1 00:00:48,953 --> 00:00:53,953 ‫مترجم: مجید 2 00:00:55,222 --> 00:00:56,758 ‫بریتانیا قرنطینه می‌شود 3 00:00:56,791 --> 00:00:59,092 ‫مردم فقط برای موارد ضروری 4 00:00:59,126 --> 00:01:00,360 ‫می‌توانند خانه‌های خود را ترک کنند 5 00:01:00,394 --> 00:01:01,529 ‫سختگیرانه‌ترین محدودیت‌ها 6 00:01:01,563 --> 00:01:03,463 ‫برای مقابله با کرونا در 7 00:01:03,497 --> 00:01:05,833 ‫انگلستان برقرار است 8 00:01:05,867 --> 00:01:07,301 ‫این موقعتی‌‌ست که 9 00:01:07,334 --> 00:01:09,403 ‫توسط نویسندگان داستان‌های تخیلی 10 00:01:09,436 --> 00:01:11,606 ‫پس از فجایع آخرالزمانی ترسیم می‌شد 11 00:01:46,608 --> 00:01:49,276 ‫چیزی نمیاری کوچولو؟ 12 00:01:51,946 --> 00:01:53,548 ‫هی این رو بگیر 13 00:02:01,856 --> 00:02:04,525 ‫تو اتاق نه 14 00:02:07,962 --> 00:02:10,364 ‫خدایا 15 00:02:10,397 --> 00:02:12,700 ‫تنها چیزی که ما رو کنار هم نگه داشته بچه‌مونه 16 00:02:12,734 --> 00:02:14,334 ‫آرتور ‫آرتی کوچولو 17 00:02:14,368 --> 00:02:15,235 ‫اسمش آرتوره 18 00:02:15,268 --> 00:02:16,704 ‫آره، اگه به خاطر آرتور کوچولو نبود 19 00:02:16,738 --> 00:02:18,238 ‫سال‌ها قبل جدا شده بودیم 20 00:02:18,271 --> 00:02:19,841 ‫واقعیت اینه که ما نمیتونیم همدیگه رو تحمل کنیم 21 00:02:19,874 --> 00:02:21,274 ‫از همدیگه خوشمون نمیاد 22 00:02:21,308 --> 00:02:22,342 ‫خوب، قرنطینه 23 00:02:22,376 --> 00:02:24,277 ‫و من و اون توی یه خونه با هم بودن... 24 00:02:24,311 --> 00:02:25,680 ‫تنها چیزی که زندگی کردن با اون رو 25 00:02:25,713 --> 00:02:27,280 ‫قابل تحمل میکنه 26 00:02:27,314 --> 00:02:29,383 ‫اینه که میدونم هر روز میتونم از این خونه برم بیرون 27 00:02:29,416 --> 00:02:30,852 ‫منم دقیقا همین احساس رو دارم 28 00:02:30,885 --> 00:02:32,486 ‫خدای من ‫خدافظی کردن با تو 29 00:02:32,520 --> 00:02:34,689 ‫بی‌شک بهترین بخشِ زندگی هر روز منه 30 00:02:34,722 --> 00:02:36,524 ‫با این داخل یه اتاق بودن... 31 00:02:36,557 --> 00:02:38,793 ‫برگشتن به خونه و دیدن دوباره اون، ‫آه لعنتی.. 32 00:02:38,826 --> 00:02:40,895 ‫مثل ترکیبی از 33 00:02:40,928 --> 00:02:42,295 ‫ ناراحتی و تنفره 34 00:02:42,329 --> 00:02:43,765 ‫از قیافت متنفرم 35 00:02:43,798 --> 00:02:45,633 ‫ـقیافه من؟ ‫ـاز قیافت متنفرم 36 00:02:45,667 --> 00:02:46,701 ‫آه، از قیافه من متنفری؟ 37 00:02:46,734 --> 00:02:47,869 ‫آره از قیافت متنفرم 38 00:02:47,902 --> 00:02:50,203 ‫آه، یعنی میگی جذاب نیستم یا... 39 00:02:50,237 --> 00:02:51,939 ‫نه، نه، تو جذابی... ‫میگم، این خیلی جذابه. 40 00:02:51,973 --> 00:02:53,608 ‫فقط چهرت‌ه که، ‫ازش متنفرم. 41 00:02:53,641 --> 00:02:54,809 ‫راستش این مثل سرطان میمونه 42 00:02:54,842 --> 00:02:56,878 ‫از نگاه کردن بهت متنفرم شاید به‌خاطر چشماته یا... 43 00:02:56,911 --> 00:02:58,345 ‫نه سرطان پوست یا بیضه، 44 00:02:58,378 --> 00:02:59,881 ‫یکی از اون خطرناک‌هاش 45 00:02:59,914 --> 00:03:01,883 ‫میدونی، ‫مثل سرطان کبد یا لوزالمعده. 46 00:03:01,916 --> 00:03:03,350 ‫به خاطر گونه‌هاته؟ ‫حتی نمیتونم.. 47 00:03:03,383 --> 00:03:05,252 ‫ـدقیقا بگم به خاطر چیته؟ ‫ـسرطان روده... 48 00:03:05,285 --> 00:03:07,421 ‫وقتی بهت نگاه میکنم ‫دقیقا همون احساسی رو دارم که 49 00:03:07,454 --> 00:03:09,590 ‫وقتی به سرطان پدر مرحومم فکر میکنم. 50 00:03:09,624 --> 00:03:11,458 ‫دقیقا همون احساس. ‫ـبه خاطر لباته. 51 00:03:11,491 --> 00:03:13,360 ‫ـبه خاطر لباشه. ‫لبای من خیلی هم خوبن. 52 00:03:13,393 --> 00:03:14,696 ‫آره، آره ‫البته که لب‌هات خوبن. 53 00:03:14,729 --> 00:03:16,831 ‫اونا فوق‌العاده‌ند ‫ولی من ازشون بدم میاد. 54 00:03:16,864 --> 00:03:17,932 ‫ازدواج ما از اولشم 55 00:03:17,965 --> 00:03:18,933 ‫ـ اشتباه بود ‫ـدیوونگی بود 56 00:03:18,966 --> 00:03:21,368 ‫منظورم اینه که ‫ما دو تا آدم کاملا متفاوتیم 57 00:03:21,401 --> 00:03:24,605 ‫اولش فکر میکنی که ‫«جنس مخالف جذابه دیگه» 58 00:03:24,639 --> 00:03:25,773 ‫تو گرفتار... 59 00:03:25,807 --> 00:03:26,974 ‫میدونید دیگه چی آدم رو جذب میکنه؟ 60 00:03:27,008 --> 00:03:28,275 ‫...هورمون و فرومون و... 61 00:03:28,308 --> 00:03:29,209 ‫قاتل‌های زنجیره‌ای برای قربانی‌ها 62 00:03:29,242 --> 00:03:30,978 ‫...مسمومیت و رابطه جنسی‌ای که قلبت.. ‫رو به تپش میندازه. 63 00:03:31,012 --> 00:03:32,547 ‫آه، خدایا خدای من 64 00:03:32,580 --> 00:03:34,347 ‫حتی فکر کردن به... 65 00:03:34,381 --> 00:03:36,316 ‫اینکه با تو سکس داشتم.. 66 00:03:36,349 --> 00:03:37,752 ‫میدونم میدونم 67 00:03:37,785 --> 00:03:39,921 ‫دیدگاه سیاسی ما هم کلاملا متفاوقته. 68 00:03:39,954 --> 00:03:41,522 ‫آره من معتقد به کار و تلاش زیادم 69 00:03:41,556 --> 00:03:44,025 ‫همه به کار و تلاش معتقد‌ند! 70 00:03:44,058 --> 00:03:45,560 ‫آره، اما این... 71 00:03:45,593 --> 00:03:48,830 ‫یه سوسیالیست عقب‌موندهٔ قدیمی‌ه 72 00:03:48,863 --> 00:03:50,732 ‫اون که مامانمه.. 73 00:03:50,765 --> 00:03:52,533 ‫داری درباره مادرم صحبت میکنی. 74 00:03:52,567 --> 00:03:54,301 ‫هیچوقت دیدگاه‌های من رو نفهمیدی. 75 00:03:54,334 --> 00:03:55,503 ‫من کاملا میانه رو‌اَم 76 00:03:55,536 --> 00:03:56,738 ‫من معتقدم که 77 00:03:56,771 --> 00:03:59,607 ‫تو این کشور نباید کارگرها رو استسمار کرد. 78 00:03:59,640 --> 00:04:02,510 ‫کارگرها. ‫این رو ببینید 79 00:04:02,543 --> 00:04:03,878 ‫تو درباره کارگرها چی میدونی؟ 80 00:04:03,911 --> 00:04:05,713 ‫راستش من خودم از خانواده کارگری هستم 81 00:04:05,747 --> 00:04:06,614 ‫تو خانواده کارگری بزرگ شدم 82 00:04:06,647 --> 00:04:08,015 ‫و کارگرها اون چیزی که تو فکر میکنی ‫نیستند 83 00:04:08,049 --> 00:04:10,283 ‫همشون که کارگرای فست‌فود و بسته بندی 84 00:04:10,317 --> 00:04:12,319 ‫و آوازه‌خون های اطراف پیانو‌های قدیمی نیستند 85 00:04:12,352 --> 00:04:13,821 ‫کارگرها نفرت انگیزند. 86 00:04:13,855 --> 00:04:15,322 ‫تو از مردم متنفری. 87 00:04:15,355 --> 00:04:16,423 ‫از آدمای تنبل متنفرم 88 00:04:16,456 --> 00:04:17,457 ‫ام ماهایی که 89 00:04:17,491 --> 00:04:19,392 ‫جز طبقه متوسط هستیم 90 00:04:19,426 --> 00:04:22,730 ‫ـوای خدای من. اینو ببین. ‫ـنخبه‌های اهل قلم 91 00:04:22,764 --> 00:04:24,766 ‫بابای من دندونپزشک بود 92 00:04:24,799 --> 00:04:26,701 ‫تلاش میکنید و خودتون رو میکشید بالا ‫درسته؟ 93 00:04:26,734 --> 00:04:27,702 ‫این همون کاریه که من کردم 94 00:04:27,735 --> 00:04:29,670 ‫خودم رو کشوندم بالا ‫تلاش کردم و بالا اومدم. 95 00:04:29,704 --> 00:04:32,006 ‫خدای من، اینقدر تند نرو 96 00:04:32,039 --> 00:04:35,076 ‫آره، تو اهل «کیلمارنوک»هستی نه کالیفرونیا 97 00:04:35,109 --> 00:04:36,644 ‫ما فقیر بودیم! 98 00:04:36,677 --> 00:04:37,979 ‫من خودمو کشیدم بالا. اومدم بیرون 99 00:04:38,012 --> 00:04:39,580 ‫اولش فکر کردم، میدونید، 100 00:04:39,614 --> 00:04:42,016 ‫«بامزس، یه پسر محافظه کار» 101 00:04:42,049 --> 00:04:43,785 ‫من محافظه کار نیستم 102 00:04:43,818 --> 00:04:46,854 ‫از وقتی که با هم آشنا شدیم ‫تو تمام انتخابات‌ها به محافظه‌کارها رای دادی 103 00:04:46,888 --> 00:04:48,890 ‫به تونی بلر رای دادم 104 00:04:48,923 --> 00:04:51,993 ‫لعنتی، میشه لطفا درباره سیاست حرف نزنیم؟ 105 00:04:55,129 --> 00:04:56,864 ‫نگران مامانم هستیم 106 00:04:56,898 --> 00:04:57,932 ‫باید میاوردیمش همینجا 107 00:04:57,965 --> 00:04:59,934 ‫بحث کردن دربارش که فایده‌ای نداره. ‫داره؟ 108 00:04:59,967 --> 00:05:01,736 ‫منظورم اینه که، ما یه تصمیمی گرفتیم 109 00:05:01,769 --> 00:05:04,005 ‫من بحث نمیکنم ‫باشه؟ 110 00:05:04,038 --> 00:05:04,906 ‫واقعا بحث نمیکنم 111 00:05:04,939 --> 00:05:06,674 ‫ ما یه تصمیمی گرفتیم ‫این رو میدونم 112 00:05:06,707 --> 00:05:08,843 ‫فقط... ‫اون الان تنهاس؟ 113 00:05:08,876 --> 00:05:10,878 ‫آرتی کوچولو ‫آرتور ‫آرتور 114 00:05:10,912 --> 00:05:12,013 ‫...یه مادربزرگ که بیشتر نداره 115 00:05:12,046 --> 00:05:14,682 ‫دلم می‌خواد که کنارش باشه. ضمنا، 116 00:05:14,715 --> 00:05:15,983 ‫آدمی که بشه بچه رو... 117 00:05:16,017 --> 00:05:18,853 ‫ دستشون سپرد پیدا نمیشه 118 00:05:18,886 --> 00:05:20,054 ‫پرستار هم داره 119 00:05:20,087 --> 00:05:21,488 ‫اونا که افتضاح‌اند 120 00:05:21,522 --> 00:05:24,357 ‫افتضاح نیستند ‫خسته‌اند 121 00:05:24,391 --> 00:05:25,693 ‫درسته پرستار هم میاد، 122 00:05:25,726 --> 00:05:27,728 ‫سه بار در هفته، ‫هر بار ۴۵ دقیقه. 123 00:05:27,762 --> 00:05:29,597 ‫ماکارونی حاضری رو میندازن تو مایکروفر، 124 00:05:29,630 --> 00:05:30,565 ‫کیسه کولوستومی رو عوض میکنن ‫(کیسه ‌ای برای دفع مدفوع پس از جراحی روده) 125 00:05:30,598 --> 00:05:31,999 ‫و میرن میشینن پای تلفن. 126 00:05:32,033 --> 00:05:35,402 ‫فقط یکیشون، ‫یه دختره بود. 127 00:05:35,435 --> 00:05:37,972 ‫بعضی‌هاشون خیلی خوبن ‫میدونی. 128 00:05:38,005 --> 00:05:40,373 ‫و... به هر حال پول آنچنانی هم نمیگیرن. 129 00:05:40,407 --> 00:05:41,709 ‫از ۷ صبح کار میکنند 130 00:05:41,742 --> 00:05:42,610 ‫تا ۱۰ شب 131 00:05:42,643 --> 00:05:44,812 ‫بین این مریض و اون مریض در حرکت‌ند 132 00:05:44,846 --> 00:05:46,781 ‫و وقتی بین مریض‌ها بیکار هم باشن... 133 00:05:46,814 --> 00:05:48,415 ‫میدونید که پولی بابتش نمیگیرند. 134 00:05:48,448 --> 00:05:50,084 ‫درآمدشون کمتر از حداقل حقوقه. 135 00:05:50,117 --> 00:05:51,819 ‫نمیخوام بی‌دلیل ازشون انتقاد کنم. ‫باشه؟ 136 00:05:51,853 --> 00:05:52,987 ‫میدونم بعضی‌هاشون فوق‌العاده‌ند 137 00:05:53,020 --> 00:05:54,387 ‫اما بعضی‌هاشون خوب نیستند. 138 00:05:54,421 --> 00:05:55,857 ‫به هر حال هیچکس خانواده آدم نمیشه. 139 00:05:55,890 --> 00:05:57,859 ‫و یه موضوع دیگه اینه که ‫اون‌ها همیشگی نیستند. 140 00:05:57,892 --> 00:05:59,627 ‫این...این مشکلی نداره؟ 141 00:05:59,660 --> 00:06:00,695 ‫نمیدونم 142 00:06:00,728 --> 00:06:01,896 ‫میگم اصلا وقتی... 143 00:06:01,929 --> 00:06:03,798 ‫وقتی تو اتوبوس یا جایی هستند ‫ماسک میزنن؟ 144 00:06:03,831 --> 00:06:05,132 ‫خیلی‌ها رو دیدم، ‫آدمایی که.. 145 00:06:05,166 --> 00:06:06,133 ‫ماسک میزنن. ‫ـاره ‫ ـاره 146 00:06:06,167 --> 00:06:08,468 ‫خوب، بهشون میگن که ماسک بزنن. 147 00:06:08,502 --> 00:06:10,071 ‫وقتی سوار مترو و اتوبوس میشن 148 00:06:10,104 --> 00:06:11,906 ‫از کجا معلوم که مبتلا یا ناقل نشن؟ 149 00:06:11,939 --> 00:06:13,040 ‫مردم بقیه کشورها ماسک میزنن؟ 150 00:06:13,074 --> 00:06:13,908 ‫ما باید ماسک بزنیم؟ 151 00:06:13,941 --> 00:06:15,743 ‫ـنمیدونم! ‫ـمنم همین رو میگم! 152 00:06:15,776 --> 00:06:17,912 ‫هیچکس نمیدونه چیکار باید کرد. 153 00:06:19,479 --> 00:06:21,649 ‫هیچی 154 00:06:21,682 --> 00:06:22,884 ‫لعنتی 155 00:06:22,917 --> 00:06:25,485 ‫ما سعی کردیم که بیاریمش خونه، ‫من و خواهرم 156 00:06:25,519 --> 00:06:26,654 ‫جای قشنگیه ‫قشنگه 157 00:06:26,687 --> 00:06:27,922 ‫هر چی که لازمه رو داره 158 00:06:27,955 --> 00:06:29,456 ‫ما نمیخوایم از سرمون بازش کنیم. 159 00:06:29,489 --> 00:06:31,959 ‫میدونی.. ‫رقص صبحگاهی، 160 00:06:31,993 --> 00:06:34,095 ‫دیالیز روزانه، 161 00:06:34,128 --> 00:06:35,162 ‫و اون میدونه که... 162 00:06:35,196 --> 00:06:36,063 ‫نمیخوای از سر خودت بازش کنی. 163 00:06:36,097 --> 00:06:37,765 ‫خوب،آخرین بازی که رفتیم دیدنش گفت: 164 00:06:37,798 --> 00:06:39,432 ‫«شما عوضی‌ها میخواید من رو از سر ‫خودتون باز کنید» 165 00:06:39,466 --> 00:06:40,968 ‫شخصیت عجیبی‌ه 166 00:06:41,002 --> 00:06:42,003 ‫فقط میخوایم ازش مراقبت کنیم 167 00:06:42,036 --> 00:06:44,906 ‫ـاره پر و مادر من که هر دوشون مردن، 168 00:06:44,939 --> 00:06:46,807 ‫خدا رو شکر. 169 00:06:48,142 --> 00:06:49,944 ‫ببین، من... 170 00:06:49,977 --> 00:06:52,013 ‫واقعا متاسفم... 171 00:06:52,046 --> 00:06:54,882 ‫باید باهاش کنار بیایم. ‫کاملا درک میکنم. 172 00:06:54,916 --> 00:06:56,584 ‫و فقط خدا میدونه این وضعیت چقدر طول میکشه. 173 00:06:56,617 --> 00:06:59,520 ‫این وضعیت، همه این اتفاقات، ‫باعث آشفتگیـه. 174 00:06:59,553 --> 00:07:02,156 ‫به نظر میاد که هیچکس نمیدونه چه خبره 175 00:07:02,189 --> 00:07:03,991 ‫انگار که کشتی بدون ناخداست 176 00:07:04,025 --> 00:07:06,527 ‫و همه آدم بزرگا خوابن. 177 00:07:06,560 --> 00:07:11,198 ‫و همه مردم اون بیرون، ‫باور کردنی نیست. باور کردنی نیست 178 00:07:11,232 --> 00:07:13,567 ‫همه مردم چشونه؟ 179 00:07:13,601 --> 00:07:15,803 ‫ادامه بده.. 180 00:07:15,836 --> 00:07:17,004 ‫بهش فکر نکن، ‫همش رو میفهمی... 181 00:07:17,038 --> 00:07:18,639 ‫ـنه، زودباش. ببین... ‫ـنه مشکلی نیست. 182 00:07:18,673 --> 00:07:20,007 ‫اگه قراره از این مرحله بگذریم، ‫باید... 183 00:07:20,041 --> 00:07:21,976 ‫باید، میدونی.... ‫ـچی؟ 184 00:07:22,009 --> 00:07:23,811 ‫باید حرف بزنیم. ‫ـما؟ 185 00:07:23,844 --> 00:07:25,813 ‫ـاره فکرکنم. مخالفی؟ 186 00:07:25,846 --> 00:07:27,181 ‫از من میخوای که حرف بزنم؟ 187 00:07:27,214 --> 00:07:29,917 ‫خوب، آره فکرکنم ‫منظورم اینه که، نباید حرف بزنیم؟ 188 00:07:29,951 --> 00:07:30,985 ‫ـخیلی‌خب. ‫یکمی؟ 189 00:07:31,018 --> 00:07:32,820 ‫باشه، خیلی‌خب، باشه. 190 00:07:32,853 --> 00:07:34,088 ‫خوب،ببین. ‫همین دیروز بود... 191 00:07:34,121 --> 00:07:36,090 ‫درست قبل از اینکه اعلام قرنطینه بشه 192 00:07:36,123 --> 00:07:37,490 ‫رفته بودم سوپرمارکت تسکو 193 00:07:37,525 --> 00:07:38,559 ‫میدونی، ‫همونی که سر نبشـه 194 00:07:38,592 --> 00:07:39,694 ‫اره، همونی که سر نبشـه.. 195 00:07:39,727 --> 00:07:41,862 ‫خوب، داخل سوپرمارکت بودم، ‫همینی که سر نبشه، 196 00:07:41,896 --> 00:07:45,566 ‫خودم اونجا بودم و، ‫کاملا خالی بود 197 00:07:45,599 --> 00:07:47,802 ‫انگار که ملخ‌ها حمله کردند 198 00:07:47,835 --> 00:07:49,637 ‫اونجا بودم چون میخواستم بادمجون بخرم، 199 00:07:49,670 --> 00:07:51,739 ‫ـکه کار.. ‫کاری کاتسو بادمجون ‫(غذای ژاپنی) ـاره 200 00:07:51,772 --> 00:07:52,840 ‫میخواستم کاری کاتسو بادمجون درست کنم 201 00:07:52,873 --> 00:07:54,742 ‫برای اینکه این تنها غذاییه که ‫آرتی میخوره. 202 00:07:55,876 --> 00:07:58,579 ‫اما اثری از بادمجون نبود 203 00:07:58,612 --> 00:08:02,750 ‫نه کدو بود ‫نه گوجه و نه هویج. 204 00:08:02,783 --> 00:08:04,852 ‫خانمی که اونجا کار می‌کرد رو دیدم، 205 00:08:04,885 --> 00:08:06,887 ‫شناختمش، ‫قبلا دیده بودمش، 206 00:08:06,921 --> 00:08:11,225 ‫حدود ۵۰ ساله ‫قد کوتاه 207 00:08:11,258 --> 00:08:13,160 ‫نمیخوام بی ادبی یا توهین کنم، 208 00:08:13,194 --> 00:08:14,228 ‫اما اون کاملا قابل تشخیصـه 209 00:08:14,261 --> 00:08:15,563 ‫برای اینکه دماغ خیلی بزرگی داره. 210 00:08:15,596 --> 00:08:16,864 ‫ـآره. میشناسمش. ‫ـمیشناسیش؟ 211 00:08:16,897 --> 00:08:18,065 ‫اره، دوست داشتنیـه 212 00:08:18,099 --> 00:08:19,233 ‫از پشت یکی از اون 213 00:08:19,266 --> 00:08:21,669 ‫پرده‌های پلاستیکیِ آویزون بیرون اومد، 214 00:08:21,702 --> 00:08:23,704 ‫و در این لحظ، اون پشت رو دیدم 215 00:08:23,738 --> 00:08:24,772 ‫همه اون صندوق‌ها رو دیدم 216 00:08:24,805 --> 00:08:28,209 ‫کلی بادمجون اونجا بود، ‫یه انبار بادمجون اونجا بود 217 00:08:28,242 --> 00:08:30,244 ‫با خودم گفتم «عالیه» ‫رفتم به سمتش و گفتم.. 218 00:08:30,277 --> 00:08:32,913 ‫ببخشید. ببخشید، ‫بادمجون دارید؟ 219 00:08:32,947 --> 00:08:35,716 ‫و اون گفت «نه» ‫گفتم «چی؟» 220 00:08:35,750 --> 00:08:37,151 ‫گفت «تموم کردیم» 221 00:08:37,184 --> 00:08:39,086 ‫دقیقا همینطوری، ‫حتی مودبانه هم برخورد نکرد 222 00:08:39,120 --> 00:08:41,288 ‫که خیلی ازش بعیده ‫برای اینکه خیلی خانم خوبیه. 223 00:08:41,322 --> 00:08:43,057 ‫به هر حال ‫دوباره بهش گفتم، 224 00:08:43,090 --> 00:08:44,992 ‫«ببخشید، ببخشید. 225 00:08:45,026 --> 00:08:47,561 ‫«خیلی اتفاقی پشت پرده رو دیدم 226 00:08:47,595 --> 00:08:49,563 ‫«و مقدار زیادی بادمجون اونجا بود» 227 00:08:49,597 --> 00:08:52,867 ‫با سراسیمگی گفت« اوه لعنتی، نه، نه 228 00:08:52,900 --> 00:08:54,235 ‫برای اینکه فکر میکرد 229 00:08:54,268 --> 00:08:56,837 ‫مشکل یا جدلی بوجود میاد. خُب. 230 00:08:56,871 --> 00:08:59,006 ‫گفت:«نمیتونم از اونا بهتون بدم» 231 00:08:59,040 --> 00:09:00,307 ‫گفتم «چرا نمیتونید؟» 232 00:09:00,341 --> 00:09:02,309 ‫گفت «رپیسم گفته 233 00:09:02,343 --> 00:09:03,878 ‫«فعلا اون بادمجون‌ها رو نمیفروشیم» 234 00:09:03,911 --> 00:09:05,012 ‫گفتم «آّه، خُب.. 235 00:09:05,046 --> 00:09:06,847 ‫«نه، متوجه‌ام، متوجه‌ام.» 236 00:09:06,881 --> 00:09:08,949 ‫«ببین، یه موضوعی هست، 237 00:09:08,983 --> 00:09:10,885 ‫«پسر من، خیلی بچه خوبیه، 238 00:09:10,918 --> 00:09:13,120 ‫«فقط بعضی وقت‌ها یکمی عجیب غریبه 239 00:09:13,154 --> 00:09:15,322 ‫«و الان، فقط بادمجون میخوره 240 00:09:15,356 --> 00:09:17,691 ‫«ازت نمیخوام که بری اون تو 241 00:09:17,725 --> 00:09:18,793 ‫«و همه بادمجونا رو بیاری بیرون، 242 00:09:18,826 --> 00:09:20,828 ‫«فقط ازت میخوام که سه تا بادمجون بهم بدی 243 00:09:20,861 --> 00:09:23,964 ‫«تا بتونم امشب کاتسو‌کاری بپزم». 