1 00:00:28,361 --> 00:00:36,351 « ارائه شده توسط وب سایت آوا مووی » 2 00:00:37,700 --> 00:00:43,700 مترجم Poemsani 3 00:00:49,517 --> 00:00:51,687 ‫وقت خوابه دخترا 4 00:00:51,721 --> 00:00:53,856 ‫جولیا تیستلویت، سلینا دالتون ‫ با شما دوتا هم هستم 5 00:00:53,889 --> 00:00:55,825 ‫ساکت باشید! 6 00:00:55,858 --> 00:00:58,493 ‫سریع باشید خانم‌های جوان ‫اینقدر وقت کشی نکنید 7 00:00:58,526 --> 00:01:00,796 ‫حالا پای راست 8 00:01:00,830 --> 00:01:04,566 ‫و پای چپ ‫و بعدش باز از اول 9 00:01:04,600 --> 00:01:06,334 ‫اینکه تمام روز سرت رو بندازی توی کتاب‌ها 10 00:01:06,368 --> 00:01:08,571 ‫برات یه ذهنی که به درد ازدواج بخوره نمیسازه 11 00:01:08,604 --> 00:01:11,373 ‫من به هر حال چیز خاصی ندارم که به همسرم بدم 12 00:01:11,406 --> 00:01:14,409 ‫و منم یه پدر دلسوز ندارم ‫که برام همسر پیدا کنه 13 00:01:14,442 --> 00:01:15,778 ‫چقدر بهم میایم 14 00:01:15,811 --> 00:01:19,582 ‫اوه سلینا..من خیلی ناراحتم ‫که قراره از هم جدا بشیم 15 00:01:19,615 --> 00:01:21,516 ‫باید بهم قول بدی که هر ‫هفته برام نامه مینویسی 16 00:01:21,549 --> 00:01:23,753 ‫قول میدم، توام هر هفته ‫برای من نامه میفرستی؟ 17 00:01:23,786 --> 00:01:27,590 ‫سعیم رو میکنم، ولی تضمین نمیکنم ‫که بتونم منظم باهات در ارتباط باشم 18 00:01:27,623 --> 00:01:30,258 ‫وقتی که وارد اجتماع بشم ‫خیلی سرم شلوغ میشه 19 00:01:30,259 --> 00:01:30,267 ‫(دوران‌های قدیم دخترها وقتی وارد ‫اجتماع میشدن که بخوان همسر پیدا کنن) 20 00:01:30,291 --> 00:01:32,828 ‫واقعا فکر میکنی یه روز ‫میتونم برای دیدنت به لندن بیام؟ 21 00:01:32,862 --> 00:01:33,863 ‫البته 22 00:01:33,896 --> 00:01:35,296 ‫بعد از اینکه عاشق شدم 23 00:01:35,330 --> 00:01:36,531 ‫و برای خودم یک همسر مناسب پیدا کردم 24 00:01:36,564 --> 00:01:38,366 ‫بعدش برای تو یه همسر پیدا میکنم 25 00:01:38,400 --> 00:01:41,536 ‫همیشه حواسمون به همدیگه ‫خواهد بود سلینای عزیزم 26 00:01:41,570 --> 00:01:43,438 ‫شمع‌ها رو خاموش کنید دخترها 27 00:01:43,471 --> 00:01:46,441 ‫اوه سلینا! اینقدر ترسو نباش 28 00:01:56,752 --> 00:01:58,186 ‫صبح بخیر 29 00:02:31,654 --> 00:02:34,724 ‫اوه خانم ‫چقدر زیبا شدید 30 00:02:34,757 --> 00:02:36,726 ‫حالا برای موهاتون چه آرایشی میخواید؟ 31 00:02:39,527 --> 00:02:40,830 ‫پَر 32 00:02:58,047 --> 00:03:02,051 ‫مهمترین شخصی که در سال ‫1818 میشد دل از او ربود 33 00:03:02,084 --> 00:03:05,688 ‫جناب جرمی مالکولم محترم بود 34 00:03:05,721 --> 00:03:08,023 ‫درسته که اون از خودش هیچ مقام و منصبی نداشت 35 00:03:08,057 --> 00:03:10,558 ‫و فقط پسر کوچکتر یک ارل بود ‫(عنوان اشرافی در انگلیس که از ویسکنت بالاتر و از مارکس پایین تر است) 36 00:03:10,593 --> 00:03:14,830 ‫اما به او از خاله‌اش ثروت ‫قابل توجهی به علاوه‌ی 37 00:03:14,864 --> 00:03:17,900 ‫یک عمارت بزرگ در شهر کنت به ارث رسیده بود 38 00:03:17,933 --> 00:03:20,803 ‫شنیدم دیشب با امیلیا جیمز بیرون بوده 39 00:03:20,836 --> 00:03:22,905 ‫اما امشب با جولیا تیستلویت قرار داره 40 00:03:22,938 --> 00:03:25,641 ‫آقای مالکولم به دنبال همسر میگشت 41 00:03:25,674 --> 00:03:27,977 ‫ولی نه هر همسری 42 00:03:28,010 --> 00:03:32,447 ‫او با چشم‌های زیبا و یا ‫لبخندی دلربا وسوسه نمیشد 43 00:03:32,480 --> 00:03:33,414 ‫ایشون آقای مالکولمه 44 00:03:33,448 --> 00:03:35,584 ‫درآمدش در سال بیست هزار دلاره 45 00:03:35,618 --> 00:03:40,522 ‫او هیچ علاقه‌ای به شکارچی‌های ‫ثروت و مگس‌های دور شیرینی نداشت 46 00:03:40,555 --> 00:03:44,359 ‫آقای مالکولم مردی مهربان بود و با ‫حالت چهره جدی‌ای که به خودش میگرفت 47 00:03:44,392 --> 00:03:46,796 ‫میخواست قلب گرمش رو مخفی کنه 48 00:03:46,829 --> 00:03:50,666 ‫قلبی که مشتاق بود به یک ‫خانم جوان مناسب هدیه بده 49 00:03:53,636 --> 00:03:57,840 ‫درواقع او یک روش خاص برای به ‫دست آوردن عشق واقعی پیش گرفته بود 50 00:03:57,873 --> 00:04:01,744 ‫که باعث شد به شهرت برسه 51 00:04:07,116 --> 00:04:09,051 ‫اون جولیا تیستلویته 52 00:04:10,986 --> 00:04:14,690 ‫جولیا تیستلویت با آقای مالکولمه 53 00:04:14,723 --> 00:04:15,925 ‫اینا به زوج سال تبدیل میشن 54 00:04:18,160 --> 00:04:22,798 ‫مگه چهار سال نیست که ‫تیستلویت به اجتماع اومده؟ 55 00:04:22,832 --> 00:04:24,934 ‫شاید وقتشه که کنار بکشه 56 00:04:24,967 --> 00:04:27,570 ‫و اجازه بده خانم‌های جوانتر ‫شانسشون رو امتحان کنن 57 00:04:27,603 --> 00:04:29,470 ‫آقای مالکولم یه بار جای خودش رو به من داد 58 00:04:30,105 --> 00:04:32,041 ‫نزدیک بود غش کنم! 59 00:04:36,045 --> 00:04:39,949 ‫برام باعث تعجبه که چرا ‫اینهمه اوپراهای خارجی میسازن 60 00:04:39,982 --> 00:04:41,717 ‫ناسلامتی توی انگلستان هستیم 61 00:04:42,985 --> 00:04:44,820 ‫قبول دارید آقای مالکولم؟ 62 00:04:44,854 --> 00:04:48,456 ‫شما طرفدار روسینی نیستید خانم تیستلویت؟ ‫(آهنگساز ایتالیایی) 63 00:04:48,489 --> 00:04:50,593 ‫منظورتون اون مرد قد کوتاه و فربه‌ست؟ 64 00:04:50,626 --> 00:04:52,695 ‫نه نه اون یه آهنگسازه 65 00:04:54,763 --> 00:04:55,898 ‫اوه 66 00:04:56,699 --> 00:04:57,800 ‫من چقدر خنگم 67 00:04:59,168 --> 00:05:00,970 ‫حتما فکر میکنید من آدم نادانی هستم 68 00:05:01,003 --> 00:05:03,138 ‫نه، اصلا 69 00:05:03,172 --> 00:05:05,875 ‫احتمالا توی مسائل دیگه اطلاعاتتون بیشتره 70 00:05:08,143 --> 00:05:12,581 ‫نظرتون درمورد قانون غله چیه؟ ‫(قانون منع واردات غله به انگلیس که در سال 1846 لغو شد) 71 00:05:14,116 --> 00:05:16,484 ‫- قانون غله؟ ‫- بله 72 00:05:16,517 --> 00:05:19,487 ‫اوه، بذارید فکر کنم 73 00:05:20,455 --> 00:05:21,790 ‫قانون غله! 74 00:05:24,559 --> 00:05:26,996 ‫خب قطعا موافق این قانون هستم 75 00:05:27,029 --> 00:05:29,698 ‫- واقعا؟ ‫- اوهوم 76 00:05:29,732 --> 00:05:32,701 ‫میتونم بپرسم چرا موافقید؟ 77 00:05:32,735 --> 00:05:37,573 ‫خب من باور دارم که.. 78 00:05:37,606 --> 00:05:42,645 ‫وقتی یک آدم توی رژیم غذاییش یه سری محدودیت ‫ایجاد کنه، توی سلامتش تاثیر مثبت میذاره 79 00:05:49,785 --> 00:05:53,622 ‫حیف شد که شما نمیتونید ‫توی پارلمان سخنرانی کنید 80 00:05:53,656 --> 00:05:57,693 ‫دیدگاه‌های شما میتونه وجه‌ی ‫سیاست‌مدارها رو تغییر بده 81 00:05:59,061 --> 00:06:01,496 ‫و یا کلا از بیخ و بن ابهتشون رو 82 00:06:08,203 --> 00:06:10,906 ‫دیدی خمیازه کشید؟ 83 00:06:12,574 --> 00:06:13,976 ‫چقدر خجالت آور! 84 00:06:50,946 --> 00:06:53,015 ‫یواش! 85 00:06:54,917 --> 00:06:58,587 ‫یه مهمون داری ‫دوباره! 86 00:06:58,620 --> 00:07:00,222 ‫ولی من گفتم که مهمون قبول نمیکنم 87 00:07:00,255 --> 00:07:02,858 ‫خب من میدونم ولی سعی کن این رو به 88 00:07:02,891 --> 00:07:06,028 ‫کسی حالی کنی که فکر میکنه ‫بیشتر از کل انگلستان عقل داره 89 00:07:06,061 --> 00:07:07,663 ‫اوه مامان! 90 00:07:14,169 --> 00:07:16,672 ‫آقای وودبری 91 00:07:16,705 --> 00:07:20,309 ‫خیلی محبت دارید که هی پشت ‫سر هم به دیدار بنده میاید 92 00:07:20,342 --> 00:07:21,944 ‫خانم دالتون 93 00:07:21,977 --> 00:07:23,979 ‫پدرم به عیادت کشیش که بیمار هستن رفتن 94 00:07:24,013 --> 00:07:25,748 ‫درست مثل هر سه شنبه 95 00:07:25,781 --> 00:07:28,250 ‫فکر نمیکنم ایرادی داشته ‫باشه که فقط همین یک بار 96 00:07:28,283 --> 00:07:30,619 ‫بدون حضور ایشون باهم صحبت کنیم خانم دالتون 97 00:07:31,820 --> 00:07:35,591 ‫بعد از مرگ ناگهانی و ناخجسته‌ی کارفرمای شما 98 00:07:35,624 --> 00:07:40,095 ‫جسارت به خرج دادم تا به دیدار شما بیام 99 00:07:40,129 --> 00:07:44,133 ‫چون شما بدون هیچگونه ثروت ‫و دارایی‌ای در این دنیا تنها شدید 100 00:07:44,166 --> 00:07:48,837 ‫متوجه هستم که شاید یه ‫چند سالی ازتون بزرگتر باشم 101 00:07:48,871 --> 00:07:52,041 ‫ولی همیشه حس میکنم که یک ‫خانم میتونه از یک مرد بالغ‌تر 102 00:07:52,074 --> 00:07:53,942 ‫سودهای زیادی ببره 103 00:07:53,976 --> 00:07:58,013 ‫کسی که بتونه بهش درس زندگی بده 104 00:07:58,047 --> 00:07:59,982 ‫منظورتون مثل یک پدره؟؟ 105 00:08:00,015 --> 00:08:03,118 ‫شما خیلی شوخ طبعید خانم دالتون 106 00:08:04,620 --> 00:08:09,992 ‫اوه..سلینا، میخوام رک و راست بگم 107 00:08:10,025 --> 00:08:13,762 ‫حتما میدونی که چقدر دوستت دارم 108 00:08:13,796 --> 00:08:14,562 ‫و چقدر.. 109 00:08:16,065 --> 00:08:21,070 ‫بزرگترین خواسته‌ی من اینه که ‫تورو به عنوان همسر خودم داشته باشم 110 00:08:21,103 --> 00:08:26,008 ‫پیشنهاد شما واقعا مایه ‫افتخار منه، اما نمیتونم قبول کنم 111 00:08:26,675 --> 00:08:27,743 ‫اوه 112 00:08:28,944 --> 00:08:30,179 ‫اوه 113 00:08:30,212 --> 00:08:33,148 ‫اینقدر با عجله جواب ندید خانم دالتون 114 00:08:33,182 --> 00:08:38,087 ‫دیگه همه میدونن که وضع مالی پدر شما متوسطه 115 00:08:39,721 --> 00:08:42,925 ‫و توام یکی از فرزندهای زیاد اونی 116 00:08:42,958 --> 00:08:47,729 ‫اگه بهم اجازه بدی میخوام بهشون کمک کنم 117 00:08:47,763 --> 00:08:53,368 ‫ولی اگه قبول نکنی، وضعیتتون ‫از همینی هم که هست بدتر میشه 118 00:08:56,405 --> 00:09:01,110 ‫خب درسته که وضعیت خانواده ‫من کاملا به بنده بستگی داره 119 00:09:01,143 --> 00:09:04,279 ‫ولی من بازم باید پیشنهاد ‫مهربانانه شما رو رد کنم 120 00:09:04,313 --> 00:09:07,149 ‫این رفتارهای شما برای من غیر قابل درکه 121 00:09:07,182 --> 00:09:10,619 ‫باید بهتون هشدار بدم که پیشنهاد ‫من برای بار دوم تکرار نمیشه 122 00:09:11,286 --> 00:09:12,921 ‫بهتره بگید برای بار سوم! 123 00:09:12,955 --> 00:09:15,124 ‫من عواقب تصمیمم رو کاملا 124 00:09:15,157 --> 00:09:16,692 ‫میپذیرم و بهش آگاهم 125 00:09:16,725 --> 00:09:18,026 ‫و حالا.. 126 00:09:18,060 --> 00:09:20,963 ‫باید ازتون محترمانه ‫خواهش کنم که منو تنها بذارید 127 00:09:20,996 --> 00:09:21,830 ‫من.. 128 00:09:22,798 --> 00:09:24,967 ‫خداحافظ آقای وودبری 129 00:09:26,401 --> 00:09:28,770 ‫از سر راهم برید کنار پرنده‌های احمق 130 00:09:31,140 --> 00:09:32,407 ‫صبح بخیر جان 131 00:09:51,460 --> 00:09:53,362 ‫اوه 132 00:09:53,395 --> 00:09:56,431 ‫شنیدی که لرد کریستوفر جونز 133 00:09:56,465 --> 00:09:59,168 ‫بالاخره همسر مناسب خودش رو پیدا کرد؟ 134 00:10:02,104 --> 00:10:04,973 ‫نمیخوای بدونی با کی میخواد ازدواج کنه؟ 135 00:10:05,007 --> 00:10:07,276 ‫به نظر میرسه چاره‌ای به جز دونستنش ندارم 136 00:10:07,309 --> 00:10:10,279 ‫خانم مارجوری نوتکات 137 00:10:10,312 --> 00:10:12,681 ‫عالیه! 138 00:10:16,485 --> 00:10:19,288 ‫- نامه از طرف سلیناست عزیزم؟ ‫- بله 139 00:10:19,321 --> 00:10:22,791 ‫خیلی پشت سر هم نامه مینویسه ‫به سختی میتونم همشونو بخونم 140 00:10:22,824 --> 00:10:26,061 ‫اوه خدا! آقای وودبری ‫دوباره ازش خواستگاری کرده 141 00:10:26,094 --> 00:10:29,164 ‫متوجه شدم که خبری از آقای مالکولم نشده 142 00:10:29,198 --> 00:10:32,234 ‫من بیشتر از یک جنتلمن خواستگار دارم 143 00:10:32,267 --> 00:10:37,940 ‫اگه نتونستی توجه اون رو ‫جلب کنی اصلا ناراحت نشو 144 00:10:37,973 --> 00:10:41,143 ‫بعضیا میگن اون هیچوقت ‫نمیتونه یه زن انتخاب کنه 145 00:10:41,176 --> 00:10:43,212 ‫من اصلا ناراحت نیستم! 146 00:10:46,915 --> 00:10:48,750 ‫یه نامه از طرف خانم برک اومده 147 00:10:51,320 --> 00:10:54,923 ‫برام یکی از اون کاریکاتورهای شرورانه 148 00:10:54,957 --> 00:10:56,491 ‫که معروف هستن رو فرستاده 149 00:10:58,060 --> 00:11:00,963 ‫به نظر میرسه کاریکاتور آقای مالکولمه 150 00:11:01,964 --> 00:11:03,966 ‫و منم توشم! 151 00:11:03,990 --> 00:11:05,410 ‫"بعدی" ‫(یعنی مالکولم جولیا رو دیده و نپسندیده و گفته نفر بعدی) 152 00:11:05,434 --> 00:11:06,501 ‫نه! 153 00:11:09,572 --> 00:11:11,240 ‫این نمیتونه واقعی باشه! 154 00:11:25,020 --> 00:11:26,221 ‫اوه جولیا! 155 00:11:33,328 --> 00:11:36,298 ‫- درمورد آقای مالکولم شنیدی؟ ‫- نه 156 00:11:36,331 --> 00:11:39,067 ‫خب اون خانم تیستلویت رو نپسندیده 157 00:11:39,101 --> 00:11:40,469 ‫بیا داخل! 158 00:11:40,502 --> 00:11:41,970 ‫سریع! 159 00:11:43,505 --> 00:11:46,508 ‫هیچوقت داخل نیومده بودم ‫چه دنجه! 160 00:11:49,612 --> 00:11:51,913 ‫همشون اینان؟ 161 00:11:51,947 --> 00:11:54,950 ‫- هرچی برای فروش بود، آره ‫- یه سریاش اینجا پشت ویترینن 162 00:11:54,983 --> 00:11:57,486 ‫- نمیفهمم ‫- خانم تیستلویت 163 00:11:57,519 --> 00:11:59,855 ‫- چه خجالت آور! ‫- اوه خدای من! 164 00:12:04,092 --> 00:12:05,360 ‫مداد داری؟ 165 00:12:05,394 --> 00:12:07,362 ‫چقدر وحشتناک! 166 00:12:07,396 --> 00:12:10,966 ‫حتما آبروش رفته 167 00:12:10,999 --> 00:12:15,237 ‫کسی، لطفا برو تحقیق کن و بفهم که من ‫چیکار کردم که سزاوار همچین آبروریزی هستم 168 00:12:17,139 --> 00:12:20,442 ‫اینو ببر پیش پسرعموم ‫توی کلابش میتونه پیداش کنی 169 00:12:22,010 --> 00:12:23,613 ‫سریع باش! 170 00:12:29,885 --> 00:12:31,320 ‫بیچاره شدم! 171 00:12:33,221 --> 00:12:36,158 ‫به نظرم هیچوقت نمیتونه شوهر پیدا کنه 172 00:12:37,559 --> 00:12:39,595 ‫آروم! 173 00:12:51,239 --> 00:12:52,507 ‫نوشیدنی میل دارید جناب؟ 174 00:12:58,113 --> 00:12:59,114 ‫ممنونم 175 00:13:00,315 --> 00:13:01,350 ‫عصر بخیر جناب 176 00:13:06,188 --> 00:13:09,558 ‫خدای من! باید بیشتر به اینجا بیام 177 00:13:12,094 --> 00:13:14,996 ‫عصر بخیر ‫از دیدنتون خوشحالم 178 00:13:28,611 --> 00:13:31,947 ‫- مثل همیشه بازی خوبی بود سرورم ‫- خیلی متقلبی 179 00:13:31,980 --> 00:13:34,082 ‫متقلب به تمام معنا ‫به سلامتی 180 00:13:36,686 --> 00:13:38,420 ‫اوه چقدر مشروبش قویه 181 00:13:46,561 --> 00:13:47,630 ‫یا خدا! 182 00:13:50,966 --> 00:13:52,401 ‫دیگه ی اینو دیده؟ 183 00:13:54,236 --> 00:13:57,506 ‫به خانم تیستلویت بگو که من قضیه رو حل میکنم 184 00:13:57,539 --> 00:13:58,674 ‫آقای مالکولم 185 00:13:58,708 --> 00:14:00,676 ‫عذرمیخوام 186 00:14:00,710 --> 00:14:04,446 ‫کارت رقص من برای مراسم ‫رقص میلرز هفته بعد جای خالی داره 187 00:14:04,447 --> 00:14:04,455 ‫(هر خانم مجردی یه کاغذ داشت که توش اسم مردهایی که میخوان باهاش ‫برقصن رو مینوشت تا نشون بده که چقدر خواهان داره و از این چرت و پرتا) 188 00:14:04,479 --> 00:14:05,715 ‫اگه مایل باشید.. 189 00:14:05,748 --> 00:14:07,416 ‫باید منو ببخشید 190 00:14:07,449 --> 00:14:10,051 ‫به دلیل کسالتی که از اسب سواری ‫پیدا کردم نمیتونم برقصم خانم.. 191 00:14:10,085 --> 00:14:11,621 ‫خانم گوینیث امبرتون 192 00:14:11,654 --> 00:14:13,088 ‫خانم امبرتون 193 00:14:13,121 --> 00:14:15,023 ‫دختر ارل و کنتس امبرتون هستم 194 00:14:15,056 --> 00:14:16,124 ‫البته 195 00:14:16,158 --> 00:14:17,959 ‫چقدر عجیب 196 00:14:17,993 --> 00:14:20,495 ‫کنجکاوم بدونم چطور یک نفر میتونه ‫بدون رقصیدن احساساتش رو ابراز کنه 197 00:14:20,529 --> 00:14:23,432 ‫- مالکولم ‫- لرد کسیدی، ایشون خانم امبرتون هستن 198 00:14:23,465 --> 00:14:26,201 ‫سلام، حالتون چطوره؟حالتون ‫چطوره؟ حالا لطفا ما رو ببخشید 199 00:14:28,069 --> 00:14:32,675 ‫مالکولم، تو داری یه شهرت خاصی کسب میکنی 200 00:14:32,708 --> 00:14:35,377 ‫- واقعا؟ ‫- بله واقعا 201 00:14:35,410 --> 00:14:37,979 ‫اسمت رو دزد قلب‌ها 202 00:14:38,013 --> 00:14:42,083 ‫دل شکننده، و نابود کننده‌ی ‫رویاهای خانم‌های جوان گذاشتن 203 00:14:43,285 --> 00:14:45,086 ‫- شوخی میکنی؟ ‫- نه 204 00:14:45,120 --> 00:14:46,188 ‫چه مزخرفاتی! 205 00:14:47,522 --> 00:14:49,424 ‫خب شاید این شایعات واقعیت دارن 206 00:14:51,694 --> 00:14:56,097 ‫تو به دخترعموی من جولیا یه ‫توجه خیلی خاص نشون دادی 207 00:14:56,131 --> 00:14:57,700 ‫و حالا نمیخوای ازش خواستگاری کنی؟ 