1 00:00:00,000 --> 00:00:07,000 ‫قوی‌تر از همیشه باشید ‫به امید ایرانی آزاد 2 00:01:13,083 --> 00:01:23,083 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CineDreaming 3 00:01:34,208 --> 00:01:35,750 ‫فانی؟ 4 00:01:35,917 --> 00:01:37,583 ‫فانی مورو؟ 5 00:01:40,625 --> 00:01:42,375 ‫آلن اوبرتم. 6 00:01:42,500 --> 00:01:45,667 ‫تو نبودی که واسه ‫نشریه مدرسه مقاله می‌نوشتی؟ 7 00:01:45,833 --> 00:01:47,792 ‫چرا، خودمم. 8 00:01:47,958 --> 00:01:51,750 ‫با هم به لیسه‌فرانسه نیویورک می‌رفتیم. 9 00:01:51,917 --> 00:01:55,667 ‫جا خوردم اینجا دیدمت... ‫الان چیکار می‌کنی؟ 10 00:01:55,833 --> 00:02:00,583 ‫من که... داشتم سر کار می‌رفتم. ‫خودت چیکار می‌کنی؟ 11 00:02:00,750 --> 00:02:03,875 ‫زیاد توی راهروی مدرسه می‌دیدمت. 12 00:02:04,042 --> 00:02:07,500 ‫- معلم ادبیات فرانسه‌مون یکی بود. ‫- خانم دوفرن؟ 13 00:02:07,625 --> 00:02:10,167 ‫خیلی خانم دوفرن رو دوست داشتم. 14 00:02:10,333 --> 00:02:13,417 ‫«برگ‌های مره بر روی پوست آدمی.» 15 00:02:13,542 --> 00:02:16,125 ‫صداش داره توی سرم پخش می‌شه. وایستا... 16 00:02:16,292 --> 00:02:20,625 ‫«نه آنچه را رخ داده فراموش کرده‌ام، ‫نه داغ پشیمانی‌ای که بر دلم گذاشته.» 17 00:02:20,792 --> 00:02:22,625 ‫شعر ژاک پره‌ور بود. 18 00:02:22,792 --> 00:02:24,417 ‫لهجه پاریسیت خیلی خوبه. 19 00:02:24,542 --> 00:02:28,167 ‫- الان کجا می‌ری؟ ‫- سمت دفتر، ولی... 20 00:02:28,333 --> 00:02:32,417 ‫- خونه و محل کارت اینجاست؟ ‫- مسیر تو هم این‌طرفیه؟ 21 00:02:32,542 --> 00:02:36,708 ‫خوبی نویسنده بودن اینه که آدم ‫ساعات کاریش رو خودش مشخص می‌کنه. 22 00:02:36,875 --> 00:02:42,125 ‫پدرم واسه کمپانی فرانسوی‌ای توی نیویورک کار می‌کرد، ‫برای همین منم مدتی پیشش بودم. 23 00:02:42,292 --> 00:02:45,000 ‫بابای من هم اون زمان توی سازمان ملل بود. 24 00:02:46,042 --> 00:02:49,542 ‫- پس نویسنده‌ای؟ ‫- هنوز باورم نمی‌شه اینجا دیدمت. 25 00:02:49,708 --> 00:02:52,000 ‫چقدر دنیا جای کوچیکیه. 26 00:02:52,208 --> 00:02:54,292 ‫ولی آره، نویسنده‌ام. 27 00:02:54,458 --> 00:02:58,875 ‫قرار بود تابستون کتابم رو تموم کنم، ‫ولی بیشتر از انتظارم طول کشید. 28 00:02:59,042 --> 00:03:01,792 ‫قبلا پاریس زندگی می‌کردم. 29 00:03:01,958 --> 00:03:07,625 ‫- اون زمان متأهل هم بودم. داستانش مفصله. ‫- مقاله‌هات خیلی خوندنی بودن. 30 00:03:07,792 --> 00:03:09,875 ‫واقعا لطف داری. 31 00:03:10,042 --> 00:03:13,208 ‫- خونه‌ات هم اینجاست؟ ‫- آره، شوهرم اینجا کار می‌کنه. 32 00:03:13,375 --> 00:03:17,250 ‫- کارت چیه؟ ‫- توی دفتر مزایده کار می‌کنم. 33 00:03:18,292 --> 00:03:23,750 ‫- پس دیگه اسمت فانی مورو نیست؟ ‫- نه، الان خانم فانی فورنیه صدام می‌کنن. 34 00:03:23,917 --> 00:03:26,500 ‫باورم نمی‌شه من رو شناختی. 35 00:03:26,667 --> 00:03:29,750 ‫باید هم بشناسم. ‫اون زمان حسابی خاطرخواهت بودم. 36 00:03:29,917 --> 00:03:34,375 ‫- ولی حالا از این بحث بگذریم. ‫- ببین، اینجا کار می‌کنم. 37 00:03:34,500 --> 00:03:38,250 ‫- جدی؟ خونه من هم همین اطرافه. ‫- مگه پاریس زندگی نمی‌کردی؟ 38 00:03:38,417 --> 00:03:42,625 ‫نه، مدام در رفت و آمدم. ‫بیشتر اوقات هم لندن می‌مونم. 39 00:03:42,792 --> 00:03:47,125 ‫حالا این کتابت در مورد چیه؟ ‫صبر کن، ساعت ده دقیقه به سه شده. 40 00:03:47,292 --> 00:03:50,708 ‫خیلی خوشحال شدم دیدمت، ‫امیدوارم توی نوشتن رمان‌ت موفق باشی. 41 00:03:50,875 --> 00:03:53,958 ‫اگه دوست داشتی می‌تونیم شام بریم بیرون و... 42 00:03:54,167 --> 00:03:59,333 ‫- یاد دوران خوش گذشته کنیم. ‫- باشه، محل کارم رو که بلدی. 43 00:03:59,500 --> 00:04:03,833 ‫گفتی فامیلی جدیدت چی بود؟ فورنیه؟ 44 00:04:04,000 --> 00:04:06,042 ‫خب، خداحافظ خانم فورنیه. 45 00:04:06,292 --> 00:04:15,292 ‫مترجم: «حامی مغیثی» ‫در تلگرام: Timelordsubs@ 46 00:04:15,333 --> 00:04:18,875 ‫موناکویی‌ها می‌خوان کل ارثیه‌شون رو بفروشن. 47 00:04:19,041 --> 00:04:22,833 ‫از جواهرات و نقاشی‌هاشون گرفته ‫تا لباس‌های مخصوصی که دارن. 48 00:04:23,000 --> 00:04:25,750 ‫- همه رو نوشتی؟ ‫- آره. 49 00:04:25,917 --> 00:04:29,333 ‫فقط در حد یک دور مشروب می‌مونیم. ‫قرار نیست زیاد بمونیم. 50 00:04:29,500 --> 00:04:33,167 .ادگار قبل از اینکه هوا تاریک بشه می‌برتمون خارج از شهر 51 00:04:33,333 --> 00:04:35,292 ‫ولی مگه قرار نبود آخر هفته اینجا بمونیم؟ 52 00:04:35,458 --> 00:04:36,989 ‫آره، می‌دونم قربونت برم. 53 00:04:37,013 --> 00:04:39,958 ‫ولی برنارد و کلوئه قراره با پی‌یر هرسانت بیان. 54 00:04:40,167 --> 00:04:42,708 ‫- چقدر خوشگل شدی ‫- ممنون 55 00:04:42,875 --> 00:04:45,833 .این لباس رو که می‌پوشی خیلی بهت میاد 56 00:04:46,000 --> 00:04:49,167 ‫- چشم همه رو از کاسه در میاره. ‫- به نظرت زیادی... 57 00:04:49,333 --> 00:04:52,750 ‫- بیش از حد سکسی نیست؟ ببین. ‫- بیش از حد سکسی نداریم، 58 00:04:52,917 --> 00:04:54,583 ‫فقط «فخرفروشانه» داریم. 59 00:04:54,750 --> 00:04:57,667 ‫- تازه هدیه ناقابلی هم برات گرفتم. ‫- از دست تو ژان. 60 00:05:03,958 --> 00:05:08,250 ‫- باورم نمی‌شه، خیلی خوشگله. ‫- خیلی دوستت دارم. 61 00:05:08,417 --> 00:05:11,250 ‫- خوشم میاد لوست کنم. ‫- خوب هم بلدی لوسم کنی. 62 00:05:11,417 --> 00:05:15,208 ‫نگران نباش، واسه خودم هم جایزه گرفتم. ‫بیا نشونت بدم. 63 00:05:21,375 --> 00:05:23,250 ‫- اینه؟ ‫- آره، نگاه کن. 64 00:05:23,417 --> 00:05:25,500 ‫خودشه. 65 00:05:25,667 --> 00:05:29,500 ‫مجموعه عتیقه‌ی مارکلینه. ‫عین ساعت هم کار می‌کنه. 66 00:05:29,625 --> 00:05:32,333 ‫- هیچ‌وقت بزرگ نمی‌شی. ‫- روحیات کودکیم رو حفظ کردم دیگه. 67 00:05:32,500 --> 00:05:34,833 ‫خب، انگشترت رو دستت کن که بریم. 68 00:05:35,917 --> 00:05:38,875 ‫- نکنه خوشت نیومد؟ ‫- نه، صرفا... 69 00:05:39,042 --> 00:05:42,458 ‫چنین جواهرات گرون‌قیمتی ‫واقعا به شخصیت من نمی‌خوره. 70 00:05:42,583 --> 00:05:44,792 ‫شاید اولش نخوره، 71 00:05:44,958 --> 00:05:48,917 ‫ولی بعد اینکه باهات آشنا شدم، ‫توی وجودت شاهدختی رو دیدم، 72 00:05:49,125 --> 00:05:51,458 ‫که تصمیم گرفتم ملکه زندگیم کنمش. 73 00:05:51,583 --> 00:05:53,042 ‫بگیر، حالا دستت کن. 74 00:05:53,250 --> 00:05:56,875 ‫خوب بلدی خرم کنی‌ها. ‫راحت به خواسته‌ات می‌رسی. 75 00:05:57,042 --> 00:05:58,708 ‫آخه خودت زیاد مقاومت نمی‌کنی. 76 00:05:58,875 --> 00:06:01,458 ‫آره، واقعا زود راضی می‌شم. 77 00:06:01,583 --> 00:06:05,292 ‫- حالا انگشتره رو دستت می‌کنی؟ ‫- به این لباسه نمیاد. 78 00:06:05,458 --> 00:06:08,875 ‫من که بهت گفتم، واقعا انگشتر قشنگیه... 79 00:06:09,042 --> 00:06:13,292 ‫- ولی راحت نیستم دستم کنم. ‫- همه‌اش بهونه، همه‌اش بهونه. 80 00:06:13,458 --> 00:06:17,667 ‫- ناسلامتی خانم کم کسی نیستی‌ها. ‫- حالا لازم بود آخر هفته مهمونی بریم؟ 81 00:06:17,833 --> 00:06:21,167 ‫تو و دوست‌هات که می‌خواین برین ‫شکار کنین. حوصله من سر می‌ره. 82 00:06:21,333 --> 00:06:24,667 ‫می‌تونی استراحت کنی، ‫مطالعه کنی و غذای خوب بخوری. 83 00:06:24,833 --> 00:06:28,458 ‫- باید زن‌هاشون هم تحمل کنم. ‫- فهمیدم منظورت دلفینه. 84 00:06:28,583 --> 00:06:32,292 ‫آدم از خود راضی و مادی‌گراییه. ‫از خودم که در نمیارم. 85 00:06:32,458 --> 00:06:33,917 ‫انقدر غر نزن دیگه. 86 00:06:34,125 --> 00:06:37,917 ‫لطفا انگشتر رو دستت کن. ‫می‌خوام خوشگل‌ترین خانم جمع باشی. 87 00:06:38,125 --> 00:06:42,500 ،این انگشتر مناسب یکی از این خانم‌های شیکه من هنوزم روحیاتم مثل یک دختر سرکشه 88 00:06:42,625 --> 00:06:48,333 ‫مسئولیت روحیات جنابعالی با منه. ‫می‌خوام فک همه از خوشگلیت روی زمین بیفته. 89 00:06:48,500 --> 00:06:50,458 ‫چون زنی‌ام که شوهر پولدار تور کرده؟ 90 00:06:50,583 --> 00:06:53,333 ‫باور کن هیچ‌کس چنین حرفی در موردت نمی‌زنه. 91 00:06:57,833 --> 00:07:02,000 ‫ژان فورنیه و همسر جوون و جذاب‌ش اومدن. ،دختره خیلی خوشگله - 92 00:07:02,208 --> 00:07:04,417 .و خیلی هم باهوشه - .موافقم - 93 00:07:04,542 --> 00:07:06,917 ‫- به نظرم خیلی به هم میان. ‫- آره، موافقم. 94 00:07:07,125 --> 00:07:10,625 ‫- ژان واقعا خوش‌شانسه. ‫- و خیلی هم جذاب. 95 00:07:10,792 --> 00:07:14,875 ‫اگه بخوام نظر شخصیم رو بگم، ‫به نظرم خیلی جذابه. 96 00:07:15,292 --> 00:07:17,750 ‫تازه حسابی هم پولداره. 97 00:07:17,917 --> 00:07:19,875 ‫پس چندان گزینه بدی نیست، نه؟ 98 00:07:20,250 --> 00:07:23,792 ‫- من شنیدم که می‌گن تاجر درخشانیه. ‫- اصلا کارش چیه؟ 99 00:07:23,958 --> 00:07:28,500 ‫- کسی نمی‌دونه منبع درآمد طرف از کجاست. ‫- چی داری می‌گی؟ 100 00:07:28,625 --> 00:07:31,167 ‫یعنی کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است؟ 101 00:07:31,333 --> 00:07:34,667 ‫در هر صورت آدم خیّر و محترمیه. 102 00:07:34,833 --> 00:07:39,542 ‫درکش می‌کنم، مثل گتسبیه. ‫خیلی مرموز و پر از معماست. 103 00:07:39,708 --> 00:07:42,833 ‫قبلا... به کسی نگین از من شنیدین‌ها. 104 00:07:43,000 --> 00:07:47,167 ‫قبلا شریک کاری‌ای داشت که یه روز ناپدید شد. 105 00:07:47,333 --> 00:07:49,000 ‫غرق شده بود. 106 00:07:49,208 --> 00:07:52,708 ‫می‌گن خودکشی بوده. ‫یا ممکنه قتل هم بوده باشه. 107 00:07:52,875 --> 00:07:56,208 ‫- در موردش نشنیده بودم. ‫- جدی می‌گم. 108 00:07:56,375 --> 00:08:00,042 ‫هیچ‌کس قضیه رو کامل نمی‌دونه. ‫ولی من فکر می‌کنم... 109 00:08:00,250 --> 00:08:01,750 ‫ادامه ندین. 110 00:08:01,917 --> 00:08:03,500 ‫خب... 111 00:08:03,667 --> 00:08:07,123 ‫قبل اینکه من بیام پاریس ‫این ماجرا سروصدا کرده بود. 112 00:08:07,147 --> 00:08:09,542 ‫روزنامه‌ها نوشته بودن که غرق شده. 113 00:08:09,708 --> 00:08:13,208 ‫ژان هم از مرگش حسابی سود کرد. ‫فقط در همین حد می‌دونم. 114 00:08:13,375 --> 00:08:16,583 ‫- بقیه‌اش شایعاته... ‫- مجله‌های زرد... 115 00:08:16,750 --> 00:08:20,625 ‫- زندگی رو یکم خوشحا‌ل‌کننده‌تر می‌کنن. ‫- موافقم. 116 00:08:20,792 --> 00:08:23,292 ‫فایده‌ای نداره. 117 00:08:23,917 --> 00:08:27,000 ‫ای وای، عجب همسر دست و دل بازی داری. 118 00:08:27,208 --> 00:08:30,708 ‫- خیلی انگشتر قشنگیه. ‫- در واقع دارم بهش باج می‌دم. 119 00:08:30,875 --> 00:08:35,875 ‫براش جواهرات خوشگل و گرون می‌خرم ‫که حاضر بشه باهام به خارج از شهر که ازش متنفره بیاد. 120 00:08:36,042 --> 00:08:39,167 ‫فقط شنا کردن رو دوست دارم. ‫همش همین. 121 00:08:39,332 --> 00:08:44,333 مادرش از این آدم‌های ماجراجوئه ‫ ‫عاشق کایک‌سواری، ماهی‌گیری و حتی شکاره. 122 00:08:44,500 --> 00:08:47,417 ‫ولی این شیطون‌بلا اینطوری نیست. 123 00:08:47,542 --> 00:08:51,708 ‫راستی، آخر همین هفته قراره ‫به خارج از شهر بریم و آهو شکار کنیم. 124 00:08:51,875 --> 00:08:54,542 ‫خیلی خوش می‌گذره‌ها. 125 00:08:54,708 --> 00:08:57,792 ‫- متأسفانه نمی‌تونم بیام. ‫- ما گیاه‌خواریم. 126 00:08:57,958 --> 00:09:01,417 ‫نمی‌دونستم. معذرت می‌خوام. 127 00:09:01,542 --> 00:09:05,500 ‫خب، تعریف کنین ببینم ‫اخیرا چه خبرهای مهمی بوده؟ 128 00:09:05,625 --> 00:09:08,333 ‫- رفیق... ‫- بریم نوشیدنی بخوریم؟ 129 00:09:10,625 --> 00:09:15,500 ‫- حوصله‌ات سر رفته؟ قراره به حومه شهر بریم. ‫- حومه شهر واقعا زیباست. 130 00:09:15,625 --> 00:09:19,167 ‫ولی آدم رو بیچاره می‌کنه - ‫دارم کتاب «ملاقات در سامرا» رو می‌خونم. 131 00:09:19,333 --> 00:09:21,542 ‫واقعا حرف نداره. 132 00:09:23,708 --> 00:09:25,625 ‫لطف کردین. 133 00:09:27,833 --> 00:09:31,958 ‫توی خیابون مونتین یکی از ‫هم‌مدرسه‌ای‌های سابقم رو دیدم. 134 00:09:32,167 --> 00:09:36,417 ‫- در جا من رو شناخت. ‫- انقدر خوشگلی مگه می‌شه فراموشت کرد؟ 135 00:09:36,542 --> 00:09:39,625 ‫بهم گفت اون زمان خیلی خاطرخواهم بوده. 136 00:09:39,792 --> 00:09:41,708 ‫واقعا چنین حرفی زد؟ 