244 00:09:23,998 --> 00:09:28,069 ‫با صای لرزون گفت: 245 00:09:28,102 --> 00:09:29,303 ‫«آقا، نمیتونم از اونا بهتون بدم» 246 00:09:29,336 --> 00:09:30,539 ‫«برای اینکه فکر میکنیم 247 00:09:30,571 --> 00:09:33,774 ‫«یکی از راننده‌های ما کرونا گرفته 248 00:09:33,808 --> 00:09:34,775 ‫«و ما در حال بررسی هستیم تا بفهمیم که 249 00:09:34,809 --> 00:09:37,044 ‫«ایشون به محصولات دست زده یا نه.» 250 00:09:39,246 --> 00:09:40,714 ‫فکر میکرد دیگه ماجرا تمومه، خُب. 251 00:09:40,748 --> 00:09:42,183 ‫اما من گفتم: ‫«ده پوند بهت میدم» 252 00:09:42,216 --> 00:09:43,651 ‫گفت: «نه» 253 00:09:43,684 --> 00:09:45,152 ‫گفتم: ‫«بیست پوند میدم» 254 00:09:45,186 --> 00:09:46,320 ‫گفت: ‫«آقا، نمیتونم» 255 00:09:46,353 --> 00:09:47,955 ‫گفتم: ‫«پنجاه پوند برای سه تا بادمجون میدم» 256 00:09:47,988 --> 00:09:49,190 ‫گفت: ‫«لطفا بس کنید آقا» 257 00:09:49,223 --> 00:09:51,158 ‫«دویست پوند، همین الان، نقدا» 258 00:09:51,192 --> 00:09:53,627 ‫گفت: ‫«واقعا نمیتونم آقا» «هزار» 259 00:09:54,361 --> 00:09:55,362 ‫«چی؟» 260 00:09:56,964 --> 00:09:59,100 ‫«هزار پوند بهت میدم، 261 00:09:59,133 --> 00:10:01,168 ‫«همین الان نقدا. ‫واقعا میتونم 262 00:10:01,202 --> 00:10:02,069 ‫«من کسب و کار خودم رو دارم 263 00:10:02,103 --> 00:10:03,204 ‫«و واقعا موفق هم هستم. 264 00:10:03,237 --> 00:10:05,039 ‫«من میرم سمت عابربانک ‫از سه تا کارتم استفاده میکنم. 265 00:10:05,072 --> 00:10:06,107 ‫«برمیگردم همینجا، 266 00:10:06,140 --> 00:10:08,309 ‫«هزار پوند نقداً بهت میدم ‫اگه بری اون تو 267 00:10:08,342 --> 00:10:10,945 ‫«و سه تا بادمجون برام بیاری» 268 00:10:12,246 --> 00:10:13,280 ‫داشت فکر میکرد،خُب، 269 00:10:13,314 --> 00:10:15,182 ‫برای اینکه این پول رو لازم داشت. 270 00:10:15,216 --> 00:10:17,318 ‫به چی فکر میکنه؟ حقوقی در حد حداقل حقوق،یکمی بیشتر 271 00:10:17,351 --> 00:10:18,919 ‫این پول رو لازم داره. ‫در حد بخور و نمیر پول در میاره. 272 00:10:18,953 --> 00:10:21,222 ‫پس داره فکر مییکنه. خُب. 273 00:10:22,022 --> 00:10:24,758 ‫و زیرچشمی 274 00:10:24,792 --> 00:10:27,394 ‫اطراف رو نگاه میکنه که کسی نباشه. 275 00:10:27,428 --> 00:10:29,029 ‫و میگه: 276 00:10:29,063 --> 00:10:30,865 ‫با صدای لرزون ‫خدا حفظش کنه 277 00:10:30,898 --> 00:10:33,968 ‫«دلم میخواد هزار دلار رو بگیرم ‫واقعا دلم میخواد. 278 00:10:34,001 --> 00:10:35,102 ‫«خیلی به من و خانوادم 279 00:10:35,136 --> 00:10:37,371 ‫«کمک میکنه، اما... 280 00:10:37,404 --> 00:10:39,840 ‫«نمیتونم بدون عذاب وجدان 281 00:10:39,874 --> 00:10:40,975 ‫«اون بادمجون‌ها رو بهتون بدم 282 00:10:41,008 --> 00:10:44,879 ‫«اگه شما یا پسرتون یا هر کس دیگه‌ای بمیره، 283 00:10:44,912 --> 00:10:46,947 ‫«چطور میتونم عذاب وجدان نداشته باشم؟» 284 00:10:49,817 --> 00:10:52,153 ‫همونجا وایسادم و نگاش کردم، 285 00:10:53,053 --> 00:10:54,388 ‫گفتم: 286 00:10:55,222 --> 00:10:57,024 ‫«دماغ گندهٔ زشت. 287 00:10:57,825 --> 00:10:59,426 ‫«بی عرضهٔ لعنتی 288 00:10:59,460 --> 00:11:02,696 ‫«دماغ گندهٔ زشت بی عرضه تو واقعا نمیفهمی 289 00:11:02,730 --> 00:11:05,166 ‫«به‌خاطر همینه که تو همین شغل ‫مزخرف موندی 290 00:11:05,199 --> 00:11:08,135 ‫«و من یه بنز کلاس‌ ای دارم که بیرون پارکه» 291 00:11:08,169 --> 00:11:09,303 ‫و همه خرید‌هام رو 292 00:11:09,336 --> 00:11:11,205 ‫ پرت کردم کفِ سوپرمارکت ‫و رفتم بیرون 293 00:11:11,238 --> 00:11:12,907 ‫ـاوه، خدای من. 294 00:11:14,108 --> 00:11:15,809 ‫-خدای من. ‫ـچی؟ 295 00:11:15,843 --> 00:11:18,345 ‫-خدای من. -خدایا. 296 00:11:18,379 --> 00:11:19,880 ‫پسرمون فقط بادمجونِ لعنتی رو میخوره. 297 00:11:19,914 --> 00:11:21,115 ‫تو وحشتناکی. 298 00:11:21,148 --> 00:11:22,183 ‫میخواستم کاتسوکاری درست کنم. 299 00:11:22,216 --> 00:11:23,350 ‫تو بدترین آدم زنده دنیایی! 300 00:11:23,384 --> 00:11:24,285 ‫خودت گفتی حرف بزنیم. 301 00:11:24,318 --> 00:11:25,319 ‫اون فقط بادمجون میخوره... 302 00:11:25,352 --> 00:11:27,821 ‫ـچطور آدمی همچین... ‫- تو گفتی حرف بزنیم. 303 00:11:27,855 --> 00:11:29,023 ‫آره، نمیدونستم چی از اون دهنِ 304 00:11:29,056 --> 00:11:29,890 ‫لعنتی‌ت میاد بیرون! ‫ـخیلی ممنون. 305 00:11:29,924 --> 00:11:32,226 ‫الان احساس مزخرف بودن میکنم. ‫خیلی ممنون! 306 00:11:32,259 --> 00:11:33,894 ‫-احساس مزخرف بودن میکنی؟ ‫ـآره. 307 00:11:33,928 --> 00:11:34,762 ‫میدونی چی اعصابم رو خرد میکنه؟ 308 00:11:34,795 --> 00:11:37,131 ‫میدونید چی باعث میشه نصف شب 309 00:11:37,164 --> 00:11:39,033 ‫با عرق سرد از خواب بپرم؟ 310 00:11:39,066 --> 00:11:41,268 ‫به‌خاطر اینه که یه‌وقتی دوسش داشتم. 311 00:11:41,302 --> 00:11:43,103 ‫دوسش داشتم. واقعا دوسش داشتم. 312 00:11:43,137 --> 00:11:44,138 ‫چطور همچین چیزی ممکنه؟ 313 00:11:44,171 --> 00:11:46,006 ‫باور کن احساسی که قبلا درباره همدیگه 314 00:11:46,040 --> 00:11:48,008 ‫داشتیم برای من هم به اندازه تو عجیبه. 315 00:11:48,042 --> 00:11:50,477 ‫اما حق با اونه، ‫ما عاشق همدیگه بودیم. 316 00:11:50,512 --> 00:11:52,446 ‫فکر میکردم اون بی‌نظیره. 317 00:11:52,479 --> 00:11:54,848 ‫- من فکر میکردم اون جذابه. ‫ـآره ولی الان اینطور فکر نمیکنی. 318 00:11:54,882 --> 00:11:57,051 ‫الان فکر میکنم جذابیت‌‌ت به اندازهٔ 319 00:11:57,084 --> 00:11:59,053 ‫اسهالِ داخل لیوانه. 320 00:11:59,086 --> 00:12:00,120 ‫باشه. 321 00:12:00,154 --> 00:12:01,488 ‫قرنطینه سختی در پیش داریم. 322 00:12:01,523 --> 00:12:03,724 ‫خیلی خیلی سخت. 323 00:12:04,291 --> 00:12:05,292 ‫خیلی سخت. 324 00:12:21,175 --> 00:12:22,544 ‫خبری که لحظاتی قبل 325 00:12:22,577 --> 00:12:24,778 ‫ به‌دست ما رسیده 326 00:12:24,812 --> 00:12:28,115 ‫نخست‌وزیر موافقت خود را با تحت مراقبت ‫قرار دادنِ 327 00:12:28,148 --> 00:12:31,218 ‫افرادی که علائم شدید ویروس کرونا را دارند، ‫اعلام کرد. 328 00:12:31,252 --> 00:12:32,820 ‫اکنون که شهر 329 00:12:32,853 --> 00:12:34,522 ‫در قرنطینه و سکوت فرو رفته، 330 00:12:34,556 --> 00:12:37,391 ‫بزرگترین و درخشانترین ماهِ کامل سال ۲۰۲۰ 331 00:12:37,424 --> 00:12:38,993 ‫در آسمان شب میدرخشد. 332 00:12:39,026 --> 00:12:40,127 ‫سرعت گسترش کرونا 333 00:12:40,160 --> 00:12:42,997 ‫بیشتر نشده و این خبر خوبی‌ست 334 00:12:43,030 --> 00:12:44,865 ‫دیگه نمیخورم. 335 00:12:44,898 --> 00:12:46,867 ‫خیلی زیاد خوردم. 336 00:12:46,900 --> 00:12:49,903 ‫خیلی ناقلایی. 337 00:12:49,937 --> 00:12:51,539 ‫-قارچ؟ ‫ ـها؟ 338 00:12:51,573 --> 00:12:54,408 ‫آه، خدایا، بله. درباره قارچ بهشون بگو. بگو دیگه. 339 00:12:54,441 --> 00:12:56,410 ‫همش تقصیر همین قارچـه. 340 00:12:56,443 --> 00:12:58,045 ‫اون بهتر از من میتونه تعریف کنه. 341 00:12:58,078 --> 00:12:59,547 ‫همه چیز تقصیر قارچـه. 342 00:12:59,581 --> 00:13:01,315 ‫اگه به‌خاطر قارچ نبود، 343 00:13:01,348 --> 00:13:02,483 ‫ما الان با هم نبودیم. 344 00:13:02,517 --> 00:13:04,451 ‫تو بهتر از من تعریف میکنی. ‫یالا، تعریف کن. 345 00:13:04,485 --> 00:13:06,020 ‫خُب، سال سوم رابطه‌مون بود 346 00:13:06,053 --> 00:13:08,289 ‫سال اول خیلی عاشقانه‌ای داشتیم. 347 00:13:08,322 --> 00:13:10,157 ‫عشق، تفاهم و خوشبختی. 348 00:13:10,190 --> 00:13:12,293 ‫سال دوم رو با تلخی گذروندیم 349 00:13:12,326 --> 00:13:15,095 ‫کم‌کم به سمت بحث و جدل رفتیم. 350 00:13:15,129 --> 00:13:16,463 ‫الان دیگه سال سوم رابطمون بود 351 00:13:16,497 --> 00:13:18,899 ‫سقوط شدید به رابطه‌ای سرد و بی‌روح 352 00:13:18,932 --> 00:13:19,900 ‫من جدی میگم 353 00:13:19,933 --> 00:13:21,969 ‫و در این لحظه ما از همدیگه متنفریم 354 00:13:22,002 --> 00:13:24,138 ‫نمیخوایم قبولش کنیم اما هر دومون میدونیم 355 00:13:24,171 --> 00:13:26,440 ‫هر دومون 356 00:13:26,473 --> 00:13:28,375 ‫تلاش میکنیم ‫تا از این رابطهٔ لعنتی فرار کنیم. 357 00:13:28,409 --> 00:13:31,979 ‫یادم میاد باهاش سر میز شام نشسته بودم 358 00:13:32,012 --> 00:13:33,581 ‫و غذا خوردنش رو تماشا میکردم 359 00:13:33,615 --> 00:13:35,916 ‫وحشتناکترین صحنه‌ای بود که تو عمرم دیدم. 360 00:13:35,949 --> 00:13:38,852 ‫چی؟ من .... ‫من که بد غذا نمیخورم. 361 00:13:38,886 --> 00:13:40,622 ‫نه، ربطی به غذا خوردنت نداره، 362 00:13:40,655 --> 00:13:43,023 ‫فقط،، همین که داری میخوری 363 00:13:43,057 --> 00:13:45,092 ‫فقط نگاه کردن به غذا خوردنت 364 00:13:45,125 --> 00:13:48,162 ‫کل روند سیستم گوارش رو 365 00:13:48,195 --> 00:13:49,997 ‫نشون میده 366 00:13:50,030 --> 00:13:53,601 ‫جویدن و خرد کردن گوشت و غذاها و.. 367 00:13:55,670 --> 00:13:59,106 ‫مخلوط کردنش با بزاق دهنت و بلعیدنش 368 00:13:59,139 --> 00:14:03,077 ‫داخل اون شکم پر از اسید، تا هضم بشه. 369 00:14:03,110 --> 00:14:07,081 ‫و تبدیل بشه به توده گه‌ای که 370 00:14:07,114 --> 00:14:09,183 ‫از سوراخ کونت بیاد بیرون. 371 00:14:09,216 --> 00:14:11,485 ‫همه اونها رو از غذا خوردن فهمیدی؟ 372 00:14:11,519 --> 00:14:13,354 ‫نه، فقط از غذا خوردن تو. 373 00:14:13,387 --> 00:14:16,390 ‫خًب معلوم بود که ما نمیتونیم ادامه بدیم. 374 00:14:16,423 --> 00:14:18,526 ‫دقیقا قبل از تولدم 375 00:14:18,560 --> 00:14:19,594 ‫این افتضاح به بار اومد. 376 00:14:19,627 --> 00:14:21,596 ‫افتضاح بزرگ تیر‌خلاص 377 00:14:21,629 --> 00:14:24,898 ‫اما من چقدر احمق بودم که ‫یه جشن تولد غافلگیرکننده براش ترتیب داده بودم 378 00:14:24,932 --> 00:14:26,367 ‫مراسم قارچ چینی، 379 00:14:26,400 --> 00:14:27,468 ‫تو پارک جنگلی 380 00:14:27,502 --> 00:14:28,570 ‫پارک جنگلی لعنتی 381 00:14:28,603 --> 00:14:31,372 ‫مثل یه سپرده غیر‌قابل برداشت بود.. 382 00:14:31,405 --> 00:14:33,974 ‫خُب، کلهٔ سحر 383 00:14:34,007 --> 00:14:36,276 ‫میبرنت تو یه پارک جنگلی 384 00:14:36,310 --> 00:14:38,078 ‫و مجبورت میکنند تا قارچ بچینی. 385 00:14:38,112 --> 00:14:39,947 ‫بهت یاد میدن کدوم خوبه و کدوم خوب نیست 386 00:14:39,980 --> 00:14:41,549 ‫چطور باید بچینند 387 00:14:41,583 --> 00:14:42,950 ‫چطور باید بپزند 388 00:14:42,983 --> 00:14:44,552 ‫خیلی کسالت‌بار بود 389 00:14:44,586 --> 00:14:46,286 ‫بیخیال، خیلی خوب بود 390 00:14:46,320 --> 00:14:48,155 ‫میتونستیم چند تا دوست پیدا کنیم. 391 00:14:48,188 --> 00:14:50,090 ‫آدمای اونجا افتضاح بودند 392 00:14:50,124 --> 00:14:52,292 ‫یکی دوتاشون خوب بودن 393 00:14:52,326 --> 00:14:56,096 ‫اونی که اینطوری... 394 00:14:56,130 --> 00:14:57,599 ‫ـاه، آره. ‫اون رو باید بزاریم کنار 395 00:14:57,632 --> 00:15:00,033 ‫خُب، بهت یاد میدن که قارچ بچینی 396 00:15:00,067 --> 00:15:03,036 ‫و بهت یاد میدن که کدوم قارچ‌ها خطرناک‌ند. 397 00:15:03,070 --> 00:15:05,339 ‫یه قارچی بود که 398 00:15:05,372 --> 00:15:06,240 ‫بهمون گفتند، 399 00:15:06,273 --> 00:15:09,042 ‫«اگه این رو بخوری، ‫نمیمیری، 400 00:15:09,076 --> 00:15:10,944 ‫«اما خیلی مضره 401 00:15:10,978 --> 00:15:14,516 ‫«اگه بخوریش، دل درد میگیری 402 00:15:14,549 --> 00:15:16,283 ‫«حالت تهوع بهت دست میده 403 00:15:16,316 --> 00:15:19,386 ‫«به شدت اسهال میشی 404 00:15:19,420 --> 00:15:21,188 ‫«و شلوارت رو خیش میکنی» 405 00:15:21,221 --> 00:15:23,157 ‫هر دومون به یه چیز فکر میکردیم 406 00:15:23,190 --> 00:15:26,293 ‫«خیلی دلم میخواد بریزمش تو غذای بقیه 407 00:15:26,326 --> 00:15:28,262 ‫«و از درد به خودشون پیچیدن رو تماشا کنم» ‫ـبدجنسه، نه؟ 408 00:15:28,295 --> 00:15:31,131 ‫خیلی دوست داشتم اون قارچ‌ها رو بچینم 409 00:15:31,165 --> 00:15:34,502 ‫و ببینم که این حرمزاده‌ رو زمین میلوله، 410 00:15:34,536 --> 00:15:37,938 ‫و از ترس اینکه قراره بمیره میرینه تو شلوارش. 411 00:15:40,073 --> 00:15:41,576 ‫نه واقعا، شوخی میکنم.. 412 00:15:41,609 --> 00:15:42,710 ‫واقعا نمیخواستم این اتفاق بیفته 413 00:15:42,744 --> 00:15:45,145 ‫فقط باعث خوشحالی بود که همچین اتفاقی ‫میتونه بیفته. 414 00:15:45,747 --> 00:15:48,081 ‫ـاره و بعد... 415 00:15:50,217 --> 00:15:51,519 ‫ـاین اتفاق افتاد. ‫ـاره 416 00:15:51,553 --> 00:15:54,054 ‫ـمن مسموم شدم. ‫ـآره مسموم شد. 417 00:15:54,087 --> 00:15:56,390 ‫ـوای، خدای من. یکی از ما قارچ اشتباهی رو چید. 418 00:15:56,423 --> 00:15:58,425 ‫خیلی شبیه به همدیگه بودند 419 00:15:58,459 --> 00:16:00,662 ‫و درست رفت داخل همون ظرفی که من ازش خوردم 420 00:16:00,695 --> 00:16:02,429 ‫بله، برای اینکه تو اول از همه رفتی 421 00:16:02,463 --> 00:16:03,997 ‫برای اینکه تو برای خریدن اون چرت‌و‌پرتای 422 00:16:04,031 --> 00:16:05,399 ‫پارک جنگلی خیلی فِس‌فِس میکردی. 423 00:16:05,432 --> 00:16:07,334 ‫اره، برای اینکه اون دوست خل‌و‌چلت، ‫نیتان، 424 00:16:07,367 --> 00:16:09,136 ‫به تو گفت بخریش 425 00:16:09,169 --> 00:16:11,673 ‫با اینحال تو از دست منی که داشتم می‌خریدمش 426 00:16:11,706 --> 00:16:13,508 ‫عصبانی شدی و رفتی و 427 00:16:13,541 --> 00:16:15,677 ‫تا خودت غذا بپزی تا خودت رو نشون بدی 428 00:16:15,710 --> 00:16:16,711 ‫باشه ببین... 429 00:16:18,045 --> 00:16:19,413 ‫فکر کردم دارم میمیرم ‫خُب؟ 430 00:16:19,446 --> 00:16:21,281 ‫ـاره واقعا فکر میکرد ‫داره میمیره. 431 00:16:21,315 --> 00:16:22,449 ‫درد عجیبی بود 432 00:16:22,483 --> 00:16:23,618 ‫فکر میکرد داره میمیره. 433 00:16:23,651 --> 00:16:25,052 ‫احساس اینکه یه چیزی تو بدنت هست 434 00:16:25,085 --> 00:16:26,153 ‫که میخواد بکشدت 435 00:16:26,186 --> 00:16:27,254 ‫ولی حالش خوب بود. 436 00:16:27,287 --> 00:16:28,188 ‫ممکن بود بمیرم! 437 00:16:28,222 --> 00:16:30,558 ‫تو.. ‫اره، ممکن بود. 438 00:16:30,592 --> 00:16:31,526 ‫ولی نمردی که. 439 00:16:31,559 --> 00:16:33,661 ‫بهمون گفتند که این قارچ‌ها کشنده نیست 440 00:16:33,695 --> 00:16:37,397 ‫یک ساعت و نیم طول کشید تا آمبولانس برسه 441 00:16:37,431 --> 00:16:40,033 ‫اره، ‫خیلی طول کشید 442 00:16:40,067 --> 00:16:41,468 ‫ـیکمی ترسناک بود. 443 00:16:42,504 --> 00:16:44,137 ‫تمام مدت دستش رو گرفته بودم. 444 00:16:44,171 --> 00:16:46,674 ‫آره گرفته بودی. ‫دستم رو گرفته بود 445 00:16:46,708 --> 00:16:47,642 ‫ببینید، موضوع اینه که.. 446 00:16:47,675 --> 00:16:49,544 ‫وقتی با همچین چیزی مواجه میشید 447 00:16:49,577 --> 00:16:51,546 ‫و همچین ترسی رو تجربه میکنی 448 00:16:51,579 --> 00:16:54,381 ‫که فکر میکنی همین امروز داری میمیری. 449 00:16:54,414 --> 00:16:55,449 ‫میخوای دوباره تلاش کنی. 450 00:16:55,482 --> 00:16:56,584 ‫و آدمی که کنارته 451 00:16:56,618 --> 00:17:00,822 ‫کسیه که نمیخوای ریختش رو ببینی، ‫این اتفاق شما رو به هم نزدیک‌تر میکنه. 452 00:17:00,855 --> 00:17:02,322 ‫اره، وقتی همچین چیزی رو تجربه می‌کنی. 453 00:17:02,356 --> 00:17:04,057 ‫این اتفاق باعث نزدیک‌تر شدنتون به هم میشه 454 00:17:05,125 --> 00:17:07,227 ‫خُب ما تصمیم گرفتیم یه شانس دوباره‌ای ‫به خودمون بدیم 455 00:17:07,261 --> 00:17:08,596 ‫که بزرگترین اشتباه‌ 456 00:17:08,630 --> 00:17:10,665 ‫بین تمام اشتباهاتمون بود 457 00:17:10,698 --> 00:17:12,834 ‫برای اینکه همون لحظات بود که 458 00:17:12,867 --> 00:17:16,671 ‫در نهایت حماقت، 459 00:17:16,704 --> 00:17:20,575 ‫تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم. 460 00:17:20,608 --> 00:17:23,578 ‫هیچوقت بعد از اینکه مرگ رو تجربه کردید، ‫تصمیم نگیرید. 461 00:17:23,611 --> 00:17:26,079 ‫و حتی تجربه نزدیک به مرگ. 462 00:17:26,113 --> 00:17:28,716 ‫اون جنین اندازه یه گلوله 463 00:17:28,750 --> 00:17:31,519 ‫تو سر بود وقتی که ما یادمون اومد 464 00:17:31,553 --> 00:17:33,621 ‫که نمیتونیم قیافه همدیگه رو تحمل کنیم. 465 00:17:33,655 --> 00:17:36,691 ‫و باقیه داستان هم که مثل روز روشنه 466 00:17:36,724 --> 00:17:38,392 ‫این داستان قارچ بود. 467 00:17:38,425 --> 00:17:39,661 ‫آرتی، بیا اینجا 468 00:17:41,863 --> 00:17:43,631 ‫قرنطینه اونقدرا هم بد نبوده. 469 00:17:43,665 --> 00:17:44,699 ‫نه! 470 00:17:44,732 --> 00:17:46,133 ‫دو هفته گذشت 471 00:17:46,166 --> 00:17:47,502 ‫و میدونید ‫داریم میگذرونیمش 472 00:17:47,535 --> 00:17:48,603 ‫اره میگذرونیم 473 00:17:48,636 --> 00:17:49,837 ‫اشتباه نکن. ‫به هر حال خوش هم نمیگذره 474 00:17:49,871 --> 00:17:51,104 ‫خدایا، نه. 475 00:17:51,138 --> 00:17:52,574 ‫هنوز مجبوریم همدیگه رو ببینیم 476 00:17:52,607 --> 00:17:54,809 ‫تو پله‌ها از کنار همدیگه رد بشیم 477 00:17:54,842 --> 00:17:57,645 ‫همه خوشحال و شاد‌ند 478 00:17:57,679 --> 00:17:59,479 ‫که البته خیلی عجیبه 479 00:17:59,514 --> 00:18:02,249 ‫واتس‌اپ رو دیدی؟ ‫غیر قابل تحمله 480 00:18:02,282 --> 00:18:05,720 ‫توییتر، اینستاگرام ‫حتی نمیتونی، میدونی.. 481 00:18:05,753 --> 00:18:08,556 ‫«ما همه با همیم بچه‌ها» «از پسش بر میایم» 482 00:18:08,590 --> 00:18:11,124 ‫ـوای، خدای من. «من دارم ساز زدن رو یاد میگیرم» 483 00:18:11,158 --> 00:18:13,126 ‫«این رو ببینید، من با ماکارونی چرخی 484 00:18:13,160 --> 00:18:16,296 ‫روسری بافتم» ‫بس کنید دیگه 485 00:18:16,330 --> 00:18:17,665 ‫اتفاقات زیادی افتاده 486 00:18:17,699 --> 00:18:20,535 ‫و به ما کمک میکنه تا مجبور نباشیم 487 00:18:20,568 --> 00:18:23,671 ‫به کارای همدیگه توجه کنیم، یا حرف بزنیم 488 00:18:23,705 --> 00:18:24,806 ‫یا حتی متوجه حضور همدیگه بشیم 489 00:18:24,839 --> 00:18:26,473 ‫اره، میتونیم وانمود کنیم که طرف مقابل اصلا 490 00:18:26,507 --> 00:18:28,241 ‫وجود نداره ‫تو کماست.... 