1 00:00:00,852 --> 00:00:01,795 ...آنچه گذشت 2 00:00:01,795 --> 00:00:02,921 ‫پسرم داره کارگردانی می‌کنه؟ 3 00:00:02,921 --> 00:00:03,964 ‫پدر، خواهش می‌کنم 4 00:00:03,964 --> 00:00:05,924 ‫به کمک نیاز دارم. ‫اینجا دارم سرویس می‌شم 5 00:00:05,924 --> 00:00:09,302 ‫متوجه‌ام. فقط به شکل مضحکی درگیر این پرونده‌ام 6 00:00:09,302 --> 00:00:11,304 ‫سلام، میبل. آلیس بانکس هستم ‫از گالری ثرد آرم 7 00:00:11,304 --> 00:00:13,139 ما یه گروه کوچیک متشکل از چندتا هنرمند، توی مرکز شهر هستیم 8 00:00:13,139 --> 00:00:15,850 ‫یه چیزی توی کاراکتر تو وجود داره ‫که خیلی قانع کننده ست 9 00:00:15,850 --> 00:00:17,894 ‫- می‌خوام یه چیزی نشونت بدم ‫- خیلی قشنگه 10 00:00:17,894 --> 00:00:20,146 ‫خوشحالم که دوستش داری، ‫چون خودتی 11 00:00:20,146 --> 00:00:21,273 ‫خیلی خب. ‫چی می‌دونیم؟ 12 00:00:21,273 --> 00:00:23,149 ‫بانی با یک چاقو کشته شده 13 00:00:23,149 --> 00:00:25,860 ‫مدارک قتل های دارن سر از آپارتمان های ما در میارن 14 00:00:25,860 --> 00:00:26,945 ‫و ما نمی‌دونیم چطوری 15 00:00:26,945 --> 00:00:29,698 ‫اول اون نقاشی که اونجاست ‫حالا سلاح قاتل؟ 16 00:00:29,698 --> 00:00:31,908 ‫فکر می‌کنم فهمیدم ملت چطوری ‫هی میان تو ساختمان هاتون 17 00:00:32,491 --> 00:00:34,703 ‫در یک پیشرفت شوکه کننده 18 00:00:34,703 --> 00:00:36,830 ‫ما مخفی گاه قاتل رو ‫پیدا کردیم 19 00:00:36,830 --> 00:00:38,873 ‫اون دوست دیروزی‌تون هم میاد؟ 20 00:00:38,873 --> 00:00:42,711 ‫دیروز یکی دیگه جام شیفت وایساد ‫و بهم گفت یکی همراهتون بوده 21 00:00:42,711 --> 00:00:44,629 ‫نه نمیاد. ‫دوستم هم نیست 22 00:00:45,463 --> 00:00:47,048 ‫این دفعه یه انعام تپل بهت می‌دم 23 00:00:47,048 --> 00:00:48,341 ‫این دفعه دیگه خیلی زیاده 24 00:00:49,134 --> 00:00:50,719 تو بیشتر از هرکسی بهش نیاز داری 25 00:00:50,719 --> 00:00:52,053 ‫خب، تماس گیرندۀ ناشناس 26 00:00:52,053 --> 00:00:53,555 ‫توی یک مسئله به کمکت احتیاج دارم 27 00:00:53,555 --> 00:00:56,766 ‫سلام چارلز، دلم برات تنگ شده بود 28 00:00:56,767 --> 00:00:59,767 ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 29 00:00:59,768 --> 00:01:03,768 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 30 00:01:04,649 --> 00:01:07,652 ‫سلام، عزیزم. داریم برای پروژه نمایشگاه علوم ‫یه شجره نامه درست می‌کنیم 31 00:01:09,279 --> 00:01:11,281 ‫خب، به عهده گرفتمش 32 00:01:13,450 --> 00:01:15,452 ‫آره. الان مجبورش می‌کنم ‫یکم چسبکاری کنه 33 00:01:17,162 --> 00:01:19,539 ‫خیلی خب. آره. منم دوستت دارم. ‫خدانگهدار 34 00:01:24,502 --> 00:01:27,797 ‫پدرم توی سال 1970 35 00:01:27,797 --> 00:01:29,966 ‫اون موقع نیویورک تو بهترین ‫دوره خودش بوده 36 00:01:29,966 --> 00:01:33,053 ‫از اونجایی این رو میگم که ‫پدرم دائم این رو میگه 37 00:01:33,053 --> 00:01:34,971 ‫خب، به نظر من اگه دلتون برای تئاترهای پورنو ‫که همه‌جا اجرا می‌شدن 38 00:01:34,971 --> 00:01:38,141 ‫و سطل زباله های آتش زده تنگ شده، از دهه 70 خوشتون میاد 39 00:01:38,141 --> 00:01:40,602 ‫اما برای پدر من، ‫اون دهه معرکه بوده 40 00:01:40,602 --> 00:01:44,356 ‫یه ایده دارم. ‫کی دلش می‌خواد... 41 00:01:44,856 --> 00:01:46,274 ‫"پسر سم" رو بازی کنه؟ ‫[یک قاتل سریالی آمریکایی] 42 00:01:47,776 --> 00:01:49,110 ‫کلی از تایم روزهاش رو صرف بازی 43 00:01:49,110 --> 00:01:51,029 ‫با دوستاش و بازیگرا 44 00:01:51,029 --> 00:01:53,031 ‫و هنرمندها می‌کرده، ‫یه آدم کاملاً بیخیال 45 00:01:53,031 --> 00:01:56,034 ‫داشته چیزی که فکر می‌کنه ‫بزرگترین مهارتش هست رو پرورش می‌داده... 46 00:01:56,034 --> 00:01:58,536 ‫یعنی مهارت تشخیص راز پنهان شده 47 00:01:58,536 --> 00:02:00,580 ‫هدف بازی ساده‌ست 48 00:02:00,580 --> 00:02:02,832 ‫اگه قاتلی، بکش 49 00:02:05,252 --> 00:02:08,630 ‫و اگه هرکس دیگه‌ای هستی، زنده بمون 50 00:02:08,630 --> 00:02:12,717 ‫بیشترتون مو بلوند های بی‌گناه هستید، ‫اما یکی از شماها... 51 00:02:12,717 --> 00:02:16,555 ‫پسر سمِ قاتلـه 52 00:02:18,807 --> 00:02:20,850 ‫که قراره من بفهمم کیـه 53 00:02:22,018 --> 00:02:24,104 ‫تقلب نکن، تدی 54 00:02:24,104 --> 00:02:26,022 ‫کی؟ ‫من؟ 55 00:02:26,022 --> 00:02:27,274 ‫می‌دونی، گاهی برام سوال میشه 56 00:02:27,274 --> 00:02:29,192 ‫هیچ‌وقت فکر می‌کرده که یه روزی ‫این مهمونی ها تموم بشن 57 00:02:29,192 --> 00:02:30,485 ‫خـامـوشـی! 58 00:02:30,986 --> 00:02:32,946 ‫چون سالها، تمومش نمی‌کردن 59 00:02:32,946 --> 00:02:36,408 ‫یکی از شماها... ‫پسر سمِ قاتلـه 60 00:02:38,326 --> 00:02:40,328 ‫که من قرار پیداش کنم 61 00:02:42,664 --> 00:02:45,584 ‫تو هستی، همسر عزیزم روبرتا؟ 62 00:02:45,584 --> 00:02:48,545 ‫می‌دونی، پدرم همیشه آدم هوشیاری بود 63 00:02:48,545 --> 00:02:50,922 ‫اساساً غیرممکنه بشه چیزی رو ‫ازش پنهان کرد 64 00:02:50,922 --> 00:02:53,425 ‫خیلی‌خب. ‫صبر کنید 65 00:03:00,807 --> 00:03:02,309 ‫ویلیام... 66 00:03:03,768 --> 00:03:05,478 ‫از تختت زدی بیرون؟ 67 00:03:05,478 --> 00:03:07,606 ‫آم... ‫نه 68 00:03:07,606 --> 00:03:10,066 ‫مطمئنی؟ به پدر پیرت چاخان که نمیگی... 69 00:03:10,066 --> 00:03:11,693 ‫مگه نه؟! 70 00:03:11,693 --> 00:03:15,280 ‫قبول می‌کنم! ‫اومدم بیرون! 71 00:03:15,280 --> 00:03:17,741 ‫چطوری همیشه می‌فهمی؟ 72 00:03:18,199 --> 00:03:21,578 ‫خب هرکسی که راز و یه شاخص داره 73 00:03:23,079 --> 00:03:25,957 ‫جفت جورابات... ‫اون جوراب کو؟ آهـا! 74 00:03:26,666 --> 00:03:28,293 ‫جفت جورابات پات هستن 75 00:03:28,293 --> 00:03:30,837 ‫اما خب کاملاً می‌دونیم که تو از خوابیدن ‫با جوراب متنفری 76 00:03:30,837 --> 00:03:32,631 ‫به این میگن شاخص 77 00:03:32,631 --> 00:03:36,593 ‫درت نیمه باز بود، اما دوست داری بسته باشه ‫تا هیولاها نتونن بیان داخل 78 00:03:36,593 --> 00:03:38,220 ‫مسئله فقط شناخته، ویلی 79 00:03:39,179 --> 00:03:42,015 ‫همینطور هم می‌دونم مامانت ‫امشب پسر سم نیست 80 00:03:42,015 --> 00:03:43,934 ‫چون یکم پنیر خورد 81 00:03:43,934 --> 00:03:46,895 ‫و فقط موقعی که ریلکسـه ‫این کار رو می‌کنه 82 00:03:46,895 --> 00:03:48,521 ‫تو فوق العاده‌ای، پدر 83 00:03:48,521 --> 00:03:50,941 ‫خب، تو بیشتر فوق العاده‌ای 84 00:03:50,941 --> 00:03:53,818 ‫که با این سن کم فهمیدی ‫که من فوق العاده‌ام 85 00:03:53,818 --> 00:03:57,155 ‫حالا هم برو به سرزمین رویا، پسر کوچولو 86 00:03:57,155 --> 00:03:58,657 ‫هـیـش... 