1 00:00:06,898 --> 00:00:10,406 «زمان، عجب چیز اسرارآمیزی‌ست» 2 00:00:10,431 --> 00:00:12,431 به نقل از آلبوس دامبلدور 3 00:00:13,611 --> 00:00:23,611 بیاتوموویز؛ مرجع دانلود فیلم و سریال بدون سانسور با دوبله و زیرنویس فارسی :.: Bia2Movies.bid :.: 4 00:00:23,636 --> 00:00:28,636 « دانلود اپلیکیشن با قابلیت پخش آنلاین » :.: WwW.Bia2Movies.App :.: 5 00:00:33,650 --> 00:00:34,817 ممنون 6 00:00:37,028 --> 00:00:39,155 ...آره، می‌شینم بازی رو ببینم دیگه 7 00:00:59,941 --> 00:01:01,769 اما واتسون؛ ] [ کتاب‌فروشی کتاب‌های دست‌دوم - شهر لندن 8 00:01:01,793 --> 00:01:03,570 متیو لوئیس؛ ] [ تاکسی مشکی - مانده در ترافیک 9 00:01:04,555 --> 00:01:06,219 رابی کالترین؛ ] [ کافی‌شاپ - شهر چلسی 10 00:01:07,453 --> 00:01:11,234 با احترام به استحضار می‌رساند که شما به مراسم ] [ بیستمین سالگرد هری پاتر: بازگشت به هاگواترز» دعوت شده‌اید» 11 00:01:32,600 --> 00:01:34,256 [ بازگشت فارغ‌التحصیلانِ سابق به هاگوارتز ] 12 00:01:39,513 --> 00:01:40,239 چی؟ 13 00:01:40,278 --> 00:01:41,481 [ تام فلتون ] 14 00:01:41,677 --> 00:01:42,958 [ گری اولدمن ] 15 00:01:44,762 --> 00:01:46,347 !سلام 16 00:02:06,306 --> 00:02:18,306 :تــرجــمــه « ســـروش، تـورج پاکاری، کـسـری و تـارا » :.:.: TAra, Caseraw, Stef@n & SuRouSH_AbG :.:.: 17 00:02:19,341 --> 00:02:25,341 تقدیم به پاترهِدهای عزیز؛ «مخصوصاً «تو 18 00:02:39,708 --> 00:02:42,832 اما واتسون؛ ] [ هرماینی گرنجر - گریفندور 19 00:02:52,691 --> 00:02:54,878 روپرت گرینت؛ ] [ ران ویزلی - گریفندور 20 00:02:59,118 --> 00:03:01,157 تام فلتون؛ ] [ دریکو مالفوی - اسلیترین 21 00:03:05,221 --> 00:03:07,642 بانی رایت؛ ] [ جینی ویزلی - گریفندور 22 00:03:15,071 --> 00:03:16,625 متیو لوئیس؛ ] [ نویل لانگ‌باتم - گریفندور 23 00:03:19,131 --> 00:03:21,904 رابی کالترین؛ ] [ روبیوس هاگرید - گریفندور 24 00:03:28,740 --> 00:03:30,607 رالف فاینز؛ ] [ لرد ولدمورت - اسلیترین 25 00:03:37,528 --> 00:03:39,215 هلنا بونهام کارتر؛ ] [ بلاتریکس لسترنج - اسلیترین 26 00:03:42,153 --> 00:03:44,081 گری اولدمن؛ ] [ سیریوس بلک - گریفندور 27 00:03:45,294 --> 00:03:47,106 ...و 28 00:03:47,294 --> 00:03:50,098 دنیل ردکلیف؛ ] [ هری پاتر - گریفندور 29 00:03:57,729 --> 00:04:02,205 « بیستمین سالگرد هری پاتر: بازگشت به هاگوارتز » 30 00:04:16,289 --> 00:04:19,375 اون روح‌شم خبر نداشت که دقیقاً در همین لحظه 31 00:04:19,458 --> 00:04:22,545 افرادی که مخفیانه سراسر کشور جمع شده بودن 32 00:04:22,628 --> 00:04:27,091 گیلاس‌هاشون رو بالا آورده بودن :و زیر لب زمزمه می‌کردن 33 00:04:27,762 --> 00:04:31,846 «به‌سلامتی هری پاتر، پسری که زنده ماند» 34 00:04:32,153 --> 00:04:35,941 «پسری که زنده ماند» 35 00:04:35,965 --> 00:04:38,933 :بخش یک «پسری که زنده ماند» هری پاتر و سنگ جادو - هری پاتر و تالار اسرار 36 00:04:39,167 --> 00:04:40,288 دن - سلام حاجی - 37 00:04:40,313 --> 00:04:41,647 خوشحالم می‌بینمت 38 00:04:41,731 --> 00:04:43,149 چطوری پسر؟ - تو چطوری داداش؟ - 39 00:04:43,174 --> 00:04:46,207 {\an4}کریس کلمبوس؛ ] [ کارگردانِ دو قسمت اول 40 00:04:43,232 --> 00:04:46,277 خیلی خوشحالم که می‌بینمت واقعاً عالیه 41 00:04:46,360 --> 00:04:48,112 این حرف نداره - آره - 42 00:04:48,196 --> 00:04:50,156 ،آخرین باری که اینجا بودیم قدّت کوتاه‌تر بود 43 00:04:50,239 --> 00:04:52,200 خب.. فقط یه‌ذره 44 00:04:52,237 --> 00:04:54,476 {\an4}دفتر آلبوس دامبلدور؛ ] [ مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز 45 00:04:52,306 --> 00:04:54,600 واقعاً لطف داری 46 00:04:54,660 --> 00:04:56,412 بالأخره اومدیم - بعد از بیست سال - 47 00:04:56,495 --> 00:04:58,206 آره - ولی عجیبه هـا - 48 00:04:58,289 --> 00:04:59,624 چطور شد که به تو رسید؟ ...خب من 49 00:04:59,707 --> 00:05:01,125 هیچ‌وقت فرصت نشد این سؤال رو ازت بپرسم 50 00:05:01,209 --> 00:05:02,460 چی شد که کارگردان «هری پاتر» شدی؟ 51 00:05:02,543 --> 00:05:03,544 به‌خاطر این شد که 52 00:05:03,628 --> 00:05:04,754 دخترم النور متقاعدم کرد 53 00:05:04,837 --> 00:05:06,422 کتاب‌هاشـو بخونم 54 00:05:06,505 --> 00:05:08,299 و من سه‌بار ساز مخالف زدم 55 00:05:08,382 --> 00:05:10,259 پس وقتی که کتاب «زندانی آزکابان» منتشر شد ...گفتم 56 00:05:10,343 --> 00:05:11,761 مرسی النور 57 00:05:11,844 --> 00:05:14,972 «گفتم: «باشه می‌خونم‌شون.. بالأخره 58 00:05:15,056 --> 00:05:17,058 و بعد بلافاصله فیلم‌ها رو تصور کردم 59 00:05:17,141 --> 00:05:19,781 تونستم کامل تجسم‌شون کنم و این اتفاق دیگه برام تکرار نشد 60 00:05:19,930 --> 00:05:23,272 بعد باید می‌رفتم ادینبرو که «جو رولینگ» رو ببینم 61 00:05:23,356 --> 00:05:26,901 و در کل بهش گفتم که «ایدۀ من اینه» 62 00:05:26,984 --> 00:05:29,278 و اون گفت: «منم دقیقاً «همچین تصوری از فیلمش دارم 63 00:05:29,362 --> 00:05:30,821 زمانی که کتاب‌هاش منتشر شد 64 00:05:30,905 --> 00:05:32,990 ...صف بچه‌ها تو خیابون‌ها 65 00:05:33,074 --> 00:05:36,542 خب هزاران بچه رو می‌دیدی که همه منتظر آخرین نسخه بودن 66 00:05:41,123 --> 00:05:44,627 خیلی‌ها داشتن عاشق قلمِ جی. کی. رولینگ می‌شدن 67 00:05:44,710 --> 00:05:47,505 فکر کنم من اون‌موقع ۸ سالم بوده 68 00:05:47,588 --> 00:05:49,632 وقتی که اولین کتاب منتشر شد 69 00:05:49,715 --> 00:05:51,801 واسه ما یه سنت خونوادگی شده بود 70 00:05:51,884 --> 00:05:53,469 یادمـه بابام ادای تمام شخصیت‌ها ،رو درمی‌آورد 71 00:05:53,552 --> 00:05:56,347 و من و داداشم دیوونه‌ش شده بودیم 72 00:05:56,430 --> 00:05:58,557 و هی بهش التماس می‌کردیم که باز ادامه بده 73 00:05:58,641 --> 00:05:59,934 و هر بار که یه فصل از کتاب تموم می‌شد 74 00:06:00,017 --> 00:06:01,435 ما می‌گفتیم: «یه فصل دیگه، تو رو خدا 75 00:06:01,519 --> 00:06:02,937 فقط یه فصل دیگه تو رو خدا، لطفاً لطفاً 76 00:06:03,020 --> 00:06:04,146 «یکی دیگه، یکی دیگه، یکی دیگه 77 00:06:04,230 --> 00:06:05,523 یکی از هم‌کلاسی‌هام 78 00:06:05,606 --> 00:06:07,316 دو تا کتاب اول رو داشت 79 00:06:07,400 --> 00:06:09,277 و من رفته بودم شب خونه‌شون بمونم :و بهم گفت 80 00:06:09,360 --> 00:06:11,487 «خب، سنگ جادو اونجا تو قفسۀ کتاب‌هاست» 81 00:06:11,570 --> 00:06:14,031 کل اون شب همین‌کارو کردیم 82 00:06:14,115 --> 00:06:15,616 همین‌طوری تو سکوت نشستیم 83 00:06:15,700 --> 00:06:16,993 و اون «تالار اسرار» رو می‌خوند 84 00:06:17,076 --> 00:06:18,494 و من «سنگ جادو» رو 85 00:06:18,577 --> 00:06:19,996 .و همین دیگه دیگه هم بهش فکر نکردم 86 00:06:20,079 --> 00:06:21,664 موقعی که کتاب رو می‌خوندیم 87 00:06:21,747 --> 00:06:23,332 ،فوراً با فرد و جورج همزادپنداری کردیم 88 00:06:23,416 --> 00:06:25,042 چون دو قلوهای زیادی تو کتاب و رمان نیستن 89 00:06:25,126 --> 00:06:26,836 تالار اسرار اولین کتابی بود 90 00:06:26,919 --> 00:06:29,839 که من واقعاً تا دیر وقت بیدار می‌موندم که بخونمش 91 00:06:29,922 --> 00:06:34,287 .قلم نویسنده زنده و واضح می‌شد با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرد 92 00:06:34,312 --> 00:06:39,181 دنیای فوق‌العاده تو در تویی بود که بی‌نقص طراحی شده بود 93 00:06:39,265 --> 00:06:41,147 فکر کنم همه اینو زود یادشون میره که 94 00:06:41,172 --> 00:06:43,505 مردم اون زمان داشتن از مرگِ کتاب‌خوانی حرف می‌زدن 95 00:06:43,530 --> 00:06:46,022 به‌نظر من دید زیبا و خلاقانه‌ای به زندگی داشت 96 00:06:46,105 --> 00:06:48,316 اعتقاد به فرصت‌ها و احتمالات بی‌شمار 97 00:06:48,399 --> 00:06:50,985 یکی از دلایلی که من انقدر جی. کی. رو ستایش می‌کنم 98 00:06:51,068 --> 00:06:53,487 اینه که امروز میلیون‌ها نفری کتاب‌خوان شدن 99 00:06:53,571 --> 00:06:56,044 که اگه اون نبود، کل عمرشون سمت کتاب خوندن هم نمی‌رفتن 100 00:06:56,122 --> 00:06:59,035 و بعد یک‌دفعه متوجهِ قدرت نویسندگی می‌شید 101 00:06:59,118 --> 00:07:00,369 !هیپ هیپ، هری 102 00:07:00,453 --> 00:07:02,079 ،و بعد درمورد تیم بازیگری 103 00:07:02,163 --> 00:07:06,751 خب.. گشتن به‌دنبال هری پاتر دیوانه‌وار بود 104 00:07:06,834 --> 00:07:09,378 «دست‌اندرکاران فیلم جدید «هری پاتر به‌دنبال بازیگران کودک 105 00:07:09,462 --> 00:07:13,799 برای سه نقش اصلیِ این فیلم مولتی‌میلیون پوندی هستند 106 00:07:15,217 --> 00:07:17,553 ،یادمه اولین بار که.. رفتیم تست بدیم 107 00:07:17,636 --> 00:07:20,806 صدها یا حتی هزاران نفر اومده بودن 108 00:07:20,890 --> 00:07:22,141 و بعد متوجه شدیم که 109 00:07:22,224 --> 00:07:23,601 ما اونجا تنها دوقلوهایی بودیم 110 00:07:23,684 --> 00:07:25,019 که لباس‌های یکسان نپوشیده بودن 111 00:07:25,102 --> 00:07:26,896 پس آخرش بلند شدیم رفتیم 112 00:07:26,979 --> 00:07:30,191 دوتا پیراهنِ عین هم خریدیم 113 00:07:30,274 --> 00:07:31,901 از روی ویترین - آره از روی ویترین - 114 00:07:31,984 --> 00:07:32,985 «گفتیم: «آره همین‌ها خوبن 115 00:07:33,069 --> 00:07:34,570 و بعدم اومدیم 116 00:07:34,653 --> 00:07:37,448 ،ما رو گذاشته بودن اونجا بچرخیم یعنی مثلاً جمع شده بودیم 117 00:07:37,531 --> 00:07:39,408 ،تا وقتی که «مثلاً» دور شدن 118 00:07:39,492 --> 00:07:41,077 و البته که هنوز یه آقایی اونجا 119 00:07:41,160 --> 00:07:43,746 بوم صدابرداری رو گرفته بود بالای سرمون 120 00:07:43,829 --> 00:07:47,917 :بعد یه دختر بچه‌ای ازم پرسید «این چیه؟» 121 00:07:48,000 --> 00:07:51,170 :فکر کنم که گفتم «میکروفونـه دیگه، اسکل» 122 00:07:51,253 --> 00:07:52,463 گفتم دارن ازمون فیلمبرداری می‌کنن 123 00:07:52,546 --> 00:07:53,923 «این حقه‌شونـه 124 00:07:54,006 --> 00:07:55,674 انگار که قبلاً تجربۀ بازیگری داشتم 125 00:07:55,758 --> 00:07:57,426 و از اونجایی اینو یادمه که اون دختره «اما» بود 126 00:07:57,510 --> 00:07:59,011 من کاملاً مسحورِ 127 00:07:59,095 --> 00:08:02,223 هیجاناتِ دور و بر اون تست بازیگری شده بودم 128 00:08:02,306 --> 00:08:05,601 و از اولم می‌دونستم که نقش هرماینی رو می‌خوام 129 00:08:05,684 --> 00:08:07,436 طوری که فکر کنم مادر و پدرمـو ترسونده بود 130 00:08:07,520 --> 00:08:09,146 :چون پیش خودشون می‌گفتن 131 00:08:09,230 --> 00:08:12,024 اگه این نقش رو نگرفت» «باهاش چی‌کار کنیم؟ 132 00:08:12,108 --> 00:08:13,192 من فقط کلی هیجان داشتم 133 00:08:13,275 --> 00:08:14,527 اصلاً نگران نبودم 134 00:08:14,610 --> 00:08:17,227 یا بخوام به این فکر کنم که یعنی چند قسمت قراره ازش بسازن 135 00:08:17,252 --> 00:08:19,031 :نه اصلاً. با خودم می‌گفتم «چقدر خوش بگذره» 136 00:08:19,115 --> 00:08:20,991 فکر می‌کنم اولش بیشتری فشاری که رومون بود 137 00:08:21,075 --> 00:08:22,410 این بود که کی می‌خواد نقش هری پاتر رو بازی کنه 138 00:08:22,493 --> 00:08:23,828 هری رو پیداش نمی‌کردیم 139 00:08:23,911 --> 00:08:25,955 اصلاً هیچ‌جوره پیداش نمی‌کردیم 140 00:08:26,038 --> 00:08:27,581 و کم‌کم داشت یه‌جوری می‌شد 141 00:08:27,665 --> 00:08:28,958 داشتیم وحشت می‌کردیم 142 00:08:29,041 --> 00:08:32,545 من یه شب تو یکی از هتل‌های لندن بودم 143 00:08:32,628 --> 00:08:34,880 «و داشتم «دیوید کاپرفیلدِ ساخت بی‌بی‌سی رو می‌دیدم 144 00:08:34,964 --> 00:08:36,632 بعد بلافاصله ،یه چراغ بالای سرم روشن شد 145 00:08:36,715 --> 00:08:38,592 و گفتم: «هری پاتر همینه 146 00:08:38,676 --> 00:08:41,429 این همون بچه‌ایـه که «چند ماهه دنبالشیم 147 00:08:41,512 --> 00:08:43,139 واسه همین به مسئول انتخاب بازیگر گفتم 148 00:08:43,222 --> 00:08:45,307 گفتم که باید این پسره رو بیاریم تست بده 149 00:08:45,391 --> 00:08:46,976 اونم گفت: «اصلاً راه نداره 150 00:08:47,059 --> 00:08:49,937 پدر و مادرش نمی‌خوان پای اون به این دنیا باز بشه 151 00:08:50,020 --> 00:08:51,480 «نمی‌خوان اون این نقش رو بازی کنه 152 00:08:51,564 --> 00:08:53,315 فکر می‌کنم قرارداد برای 153 00:08:53,399 --> 00:08:55,526 هر هفت‌تا فیلم بود که همه تو لس‌آنجلس ضبط می‌شدن 154 00:08:55,609 --> 00:08:57,236 :واسه همین مامان و بابام می‌گفتن نه، این» 155 00:08:57,319 --> 00:08:58,863 «خلل بزرگی تو زندگیش ایجاد می‌کنه 156 00:08:58,946 --> 00:09:01,323 خوش‌بختانه، دیوید هیمن (تهیه‌کنندۀ هری پاتر) 157 00:09:01,407 --> 00:09:03,993 چند هفته بعد رفت سینما 158 00:09:04,076 --> 00:09:05,828 ردیف جلویی‌مون، دو نفر 159 00:09:05,911 --> 00:09:07,329 یهو برگشتن 160 00:09:07,413 --> 00:09:09,457 دیوید هم که انقدر تهیه‌کنندۀ بزرگیـه 161 00:09:09,540 --> 00:09:13,335 پدر دن رو راضی کرد که دن رو واسه یه تست بیاره 162 00:09:13,419 --> 00:09:17,298 و ما همون موقع عملاً هری پاترمون رو گیر آوردیم 163 00:09:17,381 --> 00:09:18,883 و اکشن 164 00:09:18,966 --> 00:09:20,676 این یه تخم اژدهاست - چیه؟ - 165 00:09:20,759 --> 00:09:22,511 همینه دیگه - چیه؟ - 166 00:09:22,595 --> 00:09:23,637 تخم اژدها 167 00:09:23,721 --> 00:09:24,805 آها - آره - 168 00:09:24,889 --> 00:09:26,182 من بچۀ شادی بودم که 169 00:09:26,265 --> 00:09:28,184 ظاهراً قیافۀ نگرانی داشتم 170 00:09:28,267 --> 00:09:30,686 می‌گفتن: «تو بی‌نظیری، ولی انگار 171 00:09:30,769 --> 00:09:33,022 «یه‌سری مشکلات جدی داشتی 172 00:09:33,105 --> 00:09:36,025 ،والا وضعیت احساسی‌ای بود که این بچه رو می‌دیدم 173 00:09:36,108 --> 00:09:37,943 که همین‌طوری سر جاش نشسته بود و حرف می‌زد و با خودم می‌گفتم 174 00:09:38,027 --> 00:09:40,029 «آره خودشه. خداروشکر که پیداش کردیم» 175 00:09:40,112 --> 00:09:43,365 روپرت و اما رو راحت انتخاب کردیم 176 00:09:43,449 --> 00:09:45,284 چون انگار از خود کتاب پریده بودن بیرون 177 00:09:45,367 --> 00:09:47,036 یه سکانس آزمایشی از سه‌تاشون با هم گرفتیم 178 00:09:47,119 --> 00:09:49,038 که مطمئن شیم با هم هماهنگ‌ان 179 00:09:49,121 --> 00:09:51,707 که تو همون سکانس اول به‌سرعت معلوم شد 180 00:09:51,791 --> 00:09:53,525 ،یادتون باشه بچه‌ها همین که اِما 181 00:09:53,550 --> 00:09:55,419 اطلاعات رو به‌دست آورد بهش نزدیک‌تر شید 182 00:09:55,503 --> 00:09:57,004 و اکشن 183 00:09:58,214 --> 00:10:00,549 به ذهنم نرسیده بود توی اینو بگردم 184 00:10:00,633 --> 00:10:03,886 ترم اول یه‌دور محض تفریح خوندمش 185 00:10:03,969 --> 00:10:06,555 اینو تفریحی می‌خونی؟ - خفه شو - 186 00:10:06,639 --> 00:10:09,350 ،اگه فیلچ همین‌الانا سر و کله‌ش پیدا بشه 187 00:10:09,433 --> 00:10:12,353 گریفندور حداقل ۵۰ امتیاز از دست می‌ده 188 00:10:14,939 --> 00:10:18,025 می‌دونستم! ایناهاش 189 00:10:18,108 --> 00:10:20,569 نیکلاس فلامل تنها سازنده‌ی 190 00:10:20,653 --> 00:10:23,572 شناخته‌شدۀ سنگ جادو ـه 191 00:10:23,656 --> 00:10:25,074 چی چی؟ - چی چی؟ - 192 00:10:25,157 --> 00:10:27,743 ای خدایا، شما دوتا اصلاً کتاب نمی‌خونید؟ 193 00:10:27,826 --> 00:10:29,870 کات. آفرین بهتون 194 00:10:30,871 --> 00:10:32,039 خیلی خوشحالم که می‌بینم‌تون 195 00:10:32,122 --> 00:10:33,750 آره، واقعاً باورنکردنیـه، مگه نه؟ 196 00:10:34,800 --> 00:10:36,892 {\an4}[ سالن عمومی گریفندور ] 197 00:10:33,907 --> 00:10:36,877 چه حسی دارید که برگشتیم داریم درمورد این‌چیزا صحبت می‌کنیم؟ 198 00:10:36,961 --> 00:10:40,005 خب، اولاً که خیلی احساساتی شدم 199 00:10:40,089 --> 00:10:43,050 و ثانیاً، من حس می‌کنم انگار همین دیروز بوده 200 00:10:43,133 --> 00:10:46,220 و در عین حال، زمان زیادی هم گذشته 201 00:10:46,303 --> 00:10:47,805 آره، منم یه‌جورایی همین حس رو دارم خیلی رؤیاییـه 202 00:10:47,888 --> 00:10:50,015 آدم حس نمی‌کنه زمان زیادی گذشته باشه 203 00:10:50,099 --> 00:10:52,851 حس نمی‌کنم هنوز وقتِ ویژه برنامه‌مون رسیده باشه 204 00:10:52,935 --> 00:10:54,228 آره - آره والا - 205 00:10:54,311 --> 00:10:56,355 من سنگ کلیه گرفتم و بچه‌دار شدم 206 00:10:56,438 --> 00:10:57,773 پس قطعاً یه‌مقدار زمان گذشته 207 00:10:57,856 --> 00:10:59,692 آره گفته بودی - دارم پیر می‌شم - 208 00:10:59,775 --> 00:11:02,736 ولی در عین حال، انقدر 209 00:11:02,820 --> 00:11:04,613 خاطره و این‌جور چیزا با هم داریم 210 00:11:04,697 --> 00:11:06,115 که باهمدیگه انجام می‌دادیم 211 00:11:06,198 --> 00:11:07,783 ...که خیلی برامون راحته 212 00:11:07,866 --> 00:11:09,451 دوباره برگردیم به همون حال و هوا 213 00:11:09,535 --> 00:11:11,996 ،اولین تست بازیگری‌مون ..روزی که با هم آشنا شدیم 214 00:11:12,079 --> 00:11:13,873 وای خدا، آره - فکر کنم اولین بار بود که - 215 00:11:13,956 --> 00:11:15,624 من داشتم از اتاق پُرُو می‌اومدم بیرون 216 00:11:15,708 --> 00:11:19,461 و یه پسر مو خرماییِ دیگه‌ای رو دیدم که داشت به سمت مخالف می‌رفت 217 00:11:19,545 --> 00:11:20,838 :نشد صورت‌شـو ببینم، ولی تو ذهنم گفتم 218 00:11:20,921 --> 00:11:22,131 تو حتماً یه هری دیگه‌ای» 219 00:11:22,214 --> 00:11:23,632 «که اومده امروز تست بده 220 00:11:23,716 --> 00:11:25,217 ...و اونا - آره آره آره - 221 00:11:25,301 --> 00:11:27,886 با ترکیب‌های مختلفِ ران و هری و هرماینی ازمون تست می‌گرفتن 222 00:11:27,970 --> 00:11:29,305 یه باری رو یادمـه که 223 00:11:29,388 --> 00:11:31,098 ما سه‌تا رو با هم انداختن 224 00:11:31,181 --> 00:11:33,934 من یادمـه که وقتی ما سه‌تا رو با هم انداختن 225 00:11:34,018 --> 00:11:36,770 یه حس و حال دیگه داشت - آره. دقیقاً - 226 00:11:36,854 --> 00:11:39,481 .و انگار درست و راحت بود یادمـه که قشنگ با هم مَچ شدیم 227 00:11:40,197 --> 00:11:41,333 رفته بودیم استودیو 228 00:11:41,358 --> 00:11:43,694 بهمون گفتن نقش‌ها به ما رسیده و گفتن که: «باشه 229 00:11:43,777 --> 00:11:45,529 قراره اعلام کنیم که نقش‌ها به شما رسیده 230 00:11:45,613 --> 00:11:48,324 و حالا خبرنگارهای زیادی دم در خونه‌تون سبز می‌شن 231 00:11:48,407 --> 00:11:49,575 «پس خونه نرید 232 00:11:49,658 --> 00:11:51,035 تا الان که همچین 233 00:11:51,118 --> 00:11:53,912 همه‌چی رو زیر و رو کرده 234 00:11:53,996 --> 00:11:56,332 ،خب.. نمی‌دونم 235 00:11:56,415 --> 00:11:59,126 اولین‌باره همچین اتفاقی برای من میفته 236 00:11:59,209 --> 00:12:02,171 هرماینی کاملاً با عقل من جور در می‌اومد 237 00:12:02,254 --> 00:12:03,797 خودم بودم 238 00:12:03,881 --> 00:12:05,507 یعنی من همون دختر بودم 239 00:12:05,591 --> 00:12:09,511 ،خب، اِما مسلماً باهوش‌ترین آدم پشت‌صحنه بود 240 00:12:09,595 --> 00:12:11,096 و منظورم همه‌ست 241 00:12:11,180 --> 00:12:13,557 اون واقعاً.. دختر باهوشی بود 242 00:12:13,641 --> 00:12:16,060 من فکر می‌کنم به شکل ترسناکی شبیه شخصیت‌امم 243 00:12:17,978 --> 00:12:20,856 چون خانوادۀ ما هفت نفره‌ست 244 00:12:20,939 --> 00:12:23,067 و من یه خواهر مو قرمز دارم 245 00:12:23,150 --> 00:12:24,443 و تو یه «پناهگاه» زندگی می‌کنم [ نام خانۀ خانوادۀ ویزلی هم هست ] 246 00:12:24,526 --> 00:12:29,531 روپرت اون‌موقع آماده‌ترین پسر ۱۲ سالۀ دنیا جلوی دوربین بود 247 00:12:29,615 --> 00:12:34,078 یعنی اون واقعاً... نمی‌دونم نترس بود 248 00:12:34,161 --> 00:12:37,206 روپرت همون ران بود، می‌دونید 249 00:12:37,289 --> 00:12:39,625 و دن هم یه‌جورایی خود هری بود 250 00:12:39,708 --> 00:12:41,877 مشهور شدن چه حسی داره؟ 251 00:12:41,960 --> 00:12:44,296 باحال می‌شه 252 00:12:44,380 --> 00:12:45,798 داشتیم درمورد این موضوع صحبت می‌کردیم 253 00:12:45,881 --> 00:12:48,384 که شما توی تست‌ها چه فضای راحتی برامون محیا کرده بودید 254 00:12:48,467 --> 00:12:49,635 ...و این‌که چطور 255 00:12:49,718 --> 00:12:51,762 همین راحتی به پشت‌صحنۀ فیلم هم منتقل شد 256 00:12:51,845 --> 00:12:54,556 من این‌طور یادمـه که واسه شما خیلی آسون بود 257 00:12:54,640 --> 00:12:57,851 ،خب، سر فیلم اول من همیشه قلبم تو دهنم بود 258 00:12:57,935 --> 00:12:59,728 ولی خب.. اعتقادم اینه که 259 00:12:59,812 --> 00:13:01,605 نباید همچین اضطرابی رو منتقل کنی 260 00:13:01,689 --> 00:13:03,440 من می‌خوام همه راحت باشن 261 00:13:03,524 --> 00:13:05,150 همه احساس کنن عضو یه خونواده‌ان 262 00:13:05,234 --> 00:13:07,462 می‌خوام همه حس کنن تو خونۀ خودشونن 263 00:13:15,797 --> 00:13:19,195 «سال اول در هاگوارتز» 264 00:13:28,382 --> 00:13:29,883 خب بچه‌ها، توجه کنید 265 00:13:29,967 --> 00:13:31,468 به اولین درس پروازتون خوش‌اومدین 266 00:13:31,552 --> 00:13:34,096 می‌خوام دست‌تون رو بیارید بالای جارو 267 00:13:34,179 --> 00:13:36,056 ،تو چند هفتۀ اول فیلمبرداری 268 00:13:36,140 --> 00:13:39,727 بچه‌ها عملاً هنوز تو شوک‌ان 269 00:13:39,810 --> 00:13:42,438 حالا که بهش فکر می‌کنم واقعاً متعجب‌ام 270 00:13:42,521 --> 00:13:44,648 که اون‌موقع کاملاً گیج نشده بودم 271 00:13:44,732 --> 00:13:46,734 هیس هیس هیس - دن، این دفعه که - 272 00:13:46,817 --> 00:13:48,944 ...