1 00:00:00,096 --> 00:00:03,096 رسانه بزرگ نایــت‌مــووی تقدیم می‌کند WwW.NightMovie.Top 2 00:00:03,121 --> 00:00:05,621 کانال زیرنویس‌های ما @NightMovieTT 3 00:00:05,889 --> 00:00:08,889 « ما را در تلگرام، اینستاگرام و توئیتر دنبال کنید » @NightMovie_Co 4 00:00:10,510 --> 00:00:12,220 ‫وای خدای من 5 00:00:12,303 --> 00:00:14,764 ‫مردم دارن با دیدن کوزه‌هات ‫عقل‌شون رو از دست می‌دن 6 00:00:14,848 --> 00:00:18,810 ‫فقط طی مدت 25 دقیقه ‫نصف آثارت فروش رفت 7 00:00:18,893 --> 00:00:21,479 ‫وای خدا. ‫الانه که پس بیفتم 8 00:00:22,981 --> 00:00:23,815 ‫دین کجاست؟ 9 00:00:23,898 --> 00:00:27,485 ‫خونه پیش بچه‌هاست. ‫بچه‌ها تکلیف داشتن و... 10 00:00:27,569 --> 00:00:30,780 ‫آره، هنوز دوست نداریم ‫اون‌ها رو خونه تنها بذاریم 11 00:00:31,990 --> 00:00:35,452 ‫راستی، شما دوتا... 12 00:00:35,535 --> 00:00:36,953 ‫رابطه‌تون خوبه؟ 13 00:00:37,037 --> 00:00:38,830 ‫احتمالاً 14 00:00:40,915 --> 00:00:42,375 ‫پنج دقیقه دیگه نظرم رو بپرس 15 00:00:43,877 --> 00:00:46,379 خب، شاید این حالت رو خوب کنه 16 00:00:46,921 --> 00:00:52,260 از طرف نمایشگاه میامی و نمایشگاه جنوا جواب دریافت کردم 17 00:00:52,343 --> 00:00:56,056 یادته؟ که مطمئن نبودی به کدوم‌شون دعوت می‌شی؟ 18 00:00:56,139 --> 00:00:58,266 حالا گویا به هردوشون دعوت شدی 19 00:01:01,603 --> 00:01:03,563 ‫واقعاً؟ وای خدای من 20 00:01:03,646 --> 00:01:06,566 ‫موفق شدی. ‫حسابی کارت گل کرده، نورا 21 00:01:07,317 --> 00:01:09,360 ‫موفقیت که شاخ و دم نداره 22 00:01:09,944 --> 00:01:11,946 ‫حس می‌کنم سرکارم گذاشتی 23 00:01:12,030 --> 00:01:13,865 ‫وای خدای من 24 00:01:13,948 --> 00:01:15,366 ‫وای 25 00:01:15,450 --> 00:01:16,450 ‫وای 26 00:01:16,493 --> 00:01:17,952 ‫چه... 27 00:01:21,206 --> 00:01:24,417 ‫زبونم بند اومده 28 00:01:25,001 --> 00:01:27,295 ‫نورا، حواست کجا رفت؟ 29 00:01:27,378 --> 00:01:31,424 ‫وای ببخشید. ‫موضوع... دین‌ـه 30 00:01:33,635 --> 00:01:37,097 ‫ول کردن خونه باعث شده ‫فکر کنه که توی زندگی شکست خورده 31 00:01:38,014 --> 00:01:41,518 ‫و من اینجام و مشغول این کارهام که می‌بینی 32 00:01:43,436 --> 00:01:44,436 ‫سخته 33 00:01:48,733 --> 00:01:50,485 ‫آره. بروس، نورا هستم 34 00:01:51,194 --> 00:01:53,321 ‫ببخشید دیروقت زنگ زدم. ‫می‌خواستم... 35 00:01:54,447 --> 00:01:55,447 ‫خبری شد... 36 00:01:56,699 --> 00:01:59,160 ‫خب، یه نفر هم پیشنهاد نداده؟ 37 00:02:01,704 --> 00:02:04,415 ‫چی؟ ‫آخه دو هفته شده 38 00:02:06,668 --> 00:02:08,211 ‫باشه، پس... 39 00:02:10,130 --> 00:02:11,631 ‫قیمت رو کم کن 40 00:02:12,674 --> 00:02:14,008 ‫آره، باید از شرش خلاص شیم 41 00:02:22,183 --> 00:02:23,263 ‫ایناهاشش... 42 00:02:24,144 --> 00:02:26,896 ‫ببین، مسئله اون چیزی نیست ‫که به نظر میاد، خب؟ 43 00:02:26,980 --> 00:02:30,108 ‫نتونستم بخوابم. ‫ذهنم همه‌اش درگیر بود 44 00:02:30,191 --> 00:02:32,819 ‫داشتم به جان گراف فکر می‌کردم ‫و یه ایده به ذهنم رسید 45 00:02:32,902 --> 00:02:35,280 ‫- نه، نه، نه ‫- فقط یه لحظه به حرفم گوش کن 46 00:02:35,363 --> 00:02:38,992 ‫- نمی‌خوام گوش کنم ‫- یه مورد هست که ازش غافل شدیم 47 00:02:44,747 --> 00:02:45,582 ‫خب 48 00:02:45,665 --> 00:02:48,459 ‫راستش درمورد چیزیه که خودت گفتی 49 00:02:48,543 --> 00:02:49,543 ‫چه چیزی؟ 50 00:02:49,961 --> 00:02:51,671 ‫تئودورا درست می‌گفت، خب؟ 51 00:02:51,754 --> 00:02:54,382 ‫طرف رو می‌بینم. خب؟ ‫بهم می‌گه اسمش جانـه 52 00:02:54,465 --> 00:02:57,635 ‫و بعداً وقتی تئودورا قضیه‌ی جان گراف ‫رو بهم می‌گه 53 00:02:57,719 --> 00:03:00,638 ‫من همین یارو رو تصور می‌کنم، خب؟ ‫منطقیه 54 00:03:00,722 --> 00:03:03,474 ‫شاید از الان به بعد ‫همیشه اون رو تصور کنم 55 00:03:04,976 --> 00:03:07,228 ‫اما اگه جان جانسون باشه چی؟ 56 00:03:07,770 --> 00:03:08,980 ‫می‌دونم اسم احمقانه‌ایه 57 00:03:09,063 --> 00:03:11,566 ‫- اما متوجهی چی می‌گم، نه؟ ‫- باید بس کنی 58 00:03:11,649 --> 00:03:14,068 ‫اگه حق با تو باشه چی؟ ‫یه آدم عادیه، خب؟ 59 00:03:14,152 --> 00:03:15,737 ‫یه آدم معمولی ‫با هویت جعلی 60 00:03:15,820 --> 00:03:18,364 یه نفر عادی که کسی گذاشتتش سرکار 61 00:03:18,448 --> 00:03:22,577 ‫نمی‌ره قایم شه، چون جان گراف نیست ‫درست؟ پس... 62 00:03:24,621 --> 00:03:27,874 ‫اگه به یه طراح پول بدیم ‫تا نقاشیش کنه چی؟ 63 00:03:27,957 --> 00:03:29,268 ‫- نه. دین ‫- گوش کن 64 00:03:29,292 --> 00:03:31,836 ‫می‌تونیم سرتاسر شهرک ‫پوسترش رو بزنیم 65 00:03:31,920 --> 00:03:34,130 ‫تا ببینیم کسی از همسایه‌ها شناساییش می‌کنن 66 00:03:34,214 --> 00:03:36,841 ‫دین، باید بس کنی! ‫باشه؟ 67 00:03:36,925 --> 00:03:38,927 ‫فقط اقرار کن که ما باختیم. ‫باختیم 68 00:03:39,010 --> 00:03:40,511 ‫- آره، می‌دونم ‫- نخیر که نمی‌دونی 69 00:03:40,595 --> 00:03:45,558 ‫یه جورایی فکر می‌کنی داستان تموم نشده ‫و من دارم الان بهت می‌گم که تموم شده 70 00:03:49,520 --> 00:03:52,649 ‫- احیاناً امروز سوار مترو نشدی؟ ‫- چی؟ 71 00:03:52,732 --> 00:03:57,403 ‫خیلی وضعش خراب بود. ‫تأخیرهای دو ساعته داشت. می‌دونی چرا؟ 72 00:03:58,404 --> 00:04:02,033 ‫وسط شلوغی اول صبحی ‫توی ایستگاه خیابان کانال، قطار ساعت 8 میاد 73 00:04:02,116 --> 00:04:07,747 ‫و یه روانی دونفر غریبه رو هُل میده توی مسیر. ‫به همین راحتی کشته شدن 74 00:04:11,793 --> 00:04:12,961 ‫این شهر لعنتی 75 00:04:15,004 --> 00:04:17,215 ‫یه خبری هست 76 00:04:17,298 --> 00:04:21,928 ‫عین یه مریضیه ‫و من سعی کردم خودمون رو یه جای امن بیارم 77 00:04:22,011 --> 00:04:24,180 ‫و حالا برگشتیم همون جای قبل 78 00:04:24,264 --> 00:04:25,556 ‫و من نمی‌تونم بپذیرم، نورا 79 00:04:25,640 --> 00:04:26,975 ‫- داشتیمش ‫- نه، نداشتیم 80 00:04:27,058 --> 00:04:28,601 ‫- ما خونه رو داشتیم... ‫- هیچ‌وقت نداشتیم 81 00:04:28,685 --> 00:04:31,396 ‫ما زندگی‌مون رو داشتیم ‫و یه نفر ازمون گرفتش 82 00:04:31,479 --> 00:04:33,439 ‫و حالا می‌خوام واسه‌مون پس بگیرمش 83 00:04:33,523 --> 00:04:35,400 ‫- نمی‌تونیم پس بگیریمش ‫- خونه فروش نمی‌ره 84 00:04:35,483 --> 00:04:38,152 ‫- بیا از فروش برش داریم ‫- نه. نه، دین! 85 00:04:38,236 --> 00:04:40,780 ‫چیزی نمونده بود تا بفهمیم قضیه از چه قراره. ‫نزدیک بود 86 00:04:40,863 --> 00:04:43,825 ‫نخیرم! ‫اصلاً نمی‌دونستیم قضیه از چه قراره! 