1039
00:53:47,390 --> 00:53:48,642
{\an8}[زن] 'به نظر منتقدانش،
1040
00:53:49,142 --> 00:53:52,646
{\an8}او نماینده
یک کلاهبرداری است که باید افشا شود،
1041
00:53:52,729 --> 00:53:54,481
{\an8}یک اشتباه که باید اصلاح شود.'
1042
00:53:54,564 --> 00:53:57,817
'هر چقدر هم که داشته باشد،
مارتا بیشتر میخواهد.'
1043
00:53:57,901 --> 00:54:00,737
'و او آن را به روش خودش
و در دنیای خودش میخواهد،
1044
00:54:00,820 --> 00:54:05,867
نه در قلمروهای مردانه و بیپرده
املاک و مستغلات یا فناوری،
1045
00:54:05,951 --> 00:54:09,746
بلکه در سرزمین ظریف
قلبهای توری و کیکهای عروسی.'
1046
00:54:10,330 --> 00:54:15,168
'این داستانی درباره زنی نیست
که از مهارتهای سنتی بهترین استفاده را کرد.'
1047
00:54:15,919 --> 00:54:19,673
'این داستانی است
درباره زنی که IPO خودش را انجام داد.'
1048
00:54:20,257 --> 00:54:22,884
'این داستان 'جسارت زنانه' است،
1049
00:54:23,385 --> 00:54:25,220
داستان کاسه گرد و غبار،
1050
00:54:25,303 --> 00:54:29,140
داستان دفن کردن فرزندت در مسیر،
1051
00:54:29,224 --> 00:54:32,602
داستان 'دیگه هرگز گرسنه نخواهم ماند'،
1052
00:54:32,686 --> 00:54:35,188
داستان 'میلدرد پیرس'،
1053
00:54:35,272 --> 00:54:37,983
داستان اینکه چطور جسارت محض
1054
00:54:38,066 --> 00:54:42,279
حتی زنان فاقد مهارت حرفهای میتواند پیروز شود،
1055
00:54:42,362 --> 00:54:43,780
به مردان نشان میدهد.»
1056
00:54:46,741 --> 00:54:51,162
«رویاها و ترسهایی که مارتا استوارت به آنها میپردازد،
1057
00:54:51,788 --> 00:54:54,374
نه از خانهداری 'زنانه' است،
1058
00:54:55,583 --> 00:54:57,627
بلکه از قدرت زنانه است،
1059
00:54:59,587 --> 00:55:03,550
از زنی که با مردان سر میز مینشیند
1060
00:55:03,633 --> 00:55:06,344
و هنوز با پیشبندش،
1061
00:55:06,428 --> 00:55:09,014
با تمام امتیازات از آنجا میرود.»
1062
00:55:11,391 --> 00:55:12,642
[موسیقی تمام میشود]
1063
00:55:15,103 --> 00:55:17,480
[مارتا] این مردان باهوش، این بانکداران باهوش،
1064
00:55:17,564 --> 00:55:20,984
نتوانستند ارزش واقعی این ایده همهرسانهای را ببینند.
1065
00:55:21,067 --> 00:55:22,485
آنها فقط ندیدند.
1066
00:55:23,028 --> 00:55:24,779
اما ما بهشون نشون دادیم، مگه نه؟
1067
00:55:32,245 --> 00:55:35,749
{\an8}آن اوج موفقیت بود.
1068
00:55:37,042 --> 00:55:40,795
و برای مدتی دوام آورد،
1069
00:55:40,879 --> 00:55:42,714
و بعد از بین رفت.
1070
00:55:44,924 --> 00:55:46,426
[موسیقی ملایم پخش میشود]
1071
00:55:46,509 --> 00:55:49,137
[مارتا] در راه کابو، مکزیک بودم،
1072
00:55:49,220 --> 00:55:52,140
همراه با دوستم ماریانا پاسترناک سفر میکردم.
1073
00:55:52,724 --> 00:55:55,977
در سن آنتونیو، تگزاس توقف سوختگیری داشتیم.
1074
00:55:56,061 --> 00:55:57,270
با دفترم تماس گرفتم،
1075
00:55:57,354 --> 00:56:01,941
همانطور که یک مدیرعامل وظیفهشناس شرکت بورس نیویورک انجام میدهد.
1076
00:56:02,442 --> 00:56:06,988
دستیارم گفت کارگزارم درباره ایمکلون با من تماس گرفته بود.
1077
00:56:07,072 --> 00:56:12,077
{\an8}ایمکلون یک شرکت بیوتکنولوژی بود که توسط دوستم، سم واکسال، تأسیس شده بود.
1078
00:56:13,536 --> 00:56:17,123
{\an8}دکتر واکسال دارویی به نام اربیتوکس ساخته بود
1079
00:56:17,207 --> 00:56:21,544
{\an8}که پتانسیل زیادی برای درمان چندین بیماری داشت.
1080
00:56:22,337 --> 00:56:26,049
{\an8}پس با پیتر باکانوویچ، که کارگزارم بود، تماس گرفتم.
1081
00:56:26,132 --> 00:56:28,093
{\an8}مکالمه بسیار کوتاهی بود که میگفت:
1082
00:56:28,176 --> 00:56:30,595
«سهام داره میاد پایین. فکر کنم باید بفروشیم.»
1083
00:56:30,678 --> 00:56:31,846
و من گفتم: «باشه. بفروش.»
1084
00:56:33,056 --> 00:56:34,933
به راهم به سمت کابو ادامه دادم.
1085
00:56:35,517 --> 00:56:37,560
دیگه بهش فکر نکردم.
1086
00:56:37,644 --> 00:56:39,229
[صدای ترقه]
1087
00:56:39,896 --> 00:56:42,857
شاید شش ماه بعد، اوضاع به هم ریخت.
1088
00:56:43,733 --> 00:56:47,445
[گوینده خبر] افبیآی سم واکسال را
امروز صبح ساعت ۶:۳۰ دستگیر کرد.
1089
00:56:47,529 --> 00:56:49,364
[خبرنگار] آیا شما معامله با اطلاعات نهانی انجام دادید؟
1090
00:56:49,447 --> 00:56:52,951
[خبرنگار ۲] ساموئل واکسال در ۲۶ دسامبر سال گذشته،
1091
00:56:53,034 --> 00:56:57,831
{\an8}دو روز قبل از اعلام عمومی، متوجه شد
که سازمان غذا و دارو اربیتوکس را تأیید نخواهد کرد.
1092
00:56:59,040 --> 00:57:02,419
{\an8}دادستانها واکسال را متهم کردند که سپس
به دو نفر از اعضای خانوادهاش اطلاع داده است.
1093
00:57:03,086 --> 00:57:05,922
{\an8}[خبرنگار ۳] او یکی از نمونههای بسیاری از مدیران اجرایی است
1094
00:57:06,005 --> 00:57:09,509
که متهم به ثروتمند کردن خود
و همکارانشان هستند
1095
00:57:09,592 --> 00:57:12,095
در حالی که بسیاری از سهامداران ثروت خود را از دست میدهند.
1096
00:57:12,929 --> 00:57:13,763
{\an8}در آن زمان،
1097
00:57:13,847 --> 00:57:16,433
{\an8}این افراد ثروتمند با سهام بازی میکردند
1098
00:57:16,516 --> 00:57:19,060
{\an8}و تصمیم میگرفتند که قانون
شامل حال آنها نمیشود.
1099
00:57:19,144 --> 00:57:21,646
{\an8}[خبرنگار ۴] این گالری از تبهکاران مدرن
میلیونها دلار به دست آوردند
1100
00:57:21,729 --> 00:57:25,024
{\an8}در حالی که شرکتهایشان را
به ورطه ورشکستگی مالی یا بدتر از آن کشاندند.
1101
00:57:25,108 --> 00:57:27,694
{\an8}فکر نمیکنم کلمهای جز 'ظالمانه' برایش باشد.
1102
00:57:27,777 --> 00:57:30,405
{\an8}وزارت دادگستری یک کارگروه تشکیل داد
1103
00:57:30,488 --> 00:57:32,073
{\an8}تا روی جرایم یقه سفید تمرکز کند
1104
00:57:32,157 --> 00:57:34,742
{\an8}چون اعتماد عمومی خیلی سریع از بین میرفت
1105
00:57:34,826 --> 00:57:36,536
{\an8}بعد از رسوایی پشت رسوایی.
1106
00:57:36,619 --> 00:57:39,747
{\an8}چطور کسبوکار میتواند اعتباری داشته باشد
وقتی این شخصیتها کارهایی میکنند
1107
00:57:39,831 --> 00:57:41,791
{\an8}که تقریباً هر روز دربارهاش میخوانید؟
1108
00:57:43,209 --> 00:57:46,796
{\an8}پس، با ایمکلون،
ترتیب زمانی به شرح زیر است.
1109
00:57:49,382 --> 00:57:53,094
{\an8}دولت دید که چندین نفر
سهام ایمکلون را فروختهاند
1110
00:57:53,803 --> 00:57:56,973
{\an8}قبل از اعلام نتایج که خوب پیش نرفته بود.
1111
00:57:58,975 --> 00:58:00,727
{\an8}پس نامها مطرح میشوند.
1112
00:58:01,769 --> 00:58:03,563
{\an8}از جمله مارتا استوارت.
1113
00:58:03,646 --> 00:58:04,689
{\an8}[موسیقی محو میشود]
1114
00:58:04,772 --> 00:58:06,107
{\an8}[دیوید] مارتا استوارت.
1115
00:58:06,191 --> 00:58:07,108
[موسیقی متفکرانه پخش میشود]
1116
00:58:07,192 --> 00:58:10,737
وقتی از شرکت حقوقیام با من تماس گرفتند
که وکیل ایالات متحده
1117
00:58:10,820 --> 00:58:14,240
درخواست کرده که حضور پیدا کنم
1118
00:58:14,324 --> 00:58:17,869
تا درباره فروش سهام ایمکلون از من سؤال کنند،
غافلگیر شدم.
1119
00:58:18,620 --> 00:58:21,122
آنها مرا سوار تاکسی کردند
و به مرکز شهر رفتیم.
1120
00:58:21,206 --> 00:58:22,332
وکلایم به من گفتند:
1121
00:58:22,415 --> 00:58:28,046
'هر چیزی که واضح نیست، فقط بگو: 'یادم نمیآید. به خاطر نمیآورم.''
1122
00:58:29,589 --> 00:58:32,634
نمیترسیدم چون کاری نکرده بودم
که به نظرم اشتباه باشد.
1123
00:58:32,717 --> 00:58:34,844
وکلایم هم فکر نمیکردند
کاری اشتباه کرده باشم.
1124
00:58:35,762 --> 00:58:37,764
من دقیقاً همان کاری را کردم که وکلایم به من گفته بودند.
1125
00:58:37,847 --> 00:58:40,934
به همه چیز تا جایی که میتوانستم
صادقانه و با صداقت پاسخ دادم.
1126
00:58:41,017 --> 00:58:43,228
و وقتی یادم نمیآمد، گفتم یادم نمیآید.
1127
00:58:43,311 --> 00:58:44,729
و برگشتم سر کارم.
1128
00:58:46,731 --> 00:58:52,028
عموم مردم تا ژوئن ۲۰۰۲
از این تحقیقات مطلع نشدند،
1129
00:58:52,111 --> 00:58:53,821
وقتی سم دستگیر شد.
1130
00:58:55,365 --> 00:58:57,617
آن موقع بود که سیرک شروع شد.
1131
00:58:58,660 --> 00:59:01,663
[گزارشگر زن] دوست واکسال، مارتا استوارت،
نیز تحت بررسی است،
1132
00:59:01,746 --> 00:59:05,708
که سهام ایمکلون را
همان روزی که خانواده واکسال فروختند، فروخت.
1133
00:59:05,792 --> 00:59:08,472
[گزارشگر زن ۲] سهام شرکت او،
مارتا استوارت اومنیمدیا،
1134
00:59:08,503 --> 00:59:11,881
از زمان انتشار خبر فروش ایمکلون،
۲۲ درصد کاهش یافته است.
1135
00:59:12,549 --> 00:59:14,175
{\an8}[مارتا] تیم حقوقی...
1136
00:59:14,259 --> 00:59:16,511
{\an8}به من توصیه شد که سکوت کنم.
1137
00:59:17,345 --> 00:59:18,763
توصیه بدی بود.
1138
00:59:18,846 --> 00:59:21,474
او آنقدر پول از دست داده است
که به جای فروش اجناسش در کیمارت،
1139
00:59:21,558 --> 00:59:24,018
ممکن است مجبور شود
واقعاً از آنجا خرید کند.
1140
00:59:25,186 --> 00:59:27,313
[مفسر] این شرکتی است که کاملاً وجود دارد
1141
00:59:27,397 --> 00:59:30,441
برای ترویج سبک زندگی
و تصویر برند مدیرعامل.
1142
00:59:30,525 --> 00:59:32,694
پس اگر... اگر آن تصویر آسیب ببیند،
1143
00:59:32,777 --> 00:59:34,737
خب، شرکت واقعاً ضرر میکند.
1144
00:59:35,822 --> 00:59:38,533
[مجری تلویزیون] امروز چه روز زیبایی در نیویورک است، نه؟
1145
00:59:38,616 --> 00:59:39,856
این بود که امروز چقدر دوستداشتنی بود.
1146
00:59:39,909 --> 00:59:42,579
مارتا استوارت داشت
معاملات داخلیاش را بیرون انجام میداد.
1147
00:59:42,662 --> 00:59:44,080
- [خنده]
- این یک واقعیت بود.
1148
00:59:44,664 --> 00:59:48,585
[گزارشگر] استوارت از دوربینها دوری میکند،
اما این جلوی سؤالات را نگرفته است.
1149
00:59:49,377 --> 00:59:52,880
{\an8}مارتا کسی بود
که مورد توجه رسانهها قرار داشت.
1150
00:59:52,964 --> 00:59:54,465
{\an8}باید به آن رسیدگی میشد.
1151
00:59:55,091 --> 00:59:56,676
گزارشگر: 'استوارت در بیانیهای میگوید'
1152
00:59:56,759 --> 00:59:58,928
'او هیچ اطلاعات نامناسبی نداشته'
1153
00:59:59,012 --> 01:00:02,307
'و معامله کاملاً قانونی بوده است.'
1154
01:00:02,390 --> 01:00:04,392
[موسیقی تیتراژ برنامه تلویزیونی پخش میشود]
1155
01:00:05,351 --> 01:00:08,479
مارتا امروز صبح برای نوبت هفتگیاش در برنامه 'The Early Show' اینجاست.
1156
01:00:08,563 --> 01:00:11,125
- مارتا، خوشحالم میبینمت.
- سلام. میخواهیم سالاد درست کنیم، اما...
1157
01:00:11,149 --> 01:00:13,610
بله، همینطور است. اما اول اجازه بده چند سؤال درباره این موضوع ازت بپرسم.
1158
01:00:13,693 --> 01:00:16,946
شما بیانیهای منتشر کردهاید که در آن گفتهاید درگیر نبودهاید
1159
01:00:17,030 --> 01:00:18,239
در هیچگونه معامله غیرقانونی.
1160
01:00:18,323 --> 01:00:20,950
اما شما علناً... علناً در این مورد اظهارنظر نکردهاید.
1161
01:00:21,034 --> 01:00:23,012
درباره این اتهامات چه میگویید؟
1162
01:00:23,036 --> 01:00:24,454
خب، همانطور که میدانید،
1163
01:00:24,537 --> 01:00:29,792
من درگیر تحقیقاتی هستم که پیامدهای بسیار جدی دارد.
1164
01:00:29,876 --> 01:00:33,212
بنابراین... و افراد زیادی در این تحقیقات درگیر هستند،
1165
01:00:33,296 --> 01:00:37,675
و من در حال حاضر مجاز نیستم هیچ اظهارنظری بکنم.
1166
01:00:37,759 --> 01:00:41,971
و من مطمئناً امیدوارم که این موضوع در آیندهای بسیار نزدیک حل شود.
1167
01:00:42,055 --> 01:00:45,808
سوزان: 'دنیا در تعجب بود که با فروش سهام چه اتفاقی افتاد،'
1168
01:00:45,892 --> 01:00:48,853
'و هیچ پاسخ خوبی وجود نداشت.'
1169
01:00:48,936 --> 01:00:52,690
من هیچ حرفی در این مورد ندارم. من... من واقعاً مجاز نیستم حرفی بزنم.
1170
01:00:52,774 --> 01:00:57,236
و، خب، همانطور که گفتم، فکر میکنم همه اینها در آیندهای بسیار نزدیک حل خواهد شد.
1171
01:00:57,320 --> 01:01:00,782
و من از هرگونه اتهام بیمعنی تبرئه خواهم شد.
1172
01:01:00,865 --> 01:01:03,493
من... من میدانم که تصویر... برای شما بسیار مهم است
1173
01:01:03,576 --> 01:01:06,120
و هر چیزی که در طول سالها خلق کردهاید.
1174
01:01:06,204 --> 01:01:10,333
در میان همه اینها، قیمت سهام شرکت، خب، کاهش یافته است.
1175
01:01:10,416 --> 01:01:13,503
پس این هیاهوی رسانهای که در هفته گذشته یا بیشتر، این موضوع را احاطه کرده است،
1176
01:01:13,586 --> 01:01:15,630
برای شما بودن در مرکز این ماجرا چگونه است؟
1177
01:01:15,713 --> 01:01:18,049
سوزان: 'مجری واقعاً او را تحت فشار قرار داد، و...'
1178
01:01:18,132 --> 01:01:19,175
[نامفهوم]
1179
01:01:19,842 --> 01:01:21,511
میخواهم روی سالادم تمرکز کنم.
1180
01:01:21,594 --> 01:01:22,512
[موسیقی قطع میشود]
1181
01:01:22,595 --> 01:01:24,597
'من فقط میخواهم سالادم را درست کنم.'
1182
01:01:25,473 --> 01:01:26,891
همینطور روی آنتن.
1183
01:01:26,974 --> 01:01:30,061
پس این خوب نبود.
1184
01:01:31,813 --> 01:01:33,606
بلافاصله در مطبوعات منتشر شد.
1185
01:01:33,690 --> 01:01:34,941
[موسیقی دراماتیک پخش میشود]
1186
01:01:35,692 --> 01:01:37,985
سوزان: 'نمیتواند گرما را تحمل کند،' و از این حرفها.
1187
01:01:38,611 --> 01:01:42,156
کلی چیز بود که به این داستانها دامن میزد.
1188
01:01:42,740 --> 01:01:44,200
عکسهای او و سم.
1189
01:01:45,284 --> 01:01:47,245
داستان واقعاً زنده بود.
1190
01:01:49,914 --> 01:01:53,710
مقدار زیادی پوشش منفی در روزنامههای زرد وجود داشت.
1191
01:01:54,210 --> 01:01:57,130
روزنامهنگاران به دنبال این بودند که با داستانهای تخریبکننده خود را مطرح کنند،
1192
01:01:57,213 --> 01:02:00,758
و او دقیقاً هدف شماره یک بود.
1193
01:02:01,592 --> 01:02:03,261
باورنکردنی بود.
1194
01:02:04,053 --> 01:02:04,887
ادامه داشت.
1195
01:02:04,971 --> 01:02:09,225
آن ماه، آن تابستان، پاییز، هرگز متوقف نشد.
1196
01:02:10,101 --> 01:02:11,144
[موسیقی محو میشود]
1197
01:02:11,227 --> 01:02:12,145
[موسیقی زهی پخش میشود]
1198
01:02:12,228 --> 01:02:15,314
تمرکز همه، به خصوص دولت،
1199
01:02:15,398 --> 01:02:18,735
این بود که سم به مارتا درباره اخبار FDA اطلاع داده بود.
1200
01:02:19,694 --> 01:02:21,362
حالا، این یک جرم واقعی است.
1201
01:02:21,946 --> 01:02:26,617
اما واضح بود که او حتی تا بعد از معاملهاش هم با او صحبت نکرده بود.
1202
01:02:26,701 --> 01:02:29,787
سام به شدت به دردسر افتاده بود.
1203
01:02:29,871 --> 01:02:32,749
هیچکس نمیتوانست از کاری که او کرد، قسر در برود. من فقط نمیفهمم.
1204
01:02:33,249 --> 01:02:36,669
اما در مورد مارتا، میدانید، او به او اطلاعات نداده بود.
1205
01:02:36,753 --> 01:02:40,590
و به همین دلیل وکلای مارتا خیلی آسودهخاطر شدند.
1206
01:02:40,673 --> 01:02:43,736
شما گفتید افرادی از کمیسیون بورس و اوراق بهادار و وزارت دادگستری آنجا بودند.
1207
01:02:43,760 --> 01:02:45,678
- در مورد مارتا از شما پرسیدند؟
- بله.
1208
01:02:45,762 --> 01:02:46,763
خیلی زیاد؟
1209
01:02:46,846 --> 01:02:47,846
بله.
1210
01:02:48,389 --> 01:02:50,933
آنها میخواستند بگویم که من به او گفته بودم.
1211
01:02:51,017 --> 01:02:54,228
و اگر این کار را کرده بودم، به دردسر نمیافتادم.
1212
01:02:55,062 --> 01:02:58,524
این حس را داشتم که اگر میتوانستند مارتا را گیر بیندازند،
1213
01:02:58,608 --> 01:03:01,027
فوقالعاده خوشحال میشدند.
1214
01:03:01,736 --> 01:03:03,654
پس باید بدانید که به مادرم زنگ زدم.
1215
01:03:03,738 --> 01:03:06,098
گفتم: 'مامان، میخواهند بگویم که به مارتا اطلاعات دادم،
1216
01:03:06,157 --> 01:03:07,533
و بعد رهایم میکنند.'
1217
01:03:07,617 --> 01:03:09,410
او گفت: 'بهشان بگو که به مارتا اطلاعات دادی.'
1218
01:03:09,494 --> 01:03:10,536
[میخندد]
1219
01:03:10,620 --> 01:03:12,622
سام: 'پس فکر کردم خندهدار است. اما این کار را نکردم.'
1220
01:03:12,705 --> 01:03:16,417
من به مارتا استوارت اطلاعات محرمانه ندادم.
1221
01:03:16,959 --> 01:03:17,959
همین و بس.
1222
01:03:20,129 --> 01:03:21,129
و راستی،
1223
01:03:21,798 --> 01:03:22,798
پس میدانیم...
1224
01:03:24,634 --> 01:03:26,719
میدانید چه کسی میخواست من این را بگویم؟
1225
01:03:27,428 --> 01:03:28,638
[پچپچ نامفهوم]
1226
01:03:28,721 --> 01:03:29,764
جیم کومی.
1227
01:03:29,847 --> 01:03:30,847
[موسیقی قطع میشود]
1228
01:03:35,853 --> 01:03:37,855
[موسیقی دراماتیک پخش میشود]
1229
01:03:41,734 --> 01:03:42,734
عصر بخیر.
1230
01:03:43,820 --> 01:03:47,532
ما امروز بعدازظهر اینجا هستیم تا اعلام کنیم که اتهامات کیفری
1231
01:03:47,615 --> 01:03:48,615
توسط این دفتر
1232
01:03:48,991 --> 01:03:51,369
و اتهامات مدنی توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار
1233
01:03:51,452 --> 01:03:54,121
علیه مارتا استوارت و پیتر باکانوویچ مطرح شده است.
1234
01:03:54,705 --> 01:03:57,708
اجازه دهید یک دقیقه در مورد آنچه در کیفرخواست نیست صحبت کنم.
1235
01:03:57,792 --> 01:04:00,461
خانم استوارت و آقای باکانوویچ متهم نشدهاند
1236
01:04:00,545 --> 01:04:02,839
به معامله غیرقانونی با اطلاعات محرمانه.
1237
01:04:02,922 --> 01:04:05,258
شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد.
1238
01:04:05,341 --> 01:04:08,845
اما به نظر من، این برخورد مناسب با این پرونده است.
1239
01:04:09,887 --> 01:04:11,889
پیتر باکانوویچ و مارتا استوارت
1240
01:04:11,973 --> 01:04:14,934
با هیچکس از خانواده واکسال صحبت نکرده بودند.
1241
01:04:15,601 --> 01:04:18,187
و بنابراین، کاری که آنها کردند غیرقانونی نبود.
1242
01:04:18,771 --> 01:04:21,566
پس دولت مجبور شد پروندهشان را پس بگیرد.
1243
01:04:21,649 --> 01:04:23,651
این پرونده جنایی درباره دروغگویی است.
1244
01:04:24,652 --> 01:04:25,945
دروغ گفتن به افبیآی،
1245
01:04:26,571 --> 01:04:28,155
دروغ گفتن به کمیسیون بورس و اوراق بهادار،
1246
01:04:28,239 --> 01:04:29,907
و دروغ گفتن به سرمایهگذاران.
1247
01:04:30,491 --> 01:04:31,325
مردم میگفتند:
1248
01:04:31,409 --> 01:04:35,246
'چطور میتوانی به خاطر دروغ گفتن درباره جرمی که هرگز مرتکب نشدهای، متهم شوی؟'
1249
01:04:35,329 --> 01:04:37,123
و سوال خوبی بود.
1250
01:04:38,124 --> 01:04:40,835
او به طور کیفری به معامله غیرقانونی با اطلاعات محرمانه متهم نشده بود،
1251
01:04:40,918 --> 01:04:42,169
اما در طول مصاحبهاش،
1252
01:04:42,253 --> 01:04:46,632
احساس کردیم که دربارهٔ دلیل فروشش
راست نمیگوید.
1253
01:04:46,716 --> 01:04:50,761
او گفت که به یاد نمیآورد به او گفته باشند
که واکسالها در حال فروش هستند،
1254
01:04:50,845 --> 01:04:52,680
و دلیل معاملهاش این نبوده است.
1255
01:04:52,763 --> 01:04:56,475
اما ما معتقد بودیم که او میدانست
سم واکسال در حال فروش سهام است.
1256
01:04:57,852 --> 01:05:02,565
دروغ گفتن به افبیآی جرمی است
با عواقب عمیق.
1257
01:05:02,648 --> 01:05:03,566
[موسیقی شوم پخش میشود]
1258
01:05:03,649 --> 01:05:06,861
کومی کمی نمایش را دوست داشت
و آشکارا بسیار جاهطلب بود.
1259
01:05:06,944 --> 01:05:10,698
او بعداً معاون وزارت دادگستری
و رئیس افبیآی شد.
1260
01:05:10,781 --> 01:05:12,341
[جیم] اگر این دو نفر فقط کاری را کرده بودند
1261
01:05:12,366 --> 01:05:15,328
که والدین قرنها به فرزندانشان یاد دادهاند،
1262
01:05:16,203 --> 01:05:20,333
حتی اگر در تنگنا هستید،
دروغ گفتن راه حل نیست.
1263
01:05:20,833 --> 01:05:23,169
'دروغ، دروغ، دروغ. همه چیز دربارهٔ دروغ است.'
بیخیال.
1264
01:05:23,252 --> 01:05:26,797
۹۵ درصد از ۱۰۰ دادستان
این پرونده را مطرح نمیکردند.
1265
01:05:26,881 --> 01:05:28,382
کومی خودپسند بود،
1266
01:05:28,466 --> 01:05:31,302
و از رفتن به جاهایی که دیگران نمیرفتند،
ترسی نداشت.
1267
01:05:31,385 --> 01:05:32,929
مارتا راهی مناسب بود
1268
01:05:33,012 --> 01:05:36,140
تا نشان دهند کاری برای مبارزه با
تخلفات شرکتی انجام میدهند،
1269
01:05:36,223 --> 01:05:39,060
حتی با اینکه پروندهاش هیچ ربطی به
شرکتی که اداره میکرد، نداشت.
1270
01:05:39,143 --> 01:05:42,271
[خبرنگار] بسیاری معتقدند
مارتا استوارت به دلیل موفقیتش
1271
01:05:42,355 --> 01:05:45,024
و به دلیل اینکه یک زن است،
هدف قرار گرفته است.
1272
01:05:45,107 --> 01:05:46,859
چرا مارتا استوارت؟
1273
01:05:46,943 --> 01:05:50,571
مارتا استوارت نه به خاطر اینکه کیست،
بلکه به خاطر کاری که کرده است، تحت پیگرد قرار گرفته.
1274
01:05:51,072 --> 01:05:52,740
بلکه به خاطر کاری که کرده است.
1275
01:05:53,866 --> 01:05:56,035
من هیچ ایدهای ندارم که آنها چه فکری میکردند.
1276
01:05:56,577 --> 01:06:00,039
فکر میکنم شاید آنها گروهی از مردان مغرور بودند
1277
01:06:00,122 --> 01:06:02,416
که نمیتوانستند شرمساری را تحمل کنند
1278
01:06:02,500 --> 01:06:05,127
اگر نمیتوانستند او را
به خاطر معاملات داخلی دستگیر کنند،
1279
01:06:05,211 --> 01:06:06,921
و میخواستند انتقام بگیرند،
1280
01:06:07,004 --> 01:06:10,800
یا اینکه فقط گروهی از احمقهای
مقدسمآب بودند.
1281
01:06:12,718 --> 01:06:16,722
[مرد] او اکنون در یک پرونده بسیار مهم
تحت پیگرد قرار گرفته است
1282
01:06:16,806 --> 01:06:19,475
درباره چیزی که در واقع
جرم نبود.
1283
01:06:19,558 --> 01:06:22,278
- این چیزی است که خیلیها را آزار میدهد.
- [مرد ۲] آزاردهنده به نظر میرسد.
1284
01:06:22,687 --> 01:06:25,856
- چرا دنبال او هستند؟
- [پلیس] پشت مانع!
1285
01:06:25,940 --> 01:06:29,652
بسیاری از مفسران در آن زمان گفتند
که او را نمونه کردهاند.
1286
01:06:29,735 --> 01:06:31,112
معاملهای که مارتا انجام داد
1287
01:06:31,195 --> 01:06:34,407
که او را به این همه دردسر انداخت،
حدود ۴۵ هزار دلار ارزش داشت،
1288
01:06:34,490 --> 01:06:36,909
مبلغی بسیار ناچیز
در کل ماجرا.
1289
01:06:36,993 --> 01:06:39,954
همه میپرسیدند:
'اگر اتوبوس به او بزند چه؟'
1290
01:06:40,037 --> 01:06:43,416
هیچ کس نگفت: 'اگر به خاطر دروغ گفتن
به مقامات فدرال متهم شود چه؟'
1291
01:06:43,916 --> 01:06:44,959
هیچ کس این را نگفت.
1292
01:06:45,459 --> 01:06:46,877
[خبرنگار] در سیبیاس مارکت واچ،
1293
01:06:46,961 --> 01:06:50,673
رسوایی مارتا استوارت
خسارت زیادی به شرکت رسانهای او وارد کرده است.
1294
01:06:51,382 --> 01:06:53,843
۸۶ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است.
1295
01:06:54,343 --> 01:06:57,847
هر جزئیات جدیدی که به نظر میرسد
علیه اوست
1296
01:06:57,930 --> 01:07:00,850
در بسیاری از محافل
با تشویق پرشور مواجه میشود.
1297
01:07:01,559 --> 01:07:04,437
مطبوعات کاملاً دنبال مارتا بودند،
1298
01:07:04,520 --> 01:07:06,856
و شخص مارتا، نه شرکت.
1299
01:07:07,523 --> 01:07:09,442
لذتبخشترین گناه از همه،
1300
01:07:09,525 --> 01:07:13,904
تماشای مارتا استوارت که با عجله
زیر چتر وارد دادگاه میشود.
1301
01:07:13,988 --> 01:07:18,034
{\an8}مردم نسبت به مارتا بدجنس شده بودند.
1302
01:07:18,534 --> 01:07:19,952
چرا مردم عاشق این هستند که از او متنفر باشند؟
1303
01:07:20,036 --> 01:07:23,247
همیشه میخواهی ببینی خانم کوچولوی بینقص شکست میخورد.
1304
01:07:23,330 --> 01:07:24,330
[موسیقی تمام میشود]
1305
01:07:24,373 --> 01:07:27,334
[مصاحبهکننده] شما عمیقترین احساسات را در مردم برمیانگیزید.
1306
01:07:27,418 --> 01:07:29,670
مارتا، چرا این همه آدم از شما متنفرند؟
1307
01:07:31,380 --> 01:07:32,423
[آه میکشد]
1308
01:07:34,800 --> 01:07:38,262
امروز روز اول محاکمه مارتا استوارت به اتهام اخلال در عدالت است،
1309
01:07:38,345 --> 01:07:40,347
و تمام دنیا در حال تماشاست.
1310
01:07:40,431 --> 01:07:41,432
[موسیقی شاد پخش میشود]
1311
01:07:41,515 --> 01:07:44,602
{\an8}محاکمات همه درباره روایتهای رقیب هستند. همین است.
1312
01:07:45,227 --> 01:07:48,189
{\an8}و روایت آنها برای ارائه بسیار آسان بود.
1313
01:07:48,272 --> 01:07:51,358
مارتا فانتزی یک خبر گرفت، و بعد دربارهاش دروغ گفت.
1314
01:07:51,442 --> 01:07:52,735
[فریادهای نامفهوم]
1315
01:07:53,611 --> 01:07:54,612
[جان] در روایت ما،
1316
01:07:54,695 --> 01:07:58,324
که زنی است مشهور به اینکه در همه چیز برتر است
1317
01:07:58,407 --> 01:07:59,992
و یک کمالگرا
1318
01:08:00,576 --> 01:08:02,369
واقعاً یادش نمیآید چه اتفاقی افتاده است.
1319
01:08:02,870 --> 01:08:03,870
[آه میکشد]
1320
01:08:04,580 --> 01:08:05,748
[جان] خیلی سخت است.
1321
01:08:06,332 --> 01:08:08,351
- [خبرنگار] صبح بخیر.
- [خبرنگار ۲] چه حسی دارید؟
1322
01:08:08,375 --> 01:08:09,543
عالی.
1323
01:08:09,627 --> 01:08:11,378
{\an8}او قطعاً میتوانست اقرار به گناه کند.
1324
01:08:11,462 --> 01:08:13,923
{\an8}و بحثهایی برای حل پرونده وجود داشت.
1325
01:08:14,006 --> 01:08:17,093
{\an8}اما او نمیخواست اعتراف کند که دروغ گفته است.
