1 00:00:01,520 --> 00:00:07,784 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:11,732 --> 00:00:16,299 [ سامورایی چشم‌آبی ] « فصل اوّل: قسمت پنجم » 3 00:00:33,458 --> 00:00:37,416 ‫هیچ انسانی به‌تنهایی، قادر به ‫شکست یک سپاه عظیم نیست، 4 00:00:38,125 --> 00:00:40,875 ‫گرچه که آن را موجودی والا باشد. 5 00:00:41,958 --> 00:00:44,333 ‫حالا این موجود والا، ‫چگونه قدم به خلقت نهاد؟ 6 00:00:46,708 --> 00:00:51,791 ‫مدت‌ها قبل از این‌که «شوگان» طلوعِ ‫خورشید زرین را در هستی فرو افروزد، 7 00:00:54,083 --> 00:00:56,750 ‫«رونین»ـی معشیت می‌پنداشت. 8 00:01:04,291 --> 00:01:08,000 ‫روزی که استاد‌ش توسط قبلیه‌ای که 9 00:01:09,125 --> 00:01:12,625 ‫نـماد آن‌ها ققنوس افسانه‌ای بود به قتل رسید، 10 00:01:13,541 --> 00:01:16,583 ‫آتش انتقام در رونین قصه ما ‫شعله‌ور شد. 11 00:01:25,666 --> 00:01:26,666 ‫آن روز، 12 00:01:27,500 --> 00:01:30,833 ‫هل‌هله‌ای درون‌ش شتابت یافت. 13 00:01:30,916 --> 00:01:34,375 ‫طوفانی مُخرب! 14 00:01:57,250 --> 00:01:59,541 ‫همه رو بُکشید؛ ‫روستا رو هم آتیش بزنید. 15 00:02:04,125 --> 00:02:09,500 ‫نفرتی که از اعماق‌ قلب‌ش ‫نشات می‌گرفت 16 00:02:11,125 --> 00:02:13,250 ‫و با شمشیرش آبدیده می‌شد. 17 00:02:37,666 --> 00:02:38,666 ‫استاد؟ 18 00:02:38,750 --> 00:02:40,375 ‫همه رو ببرید زیرزمین. 19 00:02:40,458 --> 00:02:43,500 ‫همه‌مون رو به کُشتن دادی! 20 00:02:44,500 --> 00:02:46,541 ‫رینگو، حواست به‌شون باشه. 21 00:02:46,625 --> 00:02:48,208 ‫من‌که اسلحه ندارم! 22 00:02:49,875 --> 00:02:51,500 ‫این چـاقوی آشپزی رو بگیر. 23 00:03:02,791 --> 00:03:04,625 ‫زودباشین. ‫از این سمت، از این سمت. 24 00:03:08,500 --> 00:03:15,500 ‫تــرجمه از «آیــــدا» ‫:::. Ayda.NDR .::: 25 00:03:21,250 --> 00:03:23,708 ‫پس از مدتی، ‫ رونین به روستای مادری‌ش برگشت... 26 00:03:27,333 --> 00:03:30,875 ‫جایی خانواده‌اش از او درخواست کردند ‫زندگی جدیدی را برپـا کند. 27 00:03:32,958 --> 00:03:35,666 ‫اما نفرت، همچـو گِردباد است. 28 00:03:42,958 --> 00:03:45,125 ‫از نسیمی کم‌عاد که توسط تاریکی بلعیده شده 29 00:04:00,375 --> 00:04:01,375 ‫مامان؟ 30 00:04:03,875 --> 00:04:05,875 ‫هیچ‌کس نمی‌تونه ‫پیدامون کنه. 31 00:04:07,416 --> 00:04:09,833 ‫در دریایی آرام شروع می‌شود. 32 00:04:09,916 --> 00:04:12,166 ‫آدم‌ بدها افتادن دنبالت میـزو! 33 00:04:12,250 --> 00:04:13,333 ‫دنبالِ یه دختر. 34 00:04:13,416 --> 00:04:17,541 ‫باید شبیه پسرها باشی، ‫همیشه! 