87 00:04:45,702 --> 00:04:46,953 ‫هیچ‌وقت قرار نیست که بفهمیم 88 00:04:47,036 --> 00:04:49,831 ‫هیچ‌وقت قرار نیست که بفهمیم 89 00:04:50,748 --> 00:04:57,088 عین همون آدم اتفاقی که غریبه‌ها رو جلوی قطار هل داده، اون غریبه‌ها ما بودیم 90 00:04:57,880 --> 00:05:00,758 ‫یه عمل خشونت‌آمیز اتفاقیه 91 00:05:00,842 --> 00:05:01,842 ‫همین 92 00:05:04,554 --> 00:05:06,597 ‫باید بپذیریمش، خب؟ 93 00:05:06,681 --> 00:05:09,726 ‫می‌پذیریمش و به زندگی‌مون ادامه می‌دیم 94 00:05:12,312 --> 00:05:13,312 ‫باشه؟ 95 00:05:16,231 --> 00:05:18,231 ‫[ ناشناس ] 96 00:05:22,322 --> 00:05:24,032 ‫اینجا چی‌کار می‌کنین؟ 97 00:05:24,115 --> 00:05:27,076 ‫چه خوشگلن. ممنون 98 00:05:27,160 --> 00:05:27,994 ‫سلام 99 00:05:28,077 --> 00:05:29,704 ‫امیدوارم از اومدن‌مون ناراحت نباشی 100 00:05:29,787 --> 00:05:33,416 ‫دخترت بهمون زنگ زد ‫و گفت اوضاع بدتر شده، پس... 101 00:05:34,208 --> 00:05:35,543 ‫بله، اونا... 102 00:05:36,586 --> 00:05:38,379 ‫من رو از آزمایش حذف کردن 103 00:05:38,963 --> 00:05:41,591 جواب بعضی از آزمایش‌ها اومد و مشخص شد الان به همه جا زده 104 00:05:41,674 --> 00:05:44,302 ‫وای خدا. متأسفم 105 00:05:47,930 --> 00:05:53,186 ‫ببین، اگه چیزی هست... ‫اگه هر کمکی از دست‌مون برمیاد 106 00:05:53,269 --> 00:05:54,312 ‫آره 107 00:05:55,938 --> 00:05:58,316 ‫راستش، آره 108 00:05:58,399 --> 00:06:01,194 ‫اگه ناراحت نمی‌شین 109 00:06:01,277 --> 00:06:03,946 درست کنار این ساختمون یه مغازه هست 110 00:06:04,030 --> 00:06:05,073 ‫خب؟ 111 00:06:05,156 --> 00:06:10,078 ‫یه کوکاکولای خنک می‌خوام ‫و یه پاکت سیگار پارلمنت لایت 112 00:06:10,161 --> 00:06:13,164 ‫فکر نکنم اینجا بشه سیگار کشید 113 00:06:14,248 --> 00:06:16,128 ‫به هیچ جام نیست 114 00:06:16,209 --> 00:06:18,252 ‫- حله. الان می‌گیرم ‫- ایول 115 00:06:20,713 --> 00:06:22,006 ‫بیا اینجا 116 00:06:23,216 --> 00:06:24,509 ‫- بیام؟ ‫- آره 117 00:06:29,680 --> 00:06:31,641 ‫مشخصه یه موضوعی آزارت می‌ده 118 00:06:32,266 --> 00:06:33,309 ‫خب... 119 00:06:34,769 --> 00:06:38,231 ‫آره. قضیه خونه‌ست. ‫فروش نمی‌ره 120 00:06:38,314 --> 00:06:40,566 ‫یعنی چی، دوباره ورشکست می‌شی؟ 121 00:06:40,650 --> 00:06:44,904 نه، فکر نکنم از لحاظ مالی برامون مشکلی پیش بیاد 122 00:06:44,987 --> 00:06:47,407 بالاخره هنرم گل کرده 123 00:06:48,116 --> 00:06:50,701 ‫توی یه نمایش همه‌ی کارهام فروش رفتن ‫و دوتا دیگه هم تو راهه 124 00:06:51,285 --> 00:06:53,579 ‫خانم نورا برناک رو ببین 125 00:06:56,332 --> 00:06:57,332 ‫قضیه... 126 00:06:58,167 --> 00:06:59,460 ‫درمورد دین‌ـه 127 00:06:59,544 --> 00:07:02,296 ‫اون واقعاً... ‫واقعاً داره عقلش رو از دست می‌ده 128 00:07:03,297 --> 00:07:06,634 ‫یه دیوار از تمام کسانی که بهشون مشکوکه ‫توی خونه درست کرده 129 00:07:09,053 --> 00:07:10,763 ‫چنین اتفاقی رو به چشم دیدم 130 00:07:10,847 --> 00:07:14,225 ‫معمایی که نتونی حلش کنی ‫عقلت رو ازت می‌گیره 131 00:07:14,767 --> 00:07:17,019 ‫طبیعت انسان همینه 132 00:07:17,603 --> 00:07:21,149 ‫طبیعتش میل به دانستنه. ‫ندانستن قاتل‌شه 133 00:07:24,193 --> 00:07:25,486 ‫قهرمان من 134 00:07:26,362 --> 00:07:28,072 ‫- برات بازش کردم ‫- که این طور؟ 135 00:07:28,156 --> 00:07:29,156 ‫آره 136 00:07:29,574 --> 00:07:30,992 ‫فندک بزن، خوش‌تیپ 137 00:07:36,122 --> 00:07:37,457 ‫ارزشش رو داشت 138 00:07:47,675 --> 00:07:51,053 ‫دین! این رو دیدی؟ ‫توی پیج سیکس؟ 139 00:07:51,137 --> 00:07:53,681 ‫«پیچش جدید در معمای جنایت خانه» 140 00:07:54,432 --> 00:07:55,432 ‫عالیه 141 00:07:55,892 --> 00:07:58,478 ‫«منابع به ما گفته‌اند ‫که سری جدیدی از نامه‌های تهدیدآمیز 142 00:07:58,561 --> 00:08:03,357 ‫باعث شده است تا ادعای مالکان در خصوص ‫مورد اذیت و آزار واقع شدن در ابهام قرار گیرد 143 00:08:03,441 --> 00:08:07,153 ‫«حداقل سه نامه از ‫همان «ناظر» معروف به همسایگانی فرستاده شده 144 00:08:07,236 --> 00:08:10,573 ‫که هرکدام‌شان در این پرونده ‫مظنون به حساب می‌آمده‌اند» 145 00:08:10,656 --> 00:08:12,200 ‫«دیگر چه چیزی مشکوک است؟» 146 00:08:12,283 --> 00:08:16,913 ‫«این نامه‌ها از مرکز پردازش جنوبی منهتن ‫ارسال شده‌اند 147 00:08:16,996 --> 00:08:21,626 ‫که بسیار به محل استقرار فعلی ‫مالکان 657 است» 148 00:08:22,210 --> 00:08:26,214 ‫«علائمی که پیش‌تر به آزار و اذیت ‫اشاره داشتند، حالا دیگر ارزشی ندارند» 149 00:08:29,091 --> 00:08:31,677 ‫دین، اون نامه‌ها رو تو فرستادی؟ 150 00:08:33,638 --> 00:08:35,681 ‫شاید 151 00:08:35,765 --> 00:08:38,351 ‫همه‌اش اوضاع رو داری بدتر می‌کنی 152 00:08:38,434 --> 00:08:40,895 نکنه سزاوارش نیستن؟ ‫چیزی که عوض داره گله نداره 153 00:08:40,978 --> 00:08:43,606 ‫باشه، من این کار رو نمی‌کنم 154 00:08:43,689 --> 00:08:45,816 ‫من هیچ‌کدوم از این کارها ‫رو انجام نمی‌دم 155 00:08:45,900 --> 00:08:47,527 ‫شیرفهم شد؟ 156 00:08:47,610 --> 00:08:50,071 ‫می‌خوام سر در بیارم ‫که چه کسی این کار رو باهامون کرد، باشه؟ 157 00:08:50,154 --> 00:08:52,406 ‫من الان این رو قبول دارم. ‫تو هم باید داشته باشی 158 00:08:52,490 --> 00:08:55,201 ‫می‌خوام سر در بیارم ‫که کی این خانواده رو نابود کرد! 159 00:08:55,284 --> 00:08:59,080 ‫خودتی. تو همونی هستی که این قضیه رو ‫ول نمی‌کنی و داری خانواده رو نابود می‌کنی 160 00:08:59,163 --> 00:09:02,625 ‫که تمرکزت رو روی مسائلی ‫که واقعاً مهم هستن از دست دادی! 161 00:09:05,169 --> 00:09:07,004 ‫اگه برای من به عنوان همسرت ‫ارزش قائلی 162 00:09:07,088 --> 00:09:08,464 ‫می‌ری وست‌فیلد 163 00:09:08,548 --> 00:09:11,926 ‫و از تک‌تک کسایی که بهشون نامه زدی ‫عذرخواهی می‌کنی 164 00:09:12,426 --> 00:09:13,426 ‫شنیدی؟ 165 00:09:14,595 --> 00:09:15,680 ‫نمی‌تونم 166 00:09:16,973 --> 00:09:21,185 ‫نپرسیدم که می‌تونی یا نه. فقط خواستم بدونم که شنیدی 167 00:09:25,712 --> 00:09:35,712 ترجمه از: احسان جولاپور Instagram: Mister.Cloner 168 00:09:36,826 --> 00:09:38,411 ‫- سلام ‫- سلام 169 00:09:39,579 --> 00:09:40,788 ‫خوشگل شدی 170 00:09:42,081 --> 00:09:43,165 ‫دارم می‌رم بیرون 171 00:09:44,250 --> 00:09:47,211 ‫- نمی‌خوای با بچه‌ها شام بخوری؟ ‫- نه، تو بخور 172 00:09:47,295 --> 00:09:52,883 ‫می‌خوام عین یه آدم عادی ‫با مارجوری شام و مشروب بخورم 173 00:09:58,306 --> 00:09:59,682 ‫کاری که خواستم رو کردی؟ 174 00:10:00,683 --> 00:10:03,185 ‫نه، کی باید انجام می‌دادم؟ 175 00:10:03,978 --> 00:10:07,898 ‫باشه. اگه جای تو بودم ‫سریع انجامش می‌دادم 176 00:10:11,986 --> 00:10:13,821 ‫مامان، داری می‌ری بیرون؟ 