ازش رو برگردوندی ،وقتی رو برگردوندی 273 00:13:49,027 --> 00:13:50,446 اینو بگیر 274 00:13:50,529 --> 00:13:52,573 و بالا رو نگاه کن انگار می‌خوای برش داری، خب؟ 275 00:13:52,656 --> 00:13:54,616 ولی فکر می‌کنم اونم تا حدی لطفِ کریس 276 00:13:54,700 --> 00:13:56,076 و کل دست‌اندرکاران بود که 277 00:13:56,160 --> 00:13:57,703 کمک می‌کردن تمام‌مدت به ما خوش هم بگذره 278 00:13:57,786 --> 00:13:59,788 مسلماً ما یه‌مشت بچه بیشتر نبودیم و همه‌مون 279 00:13:59,872 --> 00:14:01,874 دنبال مسخره‌بازی بودیم 280 00:14:01,957 --> 00:14:04,001 کریس کلمبوس جوّ صحنه رو 281 00:14:04,084 --> 00:14:05,669 شبیه کارناوال‌ها کرده بود 282 00:14:05,753 --> 00:14:09,089 ما عملاً یه‌سری بچه بودیم که سر صحنۀ فیلمبرداری کارای بچگونه می‌کردن 283 00:14:09,173 --> 00:14:10,591 اوهوم - خاطره‌ای که - 284 00:14:10,674 --> 00:14:13,010 ...از فیلم اول از قسمت «سنگ جادو» دارم 285 00:14:13,093 --> 00:14:14,803 این بود که تازه بازیِ «اسلم» رو یاد گرفته بودم [ یک نوع بازی با ورق ] 286 00:14:14,887 --> 00:14:17,222 اتفاقاً یه کار دیگه‌ای هم که زیاد می‌کردیم این بازی بود 287 00:14:17,306 --> 00:14:18,515 خدای من - دست‌دست - 288 00:14:18,599 --> 00:14:19,975 چقدر دست می‌زدیم - وای دست‌دست - 289 00:14:20,058 --> 00:14:21,393 ...و دست‌های همه‌مون سرخ 290 00:14:21,477 --> 00:14:23,145 قشنگ دست‌هامون سرخ می‌شد 291 00:14:23,228 --> 00:14:24,646 از بس محکم همدیگه رو می‌زدیم - فکر کنم آپگریدشـم کرده بودیم - 292 00:14:24,730 --> 00:14:26,815 با بند انگشت‌هامون - و ساق پاهامون - 293 00:14:26,899 --> 00:14:28,233 آره - نسخۀ ساق پا رو یادمـه - 294 00:14:28,317 --> 00:14:30,068 هوم - آره آره آره - 295 00:14:31,195 --> 00:14:33,822 ببخشید. باید جبران کنم 296 00:14:33,906 --> 00:14:36,533 !من قهرمان شدم 297 00:14:36,617 --> 00:14:39,161 احتمالاً کار خودشون رو خیلی سخت‌تر کرده بودن 298 00:14:39,244 --> 00:14:40,996 که گذاشتن ما تا می‌تونیم خوش بگذرونیم 299 00:14:41,079 --> 00:14:42,623 چون حواس‌مون از 300 00:14:42,706 --> 00:14:44,249 کاری که باید می‌کردیم پرت شده بود 301 00:14:44,333 --> 00:14:47,085 ،و برای بیننده‌های دیگه‌مون تلۀ موش بگیرید 302 00:14:47,169 --> 00:14:48,545 عزیزم، اونو نمال روی دماغت 303 00:14:48,629 --> 00:14:49,922 گریمت پاک می‌شه 304 00:14:50,005 --> 00:14:51,632 خب یکی از مشکلات اصلی این بود که 305 00:14:51,715 --> 00:14:54,843 ،وسط یه برداشت ...توجه ما یهو 306 00:14:54,927 --> 00:14:57,054 به یه‌چیز دیگه جلب می‌شد و می‌رفت و می‌اومد 307 00:14:57,137 --> 00:14:59,014 یه دیالوگ می‌گفتن بعد به دوربین لبخند می‌زدن 308 00:14:59,097 --> 00:15:01,683 و انقدر خوشحال بودن که دارن تو فیلم هری پاتر بازی می‌کنن 309 00:15:01,767 --> 00:15:04,228 که نمی‌تونستن انقدری هیجان‌شون رو کنترل کنن 310 00:15:04,311 --> 00:15:06,188 که واسه کل سکانس تمرکزشون رو جمع کنن 311 00:15:06,271 --> 00:15:07,773 بچه‌ها بچه‌ها بچه‌ها 312 00:15:07,856 --> 00:15:10,734 کلمبوس زیاد با بچه‌ها کار کرده بود 313 00:15:10,818 --> 00:15:12,778 و رفتارش با بچه‌ها محشر بود حرف نداشت 314 00:15:12,861 --> 00:15:15,364 کنارشون زانو می‌زد و باهاشون حرف می‌زد 315 00:15:15,447 --> 00:15:17,866 و نزدیک هم می‌شدن که کسی حرف‌هاشونـو نشنوه 316 00:15:17,950 --> 00:15:19,409 اون خیلیم مثل باباها بود 317 00:15:19,493 --> 00:15:20,953 ،و.. قشنگ می‌شد اینو حس کرد 318 00:15:21,036 --> 00:15:23,705 انگار که عضوی از خونواده‌ش بودی 319 00:15:23,789 --> 00:15:26,041 یه‌کم شل‌تر اینو بگیر 320 00:15:26,124 --> 00:15:28,126 ،و راحت حرف بزن می‌دونی چی میگم؟ 321 00:15:28,210 --> 00:15:29,419 آره - تو این‌طوری - 322 00:15:29,503 --> 00:15:31,255 ،سفت می‌گیریش دستت ...ولی می‌تونی 323 00:15:31,338 --> 00:15:32,673 ...فکرشـو بکنی» 324 00:15:32,756 --> 00:15:34,758 «معلومه که می‌تونم ازش استفاده کنم این‌شکلی، خب؟ 325 00:15:34,842 --> 00:15:36,552 آره - ولی بازم آفرین - 326 00:15:36,635 --> 00:15:38,220 ،ولی کار راحتی نیست چون تو رفتار 327 00:15:38,303 --> 00:15:40,389 ،با بچه‌ها خیلی باید صبور باشی 328 00:15:40,472 --> 00:15:43,475 مخصوصاً بچه‌هایی که بیش‌فعال 329 00:15:43,559 --> 00:15:45,387 و تحریک‌پذیر بودن مثل ما 330 00:15:47,215 --> 00:15:48,814 [ بانک جادوگران گرینگوت ] 331 00:15:48,897 --> 00:15:50,534 تو آسمون‌ها دنبال‌تون می‌گشتم رو زمین پیداتون کردم 332 00:15:50,559 --> 00:15:52,943 سلام - پیچیده بودیم - 333 00:15:53,026 --> 00:15:54,695 دوتا گریفندور واسه خودتون خلوت کردین 334 00:15:54,778 --> 00:15:56,572 بیا بغلم ببینم - خوشحالم می‌بینمت، داداش - 335 00:15:57,698 --> 00:16:00,868 کریس کلمبوس چطوری روحیه‌شـو انقدر بالا نگه می‌داشت؟ 336 00:16:00,951 --> 00:16:02,911 همین‌طوری می‌چرخیدیم فکر کنم همه‌مون تقریباً ۱۱ سال‌مون بود 337 00:16:02,995 --> 00:16:05,205 شاید می‌تونستی کاری کنی سه نفر کارشونـو درست انجام بدن 338 00:16:05,289 --> 00:16:06,665 ولی این دلیل نمی‌شد که پنج نفر دیگه 339 00:16:06,748 --> 00:16:08,125 تو پس‌زمینه کارشونـو درست انجام بدن 340 00:16:08,208 --> 00:16:09,626 ...نه. نه. روپرت هم که کسی جلودارش نبود 341 00:16:09,710 --> 00:16:11,253 همین که شروع می‌کرد ...وقتی سیلش راه می‌افتاد 342 00:16:11,336 --> 00:16:13,005 وای آره - ولی مسئله همینه - 343 00:16:13,088 --> 00:16:14,590 واسه همین جواب داد، مگه نه؟ 344 00:16:14,673 --> 00:16:15,924 چون کلمبوس اجازه داده بود 345 00:16:16,008 --> 00:16:17,426 که خودمون باشیم - آره. درسته - 346 00:16:17,509 --> 00:16:19,303 اصلاً یادم نمیاد یه‌موقع حس کرده باشم که سر کارم 347 00:16:19,386 --> 00:16:20,929 ولی این خیلی مهمه، نه؟ ...که ما 348 00:16:21,013 --> 00:16:22,431 آره. به‌نظر من اصلاً همینه که وقتی نگاش می‌کنی 349 00:16:22,514 --> 00:16:23,724 این حس رو منتقل می‌کنه ...که انگار 350 00:16:23,807 --> 00:16:25,267 بچه‌ایم - آره درسته - 351 00:16:25,350 --> 00:16:26,602 ...ولی جای خنده‌دارش این بود که 352 00:16:26,685 --> 00:16:28,270 ...دورمون تمام 353 00:16:28,353 --> 00:16:30,647 بزرگان صنعت بازیگری بریتانیا بودن 354 00:16:30,731 --> 00:16:32,733 و ما هیچکس رو نمی‌شناختیم 355 00:16:32,816 --> 00:16:34,651 من.. تا یه مدت فکر می‌کردم 356 00:16:34,676 --> 00:16:37,460 ریچارد هریس» اینجا راهنمای تورـه» [ هنرپیشۀ ایرلندی ] 357 00:16:40,657 --> 00:16:43,577 فکر نکنم هیچ‌کدوم از بچه‌ها اون‌موقع 358 00:16:43,660 --> 00:16:45,329 متوجه اهمیت و سنگینیِ 359 00:16:45,412 --> 00:16:47,247 افرادی که باهاشون کار می‌کردن بوده باشن 360 00:16:47,620 --> 00:16:49,875 اون کسی که هاگرید تو روستا دیده، غریبه نبوده 361 00:16:49,958 --> 00:16:51,627 اسنیپ بود، که یعنی 362 00:16:51,710 --> 00:16:53,670 اون می‌دونه چطور می‌تونیم از فلافی رد بشیم 363 00:16:53,754 --> 00:16:55,172 ...و حالا که دامبلدور هم رفته 364 00:16:55,255 --> 00:16:56,673 عصر شما بخیر 365 00:16:56,757 --> 00:16:59,301 خاندان سلطنتی انگلیسی دنیای بازیگران 366 00:16:59,384 --> 00:17:00,886 چه توضیحی داری؟ 367 00:17:00,969 --> 00:17:02,554 !به‌خدا من نمی‌دونم چطور شد 368 00:17:02,638 --> 00:17:04,932 وقتی به کسانی فکر می‌کنم که تونستم 369 00:17:05,015 --> 00:17:08,268 کنارشون بزرگ بشم و به صحبت‌هاشون گوش بدم 370 00:17:08,352 --> 00:17:10,854 و تیزیِ همه رو ببینم 371 00:17:10,938 --> 00:17:13,398 بازیگرهای بزرگ‌تر که اومدن 372 00:17:13,482 --> 00:17:15,484 همچین شر و شیطون بودن به‌شکل بامزه‌ای 373 00:17:18,111 --> 00:17:19,279 خیلی عالیه 374 00:17:19,363 --> 00:17:20,822 مثلاً رابی کالترین 375 00:17:20,906 --> 00:17:21,949 اون خیلی بچه بود 376 00:17:22,032 --> 00:17:23,825 یعنی قشنگ نابالغ 377 00:17:23,909 --> 00:17:27,329 و خیلی.. بامزه بود 378 00:17:27,412 --> 00:17:28,580 خیلی دوست داشت ما رو بخندونه 379 00:17:28,664 --> 00:17:30,457 و کارشـم خوب بلد بود 380 00:17:30,540 --> 00:17:32,709 هر چی بگین رو امتحان کردم 381 00:17:32,793 --> 00:17:35,379 انواع کرم‌ها انواع ژل‌ها 382 00:17:35,462 --> 00:17:36,838 اصلاح‌کردن رو امتحان کردم 383 00:17:36,922 --> 00:17:38,715 ..هر لحظه.. بیدار که می‌شم انگار 384 00:17:38,799 --> 00:17:40,968 شوهرم تهدید می‌کنه که ترکم می‌کنه 385 00:17:41,051 --> 00:17:42,511 اگه واقعاً منو دوست داشت 386 00:17:42,594 --> 00:17:44,888 یه‌خرده ریش براش چیزی نبود 387 00:17:44,972 --> 00:17:47,349 ولی خیلی آدم چِغریـه 388 00:17:47,859 --> 00:17:50,179 [ سالن عمومی گریفندور ] 389 00:17:50,394 --> 00:17:52,854 ...اون حجم از محبت و گرمی از طرف شما 390 00:17:52,922 --> 00:17:55,174 آخی - همه‌چی رو عوض کرده بود - 391 00:17:55,273 --> 00:17:57,025 خب ما کلی با هم وقت می‌گذروندیم 392 00:17:57,109 --> 00:17:59,236 آره می‌دونم من یه زمانی با تو بیشتر از 393 00:17:59,319 --> 00:18:01,029 بچه‌های خودم وقت می‌گذروندم 394 00:18:01,113 --> 00:18:02,114 آره. باورنکردنی بود 395 00:18:02,197 --> 00:18:03,740 وای می‌دونم 396 00:18:03,824 --> 00:18:05,575 ،فکر کنم بیشتر سکانس‌های موردعلاقه‌م اگه راست‌شـو بخوای 397 00:18:05,659 --> 00:18:08,996 ،حالا که فکرشـو می‌کنم با تو و بچه‌ها توی کلبۀ هاگرید بود 398 00:18:09,079 --> 00:18:10,956 همه‌ش به اون سکانسی فکر می‌کنم 399 00:18:11,039 --> 00:18:12,541 که بهم گفتن لجن‌خون - آره - 400 00:18:12,624 --> 00:18:14,835 و اون روز خیلی باهام مهربون بودی 401 00:18:14,918 --> 00:18:17,045 چون که خب روز اولم بود 402 00:18:17,261 --> 00:18:18,729 و سکانس مهمی بود 403 00:18:23,093 --> 00:18:24,428 «به من گفت «لجن‌خون 404 00:18:25,353 --> 00:18:26,888 نگو 405 00:18:26,972 --> 00:18:28,223 لجن‌خون چیه؟ 406 00:18:28,306 --> 00:18:30,142 یعنی خون کثیف 407 00:18:30,225 --> 00:18:33,061 لجن‌خون در واقع لقب بدی برای مَشَنگ‌زاده‌هاست 408 00:18:33,145 --> 00:18:36,481 کسی که پدر و مادرش قدرت جادویی ندارن یکی مثل من 409 00:18:36,565 --> 00:18:38,692 شما سه‌تا هنرپیشه‌های بزرگی شدید 410 00:18:38,775 --> 00:18:40,110 سر ضبط این فیلم 411 00:18:40,193 --> 00:18:42,279 حس می‌کردی واقعاً وارد دنیاشون شدی 412 00:18:42,362 --> 00:18:42,987 آره 413 00:18:43,012 --> 00:18:45,032 تو تمام صحنه‌هایی که استوارت کریگ ،طراح‌شون بود 414 00:18:45,115 --> 00:18:46,846 توجه به دقت و ظرافت مثال‌زدنی بود 415 00:18:49,313 --> 00:18:51,235 «خلقِ غیرممکن» 416 00:18:51,329 --> 00:18:54,583 من همیشه اصرار داشتم که هاگوارتز نباید این حس رو منتقل کنه 417 00:18:54,666 --> 00:18:58,837 که انگار نمی‌تونه تو دنیای واقعی وجود داشته باشه 418 00:18:58,920 --> 00:19:01,089 به من آزادی خلاقیت زیادی داده بودن 419 00:19:01,173 --> 00:19:04,426 واسه همین می‌تونستیم این دنیا رو از بیخ بسازیم 420 00:19:04,509 --> 00:19:07,304 بعضی از صحنه‌های فیلمبرداری هری پاتر ،واسه منم باورنکردنی بودن 421 00:19:07,387 --> 00:19:08,889 منی که ۳۵ ساله این کار شغل‌مـه 422 00:19:08,972 --> 00:19:10,265 «می‌دونی چیه؟ «عجبیاً غریبا [ تکه‌کلام ران ویزلی ] 423 00:19:10,348 --> 00:19:12,934 ،اولین باری که رفتم پشت صحنه رو ببینم 424 00:19:13,018 --> 00:19:14,811 ،سرسرای بزرگ» رو نشونم دادن» 425 00:19:14,895 --> 00:19:18,106 که واقعاً دیوانه‌کننده بود 426 00:19:18,190 --> 00:19:20,609 کف زمین تماماً ماسه‌سنگ‌ـه 427 00:19:20,692 --> 00:19:22,778 تو خیلی از صحنه‌ها ۲۵۰ تا سیاهی‌لشکر بودن 428 00:19:22,861 --> 00:19:24,654 همه‌شون حدود ۱۸ سال‌شون بود و موقع راه رفتن زمین رو می‌لرزوندن 429 00:19:24,738 --> 00:19:26,364 نمی‌شه کف زمین از جنس پلاستیک باشه 430 00:19:26,448 --> 00:19:28,158 باید اصل جنس باشه 431 00:19:28,241 --> 00:19:30,786 و این شمع‌های روشنی که با سیم بالا و پایین می‌شدن 432 00:19:30,869 --> 00:19:32,496 یکی از لحظات موردعلاقه‌م تو کل دوران فیلمبرداری 433 00:19:32,579 --> 00:19:34,122 لحظه‌ای بود که تمام اون شمع‌های شناور 434 00:19:34,206 --> 00:19:35,832 داشتن طناب‌هایی که باهاشون وصلِ سقف شده بودن 435 00:19:35,916 --> 00:19:37,459 رو می‌سوزوندن و دونه دونه می‌افتادن 436 00:19:37,542 --> 00:19:39,795 گوشه گوشۀ سرسرای بزرگ - صدها شمع واقعی - 437 00:19:39,878 --> 00:19:41,588 ...که واقعاً هم روشن بودن - «وای خدا» - 438 00:19:41,671 --> 00:19:44,633 روی ریسمان آویزون از سقف 439 00:19:44,716 --> 00:19:46,468 خیلی‌هاش الان جلوه‌های تصویری به حساب می‌اومد 440 00:19:46,551 --> 00:19:48,053 همین که ما تونستیم ...تو اون صحنۀ فیلمبرداری باشیم 441 00:19:48,136 --> 00:19:49,805 واقعاً درسته خیلی باحال بود 442 00:19:49,888 --> 00:19:51,348 ممنونم، استوارت کریگ - آره - 443 00:19:51,431 --> 00:19:53,341 آره - خیلی دوسِت داریم، استوارت کریگ - 444 00:20:03,318 --> 00:20:05,237 ضبط سکانس مسابقۀ کوییدیچ از همه سخت‌تر بود 445 00:20:05,320 --> 00:20:06,488 و حضّار باید خیلی سریع 446 00:20:06,571 --> 00:20:07,989 قوانین بازی رو یاد می‌گرفتن 447 00:20:08,073 --> 00:20:10,534 یاد گرفتن کوییدیچ خیلی سخت نیست 448 00:20:10,617 --> 00:20:14,162 هر تیم ۷ بازیکن داره سه‌تا مهاجم، دو مدافع 449 00:20:14,246 --> 00:20:16,832 یه دروازه‌بان و جستجوگر.. که تویی 450 00:20:16,915 --> 00:20:20,210 آره، جو رولینگ عملاً یه دفترچۀ راهنما برامون نوشت 451 00:20:20,293 --> 00:20:21,586 دفترچه‌ای از قوانین بازی کوییدیچ 452 00:20:21,670 --> 00:20:24,840 که تمام جزئیات بازی توش توضیح داده شده بود 453 00:20:24,923 --> 00:20:26,800 ،بعد استوارت کریگ، طراح تولیدمون 454 00:20:26,883 --> 00:20:29,010 نمای زمین کوییدیچ رو طراحی کرد 455 00:20:29,094 --> 00:20:34,015 و جداً زمینی ساخت که حس می‌کردی اصلی و واقعیـه 456 00:20:34,099 --> 00:20:37,018 اونم برای بازی‌ای که کاملاً تخیلی بود 457 00:20:37,102 --> 00:20:40,021 شور و انرژیِ زیاد 458 00:20:40,105 --> 00:20:41,523 !آماده، اکشن 459 00:20:41,606 --> 00:20:44,484 !و گل می‌زنه - !آنجلینا جانسون گل می‌زنه - 460 00:20:44,568 --> 00:20:46,278 ده امتیاز برای گریفندور 461 00:20:46,361 --> 00:20:47,529 همیشه می‌خواستم اینو بهت بگم 462 00:20:47,612 --> 00:20:48,947 ولی یه جا بود 463 00:20:49,030 --> 00:20:50,323 تو روز دوم یا سوم 464 00:20:50,407 --> 00:20:53,034 ،دوربین میاد تو صورتت و میگی 465 00:20:53,118 --> 00:20:54,578 «ما قرار نیست بریم خونه، نه واقعاً» 466 00:20:54,661 --> 00:20:58,165 برگشتن به خونه حس عجیبی داره، نه؟ 467 00:20:58,248 --> 00:21:00,417 من قرار نیست برم خونه 468 00:21:00,500 --> 00:21:02,335 نه واقعاً 469 00:21:02,419 --> 00:21:04,004 ...اشک تو چشمام جمع شد هنوزم وقتی بهش فکر می‌کنم 470 00:21:04,087 --> 00:21:06,381 اشکم در میاد ...با خودم می‌گفتم: «این پسره 471 00:21:06,464 --> 00:21:08,383 «این بچه چه بازیگر معرکه‌ایـه 472 00:21:08,466 --> 00:21:10,635 ...وای - و همون موقع بود که - 473 00:21:10,719 --> 00:21:13,044 اون یه‌جورایی یه دنیای کاملاً جدید به رومون باز کرد 474 00:21:13,069 --> 00:21:15,599 و قسمت اول مجموعه فیلم‌ها خیلی کتاب‌داستانی و جذاب بود 475 00:21:15,682 --> 00:21:16,892 ...آره، خیلی دوست‌داشتنیـه و 476 00:21:16,975 --> 00:21:18,268 «مثل «به هاگوارتز خوش‌آمدید 477 00:21:18,351 --> 00:21:19,728 تا وقتی به آخر فیلم می‌رسی 478 00:21:19,811 --> 00:21:21,354 ...اونجا که من صورت یه مَردی رو ذوب می‌کنم 479 00:21:21,438 --> 00:21:22,731 آره دقیقاً 480 00:21:26,902 --> 00:21:29,654 فیلم اول خیلی گرفت - آره - 481 00:21:29,738 --> 00:21:32,282 و وقتی بازخورد خوبی گرفت و مردم خود فیلم رو 482 00:21:32,365 --> 00:21:33,575 ،قبول کردن که هیچ 483 00:21:33,658 --> 00:21:35,076 ...بازیگرها رو هم پذیرفتن - آها آره - 484 00:21:35,160 --> 00:21:36,703 ،سر فیلم دوم خیلی بهم خوش گذشت 485 00:21:36,786 --> 00:21:39,306 «تالار اسرار» چون دیگه.. آزاد بودم 486 00:21:55,141 --> 00:21:59,602 «اصول خانوادگی خاندان ویزلی» 487 00:22:03,146 --> 00:22:06,191 خب، یالا. هیس هیس 488 00:22:06,274 --> 00:22:07,817 باشه، بیاید 489 00:22:09,361 --> 00:22:10,403 هیس، بیا 490 00:22:12,197 --> 00:22:14,115 صبح بخیر، ویزلی‌ها 491 00:22:14,199 --> 00:22:15,784 صبح بخیر، بابا 492 00:22:15,867 --> 00:22:19,079 من عاشق سکانس‌هایی بودم که بچه‌های ویزلی 493 00:22:19,162 --> 00:22:20,622 جمع‌شون جمع بود «مثل سکانس‌های «پناهگاه 494 00:22:20,705 --> 00:22:22,290 یه حال و هوای آشفته‌ای داشت 495 00:22:22,315 --> 00:22:24,649 {\an4}[ پناهگاه ویزلی ] 496 00:22:22,374 --> 00:22:25,126 همه یه‌جورایی فی‌البداهه بازی می‌کردن 497 00:22:25,210 --> 00:22:27,128 نکتۀ جالبِ پناهگاه تا جایی که یادمـه این بود که 498 00:22:27,212 --> 00:22:28,421 مدام عوض می‌شد 499 00:22:28,505 --> 00:22:30,090 یه‌جورایی منقبض و منبسط می‌شد 500 00:22:30,173 --> 00:22:32,926 یه لحظه می‌دیدی یه شومینۀ بزرگ پر از پودر پرواز دارن 501 00:22:33,009 --> 00:22:36,221 ...و بعد یهو کوچیک‌تر شد 502 00:22:36,304 --> 00:22:39,015 آره، مثل یه صحنۀ زنده و جاندار بود که تغییر می‌کرد 503 00:22:39,099 --> 00:22:40,350 حس می‌کنم عضو خونوادۀ ویزلی بودن 504 00:22:40,433 --> 00:22:41,935 بهترین بخش تجربه‌م تو هری پاتر بود 505 00:22:42,018 --> 00:22:44,354 ،خب ما خانوادۀ هاگوارتزمون رو هم داشتیم ولی من واقعاً 506 00:22:44,437 --> 00:22:46,940 حس خاصی داشتم از این‌که یه خونوادۀ جدا داشتیم 507 00:22:47,023 --> 00:22:48,525 بی‌نظیر بود - و سکانس‌هایی که - 508 00:22:48,608 --> 00:22:49,818 جدا گرفتیم 509 00:22:49,901 --> 00:22:51,611 کار با جولی فوق‌العاده‌ست 510 00:22:51,695 --> 00:22:54,948 :ما.. ران می‌گفت «سلام مامانی. سلام بابایی» 511 00:22:55,031 --> 00:22:57,575 جولی والترز که نقش مادر من رو ،بازی می‌کرد، همون خانم ویزلی 512 00:22:57,659 --> 00:23:00,453 خیلی.. خیلی به من لطف و محبت داشت 513 00:23:00,537 --> 00:23:02,497 اون حتی یه‌جورایی منو زیر بال و پرش گرفت 514 00:23:02,580 --> 00:23:04,874 و قشنگ عین یه مادر بود برام 515 00:23:04,958 --> 00:23:07,502 دوقلوها کسایی بودن که من واقعاً باهاشون صمیمی شده بودم 516 00:23:07,585 --> 00:23:09,878 واقعاً عین برادرهای بزرگ خودم بودن 517 00:23:09,910 --> 00:23:11,673 ،جولی والترز و مارک ویلیامز 518 00:23:11,756 --> 00:23:13,383 مثل خونوادۀ دومم بودن 519 00:23:13,466 --> 00:23:14,884 اونا همیشه تقریباً تو نقش‌شون می‌موندن 520 00:23:14,968 --> 00:23:16,678 ...و یه‌جورایی 521 00:23:16,761 --> 00:23:18,221 با هم بازی می‌کردن 522 00:23:18,305 --> 00:23:20,390 دامبلد.. دوم.. میت 523 00:23:20,473 --> 00:23:22,183 کی؟ کی رو میگی عزیزم؟ 524 00:23:22,267 --> 00:23:24,463 دامبلدور حتماً می‌دونه که تو اینجایی، هری 525 00:23:25,770 --> 00:23:27,063 !کات 526 00:23:27,147 --> 00:23:28,773 وایسا، وایسا 527 00:23:28,857 --> 00:23:30,525 این درست نیست 528 00:23:30,608 --> 00:23:31,693 باورم نمی‌شه 529 00:23:31,776 --> 00:23:33,236 چه خوشتیپ شدین - سلام - 530 00:23:33,320 --> 00:23:34,779 چطوری؟ چقدر عالی 531 00:23:34,863 --> 00:23:36,031 شماها چطور مطورید؟ - خیلی خوبیم، ممنون - 532 00:23:36,114 --> 00:23:37,490 تو چطوری؟ - منم خوبم - 533 00:23:37,574 --> 00:23:39,200 این چقدر هیجان‌انگیزه - آره - 534 00:23:39,284 --> 00:23:40,618 بعد از آزکابان، اولین باره که برمی‌گردم 535 00:23:40,702 --> 00:23:42,370 نمی‌دونستیم قراره برگردی یا نه 536 00:23:42,454 --> 00:23:48,835 اصول خانوادگی ویزلی‌ها !فکر، ملاحضه و خوش‌گذرونی بود 537 00:23:48,918 --> 00:23:52,339 خب هری، تو که باید خوب مشنگ‌ها رو بشناسی 538 00:23:52,422 --> 00:23:56,051 بگو ببینم، اردک پلاستیکی دقیقاً چه کاربردی داره؟ 539 00:23:56,134 --> 00:23:58,678 موقعی که دور هم جمع می‌شدیم خیلی طبیعی بود 540 00:23:58,762 --> 00:24:01,848 واقعاً به‌جز نام‌مون همه‌جوره یه خانواده بودیم 541 00:24:01,931 --> 00:24:03,475 باحالیش به همین بود و این‌که می‌بینی 542 00:24:03,558 --> 00:24:06,519 هر نوع آدمی توشون هست 543 00:24:06,603 --> 00:24:09,731 و بعد دقیقاً نقطۀ مقابل اینو توی خاندان مالفوی می‌بینی 544 00:24:09,814 --> 00:24:13,151 آره، همیشه مقایسۀ این دو خانواده در کنار هم مقایسۀ خیلی خوبیه 545 00:24:13,234 --> 00:24:14,903 مثل کارد و پنیر بودن 546 00:24:14,986 --> 00:24:17,739 الان نه، دریکو. مؤدب باش 547 00:24:19,449 --> 00:24:22,077 آقای پاتر «آشنایی با مالفوی‌ها» 548 00:24:22,981 --> 00:24:24,621 لوسیوس مالفوی هستم 549 00:24:25,293 --> 00:24:26,373 بالأخره آشنا شدیم 550 00:24:26,456 --> 00:24:27,874 اولین‌بار وقتی با هری پاتر آشنا شدم 551 00:24:27,957 --> 00:24:29,417 که هر جا می‌رفتم، همه تو مترو 552 00:24:29,501 --> 00:24:31,336 کتاب‌هاشـو می‌خوندن 553 00:24:31,419 --> 00:24:33,088 فکر می‌کنم برای این نقش لوسیوس به من رسید 554 00:24:33,171 --> 00:24:34,672 چون‌که اون نقش رو نمی‌خواستم 555 00:24:34,756 --> 00:24:36,299 من رفتم برای نقش گیلدروی لاکهارت تست بدم 556 00:24:36,383 --> 00:24:37,926 و کریس گفت: «خیلی خوب بود 557 00:24:38,009 --> 00:24:39,594 «ممکنه برای یک نقش دیگه هم تست بدین؟ 558 00:24:39,677 --> 00:24:41,805 قرار بود من نقش کاپیتان هوک تو فیلم «پیتر پن» رو بازی کنم 559 00:24:41,888 --> 00:24:43,098 :و با خودم می‌گفتم خب دوست ندارم نقش» 560 00:24:43,181 --> 00:24:44,599 «دوتا از شخصیت‌های شرور کودکان رو بازی کنم 561 00:24:44,682 --> 00:24:47,227 و در حال دندون‌قروچه کردن فیلمنامه رو می‌خوندم 562 00:24:47,310 --> 00:24:48,770 شدیداً گوش‌تلخ شده بودم 563 00:24:48,853 --> 00:24:51,064 که البته دقیقاً هم همین لازم بود 564 00:24:51,147 --> 00:24:54,442 و ازم خواستن نقش لوسیوس رو بازی کنم و دم‌شون گرم که این‌کارو کردن 565 00:24:54,526 --> 00:24:56,444 چطور جرئت می‌کنی؟ 566 00:24:56,528 --> 00:24:58,655 نقش لوسیوس توی این داستان به‌نظر من این بود که 567 00:24:58,738 --> 00:25:01,700 توضیح بدیم چرا دریکو همچین بچۀ زورگوی 568 00:25:01,783 --> 00:25:04,911 بی‌رحم و سادیستی بود تو مدرسه 569 00:25:04,994 --> 00:25:07,831 موهای قرمز و شنل دست‌دوم 570 00:25:07,914 --> 00:25:10,083 حتماً از خاندان ویزلی هستی 571 00:25:10,166 --> 00:25:12,210 دریکو» دست‌پروردۀ مادر پدرشـه» 572 00:25:12,293 --> 00:25:15,296 و واقعاً هم مادر و پدر داغونی داره 573 00:25:15,380 --> 00:25:17,090 ‫اگه هاگرید اولین تأثیر گذار روی تربیتت باشه، 574 00:25:17,173 --> 00:25:18,466 ‫به احتمال زیاد ‫اینطوری حرف می‌‍‌زنی... 575 00:25:18,550 --> 00:25:19,968 ‫"خیلی‌خب، رفیق" 576 00:25:20,051 --> 00:25:21,511 ‫دوست داشتنی ‫و خیلی با عاطفه میشی 577 00:25:21,594 --> 00:25:24,180 ‫خوشگل نیست؟ ‫اوه، بنده خدا 578 00:25:24,264 --> 00:25:27,600 ‫ببینین، مامانیش رو می‎شناسه 579 00:25:27,684 --> 00:25:29,477 ‫اووه! 580 00:25:30,562 --> 00:25:32,147 ‫اگه بابات یه روانی باشه... 581 00:25:32,230 --> 00:25:34,691 ‫که همش یه عصای کبری دستشه 582 00:25:34,774 --> 00:25:36,985 ‫احتمالا آدم دوستانه‌ای از آب در نمیای 583 00:25:37,068 --> 00:25:39,362 ‫37، برداشت اول. ‫نشان دوربین 584 00:25:39,446 --> 00:25:43,533 ‫تام، یادت باشه، آروم. ‫داری داستانی رو تعریف می‏کنی 585 00:25:43,616 --> 00:25:47,162 ‫ولی شیطانی، با لطافت. ‫آماده و حرکت 586 00:25:47,245 --> 00:25:49,497 ‫ من لحظه‎‏ای که تام رو دیدم ‫ ازش خوشم اومد 587 00:25:49,581 --> 00:25:52,459 ‫اون فقط همیشه خیلی دوست داشتنی بود 588 00:25:52,542 --> 00:25:55,170 ‫کار کردن با جیسون واقعا لذت بخش بود 589 00:25:56,254 --> 00:25:58,715 ‫درواقع، کار کردن با جیسون ‫همیشه لذت بخش نبود 590 00:25:58,798 --> 00:26:03,219 ‫فوراً میشد یه آدم خُشک... 591 00:26:03,303 --> 00:26:05,430 ‫بد رفتاری که تا به حال ‫تو عمرم دیده بودم 592 00:26:05,513 --> 00:26:08,224 ‫ فقط یادمه که دستش رو گرفتم ‫ و فقط... 593 00:26:08,308 --> 00:26:10,059 ‫ و تا جایی که تونستم بد رفتار کردم 594 00:26:10,143 --> 00:26:13,021 ‫ و صورت کوچولوش رو می‌دیدم که ‫ دائما دنبال رضایت من بود 595 00:26:13,104 --> 00:26:15,773 ‫اولین صحنه‏ای که من بازی کردم ‫درواقع بُرش خورد... 596 00:26:15,857 --> 00:26:17,358 ‫و الان بین صحنه‏های حذف شده‏ست 597 00:26:17,442 --> 00:26:19,652 ‫ دریکو به یه چیزی دست زد، ‫ و من از این عصا استفاده کردم 598 00:26:19,736 --> 00:26:20,820 ‫ و این کارو کردم 599 00:26:20,904 --> 00:26:23,364 ‫به هیچی دست نزن، دریکو 600 00:26:23,448 --> 00:26:25,492 ‫ولی نمی‌دونستم دندون‌هاش چقدر تیز بودن 601 00:26:25,575 --> 00:26:27,619 ‫و رفتن تو دست‌های تام 602 00:26:27,702 --> 00:26:31,039 ‫و اون بهم نگاه کرد ‫و چشم‏هاش پر از اشک شد 603 00:26:31,122 --> 00:26:32,540 ‫بله، پدر 604 00:26:32,624 --> 00:26:34,459 ‫و من گفتم، "تام، خیلی عذر می‏خوام، ‫نمی‎‏‌دونستم... 605 00:26:34,542 --> 00:26:36,252 ‫چقدر دندون‏ها تیز بودن ‫و عصا چقدر سنگین بود" 606 00:26:36,336 --> 00:26:37,879 ‫و اون گفت، ‫"نه، نه، اشکال نداره 607 00:26:37,962 --> 00:26:39,005 ‫واسه صحنه خوب بود" 608 00:26:39,088 --> 00:26:40,548 ‫نقش یه پدر خبیث رو بازی می‏کرد، 609 00:26:40,632 --> 00:26:42,091 ‫و بعد که می‌گفتن "کات" 610 00:26:42,175 --> 00:26:43,718 ‫بعدش میومد و بغلت می‏کرد ‫و می‌گفت، 611 00:26:43,801 --> 00:26:45,553 ‫"اوه، زیاد محکم زدمت؟ ‫زیاد محکم زدمت؟" 612 00:26:45,637 --> 00:26:48,556 ‫اون واقعا آدم دو رویی هستش 613 00:26:51,100 --> 00:26:53,686 ‫آره! آره! 614 00:26:53,770 --> 00:26:56,606 ‫ووهو! آره! 615 00:26:56,689 --> 00:26:58,816 ‫هری پاتر 616 00:26:58,900 --> 00:27:00,610 ‫دیدنت باعث افتخاره 617 00:27:00,693 --> 00:27:02,403 ‫یادمه به یکی از دوستام گفتم، 618 00:27:02,487 --> 00:27:06,157 ‫"می‌دونی، یه نقش رو گرفتم. ‫نقش یه الف تو هری پاتره" 619 00:27:06,241 --> 00:27:11,996 ‫و جیغ‎های از روی شادی ‫و ناامیدی کامل... 620 00:27:12,080 --> 00:27:15,166 ‫از درک نکردنم، ‫می‎دونی، 621 00:27:15,250 --> 00:27:17,502 ‫که این شخصیت چقدر مهم بوده 622 00:27:20,838 --> 00:27:22,423 ‫یه صحنه رو گرفتیم ‫و اون گفت، 623 00:27:22,507 --> 00:27:24,384 ‫"ممنون، فعلا کافیه، ‫و من یه لگد تو هوا زدم 624 00:27:24,467 --> 00:27:26,427 ‫و رفتم پایین ‫و یه ضربه با چوبم زدم 625 00:27:26,511 --> 00:27:28,012 ‫و کریس گفت، "کات 626 00:27:28,096 --> 00:27:29,931 ‫میشه جایی که جیسون لیز خورد ‫رو تمیز کنیم، لطفا؟" 627 00:27:30,014 --> 00:27:31,683 ‫و من گفتم، ‫"نه، لیز نخوردم" 628 00:27:31,766 --> 00:27:33,268 ‫گفت، "پس چی شد؟" 629 00:27:33,351 --> 00:27:35,687 ‫منم گفتم، ‫"با لگد دابی رو انداختم پایین پله‎‏ها" 630 00:27:42,110 --> 00:27:44,028 ‫و با خودم فکر کردم، ‫"این قراره... 631 00:27:44,112 --> 00:27:46,364 ‫بدجور باحال بشه" 632 00:27:46,447 --> 00:27:48,783 ‫آقای مالفوی 633 00:27:48,866 --> 00:27:51,369 ‫آقای مالفوی! 634 00:27:51,452 --> 00:27:53,913 ‫یه چیزی که مال شماست ‫دست منه 635 00:27:55,039 --> 00:27:57,500 ‫جوراب رقت‌انگیزه، ‫مگه نه، از یه جهت؟ 636 00:27:57,584 --> 00:27:59,669 ‫ ولی از جهت دیگه حکم همه‏چی رو داره 637 00:27:59,752 --> 00:28:03,131 ‫ و به نظرم همین، ‫ زیبایی شخصیته 638 00:28:03,214 --> 00:28:06,509 ‫ارباب به دابی جوراب داده؟ 639 00:28:06,593 --> 00:28:08,678 ‫چی؟ ‫من چیزی... 640 00:28:08,761 --> 00:28:12,807 ‫ارباب به دابی لباس هدیه داده 641 00:28:12,890 --> 00:28:15,810 ‫دابی آزاده 642 00:28:15,893 --> 00:28:17,854 ‫یکی از موضوعات اصلی اتحادی... 643 00:28:17,937 --> 00:28:20,356 ‫از دوستانیه که پایدارن 644 00:28:34,662 --> 00:28:37,665 ‫پس من و تو یکی از بهترین ‫خنده‏هامون رو... 645 00:28:37,749 --> 00:28:39,208 ‫- آره ‫- همراه با ریچارد هریس باهمدیگه داشتیم 646 00:28:39,292 --> 00:28:42,253 ‫ و یه نسخه رباتی... 647 00:28:42,337 --> 00:28:43,588 ‫ از فاکسِ ققنوس داشتیم 648 00:28:43,671 --> 00:28:45,381 ‫و یه پرنده گنده‎‏ی قرمز بود 649 00:28:45,465 --> 00:28:46,841 ‫- که تو زندگی واقعی وجود نداره ‫- که وجود نداره 650 00:28:46,924 --> 00:28:48,551 ‫یعنی... ‫غیر واقع گرایانه نبود 651 00:28:48,635 --> 00:28:50,219 ‫یعنی، به گمونم امکانش بود 652 00:28:50,303 --> 00:28:53,890 ‫ ریچارد اومد داخل و به ققنوس نگاه کرد ‫ و گفت، 653 00:28:53,973 --> 00:28:57,018 ‫ "عجب، این روزها خیلی عالی ‫ این پرنده‏ها رو تربیت می‏کنن" 654 00:28:57,101 --> 00:28:58,811 ‫ چون تو چشم‏هاش یه دوربین کار گذاشته بودن، 655 00:28:58,895 --> 00:29:00,688 ‫ پس می‏تونستن ببینن که ریچارد ‫ داره بهش نگاه می‏کنه، 656 00:29:00,772 --> 00:29:02,106 ‫ و بعد با خودشون می‏‎گفتن، 657 00:29:02,190 --> 00:29:04,484 ‫ "خب، نمی‌خوایم که خرابش کنیم، 658 00:29:04,567 --> 00:29:06,319 ‫پس می‌ذاریم پرنده همینطوری واکنش نشون بده ‫و تکون بخوره" 659 00:29:06,402 --> 00:29:08,279 ‫و بعد البته، می‏دونی، ‫وارد یه چرخه شدیم 660 00:29:08,363 --> 00:29:10,365 ‫که ریچارد می‏گفت، ‫پرنده داره بهم واکنش نشون میده" 661 00:29:10,448 --> 00:29:14,577 ‫آه، ققنوس‏ها حیوانات شگفت‎انگیزی هستن 662 00:29:14,661 --> 00:29:18,039 ‫می‌تونن بارهای سنگینی رو حمل کنند، 663 00:29:18,122 --> 00:29:21,501 ‫و اشک‏هاشون قدرت شفابخشی دارن 664 00:29:21,584 --> 00:29:23,044 ‫- هیچوقت بهش نگفتیم ‫- نه، اصلا بهش نگفتیم 665 00:29:23,127 --> 00:29:24,170 ‫- نه ‫- اون فکر می‏کرد که... 666 00:29:24,253 --> 00:29:25,588 ‫- یه پرنده واقعیه ‫- آره 667 00:29:25,672 --> 00:29:27,173 ‫دیوونه‏وار بود که ‫ما بخشی ازش بودیم 668 00:29:27,256 --> 00:29:28,925 ‫می‏دونی، من کس دیگه‏ای ‫رو نمی‌شناسم... 669 00:29:29,008 --> 00:29:30,510 ‫که می‏تونست مثل تو ‫این مجموعه فیلم‌ها رو شروع کنه 670 00:29:30,593 --> 00:29:31,969 ‫خب، این حس عالی‏ای بهم میده 671 00:29:32,053 --> 00:29:33,304 ‫همیشه بخاطر رفتن احساس گناه می‏کردم 672 00:29:33,388 --> 00:29:34,722 ‫- واقعا میگم ‫- احساس گناه نکن 673 00:29:34,806 --> 00:29:37,308 ‫وقتی باهاتون خداحافظی کردم، ‫با خودم می‏گفتم... 674 00:29:37,392 --> 00:29:39,394 ‫"باورم نمیشه که دارم اینا رو ول می‏کنم" 675 00:29:39,477 --> 00:29:41,229 ‫و خدایی به نظرم تو هیچوقت... 676 00:29:41,312 --> 00:29:44,148 ‫بخاطر چیزی که از دو فیلم اول ‫با ماها... 677 00:29:44,232 --> 00:29:46,275 ‫بدست آوردی ‫به اندازه کافی ازت تقدیر نشد 678 00:29:46,359 --> 00:29:47,819 ‫پس بخاطرش ازت خیلی ممنونم 679 00:29:47,902 --> 00:29:50,571 ‫بهترین تجربه زندگیم بوده 680 00:29:53,241 --> 00:29:56,661 ‫ نمی‌تونی تشخیص بدی که ‫ مهم نیست... 681 00:29:56,744 --> 00:29:59,956 ‫ یه شخص چه چیزی به دنیا میاد 682 00:30:00,039 --> 00:30:02,917 ‫ بلکه مهم اینه که به چه چیزی تبدیل میشن 683 00:30:07,101 --> 00:30:11,601 ‫بخش دو: ‫«به بلوغ رسیدن» ‫هری پاتر و زندانی آزکابان - ‫هری پاتر و جام آتش 684 00:30:12,051 --> 00:30:14,883 {\an4}[ گری اولدمن در نقش سیریوس بلک ] 685 00:30:12,308 --> 00:30:14,977 ‫سلام 686 00:30:17,348 --> 00:30:19,767 ‫اوه، ممنون که اومدی 687 00:30:19,851 --> 00:30:21,352 ‫ممنون که حرف می‎زنی 688 00:30:23,020 --> 00:30:26,482 ‫اون کیه؟ ‫اون مَرد 689 00:30:26,566 --> 00:30:28,109 ‫اون کیه؟ 690 00:30:28,192 --> 00:30:30,820 ‫ اون سیریوس بلک‌ـه 691 00:30:32,530 --> 00:30:35,283 ‫ سیریوس بلک یه شخصیت ضروری واسه هری هستش 692 00:30:35,366 --> 00:30:36,784 ‫بخشی از مضامین جوئه... 693 00:30:36,868 --> 00:30:38,619 ‫که میگه "کتاب رو از رو جلدش قضاوت نکن، ‫می‏‎دونی؟ 694 00:30:38,703 --> 00:30:40,455 ‫برای هری سیریوس بلک به عنوان یه تبهکار... 695 00:30:40,538 --> 00:30:42,665 ‫تفسیر میشه 696 00:30:42,749 --> 00:30:44,792 ‫یه قاتل فرار کرده 697 00:30:44,876 --> 00:30:46,794 ‫منظورت سیریوس بلک هستش؟ 698 00:30:46,878 --> 00:30:48,588 ‫ولی اون چه ربطی به من داره؟ 699 00:30:48,671 --> 00:30:50,882 ‫ ولی وقتی هری اونو... 700 00:30:50,965 --> 00:30:53,009 ‫ تو فیلم سوم می‎بینه 701 00:30:53,092 --> 00:30:56,804 ‫می‌فهمه اون کسی نیست ‫که بهش گفتن 702 00:30:56,888 --> 00:30:58,639 ‫اون یه آدم خیلی متفاوته 703 00:30:58,723 --> 00:31:01,601 ‫ و گری هم بازیگر خیلی فوق‌العاده‏ای هستش 704 00:31:01,684 --> 00:31:03,644 ‫یکی از دلایلی که اونو انتخاب کردیم ‫اینه که خب... 705 00:31:03,728 --> 00:31:06,147 ‫اون پتانسیل تاریکی رو داره 706 00:31:06,230 --> 00:31:11,819 ‫ولی روح و گرمای وجود عالی‎ای داره 707 00:31:11,903 --> 00:31:13,654 ‫میشه بپرسم، اولین بار.. 708 00:31:13,738 --> 00:31:15,698 ‫کِی بود که واسه نقش سیریوس ‫باهات حرف زدن؟ 709 00:31:15,782 --> 00:31:17,325 ‫من از هری پاتر اطلاع داشتم، 710 00:31:17,408 --> 00:31:20,828 ‫ولی بیشتر واسه بچه‏ها بود 711 00:31:20,912 --> 00:31:24,332 ‫آدما بهم می‏‎گفتن که کتاب‏ها رو بخونم ‫و منم بچه داشتم 712 00:31:24,415 --> 00:31:27,335 ‫پس بالاخره گذرم بهش می‏‎خورد 713 00:31:27,418 --> 00:31:31,214 ‫و بعد داشتن رویه یکم تاریک‏‎تری ‫رو در پیش می‎‏گرفتن 714 00:31:31,297 --> 00:31:32,882 ‫- آره ‫- کتاب جالب بود 715 00:31:32,965 --> 00:31:35,468 ‫با آلفونسو آشنا شدم، ‫و فکر کنم اون زمان، 716 00:31:35,551 --> 00:31:36,844 ‫اون بیشتر از همه سر زبون‏ها بود 717 00:31:36,928 --> 00:31:38,554 ‫حالا یادتون باشه، بچه‏ها ‫که باید... 718 00:31:38,638 --> 00:31:40,807 ‫- از قورباغه‌تون مراقبت کنین ‫- آره. نگران نباش 719 00:31:40,890 --> 00:31:44,435 ‫برای "آزکابان"، ‫به سن بلوغ رسیدنه 720 00:31:44,519 --> 00:31:47,772 ‫ اونا در آستانه عبور بین دوران بچگی... 721 00:31:47,855 --> 00:31:50,608 ‫ و سال‌های نوجوونی‎شون هستن 722 00:31:50,691 --> 00:31:54,028 ‫در دو فیلم اول، ‫هری هنوز بچه‎‏ست 723 00:31:54,111 --> 00:32:00,368 ‫ خوش بینی بیشتری دور و بر ‫ خود لحن وجود داره 724 00:32:00,451 --> 00:32:03,120 ‫ با اینحال، وقتی 13 سالش میشه 725 00:32:03,204 --> 00:32:04,455 ‫ یه ابر بزرگ هست 726 00:32:04,539 --> 00:32:07,375 ‫ که روی هرچی که اطراف هری وجود داره ‫ سایه می‌ندازه 727 00:32:07,458 --> 00:32:11,045 ‫و ما نیاز داشتیم که اون رو ‫از نظر سبکی هم بیان کنیم 728 00:32:19,762 --> 00:32:21,889 ‫قضیه چیه؟ 729 00:32:21,973 --> 00:32:25,309 ‫نمی‏دونم، شاید قطار خراب شده 730 00:32:33,359 --> 00:32:38,155 ‫ فیلم "زندانی آزکابان" ‫ واقعا حس یه عصر جدیدی داشت 731 00:32:38,239 --> 00:32:40,908 ‫داستان خیلی تاریک‎تری داشت 732 00:32:40,992 --> 00:32:43,744 ‫کلی موضوعات بالغانه‎ای توش داشت 733 00:32:43,828 --> 00:32:46,247 ‫ توصیفاتی که جی. کی. رولینگ.... 734 00:32:46,330 --> 00:32:49,083 ‫ از دیوانه‌ساز‌ها داره ‫ خیلی ترسناکن، 735 00:32:49,166 --> 00:32:53,129 ‫ و واقعا می‏خواستم اینو نشون بدم ‫ که دیوانه‌ساز‎‏‏ها... 736 00:32:53,212 --> 00:32:57,592 ‫کاری که می‏کنن اینه که ‫همه خوشی رو ازت می‌بلعن 737 00:32:57,675 --> 00:33:02,013 ‫ که داشتن ذات هری رو می‌مَکیدن 738 00:33:02,096 --> 00:33:05,099 ‫ ولی به نظرم مهم‎ترین مهره... 739 00:33:05,182 --> 00:33:08,352 ‫ برای رسیدن به این ‫ اجرای دن بود 740 00:33:09,896 --> 00:33:12,940 ‫"آزکابان" کِی بود... ‫چند سالت بود؟ 741 00:33:13,024 --> 00:33:14,275 ‫14 742 00:33:14,358 --> 00:33:15,568 ‫- واقعا؟ ‫- آره 743 00:33:15,651 --> 00:33:17,153 ‫- بار اولی که همدیگه رو دیدیم؟ ‫- آره 744 00:33:17,236 --> 00:33:20,615 ‫فکر کنم من یه‌جور خصوصیت پدرانه ذاتی داشتم 745 00:33:26,787 --> 00:33:28,831 ‫می‏خوای منو بکشی، هری؟ 746 00:33:28,915 --> 00:33:30,750 ‫اولین کسی که... 747 00:33:30,833 --> 00:33:32,668 ‫موقعی که اونا اومدن رو یادمه ‫گری بود 748 00:33:32,752 --> 00:33:34,253 ‫یادم میاد. یادمه... 749 00:33:34,337 --> 00:33:36,797 ‫یادمه تو درمورد گری باهام حرف زدی 750 00:33:36,881 --> 00:33:39,467 ‫آره، می‏گفتی "گوش کن، اما ‫باید خونسردیت رو حفظ کنی 751 00:33:39,550 --> 00:33:42,011 ‫چون گری اولدمن ‫بازیگر بزرگیه 752 00:33:42,094 --> 00:33:44,597 ‫و تو باید خونسردیت رو حفظ کنی، ‫و منم می‏‎گفتم "باشه" 753 00:33:44,680 --> 00:33:46,349 ‫که درواقع داشتم... 754 00:33:46,432 --> 00:33:48,100 ‫ترس‏های خودم رو تجسم می‏کردم ‫چون من با خودم می‏گفتم... 755 00:33:48,184 --> 00:33:51,103 ‫"دن، باید خونسردیت رو حفظ کنی. ‫این آدم بازیگر بزرگیه" 756 00:33:52,229 --> 00:33:54,815 ‫ دن اولش کمی دلهره داشت 757 00:33:54,899 --> 00:33:58,319 ‫و گری فوق‌العاده سخاوتمند بود ‫هم به عنوان یه شخص، 758 00:33:58,402 --> 00:34:01,197 ‫و هم به عنوان یه بازیگر، ‫و بلافاصله از اون استقبال کرد 759 00:34:01,280 --> 00:34:04,325 ‫ و تو روند بازیگری سهیمش کرد 760 00:34:04,408 --> 00:34:07,620 ‫واقعا دیدن اون دو نفر قشنگ بود 761 00:34:07,703 --> 00:34:12,166 ‫و تقریبا انگار اون رابطه داشت ‫تقلید میشد... 762 00:34:12,249 --> 00:34:15,211 ‫ چون از جهات زیادی، ‫ هری از سیریوس بلک... 763 00:34:15,294 --> 00:34:17,171 ‫ یه توتم ساخته بود 764 00:34:17,254 --> 00:34:20,466 ‫توتمی که یه جورایی کناره گیره... 765 00:34:20,549 --> 00:34:22,510 ‫و از جهات زیادی ترسناکه 766 00:34:22,593 --> 00:34:24,804 ‫ و توی فیلم خلاف این نبود 767 00:34:24,887 --> 00:34:27,431 ‫ که وقتی بفهمن واقعا کی هستن 768 00:34:27,515 --> 00:34:30,017 ‫ اون موقع‌ست که یهو ‫ پیوند فوق‌العاده‎ای بوجود میاد 769 00:34:30,101 --> 00:34:32,269 ‫بین برداشت‌ها می‏‎دیدیشون... 770 00:34:32,353 --> 00:34:35,106 ‫که کنار همدیگه نشستن، ‫باهم حرف می‎زنن و می‎‏خندن 771 00:34:35,189 --> 00:34:38,025 ‫ و می‌تونستی ببینی که دن ‫ چطور به گری نگاه می‏کرد... 772 00:34:38,109 --> 00:34:41,862 ‫ ستایش و احترامی که براش داشت 773 00:34:41,946 --> 00:34:43,531 ‫تمام چیزهای آخر کار ‫تو شیون آوارگان، 774 00:34:43,614 --> 00:34:45,199 ‫حس می‌کنم که من و روپرت ‫و ما فقط... 775 00:34:45,282 --> 00:34:46,409 ‫تو اون صحنه داشتیم تنیس تماشا می‏کردیم ‫و فقط می‌‍‌گفتیم... 776 00:34:46,492 --> 00:34:47,952 ‫"به این میگن بازیگری، بچه‏ها 777 00:34:48,035 --> 00:34:50,037 ‫این چیزیه که توش باید پیشرفت کنیم" 778 00:34:50,121 --> 00:34:52,206 ‫ تیم اسپال بود 779 00:34:52,289 --> 00:34:54,166 ‫- آلن ریکمنِ بی‌همتا ‫- آره 780 00:34:54,250 --> 00:34:58,212 ‫دیوید تیولیس، تو، ‫اما، روپرت 781 00:34:58,296 --> 00:35:00,047 ‫واقعا لطف داری که من، ‫اما و روپرت رو... 782 00:35:00,131 --> 00:35:01,173 ‫شامل این گروه کردی 783 00:35:01,257 --> 00:35:02,633 ‫ اینکه بازیگری شما رو ببینیم ‫ و همینطورم... 784 00:35:02,717 --> 00:35:04,343 ‫ شما رو به چشم آدم عادی ببینیم 785 00:35:04,427 --> 00:35:06,554 ‫و فقط این بازیگرهای فوق‎العاده رو ببینیم... 786 00:35:06,637 --> 00:35:08,222 ‫که اینطوری بودن، "اوه آره، نه 787 00:35:08,305 --> 00:35:10,141 ‫شما آدمین ‫و بین کار خوش گذرونی هم می‎کنین 788 00:35:10,224 --> 00:35:11,976 ‫و کل روند کار نیازی نیست ‫دردآور باشه" 789 00:35:12,059 --> 00:35:13,936 ‫ می‌تونه دشوار باشه ‫ و بعضی وقت‏ها تو... 790 00:35:14,020 --> 00:35:16,397 ‫ عجایب اینو هم بهم نشون دادی ‫ و اون واقعا مهم بود 791 00:35:16,480 --> 00:35:18,065 ‫- بیا بکشیمش! ‫- صبر کن 792 00:35:18,149 --> 00:35:23,362 ‫من صبرم رو کردم! ‫12 سال صبر! 793 00:35:23,446 --> 00:35:25,156 ‫تو آزکابان! 794 00:35:25,239 --> 00:35:26,615 ‫من توی عمرم با همچین... 795 00:35:26,699 --> 00:35:29,035 ‫مجموعه بازیگرهایی ‫صحنه‏ای رو نگرفته بودم 796 00:35:29,118 --> 00:35:30,703 ‫ صحنه خیلی طولانی‏ای هستش 797 00:35:30,786 --> 00:35:32,663 ‫ صحنه‌ای هستش که توش ‫ کلی پیچش داستانی داره 798 00:35:32,747 --> 00:35:35,207 ‫ و خیلی خوش می‏گذشت 799 00:35:35,291 --> 00:35:38,878 ‫صحنه دشواریه که ریسک‏های زیادی تو کاره 800 00:35:38,961 --> 00:35:41,422 ‫نه! من بهت اعتماد کردم! 801 00:35:41,505 --> 00:35:45,009 ‫ و میشه دید که روپرت ‫ و اما و دن... 802 00:35:45,092 --> 00:35:48,095 ‫ بطور کامل به صحنه دل دادند 803 00:35:48,179 --> 00:35:51,599 ‫عاشقشم. ‫خاطره خیلی عالی‏ای ازش دارم 804 00:35:51,682 --> 00:35:54,226 ‫به دامبلدور گفتم که داشتی ‫به یه دوست قدیمیت کمک می‌کردی... 805 00:35:54,310 --> 00:35:56,771 ‫که وارد قلعه بشه، ‫و حالا اینم مدرکش 806 00:35:56,854 --> 00:35:58,814 ‫عالیه، اسنیپ. ‫یه بار دیگه، 807 00:35:58,898 --> 00:36:00,816 ‫تو ذهن مایل و فراگیرت ‫رو به کار گرفتی، 808 00:36:00,900 --> 00:36:03,110 ‫و طبق معمول، ‫به نتیجه اشتباه رسیده 809 00:36:03,986 --> 00:36:05,821 ‫ من همیشه عاشق شخصیت سیریوس بودم 810 00:36:05,905 --> 00:36:07,615 ‫عاشق رابطه‌ام که هری و سیریوس دارن 811 00:36:07,698 --> 00:36:11,577 ‫اون مثل یه عموی باحال می‌مونه ‫که حکم یه برادر بزرگ‏تر رو هم داره 812 00:36:11,660 --> 00:36:14,288 ‫ اونو یه آدم شرور توصیف کردن 813 00:36:14,372 --> 00:36:16,874 ‫و بعد دکمه‏ای داره که ‫که میگی، 814 00:36:16,957 --> 00:36:19,960 ‫"اوه، براش پاپوش دوختن ‫و اون آدم خوبیه" 815 00:36:20,044 --> 00:36:21,462 ‫ و خیلی مهربون ‫ و خیلی دل‏گرم... 816 00:36:21,545 --> 00:36:22,797 ‫- و دل‏گرم و مهربون... ‫- و باحاله 817 00:36:22,880 --> 00:36:24,673 ‫- و یه جورایی خفنه ‫- آره 818 00:36:24,757 --> 00:36:27,676 ‫کاش من کل داستان رو می‏دونستم 819 00:36:27,760 --> 00:36:29,678 ‫می‌دونی، ما داستان رو ‫کتاب به... 820 00:36:29,762 --> 00:36:31,097 ‫آره، کتاب به کتاب می‎فهمیدیم 821 00:36:31,180 --> 00:36:32,598 ‫- نمی‏دونم تو... ‫- اصلا 822 00:36:32,681 --> 00:36:34,058 ‫چون تو هری پاتر بودی، ‫شاید تو... 823 00:36:34,141 --> 00:36:35,392 ‫فقط ریکمن. ‫ریکمن می‏دونست. فقط اون 824 00:36:35,476 --> 00:36:37,103 ‫- ریکمن؟ ‫- دید کامل رو داشت 825 00:36:37,186 --> 00:36:38,395 ‫چه خوب تظاهر کرد 826 00:36:38,479 --> 00:36:40,189 ‫همون اوایل به جو گفت، 827 00:36:40,272 --> 00:36:42,733 ‫گفته بود، فکر کنم باید بدونم که چی میشه" 828 00:36:42,817 --> 00:36:44,151 ‫باید بدونم 829 00:36:45,402 --> 00:36:48,739 ‫بهم یه دلیل بده. ‫بهت التماس می‏کنم 830 00:36:48,823 --> 00:36:50,449 ‫ ریکمن واقعا می‌دونست، مگه نه؟ 831 00:36:50,533 --> 00:36:51,784 ‫می‏دونست، آره 832 00:36:51,867 --> 00:36:53,327 ‫و هیچوقت نه به کریس گفت ‫و نه به کس دیگه‌ای 833 00:36:53,410 --> 00:36:54,787 ‫کریس بهش می‏گفت، 834 00:36:54,870 --> 00:36:56,080 ‫"چرا این کارو می‏کنی؟" 835 00:36:56,163 --> 00:36:57,623 ‫اونم می‎‏‏گفت، "بعداً بهت میگم" 836 00:37:02,169 --> 00:37:04,880 ‫آره، "وقتی زمانش رسید ‫خودت می‏فهمی" 837 00:37:04,964 --> 00:37:06,382 ‫یه دهه صبر کن 838 00:37:06,465 --> 00:37:10,261 ‫دن یه بازیگر بچه نبود. ‫یه بازیگر دیگه بود 839 00:37:10,344 --> 00:37:12,513 ‫آلفونسو گفت، ‫"حالا شما نوجوونین، 840 00:37:12,596 --> 00:37:14,014 ‫و منم مثل نوجوون باهاتون رفتار می‏کنم" 841 00:37:14,098 --> 00:37:15,558 ‫و اون اولین کسی بود که... 842 00:37:15,641 --> 00:37:18,018 ‫- بهمون تکالیف خونگی داد ‫- آره 843 00:37:18,102 --> 00:37:19,395 ‫آروم باشین، آروم باشین 844 00:37:19,478 --> 00:37:21,313 ‫ می‌خواست ما رو بشناسه، 845 00:37:21,397 --> 00:37:24,358 ‫پس ترتیب یه تمرینی رو داده بود ‫که ازمون خواست... 846 00:37:24,441 --> 00:37:26,235 ‫از زبون شخصیت‌مون انشاء بنویسیم 847 00:37:28,946 --> 00:37:31,198 ‫ اون می‏گفت، ‫ شما دیگه تا الان این شخصیت‏ها رو... 848 00:37:31,282 --> 00:37:33,534 ‫ بهتر از حدی که من ممکنه بفهمم... 849 00:37:33,617 --> 00:37:36,495 ‫ اونا کی هستن، می‏شناسین ‫ پس شما بهم بگین 850 00:37:36,579 --> 00:37:38,122 ‫ و حدوداً... 851 00:37:38,205 --> 00:37:40,082 ‫ نصف یه برگه A4 که رسید، ‫ با خودم گفتم، 852 00:37:40,166 --> 00:37:42,168 ‫حس می‏کنم همه‎چی رو نوشتم 853 00:37:42,251 --> 00:37:45,462 ‫یعنی، جو یه 500 صفحه‏ای ‫در این مورد نوشته، 854 00:37:45,546 --> 00:37:48,048 ‫ولی حس می‏کنم این یه برگه ‫کامل خلاصه‌اش می‌کنه 855 00:37:48,132 --> 00:37:50,384 ‫عالیه، خیلی‏خب. آره، ایول. ‫بهش افتخار می‏کنم. می‌برمش 856 00:37:50,468 --> 00:37:54,555 ‫معلومه که اِما 12 صفحه می‎‏نویسه، 857 00:37:54,638 --> 00:37:56,015 ‫اونم به قشنگی کامل 858 00:37:56,098 --> 00:38:00,186 ‫روپرت چیزی رو تحویل نداد 859 00:38:00,269 --> 00:38:01,729 ‫من انجامش ندادم 860 00:38:01,812 --> 00:38:03,564 ‫و گفتم، "روپرت، انشات کجاست؟" 861 00:38:03,647 --> 00:38:09,111 ‫اونم گفت، "خب، با خودم گفتم ‫که ران این کارو نمی‏کنه..." 862 00:38:09,195 --> 00:38:11,989 ‫پس منم انجامش ندادم 863 00:38:12,072 --> 00:38:14,241 ‫یعنی، خوشبختانه ‫آلفونسو یه‌جورایی فهمید... 864 00:38:14,325 --> 00:38:16,118 ‫اینکه انجامش ندادم 865 00:38:16,202 --> 00:38:17,536 ‫خیلی به شخصیتم می‏خورد 866 00:38:17,620 --> 00:38:21,081 ‫روپرت، ران هستش 867 00:38:21,165 --> 00:38:23,876 ‫ صددرصد ران هستش 868 00:38:23,959 --> 00:38:28,422 ‫اما فقط بازیگر خیلی بی‌زحمتیه 869 00:38:28,506 --> 00:38:30,299 ‫ اون خیلی آماده می‏کنه 870 00:38:30,382 --> 00:38:32,760 ‫وقتی داری صحنه رو می‏گیری، ‫انگار همه‏چی... 871 00:38:32,843 --> 00:38:34,428 ‫داره ازش جاری میشه 872 00:38:34,511 --> 00:38:37,556 ‫ حقیقت اینه که اونا ‫ بازیگرهای عالی‎ای هستن 873 00:38:37,640 --> 00:38:41,685 ‫ سیریوس بلک بخاطر اینکه... 874 00:38:41,769 --> 00:38:46,190 ‫ هری می‌فهمه اون واقعا کیه ‫ به رستگاری میرسه 875 00:38:46,273 --> 00:38:48,192 ‫ لحظه‎‏ای از رهایی بزرگی هستش، 876 00:38:48,275 --> 00:38:49,944 ‫ از آزادی‌ای بزرگ 877 00:38:50,027 --> 00:38:54,031 ‫و همه اینا به صورت نمادین ‫در پرواز دو نفری اونا... 878 00:38:54,114 --> 00:38:57,743 ‫در شب زیر ماه نقره‌ای بیان میشه 879 00:39:02,623 --> 00:39:04,458 ‫ مثل یه خانواده می‏موند، مگه نه؟ 880 00:39:04,541 --> 00:39:05,668 ‫آره 881 00:39:05,751 --> 00:39:08,045 ‫بیشتر از هر تجربه دیگه‎ای بود 882 00:39:08,128 --> 00:39:09,797 ‫هیچوقت تو فیلم‏ها ‫همچین چیزی نصیبت نمیشه 883 00:39:09,880 --> 00:39:11,632 ‫چون با یه سری آدما کار می‏کنی 884 00:39:11,715 --> 00:39:13,217 ‫و باهاشون دوست میشی 885 00:39:13,300 --> 00:39:15,928 ‫و بعد بیشترشون رو دیگه ‫هیچوقت نمی‌بینی 886 00:39:16,011 --> 00:39:19,223 ‫ولی با "پاتر" برمی‏گردی... 887 00:39:19,306 --> 00:39:23,852 ‫و همین اینطوریش کرد ‫که چیزهای دیگه‌ای هم بود... 888 00:39:23,936 --> 00:39:26,021 ‫- ولی اون خیلی خاصش کرد ‫- آره 889 00:39:26,105 --> 00:39:28,357 ‫فقط این حس رو داره ‫می‎دونی، با تو اینا بودن... 890 00:39:28,440 --> 00:39:30,818 ‫می‏تونی بخشی از تاریخچه فیلم بشی 891 00:39:32,450 --> 00:39:36,701 ‫«عصر جدید بزرگ» 892 00:39:39,576 --> 00:39:41,495 ‫هاگوارتز انتخاب شده که... 893 00:39:41,578 --> 00:39:44,999 ‫میزبان مسابقات سه جادوگر باشه 894 00:39:47,626 --> 00:39:49,128 ‫"جام آتش" 895 00:39:49,211 --> 00:39:52,172 ‫طی تمام چیزهای مسابقات سه جادوگر، 896 00:39:52,256 --> 00:39:57,094 ‫ خیلی دوست داشتنی بود ‫ که سورپرایز بشی و تحت تاثیر قرار بگیری 897 00:39:57,177 --> 00:40:02,850 ‫و با جادوی صحنه‌ها ‫مات و مبهوت بشی 898 00:40:02,933 --> 00:40:04,184 ‫و متعجب بشی 899 00:40:04,268 --> 00:40:05,519 ‫ مثلا، یادمه بوبتان‏ها رو دیدم... 900 00:40:05,602 --> 00:40:07,396 ‫ که اومدن و ورودشون رو انجام دادن 901 00:40:07,479 --> 00:40:09,690 ‫ و درامسترنگ‏ها 902 00:40:09,773 --> 00:40:11,525 ‫خیلی خفن بود 903 00:40:13,277 --> 00:40:15,696 ‫با چهارمین فیلم، ‫یه کارگردان بریتانیایی می‏خواستیم 904 00:40:15,779 --> 00:40:17,406 ‫یه چیزه کاملا تئاتری می‏خواستیم 905 00:40:17,489 --> 00:40:18,824 ‫کات، خیلی ممنون 906 00:40:18,907 --> 00:40:22,911 ‫مایک فقط یه مَرد... 907 00:40:22,995 --> 00:40:25,914 ‫پر سر و صدا و پرشوره 908 00:40:27,583 --> 00:40:29,418 ‫ اون واسه اون فیلم ‫ کارگردان بی‏نقصی بود 909 00:40:29,501 --> 00:40:32,004 ‫واقعا فیلم قلمبه سلمبه، 910 00:40:32,087 --> 00:40:36,008 ‫ پر اکشن، شگفت‎‏انگیز ‫ و غیر عادی‌ای بود 911 00:40:36,091 --> 00:40:37,676 ‫من مایک رو دوست دارم. ‫آدم معرکه‏ای بود 912 00:40:37,760 --> 00:40:39,720 ‫ یعنی، تقریباً انگار خودش ‫ از تو کتاب اومده بود 913 00:40:39,803 --> 00:40:42,556 ‫مثل یه شخصیت هاگوارتز می‏موند 914 00:40:42,639 --> 00:40:44,850 ‫چهارمین کتاب، بزرگ‏ترین‎شونه 915 00:40:44,933 --> 00:40:47,561 ‫حدود 900 صفحه‏ست. ‫میشه در رو باهاش نگه داشت 916 00:40:47,644 --> 00:40:49,188 ‫یه آجر کار می‏مونه 917 00:40:49,271 --> 00:40:50,647 ‫حرکت! 918 00:40:50,731 --> 00:40:53,651 ‫ و با خودم می‏گفتم، ‫ اگه واقعا قراره... 919 00:40:53,734 --> 00:40:55,569 ‫بچه‏ کوچولوها رو غرق در فیلم کنه 920 00:40:55,652 --> 00:41:01,408 ‫پس باید انرژی فوق‌العاده‏ای داشته باشه 921 00:41:01,492 --> 00:41:04,745 ‫ اون یه‏جورایی یه فشفشه انرژی بود 922 00:41:04,828 --> 00:41:06,413 ‫ سر چیزها خیلی هیجان‏‎زده می‎شد 923 00:41:06,497 --> 00:41:08,749 ‫و اون واقعا یه خصوصیتِ... 924 00:41:08,832 --> 00:41:10,584 ‫بچه‏گونه دوست داشتنی‏‎ای داشت 925 00:41:10,667 --> 00:41:13,420 ‫ شوخ طبعی رو هم دوست داشت ‫ و همیشه... 926 00:41:13,504 --> 00:41:15,339 ‫ سعی می‏کرد تو هر صحنه پیداش کنه 927 00:41:15,422 --> 00:41:18,175 ‫احتمالا بعد از دوتا فیلم بود 928 00:41:18,258 --> 00:41:20,260 ‫که یه‏جورایی کم کم استرسم گرفت 929 00:41:20,344 --> 00:41:22,096 ‫- و یادمه... ‫- تغییر مایک بود 930 00:41:22,179 --> 00:41:23,430 ‫موقعی که کلمبوس رفت 931 00:41:23,514 --> 00:41:24,848 ‫بدون شک یکم فرق ایجاد کرد 932 00:41:24,932 --> 00:41:26,392 ‫آره، حال و هواش فرق می‏کرد 933 00:41:26,475 --> 00:41:28,435 ‫- مایک نیوول ‫- مایک مثل آدمای بالغ باهامون رفتار می‏کرد 934 00:41:28,519 --> 00:41:29,686 ‫- بخاطر همین بود ‫- آره 935 00:41:29,770 --> 00:41:31,605 ‫- به گمونم واقعا اونطوری باهامون رفتار می‏کرد ‫- آره 936 00:41:31,689 --> 00:41:33,315 ‫سر صحنه بهمون خوش می‏گذشت 937 00:41:36,693 --> 00:41:40,072 ‫ دوقلوهای ویزلی ‫ که خیلی دوستشون داشتم، 938 00:41:40,155 --> 00:41:42,658 ‫ باید دعوا می‏کردن 939 00:41:42,741 --> 00:41:44,952 ‫داشتیم صحنه‏ای رو انجام می‏‎دادیم ‫که فِرِد و جورج... 940 00:41:45,035 --> 00:41:47,121 ‫از مسابقات سه جادوگر رد شده بودن 941 00:41:47,204 --> 00:41:49,873 ‫ و کلاه‏گیس و ریش پوشیده بودیم 942 00:41:49,957 --> 00:41:51,709 ‫ که عین پیرمردها بود 943 00:41:51,792 --> 00:41:53,544 ‫ و مایک گفت، "خیلی‏خب، پس فکر کنم ‫ شما واقعا... 944 00:41:53,627 --> 00:41:54,878 ‫ از دست همدیگه کلافه می‏شید. ‫ به نظرم باید... 945 00:41:54,962 --> 00:41:56,422 ‫ بخاطرش باهم یه دعوای ‫ درست و حسابی بکنید 946 00:41:56,505 --> 00:42:00,467 ‫این دو نفر یه‏جورایی داشتن ‫همدیگه رو فشار می‎‏دادن 947 00:42:00,551 --> 00:42:02,136 ‫کات! 948 00:42:02,219 --> 00:42:04,638 ‫و من گفتم، "نه، بیخیال پسرا، ‫خدایی مثلا دعواست" 949 00:42:04,721 --> 00:42:05,973 ‫ مایک اومد پیش‎مون. ‫ گفت، 950 00:42:06,056 --> 00:42:07,141 ‫نه، نه، نه، نه، ‫نه، نه، نه 951 00:42:07,224 --> 00:42:08,684 ‫خیلی‏خب، کی می‏خواد دعوا کنه؟ 952 00:42:08,767 --> 00:42:11,270 ‫و مثل یه احمق، ‫من گفتم، "اوه آره، باشه" 953 00:42:11,353 --> 00:42:14,523 ‫خب البته، ‫من سر اون صحنه یه مَرد چاق... 954 00:42:14,606 --> 00:42:15,983 ‫60 ساله بودم 955 00:42:16,066 --> 00:42:20,195 ‫و واقعا نباید اون کارو می‏کردم 956 00:42:20,279 --> 00:42:22,865 ‫پس شیرجه زدم روم و... 957 00:42:22,948 --> 00:42:25,367 ‫و منم اینطوری کردم 958 00:42:25,451 --> 00:42:27,911 ‫که گفتم، "باشه" ‫منم همون کارو باهاش کردم 959 00:42:27,995 --> 00:42:30,873 ‫ یادم میاد که دور کمرش رو گرفتم 960 00:42:30,956 --> 00:42:33,417 ‫ و سعی می‏کردم اینور و اونور تابش بدم 961 00:42:33,500 --> 00:42:36,003 ‫و دوتا از دنده‏هام ترک برداشتن 962 00:42:36,086 --> 00:42:39,423 ‫و از اونجا به بعد بدجور درد می‏کشیدم 963 00:42:39,506 --> 00:42:41,925 ‫ولی البته، نقطه فوق‏العاده‎اش اینجا بود که... 964 00:42:42,009 --> 00:42:44,636 ‫که اونقدر خودم رو خجالت زده کردم 965 00:42:44,720 --> 00:42:47,431 ‫که همه بخاطرش خیلی حالشون بهتر شد 966 00:42:47,514 --> 00:42:51,101 ‫می‏دونی کِی نباید دنده کارگردان رو بشکونی؟ 967 00:42:56,699 --> 00:43:01,001 ‫«جادوی در هوا» 968 00:43:02,446 --> 00:43:03,697 ‫ تو "جام آتش"، 969 00:43:03,780 --> 00:43:06,492 ‫اون فیلم همش درمورد نوجوون‌هاست، 970 00:43:06,575 --> 00:43:08,202 ‫می‌دونی، واسه اولین بار ‫به یکی علاقه پیدا می‌کنی 971 00:43:08,285 --> 00:43:10,996 ‫از یکی درخواست قرار می‌کنی، ‫که باهم به مراسم یول برین 972 00:43:11,079 --> 00:43:13,415 ‫ اونا همه اون مراحل یه‏جورایی ‫ ضایعی که... 973 00:43:13,499 --> 00:43:14,875 ‫تو دوران نوجوونیت می‏گذرونی ‫رو منعکس کرده بودن 974 00:43:14,958 --> 00:43:16,543 ‫و واقعا هم همچین حسی داشتن 975 00:43:16,627 --> 00:43:19,046 ‫چون به معنای واقعی داشتیم ‫همینا رو تجربه می‏کردیم 976 00:43:19,129 --> 00:43:21,924 ‫میزانِ آماده‌سازی و مربی‌گری‌ای... 977 00:43:22,007 --> 00:43:23,509 ‫که من و اما به همدیگه می‏کردیم 978 00:43:23,592 --> 00:43:25,385 ‫یعنی به جنس مخالف‎مون پیامکی می‏گفتیم ‫مثلا... 979 00:43:25,469 --> 00:43:26,929 ‫اگه اون به یه پسر پیام می‌داد ‫یا من به یه دختر پیام می‌دادم 980 00:43:27,012 --> 00:43:28,764 ‫من می‏گفتم، ‫"اون اینقدر برام بوس فرستاده 981 00:43:28,847 --> 00:43:30,557 ‫چیکار کنم؟ ‫این یه کابوسه" 982 00:43:30,641 --> 00:43:34,228 ‫ما یه‏جور رابطه برادر بزرگ‏تر، ‫خواهر کوچیک‏تر داشتیم 983 00:43:34,311 --> 00:43:36,021 ‫ فیلم خیلی جالبی بود 984 00:43:36,104 --> 00:43:38,190 ‫از این نظر که هورمون‏های زیادی ‫تو فضا پخش بود 985 00:43:39,608 --> 00:43:40,943 ‫ علاقه‏‎های به همدیگه بود، 986 00:43:41,026 --> 00:43:42,528 ‫ و آدما باهم بیرون می‎رفتن 987 00:43:42,611 --> 00:43:44,404 ‫و بهم می‏زدن ‫درست همونطوری که... 988 00:43:44,488 --> 00:43:45,781 ‫همونطور که من تو مدرسه ‫این کارها رو می‏کردم 989 00:43:45,864 --> 00:43:47,991 ‫دقیقا همون محیط بود 990 00:43:48,075 --> 00:43:50,661 ‫ ولی فقط تو یه کلاس دفاع در برابر هنرهای تاریک بود 991 00:43:53,872 --> 00:43:57,334 ‫اون فیلم احتمالا اوج هورمون بود، ‫حداقل واسه من که بود 992 00:44:01,004 --> 00:44:02,589 ‫ دقیقا همون چیزی بود که ‫ انتظار داشتی 993 00:44:02,673 --> 00:44:04,258 ‫و مخصوصاً چهارمین فیلم که... 994 00:44:04,341 --> 00:44:07,302 ‫بوبتان‌‏ها و درامسترنگ‌‏ها توش بودن 995 00:44:07,386 --> 00:44:09,680 ‫ پس درکل یه عالمه... 996 00:44:09,763 --> 00:44:11,431 ‫ نوجوانان هورمونی داشتی 997 00:44:11,515 --> 00:44:14,434 ‫و بعد، دو گروه بزرگ از ‫آدم‏‎های جدید هم اضافه شدن 998 00:44:14,518 --> 00:44:17,271 ‫و همه‌شونم از عمد ‫واسه فیلم جذابن 999 00:44:17,354 --> 00:44:19,898 ‫پس، آره... ‫همون... 1000 00:44:19,982 --> 00:44:21,608 ‫اون فیلم، آره ‫همش رو فعال کرده بود 1001 00:44:21,692 --> 00:44:24,319 ‫اونا چرا باید گروهی جایی برن؟ 1002 00:44:24,403 --> 00:44:27,281 ‫ اون فقط یه پسر نوجوونِ ‫ یکم معذبه... 1003 00:44:27,364 --> 00:44:29,491 ‫ به طرز خیلی غیر قابل توجهی 1004 00:44:29,575 --> 00:44:30,951 ‫که به گمونم یه‏جورایی ‫واسه شخصیتِ... 1005 00:44:31,034 --> 00:44:32,703 ‫یه قهرمان توی چیزی ‫حس قابل توجهی داره 1006 00:44:32,786 --> 00:44:34,288 ‫تو اژدها می‏کُشی 1007 00:44:34,371 --> 00:44:35,956 ‫اگه تو نتونی دختر تور کنی، ‫پس کی می‏تونه؟ 1008 00:44:36,039 --> 00:44:37,583 ‫فکر کنم الان حاضرم پیش اژدها باشم 1009 00:44:37,666 --> 00:44:41,253 ‫جو طی اون سال‏ها ‫با عزت از اون نوشته بود، 1010 00:44:41,336 --> 00:44:46,383 ‫و حس می‏کنم خیلی زور بازیگری‌ای نیاز نبود 1011 00:44:46,466 --> 00:44:51,471 ‫که وارد جنبه بچه مثبتیِ ضایع ‫نوجوونیم بشم 1012 00:44:51,555 --> 00:44:53,974 ‫- چو ‫- بله؟ 1013 00:44:54,057 --> 00:44:57,185 ‫فقط می‌خواستم بدونم که... 1014 00:44:57,269 --> 00:44:59,479 ‫شاید بخوای باهام به مجلس رقص بیای؟ 1015 00:44:59,563 --> 00:45:02,107 ‫ببخشید، نشنیدم 1016 00:45:02,190 --> 00:45:04,318 ‫بدون شک یه داستان به بلوغ رسیدن بود 1017 00:45:08,447 --> 00:45:10,032 ‫یکی از بزرگ‏ترین مجموعه صحنه‏ها... 1018 00:45:10,115 --> 00:45:11,908 ‫مراسم کریسمس بود 1019 00:45:11,992 --> 00:45:18,665 ‫مراسم یول، ‫اول از همه، یه رقصه 1020 00:45:18,749 --> 00:45:22,628 ‫ صحنه‏‌ای که دانش‎آموزها ‫ قراره رقصیدن یاد بگیرن، 1021 00:45:22,711 --> 00:45:24,004 ‫تقریباً یه رقص مدرسه‎ای معمولی... 1022 00:45:24,087 --> 00:45:25,505 ‫در اون سن بود 1023 00:45:25,589 --> 00:45:27,966 ‫دخترها یه طرف، ‫پسرها یه طرف 1024 00:45:28,050 --> 00:45:30,677 ‫ ما تو یه اتاق بزرگ ‫ توی آکسفورد بودیم 1025 00:45:30,761 --> 00:45:32,638 ‫مگی دقیقا وسط بود ‫و گفت، 1026 00:45:32,721 --> 00:45:34,514 ‫خیلی‏خب، من رقصیدن رو یادتون میدم 1027 00:45:34,598 --> 00:45:38,685 ‫ معلومه که روپرت رو انتخاب می‏کنه ‫ و میگه، 1028 00:45:38,769 --> 00:45:40,520 ‫دست راستت رو... 1029 00:45:40,604 --> 00:45:42,522 ‫- دور کمرم بگیر ‫- چی؟ 1030 00:45:42,606 --> 00:45:46,109 ‫بچه 14 سالشه، و خوب بده ‫چطور آدما رو به خنده بیاره 1031 00:45:46,193 --> 00:45:48,111 ‫عالیه 1032 00:45:48,195 --> 00:45:49,696 ‫ و بطور عجیبی، حس خیلی... 1033 00:45:49,780 --> 00:45:51,198 ‫خودآگاه بهم دست داد... ‫واقعا نمی‏دونستم... 1034 00:45:51,281 --> 00:45:54,368 ‫ تا به حال با یه خانوم نرقصیده بودم 1035 00:45:54,451 --> 00:45:56,119 ‫پس یه‏جورایی خیلی برام جدید بود 1036 00:45:56,203 --> 00:45:58,872 ‫عمراً بذارین فراموشش کنه، مگه نه؟ 1037 00:45:58,955 --> 00:46:00,374 ‫عمراً 1038 00:46:00,457 --> 00:46:02,668 ‫و آره، البته ‫جیمز، اولیور، دوقلوها 1039 00:46:02,751 --> 00:46:05,337 ‫یه کله داشتن مسخره‏ام می‏کردن 1040 00:46:05,420 --> 00:46:06,922 ‫ اذیتش می‏کردیم... 1041 00:46:07,005 --> 00:46:08,173 ‫ در هر صورت اذیتش می‏کردیم 1042 00:46:08,256 --> 00:46:09,216 ‫قبل از اینکه اصلا فیلم‌برداری شروع بشه 1043 00:46:09,299 --> 00:46:10,884 ‫یه‏جورایی متقاعدم کردن 1044 00:46:10,968 --> 00:46:12,469 ‫قبل از اینکه فیلم‏برداریش کنیم 1045 00:46:12,552 --> 00:46:15,222 ‫که یه روتین رقص کامل برنامه‏ریزی شده بود 1046 00:46:15,305 --> 00:46:17,391 ‫بهش گفتیم، ‫"قدم‏هات رو بلدی؟ 1047 00:46:17,474 --> 00:46:19,476 ‫می‏دونی دیگه، درسته؟ ‫نه می‏دونی، روتین رو می‏گیم 1048 00:46:19,559 --> 00:46:21,103 ‫یعنی، ما الان 6 هفته‏ست... 1049 00:46:21,186 --> 00:46:22,562 ‫که داریم یه روتین رو تمرین می‏کنیم ‫یا همچین چیزی" 1050 00:46:22,646 --> 00:46:25,524 ‫فقط سعی می‏کردن ‫بیشتر بهم فشار وارد کنن 1051 00:46:25,607 --> 00:46:27,609 ‫و این طرف 1052 00:46:27,693 --> 00:46:30,112 ‫حالا، در نهایت تو باید رقص رو پیش ببری 1053 00:46:30,195 --> 00:46:31,279 ‫فهمیدی؟ 1054 00:46:31,363 --> 00:46:32,698 ‫کات! 1055 00:46:33,740 --> 00:46:38,203 ‫ یکی از لذت‏‎بخش‏ترین روزها ‫ مجلس رقص بزرگ بود 1056 00:46:38,286 --> 00:46:40,580 ‫چون یه عالمه آدم‌‎ جوون... 1057 00:46:40,664 --> 00:46:42,916 ‫فوق‏العاده زیبا ‫بطور بی‌نقصی لباس پوشیده بودن 1058 00:46:44,584 --> 00:46:46,336 ‫لعنتی 1059 00:46:50,257 --> 00:46:53,301 ‫اونا چی‏ان؟ ‫اونا چی‏ان؟ 1060 00:46:53,385 --> 00:46:54,636 ‫روپوش لباسم 1061 00:46:54,720 --> 00:46:56,346 ‫ لباس‏هایی که تن‏مون بودن 1062 00:46:56,430 --> 00:46:57,931 ‫ یقه‌های خیلی پهن... 1063 00:46:58,014 --> 00:47:00,475 ‫و یه‏جور دم‎‏های بلند داشتن ‫و آره، 1064 00:47:00,559 --> 00:47:02,978 ‫و اصلا به هیچ‏وجه... 1065 00:47:03,061 --> 00:47:05,147 ‫احساس خفن بودن نمی‏کردی 1066 00:47:05,230 --> 00:47:07,357 ‫شبیه خواهر مادربزرگم تسی شدم 1067 00:47:09,860 --> 00:47:12,112 ‫بوی اونو هم میدم 1068 00:47:12,195 --> 00:47:15,282 ‫فقط یادم میاد که یه یقه شش لایه... 1069 00:47:15,365 --> 00:47:17,826 ‫ خیلی زمخت تنت کرده بودی 1070 00:47:17,909 --> 00:47:19,286 ‫ اوه، حاشیه چین‌دار رو میگی، آره 1071 00:47:19,369 --> 00:47:20,829 ‫ولی راستش، یه‏جورایی دوستش داشتم 1072 00:47:20,912 --> 00:47:22,831 ‫یه‏جورایی خیلی ویزلی‏ای بود 1073 00:47:22,914 --> 00:47:25,125 ‫- آره، حرف نداشت ‫- حس کردم که ترکوندم 1074 00:47:25,208 --> 00:47:26,793 ‫آدم‏های زیادی نیستن که ‫از پسش بربیان 1075 00:47:26,877 --> 00:47:28,503 ‫مشخصه که اما خوشگل شده بود... 1076 00:47:28,587 --> 00:47:30,630 ‫و لباس فوق‏العاده‏ای تنش کرده بود 1077 00:47:30,714 --> 00:47:32,549 ‫و من و روپرت انگار... 1078 00:47:32,632 --> 00:47:35,051 ‫نمی‏‌دونم، رفقای "آستین پاورز" 1079 00:47:35,135 --> 00:47:37,262 ‫یا همچین چیزی ‫از بغل‌مون آویزونن 1080 00:47:37,345 --> 00:47:40,474 ‫اون خیلی خوشگل شده 1081 00:47:40,557 --> 00:47:43,977 ‫ فکر کنم واسه اولین بار، ‫ هری و ران... 1082 00:47:44,060 --> 00:47:46,354 ‫ مخصوصاً ران... 1083 00:47:46,438 --> 00:47:51,568 ‫هرماینی رو به عنوان یه زن جوون دیدن 1084 00:47:51,651 --> 00:47:55,989 ‫ نه فقط به عنوان یار و همراه که دارن 1085 00:47:56,072 --> 00:47:59,409 ‫اون هرماینی گرنجر هستش؟ ‫با ویکتور کرام؟ 1086 00:47:59,493 --> 00:48:02,329 ‫نه، اصلاً و ابداً 1087 00:48:03,830 --> 00:48:05,832 ‫یعنی، همه می‏تونن یه‌جورایی ‫باهاش ارتباط بگیرن 1088 00:48:05,916 --> 00:48:07,501 ‫من یه‏‏جورایی از همینِ ‫این داستان‏ها خوشم میاد 1089 00:48:07,584 --> 00:48:10,420 ‫ که خیلی برابر زندگی همه قرار می‏‎گیرن 1090 00:48:10,504 --> 00:48:14,883 ‫مثل اولین مراسم رقص مدرسه ‫و اون جور احساسات 1091 00:48:14,966 --> 00:48:18,178 ‫ اون اضطراب‌ها، نداشتن اعتماد بنفس 1092 00:48:18,261 --> 00:48:21,515 ‫می‌دونستم خیلی مهمه، ‫و وضعم افتضاح بود 1093 00:48:21,598 --> 00:48:23,141 ‫من... 1094 00:48:23,225 --> 00:48:25,727 ‫ فقط می‏دونستم که مثل... 1095 00:48:25,811 --> 00:48:27,813 ‫ یه لحظه‏ای می‏مونه که جوجه اردک ‫ تبدیل به قو میشه 1096 00:48:27,896 --> 00:48:30,690 ‫ می‌دونستم که یهو کلی فشار ایجاد شده 1097 00:48:30,774 --> 00:48:33,527 ‫حالا، دست‌هات رو تکون نده، خب؟ 1098 00:48:33,610 --> 00:48:34,861 ‫مایک نیوول راهنماییم کرد... 1099 00:48:34,945 --> 00:48:37,322 ‫تا توی اون لباس ‫از پله‏ها پایین بیام 1100 00:48:37,405 --> 00:48:38,949 ‫"دست‏هات زیادی دارن تاب می‏خورن 1101 00:48:39,032 --> 00:48:41,368 ‫خیلی سریع داری راه می‎ری. ‫باید آروم‏تر راه بری" 1102 00:48:41,451 --> 00:48:43,495 ‫ یعنی اون یه میلیون جهات مختلف... 1103 00:48:43,578 --> 00:48:44,955 ‫ سر اینکه چطور از پله پایین برم ‫ بهم گفت 1104 00:48:45,038 --> 00:48:47,249 ‫و معلومه خب، ‫از پله‏ها افتادم 1105 00:48:47,332 --> 00:48:50,502 ‫ ما نوجوون‏های خیلی معذبی بودیم 1106 00:48:50,585 --> 00:48:52,254 ‫ اونا گفتن... 1107 00:48:52,337 --> 00:48:54,214 ‫"باید واسه این یه سری قدم‏های رقص یاد بگیرین" 1108 00:48:54,297 --> 00:48:55,924 ‫بهم اعتماد که داری، مگه نه؟ 1109 00:48:56,007 --> 00:48:58,343 ‫ من رقاص نیستم، ‫ و عمراً بتونم برقصم 1110 00:48:58,426 --> 00:49:00,929 ‫آره، حس می‏کنم ‫تو اون صحنه رقص... 1111 00:49:01,012 --> 00:49:02,389 ‫خیلی خُشکم 1112 00:49:05,183 --> 00:49:08,395 ‫اوه، اونجا رو باش. اونجا رو باش. ‫حیرت‏زده‏ست 1113 00:49:08,478 --> 00:49:10,397 ‫مَرد خوش شانسیه. ‫مَرد خوش شانسیه 1114 00:49:10,480 --> 00:49:13,692 ‫من و اِما همیشه همدیگه ‫رو دوست داشتیم، واقعا میگم 1115 00:49:13,775 --> 00:49:16,570 ‫رفتم تو اتاقی که بهمون درس می‎دادن 1116 00:49:16,653 --> 00:49:18,196 ‫ تکلیفی که مدرس داده بود... 1117 00:49:18,280 --> 00:49:21,616 ‫ این بود که تصورت از خدا رو بکِشی 1118 00:49:21,700 --> 00:49:26,663 ‫و تام یه دخترِ روی اسکیت رو کشیده بود ‫که کلاه برعکس پوشیده 1119 00:49:26,746 --> 00:49:29,207 ‫ و والا نمی‏دونم چطور بگم... 1120 00:49:29,291 --> 00:49:31,126 ‫ عاشقش شدم دیگه 1121 00:49:31,209 --> 00:49:33,920 فکر کنم روی صندلی گریم نشسته بودم 1122 00:49:34,004 --> 00:49:36,256 و یکی یه چیزی گفت توی این مایه ها که 1123 00:49:36,339 --> 00:49:37,465 "آره، اون روت کراش داشت" 1124 00:49:37,549 --> 00:49:39,009 قبلاً هر روز میومدم 1125 00:49:39,092 --> 00:49:40,760 و دنبال شماره‌ش توی لیست تماس‌ها میگشتم 1126 00:49:40,844 --> 00:49:42,304 شماره ی 7 بود 1127 00:49:42,387 --> 00:49:44,472 و اگه شماره‌ش توی لیست تماس‌ها بود 1128 00:49:44,556 --> 00:49:47,100 هیجان اون روز بیشتر میشد 1129 00:49:47,183 --> 00:49:49,269 اون 3 سال از من بزرگتر بود 1130 00:49:49,352 --> 00:49:53,189 :پس برای اون اینجوری بود مثلا که "تو مثل خواهر کوچکتر منی" 1131 00:49:53,273 --> 00:49:55,358 من خیلی روش حساس شده بودم 1132 00:49:55,442 --> 00:49:58,028 آره، همیشه نقطه ضعف داشتم بهش 1133 00:49:58,111 --> 00:50:01,072 و این هنوزم ادامه داره 1134 00:50:01,156 --> 00:50:03,950 فکر کنم حقیقت این بود که، تام 1135 00:50:04,034 --> 00:50:09,039 کسی بود که معمولاً میتونستم باهاش آسیب پذیر باشم 1136 00:50:09,122 --> 00:50:10,707 همیشه رابطمون یه جورایی مثلاً 1137 00:50:10,790 --> 00:50:12,208 نمیدونم، شبیه نسبت فامیلی بود 1138 00:50:12,292 --> 00:50:14,628 هیچوقت، هیچوقت، هیچ اتفاق 1139 00:50:14,711 --> 00:50:16,171 رومانتیکی بینمون نیفتاد 1140 00:50:16,254 --> 00:50:18,632 فقط همدیگه‌رو دوست داشتیم 1141 00:50:18,715 --> 00:50:20,467 فقط همینو میتونم بگم 1142 00:50:25,889 --> 00:50:27,807 ...باهمدیگه! یک 1143 00:50:27,891 --> 00:50:29,392 دو، سه 1144 00:50:35,941 --> 00:50:40,153 «توی «جام آتش دنیا تغییر حالت میده 1145 00:50:40,236 --> 00:50:43,823 و یهویی، ولدمورت ظاهر میشه 1146 00:50:43,947 --> 00:50:47,947 «اسم‌اش را نبر» 1147 00:50:50,622 --> 00:50:53,083 نقش رو به ریف فاینز دادم، چون 1148 00:50:53,166 --> 00:50:56,628 اون یکی از قوی‌ترین هنرپیشه‌های نسل خودش‌ـه 1149 00:50:56,711 --> 00:50:59,589 میدونستم که اون قدرت بزرگی داره 1150 00:50:59,673 --> 00:51:04,344 یه جور شخصیت حساس، دقیق و نافذ 1151 00:51:04,427 --> 00:51:07,639 بچه‌های خواهرم اون موقع 1152 00:51:07,722 --> 00:51:09,516 حدوداً 10، 11، 12 ساله بودن 1153 00:51:09,599 --> 00:51:12,102 گفتم "مارتا، درمورد هری پاتر "مطمئن نیستم 1154 00:51:12,185 --> 00:51:14,145 "ولدمورت، چی هست؟" 1155 00:51:14,229 --> 00:51:15,438 "چی؟" 1156 00:51:15,522 --> 00:51:17,649 ازت خواستن نقش ولدمورت‌رو" "بازی کنی؟ 1157 00:51:17,732 --> 00:51:19,693 "باید انجامش بدی" 1158 00:51:25,240 --> 00:51:27,450 و بعد به من چندتا نقاشی نشون دادن 1159 00:51:27,534 --> 00:51:28,910 ایده‌های طراحی شده از گریم 1160 00:51:28,994 --> 00:51:31,037 انتظارشو نداشتم 1161 00:51:31,121 --> 00:51:34,165 و با خودم فکر کردم "عجب گریم قوی‌ایه" 1162 00:51:34,249 --> 00:51:36,543 ولدمورت اصلا برام حس انسان بودن نمیداد 1163 00:51:36,626 --> 00:51:38,795 حس کردم ماهیت شیطانی داشت 1164 00:51:38,878 --> 00:51:40,213 میدونم قبلاً انسان بوده 1165 00:51:40,296 --> 00:51:42,924 اما به یه چیز مار مانندی تبدیل شد 1166 00:51:43,008 --> 00:51:44,259 مسئله‌ی بعدی صداش بود 1167 00:51:44,342 --> 00:51:46,928 یه جورایی مار مانند نجوا گونه، خشن و گرفته 1168 00:51:47,012 --> 00:51:51,349 ....یه چیزی که باید صدای نجوا گونه‌ای بود 1169 00:51:51,433 --> 00:51:54,310 نفس روی نفس 1170 00:51:54,394 --> 00:51:57,147 "...آه، هری پاتر" 1171 00:51:57,230 --> 00:51:59,357 برای مردن جلو بیا 1172 00:51:59,441 --> 00:52:02,652 ریف میخواست کاملاً شیطانی 1173 00:52:02,736 --> 00:52:03,820 و فرازمینی باشه 1174 00:52:03,903 --> 00:52:06,156 و بهترین راه برای انجامش 1175 00:52:06,239 --> 00:52:08,575 این بود که دماغش‌رو بکنیم 1176 00:52:08,658 --> 00:52:10,910 اون دماغ داره «خطر لو رفتن داستان» 1177 00:52:10,994 --> 00:52:12,787 با برچسب پوشیده شده بود 1178 00:52:12,871 --> 00:52:16,875 تا یکم از چیزی که توی فیلم بود ترسناک بودنش کمتر شه 1179 00:52:16,958 --> 00:52:18,668 به جز مواقعی که میگفتن "حرکت" 1180 00:52:18,752 --> 00:52:20,754 و به دلایلی ازش وحشت داشتم 1181 00:52:20,837 --> 00:52:24,507 میتونم لمس‌ت کنم 1182 00:52:24,591 --> 00:52:26,426 گریم حدوداً سه ساعت طول می‌کشید 1183 00:52:26,509 --> 00:52:28,636 گریم دست، ناخن، دندون 1184 00:52:28,720 --> 00:52:31,264 و حتی دماغم 1185 00:52:31,347 --> 00:52:35,894 ...احساس 1186 00:52:37,771 --> 00:52:41,274 قوی بودن می‌کردم، احساس قدرتمندی و شیطانی داشتم 1187 00:52:41,357 --> 00:52:46,863 مسئله‌ی بزرگ این بود که یکی از کسایی که تصور می‌کردی 1188 00:52:46,946 --> 00:52:51,409 قراره خیلی توی داستان مهم باشه سدریک دیگوری‌ـه 1189 00:52:51,493 --> 00:52:56,247 توی اون رویارویی سدریک کشته میشه 1190 00:52:56,331 --> 00:52:58,291 اون یکی رو بکش 1191 00:52:58,374 --> 00:53:00,835 !آوادا کداورا - !سدریک - 1192 00:53:02,462 --> 00:53:07,759 و هری موفق میشه که جنازه رو برداره 1193 00:53:07,842 --> 00:53:12,180 و برش گردونه به خط پایان مسابقه 1194 00:53:12,263 --> 00:53:16,392 و پدر سدریک دیگوری فکر می‌کرد پسرش برنده شده 1195 00:53:16,476 --> 00:53:19,354 و بعد میفهمه که پسره مُرده 1196 00:53:19,437 --> 00:53:21,689 و مثل سگ زوزه میکشه 1197 00:53:21,773 --> 00:53:23,149 "اون پسر منه" 1198 00:53:25,902 --> 00:53:28,822 !اون پسر منه 1199 00:53:28,905 --> 00:53:31,866 یهویی، یه چیز کاملاً غیر منتظره 1200 00:53:31,950 --> 00:53:34,452 و جدی اتفاق میفته 1201 00:53:34,536 --> 00:53:38,164 و یهویی متوجه میشی این فیلم در مورد زندگی نیست 1202 00:53:38,248 --> 00:53:39,374 در مورد مرگ‌ـه 1203 00:53:39,457 --> 00:53:40,834 خیلی صحنه‌ی بزرگی‌ـه 1204 00:53:40,917 --> 00:53:42,418 چون برای اولین بارم هست که 1205 00:53:42,502 --> 00:53:45,421 هری یه جورایی مرگ رو حس می‌کنه 1206 00:53:45,505 --> 00:53:47,549 مرگ یه شخص جوون که بهش نزدیک‌ـه 1207 00:53:48,633 --> 00:53:50,844 این صحنه‌ای بود که یادمه متفاوت بود 1208 00:53:50,927 --> 00:53:52,679 ...اوه، این آره این فیلم بچه‌هاست 1209 00:53:52,762 --> 00:53:54,514 اما خدای من، چیزای چالش برانگیزی توش هست 1210 00:53:54,597 --> 00:53:59,018 اون برگشته، اون برگشته ولدمورت برگشته 1211 00:53:59,102 --> 00:54:01,271 لحظه‌ی مرگ سدریک دیگوری 1212 00:54:01,354 --> 00:54:05,817 لحظه‌ایه که مجموعه فیلم‌ها به بلوغ میرسه 1213 00:54:05,900 --> 00:54:10,071 و حالا بچه‌ها دوران بچگی‌رو پشت سر گذاشتن 1214 00:54:10,155 --> 00:54:12,282 و قراره با خطرهای بزرگسالی 1215 00:54:12,365 --> 00:54:14,617 رو به رو شن 1216 00:54:14,701 --> 00:54:17,871 و همه‌ی اینا از اون لحظه‌ی مرگ شروع شد 1217 00:54:17,954 --> 00:54:20,707 سدریک دیگوری کشته شد 1218 00:54:20,790 --> 00:54:22,542 توسط لرد ولدمورت 1219 00:54:24,335 --> 00:54:27,005 هر سه تاشون توی بدبختی سیر می‌کنن 1220 00:54:27,088 --> 00:54:30,550 و همونطور که میدونیم این باعث ایجاد دوستی میشه 1221 00:54:38,266 --> 00:54:40,685 خلاصه بگم، تو توسط 1222 00:54:40,768 --> 00:54:43,188 توانایی عشق ورزیدنت محافظت میشی 1223 00:54:43,271 --> 00:54:45,690 دامبلدور با صدای بلند گفت 1224 00:54:45,773 --> 00:54:48,526 این تنها محافظتی‌ـه که احتمال داره 1225 00:54:48,610 --> 00:54:52,238 در برابر وسوسه‌ی قدرتی مثل ولدمورت جواب بده 1226 00:54:52,322 --> 00:54:54,532 با وجود همه‌ی وسوسه‌ها 1227 00:54:54,616 --> 00:54:58,036 وقتی همه‌ی سختی‌هارو تحمل کنی 1228 00:54:58,119 --> 00:55:01,372 قلبت پاک میمونه 1229 00:55:03,096 --> 00:55:07,596 :بخش سه «نور و تاریکی درون» هری پاتر و محفل ققنوس - هری پاتر و شاهزاده‌ی دورگه 1230 00:55:15,345 --> 00:55:17,764 چقدر مهربونی که اجازه دادی این کارو توی خونه‌ت انجام بدیم 1231 00:55:17,847 --> 00:55:19,891 میدونم، خیلی مهربونم 1232 00:55:19,974 --> 00:55:21,392 میدونی همیشه میخواستم چیکار کنم؟ 1233 00:55:21,476 --> 00:55:24,520 ...بذار ببینیم میتونیم اینه که برم این بالا 1234 00:55:25,980 --> 00:55:28,358 اون، ببین، اونا واقعاً خوب به نظر نمیان 1235 00:55:29,984 --> 00:55:32,278 هنوز اینجان - واقعاً هنوز اینجان - 1236 00:55:32,362 --> 00:55:35,782 کسی بهشون غذا داده؟ خیلی ناراحت کننده‌ست 1237 00:55:35,865 --> 00:55:37,533 خب، حالا تو میتونی هری پاتر باشی 1238 00:55:37,617 --> 00:55:38,826 باشه، ممنون 1239 00:55:40,745 --> 00:55:42,622 من از راست میرم پایین تو از چپ برو 1240 00:55:42,705 --> 00:55:45,375 آره، بیا مسابقه بدیم، باشه؟ برو سر جات، آماده، برو 1241 00:55:45,458 --> 00:55:46,751 اوه، خدایا 1242 00:55:47,877 --> 00:55:49,420 ما داریم این پایین ماچ و بوسه میکنیم 1243 00:55:50,713 --> 00:55:52,382 فراموشش کن - میدونی چیه؟ - 1244 00:55:52,465 --> 00:55:54,634 از یه چیزی عکس گرفتم 1245 00:55:54,717 --> 00:55:57,971 دیشب، فکر کردم این چیزارو پیدا کنم 1246 00:55:58,054 --> 00:56:00,056 و ازت امضا خواسته بودم 1247 00:56:00,139 --> 00:56:01,307 خدایا، واقعاً؟ 1248 00:56:01,391 --> 00:56:02,558 نه، بلند بخون 1249 00:56:02,642 --> 00:56:06,104 خیلی خوشحالم دیدمت چی نوشته؟ 1250 00:56:06,187 --> 00:56:07,689 اچ بی سی عزیز - آره - 1251 00:56:07,772 --> 00:56:11,734 مایه‌ی خوشحالی‌ـم بود که همبازی" "و زیرلیوانی‌ـت بودم [شباهت زیرلیوانی و همبازی در انگلیسی] 1252 00:56:11,818 --> 00:56:15,419 عجب بازی با کلمات هوشمندانه‌ای 1253 00:56:15,530 --> 00:56:16,823 هنوزم یه جورایی راضی‌ـم ازش 1254 00:56:16,906 --> 00:56:18,324 شاعر بودی آره، آره 1255 00:56:18,408 --> 00:56:19,784 چون همیشه آخرش مجبور بودم" 1256 00:56:19,867 --> 00:56:21,869 لیوان قهوه‌ـت رو نگه دارم "دوست دارم 1257 00:56:21,953 --> 00:56:23,579 چی نوشته؟ 1258 00:56:26,916 --> 00:56:28,459 میتونی درمیون بذاریش - میتونم - 1259 00:56:28,543 --> 00:56:30,253 الان میتونیم درمیون بذاریمش نوشتم "دوست دارم 1260 00:56:30,336 --> 00:56:32,005 و کاش 10 سال زودتر به دنیا میومدم 1261 00:56:32,088 --> 00:56:33,506 "شاید یه شانسی داشتم 1262 00:56:33,589 --> 00:56:34,966 الان اشکالی نداره 1263 00:56:35,049 --> 00:56:36,342 با کلی عشق" "و ممنون که باحال بودی 1264 00:56:36,426 --> 00:56:37,552 قشنگ نیست؟ 1265 00:56:37,635 --> 00:56:39,012 باید همیشه با دقت ازش نگه داری کنم 1266 00:56:39,095 --> 00:56:41,723 ممنون - توی دستشویی‌مه، دن - 1267 00:56:48,479 --> 00:56:49,856 یه طوفان در راهه، هری 1268 00:56:49,939 --> 00:56:52,025 بهتره وقتی میرسه هممون آماده باشیم 1269 00:56:57,864 --> 00:57:00,408 من توی فیلم پنجم بودم «محفل ققنوس» 1270 00:57:00,491 --> 00:57:01,909 آره - ببین، دندونامو دارم - 1271 00:57:01,993 --> 00:57:03,328 هلنا دندوناشو آورده - دندونام - 1272 00:57:03,411 --> 00:57:04,954 بهم اطمینان داده که 1273 00:57:05,038 --> 00:57:06,914 اینارو هیچ نوع تمیزکاری‌ای نکرده 1274 00:57:06,998 --> 00:57:10,752 نه، اینا عتیقه‌ی واقعی‌ـه یازده سال زمان این توئه 1275 00:57:10,835 --> 00:57:13,338 ...آره بوی بدی میده، ولی 1276 00:57:13,421 --> 00:57:14,756 همینجوری میذاریش توی دهنت، آره؟ 1277 00:57:14,839 --> 00:57:16,007 نه، ولی دندونا کمک کننده بودن 1278 00:57:16,090 --> 00:57:17,508 آره - خب، رفتن تو - 1279 00:57:17,592 --> 00:57:19,552 نظرت چیه؟ - آره، یادم رفته بود - 1280 00:57:19,635 --> 00:57:20,720 منو یادت میاد؟ 1281 00:57:20,803 --> 00:57:22,305 اینو...یادمه...آره 1282 00:57:25,892 --> 00:57:27,852 دندونا کمک کننده بود - واسه شخصیت؟ - 1283 00:57:27,935 --> 00:57:29,604 فکر کنم میخواستم دیده نشم 1284 00:57:29,687 --> 00:57:31,773 وقتی اولش پیشنهاد بهم داده شد، جو برام 1285 00:57:31,856 --> 00:57:33,149 یه پیام مخفیانه نوشته بود که میگفت 1286 00:57:33,232 --> 00:57:34,692 شاید چیز زیادی توی این صفحه نباشه 1287 00:57:34,776 --> 00:57:36,861 ولی اون قراره یه کار مهمی بکنه 1288 00:57:36,944 --> 00:57:38,279 بازی نقش بلاتریکس سرگم‌کننده بود 1289 00:57:38,363 --> 00:57:40,031 چون پرورش دادن یه شخصیت بچه‌گونه بود 1290 00:57:40,114 --> 00:57:42,575 و شیطون 1291 00:57:42,658 --> 00:57:44,077 و کاملاً آشوب طلب - و روانی، آره - 1292 00:57:44,160 --> 00:57:45,286 یه حالت بازیگوشی داشت 1293 00:57:45,370 --> 00:57:46,662 بازیگوشی داشت 1294 00:57:46,746 --> 00:57:48,206 که حتی آزار دهنده‌ترش می‌کرد 1295 00:57:48,289 --> 00:57:49,749 معلومه که بلاتریکس فکر نمی‌کنه شیطان‌ـه 1296 00:57:49,832 --> 00:57:51,167 فکر می‌کنه برعکس‌ـشه - نه، درسته - 1297 00:57:51,250 --> 00:57:52,585 پس باید یه دلیلی برای 1298 00:57:52,668 --> 00:57:54,670 صدمه زدن به آدما براش میساختم 1299 00:57:54,754 --> 00:57:58,925 و دلیلش برای اون اینه که اون بی احساس‌ـه 1300 00:57:59,008 --> 00:58:01,386 این باعث میشه احساس قدرتمندی کنه 1301 00:58:01,469 --> 00:58:03,054 !ها 1302 00:58:03,137 --> 00:58:05,890 پاتر کوچولو، موچولو 1303 00:58:10,728 --> 00:58:13,022 بلاتریکس یه چیز وحشی بود 1304 00:58:13,106 --> 00:58:14,440 که قابل کنترل نبود 1305 00:58:14,524 --> 00:58:15,817 هیچوقت نمیدونی 1306 00:58:15,900 --> 00:58:17,652 حرف بعدی‌ای که از دهنش میاد بیرون چیه 1307 00:58:19,362 --> 00:58:21,197 برای یه هنرپیشه خیلی هیجان انگیزه، چون مثلا 1308 00:58:21,280 --> 00:58:23,783 هرکاری که توی یه سکانس می‌کنه دلیل نمیشه که 1309 00:58:23,866 --> 00:58:25,243 توی سکانس بعدی هم بکنه 1310 00:58:25,326 --> 00:58:27,370 یادمه سعی می‌کردم مسئولیت صحنه‌رو داشته باشم 1311 00:58:27,453 --> 00:58:28,955 و اون داشت بهش خوش میگذشت 1312 00:58:30,540 --> 00:58:32,125 اجازه داشت هرکاری میخواست بکنه 1313 00:58:32,208 --> 00:58:33,960 میتونست وراجی کنه میتونست بالا پایین بپره 1314 00:58:34,043 --> 00:58:35,461 آروم باش 1315 00:58:35,545 --> 00:58:37,130 و هرچی میخواد بگه 1316 00:58:37,213 --> 00:58:40,633 ...و ندونستن این که سعی کنم کنترلش کنم 1317 00:58:40,716 --> 00:58:42,260 !دورگه‌ی کثیف 1318 00:58:42,343 --> 00:58:44,637 اشکال نداره، اون فقط یه پسر بچه‌ی کنجکاوه، مگه نه؟ 1319 00:58:44,720 --> 00:58:46,305 همش میخواستم بگم "خفه شو" 1320 00:58:46,389 --> 00:58:48,349 دریکو 1321 00:58:56,816 --> 00:58:58,609 من کشتمت، مگه نه؟ - ...کشتی، ولی - 1322 00:58:58,693 --> 00:59:00,153 آره، متاسفم 1323 00:59:00,236 --> 00:59:01,863 باید انجام میشد 1324 00:59:01,946 --> 00:59:03,823 یادمه روی یه عالمه وِرد و این چیزا کار می‌کردیم 1325 00:59:03,906 --> 00:59:05,366 چون تو جادوگر خیلی خوب بودی 1326 00:59:05,450 --> 00:59:07,118 من جادوگر خوبی بودم 1327 00:59:07,201 --> 00:59:09,620 و یه دوئل واقعی داشتیم و اونا خیلی جاهاشو کات کردن 1328 00:59:10,746 --> 00:59:11,664 و این خیلی بده 1329 00:59:11,747 --> 00:59:12,999 چون فکر می‌کردم که 1330 00:59:13,082 --> 00:59:14,834 من هفته‌ها رفتم مدرسه‌ی چوب‌دستی 1331 00:59:14,917 --> 00:59:16,919 و چند روز روی اون صحنه بودیم 1332 00:59:17,003 --> 00:59:18,379 چند روز داشت فیلمبرداری میشد 1333 00:59:18,463 --> 00:59:20,631 فکر کنم یکی از اولین کارهام بود 1334 00:59:20,715 --> 00:59:22,425 و تو افتادی توی پرده پرده بود؟ 1335 00:59:22,508 --> 00:59:23,551 آره، آره 1336 00:59:23,634 --> 00:59:25,094 رفتم توی پرده 1337 00:59:25,178 --> 00:59:28,681 بعد یه حدس و گمانی بود که آیا اون برمیگرده؟ 1338 00:59:28,764 --> 00:59:30,975 میشه از پرده اومد بیرون؟ 1339 00:59:31,058 --> 00:59:32,685 نه، نمیشه - نه، نمیشه - 1340 00:59:32,768 --> 00:59:35,021 !آوادا کداورا 1341 00:59:51,954 --> 00:59:53,164 ...میخوام بگم که 1342 00:59:53,247 --> 00:59:54,373 این برای هممون چیز جالبی بود 1343 00:59:54,457 --> 00:59:55,833 یعنی برای بازیگرای جوون‌تر 1344 00:59:55,917 --> 00:59:58,252 چون یه گروه خاصی بودن ...مثل مگی 1345 00:59:58,336 --> 01:00:00,421 آره - دیوید بردلی و اَلن - 1346 01:00:00,505 --> 01:00:02,715 مارو از وقتی 11 یا 12 سالمون بود میشناختن 1347 01:00:02,798 --> 01:00:05,176 و وقتی تو اومدی من 15 یا 16 سالم بود 1348 01:00:05,259 --> 01:00:07,512 پس تو، گری و دیوید 1349 01:00:07,595 --> 01:00:09,889 با ما بیشتر مثل آدم بزرگا رفتار میکردین، دوس داشتم 1350 01:00:09,972 --> 01:00:11,933 اینو توی ما دیدین ...که چندتامون 1351 01:00:12,016 --> 01:00:13,726 یه جورایی آماده‌ایم "میشه بهمون فشار بیارین؟" 1352 01:00:13,809 --> 01:00:15,895 ما هم میخوایم سعی کنیم" "بازیگر بشیم 1353 01:00:17,026 --> 01:00:21,026 «بزرگ شدن» 1354 01:00:23,736 --> 01:00:26,405 وقتی به «محفل ققنوس» رسیدیم 1355 01:00:26,489 --> 01:00:29,075 دنیا داشت سیاسی‌تر میشد 1356 01:00:29,158 --> 01:00:31,536 و من حس کردم کارگردانی لازم داریم 1357 01:00:31,619 --> 01:00:34,247 که بتونه اینو به طرز سرگرم‌کننده‌ای مدیریت کنه 1358 01:00:34,330 --> 01:00:36,791 دیوید ییتس خیلی با بازیگرا خوب کار می‌کنه 1359 01:00:36,874 --> 01:00:39,835 به بهترین روش بهشون فشار میاره 1360 01:00:39,919 --> 01:00:43,256 از پیشرفتی که صرفاً برای پیشرفت باشه 1361 01:00:43,339 --> 01:00:45,883 باید جلوگیری کرد 1362 01:00:45,967 --> 01:00:49,303 دیوید آدم مهربون و آرومی بود 1363 01:00:49,387 --> 01:00:52,682 که واقعاً به همه‌ی شخصیت‌ها اهمیت میداد 1364 01:00:52,765 --> 01:00:54,433 و همینطور من کلی دیدارهای دونفره 1365 01:00:54,517 --> 01:00:55,893 با دیوید ییتس داشتم 1366 01:00:55,977 --> 01:00:57,937 من رفتم سر فیلم "محفل ققنوس" 1367 01:00:58,020 --> 01:00:59,939 توی فکرم بازیگرای جوون بودن به این که 1368 01:01:00,022 --> 01:01:02,275 کل داستان رو بزرگ کنیم فکر می‌کردم 1369 01:01:02,358 --> 01:01:04,610 اینکه یکم بالغانه‌ترش کنیم 1370 01:01:04,694 --> 01:01:08,072 و یه جورایی ریشه‌ای و یکم تاریک‌تر 1371 01:01:12,660 --> 01:01:14,954 باید رشد می‌کرد و بزرگ‌تر میشد 1372 01:01:15,037 --> 01:01:17,331 ترسناک و ترسناک‌تر میشد 1373 01:01:19,125 --> 01:01:21,168 !اه 1374 01:01:21,252 --> 01:01:24,964 یه افزایش بزرگی توی حجم و پیچیدگی داشتیم 1375 01:01:25,047 --> 01:01:28,593 از بچه‌گونه بودن رسیدیم به اتفاقات تاثیرگذار 1376 01:01:28,676 --> 01:01:31,596 و جزئی از دنیای بزرگ بودن 1377 01:01:31,679 --> 01:01:33,973 اون فقط یه بچه‌ست 1378 01:01:34,056 --> 01:01:35,391 یکم دیگه بگی باعث میشی 1379 01:01:35,474 --> 01:01:36,892 یکراست به عضویت محفل دربیاد 1380 01:01:36,976 --> 01:01:38,519 خوبه، من میخوام عضو شم 1381 01:01:38,603 --> 01:01:40,605 اگه ولدمورت ارتش درست می‌کنه پس من میخوام بجنگم 1382 01:01:44,734 --> 01:01:48,029 وقتی شروع کردم چیزی که دیوید و استودیو 1383 01:01:48,112 --> 01:01:49,822 راجبش باهام حرف زدن این بود که 1384 01:01:49,905 --> 01:01:54,744 اِما مطمئن نیست بخواد برای یه قسمت دیگه برگرده 1385 01:01:55,578 --> 01:01:56,954 اوه، هری 1386 01:01:59,915 --> 01:02:02,668 مردم حتماً کاری که اون کرد‌ رو فراموش می‌کنن 1387 01:02:02,752 --> 01:02:04,837 و اینکه چقدر خوب انجامش داد 1388 01:02:05,921 --> 01:02:08,758 دن و روپرت اونا همدیگه‌رو داشتن 1389 01:02:08,841 --> 01:02:10,843 منم دوستای صمیمی خودم‌رو داشتم 1390 01:02:10,926 --> 01:02:12,678 ولی اِما نه تنها جوون‌تر بود 1391 01:02:12,762 --> 01:02:16,474 اون...