35 00:04:17,625 --> 00:04:20,166 ‫کـم کـم بزرگ‌تر می‌شه، ‫قوی‌تر می‌شه. 36 00:04:28,833 --> 00:04:31,875 ‫انتقام‌مون رو می‌گیرم مامان ‫قسم می‌خورم! 37 00:04:32,583 --> 00:04:35,416 ‫به چیزی تبدیل می‌شه که ‫انگار نه انگار روزی نسیم بوده. 38 00:04:36,708 --> 00:04:39,625 ‫به‌سرعت و چَرخان چَرخان... 39 00:04:39,708 --> 00:04:43,250 ‫تا زمانی که برای حمله نهایی آماده شود. 40 00:04:45,875 --> 00:04:47,666 ‫رونین ماموریت خود را آغاز کرد، 41 00:04:47,750 --> 00:04:50,875 ‫با خود عهد بست هر زمین و کَس و ناکسی ‫که زیر پرچمِ ققنوس آرامیده را، 42 00:04:50,958 --> 00:04:52,458 ‫با خاک یکسان کند. 43 00:04:56,375 --> 00:04:57,916 ‫اما اون خبر نداشت که... 44 00:04:58,000 --> 00:05:01,541 ‫راه انتقام، راه آسونی نیست. 45 00:05:42,375 --> 00:05:44,208 ‫می‌خوای خودت رو به کشتن بدی؟ 46 00:05:51,875 --> 00:05:53,875 ‫حالا باید از رو جنازه دوتامون رد بشن. 47 00:05:55,083 --> 00:05:57,583 ‫تو شجاع‌ترین شاهدختی ‫هستی که به‌عمرم دیدم. 48 00:05:57,666 --> 00:05:59,000 ‫من شجاع نیستم. 49 00:05:59,708 --> 00:06:01,875 ‫تمام زندگی‌ام به‌اسارات گذشته! 50 00:06:01,958 --> 00:06:04,291 ‫اگه امروز بمیرم، بلاخره آزاد می‌شم. 51 00:06:44,125 --> 00:06:45,125 ‫ببخشید. 52 00:06:46,625 --> 00:06:49,166 ‫به من گفتن این‌جا می‌تونم ‫تریاک غربی گیر بیارم. 53 00:06:49,250 --> 00:06:52,000 ‫دنبال مردِ سفیدپوستی‌ می‌گردم که ‫تریاک می‌فروشه. 54 00:06:53,375 --> 00:06:56,250 ‫دنبال دردسر نیستم، ‫فقط می‌خوام بدونم کجاست. 55 00:07:02,875 --> 00:07:05,041 ‫به قیافت می‌خوره ‫دنبال دردسر باشی! 56 00:07:07,875 --> 00:07:10,625 ‫نه، فقط می‌خواستم بپرسم... 57 00:07:13,291 --> 00:07:16,125 ‫مرتیکه‌ی حروم‌زاده به‌دردنخور! 58 00:07:39,875 --> 00:07:43,916 ‫روح رونین خسته شده بود ‫و بیمار شد. 59 00:07:53,041 --> 00:07:54,416 ‫از مرگ نمی‌ترسید، 60 00:07:55,458 --> 00:07:58,875 ‫از این می‌ترسید که ‫بدونِ وفای به عهد، از دنیا بره. 61 00:08:00,458 --> 00:08:02,166 ‫کمکم کنید! 62 00:08:02,875 --> 00:08:05,500 ‫خواهش می‌کنم. ‫باید برم پیش دکتر. 63 00:08:07,750 --> 00:08:10,041 ‫کاملاً نااُمید شده بود، 64 00:08:10,750 --> 00:08:11,583 ‫تا زمانی که... 65 00:08:19,291 --> 00:08:23,000 ‫رونین قصه ما، پا به مسیری تازه گشود ‫که توسط خدایان مقدر شده بود. 66 00:08:42,708 --> 00:08:43,708 ‫کمکم کنید. 67 00:08:46,208 --> 00:08:47,708 ‫آقا، با ما بیاین. 68 00:08:57,583 --> 00:09:00,500 ‫چندتا سکه بده تا ‫راه بهشت رو بهت نشون بدیم. 69 00:09:01,166 --> 00:09:02,625 ‫می‌شه کمکم کنین؟ 70 00:09:10,833 --> 00:09:14,416 ‫مامان تو... ‫زنده‌ای! 71 00:09:15,000 --> 00:09:16,000 ‫میزو! 72 00:09:26,625 --> 00:09:30,208 ‫زن زیبارو، رونین با خودش به خانه برد. 73 00:09:31,375 --> 00:09:34,416 ‫و برای اولین بـار پس از ماه‌ها، 74 00:09:35,250 --> 00:09:37,916 ‫رونین با چشم آسوده ‫به استراحت پرداخت. 75 00:09:48,208 --> 00:09:50,458 ‫مامان تو زنده‌ای! 76 00:09:50,958 --> 00:09:52,250 ‫چطور ممکنه؟ 