177 00:10:13,904 --> 00:10:16,115 ‫آره، میام بوس شب‌بخیری ‫بهت می‌دم 178 00:10:16,198 --> 00:10:17,198 ‫خداحافظ، مامان 179 00:10:25,093 --> 00:10:26,093 ‫[ تئودورا ] 180 00:10:27,585 --> 00:10:28,585 ‫سلام 181 00:10:30,588 --> 00:10:35,593 ‫هر حسی که می‌خوای ‫نسبت به این فرد داشته باش 182 00:10:35,676 --> 00:10:39,430 ‫اما بهم قول بده که از اطرافیانش ‫کینه نداشته باشی 183 00:10:40,556 --> 00:10:43,225 ‫آره. حتماً 184 00:10:44,644 --> 00:10:47,104 ‫دین، شنیدنش برات سخت می‌شه 185 00:10:47,938 --> 00:10:50,358 ‫فهمیدی کار کی بوده؟ 186 00:10:51,609 --> 00:10:53,944 ‫مالک قبلی اون خونه... 187 00:10:56,155 --> 00:10:57,365 ‫من بودم 188 00:10:59,825 --> 00:11:01,994 ‫چی داری می‌گی؟ 189 00:11:02,078 --> 00:11:03,704 ‫من خونه رو بهت فروختم 190 00:11:06,957 --> 00:11:08,584 ‫چرا بهم نگفتی؟ 191 00:11:09,543 --> 00:11:10,961 ‫چی فکر می‌کنی؟ 192 00:11:15,341 --> 00:11:17,760 ‫چون ناظر تویی 193 00:11:19,261 --> 00:11:21,013 ‫بذار برای بار آخر ‫یه داستان برات بگم 194 00:11:22,098 --> 00:11:25,267 ‫روزی که ما هم رو دیدیم ‫بهت درمورد شوهرم گفتم که بهم خیانت کرد 195 00:11:25,351 --> 00:11:27,353 ‫اما بعد از اینکه فهمیدم ‫اون زن کی بوده 196 00:11:27,436 --> 00:11:31,190 ‫وقتی شناختمش ‫تونستم خوشبخت با شوهرم زندگی کنم 197 00:11:32,692 --> 00:11:35,444 ‫این قضیه تا چند سال ‫صحت داشت 198 00:11:35,528 --> 00:11:38,614 ‫اما جدا شدیم 199 00:11:38,698 --> 00:11:40,991 ‫بین‌مون فاصله افتاد 200 00:11:41,075 --> 00:11:47,289 ‫چون نان‌آور اصلی من بودم ‫و اون انگل بود 201 00:11:48,457 --> 00:11:50,626 ‫باید بهش نفقه پرداخت می‌کردم 202 00:11:50,710 --> 00:11:53,254 ‫پس دوباره به کارهای جانبی ‫روی آوردم 203 00:11:53,337 --> 00:11:57,341 ‫گهگاهی تور برگزار می‌کردم. ‫و کار جانبی کارآگاهیم رو هم به سختی داشتم 204 00:11:57,425 --> 00:12:00,386 ‫و با این حال که نصف پولم ‫رو بهش دادم 205 00:12:00,469 --> 00:12:04,473 ‫تونستم یه مقداری جمع کنم 206 00:12:21,198 --> 00:12:25,411 ‫هشت سال پیش، اون سکته کرد ‫و مُرد 207 00:12:26,996 --> 00:12:29,999 ‫یهو دیگه هر ماه جیبم خالی نمی‌شد 208 00:12:30,082 --> 00:12:32,585 ‫اما نتونستم خونه پیدا کنم 209 00:12:32,668 --> 00:12:36,964 ‫پنج سال گشتم. ‫هیچ‌جا رو واقعاً دوست نداشتم، می‌دونی؟ 210 00:12:38,966 --> 00:12:42,303 ‫تا چشمم بهش خورد ‫فهمیدم که خودشه 211 00:12:42,386 --> 00:12:46,348 ‫درجا پیشنهاد دادم. ‫سی روز بعدش، صاحبش شدم 212 00:12:48,517 --> 00:12:50,352 ‫حتی به باشگاه بیرون شهری هم پیوستم 213 00:12:52,480 --> 00:12:54,231 ‫و همون موقع بود ‫که بیماریم تشخیص داده شد 214 00:12:55,900 --> 00:12:56,901 ‫و شدت گرفته بود 215 00:12:56,984 --> 00:12:59,403 ‫دکترهای اینجا گفتن ‫که کار زیادی از دست‌شون برنمیاد 216 00:12:59,487 --> 00:13:04,700 ‫اما یه انکولوژیست توی مکزیک بود ‫که مثل اون‌ها فکر نمی‌کرد 217 00:13:05,868 --> 00:13:09,705 ‫اما دستمزدش گران بود ‫پس من چاره‌ای نداشتم 218 00:13:09,789 --> 00:13:11,415 ‫باید خونه رو می‌فروختم 219 00:13:17,213 --> 00:13:21,717 ‫حس کردم کل ماجرا ‫سرکاری بوده، متوجهی؟ 220 00:13:21,801 --> 00:13:28,057 ‫انگار که طعم بهشت رو چشیده باشم ‫و بعد ازم گرفته شده باشه 221 00:13:33,020 --> 00:13:36,982 ‫و بعدش ‫باور نمی‌کنی 222 00:13:37,983 --> 00:13:42,571 ‫که یه تماس از ساراسوتای فلوریدا ‫دریافت کردم 223 00:13:43,656 --> 00:13:46,408 ‫که معلوم شد ‫اون انگل من 224 00:13:47,827 --> 00:13:50,746 ‫از همون روزهای اول رابطه‌مون 225 00:13:50,830 --> 00:13:51,997 ‫مقدار پول 226 00:13:53,332 --> 00:13:56,502 ‫1/4 میلیون دلار ‫رو قایم کرده بوده 227 00:13:57,253 --> 00:14:00,506 ‫اصلاً لازم نبود ‫که خونه رو بفروشم 228 00:14:06,637 --> 00:14:08,013 ‫مشخص بود که عاشق خونه بودین 229 00:14:08,889 --> 00:14:10,641 ‫تقریباً به همون اندازه که من عاشقش بودم 230 00:14:11,559 --> 00:14:15,980 ‫فقط لازم بود یه کار انجام بدم ‫تا بتونم پسش بگیرم 231 00:14:17,606 --> 00:14:19,191 ‫قانع‌مون کنی به فروش 232 00:14:20,526 --> 00:14:23,904 ‫من توی اولین ماهی که ‫توی خونه زندگی کردم، یکی از اون نامه‌های 233 00:14:23,988 --> 00:14:25,531 ‫قصیده برای یک خانه ‫رو دریافت کردم 234 00:14:31,996 --> 00:14:33,789 ‫بلوار 657 عزیز 235 00:14:33,873 --> 00:14:38,752 ‫می‌شه بگم که مجلل‌ترین خانه‌ای هستی ‫که تا به حال دیده‌ام 236 00:14:39,670 --> 00:14:43,924 ‫حسابی مجذوبش شده بودم ‫اما نمی‌دونستم از طرف کیه 237 00:14:45,050 --> 00:14:46,969 ‫پس توی اینترنت دنبالش گشتم 238 00:14:48,804 --> 00:14:52,600 ‫دیدم راجر کپلن و تمام دانش‌آموزانی ‫که تکلیف رو انجام داده بودن، کی هستن 239 00:14:52,683 --> 00:14:55,185 ‫و اینکه چقدر اون رو دوست داشتن 240 00:14:56,228 --> 00:14:58,898 ‫همچنین نامه‌ی ناظر رو دیدم 241 00:14:58,981 --> 00:15:02,693 ‫که کارول فلاناگان پست گذاشته بود ‫و اتهام ارسالش رو به راجر زده بود 242 00:15:02,776 --> 00:15:06,030 ‫زیاد بهش فکر نکردم. ‫واقعآً از یاد بردمش 243 00:15:06,697 --> 00:15:08,449 ‫اما بعد یادم اومد 244 00:15:09,033 --> 00:15:10,409 ‫نقشه‌ی عالی‌ای بود 245 00:15:11,160 --> 00:15:16,749 ‫یه ماشین تایپ دستی از سایت ای‌-بی خریدم ‫که سبک حروفش مثل همون نامه‌ها بود 246 00:15:16,832 --> 00:15:18,459 ‫پیدا کردنش اصلاً سخت نبود 247 00:15:19,084 --> 00:15:22,755 ‫همسایه‌ی بلوار 657 جدید 248 00:15:25,799 --> 00:15:29,470 ‫آمدن‌تان به این محله را ‫خوش آمد می‌گویم 249 00:15:30,721 --> 00:15:32,139 ‫اگه داری راست می‌گی... 250 00:15:34,224 --> 00:15:35,224 ‫تو... 251 00:15:35,809 --> 00:15:38,646 ‫تو قسر در رفتی. ‫پس چرا داری الان برام تعریف می‌کنی؟ 252 00:15:38,729 --> 00:15:40,648 ‫ردم رو پوشوندن، دین 253 00:15:43,233 --> 00:15:45,986 ‫هرگز امکان نداشت ‫به حقیقت پی ببری 254 00:15:46,070 --> 00:15:48,280 ‫و می‌دونستم باعث دیوانگیت می‌شه 255 00:15:49,365 --> 00:15:50,741 ‫و تو سزاوار این نیستی 256 00:15:51,951 --> 00:15:53,869 ‫جان گراف چی؟ 257 00:15:58,666 --> 00:16:00,334 ‫خب، تصادفی نبود که 258 00:16:00,417 --> 00:16:04,338 ‫تنها فردی که درباره‌ی وجود جان گراف ‫مدرکی پیدا کرد، من بودم 259 00:16:05,798 --> 00:16:08,592 ‫چون واقعاً وجود نداشت. ‫خودم ساخته بودمش 260 00:16:09,927 --> 00:16:11,095 ‫مدرک ملموس 261 00:16:13,722 --> 00:16:17,768 ‫اون نامه‌هایی که مثلاً از ناظر دریافت کرد ‫رو من نوشته بودم 262 00:16:17,851 --> 00:16:19,770 ‫عکس‌های صحنه‌ی جرم 263 00:16:20,813 --> 00:16:23,732 ‫مال یه قتل در کولورادو بودن 264 00:16:23,816 --> 00:16:27,861 ‫و اون یارویی که تظاهر می‌کرد جان گرافه ‫و باهاش حرف زدی 265 00:16:29,113 --> 00:16:30,531 ‫من بهش پول داده بودم 266 00:16:33,784 --> 00:16:35,077 ‫موهای بافته شده چی؟ 