87 00:03:59,491 --> 00:04:00,867 ‫دوستت دارم 88 00:04:23,974 --> 00:04:25,475 ‫تدی... 89 00:04:26,726 --> 00:04:28,103 ‫تو قاتلی 90 00:04:37,237 --> 00:04:39,948 ‫اما مشخص شد 91 00:04:39,948 --> 00:04:42,325 ‫یه راهی برای پنهان کردن چیزی ‫از پدرم وجود داره 92 00:04:44,911 --> 00:04:48,081 ‫تنها کاری که باید بکنی این هست که ‫ندونی داری چی رو پنهان می‌کنی 93 00:05:35,082 --> 00:05:41,000 مترجم: حـسـیـن Hossein Hidden 94 00:05:41,002 --> 00:05:43,511 ‫قـسـمـت پـنـجـم - فـصـل دوم شـاخـص 95 00:05:43,511 --> 00:05:45,180 ‫چه خوبه که اینجایی 96 00:05:45,180 --> 00:05:47,641 ‫بودن توی همچین جایی به یه دختر ‫زمان زیادی برای فکر کردن میده 97 00:05:47,641 --> 00:05:49,893 ‫که باعث میشه یکم پرخاشگر بشم 98 00:05:50,810 --> 00:05:54,397 ‫درمورد خودمون نگرانم، چارلز. رابطه‌مون مشکلی نداره؟ 99 00:05:55,398 --> 00:05:57,275 ‫دیوونه‌ای؟ 100 00:05:57,275 --> 00:05:59,986 ‫از نظر قانونی؟ ‫امیدوارم [افراد روانی بخاطر جنایت‌هاشون مجازات نمی‌شن] 101 00:06:02,072 --> 00:06:04,241 ‫می‌خوام بدونم کی بانی رو کشته 102 00:06:04,241 --> 00:06:06,159 ‫و فکر کردم تو 103 00:06:06,159 --> 00:06:07,911 ‫به عنوان یک روانی 104 00:06:07,911 --> 00:06:09,579 ‫ممکنه ایده‌ای داشته باشی 105 00:06:09,579 --> 00:06:12,624 ‫این فصل دارید بدجوری تلاش می‌کنید، مگه نه؟ 106 00:06:13,250 --> 00:06:16,002 ‫راستش، از پادکست عقب موندم 107 00:06:16,002 --> 00:06:18,547 ‫هر روز فقط ده دقیقه به اینترنت دسترسی دارم 108 00:06:18,547 --> 00:06:21,925 ‫و بیشتر اون تایم رو صرف دیدن فیلم سوپر ‫و چرخ زدن توی تیک تاک می‌کنم 109 00:06:21,925 --> 00:06:23,426 ‫درمورد پرونده بهم بگو 110 00:06:24,678 --> 00:06:27,472 ‫می‌دونیم که بانی توسط یک چاقو ‫توی آپارتمان میبل کشته شده 111 00:06:27,472 --> 00:06:30,433 ‫و قاتل با گذاشتن یک 112 00:06:30,433 --> 00:06:32,811 ‫سوزن بافندگی توی زخم جوری صحنه سازی کرده 113 00:06:32,811 --> 00:06:36,106 ‫که پلیس ها فکر کنن کار ما بوده 114 00:06:36,106 --> 00:06:38,608 ‫نظریه‌ای دارید؟ 115 00:06:40,694 --> 00:06:42,821 ‫افتادیم دنبال نینا لین 116 00:06:42,821 --> 00:06:44,781 ‫اما فکر می‌کنیم ممکنه اشتباه باشه 117 00:06:44,781 --> 00:06:48,618 ‫نینا لین؟ همون زنیکه که لباس های "لولولمون" می‌پوشه؟ [یک برند لباس‌های ورزشی] 118 00:06:48,618 --> 00:06:50,161 ‫از اون مدلا که چاقو می‌زنن نیست 119 00:06:50,161 --> 00:06:53,081 ‫پس کی این مدلیـه؟ ‫یه باسون نواز بی‌رحم؟ 120 00:06:53,081 --> 00:06:54,332 ‫توی این مورد نه 121 00:06:54,332 --> 00:06:56,334 ‫گرچه، قتل سومم رو با چاقو انجام دادم 122 00:06:57,294 --> 00:06:59,170 ‫می‌دونی، باید واقعاً بدونی داری چیکار می‌کنی 123 00:06:59,170 --> 00:07:00,463 ‫چون اگه خدایی نکرده 124 00:07:00,463 --> 00:07:02,716 ‫تصادفاً بزنی آپاندیس طرف رو بترکونی 125 00:07:02,716 --> 00:07:04,259 ‫یارو زنده می‌مونه 126 00:07:05,969 --> 00:07:08,054 ‫اومدن اینجا اشتباه بود 127 00:07:10,557 --> 00:07:12,767 ‫چطوری می‌تونی وانمود کنی عاشق این نیستی؟ 128 00:07:14,060 --> 00:07:17,022 ‫عاشق جوری که وقتی داریم نظریه پردازی می‌کنیم با هم ارتباط می‌گیریم 129 00:07:18,481 --> 00:07:20,567 ‫این درست مثل موقعیِ که توی پرونده قبلی 130 00:07:20,567 --> 00:07:22,777 ‫از یه سو به سوی دیگه می‌رفتیم 131 00:07:23,528 --> 00:07:25,780 ‫منظورت همون قتلیِ که مرتکب شدی؟ 132 00:07:25,780 --> 00:07:28,909 ‫من درمورد جزئیاتش چیزی نگفتم. ‫احساساتن که اهمیت دارن 133 00:07:30,660 --> 00:07:32,704 ‫من توی واقعی رو می‌شناسم، چارلز 134 00:07:34,247 --> 00:07:37,000 ‫شب آخری که با هم داشتیم 135 00:07:37,000 --> 00:07:39,544 ‫نقطه امن خودمون رو پیدا کردیم 136 00:07:42,339 --> 00:07:44,090 ‫تو سعی کردی من رو بکشی 137 00:07:44,090 --> 00:07:45,592 ‫جزئیات 138 00:07:47,719 --> 00:07:50,513 ‫به چیزی که گفتی توجه کن، چارلز 139 00:07:50,513 --> 00:07:53,308 ‫قاتل صحنه سازی کرده 140 00:07:54,351 --> 00:07:56,519 ‫اون کسی هست که دنبالشید 141 00:07:56,519 --> 00:07:58,855 ‫یک قصه‌گو. ‫یک هنرمند 142 00:08:01,816 --> 00:08:03,235 ‫ادامه بده 143 00:08:03,235 --> 00:08:06,279 ‫یه هنرمند هیچ‌وقت مهره‌ها رو ‫وسط کار رها نمی‌کنه 144 00:08:06,279 --> 00:08:09,115 ‫هنرمند ها تا آخرش پای کارشون می‌مونن 145 00:08:09,115 --> 00:08:11,576 ‫راهی پیدا می‌کنن که به کارشون نزدیک بمونن 146 00:08:12,202 --> 00:08:15,038 کسی داره سعی می‌کنه نزدیکتون باشه؟ 147 00:08:15,038 --> 00:08:17,040 ‫کسی دوست جدیدی پیدا کرده؟ 148 00:08:18,583 --> 00:08:20,627 ‫اون قاتل شماست 149 00:08:20,627 --> 00:08:23,296 ‫پس داری می‌گی داخل جایی که هستی ‫بارون نمیاد؟ 150 00:08:23,296 --> 00:08:25,173 ‫آسمون این ساختمان صافه 151 00:08:25,173 --> 00:08:27,092 ‫یه تصویر برام بکش. ‫الان چی پوشیدی؟ 152 00:08:27,092 --> 00:08:30,262 ‫راستش بزار خودم حدس بزنم. ‫یه... 153 00:08:30,262 --> 00:08:32,097 ‫یه بلوز آستیش کوتاه خیلی 154 00:08:32,097 --> 00:08:34,516 ‫خیلی جذاب سال‌های 1993؟ 155 00:08:36,893 --> 00:08:39,938 ‫- درست گفتم؟ ‫- چه جذاب 156 00:08:39,938 --> 00:08:43,483 ‫خیلی دوست دارم که همون لباس که نورم ‫تو سریال چیرز آخر هفته ها می‌پوشید رو پوشیدی 157 00:08:43,483 --> 00:08:45,485 ‫از کجا چیرز رو می‌شناسی؟ 158 00:08:45,485 --> 00:08:47,195 ‫من اهل لندن هستم، نه ماه 159 00:08:47,195 --> 00:08:49,197 ‫چقد چرخش زندگی جالبه 160 00:08:50,115 --> 00:08:52,659 ‫من یه دختر خوش پوش بودم که همه دوست داشتن توی مهمونی‌هاشون باشم 161 00:08:52,659 --> 00:08:54,619 در کلاب‌های خصوصی به روش باز بود 162 00:08:54,619 --> 00:08:57,581 اما با این وجود هم خیلی احساس می‌کردم 163 00:08:57,581 --> 00:09:00,584 ‫که نیاز دارم صحنۀ هنر محله بوشویک رو لمس کنم 164 00:09:01,626 --> 00:09:02,711 ‫جایی که الان... 165 00:09:02,711 --> 00:09:04,838 ‫جایی که الان سقفم داره توی شبی که 166 00:09:04,838 --> 00:09:08,008 ‫میزبان یه گردهمایی جمعی هستم ازش ‫یه مایه قهوی‌ای رنگ چکه می‌کنه 167 00:09:08,008 --> 00:09:10,886 ‫و شاید بتونم به ملت بگم این یه آب نماس ‫و خودم رو راحت کنم 168 00:09:10,886 --> 00:09:14,180 ‫- تو هیچ ایده‌ای داری؟ ‫- یا مسیح... 169 00:09:14,180 --> 00:09:15,682 ‫- مسیح، درسته ‫- گوشی 170 00:09:15,682 --> 00:09:17,350 ‫میوتت می‌کنم 171 00:09:17,350 --> 00:09:19,603 ‫آره، بهرحال منم باید برم. ‫باید تا ساعت 9 تصمیم بگیرم 172 00:09:19,603 --> 00:09:22,564 ‫که این آب فاضلاب رو پاک کنم یا ‫تلاش کنم اسمش رو بزارم هنر 173 00:09:22,564 --> 00:09:24,691 ‫خب... ‫مگر این که... 174 00:09:25,066 --> 00:09:28,445 ‫به فرض محال به سرت بزنه توی ‫آپارتمان مجلل تو برگزار بشه؟ 175 00:09:28,445 --> 00:09:30,280 ‫یه دورهمی کوچیک همراه با نوشیدنیـه 176 00:09:30,280 --> 00:09:31,740 ‫فقط برای جمع کردن کمک‌های مالیـه 177 00:09:31,740 --> 00:09:33,700 ‫یه گردهمایی کوچیک 178 00:09:35,619 --> 00:09:37,412 ‫راستش نه، خیلی تحمیلی شد 179 00:09:37,412 --> 00:09:39,873 ‫- خواهش می‌کنم فراموش کن من چیزی گفتم ‫- می‌دونی چیه؟ 180 00:09:39,873 --> 00:09:42,292 ‫فکر می‌کنم اینجا برگزار کردنش ‫یه ایده عالیه 181 00:09:42,292 --> 00:09:44,169 ‫- واقعاً؟ ‫- البته. یجورایی از اینکه 182 00:09:44,169 --> 00:09:47,756 ‫این روزها توی خونه تنها بمونم متنفرم 183 00:09:47,756 --> 00:09:50,592 ‫- می‌تونم با مهمون داشتن این رو حل کنم ‫- وای! معرکه‌ست! خب، کلی خوش می‌گذره 184 00:09:50,592 --> 00:09:52,093 ‫من همه‌چی رو انجام میدم. ‫شراب می‌گیرم 185 00:09:52,093 --> 00:09:54,095 ‫و تو فقط نگران هیچی نباش 186 00:09:54,095 --> 00:09:55,805 ‫- نخواهم بود ‫- خیلی‌خب، بعداً می‌بینمت 187 00:10:10,987 --> 00:10:12,489 ‫خوبه، بچه‌ها 188 00:10:12,489 --> 00:10:15,408 ‫بال بزنید. ترسناک، ‫بچه‌ها، ترسناک 189 00:10:15,408 --> 00:10:17,369 ‫پدر، باید بگم... 190 00:10:17,369 --> 00:10:19,329 ‫کاری که با این بچه‌ها کردی... 191 00:10:19,329 --> 00:10:23,041 .کار رفقای طراح لباس قدیمیم بود ‫تو بودی که خیلی عالی به توتو بازی دادی 192 00:10:23,041 --> 00:10:25,710 ‫چون کارم توی کارگردانی کردن سگ‌ها ‫بهتر از بچه‌هاست 193 00:10:25,710 --> 00:10:28,255 ‫فکر می‌کنم خیلی عالی باشه که ‫یه پاتنام دیگه توی تئاتر داشته باشیم 194 00:10:28,255 --> 00:10:30,715 ‫می‌دونی ریشۀ خانواده ما توی تئاتر 195 00:10:30,715 --> 00:10:32,425 ‫به پنج نسل قبل برمی‌گرده 196 00:10:32,425 --> 00:10:34,803 ‫نمایشگری و درماندگی حتماً 197 00:10:34,803 --> 00:10:36,972 ‫با دی‌ان‌ای خانواده ما ادغام شدن 198 00:10:36,972 --> 00:10:39,140 شاید توی آزمایش نژادی 199 00:10:39,140 --> 00:10:41,601 ‫که باید برای پروژه نمایشگاه علوم هنری انجامش ‌دادیم، نشونش بده 200 00:10:41,601 --> 00:10:43,853 ‫در هر صورت اگه مشکلی نداشته باشی ‫می‌تونیم از کمکت استفاده کنیم 201 00:10:43,853 --> 00:10:45,897 ‫البته. ‫چی لازم داری؟ 202 00:10:45,897 --> 00:10:49,150 ‫تف که همین الان می‌تونم برات بندازم. ‫شاش ممکنه یکم طول بکشه 203 00:10:52,529 --> 00:10:54,447 ‫خیلی خوبه که تو اینجایی، پدر 204 00:10:54,447 --> 00:10:56,533 ‫می‌دونی، هروقت خواستی یه سر بهمون بزن 205 00:10:56,533 --> 00:10:58,451 ‫می‌دونم بچه‌ها خیلی خوشحال میشن 206 00:10:58,451 --> 00:11:01,788 ‫خب بیا... بیا این رو همیشگی کنیم، باشه؟ 207 00:11:01,788 --> 00:11:03,456 ‫و قسم می‌خورم، هیچ‌وقت اجازه نمی‌دم 208 00:11:03,456 --> 00:11:05,709 ‫که تعهدم نسب به خانواده توی الویت دوم قرار بگیره... 209 00:11:05,709 --> 00:11:07,961 ‫اوه، یه لحظه. ‫باید این رو جواب بدم 210 00:11:07,961 --> 00:11:09,713 ‫- اوه! باید ازتون جدا بشم. خیلی خب ‫- آره ‫[میبل: هرچه سریع‌تر بیا به ساختمان من] 211 00:11:09,713 --> 00:11:11,464 ‫خیلی خب. هنری! ‫کجایی؟ 212 00:11:11,464 --> 00:11:14,050 ‫اینم از این، عزیزم. ‫پدربزرگ باید بره 213 00:11:14,050 --> 00:11:16,595 ‫خیلی‌خب بچه‌ها! ‫ساعت شلوغی نزدیکه 214 00:11:16,595 --> 00:11:19,598 ‫و قراره خیابون ها به پریِ ‫روده اورسن ولز بشن 215 00:11:19,598 --> 00:11:22,517 ‫اون بچه هستن، پدر ‫بچه... 216 00:11:22,517 --> 00:11:24,519 ‫نه، هوشمندانه‌ست. ‫هوشمندانه 217 00:11:26,771 --> 00:11:29,024 ‫خیلی خب، بزنید بریم. ‫بیایید از اول شروع کنیم 218 00:11:29,691 --> 00:11:32,569 ‫"...به پری رودۀ اورسن ولز" 219 00:11:32,569 --> 00:11:35,071 ‫بعدش همه خندیدن، ‫مخصوصاً بچه‌ها 220 00:11:36,197 --> 00:11:39,075 ‫بحث درمورد جعبه کبریتـه؟ 221 00:11:39,075 --> 00:11:40,911 ‫نه! ‫اثر انگشت! 222 00:11:40,911 --> 00:11:43,788 ‫- شرمنده. مال رستوران پیکل دینر ـه؟ ‫- ببین، اون خون هست روش؟ 223 00:11:43,788 --> 00:11:45,790 ‫یا یه قطره سس ـه؟ 224 00:11:45,790 --> 00:11:47,208 ‫جالبه 225 00:11:47,208 --> 00:11:49,127 ‫بگو ببینم، جعبه کبریت 226 00:11:49,127 --> 00:11:52,047 ‫تو یک سرنخ هستی ‫یا یک چاشنی؟ 227 00:11:52,047 --> 00:11:54,925 ‫پس قاتل اینجا به بانی چاقو زده 228 00:11:54,925 --> 00:11:57,844 ‫و بعدش از طریق تونل توی ‫کمد من از اینجا رفته 229 00:11:57,844 --> 00:12:00,013 ‫تونل توی کمد؟ این جدیده. نشنیده بودم 230 00:12:00,013 --> 00:12:03,099 ‫و درحال فرار جعبه کبریت رو می‌ندازه 231 00:12:03,099 --> 00:12:06,686 ‫حتماً من دقیقاً بعدش رسیدم. ‫بانی گفت 14 و... 232 00:12:08,980 --> 00:12:10,774 راهرو 233 00:12:10,774 --> 00:12:13,235 ‫شاید بانی این رو گفته. ‫نگفته "ساوج" 234 00:12:14,027 --> 00:12:17,030 ‫- گفته "راهرو" ‫- شاید، همه‌چی فعلاً مبهمه 235 00:12:18,031 --> 00:12:19,950 ‫اما اگه یکی داشته توی 236 00:12:19,950 --> 00:12:22,035 ‫دیوار ها می‌دوئیده، تو حتماً می‌شنیدی 237 00:12:22,035 --> 00:12:25,622 ‫خب مسئله اینـه که تو چیزی نشنیدی ‫یا یادت نمیاد چیزی شنیده باشی؟ 238 00:12:25,622 --> 00:12:27,582 ‫دقیقاً کدومش مبهمه؟ 239 00:12:27,582 --> 00:12:30,835 ‫من... لحظـ... ‫لحظۀ پر هیجانی بود 240 00:12:30,835 --> 00:12:32,587 ‫چه فرقی داره چیزی شنیده باشه 241 00:12:32,587 --> 00:12:35,215 ‫- یا یادش بیاد که چیزی شنیده ‫- خب، چارلز 242 00:12:35,215 --> 00:12:37,968 ‫حافظه هم می‌تونه شامل واقعیت عینی 243 00:12:37,968 --> 00:12:40,178 ‫و هم ادراک ذهنی باشه. ‫برای مثال... 244 00:12:40,720 --> 00:12:44,057 ‫تو یادت میاد که یک ستاره تلوزیونی بزرگ بودی 245 00:12:44,057 --> 00:12:46,560 ‫اما من برازوز رو رد می‌کردم 246 00:12:46,560 --> 00:12:49,062 ‫که دادرسی‌های قضیه "ایران-کنترا" رو ببینم. ‫خب، میبل ‫[اگه نمی‌دونید گوگل کنید] 247 00:12:49,062 --> 00:12:51,648 ‫- تو چی یادت میاد؟ ‫- ایران-کنترا رو یادم نیست 248 00:12:51,648 --> 00:12:53,149 ‫اوه، اون که چیزی نیست 249 00:12:53,149 --> 00:12:55,652 ‫رونالد ریگان، کسی که من همیشه ‫از نظر سیاسی باهاش موافق نبودم 250 00:12:55,652 --> 00:12:58,196 ‫اما به نقش بازی کردن و رنگ موهاش احترام می‌زاشتم 251 00:12:58,196 --> 00:13:00,532 ‫اون با چیزی به اسم اصلاحیه بولاند... 252 00:13:00,532 --> 00:13:02,701 ‫واو، واو، واو! ‫داره از روی 253 00:13:02,701 --> 00:13:05,203 ‫- تحریم تسلیحاتی کارتر و ایران می‌گذره! ‫- اون که لازم نداره من 254 00:13:05,203 --> 00:13:07,205 ‫تمام مشکلات سفارتی رو براش بازگو کنم 255 00:13:07,205 --> 00:13:10,417 ‫دوتا اسم هست که باید به خاطر بسپاری، ‫رابرت مک‌فارلین و جان پوین‌دکستر 256 00:13:10,417 --> 00:13:13,336 ‫- واینبرگر و نورث رو هم فراموش نکن ‫- می‌خواستم بگمشون 257 00:13:13,336 --> 00:13:15,547 ‫- یا کمیسیون تاور ‫- اونم می‌خواستم بگم 258 00:13:15,547 --> 00:13:17,215 ‫من همه رو می‌شناسم! 259 00:13:17,215 --> 00:13:19,759 ‫نگروپونته، نوریگا، هاسنفوس 260 00:13:19,759 --> 00:13:22,178 ‫هی مردم! ‫اون اد میس رو یادش رفت 261 00:13:22,178 --> 00:13:25,599 ‫آره، مردم! اد میس رو هم ‫می‌خواستم بگم 262 00:13:25,599 --> 00:13:27,601 ‫اما الان بهت میگم کی رو یادمون رفت... 263 00:13:28,894 --> 00:13:31,271 ‫فارن هال! 264 00:13:31,271 --> 00:13:34,065 ‫اوه خدای من، خفه شید! ‫هیچ‌کدوم از اینا برام مهم نیست 265 00:13:34,065 --> 00:13:35,567 ‫خب، باید برات مهم باشه. ‫این حتی از رسوایی واترگیت هم بدتره 266 00:13:35,567 --> 00:13:37,903 ‫قضیه فقط کنجکاو بودن نیست. ‫خیلی خب، پس... 267 00:13:37,903 --> 00:13:39,905 ‫- بایید تمرکز کنیم ‫- خیلی خب 268 00:13:39,905 --> 00:13:42,908 ‫این جعبه کبریت مال قاتلـه؟ 269 00:13:43,617 --> 00:13:47,162 ‫خوب نمی‌شد اگه این دفعه ساده بود؟ 270 00:13:48,872 --> 00:13:51,708 ‫اگه مثلاً قاتل یکی می‌بود که تمام عمرش ‫جعبه کبریت جمع می‌کرده 271 00:13:51,708 --> 00:13:53,710 ‫یا یه گارسون رستوران پیکی دینر 272 00:13:54,544 --> 00:13:56,796 ‫فقط یه راه برای فهمیدنش وجود داره 273 00:13:58,131 --> 00:14:01,593 ‫- اینم یه لیست از گارسون‌ها ‫- ممنون، ایوان 274 00:14:02,928 --> 00:14:05,138 چطوری هنوز می‌تونی گرسنه باشی؟ 275 00:14:05,138 --> 00:14:08,308 ‫چارلز، باید بهت یادآوری کنم که یک قاتل هست که 276 00:14:08,308 --> 00:14:11,436 ‫که می‌تونه توی دیوارهای آرکونیا راه بره ‫و هرچی ما می‌گیم رو بشنوه 277 00:14:11,436 --> 00:14:14,439 ‫فکر نمی‌کنم جایی امن‌تر از اینجا ‫برای کار کردن باشه 278 00:14:14,439 --> 00:14:15,690 ‫که تازه سس غلیظ هم داشته باشه 279 00:14:15,690 --> 00:14:17,901 ‫گرچه حقیقتش سس‌هاشون آبکیـه 280 00:14:17,901 --> 00:14:20,362 ‫موافقم. نه با اون بخش سس 281 00:14:20,362 --> 00:14:23,240 جنایت و تغذیه زیاد به هم نمیان 282 00:14:23,240 --> 00:14:24,491 ‫این معرکه‌ست 283 00:14:24,491 --> 00:14:27,494 ‫نصف لیست ایوان، روسی هستن 284 00:14:27,994 --> 00:14:30,622 ‫کسی که این کار رو کرده، ‫برای ما صحنه سازی کرده 285 00:14:30,622 --> 00:14:32,332 تا یه داستان تعریف کنه 286 00:14:32,332 --> 00:14:34,042 ‫خب بانی کی رو می‌شناخته 287 00:14:34,042 --> 00:14:36,586 ‫که یه قصه‌گوی هنرمند 288 00:14:36,586 --> 00:14:38,713 ‫یا یک هنرمند قصه‌گو باشه؟ 289 00:14:38,713 --> 00:14:41,758 ‫خب، کاراگاه "کارل یونگ" ‫[یک روانپزشک] 290 00:14:41,758 --> 00:14:43,843 ‫قاتل شاید یکی از نزدیکان خودمون باشه 291 00:14:43,843 --> 00:14:45,387 ‫شاید نوۀ من باشه 292 00:14:45,387 --> 00:14:47,097 ‫آخه اخیراً به هنر علاقه‌مند شده 293 00:14:47,097 --> 00:14:49,599 ‫گرچه ذاتاً کارش تو ریاضی خوبه 294 00:14:49,599 --> 00:14:51,351 ‫باورم نمیشه از خون ما باشه 295 00:14:51,351 --> 00:14:54,271 ‫تنها خونی که الان باید بهش فکر کنیم 296 00:14:54,271 --> 00:14:55,480 ‫خون کسیـه که 297 00:14:55,480 --> 00:14:57,107 ‫یا سس 298 00:14:57,107 --> 00:14:58,858 ‫توی گذرگاه‌های مخفی 299 00:14:58,858 --> 00:15:01,027 ‫رو جعبه کبریت بود 300 00:15:01,027 --> 00:15:02,112 ‫- چی؟ ‫- چی؟ 301 00:15:02,112 --> 00:15:04,072 ‫گذرگاه‌های مخفی 302 00:15:04,072 --> 00:15:05,407 ‫نمی‌فهمم چی میگی 303 00:15:05,407 --> 00:15:08,034 ‫گذرگاه‌های مخفی کوفتی! 304 00:15:08,034 --> 00:15:10,537 ‫هی شرمنده، الان گفتید که قاتل 305 00:15:10,537 --> 00:15:13,290 ‫کسیـه که توی گذرگاه‌های مخفی ‫آرکونیا اینور اونور می‌ره؟ 306 00:15:13,290 --> 00:15:14,749 ‫- فکر کنم ‫- چه خفن! 307 00:15:14,749 --> 00:15:16,543 ‫طرفدارهامون! ‫ای حقه بازها 308 00:15:16,543 --> 00:15:18,211 ‫داستان براتون لو میره‌ها 309 00:15:18,211 --> 00:15:21,423 ‫می‌دونی، فکر کنم درمورد ‫اون گذرگاه‌ها بدونم 310 00:15:21,423 --> 00:15:24,843 ‫- من کارم کپک‌زدایی ساختمان هاست ‫- اما فکر می‌کنید راز هستن؟ 311 00:15:24,843 --> 00:15:28,096 ‫توی این مقطع خاص هیچ نظریه‌ای رو ‫نمی‌تونیم تایید کنیم 312 00:15:28,096 --> 00:15:29,306 ‫چه کار خوبی کردی که به 313 00:15:29,306 --> 00:15:31,141 ‫تمام دنیا گفتی که نظریه‌ای نداریم، چارلز 314 00:15:31,141 --> 00:15:33,143 ‫اما لطفاً بیایید به مشتاقانه حرف زدنمون 315 00:15:33,143 --> 00:15:35,520 ‫راجع‌به کودک درون قاتل ادامه بدیم 316 00:15:35,520 --> 00:15:38,148 ‫پس انگیزه روانی‌شون مهم نیست؟ 317 00:15:38,148 --> 00:15:40,108 ‫دارن باهامون بازی می‌کنن 318 00:15:40,108 --> 00:15:42,027 ‫باید برای انجام این کار بهمون نزدیک بشن 319 00:15:42,027 --> 00:15:44,571 ‫خب آدم جدیدی هست که درحال تلاش ‫برای نزدیک شدن بهمون باشه؟ 320 00:15:47,364 --> 00:15:49,240 ‫آلیس: مهمون‌ها توی راه هستن. ‫به زودی می‌رسیم 321 00:15:52,869 --> 00:15:53,496 ‫میبل: همه‌چی ردیفـه 322 00:15:53,496 --> 00:15:54,539 ‫چیه؟ 323 00:15:55,707 --> 00:15:56,875 ‫این اونی که گفتید نیست 324 00:15:56,875 --> 00:15:59,794 ‫این فقط یه دوست هنرمند ـه 325 00:16:01,421 --> 00:16:04,132 ‫اون یه قاتل نیست. ‫اون... 326 00:16:04,132 --> 00:16:07,052 ‫اون یه دختر انگلیسی خیلی باحالـه 327 00:16:07,052 --> 00:16:08,720 ‫که چندباری باهاش رفتم سر قرار 328 00:16:08,720 --> 00:16:10,138 ‫سر قرار؟ ‫مثه... 329 00:16:11,598 --> 00:16:13,266 ‫اوه 330 00:16:13,266 --> 00:16:16,937 ‫اوه، اون نمی‌دادن چه جوابی بدهد 331 00:16:16,937 --> 00:16:18,313 ‫به هیچ وجه 332 00:16:18,313 --> 00:16:21,858 ‫مگه نمی‌دونی این روزا چقد ‫دوجنس‌گرا جذابه، چارلز؟ 333 00:16:21,858 --> 00:16:24,611 ‫تو خوش شانسی. میدونی، اون موقع توی دهه 70 ‫با این حقیقت رو پنهان می‌کردم 334 00:16:24,611 --> 00:16:26,279 ‫که یه معشوق لزبین دارم. ‫می‌دونی، 335 00:16:26,279 --> 00:16:27,906 ‫دختر منم جدیداً مشخص شد که اینطوریه 336 00:16:27,906 --> 00:16:29,616 ‫خیلی افتخار کردم 337 00:16:29,616 --> 00:16:31,451 ‫بهم میگه براش مُردم 338 00:16:31,451 --> 00:16:34,704 ‫اما یه مرد مرده می‌تونه پست‌های ‫فیس بوکش رو لایک کنه؟ 339 00:16:35,247 --> 00:16:37,415 ‫بهرحال، گالری آلیس پر آب شده 340 00:16:37,415 --> 00:16:39,459 ‫واسه همین می‌خواد امشب ‫توی خونۀ من مهمونی بگیره 341 00:16:39,459 --> 00:16:41,044 ‫و ما دعوت نیستیم؟ 342 00:16:41,044 --> 00:16:43,004 ‫توی صحنه جنایت مهمونی گرفتی؟ 343 00:16:43,004 --> 00:16:46,424 ‫یه مهمونی واقعی نیست. ‫خیلی یهویی شد 344 00:16:46,424 --> 00:16:49,052 ‫فقط یه گردهماییـه. ‫دلتون نمی‌خواد بیایید 345 00:16:49,052 --> 00:16:50,637 ‫دعوت پذیرفته شد! 346 00:16:50,637 --> 00:16:52,973 ‫یه جلیقه خیلی قشنگ دارم 347 00:16:52,973 --> 00:16:54,808 ‫- کاملاً نوئه ‫- میشه من با همین لباس بیام؟ 348 00:16:54,808 --> 00:16:56,017 ‫این یه سوال واقعی بود 349 00:16:56,017 --> 00:16:58,812 ‫یا نکنه فکر کردی تم این مهمونی ‫سبک تشییع جنازه تابوت باز ـه؟ 350 00:16:58,812 --> 00:17:00,438 ‫اوه! 351 00:17:00,438 --> 00:17:02,107 ‫من حساب می‌کنم 352 00:17:02,107 --> 00:17:04,234 ‫- اوه، مرسی ‫- بچه‌ها 353 00:17:04,234 --> 00:17:07,487 ‫فقط خواهش می‌کنم عادی باشید. ‫لطفاً 354 00:17:07,487 --> 00:17:08,488 ‫خیلی‌خب 355 00:17:14,703 --> 00:17:16,997 ‫بلاخره یکم پیشرفتِ داستان 356 00:17:16,997 --> 00:17:19,374 ‫اونم بعد از اون قسمت پرندۀ که مزخرف می‌گفت 357 00:17:19,374 --> 00:17:21,543 ‫و مدیر هیئت مدیره باردار 358 00:17:21,543 --> 00:17:25,005 ‫اوه، خوشحالم که نظریه‌ای ندارن که ‫انگشت اتهام رو به طرف خودشون بگیره 359 00:17:25,005 --> 00:17:28,300 ‫خوشحال که میبل داره با یه زن میره سر قرار. ‫خیلی روشنفکرانه‌ ـست 360 00:17:38,018 --> 00:17:39,603 ‫خیلی‌خب 361 00:17:39,603 --> 00:17:42,480 ‫خبر خوب اینـه که تو ‫بد لباس ترین آدم اینجا نیستی 362 00:17:42,480 --> 00:17:44,649 ‫از آشنایی باهاتون خوشحالم، پرفسور 363 00:17:44,649 --> 00:17:46,651 ‫با بالون تا اینجا اومدید؟ 364 00:17:46,651 --> 00:17:47,903 ‫- اهمم ‫- آه 365 00:17:48,570 --> 00:17:51,114 ‫اینجاست. ‫هنرمند ـه 366 00:17:51,114 --> 00:17:52,490 ‫بهش اعتماد ندارم 367 00:17:52,490 --> 00:17:55,869 ‫و کی شروع کردن به سر قرار رفتن؟ ‫درست بعد از قتل بانی 368 00:17:55,869 --> 00:17:59,039 ‫خیلی خب، زیادی شکاک شدی. ‫یه اتفاق خوب برای دوستمون افتاده دیگه 369 00:17:59,039 --> 00:18:01,166 ‫می‌تونم بگم من به شدت از هردوتون 370 00:18:01,166 --> 00:18:03,084 ‫هیجان زده هستم؟ 371 00:18:03,084 --> 00:18:04,878 ‫یه لحظه وایسا، چارلز 372 00:18:04,878 --> 00:18:07,005 ‫- توی یه... ‫- بازم شروع شد 373 00:18:07,005 --> 00:18:09,007 ‫اون فیلم سوئدی نبودی 374 00:18:09,007 --> 00:18:11,218 ‫که یه گروه سه نفره پرشور میرن اردو 375 00:18:11,218 --> 00:18:13,595 ‫و همدیگه رو با ارگاسم شکنجه میدن؟ 376 00:18:13,595 --> 00:18:15,972 ‫تو فیلم "ملاقات در اوپسالا" رو دیدی؟ 377 00:18:15,972 --> 00:18:17,724 ‫- من نقش محیط‌‌بان رو بازی کردم ‫- شگفت انگیز بود 378 00:18:17,724 --> 00:18:20,185 ‫بهرحال، اگه کس دیگه‌ای این نقش رو بازی کرده بود 379 00:18:20,185 --> 00:18:22,103 ‫فقط شبیه به یک آدم هیز بی‌کلاس می‌شد 380 00:18:22,103 --> 00:18:25,482 ‫راستش اون صحنه یکی از به یاد ماندی ترین ‫صحنه‌های فیلمـه 381 00:18:26,274 --> 00:18:28,276 ‫و تو چطوری این فیلم رو دیدی؟ 382 00:18:28,276 --> 00:18:31,738 ‫توی سینمای اسکاندیناوی یه کلاس درمورد ‫انحراف جنسی برداشتم 383 00:18:31,738 --> 00:18:33,740 ‫بگذریم، من عاشق جلیقه‌ات هستم 384 00:18:33,740 --> 00:18:35,158 ‫قبل یکی عین این داشتم 385 00:18:35,158 --> 00:18:37,118 ‫اوه، شک دارم 386 00:18:37,118 --> 00:18:40,205 ‫بگو ببینم تو و میبل چطوری آشنا شدید؟ 387 00:18:40,205 --> 00:18:43,166 ‫چون حرف کشیدن از زیر زبون 388 00:18:43,166 --> 00:18:44,793 ‫این خوشکله غیرممکنـه 389 00:18:44,793 --> 00:18:46,962 ‫خیلی خب، چرا نمی‌رید توی بار؟ 390 00:18:46,962 --> 00:18:49,464 ‫از در به عنوان میز استفاده شده 391 00:18:53,218 --> 00:18:56,930 ‫از گفتنش متنفرم، اما فکر می‌کنم ‫ممکنه درمورد آلیس حق با تو باشه 392 00:18:56,930 --> 00:18:58,682 ‫یه داستانی داره 393 00:18:58,682 --> 00:19:01,935 ‫اون حرف نداره! ‫کار اون نبوده 394 00:19:01,935 --> 00:19:06,106 ‫خب، یه زن عجیب از یکی از فیلم‌های ‫خارجی تو تمجید می‌کنه 395 00:19:06,106 --> 00:19:07,566 ‫و بعدش یهو تو بهش اعتماد می‌کنی 396 00:19:07,566 --> 00:19:09,317 ‫قضیه جن داره دوباره تکرار میشه 397 00:19:09,317 --> 00:19:10,902 ‫باشه، اشکالی نداره 398 00:19:10,902 --> 00:19:12,529 ‫چقد احتمال داره دوباره اون اتفاق بیوفته؟ 399 00:19:12,529 --> 00:19:15,031 ‫و همیشه که نمیشه فکر کنی ‫همه دارن دروغ می‌گن 400 00:19:15,031 --> 00:19:16,908 ‫من فقط به این فکر می‌کنم که "شاید" دروغ بگن 401 00:19:16,908 --> 00:19:18,660 و همه یه شاخص دارن 402 00:19:18,660 --> 00:19:21,204 ‫اوه؟ جداً؟ شاخص من چیه؟ 403 00:19:21,204 --> 00:19:23,623 شاخص تو اینـه که شاخصی نداری 404 00:19:23,623 --> 00:19:25,750 ‫همونقدر که از ظاهرت مشخصه آدم ناراحتی هستی 405 00:19:27,752 --> 00:19:29,546 ‫- الان برمی‌گردم ‫- نمی‌تونی اینجا من رو ول کنی 406 00:19:29,546 --> 00:19:30,922 ‫من کارم تو مهمونی خوب نیست! 407 00:19:32,465 --> 00:19:33,842 ‫- اوه، سلام ‫- سلام 408 00:19:33,842 --> 00:19:37,220 ‫از حرف زدن با بقیه استرس می‌گیرن ‫چون عجیب می‌شم 409 00:19:41,308 --> 00:19:43,310 ‫خب رفقا 410 00:19:43,310 --> 00:19:45,312 ‫این مهمونی خیلی بی‌هیجانِ... 