208 00:14:59,702 --> 00:15:02,270 ‫من فقط یه بار دخترعموت ‫رو توی اوپرا همراهی کردم 209 00:15:02,304 --> 00:15:04,774 ‫هیچ توجه خاصی نسبت بهش نشون ندادم 210 00:15:04,807 --> 00:15:06,742 ‫نه قضیه این نیست 211 00:15:06,776 --> 00:15:10,412 ‫قضیه اینه که حرفای مردم اهمیت داره 212 00:15:10,445 --> 00:15:14,182 ‫و همه دارن میگن حتما جولیا مشکلی داشته 213 00:15:14,216 --> 00:15:16,686 ‫خب متاسفم که دخترعموی ‫تو هدف شایعات قرار گرفته 214 00:15:16,719 --> 00:15:20,088 ‫ولی من قصد ندارم فقط چون یه زن ‫رو به اوپرا بردم باهاش ازدواج کنم 215 00:15:20,121 --> 00:15:21,423 ‫نه کسی نمیگه مجبور به این کاری 216 00:15:21,456 --> 00:15:23,024 ‫ولی مردم همینو میخوان، مگه نه؟ 217 00:15:24,594 --> 00:15:27,229 ‫و من رویای کی رو خراب کردم؟ 218 00:15:27,262 --> 00:15:30,065 ‫رویای اینکه فقط بخاطر ثروت زیادم ‫با "بهترین شکار سال" ازدواج کنن؟ 219 00:15:30,098 --> 00:15:31,500 ‫اصلا همچین چیزی رو قبول نمیکنم 220 00:15:31,533 --> 00:15:33,636 ‫- شرط بندی کنید ‫- هستی؟ 221 00:15:33,669 --> 00:15:36,204 ‫نه نه من تمام پول‌هام رو خرج کردم 222 00:15:39,441 --> 00:15:40,676 ‫اوه عالی شد 223 00:15:40,710 --> 00:15:42,410 ‫چرا فقط یه دختر رو انتخاب نمیکنی 224 00:15:42,444 --> 00:15:44,379 ‫و به این چیزا خاتمه نمیدی؟ 225 00:15:44,412 --> 00:15:46,649 ‫تهش ازدواج برای تولید مثل و این چیزاست دیگه 226 00:15:46,682 --> 00:15:48,651 ‫فکر کردی امشب چرا به اینجا اومدم؟ 227 00:15:48,684 --> 00:15:51,520 ‫خیلی مضطربم که یک همسر ‫مناسب برای خودم پیدا کنم 228 00:15:54,289 --> 00:15:56,057 ‫پس چرا جولیا رو رد کردی؟ 229 00:15:56,091 --> 00:15:58,126 ‫همه میگن که اون زن خوش قیافه‌ایه 230 00:15:58,159 --> 00:15:59,829 ‫ممنونم 231 00:15:59,862 --> 00:16:02,698 ‫آره به اندازه کافی زیباست ‫ولی مناسب من نیست 232 00:16:02,732 --> 00:16:05,433 ‫- نه ‫- شرط بندی کنید 233 00:16:05,467 --> 00:16:06,836 ‫چرا نیست؟ 234 00:16:06,869 --> 00:16:08,236 ‫نمیدونم..اون.. 235 00:16:09,639 --> 00:16:12,775 ‫مُژه‌هاش رو زیادی تکون میده 236 00:16:14,877 --> 00:16:16,244 ‫مالکولم، به این کار میگن پلک زدن! 237 00:16:17,412 --> 00:16:19,414 ‫این..دلیلت اینه؟! 238 00:16:19,447 --> 00:16:21,651 ‫نه، خیلی دلیل بیخودیه 239 00:16:21,684 --> 00:16:23,586 ‫خیلی حواس آدم رو پرت میکرد 240 00:16:23,619 --> 00:16:25,420 ‫اون شب هزار بار فکر کردم که 241 00:16:25,453 --> 00:16:27,289 ‫الاناست که خوابش ببره 242 00:16:27,322 --> 00:16:29,558 ‫اینجوری نگام نکن! 243 00:16:29,592 --> 00:16:32,662 ‫تنها دلیلی که از خانم ‫تیستلویت خوشم نیومد، این نبود 244 00:16:32,695 --> 00:16:33,729 ‫ببین 245 00:16:33,763 --> 00:16:35,397 ‫شماره‌ی چهار 246 00:16:35,430 --> 00:16:37,600 ‫"به شیوه‌ای معقول صحبت کند" 247 00:16:37,633 --> 00:16:40,670 ‫حتی صحبت کردن با خیاطم هیجان ‫انگیزتر از صحبت کردن با دخترعموی توئه 248 00:16:40,703 --> 00:16:44,239 ‫سعی کردم باهاش درمورد قانون غله صحبت کنم 249 00:16:44,272 --> 00:16:46,776 ‫و اون فکر میکرد دارم درمورد ‫یه جور رژیم غذایی حرف میزنم 250 00:16:46,809 --> 00:16:49,645 ‫این چیه؟ این یه لیسته؟ 251 00:16:49,679 --> 00:16:50,613 ‫بله، یه لیسته 252 00:16:52,615 --> 00:16:55,585 ‫یه لیست از خصوصایت ‫همسر مناسب درست کردی؟ 253 00:16:55,618 --> 00:16:57,485 ‫بله، که چی؟ 254 00:17:00,488 --> 00:17:03,258 ‫تو چقدر خودبزرگ بینی! 255 00:17:03,291 --> 00:17:05,160 ‫تعجبی هم نداره که نمیتونی با کسی کنار بیای 256 00:17:05,193 --> 00:17:06,696 ‫میخوای همه‌ی زن‌ها با خصوصیات ‫مورد نظر تو جور در بیان 257 00:17:08,731 --> 00:17:11,366 ‫انگار میخوای یه دونه اسب برای درشکه‌ت بخری! 258 00:17:11,399 --> 00:17:13,368 ‫دقیقا! ‫دقیقا همینه 259 00:17:13,401 --> 00:17:15,638 ‫من حتی وقتی که میخوام اصطبلم رو ‫پر کنم کلی خصوصیات در نظر میگیرم 260 00:17:15,671 --> 00:17:18,641 ‫پس چرا وقتی که میخوام زن انتخاب ‫کنم بیشتر از این حرفا سختگیری نکنم؟ 261 00:17:18,674 --> 00:17:20,508 ‫کسی که قراره صبح و.. 262 00:17:20,542 --> 00:17:22,544 ‫عصر و شب ببینمش؟ 263 00:17:22,578 --> 00:17:25,246 ‫کم مونده سرعتشونو بسنجی 264 00:17:25,280 --> 00:17:26,816 ‫و دندوناشون رو هم چک کنی! 265 00:17:26,849 --> 00:17:29,384 ‫- افتضاحه! ‫- یادم باشه اینو به لیست اضافه کنم 266 00:17:29,417 --> 00:17:30,753 ‫بدشانسی آوردین قربان 267 00:17:30,786 --> 00:17:32,387 ‫- یکی دیگه؟ ‫- نه نمیخورم 268 00:17:32,420 --> 00:17:33,455 ‫یکی دیگه بیارید 269 00:17:39,194 --> 00:17:41,731 ‫گازت نمیگیره، میدونی؟ 270 00:17:41,764 --> 00:17:45,300 ‫ادب و تربیتت در حد زن‌های ماهی فروش‌هاست! 271 00:17:45,333 --> 00:17:47,302 ‫من که اونا رو نمیشناسم 272 00:17:47,335 --> 00:17:50,505 ‫چون مثل تو با افراد قشر ‫پایین جامعه نمیپلکم پسرعمو 273 00:17:52,340 --> 00:17:56,679 ‫نامه از طرف دوستم سلیناست 274 00:17:58,380 --> 00:18:02,384 ‫به نظر میرسه خبرها به ساسکس هم رسیده 275 00:18:02,417 --> 00:18:04,386 ‫فردا کل انگلستان خبردار میشن 276 00:18:06,689 --> 00:18:07,690 ‫تو.. 277 00:18:08,958 --> 00:18:10,660 ‫با آقای مالکولم حرف زدی؟ 278 00:18:11,727 --> 00:18:12,728 ‫آره 279 00:18:14,764 --> 00:18:16,464 ‫درمورد من چی گفت؟ 280 00:18:16,498 --> 00:18:19,902 ‫خب قبول داشت که 281 00:18:19,935 --> 00:18:22,805 ‫تو زن زیبایی هستی 282 00:18:22,838 --> 00:18:25,340 ‫واقعا؟ ‫خب این خبر خوبیه! 283 00:18:25,373 --> 00:18:29,210 ‫ولی ان یه لیست داره، میدونی.. 284 00:18:30,980 --> 00:18:33,949 ‫متاسفانه با مورد چهارم لیستش مطابقت نداشتی 285 00:18:33,983 --> 00:18:36,819 ‫والا منم اگه بودم مطابقت نداشتم ‫چون هیچ علاقه‌ای به سیاست ندارم 286 00:18:36,852 --> 00:18:38,788 ‫و همیشه به نظرم قانون غله چیز گیج کننده‌ایه 287 00:18:38,821 --> 00:18:39,922 ‫اون یه لیست از.. 288 00:18:42,424 --> 00:18:43,759 ‫خصوصیات مورد نیاز.. 289 00:18:45,527 --> 00:18:46,361 ‫برای همسرش داره؟ 290 00:18:46,394 --> 00:18:48,396 ‫بله 291 00:18:48,430 --> 00:18:52,868 ‫منم اولش از این ایده خوشم نیومد 292 00:18:52,902 --> 00:18:57,338 ‫ولی وقتی برام توضیح داد، متوجه این کارش شدم 293 00:18:57,372 --> 00:18:59,541 ‫اگه دختره یه مشکل دردسرساز داشته باشه چی؟ 294 00:18:59,575 --> 00:19:01,677 ‫- عالی شد! ‫- خب برادرش، وایکانت 295 00:19:01,711 --> 00:19:04,647 ‫فریب خورد و دچار یک ازدواج ‫خیلی افتضاح و بدبخت شد 296 00:19:04,680 --> 00:19:06,882 ‫باورم نمیشه! 297 00:19:06,916 --> 00:19:09,551 ‫چقدر از خود راضی! 298 00:19:09,585 --> 00:19:11,821 ‫دوست دارم بدونم توی اون لیست چی هست 299 00:19:13,756 --> 00:19:14,757 ‫کسی 300 00:19:16,025 --> 00:19:18,393 ‫لیست رو دیدی؟ 301 00:19:18,426 --> 00:19:19,427 ‫نه 302 00:19:21,529 --> 00:19:22,932 ‫آره 303 00:19:22,965 --> 00:19:25,567 ‫ولی این لیست به درد تو نمیخوره ‫اصلا! 304 00:19:25,601 --> 00:19:27,803 ‫هیچکس نمیتونه با اون توقعات بالا زندگی کنه 305 00:19:27,837 --> 00:19:30,305 ‫تازه حتی اگه آزمون قانون ‫غله رو هم قبول میشدی 306 00:19:30,338 --> 00:19:32,942 ‫اون از مُژه‌های تو خوشش نیومده 307 00:19:33,976 --> 00:19:35,611 ‫مُژه‌هام؟ 308 00:19:37,046 --> 00:19:40,315 ‫- این یارو روانی چیزیه؟ ‫- نه معلومه که نیست 309 00:19:40,348 --> 00:19:43,551 ‫فقط نمیتونی با اون دلبری‌ کردنات گولش بزنی 310 00:19:43,586 --> 00:19:44,887 ‫از این بازی‌های دلربایی خیلی بدش میاد 311 00:19:45,855 --> 00:19:48,556 ‫یه گستاخ تمام عیاره 312 00:19:49,692 --> 00:19:50,960 ‫چقدر متکبره! 313 00:19:52,628 --> 00:19:54,395 ‫اینجا یکم گرم نیست؟ 314 00:19:56,932 --> 00:20:00,335 ‫یه جورایی میخوام مطمئن بشم 315 00:20:00,368 --> 00:20:02,571 ‫که آقای مالکولم خیلی محترم 316 00:20:03,739 --> 00:20:06,441 ‫دقیقا به سزای کارش برسه 317 00:20:08,711 --> 00:20:10,679 ‫نمیذارم از این قضیه قصر در بره 318 00:20:12,081 --> 00:20:13,281 ‫آره 319 00:20:15,450 --> 00:20:17,019 ‫آره، خب بهتره من برم دیگه 320 00:20:17,052 --> 00:20:19,554 ‫و توام باید به من کمک کنی 321 00:20:21,590 --> 00:20:22,557 ‫نه 322 00:20:23,525 --> 00:20:25,293 ‫جولیا، حتی فکرشم نکن! 323 00:20:25,895 --> 00:20:26,996 ‫جولیا! نه! 324 00:20:30,099 --> 00:20:31,934 ‫جولیا، داری چیکار میکنی؟ 325 00:20:35,403 --> 00:20:36,705 ‫جولیا! نکن! 326 00:20:39,708 --> 00:20:43,779 ‫سلینای عزیزم.. 327 00:20:46,048 --> 00:20:48,784 ‫ممنونم که بابت اون کاریکاتور خیلی ظالمانه 328 00:20:48,818 --> 00:20:51,821 ‫برای من با مهربونی نامه نوشتی 329 00:20:51,854 --> 00:20:54,690 ‫توی این فکر بودم که دیدن ‫تو بعد از تمام این اتفاقات 330 00:20:54,723 --> 00:20:58,027 ‫حال منو بسیار بهتر میکنه 331 00:20:58,060 --> 00:21:01,030 ‫برای پایان این فصل (ازدواج) ‫برای دیدن من به لندن میای؟ 332 00:21:02,698 --> 00:21:05,601 ‫بهت قول میدم اینجا خیلی بهت خوش میگذره 333 00:21:08,403 --> 00:21:10,139 ‫ظاهرا از روستا اومده 334 00:21:10,172 --> 00:21:12,842 ‫میشه فقط یه بار ساکت شی جان؟ 335 00:21:12,875 --> 00:21:13,809 ‫درست وایسا! 336 00:21:17,980 --> 00:21:19,081 ‫وایسا حیوون! 337 00:21:32,995 --> 00:21:34,395 ‫سلینا! 338 00:21:34,429 --> 00:21:36,065 ‫جولیا! 339 00:21:37,498 --> 00:21:39,168 ‫- رسیدی! ‫- آره 340 00:21:39,201 --> 00:21:42,905 ‫- چند سال گذشته؟ ‫- عزیز من! چقدر زیبا شدی! 341 00:21:42,938 --> 00:21:45,741 ‫- خودتم خیلی عالی به نظر میرسی ‫- خیلی خوشحالم که اینجایی 342 00:21:47,643 --> 00:21:50,012 ‫حتما خیلی گرمت شده، بیا داخل 343 00:21:50,045 --> 00:21:53,148 ‫جان، سریع چمدون‌های سلینا رو به اتاقش ببر 344 00:21:53,182 --> 00:21:56,619 ‫پسرعموی عزیزم، لرد کسیدی ‫بی صبرانه منتظر دیدن توئه 345 00:21:59,755 --> 00:22:03,192 ‫خب برامون تعریف کن ‫که توی اون روستای زیبا 346 00:22:03,225 --> 00:22:05,460 ‫چطور وقتت رو میگذروندی؟ 347 00:22:05,493 --> 00:22:07,596 ‫زندگی شهری خیلی متفاوته 348 00:22:07,630 --> 00:22:10,165 ‫- بله ‫- همونطور که توی نامه‌هام اشاره کردم 349 00:22:10,199 --> 00:22:14,003 ‫به شهر باث انگلستان رفته بودم و به عنوان ‫ندیمه‌ی خانم آساری در سال‌های آخر زندگیش 350 00:22:14,036 --> 00:22:15,104 ‫بهش خدمت میکردم 351 00:22:15,137 --> 00:22:17,072 ‫آره، خانم آساری 352 00:22:17,106 --> 00:22:18,674 ‫حتما خیلی خسته کننده بوده 353 00:22:18,707 --> 00:22:21,176 ‫نه نه اصلا آزاردهنده نبود 354 00:22:21,210 --> 00:22:24,479 ‫هرچند من بیشتر دنبال این بودم ‫که ندیمه‌ی یه نفر همسن خودم بشم 355 00:22:24,512 --> 00:22:27,883 ‫ولی شهر باث به مقصدی ‫برای هفتاد ساله‌ها تبدیل شده 356 00:22:27,917 --> 00:22:31,020 ‫اوه عزیزم، کاملا درک میکنم چی میگی 357 00:22:31,053 --> 00:22:33,989 ‫منم از خارجی‌ها اصلا خوشم نمیاد! 358 00:22:36,592 --> 00:22:38,526 ‫خب نامه‌ی تو خیلی به موقع به دستم رسید 359 00:22:38,559 --> 00:22:40,129 ‫چون من خودم دنبال یه شغل دیگه میگردم 360 00:22:42,698 --> 00:22:44,900 ‫سلینای عزیزم 361 00:22:44,934 --> 00:22:47,770 ‫اگه دنبال شغل میگردی 362 00:22:47,803 --> 00:22:50,139 ‫من ممکنه برات یه چیز ‫خیلی خوب تو چنته داشته باشم 363 00:22:51,941 --> 00:22:55,878 ‫البته بهتره اسمش رو "شغل" نذاریم 364 00:22:57,179 --> 00:23:00,916 ‫بیشتر شبیه یه پروژه و شوخی کردنه 365 00:23:02,517 --> 00:23:04,687 ‫میدونی 366 00:23:04,720 --> 00:23:07,923 ‫یه آقایی هست به اسم آقای مالکولم 367 00:23:07,957 --> 00:23:10,558 ‫که به غرور و تکبرش مشهوره 368 00:23:10,592 --> 00:23:12,895 ‫همونی که توی اون کاریکاتور وحشتناک بود؟ 369 00:23:12,928 --> 00:23:14,462 ‫خودشه 370 00:23:15,731 --> 00:23:18,600 ‫همونطور که میدونی 371 00:23:18,634 --> 00:23:21,837 ‫اون جلوی چشم‌های همه به من توجه نشون داد 372 00:23:21,870 --> 00:23:24,640 ‫و بعدش با عقب کشیدن منو ‫مسخره‌ی عام و خاص کرد 373 00:23:24,673 --> 00:23:26,942 ‫جولیا! چقدر برات سخت بوده پس! 374 00:23:26,976 --> 00:23:28,744 ‫خیلی متاسفم 375 00:23:29,745 --> 00:23:31,613 ‫خیلی آزاردهنده بود 376 00:23:31,647 --> 00:23:33,182 ‫مخصوصا وقتی که فهمیدم 377 00:23:33,215 --> 00:23:36,051 ‫که اون یه لیست داره و طبق ‫همون لیست منو قضاوت کرده 378 00:23:36,085 --> 00:23:37,720 ‫و فهمیده که منو نمیخواد 379 00:23:37,753 --> 00:23:39,288 ‫چه جور لیستی؟ 380 00:23:39,321 --> 00:23:41,123 ‫یک لیست از خصوصیات مورد نیازی که 381 00:23:41,156 --> 00:23:42,758 ‫که همسرش باید داشته باشه 382 00:23:42,791 --> 00:23:44,760 ‫و اونقدری متکبره و فقط نوک دماغش رو میبینه 383 00:23:44,793 --> 00:23:46,862 ‫که خصوصیات مورد نظرش غیرقابل برآورده شدنه 384 00:23:48,063 --> 00:23:51,100 ‫خیلی دوست دارم که آقای مالکولم 385 00:23:51,133 --> 00:23:53,836 ‫به سزای عملش برسه 386 00:23:55,137 --> 00:23:57,239 ‫ولی به کمک تو نیاز دارم 387 00:23:57,272 --> 00:24:00,042 ‫کمک من؟ 388 00:24:04,980 --> 00:24:08,150 ‫اگه ما تو رو به عنوان زن بی نقصی که 389 00:24:08,183 --> 00:24:11,286 ‫اون دنبالش میگرده معرفی کنیم 390 00:24:11,320 --> 00:24:15,991 ‫و بعدش بذاریم بفهمه که ‫تو خودتم یه لیست داری 391 00:24:16,025 --> 00:24:19,728 ‫و اون خصوصیات مورد نظر داخل لیست تورو نداره 392 00:24:19,762 --> 00:24:25,300 ‫خب به نظرم همچین چیزی یک ‫اجرای عدالت به صورت شاعرانه‌ست 393 00:24:31,073 --> 00:24:34,542 ‫نمیدونم..این بیشتر.. 394 00:24:36,779 --> 00:24:37,846 ‫موذیانه به نظر میرسه 395 00:24:37,880 --> 00:24:40,749 ‫سلینای عزیزم! 396 00:24:40,783 --> 00:24:43,786 ‫اینقدر ترسو نباش! 397 00:24:43,819 --> 00:24:46,221 ‫من به اون مرد اجازه نمیدم آبروی ‫یک نفر دیگه رو هم خدشه دار کنه 398 00:24:46,255 --> 00:24:49,625 ‫ولی اگه اینقدری که میگی خودپسند و سخت گیره 399 00:24:49,658 --> 00:24:51,894 ‫چطور میتونم توجهش رو جلب کنم؟ 400 00:24:51,927 --> 00:24:54,163 ‫اگر آقای مالکولم جذب تو نشده 401 00:24:54,196 --> 00:24:56,965 ‫قطعا حتی به من نگاه هم نمیکنه 402 00:24:56,999 --> 00:24:58,901 ‫اوه سلینا 403 00:25:00,169 --> 00:25:02,671 ‫چه ارزیابی دقیقی از من داشتی 404 00:25:03,839 --> 00:25:07,609 ‫بگذریم، با اینکه ظاهر تو 405 00:25:07,643 --> 00:25:10,079 ‫با مُد کلاسیک روز همراه نیست 406 00:25:10,112 --> 00:25:14,383 ‫ولی بیشتر از من و یا هر ‫زن دیگه‌ای اطلاعات داری 407 00:25:14,416 --> 00:25:17,619 ‫تو درمورد لیست میدونی 408 00:25:17,653 --> 00:25:20,956 ‫و با یه سری آموزش‌ها از طرف من و پسرعموم.. 409 00:25:21,810 --> 00:25:24,226 ‫شانس خیلی بالایی داری که ‫خصوصیات لازم رو داشته باشی 410 00:25:26,929 --> 00:25:29,832 ‫پسر..پسر عموت میخواد به من کمک کنه 411 00:25:29,865 --> 00:25:33,268 ‫که چطور یک مرد پیچیده با ‫سلیقه‌ی خاص رو جذب خودم کنم؟ 412 00:25:38,240 --> 00:25:40,075 ‫ظا..ظاهرا بله! 413 00:25:41,210 --> 00:25:43,679 ‫من..من فکر نمیکنم که.. 414 00:25:43,712 --> 00:25:45,380 ‫سلینای عزیزم 415 00:25:47,683 --> 00:25:51,053 ‫امیدوارم قبول کنی که به من کمک بدی 416 00:25:51,086 --> 00:25:54,189 ‫گذشته از همه‌ی این‌ها، من و تو ‫همیشه هوای هم رو داشتیم، نداشتیم؟ 417 00:25:56,125 --> 00:25:57,359 ‫تازه خیلی هم خوش میگذره 418 00:26:03,732 --> 00:26:06,135 ‫دقیقا میخوای من چیکار کنم؟ 