267 00:16:37,121 --> 00:16:39,873 ‫اگه باورت شه ‫اون یه هنرمند اجرایی بود 268 00:16:39,957 --> 00:16:45,212 ‫متوجه شدم که در طول روز ‫دزدگیرتون روشن نبود 269 00:16:45,295 --> 00:16:49,883 ‫بهش گفتم لباس باغبونی تنش کنه ‫و از اون تک پنجره‌ای 270 00:16:49,967 --> 00:16:52,970 ‫که دوربین‌های داکوتا خوب پوشش نمی‌دادن ‫وارد بشه 271 00:16:53,679 --> 00:16:56,473 ‫توی زیرزمین قایم می‌شد ‫تا شما برید بخوابید 272 00:16:59,893 --> 00:17:02,730 ‫من هیچ‌وقت از تونل‌های زیرزمین ‫خبر نداشتم 273 00:17:03,439 --> 00:17:06,442 ‫وقتی گفتین که پیداشون کردین ‫برام تازگی داشت 274 00:17:06,525 --> 00:17:11,155 ‫شاید جسپر از همون‌جا وارد شد ‫و سوار غذابر شده 275 00:17:11,238 --> 00:17:15,743 ‫که هیچ ربطی به من نداشت. ‫کلاً کار خودش بوده 276 00:17:21,123 --> 00:17:24,334 ‫اندرو پیرس توی خونه زندگی می‌کرد 277 00:17:25,085 --> 00:17:29,965 ‫اما معتاد و روانی و دهن‌بین بود 278 00:17:30,049 --> 00:17:31,800 ‫اونجا داشت انگشتش رو می‌مکید 279 00:17:31,884 --> 00:17:34,386 ‫یعنی قراره یه خون‌آشام تخمی بشه؟ 280 00:17:34,470 --> 00:17:40,267 ‫اندرو، من می‌خوام درباره‌ی نامه‌هایی ‫که تو و همسرت از طرف فردی به نام ناظر 281 00:17:40,350 --> 00:17:42,394 ‫دریافت کردین حرف بزنم 282 00:17:43,687 --> 00:17:44,855 ‫کدوم نامه‌ها؟ 283 00:17:45,981 --> 00:17:49,068 ‫چی داری می‌گی؟ ‫من تا حالا این‌ها رو ندیدم 284 00:17:52,154 --> 00:17:56,033 ‫پلس سر صحنه‌ی خودکشی همسرت ‫پیداشون کرد 285 00:17:56,116 --> 00:17:58,285 ‫توی کیفش بودن. ‫به تو نگفتن؟ 286 00:17:58,368 --> 00:17:59,368 ‫نه 287 00:18:01,705 --> 00:18:03,373 ‫اما غافل‌گیر نشدم 288 00:18:03,457 --> 00:18:07,127 ‫همه‌ی اون پلیس‌ها... ‫پلیس وست‌فیلد، نیویورک 289 00:18:07,211 --> 00:18:08,837 ‫همه‌شون هوای هم رو دارن 290 00:18:09,421 --> 00:18:11,381 ‫اما، صبر کن 291 00:18:12,508 --> 00:18:14,259 ‫پس همسرت هم هیچ‌وقت حرفی ازشون نزد؟ 292 00:18:14,343 --> 00:18:16,678 ‫نه، نه، نه 293 00:18:17,513 --> 00:18:19,932 ‫بعید می‌دونم 294 00:18:20,015 --> 00:18:21,850 ‫وایسا ‫یادمه نامه می‌گرفتیم 295 00:18:23,310 --> 00:18:26,688 ‫اما نامه‌های تهدیدآمیز نبودن. ‫اون‌ها... 296 00:18:27,606 --> 00:18:30,567 ‫نامه‌های دلربا بودن، فکر کنم 297 00:18:30,651 --> 00:18:34,196 ‫با عبارت «قصیده‌ای برای یک خانه» ‫شروع می‌شدن؟ 298 00:18:34,279 --> 00:18:36,782 ‫آره. الان یادم اومد. ‫آره 299 00:18:36,865 --> 00:18:38,325 ‫«قصیده‌ای برای یک خانه» 300 00:18:38,408 --> 00:18:39,618 ‫یه عالمه ازشون دریافت کردیم 301 00:18:46,708 --> 00:18:50,629 ‫درمورد میچ و مو... ‫خدا می‌دونه 302 00:18:50,712 --> 00:18:54,633 ‫چمبرلند خبر نداشت. ‫کارن هم همین‌طور 303 00:18:54,716 --> 00:18:57,052 ‫هیچ‌کدوم‌شون خبر نداشتن ‫که من توی اون خونه زندگی می‌کردم 304 00:18:57,136 --> 00:18:58,887 ‫یا حتی توی وست‌فیلد 305 00:19:00,556 --> 00:19:01,682 ‫کارآگاه چمبرلند 306 00:19:01,765 --> 00:19:04,810 ‫روزی که نامه‌ی اول رو فرستادم ‫بهش زنگ زدم 307 00:19:04,893 --> 00:19:07,312 ‫تا به محض اینکه ایده‌ی بازرس خصوصی 308 00:19:07,396 --> 00:19:10,232 ‫به ذهنش رسید، من رو یادش بیاد 309 00:19:10,315 --> 00:19:14,736 ‫تئودورا؟ معلومه که یادمه. ‫معلومه کدوم گوری هستی؟ 310 00:19:18,031 --> 00:19:20,492 ‫هیچ‌وقت مسئله شخصی نبود، دین 311 00:19:22,661 --> 00:19:23,661 ‫تو... 312 00:19:24,371 --> 00:19:26,999 ‫تو یه مرد خوب هستی ‫با خانواده‌ای فوق‌العاده 313 00:19:29,668 --> 00:19:31,044 ‫مسئله خونه بود 314 00:19:32,838 --> 00:19:35,883 ‫چه خونه‌ی خوبی بود 315 00:19:55,444 --> 00:19:58,989 ‫متوجه نمی‌شم. ‫الان حالت تهوع بهم دست داده 316 00:19:59,573 --> 00:20:00,573 ‫می‌دونم 317 00:20:01,200 --> 00:20:05,037 ‫ما... ما بهش اعتماد کردیم. ‫توی خونه‌مون بود 318 00:20:05,120 --> 00:20:06,914 ‫همه چیز رو باهاش درمیون گذاشتیم 319 00:20:06,997 --> 00:20:09,166 ‫و اون... 320 00:20:09,833 --> 00:20:11,251 ‫اون دوست ما بود 321 00:20:11,335 --> 00:20:13,503 ‫ببین، می‌أونم 322 00:20:13,587 --> 00:20:15,339 ‫می‌دونم. بیا 323 00:20:15,422 --> 00:20:18,175 ‫می‌دونم 324 00:20:21,553 --> 00:20:23,847 ‫سلام. ‫بیا تو 325 00:20:23,931 --> 00:20:25,307 ‫باشه 326 00:20:33,523 --> 00:20:38,946 ‫ببین، فقط می‌خوام بگم که ‫واقعاً متأسفم که اون نامه رو براتون فرستادم 327 00:20:39,029 --> 00:20:40,739 ‫و کاملاً از خودم خجالت‌زده‌ام 328 00:20:42,282 --> 00:20:43,575 ‫کی واسه‌اش مهمه؟ 329 00:20:43,659 --> 00:20:45,994 ‫نه، نه. کار احمقانه‌ای بود. ‫درست؟ 330 00:20:46,078 --> 00:20:47,496 ‫باید به احمق شدن خودم اقرار کنم 331 00:20:48,038 --> 00:20:52,292 ‫می‌دونی، موضوع از این قرار بود ‫که حسابی از دست همه عصبانی بودم 332 00:20:52,376 --> 00:20:54,127 ‫اما درمورد میچ نمی‌دونستم 333 00:20:54,211 --> 00:20:57,130 ‫قسم می‌خورم اگه خبر داشتم ‫هرگز اون نامه رو نمی‌فرستادم 334 00:20:58,048 --> 00:20:59,048 ‫آره 335 00:21:01,802 --> 00:21:03,428 ‫وقتی شوهرت با آمبولی می‌میره ‫[ انسداد جریان خون ] 336 00:21:03,512 --> 00:21:06,682 ‫و پسرت به‌خاطر کشتن دو نفر ‫توی تیمارستان باشه 337 00:21:06,765 --> 00:21:09,726 ‫دیدگاه بقیه رو نسبت به همه چیز ‫تغییر می‌ده 338 00:21:10,644 --> 00:21:12,854 ‫حالا چرا نظرت عوض شد؟ 339 00:21:13,438 --> 00:21:15,065 ‫چون خبردار شدیم ‫که کار کی بوده 340 00:21:15,148 --> 00:21:16,525 ‫- چه کاری، نامه‌ها؟ ‫- آره 341 00:21:16,608 --> 00:21:18,986 ‫نامه‌ها، تمام اتفاقات عجیب... 342 00:21:20,404 --> 00:21:24,366 ‫همون بازرس خصوصی بود که استخدام کردیم ‫تئودورا برچ، همسایه‌ی قدیم‌تون 343 00:21:24,449 --> 00:21:25,909 ‫همسایه‌ی قدیم کجا؟ 344 00:21:27,411 --> 00:21:30,080 ‫همین‌جا ‫خونه‌مون 345 00:21:30,789 --> 00:21:32,791 ‫تئودورا برچ. ‫زن سیاه‌پوست زیبا 346 00:21:32,874 --> 00:21:36,044 ‫همیشه دستکش دستش بود. ‫عضو باشگاه بیرون شهری هم بوده 347 00:21:36,128 --> 00:21:39,089 ‫چون واسه سرطانش پول لازم داشته ‫مجبور شده خونه رو بفروشه... 