1 00:00:07,500 --> 00:00:08,671 خوش برگشتید به؟ 2 00:00:08,704 --> 00:00:09,640 !«بِر» 3 00:00:09,673 --> 00:00:10,742 !«بِر» 4 00:00:10,775 --> 00:00:15,117 من کارمن بِرزاتوئم، و امروز قراره «برژال» گوشت گاو درست کنیم [ برژال/براچول/براکیول: نوعی غذای ایتالیایی ] 5 00:00:15,150 --> 00:00:19,125 حالا این در خانوار کابوس‌وار نابسامانِ من، خوراک خیلی ویژه‌ایه 6 00:00:19,158 --> 00:00:21,797 برادرم مایک هر یک‌شنبه برامون درست‌ش می‌کرد 7 00:00:21,830 --> 00:00:22,665 ای جان 8 00:00:22,699 --> 00:00:25,505 و، بچه‌ها، این داستان بامزه‌ایه 9 00:00:25,538 --> 00:00:32,586 برادرم، که به مسکّن معتاد بود، روی پُل «استیت استریت» مغزش رو ترکوند 10 00:00:32,619 --> 00:00:33,521 !بم 11 00:00:33,554 --> 00:00:35,424 ...اوه 12 00:00:35,457 --> 00:00:37,328 حالا، صبر کنید، بهتر می‌شه 13 00:00:37,361 --> 00:00:40,635 نه نامه‌ای، نه خداحافظی‌ای، هیچی 14 00:00:40,668 --> 00:00:43,841 با این تفاوت که رستوران خانوادگی‌مون رو ،توی وصیت‌نامه‌ش برای من به جا گذاشت 15 00:00:43,874 --> 00:00:47,348 که ازاون‌جایی‌که هرگز نذاشت اون‌جا باهاش ،کار کنم، غافل‌گیری خوشایندی بود 16 00:00:47,381 --> 00:00:48,449 ...بااین‌که من 17 00:00:49,485 --> 00:00:51,389 توی این کار بد نیستم، درسته؟ 18 00:00:53,120 --> 00:00:53,220 « تو کثافت‌ای » 19 00:00:55,430 --> 00:00:59,305 آ... من قبلاً بهترین رستوران روی کرۀ زمین رو اداره می‌کردم 20 00:00:59,338 --> 00:01:03,781 با عن‌دونی برادرم خیلی فرق داشت، که به تار مویی بنده 21 00:01:03,814 --> 00:01:07,288 پس اون یه «کون لق‌ت»ِ نهایی خوشایند از طرف مایکل در حین خروج بود 22 00:01:08,891 --> 00:01:11,395 «بگذریم، «برژال 23 00:01:15,170 --> 00:01:16,339 یعنی چی؟ 24 00:01:18,744 --> 00:01:19,679 بچه‌ها؟ 25 00:01:20,915 --> 00:01:21,917 وسایل من کو؟ 26 00:01:36,345 --> 00:01:38,350 چه خبر شده؟ 27 00:01:41,389 --> 00:01:42,626 !گُه بگیرن 28 00:01:42,659 --> 00:01:43,828 !تُف 29 00:01:43,861 --> 00:01:44,730 !مایک 30 00:01:46,633 --> 00:01:49,606 ...ببخشید، بچه‌ها، ببخشید. آم 31 00:01:49,639 --> 00:01:51,877 من، متأسف‌ام، من واقعاً... فقط دارم به‌گایی می‌دم، بچه‌ها 32 00:01:51,910 --> 00:01:53,280 دارم این رو به گا می‌دم. بسه، لطفاً 33 00:01:53,313 --> 00:01:54,448 ...چیزه 34 00:01:56,319 --> 00:01:57,321 دارم این رو به گا می‌دم 35 00:01:57,354 --> 00:01:58,524 من همین‌جام 36 00:02:00,828 --> 00:02:02,699 از پس این کار بر نمیام 37 00:02:02,732 --> 00:02:04,737 !بچه‌ها، از پس این کار بر نمیام 38 00:02:04,770 --> 00:02:07,743 !بسه! از، از پس این کار بر نمیام 39 00:02:14,656 --> 00:02:15,891 می‌دونی 40 00:02:18,831 --> 00:02:20,166 من همین‌جام 41 00:02:22,000 --> 00:02:24,500 « سیسرو: به‌م زنگ بزن » 42 00:02:26,345 --> 00:02:28,751 هی، کارم، هی، صدام رو می‌شنوی؟ 43 00:02:29,953 --> 00:02:32,793 !همین‌الآن گورت رو از جلوی تسریع‌کننده‌م گم کن، سرآشپز، الآن 44 00:02:32,826 --> 00:02:33,826 !گم شو کنار 45 00:02:34,629 --> 00:02:36,801 بی‌خیال، تو از این‌جا بهتری 46 00:02:36,834 --> 00:02:38,169 تو بهتری 47 00:02:45,852 --> 00:02:47,922 می‌خوام این‌جا رو به آتیش بکِشم 48 00:02:50,528 --> 00:02:51,128 ...چرا داری 49 00:02:51,930 --> 00:02:54,703 هی، بِر... تخته‌گاز برو 50 00:02:57,007 --> 00:02:58,343 هوات رو دارم، کار 51 00:03:05,691 --> 00:03:09,431 کسی که توی کم‌تر از 15 جلسه بوده هست که دوست داشته باشه صحبت کنه؟ 52 00:03:33,881 --> 00:03:34,949 اسم من کارمن‌ـه 53 00:03:36,319 --> 00:03:37,420 ...برادر، آم 54 00:03:38,924 --> 00:03:39,827 برادر من معتاده 55 00:03:39,860 --> 00:03:41,328 برا، برادر من معتاد بود 56 00:03:45,972 --> 00:03:47,608 ...و امروز صبح، من، آم 57 00:03:52,619 --> 00:03:54,823 ...ببخشید، آ 58 00:03:54,856 --> 00:03:59,398 یادم رفت، آم... قبل از این‌که بیام به «اَل-اِنان»، آشپز بودم [ الکلی‌های گم‌نام :Al-Anon ] 59 00:03:59,431 --> 00:04:00,668 ،منظورم اینه، هنوز هم آشپزم 60 00:04:00,701 --> 00:04:02,772 فقط به‌گمون‌م یه‌جور آشپز دیگه‌ام 61 00:04:09,418 --> 00:04:13,828 من وْ برادرم خیلی با هم آشپزی می‌کردیم، مخصوصاً وقتی بچه بودیم 62 00:04:13,861 --> 00:04:16,867 می‌دونی، صمیمی‌ترین حالت‌مون همون موقع بود 63 00:04:16,900 --> 00:04:18,971 غذا همیشه وجه مشترک‌مون بود 64 00:04:22,344 --> 00:04:23,915 می‌خواستیم یه رستوران با هم بزنیم 65 00:04:23,948 --> 00:04:27,053 آم... اسم‌ش رو داشتیم، فازش رو داشتیم، همه‌چی 66 00:04:33,032 --> 00:04:35,370 برادرم می‌تونست به آدم اعتمادبه‌نفس بده 67 00:04:37,909 --> 00:04:41,115 ،می‌دونی، مثلاً، بچه که بودم، اگه اضطراب داشتم ،ترسیده بودم، نمی‌خواستم کاری رو انجام بدم 68 00:04:41,148 --> 00:04:43,420 همیشه به‌م می‌گفت که فقط باهاش رودررو شو 69 00:04:43,453 --> 00:04:46,058 ...می‌دونی، قال‌ش رو بکّن. همیشه می‌گفت، آم 70 00:04:47,461 --> 00:04:49,498 ...