491 00:18:28,275 --> 00:18:30,878 ‫ببینید، من تو یه چیز تخصص دارم، 492 00:18:30,912 --> 00:18:33,280 ‫که شامل راست و ریس کردن خیلی چیزاست 493 00:18:33,313 --> 00:18:35,315 ‫ـیهشون بگو چیکار میکنی؟ ‫ـشروع نکن. 494 00:18:35,349 --> 00:18:37,552 ‫ـنه، نه، بگو ‫ـاین رو شروع نکن. 495 00:18:37,585 --> 00:18:38,753 ‫هیچکس نمیفهمه این چیکار میکنه. 496 00:18:38,786 --> 00:18:39,821 ‫چرا، اونا میفهمن 497 00:18:39,854 --> 00:18:41,823 ‫من نمیفهمم تو چیکار میکنی. 498 00:18:41,856 --> 00:18:43,223 ‫نه درست نیست. 499 00:18:43,256 --> 00:18:44,458 ‫میدم میفهمن من چیکار میکنم. 500 00:18:44,491 --> 00:18:46,360 ‫- بهشون بگو چیکار می‌کنی. ‫ـباشه. 501 00:18:46,393 --> 00:18:48,395 ‫من یه دفتر مشاوره دارم 502 00:18:48,428 --> 00:18:50,263 ‫ما داده‌ها رو بررسی می‌کنیم 503 00:18:50,297 --> 00:18:52,165 ‫و راه حل‌های چند رسانه‌ای بر پایه تکنولوژی 504 00:18:52,199 --> 00:18:53,266 ‫منظورم اینه که، چی؟ 505 00:18:53,300 --> 00:18:56,537 ‫برای فروشنده‌های آنلاین محصولات پیدا میکنیم 506 00:18:56,571 --> 00:18:58,539 ‫که باعث صرفه‌جویی در هزینه‌ها میشه 507 00:18:58,573 --> 00:18:59,507 ‫کجاش پیچیده‌ست؟ 508 00:18:59,540 --> 00:19:02,209 ‫ وقتی با هم میریم بیرون و 509 00:19:02,242 --> 00:19:05,345 ‫مردم میپرسن چیکار میکنی. ‫و این، همه این چیزها رو میگه، 510 00:19:05,379 --> 00:19:07,180 ‫من میرم جلو و میگم: 511 00:19:07,214 --> 00:19:09,550 ‫«منظورش کامپیوتره» 512 00:19:10,885 --> 00:19:13,453 ‫یه میلیون سال پیش خیلی بامزه به نظر میومد 513 00:19:13,487 --> 00:19:15,823 ‫خیلی چیز‌ها تغییر کردند 514 00:19:15,857 --> 00:19:17,391 ‫خدا رو شکر بخاطر «ریشی» ‫«از اساطیر بودایی» 515 00:19:17,424 --> 00:19:18,860 ‫ـ«رفیق ریشی» ‫اها؟ 516 00:19:18,893 --> 00:19:20,494 ‫دولت داره دخالت میکنه 517 00:19:20,528 --> 00:19:23,230 ‫ـتو دوره همه‌گیری کرونا هستیم ‫ـپول قرض میکنه تا مشاغل رو نجات بده 518 00:19:23,263 --> 00:19:25,265 ‫ـتو دوره همه‌گیری کرونا هستیم ‫میخوام بگم که... 519 00:19:25,298 --> 00:19:28,435 ‫این همون سیاستی نیست که 520 00:19:28,468 --> 00:19:31,338 ‫جرمی کوربین تو انتخابات قبل ‫علیه‌ش مبارزه کرد 521 00:19:31,371 --> 00:19:33,975 ‫بله. خودشه. بله، در انتخابات قبلی تو داشتی 522 00:19:34,008 --> 00:19:35,442 ‫برای سیاستی مبارزه میکردی که 523 00:19:35,475 --> 00:19:36,844 ‫برای تعطیلی کامل اقتصاد 524 00:19:36,878 --> 00:19:38,445 ‫فوق‌العاده بود. 525 00:19:38,478 --> 00:19:41,481 ‫از همه‌گیری خبربی نبود وقتی که در سال ۲۰۰۸ بانک‌ها... 526 00:19:41,516 --> 00:19:44,652 ‫نه.. من هیچوقت با اتفاقات ۲۰۰۸ موافق نبودم لعنت به ۲۰۰۸ 527 00:19:44,686 --> 00:19:46,954 ‫هیچ چیزی بدتر از شکست خوردن نیست 528 00:19:46,988 --> 00:19:50,725 ‫سوسیالیسم معتقده که ‫بزار فقرا بمیرن 529 00:19:50,758 --> 00:19:52,694 ‫اره، الان که از صدقه گرفتن بدت نمیاد. ‫میاد؟ 530 00:19:52,727 --> 00:19:55,328 ‫اون وامه. اون وامه. ‫زن اون وامه. 531 00:19:55,362 --> 00:19:57,431 ‫ببین. شرکت من شرکت ضعیفی نیست. ‫باشه؟ هرگز هم ضیف نبوده. 532 00:19:57,464 --> 00:19:59,767 ‫اره، نه. ‫فقط غیر قابل درکه. 533 00:19:59,801 --> 00:20:02,235 ‫به هر حال. کار زیادی برای راست و ریس ‫ کردن هست. 534 00:20:02,269 --> 00:20:03,203 ‫وام بوده 535 00:20:03,236 --> 00:20:05,506 ‫پرداخت حقوق در زمان مرخصی استعلاجی بوده، 536 00:20:05,540 --> 00:20:07,875 ‫مالیات بر ارزش افزوده، ‫و بعد کمک‌های دولت رسید 537 00:20:07,909 --> 00:20:09,777 ‫این وام برام خیلی مهم بود 538 00:20:09,811 --> 00:20:11,344 ‫برای اینکه ۱۲ تا کارمند دارم. 539 00:20:11,378 --> 00:20:12,880 ‫ـاره، که اخراجشون کردی ‫ـاخراجشون نکردم 540 00:20:12,914 --> 00:20:14,882 ‫حکم اخراجشون رو ایمیل کردی 541 00:20:14,916 --> 00:20:17,685 ‫بلافاصله بعد از اینکه کمک‌های دولت رسیدح ‫حکم اخراج رو باطل کردم 542 00:20:17,719 --> 00:20:20,253 ‫آره، وقتی که دولت قرار شد حقوقشون رو بده. 543 00:20:20,287 --> 00:20:21,723 ‫آدمای خیلی خوبی بودن ‫همشون رو برگردوندم 544 00:20:21,756 --> 00:20:23,490 ‫آره، با ۸۰درصد حقوقشون. 545 00:20:23,524 --> 00:20:25,026 ‫کمک‌های دولت همینقدره. 546 00:20:25,059 --> 00:20:27,962 ‫ـمیتونی بیشترش کنی خُب. ‫ـاگه احمق باشی 547 00:20:30,765 --> 00:20:34,769 ‫ببین. با این اوضاع ‫این هنوز کار میکنه 548 00:20:34,802 --> 00:20:38,438 ‫ـاره من برای یه موسسه خیریه کار میکنم. 549 00:20:38,472 --> 00:20:42,275 ‫ما مثل نسخه طالبانیِ پزشکان بدون مرز هستیم 550 00:20:42,309 --> 00:20:43,343 ‫آها، خُب. 551 00:20:43,376 --> 00:20:45,445 ‫­اینبار میخوای دنیا رو نجات بدی ‫ام 552 00:20:45,479 --> 00:20:46,881 ‫به پناهنده‌ها کمک میکنم 553 00:20:46,914 --> 00:20:47,949 ‫راستش کاری که میکنه خوبه 554 00:20:47,982 --> 00:20:49,117 ‫واقعا بهش افتخار میکنم 555 00:20:49,150 --> 00:20:52,553 ‫- یکمی بهش افتخار میکنم ‫ ـ یه هماهنگ کنندهٔ ساده‌ام 556 00:20:52,587 --> 00:20:54,756 ‫هماهنگ‌کننده کل اروپا ‫هماهنگ‌کننده کل اروپا 557 00:20:54,789 --> 00:20:56,691 ‫با جون و دل تلاش میکنه، ‫آدم مهمیه 558 00:20:56,724 --> 00:20:58,860 ‫من خیلی با این پناهنده‌ها هم‌نظر نیستم 559 00:20:58,893 --> 00:21:00,695 ‫اما بعضیاشون که این بهشون کمک میکنه 560 00:21:00,728 --> 00:21:02,063 ‫فرقی با بقیه ندارن 561 00:21:02,096 --> 00:21:03,865 ‫داستان‌هایی که این آدما دارن 562 00:21:03,898 --> 00:21:04,966 ‫اینا فرقی با بقیه ندارن. 563 00:21:04,999 --> 00:21:06,000 ‫قلب آدم رو به درد میاره. 564 00:21:06,033 --> 00:21:07,802 ‫قصه‌هاشون دردناکه 565 00:21:07,835 --> 00:21:09,871 ‫کدومشون؟ ‫کدومشون؟ 566 00:21:09,904 --> 00:21:12,507 ‫اینا که میگی مال کدومشونه؟ ‫اینا هیچ فرقی با بقیه ندارن! 567 00:21:12,540 --> 00:21:14,441 ‫میدونی، دیگه این بحث رو ادامه نمیدم 568 00:21:15,877 --> 00:21:17,344 ‫اتفاقات زیادی افتاده. 569 00:21:17,377 --> 00:21:19,547 ‫میدونی با این آموزش مجازی 570 00:21:19,580 --> 00:21:21,616 ‫که اگه روراست باشم آرتور خیلی خوب داره ازش استفاده میکنه 571 00:21:21,649 --> 00:21:22,583 ‫واقعا تو درساش خوبه 572 00:21:22,617 --> 00:21:24,952 ‫آره، استعمار پرتقال بر ماکائو 573 00:21:24,986 --> 00:21:26,486 ‫نقطه ذوب سرب 574 00:21:26,521 --> 00:21:27,822 ‫اینا تو حافظم مونده بود 575 00:21:27,855 --> 00:21:29,489 ‫که خیلی هم بهش افتخار میکنم 576 00:21:29,524 --> 00:21:31,058 ‫تو این چیزا خوب بود ‫این رو قبول میکنم 577 00:21:31,092 --> 00:21:33,326 ‫ولی آموزش مجازی برای آرتی کوچولو هم بهتره. 578 00:21:33,360 --> 00:21:34,996 ‫منظورم اینه که اونم خیلی با همسن و سالاش خوب نیست 579 00:21:35,029 --> 00:21:36,898 ‫اره، اما دوست داشتنیـه 580 00:21:36,931 --> 00:21:39,634 ‫ـ اونجاست؟ ‫اره، نه، خیلی دوست داشتنیه 581 00:21:39,667 --> 00:21:41,936 ‫بله، ایناهاش پسرکوچولوی دوست داشتنی 582 00:21:41,969 --> 00:21:44,572 ‫دوست داشتنیه، ‫رفیق دوست داشتنی کوچولو 583 00:21:44,605 --> 00:21:46,406 ‫منصفانس که بگم ‫پسر فوق‌العاده‌ای بهم دادی 584 00:21:46,439 --> 00:21:48,408 ‫من بهت ندادمش ‫تو لعنتی 585 00:21:48,441 --> 00:21:50,477 ‫و مامانم هم هست ‫واضحه که نگرانش بودم 586 00:21:50,511 --> 00:21:51,813 ‫هر دومون نگران بودیم 587 00:21:51,846 --> 00:21:53,548 ‫میدونید، ‫هر اتفاقی که بین من و این بیفته، 588 00:21:53,581 --> 00:21:55,348 ‫ـمن اون زن رو دوست دارم ‫ـها! 589 00:21:55,382 --> 00:21:56,250 ‫اون ازت متنفره. 590 00:21:56,284 --> 00:21:58,586 ‫ -اون عاشق منه. ‫ ـاز خط مشی سیاسی‌ت متنفره. 591 00:21:58,619 --> 00:21:59,520 ‫ عاشق خط ‌مشی سیاسی منه. 592 00:21:59,554 --> 00:22:00,588 ‫دنبال بهونه‌س برای بحث کردن. 593 00:22:00,621 --> 00:22:03,090 ‫مادرم با تفکرات کمونیستی بزرگ شده 594 00:22:03,124 --> 00:22:05,793 ‫اره، مدرسه قدیمی ‫دوست‌دارانِ شوروی کومونیستی. 595 00:22:05,827 --> 00:22:07,494 ‫هرگز با فرو‌ریختن دیوار برلین ‫کنار نیومد. 596 00:22:07,528 --> 00:22:08,629 ‫تو دهه هفتاد 597 00:22:08,663 --> 00:22:10,131 ‫با «تشکیلات خشمگین» ارتباط داشت 598 00:22:10,164 --> 00:22:11,398 ‫ارتباطی نداشت 599 00:22:11,431 --> 00:22:13,568 ‫آدمایی که میخواستن برج تلکام رو ‫منفجر کنند یادتونه؟ 600 00:22:13,601 --> 00:22:16,403 ‫به خاطر اونه که رستوران گردون ‫دیگه نمیچرخه. 601 00:22:16,436 --> 00:22:19,540 ‫مادرم ممکنه دو نفر رو که 602 00:22:19,574 --> 00:22:21,576 ‫شاید تو اون ماجرا دست داشتند ‫رو برای دو ساعت 603 00:22:21,609 --> 00:22:22,877 ‫پنهون کرده باشه. خب. 604 00:22:22,910 --> 00:22:25,079 ‫ببین، یکبار دیدمش که میخواست ‫کتاب سرمایه کارل مارکس 605 00:22:25,112 --> 00:22:26,681 ‫رو برای آرتی کوچولو بخونه 606 00:22:26,714 --> 00:22:28,149 ‫یعنی عاشقشم. 607 00:22:28,182 --> 00:22:30,417 ‫ـآدم مستقلیـه ‫ام 608 00:22:30,450 --> 00:22:32,753 ‫خیلی طول کشید تا راضیش کنیم که ‫نیاز به پرستار داره. 609 00:22:32,787 --> 00:22:34,021 ‫ترسیده بود. مگه نه؟ 610 00:22:34,055 --> 00:22:35,823 ‫پاهاش قدرت قبل رو نداشتند. 611 00:22:35,857 --> 00:22:37,792 ‫وقتی دیگه توان راه رفتن نداشت ‫ خیلی ترسیده بود 612 00:22:37,825 --> 00:22:39,160 ‫ناراحت نشی، ‫دیگه همه توانایی‌هاش از دست رفته 613 00:22:39,193 --> 00:22:40,728 ‫مجبورش میکنم که ‫هر روز تماس تصویری بگیره 614 00:22:40,761 --> 00:22:43,463 ‫کلیه‌هاش، چشم‌هاش ‫گردنش یه بار اینطوری شد 615 00:22:43,496 --> 00:22:44,565 ‫منظورم گلوش نیست 616 00:22:44,599 --> 00:22:46,701 ‫عظلات گردن که سر رو بالا ‫ نگه می‌دارند 617 00:22:46,734 --> 00:22:47,768 ‫اینطوری شد 618 00:22:47,802 --> 00:22:48,870 ‫گفتم: ‫«حالت چطوره عزیزم؟» 619 00:22:48,903 --> 00:22:50,504 ‫اینطوری نگاه کرد... 620 00:22:50,538 --> 00:22:52,807 ‫موقع ناهار دادن بهش، ‫اینطوری.. 621 00:22:52,840 --> 00:22:54,876 ‫«اوه، پسر ‫خیلی ترسناکه» 622 00:22:54,909 --> 00:22:57,044 ‫بگذریم، بعد از ظهر ‫پرستارش میاد. 623 00:22:57,078 --> 00:22:59,180 ‫ـ این مریم‌ه، درسته؟ ‫- مریما. 624 00:22:59,213 --> 00:23:00,982 ‫دختر سومالیایی من بهش میگم مریم عاشق این اسمه. 625 00:23:01,015 --> 00:23:03,017 ‫ـ اصلا خوشش نمیاد! ‫ـ به هر حال، پرستار خوبیه. 626 00:23:03,050 --> 00:23:04,451 ‫یکی از خوب‌هاست. 627 00:23:04,484 --> 00:23:05,653 ‫تو خودت تو «زوم»هستی ‫و دیدیش. 628 00:23:05,686 --> 00:23:08,689 ‫اـآره. دیدمش. یه محافظ پلاستیکی ‫دست‌ساز 629 00:23:08,723 --> 00:23:11,726 ‫می‌زاره سرش. ‫که بتونه از بینش ببینه. 630 00:23:11,759 --> 00:23:13,594 ‫میدونی، مثل ‫یه پاکت پلاستیکیـه 631 00:23:13,628 --> 00:23:14,729 ‫با بند لاستیکی. 632 00:23:14,762 --> 00:23:18,498 ‫مریمه دیگه. ‫خیلی خوبه. 633 00:23:18,532 --> 00:23:21,068 ‫درباره تجهیزات‌حفاظت‌شخصی ‫ازش پرسیدم، 634 00:23:21,102 --> 00:23:23,004 ‫هیچی تجهیزات اضافه‌ای بهشون ‫ندادند 635 00:23:23,037 --> 00:23:24,005 ‫نه، هیچی. 636 00:23:24,038 --> 00:23:25,873 ‫با کیسه زباله برای خودشون ‫لباس محافظ میسازن. 637 00:23:25,907 --> 00:23:27,440 ‫واقعا چه خبره؟ 638 00:23:27,474 --> 00:23:30,645 ‫مریاما اصلا راضی نیست. 639 00:23:30,678 --> 00:23:31,779 ‫میدونی، خب ترسیده. 640 00:23:31,812 --> 00:23:33,814 ‫به خاطر خودش، ‫خانوادش. 641 00:23:33,848 --> 00:23:35,750 ‫- به خاطر بیماراش. ‫- بهشون بگو چند تا اتوبوس 642 00:23:35,783 --> 00:23:36,617 ‫- باید عوض کنه. ‫- سه تا. 643 00:23:36,651 --> 00:23:38,786 ‫ـ چند تا بیمار در روز داره؟ ‫- هشت تا. 644 00:23:38,819 --> 00:23:39,921 ‫چی؟ لعنتی. یعنی چی؟ 645 00:23:39,954 --> 00:23:41,555 ‫آره، واقعا دارم گیج میشم. 646 00:23:41,589 --> 00:23:43,925 ‫زنگ میزنم به مشاور، دکتر، 647 00:23:43,958 --> 00:23:45,226 ‫میدونی، ‫زنگ میزنم برای مشاوره، 648 00:23:45,259 --> 00:23:46,627 ‫اما جوابی نمی‌گیرم 649 00:23:46,661 --> 00:23:48,062 ‫برای اینکه همه گورشون رو گم کردن ‫و رفتن 650 00:23:48,095 --> 00:23:49,997 ‫پس من میخوام برم و ‫بیارمش اینجا. 651 00:23:50,031 --> 00:23:51,599 ‫اما بعد فکر میکنم که ‫نکنه تو خطر بندازمش؟ 652 00:23:51,632 --> 00:23:53,067 ‫آره، خب، ‫یکی‌مون بره و یکی‌مون بمونه؟ 653 00:23:53,100 --> 00:23:54,635 ‫- اما کی از این بچه مراقبت کنه؟ ‫ـاره 654 00:23:54,669 --> 00:23:57,071 ‫منظورم اینه که ‫ما، کنار همدیگه‌ایم. 655 00:23:57,104 --> 00:23:59,807 ‫و یه ویروس کشنده اون بیرون هست 656 00:23:59,840 --> 00:24:03,711 ‫و تو راحت نشستی کنار مادرت، 657 00:24:03,744 --> 00:24:05,079 ‫و من دارم فکر میکنم که ‫«همین؟» 658 00:24:05,112 --> 00:24:06,914 ‫«مادرم قراره بمیره؟» 659 00:24:06,948 --> 00:24:10,584 ‫«مادرم الان قراره بمیره؟» ‫ما واقعا ترسیدیم. 660 00:24:10,618 --> 00:24:12,586 ‫و بعد، ناگهان خواهرش وارد میشه و 661 00:24:12,620 --> 00:24:13,955 ‫همه چیز رو درست میکنه، 662 00:24:13,988 --> 00:24:16,090 ‫ـ اون فوق‌العاده‌ست ‫ـ از ناکجا آباد. 663 00:24:16,123 --> 00:24:18,826 ‫اره، برای اینکه خواهرم یکمی 664 00:24:18,859 --> 00:24:19,894 ‫معمولا یکمی... 665 00:24:19,927 --> 00:24:21,662 ‫- خواخواهه؟ ‫- نه خودخواه نیست. 666 00:24:21,696 --> 00:24:23,931 ‫ـ سعی میکنه کمدین باشه؟ ‫ـاره کمدین نیست 667 00:24:23,965 --> 00:24:25,066 ‫خیلی عمل‌گراتره 668 00:24:25,099 --> 00:24:27,802 ‫همیشه جوک میگه. ‫ممکنه یکمی بتونه بخندونه 669 00:24:27,835 --> 00:24:29,670 ‫ببین، صادقانه بگم، ‫اون نجاتمون داد. 670 00:24:29,704 --> 00:24:32,073 ‫ـاره خواهرم مادرم رو مجبور کرد که ‫به خانه سالمندان بره. 671 00:24:32,106 --> 00:24:33,107 ‫اون خونه سالمندان رو یادته؟ 672 00:24:33,140 --> 00:24:35,543 ‫ـاره خواهرم متقاعدش کرد که بره اونجا 673 00:24:35,576 --> 00:24:37,211 ‫جای خوبیه. ‫منظورم اینه که فوق‌الَاده‌ست. 674 00:24:37,244 --> 00:24:38,879 ‫فقط خدا میدونه که چطور تونست ‫راضیش کنه، اما... 675 00:24:38,913 --> 00:24:41,515 ‫اره، متقاعدش کرد که بره به اون خونه سالمندان قشنگ. 676 00:24:41,549 --> 00:24:42,416 ‫و اونها هم پذیرفتنش. 677 00:24:42,450 --> 00:24:44,819 ‫- باعث آسودگیـه. ‫- آره، خیلی خوب بود. 678 00:24:44,852 --> 00:24:46,253 ‫میدونم یه شبه 679 00:24:46,287 --> 00:24:48,622 ‫بدون بحث و جدل ‫رفت اونجا، خیلی سریع 680 00:24:48,656 --> 00:24:51,025 ‫ـاره اونجا جاش خوبه.، مگه نه؟ 681 00:24:51,058 --> 00:24:53,961 ‫اونجا؟ آره، آره. ‫جاش اونجا خوبه. 682 00:25:36,370 --> 00:25:40,141 ‫امروز بعد‌از‌شهر، ‫یکمی مارچوبه چیدم. 683 00:25:42,710 --> 00:25:45,780 ‫اولین بارم بود. 684 00:25:45,813 --> 00:25:47,982 ‫راستش، الانم نباید اینکار رو می‌کردم 685 00:25:48,015 --> 00:25:49,717 ‫تاره چند ماه پیش کاشته بودمشون. 686 00:25:49,750 --> 00:25:52,153 ‫و خب، مارچوبه باید.. 687 00:25:52,186 --> 00:25:54,688 ‫سه سال بمونه 688 00:25:54,722 --> 00:25:57,992 ‫تاجش کاملا تو زمین بشینه، ‫در غیر اینصورت از بین می‌ره. 689 00:25:59,060 --> 00:26:01,929 ‫خب، ‫این چیزیه که گوگل میگه. 690 00:26:01,962 --> 00:26:04,632 ‫اما، ‫من نتونستم تحمل کنم. 691 00:26:04,665 --> 00:26:08,803 ‫میدونید، خودم بزرگش کردم، ‫با دست‌های خودم کاشتمش. 692 00:26:10,104 --> 00:26:11,005 ‫ببین، نمیخوام بگم که 693 00:26:11,038 --> 00:26:14,375 ‫من خیلی تو کاشتن سبزیجات خوبم. 694 00:26:14,408 --> 00:26:17,611 ‫موضوع این نیست، ‫میدونید، 695 00:26:17,645 --> 00:26:19,713 ‫با همه اتفاقاتی که امسال افتاده. 696 00:26:20,781 --> 00:26:22,850 ‫این دونه‌ها تو ماه فوریه... 697 00:26:22,883 --> 00:26:24,819 ‫سفارش دادم. 698 00:26:25,886 --> 00:26:27,288 ‫سوال پیش میاد که چرا. 699 00:26:28,022 --> 00:26:29,857 ‫میدونید، فقط سفارش دادم. 700 00:26:29,890 --> 00:26:31,158 ‫وقتی بود که تازه سر و کله این 701 00:26:31,192 --> 00:26:32,893 ‫ویروس کرونا 702 00:26:32,927 --> 00:26:35,629 ‫تو یه شهر ناشناختهٔ چین ‫پیدا شده بود. 703 00:26:35,663 --> 00:26:39,400 ‫جایی که قبلا هیچی ازش نشنیده بودیم. 704 00:26:39,433 --> 00:26:40,968 ‫بیماری‌های اینطوری، 705 00:26:41,001 --> 00:26:42,870 ‫زیاد اتفاق میفته. مگه نه؟ 706 00:26:42,903 --> 00:26:45,739 ‫منظورم بیماری‌هایی مثل ‫آنفولانزای پرندگان،ایبولا، سارس. 707 00:26:46,407 --> 00:26:47,975 ‫و، اشتباه متوجه نشید، 708 00:26:48,008 --> 00:26:51,412 ‫نمیخوام بگم که میدونستم که همچین ‫اتفاقی میفته. 709 00:26:51,445 --> 00:26:54,381 ‫منظورم این نیست که باید 710 00:26:54,415 --> 00:26:57,785 ‫یه پناهگاه انفجار هسته‌ای گریزلی و ‫آدام داشته باشیم. 711 00:26:57,818 --> 00:27:01,088 ‫داشتم به کاشت یکمی سبزیجات فکر می‌کردم 712 00:27:01,122 --> 00:27:02,823 ‫راستش هر سال به این فکر ‌می‌کنم. 713 00:27:02,857 --> 00:27:03,891 ‫ولی هیچوقت نکاشته بودم. 714 00:27:03,924 --> 00:27:06,994 ‫فکر کنم مثل یاد گرفتن اسم درخت‌ها، 715 00:27:07,027 --> 00:27:09,063 ‫یا خوندن چارلز‌دیکنز باشه. 716 00:27:09,096 --> 00:27:11,198 ‫باعث می‌شه آدم بهتری بشی. 717 00:27:11,232 --> 00:27:13,000 ‫ولی هیچکس اینکار لعنتی رو نمی‌کنه. 718 00:27:13,033 --> 00:27:15,669 ‫اما امسال، ‫با همه اتفاقاتی که افتاد... 719 00:27:18,939 --> 00:27:21,175 ‫فکر کردم که اینکار ور بکنم. 720 00:27:21,208 --> 00:27:23,878 ‫و سبزیجات می‌کارم ‫می‌دونید. 721 00:27:23,911 --> 00:27:24,979 ‫اینجا همه چیز دارم 722 00:27:25,012 --> 00:27:30,351 ‫هویج، کدو، گوجه‌فرنگی، خیار. 723 00:27:30,384 --> 00:27:31,852 ‫تربچه ّم دارم، 724 00:27:31,886 --> 00:27:33,354 ‫از این چیزای کوچیک هم دارم ‫که از ونزوئلا آوردم، 725 00:27:33,387 --> 00:27:34,922 ‫واقعا نمی‌دونم چیه. 726 00:27:34,955 --> 00:27:38,159 ‫و خب، مارچوبه . 727 00:27:38,192 --> 00:27:40,361 ‫خب، امشب.. 728 00:27:43,797 --> 00:27:45,032 ‫یه تماس داشتیم 729 00:27:45,065 --> 00:27:46,800 ‫بعد از اینکه رسما اعلام کردند 730 00:27:46,834 --> 00:27:48,769 ‫قرنطینه تموم شده. 731 00:27:48,802 --> 00:27:50,337 ‫جاناتان تماس گرفت، خب. 732 00:27:50,371 --> 00:27:53,974 ‫جاناتان پرستار آی‌سی‌یوئه 733 00:27:54,008 --> 00:27:58,312 ‫جاناتان آدم خوبیه، ‫دوست داشتنیه. 734 00:27:58,345 --> 00:28:01,882 ‫نمیتونم چطور ازش تعریف کنم. 735 00:28:01,916 --> 00:28:06,120 ‫پرستار اصلی بخش مراقبت‌های ‫ویژه‌ست 736 00:28:06,153 --> 00:28:07,488 ‫از مادرزن‌جان مراقبت میکنه، 737 00:28:07,522 --> 00:28:09,290 ‫چون کرونا، ‫میدونید... 738 00:28:10,758 --> 00:28:11,992 ‫وارد اون خانه سالمندان شده. 739 00:28:12,026 --> 00:28:15,763 ‫تعداد زیادی، اونجا به کرونا مبتلا ‫شدن. 740 00:28:16,830 --> 00:28:19,433 ‫خیلیا مُردن، خیلیا تو بیمارستان ‫هستند. 741 00:28:19,466 --> 00:28:21,869 ‫مادر‌زن جان هم بردن اونجا. 742 00:28:21,902 --> 00:28:25,940 ‫به دستگاه تنفس‌مصنوعی وصل شده ‫و رفته تو کما. 743 00:28:25,973 --> 00:28:28,475 ‫و جاناتان، اون... 744 00:28:28,510 --> 00:28:31,212 ‫اون هر روز به ما زنگ می‌زنه، 745 00:28:31,245 --> 00:28:33,480 ‫همه چیز رو بهمون می‌گه. ‫همه‌چیز. 746 00:28:33,515 --> 00:28:35,849 ‫درجه تب، تپش‌قلب، 747 00:28:35,883 --> 00:28:38,185 ‫کدوم متخصص اونجاست... 748 00:28:38,219 --> 00:28:39,887 ‫وقتی که اینور و اونورش می‌کنند 749 00:28:39,920 --> 00:28:42,122 ‫تا تنفسش دچار مشکل نشه. 750 00:28:42,156 --> 00:28:43,757 ‫هر وقتی که بیکار باشه، خب.. 751 00:28:43,791 --> 00:28:46,860 ‫که زیاد هم نیست، ‫اینو مطمئنم، 752 00:28:46,894 --> 00:28:48,896 ‫باهاش حرف میزنه، 753 00:28:48,929 --> 00:28:51,298 ‫یا گوشی رو میزاره رو گوشش تا ‫ما باهاش حرف بزنیم. 754 00:28:51,332 --> 00:28:54,134 ‫واقعا آدم خوبیه این جاناتان. 755 00:28:54,168 --> 00:28:56,003 ‫دوست‌ داشتنیه. ‫میدونید. 756 00:28:56,036 --> 00:28:57,805 ‫هیچ ایرادی نمی‌تونم روش بزارم. ‫جاناتان بی‌نقصه. 757 00:28:57,838 --> 00:29:00,975 ‫بگذریم، وقتی که امشب زنگ زد، 758 00:29:01,576 --> 00:29:03,310 ‫از اون تماس‌هایی بود 759 00:29:03,344 --> 00:29:05,946 ‫که ما ازش می‌ترسیدیم. ‫خب. 760 00:29:05,980 --> 00:29:07,414 ‫«یکی از شما... 761 00:29:10,552 --> 00:29:13,487 ‫«میتونید ۱۵ دقیقه ببینیدش تا ‫باهاش خداحافظی کنید» 762 00:29:16,824 --> 00:29:18,225 ‫همسرم تلفن رو جواب داد. 763 00:29:18,259 --> 00:29:20,294 ‫حدود ساعت شش و نیم. 764 00:29:20,327 --> 00:29:22,263 ‫داشتم نگاش میکردم وقتی ‫ پای تلفن بود. 765 00:29:22,296 --> 00:29:25,299 ‫«ام، ام،» ‫سرش رو تکون میداد 766 00:29:25,332 --> 00:29:28,435 ‫جاناتان اونور خط داشت ‫این خبرهولناک رو می‌داد 767 00:29:28,469 --> 00:29:32,039 ‫تلفن رو قطع کرد و بهم گفت، 768 00:29:32,072 --> 00:29:33,274 ‫راستش، 769 00:29:33,941 --> 00:29:35,442 ‫«داره می‌ره» 770 00:29:35,476 --> 00:29:37,512 ‫جاناتان میگه یکیتون می‌تونید ‫بیاید 771 00:29:37,545 --> 00:29:40,881 ‫۱۵ دقیقه ببینیدش و خداحافظی ‫کنید. 772 00:29:40,914 --> 00:29:43,784 ‫و ما خوش شانسیم ‫چرا که 773 00:29:45,152 --> 00:29:47,921 ‫بیشتر بیمارستان‌ها ‫اجازه ملاقات نمی‌دن 774 00:29:49,423 --> 00:29:51,925 ‫ساعت ۸:۴۵ باید تو بیمارستان باشه. 775 00:29:53,994 --> 00:29:57,264 ‫وقتی این رو بهم گفت مثل یخ ‫خون سرد بود. 776 00:29:58,098 --> 00:30:01,335 ‫اما می‌تونستم ببینم که 777 00:30:01,368 --> 00:30:03,304 ‫از درون، ‫قلبش مثل.... 778 00:30:04,204 --> 00:30:05,205 ‫شکسته بود... 779 00:30:06,574 --> 00:30:08,375 ‫میدونی، مثل... 780 00:30:14,315 --> 00:30:15,583 ‫مثل... 781 00:30:23,023 --> 00:30:24,858 ‫خب، ساعت ۸:۴۵ دقیقه، ‫فکر کردم که 782 00:30:24,892 --> 00:30:26,994 ‫«یکمی وقت هست.. 783 00:30:27,027 --> 00:30:29,463 ‫«مارچوبه بچینم» 784 00:30:29,496 --> 00:30:32,299 ‫خب، مارچوبه‌ها رو چیدم. ‫خردشون کردم و بخارپزشون کردم 785 00:30:32,333 --> 00:30:35,102 ‫یکمی نمک و فلفل ریختم و ‫سس هولاندِز درست کردم. 786 00:30:35,135 --> 00:30:37,271 ‫کار راحتی نیست اما ‫خیلی خوشمزه‌ست. 787 00:30:37,304 --> 00:30:40,542 ‫با هم نشستیم 788 00:30:41,975 --> 00:30:44,244 ‫و مارچوبه خوردیم. 789 00:30:44,278 --> 00:30:46,146 ‫گفت که خیلی دوست داشته. 790 00:30:47,014 --> 00:30:48,482 ‫فکرکنم کمک کرد... 791 00:30:49,584 --> 00:30:51,385 ‫یکمی ذهنش آزاد بشه... 792 00:30:53,320 --> 00:30:55,022 ‫بگذریم، ‫موضوع اینه که، خب. 793 00:30:55,055 --> 00:30:57,057 ‫چیزی که ذهنم رو مشغول کرده... 794 00:30:57,091 --> 00:30:58,959 ‫وقتی اینجا نشستم و میخورم.. 795 00:31:04,599 --> 00:31:07,034 ‫من به اندازه کافی اطلاعات داشتم که 796 00:31:07,067 --> 00:31:09,103 ‫اوایل فوریه، 797 00:31:09,136 --> 00:31:13,273 ‫برم تو فروشگاه آنلاین و ‫ مارچوبه سفارش بدم 798 00:31:13,307 --> 00:31:15,075 ‫میخوام بگم که، ‫من دیگه چه خری‌ام؟ 799 00:31:15,109 --> 00:31:17,945 ‫اما اگه اطلاعات کافی درباره 800 00:31:17,978 --> 00:31:20,582 ‫اتفاقی که تازه داشت شروع میشد ‫وجود داشت، 801 00:31:20,615 --> 00:31:23,350 ‫چطور ممکنه آدم‌هایی که این ‫کشور رو اداره می‌کنند... 802 00:31:24,451 --> 00:31:25,520 ‫چطور ممکنه آدمایی که.. 803 00:31:25,553 --> 00:31:28,122 ‫دارن این کشور رو اداره می‌کنند... 804 00:31:29,490 --> 00:31:31,358 ‫چطور مکنه این آدما 805 00:31:31,392 --> 00:31:33,528 ‫که دارن این کشور رو اداره می‌کنند... 806 00:31:56,618 --> 00:31:57,951 ‫چیکار می‌کنی؟ 807 00:31:57,985 --> 00:31:59,721 ‫فقط... دارم درجه تب‌ش 808 00:31:59,754 --> 00:32:01,388 ‫رو ثبت می‌کنم. 809 00:32:02,222 --> 00:32:04,425 ‫چرا؟ منظورم اینه که... 810 00:32:07,461 --> 00:32:09,329 ‫مگه دیگه مهمه؟ 811 00:32:12,567 --> 00:32:14,501 ‫نه، دیگه اهمیتی نداره. 812 00:32:16,370 --> 00:32:18,272 ‫تو چیکار میکنی؟ ‫نه.. نه.. 813 00:32:18,305 --> 00:32:20,474 ‫خب، فکر کردم بقل، یا... 814 00:32:20,508 --> 00:32:23,076 ‫نه، نه.. ‫باید خودم رو قرنطینه کنم.. 815 00:32:23,110 --> 00:32:25,379 ‫-چی؟ اینجا؟ ‫ـاره 816 00:32:25,412 --> 00:32:27,014 ‫- آره. نکنم؟ ‫- امم 817 00:32:28,048 --> 00:32:29,316 ‫نمیدونم 818 00:32:35,456 --> 00:32:36,624 ‫خب چطور بود؟ 819 00:32:43,330 --> 00:32:45,265 ‫بیهوش بود. 820 00:32:48,168 --> 00:32:51,739 ‫بیمارستان هم خیلی عجیب بود. ‫بخش‌هایی که معمولا شلوغ‌ند 821 00:32:51,773 --> 00:32:54,274 ‫خیلی خلوت بودند.. 822 00:32:55,375 --> 00:32:56,210 ‫اما، میشه گفت که، 823 00:32:56,243 --> 00:32:58,078 ‫این فقط ظاهر قضیه‌ست.. 824 00:33:01,516 --> 00:33:04,786 ‫- جاناتان خیلی کمک کرد. ‫- آره، جاناتان بی‌نظیره. 825 00:33:04,819 --> 00:33:06,386 ‫ـاره 826 00:33:06,420 --> 00:33:09,323 ‫هر اتفاقی که قراره بیفته رو برام ‫توضیح داد. 827 00:33:09,356 --> 00:33:11,358 ‫گفت متخصصین اونجا بودند و... 828 00:33:11,391 --> 00:33:13,360 ‫تشخیص دادند که نیمه‌های شب ‫می‌میره.. 829 00:33:15,730 --> 00:33:17,331 ‫اما گفت، «جای نگرانی نیست» 830 00:33:17,364 --> 00:33:19,634 ‫خودش تمام شب اونجاست و 831 00:33:19,667 --> 00:33:21,736 ‫میدونی، وقتش که برسه 832 00:33:21,769 --> 00:33:23,771 ‫خودش اونجا خواهد بود 833 00:33:23,805 --> 00:33:27,274 ‫گفت پرستار‌ها سعی میکنن اونجا باشن... 834 00:33:27,307 --> 00:33:30,043 ‫تا کسی تنها از دنیا نره. 835 00:33:32,346 --> 00:33:33,347 ‫ـخب. 836 00:33:34,414 --> 00:33:35,415 ‫ام.. 837 00:33:37,184 --> 00:33:38,151 ‫بعد بهم نشون داد که چطوری 838 00:33:38,185 --> 00:33:40,287 ‫لباس‌های محافظتی رو بپوشم و... 839 00:33:42,790 --> 00:33:45,560 ‫برای احساس راحتی کنم. میدونی، 840 00:33:45,593 --> 00:33:48,228 ‫و من رو برد داخل بخش. 841 00:33:49,463 --> 00:33:51,666 ‫۱۵ دقیقه وقت داشتم. 842 00:33:58,238 --> 00:34:00,608 ‫ده دقیقه اول رو 843 00:34:00,642 --> 00:34:01,809 ‫فقط درباره ترافیک حرف زدم. 844 00:34:02,476 --> 00:34:03,578 ‫چرا؟ 845 00:34:03,611 --> 00:34:05,613 ‫چون خیابون‌ها خیلی خلوت بودند. 846 00:34:11,719 --> 00:34:14,388 ‫ـخب. و بعد.. 847 00:34:14,421 --> 00:34:17,324 ‫بعد از ۱۰ دقیقه، جاناتا اومد جلو ‫ و گفت: 848 00:34:17,357 --> 00:34:18,760 ‫«بهش بگو که دوسش داری» 849 00:34:20,662 --> 00:34:23,798 ‫و منم گفتم، گفتم ‫فقط... 850 00:34:25,365 --> 00:34:27,535 ‫همه چیز رو گفتم و ... 851 00:34:27,569 --> 00:34:29,369 ‫همه چیز رو گفنم... 852 00:34:31,171 --> 00:34:32,439 ‫چه چیز‌هایی؟ 853 00:34:33,808 --> 00:34:35,810 ‫اینکه دوسش دارم، ‫میدونی، 854 00:34:37,210 --> 00:34:39,212 ‫و بهش افتخار می‌کنم.. 855 00:34:42,249 --> 00:34:43,585 ‫خیلی ممنونم به‌خاطر 856 00:34:43,618 --> 00:34:45,553 ‫آدمی که بود 857 00:34:45,587 --> 00:34:48,756 ‫و همه کار‌هایی که برای کرده. و... 858 00:34:48,790 --> 00:34:51,224 ‫خیلی متاسفم که این حرف‌ها رو ‫وقتی که 859 00:34:51,258 --> 00:34:53,193 ‫میتونست صدام رو بشنوه نگفتم... 860 00:34:54,862 --> 00:34:56,864 ‫خیلی دسش دارم و... 861 00:34:58,498 --> 00:35:00,868 ‫زندگی بدون اون برام خیلی سخته.. 862 00:35:00,902 --> 00:35:03,437 ‫نگرانم که این درد هیچوقت از زندگیم ‫نره.. 863 00:35:06,440 --> 00:35:07,709 ‫نه، نه، نه.. 864 00:35:07,742 --> 00:35:09,611 ‫فکر نمیکنی که... ‫- نه. 865 00:35:14,916 --> 00:35:16,116 ‫باشه. 866 00:35:17,685 --> 00:35:18,653 ‫و بعد بهش گفتم 867 00:35:18,686 --> 00:35:21,355 ‫که جاناتان گفته که نگران نباش. 868 00:35:24,726 --> 00:35:27,629 ‫بهش گفتم که ‫با جاناتان حرف زدم 869 00:35:27,662 --> 00:35:31,666 ‫و بهم قول داده که وقتی که زمانش برسه ‫میاد کنارت. 870 00:35:31,699 --> 00:35:33,367 ‫من این رو بهش گفتم.. 871 00:35:34,401 --> 00:35:36,203 ‫جاناتان بهم قول داد که موقع رفتن 872 00:35:37,739 --> 00:35:39,373 ‫ دست مادرم رو میگیره.ا ‫این چیزی بود که بهش گفتم. 873 00:35:46,313 --> 00:35:49,684 ‫میخوام که درجه حرارت بدن‌ش رو ثبت کنم.. 874 00:35:49,717 --> 00:35:51,619 ‫باشه.. ـخب. 875 00:35:52,553 --> 00:35:53,554 ‫فقط... 876 00:35:53,588 --> 00:35:56,490 ‫اما، دیگه اهمیتی نداره، داره؟ 877 00:35:57,324 --> 00:35:58,325 ‫نه. 878 00:36:01,929 --> 00:36:03,965 ‫هیچوقت اهمیتی نداشته، 879 00:36:03,998 --> 00:36:05,365 ‫اما اگه احساس بهتری می‌کنی... 880 00:36:06,433 --> 00:36:08,235 ‫خب، اگه مهم نیست، ‫فقط.. 881 00:36:16,443 --> 00:36:18,513 ‫حرفّای خیلی قشنگی بهش زدی. 882 00:36:19,479 --> 00:36:21,214 ‫- واقعا؟ ‫- آره 883 00:36:24,952 --> 00:36:27,522 ‫- فکر نمیکنم اینطور باشه. ‫ - چرا خیلی خوب بوده. 884 00:36:28,488 --> 00:36:29,489 ‫باشه. 885 00:36:29,924 --> 00:36:30,925 ‫خوبه 886 00:36:33,928 --> 00:36:35,897 ‫چون بعدش، ‫وقتی داشتم برمی‌گشتم 887 00:36:35,930 --> 00:36:38,533 ‫جاناتان تماس گرفت و گفت که الان ‫وقتشه... 888 00:36:38,566 --> 00:36:40,001 ‫نه... صبر کن... نه. 889 00:36:40,034 --> 00:36:41,736 ‫ـاره ‫- نه. 890 00:36:41,769 --> 00:36:43,004 ‫فکر کردم که گفتن نیمه شب؟ 891 00:36:43,037 --> 00:36:45,573 ‫اره، اما یدفعه حالش بد شده، 892 00:36:45,606 --> 00:36:46,774 ‫همون موقع داشت می‌رفت.. 893 00:36:46,808 --> 00:36:48,710 ‫آه، خدایا ‫میدونم 894 00:36:53,480 --> 00:36:55,315 ‫و تنها بود. 895 00:36:55,348 --> 00:36:56,918 ‫ـخب. خب، نه، ‫جاناتان کنارش بود، مگه نه؟ 896 00:36:56,951 --> 00:36:59,721 ‫- نه ‫- من فکر میکردم اون.... 897 00:36:59,754 --> 00:37:02,690 ‫جاناتان کنارش نبود. 898 00:37:02,724 --> 00:37:06,761 ‫چون یه بیمار دیگه همون موقع ‫داشت می‌مرد. 899 00:37:06,794 --> 00:37:08,996 ‫و اون مریض هیچکس رو نداشت... 900 00:37:10,932 --> 00:37:14,869 ‫جاناتان گفت مادر من حداقل من رو داره تا باهاش تماس تصویری داشه باشه 901 00:37:14,902 --> 00:37:17,270 ‫ـوای، خدای من. 902 00:37:17,304 --> 00:37:19,640 ‫بهش التماس کردم تا... 903 00:37:19,674 --> 00:37:21,008 ‫واقعا التماس کردم تا از پیشش نره.. 904 00:37:21,042 --> 00:37:24,545 ‫گفتم «لطفا نزار مادرم تنها بمیره» 905 00:37:24,579 --> 00:37:25,913 ‫گفت: «متاسفم» 906 00:37:27,314 --> 00:37:29,316 ‫گفتم... 907 00:37:30,350 --> 00:37:31,318 ‫گفتم « خواهش می‌کنم» 908 00:37:31,351 --> 00:37:34,354 ‫گفت که متاسفه و باید انتخاب کنه. 909 00:37:36,758 --> 00:37:39,459 ‫و انتخاب کرد. ‫مجبور بود که انتخاب کنه. 910 00:37:40,795 --> 00:37:42,830 ‫انتخابش رو کرد. 911 00:37:42,864 --> 00:37:47,602 ‫فقط، تلفنش رو گذاشت رو تخت. 912 00:37:51,072 --> 00:37:54,374 ‫منم نشستم گوشه خیابون 913 00:37:55,375 --> 00:37:56,911 ‫و نگاهش کردم. 914 00:37:58,780 --> 00:38:03,316 ‫نشستم اونجا و مُردن مادرم رو تماشا کردم. 915 00:38:03,350 --> 00:38:06,319 ‫وقتی ک جاناتان اون رو پرده داشت به 916 00:38:07,420 --> 00:38:09,690 ‫یه مردی که نمیشناختش میگفت 917 00:38:09,724 --> 00:38:12,894 ‫که کنارشه و تنهاش نمیزاره. 918 00:38:17,497 --> 00:38:19,700 ‫خب، اره، مادرم تنها مُرد. 930 00:40:38,506 --> 00:40:39,907 ‫خب... 931 00:40:39,941 --> 00:40:43,210 ‫... ما با هم سکس داریم. 932 00:40:43,244 --> 00:40:44,979 ‫- اره، داریم. ‫- که خیلی... 933 00:40:45,012 --> 00:40:47,515 ‫ـخب. یعنی، راستش ‫همونقدری که برای شما عجیبه 934 00:40:47,548 --> 00:40:48,849 ‫برای خودمون هم عجیبه. 935 00:40:48,883 --> 00:40:50,184 ‫فکر نمی‌کردیم همچین اتفاقی بیفته. 936 00:40:50,217 --> 00:40:51,118 ‫- اصلا. ‫- فکرشم نمی‌کردیم. 937 00:40:51,152 --> 00:40:52,153 ‫نه، اصلا فکر نمی‌کردم دوباره به اونجا برسم. 938 00:40:52,186 --> 00:40:55,656 ‫خدایا، آخرین آدم روی زمین؟ ‫حالا قول بده که مجرد میمونی! 939 00:40:55,690 --> 00:40:57,024 ‫- آره، اما.. ‫- داریم.. 940 00:40:57,058 --> 00:40:59,927 ‫اره۷ ما سکس داریم. و.. 941 00:40:59,961 --> 00:41:03,898 ‫- خیلی خوب... ‫- آره۷ بود.. 942 00:41:03,931 --> 00:41:05,633 ‫- خوب بود؟ ‫- امم 943 00:41:06,267 --> 00:41:08,035 ‫خوب بود. 944 00:41:08,069 --> 00:41:09,103 ‫اره، خوب بود. 945 00:41:09,136 --> 00:41:11,138 ‫واقعا خوب بود، راستش، ‫انتظارش رو نداشتم 946 00:41:11,172 --> 00:41:14,809 ‫اره، همیشه خوب بوده، ‫از اولش.. 947 00:41:14,842 --> 00:41:17,511 ‫- از همون اولش، اره. ‫- نه اینکه ما خیلی... 948 00:41:17,545 --> 00:41:21,682 ‫نه، نه، نه.. ‫نه مثل سکس شگفت انگیر و.. 949 00:41:21,716 --> 00:41:24,251 ‫نه، ما اونقدرا خاص نیستیم، مثل.. 950 00:41:24,285 --> 00:41:25,519 ‫ورزشکار‌های المپیک .. 951 00:41:25,553 --> 00:41:26,754 ‫نه، وقتش رو نداریم... 952 00:41:26,787 --> 00:41:28,789 ‫نه، اما... ‫ما هم خصوصیات خودمون رو داریم. 953 00:41:28,823 --> 00:41:30,257 ‫بله. بله، نمیگم که ما ... 954 00:41:30,291 --> 00:41:31,225 ‫وقتی برمی‌گردیم به اون روزها. 955 00:41:31,258 --> 00:41:34,161 ‫اره، خوب بود، ‫«اوه له له» 956 00:41:34,195 --> 00:41:36,797 ‫یعنی۷ ما خیلی با همدیگه جوریم. 957 00:41:36,831 --> 00:41:39,066 ‫میدونید، یعنی... 958 00:41:39,900 --> 00:41:41,102 ‫ما خیلی.... فکرکنم... 959 00:41:41,135 --> 00:41:42,703 ‫ما خیلی تند... ‫- سریع. 960 00:41:43,671 --> 00:41:45,606 ‫- آره، سریع. اره. آره. ‫- واقعا؟ 961 00:41:45,639 --> 00:41:47,775 ‫هر دو طرف خیلی سریع‌یم تو سکس. 962 00:41:47,808 --> 00:41:50,244 ‫- نه سریعِ بد. ‫- نه، بد نیست. نه. 963 00:41:50,277 --> 00:41:52,246 ‫نه، نه، نه، فقط، ‫ما میدونیم چیکار میخوام بکنیم، 964 00:41:52,279 --> 00:41:53,247 ‫الکی کشش نمی‌دیم. 965 00:41:53,280 --> 00:41:55,983 ‫اره، ما خیلی اهل ناز وادا نیستیم. 966 00:41:57,084 --> 00:41:59,153 ‫اره، اهل هیچکدوم از این ‫آیین‌های لعنتی... 967 00:41:59,186 --> 00:42:01,022 ‫پل واکر، لعنتی... 968 00:42:01,055 --> 00:42:02,023 ‫- میدونید منظورم چیه؟ ‫ـ خب 969 00:42:02,056 --> 00:42:04,825 ‫اما در عین حال، ‫اونطور هم نیست که شروع نشده تموم بشه. 970 00:42:04,859 --> 00:42:05,993 ‫نه، نه، نه 971 00:42:06,027 --> 00:42:08,996 ‫نه، دچار زودانزالی هم نیستیم. 972 00:42:09,030 --> 00:42:10,931 ‫مگه نه؟ ‫نه، نه، نه، نه 973 00:42:10,965 --> 00:42:12,666 ‫هر دومون به نقطه اوجی 974 00:42:12,700 --> 00:42:13,834 ‫که باید برسیم میرسیم... 975 00:42:13,868 --> 00:42:15,736 ‫ـ وقت استراحت. ‫- اوج لذت ـخب. 976 00:42:15,770 --> 00:42:18,639 ‫لازم به گفتن نیست که، ‫یهویی پیش اومد.. 977 00:42:18,672 --> 00:42:20,241 ‫برای هر دومون. یعنی، ‫خیلی غافلگیر‌کننده بود 978 00:42:20,274 --> 00:42:22,710 ‫ـآره. فکر کنم، فهمیدیم که 979 00:42:22,743 --> 00:42:23,644 ‫چرا اتفاق افتاد، 980 00:42:23,677 --> 00:42:25,146 ‫اما هنوزم خیلی با عقل جور در نمیاد. 981 00:42:25,179 --> 00:42:26,580 ‫- نه ‫- نه واقعا. اما.. 982 00:42:26,614 --> 00:42:27,948 ‫میدونید، بهتون میگیم، 983 00:42:27,982 --> 00:42:29,683 ‫شما هم درک نمی‌کنید، اما میگم بهتون. 984 00:42:29,717 --> 00:42:30,951 ‫خیلی‌خب، ‫همش از پایانِ 985 00:42:30,985 --> 00:42:32,219 ‫اولین قرنطینه شروع شد. 986 00:42:32,253 --> 00:42:34,822 ‫خب، ‫شب خاکسپاری مادرم بود. 987 00:42:34,855 --> 00:42:37,358 ‫راستش روز عجیبیه، ‫روز خاکسپاری، خب 988 00:42:37,391 --> 00:42:39,326 ‫یعنی، خاکسپاری... 989 00:42:39,360 --> 00:42:40,961 ‫من پدر و مادرم رو دفن کرده‌ام. 990 00:42:40,995 --> 00:42:43,197 ‫همه چیز‌هایی که باید ترتیب بدی 991 00:42:43,230 --> 00:42:44,398 ‫میدونید... 992 00:42:44,432 --> 00:42:47,935 ‫غریبه‌ها میان تا تسلیت بگن، 993 00:42:47,968 --> 00:42:51,072 ‫گل، دعا، پذیرایی... 994 00:42:51,105 --> 00:42:52,940 ‫انتخاب تابوت، ‫تزئینات تابوت.. 995 00:42:52,973 --> 00:42:55,943 ‫ببین، همه این چیز‌ها واقعا آزار‌دهنده‌اند 996 00:42:55,976 --> 00:42:57,711 ‫اما از دیدگاهی میتونن خوب باشن. 997 00:42:57,745 --> 00:42:59,380 ‫برای اینکه حواس آدم رو از 998 00:42:59,413 --> 00:43:00,581 ‫غم از دست دادن، پرت میکنند. 999 00:43:00,614 --> 00:43:04,285 ‫خدایا، خاکسپاری یدرم رو یادمه، 1000 00:43:04,318 --> 00:43:08,622 ‫این مردی که شش فوت اندازه دود سیگارش بود، خب 1001 00:43:08,656 --> 00:43:10,891 ‫اومد و گفت: 1002 00:43:10,925 --> 00:43:14,061 ‫دستم رو گرفت و گفت: 1003 00:43:14,095 --> 00:43:15,796 ‫«آخرین مرد نیک روزگار بود» 1004 00:43:15,830 --> 00:43:18,299 ‫درسته 1005 00:43:18,332 --> 00:43:21,368 ‫«وقتی که این مرد رف، صفا از این محله رفت. 1006 00:43:21,402 --> 00:43:23,370 ‫«عاشق این مرد بودم» 1007 00:43:23,404 --> 00:43:25,172 ‫و فکر کنم... 1008 00:43:25,206 --> 00:43:26,307 ‫این اتفاقات... 1009 00:43:26,340 --> 00:43:29,043 ‫چیزهایی بهت یاد میده که درباره اون آدم ‫نمیدونستی. 1010 00:43:29,076 --> 00:43:31,178 ‫و فکر میکردی که همه‌چیز رو میدونی. 1011 00:43:31,212 --> 00:43:32,313 ‫حواست رو پرت می‌کنه. 1012 00:43:32,346 --> 00:43:35,149 ‫به‌هر‌حال، این چیز‌ها رو تو خاکسپاری ‫کرونایی نمیتونی تجربه کنی. 1013 00:43:35,182 --> 00:43:38,652 ‫پنج نفر تو مراسم خاکسپاری کرونایی ما بودند. پنج نفر. 1014 00:43:38,686 --> 00:43:40,221 ‫برای پنج نفر مراسم پذیرایی ترتیب نده. 1015 00:43:40,254 --> 00:43:42,356 ‫باید بصورت آنلاین تابوت رو انتخاب کنی، 1016 00:43:42,389 --> 00:43:45,025 ‫میگی: ‫«اوه، اون‌یکی، اون دسته ها» 1017 00:43:45,059 --> 00:43:47,294 ‫اره، هیچ غریبه‌ای نمیاد جلو در خونتون.. 1018 00:43:47,328 --> 00:43:49,263 ‫کسی گل نمی‌فرسته.. ‫چیکار می‌خوای بکنی، 1019 00:43:49,296 --> 00:43:50,965 ‫قبل از اینکه بیاریشون تو می‌خوای بشوریشون؟ 1020 00:43:50,998 --> 00:43:54,034 ‫از مناجات و دعا خبری نیست... 1021 00:43:54,068 --> 00:43:55,870 ‫هیچ غریبه‌ای نمیاد دستت رو بگیره... 1022 00:43:55,903 --> 00:43:57,138 ‫و تو چشمات نگاه کنه و بهت بگه که 1023 00:43:57,171 --> 00:43:58,339 ‫پدرت خیلی آدم.... 1024 00:43:58,372 --> 00:43:59,874 ‫صبرکن، صبر کن، ببین... 1025 00:44:02,109 --> 00:44:03,244 ‫- یه چیزی بگم؟ ‫- آره 1026 00:44:03,277 --> 00:44:05,779 ‫فقط... نباید چپ‌چپ نگاه‌م کنی ... 1027 00:44:05,813 --> 00:44:06,847 ‫نه... 1028 00:44:06,881 --> 00:44:09,183 ‫یعنی، نمیدونم که چی می‌خوای بگی... 1029 00:44:16,123 --> 00:44:18,792 ‫مراسم خاکسپاری رو خیلی دوست داشتم. 1030 00:44:18,826 --> 00:44:21,428 ‫می‌دونم نباید این رو بگم، ‫چون... 1031 00:44:21,462 --> 00:44:22,963 ‫میدونی برای بقیه مردم.. 1032 00:44:22,997 --> 00:44:24,899 ‫خدایا، این خیلی براشون دردناکـه.. 1033 00:44:25,900 --> 00:44:27,234 ‫که نمی‌تونن مراسمی 1034 00:44:27,268 --> 00:44:29,270 ‫که میخوان رو برگزار کنند. ‫اما،.. 1035 00:44:29,303 --> 00:44:31,272 ‫برای من... 1036 00:44:31,305 --> 00:44:32,940 ‫برای من، این خیلی.. 1037 00:44:34,308 --> 00:44:36,477 ‫خوب بود. 1038 00:44:36,511 --> 00:44:38,879 ‫نیازی نبود... 1039 00:44:38,913 --> 00:44:41,115 ‫نگران پذیرایی باشی.. 1040 00:44:41,148 --> 00:44:43,217 ‫خبری از گل نیست... 1041 00:44:43,250 --> 00:44:45,819 ‫کسی در خونه‌ت رو نمیزنه 1042 00:44:45,853 --> 00:44:46,921 ‫تا فوضولی کنه. 1043 00:44:46,954 --> 00:44:49,456 ‫نیازی نیست نگران تابوت باشی که در حد عشق ‫و علاقه‌ت 1044 00:44:49,490 --> 00:44:51,392 ‫نسبت به کسی که داری دفنش می‌کنی باشه. 1045 00:44:51,425 --> 00:44:53,093 ‫خبری از سود مذهبی لعنتی نیست. 1046 00:44:53,794 --> 00:44:55,396 ‫فقط خودتی و.. 1047 00:44:55,429 --> 00:44:57,464 ‫آدمی که داری دفن میکنی. و... 1048 00:44:59,466 --> 00:45:01,735 ‫چیزی نیست که حواست رو از درد 1049 00:45:01,769 --> 00:45:04,405 ‫ از دست دادن عزیزت پرت کنه. 1050 00:45:04,438 --> 00:45:06,407 ‫اون مراسم خاکسپاری لعنتی رو دوست داشتم. 1051 00:45:06,907 --> 00:45:07,908 ‫من... 1052 00:45:11,378 --> 00:45:13,147 ‫منم مراسم خاکسپاری رو دوست داشتم.. 1053 00:45:14,114 --> 00:45:15,449 ‫- واقعا؟ ‫- آره. 1054 00:45:16,450 --> 00:45:19,053 ‫خب، پس چرا تمام مدت اینجوری بودی... 1055 00:45:19,086 --> 00:45:21,488 ‫خب، تو همینطوری بودی. 1056 00:45:21,523 --> 00:45:22,890 ‫آره، اما.. 1057 00:45:22,923 --> 00:45:24,358 ‫من دوسش داشتم. 1058 00:45:24,391 --> 00:45:25,426 ‫منظورم اینه که، نه که دوسش داشته باشم. 1059 00:45:25,459 --> 00:45:26,994 ‫میدونی، ‫مادرم مرده بود، اما.. 1060 00:45:27,027 --> 00:45:28,062 ‫ـآره. معلومه، منظورم اینه که... 1061 00:45:28,095 --> 00:45:29,063 ‫بزار بهت بگم که.. 1062 00:45:29,096 --> 00:45:31,865 ‫اون یارو دودکش سیگاری که 1063 00:45:31,899 --> 00:45:34,068 ‫اومد و همه اون مزخرفات رو درباره بابام گفت، 1064 00:45:34,101 --> 00:45:36,103 ‫کل اون سال من رو خراب کرد. 1065 00:45:36,136 --> 00:45:37,471 ‫یعنی، ‫من لازم ندارم بفهمم 1066 00:45:37,505 --> 00:45:39,940 ‫مردی که چند دهه مثل عوضیا با من برخورد کرده 1067 00:45:39,974 --> 00:45:41,543 ‫در واقع مایکل مک‌اینتایر‌ئه... ‫(کمدین انگلیسی) 1068 00:45:43,410 --> 00:45:45,779 ‫خب، من نمیتونم نظری بدم چون.. 1069 00:45:45,813 --> 00:45:46,847 ‫خب میدونی.. 1070 00:45:46,880 --> 00:45:48,148 ‫- نه البته که نمی‌تونی.. ‫- نه. 1071 00:45:48,182 --> 00:45:49,316 ‫معلومه که قرار نبوده به‌خاطر 1072 00:45:49,350 --> 00:45:51,051 ‫خاکسپاری کرونایی خوشحال باشی.. 1073 00:45:51,085 --> 00:45:53,387 ‫نه، فکر کنم وقتی رسیدیم خونه، 1074 00:45:53,420 --> 00:45:55,557 ‫درباره آرتی حرف زدیم و.. 1075 00:45:55,590 --> 00:45:57,858 ‫لعنتی، آرتی ... اون خیلی.. 1076 00:45:57,891 --> 00:45:58,727 ‫خیلی ناراحت بود. 1077 00:45:58,759 --> 00:46:00,461 ‫آره، برای اینکه می‌خواست جنازه رو ببینه. 1078 00:46:00,494 --> 00:46:01,929 ‫آره، برای اینکه مامان‌بزرگش رو دوست داشت. 1079 00:46:01,962 --> 00:46:03,964 ‫میخواست بهش دست بزنه. 1080 00:46:03,998 --> 00:46:07,968 ‫خب که چی؟ منم می‌خواستم بهش دست بزنم، این که عجیب نیست. 1081 00:46:08,002 --> 00:46:09,103 ‫می‌خواست بخوردش. 1082 00:46:09,136 --> 00:46:11,405 ‫نگووو.. طوری نگو که انگار آرتور آدم خواره.. 1083 00:46:11,438 --> 00:46:12,940 ‫نمی‌خواست که بخوردش. 1084 00:46:12,973 --> 00:46:14,975 ‫می‌خواست ببینه که جنازه... 1085 00:46:16,076 --> 00:46:17,411 ‫ـچی؟ ‫مثل آدم زنده‌ست یا نه. 1086 00:46:17,444 --> 00:46:19,113 ‫که خیلی طبیعیـه، مگه نه؟ 1087 00:46:19,146 --> 00:46:20,247 ‫کاملا طبیعیـه. 1088 00:46:20,281 --> 00:46:22,316 ‫لعنتی کنجکاو، ‫بچه کنجکاوریه 1089 00:46:22,349 --> 00:46:23,183 ‫به هر حال، ما.. 1090 00:46:23,217 --> 00:46:26,153 ‫مراسم خاکسپاری انجام شد و ما اومدیم خونه، 1091 00:46:26,186 --> 00:46:29,957 ‫درباره آرتور حرف زدیم، چایی دم کردیم.. 1092 00:46:29,990 --> 00:46:32,126 ‫یکمی پنیر خوردیم، 1093 00:46:32,159 --> 00:46:34,361 ‫و بعد از اون ما ...رابطه ... 1094 00:46:35,296 --> 00:46:36,930 ‫رابطه جنسی داشتیم. 1095 00:46:36,964 --> 00:46:38,932 ‫بهشون بگیم چطوری بود؟ 1096 00:46:38,966 --> 00:46:40,568 ‫- نه، نه، لازم نیست... ‫ـنه، نه، خیلی‌خب. 1097 00:46:40,602 --> 00:46:45,039 ‫ببینید، کافیه بگم که، ‫یکی از ما به ارگاسم رسید. 1098 00:46:45,072 --> 00:46:46,940 ‫- لازم نیست بگیم. چرا؟ ‫ـ فکر کردم میخوان ب... 1099 00:46:46,974 --> 00:46:48,075 ‫چرا می‌خوای همچین چیزی رو تعریف کنی؟ 1100 00:46:48,108 --> 00:46:49,310 ‫فکر کردم مهمه که جزئیات رو بدونن. 1101 00:46:49,343 --> 00:46:50,978 ‫همین، یه مدتی گذاشته بودیمش کنار. 1102 00:46:51,011 --> 00:46:54,481 ‫میدونی، گزاشتیمش کنار تا روز و وقتش برسه. 1103 00:46:54,516 --> 00:46:55,482 ‫دوباره اینکار رو نمیکنیم. 1104 00:46:55,517 --> 00:46:58,052 ‫خدایا، نه، تمام شد.. ‫تلویزیون چی داره؟ 1105 00:46:58,085 --> 00:47:00,354 ‫آره، و بعد زندگی پس از قرنطینه شروع شد 1106 00:47:00,387 --> 00:47:02,524 ‫ما کاملا فراموشش کرده بودیم. 1107 00:47:02,557 --> 00:47:03,792 ‫همه چیز داشت تغییر می‌کرد. 1108 00:47:03,824 --> 00:47:05,959 ‫میتونی مردم رو ببینی، بری رستوران... 1109 00:47:05,993 --> 00:47:07,629 ‫تشویقت می‌کردن که بری رستوران، عجیبه.. 1110 00:47:07,662 --> 00:47:10,197 ‫ـآره. با وجود همه این چیز‌ها، ما سکس نداشتیم. 1111 00:47:10,230 --> 00:47:11,432 ‫- نه، نه. ‫- نه حتی یک بار. 1112 00:47:11,465 --> 00:47:13,434 ‫آرتی کوچولو هم برگشت به مدرسه. 1113 00:47:13,467 --> 00:47:14,501 ‫و بعد دوباره مدرسه تعطیل شد 1114 00:47:14,536 --> 00:47:15,570 ‫چون چند تا از بچه‌ها کرونا گرفته بودند. 1115 00:47:15,603 --> 00:47:17,605 ‫دوباره رفت، ‫دوباره تعطیل شد. 1116 00:47:17,639 --> 00:47:18,707 ‫ و دوباره رفت مدرسه، 1117 00:47:18,740 --> 00:47:20,307 ‫راستش رو بخواید مثل «یویو» لعنتی بود 1118 00:47:20,341 --> 00:47:22,076 ‫اما نکته اینجاست که یه فضایی به ما می‌داد 1119 00:47:22,109 --> 00:47:25,212 ‫که بفهمیم چیکار باید بکنیم، هر دومون هم ‫منتظرش بودیم 1120 00:47:25,245 --> 00:47:26,480 ‫که هیچوقت هم این فرصت رو نداشتیم. ‫داشتیم؟ 1121 00:47:26,514 --> 00:47:28,215 ‫نه، من کار می‌کردم، همیشه مشغول بودم. 1122 00:47:28,248 --> 00:47:30,652 ‫اره، تابستون میاد و بعد پاییز.. 1123 00:47:30,685 --> 00:47:33,087 ‫به نظر میاد مردم فراموش کردن که 1124 00:47:33,120 --> 00:47:34,922 ‫ما تو کشوری زندگی می‌کنیم که همه با 1125 00:47:34,955 --> 00:47:36,357 ‫بند و چسب به هم وصلیم. 1126 00:47:36,390 --> 00:47:38,526 ‫مردمی که امکان کار در منزل رو ندارند 1127 00:47:38,560 --> 00:47:40,961 ‫مردمی که کارای مزخرف و کم درآمد دارند، 1128 00:47:40,994 --> 00:47:42,429 ‫اما باید از آدم‌های مزخرفی مثل ما مراقبت کنند.. 1129 00:47:42,463 --> 00:47:44,231 ‫آه، مراقب باش رفیق! 1130 00:47:44,264 --> 00:47:45,199 ‫لعنتی. دنیا 1131 00:47:45,232 --> 00:47:47,034 ‫نمیگم که اگه نخوری خورده میشی. 1132 00:47:47,067 --> 00:47:48,302 ‫فقط یه نظری دارم، 1133 00:47:48,335 --> 00:47:50,104 ‫میگم فقط ناگت مرغ نخور. 1134 00:47:50,137 --> 00:47:51,573 ‫اه، ایناهاش. 1135 00:47:51,606 --> 00:47:54,208 ‫نکته اینه که هیچ منظوری تو همه این‌ها ‫وجود نداره 1136 00:47:54,241 --> 00:47:56,076 ‫حتی به سکس فکر میکنیم 1137 00:47:56,110 --> 00:47:57,010 ‫نه 1138 00:47:57,044 --> 00:47:59,346 ‫وقتی برای تعطیلات کریسمس قرنطینه شدیم. 1139 00:47:59,380 --> 00:48:01,048 ‫ما هنوز سکس نمی‌کردیم، ‫مگه نه؟ 1140 00:48:01,081 --> 00:48:02,584 ‫نه، خدایا، معلومه که نه. 1141 00:48:02,617 --> 00:48:03,551 ‫نه. و بعد، خب.. 1142 00:48:03,585 --> 00:48:06,420 ‫اعلام کردن که واکسن رو تولید کردند 1143 00:48:06,453 --> 00:48:10,658 ‫ما مثل نوجوون‌ها خوشحال شدیم. 1144 00:48:10,692 --> 00:48:14,194 ‫راستش اصلا نمی‌دونم چرا. ‫انگار که... 1145 00:48:14,228 --> 00:48:16,330 ‫اعلام تولید واکسن یه جرقه بود.. میدونی... 1146 00:48:16,363 --> 00:48:17,665 ‫یا از اثرات قرنطینه بود؟ 1147 00:48:17,699 --> 00:48:19,400 ‫بقیه مردم هم همین‌طور‌ند؟ 1148 00:48:19,433 --> 00:48:22,336 ‫شاید برای اینکه واکسن اوضاع رو بهترمیکنه؟ 1149 00:48:22,369 --> 00:48:24,171 ‫ـاره، شاید برای تو. ‫- منظورت چیه؟ 1150 00:48:24,204 --> 00:48:26,206 ‫خب، ‫خب، قرار نیست که... 1151 00:48:26,240 --> 00:48:28,510 ‫آدم‌های تو اردوگاه‌های پناهنده‌ها رو واکسینه کنند. 1152 00:48:28,543 --> 00:48:31,178 ‫دوباره درس اخلاق شروع شد. 1153 00:48:31,211 --> 00:48:34,148 ‫نه، کشور‌های ثروتمند همه واکسن‌ها رو می‌خرند. 1154 00:48:34,181 --> 00:48:36,316 ‫هی، همه ببینن، ‫یه آدم خوب اینجا داریم 1155 00:48:36,350 --> 00:48:39,186 ‫خفه شو! مرگ و زندگی آدما نباید برای سود باشه 1156 00:48:39,219 --> 00:48:40,287 ‫همه چیز برای سود و زیانه.. 1157 00:48:40,320 --> 00:48:42,389 ‫طوری نگو «سود» که انگار چیز بدیه. 1158 00:48:42,423 --> 00:48:44,559 ‫فکر می‌کنی چطور واکسن می‌سازن؟ با پول. 1159 00:48:44,592 --> 00:48:45,560 ‫اه. خب، چیزی که من میدونم 1160 00:48:45,593 --> 00:48:47,394 ‫اینه که تو قبل از 1161 00:48:47,428 --> 00:48:49,597 ‫کارگر‌های تو سیرالئون واکسن می‌زنی. 1162 00:48:49,631 --> 00:48:51,198 ‫و چیکار میخوای بکنی؟ 1163 00:48:51,231 --> 00:48:53,033 ‫اگه می‌تونسیتم همین فردا میدویدم و ‫می‌رفتم واکسن می‌زدم. 1164 00:48:53,066 --> 00:48:54,301 ‫ـآره. نه، میدونم که اینکار رو میکنی. 1165 00:48:54,334 --> 00:48:56,504 ‫با جیب پر از پولت میری و ... 1166 00:48:56,538 --> 00:48:58,640 ‫قطعا تو سه سوت واکسن رو میزنم. 1167 00:48:58,673 --> 00:49:02,209 ‫دوبار، سه بار، ‫هفته‌ای یه بار واکسن میزنم. 1168 00:49:02,242 --> 00:49:03,477 ‫چرا من با تو سکس دارم؟ 1169 00:49:03,511 --> 00:49:06,380 ‫نمیدونم، ‫نکتش همینه. 1170 00:49:06,413 --> 00:49:08,148 ‫امروز صبح تو آشپزخونه اینکار رو کردیم. 1171 00:49:08,182 --> 00:49:10,484 ‫روی ماشین ظرفشویی. ‫غیرقابل وصفه. 1172 00:49:10,518 --> 00:49:12,654 ‫ـ چرا درباره جزئیات... ‫ـ چی؟ 1173 00:49:12,687 --> 00:49:15,155 ‫بیش از حد تعریف می‌کنیم 1174 00:49:15,189 --> 00:49:18,025 ‫اه، لعنتی. ‫واقعا مناسفم. 1175 00:49:18,058 --> 00:49:19,326 ‫لازم نیست همه جزئیات رو بگی.. 1176 00:49:19,359 --> 00:49:21,295 ‫نه، ‫همه جزئیات ریز و درشت.. 1177 00:49:22,396 --> 00:49:23,765 ‫ـنه،بیخیال ‫ـ متاسفم. 1178 00:49:23,798 --> 00:49:25,432 ‫چند سالته؟ 1179 00:49:25,466 --> 00:49:27,468 ‫ـ خودت چند سالته؟ 1180 00:49:27,501 --> 00:49:30,370 ‫اینطوری هم نیست که ما یدفعه‌ای... 1181 00:49:30,404 --> 00:49:33,040 ‫- نه! نه. ‫...عاشق پیشه و... 1182 00:49:33,073 --> 00:49:35,209 ‫- نه! البته که نه. ‫....شدیم... 1183 00:49:35,242 --> 00:49:37,244 ‫لعنتی، نه. نه. نه.. 1184 00:49:37,277 --> 00:49:39,046 ‫فقط یه رابطه فیزیکیـه. ‫مگه نه؟ 1185 00:49:39,079 --> 00:49:40,782 ‫فیزیکی. ‫کاملا رابطه قراردادیـه. ها؟ 1186 00:49:40,815 --> 00:49:44,218 ‫ـ خب . مگه نه؟ آره اره. اره 1187 00:49:44,251 --> 00:49:46,186 ‫اینطوری نیست که ما یهویی... 1188 00:49:46,220 --> 00:49:48,455 ‫ـ لعنتی، نه. خدایا ‫....عاشق.. یا.... 1189 00:49:48,489 --> 00:49:50,457 ‫...رابطمون گل و بلبل شده... ‫نه.. 1190 00:49:50,491 --> 00:49:52,192 ‫...دست در دست، 1191 00:49:52,226 --> 00:49:54,228 ‫موهای همدیگه رو ببافیم، ‫و سکس کنیم... 1192 00:49:54,261 --> 00:49:55,763 ‫هنوزم حالم رو بهم میزنه. 1193 00:49:55,797 --> 00:49:57,097 ‫آره، دیدن چهرش 1194 00:49:57,130 --> 00:49:58,566 ‫هنوزم باعث میشه بخوام با چاقو ‫خودم رو بزنم 1195 00:49:58,600 --> 00:50:00,434 ‫یعنی، واقعا اینکار ور نمی‌کنم... 1196 00:50:00,835 --> 00:50:02,670 ‫می‌کنم؟ 1197 00:50:02,704 --> 00:50:06,406 ‫راستیش، شاید... 1198 00:50:06,440 --> 00:50:08,710 ‫هنوز با مرگ مادرم کنار نیومدم.. 1199 00:50:08,743 --> 00:50:11,078 ‫و... ‫شاید واکسن، 1200 00:50:11,111 --> 00:50:12,814 ‫جرقه چیزی رو زده.. 1201 00:50:12,847 --> 00:50:15,182 ‫میدونی، فکر کنم ... 1202 00:50:15,215 --> 00:50:18,085 ‫اگه مادرم واکسن می‌زد، ‫اون.... 1203 00:50:19,119 --> 00:50:21,054 ‫ناعادلانس... 1204 00:50:21,088 --> 00:50:23,156 ‫منطقی نیست.. 1205 00:50:23,190 --> 00:50:26,126 ‫این رابطه فیزیکی بین ما، 1206 00:50:26,159 --> 00:50:27,562 ‫فکرکنم که کمک کرد. 1207 00:50:27,595 --> 00:50:28,830 ‫ـآره. 1208 00:50:28,863 --> 00:50:30,464 ‫اره به من هم کمک کرد. 1209 00:50:30,497 --> 00:50:32,700 ‫ـ واقعا؟ ‫ـ آره. فکرکنم. 1210 00:50:32,734 --> 00:50:35,335 ‫فکر کنم سکس خیلی کمک کرد. 1211 00:50:35,369 --> 00:50:37,337 ‫خب، آره. سکس، 1212 00:50:37,371 --> 00:50:40,140 ‫میدونی، فقط سکس نیست، ‫این رابطه... 1213 00:50:40,173 --> 00:50:41,208 ‫آره البته. 1214 00:50:41,241 --> 00:50:44,746 ‫ارتباطمون ‫ارتباطمون هم بود. 1215 00:50:44,779 --> 00:50:46,413 ‫راستش خب سکس هم کمک کرد. 1216 00:50:46,446 --> 00:50:47,481 ‫به من که کمک کرد.. 1217 00:50:47,515 --> 00:50:49,717 ‫و فقط واکسن هم نیست که 1218 00:50:49,751 --> 00:50:51,385 ‫فکرم رو مشغول کرده. من... 1219 00:50:52,554 --> 00:50:56,423 ‫سخته که قبولش کنم، 1220 00:50:56,456 --> 00:50:57,692 ‫اما احساس عجسبی نسبت به 1221 00:50:57,725 --> 00:50:58,560 ‫به خواهرم دارم. 1222 00:50:58,593 --> 00:51:00,562 ‫یه جورایی راحتم کرد.. 1223 00:51:00,595 --> 00:51:03,330 ‫حالش خوب نیست. افتضاحه. 1224 00:51:03,363 --> 00:51:06,534 ‫خیلی بده، افتضاحه. و من... 1225 00:51:06,568 --> 00:51:08,502 ‫باید باهاش همدردی کنم، 1226 00:51:08,536 --> 00:51:09,837 ‫اما از دستش عصبانی‌ام، 1227 00:51:09,871 --> 00:51:11,138 ‫خیلی عصبانی‌ام. 1228 00:51:11,171 --> 00:51:12,272 ‫فکر کنم بهم آرامش داد. 1229 00:51:12,306 --> 00:51:14,509 ‫از خودم متنفرم که دربارش اینطور فکر می‌کنم. 1230 00:51:14,542 --> 00:51:17,477 ‫ـاما راستش... ‫- خالی کردن کمرم. 1231 00:51:19,814 --> 00:51:22,115 ‫ـچی؟ ‫ـچی؟ 1232 00:51:22,149 --> 00:51:24,451 ‫چی گفتی؟ ‫- نه، من... 1233 00:51:24,484 --> 00:51:25,820 ‫- خدایا. ‫... شوخی کردم.. 1234 00:51:25,853 --> 00:51:27,487 ‫- شوخی کردم. ‫-«خالی کردن کمرت»؟ 1235 00:51:27,522 --> 00:51:28,556 ‫شوخی نکن! 1236 00:51:28,590 --> 00:51:29,824 ‫- واقعا متاسفم... ‫آه، خدایا میخوام بگم که, 1237 00:51:29,857 --> 00:51:31,291 ‫چه مرگته تو؟ ‫ـ گفتم که متاسفم. 1238 00:51:31,325 --> 00:51:32,225 ‫- همیشه همینطوری 1239 00:51:32,259 --> 00:51:33,895 ‫- واقعا متاسفم... ‫- نه. وقتی فکر میکنم ک... 1240 00:51:33,928 --> 00:51:35,362 ‫- من همیشه اینکار رو نمیکنم. 1241 00:51:35,395 --> 00:51:36,430 ‫تا فکر میکنم که.. 1242 00:51:36,463 --> 00:51:37,599 ‫تا فکر میکنی که چی؟ 1243 00:51:42,904 --> 00:51:44,104 ‫فقط... 1244 00:51:44,706 --> 00:51:46,406 ‫نرو. 1245 00:51:46,440 --> 00:51:47,809 ‫نرو! 1246 00:51:54,414 --> 00:51:55,817 ‫ناراحته.. 1247 00:51:57,785 --> 00:51:59,721 ‫میدونم اینطور به نظر نمیاد، اما.. 1248 00:52:01,455 --> 00:52:03,190 ‫از درون.. 1249 00:52:08,261 --> 00:52:09,329 ‫خیلی ناراحته. 1250 00:53:02,684 --> 00:53:04,719 ‫نمی‌تونم این حس رو که 1251 00:53:04,752 --> 00:53:07,622 ‫مادرم نمرد بلکه کشته شد رو بزارم کنار. 1252 00:53:08,823 --> 00:53:10,591 ‫مشکل اینه که مردم معنی 1253 00:53:10,625 --> 00:53:12,392 ‫کلمه «تصاعدی» رو نمی‌دونن. 1254 00:53:12,426 --> 00:53:15,963 ‫فکر میکنن که یعنی «زیاد» یا «به سرعت» 1255 00:53:15,997 --> 00:53:21,301 ‫تو تلویزیون یا فیلم‌های علمی‌تخیلی میبینیش. 1256 00:53:22,870 --> 00:53:25,472 ‫«خدایا، این بیگانه‌ها بطور تصاعدی دارن زیاد میشن» 1257 00:53:25,506 --> 00:53:27,374 ‫و فکر مبکنی که «اوه، خیلی زیاده» 1258 00:53:27,407 --> 00:53:28,408 ‫اما.. 1259 00:53:28,442 --> 00:53:31,746 ‫ارزشش رو داره که وقت بزاری و بفهمی که.. 1260 00:53:31,779 --> 00:53:34,982 ‫رشد تصاعدی یعنی چی. 1261 00:53:36,050 --> 00:53:38,418 ‫خب، تو... 1262 00:53:38,452 --> 00:53:40,822 ‫با یدونه شروع کن و دوبرابرش کن، 1263 00:53:40,855 --> 00:53:41,723 ‫هر سه روز ... 1264 00:53:41,756 --> 00:53:44,625 ‫خب پس هر سه روز دوبرابرش میکنی.. 1265 00:53:44,659 --> 00:53:48,529 ‫آخر هفته چهار تا داری.. 1266 00:53:48,563 --> 00:53:51,833 ‫یک تبدیل میشه به چهار.. 1267 00:53:53,034 --> 00:53:55,570 ‫تا آخر هفته دوم ۱۶ تا داری. 1268 00:53:55,603 --> 00:53:58,740 ‫تا آخر هفته سوم 128 تا داری. 1269 00:53:58,773 --> 00:54:02,275 ‫وقتی به یکماه میرسی، ۵۱۲ تا داری. 1270 00:54:03,010 --> 00:54:05,713 ‫این فقط بعد از ۴ هفته‌ست. 1271 00:54:05,747 --> 00:54:08,883 ‫خب. این خیلی بیشتر از یکیه، اما، میدونی... 1272 00:54:09,851 --> 00:54:11,418 ‫خیلی زیاد نیست. 1273 00:54:12,754 --> 00:54:14,421 ‫اما اگه ادامه بدی، 1274 00:54:16,023 --> 00:54:19,894 ‫هفته پنجم تبدیل میشه به ۲۰۴۸ تا. 1275 00:54:19,927 --> 00:54:22,764 ‫هفته ششم میشه ۸۱۹۲ تا. 1276 00:54:23,631 --> 00:54:25,800 ‫هفته هفتم... 1277 00:54:25,833 --> 00:54:31,304 ‫هفته هفتم میشه ۶۵۵۳۶ تا. 1278 00:54:31,338 --> 00:54:35,810 ‫هفته هشتم میشه 262144 تا. 1279 00:54:35,843 --> 00:54:37,979 ‫اگه یک هفته دیگه جلو بری، 1280 00:54:38,012 --> 00:54:40,915 ‫خیلی نزدیک به... 1281 00:54:40,948 --> 00:54:43,718 ‫به... دو ماه 1282 00:54:43,751 --> 00:54:45,019 ‫از وقتی که این قضیه شروع شد، 1283 00:54:45,052 --> 00:54:50,925 ‫۱۰۴۸۵۷۶ نفر رو داری. 1284 00:54:50,958 --> 00:54:52,860 ‫خب تفاوت بین شروع هفته اول و 1285 00:54:52,894 --> 00:54:54,529 ‫پایان هفته اول ۴ تاس. 1286 00:54:56,097 --> 00:54:58,533 ‫و تفاوت بین شروع هفته نهم با 1287 00:54:58,566 --> 00:55:00,768 ‫پایان هفته نهم 1288 00:55:01,669 --> 00:55:05,405 ‫۷۸۶۴۳۲ نفره. 1289 00:55:05,438 --> 00:55:06,874 ‫تعداد روز‌های مشابه، 1290 00:55:08,075 --> 00:55:09,744 ‫و تعداد نفرات متفاوت. 1291 00:55:14,949 --> 00:55:20,988 ‫این توصیف ویروس کرونا نیست. 1292 00:55:21,022 --> 00:55:23,356 ‫این اتفاقی که افتاد هم نیست. 1293 00:55:23,390 --> 00:55:25,358 ‫میدونی، نه هفته طول نکشید تا 1294 00:55:25,392 --> 00:55:27,528 ‫به قرنطینه بریم. ‫فقط یک نفر نبود که این ویروس رو 1295 00:55:27,562 --> 00:55:28,495 ‫به کشور آورد. 1296 00:55:28,529 --> 00:55:32,800 ‫احتمالا ۱۳۰۰ تا اولین بیمار وجود داشته. 1297 00:55:32,834 --> 00:55:35,870 ‫اقدامات قبل از قرنطینه برای مقابله 1298 00:55:35,903 --> 00:55:38,806 ‫با ویروس محاسبه نمیشه. 1299 00:55:38,840 --> 00:55:41,108 ‫پیگیری و رهگیری، ‫تغییر رفتار آدم‌ها. 1300 00:55:41,142 --> 00:55:42,844 ‫اتفاقی که واقعا افتاد، 1301 00:55:42,877 --> 00:55:45,847 ‫خیلی پیچیده‌تر از چیزیه که من الان گفتم. 1302 00:55:45,880 --> 00:55:48,481 ‫کاری که من کردم... 1303 00:55:48,516 --> 00:55:50,084 ‫توصیف کلمه «تصاعدی» بود. 1304 00:55:50,117 --> 00:55:53,721 ‫که فقط به معنی «سریع» نیست. 1305 00:55:54,454 --> 00:55:55,890 ‫معنیش اینه که.. 1306 00:55:57,457 --> 00:56:01,062 ‫یعنی اینکه «زمانبندی مهمه» 1307 00:56:03,831 --> 00:56:08,769 ‫گفته میشه که اگه فقط یک هفته زودتر ‫قرنطینه میکردیم. 1308 00:56:08,803 --> 00:56:13,808 ‫فقط یک هفته، می‌تونستیم ۲۰۰۰ نفر ‫رو نجات بدیم. 1309 00:56:13,841 --> 00:56:16,010 ‫به نظرم معنی کلمه «تصاعدی» 1310 00:56:16,043 --> 00:56:16,911 ‫درست درک نشده. 1311 00:56:16,944 --> 00:56:19,446 ‫من همین الان براتون توضیحش دادم.. 1312 00:56:19,479 --> 00:56:21,115 ‫من براتون توضیحش دادم تو... 1313 00:56:21,949 --> 00:56:25,820 ‫۱دقیقه و ۳۴ ثانیه. و... 1314 00:56:26,821 --> 00:56:28,756 ‫درکش کردید. درسته؟ 1315 00:56:29,657 --> 00:56:31,391 ‫خیلی هم سخت نبود، بود؟ 1316 00:56:35,563 --> 00:56:38,032 ‫تو ژانویه ۲۰۲۰، 1317 00:56:38,065 --> 00:56:40,668 ‫اتحادیه مراقبت‌های بهداشتی 1318 00:56:40,701 --> 00:56:44,105 ‫با وزارت بهداشت و مددکاری تماس گرفت 1319 00:56:44,138 --> 00:56:45,640 ‫و گفت... 1320 00:56:45,673 --> 00:56:49,043 ‫«درباره این ویروس کرونا چیکار باید بکنیم»؟ 1321 00:56:49,076 --> 00:56:50,811 ‫و در جواب گفتند که، 1322 00:56:50,845 --> 00:56:53,480 ‫«هیچی» ‫«لازم نیست کاری بکنید» 1323 00:56:53,514 --> 00:56:54,982 ‫یک هفته بعد دوباره تماس گرفتند 1324 00:56:55,016 --> 00:56:57,718 ‫و گفتند... ‫«الان باید چیکار کنیم؟» 1325 00:56:57,752 --> 00:56:59,620 ‫«باید ، میدونی.. 1326 00:56:59,654 --> 00:57:01,522 ‫«خودمون رو قرنطینه کنیم؟» 1327 00:57:01,555 --> 00:57:04,091 ‫«ملاقات با خانواده و دوستان 1328 00:57:04,125 --> 00:57:06,961 ‫رو محدود کنیم؟» 1329 00:57:06,994 --> 00:57:07,962 ‫«باید... 1330 00:57:07,995 --> 00:57:09,730 ‫«نباید ماسک.... ‫«نباید ماسک بزنیم؟» 1331 00:57:09,764 --> 00:57:12,499 ‫اینبار بهشون نگفتند که، 1332 00:57:12,533 --> 00:57:14,769 ‫«هیچی» بهشون گفتند... 1333 00:57:16,837 --> 00:57:19,674 ‫اینبار بهشون هیچی نگفتند. 1334 00:57:19,707 --> 00:57:22,176 ‫اینبار بهشون اصلا هیچی نگفتند. 1335 00:57:23,277 --> 00:57:27,181 ‫یک ماه بعد بود که 1336 00:57:27,214 --> 00:57:30,651 ‫دستوالعمل‌هایی رو دادند 1337 00:57:30,685 --> 00:57:34,922 ‫آخر ماه فوریه 1338 00:57:34,956 --> 00:57:37,558 ‫و دستوالعمل این بود که... 1339 00:57:37,591 --> 00:57:41,494 ‫«لازم نیست ماسک بزنید» 1340 00:57:41,529 --> 00:57:44,865 ‫«آلوده شدن افرادی که در خانه سالمندان 1341 00:57:44,899 --> 00:57:47,568 ‫تحت مراقبت هستند بعدی است» 1342 00:57:47,601 --> 00:57:49,537 ‫تکرار می‌کنم. 1343 00:57:49,570 --> 00:57:51,238 ‫می‌خوام توصیه وزارت بهداشت رو 1344 00:57:51,272 --> 00:57:53,541 ‫تکرار کنم 1345 00:57:53,574 --> 00:57:57,645 ‫«آلوده شدن افرادی که در خانه سالمندان 1346 00:57:57,678 --> 00:58:01,248 ‫تحت مراقبت هستند بعدی است» 1347 00:58:01,282 --> 00:58:04,218 ‫میتونید... ‫میتونید خودتون بخونیدش. هنوز.. 1348 00:58:04,251 --> 00:58:06,253 ‫خبرش هنوز رو اینترنت هست. 1349 00:58:07,221 --> 00:58:09,090 ‫و این یک هفته قبل از روزی بود که.. 1350 00:58:09,123 --> 00:58:11,892 ‫نخست وزیر وارد شد و پزِ 1351 00:58:11,926 --> 00:58:14,962 ‫دست دادن با 1352 00:58:14,996 --> 00:58:17,264 ‫بیماران کرونایی رو داد. 1353 00:58:17,298 --> 00:58:20,001 ‫و بعد کالج سلطنتی 1354 00:58:20,034 --> 00:58:23,170 ‫گفت، 1355 00:58:23,204 --> 00:58:27,174 ‫کرونا می‌تواندنیم میلیون نفر را بکشد. 1356 00:58:27,208 --> 00:58:29,076 ‫و دولت مثل... 1357 00:58:29,110 --> 00:58:30,911 ‫«اوه... «اوه، لعنتی۷ واقعا؟» 1358 00:58:32,079 --> 00:58:34,515 ‫اه، لعنتی. «لعنتی» 1359 00:58:35,983 --> 00:58:38,819 ‫و وحشت میشه. 1360 00:58:38,853 --> 00:58:40,988 ‫سازمان بهداشت میشه.. 1361 00:58:41,022 --> 00:58:42,990 ‫قرارهمثل ایتالیا بشیم.. 1362 00:58:43,024 --> 00:58:45,559 ‫«اوه، خدایا، نزار مثل ایتالیا بشیم.» 1363 00:58:45,593 --> 00:58:50,898 ‫نخست وزیر دستور تهیه۱۵۰۰۰ تخت رو میده. 1364 00:58:50,931 --> 00:58:53,034 ‫و دتورالعمل‌هایی به بیمارستان‌ها داده میشه. 1365 00:58:53,067 --> 00:58:57,071 ‫که بستری کردن بیشتر از سه ساعت طول نکشه 1366 00:58:57,104 --> 00:59:00,107 ‫خب بیمارها از بیمارستان بیرون برده می‌شن و 1367 00:59:00,141 --> 00:59:02,643 ‫فرستاده میشن به خانه سالمندان، 1368 00:59:02,676 --> 00:59:05,980 ‫تستی هم ازشون گرفته نمیشه.. 1369 00:59:06,013 --> 00:59:07,815 ‫دوباره میخوام نقل قول کنم، 1370 00:59:07,848 --> 00:59:11,052 ‫«از بیماران کرونایی 1371 00:59:11,085 --> 00:59:13,954 ‫در خانه سالمندان مراقبت خواهد شد» 1372 00:59:18,392 --> 00:59:20,194 ‫خب.. زمانی که.. 1373 00:59:20,928 --> 00:59:23,764 ‫وقتی که سازمان بهداشت... 1374 00:59:23,798 --> 00:59:28,102 ‫انتقادات از سازمان بهداشت اوج گرفته بود.. 1375 00:59:28,135 --> 00:59:32,706 ‫وقتی که هیچ.. 1376 00:59:32,740 --> 00:59:35,342 ‫وسابل بهداشت شخصی پیدا نمی‌شد، 1377 00:59:35,376 --> 00:59:37,311 ‫وقتی درباره همه چیز بحث می‌شد.. 1378 00:59:37,344 --> 00:59:39,980 ‫هیچ چیزی به خانه‌های سالمندان داده نشد. 1379 00:59:40,014 --> 00:59:41,649 ‫وقتی که قیمت‌ها سر به فلک میکشید 1380 00:59:41,682 --> 00:59:43,217 ‫کمک کمی بهشون شد. 1381 00:59:43,250 --> 00:59:47,721 ‫و مسئولان محلی تهدید به قطع کردن کمک‌ها کردن 1382 00:59:47,755 --> 00:59:49,990 ‫در صورتی که بیمار‌ها رو قبول نکنند. 1383 00:59:50,024 --> 00:59:53,928 ‫تایید شد. ‫مبتلا به کرونا شدند. 1384 00:59:56,063 --> 00:59:59,066 ‫اونها رو فرستادن به اونجاها 1385 00:59:59,100 --> 01:00:02,069 ‫مثل یه جنگ بیولوژیکی. 1386 01:00:02,103 --> 01:00:07,074 ‫مثل پتو آغشته به آبله. 1387 01:00:12,413 --> 01:00:17,651 ‫تو اولین قرنطینه گفته شد که ۴۰ درصد 1388 01:00:17,685 --> 01:00:22,223 ‫از قربانیان کرونا در خانه‌های سالمندان بودن/ 40%. 1389 01:00:23,924 --> 01:00:26,427 ‫خب، نمی‌تونم این حس رو که 1390 01:00:26,460 --> 01:00:27,995 ‫مادرم کشته شده رو پنهون کنم. 1391 01:00:28,028 --> 01:00:32,266 ‫نه توسط ماشین، اسلحه یا چاقو، 1392 01:00:32,299 --> 01:00:35,236 ‫چوب کریکت، یا حتی کرونا. 1393 01:00:35,269 --> 01:00:39,173 ‫مادرم... ‫مادرم توسط «حماقت» کشته شد. 1394 01:00:39,206 --> 01:00:43,244 ‫مادرم توسط «نادانی» کشته شد. ‫مادرم توسط... 1395 01:00:43,277 --> 01:00:45,846 ‫کسی که داره میبینه چیزی با سرعت.. 1396 01:00:45,880 --> 01:00:47,781 ‫قطار سریع‌السیر به سمتش میاد 1397 01:00:47,815 --> 01:00:49,316 ‫و میگه: ‫«اوه، ... 1398 01:00:49,350 --> 01:00:51,952 ‫«ادامه بدیم، بزن بریم» بیا بریم.... 1399 01:00:55,022 --> 01:00:55,990 ‫«میدونی، مثل... 1400 01:00:56,023 --> 01:01:00,361 ‫«انگارکه نمی‌خوای قبول کنی، 1401 01:01:00,394 --> 01:01:04,331 ‫«مثل لجبازی میونه. ‫بزن بریم پیر مرد» 1402 01:01:04,365 --> 01:01:05,966 ‫مادر من.. 1403 01:01:06,934 --> 01:01:08,435 ‫مامانم... 1404 01:01:11,005 --> 01:01:12,339 ‫به نظرم... 1405 01:01:13,174 --> 01:01:14,742 ‫فکر کنم تمونه. 1406 01:01:16,410 --> 01:01:17,444 ‫تو.. تو.. 1407 01:01:17,478 --> 01:01:20,748 ‫مگه نه؟ ‫همش رو گفتی... 1408 01:01:20,781 --> 01:01:22,283 ‫یادته که... 1409 01:01:22,316 --> 01:01:24,018 ‫کی قرار بود قرنطینه بشه؟ 1410 01:01:24,051 --> 01:01:27,721 ‫قرار بود قرنطینه بشیم و بعد نشدیم.. 1411 01:01:27,755 --> 01:01:29,490 ‫اومدن و گفتن:.. 1412 01:01:29,524 --> 01:01:32,927 ‫به کلاب و بار و 1413 01:01:32,960 --> 01:01:35,829 ‫رستوران نرید.. 1414 01:01:35,863 --> 01:01:40,000 ‫مگر اینکه کار ضروری داشته باشید.. 1415 01:01:40,034 --> 01:01:43,237 ‫این وقتی بود که اسپانیا، فرانسه، 1416 01:01:43,270 --> 01:01:47,208 ‫لیتوانی، مالزی، ‫همشون تو قرنطینه بودن. 1417 01:01:48,242 --> 01:01:49,243 ‫ـآره. 1418 01:01:51,345 --> 01:01:52,346 ‫این... 1419 01:01:54,014 --> 01:01:55,216 ‫تموم شد؟ 1420 01:01:58,953 --> 01:02:00,821 ‫تموم شد؟ 1421 01:02:00,854 --> 01:02:03,057 ‫یعنی.. ‫همه چیزی که می‌خواستی بگی رو گفتی؟ 1422 01:02:03,090 --> 01:02:04,458 ‫واقعا میگم.. 1423 01:02:04,491 --> 01:02:07,428 ‫اگه حرف بیشتری داری، ‫حق داری که بگی. 1424 01:02:07,461 --> 01:02:09,163 ‫ـاه، آره. متاسفم،نه. 1425 01:02:10,397 --> 01:02:12,132 ‫نه.. آره، تموم شد. 1426 01:02:14,201 --> 01:02:15,803 ‫حالت خوبه؟ 1427 01:02:17,338 --> 01:02:19,240 ‫نه، فکر نکنم. 1428 01:02:22,577 --> 01:02:23,777 ‫خب... 1429 01:02:29,116 --> 01:02:32,052 ‫من... حس می‌کنم یه چیزی داره درمن تغییر میکنه. 1430 01:02:32,086 --> 01:02:33,887 ‫میدونی، انگار که دارم تو تاریکی فرو میرم. 1431 01:02:35,022 --> 01:02:36,757 ‫داخل یه جای تاریک. 1432 01:02:40,494 --> 01:02:43,364 ‫اها،، خب.. لعنتی بهش. ام.. 1433 01:02:43,397 --> 01:02:45,766 ‫چرا به یه چیز مثبا فکر نکنیم؟ 1434 01:02:47,401 --> 01:02:49,470 ‫ـمثبت؟ ‫ـاره، چرا نریم... 1435 01:02:49,503 --> 01:02:51,438 ‫و سعی نکنی و یه کارمثبت نکنیم؟ 1436 01:02:53,907 --> 01:02:56,511 ‫-چه کاری؟ ‫ـنمیدونم. ام.. 1437 01:02:56,544 --> 01:02:59,480 ‫آرتور آرتور چی؟ ‫خب. آرتور چی؟ 1438 01:03:01,516 --> 01:03:02,483 ‫راستش، گفت که.. 1439 01:03:02,517 --> 01:03:04,885 ‫خیلی جالب گفت که . 1440 01:03:04,918 --> 01:03:06,887 ‫خیلی باهوشه.. 1441 01:03:06,920 --> 01:03:10,057 ‫درباره نظریه تکامل.. انسان به عنوان طعمه. 1442 01:03:10,090 --> 01:03:12,293 ‫به نظر یکم .... 1443 01:03:12,326 --> 01:03:14,596 ‫اما تحملم کن. باشه؟ 1444 01:03:14,629 --> 01:03:18,032 ‫درباره نظریه تکامل که میگه، 1445 01:03:18,065 --> 01:03:20,267 ‫خارج از تصور ما از بشریت، 1446 01:03:20,301 --> 01:03:21,969 ‫مثل یه شکارچی بزرگ، 1447 01:03:22,002 --> 01:03:23,337 ‫در واقع ما شکاریم.. 1448 01:03:23,370 --> 01:03:25,507 ‫که باعث رشدمون شده. 1449 01:03:25,540 --> 01:03:28,142 ‫ارتور گفت که این اتفاق الانم داره میفته. 1450 01:03:28,175 --> 01:03:30,978 ‫گفت که در یک سال ۵۰ نفر در تانزانیا 1451 01:03:31,011 --> 01:03:32,246 ‫طعمه شیر‌ها شدند. 1452 01:03:32,279 --> 01:03:36,016 ‫تو این دهکده.. 1453 01:03:36,050 --> 01:03:39,086 ‫یه پلنگ وایساده بوده لای علف‌ها.. 1454 01:03:39,119 --> 01:03:42,089 ‫وقتی مردم دهکده دنبالش میکنن تا بره، 1455 01:03:42,122 --> 01:03:43,324 ‫پلنگه دور اونجا میچرخه و برمیگرده و 1456 01:03:43,357 --> 01:03:44,458 ‫چند تا از بچه‌ها یی که 1457 01:03:44,491 --> 01:03:46,093 ‫جا مونده بودن رو می‌خوره. 1458 01:03:47,629 --> 01:03:48,797 ‫واقعا ترسناکه. 1459 01:03:48,829 --> 01:03:51,865 ‫داشتم به همین فکر می‌کردم. کمی ترسناکه. 1460 01:03:51,899 --> 01:03:54,201 ‫ـ شاید اتفاق دیگه‌ای.... ‫ـ آره. 1461 01:03:54,234 --> 01:03:55,537 ‫- می‌توین به چیز دیگه‌ای فکر کنی؟ ‫ـمن؟ 1462 01:03:55,570 --> 01:03:57,572 ‫- آره ‫اه. - امم 1463 01:03:59,206 --> 01:04:01,643 ‫اه، برگزیت، ‫اونم .. 1464 01:04:01,676 --> 01:04:04,345 ‫بیا اون رو بزاریم کنار.. باشه؟ 1465 01:04:04,378 --> 01:04:05,879 ‫اه. من... 1466 01:04:09,116 --> 01:04:10,050 ‫ام.. 1467 01:04:10,084 --> 01:04:13,354 ‫- شرکت تو؟ - شرکت من نابود شد. 1468 01:04:13,387 --> 01:04:15,222 ‫خب، تو از این بابت خوشحال بودی. 1469 01:04:15,255 --> 01:04:18,560 ‫این حرف رو نزن جلوی... ‫مجبور بودم اخراجشون کنم. 1470 01:04:18,593 --> 01:04:20,461 ‫منظوری نداشتم.. ‫منظوری نداشتم.. 1471 01:04:20,494 --> 01:04:22,429 ‫از این بابت خوشحال نیستم.. ‫مجبور بودم که اخراجشون کنم. 1472 01:04:22,463 --> 01:04:24,566 ‫شغلم رو از دست داه بودم. ‫درآمدی نداشتم. 1473 01:04:24,599 --> 01:04:26,500 ‫- از این بابت خوشحال نیستم.. ‫ـ آره. 1474 01:04:26,534 --> 01:04:28,402 ‫خوش‌بینم. ‫نسبت به این قضیه خوش‌بینم. 1475 01:04:28,435 --> 01:04:30,304 ‫اره، منظورم... ‫منظورم خوش‌بین بود. 1476 01:04:31,105 --> 01:04:32,507 ‫منظورم خوش‌بین بود. 1477 01:04:35,142 --> 01:04:36,176 ‫ایده مزخرفیه. 