1 00:00:01,033 --> 00:00:11,033 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:11,333 --> 00:00:21,333 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 3 00:00:32,033 --> 00:00:33,034 استفان.‏ 4 00:00:34,494 --> 00:00:35,579 من مدلین هستم.‏ 5 00:00:35,579 --> 00:00:36,746 مدی؟ 6 00:00:38,373 --> 00:00:39,916 تو نامه اینو نوشتی.‏ 7 00:00:43,169 --> 00:00:44,170 درسته.‏ 8 00:00:47,257 --> 00:00:50,427 من... مدی هستم.‏ 9 00:00:51,678 --> 00:00:53,138 فامیلی‌ت شوارتزه.‏ 10 00:00:56,016 --> 00:00:57,767 تو روزنامه دیدمش...‏ 11 00:00:59,102 --> 00:01:01,313 ولی تو نامه ننوشته بودی.‏ 12 00:01:01,313 --> 00:01:04,733 گفتم مدی خودمونی‌تره.‏ 13 00:01:04,733 --> 00:01:07,152 یا شاید فکر کردی همهٔ لهستانی‌ها نازی هستن.‏ 14 00:01:08,153 --> 00:01:10,196 ولی من از معتقدین ظهور دوبارهٔ مسیح هستم.‏ 15 00:01:14,034 --> 00:01:15,869 ما اعمال روز سبت (شنبه) رو به‌جا میاریم.‏ 16 00:01:17,621 --> 00:01:20,749 تو اعمال سبت رو انجام می‌دی؟ 17 00:01:20,749 --> 00:01:21,833 نه.‏ 18 00:01:22,959 --> 00:01:25,003 پدرم همیشه اعمال سبت رو به‌جا میاورد.‏ 19 00:01:27,130 --> 00:01:28,548 حتی در زمان جنگ.‏ 20 00:01:28,548 --> 00:01:30,091 پدرت سرباز بود؟ 21 00:01:31,551 --> 00:01:32,844 پزشک.‏ 22 00:01:33,470 --> 00:01:36,973 ما مخالف وجدانی هستیم.‏ ما سلاح حمل نمی‌کنیم.‏ 23 00:01:37,557 --> 00:01:38,642 دلیلش چیه؟ 24 00:01:40,101 --> 00:01:42,395 خب، چون حضرت مسیح به این دنیا اومد...‏ 25 00:01:42,395 --> 00:01:45,065 نه برای نابود کردن زندگی مردها،‏ بلکه برای نجات اون‌ها.‏ 26 00:01:47,859 --> 00:01:50,028 زندگی دختر کوچولوها چی؟ 27 00:01:56,952 --> 00:02:01,164 به‌نظر می‌رسه که پدرت مرد به شدت با ایمانیه.‏ 28 00:02:02,082 --> 00:02:03,959 الان کجاست؟ 29 00:02:03,959 --> 00:02:05,919 وقتی هفت سالم بود فوت شد.‏ 30 00:02:05,919 --> 00:02:07,963 ‏- خیلی از شنیدنش متأسفم.‏ ‏- اون چیه؟ 31 00:02:07,963 --> 00:02:10,799 ‏- ضبط صوته.‏ ‏- نه، می‌دونم چیه.‏ 32 00:02:12,050 --> 00:02:14,427 نمی‌خوام صدام ضبط بشه.‏ 33 00:02:26,856 --> 00:02:30,360 فکر کردم واسه این می‌خوای باهام حرف بزنی چون حس می‌کنی با هم ارتباط داریم.‏ 34 00:02:30,360 --> 00:02:31,486 همین‌طوره.‏ 35 00:02:32,320 --> 00:02:35,740 همین‌طور بود. یعنی... هست.‏ 36 00:02:38,326 --> 00:02:42,789 فقط اگه می‌گفتم می‌خوام باهات مصاحبه کنم اجازه می‌دادن ببینمت.‏ 37 00:02:45,709 --> 00:02:48,879 فقط یه سری یادداشت برمی‌دارم...‏ 38 00:02:48,879 --> 00:02:51,840 تا به‌نظر نیاد کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌ست.‏ 39 00:02:52,340 --> 00:02:53,341 خب؟ 40 00:03:00,181 --> 00:03:04,352 با بقیهٔ آدم‌ها احساس ارتباط می‌کنی؟ 41 00:03:06,897 --> 00:03:08,023 نه این اواخر.‏ 42 00:03:10,275 --> 00:03:14,195 از وقتی جسد تسی رو پیدا کردم نتونستم با هیچ‌کس ارتباط برقرار کنم.‏ 43 00:03:14,195 --> 00:03:15,614 از کجا فهمیدی؟ 44 00:03:15,614 --> 00:03:16,698 چی رو؟ 45 00:03:17,991 --> 00:03:18,992 جسد رو کجا پیدا کنی.‏ 46 00:03:21,328 --> 00:03:22,954 اتفاقی بود، گمونم.‏ 47 00:03:27,709 --> 00:03:29,669 چرا جسد رو تو دریاچه ول کردی؟ 48 00:03:32,088 --> 00:03:33,381 نکردم.‏ 49 00:03:33,381 --> 00:03:34,758 پس کار کی بود؟ 50 00:03:35,759 --> 00:03:40,222 یه مرد رنگین پوست اون روز باهات تو فروشگاه بود.‏ 51 00:03:40,805 --> 00:03:41,806 اون کی بود؟ 52 00:03:44,267 --> 00:03:45,727 استفان.‏ 53 00:03:48,647 --> 00:03:51,233 این‌جوری ارتباط برقرار کردن خیلی سخت می‌شه.‏ 54 00:03:52,317 --> 00:03:58,823 و می‌دونم هر دو واسه همین اینجاییم، درسته؟ 55 00:04:01,493 --> 00:04:05,330 اگه حقیقت رو بهم نگی ارتباط برقرار کردن خیلی سخت می‌شه.‏ 56 00:04:06,790 --> 00:04:08,416 ولی توئی که داری دروغ می‌گی.‏ 57 00:04:08,917 --> 00:04:10,252 در چه مورد؟ 58 00:04:11,920 --> 00:04:14,589 اینکه اتفاقی اونجا دنبال جسد گشتی.‏ 59 00:04:23,473 --> 00:04:24,474 راست می‌گی.‏ 60 00:04:27,727 --> 00:04:28,728 راست می‌گی.‏ 61 00:04:34,901 --> 00:04:36,778 از کجا اونجا رو بلد بودی؟ 62 00:04:41,491 --> 00:04:44,202 قبلاً با پسرها می‌رفتی اونجا.‏ 63 00:04:46,621 --> 00:04:48,164 ‏- منم اونجا می‌رم.‏ ‏- واسه چی؟ 64 00:04:48,915 --> 00:04:53,503 تا دخترهایی که اجازه می‌دن پسرها بهشون دست بزنن رو تماشا کنم.‏ 65 00:04:53,503 --> 00:04:54,880 منم قبلاً یکی از اون دخترها بودم.‏ 66 00:04:57,173 --> 00:04:59,092 ‏- ببخشید. ببخشید.‏ ‏- آخرین‌باری که اونجا بودم...‏ 67 00:04:59,092 --> 00:05:01,678 ‏- قبل از پایان سال آخر دبیرستانم بود.‏ ‏- ببخشید.‏ 68 00:05:01,678 --> 00:05:03,513 و با یه پسری رفتم اونجا.‏ 69 00:05:04,014 --> 00:05:07,017 قضیه داشت خیلی جدی می‌شد،‏ اون می‌خواست سکس کامل انجام بده.‏ 70 00:05:08,226 --> 00:05:10,020 من خواستم خودمو نجات بدم.‏ 71 00:05:10,020 --> 00:05:11,938 مجبور بودی خودت رو بی‌گناه نشون بدی.‏ 72 00:05:16,776 --> 00:05:18,236 ولی مهم نیست.‏ 73 00:05:20,071 --> 00:05:23,450 اگه اعمال سبت رو انجام ندی،‏ باکره بودن نجاتت نمی‌ده.‏ 74 00:05:24,034 --> 00:05:26,786 ولی تسی اعمال سبت رو به‌جا میاورد و تو بازم کشتیش.‏ 75 00:05:31,041 --> 00:05:32,918 من تسی دورست رو نکشتم.‏ 76 00:05:34,794 --> 00:05:36,379 پس کی کشت؟ 77 00:05:38,131 --> 00:05:41,343 استفان؟ 78 00:05:41,343 --> 00:05:48,266 می‌دونم وانمود کردن به بی‌گناهی جلوی بقیه چه شکلیه.‏ 79 00:05:50,143 --> 00:05:53,355 قبلاً فکر می‌کردم تنها راه رستگاری همینه.‏ 80 00:05:55,982 --> 00:05:57,651 چی نظرت رو عوض کرد؟ 81 00:06:01,404 --> 00:06:04,074 مسیح باکره مُرد، درست مثل من.‏ 82 00:06:05,200 --> 00:06:06,409 متوجه نمی‌شم.‏ 83 00:06:07,160 --> 00:06:08,411 آزمایش‌ها.‏ 84 00:06:12,707 --> 00:06:15,418 وقتی مریضم کردن باکره بودم.‏ 85 00:06:16,753 --> 00:06:17,837 آزمایش؟ 86 00:06:21,466 --> 00:06:23,635 بی‌گناهی هیچ‌وقت به آرومی از بین نمی‌ره.