احمقانه‌ست، همیشه می‌گفت، آم 71 00:04:51,369 --> 00:04:52,437 «تخته‌گاز برو» 72 00:04:56,947 --> 00:04:57,982 پُرشَروْشور بود 73 00:04:59,619 --> 00:05:00,754 و ته خنده بود 74 00:05:03,159 --> 00:05:04,796 و این قابلیت شگفت‌انگیز رو داشت 75 00:05:04,829 --> 00:05:06,667 ،می‌تونست فقط، می‌تونست وارد یه اتاق بشه 76 00:05:06,700 --> 00:05:09,806 .و می‌تونست بلافاصله جوّ اتاق رو بخونه می‌دونی، می‌تونست راحت، توی خون‌ش بود 77 00:05:12,679 --> 00:05:13,714 ...و، آم 78 00:05:16,720 --> 00:05:18,056 من اون‌جوری ساخته نشدم، پسر 79 00:05:18,089 --> 00:05:19,057 ...من، آم 80 00:05:21,128 --> 00:05:22,832 من موقع بزرگ‌شدن زیاد دوست‌وْرفیق نداشتم 81 00:05:24,669 --> 00:05:28,511 بچه که بودم، لکنت داشتم. نصف اوقات می‌ترسیدم حرف بزنم 82 00:05:28,544 --> 00:05:32,719 و... نمره‌هام ریدمان بود، چون توی مدرسه نمی‌تونستم تمرکز کنم 83 00:05:32,752 --> 00:05:33,888 دانشگاه نرفتم 84 00:05:33,921 --> 00:05:34,890 دوست‌دختر نداشتم 85 00:05:34,923 --> 00:05:35,991 از نظر خودم بامزه نیستم 86 00:05:44,609 --> 00:05:47,649 همیشه فکر می‌کردم برادرم بهترین دوست‌مه 87 00:05:47,682 --> 00:05:49,786 مثلاً، مثلاً، ما همه‌چیِ همدیگه رو می‌دونستیم 88 00:05:54,128 --> 00:05:55,029 ...منتها 89 00:05:56,900 --> 00:05:58,771 همه فکر می‌کردن اون بهترین دوست‌شونه 90 00:05:58,804 --> 00:06:00,541 می‌دونی، اون‌قدر، اون‌قدر جذبه داشت 91 00:06:01,175 --> 00:06:02,410 ...و، آم 92 00:06:09,893 --> 00:06:11,863 من نمی‌دونستم برادرم داشت مواد مصرف می‌کرد 93 00:06:16,138 --> 00:06:17,440 اون چه تصویری ازم می‌سازه؟ 94 00:06:21,717 --> 00:06:26,660 همین‌که بزرگ‌تر می‌شدیم، متوجه شدم چیز زیادی ازش نمی‌دونم 95 00:06:31,235 --> 00:06:33,907 چند سال پیش دیگه من رو توی رستوران راه نداد 96 00:06:34,976 --> 00:06:37,815 ...راحت طردم کرد. و اون، آم 97 00:06:39,686 --> 00:06:41,088 اون دردآور بود، می‌دونی 98 00:06:43,927 --> 00:06:49,171 و به‌نظرم اون یه دکمه‌ای رو درون‌م فشار داد که «باعث شد بگم: «باشه، کون لق‌ت، بشین تماشا کن 99 00:06:51,610 --> 00:06:58,591 و چون این رابطه رو به‌واسطۀ غذا داشتیم و اون‌قدر به‌م حس ،طردشدگی وْ ضایع‌شدگی وْ مزخرفی وْ باحا‌ل‌نبودن داده بود 100 00:06:58,624 --> 00:07:02,131 این برنامه رو ریختم که برم توی تمام بهترین رستوران‌های دنیا کار کنم 101 00:07:02,164 --> 00:07:04,503 می‌دونی، مثلاً، مثلاً، برم توی آشپزخونه‌های واقعی کار کنم 102 00:07:04,536 --> 00:07:06,673 مثلاً، کون لق عن‌دونی «مامان وْ بابا»، درسته؟ 103 00:07:10,648 --> 00:07:15,056 و مسخره به نظر می‌رسه، می‌دونی، همین‌که الآن این رو می‌گم، ولی همین، همین، همین کار رو کردم 104 00:07:19,766 --> 00:07:21,068 و به گای سگ رفتم 105 00:07:22,839 --> 00:07:28,684 و سبزی جدا کردم و صدف وْ صدف خوراکی وْ اونی پوست کندم [ توتیای دریایی خوراکی :Uni ] 106 00:07:28,717 --> 00:07:34,061 و خودم رو زخمی کردم، و سیر وْ پیاز وْ ،فلفل رفت لای ناخن‌هام وْ توی چشم‌هام 107 00:07:34,094 --> 00:07:36,834 و پوست‌م همزمان خشکه زده بود وْ روغنی بود 108 00:07:36,867 --> 00:07:41,108 ...انگشت‌هام از چاقوها پینه بسته بودن، و معده‌م به گا رفته بود، و 109 00:07:42,110 --> 00:07:43,079 همه‌چیز بود 110 00:07:49,893 --> 00:07:52,531 ...و چند سال بعدش، یه اتفاق جالب افتاد که انگار 111 00:07:53,834 --> 00:07:57,942 برای اولین بار توی زندگی‌م، این... جایگاهه رو برای خودم پیدا کرده بودم 112 00:08:03,352 --> 00:08:06,159 و فرز بودم. نترس بودم 113 00:08:06,192 --> 00:08:08,129 ...و واضح بود، و حس 114 00:08:10,901 --> 00:08:12,571 حس خوبی داشتم، می‌دونی 115 00:08:17,949 --> 00:08:21,890 ،می‌دونستم کدوم سبزی‌ها با هم جوره پروتئین‌ها، درجه‌حرارت، سُس‌ها، همۀ اون پُخ‌ها 116 00:08:21,923 --> 00:08:24,261 ،و زمانی که یه تازه‌کار واسه کارورزی میومد به رستوران 117 00:08:24,294 --> 00:08:27,802 ،به چشم رقیب به‌ش نگاه می‌کردم انگار که قراره این مادرقحبه رو در هم بکوبم 118 00:08:32,612 --> 00:08:36,954 ،احساس می‌کردم می‌تونم به‌واسطۀ غذا صحبت کنم انگار که می‌تونم به‌واسطۀ خلاقیت ارتباط برقرار کنم 119 00:08:36,987 --> 00:08:41,864 ...و اون‌نوع اعتمادبه‌نفس، می‌دونی، انگار که بالأخره ،توی... توی یه کار وارد بودم، خیلی تازه بود 120 00:08:41,897 --> 00:08:47,240 ،و خیلی هیجان‌انگیز بود، و فقط می‌خواستم این رو بدونه «!و، گُه بگیرن، فقط می‌خواستم برگرده بگه: «باریکلا 121 00:08:54,254 --> 00:09:00,968 ،و هرچی بیش‌تر واکنش نشون نمی‌داد ،و رابطه‌مون یه‌جورایی... تصنعی‌تر می‌شد 122 00:09:01,001 --> 00:09:03,072 بیش‌تر توی این وضع فرو می‌رفتم وْ واردتر می‌شدم 123 00:09:07,849 --> 00:09:10,219 ،و هرچی بیش‌تر آدم‌ها رو کنار می‌ذاشتم زندگی‌م بی‌سروْصداتر می‌شد 124 00:09:12,190 --> 00:09:14,127 ...