411 00:19:45,312 --> 00:19:47,772 ‫اما خوشبختانه دکتر اولیور متخصص حس خوب اینجاست 412 00:19:47,772 --> 00:19:50,442 ‫که ضربان قلب مهمونی رو تند کنه 413 00:19:50,442 --> 00:19:53,069 ‫- یه بازی مخصوص مهمونی ‫- اولیور، داری چیکار می‌کنی؟ 414 00:19:53,069 --> 00:19:55,572 ‫می‌دونم خیلی باحالیم که داریم ‫این باری رو می‌کنیم، میبل 415 00:19:55,572 --> 00:19:57,741 ‫اما می‌دونید دیگه کی فکر می‌کرد ‫که خیلی باحاله؟ 416 00:19:57,741 --> 00:20:00,201 ‫اندی وارهول. ‫می‌شناختمش [هنرمند آمریکایی] 417 00:20:00,201 --> 00:20:02,621 ‫سال 1979 توی استودیو این ‫بازی رو بهش یاد دادم 418 00:20:02,621 --> 00:20:07,083 ‫- خیلی خفنـه. من هستم ‫- عالیه. قدم اول، مواد! 419 00:20:07,083 --> 00:20:09,544 ‫اما باید بهتون هشدار بدم ‫ممکنه چند دهه مونده باشن 420 00:20:09,544 --> 00:20:11,713 ‫قرمزها رو قبل از سبز ها بخورید، اشکالی نداره 421 00:20:11,713 --> 00:20:14,049 ‫اگه قبل قرمز سبز رو بخورید، شروع به بی‌قراری می‌کنید 422 00:20:14,049 --> 00:20:15,675 ‫- داره چیکار می‌کنه ‫- داره بنزدرین 423 00:20:15,675 --> 00:20:17,427 ‫یا پنیسیلین پخش می‌کنه 424 00:20:17,427 --> 00:20:20,722 ‫یه بازیِ که باید بی گناهیت رو ثابت کنی. ‫خب، همه یه کارت می‌کشن 425 00:20:20,722 --> 00:20:23,975 ‫بعدش همه‌ آماده میشن ‫که سفر کنیم 426 00:20:23,975 --> 00:20:27,187 ‫به چند دهه گذشته 427 00:20:27,187 --> 00:20:30,565 ‫روزهای فیلم های خیابان‌های پایین شهر، ‫راننده تاکسی. ماپت‌ها در منهتن 428 00:20:30,565 --> 00:20:33,860 ‫نیویورک سال 1977! 429 00:20:33,860 --> 00:20:36,279 ‫و... ‫خـامـوشـی! 430 00:20:36,279 --> 00:20:38,823 ‫الان یه تابستون گرم و عرق آور ـه 431 00:20:38,823 --> 00:20:41,201 ‫و یه روانی آزاده 432 00:20:42,494 --> 00:20:45,288 ‫اسم بازی پسر سم ـه 433 00:20:45,288 --> 00:20:48,792 ‫خب، کارت هاتون رو به هم نشون ندید 434 00:20:48,792 --> 00:20:52,337 ‫بیشتر شما، بلوندهای بی‌گناه هستید، ‫اما یکی از شما 435 00:20:53,129 --> 00:20:55,840 ‫پسر سمِ قاتلـه 436 00:20:58,176 --> 00:21:01,137 ‫هردور، بعد از این که آروم گفتم 437 00:21:01,137 --> 00:21:03,431 ‫"خـامـوشـی!" 438 00:21:03,431 --> 00:21:06,434 دست‌هامون رو می‌زاریم روی هم 439 00:21:06,434 --> 00:21:09,062 ‫چشامون رو می‌بندیم 440 00:21:09,062 --> 00:21:11,773 ‫و پسر سم مخفیانه 441 00:21:11,773 --> 00:21:13,358 ‫اینطوری قربانی رو نیشگون می‌گیره 442 00:21:13,358 --> 00:21:15,694 ‫و اون نیشگون معنیش اینه که 443 00:21:15,694 --> 00:21:17,904 ‫مغزت توی یه ماشین پارک شده ترکیده 444 00:21:17,904 --> 00:21:19,406 ‫بــوم 445 00:21:22,158 --> 00:21:24,786 ‫بعدش خاموشی تموم میشه. ‫بحث و مذاکره می‌کنیم 446 00:21:24,786 --> 00:21:27,122 ‫اگه آدم اشتباهی رو حذف کنیم 447 00:21:27,122 --> 00:21:29,249 ‫خاموشی، و ادامه می‌دیم 448 00:21:29,249 --> 00:21:32,794 ‫تا زمانی که قاتل رو به درستی شناسایی کنیم 449 00:21:32,794 --> 00:21:35,922 ‫یا این که تمام بلوندهای بی‌گناه توی خلیج ریج 450 00:21:35,922 --> 00:21:38,717 ‫به دست پسر سم به قتل برسن 451 00:21:39,217 --> 00:21:41,052 ‫من قبلاً این بازی رو توی آکسفورد انجام می‌دادم 452 00:21:41,052 --> 00:21:43,346 ‫بهش می‌گفتیم جک قاتل 453 00:21:43,346 --> 00:21:44,472 ‫نه 454 00:21:44,472 --> 00:21:47,225 ‫ما توی نیویورک دهه 70 هستیم، آلیس. ‫توجه کن 455 00:21:47,225 --> 00:21:49,769 ‫تو هنوز به دنیا نیومدی 456 00:21:49,769 --> 00:21:52,981 ‫حالا همگی آماده هستن؟ ‫وسط جمع بشید 457 00:21:55,859 --> 00:21:56,985 ‫خـاموشی 458 00:21:56,985 --> 00:21:59,404 ‫چشا بسته 459 00:21:59,404 --> 00:22:01,489 ‫منتظر نیشگون قاتل باشید 460 00:22:01,489 --> 00:22:04,200 ‫سه، دو، یک! 461 00:22:09,205 --> 00:22:10,582 ‫من بدجوری مُردم 462 00:22:10,582 --> 00:22:13,752 ‫خب، آیا کسی می‌خواد با چندتا سوال 463 00:22:13,752 --> 00:22:16,463 ‫تحقیق رو شروع کنه؟ 464 00:22:16,463 --> 00:22:19,007 ‫قطعاً چارلز قاتلـه 465 00:22:19,007 --> 00:22:20,884 ‫وایسا، این حتی یه سوال هم نیست 466 00:22:20,884 --> 00:22:23,303 ‫دیگه کی موافقـه؟ ‫اینم از سوال 467 00:22:25,055 --> 00:22:28,058 ‫من قاتل نیستم، میبل. من فقط دانش آموز ‫یک مدرسه مختلط توی غرب میانه هستم 468 00:22:28,058 --> 00:22:30,185 ‫که امیدوارم اولین بوسه‌ام رو از یه ‫دختر ایتالیایی دریافت کنم 469 00:22:30,185 --> 00:22:33,647 ‫خب، مثل همیشه قانع کننده نیست. ‫بیایید رای بگیریم 470 00:22:33,647 --> 00:22:35,690 ‫- کی میگه قاتل چارلز ـه؟ ‫- آره 471 00:22:35,690 --> 00:22:38,026 ‫متاسفم، تو توسط یک سری از ساکنین نیویورک 472 00:22:38,026 --> 00:22:41,488 ‫که در نقش مامور قانون هستن ‫گناهکار شناخته شدی 473 00:22:41,488 --> 00:22:45,283 ‫دستتون به خون بی‌گناه آلوده شد 474 00:22:45,283 --> 00:22:47,285 ‫حالا باید بقیه بازی رو روی کاناپه بشینی 475 00:22:47,285 --> 00:22:49,287 ‫و توی برزخ جوب شورت رو بخوری 476 00:22:49,287 --> 00:22:51,831 ‫- شرمنده، چارلز ‫- آره، منم همینطور 477 00:22:51,831 --> 00:22:53,917 ‫خیلی خب! ‫همگی برگردن وسط 478 00:22:53,917 --> 00:22:56,628 ‫و... ‫خاموشی! 479 00:22:57,462 --> 00:22:59,673 ‫چشا بسته. ‫منتظر نیشگون قاتل بمونید 480 00:23:16,106 --> 00:23:19,859 ‫ضربات پی در پی پسر سم در تاریکی ادامه داره 481 00:23:19,859 --> 00:23:23,405 ‫و تمام تلاش ها برای گیر آوردن قاتل ‫بی فایده بوده 482 00:23:24,781 --> 00:23:26,491 ‫و بعد سه نفر موندن 483 00:23:26,491 --> 00:23:29,452 ‫فقط سه نفر؟ ‫یا دو نفر موندن 484 00:23:29,452 --> 00:23:31,371 ‫همراه با یک قاتل روانی؟ 485 00:23:31,371 --> 00:23:32,747 ‫تو خیلی نقش بازی می‌کنی، اولیور 486 00:23:32,747 --> 00:23:34,958 ‫از کجا معلوم که خودت قاتل نباشی؟ 487 00:23:34,958 --> 00:23:36,793 ‫من مطمئن هستم 488 00:23:36,793 --> 00:23:38,837 ‫که تو پسر سم هستی، آلیس 489 00:23:38,837 --> 00:23:41,256 ‫جانم؟ چی باعث میشه که ‫انگشت اتهام رو بگیری سمت من؟ 490 00:23:41,256 --> 00:23:43,758 ‫ساده ست. تو یه شاخص داری 491 00:23:44,467 --> 00:23:47,596 ‫تو وقتی دروغ میگی با موهات بازی می‌کنی، ‫درست مثه الان 492 00:23:47,596 --> 00:23:49,222 ‫همین کار رو می‌کنی ها 493 00:23:49,222 --> 00:23:51,224 ‫من دوست دارم با موهام بازی کنم. ‫این که نشد شاخص 494 00:23:51,224 --> 00:23:53,602 ‫دقیقاً موقعی که داشتی 495 00:23:53,602 --> 00:23:55,478 ‫درمورد زندگیت به عنوان یک 496 00:23:55,478 --> 00:23:56,855 خانواده شیک که هنر توش جریان داشته می‌گفتی هم همین کار رو کردی 497 00:23:56,855 --> 00:23:58,815 ‫- اون دروغ نبود ‫- نبود؟ 