تنها بود 1392 01:02:16,557 --> 01:02:20,603 یه قسمت دفتر خاطراتمو ...پیدا کردم که یه جورایی 1393 01:02:21,437 --> 01:02:25,399 میتونستم ببینم که اون زمان، تنها بودم 1394 01:02:25,483 --> 01:02:27,193 هیچوقت توی فیلم راجبش حرف نزدیم 1395 01:02:27,276 --> 01:02:28,903 چون هممون بچه بودیم 1396 01:02:29,987 --> 01:02:31,530 به عنوان یه پسر 14 ساله 1397 01:02:31,614 --> 01:02:33,199 هیچوقت برنمی‌گشتم به یه 14 ساله‌ی دیگه 1398 01:02:33,282 --> 01:02:34,533 :بگم هی، چطوری؟" 1399 01:02:34,617 --> 01:02:36,410 "همه چی خوبه؟ 1400 01:02:36,494 --> 01:02:38,037 «پس «محفل ققنوس 1401 01:02:38,120 --> 01:02:40,206 وقتی بود که اوضاع داشت برای هممون جالب میشد 1402 01:02:40,289 --> 01:02:42,541 اما تو داشتی به کنار کشیدن فکر می‌کردی 1403 01:02:42,625 --> 01:02:44,210 هیچوقت درست راجب این باهات حرف نزدم 1404 01:02:44,293 --> 01:02:46,879 آره... فکر کنم 1405 01:02:46,962 --> 01:02:48,422 فکر کنم ترسیده بودم - آره - 1406 01:02:48,506 --> 01:02:50,049 نمیدونم، تاحالا شده فکر کنی 1407 01:02:50,132 --> 01:02:51,384 به یه نقطه عطفی برسی ...وقتی که بگی 1408 01:02:51,467 --> 01:02:53,052 آره، کاملاً 1409 01:02:53,135 --> 01:02:54,428 این یه جورایی همیشگی‌ـه 1410 01:02:54,512 --> 01:02:56,430 آره، منم همچین لحظه‌هایی داشتم 1411 01:02:56,514 --> 01:02:57,723 یه جورایی کل مدت 1412 01:02:59,517 --> 01:03:03,104 میتونم بگم منم احساساتی شبیه اِما داشتم 1413 01:03:03,729 --> 01:03:05,940 یه جورایی به این فکر می‌کردم که اگه تمومش کنم 1414 01:03:06,023 --> 01:03:08,567 ...زندگی چطوری میشه، ولی 1415 01:03:08,651 --> 01:03:10,861 هیچوقت راجبش ...حرف نزدیم، فکر کنم 1416 01:03:10,945 --> 01:03:12,738 داشتیم با روش خودمون باهاش کنار میومدیم 1417 01:03:12,822 --> 01:03:14,532 هممون یه جورایی توی لحظه بودیم 1418 01:03:14,615 --> 01:03:18,536 توی اون زمان به فکرمون نرسید 1419 01:03:18,619 --> 01:03:22,289 که هممون یه جورایی احساسات مشابه داریم 1420 01:03:23,916 --> 01:03:26,377 ...آره 1421 01:03:26,460 --> 01:03:30,256 مسئله‌ی مشهوریت بالاخره محکم ضربه‌شو زد 1422 01:03:32,133 --> 01:03:35,469 کسی مجبور نبود منو قانع کنه که ادامه بدم 1423 01:03:36,929 --> 01:03:39,265 طرفدارا خالصانه میخواستن ما موفق شیم 1424 01:03:39,348 --> 01:03:42,768 و ما خالصانه هوای همدیگه‌رو داشتیم 1425 01:03:42,852 --> 01:03:44,061 این خیلی عالی‌ـه 1426 01:03:53,529 --> 01:03:55,281 جالبه که اینجور فیلم‌ها 1427 01:03:55,364 --> 01:03:57,283 ...چقدر براشون مهم‌ـه، چون 1428 01:03:57,366 --> 01:04:00,244 اونا کنار ما بزرگ شدن و بهشون کمک کرده 1429 01:04:00,327 --> 01:04:02,663 با مسائل سخت زندگیشون کنار بیان 1430 01:04:02,747 --> 01:04:06,041 و من افتخار می‌کنم که جزئی از چیزی باشم که 1431 01:04:06,125 --> 01:04:09,920 برای خیلی‌ها اهمیت زیادی داره 1432 01:04:16,010 --> 01:04:17,178 داشتم به چیزی که 1433 01:04:17,261 --> 01:04:19,472 دامبلدور بهم گفت فکر می‌کردم 1434 01:04:19,555 --> 01:04:20,806 چی بود؟ 1435 01:04:21,724 --> 01:04:24,727 که با اینکه یه جنگ در انتظارمونه 1436 01:04:24,810 --> 01:04:27,271 یه چیزی داریم که ولدمورت نداره 1437 01:04:28,189 --> 01:04:29,315 آره؟ 1438 01:04:31,442 --> 01:04:33,652 چیزی که ارزش جنگیدن داره 1439 01:04:36,947 --> 01:04:39,825 با پسرم، بیلی عادت داشتیم هرشب اونارو ببینیم 1440 01:04:39,909 --> 01:04:41,786 اگه شنبه شب‌ها افسردگی می‌گرفت 1441 01:04:41,869 --> 01:04:44,163 فیلم هری پاتر میدید 1442 01:04:44,246 --> 01:04:45,664 مکان امن‌ـش بود 1443 01:04:45,748 --> 01:04:47,374 خیلی مشتاقم یه روزی با 1444 01:04:47,458 --> 01:04:49,335 بچه‌های فرضی‌ـم فیلم‌هارو ببینم 1445 01:04:49,418 --> 01:04:51,879 تاثیرش خیلی زیادـه فوق العاده‌ست 1446 01:04:51,962 --> 01:04:53,172 باورنکردنی‌ـه 1447 01:04:56,884 --> 01:05:00,137 از وقتی 11 سالم بود واسه جی کی رولینگ نامه مینوشتم 1448 01:05:00,221 --> 01:05:01,847 تا ازش تشکر کنم که بگم 1449 01:05:01,931 --> 01:05:04,809 که زندگی بدون هری پاتر یکم برام نا امید کننده بود 1450 01:05:04,892 --> 01:05:06,977 خوشبختانه، نامه‌رو خوند 1451 01:05:07,061 --> 01:05:08,521 و جوابشو داد 1452 01:05:08,604 --> 01:05:12,525 پس من یکی از آدمای خوش‌شانسی هستم که میتونن بگن 1453 01:05:12,608 --> 01:05:14,401 جی کی رولینگ دوستِ نامه‌ایم بود 1454 01:05:18,030 --> 01:05:20,074 اولین قسمت تست بازیگری 1455 01:05:20,157 --> 01:05:21,742 به طرز دیوونه کننده‌ای عمومی‌ـه 1456 01:05:21,826 --> 01:05:23,869 عملاً همه میتونن بیان 1457 01:05:25,329 --> 01:05:26,872 این بلیط من‌ـه برو که بریم 1458 01:05:26,956 --> 01:05:27,915 بریم لندن 1459 01:05:27,998 --> 01:05:29,625 پرواز می‌کنیم، معلومه 1460 01:05:29,708 --> 01:05:33,128 و هزاران نفر صف میبندن 1461 01:05:33,212 --> 01:05:36,090 خیلی واضح دَن رو یادمه 1462 01:05:36,173 --> 01:05:37,550 توی تست صحنه‌ـم بود 1463 01:05:37,633 --> 01:05:38,968 گیاه دارواش 1464 01:05:40,511 --> 01:05:42,096 یادمه باهام حرف میزد 1465 01:05:42,179 --> 01:05:43,806 و من هی یادم میرفت جوابش‌رو بدم 1466 01:05:43,889 --> 01:05:46,559 چون عادت داشتم توی صفحه‌ی تلویزیون ببینمش 1467 01:05:46,642 --> 01:05:48,143 ...پس اینجوری بودم 1468 01:05:49,103 --> 01:05:51,063 فکر کنم همین یه جورایی با 1469 01:05:51,146 --> 01:05:55,860 فاز لونا لاوگوود همخونی داشت چون یه ذره تو فضا بود 1470 01:05:55,943 --> 01:05:57,319 سلام همگی 1471 01:05:58,571 --> 01:06:00,322 قیافه‌ـت وحشتناکه، رون 1472 01:06:00,406 --> 01:06:04,201 و بعد اون یه دنیای مخفی از آدمای عجیب پیدا کرد 1473 01:06:04,285 --> 01:06:07,329 وصله‌های ناجور، آدمایی که قدرت‌های عجیبی داشتن 1474 01:06:07,413 --> 01:06:09,915 ولی هنوزم به شدت انسانیت داشتن 1475 01:06:09,999 --> 01:06:11,750 عمیق و آسیب پذیر بودن 1476 01:06:11,834 --> 01:06:13,794 فیلم‌ها یه جورایی به آدما اجازه میداد 1477 01:06:13,878 --> 01:06:15,462 قسمت‌هایی از وجودشون رو بپذیرن 1478 01:06:15,546 --> 01:06:18,591 پس یکم حس آزادی میداد که ببینی عجیب بودنت 1479 01:06:18,674 --> 01:06:21,760 به عنوان یه ابرقدرت توی تلویزیون نمایش داده بشه 1480 01:06:21,844 --> 01:06:23,762 اولین باری که دیدمتون‌رو یادمه 1481 01:06:23,846 --> 01:06:26,932 ناجورترین گروهی که تاحالا چشمم بهشون افتاده 1482 01:06:27,016 --> 01:06:28,601 و حالا هممون اینجاییم 1483 01:06:28,684 --> 01:06:30,144 هنوزم یه گروه وصله‌ی ناجوریم 1484 01:06:30,227 --> 01:06:32,980 خب، شاید ولی همدیگه‌رو داریم 1485 01:06:34,023 --> 01:06:35,691 توی مدرسه خوب نبودم 1486 01:06:35,774 --> 01:06:37,484 راهنمای گیاهان دارویی» گوشاک» برات بهتره 1487 01:06:37,568 --> 01:06:39,403 من دوستای زیادی نداشتم 1488 01:06:40,237 --> 01:06:42,364 جلوی پاتو نگاه کن لانگ‌باتم 1489 01:06:44,199 --> 01:06:45,743 فکر کنم وصله‌ی ناجور بودن خیلی خوبه 1490 01:06:45,826 --> 01:06:48,120 و فکر کنم احتمالاً به خاطر همین انقدر معروفه 1491 01:06:48,203 --> 01:06:50,789 همه میخوان بدونن که به جایی تعلق دارن 1492 01:06:50,873 --> 01:06:53,334 یه احساس خوب راحتی نسبت به تنها بودن‌ـه 1493 01:06:53,417 --> 01:06:54,877 من بچه‌ی خجالتی‌ای بودم 1494 01:06:54,960 --> 01:06:57,254 با این حس که ندونم جایگاه‌ـم کجاست 1495 01:06:57,338 --> 01:07:00,799 میتونستم همذات‌پنداری کنم 1496 01:07:00,883 --> 01:07:02,801 سخت تلاش کردن مهم‌ـه 1497 01:07:02,885 --> 01:07:04,470 اما یه چیزی از اونم مهم‌تره 1498 01:07:04,553 --> 01:07:06,764 !استوپفای - باور داشتن به خودت - 1499 01:07:09,183 --> 01:07:12,227 همه با دیدن این شخصیت ها که به جایی 1500 01:07:12,311 --> 01:07:15,397 تعلق نداشتن، بیشتر احساس تعلق کردن 1501 01:07:17,951 --> 01:07:19,786 «وقتی هری، جنی رو دید» بانی، وقتی اومد 1502 01:07:20,569 --> 01:07:23,864 فقط 9 سالش بود، شاید 1503 01:07:23,948 --> 01:07:25,449 مامی، پولیورم رو دیدی؟ 1504 01:07:25,532 --> 01:07:27,785 آره، عزیزم روی گربه بود 1505 01:07:27,868 --> 01:07:29,244 سلام 1506 01:07:29,328 --> 01:07:32,373 همیشه برام هری، جنی رابطه‌شون 1507 01:07:32,456 --> 01:07:35,250 این که چطور به آرومی پیشرفت کرد 1508 01:07:35,334 --> 01:07:39,505 و درگیر شدن با کل خانواده‌ی ویزلی 1509 01:07:39,588 --> 01:07:42,883 و اینکه خودِ هری تبدیل به یه ویزلی شد 1510 01:07:43,968 --> 01:07:45,511 چیزی بود که هیچوقت انتظارشو نداشتم 1511 01:07:45,594 --> 01:07:47,262 مخصوصاً با خوندن کتاب‌ها 1512 01:07:47,346 --> 01:07:49,014 بانی جوون‌ترین بود 1513 01:07:49,098 --> 01:07:51,600 :پس اینجوری بودم که "چی؟ این عجیبه" 1514 01:07:52,601 --> 01:07:54,061 چشمات‌رو ببند 1515 01:07:54,144 --> 01:07:56,271 و یه جور فشاری بود 1516 01:07:56,355 --> 01:08:00,025 که عشق قهرمان داستان باشی 1517 01:08:00,109 --> 01:08:02,194 پس همه‌ی آدمای صحنه شش یا هفت ساله 1518 01:08:02,277 --> 01:08:04,571 که تو رو میشناسن شاهد بزرگ شدنت بودن 1519 01:08:04,655 --> 01:08:07,116 و حالا قراره بوسیدنت رو ببینن 1520 01:08:07,199 --> 01:08:08,409 ایول، خوبه 1521 01:08:15,708 --> 01:08:18,294 خیلی شخصیت‌های خانم عالی‌ای بودن 1522 01:08:18,377 --> 01:08:20,754 که جو خلق کرد و فکر می‌کنم این خیلی مهم‌ـه 1523 01:08:20,838 --> 01:08:26,343 من خیلی افتخار می‌کنم به شخصیت بانی، ایوانا و کیتی 1524 01:08:26,427 --> 01:08:27,845 و اینکه چجور آدمایی شدن 1525 01:08:27,928 --> 01:08:31,056 همشون فعال‌های اجتماعی فوق‌العاده‌ای شدن 1526 01:08:31,140 --> 01:08:34,727 هرکدوم از این دخترها ...انسان های 1527 01:08:34,810 --> 01:08:36,895 دوست داشتنی و عالی‌ای بودن 1528 01:08:41,984 --> 01:08:43,902 دلم برای همنشینی باهات تنگ شده بود 1529 01:08:43,986 --> 01:08:45,738 واقعاً؟ ممنون - معلومه - 1530 01:08:45,821 --> 01:08:47,406 چیزی برداشتی؟ چون من خیلی چیزا دزدیدم 1531 01:08:47,489 --> 01:08:48,782 واقعاً؟ - آره، آره - 1532 01:08:48,866 --> 01:08:50,451 من برنداشتم 1533 01:08:50,534 --> 01:08:52,077 باید بهت میگفتم - یکم خیالم راحته - 1534 01:08:52,161 --> 01:08:55,247 چون واقعاً سعی کردم چوب‌دستی‌ـم رو بدزدم 1535 01:08:55,330 --> 01:08:56,707 و نگرانم که اگه میدزدیدم 1536 01:08:56,790 --> 01:08:58,208 احتمالاً تا الان یه جایی گمش کرده بودم 1537 01:08:58,292 --> 01:09:00,169 میدونی که کار نمی‌کنه، تام 1538 01:09:00,252 --> 01:09:01,545 خب، به من قول داده بودن 1539 01:09:01,628 --> 01:09:04,548 که در طول زمان ...با تمرینات کافی 1540 01:09:04,631 --> 01:09:06,508 کار می‌کنه - آره - 1541 01:09:06,592 --> 01:09:08,469 ولی الان که بهش فکر می‌کنم بامزه بود 1542 01:09:08,552 --> 01:09:10,763 که این حرکات پیچیده‌ی شگفت انگیز رو انجام میدادیم 1543 01:09:10,846 --> 01:09:12,348 و هیچ اتفاقی نمیفتاد 1544 01:09:12,431 --> 01:09:14,641 به جز یه بار که برای من یه اتفاقی افتاد 1545 01:09:14,725 --> 01:09:17,644 اونا گفتن، این دفعه قراره هاگوارتز رو بترکونیم 1546 01:09:17,728 --> 01:09:19,772 آره، تونستی انجامش بدی، مگه نه؟ آره، آره، آره 1547 01:09:19,855 --> 01:09:21,940 و اونا گفتن با حرکتِ تو انجامش میدیم 1548 01:09:22,024 --> 01:09:24,318 وقتی وِرد رو بخونی میترکه 1549 01:09:26,236 --> 01:09:30,240 و من واقعاً با عکس العمل خودم 1550 01:09:30,324 --> 01:09:32,618 ترسیدم و سورپرایز شدم !چون با خودم فکر کردم، وای 1551 01:09:36,205 --> 01:09:38,123 یه هیجانِ قدرتِ وحشتناکی بود 1552 01:09:38,207 --> 01:09:39,625 درسته 1553 01:09:39,708 --> 01:09:41,835 فقط چوب‌دستی‌ـم رو 1554 01:09:41,919 --> 01:09:43,962 نشونه میگرفتم و اون میترکید 1555 01:09:44,046 --> 01:09:45,798 آره لذت بخش تر از این بود که 1556 01:09:45,881 --> 01:09:47,674 یه پَر رو به پرواز دربیاری 1557 01:09:47,758 --> 01:09:50,469 آره 1558 01:09:51,428 --> 01:09:52,805 پس دریکو با اون قفسه‌ی عجیب 1559 01:09:52,888 --> 01:09:54,348 داشت چیکار می‌کرد؟ 1560 01:09:54,431 --> 01:09:56,975 و اون آدما کی بودن؟ متوجه نیستین؟ 1561 01:09:57,059 --> 01:09:59,394 اون یه مراسم بود مراسم عضویت 1562 01:09:59,478 --> 01:10:00,687 بس کن، هری 1563 01:10:00,771 --> 01:10:01,980 میدونم منظورت از این حرفا چیه 1564 01:10:02,064 --> 01:10:04,358 این اتفاق افتاده اون یکی از اوناست 1565 01:10:04,441 --> 01:10:05,526 یکی از کیا؟ 1566 01:10:06,610 --> 01:10:07,861 هری فکر می‌کنه که 1567 01:10:07,945 --> 01:10:10,239 دریکو مالفوی الان یه مرگ خوار‌ـه 1568 01:10:11,320 --> 01:10:13,727 «دریکو» 1569 01:10:14,243 --> 01:10:16,036 بچه‌ای که محبت و عشق 1570 01:10:16,120 --> 01:10:19,123 والدین یا یه بزرگسال‌رو دریافت نکرده 1571 01:10:19,206 --> 01:10:22,334 ممکنه حس خشم و نفرت نسبت به دنیا پیدا کنه 1572 01:10:22,417 --> 01:10:23,877 و بره به سمت تاریکی 1573 01:10:23,961 --> 01:10:26,088 چطور جرئت می‌کنی توی خونه‌ـم اینجوری باهام حرف بزنی؟ 1574 01:10:26,171 --> 01:10:27,381 !لوسیوس 1575 01:10:27,464 --> 01:10:29,675 بیشتر مسیر زندگی دریکو 1576 01:10:29,758 --> 01:10:31,385 صرف این میشه که 1577 01:10:31,468 --> 01:10:32,886 سعی کنه پدرش‌رو راضی کنه یا نه 1578 01:10:32,970 --> 01:10:34,847 توی فیلم ششم مجبورش می‌کنن که 1579 01:10:34,930 --> 01:10:37,266 بدترین کار ممکن رو بکنه یا سعی کنه بدترین کارو بکنه 1580 01:10:37,349 --> 01:10:40,519 یعنی کشتن دامبلدور و مشخصاً می‌بینیم که از درون خرد میشه 1581 01:10:40,602 --> 01:10:44,481 دریکو، سال‌ها پیش پسری‌رو میشناختم 1582 01:10:44,565 --> 01:10:47,568 که تمام تصمیمات اشتباه‌رو گرفت 1583 01:10:48,819 --> 01:10:51,697 لطفاً بذار کمکت کنم - کمکت‌رو نمیخوام - 1584 01:10:52,698 --> 01:10:54,700 متوجه نیستی؟ 1585 01:10:54,783 --> 01:10:56,451 مجبورم این کارو بکنم 1586 01:10:57,536 --> 01:10:59,621 مجبورم تو رو بکشم 1587 01:10:59,705 --> 01:11:01,248 وگرنه اون منو می‌کشه 1588 01:11:01,331 --> 01:11:02,833 درمورد تام، چیزی که «شاهزاده‌ی دورگه» رو عالی می‌کرد 1589 01:11:02,916 --> 01:11:05,544 این بود که یهو این پسر بد 1590 01:11:05,627 --> 01:11:07,087 که توی فیلم‌های قبلی 1591 01:11:07,171 --> 01:11:10,048 همیشه یه شخصیتی سطحی داشت 1592 01:11:10,132 --> 01:11:12,718 تونستیم بهش این فرصت‌رو بدیم 1593 01:11:12,801 --> 01:11:17,139 که مسیر جالب و پیچیده‌تری رو طی کنه 1594 01:11:17,222 --> 01:11:19,308 و باهاش ملاقات کردم و گفتم "ببین، تام 1595 01:11:19,391 --> 01:11:21,977 این فرصت‌رو داری "که واقعا بدرخشی 1596 01:11:22,060 --> 01:11:25,230 یادمه دیوید ییتس گفت اگه بتونیم 1597 01:11:25,314 --> 01:11:28,692 فقط 1% همدلی یا دلسوزی برای اون بگیریم 1598 01:11:28,775 --> 01:11:30,569 یعنی کارمون رو انجام دادیم 1599 01:11:30,652 --> 01:11:32,029 انجامش بده 1600 01:11:32,988 --> 01:11:34,531 از نظر من، دریکو قهرمان‌ـه 1601 01:11:34,615 --> 01:11:36,033 هری همیشه کار درست‌رو انجام میده 1602 01:11:36,116 --> 01:11:37,534 هری همیشه انتخاب درست می‌کنه 1603 01:11:37,618 --> 01:11:39,495 هیچوقت براش دوراهی نبوده 1604 01:11:39,578 --> 01:11:42,623 دریکو زنجیره‌ی این خانواده‌ی افتضاح رو میشکنه 1605 01:11:42,706 --> 01:11:45,083 دربرابر مسئولیتی که داره و کاری که ازش انتظار دارن انجام بده 1606 01:11:45,167 --> 01:11:49,421 و دیدن اینکه تام چطوری این کشمکش‌رو جلوی دوربین نشون میده 1607 01:11:49,504 --> 01:11:51,590 اشاره کردن به اون تفاوت‌های ظریف 1608 01:11:51,673 --> 01:11:52,758 اون همه پیچیدگی 1609 01:11:52,841 --> 01:11:54,509 اون میدون مین‌گذاری شده‌ی اخلاقی 1610 01:11:54,593 --> 01:11:58,388 که یواش از توش رد شد واقعاً تاثیرگذار بود 1611 01:11:58,472 --> 01:11:59,806 نه 1612 01:12:11,693 --> 01:12:13,278 سورس 1613 01:12:22,162 --> 01:12:23,747 لطفاً 1614 01:12:24,665 --> 01:12:26,500 !آوادا کداورا 1615 01:12:37,052 --> 01:12:38,804 مشخصاً خیلی عالیه که برگشتیم اینجا 1616 01:12:38,887 --> 01:12:41,807 ...ولی این حس رو دارم که 1617 01:12:41,890 --> 01:12:44,810 شوکه کننده‌ست که این همه آدم 1618 01:12:44,893 --> 01:12:47,562 زودتر از اون چیزی که فکر می‌کردیم 1619 01:12:47,646 --> 01:12:49,648 از پیشمون رفتن 1620 01:12:49,731 --> 01:12:54,403 مثل هلن، اَلن و ریچارد 1621 01:12:54,486 --> 01:12:57,322 آره...مثل خانواده بودن برامون 1622 01:12:57,406 --> 01:12:59,157 همونجوری میشد براشون سوگواری کرد 1623 01:12:59,241 --> 01:13:02,327 آره - خیلی زود بود - 1624 01:13:02,411 --> 01:13:03,954 آره 1625 01:13:13,964 --> 01:13:17,009 دلت واسه مُرده‌ها نسوزه، هری 1626 01:13:17,092 --> 01:13:19,511 واسه زنده‌ها دلسوزی کن 1627 01:13:19,594 --> 01:13:23,765 و بیشتر از همه، کسایی که بدون عشق زندگی می‌کنن 1628 01:13:29,104 --> 01:13:32,774 آدم نباید توی رویاها غرق شه، هری 1629 01:13:32,858 --> 01:13:35,110 و زندگی کردن‌رو فراموش کنه 1630 01:13:38,113 --> 01:13:43,368 ریچارد هریس خیلی آدم خاص و گرمی بود 1631 01:13:44,661 --> 01:13:46,496 خیلی مهربونی بود 1632 01:13:48,665 --> 01:13:50,167 ریچارد کلاسیک بود 1633 01:13:50,250 --> 01:13:52,878 احتملاً یکی از بامزه‌ترین آدمایی که دیده‌ـم 1634 01:13:52,961 --> 01:13:54,880 یه پسر شیطون 11 ساله بود 1635 01:13:54,963 --> 01:13:57,966 که توی بدن یه مرد 70 و خورده‌ای ساله گیر کرده 1636 01:13:58,050 --> 01:14:00,302 یه چرخِ دیگه برامون میزنی؟ 1637 01:14:02,054 --> 01:14:03,597 اون یه برقی توی چشماش داشت 1638 01:14:03,680 --> 01:14:06,016 که باعث میشد دامبلدور خیلی خوبی بشه، درضمن 1639 01:14:06,099 --> 01:14:08,143 به طرز وحشتناکی بامزه بود 1640 01:14:09,770 --> 01:14:11,188 جِرم گوش 1641 01:14:11,271 --> 01:14:15,984 ریچارد گریفیس به اندازه‌ی آقای دورسلی جذاب بود 1642 01:14:16,068 --> 01:14:19,071 چیزی به اسم جادو وجود نداره 1643 01:14:20,113 --> 01:14:23,408 اون شرارت خودش‌رو پذیرفته بود 1644 01:14:23,492 --> 01:14:25,577 با شور و شوق زیاد 1645 01:14:25,660 --> 01:14:27,954 مرگ اون بیشتر از همه روی من تاثیر گذاشت 1646 01:14:28,038 --> 01:14:29,581 چون توی اطلاعات دادن بخشنده بود 1647 01:14:29,664 --> 01:14:31,583 میخواست همه‌چی رو باهات درمیون بذاره 1648 01:14:38,256 --> 01:14:42,427 برام سوال بود که کی قراره ببینمتون، آقای پاتر 1649 01:14:43,428 --> 01:14:46,264 خیلی احساس خوش‌شانسی میکنم 1650 01:14:46,348 --> 01:14:47,933 که یه ذره تماس داشتم 1651 01:14:48,016 --> 01:14:50,227 با این آدمای فوق‌العاده‌ای که فوت کردن 1652 01:14:51,603 --> 01:14:54,106 روزی که خیلی پیر میشم میگم 1653 01:14:54,189 --> 01:14:56,775 "من این اسطوره‌رو میشناختم" 1654 01:14:56,858 --> 01:14:58,735 میدونم که نباید اینجا باشم 1655 01:15:00,362 --> 01:15:03,573 خود لرد سیاه حرف زدن راجب‌ـش رو برام قدغن کرده 1656 01:15:03,657 --> 01:15:05,367 هلن مک‌کروری نقش همسر من‌رو بازی می‌کرد 1657 01:15:05,450 --> 01:15:07,327 ...گفتم، "فکر کنم من 1658 01:15:07,411 --> 01:15:09,788 "بهترین بازیگر زندگیم‌رو دیدم 1659 01:15:10,831 --> 01:15:11,957 بیا 1660 01:15:12,040 --> 01:15:13,959 خیلی خوش‌شانسم که باهاش کار کردم 1661 01:15:14,042 --> 01:15:16,128 و پشت صحنه‌ها باهم 1662 01:15:16,211 --> 01:15:18,922 کلی هرهر و کرکر راه مینداختیم 1663 01:15:20,882 --> 01:15:22,592 اون خیلی چیزا بهم یاد داد 1664 01:15:23,760 --> 01:15:25,804 ببین حتی نمی‌تونم مثل آدم بگم 1665 01:15:30,183 --> 01:15:31,685 اون یه توانایی‌ای داشت، آره 1666 01:15:31,768 --> 01:15:36,523 که می‌تونست همدردی زیادی رو از چشماش نشون بده 1667 01:15:37,232 --> 01:15:39,729 و.. کار کردن با اون واقعاً از شانس خوبم بود 1668 01:15:44,739 --> 01:15:46,158 من می‌تونم بهتون یاد بدم 1669 01:15:46,241 --> 01:15:50,537 چطوری ذهن رو طلسم و حواس پنج‌گانه رو به دام بندازید 1670 01:15:50,620 --> 01:15:53,748 آلن ریکمن هیچ‌وقت مثل بچه‌ها با من حرف نمی‌زد 1671 01:15:53,832 --> 01:15:57,210 همیشه نظرها و فکرهای منو 1672 01:15:57,294 --> 01:16:01,923 ،خیلی جدی می‌گرفت که همین منو مجذوب خودش کرده بود 1673 01:16:02,007 --> 01:16:05,844 آلن از دوستان خوب من بود و وقتی اون سکانس آخر رو گرفتیم 1674 01:16:05,927 --> 01:16:07,637 آخرین سکانس اون 1675 01:16:08,513 --> 01:16:12,017 به شما جواب پس می‌ده 1676 01:16:12,100 --> 01:16:14,519 فقط و فقط شما 1677 01:16:15,353 --> 01:16:16,772 مطمئنی؟ 1678 01:16:16,855 --> 01:16:19,107 یه‌کمی ازش می‌ترسیدم 1679 01:16:19,191 --> 01:16:22,444 ،از دقت عملش از دیالوگ‌گوییِ ماهرانه‌ش 1680 01:16:22,527 --> 01:16:24,738 و ما یه‌جورایی به‌طرز جالبی شاخ به شاخ پیش می‌رفتیم 1681 01:16:24,821 --> 01:16:26,531 می‌دونید، اسنیپ و ولدمورت رو میگم 1682 01:16:26,615 --> 01:16:28,074 دوتا بازیگر می‌تونن لذت زیادی 1683 01:16:28,158 --> 01:16:29,826 از رقابت استعاری با هم ببرن 1684 01:16:29,910 --> 01:16:33,121 آلن از این نظر در قامت یک بازیگر واقعاً یه جادوگر بود 1685 01:16:38,126 --> 01:16:40,587 کسایی که ما رو دوست دارن هیچ‌وقت کاملاً از پیش‌مون نمی‌رن 1686 01:16:41,963 --> 01:16:43,715 و همیشه می‌تونی پیداشون کنی 1687 01:16:46,384 --> 01:16:47,552 اینجا 1688 01:16:55,138 --> 01:16:58,443 «...به یادِ» 1689 01:17:23,505 --> 01:17:25,006 این رو به‌خاطر بسپار 1690 01:17:26,258 --> 01:17:28,176 تو تنها نیستی 1691 01:17:32,360 --> 01:17:33,987 چوب‌دستی ارشد 1692 01:17:36,351 --> 01:17:38,979 قدرتمندترین چوب‌دستی تمام دوران 1693 01:17:39,062 --> 01:17:41,439 سنگ رستاخیز 1694 01:17:45,986 --> 01:17:48,947 شنل نامرئی 1695 01:17:50,198 --> 01:17:52,450 کنار همدیگه، "یادگاران مرگ" رو تشکیل میدن 1696 01:17:52,534 --> 01:17:56,329 کنار هم یک ارباب مرگ ایجاد می‌کنند 1697 01:17:57,414 --> 01:17:59,416 پسری که زنده موند 1698 01:18:02,043 --> 01:18:03,169 !هری 1699 01:18:09,092 --> 01:18:10,427 بیا و بمیر 1700 01:18:10,510 --> 01:18:11,428 !نه 1701 01:18:14,180 --> 01:18:16,016 !آوادا کداورا 1702 01:18:28,653 --> 01:18:31,990 پیشگیری‌هایی که برای محافظت از خانواده‌هاشون کرده بودن 1703 01:18:32,073 --> 01:18:35,410 باعث شد بیشتر از هرچیز دیگه‌ای متوجه بشه 1704 01:18:35,493 --> 01:18:38,163 که اونا واقعا می‌خواستن باهاش بیان 1705 01:18:38,246 --> 01:18:42,167 و اینکه کاملا می‌دونستند قضیه چقدر قراره خطرناک باشه 1706 01:18:42,250 --> 01:18:44,961 می‌خواست بهشون بگه اینکار ،چقدر براش ارزش داشته 1707 01:18:45,045 --> 01:18:49,215 ولی نتونست کلمه‌هایی که اهمیتش رو برسونه رو پیدا کنه 1708 01:18:52,325 --> 01:18:58,480 :بخش چهار «چیزی که ارزش جنگیدن دارد» هری پاتر و یادگاران مرگ، بخش ۱ و ۲ 1709 01:18:58,600 --> 01:19:00,185 هم خیلی باحاله 1710 01:19:00,268 --> 01:19:03,438 ،هم واقعا خیلی... خیلی عجیب و غریبه مثلا، اینجا قدم زدن 1711 01:19:03,521 --> 01:19:06,858 ،دیدن وسایل صحنه فیلمبرداری ،که تو بچگیامون توش بودیم 1712 01:19:06,941 --> 01:19:08,735 که با همه‌چیز جوری رفتار می‌کردیم که 1713 01:19:08,818 --> 01:19:10,696 که بچه‌های اون سنی دارن فقط میای خوش می‌گذرونی 1714 01:19:10,721 --> 01:19:11,780 آره - عجیب و غریبه - 1715 01:19:11,863 --> 01:19:13,073 من دارم یک سری، لحظات عجیب و نوستالژیکی تجربه می‌کنم 1716 01:19:13,156 --> 01:19:14,366 همستر منو یادته؟ 1717 01:19:14,449 --> 01:19:15,408 کسی همتسر منو یادش هست؟ 1718 01:19:15,492 --> 01:19:16,868 آره - میلی - 1719 01:19:16,951 --> 01:19:18,203 آره. اسم اون همستر رو یادم نبود 1720 01:19:18,286 --> 01:19:19,579 متأسفم - آره، آره، آره - 1721 01:19:19,663 --> 01:19:20,872 .اشکالی نداره روحت شاد، میلی 1722 01:19:20,955 --> 01:19:22,415 یادمه که یه همستر داشتی 1723 01:19:22,499 --> 01:19:24,084 و بطور خیلی مبهمی یادمه حسودیم شده بود بهت 1724 01:19:24,167 --> 01:19:26,461 که سر سحنه با خودت حیوون داشتی - براش یه تابوت درست کردن - 1725 01:19:26,544 --> 01:19:27,879 بخش نجاری‌مون - آره راست میگی - 1726 01:19:27,962 --> 01:19:30,090 ،وقتی میلی مرد دیزاینرهای صحنه‌مون 1727 01:19:30,173 --> 01:19:33,802 تابوت چوبی دستساز براش درست کردن 1728 01:19:33,885 --> 01:19:35,470 داخلش رو با مخمل تزیین کرده بودن 1729 01:19:35,553 --> 01:19:36,721 خیلی قشنگ بود - !اوه - 1730 01:19:36,805 --> 01:19:38,890 و... اسمش رو هم روش حک کرده بودن 1731 01:19:38,973 --> 01:19:41,267 ،چونکه من، منظورم اینه که من خیلی ناراحت بودم 1732 01:19:41,351 --> 01:19:42,560 براش ادای احترام هم کردیم؟ 1733 01:19:42,644 --> 01:19:44,229 حس می‌کنم چندتا جمله به یادش گفتیم 1734 01:19:44,312 --> 01:19:47,607 همه‌اش می‌خواستم میلی مرده رو ،بردارم، و، مثلا 1735 01:19:47,691 --> 01:19:49,776 میلی مرده رو فشار بدم و بهش دست بزنم 1736 01:19:49,859 --> 01:19:51,486 ،و اونم اینجوری بود که، "اما 1737 01:19:51,569 --> 01:19:54,739 ،میلی دیگه الان، میدونی "باید توی تابوتش بمونه 1738 01:19:54,823 --> 01:19:57,117 من بخش‌های بزرگی رو از این قضیه فراموش کردم 1739 01:19:57,200 --> 01:20:00,078 حس نمی‌کنم از اون موقع خیلی گذشته باشه 1740 01:20:00,161 --> 01:20:01,663 می‌دونم 1741 01:20:01,746 --> 01:20:03,039 قیافه‌مون هنوزم از قسمت آخر بهتره 1742 01:20:03,123 --> 01:20:04,749 آره - منم می‌خواستم بگم - 1743 01:20:04,833 --> 01:20:06,167 ،که خب خیلی خوبه. یعنی قبل اون اتفاق فیلمبرداریش کردیم 1744 01:20:08,712 --> 01:20:10,755 کیف‌ات پیشته؟ - آره - 1745 01:20:10,839 --> 01:20:12,048 پلیور؟ 1746 01:20:12,132 --> 01:20:15,385 من که فقط یه پیشونی بودم با یه لباسی که چاق نشونم بده 1747 01:20:15,468 --> 01:20:17,554 ...آره، من خیلی، من - ...فکر می‌کنم که یه جورایی - 1748 01:20:17,637 --> 01:20:18,972 آره، تا ته قضیه رو رفتی 1749 01:20:19,055 --> 01:20:20,390 ،اینجوری بودی که "...هرچی دارین رو کنین، اون" 1750 01:20:20,473 --> 01:20:21,474 .آره، همینطوره همه‌شو بهم بدین 1751 01:20:21,558 --> 01:20:22,684 آره، کم نذاشتی 1752 01:20:22,767 --> 01:20:25,186 آره - خیلی بهت افتخار می‌کردم - 1753 01:20:27,188 --> 01:20:29,190 هیکس دیگه‌ای واقعا نمی‌تونه درک کنه 1754 01:20:29,274 --> 01:20:31,484 چیزی که تجربه کردیم: چیز واقعا منحصر به فردیه 1755 01:20:31,568 --> 01:20:34,821 فکر می‌کنم دیوید ییتس قبلنا ما رو یه جور فضانورد توصیف کرده بود 1756 01:20:34,904 --> 01:20:38,825 چونکه واقعا کس دیگه‌ای همچین چیزی رو در این مقیاس تجربه نکرده بود 1757 01:20:38,908 --> 01:20:41,578 و ما تا همیشه گریبان گیرش خواهیم بود 1758 01:20:46,499 --> 01:20:47,917 چندا از شیرین‌ترین خاطراتی که دارم 1759 01:20:48,001 --> 01:20:49,544 از سه‌تامون اینه که هرکدوممون 1760 01:20:49,627 --> 01:20:52,046 یه جورایی می‌دونستیم که باید هوای همدیگه رو داشته باشیم 1761 01:20:52,130 --> 01:20:53,548 همون به شکل‌های کوچولو 1762 01:20:53,631 --> 01:20:55,467 ،اینجوری که مثلا خیلی هوا سرده 1763 01:20:55,550 --> 01:20:58,803 ...مثلا، همه‌مون قراره همه باهمدیگه وای می‌ایستیم 1764 01:20:58,887 --> 01:21:00,430 یا اینکه من خیلی خسته باشم 1765 01:21:00,513 --> 01:21:03,391 ،اشکالی نداره، دن ،اگر که من، مثلا، رو شونه‌ات خوابم ببره 1766 01:21:03,475 --> 01:21:07,145 ،مثلا، بین این دوتا سکانس ...چونکه خیلی خسته‌ام یا 1767 01:21:07,228 --> 01:21:09,481 فکر می‌کنم که همه‌مون ...خوابمون برده توی شرایط 1768 01:21:09,564 --> 01:21:10,899 مثلا روی... روی همدیگه 1769 01:21:10,982 --> 01:21:12,817 توی، مثلا، چندتا کلیساهای خیلی بزرگ 1770 01:21:12,901 --> 01:21:15,570 و چیزمیز توی انگلیس 1771 01:21:15,653 --> 01:21:17,322 میزان اعتمادی که من داشتم 1772 01:21:17,405 --> 01:21:20,492 و توی اون ۱۰ سال باهمدیگه ساختیم ،اینجوری بود که 1773 01:21:20,575 --> 01:21:22,160 ،اگر که می‌خواستیم بدلکاری انجام بدیم 1774 01:21:22,243 --> 01:21:24,996 اطمینان داشتم که یکی‌تون قراره منو بگیره 1775 01:21:25,079 --> 01:21:26,790 حس می‌کنم که اون قدر اعتماد و تکیه داشتن 1776 01:21:26,873 --> 01:21:28,917 و اون خودش، می‌دونین 1777 01:21:29,000 --> 01:21:30,502 محل‌های کاری زیادی نیستش که 1778 01:21:30,585 --> 01:21:32,003 اونقدر زمان داشته باشی این اعتمادهارو بدست بیاری 1779 01:21:32,086 --> 01:21:33,755 .و جوری نبود که بکلام بیاریش ،انگاری 1780 01:21:33,838 --> 01:21:35,590 سه‌تایی‌مون می‌تونستیم ارتباط برقرار کنیم 1781 01:21:35,673 --> 01:21:37,884 بدون اینکه لازم باشه چیزی بهم بگیم 1782 01:21:37,967 --> 01:21:39,844 از قبل می‌دونستیم چه اتفاقی باید بیافته 1783 01:21:39,928 --> 01:21:43,264 خیلی قوی پشت همدیگه رو داشتیم 1784 01:21:44,516 --> 01:21:46,100 باید لباسم رو عوض کنم 1785 01:21:52,440 --> 01:21:53,691 چطوری، هرماینی؟ 1786 01:21:53,775 --> 01:21:55,735 تلسم غیر قابل تشخیص گسترش 1787 01:21:57,028 --> 01:21:58,404 چقدر تو خارق‌العاده‌ای واقعا 1788 01:21:59,489 --> 01:22:01,449 همیشه با لحن متعجب این حرفو می‌زنی 1789 01:22:01,533 --> 01:22:03,993 این فیلم‌ها واقعا حس و حال‌شون فرق می‌کرد 1790 01:22:04,077 --> 01:22:05,578 از هاگوارتز دور بودیم 1791 01:22:05,662 --> 01:22:08,748 اکثر اوقات در جاهای مختلف کمپ می‌زدیم 1792 01:22:08,832 --> 01:22:10,500 تن‌اش خیلی تاریک‌تر بود 1793 01:22:10,583 --> 01:22:12,210 انگاری یه فیلم متفاوت بود 1794 01:22:12,293 --> 01:22:14,295 دامبلدور شمارو فرستاده همه‌ی این ،جان‌پیچ‌ها رو پیدا کنین 1795 01:22:14,379 --> 01:22:16,047 ولی بهتون نگفته چطوری نابودشون کنین؟ 1796 01:22:16,130 --> 01:22:17,757 ،چیز خوب و متفاوتیه ،بنظرم 1797 01:22:17,841 --> 01:22:21,261 چونکه تونستیم کلی کارهای جدی دیگه انجام بدیم 1798 01:22:21,344 --> 01:22:22,929 و فرصت واقعی‌ای بود 1799 01:22:23,012 --> 01:22:24,556 تا این کاراکترها رو بصورت عمیق‌تری بشناسیم 1800 01:22:24,639 --> 01:22:26,432 میای یا می‌خوای بمونی؟ 1801 01:22:30,979 --> 01:22:33,398 اون شب دیدم‌تون 1802 01:22:33,481 --> 01:22:36,025 ران، اونکه... اونکه چیزی نبود 1803 01:22:38,111 --> 01:22:39,320 ...ران 1804 01:22:40,071 --> 01:22:42,073 صحنه‌ای که من فکر می‌کردم خیلی قراره ضایع باشه 1805 01:22:42,156 --> 01:22:43,908 و اصلا بابتش مطمئن نبودم 1806 01:22:43,992 --> 01:22:45,910 همونی بود که باهم می‌رقصیدیم 1807 01:22:45,994 --> 01:22:48,079 آره - مثلا من... حالا شده یکی از - 1808 01:22:48,162 --> 01:22:51,499 ،محبوب‌ترین صحنه‌هام از کل سری فیلم‌ها 1809 01:22:51,583 --> 01:22:54,085 چون اون مقدار صمیمیتی که من و تو 1810 01:22:54,169 --> 01:22:56,087 ،باهمدیگه داشتیم اون موقع، فکر نمیکردم 1811 01:22:56,170 --> 01:22:58,131 بتونم با بازیگر دیگه‌ای اون صحنه رو انجام بدم 1812 01:22:58,214 --> 01:22:59,841 ،خب، صحنه‌ی جالبی هم هست چونکه انگار 1813 01:22:59,924 --> 01:23:01,718 اولش داشتیم فیلم‌های هری پاتر بازی می‌کردیم 1814 01:23:01,801 --> 01:23:03,636 ،بعدش تو فیلم آخر ،کارگردان اومد و گفت که 1815 01:23:03,720 --> 01:23:05,763 هی، چطوره که با آهنگ نیک کیو پنج دقیقه" 1816 01:23:05,847 --> 01:23:07,265 "آهسته برقصید؟ 1817 01:23:07,348 --> 01:23:08,600 ما هم اینجوری بودیم که، "وایسا ببینم "چه فیلمیو داریم روش کار می‌کنیم؟ 1818 01:23:08,683 --> 01:23:10,143 "اینجوری که، "عالی شد، ولی باشه 1819 01:23:10,226 --> 01:23:13,563 1820 01:23:13,646 --> 01:23:17,275 1821 01:23:17,358 --> 01:23:21,988 1822 01:23:22,071 --> 01:23:25,033 1823 01:23:25,116 --> 01:23:28,786 1824 01:23:28,870 --> 01:23:32,957 1825 01:23:34,459 --> 01:23:35,668 توی اون صحنه خیلی چیزا گفته میشه 1826 01:23:35,752 --> 01:23:37,462 به کلام نیومد. خیلی اونشو دوست داشتم 1827 01:23:37,545 --> 01:23:39,797 ،و همچنین اونطور که برای کارکتر‌ها 1828 01:23:39,881 --> 01:23:41,507 تونستن یه لحظه استراحت کنن و خوش بگذرونن 1829 01:23:41,591 --> 01:23:43,009 حس می‌کنم که من و تو هم تونستیم یه لحظه خوش بگذرونیم 1830 01:23:43,092 --> 01:23:44,469 آره صددرصد - ...که ماهم مطمئنا - 1831 01:23:44,552 --> 01:23:45,970 در اون لحظه بهش نیاز داشتیم 1832 01:23:46,054 --> 01:23:47,805 می دونی؟ - آره، کاملا - 1833 01:23:47,889 --> 01:23:50,934 .ای کثافت عوضی یعنی کسی نیست بهش بتونیم اعتماد کنیم؟ 1834 01:23:51,017 --> 01:23:52,810 اون ماجرای... اون سکانس فیلم آخری بودش 1835 01:23:52,894 --> 01:23:54,646 که ما داشتیم توی جنگل می‌دوییدیم 1836 01:23:54,729 --> 01:23:56,147 داشتیم توی جنگل‌ها با سرعت می‌رفتیم 1837 01:23:56,230 --> 01:23:58,107 سعی می‌کردیم از دست قاپ‌زن‌ها فرار کنیم 1838 01:23:58,191 --> 01:23:59,525 و حرکت 1839 01:24:01,069 --> 01:24:03,655 .خب، بیکار نباشین دیگه بقاپین‌شون دیگه 1840 01:24:03,738 --> 01:24:05,990 ،راستشو بخواین، من یادمه من و تو، اِما 1841 01:24:06,074 --> 01:24:07,283 ...شدیدا رقابتی شده بودیم باهم 1842 01:24:07,367 --> 01:24:08,576 بطرز مسخره‌ای رقابتی 1843 01:24:08,660 --> 01:24:10,870 در رابطه با اینکه کی سریع‌تر می‌تونه بدو ـه 1844 01:24:10,954 --> 01:24:12,664 !بزن قدش. خیلی خفن بود !وو-هوو 1845 01:24:12,747 --> 01:24:14,415 ،حس می‌کنم روپرت اینجوری بود که همه‌اش 1846 01:24:14,499 --> 01:24:16,000 یکمی زیادی اینجوری بود که "هرکاری عشق‌تونه بکنید" 1847 01:24:16,084 --> 01:24:18,002 ،و اینطوری بود که "شما کار خودتونو بکنین" 1848 01:24:18,086 --> 01:24:19,254 ...آره - منم اینجا وایمی‌ایستم - 1849 01:24:19,337 --> 01:24:21,339 برای من، دویدن خودش بدلکاریه 1850 01:24:21,422 --> 01:24:23,007 راه رفتن هم بدلکاریه 1851 01:24:25,927 --> 01:24:27,345 اوفف 1852 01:24:29,263 --> 01:24:30,848 من به هیچ عنوان دوست ندارم 1853 01:24:30,932 --> 01:24:32,642 ،صحنه‌های زیادی از خودمو تو اون حالت ببینم 1854 01:24:32,725 --> 01:24:34,435 ولی شما دوتا رو تماشا کردم و بنظرم فوق‌العاده‌این 1855 01:24:34,519 --> 01:24:36,354 ولی یادمه که خیلی چیز خوب و شیرینی بود 1856 01:24:36,437 --> 01:24:38,773 من راستیتش یادمه سه‌تامون بهم دیگه می‌گفتیم 1857 01:24:38,856 --> 01:24:40,984 که داشتیم کارمونو خوب انجام میدیم یا اینکه صحنه‌ای رو خوب اجرا کردیم 1858 01:24:41,067 --> 01:24:43,069 مخصوصا چونکه از بچگی شروع کرده بودیم 1859 01:24:43,152 --> 01:24:44,570 و واقعا نمی‌دونستیم داریم چیکار می‌کنیم 1860 01:24:44,654 --> 01:24:46,197 برای همین وقتی که دیدیم خودمون 1861 01:24:46,280 --> 01:24:47,991 داریم بازیگری واقعی انجام میدیم "می‌گفتی، "اوه، ایول 1862 01:24:48,074 --> 01:24:49,701 "اون... چه باحاله" - "آره، "آفرین - 1863 01:24:49,784 --> 01:24:51,160 انگاری، آره اونجوری که... گمونم همه‌مون داریم بهتر میشیم 1864 01:24:51,244 --> 01:24:52,328 ترکوندی - عالیه. آفرین - 1865 01:24:52,412 --> 01:24:53,913 آره، آره - منظورم اینه که - 1866 01:24:53,997 --> 01:24:58,584 مشخصا، بوسیدن ما دوتا ترسناک‌ترین چیز ممکن بود 1867 01:24:58,668 --> 01:25:00,003 ...که ما دوتا- اوه - 1868 01:25:00,086 --> 01:25:02,296 آره - می‌تونستیم بهش بخوریم - 1869 01:25:03,581 --> 01:25:06,985 «انتظار» 1870 01:25:07,010 --> 01:25:08,594 من هرماینی گرنجر هستم 1871 01:25:08,678 --> 01:25:11,222 و شما کی باشین؟ 1872 01:25:11,305 --> 01:25:14,100 من ران ویزلی هستم - خوشبختم - 1873 01:25:14,183 --> 01:25:18,521 "درستش لوی-اوووو-سا ـه" "لوی-او-ساه که نه" 1874 01:25:18,604 --> 01:25:20,773 کابوسه به خدا 1875 01:25:20,857 --> 01:25:22,900 تعجبی نداره دوستی پیدا نکرده 1876 01:25:24,694 --> 01:25:26,237 فکر کنم شنید چی گفتی 1877 01:25:26,320 --> 01:25:28,448 تو کل سری فیلم‌ها خیلی بهش اشاره شده بود 1878 01:25:28,531 --> 01:25:29,699 هشت‌تا فیلم 1879 01:25:29,782 --> 01:25:31,409 من عاشق رابطه‌ی عاطفی ران و هرماینی‌ام 1880 01:25:31,492 --> 01:25:34,078 و اینکه چطور دائما تحت داستان‌های فیلم 1881 01:25:34,162 --> 01:25:35,997 محو میشه و میره 1882 01:25:36,080 --> 01:25:37,707 ...اه... ام 1883 01:25:42,545 --> 01:25:46,340 این رابطه برای مدت خیلی طولانی‌ای جلوش گرفته میشد 1884 01:25:46,424 --> 01:25:48,259 ...یه خرده خمیر دندون 1885 01:25:50,094 --> 01:25:52,764 اسلاگهورن هم کریسمس رو برگذار می‌کنه، میدونی 1886 01:25:52,847 --> 01:25:54,182 و باید دوتایی رفت 1887 01:25:54,265 --> 01:25:56,100 گمونم به مکلاگن میگی باهات بیاد؟ 1888 01:25:56,184 --> 01:25:59,562 بیننده‌ها بی‌صبرانه منتظر بوسیدن این دوتا هستن 1889 01:25:59,645 --> 01:26:01,272 ،راستش می‌خواستم به تو بگم 1890 01:26:01,355 --> 01:26:02,940 واقعا؟ 1891 01:26:03,024 --> 01:26:04,859 ...یه صحنه‌ای هست که ما باید خیلی شیرین و خوبه 1892 01:26:04,942 --> 01:26:06,361 که باید وقتی خوندینش راجع بهش حرف بزنیم 1893 01:26:06,444 --> 01:26:07,653 چونکه قراره این هفته بوسه بین 1894 01:26:07,737 --> 01:26:09,197 ران و هرماینی رو فیلمبرداری کنیم - چی؟ - 1895 01:26:09,280 --> 01:26:10,656 ...بوسه بین ران و هرماینی رو توی 1896 01:26:10,740 --> 01:26:11,949 این هفته؟ - این هفته؟ - 1897 01:26:12,033 --> 01:26:13,951 توی تالار اسرار 1898 01:26:14,035 --> 01:26:16,746 ،تو این لحظه‌ای که به شدت توی خطر هستند 1899 01:26:16,829 --> 01:26:20,166 برمی‌گردن به سمت همدیگه و همو می‌بوسن 1900 01:26:23,002 --> 01:26:25,922 هفت‌تا فیلم منتظر این لحظه بودیم 1901 01:26:26,005 --> 01:26:28,257 ،توی واگن‌هاشون با جفتشون حرف زدم 1902 01:26:28,341 --> 01:26:30,468 مطمئن شدم که هرجفتشون با این کار راحتن 1903 01:26:30,551 --> 01:26:34,347 انگاری داشتم برای یه مسابقه‌ی بزرگ ورزشی آماده‌شون می‌کردم 1904 01:26:34,430 --> 01:26:36,557 ،می‌دونی، اینکه بگی خیلی خب بچه‌ها، شما می‌تونید" 1905 01:26:36,641 --> 01:26:38,309 "خیلی قراره عالی باشه 1906 01:26:38,392 --> 01:26:40,978 قرار بود این، مثلا، یک لحظه‌ی بوسیدن خیلی دراماتیکی باشه 1907 01:26:41,062 --> 01:26:42,480 ...چونکه من و تو هی خرابش می‌کردیم 1908 01:26:42,563 --> 01:26:43,940 همه‌اش می‌زدیم زیر خنده - آره، آره - 1909 01:26:44,023 --> 01:26:45,316 و منم خیلی ترسیده بودم 1910 01:26:45,399 --> 01:26:46,692 ...که هیچوقت نمی‌تونیم انجامش بدیم چونکه 1911 01:26:46,776 --> 01:26:48,027 نمی‌تونستیم قضیه رو جدی بگیریم 1912 01:26:49,737 --> 01:26:51,781 من قضیه رو بهتر نکردم چون بطرز قابل ملاحظه‌ای 1913 01:26:51,864 --> 01:26:54,158 بهم گفتن که داشتم عن بازی در می‌آوردم 1914 01:26:54,242 --> 01:26:55,618 ،و اینجوری بودم که 1915 01:26:55,701 --> 01:26:57,328 من میاو روی صحنه و" "بوسیدن‌تون رو تماشا می‌کنم 1916 01:26:57,411 --> 01:26:59,205 خب، همه می‌خواستن برای اون صحنه اونجا باشن 1917 01:26:59,288 --> 01:27:01,707 چون همه اینجوری می‌گفتن که "قراره خوب باشه بچه‌ها" 1918 01:27:01,791 --> 01:27:03,978 ...انگاری که ما نیاز داریم - واقعا بابتش متأسفم بچه‌ها - 1919 01:27:04,041 --> 01:27:04,836 آره، آره، آره 1920 01:27:04,919 --> 01:27:06,671 می‌دونستم یه جورایی که من باید 1921 01:27:06,754 --> 01:27:08,548 کسی باشم که این کارو عملی کنه 1922 01:27:08,631 --> 01:27:12,385 ،چونکه روپرت قرار نبود اینکارو بکنه برای همین من باید دلو می‌زدم به دریا 1923 01:27:12,468 --> 01:27:14,095 رحم هم نکرد 1924 01:27:14,178 --> 01:27:17,473 یه جورایی نیاز به حرکت قبلی داشتم تا بتونم بوسه رو انجام بدم 1925 01:27:17,557 --> 01:27:20,476 و روپرت، تو اون برداشت اول ،می‌تونستم تقریبا ببینم 1926 01:27:20,560 --> 01:27:24,188 ،دیدم صورت روپرت از شدت تعجب منفجر شد 1927 01:27:24,272 --> 01:27:26,274 ،چونکه فکر کرد "تازه برداشت اول بود" 1928 01:27:26,357 --> 01:27:28,359 .یه جورایی فکر کنم چشمم سیاهی رفت فقط یادمه 1929 01:27:28,442 --> 01:27:31,362 صورتت داشت نزدیک‌تر و نزدیک‌تر میشد به من 1930 01:27:31,445 --> 01:27:32,905 ،هربار که راجع به این حرف می زنی 1931 01:27:32,989 --> 01:27:35,324 انگاری یه داستان ترسناکه واقعا 1932 01:27:35,408 --> 01:27:36,367 توی ذهنت 1933 01:27:36,450 --> 01:27:38,744 اونقدرا بد نبود، می‌دونم 1934 01:27:50,131 --> 01:27:52,592 بوسیدن روپرت یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که 1935 01:27:52,675 --> 01:27:54,302 من باید انجام می‌دادم 1936 01:27:54,385 --> 01:27:57,180 ،حس درستی نمی‌داد 1937 01:27:57,263 --> 01:27:59,056 از همه نظر حس غلطی داشت 1938 01:27:59,140 --> 01:28:02,185 چونکه دن، روپرت، و من خیلی مثل برادر خواهریم 1939 01:28:06,314 --> 01:28:07,565 هری؟ 1940 01:28:07,648 --> 01:28:09,233 ،هر سه‌تامون فکر کنم، خیلی مشابه بودیم 1941 01:28:09,317 --> 01:28:12,153 در اینکه چه معنایی برامون داشتش 1942 01:28:13,154 --> 01:28:15,323 ،اون صحنه رو یادمه که تو برگشتی گفتی ،نه، بچه‌ها" 1943 01:28:15,406 --> 01:28:17,241 من کسی‌ام که باید برم تکی سراغ کارهای خودم 1944 01:28:17,325 --> 01:28:19,076 توی این... این یکی" 1945 01:28:19,160 --> 01:28:20,578 و من بغلت کردم که خداحافظی بکنم 1946 01:28:20,661 --> 01:28:23,206 منم باهات میام - نه، مار رو بکشین - 1947 01:28:25,666 --> 01:28:28,586 می‌دونستم دارم با سری فیلم‌ها خداحافظی می‌کنم 1948 01:28:28,669 --> 01:28:30,463 می‌دونستم که دارم با تو خداحافظی می‌کنم 1949 01:28:30,546 --> 01:28:32,882 و من باید این قضیه رو به نمایش می‌کشیدم که 1950 01:28:32,965 --> 01:28:38,054 من واقعا چه حسی داشتم راجع به اینکه همه‌چیز قرار بود تموم بشه 1951 01:28:38,137 --> 01:28:39,555 آره 1952 01:28:42,932 --> 01:28:49,033 «نبرد آخر» 1953 01:28:51,526 --> 01:28:52,902 تصویر خیلی حماسی‌ایه 1954 01:28:52,985 --> 01:28:54,946 حمل شدن هری از روی پل 1955 01:28:57,698 --> 01:29:00,952 اگر که از جو یا هرکسی که خیلی ،تو ماجراش هست بپرسین 1956 01:29:01,035 --> 01:29:03,788 بهتون می‌گن که نبرد بین خوبی و بدیه 1957 01:29:03,871 --> 01:29:05,331 به همین سادگیه 1958 01:29:08,626 --> 01:29:11,545 من خیلی مدیون نویل‌ام به عنوان یه کاراکتر 1959 01:29:11,629 --> 01:29:13,089 ،من خیلی، خیلی خجالتی بودم ...نمی‌تونستم 1960 01:29:13,172 --> 01:29:14,715 هیچوقت نمی‌تونستم تو کلاس حرف بزنم 1961 01:29:14,799 --> 01:29:16,008 سر هیچی دستم رو بالا نمی‌بردم 1962 01:29:16,092 --> 01:29:18,761 چونکه میشه گفت همون کاراکتر هستم 1963 01:29:20,346 --> 01:29:24,100 داستان عالیه نویل اینه که اون قهرمانه‌ست 1964 01:29:26,227 --> 01:29:27,770 اون تیکه‌ی فوق‌العاده‌ی آخرش 1965 01:29:27,853 --> 01:29:29,814 اون سخنرانی عالی متیو، می‌دونید 1966 01:29:31,732 --> 01:29:33,609 خوبی باید پیروز بشه، البته 1967 01:29:34,485 --> 01:29:35,987 این مهم نیست که هری مرده 1968 01:29:36,070 --> 01:29:37,446 بیخیال شو، نویل 1969 01:29:37,530 --> 01:29:39,657 هر روز آدما می‌میرن 1970 01:29:39,740 --> 01:29:41,492 امشب هری رو از دست دادیم 1971 01:29:43,703 --> 01:29:47,331 هنوزم با ماست، این تو 1972 01:29:50,251 --> 01:29:51,752 مرگش برای هیچی نبوده 1973 01:29:51,836 --> 01:29:53,504 ،ولی کاری که هری پاتر برای من کرد 1974 01:29:53,587 --> 01:29:57,383 هم... هم به عنوان یه داستان ...و هم یه بازیگر داخلش 1975 01:29:57,466 --> 01:29:59,010 ولی مرگ تو قراره پوچ باشه 1976 01:29:59,093 --> 01:30:01,387 اول اینکه بهم کمک کرد اول چیزی که نیستم رو پیدا کنم 1977 01:30:01,470 --> 01:30:05,016 .قلب هری برای ما تپید برای همه ماها 1978 01:30:05,099 --> 01:30:08,436 ،که، بنابر این در نهایت، چیزی که هستم رو پیدا کردم 1979 01:30:10,438 --> 01:30:12,273 !کانفرینگو 1980 01:30:21,449 --> 01:30:23,576 ،به کتاب نگاه می‌کنیم و آخرین رویارویی 1981 01:30:23,659 --> 01:30:25,703 بین ولدمورت وهری 1982 01:30:25,786 --> 01:30:27,079 توی سرسرای بزرگ برگزار میشه 1983 01:30:27,163 --> 01:30:29,248 با مقدار خیلی زیادی تماشاگر 1984 01:30:29,332 --> 01:30:32,793 و من واقعا چیز خاکی‌تر و قوی‌تر 1985 01:30:32,877 --> 01:30:35,296 و غریزی‌تر از اون می‌خواستم 1986 01:30:35,379 --> 01:30:39,258 چونکه این دو دشمن انگاری باهم ارتباط 1987 01:30:39,342 --> 01:30:43,721 ،روحی، میشه گفت داشتند ،به این روش عجیب، جان پیچانه‌ای که بود 1988 01:30:43,804 --> 01:30:45,431 پیش خودم گفتم، عالی نمیشد اگر که 1989 01:30:45,514 --> 01:30:49,894 اگر که دن رالف رو بگیره و از این برج اونو بکشونه پایین؟ 1990 01:30:49,977 --> 01:30:53,230 بجنب تام، بیا همونطوری که ماجرا رو شروع کردیم تمومش کنیم 1991 01:30:53,314 --> 01:30:55,066 باهمدیگه 1992 01:30:55,149 --> 01:30:57,568 ،وقتی که باهم پرت میشن در هم آمیخته میشن 1993 01:30:57,651 --> 01:30:59,737 اون رابطه‌ی عمیقی که ما میشه گفت 1994 01:30:59,820 --> 01:31:02,865 ،بین داستان‌ها و فیلم‌ها حس‌اش می‌کردیم 1995 01:31:02,948 --> 01:31:04,533 در اون لحظه به نمایش در میاد 1996 01:31:04,617 --> 01:31:06,952 قبل از اینکه بخورن زمین و تو حیاط غلت بزنن 1997 01:31:11,123 --> 01:31:12,541 یادمه خیلی از لحاظ فیزیکی خسته بودم 1998 01:31:12,625 --> 01:31:13,918 تمام توان‌مون رو گذاشتیم 1999 01:31:14,001 --> 01:31:15,544 دیگه آخرش فکر می‌کنم داشتیم از خستگی می‌مردیم 2000 01:31:15,628 --> 01:31:17,421 چندین ماه توی سرما داشتیم فیلم‌برداری می‌کردیم 2001 01:31:17,505 --> 01:31:18,547 و آسمون‌ها هم خاکستری بودن 2002 01:31:18,631 --> 01:31:20,257 ساعد دستم خیلی گرفته بود 2003 01:31:20,341 --> 01:31:22,301 ،چونکه اینو داشتیم ،این جریانی که درونت هست 2004 01:31:22,385 --> 01:31:24,637 ...باید 2005 01:31:24,720 --> 01:31:26,055 برش می‌گردوندی سمت اون 2006 01:31:26,931 --> 01:31:30,309 ،علاوه بر چالش فیزیکی ساختن فیلم‌ها 2007 01:31:30,393 --> 01:31:32,853 ،اون فشار کوچیک بودش که با خودت می‌گفتی 2008 01:31:32,937 --> 01:31:34,605 تو کسی هستی که اینو تموم می‌کنه" 2009 01:31:34,688 --> 01:31:37,608 .باید به خوبی تموم بشه باید معنا دار باشه 2010 01:31:37,691 --> 01:31:40,945 .باید به دل بیننده بشینه "باید معنا رو برسونه 2011 01:32:23,465 --> 01:32:29,756 «شروعی تازه» 2012 01:32:30,494 --> 01:32:33,330 تو کی هستی؟ - سلام، اسم من اما واتسون هستش - 2013 01:32:33,414 --> 01:32:35,291 نقش هرماینی گرنجر رو بازی می‌کنم 2014 01:32:35,374 --> 01:32:37,835 خیلی ترسیده‌ام - نه، هرگز - 2015 01:32:37,918 --> 01:32:39,670 چی؟ - بیخیال هیچی - 2016 01:32:39,753 --> 01:32:41,046 دوست نداری اینطوری دیده بشی؟ 2017 01:32:41,130 --> 01:32:42,590 آره - چرا؟ - 2018 01:32:42,673 --> 01:32:44,175 چون اون کلیپس توی موهاش رو دوست نداره 2019 01:32:44,258 --> 01:32:46,010 آره - آقای ردکلیف - 2020 01:32:46,093 --> 01:32:47,803 بله. آه - آه؟ - 2021 01:32:47,887 --> 01:32:49,263 !دوربین، آه 2022 01:32:49,346 --> 01:32:50,723 تو از مطبوعاتی؟ 2023 01:32:50,806 --> 01:32:52,808 .من از طرف مطبوعاتم، دقیقا از کجا فهمیدی؟ 2024 01:32:52,892 --> 01:32:54,852 .امروز روز اولته چه حسی داری؟ 2025 01:32:54,935 --> 01:32:57,188 حسه واقعا فوق‌العاده‌ای داره 2026 01:32:57,271 --> 01:32:58,397 هیجان زده‌ای؟ 2027 01:32:58,481 --> 01:33:01,484 خیلی زیاد. بی‌صبرانه منتظرم 2028 01:33:01,567 --> 01:33:04,778 ،بعد از همه‌ی این آمادگی‌ها بلاخره داره اتفاق می‌افته 2029 01:33:04,862 --> 01:33:07,448 .خیلی خب، برگرد سر کار یه سریا باید آرایشت کنن 2030 01:33:07,531 --> 01:33:08,991 آره - خیلی خب - 2031 01:33:13,662 --> 01:33:15,539 حالا که راجع بهش فکر میکنی، نظرت چیه، روپ؟ 2032 01:33:15,623 --> 01:33:16,832 ...اینکه برگردی بهش نگاه کنی 2033 01:33:16,916 --> 01:33:18,083 ،مثلا، برای من خاطرات خیلی خوبیه 2034 01:33:18,167 --> 01:33:19,460 مثلا، برای تو چطوریه؟ 2035 01:33:19,543 --> 01:33:21,128 خیلی افتخار می‌کنم که بخشی ازشون بودم 2036 01:33:21,212 --> 01:33:23,756 فکر می‌کنم اون آخراش ،یه جورایی عجیب و غریب بود 2037 01:33:23,839 --> 01:33:25,716 مخصوصا تموم کردنشون 2038 01:33:25,799 --> 01:33:27,384 حس می‌کنم دیگه از دستم در رفته بود 2039 01:33:27,468 --> 01:33:29,553 که من کی بودم کاراکتره کیه 2040 01:33:29,637 --> 01:33:32,223 واقعا نمی‌دونستم کجا تموم می‌شدن و کجا شروع می‌شدن 2041 01:33:32,306 --> 01:33:33,641 ،آره، یه سری چیزا هست که من مثلا می‌گفتم 2042 01:33:33,724 --> 01:33:34,683 من... من کی‌ام؟ 2043 01:33:34,767 --> 01:33:35,768 مثلا، خودم چیا دوست دارم؟ 2044 01:33:35,851 --> 01:33:37,186 چی... چی برام اهمیت داره؟ 2045 01:33:37,269 --> 01:33:38,479 مثلا، چیزای عجیب و غریب دیگه 2046 01:33:38,562 --> 01:33:39,772 حتی اسمم هم حس اینکه اسم خودم باشه رو نداشت 2047 01:33:39,855 --> 01:33:41,106 آره - حس می‌کردم که من تنها - 2048 01:33:41,190 --> 01:33:42,399 واقعا یه کاری رو بلد بودم انجام بدم 2049 01:33:42,483 --> 01:33:43,817 آره - بلد بودم چطور نقش ران رو بازی کنم - 2050 01:33:43,901 --> 01:33:45,277 ،ران کاراکتر مورد علاقه‌ام بود 2051 01:33:45,361 --> 01:33:47,571 برای همین خیلی باحال بود که توی فیلم نقش اون باشم 2052 01:33:47,655 --> 01:33:49,073 میشه گفت انگاری ما 2053 01:33:49,156 --> 01:33:52,826 شدیدترین حالت متد اکتینگ رو داشتیم 2054 01:33:52,910 --> 01:33:54,828 همیشه باید یه‌جایی تموم میشد دیگه 2055 01:33:54,912 --> 01:33:58,415 هیچوقت قرار نبود تا ابد اینکارو بکنیم 2056 01:33:58,499 --> 01:34:00,251 ،اون احساسی که الان نسبت بهش دارم 2057 01:34:00,334 --> 01:34:03,420 مثلا، تورو اینجا می‌بینم ...اینکه یه مدت پیش هم نبودیم 2058 01:34:04,338 --> 01:34:06,298 بذار سعی کنم احساساتی نشم 2059 01:34:06,382 --> 01:34:09,009 حس می‌کنم انگار تو یه ستونی از زندگی من هستی 2060 01:34:09,093 --> 01:34:10,261 ،چیز واقعا قدرتمندیه 2061 01:34:10,344 --> 01:34:11,679 چونکه من شاهد بزرگ شدنت بودم 2062 01:34:11,762 --> 01:34:12,763 ما بزرگ شدن همدیگه رو دیدیم 2063 01:34:12,846 --> 01:34:13,973 باهمدیگه بزرگ شدیم 2064 01:34:14,056 --> 01:34:16,308 .ما یه خانواده‌ایم همیشه همینطور خواهیم بود 2065 01:34:16,392 --> 01:34:19,311 ...لازم نیست همدیگه رو ببینیم اوه، خدای من 2066 01:34:19,395 --> 01:34:23,357 با اینکه همیشه همدیگه رو نمی‌بینیم 2067 01:34:23,440 --> 01:34:25,192 ...آره، اون یه 2068 01:34:26,652 --> 01:34:27,903 ...قوی‌ایه... 2069 01:34:27,987 --> 01:34:29,937 پیوند قوی‌ایه که ما همیشه قراره داشته باشیم 2070 01:34:29,962 --> 01:34:33,617 و ما همیشه بخشی از زندگی همدیگه خواهیم بود 2071 01:34:44,295 --> 01:34:47,381 اوه، خیلی از دیدنت خوشحالم - خیلی خوشحالم دیدمت - 2072 01:34:49,300 --> 01:34:50,551 دوست دارم 2073 01:34:56,557 --> 01:34:57,641 به عنوان یه دوست 2074 01:35:00,227 --> 01:35:01,812 محض اطلاع - محض اطلاع - 2075 01:35:01,895 --> 01:35:03,480 برای بینندگان 2076 01:35:03,564 --> 01:35:06,817 .ولی واقعیته خیلی عشق و علاقه هستش 2077 01:35:06,901 --> 01:35:08,444 اوه، ممنونم، روپس 2078 01:35:08,527 --> 01:35:09,987 بیاید یه دور تمرینی بریم 2079 01:35:10,070 --> 01:35:12,531 ،و می‌تونیم برش گردونیم می‌خوام که برگرده از اول 2080 01:35:12,615 --> 01:35:14,742 هروقت آماده بودین، و حرکت 2081 01:35:15,868 --> 01:35:18,621 وقتی داشتیم فیلمبرداری ،اون صحنه‌های آخر رو تموم می‌کردیم 2082 01:35:18,704 --> 01:35:23,000 یکی از آخرین صحنه‌هایی که اون جلسه فیلمبرداری کردیم 2083 01:35:23,083 --> 01:35:25,461 داشتیم از کنار دوربین شیرجه می‌زدیم 2084 01:35:25,544 --> 01:35:28,505 و روی این تشک خیلی بزرگی که بود می‌افتادیم 2085 01:35:28,589 --> 01:35:31,175 ،آخر سر به اون خطم شدش اون یدونه برداشت 2086 01:35:31,258 --> 01:35:33,344 پریدن توی شومینه بود 2087 01:35:33,427 --> 01:35:36,847 میشه گفت خیلی کنایه از چیزی که واقعا داشت می‌افتاد بود 2088 01:35:36,930 --> 01:35:39,683 ،باید می‌پریدیم روی یه تشک، دیگه 2089 01:35:39,767 --> 01:35:41,810 که به یه دنیای دیگه سفر کنیم 2090 01:35:42,728 --> 01:35:46,231 مجموع احساساتمون واقعا قابل لمس بودش 2091 01:35:46,315 --> 01:35:48,067 و... و برای افرادی که ازشون حمیات می‌کردن 2092 01:35:48,150 --> 01:35:50,152 و تو کل مسیر در کنارشون بودن 2093 01:35:50,235 --> 01:35:53,822 همه کسایی که شاهد بزرگ شدن‌شون بودن 2094 01:35:57,618 --> 01:36:00,079 ،توی اون روز آخر دیگه رد داده بودم 2095 01:36:02,498 --> 01:36:05,125 خب، یادمه که همه‌مون همدیگه رو بغل کرده بودیم 2096 01:36:07,378 --> 01:36:11,882 ،هر سه‌تامون یه جورایی، میشه گفت بطور کلی نابود شده بودیم 2097 01:36:14,259 --> 01:36:16,387 فکر کنم اولین بار بود که به خودمون اجازه داده بودیم 2098 01:36:16,470 --> 01:36:20,891 که اصلا پردازش کنیم یا متوجه بشیم که انجامش دادیم 2099 01:36:20,974 --> 01:36:22,810 تونستیم تمومش کنیم 2100 01:36:22,893 --> 01:36:24,478 ،خیلی هم میشه گفت در من ریشه پیدا کرده 2101 01:36:24,561 --> 01:36:27,272 یعنی من زندگی‌ام رو با این فیلم‌ها می‌سنجم 2102 01:36:27,356 --> 01:36:29,400 ،مثلا یکی میگه "اوه کی گواهینامه‌ات رو گرفتی؟" 2103 01:36:29,483 --> 01:36:32,194 ،منم میگم "تو فیلم محفل ققنوس" 2104 01:36:32,277 --> 01:36:36,949 تمام بخش‌های زندگی‌ام به هری پاتر متصله 2105 01:36:38,826 --> 01:36:41,537 وقتی آدمایی رو می‌بینم که بخش خیلی مهمی 2106 01:36:41,620 --> 01:36:44,248 از زندگی‌شونه، یا کتاب‌ها ،یا فیلم‌ها به هر نحوی 2107 01:36:44,331 --> 01:36:45,916 ،مثلا، بخشی از وجودشونه 2108 01:36:45,999 --> 01:36:48,585 ،اون، آره باعث میشه خیلی احساس افتخار کنی 2109 01:36:48,669 --> 01:36:50,838 هری پاتر یه چیزی داره که 2110 01:36:50,921 --> 01:36:52,589 باعث میشه زندگی حس غنی‌تری پیدا کنه 2111 01:36:52,673 --> 01:36:55,843 مثلا، وقتی اوضاع خیلی تیره و تار میشه و شرایط خیلی سخت می‌شن 2112 01:36:55,926 --> 01:36:58,262 داستان‌ها به ما جاهایی می‌دن که می‌تونیم بریم 2113 01:36:58,345 --> 01:37:02,850 جایی که می‌تونیم استراحت کنیم و حس کنیم در بر گرفته شدیم 2114 01:37:02,933 --> 01:37:04,601 فکر نمی‌کنم کامل متوجه‌اش شده بودم 2115 01:37:04,685 --> 01:37:07,062 که این فیلم‌ها چقدر تأثیر گذار بودن وقتی که توشون بودیم 2116 01:37:07,146 --> 01:37:08,772 ،تعداد آدمایی که مثلا اومدن گفتن 2117 01:37:08,856 --> 01:37:10,774 اینا تنها فیلم‌هایی هستند که" من و بابام باهمدیگه تماشا کردیمشون 2118 01:37:10,858 --> 01:37:12,317 مثلا، ما نمی‌تونیم راجع به چیز دیگه‌ای حرف بزنیم 2119 01:37:12,401 --> 01:37:13,777 ،و مثلا باهمدیگه هری پاتر رو می‌بینیم 2120 01:37:13,861 --> 01:37:15,320 "و این چیز مشترک بین‌مون بوده 2121 01:37:15,404 --> 01:37:18,699 خیلی فوق‌العاده‌ست که... که یه جور بخش کوچیکی از اون باشی 2122 01:37:18,782 --> 01:37:21,952 ،و این که ببینی مثلا دوباره زنده میشه ،رسانه‌های جدیدی پیدا می‌کنه 2123 01:37:22,035 --> 01:37:24,079 مثل اون برنامه‌ی تئاتر "موجودات شگفت انگیز" 2124 01:37:24,163 --> 01:37:26,790 ،میشه گفت یه جورایی تا ابد پایداره 2125 01:37:26,874 --> 01:37:28,792 و دیدنش چیز فوق‌العاده‌ایه 2126 01:37:28,876 --> 01:37:31,587 !هری پاتر! هری پاتر 2127 01:37:31,670 --> 01:37:34,798 هیچ‌چیزی مثل داستان‌های هری پاتر نیست 2128 01:37:34,882 --> 01:37:36,175 داستان‌هایی که درونشون گفته میشه، 2129 01:37:36,258 --> 01:37:38,385 ماجراجویی‌های فردی کاراکتر‌ها 2130 01:37:38,469 --> 01:37:39,970 فکر می‌کنم که اون خیلی 2131 01:37:40,053 --> 01:37:42,347 تأثیر دگرگون شونده‌ای روی مردم داره 2132 01:37:42,431 --> 01:37:43,348 اون جادو ـه 2133 01:37:43,432 --> 01:37:44,808 چه خوشگله اینجا 2134 01:37:44,892 --> 01:37:48,812 هر بچه‌ای با خودش می‌گه که چطور قراره با بقیه اخت بگیره 2135 01:37:48,896 --> 01:37:52,316 و مسیر شگفت‌انگیزیه که هر بچه‌ای توش پا می‌ذاره 2136 01:37:52,399 --> 01:37:54,735 دابی همیشه هوای هری پاتر رو خواهد داشت 2137 01:37:54,818 --> 01:37:56,987 ،خیلی الهام بخشه که افراد جوون بگن 2138 01:37:57,070 --> 01:37:59,531 اوه، اون می‌تونم من باشم" اون لحظه شک و تردید رو داشته باشم 2139 01:37:59,615 --> 01:38:02,576 یا اونجوری خراب کنم یا اونجوری "با پدر مادرم اون بحث رو داشته باشم 2140 01:38:04,328 --> 01:38:06,163 نزدیک من بمون 2141 01:38:06,246 --> 01:38:08,207 تا آخرش 2142 01:38:09,416 --> 01:38:12,252 من متوجه شدم که اون دنیای خیلی شگفت‌انگیزیه 2143 01:38:12,336 --> 01:38:13,712 بخوای توش دخیل باشی 2144 01:38:13,796 --> 01:38:16,423 ...و اون یه دنیای قشنگیه 2145 01:38:16,507 --> 01:38:17,466 هری 2146 01:38:17,549 --> 01:38:18,967 هری 2147 01:38:19,051 --> 01:38:20,511 هری 2148 01:38:20,594 --> 01:38:22,513 و همین‌شه که خاصیت درمانی 2149 01:38:22,596 --> 01:38:24,890 و خوبی داره، جوری ساخته شده 2150 01:38:24,973 --> 01:38:27,684 افرادی که در غیر این صورت ،احساس تنهایی می‌کردن 2151 01:38:27,768 --> 01:38:29,269 حس کنن به جایی تعلق دارن 2152 01:38:29,353 --> 01:38:31,230 نده بهش هری - هیس - 2153 01:38:33,065 --> 01:38:34,858 بیشتر طرفدار‌ها که... میان سمت من 2154 01:38:34,942 --> 01:38:36,193 و الان باهام سلام می‌کنن 2155 01:38:36,276 --> 01:38:38,028 موقع فیلم‌ها حتی بدنیا هم نیومده بودن 2156 01:38:38,111 --> 01:38:42,908 برای همین خیلی سریع باعث میشه حس کنی یکم پیرتر شدی 2157 01:38:42,991 --> 01:38:45,619 همچنین حس قدرشناسی میده به آدم 2158 01:38:45,702 --> 01:38:49,248 اینکه به نسل‌های بعدی هم منتقل شده 2159 01:38:49,331 --> 01:38:51,291 خودتو برای باله آماده کردی، پاتر؟ 2160 01:38:55,254 --> 01:38:57,381 یکی از چیزهای منحصر به فرد ،هری پاتر 2161 01:38:57,464 --> 01:38:59,925 جدا از تخیلات خارق‌العاده‌ی کلمات 2162 01:39:00,008 --> 01:39:03,720 و کاراکترهایی که جو رولینگ اونها رو خلق کرد 2163 01:39:03,804 --> 01:39:07,057 این بود که می‌تونید چندتا بچه‌ی کوچیک رو ببینید 2164 01:39:07,140 --> 01:39:09,893 تبدیل به آدم‌های بالغ می‌شن 2165 01:39:09,977 --> 01:39:11,979 و این داستان رو روی فیلم ببینین 2166 01:39:12,062 --> 01:39:14,398 فکر نمی‌کنم تاحالا همچین چیزی رو دیده باشیم 2167 01:39:14,481 --> 01:39:16,108 فکر هم نمی‌کنم بازم شاهدش باشیم 2168 01:39:16,191 --> 01:39:18,527 من حس می‌کنم خیلی خوششانسم تونستم بخشی از 2169 01:39:18,610 --> 01:39:23,073 دنیایی باشم که مردم انقدر دوست دارن و باعث خوشحالیشون میشه 2170 01:39:23,156 --> 01:39:24,283 ...اون حسی که بهت داده میشه 2171 01:39:24,366 --> 01:39:26,034 که تو می‌تونی خودتو توش غرق بکنی 2172 01:39:26,118 --> 01:39:27,953 اون شکل سالم فرار از واقعیت 2173 01:39:28,036 --> 01:39:30,914 اون، فکر می‌کنم، کاریه که هری پاتر می‌کنه 2174 01:39:30,998 --> 01:39:32,583 و داستان‌ها هم برای همین هستند 2175 01:39:32,666 --> 01:39:34,751 اونا یک راهنمایی برای چجوری زندگی کردنن 2176 01:39:34,835 --> 01:39:36,128 فکر می‌کنم پایان یک دورانی بود 2177 01:39:36,211 --> 01:39:37,796 اون ده... ده سال از عمرم بود 2178 01:39:37,880 --> 01:39:40,883 من... بچه‌های من در طولش بزرگ شدن، البته 2179 01:39:40,966 --> 01:39:44,803 ،و این هم اتمام داستان رابی کالترین ،بهترین جنگلبان در هاگوارتز 2180 01:39:44,887 --> 01:39:46,597 آخرین روزش در هری پاتر 2181 01:39:51,685 --> 01:39:53,729 ،میراث این فیلم‌ها، اینه که، بنظرم 2182 01:39:53,812 --> 01:39:55,606 نسل بچه‌های من 2183 01:39:55,689 --> 01:39:58,191 اونو به بچه‌هاشون نشون می‌دن 2184 01:39:58,275 --> 01:40:01,194 برای همین می‌تونید ۵۰ سال دیگه هم میشه راحت تماشاشون کرد 2185 01:40:02,279 --> 01:40:05,282 ...متأسفانه من اینجا نخواهم بود، ولی 2186 01:40:05,991 --> 01:40:08,785 یه دقیقه‌ام بهش فکر نکنید 2187 01:40:08,869 --> 01:40:11,747 ولی هگرید پیشتون می‌مونه، آره 2188 01:40:13,206 --> 01:40:16,335 ،حالا که یه جورایی بهش نگاه می‌کنم 2189 01:40:16,418 --> 01:40:17,836 خاطرات خیلی خوبی‌ان 2190 01:40:17,920 --> 01:40:20,339 .خیلی راجع بهش فکر می‌کنم دوران خیلی خوبی بود 2191 01:40:20,422 --> 01:40:22,382 ...واقعا همینطور بود، اون 2192 01:40:22,466 --> 01:40:24,176 خیلی فوق‌العاده بود 2193 01:40:24,259 --> 01:40:28,889 ،میشه گفت بهترین و شگفت‌انگیز ترین تجربه بود 2194 01:40:28,972 --> 01:40:32,392 ...و من واقعا نمی‌تونم براتون توصیفش کنم 2195 01:40:32,476 --> 01:40:34,686 آخه، اونا خیلی آدمای خوبی‌ان 2196 01:40:34,770 --> 01:40:37,147 ...خیلی مهربون بودن، و 2197 01:40:37,230 --> 01:40:40,400 هر جفتشون مسئولیت رو خیلی جدی بدوش کشوندن 2198 01:40:40,484 --> 01:40:44,446 و من خیلی بابتش ازشون ممنونم 2199 01:40:44,529 --> 01:40:45,864 واقعا مثل یک خانواده می‌مونه 2200 01:40:45,948 --> 01:40:48,784 میشه گفت بطور خیلی ذاتی‌ای باهم متصلیم 2201 01:40:49,952 --> 01:40:51,995 آدمای خیلی مهمی برای من هستن 2202 01:40:52,913 --> 01:40:55,165 دست‌اندرکاران این فیلم‌ها فوق‌العاده بودن 2203 01:40:55,248 --> 01:40:58,877 ...آدم‌هایی توی این فیلم‌ها هستند که 2204 01:40:58,961 --> 01:41:03,757 بنیاد چیزی‌ان که من الان هستم 2205 01:41:06,259 --> 01:41:09,513 به عنوان یه آدم به عنوان یه بازیگر 2206 01:41:09,596 --> 01:41:11,515 خیلی خوش‌شانسم تبدیل شدم به آدمی که الان هستم 2207 01:41:11,598 --> 01:41:13,267 و اینکه این زندگی الانم رو دارم 2208 01:41:13,350 --> 01:41:16,061 و اینکه دارم با این افراد اطرافم الان کار می‌کنم 2209 01:41:16,144 --> 01:41:20,232 ولی بدون این هیچکدومش امکان پذیر نمی‌بود 2210 01:41:20,315 --> 01:41:24,778 پس آره، خیلی... اون خیلی 2211 01:41:24,861 --> 01:41:26,822 ده سال خیلی خوبی بود 2212 01:41:30,450 --> 01:41:33,578 اکسپکتو پترونوم 2213 01:41:44,881 --> 01:41:47,676 بازم بعد این همه سال؟ 2214 01:41:47,759 --> 01:41:49,803 تا همیشه 2215 01:41:50,988 --> 01:42:00,988 :تــرجــمــه « ســـروش، تـورج پاکاری، کـسـری و تـارا » :.:.: TAra, Caseraw, Stef@n & SuRouSH_AbG :.:.: 2216 01:42:01,013 --> 01:42:11,013 « ارائه‌ای از وب‌سایت بیاتوموویز » :.: Bia2Movies.bid :.: 2217 01:42:11,085 --> 01:42:14,085 ‫۱۱/دی/۱۴۰۰