1326
01:08:17,593 --> 01:08:19,261
{\an8}شما باید در دادگاه بلند شوید و بگویید،
1327
01:08:19,345 --> 01:08:21,806
{\an8}'من آگاهانه و عمداً به دولت دروغ گفتم.'
1328
01:08:21,889 --> 01:08:23,933
{\an8}من هرگز نپرسیدم، 'فکر میکنی گناهکار بودی؟'
1329
01:08:24,016 --> 01:08:25,518
فکر نمیکنم او فکر کند که گناهکار بوده است.
1330
01:08:25,601 --> 01:08:28,437
او برای اعتراف به اشتباه، زمان بسیار سختی را میگذراند.
1331
01:08:32,066 --> 01:08:33,859
{\an8}از طریق زبان بدن و رفتارش،
1332
01:08:33,943 --> 01:08:36,570
{\an8}او تا آخرین لحظه بر بیگناهی خود پافشاری میکرد.
1333
01:08:37,404 --> 01:08:38,948
اما با گذشت روزها،
1334
01:08:39,031 --> 01:08:43,035
بیشتر و بیشتر آشکار شد که این برای او خوب پیش نمیرود.
1335
01:08:43,119 --> 01:08:46,997
{\an8}محاکمه خیلی سریع به این تبدیل شد که،
1336
01:08:47,081 --> 01:08:53,337
'آیا او دروغ گفت وقتی گفت فروش سهام هیچ ربطی به سم واکسال ندارد؟'
1337
01:08:53,420 --> 01:08:55,756
پس کل سوال این بود که،
1338
01:08:55,840 --> 01:08:59,051
'چطور میخواهیم بفهمیم که او حقیقت را گفته است؟'
1339
01:08:59,135 --> 01:09:00,553
همانطور که معلوم شد،
1340
01:09:00,636 --> 01:09:02,471
کسی که میدانست
1341
01:09:02,555 --> 01:09:04,932
منشی پیتر باکانوویچ بود،
1342
01:09:05,015 --> 01:09:06,600
داگلاس فانیول.
1343
01:09:06,684 --> 01:09:09,520
{\an8}[خبرنگار زن] این شاهد اصلی یک ۲۸ ساله با چهرهای کودکانه است
1344
01:09:09,603 --> 01:09:13,232
{\an8}که دولت روی او حساب میکند تا ثابت کند مارتا استوارت دروغ گفته است
1345
01:09:13,315 --> 01:09:17,153
درباره اینکه چرا دو سال پیش سهام ایمکلون خود را فروخت.
1346
01:09:17,236 --> 01:09:20,197
{\an8}داگ فانیول مهمترین مدرک بود.
1347
01:09:20,281 --> 01:09:21,782
{\an8}او توسط باکانوویچ دستور گرفته بود
1348
01:09:21,866 --> 01:09:25,077
{\an8}که به مارتا استوارت درباره فروش سهام واکسال بگوید
1349
01:09:25,161 --> 01:09:26,829
{\an8}تا او بتواند بر اساس آن عمل کند.
1350
01:09:26,912 --> 01:09:29,039
[خبرنگار] فانیول شهادت داد که باکانوویچ به او دستور داده بود
1351
01:09:29,123 --> 01:09:31,208
که به استوارت درباره فروش واکسال بگوید.
1352
01:09:31,709 --> 01:09:34,837
شهادتش کاملاً بوی حقیقت میداد،
1353
01:09:34,920 --> 01:09:37,840
از جمله اینکه مارتا با او مثل آشغال رفتار میکرد،
1354
01:09:37,923 --> 01:09:41,552
چون مردم میدانستند که مارتا با زیردستانش مثل آشغال رفتار میکند.
1355
01:09:41,635 --> 01:09:43,971
[زن در حال خواندن] 'هیچوقت در زندگیام،
1356
01:09:44,054 --> 01:09:45,764
به این بیادبی با من رفتار نشده بود.'
1357
01:09:45,848 --> 01:09:47,558
'او واقعاً تلفن را روی من قطع کرد.'
1358
01:09:48,309 --> 01:09:49,560
او نه تنها به شما میگفت
1359
01:09:49,643 --> 01:09:52,605
درباره اتفاقاتی که افتاده بود و مارتا را متهم میکرد،
1360
01:09:52,688 --> 01:09:54,148
بلکه درباره خود مارتا هم میگفت.
1361
01:09:54,231 --> 01:09:56,066
او به شما میگفت که او چه جور آدمی بود.
1362
01:09:56,150 --> 01:09:58,027
[مرد] 'او مضحکترین صدایی را درآورد
1363
01:09:58,110 --> 01:09:59,987
که تا به حال از یک بزرگسال شنیدهام،
1364
01:10:00,070 --> 01:10:02,865
چیزی شبیه به غرش شیر در زیر آب.'
1365
01:10:02,948 --> 01:10:04,867
[موسیقی دراماتیک با سازهای زهی]
1366
01:10:04,950 --> 01:10:08,412
ناگهان پنجرهای به روی مارتا واقعی باز شد،
1367
01:10:08,495 --> 01:10:11,415
این قلدر خشن
1368
01:10:11,498 --> 01:10:13,959
که بسیاری از مردم نیویورک از آن آگاه بودند،
1369
01:10:14,043 --> 01:10:15,586
اما عموم مردم نه.
1370
01:10:15,669 --> 01:10:18,631
[خبرنگار زن] فانیول رفتار تلفنی استوارت را بیادبانه توصیف کرد،
1371
01:10:18,714 --> 01:10:21,675
و تأیید کرد که او حتی تهدید کرده بود حسابش را به جای دیگری منتقل کند
1372
01:10:21,759 --> 01:10:24,470
اگر موسیقی انتظار تلفن تغییر نمیکرد.
1373
01:10:25,221 --> 01:10:26,513
[سایمون] دادستانی،
1374
01:10:26,597 --> 01:10:31,518
میخواستند مارتا استوارت را فردی دشوار و خشن جلوه دهند.
1375
01:10:32,019 --> 01:10:36,273
آنها میخواستند او را به عنوان شخصیت منفی نشان دهند، و کاملاً موفق بودند.
1376
01:10:36,774 --> 01:10:40,778
مارتا استوارت فردی حقیر، تحقیرکننده،
1377
01:10:40,861 --> 01:10:42,655
و تا حدودی بدجنس به نظر میرسید.
1378
01:10:42,738 --> 01:10:46,033
و میدانید، هرچند که این نباید در پروندهای مثل این مهم باشد،
1379
01:10:47,117 --> 01:10:48,117
اما هست.
1380
01:10:48,953 --> 01:10:50,663
این توجه مردان را جلب میکند،
1381
01:10:51,205 --> 01:10:55,626
اینکه زنی بیادب و متکبر و بیاعتنا به یک مرد باشد.
1382
01:10:55,709 --> 01:10:58,462
پس حالا همه چیز درباره زن بودن اوست، خانم لافرتی؟
1383
01:10:58,545 --> 01:11:00,631
آیا میخواهید مرا متقاعد کنید که اینطور است؟
1384
01:11:00,714 --> 01:11:03,801
این پرونده درباره تعقیب قضایی هدفمند
1385
01:11:03,884 --> 01:11:07,596
فردی است که اتفاقاً زن است، اما نوع خاصی از زن،
1386
01:11:07,680 --> 01:11:11,225
یک زن بسیار موفق، یک زن متکبر.
1387
01:11:11,308 --> 01:11:15,145
نگرانی ما این است که این پیامی است که شما... شما واقعاً نمیتوانید یک زن بدجنس باشید.
1388
01:11:15,229 --> 01:11:17,189
این چیزی است که... ما آن را 'شکار زن بدجنس' مینامیم.
1389
01:11:18,232 --> 01:11:21,735
ما فقط به خاطر شهرت او و اینکه میدانستیم در دردسر بزرگی افتاده، آنجا بودیم.
1390
01:11:21,819 --> 01:11:24,405
این عوامل با هم روزنامهها را میفروشند.
1391
01:11:24,488 --> 01:11:26,532
همه ما سهم خود را میخواستیم.
1392
01:11:28,284 --> 01:11:32,329
مارتا بسیار نگران این است که چگونه دیده میشود.
1393
01:11:32,413 --> 01:11:36,375
و این همه مطبوعات، بیامان، و تقریباً همه منفی بود.
1394
01:11:37,042 --> 01:11:38,961
[مارتا] شرمآور بود.
1395
01:11:39,044 --> 01:11:40,921
و من باید آرامشم را حفظ میکردم،
1396
01:11:41,005 --> 01:11:43,173
سرم را بالا نگه میداشتم و گریه نمیکردم.
1397
01:11:43,257 --> 01:11:45,467
یادتان هست؟ زنان در تجارت گریه نمیکنند؟
1398
01:11:46,844 --> 01:11:47,844
گریه نمیکنید.
1399
01:11:48,887 --> 01:11:50,097
[موسیقی تمام میشود]
1400
01:11:50,180 --> 01:11:51,390
همانطور که پرونده پیش میرفت،
1401
01:11:51,932 --> 01:11:56,103
ضربان طبل شواهد
هر لحظه بلندتر و بلندتر میشد،
1402
01:11:56,186 --> 01:11:59,606
و با ماریانا پاسترناک به اوج رسید...
1403
01:11:59,690 --> 01:12:01,650
[موسیقی زهی شاد در حال پخش است]
1404
01:12:01,734 --> 01:12:03,861
...که آخرین میخ بر تابوت بود.
1405
01:12:05,112 --> 01:12:06,739
[مارتا] این بهترین دوست منه.
1406
01:12:07,740 --> 01:12:09,950
من ساقدوش افتخاری عروسیاش بودم.
1407
01:12:10,492 --> 01:12:12,244
من مادرخوانده بچههاش بودم.
1408
01:12:13,078 --> 01:12:15,664
ماریانا پاسترناک محرم اسرار مارتا استوارت بود،
1409
01:12:15,748 --> 01:12:19,710
و او در تعطیلات با مارتا بود
1410
01:12:19,793 --> 01:12:21,503
در حالی که این اتفاق میافتاد.
1411
01:12:22,421 --> 01:12:26,342
مارتا به طور خلاصه به من اشاره کرده بود
که سهام ایمکلون خود را فروخته است.
1412
01:12:26,425 --> 01:12:29,386
او میدانست که نباید در مورد آن به من میگفت.
1413
01:12:29,470 --> 01:12:31,221
او مرا شاهد کرد.
1414
01:12:32,473 --> 01:12:33,473
[موسیقی به پایان میرسد]
1415
01:12:33,515 --> 01:12:35,184
عصر بخیر، خانم پاسترناک.
1416
01:12:35,934 --> 01:12:38,604
آیا به خاطر دارید که با خانم استوارت صحبت کردهاید
1417
01:12:38,687 --> 01:12:41,648
در مورد کارگزاران، زمانی که در مکزیک بودید؟
1418
01:12:42,399 --> 01:12:45,277
[ماریانا] یک جمله کوتاه را به یاد دارم که این بود:
1419
01:12:45,778 --> 01:12:50,074
'آیا خوب نیست که کارگزارانی داشته باشیم
که این چیزها را به شما بگویند؟'
1420
01:12:50,157 --> 01:12:51,241
[تماشاگران نفسنفس میزنند]
1421
01:12:51,825 --> 01:12:55,245
در آن لحظه، مثل رعد و برقی بود که در دادگاه رخ داد.
1422
01:12:55,329 --> 01:12:57,581
میدانید، آن جمله کاملاً ویرانگر بود.
1423
01:12:58,082 --> 01:13:01,627
این مستقیماً به پرونده دولت کمک کرد
که مارتا این اطلاعات محرمانه را دریافت کرده بود
1424
01:13:01,710 --> 01:13:03,754
از کارگزار سهامش، پیتر باکانوویچ،
1425
01:13:03,837 --> 01:13:08,467
که خانواده واکسال
در حال فروش سهام در ایمکلون سیستمز بودند.
1426
01:13:08,550 --> 01:13:11,845
و اساساً
او را دروغگو نشان داد.
1427
01:13:12,930 --> 01:13:15,349
[گزارشگر مرد] به گفته او،
مارتا استوارت میدانست
1428
01:13:15,432 --> 01:13:18,185
که سم واکسال
سهام ایمکلون خود را میفروخت.
1429
01:13:18,268 --> 01:13:20,396
این یکی از مسائل حیاتی
در این پرونده است.
1430
01:13:22,106 --> 01:13:25,692
من صادقانه شهادت دادم،
همانطور که وظیفه قانونیام بود.
1431
01:13:26,193 --> 01:13:28,028
به همین دلیل آن کلمات را گفتم.
1432
01:13:28,654 --> 01:13:32,116
و به دادگاه نگاه کردم،
و چشمان مارتا را دیدم،
1433
01:13:32,658 --> 01:13:36,495
میدانید، آن نگاه سرد و یخی در چشمانش.
1434
01:13:37,246 --> 01:13:39,123
میدانستم دوستی ما تمام شده است.
1435
01:13:40,958 --> 01:13:43,293
[مارتا] تا زمانی که
ماریانا به جایگاه شهود آمد،
1436
01:13:43,377 --> 01:13:45,754
او یک انسان آسیبدیده بود.
1437
01:13:45,838 --> 01:13:46,964
او ترسیده است.
1438
01:13:47,047 --> 01:13:49,133
به او گفته شده بود چه بگوید.
1439
01:13:50,008 --> 01:13:51,468
این مرا بسیار غمگین کرد.
1440
01:13:55,347 --> 01:13:56,390
او یک انسان بود،
1441
01:13:56,473 --> 01:13:58,684
و او آشکارا تحت فشار
فوقالعادهای بود
1442
01:13:58,767 --> 01:13:59,810
از فشار و تنش.
1443
01:13:59,893 --> 01:14:03,188
و... و نمیتوانستید متوجه نشوید
که او زخمی به نظر میرسید.
1444
01:14:03,313 --> 01:14:05,899
[زن] مارتا رو تنها بذارید!
تنهاش بذارید!
1445
01:14:06,024 --> 01:14:08,277
- مارتا رو تنها بذارید!
- ما وحشتزده بودیم.
1446
01:14:08,360 --> 01:14:11,488
دیدن آنچه برای او اتفاق میافتاد
بسیار بسیار ناراحتکننده بود.
1447
01:14:12,698 --> 01:14:15,701
[زن] او یک عروسکه.
تنهاش بذارید. مارتا رو تنها بذارید.
1448
01:14:15,784 --> 01:14:18,412
[گزارشگر] حالا، در حالی که حامیان استوارت
در بیرون جمع شدهاند
1449
01:14:18,495 --> 01:14:20,247
از دادگاه برای انتظار سرنوشت او،
1450
01:14:20,330 --> 01:14:23,542
هیئت منصفه در داخل
در حال بررسی حقایق خواهد بود.
1451
01:14:23,625 --> 01:14:25,752
[پچپچ نامفهوم]
1452
01:14:25,836 --> 01:14:28,565
«تحلیلگران دادگاه میگویند مشکل دولت این است که»
1453
01:14:28,589 --> 01:14:31,049
«شاهدانش هرچقدر هم که متقاعدکننده باشند،»
1454
01:14:31,133 --> 01:14:33,135
«هرگز مدرک قاطعی ارائه نکرد.»
1455
01:14:33,218 --> 01:14:34,678
[موسیقی دلهرهآور پخش میشود]
1456
01:14:34,761 --> 01:14:38,307
«بهترین دفاع این است که پرونده هرگز نباید به دادگاه میرفت.»
1457
01:14:38,390 --> 01:14:40,601
«هیئت منصفه به این نگاه کند و با خود بگوید،»
1458
01:14:40,684 --> 01:14:43,604
«'وای، این قطعاً به نظر میرسد یک تعقیب قضایی انتخابی است.'»
1459
01:14:44,146 --> 01:14:47,983
«از طرف دیگر، اگر آنها دقیقاً روی این سؤال تمرکز کنند که،»
1460
01:14:48,066 --> 01:14:51,945
«'آیا ما باور داریم که او نوعی اطلاعات محرمانه داشته؟'»
1461
01:14:52,029 --> 01:14:53,697
«فکر میکنم مارتا استوارت در دردسر افتاده.»
1462
01:14:55,407 --> 01:14:57,951
«میدانید، وقتی آنها وارد میشوند، واضح است که باید بایستید.»
1463
01:14:58,619 --> 01:15:00,996
«این پرتنشترین لحظهای است که میتوانید تصور کنید.»
1464
01:15:05,125 --> 01:15:06,710
[قاضی] اعضای هیئت منصفه،
1465
01:15:06,793 --> 01:15:09,588
حکم شما را دریافت کردهام، و اکنون آن را میخوانم.
1466
01:15:12,257 --> 01:15:14,343
متهم مارتا استوارت...
1467
01:15:19,306 --> 01:15:20,724
[موسیقی محو میشود]
1468
01:15:20,807 --> 01:15:24,269
مجرم، مجرم، مجرم در تمام این اتهامات و هرچه که بود.
1469
01:15:24,353 --> 01:15:26,146
[موسیقی غمگین پخش میشود]
1470
01:15:26,230 --> 01:15:28,899
[مارتا] خانم خبرنگار 'نیویورک پست' آنجا بود
1471
01:15:28,982 --> 01:15:31,193
و خیلی از خود راضی به نظر میرسید.
