1 00:00:00,968 --> 00:00:02,664 ...آنچه گذشت 2 00:00:02,669 --> 00:00:04,796 ‫ما باید پادکست خودمون رو درست کنیم. 3 00:00:04,801 --> 00:00:07,117 ‫فقط و فقط قتل‌های داخل ساختمان. 4 00:00:07,122 --> 00:00:08,127 ‫چرا انقد به چشم آشنایی؟ 5 00:00:08,132 --> 00:00:11,094 ‫اوه، چارلز توی یه... ‫سریال تلوزیونی قدیمی بازی کرده. 6 00:00:11,094 --> 00:00:12,828 ‫اسمش چی بود؟ ‫بوزوز. 7 00:00:12,833 --> 00:00:13,834 ‫برازوز. 8 00:00:14,076 --> 00:00:17,415 ‫باید تمومـش کنم. ‫باید تا تهـش برم. 9 00:00:17,420 --> 00:00:18,755 ‫از هدستت خوشت میاد؟ 10 00:00:20,103 --> 00:00:22,022 ‫کار گیرم نمیاد. 11 00:00:22,022 --> 00:00:23,440 ‫باید آپارتمان رو بفروشی. 12 00:00:23,440 --> 00:00:24,525 ‫تنها چیزیه که دارم. 13 00:00:24,525 --> 00:00:27,437 ‫آیا همه موافق اخراج سه اعضای پادکست قتل 14 00:00:27,442 --> 00:00:29,046 ‫که اون خوند هستن؟ 15 00:00:29,920 --> 00:00:32,085 ‫یه راه مستقیم به خونۀ بانی. 16 00:00:32,090 --> 00:00:34,062 ‫تو داری با یه قاتل می‌خوابی! 17 00:00:34,067 --> 00:00:35,694 ‫این آخر خطـه، جن. 18 00:00:36,651 --> 00:00:38,611 ‫هی، بانی! ‫تبریک! 19 00:00:38,616 --> 00:00:41,244 ‫حالا دیگه تو منفورترین فرد ساختمانی 20 00:00:41,249 --> 00:00:42,871 ‫زنیکۀ پیرِ بد اخلاق. 21 00:00:43,250 --> 00:00:44,829 ‫"همین حالا از ساختمان خارج شید." 22 00:00:44,833 --> 00:00:45,911 ‫میبل! 23 00:00:45,916 --> 00:00:47,750 ‫باید بریم دنبالش! ‫اینجا ولـش نمی‌کنم! 24 00:00:49,150 --> 00:00:50,664 ‫قضیه چیزی که شما فکر می‌کنید نیست. 25 00:00:50,669 --> 00:00:51,693 ‫بانی! 26 00:00:51,698 --> 00:00:53,916 ‫- این سوزن بافندگیِ توئه؟ ‫- آره! 27 00:00:53,921 --> 00:00:56,148 ‫هیچی نگید. 28 00:00:56,249 --> 00:00:57,773 ‫این پاییز... 29 00:00:57,778 --> 00:01:01,007 ‫فقط و فقط قتل های داخل ساختمانی. 30 00:01:16,473 --> 00:01:18,312 ‫شهر نیویورک. 31 00:01:18,826 --> 00:01:21,687 ‫کیه که دلش نخواد توی این شهر ‫اسمش سر زبون‌ها بیوفتـه؟ 32 00:01:22,915 --> 00:01:25,695 ‫حرفم اینه که اگه توی این شهر ‫یه اسم برای خودت دست و پا کنی 33 00:01:25,700 --> 00:01:29,042 ‫اینجا برات تبدیل به درخشان‌ترین ‫مکان روی زمین میشه. 34 00:01:29,047 --> 00:01:31,175 ‫- عـه، پادکستیـه! ‫- سلام. 35 00:01:31,662 --> 00:01:33,163 ‫واو! 36 00:01:34,201 --> 00:01:36,675 ‫شهری پر از شور و آتیش بازی. 37 00:01:38,364 --> 00:01:41,398 ‫اما اینجا برای شناخته شدن ‫دو راه وجود داره. 38 00:01:41,492 --> 00:01:44,945 ‫می‌تونی به واسطه کارای خوبت معروف بشی... 39 00:01:45,212 --> 00:01:47,644 ‫یا می‌تونی به واسطه حرکات واقعاً وحشناکت 40 00:01:47,649 --> 00:01:50,652 ‫تبدیل به یک بدنام بشی. 41 00:01:52,145 --> 00:01:54,039 ‫دلتون نمی‌خواد جز اون دومی باشید. 42 00:01:54,281 --> 00:01:55,742 ‫واو! 43 00:01:57,700 --> 00:01:59,882 ‫خودت رو ببین. ‫خودتو ببین. 44 00:01:59,887 --> 00:02:03,406 ‫مرتیکۀ پیر دوزاریه کله کیری. 45 00:02:03,573 --> 00:02:07,289 ‫اصلاً روحتم خبر نداره که ‫توی چه دردسری افتادید، نه؟ 46 00:02:07,294 --> 00:02:08,953 ‫روحش هم خبر نداره، مگه نه؟ 47 00:02:08,958 --> 00:02:11,640 ‫- نه. ‫- روحتم خبر نداره، هان؟ 48 00:02:11,645 --> 00:02:16,762 ‫نمی‌دونید توی یه چه لجنزاری ‫گیر افتادید، درسته؟ 49 00:02:17,510 --> 00:02:19,551 ‫درسته؟ ‫نه. 50 00:02:19,556 --> 00:02:22,601 ‫فقط در یک صورتی می‌تونست ‫اوضاع شما دوتا گلابی 51 00:02:22,601 --> 00:02:25,343 ‫خایه آویزون بدتر باشه... 52 00:02:26,436 --> 00:02:27,854 ‫اگه جای اون می‌بودید. 53 00:02:28,060 --> 00:02:31,772 ‫آره، آره، من خیلی اهل پادکست نیستم. ‫می‌دونی، از هاوارد استرن خوشم میاد. 54 00:02:31,777 --> 00:02:34,363 ‫می‌دونی، اون استرن قدیمی، ‫قبل اینکه شروع کنه به تراپی دادن 55 00:02:34,363 --> 00:02:35,656 ‫و اون چرت و پرت‌های دیگه‌اش. 56 00:02:35,656 --> 00:02:38,242 ‫عاشق اون زمانی بودم که "وگ پک" ‫و "بات بونگو" رو کار می‌کرد. 57 00:02:38,242 --> 00:02:39,789 ‫قبل اینکه بابا بوتی 58 00:02:39,794 --> 00:02:41,968 ‫اون دندون‌های بزرگ کثیفش ‫رو درست کنه. می‌دونی، اما من... 59 00:02:42,662 --> 00:02:45,281 ‫اما پادکست شما رو گوش کردم. ‫آره. 60 00:02:45,286 --> 00:02:48,706 ‫کاملا... کاملاً مزخرف بود. ‫منظورم اینه که واقعاً 61 00:02:48,711 --> 00:02:50,812 ‫چرت بود. ‫اما این... 62 00:02:50,817 --> 00:02:53,156 ‫این بخش از قسمت اول... 63 00:02:54,450 --> 00:02:56,187 ‫یجورایی... 64 00:02:57,445 --> 00:02:58,773 ‫نظرم رو جلب کرد. 65 00:02:59,424 --> 00:03:02,757 ‫همیشه یه خواب تکراری می‌بینم. ‫که توی تختـم هستم. 66 00:03:02,857 --> 00:03:05,693 ‫بیدار میشم و می‌بینم یه مرد جلوم وایساده. 67 00:03:05,698 --> 00:03:08,951 ‫بعد می‌زنم توی تخم‌هاش، ‫سوزن بافندگیـم رو در میارم 68 00:03:08,956 --> 00:03:11,648 ‫و باهاش طرف رو ‫پاره پاره می‌کنم. 69 00:03:13,775 --> 00:03:15,343 ‫این تویی. 70 00:03:17,904 --> 00:03:19,210 ‫وکیل. 71 00:03:19,655 --> 00:03:21,206 ‫چیه، داری تقاضای وکیل می‌کنی؟ 72 00:03:21,211 --> 00:03:24,859 ‫نه، دارم می‌پرسم وکیلی یا نه، ‫می‌دونی، آخه خیلی باهوشی. 73 00:03:27,244 --> 00:03:28,996 ‫-شرمنده. ‫- چیه؟ 74 00:03:29,001 --> 00:03:30,836 ‫نه، روم سیاه. ‫یکم خنده دار بود. 75 00:03:30,836 --> 00:03:33,380 ‫- چی؟ اون؟ ‫- چیزی که گفت یکم خنده دار بود. 76 00:03:33,380 --> 00:03:34,965 ‫چیه، فکر کردی "رادنی دنگرفیلد" هستی؟ ‫[کمدین آمریکایی] 77 00:03:34,965 --> 00:03:36,127 ‫کی؟ 78 00:03:36,132 --> 00:03:37,135 ‫کی؟ 79 00:03:37,140 --> 00:03:38,510 ‫یه لحظه صبر کن! 80 00:03:38,510 --> 00:03:39,765 ‫نمی‌تونی این رو بندازی گردن میبل. 81 00:03:39,770 --> 00:03:41,313 ‫ممکن نیست کار اون باشه! 82 00:03:41,318 --> 00:03:42,843 ‫دلم می‌خواد حرفـت رو باور کنم. 83 00:03:42,848 --> 00:03:44,558 ‫واقعاً میگم. 84 00:03:44,643 --> 00:03:47,109 ‫اما، اصلاً خودت می‌فهمی داری چی میگی؟ 