419 00:26:10,072 --> 00:26:11,173 ‫ممنونم 420 00:26:13,942 --> 00:26:15,677 ‫آیتم شماره یک: 421 00:26:15,711 --> 00:26:18,247 ‫"خوشگل و خوش هیکل باشه" 422 00:26:27,089 --> 00:26:30,025 ‫اوه! خیلی زیباست مالی! 423 00:26:30,058 --> 00:26:31,193 ‫یقه‌ش رو بازتر کن 424 00:26:31,226 --> 00:26:33,061 ‫جولیا! 425 00:26:33,095 --> 00:26:36,899 ‫آیتم شماره دو: ‫"با وقار و مودب باشه" 426 00:26:36,932 --> 00:26:39,868 ‫یکم سینه رو بده جلو سلینا 427 00:26:39,902 --> 00:26:41,770 ‫دستور دادیم که یقه‌ی لباست باز باشه 428 00:26:41,803 --> 00:26:43,338 ‫نمیخوایم با قوز کردنت سینه‌هات رو نبینه 429 00:26:43,372 --> 00:26:45,240 ‫جولیا! خیلی شرم آوره! 430 00:26:45,274 --> 00:26:47,075 ‫و حالا... 431 00:26:47,109 --> 00:26:48,777 ‫یک دو سه ‫یک دو سه 432 00:26:48,810 --> 00:26:50,279 ‫یک دو سه ‫یک دو سه 433 00:26:50,312 --> 00:26:53,849 ‫واینستا ‫اینجوری کسی رو میندازی زمین 434 00:26:53,882 --> 00:26:57,853 ‫یک دو سه، یک دو سه ‫حالا مثل یک پرنده پرواز کن! 435 00:26:57,886 --> 00:26:58,987 ‫حالا بچرخ! 436 00:26:59,021 --> 00:27:00,422 ‫آیتم شماره سه: 437 00:27:00,455 --> 00:27:03,325 ‫"با مطالعات زیاد به خودش اگاهی بده" 438 00:27:03,358 --> 00:27:07,863 ‫تبدیل شدن به یک همسر مناسب چقدر سخته 439 00:27:07,896 --> 00:27:10,866 ‫احساس میکنم خودمم دارم ‫به یک زن مناسب تبدیل میشم 440 00:27:10,899 --> 00:27:11,366 ‫میدونم 441 00:27:13,435 --> 00:27:16,772 ‫خداروشکر هیچکس نمیخواد ‫با عشق و علاقه ازدواج کنه!! 442 00:27:16,805 --> 00:27:18,173 ‫چه حرف حقی زدی! 443 00:27:19,474 --> 00:27:23,445 ‫باید ظرافت ذهنی داشته باشی 444 00:27:23,478 --> 00:27:25,814 ‫و درمورد همه چیز بدونی 445 00:27:25,847 --> 00:27:30,052 ‫و در عین حال باید اون ساده لوحی که ‫مردها خیلی دوست دارن رو حفظ کنی 446 00:27:30,085 --> 00:27:32,821 ‫- چیزی درمورد قانون غله میدونی؟ ‫- معلومه میدونم 447 00:27:32,854 --> 00:27:34,456 ‫خیلی مهمه که بدونی 448 00:27:34,489 --> 00:27:36,491 ‫یه سری تراکت‌های مربوط ‫به این قانون رو آوردم بخونی 449 00:27:36,525 --> 00:27:40,495 ‫خیلی وقتت رو روی این تراکت‌ها تلف نکن سلینا 450 00:27:40,529 --> 00:27:44,299 ‫یه جنتلمن خوشش نمیاد که ‫یک زن از خودش باهوش‌تر باشه 451 00:27:44,333 --> 00:27:48,070 ‫همسری که از عقلش استفاده میکنه؟ ‫خدا به دور! 452 00:27:48,103 --> 00:27:51,840 ‫و خیلی عمیق فکر کردن ‫باعث ایجاد چروک پیشونی میشه 453 00:27:51,873 --> 00:27:55,043 ‫ایده خوبیه که کنار اقیانوس مدیتیشن کنی 454 00:27:55,077 --> 00:27:57,079 ‫من وقتی خودم به دریا فکر میکنم... 455 00:27:58,581 --> 00:28:00,816 ‫کمتر اخم میکنم 456 00:28:02,150 --> 00:28:04,019 ‫اوه! داشت یادم میرفت ‫نباید پلک بزنی 457 00:28:04,052 --> 00:28:05,454 ‫عذرمیخوام؟؟ 458 00:28:05,487 --> 00:28:08,190 ‫مالکولم از حقه‌های دلبری خوشش نمیاد 459 00:28:08,223 --> 00:28:10,425 ‫خب کسی 460 00:28:10,459 --> 00:28:12,861 ‫اگه یه ذره توجه میکردی 461 00:28:12,894 --> 00:28:15,897 ‫میفهمی که من همین الانش ‫به سلینا توضیح دادم که 462 00:28:15,931 --> 00:28:18,967 ‫وقتی داره تظاهر میکنه که میخواد ‫آقای مالکلوم رو جذب خودش کنه 463 00:28:19,001 --> 00:28:22,204 ‫هیچ تظاهر و ادایی نباید توی رفتارهاش باشه 464 00:28:22,237 --> 00:28:25,140 ‫این چیزی که گفتی اصلا ‫ربطی به حرفی که من زدم نداشت 465 00:28:25,173 --> 00:28:29,411 ‫خب باید ببخشی که مثل تو ‫از کلمات کمتری استفاده نکردم 466 00:28:31,213 --> 00:28:33,815 ‫اگه تو خودت اینقدر باهوش و عقل کلی 467 00:28:33,849 --> 00:28:36,251 ‫چطور نتونستی آزمون مالکولم رو قبول بشی؟ 468 00:28:36,285 --> 00:28:38,220 ‫الان سال چهارمیه که دنبال شوهر میگردی؟ 469 00:28:38,253 --> 00:28:39,554 ‫اگه قبلش بهم هشدار داده ‫بودی شاید اینجوری نمیشد 470 00:28:39,589 --> 00:28:41,390 ‫من نمیخواستم هیچ کاری ‫با این قضیه داشته باشم 471 00:28:41,423 --> 00:28:43,125 ‫منم نمیخوام هیچ کاری با تو داشته باشم 472 00:28:43,158 --> 00:28:44,393 ‫بسه! 473 00:28:47,296 --> 00:28:50,232 ‫من باور دارم که خودم ‫میدونم آقای مالکولم دنبال چیه 474 00:28:52,067 --> 00:28:55,270 ‫خب، شما برنامه دارید ‫ما دوتا کجا باهم آشنا بشم؟ 475 00:28:57,506 --> 00:28:59,975 ‫سلینا، خیلی توی نقش خودت فرو فتی 476 00:29:02,077 --> 00:29:03,345 ‫حالا باید قایم بشی 477 00:29:05,615 --> 00:29:08,317 ‫به نطر من که کارمون حرف نداشته 478 00:29:08,350 --> 00:29:10,052 ‫جولیا، من یکم استرس دارم 479 00:29:10,085 --> 00:29:12,187 ‫نگران نباش ‫همینجا منتظر بمون 480 00:29:15,658 --> 00:29:17,259 ‫برمیگردم 481 00:29:36,078 --> 00:29:38,146 ‫باید توی همون ساسکس میموندم 482 00:29:42,951 --> 00:29:44,086 ‫عذرمیخوام؟ 483 00:29:45,554 --> 00:29:49,224 ‫من..متاسفم که مزاحمتون شدم آقا 484 00:29:49,257 --> 00:29:51,293 ‫فکر میکردم اینجا خالیه 485 00:29:54,296 --> 00:29:55,530 ‫عیبی نداره 486 00:29:57,299 --> 00:29:59,101 ‫از رقصیدن فرار کردین؟ 487 00:30:01,136 --> 00:30:03,338 ‫آره یه همچین چیزی، من.. 488 00:30:06,341 --> 00:30:08,343 ‫داشتم به بیهودگی یک رویا فکر میکردم 489 00:30:11,213 --> 00:30:13,949 ‫مگه رویا میتونه بیهوده باشه؟ 490 00:30:16,318 --> 00:30:19,622 ‫رویا به ما امید میبخشه ‫و امید چیز خوبیه 491 00:30:19,655 --> 00:30:20,857 ‫نظر شما اینه 492 00:30:22,224 --> 00:30:24,627 ‫بقیه‌ی ما، طبق گفته‌ی ‫یک شاعر، عقیده داریم که: 493 00:30:24,660 --> 00:30:27,429 ‫"امید، نا امید کننده‌ترین چیز دنیاست" 494 00:30:29,431 --> 00:30:31,433 ‫چه اعتقاد غم انگیزی! 495 00:30:33,636 --> 00:30:36,606 ‫من ترجیح میدم طبق گفته‌ی ‫جانسون باور داشته باشم که 496 00:30:36,639 --> 00:30:40,676 ‫"امید همون خوشبختی ‫اصلیه که به دنیا بخشیده شده" 497 00:30:40,710 --> 00:30:43,613 ‫ولی احتمالا.. 498 00:30:43,646 --> 00:30:46,348 ‫شما به یک چیز بی ارزش امید بستید 499 00:30:46,381 --> 00:30:48,684 ‫پس در این صورت سزاوار ‫این هستید که امیدتون نا امید بشه 500 00:30:49,518 --> 00:30:51,453 ‫اعتراف کنید جناب 501 00:30:51,486 --> 00:30:54,556 ‫شما امید داشتید که توی ‫قماربازی برنده بشید، ولی باختید 502 00:30:54,590 --> 00:30:57,559 ‫و حالا دارید به صورت افراطی ‫بخاطر رنجشتون این حرفا رو میزنید 503 00:30:57,593 --> 00:31:00,028 ‫من به همچین رفتار بچه‌گانه‌ای اعتراف نمیکنم 504 00:31:03,265 --> 00:31:06,368 ‫البته اگه واقعا بازی کرده ‫بودم، امید داشتم که برنده بشم 505 00:31:08,069 --> 00:31:10,706 ‫پس ادعا میکنید که به ‫یک چیز با ارزش امید بستید؟ 506 00:31:10,740 --> 00:31:12,240 ‫بله البته 507 00:31:12,274 --> 00:31:15,243 ‫پس منم امیدوارم که بهش برسید 508 00:31:15,277 --> 00:31:16,244 ‫باعث افتخاره 509 00:31:18,079 --> 00:31:21,450 ‫احتمالا اشتباه از من بوده که به ‫چیزای به درد نخور امید میبندم 510 00:31:30,593 --> 00:31:32,728 ‫عذرمیخوام 511 00:31:32,762 --> 00:31:36,164 ‫من متاسفم که مزاحم شما شدم 512 00:31:36,198 --> 00:31:38,099 ‫- بهتره برم ‫- نه 513 00:31:38,133 --> 00:31:41,536 ‫نه بهتره من برم 514 00:31:41,571 --> 00:31:44,473 ‫به اندازه کافی اینجا وقت گذروندم 515 00:31:53,048 --> 00:31:56,318 ‫خیلی خوشحال میشم وقتی ‫که به سالن رقص برگردید 516 00:31:56,351 --> 00:31:57,753 ‫به صورت مناسب معرفی بشیم 517 00:32:13,803 --> 00:32:15,504 ‫بگذریم، مادرم همیشه میگه که 518 00:32:15,537 --> 00:32:18,273 ‫من یه رقاص به دنیا اومدم ‫واقعا همینطوره 519 00:32:18,306 --> 00:32:20,041 ‫- یعنی رقصیدن توی خانواده ما ارثیه ‫- کسی 520 00:32:20,075 --> 00:32:21,611 ‫عذرمیخوام 521 00:32:21,644 --> 00:32:24,312 ‫کجا بودی؟ ‫یه مورد مناسب برات پیدا کردم 522 00:32:24,346 --> 00:32:26,348 ‫جوان، سینه‌های بزرگ، پاهای بلند 523 00:32:26,381 --> 00:32:28,250 ‫مگه داری اسب معرفی میکنی! 524 00:32:28,283 --> 00:32:29,785 ‫نه به نظرم از این یکی خوشت میاد 525 00:32:29,819 --> 00:32:31,353 ‫این دختره یکم راز آلوده 526 00:32:31,386 --> 00:32:33,188 ‫این هشدار دهنده به نظر میرسه 527 00:32:33,221 --> 00:32:35,591 ‫من ترجیح میدم از خانم‌های ‫جوان مرموز دوری کنم 528 00:32:35,625 --> 00:32:40,228 ‫درضمن، فکر میکنم که خودم ‫مورد مناسبم رو پیدا کردم 529 00:32:40,262 --> 00:32:42,430 ‫فقط نمیدونم چقدر میخواد توی باغ نارنج بمونه 530 00:32:43,666 --> 00:32:46,334 ‫عذرمیخوام؟ ‫چی گفتی الان؟ 531 00:32:46,368 --> 00:32:49,404 ‫گفتی که همین الان با یه ‫نفر توی باغ نارنج آشنا شدی؟ 532 00:32:49,437 --> 00:32:53,341 ‫آره، البته احتمالا متاهله ‫یا یه مورد نامناسب داره 533 00:32:57,780 --> 00:33:00,515 ‫عذرمیخوام ‫الان برمیگردم 534 00:33:00,549 --> 00:33:02,284 ‫- لرد کسیدی ‫- عذرمیخوام 535 00:33:02,317 --> 00:33:05,420 ‫کجا داره میره؟ 536 00:33:13,596 --> 00:33:17,566 ‫سلینا..تو الان..تو الان ‫اینجا با یه جنتلمن آشنا شدی؟ 537 00:33:17,600 --> 00:33:19,334 ‫آره، خیلی دلپذیر بود 538 00:33:19,367 --> 00:33:20,736 ‫عالیه! 539 00:33:20,770 --> 00:33:22,605 ‫نمیدونم کجاش عالیه 540 00:33:22,638 --> 00:33:24,372 ‫جولیا میگه نباید این اتاق رو ترک کنم 541 00:33:24,406 --> 00:33:25,507 ‫میگه باید یه فضای 542 00:33:25,540 --> 00:33:27,777 ‫پر رمز و راز درمورد من ایجاد کنه 543 00:33:27,810 --> 00:33:31,546 ‫مهم نیست جولیا چی گفته، ‫همین الان باید به سالن رقص بریم 544 00:33:31,581 --> 00:33:33,481 ‫چرا؟ اون مرده رو میشناسی؟ 545 00:33:34,617 --> 00:33:36,518 ‫فکر میکنم که میشناسم ‫بریم 546 00:33:38,186 --> 00:33:39,689 ‫سریع ‫سریع 547 00:33:42,324 --> 00:33:45,260 ‫دختر عزیزم، کجا بودی؟ 548 00:33:45,293 --> 00:33:47,697 ‫میبینم که کارت رقصت خالیه 549 00:33:47,730 --> 00:33:50,766 ‫لازم نیست اینقدر سختگیر باشی 550 00:33:50,800 --> 00:33:52,167 ‫- نوشیدنی میخوای؟ ‫- نه 551 00:33:52,200 --> 00:33:53,201 ‫جولیا 552 00:33:56,606 --> 00:33:59,374 ‫اینجا چیکار میکنی؟ 553 00:33:59,407 --> 00:34:03,278 ‫همه‌ی افراد اینجا مسحور زن ناشناس ‫و مرموزی شدن که من تعریفشو کردم 554 00:34:03,311 --> 00:34:05,848 ‫یه سری پیشرفت‌های جالب اتفاق افتاده 555 00:34:05,881 --> 00:34:07,549 ‫آقای مالکولم 556 00:34:07,583 --> 00:34:10,620 ‫میخوام یه نفر رو بهتون معرفی کنم 557 00:34:12,855 --> 00:34:14,489 ‫آ..آقای مالکولم؟ 558 00:34:15,290 --> 00:34:15,858 ‫درسته 559 00:34:17,827 --> 00:34:20,596 ‫آقای مالکولم! چقدر خوبه که میبینمتون 560 00:34:20,630 --> 00:34:22,564 ‫و چقدر هم خوب به نظر میرسید 561 00:34:24,734 --> 00:34:28,571 ‫خانم تیستلویت ‫دوشیزه تیستلویت 562 00:34:30,606 --> 00:34:32,307 ‫آقای مالکولم 563 00:34:32,340 --> 00:34:35,578 ‫هرچند من هنوز اسم شما رو نمیدونم 564 00:34:35,611 --> 00:34:40,950 ‫آقای جرمی مالکولم، میتونم خانم ‫سلینا دالتون رو بهتون معرفی کنم؟ 565 00:34:40,983 --> 00:34:42,752 ‫خانم دالتون 566 00:34:42,785 --> 00:34:46,789 ‫خوشحالم که ایندفعه به ‫صورت شایسته باهاتون آشنا شدم 567 00:34:48,891 --> 00:34:51,292 ‫خب آقای مالکولم، بگید ببینم 568 00:34:51,326 --> 00:34:54,897 ‫مادر گرامیتون هم امسال به ما ملحق میشن؟ 569 00:34:54,930 --> 00:34:56,799 ‫"ایندفعه"؟ 570 00:34:56,832 --> 00:34:59,434 ‫یکم پیش به صورت اتفاقی ‫توی باغ بهم برخورد کردن 571 00:34:59,467 --> 00:35:01,737 ‫- چقدر غیرمنتظره! ‫- عالیه! 572 00:35:01,771 --> 00:35:05,941 ‫خانم دالتون امیدوار بودم ‫که شاید فردا برای دیدار 573 00:35:05,975 --> 00:35:08,410 ‫گالری عکس دولویچ به من ملحق بشید؟ 574 00:35:11,513 --> 00:35:14,717 ‫ممنونم ‫ایده خوبیه 575 00:35:14,750 --> 00:35:15,885 ‫پس فردا میبینمتون 576 00:35:18,754 --> 00:35:19,789 ‫لرد کسیدی 577 00:35:20,656 --> 00:35:21,657 ‫ب..بله 578 00:35:22,524 --> 00:35:23,525 ‫آفرین! 579 00:35:34,837 --> 00:35:37,573 ‫آقای مالکولم باز داره با خانم‌ها میگرده 580 00:35:37,606 --> 00:35:39,875 ‫هیس! صدات رو میشنوه 581 00:35:42,510 --> 00:35:47,248 ‫خب، مشخصه که شما شهرت خاصی دارید 582 00:35:47,282 --> 00:35:48,718 ‫به چه عنوانی؟ 583 00:35:49,551 --> 00:35:50,753 ‫رباینده قلب‌ها؟ 584 00:35:52,420 --> 00:35:53,756 ‫بله 585 00:35:54,790 --> 00:35:55,958 ‫شکننده دل‌ها؟ 586 00:35:57,325 --> 00:35:59,394 ‫به نظرم میشه همچین چیزی گفت 587 00:36:01,362 --> 00:36:03,599 ‫نابود کننده‌ی رویای خانم‌های جوان؟ 588 00:36:06,669 --> 00:36:09,404 ‫این دیگه یک اغراق چرنده 589 00:36:09,437 --> 00:36:12,608 ‫ولی بله یه سری شایعات این چنینی شنیدم 590 00:36:14,877 --> 00:36:15,878 ‫و شما؟ 591 00:36:17,479 --> 00:36:19,682 ‫شما این توصیفاتی که ‫درموردم کردن رو باور دارید؟ 592 00:36:23,085 --> 00:36:27,022 ‫من هنوز برای قضاوت کردن شما آماده نیستم 593 00:36:27,056 --> 00:36:29,959 ‫خب خوشحالم که اینو گفتید خانم دالتون 594 00:36:29,992 --> 00:36:34,630 ‫چون باور دارم که سزاوار ‫این شهرتی که کسب کردم نیستم 595 00:36:34,663 --> 00:36:36,832 ‫مخصوصا درمورد قضیه‌ی خانم تیستلویت 596 00:36:36,866 --> 00:36:38,701 ‫من خودم رو مقصر نمیدونم 597 00:36:38,734 --> 00:36:42,905 ‫اون بهم گفت که شما بهش یه ‫توجه خیلی خاص نشون دادید 598 00:36:42,938 --> 00:36:45,306 ‫من فقط یه بار اونو در اوپرا همراهی کردم 599 00:36:45,340 --> 00:36:48,510 ‫متوجهم، اوپرای جذابی بود؟ 600 00:36:51,446 --> 00:36:53,883 ‫نه، نه نبود 601 00:36:53,916 --> 00:36:56,085 ‫خواننده سوپرانو بیشتر ‫نوت‌هاش رو اشتباه خوند 602 00:36:56,118 --> 00:37:00,321 ‫و خانم تیستلویت یه سری پر به موهاشون وصل ‫کرده بودن که هی به بینی من میخورد 603 00:37:00,355 --> 00:37:01,957 ‫پس در طول شب زیاد پیش میومد که 604 00:37:01,991 --> 00:37:03,726 ‫عطسه‌م میگرفت 605 00:37:03,759 --> 00:37:07,963 ‫خب شما و خانم تیستلویت قربانی‌های 606 00:37:07,997 --> 00:37:10,065 ‫یه سری شرایط فاجعه بار شدید! 607 00:37:10,099 --> 00:37:12,701 ‫پرها و یک سوپرانوی گوش خراش 608 00:37:12,735 --> 00:37:14,369 ‫برانگیزنده‌ی عشق و علاقه نیستن 609 00:37:18,974 --> 00:37:22,578 ‫پس شما من رو از بی ارزش کردن 610 00:37:22,611 --> 00:37:24,814 ‫محبت‌های خانم تیستلویت مبری میکنید؟ 611 00:37:29,118 --> 00:37:31,687 ‫متاسفانه نمیتونم 612 00:37:33,122 --> 00:37:35,490 ‫خیلی سریع عقب کشیدین 613 00:37:37,126 --> 00:37:40,095 ‫یک جنتلمن واقعی قبل از اینکه یک زن رو 614 00:37:40,129 --> 00:37:43,565 ‫جلوی چشم بقیه کنار بذاره، ‫برای بار دوم هم پیش قدم میشه 615 00:37:43,599 --> 00:37:46,769 ‫شاید بهتر بود اونو به یک ‫کنسرت موسیقی دعوت میکردید 616 00:37:46,802 --> 00:37:49,370 ‫ولی بعد از مراسم اوپرا میدونستم که 617 00:37:49,404 --> 00:37:50,639 ‫علاقه‌ای به خانم تیستلویت ندارم 618 00:37:50,673 --> 00:37:52,473 ‫در این صورت اگه بازم پیگیر ایشون میشدم 619 00:37:52,507 --> 00:37:54,677 ‫اونموقع لایق تمام حرف‌هایی ‫که پشت سرم میزنن، میشدم 620 00:37:56,579 --> 00:38:00,049 ‫پس در این شرایط توقع داشتید من چیکار کنم؟ 621 00:38:00,082 --> 00:38:02,718 ‫جرمی؟ 622 00:38:02,751 --> 00:38:03,619 ‫عذرمیخوام 623 00:38:03,652 --> 00:38:05,588 ‫جرمی مالکولم! 624 00:38:05,621 --> 00:38:08,724 ‫هنری آساری! بالاخره چشمم به جمالت روشن شد ‫اینجا چیکار میکنی؟ 625 00:38:08,757 --> 00:38:10,926 ‫فکر میکردم با هنگ خودت توی شمال مستقر شدی 626 00:38:10,927 --> 00:38:10,936 ‫(هر هنگ معمولاً از ۲٬۰۰۰ تا ‫۴٬۰۰۰ سرباز تشکیل شده است) 627 00:38:10,960 --> 00:38:14,697 ‫فقط برای مراسم یادبود سرهنگ ‫دوم دونوگوم به شهر اومدم 628 00:38:14,730 --> 00:38:16,732 ‫ولی توی این فکرم که استعفا بدم 629 00:38:16,765 --> 00:38:19,735 ‫و به جمع شما آقایون بیکار و تنبل ملحق بشم 630 00:38:19,768 --> 00:38:21,036 ‫طمئنی میخوای این کار رو بکنی؟ 