1472
01:15:31,276 --> 01:15:34,863
او در طول دادگاه چیزهای وحشتناکی نوشته بود.
1473
01:15:34,947 --> 01:15:37,574
او حالا مرده، خدا را شکر، و دیگر لازم نیست...
1474
01:15:37,658 --> 01:15:40,452
هیچکس لازم نیست آن مزخرفاتی را که او همیشه مینوشت، تحمل کند.
1475
01:15:41,286 --> 01:15:44,164
دخترم، وقتی حکم را خواندند، غش کرد.
1476
01:15:44,248 --> 01:15:45,248
بچه بیچاره.
1477
01:15:45,791 --> 01:15:48,502
«آنقدر وحشتناک و غیرقابل درک بود.»
1478
01:15:50,379 --> 01:15:53,632
«و بعد بیدار شدم و متأسفانه هنوز آنجا بودم.» [میخندد]
1479
01:15:55,259 --> 01:15:56,593
[پچپچ نامفهوم]
1480
01:15:59,263 --> 01:16:00,305
[نامفهوم]
1481
01:16:00,389 --> 01:16:03,267
[خبرنگار زن] «مارتا استوارت، که اکنون یک مجرم محکوم است،»
1482
01:16:03,350 --> 01:16:05,227
«با تشویقهایی از دادگاه خارج شد.»
1483
01:16:05,310 --> 01:16:07,896
[شعار میدهند] ما مارتا را دوست داریم! ما مارتا را دوست داریم!
1484
01:16:09,898 --> 01:16:13,860
[مارتا] برای من خیلی وحشتناک بود که مجبور شدم این را تحمل کنم،
1485
01:16:13,944 --> 01:16:18,073
تا برای این احمقها در دفتر دادستانی آمریکا یک جام باشم.
1486
01:16:18,156 --> 01:16:22,077
آن دادستانها باید در یک غذاساز انداخته میشدند و روی دور تند روشن میشدند.
1487
01:16:22,160 --> 01:16:23,160
[مردی تشویق میکند]
1488
01:16:24,746 --> 01:16:26,206
[مارتا] من یک جام بودم.
1489
01:16:28,792 --> 01:16:32,462
یک زن برجسته، اولین زن میلیاردر در آمریکا،
1490
01:16:32,546 --> 01:16:33,755
'ما او را گرفتیم.'
1491
01:16:34,506 --> 01:16:35,506
[بوق ماشین به صدا در میآید]
1492
01:16:37,342 --> 01:16:40,178
[خبرنگار] حالا به من گفته میشود که معاملات متوقف شده،
1493
01:16:40,262 --> 01:16:42,180
اوه، روی سهام مارتا.
1494
01:16:42,264 --> 01:16:46,268
[خبرنگار مرد] «به محض اینکه هیئت منصفه رأی داد، قیمت به ۱۰ دلار و خردهای سقوط کرد.»
1495
01:16:46,351 --> 01:16:50,981
تحلیلگران معتقدند که این قیمت بیشتر کاهش خواهد یافت و میتواند به ۵ دلار برسد.
1496
01:16:51,064 --> 01:16:53,442
[خبرنگار مرد ۲] «برنامه تلویزیونی استوارت امروز لغو شد»
1497
01:16:53,525 --> 01:16:56,278
«توسط ۱۸ ایستگاه سیبیاس و یوپیان.»
1498
01:16:56,361 --> 01:16:59,573
[خبرنگار زن] «تبلیغکنندگان از مجله اصلی او فرار کردهاند.»
1499
01:16:59,656 --> 01:17:02,367
او یکی از قویترین برندهایی بود که تا به حال وجود داشته.
1500
01:17:02,451 --> 01:17:05,203
یعنی، قویتر از کوکاکولا، قویتر از مکدونالد.
1501
01:17:05,287 --> 01:17:06,487
{\an8}[گزارشگر] مارتا استوارت که با زندان روبهرو بود،
1502
01:17:06,538 --> 01:17:10,208
{\an8}بیش از پیش از شرکت رسانهای که خودش ساخته بود، فاصله گرفت.
1503
01:17:10,792 --> 01:17:13,754
{\an8}او از هیئت مدیره 'مارتا استوارت لیوینگ امنیمدیا' استعفا داد
1504
01:17:13,837 --> 01:17:16,923
{\an8}و از سمت مدیر ارشد خلاقیت کنارهگیری کرد.
1505
01:17:17,549 --> 01:17:19,676
{\an8}[مارتا] من در اوج بودم.
1506
01:17:19,760 --> 01:17:22,679
{\an8}عضو هیئت مدیره بورس نیویورک بودم.
1507
01:17:22,763 --> 01:17:25,307
{\an8}عضو هیئت مدیره شرکت رولون بودم.
1508
01:17:25,390 --> 01:17:28,143
کنترل شرکتم را از دست دادم. تمام کرسیهای هیئت مدیره را از دست دادم.
1509
01:17:28,226 --> 01:17:30,604
واقعاً وحشتناک بود.
1510
01:17:31,897 --> 01:17:34,149
{\an8}[گزارشگر مرد] در حال حاضر، وحشت کامل
1511
01:17:34,232 --> 01:17:35,859
{\an8}در 'مارتا استوارت لیوینگ' حکمفرماست.
1512
01:17:35,942 --> 01:17:38,862
{\an8}فکر میکنم برای 'مارتا استوارت امنیمدیا' اساساً همه چیز تمام شده است.
1513
01:17:44,534 --> 01:17:46,536
[موسیقی محو میشود]
1514
01:17:47,204 --> 01:17:48,580
[چهچهه پرندگان]
1515
01:17:49,289 --> 01:17:54,252
{\an8}او از این احساس که زندگیاش هدر رفته، ناامید است.
1516
01:17:56,046 --> 01:17:59,841
هر کاری که کرده، به خاطر یک چیز بیاهمیت نادیده گرفته شده
1517
01:17:59,925 --> 01:18:01,677
که شاید اصلاً اتفاق نیفتاده باشد.
1518
01:18:01,760 --> 01:18:03,929
[مکالمه نامفهوم]
1519
01:18:11,311 --> 01:18:14,272
[مرد] و خیلیها میخواهند بدانند، اول از همه، حالت چطور است؟
1520
01:18:16,024 --> 01:18:18,777
یعنی، ببینید، من نمیخواهم صدای مصاحبهکننده داشته باشم.
1521
01:18:18,860 --> 01:18:19,986
[مرد] اوه، نه، ما قرار است...
1522
01:18:20,070 --> 01:18:23,365
کاری که میکنم این است که سعی میکنیم همه چیز را با صدای تو انجام دهیم.
1523
01:18:24,241 --> 01:18:27,786
پس شاید نباید سؤال باشد. شاید فقط باید در مورد...
1524
01:18:27,869 --> 01:18:31,164
فقط باید بگویی: 'در مورد این صحبت کن.' سؤالی از من نپرس.
1525
01:18:31,248 --> 01:18:33,625
- [مرد ۲] وقتی این کار را میکنند، شکمت را تو بده.
- [مرد] بیا.
1526
01:18:34,501 --> 01:18:35,501
آمادهای؟
1527
01:18:37,129 --> 01:18:39,548
- [آه میکشد]
- [مرد] خوب و شیرین.
1528
01:18:39,631 --> 01:18:40,631
[مرد گلویش را صاف میکند]
1529
01:18:43,135 --> 01:18:45,929
خب، این یکشنبه عید پاک سال ۲۰۰۴ است.
1530
01:18:46,888 --> 01:18:49,766
و من، اِم، دعوت کردهام
1531
01:18:50,684 --> 01:18:53,729
بین ۱۶ تا ۲۰ نفر را
1532
01:18:53,812 --> 01:18:54,938
برای صبحانه دیرهنگام.
1533
01:18:55,021 --> 01:18:58,608
پس منو تخممرغ آبپز است، که قبلاً آماده کردم،
1534
01:18:58,692 --> 01:19:01,069
کیک کرم پرتقال خونی که الکسیس دارد درست میکند.
1535
01:19:01,653 --> 01:19:02,529
ماهی سالمون...
1536
01:19:02,612 --> 01:19:05,991
این یک ماه قبل از صدور حکم است. نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
1537
01:19:06,074 --> 01:19:07,743
[موسیقی غمگین پخش میشود]
1538
01:19:07,826 --> 01:19:10,537
[مرد ۲] چطور خودت را برای آنچه ممکن است رخ دهد، آماده میکنی؟
1539
01:19:10,620 --> 01:19:12,460
[مارتا] خب، میدانی، به دندانپزشکی میروی،
1540
01:19:12,497 --> 01:19:14,124
به متخصص زنان میروی،
1541
01:19:14,207 --> 01:19:19,129
و فقط مطمئن میشوی که در بهترین وضعیت ممکن هستی
1542
01:19:19,212 --> 01:19:22,424
تا بدنت و ذهنت هر آنچه را که پیش میآید، تحمل کنند.
1543
01:19:24,926 --> 01:19:28,046
- [زن] استخوان را باید خارج میکردی یا نه؟
- [مارتا] بله، کل ایده همین است.
1544
01:19:29,765 --> 01:19:31,850
بیا، من... من... میخواهی نشانت دهم؟
1545
01:19:32,476 --> 01:19:35,562
مطبوعات مرا طوری نشان دادند که نیستم.
1546
01:19:35,645 --> 01:19:39,274
فکر نمیکنم آن شخص بدجنس و زننده و وحشتناکی باشم
1547
01:19:39,357 --> 01:19:41,735
که در برخی نشریات به تصویر کشیده شدهام.
1548
01:19:41,818 --> 01:19:44,029
من سختگیر و پرتوقع هستم
1549
01:19:44,112 --> 01:19:47,866
و تمام آن ویژگیهای خوبی را دارم که یک فرد موفق را میسازند.
1550
01:19:48,992 --> 01:19:52,162
اخیراً، یک فنجان چای را نقد کردم.
1551
01:19:52,245 --> 01:19:53,955
گفتم: 'فروشش چطوره؟'
1552
01:19:54,039 --> 01:19:56,958
جوان بهم گفت: 'خب، خوب نیست.' و من گفتم: 'می دونی چرا؟'
1553
01:19:58,251 --> 01:19:59,336
'فنجون رو بردار.'
1554
01:19:59,419 --> 01:20:02,756
'می تونی انگشتت رو توی دسته فنجون جا بدی؟'
1555
01:20:04,174 --> 01:20:07,177
اون این رو یه انتقاد شدید برداشت کرد.
1556
01:20:07,260 --> 01:20:09,971
اما اینکه من این رو گفتم، علیه من استفاده شد.
1557
01:20:11,264 --> 01:20:14,851
انتقاد از دسته فنجون برای شرکت خودم
1558
01:20:14,935 --> 01:20:17,145
چیز بدی محسوب می شد.
1559
01:20:17,229 --> 01:20:18,730
من این رو چیز خوبی می دونم.
1560
01:20:20,023 --> 01:20:21,733
هرگز از صابون استفاده نکنید، باشه؟
1561
01:20:23,318 --> 01:20:24,318
هرگز.
1562
01:20:25,570 --> 01:20:28,156
این هرگز قبلاً وارد کاتالوگ ما نمی شد.
1563
01:20:29,658 --> 01:20:31,409
[موسیقی شدیدتر می شود]
1564
01:20:31,493 --> 01:20:34,871
و من باید با یه همچین احمقی... نادانی با احتیاط رفتار کنم؟
1565
01:20:34,955 --> 01:20:35,955
[موسیقی محو می شود]
1566
01:20:35,997 --> 01:20:38,041
[مارتا] برای بریدن اونا از چه چاقویی استفاده می کنی؟
1567
01:20:38,124 --> 01:20:40,335
- [زن] این یکی.
- خب، این یه چاقوی احمقانه نیست؟
1568
01:20:40,418 --> 01:20:41,962
- [زن] نمی دونم.
- [مارتا] چرا؟
1569
01:20:42,045 --> 01:20:45,257
چرا باید از یه چاقوی کوچیک برای بریدن یه پرتقال بزرگ استفاده کنی؟
1570
01:20:45,340 --> 01:20:47,801
می دونی یه چاقوی بزرگ چقدر سریع می بره؟
1571
01:20:47,884 --> 01:20:49,636
باشه، این رو توی فیلم نمی گیری، چون،
1572
01:20:49,719 --> 01:20:51,513
یعنی، دیگه نمی دونم چیکار کنم.
1573
01:20:51,596 --> 01:20:52,472
باشه؟
1574
01:20:52,556 --> 01:20:53,974
[موسیقی غمگین پخش می شود]
1575
01:20:54,057 --> 01:20:56,893
برای بریدن پرتقال از یه چاقوی بزرگ استفاده می کنی، باشه؟
1576
01:20:59,396 --> 01:21:03,024
اما واقعاً، باید دقت کنی و کارآمد باشی.
1577
01:21:05,360 --> 01:21:07,362
ببین، خیلی راحت تره. باشه؟
1578
01:21:11,491 --> 01:21:13,368
[خبرنگار] تا حالا زندان رفتین؟
1579
01:21:14,536 --> 01:21:17,163
[مارتا] ام، نه... [می خندد]... نه، نرفتم.
1580
01:21:17,998 --> 01:21:20,125
[خبرنگار] هیچ ایده ای دارین که چطوره؟
1581
01:21:20,208 --> 01:21:22,377
ام، نه، واقعاً نه.
1582
01:21:23,253 --> 01:21:24,671
بازرسی بدنی...
1583
01:21:25,171 --> 01:21:28,925
فکر نمی کنم توی زندان با حداقل امنیت بازرسی بدنی باشه.
1584
01:21:29,009 --> 01:21:31,219
- اوه، بله، مارتا.
- شاید. شاید من بی اطلاع هستم.
1585
01:21:31,303 --> 01:21:33,847
شاید باید در مورد اینکه زندان چطوره تحقیق کنی.
1586
01:21:33,930 --> 01:21:36,641
نمی خوام احمق به نظر بیام. به سختی می خوام در موردش حرف بزنم.
1587
01:21:36,725 --> 01:21:38,894
می تونی انجامش بدی؟ مهم نیست چی؟
1588
01:21:41,187 --> 01:21:42,355
[صدای بالگرد]
1589
01:21:42,439 --> 01:21:45,543
[خبرنگار] صبح بخیر، و شما در حال تماشای نمایی از بیرون دادگاه فدرال هستید
1590
01:21:45,567 --> 01:21:46,902
در پایین منهتن در حال حاضر.
1591
01:21:46,985 --> 01:21:49,946
مارتا استوارت تازه از دادگاه خارج می شود
1592
01:21:50,030 --> 01:21:52,991
پس از دریافت حکمش از قاضی میریام سداربام.
1593
01:21:53,074 --> 01:21:54,951
[خبرنگار ۲] پنج ماه زندان،
1594
01:21:55,035 --> 01:21:56,953
پنج ماه حبس خانگی،
1595
01:21:57,037 --> 01:21:58,580
دو سال آزادی مشروط،
1596
01:21:58,663 --> 01:22:00,665
و جریمه ۳۰,۰۰۰ دلاری.
1597
01:22:01,416 --> 01:22:04,711
{\an8}وقتی محکوم شد، خیلی احساسی بود.
1598
01:22:05,503 --> 01:22:06,671
{\an8}[جمعیت] مارتا رو نجات بدین!
1599
01:22:06,755 --> 01:22:08,632
[سوفی] خیلی تکان دهنده.
1600
01:22:08,715 --> 01:22:10,884
- [جمعیت] مارتا رو نجات بدین!
- [مرد نامفهوم صحبت می کند]
1601
01:22:10,967 --> 01:22:12,093
بیعدالتی!
1602
01:22:21,436 --> 01:22:23,563
به آلدِرسون خوش آمدید،
1603
01:22:23,647 --> 01:22:24,940
شهر زندان
1604
01:22:25,023 --> 01:22:28,026
که برای پنج ماه آینده، خانهی مارتا استوارت خواهد بود.
1605
01:22:29,945 --> 01:22:31,905
گزارشگر مرد: 'اردوگاه کاپکیک' شاید لقبش باشد،
1606
01:22:31,988 --> 01:22:35,992
اما اردوگاه فدرال آلدِرسون در ویرجینیای غربی، جای تفریح نیست.
1607
01:22:36,076 --> 01:22:39,079
گزارشگر: نگهبانان زندان گفتهاند نمیتوانند تضمین کنند که زندانی معروف
1608
01:22:39,162 --> 01:22:40,538
مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرد.
1609
01:22:40,622 --> 01:22:45,251
میتوانیم دنبالش کنیم و مطمئن شویم هیچ زندانیای اذیتش نمیکند؟
1610
01:22:45,752 --> 01:22:46,586
نه.
1611
01:22:46,670 --> 01:22:50,298
مصاحبهکننده زن: 'استوارت همیشه کنترل همهچیز را در دست داشته است.
1612
01:22:50,382 --> 01:22:51,841
چقدر سخت خواهد بود،
1613
01:22:51,925 --> 01:22:55,095
چقدر برای مارتا استوارت دشوار خواهد بود که کنترل را رها کند؟'
1614
01:22:55,595 --> 01:22:57,847
مفسر مرد: 'خب، وحشتناک خواهد بود.
1615
01:22:57,931 --> 01:23:00,433
برای مارتا استوارت وحشتناک خواهد بود.'