‏ 87 00:06:25,303 --> 00:06:29,349 به یک باره، ناگهانی و با خشونت از بین می‌ره.‏ 88 00:06:31,017 --> 00:06:33,812 بی‌گناهی وقتی از بین می‌ره که آدم بی‌رحمی رو کشف می‌کنه.‏ 89 00:06:34,938 --> 00:06:37,941 اول در بقیه، بعد در خودش.‏ 90 00:06:39,067 --> 00:06:40,819 حالت به‌هم می‌خورد از اینکه بشنوی...‏ 91 00:06:41,695 --> 00:06:43,989 اون تا حدی به کشتن من نزدیک بود که تو هیچ‌وقت نمی‌تونی نزدیک بشی.‏ 92 00:06:44,823 --> 00:06:47,659 و اینکه می‌تونه تو رو چقدر به مرگت نزدیک کنه.‏ 93 00:06:55,000 --> 00:07:05,000 ‫‏‏« ترجمه از صاحب و امیر فرحناک » ‫‏::. FarahSub & SAHEB .:: 94 00:08:12,702 --> 00:08:13,703 خب؟ 95 00:08:16,331 --> 00:08:17,958 ‏«عملیات کت‌سفید»‏ 96 00:08:18,959 --> 00:08:20,335 این دیگه چه کوفتیه؟ 97 00:08:20,335 --> 00:08:23,838 طرح مخفی نظامی فعال در فورت‌دتریک، مری‌لند...‏ 98 00:08:23,838 --> 00:08:26,675 که درش از مخالفان وجدانی مثل خوکچه هندی استفاده می‌کنن...‏ 99 00:08:26,675 --> 00:08:29,052 به عنوان وسیله دفاعی آمریکا در جنگ بیولوژیکی.‏ 100 00:08:29,553 --> 00:08:30,804 فوق‌العاده‌ست.‏ 101 00:08:31,346 --> 00:08:33,640 داستان زاوادسکی من کدوم گوریه؟ 102 00:08:33,640 --> 00:08:34,975 جلوی چشماته.‏ 103 00:08:48,738 --> 00:08:49,739 ‫رجی؟ 104 00:08:52,617 --> 00:08:53,702 ‫رجی؟ 105 00:08:53,702 --> 00:08:57,446 ‫دیشب رؤیای یه بانوی سیاه‌پوش رو دیدم 106 00:08:57,477 --> 00:09:01,762 ‫«بانوی سیاه‌پوش نشانه‌ی ‫سرمایه‌گزاری‌های سودبخش است» 107 00:09:01,896 --> 00:09:03,736 ‫«۳۶۶» 108 00:09:05,463 --> 00:09:08,480 ‫می‌خوام صبح کریسمس بار و بندیل ‫رو جمع کنی و بری، فهمیدی؟ 109 00:09:08,929 --> 00:09:10,393 ‫شنیدی چی گفتم؟ 110 00:09:10,929 --> 00:09:12,319 ‫کلیو؟ 111 00:09:12,846 --> 00:09:14,106 ‫کلیو؟ 112 00:09:14,731 --> 00:09:16,261 ‫راه بیفت بریم 113 00:09:21,730 --> 00:09:24,716 ‫فکر کردی اگه بری مواد رو کنار می‌ذاری؟ 114 00:09:25,066 --> 00:09:28,778 ‫رجی، من وقت این چیزها رو ندارم. ‫حالم خرابه و توام بهم کمکی نمی‌کنی 115 00:09:35,452 --> 00:09:38,163 ‫می‌خوای ترک کنی، ‫همین‌جا با من ترک کن 116 00:09:38,663 --> 00:09:39,789 ‫فهمیدی؟ 117 00:09:39,789 --> 00:09:41,249 ‫وگرنه خودم اینجا زندونیت می‌کنم 118 00:09:43,543 --> 00:09:45,014 ‫اون چمدون لامصب هم باز کن 119 00:09:51,509 --> 00:09:53,386 ‫از اینکه برم خجالت می‌کشیدم، مدی 120 00:09:54,054 --> 00:09:57,807 ‫ولی از اون بیشتر، ‫از اینکه تابحال هیچکس رو اندازه‌ی... 121 00:09:57,807 --> 00:10:00,143 ‫یاد و خاطر پدرم دوست نداشتم،‏ ‫خجالت می‌کشیدم 122 00:10:01,853 --> 00:10:04,891 چه آدمی می‌شم اگه از چشم‌به‌راهش بودن دست بکشم؟ 123 00:10:06,149 --> 00:10:07,150 ‫هی 124 00:10:11,029 --> 00:10:12,656 ‫می خوام بهم قول بدی 125 00:10:14,032 --> 00:10:17,452 ‫کاری که امروز می‌کنیم ‫فقط بین خودمون می‌مونه 126 00:10:18,495 --> 00:10:19,746 ‫باشه؟ 127 00:10:19,746 --> 00:10:23,875 ‫فقط بین خودم و خودت و خدا 128 00:10:28,398 --> 00:10:29,589 ‫حالت چطوره، تدی خان؟ 129 00:10:29,589 --> 00:10:31,424 ‫صبح بخیر، خانم تیتوم. سرتون شلوغه؟ 130 00:10:31,424 --> 00:10:33,760 ‫نه، هنوز مشتری نیومده، ‫ولی چارلی اومده بود... 131 00:10:33,760 --> 00:10:35,220 ‫صبح بخیر، خانم تیتوم 132 00:10:35,220 --> 00:10:36,680 ‫مامانِ تدی خان 133 00:10:36,680 --> 00:10:38,056 ‫خودم‌ام 134 00:10:38,056 --> 00:10:39,516 ‫مسئولیت این با من نیست 135 00:10:39,516 --> 00:10:42,310 ‫من فقط شرط‌ها رو می‌بندم، ‫الانم دیگه حرفی نمونده 136 00:10:43,061 --> 00:10:45,146 ‫مگه اینکه اومده باشی ‫موهاتو پیش من اتو کنی 137 00:10:45,146 --> 00:10:46,439 ‫نه، من کلاه‌گیس می‌ذارم 138 00:10:46,439 --> 00:10:48,644 ‫ولی امیدوارم این باعث نشه ‫که به پیشنهادم بی‌توجهی کنی 139 00:10:48,669 --> 00:10:50,418 ‫منم گلاه‌کیس درست می‌کنم، عزیزم 140 00:10:50,443 --> 00:10:53,446 ‫می‌دونی که از قدیم گفتن ‫موی زن تمام شکوه و عظمتشه 141 00:10:54,030 --> 00:10:57,033 ‫باورش سخته که بعضی وقت‌ها ‫با موهامون چه کارهایی می‌کنیم 142 00:10:57,033 --> 00:10:59,995 ‫بیخیال، کاری که با موهامون می‌کنیم ‫هیچ جای خجالتی نداره 143 00:11:00,579 --> 00:11:02,330 ‫- واسه دخترکوچولوم هم این کارو می‌کنم ‫- واقعاً؟ 144 00:11:02,330 --> 00:11:05,292 ‫با خواهرهام شروع شد، ‫و الانم نون سر سفره‌ی خودم می‌برم 145 00:11:05,292 --> 00:11:07,794 ‫براشون غذا فراهم می‌کنی خوبه، خیلی خوبه 146 00:11:08,336 --> 00:11:10,779 ‫شرط می‌بندم بدت نمیاد ‫سالن آرایش خودت رو داشته باشی 147 00:11:10,804 --> 00:11:13,942 ‫عینهو احمق‌ها حرف می‌زنی 148 00:11:13,967 --> 00:11:15,051 ‫واقعاً؟ 149 00:11:16,456 --> 00:11:19,780 ‫پسرم میگه رؤیای افتتاح ‫یه آرایشگاه توی آپتن رو داری 150 00:11:20,329 --> 00:11:21,993 ‫رؤیا به چه دردم می‌خوره آخه؟ 151 00:11:23,184 --> 00:11:25,562 ‫اگه باهم دست‌به‌یکی کنیم، ‫می‌تونی به رؤیات برسی 152 00:11:30,782 --> 00:11:32,326 ‫این ۵۰ دلاره 153 00:11:32,944 --> 00:11:36,105 ‫شب کریسمس اینو بگیر ‫همه‌شو روی ۳۶۶ ببند، 154 00:11:36,130 --> 00:11:37,717 ‫فقط همین ۵۰ دلار، خب؟ 155 00:11:37,741 --> 00:11:38,909 ‫شرط زیادیه! 156 00:11:38,909 --> 00:11:40,577 ‫شرط نیست 157 00:11:43,079 --> 00:11:44,581 ‫یعنی میگی اعداد از قبل لو رفته؟ 158 00:11:44,581 --> 00:11:46,645 ‫مطمئنم خودت از قبل اینو می‌دونستی 159 00:11:47,348 --> 00:11:50,979 ‫که چی؟ مگه میرم شهر توی ‫گوش بچه‌ها جار بزنم بابانوئل واقعی نیست؟ 160 00:11:51,004 --> 00:11:52,672 ‫اگه بیان بپرسن چی؟ 161 00:11:53,048 --> 00:11:54,716 ‫دفتر رؤیا رو نشون میدی 162 00:11:54,716 --> 00:11:56,635 ‫بهشون میگی که رؤیای ‫یه بانوی سیاه‌پوش رو دیدی 163 00:11:56,635 --> 00:11:59,304 ‫بانوی سیاه‌پوش نشونه‌ی ‫سرمایه‌گزاری‌های سودبخشه 164 00:12:00,680 --> 00:12:02,015 ‫سه، شش، شش؟ 165 00:12:02,015 --> 00:12:05,035 ‫هروقت برنده شدیم، ‫تو ۲۰درصدش رو برمی‌داری، 166 00:12:05,155 --> 00:12:06,870 ‫و بقیه رو میدی به من 167 00:12:06,895 --> 00:12:08,599 ‫در ازاش چی می‌خوای، عزیزم؟ 