631 00:38:21,070 --> 00:38:23,072 ‫میتونه خیلی خسته کننده باشه ‫خب.. 632 00:38:23,105 --> 00:38:27,977 ‫عذرمیخوام خانم دالتون، میتونم کاپیتان ‫هنری آساری رو بهتون معرفی کنم؟ 633 00:38:28,010 --> 00:38:29,745 ‫خانم دالتون؟ 634 00:38:29,778 --> 00:38:31,580 ‫کاپیتان آساری؟ 635 00:38:31,614 --> 00:38:33,548 ‫خانم سلینا دالتون؟ 636 00:38:33,582 --> 00:38:35,117 ‫بله 637 00:38:35,150 --> 00:38:37,820 ‫به نظر میرسه شما دوتا ‫همدیگه رو از قبل میشناسید 638 00:38:37,853 --> 00:38:40,689 ‫بله، خانم دالتون یکی از دوستان ‫نزدیک همسر عموی من بود 639 00:38:40,723 --> 00:38:43,125 ‫میخواستم از محبت‌های ‫شما نسبت به عمه‌م تشکر کنم 640 00:38:43,158 --> 00:38:44,559 ‫متوجهم 641 00:38:44,593 --> 00:38:46,996 ‫چه تصادف خوبی 642 00:38:47,029 --> 00:38:48,429 ‫که اینقدر غیرمنتظره باهاتون برخورد کردم 643 00:38:48,463 --> 00:38:49,732 ‫چه فرصت خوبی! 644 00:38:49,765 --> 00:38:51,634 ‫از دیدنتون خیلی خوشحالم کاپیتان 645 00:38:51,667 --> 00:38:53,869 ‫عمه‌ی شما برای من خیلی محترم بودن 646 00:38:53,903 --> 00:38:55,905 ‫و خیلی وقت پیش میخواستم بهتون تسلیت بگم 647 00:38:55,938 --> 00:38:57,873 ‫مچکرم 648 00:38:57,907 --> 00:39:01,143 ‫من به عنوان ندیمه‌ی عمه‌ی کاپیتان ‫آساری در سال‌های آخر عمرشون 649 00:39:01,176 --> 00:39:02,645 ‫به شهر باث رفته بودم 650 00:39:02,678 --> 00:39:04,046 ‫چقدر مهربان! 651 00:39:06,514 --> 00:39:10,920 ‫خب بهتره اجازه بدم شما دوتا ‫به گالری گردی خودتون برسید 652 00:39:10,953 --> 00:39:13,589 ‫ولی اگه آدرستون رو بهم بدید تا بتونم 653 00:39:13,622 --> 00:39:15,556 ‫بهتون سر بزنم، خیلی خوشحال میشم 654 00:39:15,591 --> 00:39:17,826 ‫من خونه‌ی تیستلویت‌ها ‫در میدان بارکلی میمونم 655 00:39:17,860 --> 00:39:20,796 ‫خب آقای مالکولم 656 00:39:20,829 --> 00:39:21,730 ‫آساری 657 00:39:22,530 --> 00:39:23,531 ‫خانم دالتون 658 00:39:26,769 --> 00:39:32,574 ‫راستی یادتون نره تصویر "ونوس ‫و آدونیس"رو هم ببنید، خیلی زیباست 659 00:39:33,943 --> 00:39:34,944 ‫خدانگهدار 660 00:39:36,045 --> 00:39:37,813 ‫چه دیدار تصادفی و خوبی! 661 00:39:38,847 --> 00:39:39,882 ‫بله! 662 00:39:39,915 --> 00:39:41,516 ‫آقای مالکلوم رو ببین 663 00:39:41,549 --> 00:39:45,087 ‫به نظر راضی نمیاد، میاد؟ 664 00:39:50,592 --> 00:39:52,094 ‫شب بخیر مالی ‫به کارت برس 665 00:39:52,127 --> 00:39:54,163 ‫عذرمیخوام خانم؟ 666 00:39:54,196 --> 00:39:56,999 ‫- سلینا حتما خیلی گرسنه‌ست ‫- شب بخیر مالی 667 00:39:57,032 --> 00:39:58,901 ‫یه چیزی بیارم بخوریم 668 00:39:58,934 --> 00:40:00,169 ‫خیلی زیباست 669 00:40:03,906 --> 00:40:04,940 ‫خب.. 670 00:40:05,941 --> 00:40:07,876 ‫درموردم چی بهت گفت؟ 671 00:40:07,910 --> 00:40:11,714 ‫گفت فقط یه بار تو رو توی اوپرا همراهی کرده 672 00:40:11,747 --> 00:40:16,018 ‫باید قبول کنم جولیا، همچین چیزی ‫جرم غیرقابل بخشودنی ای نیست 673 00:40:16,051 --> 00:40:18,620 ‫درمورد مُژه‌هام چیزی نگفت؟ 674 00:40:18,654 --> 00:40:19,621 ‫مُژه‌هات؟ 675 00:40:21,690 --> 00:40:25,160 ‫فقط صبر کن تا با اون لیست ‫مسخره‌ش تو رو قضاوت کنه 676 00:40:25,194 --> 00:40:28,163 ‫اونموقع میبینی که چقدر ‫میتونه آزاردهنده باشه 677 00:40:28,197 --> 00:40:29,832 ‫اوه سلینا! 678 00:40:33,569 --> 00:40:36,605 ‫باید بهم کمک کنی 679 00:40:36,638 --> 00:40:38,874 ‫امکان نداره بتونم باهاش کاری کنم 680 00:40:38,907 --> 00:40:41,610 ‫کل لندن توی مشتشه 681 00:40:41,643 --> 00:40:45,614 ‫من مطمئن نیستم اونجوری که ‫تو شیطانی تصورش میکنی، باشه 682 00:40:47,049 --> 00:40:50,152 ‫میخوام مثل من مسخره‌ی مردم بشه 683 00:40:51,987 --> 00:40:56,625 ‫و بیش از هرچیزی..میخوام آبروی خودم احیا بشه 684 00:40:58,327 --> 00:41:00,062 ‫و.. 685 00:41:00,095 --> 00:41:03,599 ‫خواستگارهای من در حال کم شدنن 686 00:41:03,632 --> 00:41:07,136 ‫کاملا درک میکنم ولی شاید.. 687 00:41:07,169 --> 00:41:11,306 ‫من تقریبا به اندازه تمام عمرم تو رو میشناسم 688 00:41:11,340 --> 00:41:16,278 ‫و تو مالکولم رو چقدر ‫میشناسی؟ کمتر از یه روز؟ 689 00:41:16,311 --> 00:41:19,181 ‫اون روی همه‌ی زن‌ها این تاثیر رو میذاره 690 00:41:19,214 --> 00:41:22,751 ‫انگار یه جور تسلط و ‫قدرت نسبت بهشون پیدا میکنه 691 00:41:24,119 --> 00:41:26,822 ‫اون هیچ تسلطی نسبت به من پیدا نکرده 692 00:41:28,157 --> 00:41:30,659 ‫مطمئنی؟ 693 00:41:30,692 --> 00:41:35,330 ‫یعنی هیچ چیز مسحور کننده‌ای درونش ندیدی؟ 694 00:41:37,966 --> 00:41:43,605 ‫نمیتونم انکار کنم که یکم.. 695 00:41:43,639 --> 00:41:45,974 ‫جذابه! 696 00:41:46,008 --> 00:41:46,909 ‫میدونستم! 697 00:41:48,777 --> 00:41:53,115 ‫توام داری توسط صحبت‌های عاقلانه‌ش 698 00:41:53,148 --> 00:41:56,885 ‫و قیافه‌ی بسیار خوبش کور میشی 699 00:41:56,919 --> 00:42:00,255 ‫ولی از من به تو نصیحت ‫این رابطه به جایی نمیرسه 700 00:42:12,167 --> 00:42:14,636 ‫امروز حالت بهتره جولیا؟ 701 00:42:15,237 --> 00:42:17,005 ‫آره خوبم 702 00:42:18,941 --> 00:42:20,175 ‫کاپیتان آساری 703 00:42:21,910 --> 00:42:24,980 ‫من کاپیتان آساری رو نمیشناسم 704 00:42:25,013 --> 00:42:26,248 ‫تو میشناسی جولیا؟ 705 00:42:26,281 --> 00:42:28,383 ‫کاپیتان آساری یکی از آشناهای منه 706 00:42:29,718 --> 00:42:32,187 ‫اوه، بگو بیاد داخل پس 707 00:42:41,096 --> 00:42:43,966 ‫میتونم کاپیتان آساری رو ‫بهتون معرفی کنم خانم؟ 708 00:42:43,999 --> 00:42:47,169 ‫کاپیتان آساری، خانم ‫تیستلویت و دوشیزه تیستلویت 709 00:42:47,202 --> 00:42:50,806 ‫خدمت گذار شما خانم ‫تیستلویت و دوشیزه تیستلویت 710 00:42:50,839 --> 00:42:53,075 ‫لطفا بفرمایید بشینید کاپیتان 711 00:42:53,108 --> 00:42:55,844 ‫ممنونم خانم ولی راستش به اینجا اومدم 712 00:42:55,878 --> 00:42:58,247 ‫تا خانم دالتون رو به یک پیاده ‫روی لذت بخش دعوت کنم 713 00:42:59,047 --> 00:43:00,682 ‫یکی دیگه! 714 00:43:00,716 --> 00:43:03,018 ‫باعث خوشحالیمه! 715 00:43:03,051 --> 00:43:05,287 ‫لطف منو ببخشید تا برم وسایلم رو بیارم 716 00:43:05,320 --> 00:43:06,421 ‫البته 717 00:43:20,769 --> 00:43:23,438 ‫خب، کاپیتان آساری؟ 718 00:43:23,472 --> 00:43:24,673 ‫بله 719 00:43:26,742 --> 00:43:30,012 ‫خبر نداشتم سلینا توی شهر آشنا داره 720 00:43:30,045 --> 00:43:32,881 ‫بله، خانم دالتون یکی از ‫دوستان عزیز عمه‌ی من بودن 721 00:43:34,483 --> 00:43:37,819 ‫خیلی عجیبه ‫سلینا هیچوقت درمورد شما چیزی نگفته بود 722 00:43:37,853 --> 00:43:39,021 ‫حیف! 723 00:43:41,089 --> 00:43:44,493 ‫توی شهر مستقر شدید یا ‫فقط برای دیدار اومدین؟ 724 00:43:44,526 --> 00:43:48,830 ‫به تازگی مستقر شدم، امیدوارم از اینکه ‫سرزده به اینجا اومدم ناراحت نشده باشید 725 00:43:48,864 --> 00:43:53,168 ‫دوست سلینا، دوست ما هم هست 726 00:43:55,270 --> 00:43:57,339 ‫از هردوی شما ممنونم ‫خیلی لطف دارید 727 00:43:58,974 --> 00:44:00,842 ‫- بریم؟ ‫- بله 728 00:44:02,177 --> 00:44:04,346 ‫خانم تیستلویت ‫دوشیزه تیستلویت 729 00:44:04,379 --> 00:44:06,081 ‫از دیدارتون خیلی خوشحال شدم 730 00:44:07,849 --> 00:44:08,850 ‫البته 731 00:44:18,026 --> 00:44:18,894 ‫چیه؟ 732 00:44:20,529 --> 00:44:22,998 ‫مطمئن نیستم که خبر داشته باشید خانم دالتون 733 00:44:23,031 --> 00:44:26,034 ‫ولی عمه‌م توی نامه‌هاش ‫بهم خیلی اسم شما رو میاورد 734 00:44:26,068 --> 00:44:28,904 ‫عمه‌تون از شما پیش من هم زیاد صحبت میکردن 735 00:44:28,937 --> 00:44:32,040 ‫خیلی خوشحالم که فرصتش ‫پیش اومد تا با شما آشنا بشم 736 00:44:32,074 --> 00:44:34,309 ‫بله، منم همینطور 737 00:44:34,343 --> 00:44:37,980 ‫باید اعتراف کنم که یه دلیل ‫دیگه هم برای آشنایی با شما داشتم 738 00:44:39,114 --> 00:44:41,149 ‫به لندن اومدم تا شما رو ببینم 739 00:44:41,183 --> 00:44:45,020 ‫چون باور دارم که عمه‌م ‫میخواست من و شما باهم ازدواج کنیم 740 00:44:48,023 --> 00:44:50,492 ‫چرا همچین فکری میکنید؟ 741 00:44:50,525 --> 00:44:52,995 ‫خب توی نامه‌ای که قبل از مرگش برام نوشت 742 00:44:53,028 --> 00:44:56,365 ‫گفته بود که "خواسته‌ی قلبی من ‫اینه که تو و خانم دالتون باهم ازدواج کنید" 743 00:44:56,398 --> 00:45:00,502 ‫متوجهم، پس به نظر میرسه شما ‫حرفشون رو به درستی برداشت کردین 744 00:45:00,535 --> 00:45:01,870 ‫بله، بله 745 00:45:01,903 --> 00:45:03,905 ‫خیلی رک و راست گفته بود 746 00:45:03,939 --> 00:45:06,275 ‫البته شاید داشته درمورد ‫بازی کریبج حرف میزده 747 00:45:06,308 --> 00:45:08,543 ‫شاید منظورش این بوده که من ‫و شما باید باهم کریبج بازی کنیم 748 00:45:08,578 --> 00:45:11,513 ‫یا شطرنج، ممکن نیست که ‫منظورشون شطرنج بوده باشه؟ 749 00:45:11,546 --> 00:45:15,117 ‫متاسفانه نه، ایشون میدونست ‫که من خیلی خیلی شطرنجم ضعیفه 750 00:45:16,385 --> 00:45:20,555 ‫روز بخیر هنری ‫خانم دالتون 751 00:45:20,590 --> 00:45:22,924 ‫- جرمی ‫- روز بخیر آقای مالکولم 752 00:45:22,958 --> 00:45:26,228 ‫به نظر میرسه مزاحم صحبت‌های خنده‌دارتون شدم 753 00:45:26,261 --> 00:45:28,363 ‫چیز مهمی نبود 754 00:45:28,397 --> 00:45:33,035 ‫داشتیم درمورد نامه‌ای که کاپیتان آساری ‫از عمه‌شون دریافت کرده بودن، حرف میزدیم 755 00:45:33,068 --> 00:45:34,369 ‫چه جالب 756 00:45:35,103 --> 00:45:36,572 ‫خوبه 757 00:45:36,606 --> 00:45:39,441 ‫خب میخواستم بدونم که شما هفته‌ی بعد 758 00:45:39,474 --> 00:45:41,476 ‫در مراسم رقص لیدی هارتلی شرکت میکنید؟ 759 00:45:41,510 --> 00:45:44,246 ‫- بله فکر میکنم ‫- عالیه 760 00:45:44,279 --> 00:45:48,618 ‫چه جالب منم قراره توی این مهمونی شرکت کنم 761 00:45:48,651 --> 00:45:50,952 ‫میتونیم اون روز باهم برقصیم؟ 762 00:45:50,986 --> 00:45:53,855 ‫- البته ‫- عالیه 763 00:45:53,889 --> 00:45:56,191 ‫خب، بریم؟ 764 00:45:56,224 --> 00:45:57,492 ‫اول شما 765 00:46:09,304 --> 00:46:10,472 ‫روز بخیر قربان 766 00:46:13,643 --> 00:46:16,211 ‫شنیدم اهل ساسکسه 767 00:46:16,244 --> 00:46:18,547 ‫چی شده سلینای عزیز؟ 768 00:46:18,581 --> 00:46:20,349 ‫ساسکس کجاست اصلا؟ 769 00:46:20,382 --> 00:46:24,519 ‫یه نامه از طرف مادرم دریافت کردم 770 00:46:24,553 --> 00:46:27,889 ‫ازم خواسته حالا که توی شهرم ‫به دیدار زن پسرعموی مرحومم 771 00:46:27,923 --> 00:46:29,391 ‫خانم کاوینگتون برم 772 00:46:29,424 --> 00:46:30,859 ‫مشکلش چیه؟ 773 00:46:31,594 --> 00:46:33,495 ‫وقتی دفعه پیش دیدمش 774 00:46:33,528 --> 00:46:36,932 ‫قبول نمیکرد که من هیچ معشوقی ندارم 775 00:46:36,965 --> 00:46:39,167 ‫قبل از اینکه یه شوهر برام پیدا کنه 776 00:46:39,201 --> 00:46:41,604 ‫بیست دقیقه داشت سوال پیچم میکرد 777 00:46:41,637 --> 00:46:43,305 ‫اصلا دوست ندارم بدونم چه برخوردی خواهد داشت 778 00:46:43,338 --> 00:46:46,007 ‫وقتی که بفهمه من هنوز مجردم 779 00:46:46,041 --> 00:46:49,544 ‫اون وقتی همسن ما بود ازدواج کرده بود، ‫شوهرش مُرده بود و دوباره ازدواج کرده بود! 780 00:46:49,579 --> 00:46:50,580 ‫چه بی کلاس! 781 00:46:52,648 --> 00:46:54,282 ‫سلینا، هرکاری که میکنی 782 00:46:54,316 --> 00:46:56,184 ‫به آقای مالکولم نگو 783 00:46:56,218 --> 00:46:59,121 ‫که همچین فامیل بی کلاسی داری 784 00:46:59,154 --> 00:47:01,990 ‫یکی از موردهای توی لیستش اینه که: 785 00:47:02,023 --> 00:47:05,026 ‫"خانواده‌اش از قشر بافرهنگ و اشرافی جامعه باشد" 786 00:47:05,060 --> 00:47:09,431 ‫به هر حال خانواده دالتون ‫از قشر اشرافی جامعه نیستن 787 00:47:09,464 --> 00:47:13,502 ‫ولی سلینا تو دختر یک روحانی هستی 788 00:47:13,535 --> 00:47:17,573 ‫این یعنی یه خانواده درجه ‫چهار داری، یا حتی درجه سه! 789 00:47:17,607 --> 00:47:19,141 ‫در بهترین حالت! 790 00:47:19,174 --> 00:47:22,244 ‫اوه و حالا که بحثش شد.. 791 00:47:22,277 --> 00:47:24,479 ‫توی مهمونی شام باید پیانو بزنی 792 00:47:24,513 --> 00:47:26,481 ‫چی؟ 793 00:47:26,515 --> 00:47:29,719 ‫داشتن استعداد موسیقی یکی ‫دیگه از موارد لیست مالکولمه 794 00:47:29,752 --> 00:47:32,154 ‫مالکولم عاشق موسیقیه 795 00:47:32,187 --> 00:47:35,056 ‫ولی من که پیانو بلد نیستم! 796 00:47:35,090 --> 00:47:37,559 ‫موندم آقای مالکولم چرا میخواد زن پیدا کنه 797 00:47:37,593 --> 00:47:41,263 ‫وقتی میتونه به راحتی یه ‫خرس بازیگر استخدام کنه 798 00:47:41,296 --> 00:47:45,467 ‫نگران نباش سلینای عزیزم ‫من یه نقشه دارم 799 00:47:47,369 --> 00:47:50,573 ‫آقای بانبری، همسرتون چطورن؟ 800 00:47:50,606 --> 00:47:53,542 ‫خب، بگید ببینم کاپیتان آساری 801 00:47:53,576 --> 00:47:56,612 ‫تا الان زندگی در شهر و ‫بین اجتماع چطور بوده؟ 802 00:47:56,646 --> 00:47:59,548 ‫به نظر میرسه دائما توی ‫خواسته‌هام ناکام میمونم 803 00:47:59,582 --> 00:48:03,151 ‫میتونم بپرسم چه خواسته‌هایی داشتید؟ 804 00:48:04,152 --> 00:48:05,353 ‫هنر خواستگاری کردن 805 00:48:06,488 --> 00:48:08,423 ‫خب، خانم‌ها؟ 806 00:48:08,457 --> 00:48:10,258 ‫نظرتون چیه؟ 807 00:48:10,292 --> 00:48:13,361 ‫به اندازه کافی قابل تحمله؟ به اندازه ‫کافی خوش قیافه هست که گولش بزنید؟ 808 00:48:13,395 --> 00:48:18,467 ‫به نظر من که یک شغل مناسب داشتن ‫هنر بهتری نسبت به خواستگاری کردنه 809 00:48:18,500 --> 00:48:20,770 ‫شما توی یک شبه جزیره خدمت میکردین 810 00:48:20,803 --> 00:48:22,638 ‫درسته کاپیتان آساری؟ 811 00:48:22,672 --> 00:48:25,575 ‫بله، توی هنگ هیجدهم لایت دراگونز 812 00:48:25,608 --> 00:48:28,176 ‫اونجا هیچ عملیات نظامی‌ای هم دیدی کاپیتان؟ 813 00:48:28,210 --> 00:48:30,212 ‫بله، توی واترلو 814 00:48:30,245 --> 00:48:33,749 ‫اونجا بیش از حد مرگ و میر به چشم خودم دیدم ‫ولی در نهایت پیروزی بزرگی کسب کردیم 815 00:48:33,783 --> 00:48:35,317 ‫چقدر شجاعانه! 816 00:48:36,686 --> 00:48:39,421 ‫پس میدون جنگ رو به مراسم‌های رقص فروختید 817 00:48:39,454 --> 00:48:41,523 ‫چه جالب! 818 00:48:41,556 --> 00:48:43,258 ‫شاید 819 00:48:43,291 --> 00:48:45,427 ‫هرچند اینجا هم توسط یه مشت مرد بوگندو 820 00:48:45,460 --> 00:48:48,396 ‫که هلاک همنشینی با خانم‌ها هستن، احاطه شدم 821 00:48:51,099 --> 00:48:54,102 ‫خانم دالتون، چطور با ‫خانم تیستلویت آشنا شدید؟ 822 00:48:54,135 --> 00:48:56,471 ‫- فکر میکنم توی مدرسه آشنا شدین؟ ‫- بله ما.. 823 00:48:56,505 --> 00:49:01,109 ‫هردوی ما در مدرسه شبانه ‫روزی خانم فینچ ثبت نام کردیم 824 00:49:01,142 --> 00:49:04,246 ‫من درواقع با واسطه یکی از دوستان ‫خیر پدرم تونستم اونجا ثبت نام کنم 825 00:49:04,279 --> 00:49:08,250 ‫اونجا به صورت وحشتناکی منو اذیت ‫میکردن، ولی جولیا با من مهربون بود 826 00:49:09,719 --> 00:49:11,787 ‫خانم دالتون، کنجکاوم بدونم 827 00:49:11,821 --> 00:49:14,322 ‫نظر شما درمورد قانون ساخت کلیسا چیه؟ 828 00:49:16,358 --> 00:49:19,394 ‫چه سوال سنگینی حین خوردن سوپ پرسیدین! 829 00:49:20,529 --> 00:49:23,265 ‫به نظرم کار درستی نیست که 830 00:49:23,298 --> 00:49:27,202 ‫قبل از صرف شام درمورد سیاست صحبت کنیم 831 00:49:27,235 --> 00:49:28,771 ‫احتمالا حق با شماست 832 00:49:28,804 --> 00:49:31,406 ‫هرچند، دوست دارم نظر خانم دالتون رو بدونم 833 00:49:35,410 --> 00:49:37,345 ‫خب، 834 00:49:37,379 --> 00:49:39,180 ‫به عنوان دختر یک روحانی 835 00:49:39,214 --> 00:49:41,316 ‫مشخصا برام مهمه که 836 00:49:41,349 --> 00:49:43,819 ‫مکان‌هایی مخصوص عبادت ‫برای همگی وجود داشته باشه 837 00:49:43,853 --> 00:49:45,554 ‫هرچند، 838 00:49:45,588 --> 00:49:47,823 ‫به نظرم میلیون‌ها پوندی که ‫برای این عمل کنار گذاشته شده 839 00:49:47,857 --> 00:49:49,792 ‫بیش از حده 840 00:49:49,825 --> 00:49:52,662 ‫معتقدم که دولت ما قصد ‫داره با استفاده از این اقدام 841 00:49:52,695 --> 00:49:55,163 ‫تندروها رو سرکوب کنه ‫و جلوی هرج و مرج رو بگیره 842 00:49:55,196 --> 00:49:56,766 ‫در صورتی که میتونست از بخشی از این پول 843 00:49:56,799 --> 00:49:58,266 ‫برای کمک به تعداد زیادی از فقرا استفاده کنه 844 00:49:58,300 --> 00:50:00,168 ‫و در عین حال به هدفی هم که داره برسه 845 00:50:00,201 --> 00:50:02,337 ‫میتونستن به ما حقوق بهتری بدن 846 00:50:04,574 --> 00:50:07,877 ‫باریکلا! 847 00:50:07,910 --> 00:50:09,477 ‫عالی بود 848 00:50:09,511 --> 00:50:10,780 ‫عذرمیخوام که رفتم بالای منبر 849 00:50:10,813 --> 00:50:13,114 ‫ولی خودتون نظر منو خواستید 850 00:50:13,148 --> 00:50:16,217 ‫مطمئنم حتی خود پدرتون هم ‫نمیتونستن بهتر از این صحبت کنن 851 00:50:16,251 --> 00:50:17,620 ‫و شما آقای مالکولم 852 00:50:17,653 --> 00:50:19,689 ‫نظر خودتون در این باره چیه؟ 853 00:50:19,722 --> 00:50:22,625 ‫هرچند شک دارم بتونید به ‫این خوبی نظرتون رو بیان کنید 854 00:50:24,459 --> 00:50:26,494 ‫راستش نظر من هم کاملا شبیه به ایشونه 855 00:51:07,202 --> 00:51:08,771 ‫ضربه خوبی بود خانم تیستلویت! 856 00:51:19,815 --> 00:51:22,350 ‫حتما چشم‌های من نزدیک بینن 857 00:51:22,384 --> 00:51:23,819 ‫سلینا 858 00:51:23,853 --> 00:51:26,856 ‫باخت رو خیلی خوب میپذیری 859 00:51:26,889 --> 00:51:29,157 ‫چقدر دوست داشتنی و ملیح هستی تو آخه! 860 00:51:33,228 --> 00:51:35,163 ‫یه ضربه دیگه بزن عزیزم 861 00:51:35,798 --> 00:51:37,332 ‫میتونم کمکتون کنم؟ 862 00:51:38,433 --> 00:51:39,434 ‫بله 863 00:51:42,270 --> 00:51:47,308 ‫خب، شونه‌هاتون رو با ‫هدف در یک راستا قرار بدید 864 00:51:49,310 --> 00:51:51,446 ‫یکم پاهاتون رو بیشتر از هم باز کنید 865 00:51:52,815 --> 00:51:54,182 ‫دست‌ها ثابت 866 00:51:57,887 --> 00:52:00,956 ‫نفس عمیق 867 00:52:03,826 --> 00:52:06,227 ‫ممنونم 868 00:52:06,261 --> 00:52:07,462 ‫عالی بود 869 00:52:07,495 --> 00:52:09,899 ‫خیلی خب، کاپیتان آساری 870 00:52:09,932 --> 00:52:12,735 ‫نوبت ضربه شما برای پیروزیه 871 00:52:12,768 --> 00:52:16,772 ‫باد از سمت شرق میوزه ‫پس یکم به سمت راست هدف بگیرید 872 00:52:21,877 --> 00:52:23,946 ‫- باریکلا ‫- عالی بود 873 00:52:23,979 --> 00:52:27,315 ‫خیلی شرم آور میبود اگه همچین ‫ضربه آسونی رو از دست میدادید 874 00:52:27,348 --> 00:52:28,884 ‫- میشه اون پتو رو بدی بهم؟ ‫- البته 875 00:52:28,918 --> 00:52:31,887 ‫- پاهام یخ زدن ‫- باد از سمت غرب میوزه 876 00:52:31,921 --> 00:52:33,989 ‫اگه به حرفتون گوش کرده بودم، حتما میباختم 877 00:52:34,023 --> 00:52:37,660 ‫اوه کاپیتان! تقریبا مطمئنم که باد شرقیه 878 00:52:37,693 --> 00:52:39,895 ‫موندم با این توانایی جهت یابی ضعیفتون 879 00:52:39,929 --> 00:52:41,764 ‫چطور تونستید مدت زمان ‫طولانی توی نظام باقی بمونید 880 00:52:41,797 --> 00:52:45,500 ‫درضمن، من هیچوقت نمیبازم 881 00:52:46,569 --> 00:52:47,737 ‫منم همینطور 882 00:52:55,044 --> 00:52:57,545 ‫خانم‌ها و آقایان ‫میشه به من توجه کنید لطفا؟ 883 00:52:57,580 --> 00:53:00,583 ‫شماره هفت، یک مادیان هشت ساله ایرلندی 884 00:53:00,616 --> 00:53:02,383 ‫170 قدشه 885 00:53:02,417 --> 00:53:05,453 ‫به خوبی تربیت شده و رام هست ‫توی روستا هم مسابقه میده 886 00:53:05,487 --> 00:53:06,889 ‫میخوام مزایده رو از 150 پوند شروع کنم.. 887 00:53:06,922 --> 00:53:08,591 ‫مامانم همیشه میگفت 888 00:53:08,624 --> 00:53:10,425 ‫هیچوقت هیچوقت هیچوقت نزدیک اسب نشو 889 00:53:10,458 --> 00:53:12,628 ‫اینقدر راجع به اسب‌ها حرف نزن! 890 00:53:12,661 --> 00:53:14,764 ‫بگو ببینم نظر مالکولم درمورد دختر ما چیه 891 00:53:14,797 --> 00:53:17,633 ‫نه لطفا! دوباره نه 892 00:53:17,666 --> 00:53:21,871 ‫بهم گفت که اولش با شوخ طبیعی و بذله گوییش 893 00:53:21,904 --> 00:53:24,874 ‫تحت تاثیر قرار گرفته 894 00:53:24,907 --> 00:53:27,643 ‫ولی نگران بود که به اندازه ‫کافی دختر جدی ای نباشه 895 00:53:27,676 --> 00:53:30,679 ‫ولی بعد از اون مهمونی شبانه ‫این نگرانیش هم رفع شد 896 00:53:30,713 --> 00:53:33,015 ‫به اندازه کافی جدی نباشم؟ 897 00:53:33,048 --> 00:53:35,316 ‫چقدر زود آدم رو قضاوت میکنه! 898 00:53:35,350 --> 00:53:36,652 ‫بهت که گفتم سلینا 899 00:53:36,685 --> 00:53:38,087 ‫هیچ جوره نمیشه این مرد رو راضی کرد 900 00:53:38,120 --> 00:53:40,623 ‫نه نه، شاید من درست حرفش رو نگفتم 901 00:53:40,656 --> 00:53:42,658 ‫خیلی خیلی ازت تعریف کرد 902 00:53:42,691 --> 00:53:45,995 ‫گفت تقریبا با تمام خصوصیات ‫توی لیستش مطابقت داری 903 00:53:46,028 --> 00:53:46,862 ‫که چیز خوبیه 904 00:53:46,896 --> 00:53:48,931 ‫اوه عزیزم! 905 00:53:48,964 --> 00:53:52,400 ‫میدونم شنیدن این حرفا برات سخته ‫ولی به زودی کارمون تموم میشه 906 00:53:52,433 --> 00:53:55,037 ‫- جولیا! من که اینو نمیگم ‫- سلینا! 907 00:53:55,070 --> 00:53:56,806 ‫سلینا دالتون! 908 00:53:56,839 --> 00:53:59,608 ‫- چه بی ادب! ‫- بالاخره چشمم به جمالت روشن شد 909 00:53:59,642 --> 00:54:02,611 ‫زن پسرعمو گرتی! ‫چه سوپرایزی! 910 00:54:02,645 --> 00:54:04,479 ‫میتونم دوست عزیزم 911 00:54:04,512 --> 00:54:06,115 ‫خانم تیستلویت رو بهت معرفی کنم؟ 912 00:54:06,148 --> 00:54:08,884 ‫خانم تیستلویت 913 00:54:08,918 --> 00:54:10,119 ‫چه اسم دهن پر کنی! 914 00:54:10,152 --> 00:54:12,121 ‫خانم تیستلویت 915 00:54:12,154 --> 00:54:13,989 ‫بیست بار پشت هم بگو 916 00:54:14,023 --> 00:54:16,892 ‫خانم تیستلویت، خانم تیستلویت خانم.. 917 00:54:16,926 --> 00:54:20,629 ‫بگو! امتحانش کن! ‫خانم تیستلویت، نمیشه اصلا.. 918 00:54:20,663 --> 00:54:24,700 ‫عزیزم تو به یک شوهر نیاز داری 919 00:54:24,733 --> 00:54:28,137 ‫تا بتونی این فامیلی عجیب ‫و طولانی رو تغییر بدی 920 00:54:30,005 --> 00:54:33,374 ‫خانم کاوینگتون میتونم لرد ‫کسیدی رو بهتون معرفی کنم؟ 921 00:54:33,408 --> 00:54:36,745 ‫- حالتون چطوره؟ ‫- اوه! لرد! 922 00:54:36,779 --> 00:54:38,379 ‫هی مالکولم ‫مالکولم 923 00:54:38,413 --> 00:54:41,083 ‫این همون آقای مالکولم معروفه؟ 924 00:54:41,116 --> 00:54:43,652 ‫تو میشناسیش؟ ‫چند هفته پیش یه کاریکاتور خیلی 925 00:54:43,686 --> 00:54:45,120 ‫خنده دار ازش دیدم 926 00:54:45,154 --> 00:54:46,822 ‫ نمیدونستم توام اینجایی 927 00:54:46,856 --> 00:54:49,457 ‫آقای مالکولم ‫کاپیتان آساری 928 00:54:50,491 --> 00:54:52,427 ‫چه سوپرایز معرکه‌ای! 929 00:54:52,460 --> 00:54:54,663 ‫از دیدن دوباره‌تون خوشحالم خانم تیستلویت 930 00:54:56,765 --> 00:54:58,801 ‫خانم کاوینگتون 931 00:54:58,834 --> 00:55:03,471 ‫میتونم جناب آقای مالکولم و کاپیتان ‫آساری رو بهتون معرفی کنم 932 00:55:03,504 --> 00:55:06,474 ‫از آشنایی با شما خیلی ‫خوشبختم خانم کاوینگتون 933 00:55:06,507 --> 00:55:07,610 ‫خانم کاوینگتون 934 00:55:07,643 --> 00:55:10,846 ‫نه جناب، درواقع من از آشنایی با شما خوشبختم 935 00:55:13,582 --> 00:55:19,822 ‫من تا حالا هیچوقت با یک کاپیتان ‫و لرد و یک جناب توی یک اتاق نبودم 936 00:55:19,855 --> 00:55:21,891 ‫هرچند خیلی مطمئن نیستم 937 00:55:21,924 --> 00:55:24,492 ‫که "جناب" بودن دقیقا چه معنایی داره؟ 938 00:55:24,525 --> 00:55:27,196 ‫بعد از لرد مقام جناب میاد، درست میگم؟ 939 00:55:27,229 --> 00:55:28,864 ‫ایشون کوچیکترین پسر یک ارل هستن 940 00:55:30,465 --> 00:55:32,668 ‫چه حیف شد! 941 00:55:32,701 --> 00:55:35,638 ‫چون شما ظاهر یک لرد رو دارید 942 00:55:35,671 --> 00:55:39,108 ‫خیلی بیشتر از این جنتلمنی که اینجا ایستاده 943 00:55:39,141 --> 00:55:41,810 ‫میدونین..آقای مالکولم 944 00:55:41,844 --> 00:55:44,479 ‫ظاهر موقرانه‌تری دارن 945 00:55:44,512 --> 00:55:46,715 ‫کسی 946 00:55:46,749 --> 00:55:51,587 ‫به نظرم خانم کاوینگتون حتما ‫دوست دارن که توسط یک لرد 947 00:55:51,620 --> 00:55:52,988 ‫به خونه رسونده بشن 948 00:55:53,022 --> 00:55:55,724 ‫مطمئنم ایشون برای سپری کردن باقی شب 949 00:55:55,758 --> 00:55:56,524 ‫برنامه‌های خودشون رو دارن 950 00:55:58,093 --> 00:56:00,796 ‫نه، نه ایشون هیچ برنامه‌ای ندارن 951 00:56:00,829 --> 00:56:01,697 ‫- جولیا! دارم ‫- نخیر نداری 952 00:56:02,932 --> 00:56:06,602 ‫دارم..نه..نه ندارم 953 00:56:06,635 --> 00:56:08,837 ‫ممنونم، باعث افتخاره 954 00:56:08,871 --> 00:56:11,173 ‫خوشحالم امروز خیلی خوب لباس پوشیدم 955 00:56:11,206 --> 00:56:13,541 ‫این کلاه خیلی بهم نمیاد؟ 956 00:56:13,575 --> 00:56:15,044 ‫- البته ‫- البته 957 00:56:16,078 --> 00:56:17,913 ‫پس بریم؟ 958 00:56:17,947 --> 00:56:20,481 ‫البته البته 959 00:56:20,515 --> 00:56:23,484 ‫با دوتا ازدواج قبلیم یاد گرفتم که 960 00:56:23,518 --> 00:56:28,489 ‫هیچ مردی دوست نداره منتظر بمونه 961 00:56:28,523 --> 00:56:33,561 ‫اوه آره! اصلا صبر ندارن! آره 962 00:56:33,595 --> 00:56:38,600 ‫سلینا، جولیا تیستلویت ‫به زودی میام دیدنتون 963 00:56:42,871 --> 00:56:46,942 ‫شما چه نسبتی با خانم کاوینگتون دارید؟ 964 00:56:46,976 --> 00:56:48,711 ‫اون..اون.. 965 00:56:48,744 --> 00:56:50,245 ‫دخترعموی منه! 966 00:56:52,915 --> 00:56:54,950 ‫- دختر عموی شماست؟ ‫- بله 967 00:56:54,984 --> 00:56:58,087 ‫- که اینطور ‫- هفت نسل فاصله داریم 968 00:56:58,120 --> 00:57:00,689 ‫سلینا عزیزم، اگه قرار نیست بخریم ‫پس بهتره بریم 969 00:57:00,723 --> 00:57:02,725 ‫خب قبل از اینکه برید 970 00:57:02,758 --> 00:57:06,228 ‫میخواستم بدونم خانم دالتون فردا ‫برای اسب سواری به من ملحق میشن؟ 971 00:57:08,263 --> 00:57:11,033 ‫من..من.. 972 00:57:11,066 --> 00:57:13,736 ‫باعث افتخارشه که با شما به ‫اسب سواری بیاد آقای مالکولم 973 00:57:15,137 --> 00:57:16,972 ‫پس قرار گذاشته شد 974 00:57:17,006 --> 00:57:21,310 ‫خب ما خانم‌ها شما آقایون ‫رو با اسب‌هاتون تنها میذاریم 975 00:57:21,343 --> 00:57:22,578 ‫عصر بخیر 976 00:57:24,847 --> 00:57:26,015 ‫خانم 977 00:57:32,321 --> 00:57:35,657 ‫سلینای عزیزم! نقشه‌مون داره جواب میده! 978 00:57:35,691 --> 00:57:38,559 ‫و به لطف من توی مورد ‫شماره 6 هم شکست نمیخوری 979 00:57:39,995 --> 00:57:42,563 ‫فکر میکردم که بخاطر این ‫قضیه گفتی که از فامیل‌های توئه 980 00:57:42,598 --> 00:57:45,234 ‫امکان نداره که یهویی دلت ‫بخواد اون از فک و فامیلت بشه 981 00:57:45,267 --> 00:57:46,769 ‫اه! 982 00:57:47,736 --> 00:57:48,804 ‫نه! 983 00:57:50,339 --> 00:57:52,540 ‫فقط منو نا امید نکن 984 00:57:54,043 --> 00:57:55,978 ‫نمیکنم جولیا 985 00:57:56,011 --> 00:57:59,048 ‫قول میدم هرچیزی که توی ‫یک زن دنبالشه رو داشته باشم 986 00:57:59,081 --> 00:58:02,718 ‫بانمک، شوخ طبع، جدی، مهربون 987 00:58:02,751 --> 00:58:05,687 ‫اهل موسیقی، اهل مُد روز، ‫فقط فامیل‌های باکلاس و درجه یک 988 00:58:05,721 --> 00:58:07,790 ‫و همشون در آن واحد! 989 00:58:08,357 --> 00:58:09,591 ‫عالیه! 990 00:58:15,864 --> 00:58:16,698 ‫سلینا! 991 00:58:18,901 --> 00:58:21,003 ‫فکر کردم شاید دوست داشته باشی اینو بپوشی 992 00:58:23,205 --> 00:58:26,842 ‫اوه این..این خیلی زیباست 993 00:58:27,843 --> 00:58:28,877 ‫ولی نمیتونم قبولش کنم 994 00:58:28,911 --> 00:58:30,079 ‫چرت و پرت نگو 995 00:58:35,384 --> 00:58:41,123 ‫باید اعتراف کنم، خیلی بهت میاد 996 00:58:44,693 --> 00:58:45,894 ‫دیگه مال توئه 997 00:58:47,196 --> 00:58:48,363 ‫ممنونم جولیا 998 00:58:49,698 --> 00:58:50,365 ‫قابلی نداشت 999 00:58:51,700 --> 00:58:53,368 ‫- امشب میبینمت ‫- میبینمت 1000 00:59:12,287 --> 00:59:14,089 ‫این کلاه خیلی بهتون میاد 1001 00:59:15,390 --> 00:59:16,925 ‫امروز خیلی ساکتید 1002 00:59:18,727 --> 00:59:21,330 ‫لطفا حس نکنید که مجبورید یه حرفی بزنید 1003 00:59:21,363 --> 00:59:25,400 ‫سکوت رو به کسایی که الکی جیغ جیغ میکنن ‫و هیچ حرف خاصی ندارن بزنن ترجیح میدم 1004 00:59:25,434 --> 00:59:27,269 ‫مثل اون خانم کاوینگتون 1005 00:59:27,302 --> 00:59:30,272 ‫خیلی آدم عجیبی بود، نه؟ 1006 00:59:30,305 --> 00:59:33,108 ‫باید بگم خیلی خوشحالم که قرار ‫نیست از خانم تیستلویت خواستگاری کنم 1007 00:59:34,376 --> 00:59:35,711 ‫عذرمیخوام؟؟ 1008 00:59:36,778 --> 00:59:38,247 ‫منظورتون چیه؟ 1009 00:59:38,280 --> 00:59:39,848 ‫خب منظورم اینه که.. 1010 00:59:41,183 --> 00:59:43,118 ‫مشخصه منظورم دیگه، نیست؟ 1011 00:59:43,152 --> 00:59:45,087 ‫میخوام فامیل‌های همسر آینده‌م 1012 00:59:45,120 --> 00:59:46,421 ‫موقر و ملایم باشن 1013 00:59:46,455 --> 00:59:48,357 ‫و اگه نباشن؟ 1014 01:00:08,410 --> 01:00:11,146 ‫عذرمیخوام که بحثش رو پیش کشیدم 1015 01:00:11,180 --> 01:00:13,015 ‫به هر حال بحث بیخودی هم بود 1016 01:00:13,048 --> 01:00:15,284 ‫من که قرار نیست از خانم ‫تیستلویت خواستگاری کنم، قراره از... 1017 01:00:17,019 --> 01:00:18,020 ‫خب.. 1018 01:00:20,222 --> 01:00:23,225 ‫فکر کنم مشخصه که قراره ‫از کی خواستگاری کنم، نه؟ 1019 01:00:29,298 --> 01:00:33,202 ‫ولی اگه قرار بود از جولیا خواستگاری ‫کنید و بعدش با خانم کاوینگتون آشنا میشدید 1020 01:00:33,235 --> 01:00:35,070 ‫نظرتون در مورد جولیا تغییر میکرد؟ 1021 01:00:35,103 --> 01:00:37,339 ‫خب باید تغییر میکرد، مگه نه؟ 1022 01:00:39,508 --> 01:00:42,945 ‫جایی که من متولد شدم یه ‫ضرب المثل معروف هست که میگه 1023 01:00:47,249 --> 01:00:50,485 ‫وقتی مردی با یک زن ازدواج میکنه، درواقع ‫با تمام فامیل‌ها و آشنایانش هم ازدواج میکنه 1024 01:00:55,290 --> 01:00:57,492 ‫عذر میخوام، من.. 1025 01:00:57,526 --> 01:00:58,860 ‫خیلی حرف زدم 1026 01:01:00,262 --> 01:01:02,164 ‫درک میکنم که این قضیه برای شما دشواره 1027 01:01:06,401 --> 01:01:09,204 ‫و چی برای شما دشواره آقای مالکولم؟ 1028 01:01:13,075 --> 01:01:15,110 ‫این مراسم‌های رقص مردم 1029 01:01:15,143 --> 01:01:16,812 ‫فنجان‌های چای لبه طلایی 1030 01:01:16,845 --> 01:01:20,382 ‫بستن کراوات‌های ابریشمی ‫اینا خیلی آسونن 1031 01:01:20,415 --> 01:01:23,218 ‫قوانین رو یاد میگیری و ازشون پیروی میکنی 1032 01:01:23,252 --> 01:01:25,254 ‫و اگه یه لحظه‌ای رسید ‫که هیچ قانونی وجود نداشت 1033 01:01:25,287 --> 01:01:26,888 ‫پس خودت یه قانون میسازی ‫و بعدش از اون پیروی میکنی 1034 01:01:29,458 --> 01:01:31,994 ‫هرچیزی بجز اینا برای من سخته 1035 01:01:38,400 --> 01:01:40,936 ‫چرا به لندن اومدید خانم دالتون؟ 1036 01:01:42,871 --> 01:01:44,172 ‫چون تنها بودم 1037 01:01:45,575 --> 01:01:47,542 ‫منم قبل از اینکه شما بیاید، تنها بودم 1038 01:01:53,982 --> 01:01:59,254 ‫من..من قراره که توی خونه‌ام ‫در کنت یه مهمونی برگزار کنم 1039 01:01:59,288 --> 01:02:01,490 ‫و خیلی خوشحال میشم اگه به ‫عنوان مهمون من به اونجا بیاید 1040 01:02:03,125 --> 01:02:04,926 ‫از دعوتتون خیلی ممنونم 1041 01:02:04,960 --> 01:02:06,895 ‫ولی من خودم مهمون خونه‌ی تیستلویت‌هام 1042 01:02:06,928 --> 01:02:09,197 ‫اونا رو هم دعوت میکنم ‫و همچنین کسی رو 1043 01:02:09,231 --> 01:02:11,433 ‫اگه بخواید آساری رو هم دعوت میکنم 1044 01:02:13,468 --> 01:02:15,504 ‫مادرم به عنوان میزبان قراره بیاد 1045 01:02:15,537 --> 01:02:19,474 ‫و فکر کردم شاید پدر و مادر شما هم ‫تمایل داشته باشن که حضور پیدا کنن 1046 01:02:23,011 --> 01:02:24,146 ‫ممنونم 1047 01:02:24,179 --> 01:02:26,281 ‫براشون نامه مینویسم و دعوتشون میکنم 1048 01:02:28,350 --> 01:02:30,085 ‫فکر کنم بهتره برگردیم 1049 01:02:35,324 --> 01:02:36,558 ‫خانم دالتون خیلی خیلی متاسفم 1050 01:02:36,592 --> 01:02:38,060 ‫به نظر میرسه لباستون رو پاره کردم 1051 01:02:38,093 --> 01:02:39,294 ‫عیبی نداره آقای مالکولم 1052 01:02:39,328 --> 01:02:41,029 ‫به راحتی میشه درستش کرد 1053 01:02:42,030 --> 01:02:45,000 ‫لطفا منو جرمی صدا بزن 1054 01:02:47,202 --> 01:02:48,270 ‫جرمی 1055 01:03:01,049 --> 01:03:05,887 ‫آقای مالکولم نگفت که ‫کاپیتان آساری هم دعوته یا نه؟ 1056 01:03:05,921 --> 01:03:07,590 ‫آره، گفت که اونم جزء مهمون‌ها هست 1057 01:03:07,623 --> 01:03:11,393 ‫اه! این مرد به چه عذابی تبدیل شده 1058 01:03:11,426 --> 01:03:14,563 ‫باید حواس اونو هم پرت کنم 1059 01:03:14,597 --> 01:03:18,567 ‫عزیزم تا حالا به ازدواج با ‫کاپیتان آساری فکر کردی؟ 1060 01:03:18,601 --> 01:03:19,968 ‫مامان نه! 1061 01:03:23,972 --> 01:03:26,174 ‫اون همسر خیلی خوبی میشه 1062 01:03:26,208 --> 01:03:30,011 ‫ولی در مقایسه با ما، سطحش خیلی پایینه 1063 01:03:34,149 --> 01:03:37,018 ‫رسیدیم! 1064 01:03:43,392 --> 01:03:45,927 ‫خیلی تحسین برانگیز به نظر میرسه 1065 01:04:00,275 --> 01:04:05,414 ‫خانم تیستلویت، دوشیزه ‫تیستلویت و دوشیزه دالتون 1066 01:04:06,649 --> 01:04:08,417 ‫سلینای عزیزم! 1067 01:04:10,018 --> 01:04:12,421 ‫مامان! ‫خیلی دلم برات تنگ شده بود 1068 01:04:12,454 --> 01:04:14,423 ‫نخود کوچولوی من! 1069 01:04:14,456 --> 01:04:16,726 ‫خیلی خوب به نظر میرسی 1070 01:04:16,759 --> 01:04:18,560 ‫به هادلی هال خوش اومدید 1071 01:04:18,594 --> 01:04:21,096 ‫ممنونم ‫خیلی زیباست 1072 01:04:22,264 --> 01:04:24,099 ‫از نزدیک یکم کوچیکه 1073 01:04:26,401 --> 01:04:30,740 ‫میتونم مادرم الیزابت مالکولم ‫کنتس کیلبورن رو بهتون معرفی کنم؟ 1074 01:04:30,773 --> 01:04:33,141 ‫همون خانم کیلبورن صدا بزنید کافیه 1075 01:04:33,175 --> 01:04:35,310 ‫خانم هاورد اتاق‌هاتون رو بهتون نشون میده 1076 01:04:35,343 --> 01:04:38,180 ‫فکرکردم شاید تمایل داشته باشید قبل از اینکه ‫برای صرف چای بهمون ملحق بشید یکم استراحت کنید 1077 01:04:38,213 --> 01:04:39,514 ‫خیلی خوب میشه 1078 01:04:41,049 --> 01:04:43,118 ‫کیتی چطوره؟ 1079 01:04:43,151 --> 01:04:46,254 ‫یکم میلنگه، ولی خوب میشه 1080 01:04:48,323 --> 01:04:49,592 ‫خانم دالتون... 1081 01:04:53,028 --> 01:04:54,463 ‫خیلی خوشحالم که اینجایی 1082 01:04:55,665 --> 01:04:57,399 ‫منم خوشحالم که اینجام 1083 01:05:03,706 --> 01:05:05,507 ‫اصطبل‌ها سمت شرقن 1084 01:05:08,210 --> 01:05:10,512 ‫میتونم به اینجا عادت کنم 1085 01:05:12,280 --> 01:05:14,349 ‫یه روزی منم یه همچین خونه‌ای میخرم 1086 01:05:14,382 --> 01:05:16,485 ‫نه با این حقوقی که میگیری! 1087 01:05:20,590 --> 01:05:24,459 ‫پسرم گفته که شما در ‫ساسکس بزرگ شدید دوشیزه دالتون 1088 01:05:24,493 --> 01:05:25,695 ‫بله بانوی من 1089 01:05:26,662 --> 01:05:28,631 ‫کدوم قسمت ساسکس؟ 1090 01:05:28,664 --> 01:05:29,665 ‫چیلی 1091 01:05:33,335 --> 01:05:38,139 ‫و آقای دالتون،فکر میکنم ‫شما هنوز اونجا کشیش هستید؟ 1092 01:05:38,173 --> 01:05:41,276 ‫بله بانوی من، داره نزدیک 20 سالی میشه 1093 01:05:41,309 --> 01:05:44,714 ‫و خانم دالتون، شما هم اهل ساسکس هستید؟ 1094 01:05:44,747 --> 01:05:48,216 ‫فامیلی من کینگزواتره 1095 01:05:48,818 --> 01:05:50,452 ‫کینگزواتر 1096 01:05:53,555 --> 01:05:57,225 ‫متاسفانه من هیچ کینگواترزی نمیشناسم 1097 01:06:07,536 --> 01:06:10,338 ‫خانم تیستلویت نمیدونیم چطور ازتون تشکر کنیم 1098 01:06:10,372 --> 01:06:12,040 ‫که از سلینای ما مراقبت کردید 1099 01:06:13,375 --> 01:06:14,543 ‫اصلا قابلی نداشت 1100 01:06:16,311 --> 01:06:19,214 ‫سلینا، یادم رفت ازت بپرسم ‫که خانم کاوینگتون چطوره 1101 01:06:19,247 --> 01:06:21,283 ‫همونطور که بهت گفتم به دیدنش رفتی؟ 1102 01:06:21,316 --> 01:06:25,688 ‫خانم کاوینگتون همسر پسر عموی ‫مرحوم منه، توی شهر زندگی میکنه 1103 01:06:28,791 --> 01:06:30,760 ‫باهاش برخورد داشتم 1104 01:06:30,793 --> 01:06:32,394 ‫خوبه، خوشحالم 1105 01:06:34,429 --> 01:06:39,534 ‫شوهرش درواقع نوه‌ی عموی ‫من بود، ولی خودش بیوه‌ست 1106 01:06:39,569 --> 01:06:43,538 ‫خانم دالتون و من همیشه به سلینا ‫یاد دادیم که نسبت به کسایی که 1107 01:06:43,573 --> 01:06:46,241 ‫شرایط سخت‌تری دارن، مهربون باشه 1108 01:06:46,274 --> 01:06:51,546 ‫عذرمیخوام من میرم اون طرف اتاق 1109 01:06:51,581 --> 01:06:55,116 ‫توی واترلو کشته شد ‫یک مرگ قهرمانانه 1110 01:06:55,150 --> 01:06:58,186 ‫وقتی که داشت از جناح ولینگتون ‫دفاع میکرد، با توپ جنگی کشته شد 1111 01:06:59,554 --> 01:07:01,624 ‫چیزی ازش باقی نموند که دفنش کنیم 1112 01:07:01,657 --> 01:07:05,595 ‫پس مجبور شدیم بدون جسد ‫مراسم ختمش برگزار کنیم 1113 01:07:05,628 --> 01:07:06,829 ‫چقدر غم انگیز! 1114 01:07:06,862 --> 01:07:08,664 ‫خانم دالتون 1115 01:07:08,698 --> 01:07:10,833 ‫برام اهمیتی نداره که خانم ‫کاوینگتون فامیل شماست 1116 01:07:10,866 --> 01:07:12,534 ‫و خیلی متاسفم که جوری ‫نشون دادم که برام مهمه 1117 01:07:12,567 --> 01:07:14,202 ‫من کسی هستم که باید عذرخواهی کنم 1118 01:07:14,235 --> 01:07:16,404 ‫فکر میکنم شما نگران بودید که نظر من عوض بشه 1119 01:07:16,438 --> 01:07:19,709 ‫و فکر کردید اگه حقیقت رو ‫بگید، همه چیز خراب میشه 1120 01:07:19,742 --> 01:07:21,877 ‫تقصیر خودمه 1121 01:07:21,911 --> 01:07:25,413 ‫خیلی خودخواهانه صحبت کردم و ‫از اونموقع چندین بار پشیمون شدم 1122 01:07:25,447 --> 01:07:27,683 ‫من میخواستم حقیقت رو بهتون بگم ولی... 1123 01:07:27,717 --> 01:07:28,684 ‫باورت میکنم! 1124 01:07:30,485 --> 01:07:33,321 ‫پس بیاید این اتفاق مسخره رو فراموش کنیم 1125 01:07:33,355 --> 01:07:35,591 ‫برای هیچکدوممون فایده‌ای ‫نداره که درموردش بحث کنیم 1126 01:07:38,393 --> 01:07:42,163 ‫خانم و آقای دلتون شاید بهتره ‫برای زن پسرعموتون نامه بنویسید 1127 01:07:42,197 --> 01:07:44,499 ‫و برای مراسم رقص هفته بعد دعوتشون کنید 1128 01:07:44,532 --> 01:07:47,235 ‫ایده خیلی خوبیه! 1129 01:07:47,268 --> 01:07:49,839 ‫- قبول داری آقای دالتون؟ ‫- بله 1130 01:07:49,872 --> 01:07:53,676 ‫مطمئنم اون فسق و فوجور ‫هایی که در مهمونی‌های شهری 1131 01:07:53,709 --> 01:07:57,647 ‫اتفاق میفتن، اینجا اجازه‌ی رخداد ندارن 1132 01:07:57,680 --> 01:08:01,182 ‫آفای مالکولم به نظر فردی ‫بسیار قابل اطمینان میان 1133 01:08:03,251 --> 01:08:05,621 ‫سلینا؟ 1134 01:08:07,790 --> 01:08:09,157 ‫میتونم بیام داخل؟ 1135 01:08:13,294 --> 01:08:14,295 ‫سلینا، من.. 1136 01:08:16,231 --> 01:08:18,266 ‫فکر میکنم که وقتشه 1137 01:08:18,299 --> 01:08:21,436 ‫اگه فکر میکنی وقت خوابه ‫قبول دارم 1138 01:08:21,469 --> 01:08:23,939 ‫نه 1139 01:08:23,973 --> 01:08:28,711 ‫فکر میکنم وقتشه به آقای ‫مالکولم لیستت رو نشون بدی 1140 01:08:38,988 --> 01:08:41,624 ‫جولیا.. 1141 01:08:41,657 --> 01:08:45,828 ‫من میدونم آقای مالکولم احساساتت رو ‫جریحه‌دار کرده و خیلی بابتش متاسفم 1142 01:08:45,861 --> 01:08:47,429 ‫چی داری میگی؟ 1143 01:08:47,462 --> 01:08:49,364 ‫دارم میگم که 1144 01:08:49,397 --> 01:08:53,268 ‫فکر نمیکنم آقای مالکولم اون ‫آدمی باشه که تو فکر میکنی 1145 01:08:53,803 --> 01:08:54,704 ‫متوجهم 1146 01:08:56,672 --> 01:09:00,576 ‫حالا که هادلی هال رو دیدی ‫و فهمیدی واقعا چقدر پولداره 1147 01:09:00,609 --> 01:09:02,912 ‫فکر میکنی میتونی کاری کنی ‫که باهات ازدواج کنه، مگه نه؟ 1148 01:09:02,945 --> 01:09:04,680 ‫اون اگه یه کارگر فقیر از یورکشایر بود 1149 01:09:04,714 --> 01:09:08,483 ‫بازم اینقدر دوسش داشتی؟ 1150 01:09:08,516 --> 01:09:10,853 ‫نه اینطور نیست! 1151 01:09:10,886 --> 01:09:13,856 ‫من بخاطر مال و اموال آقای ‫مالکولم نیست که بهش علاقه دارم 1152 01:09:15,891 --> 01:09:18,994 ‫اون خیلی با من مهربون بوده 1153 01:09:21,563 --> 01:09:24,466 ‫تو قبول کردی که به من کمک بدی 1154 01:09:25,668 --> 01:09:27,368 ‫باهم وارد این راه شدیم 1155 01:09:27,402 --> 01:09:30,505 ‫فکر نمیکنم آقای مالکولم ‫لایق همچین رفتاری باشه 1156 01:09:30,538 --> 01:09:32,808 ‫و من چی؟ 1157 01:09:32,842 --> 01:09:35,343 ‫فکر میکنی من لایق همچین رفتاری بودم؟ 1158 01:09:36,979 --> 01:09:40,816 ‫جلوی تمام افراد طبقه‌ی ‫اشرافی سکه‌ی یه پول شدم 1159 01:09:40,850 --> 01:09:42,618 ‫یعنی تو خودت تا حالا به کسی توهین نکردی؟ 1160 01:09:44,053 --> 01:09:45,721 ‫این چیزا پیش میاد 1161 01:09:45,755 --> 01:09:46,454 ‫پشت سرهم! 1162 01:09:48,456 --> 01:09:51,359 ‫هیچکس نمیخواد با کسی ‫دوست باشه که اینقدر کینه‌ایه 1163 01:09:51,392 --> 01:09:54,496 ‫و منم نمیخوام دختر یه کشیش ‫کسل کننده دوست من باشه! 1164 01:10:00,468 --> 01:10:01,570 ‫این مال منه! 1165 01:10:08,711 --> 01:10:10,579 ‫صدای چی بود؟ 1166 01:10:10,613 --> 01:10:12,748 ‫احتمالا دوشیزه تیستلویت بود 1167 01:10:12,782 --> 01:10:14,850 ‫به نظرم از ایناست که در رو میکوبه 1168 01:10:18,120 --> 01:10:19,320 ‫ممنونم 1169 01:10:21,090 --> 01:10:24,927 ‫باعث تعجبه که برات تور پهن نکرده 1170 01:10:24,960 --> 01:10:28,664 ‫اولش کرد ‫ولی سریع تموم شد 1171 01:10:29,899 --> 01:10:30,833 ‫چه اتفاقی افتاد؟ 1172 01:10:32,101 --> 01:10:37,573 ‫یک بار اونو به اوپرا بردم و.. 1173 01:10:37,606 --> 01:10:39,809 ‫دیگه نرفتم سراغش 1174 01:10:39,842 --> 01:10:41,509 ‫به صورت طبیعی همه چیز تموم شد 1175 01:10:41,543 --> 01:10:44,113 ‫پس اینطوری فکر میکنی 1176 01:10:44,146 --> 01:10:48,017 ‫من شک دارم اون همچین پس زده ‫شدنی رو به راحتی فراموش کنه 1177 01:10:48,050 --> 01:10:52,721 ‫قطعا خوشش نمیاد که در درجه ‫دوم نسبت به خانم دالتونت قرار گرفته 1178 01:10:53,989 --> 01:10:56,659 ‫اون خانم دالتون من نیست 1179 01:10:56,692 --> 01:10:57,927 ‫هنوز نیست 1180 01:10:57,960 --> 01:10:59,795 ‫بله میدونم 1181 01:11:02,397 --> 01:11:04,700 ‫ای کاش زودتر این قضیه رو تموم میکردی 1182 01:11:04,733 --> 01:11:07,837 ‫خودت میدونی چقدر از این ‫دنگ و فنگ‌های قبل ازدواج بدم میاد 1183 01:11:07,870 --> 01:11:10,773 ‫پس به این ازدواج راضی هستی؟ 1184 01:11:12,540 --> 01:11:14,375 ‫اگه دست من بود 1185 01:11:14,409 --> 01:11:17,580 ‫دوست داشتم با یک دختر ‫ساده لوح و احمق ازدواج کنی 1186 01:11:17,613 --> 01:11:20,381 ‫کسی که در مقابلش نباید سر و کله میزدم 1187 01:11:20,415 --> 01:11:22,718 ‫یه کسی مثل زن برادرت 1188 01:11:26,521 --> 01:11:28,891 ‫مادر، من با هرکسی ازدواج ‫بکنم شما باهاش سر و کله میزنی 1189 01:11:30,159 --> 01:11:32,595 ‫و قطعا تا الان باید فهمیده باشی که 1190 01:11:32,628 --> 01:11:35,898 ‫رابطه‌ ازدواج برای این ساخته ‫شده که شخصیت آدم بهبود پیدا کنه 1191 01:11:37,166 --> 01:11:38,701 ‫سلینا.. 1192 01:11:40,169 --> 01:11:43,672 ‫سلینا در این مورد یک موهبتی از سمت خداست 1193 01:11:43,706 --> 01:11:46,642 ‫من کی باشم که موهبت خدا رو زیر سوال ببرم 1194 01:11:46,675 --> 01:11:49,410 ‫آقای دالتون اگه باشه اصلا ‫از این کار خوشش نمیاد 1195 01:11:50,713 --> 01:11:51,780 ‫کیش و مات 1196 01:11:51,814 --> 01:11:53,849 ‫بله مادر ‫میدونم 1197 01:12:01,590 --> 01:12:04,593 ‫آفرین! 1198 01:12:04,627 --> 01:12:05,828 ‫ممنونم جناب 1199 01:12:05,861 --> 01:12:09,497 ‫سلینا! ‫کاپیتان آساری! 1200 01:12:09,530 --> 01:12:11,867 ‫به نظرم بهتره که یک مهمونی بالماسکه باشه ‫خیلی مُد شدن 1201 01:12:11,901 --> 01:12:13,836 ‫آره ولی من باید یه ماسک بپوشم 1202 01:12:13,869 --> 01:12:16,437 ‫این تصمیمیش با تو نیست ‫اینجا خونه‌ی آقای مالکولمه 1203 01:12:16,471 --> 01:12:18,207 ‫معلومه که هست ولی.. 1204 01:12:18,240 --> 01:12:21,176 ‫داشتیم درمورد مراسم رقص هفته بعد حرف میزدیم 1205 01:12:21,210 --> 01:12:24,647 ‫آره، جولیا میخواد مراسم رقص بالماسکه باشه 1206 01:12:24,680 --> 01:12:26,181 ‫نظرت چیه؟ 1207 01:12:26,215 --> 01:12:29,550 ‫من تا حالا هیچوقت به مهمونی بالماسکه نرفتم 1208 01:12:29,585 --> 01:12:31,186 ‫دیدید آقای مالکولم؟ 1209 01:12:31,220 --> 01:12:34,555 ‫حتما باید بالماسکه باشه ‫سلینا تا حالا همچین مهمونی‌ای نرفته 1210 01:12:34,590 --> 01:12:35,925 ‫پس قبوله 1211 01:12:35,958 --> 01:12:37,826 ‫بالماسکه‌ست 1212 01:12:37,860 --> 01:12:40,195 ‫فکرمیکنم یه سری لباس مخصوص ‫توی اتاق زیرشیروانی هست قربان 1213 01:12:40,229 --> 01:12:42,031 ‫عالیه ‫ممنونم ریوز 1214 01:12:42,064 --> 01:12:45,100 ‫- همگی راحت باشید و از لباس‌ها استفاده کنید ‫- ممنون 1215 01:12:45,134 --> 01:12:47,736 ‫حتما توی خیاطی‌ها لباسی ‫که میخوام رو پیدا میکنم 1216 01:12:47,770 --> 01:12:49,772 ‫میخوای به عنوان یک خانم لباس بپوشی؟ 1217 01:12:50,773 --> 01:12:52,540 ‫معلومه که نه! ‫میخوام مثل یونانی‌ها لباس بپوشم 1218 01:12:53,508 --> 01:12:55,476 ‫چه جور یونانی‌ای؟ 1219 01:12:55,510 --> 01:12:57,179 ‫هر یونانی‌ای باشه خوبه 1220 01:12:57,212 --> 01:12:59,214 ‫جولیا سزار مثلا 1221 01:12:59,248 --> 01:13:01,549 ‫جولیا سزار اهل رم بود 1222 01:13:01,583 --> 01:13:03,252 ‫رم..یونان ‫چه فرقی داره 1223 01:13:03,285 --> 01:13:04,787 ‫میخوام یه لباس بلند سفید بپوشم 1224 01:13:04,820 --> 01:13:06,789 ‫و چندتا برگ هم پشت گوشام میذارم 1225 01:13:06,822 --> 01:13:09,191 ‫یه بار به عنوان هنری هشتم به ‫یکی از این مراسم‌های نمایشنامه رفتم 1226 01:13:09,224 --> 01:13:10,726 ‫تقریبا خفه شدم تو اون لباس 1227 01:13:10,759 --> 01:13:11,927 ‫یادمه 1228 01:13:11,961 --> 01:13:14,196 ‫تو چی میخوای بپوشی سلینا؟ 1229 01:13:15,297 --> 01:13:18,167 ‫هیچ نظری ندارم 1230 01:13:18,200 --> 01:13:22,204 ‫میخواستم وقتی لباس‌های زیرشیروانی ‫رو چک کردم یه ایده‌ای بگیرم 1231 01:13:22,237 --> 01:13:24,239 ‫چرا طبق اسمت لباس نمیپوشی؟ 1232 01:13:24,273 --> 01:13:25,774 ‫منظورت چیه؟ 1233 01:13:25,808 --> 01:13:28,243 ‫سلین، الهه‌ی ماه 1234 01:13:30,179 --> 01:13:32,848 ‫کسی همین الانش لباس من رو دزدیده 1235 01:13:32,881 --> 01:13:35,784 ‫گفتم که ‫نمیخوام مثل یه زن لباس بپوشم 1236 01:13:35,818 --> 01:13:37,953 ‫میخوام یکی از این.. 1237 01:13:37,987 --> 01:13:42,691 ‫فیلسوف‌ها بشم ‫مثلا افلاطون یا سقراط 1238 01:13:42,725 --> 01:13:45,794 ‫پسرعموی من میخواد به عنوان یکی ‫از پرمغزترین افراد تاریخ ظاهر بشه 1239 01:13:45,828 --> 01:13:47,629 ‫همچین چیزی مغز آدم رو میترکونه! 1240 01:13:49,098 --> 01:13:52,234 ‫پس قراره مثل سلین لباس بپوشی؟ 1241 01:13:52,267 --> 01:13:55,604 ‫مخالفتی ندارم که خودم ‫رو به شکل یه الهه در بیارم 1242 01:13:58,040 --> 01:13:59,708 ‫این سلین کی هست؟ 1243 01:13:59,742 --> 01:14:01,577 ‫سلین الهه‌ی ماه بود 1244 01:14:01,610 --> 01:14:03,612 ‫و هرشب آسمون رو به وجود میاورد 1245 01:14:03,645 --> 01:14:06,547 ‫و در ادامه‌ی داستان ‫عاشق یک انسان فانی میشه 1246 01:14:06,582 --> 01:14:09,852 ‫که هم استعاره‌ای و هم ‫واقعی خیلی از هم دور بودن 1247 01:14:12,221 --> 01:14:14,123 ‫نمیدونستم مردهای ارتش 1248 01:14:14,156 --> 01:14:16,592 ‫اینقدر از اسطوره شناسی سر در میارن 1249 01:14:16,625 --> 01:14:19,695 ‫اوه به نظرم خیلی چیزا هست ‫که درمورد مردهای ارتش نمیدونید 1250 01:14:22,765 --> 01:14:27,036 ‫سلینا، خیلی خوشحال میشم ‫درمورد لباست بهت کمک کنم 1251 01:14:27,069 --> 01:14:30,272 ‫میتونم وقتی به شهر برگشتم طرح‌های ‫مورد نظرمون رو پیش خیاطم ببرم 1252 01:14:31,673 --> 01:14:34,009 ‫ممنونم جولیا 1253 01:14:35,911 --> 01:14:39,014 ‫خیلی خب خانم تیستلویت ‫بیا یکم شکار کنیم 1254 01:14:42,618 --> 01:14:45,120 ‫با اجازه 1255 01:14:46,755 --> 01:14:48,357 ‫جنتلمن 1256 01:14:48,390 --> 01:14:52,861 ‫خب قلقش اینه که باید قنداق ‫تفنگ رو سفت به سینه‌ت بچسبونی 1257 01:14:52,895 --> 01:14:56,331 ‫و به اون جایی که پرنده قراره بره شلیک ‫میکنی، نه جایی که خود پرنده هست، باشه؟ 1258 01:14:58,667 --> 01:14:59,768 ‫ممنونم 1259 01:15:14,049 --> 01:15:16,785 ‫فکر کنم خودم بلد بودم! 1260 01:15:18,720 --> 01:15:20,823 ‫هیچوقت ندیده بودم یه زن اینکارو بکنه! 1261 01:15:20,856 --> 01:15:23,292 ‫به نظر میرسه که این یه تعریف بود 1262 01:15:23,325 --> 01:15:24,893 ‫بله قطعا هست 1263 01:15:52,121 --> 01:15:55,858 ‫آقای دالتون، واقعا این بهترین ‫لباسی بود که میتونستی بپوشی؟ 1264 01:16:00,262 --> 01:16:02,331 ‫اوه آقای مالکولم 1265 01:16:02,364 --> 01:16:07,236 ‫چه افتخاری که به خونه‌ی بسیار ‫تحسین برانگیز شما دعوت شدم 1266 01:16:07,269 --> 01:16:10,772 ‫حتما خیلی تشنه هستید خانم کاوینگتون ‫اجازه بدید همراهیتون کنم تا کمی پانچ بنوشید 1267 01:16:10,806 --> 01:16:14,009 ‫چقدر محترم هستید آقای مالکولم! 1268 01:16:14,042 --> 01:16:16,979 ‫شما..به عنوان میزبان 1269 01:16:17,012 --> 01:16:19,982 ‫میدونستم چیزهایی که پشت ‫سرشون میگن نمیتونه واقعی باشه 1270 01:16:20,015 --> 01:16:21,917 ‫- بریم؟ ‫- اوه بله 1271 01:16:21,950 --> 01:16:23,118 ‫مادر 1272 01:16:34,930 --> 01:16:36,798 ‫- کسی ‫- بله؟ 1273 01:16:36,832 --> 01:16:38,300 ‫باید باهات حرف بزنم 1274 01:16:38,333 --> 01:16:40,435 ‫میدونی جولیا ‫باید بگم که 1275 01:16:40,469 --> 01:16:43,172 ‫نمیدونم چرا خانم‌ها از اینکه باید ‫لباس‌های زنونه بپوشن شکایت میکنن 1276 01:16:43,205 --> 01:16:44,473 ‫اینا از شلوارهای مردونه 1277 01:16:44,506 --> 01:16:46,275 ‫خیلی راحت ترن 1278 01:16:46,308 --> 01:16:48,710 ‫وقتی راه میرم نسیم خیلی ‫خنکی از پایین میوزه.. 1279 01:16:48,744 --> 01:16:52,881 ‫پسرعمو، نیومدم اینجا تا درمورد ‫خوبی‌های پیراهن زنونه حرف بزنیم! 1280 01:16:52,915 --> 01:16:54,149 ‫این پیراهن نیست! 1281 01:16:56,251 --> 01:16:59,254 ‫باید باهات درمورد سلینا و مالکولم حرف بزنم 1282 01:17:01,056 --> 01:17:03,926 ‫اوه متوجهم 1283 01:17:03,959 --> 01:17:05,427 ‫بالاخره به این حقیقت پی بردی که 1284 01:17:05,460 --> 01:17:07,229 ‫تمام نقشه‌هات بی دلیل بودن 1285 01:17:08,363 --> 01:17:10,465 ‫خب من اینو از قبل میدونستم 1286 01:17:10,499 --> 01:17:12,834 ‫میدونستم اون دوتا کاملا برای هم ساخته شدن 1287 01:17:14,236 --> 01:17:17,372 ‫تصور میکنم این قضیه یکم برای تو سخته 1288 01:17:17,406 --> 01:17:19,808 ‫چون فکر میکردی قراره مالکولم رو مسخره کنی 1289 01:17:19,841 --> 01:17:23,011 ‫ولی تهش همسر بی نقصی که دنبالش بود رو ‫گذاشتی توی بشقاب نقره و بهش تقدیم کردی 1290 01:17:27,516 --> 01:17:28,884 ‫یه دزد دریایی! 1291 01:17:28,917 --> 01:17:31,720 ‫میدونی جولیا، تو و مالکولم.. 1292 01:17:33,322 --> 01:17:35,390 ‫بیشتر از چیزی که فکرشو میکنی بهم شبیهید 1293 01:17:35,424 --> 01:17:38,894 ‫نباید اینقدر در انتخاب همسر سختگیر باشی 1294 01:17:38,927 --> 01:17:41,163 ‫وگرنه شانست رو از دست میدی 1295 01:17:46,268 --> 01:17:48,337 ‫من میرم 1296 01:17:48,370 --> 01:17:51,506 ‫تقریبا نشناختمون خانم تیستلویت 1297 01:17:51,540 --> 01:17:54,042 ‫کاپیتان آساری، خودتی؟ 1298 01:17:54,076 --> 01:17:56,011 ‫لباستون اصلا به شخصیتتون نمیخوره 1299 01:17:56,044 --> 01:17:57,813 ‫نمیدونم از این حرفتون چه برداشتی بکنم 1300 01:17:57,846 --> 01:18:01,383 ‫منو کسل کننده و بی روح میبینید 1301 01:18:01,416 --> 01:18:05,053 ‫یا اونقدر مرد نیستم که بتونم مثل یه دزد ‫دریایی به ماجراجویی‌های شجاعانه برم؟ 1302 01:18:05,087 --> 01:18:07,256 ‫نه 1303 01:18:08,490 --> 01:18:10,492 ‫نه، اتفاقا به نظرم به اندازه کافی مرد هستید 1304 01:18:12,894 --> 01:18:16,565 ‫مطمئن نیستم چطور به این بحث رسیدیم 1305 01:18:18,500 --> 01:18:20,802 ‫کاملا تقصیر خودم بود 1306 01:18:20,836 --> 01:18:24,273 ‫البته بابت این تعریف ناخواسته‌ای ‫که از من کردید پشیمون نیستم 1307 01:18:28,310 --> 01:18:30,979 ‫برقصیم؟ 1308 01:18:36,551 --> 01:18:40,489 ‫جولیا تیستلویت داره با یه ارتشی ‫میرقصه؟ هیچوقت تصورشو نمیکردم! 1309 01:18:50,432 --> 01:18:54,403 ‫راستی، منم ‫جان 1310 01:18:54,436 --> 01:18:56,538 ‫تقریبا ازش خوشش اومده، مگه نه؟ 1311 01:19:01,410 --> 01:19:02,578 ‫بالاخره!! 1312 01:19:04,346 --> 01:19:07,015 ‫دخترم، داره با کاپیتان میرقصه 1313 01:19:07,049 --> 01:19:09,017 ‫چقدر خوب! 1314 01:19:19,561 --> 01:19:21,530 ‫مادر، سلینا رو ندیدی؟ 1315 01:19:21,563 --> 01:19:25,167 ‫عزیزم توی همچین مهمونی‌ای ‫پیدا کردنش کار راحتی نیست 1316 01:19:46,455 --> 01:19:49,324 ‫آیا به عنوان یک انسان فانی میتونم 1317 01:19:49,358 --> 01:19:51,893 ‫افتخار رقصیدن با الهه‌ی سلن رو داشته باشم؟ 1318 01:19:53,128 --> 01:19:54,129 ‫میتونید 1319 01:20:10,212 --> 01:20:11,947 ‫ماسکش زیبا نیست؟ 1320 01:20:11,980 --> 01:20:14,349 ‫- اون سلینا دالتونه ‫- اوه خدا! 1321 01:20:14,383 --> 01:20:16,918 ‫زیباست 1322 01:20:16,952 --> 01:20:19,488 ‫آقای مالکولم داره میرقصه 1323 01:20:19,521 --> 01:20:21,691 ‫اون دوست جولیا تیستلویته؟ 1324 01:20:21,724 --> 01:20:23,925 ‫اون هیچ مقام و منصبی نداره 1325 01:20:23,959 --> 01:20:26,294 ‫باباش یه کشیش روستاییه 1326 01:20:26,328 --> 01:20:28,598 ‫اون بهم گفته بود که نمیتونه برقصه! 1327 01:20:34,536 --> 01:20:37,272 ‫آقای دالتون ‫ببین 1328 01:20:51,286 --> 01:20:53,188 ‫سلام آقا 1329 01:20:54,990 --> 01:20:57,359 ‫به نظر میرسه به زودی ‫عروسی در پیش خواهیم داشت 1330 01:21:06,535 --> 01:21:09,037 ‫ممنونم از همراهیتون ‫ولی من واقعا باید برم 1331 01:21:09,070 --> 01:21:10,238 ‫صبرکن، جول... 1332 01:21:11,406 --> 01:21:12,941 ‫جولیا! 1333 01:22:22,678 --> 01:22:23,713 ‫سلینا، من.. 1334 01:22:23,746 --> 01:22:25,347 ‫خانم دالتون! 1335 01:22:25,380 --> 01:22:27,082 ‫خانم تیستلویت همین الان بهتون نیاز دارن 1336 01:22:27,617 --> 01:22:29,417 ‫بیا 1337 01:22:29,451 --> 01:22:31,654 ‫آقای مالکولم لطفا من رو ببخشید 1338 01:22:31,687 --> 01:22:33,421 ‫چی شده؟ 1339 01:22:43,532 --> 01:22:45,367 ‫مالی، داری منو کجا میبری؟ 1340 01:22:45,400 --> 01:22:47,637 ‫ایشون همینجا منتظرتونن خانم 1341 01:22:56,746 --> 01:22:57,813 ‫مالی! 1342 01:22:59,548 --> 01:23:00,549 ‫مالی! 1343 01:23:12,394 --> 01:23:14,630 ‫برای آقای مالکولم 1344 01:23:14,664 --> 01:23:16,599 ‫اون زیادی برای تو خوبهف میدونی؟ 1345 01:23:16,632 --> 01:23:18,768 ‫اینو از ته قلبم مطمئنم 1346 01:23:18,801 --> 01:23:20,803 ‫ممنونم ریوز 1347 01:23:27,777 --> 01:23:30,312 ‫من با یک خانم خاص توی کتابخونه قرار دارم 1348 01:23:31,246 --> 01:23:32,815 ‫برام آرزوی موفقیت کن پسر! 1349 01:23:32,848 --> 01:23:35,116 ‫دفعه بعد که منو میبینی ‫امیدوارم که متاهل باشم 1350 01:23:35,150 --> 01:23:37,887 ‫برات آرزوی موفقیت میکنم ‫ولی فکر نمیکنم بهش نیازی داشته باشی 1351 01:23:37,920 --> 01:23:40,656 ‫توام حواست رو به کار بنداز ‫شب طولانیه 1352 01:23:50,900 --> 01:23:52,100 ‫جولیا! 1353 01:24:13,421 --> 01:24:15,323 ‫اینجا منو یاد اولین باری ‫که باهم آشنا شدیم میندازه 1354 01:24:16,659 --> 01:24:18,460 ‫یادته چی بهم گفتی؟ 1355 01:24:19,929 --> 01:24:23,565 ‫من گفتم که فکر میکنم امید یه چیز بیهوده‌ست 1356 01:24:23,599 --> 01:24:25,133 ‫و تو باهام مخالفت کردی 1357 01:24:26,936 --> 01:24:32,240 ‫ولی با این حال بهم گفتی که ‫امیدواری به چیزی که میخوام برسم 1358 01:24:34,342 --> 01:24:38,781 ‫هیچ ایده‌ای نداشتی که ‫چیزی که من دنبالش بودم 1359 01:24:40,548 --> 01:24:42,685 ‫تو بودی! 1360 01:24:42,718 --> 01:24:46,287 ‫میخواستم حداقل تا پایان جشن امشب صبرکنم 1361 01:24:46,321 --> 01:24:49,491 ‫ولی فکر نمیکنم دیگه بیشتر از این 1362 01:24:49,524 --> 01:24:51,226 ‫بتونم از تو مطمئن‌تر بشم 1363 01:24:54,429 --> 01:24:55,765 ‫سلینا.. 1364 01:24:57,767 --> 01:25:01,403 ‫بهم این افتخار بزرگ رو میدی که همسرم بشی؟ 1365 01:25:02,872 --> 01:25:04,305 ‫این چیه؟ 1366 01:25:05,941 --> 01:25:08,343 ‫"خصوصیات مورد نیاز یک شوهر" 1367 01:25:08,376 --> 01:25:12,414 ‫"به بقیه این حس رو نده که هیچوقت با ‫استانداردهای غیرممکن مطابقت پیدا نمیکنن" 1368 01:25:13,314 --> 01:25:14,817 ‫نه سلینا 1369 01:25:14,850 --> 01:25:16,484 ‫سلینا، صبرکن! 1370 01:25:16,518 --> 01:25:17,519 ‫سلینا! 1371 01:25:24,627 --> 01:25:25,828 ‫جولیا! 1372 01:25:29,965 --> 01:25:32,935 ‫سلینا، مگه الان نباید توی کتابخونه باشی؟ 1373 01:25:32,968 --> 01:25:34,737 ‫چی؟ 1374 01:25:34,770 --> 01:25:36,972 ‫مالکولم گفت که قراره اونجا تورو ببینه 1375 01:25:37,006 --> 01:25:39,207 ‫من هیچ قراری با آقای مالکولم نذاشته بودم! 1376 01:25:42,410 --> 01:25:43,679 ‫ببخشید من باید برم 1377 01:25:44,980 --> 01:25:46,782 ‫همه چیز رو به راهه؟ 1378 01:25:46,816 --> 01:25:47,850 ‫نمیدونم 1379 01:25:51,020 --> 01:25:52,220 ‫جولیا! 1380 01:25:57,960 --> 01:26:00,996 ‫این کارا یعنی چی؟ 1381 01:26:01,030 --> 01:26:02,397 ‫سلینا! صبرکن! 1382 01:26:07,469 --> 01:26:09,504 ‫این..این چیه؟ 1383 01:26:09,537 --> 01:26:11,941 ‫فکر کنم بهتره توضیح بدی جولیا 1384 01:26:13,008 --> 01:26:14,342 ‫خانم تیستلویت؟ 1385 01:26:15,745 --> 01:26:17,847 ‫پس الان تو بودی که پیشنهاد من رو رد کردی 1386 01:26:17,880 --> 01:26:18,948 ‫پیشنهاد؟ 1387 01:26:21,851 --> 01:26:22,852 ‫خب؟ 1388 01:26:23,886 --> 01:26:25,386 ‫تقصیر خودشه! 1389 01:26:28,057 --> 01:26:32,862 ‫تو آبروی منو جلوی همه بردی 1390 01:26:32,895 --> 01:26:37,666 ‫فقط بخاطر اینکه با یکی ازخصوصیات ‫اون لیست ظالمانه‌ت مطابقت نداشتم 1391 01:26:41,003 --> 01:26:43,773 ‫پس بله، تصمیم گرفتم 1392 01:26:43,806 --> 01:26:46,976 ‫که بهت نشون بدم قضاوت شدن و به ‫اندازه افی خوب نبودن چه حسی داره 1393 01:26:48,944 --> 01:26:51,412 ‫نمیتونی منو برای کمک ‫خواستن از سلینا سرزنش کنی.. 1394 01:26:51,446 --> 01:26:53,414 ‫سلینا؟ 1395 01:26:56,118 --> 01:26:59,054 ‫بهم نگو که توی این بازی نقش داشتی؟ 1396 01:26:59,088 --> 01:27:01,590 ‫جولیا داستان رو برام تعریف کرد 1397 01:27:01,624 --> 01:27:03,626 ‫- ولی نباید فکر کنی که.. ‫- لطفا! 1398 01:27:03,659 --> 01:27:05,895 ‫دیگه نیازی نیست وانمود کنی 1399 01:27:05,928 --> 01:27:08,931 ‫من هیچوقت به چیزی وانمود نکردم 1400 01:27:08,964 --> 01:27:12,367 ‫پس بهم دروغ نگفتی و نگفتی که ‫خانم کاوینگتون فامیل تو نیست؟ 1401 01:27:14,637 --> 01:27:17,807 ‫خدای من! چقدر احمق بودم! 1402 01:27:17,840 --> 01:27:20,341 ‫باید از همون موقع میفهمیدم 1403 01:27:23,045 --> 01:27:24,412 ‫ج..جرمی 1404 01:27:24,445 --> 01:27:27,049 ‫باید منو آقای مالکولم صدا بزنی! 1405 01:27:29,118 --> 01:27:33,055 ‫آ..آقای مالکولم، لطفا قبل از اینکه ‫منو محکوم کنید به حرفم گوش بدید 1406 01:27:33,088 --> 01:27:36,491 ‫چطور میتونم یک کلمه از حرفات رو باور کنم؟ 1407 01:27:36,524 --> 01:27:38,828 ‫به نظر میرسه از همون ‫اولش داشتی منو فریب میدادی 1408 01:27:38,861 --> 01:27:41,030 ‫مالکولم شاید بهتره به حرفاش گوش بدی 1409 01:27:41,063 --> 01:27:43,364 ‫فکر نمیکنم تو آدم مناسبی ‫برای مشاوره دادن به من باشی 1410 01:27:43,398 --> 01:27:45,100 ‫کاملا مشخصه که سر تورو هم شیره مالیدن 1411 01:27:48,737 --> 01:27:52,507 ‫حالا اگه منو ببخشید ‫وسط میزبانی یک مراسم رقص هستم 1412 01:27:53,676 --> 01:27:55,744 ‫درواقع یک مراسم بالماسکه! 1413 01:28:01,750 --> 01:28:05,420 ‫دیدی؟ ‫دیدی چقدر متکبره؟ 1414 01:28:05,453 --> 01:28:07,089 ‫چطور تونستی اونجا وایسی و هیچی نگی؟ 1415 01:28:08,924 --> 01:28:11,827 ‫خب اگه بازم میخوای منو تو اتاق زندونی کنی 1416 01:28:11,861 --> 01:28:15,430 ‫بهت اطمینان میدم که امشب ‫دیگه قرار نیست از اتاقم بیام بیرون 1417 01:28:15,463 --> 01:28:16,832 ‫- سلینا.. ‫- هیچی نگو! 1418 01:28:21,103 --> 01:28:24,106 ‫الان از کارات راضی هستی جولیا؟ 1419 01:28:25,174 --> 01:28:26,842 ‫معلومه که نه 1420 01:28:29,011 --> 01:28:31,379 ‫حس میکنم الاناست که بالا بیارم 1421 01:28:35,150 --> 01:28:37,518 ‫فکر کنم بهتره منم به سالن رقص برگردم 1422 01:29:17,492 --> 01:29:19,560 ‫شونه‌هات رو بیار پایین 1423 01:29:19,595 --> 01:29:22,563 ‫اینقدر پام رو لگد نکن 1424 01:29:30,572 --> 01:29:33,008 ‫دیشب خیلی زود ناپدید شدی 1425 01:29:33,042 --> 01:29:34,643 ‫واقعا؟ 1426 01:29:38,546 --> 01:29:40,582 ‫میدونی سلینا 1427 01:29:40,616 --> 01:29:43,752 ‫با اینکه با توجه به شناختی ‫که از آقای مالکولم پیدا کردم 1428 01:29:43,786 --> 01:29:44,820 ‫به نظر میرسه قلب پاکی داره 1429 01:29:46,722 --> 01:29:51,727 ‫ولی با این حال اون از یک ‫طبقه اجتماعی کاملا متفاوته 1430 01:29:54,063 --> 01:29:58,499 ‫تصمیمی که باور دارم میخوای بگیری 1431 01:29:58,533 --> 01:30:02,237 ‫میخوایم بدونی که فقط و ‫فقط به خودت بستگی داره 1432 01:30:02,271 --> 01:30:08,911 ‫حتی اگه تو و آقای مالکولم ‫تصمیم بگیرید که باهم ازدواج نکنید 1433 01:30:08,944 --> 01:30:13,582 ‫خب، خوب بود که به این واسطه ‫ما به یک تعطیلات کوچولو اومدیم 1434 01:30:15,751 --> 01:30:16,752 ‫بابا! 1435 01:30:29,331 --> 01:30:30,966 ‫تو رو تنها میذارم 1436 01:30:59,128 --> 01:31:00,996 ‫با اینکه قبول کردنش برام دردناکه 1437 01:31:02,297 --> 01:31:06,602 ‫ولی باید اعتراف کنم که حق با تو بود 1438 01:31:06,635 --> 01:31:07,803 ‫و من.. 1439 01:31:09,638 --> 01:31:11,206 ‫کاملا حق با من نبود 1440 01:31:12,775 --> 01:31:14,943 ‫این حالتون رو خوب میکنه قربان 1441 01:31:14,977 --> 01:31:15,944 ‫ممنونم 1442 01:31:16,912 --> 01:31:18,714 ‫اوه باید یه کاری بکنیم 1443 01:31:18,747 --> 01:31:21,950 ‫کل افتضاح قبلی با ‫همین جمله‌ی تو شروع شد 1444 01:31:21,984 --> 01:31:24,153 ‫کاپیتان آساری 1445 01:31:24,186 --> 01:31:28,657 ‫اگه شما تظاهر به خواستگاری ‫کردن از سلینا بکنید چی؟ 1446 01:31:28,690 --> 01:31:32,961 ‫فکر کنم قبلا آقای مالکولم به شما ‫حسودی میکرد، شاید دوباره نتیجه بده 1447 01:31:32,995 --> 01:31:36,298 ‫فکر نمیکنم، ترجیح میدم ‫خودشون مسائل بینشون رو حل کنن 1448 01:31:36,331 --> 01:31:39,334 ‫خب به نظر نمیرسه توی این کار خیلی خوب باشن 1449 01:31:41,036 --> 01:31:43,705 ‫مالکولم هم از دیشب کاملا غیبش زده 1450 01:31:45,407 --> 01:31:47,342 ‫کسی؟ 1451 01:31:47,376 --> 01:31:49,745 ‫میشه یکم ما رو تنها بذاری؟ 1452 01:31:49,778 --> 01:31:51,814 ‫آره البته 1453 01:31:51,847 --> 01:31:54,016 ‫به هر حال باید برم دنبال مالکولم بگردم 1454 01:31:59,054 --> 01:32:02,991 ‫کاپیتان آساری ‫این کار هیچ ضرری نداره که 1455 01:32:05,094 --> 01:32:09,731 ‫فقط میخوام مطمئن بشم مالکولم اونقدری ‫که باید برای سلینا ارزش قائل میشه 1456 01:32:11,433 --> 01:32:14,803 ‫به نظرم تا الان به اندازه ‫کافی نقشه‌های احمقانه کشیدین 1457 01:32:14,837 --> 01:32:16,305 ‫ااینطور فکر نمیکنید خانم تیستولیت؟ 1458 01:32:16,338 --> 01:32:19,174 ‫ولی مجبور نیستید کار خاصی بکنید 1459 01:32:19,208 --> 01:32:22,778 ‫البته فکر خوبیه اگه شما یکم بیشتر ‫از حد معمول به سلینا توجه نشون بدید 1460 01:32:22,811 --> 01:32:24,947 ‫نمیخوام به علاقه‌ای که ‫وجود نداره وانمود کنم 1461 01:32:24,980 --> 01:32:27,382 ‫و یه جا وایسم و بذارم تو اون ‫علاقه‌ای که واقعا دارم رو نادیده بگیری 1462 01:32:27,416 --> 01:32:33,722 ‫ولی شما به لندن اومدین ‫تا با سلینا ازدواج کنید 1463 01:32:33,755 --> 01:32:36,992 ‫پس حالا حتی اجازه ندارم ‫تصمیم بگیرم که به کی علاقه دارم؟ 1464 01:32:39,728 --> 01:32:43,132 ‫همچین چیزی حس اینو بهت میده ‫که من به خانم دلتون علاقه دارم؟ 1465 01:32:52,841 --> 01:32:53,610 ‫خب؟ 1466 01:32:55,077 --> 01:32:58,280 ‫شاید من لرد یا جناب نباشم 1467 01:32:58,313 --> 01:33:01,016 ‫ولی عاشقتم جولیا 1468 01:33:01,049 --> 01:33:03,051 ‫و میخوام بقیه عمرم رو 1469 01:33:03,085 --> 01:33:06,822 ‫صرف کنترل کردن این عادت‌های زشت تو بکنم 1470 01:33:09,958 --> 01:33:11,960 ‫درواقع مشتاق این کار هستم 1471 01:33:14,897 --> 01:33:16,265 ‫اوه هنری 1472 01:33:47,963 --> 01:33:50,899 ‫جرمی، میشه بیرون صحبت کنیم؟ 1473 01:33:50,933 --> 01:33:52,401 ‫میدونی که از اسب‌ها خوشم نمیاد 1474 01:33:54,436 --> 01:33:58,207 ‫خیلی رو داری که بعد از ‫گول زدن من به اینجا اومدی 1475 01:33:59,508 --> 01:34:00,909 ‫داشتم کمکت میکردم 1476 01:34:02,778 --> 01:34:04,313 ‫کاش فقط شعورش رو داشتی و اینو میدیدی 1477 01:34:05,981 --> 01:34:08,517 ‫درسته که جولیا میخواست تو رو به سخره بگیره 1478 01:34:08,550 --> 01:34:11,053 ‫ولی از طرف دیگه، من از همون اولش مطمئن بودم 1479 01:34:11,086 --> 01:34:12,754 ‫که خانم دالتون برای تو مناسبه 1480 01:34:12,788 --> 01:34:15,224 ‫چه تو میخوساتی به من کمک بدی یا نه 1481 01:34:15,257 --> 01:34:18,026 ‫خانم دالتون از اطلاعاتی ‫که تو بهش دادی استفاده کرد 1482 01:34:18,060 --> 01:34:21,363 ‫تا به اون زنی که من دنبالش میگشتم تبدیل بشه 1483 01:34:21,396 --> 01:34:24,066 ‫من هیچ ایده‌ای ندارم که ‫اون واقعا چطور آدمیه! 1484 01:34:24,099 --> 01:34:27,102 ‫این اصلا حقیقت نداره 1485 01:34:27,135 --> 01:34:31,006 ‫اون اصلا به چیزایی که ‫ما بهش میگفتیم توجهی نمیکرد 1486 01:34:31,039 --> 01:34:34,843 ‫فقط بجز..بجز اون قسمت استعداد موسیقی 1487 01:34:34,876 --> 01:34:36,378 ‫که مجبور شد وانمود کنه بلده 1488 01:34:36,411 --> 01:34:39,881 ‫منظورم اینه که اگه واقعا ‫به حرف ما گوش کرده بود 1489 01:34:39,915 --> 01:34:43,285 ‫احتمالا اصلا توجه تو رو به خودش جلب نمیکرد 1490 01:34:43,318 --> 01:34:46,021 ‫پس داری میگی اون از تو و جولیا باهوش تره؟ 1491 01:34:46,054 --> 01:34:48,323 ‫نه، نه حرف من این نیست 1492 01:34:48,357 --> 01:34:50,859 ‫آره البته اون از من و جولیا باهوش‌تره ولی.. 1493 01:34:50,892 --> 01:34:52,327 ‫محض رضای خدا کسی! 1494 01:34:52,361 --> 01:34:53,996 ‫لامصب داری حرفم رو بد برداشت میکنی 1495 01:34:54,029 --> 01:34:57,833 ‫چیزی که میخوام بگم اینه که جرمی.. 1496 01:34:57,866 --> 01:35:00,836 ‫سلینا دالتون همون زنیه که مناسب توئه 1497 01:35:00,869 --> 01:35:03,305 ‫و اگه این رو خراب ‫کنی، تا آخر عمرت پشیمون میشی 1498 01:35:03,338 --> 01:35:05,474 ‫اگه من خرابش کنم؟ 1499 01:35:05,507 --> 01:35:07,876 ‫خب لرد کسیدی از نگرانیتون مچکرم 1500 01:35:07,909 --> 01:35:10,112 ‫ولی توی لیست من که حالا بدنام شده 1501 01:35:10,145 --> 01:35:12,981 ‫هیچ جا نوشته نشده که ‫بهم دروغ بگه یا توطئه بچینه 1502 01:35:13,015 --> 01:35:15,083 ‫دیگه هیچ علاقه‌ای به خانم دالتون ندارم 1503 01:35:15,117 --> 01:35:17,452 ‫و فقط پشیمونم که چرا گول ‫این بازی کوچولوش رو خوردم 1504 01:35:17,486 --> 01:35:19,388 ‫حالا هم از اینجا برو 1505 01:36:29,191 --> 01:36:31,293 ‫فکرکنم باید بابت این از شما تشکر کنم؟ 1506 01:36:32,427 --> 01:36:33,195 ‫عذرمیخوام؟ 1507 01:36:35,163 --> 01:36:39,301 ‫اگه میخواستین یه ملاقات ‫برای آشتی کردن جور کنین 1508 01:36:39,334 --> 01:36:42,904 ‫باید اعتراف کنم که فکر میکردم ‫باهوش‌تر از این کارا باشین 1509 01:36:42,938 --> 01:36:47,175 ‫برای من یه دعوتنامه فرستاده ‫شد برای تور باغ گردی 1510 01:36:47,209 --> 01:36:49,444 ‫فکر میکردم یه تور گروهی باشه 1511 01:36:49,478 --> 01:36:52,247 ‫قطعا هیچ برنامه‌ای نریختم ‫که تنهایی اینجا شما رو ببینم 1512 01:36:52,280 --> 01:36:54,950 ‫پس تصادفیه که من هم ‫یه دعوتنامه به دستم رسیده 1513 01:36:54,983 --> 01:36:57,486 ‫و داخلش یه مزخرفاتی مثل 1514 01:36:57,519 --> 01:37:00,088 ‫"گفت و گویی که نوید بخش یک سود بزرگ در اینده‌ست" نوشته 1515 01:37:02,557 --> 01:37:05,227 ‫حالا که بهش فکر میکنم خیلی اغراق آمیز بود 1516 01:37:06,495 --> 01:37:09,064 ‫شما قابل تحسین هستید خانم دالتون 1517 01:37:09,097 --> 01:37:13,201 ‫من از تعداد زیادی تلاش برای به ‫دام انداختن من در ازدواج اجتناب کردم 1518 01:37:13,235 --> 01:37:15,504 ‫ولی هیچوقت با کسی رو به رو نشده بودم 1519 01:37:15,537 --> 01:37:19,341 ‫که به اندازه شما از قبل برنامه ریخته باشه 1520 01:37:22,578 --> 01:37:27,215 ‫ای آدم غیرقابل تحمل، از خود راضی 1521 01:37:27,249 --> 01:37:29,351 ‫تازه به دوران رسیده‌ی خودنما! 1522 01:37:29,384 --> 01:37:35,090 ‫من هیچوقت دلم نمیخواد با مردی ازدواج ‫کنم که همچین دیدگاه منفی‌ای نسبت بهم داره 1523 01:37:35,123 --> 01:37:38,093 ‫خب خداروشکر که اصلا همچین اتفاقی نیفتاده 1524 01:37:48,571 --> 01:37:52,274 ‫الان آرزو میکنم که ای کاش توی نقشه‌ی ‫نفرت انگیز جولیا برای فروتن کردن تو 1525 01:37:52,307 --> 01:37:54,610 ‫نقش بزرگتری بازی کرده بودم 1526 01:37:56,378 --> 01:37:59,047 ‫هرچند الان میبینم که هیچ نتیجه‌ای نمیداد 1527 01:38:01,283 --> 01:38:04,654 ‫اون توقع داشت که تو عاشق من بشی 1528 01:38:06,087 --> 01:38:07,422 ‫ولی حالا میبینم که.. 1529 01:38:08,758 --> 01:38:11,059 ‫تو اصلا قابلیت عاشق شدن رو نداری آقا 1530 01:38:14,262 --> 01:38:16,097 ‫البته شاید اینطوری برای همه بهتر باشه 1531 01:38:17,566 --> 01:38:19,468 ‫چون در هر حال لیاقت عشق رو هم نداری! 1532 01:38:23,038 --> 01:38:25,273 ‫خدانگهدار آقای مالکولم! 1533 01:38:25,307 --> 01:38:29,244 ‫برای شما و لیستتون بهترین‌ها رو آرزو میکنم 1534 01:38:31,146 --> 01:38:32,347 ‫خانم دالتون! 1535 01:38:49,331 --> 01:38:50,700 ‫سلینا 1536 01:38:50,733 --> 01:38:51,767 ‫برو بیرون 1537 01:38:56,137 --> 01:38:58,574 ‫کاملا حق داری از من متنفر باشی 1538 01:38:58,608 --> 01:39:00,141 ‫من خودمم از خودم بدم میاد 1539 01:39:02,143 --> 01:39:05,046 ‫- خوبه ‫- حقمه 1540 01:39:05,080 --> 01:39:09,752 ‫سلینا، من نمیدونم چرا همچین کاری کردم 1541 01:39:12,187 --> 01:39:16,324 ‫اولش میخواستم از آقای مالکولم انتقام بگیرم 1542 01:39:16,358 --> 01:39:20,663 ‫خیلی عصبانی بودم که چطور یک مرد ‫میتونه کل زندگی من رو زیر و رو کنه 1543 01:39:21,697 --> 01:39:23,799 ‫و بعدش میخواستم 1544 01:39:23,833 --> 01:39:27,068 ‫که شانس تو رو هم خراب کنم 1545 01:39:28,804 --> 01:39:30,038 ‫سلینا 1546 01:39:32,675 --> 01:39:35,277 ‫جفتمون رویای اینو داشتیم ‫که با عشق ازدواج کنیم 1547 01:39:36,846 --> 01:39:40,315 ‫و بعد از تمام سال‌هایی ‫که نتونستم ازدواج کنم 1548 01:39:41,584 --> 01:39:43,084 ‫دیگه امیدم رو از دست دادم 1549 01:39:46,722 --> 01:39:49,592 ‫تو بدون ذره‌ای تلاش قلب ‫مالکولم رو به دست آوردی 1550 01:39:53,261 --> 01:39:55,564 ‫و من خیلی بهت حسودیم میشد 1551 01:39:58,734 --> 01:40:02,705 ‫نمیتونستم تحمل کنم جایی که ‫من شکست خوردم، تو موفق بشی 1552 01:40:03,873 --> 01:40:05,641 ‫الان همه‌ی اون چیزا ‫خیلی احمقانه به نظر میرسه 1553 01:40:07,175 --> 01:40:09,377 ‫اگه یک لحظه فقط دست برمیداشتم میدیدم که 1554 01:40:10,880 --> 01:40:13,481 ‫تنها کسی که داشتم از ‫خودم نا امید میکردم تو بودی 1555 01:40:14,884 --> 01:40:18,086 ‫سلینا، تو میتونی منو ببخشی؟ 1556 01:40:29,164 --> 01:40:30,900 ‫لطفا! لطفا نرو! 1557 01:40:30,933 --> 01:40:33,501 ‫ما باید تورو با مالکولم آشتی بدیم 1558 01:40:33,535 --> 01:40:37,272 ‫فکر میکنم تو بهتر از من شخصیت ‫واقعی آقای مالکولم رو شناخته بودی 1559 01:40:37,305 --> 01:40:39,709 ‫خیلی لطف داری سلینا 1560 01:40:41,443 --> 01:40:44,145 ‫ولی واقعا اینو میخوای؟ 1561 01:40:51,519 --> 01:40:54,356 ‫به جان میگم کالسکه‌م رو برات آماده کنه 1562 01:40:58,393 --> 01:40:59,461 ‫ممنونم 1563 01:41:06,201 --> 01:41:07,837 ‫- جولیا ‫- بله؟ 1564 01:41:11,641 --> 01:41:13,876 ‫قبل از اینکه برم میخوام ازت تشکر کنم 1565 01:41:15,711 --> 01:41:18,814 ‫اگه بخاطر نقشه‌ی تو نبود.. 1566 01:41:20,983 --> 01:41:24,620 ‫هیچوقت عاشق شدن رو تجربه نمیکردم 1567 01:41:26,822 --> 01:41:29,391 ‫و این به تنهایی منو خیلی خوشحال میکنه 1568 01:41:35,263 --> 01:41:36,732 ‫برات خوشحالم 1569 01:41:38,333 --> 01:41:39,802 ‫منظورت چیه؟ 1570 01:41:40,903 --> 01:41:44,305 ‫هنری ‫مرد خوبیه 1571 01:41:45,975 --> 01:41:47,409 ‫از کجا میدونستی؟ 1572 01:41:48,844 --> 01:41:50,278 ‫کسی بهم گفت دیگه 1573 01:41:52,414 --> 01:41:56,184 ‫هیچوقت فکر نمیکردم عاشق مردی مثل هنری بشم 1574 01:41:57,318 --> 01:41:58,821 ‫اون فقط خیلی.. 1575 01:42:02,424 --> 01:42:03,491 ‫مهربونه! 1576 01:42:04,994 --> 01:42:06,595 ‫اوه جولیا! 1577 01:42:07,763 --> 01:42:10,432 ‫اینقدر ترسو نباش! 1578 01:42:47,970 --> 01:42:49,004 ‫راه بیفت 1579 01:42:59,447 --> 01:43:03,284 ‫شبیه مردی نیستی که به تازگی نامزد کرده 1580 01:43:03,318 --> 01:43:05,921 ‫چون نامزد نکردم 1581 01:43:05,955 --> 01:43:06,922 ‫خانم دالتون رفت 1582 01:43:08,523 --> 01:43:11,359 ‫همه چیز رو خراب کردی مگه نه؟ 1583 01:43:11,392 --> 01:43:13,763 ‫بعد از تمام زحمت‌های من! 1584 01:43:16,866 --> 01:43:18,701 ‫چی..چی گفتی؟ 1585 01:43:18,734 --> 01:43:23,338 ‫دارم میگم ساعت 3 یه قرار ‫ملاقات توی باغ گل‌های رز 1586 01:43:23,371 --> 01:43:24,673 ‫براتون ترتیب دیدم 1587 01:43:24,707 --> 01:43:27,375 ‫فکر میکردم اینجوری زمان کافی 1588 01:43:27,408 --> 01:43:30,579 ‫برای تنها باهم بودن رو پیدا و آشتی میکردین 1589 01:43:30,613 --> 01:43:31,479 ‫چرا بهم.. 1590 01:43:32,815 --> 01:43:34,817 ‫چرا اینو زودتر بهم نگفتی؟ 1591 01:43:34,850 --> 01:43:38,754 ‫اگه میدونستم اینقدر برای ‫خراب کردن همه چیز عجله داری 1592 01:43:38,788 --> 01:43:42,625 ‫مطمئن باش که صبر نمیکردم و بهت میگفتم 1593 01:43:43,959 --> 01:43:46,829 ‫چیکار کردی که خانم دالتون ناراحت شده؟ 1594 01:43:46,862 --> 01:43:50,966 ‫کار خاصی نکردم، فقط بهش تهمت زدم که ‫میخواست منو توی دام ازدواج با خودش بندازه 1595 01:43:51,000 --> 01:43:53,769 ‫باید اعتراف کنم جرمایاه 1596 01:43:53,803 --> 01:43:56,705 ‫ازت نا امید شدم 1597 01:43:56,739 --> 01:44:00,810 ‫- مادر.. ‫- خیلی خوب میدونم که یه لیست داری 1598 01:44:00,843 --> 01:44:03,612 ‫وقتی اولش اینو فهمیدم، نگران بودم که 1599 01:44:03,646 --> 01:44:06,816 ‫به یک آدم از خود راضی و قضاوت گر تبدیل شدی 1600 01:44:06,849 --> 01:44:12,387 ‫ولی بعدش متوجه شدم که این لیست ‫درواقع مثل یک سپر محافظ عمل میکنه 1601 01:44:13,889 --> 01:44:17,358 ‫اینقدر زن‌های زیادی بخاطر ‫ثروتت میخواستن بهت نزدیک بشن 1602 01:44:17,392 --> 01:44:21,396 ‫که نمیخواستی قلبت رو به ‫کسی ببخشی که لیاقتش رو نداره 1603 01:44:23,398 --> 01:44:27,870 ‫ولی تا به حال زنی به بی ریایی ‫خانم دالتون توی زندگیم ندیدم 1604 01:44:27,903 --> 01:44:32,473 ‫برات سخته که اجازه بدی ‫یک نفر از اون سپری که 1605 01:44:32,507 --> 01:44:35,077 ‫دور قلبت کشیدی، عبور کنه 1606 01:44:35,110 --> 01:44:40,983 ‫ولی اگه اینکارو کردی، احتمالش هست ‫که کلا خانم دالتون رو از دست بدی 1607 01:44:41,016 --> 01:44:45,020 ‫عشق نمیتونه هیچ جوره اینقدر ‫دقیق از قبل برنامه ریزی بشه عزیزم 1608 01:44:45,054 --> 01:44:47,022 ‫همیشه کمی اوضاع رو به هم میریزه 1609 01:44:48,123 --> 01:44:50,659 ‫بخشی از جذابیتش هم به همینه 1610 01:44:54,096 --> 01:44:56,131 ‫باید برم دنبالش 1611 01:44:56,165 --> 01:44:59,134 ‫لازم نیست اینقدر مضطرب باشی ‫نمیخورتت 1612 01:45:00,669 --> 01:45:03,471 ‫عصبانیتش رو ندیدی! 1613 01:45:03,504 --> 01:45:04,907 ‫ترسناک میشه 1614 01:45:06,008 --> 01:45:08,543 ‫و زیباتر از همیشه! 1615 01:45:11,546 --> 01:45:13,481 ‫جوری که بهم نگاه میکنی 1616 01:45:13,514 --> 01:45:15,050 ‫منو یاد عمو ویوان بزرگ میندازی 1617 01:45:15,084 --> 01:45:16,986 ‫آره جولیا! اون توسط یه اسب کشته شد! 1618 01:45:21,690 --> 01:45:22,791 ‫میدونید کجا رفته؟ 1619 01:45:24,693 --> 01:45:27,796 ‫برگشت به ساسکس ‫فردا هم پدر و مادرش برمیگردن 1620 01:45:27,830 --> 01:45:29,131 ‫ممنونم 1621 01:45:29,164 --> 01:45:32,167 ‫و از تو ممنونم کسی ‫حق با تو بود 1622 01:45:32,201 --> 01:45:33,602 ‫حق..حق با من بود؟ 1623 01:45:33,636 --> 01:45:35,638 ‫معلومه! ‫حق با من بود! 1624 01:45:41,744 --> 01:45:42,778 ‫خانم تیستلویت 1625 01:45:43,579 --> 01:45:45,047 ‫معذرت میخوام 1626 01:45:45,080 --> 01:45:46,181 ‫منم همینطور 1627 01:45:47,850 --> 01:45:49,718 ‫- بریم ‫- برو مالکولم! برو! 1628 01:45:49,752 --> 01:45:52,021 ‫برو! 1629 01:46:49,611 --> 01:46:51,246 ‫داری چیکار میکنی؟ 1630 01:47:04,559 --> 01:47:07,796 ‫میخوای جفتمونو به کشتن بدی؟؟ 1631 01:47:07,830 --> 01:47:10,599 ‫قبل از اینکه بری یادم رفت یه چیزی بهت بدم 1632 01:47:13,102 --> 01:47:13,736 ‫چیه؟ 1633 01:47:15,771 --> 01:47:20,042 ‫بهم نگو که اون لیست منفورته! 1634 01:47:20,075 --> 01:47:21,944 ‫نه 1635 01:47:21,977 --> 01:47:24,713 ‫یه لیست جدیده که تازه نوشتمش 1636 01:47:27,149 --> 01:47:28,250 ‫لطفا؟ 1637 01:47:37,059 --> 01:47:40,696 ‫میخوام برات توضیح بدم که چرا از وقتی نقشه‌ی 1638 01:47:40,729 --> 01:47:43,732 ‫خانم تیستلویت رو فهمیدم و 1639 01:47:43,766 --> 01:47:47,002 ‫دوباره امروز عصر توی باغ ‫رزها، باهات بدرفتاری کردم 1640 01:47:49,038 --> 01:47:51,740 ‫با اینکه اعترافش برام دردناکه 1641 01:47:51,774 --> 01:47:54,977 ‫ولی وقتی یه بهونه برای رد کردن ‫صلاحیت تو پیدا کردم، خیالم راحت شد 1642 01:47:56,945 --> 01:47:59,114 ‫آدم بهش حس 1643 01:48:00,816 --> 01:48:01,917 ‫نا امنی دست میده 1644 01:48:03,719 --> 01:48:05,154 ‫وقتی میفهمه که داره عاشق میشه 1645 01:48:07,756 --> 01:48:11,927 ‫و فقط امیدوارم که بتونی منو ‫بخاطر رفتارهای احمقانه‌م ببخشی 1646 01:48:14,229 --> 01:48:15,798 ‫خانم سلینا دالتون 1647 01:48:17,232 --> 01:48:22,337 ‫از همون موقع که توی نور ‫مهتاب اون باغ نارنج دیدمت 1648 01:48:22,371 --> 01:48:25,808 ‫عمیقا عاشقت شدم 1649 01:48:27,176 --> 01:48:28,877 ‫تو تمام چیزی هستی 1650 01:48:30,279 --> 01:48:32,247 ‫که من همیشه آرزو میکردم 1651 01:48:34,116 --> 01:48:37,352 ‫تو همون "خوشبختی‌ای ‫هستی که به دنیا بخشیده شده" 1652 01:48:37,386 --> 01:48:39,354 ‫حرف جانسون رو یکم عوض کردم 1653 01:48:41,690 --> 01:48:43,258 ‫و من به خوشبخت‌ترین و متواضع‌ترین 1654 01:48:43,292 --> 01:48:45,828 ‫مرد جهان تبدیل میشم 1655 01:48:47,362 --> 01:48:48,964 ‫اگه همسرم بشی 1656 01:49:21,163 --> 01:49:22,998 ‫هنوز جوابم رو ندادی 1657 01:49:27,002 --> 01:49:28,303 ‫بگو ببینم... 1658 01:49:30,873 --> 01:49:33,208 ‫نظرت درمورد قانون غله چیه؟ 1659 01:49:36,445 --> 01:49:39,381 ‫تمام حرف‌ها و کارهای احمقانه من 1660 01:49:39,414 --> 01:49:41,116 ‫رو تمام جهان فهمیدن؟ 1661 01:49:42,317 --> 01:49:45,220 ‫جرمی! معلومه باهات ازدواج میکنم! 1662 01:49:45,244 --> 01:49:54,244 « آوا مووی - مرجع دانلود فیلم و سریال » [ AvaMovie.in ]