1 00:00:02,917 --> 00:00:19,542 رسانه اینترنتی مای موویز Mymoviz.ORG جامعترین سایت فیلم و سریال 2 00:00:19,917 --> 00:00:55,542 رسانه اینترنتی مای موویز Mymoviz.ORG جامعترین سایت فیلم و سریال 3 00:00:57,917 --> 00:00:59,542 ‫گفتم که پیداش می‌کنم. 4 00:01:00,292 --> 00:01:01,917 ‫نه اگه اونا جلوتر از تو پیداش کرده باشن. 5 00:01:03,958 --> 00:01:05,375 ‫شک دارم. 6 00:01:05,542 --> 00:01:09,667 ‫انگار تمساحه تا یه مدتی غذا داره. 7 00:01:34,792 --> 00:01:35,917 ‫و این که فکر می‌کنم تو، 8 00:01:36,083 --> 00:01:38,292 ‫و همه بهم شک داشتین. 9 00:01:38,917 --> 00:01:42,417 ‫می‌دونی، اصلاً نمی‌دونم چرا گذاشتم بیای برادر... 10 00:01:46,833 --> 00:01:49,333 ‫مطمئنم یه دلیلی براش پیدا می‌کنی. 11 00:02:07,792 --> 00:02:10,000 ‫همستر تاریکی. 12 00:02:11,583 --> 00:02:12,708 ‫سرانجام. 13 00:02:12,875 --> 00:02:14,958 ‫وقتی این رو برگردونم به مملکت، 14 00:02:15,125 --> 00:02:18,042 ‫هیچکس دیگه به گوش‌هام نمی‌خنده. 15 00:02:18,208 --> 00:02:19,208 ‫نه، 16 00:02:19,375 --> 00:02:21,917 ‫اونوقت منم که باید بخندم... 17 00:02:22,083 --> 00:02:23,583 ‫البته نه به گوشم. 18 00:02:23,750 --> 00:02:25,500 ‫بلکه به این که حق باهام بود، 19 00:02:25,667 --> 00:02:28,042 ‫که این همستر واقعیه. 20 00:02:34,792 --> 00:02:36,583 ‫حس می‌کنم یه مشکلی هست. 21 00:02:36,750 --> 00:02:37,958 ‫اوه هیس، 22 00:02:38,125 --> 00:02:41,583 ‫بذار از این لحظه باشکوه لذت ببرم. 23 00:02:59,000 --> 00:03:02,083 ‫بیست سال پیش، بابام و برادرش لاپان 24 00:03:02,250 --> 00:03:05,292 ‫نزدیک بود بزرگترین سازه دنیا رو پیدا کنن. 25 00:03:06,792 --> 00:03:08,208 ‫متاسفم، لاپان. 26 00:03:08,875 --> 00:03:10,292 ‫حقیقی نیست. 27 00:03:11,250 --> 00:03:13,333 ‫- این چیه...؟ ‫- اونجاست. 28 00:03:13,750 --> 00:03:16,000 ‫ولی یه چیز دیگه پیدا کردن. 29 00:03:19,750 --> 00:03:20,750 ‫من رو. 30 00:03:26,042 --> 00:03:27,208 ‫چیه؟ 31 00:03:29,792 --> 00:03:31,333 ‫عوضی به گوش من اشاره می‌کنه. 32 00:03:31,833 --> 00:03:33,208 ‫نه بابا. 33 00:03:33,542 --> 00:03:35,167 ‫دوباره اشاره کرد! 34 00:03:35,583 --> 00:03:37,833 ‫مزخرف نگو. خیلی نازه. 35 00:03:38,417 --> 00:03:39,792 ‫سلام، پسر کوچولو. 36 00:03:40,042 --> 00:03:41,708 ‫نمی‌خوای باهامون برش گردونی که؟ 37 00:03:41,875 --> 00:03:42,917 ‫اینجا ولش نمی‌کنم. 38 00:03:43,375 --> 00:03:46,375 ‫خوب شد من برادر بزرگه هستم و یه ‫روزی پادشاه میشم، 39 00:03:46,542 --> 00:03:47,958 ‫چون تو خیلی دل رحمی، داداش! 40 00:03:48,125 --> 00:03:50,000 ‫زیادی دل رحم! 41 00:03:51,000 --> 00:03:53,042 ‫عموم هیچوقت این همستر تاریکی رو پیدا نکرد. 42 00:03:53,208 --> 00:03:54,958 ‫و هیچوقت پادشاه نشد. 43 00:03:55,125 --> 00:03:57,500 ‫ولی به زودی به اونجای داستان هم می‌رسیم... 44 00:03:57,501 --> 00:04:02,501 رسانه اینترنتی مای موویز Mymoviz.ORG جامعترین سایت فیلم و سریال 45 00:04:30,042 --> 00:04:32,417 ‫از لحظه‌ای که بابام من رو برد خونه، 46 00:04:32,583 --> 00:04:34,333 ‫داشتم برای روزی که مثل خودش 47 00:04:34,500 --> 00:04:37,458 ‫یه ماجراجوی بزرگ بشم آماده میشدم. 48 00:04:42,708 --> 00:04:44,042 ‫بفرما. 49 00:04:50,000 --> 00:04:52,292 ‫ضربه مچ خوبی بود. 50 00:04:59,667 --> 00:05:01,167 ‫نظرت چیه؟ 51 00:05:06,000 --> 00:05:08,125 ‫روزهای مورد علاقه‌م روزهایی بودن 52 00:05:08,292 --> 00:05:10,833 ‫که بابام از یه ماجراجویی برمی‌گشت... 53 00:05:12,250 --> 00:05:14,333 ‫شخصاً نمی‌دونم چرا اینقدر بزرگش می‌کنن. 54 00:05:14,500 --> 00:05:16,250 ‫یه سری خرت و پرت قدیمی پیدا کردن دیگه. 55 00:05:16,417 --> 00:05:20,125 ‫منم تو کوچه خرت و پرت پیدا می‌کنم ولی ‫هیچکس اینجوری نمیاد استقبالم. 56 00:05:20,458 --> 00:05:22,458 ‫این خدمتکار لاک پشتم ایبه. 57 00:05:22,625 --> 00:05:25,333 ‫از این آدم‌های منفی گراست. 58 00:05:26,333 --> 00:05:29,125 ‫- بابا! ‫- سلام، کوچولو. 59 00:05:29,292 --> 00:05:31,625 ‫چنگال آخرین نهار رو پیدا کردی؟ 60 00:05:31,792 --> 00:05:33,792 ‫و چاقو! 61 00:05:34,125 --> 00:05:37,667 ‫ولی نتونستم قاشق رو پیدا کنم! 62 00:05:37,833 --> 00:05:39,750 ‫معلومه که پیداش کردم! 63 00:05:45,833 --> 00:05:49,708 ‫وقتی می‌دیدم همه به ماجراجوهایی مثل بابام ‫احترام می‌ذارن، 64 00:05:50,250 --> 00:05:55,125 ‫تصمیم گرفتم می‌خوام منم تبدیل به همچین ‫آدمی بشم. 65 00:05:59,333 --> 00:06:03,667 ‫و رسیدم، شصت متر بالاتر از تمساح‌های ‫خرگوش خوار، 66 00:06:03,833 --> 00:06:06,125 ‫و از صخره آویزون بودم. 67 00:06:06,500 --> 00:06:08,667 ‫- بعدش چی شد؟ ‫- بعدش... 68 00:06:12,750 --> 00:06:14,167 ‫گرفتی خوابیدی. 69 00:06:15,792 --> 00:06:18,667 ‫به خاطر همین بهش می‌گن ‫پایان نفس گیر، رفیق. 70 00:06:18,833 --> 00:06:22,458 ‫شب خوش، ماجراجوی سلطنتی آینده من. 71 00:06:40,125 --> 00:06:42,042 ‫کل فکر و ذکرم ماجراجویی بود. 72 00:06:42,208 --> 00:06:44,625 ‫شب‌ها بیدار می‌موندم مطالعه می‌کردم. 73 00:06:52,250 --> 00:06:54,083 ‫پرهای مسخره... 74 00:06:59,625 --> 00:07:04,042 ‫تموم کتاب‌های مربوط به ماجراجویی رو خوندم ‫و چندین ساعت تو کتابخونه سلطنتی می‌موندم... 75 00:07:04,583 --> 00:07:07,833 ‫سیر نمی‌شدم. ‫می‌دونستم اون روز میرسه. 76 00:07:20,875 --> 00:07:24,250 ‫فکر نکنم جابجایی وسایل سنگین ‫تو توصیف شغلم باشه. 77 00:07:42,167 --> 00:07:44,792 ‫مسابقات گزینش، بزن بریم، ایب. 78 00:08:08,208 --> 00:08:11,917 ‫هر سال گزینش جامعه ماجراجویی ‫سلطنتی رو تماشا می‌کردم، 79 00:08:12,500 --> 00:08:15,125 ‫می‌خواستم برای زمانی که نوبت خودم رسید ‫نکته برداری کنم. 80 00:08:18,417 --> 00:08:20,333 ‫چرا دعوتش کردی کنار ما بشینه؟ 81 00:08:20,500 --> 00:08:23,875 ‫بابام مجبورم کرد چون باباش ‫پادشاه جدیده. 82 00:08:24,042 --> 00:08:26,667 ‫باورم نمیشه باید کنار این مرغوش دیوونه دیده بشیم. ‫[ترکیب مرغ و خرگوش] 83 00:08:26,833 --> 00:08:27,833 ‫بدتر. 84 00:08:28,292 --> 00:08:30,375 ‫ممکنه خودمون مرغوش بشیم. 85 00:08:31,458 --> 00:08:33,125 ‫- نه؟ ‫- وای پسر. 86 00:09:16,875 --> 00:09:18,167 ‫خیلی جالب بود. 87 00:09:18,708 --> 00:09:19,750 ‫عجب چرندی، 88 00:09:19,917 --> 00:09:23,208 ‫رقبا هر سال دارن بهتر میشن. 89 00:09:23,375 --> 00:09:25,500 ‫- یه... ‫- مرغوش؟ 90 00:09:27,500 --> 00:09:28,667 ‫این چیه تنت کردی؟ 91 00:09:29,667 --> 00:09:31,917 ‫قشنگه؟ خیلی بهم میاد. 92 00:09:32,083 --> 00:09:34,500 ‫خیلی... مده. 93 00:09:34,667 --> 00:09:39,125 ‫بوت‌هایی که باعث میشن پاهات شبیه پاهای ‫خرگوش به نظر بیان... مد هستن؟ 94 00:09:39,292 --> 00:09:42,167 ‫استیل از دوران بچگیت تغییر کرده، بابا. 95 00:09:42,333 --> 00:09:44,917 ‫یالا، کلاهت رو دربیار که... 96 00:09:45,083 --> 00:09:46,125 ‫نه! 97 00:09:46,292 --> 00:09:48,625 ‫همه بهم می‌خندن، بابا. 98 00:09:48,792 --> 00:09:51,917 ‫می‌دونم متفاوت بودن سخته. 99 00:09:52,292 --> 00:09:55,958 ‫نه، نمی‌دونی. ‫هیچکس نمی‌دونه شبیه من بودن چطوریه. 100 00:09:56,917 --> 00:09:59,875 ‫مرغوش، چی بهت گفته بودم؟ 101 00:10:00,042 --> 00:10:02,542 ‫چیزهایی که ما رو متمایز می‌کنن... 102 00:10:02,708 --> 00:10:04,958 ‫همون چیزهایی هستن که ما رو خاص می‌کنن. 103 00:10:05,375 --> 00:10:08,083 ‫آره، می‌دونم بابا. ‫ولی من نمی‌خوام خاص باشم. 104 00:10:08,250 --> 00:10:10,083 ‫فقط می‌خوام عادی باشم. 105 00:10:11,083 --> 00:10:12,292 ‫و با پوشیدن این، 106 00:10:13,167 --> 00:10:15,042 ‫حس عادی بودن می‌کنم. 107 00:10:16,958 --> 00:10:20,667 ‫شاید من زیاد از لباس‌های مد سر در نمیارم. 108 00:10:21,417 --> 00:10:23,083 ‫فقط تو نیستی، بابا! 109 00:10:23,250 --> 00:10:24,833 ‫همه آدم‌های پیر همینجوری هستن. 110 00:10:25,750 --> 00:10:27,833 ‫تازه ببین با بوت جدیدم می‌تونم چیکار کنم. 111 00:10:33,250 --> 00:10:34,417 ‫خوبم. 112 00:10:34,583 --> 00:10:35,583 ‫حله... 113 00:10:35,958 --> 00:10:37,167 ‫یه کم درد میاد، ولی خوبم. 114 00:10:37,333 --> 00:10:39,750 ‫یه دوره‌ست دیگه. ‫بزرگ میشی. 115 00:11:14,417 --> 00:11:17,250 ‫همینه، ایب. لحظه حقیقت. 116 00:11:17,417 --> 00:11:19,667 ‫روزی که رویاهام حقیقی میشن. 117 00:11:19,833 --> 00:11:22,542 ‫سه‌تا کلید موفقیتم رو یادته؟ 118 00:11:22,708 --> 00:11:25,708 ‫خراب کاری نکن. 119 00:11:26,583 --> 00:11:28,958 ‫طبق قوانین کتاب قانون سلطنتی، 120 00:11:29,125 --> 00:11:32,208 ‫شرکت‌ کننده‌های امروز که به خط پایان برسن 121 00:11:32,375 --> 00:11:37,333 ‫تا ابد عضو جامعه ماجراجویی سلطنتی خواهند بود. 122 00:11:37,958 --> 00:11:40,083 ‫نفر اول؛ مرغوش. 123 00:11:52,583 --> 00:11:54,708 ‫جالب میشه! 124 00:12:09,708 --> 00:12:11,083 ‫بزن بریم! 125 00:12:18,875 --> 00:12:20,333 ‫داره سرعتم رو میاره پایین. 126 00:12:20,500 --> 00:12:21,500 ‫چیکار می‌کنی؟ 127 00:12:39,333 --> 00:12:40,417 ‫آخ، درد گرفت. 128 00:12:46,500 --> 00:12:48,208 ‫می‌خوام ببینم تحمل دردم چقدره. 129 00:12:48,750 --> 00:12:50,875 ‫وقتشه بترکونم. 130 00:13:06,708 --> 00:13:07,708 ‫بزن بریم. 131 00:13:18,500 --> 00:13:20,542 ‫خوبم، خوبم. ‫ادامه بده. 132 00:13:28,417 --> 00:13:29,417 ‫شرمنده! 133 00:13:46,375 --> 00:13:47,583 ‫هی، این کار تقلبه! 134 00:14:07,958 --> 00:14:08,958 ‫بزن بریم. 135 00:14:09,125 --> 00:14:10,250 ‫داری میرسی. 136 00:14:10,417 --> 00:14:13,792 ‫فقط باید از این گودال خیلی عمیق 137 00:14:13,958 --> 00:14:16,958 ‫بدون ته رد بشی. 138 00:14:20,708 --> 00:14:22,125 ‫مراقب باش، پسرم. 139 00:14:22,917 --> 00:14:25,875 ‫نمی‌تونم نگاه کنم، نمی‌تونم نگاه نکنم. 140 00:14:32,208 --> 00:14:33,208 ‫یواش. 141 00:14:39,292 --> 00:14:40,375 ‫- بیا اینجا. ‫- ولش کن! 142 00:15:07,708 --> 00:15:11,042 ‫- خب، همیشه یه نقشه دومی هست. ‫- من نقشه دوم ندارم. 143 00:15:11,208 --> 00:15:13,333 ‫می‌تونی مهر جمع کنی. 144 00:15:13,500 --> 00:15:16,333 ‫آره، انگار هر وقت پست میاد ماجراجوییه. 145 00:15:16,500 --> 00:15:20,000 ‫پست هر روز هم میاد. ‫میشه کلی ماجراجویی. 146 00:15:20,625 --> 00:15:24,667 ‫اصلاً ماجراجوی سلطنتی بودن کجاش باحاله؟ 147 00:15:24,833 --> 00:15:26,458 ‫جز شهرت و چاپلوسی؟ 148 00:15:26,625 --> 00:15:29,375 ‫هی، مرغوش، امروز عالی بودی! 149 00:15:29,542 --> 00:15:31,250 ‫مستقیم رفتی تو تور! 150 00:15:32,542 --> 00:15:35,625 ‫چه انتظاری داشتی؟ ‫بیشترش مرغه دیگه. 151 00:15:36,042 --> 00:15:37,458 ‫نه، بیشتر خرگوشه. 152 00:15:37,625 --> 00:15:38,708 ‫- مرغ! ‫- خرگوش! 153 00:15:38,875 --> 00:15:40,417 ‫- مرغ! ‫- خرگوش! 154 00:15:40,583 --> 00:15:44,125 ‫می‌دونی، اگه چشمت رو ببندی و به منظورشون ‫فکر نکنی، 155 00:15:44,292 --> 00:15:46,333 ‫به نظر میاد دارن تشویقت می‌کنن. 156 00:15:46,500 --> 00:15:48,708 ‫مرغ! خرگوش! مرغ! خرگوش! 157 00:15:49,792 --> 00:15:50,875 ‫مرغ... 158 00:15:56,958 --> 00:15:59,583 ‫چرا نمی‌تونم مثل بقیه باشم؟ 159 00:15:59,917 --> 00:16:01,208 ‫مرغوش؟ 160 00:16:01,375 --> 00:16:03,333 ‫وای خدا، بابا، در بلد نیستی بزنی؟ 161 00:16:04,333 --> 00:16:05,333 ‫شرمنده. 162 00:16:05,500 --> 00:16:08,208 ‫گفتم شاید بخوای درباره امروز صحبت کنیم. 163 00:16:08,375 --> 00:16:09,750 ‫اوه، اون رو میگی. 164 00:16:10,417 --> 00:16:12,208 ‫فقط یه پسرفت کوچیک بود همین. 165 00:16:12,500 --> 00:16:15,167 ‫سال دیگه، بیشتر رو حرکات هوازی تمرکز می‌کنم. 166 00:16:15,333 --> 00:16:17,625 ‫با شاید تمرین ارتفاع. 167 00:16:17,792 --> 00:16:20,333 ‫می‌دونی که نمیشه دو بار آزمون داد. 168 00:16:20,500 --> 00:16:24,083 ‫خب گفتم شاید چون پادشاهی، ‫بتونی یه استثنا قائل بشی. 169 00:16:24,250 --> 00:16:27,167 ‫چون پسرمی نمی‌تونم قانون شکنی کنم. 170 00:16:27,583 --> 00:16:28,792 ‫دست بردار، بابا. 171 00:16:28,958 --> 00:16:31,792 ‫فقط یه فرصت دیگه می‌خوام. ‫می‌تونم می‌ترکونم... 172 00:16:31,958 --> 00:16:34,667 ‫مرغوش، باید انرژیت رو بذاری سر یه کار دیگه. 173 00:16:38,917 --> 00:16:42,875 ‫می‌دونم رها کردن رویاهات سخته. 174 00:16:43,042 --> 00:16:45,833 ‫فقط نمی‌خوام دوباره ناراحت شدنت رو ببینم. 175 00:16:47,292 --> 00:16:49,500 ‫ازم خجالت می‌کشی؟ 176 00:16:50,042 --> 00:16:53,458 ‫مرغوش. ‫هرگز اینطور نیست. 177 00:16:53,625 --> 00:16:57,708 ‫وقتی بهت نگاه می‌کنم، ‫آرزو می‌کنم همون چیزی که من می‌دیدم رو می‌دیدی. 178 00:16:57,875 --> 00:16:59,708 ‫آره، ای کاش. 179 00:16:59,875 --> 00:17:03,500 ‫من که فقط بدترین بخش‌های یه خرگوش ‫و مرغ رو می‌بینم. 180 00:17:03,667 --> 00:17:05,958 ‫شاید تو بهترین بخش‌ها رو داشته باشی. 181 00:17:06,125 --> 00:17:07,625 ‫می‌دونی 182 00:17:07,792 --> 00:17:10,583 ‫ارزشمندترین گنجی که پیدا کردم چیه؟ 183 00:17:10,958 --> 00:17:12,917 ‫سرچشمه میان سالی؟ 184 00:17:13,083 --> 00:17:14,500 ‫تو. 185 00:17:14,667 --> 00:17:19,417 ‫وقتی با عمو لاپانت رفتیم دنبال همستر تاریکی 186 00:17:19,583 --> 00:17:22,250 ‫پیدا کردن تو بهترین اتفاق زندگیم بود. 187 00:17:23,458 --> 00:17:24,792 ‫شب خوش، پسرم. 188 00:17:40,208 --> 00:17:41,750 ‫اوه، خفه شو! 189 00:17:43,917 --> 00:17:45,292 ‫من بیشتر از همه 190 00:17:45,458 --> 00:17:47,000 ‫درباره ماجراجویی خوندم، نه؟ 191 00:17:47,792 --> 00:17:51,875 ‫باید جای گنجینه‌ای که هر ماجراجو 192 00:17:52,042 --> 00:17:54,625 ‫رفته دنبالش و هیچوقت پیداش نکرده رو ‫پیدا کنم... 193 00:17:59,333 --> 00:18:01,000 ‫و وقتی پیداش کنم، 194 00:18:01,167 --> 00:18:04,042 ‫مجبور میشه بذاره عضو انجمن ماجراجویی سلطنتی بشم. 195 00:18:06,875 --> 00:18:07,875 ‫گنجینه چی هست؟ 196 00:18:08,458 --> 00:18:11,125 ‫دست بردار، خودت می‌دونی چی رو میگم. 197 00:18:11,292 --> 00:18:14,167 ‫بزرگترین گنجینه یافته نشده تاریخ... 198 00:18:14,333 --> 00:18:17,875 ‫فهمیدم. ‫بزرگترین گنجینه یافته نشده تاریخ. 199 00:18:18,333 --> 00:18:19,333 ‫نفهمیدم. 200 00:18:19,917 --> 00:18:23,500 ‫آرتورو پادشاه جونده ساختش که صاحب دنیا بشه. 201 00:18:23,917 --> 00:18:25,167 ‫نه. هیچی یادم نمیاد. 202 00:18:25,333 --> 00:18:27,708 ‫بعد داداشش رامون دزدید و قایمش کرد 203 00:18:27,875 --> 00:18:29,875 ‫که آرتورو ازش استفاده نکنه. 204 00:18:30,833 --> 00:18:33,833 ‫قدرت میلیون‌ها همستر رو داره! 205 00:18:36,125 --> 00:18:37,875 ‫نه، هنوز نفهمیدم. 206 00:18:38,292 --> 00:18:40,833 ‫با «پمستر هاریکی» هم وزنه. 207 00:18:46,792 --> 00:18:50,250 ‫همستر تاریکی، ایب! ‫چطوری نمی‌فهمی؟ 208 00:18:50,583 --> 00:18:53,375 ‫از نظر من مشکل از سرنخ‌هاست. 209 00:18:53,542 --> 00:18:55,375 ‫طبق گفته افسانه‌های قدیمی، 210 00:18:55,542 --> 00:18:57,667 ‫«ساعت نه سپیده دم روز جدید، 211 00:18:58,667 --> 00:19:01,125 ‫صورت فلکی همستر 212 00:19:01,292 --> 00:19:03,500 ‫به سوی معبد همستر تاریکی اشاره می‌کند.» 213 00:19:03,667 --> 00:19:05,083 ‫خب، داره نه میشه 214 00:19:05,250 --> 00:19:07,833 ‫یعنی قراره اضافه حقوق بگیرم. 215 00:19:08,958 --> 00:19:10,250 ‫فقط یه مشکلی هست. 216 00:19:10,417 --> 00:19:12,875 ‫ساعت نه صبح نمیشه صورت فلکی رو دید. 217 00:19:13,042 --> 00:19:14,125 ‫خیلی هوا روشنه. 218 00:19:14,292 --> 00:19:17,000 ‫- حتماً یه چیزی رو جا انداختیم. ‫- آره، صبحونه رو. 219 00:19:17,292 --> 00:19:19,208 ‫- مردم از گشنگی! ‫- متن اصلیش رو می‌خوام. 220 00:19:32,042 --> 00:19:34,167 ‫جلد سیزدهم اریک راستین 221 00:19:34,333 --> 00:19:36,833 ‫درباره همستر تاریکی رو برداشتن. 222 00:19:37,250 --> 00:19:38,333 ‫کی باید برش می‌گردوندن؟ 223 00:19:38,958 --> 00:19:40,458 ‫سه ماه پیش. 224 00:19:41,250 --> 00:19:44,250 ‫باشه، خودم میرم می‌گیرم. ‫خب دست کیه؟ 225 00:19:44,917 --> 00:19:46,750 ‫عموت لاپان. 226 00:19:51,333 --> 00:19:55,083 ‫خب آخرین باری که عموت رو دیدی کی بود؟ 227 00:19:55,250 --> 00:19:57,917 ‫از وقتی سعی کرد حکومت بابام رو بربندازه. 228 00:19:58,083 --> 00:20:01,875 ‫راضی نبود که پدربزرگم جای اون بابام رو ‫پادشاه کرده. 229 00:20:02,042 --> 00:20:03,958 ‫پولدارها عجب مشکلات مزخرفی دارن. 230 00:20:04,125 --> 00:20:05,375 ‫بریم. 231 00:20:05,542 --> 00:20:06,917 ‫مطمئم با گذشت زمان آروم شده. 232 00:20:07,083 --> 00:20:09,125 ‫ای وای. ‫کار من به عنوان لاک پشت خدمتکار 233 00:20:09,292 --> 00:20:11,208 ‫در این حد نیست که همراهت بیام 234 00:20:11,375 --> 00:20:14,417 ‫دیدن عموی وحشتناکت تو زندان. 235 00:20:15,750 --> 00:20:18,833 ‫توش چیزی درباره ملاقات عموی عوضی ‫تو زندان ننوشته... 236 00:20:19,542 --> 00:20:21,500 ‫می‌بینی، واسه همین باید عضو اتحادیه شد. 237 00:20:21,667 --> 00:20:24,375 ‫اتحادیه خدمتکارها و خودکار نگه‌دارهای محلی ۶۴۵. 238 00:20:24,542 --> 00:20:26,542 ‫قدرت از طریق عدد. 239 00:20:48,750 --> 00:20:49,750 ‫واسه چی زندانه؟ 240 00:20:50,083 --> 00:20:51,083 ‫قتل. 241 00:20:51,417 --> 00:20:52,417 ‫فرار مالیاتی. 242 00:20:53,083 --> 00:20:55,167 ‫من بودم که قانون مالیات رو کشتم. 243 00:20:56,125 --> 00:21:00,333 ‫زندانی که بتونه بری گلدفارب رو نگه داره ‫هنوز ساخته نشده! 244 00:21:01,750 --> 00:21:03,042 ‫یه سری قوانین رو یادت باشه: 245 00:21:03,208 --> 00:21:06,500 ‫به لاپان هیچی نده چون تبدیلش می‌کنه به سلاح، 246 00:21:06,667 --> 00:21:07,875 ‫حتی یه هویچ. 247 00:21:08,042 --> 00:21:10,417 ‫به سلولش نزدیک نشو. ‫به میله‌ها دست نزن. 248 00:21:10,583 --> 00:21:12,667 ‫و هر کاری کردی، دستت رو از میله‌ها ‫نبر جلو. 249 00:21:12,833 --> 00:21:15,667 ‫آخرین کسی ک این کار رو کرد یک ‫ماه بیمارستان بستری شد. 250 00:21:15,833 --> 00:21:19,875 ‫مطمئنم به خاطر آنفولانزا بود. ‫ولی مطمئنم از لاپان گرفته بودش. 251 00:21:21,500 --> 00:21:22,750 ‫همراهم نمیای؟ 252 00:21:22,917 --> 00:21:26,083 ‫اتحادیه میگه مجبور نیستم. ‫خدا رو شکر 253 00:21:26,250 --> 00:21:29,167 ‫بابت اتحادیه زندان بان‌ها و خرازهای محلی ۶۴۶. 254 00:21:29,333 --> 00:21:31,125 ‫قدرت از طریق عدد. 255 00:21:59,833 --> 00:22:00,833 ‫برادرزاده؟ 256 00:22:01,875 --> 00:22:03,750 ‫چه سورپرایز جالبی. 257 00:22:04,292 --> 00:22:05,625 ‫سلام، عمو لاپان. 258 00:22:05,792 --> 00:22:09,333 ‫تو محل بودم گفتم خوب میشه 259 00:22:09,958 --> 00:22:12,833 ‫بیام یه سلامی عرض کنم. 260 00:22:13,167 --> 00:22:14,167 ‫خب... 261 00:22:14,625 --> 00:22:15,625 ‫سلام! 262 00:22:16,542 --> 00:22:17,625 ‫و اوه بله، 263 00:22:17,792 --> 00:22:20,417 ‫یه کتابی رو از کتابخونه قرض کرده بودی. 264 00:22:20,583 --> 00:22:22,542 ‫راستش موعد پس دادنش خیلی وقته گذشته. 265 00:22:23,375 --> 00:22:25,583 ‫اوه نه. ‫می‌خوان چیکار کنن، 266 00:22:25,750 --> 00:22:26,833 ‫زندانیم کنن؟ 267 00:22:29,417 --> 00:22:30,500 ‫صحیح. 268 00:22:30,833 --> 00:22:33,375 ‫جالبه چون شما همین الانش هم واسه 269 00:22:33,542 --> 00:22:35,458 ‫براندازی بابای من افتادی زندان. 270 00:22:35,625 --> 00:22:38,750 ‫خب، همیشه با مسئولین مشکل داشتم. 271 00:22:38,917 --> 00:22:42,250 ‫خب، دنبال همستر تاریکی می‌گردی، 272 00:22:42,583 --> 00:22:43,583 ‫نه؟ 273 00:22:45,042 --> 00:22:46,458 ‫فکر نکنم واقعی باشه. 274 00:22:46,625 --> 00:22:47,625 ‫جدی؟ 275 00:22:48,625 --> 00:22:51,542 ‫هر وقت یه کتاب درباره ماجراجویی خواستم 276 00:22:51,708 --> 00:22:55,292 ‫و نداشتن، ‫چون تو برش داشته بودی. 277 00:22:55,958 --> 00:22:58,500 ‫بعضی‌ها مشغول درس و مشقشون بودن. 278 00:22:58,667 --> 00:23:01,583 ‫واقعیه. جفتمون هم می‌دونیم. 279 00:23:02,042 --> 00:23:04,542 ‫موفقیت بزرگی میشه که 280 00:23:04,708 --> 00:23:08,333 ‫بیاریش واسه انجمن ماجراجویی سلطنتی، نه؟ 281 00:23:09,042 --> 00:23:10,208 ‫شاید... 282 00:23:11,542 --> 00:23:12,917 ‫حیف شد. 283 00:23:13,083 --> 00:23:15,625 ‫می‌دونی، وقتی همستر تاریکی رو پیدا کنم، 284 00:23:15,792 --> 00:23:18,583 ‫باهاش به حکومت میرسم. 285 00:23:21,208 --> 00:23:22,292 ‫شوخی کردم. 286 00:23:22,458 --> 00:23:25,083 ‫تازه، توی این برجی که تا حالا کسی ازش 287 00:23:25,250 --> 00:23:28,125 ‫فرار نکرده زندانیم. 288 00:23:28,292 --> 00:23:29,625 ‫فکر کردی منتظر بودم، 289 00:23:29,792 --> 00:23:33,208 ‫امیدوار بودم بیای ملاقاتم چون آخرین بخش ‫نقشه فرارم بودی؟ 290 00:23:34,500 --> 00:23:36,833 ‫ای کاش اینقدر باهوش بودم. ‫ولی الان... 291 00:23:37,500 --> 00:23:39,833 ‫بذار کتابه رو برات پیدا کنم. 292 00:23:40,875 --> 00:23:43,167 ‫همینه؟ 293 00:23:43,542 --> 00:23:45,625 ‫اوه بله، خودشه. 294 00:23:46,417 --> 00:23:48,792 ‫خب، اگه میشه بندازینش اینور، 295 00:23:48,958 --> 00:23:52,750 ‫منم میرم و شما برگرد 296 00:23:53,208 --> 00:23:55,750 ‫به علامت زدن روزها رو دیوار. 297 00:23:56,125 --> 00:24:00,708 ‫متاسفانه دوران اینجا موندنم ضعیفم کرده. 298 00:24:01,375 --> 00:24:03,042 ‫بیا اینجا. 299 00:24:03,625 --> 00:24:06,833 ‫نمیشه پرتش کنی؟ 300 00:24:09,792 --> 00:24:11,208 ‫الان که فکر می‌کنم، 301 00:24:11,542 --> 00:24:12,708 ‫خودم میام می‌گیرمش. 302 00:24:24,583 --> 00:24:26,917 ‫وایسا. ‫الان یادم افتاد... 303 00:24:27,292 --> 00:24:28,500 ‫کارم باهاش تموم نشده. 304 00:24:31,833 --> 00:24:34,042 ‫خداحافظ، مرغوش. 305 00:24:34,208 --> 00:24:36,125 ‫کلاهت رو جا نذاری. 306 00:24:38,208 --> 00:24:53,125 — ماي موويیز — 307 00:25:04,667 --> 00:25:05,875 ‫وای نه... 308 00:25:11,917 --> 00:25:16,292 ‫«برادر عزیزم، ‫از آخرین روزهای پادشاهیت لذت ببر. 309 00:25:16,458 --> 00:25:18,292 ‫با عشق، لاپان.» 310 00:25:18,458 --> 00:25:20,125 ‫متاسفم، بابا. 311 00:25:20,292 --> 00:25:23,042 ‫می‌دونی که اجازه ملاقات لاپان رو نداری! 312 00:25:23,333 --> 00:25:24,500 ‫آخه چه فکری کرده بودی؟ 313 00:25:24,667 --> 00:25:27,625 ‫یه کتابی که درباره همستر تاریکی می‌خواستم ‫دستش بود. 314 00:25:27,792 --> 00:25:30,708 ‫- ببین فهمیدم... ‫- گفتم دست بردار. 315 00:25:31,792 --> 00:25:33,125 ‫قربان، یه نقشه‌ست! 316 00:25:34,667 --> 00:25:37,083 ‫«مقبره لاک پشت ناشناخته؟» 317 00:25:37,250 --> 00:25:40,750 ‫ماجراجوی باستانی به اسم فردریک بسیار کوتاه 318 00:25:41,083 --> 00:25:43,583 ‫گفته ممکنه یکی از جاهای احتمالی ‫همستر تاریکی باشه. 319 00:25:43,833 --> 00:25:45,417 ‫لاپان داره میره اونجا. 320 00:25:45,583 --> 00:25:47,500 ‫سریع‌ترین کشتیم رو حاضر کنین. ‫بلافاصله میریم. 321 00:25:49,458 --> 00:25:52,500 ‫بابا، من همه چی رو درباره همستر تاریکی بلدم. 322 00:25:52,667 --> 00:25:53,792 ‫من رو ببر، می‌تونم کمکت کنم. 323 00:25:54,167 --> 00:25:56,833 ‫نه. همین الانش هم به اندازه کافی گند زدی. 324 00:26:21,167 --> 00:26:24,042 ‫هی، رئیس، اومدم یه سر بهت بزنم. 325 00:26:24,208 --> 00:26:27,208 ‫اگه اینکه گذاشتی خطرناک‌ترین جانی کشور فرار کنه ‫رو در نظر نگیری. 326 00:26:27,375 --> 00:26:28,917 ‫- عالی هستم. ‫- جدی؟ 327 00:26:29,083 --> 00:26:32,208 ‫- ببین پشت قفسه کتاب‌ها چی بود. ‫- نقاشی انتزاعی؟ 328 00:26:32,833 --> 00:26:33,833 ‫یه نقشه، ایب. 329 00:26:35,125 --> 00:26:37,667 ‫کل فکر و ذکر لاپان همستر تاریکی بوده. 330 00:26:37,833 --> 00:26:39,375 ‫منطقی نیست 331 00:26:39,542 --> 00:26:42,250 ‫که فکر کنه معبد تو گور لاک پشت ناشناسه. 332 00:26:42,667 --> 00:26:44,625 ‫اونجا رو هزار بار گشتن. 333 00:26:45,375 --> 00:26:47,208 ‫یک دقیقه قبل ساعت نهه، 334 00:26:47,750 --> 00:26:49,042 ‫یه خبری هست. 335 00:26:49,542 --> 00:26:52,542 ‫فقط حشرات دلتنگ لاپان میشن. 336 00:26:52,708 --> 00:26:54,083 ‫زمستونه. 337 00:26:54,250 --> 00:26:55,833 ‫حشره‌ای نیست. 338 00:26:57,458 --> 00:26:58,917 ‫صورت فلکیه! 339 00:26:59,708 --> 00:27:00,708 ‫اتفاقیه. 340 00:27:00,875 --> 00:27:01,958 ‫نه، ایب. 341 00:27:02,125 --> 00:27:04,417 ‫لاپان چند ساله داره دنبالش می‌گرده. 342 00:27:04,583 --> 00:27:07,375 ‫پتو که نیست، پرده‌ست، ‫بدش من. 343 00:27:12,167 --> 00:27:14,250 ‫می‌بینی، تصادف به تمام معنا. 344 00:27:14,542 --> 00:27:16,292 ‫مطمئن نیستم. 345 00:27:16,708 --> 00:27:17,958 ‫بذار زمین رو تمیز کنم. 346 00:27:18,125 --> 00:27:19,333 ‫آره، خودشه! 347 00:27:19,500 --> 00:27:20,583 ‫کتاب. 348 00:27:25,958 --> 00:27:29,000 ‫«ساعت نه سپیده دم روز جدید، 349 00:27:29,375 --> 00:27:31,083 ‫صورت فلکی همستر 350 00:27:31,583 --> 00:27:34,250 ‫به سوی معبد همستر تاریکی اشاره می‌کند.» 351 00:27:56,042 --> 00:27:57,375 ‫خودشه. 352 00:27:57,917 --> 00:28:01,042 ‫ایکسش کو؟ نقشه‌ها ایکس نمی‌خوان ‫که رو محل علامت بذاره؟ 353 00:28:03,125 --> 00:28:05,250 ‫اوه، استعاره‌های لعنتی. 354 00:28:09,292 --> 00:28:10,958 ‫بابا! وایسا! 355 00:28:11,125 --> 00:28:13,000 ‫مسیرت اشتباهه! 356 00:28:16,417 --> 00:28:18,208 ‫باید یه قایق آماده کنیم. 357 00:28:18,375 --> 00:28:21,292 ‫باید جلوتر از لاپان همستر تاریکی رو پیدا کنیم. 358 00:28:21,458 --> 00:28:24,667 ‫اوه نه، بیخیال شو. ‫من ماجراجو نیستم. 359 00:28:24,833 --> 00:28:27,625 ‫و تو... ‫چطور بگم دلت نشکنه؟ 360 00:28:27,792 --> 00:28:29,458 ‫تو... تویی. 361 00:28:29,625 --> 00:28:31,417 ‫شاید من زیاد ماجراجو نباشم، 362 00:28:31,583 --> 00:28:33,958 ‫ولی فقط ماییم که الان می‌تونیم این کار رو ‫بکنیم. 363 00:28:34,250 --> 00:28:35,750 ‫و اگه نکنیم، 364 00:28:35,917 --> 00:28:38,625 ‫لاپان برمی‌گرده و صاحب حکومت میشه. 365 00:28:38,917 --> 00:28:41,167 ‫خب، درصد بیکاری تقریباً بالاست. 366 00:28:41,333 --> 00:28:43,667 ‫و بابات چند وقته پادشاهه؟ ‫پونزده سال؟ 367 00:28:43,833 --> 00:28:46,250 ‫قضیه جدیه، ایب. ‫و همه‌ش هم تقصیر منه. 368 00:28:46,833 --> 00:28:49,167 ‫همه‌ش نه. نود درصدش. 369 00:28:49,417 --> 00:28:51,708 ‫من میرم. ‫و می‌خوام همراهم بیای. 370 00:28:52,000 --> 00:28:54,708 ‫من خدمتکار سلطنتیت هستم. ‫به صورت قانونی مجبورم باهات بیام. 371 00:28:55,167 --> 00:28:58,833 ‫نه. به عنوان اربابت دستور نمیدم. 372 00:28:59,292 --> 00:29:01,042 ‫به عنوان یه دوست ازت می‌خوام. 373 00:29:01,208 --> 00:29:02,875 ‫تصمیم آسونیه. 374 00:29:05,458 --> 00:29:08,792 ‫راستش، خیلی هم تصمیم سختیه. 375 00:29:08,958 --> 00:29:10,500 ‫آدم می‌تونه با رئیسش دوست باشه؟ 376 00:29:11,208 --> 00:29:14,500 ‫رابطه ما به خاطر داشتن قدرت ‫نامتوازن نیست؟ 377 00:29:14,667 --> 00:29:15,667 ‫چیه؟ 378 00:29:15,833 --> 00:29:17,458 ‫سوال‌های عمیقی هستن. 379 00:29:17,625 --> 00:29:20,417 ‫به شخصه فکر می‌کنم نیرو بخش ذهن هستن. 380 00:29:20,583 --> 00:29:22,333 ‫وایسا، وایسا. 381 00:29:22,708 --> 00:29:24,083 ‫راستش، متاسفم، برو. 382 00:29:24,958 --> 00:29:25,958 ‫وایسا. 383 00:29:27,625 --> 00:29:28,667 ‫میام... 384 00:29:28,833 --> 00:29:30,042 ‫رفیق. 385 00:29:30,208 --> 00:29:32,833 ‫ولی آماده باش چون هزاربار قراره ‫بگم «من که گفته بودم.» 386 00:29:39,458 --> 00:29:44,000 ‫دوازده دقیقه‌ی طولانیه توی دریام. 387 00:29:44,167 --> 00:29:46,000 ‫گرمای وحشتناکیه. 388 00:29:46,333 --> 00:29:48,667 ‫عطش همراه همیشگیمه. 389 00:29:48,833 --> 00:29:50,458 ‫و گرسنگی، 390 00:29:50,625 --> 00:29:54,667 ‫فکر کنم دارم به مرغ و خرگوش علاقمند میشم. 391 00:29:59,208 --> 00:30:00,917 ‫واسه برگشتن خیلی دیر نیست. 392 00:30:01,375 --> 00:30:03,125 ‫همیشه یه ماجراجویی می‌خواستم. 393 00:30:03,292 --> 00:30:05,750 ‫فقط امیدوار بودم از پسش بربیایم. 394 00:30:05,917 --> 00:30:07,167 ‫مطمئنم برمیایم. 395 00:30:10,250 --> 00:30:13,250 ‫هیچ اطمینانی به موفقیتمون ندارم. 396 00:30:13,417 --> 00:30:16,542 ‫اگه دارید این رو می‌خونید، ‫یعنی یا له شدم، 397 00:30:16,708 --> 00:30:19,417 ‫یا به میخ کشیده شدم، با تبر کشته شدم، ‫نیزه خوردم، 398 00:30:19,583 --> 00:30:22,125 ‫زنده زنده توسط سوسک‌های گوشت خوار ‫خورده شدم، 399 00:30:22,292 --> 00:30:24,667 ‫در دریای پر کوسه غرق شدم، 400 00:30:24,833 --> 00:30:28,500 ‫توسط پرنده‌هایی که به سر و دمم نوک میزنن ‫کشته شدم. 401 00:30:42,417 --> 00:30:44,083 ‫سوختم بابا. 402 00:30:48,375 --> 00:30:49,583 ‫آب؟ 403 00:30:51,583 --> 00:30:53,542 ‫اوه، به به. ‫خودشه. 404 00:30:53,708 --> 00:30:54,917 ‫داشتم می‌سوختم. 405 00:30:55,667 --> 00:30:57,542 ‫این تندباد هر دفعه داغونم می‌کنه. 406 00:30:57,708 --> 00:30:58,792 ‫خب؟ 407 00:30:58,958 --> 00:31:00,667 ‫هان؟ اوه، آره... 408 00:31:00,833 --> 00:31:03,792 ‫پادشاه گول خورد. ‫همه چی داره طبق نقشه‌مون پیش میره. 409 00:31:03,958 --> 00:31:05,167 ‫نقشه‌مون؟ 410 00:31:05,625 --> 00:31:06,750 ‫خب، بله. 411 00:31:06,917 --> 00:31:10,417 ‫از نظر فنی نقشه تو بود، ‫ولی موافقم نقشه بی نظیری بود. 412 00:31:11,167 --> 00:31:13,208 ‫نه، یه نقشه بی نقصه. 413 00:31:13,708 --> 00:31:16,500 ‫- خب، نه زیاد. ‫- چی؟ 414 00:31:17,250 --> 00:31:18,250 ‫برادرزاده‌ت. 415 00:31:18,417 --> 00:31:19,417 ‫اون دیوونه؟ 416 00:31:19,750 --> 00:31:21,792 ‫می‌دونه همستر کجاست. 417 00:31:21,958 --> 00:31:25,375 ‫و با دوست لاک پشت کوچولوش دنبالمونن. 418 00:31:25,542 --> 00:31:27,750 ‫هی، گفتم شاید بتونیم منتظرشون بمونیم، 419 00:31:27,917 --> 00:31:31,750 ‫از جناح بهشون حمله کنیم و یه جنگ ‫دریایی باهاشون راه بندازیم. 420 00:31:33,000 --> 00:31:35,042 ‫همیشه دلم می‌خواست تو یه جنگ دریایی ‫شرکت کنم. 421 00:31:35,375 --> 00:31:39,292 ‫خواهش می‌کنم یادت باشه به خاطر بال‌هات ‫اینجایی، نه هوشت. 422 00:31:39,750 --> 00:31:42,083 ‫نمی‌تونم وقت عزیزم رو سر 423 00:31:42,250 --> 00:31:45,208 ‫احتمال کمی که اون دیوونه بتونه زنده از ‫اقیانوس بیاد بیرون تلف کنم. 424 00:31:46,167 --> 00:31:47,292 ‫نه، 425 00:31:47,583 --> 00:31:50,083 ‫بعداً باهاش یه قراری می‌ذاریم. 426 00:31:50,583 --> 00:31:54,833 ‫و فقط یه حیوون برای این کار هست. 427 00:31:57,542 --> 00:31:58,667 ‫لوتر، 428 00:31:58,833 --> 00:32:01,167 ‫آخرین عضو تیممون. 429 00:32:01,542 --> 00:32:03,500 ‫بی‌رحم‌ترین حیوونی 430 00:32:03,667 --> 00:32:05,917 ‫که افتخار داشتم باهاش کار کنم. 431 00:32:06,083 --> 00:32:07,083 ‫اینقدر بدجنسه، 432 00:32:07,833 --> 00:32:09,833 ‫یه بار یه حیوونی رو به خاطر 433 00:32:10,083 --> 00:32:11,750 ‫خر و پف کردن کشت. 434 00:32:13,833 --> 00:32:16,625 ‫من موقع خواب دچار ایست تنفسی میشم. 435 00:32:17,625 --> 00:32:18,708 ‫خیلی وضع بدیه. 436 00:32:18,875 --> 00:32:20,458 ‫میشه اتاق‌هامون رو جدا کنیم؟ 437 00:32:21,417 --> 00:32:24,417 ‫لاپان، مشتاق دیدار. 438 00:32:27,167 --> 00:32:28,958 ‫چیزی نیست، کوچولو... 439 00:32:49,958 --> 00:32:54,000 ‫این شهریه که الکساندر عرقی سبیل سرنوشت ‫رو توش پیدا کرد. 440 00:32:55,250 --> 00:32:57,333 ‫جای قشنگی نیست؟ 441 00:32:57,500 --> 00:33:01,125 ‫آره. جای قشنگی واسه به قتل رسیدنه. ‫اصلاً چرا اومدیم اینجا؟ 442 00:33:01,292 --> 00:33:02,458 ‫بیا دنبالم. 443 00:33:04,458 --> 00:33:05,958 ‫همین رستوران 444 00:33:06,125 --> 00:33:09,417 ‫جایی بود که هکتور گم شده 445 00:33:09,583 --> 00:33:11,583 ‫یه شرپای بی‌پا رو استخدام کرد که ببرتش به ‫معبد بی‌دین‌ها. 446 00:33:12,000 --> 00:33:14,458 ‫فکر نمی‌کردم یه روز با چشم‌های خودم ببینمش. 447 00:33:14,625 --> 00:33:17,333 ‫فکر کنم لیست آرزوهامون خیلی با هم فرق داره. 448 00:33:20,792 --> 00:33:23,333 ‫اگه شانس بیاریم، ‫راهنمامون رو اینجا پیدا می‌کنیم. 449 00:33:23,708 --> 00:33:25,708 ‫یا حداقل یه بیماری مسری رو. 450 00:33:25,875 --> 00:33:27,625 ‫هی. راهنما می‌خواید؟ 451 00:33:28,083 --> 00:33:29,417 ‫من همونم که می‌خواید. 452 00:33:29,583 --> 00:33:32,458 ‫جنگل رو مثل کف دستم می‌شناسم. ‫و روی دستم. 453 00:33:32,625 --> 00:33:35,125 ‫نکن، بچه جون. ‫دختر دردسر سازیه. 454 00:33:35,292 --> 00:33:37,792 ‫فقط یه احمق بدون پوزه میاد راسو ‫استخدام کنه. 455 00:33:38,083 --> 00:33:39,958 ‫کسی که دنبالشی اونجاست. 456 00:33:46,500 --> 00:33:48,000 ‫ببخشید؟ 457 00:33:48,417 --> 00:33:49,792 ‫دنبال یه راهنما می‌گردم. 458 00:33:50,333 --> 00:33:53,125 ‫خب، رفیق، 459 00:33:53,292 --> 00:33:54,917 ‫اومدی سراغ موش درستش. 460 00:33:55,083 --> 00:33:58,792 ‫اسمم راستیه، ولی خوب بلدم آدرس پیدا کنم. 461 00:33:59,167 --> 00:34:02,792 ‫یالا، بریم اون پشت حرف بزنیم، ‫دور از گوش‌های فضول. 462 00:34:02,958 --> 00:34:05,333 ‫آره. ‫فکر کنم می‌تونیم بهش اطمینان کنیم. 463 00:34:05,500 --> 00:34:07,292 ‫اصلاً هم مشکوک نیست. 464 00:34:12,875 --> 00:34:16,375 ‫- خب راستی، ما باید... ‫- می‌دونم کجا می‌خواین برین. 465 00:34:16,875 --> 00:34:18,042 ‫جدی؟ 466 00:34:18,208 --> 00:34:20,750 ‫واو. ‫عجیب نیست که راهنمایی. 467 00:34:21,292 --> 00:34:22,792 ‫همراه اون قراره برین. 468 00:34:28,417 --> 00:34:29,833 ‫شوخی می‌کنه دیگه؟ 469 00:34:33,333 --> 00:34:36,583 ‫تو رو خدا بگو اومدیم یه مهدکودک داغون. 470 00:34:37,333 --> 00:34:38,625 ‫راستی؟ 471 00:34:38,792 --> 00:34:39,958 ‫شوخی راهنمایی راه انداختی؟ 472 00:34:40,125 --> 00:34:44,208 ‫نگفته بودی این یارو دنبال ‫همستر تاریکیه. 473 00:34:45,958 --> 00:34:47,750 ‫هم کور شدی هم بی‌ادب؟ 474 00:34:48,458 --> 00:34:50,250 ‫دخالت نکن راسو! 475 00:34:50,625 --> 00:34:52,750 ‫آره، خودمم. ‫راستی اسمم مگه. 476 00:34:52,917 --> 00:34:56,083 ‫به من چه. ‫حالا اون نقشه رو بده من. 477 00:34:56,375 --> 00:34:59,042 ‫مگر اینکه از رو جنازه‌مون رد بشی. 478 00:34:59,208 --> 00:35:01,250 ‫خب، آقای گوریل، برای شفاف سازی میگم، 479 00:35:01,417 --> 00:35:04,458 ‫مگ داشت درباره از رو جنازه و اینا به ‫صورت استعاری حرف میزد. 480 00:35:05,500 --> 00:35:06,708 ‫همه چی رو جدی می‌گیره. 481 00:35:16,417 --> 00:35:17,500 ‫بگیر که اومد! 482 00:35:17,667 --> 00:35:20,000 ‫آره، دمت گرم! 483 00:35:24,833 --> 00:35:26,708 ‫وسط دعوای کلوپی هستیم، ایب! 484 00:35:37,250 --> 00:35:38,792 ‫نقشه‌مون! ‫داره فرار می‌کنه. 485 00:35:38,958 --> 00:35:40,292 ‫یا نه. 486 00:35:42,625 --> 00:35:45,625 ‫آره، خودشه، کل زورت همین بود؟ 487 00:35:58,292 --> 00:35:59,958 ‫مگ، حرف نداری. 488 00:36:00,458 --> 00:36:03,208 ‫فکر نکنم راستی رو به عنوان راهنما ببرین. 489 00:36:03,375 --> 00:36:05,542 ‫می‌دونی، به خاطر همین نارو زدن و این حرفا. 490 00:36:05,708 --> 00:36:07,083 ‫استخدامی! 491 00:36:07,500 --> 00:36:11,125 ‫این باید یه درس بشه که از رو ظاهر ‫قضاوت نکنی، 492 00:36:11,292 --> 00:36:13,917 ‫چون ممکنه ظاهر طرف گول زننده باشه. 493 00:36:21,625 --> 00:36:25,208 ‫واقعاً متاسفم. 494 00:36:25,375 --> 00:36:27,167 ‫مگ؟ یه مشکلی پیش اومده... 495 00:36:27,333 --> 00:36:29,042 ‫و راه حلش دستمه. 496 00:36:29,208 --> 00:36:30,792 ‫رفقا، لطفاً اینا رو بذارید. 497 00:36:32,542 --> 00:36:33,667 ‫حالا. 498 00:36:41,958 --> 00:36:43,167 ‫لذت بردیم! 499 00:36:43,333 --> 00:36:45,792 ‫اگه عیبی نداره این دست من بمونه. 500 00:36:48,917 --> 00:36:52,667 ‫ای وای، باید پوشکت رو عوض کنم. 501 00:36:57,250 --> 00:37:01,333 ‫وایسید. ‫یه جوری دارم عرق می‌ریزم انگار فردایی نیست... 502 00:37:01,500 --> 00:37:03,292 ‫که احتمالاً نیست. 503 00:37:06,833 --> 00:37:08,125 ‫بهتر شد. 504 00:37:11,375 --> 00:37:14,042 ‫با این ژاکت گرمت نیست؟ 505 00:37:14,208 --> 00:37:17,583 ‫اصلاً. ‫راستش یه کم سردمه. 506 00:37:17,750 --> 00:37:20,917 ‫خیلی خب... می‌دونم درباره ‫پاداش صحبت نکردیم، 507 00:37:21,083 --> 00:37:22,875 ‫ولی یه پیشنهادی دارم. 508 00:37:23,042 --> 00:37:26,167 ‫مجانی می‌برمتون جایی که می‌خواید. 509 00:37:26,583 --> 00:37:27,708 ‫چی می‌خوای؟ 510 00:37:27,875 --> 00:37:30,167 ‫خودم چندتایی ماجراجویی کردم، 511 00:37:30,333 --> 00:37:33,750 ‫می‌دونین، به خصوص سفر، ‫به خاطر همین راسو بودنم. 512 00:37:34,417 --> 00:37:37,708 ‫و راستش، ‫حس تنهایی داشتم. 513 00:37:43,542 --> 00:37:47,500 ‫مگ، تا هر وقت خواستی می‌تونی همراهمون بمونی. 514 00:37:47,917 --> 00:37:49,042 ‫- جدی؟ ‫- جدی؟ 515 00:37:49,208 --> 00:37:51,750 ‫پشیمون نمیشی. ‫نه جناب. 516 00:37:51,917 --> 00:37:55,125 ‫باید بگم، به نظرم قراره یه چیز عالی پیدا کنیم. 517 00:37:55,292 --> 00:37:58,167 ‫یه چیز حماسی، ‫یه چیز بی سابقه. 518 00:38:00,792 --> 00:38:03,875 ‫همستر تاریکی. ‫چیز خفنیه. 519 00:38:04,042 --> 00:38:06,667 ‫پیداش که کنیم، 520 00:38:06,833 --> 00:38:09,667 ‫عکسمون رو می‌ذارن رو جلد ماجراجویی هفتگی ‫یا ماجراجویی ماهانه. 521 00:38:11,542 --> 00:38:13,958 ‫و مرغوش، اگه اسم تو رو اول بنویسن، 522 00:38:14,125 --> 00:38:17,667 ‫مشکلی ندارم، ‫فقط خوشحالم که عضو تیم بودم. 523 00:38:17,833 --> 00:38:20,458 ‫به نظرت چیزی آورده بذارم تو گوشم؟ 524 00:38:22,292 --> 00:38:24,583 ‫هی، مرغوش دیگه چه اسمیه؟ 525 00:38:24,750 --> 00:38:26,542 ‫یوکراینیه؟ 526 00:38:27,250 --> 00:38:29,083 ‫راستش نمی‌دونم. 527 00:38:29,250 --> 00:38:33,000 ‫عه؟ نمی‌دونی؟ ‫چون اسم خیلی خاصیه. 528 00:38:33,167 --> 00:38:35,250 ‫خب، خیلی عجیبه. 529 00:38:35,417 --> 00:38:38,167 ‫چون خرگوش بودنت رو می‌بینم، ‫ولی مرغ بودنت رو نه. 530 00:38:38,333 --> 00:38:41,042 ‫حلش می‌کنم، خیلی تو معما واردم. 531 00:38:48,333 --> 00:38:52,167 ‫خب، حیف شد. ‫انگار مجبوریم برگردیم. 532 00:38:53,375 --> 00:38:54,500 ‫بیاید دنبالم. 533 00:38:57,167 --> 00:38:58,333 ‫نوبت توئه. 534 00:38:59,958 --> 00:39:01,083 ‫چرا کسی نیست 535 00:39:01,250 --> 00:39:03,542 ‫که مثل من بدبین باشه؟ 536 00:39:06,167 --> 00:39:10,167 ‫اگه ژاکتت رو دربیاری، راحت می‌تونی ‫بیای دنبالم. 537 00:39:10,333 --> 00:39:13,250 ‫فقط یه توصیه بود. ‫آخه منِ راسو چی بلدم؟ 538 00:39:13,625 --> 00:39:16,958 ‫نه، نه. خوبم! ‫تا سه نشه بازی نشه! 539 00:39:20,875 --> 00:39:21,875 ‫الان چی؟ 540 00:39:24,125 --> 00:39:26,083 ‫بمون سر جات و کار احمقانه‌ای نکن. 541 00:39:33,667 --> 00:39:36,708 ‫انتظار بیشتری ازت داشتم، لوتر. 542 00:39:36,875 --> 00:39:39,833 ‫تحمل یه اشتباه دیگه رو ندارم. 543 00:39:40,000 --> 00:39:43,375 ‫و این موجود اصلاً چرا اینجاست، 544 00:39:43,542 --> 00:39:47,042 ‫چرا خونه پیش خانمت نیست؟ ‫چه بلایی سرت اومده؟ 545 00:39:47,208 --> 00:39:49,875 ‫می‌دونی لاپان، من و زنم ۲-۳ تا کار داریم. 546 00:39:50,042 --> 00:39:52,417 ‫سخته که خرج بچه رو بدیم. 547 00:39:52,583 --> 00:39:55,708 ‫می‌دونی، نمی‌تونم پول پوشک و... 548 00:39:55,875 --> 00:39:56,875 ‫کافیه! 549 00:39:57,042 --> 00:40:01,542 ‫از وقتی که زندانی شدم کل ‫جنایت‌کارها دل‌نازک شدن؟ 550 00:40:03,000 --> 00:40:06,708 ‫یه لطفی کن و برگرد ور دل زنت. 551 00:40:07,375 --> 00:40:08,708 ‫برو! 552 00:40:12,000 --> 00:40:13,833 ‫عه خوبه، اردکه برگشته. 553 00:40:14,375 --> 00:40:16,500 ‫لطفاً یه چیز مثبت بهم بگو. 554 00:40:16,750 --> 00:40:19,125 ‫مرغوش موفق شده از صحرای مرگ بگذره. 555 00:40:19,542 --> 00:40:21,125 ‫چی؟ محاله. 556 00:40:21,458 --> 00:40:24,750 ‫خب، در واقع میشه گفت بعیده ‫چون دیگه ازش رد شده 557 00:40:24,917 --> 00:40:26,583 ‫یه چندتا کلیک پشت سرمونه دیگه. 558 00:40:27,000 --> 00:40:28,250 ‫کلیک چیه؟ 559 00:40:28,417 --> 00:40:32,375 ‫همه‌ش توی همچین عملیات‌هایی می‌شنومش ‫ولی نمی‌دونم چیه. 560 00:40:32,542 --> 00:40:34,458 ‫پل رو نابود کنید. 561 00:40:34,625 --> 00:40:37,292 ‫یه هفته طول می‌کشه که از باتلاق شنی رد بشن. 562 00:40:38,500 --> 00:40:42,958 ‫تا اون‌موقع فدربیرد رو ‫کاملاً تحت کنترلم می‌گیرم. 563 00:40:43,917 --> 00:40:46,250 ‫کنترل خودمون. 564 00:40:47,583 --> 00:40:49,917 ‫کنترل شما... مسلماً. 565 00:41:02,917 --> 00:41:06,292 ‫باید دور بزنیم ‫حداقل یه هفته طول می‌کشه. 566 00:41:06,458 --> 00:41:07,917 ‫یه هفته وقت نداریم. 567 00:41:08,083 --> 00:41:11,000 ‫عمو لاپانم تا اون موقع همستر به دستش رسیده. 568 00:41:11,167 --> 00:41:12,208 ‫می‌تونیم ازش رد بشیم. 569 00:41:12,750 --> 00:41:15,833 ‫حتماً یه چند قدم میشه رفت. ‫ولی بعد می‌میریم. 570 00:41:16,417 --> 00:41:19,958 ‫چون باتلاق شنیه. ‫و باتلاق شنی تو رو می‌بلعه تا وقتی که بمیری. 571 00:41:20,125 --> 00:41:22,583 ‫کارش همینه. ‫وجودش به همین دلیله. 572 00:41:22,750 --> 00:41:27,000 ‫مرغوش درست میگه، باید امتحان کنیم. ‫باتلاق فقط توی چند نقطه‌ست. 573 00:41:27,167 --> 00:41:29,583 ‫اگه از اون نقاط نریم ‫یه مسیر امن داریم. 574 00:41:30,250 --> 00:41:32,000 ‫می‌دونی اون مسیر کجاست؟ 575 00:41:32,167 --> 00:41:34,333 ‫فقط دنبال من بیاید، چیزی‌تون نمیشه. 576 00:41:35,750 --> 00:41:37,125 ‫من آخر میرم. 577 00:41:40,958 --> 00:41:42,708 ‫این عمو لاپان کیه؟ 578 00:41:43,375 --> 00:41:45,208 ‫فقط یه ماجراجوی نابغه‌ست 579 00:41:45,375 --> 00:41:50,625 ‫با نقشه‌های عالی و احتمالاً‌ دچار به ‫ناامنی عمیقیه. 580 00:41:50,792 --> 00:41:53,583 ‫شبیه یکیه که می‌شناسم. 581 00:41:54,458 --> 00:41:56,208 ‫- مرغوش! ‫- وای، نه! 582 00:41:56,375 --> 00:41:58,250 ‫- مرغوش! ‫- ایب، کمک 583 00:41:58,625 --> 00:42:01,792 ‫دستم رو بگیر. ‫وای لامصب، منم به خاک رفتم. 584 00:42:01,958 --> 00:42:03,208 ‫آهای، لاکم رو بپا. 585 00:42:03,375 --> 00:42:05,000 ‫دووم بیار، مرغوش. 586 00:42:09,208 --> 00:42:10,208 ‫مگ! 587 00:42:10,375 --> 00:42:11,792 ‫دارم میرم پایین! 588 00:42:11,958 --> 00:42:13,708 ‫بی‌حرکت وایسا، تکون نخور. 589 00:42:23,292 --> 00:42:24,500 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 590 00:42:24,667 --> 00:42:26,125 ‫شلاق رو بگیر. 591 00:42:26,542 --> 00:42:28,917 ‫با دستات! ‫مگه مشخص نیست؟ 592 00:42:30,542 --> 00:42:31,542 ‫تو بکش! 593 00:42:33,167 --> 00:42:35,292 ‫یه ذره کمک کنی بد نیست، ایب! 594 00:42:38,125 --> 00:42:39,250 ‫باید از دستات استفاده کنی! 595 00:42:39,792 --> 00:42:42,958 ‫فقط منم یا یه موضوع ‫خیلی ساده رو متوجه نمیشه؟ ایب! 596 00:42:53,625 --> 00:42:56,333 ‫وای خدایا! ‫دارم از پوستش جداش می‌کنم! 597 00:43:05,417 --> 00:43:08,125 ‫وایسا... اینا پای مرغن؟ 598 00:43:10,333 --> 00:43:13,667 ‫یه لحظه وایسا. ‫مرغوش وای... لامصب! 599 00:43:13,833 --> 00:43:16,000 ‫اسمش از اینجا اومده! 600 00:43:16,167 --> 00:43:19,208 ‫گفتم که کارم تو حل پازل حرف نداره. ‫اونا پای مرغه! 601 00:43:20,042 --> 00:43:22,833 ‫نصفت مرغه نصفت خرگوش، مگه نه؟ 602 00:43:24,958 --> 00:43:27,292 ‫آهای، من چی پس؟ 603 00:43:27,458 --> 00:43:30,667 ‫آهای، کمک کنید بد نیست، گیر کردم! 604 00:43:37,417 --> 00:43:39,500 ‫- قسمت‌های مرغی دیگه‌ای داری؟ ‫- نه. 605 00:43:43,625 --> 00:43:44,625 ‫آهای! 606 00:43:45,000 --> 00:43:46,417 ‫وای، حرف نداره. 607 00:43:47,292 --> 00:43:49,750 ‫دیگه جی؟ ‫وای، بال داری؟ 608 00:43:50,417 --> 00:43:52,125 ‫زیر اون ژاکت بال داری، مگه نه؟ 609 00:43:52,292 --> 00:43:56,167 ‫نوچ. تقریباً قسمتای بالایی رو دیدی. ‫دیگه فقط چندتا پر اون زیره. 610 00:43:56,333 --> 00:43:58,375 ‫- بذار ببینم. ‫- نه. 611 00:43:58,792 --> 00:44:01,542 ‫- مرغوش‌های دیگه‌ای هستن؟ ‫- باشن هم من خبر ندارم 612 00:44:01,708 --> 00:44:04,917 ‫- واسه خودت یه پا گونهٔ جدایی! ‫- چقدر خفنه؟ 613 00:44:05,083 --> 00:44:07,042 ‫رسماً همیشه در خطری. 614 00:44:07,208 --> 00:44:10,042 ‫- خفن نیست. ‫- چی‌کار می‌تونی کنی؟ 615 00:44:10,208 --> 00:44:11,958 ‫خدایا، می‌تونی پرواز کنی. 616 00:44:12,125 --> 00:44:15,000 ‫نمی‌تونم پرواز کنم. ‫مرغ‌ها اصلاً نمی‌تونن پرواز کنن. 617 00:44:15,167 --> 00:44:17,667 ‫از لحاظ فنی می‌تونن یه ‫فاصلهٔ کوتاهی رو پرواز کنن. 618 00:44:17,833 --> 00:44:20,208 ‫بی‌خیال، ولی تو فقط نصفت مرغه. 619 00:44:20,375 --> 00:44:22,500 ‫چندتا خرگوش پرنده رو دیدی تا حالا؟ 620 00:44:23,000 --> 00:44:24,583 ‫خب، هیچی. 621 00:44:24,750 --> 00:44:28,375 ‫ولی تا حالا خرگوشی رو هم ندیدم که مثل تو ‫همچین گوشای مخملی بزرگی داشته باشه. 622 00:44:28,542 --> 00:44:31,458 ‫- حالا شاید یه فیل. ‫- نمی‌تونم پرواز کنم 623 00:44:32,583 --> 00:44:34,667 ‫می‌تونی پرواز کنی! 624 00:44:40,042 --> 00:44:42,083 ‫دیدی، نمی‌تونم پرواز کنم! 625 00:44:42,625 --> 00:44:45,250 ‫من نمی‌تونم مثل تو با رایحه‌ام ‫کار خفنی کنم. 626 00:44:45,708 --> 00:44:48,958 ‫من بودن هیچ چیز خوبی نداره. 627 00:44:49,667 --> 00:44:52,125 ‫الان فقط «تو» مشکل داری. 628 00:44:55,375 --> 00:44:57,625 ‫فکر کنم الان «همه» مشکل داریم. 629 00:44:58,875 --> 00:44:59,875 ‫وای، نه! 630 00:45:03,292 --> 00:45:25,625 — ماي موويیز — 631 00:45:43,292 --> 00:45:44,625 ‫خوکچه؟ 632 00:45:48,042 --> 00:45:50,625 ‫سلام! ما دنبال دردسر نیستیم! 633 00:45:50,792 --> 00:45:53,042 ‫محض اطلاع، من اصلاً دنبال هیچی نیستم. 634 00:45:53,208 --> 00:45:54,667 ‫بترکونشون. ‫همه‌شون رو بترکون. 635 00:45:54,833 --> 00:45:57,417 ‫صبر کن، نمی‌تونم. ‫هنوز شارژ نکردم. 636 00:45:57,583 --> 00:46:00,500 ‫شارژ نکردی! ‫خاص بودنت کجا رفته پس؟ 637 00:46:05,125 --> 00:46:07,542 ‫هی، غلغلک میده! 638 00:46:09,167 --> 00:46:10,500 ‫بنگرید! 639 00:46:11,250 --> 00:46:12,542 ‫مرغوش! 640 00:46:12,708 --> 00:46:15,000 ‫خداوندگار آسمان و زمین. 641 00:46:15,292 --> 00:46:17,750 ‫پرندهٔ فواصل کوتاه! 642 00:46:18,542 --> 00:46:20,917 ‫نصف مرغ، نصف خرگوش. 643 00:46:21,083 --> 00:46:22,667 ‫قادر مطلق! 644 00:46:39,333 --> 00:46:42,333 ‫تو خدایی؟ 645 00:46:44,000 --> 00:46:45,083 ‫حتما؟ 646 00:46:45,625 --> 00:46:47,625 ‫برای من که کافیه. 647 00:46:47,792 --> 00:46:50,042 ‫جشن رو محیا کنید. 648 00:46:50,667 --> 00:46:52,125 ‫دیدی، مشکل شخصی. 649 00:46:52,292 --> 00:46:53,375 ‫امشب 650 00:46:53,542 --> 00:46:57,167 ‫باید به مرغوش قدیر 651 00:46:57,333 --> 00:46:59,917 ‫و همراهان عجیبش 652 00:47:00,083 --> 00:47:02,958 ‫بهترین ضیافتمون رو تقدیم کنیم. 653 00:47:04,292 --> 00:47:07,917 ‫و بعد، فردا اول صبح 654 00:47:08,083 --> 00:47:10,458 ‫باید اونا رو بندازیم تو آتش‌فشانمون 655 00:47:11,625 --> 00:47:14,833 ‫و خدای مرغوش رو قربانی کنیم 656 00:47:15,083 --> 00:47:19,125 ‫در پیشگاه خدای خودمون... ‫سانتوروی رواقی. 657 00:47:19,292 --> 00:47:21,542 ‫به‌نظرم تو همون چیزی هستی 658 00:47:21,708 --> 00:47:26,500 ‫که بالاخره لبخند به چهرهٔ سانتورو بیاری. 659 00:47:26,667 --> 00:47:27,917 ‫فقط محض اطلاع 660 00:47:28,500 --> 00:47:31,625 ‫فقط مرغوش رو میندازی توی آتش‌فشان، درسته؟ 661 00:47:45,958 --> 00:47:47,500 ‫اون غذا حرف نداشت. 662 00:47:47,667 --> 00:47:49,708 ‫اینا واقعاً می‌دونن چطور قربانی کنن. 663 00:47:50,125 --> 00:47:53,875 ‫دیدی، مگ، همین میشه وقتی خودمم. 664 00:47:54,042 --> 00:47:56,583 ‫شاید بهتره بی‌خیال ناله کردن بشیم؟ 665 00:47:56,750 --> 00:47:59,292 ‫بذار بهت در مورد یه راسو به اسم... 666 00:47:59,458 --> 00:48:01,083 ‫چه می‌دونم... «پگ» بگم. 667 00:48:01,625 --> 00:48:05,625 ‫من عاشق یه داستان خوبم. ‫به‌خصوص بعد از همچین غذایی. 668 00:48:05,958 --> 00:48:08,708 ‫بچه که بود کسی نمی‌خواست ‫باهاش بازی کنه، جز پگ 669 00:48:08,875 --> 00:48:10,667 ‫رو این حساب که راسو بود. 670 00:48:10,833 --> 00:48:14,958 ‫حتی وقتی خفن‌ترین عروسک‌ها و خوراک‌ها رو ‫واسه تولدش می‌‌آورد 671 00:48:15,125 --> 00:48:16,792 ‫کسی نمیومد. 672 00:48:16,958 --> 00:48:19,250 ‫روزی دو بار حموم می‌کرد، ‫ولی مهم نبود. 673 00:48:19,417 --> 00:48:22,125 ‫پس... همه‌چی رو ریخت تو خودش. 674 00:48:22,292 --> 00:48:23,958 ‫آخ! 675 00:48:24,292 --> 00:48:25,875 ‫واقعاً که آخ. 676 00:48:26,292 --> 00:48:27,875 ‫ولی اونم جواب نداد 677 00:48:28,042 --> 00:48:31,000 ‫پس طبیعتاً، پگ عصبانی شد... 678 00:48:31,167 --> 00:48:34,125 ‫مامان باباش می‌خواستن عصبانیتش رو ‫به یه چیز مثبت تبدیل کنن. 679 00:48:34,292 --> 00:48:36,500 ‫واسه همین یه کمربند مشکی توی کاراته گرفت... 680 00:48:36,667 --> 00:48:38,083 ‫و کونگ‌فو.. 681 00:48:38,250 --> 00:48:39,667 ‫و کندو... 682 00:48:40,083 --> 00:48:41,958 ‫و هفت هنرهای رزمی دیگه.ک 683 00:48:42,125 --> 00:48:45,542 ‫ولی اونم کمکی نکرد. ‫هنوزم عصبانی بود. 684 00:48:45,958 --> 00:48:49,833 ‫ته دلش، پگ آرزو داشت که ‫هر چیزی باشه جز یه راسو. 685 00:48:50,167 --> 00:48:53,583 ‫تا این‌که یه روز رفت یه ‫سفر علمی توی موزهٔ سلطنتی 686 00:48:54,375 --> 00:48:59,083 ‫و بعد بیلی بُز جونز، عوضی‌ای که بیشتر از همه ‫پگ رو اذیت می‌کرد 687 00:48:59,708 --> 00:49:01,417 ‫در رو رومون بست. 688 00:49:01,833 --> 00:49:04,583 ‫ولی فقط رئیس‌ موزه بود که رمز رو داشت. 689 00:49:05,042 --> 00:49:07,292 ‫می‌دونی چی میشه وقتی یه راسو می‌ترسه؟ 690 00:49:07,458 --> 00:49:10,333 ‫خب، پگ یه راسو بود که ترسیده بود 691 00:49:10,500 --> 00:49:12,458 ‫و سه سال همه چی رو تو خودش ریخته بود. 692 00:49:15,333 --> 00:49:17,292 ‫پگ اون‌روز همه رو نجات داد. 693 00:49:17,458 --> 00:49:20,375 ‫و تو یه قهرمان بزرگ بودی و ‫همه دوستت داشتن، مگ. 694 00:49:21,625 --> 00:49:22,833 ‫منظورم، پگه. 695 00:49:23,000 --> 00:49:26,000 ‫نه، بدتر از همیشه باهام رفتار کردن. 696 00:49:26,167 --> 00:49:29,042 ‫ولی واسه اولین بار، برام مهم نبود. 697 00:49:29,208 --> 00:49:33,417 ‫چون متوجه شدم چیزی که قایمش می‌کردم، ‫چیزی نبود که بخوام ازش خجالت بکشم. 698 00:49:33,583 --> 00:49:35,792 ‫نه، اون چیزیه که منو خاص می‌کنه. 699 00:49:36,333 --> 00:49:39,000 ‫مرغوش، تو هم ریختی تو خودت. 700 00:49:39,167 --> 00:49:43,542 ‫تا وقتی که در گنجینه‌ات رو باز نکنی، ‫نمی‌دونی چیه که این‌قدر خاصّت می‌کنه. 701 00:49:45,000 --> 00:49:46,333 ‫داستان قشنگی بود، مگ 702 00:49:46,500 --> 00:49:48,500 ‫و به خصوص خیلی دوست داشتم جوری که اسمت رو 703 00:49:48,667 --> 00:49:50,583 ‫عوض کردی که همه‌گیرتر بشه. 704 00:49:50,750 --> 00:49:52,917 ‫ولی وقتی آتش‌فشان ما رو تبدیل به خاکستر کنه 705 00:49:53,083 --> 00:49:56,792 ‫خیلی بین اونایی که محشرن با ‫اونایی که عادی هستن فرقی نمیذاره. 706 00:49:56,958 --> 00:50:00,167 ‫درسته. ولی قرار نیست ما رو ‫بندازن تو اون آتش‌فشان. 707 00:50:01,583 --> 00:50:03,667 ‫- نمیندازن؟ ‫- نوچ 708 00:50:03,833 --> 00:50:05,750 ‫چون تو قراره از اینجا ما رو آزاد کنی. 709 00:50:11,625 --> 00:50:14,292 ‫- مطمئنی؟ ‫- باور کن. 710 00:51:03,333 --> 00:51:04,333 ‫مرغوش. 711 00:51:11,125 --> 00:51:12,708 ‫الان برمی‌گردم. 712 00:51:13,292 --> 00:51:14,292 ‫نه. 713 00:51:20,667 --> 00:51:21,667 ‫واقعا؟ 714 00:51:33,375 --> 00:51:35,500 ‫مرغوش، نکن. 715 00:51:41,125 --> 00:51:42,958 ‫لازمشون نداری! 716 00:52:27,333 --> 00:52:28,792 ‫خب، می‌دونی 717 00:52:28,958 --> 00:52:33,375 ‫همیشه فکر می‌کردن صبر ‫کردن تا طلوع آفتاب الکیه. 718 00:52:33,583 --> 00:52:35,333 ‫همین الان بندازین‌شون داخل آتش‌فشان. 719 00:52:35,500 --> 00:52:36,667 ‫سلاح‌هاتون رو بیارید پایین 720 00:52:36,833 --> 00:52:38,708 ‫و گرنه تقاصش رو خداتون پس میده. 721 00:52:39,625 --> 00:52:40,625 ‫ایب؟ 722 00:52:41,333 --> 00:52:42,958 ‫یالا، بچه‌ها، دست بجنبونید. 723 00:52:44,250 --> 00:52:47,250 ‫ببینید سانتورو چطور خویشتن‌داری کرده 724 00:52:47,833 --> 00:52:50,792 ‫حتی با یه نیزه به گلوش. 725 00:52:50,958 --> 00:52:55,208 ‫بذار ببینیم وقتی از یه تپه میفته پایین ‫چطور خویشتن‌داریش رو حفظ می‌کنه. 726 00:52:55,542 --> 00:52:58,458 ‫حالا اونا اینو دنبال میکنن و ما فرار می‌کنیم.. 727 00:53:03,333 --> 00:53:05,625 ‫- یا نه. ‫- بگیریدشون 728 00:53:09,708 --> 00:53:11,375 ‫ای سانتوروی بزرگ 729 00:53:11,542 --> 00:53:14,667 ‫انتقامت در راهه. 730 00:53:21,500 --> 00:53:22,750 ‫مراقب باشید. 731 00:53:24,083 --> 00:53:26,667 ‫این ارزش آخر هفته‌های سه روزه رو نداره. 732 00:53:29,708 --> 00:53:30,708 ‫نه، بیا اینجا. 733 00:53:54,333 --> 00:53:56,958 ‫- لطفاً بگو که شارژ شدی. ‫- سعی می‌کنم. 734 00:53:57,125 --> 00:53:58,625 ‫چیزی نمونده. 735 00:54:04,083 --> 00:54:06,625 ‫دیگه دارم به این فکر می‌کنم که اصلاً خاص نیستی 736 00:54:06,792 --> 00:54:08,167 ‫فقط خیلی مغروری. 737 00:54:08,458 --> 00:54:10,333 ‫حالا شد، برگشتم! 738 00:54:10,500 --> 00:54:11,708 ‫آتیش کن بریم! 739 00:54:23,458 --> 00:54:24,833 ‫مرغوش! 740 00:54:38,542 --> 00:54:41,000 ‫- مرغوش! از این طرف! ‫- دارم میام 741 00:54:58,625 --> 00:55:00,750 ‫مرغوش! حرکات خفنی داری. 742 00:55:17,500 --> 00:55:19,083 ‫باریکلا، مرغوش. 743 00:55:19,250 --> 00:55:20,250 ‫اونو دیدی؟ 744 00:55:25,208 --> 00:55:26,208 ‫بریم. 745 00:55:29,625 --> 00:55:30,667 ‫ببین! 746 00:55:30,833 --> 00:55:33,333 ‫وای، کوهستان! 747 00:55:42,500 --> 00:55:44,042 ‫حمله شده! 748 00:55:48,875 --> 00:55:51,250 ‫- مگ، ما رو ببر اونور! ‫- نمی‌تونم 749 00:55:51,750 --> 00:55:53,500 ‫منم نمی‌تونم. ‫آخرین باری که سعی کردم... 750 00:55:53,667 --> 00:55:56,250 ‫آخرین بار ژاکت مسخره‌ست دستت رو بسته بود. 751 00:55:57,750 --> 00:55:59,208 ‫چیزی نمونده، مرغوش. 752 00:56:03,625 --> 00:56:05,833 ‫- موفق شدم، بریم! ‫- بزن که بریم. 753 00:56:09,958 --> 00:56:10,958 ‫وای، لامصب. 754 00:56:11,500 --> 00:56:12,875 ‫نه! 755 00:56:14,958 --> 00:56:17,125 ‫نمیشد یه ذره بلندترش رو گیر بیاری 756 00:56:17,292 --> 00:56:18,625 ‫مگه نه؟ 757 00:56:20,125 --> 00:56:21,500 ‫از ماجراجویی منتفرم. 758 00:56:25,417 --> 00:56:27,500 ‫هی، عمیق‌تر از اون‌چیزیه که فکرشو می‌کردم. 759 00:56:46,583 --> 00:56:49,958 ‫طبق نقشه، معبد بالای کوهه. 760 00:56:50,125 --> 00:56:51,125 ‫یه نقشه لازم داریم. 761 00:56:51,292 --> 00:56:53,542 ‫لاپان احتمالاً اون بالاست. 762 00:56:53,708 --> 00:56:54,750 ‫من یه نقشه دارم. 763 00:56:55,083 --> 00:56:57,125 ‫اگه از مسیر تقریباً غیرممکن بریم 764 00:56:57,583 --> 00:57:00,708 ‫پس جایی که مسیرها به هم میرسن، ‫احتمالاً ازشون جلو بزنیم... 765 00:57:00,875 --> 00:57:02,708 ‫به نظر یه نقشهٔ هوشمندانه میاد. 766 00:57:02,875 --> 00:57:05,917 ‫می‌دونی چیه؟ ممکنه اصلاً ‫همستر تاریکی رو گیر بیاریم. 767 00:57:06,083 --> 00:57:10,333 ‫منظورت چیه که ممکنه؟ ‫لاپان به گرد پرمون هم نمی‌رسه. 768 00:57:11,708 --> 00:57:12,708 ‫ایب؟ 769 00:57:14,500 --> 00:57:16,500 ‫این گل در واقع خیلی از لحاظ مواد معدنی غنیه. 770 00:57:17,083 --> 00:57:18,542 ‫بریم. 771 00:57:18,708 --> 00:57:21,583 ‫منم اندازهٔ تو دلم می‌خواد جلوی لاپان رو بگیرم 772 00:57:21,750 --> 00:57:23,583 ‫یعنی ۱۰ درصد اندازهٔ تو 773 00:57:23,750 --> 00:57:26,042 ‫ولی نمیشه حین این کار خوش‌قیافه باشیم؟ 774 00:57:47,042 --> 00:57:49,083 ‫اومدم. ‫باورت نمیشه. 775 00:57:49,250 --> 00:57:52,500 ‫مرغوش داره از مسیر تقریباً غیرممکن میره بالا. 776 00:57:52,667 --> 00:57:54,250 ‫چی؟ محاله! 777 00:57:54,583 --> 00:57:58,000 ‫نه، بازم فکر کنم دیگه باید بگیم بعید. 778 00:57:58,167 --> 00:58:00,667 ‫می‌دونی، بذار بهت بگم، ‫جوری که داره میره 779 00:58:01,167 --> 00:58:04,667 ‫سه آزمون مرگبار واسه مرغوش آب خوردنه. 780 00:58:09,583 --> 00:58:11,500 ‫دینامیت رو آماده کن. 781 00:58:12,333 --> 00:58:13,458 ‫یالا، ایب. 782 00:58:14,542 --> 00:58:16,083 ‫داریم بهشون نزدیک میشیم. 783 00:58:16,375 --> 00:58:17,625 ‫چشات رو باز کن، من یه لاکپشم! 784 00:58:17,792 --> 00:58:21,500 ‫فکر کنم کلاً تو نقش گونهٔ ‫من توی داستان‌ها خبر نداری؟ 785 00:58:28,167 --> 00:58:29,167 ‫احمق‌ها! 786 00:58:29,333 --> 00:58:33,208 ‫بهمن قرار بود مرغوش رو نابود کنه، نه ما رو. 787 00:58:38,125 --> 00:58:40,833 ‫واقعاً خیلی سخته که ببینی این روزا چی خوبه.ک 788 00:58:42,750 --> 00:58:43,833 ‫لاپان! 789 00:58:44,333 --> 00:58:45,667 ‫لاپان! 790 00:58:45,833 --> 00:58:47,458 ‫ببین، لاپان دیگه از دست رفته. 791 00:58:49,667 --> 00:58:51,750 ‫فکر کنم دیگه کاریش نمیشه کرد. 792 00:58:51,917 --> 00:58:52,917 ‫چرا میشه. 793 00:58:56,875 --> 00:58:58,417 ‫درست میگی، کاریش نمیشه کرد. 794 00:58:58,583 --> 00:58:59,833 ‫بریم. 795 00:59:00,000 --> 00:59:01,417 ‫شرمنده، رفقا. 796 00:59:13,375 --> 00:59:15,083 ‫طبق افسانه‌ 797 00:59:15,250 --> 00:59:19,042 ‫باید دنبال یه صورت همستر که حکاکی شده بگردیم. 798 00:59:33,708 --> 00:59:34,958 ‫پیداش کردم. 799 00:59:36,375 --> 00:59:37,583 ‫از این طرف! 800 00:59:47,333 --> 00:59:49,333 ‫خیلی‌خب، میریم داخل. 801 00:59:49,500 --> 00:59:51,208 ‫ذهنم رو خوندی، همکار. 802 00:59:51,417 --> 00:59:53,958 ‫وایسا. لاپان که مُرده و دفن دشه. 803 00:59:54,125 --> 00:59:55,833 ‫احتمالاً دقیقاً‌ اینجوری نیست. 804 00:59:56,000 --> 00:59:58,792 ‫ولی ما قلمرو رو نجات دادیم. ‫دیگه کارمون تموم شده. بریم خونه. 805 00:59:58,958 --> 01:00:02,292 ‫ایب، اگه من بتونم همستر تاریکی رو برگردونم 806 01:00:02,458 --> 01:00:05,167 ‫بابا به ناچار میذاره به جامعه ‫ماجراجویی سلطنتی ملحق بشم. 807 01:00:05,542 --> 01:00:07,583 ‫کافی نیست که تا اینجا اومدی؟ 808 01:00:07,750 --> 01:00:09,542 ‫و کی قراره حرفم رو باور کنه؟ 809 01:00:09,708 --> 01:00:12,167 ‫باید همستر رو به عنوان مدرک ببرم. 810 01:00:12,333 --> 01:00:15,042 ‫حالا تنها چیزی که بین ما و اون قرار گرفته 811 01:00:15,208 --> 01:00:17,042 ‫سه آزمون مرگباره. 812 01:00:17,208 --> 01:00:19,458 ‫ایب، اگه می‌خوای نیای مشکلی نداره، ولی... 813 01:00:19,875 --> 01:00:21,125 ‫من پایه‌ام. 814 01:00:26,542 --> 01:00:28,583 ‫همیشه دنبال این و اون بودم. 815 01:00:29,125 --> 01:00:32,000 ‫می‌خوام بقیهٔ پنج‌شنبه‌ها هم تعطیل باشه. 816 01:00:37,708 --> 01:00:41,167 ‫برای وارد شدن به معبد همستر تاریکی 817 01:00:41,333 --> 01:00:44,250 ‫فرد باید از سه آزمون مرگبار عبور کنه. 818 01:00:44,417 --> 01:00:48,375 ‫چرا همه‌ش ۳ تاس؟ ‫چرا نمیشه ۲ تا باشه؟ 819 01:00:51,708 --> 01:00:53,042 ‫اولی چیه؟ 820 01:00:53,208 --> 01:00:55,750 ‫ما همسترها ممکنه ریز جثه باشیم 821 01:00:55,917 --> 01:00:57,875 ‫ولی زیر فشار خونسردیم. 822 01:00:58,042 --> 01:00:59,250 ‫هیچ‌وقت حواسمون پرت نمیشه 823 01:01:01,375 --> 01:01:04,583 ‫حتی وقتی که با مرگ حتمی رو به رو میشیم. 824 01:01:04,750 --> 01:01:07,500 ‫مرگ حتمی! ‫اینجوری شروع می‌کنیم؟ 825 01:01:11,292 --> 01:01:13,375 ‫جونده‌های بی‌رحمی هستن، نه؟ 826 01:01:19,917 --> 01:01:21,375 ‫جثهٔ‌کوتاه... 827 01:01:27,583 --> 01:01:28,875 ‫خونسرد حین فشار... 828 01:01:40,750 --> 01:01:41,833 ‫مسیر مخفی! 829 01:01:42,292 --> 01:01:44,292 ‫- باریکلا! ‫- بریم بیرون 830 01:01:57,250 --> 01:01:59,042 ‫دومین آزمون چیه؟ 831 01:01:59,708 --> 01:02:04,250 ‫با اینکه ما همسترها خیلی ممکنه ‫برای فرار از سرنوشت سریع نباشیم 832 01:02:04,625 --> 01:02:07,042 ‫جرئت رو به رو شدن باهاش رو داریم. 833 01:02:07,625 --> 01:02:10,125 ‫دیگه از این روتین توهین‌آمیز خسته شدم. 834 01:02:10,292 --> 01:02:13,042 ‫چرا این همسترها مثل بقیه‌مون نمیرن پیش روانپزشک؟ 835 01:02:19,917 --> 01:02:21,458 ‫فرار کنید! 836 01:02:28,500 --> 01:02:30,500 ‫ببین، اون همسر رومنه. 837 01:02:30,667 --> 01:02:33,667 ‫به نظرم عالیه که این قدر شیفتهٔ... 838 01:02:34,333 --> 01:02:37,125 ‫زن سرنوشتش. باید اینجا بمونیم ‫با سرنوشتمون رو به رو بشیم. 839 01:02:38,083 --> 01:02:39,583 ‫یا... می‌تونیم فرار کنیم. 840 01:02:39,750 --> 01:02:42,625 ‫مگ، اگه می‌خوای قبل از اینکه بمیرم ‫طرفم رو بگیری 841 01:02:42,792 --> 01:02:44,458 ‫ده ثانیه وقت داری، ۹... 842 01:02:44,625 --> 01:02:45,625 ‫من میرم پیش مرغوش. 843 01:02:47,750 --> 01:02:49,958 ‫اشتباه حساب کردم، ۷، ۶، ۵، ۴، ۳، ۲، ۱ 844 01:03:29,208 --> 01:03:31,792 ‫فکر کنم این همسترها با کوتاه بودن مشکل داشتن؟ 845 01:03:32,125 --> 01:03:34,875 ‫اصلاً لازمه بپرسم سومین آزمون چیه؟ 846 01:03:35,167 --> 01:03:37,458 ‫افسانه میگن که این «این کار رو بکن». 847 01:03:37,625 --> 01:03:38,625 ‫چی‌کار؟ 848 01:03:48,708 --> 01:03:50,875 ‫محاله این باشه. هست؟ 849 01:04:28,708 --> 01:04:31,292 ‫پسر، این همسترها عجب موجوداتی هستن. 850 01:04:42,792 --> 01:04:44,167 ‫عصای سلطنتی... 851 01:04:47,208 --> 01:04:48,208 ‫موفق شدیم... 852 01:05:01,708 --> 01:05:03,792 ‫تو رو می‌برم خونه. 853 01:05:15,167 --> 01:05:17,917 ‫همستر تاریکی. 854 01:05:20,500 --> 01:05:23,708 ‫- ولی تو... ‫- زیر بهمن مردم؟ 855 01:05:23,875 --> 01:05:26,542 ‫یا کاری کردم تو همچین فکری کنی؟ 856 01:05:27,000 --> 01:05:29,625 ‫ببین، از خودم پرسیدم 857 01:05:29,792 --> 01:05:33,000 ‫چرا باید بخوام از ۳ آزمون مرگبار رد بشم 858 01:05:33,167 --> 01:05:36,458 ‫وقتی یه برادر زادهٔ خیلی مشتاق دارم ‫که می‌خواد به‌خاطرم انجامش بده؟ 859 01:05:37,458 --> 01:05:38,667 ‫حالا اون عصا رو بهم بده. 860 01:05:38,833 --> 01:05:40,417 ‫این کار رو نکن. نده! 861 01:05:41,292 --> 01:05:44,375 ‫باهوشی، مرغوش. ‫یکی مثل تو به دردم میخوره. 862 01:05:44,917 --> 01:05:48,542 ‫میتونی بیای مسئول جامعهٔ ماجراجوییم بشی. 863 01:05:48,917 --> 01:05:50,958 ‫به همه کسایی که بهمون خندیدن نشون میدیم 864 01:05:51,125 --> 01:05:54,792 ‫انتقاممون از همه کسایی که به خاطر ‫متفاوت بودنمون دهنمون رو بستن می‌گیریم. 865 01:05:54,958 --> 01:05:57,292 ‫خیلی شبیه همیم. 866 01:05:58,125 --> 01:06:00,083 ‫من اصلاً مثل تو نیستم. 867 01:06:00,250 --> 01:06:03,167 ‫ولی هستی. ‫چون مرغوش... 868 01:06:03,333 --> 01:06:04,625 ‫من پدرتم. 869 01:06:06,292 --> 01:06:08,167 ‫شوخی می‌کنم. نیستم. 870 01:06:08,333 --> 01:06:10,625 ‫ولی عالی نمیشد اگه بودم 871 01:06:10,792 --> 01:06:12,042 ‫درسته؟ 872 01:06:13,250 --> 01:06:14,333 ‫اون عصا رو بهم بده و گرنه... 873 01:06:14,500 --> 01:06:17,250 ‫یه قدم دیگه بیای میندازمش پایین. 874 01:06:17,750 --> 01:06:20,042 ‫بندازش تا دوستت رو بندازم پایین. 875 01:06:20,583 --> 01:06:22,083 ‫بدش بهش، زود باش! 876 01:06:22,417 --> 01:06:23,875 ‫بهش شک نکن. 877 01:06:24,125 --> 01:06:26,458 ‫زندانی‌ها خیلی حیله بلدن. ‫خیلی. 878 01:06:26,625 --> 01:06:29,458 ‫اگه بهت بدمش، ولشون میکنی؟ 879 01:06:29,792 --> 01:06:31,875 ‫همه‌تون رو ول می‌کنم. 880 01:06:32,042 --> 01:06:33,083 ‫قسم می‌خورم. 881 01:06:33,417 --> 01:06:35,417 ‫مرغوش، نه، دروغ میگه. 882 01:06:35,917 --> 01:06:39,083 ‫میدونی آخرین قسمت افسانه چیه، مرغوش؟ 883 01:06:40,500 --> 01:06:42,500 ‫کسی که همستر تاریکی رو آزاد می‌کنه 884 01:06:43,583 --> 01:06:46,083 ‫تا ابد دنبالش میرن. 885 01:06:49,417 --> 01:06:51,625 ‫درسته، عوضی. 886 01:07:00,333 --> 01:07:02,708 ‫من، لاپان نهم 887 01:07:02,875 --> 01:07:04,625 ‫تو را فرا می‌خوانم 888 01:07:04,958 --> 01:07:07,375 ‫که تاریکی رو بیاری. 889 01:07:25,375 --> 01:07:26,833 ‫چیکار کردم؟ 890 01:07:33,667 --> 01:07:36,208 ‫حالا نظرتون چیه برگردیم به قلمروم؟ 891 01:07:36,417 --> 01:07:40,667 ‫- این عوضیه و دوستاش چی؟ ‫- قول دادم که ولشون کنم. 892 01:07:40,833 --> 01:07:42,958 ‫پس ولشون کن برن... بیفتن پایین. 893 01:07:43,500 --> 01:07:44,958 ‫معناگراهای عوضی... 894 01:07:52,625 --> 01:07:55,458 ‫خبر خوب دارم و خبر بد. 895 01:07:55,958 --> 01:07:58,167 ‫خبر بد اینه که تا ۱۲ ساعت دیگه 896 01:07:58,333 --> 01:08:00,750 ‫باید از سرما بمیرید. 897 01:08:00,917 --> 01:08:03,125 ‫واقعاً؟ فکر کنم زودتر اتفاق میفته. 898 01:08:03,292 --> 01:08:04,542 ‫خبر خوب چیه؟ 899 01:08:04,708 --> 01:08:07,958 ‫لطفاُ بگو که طناب می‌فرستن پایین. 900 01:08:08,125 --> 01:08:11,583 ‫خبر خوب اینه که می‌‌تونی ‫بیشتر از پدرت عمر کنی، مرغوش 901 01:08:12,292 --> 01:08:13,917 ‫به نظرم خبر خوبی نیست. 902 01:08:14,083 --> 01:08:16,125 ‫شاید یه کم خبر بهتریه... 903 01:08:24,000 --> 01:08:25,500 ‫هیچی پیدا نکردیم. 904 01:08:25,667 --> 01:08:28,250 ‫فقط یکی دیگه از حقه‌های برادرم بود. 905 01:08:28,417 --> 01:08:30,417 ‫بیاید واسه بهترین‌ها امیدوار باشیم و ‫آمادهٔ بدترین‌ها بشیم. 906 01:08:30,583 --> 01:08:33,167 ‫اگه لاپان عصا رو گرفته باشه، اوضاع خیلی بد پیش میره 907 01:08:33,458 --> 01:08:36,167 ‫برید و توی سیاه‌چال پناه بگیرید. 908 01:08:39,750 --> 01:08:42,292 ‫بابا، رفتم که جلوی لاپان رو بگیرم. 909 01:08:42,458 --> 01:08:45,667 ‫می‌دونم که مثل تو ماجراجو نیستم، ‫ولی تمام سعیم رو می‌کنم. 910 01:08:45,833 --> 01:08:47,417 ‫شرمنده واسه همه چی. 911 01:08:47,583 --> 01:08:50,125 ‫دوستت دارم، مرغوش. 912 01:08:56,333 --> 01:08:57,542 ‫همه‌ش تقصیر منه. 913 01:08:57,708 --> 01:09:01,875 ‫می‌دونی چیه، درسته. ‫همه‌ش تقصیر توئه. ۱۰۰ درصد. 914 01:09:02,125 --> 01:09:04,292 ‫می‌تونستیم بریم خونه، ولی نه 915 01:09:04,458 --> 01:09:06,375 ‫تو باید همستر تاریکی رو پیدا می‌کردی. 916 01:09:06,542 --> 01:09:09,167 ‫- که همه یادشون بره تو یه ... ‫- عجیب‌الخلقه‌ام؟ 917 01:09:10,417 --> 01:09:13,750 ‫فکر کردم برگردوندنش باعث میشه قبولم کنن. 918 01:09:15,333 --> 01:09:16,958 ‫تقصیر تو نیست. 919 01:09:17,125 --> 01:09:19,458 ‫تقصیر مگم هست. ‫خیلی تأثیر بدی میذاره. 920 01:09:19,833 --> 01:09:23,042 ‫و نمی‌خواستم بگم عجیب‌الخلقه. ‫می‌خواستم بگم مرغوش. 921 01:09:23,500 --> 01:09:25,333 ‫- همونه. ‫- نه، نیستن 922 01:09:25,750 --> 01:09:28,875 ‫منو ببین! ‫چرا نمی‌شد عادی باشم؟ 923 01:09:29,042 --> 01:09:32,417 ‫لاپان هیچ‌وقت فرار نمی‌کرد، ‫منم این همه راه رو نمیومدم. 924 01:09:32,833 --> 01:09:36,500 ‫چون عادی نیستی، ‫و تظاهر کردنش فقط بدترش کرده. 925 01:09:37,042 --> 01:09:39,917 ‫ولی وقتی از اون لباس مسخره خلاص شدی ‫و خودت شدی... 926 01:09:40,292 --> 01:09:41,708 ‫همستر تاریکی رو پیدا کردی. 927 01:09:41,875 --> 01:09:45,250 ‫گنجینه‌ای که هیچ ماجراجویی هزاران ساله ‫پیداش نکرده. 928 01:09:45,542 --> 01:09:47,875 ‫آره، لاپان بدون تو هیچ وقت پیداش نمی‌کرد. 929 01:09:48,042 --> 01:09:50,083 ‫می‌خوام بی‌خیال بشم ولی نمی‌تونم. 930 01:09:50,250 --> 01:09:53,000 ‫همه‌مون با چیزایی بزرگ شدیم که متفاوتمون کرده. 931 01:09:53,167 --> 01:09:55,792 ‫تنها انتخابی که داریم اینه که چطور ‫اون چیزا رو ببینیم. 932 01:09:56,083 --> 01:09:59,958 ‫پس، یا می‌تونیم ازشون خجالت بکشیم ‫یا قبولشون کنیم 933 01:10:00,125 --> 01:10:01,875 ‫و بدونیم که تفاوت‌هامون باعث میشه... 934 01:10:02,042 --> 01:10:03,250 ‫خاص بشیم. 935 01:10:05,958 --> 01:10:07,458 ‫- نه! ‫- مرغوش! 936 01:10:36,458 --> 01:10:37,458 ‫واقعاً؟ 937 01:10:44,542 --> 01:10:46,000 ‫یالا، ایب. 938 01:10:47,208 --> 01:10:48,625 ‫خیلی دورن. 939 01:10:48,792 --> 01:10:51,125 ‫تا وقتی که برگردیم به قلمروت، دیگه خیلی دیر شده. 940 01:10:51,458 --> 01:10:54,458 ‫این همه راه اومدیم. ‫حتما یه راهی هست. 941 01:10:54,625 --> 01:10:56,833 ‫- یه نقشه دارم. ‫- نقشه داری؟ 942 01:10:57,000 --> 01:10:59,042 ‫منم یه فکرایی دارم خب. 943 01:10:59,417 --> 01:11:00,917 ‫راز ننگ‌آورم. 944 01:11:01,083 --> 01:11:03,000 ‫بدون لاک متولد شدم. 945 01:11:03,167 --> 01:11:06,542 ‫این مال عمو هرب بود... ‫دمت گرم عمو هرب. 946 01:11:09,708 --> 01:11:12,875 ‫چیه؟ من که رو سرم پر ندارم. 947 01:11:13,042 --> 01:11:14,458 ‫این نیست. 948 01:11:14,625 --> 01:11:16,583 ‫فقط.. 949 01:11:16,875 --> 01:11:19,375 ‫خیلی صافی. 950 01:11:20,125 --> 01:11:21,750 ‫جذاب نیست. 951 01:11:22,250 --> 01:11:24,417 ‫بگذریم، کی حاضره اسکی کنیم؟ 952 01:11:28,375 --> 01:11:30,750 ‫- باید موم کمتری می‌زدم. ‫- سر پایین 953 01:11:32,875 --> 01:11:33,875 ‫مراقب باشید! 954 01:11:43,042 --> 01:11:44,250 ‫خیلی خب 955 01:11:44,417 --> 01:11:46,667 ‫- میرسیم به لاپان. ‫- یا نه 956 01:11:51,375 --> 01:11:53,125 ‫از ماجراجویی متنفرم. 957 01:11:59,042 --> 01:12:00,792 ‫قربان، لاپان دم دره. 958 01:12:01,083 --> 01:12:03,042 ‫می‌خواد شما رو ببینه. 959 01:12:03,750 --> 01:12:05,417 ‫بیاید حلش کنیم. 960 01:12:11,708 --> 01:12:15,500 ‫یه قدم دیگه جلو نمیای، برادر ‫و همین الان میگی پسرم کجاست. 961 01:12:16,833 --> 01:12:19,708 ‫منظورت اون دو رگهٔ بی خاصیته؟ 962 01:12:19,875 --> 01:12:21,792 ‫بر نمی‌گرده. 963 01:12:21,958 --> 01:12:24,125 ‫ترتیبش رو دادم. 964 01:12:26,042 --> 01:12:27,208 ‫وایسا. 965 01:12:27,375 --> 01:12:30,500 ‫برادر، لطفاً. پسرم کجاست؟ 966 01:12:32,708 --> 01:12:34,750 ‫فکر کنم تا الان دیگه یخ زده باشه. 967 01:12:34,917 --> 01:12:36,500 ‫اون‌طرف صخره‌ها، جایی که پرتش کردم. 968 01:12:36,667 --> 01:12:37,667 ‫نه! 969 01:12:38,250 --> 01:12:39,250 ‫عصا؟ 970 01:12:39,625 --> 01:12:42,000 ‫درسته! پیداش کردم. 971 01:12:42,792 --> 01:12:44,750 ‫در واقع مرغوش پیداش... 972 01:12:44,917 --> 01:12:47,458 ‫حرف نزن! همسترها، حمله کنید! 973 01:13:09,000 --> 01:13:10,792 ‫انگار دیگه کار از کار گذشته. 974 01:13:10,958 --> 01:13:12,625 ‫راست کار خودمه. 975 01:13:12,792 --> 01:13:14,583 ‫مگ، شلاقت رو لازم دارم. 976 01:13:14,750 --> 01:13:16,042 ‫فکر کردم بخوای. 977 01:13:27,500 --> 01:13:29,167 ‫می‌تونیم دزدکی بریم سر وقت لاپان. 978 01:13:29,333 --> 01:13:32,417 ‫نقشهٔ افتضاحیه ‫یه میلیون همستر داره. 979 01:13:32,583 --> 01:13:33,625 ‫لنس، وایتی! 980 01:13:33,792 --> 01:13:35,625 ‫مرغوش! ‫فکر کردیم مُردی. 981 01:13:35,792 --> 01:13:38,625 ‫نه، زنده و سر حالم با اینا. 982 01:13:38,792 --> 01:13:40,750 ‫خب، وضعیتمون چطوره؟ 983 01:13:41,500 --> 01:13:43,542 ‫به‌نظر کاملاً بی‌فایده میاد. 984 01:13:43,708 --> 01:13:44,833 ‫باید بریم اون پایین. 985 01:13:45,000 --> 01:13:48,167 ‫باید بفهمیم چطور از میلیون‌ها همستر عبور کنیم. 986 01:13:48,333 --> 01:13:49,625 ‫با دم بزرگ. 987 01:13:50,167 --> 01:13:52,458 ‫چیه؟ بدون لاک به دنیا اومدم. 988 01:13:52,792 --> 01:13:55,750 ‫یه کم شکاک بودن واسه زنده موندم لازم بوده. 989 01:13:56,708 --> 01:13:58,583 ‫اینجوری باید بریم سر وقت لاپان. 990 01:13:58,750 --> 01:14:02,875 ‫- با شک گرایی من؟ ‫- نه، با لاکت 991 01:14:03,042 --> 01:14:06,667 ‫خب، حداقل می‌دونیم نقشهٔ ‫تو از همه بدتر نیست وایتی 992 01:14:07,667 --> 01:14:09,667 ‫بالاخره مال منه. 993 01:14:12,458 --> 01:14:13,917 ‫کاملاً اندازه‌ست. 994 01:14:14,542 --> 01:14:17,542 ‫در واقع، باید یه‌کم درستش کنم 995 01:14:17,708 --> 01:14:21,250 ‫چون تو خیلی سر گنده‌ای داری. 996 01:14:21,708 --> 01:14:23,625 ‫شاید خیلی هم بی‌نقص نباشی. 997 01:14:29,000 --> 01:14:30,000 ‫چی؟ 998 01:14:30,167 --> 01:14:33,042 ‫به دوست خوش‌بوم سلام کنید. 999 01:14:39,000 --> 01:14:40,750 ‫هی، نقشهٔ مرغوش جواب داد. 1000 01:14:46,500 --> 01:14:47,667 ‫مرغوش! 1001 01:14:48,625 --> 01:14:49,625 ‫تو؟ 1002 01:14:49,792 --> 01:14:54,500 ‫همسترها، بهتون دستور میدم که ‫دیگه نجنگید و برگردین به عصا. 1003 01:14:56,833 --> 01:14:58,250 ‫جدی میگم. 1004 01:14:58,417 --> 01:14:59,417 ‫شوخی نبود. 1005 01:14:59,792 --> 01:15:01,708 ‫بهتون دستور میدم. 1006 01:15:02,667 --> 01:15:03,958 ‫لطفاً... 1007 01:15:06,208 --> 01:15:07,417 ‫احمق! 1008 01:15:07,583 --> 01:15:10,250 ‫اون عصا بدون من هیچی نیست. 1009 01:15:10,625 --> 01:15:12,917 ‫کسی که همستر تاریکی رو آزاد می‌کنه 1010 01:15:13,083 --> 01:15:15,833 ‫تا ابد دنبالش میرن. 1011 01:15:16,000 --> 01:15:17,417 ‫قدرت مال منه. 1012 01:15:17,583 --> 01:15:19,792 ‫حقیقت نداره، بدون عصا 1013 01:15:19,958 --> 01:15:21,750 ‫قدرتش رو از دست میده. 1014 01:15:21,917 --> 01:15:23,292 ‫پس از شرش خلاص میشم. 1015 01:15:23,833 --> 01:15:24,833 ‫همسترها... 1016 01:15:25,250 --> 01:15:26,708 ‫فرار کن، مرغوش. 1017 01:15:26,875 --> 01:15:28,083 ‫حمله! 1018 01:15:43,250 --> 01:15:44,375 ‫حالا چی؟ 1019 01:15:44,958 --> 01:15:47,667 ‫منتظر چی هستین؟ ‫اون دیوار رو بشکنید 1020 01:16:14,292 --> 01:16:17,042 ‫همین الان عصا رو بیارید ‫قبل از اینکه اونو بندازه توی گودال. 1021 01:16:30,208 --> 01:16:31,875 ‫همسترها، چرخ! 1022 01:16:41,000 --> 01:16:43,875 ‫خیلی‌خب، مرغوش، ‫اینجوری می‌خوای بازی کنی 1023 01:16:44,042 --> 01:16:46,833 ‫پس بیا به روش من بازی کنیم. 1024 01:17:02,625 --> 01:17:03,667 ‫چطوریه؟ 1025 01:17:07,792 --> 01:17:08,917 ‫قبلا اونجا نبود. 1026 01:17:23,792 --> 01:17:26,750 ‫آهای جونده‌ها، اگه می‌تونید ما رو بگیرید! 1027 01:17:32,708 --> 01:17:33,917 ‫سلام! 1028 01:18:08,958 --> 01:18:09,958 ‫نگاش کن! 1029 01:18:10,125 --> 01:18:13,542 ‫اگه می‌خوای بازم پرواز کنی، ‫عصا رو برام بیار. 1030 01:18:26,250 --> 01:18:27,333 ‫یالا! 1031 01:18:42,250 --> 01:18:43,917 ‫بازی تمومه لاپان. 1032 01:18:44,083 --> 01:18:47,333 ‫نه نیست.، تازه اولشه. 1033 01:19:23,958 --> 01:19:25,792 ‫اگه می‌تونی منو بگیر. 1034 01:19:26,500 --> 01:19:29,292 ‫ 1035 01:19:32,625 --> 01:19:33,917 ‫همسترها، به پیش! 1036 01:19:40,292 --> 01:19:43,000 ‫کارش رو تموم کنید، مرغوش مال منه. 1037 01:20:21,125 --> 01:20:22,625 ‫اونو بده من! 1038 01:20:39,375 --> 01:20:40,375 ‫خوب از دستت خلاص شدم. 1039 01:21:02,542 --> 01:21:03,667 ‫عمو! 1040 01:21:20,917 --> 01:21:22,958 ‫گرفتمت، یالا 1041 01:21:29,785 --> 01:21:31,576 ‫مرغوش، نه! 1042 01:21:32,042 --> 01:21:34,958 ‫پرواز کن مرغ. پرواز کن. 1043 01:21:53,375 --> 01:21:57,542 ‫اگه من قراره بمیرم، ‫حداقل تو رو هم با خودم می‌برم. 1044 01:22:02,667 --> 01:22:03,708 ‫چی؟ 1045 01:22:03,875 --> 01:22:05,583 ‫محاله! 1046 01:22:34,708 --> 01:22:36,500 ‫سلام بچه‌ها، من برگشتم! 1047 01:22:36,667 --> 01:22:38,333 ‫خیلی‌خب، موفق شدی. 1048 01:22:38,583 --> 01:22:41,042 ‫دیدیش؟ می‌تونم پرواز کنم. 1049 01:22:41,708 --> 01:22:44,500 ‫من که نمیگم پرواز بوده، بیشتر سر خوردن بود. 1050 01:22:44,958 --> 01:22:46,750 ‫ایب، تمومش کن دیگه. 1051 01:22:46,917 --> 01:22:48,125 ‫مرغوش 1052 01:22:48,292 --> 01:22:49,542 ‫پیداش کردی. 1053 01:22:50,292 --> 01:22:51,833 ‫آره، ولی لاپان ازم گرفتش ... 1054 01:22:52,000 --> 01:22:54,500 ‫همستر تاریکی رو نمیگم، مرغوش. 1055 01:22:54,667 --> 01:22:55,875 ‫خودت. 1056 01:22:56,208 --> 01:22:57,458 ‫خودت رو پیدا کردی. 1057 01:22:59,833 --> 01:23:01,208 ‫خوشحالم. 1058 01:23:02,458 --> 01:23:04,042 ‫منم، بابا. 1059 01:23:06,042 --> 01:23:08,292 ‫خرگوشی که می‌تونه پرواز کنه. 1060 01:23:08,458 --> 01:23:10,000 ‫چه خفنه؟ 1061 01:23:10,167 --> 01:23:13,583 ‫چی میگی؟ ‫اون می‌تونه پرواز کنه چون مرغه. 1062 01:23:13,750 --> 01:23:15,333 ‫چی؟ اون خرگوشه. 1063 01:23:15,500 --> 01:23:16,500 ‫- مرغ. ‫- خرگوش. 1064 01:23:16,667 --> 01:23:17,792 ‫- مرغ ‫- خرگوش. 1065 01:23:20,042 --> 01:23:21,542 ‫خب، چی از دستم رفت؟ 1066 01:23:23,000 --> 01:23:24,292 ‫هی! 1067 01:23:24,542 --> 01:23:26,417 ‫- چی از جونم می خواید؟ ‫- من فقط... 1068 01:23:33,458 --> 01:23:34,458 ‫مرغوش؟ 1069 01:23:39,833 --> 01:23:40,833 ‫مرغوش. 1070 01:23:41,750 --> 01:23:43,167 ‫می‌دونستم. 1071 01:23:47,750 --> 01:23:50,292 ‫مرغوش، داری چیکار می‌کنی؟ 1072 01:23:50,750 --> 01:23:54,125 ‫بچه‌ها، من محل قاش‌چنگ مقدس رو پیدا کردم. 1073 01:23:54,625 --> 01:23:56,417 ‫۵ دقیقه دیگه میریم. 1074 01:23:56,583 --> 01:24:00,083 ‫ولی تازه می‌خواستن پیش غذا بیارن. 1075 01:24:00,500 --> 01:24:02,042 ‫ولی معرفیت چی میشه؟ 1076 01:24:02,208 --> 01:24:04,042 ‫این چیزیه که کل عمرت می‌خواستی. 1077 01:24:04,208 --> 01:24:05,667 ‫شرمنده، بابا، وقت ندارم. 1078 01:24:05,833 --> 01:24:09,375 ‫وایسا، مرغوش. ‫نمی‌تونی بیری... 1079 01:24:09,875 --> 01:24:11,000 ‫بدون این. 1080 01:24:16,833 --> 01:24:18,625 ‫قمهٔ طلایی؟ 1081 01:24:19,042 --> 01:24:21,000 ‫واقعاً جدی میگی؟ 1082 01:24:21,542 --> 01:24:23,375 ‫عاشقتم بابا. 1083 01:24:25,542 --> 01:24:28,417 ‫حالا، برو اون قاش‌چنگ مقدس رو بیار. 1084 01:24:44,333 --> 01:24:47,792 ‫کی فکرش رو می‌کرد جفت ‫دوستای صمیمیم مازوخیسم باشن؟ 1085 01:24:51,792 --> 01:24:52,792 ‫آهای! 1086 01:30:54,458 --> 01:32:02,000 رسانه اینترنتی مای موویز Mymoviz.ORG جامعترین سایت فیلم و سریال