و روتینِ آشپزخونه بسی 125 00:09:15,965 --> 00:09:21,242 ،منسجم بود وْ طاقت‌فرسا وْ پُرجنب‌وْجوش وْ سخت وْ بانشاط 126 00:09:21,275 --> 00:09:23,580 و زمان از دست‌م در رفت وْ اون مُرد 127 00:09:29,291 --> 00:09:30,727 و رستوران‌ش رو برام به جا گذاشت 128 00:09:34,936 --> 00:09:40,500 و طی چند ماه گذشته من در تلاش بوده‌ام که ،راست‌وْریس‌ش کنم، چون سروْوضع ناجوری داشت 129 00:09:40,501 --> 00:09:45,257 ،و به‌نظرم کاملاً واضحه که با تلاش برای راست‌وْریس‌کردن رستوران 130 00:09:45,290 --> 00:09:49,231 سعی داشتم هر بلایی که داشت سر رابطه‌م با برادرم میومد رو راست‌وْریس کنم 131 00:09:49,264 --> 00:09:51,970 ...و نمی‌دونم، شاید کُل خانواده رو راست‌وْریس کنم، چون 132 00:09:54,241 --> 00:09:58,282 اون رستوران، برای خیلی‌ها ارزش زیادی داشته و داره 133 00:10:04,228 --> 00:10:05,329 برای من ارزش زیادی داره 134 00:10:11,141 --> 00:10:13,012 فقط مطمئن نیستم اصلاً ارزشی برای اون داشته یا نه 135 00:10:17,000 --> 00:10:21,000 ♪ 999 - Homicide ♪ 136 00:10:25,103 --> 00:10:27,007 هنوز خبری از مارکوس نیست؟ 137 00:10:27,040 --> 00:10:28,075 نه، جف 138 00:10:28,109 --> 00:10:31,215 بی‌شوخی، سوراخ‌کون‌م رو مویی رد کرد، می‌دونی 139 00:10:31,248 --> 00:10:34,288 مثلاً، اگه سوراخ‌کون‌ت چاقو بخوره چی می‌شه؟ 140 00:10:34,321 --> 00:10:36,960 سوراخ‌کون رو که نمی‌شه بخیه زد 141 00:10:36,993 --> 00:10:38,396 من سوراخ‌کون بخیه زده‌ام - مال کی رو؟ - 142 00:10:38,429 --> 00:10:39,566 یه دوست صمیمی 143 00:10:39,599 --> 00:10:43,339 سرآشپزها، هی، بیاید واسه جلسۀ قبل‌ازخدمت‌رسانی جمع شیم، لطفاً 144 00:10:43,372 --> 00:10:44,843 بله، سرآشپز 145 00:10:44,876 --> 00:10:46,980 همه بیان بیرون 146 00:10:47,013 --> 00:10:50,153 ،آ... خیلی‌خب، ببینید، متنفرم آورندۀ خبر بد باشم 147 00:10:50,186 --> 00:10:56,132 ،ولی امشب واسه شام خدمت‌رسانی نداریم چون توی سالن جشن مجردی داریم 148 00:10:56,165 --> 00:10:57,367 !کون لق اون - می‌دونم - 149 00:10:57,400 --> 00:11:00,040 ...می‌دونم. دوست‌های سیسروئن، پس - « کارمی عوضیه » - 150 00:11:00,073 --> 00:11:01,877 هی، پسرخاله - چه ضدّحال، جف - 151 00:11:01,910 --> 00:11:03,246 من تازه داشتم می‌رفتم توی حس 152 00:11:03,279 --> 00:11:04,749 نه، می‌دونم. می‌فهمم 153 00:11:04,782 --> 00:11:06,720 ولی... فقط واسه شبه 154 00:11:06,753 --> 00:11:08,189 هنوز ناهار رو می‌دیم، خب؟ 155 00:11:08,222 --> 00:11:10,995 من امشب گارد رأس بازی می‌کنم، مبادا مجبور بشم صدام رو کلفت کنم 156 00:11:11,028 --> 00:11:12,297 فکر نکنم به مشکل بخوریم، ممنون 157 00:11:12,330 --> 00:11:14,700 دادا، با این مجرم‌های یقه‌سفید هیچ‌وقت نمی‌شه اطمینان داشت 158 00:11:14,701 --> 00:11:16,807 کارمن، چند نفر؟ - چند نفر؟ - 159 00:11:16,840 --> 00:11:19,411 آم... مطمئن نیستم، ولی... سعی می‌کنیم شلوغ‌ش نکنیم 160 00:11:19,444 --> 00:11:21,048 عرق با خودشونه 161 00:11:21,081 --> 00:11:23,987 ما فقط خوراکی می‌دیم، ظرف‌های کوچیک می‌رسونیم، باشه؟ 162 00:11:24,020 --> 00:11:25,290 خیلی‌خب، بله، سرآشپز - ممنون، سرآشپز - 163 00:11:25,323 --> 00:11:26,391 ممنون، سرآشپزها 164 00:11:33,072 --> 00:11:34,909 خیلی‌خب، حواس‌م به‌ت هست 165 00:11:34,942 --> 00:11:35,978 حواس‌ت به‌م هست؟ 166 00:11:36,011 --> 00:11:38,315 آره، مواد اولیه رو ترکیب می‌کنی 167 00:11:39,084 --> 00:11:40,253 آره 168 00:11:40,286 --> 00:11:42,725 تعریف‌وْتمجید رو قبول کن دیگه. ای بابا 169 00:11:44,394 --> 00:11:47,267 حالا حواس‌م به‌ت هست که داری نمک وْ همه‌چی اضافه می‌کنی 170 00:11:47,300 --> 00:11:48,904 ...نه - غیرقابل‌کنترل‌ای - 171 00:11:48,937 --> 00:11:50,106 آره 172 00:11:50,139 --> 00:11:52,044 چه باحال. تو حتی یک روز هم مرخصی نگرفتی 173 00:11:52,077 --> 00:11:54,816 آ... باحالی‌ش رو نمی‌دونم 174 00:11:54,849 --> 00:11:59,525 ...احساس می‌کنم... من از اون‌هام که به‌محض این‌که دست نگه می‌دارم 175 00:12:01,495 --> 00:12:02,532 می‌دونی؟ 176 00:12:02,565 --> 00:12:04,268 آره، می‌فهمم 177 00:12:04,301 --> 00:12:05,403 بابام اون‌جوریه 178 00:12:07,908 --> 00:12:10,446 آره، ما... مامان من اون‌جوریه 179 00:12:14,187 --> 00:12:23,841 ،من، آم... یه‌جورایی حس بدی دارم، چون مثلاً اصلاً ازت نپرسیده‌ام چطوری 180 00:12:23,874 --> 00:12:28,149 آم... با توجه به همه‌چی، از زمانِ، می‌دونی 181 00:12:28,182 --> 00:12:31,188 آره. منظورم اینه، خوب‌ام 182 00:12:32,023 --> 00:12:33,426 بهترم 183 00:12:33,459 --> 00:12:36,232 می‌دونی، فقط ذهن‌م یه لحظه به‌گایی شد 184 00:12:36,265 --> 00:12:38,804 منظورم اینه، به جمع ما خوش آمدی 185 00:12:38,837 --> 00:12:40,073 ولی عجیب نیست؟ 186 00:12:40,106 --> 00:12:44,014 داداش، عجیب اینه که توی رستوران کار کنی وْ عقل‌ت رو به‌کلی از دست ندی 187 00:12:44,849 --> 00:12:45,951 آره - هوم - 188 00:12:48,924 --> 00:12:51,195 هوم. خوبه؟ 189 00:12:51,228 --> 00:12:53,332 منظورم اینه، الآنه که سر در بیاریم 190 00:12:53,365 --> 00:12:54,936 خب این چی هست؟ 191 00:12:54,969 --> 00:12:59,011 این... ماهی بس شیلیایی‌ـه 192 00:12:59,044 --> 00:13:01,415 ...