1616
01:23:00,517 --> 01:23:01,517
[موسیقی قطع میشود]
1617
01:23:05,188 --> 01:23:06,731
[صدای جیکجیک پرندگان]
1618
01:23:09,484 --> 01:23:11,486
[موسیقی غمگین پخش میشود]
1619
01:23:13,154 --> 01:23:15,198
زن: 'جمعه، ۸ اکتبر.'
1620
01:23:15,281 --> 01:23:17,534
'ورود ساعت ۵:۵۵ صبح.'
1621
01:23:18,368 --> 01:23:20,870
'گوشوارههای مروارید مجاز بود، هرچند مورد سؤال قرار گرفت.'
1622
01:23:21,371 --> 01:23:24,165
'لنز مجاز نبود. همهشان را در جعبه انداختم.'
1623
01:23:25,291 --> 01:23:27,752
'معاینه فیزیکی، تمام لباسها را درآوردم.'
1624
01:23:29,045 --> 01:23:31,047
'چنباتمه بزن، دستها را باز کن،
1625
01:23:32,173 --> 01:23:33,173
سرفه کن.'
1626
01:23:34,384 --> 01:23:35,635
'خجالتآور بود.'
1627
01:23:37,303 --> 01:23:39,848
مجبور شدم تمام آن کثافتکاریهایی را که در فیلمها میبینید، انجام دهم.
1628
01:23:39,931 --> 01:23:42,611
تو... حتی نمیتوانی باور کنی که داری اینها را تجربه میکنی.
1629
01:23:43,768 --> 01:23:46,479
زن: 'به اتاق J11، طبقه دوم برده شدم.'
1630
01:23:47,188 --> 01:23:50,108
'اتاقم شامل یک تختخواب دوطبقه قدیمی،
1631
01:23:50,191 --> 01:23:52,152
فنر فلزی و چارچوب فلزی است.'
1632
01:23:52,235 --> 01:23:56,656
'فنرها خیلی شل و وارفتهاند و بنابراین یک تختخواب ناسالم است.'
1633
01:23:56,740 --> 01:23:58,533
'در واقع طبقه بالا را ترجیح میدادم.'
1634
01:23:58,616 --> 01:24:00,201
'اما بالای ۶۲ سال سن،
1635
01:24:00,285 --> 01:24:02,954
و به طور خودکار یک تخت پایین به شما داده میشود.'
1636
01:24:03,038 --> 01:24:04,038
[موسیقی قطع میشود]
1637
01:24:05,040 --> 01:24:06,583
زن: 'ساعت ۴ صبح، بیدارباش.'
1638
01:24:06,666 --> 01:24:08,376
[موسیقی متفکرانه پخش میشود]
1639
01:24:08,460 --> 01:24:11,087
زن: 'ساعت ۵ صبح، دوش، شامپو.'
1640
01:24:11,171 --> 01:24:13,173
'ساعت ۷ صبح، 'قهوه'.'
1641
01:24:13,840 --> 01:24:17,552
'آنچه مرا نگران میکند، کیفیت بسیار پایین غذا
1642
01:24:17,635 --> 01:24:20,346
و عدم دسترسی به هیچ چیز تازهای است،
1643
01:24:20,430 --> 01:24:24,476
زیرا نشاسته و کربوهیدرات و غذاهای چرب زیادی وجود دارد.'
1644
01:24:24,559 --> 01:24:26,144
'هیچ چیز خالصی وجود ندارد.'
1645
01:24:26,227 --> 01:24:27,979
بدترین قهوهای را که میشد تصور کرد، داشتیم.
1646
01:24:28,063 --> 01:24:32,067
من که اصلاً قهوهخور نبودم، اما وای، آن قهوه افتضاح بود.
1647
01:24:32,567 --> 01:24:34,486
و شیر هم افتضاح بود... همهچیز افتضاح بود.
1648
01:24:35,070 --> 01:24:36,696
زن: 'بازدید از کتابخانه.'
1649
01:24:36,780 --> 01:24:39,699
''گرند کنیون' را تماشا کردم، از مجموعه 'ریدرز دایجست'.'
1650
01:24:42,744 --> 01:24:45,830
'باید از این زمان استفاده کرد تا هر روز چیز جدیدی یاد گرفت.'
1651
01:24:46,790 --> 01:24:48,458
«اینکه من رو اینجا گذاشتن، یه شوخیه.»
1652
01:24:49,292 --> 01:24:51,336
«و به نظر میاد همه اینو میدونن.»
1653
01:24:51,419 --> 01:24:52,879
[موسیقی محو میشود]
1654
01:24:55,757 --> 01:24:59,010
[زن] «امروز دو خانم خیلی خوشلباس رو دیدم که داشتن راه میرفتن،
1655
01:24:59,094 --> 01:25:00,178
و من از کنارشون رد شدم،
1656
01:25:00,261 --> 01:25:03,723
و در مورد صبح گرم و قشنگ و اینکه چقدر خوب به نظر میرسیدن، حرف زدم.»
1657
01:25:04,224 --> 01:25:07,060
«وقتی از روی جاکلیدی بزرگ نقرهای، فهمیدم
1658
01:25:07,143 --> 01:25:08,478
که اونا نگهبان هستن،
1659
01:25:08,561 --> 01:25:10,271
آروم به زنجیر دست کشیدم.»
1660
01:25:10,355 --> 01:25:11,355
[صدای برخورد زنجیر]
1661
01:25:12,107 --> 01:25:16,111
«بعداً، من رو صدا کردن تا بهم بگن هرگز، هرگز به نگهبان دست نزنم
1662
01:25:16,194 --> 01:25:18,363
مگر اینکه انتظار توبیخ شدید رو داشته باشم.»
1663
01:25:18,446 --> 01:25:19,864
«البته من عذرخواهی کردم،
1664
01:25:19,948 --> 01:25:21,991
اما اون اتفاق اونقدر جزئی بود که وقتی افتاد
1665
01:25:22,075 --> 01:25:24,661
بقیه روز رو بهش فکر نکردم.»
1666
01:25:24,744 --> 01:25:26,121
[موسیقی شوم پخش میشود]
1667
01:25:26,204 --> 01:25:27,288
[در سلول محکم بسته میشود]
1668
01:25:31,501 --> 01:25:35,004
[مارتا] من رو به خاطر دست زدن به یه افسر، به انفرادی کشوندن.
1669
01:25:38,383 --> 01:25:40,176
یه روز کامل غذا و آب نداشتم.
1670
01:25:43,638 --> 01:25:46,099
اینجا اردوگاه کاپکیک بود، یادتونه؟ این اسم مستعارش بود.
1671
01:25:46,182 --> 01:25:47,851
اردوگاه کاپکیک.
1672
01:25:49,477 --> 01:25:50,854
کاپکیک نبود.
1673
01:25:56,401 --> 01:25:59,696
من تقریباً هر آخر هفته میرفتم.
1674
01:26:00,321 --> 01:26:03,658
شب قبلش میرسیدم و حدود ساعت چهار صبح بیدار میشدم
1675
01:26:03,741 --> 01:26:05,493
و چند تا پتوی بزرگ برمیداشتم
1676
01:26:05,577 --> 01:26:10,206
چون باید از ماشین پیاده میشدی و توی صف میایستادی تا بتونی یه میز بگیری.
1677
01:26:11,416 --> 01:26:12,876
[موسیقی تأثیرگذار پخش میشود]
1678
01:26:13,626 --> 01:26:15,420
دیدم که وارد شد
1679
01:26:15,503 --> 01:26:19,382
با لباسهای ورزشی زندان و عینک.
1680
01:26:21,092 --> 01:26:24,304
و من هرگز، هرگز مارتا رو با عینک ندیده بودم.
1681
01:26:25,096 --> 01:26:27,807
یه مقدار خجالت داشت،
1682
01:26:27,891 --> 01:26:31,019
مخصوصاً با کسی مثل من که مدتها بود میشناختش.
1683
01:26:32,562 --> 01:26:35,899
و اونجا آدمهایی بودن که میخواستن بلایی سرش بیارن.
1684
01:26:35,982 --> 01:26:37,317
میخواستن بهش آسیب بزنن.
1685
01:26:37,400 --> 01:26:38,985
[موسیقی محو میشود]
1686
01:26:39,068 --> 01:26:41,321
[مارتا] آخر شب، وقتی تو تاریکی به خونه میرفتی،
1687
01:26:41,404 --> 01:26:42,572
ممکن بود بهت حمله کنن.
1688
01:26:42,655 --> 01:26:46,618
به مردم حمله میشد، کتک میخوردن.
1689
01:26:47,577 --> 01:26:50,121
ام، از این جور چیزا اتفاق میافتاد.
1690
01:26:51,581 --> 01:26:52,581
به من هشدار داده شده بود.
1691
01:26:55,460 --> 01:26:57,045
اما از من محافظت نمیشد.
1692
01:26:57,128 --> 01:26:58,630
[موسیقی متفکرانه پخش میشود]
1693
01:26:59,797 --> 01:27:00,798
[خروس میخواند]
1694
01:27:00,882 --> 01:27:02,008
[زن] «یه روز دیگه.»
1695
01:27:06,054 --> 01:27:07,931
«از گلخانهها بازدید کردم.»
1696
01:27:08,514 --> 01:27:11,559
«هیچ کود، گلدان، بذر و غیره وجود نداره.»
1697
01:27:13,019 --> 01:27:15,688
«یه باغچه کوچیک هست که توسط یه زندانی طراحی و کاشته شده
1698
01:27:15,772 --> 01:27:17,607
که مدت زیادی اینجا بوده.»
1699
01:27:17,690 --> 01:27:19,817
«اون هم هیچ منبعی نداره.»
1700
01:27:20,401 --> 01:27:23,905
«من چند تا از کتابهای باغبونیم رو بهش دادم، و اون خیلی ممنون بود.»
1701
01:27:25,031 --> 01:27:26,699
'زندان هیچ کاری برای اصلاح،
1702
01:27:26,783 --> 01:27:29,786
بازپروری، آموزش،بهتر کردن حال مردم،
1703
01:27:29,869 --> 01:27:32,497
یا تشویق مردمبه سمت چیزهای بهتر نمیکند.'
1704
01:27:33,331 --> 01:27:35,416
- [موسیقی محو میشود]
- [صدای ماشین تحریر]
1705
01:27:35,500 --> 01:27:38,544
[زن] 'چارلز سیمونی.
اول از همه، حالت چطوره؟'
1706
01:27:38,628 --> 01:27:42,423
'خیلی وقته که ایمیلیا حتی یادداشتی ازت دریافت نکردم.'
1707
01:27:42,507 --> 01:27:44,175
[موسیقی غمگین پخش میشود]
1708
01:27:47,887 --> 01:27:49,722
[زن] 'دوست دارم ازت خبری بشنوم.'
1709
01:27:51,641 --> 01:27:54,352
[مصاحبهکننده] چرا دوستپسر شمافقط یک بار به دیدنتون اومد؟
1710
01:28:00,108 --> 01:28:02,860
[مارتا] فکر نمیکنم دوست داشتبا کسی که تو زندانه وقت بگذرونه.
1711
01:28:05,446 --> 01:28:08,157
اون با قایقش بیرون بود،دور دنیا میچرخید.
1712
01:28:09,325 --> 01:28:11,327
[صدای ماشین تحریر]
1713
01:28:16,582 --> 01:28:18,418
[مارتا] این برای من ناراحتکننده بود.
1714
01:28:20,712 --> 01:28:24,090
[زن] 'روزهاکاملاً از هم غیرقابل تشخیصاند.'
1715
01:28:25,508 --> 01:28:27,427
'و کمی احساس میکنم از دنیا بیخبرم.'
1716
01:28:28,636 --> 01:28:29,721
'کمی تنها.'
1717
01:28:31,597 --> 01:28:32,932
'کمی منزوی.'
1718
01:28:36,728 --> 01:28:37,728
[صدای جغد]
1719
01:28:38,563 --> 01:28:40,898
[زن] 'امروز احساس میکنم خیلی بیاهمیتم،
1720
01:28:42,525 --> 01:28:45,862
انگار هیچکس دلش برایم تنگ نمیشداگر هرگز به واقعیت برنمیگشتم.'
1721
01:28:50,241 --> 01:28:52,452
[مصاحبهکننده] شما نوشتیدکه از خودتون پرسیدید...
1722
01:28:54,537 --> 01:28:56,748
اگر برنمیگشتید،کسی دلش براتون تنگ میشد؟
1723
01:28:57,790 --> 01:28:58,790
اوه.
1724
01:28:59,459 --> 01:29:00,459
هوم.
1725
01:29:07,175 --> 01:29:09,427
باید عزت نفسم رو حفظ میکردم
1726
01:29:09,927 --> 01:29:12,680
و این باورم روکه آدم خوبی هستم.
1727
01:29:12,764 --> 01:29:15,016
یعنی، زمان خیلی وحشتناکی بود.
1728
01:29:17,602 --> 01:29:19,854
گوش کنید، این دختر از خانوادهای
1729
01:29:19,937 --> 01:29:24,734
هشت نفره در ناتلی، نیوجرسی،که با فروتنی زندگی میکرد، ایدهی خوبی به ذهنش میرسه،
1730
01:29:24,817 --> 01:29:28,196
اون رو به یه چیز واقعاً عالی تبدیل میکنه،و ازش سود میبره.
1731
01:29:28,279 --> 01:29:29,822
این اساساً داستان منه.
1732
01:29:30,615 --> 01:29:32,825
و بعد... بعد میافته تو یه چاله.
1733
01:29:34,077 --> 01:29:37,455
و اون چاله،باید از یه چاله لعنتی بالا میرفتم.
1734
01:29:37,538 --> 01:29:39,040
[موسیقی شاد پخش میشود]
1735
01:29:42,210 --> 01:29:44,504
[زن] 'ساعت ۶ صبح بیدار شدم،دوش گرفتم، لباس پوشیدم،
1736
01:29:44,587 --> 01:29:47,340
حمام طبقه بالا رو مرتب کردم،کار این هفتهام بود.'
1737
01:29:47,423 --> 01:29:49,592
'با عجله به کلیسا رفتمجایی که زنان مسلمان
1738
01:29:49,675 --> 01:29:53,721
ازم خواسته بودند یکی از پنج سخنران باشمبرای جمع خوبی از انسانهای جالب
1739
01:29:53,805 --> 01:29:57,183
که خیلی میخواهند خودشون رو بهتر کنندو وضعیتشون رو بهبود ببخشند.'
1740
01:29:57,266 --> 01:29:59,185
'اونها رو تشویق کردم کارآفرین باشند
1741
01:29:59,268 --> 01:30:01,521
اگه ایدهای خوب،منحصربهفرد و واضح داشتند،
1742
01:30:02,105 --> 01:30:06,442
ایدهای که به دیگران کمک کنه،ایدهای که خیلیها بهش نیاز داشتند یا میخواستند.'
1743
01:30:06,526 --> 01:30:08,694
'همون چیزهاییکه سالهاست میگم
1744
01:30:08,778 --> 01:30:10,696
که هنوز هم طنینانداز و منطقی هستند.'
1745
01:30:10,780 --> 01:30:13,449
'و میدونم که همه دخترهاچیزی رو با خودشون بردند
1746
01:30:13,533 --> 01:30:14,659
از صحبتهای من.'
1747
01:30:14,742 --> 01:30:18,246
[مارتا] از من خواسته شددر مورد طرحهای تجاری کمک کنم.
1748
01:30:18,329 --> 01:30:21,999
شنیدن آرزوها و رویاهای این زنانواقعاً جالب بود.
1749
01:30:22,792 --> 01:30:25,253
{\an8}یعنی،اولش کمی زورگو بود.
1750
01:30:25,336 --> 01:30:26,671
{\an8}به رئیس بودن عادت داشت.
1751
01:30:26,754 --> 01:30:30,967
ولی طول نکشید که فهمید همه ما توی یک کشتی هستیم.
1752
01:30:31,634 --> 01:30:33,594
[زن] 'سوزان اسپری قاصدک چید،
1753
01:30:33,678 --> 01:30:35,763
ترشک، پیاز وحشی و سیر،
1754
01:30:35,847 --> 01:30:37,640
و نصف محصولش رو به من داد.'
1755
01:30:37,723 --> 01:30:41,436
'او 12 ساله که اینجاست. باهوشه. یک باغبان در حال آموزش.'
1756
01:30:41,519 --> 01:30:44,814
'او خیلی خوشحاله که حالا کسی رو داره که باهاش درباره باغبانی
1757
01:30:44,897 --> 01:30:47,608
و چیدن و سلامتی و سبزیجات صحبت کنه.'
1758
01:30:48,192 --> 01:30:50,236
'من مشتاق یک جشن هستم.'
1759
01:30:51,446 --> 01:30:53,948
مارتا سعی کرد زندگی رو دلپذیر کنه.
1760
01:30:54,031 --> 01:30:57,994
او به من گفت: 'میخوام شام بخوریم. ساندویچ خیار میخوریم.'
1761
01:30:58,077 --> 01:31:00,788
فکر کردم: 'ساندویچ خیار؟ ساندویچ خیار چیه؟'
1762
01:31:00,872 --> 01:31:02,712
[میخندد] 'نمیدونم ساندویچ خیار چیه.'
1763
01:31:04,500 --> 01:31:06,419
او با همه خوشبرخورد بود.
1764
01:31:06,502 --> 01:31:10,840
او قطعاً میخواست بخشی از زندگی همه اونجا باشه.
1765
01:31:14,051 --> 01:31:15,371
[زن] 'زمان به سرعت میگذرد،
1766
01:31:15,428 --> 01:31:17,972
و به زودی به دنیایی که به آن تعلق دارم باز خواهم گشت.'
1767
01:31:18,055 --> 01:31:21,017
'چیزهای زیادی برای بحث، فکر کردن و برنامهریزی وجود دارد.'
1768
01:31:21,100 --> 01:31:22,268
'وقتی در ماه مارس آزاد شوم،
1769
01:31:22,351 --> 01:31:24,812
میخواهم بسیاری از چیزها آماده باشند تا بلافاصله شروع به کار کنم.'
1770
01:31:24,896 --> 01:31:26,063
[موسیقی پایان مییابد]
1771
01:31:26,147 --> 01:31:27,147
[گزارشگر] عصر بخیر.
1772
01:31:27,190 --> 01:31:30,693
اگرچه دوره محکومیت مارتا استوارت رسماً تا یکشنبه به پایان نمیرسد،
1773
01:31:30,776 --> 01:31:32,987
اما گمانهزنیها این است که او ممکن است
1774
01:31:33,070 --> 01:31:34,822
حتی فردا صبح آزاد شود،
1775
01:31:34,906 --> 01:31:39,368
درست به موقع برای بهار و درست به موقع برای فصل بعدی شرکت مارتا.
1776
01:31:41,078 --> 01:31:42,078
[زن] 'زندان.'
1777
01:31:43,164 --> 01:31:44,874
'واقعاً چطور بود؟'
1778
01:31:44,957 --> 01:31:46,250
'ترسیده بودم؟'
1779
01:31:46,334 --> 01:31:48,294
'نگران بودم؟ حوصلهام سر رفته بود؟'
1780
01:31:49,086 --> 01:31:50,296
[موسیقی متفکرانه پخش میشود]
1781
01:31:51,047 --> 01:31:54,634
[زن] 'برای اولین بار در سالها وقت داشتم که تأمل کنم،
1782
01:31:54,717 --> 01:31:55,717
نگران نباشم،
1783
01:31:57,220 --> 01:31:59,639
و از استرس سه سال خلاص شوم.'
1784
01:32:01,015 --> 01:32:02,015
'دوستان جدید.'
1785
01:32:02,975 --> 01:32:04,435
'ایدههای جدید در حال شکلگیری.'
1786
01:32:05,269 --> 01:32:07,647
'توانایی، با وجود همه اینها، برای مولد بودن.'
1787
01:32:07,730 --> 01:32:11,609
'بازگشت من به زندگیام همزمان با آمدن بهار
1788
01:32:11,692 --> 01:32:13,694
و هر آنچه تازه و نو است، میباشد.'
1789
01:32:15,947 --> 01:32:18,199
ما به هم نزدیک شدیم. دوستان خوبی شدیم.
1790
01:32:18,282 --> 01:32:21,702
ما در یک زمان بسیار دشوار به یکدیگر کمک کردیم.
1791
01:32:22,787 --> 01:32:26,499
من واقعاً معتقدم که... مارتا تأثیر عمیقی روی من داشت.
1792
01:32:27,083 --> 01:32:29,502
[زن] 'و از صمیم قلب آرزو میکنم،
1793
01:32:29,585 --> 01:32:33,130
که بتوانم به هر یک از این زنان کمک کنم تا زندگی بهتری پیدا کنند
1794
01:32:33,214 --> 01:32:35,216
برای خودشان، فرزندانشان،
1795
01:32:35,299 --> 01:32:36,676
و خانوادههایشان.'
1796
01:32:36,759 --> 01:32:38,094
[موسیقی امیدبخش پخش میشود]
1797
01:32:38,177 --> 01:32:39,637
[صدای هلیکوپتر]
1798
01:32:40,429 --> 01:32:44,475
[گزارشگر] پنج ماه حبس مارتا استوارت در زندان فدرال به پایان رسید.
1799
01:32:47,144 --> 01:32:49,230
[گزارشگر 2] این اوست، مارتا استوارت.
1800
01:32:49,313 --> 01:32:50,481
[مردم تشویق میکنند]
1801
01:32:52,149 --> 01:32:55,319
{\an8}[زن] چه حسی داری؟ چه حسی داری؟
1802
01:32:55,403 --> 01:32:57,405
{\an8}[تشویق و فریاد مردم]
1803
01:32:59,323 --> 01:33:00,241
{\an8}ما برش داشتیم،
1804
01:33:00,324 --> 01:33:03,869
{\an8}و اولین حرفم بهش این بود:
'این چه کوفتیه پوشیدی؟'
1805
01:33:05,121 --> 01:33:08,249
[مارتا] تو زندان،
بهترین صنعتکارها رو پیدا کردم.
1806
01:33:08,749 --> 01:33:12,545
این پانچوی زیبا رو یکی از زندانیها
به من هدیه داد،
1807
01:33:12,628 --> 01:33:15,089
و موقع خروج از زندان
واقعاً عالی به نظر میرسید.
1808
01:33:15,172 --> 01:33:16,424
[خنده]
1809
01:33:19,260 --> 01:33:22,430
دوستپسرم، چارلز،
هواپیماش رو فرستاد دنبالم.
1810
01:33:22,972 --> 01:33:25,433
خیلی خوشحال بودم
که از اونجا بیرون میاومدم.
1811
01:33:25,516 --> 01:33:27,996
[گزارشگر مرد] با تشویقهای پرشور
امروز در منهتن،
1812
01:33:28,060 --> 01:33:31,856
مارتا استوارت بعد از چند روز مرخصی
به سر کار برگشت.
1813
01:33:31,939 --> 01:33:35,610
او نیروهایش را در مارتا استوارت امنیمدیا
جمع کرد و از آنها تشکر کرد.
1814
01:33:36,235 --> 01:33:38,904
[مارتا] از ته قلبم همهتون رو دوست دارم.
1815
01:33:38,988 --> 01:33:40,948
و واقعاً خوشحالم که برگشتم خونه.
1816
01:33:41,032 --> 01:33:42,033
[بو کشیدن]
1817
01:33:42,116 --> 01:33:43,242
[تشویق تماشاگران]
1818
01:33:48,914 --> 01:33:53,377
{\an8}او قبل از آن نگران بود که مردم
دربارهاش چه فکری میکنند.
1819
01:33:53,461 --> 01:33:56,672
{\an8}و بعد بدترین اتفاق ممکن افتاد.
1820
01:33:58,591 --> 01:33:59,800
{\an8}و او از آن جان سالم به در برد.
1821
01:34:01,469 --> 01:34:02,762
[موسیقی محو میشود]
1822
01:34:02,845 --> 01:34:05,222
[ایزولده] او با رفتن به زندان
آزاد شده بود.
1823
01:34:06,015 --> 01:34:08,184
[آهنگ تیتراژ برنامه مارتا استوارت پخش میشود]
1824
01:34:08,267 --> 01:34:10,269
[تشویق و هلهله تماشاگران]
1825
01:34:23,240 --> 01:34:24,617
{\an8}[مارتا] من آزادم.
1826
01:34:24,700 --> 01:34:26,786
{\an8}بدون پابند.
1827
01:34:26,869 --> 01:34:28,120
{\an8}[تشویق تماشاگران]
1828
01:34:29,288 --> 01:34:32,958
مارک برنت،
خالق 'کارآموز'،
1829
01:34:33,042 --> 01:34:35,503
یک برنامه روزانه به نام 'برنامه مارتا' پیشنهاد داد.
1830
01:34:35,586 --> 01:34:39,006
و من از این بابت هیجانزده بودم،
چون بله، البته که میخواستم این کار رو بکنم.
1831
01:34:39,590 --> 01:34:40,830
{\an8}[مرد] فکر میکنی برگشتی؟
1832
01:34:40,883 --> 01:34:45,513
{\an8}امیدوارم که دوباره به عنوان یک معلم،
1833
01:34:45,596 --> 01:34:48,015
{\an8}به عنوان ارائهدهنده اطلاعات عالی ظاهر شده باشم.
1834
01:34:48,599 --> 01:34:52,478
{\an8}قراره ادویه رو مخلوط کنیم،
و شما اون رو به گوشت بمالید.
1835
01:34:52,561 --> 01:34:53,561
{\an8}واو.
1836
01:34:53,604 --> 01:34:55,731
{\an8}[خنده تماشاگران]
1837
01:34:55,815 --> 01:34:57,024
{\an8}باشه.
1838
01:34:57,900 --> 01:35:01,278
{\an8}[مارتا] مارک برنت یک برنامه گفتگومحور
با مهمانان متنوع میخواست،
1839
01:35:01,362 --> 01:35:04,865
و من واقعاً فرمت قدیمی خودم رو
که آموزش بود، میخواستم.
1840
01:35:05,616 --> 01:35:08,119
{\an8}او در آن لحظه در وضعیت آسیبپذیری بود.
1841
01:35:08,202 --> 01:35:10,287
{\an8}اگر مارتا به زندان نرفته بود،
1842
01:35:10,371 --> 01:35:12,707
او با مارک برنت معامله نمیکرد.
1843
01:35:12,790 --> 01:35:14,834
او کنترلش را از دست داد.
1844
01:35:14,917 --> 01:35:17,211
{\an8}[جیغ و خنده تماشاگران]
1845
01:35:17,294 --> 01:35:23,259
{\an8}و نتیجه آن چیزی نبود که او
یا تماشاگران انتظار داشتند.
1846
01:35:23,342 --> 01:35:25,302
{\an8}فقط حس اجبار داشت.
1847
01:35:25,386 --> 01:35:27,638
{\an8}فکر کردم امروز میتونم چیزی بهتون یاد بدم.
1848
01:35:27,722 --> 01:35:29,974
{\an8}و حالا، شما تو خونه زیاد آشپزی میکنید یا نه؟
1849
01:35:30,057 --> 01:35:31,475
{\an8}[میخندد] من...
1850
01:35:31,559 --> 01:35:35,312
{\an8}نمیتونم تصور کنم مارتا بخواد وقتش رو
صرف کنه
1851
01:35:35,396 --> 01:35:39,650
با سلبریتیهایی که در کاری که میکردند،
متخصص نبودند.
1852
01:35:39,734 --> 01:35:42,236
اون برنامههای لعنتی تلویزیونی
یه جور شیطنت بودند.
1853
01:35:43,362 --> 01:35:47,533
مردم به مارتا استوارت جذب شدند،
نه به خاطر اینکه نزدیک به سلبریتیها بود،
1854
01:35:47,616 --> 01:35:49,452
یا به خاطر اینکه خودش سلبریتی بود.
1855
01:35:49,535 --> 01:35:52,163
بلکه به خاطر چیزی بود که او نمایندهاش بود.
1856
01:35:52,246 --> 01:35:56,375
و برنامه روزانه،
اون برای مارتا اصیل نبود.
1857
01:35:57,793 --> 01:36:00,629
مارک برنت هدف مارتا استوارت رو نفهمید.
1858
01:36:01,922 --> 01:36:05,134
تماشاگران زنده و موسیقی مزخرف و... اه.
1859
01:36:05,217 --> 01:36:06,761
اون بیشتر شبیه زندان بود
1860
01:36:07,303 --> 01:36:08,679
تا بودن در آلدِرسون.
1861
01:36:10,389 --> 01:36:12,224
فقط نشون میده وقتی خودش همه چیز رو کنترل میکنه،
1862
01:36:12,308 --> 01:36:15,311
بیشتر از وقتی که اجازه میده کس دیگهای کنترل کنه،
کار میکنه.
1863
01:36:16,103 --> 01:36:18,731
مارتا میخواست کارهای زیادی انجام بده.
1864
01:36:18,814 --> 01:36:22,359
اما به خاطر محکومیتش اجازه نداشت مدیرعامل باشه.
1865
01:36:22,443 --> 01:36:24,779
استوارت با تمام قوا پیش میره
1866
01:36:24,862 --> 01:36:26,113
تا شرکتش رو نجات بده.
1867
01:36:26,197 --> 01:36:29,533
امسال، اونها ۳۵ میلیون دلار ضرر کردند.
1868
01:36:30,868 --> 01:36:34,538
مذاکره مجدد قرارداد کیمارت رقتانگیز بود.
1869
01:36:35,039 --> 01:36:38,501
و معاملاتی که به ما پیشنهاد میشد،
به اندازه کافی سودآور نبودند.
1870
01:36:38,584 --> 01:36:41,462
وقتی پولی که باید دربیاری رو درنمیاری،
1871
01:36:41,545 --> 01:36:43,380
سردرگمی زیادی وجود داره.
1872
01:36:43,464 --> 01:36:47,968
و حفظ رابطه با اصالت
سختتر و سختتر میشد.
1873
01:36:48,052 --> 01:36:50,054
نمیتونی همه چیز رو عالی انجام بدی.
1874
01:36:50,554 --> 01:36:52,640
در دهه ۲۰۰۰،
1875
01:36:52,723 --> 01:36:54,975
شرکت مارتا استوارت لیوینگ امنیمدیا
1876
01:36:55,059 --> 01:36:59,605
به طور فزایندهای به شرکتی بسیار در حال تقلا
و رو به زوال تبدیل شد.
1877
01:36:59,688 --> 01:37:04,026
اهمیت اجتماعی و فرهنگی او
فقط کاهش یافت.
1878
01:37:04,527 --> 01:37:07,530
وقتی مارتا رو از صندلی مدیرعاملی برداشتید،
1879
01:37:07,613 --> 01:37:09,698
کارها به خوبی پیش نمیرفت.
1880
01:37:09,782 --> 01:37:13,911
مارتا کنترلی برای بازگرداندن شرکت نداشت.
1881
01:37:14,995 --> 01:37:16,580
این یک شرکت سهامی عام بود.
1882
01:37:16,664 --> 01:37:19,875
چیزهایی بود که مارتا
باید از سر راهشون کنار میرفت
1883
01:37:19,959 --> 01:37:21,752
و هیچ اختیاری در موردشون نداشت.
1884
01:37:22,795 --> 01:37:25,005
پذیرفتن این برای مارتا خیلی سخت بود.
1885
01:37:25,089 --> 01:37:27,091
[موسیقی تأملبرانگیز پخش میشود]
1886
01:37:29,260 --> 01:37:32,471
من قبل از زندان خیلی چابکتر بودم.
1887
01:37:32,972 --> 01:37:36,016
و زندگیام کمی کمتر هیجانانگیز شد.
1888
01:37:36,684 --> 01:37:40,145
و فکر میکنم همچنین،
روی رابطهام با چارلز تأثیر گذاشت.
1889
01:37:41,188 --> 01:37:43,148
ما یک سفر مفصل برنامهریزی کرده بودیم.
1890
01:37:43,232 --> 01:37:46,110
داشتیم از رئیسجمهور ایسلند دیدن میکردیم
و در رختخواب بودیم،
1891
01:37:46,193 --> 01:37:49,321
و او گفت: 'میدونی مارتا،
من میخوام ازدواج کنم.'
1892
01:37:49,989 --> 01:37:52,449
گفت: 'میخوام با لیزا ازدواج کنم.'
1893
01:37:52,533 --> 01:37:54,118
گفتم: 'لیزا کی؟'
1894
01:37:54,201 --> 01:37:56,245
یعنی، او حتی یک کلمه هم به من نگفته بود.
1895
01:37:56,328 --> 01:37:57,830
[موسیقی غمگین پخش میشود]
1896
01:37:58,664 --> 01:38:02,501
و راستی، پدر و مادرش
نمیخوان دیگه باهات حرف بزنم.
1897
01:38:03,335 --> 01:38:07,339
فکر کردم این
بدترین کاریه که یه نفر میتونه انجام بده.
1898
01:38:08,299 --> 01:38:11,302
چطور مردی که ۱۵ سال با من بود
1899
01:38:12,261 --> 01:38:13,304
میتونه همچین کاری کنه؟
1900
01:38:16,223 --> 01:38:20,394
چه کار احمقانهای در حق کسی که واقعاً بهش اهمیت میدادی.
1901
01:38:28,777 --> 01:38:31,947
پس، 'طلاق' دوم.
1902
01:38:33,699 --> 01:38:34,909
[موسیقی محو میشود]
1903
01:38:34,992 --> 01:38:37,369
وال استریت ژورنال' به طور انحصاری گزارش میدهد
1904
01:38:37,453 --> 01:38:39,747
که مارتا استوارت در آستانه فروش امپراتوری خود است،
1905
01:38:39,830 --> 01:38:43,417
به نام 'مارتا استوارت لیوینگ امنیمدیا'، به یک شرکت خردهفروشی مجوزدهنده...
1906
01:38:43,500 --> 01:38:46,170
[گزارشگر]...مجوزهای متوالی برای تعدادی از برندها،
1907
01:38:46,253 --> 01:38:49,131
از جمله اقلامی در مجموعه جسیکا سیمپسون
1908
01:38:49,214 --> 01:38:50,549
و 'لیننز اَن تینگز'.
1909
01:38:51,592 --> 01:38:55,429
آن لحظه ویرانکنندهای بود، چون پایان یک دوران را رقم زد.