1478 01:04:36,210 --> 01:04:37,344 ‫نه مزخرف نیست. 1479 01:04:37,378 --> 01:04:38,646 ‫شاید باشه.. ‫نه نیست. 1480 01:04:38,680 --> 01:04:39,913 ‫دوسش دارم. 1481 01:04:39,947 --> 01:04:41,915 ‫ـواقعا؟ ‫ـ آره. ام.. 1482 01:04:42,249 --> 01:04:43,384 ‫- آره. 1483 01:04:45,252 --> 01:04:46,253 ‫- امم 1484 01:04:46,987 --> 01:04:49,156 ‫, مریاما. 1485 01:04:49,189 --> 01:04:53,661 ‫مریاما، پرستار مامنم، ‫هنوز همونحاست. 1486 01:04:53,695 --> 01:04:55,563 ‫- این مثبته؟ ‫-خب. اون نگرفته. 1487 01:04:55,597 --> 01:04:56,798 ‫کرونا هنوز اون رو نکشته. 1488 01:04:56,831 --> 01:05:00,000 ‫قبلا بهشون نگفتیم که کرونا گرفته بود. 1489 01:05:00,033 --> 01:05:03,270 ‫اه، لعنتی! اوه، اره. ‫خیلی بدجور کرونا گرفته بود. 1490 01:05:03,303 --> 01:05:04,405 ‫خیلی بد بود واقعا. 1491 01:05:04,438 --> 01:05:06,541 ‫با اینحال هنوز نمرده. 1492 01:05:06,574 --> 01:05:08,576 ‫این جنبه مثبت‌شه. ‫لعنتی! 1493 01:05:08,610 --> 01:05:09,577 ‫دارم سعی میکنم.. 1494 01:05:09,611 --> 01:05:11,445 ‫باید خیلی بیشتر سعی کنیم... 1495 01:05:11,478 --> 01:05:12,714 ‫این نظر تو بود... ‫چرا خودت فکر نمیکنی.. 1496 01:05:12,747 --> 01:05:14,516 ‫چرا ازدواج نکنیم؟ 1497 01:05:16,450 --> 01:05:18,553 ‫ـچی؟ ‫ـ میدونی، بیا... 1498 01:05:23,190 --> 01:05:24,458 ‫بیا... 1499 01:05:25,660 --> 01:05:27,060 ‫ازدواج کنیم.. 1500 01:05:31,533 --> 01:05:33,133 ‫داری ازم خواستگاری می‌کنی؟ 1501 01:05:33,635 --> 01:05:34,636 ‫اره. 1502 01:05:36,036 --> 01:05:38,305 ‫-اره. دارم خواستگاری می‌کنم. ‫-صحیح. 1503 01:05:40,274 --> 01:05:42,009 ‫و خواستگاریت اینه که، 1504 01:05:42,042 --> 01:05:44,178 ‫«بیا ازدواج کنیم؟ 1505 01:05:44,211 --> 01:05:45,580 ‫««بیا ازدواج کنیم؟» 1506 01:05:45,613 --> 01:05:48,315 ‫خیلی شاعرانه نیست، ‫حق با توئه. 1507 01:05:48,348 --> 01:05:50,618 ‫ازم می‌خوای یه چیز مثبت بگم؟ 1508 01:05:50,652 --> 01:05:52,186 ‫ها... ‫- نه. 1509 01:05:54,288 --> 01:05:55,989 ‫نه. 1510 01:05:56,023 --> 01:05:57,424 ‫اه. ‫- نه. 1511 01:05:58,158 --> 01:06:00,394 ‫البته که نه. نه. 1512 01:06:02,463 --> 01:06:04,498 ‫شاید یکمی. ‫واقعا نمی‌دونم. 1513 01:06:04,532 --> 01:06:05,432 ‫ببین، یعنی.. 1514 01:06:05,466 --> 01:06:07,735 ‫ما مشکلات زیادی داشتیم، خب. 1515 01:06:07,769 --> 01:06:09,671 ‫و ما اینجاییم. من و تو! 1516 01:06:10,705 --> 01:06:12,105 ‫هنوز با همیم. 1517 01:06:17,478 --> 01:06:18,613 ‫این خیلی... میخوام بگم که, 1518 01:06:18,646 --> 01:06:21,348 ‫عاشقانه‌ترین چیزیه که کسی بهم گفته. 1519 01:06:21,381 --> 01:06:23,183 ‫تو ترانه‌ای، چیزی این رو شنیدی؟ 1520 01:06:23,217 --> 01:06:25,653 ‫ببین، خیلی وقته که بهش فکر می‌کنم. خیلی. 1521 01:06:25,687 --> 01:06:27,454 ‫فکر می‌کنم... 1522 01:06:27,488 --> 01:06:30,324 ‫نمی‌دونم چظوری اما یجوری.. 1523 01:06:30,357 --> 01:06:32,359 ‫ـاحتمالا عاشقتم. ‫ـاحتمالا عاشقمی؟ 1524 01:06:32,392 --> 01:06:36,430 ‫عاشقتم. ‫من عاشق تو‌ام. 1525 01:06:36,463 --> 01:06:39,233 ‫می‌دونم خیلی با عقل جور در نمیاد..چون 1526 01:06:39,266 --> 01:06:40,267 ‫یجورایی ازت متنفر هم هستم... 1527 01:06:41,435 --> 01:06:43,036 ‫وقت زیادی رو صرف نفرت ازت کردم.. 1528 01:06:43,070 --> 01:06:44,772 ‫اما دیگه ازت متنفر نیستم. 1529 01:06:46,373 --> 01:06:48,208 ‫فکر کنم این شانس ماست که یجوری به اینجا برسیم 1530 01:06:48,242 --> 01:06:52,145 ‫جایی که عشق فراتر از نفرت وجود داره. 1531 01:06:53,781 --> 01:06:55,617 ‫عشق فراتر از نفرت وجود داره، 1532 01:06:55,650 --> 01:06:58,051 ‫آدم‌های زیادی به اینجا نمی‌رسن. 1533 01:06:58,085 --> 01:07:00,420 ‫اتفاق عجیبیه. 1534 01:07:02,757 --> 01:07:03,791 ‫خاصه. 1535 01:07:06,260 --> 01:07:07,461 ‫کمیابه. 1536 01:07:08,696 --> 01:07:10,497 ‫و واقعا زیباست. 1537 01:07:11,866 --> 01:07:14,268 ‫خب پس، ‫فکر می‌کنم ما احتمالا باید.. 1538 01:07:15,402 --> 01:07:17,204 ‫ازدواج کنیم.. 1539 01:07:24,344 --> 01:07:26,313 ‫دارم فکر میکنم که... 1540 01:07:26,346 --> 01:07:28,148 ‫خب، داشتم به وضعیت روحی الانم ‫فکر میکردم. 1541 01:07:28,181 --> 01:07:29,216 ‫الان، میدونی... 1542 01:07:29,249 --> 01:07:30,484 ‫برای اینکه خیلی عصبانی‌ام، 1543 01:07:30,518 --> 01:07:32,119 ‫پر از نفرتم ... 1544 01:07:32,152 --> 01:07:33,555 ‫نه، به خاطر زمانبندیشه.. 1545 01:07:33,588 --> 01:07:35,557 ‫نه، کاملا درک میکنم.. 1546 01:07:35,590 --> 01:07:38,258 ‫- اما اگه بخوایم اینکار رو بکنیم... ‫- نگرانش نباش.. 1547 01:07:38,292 --> 01:07:40,227 ‫باید همه چیز رو فراموش کنیم... 1548 01:07:40,795 --> 01:07:42,496 ‫اگه بخوایم ازدواج کنیم.. 1549 01:07:45,332 --> 01:07:46,868 ‫ما باید... 1550 01:07:46,901 --> 01:07:49,303 ‫با صداقت تمام و کمال 1551 01:07:49,336 --> 01:07:51,271 ‫اینکار رو بکنیم. 1552 01:07:52,372 --> 01:07:53,741 ‫البته. 1553 01:07:53,775 --> 01:07:55,175 ‫منظورت چیه؟ 1554 01:07:56,811 --> 01:07:58,111 ‫خب. 1555 01:07:59,212 --> 01:08:00,582 ‫خب. 1556 01:08:03,150 --> 01:08:04,351 ‫کار من بود. 1557 01:08:07,154 --> 01:08:08,288 ‫قارچ ها.. 1558 01:08:11,793 --> 01:08:14,461 ‫من اون قارج‌ها رو چیدم و فکر کردم که... 1559 01:08:14,494 --> 01:08:16,396 ‫میدونم که من چیدمشون و ... و... 1560 01:08:17,899 --> 01:08:20,768 ‫میدونستم دارم چیکار میکنم و میخواستم ‫بهت آسیب بزنم. 1561 01:08:23,203 --> 01:08:25,640 ‫و بعد باهات موندم برای اینکه مسموم شده بودی. 1562 01:08:27,174 --> 01:08:28,610 ‫و بعدش آرتور بدنیا اومد. 1563 01:08:29,677 --> 01:08:32,412 ‫میدونی، ‫بعدش فقط تو این رابطه... 1564 01:08:33,815 --> 01:08:35,215 ‫گیر کردیم. 1565 01:08:46,828 --> 01:08:48,295 ‫میدونم 1566 01:08:50,497 --> 01:08:51,498 ‫چی؟ 1567 01:08:54,769 --> 01:08:55,870 ‫میدونم 1568 01:08:58,673 --> 01:09:00,273 ‫میدونستی که من قارچ‌ها رو چیدم؟ 1569 01:09:00,307 --> 01:09:01,676 ‫نه. 1570 01:09:01,709 --> 01:09:04,344 ‫میدونم که فکر میکنی که قارچ‌ها رو چیدی، 1571 01:09:04,378 --> 01:09:06,714 ‫اما تو قارچ‌ها رو نچیدی... 1572 01:09:06,748 --> 01:09:08,716 ‫من چیدم.. 1573 01:09:15,255 --> 01:09:18,458 ‫خیلی رو مخم بودی، 1574 01:09:18,492 --> 01:09:21,294 ‫منم قارچ‌ها رو دیدم و فکر کردم که... 1575 01:09:21,328 --> 01:09:23,898 ‫«اوه، چی میشه اگه 1576 01:09:23,931 --> 01:09:25,700 ‫«اینا رو بریزم تو غذاش.. 1577 01:09:25,733 --> 01:09:28,335 ‫«و دست و پا زدنش رو ببینم...» 1578 01:09:28,368 --> 01:09:30,170 ‫بقیه‌ش رو خودت میدونی، 1579 01:09:30,838 --> 01:09:32,540 ‫انا تو خوردیشون. 1580 01:09:33,808 --> 01:09:35,877 ‫آره، فراموش کردم که چیدمشون. 1581 01:09:37,779 --> 01:09:39,212 ‫آهان. 1582 01:09:40,782 --> 01:09:43,450 ‫- میخواستی مسمومم کنی؟ ‫ـ آره. 1583 01:09:44,886 --> 01:09:46,386 ‫تو هم میخواستی من رو مسمومم کنی. 1584 01:09:46,420 --> 01:09:48,956 ‫نه، من فقط درباره مسموم کردنت رویاپردازی میکردم. 1585 01:09:48,990 --> 01:09:49,857 ‫فرق میکنه؟ 1586 01:09:49,891 --> 01:09:52,492 ‫تفاوتش تو مسموم کردنه! 1587 01:09:52,527 --> 01:09:54,562 ‫من بودم که مسموم شدم. 1588 01:09:54,595 --> 01:09:56,564 ‫بیا بهش نگیم مسمومیت. باشه؟ 1589 01:09:56,597 --> 01:09:57,665 ‫منظورم اینه که نمیکشدت که. 1590 01:09:57,699 --> 01:10:01,268 ‫فقط حسابی مریضت میکنه.. ‫یکمی... 1591 01:10:01,301 --> 01:10:04,839 ‫پس میخواستی بهم آسیب بزنی؟ ‫ میخواستی حسابی بهم آسیب بزنی؟ 1592 01:10:06,473 --> 01:10:07,642 ‫- آره. 1593 01:10:10,545 --> 01:10:11,546 ‫چرا؟ 1594 01:10:14,414 --> 01:10:15,883 ‫خودت چی فکر میکنی؟ 1595 01:10:18,986 --> 01:10:22,322 ‫هر روز تظاهر میکنی که ‫«من چه آدم خوبی‌ام» 1596 01:10:23,958 --> 01:10:24,926 ‫«ببینید عجب آدم مهربونی‌ام» 1597 01:10:24,959 --> 01:10:26,861 ‫«ببینید برای همنوعانم چه کارها که نمیکنم» 1598 01:10:26,894 --> 01:10:31,632 ‫اما رفتارت با من افتضاحه. 1599 01:10:33,333 --> 01:10:35,670 ‫تو هم رفتارت با من همینطوره. 1600 01:10:35,703 --> 01:10:38,438 ‫من هرگز تحقیرت نکردم. 1601 01:10:38,472 --> 01:10:41,909 ‫بعضی وقت‌ها ازت بدم میاد، ‫اما هیچوقت تحقیرت نکردم. 1602 01:10:42,610 --> 01:10:44,377 ‫منصفانه نیست. 1603 01:10:44,411 --> 01:10:46,013 ‫چی منصفانه‌ست؟ 1604 01:10:46,047 --> 01:10:48,516 ‫خودت گفتی صادق باشیم. 1605 01:10:49,717 --> 01:10:52,954 ‫همیشه از بالا به پایین به من نگاه کردی. 1606 01:10:54,021 --> 01:10:56,456 ‫تو آدم خوبی نیستی. 1607 01:10:56,490 --> 01:11:00,494 ‫فقط میخوای نشون بدی که آدم خوبی هستی. 1608 01:11:00,528 --> 01:11:01,863 ‫ببین، دلیل در تمام این سال‌ها 1609 01:11:01,896 --> 01:11:04,364 ‫فکر میکردی که من رو مسموم کردی.. 1610 01:11:04,397 --> 01:11:06,534 ‫به خاطر که ‫واقعا میتونی اینکار و بدتر از این رو 1611 01:11:06,567 --> 01:11:09,503 ‫با من بکنی. 1612 01:11:09,537 --> 01:11:12,339 ‫حداقلش من وقتی که عوضی بازی در میارم ‫خودم میدونم. اما تو... 1613 01:11:12,372 --> 01:11:14,041 ‫تو یه آدم عوضی حال به هم زنی که.. 1614 01:11:14,075 --> 01:11:15,877 ‫بوی گند خودت رو هم حس نمیکنی! 1615 01:11:21,582 --> 01:11:23,985 ‫ببین.. خب... 1616 01:11:25,620 --> 01:11:26,821 ‫فکر کنم یکم زیاده‌روی کردم... 1617 01:11:26,854 --> 01:11:29,791 ‫اما چیزی که نباید یادمون بره اینه که... 1618 01:11:29,824 --> 01:11:32,425 ‫این یه خواستگاری بود. 1619 01:11:32,459 --> 01:11:33,861 ‫خب؟ 1620 01:12:30,518 --> 01:12:31,986 ‫نیتان رو یادتونه؟ 1621 01:12:33,120 --> 01:12:35,857 ‫شیرینی پارک جنگلی. نیتان عجیب غریب. 1622 01:12:37,424 --> 01:12:40,828 ‫خب، نیتان تو کارش تو متقاعد کردن مردم 1623 01:12:40,862 --> 01:12:43,731 ‫حیلی خوبه، ‫پس این شیرینیا.. 1624 01:12:43,764 --> 01:12:45,867 ‫و الان داره مردمی که هنوز 1625 01:12:45,900 --> 01:12:48,603 ‫نوبتشون نشده رو 1626 01:12:48,636 --> 01:12:49,837 ‫واکسینه میکنه. 1627 01:12:51,038 --> 01:12:53,574 ‫کاری میکنه اینه که ‫میبردتون تو مراکز واکسیناسیون و 1628 01:12:53,608 --> 01:12:54,876 ‫درست قبل از تعطیل شدن، 1629 01:12:54,909 --> 01:12:56,110 ‫درخواست میکنه که.. 1630 01:12:56,143 --> 01:12:57,945 ‫به جای اینکه واکسن‌های باقیمونده رو 1631 01:12:57,979 --> 01:12:59,580 ‫بریزن تو سطل آشغال، 1632 01:12:59,614 --> 01:13:01,616 ‫بدنشون به شما. 1633 01:13:01,649 --> 01:13:04,819 ‫همیشه خیلی سفت و سخت بهش میگن «نه» 1634 01:13:04,852 --> 01:13:05,953 ‫و به هر حال.. 1635 01:13:05,987 --> 01:13:08,421 ‫اون تنها آدمی نیست که اینکار رو میکنه.. 1636 01:13:08,455 --> 01:13:10,057 ‫خیلیا اونجان و .. 1637 01:13:10,091 --> 01:13:12,660 ‫سعی میکنن قبل از نوبت واکسن بزنن. 1638 01:13:12,693 --> 01:13:15,930 ‫اما نیتان یه ترفندی داره. 1639 01:13:15,963 --> 01:13:20,167 ‫اون میدونه که یه دقیقه قبل به تعطیل کردن مونده 1640 01:13:20,201 --> 01:13:22,703 ‫و تعدادی واکسن باقی مونده... 1641 01:13:22,737 --> 01:13:24,171 ‫منظورم اینه که، ‫چه متخصصی... 1642 01:13:24,205 --> 01:13:25,373 ‫واکسن‌ها رو میندازه تو سطل آشغال. 1643 01:13:25,405 --> 01:13:28,509 ‫اون‌ها میان بیرون و واکسن‌ها رو پخش میکنن. 1644 01:13:28,542 --> 01:13:30,511 ‫اما وقتی میان بیرون و میبینن.. 1645 01:13:30,544 --> 01:13:33,881 ‫ده‌ نفر منتظر نشستن برای دو تا واکسن، 1646 01:13:33,915 --> 01:13:35,216 ‫احتمالا یه سوالی از 1647 01:13:35,249 --> 01:13:36,684 ‫آدم‌های تو صف میپرسن. 1648 01:13:36,717 --> 01:13:39,820 ‫«کدومتون با افراد آسیب‌پذیر سروکار داربد؟» 1649 01:13:39,854 --> 01:13:41,188 ‫یه ثانیه میگذره 1650 01:13:41,222 --> 01:13:42,455 ‫و هیچکس حرفی نمیزنه 1651 01:13:42,489 --> 01:13:43,524 ‫برای اینکه هیچکدوم از این عوضی‌ها 1652 01:13:43,557 --> 01:13:44,692 ‫با آدمای آسیب پذیر کاری ندارن. دارن؟ 1653 01:13:44,725 --> 01:13:47,161 ‫یعنی اینکه، یه متخصص واقعی همه واکسن‌ها رو ‫میبره یه جای دیگه. 1654 01:13:47,194 --> 01:13:51,532 ‫و یه ثانیه دیگه میگذره و یه چیزی تو دهنشون ‫جرقه میزنه... 1655 01:13:51,565 --> 01:13:53,668 ‫سومین ثانیه میگذره، 1656 01:13:53,701 --> 01:13:55,603 ‫اون‌هایی که باهوشتر و قطعا.. 1657 01:13:55,636 --> 01:13:56,837 ‫ذات کثیف‌تری دارند 1658 01:13:56,871 --> 01:13:59,774 ‫فکر میکنند که خودشون تنها کسانی هستند که ‫برای واکسینه شدن 1659 01:13:59,807 --> 01:14:00,875 ‫دروغ میگن. 1660 01:14:00,908 --> 01:14:03,244 ‫ببین، به چهارمین ثانیه که میرسه، 1661 01:14:03,277 --> 01:14:05,179 ‫همه دست‌ها میره بالا، 1662 01:14:05,212 --> 01:14:07,181 ‫«من شغل خطرناکی دارم» 1663 01:14:07,214 --> 01:14:08,115 ‫«نه، من شغل خطرناکی دارم» 1664 01:14:08,149 --> 01:14:11,052 ‫بگذریم، این کاریه که نیتان میکنه. 1665 01:14:11,085 --> 01:14:12,620 ‫اون بهتون میگه اینکار رو بکنید. 1666 01:14:12,653 --> 01:14:14,255 ‫«وقتی این سوال رو ازتون میپرسن، 1667 01:14:14,288 --> 01:14:15,856 ‫«دستت رو میاری بالا، 1668 01:14:15,890 --> 01:14:17,490 ‫«و دروغ میگی، 1669 01:14:17,525 --> 01:14:18,559 ‫«میری تو ساختمون 1670 01:14:18,592 --> 01:14:20,493 ‫«و چیزی که براش اومدی رو میگیری.» 1671 01:14:20,528 --> 01:14:22,462 ‫غیر قانونی نیست، 1672 01:14:23,664 --> 01:14:26,901 ‫اما خیلی کار کثیفیه. و... 1673 01:14:26,934 --> 01:14:29,003 ‫ببین، وقتی فهمیدم داره با نیتان 1674 01:14:30,604 --> 01:14:32,807 ‫حرف میزنه.. 1675 01:14:36,577 --> 01:14:38,746 ‫اوضاع بین ما بعد از 1676 01:14:38,779 --> 01:14:41,649 ‫اعترافمون درباره قارچ‌ها خیلی خوب نبوده. 1677 01:14:43,184 --> 01:14:45,686 ‫کل ماه گذشته... 1678 01:14:45,720 --> 01:14:48,589 ‫کارش، خب، کارش... 1679 01:14:48,622 --> 01:14:50,691 ‫ساعت ببیشتری رو سر کار میمونه.. 1680 01:14:50,725 --> 01:14:51,859 ‫و من همیشه بهش میگم... 1681 01:14:51,892 --> 01:14:55,529 ‫«باید حقوق بگیری، مگه خیریه‌ست؟» 1682 01:14:55,563 --> 01:14:57,565 ‫خیلی مسخرس، برای اینکه خیریه‌ست. 1683 01:14:57,598 --> 01:15:00,234 ‫معمولا تا ساعت... 1684 01:15:00,267 --> 01:15:03,070 ‫هفت، هشت، نه شب، هر وقت. 1685 01:15:03,104 --> 01:15:05,706 ‫اما، ‫ساعت پنج که میشه، 1686 01:15:05,740 --> 01:15:07,041 ‫بوم، ارتباط تصویری رو قطع میکنه. 1687 01:15:07,074 --> 01:15:09,543 ‫احتمالا وسط یه جلسه‌ست. 1688 01:15:09,577 --> 01:15:10,644 ‫بوم، ارتباط تصویری رو قطع میکنه. 1689 01:15:10,678 --> 01:15:14,582 ‫وسط جمله‌ش یهو ارتباط رو قطع میکنه، 1690 01:15:14,615 --> 01:15:16,650 ‫جواب خواهرش رو نمیده. 1691 01:15:16,684 --> 01:15:18,285 ‫وقتی ازش میپرسم چرا، ‫میگه: 1692 01:15:18,319 --> 01:15:20,254 ‫«قصد ندارم بقیه عمرم رو 1693 01:15:20,287 --> 01:15:22,223 ‫«برای بقیه هدر بدم» 1694 01:15:23,290 --> 01:15:25,259 ‫حتی دیگه با من هم دعوا نمیکنه. 1695 01:15:25,292 --> 01:15:27,561 ‫فقط از اتاق میره بیرون. 1696 01:15:27,595 --> 01:15:30,031 ‫تنها کسی که ... 1697 01:15:30,064 --> 01:15:31,832 ‫براش وقت میزاره آرتی کوچولوئه. 1698 01:15:31,866 --> 01:15:33,334 ‫حتی اونموقع هم، 1699 01:15:33,367 --> 01:15:35,970 ‫بعضی وقت‌ها میبینمش که داره به آرتی نگاه میکنه 1700 01:15:36,003 --> 01:15:38,005 ‫وقتی داره باهاش بازی میکنه... ‫داره فکر میکنه که... 1701 01:15:39,240 --> 01:15:41,208 ‫«همه اون سال‌ها...» میدونی. 1702 01:15:44,078 --> 01:15:45,813 ‫میری بالا رفیق؟ 1703 01:15:48,716 --> 01:15:51,318 ‫کارهای مسخره‌ای با من میکنه، 1704 01:15:51,352 --> 01:15:54,155 ‫و نابود شدن شرکت‌م. 1705 01:15:54,188 --> 01:15:56,924 ‫قبلا فکر میکردم که، ‫وقتی شغلت رو از دست میدی، 1706 01:15:58,059 --> 01:15:59,794 ‫با قدرت بشتر برمیگردی. 1707 01:15:59,827 --> 01:16:02,930 ‫میخوری زمین، دوباره بلند میشی.. ‫میدونی... 1708 01:16:02,963 --> 01:16:09,170 ‫اما به نظر میاد من نمیتونم بلند شم.. ‫میدونید منظورم چیه؟ 1709 01:16:11,872 --> 01:16:14,041 ‫ناخون‌هام رو میجوم.. 1710 01:16:15,142 --> 01:16:17,211 ‫دائما میوه ها رو بصورت آنلاین سفارش میدم. 1711 01:16:18,646 --> 01:16:20,848 ‫دیروز توی وان گریه کردم. 1712 01:16:22,183 --> 01:16:23,784 ‫داخل وان. 1713 01:16:23,818 --> 01:16:26,854 ‫یعنی، من هیچوقت گریه نمیکنم، ‫اما داخل وان؟ 1714 01:16:26,887 --> 01:16:29,657 ‫حال به هم زنه. خب... 1715 01:16:29,690 --> 01:16:31,959 ‫میشه گفت که من... 1716 01:16:33,294 --> 01:16:36,030 ‫الان حسابی درب و داغونم.. 1717 01:16:37,865 --> 01:16:41,135 ‫اون رفته به یاد قدیم، میدونی، ‫با نیتان.... 1718 01:16:41,168 --> 01:16:42,937 ‫و من فکر میکنم 1719 01:16:42,970 --> 01:16:44,972 ‫«خودم رو مشغول میکنم تا بهش فکر نکنم.» 1720 01:16:45,005 --> 01:16:48,042 ‫پس برای امشب دارم «کاتسو کاری بادمجون» درست میکنم 1721 01:16:48,075 --> 01:16:49,643 ‫همه موادش رو خریدم. 1722 01:16:49,677 --> 01:16:52,880 ‫همشون رو از همون سوپرمارکت همیشگی خریدم. 1723 01:16:52,913 --> 01:16:54,648 ‫فکر نکنم بعد از 1724 01:16:54,682 --> 01:16:56,984 ‫اولین قرنطینه رفته باشم اونجا. 1725 01:16:57,017 --> 01:16:59,153 ‫حسابی تغییر کرده.. 1726 01:16:59,186 --> 01:17:02,823 ‫میدونید، ضدعفونی کننده ها، ماسک.. 1727 01:17:02,857 --> 01:17:05,059 ‫آخرین باری که اونجا بودم ‫هیچی باقی نمونده بود. 1728 01:17:05,092 --> 01:17:08,028 ‫مثل سوپرمارکت‌ها تو فیلم‌های آخرالزمانی بود. 1729 01:17:08,062 --> 01:17:11,365 ‫اما حالا، پر از جنس بود. 1730 01:17:11,398 --> 01:17:14,235 ‫همه چیز خیلی شگفت انگیزه. 