168 00:12:09,689 --> 00:12:10,732 ‫سکوتت رو 169 00:12:10,732 --> 00:12:12,431 ‫در ازای شیش هزار دلار؟ 170 00:12:12,609 --> 00:12:16,196 ‫عینهو موشی که توی یه کلیسای ‫پُر از گربه گیر افتاده لال میشم 171 00:12:16,196 --> 00:12:18,573 ‫می‌دونی، چون وقتی برنده شیم، ‫چیزی جز این نیستیم 172 00:12:18,573 --> 00:12:21,159 ‫سه‌تا موشی که سوارِ یه قایق‌ان 173 00:12:22,535 --> 00:12:26,206 ‫هرکس بو ببره، همه‌مون غرق می‌شیم 174 00:12:28,792 --> 00:12:30,669 ‫خانم آبی روشن، هان؟ 175 00:12:33,021 --> 00:12:35,565 ‫- نمی‌خوای اسمش رو بهم بگی؟ ‫- فقط همین رو بدون که... 176 00:12:35,590 --> 00:12:37,342 ‫اینجا آوردمت تا به وظیفه‌مون برسیم، خب؟ 177 00:12:37,342 --> 00:12:38,260 ‫به وظیفه‌مون؟ 178 00:12:38,260 --> 00:12:40,971 ‫کاکاسیاه، وظیفه‌مون گشت زدن توی خیابون‌هاست 179 00:12:40,971 --> 00:12:43,598 ‫پسر، من واسه این کارها وارد سازمان نشدم 180 00:12:50,730 --> 00:12:52,148 ‫تا یه کاکاسیاه توی دنیا به جایی می‌رسه، 181 00:12:52,148 --> 00:12:55,360 ‫اولین کاری که می‌کنه اینه که ‫سراغ به دوست‌دختر سفیدپوست میره 182 00:12:57,028 --> 00:12:58,733 ‫مگه نه، سرکار پلت؟ 183 00:13:00,073 --> 00:13:01,314 ‫منظورت چیه؟ 184 00:13:02,534 --> 00:13:04,369 ‫شاید اونقدری که ‫فکر می‌کنی هم پاک نیستی، برادر 185 00:13:09,833 --> 00:13:11,918 ‫هی، این همون برادریه ‫که می‌خواستم باهاش آشنا شی 186 00:13:11,918 --> 00:13:13,420 ‫- گریدی ‫- دوک 187 00:13:13,420 --> 00:13:15,422 ‫- سلام، دوک ‫- صبر کن ببینم 188 00:13:15,422 --> 00:13:16,715 ‫این خونِ روی پرنده‌ها واسه چیه؟ 189 00:13:16,715 --> 00:13:18,508 ‫چندتا استیکلبات دارم، ‫چندتا جانسن دارم 190 00:13:18,508 --> 00:13:21,511 ‫تا ۸۰۰ کیلومتر میرن. ‫توی مسابقات تنسی پروازشون دادم 191 00:13:21,511 --> 00:13:23,057 ‫دوم شدن 192 00:13:23,346 --> 00:13:24,598 ‫هرجای آمریکا خواستی ببرشون 193 00:13:24,598 --> 00:13:26,182 ‫- هرجا؟ ‫- هرجا 194 00:13:26,182 --> 00:13:27,475 ‫هر کدوم ۱.۵۰ دلار 195 00:13:27,475 --> 00:13:29,060 ‫- هی، دوک ‫- گندش بزنن 196 00:13:45,243 --> 00:13:47,203 ‫هی! 197 00:13:50,665 --> 00:13:52,751 ‫بجنب، بیا بریم 198 00:14:39,172 --> 00:14:40,382 ‫بشین سر جات 199 00:14:48,682 --> 00:14:49,808 ‫پلت! 200 00:15:00,068 --> 00:15:01,069 ‫دیویس! 201 00:15:06,449 --> 00:15:08,503 ‫مظنون سوءقصد سناتور ایالت، مرتیل سامر، 202 00:15:08,528 --> 00:15:10,949 ‫رابرت باکستن، ملقب به دوک، 203 00:15:10,974 --> 00:15:13,832 ‫به ضرب گلوله مجروح ‫و در وضعیت پایداری به سر می‌برد 204 00:15:13,832 --> 00:15:16,234 ‫سرکار پرسی دیویس جان خود را ‫حین انجام وظیفه از دست داد 205 00:15:16,259 --> 00:15:20,496 ‫پلیس بالتیمور بر این باور است ‫که سه مرد و یک زن سیاه‌پوست... 206 00:15:20,521 --> 00:15:22,173 ‫سی و خرده‌ای ساله ‫در این اقدام دست داشتند 207 00:15:22,173 --> 00:15:24,968 ‫سومین مظنونِ همدست ‫همچنان متواری می‌باشد 208 00:15:24,968 --> 00:15:26,845 ‫فکر می‌کنید پشت حمله ‫انگیزه‌ای سیاسی قرار داشت، خانم سامر؟ 209 00:15:26,845 --> 00:15:29,514 ‫این رو نمی‌دونم، ‫ولی حقیقت آشکار میشه 210 00:15:29,514 --> 00:15:33,602 ‫- این آقا باعث افشای حقیقت شد ‫- این یارو همکار دیویسه 211 00:15:33,602 --> 00:15:35,770 ‫چرا نشد این عوضی بیفته بمیره؟ 212 00:15:35,770 --> 00:15:37,898 ‫‏...‏توسط سرکار فردیناند پلت 213 00:15:37,898 --> 00:15:41,902 ‫به زودی تبدیل می‌شه به اولین کارآگاه جنایی سیاه پوست...‏ 214 00:15:41,902 --> 00:15:43,987 ‫‏- اداره پلیس بالتیمور.‏ ‏- به اندازه کافی شنیدم.‏ 215 00:15:46,406 --> 00:15:49,910 ‫برو قبل از اینکه دست پلیس بهش برسه اون حرومی سومی رو پیدا کن و بیا اینجا 216 00:16:07,318 --> 00:16:10,471 « تسی دِرست، مظون پروند‌ه‌ی قتل، هدف آزمایشات سرّی دولتی بوده » 217 00:16:11,181 --> 00:16:14,392 ‫میشه صورت حساب رو لطف کنین؟ و یه پای مرنگ لیمو هم بدین ببرم 218 00:16:14,392 --> 00:16:15,685 ‫- حتماً - ممنون 219 00:16:18,980 --> 00:16:20,594 ‫سدریک، توام می‌خونی؟ 220 00:16:21,858 --> 00:16:24,486 اخبار رو منظورمه، اخبار رو می‌خونی؟‫ 221 00:16:25,987 --> 00:16:29,366 ‫آره، مدلین، منم اخبار رو می‌خونم 222 00:16:30,533 --> 00:16:32,827 ‫این مقاله‌ی منه. خودم نوشتم 223 00:16:32,827 --> 00:16:34,204 ‫اسم منه 224 00:16:35,080 --> 00:16:36,414 آره، واقعاً خودتی‫ 225 00:16:37,123 --> 00:16:39,334 پس بالاخره قراره تلفن کوفتی خودت رو بخری؟ 226 00:16:41,878 --> 00:16:42,921 ‫الو؟ استار 227 00:16:42,921 --> 00:16:44,339 ‫چرا این‌ها رو پیش من می‌فرستی؟ 228 00:16:44,339 --> 00:16:45,924 چرا نمی‌فرستی‌شون پیش مدی مورگنسترن؟‫ 229 00:16:45,924 --> 00:16:48,510 ‫یارو مظنونه. هنوز نگفتیم گناهکاره 230 00:16:48,510 --> 00:16:49,970 ‫قفط داریم داستان رو روایت می‌کنیم، خانم 231 00:16:52,222 --> 00:16:53,390 ‫هی! حواست کجاست! 232 00:17:04,943 --> 00:17:08,029 ‫شرمنده، جناب مارشال امروز دیگه در رابطه با داستان... 233 00:17:08,029 --> 00:17:09,656 ‫روپوش سفید پاسخگو نیستن 234 00:17:09,656 --> 00:17:14,285 ‫ولی می‌تونم گوشی رو به نویسنده‌ی داستان، آقای بائر، بدم 235 00:17:14,285 --> 00:17:15,661 ‫باب بائر، بفرمایید 236 00:17:15,661 --> 00:17:17,956 ‫خیر، داستان رو صحت‌سنجی کردیم و... 237 00:17:18,582 --> 00:17:19,583 خب، می‌دونید چیه...‫ 238 00:17:19,583 --> 00:17:22,627 اگه ایشون عصبانی‌ان، پس حتماً کارمون درست بوده‫ 239 00:17:24,295 --> 00:17:26,171 ‫هی، اون چیه؟ 240 00:17:27,132 --> 00:17:29,256 ‫بهترین پای مرنگ لیموی شهر 241 00:17:30,385 --> 00:17:31,740 ‫واسه آقای مارشاله 242 00:17:31,765 --> 00:17:35,448 واسه آقای مارشاله! آقای مارشال باید واسه‌ت شیرینی بگیره 243 00:17:35,473 --> 00:17:37,837 ‫ملت چپ و راست دارن چاپ امروز رو می‌خرن 244 00:17:37,862 --> 00:17:39,828 ‫دیگه کسی مطمئن نیست که قتل کار زوادسکی بوده باشه 245 00:17:39,853 --> 00:17:42,147 حتی نقل گفت‌وگوهای رادیویی متخصصین پزشکی شده 246 00:17:42,147 --> 00:17:44,566 ‫مارشال میگه یک هفته این خبر رو کار می‌کنیم 247 00:17:44,566 --> 00:17:47,485 ممنون، بتی. ‫می‌تونم اینو براش ببرم؟ 248 00:17:47,485 --> 00:17:49,863 هی، می‌دونی چیه؟ بذارش به عهده‌ی خودم 249 00:17:49,863 --> 00:17:51,311 ‫به‌نظر کار خطرناکی میاد 250 00:17:51,714 --> 00:17:53,490 منظورت اینه بهم اعتمادی نیست؟ 251 00:17:53,825 --> 00:17:56,661 ‫می‌خواستم ببینم به درخواستم فکر کرده یا نه 252 00:17:56,661 --> 00:17:58,163 ‫نه، نیازی به این کار نیست 253 00:17:58,163 --> 00:18:00,002 چون، می‌دونی، باید متقاعدش می‌کردم که... 254 00:18:00,036 --> 00:18:01,405 موفقیت داستان زوادسکی از روی شانس نبوده و... 255 00:18:01,430 --> 00:18:02,933 ‫کار سختی بوده 256 00:18:02,958 --> 00:18:05,127 ‫- در نتیجه؟ - ولی موفق شدم 257 00:18:05,545 --> 00:18:09,090 و روزنامه‌ی بالتیمور استار... 258 00:18:09,090 --> 00:18:12,677 از امروز بعدظهر رسماً تو رو استخدام کرده 259 00:18:12,677 --> 00:18:16,223 ‫مگه اینکه ترجیح بدی جای دیگه‌ای باشی 260 00:18:16,223 --> 00:18:19,851 ‫نه، نه. غیر از این اتاق خبری هیچ جای دیگه‌ای ترجیح نمیدم باشم 261 00:18:20,435 --> 00:18:21,561 ‫اتاق خبری! 262 00:18:22,979 --> 00:18:28,902 ‫نه. قراره توی نوشتن ستون پشتیبانی به «دان هیث» کمک کنی 263 00:18:28,902 --> 00:18:30,870 ‫میز و تشکیلات خودت رو داری و... 264 00:18:31,529 --> 00:18:32,864 ‫اینجوری منو نگاه نکن 265 00:18:32,864 --> 00:18:35,867 خودت می‌دونی، حتی «ادی مورو» هم از همین‌جاها شروع کرده‫ 266 00:18:38,203 --> 00:18:41,373 ‫میزم با در اتاق آقای مارشال بیست متر فاصله داره 267 00:18:41,373 --> 00:18:44,542 و این یعنی کلی از دیروز بهش نزدیک‌تر شده 268 00:18:44,542 --> 00:18:45,669 ‫قابلت رو نداشت 269 00:18:45,669 --> 00:18:48,797 ‫تازه یه پیشنهادی هم واسه جشنِ این اتفاق خوب داشتم 270 00:18:50,131 --> 00:18:51,341 ‫ردیف چهارم 271 00:18:51,341 --> 00:18:52,922 ‫بازی روز کریسمسِ کولتز 272 00:18:52,947 --> 00:18:55,116 ‫- کدوم خانمیه که به این نه بگه؟ - ممنون، باب 273 00:18:55,141 --> 00:18:58,828 ‫ولی کریسمس رو باید پیش پسرم باشم 274 00:18:59,391 --> 00:19:01,726 و مطمئنم خانم بائر هم بدش نمیاد همراهیت کنه 275 00:19:01,726 --> 00:19:02,811 ‫بذار یه چیزی بهت بگم 276 00:19:03,603 --> 00:19:05,438 ‫خیلی‌خب، می‌خوام جفتش پیش خودت باشه 277 00:19:06,856 --> 00:19:08,858 ‫خب، با هر آدم خوش‌شانسی که خواستی... 278 00:19:09,568 --> 00:19:12,404 برو و این اتفاق خوب رو جشن بگیر‫ 279 00:19:12,404 --> 00:19:14,781 - باب. ‫بند کفشت، باب - بله؟ 280 00:19:15,782 --> 00:19:16,888 ‫نه، نیازی نـ... 281 00:19:16,913 --> 00:19:19,828 ‫- از جلو... - مدی 282 00:19:19,828 --> 00:19:22,038 ‫روزانه بین ۵۰ الی ۶۰ درخواست داریم 283 00:19:22,038 --> 00:19:24,791 بعضاً بیشتر. اکثر درخواست‌ها رو باید یه‌راست بندازی سطل آشغال‫ 284 00:19:24,791 --> 00:19:26,877 ‫باورت نمیشه مردم چه مزخرفاتی می‌پرسن 285 00:19:26,877 --> 00:19:29,004 ‫با ستون پشتیبانی آشنام، آقای هیث 286 00:19:29,004 --> 00:19:31,715 ‫با اون‌هایی که چاپ می‌کنیم آشنایین، خانم شوارتز 287 00:19:31,715 --> 00:19:32,883 مورگنسترن هستم‫ 288 00:19:34,467 --> 00:19:36,136 ‫- به اشتباه چاپ کردن - مورگـ... 289 00:19:36,136 --> 00:19:37,429 مورگسترن؟ فامیلی‌تون اینه؟‫ 290 00:19:37,429 --> 00:19:39,222 ‫بله، فامیلی پدرمه 291 00:19:39,723 --> 00:19:42,767 ‫مورگنسترن، واقعاً؟ این که آلمانیه. فامیلی اصلی‌تون همینه؟ 292 00:19:42,767 --> 00:19:43,852 ‫بله 293 00:19:44,775 --> 00:19:45,896 خوش به حالت 294 00:19:45,896 --> 00:19:48,064 خب، تمام پاکت‌های کوفتیِ نامه رو باز می‌کنی 295 00:19:48,064 --> 00:19:49,399 ‫و همه‌شون رو می‌خونی 296 00:19:49,399 --> 00:19:52,611 ‫و چهار یا پنج‌تایی که ارزش جواب دادن دارن رو جدا می‌کنی 297 00:19:52,611 --> 00:19:53,695 جواب اون‌ها رو می‌سپری به خودم 298 00:19:53,695 --> 00:19:55,155 ‫بعدش که چم و خم کار دستت اومد، 299 00:19:55,155 --> 00:19:57,949 می‌تونی مابقی پرسش‌هایی که کسی بهشون نگاه نمی‌کنه رو جواب بدی‫ 300 00:19:57,949 --> 00:19:59,256 ‫دستگاه تایپ داری؟ 301 00:20:00,118 --> 00:20:01,661 ‫میگم یکی برات بفرستن 302 00:20:01,661 --> 00:20:04,331 ‫تا اون موقع، می‌تونی بری یه فنجون قهوه برام بیاری 303 00:20:04,331 --> 00:20:05,957 ‫قهوه‌ی تلخ، سه قاشق شکر 304 00:20:05,957 --> 00:20:08,126 و اگه یه‌وقت ازت پرسیدم چند قاشق ریختی،‫ 305 00:20:08,126 --> 00:20:09,753 بهم میگی که دوتا‫ 306 00:20:24,212 --> 00:20:25,651 آه... ‫رج 307 00:20:26,519 --> 00:20:28,079 ‫منتظرت بودیم 308 00:20:28,897 --> 00:20:34,852 ‫هی، خوب این منظره رو نگاه کن چون یه روز همه‌ش عوض میشه 309 00:20:34,877 --> 00:20:37,088 ‫همه‌ش تموم میشه. حتی موسیقیِ توی جاده‌ها 310 00:20:37,113 --> 00:20:39,013 ‫نمی‌ذاریم همچین اتفاقی بیفته، مگه نه؟ 311 00:20:39,038 --> 00:20:40,275 ‫واقعاً؟ 312 00:20:41,785 --> 00:20:48,083 ‫چون یکی از آدم‌هام، راس، گفت کلیو رو واسه تحویل پاکت فرستادی 313 00:20:48,750 --> 00:20:50,335 ‫فکر می‌کردم منو زیرنظر دارن، رئیس 314 00:20:50,335 --> 00:20:51,586 کی؟‫ 315 00:20:51,586 --> 00:20:52,671 پلیس 316 00:20:56,675 --> 00:20:59,636 ‫همون صبحی که اون دختره‌ی سفید‌پوست کشته شد منم توی مغازه‌ی طرف بودم 317 00:20:59,636 --> 00:21:01,347 ‫پس بدون اجازه‌ی من فرستادیش بره؟ 318 00:21:01,372 --> 00:21:03,666 ‫نمی‌خواستم پای شما به قضیه باز شه... 319 00:21:03,864 --> 00:21:06,851 ‫- هیچی بهش نگفتم - الان دیگه اهمیتی نداره، مگه نه؟ 320 00:21:07,852 --> 00:21:11,231 ‫اون دوتا دلقک‌هایی که پلیس گرفته می‌تونن شناساییش کنن 321 00:21:11,231 --> 00:21:12,816 ‫برو پول رو ببرم پیملیکو و... 322 00:21:12,816 --> 00:21:16,278 خاطرجمع شو کلیو توی ‫مراسم خیریه‌ی کریسمس باشه 323 00:21:16,278 --> 00:21:17,362 ‫می‌خوام حتماً اونجا باشه 324 00:21:17,362 --> 00:21:18,905 ‫شب کریسمسه، رئیس 325 00:21:19,489 --> 00:21:21,199 ‫بچه‌هاش قراره بیان، بیخیال 326 00:21:21,700 --> 00:21:26,329 ‫خب، گمونم قرار تهش یه عکس بزرگ و قشنگِ خانوادگی بگیریم 327 00:21:27,747 --> 00:21:29,161 ‫و بعدش... 328 00:21:30,667 --> 00:21:32,650 ‫خودت خوب می‌دونی باید چیکار کنی، پسر 329 00:21:33,246 --> 00:21:37,466 ‫چون می‌دونی، وقتی خدا می‌خواست ابراهیم رو امتحان کنه، 330 00:21:38,008 --> 00:21:41,110 ازش خواست چیزهایی که توی دنیا براش باارزش‌ترن رو قربانی کنه 331 00:21:41,428 --> 00:21:42,888 ‫پسر خودش 332 00:21:43,513 --> 00:21:47,142 و تنها ناجی اون پسر، فرشته‌ی رحمت بود 333 00:21:47,142 --> 00:21:50,770 ‫ولی اگه صبح روز کریسمس کلیو همچنان زنده باشه... 334 00:21:53,356 --> 00:21:58,132 ‫پسر، هیچ فرشته‌ی رحمتی واسه نجات تو پا پیش نمی‌ذاره 335 00:21:58,338 --> 00:21:59,632 ‫مفهومه؟ 336 00:22:01,865 --> 00:22:03,225 ‫این کثافت‌کاری رو جمعش کن 337 00:22:33,939 --> 00:22:35,023 ‫رجی 338 00:22:54,668 --> 00:22:55,877 ‫هی، هی... 339 00:22:58,932 --> 00:23:00,412 ‫خودت رو جمع و جور کن 340 00:23:00,840 --> 00:23:02,676 ‫واسه دختری که دوست داره ‫دائماً توی سفر باشه، 341 00:23:02,676 --> 00:23:05,720 ‫کلی خرت و پرت با خودم دارم، مگه نه؟ 342 00:23:05,720 --> 00:23:08,014 ‫ولی دیگه صبرم سر اومده، لئو، ‫دیگه نمی‌تونم 343 00:23:08,848 --> 00:23:11,643 ‫دیگه نمی‌تونم، عزیزم، دیگه نمی‌تونم 344 00:23:12,244 --> 00:23:14,871 ‫بگیرش. عزیزم، بگیرش. ‫من دیگه نمی‌خوامش 345 00:23:14,896 --> 00:23:16,925 ‫- باشه، بده من، خیلی‌خب ‫- دیگه تحمل ندارم، کلیو. دیگه نمی‌تونم 346 00:23:16,950 --> 00:23:19,232 ‫تمام تلاشم رو می‌کنم و... 347 00:23:19,465 --> 00:23:21,403 ‫به دل جاده می‌زنم، آزاد میشم 348 00:23:21,403 --> 00:23:23,113 ‫دورا، اینجوری که نمی‌تونی بری 349 00:23:23,113 --> 00:23:25,407 ‫اینجوری نمیشه. خودتو ببین! ‫یکی رو می‌خوای که کمکت کنه 350 00:23:25,407 --> 00:23:26,908 ‫توام باهام بیا 351 00:23:27,951 --> 00:23:29,244 ‫نمی‌تونم، دورا 352 00:23:30,453 --> 00:23:31,871 ‫می‌دونم چه نقشه‌ای داری 353 00:23:32,497 --> 00:23:33,665 ‫رجی بهم گفت 354 00:23:35,901 --> 00:23:38,889 ‫اگه شل گیرت بندازه می‌خوای چیکار کنی؟ 355 00:23:40,964 --> 00:23:43,466 ‫خب... تدی چی میشه؟ 356 00:23:43,466 --> 00:23:45,093 ‫- نمی‌دونم ‫- لاینل چی؟ 357 00:23:45,093 --> 00:23:48,710 ‫جواب همه‌ی سؤال‌ها رو ندارم، ‫دورا، نمی‌دونم، نمی‌دونم 358 00:23:53,894 --> 00:23:55,520 ‫پس می‌خوای چیکار کنی؟ ‫می‌خوای اون پول رو به جیب بزنی و... 359 00:23:55,520 --> 00:23:57,772 ‫مثل بابات همه رو ول کنی و بری؟ 360 00:23:57,772 --> 00:23:58,857 ‫شاید 361 00:24:01,651 --> 00:24:04,613 ‫می‌دونی، هیچ‌وقت اینو بهت نگفتم، ولی... 362 00:24:06,656 --> 00:24:09,951 ‫همیشه امیدوار بودم که ‫بالاخره با من روی صحنه میای 363 00:24:11,077 --> 00:24:12,203 ‫منو نگاه 364 00:24:13,121 --> 00:24:14,414 ‫پاریس صدامون می‌زنه 365 00:24:15,123 --> 00:24:16,541 ‫باهام بیا 366 00:24:18,501 --> 00:24:19,753 ‫پیدات می‌کنم 367 00:24:20,560 --> 00:24:22,849 ‫همیشه پیدات می‌کنم، خب؟ 368 00:24:25,133 --> 00:24:27,761 ‫مراقب خودت باش. ‫بهم قول بده که مراقب خودت هستی! 369 00:24:27,761 --> 00:24:29,302 ‫قول میدم مراقبم 370 00:24:41,069 --> 00:24:48,069 ‫دیجــــی موویـــــز ‫FarahSub & iredsub 371 00:24:53,203 --> 00:24:55,538 ‫فکر کردم بهت گفتم که پنجره رو قفل کنی 372 00:24:55,538 --> 00:24:56,831 ‫حالت خوبه؟ 373 00:24:58,250 --> 00:24:59,251 ‫آره 374 00:25:00,252 --> 00:25:02,045 ‫اخبار سرکار دیویس رو خوندم 375 00:25:02,546 --> 00:25:03,880 ‫چی شد؟ 376 00:25:04,631 --> 00:25:06,299 ‫فکر کردم گفتی اخبارش رو خوندی 377 00:25:06,883 --> 00:25:09,261 ‫راستش نمی‌خوام... دوباره تعریف کنم 378 00:25:09,886 --> 00:25:10,971 ‫خیلی‌خب 379 00:25:13,682 --> 00:25:14,933 ‫موفق شدی 380 00:25:14,933 --> 00:25:18,436 ‫اولین بازرس جنایی سیاه‌پوستِ بالتیمور 381 00:25:19,359 --> 00:25:20,875 ‫روزت چطور بود؟ 382 00:25:22,476 --> 00:25:23,895 ‫متأسفم 383 00:25:27,821 --> 00:25:30,657 ‫حدس بزن کی خانم خط پشتیبانیِ جدید شده 384 00:25:30,657 --> 00:25:31,741 ‫خط پشتیبانی؟ 385 00:25:32,450 --> 00:25:35,620 ‫حالا دیگه کارمند رسمی بالتیمور استارم 386 00:25:37,247 --> 00:25:40,584 ‫از قدیم گفتن سفر صد ساله ‫با یک قدم ساده شروع میشه، 387 00:25:40,584 --> 00:25:44,004 ‫ولی فکر کنم واسه من ‫با یه بریدگی کاغذ شروع شد 388 00:25:44,004 --> 00:25:45,853 ‫- خط پشتیبانی ‫- آره 389 00:25:45,878 --> 00:25:47,213 ‫بده ببینمش 390 00:25:49,134 --> 00:25:51,052 ‫این قطعاً بریدگی کاغذه 391 00:25:53,847 --> 00:25:57,618 ‫با کمال احترام به خطرات شغلی‌ای که داری، 392 00:25:58,059 --> 00:26:02,147 ‫خانم خط پشتیبانی، باید راه‌های ‫امن‌تری واسه باز کردن پاکت نامه باشه 393 00:26:19,316 --> 00:26:20,728 ‫مرسی 394 00:26:20,753 --> 00:26:23,294 ‫باید شغل‌های جدیدمون رو جشن بگیریم 395 00:26:24,197 --> 00:26:26,145 ‫فکر کردم روی تخت گرفتیم 396 00:26:39,017 --> 00:26:40,060 ‫خیلی خوبه 397 00:26:42,562 --> 00:26:45,023 ‫واسه این خوبه چون لازم نیست حرفی بزنیم؟ 398 00:26:45,023 --> 00:26:46,650 ‫من ترسی از حرف زدن ندارم 399 00:26:46,650 --> 00:26:48,485 ‫پس چرا بهم نمی‌گی چی شده؟ 400 00:26:48,485 --> 00:26:51,988 ‫شاید اگه فکر نمی‌کردم که از حرف‌هام ‫سوءاستفاده نمی‌کنی بهت می‌گفتم 401 00:26:51,988 --> 00:26:53,448 ‫چه سوءاستفاده‌ای؟ 402 00:26:56,660 --> 00:27:00,497 ‫بذار ببینم... مدلین مورگنسترن ‫چطور ممکنه ازشون سوءاستفاده کنه؟ 403 00:27:01,581 --> 00:27:02,916 ‫اوه، آره... 404 00:27:02,916 --> 00:27:07,003 ‫ممکنه این اطلاعات رو به کارمند ‫روزنامه‌ای که تازه باهاش آشنا شده بده 405 00:27:07,003 --> 00:27:10,700 ‫فقط واسه این می‌پرسم چون می‌خوام ‫بدونم چه اتفاقی واسه خودت افتاده 406 00:27:10,725 --> 00:27:12,435 ‫بعضی وقت‌ها توضیحش سخته 407 00:27:14,186 --> 00:27:15,387 ‫بهم اعتماد نداری 408 00:27:15,387 --> 00:27:17,472 ‫نه، بهت اعتماد دارم که یه روزنامه‌نگار باشی 409 00:27:17,472 --> 00:27:20,559 ‫واسه ابراز احساساتت بهم اعتماد نداری 410 00:27:23,853 --> 00:27:28,066 ‫حس می‌کنم سر جاه‌طلبیم ‫یه آدم رو به کشتن دادم 411 00:27:30,017 --> 00:27:33,447 ‫اون رفیقم نبود، ولی همکارم بود 412 00:27:36,408 --> 00:27:37,993 ‫مطمئنم که هیچ کار اشتباهی نکردی 413 00:27:37,993 --> 00:27:41,079 ‫ببین، میشه ادامه‌ش ندیم، لطفاً؟ 414 00:28:00,916 --> 00:28:02,892 ‫تابحال کار اشتباهی کردی؟ 415 00:28:07,397 --> 00:28:09,482 ‫راجع‌به حلقه‌م دروغ گفتم 416 00:28:11,359 --> 00:28:12,986 ‫واسه پول بیمه گفتم... 417 00:28:12,986 --> 00:28:14,195 ‫- نه ‫- چیه؟ 418 00:28:14,195 --> 00:28:16,406 ‫می‌دونستی من از این ماجرا باخبرم، مدی 419 00:28:16,406 --> 00:28:17,902 ‫می‌دونستی باخبرم 420 00:28:18,283 --> 00:28:20,604 ‫- واقعاً؟ ‫- آره، خودم می‌دونستم 421 00:28:27,792 --> 00:28:33,552 ‫همسرم نمی‌دونه اولین مردی نیست ‫که باهاش خوابیدم 422 00:28:38,887 --> 00:28:40,289 ‫من نفر چندم‌ام؟ 423 00:28:43,642 --> 00:28:44,643 ‫سوم 424 00:28:46,478 --> 00:28:48,980 ‫ولی درست که فکر کنی ‫می‌بینی که نفر اولم، مگه نه؟ 425 00:28:48,980 --> 00:28:51,066 ‫و البته متواضع‌ترین 426 00:28:51,066 --> 00:28:52,734 ‫اول صداقت بعد تواضع 427 00:28:52,734 --> 00:28:54,986 ‫لعنت بهت زن، ‫امروز چی به موهات زدی؟ 428 00:28:54,986 --> 00:28:57,948 ‫اسپری زدم که وز نشه 429 00:28:58,990 --> 00:29:00,283 ‫یه زنی رو می‌شناسم... 430 00:29:00,283 --> 00:29:02,786 ‫- شرط می‌بندم زن‌های زیادی رو می‌شناسی ‫- ...که آرایشگر خوبیه 431 00:29:02,786 --> 00:29:05,872 ‫می‌تونه موهاتو اتو کنه ‫که دیگه مجبور نباشی بهش اسپری بزنی 432 00:29:05,872 --> 00:29:08,500 ‫من اسپری می‌زنم که واسه تو ‫خوشگل به‌نظر بیام، آقای بازرس 433 00:29:09,417 --> 00:29:10,585 ‫خوشم اومد 434 00:29:11,378 --> 00:29:13,505 ‫آقای بازرس 435 00:29:13,505 --> 00:29:16,007 ‫- آره، آقای بازرس ‫- بازم بگو 436 00:29:16,508 --> 00:29:19,886 ‫آقای بازرس، آقای بازرس 437 00:29:19,886 --> 00:29:23,890 ‫خب، من ترجیح میدم با جاهای دیگه‌ت ‫سر خودمو گرم کنم، خانم خط پشتیبانی 438 00:29:25,934 --> 00:29:27,519 ‫می‌خوای وایسم به موهات زل بزنم؟ 439 00:29:27,519 --> 00:29:28,436 ‫- نه ‫- خیلی‌خب 440 00:29:28,436 --> 00:29:30,522 ‫می‌خوای وایسم به موهات زل بزنم، نه؟ 441 00:29:31,022 --> 00:29:32,232 ‫- نه ‫- همین‌جا بمونم؟ 442 00:29:32,232 --> 00:29:33,597 ‫نه، برو پایین 443 00:29:34,025 --> 00:29:35,570 ‫- اینجا چی؟ ‫- نه 444 00:29:38,180 --> 00:29:39,468 ‫نه 445 00:29:42,367 --> 00:29:44,202 ‫نه. آلن، وایسا 446 00:29:44,202 --> 00:29:45,620 ‫بذار یکم لمست کنم 447 00:29:45,620 --> 00:29:46,705 ‫بس کن، آلن 448 00:29:47,455 --> 00:29:48,932 ‫آلن، بس کن! 449 00:29:50,542 --> 00:29:52,043 ‫به بقیه پسرها که نمی‌گی وایسا! 450 00:29:52,043 --> 00:29:53,670 ‫پسر دیگه‌ای در کار نیست! 451 00:29:55,088 --> 00:29:57,591 ‫اگه به منم فرصت بدی ‫می‌تونم حسابی بهت حال بدم 452 00:29:57,591 --> 00:29:58,550 ‫فقط... 453 00:30:00,260 --> 00:30:02,220 ‫بیا، روی لباسم بمال 454 00:30:02,220 --> 00:30:04,514 ‫به‌جاش از روی لباسم بمال 455 00:30:23,491 --> 00:30:25,219 ‫فوتبال دوست داری؟ 456 00:30:26,369 --> 00:30:27,954 ‫هروقت کولتز برنده شه، آره 457 00:30:29,039 --> 00:30:32,250 ‫واسه بازی شنبه، روز کریسمس، دوتا بلیط دارم 458 00:30:32,250 --> 00:30:35,879 ‫گفتم شاید بتونیم بریم ‫و تظاهر کنیم که باهم غریبه‌ایم 459 00:30:37,547 --> 00:30:39,049 ‫پیشنهاد خیلی خوبیه 460 00:30:40,300 --> 00:30:41,843 ‫ولی یه قانون علیه اینجور کارهاست 461 00:30:41,843 --> 00:30:43,136 ‫و منم سوگند خوردم پاش وایسم 462 00:30:44,054 --> 00:30:47,641 ‫فقط دلم می‌خواد باهات بیام بیرون 463 00:30:47,641 --> 00:30:50,060 ‫حس می‌کنم توی این خونه زندونی شدیم 464 00:30:50,060 --> 00:30:52,729 ‫مدی، اگه کسی گزارش‌مون کنه، ‫جفت‌مون بازداشت می‌شیم 465 00:30:52,729 --> 00:30:54,814 ‫- بهتره با پسرت بری ‫- اگه بچه‌هاتو درست بزرگ کرده باشی، 466 00:30:54,814 --> 00:30:57,901 ‫تبدیل به پسرهای جَوونی میشن ‫که نمی‌خوان هیچ کاری باهات داشته باشن 467 00:30:59,353 --> 00:31:01,690 ‫نه، همچین چیزی حقیقت نداره 468 00:31:05,116 --> 00:31:06,690 ‫پنجره‌ت رو قفل کن 469 00:31:13,643 --> 00:31:18,481 ‫اگه بهت بگم که فِرِدی پلت می‌تونست ‫مال من باشه، دلت برام می‌سوخت؟ 470 00:31:20,215 --> 00:31:21,701 ‫فکر نمی‌کنم 471 00:31:22,509 --> 00:31:26,626 ‫تو بیشتر مشتاق داستان من بودی ‫تا این که به اون اهمیت بدی 472 00:31:27,222 --> 00:31:29,600 ‫اون فکر می‌کرد تو زن رؤیاهاشی 473 00:31:30,976 --> 00:31:35,272 ‫ولی درست مثل من، اونم داشت ‫روی رؤیای اشتباهی شرط می‌بست 474 00:31:38,608 --> 00:31:40,318 ‫همه‌تون حاضرین؟ 475 00:31:40,318 --> 00:31:41,945 ‫- آره ‫- نظرم عوض شد 476 00:31:41,945 --> 00:31:45,949 ‫دیگه مجانی این کارو نمی‌کنم. ‫قبل از اینکه غیبت بزنه سهمم رو می‌خوام 477 00:31:45,949 --> 00:31:47,242 ‫بگو کجا 478 00:31:47,242 --> 00:31:51,246 ‫نیمه‌شب بیا پارک تا سهمم رو بگیرم 479 00:31:51,756 --> 00:31:53,633 ‫منم رؤیای خودم رو دارم، کلیو 480 00:32:05,141 --> 00:32:09,768 ‫« شب کریسمس » 481 00:32:36,651 --> 00:32:40,654 ‫« مدلین مور، خیابان ۷۱۸ هافمن » 482 00:32:42,881 --> 00:32:44,132 ‫هافمن 483 00:32:57,437 --> 00:32:59,064 ‫- راه بیفت، بریم ‫- الان میام 484 00:32:59,064 --> 00:33:00,357 ‫تمام شرط‌ها بسته شدن 485 00:33:08,156 --> 00:33:09,783 ‫دور آخره، بریم 486 00:33:18,583 --> 00:33:20,335 ‫الو؟ چی؟ 487 00:33:23,051 --> 00:33:24,415 ‫باشه، ممنون 488 00:34:16,974 --> 00:34:18,101 ‫نمی‌خوامش 489 00:34:18,101 --> 00:34:19,352 ‫مطمئنی؟ 490 00:34:20,144 --> 00:34:21,730 ‫بهت میاد 491 00:34:21,730 --> 00:34:23,523 ‫از اون مرد هیچی نمی‌خوام 492 00:34:25,608 --> 00:34:27,360 ‫مطمئنی اونی که ازش دلخوری شلـه؟ 493 00:34:27,943 --> 00:34:29,494 ‫خواهش می‌کنم شروع نکن 494 00:34:30,864 --> 00:34:34,992 ‫یادته وقتی بابا رفت، ‫چندین ماه از تخت بلند نشدی 495 00:34:34,992 --> 00:34:37,787 ‫نمی‌تونستی تکون بخوری، حرف بزنی 496 00:34:40,414 --> 00:34:42,400 ‫برات غذا آوردم، نمی‌خوردی 497 00:34:43,418 --> 00:34:48,131 ‫برات آهنگ می‌خوندم، داستان می‌خوندم ‫ولی بهم گوش نمی‌دادی 498 00:34:50,884 --> 00:34:52,677 ‫بهم هیچ توجهی نمی‌کردی 499 00:34:55,597 --> 00:34:57,807 ‫بهت نیاز داشتم، مامان 500 00:35:00,602 --> 00:35:03,230 ‫می‌خواستم بهم بگی که تقصیر من نیست 501 00:35:11,696 --> 00:35:14,407 ‫هنوز هم نمی‌تونی بگی ‫رفتنِ اون تقصیر من نیست 502 00:35:18,620 --> 00:35:20,455 ‫تقصیر هیچکس نیست 503 00:35:21,539 --> 00:35:23,083 ‫خداست که مردم رو هدایت می‌کنه 504 00:35:32,133 --> 00:35:33,552 ‫کریسمس مبارک، مامان 505 00:35:34,719 --> 00:35:36,471 ‫چی شده، عزیزم؟ 506 00:35:36,972 --> 00:35:38,932 ‫- کریسمس مبارک ‫- با من حرف بزن 507 00:35:44,187 --> 00:35:45,647 ‫بابا بود! 508 00:35:48,567 --> 00:35:49,776 ‫بابایی! 509 00:35:50,318 --> 00:35:51,570 ‫بابانوئل برامون کادو آورده 510 00:35:51,570 --> 00:35:53,714 ‫اسلپی دارک جانسون 511 00:35:53,905 --> 00:35:57,200 ‫هو هو هو! ‫چه‌خبر، عزیزم؟ 512 00:35:57,200 --> 00:35:59,244 ‫این چیه پوشیدی؟ 513 00:35:59,244 --> 00:36:00,704 ‫امشب اجرا دارم، مامان 514 00:36:00,704 --> 00:36:02,247 ‫من مامان تو نیستم 515 00:36:02,247 --> 00:36:05,667 ‫اسلپی، نمی‌تونم اجازه بدم مثل جاکش‌ها ‫لباس بپوشی و پاتو خونه‌ی من بذاری 516 00:36:05,667 --> 00:36:07,919 ‫- راست میگه ‫- قصد نداشتم بهتون بی‌احترامی کنم 517 00:36:07,919 --> 00:36:10,755 ‫می‌دونم دوست ندارین اینجا باشم، ‫ولی یه چیزی براتون آوردم 518 00:36:10,755 --> 00:36:12,048 ‫چی؟ 519 00:36:12,799 --> 00:36:13,925 ‫مک اند چیز 520 00:36:13,925 --> 00:36:16,511 ‫می‌دونم از اون سبزیجات خشک خوش‌تون نمیاد 521 00:36:16,511 --> 00:36:18,597 ‫من که باورم نمیشه با مک اند چیز... 522 00:36:18,597 --> 00:36:20,390 ‫- اومدی اینجا ‫- خب، مروا... 523 00:36:20,390 --> 00:36:23,351 ‫حالا که تا اینجا اومده، ‫لازم نیست حیف و میلش کنیم 524 00:36:23,351 --> 00:36:25,604 ‫- بده‌ش من، اسلپی. ممنون ‫- مرسی 525 00:36:25,604 --> 00:36:27,564 ‫- می‌دونی چیه... ‫- آیزیا! 526 00:36:27,564 --> 00:36:28,940 ‫مک اند چیز، مروا 527 00:36:28,940 --> 00:36:30,171 ‫بیا باهامون بازی کن 528 00:36:32,652 --> 00:36:33,904 ‫نگاهش کن! 529 00:36:38,241 --> 00:36:39,555 ‫دلم برات تنگ شده بود 530 00:38:12,711 --> 00:38:15,046 ‫از میلتون بعیده که دیر کنه! کجاست؟ 531 00:38:15,046 --> 00:38:17,257 ‫میلتون نمیاد 532 00:38:17,257 --> 00:38:18,884 ‫چرا اصلاً باید بیاد؟ 533 00:38:18,884 --> 00:38:20,468 ‫چه بلایی سر موهات آوردی؟ 534 00:38:20,468 --> 00:38:22,929 ‫فقط دارم یه مدل متفاوتی رو امتحان می‌کنم 535 00:38:22,929 --> 00:38:24,964 ‫هرچی این آخرها چیزهای متفاوت ‫امتحان کردی بس نبود؟ 536 00:38:24,989 --> 00:38:26,115 ‫ست! 537 00:38:35,775 --> 00:38:36,985 ‫ما این شمع‌ها رو... 538 00:38:36,985 --> 00:38:40,209 ‫- به‌یاد معجزه‌ی حنوکا روشن کردیم... ‫- دیگه نمی‌خوام ببینمت 539 00:38:41,573 --> 00:38:44,618 ‫تا به یاد پیروزی‌مون ‫حتی در تاریک‌ترین زمان‌ها باشیم... 540 00:38:45,410 --> 00:38:46,786 ‫تا سبب خیر به دیگران بشیم 541 00:38:58,006 --> 00:38:59,049 ‫آمین 542 00:39:01,112 --> 00:39:02,986 ‫عید حنوکا مبارک، مدی 543 00:39:03,011 --> 00:39:05,096 ‫عید حنوکا مبارک، اتل، رُز 544 00:39:05,096 --> 00:39:07,682 ‫همه دارن راجع‌به مقاله‌ای که نوشتی ‫صحبت می‌کنن، مدی. تبریک میگم 545 00:39:07,682 --> 00:39:09,976 ‫- ممنون ‫- اسمت خیلی مشخص نبود 546 00:39:09,976 --> 00:39:11,895 ‫دفعه‌ی بعد واضح‌تر چاپ میشه 547 00:39:11,895 --> 00:39:14,147 ‫و قصد دارم از اسم مورگنسترن استفاده کنم 548 00:39:14,147 --> 00:39:16,257 ‫اسم مادریمه در واقع 549 00:39:16,900 --> 00:39:20,195 ‫خب، اسم مامانت هم اسم شوهرشه، مگه نه؟ 550 00:39:20,195 --> 00:39:22,906 ‫تمام حرف‌هایی که اون مرده زده ‫نمی‌تونه که واقعیت داشته باشه؟ 551 00:39:22,906 --> 00:39:25,992 ‫سم فکر می‌کنه ارتش‌مون هرگز ‫شهروندهای آمریکایی رو به‌خطر نمیندازه 552 00:39:25,992 --> 00:39:27,494 ‫خب، خودت چی فکر می‌کنی؟ 553 00:39:27,494 --> 00:39:29,829 ‫- من؟ ‫- آره، تو چی فکر می‌کنی؟ 554 00:39:29,829 --> 00:39:31,533 ‫بذار من بگم که چه فکری می‌کنم 555 00:39:32,082 --> 00:39:34,793 ‫فکر می‌کنم مدی مورگنسترن همیشه ‫دوست داشت اسمش چاپ شه، مگه نه؟ 556 00:39:34,793 --> 00:39:35,710 ‫آلن... 557 00:39:35,710 --> 00:39:37,973 ‫و حاضر بودی واسه‌ش ‫دست به هر کاری بزنی، مگه نه؟ 558 00:39:37,998 --> 00:39:40,232 ‫حتی شده به قیمت جلب دلسوزیِ مردم 559 00:39:40,257 --> 00:39:42,634 ‫واسه قاتلی که دخترم رو ازم گرفت باشه 560 00:39:42,634 --> 00:39:44,970 ‫- آلن، میشه... ‫- حرف نزن، اسم منو صدا نزن! 561 00:39:44,970 --> 00:39:46,900 ‫دیگه هرگز اسم منو به زبون نیار! 562 00:39:47,472 --> 00:39:50,725 ‫دیگه اسم هیچ کدوم از ‫اعضای خانواده‌ی منو به زبون نیار 563 00:39:52,727 --> 00:39:56,106 ‫از روی ادب و احترام هم شده، ‫باید از اینجا بری 564 00:39:57,232 --> 00:39:58,483 ‫- متأسفم ‫- باید از اینجا بری! 565 00:39:58,483 --> 00:39:59,985 ‫متأسفم! 566 00:40:00,652 --> 00:40:02,320 ‫من جایی نمیرم! 567 00:40:02,821 --> 00:40:07,993 ‫و امیدوارم ببینی که جوری باهاش ‫رفتار می‌کنم که انگار بچه‌ی خودم بوده 568 00:40:07,993 --> 00:40:10,537 ‫و تا وقتی حقیقت رو آشکار نکنم دست نمی‌کشم 569 00:40:11,454 --> 00:40:13,456 ‫ولی ما خودمون حقیقت رو می‌دونیم، مدی 570 00:40:13,456 --> 00:40:15,417 ‫هرکسی که اینجاست حقیقت رو می‌دونه 571 00:40:15,417 --> 00:40:18,003 ‫تو دنبال اینی که به ‫رؤیاهای از دست رفته‌ت برسی 572 00:40:18,003 --> 00:40:21,715 ‫و می‌خوای برای رسیدن بهشون ‫از جسد بچه‌ی من استفاده کنی 573 00:40:22,340 --> 00:40:23,572 ‫چطور جرئت می‌کنی؟ 574 00:40:31,224 --> 00:40:33,156 ‫زده بود به سیم آخر 575 00:40:33,181 --> 00:40:35,579 ‫چرا هیچی نگفتی، مامان ‫توام چیزی نگفتی، ست 576 00:40:35,604 --> 00:40:38,565 ‫چی می‌خواستی بگم؟ ‫طرف رو درک می‌کنم 577 00:40:49,993 --> 00:40:53,079 ‫ببخشید، خانم‌ها، ‫غذای من داره سرد میشه 578 00:40:53,079 --> 00:40:56,207 ‫و این روزها خیلی خونه غذای گرم نداریم 579 00:40:56,750 --> 00:40:57,751 ‫پس... 580 00:40:58,710 --> 00:41:00,212 ‫حنوکا مبارک 581 00:41:00,879 --> 00:41:02,130 ‫ست؟ 582 00:41:02,964 --> 00:41:03,965 ‫ست؟ 583 00:41:16,394 --> 00:41:17,613 ‫گه بگیرن! 584 00:41:35,580 --> 00:41:37,082 ‫کیف واسه چیه؟ 585 00:41:39,542 --> 00:41:41,211 ‫یه هدیه‌ست واسه دورا 586 00:41:41,211 --> 00:41:42,879 ‫می‌دونی، قراره از شهر بره و... 587 00:41:47,175 --> 00:41:48,593 ‫منم یه هدیه دارم 588 00:41:48,593 --> 00:41:49,678 ‫واقعاً؟ 589 00:41:51,012 --> 00:41:53,473 ‫یه کلوچه‌ی گرم توی جیبم. می‌خوای؟ 590 00:41:54,599 --> 00:41:55,869 ‫چرا گرم حالا؟ 591 00:41:56,226 --> 00:41:57,394 ‫روش نشسته بودم 592 00:41:58,144 --> 00:42:00,939 ‫- ولی هنوز نرمه، خراب نشده ‫- منِ ساده رو بگو! 593 00:42:00,939 --> 00:42:03,149 ‫- بهترین کلوچه‌ی شهره ‫- تو هیچ‌وقت هیچی برام نمی‌گیری 594 00:42:03,149 --> 00:42:04,317 ‫کریسمسه 595 00:42:05,569 --> 00:42:07,946 ‫- یه‌بار برات شُرت گرفتم ‫- کدوم شُرت؟ 596 00:42:07,946 --> 00:42:09,919 ‫همونی که پشتش از اون مدل ‫سوراخ‌های فرانسوی داره 597 00:42:10,699 --> 00:42:12,897 ‫بازش که می‌کنی بهت «صبح بخیر» میگه 598 00:42:13,143 --> 00:42:14,494 ‫«منم» 599 00:42:14,673 --> 00:42:16,800 ‫قراره دوباره نمایشم رو توی خیابون بذارن 600 00:42:19,398 --> 00:42:22,554 ‫آره. یه اجرای همیشگی توی رد فاکس لانژ 601 00:42:29,426 --> 00:42:31,404 ‫کار پیدا کردم، کلیو 602 00:42:33,597 --> 00:42:35,056 ‫برمی‌گردی خونه یا نه؟ 603 00:42:40,186 --> 00:42:41,676 ‫مطمئنی این کارو می‌خوای؟ 604 00:42:42,147 --> 00:42:43,337 ‫بیخیال 605 00:42:44,414 --> 00:42:46,163 ‫می‌دونم دلت برام تنگه 606 00:42:49,888 --> 00:42:51,886 ‫نه اونقدری که دلم واسه پسرها تنگه 607 00:42:53,802 --> 00:42:55,191 ‫خیلی‌خب 608 00:42:55,496 --> 00:42:57,116 ‫اون‌ها هم می‌تونن برگردن 609 00:43:01,207 --> 00:43:02,417 ‫چی شده؟ 610 00:43:03,001 --> 00:43:04,419 ‫فقط... خوشحالم 611 00:43:23,021 --> 00:43:24,022 ‫به دورا بگو... 612 00:43:25,065 --> 00:43:27,150 ‫«اگه خنده رو لبات باشه ‫دیگه نمی‌تونی اشک بریزی» 613 00:44:37,755 --> 00:44:38,924 ‫فردی؟ 614 00:44:39,749 --> 00:44:40,932 ‫فردی کیه؟ 615 00:44:43,029 --> 00:44:44,982 ‫افسر پلیسه 616 00:44:46,688 --> 00:44:48,940 ‫این همون پلیسه‌ست؟ 617 00:44:48,940 --> 00:44:51,026 ‫آره و همین الان‌هاست که برسه 618 00:44:52,986 --> 00:44:54,994 ‫با یه کاکاسیاه زندگی می‌کنی؟ 619 00:44:56,906 --> 00:45:00,038 ‫با من احساس پیوستگی نمی‌کردی 620 00:45:02,746 --> 00:45:05,457 ‫فقط دنبال داستانم بودی 621 00:45:05,457 --> 00:45:08,499 ‫نه! نه! نه! اون کارو نکن! ‫اون کارو نکن! اون کارو نکن! 622 00:45:14,758 --> 00:45:16,204 ‫چرا از من می‌ترسی؟ 623 00:45:16,509 --> 00:45:19,512 ‫- نمی‌ترسم ‫- واسه اینه؟ 624 00:45:20,222 --> 00:45:25,101 ‫فقط واسه این آوردمش تا باهاش ‫پنجره‌ی پلکان فرار رو باز کنم 625 00:45:25,977 --> 00:45:28,855 ‫ولی تو اصلاً قفلش نکرده بودی ‫واسه همین به کارم نیومد 626 00:45:34,295 --> 00:45:35,998 ‫چیزی نیست 627 00:45:37,239 --> 00:45:38,240 ‫می‌بخشمت 628 00:45:39,616 --> 00:45:43,578 ‫همه‌مون بعضی وقت‌ها سقوط می‌کنیم 629 00:45:44,996 --> 00:45:46,539 ‫ما ضعیفیم و سقوط می‌کنیم 630 00:45:47,249 --> 00:45:48,458 ‫نه 631 00:45:50,043 --> 00:45:53,421 ‫چیزی نیست، می‌بخشمت 632 00:45:54,756 --> 00:45:58,009 ‫می‌بخشمت، می‌بخشمت، می‌بخشمت 633 00:45:58,009 --> 00:45:59,427 ‫می‌بخشمت، مدی 634 00:45:59,427 --> 00:46:02,305 ‫می‌بخشمت، می‌بخشمت 635 00:46:04,391 --> 00:46:05,850 ‫توام منو می‌بخشی؟ 636 00:46:07,769 --> 00:46:09,604 ‫آره. منم تو رو می‌بخشم، استفان 637 00:46:12,607 --> 00:46:14,189 ‫آسون‌تره، مگه نه؟ 638 00:46:14,475 --> 00:46:15,686 ‫چی؟ 639 00:46:16,785 --> 00:46:21,540 ‫اینکه جای بخشیدن خودمون، ‫همدیگه رو ببخشیم 640 00:46:24,661 --> 00:46:25,704 ‫چرا اینجوریه؟ 641 00:46:28,081 --> 00:46:29,332 ‫نمی‌دونم 642 00:46:32,586 --> 00:46:35,130 ‫شاید واسه همین خدا ما رو به‌هم رسوند 643 00:46:46,988 --> 00:46:51,753 ‫امیدوار بودم شاید بتونیم باهمدیگه جایی بریم 644 00:46:52,731 --> 00:46:56,568 ‫ولی احتمالاً کار بچگونه‌ایه 645 00:46:59,237 --> 00:47:00,864 ‫متأسفم، استفان 646 00:47:15,503 --> 00:47:16,504 ‫سرده 647 00:47:21,968 --> 00:47:26,890 ‫واسه من بزرگه، ‫ولی تو رو گرم نگه می‌داره 648 00:47:27,542 --> 00:47:29,597 ‫- واسه فردیه؟ ‫- نه 649 00:47:40,779 --> 00:47:44,616 ‫نمی‌خوام مامانم بفهمه به دیدنت اومدم 650 00:47:46,576 --> 00:47:48,662 ‫اون درک نمی‌کنه 651 00:47:50,497 --> 00:47:52,415 ‫خب، رازت پیشم می‌مونه 652 00:47:53,250 --> 00:47:54,376 ‫اگه راز منم پیش تو بمونه 653 00:47:56,127 --> 00:47:58,171 ‫- راجع‌به فردی؟ ‫- آره 654 00:48:01,383 --> 00:48:02,384 ‫خدافظ، مدی 655 00:49:27,177 --> 00:49:32,098 ‫بردگی من به گناه روبه پایان است، ‫همان هنگامی که برای هدایتم... 656 00:49:32,098 --> 00:49:35,852 ‫در زندگیِ جدیدم با او ‫رستاخیز مسیح را می‌خوانم 657 00:50:10,281 --> 00:50:20,281 ‫‏‏« ترجمه از صاحب و امیر فرحناک » ‫‏::. FarahSub & SAHEB .:: 658 00:50:23,003 --> 00:50:33,003 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 659 00:50:33,803 --> 00:50:43,803 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی‌موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@