1910
01:38:56,013 --> 01:38:57,848
[موسیقی غمگین پخش میشود]
1911
01:38:57,932 --> 01:39:02,227
لحظاتی در زمان وجود دارند که نقاط عطف هستند.
1912
01:39:03,187 --> 01:39:07,566
وقتی به آن نگاه میکنم، فکر میکنم، خدایا، چطور همه چیز را به هم ریخت.
1913
01:39:08,609 --> 01:39:13,113
او شرکتی داشت که حالا دهها میلیارد دلار ارزش داشت.
1914
01:39:13,614 --> 01:39:17,409
خیلی بزرگ میشد. کل دنیا فرق میکرد.
1915
01:39:18,160 --> 01:39:19,161
تصور کن.
1916
01:39:24,124 --> 01:39:26,543
[مارتا] شرکت من توسط خودم تأسیس شد،
1917
01:39:26,627 --> 01:39:29,254
بر اساس تمام ایدهها و خلاقیت من
1918
01:39:29,338 --> 01:39:31,757
و افکار درونیام، اینطور بگویم.
1919
01:39:32,633 --> 01:39:33,633
و دیگر نه.
1920
01:39:34,385 --> 01:39:35,719
اینکه مالکیتش دست کس دیگری باشد
1921
01:39:35,803 --> 01:39:38,764
اصلاً مثل داشتن شرکت خودت نیست.
1922
01:39:39,515 --> 01:39:40,515
اوه.
1923
01:39:40,933 --> 01:39:42,393
[گزارشگر زن] چقدر پول؟
1924
01:39:42,476 --> 01:39:43,476
[مارتا] از دست دادم؟
1925
01:39:43,811 --> 01:39:45,354
شخصاً، اوه، مطمئنم...
1926
01:39:45,437 --> 01:39:46,605
۵۰۰ میلیون دلار؟
1927
01:39:46,689 --> 01:39:49,525
نه، احتمالاً بیش از ۱ میلیارد دلار، البته.
1928
01:39:49,608 --> 01:39:51,068
- پس...
- بیش از ۱ میلیارد دلار؟
1929
01:39:51,151 --> 01:39:52,403
[مارتا] بله، و...
1930
01:39:52,903 --> 01:39:55,656
کافیه. بیایید به... به آینده بپردازیم.
1931
01:40:02,788 --> 01:40:04,123
تا آن زمان،
1932
01:40:04,206 --> 01:40:06,333
اگر میخواهی به 'موجو' اعتقاد داشته باشی،
1933
01:40:06,417 --> 01:40:08,627
فکر میکنم 'موجو'ی من آسیب دیده بود.
1934
01:40:08,711 --> 01:40:11,130
مثل قبل ماهر نبودم.
1935
01:40:13,132 --> 01:40:14,633
چیزی سرعتم را کم کرد.
1936
01:40:20,097 --> 01:40:22,016
اما من دو شعار دارم.
1937
01:40:22,850 --> 01:40:25,269
یکی این است: 'هر روز چیز جدیدی یاد بگیر.'
1938
01:40:26,812 --> 01:40:28,188
و دومی این است:
1939
01:40:28,272 --> 01:40:30,399
'وقتی تغییر کردن را تمام کردی، تمام شدهای.'
1940
01:40:33,944 --> 01:40:35,946
اگر از آن باغ خوشت نمیآید، تغییرش بده.
1941
01:40:37,573 --> 01:40:39,783
آن را بکن و از نو شروع کن.
1942
01:40:39,867 --> 01:40:41,869
[موسیقی پرانرژی کوبهای پخش میشود]
1943
01:40:43,037 --> 01:40:45,122
[جمعیت تشویق و فریاد میزنند]
1944
01:40:45,205 --> 01:40:46,290
[مرد] جاستین!
1945
01:40:48,959 --> 01:40:52,755
جاستین بیبر، او واقعاً در پایینترین نقطه زندگیاش بود.
1946
01:40:52,838 --> 01:40:53,838
{\an8}[جاستین] چی گفتی؟
1947
01:40:53,881 --> 01:40:55,881
- [مرد] شنیدی.
- حسابی کتکت میزنم.
1948
01:40:55,924 --> 01:40:58,343
{\an8}[جوناس] و بنابراین مدیرش و جاستین
1949
01:40:58,427 --> 01:41:01,764
{\an8}هر دو فکر کردند که 'کمدی سنترال روست'
فرصتی خواهد بود
1950
01:41:01,847 --> 01:41:04,933
{\an8}برای جاستین که از این وضعیت فاجعهبار
خارج شود
1951
01:41:05,017 --> 01:41:06,685
که دور و برش اتفاق میافتاد.
1952
01:41:06,769 --> 01:41:08,079
- پس، خطر بالا بود.
- [جیغ]
1953
01:41:08,103 --> 01:41:10,856
هیچچیز ممنوع نیست. این یه 'روست'ه. به همه جا میزنی.
1954
01:41:10,939 --> 01:41:13,692
مدیر جاستین یه روز بهم زنگ زد و گفت:
1955
01:41:13,776 --> 01:41:15,569
'بهترین چیز ممکن رو پیدا کردم.'
1956
01:41:15,652 --> 01:41:17,029
'مارتا استوارت رو آوردم.'
1957
01:41:17,529 --> 01:41:18,989
مارتا، برای ما همینجا!
1958
01:41:19,073 --> 01:41:20,324
مارتا یه افسانهست،
1959
01:41:20,407 --> 01:41:23,911
و داره تجربه خودش رو میاره، اینکه زندان بوده.
1960
01:41:23,994 --> 01:41:26,997
و این همون مسیری بود که جاستین در اون قرار داشت.
1961
01:41:27,081 --> 01:41:28,707
مثل یه مداخله بود. [خنده]
1962
01:41:28,791 --> 01:41:32,377
در اون زمان، مارتا چند سالی بود که از تلویزیون دور بود.
1963
01:41:32,461 --> 01:41:36,381
و از نظر فرهنگی، کاملاً بیاهمیت شده بود.
1964
01:41:37,007 --> 01:41:38,342
واکنش شما چی بود
1965
01:41:38,425 --> 01:41:40,465
وقتی ازتون خواستن برای 'روست' بیبر اینجا باشید؟
1966
01:41:40,511 --> 01:41:41,887
باحال. باحال.
1967
01:41:42,554 --> 01:41:44,640
انگار از ناکجاآباد اومده بود.
1968
01:41:44,723 --> 01:41:46,266
واقعاً اینطور بود که، چی؟
1969
01:41:46,767 --> 01:41:48,060
مسئول روابط عمومیم گفت:
1970
01:41:48,143 --> 01:41:52,397
'مارتا، این کمی خارج از حیطه کاری شماست.'
1971
01:41:52,481 --> 01:41:56,401
و دخترم گفت: 'باشه مامان، آره، حتماً، برو و کمدی سنترال رو انجام بده.'
1972
01:41:56,485 --> 01:41:59,404
گفت: 'تا حالا یه 'روست' کمدی سنترال رو دیدی؟'
1973
01:41:59,488 --> 01:42:01,657
و من گفتم: 'خب، من... فکر کنم آره.'
1974
01:42:01,740 --> 01:42:03,575
هیچی ندیده بودم.
1975
01:42:03,659 --> 01:42:04,868
[مردی در جمعیت] هی، مارتا!
1976
01:42:04,952 --> 01:42:06,995
- [همهمه جمعیت]
- [کف زدن]
1977
01:42:07,079 --> 01:42:09,623
عصر بخیر، خانمها و آقایان. اسم من کوین هارت است.
1978
01:42:09,706 --> 01:42:13,418
و به 'روست' کمدی سنترال جاستین بیبر خوش آمدید.
1979
01:42:13,502 --> 01:42:15,462
- [تشویق و کف زدن جمعیت]
- [کوین] آره!
1980
01:42:15,546 --> 01:42:18,924
ما قراره این پسر رو حسابی تنبیه کنیم، همونطور که لیاقتش رو داره. آره.
1981
01:42:19,550 --> 01:42:20,550
آره!
1982
01:42:21,009 --> 01:42:24,721
برای همه سیاهپوستانی که در مورد اون زن سفیدپوست پیر روی مبل گیج شدن،
1983
01:42:24,805 --> 01:42:26,140
اون مارتا استوارت است.
1984
01:42:26,223 --> 01:42:28,016
- [خنده]
- آره، همونجا.
1985
01:42:28,809 --> 01:42:30,352
اون مارتا استوارت است.
1986
01:42:31,436 --> 01:42:33,897
مارتا استوارت تو اتاق رختکن من لباسش رو درآورده بود.
1987
01:42:33,981 --> 01:42:34,815
[خنده]
1988
01:42:34,898 --> 01:42:36,275
وایسا. وایسا. وایسا.
1989
01:42:36,358 --> 01:42:37,860
سوءتفاهم نشه.
1990
01:42:38,569 --> 01:42:41,446
اون فقط میخواست من با سینههام باهاش حال کنم! آره!
1991
01:42:41,530 --> 01:42:42,656
[خنده تماشاگران]
1992
01:42:42,739 --> 01:42:45,200
فقط میخواستم شما رو شاد کنم. متاسفم.
1993
01:42:45,284 --> 01:42:47,870
الکسیس گفت: 'میدونی که اونا تو رو هم 'روست' میکنن؟'
1994
01:42:47,953 --> 01:42:49,746
و من به اون توجهی نکردم.
1995
01:42:49,830 --> 01:42:53,083
مارتا، خوشحالم که میبینم، امم، با سیاهپوستان ارتباط برقرار میکنی
1996
01:42:53,167 --> 01:42:54,835
برای اولین بار از زمان زندان.
1997
01:42:54,918 --> 01:42:56,479
- واقعاً خوبه.
- [خنده تماشاگران]
1998
01:42:56,503 --> 01:43:00,132
مارتا انقدر پیره که اولین پریودش رنسانس بود.
1999
01:43:00,215 --> 01:43:02,217
[خنده تماشاگران]
2000
01:43:02,301 --> 01:43:04,970
{\an8}سورپرایز واقعی برای همه ما
2001
01:43:05,053 --> 01:43:07,764
چیزی بود که بقیه دربارهاش میگفتند.
2002
01:43:08,348 --> 01:43:11,518
این چیزی نبود که به ما هشدار داده باشند.
2003
01:43:12,269 --> 01:43:13,854
این همه رپر روی صحنه،
2004
01:43:13,937 --> 01:43:16,648
و مارتا استوارت بیشترین زمان رو تو زندان گذرونده.
2005
01:43:19,526 --> 01:43:24,198
هر چیزی که در یک 'روست' اتفاق میافته، البته برای خنده است،
2006
01:43:24,281 --> 01:43:26,825
اما همچنین برای رسیدن به نوعی حقیقت.
2007
01:43:26,909 --> 01:43:28,285
[کوین] مارتا استوارت، همه.
2008
01:43:28,368 --> 01:43:30,370
- [تشویق جمعیت]
- [موسیقی شاد پخش میشود]
2009
01:43:32,539 --> 01:43:34,666
اول از همه، ممنون کوین هارت.
2010
01:43:34,750 --> 01:43:37,502
واقعاً عالیه که اینجا هستم... اوه، اونجایی.
2011
01:43:37,586 --> 01:43:40,839
یک ساعت گذشته نشستم و به داد و فریادهای تو گوش دادم
2012
01:43:40,923 --> 01:43:43,675
سختترین زمانی بود که تا حالا گذروندم.
2013
01:43:44,593 --> 01:43:45,510
همونطور که همه میدونیم،
2014
01:43:45,594 --> 01:43:48,639
کوین یکی از بزرگترین ستارههای سینمای حال حاضر هست،
2015
01:43:48,722 --> 01:43:50,098
و لیاقتش رو داره.
2016
01:43:50,182 --> 01:43:52,059
سالها تلاش کرده.
2017
01:43:52,142 --> 01:43:55,145
وقتی بالاخره اولین دستمزد بزرگش رو گرفت،
2018
01:43:55,229 --> 01:43:58,941
۱۵۰ هزار دلار برای یه ساعت خرج کرد. [میخندد]
2019
01:43:59,524 --> 01:44:01,902
اون اصطلاح رو، برای این، یادم رفته.
2020
01:44:01,985 --> 01:44:04,404
ثروتمند آفریقایی-آمریکایی نیست.
2021
01:44:04,488 --> 01:44:05,489
یادم میاد.
2022
01:44:05,572 --> 01:44:06,698
[حضار میخندند]
2023
01:44:12,996 --> 01:44:15,791
هیچوقت نمیفهمیدید که اسنوپ داگ الان ۴۳ سالشه،
2024
01:44:15,874 --> 01:44:19,253
که سه برابر عمر سگهای واقعی هست
2025
01:44:19,336 --> 01:44:21,964
و دو برابر عمر بیشتر دوستاش.
2026
01:44:22,047 --> 01:44:24,049
[خنده ناامیدانه]
2027
01:44:26,093 --> 01:44:29,429
[جوناس] انتظار داشتید بیاد و یه چیز ملایم بگه.
2028
01:44:29,513 --> 01:44:31,223
اما اون راه دیگه رو رفت.
2029
01:44:31,306 --> 01:44:32,724
من خیلی باغبونی میکنم،
2030
01:44:32,808 --> 01:44:35,143
اما تو بدون شک
2031
01:44:35,227 --> 01:44:38,105
کثیفترین و فرسودهترین هرزهای هستی که تا حالا دیدم.
2032
01:44:40,482 --> 01:44:43,819
[جوناس] حضار شوکه شدند. مارتا استوارت چطور میتونست انقدر بامزه باشه؟
2033
01:44:46,655 --> 01:44:51,451
بریم سراغ دلیل حضورم امشب، که دادن چند نکته به جاستین بیبره
2034
01:44:51,952 --> 01:44:54,705
که وقتی ناگزیر سر از زندان درآورد، استفاده کنه.
2035
01:44:55,372 --> 01:44:56,832
[حضار میخندند]
2036
01:44:56,915 --> 01:45:00,168
من تو زندان بودم، و تو یه هفته هم دوام نمیآوری،
2037
01:45:00,252 --> 01:45:01,670
پس خوب گوش کن.
2038
01:45:01,753 --> 01:45:03,922
اولین چیزی که نیاز داری یه چاقوی دستساز زندانه.
2039
01:45:04,423 --> 01:45:08,051
من مال خودم رو از یه شونه دندانه باریک و یه بسته آدامس درست کردم.
2040
01:45:08,135 --> 01:45:09,344
[حضار میخندند]
2041
01:45:09,428 --> 01:45:10,304
[میخندد]
2042
01:45:10,387 --> 01:45:11,930
بعداً بهت نشون میدم چطور.
2043
01:45:12,014 --> 01:45:13,974
خیلی سادهست.
2044
01:45:15,100 --> 01:45:19,438
فهمیدم بابلشس بهترینه، و گفتنش خیلی بامزه است.
2045
01:45:20,814 --> 01:45:22,649
ببینید، وقتی من حبس کشیدم،
2046
01:45:22,733 --> 01:45:24,735
همه لات و لوتهای بند من
2047
01:45:24,818 --> 01:45:27,738
میخواستن یه تیکه از کون مارتا استوارت رو بکنن،
2048
01:45:27,821 --> 01:45:31,742
واسه همین تصمیم گرفتم یه عوضی باید حساب کار دستش بیاد.
2049
01:45:32,826 --> 01:45:35,037
رفتم تو سالن غذاخوری،
2050
01:45:35,120 --> 01:45:37,331
بزرگترین لزبین رو انتخاب کردم،
2051
01:45:37,414 --> 01:45:38,832
و من بهش چسبیدم.
2052
01:45:38,915 --> 01:45:42,794
از اون به بعد، زندان از پختن کلوچه بلوبری راحتتر بود.
2053
01:45:42,878 --> 01:45:44,588
[جمعیت با صدای بلند میخندد]
2054
01:45:44,671 --> 01:45:45,505
[مارتا میخندد]
2055
01:45:45,589 --> 01:45:47,341
[موسیقی شاد با سازهای زهی پخش میشود]
2056
01:45:51,428 --> 01:45:53,513
«جوناس»: اون ستاره اون برنامه بود.
2057
01:45:56,224 --> 01:45:57,726
یه حرکت استادانه بود.
2058
01:45:57,809 --> 01:45:59,561
[مارتا نامفهوم صحبت میکند]
2059
01:45:59,644 --> 01:46:01,605
«مگ»: از خیلی جهات عالی بود،
2060
01:46:01,688 --> 01:46:04,775
چون مارتا داشت هویتش رو پس میگرفت.
2061
01:46:04,858 --> 01:46:05,858
هو!
2062
01:46:06,943 --> 01:46:09,363
«مگ»: و واقعاً سروصدا کرد.
2063
01:46:10,864 --> 01:46:13,909
اون رو به سمت مخاطبان جوانتر سوق داد
2064
01:46:13,992 --> 01:46:15,702
که گفتن: «اون یکی از ماست.»
2065
01:46:18,789 --> 01:46:21,416
«مارتا»: هفت ساعت کنار اسنوپ نشستم.
2066
01:46:21,500 --> 01:46:24,628
و اون هی سیگار میکشید، یکی بعد از دیگری،
2067
01:46:24,711 --> 01:46:28,006
و من همینطور که نشسته بودم، بیشتر و بیشتر نشئه میشدم.