1731 01:17:14,268 --> 01:17:17,671 ‫مشتری‌ها میان تو.. 1732 01:17:17,705 --> 01:17:19,340 ‫انگار براشون هیچ اهمیتی نداره.. 1733 01:17:19,373 --> 01:17:21,008 ‫و یه نفر بود که... خب... 1734 01:17:21,041 --> 01:17:23,144 ‫خدایا، این مردیکه... 1735 01:17:24,111 --> 01:17:26,213 ‫حدود ۳۰ ساله... 1736 01:17:26,247 --> 01:17:29,383 ‫با لباس ورزشی و ایرفون تو گوشش... 1737 01:17:29,416 --> 01:17:33,254 ‫با سبد خرید و بدون ماسک.. هیچی.. 1738 01:17:33,287 --> 01:17:36,824 ‫اطراف رو نگاه میکنم و هیچکس جلوش رو نمیگیره.. 1739 01:17:36,857 --> 01:17:38,926 ‫من... ‫این مرد... 1740 01:17:38,959 --> 01:17:42,263 ‫به تخمش هم نیست.. ‫خب.. 1741 01:17:42,296 --> 01:17:44,932 ‫خب، بگذریم.. ‫تو بخش نون هاست.. 1742 01:17:44,965 --> 01:17:47,134 ‫خب، وایساده جلوی 1743 01:17:47,168 --> 01:17:48,903 ‫همه نون‌ها 1744 01:17:48,936 --> 01:17:50,905 ‫و یه خانومی همین پایینتره، 1745 01:17:50,938 --> 01:17:52,106 ‫لباس فرم پوشیده و داره 1746 01:17:52,139 --> 01:17:53,240 ‫نان‌های پیتا رو میچینه، 1747 01:17:53,274 --> 01:17:56,777 ‫این مرده دقیقا کنارش وایستاده.. 1748 01:17:56,810 --> 01:17:58,078 ‫و من دارم نگاش میکنم، ‫و میگم: 1749 01:17:58,112 --> 01:17:59,980 ‫«رفیق خیلی بهش نزدیکی» 1750 01:18:00,014 --> 01:18:01,182 ‫«چه مرگته؟» 1751 01:18:01,215 --> 01:18:02,249 ‫«واقعا نمیفهمی؟» 1752 01:18:02,283 --> 01:18:03,484 ‫برای اینکه زنه که حق انتخابی نداره، 1753 01:18:03,518 --> 01:18:04,752 ‫باید اونجا باشه، کارشه.. 1754 01:18:04,785 --> 01:18:06,854 ‫مرده همینطوری... 1755 01:18:06,887 --> 01:18:11,058 ‫تصمیم میگیره که « من نون گردویی میخوام» 1756 01:18:11,091 --> 01:18:12,459 ‫یعنی اینکه، باید نون رو برداره، مگه نه؟ 1757 01:18:12,493 --> 01:18:15,296 ‫اگه این رو نخره احتمالا میمیره.. 1758 01:18:15,329 --> 01:18:20,034 ‫خب. اینکار رو میکنه.. خم میشه. اینطوری خم میشه... 1759 01:18:20,067 --> 01:18:21,835 ‫اینطوری... 1760 01:18:21,869 --> 01:18:24,071 ‫لعنتی ‫اینطوری، نزدیک به زنه.. 1761 01:18:24,104 --> 01:18:26,006 ‫زنه درست همینجاس.. 1762 01:18:26,040 --> 01:18:28,175 ‫«خدای من این دیگه چیه؟» ‫«این دیگه چیه؟» 1763 01:18:28,209 --> 01:18:30,044 ‫زنه میتونه این مردیکه حس کنه. 1764 01:18:30,077 --> 01:18:33,147 ‫تو زمانهای عادی هم این رفتار درست نیست، ‫خب. 1765 01:18:33,180 --> 01:18:35,049 ‫منظورم اینه که، ‫رعایت فاصله مناسب، 1766 01:18:35,082 --> 01:18:38,485 ‫اما اینروزها، بدون ماسک، ‫یعنی.... 1767 01:18:38,520 --> 01:18:40,487 ‫لعنتی بهش. و این مردک .. 1768 01:18:40,522 --> 01:18:42,756 ‫میگه «همم» و.. 1769 01:18:42,790 --> 01:18:46,126 ‫دستش رو میکنه تو.. ‫زنه دقیقا همینجاس.. 1770 01:18:46,160 --> 01:18:48,896 ‫یه نون گردویی برمیداره، 1771 01:18:48,929 --> 01:18:52,132 ‫فشارش میده و... ‫«خوب نیست» 1772 01:18:52,166 --> 01:18:54,435 ‫میزارتش سر جاش، ‫و یکی دیگه برمیداره. 1773 01:18:54,468 --> 01:18:56,971 ‫زنه همینجا داره نفس میکشه.. ‫میاردش بیرون... 1774 01:18:58,305 --> 01:18:59,773 ‫«اوه خودشه، به به» 1775 01:18:59,807 --> 01:19:02,843 ‫و میره. ‫و من مثل... 1776 01:19:02,876 --> 01:19:07,114 ‫من از عصبانیت دارم میترکم... 1777 01:19:07,147 --> 01:19:08,249 ‫حسابی عصبی‌ام که 1778 01:19:08,282 --> 01:19:10,417 ‫که میبینم روبروی زنه وایسادم... 1779 01:19:10,451 --> 01:19:12,786 ‫برای اینکه باید یه چیزی به این خانوم بگم. 1780 01:19:12,820 --> 01:19:14,421 ‫و خودشه. 1781 01:19:16,824 --> 01:19:20,894 ‫همون زنیه که سرش داد زدم. ‫همون زنی که تحقیرش کردم. 1782 01:19:20,928 --> 01:19:23,130 ‫ماسک رو صورتشه، ‫اما میتونم بگم که خودشه. 1783 01:19:23,163 --> 01:19:26,000 ‫و اونم من رو میشناسه، خب.. 1784 01:19:26,033 --> 01:19:28,902 ‫فقط میگه که: ‫«میتونم کمکتون کنم آقا؟» 1785 01:19:31,438 --> 01:19:33,107 ‫من ربونم بند اومده... 1786 01:19:38,078 --> 01:19:39,880 ‫تا اینکه... 1787 01:19:42,249 --> 01:19:43,518 ‫متاسفم... 1788 01:19:45,019 --> 01:19:47,388 ‫- واقعا متاسفم... 1789 01:19:47,421 --> 01:19:49,557 ‫میگه: ‫«برای چی متاسفید آقا؟» 1790 01:19:51,025 --> 01:19:53,193 ‫نمیتونم بگم چرا.... 1791 01:19:53,227 --> 01:19:55,563 ‫نمیتونم بگم... ‫میتونم؟ 1792 01:19:55,597 --> 01:20:00,801 ‫بجاش میگم: ‫«ممنونم.. 1793 01:20:01,569 --> 01:20:03,304 ‫«به خاطر همه چیز. 1794 01:20:03,337 --> 01:20:05,573 ‫«برای همه کارهایی که میکنی، ‫تا ما راحت باشیم. 1795 01:20:07,041 --> 01:20:10,077 ‫«برای اینکه خطر میکنی، ‫و برای کسی که هستی.» 1796 01:20:10,110 --> 01:20:11,378 ‫میگه: «من چی‌ام آقا؟» 1797 01:20:12,547 --> 01:20:14,882 ‫من میگم: 1798 01:20:14,915 --> 01:20:18,586 ‫«شما قهرمانید. ‫«شما یه قهرمانید.» 1799 01:20:18,620 --> 01:20:19,853 ‫میگه: ‫«من فقط کسی‌ام که 1800 01:20:19,887 --> 01:20:21,922 ‫«به این کار نیاز داره، آقا» 1801 01:20:21,955 --> 01:20:24,358 ‫در این لحظه میخوام گریه کنم، خب. 1802 01:20:24,391 --> 01:20:28,329 ‫منظورم گریه واقعی نیست. اما در درون. 1803 01:20:28,362 --> 01:20:31,098 ‫میخوام یه کاری برای این زن بکنم، ‫میگم: 1804 01:20:32,933 --> 01:20:35,269 ‫«بهتر میشه» 1805 01:20:35,302 --> 01:20:37,204 ‫میگه: ‫«چی بهتر میشه؟» 1806 01:20:37,237 --> 01:20:39,607 ‫و من میگم: «دنیا» 1807 01:20:39,641 --> 01:20:43,110 ‫«آدمایی مثل تو، ‫قدرتون رو خواهند دونست.. 1808 01:20:43,143 --> 01:20:45,479 ‫«دیگه مثل قبل نمیشه، 1809 01:20:45,513 --> 01:20:46,980 ‫«ارزشگذاری چیزای اشتباه، 1810 01:20:47,014 --> 01:20:51,653 ‫مثل مدیرا، مجلات، برند‌ها، 1811 01:20:51,686 --> 01:20:53,153 ‫«آدم‌هایی که کارشون بی اهمیته.» 1812 01:20:53,187 --> 01:20:55,456 ‫میگه: ‫«منظورت آدم‌هایی مثل خودته؟» 1813 01:20:58,392 --> 01:21:00,528 ‫- آره. اره. آدم‌هایی مثل من. 1814 01:21:03,097 --> 01:21:04,632 ‫«تغییر میکنه» 1815 01:21:06,266 --> 01:21:08,302 ‫«ما یادمون میمونه» 1816 01:21:08,335 --> 01:21:11,639 ‫میگه: ‫«نه یادتون نمیمونه، فراموش میکنید»'. 1817 01:21:11,673 --> 01:21:13,073 ‫«و دنیا جای بهتری نمیشه» 1818 01:21:15,677 --> 01:21:18,912 ‫چیزی نمیگم جون.... 1819 01:21:18,946 --> 01:21:20,314 ‫فکر میکنم شاید حق با اونه. 1820 01:21:22,416 --> 01:21:24,218 ‫میدونم که حق با اونه. 1821 01:21:26,253 --> 01:21:29,323 ‫میگه: «کمک دیگه‌ای از دستم بر میاد آقا؟» 1822 01:21:31,158 --> 01:21:33,862 ‫میخوام چیزی بگم که اهمیت داشته باشه. 1823 01:21:36,598 --> 01:21:39,534 ‫میخوام تنها چیزی که تو زندگیم اهمیت داره رو بگم. 1824 01:21:39,567 --> 01:21:42,936 ‫و میخوام به اون بگم. همین الان، 1825 01:21:42,970 --> 01:21:45,439 ‫اما تنها چیزی که تو زندگیم اهمیت داره رفته. 1826 01:21:48,610 --> 01:21:50,678 ‫خب فقط سرم رو تکون میدم، ‫میدونید منظورم چیه. 1827 01:21:50,712 --> 01:21:53,147 ‫و اون میره نان‌های پیتا رو بچینه و 1828 01:21:53,180 --> 01:21:54,948 ‫زندگی ماها رو به خاطر 1829 01:21:54,982 --> 01:21:56,684 ‫یه جقوق بخور و نمیر نجات بده. 1830 01:21:56,718 --> 01:21:58,419 ‫و... 1831 01:22:13,535 --> 01:22:14,636 ‫من آدم مزخرفی نیستم. 1832 01:22:16,136 --> 01:22:18,372 ‫میدونم فقط عکس‌العمل نشون دادم 1833 01:22:18,405 --> 01:22:20,441 ‫ـوقتی که اون حرف رو زدن ‫ـ همیشه. 1834 01:22:20,474 --> 01:22:23,277 ‫من همیشه آدم مزخرفی نیستم. 1835 01:22:25,012 --> 01:22:26,280 ‫اما بعضی وقت‌ها هستم. 1836 01:22:28,048 --> 01:22:30,618 ‫تو هم آدم خوبی نیستی. 1837 01:22:32,052 --> 01:22:34,054 ‫خب، بیشتر وقت‌ها. 1838 01:22:35,122 --> 01:22:37,625 ‫خیلی زیاد، واقعا.. 1839 01:22:37,659 --> 01:22:39,527 ‫اما بعضی وقت‌ها خوبی. 1840 01:22:39,561 --> 01:22:41,629 ‫خیلی ممنون، فکر کنم.. 1841 01:22:53,140 --> 01:22:55,008 ‫من... من باید... 1842 01:22:56,276 --> 01:22:57,478 ‫خیلی وقته که بهش فکر می‌کنم 1843 01:22:57,512 --> 01:22:59,213 ‫و باید... 1844 01:23:01,181 --> 01:23:03,718 ‫مردم مثل... ‫«وقتی برگردیم به حالت عادی» 1845 01:23:03,751 --> 01:23:05,052 ‫«وقتی همه چیز به حالت عادی برگرده» 1846 01:23:05,085 --> 01:23:06,119 ‫«بزودی همه چیزدرست میشه» 1847 01:23:06,153 --> 01:23:09,122 ‫من نمیخوام به حالت عادی برگردم واقعا نمیخوام. 1848 01:23:09,156 --> 01:23:12,192 ‫منظورم اینه که، ‫چیه قبلا خیلی خوب بوده؟ 1849 01:23:12,226 --> 01:23:15,262 ‫ما به خون هم تشنه بودیم. ‫ما... 1850 01:23:15,295 --> 01:23:17,397 ‫همه به خون هم تشنه بودند... 1851 01:23:17,431 --> 01:23:19,433 ‫به خاطر چیزهای بی اهمیت.. 1852 01:23:19,466 --> 01:23:22,436 ‫و من باید .. 1853 01:23:23,403 --> 01:23:25,673 ‫یه تغییر بزرگی بکنم. 1854 01:23:26,641 --> 01:23:28,108 ‫میفهمی؟ 1855 01:23:28,843 --> 01:23:30,043 ‫- آره. 1856 01:23:31,345 --> 01:23:33,681 ‫اره. فکر کنم میفهمم. 1857 01:23:34,649 --> 01:23:37,217 ‫یه زندگی جدید میخوام. 1858 01:23:37,251 --> 01:23:40,588 ‫نمیتونم به زندگی قبلی برگردم. ‫واقعا نمیتونم. 1859 01:23:40,622 --> 01:23:43,791 ‫و برای این تغییر، ‫لازمه که یه تصمیم... 1860 01:23:43,825 --> 01:23:46,226 ‫نه، نه، نه، اشکالی نداره. ‫اصلا اشکالی نداره. 1861 01:23:46,260 --> 01:23:48,295 ‫کاملا درک میکنم. 100%. 1862 01:23:49,764 --> 01:23:51,633 ‫- داری گریه میکنی؟ ‫- من گریه نمیکنم. 1863 01:23:51,666 --> 01:23:53,601 ‫من گریه نمیکنم. باشه! 1864 01:23:53,635 --> 01:23:56,604 ‫-داری گریه میکنی. چرا داری... ‫-نه. گریه نمیکنم. 1865 01:23:56,638 --> 01:23:59,641 ‫خودت چی فکر میکنی؟ ‫درسته! من نا امیدم! 1866 01:23:59,674 --> 01:24:01,609 ‫معلومه که دارم گریه میکنم. 1867 01:24:01,643 --> 01:24:03,310 ‫این زندگی ما، 1868 01:24:03,343 --> 01:24:05,245 ‫برای من بی‌معنی نیست. خب؟ 1869 01:24:05,279 --> 01:24:06,814 ‫میفهمم، واقعا میفهمم. 1870 01:24:06,848 --> 01:24:08,850 ‫شاید این بهترین تصمیمی باشه که گرفتیم 1871 01:24:08,883 --> 01:24:11,786 ‫و شاید سالها قبل باید اینکار رو میکردیم. ‫اما من... 1872 01:24:11,819 --> 01:24:13,186 ‫آدم بی‌احساسی و 1873 01:24:13,220 --> 01:24:14,354 ‫پوست‌کلفتی نیستم، ‫هستم؟ 1874 01:24:14,388 --> 01:24:16,189 ‫چرا ژاکت آرتور رو پوشیدی؟ 1875 01:24:16,223 --> 01:24:17,625 ‫لعنتی 1876 01:24:19,159 --> 01:24:21,461 ‫ببین، بیا... 1877 01:24:21,495 --> 01:24:24,431 ‫بیا جدا بشیم. ‫خیلی‌خب، بیا جدا بشیم. 1878 01:24:24,464 --> 01:24:27,835 ‫اما واقعا قلبم رو میشکنه. 1879 01:24:27,869 --> 01:24:29,704 ‫و میخوام گریه کنم. 1880 01:24:30,638 --> 01:24:33,240 ‫و تو باید نگاه کنی. 1881 01:24:37,912 --> 01:24:39,212 ‫ما جدا نمیشیم. 1882 01:24:40,682 --> 01:24:41,716 ‫چی؟ 1883 01:24:41,749 --> 01:24:43,250 ‫ما جدا نمیشیم. 1884 01:24:43,283 --> 01:24:44,384 ‫چرا فکر میکنی میخوایم جدا بشیم؟ 1885 01:24:44,418 --> 01:24:45,452 ‫خودت گفتی که... 1886 01:24:45,485 --> 01:24:47,487 ‫من نگفتم که میخوایم جدا بشیم. 1887 01:24:47,522 --> 01:24:48,623 ‫پس چی گفتی؟ 1888 01:24:48,656 --> 01:24:52,125 ‫گفتم، ‫«ازدواج نکنیم» من... 1889 01:24:52,159 --> 01:24:54,729 ‫- نه. نگفتی.. ‫-من فقط همین رو گفتم. 1890 01:24:54,762 --> 01:24:57,532 ‫من گفتم، ‫«ازدواج نکنیم» 1891 01:24:57,565 --> 01:24:58,600 ‫- نه. این رو نگفتی.. 1892 01:24:58,633 --> 01:25:00,300 ‫از «ازدواج» حرفی نزدی. 1893 01:25:00,334 --> 01:25:01,869 ‫اصلا کلمه «ازدواج» به زبونت نیومد. 1894 01:25:04,304 --> 01:25:06,741 ‫واقعا؟ 1895 01:25:06,774 --> 01:25:08,843 ‫-منظورم این بود. ‫-منظورت این بود؟ 1896 01:25:08,876 --> 01:25:11,178 ‫منظورم این بود که ازدواج... 1897 01:25:11,211 --> 01:25:13,648 ‫منظورم این بود که بیا ازدواج نکنیم... 1898 01:25:13,681 --> 01:25:15,883 ‫منظورم این نبود که با هم نباشیم. 1899 01:25:17,250 --> 01:25:18,820 ‫گفتم، ‫«ازدواج نکنیم» 1900 01:25:18,853 --> 01:25:21,288 ‫واقعا چی فکر کردی؟ 1901 01:25:21,321 --> 01:25:22,890 ‫به چی فکر کردی تو؟ 1902 01:25:24,491 --> 01:25:27,494 ‫سریال «بریجرتون» رو دیدی یا چی... من فقط... 1903 01:25:27,528 --> 01:25:31,532 ‫من میگم... میگم، ‫«بیا با هم باشیم» 1904 01:25:32,432 --> 01:25:34,769 ‫باشه. اما مثل آدم! 1905 01:25:37,237 --> 01:25:39,172 ‫اگه میتونیم. 1906 01:25:44,946 --> 01:25:49,416 ‫همه از دست همدیگه عصبانی‌اند، 1907 01:25:49,449 --> 01:25:51,451 ‫اما همه‌مون مثل همدیکه‌ایم. 1908 01:25:51,485 --> 01:25:53,286 ‫لباس‌های مشابه میپوشیم. 1909 01:25:53,320 --> 01:25:54,589 ‫مثل همدیگه غذا میخوریم. 1910 01:25:54,622 --> 01:25:56,456 ‫موسیقی مشابه گوش میدیم 1911 01:25:56,490 --> 01:25:58,693 ‫از یه نوشیدنی میخوریم، 1912 01:25:58,726 --> 01:26:00,494 ‫یه برنامه تلویزیونی رو نکاه میکنیم. 1913 01:26:00,528 --> 01:26:02,930 ‫همه همه آدم‌ها 1914 01:26:02,964 --> 01:26:05,432 ‫انگار که دارن با عصبانیت 1915 01:26:05,465 --> 01:26:06,500 ‫به سمت همدیگه میرَن. و فریاد میزنند، 1916 01:26:06,534 --> 01:26:08,402 ‫«از من دورشو» ‫و من... 1917 01:26:08,435 --> 01:26:10,370 ‫من دیگه نمیتونم اینطوری زندگی کنم. 1918 01:26:10,404 --> 01:26:12,573 ‫نمیتونم، نه بعد از همهٔ این قضایا. 1919 01:26:12,607 --> 01:26:14,676 ‫هی رفیق. ‫چطوری؟ حالت خوبه؟ 1920 01:26:14,709 --> 01:26:16,978 ‫پسر‌کوچولوی نازنینم. ‫ میخوای بازی کنی؟ 1921 01:26:17,011 --> 01:26:18,880 ‫تا ده دقیقه دیگه ‫شام رو حاضر میکنم. باشه؟ 1922 01:26:18,913 --> 01:26:20,715 ‫کاتسو‌کاری بادمجون، ‫همونطوری کمه دوست داری. 1923 01:26:20,748 --> 01:26:22,784 ‫یه سس ماریناد هم تو اینترنت پیدا کردم. 1924 01:26:22,817 --> 01:26:24,384 ‫من بادمجون دوست ندارم. 1925 01:26:26,319 --> 01:26:27,755 ‫ـچی؟ ‫ـچی؟ 1926 01:26:27,789 --> 01:26:29,524 ‫من بادمجون دوست ندارم. 1927 01:26:31,926 --> 01:26:34,461 ‫عالیه. عالیه. 1928 01:26:34,494 --> 01:26:36,664 ‫همین الان میریزمش تو سطل آشغال. 1929 01:26:37,732 --> 01:26:38,733 ‫اه! 1930 01:26:39,567 --> 01:26:40,601 ‫لعنتی 1931 01:26:41,703 --> 01:26:43,638 ‫خدافظ بادمجون. 1932 01:26:43,671 --> 01:26:45,405 ‫سلام به چیپس و ماهی. 1933 01:26:47,307 --> 01:26:49,376 ‫یه طوطی مُرده تو حیاطـه. 1934 01:26:49,409 --> 01:26:51,411 ‫ـطوطی مُرده؟ ‫ـ آره. 1935 01:26:51,445 --> 01:26:53,447 ‫ـ تو حیاط ما؟ ‫ـ آره. 1936 01:26:53,480 --> 01:26:55,683 ‫مطمئنی که طوطیـه؟ 1937 01:26:55,717 --> 01:26:57,885 ‫فکر نکنم این اطراف طوطی باشه. 1938 01:26:57,919 --> 01:27:00,955 ‫ـمیتونم بیارمش داخل؟ ‫- نه، نه، نه. 1939 01:27:00,988 --> 01:27:04,324 ‫شاید بهتر باشه همون بیرون بمونه. خب؟ 1940 01:27:04,357 --> 01:27:06,493 ‫ـتجزیه شدنش رو نگاه میکنم. ‫-اره 1941 01:27:06,527 --> 01:27:08,730 ‫یا میتونی بندازیش تو بوته‌ها، 1942 01:27:08,763 --> 01:27:11,032 ‫تا روباه ها بخورنش. 1943 01:27:11,065 --> 01:27:12,934 ‫ـاینم خوبه. ‫ام 1944 01:27:18,472 --> 01:27:21,509 ‫-شما دو تا خوبید؟ ‫-اره 1945 01:27:21,542 --> 01:27:23,678 ‫- آره. اره ما خوبیم. 1946 01:27:23,711 --> 01:27:25,479 ‫ـ آره. ‫- ما واقعا خوبیم. 1947 01:27:27,347 --> 01:27:28,783 ‫هی. 1948 01:27:38,726 --> 01:27:40,828 ‫چرا نمیری بیرون بازی کنی؟ 1949 01:27:40,862 --> 01:27:42,697 ‫فقط چند دقیقه. باشه؟ 1950 01:27:44,498 --> 01:27:46,433 ‫من ازت متنفر نیستم. 1951 01:27:48,069 --> 01:27:50,638 ‫حرف خیلی وحشتناکیه .. 1952 01:27:57,645 --> 01:27:58,980 ‫من واکسن نزدم. 1953 01:28:00,882 --> 01:28:02,917 ‫-وایسا. چی؟ ‫- نه. 1954 01:28:02,950 --> 01:28:07,387 ‫خب. چطور... باشه. باشه 1955 01:28:07,420 --> 01:28:11,692 ‫به‌خاطر اون نگاه احمقانه و عاقل اندر صفیهِ تو. 1956 01:28:11,726 --> 01:28:14,896 ‫از وقتی فهمیدی همینطوری نگاه میکنی. میخوام بگم که. 1957 01:28:15,863 --> 01:28:18,533 ‫تو کی هستی که منو قضاوت کنی؟ 1958 01:28:18,566 --> 01:28:19,834 ‫تو! 1959 01:28:22,469 --> 01:28:26,607 ‫پیشِ نیتان بودم و میخواستم که... 1960 01:28:28,009 --> 01:28:29,677 ‫یکی اومد و گفت، 1961 01:28:29,710 --> 01:28:32,412 ‫«کسی اینجا هست که با افراد آسیب‌پذیر ‫سر و کار داشته باشه؟» و... 1962 01:28:33,514 --> 01:28:35,382 ‫نگاه احمقانه تو اومد جلو چشمام 1963 01:28:35,415 --> 01:28:38,052 ‫و من از اونجا زدم بیرون. 1964 01:28:40,688 --> 01:28:42,890 ‫اومدم بیرون چون نگران بودم 1965 01:28:42,924 --> 01:28:45,325 ‫که تو چی دربارم فکر میکنی. 1966 01:28:46,828 --> 01:28:47,995 ‫به‌خاطر من؟ 1967 01:28:49,597 --> 01:28:51,999 ‫احساس من نسبت به تو،.. 1968 01:28:53,100 --> 01:28:55,903 ‫خیلی عجیبه. 1969 01:28:55,937 --> 01:28:58,840 ‫آزاردهنده و رنج‌آوره 1970 01:28:58,873 --> 01:29:00,942 ‫و بعضی وقتا خیلی ناراحت کننده‌ست. 1971 01:29:00,975 --> 01:29:02,009 ‫اما یه جور عشقه. 1972 01:29:02,043 --> 01:29:06,479 ‫داری میگی که عاشقمی؟ 1973 01:29:06,514 --> 01:29:10,017 ‫نه، دارم میگم یه جورایی عاشقتم. 1974 01:29:12,653 --> 01:29:15,388 ‫و میخوام بدونم که کافیه؟ 1975 01:29:41,148 --> 01:29:43,751 ‫میای بریم جنازهٔ طوطی رو ببینیم؟ 1976 01:29:49,891 --> 01:29:51,058 ‫- آره. 1977 01:29:52,994 --> 01:29:55,395 ‫آره، فکر کنم میام. 1978 01:31:09,440 --> 01:31:14,440 ‫مترجم: مجید