137 00:09:42,958 --> 00:09:47,167 ‫از اون موقع مدام دارم ‫به اون روزها فکر می‌کنم. 138 00:09:47,333 --> 00:09:53,333 ‫بهترین و امیدبخش‌ترین روزهای عمرم، ‫زمانی که بود نیویورک بودم. 139 00:09:53,500 --> 00:09:57,500 ‫شلوار جین و پیرهن شرابیش رو یادمه. 140 00:10:00,417 --> 00:10:05,000 ‫با خودم می‌گم چی می‌شد اگه ‫اون موقع ازم درخواست می‌کرد؟ 141 00:10:05,208 --> 00:10:09,667 ‫- گمونم الان زندگیم فرق می‌کرد. ‫- چطور؟ دلت یک زندگی متفاوت می‌خواد؟ 142 00:10:09,833 --> 00:10:15,417 ‫از ازدواج اولم یه چیزی رو خوب یاد گرفتم: ‫مسئله تعهد و سختکوشی نیست. 143 00:10:15,542 --> 00:10:19,500 ‫زندگی مشترک طاقت‌فرسا نیست، ‫بلکه باید آدم رو به آینده امیدوار کنه. 144 00:11:05,917 --> 00:11:08,417 ‫اخیرا به یک مزایده رفته بودم... 145 00:11:08,542 --> 00:11:13,875 که ‫توش جواهرات ماری آنتوانت رو ‫به حراج گذاشته بودن. 146 00:11:14,042 --> 00:11:16,333 ‫- تونستی چیزی هم بخری؟ ‫- آره. 147 00:11:16,500 --> 00:11:21,958 ‫توی مراسم رقص شاهزاده موناکو هم پوشیدمش. ‫واقعا برد کردم. 148 00:11:22,167 --> 00:11:25,042 ‫من که خوشحالم. ‫البته همه‌اش از جیب من رفت. 149 00:11:25,250 --> 00:11:28,208 ‫- واقعا قراره آهو شکار کنیم؟ ‫- معلومه که می‌کنیم. 150 00:11:28,375 --> 00:11:32,667 ‫- فکر نمی‌کنم دلش رو داشته باشم. ‫- خودم هم وقتی حیوانی می‌بینم... 151 00:11:32,833 --> 00:11:35,792 ‫دودل می‌شم که بهش شلیک کنم یا نه. 152 00:11:35,958 --> 00:11:39,042 ‫شلیک کردن به آهویی ‫که صاف توی چشم آدم زل زده، 153 00:11:39,250 --> 00:11:42,208 ‫عین کشتن بچه‌ها می‌مونه. 154 00:11:56,792 --> 00:12:00,458 ‫وای، واقعا حرف نداره. ‫خیلی شراب خوشمزه‌ای دارین. 155 00:12:00,583 --> 00:12:04,667 ‫- این رو واسه شما گرفتم. ‫- متشکرم. 156 00:12:04,833 --> 00:12:08,292 ‫- از سفر آشپزی به ژاپنه. ‫- راستش اهلش نیستم. 157 00:12:08,458 --> 00:12:12,417 ‫خوشمزه است؟ ‫آشپزمون آخر هفته مرخصی گرفته بود. 158 00:12:12,542 --> 00:12:17,917 ‫در واقع آشپزمون دیگه نخواست کار کنه. ‫الان دنبال یکی دیگه می‌گردیم... 159 00:12:18,125 --> 00:12:20,833 ‫- تو نظری نداری؟ ‫- باورم نمی‌شه. 160 00:12:21,000 --> 00:12:23,292 ‫مطمئنم دستمزد خوبی می‌گیرن. 161 00:12:23,458 --> 00:12:26,625 ‫پی‌یر هم کم آدم رو اذیت نمی‌کنه. 162 00:12:27,583 --> 00:12:31,667 ‫- دلفین رفتارش خوبه، ولی دمدمی‌مزاجه. ‫- خیلی تحسینت می‌کنه. 163 00:12:32,500 --> 00:12:35,792 ‫بد نیست توی کار بهشون کمک کنیم. 164 00:12:35,958 --> 00:12:38,250 ‫کلوئه دوباره ازم پرسید شغلت چیه. 165 00:12:38,417 --> 00:12:41,500 ‫حتی منم که همسرتم نمی‌دونم. 166 00:12:41,625 --> 00:12:45,917 ‫واقعا مسخره است. ‫چرا انقدر همه در مورد شغلم کنجکاون؟ 167 00:12:46,125 --> 00:12:49,458 ‫من که هزار بار توضیح دادم. 168 00:12:49,583 --> 00:12:51,792 ‫- می‌دونم، ولی... ‫- گوش کن. 169 00:12:51,958 --> 00:12:55,833 ‫من کارم افزودن به دارایی مردمه. ‫از این واضح‌تر نمی‌تونم بگم. 170 00:12:56,000 --> 00:12:58,833 ‫افراد ثروتمند هم دوست دارن ‫پولدارتر بشن. 171 00:12:59,000 --> 00:13:02,708 ‫کمتر مالیات بدن، ‫بیشتر پولشون رو برای بچه‌هاشون بذارن. 172 00:13:02,875 --> 00:13:05,500 ‫من هم بهشون کمک می‌کنم ‫و به همین ترتیب دستمزدم رو می‌گیرم. 173 00:13:05,667 --> 00:13:07,750 ‫تمام روندش هم قانونیه؟ 174 00:13:07,917 --> 00:13:09,208 ‫عه، آره. 175 00:13:10,042 --> 00:13:11,333 ‫اکثر اوقات هست. 176 00:13:27,000 --> 00:13:31,625 ‫سلام فانی، آلنم. ‫آلن اوبرت که قبلا هم‌مدرسه‌ای بودیم. 177 00:13:31,792 --> 00:13:33,458 ‫سلام، حالت چطوره 178 00:13:33,583 --> 00:13:38,458 ‫خوبم، گوش کن، ‫الان نزدیک گالری شمام. 179 00:13:38,583 --> 00:13:43,208 ‫دوست داری امروز، یا یه روزی ‫توی همین هفته بریم ناهار بخوریم؟ 180 00:13:44,125 --> 00:13:48,500 ‫آره، امروز می‌تونیم ناهار بخوریم. 181 00:13:49,292 --> 00:13:52,042 ‫عالیه، حرف نداره. گوش کن. 182 00:13:52,250 --> 00:13:54,208 ‫یه جای خوب می‌شناسم. 183 00:13:54,375 --> 00:13:58,292 ‫امروز هوا انقدر خوبه که می‌چسبه ‫آدم توی پارک غذا بخوره. 184 00:13:58,458 --> 00:14:00,958 ‫من هم همین توی فکرم بود. 185 00:14:01,167 --> 00:14:04,125 ‫می‌تونیم ساندویچ بگیریم. 186 00:14:04,292 --> 00:14:07,667 ‫الان جلوی دفترتون هستم. ‫دوازده و نیم تا یک وقت خوبیه؟ 187 00:14:07,833 --> 00:14:09,875 ‫حرف نداره. زودی می‌بینمت. 188 00:14:12,250 --> 00:14:14,917 ‫واقعا خونه‌ام همین نزدیکیه. 189 00:14:16,417 --> 00:14:19,625 ‫بگو ببینم، وقتی متأهل بودی ‫صاحب بچه‌ای هم شدی؟ 190 00:14:19,792 --> 00:14:22,667 ‫طلاق گرفتم. بچه هم ندارم. 191 00:14:22,833 --> 00:14:28,125 ‫گمون کنم همسرم رو بشناسی. ‫آن سورل بود. 192 00:14:28,292 --> 00:14:32,958 ‫اون هم همون مدرسه می‌اومد. ‫توی تئاتر چکاوک آنوی بازی می‌کرد. 193 00:14:33,167 --> 00:14:35,292 ‫یادم نیومد. 194 00:14:35,458 --> 00:14:37,000 ‫دختر خوشگلی بود. 195 00:14:38,000 --> 00:14:39,917 ‫- در واقع... ‫- چی شد؟ 196 00:14:40,125 --> 00:14:43,833 ‫چون شبیه تو بود عاشقش شده بودم. 197 00:14:44,000 --> 00:14:46,458 ‫ولی اوضاع خوب پیش نرفت. 198 00:14:47,500 --> 00:14:49,625 ‫به نظر آدم ساده‌ای می‌اومدی. 199 00:14:49,792 --> 00:14:51,125 ‫متظاهر نبودی. 200 00:14:51,292 --> 00:14:53,708 ‫حتی روم نمی‌شد توی چشم‌هات نگاه کنم. 201 00:14:53,875 --> 00:14:57,292 ‫با این حرفت در عین حال ‫خوشحال شدم و خجالت کشیدم. 202 00:14:58,667 --> 00:15:00,667 ‫دختر پاکی بودی. 203 00:15:00,833 --> 00:15:06,333 ‫زیاد هم به پسرها توجه نمی‌کردم. ‫روی کدوم نیمکت بشینیم؟ 204 00:15:07,500 --> 00:15:10,000 ‫- اینجا بشینیم؟ ‫- باشه. 205 00:15:14,125 --> 00:15:17,375 ‫خلاصه با آن قرار می‌ذاشتم. 206 00:15:17,500 --> 00:15:20,958 ‫بعد به پاریس نقل مکان کردیم. 207 00:15:21,167 --> 00:15:23,125 ‫ازدواج کردیم. 208 00:15:23,292 --> 00:15:25,792 ‫بعدش هم یکهو سر عقل اومدم. 209 00:15:27,125 --> 00:15:30,208 ‫- چند وقت زن و شوهر بودین؟ ‫- خیلی کوتاه بود. 210 00:15:30,958 --> 00:15:34,625 ‫بعد چند سال دیگه نمی‌تونستیم ‫همدیگه رو تحمل کنیم. 211 00:15:34,792 --> 00:15:39,333 ‫اصلا فکرش هم نمی‌کردم ‫چنین آشوبی توی زندگیمون به پا بشه. 212 00:15:39,500 --> 00:15:44,750 ‫بارسلونا که بودم، اصلا دلم نمی‌خواست ‫به پاریس برگردم. واسه همین به لندن رفتم. 213 00:15:44,917 --> 00:15:48,000 ‫الان هم برای کتابم به پاریس برگشتم. 214 00:15:48,625 --> 00:15:51,458 ‫واقعا طلاق زندگیت رو خراب کرد. 215 00:15:52,583 --> 00:15:57,375 ‫همیشه با خودم می‌گفتم ‫دوست داره با نقاش یا شاعری ازدواج کنه. 216 00:15:57,500 --> 00:16:02,208 ‫درست فکر کردی، طرف موزیسین بود. ‫روحیات حساس و وابسته‌ای داشت. 217 00:16:02,708 --> 00:16:05,125 ‫به نظرم خیلی غم‌انگیزه. 218 00:16:05,667 --> 00:16:10,458 ‫شب سال نو بود که ژان ‫ازم خواست چشم و چراغ زندگیش باشم. 219 00:16:10,583 --> 00:16:12,708 ‫نه، از زندگی من گرفتت. 220 00:16:12,875 --> 00:16:17,708 ‫دوست دارم در موردش صحبت کنم‌ها، ‫ولی تصور بدی از خودم دارم 221 00:16:17,875 --> 00:16:21,792 ‫اون زمان خیلی مشکل داشتم، ‫ژان هم حسابی کمک می‌کرد. 222 00:16:22,333 --> 00:16:24,667 ‫- بچه داری؟ ‫- نه. 223 00:16:25,667 --> 00:16:27,000 ‫شغل ژان چیه؟ 224 00:16:27,542 --> 00:16:30,417 ‫افراد پولدار رو پولدارتر می‌کنه. 225 00:16:30,542 --> 00:16:31,875 ‫چه مهربون. 226 00:16:33,542 --> 00:16:35,458 ‫از کتابت برام بگو. 227 00:16:35,583 --> 00:16:39,000 ‫- واقعا می‌خوای بگم؟ ‫- آره. 228 00:16:39,208 --> 00:16:43,250 ‫داستانش توی کلوپ جازی ‫واقع در پاریس رخ می‌ده. 229 00:16:43,417 --> 00:16:47,167 ‫ماجرای خواننده و نوازنده درامیه. 230 00:16:47,333 --> 00:16:49,625 ‫زیاد با اون دنیا آشنایی ندارم. 231 00:16:49,792 --> 00:16:54,833 ‫- من هم تا حالا به چنین کلوپی نرفتم. ‫- شاه‌بلوط می‌خوای؟ 232 00:16:56,750 --> 00:16:59,583 ‫یه کیسه لطف کنین. 233 00:16:59,750 --> 00:17:03,667 ‫در واقع کتابم دیدگاه طنزی ‫نسبت به زندگی ارائه می‌ده. 234 00:17:03,833 --> 00:17:06,583 ‫زندگی هر کس پر از اتفاقاته. 235 00:17:06,750 --> 00:17:10,166 ‫- بفرمایید. ‫- زندگی مثل شوخی بی‌رحمانه‌ایه. 236 00:17:10,333 --> 00:17:12,291 ‫یه لحظه اجازه بده. 237 00:17:12,458 --> 00:17:14,583 ‫- بفرمایید. ‫- ممنون. 238 00:17:14,750 --> 00:17:16,291 ‫مثلا خودمون رو ببین. 239 00:17:16,458 --> 00:17:21,416 ‫هم‌مدرسه‌ای بودیم، عاشقت بودم، ‫با همدیگه صحبت نمی‌کردیم... 240 00:17:21,541 --> 00:17:25,041 ‫تا اینکه یه روز اتفاقی، ‫توی یکی از خیابون‌های پاریس دیدمت... 241 00:17:25,250 --> 00:17:27,416 ‫قبول داری واقعا طنزآمیزه؟ 242 00:17:27,541 --> 00:17:29,708 ‫یعنی قراره به هم برسیم؟ 243 00:17:29,875 --> 00:17:33,175 ‫من و بچه درس‌خون خوشگلی ‫که یقه‌اسکی مشکی می‌پوشید؟ 244 00:17:33,199 --> 00:17:35,000 ‫شاید ناامید بشی... 245 00:17:35,208 --> 00:17:41,125 ‫- ولی من توی نخ اون دسته آدم‌ها نیستم. ‫- برای من که همیشه فانی مورو می‌مونی. 246 00:17:41,292 --> 00:17:45,167 ‫همون دختری که کیفش پر از کتاب بود ‫و آنا کارنینا زیر بغلش بود. 247 00:17:45,333 --> 00:17:48,042 ‫ولی الان اسمم فانی فورنیه است. 248 00:17:48,250 --> 00:17:50,167 ‫دست روزگاره دیگه. 249 00:17:50,333 --> 00:17:52,875 ‫آدم اختیاری روی سرنوشتش نداره. 250 00:17:53,042 --> 00:17:55,833 ‫ببخشید، ولی واقعا دیرم شده. 251 00:17:56,000 --> 00:18:01,792 ‫اگه دوست داشتی باز هم می‌تونیم ‫با هم ساندویچ بخوریم. 252 00:18:01,958 --> 00:18:04,417 ‫آره. بهم زنگ بزن. 253 00:18:07,292 --> 00:18:11,000 ‫- چقدر خوب شدی. ‫- خوشحالم می‌بینمت. 254 00:18:11,208 --> 00:18:12,856 ‫مادرزن قهرمانم چطوره؟ 255 00:18:12,880 --> 00:18:16,583 ‫واقعا عصبانی شدم. ‫همسایه دائم‌الخمرم اذیتم می‌کرد. 256 00:18:16,750 --> 00:18:21,292 ‫- اصلا فیلم نگیر. خیلی پرواز سختی داشتم. ‫- مثل همیشه بامزه‌ای. 257 00:18:21,458 --> 00:18:24,500 ‫- نیویورک چطوره؟ ‫- واقعا دوستش دارم. 258 00:18:24,625 --> 00:18:27,917 ‫- حتی زمستون‌هاش قشنگه. ‫- چقدر قصد داری بمونی؟ 259 00:18:28,125 --> 00:18:34,208 ‫فقط امروز هستم. قراره به بریتانی برم ‫تا بعد عمل خواهرم کنارش باشم. 260 00:18:34,375 --> 00:18:38,042 ‫هر موقع هم که میام، ‫باید به زوج عزیزم سر بزنم. 261 00:18:38,250 --> 00:18:41,167 ‫آخر هفته قراره به خارج از شهر بریم. 262 00:18:41,333 --> 00:18:44,417 ‫کایاک‌سواری و پیاده‌روی ‫و کلی شکار می‌کنیم. 263 00:18:44,542 --> 00:18:46,833 ‫واقعا خوش می‌گذره؟ 264 00:18:47,000 --> 00:18:52,500 ‫قول می‌دم برگردم. ولی نمی‌دونم ‫چقدر عملش ممکنه طول بکشه. 265 00:18:52,667 --> 00:18:56,208 ‫- مگه توش دمبل داری که انقدر سنگینه؟ ‫- واسه سوفی کتاب آوردم. 266 00:18:56,375 --> 00:19:01,125 ‫- کتاب الکترونیکی نمی‌خونی؟ ‫- نه، ترجیح می‌دم کتاب فیزیکی دستم باشه. 267 00:19:01,292 --> 00:19:02,792 ‫با دست خودم ورقش بزنم. 268 00:19:02,958 --> 00:19:05,583 ‫- خب، کجا غذا بخوریم؟ ‫- یه جای آروم باشه که بتونیم صحبت کنیم. 269 00:19:05,750 --> 00:19:10,375 ‫مطمئنم مامانت هوس جگر چرب ‫و یه لیوان شراب مارگو کرده. 270 00:19:10,500 --> 00:19:11,591 ‫خوب یادت مونده‌ها. 271 00:19:11,615 --> 00:19:14,667 ‫شما هم که دست از زندگی ‫ناسالمتون بر نمی‌دارین. 272 00:19:14,833 --> 00:19:20,625 ‫کاغذ دیواری جدید به اتاق مهمان زدیم، ‫لامپ‌ها رو هم عوض کردیم، چون... 273 00:19:20,792 --> 00:19:24,000 ‫الان زیر تشک تخته‌ای هست؟ 274 00:19:24,208 --> 00:19:27,458 ‫مگه ممکنه این مورد رو یادم بره؟ 275 00:19:28,417 --> 00:19:33,250 ‫- خوشمزه بود، حتی می‌تونم بگم لذیذ بود. ‫- مامانت خوب خوش‌خوراکه‌ها. 276 00:19:33,417 --> 00:19:35,417 ‫آره، این خصلتم رو همه می‌شناسن. 277 00:19:36,500 --> 00:19:39,167 ‫- کارولین؟ ‫- سلام، شبت به خیر. حالت چطوره؟ 278 00:19:39,333 --> 00:19:43,667 ‫خوبم، ایشون مادرمه. ‫این‌ها هم کارولین و مارسل هستن. 279 00:19:43,833 --> 00:19:49,042 ‫- توی جزیره کرس باهاشون آشنا شدیم. ‫- امسال تو فکرمون بود به پلی‌نزی بریم. 280 00:19:49,208 --> 00:19:52,042 ‫مسیر تا اونجا خیلی طولانیه، ‫ولی واقعا کیف می‌ده. 281 00:19:52,208 --> 00:19:54,500 ‫همچنان می‌تونیم تلفنی با هم صحبت کنیم. 282 00:19:54,667 --> 00:19:56,917 ‫آره، اصلا شما هم بیاین. ‫واقعا خوش می‌گذره‌ها. 283 00:19:57,125 --> 00:20:00,875 ‫چندین بار اونجا رفتم. ‫خیلی جای رمانتیکیه. 284 00:20:01,083 --> 00:20:05,667 ‫- خب، دیگه مزاحم نمی‌شیم. شب به خیر. ‫- شبتون به خیر. زودی می‌بینمتون. 285 00:20:07,750 --> 00:20:12,542 ‫آره، پلی‌نزی خوبه. ولی با این جماعت، ‫مخصوصا اون دختره، عذاب خالصه. 286 00:20:12,708 --> 00:20:17,500 ‫- شوهرش در مورد گوگن کتاب نوشته. ‫- من که باهاش کنار نمیام. 287 00:20:17,625 --> 00:20:20,458 ‫- نه به این خاطر که... ‫- من که بهت گفته بودم. 288 00:20:20,583 --> 00:20:24,667 .طوری که نگاه می‌کنه ‫واقعا وحشتناکه ‫.از تو خوشش میاد 289 00:20:24,833 --> 00:20:27,625 ‫ولی مارسل حسابی شیفته کارولینه. 290 00:20:27,792 --> 00:20:32,750 ‫- جلوی توی استثنا قائل می‌شه. ‫- من که از امثال مارسل بلانک خوشم نمیاد. 291 00:20:32,917 --> 00:20:34,875 ‫کلا باهاشون جور نمی‌شم. 292 00:20:35,083 --> 00:20:36,542 ‫خیلی آدم سمجیه. 293 00:20:36,708 --> 00:20:40,958 ‫واقعا قشنگه که شوهرت ‫عین گنجینه‌ای ازت محافظت می‌کنه. 294 00:20:41,167 --> 00:20:44,500 ‫آره، ولی ژان بعضی وقت‌ها ‫سلطه‌گر هم می‌شه. 295 00:20:44,625 --> 00:20:48,833 ‫وایستا ببینم، پس اگه با ‫مارسل بلانک خیانت نمی‌‌کنی... 296 00:20:49,042 --> 00:20:50,667 ‫با کی می‌کنی؟ 297 00:20:52,583 --> 00:20:56,583 ‫میک جگر و آلن دلون که خیلی پیر شدن، پس... 298 00:20:56,750 --> 00:20:58,708 ‫نمی‌دونم کی رو باید بگم. 299 00:20:59,250 --> 00:21:01,417 ‫جگر چرب لذیذم رسید. 300 00:21:01,542 --> 00:21:04,792 ‫- دستت درد نکنه. ‫- خیلی خوشمزه به نظر میاد. 301 00:21:04,958 --> 00:21:08,708 ‫- فردا ساعت چند پرواز داری؟ ‫- قراره با قطار برم. 302 00:21:08,875 --> 00:21:11,083 ‫من تو فکرم بود بیشتر بمونم. 303 00:21:11,250 --> 00:21:13,958 ‫در اون صورت باهات به حومه شهر میام. 304 00:21:14,167 --> 00:21:17,417 ‫ژان گفته برنامه از چه قراره؟ 305 00:21:17,542 --> 00:21:21,167 ‫- اذیت می‌شی؟ ‫- خودم می‌شم، اون که نمی‌شه. 306 00:21:21,333 --> 00:21:26,250 ‫- کلی آدم حوصله‌سربر قراره بیان. ‫- مگه دوست‌های خوبی نداره؟ 307 00:21:26,417 --> 00:21:29,500 ‫نه، مشتی آدم پولدار به شدت سطحی‌ان. 308 00:21:29,625 --> 00:21:33,417 ‫دغدغه‌شون پول خرج کردن ‫و اقامت توی بهترین هتل‌هاست. 309 00:21:33,542 --> 00:21:39,667 ‫مثلا اگه من از رم و مادرید صحبت کنم، ‫اون‌ها می‌گن چقدر رستوران‌های اونجا شیکه. 310 00:21:39,833 --> 00:21:46,042 ‫- من هم از پیاده‌روی و شکار خوشم نمیاد. ‫- با دوست‌های خودت برنامه بریز. 311 00:21:46,208 --> 00:21:48,500 ‫نه، ژان خوشش نمیاد. 312 00:21:48,667 --> 00:21:53,625 ‫کارلا و آنتون و دامینیک رو ‫که زیاد نمی‌بینم. پاریس هستن. 313 00:21:53,792 --> 00:21:57,875 ‫- حالا شاید اونقدر هم بد نباشه. ‫- تو هم که همیشه طرفشو بگیر. 314 00:21:58,083 --> 00:22:01,167 ‫دوستت داره دیگه. واقعا شیرینه. 315 00:22:01,333 --> 00:22:06,833 ‫آدم کاریزماتیکیه و هزار سر و گردن ‫از شوهر اولت بهتره. 316 00:22:07,042 --> 00:22:09,500 ‫خوب زندگیت رو جمع کردی. 317 00:22:09,625 --> 00:22:13,917 ‫کامیل، می‌خوام یه چیزی نشونت بدم. ‫مطمئنم خوشت میاد. 318 00:22:15,333 --> 00:22:16,917 ‫بریم ببینیم. 319 00:22:26,542 --> 00:22:28,167 ‫قشنگه، قبول داری؟ 320 00:22:29,208 --> 00:22:32,667 ‫مجموعه مارکلین از دهه پنجاهه. 321 00:22:32,833 --> 00:22:34,542 ‫- واقعا باشکوهه. ‫- آره. 322 00:22:34,708 --> 00:22:37,042 ‫از بچگی عاشق قطار بودم. 323 00:22:37,208 --> 00:22:41,583 ‫زمانی که پسربچه‌ای بیش‌تر نبودم، ‫والدین و دوست‌هام اذیتم می‌کردن. 324 00:22:41,750 --> 00:22:47,500 ‫برای اینکه از دستشون فرار کنم، ‫سوار قطاری شدم و رفتم. 325 00:22:48,375 --> 00:22:49,583 ‫و ببین به کجا رسیدم. 326 00:22:49,750 --> 00:22:54,875 ‫سوار قطاری به مقصد ناکجاآباد، ‫وارد تونلی شدم... 327 00:22:56,042 --> 00:23:00,292 ‫مملو از تاریکی، فلاکت و وحشت. 328 00:23:00,458 --> 00:23:03,833 ‫چهره واقعی جهان هستی رو می‌بینم. 329 00:23:04,042 --> 00:23:08,583 ‫روزنه‌‌ای نور در انتهای تونل می‌بینم. 330 00:23:08,750 --> 00:23:12,542 ‫وقتی هم ازش بیرون میام، ‫آدم دیگه‌ای می‌شم. 331 00:23:12,708 --> 00:23:17,542 ‫دیگه اون پسربچه شکننده و ترسو نیستم. 332 00:23:17,708 --> 00:23:19,208 ‫به آدم دیگه‌ای تبدیل شدم. 333 00:23:20,792 --> 00:23:24,792 ‫آزار و اذیت توی کودکی واقعا وحشتناکه. 334 00:23:24,958 --> 00:23:28,958 ‫- مطمئنم خیلی بچه نازی بودی. ‫- آره بابا. 335 00:23:29,167 --> 00:23:31,167 .نگاش کن 336 00:23:32,458 --> 00:23:36,292 .پارک قشنگیه، از گالری هم دوره - .زیباست - 337 00:23:36,458 --> 00:23:39,750 ‫بیشترین دلتنگیم برای پاریس، ‫پارک‌های قشنگشه. 338 00:23:39,917 --> 00:23:43,042 ‫داره دیرم می‌شه. البته اشکالی نداره. 339 00:23:44,083 --> 00:23:48,625 ‫تو رو که توی این لباس یقه اسکی می‌بینم، ‫کل زندگیم جلوی چشم‌هام رد می‌شه. 340 00:23:48,792 --> 00:23:52,667 ‫خودم رو توی مدرسه می‌بینم ‫و تو که توی راهرو قدم می‌زدی. 341 00:23:52,833 --> 00:23:57,250 ‫هر موقع که از جلوم رد می‌شدی، ‫قلبم می‌ایستاد. 342 00:23:58,292 --> 00:24:02,083 ‫- کتابت چطور پیش می‌ره؟ دلم می‌خواد بخونمش ‫- واقعا؟ 343 00:24:02,250 --> 00:24:07,083 ‫مدام از تصادف و روزگار صحبت می‌کنی. ‫واسه همین کنجکاو شدم. 344 00:24:07,250 --> 00:24:09,125 .واقعاً به شانس اعتقاد داری 345 00:24:09,292 --> 00:24:14,833 ‫اگه تصادف نبود، الان با یه سالاد ‫دو نفری توی این پارک ننشسته بودیم. 346 00:24:15,042 --> 00:24:17,292 ‫خیلی وقت بود که دلتنگت بودم. 347 00:24:38,042 --> 00:24:40,458 ‫- چقدر می‌شه؟ ‫- سه یورو. 348 00:24:40,583 --> 00:24:42,667 ‫شاعر مورد علاقه‌امه. 349 00:24:42,833 --> 00:24:45,458 ‫خیلی خوب توصیفش می‌کنه. 350 00:24:45,583 --> 00:24:49,208 ‫برای من چیزی بالاتر از شعر نیست. 351 00:25:13,292 --> 00:25:15,583 ‫خسته شدم انقدر هیچ کاری نکردم. 352 00:25:15,750 --> 00:25:19,333 ‫- به نظر کمی عبوس میای. ‫- جدی؟ 353 00:25:19,500 --> 00:25:21,500 ‫نه، خوبم. 354 00:25:22,750 --> 00:25:26,917 ‫ببخشید انقدر اذیتت می‌کنم. ‫باور کن عمدی نیست. 355 00:25:28,042 --> 00:25:30,167 ‫وقتی سرم شلوغه ‫تمام تمرکزم روی کارمه. 356 00:25:30,333 --> 00:25:33,042 ‫من که شکایتی ندارم. 357 00:25:39,750 --> 00:25:41,667 ‫نه، بذار روشن بمونه. 358 00:25:53,583 --> 00:25:56,583 ‫متأسفانه قراره بارون بیاد. 359 00:25:56,750 --> 00:26:01,583 ‫واسه همین خواستم بگم خونه‌ام این نزدیکیه، ‫می‌تونیم بریم اونجا و تا غذا درست می‌کنم... 360 00:26:01,750 --> 00:26:05,292 ‫- چند صفحه از کتابم رو بخونی. ‫- خوشحال می‌شم. 361 00:26:05,458 --> 00:26:08,208 ‫حالا آشپزی بلدی یا باید خودم درست کنم؟ 362 00:26:08,375 --> 00:26:11,708 ‫راستش غذای زیادی بلد نیستم درست کنم. 363 00:26:11,875 --> 00:26:17,083 ‫- ولی خوب بلدم اسپاگتی بولونیز درست کنم. ‫- دوستش دارم. می‌خوای کمکت کنم؟ 364 00:26:17,250 --> 00:26:20,208 ‫معلومه. آشپزی دوست داری؟ 365 00:26:43,292 --> 00:26:45,625 ‫چقدر خوشمزه است. این چه شرابیه؟ 366 00:26:45,792 --> 00:26:47,917 ‫اصلا نمی‌دونم. هدیه بود. 367 00:26:49,208 --> 00:26:52,333 ‫ژان فقط نوشیدنی‌های گرون می‌خوره. 368 00:26:53,500 --> 00:26:55,958 ‫زندگی توی پاریس رو دوست داری؟ 369 00:26:56,167 --> 00:27:00,333 ‫نیویورک رو که خیلی دوست دارم، ‫همیشه هم می‌خواستم اینجا زندگی کنم. 370 00:27:00,500 --> 00:27:04,375 ‫من هم دلم می‌خواست اینجا زندگی کنم، ‫تا اینکه زندگی مشترکم به خاک سیاه نشست. 371 00:27:04,500 --> 00:27:06,917 ‫هر چی نباشه، این شهر پر از تلخیه. 372 00:27:07,125 --> 00:27:11,917 ‫اصلا دلم نمی‌خواست به اینجا برگردم، ‫ولی ببین روزگار به کدوم مسیر آوردتم. 373 00:27:12,125 --> 00:27:15,875 ‫زیبایی شغلم اینه که هر جایی ‫دلم بخواد می‌تونم کار کنم. 374 00:27:16,083 --> 00:27:21,083 ‫توی بوگوتا، مکزیک و حتی مونترال ‫سعی کردم کتاب بنویسم. 375 00:27:21,250 --> 00:27:23,125 ‫آپارتمانت خیلی قشنگه‌ها. 376 00:27:23,292 --> 00:27:27,167 ‫همینطوری گرفتمش. کاملا مبله بود. 377 00:27:27,333 --> 00:27:30,750 ‫شش ماه اجاره رو جلوتر پرداخت کردم. 378 00:27:30,917 --> 00:27:34,125 ‫زندگی ایده‌آل نویسنده‌ها همینه. ‫پر از شادیه. 379 00:27:35,375 --> 00:27:37,208 ‫واقعا خوش‌شانسم. 380 00:27:37,375 --> 00:27:39,208 ‫می‌دونی چیه؟ 381 00:27:39,375 --> 00:27:44,250 ‫اگه اتفاقی توی خیابون ندیده بودمت، ‫الان زندگیم خیلی فرق می‌کرد. 382 00:27:45,542 --> 00:27:46,875 ‫چیکار می‌کنی؟ 383 00:27:48,500 --> 00:27:51,875 ‫فکر کنم جادوی شراب محسورم کرده. 384 00:27:52,083 --> 00:27:53,875 ‫تو که می‌دونی من شوهر دارم. 385 00:27:54,625 --> 00:28:00,292 ‫عاشقت بودم. یه بار توی مدرسه نیویورک، ‫یه بار هم توی پاریس عاشقت شدم. 386 00:28:00,458 --> 00:28:05,750 ‫واقعا خودخواه بودم. ‫نباید می‌ذاشتم اونطوری پیش بره. 387 00:28:06,625 --> 00:28:08,042 ‫مشکلش چیه؟ 388 00:28:08,208 --> 00:28:11,500 ‫چون ازت خوشم میاد، ‫دوست دارم باهات معاشرت کنم. 389 00:28:11,667 --> 00:28:15,625 ‫تازه همیشه دل توی دلم نیست ‫که زودتر ببینمت. 390 00:28:15,792 --> 00:28:17,250 ‫من هم همینطور. 391 00:28:17,417 --> 00:28:19,500 ‫ولی کار درستی نیست. 392 00:28:20,292 --> 00:28:22,625 ‫می‌شه سوالی ازت بپرسم؟ 393 00:28:22,792 --> 00:28:26,583 ‫- از رابطه‌ات راضی هستی؟ ‫- راستش خودم هم نمی‌دونم. 394 00:28:26,750 --> 00:28:30,792 ‫بعد از زندگی نکبتی که با شوهر اولم داشتم .به این‌جا رسیدم 395 00:28:30,958 --> 00:28:34,250 ‫بعد ژان پیداش شد. ‫آدم پرانرژی و کاریزماتیکی بود. 396 00:28:34,417 --> 00:28:38,125 ‫بلافاصله دستم رو گرفت ‫و ازم خواست باهاش ازدواج کنم. 397 00:28:38,292 --> 00:28:39,384 ‫لابد حسابی دیوونه‌اته... 398 00:28:39,408 --> 00:28:42,708 ‫ولی بعضی وقت‌ها حس می‌کنم بقیه فکر می‌کنن ‫به خاطر پولش باهاش ازدواج کردم. 399 00:28:43,542 --> 00:28:45,583 ‫- دوستش داری؟ ‫- آره. 400 00:28:45,750 --> 00:28:47,500 ‫آره، عاشقشم. 401 00:28:47,667 --> 00:28:49,875 ‫دارم چیکار می‌کنم؟ 402 00:28:51,458 --> 00:28:55,208 ‫- تا الان که کاری نکردی. ‫- چرا انقدر بهت فکر می‌کنم؟ 403 00:29:14,792 --> 00:29:17,125 ‫- کجا بودی؟ ‫- گالری بودم. 404 00:29:17,292 --> 00:29:19,292 ‫زنگ زدم گفتن نبودی. 405 00:29:19,458 --> 00:29:22,500 ‫- ناهارم طول کشید. ‫- گوشیت چی شد؟ 406 00:29:22,667 --> 00:29:25,542 ‫تمام مدت روی سایلنت بود. 407 00:29:25,708 --> 00:29:28,958 ‫- اگه کارم فوری بود چی؟ ‫- مگه فوری بود؟ 408 00:29:29,167 --> 00:29:30,583 ‫نه. 409 00:29:30,750 --> 00:29:33,542 ‫تو که می‌دونی دلم می‌خواد ‫همیشه در دسترس باشی. 410 00:29:33,708 --> 00:29:37,208 ‫اکثر اوقات هم که هستم. ‫فقط حواسم نبود گوشیم سایلنته. 411 00:29:37,375 --> 00:29:42,792 ‫- ببخشید، می‌خواستم بریم ناهار بخوریم. ‫- واسه ناهار کاری رفته بودم. 412 00:29:42,958 --> 00:29:47,542 ‫- با کی؟ ‫- یکی که پیشنهاد باکسیا داده بود. 413 00:29:47,708 --> 00:29:50,167 ‫فهمیدم، پس حیف شد. 414 00:29:50,333 --> 00:29:54,750 ‫یه رستوران ژاپنی خوب پیدا کردم. ‫کجا غذا خوردین؟ 415 00:29:55,792 --> 00:29:56,958 ‫ها؟ 416 00:29:57,167 --> 00:30:00,500 ‫چرا انقدر الکی سختش می‌کنی؟ ‫پرسیدم کجا غذا خوردین دیگه. 417 00:30:00,667 --> 00:30:02,583 ‫کافه فیلیپ رفته بودیم. 418 00:30:02,750 --> 00:30:04,333 ‫- کافه فیلیپ؟ ‫- آره. 419 00:30:04,500 --> 00:30:07,375 ‫خیلی دوره. این همه راه... 420 00:30:07,500 --> 00:30:09,583 ‫آره، واقعا بیچاره شدیم. 421 00:30:12,500 --> 00:30:16,708 ‫خوبه که این ورزش رو جدی می‌گیری. 422 00:30:16,875 --> 00:30:20,625 ‫آمادگی جسمانی اولویت داره. 423 00:30:27,667 --> 00:30:29,708 ‫- الو؟ ‫- منم. 424 00:30:30,125 --> 00:30:34,250 ‫- خوب کردی زنگ زدی. همه‌چی روبه‌راهه؟ ‫- نمی‌‌دونم. 425 00:30:34,875 --> 00:30:39,042 ‫تعریف کن ببینم، چی شده؟ 426 00:30:39,208 --> 00:30:41,458 ‫نمی‌دونم چرا بهت زنگ زدم. 427 00:30:41,583 --> 00:30:43,250 ‫حالم بده. 428 00:30:43,417 --> 00:30:47,417 ‫من هم صرفا از اینکه ‫صدات رو می‌شنوم خوشحالم. 429 00:30:48,500 --> 00:30:50,667 ‫نمی‌دونم چی باید بگم. 430 00:30:52,208 --> 00:30:55,042 ‫عشقی که خیلی طول نکشیده... 431 00:30:57,167 --> 00:31:01,417 ‫مگه می‌شه چیزی هم گفت؟ ‫عشق اول زندگیم بودی دیگه. 432 00:31:03,375 --> 00:31:06,708 ‫- خب؟ کی بهت زنگ زده بود؟ ‫- کی؟ 433 00:31:06,875 --> 00:31:09,292 ‫همین الان دیگه. ‫به نظر پریشان می‌اومدی. 434 00:31:09,458 --> 00:31:11,583 ‫- آها، بعد تمرین رو می‌گی؟ ‫- آره. 435 00:31:11,750 --> 00:31:16,667 ‫یکی از مشتریان بود که مدام ‫نظرش در مورد مزایده عوض می‌شه. 436 00:31:16,833 --> 00:31:21,417 ‫بعضی از آدم‌ها کلا بلد نیستن ‫قاطعانه تصمیم بگیرن. 437 00:31:23,167 --> 00:31:25,750 ‫من تصمیم قاطع می‌گیرم. 438 00:31:25,917 --> 00:31:28,125 ‫بهش هم پایبند می‌مونم. 439 00:31:38,333 --> 00:31:41,375 ‫- متشکرم، چقدر شد؟ ‫- سه یورو. 440 00:31:48,667 --> 00:31:51,917 ‫خیلی برام سخته که دروغ بگم. 441 00:31:52,125 --> 00:31:54,667 ‫ولی همچنان دروغ می‌گم، نه؟ 442 00:31:54,833 --> 00:31:56,667 ‫متشکرم خانم. 443 00:31:57,625 --> 00:31:59,208 ‫این چیه؟ 444 00:31:59,375 --> 00:32:03,833 ‫در مورد کتابم ازم پرسیده بودی، ‫من هم گفتم به شانس اعتقاد دارم. 445 00:32:04,042 --> 00:32:09,708 ‫جمعه قراره قرعه‌کشی بزرگی برگزار بشه ‫که شانس موفقیتش یک در ۱۳۹,۸۳۸,۲۶۰ئه. 446 00:32:09,875 --> 00:32:14,208 ‫درسته ناچیزه، ‫ولی شانس به دنیا اومدن هر آدمی... 447 00:32:14,375 --> 00:32:17,917 ‫یک در چهارصد میلیارده. 448 00:32:18,125 --> 00:32:20,958 ‫پس همینطوریش که جایزه بزرگ زندگی رو بردیم! 449 00:32:21,167 --> 00:32:27,042 ‫انگار مقوله شانس برای آدم‌ها غیرقابل درکه. 450 00:32:28,958 --> 00:32:31,458 ‫آدم نباید شگفتی‌هاش رو هدر بده. 451 00:32:32,500 --> 00:32:34,875 ‫معجزه واقعی حیات خودمونه. 452 00:32:52,167 --> 00:32:54,625 ‫- معشوقه دارم. ‫- جدی؟ 453 00:32:54,792 --> 00:32:59,500 ‫باید بهت بگم. اگه ژان بویی ببره، ‫در جا ازم طلاق می‌گیره. 454 00:32:59,667 --> 00:33:02,625 ‫این چه کاریه دارم می‌کنم؟ ‫حس می‌کنم خیلی اشتباهه. 455 00:33:02,792 --> 00:33:07,500 ‫- طرف کیه؟ یا نمی‌خوای بهم بگی؟ ‫- همون که توی خیابون باهاش آشنا شدم. 456 00:33:07,667 --> 00:33:10,708 ‫در موردش که گفته بودم. ‫همون که به لیسه‌فرانسه می‌اومد. 457 00:33:10,875 --> 00:33:13,792 ‫- چند وقته توی رابطه‌این؟ ‫- اونقدری شده که بدونم هوس نیست. 458 00:33:13,958 --> 00:33:18,958 ‫- انقدر جدی شده؟ ‫- نباید بذارم روم تأثیر بذاره. 459 00:33:19,167 --> 00:33:22,500 ‫افکار و احساساتم با هم درگیرن. 460 00:33:22,625 --> 00:33:25,125 ‫اینجا داره کتابش رو می‌نویسه. 461 00:33:25,292 --> 00:33:26,792 ‫بذار نصیحتی بهت بکنم: 462 00:33:26,958 --> 00:33:31,250 ‫تا وقتی فرصت داری ترکش کن. ‫وگرنه زندگی مشترکت رو خراب می‌کنه. 463 00:33:31,417 --> 00:33:35,667 ‫واسه خودم بهونه میارم و می‌گم ‫صرفا ماجراجوییه، من که عاشق ژانم. 464 00:33:35,833 --> 00:33:40,458 ‫ولی احساس خاصی به پسره دارم. ‫اصلا درکش نمی‌کنم. همین هم برام ترسناکه. 465 00:33:40,583 --> 00:33:45,250 ‫باید همه‌چیزم رو براش فدا کنم. ‫اون هم عمریه که منتظرم مونده. 466 00:33:45,417 --> 00:33:49,417 ‫جالبه که همه فکر می‌کنن ‫تو و ژان زوج خوشبختی هستین. 467 00:33:49,542 --> 00:33:52,167 ‫بعضی وقت‌ها با خودم می‌گم ‫کاش می‌تونستم همه‌چی رو عوض کنم. 468 00:33:52,333 --> 00:33:57,333 ‫دلم نمی‌خواد چیزی رو فدا کنم. ‫دلم بچه می‌خواد، ولی خیلی می‌ترسم. 469 00:33:59,375 --> 00:34:00,917 ‫چیزی نمی‌شه. 470 00:34:20,958 --> 00:34:22,667 ‫خداحافظ قربونت برم. 471 00:34:22,833 --> 00:34:25,208 ‫- چی قایم کردی؟ ‫- هیچی. 472 00:34:25,375 --> 00:34:29,833 ‫- دیدم یه چیزی توی دستته. ‫- هیچی نیست. 473 00:34:30,042 --> 00:34:32,833 ‫- بذار ببینم دیگه. ‫- گفتم هیچی نیست. 474 00:34:33,042 --> 00:34:37,167 ‫- نشونم بده چی قایم کردی. ‫- باشه، نشونت می‌دم. 475 00:34:37,333 --> 00:34:41,125 ‫- این رو قایم کرده بودم. ‫- بلیت لاتاریه؟ 476 00:34:41,292 --> 00:34:43,417 ‫از کجا آوردیش؟ خودت خریدیش؟ 477 00:34:43,542 --> 00:34:48,792 ‫- چند وقته توش شرکت می‌کنی؟ ‫- شنیدم قراره قرعه‌کشی بزرگی بذارن. 478 00:34:48,958 --> 00:34:50,500 ‫قرعه‌کشی بزرگ؟ 479 00:34:50,625 --> 00:34:54,042 ‫- اصلا می‌دونی احتمال و شانسش چقدره؟ ‫- آره، خیلی کمه. 480 00:34:54,208 --> 00:34:57,167 ‫آدم باید تمام عمرش ‫توی لاتاری شرکت کنه... 481 00:34:57,333 --> 00:35:00,542 ‫- تا یه روز برنده بشه. ‫- یه لحظه بده. 482 00:35:00,708 --> 00:35:04,750 ‫- یکی هم قراره برنده بشه. ‫- همه چنین حرفی می‌زنن. 483 00:35:04,917 --> 00:35:07,792 ‫ولی کلاهبرداریه. 484 00:35:07,958 --> 00:35:10,417 ‫حالا چرا قایمش کرده بودی؟ 485 00:35:12,250 --> 00:35:14,750 ‫می‌ترسیدی به عقلت شک کنم؟ 486 00:35:14,917 --> 00:35:18,417 ‫قربونت برم، چنین فکری در موردت نمی‌کنم. 487 00:35:28,583 --> 00:35:29,708 ‫روز به خیر. 488 00:35:30,750 --> 00:35:33,500 ‫نه، واسه ناهار بیرون رفته. 489 00:35:33,667 --> 00:35:37,208 ‫نمی‌دونم. گفته بود ممکنه ‫امروز بعد از ظهر بره. 490 00:35:38,458 --> 00:35:44,708 ‫- برام سخته که اینجا با هم باشیم. ‫- مگه خوب نیست؟ اینکه از دفتر دوریم؟ 491 00:35:44,875 --> 00:35:46,875 ‫هیچ آشنایی اینجا نداریم. 492 00:35:52,458 --> 00:35:53,833 ‫الو؟ 493 00:35:56,833 --> 00:36:00,958 ‫ساندویچ گرفتم و توی پارک نشستم. هوا خوبه. 494 00:36:01,375 --> 00:36:02,500 ‫تنهایی؟ 495 00:36:03,042 --> 00:36:05,125 ‫روزنامه‌ام رو که همراهم دارم. 496 00:36:05,292 --> 00:36:06,500 ‫من هم بیام؟ 497 00:36:06,625 --> 00:36:10,500 ‫الان دیگه فایده‌ای نداره، ‫غذام تقریبا تموم شده. 498 00:36:11,375 --> 00:36:13,542 ‫باشه، روز به خیر. 499 00:37:17,375 --> 00:37:19,083 ‫قشنگه. 500 00:37:20,375 --> 00:37:23,250 ‫- با دستخط خودت می‌نویسی؟ ‫- همیشه. 501 00:37:23,417 --> 00:37:27,917 ‫- بعد به بازخوانی خودم گوش می‌دم. ‫- واقعا فرآیند خلق هنری خارق‌العاده است. 502 00:37:28,125 --> 00:37:30,792 ‫بی‌وقفه مشغول نوشتنم. 503 00:37:30,958 --> 00:37:33,417 ‫از بازخوانی هم خیلی بدم میاد. 504 00:37:36,833 --> 00:37:38,708 ‫به چی فکر می‌کنی؟ 505 00:37:38,875 --> 00:37:43,250 ‫- وقتی رفتی نفهمیدم زمان چطور می‌گذشت. ‫- همچنان دلت می‌خواد بری لندن؟ 506 00:37:43,417 --> 00:37:45,292 ‫نه، دیگه اونقدر دلم نمی‌خواد. 507 00:37:45,458 --> 00:37:47,250 ‫اونجا کسی منتظرم نیست. 508 00:37:47,417 --> 00:37:49,958 ‫نه خانواده‌ای دارم، نه دوست‌دختری دارم. 509 00:37:51,292 --> 00:37:55,375 ‫اینجا حال بهتری دارم. ‫بیشتر هم دوستش دارم. 510 00:37:55,583 --> 00:37:59,500 ‫قطعا از این بابت باید از تو تشکر کنم. ‫تو باعث شدی اینجا برام ایده‌آل بشه. 511 00:38:02,458 --> 00:38:06,083 ‫راستش، فکر کنم دلم می‌خواد اینجا بمونم. 512 00:38:09,750 --> 00:38:12,708 ‫- حرف بدی زدم؟ ‫- نه، اصلا. 513 00:38:12,875 --> 00:38:17,208 ‫- صرفا خیلی آشفته‌ام. ‫- بهت فشار نمیارم. 514 00:38:17,375 --> 00:38:21,500 ‫- می‌دونم. ‫- متأهلی. قرار هم نیست چیزی عوض بشه. 515 00:38:22,833 --> 00:38:27,458 ‫فقط بدون هر تصمیمی خواستی بگیری، ‫من کنارت هستم. 516 00:38:51,875 --> 00:38:53,333 ‫روز به خیر. 517 00:38:53,500 --> 00:38:55,083 ‫بفرمایید. 518 00:38:56,083 --> 00:38:59,417 ‫ایشون ژوزفین، همکارم هستن. ‫بفرمایید بشینید. 519 00:39:00,917 --> 00:39:02,250 ‫بسیارخب. 520 00:39:03,875 --> 00:39:06,417 ‫چه کمکی از دستم بر میاد؟ 521 00:39:10,583 --> 00:39:13,500 ‫گمونم همسرم معشوقه‌ای داره. 522 00:39:13,667 --> 00:39:15,833 ‫می‌خوام از این بابت مطمئن بشم. 523 00:39:16,708 --> 00:39:20,500 ‫- چرا چنین فکری می‌کنین؟ ‫- دلایل متعدد و جزئی وجود داره. 524 00:39:21,125 --> 00:39:25,125 ‫البته غیرقابل انکار که نیست، ‫ولی احساس می‌کنم قضیه از این قرار باشه. 525 00:39:26,458 --> 00:39:31,792 ‫شاید هم اشتباه می‌کنم. ‫امیدوارم اشتباه باشه، چون دوستش دارم. 526 00:39:32,000 --> 00:39:34,500 ‫ولی باید مطمئن بشم. 527 00:39:34,625 --> 00:39:38,500 ‫- می‌دونین معشوقه احتمالیش کیه؟ ‫- نه، راستش نمی‌دونم. 528 00:39:39,167 --> 00:39:43,542 ‫خیلی آقایون چشمشون دنبال همسرمه. ‫چون خانم جذابیه. 529 00:39:43,708 --> 00:39:45,375 ‫حیرت‌انگیز. 530 00:39:45,500 --> 00:39:47,500 ‫فوق‌العاده وسوسه‌انگیزه. 531 00:39:48,792 --> 00:39:53,083 ‫باید همه‌چیز رو درمورد ایشون بدونم. ‫اگه ممکنه عکس هم داشته باشین. 532 00:39:53,667 --> 00:39:55,292 ‫روندش چقدر طول می‌کشه؟ 533 00:39:55,458 --> 00:40:00,458 ‫بستگی داره همسرتون چقدر محتاط باشن، ‫ولی معمولا سریع انجام می‌شه. 534 00:40:01,125 --> 00:40:03,542 ‫روی صلاحدیدتون حساب می‌کنم. 535 00:40:03,833 --> 00:40:06,208 ‫واقعا می‌خواین حقیقت رو بدونین؟ 536 00:40:07,417 --> 00:40:08,833 ‫معلومه که می‌خوام. 537 00:40:10,250 --> 00:40:14,583 ‫بعضی وقت‌ها روابط انقدر کوتاه‌مدته ‫که همسران متوجه چیزی نمی‌شن. 538 00:40:14,750 --> 00:40:20,292 ‫بعد که چنین لغزشی به وجود میاد، ‫زن و شوهرها می‌تونن ادامه بدن. 539 00:40:21,667 --> 00:40:23,292 ‫آقای فورنیه؟ 540 00:40:24,750 --> 00:40:27,917 ‫چی گفتین؟ ببخشید. 541 00:40:28,125 --> 00:40:29,875 ‫تحقیقات رو شروع کنین. 542 00:40:30,083 --> 00:40:34,292 ‫اطلاعات لازم به همراه عکس ‫همسرم رو بهتون می‌دم. 543 00:40:34,458 --> 00:40:40,167 ‫تولدت مبارک ژان. 544 00:40:44,292 --> 00:40:46,708 ‫از همگی ممنونم. 545 00:40:46,875 --> 00:40:52,375 ‫هر چقدر بزرگتر می‌شم، عاقل‌تر نمی‌شم. ‫انگار واسه عقلانیت دستورالعمل وجود نداره. 546 00:40:53,500 --> 00:40:58,208 ‫واسه جشن تولد آندره قراره به ونیز بریم. ‫تو هم میای؟ 547 00:40:58,375 --> 00:41:00,792 ‫- ونیز حرف نداره... ‫- ولی؟ 548 00:41:01,000 --> 00:41:05,583 ‫ما که صحبت کرده بودیم. ‫قرار بود مرخصی بگیری. 549 00:41:06,000 --> 00:41:10,875 ‫با همسرت صحبت کردم. ‫واقعا خانم معرکه‌ای تشریف دارن. 550 00:41:11,083 --> 00:41:15,208 ‫- همسر تو هم همینطور. ‫- خیلی هم زیبان، قبول داری؟ 551 00:41:15,375 --> 00:41:18,458 ‫- قبول دارم. ‫- آره، تولدت مبارک. 552 00:41:18,583 --> 00:41:21,333 ‫- ممنونم که دعوتم کردی. ‫- حرفش هم نزن. 553 00:41:21,500 --> 00:41:27,917 ‫- اینجا رو خودش انتخاب کرده؟ ‫- خودمون معمولا به اینجا میایم. 554 00:41:28,125 --> 00:41:31,500 ‫واقعا جفتمون خوش‌شانسیم ‫که انقدر زن‌های خوشگلی داریم. 555 00:41:32,542 --> 00:41:36,375 ‫تا حالا شده از این احتمال بترسی ‫که ممکنه دلباخته کس دیگه‌ای بشه؟ 556 00:41:36,500 --> 00:41:39,667 ‫اوایل چنین ترسی داشتم، ولی... 557 00:41:39,833 --> 00:41:43,625 ‫خیانت توی ذات ماریون نیست. 558 00:41:43,792 --> 00:41:45,917 ‫ولی همچنان ممکنهها. 559 00:41:46,125 --> 00:41:48,500 ‫اولیویه وارگون رو یادته؟ 560 00:41:48,667 --> 00:41:53,375 ‫مچ همسرش رو گرفته بود ‫که با مشاورش بهش خیانت می‌کرد. 561 00:41:53,500 --> 00:41:55,375 ‫واقعا غم‌انگیز و مسخره بود. 562 00:41:56,375 --> 00:41:59,583 ‫ولی بگذریم، ماریون آدمی نیست ‫که بخواد از احساساتم سو استفاده کنه. 563 00:41:59,750 --> 00:42:05,917 ‫اولا که توی ذاتش نیست. ‫ثانیا نمی‌خواد من رو از دست بده. 564 00:42:06,125 --> 00:42:09,333 ‫توی تخت خواب تصورشون کن... 565 00:42:10,083 --> 00:42:12,833 ‫احساس حقارتی که داره رو تصور کن... 566 00:42:17,458 --> 00:42:19,667 ‫خب... به دنیای واقعی برگردیم. 567 00:42:19,833 --> 00:42:23,333 ‫واقعا خوشحالم که امشب... 568 00:42:23,500 --> 00:42:27,083 ‫مجموعه قطارهام رو دیده بودی؟ 569 00:42:27,250 --> 00:42:31,792 ‫- معلومه. واقعا تأثیرگذاره. ‫- خیلی قشنگه، قبول داری؟ 570 00:42:32,000 --> 00:42:36,375 ‫- اصلا این مکانیک و مهندسی... ‫- باورنکردنیه. 571 00:43:03,083 --> 00:43:05,833 ‫ببخشید، ببخشید. 572 00:43:08,917 --> 00:43:11,083 ‫- روز به خیر. ‫- سلام فابریس. 573 00:43:11,250 --> 00:43:13,417 ‫دو تا لیوان شراب قرمز بیار. 574 00:43:49,042 --> 00:43:51,375 ‫- شما چی می‌خواین؟ ‫- آبجو. 575 00:43:51,500 --> 00:43:52,833 ‫الان براتون میارم. 576 00:44:20,167 --> 00:44:21,875 ‫باید با ژان صحبت کنم. 577 00:44:22,083 --> 00:44:26,917 ،یکم زمان برای فکر کردن نیاز دارم .تا بتونم ترتیب همه‌چی رو بدم 578 00:44:28,375 --> 00:44:30,042 ‫دوستت دارم. 579 00:44:30,208 --> 00:44:33,167 ‫راستش رو بگو، تو هم دوستم داری؟ 580 00:44:33,333 --> 00:44:36,083 ‫اولش فکر می‌کردم... 581 00:44:36,250 --> 00:44:39,875 ‫که می‌تونیم صرفا دوست‌هایی باشیم ‫که سابقا هم‌مدرسه‌ای بودیم. 582 00:44:40,083 --> 00:44:43,292 ‫ولی الان دلم می‌خواد همیشه کنارت باشم. 583 00:44:43,458 --> 00:44:47,208 ‫واقعا عیجب بود که انقدر ‫اتفاقی با همدیگه برخوردیم. 584 00:44:48,833 --> 00:44:50,875 ‫من به اتفاقات عجیب باور ندارم... 585 00:44:51,083 --> 00:44:52,625 ‫به تصادف هم ندارم. 586 00:44:52,792 --> 00:44:57,667 ‫از افرادی که متکی به شانسن بدم میاد. ‫چیزی به اسم شانس وجود نداره. 587 00:44:57,833 --> 00:44:59,583 ‫آدم باید خودش همه‌چی رو بسازه. 588 00:45:00,667 --> 00:45:04,333 ‫- متأسفم اینطوری شد. ‫- آره خب، وضع زشتیه. 589 00:45:04,500 --> 00:45:07,625 ‫ولی به ندرت پیش میاد ‫که حقیقت زیبا باشه. 590 00:45:07,792 --> 00:45:09,042 ‫نوشیدنی میل دارین؟ 591 00:45:09,208 --> 00:45:10,792 ‫چه‌جور آدمیه؟ 592 00:45:11,000 --> 00:45:14,917 ‫- همه‌چی رو توی گزارش نوشتیم. ‫- کنیاک لطف کنین. 593 00:45:15,292 --> 00:45:18,208 ‫خوشحالم اوضاع بهتر شده مامان. 594 00:45:19,625 --> 00:45:22,542 ‫می‌تونی بیای. اتاقت آماده است. 595 00:45:23,583 --> 00:45:26,583 ‫باشه، فعلا باید سر مسائلی تصمیم بگیرم. 596 00:45:26,750 --> 00:45:28,542 ‫بعدا برات توضیح می‌دم. 597 00:45:28,708 --> 00:45:32,750 ‫ژان زودی می‌رسه. ‫دیگه باید قطع کنم. دوستت دارم. 598 00:45:32,917 --> 00:45:35,708 ‫شب به خیر عزیزم. کی بود؟ 599 00:45:35,875 --> 00:45:38,333 ‫- مامانم بود. ‫- قراره بیاد؟ 600 00:45:38,500 --> 00:45:39,949 ‫آره، چند روز دیگه می‌رسه. 601 00:45:39,973 --> 00:45:42,708 ‫دل تو دلم نیست زودتر بیاد. ‫خیلی خانم خوش‌مشربیه. 602 00:45:42,875 --> 00:45:45,917 ‫دوست داری امشب خونه بمونیم؟ 603 00:45:46,125 --> 00:45:49,292 ‫- این هفته کلا دیر برمی‌گشتی. ‫- فکر خوبیه. 604 00:45:49,458 --> 00:45:53,833 ‫البته هنوز یه خرده کار دارم، ‫می‌تونی توی خلوت مطالعه‌ات رو بکنی. 605 00:45:54,042 --> 00:45:57,667 ‫- کارت چطور پیش می‌ره؟ ‫- حسابی مشغله دارم. 606 00:45:57,833 --> 00:46:00,500 ‫ببخشید که انقدر پریشونم. 607 00:46:00,625 --> 00:46:02,500 ‫درست می‌شه. 608 00:46:02,625 --> 00:46:06,833 ‫باید با یکی تماس بگیرم. ‫می‌تونی برام کنیاک آماده کنی؟ 609 00:46:07,042 --> 00:46:09,875 ‫سوزان، آقا کنیاک می‌خوان. 610 00:46:11,500 --> 00:46:13,917 ‫نه، اون طرف برو. سمت چپ باش. 611 00:46:17,208 --> 00:46:19,292 ‫- الو؟ ‫- منم، سلام. 612 00:46:19,458 --> 00:46:22,708 ‫- می‌تونی صحبت کنی؟ ‫- آره، مشکلی پیش اومده؟ 613 00:46:22,875 --> 00:46:27,792 ‫باید صحبت کنیم. ‫به مشکل غیرقابل حلی خوردیم. 614 00:46:28,000 --> 00:46:31,417 ‫فردا ساعت سه همون جای همیشگی، ‫می‌تونی بیای؟ 615 00:46:31,542 --> 00:46:33,708 ‫خوبه. فردا می‌بینمت. 616 00:46:41,125 --> 00:46:43,583 ‫- همه‌چی خوبه. ‫- آره، مشکلی نیست. 617 00:46:45,583 --> 00:46:48,625 ‫امروز داشتم به روزی ‫که همدیگه رو دیدیم فکر می‌کردم. 618 00:46:48,792 --> 00:46:53,833 ‫اولین بار که دیدمت شب سال نو ‫توی فرد فاکس بود. 619 00:46:54,042 --> 00:46:56,375 ‫با اون لباس مشکی... 620 00:46:56,500 --> 00:47:01,208 ‫- تازه طلاق گرفته بودم. حالم بد بود. ‫- هیچ‌وقت بهت نگفتم... 621 00:47:01,375 --> 00:47:04,500 ‫ولی اولین باری که سمتت اومدم... 622 00:47:04,625 --> 00:47:09,833 ‫با تمام وجود امیدوار بودم ‫آدم حوصله‌سربر و احمقی نباشی. 623 00:47:10,500 --> 00:47:14,417 ‫متشکرم سوزان جان. ‫دقیقا هم چنین آدمی نبودی. 624 00:47:14,542 --> 00:47:16,417 ‫مسخت شده بودم. 625 00:47:18,833 --> 00:47:20,167 ‫وفادار بودی. 626 00:47:20,333 --> 00:47:23,333 ‫تمام ویژگی‌های یه زن خوب رو داشتی. 627 00:47:25,833 --> 00:47:28,000 ‫- خوبی؟ ‫- آره. 628 00:47:28,167 --> 00:47:31,625 ‫هنوز اون آهنگ توی سرم پخش می‌شه. 629 00:47:32,167 --> 00:47:33,875 ‫چیه؟ گریه می‌کنی؟ 630 00:47:34,708 --> 00:47:36,375 ‫نه. 631 00:47:36,500 --> 00:47:40,583 ‫- صرفا یاد گذشته ناراحتم می‌کنه. ‫- ناراحت نشو. 632 00:47:41,083 --> 00:47:43,000 ‫رابطه‌مون که خوب پیش رفت. 633 00:47:43,167 --> 00:47:46,292 ‫کنار تو حس می‌کنم خوشبخت‌ترین آدم دنیام. 634 00:47:59,542 --> 00:48:04,042 ‫دیروز عکس و نشونیش رو پیدا کردم. ‫هیچ اثری نباید به‌جا بمونه. 635 00:48:04,250 --> 00:48:08,917 ‫عین دفعه قبل نشه، کار رو تموم کنین. ‫موفق باشین و خداحافظ. 636 00:48:09,125 --> 00:48:11,042 ‫خودمون هواپیما داریم. 637 00:48:11,208 --> 00:48:13,708 ‫می‌تونیم توی دریا بندازیمش. 638 00:48:13,875 --> 00:48:17,500 ‫- اوضاع زشتیه، قبول داری دراگوس؟ ‫- کاملا. 639 00:48:17,625 --> 00:48:21,833 ‫اگه عده‌ای نفس نکشن، ‫دنیا جای بهتری می‌شه. 640 00:48:22,042 --> 00:48:24,417 ‫به بقیه اکسیژن بیشتری می‌رسه. 641 00:48:24,542 --> 00:48:29,083 ‫- کاملا موافقم. ‫- برای همین سخت تلاش می‌کنم. 642 00:48:29,250 --> 00:48:33,500 ‫من که ثروتمند به دنیا نیومدم، ‫پس حق دارم لذت ببرم. 643 00:48:33,667 --> 00:48:35,667 ‫مشکلت رو حل می‌کنیم. 644 00:48:35,833 --> 00:48:37,917 ‫طرف رو حذف می‌کنیم. مگه نه میلوش؟ 645 00:48:38,667 --> 00:48:44,125 ‫عجیبه که چندین سال بود خواب نمی‌دیدم، ‫ولی بعد اینکه دوباره دیدمت، خوابم شروع شد. 646 00:48:44,292 --> 00:48:45,875 ‫قبول داری عجیبه؟ 647 00:48:47,000 --> 00:48:49,500 ‫دیشب خواب دیدم مکزیک زندگی می‌کنیم. 648 00:48:49,667 --> 00:48:52,417 ‫صرفا به این خاطر که برام ‫ازش تعریف کرده بودی. 649 00:48:53,667 --> 00:48:57,875 ‫زندگی ساده‌ای داشتیم و بچه آورده بودیم. ‫توی بارون قدم می‌زدیم. 650 00:48:58,083 --> 00:49:02,250 ‫وقتی بیدار شدم حالم خیلی خوب بود. ‫هنوز هم خوبه. 651 00:49:02,417 --> 00:49:05,500 ‫خواب‌های یکسان می‌بینیم. ‫فقط تا اینجا پیش می‌ریم. 652 00:49:07,208 --> 00:49:10,583 ‫کتاب شعری که بهم دادی رو ‫چندین بار پشت هم خوندم. 653 00:49:10,750 --> 00:49:11,833 ‫قشنگه، قبول داری؟ 654 00:49:12,042 --> 00:49:17,208 ‫همه‌اش با داستان لک‌لکه ‫که روی یخه گریه‌ام می‌گیره. 655 00:49:17,375 --> 00:49:19,917 ‫همه‌مون در نهایت روی یخیم. 656 00:49:20,125 --> 00:49:22,917 ‫اگه از قبل به فکر زمستان نباشیم، 657 00:49:23,125 --> 00:49:25,500 ‫قبل اینکه برف همه‌جا رو فرا بگیره، 658 00:49:25,625 --> 00:49:27,875 ‫محکومیم به اینکه روی یخ گیر کنیم. 659 00:49:32,125 --> 00:49:34,292 ‫ژان آدم فوق‌العاده‌ایه. 660 00:49:34,458 --> 00:49:38,708 ‫اگه قراره آینده‌ای باهاش داشته باشم، ‫می‌خوام باهاش صادق باشم. 661 00:50:57,875 --> 00:50:59,500 ‫فروخته شد. 662 00:51:00,000 --> 00:51:03,750 ‫- مزایده خوب پیش رفت؟ ‫- آره ژان، می‌خوام... 663 00:51:03,917 --> 00:51:09,750 ‫بعدا بگو، دیرمون شده. ‫مارک و لیندا توی رستوران منتظرن. 664 00:51:39,000 --> 00:51:40,042 ‫همچنان حرفم سر جاشه. 665 00:51:40,208 --> 00:51:45,208 ‫- طوفان سنت مارتین رو نابود کرد. ‫- شب عروسیمون بود. 666 00:51:56,417 --> 00:52:00,167 ‫ردیفش می‌کنیم... ‫غذای محلی چی بود؟ 667 00:52:16,167 --> 00:52:20,125 ‫همینطوریه دیگه. ‫از طرف دیگه، یکی می‌میره. 668 00:52:20,292 --> 00:52:25,500 ‫زندگی همینه دیگه. آدم می‌خوره، ‫می‌خوابه، زندگی می‌کنه و بعد می‌میره. 669 00:52:38,667 --> 00:52:41,458 ‫- حالت خوبه؟ ‫- سرم گیج می‌ره. 670 00:52:42,583 --> 00:52:48,083 ‫- کاش همون شراب سفید رو می‌خوردی. ‫- چرا همون موقع بهم نگفتی؟ 671 00:52:48,250 --> 00:52:51,292 ‫من شوهرتم، پرستارت که نیستم. 672 00:52:51,458 --> 00:52:54,500 ‫خیلی هم جای قشنگی بود. 673 00:52:54,667 --> 00:52:56,000 ‫قبول داری؟ 674 00:53:09,375 --> 00:53:10,708 ‫تموم شد. 675 00:53:12,167 --> 00:53:13,375 ‫مطمئنی؟ 676 00:53:14,542 --> 00:53:16,917 ‫اطمینان کامل می‌دم. 677 00:53:17,583 --> 00:53:21,250 ‫تمام وسایلش رو برداشتی؟ 678 00:53:21,417 --> 00:53:24,667 ‫دستور کار، کامپیوتر، شماره تلفن؟ 679 00:53:28,500 --> 00:53:32,125 ‫خوبه. فردا ساعت سه همدیگه رو می‌بینیم. 680 00:53:32,292 --> 00:53:34,375 ‫همون جای معروفی که جمع می‌شدیم. 681 00:53:41,417 --> 00:53:43,208 ‫آقا رفته؟ 682 00:53:43,375 --> 00:53:47,500 ‫قرار بود صبح زود برن، ‫نخواستن شما رو بیدار کنن. 683 00:53:47,625 --> 00:53:52,250 ‫گفته بودن حالتون خوب نیست؟ ‫می‌خواین چیزی براتون درست کنم؟ 684 00:53:52,417 --> 00:53:54,667 ‫- قهوه می‌خوام. ‫- چشم. 685 00:54:22,792 --> 00:54:27,250 ‫منم، می‌خوام خبری بهت بدم. ‫زود بهم زنگ بزن. بوس. 686 00:54:29,417 --> 00:54:33,333 ‫باید از جواهرات مشتری ‫عربستانیمون عکس‌برداری بشه. 687 00:54:33,500 --> 00:54:36,625 ‫- واسه ناهار چیزی سفارش نمی‌دی؟ ‫- خودم یه چیزی خوردم. 688 00:54:36,792 --> 00:54:38,125 ‫ممنون. 689 00:55:00,667 --> 00:55:05,625 ‫سلام عزیزم، می‌خواستم حالت رو بپرسم، ‫آخه چندان روبه‌راه نبودی. 690 00:55:05,792 --> 00:55:08,333 ‫اشکال نداره. ‫قراره با مشتری ناهار بخورم. 691 00:55:08,500 --> 00:55:10,917 ‫- کجا ناهار می‌خورین؟ ‫- هنوز مشخص نیست. 692 00:55:11,125 --> 00:55:14,417 ‫باشه، می‌بوسمت. شب می‌بینمت. 693 00:55:14,542 --> 00:55:17,458 ‫امیدوارم حالت بهتر شده باشه. ‫دوستت دارم، خداحافظ. 694 00:55:19,542 --> 00:55:23,292 ‫به جز عکس جواهرات کار دیگه‌ای باید می‌کردم؟ 695 00:55:23,458 --> 00:55:27,583 ‫- آها، اجازه بده... ‫- تعدادشون زیاده. باید انتخاب کنیم. 696 00:55:27,750 --> 00:55:31,542 ‫آره، باید بهت می‌گفتم. ‫حواسم نبود. 697 00:55:32,250 --> 00:55:34,500 ‫این خوبه. 698 00:55:34,667 --> 00:55:38,417 ‫- خوبی؟ به نظر حواست پرته. ‫- نه، همه‌چی خوبه. 699 00:55:39,583 --> 00:55:41,667 ‫باید به کسی زنگ بزنی؟ 700 00:55:41,833 --> 00:55:46,750 ‫- اشکالی نداره؟ کارم تقریبا تموم شده. ‫- راحت باش. می‌خوای من برم؟ 701 00:55:54,500 --> 00:55:57,667 ‫از صبح کلی بهت زنگ زدم، پس کجایی؟ 702 00:55:57,833 --> 00:56:00,667 ‫نگرانتم. زنگ بزن. 703 00:56:33,250 --> 00:56:36,042 ‫آلن؟ هستی؟ 704 00:57:40,458 --> 00:57:42,292 ‫چی شده عزیزم؟ 705 00:57:42,583 --> 00:57:45,375 ‫- هیچی نخوردی. ‫- چی؟ 706 00:57:45,833 --> 00:57:48,750 ‫حالت خوب نیست؟ ‫به غذات لب هم نزدی. 707 00:57:48,917 --> 00:57:50,833 ‫صرفا خسته‌ام. 708 00:57:52,000 --> 00:57:54,917 ‫خیلی هم ودکا خوردی‌ها. 709 00:57:56,500 --> 00:57:59,208 ‫با معده خالی حالت بد می‌شه. 710 00:57:59,375 --> 00:58:01,792 ‫فکر کنم حالت تهوع دارم. 711 00:58:36,500 --> 00:58:41,167 ‫- حالت خوبه؟ ‫- چرا همه حالم رو می‌پرسن؟ گفتم خوبم! 712 00:58:41,333 --> 00:58:46,000 ‫- ببخشید، صرفا فکر کردم... ‫- دیشب بد خوابیدم. همین و بس. 713 00:58:46,167 --> 00:58:48,042 ‫دست از سرم بردار. 714 00:58:50,292 --> 00:58:52,500 ‫- خوب پیش رفت؟ ‫- آره. 715 00:58:52,667 --> 00:58:55,958 ‫خیلی‌خب. من که می‌رم استراحت کنم. 716 00:58:56,167 --> 00:59:00,375 ‫- رنگش عین گچ سفید شده. ‫- اخیرا خیلی زیاد مشروب می‌خوره. 717 00:59:00,500 --> 00:59:03,750 ‫- توی حال خودش نیست. ‫- صرفا کم‌خوابی دارم. 718 00:59:03,917 --> 00:59:05,958 ‫- خیلی کار می‌کنه. ‫- چیزی نمی‌شه. 719 00:59:06,167 --> 00:59:09,208 ‫- معلومه که نمی‌شه قربونت برم. ‫- واقعا عجیب شدی. 720 00:59:09,375 --> 00:59:14,958 ‫- وقتی مشروب نمی‌خوری راحت می‌خوابی. ‫- حالم خوبه. مریض که نیستم. 721 00:59:15,167 --> 00:59:19,833 ‫- اگه بخواین ادامه بدین دیگه هیچی نمی‌گم. ‫- بیا تنهاش بذاریم. 722 00:59:20,000 --> 00:59:25,500 ‫- بریم بیرون هوایی بخوریم. ‫- آره، بذارین من هم نفس بکشم. 723 00:59:28,250 --> 00:59:33,500 ‫- خیلی وقته اینطوری شده؟ ‫- نه، کارش زیاد شده. صرفا خسته است. 724 00:59:33,667 --> 00:59:38,250 ‫- می‌خوام باهاش صحبت کنم. ‫- آره، بهترین تصمیم ممکن همینه. 725 00:59:46,958 --> 00:59:50,333 ‫- چی شده؟ ‫- نمی‌خوام در موردش صحبت کنم. 726 00:59:50,500 --> 00:59:54,792 ‫- معلومه یه چیزیت هست. ‫- نمی‌خوام بگم. 727 00:59:54,958 --> 01:00:01,208 ‫بسه. حداقل به من بگو چی شده. ‫خیلی در حق ژان بی‌انصافی می‌کنی‌ها. 728 01:00:01,375 --> 01:00:04,292 ‫واقعا لیاقتش این رفتار نیست. 729 01:00:04,458 --> 01:00:06,292 ‫منظورت چیه؟ 730 01:00:06,458 --> 01:00:10,083 ‫اگه بگم درکم نمی‌کنی، ‫فقط ازم متنفر می‌شی. 731 01:00:10,250 --> 01:00:12,542 چونکه معشوقه داری؟ 732 01:00:14,375 --> 01:00:16,583 ‫چرا چنین حدسی زدی؟ 733 01:00:16,750 --> 01:00:19,292 ‫احمق که نیستم. 734 01:00:19,458 --> 01:00:25,500 ‫این اواخر حسابی عصبی شدی. ‫ژان به پای کار کردنت گذاشته. 735 01:00:25,667 --> 01:00:30,750 ‫ظاهرت عوض شده، ورزش می‌کنی. ‫مشخصه دیگه. 736 01:00:30,917 --> 01:00:33,500 ‫خب، طرف کیه؟ 737 01:00:33,625 --> 01:00:38,625 ‫- مطمئنا طرف اندازه ژان آدم بزرگی نیست. ‫- چند ماه پیش شروع شد. 738 01:00:38,792 --> 01:00:43,000 ‫اتفاقی توی خیابون دیده بودمش. ‫قبلا هم‌مدرسه‌ای بودیم. 739 01:00:43,208 --> 01:00:45,708 ‫دلت میاد به یکی مثل ژان خیانت کنی؟ 740 01:00:45,875 --> 01:00:50,667 ‫درست نیست با آدم بدبختی مثل شوهر اولت، ‫به چنین مرد فوق‌العاده‌ای خیانت کنی. 741 01:00:50,833 --> 01:00:52,542 ‫نه که این خودش خیلی خوبه؟ 742 01:00:52,708 --> 01:00:56,000 ‫رابطه زناشوییتون که خوبه، ‫شوهرت ازت راضیه... 743 01:00:56,208 --> 01:01:01,083 ‫ولی اگه بهش بگی می‌خوای ترکش کنی، ‫کلا از زندگیت می‌ره. 744 01:01:01,250 --> 01:01:04,000 ‫دست خودم که نبود. 745 01:01:04,208 --> 01:01:06,500 ‫وقتی لیسه‌فرانسه درس می‌خوندم، ‫خاطرخواهم بود. 746 01:01:06,625 --> 01:01:10,417 ‫- شاید بلایی سرش اومده. ‫- یعنی چی؟ 747 01:01:10,542 --> 01:01:14,167 ‫کی حاضره اذیتش کنه؟ ‫چنین شاعر نازنینی رو اذیت کنه؟ 748 01:01:14,333 --> 01:01:19,458 ‫هیچی توی آپارتمانش نیست. ‫همه‌چی رو برده. 749 01:01:19,583 --> 01:01:23,333 ‫اگه انقدر مردد بود، ‫شهامت گفتنش رو نداشت؟ 750 01:01:23,500 --> 01:01:26,792 ‫- خودت جرئت می‌کنی به پلیس گزارش بدی؟ ‫- بهشون زنگ زدم. 751 01:01:26,958 --> 01:01:30,667 ‫ولی ازم اسمم رو پرسیدن. ‫واسه همین تلفن رو قطع کردم. 752 01:01:30,833 --> 01:01:33,500 ‫اگه اتفاقی براش افتاده باشه... 753 01:01:33,667 --> 01:01:37,208 ‫به نظرت به سردخانه سر بزنم؟ 754 01:01:37,375 --> 01:01:42,667 ‫- به نظرم می‌تونی اونجا دنبالش بگردی. ‫- بس کن. سردخونه که نیست. 755 01:01:42,833 --> 01:01:45,667 ‫من نمی‌خواستم هیچ تصمیمی بگیرم. ‫ژان هم نباید متوجه بشه. 756 01:01:45,833 --> 01:01:51,333 ‫ماجرا از این قراره: من به عنوان زنی متأهل، ‫واقعا کنارش احساس خوشبختی می‌کردم، 757 01:01:51,500 --> 01:01:56,792 ‫ولی وقتی تهدید کردم که می‌خوام ‫ژان رو ترک کنم، یکهو غیبش زد. 758 01:01:56,958 --> 01:02:00,125 ‫نمی‌تونی همین حرف‌ها رو به ژان بزنی؟ 759 01:02:00,292 --> 01:02:03,542 ‫نه، ژان همینطوریش ‫رفتارش عین بچه‌های لوسه. 760 01:02:03,708 --> 01:02:05,333 ‫اینجا بودین؟ 761 01:02:06,083 --> 01:02:09,792 ‫- چه بحثیه که انقدر جدیه؟ ‫- بین خودمونه. 762 01:02:09,958 --> 01:02:14,833 ‫خب، در همین حین که صحبت می‌کردین، ‫فکر بکری به سرم زد. 763 01:02:15,000 --> 01:02:18,875 ‫جک و ریتا پرسکات از دوست‌های خوبمون ‫توی آمریکا هستن. 764 01:02:19,083 --> 01:02:23,708 ‫می‌خوان مراسم تجدید ازدواجی ‫توی شیکاگو برگزار کنن. 765 01:02:23,875 --> 01:02:27,167 ‫خیلی ایده رمانتیکیه. ‫به نظرم ما هم باید انجام بدیم. 766 01:02:27,333 --> 01:02:32,208 ‫مادرت هم اینجاست، پس فرصت خوبیه. ‫قبول داری؟ 767 01:02:32,375 --> 01:02:34,500 ‫- ها؟ ‫- ها یعنی چی؟ 768 01:02:34,625 --> 01:02:38,708 ‫- چندین ساله با هم زن و شوهریم. ‫- خیلی فکر قشنگیه. 769 01:02:39,500 --> 01:02:41,917 ‫قربونت برم، چرا هیچی نمی‌گی؟ 770 01:02:42,125 --> 01:02:46,833 ‫اینطوری نگرانت می‌شم‌ها. 771 01:02:47,000 --> 01:02:50,750 ‫- به نظرت کار کلیشه‌ای نیست؟ ‫- قبول دارم، خیلی آمریکاییه. 772 01:02:50,917 --> 01:02:55,625 ‫- ولی مهم نیست. به نظرم کار قشنگیه. ‫- موافقم. 773 01:02:55,792 --> 01:02:59,333 ‫من و بابات هم که بروکلین بودیم، ‫توی چنین مراسمی شرکت کردیم. 774 01:02:59,500 --> 01:03:00,917 ‫واقعا تأثیرگذار بود. 775 01:03:01,125 --> 01:03:05,625 ‫راست می‌گی، خیلی قشنگه. ‫ببخشید رفتارم اینطوریه. 776 01:03:05,792 --> 01:03:11,500 ‫حالا لازم نیست مهمونی مجللی بگیریم. ‫فقط چند تا دوستمون رو دعوت کنیم کافیه. 777 01:03:11,625 --> 01:03:13,875 ‫من که از الان لباسم رو انتخاب کردمم. 778 01:03:15,375 --> 01:03:21,167 ‫مفتخریم که امروز در خدمت شما هستیم. ‫قراره مراسم تجدید ازدواجی برگزار کنیم. 779 01:03:34,958 --> 01:03:39,167 ‫عشق به شدت مقوله‌ای پیچیده است. ‫دل آدم رحم و مروت سرش نمی‌شه. 780 01:03:39,333 --> 01:03:43,125 ‫عشق کاملا متکی به احساساته، ‫احساساتی که خودجوش مسیر خودشون رو می‌رن. 781 01:03:43,292 --> 01:03:48,375 ‫بعضی نیمه‌های گم‌شده همدیگه رو پیدا می‌کنن. ‫اگه اسم این خوشبختی نیست، پس چیه؟ 782 01:03:48,500 --> 01:03:53,167 ‫- به نظرم چنین مراسماتی الزام‌آوره. ‫- وای، به نظرم واقعا فوق‌العاده است. 783 01:03:59,292 --> 01:04:03,250 ‫به سلامتی تازه‌عروس‌های قدیمیمون. 784 01:04:03,417 --> 01:04:08,917 ‫مراسم عروسیمون روی قایقی ‫توی سواحل دالماسی بود. 785 01:04:09,125 --> 01:04:12,917 ‫اون روز حسابی دریازده شدیم. ‫اصلا شگون نداشت. 786 01:04:13,125 --> 01:04:16,792 ‫- ولی هنوز با همدیگه‌ایم. ‫- هنوز هم حالت تهوع داریم. 787 01:04:16,958 --> 01:04:19,917 ‫چنین مراسماتی خیلی ناراحتم می‌کنن. 788 01:04:20,125 --> 01:04:22,833 ‫ما یه دختری در همسایگی خودمون داشتیم ‫که قرار بود ازدواج کنه. 789 01:04:23,000 --> 01:04:27,625 ‫داماد توی کلیسا قالش گذاشت. ‫کل خانواده دختره هم حضور داشتن. 790 01:04:27,792 --> 01:04:32,792 ‫آره، داماد بی‌شرفش، ‫بدون هیچ دلیلی گذاشت و رفت. 791 01:04:32,958 --> 01:04:38,792 ‫یک ماه بعد توی پاناما، کاشف به عمل اومد ‫با بازیگر پورنی ازدواج کرده. 792 01:04:38,958 --> 01:04:43,250 ‫- جدی می‌گم. ‫- مردم اغلب از ازدواج وحشت دارن. 793 01:04:43,417 --> 01:04:48,583 ‫این مسئله بین آقایون بیشتر رایجه. ‫واسه همین پیش میاد که جا بزنن. 794 01:04:48,750 --> 01:04:51,583 ‫- ظاهرا دیگه. ‫- من مستندی دیده بودم... 795 01:04:51,750 --> 01:04:54,833 ‫در مورد افرادی که ناپدید می‌شن. 796 01:04:55,000 --> 01:04:58,333 ‫امروزه دیگه با سند و مدرک ‫می‌شه گفت علتش چیه. 797 01:04:58,500 --> 01:05:00,083 ‫فضایی‌ها می‌دزدنشون. 798 01:05:00,250 --> 01:05:04,838 ‫بهت قول می‌دم هیچ آدم بی‌شرفی که ‫روز عروسی جا می‌زنه رو فرار می‌کنه... 799 01:05:04,862 --> 01:05:06,583 ‫توسط فضایی‌ها دزدیده نشده. 800 01:05:06,750 --> 01:05:11,125 ‫- اصلا امکان نداره. ‫- امروزه همه‌چی ممکنه. 801 01:05:11,292 --> 01:05:15,458 ‫اصلا شاید شریک سابق ژان ‫الان توی سفینه‌ای فضایی باشه. 802 01:05:15,583 --> 01:05:18,875 ‫مگه جنازه‌اش توی دریاچه‌ای پیدا نشد؟ 803 01:05:19,083 --> 01:05:23,292 ‫یا هنوز مشخص نیست؟ ‫خیلی ساله که گم شده... 804 01:05:23,458 --> 01:05:28,917 ‫تازه ماجراش هم خیلی مرموز بود. ‫شاید الان یه جایی توی فضا باشه. 805 01:05:29,125 --> 01:05:35,125 ‫- نه اینکه بغل فاحشه پانامایی نشسته باشه. ‫- شریک ژان هم ناپدید شده؟ 806 01:05:35,292 --> 01:05:39,792 ‫آره، توی روزنامه هم گفته بودن. ‫یکهو غیبش زد. 807 01:05:39,958 --> 01:05:45,625 ‫مطبوعات که می‌گن ممکنه ‫یکی به جانش سوء قصد کرده باشه. 808 01:05:45,792 --> 01:05:50,500 ‫اخیرا هم گزارش شده بود ‫که جنازه طرف رو پیدا کردن. 809 01:05:50,625 --> 01:05:56,375 ‫پلیس هیچ مدرکی پیدا نکرد. ‫فکر نمی‌کنم پرونده بسته شده باشه. 810 01:05:56,500 --> 01:06:01,625 ‫من که می‌گم فضایی‌ها آدم‌ها رو می‌دزدن، ‫دولت هم لاپوشونی می‌کنه. 811 01:06:03,083 --> 01:06:07,292 ‫خیلی خوبن. واقعا دوست‌های خوبی داری. 812 01:06:07,458 --> 01:06:11,458 ‫- عجب شبی، عجب روزی بود. ‫- خیلی خوب کردی اومدی. 813 01:06:11,583 --> 01:06:15,000 ‫- الان هم دیگه تنهاتون می‌ذارم. ‫- شب به خیر. 814 01:06:15,208 --> 01:06:17,083 ‫شب به خیر عزیز دلم. 815 01:06:17,250 --> 01:06:22,500 ‫خیلی خسته‌ام. فقط شراب سفید ‫و شامپاین خوردم، باید برم دوش بگیرم. 816 01:06:22,667 --> 01:06:27,667 ‫تونستیم مراسم درخوری برگزار کنیم، ‫دوست‌های نازنینمون هم شرکت کردن. 817 01:06:27,833 --> 01:06:30,958 ‫همه می‌گفتن خوشگل‌تر از همیشه شدی. 818 01:06:31,167 --> 01:06:33,625 ‫- قند تو دلت آب شده بود. ‫- آره، چون خانمی مثل تو دارم. 819 01:06:33,792 --> 01:06:38,542 ‫- تا حالا انقدر مشروب نخورده بودی. ‫- تا حالا انقدر خوشحال هم نبودم. 820 01:06:38,708 --> 01:06:41,792 ‫- می‌شه یه اعترافی بکنم؟ ‫- اعتراف؟ 821 01:06:43,250 --> 01:06:46,750 ‫این چند ماه اخیر خیلی کارهای احمقانه کردم. 822 01:06:47,958 --> 01:06:53,167 ‫انقدر مشغله داشتم که انگار ‫قوه تصمیم‌گیریم از کار افتاده بود. 823 01:06:53,333 --> 01:06:56,667 ‫همیشه یا تحت فشار و اذیت بودم، ‫یا کنارت نبودم. 824 01:06:56,833 --> 01:06:58,875 ‫ولی دیگه تموم شدم. 825 01:06:59,083 --> 01:07:04,625 ‫اشتباه کردم، همین رو می‌خواستم بگم. ‫الان حس می‌کنم انرژی سابقم برگشته. 826 01:07:06,167 --> 01:07:08,500 ‫من هم بهش فکر کرده بودم. 827 01:07:08,667 --> 01:07:12,208 ‫به نظرم وقتشه دوباره ‫به اینکه بچه‌دار بشیم، فکر کنیم. 828 01:07:13,625 --> 01:07:15,250 ‫چقدر عالی. 829 01:07:15,417 --> 01:07:18,250 ‫- وای که چقدر خوش‌شانسم. ‫- نه، من خوش‌شانسم. 830 01:07:18,417 --> 01:07:21,750 ‫تو که به شانس و تصادف اعتقاد نداشتی. 831 01:07:21,917 --> 01:07:24,958 ‫چون باورم دارم خودم ‫خوشبختی خودم رو رقم می‌زنم. 832 01:07:33,333 --> 01:07:34,708 ‫ژان؟ 833 01:07:34,875 --> 01:07:36,583 ‫بله؟ 834 01:07:36,750 --> 01:07:41,125 ‫ملت داستان‌های عجیبی در مورد ‫شریک سابقت سر هم می‌کنن. 835 01:07:41,292 --> 01:07:44,167 ‫همون که چند سال پیش ناپدید شده بود. 836 01:07:44,333 --> 01:07:47,125 ‫تو هم شنیدی؟ کی بهت گفت؟ 837 01:07:47,292 --> 01:07:49,958 ‫این ژیل داستان‌های احمقانه سر هم می‌کرد. 838 01:07:50,167 --> 01:07:53,375 ‫می‌گفت فضایی‌ها آدم‌ها رو می‌دزدن. 839 01:07:53,500 --> 01:07:59,167 ‫- به ناپدید شدن دوستت هم اشاره کرد. ‫- ژیل واقعا آدم بی‌شعوریه. 840 01:07:59,333 --> 01:08:03,875 ‫طرف دائم‌الخمره، عقل درست و حسابی نداره. ‫مدام از فضایی‌ها حرف می‌زنه. 841 01:08:04,083 --> 01:08:08,625 ‫شنیدم این مسئله اون زمان ‫خیلی سروصدا کرده بود. 842 01:08:08,792 --> 01:08:13,250 ‫- حتی می‌گفتن احتمال داره کشته باشنش. ‫- صرفا یکی دو هفته بود. 843 01:08:13,417 --> 01:08:17,417 ‫بعدش مردم شروع کردن ‫به انگ و تهمت زدن. 844 01:08:17,542 --> 01:08:20,500 ‫- مثلا چی می‌گفتن؟ ‫- چی بگم؟ 845 01:08:20,667 --> 01:08:22,875 ‫در مورد کسب و کار ما ‫حرف و حدیث می‌ساختن. 846 01:08:23,082 --> 01:08:26,832 ‫کامیل جان، باور کن طرف ‫عقل و منطق درست و حسابی نداره. 847 01:08:27,000 --> 01:08:29,917 ‫می‌گفتن من اختلاس کردم. من! 848 01:08:30,125 --> 01:08:32,917 ‫جلوی دهن مردم رو نمی‌شه گرفت کامیل... 849 01:08:33,125 --> 01:08:36,332 ‫طرف صرفا ناپدید شد. 850 01:08:36,792 --> 01:08:38,917 ‫نظرت در مورد این چیه؟ 851 01:08:39,125 --> 01:08:41,750 ‫بد نیست. 852 01:08:41,917 --> 01:08:46,000 ‫- آلن هم دوستش داشت. ‫- هنوز بهش فکر می‌کنی؟ 853 01:08:46,207 --> 01:08:49,332 ‫چون ولم کرده و رفته ‫فقط وقتی عصبانی‌ام یادش میفتم. 854 01:08:49,500 --> 01:08:51,917 ‫ضمنا به این خاطر که به ژان هم خیانت کردم. 855 01:08:52,125 --> 01:08:57,167 ‫- مطمئنی ژان خبر نداره؟ ‫- آره، کاملا مطمئنم. 856 01:08:57,332 --> 01:09:01,000 ‫ضمنا مطمئنی این ناپدید شدن پسره ‫اصلا مشکوک نیست؟ 857 01:09:01,207 --> 01:09:04,792 ‫آره، من که مثل تو نیستم، ‫در مورد همه‌چی شک و شبهه ندارم. 858 01:09:04,957 --> 01:09:08,917 ‫عین بابا خیلی مهربونم ‫و با مشکلاتم کنار میام. 859 01:09:09,125 --> 01:09:13,207 ‫من رو یاد اون یارو می‌ندازی ‫که فکر می‌کرد بشقاب‌پرنده‌های واقعی‌ان. 860 01:09:13,375 --> 01:09:15,417 ‫مامان... 861 01:09:15,542 --> 01:09:20,832 ‫حال آلن خوبه. صرفا کمی ترسیده. 862 01:09:21,000 --> 01:09:22,917 ‫چرا انقدر سوال می‌پرسی؟ 863 01:09:23,125 --> 01:09:26,542 ‫نمی‌خوام انقدر پیش خودم فکر و خیال کنم. 864 01:09:26,707 --> 01:09:31,917 ‫پس انقدر رمان‌های جنایی نخون ‫که فکر و ذکرت داستان‌های ترسناک نباشه. 865 01:09:33,542 --> 01:09:36,167 ‫[تاجری ناپدید شده است] 866 01:10:59,375 --> 01:11:02,500 ‫[بازجو/کارآگاه دلونی] 867 01:11:13,542 --> 01:11:15,250 ‫متشکرم. 868 01:11:15,417 --> 01:11:17,375 ‫کتابت رو تموم کردی؟ 869 01:11:17,500 --> 01:11:20,083 ‫دیدم مادرت روی تراس داشت می‌خوندش. 870 01:11:20,250 --> 01:11:23,458 ‫انقدر تمرکز کرده بود که شوکه شدم. 871 01:11:23,583 --> 01:11:26,750 ‫- چه کتابی بود؟ ‫- از آثار سیمنون بود. 872 01:11:26,917 --> 01:11:31,625 ‫کلا توی زندگیم یه کتاب خوندم، ‫از همون هم خوشم نیومد. 873 01:11:31,792 --> 01:11:35,125 ‫داستان‌های کارآگاهی رو خیلی ‫پرزرق و برق می‌نویسن. 874 01:11:35,292 --> 01:11:38,083 ‫ولی توی واقعیت اونقدر شکوه و ابهت ندارن. 875 01:11:38,250 --> 01:11:41,250 ‫فقط تو فیلم‌ها و کتاب‌ها ‫آدم‌های احمقی نیستن. 876 01:11:41,417 --> 01:11:45,833 ‫- تا حالا کارآگاهی استخدام کردی؟ ‫- آره، واسه کارم بود. 877 01:11:46,000 --> 01:11:50,667 ‫- کلی آدم ناجور توی دنیای تجارت وجود داره. ‫- آره، موافقم. 878 01:12:19,292 --> 01:12:23,250 ‫آقای فورنیه معرفیتون کرده بود. ‫ژان فورنیه رو می‌گم. 879 01:12:23,417 --> 01:12:27,750 ‫گفته بودن اگه مورد خیانت باشه، ‫شما کارآگاه خوبی هستین. 880 01:12:27,917 --> 01:12:31,958 ‫ایشون کمی مشکلات زناشویی داشتن. ‫خیلی با احتیاط پیگیرش بودن. 881 01:12:32,167 --> 01:12:35,750 ‫احتیاط برای من از اهمیت بالایی برخوداره. 882 01:12:35,917 --> 01:12:41,417 ‫ما روندی کارآمد و محتاطانه دنبال می‌کنیم. ‫آقای فورنیه شاهده. 883 01:12:41,542 --> 01:12:45,417 ‫من فکر می‌کنم شوهرم داره بهم خیانت می‌کنه. 884 01:12:45,542 --> 01:12:48,500 ‫می‌خواستم از این بابت مطمئن بشم. 885 01:12:48,667 --> 01:12:51,250 ‫باید اطلاعاتی در اختیارمون بذارین. 886 01:12:51,417 --> 01:12:55,167 ‫- نشونی، اگر ممکن بود عکس هم بدین. ‫- چشم. 887 01:12:55,333 --> 01:13:00,125 ‫بسیارخب، دفعه بعد همراه خودم بیارم؟ 888 01:13:00,292 --> 01:13:03,333 ‫واسه جلسه بعدیمون بیارم؟ 889 01:13:03,500 --> 01:13:08,208 ‫ضمنا می‌خواستم بپرسم ‫که برای حل پرونده چقدر زمان می‌خواین. 890 01:13:08,375 --> 01:13:10,333 ‫و اینکه هزینه‌اش چقدر می‌شه؟ 891 01:13:10,500 --> 01:13:13,000 ‫نرخ ما ساعتی چهارصد و پنجاه یوروئه. 892 01:13:13,208 --> 01:13:15,917 ‫خب، مبلغ کمی نیست... 893 01:13:16,125 --> 01:13:20,292 ‫تا بخواین دنبال یکی، ‫یا همسر آقای فورنیه بگردین. 894 01:13:20,458 --> 01:13:25,333 ‫دفاتر دیگه با نرخ کمتر هم داریم، ‫ولی کیفیت کار ما رو ندارن. 895 01:13:25,500 --> 01:13:28,583 ‫زمانی که برای حل پرونده می‌خوایم، ‫بستگی به خود فرد داره. 896 01:13:28,750 --> 01:13:30,625 ‫درسته، متوجه شدم. 897 01:13:30,792 --> 01:13:34,500 ‫- سوال دیگه‌ای ندارین؟ ‫- نه، همه رو پرسیدم. 898 01:13:34,667 --> 01:13:36,708 ‫فعلا سوالی ندارم. دستتون درد نکنه. 899 01:13:36,875 --> 01:13:39,500 ‫به زودی باهاتون تماس می‌گیرم. 900 01:13:39,625 --> 01:13:44,250 ‫- پس... بنده دیگه رفع زحمت کنم. ‫- زحمتی که نذاشتین. 901 01:13:45,625 --> 01:13:48,625 ‫- دستتون درد نکنه و خدانگهدار. ‫- خداحافظ. 902 01:13:54,500 --> 01:13:55,583 ‫الو؟ 903 01:13:55,750 --> 01:13:59,375 ‫آقای فورنیه، هنری ون دلونی‌ام. ‫چند لحظه وقت دارین صحبت کنین؟ 904 01:13:59,750 --> 01:14:01,292 ‫بله، می‌شنوم. 905 01:14:01,458 --> 01:14:05,500 ‫خانمی به دفترم اومده بود ‫که می‌گفت شما فرستادینش. 906 01:14:05,667 --> 01:14:10,917 ‫احوال پریشان و مشکوکی داشت. ‫به نظر می‌اومد می‌خواد تحقیقات کنه. 907 01:14:13,000 --> 01:14:16,541 ‫موهای صاف به رنگ شاه‌بلوطی داشت ‫و عینک طلایی زده بود. 908 01:14:16,565 --> 01:14:18,125 ‫بهش که چیزی نگفتی؟ 909 01:14:18,292 --> 01:14:22,375 ‫مسلما نگفتم. کار درستی نبود. ‫برای همین فورا با خودتون تماس گرفتم. 910 01:14:22,500 --> 01:14:25,417 ‫ایشون خیلی در مورد روند کار ما کنجکاو بودن. 911 01:14:25,542 --> 01:14:29,583 ‫مطمئن بودم که قرار نیست باهامون تماس بگیره. ‫خلاصه خواستم در جریان باشین. 912 01:14:29,750 --> 01:14:33,500 ‫- آره، ولی حرفی بهش زدین؟ ‫- هیچی نگفتم. 913 01:14:33,625 --> 01:14:37,458 ‫به نظر می‌اومد خبر داره ‫که شما ما رو استخدام کرده بودین. 914 01:14:39,458 --> 01:14:42,625 ‫اگه چیزی نگفتی که خوبه. 915 01:14:43,750 --> 01:14:47,083 ‫ممنون که مطلعم کردی. خدانگهدار. 916 01:14:51,875 --> 01:14:57,417 ‫منظورم این لامپ بود. ‫واسه تغییر دکور اتاق می‌خواستم بگیرمش. 917 01:14:57,542 --> 01:15:00,917 ‫- بد نیست. ‫- فکر کنم مامانم هم خوشش بیاد. 918 01:15:01,125 --> 01:15:03,625 ‫- قراره زیاد بمونه؟ ‫- من که نمی‌دونم. 919 01:15:03,792 --> 01:15:07,542 ‫- توی پاریس که بهش خوش می‌گذره. ‫- در طول روز مشغول چه کاریه؟ 920 01:15:07,708 --> 01:15:10,917 ‫به موزه‌ها و عتیقه‌فروشی‌ها می‌ره. ‫بریم اونجا رو هم ببینیم. 921 01:15:11,125 --> 01:15:17,125 ‫دوست داره قدم بزنه و سرش به کار خودش باشه. ‫همیشه اینطوری بوده. 922 01:15:17,292 --> 01:15:19,500 ‫- روز به خیر خانم. ‫- سلام. 923 01:15:20,792 --> 01:15:24,000 ‫خب، بذار ناهار رو سفارش بدیم. ‫بعد تعریف کن ورسای چه خبر بود. 924 01:15:24,208 --> 01:15:25,958 ‫باید حرف بزنیم. 925 01:15:26,167 --> 01:15:28,292 ‫ای وای. چقدر لحنت جدی بود. 926 01:15:28,458 --> 01:15:32,917 ‫ازت می‌خوام تا حرفم تموم نشده، هیچی نگی. 927 01:15:33,125 --> 01:15:35,917 ‫- باشه. ‫- واقعا زندگیت فراز و نشیب‌های بدی داره. 928 01:15:36,125 --> 01:15:39,792 ‫- ناپدید شدن آلن... ‫- آخ، اون بحث رو ول کنیم. 929 01:15:39,958 --> 01:15:43,750 ‫- ...اصلا منطقی نیست. ‫- چطور به این نتیجه رسیدی؟ 930 01:15:43,917 --> 01:15:45,750 ‫از همون اول ماجرا... 931 01:15:45,917 --> 01:15:50,500 ‫این چرندیات آدم‌فضایی‌ها ‫داشت ذهنم رو درگیر می‌کرد. 932 01:15:50,667 --> 01:15:52,500 ‫دیوانه شدی؟ 933 01:15:52,667 --> 01:15:57,125 ‫خلاصه نشستم و حسابی روش فکر کردم، ‫تا اینکه... 934 01:15:57,292 --> 01:16:00,333 ‫- مامان، اذیتم نکن. ‫- خودم دارم می‌گم «چرندیات» دیگه. 935 01:16:00,500 --> 01:16:04,500 ‫خلاصه، توی مراسم که بودم، ‫یکهو بحثی افتاد وسط که در مورد... 936 01:16:04,625 --> 01:16:09,500 ‫ناپدید شدن شریک کاری ژان بود... 937 01:16:09,625 --> 01:16:11,125 ‫مثل آلن غیبش زده بود. 938 01:16:11,292 --> 01:16:15,917 ‫جسدش رو پیدا کردن. ‫یا حداقل فکر می‌کردن پیداش کردن. 939 01:16:16,125 --> 01:16:18,750 ‫می‌گن خودکشی بوده. ‫من که از جزئیاتش خبر ندارم. 940 01:16:18,917 --> 01:16:23,500 ‫من خبر دارم. ژان از ناپدید شدن طرف ‫حسابی سود کرده بود. 941 01:16:23,625 --> 01:16:24,667 ‫که چی؟ 942 01:16:24,833 --> 01:16:29,208 ‫دقیقا عین آلن غیبش زد. ‫این اتفاق به نفع ژان هم بود. 943 01:16:29,375 --> 01:16:34,458 ‫اون زمان بحث خودکشی، آدم‌ربایی ‫یا حتی قتل مطرح بود. 944 01:16:34,583 --> 01:16:36,708 ‫الان حرفت چیه؟ 945 01:16:36,875 --> 01:16:37,882 ‫متوجه دو مورد شدم: 946 01:16:37,906 --> 01:16:40,667 ‫جان انگیزه و علاقه کافی ‫برای انجام این کار داشته. 947 01:16:40,833 --> 01:16:42,958 ‫دیگه این بحث رو وسط نکش. 948 01:16:44,167 --> 01:16:47,320 ‫شده با خودت بگی شاید ‫ژان از خیانتت خبر داشت؟ 949 01:16:47,344 --> 01:16:48,583 ‫مامان جان... 950 01:16:48,750 --> 01:16:50,917 ‫- حتی شک نکرده بود؟ ‫- نه، هیچی! 951 01:16:51,125 --> 01:16:53,417 ‫- کسی رو فرستاده بود تعقیبت کنه؟ ‫- چطوری؟ 952 01:16:53,542 --> 01:16:56,333 ‫- مثلا کارآگاه خصوصی استخدام کنه. ‫- دیگه داری چرت و پرت می‌گی. 953 01:16:56,500 --> 01:17:01,083 ‫- مطمئنم یکی رو استخدام کرده بود. ‫- از کجا؟ 954 01:17:01,250 --> 01:17:06,708 ‫یه کارت توی کشوی میزش پیدا کرده بودم. 955 01:17:06,875 --> 01:17:09,917 ‫- رفتی وسایل شخصیش رو گشتی؟ ‫- تا دفتر کارآگاهه رفتم. 956 01:17:10,125 --> 01:17:15,583 ‫گفتم ژان بهم گفته خیلی بهش توی ‫مورد خیانت کمک کرده بود. 957 01:17:15,750 --> 01:17:19,375 ‫طرف گفت روی پرونده زوج‌ها کار می‌کنیم. 958 01:17:19,500 --> 01:17:21,583 ‫باورم نمی‌شه این حرف‌ها رو ازت می‌شنوم. 959 01:17:22,583 --> 01:17:25,833 ‫- مثل روز روشنه دیگه. ‫- چی روشنه؟ 960 01:17:26,000 --> 01:17:32,250 ‫- می‌گی ژان کلک آلن رو کنده؟ دیوانه شدی؟! ‫- حداقل ارزش داره در موردش تحقیق کنی. 961 01:17:32,417 --> 01:17:35,292 ‫ببخشید، دیگه اشتهام کور شد. 962 01:17:41,417 --> 01:17:42,625 ‫یه لحظه وایستا. 963 01:17:42,792 --> 01:17:46,292 ‫- گوش کن چی می‌گم. ‫- نه، دیگه حوصله ندارم! 964 01:17:46,458 --> 01:17:49,542 ‫فرضا من دارم به مردی که دوستم داره، 965 01:17:49,708 --> 01:17:51,750 ‫و می‌خواد باهام بچه‌دار بشه، خیانت می‌کنم. 966 01:17:51,917 --> 01:17:56,500 ‫آره، دارم با یکی از آشناهای قدیمیم، ‫به ژان خیانت می‌کنم. به قول تو... 967 01:17:56,667 --> 01:17:59,500 ‫ژان هم فهمیده ‫و یکی رو دنبالم فرستاده... 968 01:17:59,625 --> 01:18:02,167 ‫- بعدش هم آلن ناپدید می‌شه. ‫- دقیقا همینه دیگه! 969 01:18:04,167 --> 01:18:07,708 ‫- چرا اینجوری نگاهم می‌کنی؟ ‫- ها، منظورت چیه؟ 970 01:18:08,875 --> 01:18:12,042 ‫- خیلی عجیب نگاهم کردی. ‫- نه بابا. 971 01:18:12,208 --> 01:18:16,875 ‫- مطمئنی خودت عذاب وجدان نداری؟ ‫- نه، چرا داشته باشم؟ 972 01:18:17,083 --> 01:18:19,208 ‫وایستا. دیگه نمی‌تونم. 973 01:18:20,708 --> 01:18:23,750 ‫از دویدن روی تردمیل که بهتره. 974 01:18:27,083 --> 01:18:31,125 ‫به محل کارت زنگ زدم، ‫گفتن با مامانت رفتی ناهار بخوری. 975 01:18:31,292 --> 01:18:36,708 ‫- بحثمون شد. ‫- چی شده بود؟ 976 01:18:36,875 --> 01:18:40,125 ‫خودت که می‌شناسیش. ‫بعضی وقت‌ها خیلی خیالاتی می‌شه. 977 01:18:40,292 --> 01:18:42,792 .همه‌ش هم بخاطر اون سریال‌ها و رمان‌های جناییه 978 01:18:42,958 --> 01:18:45,208 ‫به نظرت حالش داره بدتر می‌شه؟ 979 01:18:45,375 --> 01:18:50,750 ‫بعضی وقت‌ها که یادش می‌ره داروهاش رو بخوره، ‫خیلی شکاک می‌شه. 980 01:18:50,917 --> 01:18:55,250 ‫- خیلی هم شکاک می‌شه. ‫- به نظرم باید داروهاش رو بخوره. 981 01:18:55,417 --> 01:18:59,542 ‫- حالا نسبت به چی شکاک شده بود؟ ‫- خیلی رمان جنایی می‌خونه. 982 01:19:09,917 --> 01:19:12,500 ‫رفتم دوش گرفتم. کاری داری؟ 983 01:19:12,625 --> 01:19:16,375 ‫می‌خواستم ببینم الان کمتر شکاکی یا نه. 984 01:19:16,500 --> 01:19:18,583 ‫من شکاک نیستم. 985 01:19:18,750 --> 01:19:21,458 ‫ژان می‌دونست داری بهش خیانت می‌کنی. 986 01:19:21,583 --> 01:19:25,083 ‫- داروهات رو مرتب مصرف می‌کنی؟ ‫- حواسم هست. 987 01:19:25,250 --> 01:19:28,292 ‫بعضی وقت‌ها یادت می‌ره بخوری. ‫واسه همین اثر نمی‌ذارن. 988 01:19:28,458 --> 01:19:33,833 ‫درست، ولی عدم اطمینان من ‫علتش داروهام نیست. 989 01:19:34,708 --> 01:19:38,792 ‫با وجود این علاقه مفرطی که به ژان داری، ‫خیلی برام عزیزی. 990 01:19:38,958 --> 01:19:43,500 ‫- خواهشا بی‌خیال موضوع بشو. ‫- من که کارآگاه حرفه‌ای نیستم. 991 01:19:43,667 --> 01:19:48,375 ‫می‌خوام برای فردی باتجربه توضیحش بدم ‫تا ببینم نظر اون چیه. 992 01:19:48,500 --> 01:19:51,458 ‫- مثلا واسه کی؟ ‫- نمی‌دونم. 993 01:19:52,625 --> 01:19:55,708 ‫فکر کنم باید بری به پلیس گزارش بدی. 994 01:19:55,875 --> 01:20:00,333 ‫تو رو خدا بگو که شوخی می‌کنی. ‫برم به پلیس بگم خیانت کردم؟ 995 01:20:00,500 --> 01:20:02,125 ‫یه نگاه به خودت بنداز. 996 01:20:02,292 --> 01:20:07,333 ‫تمام فکر و ذکرت شکار، ماهی‌گیری، ‫پیاده‌روی و خوش‌گذرونیه. 997 01:20:07,583 --> 01:20:10,667 ‫اصلا نباید اشتباهی صورت بگیره دراگوس. 998 01:20:10,833 --> 01:20:13,667 ‫- می‌خوام عین حادثه جلوه کنه. ‫- حادثه؟ 999 01:20:13,833 --> 01:20:15,917 ‫باید بی‌عیب و نقص باشه. 1000 01:20:16,125 --> 01:20:19,833 ‫- طرف کیه؟ چه حادثه‌ای باشه؟ ‫- حادثه شکار. 1001 01:20:20,042 --> 01:20:24,625 ‫من توی دل جنگل می‌برمش. ‫تو هم اونجا منتظر بمون. 1002 01:20:24,792 --> 01:20:29,458 ‫همون لحظه که دیدیش بهش شلیک کن. ‫پیش میاد شکارچی‌ها اشتباه کنن. 1003 01:20:29,583 --> 01:20:31,708 ‫می‌گیم شکارچی فکر کرده بود حیوانی رو دیده. 1004 01:20:31,875 --> 01:20:37,500 ‫دقیقا، می‌گیم فکر کرده گوزن بزرگی دیده. ‫شکارچی‌ها خیلی راحت اشتباه می‌کنن. 1005 01:20:37,625 --> 01:20:40,375 ‫ممکنه پلیس بخواد خیلی سوال بپرسه. 1006 01:20:40,500 --> 01:20:44,750 ‫بهت تفنگ با مجوز می‌دم. ‫باقی موارد رو خودم ردیف می‌کنم. 1007 01:20:44,917 --> 01:20:49,625 ‫مجوز شکار داشتی، حادثه ناگواری رخ داد، ‫خودت هم خیلی ناراحت شدی. 1008 01:20:49,792 --> 01:20:53,875 ‫خب؟ باید تفنگ خودت باشه، نه مال من. 1009 01:20:54,083 --> 01:20:55,417 ‫متوجه شدی؟ 1010 01:20:55,542 --> 01:21:01,375 ‫بعدش عذرخواهی می‌کنی. ‫پلیس نمی‌تونه بازداشتت کنه، حادثه بود... 1011 01:21:01,500 --> 01:21:02,625 ‫دراگوس. 1012 01:21:02,792 --> 01:21:06,292 ‫درسته من بیرون گود می‌مونم، ‫ولی هوات رو دارم. 1013 01:21:06,458 --> 01:21:08,542 ‫آره، ولی یه مشکلی وجود داره. 1014 01:21:08,708 --> 01:21:11,417 ‫من تا حالا با تفنگ تیراندازی نکردم. 1015 01:21:11,542 --> 01:21:13,792 ‫- تا حالا تیراندازی نکردی؟ ‫- نه. 1016 01:21:13,958 --> 01:21:16,208 ‫اشکال نداره. کمکت می‌کنم. 1017 01:21:16,375 --> 01:21:21,875 ‫نه، اصلا یه فکر بهتر. ‫خودم تیر رو می‌زنم، بعد تفنگ رو بهت می‌دم. 1018 01:21:22,083 --> 01:21:26,292 ‫در نهایت باید تفنگ دست خودت باشه، ‫متوجه حرفم شدی؟ 1019 01:21:26,458 --> 01:21:29,958 ‫دراگوس، در هر صورت، ‫این زنه باید حذف بشه. 1020 01:21:30,167 --> 01:21:35,417 ‫زیان‌آوره، خطرناکه، پرمدعا ‫و آدم فضولیه. واسه همین باید حذف بشه. 1021 01:21:35,542 --> 01:21:39,958 ‫- کی نقشه رو عملی کنیم؟ ‫- خیلی زود شروع می‌کنیم. 1022 01:21:40,167 --> 01:21:44,375 ‫- باید تو نقطه خوبی از جنگل قایم بشی. ‫- ولی خودت تیر رو می‌زنی؟ 1023 01:21:44,500 --> 01:21:48,875 ‫من تحت مسئولیت تو با تیر می‌زنمش. 1024 01:21:49,083 --> 01:21:52,667 ‫کار خودت می‌شه، موافقی؟ 1025 01:21:52,833 --> 01:21:57,708 ‫- بعدش پیش برادرت برمی‌گردی؟ ‫- می‌خواستم به بخارست برم... 1026 01:21:57,875 --> 01:22:00,790 ‫تا اینکه زنگ زدی. ‫الان هم یک هفته‌ای اینجام. 1027 01:22:00,814 --> 01:22:02,708 ‫از طرفم بهش سلام برسون. 1028 01:22:07,125 --> 01:22:10,667 ‫- هیچی رو فراموش نکردی؟ ‫- پی‌یر و دلفین؟ 1029 01:22:10,833 --> 01:22:12,542 ‫اونجا می‌بینیمشون. 1030 01:22:33,542 --> 01:22:36,167 ‫خیلی مشتاقم زودتر به شکار بریم. 1031 01:22:36,333 --> 01:22:39,250 ‫فکر کنم کامیل هم دوست داره بیاد. ‫شما هم میاین؟ 1032 01:22:39,417 --> 01:22:42,542 ‫امیدوارم این بار از دفعه قبل ‫موفقیت‌آمیزتر باشه. 1033 01:22:42,708 --> 01:22:46,792 ‫- عاشق شکار حیوانم. ‫- ما تنها چیزی که شکار می‌کنیم... 1034 01:22:46,958 --> 01:22:50,542 ‫- محصولات عتیقه است. ‫- بخورین، بخورین. 1035 01:22:50,708 --> 01:22:54,250 ‫- نوش جان. ‫- چقدر خرچنگ لذیذیه. 1036 01:22:55,500 --> 01:22:59,500 ‫- شما عتیقه‌فروشی نمی‌رین؟ ‫- دوست دارم، ولی باید اینجا بمونم. 1037 01:22:59,667 --> 01:23:03,750 ‫- من که دنبال میز بودم. ‫- کلی عتیقه‌فروشی خوب این اطرافه. 1038 01:23:03,917 --> 01:23:06,750 ‫شک ندارم می‌شه یه خوبش رو پیدا کرد. 1039 01:23:06,917 --> 01:23:09,708 ‫ولی باید حسابی گشت خانم. 1040 01:23:09,875 --> 01:23:12,042 ‫اصلا دنیاش فرق داره. 1041 01:23:12,208 --> 01:23:15,917 ‫- آدم وقتی واردش می‌شه، همه‌چی یادش می‌ره. ‫- دقیقا. 1042 01:23:16,125 --> 01:23:19,500 ‫این استعدادش رو از باباش ‫که ماهی‌گیری ماهری بود به ارث برده. 1043 01:23:19,667 --> 01:23:22,250 ‫از بچگی یاد گرفتم با حشره مصنوعی، ‫ماهی بگیرم. 1044 01:23:22,417 --> 01:23:25,542 ‫من که متوجه نشدم. 1045 01:23:25,708 --> 01:23:28,333 ‫- پس واسه ناهار می‌بینیمت؟ ‫- فکر نکنم. 1046 01:23:28,500 --> 01:23:30,958 ‫ولی عصر با هم غذا می‌خوریم. 1047 01:23:31,167 --> 01:23:36,167 ‫خب، حواستون به تیرهاتون باشه. ‫با ساچمه درشت نباید آهو شکار کرد. 1048 01:23:36,333 --> 01:23:40,083 ‫ساعت چنده؟ وایستین، وایستین. ‫باید قرصم رو بخورم. 1049 01:23:40,250 --> 01:23:43,458 ‫دیدی همیشه حواسم هست؟ ‫ندیدی کجا گذاشتمشون؟ 1050 01:23:43,583 --> 01:23:44,958 ‫توی کیفت نیست؟ 1051 01:23:45,167 --> 01:23:48,875 ‫ای وای، نکنه پاریس جا گذاشتمشون؟ 1052 01:23:49,083 --> 01:23:53,333 ‫- چهار روز قراره اینجا بمونیم‌ها. ‫- خیلی‌خب، در این صورت... 1053 01:23:53,500 --> 01:23:56,500 ‫- حالا منجر به مرگ که نمی‌شه. ‫- برمی‌گردیم پاریس. 1054 01:23:56,667 --> 01:24:01,625 ‫- چهار روز که می‌تونم دووم بیارم. ‫- واقعا لازم نیست. 1055 01:24:01,792 --> 01:24:05,625 ‫- معلومه که مهمه. به ادگار می‌گیم بیاره. ‫- اصلا خوشش نمیاد. 1056 01:24:05,792 --> 01:24:07,542 ‫بذار خودم برم. کجا گذاشتیشون؟ 1057 01:24:07,708 --> 01:24:11,167 ‫توی جیب کتم بودن. معذرت می‌خوام. 1058 01:24:11,333 --> 01:24:16,625 ‫- اشکال نداره. تا از شکار برگردین میام. ‫- می‌خوای واسه خودت آهنگ آرامش‌بخش بذار. 1059 01:24:16,792 --> 01:24:21,417 ‫ادگار رانندگیش خیلی آرومه. ‫راحت می‌تونم توی راه آهنگ گوش بدم. 1060 01:24:21,542 --> 01:24:26,167 ‫- گفتی کتت کجاست؟ ‫- روی تخته. ممکنه توی کوله‌پشتیم هم باشه. 1061 01:24:26,333 --> 01:24:29,167 ‫- پیداش می‌کنه. ‫- پیداش می‌کنم. 1062 01:24:29,333 --> 01:24:32,542 ‫- بیا بریم. ‫- خوب بگردی‌ها. 1063 01:24:32,708 --> 01:24:34,083 ‫خداحافظ عشقم. 1064 01:25:21,500 --> 01:25:23,292 ‫بفرما. این واسه شماست. 1065 01:25:23,458 --> 01:25:25,750 ‫- ممنون. ‫- قابلی نداشت. 1066 01:25:27,625 --> 01:25:29,417 ‫خب، بریم. 1067 01:25:43,750 --> 01:25:46,792 ‫- باید این طرفی بریم. ‫- خب. 1068 01:25:59,375 --> 01:26:04,208 ‫کامیل، فکر کنم اینجا بهتر باشه. ‫این جنگل رو عین کف دستم بلدم. 1069 01:26:17,375 --> 01:26:22,250 ‫این جنگل الهام‌بخش شاعران بوده، ‫به شدت توی... 1070 01:26:22,417 --> 01:26:28,958 ‫آثارشون نقش کلیدی داشته. ‫ولی آهو و گوزن کم داره. 1071 01:26:29,167 --> 01:26:33,292 ‫خیلی وقت بود از شهر خارج نشده بودم. ‫نمی‌دونم چطوری تا اینجا میاین. 1072 01:26:33,458 --> 01:26:35,750 ‫اگه تنها بودم صد بار گم می‌شدم. 1073 01:27:05,917 --> 01:27:09,708 ‫باید واسه کاری برم، ‫تا یک ساعت دیگه برمی‌گردم. 1074 01:28:12,667 --> 01:28:17,167 ‫صادقانه بخوایم بگیم، ‫کی حاضره چنین چیزی بخره؟ 1075 01:28:17,333 --> 01:28:19,917 ‫کسایی که از شکار لذت می‌برن؟ 1076 01:28:20,125 --> 01:28:22,375 ‫واسه خونه‌های روستایی قدیمی مناسبه. 1077 01:28:22,500 --> 01:28:24,708 ‫یا واسه باشگاه سوارکاران. 1078 01:29:11,458 --> 01:29:12,792 ‫بله؟ 1079 01:29:16,417 --> 01:29:19,500 ‫فانی، اینجا خوب آنتن نمی‌ده. 1080 01:29:19,667 --> 01:29:25,583 ‫راست می‌گفتی، آلن فرار نکرده بود. ‫یه بلایی سرش آورده. 1081 01:29:26,083 --> 01:29:27,292 ‫منظورت چیه؟ 1082 01:29:27,458 --> 01:29:29,125 ‫الان خونه آلنم. 1083 01:29:29,292 --> 01:29:32,958 ‫داروهات رو پیدا کردم، ‫بعد یه سر تا آپارتمانش رفتم. 1084 01:29:33,167 --> 01:29:37,458 ‫حرف‌هات ذهنم رو درگیر کرده بود. ‫راست هم می‌گفتی. 1085 01:29:37,583 --> 01:29:40,125 ‫هر کسی خونه‌اش رو خالی کرده... 1086 01:29:40,292 --> 01:29:44,500 ‫خبر نداشت یه بخش مخفی‌ای ‫واسه پیش‌نویس کتابش داشته. 1087 01:29:44,625 --> 01:29:50,042 ‫امکان نداشت بدون این نسخه جایی بره. 1088 01:29:50,208 --> 01:29:51,917 ‫جونش به این پیش‌نویس بسته بود. 1089 01:29:52,125 --> 01:29:54,333 ‫من که اصلا جا نخوردم. 1090 01:29:55,583 --> 01:29:58,208 ‫هنوز فکر می‌کنی ممکنه ‫کار ژان بوده باشه؟ 1091 01:29:58,375 --> 01:30:02,625 ‫من که نمی‌تونم چیزی رو ثابت کنم. ‫باید به پلیس گزارش بدی. 1092 01:30:15,500 --> 01:30:16,875 ‫سیگارت رو بنداز. 1093 01:30:21,667 --> 01:30:23,625 ‫تفنگت رو بده ببینم. 1094 01:30:29,375 --> 01:30:33,625 ‫ولی آخه... من ژان رو می‌شناسم. ‫درسته عیب و ایراد داره. 1095 01:30:34,750 --> 01:30:38,042 ‫ببین، الان برمی‌گردم. ‫باید صحبت کنیم. 1096 01:30:38,208 --> 01:30:40,667 ‫بعدا می‌بینمت، باشه. 1097 01:30:56,958 --> 01:30:58,542 ‫ژان، نه... 1098 01:31:03,833 --> 01:31:05,917 ‫آهو بود؟ 1099 01:31:06,125 --> 01:31:07,917 ‫فکر کنم آدم بود. 1100 01:31:08,125 --> 01:31:10,792 ‫ای وای، مطمئنی؟ 1101 01:31:10,958 --> 01:31:14,958 ‫- نه، آدم بود. ‫- مطمئنی آهو نبود؟ 1102 01:31:15,167 --> 01:31:17,167 ‫آهو... 1103 01:31:17,333 --> 01:31:19,583 ‫خدا لعنتش کنه، چی بود؟ 1104 01:31:19,750 --> 01:31:21,750 ‫بدبخت شدیم، بدبخت شدیم... 1105 01:31:29,083 --> 01:31:33,458 ‫- باید کمک خبر کنیم. ‫- لازم نیست. مرده. 1106 01:31:33,583 --> 01:31:36,292 ‫خدایا، باورم نمی‌شه... 1107 01:31:36,458 --> 01:31:38,708 ‫وحشتناکه. 1108 01:31:38,875 --> 01:31:42,083 ‫از بین شاخه درخت‌ها دیدم ‫یه چیزی داشت تکون می‌خورد. 1109 01:31:44,500 --> 01:31:46,917 ‫- حادثه بود. ‫- تصادفی بود. 1110 01:31:47,125 --> 01:31:49,417 ‫ای وای... خدایا. 1111 01:31:49,542 --> 01:31:51,167 ‫باورم نمی‌شه. 1112 01:31:51,708 --> 01:31:55,208 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CineDreaming 1113 01:31:55,333 --> 01:31:58,833 ‫مترجم: «حامی مغیثی» ‫در تلگرام: Timelordsubs@ 1114 01:31:59,292 --> 01:32:03,667 ‫به این نتیجه رسیده بود که نمی‌توان ‫با ضرس قاطع، آینده را پیش‌بینی کرد. 1115 01:32:03,833 --> 01:32:08,917 ‫چرا که احتمال حیات هر آدمی، ‫یک در چهارصد میلیارد است. 1116 01:32:09,125 --> 01:32:11,542 ‫پس جان هر آدمی در نوع خود، ‫معجزه‌ای است. 1117 01:32:11,708 --> 01:32:16,167 ‫هر موجود جان‌‌داری، ‫پیش‌تر لاتاری حیات را برنده شده بود. 1118 01:32:16,333 --> 01:32:19,042 ‫نباید این معجزه را هدر داد. 1119 01:32:19,208 --> 01:32:23,583 ‫این حیات تا پایان تصمیمات ‫درست و اشتباهمان ادامه دارد. 1120 01:32:23,750 --> 01:32:26,917 ‫جهان به قدری وسیع و بزرگ است... 1121 01:32:27,125 --> 01:32:29,833 ‫که هر احتمالی در آن وجود داشته باشد. 1122 01:32:30,042 --> 01:32:32,500 ‫و خوش‌‌شانس بودن صرفا ‫از اهمیت بالایی برخوردار است، 1123 01:32:34,125 --> 01:32:38,250 ‫بهتر است آدم زیاد فکرش را ‫درگیر شانس و اقبال نکند. 1124 01:32:38,583 --> 01:32:45,583 ‫«زن، زندگی، آزادی»