2068
01:46:29,424 --> 01:46:31,760
ما فقط اتفاقی کنار هم نشسته بودیم،
2069
01:46:31,843 --> 01:46:35,222
و دود دست دوم من، میدونید، ایدهای رو ایجاد کرد
2070
01:46:35,305 --> 01:46:38,141
که شاید باید با هم وقت بگذرونیم و درباره چیزهایی صحبت کنیم.
2071
01:46:38,642 --> 01:46:41,728
در ابتدا، بیشتر در مورد این بود که من بهش بگم کاری که میکنه رو دوست دارم،
2072
01:46:41,812 --> 01:46:42,646
و اینکه چطور کارها رو انجام میده.
2073
01:46:42,729 --> 01:46:46,024
و حس کردم بودن در کنارش برای من یه ارتقا محسوب میشه.
2074
01:46:46,525 --> 01:46:48,443
و این یک ماجراجویی رو آغاز کرد.
2075
01:46:48,527 --> 01:46:49,861
[فریاد میزند]
2076
01:46:51,530 --> 01:46:54,241
«مارتا»: ما یه جورایی یه برنامه مهمونی شام خندهدار، عجیب و غریب،
2077
01:46:54,324 --> 01:46:58,036
و سرگرمکننده ترتیب دادیم که توش واقعاً آشپزی میکنیم.
2078
01:46:58,120 --> 01:47:00,330
ترکیب فرهنگها چیز خوبیه.
2079
01:47:01,039 --> 01:47:06,128
این یه ترکیب فوقالعادهست چون اون همه چیز رو نشون میده،
2080
01:47:06,211 --> 01:47:08,755
و اون دقیقاً برعکسش به نظر میرسه.
2081
01:47:08,839 --> 01:47:10,590
فقط یه موفقیت بود.
2082
01:47:10,674 --> 01:47:12,402
- «اسنوپ»: روشون کار کن، مارتا.
- «زن»: آره.
2083
01:47:12,426 --> 01:47:15,971
از طرز چرخوندن اون شکر دور توپها خوشم میاد. قشنگه.
2084
01:47:16,054 --> 01:47:17,472
[خنده]
2085
01:47:18,056 --> 01:47:20,434
«مرد»: وقتی تو رو با مارتا استوارت دیدم، گیج شدم.
2086
01:47:20,517 --> 01:47:22,436
چون با خودم گفتم، رفیق، من با اسنوپ بزرگ شدم.
2087
01:47:22,519 --> 01:47:24,729
«اسنوپ»: وقتی من و مارتا فرصت پیدا کردیم با هم وقت بگذرونیم،
2088
01:47:24,813 --> 01:47:28,316
فهمیدیم که هر دو چیزهای مشابهی رو دوست داریم و باورهای یکسانی در زندگی داریم.
2089
01:47:28,400 --> 01:47:30,110
ما عاشق دوست داشتن و عاشق آموزش دادن هستیم.
2090
01:47:30,193 --> 01:47:32,988
- [تشویق تماشاگران]
- خیلی خوبه.
2091
01:47:33,071 --> 01:47:35,282
«زن»: من این رو گفتم، و دوباره هم میگم.
2092
01:47:35,365 --> 01:47:38,785
اگه مارتا استوارت رو در شبکههای اجتماعی دنبال نمیکنید،
2093
01:47:38,869 --> 01:47:40,620
واقعاً چیزهای زیادی رو از دست میدید.
2094
01:47:40,704 --> 01:47:43,457
♪ تازه از زندان بیرون اومده
داره مارتا استوارت رو میپزه ♪
2095
01:47:44,166 --> 01:47:46,376
اون شبکههای اجتماعی رو پذیرفت
2096
01:47:46,460 --> 01:47:50,922
به شکلی که بیشتر افراد هفتاد ساله
2097
01:47:51,006 --> 01:47:52,924
نمیدونستن چطور بپذیرن. [میخندد]
2098
01:47:53,008 --> 01:47:55,635
♪ سس با مامانت تو آشپزخونه
مارتا استوارت ♪
2099
01:47:55,719 --> 01:47:58,138
این رو امروز صبح برداشتم.
2100
01:47:58,221 --> 01:47:59,973
♪ یه زن مسن دارم، مارتا استوارت ♪
2101
01:48:00,056 --> 01:48:01,892
فرهنگ دوباره او را پیدا کرد.
2102
01:48:02,392 --> 01:48:06,021
و او هنوز همان مارتا است که ما از دههها پیش میشناختیم.
2103
01:48:06,646 --> 01:48:08,899
تا تنور داغ است نان را بچسبان.
2104
01:48:08,982 --> 01:48:13,862
برند او دوام آورد چون چیزی اصیل در آن بود.
2105
01:48:16,031 --> 01:48:18,658
او یک کلاهبردار است و به شدت زیرک است.
2106
01:48:18,742 --> 01:48:20,118
و حرکت.
2107
01:48:20,202 --> 01:48:22,287
فندکهای بیک ایزی ریچ،
برای روشن کردن عالی هستند.
2108
01:48:22,370 --> 01:48:24,247
تمام جشنهای شما.
2109
01:48:24,331 --> 01:48:28,210
سختترین کار حفظ ارتباط فرهنگی است
2110
01:48:28,293 --> 01:48:30,212
به عنوان یک زن مسن،
2111
01:48:30,295 --> 01:48:31,421
و او این کار را کرده است.
2112
01:48:31,505 --> 01:48:36,092
و حالا او خودش را به عنوان مادربزرگ جذاب بازسازی کرده است.
2113
01:48:36,635 --> 01:48:39,763
- این بهش میگن 'تله عطش'.
- شنیدم.
2114
01:48:39,846 --> 01:48:42,682
معرفی مدل روی جلد امسال،
2115
01:48:43,725 --> 01:48:45,894
مارتا استوارت.
2116
01:48:45,977 --> 01:48:48,647
او مسنترین مدل لباس شنای 'اسپورتس ایلاستریتد' است.
2117
01:48:48,730 --> 01:48:50,982
صد میلیارد بازدید.
2118
01:48:51,066 --> 01:48:53,944
سعی نکنید مارتا استوارت را در یک قالب محدود کنید.
2119
01:48:54,027 --> 01:48:55,987
او مادر بازآفرینی است.
2120
01:48:58,240 --> 01:49:00,659
موسیقی شاد در حال پخش است
2121
01:49:01,451 --> 01:49:06,122
زن آمریکایی برجسته زمان ما.
2122
01:49:06,206 --> 01:49:08,291
فقط تعداد انگشتشماری از افراد هستند
2123
01:49:08,375 --> 01:49:12,754
که به معنای واقعی کلمه شیوه زندگی ما را در فرهنگمان تغییر دادهاند،
2124
01:49:12,837 --> 01:49:15,090
آنچه میخریم، آنچه به آن فکر میکنیم،
2125
01:49:15,173 --> 01:49:16,883
و او یکی از آنهاست.
2126
01:49:17,592 --> 01:49:20,011
مارتا دنیایی خلق کرد،
2127
01:49:20,095 --> 01:49:23,014
دنیایی از سرسبزی و زیبایی.
2128
01:49:23,640 --> 01:49:27,143
تخصص او سلیقه خوب و خلاقیت بود.
2129
01:49:27,727 --> 01:49:29,145
این گم شده است.
2130
01:49:29,229 --> 01:49:32,023
و فکر میکنم ما دنیای غمگینتری بودیم.
2131
01:49:32,857 --> 01:49:35,277
او به طرز مضحکی کامل بود،
2132
01:49:35,360 --> 01:49:37,612
و این با کمی تنهایی همراه است،
2133
01:49:37,696 --> 01:49:39,406
به خصوص اگر زن باشی.
2134
01:49:39,489 --> 01:49:40,490
این خودکار است.
2135
01:49:41,491 --> 01:49:44,244
در تمام مسیر، افرادی بودند که شک داشتند،
2136
01:49:44,327 --> 01:49:47,247
متنفرین، و افرادی که واقعاً میخواستند او را پایین بکشند.
2137
01:49:47,330 --> 01:49:51,710
بخشی از جنبههای قابل توجه داستان او این است که او پیروز شده است
2138
01:49:51,793 --> 01:49:53,420
بر بسیاری از آن.
2139
01:49:53,503 --> 01:49:57,048
با پذیرش بیشتر چیزهایی که نمیتوانست کنترل کند،
2140
01:49:57,132 --> 01:50:00,135
او را برای جهان مرتبطتر کرد.
2141
01:50:01,219 --> 01:50:05,223
او دیگر الهه نبود و یکی از ما شد،
2142
01:50:05,307 --> 01:50:07,392
یکی از زنانی که سختی کشید
2143
01:50:07,475 --> 01:50:09,978
و بیرون آمد و گفت: 'من به جلو میروم.'
2144
01:50:16,109 --> 01:50:20,405
فقط دارم چک میکنم که همه چیز آب داشته باشد و خوب رشد کند.
2145
01:50:20,488 --> 01:50:23,033
نگران همه نهالهایم هستم.
2146
01:50:24,784 --> 01:50:27,912
معنای فرهنگی موفقیت مارتا استوارت
2147
01:50:28,538 --> 01:50:31,082
عمیقاً در خود موفقیت نهفته است...
2148
01:50:33,376 --> 01:50:37,380
به همین دلیل حتی مشکلات و تلاشهای او بخشی از پیام هستند،
2149
01:50:37,464 --> 01:50:40,759
نه مضر، بلکه جداییناپذیر از برند.
2150
01:50:40,842 --> 01:50:42,844
[مارتا سوت میزند، زبانش را کلیک میکند]
2151
01:50:45,430 --> 01:50:48,058
[زن] 'او خودش را نه به عنوان یک زن فوقالعاده،
2152
01:50:49,768 --> 01:50:51,269
بلکه به عنوان یک زن معمولی معرفی کرده است.'
2153
01:50:52,145 --> 01:50:54,773
[مارتا] من همیشه دنبال جاهای خالی بودم.
2154
01:50:54,856 --> 01:50:57,359
چه چیزی وجود ندارد؟ چه چیزی باید وجود داشته باشد؟
2155
01:50:57,442 --> 01:50:59,903
چه کاری میتوانم بکنم تا آن جای خالی را پر کنم؟
2156
01:51:02,155 --> 01:51:03,865
شما یک... یک مزرعه میبینید،
2157
01:51:03,948 --> 01:51:06,951
و آن مزرعه را به یک باغ فوقالعاده تبدیل میکنید.
2158
01:51:10,288 --> 01:51:12,624
شما گلی را میبینید که نباید آنجا باشد،
2159
01:51:12,707 --> 01:51:15,543
چیزی را جای آن میگذارید که به آنجا تعلق دارد.
2160
01:51:18,880 --> 01:51:21,216
من نمیخواهم با نقص کنار بیایم.
2161
01:51:23,176 --> 01:51:26,054
البته، یاد گرفتهام که هر چه آدم پیرتر میشود،
2162
01:51:26,137 --> 01:51:30,016
نقصها کمی بیشتر قابل قبول هستند
2163
01:51:30,100 --> 01:51:32,602
تا زمانی که من کمی جوانتر بودم.
2164
01:51:33,103 --> 01:51:38,024
فکر میکنم، اِم، فکر میکنم نقص... چیزی است که میتوانید با آن کنار بیایید.
2165
01:51:40,527 --> 01:51:42,529
[میخندد]
2166
01:51:44,155 --> 01:51:46,157
[موسیقی الهامبخش با سازهای زهی پخش میشود]
2167
01:52:11,850 --> 01:52:12,850
[موسیقی قطع میشود]
2168
01:52:14,477 --> 01:52:16,479
['Beautiful' از اسنوپ داگ پخش میشود]
2169
01:52:19,232 --> 01:52:21,776
♪ آره، آره، آره، آره ♪
2170
01:52:23,570 --> 01:52:25,170
♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪
2171
01:52:25,238 --> 01:52:29,033
♪ زیبا، فقط میخوام بدونی ♪
2172
01:52:29,117 --> 01:52:32,328
♪ تو دختر مورد علاقه منی ♪
2173
01:52:33,079 --> 01:52:34,706
♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪
2174
01:52:34,789 --> 01:52:38,543
♪ زیبا، فقط میخوام بدونی ♪
2175
01:52:38,626 --> 01:52:42,005
♪ تو دختر مورد علاقه منی ♪
2176
01:52:42,505 --> 01:52:44,105
♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪
2177
01:52:44,132 --> 01:52:46,676
♪ میدونم که از دستش میدی
این آهنگ جدید اسنوپ ♪
2178
01:52:46,760 --> 01:52:49,137
♪ بیا، عزیزم
باید واردش بشی ♪
2179
01:52:49,220 --> 01:52:51,556
♪ با این بازیکن باحال بازی نکن ♪
2180
01:52:51,639 --> 01:52:53,975
♪ آره، آره
میدونی که من همیشه تو کارای باحالم ♪
2181
01:52:54,058 --> 01:52:56,269
♪ راه برو، همونطور که خودت انجام میدی، انجامش بده ♪
2182
01:52:56,352 --> 01:52:58,646
♪ یه لیوان بردار
بذار تو رو تو حال و هواش ببرم ♪
2183
01:52:58,730 --> 01:53:00,774
♪ کوچولوی خوشگل شبیه دانشجوها ♪
2184
01:53:00,857 --> 01:53:03,151
♪ موهای بلند با باسن بزرگ و چاقت ♪
2185
01:53:03,234 --> 01:53:05,487
♪ اون روزا
تو دختری بودی که باهاش مدرسه میرفتم ♪
2186
01:53:05,570 --> 01:53:07,822
♪ مجبور شدم به مامان و خواهرت بگم
آروم باشن ♪
2187
01:53:07,906 --> 01:53:10,533
♪ دختره میخواد انجامش بده
شاید انجامش بدم ♪
2188
01:53:10,617 --> 01:53:12,619
♪ با یه کم مایع پیمپ-پیمپ بهش بزنم ♪
2189
01:53:12,702 --> 01:53:15,038
♪ مامان نگران نباش، سوءاستفاده نمیکنم ♪
2190
01:53:15,121 --> 01:53:17,415
♪ عجله کن و تموم کن
تا بتونیم Clueless رو ببینیم ♪
2191
01:53:17,499 --> 01:53:19,667
♪ به این هرزهها میخندم
وقتی میپرسن کی این کارو میکنه ♪
2192
01:53:19,751 --> 01:53:22,128
♪ اما همه میدونن
تو دختر کی هستی ♪
2193
01:53:22,212 --> 01:53:25,924
♪ زیبا، فقط میخوام بدونی ♪
2194
01:53:26,007 --> 01:53:29,302
♪ که تو دختر مورد علاقه منی ♪
2195
01:53:30,428 --> 01:53:32,430
[آواز میخواند]
2196
01:53:36,184 --> 01:53:42,732
♪ ببین، فقط میخوام بدونی
که تو واقعاً خاصی ♪
2197
01:53:42,816 --> 01:53:44,359
[آواز میخواند]
2198
01:53:49,030 --> 01:53:50,630
♪ اوه آره، یه چیزی تو وجود تو هست ♪
2199
01:53:50,698 --> 01:53:53,243
♪ لباسهای اسنوپ داگ
این چیزیه که من باهاش آراسته شدم ♪
2200
01:53:53,326 --> 01:53:55,411
♪ عکسهای منو روی دیوار
تو اتاقت داری و ♪
2201
01:53:55,495 --> 01:53:57,705
♪ دخترا گله میکنن، تو منو سرپا نگه میداری ♪
2202
01:53:57,789 --> 01:53:59,874
♪ اما دخترایی مثل اونا
میخوان به پت بون گوش بدن ♪
2203
01:53:59,958 --> 01:54:02,544
♪ تو یه دختر دانشجویی
اما این مانع کارات نمیشه ♪
2204
01:54:02,627 --> 01:54:05,171
♪ بیا و داگ رو ببین
تو محله نزدیکت و ♪
2205
01:54:05,255 --> 01:54:07,090
♪ تو نمیپرسی چرا من با یه گروه میگردم ♪
2206
01:54:07,173 --> 01:54:09,551
♪ و انگشتام رو میپیچونم
و آبی تیره میپوشم ♪
2207
01:54:09,634 --> 01:54:12,053
♪ و در سمت شرق
اون گروهیه که من انتخاب میکنم ♪
2208
01:54:12,136 --> 01:54:14,264
♪ هیچ کاری که میکنم برای تو جدید نیست ♪
2209
01:54:14,347 --> 01:54:16,683
♪ دنیا رو به هم میریزم
اگه با تو بیادبی کنن ♪
2210
01:54:16,766 --> 01:54:19,143
♪ چون، دختر کوچولو، تو خیلی زیبایی ♪
2211
01:54:19,227 --> 01:54:23,231
♪ زیبا، فقط میخوام بدونی ♪
2212
01:54:23,314 --> 01:54:26,359
♪ تو دختر مورد علاقه منی ♪
2213
01:54:27,443 --> 01:54:29,445
[آواز خواندن]
2214
01:54:33,199 --> 01:54:39,956
♪ ببین، فقط میخوام بدونی
که تو واقعاً خاصی ♪
2215
01:54:40,039 --> 01:54:42,041
[آواز خواندن]
2216
01:54:42,792 --> 01:54:43,835
[پایان آهنگ]