یه‌خرده 193 00:13:01,448 --> 00:13:06,425 کانفیت» گوجۀ دمی داریم» [ اصطلاحی فرانسوی برای خوراکی که با شیره طبخ شده باشد :Confit ] 194 00:13:06,458 --> 00:13:11,903 بعد... نمی‌دونم، سبزی، چون... کون لق‌ش 195 00:13:11,936 --> 00:13:13,206 می‌دونی، چرا که نه؟ 196 00:13:13,239 --> 00:13:14,609 خیلی‌خب، همینه 197 00:13:14,642 --> 00:13:16,078 آره 198 00:13:16,111 --> 00:13:20,554 پس، مثلاً پیش همۀ این‌هایی که بررسی‌شون کردی، غذا خوردی؟ 199 00:13:20,587 --> 00:13:23,192 ،اوه، پسر، موقعی که توی «سی‌آی‌اِی» بودم 200 00:13:23,225 --> 00:13:28,504 ...(آم... «مؤسسۀ آشپزی آمریکا»، نه اون «سی‌آی‌اِی» (سازمان اطلاعات مرکزی 201 00:13:28,537 --> 00:13:30,039 آره، ممنون که شفاف‌سازی کردی 202 00:13:30,072 --> 00:13:31,108 آره، فکر کردم جاسوس‌ای 203 00:13:31,141 --> 00:13:34,348 من اگه واقعاً توی حس‌وْحال‌ش باشم، می‌تونم رژیم عوض کنم 204 00:13:34,381 --> 00:13:36,553 روزها سرآشپز، شب‌ها مأمور «سی‌آی‌اِی»؟ 205 00:13:36,586 --> 00:13:39,158 خیلی‌خب... اتفاقات دیوانه‌وارتر از این هم افتاده 206 00:13:39,191 --> 00:13:41,262 ولی هماهنگ‌سازی‌ت - !هی - 207 00:13:41,295 --> 00:13:43,132 منظورت چیه، هی؟ دنبۀ گوساله رو ریختی [ ارجاع به دقیقۀ 20 از قسمت سوم ] 208 00:13:43,165 --> 00:13:44,936 ...موقع عمل دیده‌ام‌ت، فقط دارم می‌گم 209 00:13:44,969 --> 00:13:48,142 دعوت‌ت می‌کنم خونه‌م، اون‌وقت این‌جوری باهام تا می‌کنی؟ 210 00:13:48,175 --> 00:13:51,616 جوابِ آشپزی‌کردن‌م برات رو با خاطرات می‌دی؟ 211 00:13:51,649 --> 00:13:58,931 بگذریم، توی «سی‌آی‌اِی» که بودم، احساس ،می‌کردم احمق‌ترین آدم روی زمین‌ام 212 00:13:58,964 --> 00:14:04,374 ...چون نصف افرادی که مردم درباره‌شون حرف می‌زدن رو نمی‌شناختم، و 213 00:14:04,407 --> 00:14:09,218 زمانی که اون‌جا بودم، آه در بساط نداشتم 214 00:14:09,251 --> 00:14:14,629 ،و به‌محض این‌که ترم تموم شد، یه بلیتِ یک‌طرفه به «نیویورک» خریدم 215 00:14:14,662 --> 00:14:21,676 و هرچی پول داشتم رو تا قرون آخر خرج غذا کردم 216 00:14:21,709 --> 00:14:24,314 توی تک‌تکِ جاهایی که به فکرم می‌رسید 217 00:14:24,347 --> 00:14:29,324 و یکی از اون جاها بهترین غذایی رو داشت که تابه‌حال خورده بودم 218 00:14:29,357 --> 00:14:31,095 محشره 219 00:14:31,128 --> 00:14:32,497 خب بهترین غذایی که خوردی چی بود؟ 220 00:14:32,531 --> 00:14:36,304 ...یه ثانیه صبر کن، چون این رو 221 00:14:37,575 --> 00:14:38,910 یادم رفت 222 00:14:41,381 --> 00:14:42,951 آمادۀ این شو - اوهوم - 223 00:14:43,485 --> 00:14:45,023 عجب، آره 224 00:14:45,056 --> 00:14:46,526 ...یه سرآشپز داشتم که 225 00:14:47,761 --> 00:14:51,435 فقط می‌ذاشت پوست لیمو رنده کنم 226 00:14:51,468 --> 00:14:52,638 اوهوم - فقط همین - 227 00:14:52,671 --> 00:14:56,345 ،حدود هشت ماه اون‌جا کار کردم 228 00:14:56,378 --> 00:14:57,949 و کارم فقط رنده‌کردن پوست لیمو بود 229 00:14:57,982 --> 00:14:59,218 اوه، اون که عادیه 230 00:14:59,251 --> 00:15:00,253 خیلی عادیه 231 00:15:00,286 --> 00:15:01,254 آره 232 00:15:12,210 --> 00:15:13,614 عجب 233 00:15:13,647 --> 00:15:16,151 این خیلی خیلی خیلی خوبه 234 00:15:18,122 --> 00:15:19,123 ممنون 235 00:15:26,004 --> 00:15:26,973 نُچ 236 00:15:30,547 --> 00:15:32,384 گُه بگیرن، مایکی 237 00:15:35,122 --> 00:15:37,695 هی، جف 238 00:15:37,728 --> 00:15:39,030 هی. چه خبر، تی؟ 239 00:15:40,233 --> 00:15:41,670 جف؟ 240 00:15:41,703 --> 00:15:42,671 بله؟ 241 00:15:43,372 --> 00:15:44,440 خوب‌ای؟ 242 00:15:46,178 --> 00:15:47,079 آره 243 00:15:48,449 --> 00:15:50,153 آره، چطور؟ 244 00:15:50,186 --> 00:15:51,723 هوم 245 00:15:51,756 --> 00:15:54,762 نه. آخه مثل همیشه تومُخی نیستی 246 00:15:56,398 --> 00:15:58,503 به‌نظرم... فقط خسته‌ام 247 00:15:58,536 --> 00:15:59,672 شیرفهم شد 248 00:16:04,080 --> 00:16:05,584 عین سید لباس پوشیدی 249 00:16:05,617 --> 00:16:08,422 هوم. یعنی حرفه‌ای‌مرفه‌ای؟ 250 00:16:08,455 --> 00:16:10,059 آره 251 00:16:10,092 --> 00:16:12,564 خوش‌م میاد - من هم خوش‌م میاد - 252 00:16:16,305 --> 00:16:19,779 هی، تی، تو چیزی از... «کِی‌بی‌اِل الکتریک» نمی‌دونی، می‌دونی؟ 253 00:16:19,812 --> 00:16:22,585 مایکی اصلاً در اون باره اشاره‌ای به‌ت نکرد؟ 254 00:16:22,618 --> 00:16:24,755 کسی چه می‌دونه؟ 255 00:16:25,724 --> 00:16:26,692 اون بچه؟ 256 00:16:27,828 --> 00:16:29,163 «مارونه» [ «اصطلاحی ایتالیایی معادل «یا حضرت مریم ] 257 00:16:30,099 --> 00:16:31,368 «مارونه» 258 00:16:32,270 --> 00:16:34,207 ‫مال چیه؟ 259 00:16:34,240 --> 00:16:36,412 ‫نمی‌دونم 260 00:16:36,445 --> 00:16:40,053 ‫هر ماه این مبالغ درشت رو پرداخت می‌کرده 261 00:16:40,086 --> 00:16:42,457 ‫با مبلغی که سیسرو به‌ش قرض داده جور در میاد 262 00:16:42,490 --> 00:16:43,626 ‫چقدر قرض داده؟ 263 00:16:45,764 --> 00:16:47,066 ‫زیاد 264 00:16:48,703 --> 00:16:51,509 ‫کُلی جشن مجردی می‌خواد تا حساب‌ش صاف بشه، ها؟ 265 00:16:52,343 --> 00:16:53,478 ‫آره، سرآشپز 266 00:16:55,116 --> 00:16:57,287 ‫چرا پول فروشنده‌ها رو نمی‌داد خب؟ 267 00:16:57,320 --> 00:16:59,391 ‫نمی‌دونم، کارم 268 00:16:59,424 --> 00:17:03,499 ‫یادمه یه ماه بود که دستمال‌سفره نداشتیم 269 00:17:03,533 --> 00:17:05,436 ‫سرِ وقت پول‌شون رو نمی‌داد 270 00:17:05,469 --> 00:17:09,378 ‫من گفتم: «مایکی، پول این مادرقحبه‌ها رو بده. دستمال‌سفره لازم داریم» 271 00:17:09,411 --> 00:17:15,657 ‫و اون هم گفت: «آخرش که چی؟ به‌هرحال «ماه بعد هم نمی‌تونیم پول‌شون رو بدیم 272 00:17:16,793 --> 00:17:18,797 ‫هوم 273 00:17:18,830 --> 00:17:20,801 ‫انگار طرزفکرش همین‌طوری بوده، ها؟ 274 00:17:20,834 --> 00:17:22,738 ‫نه، نه 275 00:17:22,771 --> 00:17:25,376 ‫چون طرزفکرش این‌طوری نبود، یادم مونده 276 00:17:32,490 --> 00:17:34,828 ‫هی، تینا، راحت باش و امشب رو مرخصی برو، باشه؟ 277 00:17:35,864 --> 00:17:37,434 ‫هوات رو دارم 278 00:17:37,467 --> 00:17:38,503 ‫مرسی 279 00:17:40,574 --> 00:17:41,642 ‫هی، جف؟ 280 00:17:44,615 --> 00:17:47,721 ‫می‌دونی که چقدر دوست‌ش داشتم، مگه نه؟ 281 00:17:50,927 --> 00:17:52,163 ‫چقدر؟ 282 00:17:53,867 --> 00:17:54,835 ‫زیاد 283 00:17:56,506 --> 00:17:57,774 ‫خیلی دوست‌ش داشتم 284 00:18:00,747 --> 00:18:02,116 ‫ممنون، جف 285 00:18:18,182 --> 00:18:22,625 ‫من... اون روز یه‌کم از دونات‌ت رو خوردم 286 00:18:22,658 --> 00:18:25,329 ‫- از روی زمین؟ ‫- آره، از روی زمین 287 00:18:25,362 --> 00:18:26,298 ‫گری مرتب تمیزش می‌کنه 288 00:18:26,331 --> 00:18:27,500 ‫نه، نمی‌خوام بشنوم... 289 00:18:27,534 --> 00:18:28,537 ‫بهونۀ خوبی نیست 290 00:18:28,570 --> 00:18:31,408 ‫گوش کن، طرف زحمت می‌کِشه 291 00:18:31,441 --> 00:18:32,912 ‫خب، نظرت چی بود؟ 292 00:18:32,945 --> 00:18:36,285 ‫خیلی خوش‌مزه بود 293 00:18:36,318 --> 00:18:40,293 ‫- خیلی خیلی خوش‌مزه بود ‫- هوم 294 00:18:40,326 --> 00:18:47,207 ‫و واقعاً متأسف‌ام ‫که کارمی مثل کون‌بچه‌ها داغون‌ش کرد 295 00:18:47,240 --> 00:18:51,215 ‫دقیقاً همین کار رو کرد. مثل کونده‌ها داغون‌ش کرد 296 00:18:51,248 --> 00:18:52,818 ‫- کون‌بچه ‫- کون‌بچۀ کوچولو 297 00:18:52,851 --> 00:18:53,753 ‫- باشه ‫- اوهوم 298 00:18:57,493 --> 00:19:01,167 ‫باهاش... صحبت کردی جدیداً، یا... 299 00:19:01,769 --> 00:19:03,372 ‫نه 300 00:19:03,405 --> 00:19:07,715 ‫برمی‌گردم، و سنگ‌هامون رو وا می‌کّنیم، گمون‌م 301 00:19:07,748 --> 00:19:10,286 ‫یا شاید هم نه، و کاری‌ش نمی‌شه کرد، 302 00:19:10,319 --> 00:19:12,457 ‫«ممنون، سرآشپز، می‌شه یه بار دیگه هم توهین کنی؟» 303 00:19:12,490 --> 00:19:15,764 ‫آره، جواب درستی وجود نداره 304 00:19:16,833 --> 00:19:18,301 ‫می‌خوای برگردی به «یوپی‌اِس»؟ 305 00:19:19,839 --> 00:19:25,449 ‫«یوپی‌اِس» همون مزخرفی بود که باعث شد ‫بیام سراغ این مزخرف، پس، احتمالاً نه 306 00:19:27,353 --> 00:19:34,535 ‫وقتی بچه بودیم، دوست نداشتیم زیاد بیرون غذا بخوریم، پس ‫وقتی می‌خوردیم، احساس خاصی داشت حتی اگه این‌طور نبود 307 00:19:34,568 --> 00:19:35,804 ‫- اوهوم ‫- نمی‌دونم 308 00:19:35,837 --> 00:19:37,875 ‫آره، خب خانوادۀ من هم همین‌طوری بودن 309 00:19:37,908 --> 00:19:43,018 ‫مثلاً برای فارغ‌التحصیلی پسرعموم ترل، ‫رفتیم استیک‌فروشی مایکل جردن 310 00:19:43,051 --> 00:19:46,559 ‫- خیلی‌خب، و؟ ‫- منظورت چیه، و؟ بهترین رستوران روی زمینه 311 00:19:46,592 --> 00:19:47,761 ‫- منظورت چیه؟ ‫- بیکن؟ 312 00:19:47,794 --> 00:19:50,601 ‫آره، آره، دقیقاً، خوب می‌فهمی، آره 313 00:19:50,634 --> 00:19:52,805 ‫بیکن‌ش بهترینه 314 00:19:52,838 --> 00:19:55,711 ‫من هم همچین کاری می‌خوام بکنم. می‌خوام... 315 00:19:55,744 --> 00:19:59,919 ‫می‌خوام برای مردم غذا درست کنم و خوش‌حال‌شون کنم 316 00:19:59,952 --> 00:20:04,562 ‫و بهترین بیکن روی زمین رو بدم دست‌شون 317 00:20:04,595 --> 00:20:06,933 ‫خب، بااین‌که قبلاً این رتبه تصاحب شده، راست‌ش 318 00:20:06,966 --> 00:20:07,968 ‫بهترینِ دوم هم خوبه 319 00:20:08,001 --> 00:20:09,404 ‫- عالیه ‫- اوهوم 320 00:20:09,437 --> 00:20:11,609 ‫- خیلی دوست دارم ‫- آره 321 00:20:11,642 --> 00:20:14,014 ‫پس برمی‌گردی به «بیف»، ها؟ 322 00:20:14,047 --> 00:20:17,621 ‫نمی‌دونم. با شناختی که از خودم دارم، احتمالاً... 323 00:20:17,654 --> 00:20:20,326 ‫برم یه جای دیگه کار پیدا کنم 324 00:20:20,359 --> 00:20:29,243 ‫بعدش هم یکی دیگه، و گمون‌م تا ابد همین کار رو بکنم، تا وقتی که اعتبارم منفیِ یک میلیون نباشه 325 00:20:29,645 --> 00:20:30,713 ‫اه 326 00:20:32,718 --> 00:20:33,787 ‫جای رؤیایی داری؟ 327 00:20:33,820 --> 00:20:35,022 ‫معلومه 328 00:20:35,055 --> 00:20:36,526 ‫مثل چی؟ 329 00:20:36,559 --> 00:20:37,628 ‫خب وقتی باز کنم می‌فهمی 330 00:20:37,661 --> 00:20:38,997 ‫- باشه ‫- خیلی‌خب 331 00:20:39,030 --> 00:20:40,333 ‫این طرزفکر رو دوست دارم 332 00:20:40,366 --> 00:20:41,769 ‫این‌طوری برنده می‌شی 333 00:20:41,802 --> 00:20:48,281 ‫آره، یا همه‌چی رو می‌بازی وْ دوباره برمی‌گردی پیش بابات وْ دستگاه «سی‌پپ» کوفتی بوگندوش زندگی می‌کنی ‫[ دستگاه CPAP یا «فشار جریان هوای همواره مثبت» [ برای درمان مشکلات تنفسی و خروْپف به کار می‌رود 334 00:20:49,618 --> 00:20:54,661 ‫ولی... دیدن شماها که توی کارهای مختلف ،مهارت داشتید، خیلی خوب بود، تو وْ کارمی 335 00:20:54,662 --> 00:20:55,763 ‫و چیزهای زیادی ازتون یاد گرفتم 336 00:20:56,532 --> 00:20:57,534 ‫هوم 337 00:20:59,003 --> 00:21:00,740 ‫وایسا، خب بهترین‌ش کدوم بود؟ 338 00:21:01,474 --> 00:21:02,678 ‫بهترین چی؟ 339 00:21:02,711 --> 00:21:03,880 ‫بهترین غذایی که تاحالا خوردی 340 00:21:07,420 --> 00:21:08,823 ‫آره، غذای کارمی بود 341 00:21:08,856 --> 00:21:11,361 ‫- می‌دونستم. می‌دونستم، آره ‫- هوم 342 00:21:13,432 --> 00:21:16,004 ‫اون خیلی خیلی... 343 00:21:17,406 --> 00:21:18,408 ‫خیلی کارش درسته 344 00:21:20,479 --> 00:21:21,549 ‫تمجید بزرگیه 345 00:21:23,653 --> 00:21:26,425 ‫آره، ولی باز هم کون‌بچه‌ست 346 00:21:26,458 --> 00:21:27,393 ‫آره 347 00:21:28,696 --> 00:21:29,765 ‫مخالفتی ندارم 348 00:21:31,450 --> 00:21:35,450 ♪ Serengeti - sashimi ♪ 349 00:21:40,787 --> 00:21:42,423 ‫عوضی وامونده 350 00:21:44,828 --> 00:21:46,766 ‫من همین‌جا وایسادم، هیچ کاری هم نکردم 351 00:21:46,799 --> 00:21:49,671 ‫تو رو نمی‌گم، داداش وامونده‌ت 352 00:21:52,711 --> 00:21:54,849 ‫این تهِ خفت‌وْخواریه 353 00:22:06,404 --> 00:22:07,373 ‫معتادها 354 00:22:09,445 --> 00:22:12,718 ‫یه‌سری شِروْرِوِر می‌گن که باید به خودشون کمک کنن، 355 00:22:12,751 --> 00:22:17,393 ‫ولی باید اون مادرقحبه رو با دست‌بند به میز می‌بستم 356 00:22:18,596 --> 00:22:20,499 ‫می‌دونستی مصرف می‌کنه؟ 357 00:22:20,533 --> 00:22:21,669 ‫مگه می‌شد ندونی؟ 358 00:22:24,007 --> 00:22:26,746 ‫چون هیچ‌وقت ریخت‌ش رو ندیدم، باهاش حرف نزدم 359 00:22:26,779 --> 00:22:29,483 ‫جواب تماس‌هام رو نمی‌داد. نمی‌ذاشت توی رستوران کار کنم 360 00:22:30,687 --> 00:22:31,789 ‫باید بیش‌تر مایه می‌ذاشتم 361 00:22:33,660 --> 00:22:36,130 ‫- چی‌کار می‌تونستی بکنی؟ ‫- خیرِسرـم نمی‌دونم! 362 00:22:45,817 --> 00:22:47,754 ‫هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم اون... 363 00:22:50,727 --> 00:22:52,564 ‫می‌دونی، خیلی پُرشَروْشور بود وْ... 364 00:22:53,966 --> 00:22:56,137 ‫نفرت‌انگیز وْ... 365 00:22:57,908 --> 00:22:59,044 ‫ته خنده 366 00:22:59,077 --> 00:23:00,079 ‫می‌دونی، اون مایکی بِر بود 367 00:23:00,112 --> 00:23:01,716 ‫با خودم گفتم... 368 00:23:01,749 --> 00:23:03,051 ‫ازش دست می‌کِشه 369 00:23:13,138 --> 00:23:16,177 ‫- چه مرگ‌شونه؟ ‫- ک‍×ـر کردید ما رو دیگه 370 00:23:21,121 --> 00:23:23,092 ‫هی، گم شو... 371 00:23:23,125 --> 00:23:24,729 ‫بسه! 372 00:23:24,762 --> 00:23:26,497 ‫بسه دیگه عوضی‌ها! 373 00:23:27,701 --> 00:23:29,470 ‫بسه! بسه! 374 00:23:37,019 --> 00:23:37,888 ‫هی 375 00:23:51,716 --> 00:23:52,684 ‫گُه توش 376 00:24:11,589 --> 00:24:13,258 ‫خبری نشد؟ 377 00:24:13,291 --> 00:24:15,229 ‫هنوز نه 378 00:24:15,262 --> 00:24:17,534 ‫همین‌که به هوش بیاد خبرت می‌کنیم 379 00:24:17,567 --> 00:24:19,538 ‫ولی هنوز توی بخش مراقبت‌های ویژه‌ست؟ 380 00:24:19,571 --> 00:24:20,540 ‫درسته 381 00:24:23,980 --> 00:24:26,819 ‫اگه به هوش نیاد چی می‌شه؟ 382 00:24:26,852 --> 00:24:28,288 ‫به نفع‌ته به هوش بیاد 383 00:24:28,321 --> 00:24:32,063 ‫ولی دارم می‌گم، اگه نیاد چی می‌شه؟ 384 00:24:32,096 --> 00:24:33,966 ‫قتل غیرعمد انتظارت رو می‌کِشه 385 00:24:41,782 --> 00:24:43,719 ‫صبر کن. نگهبان؟ جناب؟ 386 00:24:44,621 --> 00:24:46,090 ‫جناب؟ سرکار؟ 387 00:24:47,092 --> 00:24:48,128 ‫هی 388 00:24:49,163 --> 00:24:50,566 ‫باید تماس بگیرم 389 00:25:19,023 --> 00:25:21,762 ‫ سلام، تیف هستم. بعد از بوق پیغام بذارید 390 00:25:21,795 --> 00:25:23,098 ‫سلام 391 00:25:24,167 --> 00:25:25,937 ‫شرمنده، می‌دونم دیروقته 392 00:25:25,970 --> 00:25:29,712 ‫فقط، می‌دونی... 393 00:25:29,745 --> 00:25:33,085 ‫تازه کارم تموم شده. روز عجیب‌غریبی بوده 394 00:25:33,118 --> 00:25:34,621 ‫همه‌چی خوبه ولی. آم... 395 00:25:35,824 --> 00:25:37,126 ‫می‌دونی، فقط داشتم... 396 00:25:40,967 --> 00:25:44,340 ‫فقط داشتم به اون اتفاقاتی که با بابات پیش اومد فکر می‌کردم، می‌دونی 397 00:25:45,275 --> 00:25:46,678 ‫و... 398 00:25:48,850 --> 00:25:50,753 ‫این‌که چی به‌ش گفتم 399 00:25:51,254 --> 00:25:52,590 ‫و... 400 00:25:56,097 --> 00:25:57,366 ‫می‌دونی، حق با تو بود 401 00:25:58,903 --> 00:26:00,138 ‫کار درستی نبود 402 00:26:01,007 --> 00:26:02,109 ‫و... 403 00:26:06,785 --> 00:26:08,088 ‫معذرت می‌خوام 404 00:26:08,121 --> 00:26:09,691 ‫آ... 405 00:26:12,196 --> 00:26:14,702 ‫آم... می‌دونی، تقریباً همین‌ها بود 406 00:26:14,735 --> 00:26:15,736 ‫آم... 407 00:26:18,743 --> 00:26:22,784 ‫امیدوارم امروز به‌تون خوش گذشته باشه. ایوا رو محکم بغل کن 408 00:26:22,817 --> 00:26:26,792 ‫و... آره، بعداً باهات صحبت می‌کنم. خیلی‌خب، شب به‌خیر 409 00:27:06,237 --> 00:27:08,342 ‫جرموویچ، پا شو بریم 410 00:27:10,445 --> 00:27:12,316 ‫به هوش اومد؟ 411 00:27:12,349 --> 00:27:14,955 ‫شانس آوردی. به جرم ضرب‌وْجرح مشدد متهم می‌شی 412 00:27:17,393 --> 00:27:19,130 ‫وای خدا، شکرت خدا 413 00:27:19,163 --> 00:27:21,201 ‫قابل‌ت رو نداشت، کله‌ک‍×ـری 414 00:27:34,160 --> 00:27:35,129 ‫هی 415 00:27:37,534 --> 00:27:38,802 ‫هی، کارم؟ 416 00:27:40,840 --> 00:27:41,742 ‫هی 417 00:27:42,944 --> 00:27:44,013 ‫کارمن 418 00:27:48,990 --> 00:27:50,292 ‫- آماده‌ای بریم؟ ‫- آره 419 00:28:19,785 --> 00:28:21,220 ‫پول وثیقه رو از کجا آوردی؟ 420 00:28:23,826 --> 00:28:25,128 ‫از پس‌انداز دوهفته‌ای‌مون برداشتم 421 00:28:29,103 --> 00:28:30,603 ‫دست‌ت درد نکنه، پسرخاله 422 00:28:32,577 --> 00:28:33,746 ‫قربون‌ت 423 00:28:37,554 --> 00:28:39,189 ‫«بال‌برکر» رو آماده کن، باشه؟ 424 00:29:02,403 --> 00:29:03,438 ‫حال‌ت خوبه؟ 425 00:29:05,610 --> 00:29:06,979 ‫آره 426 00:29:11,487 --> 00:29:12,824 ‫خوب‌ام 427 00:29:20,372 --> 00:29:22,008 ‫غیرِ تو کسی رو ندارم، پسرخاله 428 00:29:39,110 --> 00:29:40,245 ‫خیلی‌خب 429 00:30:17,453 --> 00:30:18,622 ‫کارمن! 430 00:30:30,112 --> 00:30:31,612 ‫واقعاً معذرت می‌خوام، سرآشپز 431 00:30:34,019 --> 00:30:35,155 ‫خوش‌حال‌ام که برگشتی 432 00:30:36,157 --> 00:30:37,259 ‫شیرفهم شد، سرآشپز 433 00:30:41,668 --> 00:30:42,971 ‫- بله، سرآشپز؟ ‫- کارمن 434 00:30:43,004 --> 00:30:44,508 ‫این چه پُخیه؟ 435 00:30:44,541 --> 00:30:46,077 ‫اون چه پُخیه؟ 436 00:30:46,110 --> 00:30:47,981 ‫این‌جا جایگاه منه. این احترام نیست 437 00:30:48,014 --> 00:30:49,584 ‫نه، سرآشپز، اون احترام نیست 438 00:30:52,356 --> 00:30:53,525 ‫هی! 439 00:30:55,295 --> 00:31:00,105 ‫ریچارد، «بندیتو» خلافکارِ خودم [ واژه‌ای مکزیکی معادل «بندیت» (یاغی) Bandito ] 440 00:31:02,677 --> 00:31:04,280 ‫ای اراذل 441 00:31:04,313 --> 00:31:05,984 ‫سوغاتی برای سختی‌هایی که کشیدی 442 00:31:06,017 --> 00:31:08,355 ‫چی؟ عَی! 443 00:31:08,388 --> 00:31:11,528 ‫گری، من به‌عنوان مردی توبه‌کار در مقابل تو ایستاده‌ام 444 00:31:13,364 --> 00:31:15,135 ‫- من که نمی‌تونم ‫- خیلی‌خب، بریم بترکونیم 445 00:31:24,453 --> 00:31:25,690 ‫هیچ‌وقت احساس غم کردی؟ 446 00:31:25,723 --> 00:31:28,328 ‫ معلومه که این احساس رو کردم، نیل. ولی درموردش حرف نمی‌زنم 447 00:31:28,361 --> 00:31:29,965 ‫ همه‌ش رو می‌ریزم تو خودم 448 00:31:29,998 --> 00:31:31,968 ‫ کمک‌م می‌کنه مردم رو آش‌وْلاش کنم 449 00:31:32,469 --> 00:31:33,639 ‫درک می‌کنم 450 00:31:33,672 --> 00:31:35,409 ‫سید ساعت چند میاد؟ 451 00:31:35,442 --> 00:31:37,346 ‫امروز کار اون رو خودم انجام می‌دم، سرآشپز 452 00:31:37,379 --> 00:31:39,952 ‫اوه. نرینی توش 453 00:31:39,985 --> 00:31:41,488 ‫تمام تلاش‌م رو می‌کنم 454 00:31:41,522 --> 00:31:44,160 ‫نه، ولی خدایی، 455 00:31:44,193 --> 00:31:46,966 ‫اگه یه وقت همچین کاری با من بکنی، 456 00:31:46,999 --> 00:31:48,434 ‫کون‌ت رو پاره می‌کنم 457 00:31:49,504 --> 00:31:50,573 ‫شیرفهم شد، سرآشپز 458 00:31:52,175 --> 00:31:54,380 ‫خیلی‌خب، گوش بدید، 459 00:31:54,413 --> 00:31:57,186 ‫امروز «جشنوارۀ ریور نورث» رو داریم، 460 00:31:57,219 --> 00:31:59,357 ‫پس از همه می‌خوام کمی اضافه‌کاری کنن 461 00:31:59,390 --> 00:32:01,294 ‫تی، تو آماده‌سازی سه‌بخشی داری، باشه؟ 462 00:32:01,327 --> 00:32:02,564 ‫مارکوس، دو تا کیک اضافه 463 00:32:02,597 --> 00:32:05,435 ‫ایبرا، آماده‌سازی دوبخشی برای تو، لطفاً 464 00:32:05,468 --> 00:32:08,341 ‫و بعد، پسرخاله، هنوز قراره برای ناهار شلوغ بشه، 465 00:32:08,374 --> 00:32:10,479 ‫پس می‌خوام سالن پذیرایی آماده باشه 466 00:32:10,513 --> 00:32:12,016 ‫- باشه؟ ‫- بله، سرآشپز 467 00:32:12,049 --> 00:32:13,151 ‫مرسی 468 00:32:22,650 --> 00:32:24,850 « گوشت گاو دنده‌کوتاهِ تفت‌آب‌پزشده با کوکاکولا » 469 00:32:36,097 --> 00:32:37,567 ‫- هی ‫- هی 470 00:32:37,600 --> 00:32:39,369 ‫- 90 کیلو ‫- عالی، آره، ممنون 471 00:32:41,307 --> 00:32:44,380 ‫صبر کن، نه، نه، این... گوشت خوکه. گوشت خوک لازم ندارم 472 00:32:44,413 --> 00:32:46,050 ‫من فقط پیک‌ام. با لو صحبت کن 473 00:32:46,850 --> 00:32:50,850 ♪ Refused - New Noise ♪ 474 00:34:30,826 --> 00:34:32,229 ‫تُف! 475 00:34:32,262 --> 00:34:34,233 ‫- بیا این‌جا. سوئیپس! ‫- کارمن 476 00:34:34,266 --> 00:34:36,203 ‫چه مرگ‌ته؟ دیوانه شدی؟ 477 00:34:43,351 --> 00:34:44,888 ‫- هی، آهای! ‫- هی 478 00:34:44,921 --> 00:34:46,324 ‫- هی! ‫- هی 479 00:34:46,357 --> 00:34:47,292 ‫هی. گُه بگیرن 480 00:34:48,327 --> 00:34:49,296 ‫روبه‌راهی؟ 481 00:34:50,900 --> 00:34:51,869 ‫آره 482 00:34:51,902 --> 00:34:53,170 ‫- آره؟ ‫- آره 483 00:34:56,343 --> 00:34:57,379 ‫شرمنده 484 00:35:56,565 --> 00:35:57,600 ‫این چیه؟ 485 00:36:02,309 --> 00:36:03,344 ‫نمی‌دونم 486 00:36:06,718 --> 00:36:08,387 ‫ریچی، این چه پُخیه؟ 487 00:36:13,732 --> 00:36:14,935 ‫نمی‌دونم 488 00:36:14,968 --> 00:36:15,969 ‫و... 489 00:36:17,940 --> 00:36:19,944 ‫راست‌ش نمی‌خواستم بدم‌ش به‌ت چون... 490 00:36:21,280 --> 00:36:22,750 ‫به این معنی بود که از دنیا رفته 491 00:36:22,783 --> 00:36:23,985 ‫آم، ولی... 492 00:37:20,800 --> 00:37:23,725 « ازطرف مایکی به کارمی » 493 00:37:25,609 --> 00:37:26,611 ‫احمقانه 494 00:37:32,455 --> 00:37:33,390 ‫احمقانه 495 00:37:53,100 --> 00:37:54,200 « فلفل... بیش‌تر؟ » 496 00:38:04,500 --> 00:38:07,050 « کارمی: اسید نداره » 497 00:38:12,837 --> 00:38:15,375 ‫اوه، تُف توش 498 00:38:15,408 --> 00:38:16,310 ‫آخ 499 00:38:26,300 --> 00:38:30,050 « غذات باید اسیدی باشه » 500 00:38:35,875 --> 00:38:38,525 « سیدنی: پس بکن‌ش توی کون‌ت » 501 00:38:42,875 --> 00:38:45,675 « رفتارم درست نبود » 502 00:38:49,400 --> 00:38:51,900 « درسته » 503 00:38:58,700 --> 00:39:02,200 « آره، سرآشپز. چکِ آخر هروقت خواستی حاضره » 504 00:39:23,950 --> 00:39:26,950 « دوست‌ت دارم داداش. تخته‌گاز برو » 505 00:39:44,620 --> 00:39:45,689 ‫کون لق‌ت 506 00:39:46,591 --> 00:39:47,593 ‫کون لق‌ت 507 00:39:50,500 --> 00:39:56,400 غذای خانوادگی اسپاگتی: 10 حبه سیر، ریحان خیسانده‌شده » در روغن، 2 قوطی رُب گوجه‌فرنگی سن‌مارزانوی 28اُنسی « (قوطی‌کوچیک‌ترها خوش‌طعم‌ترن) 508 00:40:03,491 --> 00:40:04,560 ‫چی؟ 509 00:40:12,008 --> 00:40:12,977 ‫چی؟ 510 00:40:18,922 --> 00:40:22,830 ‫می‌دونی، توی سومالی، من استاد کباب‌پزی‌ام 511 00:40:22,863 --> 00:40:25,201 ‫اوه، خفه شو، کوندۀ پیر 512 00:40:26,303 --> 00:40:28,007 ‫این تبعیض جنسیتیه 513 00:40:28,040 --> 00:40:29,878 ‫غذای خانوادگی با کیه؟ 514 00:40:29,911 --> 00:40:31,480 ‫امروز با منه، سرآشپز 515 00:41:03,578 --> 00:41:04,647 ‫این رو می‌بینی؟ 516 00:41:04,680 --> 00:41:06,785 ‫نگاه کن، داره اون‌طوری می‌شه 517 00:41:06,818 --> 00:41:08,788 ‫- آره ‫- جایی که جریان‌ها متصل نمی‌شن 518 00:41:11,694 --> 00:41:12,764 ‫با من باش. درست‌ش می‌کنم 519 00:41:12,797 --> 00:41:14,166 ‫- اوه، با تو باشم؟ ‫- با من باش... 520 00:41:14,199 --> 00:41:16,036 ‫- این چطوره؟ چطوره تو با ما باشی؟ ‫- من با شما باشم؟ 521 00:41:16,069 --> 00:41:18,107 ‫ما داریم به‌ت فرصت می‌دیم که این‌جا کار کنی، 522 00:41:18,140 --> 00:41:19,644 ‫حتی خودت رو ثابت کنی، 523 00:41:19,677 --> 00:41:21,113 ‫شاید یه پولی به جیب بزنی 524 00:41:21,146 --> 00:41:22,683 ‫آره، آره 525 00:41:22,716 --> 00:41:23,484 ‫می‌دونی چیه؟ 526 00:41:24,887 --> 00:41:27,259 ‫اون پشت دیدم‌ت چاقو خوردی 527 00:41:27,292 --> 00:41:28,562 ‫آره، خوردم 528 00:41:28,595 --> 00:41:29,831 ‫خیلی خوف بود 529 00:41:29,864 --> 00:41:31,167 ‫خیلی باحال به نظر اومد 530 00:41:31,200 --> 00:41:32,870 ‫چاقو خوردی وْ بعد راحت راه‌ت رو گرفتی وْ رفتی 531 00:41:32,903 --> 00:41:35,241 ‫و یه‌جورایی... خیلی لاتی بود 532 00:41:35,274 --> 00:41:36,276 ‫پس چی که بود 533 00:41:37,813 --> 00:41:39,617 ‫خیلی خفن بود. باشه، درست‌ش می‌کنم 534 00:42:04,834 --> 00:42:06,203 ‫نظافت، سرآشپزها 535 00:42:06,236 --> 00:42:07,806 ‫- بله، سرآشپز ‫- مرسی 536 00:42:17,000 --> 00:42:18,500 « کِی‌بی‌اِل » 537 00:42:54,000 --> 00:42:58,000 ♪ Radiohead - Let Down ♪ 538 00:43:01,681 --> 00:43:03,918 ‫- پسرخاله! ‫- ها! 539 00:43:05,388 --> 00:43:06,858 ‫کمک! 540 00:43:22,222 --> 00:43:24,059 ‫یالا. یالا 541 00:43:24,092 --> 00:43:26,396 ‫یالا! 542 00:43:31,975 --> 00:43:33,912 ‫ده، بیست 543 00:43:34,747 --> 00:43:35,749 ‫آره 544 00:43:36,718 --> 00:43:38,020 ‫هی، ک‍×ـکلک‌بازی در نیار 545 00:43:44,399 --> 00:43:46,470 ‫هی، ریچی، بالأخره می‌تونی یه ضبط جدید برای ماشین‌ت بگیری 546 00:43:46,504 --> 00:43:47,874 ‫آره 547 00:43:50,044 --> 00:43:52,917 ‫بالأخره می‌تونی، بالأخره می‌تونی یه ماشین جدید بگیری 548 00:44:07,278 --> 00:44:09,315 ‫آ... 549 00:44:11,119 --> 00:44:12,956 ‫چه... 550 00:44:14,259 --> 00:44:15,461 ‫سرآشپز! 551 00:44:20,071 --> 00:44:24,046 ‫سید، یللی‌تللی نکن. یه دربازکُن بردار 552 00:44:29,857 --> 00:44:30,859 ‫سبک پذیرایی خانواده؟ 553 00:44:32,095 --> 00:44:33,263 ‫میز دونفره، لژ 554 00:44:37,138 --> 00:44:38,307 ‫طرح دانمارکی... 555 00:44:39,309 --> 00:44:40,879 ‫صورت‌غذای امتحانِ غذا جای بار 556 00:44:41,848 --> 00:44:42,817 ‫با پنجره بغل‌ش 557 00:44:42,850 --> 00:44:44,319 ‫- برای ساندویچ‌ها ‫- آره 558 00:44:52,803 --> 00:44:54,039 ‫باشه 559 00:44:54,072 --> 00:44:56,310 ‫به شما مادرقحبه‌ها نشون می‌دم چطوری باید انجام‌ش بدید 560 00:44:56,343 --> 00:44:57,345 ‫اسم‌ش رو چی بذاریم؟ 561 00:45:40,250 --> 00:45:45,000 « بیف" تعطیل شد. ممنون از حمایت و استقبال شما" » 562 00:45:45,001 --> 00:45:51,201 « بِر" در راهه" » 563 00:46:28,293 --> 00:46:29,997 ‫پدربزرگ‌ت به‌خاطرش مُرد؟ 564 00:46:44,000 --> 00:46:47,000 « پایان فصل اول » 565 00:46:47,050 --> 00:46:52,050 ‫کاری از هومن صمدی و مرتضی لک‌زایی @RaylanGivensSubs