348 00:21:39,172 --> 00:21:40,299 ‫وایسا 349 00:21:40,382 --> 00:21:44,052 ‫سامانتا و تد فارست کسانی بودن ‫که خونه رو بهتون فروختن 350 00:21:45,178 --> 00:21:50,684 ‫زوج مسن‌تری بودن که بسیار بین‌شون فاصله بود. ‫توی کلیسای سنت آگوستین دیدیم‌شون 351 00:21:51,643 --> 00:21:54,438 ‫هیچ‌وقت زن سیاه‌پوستی اونجا ساکن نبود 352 00:21:54,521 --> 00:21:57,190 ‫حداقل توی 25 سال گذشته ‫که اینجا بودم، نبوده 353 00:21:57,274 --> 00:21:59,776 ‫و اون هیچ‌وقت عضو باشگاه بیرون شهری نبوده 354 00:22:00,527 --> 00:22:04,448 ‫من همه‌ی رنگین‌پوستانی که اونجا عضو بودن ‫رو می‌شناسم 355 00:22:04,531 --> 00:22:07,534 ‫و می‌دونی، این باعث افتخار کسی نیست... 356 00:22:07,617 --> 00:22:08,994 ‫زیاد نیستن 357 00:22:09,077 --> 00:22:11,705 ‫پس، یه نفر به نام تئودورا برچ؟ 358 00:22:12,497 --> 00:22:14,583 ‫نه، اگه بود یادم می‌موند 359 00:22:23,675 --> 00:22:26,678 ‫سلام، نینا. ‫خیلی متأسفم 360 00:22:26,762 --> 00:22:29,056 ‫ما دین و نورا برناک هستیم 361 00:22:30,057 --> 00:22:31,099 ‫- سلام ‫- سلام 362 00:22:31,183 --> 00:22:32,684 ‫خیلی ممنونم که امروز اومدین 363 00:22:32,768 --> 00:22:34,895 ‫از دیدار رو در رو باهاتون خوشحالم 364 00:22:34,978 --> 00:22:37,230 ‫کوچولو باید اسمش سووی باشه. ‫سلام، سووی 365 00:22:38,440 --> 00:22:40,817 ‫بگو سلام 366 00:22:41,401 --> 00:22:43,737 ‫مادربزرگت همه‌اش درمورد تو حرف می‌زد 367 00:22:44,279 --> 00:22:45,279 ‫ 368 00:22:45,322 --> 00:22:46,615 ‫عاشق مامان‌بزرگ بود، نه؟ 369 00:22:50,452 --> 00:22:53,538 ‫ببین، نمی‌دونم چطور باید بگم 370 00:22:53,622 --> 00:22:55,665 ‫اما هیچ‌وقت مادرت... 371 00:22:55,749 --> 00:22:57,751 ‫حرفی درمورد پروند‌ه‌ی ما باهات نزد؟ 372 00:22:57,834 --> 00:22:59,586 ‫حتی یه‌ذره؟ 373 00:22:59,669 --> 00:23:01,213 ‫چرا یه‌ذره گفت 374 00:23:01,296 --> 00:23:03,465 ‫احتمالاً به نظر احمقانه میاد ‫اما مادرت 375 00:23:04,674 --> 00:23:07,260 ‫همین آخرهای کارش ‫به من گفت 376 00:23:08,345 --> 00:23:10,055 ‫که تمام مدت کار خودش بوده 377 00:23:10,680 --> 00:23:12,182 ‫که نامه‌ها رو خودش نوشته 378 00:23:12,265 --> 00:23:14,393 ‫و مالک قبلی خونه بوده 379 00:23:15,727 --> 00:23:17,979 ‫آهان... آره حقیقت نداره 380 00:23:18,563 --> 00:23:19,563 ‫چی؟ 381 00:23:21,358 --> 00:23:24,653 ‫چند هفته قبل فوتش ‫متوجه شدم که روی چیزی کار می‌کنه 382 00:23:24,736 --> 00:23:27,197 ‫انگار که داشت یه داستان می‌نوشت 383 00:23:27,280 --> 00:23:28,907 ‫اما نگذاشت من بخونم 384 00:23:29,825 --> 00:23:31,576 ‫یک، دو، سه... 385 00:23:36,665 --> 00:23:38,208 ‫و درنهایت گفت... 386 00:23:38,792 --> 00:23:41,920 ‫باشه. بهت راستش رو می‌گم 387 00:23:42,671 --> 00:23:43,671 ‫خب 388 00:23:45,799 --> 00:23:48,885 ‫گفت که قصدش این بوده ‫که بهتون آرامش بده 389 00:23:50,053 --> 00:23:51,638 ‫فکر کنم خودش هم دنبال آرامش بوده 390 00:23:52,305 --> 00:23:54,558 ‫نمی‌خواست آخرین پرونده‌اش ناتمام باقی بمونه 391 00:23:55,642 --> 00:23:58,145 ‫می‌خواست آخر داستان رو بدونه ‫به همین خاطر... 392 00:24:00,021 --> 00:24:01,440 ‫خودش رو قاطی داستان نوشت 393 00:24:09,906 --> 00:24:12,784 ‫خب، باشه. چی هست؟ 394 00:24:16,037 --> 00:24:17,664 ‫باشه 395 00:24:17,887 --> 00:24:19,934 ‫[ پیام از طرف داکوتا: ‫سلام. دلم واسه‌ات تنگه ] 396 00:24:19,958 --> 00:24:20,958 ‫درست 397 00:24:22,711 --> 00:24:23,962 ‫آره 398 00:24:25,088 --> 00:24:26,756 ‫خب، باید باهاش حرف بزنم 399 00:24:27,716 --> 00:24:28,925 ‫چی، همه‌اش؟ ‫یا... 400 00:24:29,468 --> 00:24:30,302 ‫ما اومدیم خونه! 401 00:24:30,385 --> 00:24:33,722 ‫- فقط لطفاً آروم باش. یه نفر خبر جدید داره ‫- اومدن. چی؟ 402 00:24:33,805 --> 00:24:35,807 ‫- من به تیم بسکتبال پیوستم! ‫- وای خدای من! 403 00:24:35,891 --> 00:24:36,975 ‫چی؟ چطور شد؟ 404 00:24:37,058 --> 00:24:39,519 ‫- یه لحظه ‫- چطوره به جاش بگی «مبارکه؟» 405 00:24:39,603 --> 00:24:41,730 ‫نه، منظورم این بود که آخه قدش کوتاهه 406 00:24:41,813 --> 00:24:44,316 ‫- سردفاع بازی می‌کنم ‫- جواب به جا. بفرما 407 00:24:44,399 --> 00:24:46,109 ‫به نظر خوب میاد. ‫بهت زنگ می‌زنم 408 00:24:46,193 --> 00:24:48,403 ‫- چی‌کار می‌کنی؟ ‫- پنج دقیقه صبر کن 409 00:24:48,487 --> 00:24:49,487 ‫مرسی 410 00:24:50,071 --> 00:24:51,865 ‫اسپاد وب رو نگاه کن! ‫[ بسکتبالیست معروف ] 411 00:24:51,948 --> 00:24:53,408 ‫وای خدای من! 412 00:24:53,492 --> 00:24:55,494 ‫- خیلی بهت افتخار می‌کنم ‫- آره 413 00:24:55,577 --> 00:24:58,330 ‫و من هم خبر دارم 414 00:24:58,914 --> 00:25:00,123 ‫یه مشتری داریم 415 00:25:00,207 --> 00:25:03,293 ‫تمام نقد، بدون هیچ دردسری ‫واقعاً هم خریدارن 416 00:25:03,877 --> 00:25:06,046 ‫- به چه مبلغی؟ ‫- 275 417 00:25:06,129 --> 00:25:07,714 ‫می‌دونم، فوق‌العاده نیست 418 00:25:08,548 --> 00:25:11,384 ‫اما به نظر بروس ‫به اضافه کردن یه وسلی وسایل 419 00:25:11,468 --> 00:25:13,220 ‫می‌تونیم 125 تا 150 تا دیگه ‫دربیاریم 420 00:25:13,303 --> 00:25:14,554 ‫خریدار کیه؟ 421 00:25:15,430 --> 00:25:17,724 ‫نمی‌دونم. شرکت مسئولیت محدوده 422 00:25:18,308 --> 00:25:19,309 ‫بله. معلومه 423 00:25:19,392 --> 00:25:22,270 ‫آره. اینجا رو داشته باش. ‫تنها چیزی که می‌خوان تغییر بدن 424 00:25:22,354 --> 00:25:23,230 ‫آشپزخونه‌ست 425 00:25:23,313 --> 00:25:25,148 ‫چی؟ شوخی می‌کنی؟ 426 00:25:25,232 --> 00:25:27,609 ‫انگار همه دنبال اوپن تخته‌ای زشت و کریه ‫نیستن 427 00:25:27,692 --> 00:25:29,945 ‫بیخیال بابا. ‫این مردم سلیقه ندارن 428 00:25:30,028 --> 00:25:32,113 ‫- آخ آخ! ‫- بسیارخب، خانواده‌ی برناک 429 00:25:33,240 --> 00:25:34,741 ‫چه جوابی بدیم؟ 430 00:25:38,119 --> 00:25:39,246 ‫من می‌گم بله 431 00:25:39,329 --> 00:25:40,455 ‫من می‌گم بله 432 00:25:43,333 --> 00:25:44,751 ‫- بله ‫- بله 433 00:25:44,834 --> 00:25:46,419 ‫- بله! ‫- بله! 434 00:25:47,003 --> 00:25:50,507 ‫باعث افتخارمه که این جلسه‌ی ‫انجمن جدید 435 00:25:50,590 --> 00:25:54,427 ‫و گسترش یافته‌ی حفظ و نگهداری وست‌فیلد ‫رو برگزار می‌کنم 436 00:25:57,180 --> 00:26:01,768 ‫آره، حالا لطفاً همه خودشون رو معرفی کنن. ‫مو؟ 437 00:26:02,352 --> 00:26:03,395 ‫من؟ 438 00:26:04,896 --> 00:26:10,193 ‫باشه. سلام، من مارین هستم. ‫دوست‌هام بهم می‌گن موی گنده 439 00:26:11,278 --> 00:26:15,657 ‫ته همین خیابون زندگی می‌کنم ‫و متأسفانه اخیراً شوهرم فوت شده 440 00:26:15,740 --> 00:26:19,077 ‫بسیار از پرل ممنونم که من رو هم ‫توی انجمن راه داد 441 00:26:19,661 --> 00:26:21,913 ‫همون‌طور که می‌گن ‫تنبلی اساس همه بدبختی‌هاست 442 00:26:25,667 --> 00:26:30,630 ‫سلام. من راجر کپلن هستم ‫و... خدا 443 00:26:30,714 --> 00:26:35,677 ‫از وقتی پسربچه‌ای بیش نبودم ‫عاشق خونه‌های قدیمی بودم 444 00:26:36,511 --> 00:26:38,096 ‫و الان خیلی خوشحالم که اینجا هستم 445 00:26:38,805 --> 00:26:40,807 ‫ما هم از بودنت در اینجا خوشحالیم 446 00:26:40,890 --> 00:26:44,269 ‫البته که من پرل وینسلو هستم 447 00:26:44,352 --> 00:26:47,564 ‫ایشون هم جسپره، منشی‌مون 448 00:26:47,647 --> 00:26:50,525 ‫و... ویلیام؟ 449 00:26:52,944 --> 00:26:59,034 ‫سلام. من ویلیام وبستر هستم. ‫گاهی اوقات بیل صدام می‌کنن 450 00:26:59,743 --> 00:27:05,040 ‫حوالی سال 1995 بود که برای اولین بار ‫به وست‌فیلد اومدم 451 00:27:05,123 --> 00:27:06,916 1995? 452 00:27:07,000 --> 00:27:08,460 ‫بله، من... 453 00:27:10,795 --> 00:27:14,924 ‫خیلی مشتاقم که این شهرک رو ‫همون‌طور که بوده نگه داریم 454 00:27:15,550 --> 00:27:16,550 ‫پس... 455 00:27:18,303 --> 00:27:19,471 ‫ازتون ممنونم 456 00:27:19,554 --> 00:27:21,056 ‫اسمت بیله؟ 457 00:27:21,556 --> 00:27:24,059 ‫قیافه‌ات خیلی برام آشناست 458 00:27:24,142 --> 00:27:25,352 ‫ 459 00:27:25,435 --> 00:27:29,981 ‫بیل توی کتاب‌خونه‌ی عمومی کار می‌کنه ‫پس ممکنه از اون‌جا بشناسیش 460 00:27:31,816 --> 00:27:34,486 ‫آهان، فکر کنم یادم اومد از کجا می‌شناسمش 461 00:27:34,569 --> 00:27:37,947 ‫فکر کنم توی کتاب‌خونه‌ی عمومی من رو دیدی 462 00:27:39,532 --> 00:27:41,034 ‫حال خانواده چطوره، بیل؟ 463 00:27:48,166 --> 00:27:50,210 ‫یه مالک جدید این کنار اومده 464 00:27:50,293 --> 00:27:52,545 ‫یه مالک جدید این کنار اومده. ‫ممنون، جسپر 465 00:27:52,629 --> 00:27:55,715 ‫جسپر، برامون تعریف کن ‫که چی دیدی 466 00:27:55,799 --> 00:27:57,801 ‫تکه‌های بزرگ... 467 00:28:00,053 --> 00:28:02,389 ‫مرمر صورتی در آشپزخونه 468 00:28:02,972 --> 00:28:07,977 ‫مرمر صورتی. ‫فکر نمی‌کردم چنین چیزی وجود داشته باشه 469 00:28:08,061 --> 00:28:12,107 ‫از اون اوپن تخته چوبی که بهتره ‫این‌طور فکر نمی‌کنی؟ 470 00:28:12,190 --> 00:28:13,608 ‫- آره ‫- درست؟ 471 00:28:14,609 --> 00:28:16,236 ‫ببخشید، اگه اجازه هست 472 00:28:16,319 --> 00:28:19,823 ‫من نیاز به حفظ و نگهداری رو درک می‌کنم 473 00:28:20,323 --> 00:28:23,493 ‫حفظ نمای بیرونی ساختمان‌های تاریخی 474 00:28:23,576 --> 00:28:28,832 ‫اما ما حوزه‌ی اختیارات قضایی ‫درباره‌ی نحوه‌ی طراحی داخلی خونه‌ی مردم داریم؟ 475 00:28:29,499 --> 00:28:33,044 ‫خب، به طور رسمی نه 476 00:28:34,254 --> 00:28:38,800 ‫اما توصیه‌های بسیار قدرتمندی انجام می‌دیم 477 00:28:38,883 --> 00:28:43,513 ‫و به نظرمون ماده‌ی مناسب برای ساخت ‫اوپن آشپزخونه 478 00:28:43,596 --> 00:28:46,057 ‫مثل همونی که توی خونه‌ی... 479 00:28:46,141 --> 00:28:47,016 ‫657 480 00:28:47,100 --> 00:28:49,436 ‫آره 657 بوده، چیه؟ 481 00:28:49,519 --> 00:28:50,562 ‫راستش رو بخواهید 482 00:28:51,646 --> 00:28:54,983 ‫من چندین سال پیش توی اون خونه بودم 483 00:28:55,066 --> 00:28:58,278 ‫یادمه اوپن‌ها اصل بودن 484 00:28:58,361 --> 00:29:01,906 ‫از چوب گردوی مشکی براق بودن 485 00:29:01,990 --> 00:29:03,575 ‫اگه باورتون بشه 486 00:29:03,658 --> 00:29:07,787 ‫که خیلی هم توی ساخت و ساز دوره‌ی ویکتوریایی ‫حوالی سال 1920 رایج بوده 487 00:29:08,371 --> 00:29:12,125 ‫خیلی مفید بود. ممنونم 488 00:29:13,460 --> 00:29:18,715 ‫جسپر، چوب گردوی سیاه براق. ‫بنویس 489 00:29:19,716 --> 00:29:26,306 ‫دنبالم بیا. ‫بازم بیا، بازم بیا، و... 490 00:29:26,389 --> 00:29:27,557 ‫چشم‌هات رو باز کن 491 00:29:29,058 --> 00:29:33,855 ‫وای، جورجیا. ‫وای خدایا 492 00:29:35,190 --> 00:29:37,817 ‫دیگه واقعاً من رو تسخیر کردی 493 00:29:40,361 --> 00:29:42,906 ‫فکر کنم حالم اینجا حسابی خوب می‌شه 494 00:29:45,283 --> 00:29:46,618 ‫- خیلی ممنون ‫- خواهش می‌کنم 495 00:29:46,701 --> 00:29:48,286 ‫- فردا صحبت می‌کنیم ‫- بله! 496 00:29:48,369 --> 00:29:49,746 ‫بسیارخب، خداحافظ 497 00:29:51,039 --> 00:29:52,165 ‫ای وای 498 00:29:55,668 --> 00:29:56,961 ‫وای. سلام بچه‌ها 499 00:29:57,045 --> 00:30:00,548 ‫وای، چقدر ویژه 500 00:30:00,632 --> 00:30:03,510 ‫چه زیباست. ‫مرسی 501 00:30:03,593 --> 00:30:04,844 ‫خیلی با سلیقه‌ام جوره 502 00:30:04,928 --> 00:30:09,557 ‫وای. یه دختر مجرد که به خودش می‌رسه 503 00:30:10,433 --> 00:30:12,769 ‫مرسی. فردا می‌بینم‌تون 504 00:30:27,826 --> 00:30:29,786 ‫فکری می‌کردم بالاخره یه روز ‫چنین موقعی فرا می‌رسه 505 00:30:30,829 --> 00:30:32,413 ‫مشروبی چیزی می‌خوای؟ 506 00:30:32,497 --> 00:30:35,041 ‫ویسپرینگ انجل خنک چطوره؟ ‫[ نوعی مشروب ] 507 00:30:35,124 --> 00:30:37,168 ‫اسنپل هم دارم 508 00:30:37,252 --> 00:30:40,547 ‫یه یخچال پر از... ‫وای خدایا... 509 00:30:41,798 --> 00:30:42,798 ‫همه چیز دارم 510 00:30:53,601 --> 00:30:56,980 ‫پس تمام این مدت کار خودت بود 511 00:30:59,524 --> 00:31:01,985 ‫الان که به گذشته نگاه می‌کنم ‫تا حدودی واضحه، اما... 512 00:31:04,404 --> 00:31:07,824 ‫اینکه همیشه اصرار داشتی ‫خونه رو بفروشیم 513 00:31:07,907 --> 00:31:10,410 ‫چی کار من بوده؟ 514 00:31:10,994 --> 00:31:14,080 ‫واقعاً می‌خوای باز برگردی سر خونه‌ی اول ‫نورا؟ 515 00:31:14,163 --> 00:31:15,248 ‫کار خودت بوده 516 00:31:15,331 --> 00:31:19,711 ‫تو کسی بودی که الکی به چندتا ‫نامه‌ی احمقانه جو دادی 517 00:31:19,794 --> 00:31:21,170 ‫که حتی ترسناک هم نبودن 518 00:31:21,254 --> 00:31:22,881 ‫بعدش... ‫وای خدا 519 00:31:22,964 --> 00:31:26,467 ‫یع نفر پاش رو گذاشت روی سگ‌آبی ‫یا موش‌آبی پسرت 520 00:31:26,551 --> 00:31:27,760 ‫حالا هر موجودی هم که بود 521 00:31:27,844 --> 00:31:31,347 ‫تو خودت کسی بودی ‫که باعث شدی ارزش خونه‌ات بیاد پایین 522 00:31:31,431 --> 00:31:32,265 ‫درسته، نورا 523 00:31:32,348 --> 00:31:36,561 ‫من خونه‌ی کوفتیت رو رو هوا زدم! ‫چون به صرفه بود! 524 00:31:38,730 --> 00:31:42,066 ‫تو و چمبرلند واسه خودتون می‌خواستیدش ‫مگه نه؟ 525 00:31:42,150 --> 00:31:44,402 ‫اون همونیه که توی تونل‌ها دیدیمش 526 00:31:45,486 --> 00:31:49,073 ‫بیخیال. ما کلاً یه دقیقه توی رابطه بودیم ‫و بعدش به هم زدیم 527 00:31:51,534 --> 00:31:53,828 ‫ببخشید که دارم بهترین زندگی رو می‌کنم، نورا 528 00:31:54,412 --> 00:31:57,081 ‫اما این تقصیر من نیست. ‫تقصیر خودته 529 00:31:59,459 --> 00:32:01,961 ‫و حالا می‌خوام یه چیزی ‫توی روت بگم 530 00:32:02,712 --> 00:32:05,924 ‫از خونه‌ام گمشو بیرون 531 00:32:10,136 --> 00:32:14,307 ‫می‌دونی، یه حسی بهم می‌گه ‫که اوضاع قرار نیست اون‌طور که می‌خوای 532 00:32:14,390 --> 00:32:15,975 ‫پیش بره 533 00:32:18,519 --> 00:32:19,854 ‫پس حواست رو جمع کن 534 00:32:28,321 --> 00:32:29,781 ‫چیه، داری تهدیدم می‌کنی؟ 535 00:32:31,908 --> 00:32:33,117 ‫نه... 536 00:32:35,620 --> 00:32:37,038 ‫اما حواسم بهت هست 537 00:32:52,470 --> 00:32:53,304 ‫سلام! 538 00:32:53,388 --> 00:32:56,474 ‫سلام! ما همسایه‌های جدید شماییم 539 00:32:56,557 --> 00:33:00,019 ‫فقط می‌خواستیم یه سر بزنیم ‫و خودمون رو معرفی کنیم 540 00:33:00,103 --> 00:33:03,231 ‫من پرل هستم ‫و فکر کنم مارین رو می‌شناسی 541 00:33:03,314 --> 00:33:07,110 ‫سلام، من کارن کلهون هستم. ‫از دیدن‌تون خیلی خوشحالم 542 00:33:07,193 --> 00:33:08,695 ‫و این برون کوچولوئه 543 00:33:08,778 --> 00:33:10,655 ‫- وای ‫- وای سگ 544 00:33:11,489 --> 00:33:13,658 ‫خب، نتونستیم توافق کنیم ‫که چی برات بپزیم 545 00:33:13,741 --> 00:33:17,036 ‫پس من همون بلوندی پیچیده شده‌ی معروفم رو ‫درست کردم 546 00:33:17,120 --> 00:33:19,288 ‫راستش خوب توی یخچال دوام میارن 547 00:33:19,372 --> 00:33:23,835 ‫و من هم یه پای گردوی کلاسیک انگلیسی ‫درست کردم، اگه باورت شه 548 00:33:24,919 --> 00:33:26,170 ‫بیا پایین 549 00:33:26,254 --> 00:33:28,006 ‫برو. برو پستونکت رو پیدا کن 550 00:33:28,631 --> 00:33:29,674 ‫آره، برو پیداش کن 551 00:33:30,258 --> 00:33:31,426 ‫ 552 00:33:31,509 --> 00:33:33,136 ‫گوش کنید، خانم‌ها... 553 00:33:33,219 --> 00:33:37,932 ‫من در حال حاضر رژیم کتو دارم ‫و واسه همین نمی‌تونم اون‌ها رو بپذیرم 554 00:33:38,016 --> 00:33:40,685 ‫اما به نظرم خودتون باید ازش لذت ببرین 555 00:33:41,978 --> 00:33:42,978 ‫باشه 556 00:33:45,398 --> 00:33:46,398 ‫خدا 557 00:33:49,861 --> 00:33:54,782 ‫ک-ا-ر-ن ‫کارن 558 00:34:01,956 --> 00:34:03,291 ‫صدای تلفن خونه‌ست؟ 559 00:34:20,892 --> 00:34:21,892 ‫الو؟ 560 00:34:26,230 --> 00:34:27,230 ‫الو؟ 561 00:34:31,360 --> 00:34:32,360 ‫الو؟ 562 00:34:41,287 --> 00:34:42,789 ‫چه خبر شده؟ 563 00:35:00,765 --> 00:35:03,935 ‫نه، نه، نه! 564 00:35:07,396 --> 00:35:08,396 ‫وای خدای من 565 00:35:12,693 --> 00:35:14,070 ‫وای خدای من 566 00:35:14,612 --> 00:35:16,072 ‫گندش بزنن! 567 00:35:17,115 --> 00:35:19,450 ‫ای جنده‌ی پاپتی! 568 00:35:26,082 --> 00:35:26,999 ‫سلام 569 00:35:27,083 --> 00:35:28,709 ‫سلام. حالت چطوره؟ 570 00:35:28,793 --> 00:35:30,294 ‫چرا بهم زنگ زدی، کارن؟ 571 00:35:30,378 --> 00:35:33,297 ‫می‌خواستم ببینم می‌تونی یه سر بیای 572 00:35:33,381 --> 00:35:37,760 ‫یه یه نفر رو بفرستی که یه سر به خونه بزنه 573 00:35:37,844 --> 00:35:39,637 ‫فکر کنم یه نفر اینجاست 574 00:35:40,346 --> 00:35:41,346 ‫و من... 575 00:35:41,931 --> 00:35:42,931 ‫من... 576 00:35:43,516 --> 00:35:45,685 ‫من فکر می‌کنم نورا باشه 577 00:35:45,768 --> 00:35:47,311 ‫چی؟ 578 00:35:47,395 --> 00:35:49,355 ‫شاید بد نباشه خونه رو بگردی 579 00:35:49,856 --> 00:35:52,191 ‫و ببینی کسی داخل هست یا نه 580 00:35:52,275 --> 00:35:55,153 ‫نه، نه. ‫چنین اتفاقی نخواهد افتاد 581 00:35:55,236 --> 00:35:58,364 ‫من نمیام اونجا و کسی رو هم نمی‌فرستم 582 00:35:58,447 --> 00:36:01,492 ‫دوست ندارم به‌خاطر اختلال نعوظ ‫مسخره بشم 583 00:36:01,576 --> 00:36:04,120 ‫- چی؟ ‫- من و تو باهم دوست نیستیم 584 00:36:04,203 --> 00:36:07,123 ‫نه بعد از اون‌طور که تمومش کردی. ‫و راستی، من کلی رفیق دارم 585 00:36:07,206 --> 00:36:09,500 ‫که اون‌ها هم از کاری که تو کردی ‫خوشحال نیستن 586 00:36:09,584 --> 00:36:12,211 ‫حتی به 911 هم زنگ نزن. خب؟ ‫[ همون 110 ] 587 00:36:12,795 --> 00:36:14,797 ‫چون خودت گفتی که می‌خوای تنها باشی 588 00:36:14,881 --> 00:36:17,216 ‫حالا همین حقته 589 00:36:17,300 --> 00:36:18,551 ‫صبر کن 590 00:36:18,634 --> 00:36:20,803 ‫وای، گندش بزنن 591 00:36:29,020 --> 00:36:30,271 ‫برون، عزیزم؟ 592 00:36:33,608 --> 00:36:35,026 ‫به چی پارس می‌کنی؟ 593 00:36:36,319 --> 00:36:37,403 ‫برون 594 00:36:50,833 --> 00:36:51,833 ‫خب 595 00:36:54,795 --> 00:36:55,880 ‫چه خبره؟ 596 00:36:58,049 --> 00:37:00,051 ‫برون، کسی از اینجا داخل شده؟ 597 00:37:05,723 --> 00:37:06,723 ‫وای گندش بزنن 598 00:37:14,815 --> 00:37:18,319 ‫برون. بیا ‫زود باش 599 00:37:18,402 --> 00:37:20,905 ‫برون، بیا. ‫زود باش، ایول 600 00:37:20,988 --> 00:37:22,073 ‫بیا پسر خوب 601 00:37:28,246 --> 00:37:31,791 ‫پس شما صبح اول وقت اینجا میاین ‫درسته؟ 602 00:37:31,874 --> 00:37:34,669 ‫بله، حوالی ساعت 6:30 تا 6:45 می‌رسیم 603 00:37:34,752 --> 00:37:39,048 ‫باشه، عالیه. ‫مشکل اصلی من کپک سیاهه 604 00:37:39,131 --> 00:37:41,926 ‫بله، ما با خودمون رطوبت‌گیر میاریم ‫از همه م.ه 605 00:37:42,009 --> 00:37:45,388 ‫خوبه. ممنون. شب خوش! 606 00:39:03,452 --> 00:39:11,452 ‫«ارائه از تیم ترجمه‌ی نایت مووی» 607 00:39:38,125 --> 00:39:42,338 ‫خانم کلهون عزیز ‫به کابوس‌تان خوش آمدید 608 00:39:42,421 --> 00:39:45,091 ‫شهرت بالایی دارید 609 00:39:45,174 --> 00:39:48,386 ‫657 مدتی است که ندا می‌دهد 610 00:39:49,011 --> 00:39:50,763 ‫اولین بار کِی صدایش را شنیدید؟ 611 00:39:50,846 --> 00:39:53,099 ‫اول شنیدم که خانه من را صدا می‌کرد 612 00:39:53,182 --> 00:39:55,643 ‫از من خواست که افرادی مانند شما را بیاورم 613 00:39:55,726 --> 00:39:58,729 ‫که طمع را بر هر چیزی مقدم می‌شمارند 614 00:40:05,820 --> 00:40:08,447 ‫این آخرین باری نخواهد بود ‫که با شما تماس خواهم گرفت 615 00:40:09,156 --> 00:40:12,910 ‫تنها می‌خواهم برای خانه‌ی جدید باارزش‌تان ‫به شما تبریک بگویم 616 00:40:30,553 --> 00:40:34,265 ‫و می‌دانم که رفته رفته دوستی ما ‫تقویت خواهد شد 617 00:40:34,348 --> 00:40:37,101 ‫سخت مشتاق هستم ‫تا همه چیز را درموردتان بدانم 618 00:40:37,184 --> 00:40:42,648 ‫اسرار بسیاری در 657 وجود دارد ‫که شما محکوم به اکتشاف‌شان هستید 619 00:40:42,731 --> 00:40:44,984 ‫امیدوار هستم که آن‌ها را با شما ‫به اشتراک بگذارم 620 00:40:45,568 --> 00:40:47,361 ‫من ناظر هستم 621 00:40:50,865 --> 00:40:54,618 ‫بابت چند هفته‌ی گذشته عذرخواهی می‌کنم. ‫روزهام همه‌اش خراب می‌شدن 622 00:40:55,244 --> 00:40:57,705 ‫مشکلی نیست. حالت چطوره؟ 623 00:40:58,914 --> 00:41:01,041 ‫آره، خوبم 624 00:41:01,125 --> 00:41:03,461 ‫راستش حس می‌کنم که من بالاخره... 625 00:41:03,544 --> 00:41:06,255 ‫درواقع کل خانواده... 626 00:41:06,338 --> 00:41:10,176 ‫بالاخره مسئله رو پشت سر گذاشته 627 00:41:10,259 --> 00:41:12,136 ‫- خوشحال کننده‌ست ‫- بله 628 00:41:13,179 --> 00:41:14,680 ‫کارتر که وضعیتش عالیه 629 00:41:14,763 --> 00:41:16,056 ‫الی... 630 00:41:16,140 --> 00:41:18,851 ‫الی همه‌اش اصرار داره ‫به «بران» بره 631 00:41:18,934 --> 00:41:21,604 ‫واسه همین هفته بعد می‌خوایم بریم ‫یه سر بزنیم 632 00:41:21,687 --> 00:41:22,897 ‫- عجب ‫- آره 633 00:41:23,814 --> 00:41:25,274 ‫یعنی اگه بهم می‌گفتی 634 00:41:25,357 --> 00:41:27,485 ‫که یه بچه نصیبم می‌شه ‫که بخواد توی لیگ آیوی شرکت کنه 635 00:41:27,568 --> 00:41:32,031 ‫می‌گفتم ‫«نه، حتماً خطای دفتری صورت گرفته» 636 00:41:32,781 --> 00:41:33,781 ‫نورا چی؟ 637 00:41:34,575 --> 00:41:38,245 ‫جمعه‌ی قبل یه اجرای دیگه برگزار کرد. ‫باورنکردنیه 638 00:41:38,329 --> 00:41:41,832 ‫اون... اون... ‫ببین من اصلاً توی اون دنیا سررشته‌ای ندارم 639 00:41:41,916 --> 00:41:45,252 ‫اما نگار که اون هنرمند محبوب این روزهاست 640 00:41:45,336 --> 00:41:46,670 ‫پس عالیه 641 00:41:47,838 --> 00:41:50,966 ‫حال تو و نورا چطوره؟ ‫رابطه‌تون؟ 642 00:41:51,759 --> 00:41:53,677 ‫آره، خوبیم. ‫خوبیم 643 00:41:53,761 --> 00:41:55,137 ‫فکر کنم پشت سر گذاشتیمش 644 00:41:56,055 --> 00:41:59,308 ‫قطعاً سال سختی رو سپری کردیم ‫نه؟ 645 00:42:00,684 --> 00:42:03,395 ‫اما همه چیز رو پشت سر گذاشتیم ‫خونه رو 646 00:42:03,479 --> 00:42:07,024 ‫تمام مسائلش رو. ‫دیگه ازشون گذشتیم 647 00:42:07,107 --> 00:42:10,861 ‫راستی، کارن مجبور به فروش شد 648 00:42:11,695 --> 00:42:14,114 ‫حتماً باید مشکلی پیش می‌اومده ‫نه؟ 649 00:42:14,198 --> 00:42:17,159 ‫چون مگه چقدر توی خونه بوده؟ ‫مثلاً 48 ساعت؟ 650 00:42:17,701 --> 00:42:19,787 ‫شاید می‌خواست بخره و بفروشه ‫اما نمی‌دونم 651 00:42:19,870 --> 00:42:20,870 ‫اگه نقشه‌اش این بوده 652 00:42:20,913 --> 00:42:24,041 ‫اصلاً پیش‌بینی بازار خوبی نداشته ‫چون حدس بزن 653 00:42:24,124 --> 00:42:27,086 ‫حدس بزن چقدر فروخته. ‫واقعاً حدس بزن 654 00:42:27,169 --> 00:42:28,921 ‫2/6 655 00:42:30,965 --> 00:42:32,132 ‫2/6 656 00:42:32,883 --> 00:42:34,301 ‫کلی ضرر کرده 657 00:42:34,385 --> 00:42:36,220 ‫نمی‌دونم کی خریدتش ‫اما کار هرکی که بوده 658 00:42:36,303 --> 00:42:38,722 ‫بهترین معامله‌ی قرن رو انجام داده، مرد 659 00:42:39,640 --> 00:42:41,517 ‫دوباره داری درمورد خونه حرف می‌زنی 660 00:42:43,602 --> 00:42:45,604 ‫آره، خب خودت پرسیدی 661 00:42:46,188 --> 00:42:48,065 ‫نه، نپرسیدم 662 00:42:56,490 --> 00:42:58,033 ‫نمی‌تونم بیخیالش شم 663 00:42:59,076 --> 00:43:01,078 ‫نمی‌تونم باهاش کنار بیام 664 00:43:04,123 --> 00:43:07,001 ‫حس می‌کنم یه نفر یه شوخی مسخره ‫رو روی ما عملی کرد 665 00:43:07,084 --> 00:43:09,169 ‫و هیچ‌وقت نمی‌فهمم علت کارش ‫چی بوده 666 00:43:09,253 --> 00:43:12,881 ‫با این اوصاف، حتی نمی‌تونم بفهمم ‫که چطور تونستن، اما بالاخره تونستن 667 00:43:16,218 --> 00:43:19,888 ‫و من قراره همین‌طوری... باهاش کنار بیام؟ 668 00:43:19,972 --> 00:43:21,390 ‫نمی‌دونم چطوری باید کنار اومد 669 00:43:24,018 --> 00:43:25,644 ‫پس همین‌طور ادامه می‌دم... 670 00:43:25,728 --> 00:43:26,937 ‫همه‌اش سعی می‌کنم تا... 671 00:43:28,355 --> 00:43:30,399 ‫یه پایان خوش واسه این قصه پیدا کنم 672 00:43:31,942 --> 00:43:33,110 ‫اما قرار نیست پیدا بشه 673 00:43:34,361 --> 00:43:37,239 ‫همین پنج دقیقه پیش ‫که درباره‌ی خانواده‌ات حرف می‌زدی 674 00:43:37,740 --> 00:43:40,034 ‫به نظر می‌اومد به پایان خوشش رسیده باشی 675 00:43:40,618 --> 00:43:42,745 ‫اما خودت چنین حسی نداری، درست می‌گم؟ 676 00:44:32,586 --> 00:44:34,088 ‫آهای، جسپر! 677 00:44:34,171 --> 00:44:35,631 ‫جسپر، بیا اینجا 678 00:44:36,882 --> 00:44:38,967 ‫زود باش. زود باش، بیا بریم 679 00:44:39,051 --> 00:44:40,761 ‫زود باش 680 00:45:23,679 --> 00:45:25,431 ‫آفرین! 681 00:45:30,519 --> 00:45:31,603 ‫می‌تونم کمک‌تون کنم؟ 682 00:45:36,608 --> 00:45:37,608 ‫نه، من فقط... 683 00:45:39,027 --> 00:45:40,320 ‫چه خونه‌ی زیباییه 684 00:45:41,238 --> 00:45:43,866 ‫ممنون. تازه اومدیم اینجا 685 00:45:43,949 --> 00:45:46,994 ‫که این‌طور؟ تبریک می‌گم 686 00:45:48,495 --> 00:45:49,495 ‫بن هستم 687 00:45:50,247 --> 00:45:51,247 ‫بن؟ 688 00:45:52,916 --> 00:45:53,792 ‫جان هستم 689 00:45:53,876 --> 00:45:56,712 ‫خوشبختم، جان. ‫همین اطراف زندگی می‌کنی یا... 690 00:45:57,337 --> 00:46:00,048 ‫آره، یه چندتا بلوک اون طرف‌تر 691 00:46:00,132 --> 00:46:01,132 ‫ایول 692 00:46:03,051 --> 00:46:04,136 ‫پس تا بعد؟ 693 00:46:08,682 --> 00:46:09,682 ‫قطعاً 694 00:46:50,724 --> 00:46:51,724 ‫سلام 695 00:46:52,392 --> 00:46:53,519 ‫سلام، کجایی؟ 696 00:46:53,602 --> 00:46:56,355 ‫توی ترافیک گیر کردم 697 00:46:57,731 --> 00:47:00,651 ‫تونل هالند کیپ کیپه. ‫توی ستون گیر افتادم 698 00:47:03,904 --> 00:47:05,447 ‫جلسه چطور بود؟ 699 00:47:07,324 --> 00:47:10,327 ‫خوب بود. حالا خواهیم دید 700 00:47:12,996 --> 00:47:14,248 ‫ببین عزیزم... 701 00:47:15,332 --> 00:47:17,709 ‫می‌دونم به اندازه کافی نگفتم ‫اما... 702 00:47:18,544 --> 00:47:19,544 ‫من واقعاً... 703 00:47:20,671 --> 00:47:24,007 ‫قدر تمام زحماتی که می‌کشی ‫رو می‌دونم 704 00:47:25,008 --> 00:47:26,385 ‫مشاوره رفتن و باقی چیزها. ‫من... 705 00:47:27,886 --> 00:47:29,763 ‫خیلی به حالم فرق می‌کنه 706 00:47:32,015 --> 00:47:34,768 ‫من واقعاً خوشحالم. ‫فقط امیدوارم تو هم باشی 707 00:47:38,564 --> 00:47:39,564 ‫آره، مرسی 708 00:47:42,109 --> 00:47:43,151 ‫من خوشحالم 709 00:47:45,195 --> 00:47:46,613 ‫خیلی عاشقتم 710 00:47:50,409 --> 00:47:51,451 ‫من هم عاشقتم 711 00:47:54,162 --> 00:47:55,163 ‫زود می‌رسم خونه 712 00:48:06,094 --> 00:48:16,094 ‫امیدوارم از دیدن این سریال لذت برده باشید ‫[ پایان سریال ] 713 00:48:25,029 --> 00:48:37,029 ‫ترجمه از: احسان جولاپور ‫Instagram: Mister.Cloner 714 00:48:37,497 --> 00:48:52,497 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور با زیرنویس چسبیده WwW.NightMovie.Top 715 00:48:53,181 --> 00:48:59,181 ‫[ پرونده‌ی ناظر حل‌نشده باقی مانده است ] 716 00:49:08,244 --> 00:49:15,244 ‫[ ناظر ]