85 00:03:47,584 --> 00:03:51,602 ‫یه زن یهو از آسمون یهو ‫وسط ساختمانت پیدا شده 86 00:03:51,607 --> 00:03:53,817 ‫با یه سوزن بافندگی کوفتی توی سینه‌اش؟ 87 00:03:53,817 --> 00:03:54,817 ‫بیخیال. 88 00:03:56,156 --> 00:03:58,314 ‫- اون.. ‫- چی؟ اون چی؟ 89 00:03:59,044 --> 00:04:00,963 ‫رفتم شامپاین بیارم 90 00:04:01,028 --> 00:04:03,488 ‫و بانی همین طوری اونجا بود. 91 00:04:03,493 --> 00:04:05,078 ‫تمام چیزی که یادم میاد همینه... 92 00:04:05,078 --> 00:04:07,796 ‫- نه. نه ‫- چرند! چرند میگی! 93 00:04:07,801 --> 00:04:10,637 ‫میبل، داستانت کلی سوراخ داره! 94 00:04:10,642 --> 00:04:13,187 ‫می‌دونی، انقدی که داستان لعنتی تو سوراخ داره 95 00:04:13,192 --> 00:04:15,445 ‫بدن قربانی سوراخ نداره، ‫یعنی کلی سوراخ لعنتی. 96 00:04:15,449 --> 00:04:17,075 ‫یعنی دقیقاً هشتا سوراخ لعنتی. 97 00:04:17,080 --> 00:04:19,958 ‫فکر کردی وقتی زیاد از "لعنتی" ‫استفاده می‌کنی خشن به نظر می‌رسی؟ 98 00:04:19,968 --> 00:04:21,303 ‫- چی؟ ‫- منظورم اینه که خودم می‌دونم 99 00:04:21,303 --> 00:04:22,888 ‫چون منم همچین فکری می‌کردم 100 00:04:22,888 --> 00:04:26,179 ‫اما بعدش یه چیزی فهمیدم. ‫می‌خوای بدونی چی فهمیدم؟ 101 00:04:27,003 --> 00:04:28,960 ‫آره، چی فهمیدی؟ 102 00:04:29,700 --> 00:04:32,328 ‫گورت بابات. ‫وکیل. 103 00:04:33,552 --> 00:04:35,582 ‫لعنت. 104 00:04:35,763 --> 00:04:39,358 ‫دو دقیقه رفته بود. داشتیم جشن می‌گرفتیم. ‫چرا باید... 105 00:04:39,363 --> 00:04:41,198 ‫خیلی خب، پس بزار درمورد تو صحبت کنیم 106 00:04:41,198 --> 00:04:43,018 ‫باشه؟ ‫بیا درمورد تو صحبت کنیم. 107 00:04:43,023 --> 00:04:44,436 ‫تو از بانی متنفر بودی، درسته؟ 108 00:04:44,441 --> 00:04:46,444 ‫رئیس هیئت مدیره‌ای که چون ‫نمی‌تونستی کرایه‌ات رو بدی 109 00:04:46,448 --> 00:04:48,690 ‫می‌خواست از ساختمان بندازتت بیرون، درسته؟ 110 00:04:50,285 --> 00:04:53,246 ‫حالا که بهش فکر می‌کنم می‌بینم ‫یه خورده‌ای به میبل شک داشتم. 111 00:04:56,134 --> 00:04:59,345 ‫می‌دونی، من این صحنه رو ‫تاحالا هزار دفعه بازی کردم 112 00:04:59,350 --> 00:05:02,437 ‫مخصوصاً توی فصل نهم که بودجه کم شده بود 113 00:05:02,442 --> 00:05:05,403 ‫و فقط می‌تونستیم هزینه فیلمبرداری ‫توی اتاق‌های بازجویی رو پرداخت کنیم. 114 00:05:05,408 --> 00:05:06,868 ‫پس حقه‌تون رو از برم. 115 00:05:06,873 --> 00:05:09,250 ‫سلام! ‫چارلز هیدن ساوج هستم! 116 00:05:09,255 --> 00:05:10,775 ‫اون یه آینۀ تزئینی هست، چارلز. 117 00:05:12,009 --> 00:05:14,573 ‫فکر کنم آینه دوطرفه‌ای ‫که دنبالشی روی این دیوار باشه. 118 00:05:15,370 --> 00:05:16,996 ‫خودم می‌دونستم. 119 00:05:17,846 --> 00:05:19,695 ‫همون ترفند آینۀ تزئینیِ همیشگی. 120 00:05:20,964 --> 00:05:23,068 ‫تلاش خوبی بود. ‫شاید هم جواب بده. 121 00:05:23,073 --> 00:05:24,157 ‫برای احمق‌ها. 122 00:05:24,157 --> 00:05:26,030 ‫- بگیر بشین، چارلز! ‫- بله، خانم. 123 00:05:26,035 --> 00:05:28,163 ‫بیا بریم سر اصل مطلب! 124 00:05:28,362 --> 00:05:30,072 ‫با چاقو چیکار کردی؟ 125 00:05:31,465 --> 00:05:32,641 ‫چاقو؟ 126 00:05:32,646 --> 00:05:35,190 ‫آره. ‫با چاقو چیکار کردی؟ 127 00:05:35,195 --> 00:05:37,906 ‫تیزی. ‫همونی که ازش استفاده کردی. 128 00:05:39,769 --> 00:05:43,630 ‫پس شما سه نفر رو که قبلاً ‫دوتا جنایت رو حل کردن رو گرفتید 129 00:05:43,635 --> 00:05:45,512 ‫جنایت‌هایی که شما متوجه‌شون نشده بودید. 130 00:05:45,512 --> 00:05:48,015 ‫سه نفری که واضحاً براشون پاپوش درست شده 131 00:05:48,015 --> 00:05:51,030 ‫و حتی سلاحی که قتل ‫باهاش انجام شده رو هم ندارید؟ 132 00:05:57,482 --> 00:06:00,549 ‫تو بودی دیگه، درسته؟ کسی که دیشب ‫بهمون پیام داد که از ساختمان بریم بیرون؟ 133 00:06:00,554 --> 00:06:02,422 ‫قطعاً من نبودم. 134 00:06:02,427 --> 00:06:04,638 ‫گرفتم. ‫می‌دونستم کار تو بوده. 135 00:06:05,574 --> 00:06:08,345 ‫- باور نمیشه الان بهم چشمک زدی. ‫- یجورایی زدم. 136 00:06:10,579 --> 00:06:12,706 ‫واو! ‫این رو ببین. 137 00:06:15,522 --> 00:06:16,839 ‫یه لحظه صبر کن. 138 00:06:16,844 --> 00:06:18,721 ‫من رو حذف کردن؟! [چاقوکشی در آرکونیا] 139 00:06:18,749 --> 00:06:20,542 ‫این دیگه یعنی چی. 140 00:06:20,547 --> 00:06:22,299 ‫می‌دونی، خب منم گرفتار این قضیه هستم. 141 00:06:22,299 --> 00:06:25,677 ‫باشه، خیلی خب. تمرکز کنید. ‫همه به من نگاه کنید. 142 00:06:26,678 --> 00:06:30,182 ‫شما سه نفر... ‫مظنونـین ما هستید. 143 00:06:30,182 --> 00:06:31,182 ‫ممنونم! 144 00:06:31,982 --> 00:06:33,234 ‫معنیش اینه... 145 00:06:33,239 --> 00:06:35,478 ‫ما نمی‌تونیم شما رو متهم کنیم. ‫فعلاً. 146 00:06:35,852 --> 00:06:38,310 ‫اما، این می‌تونه هر لحظه با پیدا شدن 147 00:06:38,315 --> 00:06:39,674 ‫یه مدرک جدید تغییر کنه. 148 00:06:39,679 --> 00:06:41,730 ‫و دانبال مدرک هم هستیم. ‫باور کنید. 149 00:06:41,735 --> 00:06:44,530 ‫چون این کار ماست، نه شما. 150 00:06:44,530 --> 00:06:47,115 ‫معنیش اینه که هیچ تحقیقی نمی‌کنید، 151 00:06:47,115 --> 00:06:48,325 ‫هیچ پادکستی... 152 00:06:48,325 --> 00:06:50,619 ‫مورا، لطفاً به این یارو کوچیکه بگو ‫صدای من رو ظبط نکنه. 153 00:06:50,619 --> 00:06:52,767 ‫- اولیور گوشی رو بزار کنار. ‫- اوه... 154 00:06:53,275 --> 00:06:55,832 ‫این یه شانسه که برید زندگی خودتـون رو بکنید. 155 00:06:55,832 --> 00:06:58,085 ‫می‌تونید برگردید خونه‌هاتون. 156 00:06:58,085 --> 00:07:01,463 ‫یه سرگرمی جدید پیدا کنید. ‫برام مهم نیست که چی باشه. 157 00:07:01,463 --> 00:07:03,384 ‫البته تا زمانی که باعث نشه بیوفتید زندون. 158 00:07:03,794 --> 00:07:06,004 ‫- مثلاً بافتنی؟ ‫- خیلی خب، انقد مزه نریز. 159 00:07:06,009 --> 00:07:08,595 ‫- خب کارش همینه. ‫- خب، اگه زیپ دهنـت رو نبندی 160 00:07:08,595 --> 00:07:10,267 ‫این کارت می‌تونه باعث بشه که مجبور بشی 161 00:07:10,272 --> 00:07:12,986 ‫توی توالت زندان مشروب درست کنی. فهمیدی؟ ‫برید. 162 00:07:13,530 --> 00:07:15,532 ‫یالا! برید! ‫همین حالا! 163 00:07:21,832 --> 00:07:24,908 ‫- اوه خدایا! ‫- اوه خدایا! 164 00:07:24,913 --> 00:07:26,457 ‫وای خدایا! 165 00:07:28,385 --> 00:07:30,429 ‫به امید آزادی همه بیگناهان! 166 00:07:30,434 --> 00:07:33,338 ‫و اجرای عدالت برای جنایتکاران! 167 00:07:35,075 --> 00:07:36,285 ‫اشتباه گرفته بودن! 168 00:07:36,290 --> 00:07:39,486 ‫آخه مگه میشه اولیور پاتنام ‫توی این شهر دستگیر بشه! 169 00:07:39,491 --> 00:07:42,236 ‫و اوه عزیزم، چقد حال میده. 170 00:07:42,241 --> 00:07:44,874 ‫- توی پخش زنده‌ایم! ‫- من امضا نمیدم، خواهش میکنم. 171 00:07:44,965 --> 00:07:47,033 ‫منـم یه آدم عادی هستم! 172 00:07:49,553 --> 00:07:54,553 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 173 00:07:56,554 --> 00:08:01,554 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 174 00:08:33,869 --> 00:08:38,181 ‫« قـسـمـت اول از فـصـل دوم » ‫« مـظـنـونـیـن » 175 00:08:40,269 --> 00:08:45,269 ‫ترجمه از: حـسـیـن هـیـدن ‫تلگرام: Hossein_hidd@ 176 00:09:08,048 --> 00:09:09,736 ‫از هدستت خوشت میاد؟ 177 00:09:11,144 --> 00:09:13,146 ‫- هان؟ ‫- یه تجدید خاطره بود 178 00:09:13,151 --> 00:09:15,666 ‫چون برگشتیم جایی که... 179 00:09:16,566 --> 00:09:17,609 ‫فراموشـش کن. 180 00:09:19,199 --> 00:09:22,486 ‫- اون هدست نزده. ‫- گفتم فراموش کن، نگفتم؟ 181 00:09:24,047 --> 00:09:27,342 ‫خب، بانی همینطوری... 182 00:09:27,959 --> 00:09:29,908 ‫اونجا افتاده بود، فکر کنم. 183 00:09:31,256 --> 00:09:32,799 ‫کس دیگه‌ای هم دیدی؟ 184 00:09:34,715 --> 00:09:36,564 ‫آخه چطور ممکنه؟ 185 00:09:40,578 --> 00:09:42,068 ‫بانی بیچاره. 186 00:09:43,682 --> 00:09:45,684 ‫منظورم اینه، خدای من، ما... 187 00:09:46,396 --> 00:09:49,089 ‫هیچ وقت با هم کنار نیومدیم، ‫ولی بازم آدم دلـش می‌سوزه. 188 00:09:49,089 --> 00:09:51,228 ‫بان بان بیچاره. 189 00:09:52,088 --> 00:09:53,088 تاثیر گذار بود، نه؟ 190 00:09:53,093 --> 00:09:54,511 ‫منظورم اینه اگه جز اعضای دادگاه بودید ‫این رو باور می‌کردید؟ 191 00:09:54,511 --> 00:09:56,346 ‫- اولیور! ‫- خیلی کم پیش میاد 192 00:09:56,346 --> 00:09:58,807 ‫که یه پادکست جنایت حقیقی ‫ادامه پیدا کنـه. 193 00:09:58,807 --> 00:10:01,810 ‫معمولاً میرن سراغ یه پرونده دیگه که هیچ وقت ‫به موفقیت اون داستان اولشون نمی‌رسه 194 00:10:01,810 --> 00:10:05,272 ‫مثه پادکست معرکۀ "بن بست" که ‫بعدش رفتن سراغ اون چیزه، بیل... 195 00:10:05,272 --> 00:10:08,152 ‫- بیلی قصاب. افتضاح بود. ‫- بدترین بود. وحشتناک بود. 196 00:10:08,272 --> 00:10:11,275 ‫خب، می‌دونید، ما... 197 00:10:11,280 --> 00:10:14,026 ‫- یه فرصت واقعی پیدا کردیم. ‫- نه، نه. 198 00:10:14,031 --> 00:10:17,416 ‫شنیدین که کاراگاه ویلیامز چی گفت. ‫ما نمی‌تونیم درگیر... من نمی‌تونم... 199 00:10:17,421 --> 00:10:19,131 ‫اولیور، نکن دیگه! 200 00:10:19,294 --> 00:10:21,797 ‫من یه زندگی دور از مرگ می‌خوام. 201 00:10:24,287 --> 00:10:27,439 ‫باید به خودمون اجازه بدیم ‫دوباره یکم حوصله‌سربر باشیم. 202 00:10:36,201 --> 00:10:37,702 ‫میشه یه چیزی بگم؟ 203 00:10:38,558 --> 00:10:41,061 ‫ترجیح می‌دم بمیرم ‫ولی دیگه حوصله‌سر‌بر نباشـم. 204 00:10:41,066 --> 00:10:43,884 ‫شنیدید بانی رو با چاقو زدن 205 00:10:43,889 --> 00:10:45,391 ‫- و پلیس‌ها هنوز چاقو رو پیدا نکردن؟ ‫- یه لحظه. 206 00:10:45,395 --> 00:10:47,314 ‫فقط سوزن بافندگی نبوده؟ ‫چقد خفن! 207 00:10:47,314 --> 00:10:48,315 ‫ببینید! 208 00:10:48,315 --> 00:10:50,776 ‫بچه‌ها، شاید هر از گاهی بتونیم ‫بشینیم دور هم چایی‌ای چیزی بخوریم 209 00:10:50,776 --> 00:10:53,928 ‫یا بریم توی پارک شطرنج ‫بازی کردن بقیه رو ببینیم. 210 00:10:54,006 --> 00:10:57,462 ‫یا هرکار دیگه‌ای که همسن و سالاتون می‌کنن ‫بجز دنبال قتل افتادن. 211 00:10:59,308 --> 00:11:00,944 ‫تا بعد. 212 00:11:03,455 --> 00:11:06,041 ‫- خب شطرنج خوبه، آره. ‫- چایی. من چایی رو ترجیح میدم. 213 00:11:36,373 --> 00:11:38,148 ‫اوه! 214 00:12:30,030 --> 00:12:31,532 ‫هی، براک! 215 00:12:32,221 --> 00:12:33,722 ‫آره، می‌تونم منتظر براک باشم. 216 00:12:38,232 --> 00:12:39,650 ‫هی، براک. 217 00:12:39,822 --> 00:12:41,824 ‫آره. نه، نه، نه. ‫فقط ازمون سوال پرسیدن. 218 00:12:43,171 --> 00:12:46,875 ‫احیاناً به شانسم برای کار گرفتن کمکی نکرد؟ 219 00:12:48,573 --> 00:12:49,681 ‫چی؟ 220 00:12:51,231 --> 00:12:52,732 ‫ساخت ادامه؟ 221 00:12:59,571 --> 00:13:01,990 ‫[بهم زنگ بزن #میبلِ‌خونی] 222 00:13:02,657 --> 00:13:04,242 [‫#]میبل‌خونی بدجوری جذابه 223 00:13:05,326 --> 00:13:06,953 ‫[دوست دارم #میبل‌خونی] 224 00:13:11,833 --> 00:13:14,210 ‫[لایک شده توسط 28 هزار و 392 نفر] 225 00:13:25,305 --> 00:13:28,141 ‫[عاشق این نقاشی دیواریم] [امان از این کامنت‌ها] 226 00:13:28,224 --> 00:13:30,310 ‫[دایرکتت رو چک کن] 227 00:13:40,780 --> 00:13:43,533 ‫سلام میبل. آلیس بنکس هستم ‫از گالری ثرد آرم. 228 00:13:43,533 --> 00:13:45,327 ‫ما یک گروه هنری کوچیک هستیم .‫توی مرکز شهر 229 00:13:45,327 --> 00:13:47,329 ‫شاید آوازه ما رو شنیده باشی. 230 00:13:47,329 --> 00:13:49,831 ‫می‌دونم با وجود چیزایی که درگیرشـونی، 231 00:13:49,831 --> 00:13:51,883 ‫فقط یه پیام تصویری از طرف ‫یک غریبه رو کم داشتی. 232 00:13:51,883 --> 00:13:54,552 ‫اما من عاشق نقاشی دیواریـت شدم 233 00:13:54,557 --> 00:13:56,922 ‫و نمی‌تونم از فکرم بیرونش کنم. 234 00:13:57,541 --> 00:14:00,419 ‫بگذریم... ‫می‌دونم لحظه آخری دارم میگم 235 00:14:00,424 --> 00:14:02,380 ‫اما گالری فردا یه افتتاحیه کوچیک داره 236 00:14:02,384 --> 00:14:04,104 ‫و ما می‌خواستیم بدونیم که می‌خوای بیای یا نه. 237 00:14:04,268 --> 00:14:06,341 ‫پس... ‫آره. 238 00:14:06,346 --> 00:14:08,974 ‫کلی دوستت دارم و امیدوارم جوابم رو بدی. ‫خدافظ. 239 00:14:37,377 --> 00:14:38,378 ‫بیا، عزیزم. 240 00:14:39,922 --> 00:14:41,914 ‫آسانسور رو نگه دارید! 241 00:14:44,390 --> 00:14:46,392 ‫مرسی عزیزم. 242 00:14:49,411 --> 00:14:51,664 ‫خب، سلام ایمی شومر. 243 00:14:51,669 --> 00:14:53,639 ‫هی سلام. 244 00:14:55,419 --> 00:14:57,492 ‫داری نقل مکان می‌کنی به ساختمان استینگ؟ 245 00:14:57,928 --> 00:14:59,342 ‫اوه، آره! 246 00:14:59,347 --> 00:15:01,792 ‫استینگ. درسته. ‫خیلی طرفدارشم. 247 00:15:01,797 --> 00:15:03,273 ‫- همه طرفدارشیم. ‫- آره. 248 00:15:03,278 --> 00:15:05,737 ‫حتی قبل از این که عضو ‫پلیس بشه هم دوستـش داشتم. ‫[گروه موسیقیِ استینگ] 249 00:15:05,742 --> 00:15:08,003 ‫استیگ ماموره؟ 250 00:15:10,575 --> 00:15:12,157 ‫خب، به ساختمان خوش آمدید. 251 00:15:12,162 --> 00:15:13,706 ‫شما اولیور پاتنام هستید؟ 252 00:15:13,711 --> 00:15:16,333 ‫خب، بستگی داره. ‫ازم شکایت داری؟ 253 00:15:19,471 --> 00:15:22,323 ‫نه... من تاحالا از کسی ‫جز "جاد اپتاو" شکایت نکردم. ‫[کارگردان آمریکایی] 254 00:15:22,769 --> 00:15:25,295 ‫توام حتماً وینی هستی. 255 00:15:25,300 --> 00:15:26,635 ‫اوه. 256 00:15:26,635 --> 00:15:29,370 ‫فهمیدیم کی مسمومت کرده بوده؟ 257 00:15:29,818 --> 00:15:32,224 ‫خب باید بگم 258 00:15:32,229 --> 00:15:34,852 ‫واقعاً از فقط و فقط قتل‌های ‫داخل ساختمان لذت بردم. 259 00:15:34,852 --> 00:15:37,312 ‫- اوه، خب، خیلی متشکرم. ‫- نه، نه، نه. جدی میگم 260 00:15:37,312 --> 00:15:39,597 ‫واقعاً ازش لذت بردم. 261 00:15:39,768 --> 00:15:42,636 ‫تاحالا انقد توی فاز قتل نبودم. 262 00:15:42,804 --> 00:15:46,565 ‫پادکست‌ها. پادکست‌های قتل. ‫تا قبل شما. اما شما... 263 00:15:46,570 --> 00:15:48,901 ‫شما یکاری کردید که خیلی... 264 00:15:48,906 --> 00:15:50,472 ‫آدم باهاش راحت باشه. 265 00:15:50,711 --> 00:15:53,004 ‫می‌دونی؟ ‫احساس راحتی با قتل. 266 00:15:53,541 --> 00:15:55,293 ‫خیلی خوبه. ‫بعلاوه این که 267 00:15:55,298 --> 00:15:58,301 ‫خیلی رک بودید. ‫می‌دونی، همه تون و اصلاً... 268 00:15:58,306 --> 00:16:00,976 ‫از این که بریزن سرتون نمی‌ترسیدید. 269 00:16:00,981 --> 00:16:03,589 ‫به این میگن تلف کردن وقت مردم ‫به معنای واقعی کلمه. 270 00:16:05,576 --> 00:16:09,104 ‫یاد روزای اول استندآپـم افتادم. ‫خب، درواقع فقط روز اول. 271 00:16:09,469 --> 00:16:13,667 ‫خیلی سریع کارم خوب شد... ‫قراره فصل دومی هم وجود داشته باشه؟ 272 00:16:14,169 --> 00:16:16,763 ‫خب، فصل دوم سخته، می‌دونی 273 00:16:16,768 --> 00:16:19,354 ‫اما مردم دارن دائم می‌میرن. ‫پس فکر می‌کنم... 274 00:16:19,354 --> 00:16:20,564 ‫همیشه یه شانسی هست. 275 00:16:22,858 --> 00:16:24,359 ‫اوه. 276 00:16:26,547 --> 00:16:28,792 ‫تاحالا به این فکر کردی که... 277 00:16:30,159 --> 00:16:31,950 ‫بیخیالـش. ‫احمقانه‌ست. 278 00:16:31,950 --> 00:16:34,300 ‫- چی؟ ‫- نه، این... 279 00:16:34,305 --> 00:16:36,033 ‫اصلاً نباید دهنـم رو باز می‌کردم. 280 00:16:36,038 --> 00:16:38,253 ‫اوه نه، زود باش. ‫چی؟ چی؟ چی؟ 281 00:16:38,258 --> 00:16:40,901 ‫باشه. ‫خب یهویی به سرم زد... 282 00:16:41,543 --> 00:16:44,588 ‫تاحالا به این فکر کردید که حق ‫پادکست رو به من بفروشید 283 00:16:44,588 --> 00:16:47,943 ‫که من تبدیلش کنم به یک برنامه ‫هشت تا 10 قسمتی پخش آنلاین 285 00:16:47,948 --> 00:16:51,659 ‫که منحصراً به روش حل مسئله ‫به کمک بازی پیش بره؟ 286 00:16:53,245 --> 00:16:55,198 ‫الان این فکر یهویی اومد؟ 287 00:16:55,203 --> 00:16:58,393 ‫خب مطمئناً به این فکر کردید ‫که تبدیلش کنید به یه سریال. 288 00:16:58,398 --> 00:17:00,317 ‫خب، اگه نگم یه خلاصه داستان 289 00:17:00,322 --> 00:17:02,142 ‫200 صفحه‌ای یه جایی 290 00:17:02,147 --> 00:17:03,707 ‫توی آپارتمانم هست، دروغ گفتم. 291 00:17:04,089 --> 00:17:05,620 ‫خب، خوبه! 292 00:17:05,625 --> 00:17:07,523 ‫خب بیا خونه من. ‫با هم می‌خونیمش. 293 00:17:07,528 --> 00:17:09,104 ‫- خیلی خب. ‫- و... 294 00:17:09,109 --> 00:17:10,886 ‫یادت نره یه بوقلمون هم بیاری. 295 00:17:11,785 --> 00:17:13,078 ‫اوه! 296 00:17:13,083 --> 00:17:15,342 ‫- تجدید خاطره! ‫- که اینطور. چند بلایی. 297 00:17:15,347 --> 00:17:16,607 ‫ولی تکیلا هم بیار. 298 00:17:16,612 --> 00:17:18,612 ‫و یخ. ‫و یه لیوان. 299 00:17:21,625 --> 00:17:23,627 ‫خدا، من عاشق این ساختمانـم. 300 00:17:29,441 --> 00:17:32,319 ‫برازوز با سریال دختران طلایی ‫یه تبلیغ مشترک داشت 301 00:17:32,324 --> 00:17:33,951 ‫واسه همین بعد رفتیم به برنامۀ "کلمۀ عبور" 302 00:17:33,956 --> 00:17:35,833 ‫و شریکـم هم "بتی وایت" بود. ‫[کمدین آمریکایی] 303 00:17:35,838 --> 00:17:39,454 ‫که اونـم هر سرنخی پیدا می‌کردیم ‫یه چیز بی‌ادبانـه درموردش می‌گفت. 304 00:17:39,459 --> 00:17:42,104 ‫منم باید وانمود می‌کردیم .که دارم خشن بازی می‌کنم 305 00:17:43,308 --> 00:17:44,860 ‫آدم خوبی بود. 306 00:17:44,865 --> 00:17:47,303 ‫می‌تونم تمام روز بشینم به اینا گوش کنم. 307 00:17:47,308 --> 00:17:49,606 ‫دقیقاً هم واسه همینه که برازوز ‫برای ادامه عالیه. 308 00:17:49,611 --> 00:17:50,529 ‫می‌دونم، باهات موافقم 309 00:17:50,534 --> 00:17:53,110 ‫چون بعضی وقتا می‌شینم جلو تلوزیون ‫و شبکه عوض می‌کنم و به این فکر می‌کنم 310 00:17:53,115 --> 00:17:55,659 ‫"هی، پس سریال‌های پلیسی کوشون؟" 311 00:17:57,953 --> 00:18:00,576 ‫چون باید کلی سریال پلیسی باشه... ‫بگذریم... 312 00:18:00,581 --> 00:18:02,207 ‫خب فکر می‌کنید ازش حمایت کنن؟ 313 00:18:02,207 --> 00:18:04,990 ‫خب الانشم سریال تایید شده. 314 00:18:04,995 --> 00:18:07,436 ‫هجده قسمت از شبکه سی‌بی‌اس. 315 00:18:07,441 --> 00:18:09,459 ‫- واو. ‫- خیلی خفنه، نه؟ 316 00:18:09,464 --> 00:18:12,551 ‫همراه با... ‫نائومی جکسون. 317 00:18:12,551 --> 00:18:13,969 ‫عاشقشم! 318 00:18:13,969 --> 00:18:16,373 ‫- نقش کی رو بازی می‌کنه؟ ‫- اون برازوز ـه. 319 00:18:17,091 --> 00:18:18,217 ‫اون... 320 00:18:20,882 --> 00:18:22,014 ‫و من قراره... 321 00:18:22,019 --> 00:18:23,819 ‫عمو برازوز. 322 00:18:26,067 --> 00:18:27,652 ‫عمو برازوز... 323 00:18:29,985 --> 00:18:32,279 ‫و نائومی قراره... 324 00:18:32,279 --> 00:18:33,280 ‫- برادر زاده شماست. ‫- برادر زاده. 325 00:18:33,280 --> 00:18:34,281 ‫احتمالاً یه نسبت واقعی باهات داره. 326 00:18:34,281 --> 00:18:37,159 ‫یا یک دوست هست که از روی علاقه ‫بهت میگه "عمو". 327 00:18:37,159 --> 00:18:39,665 ‫یا همچین چیزی. ‫نویسنده ها دارن روش کار می‌کنن. 328 00:18:39,670 --> 00:18:42,436 ‫از اولشم شما رو مد نظر داشتیم، اما... 329 00:18:42,712 --> 00:18:44,967 ‫راستش فکر می‌کردیم شما مُردید. 330 00:18:44,972 --> 00:18:48,373 ‫مسئول انتخاب بازیگر شما رو گذاشته بود ‫توی لیست "مشخص نیست/احتمالاً مُرده" 331 00:18:48,378 --> 00:18:52,424 ‫بعد یهو شروع کردی به ظاهر شدن روی تمام 332 00:18:52,424 --> 00:18:55,120 ‫صفحات روزنامه‌ها. ‫عجیب زمان‌بندی خوبی داشتی. 333 00:18:56,047 --> 00:18:57,581 ‫پس... 334 00:18:57,839 --> 00:19:01,016 ‫الان این یک پیشنهاد ـه؟ ‫قراره دوباره برازوز بشم؟ 335 00:19:01,016 --> 00:19:03,644 ‫عمو برازوز. ‫یه نقش همیشگیـه. 336 00:19:04,558 --> 00:19:06,935 ‫تا وقتی که نیوفتی زندان. 337 00:19:34,800 --> 00:19:35,884 ‫ایـول. 338 00:19:35,993 --> 00:19:37,768 ‫تو خودشی، مگه نه؟ 339 00:19:38,137 --> 00:19:40,214 ‫- جـانم؟ ‫- میبل خونی. 340 00:19:40,712 --> 00:19:43,214 ‫- بیا یه سلفی یهویی با هم بگیریم؟ ‫- اوه، من... 341 00:19:43,219 --> 00:19:45,264 ‫نظرت چیه بری پی کارت؟ ‫خودت تنها. 342 00:19:45,269 --> 00:19:47,675 ‫شب خوبی داشته باشید، آقا. ‫خیلی متشکرم. 343 00:19:49,982 --> 00:19:51,362 ‫ممنون. 344 00:19:51,692 --> 00:19:54,319 ‫- سلام آلیس. ‫- سلام. واقعاً خوشحالم که اومدی. 345 00:19:54,319 --> 00:19:57,155 ‫- منم خوشحالم که سرکاری نبودی. ‫- نه.. نه، نه. 346 00:19:57,160 --> 00:19:58,412 ‫زیادی هم واقعیـم. 347 00:19:59,806 --> 00:20:02,331 ‫اما بهتره که مراقب این گرگ‌ها باشی. 348 00:20:03,007 --> 00:20:04,831 ‫امیدوارم سوزن بافندگیت رو آورده باشی. 349 00:20:08,916 --> 00:20:12,685 ‫وقتی 4 سالم بود پدرم یه پازل ‫از عکس "فریدا" برام خرید. ‫[نقاش مکزیکی] 350 00:20:13,173 --> 00:20:15,138 ‫هزار تیکه بود. 351 00:20:15,143 --> 00:20:19,146 ‫از اونایی که ریزن و همه شبیه به همن. 352 00:20:20,303 --> 00:20:23,097 ‫روز قبل تولد 5 سالگیم تمومش کردم. 353 00:20:27,472 --> 00:20:29,766 ‫ببخشید. یه چیزی درمورد تو هست که خیلی... 354 00:20:29,771 --> 00:20:32,102 ‫جذب کننده‌‌ست. 355 00:20:33,151 --> 00:20:34,486 ‫ممنونم. 356 00:20:34,491 --> 00:20:36,576 ‫اما درواقع تو هیچی درمورد من نمی‌دونی. 357 00:20:36,581 --> 00:20:38,583 ‫خب، چهارتا چیز رو می‌دونم. 358 00:20:39,674 --> 00:20:42,093 ‫می‌دونم یه سری از مردم ‫بهت میگن میبل خونی. 359 00:20:42,722 --> 00:20:44,373 ‫می‌دونم از هنرت خوشـم میاد. 360 00:20:45,010 --> 00:20:47,506 ‫می‌دونم دلم اون لباس رو می‌خواد و آم... 361 00:20:47,893 --> 00:20:50,521 ‫و الانم می‌دونم تو بچگیت ‫یه پازل فریدا داشتی. 362 00:20:51,530 --> 00:20:54,491 ‫و تنها چیزی که من از تو می‌دونم اینه که 363 00:20:54,496 --> 00:20:56,263 ‫میری توی دایرکت مردم 364 00:20:56,268 --> 00:20:58,763 ‫و اینکه عاشق کمد لباس عمه‌ام میشی. 365 00:20:58,768 --> 00:21:00,797 ‫چون این لباس رو از اونجا برداشتم. 366 00:21:00,802 --> 00:21:02,810 ‫آره به احتمال زیاد. ‫اما... 367 00:21:02,815 --> 00:21:04,882 ‫و دایرکت هرکسی نمیرم. 368 00:21:04,887 --> 00:21:06,388 ‫چرا من؟ 369 00:21:06,393 --> 00:21:07,853 ‫غریزی بود. 370 00:21:07,858 --> 00:21:09,985 ‫و می‌خواستیم از یک نیروی تازه نفس ‫توی گروهـمون استفاده کنیم. 371 00:21:09,990 --> 00:21:11,950 ‫پس الان این یه استخدامـه؟ 372 00:21:11,955 --> 00:21:14,208 ‫یک استخدام کامل. ‫کارم چطوره؟ 373 00:21:14,213 --> 00:21:16,349 ‫عالی. ‫پر از نکات جزوه‌ای بود. 374 00:21:16,506 --> 00:21:18,849 ‫می‌دونی، فریدا حتی مدرک هنری هم نداشت. 375 00:21:19,246 --> 00:21:20,623 ‫حتی دوتا پای سالم هم نداشت 376 00:21:20,627 --> 00:21:23,951 ‫اما یک استعداد مادرزادی داشت ‫و مورد توجه همه بود. 377 00:21:25,288 --> 00:21:26,957 ‫این تو رو یاد کسی نمی‌ندازه؟ 378 00:21:32,372 --> 00:21:34,708 ‫ببین، تا زمانی که یه پشتیبانی خوب داشته باشی 379 00:21:34,713 --> 00:21:36,465 ‫این یه نقطه شروع عالی می‌تونه باشه. 380 00:21:36,672 --> 00:21:39,099 ‫چرا یه دفعه دیگه نیای اینجا ‫تا با محیط ما آشنا بشی؟ 381 00:21:40,336 --> 00:21:42,023 ‫فرقه‌ای چیزی که نیستید، نه؟ 382 00:21:42,028 --> 00:21:43,946 ‫فقط نقاشی هات رو بیار. 383 00:21:45,120 --> 00:21:47,970 ‫تنها چیزی که نیاز داشتم بشنوم این بود ‫که بگی یه فرقه افراطی نیستید. 384 00:21:47,975 --> 00:21:50,686 ‫با صدای بلند... 385 00:22:03,302 --> 00:22:04,763 ‫در پادکست جدید من 386 00:22:04,767 --> 00:22:06,947 ‫فقط و فقط قتل‌های داخل ساختمان 387 00:22:06,952 --> 00:22:08,990 ‫ما شروع به اکتشاف در ساختمان آرکونیا می‌کنیم 388 00:22:08,995 --> 00:22:12,577 ‫و همینطور تحقیق درمورد ‫سه مظنون اصلیـه 389 00:22:12,582 --> 00:22:15,293 ‫قتل وحشتناک بانی فولگر با چاقو. 390 00:22:16,511 --> 00:22:19,097 ‫چارلز هیدن ساوج 391 00:22:19,102 --> 00:22:20,836 ‫یک پلیس تلوزیونیِ از کار افتاده 392 00:22:20,841 --> 00:22:23,435 ‫که بواسطه آمیختگی داستان و واقعیت 393 00:22:23,440 --> 00:22:25,434 ‫او وارد یک رابطه عاشقانه پیچیده 394 00:22:25,439 --> 00:22:27,775 ‫با آخرین قاتل ساختمان آرکونیا شد 395 00:22:27,780 --> 00:22:31,158 ‫با پدری که آخرین سال های عمرش را 396 00:22:31,163 --> 00:22:32,748 ‫در گیر و دار زندان بوده. 397 00:22:33,364 --> 00:22:34,740 ‫این رو از کجا می‌دونی؟ 398 00:22:34,745 --> 00:22:36,497 ‫من سیندا کنینگ هستم، عوضی. 399 00:22:37,151 --> 00:22:39,611 ‫مورا معروف به "میبل خونی" 400 00:22:39,616 --> 00:22:43,245 ‫مفت خور بیست چند ساله‌ای که مستقیماً 401 00:22:43,250 --> 00:22:46,628 ‫درگیر سه قتل وحشتناکی که در ‫ساختمان اتفاق افتاده است. 402 00:22:46,633 --> 00:22:49,006 ‫ما ریشه های گذشته آغشته ‫به خشونت اون رو آشکار می‌کنیم 403 00:22:49,011 --> 00:22:51,097 ‫نه تنها به عنوان یک شاهد یا قربانی 404 00:22:51,102 --> 00:22:53,243 ‫بلکه به عنوان یک مجرم. 405 00:22:53,248 --> 00:22:56,912 ‫هرچقد هم که فکر کنی درمورد می‌دونی ‫بازم هیچی از داستان زندگیـم نمی‌دونی. 406 00:22:57,195 --> 00:22:59,474 ‫دختر، صحنه جرمـت داره خودش رو نشون میده. 407 00:23:00,581 --> 00:23:02,959 ‫آبرو برات نمونده. 408 00:23:02,964 --> 00:23:04,795 ‫پاپی، نیاز به اون دیالوگ نبود. 409 00:23:05,362 --> 00:23:07,271 ‫چی می‌‍بافی سیندی؟ 410 00:23:07,767 --> 00:23:11,209 ‫اوه، ایندیانا. ‫قشنگه. 411 00:23:13,854 --> 00:23:17,316 ‫اولیور پاتنام، ‫کارگردان بی کس و کار تئاتر 412 00:23:17,321 --> 00:23:20,950 ‫کسی که در آخرین اجراش نزدیک بود ‫12 نفر رو به کشتن بده 413 00:23:20,955 --> 00:23:25,109 ‫گذشته‌ای سرشار از دشمنی نسبت به بانی داره. 414 00:23:25,822 --> 00:23:27,242 ‫مگه نه؟ 415 00:23:28,158 --> 00:23:31,081 ‫حرفی که زده میشه، فراموش میشه. ‫چیزی که نوشته میشه، پشیمونی به بار میاره. 416 00:23:31,086 --> 00:23:32,538 ‫تو دیوانه‌ای. 417 00:23:33,383 --> 00:23:34,745 ‫بچرخ تا بچرخیـم. 418 00:23:34,750 --> 00:23:38,414 ‫با من همراه باشید، من هر هفته تحقیق میکنم ‫و با شما در میان می‌زارمـش. 419 00:23:39,250 --> 00:23:40,789 ‫من سیندا کنینگ هستم. 420 00:23:44,886 --> 00:23:46,346 ‫پس همه شنیدیمش. 421 00:23:46,351 --> 00:23:48,228 ‫باورم نمیشه داره درمورد ما تحقیق میکنه. 422 00:23:48,233 --> 00:23:49,943 ‫تازه اونم به صورت تحقیق همزمان. 423 00:23:49,948 --> 00:23:52,328 ‫آخه اون داره سبک ما رو می‌دزده. 424 00:23:52,333 --> 00:23:54,127 ‫ما اون سبک پادکست رو اختراع کردیم، درسته؟ 425 00:23:54,132 --> 00:23:57,177 ‫چی، این که قبل اینکه حتی داستان 426 00:23:57,182 --> 00:23:59,350 ‫یا یه پایان یا حتی یه جنایت داشته باشیم 427 00:23:59,355 --> 00:24:01,061 ‫یه پادکست جرایم حقیقی راه بندازیم؟ 428 00:24:01,066 --> 00:24:02,526 ‫آره، ما اختراعش کردیم. 429 00:24:02,526 --> 00:24:04,695 ‫می‌دونی، سیندا کنینگ خیلی خوش شانسه 430 00:24:04,695 --> 00:24:07,489 ‫- که وکیل من فوت کرده. ‫- فکر کردم گفتی ممنوع الکار شده. 431 00:24:07,489 --> 00:24:10,075 ‫الان وقت غلط املایی گرفتن نیست، چارلز. 432 00:24:10,075 --> 00:24:11,618 ‫اون داره سبک ما رو می‌دزده! 433 00:24:11,623 --> 00:24:13,709 ‫سیندا حتی نمی‌دونه اون شب چه اتفاقی افتاده. 434 00:24:15,425 --> 00:24:16,843 ‫اون شب چه اتفاقی افتاد؟ 435 00:24:17,710 --> 00:24:19,830 ‫مبهم به خاطر دارمـش. 436 00:24:22,421 --> 00:24:24,548 ‫- بجز... ‫- بجز؟ 437 00:24:27,407 --> 00:24:29,409 ‫فکر می‌کنم بانی یه چیزی گفت. 438 00:24:33,348 --> 00:24:34,683 ‫اوه! 439 00:24:36,398 --> 00:24:38,228 ‫14... 440 00:24:39,855 --> 00:24:41,289 ‫14 441 00:24:41,387 --> 00:24:43,223 ‫14؟ 442 00:24:43,695 --> 00:24:45,196 ‫معنیـش چیه؟ 443 00:24:45,360 --> 00:24:47,738 ‫خیلی خب بچه ها، می‌دونیم باید چیکار کنیم. 444 00:24:47,738 --> 00:24:50,312 ‫باید "اولی‌میبل" رو راه بندازیم. 445 00:24:50,317 --> 00:24:51,401 ‫- چی گفتی؟ ‫- چی؟ 446 00:24:51,406 --> 00:24:54,409 ‫- اولی‌میبل! اسم گروه‌مون اینه. ‫ترکیب اسم همه‌مون. 447 00:24:54,414 --> 00:24:56,283 ‫الان چارلز کجای اولی‌میبل هست؟ 448 00:24:56,288 --> 00:24:57,495 ‫چارلز کلمه بی‌صداشـه. 449 00:24:57,500 --> 00:24:58,953 ‫خیلی خب، کاری که باید بکنیم 450 00:24:58,958 --> 00:25:00,710 ‫اینه که وارد ساختمان بانی بشیم. 451 00:25:00,715 --> 00:25:01,997 ‫- چی؟ ‫- چی؟ 452 00:25:02,002 --> 00:25:05,255 ‫سریع وارد می‌شیم، یه مدرک که ثابت کنه ‫ما بی گناه هستیم پیدا می‌کنیم 453 00:25:05,255 --> 00:25:06,673 ‫و بعدش سیندا دیگه هیچی نداره. 454 00:25:06,673 --> 00:25:08,675 ‫همین مونده ببینـن داریم به زور ‫وارد خونه بانی می‌شیم! 455 00:25:08,675 --> 00:25:10,385 ‫سیندا می‌فهمه، بعد همه‌چی به فنا میره. 456 00:25:10,385 --> 00:25:13,222 ‫آره خب، اگه محکوم بشیم هم زندگی‌مون به فنا میره. 457 00:25:13,222 --> 00:25:15,984 ‫و بعد مطمئنم باید برای همیشه ‫از ایمی شوهر خداحافظی کنم. 458 00:25:17,195 --> 00:25:20,156 ‫شومر اومده بجای استینگ. ‫داریم درمورد یه پروژه بحث می‌کنیم. 459 00:25:20,161 --> 00:25:22,038 ‫در حین اولی‌میبل بهتون میگم قضیه رو. 460 00:25:22,043 --> 00:25:24,962 ‫خیلی خب، می‌دونی داری درست از این ‫اصطلاح استفاده نمی‌کنی؟ 461 00:25:24,967 --> 00:25:26,772 ‫باید بیخیالـش بشم، آره. 462 00:25:26,777 --> 00:25:28,779 ‫و نمی‌تونم برازوز رو از دست بدم. 463 00:25:29,433 --> 00:25:32,060 ‫- چی؟ ‫- دارن ادامه برازوز رو می‌سازن. 464 00:25:32,115 --> 00:25:35,094 ‫- چارلز! تو دوباره برازوز میشی! ‫- اوه خدای من! عالیه! 465 00:25:35,099 --> 00:25:37,741 ‫همینطوره آره، خب، می‌دونید، ‫عمو برازوز. 466 00:25:37,746 --> 00:25:39,484 ‫یه عموی برازوز جذاب. 467 00:25:39,489 --> 00:25:41,689 ‫می‌دونی، هی ازم می‌خوان برم روی جلد پوستر. 468 00:25:42,049 --> 00:25:43,664 ‫و اونا نویسنده دارن، ‫چندین نویسنده! 469 00:25:43,669 --> 00:25:44,837 ‫نه فقط چندتا مدیر اجرایی 470 00:25:44,837 --> 00:25:47,881 ‫که کوکائین می‌زنن، و دیالوگ هارو توی یه ‫ظبط صوت داد می‌زنن. 471 00:25:47,881 --> 00:25:49,174 ‫واقعیـه. 472 00:25:49,337 --> 00:25:51,631 ‫میبل، تو نمی‌خوای اسمت رو از ‫بدنامی در بیاری؟ 473 00:25:53,170 --> 00:25:55,881 ‫ببین، چیزی که سیندا گفت اشتباه نیست. 474 00:25:55,886 --> 00:25:59,557 ‫تمام زندگی من پر از مزخرفاتـه. 475 00:25:59,562 --> 00:26:00,563 ‫مرگ. 476 00:26:00,568 --> 00:26:02,611 ‫خون و خونریزی. 477 00:26:03,265 --> 00:26:06,102 ‫همیشه دوست داشتم یه هنرمند باشم. 478 00:26:07,137 --> 00:26:09,973 ‫و دیشب برای چند لحظه 479 00:26:09,978 --> 00:26:12,106 ‫احساس کردم که شاید ممکن باشه. 480 00:26:13,948 --> 00:26:17,114 ‫پس، اگه این کار باعث میشه ‫که اسمم از بدنامی در بیاد 481 00:26:17,119 --> 00:26:18,787 ‫و این احساس رو تشدید می‌کنه 482 00:26:18,787 --> 00:26:20,497 ‫و باعث بشه کسی که واقعاً اینکار رو کرده پیدا... 483 00:26:20,497 --> 00:26:22,499 ‫خفه شو، اولیور. 484 00:26:25,669 --> 00:26:27,629 ‫- خفه شو، الیور. ‫- متاسفم، من... 485 00:26:27,629 --> 00:26:29,602 ‫خفه شو. 486 00:26:29,607 --> 00:26:32,781 ‫- اون بانیـه؟ ‫- شما هم می‌شنوید؟ 487 00:26:33,098 --> 00:26:34,349 ‫آره. 488 00:26:38,599 --> 00:26:39,975 ‫خفه شو. 489 00:26:43,321 --> 00:26:45,824 ‫هیچکس نباید ببینه ما داریم وارد خونه‌اش می‌شیم. 490 00:26:51,135 --> 00:26:53,525 ‫لعنت... ‫چطوری... 491 00:26:53,530 --> 00:26:55,170 ‫فقط لگد بزن! ‫بهش لگد بزن! 492 00:26:56,200 --> 00:26:57,932 ‫اوه! ‫این رو ببین. 493 00:26:58,389 --> 00:27:00,099 ‫ساکت! 494 00:27:00,771 --> 00:27:01,885 ‫اوه! 495 00:27:02,768 --> 00:27:04,124 ‫آه! 496 00:27:04,124 --> 00:27:05,401 ‫هیش! 497 00:27:06,753 --> 00:27:08,630 ‫اوه خدای من. 498 00:27:08,635 --> 00:27:10,888 ‫آخرین باری که توی جایی به این کوچیکی بودم 499 00:27:10,893 --> 00:27:12,436 ‫توی وگاس کلی مشروب خورده بودم 500 00:27:12,441 --> 00:27:15,194 ‫.و با پن و تلر روی صحنه رفته بودم ‫[دو مجری یک برنامۀ تلوزیونی] 501 00:27:15,199 --> 00:27:17,258 ‫می‌دونی، نزدیک بود از وسط نصفـم کنن 502 00:27:17,262 --> 00:27:20,098 ‫و مثانه‌ام هم خیلی پر بود، ‫احساس احمق ها رو داشتم، اما... 503 00:27:20,098 --> 00:27:22,142 ‫خیلی خب، عجیب داستان به موقعی. 504 00:27:22,142 --> 00:27:24,144 ‫- خیلی خب. ‫- ممنونم. منم همینطور! 505 00:27:28,772 --> 00:27:30,023 ‫بانی؟ 506 00:27:31,203 --> 00:27:32,454 ‫بانی؟ 507 00:27:33,018 --> 00:27:34,566 ‫آهای؟ 508 00:27:34,571 --> 00:27:36,156 ‫گمشید. 509 00:27:37,378 --> 00:27:38,379 ‫برو. 510 00:27:40,702 --> 00:27:42,037 ‫گمشید! 511 00:27:44,159 --> 00:27:46,112 ‫بانی یه پرنده داشته؟ 512 00:27:46,117 --> 00:27:48,787 ‫- هنوزم؟ ‫- هنوزم؟ 513 00:27:48,792 --> 00:27:50,457 ‫می‌دونستی که یه پرنده داشته؟ 514 00:27:50,462 --> 00:27:52,464 ‫خب می‌دونی، اون خیلی وقت پیش 515 00:27:52,464 --> 00:27:54,393 ‫وقتی بازار حیوون خونگی خیلی داغ بود، داشت 516 00:27:54,709 --> 00:27:56,544 ‫قبل این که خوک‌های فنجونی ‫جاشون رو بگیرن. 517 00:27:56,549 --> 00:27:58,300 ‫فکر می‌کردم مُرده باشه. 518 00:27:58,548 --> 00:28:01,134 ‫طوطی آمازون تاج زرد. ‫خوشکلـه. 519 00:28:01,139 --> 00:28:03,081 ‫بکنش تو کونت. 520 00:28:03,260 --> 00:28:05,690 ‫خب، قطعاً حرف زدنش به بانی رفته. 521 00:28:05,695 --> 00:28:07,354 ‫یجورایی باعث میشه دلم براش تنگ بشه. 522 00:28:07,359 --> 00:28:08,818 ‫خانم گامبولینی. 523 00:28:09,022 --> 00:28:10,816 ‫- اون دیگه کیه؟ ‫- اسم اینـه. 524 00:28:10,948 --> 00:28:13,042 ‫یادت باشه، بانی آدم عجیبی بود. 525 00:28:13,587 --> 00:28:15,315 ‫خب، ببینید... ‫گوش کنید. 526 00:28:15,320 --> 00:28:18,635 ‫از اونجایی که اینجا هستیم، ‫چرا جدا نشیم و اطراف رو نگردیم؟ 527 00:28:18,640 --> 00:28:21,018 ‫حواستون رو جمع کنید و دنبال ‫چیزی مثه یه یادداشت باشید. 528 00:28:21,539 --> 00:28:23,792 ‫- یادداشت؟ ‫آره، یادداشت. 529 00:28:23,797 --> 00:28:26,378 ‫شاید یه چیزایی براش نوشته باشم ‫که بخوام برشون دارم. 530 00:28:26,629 --> 00:28:28,128 ‫مثلاً اون موقع که می‌خواست ‫اخراجمون کنه شاید یه چیزایی 531 00:28:28,133 --> 00:28:29,831 ‫درمورد اینکه دلم می‌خواد چطوری ‫بمیره براش نوشته باشم. 532 00:28:29,836 --> 00:28:31,420 ‫چه هوشمندانه. ‫عجب کار پر مغزی. 533 00:28:31,425 --> 00:28:34,428 ‫چون تهدید به مرگ همیشه جواب میده. 534 00:28:34,433 --> 00:28:37,603 ‫خب، شروع کنید به پاکسازی. ‫هر کاغذی پیدا کردید بندازید این داخل. 535 00:28:38,100 --> 00:28:39,685 ‫من میرم اتاق خواب. 536 00:28:41,030 --> 00:28:43,837 ‫- خیلی خب. ‫.- خیلی خب. سریع، سریع 537 00:28:43,849 --> 00:28:47,060 ‫- من اینا رو برمی‌دارم. ‫- هرچی، هرچی که اسم من روش باشه... 538 00:28:47,060 --> 00:28:49,813 ‫این رو ببین. ‫بزار اینم بردارم. 539 00:28:51,899 --> 00:28:53,353 ‫باشه! 540 00:28:55,817 --> 00:28:57,658 ‫- اوه... ‫- لعنت! 541 00:28:57,663 --> 00:28:58,914 ‫زود باشید! 542 00:29:00,991 --> 00:29:02,576 ‫چارلز! ‫چارلز! 543 00:29:02,581 --> 00:29:04,499 ‫یکی داره میاد داخل! 544 00:29:08,749 --> 00:29:11,585 ‫بانی واقعاً توی هنر جنسی یه خبره بود. 545 00:29:11,585 --> 00:29:13,387 ‫خیلی از مردم این رو نمی‌دونستن. 546 00:29:13,392 --> 00:29:15,380 ‫- فکر کنم اوما باشه. ‫- تعجب نمی‌کنم. 547 00:29:15,380 --> 00:29:16,715 ‫بانی آدم خیلی عجیبی بود. 548 00:29:16,715 --> 00:29:17,966 ‫و هوارد 549 00:29:17,966 --> 00:29:19,885 ‫نقاشی‌ای که از رز کوپر داره 550 00:29:19,885 --> 00:29:21,470 ‫خیلی سوپره. 551 00:29:22,475 --> 00:29:24,635 ‫یه مرد برهنه که دور پای یه زن پیچیده. 552 00:29:24,640 --> 00:29:26,517 ‫تخم هاش قشنگ تو چشن. 553 00:29:26,517 --> 00:29:28,352 ‫شاید منم یه روز یکی عینش رو داشته باشم. 554 00:29:28,352 --> 00:29:30,934 ‫غیرممکنه. ‫خیلی پولشـه. 555 00:29:30,939 --> 00:29:31,980 ‫باید بسته بندیش کنیم 556 00:29:31,980 --> 00:29:33,899 ‫تا بتونم ببرمش برای ارزش گزاری. 557 00:29:33,899 --> 00:29:35,984 ‫- توی این اتاق خوابه. ‫- دارن میان این سمتی! 558 00:29:35,984 --> 00:29:36,985 ‫بیایید این داخل! 559 00:29:41,385 --> 00:29:43,470 ‫ببین چی میگم، این خیلی خفه. 560 00:29:43,475 --> 00:29:45,131 ‫ممکنه یک میلیون دلار ارزش... 561 00:29:50,810 --> 00:29:52,610 ‫باید یه مرد لخت روی این دیوار می‌بود. 562 00:29:52,615 --> 00:29:54,122 ‫تخم ها کجان، هوارد؟ 563 00:29:54,127 --> 00:29:56,186 ‫نمی‌دونم. 564 00:29:56,431 --> 00:29:59,014 ‫خدایا، رز کوپرش. 565 00:29:59,528 --> 00:30:02,323 ‫تا روز قبل از مـرگش اینجا بود. 566 00:30:02,511 --> 00:30:04,118 ‫کجاست؟ 567 00:30:04,123 --> 00:30:05,689 ‫شاید این بیرون بوده و ندیدیمش؟ 568 00:30:05,694 --> 00:30:07,432 ‫نه، فکر نمی‌کنم بیرون دیده ‫باشیمش، هوارد! 569 00:30:07,432 --> 00:30:08,934 ‫یه میلیون دلار می‌ارزه! 570 00:30:11,603 --> 00:30:13,209 ‫بچه‌ها. 571 00:30:15,012 --> 00:30:16,556 ‫اینجا رو ببینید. 572 00:30:20,943 --> 00:30:23,029 ‫بانی یه آسانسور مخفی داشته؟ 573 00:30:23,034 --> 00:30:26,037 ‫- کجا میره؟ جهنم؟ ‫- بیایید بفهمیم. 574 00:30:28,438 --> 00:30:30,148 ‫صبر کنید! ‫اینجا خیلی سرده. 575 00:30:31,045 --> 00:30:32,661 .‫خیلی خب 576 00:30:42,903 --> 00:30:46,631 ‫پس یکی یه نقاشی ارزشمند از بانی دزدیده؟ 577 00:30:47,040 --> 00:30:50,168 ‫- قاتل؟ ‫- اوما گفت سوپر. 578 00:30:50,352 --> 00:30:52,064 ‫فکر می‌کنید فقط برهنه بودن؟ 579 00:30:52,064 --> 00:30:54,064 ‫یا مثلاً یکی برده بوده؟ ‫یا درحال دخول بودن؟ 580 00:30:59,193 --> 00:31:00,694 ‫خیلی خب، کجاییم؟ 581 00:31:05,386 --> 00:31:07,819 ‫خدایا، بانی چقد چیزای مخفی داشته. 582 00:31:07,824 --> 00:31:09,659 ‫آره. ‫نزدیک بود گیر بیوفتیم. 583 00:31:09,664 --> 00:31:11,499 ‫اما یه سرنخ بزرگ پیدا کردیم. 584 00:31:11,504 --> 00:31:13,840 ‫اگه نقاشی رو پیدا کنیم ‫قاتل رو هم پیدا کردیم. 585 00:31:13,845 --> 00:31:16,305 ‫چه دیالوگ خوبی گفتی، چارلز. ‫دوباره بگو. 586 00:31:17,594 --> 00:31:19,093 ‫نه، میشه بس کنی؟ ‫هیچ معنی‌ای... 587 00:31:19,097 --> 00:31:20,557 ‫فقط دوباره دیالوک رو بگو! 588 00:31:20,562 --> 00:31:22,230 ‫این یه پایان فوق العاده برای قسمت اولـه. 589 00:31:22,235 --> 00:31:24,237 ‫اولیور، من فقط قبول کردیم ‫بریم توی آپارتمان بانی 590 00:31:24,242 --> 00:31:26,703 ‫- نه اینکه پادکستش کنیم. ‫- اوه، پس تو می‌خوای 591 00:31:26,708 --> 00:31:29,381 ‫به سیندا اجازه بدی بدون اینکه جبهه‌ای ‫در مقابلش باشه هر داستانی خواست سرهم کنه؟ 592 00:31:29,389 --> 00:31:31,405 ‫ببین، همه می‌دونیم که اون ‫یه پادکست درمورد قتل می‌سازه 593 00:31:31,410 --> 00:31:33,514 ‫که همه ما قراره توش قاتل به نظر برسیم. 594 00:31:34,770 --> 00:31:37,256 ‫این این که مزخرفات سیندا ‫رو بشنوم متنفرم. 595 00:31:38,101 --> 00:31:40,099 ‫و فکر می‌کنه کار ما بوده؟ 596 00:31:40,104 --> 00:31:41,481 ‫من؟ 597 00:31:45,526 --> 00:31:47,780 ‫هنوزم اون تخته سیاه قتل رو داری؟ 598 00:31:47,785 --> 00:31:49,061 ‫.آره 599 00:31:49,066 --> 00:31:51,985 ‫فقط یه تابلوی اعلاناته که گذاشتمش روی ‫دوتا چرخ، اما آره، دارمـش. 600 00:31:53,664 --> 00:31:55,290 ‫تو هنوزم بوم ظبط صدا رو داری؟ 601 00:31:55,290 --> 00:31:57,292 ‫مطمئن باش که دارمـش بچه. 602 00:31:57,951 --> 00:32:00,246 ‫خب نه راستش. ‫سر 30 روز برگردوندمـش که بتونم 603 00:32:00,250 --> 00:32:02,751 ‫پولم رو پس بگیرم، ‫اما می‌تونم دوباره بگیرمش! 604 00:32:15,105 --> 00:32:17,023 ‫شهر نیویورک. 605 00:32:17,148 --> 00:32:20,610 ‫کیه که دلش نخواد توی این شهر ‫اسمش سر زبون‌ها بیوفتـه؟ 606 00:32:20,615 --> 00:32:23,243 ‫حرفم اینه که اگه اگه توی این شهر ‫یه اسم برای خودت دست و پا کنی 607 00:32:23,402 --> 00:32:27,030 ‫اینجا برات تبدیل به درخشان‌ترین ‫مکان روی زمین میشه. 608 00:32:27,698 --> 00:32:30,881 ‫به ما هشدار دادن یه صحبت نکنیم 609 00:32:30,886 --> 00:32:32,262 ‫یا حقایقـمون رو نگیم. 610 00:32:32,696 --> 00:32:35,574 ‫که بزاریم بقیه داستانمون رو روایت کنن. 611 00:32:36,029 --> 00:32:39,449 ‫اما ما اینجا هستیم در ‫فقط و فقط قتل های داخل ساختمانی 612 00:32:40,710 --> 00:32:43,041 ‫ما ساکت نمی‌مونیم. 613 00:32:48,116 --> 00:32:49,618 ‫خودشه 614 00:33:09,331 --> 00:33:11,195 ‫بانیِ عزیز... ‫تو برای من مُردی! ‫همراه با عشق، اولیور 615 00:33:11,200 --> 00:33:12,409 ‫اوه. 616 00:33:14,753 --> 00:33:17,409 ‫[بانی فولگر من اون نقاشی رو میخوام] 617 00:33:21,214 --> 00:33:24,340 ‫[چارلز: پاشو بیا اینجا] 618 00:33:35,441 --> 00:33:37,221 ‫اوه... 619 00:33:42,689 --> 00:33:46,183 ‫ساوج... ‫ساوج... 620 00:33:53,481 --> 00:33:56,879 ‫[چارلز پیر: پاشو بیا اینجا] 621 00:34:09,250 --> 00:34:12,294 ‫من اومدم خونه و دیدم اینجاست. 622 00:34:13,730 --> 00:34:15,746 ‫نقاشیِ بانی؟ 623 00:34:20,621 --> 00:34:22,957 ‫یکی بدجوری داره سر به سرمون می‌زاره. 624 00:34:24,632 --> 00:34:25,925 ‫چالز... 625 00:34:26,801 --> 00:34:28,344 ‫اون تویی؟ 626 00:34:28,485 --> 00:34:29,987 ‫نه. 627 00:34:30,763 --> 00:34:32,598 ‫پدرمـه. 628 00:34:34,783 --> 00:34:37,783 ‫ترجمه از: حـسـیـن هـیـدن ‫تلگرام: Hossein_hidd@ 629 00:34:38,784 --> 00:34:43,784 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 630 00:34:44,785 --> 00:34:49,785 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::.