77 00:09:57,666 --> 00:09:59,875 ‫سردرد رو خوب می‌کنه! 78 00:10:05,916 --> 00:10:07,000 ‫خب پس. 79 00:10:09,208 --> 00:10:11,708 ‫بیا یه‌چیزی بخور، ‫من باید برم سرکار. 80 00:10:17,583 --> 00:10:21,916 ‫نیازی نیست کار کنی! ‫من پول در آوردم، خیلی زیاد! 81 00:10:22,000 --> 00:10:25,916 ‫وای. چه آقایی شدی! 82 00:10:30,875 --> 00:10:34,041 ‫می‌دونم واقعاً سخت بود که ‫فکر کنی من زنده نیستم، 83 00:10:34,125 --> 00:10:35,958 ‫اما به نفع هر دوتامون بود. 84 00:10:37,250 --> 00:10:39,833 ‫آدمی که رو پای خودش بایسته، ‫مثل آب می‌مونه. 85 00:10:40,791 --> 00:10:42,333 ‫دست‌نیافتنی! 86 00:10:43,750 --> 00:10:46,166 ‫الان دیگه خدایان تو رو به من برگردوندن. 87 00:10:48,916 --> 00:10:51,000 ‫رونین بهبود پیدا کرد، 88 00:10:51,083 --> 00:10:53,916 ‫آماده بود تا سفرـش در پی انتقام رو ادامه بده. 89 00:10:55,416 --> 00:10:57,500 ‫زن التماس کرد که بمونه... 90 00:11:01,416 --> 00:11:05,333 ‫رونین ماجرای عهدی که بسته بود رو تعریف کرد، ‫این‌که نمی‌شه شکست‌ش! 91 00:11:06,250 --> 00:11:11,375 ‫زن با نااُمـیدی، به ترفندی روی آورد ‫که مدت‌ها پیش یاد گرفته بود. 92 00:11:45,375 --> 00:11:46,458 ‫پول نداریم. 93 00:11:47,083 --> 00:11:50,375 ‫نگرانِ پول نباش، ‫نگران هیچی نباش. 94 00:11:50,458 --> 00:11:52,916 ‫دوای تموم دردهامون پیش منه. 95 00:11:53,500 --> 00:11:55,791 ‫برات شوهر پیدا کردم. 96 00:12:06,666 --> 00:12:09,333 ‫یه مرد تبعیدی‌ـیه، ‫برای همین قیافه براش مهم نیست. 97 00:12:09,416 --> 00:12:13,250 ‫داره پیر می‌شه و به‌ یه زن قوی ‫نیاز داره تا توی کارهاش بهش کمک کنه. 98 00:12:13,833 --> 00:12:16,541 ‫غیرممکنه! من سر عهدم می‌مونم. 99 00:12:17,125 --> 00:12:19,833 ‫کدوم زنی دوست نداره مرد بالا سرش باشه؟ 100 00:12:20,416 --> 00:12:21,666 ‫بالای سر مامانش باشه؟ 101 00:12:22,291 --> 00:12:25,708 ‫مردی که سال‌ها دنبالت بود فکر می‌کنه ‫توی آتیش‌سوزی فوت کردی. 102 00:12:25,791 --> 00:12:30,166 ‫اگه کسی بفهمه زنده‌ای، ‫لـوت می‌دن تا جایزه‌ش رو بگیرن. 103 00:12:30,791 --> 00:12:33,333 ‫مهم نیست. ‫من زنِ کسی نمی‌شم. 104 00:12:52,416 --> 00:12:53,625 ‫دارم میرم سرکار. 105 00:12:54,541 --> 00:12:55,625 ‫پول نیاز داریم. 106 00:12:58,833 --> 00:13:01,083 ‫می‌بینی؛ من به‌خاطر تو ‫دست به هرکاری می‌زنم. 107 00:13:21,083 --> 00:13:23,083 ‫مطمئنم عاشقِ کوهستان می‌شی. 108 00:13:23,166 --> 00:13:25,125 ‫دست هیچ بنی‌بشری ‫هم بهت نمی‌رسه. 109 00:13:25,625 --> 00:13:27,291 ‫البته باید حسابی کار کنی‌ها. 110 00:13:27,375 --> 00:13:30,083 ‫آشپزی کنی، تمیزکاری کنی ‫به اسب‌ها برسی. 111 00:13:30,166 --> 00:13:33,875 ‫باید لباس‌هات رو عوض کنی. ‫برای لُردها اسب پرورش می‌ده. 112 00:13:33,958 --> 00:13:38,000 ‫میکیو یه سامورایی معروف بوده، ‫تا وقتی که از دستورات سرپیچی می‌کنه. 113 00:13:39,208 --> 00:13:40,208 ‫از دستورات سرپیچی می‌کنه؟ 