498 00:23:58,815 --> 00:24:01,109 ‫وقتی داشتی به آکسفور هم اشاره می‌کردی ‫همین کار رو کردی 499 00:24:01,109 --> 00:24:03,194 ‫- نکردم ‫- این هنوزم یه بازیـه؟ 500 00:24:03,194 --> 00:24:06,072 ‫تو اونی که می‌گی نیستی. ‫واقعاً چرا با میبل هستی؟ 501 00:24:06,072 --> 00:24:07,073 ‫خیلی خب، دیگه باید تموم بشه 502 00:24:07,073 --> 00:24:08,617 ‫من می‌دونم که تو پسر سم هستی 503 00:24:08,617 --> 00:24:10,368 ‫و ممکنه حتی بدتر از اون هم باشی 504 00:24:10,368 --> 00:24:12,579 ‫هی پسر جوبشور خور، می‌خوای بهم کمک کنی؟ 505 00:24:16,207 --> 00:24:17,417 ‫می‌دونم احمقانه به نظر میاد 506 00:24:17,417 --> 00:24:21,338 ‫اما دقیقاً بعد از مرگ بانی ‫وارد زندگی تو شد 507 00:24:21,338 --> 00:24:23,715 ‫فکر کردیم شاید اون متهم باشه 508 00:24:23,715 --> 00:24:25,550 ‫که هست. ‫اون داره بهت دروغ میگه 509 00:24:25,550 --> 00:24:27,302 ‫و به بقیه کسایی که امشب اینجا هستن، ‫مگه نه؟ 510 00:24:27,302 --> 00:24:29,346 ‫- نه... بسه! ‫- ثابت کن 511 00:24:29,346 --> 00:24:31,890 ‫تو هیچ‌وقت فیلم پورن سوئدی عجیب اون رو ندیدی 512 00:24:31,890 --> 00:24:34,142 ‫- و اونی نیستی که میگی ‫- خیلی خب! 513 00:24:35,894 --> 00:24:37,270 ‫باشه 514 00:24:37,270 --> 00:24:39,564 ‫من به آکسفورد نرفتم 515 00:24:39,564 --> 00:24:43,151 ‫و هیچکس تو خانواده من پولدار یا اهل هنر نیست 516 00:24:43,151 --> 00:24:45,612 ‫اما کی دلش می‌خواد یه نقاشی 50هزار دلاری رو 517 00:24:45,612 --> 00:24:47,656 ‫از دختر یه لوله‌کش اهل شهرستان اسکس بخره؟ 518 00:24:50,200 --> 00:24:53,161 ‫فکر نمی‌کردم کسی بخواد. ‫مجبور شدم دروغ بگم 519 00:24:53,161 --> 00:24:56,831 ‫تا توی این دنیا برای خودم ‫یکم وجهه درست کنم 520 00:24:56,831 --> 00:25:00,001 ‫و آره، متوجه تناقض حرفم شدم 521 00:25:01,670 --> 00:25:04,464 ‫و حالا اگه تحقیر من تموم شد... 522 00:25:05,549 --> 00:25:08,134 ‫بازی تمومـه، لطفاً. ‫ممنونم 523 00:25:18,603 --> 00:25:20,605 ‫بلوند بی‌گناه 524 00:25:21,231 --> 00:25:23,233 ‫مطمئن بودم کار خودش بوده 525 00:25:24,693 --> 00:25:27,696 ‫اگه مردم از این کارها تو مهمونی‌ها می‌کنن، ‫من نیستم 526 00:26:01,186 --> 00:26:03,730 ‫برای ایوان... محبوب من ‫با عشق 527 00:26:12,449 --> 00:26:14,451 ‫همه رفتن 528 00:26:23,585 --> 00:26:25,086 ‫شجاعانه بود 529 00:26:25,879 --> 00:26:28,173 ‫می‌دونم. ‫من یه ترسوام 530 00:26:28,173 --> 00:26:30,091 ‫طاقت این رو ندارم که مردم ‫از دستم عصبانی باشن 531 00:26:30,091 --> 00:26:31,593 ‫خب، من عصبانی‌ام 532 00:26:32,469 --> 00:26:35,263 ‫از چارلز و اولیور هم عصبانیم، ‫اما بیشتر از تو 533 00:26:36,348 --> 00:26:37,682 ‫تو بهم دروغ گفتی 534 00:26:37,682 --> 00:26:40,227 ‫و تا بهم نگی چرا از اینجا نمی‌رم 535 00:26:40,227 --> 00:26:42,646 ‫توضیحش سخته 536 00:26:42,646 --> 00:26:44,731 ‫همیشه می‌دونستم که می‌خوام یه هنرمند باشم 537 00:26:44,731 --> 00:26:48,193 ‫وقتی بلند می‌گمش چقد ‫پیش پا افتاده به نظر میاد، اما... 538 00:26:49,611 --> 00:26:51,780 ‫برای من ‫حقیقت داره 539 00:26:51,780 --> 00:26:53,782 ‫و تمام مسائلی که توی این مسیر داشتم 540 00:26:54,991 --> 00:26:57,452 ‫رفتن به مدرسه‌های اشتباه 541 00:26:57,452 --> 00:26:59,454 ‫نشناختن هیچ آدم مهم یا معروف 542 00:26:59,454 --> 00:27:01,289 ‫یا حداقل جالبی 543 00:27:01,289 --> 00:27:04,584 ‫انگار هیچ‌وقت نمی‌تونستم بهش ‫غلبه کنم، واسه همین دروغ گفتم 544 00:27:06,086 --> 00:27:08,505 ‫اما باید با تو صادق می‌بودم 545 00:27:10,423 --> 00:27:12,509 ‫این رو بهت بدهکار بودم 546 00:27:12,509 --> 00:27:14,636 ‫نمی‌دونستم چطوری بهت بگم، ‫و متاسفم 547 00:27:19,724 --> 00:27:21,726 ‫همه یکم دروغ می‌گن 548 00:27:22,644 --> 00:27:23,645 ‫منم دروغ میگم 549 00:27:23,645 --> 00:27:25,814 ‫درمورد چی؟ 550 00:27:27,607 --> 00:27:29,943 ‫یادته وقتی رفتیم به ‫رستوران تایلندی 551 00:27:29,943 --> 00:27:32,737 ‫و ازم پرسیدی که فکر می‌کنم ‫غذا تنده یا نه؟ 552 00:27:32,737 --> 00:27:34,864 ‫و من گفتم "نه" 553 00:27:34,864 --> 00:27:37,325 ‫داشتم بدجوری دروغ می‌گفتم 554 00:27:37,325 --> 00:27:40,328 ‫همینطور هروقت یکی ازم می‌پرسه 555 00:27:40,328 --> 00:27:42,831 ‫درمورد فلان گروه موسیقی یا فیلم شنیدم یا نه 556 00:27:42,831 --> 00:27:44,457 ‫میگم آره 557 00:27:45,458 --> 00:27:47,043 ‫بدجوری دروغ میگم 558 00:27:48,211 --> 00:27:50,255 ‫ما مشکلی نداریم؟ 559 00:27:50,881 --> 00:27:53,258 ‫خوشحالم که بهم حقیقت رو گفتی 560 00:27:54,759 --> 00:27:56,595 ‫من توی اعتماد کردن مشکل دارم 561 00:27:59,180 --> 00:28:01,349 ‫یه گروه به اسم مشکلات اعتماد هست ‫چیزی درموردشون شنیدی؟ 562 00:28:01,349 --> 00:28:03,351 ‫کارشون خیلی خوبه 563 00:28:04,519 --> 00:28:05,520 ‫هی 564 00:28:07,898 --> 00:28:09,941 ‫از این به بعد حقیقت رو می‌گیم، باشه؟ 565 00:28:18,909 --> 00:28:22,370 ‫اون داره با یه هنرمند واقعی ‫میره سر قرار؟ شوخی نکن 566 00:28:22,370 --> 00:28:25,332 ‫انگار توی اولین تلاش جنایتکار ‫رو شناسایی کردی 567 00:28:25,332 --> 00:28:27,375 ‫آره، اما حالا مطمئن نیستم 568 00:28:27,375 --> 00:28:31,129 ‫چطور؟ داره باهات معاشقه می‌کنه؟ ‫دارم یکم حسودی می‌کنم 569 00:28:31,129 --> 00:28:33,089 ‫چیزی نیست که بخوای حسودی... 570 00:28:33,590 --> 00:28:34,925 ‫درضمن ما زوج نیستیم 571 00:28:34,925 --> 00:28:37,677 ‫تو یه کاراگاهی. ‫به مدرک ها دقت کن 572 00:28:37,677 --> 00:28:39,179 ‫ما خیلی به هم میایم 573 00:28:40,472 --> 00:28:43,642 ‫تو به باسون نوازی من چیزی اضافه کردی 574 00:28:43,642 --> 00:28:46,519 ‫- یک چیز وحشی ‫- تمومش کن 575 00:28:46,519 --> 00:28:48,146 ‫اوه، چارلز 576 00:28:48,980 --> 00:28:51,983 ‫اگه می‌خواستی تمومش کنم، ‫خیلی راحت تلفن رو قطع می‌کردی 577 00:28:55,278 --> 00:28:58,156 ‫شنیدم امروز صبح درمورد بانی حرف می‌زدید 578 00:28:58,156 --> 00:29:01,368 ‫به این فکر انداختم که باید ‫پولی که بهم داد رو پس بدم 579 00:29:01,368 --> 00:29:03,078 ‫من دنبال دردسر نیستم 580 00:29:03,078 --> 00:29:06,248 ‫این خیلی پول زیادیه. ‫ایوان، مشکوک به نظر می‌رسه 581 00:29:07,749 --> 00:29:11,002 ‫اون هفت سال مشتری من بود 582 00:29:11,002 --> 00:29:14,548 ‫همیشه بهم زیاد انعام می‌داد. ‫اوایلش، فقط یکم 583 00:29:15,674 --> 00:29:18,343 ‫بعدش هی بیشتر شد 584 00:29:18,343 --> 00:29:20,595 ‫شاید من رو نوه خودش می‌دونسته 585 00:29:20,595 --> 00:29:23,223 ‫شاید من رو... 586 00:29:23,223 --> 00:29:24,849 ‫یه چیز دیگه می‌دونسته 587 00:29:24,849 --> 00:29:26,810 ‫این... 588 00:29:26,810 --> 00:29:30,230 ‫این یه لایه از پیاز بود ‫که لازم نبود برام بشکافیش 589 00:29:31,898 --> 00:29:33,733 ‫اما، ببین... 590 00:29:33,733 --> 00:29:36,736 ‫چیزی درمورد بانی وجود داره 591 00:29:37,904 --> 00:29:40,282 ‫که یادت باشه و بتونه کمکی بکنه؟ 592 00:29:40,282 --> 00:29:43,243 ‫هر چیزی توی روز های آخرش ‫که متفاوت به نظر می‌رسیده؟ 593 00:29:55,922 --> 00:29:59,050 ‫الان ساختمان خیلی خلوته 594 00:29:59,050 --> 00:30:00,927 ‫فقط یکم صدای دلی دلی میاد 595 00:30:00,927 --> 00:30:02,262 ‫دلی دلی؟ 596 00:30:02,262 --> 00:30:05,181 ‫آره. هوارد یه گروه داره. ‫نپرس 597 00:30:05,181 --> 00:30:07,934 ‫- دلم برای صدای باسون تنگ شده ‫- یک دقیقه باقی مانده است 598 00:30:08,977 --> 00:30:10,604 ‫- من باید برم ‫- وایسا 599 00:30:10,604 --> 00:30:12,105 ‫می‌دونی داشتم درمورد چی فکر می‌کردم؟ 600 00:30:12,105 --> 00:30:14,316 ‫یه چیز گرم و مطلوب 601 00:30:14,316 --> 00:30:16,568 ‫که با هر گاز شیرینیش حس بشه 602 00:30:17,777 --> 00:30:20,697 ‫- منظورت غذای زندانه؟ ‫- نه بابا 603 00:30:21,406 --> 00:30:24,409 ‫اون شیرینی های بلوبری که درست کردیم رو میگم 604 00:30:25,911 --> 00:30:27,913 ‫- یادته؟ ‫- آره 605 00:30:29,080 --> 00:30:31,166 ‫روز بعد از اولین... 606 00:30:31,166 --> 00:30:34,127 ‫- یادته ‫- آره 607 00:30:34,127 --> 00:30:37,130 ‫می‌دونی، شرط می‌بندم هنوزم اون ‫شیرینی‌ها توی یخچال هستن 608 00:30:38,131 --> 00:30:40,717 ‫سرد و تنها افتادن اونجا 609 00:30:42,010 --> 00:30:44,804 ‫منتظرن درست مثل دقعه قبل 610 00:30:44,804 --> 00:30:46,514 ‫یکی با گرما بهشون زندگی بده 611 00:30:47,682 --> 00:30:51,228 ‫حاضرم هرکاری بکنم که یکی از اون ‫شیرینی‌های بلوبری رو بخورم 612 00:30:51,228 --> 00:30:52,479 ‫می‌دونی، جن... 613 00:30:53,521 --> 00:30:57,359 ‫یه زن پرخاشگر بهترین شریک جنسیـه 614 00:30:59,819 --> 00:31:01,071 ‫جن؟ 615 00:31:01,947 --> 00:31:03,198 ‫جن؟ 616 00:31:08,036 --> 00:31:10,330 ‫روز قبل از این که بمیره مرخصی بودم 617 00:31:10,330 --> 00:31:13,833 ‫اما شنیدم که بانی با یکی ‫اینجا ملاقات کرده 618 00:31:13,833 --> 00:31:15,252 ‫یکی که عصبانیش کرده 619 00:31:16,461 --> 00:31:19,172 ‫واقعاً باید یه تلوزیون کیفیت بالا بگیرید 620 00:31:19,172 --> 00:31:20,465 ‫اصلاً نمیشه چیزی دید 621 00:31:21,174 --> 00:31:22,968 ‫- من... ‫- وایسا 622 00:31:26,179 --> 00:31:28,557 ‫اونجا، روی فیلم، ‫اون قاتل بوده 623 00:31:29,224 --> 00:31:30,392 ‫شاید 624 00:31:30,392 --> 00:31:33,395 ‫به نظر... قاتلـه 625 00:31:34,312 --> 00:31:35,313 ‫شاید 626 00:31:35,313 --> 00:31:37,065 ‫و... 627 00:31:37,065 --> 00:31:38,316 ‫ماته 628 00:31:39,734 --> 00:31:42,821 ‫انقد تصویر مات هست که اصلاً ‫نمیشه چیزی تشخیص داد 629 00:31:42,821 --> 00:31:43,863 ‫اوه، وایسا 630 00:31:45,156 --> 00:31:46,992 ‫اون چی بود؟ ‫چی برداشتن؟ 631 00:31:46,992 --> 00:31:49,494 ‫هیچی. جعبه کبریت‌ها ‫رو اونجا می‌زاریم 632 00:31:51,871 --> 00:31:53,373 ‫خدا، من خیلی خوبم! 633 00:31:57,919 --> 00:31:59,421 ‫می‌دونی، پدرم 634 00:31:59,421 --> 00:32:02,007 ‫توی فهمیدم راز های آدم‌ها کارش خوب نیست 635 00:32:04,301 --> 00:32:05,594 ‫سلام! ‫پدر! 636 00:32:05,594 --> 00:32:07,429 ‫ممکنه توش افراط کنه 637 00:32:09,431 --> 00:32:11,433 ‫هیچ‌وقت نفهمیدم چرا 638 00:32:13,310 --> 00:32:15,312 ‫شاید باعث میشه احساس کنه ‫که در امانه 639 00:32:20,692 --> 00:32:21,985 ‫شاید بهش احساس مفید بودن می‌ده 640 00:32:22,652 --> 00:32:24,362 ‫ممنون برای شیرینی‌ها، چارلز 641 00:32:29,034 --> 00:32:30,827 ‫یا شاید بهش احساس قدرت می‌ده 642 00:32:33,745 --> 00:32:36,873 ‫به میبل و چارلز: ‫امیدوارم این دیشب رو جبرا کنه... 643 00:32:37,000 --> 00:32:39,294 ‫گاهی هم هیچکدوم این ها نیست 644 00:32:40,921 --> 00:32:43,048 ‫گاهی بهش بدترین احساس رو میده 645 00:32:43,048 --> 00:32:45,342 ‫خب چه خبر، عزیزم؟ 646 00:32:46,968 --> 00:32:49,846 ‫خب جواب تست دی‌ان‌ای 647 00:32:49,846 --> 00:32:51,723 ‫هنری که برای پروژه مدرسه‌اش بود رو گرفتیم 648 00:32:51,723 --> 00:32:54,517 ‫مربوط به خطر سرطان پروستات هست؟ 649 00:32:54,517 --> 00:32:55,894 ‫دکتر کیپر گفت مسئله‌ای نیست 650 00:32:55,894 --> 00:32:57,771 ‫فقط سالی دوبار انگشتت رو بکن اون تو 651 00:32:57,771 --> 00:32:59,189 ‫و بعدش با کسی که دوستش داری تماس بگیر 652 00:32:59,189 --> 00:33:01,524 ‫نه، مربوط به اصل و نسب میشه 653 00:33:03,068 --> 00:33:05,237 ‫پدر، مطمئنی که 100% ایرلندی هستی؟ 654 00:33:05,987 --> 00:33:08,073 ‫من 100% ایرلندی هستم؟ 655 00:33:08,073 --> 00:33:10,992 ‫باید بهت بگم که من کاملاً یک پاتنام هستم 656 00:33:10,992 --> 00:33:14,037 ‫و لعنت به کسی که به این شک داشته باشه 657 00:33:14,037 --> 00:33:15,956 ‫درسته... 658 00:33:15,956 --> 00:33:19,000 ‫می‌دونی، جواب دی‌ان‌ای من اومد 659 00:33:19,000 --> 00:33:21,002 ‫می‌دونی، قطعاً نصفش برای مامان بود 660 00:33:21,711 --> 00:33:24,506 ‫اون یکی نصفش هم کاملاً یونانی بود 661 00:33:25,590 --> 00:33:27,467 ‫این ممکن نیست، مگه نه؟ 662 00:33:27,467 --> 00:33:28,969 ‫یونانی؟ 663 00:33:30,053 --> 00:33:32,055 ‫نه، نمیتونه... 664 00:33:39,020 --> 00:33:41,606 ‫امشب پسر سم کیه، پدر؟ 665 00:33:41,606 --> 00:33:43,525 ‫اوه، تدی 666 00:33:43,525 --> 00:33:46,278 ‫همیشه وقتی چیزی رو پنهان می‌کنه ‫کاملاً مشخصه 667 00:33:46,278 --> 00:33:48,530 ‫امشب خیلی ساکتی، تدی 668 00:33:49,906 --> 00:33:51,324 ‫چیه، نکنه یه راز دیگه هم داری؟ 669 00:33:52,325 --> 00:33:56,325 مترجم: حـسـیـن Hossein Hidden 670 00:33:57,326 --> 00:34:01,326 ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 671 00:34:02,327 --> 00:34:07,327 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez