1 00:00:02,400 --> 00:00:09,400 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:09,400 --> 00:00:16,400 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:22,850 --> 00:00:23,850 ‫اومد. 4 00:00:39,990 --> 00:00:43,000 ‫سلام خانم‌ها. ‫متاسفانه صندلی‌های امروز همه رزرو شدن. 5 00:00:43,870 --> 00:00:45,080 ‫لطفاً فردا برگردین. 6 00:00:48,750 --> 00:00:51,000 ‫- ظرف فر؟ ‫- چپیه گرمای بیشتری نگه می‌داره. 7 00:00:51,880 --> 00:00:53,340 ‫دو دقیقه دیگه رو آنتنی. ‫باید رو صندلیت باشی. 8 00:00:53,340 --> 00:00:54,880 ‫سدیم‌ کلرید گرفتی؟ 9 00:00:54,880 --> 00:00:57,010 ‫- البته. ‫- رم یا سن مارزانو؟ 10 00:00:57,640 --> 00:00:59,180 ‫رم. ‫ممنون جیمز. 11 00:01:00,060 --> 00:01:01,520 ‫هیچوقت جواب سوالم رو 12 00:01:01,520 --> 00:01:04,020 ‫درمورد اسپانسری پرستو ندادی. ‫می‌دونم هم چه حسی داری... 13 00:01:04,020 --> 00:01:06,100 ‫نمایش رو با اون شروع می‌کنم والتر. 14 00:01:06,100 --> 00:01:08,060 ‫جداً؟ ‫الکی که نمیگی؟ 15 00:01:08,060 --> 00:01:09,980 ‫خداروشکر. ‫مرسی. 16 00:01:10,570 --> 00:01:11,730 ‫کنسروها رو میزن. 17 00:01:11,730 --> 00:01:15,030 ‫یادت نره گه‌گداری لبخند بزنی. ‫نمایش خوبی داشته باشی. فعلاً. 18 00:01:17,240 --> 00:01:20,450 ‫- چه جور نمکی می‌خواست؟ ‫- بدون یُد. حلالش رو آوردم. 19 00:01:24,710 --> 00:01:27,370 ‫باید بی‌نقص باشه. ‫مارک‌شون معلوم باشه. 20 00:01:29,540 --> 00:01:30,790 ‫همه‌چی رو کارت یادآوری نوشته شده. 21 00:01:30,790 --> 00:01:32,460 ‫- نگران نباش والتر. ‫- از پسش بر میاد. 22 00:01:32,460 --> 00:01:35,130 ‫خوش اومدین خانم‌ها. ‫نمایش داره شروع میشه. 23 00:01:35,130 --> 00:01:38,470 ‫لبخند بزنین. ‫انرژی داشته باشین. خوشحال باشین. 24 00:01:39,140 --> 00:01:41,140 ‫همگی انرژی داشته باشین. ‫لبخند بزنین. 25 00:01:41,640 --> 00:01:43,350 ‫و شروع میشه. 26 00:01:43,350 --> 00:01:46,520 ‫پنج، چهار،‌ سه... 27 00:01:49,000 --> 00:01:50,150 ‫بینندگان عزیز، ‫خوش اومدین. 28 00:01:50,150 --> 00:01:53,900 ‫من الیزابت زات هستم ‫و اینجا «عصرانۀ ساعت ۶» هست. 29 00:01:57,200 --> 00:01:58,200 ‫این رو می‌بینین؟ 30 00:02:01,620 --> 00:02:04,830 ‫سوپ‌های پرستو. ‫سریع و تو یه چشم زدن پخته میشه. 31 00:02:05,910 --> 00:02:08,330 ‫- دیالوگ منه. ‫- واقعاً تو وقت‌تون صرفه‌جویی میشه. 32 00:02:08,330 --> 00:02:11,380 ‫به این خاطر که پر از مواد شیمیاییه. ‫تازه نه از اون خوب‌هاش. 33 00:02:12,420 --> 00:02:14,130 ‫قطعاً غافلگیرتون می‌کنه. 34 00:02:14,130 --> 00:02:16,420 ‫عزیزا‌ن‌تون که یه اندازه‌ای ازش رو بخورن ‫در جا می‌میرن. 35 00:02:16,420 --> 00:02:17,720 ‫تو وقت‌تون خیلی صرفه‌جویی میشه 36 00:02:17,720 --> 00:02:19,340 ‫چون دیگه مجبور نیستین ‫بهشون غذا بدین. 37 00:02:23,260 --> 00:02:26,140 ‫امروز می‌خوایم یکی از غذاهای محبوب بینندگان رو ‫درست کنیم،‌لازانیا. 38 00:02:26,140 --> 00:02:28,460 ‫اما قراره یکم متفاوت باشه. 39 00:02:32,020 --> 00:02:34,110 ‫مراقبت از عزیزان‌مون زحمت داره. 40 00:02:34,650 --> 00:02:35,730 ‫زحمت واقعی. 41 00:02:35,730 --> 00:02:37,690 ‫هرکی جز این رو بگه ‫هرشب واسه یه خونواده ۵ نفره 42 00:02:37,690 --> 00:02:39,450 ‫شام نمی‌پزه. 43 00:02:40,030 --> 00:02:43,490 ‫پس باید یه غذای کامل درست کنیم. ‫یه غذای خوشمزه. 44 00:02:43,490 --> 00:02:45,950 ‫چیزی که خونواده‌مون رو زنده نگه داره 45 00:02:45,950 --> 00:02:47,750 ‫و تا یه هفته هم زیاد بیاد. 46 00:02:48,620 --> 00:02:50,120 ‫بهتره شروع کنیم، ‫موافقین؟ 47 00:03:47,660 --> 00:03:51,710 ‫« درس‌های شیمی » ‫" فصل اول - قسمت اول " 48 00:04:05,220 --> 00:04:09,400 ‫[۷ سال پیش] 49 00:04:09,400 --> 00:04:16,400 ‫مترجم: «محمدعلی sm و نهال iredprincess» ‫در تلگرام: mmli_Subs@ و iredsub@ 50 00:05:09,580 --> 00:05:13,230 ‫[دختر شایسته هیستینگز] ‫[بهترین دخترتان را نام‌نویسی کنید] 51 00:05:13,230 --> 00:05:16,400 ‫خانم زات؟ 52 00:05:16,400 --> 00:05:17,810 ‫صبح‌بخیر خانم فراسک. 53 00:05:17,810 --> 00:05:20,570 ‫امیدوارم برای مراسم ‫دختر شایسته هیستینگز ثبت‌نام کنین. 54 00:05:20,570 --> 00:05:22,690 ‫درحال حاضر تو آزمایشگاه‌تون منشی‌ای نیست، 55 00:05:22,690 --> 00:05:24,570 ‫و همکاران‌تون هم نیاز زیادی ‫به یه شرکت‌کننده دارن. 56 00:05:24,570 --> 00:05:25,860 ‫من منشی نیستم. 57 00:05:27,110 --> 00:05:29,520 ‫خب راستش، ‫تکنسین‌های آزمایشگاه هم می‌تونن شرکت کنن. 58 00:05:29,520 --> 00:05:30,870 ‫مسابقه برای همۀ کارمندان خانمه. 59 00:05:30,870 --> 00:05:33,540 ‫مچکرم، ‫مراسم‌های زیبایی لذتی برام ندارن. 60 00:05:34,620 --> 00:05:36,250 ‫پس از چی لذت می‌برین؟ 61 00:05:36,920 --> 00:05:39,710 ‫خب، اخیراً علاقۀ زیادی ‫به آرکی‌باکتری‌ها پیدا کردم، 62 00:05:39,710 --> 00:05:43,380 ‫که برخلاف سایر باکتری‌هایی که ‫غشای سلولی‌شون فسفولیپید اتره، 63 00:05:43,380 --> 00:05:45,840 ‫ غشای سلولی‌شون فسفولیپید استره. 64 00:05:46,340 --> 00:05:47,340 ‫از آشپزی هم خوشم میاد. 65 00:05:48,300 --> 00:05:50,100 ‫اگه نظرتون عوض شد خبرم کنین. 66 00:05:50,100 --> 00:05:51,180 ‫نمیشه ‫اما ممنون. 67 00:05:51,180 --> 00:05:52,600 ‫حالا هم اگه اشکالی نداره، 68 00:05:52,600 --> 00:05:55,230 ‫قبل این که شیمی‌دان‌ها برسن ‫باید کلی تمیزکاری کنم. 69 00:05:55,230 --> 00:05:57,300 ‫اسم‌تون رو تو لیست «احتمالی‌ها» می‌نویسم. 70 00:06:22,380 --> 00:06:23,860 ‫نباید کسی مزاحمم شه! 71 00:06:23,860 --> 00:06:26,050 ‫دکتر اوانز؟ ‫دکتر دوناتی هستم. 72 00:06:29,090 --> 00:06:30,090 ‫یه لحظه. 73 00:06:33,890 --> 00:06:35,220 ‫لباس نپوشیدین. 74 00:06:35,890 --> 00:06:38,190 ‫خب، برای بعضی از فرهنگ‌ها ‫زیادی هم پوشیدم. 75 00:06:39,350 --> 00:06:42,520 ‫دوباره که به جلسۀ ماهیانه هیئت‌مدیره نیومدین. 76 00:06:42,520 --> 00:06:44,150 ‫چون سخت مشغول کارم. 77 00:06:44,150 --> 00:06:46,440 ‫همه مشتاقانه منتظر نتایج‌تونن. 78 00:06:46,440 --> 00:06:48,030 ‫و همه باید منتظر بمونن. 79 00:06:48,530 --> 00:06:50,910 ‫طرح پژوهشی‌تون 80 00:06:50,910 --> 00:06:53,080 ‫برای بنیاد حمایتی رمسن آماده میشه دیگه؟ 81 00:06:53,080 --> 00:06:56,120 ‫چون اون بنیادهان ‫که چراغ‌های اینجا رو روشن نگه می‌دارن. 82 00:06:56,120 --> 00:06:58,410 ‫یه چندتا چراغ هست ‫که به‌نظرم اگه خاموش باشن بهتره. 83 00:06:58,410 --> 00:07:00,920 ‫حالا هم اگه شما و پاتون من رو ببخشین. 84 00:07:01,920 --> 00:07:04,550 ‫متوجه هستین که من رئیس‌تونم، ‫درسته؟ 85 00:07:05,420 --> 00:07:06,420 ‫اخراجم کن. 86 00:07:09,470 --> 00:07:11,050 ‫عزیزم، ‫میشه این رو تمیز کنی؟ 87 00:07:11,050 --> 00:07:12,850 ‫اون بِشِرهایی که گفتم هم میاری؟ 88 00:07:13,760 --> 00:07:15,720 ‫راستی عزیزم، ‫وقتی کارت تموم شد 89 00:07:15,720 --> 00:07:16,930 ‫یه فنجون قهوه برام بیار. 90 00:07:16,930 --> 00:07:19,380 ‫چند دقیقه‌ای طول می‌کشه. ‫می‌دونستی می‌تونی کافه‌تریا هم بری؟ 91 00:07:19,380 --> 00:07:21,520 ‫اما قهوۀ مخصوص توی بِشِر تو که نمیشه. 92 00:07:22,350 --> 00:07:24,650 ‫- زات؟ ‫- بله دکتر پاورز؟ 93 00:07:25,150 --> 00:07:27,440 ‫دفعه سومه دارم آزمایش می‌کنم. ‫کجا رو خراب کردم؟ 94 00:07:27,440 --> 00:07:30,900 ‫تبدیل شدن کربونیل به ایمین رو نمی‌بینین. 95 00:07:30,900 --> 00:07:32,280 ‫درسته، ‫فقط... 96 00:07:32,820 --> 00:07:34,450 ‫کاتالیز اسید رو فراموش کردین. 97 00:07:35,870 --> 00:07:37,120 ‫مرسی. ‫متوجه شدم. 98 00:07:37,120 --> 00:07:39,080 ‫آقایون، ‫باورتون میشه؟ 99 00:07:39,080 --> 00:07:40,160 ‫[مجلۀ علمی آمریکا] 100 00:07:40,160 --> 00:07:41,210 ‫نمی‌فهمم. 101 00:07:41,210 --> 00:07:43,210 ‫مگه اوانز چی داره ‫که ما نداریم؟ 102 00:07:43,500 --> 00:07:44,960 ‫ جایزه نوبل تو مشتشه. 103 00:07:44,960 --> 00:07:45,960 ‫[قهوه] 104 00:07:45,960 --> 00:07:47,460 ‫جایزه نوبل رو الکی گُندش کردن. 105 00:07:47,460 --> 00:07:51,220 ‫نوشته ‫«کالوین اوناز، ریچارد فاینمن دنیای شیمیه.» 106 00:07:51,220 --> 00:07:53,800 ‫با این حال دلیلی نداره ‫که تموم موادمون دست اون باشه. 107 00:07:53,800 --> 00:07:56,390 ‫مگه یه نفر چقدر ریبوز می‌خواد؟ 108 00:07:56,390 --> 00:07:57,970 ‫خب، ‫اوانز به نفعشه که حواسش باشه، 109 00:07:57,970 --> 00:08:01,740 ‫چون بوری‌ویتز جوان ‫امسال داره میاد که اعتبار پژوهشیش رو بگیره 110 00:08:01,740 --> 00:08:03,100 ‫موفق باشی رفیق. 111 00:08:03,100 --> 00:08:05,770 ‫مثل یه سرقت از تحقیقات واکوئلین می‌مونه. 112 00:08:05,770 --> 00:08:08,400 ‫- دارم کارش رو توسعه میدم. ‫- ادای احترامه. 113 00:08:08,400 --> 00:08:10,070 ‫از سال ۱۸۰۶. 114 00:08:11,240 --> 00:08:12,990 ‫به‌خدا که شانست برای برنده شدن 115 00:08:12,990 --> 00:08:15,660 ‫توی مراسم دختر شایسته هیستینگز بیشتره. 116 00:08:16,620 --> 00:08:18,410 ‫- درسته. ‫- البته مگه این که 117 00:08:18,410 --> 00:08:22,620 ‫- زات بخواد شرکت کنه. مگه نه بچه‌ها؟ ‫- بیا اینجا عزیزم. 118 00:08:23,920 --> 00:08:24,920 ‫بد میگم؟ 119 00:08:32,620 --> 00:08:34,700 ‫[فرم درخواست - بنیاد حمایتی رمسن] 120 00:08:35,660 --> 00:08:42,540 ‫[آقای...] ‫[خانم الیزابت] 121 00:08:43,480 --> 00:08:45,560 ‫- به رابرت گفتم... ‫- فران جدیداً بهش میگه رابرت. 122 00:08:45,560 --> 00:08:47,690 ‫به دکتر دوناتی گفتم... 123 00:08:47,690 --> 00:08:51,070 ‫که مسابقۀ زیبایی باید سطح‌بالا و عالی باشه. ‫هیجان لازم داره. 124 00:08:51,070 --> 00:08:53,030 ‫تنها چیزی که لازم داره ‫مشروب‌های رایگانه. 125 00:08:53,030 --> 00:08:55,030 ‫- من که معجزه‌گر نیستم. ‫- چرا، هستی. 126 00:08:55,030 --> 00:08:56,530 ‫خب شاید باشم. 127 00:08:56,530 --> 00:08:58,710 ‫چون خوشبختانه قبول کرد 128 00:08:58,710 --> 00:09:00,870 ‫که یه بخش برای لبا‌س‌های مجلسی ایجاد کنیم، 129 00:09:00,870 --> 00:09:05,270 ‫بخش استعدادیابی و لباس‌ شنا ‫ و جایزه هم که از قبل بود. 130 00:09:06,000 --> 00:09:08,920 ‫باز هم دکتر اوانز و آجیل‌هاش. 131 00:09:08,920 --> 00:09:10,550 ‫چطوری زنده می‌مونه؟ 132 00:09:10,550 --> 00:09:12,050 ‫بعدش هم می‌دوه. 133 00:09:12,050 --> 00:09:13,130 ‫می‌دوه بره کجا؟ 134 00:09:13,970 --> 00:09:16,550 ‫فقط می‌دوه. ‫خیلی عجیب‌غریبه 135 00:09:16,550 --> 00:09:18,640 ‫با هیشکی هم حرف نمی‌زنه. 136 00:09:38,240 --> 00:09:42,540 ‫هی،‌ دوناتی اضافه‌کاری رو منع کرده. ‫پس تا دیروقت نمون وگرنه من تنبیه میشم. 137 00:09:42,540 --> 00:09:44,370 ‫- همین الان راه می‌افتم. ‫- خوبه. 138 00:09:51,130 --> 00:09:55,840 ‫[آزمایشگاه شیمی] 139 00:10:17,280 --> 00:10:18,280 ‫گندش بزنن. 140 00:10:42,510 --> 00:10:44,770 ‫[اموال دکتر اوانز] 141 00:12:02,720 --> 00:12:08,140 ‫خانم زات، من بیش از صدنفر از ‫ بهترین شیمی‌دان‌های این کشور رو زیر نظر دارم، 142 00:12:08,140 --> 00:12:10,890 ‫که مشغول انجام کارهای پیشگامانه هستن. 143 00:12:11,770 --> 00:12:15,480 ‫از هزاران دلار تجهیزات استفاده می‌کنن ‫تا کارشون رو انجام بدن. 144 00:12:15,480 --> 00:12:19,860 ‫بنابراین هروقت بهم خبر برسه که یه تکنسین آزمایشگاه ‫داره از تجهیزات‌مون استفاده می‌کنه، 145 00:12:19,860 --> 00:12:24,870 ‫به مدت چندین ساعت ‫و بدون نظارت، به فکر فرو میرم. 146 00:12:25,740 --> 00:12:29,490 ‫قربان، می‌تونم توضیح بدم. ‫من از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس کارشناسی ارشد دارم 147 00:12:29,490 --> 00:12:32,620 ‫که روی سوخت‌وساز سلولی نوکلئیک اسید ‫ پژوهش می‌کردم. 148 00:12:32,620 --> 00:12:37,460 ‫با این وجود، من تو ساعت‌های غیرکاریم کار می‌کردم ‫نه تو ساعت‌های کاریم، 149 00:12:37,460 --> 00:12:39,710 ‫و آزمایش‌هام در حوزۀ بی‌جان‌زاییه. 150 00:12:39,710 --> 00:12:45,220 ‫مولکول‌های ساده و کوچیک رو ‫به نوکلئوتید و نوکلئیک اسید تبدیل می‌کنم. 151 00:12:45,220 --> 00:12:49,220 ‫تحقیقاتم خیلی امیدبخشن ‫و قصد دارم برای کمک‌هزینه رمسن اقدام کنم. 152 00:12:49,220 --> 00:12:53,160 ‫خانم جوان، اگه استفاده تو از تجهیزات آزمایشگاهی ‫ بدون نظارت مناسب یه شیمی‌دان رو 153 00:12:53,400 --> 00:12:54,660 ‫ بذاریم کنار... 154 00:12:54,660 --> 00:12:55,690 ‫خودم شیمی‌دانم. 155 00:12:55,690 --> 00:12:57,650 ‫شیمی‌دان‌های ما دکترا دارن. 156 00:12:58,690 --> 00:13:01,460 ‫هیچوقت یه تکنسین آزمایشگاه ‫توی هیستینگز نداشتم 157 00:13:01,460 --> 00:13:05,160 ‫که به مدرک ارشدش از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس ‫ بباله و درخواست کمک‌هزینه کنه. 158 00:13:05,160 --> 00:13:07,030 ‫- من شاگرد اول بودم... ‫- خانم زات... 159 00:13:07,030 --> 00:13:08,530 ‫...و معتقدم که کارم به خودی خودش گویاس. 160 00:13:08,530 --> 00:13:10,330 ‫تو به اندازه کافی باهوش نیستی. 161 00:13:12,870 --> 00:13:14,540 ‫خانم زات، ‫حرفم تموم نشده. 162 00:13:15,040 --> 00:13:16,280 ‫درست شنیدم که 163 00:13:16,280 --> 00:13:19,290 ‫توی مراسم دختر شایسته هیستینگز ‫شرکت نمی‌کنی؟ 164 00:13:19,880 --> 00:13:21,630 ‫نمی‌دونستم اجباریه. 165 00:13:21,630 --> 00:13:23,090 ‫اجباری نیست. 166 00:13:23,880 --> 00:13:25,840 ‫بخشی از فرهنگ اینجاس. 167 00:13:26,890 --> 00:13:29,010 ‫پیشنهاد می‌کنم که خودت رو 168 00:13:29,010 --> 00:13:31,010 ‫بیشتر با حال و هوای هیستینگز مطابقت بدی، 169 00:13:31,010 --> 00:13:33,540 ‫البته اگه مایلی به کارت توی اینجا ادامه بدی. 170 00:13:34,640 --> 00:13:35,690 ‫حالا می‌تونی بری. 171 00:13:41,150 --> 00:13:43,110 ‫هر از چندگاهی هم یه لبخند بزنی نمی‌میری‌ها. 172 00:13:47,360 --> 00:13:48,370 ‫خانم زات. 173 00:13:51,540 --> 00:13:52,660 ‫خانم زات؟ 174 00:13:52,660 --> 00:13:54,940 ‫شنیدم می‌خواین تو مراسم زیبایی شرکت کنین. 175 00:13:54,940 --> 00:13:57,210 ‫- از کجا...؟ ‫- چقدر خوشحال شدم نظرتون عوض شد. 176 00:13:57,210 --> 00:13:59,170 ‫نمی‌دونم شنیدین یا نه، 177 00:13:59,170 --> 00:14:01,670 ‫اما امسال یه بخش هم ‫ برای لباس‌های مجلسی ایجاد شده. 178 00:14:01,670 --> 00:14:04,170 ‫و پوشیدن بیکینی‌ هم دیگه اجباری نیست. 179 00:14:04,170 --> 00:14:07,340 ‫اگه راحت‌ترین می‌تونین لباس یه تیکه بپوشین. 180 00:14:07,340 --> 00:14:09,600 ‫الان وقت خوبی واسه عکس گرفتن هست؟ 181 00:14:10,100 --> 00:14:11,310 ‫لبخند. 182 00:14:16,850 --> 00:14:20,770 ‫اومدش. ‫خانم دزده. 183 00:14:21,270 --> 00:14:22,440 ‫ببخشید؟ 184 00:14:23,730 --> 00:14:27,450 ‫من با ده‌ها شیمی‌دان در تمومی بخش‌ها 185 00:14:27,450 --> 00:14:29,530 ‫از جمله این آزمایشگاه مشورت کردم... 186 00:14:29,530 --> 00:14:34,040 ‫و گفتم که تو، خانم زات ‫سابقۀ انگلولک کردن اعصاب بقیه رو داری. 187 00:14:34,040 --> 00:14:35,200 ‫به‌علاوه این رو هم میشه گفت، 188 00:14:35,200 --> 00:14:37,540 ‫که تو مغرور و خودشیفته‌ای. 189 00:14:37,540 --> 00:14:38,870 ‫تا حالا حرف زدن خودت رو دیدی؟ 190 00:14:38,870 --> 00:14:40,710 ‫پس منکرش نمیشی؟ 191 00:14:41,590 --> 00:14:44,100 ‫یه منشی جز این که بخواد ‫ریبوزها رو تو بازار سیاه بفروشه 192 00:14:44,100 --> 00:14:45,670 ‫چه استفادۀ دیگه‌ای ازش داره؟ 193 00:14:45,670 --> 00:14:47,000 ‫من شیمی‌دانم. 194 00:14:48,420 --> 00:14:50,840 ‫خالی‌بند هم هستی. 195 00:14:50,840 --> 00:14:54,010 ‫آره، چون تو بازار سیاه ‫تقاضا برای منوساکارید خیلی بالاس. 196 00:14:54,010 --> 00:14:57,560 ‫ناامیده‌کننده‌اس! ‫واقعاً... ناامید شدم. 197 00:14:59,270 --> 00:15:01,230 ‫یک، دیشب قفل آزمایشگاهم باز شده، 198 00:15:01,230 --> 00:15:05,070 ‫پس یکی باید به سرایدار بگه ‫که قفل جدید واسه درم بسازه. 199 00:15:05,070 --> 00:15:08,070 ‫دو: قیمت ریبوز گم شده رو حساب کردم، 200 00:15:08,780 --> 00:15:11,240 ‫و باید واضح بگم که ‫پولش رو از جیب خودم نمیدم. 201 00:15:11,240 --> 00:15:13,450 ‫سه، کف آزمایشگاهم باید استریل بشه. 202 00:15:13,450 --> 00:15:16,160 ‫حداقل یک نفر بدون اجازۀ من ‫وارد شده. 203 00:15:16,160 --> 00:15:19,750 ‫و با آلرژی‌هایی که دارم ‫وجود آلاینده‌ها خطرناکه. فهمیدی؟ 204 00:15:19,750 --> 00:15:21,210 ‫بهش رسیدگی می‌کنم دکتر اوانز. 205 00:15:21,210 --> 00:15:24,400 ‫و در آخر هم می‌خوام که اون منشی به‌خاطر کارش ‫مسئول و پاسخگو باشه. 206 00:15:24,400 --> 00:15:26,050 ‫اخراجش می‌کنم. 207 00:15:26,050 --> 00:15:28,800 ‫یه مجازات رسمی کفایت می‌کنه. 208 00:15:28,800 --> 00:15:32,220 ‫راستش خودم شوکه شدم ‫که کار یکی از منشی‌هام بوده. 209 00:15:32,220 --> 00:15:34,260 ‫گفتین که تو آزمایشگاه آمینو بوده؟ 210 00:15:34,260 --> 00:15:35,600 ‫پس کار مری ان راجرزه. 211 00:15:35,600 --> 00:15:36,720 ‫نه. 212 00:15:36,720 --> 00:15:38,390 ‫اسمش الیزابت زات بود. 213 00:15:39,690 --> 00:15:41,600 ‫ایشون منشی نیستن. ‫تکنسین آزمایشگاهن. 214 00:15:42,690 --> 00:15:45,100 ‫خانم زات باید بهتر بدونن. ‫کارشناسی ارشد دارن. 215 00:15:45,100 --> 00:15:47,440 ‫- کارشناسی ارشد چه رشته‌ای؟ ‫- شیمی. 216 00:15:50,280 --> 00:15:52,700 ‫شما هم امسال ‫ به مراسم دختر شایسته هیستینگز میاین؟ 217 00:15:52,700 --> 00:15:55,980 ‫چون بودن‌تون تاثیر زیادی .روی روحیۀ شرکت‌کنند‌ه‌ها می‌ذاره 218 00:16:00,810 --> 00:16:05,650 ‫[الیزابت زات] ‫[خانم آمینو] 219 00:16:09,240 --> 00:16:13,580 ‫[شرکت‌کنندگان مسابقۀ زیبایی] 220 00:16:18,170 --> 00:16:21,290 ‫[مراسم دختر شایسته هیستینگز] 221 00:16:30,530 --> 00:16:33,820 ‫اوانز؟ ‫انتظار نداشتم اینجا ببینمت. 222 00:16:33,820 --> 00:16:35,870 ‫- آره. ‫- انگار دنباله‌دار هالی رو دیدم. 223 00:16:35,870 --> 00:16:37,830 ‫بیا با بچه‌‌ها یه نوشیدنی‌ای بزنیم. 224 00:16:37,830 --> 00:16:39,750 ‫وگرنه هیشکی حرفم رو باور نمی‌کنه. 225 00:16:39,750 --> 00:16:43,460 ‫- چه سمی می‌خوری؟ ‫- سیانور یا آفلاتوکسین. 226 00:16:44,960 --> 00:16:46,250 ‫خیلی باحالی. 227 00:16:46,250 --> 00:16:48,130 ‫بچه‌ها، ‫بیاین با رفیق‌مون سلام کنین. 228 00:16:48,130 --> 00:16:50,460 ‫- مرد افسانه‌ای. ‫- سلام. اسم من آنتونی پاورزه. 229 00:16:50,460 --> 00:16:53,260 ‫به گمونم آقای رمسن شخصاً بهت کمک‌هزینه میده، ‫درسته؟ 230 00:16:53,260 --> 00:16:54,970 ‫این روزا رو چی داری کار می‌کنی؟ 231 00:16:55,640 --> 00:16:58,810 ‫سلام الیزابت. ‫بالاخره اومدی. 232 00:16:58,810 --> 00:17:02,770 ‫بیا دنبالم ببینم. ‫بیا کنار ما دخترهای شرکت‌کنده. 233 00:17:02,770 --> 00:17:04,190 ‫- چه خوشگل شدی. ‫- مرسی. 234 00:17:04,190 --> 00:17:06,980 ‫هزار ساعت طول کشید تا حاضر شم. 235 00:17:06,980 --> 00:17:08,980 ‫- بچه‌ها، الیزابت اومده. ‫- سلام. 236 00:17:10,280 --> 00:17:13,610 ‫الان برمی‌گردم. ‫گوشت قلقلی‌ها کم اومدن. 237 00:17:13,610 --> 00:17:14,740 ‫خیلی دوستش داشتن. 238 00:17:16,450 --> 00:17:17,820 ‫فران کارش عالی بود. 239 00:17:17,820 --> 00:17:19,120 ‫واقعاً. 240 00:17:19,910 --> 00:17:22,000 ‫چه بوی خوبی میدی. ‫چه عطری زدی؟ 241 00:17:22,700 --> 00:17:25,750 ‫انگورفرنگی سیاه ‫با رایحه گل رز. 242 00:17:25,750 --> 00:17:28,460 ‫من سنتی‌ام. ‫عطر شنل ان ۵ می‌‌زنم. 243 00:17:29,210 --> 00:17:30,630 ‫الیزابت، ‫تو چه عطری زدی؟ 244 00:17:31,510 --> 00:17:35,550 ‫چیزی نزدم. تو آزمایشگاه با بو متوجه میشم ‫که خطری در پیشه یا نه. 245 00:17:35,550 --> 00:17:39,040 ‫وقتی هم دانشجوی کارشناسی بودم ‫به‌خا‌طر یه حادثه مربوط به هیدروکلریک اسید 246 00:17:39,040 --> 00:17:39,920 ‫دچار عارضه شدم. 247 00:17:39,920 --> 00:17:41,770 ‫بیشتر مژک‌های دماغم سوخت، 248 00:17:41,770 --> 00:17:44,060 ‫اما خداروشکر خودشون به مرور زمان برگشتن. 249 00:17:44,640 --> 00:17:46,230 ‫برای همین دیگه ریسک نمی‌‌کنم. 250 00:17:50,730 --> 00:17:52,150 ‫کالوین اوانز اومده. 251 00:17:52,650 --> 00:17:54,030 ‫ازش خوشت میاد، ‫مگه نه؟ 252 00:17:54,610 --> 00:17:57,990 ‫باهوش و توانا و معروفه. ‫چیش رو میشه دوست نداشت؟ 253 00:18:00,120 --> 00:18:01,120 ‫برو باهاش حرف بزن. 254 00:18:02,330 --> 00:18:06,000 ‫دوتا لیوان دیگه می‌خورم ‫و میرم رأی‌ش رو بخرم. 255 00:18:08,290 --> 00:18:09,290 ‫ببخشید. 256 00:18:12,750 --> 00:18:14,170 ‫من همینجا کنارت می‌مونم. 257 00:18:15,590 --> 00:18:16,590 ‫خیلی‌خب. 258 00:18:20,510 --> 00:18:23,340 ‫نباید بذاری بقیۀ شیمی‌دان‌ها ‫اینقدر اذیتت کنن. 259 00:18:25,480 --> 00:18:28,100 ‫دوستامن دیگه. 260 00:18:28,100 --> 00:18:29,690 ‫همه مرد‌ها همینن. 261 00:18:29,690 --> 00:18:32,190 ‫همه لطفاً بشینن سر جاهاشون. ‫بشینین سر جاهاتون. 262 00:18:33,360 --> 00:18:35,780 ‫شرکت‌کنندگان عزیز، ‫میشه بیاین پشت صحنه؟ 263 00:18:36,320 --> 00:18:37,320 ‫مچکرم. 264 00:18:37,860 --> 00:18:40,570 ‫خوش اومدین. ‫اسم من فران فراسکه... 265 00:18:40,570 --> 00:18:43,950 ‫- خانم زات، می‌خواستم که... ‫-...و سرپست کارکنان هستم. 266 00:18:45,750 --> 00:18:52,710 ‫اومدن‌تون به هشتمین مراسم سالانه ‫دختر شایسته هیستینگز رو خوش‌آمد میگم. 267 00:18:52,710 --> 00:18:55,710 ‫جایی که یه زن خوش‌شانس ‫برندۀ تاجی میشه 268 00:18:55,710 --> 00:18:58,590 ‫که سال گذشته به کالین مورفی رسیده بود. 269 00:18:59,760 --> 00:19:04,890 ‫بله، بله، خیلی خوشگله. ‫به همراه یه جایزه ۲۵ دلاری. 270 00:19:05,390 --> 00:19:06,390 ‫ممنون کالین. 271 00:19:07,390 --> 00:19:09,690 ‫خودم هم امسال به این مراسم اضافه میشم. 272 00:19:09,690 --> 00:19:12,400 ‫اما اصلاً واسه رای دادن بهتون فشار نمیارم، 273 00:19:12,400 --> 00:19:15,400 ‫البته اگه بخواین ‫ مرخصی‌هاتون برای سفر قبول نشه. 274 00:19:15,400 --> 00:19:16,570 ‫شوخی می‌کنم. 275 00:19:16,570 --> 00:19:20,610 ‫بدون معطلی ‫سرپرست تشریفات رو بهتون معرفی می‌کنم، 276 00:19:20,610 --> 00:19:22,280 ‫دکتر ریچارد پرایس. 277 00:19:26,580 --> 00:19:29,040 ‫ممنون خانم فراسک. 278 00:19:29,040 --> 00:19:32,210 ‫چه شب بی‌نظیری. ‫چه استقبالی. 279 00:19:32,210 --> 00:19:33,590 ‫عالیه. ‫صبر کنین. 280 00:19:33,590 --> 00:19:37,840 ‫قبل این که شروع کنم، ‫یه سوال کوچیک از بخش مدیریت داشتم. 281 00:19:37,840 --> 00:19:40,720 ‫اینجا کسی الکترون گم نکرده؟ 282 00:19:41,550 --> 00:19:43,220 ‫باید یون‌هاتون رو هشدار نگه دارین. 283 00:19:44,300 --> 00:19:45,220 ‫یون‌ها. 284 00:19:45,220 --> 00:19:47,310 ‫- همه متوجه شدن؟ ‫- یون‌هاتون رو. 285 00:19:47,310 --> 00:19:51,140 ‫خب بچه‌ها. ‫بهتره نمایش رو شروع کنیم. 286 00:19:51,140 --> 00:19:55,440 ‫لطفاً در نظر داشته باشین، ‫که این خانم‌ها سخت کار کردن. 287 00:19:55,440 --> 00:20:00,900 ‫پس لطفاً همگی پروتون‌های خوبی باشین ‫و مثبت بمونین. 288 00:20:03,870 --> 00:20:08,000 ‫خیلی‌خب، خانم‌‌ها و آقایان، ‫لحظه‌ای که همه منتظرش بودیم فرا رسیده. 289 00:20:08,000 --> 00:20:14,460 ‫شرکت‌کنندگان مراسم دختر شایسته هیستینگز ‫سال ۱۹۵۱ رو بهتون معرفی می‌کنم. 290 00:20:14,460 --> 00:20:17,750 ‫اومدن. ‫بی‌نظیره. 291 00:20:17,750 --> 00:20:20,970 ‫چه دلربا. ‫نگاه‌شون کنین. 292 00:20:26,810 --> 00:20:32,190 ‫خانم سینتتیکس، شما برای همسر آینده‌تون ‫چه دسری درست می‌کنین؟ 293 00:20:33,600 --> 00:20:37,940 ‫خب، با دو اسکوپ بستنی وانیلی شروع می‌‌کنم 294 00:20:37,940 --> 00:20:41,400 ‫و روشون سس شکلاتی می‌ریزم. 295 00:20:42,110 --> 00:20:45,720 ‫و اگه می‌خواین چطور بدونین خامه زده‌شده اضافه می‌‌کنم ‫باید بهم رای بدین. 296 00:20:46,910 --> 00:20:48,040 ‫خیلی‌خب. 297 00:20:48,040 --> 00:20:52,330 ‫خانم زات، ‫مکان موردعلاقۀ شما برای ماه عسل چیه؟ 298 00:20:52,920 --> 00:20:54,800 ‫من قصد ازدواج ندارم. 299 00:20:55,750 --> 00:20:57,630 ‫بله... ‫اما اگه داشتین؟ 300 00:20:57,630 --> 00:20:58,920 ‫ندارم. 301 00:20:59,590 --> 00:21:03,300 ‫خیلی‌خب. ‫خانم زات رو تشویق کنین. 302 00:21:06,930 --> 00:21:08,970 ‫نمی‌تونم بهت فکر نکنم. 303 00:21:16,230 --> 00:21:18,190 ‫- خانم‌ها و آقایان. حالا نوبت می‌رسه به... ‫- سلام عزیزم. 304 00:21:18,190 --> 00:21:19,480 ‫اومدی. 305 00:21:19,480 --> 00:21:21,820 ‫تب کارول خوابید... 306 00:21:21,820 --> 00:21:24,570 ‫گفتم بیام با هم خوش بگذرونیم. 307 00:21:25,240 --> 00:21:32,200 ‫۱۰ هزار مرد از دانشگاه هاروارد ‫امروز به دنبال پیروزی‌ان... 308 00:21:33,120 --> 00:21:36,170 ‫یکم جاذبۀ جنسی داشته باشی ضرری نداره زات. 309 00:21:36,830 --> 00:21:39,500 ‫مایۀ آبروریزی تیم آمینو اسیدها شدی. 310 00:21:40,210 --> 00:21:41,300 ‫جنی رو نگاه کن. 311 00:21:41,880 --> 00:21:43,130 ‫چه لباس خوشگلی. 312 00:21:43,130 --> 00:21:47,470 ‫مرسی. آزمایشگاهم بهم ده دلار داده ‫تا موقع نمایشم بدنم رو نشون بدم. 313 00:21:48,470 --> 00:21:49,470 ‫دختر باهوش. 314 00:21:56,060 --> 00:21:57,730 ‫وای! ‫عالی بود! 315 00:21:57,730 --> 00:21:59,440 ‫خانم‌ها و آقایان، ‫فران فراسک. 316 00:21:59,440 --> 00:22:02,400 ‫ممنون خانم فراسک. ‫بی‌نظر بود. خدای من. 317 00:22:03,000 --> 00:22:04,300 ‫نانسی دوناتی هستم. 318 00:22:07,530 --> 00:22:09,490 ‫زیاد درموردت شنیدم. 307 00:22:10,539 --> 00:22:14,001 ‫خانم دوناتی عطرتون بنزآلدهید داره؟ 308 00:22:14,793 --> 00:22:16,128 ‫جان؟ اطلاعی ندارم. 309 00:22:16,837 --> 00:22:18,005 ‫مالِ پاریس‌ـه. 310 00:22:18,005 --> 00:22:20,674 ‫وای خدای من. از دستِ آلرژیـم. 311 00:22:20,674 --> 00:22:23,719 ‫...استعدادهای الیزابت زات، خانم آمینو! 312 00:22:30,392 --> 00:22:31,685 ‫ای خدای بزرگ. 313 00:22:34,271 --> 00:22:35,272 ‫دکتر اوانز؟ 314 00:22:36,064 --> 00:22:39,443 ‫وای نه، نه. باید برم خونه. 315 00:22:39,443 --> 00:22:41,361 ‫صحیح، ولی با چنین وضعیتی ‫که نباید رانندگی بکنید. 316 00:22:41,361 --> 00:22:45,407 ‫من اصلاً رانندگی نمی‌کنم. ‫فقط 11 کیلومتر فاصله داره. پیاده می‌رم. 317 00:22:46,241 --> 00:22:47,576 ‫بسیارخب. پس می‌رسونمـتون. 318 00:22:47,576 --> 00:22:51,330 ‫- ولی شما که از من متنفرید. ‫- وای، محض رضای خدا. 319 00:23:05,010 --> 00:23:07,721 ‫بسیارخب، چیزی نیست. 320 00:23:08,305 --> 00:23:09,723 ‫ببخشید. خیلی شرمنده. 321 00:23:09,723 --> 00:23:11,350 ‫لطفاً انقدر معذرت‌خواهی نکنید. 322 00:23:11,350 --> 00:23:13,727 ‫دستِ خودتون که نیست. ‫آلرژی باعث بسته شدن چاکنای می‌شه. 323 00:23:13,727 --> 00:23:16,605 ‫با افزایش فشار، ‫عضلات شکمی منقبض می‌شه. 324 00:23:16,605 --> 00:23:18,106 ‫اسفنکتر پیلور مسدود می‌شه. 325 00:23:19,107 --> 00:23:20,734 ‫- تنها راه خروج از طریق دهان می‌مونه. ‫- نه، منظورم این بود... 326 00:23:20,734 --> 00:23:22,736 ‫که شرمنده که منشی خطابتون کردم. 327 00:23:23,529 --> 00:23:25,489 ‫منشی بودن که مشکلی نداره. 328 00:23:26,281 --> 00:23:29,201 ‫نه، البته که نه. اما فرضـش... 329 00:23:29,201 --> 00:23:34,414 ‫کار اشتباه و احمقانه‌ای بود، و من... خدایا. 330 00:23:34,414 --> 00:23:36,542 ‫بذارید تا داخل خونه ببرمتـون. 331 00:23:38,210 --> 00:23:39,503 ‫وای خدای بزرگ. 332 00:23:53,100 --> 00:23:54,560 ‫کابینت‌هاتون خالیـه. 333 00:23:55,352 --> 00:23:57,479 ‫بله، گاهی‌اوقات یادم می‌ره غذا بخورم. 334 00:24:00,399 --> 00:24:01,316 ‫یک دونه چنگال دارید. 335 00:24:01,316 --> 00:24:03,110 ‫آدم مهمون‌نوازی نیستم. 336 00:24:06,989 --> 00:24:09,032 ‫خب معجزه رخ داده، ‫یه کِتری پیدا کردم. 337 00:24:09,032 --> 00:24:12,202 ‫هی، واقعاً می... می‌خوام دوباره بخاطرِ ‫اون روز ازت معذرت‌خواهی بکنم. 338 00:24:12,202 --> 00:24:13,787 ‫- من... ‫- نمی‌تونم عذرخواهیـتون رو بپذیرم. 339 00:24:13,787 --> 00:24:16,790 ‫خیلی دوست دارم اما خودتونـم نمی‌دونید ‫که هدفتـون از این عذرخواهی چیـه. 340 00:24:16,790 --> 00:24:18,792 ‫بنابراین کلِ این فرآیند بی‌فایده‌ست. 341 00:24:19,710 --> 00:24:21,378 ‫بله، درسته که یکم از «ریبوز»ـتون ‫رو قرض گرفتم. 342 00:24:21,378 --> 00:24:24,214 ‫البته باید بگم که ‫مقدار کوچکی از اون همه موجودی بوده. 343 00:24:24,214 --> 00:24:26,300 ‫ولی تمامیِ منابع در اختیارتون هستن 344 00:24:26,300 --> 00:24:28,886 ‫و کلِ توجهِ جامعۀ علمی تو مشتـتونـه، 345 00:24:29,386 --> 00:24:30,554 ‫و قدرش رو نمی‌دونید. 346 00:24:31,054 --> 00:24:33,640 ‫با توجه به طیف وسیعی از دستاوردهاتون، ‫حتماً فردِ باهوشی هستید. 347 00:24:33,640 --> 00:24:39,813 ‫اما به نظر مردی بدبین، ‫ناسپاس و شکننده میاید. 348 00:24:41,231 --> 00:24:46,320 ‫بنابراین برای پاسخ به حرفی که زدید، ‫باید بگم که ازتون تنفر ندارم. صرفاً... 349 00:24:47,988 --> 00:24:49,489 ‫ازتون خوشم نمیاد. 350 00:24:53,994 --> 00:24:54,995 ‫ممنون. 351 00:24:58,957 --> 00:25:01,084 ‫یه چیزی واست دارم. 352 00:25:04,588 --> 00:25:07,174 ‫فقط بخاطر همین بود ‫که امشب به اون مهمونی اومدم. 353 00:25:09,343 --> 00:25:10,344 ‫که واسـم ریبوز بیارید؟ 354 00:25:11,345 --> 00:25:12,930 ‫فوق‌لیسانس شیمی دارید. 355 00:25:14,348 --> 00:25:15,349 ‫درسته. 356 00:25:16,225 --> 00:25:18,227 ‫قصدِ دکترا خوندن نداشتی؟ 357 00:25:19,937 --> 00:25:21,813 ‫درگیر شرایط پیچیده‌ای بودم. 358 00:25:24,816 --> 00:25:26,985 ‫شرمنده که نتونستی ‫رقابتت رو به پایان برسونی. 359 00:25:26,985 --> 00:25:28,403 ‫اوه نه. ناراحت نیستم. 360 00:25:28,403 --> 00:25:30,155 ‫بخاطر جایزۀ نقدیـش چی؟ 361 00:25:30,155 --> 00:25:31,323 ‫پول کثیفیـه. 362 00:25:42,292 --> 00:25:43,585 ‫می‌تونم یه سوال ازت بپرسم؟ 363 00:25:44,920 --> 00:25:46,505 ‫قول نمی‌دم که جواب بدم. 364 00:25:47,256 --> 00:25:50,759 ‫استعدادی که برای مسابقه در نظر گرفتی چیه؟ 365 00:25:53,220 --> 00:25:56,473 ‫می‌خواستم یه گوجه رو ‫توی ظرفی از آب در حال جوشیدن بذارم. 366 00:25:57,599 --> 00:26:01,061 ‫همونطور که مطلع هستید، ‫گرما ملکول‌ها رو تحریک می‌کنه. 367 00:26:02,145 --> 00:26:05,065 گوجه‌فرنگی منبسط شده و پوستش کشیده می‌شه. 368 00:26:06,066 --> 00:26:09,653 ‫سپس به مدت 60 ثانیه، ‫گوجه رو توی یه ظرف آب سرد می‌ذارم، 369 00:26:09,653 --> 00:26:12,447 ‫و به راحتی پوستـش کَنده می‌شه. 370 00:26:15,117 --> 00:26:16,118 ‫حتماً بَرنده می‌شدی. 371 00:26:20,038 --> 00:26:21,123 ‫شب بخیر دکتر اوانز. 372 00:26:32,134 --> 00:26:33,594 ‫حواست به ماشین‌ها باشه! 373 00:26:33,594 --> 00:26:35,137 ‫دکتر اوانز! 374 00:26:38,307 --> 00:26:39,933 ‫- صبح بخیر. ‫- صبح بخیر. 375 00:26:40,434 --> 00:26:42,269 ‫رنگ مورد علاقه‌ـتون چیه؟ ‫واسه من رو حدس بزنید. 376 00:26:42,769 --> 00:26:45,772 ‫رنگ مورد علاقه‌ات؟ چه سوال سختی. 377 00:26:45,772 --> 00:26:48,984 ‫بذار فکر کنم. نمی‌دونم. زمردی؟ 378 00:26:49,818 --> 00:26:51,028 ‫این که رنگ نیست. 379 00:26:51,570 --> 00:26:53,322 ‫خب، رنگ‌ها پدیده‌های علمی به حساب میان. 380 00:26:53,322 --> 00:26:55,824 ‫لیندا میای کارت رو تموم کنی لطفاً؟ 381 00:26:55,824 --> 00:26:57,159 ‫صبح بخیر هریت. 382 00:26:57,159 --> 00:26:58,493 ‫صبح بخیر دوستِ من. 383 00:26:59,203 --> 00:27:01,830 ‫این جماعت بی‌نزاکت‌ان. صبحتون بخیر. 384 00:27:01,830 --> 00:27:04,416 ‫اقوامِ دور ازتون درخواست پول هنگفت می‌کنن؟ 385 00:27:05,083 --> 00:27:07,794 ‫هیچوقت نباید قبول می‌کردم ‫که روی جلد مجلۀ ساینتیفیک‌آمریکن برم. 386 00:27:08,337 --> 00:27:09,213 ‫دوباره، 387 00:27:09,213 --> 00:27:12,382 ‫همون خانم مثل عقربه‌های ساعت، ‫هر دو هفته یکبار ادعا می‌کنه که مادرمـه. 388 00:27:12,382 --> 00:27:15,886 ‫اگه مادر واقعیـت در قید حیات بود، ‫حتماً بخاطر اون جلد بهت افتخار می‌کرد. 389 00:27:17,012 --> 00:27:17,846 ‫این‌ها واسه چی‌ان؟ 390 00:27:18,430 --> 00:27:21,725 ‫قصد دارن بزرگراه دهم رو ‫از مرکز شهر به سانتا مونیکا متصل کنن. 391 00:27:21,725 --> 00:27:23,769 ‫دقیقاً از حیاط‌خلوتـمون راه بزنن. 392 00:27:23,769 --> 00:27:25,062 ‫ولی اینجا مردم دارن زندگی می‌کنن. 393 00:27:25,062 --> 00:27:26,855 ‫خب سوال اصلی اینه که، ‫چه مردمی؟ 394 00:27:28,315 --> 00:27:30,067 ‫بس کن. داری اشتباه انجامش می‌دی. 395 00:27:30,067 --> 00:27:32,819 ‫لیندا، اشکالی نداره عزیزدلـم. ‫بذار بازی کنه. 396 00:27:34,488 --> 00:27:37,908 ‫مشکلی نداری سه‌شنبۀ بعدی پیشت بمونن؟ ‫توی کمیته جلسه دارم. 397 00:27:37,908 --> 00:27:39,910 ‫- حتماً. ‫- ممنونم. 398 00:27:45,541 --> 00:27:47,876 ‫می‌تونم باهاتون صحبت کنم خانم زات؟ 399 00:27:51,213 --> 00:27:52,714 ‫می‌شه لطفاً در رو باز نگه دارید؟ 400 00:27:52,714 --> 00:27:56,260 ‫با کار مسخره‌ای که توی مسابقه انجام دادید، ‫باعث شدید کلِ بخش آمینو تحقیر بشن. 401 00:27:57,803 --> 00:28:02,140 ‫به عنوان سرپرست شما، ‫رفتارتون روی من بازتاب منفی داره. 402 00:28:04,852 --> 00:28:08,105 ‫من اینجوری بخشـم رو اداره نمی‌کنم. ‫انتظار رفتارِ بهتری دارم. 403 00:28:09,731 --> 00:28:11,316 ‫دوباره باعث شرمندگیـم بشی، اخراجی. 404 00:29:04,203 --> 00:29:05,245 ‫می‌تونم پیشـتون بشینم؟ 405 00:29:06,914 --> 00:29:08,081 ‫بفرمایید. 406 00:29:12,211 --> 00:29:13,212 ‫خودتون درست کردیدش؟ 407 00:29:14,463 --> 00:29:17,299 ‫می‌خواید امتحان کنید؟ ‫فکر می‌کنم کل روز لب به غذا نزدید. 408 00:29:17,299 --> 00:29:20,511 ‫نه بابا. یه پاکت بیسکوئیت روی میزم هست. 409 00:29:22,429 --> 00:29:23,639 ‫حتماً بدجور یبوست شدید. 410 00:29:28,810 --> 00:29:29,811 ‫ممنون. 411 00:29:34,525 --> 00:29:36,777 ‫به‌به. این... 412 00:29:37,694 --> 00:29:41,156 ‫تا حالا همچین... عالیـه. 413 00:29:42,533 --> 00:29:44,952 ‫عالی نیست، ‫ولی پتانسیلـش رو داره. 414 00:29:45,536 --> 00:29:46,912 ‫دفعۀ 78امیـه که درستش می‌کنم. 415 00:29:48,288 --> 00:29:49,665 ‫تمرکز فعلیـم روی پنیرـه. 416 00:29:51,375 --> 00:29:52,334 ‫پنیر؟ 417 00:29:52,835 --> 00:29:56,421 ‫توی دمای 33 درجۀ سانتیگراد، ‫چربی شیر موجود در پنیر مایع می‌شه، 418 00:29:56,421 --> 00:29:59,967 ‫و پیوندهایی که باعث نگه داشتنِ پروتئین‌های ‫کازئین می‌شه رو از بین می‌بره. ولی نرم نیست. 419 00:29:59,967 --> 00:30:01,134 ‫واقعاً؟ 420 00:30:01,134 --> 00:30:04,388 ‫خیر. بخاطر همینـم هست که من ‫سیترات سدیم رو آزمایش کردم. 421 00:30:04,388 --> 00:30:06,265 ‫سدیم جایگزین مقداری از کلسیم می‌شه 422 00:30:06,265 --> 00:30:09,309 ‫که این عمل مسبب به هم چسبیدگیِ ‫پروتئین‌ها می‌شه، بنابراین با داغ شدنِ پنیر... 423 00:30:09,309 --> 00:30:11,979 ‫پروتئین‌ها از همدیگه جدا می‌شن، ‫و مثل امولسیفایر عمل می‌کنن، 424 00:30:12,479 --> 00:30:15,524 ‫و این امولسیون با ‫ترکیبِ آب و چربی با همدیگه تقویت می‌شه. 425 00:30:16,149 --> 00:30:16,984 ‫دقیقاً. 426 00:30:16,984 --> 00:30:22,155 ‫و برای اینکه دستور پخت لازانیای ‫عالیـت رو کامل کنی، به ریبوز من نیاز داشتی؟ 427 00:30:22,155 --> 00:30:25,576 ‫نه. لازانیا شام منـه. ‫ریبوز رو برای تحقیقاتـم لازم داشتم. 428 00:30:28,996 --> 00:30:31,540 ‫نود و نُه درصد بدن انسان از کربن ساخته شده، 429 00:30:31,540 --> 00:30:35,043 ‫به همراهِ هیدروژن، نیتروژن، اکسیژن، کلسیم، ‫فسفر و مقداری هم یون درش وجود داره. 430 00:30:35,043 --> 00:30:37,796 ‫ولی چطوری به این همه پیچیدگی ‫روی کرۀ زمین رسیدیم؟ 431 00:30:37,796 --> 00:30:40,716 ‫اینجا با همدیگه سر یک میز نشستیم، ‫صحبت می‌کنیم، 432 00:30:40,716 --> 00:30:44,469 ‫انتقالـمون از گروهی از اتم‌ها ‫و مولکول‌های ریز به الان چیزیـه که... 433 00:30:46,013 --> 00:30:47,806 ‫چیزیـه که سعی دارم کشفـش کنم. 434 00:30:47,806 --> 00:30:49,558 ‫نظریۀ بی‌جان‌زایی. 435 00:30:49,558 --> 00:30:51,226 ‫شما هم علاقمندید؟ 436 00:30:51,894 --> 00:30:52,978 ‫شب‌ها از فکرشم درنمیام. 437 00:30:56,607 --> 00:30:57,608 ‫منم همینطور. 438 00:31:08,285 --> 00:31:10,621 ‫مقاله‌های قبلیـتون رو خوندم، ‫در حال حاضر روی چه چیزی مشغولید؟ 439 00:31:12,831 --> 00:31:14,750 ‫یه سری تحقیقات اکتشافی روی... 440 00:31:14,750 --> 00:31:18,378 ‫درمورد شناسایی، جداسازی ‫و طبقه‌بندی آنزیم‌های طبیعی انجام می‌دم. 441 00:31:18,879 --> 00:31:20,547 ‫این... خیلی بوی خوبی داره. 442 00:31:20,547 --> 00:31:22,299 ‫پورۀ سیب‌زمینیـه؟ 443 00:31:24,218 --> 00:31:25,219 ‫با اجازه. 444 00:31:27,804 --> 00:31:28,639 ‫فوق‌العاده‌ست. 445 00:31:42,194 --> 00:31:44,446 ‫نه. با عقل جور درنمیاد، ‫چون اینطوری... 446 00:31:44,446 --> 00:31:46,281 ‫بسته شدنِ حلقه توجیه نمی‌شه. 447 00:31:46,281 --> 00:31:48,867 ‫درسته. اما وقتی‌که ‫اسید فسفریک به کار گرفته می‌شه، 448 00:31:48,867 --> 00:31:52,746 ‫باعث ایجاد اورگانوفسفره ‫در محتوای غنی از مونواستر می‌شه. درسته؟ 449 00:31:57,167 --> 00:31:58,335 ‫نکتۀ خیلی خوبی بود. 450 00:32:08,262 --> 00:32:10,472 ‫مثل این می‌مونه که بخوای ‫بفهمی اول مرغ وجود داشته یا تخم‌مرغ، 451 00:32:10,472 --> 00:32:12,015 ‫اما اگه نظریۀ «تیغ اوکام» در نظر بگیرید، 452 00:32:12,015 --> 00:32:16,144 ‫طبیعت نظامی رو انتخاب می‌کنه که پیچیده‌تره ‫تا بتونه با پیچیدگیِ کمتر خلقش کنه؟ 453 00:32:17,062 --> 00:32:18,313 ‫پس شد نظریۀ «دنیای آر‌ان‌ای»؟ 454 00:32:18,313 --> 00:32:21,149 ‫خانم زات، برای پشت‌سر گذاشتن ‫بعدازظهرِ امروزم، 455 00:32:21,149 --> 00:32:22,401 ‫به یک فنجون از قهوه‌هاتون نیاز دارم. 456 00:32:22,401 --> 00:32:23,735 ‫بسیارخب. 457 00:32:23,735 --> 00:32:26,071 ‫البته که توی تحقیقاتـم ‫پیشرفت بیشتری می‌کردم 458 00:32:26,071 --> 00:32:28,949 ‫اگه برای شیمیدان‌های سطح متوسط، ‫قهوه‌های بی‌نظیر درست نمی‌کردم. 459 00:32:28,949 --> 00:32:31,493 ‫در آستانۀ یک کشفِ علمیِ بزرگ هستی. 460 00:32:31,493 --> 00:32:33,829 ‫- باید با دوناتی صحبت کنی. ‫- صحبت کردم. جواب رد داد. 461 00:32:34,955 --> 00:32:36,331 ‫اصلاً با عقل جور در نمیاد. چرا نه؟ 462 00:32:37,040 --> 00:32:38,250 ‫بخاطر تبعیض جنسیتی. 463 00:32:39,459 --> 00:32:40,544 ‫چی؟ 464 00:32:40,544 --> 00:32:43,338 ‫خب البته دلایل سیاسی، پارتی‌بازی ‫و بی‌عدالتی کلی هم بی‌تاثیر نیست. 465 00:32:43,338 --> 00:32:44,965 ‫ولی بله، بیشتر بخاطر تبعیض جنسیـه. 466 00:32:45,799 --> 00:32:48,135 ‫نمی‌فهمم. ‫چرا باید براساس چیزی مثل جنسیت که مهارت‌های 467 00:32:48,135 --> 00:32:51,054 ‫فکریِ ما رو تعیین نمی‌کنه، ‫تبعیض قائل بشیم؟ 468 00:32:51,054 --> 00:32:55,225 ‫چند دانشمند خانم هستن ‫که بتونی اسمشون رو نام ببری کالوین؟ 469 00:32:56,185 --> 00:32:57,186 ‫ماری کوری. 470 00:32:58,520 --> 00:33:01,690 ‫دقیقاً. به نظرت این موضوع اتفاقیـه؟ 471 00:33:03,817 --> 00:33:07,196 ‫نمی‌دونم. ‫تا حالا بهش فکر نکرده بودم. 472 00:33:07,196 --> 00:33:11,283 ‫معلومه که نه. نیازی نداشتی چون ‫مردم کاملاً پتانسیل‌هاتون رو تحسین می‌کنن. 473 00:33:12,201 --> 00:33:13,035 ‫رسیدیم. 474 00:33:15,579 --> 00:33:16,997 ‫اگه قهوه می‌خورید، ‫دست‌هاتون رو بلند کنید. 475 00:33:24,671 --> 00:33:26,173 ‫بسیارخب. داشتم فکر می‌کردم. 476 00:33:26,965 --> 00:33:30,010 ‫تحلیل‌های ملکولیت می‌تونه ‫به تحقیقاتـم درمورد آنزیم‌ها کمک کنه. 477 00:33:30,010 --> 00:33:32,888 ‫بنابراین می‌تونم با دوناتی صحبت کنم ‫و بهش بگم که اجازه بده برای من کار کنی، 478 00:33:32,888 --> 00:33:35,140 ‫و بعدش می‌تونی به طور کامل ‫روی تحقیقات خودت تمرکز کنی. 479 00:33:35,140 --> 00:33:37,976 ‫نه، دوناتی هرگز من رو به عنوان یک شیمیدان ‫استخدام نمی‌کنه. فقط تکنسین آزمایشگاه می‌تونم باشم. 480 00:33:37,976 --> 00:33:41,688 ‫درسته اما تو تحقیقات مستقل خودت ‫رو که همون شیمیِ واقعیـه انجام می‌دی. 481 00:33:41,688 --> 00:33:43,190 ‫آزادی مطلق خواهی داشت. 482 00:33:43,190 --> 00:33:45,234 ‫ولی از نظر همه یه تکنسین آزمایشگاه می‌مونم. 483 00:33:45,234 --> 00:33:48,695 ‫مشخصاً. توی دنیای ایده‌آل، ‫نیازی به کمک کسی نداشتی. 484 00:33:48,695 --> 00:33:50,864 ‫ولی همونطوری که خیلی واضح گفتی، 485 00:33:50,864 --> 00:33:53,200 ‫داری توی نظامی کار می‌کنی ‫که شدیداً ناعادلانه‌ست. 486 00:33:53,200 --> 00:33:55,452 ‫برای اینکه جوری رفتار کنی ‫که انگار عادلانه‌ست... 487 00:33:55,452 --> 00:33:57,996 ‫می‌تونی بهم توضیح بدی ‫که چطوری با عقل جور درمیاد؟ 488 00:33:57,996 --> 00:34:00,332 ‫من تو رو با خودم برابر می‌دونم. 489 00:34:00,332 --> 00:34:02,417 ‫لعنتی، تو یکی از باهوش‌ترین ‫آدم‌های این آزمایشگاهی. 490 00:34:02,960 --> 00:34:05,963 ‫اهمیتی نداره که باهات کار کنم ‫یا زیردستت باشم کالوین. 491 00:34:05,963 --> 00:34:09,257 ‫همه کار من رو از سمتِ تو می‌بینن. ‫هیچوقت بهم به چشم شیمیدان نگاه نمی‌کنن. 492 00:34:09,257 --> 00:34:11,301 ‫وقتی‌که اسمت به عنوان دانشمندِ ‫اصلی تحقیقاتت منتشر بشه، اتفاق میفته. 493 00:34:16,389 --> 00:34:19,393 پیژامه تنتـه؟ 494 00:34:20,060 --> 00:34:24,398 ‫نه. لباس دویدنـمه. ‫برای رفت و آمد می‌دوئم. 495 00:34:25,357 --> 00:34:27,067 ‫یعنی چی که می‌دوی؟ 496 00:34:27,067 --> 00:34:29,820 ‫می‌دوئم، می‌دونی دیگه، به منظور ورزش کردن. 497 00:34:29,820 --> 00:34:32,030 ‫می‌دونم از نظر مردم عجیبـه ‫ولی باعث می‌شه ذهنـم آروم بشه. 498 00:34:35,449 --> 00:34:36,702 ‫به پیشنهادم فکر کن. 499 00:34:44,001 --> 00:34:45,043 ‫کالوین؟ 500 00:34:46,962 --> 00:34:47,963 ‫قبولـه. 501 00:34:49,797 --> 00:34:50,799 ‫قبولـه؟ 502 00:34:51,842 --> 00:34:53,010 ‫قبولـه. 503 00:34:55,262 --> 00:34:58,182 ‫من توی آزمایشگاهـم دوش می‌گیرم، 504 00:34:58,182 --> 00:34:59,933 ‫پس قبل از وارد شدن در بزن. 505 00:35:01,768 --> 00:35:03,312 ‫خیالت راحت، حتماً در می‌زنم. 506 00:35:12,154 --> 00:35:15,824 ‫قوانینی وجود دارن خانم زات. ‫اگه از قوانین پیروی نکنید، من مواخذه می‌شم. 507 00:35:15,824 --> 00:35:18,035 ‫می‌دونی سر نیمه تموم گذاشتنِ مسابقه، 508 00:35:18,035 --> 00:35:19,953 ‫چه رفتاری باهام کردن؟ 509 00:35:20,454 --> 00:35:22,122 ‫باهاتون همدردی می‌کنم خانم فراسک، 510 00:35:22,122 --> 00:35:24,208 ‫ولی مایلـم که روی ‫درخواستم تمرکز کنم. 511 00:35:25,417 --> 00:35:26,668 ‫فکر خوبی نیست. 512 00:35:26,668 --> 00:35:29,546 ‫اگه تکنسین آزمایشگاه بخوای، کلی مردهای به‌دردبخور ‫ هستن که بتونی از بینـشون انتخاب کنی. 513 00:35:29,546 --> 00:35:32,549 ‫وای پسر، واقعاً کارت تبعیض جنسیتیـه. 514 00:35:32,549 --> 00:35:34,009 ‫اصلاً نمی‌دونم معنیـش چیه. 515 00:35:34,009 --> 00:35:36,637 ‫من این تصمیم رو عجولانه نگرفتم خانم فراسک. 516 00:35:36,637 --> 00:35:38,222 ‫قصد و نیتـش کاملاً کاریه. 517 00:35:38,222 --> 00:35:41,141 ‫وای عزیزم، اصلاً رابطه‌ای ‫تحت عنوان رابطۀ کاری 518 00:35:41,141 --> 00:35:42,309 ‫بین یه مرد و یه زن وجود نداره. 519 00:35:42,309 --> 00:35:43,977 ‫فکر نکنم اونقدر احمق باشی. 520 00:35:43,977 --> 00:35:47,189 ‫یه دلیلی وجود داره که اصرار داره باهات کار کنه، ‫و مطمئنـم که اون دلیل رزومه‌ات نیست. 521 00:35:47,189 --> 00:35:50,609 ‫به جز خانم کوری، ‫چند تا شیمیدان زن می‌تونی نام ببری؟ 522 00:35:50,609 --> 00:35:53,362 ‫- صلاحیتـش رو نداره. ‫- نیومدم که ازت اجازه بگیرم. 523 00:35:53,362 --> 00:35:56,406 ‫اومدم که مطمئن بشم ‫کاغذبازی‌هاش درست پیش بره. 524 00:35:57,074 --> 00:36:01,662 ‫اوانز جوری اینجا جولون می‌دی ‫که انگار مالِ خودتـه، مشکلی هم نداره. 525 00:36:01,662 --> 00:36:04,081 ‫ولی تا وقتی‌که رمسن ‫تامین مالیـمون بکنه. 526 00:36:04,581 --> 00:36:06,875 ‫ولی به محضِ تموم شدنِ این پول، ‫کارت تمومـه. 527 00:36:07,584 --> 00:36:10,587 ‫ما فقط همکاریم. ‫نه بیشتر، نه کمتر. 528 00:36:12,089 --> 00:36:13,507 ‫نه عزیزم. ‫تو تکنسین آزمایشگاهـشی. 529 00:36:13,507 --> 00:36:15,759 ‫و قبلاً هم چنین مواردی رو دیدم. ‫مردها فرقی با همدیگه ندارن. 530 00:36:15,759 --> 00:36:18,428 ‫نظرش عوض می‌شه. اونوقت چی؟ 531 00:36:29,356 --> 00:36:31,108 ‫همه‌چیز با خانم فراسک خوب پیش رفت؟ 532 00:36:31,108 --> 00:36:33,235 ‫مشخصاً. دوناتی چی؟ 533 00:36:33,235 --> 00:36:34,736 ‫آب خوردن بود. 534 00:36:36,363 --> 00:36:37,614 ‫ترجیح می‌دم در باز بمونه. 535 00:36:39,950 --> 00:36:40,868 ‫باشه، حتماً. 536 00:36:44,705 --> 00:36:48,292 ‫حالا تجهیزاتـمون رو به طوری سازماندهی کردم ‫که یک فرد عاقل بتونه بپذیرتـش، 537 00:36:48,292 --> 00:36:50,127 ‫و خرده‌های بیسکوئیت‌ها رو تمیز کردم. 538 00:36:50,669 --> 00:36:51,587 ‫نه بخاطر اینکه یک زنـم، 539 00:36:51,587 --> 00:36:55,007 ‫بلکه بخاطر اینکه چنین چیزی ‫اصلاً نباید توی آزمایشگاه شیمی ریخته باشه. 540 00:36:56,633 --> 00:36:58,302 ‫مسئولیتِ لباس زیر با خودِ شماست. 541 00:37:17,696 --> 00:37:19,489 ‫تو جای استوانه‌های مدرج رو عوض کردی؟ 542 00:37:20,574 --> 00:37:22,993 ‫فکر کردم اینطوری ‫میز وسطی فاصلۀ مساوی داره. 543 00:37:31,919 --> 00:37:34,421 ‫چطوری می‌تونی با صدای بلندِ ‫موسیقی کار بکنی؟ 544 00:37:34,421 --> 00:37:37,925 ‫فقط اینطوری ذهنـم باز می‌شه. 545 00:37:44,932 --> 00:37:47,392 ‫تا حالا جایی رو با کسی شریک نشدی نه؟ 546 00:37:49,102 --> 00:37:50,562 ‫همه‌چیز رو به روش خودم دوست دارم. 547 00:37:58,320 --> 00:38:02,282 ‫من از موسیقی بدم نمیاد کالوین. 548 00:38:02,282 --> 00:38:07,996 ‫فقط از این موسیقی خوشم نمیاد. ‫درهم و برهمـه. 549 00:38:07,996 --> 00:38:10,749 ‫من از همینـش خوشم میاد، ‫باعث می‌شه فکرم باز بشه. 550 00:38:10,749 --> 00:38:12,584 ‫نمی‌تونی پیش‌بینیـش بکنی. 551 00:38:12,584 --> 00:38:15,879 ‫ترومپت می‌زنه؟ بعدش یهو درام میاد. ‫هیجان‌انگیزه. 552 00:38:16,547 --> 00:38:17,548 ‫سر و صداست. 553 00:38:18,090 --> 00:38:21,593 ‫یا اگه یه چیز دیگه باشه ممنون می‌شم. 554 00:38:22,553 --> 00:38:25,264 ‫قابل پیش‌بینی باشن. ‫ساختار فرمولی داشته باشن. 555 00:38:26,598 --> 00:38:29,977 ‫من از روشی که آکوردها حرکت می‌کنن، ‫و مثل اجزای اصلیِ مولکول‌ها 556 00:38:29,977 --> 00:38:33,689 ‫تغییر می‌کنن و روی هم ساخته می‌شن ‫رو دوست دارم. 557 00:38:38,360 --> 00:38:39,194 ‫چیه؟ 558 00:39:09,850 --> 00:39:12,311 ‫دیر کردی. ‫اولین آزمایش رو شروع کردم. 559 00:39:13,437 --> 00:39:17,691 ‫فکر کردم هر روز می‌تونیم نوبتی کار کنیم. 560 00:39:21,904 --> 00:39:23,113 ‫حد وسط قرار داره. 561 00:39:34,208 --> 00:39:35,584 ‫چی داریم؟ 562 00:41:28,864 --> 00:41:31,491 ‫- با خانۀ زات تماس گرفتید. ‫- سلام، کالوینـم. 563 00:41:32,701 --> 00:41:34,369 ‫کالوین اوانز. همکارِ آزمایشگاهت. 564 00:41:36,371 --> 00:41:37,581 ‫ساعت 8 شبـه کالوین. 565 00:41:38,081 --> 00:41:41,001 ‫آره، فقط.. نمی‌تونم دست از ‫فکر کردن درمورد آخرین حرفت بکشم 566 00:41:41,001 --> 00:41:43,754 ‫درمورد ساختار اساسیِ ‫پیریمیدین‌ها و پورین‌ها، 567 00:41:43,754 --> 00:41:47,049 ‫به نتیجه‌ای رسیدم که تازگی داره. 568 00:41:47,049 --> 00:41:48,217 ‫استقلال هسته‌ای؟ 569 00:41:48,759 --> 00:41:49,635 ‫بله. 570 00:41:50,177 --> 00:41:51,470 ‫وایسا، بذار دفترم رو بیارم. 571 00:41:55,557 --> 00:41:57,893 ‫راستش قبلاً درمورد تئوری میشر 572 00:41:57,893 --> 00:42:00,229 ‫درمورد میزان بالای فسفر توی... 573 00:42:03,857 --> 00:42:04,691 ‫گوشی رو نگه دار. 574 00:42:05,275 --> 00:42:06,944 ‫- وای لعنتی. ‫- الیزابت؟ 575 00:42:07,986 --> 00:42:12,616 ‫لعنتی. باید قطع کنم. 576 00:42:12,616 --> 00:42:15,661 ‫- چی شده؟ ‫- شامم سوخت. 577 00:42:16,161 --> 00:42:19,414 ‫وای خدای من. ‫فکر کردم اتفاق خاصی افتاده. 578 00:42:19,414 --> 00:42:21,667 ‫خب قضیـه جدیـه. ‫سابقۀ سوزوندنِ چیزی رو ندارم. 579 00:42:21,667 --> 00:42:24,127 ‫واقعاً؟ هیچوقت؟ ‫تا هیچوقت چیزی رو نسوزوندی؟ 580 00:42:24,127 --> 00:42:27,297 ‫نه، تمرکز نداشتم. 581 00:42:27,798 --> 00:42:30,467 ‫خب، گاهی‌اوقات اشتباهات ‫می‌تونن نتیجۀ مثبت داشته باشن. 582 00:42:31,051 --> 00:42:33,804 ‫ممکنه ما رو به چیزی برسونن ‫که انتظارش رو نداریم. 583 00:42:35,389 --> 00:42:36,431 ‫باید برم. شب بخیر. 584 00:42:45,232 --> 00:42:46,233 ‫بسیارخب. 585 00:43:00,497 --> 00:43:01,498 ‫وای پسر. 586 00:43:07,421 --> 00:43:08,297 ‫خودشـه. 587 00:43:08,321 --> 00:43:10,321 ‫ترجمه و تنظیم از ‫«محمدعلی sm و iredprincess» @‫در تلگرام: mmli_Subs@ و iredsub 588 00:43:19,349 --> 00:43:20,851 ‫در حین دویدن متوجه یه چیزی شدم. 589 00:43:22,144 --> 00:43:23,812 ‫می‌شه لطفاً در رو باز بذاری؟ 590 00:43:23,812 --> 00:43:25,063 ‫- تو الهام‌گرش بودی. ‫- کالوین. 591 00:43:25,063 --> 00:43:27,107 ‫- همونطوری که گفتیـه، نظریۀ تیغ اوکام. ‫- کالوین. 592 00:43:27,107 --> 00:43:30,903 ‫اگه واقعاً اسیدهای نوکلئیک می‌تونستن ‫مولکول‌های پیچیده‌تری رو رمزگذاری کنن چی؟ 593 00:43:30,903 --> 00:43:32,988 ‫- مثلاً، یه... ‫- کالوین، گفتم در رو باز بذار! 594 00:43:33,572 --> 00:43:34,531 ‫الیزابت. 595 00:43:37,576 --> 00:43:41,747 ‫همه‌چیز مرتبـه الیزابت؟ ‫من کاری کردم؟ 596 00:43:44,124 --> 00:43:45,125 ‫این کار اشتباه بود. 597 00:43:45,834 --> 00:43:47,002 ‫نمی‌فهمم. 598 00:43:53,967 --> 00:43:57,513 ‫واکنش مایار باعث شد که گوشت بلافاصله ‫بعد از قرار گرفتن توی فِر بسوزه. 599 00:43:57,513 --> 00:43:59,181 ‫حالا بیاید ثمرۀ زحماتـمون رو ببینیم. 600 00:44:08,273 --> 00:44:09,149 ‫وای خدای من. 601 00:44:16,240 --> 00:44:18,992 ‫- والتر بریم واسه تبلیغات؟ ‫- نه، نمی‌دونم. نه. 602 00:44:21,703 --> 00:44:23,330 ‫نتیجۀ موردنظرم این نبود. 603 00:44:31,255 --> 00:44:35,425 ‫در مسیر علم، ما به دنبال کنترل ‫همۀ جنبه‌های متغیر آزمایشات هستیم. 604 00:44:36,176 --> 00:44:39,429 ‫دمای آزمایشگاه، ‫تعداد اقلام آلوده، 605 00:44:40,138 --> 00:44:42,724 ‫تنظیمات صحیحِ تک تکِ تجهیزات. 606 00:44:45,102 --> 00:44:48,105 ‫گاهی‌اوقات نمی‌شه به ‫فرمول‌ها متکی باشیم. 607 00:44:48,939 --> 00:44:51,441 ‫گاهی‌اوقات نمی‌شه ‫هر متغیری رو کنترل کرد. 608 00:44:52,776 --> 00:44:53,777 ‫گاهی‌اوقات... 609 00:44:56,405 --> 00:44:57,406 ‫اکثر اوقات... 610 00:45:00,033 --> 00:45:01,451 ‫آشفتگی به بار میاد. 611 00:45:05,038 --> 00:45:08,125 ‫گاهی‌اوقات لازانیات می‌سوزه. 612 00:45:08,149 --> 00:45:22,073 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 613 00:45:22,097 --> 00:45:23,682 ‫پس گمونم امشب باید ‫غذای مونده از قبل رو بخوریم. 614 00:45:25,142 --> 00:45:28,228 ‫بچه‌ها میز شام رو بچینید. ‫مادرتون نیاز داره که یکم با خودش خلوت کنه. 615 00:45:28,252 --> 00:45:36,252 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::.