114 00:13:40,291 --> 00:13:43,958 ‫لُردها افرادشون رو با کوچک‌ترین ‫اشتباه طرد می‌کنن. 115 00:13:44,500 --> 00:13:46,750 ‫جالبش اینجاست، ‫شما دوتاتون طردشده‌‌ایـن. 116 00:13:46,833 --> 00:13:50,708 ‫حسابی پول‌داره و از این‌ها نیست که ‫راجع به قیافه آدم نظر بده. 117 00:13:50,791 --> 00:13:52,291 ‫آرایش کن! 118 00:14:36,833 --> 00:14:39,333 ‫اون‌قدری که فکر می‌کردم ‫زشت نیستی. 119 00:14:40,291 --> 00:14:42,333 ‫ولی تو از چیزی که فکر می‌کردم پیر تری. 120 00:14:43,708 --> 00:14:46,250 ‫بهتره این بحث رو تموم کنیم. 121 00:14:49,708 --> 00:14:53,791 ‫وفاداری به عهد و ارباب کشته‌ شده‌اش... 122 00:14:57,000 --> 00:14:59,875 ‫جاشون رو به وفای به همسر دادن. 123 00:15:09,208 --> 00:15:11,583 ‫خیلی‌خب، من می‌رم سرکار. 124 00:15:17,041 --> 00:15:19,000 ‫بیا بریم برای امشب آماده‌ت کنم. 125 00:15:34,541 --> 00:15:36,875 ‫بعید می‌دونم میزو بتونه ‫جلوی همه‌شون رو بگیره! 126 00:16:34,833 --> 00:16:35,916 ‫من آدم بدی نیستم. 127 00:16:57,000 --> 00:16:59,458 ‫چه‌خبره این‌جا؟ 128 00:16:59,541 --> 00:17:02,250 ‫بقیه بچه‌ها به حساب سامورایی می‌رسن. 129 00:17:02,750 --> 00:17:05,166 ‫بیا تا اون‌موقع یکم ‫ واسه خودمون عشق و حال کنیم. 130 00:17:27,333 --> 00:17:29,375 ‫پسره‌ی حروم‌زاده! 131 00:17:39,791 --> 00:17:41,416 ‫از این‌جا جم نخور. ‫حواست جمع باشه. 132 00:18:51,041 --> 00:18:52,750 ‫هی! 133 00:18:52,833 --> 00:18:55,333 ‫آروم باش. آروم باش. 134 00:18:55,416 --> 00:18:57,166 ‫چیزی نیست، ‫چیزی نیست. 135 00:18:59,000 --> 00:19:00,000 ‫من دوستتم. 136 00:19:04,833 --> 00:19:05,833 ‫آروم. 137 00:19:11,458 --> 00:19:13,000 ‫به اسب‌ها نزدیک نـشو! 138 00:19:57,041 --> 00:19:58,333 ‫می‌رم سروقت بقیه کارها. 139 00:20:27,541 --> 00:20:28,541 ‫این یکی اسمش چیه؟ 140 00:20:30,250 --> 00:20:32,041 ‫کای! 141 00:20:32,125 --> 00:20:34,333 ‫خوشگله، اما خیلی شیطونه! 142 00:20:34,416 --> 00:20:37,291 ‫ماه‌هاست دارم تلاش می‌کنم ‫رام‌ش کنم. 143 00:20:40,333 --> 00:20:42,125 ‫نتیجه‌ش شده این... 144 00:20:44,458 --> 00:20:48,791 ‫از وقتی که توسط لُردـم طرد شدم، ‫با خودم فکر می‌کنم... 145 00:20:48,875 --> 00:20:52,708 ‫اگه یه اسبِ بی‌نظیر براش ببرم، ‫من رو می‌بخشه. 146 00:20:53,458 --> 00:20:54,958 ‫مسخره‌ست. 147 00:20:58,833 --> 00:20:59,833 ‫آره، همینطوره. 148 00:21:39,833 --> 00:21:40,916 ‫می‌شه به کای غذا بدم؟ 149 00:22:12,000 --> 00:22:13,000 ‫بلدی اسب‌سواری کنی؟ 150 00:22:29,750 --> 00:22:31,750 ‫بیدار شو! ‫بیدار شو! 151 00:22:31,833 --> 00:22:33,833 ‫زودباش! ‫یالا! 152 00:22:36,291 --> 00:22:38,333 ‫برو! زودباش! 153 00:22:40,208 --> 00:22:43,458 ‫سرعتت خیلی زیاده! ‫چقدر تند می‌ری! 154 00:22:44,583 --> 00:22:49,183 ‫«دیــجی مـ.ــوویــز» 155 00:23:08,000 --> 00:23:09,416 ‫الان یه‌دونه خوبش رو میارم خدمتت. 156 00:23:15,250 --> 00:23:16,375 ‫ضربه خوبی بود. 157 00:23:17,666 --> 00:23:18,666 ‫نوبت توئـه. 158 00:23:21,916 --> 00:23:24,625 ‫بیا خودم بهت یاد می‌دم. ‫دستت رو می‌بری عقب. 159 00:23:25,875 --> 00:23:27,875 ‫روی اون هدف‌گیری کن. 160 00:23:34,916 --> 00:23:36,333 ‫واسه اولین بار بد نبود. 161 00:23:45,166 --> 00:23:47,833 ‫زمان می‌گذشت و... 162 00:23:48,458 --> 00:23:51,541 ‫رونین و همسرـش ‫از زندگی لذت می‌بردن. 163 00:23:51,625 --> 00:23:54,250 ‫انگیزه انتقام درون رونین به‌کل ‫خاموش شده بود. 164 00:23:55,666 --> 00:23:59,375 ‫البته گاهی اوقات که حواسش ‫پرت می‌شد، 165 00:24:00,000 --> 00:24:02,708 ‫رونین آوای انتقام رو می‌شنید... 166 00:24:02,791 --> 00:24:05,708 ‫که اون رو به سمت خودش فرا می‌خونه. 167 00:24:19,916 --> 00:24:22,708 ‫مامان مطمئنی می‌تونی بری اون‌جا؟ 168 00:24:22,791 --> 00:24:25,125 ‫داروـم که به دستم برسه ‫حالم خوب می‌شه. 169 00:24:34,416 --> 00:24:37,166 ‫ماه خال‌خالی هم بخر. ‫میزو دوست داره. 170 00:24:38,208 --> 00:24:40,666 ‫این پول برای خرید داروهام کافی نیست. 171 00:24:40,750 --> 00:24:43,500 ‫بهتره یه‌مدت بدون اون‌ها سَر کنی. 172 00:26:00,208 --> 00:26:01,208 ‫آروم برو! 173 00:26:01,833 --> 00:26:02,833 ‫بیا ببینم. 174 00:26:12,291 --> 00:26:15,208 ‫لُرد عاشقِ این گروه دونفره‌مون می‌شه. 175 00:26:17,416 --> 00:26:19,833 ‫مطمئم به‌کمک کای ‫به خواسته‌ات می‌رسی. 176 00:26:20,875 --> 00:26:22,625 ‫کای نباید زیر دست لُردها باشه. 177 00:26:23,208 --> 00:26:25,791 ‫کای...برای توئـه! 178 00:26:54,250 --> 00:26:58,125 ‫بیدار شو! بیدار شو! ‫بیدار شو! 179 00:26:58,208 --> 00:26:59,208 ‫یالا! 180 00:28:12,625 --> 00:28:16,041 ‫آکمی، وقتی باهاشون درگیر شدم ‫فرار کن برو پیش بقیه! 181 00:28:16,125 --> 00:28:17,208 ‫با کی‌ها؟ 182 00:29:23,208 --> 00:29:25,208 ‫یعنی می‌خواستی پسر باشی؟ 183 00:29:25,291 --> 00:29:26,833 ‫مجبور بودم. 184 00:29:27,333 --> 00:29:29,916 ‫یعنی آدم‌هایی که دنبالت می‌گشتن ‫نفهمیدن دختری؟ 185 00:29:30,416 --> 00:29:32,375 ‫تا بتونم انتقامم رو از مردهایی که 186 00:29:33,041 --> 00:29:35,375 ‫من رو به این سرنوشت ‫دچار کردن بگیرم. 187 00:29:36,041 --> 00:29:37,041 ‫به این هیولا. 188 00:29:41,958 --> 00:29:43,458 ‫می‌خوام خودِ واقعی‌ت باشی! 189 00:29:43,958 --> 00:29:46,458 ‫نه اون کسی که مامانت می‌خواد. 190 00:29:47,083 --> 00:29:49,625 ‫من تمام زندگی‌ام سرگرم تمرین با شمشیر بودم. 191 00:29:50,958 --> 00:29:51,958 ‫نشونم بده. 192 00:29:56,000 --> 00:29:58,041 ‫این اولین باریه که یه «ناگی‌ناتا» می‌بینم. 193 00:29:58,125 --> 00:29:59,416 ‫یکم قدیمیه، 194 00:29:59,500 --> 00:30:02,175 ‫اما وقتی تعداد دشمن‌ها ازت بیشتره، ‫از هر سلاحی بیشتر به‌کارـت میاد. 195 00:30:02,416 --> 00:30:04,750 ‫نگران نباش، آروم آروم می‌ریم جلو. 196 00:30:10,916 --> 00:30:11,916 ‫آماده‌ای؟ 197 00:30:13,458 --> 00:30:14,833 ‫نترسی‌ها! 198 00:30:26,916 --> 00:30:28,125 ‫بد نبود. 199 00:30:36,875 --> 00:30:37,875 ‫غلاف‌ش رو دربیار. 200 00:30:38,750 --> 00:30:39,958 ‫بذار شمشیرت رو ببینم! 201 00:30:40,958 --> 00:30:42,458 ‫نمی‌خوام بهت آسیب بزنم. 202 00:31:01,250 --> 00:31:02,291 ‫اوه! 203 00:31:02,375 --> 00:31:04,208 ‫خیلی‌خب، ‫کافیه دیگه. 204 00:31:04,291 --> 00:31:07,625 ‫وقتی که عنوان‌ت رو ازت گرفتن ‫جرئت‌ـت رو هم از دست دادی؟ 205 00:31:56,625 --> 00:31:58,375 ‫تو یه هیولایی! 206 00:32:09,208 --> 00:32:12,291 ‫بعد از مدت‌ها درخشش نور خوشبختی ‫که ابدی به‌نظر می‌رسید، 207 00:32:12,375 --> 00:32:16,458 ‫یک‌روز آن آسمان، تاریک شد. 208 00:32:17,208 --> 00:32:20,541 ‫باران سیل‌آسا، رنگ و رخسار ‫عروس رو شست و بُرد. 209 00:32:21,791 --> 00:32:27,000 ‫و نشان ققنوس بر تن اون نمایان شد. 210 00:32:27,666 --> 00:32:30,166 ‫در آن لحظه؛ رونین فهمید... 211 00:32:30,250 --> 00:32:33,500 ‫همسرش از ایل و خون دشمن قسم‌خورده‌شه! 212 00:32:36,625 --> 00:32:40,708 ‫عروس توضیح داد که هیچ ارتباطی با ‫قبیله پدرش نداره و ازشون فرار کرده. 213 00:32:40,791 --> 00:32:44,083 ‫قسم خورد تنها به رونین وفاداره! 214 00:32:45,291 --> 00:32:47,916 ‫اما پس از سال‌ها... 215 00:32:50,791 --> 00:32:56,958 ‫رونین دوباره اون طوفان قدیمی ‫رو درون‌ش حس کرد! 216 00:33:08,333 --> 00:33:11,708 ‫صبح زود رفت اسب‌ها رو ‫تحویل لُرد بده. 217 00:33:12,375 --> 00:33:13,666 ‫همه‌ی اسب‌ها رو. 218 00:33:14,208 --> 00:33:15,291 ‫همچنین اسب تو! 219 00:33:16,750 --> 00:33:19,000 ‫بهترین زندگی رو برات رقم زدم، 220 00:33:19,750 --> 00:33:21,500 ‫لگد زدی به بخت خودت! 221 00:33:27,375 --> 00:33:30,375 ‫برای این‌که کینه‌ی به‌دل‌گرفته ‫ شوهرش رو از بین ببره، 222 00:33:37,041 --> 00:33:40,416 ‫تصمیم گرفت برای اون برقصه! 223 00:35:24,208 --> 00:35:25,750 ‫چشم‌هاش! ‫خودشه... 224 00:35:26,291 --> 00:35:28,500 ‫واسه کدوم شیطان سفید کار می‌کنین؟ 225 00:35:29,041 --> 00:35:31,916 ‫جز تو شیطان سفیدی این‌جا نداریم. 226 00:35:32,708 --> 00:35:34,083 ‫بیاین سریع کارش رو یه‌سره کنیم. 227 00:35:34,166 --> 00:35:37,125 ‫کی به‌تون گفت من اینجام؟ مادرم؟ 228 00:35:37,666 --> 00:35:39,791 ‫جایزه‌ای که برات گذاشتن ‫هر آدمی رو وسوسه می‌کنه. 229 00:35:45,916 --> 00:35:46,916 ‫میکیو! 230 00:36:09,625 --> 00:36:11,833 ‫عروس با مرگ‌ش چشم در چشم شد، 231 00:36:12,750 --> 00:36:14,833 ‫اما این پایان او نبود. 232 00:36:15,458 --> 00:36:20,333 ‫ درون بدن بی‌جانش، طوفانی ‫از نفرت به‌راه انداخته شد. 233 00:36:20,416 --> 00:36:25,166 ‫خیانت و بی‌عدالتی روح‌ش رو تسخیر کرد! 234 00:36:25,250 --> 00:36:28,416 ‫و اون به یه کابوس تبدیل شد! 235 00:36:28,916 --> 00:36:31,208 ‫تبدیل به «اونـــریو» ‫[ اونریو روحی است توانائی بازگشت به جهان فیزیکی ‫به منظور دنبال کردن اهداف انتقامجویانه را دارد ] 236 00:38:49,666 --> 00:38:51,333 ‫نه، نه، نه، نه! 237 00:39:03,416 --> 00:39:04,625 ‫به‌خاطر «کینویو» 238 00:39:07,875 --> 00:39:10,875 ‫تو از هر مردی که تا به حال دیدم شجاع‌تری! 239 00:39:24,416 --> 00:39:26,041 ‫نه، نه، نه! 240 00:39:38,208 --> 00:39:39,208 ‫اومدم کمکت کنم! 241 00:39:41,333 --> 00:39:44,708 ‫ترسیدم اما برگشتم. ‫من رو ببخش! 242 00:39:45,208 --> 00:39:46,833 ‫تو من رو لو دادی! 243 00:39:47,750 --> 00:39:48,791 ‫من عمراً همچین کاری بکنم! 244 00:39:49,458 --> 00:39:50,458 ‫کار مادرت بود. 245 00:39:51,583 --> 00:39:53,375 ‫داشتی تریاک می‌کشیدی! 246 00:39:53,458 --> 00:39:55,708 ‫پولش رو از کجا آوردی؟ ‫تو لـوش دادی! 247 00:39:55,791 --> 00:39:57,458 ‫- اعتراف کن! ‫- میزو من لـوت ندادم! 248 00:39:57,541 --> 00:40:00,000 ‫توی شهر تن‌فروشی کردم! 249 00:40:00,083 --> 00:40:01,791 ‫به داروـم نیاز داشتم. 250 00:40:02,500 --> 00:40:05,583 ‫حتماً واسه این‌که دوباره بتونه ‫سامورایی باشه تو رو لـو داده! 251 00:40:06,458 --> 00:40:09,625 ‫ناسلامتی من مادرتم! مادرت! 252 00:40:09,708 --> 00:40:10,541 ‫میـزو! 253 00:40:10,625 --> 00:40:13,000 ‫اون ولت کرد تا بُکشنت! 254 00:40:13,083 --> 00:40:14,833 ‫مرتیکه بی‌شرف! 255 00:40:14,916 --> 00:40:15,750 ‫ضعیف! 256 00:40:15,833 --> 00:40:17,833 ‫دهنت رو ببند زنیکه دروغ‌گـو! 257 00:40:19,416 --> 00:40:22,125 ‫داره اذیتم می‌کنه. 258 00:40:22,208 --> 00:40:23,958 ‫میزو؟ میزو؟ 259 00:40:24,583 --> 00:40:26,041 ‫بسه! 260 00:40:35,050 --> 00:40:42,550 ‫تــرجمه از «آیــــدا» ‫:::. Ayda.NDR .::: 261 00:40:43,916 --> 00:40:47,666 ‫میزو! من دوستت دارم! ‫میزو! میزو! 262 00:40:57,000 --> 00:40:58,541 ‫استاد؟ استاد؟ 263 00:40:59,125 --> 00:41:02,125 ‫تو شکست‌شون دادی! همه‌شون رو! ‫یه سـپاه کامل رو! 264 00:41:02,208 --> 00:41:06,500 ‫من و آکمی هم کمک‌ت کردیم. ‫اون دو نفر رو کُشت، من یدونه. 265 00:41:07,083 --> 00:41:09,333 ‫که بعدش یه‌حس خیلی بدی گرفتم. 266 00:41:10,208 --> 00:41:12,208 ‫یه حس...تیره! 267 00:41:14,125 --> 00:41:17,666 ‫می‌خوای مثل من باشی؟ ‫از تیرگی فرار نکن. 268 00:41:21,000 --> 00:41:22,291 ‫بازم آدم‌های هاماتا؟ 269 00:41:30,083 --> 00:41:33,208 ‫خودشه! شاهدخت «آکمی» ‫پیداش کردیم! 270 00:41:34,166 --> 00:41:36,333 ‫به دستور لُرد «دایچی توکنوب» 271 00:41:36,833 --> 00:41:38,833 ‫دخترشون باید با ما بیان. 272 00:41:43,416 --> 00:41:45,000 ‫من هیچ‌جا نمیام! 273 00:41:45,916 --> 00:41:46,958 ‫مگه نه میزو؟ 274 00:41:47,041 --> 00:41:48,625 ‫مشکلی هست؟ 275 00:41:50,458 --> 00:41:51,458 ‫جلوش رو بگیرین! 276 00:41:55,166 --> 00:41:56,166 ‫ببریدش! 277 00:41:57,583 --> 00:42:02,250 ‫ولم کنید! میـزو؟ ‫ولم کنید! 278 00:42:02,333 --> 00:42:05,375 ‫ولم کنید! ‫ولم کنید! 279 00:42:05,458 --> 00:42:07,291 ‫میزو! 280 00:42:08,291 --> 00:42:10,208 ‫میزو! 281 00:42:11,583 --> 00:42:13,916 ‫استاد؟ چرا هیچ‌کاری نکردین؟ 282 00:42:14,708 --> 00:42:15,916 ‫این‌طوری به‌نفع‌شه. 283 00:42:21,750 --> 00:42:25,916 ‫تو سامورایی نیستی! ‫یه‌ سامورایی هرگز شرف‌ش رو زیر پا نمی‌ذاره. 284 00:42:26,541 --> 00:42:28,375 ‫من کِی گفتم سامورایی‌ام؟ 285 00:42:28,458 --> 00:42:31,166 ‫خودت سامورایی خطابم کردی. ‫من دنبال انتقامم هستم! 286 00:42:31,250 --> 00:42:35,375 ‫توی راهم هم دوستی و عشق ‫ضعیف بودن هیچ جایی نداره. 287 00:42:37,333 --> 00:42:38,958 ‫حالا هم باید برم یکی رو بکشم. 288 00:42:43,292 --> 00:42:49,292 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 289 00:42:53,541 --> 00:42:56,166 ‫چنین موجود وحشتناکی چطور به‌وجود آمد؟ 290 00:42:56,666 --> 00:42:58,583 ‫نفرت به‌تنهایی کافی نیست. 291 00:42:59,375 --> 00:43:01,208 ‫چیزی پیچیده‌تر در کار بوده. 292 00:43:01,958 --> 00:43:05,500 ‫برای تبدیل شدن به «اونریو» 293 00:43:07,041 --> 00:43:15,600 ‫عشقِ خیانت‌چِشیده، خون‌ریزی بسیار ‫و غصه‌ی بی‌نهایت لازمه! 294 00:43:28,333 --> 00:43:30,208 ‫از خیرخواه‌ترین وجودِ عالم... 295 00:43:30,750 --> 00:43:34,041 ‫شوگان، تشکر می‌کنیم. 296 00:43:37,333 --> 00:43:39,125 ‫داستان وحشتناکی بود. 297 00:43:40,375 --> 00:43:43,541 ‫همون‌طور که قول داده بودیم در «ادو» ‫سرگرمی‌های زیادی براتون فراهم می‌کنیم. 298 00:43:44,041 --> 00:43:45,291 ‫درسته آکمی؟ 299 00:43:47,583 --> 00:43:48,583 ‫بله سرورم. 300 00:43:51,125 --> 00:43:52,916 ‫فقط یه‌چیزی توی داستان اشتباه بود. 301 00:43:53,666 --> 00:43:55,833 ‫اوه. واقعاً؟ 302 00:43:56,875 --> 00:43:58,041 ‫بله. 303 00:43:58,125 --> 00:44:01,083 ‫من یه‌بار با یه «اونریو» ملاقات کردم. 304 00:44:01,791 --> 00:44:02,791 ‫اونریو واقعی! 305 00:44:03,833 --> 00:44:05,541 ‫هیچ عشقی درونش نبود! 306 00:44:06,125 --> 00:44:08,416 ‫توی چشمانش دنبال کوچیک‌ترین ‫اثری از عشق، 307 00:44:08,958 --> 00:44:10,750 ‫رحمت، یا خوشی گشتم. 308 00:44:12,583 --> 00:44:14,333 ‫چیزی جز «تیرگی» ندیدم! 309 00:44:15,792 --> 00:44:22,296 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez