1
00:00:01,340 --> 00:00:10,569
«بیاتوموویز؛ مرجع فیلم و سریال بدون سانسور»
:.: Bia2Movies.bid :.:
2
00:00:12,833 --> 00:00:15,333
زمانی یه لُرد
3
00:00:15,416 --> 00:00:17,291
در جنگل تاریک بود
4
00:00:17,375 --> 00:00:24,250
که یه دستبند عجیبِ نقرهای
5
00:00:24,916 --> 00:00:29,416
دور دستش داشت
6
00:00:37,500 --> 00:00:42,125
اون دستبند با سنگهای ستارهای طلسم شده بود
7
00:00:42,208 --> 00:00:49,208
تمام هیولاها رو دور نگه میداشت
8
00:00:50,083 --> 00:00:53,958
دور
9
00:00:54,958 --> 00:00:59,000
در اون شبِ ساکت و آروم
10
00:00:59,583 --> 00:01:03,291
لابهلای این درختها
11
00:01:03,375 --> 00:01:08,208
یه راهزن لُردِ مهربون رو کُشت
12
00:01:08,291 --> 00:01:11,250
اون دستبند رو
13
00:01:11,333 --> 00:01:15,833
از دست مردِ مُرده دزدید
14
00:01:17,250 --> 00:01:23,291
چون که اون راهزن هم از...
15
00:01:23,875 --> 00:01:29,083
هیولاها میترسید
16
00:01:29,166 --> 00:01:32,541
سوگو، چشمها و گوشهات رو باز نگهدار!
17
00:01:33,208 --> 00:01:34,875
داری دخترها رو میترسونی
18
00:01:35,791 --> 00:01:37,791
ترس برشون نمیداشت...
19
00:01:37,875 --> 00:01:39,875
اگه گم نشده بودی
20
00:01:39,958 --> 00:01:42,625
واقعاً، بابا،
تو توی «کیدوین» بزرگ شدی
21
00:01:42,708 --> 00:01:45,583
مشخصه که پادشاه مسیرهای تازه کنده
22
00:01:46,666 --> 00:01:48,250
حقیقت داره، بابا؟
23
00:01:48,333 --> 00:01:50,583
راهزنها آدمهای بیگناه
رو توی این مسیرها میکُشن؟
24
00:01:50,666 --> 00:01:52,333
اُه، کدو تنبل
25
00:01:53,541 --> 00:01:55,875
راهزنی در کار نیست
26
00:02:11,083 --> 00:02:12,083
نه!
27
00:02:16,708 --> 00:02:18,958
خواهر!
28
00:02:47,750 --> 00:02:49,041
یه «ویچر»
29
00:02:58,125 --> 00:03:00,458
قیافهی جالبیه
30
00:03:03,500 --> 00:03:05,666
حتماً تو جشنهای
جادوگرها کلی کُشته مُرده میدی
31
00:03:06,208 --> 00:03:08,541
معمولاً از شما این سمتها نمیبینم
32
00:03:14,083 --> 00:03:15,625
ها!
متوجهم
33
00:03:16,458 --> 00:03:19,416
تو یه مسیریابی،
مُد جدید رو به رُخ میکشی
34
00:03:19,500 --> 00:03:20,708
عجب طرحی هم زدی
35
00:03:20,791 --> 00:03:22,833
خیلی جلب توجه میکنه!
36
00:03:23,583 --> 00:03:26,333
ای وای.
مردم باید بیشتر با هم آشنا بشن، جدی
37
00:03:26,416 --> 00:03:29,000
گپ بزنن، یه خورده پیشنوازش
38
00:03:29,708 --> 00:03:31,508
مخصوصاً وقتی یکیشون میخواد اون یکی رو بکشه
39
00:03:32,583 --> 00:03:35,750
اگرچه شما «لشنها» حرف نمیزنید،
پس مشکل همینجاست
40
00:04:06,833 --> 00:04:10,333
ولگرد جنگلی یا یه گروه خفاش بالزنِ مرگبار
41
00:04:12,750 --> 00:04:14,333
بیا یه ظاهر انتخاب کن...
42
00:04:15,041 --> 00:04:16,125
و همونو نگهدار
43
00:04:20,291 --> 00:04:22,125
پس شد گروه خفاش بالزن مرگبار
44
00:04:37,208 --> 00:04:39,041
برو. نمرده
45
00:04:39,125 --> 00:04:41,500
پس بکشش. تو یه ویچری
46
00:04:41,583 --> 00:04:43,750
کُشتن یه لِشن چند راه مختلف داره
47
00:04:43,833 --> 00:04:46,041
سرش رو جدا کن،
چندتا از حیوانهای خزدارش رو قربانی کن،
48
00:04:46,750 --> 00:04:48,875
حتی یه سری طلسم قدیمی
پریهای جنگلی هم کفاف میده
49
00:04:49,750 --> 00:04:51,166
تو کدومش رو...
50
00:05:07,208 --> 00:05:11,708
Garean bhaedh aip me vhoelynath
51
00:05:12,916 --> 00:05:17,958
Garean bhaedh aip me vhoelynath
52
00:05:20,333 --> 00:05:22,708
فکر کردم گفتی اونا حرف نمیزنن؟
53
00:05:23,750 --> 00:05:27,416
Garean bhaedh aip me vhoelynath
54
00:05:28,916 --> 00:05:29,958
نمیزنن
55
00:05:31,557 --> 00:05:40,137
»» رضا کارگران ««
:.:.: greatR :.:.:
56
00:05:49,166 --> 00:05:50,000
صبر کن!
57
00:05:50,083 --> 00:05:52,083
وایسا. من خون سلطنتی دارم
58
00:05:52,166 --> 00:05:53,583
نمیتونی اینجا ولم کنی
59
00:05:54,166 --> 00:05:55,208
باید چی کار کنم؟
60
00:05:59,791 --> 00:06:02,375
اون گفت،
«روی چهرهی ناراحتت تمرین کن،
61
00:06:02,458 --> 00:06:05,375
و شاید مسافرها
پیشنهاد بدن باهاشون بری»
62
00:06:06,208 --> 00:06:07,875
و خواهرات چی شدن؟
63
00:06:09,208 --> 00:06:12,583
اون ویچر گفت چهرهی ناراحتم
رو برای کدخدا هم امتحان کنم
64
00:06:13,208 --> 00:06:14,916
تا حاضر بشه افرادش رو بده تا...
65
00:06:15,625 --> 00:06:16,916
جنازههاشون رو جمع کنیم
66
00:06:24,375 --> 00:06:25,541
چشمهات رو خشک کن، بچه
67
00:06:26,791 --> 00:06:31,083
ترتیب میدم پدر و خواهرهات
بهت برگردونده و به خوبی دفن بشن
68
00:06:33,208 --> 00:06:35,833
پدر سوگو عضو عزیزی از این جمع بود
69
00:06:35,916 --> 00:06:37,708
و مطیعِ وفاداری برای پادشاهمون حساب میشد
70
00:06:37,791 --> 00:06:40,750
شاگردهام و من
درخواستمون رو دوباره مطرح میکنیم
71
00:06:41,333 --> 00:06:43,708
خونهی اون ویچر که
«کرمورهن» باشه تسخیر کنید
72
00:06:43,791 --> 00:06:47,291
و ساکنینش رو بابت ارتکاب
جرم علیه مردم کیدوین تبعید کنید
73
00:06:47,791 --> 00:06:50,666
با توجه به چیزهایی که اون پسر گفته،
والاحضرت،
74
00:06:50,750 --> 00:06:54,791
اون ویچر لِشنی که باعث
وحشت در جنگلهامون شده بود رو کُشته
75
00:06:54,875 --> 00:06:58,666
بانو زربست، از کِی تاحالا لشنها
اطراف جنگلهای کیدوین پرسه زدن،
76
00:06:58,750 --> 00:07:00,666
اونم با این حجم از پرخاشگری؟
77
00:07:01,333 --> 00:07:02,458
اِه؟
78
00:07:02,541 --> 00:07:07,083
اوه، داری میگی ویچرها
برنامهی این حملات جنگلی رو ریختن
79
00:07:07,166 --> 00:07:10,458
چقدر تهمتآمیز، بانو «گیلکرست»
80
00:07:10,541 --> 00:07:13,666
گونههای هیولاها زیر شمشیرشون کم شدن
81
00:07:13,750 --> 00:07:15,708
سکه لازم دارن
82
00:07:15,791 --> 00:07:18,750
بعضیها به کارهای مُزدورانه رو آوردن،
بقیه به بزهکاری
83
00:07:18,833 --> 00:07:21,916
یکیشون حتی جایزهای که برای
سر یه شوهر خائن گذاشته شده بود قبول کرده
84
00:07:22,000 --> 00:07:24,583
و مدرکی داری تا این دسیسهت رو اثبات کنی؟
85
00:07:24,666 --> 00:07:29,041
یا باید صرفاً روی ادراکِ
درونی جادوییت حساب کنیم؟
86
00:07:29,125 --> 00:07:31,083
توی ذاتشونه، بانوی من
87
00:07:32,583 --> 00:07:35,375
ویچرها زادهی سحرهای بسیار کثیف هستن
88
00:07:35,875 --> 00:07:37,125
در سرزمینهامون آزاد میگردن،
89
00:07:37,208 --> 00:07:39,583
خودشون رو کمین کنندهی پلیدی معرفی میکنن،
90
00:07:39,666 --> 00:07:41,625
از آدمهای سادهلوح سکه اخاذی میکنن
91
00:07:42,125 --> 00:07:46,791
رعیتهای درستکار و ساده تمام بدبدختیها
رو به طلسمها و هیولاها نسبت میدن
92
00:07:46,875 --> 00:07:48,833
جادوگرها ویچرها رو به وجود آوردن
93
00:07:48,916 --> 00:07:53,583
بعد فرض رو این گرفتن که وظیفهمونه سطل
دستمون بگیریم و گندِ قهوهایشون رو تمیز کنیم
94
00:07:57,333 --> 00:07:59,458
تو این مورد سمتِ بانو زربست هستم
95
00:07:59,958 --> 00:08:02,041
ویچرها در کرمورهن باقی میمونن
96
00:08:02,125 --> 00:08:04,958
حداقل تا زمانی که مدارکی به دست بیاد
97
00:08:06,250 --> 00:08:08,000
تا از نظریهت حمایت کنه
98
00:08:26,875 --> 00:08:29,625
وقتی یه ویچر موجب درد میشه،
99
00:08:29,708 --> 00:08:32,458
خلسه تجربه میکنه
100
00:08:33,250 --> 00:08:35,625
کلماتی که اون موجود
گفت به زبان «اِلیون»ـه
101
00:08:35,708 --> 00:08:38,916
یه زبان اِلفی محلی مُرده که
مربوط به دورههای تاریکتر میشه
102
00:08:39,000 --> 00:08:42,270
تعداد کمی اون زبان باستانی رو یادشونه.
کمتر جرأت حرف زدنش باهاش رو دارن
103
00:08:42,333 --> 00:08:44,583
ولی چطور یه لِشن اونو بلد بوده
104
00:08:44,666 --> 00:08:47,000
یا ترسیده بوده یه لونه...
105
00:08:47,083 --> 00:08:48,583
هیچوقت نگفتم ترسیده بود
106
00:08:49,333 --> 00:08:51,625
تو زبون اِلیون بلدی، نیستی، «فیلاوندرل»؟
107
00:08:52,375 --> 00:08:54,625
شما ویچرها واقعاً سکه لازم هستین
108
00:08:55,208 --> 00:08:58,666
که واسه به دست آوردن
سرنخ برای کار سراغ الِفها اومدین
109
00:08:58,833 --> 00:09:03,041
این لذتها خرج خودشون رو نمیدن که.
اون لشن چی گفت؟
110
00:09:03,708 --> 00:09:05,541
«مواظب لونهی مردگانم باش»
111
00:09:05,625 --> 00:09:08,500
همم. چیرهایی که آدم
دلش نمیخواد توی وان بشنوـه
112
00:09:09,875 --> 00:09:12,750
متوجه چیز غیرعادی دیگهای شدی؟
113
00:09:13,250 --> 00:09:15,000
یه انرژی توی جنگل بود
114
00:09:15,750 --> 00:09:17,375
یه جور جادو، شاید.
115
00:09:17,458 --> 00:09:19,416
اون لشن رو کنترل میکرد، جادوش کرده بود
116
00:09:20,166 --> 00:09:21,208
صورتت چی شد؟
117
00:09:22,416 --> 00:09:24,041
طی چهار تابستون گذشته،
118
00:09:24,833 --> 00:09:26,916
دخترهایی از سلسله مراتبمون ناپدید شدن
119
00:09:27,000 --> 00:09:29,041
اُه، خدا، نمایشنامه اِلفی نه
120
00:09:29,625 --> 00:09:33,250
اولش میترسیدیم که صرفاً
بعد از پاکسازی اولیه ما رو رها میکنن
121
00:09:33,750 --> 00:09:38,250
- ولی ناپدید شدنها متوقف نشدن
- ناراحتکنندهست، واقعاً. خیلی افتضاح
122
00:09:38,333 --> 00:09:41,583
یکی از اولین کسهایی که ناپدید شد
یه ساحرهی جوان بود، «کیتسو»
123
00:09:42,750 --> 00:09:45,875
اون به زبون الیون حرف میزد.
باید به اون جنگل برگردیم
124
00:09:46,708 --> 00:09:48,541
ببین، من یه شکارچی هیولام، فیل،
125
00:09:48,625 --> 00:09:51,958
نه شرخر الفها، حتی از مدلهای آدم کُشش،
ولی موفق باشی
126
00:09:52,041 --> 00:09:54,083
پس به یه دوست یه لطفی میکنی؟
127
00:09:54,750 --> 00:09:57,375
لطف و دوست پول نمیشه
128
00:09:57,458 --> 00:09:58,666
کاملاً برعکسش
129
00:09:59,166 --> 00:10:01,041
واقعاً هیچ شرمی نداری
130
00:10:01,125 --> 00:10:04,916
من یه شهرت خاص و برآوردِ
سالمی از ارزش استعدادم دارم
131
00:10:05,875 --> 00:10:10,166
معذرت میخوام که سعی میکنم از یه زمستون
حیف و میل شده در کرمورهن نجاتت بدم
132
00:10:10,250 --> 00:10:12,541
حیف شده؟
133
00:10:13,041 --> 00:10:15,791
خب، مشروب خوری هست، خوردن، خوابیدن
134
00:10:16,291 --> 00:10:17,166
همهش مجانی
135
00:10:17,250 --> 00:10:21,291
و تعلیمِ یه گروهِ حریصِ
دیگه از ویچرهای کم سن و سال
136
00:10:22,000 --> 00:10:23,500
اونو میسپارم به رفیقهام
137
00:10:25,083 --> 00:10:30,708
تصور کن اگه شما ویچرها برای چیزی بیشتر از
فقط هیجان و سکه کار میکردین چی میشد
138
00:10:31,458 --> 00:10:33,958
تصور کن اگه شما اِلفها
به خوبی احساس گناه دادن
139
00:10:34,041 --> 00:10:36,166
شمشیر دست میگرفتین چی میشد
140
00:10:46,166 --> 00:10:47,416
لطفاً! بگیرینشون!
141
00:10:48,416 --> 00:10:50,291
وزیمیر، بیا اینجا!
142
00:10:50,375 --> 00:10:53,291
کجا...
هی! باید برن!
143
00:10:56,166 --> 00:10:57,916
حالا نیش میزنن. نه!
144
00:10:58,000 --> 00:10:59,791
لیس میزنن. اوه!
دارن لیس میزنن
145
00:11:00,416 --> 00:11:02,500
اوه! زبونها!
146
00:11:04,125 --> 00:11:06,291
- نه! آه!
- وزیمیر!
147
00:11:06,375 --> 00:11:08,416
بهت گفتم که، گرهی جفتی!
148
00:11:08,500 --> 00:11:10,625
زدم، پدر.
همونطور که نشون دادی
149
00:11:10,708 --> 00:11:13,166
بذار ببینیم پسره میتونه
یه پارچهی خیس بیاره یا نه
150
00:11:16,041 --> 00:11:18,750
اگه پستتر بودم پسرت
رو به یه خانواده دیگه میفروختم
151
00:11:18,833 --> 00:11:19,833
بله، قربان
152
00:11:19,916 --> 00:11:24,000
حداقل پسرم میزان سخاوتمندی
شخصیت شما رو اثبات میکنه
153
00:11:24,083 --> 00:11:27,458
برو بازار.
برای آروم کردن خانممون جویدنی آبی لازم داریم
154
00:11:27,541 --> 00:11:29,416
- نه!
- سعی کن گند نزنی
155
00:11:31,541 --> 00:11:33,583
لطفاً بس کنید! لطفاً تمومش کنید!
156
00:11:33,666 --> 00:11:34,666
- نه
- نه!
157
00:11:43,625 --> 00:11:45,666
کم اینجوری کن!
158
00:11:55,791 --> 00:11:57,458
آه! اوه!
159
00:12:01,166 --> 00:12:02,166
اوه!
160
00:12:05,583 --> 00:12:08,708
اِلیانای بیچاره.
حتی لازم نبود حرکتی بزنم
161
00:12:08,791 --> 00:12:11,625
کم عقل!
ممکن بودی بُکشیم
162
00:12:12,541 --> 00:12:13,625
اومدی اذیتم کنی؟
163
00:12:13,708 --> 00:12:16,250
ارباب اصرار کرد توی بازار مراقبت باشم
164
00:12:16,333 --> 00:12:18,291
به نظر عصبانی میاومد
165
00:12:19,875 --> 00:12:22,583
تمام روز بردگی میکنیم،
سرمون داد زده میشه،
166
00:12:22,666 --> 00:12:26,291
و تنها سکهای که میگیریم وقتیه
که فرستاده میشم تا جنس براشون بیاریم
167
00:12:26,375 --> 00:12:29,958
فقط خوشحال باش که یه سقف
بالا سرت داری و شکمت خالی نیست
168
00:12:30,041 --> 00:12:34,541
به زور سقف میشه، به زور خالی نیست.
فقط به اندازهای که اینجا بمونیم و نفس بکشیم
169
00:12:35,708 --> 00:12:37,250
باشه
170
00:12:37,333 --> 00:12:38,625
دنیا اینجاست
171
00:12:38,708 --> 00:12:41,083
اگه کُلی سکه داشتی چی میخریدی؟
172
00:12:41,166 --> 00:12:44,125
از این روستا میزدم بیرون و توی قاره سفر میکردم
173
00:12:44,208 --> 00:12:45,958
- ماجراجویی؟
- البته
174
00:12:46,041 --> 00:12:47,791
- جاودانگی؟
- اُه، بله!
175
00:12:47,875 --> 00:12:48,875
دختر بازی؟
176
00:12:51,500 --> 00:12:53,833
من که یه خونهی کنار دریاچهای قشنگ میگرفتم
177
00:12:54,333 --> 00:12:58,916
شوهر خوشتیپم و خودم کنار آب
پیکنیک میرفتیم و مشروب میخوردیم
178
00:12:59,000 --> 00:13:01,333
و بچههامون همون نزدیکی بازی میکردن
179
00:13:01,416 --> 00:13:03,500
میدونی باید چی کار کنیم؟
180
00:13:04,166 --> 00:13:06,500
باید با این سکهها کیک عسلی بخریم
181
00:13:06,583 --> 00:13:08,750
و بانومون چطوری گیاههای داروئیش رو بگیره؟
182
00:13:10,416 --> 00:13:12,809
- آره، سه تا دیگه از اونا
- کباب مخلوط تازه!
183
00:13:12,833 --> 00:13:14,333
اینم از این، قربان
184
00:13:14,416 --> 00:13:16,166
وایسا! دزد!
185
00:13:17,208 --> 00:13:18,791
هی!
186
00:13:19,291 --> 00:13:20,333
این سمتی!
187
00:13:24,375 --> 00:13:25,666
- اُه!
- جلوش رو بگیرین!
188
00:13:38,500 --> 00:13:39,833
خُل وضع
189
00:13:53,041 --> 00:13:54,125
همم!
190
00:13:55,166 --> 00:13:56,750
یه کم برای من نگهدار!
191
00:13:58,041 --> 00:14:00,666
دیدی، کار کرد
192
00:14:00,750 --> 00:14:01,916
میدونستم میکنه
193
00:14:08,708 --> 00:14:10,166
توی «نیلفگارد»،
194
00:14:10,250 --> 00:14:13,958
دستهای دزدیهایی مثل شما رو میبُرن
195
00:14:14,000 --> 00:14:16,625
مجبورت میکنن تا چند هفته بندازیشون دور گردنت
196
00:14:17,958 --> 00:14:19,333
حُقهی هوشمندانهایـه
197
00:14:20,166 --> 00:14:21,583
چیز عجیبی قاپیدی
198
00:14:21,666 --> 00:14:22,833
کیه که مریض شده؟
199
00:14:26,000 --> 00:14:26,833
کجا...
200
00:14:26,916 --> 00:14:31,333
این دختره تخم از کجا پیدا کرده تا تو
یه کوچه با مردی مثل من اینطوری رفتار کنه؟
201
00:14:31,416 --> 00:14:35,500
از بُزدلهای بو گندویی که سعی میکنن
قلدری خانمهای جوان رو بکنن دزدیمشون
202
00:14:39,333 --> 00:14:40,333
تو کی هستی؟
203
00:14:40,416 --> 00:14:45,333
یه انساندوست، که گوشهای
خیرخواهش شنیدن که یکی از خانمهای محل
204
00:14:45,416 --> 00:14:48,291
با دیوانگی و تب از دست رفته...
205
00:14:48,375 --> 00:14:50,708
چیزهای خوفناکی میبینه که واقعاً وجود ندارن
206
00:14:51,208 --> 00:14:55,166
اون جویدنی آبی مطمئناً
بیماریش رو کم میکنه، ولی، آه...
207
00:14:55,791 --> 00:14:57,250
یه شمشیر میتونه اونو بُکُشه
208
00:14:57,333 --> 00:14:58,375
اسمم «دگلن»ـه
209
00:14:59,083 --> 00:15:01,333
و قراره منو ببرین پیش خانم اشرافیتون
210
00:15:01,833 --> 00:15:04,958
وگرنه شما دو تا آفت رو برمیگردونم به بازار
211
00:15:11,916 --> 00:15:14,000
یه شیطان این زن رو آلوده کرده
212
00:15:14,083 --> 00:15:15,083
یه «ماهر»
213
00:15:15,500 --> 00:15:19,208
با توهمهای زننده ترتیبت رو میده
و از دیوانگیت تغذیه میکنه
214
00:15:19,291 --> 00:15:21,750
سنگهای شهاب سنگی
مانع جادوی شیطان میشه،
215
00:15:21,833 --> 00:15:23,833
تا بشه.. حذفش کرد
216
00:15:24,333 --> 00:15:25,958
بیرون. حالا. همهتون
217
00:15:28,250 --> 00:15:29,416
من دوست دارم بمونم
218
00:15:30,625 --> 00:15:34,041
پسرت احتمالاً
واسه خودش یکی دو تا هیولا دیده، نه؟
219
00:15:37,500 --> 00:15:39,583
- اوف!
- میخوام یه طلسم اجرا کنم
220
00:15:39,666 --> 00:15:41,958
تویی که باید اون جانور رو بگیری
221
00:15:43,166 --> 00:15:46,583
ولی من فکر کردم یه ویچر هیولاها رو میکُشه
222
00:15:46,666 --> 00:15:48,375
برای کُشتن یه هیولا،
223
00:15:48,458 --> 00:15:50,416
اول باید بتونی درکش کنی
224
00:15:50,500 --> 00:15:51,958
درموردش تحقیق کنی
225
00:15:52,458 --> 00:15:53,958
نقطه ضعفش رو پیدا کنی
226
00:15:54,500 --> 00:15:56,750
این لعنتی رو زنده و سرحال میخوام
227
00:15:57,875 --> 00:15:58,875
اگه ممکن باشه
228
00:16:09,708 --> 00:16:10,791
محکم، رفیقِ جوون
229
00:16:10,875 --> 00:16:11,958
آه...
230
00:16:35,083 --> 00:16:36,708
اونوقت میخواست بمونه
231
00:16:58,833 --> 00:17:01,083
هیچوقت نذار برن رو مُخت
232
00:17:01,666 --> 00:17:04,125
مُردهش بهتر از فرار کردهشـه
233
00:17:06,875 --> 00:17:09,041
همیشه یه هیولای دیگه هست
234
00:17:14,000 --> 00:17:15,000
وزیمیر
235
00:17:15,500 --> 00:17:17,000
آب گرم بیار
236
00:17:17,708 --> 00:17:18,791
سرم...
237
00:17:18,875 --> 00:17:21,291
اُه، سرم وحشتناک درد میکنه
238
00:17:34,541 --> 00:17:36,000
وزنش خوبه، نیست؟
239
00:17:36,083 --> 00:17:39,291
فکر میکنی اون کار برای
ارباب عوضیت چقدر هزینه داره؟
240
00:17:40,875 --> 00:17:43,083
ترس و جهل کاسبیِ خوبیـه
241
00:17:44,416 --> 00:17:46,000
برای خدماتت، رفیق جوان
242
00:17:54,416 --> 00:17:55,500
منو با خودت ببر
243
00:17:56,666 --> 00:17:58,666
پسرهای زیادی دنبال ویچر شدن نیستن
244
00:17:58,750 --> 00:18:02,083
حتی از اونم کمتر دنبال
لگن گرفتن و آب آوردن هستن
245
00:18:02,166 --> 00:18:03,166
و دختره؟
246
00:18:04,000 --> 00:18:05,291
خانمِ چشم آبیت؟
247
00:18:06,583 --> 00:18:09,333
اونجا با «ماهر»ـه هم تردید کردی
248
00:18:09,416 --> 00:18:13,000
ویچرها تردید نمیکنن
249
00:18:40,916 --> 00:18:43,250
- بس کن!
- میخوای از امروز لذت ببری؟
250
00:18:43,333 --> 00:18:47,083
یا هنوز به خاطر اون شب هیولا کُشی
ترسناکت زیادی شوکه هستی؟
251
00:18:47,166 --> 00:18:49,166
اولینبارت بود، وزیمیر
252
00:18:49,750 --> 00:18:53,208
ببخشید که دلم میخواد واسه
یه چیزی به جز خدمتکاری خوب باشم
253
00:18:53,291 --> 00:18:55,541
اوه، الان میفهمم
254
00:18:55,625 --> 00:18:57,875
تو، آراسته شده با زرهی جنگی،
255
00:18:57,958 --> 00:18:59,583
شمشیرهای فولادی و نقرهای،
256
00:18:59,666 --> 00:19:03,541
قاره رو از دست «کیکامور»ها،
غولها و ساحرههای دیوانه نجات میدی
257
00:19:03,625 --> 00:19:05,291
شیطان از دستت به لرزه میافته
258
00:19:06,500 --> 00:19:09,916
- زرهی خوش استیل، راستی.
- هرجور دوست داری تصورش کن
259
00:19:10,666 --> 00:19:14,416
تنها راهی که آدمهایی مثل ما جون سالم به در میبرن
با رویاپردازی درمورد خودمون جای چیزهای دیگهست
260
00:19:15,000 --> 00:19:19,291
کی میدونه؟ شاید یه روز من
شاهزادهای شدم که به برف فرمان میده
261
00:19:22,333 --> 00:19:23,333
آه!
262
00:19:25,708 --> 00:19:27,875
وزیمیر، فقط شوخی میکردم
263
00:19:27,958 --> 00:19:29,458
به نظرت سرنوشتمون خندهداره؟
264
00:19:30,083 --> 00:19:34,250
چرا من باید مثل پدرم بیعرضه و بیپول باشم؟
یا تو مثل مادرت باشی؟
265
00:19:34,875 --> 00:19:37,750
- چرا اینطوری مسخره شدی؟
- نمیفهمی
266
00:19:37,833 --> 00:19:40,125
وزیمیر، اون بیرون، ما هیچی نیستیم
267
00:19:40,791 --> 00:19:41,916
کمترا ز هیچی
268
00:19:42,458 --> 00:19:45,000
حداقل اینجا،
توی عمارت، جا و مکان داریم
269
00:19:45,083 --> 00:19:46,750
و اگه من بتونم ازت مراقبت کنم؟
270
00:19:47,333 --> 00:19:49,791
سکهای که اون ویچر دیشب به دست آورد،
271
00:19:49,875 --> 00:19:51,416
باید میدیدیش
272
00:19:51,916 --> 00:19:54,791
اون خونهی کنار دریاچهت رو برات میگیرم،
تمام شرابی که میخوای
273
00:19:54,875 --> 00:19:57,416
هرچیز و همه چیز
274
00:19:57,500 --> 00:19:58,500
مال توـه
275
00:19:59,416 --> 00:20:01,583
پس بدهیای که به اربابی که ازش متنفرم
276
00:20:02,166 --> 00:20:04,083
با بدهی به اونی که دوست دارم عوض کنم؟
277
00:20:06,666 --> 00:20:08,708
صبر کن، اِلیانا! بمون!
278
00:20:09,208 --> 00:20:10,333
تو بمون
279
00:21:42,291 --> 00:21:43,916
لرد وزیمیر،
280
00:21:44,000 --> 00:21:45,291
بهترین دوستِ جدیدم
281
00:21:45,375 --> 00:21:47,416
توی مسیرم به اینجا به یه لشن برخوردم
282
00:21:47,500 --> 00:21:48,500
شنیدیم
283
00:21:49,000 --> 00:21:51,250
در همین حین،
امسال به زور اونقدر در آوردم
284
00:21:51,333 --> 00:21:53,791
که از پس خرجِ یه شب با
مردِ فاحشهی معامله شُل بر بیام
285
00:21:53,875 --> 00:21:55,541
مُصیبتهات کمرم رو میشکنه، لوکا
286
00:21:56,041 --> 00:21:59,041
بعد اینجا «سون» رو داریم که نیروهای جدید آورده
287
00:21:59,125 --> 00:22:01,541
همین که با هر هیولایی که میکشیم
خودمون رو از کار بی کار میکنیم
288
00:22:01,625 --> 00:22:03,416
به اندازه کافی بد هست
289
00:22:03,500 --> 00:22:05,708
حالا قراره تعدادمون بیشتر هم بشه
290
00:22:05,791 --> 00:22:09,750
تقصیر من نیست که مردم بیشتر از سکه بچه دارن
291
00:22:09,833 --> 00:22:12,166
تازه، یه مرد فاحشه کم داری؟
292
00:22:12,708 --> 00:22:14,125
برو درت بذار
293
00:22:14,208 --> 00:22:15,916
تو همه جات کم نیست؟
294
00:22:16,000 --> 00:22:19,291
پسرها،
هیولاها توی زمستون زاد و ولد میکنن،
295
00:22:19,375 --> 00:22:22,208
بعد که بهار اومد،
از اینجا تا «نظیر» کار هست
296
00:22:22,291 --> 00:22:24,666
تا اون موقع، میگم جمع و جور کنیم،
297
00:22:24,750 --> 00:22:25,750
مشروب بخوریم،
298
00:22:26,166 --> 00:22:30,041
و شماها دوتا تمرکز کنید تا این بچهها
رو وارد دنیای ویچر بودن کنید
299
00:22:33,875 --> 00:22:36,500
«ویچرها سرکشهایی بدون نجابت هستن»
300
00:22:36,583 --> 00:22:39,666
«موجودات حقیقتاً شیطانی که
فقط به درد کُشتن میخورن»
301
00:22:41,416 --> 00:22:44,250
«در بین انسانهای درستکار جایی برای اونها نیست»
302
00:22:45,250 --> 00:22:47,750
خدایا. این آشغال رو چطور پیدا کردی؟
303
00:22:47,833 --> 00:22:51,583
چندتا از پسرها موقع برگشتن دیدنشون
که تو شهر به در و دیوار زده بودن
304
00:22:51,666 --> 00:22:54,500
«تترا گیلکرست». شبیه یه گیاهشناس میمونه
305
00:22:55,208 --> 00:22:56,208
یه ناب گراست
306
00:22:56,666 --> 00:23:00,583
میگه از نوادگان اولین ساحرهی انسانیـه
307
00:23:00,666 --> 00:23:03,166
زحمتت میشد خواهرهای اون پسره رو دفن میکردی؟
308
00:23:04,208 --> 00:23:06,833
داری واسه الاغهایی واسه گیلکرست کاه میریزی
309
00:23:08,125 --> 00:23:10,166
اون دندونِ یه «وایورن»ـه، نه «باسیلیسک»
310
00:23:10,250 --> 00:23:11,958
هرجور بخوام ترکیب میکنم
311
00:23:12,583 --> 00:23:13,583
ببین
312
00:23:14,125 --> 00:23:17,125
- وضیعت من و بچهها رو میدونی
- باهاش کنار بیا، رفیق جوون
313
00:23:17,208 --> 00:23:19,583
چون قراره به نیروهای جدید شمشیربازی یاد بدی
314
00:23:19,666 --> 00:23:23,333
- دارم تنبیه میشم؟
- این زمستون چندتا ویچر کم دارم
315
00:23:23,958 --> 00:23:28,083
پهلوانپنبهها کارهای پُرسودتری پیدا کردن
316
00:23:28,583 --> 00:23:30,791
پس همهمون باید وزن بیشتری حمل کنیم
317
00:23:30,875 --> 00:23:34,125
یه زمستون شگفتانگیز از تراژدیهای کوچیک رها شده
318
00:23:34,208 --> 00:23:35,041
دوستداشتنیـه
319
00:23:35,125 --> 00:23:37,416
حالا، این لشن
320
00:23:38,500 --> 00:23:40,875
بگو که به فکرت رسیده که جادوش کرده بودن
321
00:23:40,958 --> 00:23:42,916
کند ذهن که نیستم
322
00:23:43,000 --> 00:23:45,333
یه «کرون» میتونسته اون کار رو بکنه
323
00:23:45,416 --> 00:23:47,416
یه خونآشام ارشد، کاملاً ممکنه
324
00:23:48,208 --> 00:23:51,083
یا میتونه گونهی جدیدی از لشن باشه
325
00:23:51,166 --> 00:23:54,875
راستش، فقط الفهان که ظاهر
معمولِ قربانی بودن به خودشون گرفتن
326
00:23:55,375 --> 00:23:56,958
حیف شد
327
00:23:58,166 --> 00:24:01,250
چندتا هیولای جدید...
برای کاسبی خوب میشد
328
00:24:06,083 --> 00:24:08,208
چرا ویچرـه ترتیبش رو نداده؟
329
00:24:08,291 --> 00:24:11,416
- دروغ و دسیسه
- صورتها رو نگاه نکن
330
00:24:12,416 --> 00:24:14,791
شنیدم که لشن کشته شده
331
00:24:18,291 --> 00:24:22,208
یه استشمام کوچیک از نفس باسیلیسک
میتونه کار ده مرد قوی رو بسازه
332
00:24:23,625 --> 00:24:26,041
جنازهی اون موجود رو پیدا کردی؟
333
00:24:27,500 --> 00:24:30,291
یه ویچر برای گرفتن سکهش مدرک لازم داره
334
00:24:30,958 --> 00:24:32,458
و با اینحال...
335
00:24:32,541 --> 00:24:34,166
حداقل کمکم کن شاه رو راضی کنم
336
00:24:34,250 --> 00:24:36,958
تا یه پیغامرسون برای بررسی
به کرمورهن بفرسته، لطفاً
337
00:24:37,791 --> 00:24:41,458
وردستهات به اندازه کافی
از ترس مردم استفاده کردن
338
00:24:41,541 --> 00:24:44,250
صرفِ فرستادن یه پیغامرسون
ویچرها رو محکوم میکنه،
339
00:24:44,333 --> 00:24:45,916
حقیقت هرچی که باشه
340
00:24:46,708 --> 00:24:48,875
میدونی درست کردن یه ویچر شامل چی میشه؟
341
00:24:50,041 --> 00:24:52,125
کارهای وحشتناکی که با نیروهای جدیدشون میکنن؟
342
00:24:52,208 --> 00:24:54,958
پسرهایی که از یتیمهایی که اینجا داری بزرگتر نیستن
343
00:24:55,916 --> 00:24:58,416
شوهر مرحومت اگه بود متوجه میشد
344
00:24:58,916 --> 00:25:01,250
من شدیداً لرد زربست رو تحسین میکردم
345
00:25:02,666 --> 00:25:04,000
ذهنش باز بود
346
00:25:04,791 --> 00:25:05,791
تفکر خلاقانهای داشت
347
00:25:06,541 --> 00:25:08,291
هرچی نباشه، با تو ازدواج کرد
348
00:25:08,375 --> 00:25:10,541
مواظب باش، تترا
349
00:25:11,041 --> 00:25:12,291
یا ساکت باش
350
00:25:12,875 --> 00:25:16,083
قوانین کیدوین صندلی شوهر
در دربار رو به بیوهش میدن
351
00:25:16,166 --> 00:25:18,791
همون قوانین چیزی درمورد پاک کردن
چیزی که زنه زمانی بوده نمیگن
352
00:25:19,791 --> 00:25:21,750
خب، چه شانس خوبی، بانوی من،
353
00:25:21,833 --> 00:25:24,208
که افراد کمی حاضرن راجب این مشکل بحث کنن
354
00:25:42,791 --> 00:25:44,458
روزهاست چیزی برای خوردن بهمون ندادین!
355
00:25:44,541 --> 00:25:47,208
خواب بهمون نمیدین،
به زور میتونیم وایسیم
356
00:25:47,708 --> 00:25:49,833
حالا دادین با شمشیر بازی کنیم؟
357
00:25:51,041 --> 00:25:53,958
منم مثل تو خوشم نمیاد اینجا باشم
358
00:25:54,833 --> 00:25:56,041
یه حدس شانسی میزنم
359
00:25:56,125 --> 00:25:59,583
همهتون خیال میکنید اون بیرون
سرنوشتهای بهتری براتون هست
360
00:26:00,541 --> 00:26:02,666
اون بیرون، هیچی ندارین
361
00:26:03,875 --> 00:26:05,916
ولی اینجا، ما بهتون قدرت میدیم
362
00:26:06,000 --> 00:26:07,750
هدف
363
00:26:09,750 --> 00:26:10,750
احترام
364
00:26:11,125 --> 00:26:13,958
یه فرصت برای جون سالم به در بردن
از وحشتهایی که بیرون در انتظارـه
365
00:26:14,458 --> 00:26:17,041
اگه اونو نمیخواین، پس این...
366
00:26:20,375 --> 00:26:21,541
با شما حیف میشه
367
00:26:25,166 --> 00:26:27,083
«و اگه اونو نمیخواین، پس این...
368
00:26:27,166 --> 00:26:29,000
با شما حیف میشه»
369
00:26:29,083 --> 00:26:31,666
آه. اون نادون چقدر مزخرف میگه
370
00:26:31,750 --> 00:26:34,000
ارباب دگلن ما رو برای مسیرمون آماده میکنه
371
00:26:34,083 --> 00:26:36,208
بهتره اینجا سختی بکشیم تا بیرون
372
00:26:37,625 --> 00:26:39,416
اُه، امشب یخبدونـه
373
00:26:42,333 --> 00:26:44,291
خفه شو و تا جایی که میتونی بخواب
374
00:26:46,291 --> 00:26:48,583
آه، به توماس اهمیت نده
375
00:26:48,666 --> 00:26:49,958
قانون غافلگیری
376
00:26:50,041 --> 00:26:52,875
تا وقتی یکیشون اومد دم در
نمیدونستیم پسره مال ویچرهاست
377
00:26:52,958 --> 00:26:54,125
قانون غافلگیری؟
378
00:26:54,208 --> 00:26:57,750
یه اسم فانتزی واسه وقتیه که نمیتونی
پولِ یه ویچر رو بدی. بچهت رو بده بهشون
379
00:26:59,166 --> 00:27:01,291
تو فروخته شدی،
یا داوطلب اومدی؟
380
00:27:01,375 --> 00:27:04,000
آه، ننه بابام پرتم کردن اینجا.
مثل اکثریت
381
00:27:04,083 --> 00:27:06,416
کی با انتخاب خودش میاد تو این خوک دونی؟
382
00:27:09,833 --> 00:27:11,791
- اینقدر نترس
- اونا...
383
00:27:12,500 --> 00:27:15,000
- میخوان ما رو مسموم کنن
- کی؟
384
00:27:15,083 --> 00:27:17,250
یه سری ساحره اینجا هست
385
00:27:17,333 --> 00:27:18,333
سن بالا
386
00:27:18,833 --> 00:27:20,416
ویچر درست میکنن، اونا...
387
00:27:20,500 --> 00:27:22,875
ما رو میکُشن.
بعد ما رو برمیگردونن، ولی...
388
00:27:23,458 --> 00:27:24,750
دیگه عادی نیستیم
389
00:27:26,041 --> 00:27:29,000
- بهش میگن...
- آزمون علفزار. میدونم
390
00:27:29,083 --> 00:27:30,416
منم میترسم
391
00:27:31,291 --> 00:27:33,708
بعد فکر میکنم،
«به زودی قراره اون بیرون توی راه باشم،
392
00:27:33,791 --> 00:27:36,666
قویتر از خیلیها،
بدون خواستنِ چیزی.»
393
00:27:37,208 --> 00:27:38,541
دیگه هیچوقت از چیزی نمیترسم
394
00:27:40,958 --> 00:27:43,833
بهتر از حالت عادی از
آزمونها بیرون میای، توماس
395
00:27:44,708 --> 00:27:45,708
قول میدم
396
00:28:04,125 --> 00:28:05,916
- چی...
- وزیمیرـه!
397
00:28:08,791 --> 00:28:11,000
چی شد؟
ما کجائیم؟
398
00:28:11,083 --> 00:28:14,041
ساکت.
بابام قبلاً درمورد اینجا گفته بود
399
00:28:14,833 --> 00:28:16,333
باتلاقِ سُرخـه
400
00:28:16,416 --> 00:28:17,625
نفرین شدهست
401
00:28:17,708 --> 00:28:20,666
پُر از ارواح خبیث و دیوهاست
402
00:28:21,250 --> 00:28:22,333
گریفینها
403
00:28:22,416 --> 00:28:23,875
این یه آزمایشه
404
00:28:24,500 --> 00:28:25,708
مثل بقیه آزمونها
405
00:28:25,791 --> 00:28:29,500
در مسیر کار،
اولین غریزهی یه ویچر زنده موندنـه
406
00:28:30,083 --> 00:28:32,083
موضوع هوشه، نه شمشیر
407
00:28:32,166 --> 00:28:34,458
ماه رو دنبال میکنیم تا به صافی برسیم
408
00:28:34,541 --> 00:28:36,583
اگه یه هیولا نزدیک باشه،
مدالتون...
409
00:28:48,583 --> 00:28:50,541
- شبحها!
- آروم باشین!
410
00:28:51,708 --> 00:28:52,708
با هم بمونید!
411
00:29:11,166 --> 00:29:13,208
ها؟
412
00:29:34,750 --> 00:29:35,750
این طرفی
413
00:30:06,291 --> 00:30:07,291
آه...
414
00:30:19,000 --> 00:30:20,000
اوه...
415
00:31:04,208 --> 00:31:05,958
اوه!
416
00:31:41,125 --> 00:31:43,916
مدالها گاهی اوقات
کتاب علوم طبیعت رو حس میکنن
417
00:31:44,750 --> 00:31:47,666
- مخصوصاً وقتی پُر باشه
- تو یکی از اونایی
418
00:31:48,250 --> 00:31:50,625
اون ساحرههایی که توماس
گفته بود ویچر درست میکنن
419
00:31:51,666 --> 00:31:53,041
خیلی پیر به نظر نمیای
420
00:31:53,625 --> 00:31:55,708
خب، ساحرهها دیر پیر میشن
421
00:31:55,791 --> 00:31:56,916
ویچرها هم همینطور
422
00:31:57,000 --> 00:32:00,541
به هر دومون دههها وقت میده
تا مهارتهای خاصمون رو بهبود بدیم
423
00:32:00,625 --> 00:32:01,916
اگرچه، آزمونها فقط
424
00:32:02,000 --> 00:32:03,791
بخشی از وظیفهی منه
425
00:32:03,875 --> 00:32:05,500
نترس
426
00:32:05,583 --> 00:32:08,916
فقط عارضهی جانبی ژنهای چندگانهشـه
427
00:32:09,000 --> 00:32:10,750
«کرالک»ها
428
00:32:10,833 --> 00:32:14,208
تو ساختار این گونه
سه مُدل مختلف شناسایی کردم
429
00:32:14,291 --> 00:32:16,625
یه دو رگهی کوچولی کثیفـه
430
00:32:16,708 --> 00:32:20,458
ارباب دگلن گفت هیولاها
نمیتونن با نژادهای دیگه تولیدمثل کنن
431
00:32:20,958 --> 00:32:24,291
حقیقته. اگرچه میشه مهندسیشون کرد
432
00:32:24,916 --> 00:32:27,708
تصور کن ارتشی از هیولاها که
433
00:32:27,791 --> 00:32:30,916
برای از بین بردن الفها
و نژادهای قدیمی طراحی شدن
434
00:32:31,000 --> 00:32:33,125
تا زمین و غذا به دست بیارن
435
00:32:33,708 --> 00:32:35,208
اگرچه افسونگریش...
436
00:32:35,291 --> 00:32:36,583
نا زیبا بود
437
00:32:37,250 --> 00:32:39,708
اکثر دو رگهها درجا مُردن
438
00:32:40,666 --> 00:32:42,458
ساحرهها هیولاها رو ساختن،
439
00:32:42,541 --> 00:32:44,666
بعد ویچرها رو ساختن تا اونا رو بکشن؟
440
00:32:45,458 --> 00:32:48,458
امروز، ساحرههای من و خودم حافظ
441
00:32:48,541 --> 00:32:50,833
راز و رمز این افسونهای جهشزا هستیم،
442
00:32:50,916 --> 00:32:53,166
از سوءاستفادهی بیشتر جلوگیری میکنیم
443
00:32:53,833 --> 00:32:55,375
من «رایدریک»ـم، راستی
444
00:32:55,458 --> 00:32:57,208
خُل شدی، رایدریک؟
445
00:32:57,750 --> 00:33:01,541
یه ویچر حق داره جایگاهش در تاریخ رو بدونه
446
00:33:02,291 --> 00:33:04,500
وقتی داشتی زخمهات رو لیس میزدی یه سواره اومد
447
00:33:04,583 --> 00:33:05,833
یه نامه برات گذاشت
448
00:33:05,916 --> 00:33:09,125
میدونستی که توماس و بقیه قراره توی باتلاق بمیرن؟
449
00:33:09,208 --> 00:33:11,375
بازیِ اعداد و تعداده، مرد جوون
450
00:33:11,458 --> 00:33:14,375
چند نفر از این آزمونها زنده بیرون میان؟
451
00:33:14,458 --> 00:33:17,041
بستگی داره. چندتاشون ویچر هستن؟
452
00:33:18,750 --> 00:33:22,750
نامه از سمت آشناته.
بخونش، قبل از اینکه بسوزونمش
453
00:33:29,208 --> 00:33:30,458
«وزیمیر»
454
00:33:31,083 --> 00:33:34,166
«احتمالاً افکارت از اینجا فاصله زیادی داره،
برای همین کوتاه میگم»
455
00:33:35,083 --> 00:33:36,416
«پدرت مُرده»
456
00:33:37,125 --> 00:33:38,750
«کیدوین روستامون رو گرفت
457
00:33:38,833 --> 00:33:41,166
و پدرت وقتی داشت به لرد و
بانومون کمک میکرد فرار کنن کشته شد،
458
00:33:41,250 --> 00:33:43,333
که هر دوشون در نهایت به قتل رسیدن»
459
00:33:43,833 --> 00:33:46,000
«به خونه برنگرد، وزیمیر،
460
00:33:46,083 --> 00:33:48,416
اگه هیچوقت همچین فکری داشتی»
461
00:33:49,458 --> 00:33:52,625
«امیدوارم تو این دنیای
خمش ناپذیر گرما و راحتی پیدا کرده باشی
462
00:33:53,125 --> 00:33:56,958
و اینکه دنیا باهات مهربون باشه،
و بیشتر از هرچیزی، منصف.
463
00:33:57,875 --> 00:34:02,041
برای من، یه خانوادهی سلطنتی
از کیدوین منو به سرپرستی گرفتن
464
00:34:03,125 --> 00:34:04,791
اونا اربابهای مهربونتری هستن
465
00:34:05,291 --> 00:34:09,000
اجازه میدن نقاشی کنم و نشونم
میدن چطوری بخونم و چطور بنویسم
466
00:34:10,041 --> 00:34:12,000
«تغذیهی خوبی دارم و در آرامش هستم»
467
00:34:14,375 --> 00:34:16,875
«برای دلتنگی چیزهای کمی
توی شهر سوختهمون هست،
468
00:34:16,958 --> 00:34:20,000
و برفبازیها و دسرهای تو کوچهمون
469
00:34:20,083 --> 00:34:23,500
خاطراتِ سنگینیِ که الان با خوشحالی دفن میکنم»
470
00:34:24,541 --> 00:34:26,541
«تولد مجددت رو پیدا کن، وزیمیر،»
471
00:34:27,291 --> 00:34:29,375
از بارها و دردهای گذشته خودتو رها کن
472
00:34:30,208 --> 00:34:31,333
و بله،
473
00:34:32,291 --> 00:34:33,500
خودت رو از من رها کن
474
00:34:34,500 --> 00:34:35,833
این بهترین کاره
475
00:34:37,333 --> 00:34:38,583
خوب زندگی کن و عشق بورز
476
00:34:39,541 --> 00:34:40,541
الیانا»
477
00:35:53,791 --> 00:35:57,916
صحیح. خب، کی دوست داره یه دوری بزنیم
و یه جای قشنگ و خلوت مست کنیم؟
478
00:35:58,000 --> 00:36:01,500
میمونیم و میبینیم کی زنده میمونه
479
00:36:01,583 --> 00:36:03,250
ممکنه چند روز وقت ببره
480
00:36:03,750 --> 00:36:05,250
یا اِسکل میشه، لمبرت،
481
00:36:05,791 --> 00:36:06,833
شاید ریموس
482
00:36:07,416 --> 00:36:10,708
حالا، میشه لطفاً بریم حسابی مست کنیم؟
483
00:36:10,791 --> 00:36:12,291
اُه، بذار اخم و تخم کنن
484
00:36:12,916 --> 00:36:13,916
خودمون شراب میخوریم
485
00:36:18,166 --> 00:36:21,458
قابله کم مونده غش کنه وقتی واسه پرداختیم اومدم
486
00:36:21,541 --> 00:36:24,958
شبیه یه خوفِ افتضاح بودم، قرمز و بد بود،
487
00:36:25,041 --> 00:36:27,708
ولی، میدونی، کارمون همینه
488
00:36:27,791 --> 00:36:30,041
و «استریگا»؟ درمان شد؟
489
00:36:30,125 --> 00:36:31,666
بله. بله، معلومه
490
00:36:32,666 --> 00:36:35,041
قبل از داستان بعدی مشروب بیشتر لازم داریم
491
00:36:36,625 --> 00:36:39,833
میدونی، اون قابله باید نجاتدهندهی بهتری اجیر میکرد
492
00:36:39,916 --> 00:36:41,458
یه مرد درستکار و شریف
493
00:36:42,041 --> 00:36:43,125
یه مرد واقعی
494
00:36:43,208 --> 00:36:44,833
نه یه جهش یافته
495
00:36:44,916 --> 00:36:47,583
الان به شوالیهها درمورد نفرینهای
استریگایی هم آموزش میدن؟
496
00:36:48,208 --> 00:36:51,500
اون درس رو کجا جا دادن؟
بین ادای احترام و نیزه بازی؟
497
00:36:51,583 --> 00:36:55,041
همهمون واسه یه کوچولو نوشیدنی
و خوشی بدون خشونت اینجائیم
498
00:36:56,833 --> 00:36:57,958
آه
499
00:36:58,041 --> 00:37:00,916
الان تیکهی «امثال شما» رو میخوای بگی؟
500
00:37:01,958 --> 00:37:03,583
این آدمها رو ترسوندی
501
00:37:04,083 --> 00:37:06,625
همونطور که اون قابلهای که تیغش زدی ترسوندی
502
00:37:07,208 --> 00:37:08,666
بهتره برین
503
00:37:08,750 --> 00:37:11,083
همین الان
504
00:37:11,166 --> 00:37:13,541
دیدم شوالیههایی که سعی میکنن کار ما رو انجام بدن
505
00:37:14,125 --> 00:37:15,833
هیولاها رو جمع و جور کنن
506
00:37:15,916 --> 00:37:18,083
داستانهای پندآموزین، همهتون
507
00:37:19,208 --> 00:37:20,708
مخصوصاً تو دل بروهاتون
508
00:37:23,833 --> 00:37:28,000
اون دو ویچر باید محاکمه و اعدام بشن.
بدون هیچ سوالی
509
00:37:28,083 --> 00:37:29,625
منِ احمق رو بگو
510
00:37:29,708 --> 00:37:33,791
اینجا فکر کردم محاکمه کردن
یعنی کلاً درمورد سوال پرسیدنه
511
00:37:33,875 --> 00:37:37,333
این دوتا دو نفر از نگهبانهاتون رو کشتن،
والاحضرت. اجازه چنین کاری میدین؟
512
00:37:37,416 --> 00:37:41,250
قربان، صاحب رستوران مدعی شده
که شوالیههاتون باعت ایجاد اون نزاع شدن
513
00:37:41,833 --> 00:37:44,583
این ویچرها از خودشون دفاع میکردن
514
00:37:45,291 --> 00:37:49,375
ایمان مردم به سلطنت از قبل هم به خاطر
حملههایی که در جنگل داشتیم تضعیف شده
515
00:37:49,458 --> 00:37:53,083
حالا قراره بشنون که پادشاهی هیچ کاری نکرده
وقتی دو هیولا خون شوالیهها رو ریختن
516
00:37:53,166 --> 00:37:55,083
پس باید با ویچرها به جنگ بریم؟
517
00:37:55,166 --> 00:37:57,833
فقط به خاطر اینکه تو تبدیلشون کردی
به چیری که خودت ازش ترس داری؟
518
00:37:58,750 --> 00:38:01,250
اونا مرگآور هستن.
در این، توافق داریم، تترا
519
00:38:01,875 --> 00:38:04,750
و چنین نبردی موج خون
در کیدوین به راه میاندازه
520
00:38:05,291 --> 00:38:08,375
این مجلس باید به یاد بیاره که
صندلی بانو افتخاری هستش
521
00:38:08,458 --> 00:38:11,666
بااینحال هنوز صندلی منه
522
00:38:11,750 --> 00:38:15,083
که توسط بدنش به دست آورده شده.
نه خون یا لقب
523
00:38:15,166 --> 00:38:17,625
خدایا، کافیه!
524
00:38:18,375 --> 00:38:21,500
به خاطر گوشهام هم که شده
میدم شوالیههام هر دوتون رو بکشن
525
00:38:21,583 --> 00:38:24,166
در حقیقت، تترا درست میگه، قربان
526
00:38:24,916 --> 00:38:27,375
تحت فرمانهاتون انتظار عمل دارن
527
00:38:27,458 --> 00:38:30,583
اگه با یه حرکت از دو جنبه عمل کنید چی؟
528
00:38:30,666 --> 00:38:34,625
پاکسازی جنگلهامون
همزمان با اجتناب از جنگ با ویچرها؟
529
00:38:42,333 --> 00:38:43,958
نگهبان؟
530
00:38:44,041 --> 00:38:45,250
ها؟
531
00:38:46,166 --> 00:38:47,333
شنیدی؟
532
00:38:47,416 --> 00:38:49,666
- یه صدای تقهای میاد
- هی!
533
00:38:50,416 --> 00:38:53,333
تنت میخاره، جهشیافته؟
534
00:38:53,416 --> 00:38:56,875
به یه ظرف واسه شاشیدن و
یه نون کم و بیش خوب رضایت میدم، لطفاً
535
00:38:59,000 --> 00:39:00,000
اوف!
536
00:39:01,958 --> 00:39:04,333
آه. یه خورده سخاوتمندانهست، ولی...
537
00:39:11,250 --> 00:39:13,166
لازم نیست این یکی رو نصف کنیم
538
00:39:13,666 --> 00:39:15,375
نه مثل وقتی که جوانتر بودیم
539
00:39:16,500 --> 00:39:21,041
میدونستم ویچرها یه جور دیگه پیر میشن،
ولی، خب، نگاهش کن!
540
00:39:22,500 --> 00:39:23,541
الیانا!
541
00:39:23,625 --> 00:39:27,333
شک ندارم که فکر میکردی تا حالا یه دختر
ترشیدهی پیر شدم، درحال بردگی کشیدن
542
00:39:28,083 --> 00:39:30,333
البته اگه کلاً درمورد من فکر کردی
543
00:39:30,416 --> 00:39:31,625
آه.. نامهت
544
00:39:32,750 --> 00:39:35,125
- به یه عمارت جدید فروخته شدی
- بله
545
00:39:35,791 --> 00:39:37,333
زربستهای کیدوین
546
00:39:37,416 --> 00:39:39,333
به اندازه کافی مهربون بودن، ولی...
547
00:39:39,416 --> 00:39:43,000
این پسرشون بود که واقعاً
بهم علاقه داشت، با وجود شرایطم
548
00:39:44,333 --> 00:39:47,083
یه عمر گذشته.
اون خونه کنار دریاچه رو گرفتی؟
549
00:39:47,166 --> 00:39:50,583
خونه کنار دریاچه؟
خدای من، خونه کنار دریاچه!
550
00:39:50,666 --> 00:39:52,375
دریاچهای در کار نیست، نه
551
00:39:53,166 --> 00:39:54,250
ولی خونهی خوبیـه
552
00:39:54,833 --> 00:39:57,750
بعد از اینکه شوهرم فوت کرد
تبدیلش کردم به یه یتیمخونه
553
00:39:57,833 --> 00:40:00,208
بچه هم داشتیم. چندتا دختر
554
00:40:00,291 --> 00:40:02,500
بلا بودن، هر سه تاشون
555
00:40:02,583 --> 00:40:05,041
یکیشون تازگی مادربزرگم کرده.
التماسش کردم که نکنه
556
00:40:05,125 --> 00:40:07,500
ولی آزاردهندههای فسقلیِ کله شقی هستن
557
00:40:07,583 --> 00:40:09,458
اکثراً تو رو یادم میاندازن...
558
00:40:10,041 --> 00:40:11,375
اُه، خدایا
559
00:40:11,875 --> 00:40:13,750
زیادی.. حرف میزنم
560
00:40:14,250 --> 00:40:15,166
حوصلهت سر رفت
561
00:40:15,250 --> 00:40:16,958
نه، نه، نه. چیزی نیست
562
00:40:17,041 --> 00:40:20,291
خوبی. آه.. غیرمنتظرهست، بله
563
00:40:20,791 --> 00:40:23,708
یه خورده تازه.
ولی، آه.. دوستداشتنی هم هست
564
00:40:24,208 --> 00:40:25,625
زندگی خیلی کاملی...
565
00:40:25,708 --> 00:40:30,208
میخوای شوهر از قبل مُردهم رو بکشی
و یتیمخونه رو با خاک یکسان کنی
566
00:40:31,166 --> 00:40:33,333
خودم بودم دقیقاً از این لغات استفاده نمیکردم
567
00:40:36,583 --> 00:40:38,750
لُرد زربست باهام مهربون بود
568
00:40:39,708 --> 00:40:41,416
به هیچ وجه کامل نبود، ولی...
569
00:40:42,083 --> 00:40:46,125
کسیه که وقتی میره خیلی دلتنگش میشی
570
00:40:48,416 --> 00:40:50,750
ولی، چه داستانهایی که ازت نشنیدم
571
00:40:51,250 --> 00:40:54,166
ویچر ماجراجو برای اجیر کردن
572
00:40:54,250 --> 00:40:56,250
وزیمیرِ هیولا کُش،
573
00:40:56,333 --> 00:40:59,333
که فقط برای پستترین موجودات قیمت میذاره.»
574
00:40:59,416 --> 00:41:03,375
خب، خیلی وقت پیش نبود،
تو همین تفکرات رو توی سرم پُر میکردی
575
00:41:04,291 --> 00:41:06,750
سالها واسه تو جور دیگهای کار میکنن
576
00:41:06,833 --> 00:41:08,666
زمان چی هست، اصلاً؟
577
00:41:09,833 --> 00:41:11,750
همه چیز
578
00:41:12,750 --> 00:41:16,791
پادشاه حاضره برای تو و دوستت
بابت جُرمهاتون عفو عمومی اعطا کنه
579
00:41:16,875 --> 00:41:19,375
پس بهتره یادآوری کنم که من وظایف
580
00:41:19,458 --> 00:41:23,666
شوهر مرحومم، لرد شریف زربست،
مشاور تاج و تخت رو اجرا میکنم
581
00:41:23,750 --> 00:41:26,000
هر معاملهای هزینهای داره
582
00:41:26,083 --> 00:41:29,833
هر چیزی که مردم ما رو در جنگلهای
«آرد کاریگ» به قتل میرسونه بُکش
583
00:41:29,916 --> 00:41:31,333
و همکارم، لوکا؟
584
00:41:31,416 --> 00:41:33,958
- خودم ازش مراقبت میکنم
- شرایط منطقیـه
585
00:41:34,541 --> 00:41:36,333
یه همراه هم با خودت میبری
586
00:41:36,416 --> 00:41:38,125
اون، اونجا، خب...
587
00:41:39,000 --> 00:41:40,000
یه مشکلـه
588
00:41:40,541 --> 00:41:42,250
مسیر این کار خیلی خطرناکه،
589
00:41:42,333 --> 00:41:45,500
و شما یه خانم هستی، بانوی من
590
00:41:46,333 --> 00:41:48,958
تازه، نمیشه یه اشرافی مثل شما
591
00:41:49,041 --> 00:41:51,833
درحال پرسه زدن با جهشیافتهای مثل من دیده بشه
592
00:41:52,416 --> 00:41:56,000
پس بدون شک خوشحال میشی که
بشنوی من قرار نیست همراهت باشم
593
00:42:02,166 --> 00:42:05,291
هیچ قصد ندارم راهنما یا پرستارت باشم، جادوگر
594
00:42:05,375 --> 00:42:07,416
برام مهم نیست جد و آبادت کی بوده
595
00:42:12,791 --> 00:42:13,791
قول میدم،
596
00:42:14,500 --> 00:42:16,083
این هیولا رو میکشم
597
00:42:16,166 --> 00:42:17,416
به خاطر تو، الیانا
598
00:42:30,583 --> 00:42:32,463
ممکنه اصلاً یه هیولا هم نباشه
599
00:42:32,500 --> 00:42:35,625
اون لشن که نفرتون
کارلایل رو کُشت جادو شده بود
600
00:42:35,708 --> 00:42:36,958
توسط یه اِلف
601
00:42:37,041 --> 00:42:39,500
«چرا یه الف؟» آه! خوشحالم پرسیدی
602
00:42:39,583 --> 00:42:42,375
میدونی، یه اِلف دیگهی خیلی پیر
که خیلی جوون به نظر میاد
603
00:42:42,458 --> 00:42:46,041
ازم خواست کمکش کنم یه گروه از دخترهایی
که سر جای خودشون نیستن پیدا کنیم
604
00:42:47,208 --> 00:42:50,166
نکته اینه، ویچر بودن یه کسب و کاره
605
00:42:50,250 --> 00:42:51,583
باید یه نشان ویژه نگهداری
606
00:42:51,666 --> 00:42:56,166
اگه به خاطر آزار پریها و کمک به اِلفها
بشناسنت نمیشه کارهای بزرگ گیر بیاری
607
00:42:58,250 --> 00:43:00,708
جادوی آتش رو ساحرههای رتبه بالا ممنوع نکردن؟
608
00:43:01,750 --> 00:43:04,125
تا اینجای کار ساحرههای خیلی کمی هستن
609
00:43:04,208 --> 00:43:06,208
که نعمتِ داشتن مهارت کنترل شعلهها رو دارن
610
00:43:08,000 --> 00:43:10,333
ها.
تو خیلی خاصی، مشخصه
611
00:43:13,125 --> 00:43:14,625
حتماً به نظرت ساده میام
612
00:43:15,416 --> 00:43:16,791
ولی هرج و مرج...
613
00:43:17,708 --> 00:43:20,208
خب، کلمات نمیتونن توصیفش کنن
614
00:43:21,833 --> 00:43:24,125
ویچرها هم به هرج و مرج مرتبط میشن
615
00:43:24,208 --> 00:43:27,208
فقط اینکه ارتباط شما فاسد شده و خورندهست
616
00:43:27,291 --> 00:43:28,416
و خیلی کمتر محکومکننده
617
00:43:32,291 --> 00:43:36,166
یه داستان درمورد ویچری هست
که به یه کشیشِ بیمار کمک کرده
618
00:43:36,708 --> 00:43:40,000
هیولا کُش باور داشت که بیماریش،
در اصل، یه نفرینـه،
619
00:43:41,416 --> 00:43:43,833
و میتونه با کشتن هرکس که قرارش داده درمان بشه
620
00:43:44,333 --> 00:43:47,041
اون کشیش فوراً انگشتش رو به
سمت جادوگری که همونجا بود گرفت،
621
00:43:47,125 --> 00:43:49,375
یه دختر احمق که همیشه براش دردسر درست میکرد
622
00:43:50,291 --> 00:43:54,166
ویچر اونو کُشت،
و به حق بهش جواهر و سنگ قیمتی داده شد
623
00:43:55,958 --> 00:43:58,833
- مشخصه که کشیشـه بهتر شد
- همینطوره
624
00:43:59,416 --> 00:44:01,166
و چند روز بعدش،
625
00:44:01,250 --> 00:44:04,958
یه سنگ قیمتی زیبا بین داراییهای آشپزش پیدا کرد،
626
00:44:05,041 --> 00:44:08,166
شبیه به همونی که به ویچر باهوش داده بود
627
00:44:08,250 --> 00:44:10,666
آه. آشپز رو راضی کرده بود
غذای کشیش رو مسموم کنه
628
00:44:10,750 --> 00:44:12,333
و سودش رو شریک شدن
629
00:44:12,416 --> 00:44:15,166
کلاهبرداری هوشمندانهایـه.
کاش به فکر خودم رسیده بود
630
00:44:15,875 --> 00:44:16,916
همونطور که گفتم...
631
00:44:17,666 --> 00:44:18,666
فاسد
632
00:44:30,000 --> 00:44:31,000
آه، دوستداشتنیـه
633
00:44:31,500 --> 00:44:33,166
- برگشتیم سر خونه اول
- نه
634
00:44:33,750 --> 00:44:35,416
این جنگلها رو میشناسم
635
00:44:35,500 --> 00:44:37,458
همم. لُرد کارلایل هم همینطور
636
00:44:37,541 --> 00:44:41,958
در «آرتوزا»، با جادو دور غذاهای
ناخوشایند توهمات خوشایند ایجاد میکردیم
637
00:44:42,041 --> 00:44:43,791
غذا رو خوشمزهتر میکرد،
638
00:44:43,875 --> 00:44:46,041
با اینحال، مزهای که بعد از طلسم داشت؟
639
00:44:48,208 --> 00:44:49,208
تلخ
640
00:44:51,333 --> 00:44:56,458
هرج و مرج دلها و ذهنهامون رو پاک کن.
بذار چشمهامون درستی و حقیقت رو ببینه
641
00:44:57,125 --> 00:44:59,166
پوششی که دور ذهنهامون رو گرفته بردار
642
00:45:00,166 --> 00:45:02,750
پوششی که دور ذهنهامون رو گرفته بردار!
643
00:45:16,125 --> 00:45:18,458
اون طلسم بی نقص بود
644
00:45:19,166 --> 00:45:21,791
قدرتی که نیازه تا
همچین هنری رو حفظ کنه...
645
00:45:22,458 --> 00:45:24,458
میتونه یه لشن هم طلسم کنه
646
00:45:34,083 --> 00:45:37,500
Garean bhaedh aip me vhoelynath
647
00:45:37,583 --> 00:45:39,625
- کیتسو؟
- دوست توـه؟
648
00:45:39,708 --> 00:45:40,958
دوستِ دوستم
649
00:45:41,041 --> 00:45:44,000
Garean bhaedh aip me vhoelynath
650
00:45:44,083 --> 00:45:48,375
بله. اگه بخوام ازش اجتناب کنم
لازمه بدونم لونهتون چیه و کجاست،
651
00:45:48,458 --> 00:45:50,375
مخصوصاً از اونجا که تو، میدونی،
652
00:45:50,458 --> 00:45:52,166
- به خاطرش داری آدم میکشی
- ویچر
653
00:45:56,708 --> 00:45:58,916
هیچوقت نژاد این شکلی از باسیلیسکها ندیدم
654
00:45:59,416 --> 00:46:01,875
- یه توهمِ دیگه؟
- بدون شک به زودی میفهمیم
655
00:46:34,958 --> 00:46:37,750
میدونم. همچین اثری روی همه داره
656
00:46:37,833 --> 00:46:39,541
ولی بازم، ادب کجا رفته
657
00:47:50,750 --> 00:47:52,000
نه!
658
00:47:52,083 --> 00:47:54,416
نه!
659
00:47:55,083 --> 00:47:57,791
- واقعی بود
- ممکنه یه خورده دست کم گرفته باشمت
660
00:47:58,291 --> 00:47:59,416
یه خورده
661
00:48:00,416 --> 00:48:01,916
آه
662
00:48:02,500 --> 00:48:04,708
کیتسو، لازم نیست بدترش کنی
663
00:48:11,791 --> 00:48:12,958
آه...
664
00:48:18,958 --> 00:48:19,958
اوه!
665
00:48:34,375 --> 00:48:35,541
ویچر!
666
00:48:59,583 --> 00:49:02,291
قدرت ایجاد توهمش غیرطبیعیـه
667
00:49:02,375 --> 00:49:04,750
اولین هیولایی که بهش برخوردم یه «ماهر» بود
668
00:49:04,833 --> 00:49:08,458
باعث میشد یه زن کابوسهایی
ببینه که واقعی نبودن. توهمات
669
00:49:08,541 --> 00:49:11,875
- کیتسو یه الفـه
- پس چرا بوی یه «ماهر» میده؟
670
00:49:19,708 --> 00:49:20,916
یه مدرسهی الفی
671
00:49:21,625 --> 00:49:24,291
قبلاً وسط تابستون کم سن و
سالهاشون رو میفرستادن اینجا
672
00:49:24,958 --> 00:49:29,041
قبل از اینکه حین آخرین پاکسازیتون
به یه دژ تغییر کاربریش بدن
673
00:49:31,666 --> 00:49:32,916
اثری از خون نیست
674
00:49:34,625 --> 00:49:36,375
اگرچه، هنوز میتونم بوش رو حس کنم
675
00:49:37,041 --> 00:49:38,041
بله
676
00:49:38,375 --> 00:49:39,375
اینجا بوده
677
00:49:40,250 --> 00:49:41,583
درست قبل از درگیریمون
678
00:50:19,541 --> 00:50:20,541
ویچر!
679
00:50:21,166 --> 00:50:22,666
من اسم هم دارم، میدونی
680
00:50:22,750 --> 00:50:24,500
آه!
681
00:50:28,416 --> 00:50:29,875
چه بلایی سرشون اومده؟
682
00:50:31,833 --> 00:50:33,250
همهشون اِلف هستن
683
00:50:34,000 --> 00:50:35,000
دختر
684
00:50:35,083 --> 00:50:36,500
اینجا
685
00:50:36,583 --> 00:50:37,583
کمک
686
00:50:48,458 --> 00:50:50,500
خدایا، یه لطف دیگه نه
687
00:50:52,333 --> 00:50:53,333
این یکی کیه؟
688
00:50:54,458 --> 00:50:57,875
دوستی که بهش اشاره کرده بودم.
دنبال اون دخترها میگشت
689
00:50:58,875 --> 00:51:03,041
و میتونستم یه تعدادیشون رو نجات بدم،
اگه عشقت به سکه رو کنار میذاشتی و کمک میکردی
690
00:51:03,541 --> 00:51:08,083
- کیستو اونا رو میدزدیده
- بله. روی دخترها آزمایش میکرده
691
00:51:08,166 --> 00:51:10,916
از یه افسون عجیب استفاده میکنه
تا سعی کنه تغییرشون بده
692
00:51:11,916 --> 00:51:13,750
به چی تغییرشون بده؟
693
00:51:13,833 --> 00:51:15,458
هرچیزی که خودش بهش تبدیل شده
694
00:51:16,333 --> 00:51:20,083
تا اینجا ردش رو زدم،
سعی کردم جلوش رو بگیرم، ولی.. نیروی کیتسو...
695
00:51:20,166 --> 00:51:21,750
و همینجوری زندهت گذاشت؟
696
00:51:21,833 --> 00:51:25,541
متوجهم که چنین مفهومی واسه نژادت ناآشناست
697
00:51:25,625 --> 00:51:28,541
اگه کیتسو از جادو برای
جهش دادن اون دخترها استفاده میکرده،
698
00:51:28,625 --> 00:51:29,791
کی اونو جهش داده؟
699
00:51:33,541 --> 00:51:36,458
ژنهای اون با یه «ماهر» ترکیب شده
700
00:51:37,125 --> 00:51:39,041
قدرت غیرطبیعیش رو توضیح میده
701
00:51:39,666 --> 00:51:40,916
اون یه دو رگهست
702
00:51:41,000 --> 00:51:42,708
چطور همچین چیزی ممکنه؟
703
00:51:42,791 --> 00:51:44,375
همونطور که اون ساخته شده
704
00:51:45,166 --> 00:51:46,583
افسونهای جهشیافتگی
705
00:51:46,666 --> 00:51:49,500
رازهاش رو فقط ساحرههای کرمورهن میدونن
706
00:51:49,583 --> 00:51:51,208
شماها پشت همهی اینایید
707
00:51:51,291 --> 00:51:52,375
مسخرهست
708
00:51:53,833 --> 00:51:56,875
شکار هیولاها برای سکه کافی نبود؟
709
00:51:57,541 --> 00:51:59,041
حالا خودتون میسازینشون؟
710
00:51:59,125 --> 00:52:00,875
ویچرها دارن تقلا میکنن، آره، ولی...
711
00:52:02,083 --> 00:52:06,458
حیف شد. چندتا هیولای جدید...
برای کاسبی خوب میشد
712
00:52:07,666 --> 00:52:10,250
هیولاهای بیشتر،
کارهای بیشتر، سکهی بیشتر
713
00:52:10,333 --> 00:52:11,708
یه حقهی تیزِ دیگه
714
00:52:11,791 --> 00:52:13,708
قسم میخورم، فیل، من خبر...
715
00:52:21,291 --> 00:52:22,666
یه هیولای دیگه
716
00:52:27,625 --> 00:52:28,791
اون هنوز یه الفـه
717
00:52:33,375 --> 00:52:35,166
خودت دیدی این موجودات چی کار میتونن بکنن
718
00:52:35,750 --> 00:52:38,375
فیل، اگه دختره حتی نصف
نیروی کیتسو رو داشته باشه،
719
00:52:38,958 --> 00:52:40,250
خطرناکه
720
00:52:40,333 --> 00:52:42,625
این جادوگر همین حرف رو راجب شما نمیزنه؟
721
00:52:43,750 --> 00:52:47,416
برش میگردونم پیش مردم خودم.
به عنوان یه اِلف بزرگ میشه
722
00:52:47,500 --> 00:52:48,333
چه خیرخواهانه
723
00:52:48,416 --> 00:52:52,083
اگرچه فکر میکنم خیلی
طول نمیکشه تا بفرستیش به ما حمله کنه
724
00:52:52,166 --> 00:52:53,375
برنده شدین
725
00:52:54,583 --> 00:52:56,083
شکستمون دادین
726
00:52:56,166 --> 00:52:57,833
حداقل اجازه بدین تحقیر شیم
727
00:52:57,916 --> 00:53:01,250
و چیزی از نژادمون مونده جمع کنیم،
جهشیافته یا غیر از اون
728
00:53:02,541 --> 00:53:04,541
به عنوان یه لطف به یه دوست
729
00:53:07,041 --> 00:53:09,166
بچه رو بردار و برو. الان
730
00:53:10,708 --> 00:53:13,083
یه خطای جدی کردی
731
00:53:13,875 --> 00:53:16,291
اگه اون دختر به کسی صدمه بزنه، فیل...
732
00:53:16,375 --> 00:53:17,750
اون وقت خودم میکُشمش
733
00:53:18,375 --> 00:53:22,333
خونسردانه منتظر تو و شمشیرت هم هستم
734
00:53:24,208 --> 00:53:27,416
باید یه مقدار سکه پیشنهاد میدادم.
اون موقع ترتیب کارها رو میدادی
735
00:53:27,500 --> 00:53:29,375
موضوع قیمتش نبود
736
00:53:30,666 --> 00:53:32,875
اُه، ویچر اخلاقیاتش رو پیدا کرده؟
737
00:53:32,958 --> 00:53:36,000
خیال میکنی خیلی خالصی، تترا؟
هیچ لکهای نداری؟
738
00:53:36,083 --> 00:53:38,625
بیرون رو ببین. اینم از اصول اخلاقیِ تو
739
00:53:39,291 --> 00:53:41,625
گندیدگی و نابودی که همهشون بوی نفرت میدن
740
00:53:42,125 --> 00:53:45,250
تو به اون کثافت برس و منم به مال خودم میرسم
741
00:54:48,666 --> 00:54:50,833
هیچ چیز خوبی از این داستان در نمیاد
742
00:54:51,458 --> 00:54:53,375
ترس و جهل کاسبیِ خوبیـه
743
00:54:53,458 --> 00:54:55,625
اولینباری که دگلن رو دیدم این حرف رو بهم زد
744
00:54:56,166 --> 00:54:57,166
حالا نگاه کن
745
00:54:58,041 --> 00:54:59,458
باید مطمئن بشم
746
00:55:00,666 --> 00:55:03,041
ازت میخواستم باهام فرار کنی
747
00:55:07,166 --> 00:55:08,791
میدونم مجبوری چی کار کنی
748
00:55:09,458 --> 00:55:13,750
و باعث نمیشم حس کنی
که انگار دوباره منو رها کردی
749
00:55:39,833 --> 00:55:42,458
سعی کردم جلوش رو بگیرم
750
00:55:42,541 --> 00:55:45,750
ولی ویچرها، هرگز تردید نمیکنن
751
00:55:49,833 --> 00:55:52,375
بانو گیلکرست مدرک ارائه کرده
752
00:55:52,458 --> 00:55:54,625
این یکی هیولا زاد و ولد میکنه،
753
00:55:54,708 --> 00:55:56,500
کشورم رو به وحشت میاندازه،
754
00:55:57,083 --> 00:55:59,375
و مردم رو سر کیسه میکنه
755
00:56:01,708 --> 00:56:03,833
چی واسه خودت میگی؟
756
00:56:04,416 --> 00:56:07,791
قربان، همهی ویچرها
از این چند نژادها خبر نداشتن
757
00:56:07,875 --> 00:56:10,833
بانو زربست،
شما گواه خطرهای اعتماد کردن
758
00:56:10,916 --> 00:56:13,958
به یه خدمتگزار هستین
759
00:56:15,208 --> 00:56:16,208
والاحضرت...
760
00:56:19,416 --> 00:56:21,458
اگه ممکنه، قربان،
761
00:56:21,541 --> 00:56:24,916
میشه بپرسم بانو گیلکرست الان کجاست؟
762
00:57:22,083 --> 00:57:24,333
هیولاها داشتن منقرض میشدن
763
00:57:24,416 --> 00:57:27,083
باید از شیوهی زندگیمون حفاظت میکردم
764
00:57:27,208 --> 00:57:29,666
به تمام سکههایی که میتونی
جمع کنی فکر کن، رفیق جوان
765
00:57:29,750 --> 00:57:32,791
- با اون اسم صدام نکن
- قدردانیت کجاست، پسرک
766
00:57:32,875 --> 00:57:34,000
تو اومدی پیش من
767
00:57:34,083 --> 00:57:36,916
میتونستم صاف پس بفرستمت لگن زیر مردم بذاری
768
00:57:37,000 --> 00:57:39,333
تظاهر نکن که نمیدونستی وقتی
اون سکهها رو پرت میکردی سمتم
769
00:57:39,416 --> 00:57:40,916
داشتی چی کار میکردی
770
00:57:41,000 --> 00:57:42,291
میدونستی که باهات میام
771
00:57:43,000 --> 00:57:45,041
ما ساخته شدیم تا موجوداتی مثل اینا رو بکشیم،
772
00:57:45,125 --> 00:57:46,375
نه اینکه بسازیمشون
773
00:57:46,458 --> 00:57:48,708
به خاطر کاری که نیاز بود
انجام بشه گریه نمیکنم
774
00:57:49,333 --> 00:57:50,875
بهت گفتم
775
00:57:50,958 --> 00:57:52,791
یه ویچر هرگز تردید نمیکنه
776
00:57:52,875 --> 00:57:53,958
اُه، میدونم
777
00:57:54,041 --> 00:57:57,958
اِلفـه چطور؟ قبل از اینکه کیتسو رو
جهش بدی بهش حق انتخاب دادی؟
778
00:57:58,625 --> 00:58:00,333
نه، فکر کردم به کُشتنش دادیم
779
00:58:00,416 --> 00:58:03,375
اون جهش ثبات نداشت.
نیروش بیش از حد بود
780
00:58:04,041 --> 00:58:07,500
واضحه که مرگش یکی از
جادوهای کوچیک هوشمندانهش بوده
781
00:58:07,583 --> 00:58:09,500
همهی این کارها برای پُر کردن جیبهامون
782
00:58:11,125 --> 00:58:14,041
تو همیشه تمرکزت روی طلاهای توی دستت بود
783
00:58:14,708 --> 00:58:17,833
هیچوقت سرت رو بالا نیاوردی ببینی کی
داره اون پول رو بهت میده. چشمهاشون رو ببینی
784
00:58:18,416 --> 00:58:19,416
ما وحشتزدهشون میکنیم
785
00:58:19,916 --> 00:58:23,000
تنها دلیلی که انسانها ما رو شکار نمیکنن
786
00:58:23,583 --> 00:58:25,666
هیولاهای ترسناکتری
هستن که ما دور میکنیم
787
00:58:26,333 --> 00:58:31,416
انسانها سریع میمیرن،
برای همین زندگیشون رو با ترس و نفرت میگذرونن
788
00:58:31,500 --> 00:58:33,916
از کوتولهها یا دوستِ الِفت بپرس
789
00:58:34,000 --> 00:58:36,375
انسانها همیشه به هیولا احتیاج دارن
790
00:58:37,083 --> 00:58:39,625
- حالا، ما هم داریم
- همهی ما یتیم هستیم
791
00:58:39,708 --> 00:58:42,166
همیشه چشم به تو داشتیم تا ازمون حفاظت کنی
792
00:58:42,250 --> 00:58:45,791
باید بسوزونی و با خاک یکسانش کنی..
وگرنه خودم میکنم
793
00:58:52,833 --> 00:58:54,333
نمیخوام باهات بجنگم
794
00:58:54,416 --> 00:58:56,375
باید از خودمون محفاظت کنیم، وزیمیر
795
00:59:00,541 --> 00:59:01,791
باید از تو محافظت کنم!
796
00:59:08,666 --> 00:59:13,041
اگه شما دوتا دوست داشته باشین
دست از کشتن همدیگه بردارین،
797
00:59:13,750 --> 00:59:15,208
یه مهمون داریم
798
00:59:17,750 --> 00:59:19,166
اون داره میاد
799
00:59:28,333 --> 00:59:31,250
مرگ به همه ویچرها!
800
00:59:31,833 --> 00:59:34,625
تترا وقت حروم نکرد.
حرف سریع پخش میشه
801
00:59:35,291 --> 00:59:38,583
نه فقط درمورد چند نژادهها،
بلکه ویچرهایی که از اِلفها حفاظت میکنن
802
00:59:39,083 --> 00:59:40,125
و لوکا؟
803
00:59:42,125 --> 00:59:43,500
این کارِ شما دوتاست
804
00:59:43,583 --> 00:59:46,250
همیشه قرار بود به اینجا کشیده بشه،
دیر یا زود
805
00:59:46,333 --> 00:59:49,791
خب، شاید یه راهی برامون بود
تا به عنوان آدمهای بهتری بمیریم
806
00:59:49,875 --> 00:59:54,333
ساحرههای من و خودم تنها کسهایی هستیم
که رازهای افسون جهشزا رو میدونیم
807
00:59:54,416 --> 00:59:56,916
تترا بیشتر از همه سر ماها رو میخواد
808
00:59:57,000 --> 00:59:58,583
اگه ما بمیریم،
809
00:59:59,208 --> 01:00:02,291
ویچر دیگهای نمیتونه ساخته بشه
810
01:00:03,333 --> 01:00:05,291
خودتون رو توی آزمایشگاههاتون قایم کنید
811
01:00:05,375 --> 01:00:07,875
بقیهمون جمع میشیم و ترتیب
فرقهی کوچیکش رو میدیم
812
01:00:08,458 --> 01:00:09,708
اون هرزه طلوع خورشید رو نمیبینه
813
01:00:11,750 --> 01:00:15,625
تترا رو دست کم بگیر و خودت کسی
میشی که آخرین غروبش رو دیده
814
01:00:20,458 --> 01:00:22,583
شاید حرف منطقی رو گوش بده
815
01:00:22,666 --> 01:00:26,291
ممکنه یه حرومزاده باشه..
ولی دگلن درست میگه
816
01:00:27,166 --> 01:00:28,458
این غیرقابل اجتناب بود
817
01:00:28,541 --> 01:00:29,583
چرا؟
818
01:00:29,666 --> 01:00:31,666
چون شما فرق میکنید
819
01:00:31,750 --> 01:00:34,125
و کُشتن راحتتر از تحمل کردنه
820
01:00:36,416 --> 01:00:38,500
میخوام تا جای ممکن از اینجا فاصله بگیری
821
01:00:38,583 --> 01:00:40,166
اینجا بچه هم هست
822
01:00:40,250 --> 01:00:43,416
- اونا آموزش دیدهن
- بچه، وزیمیر
823
01:00:43,500 --> 01:00:45,416
وقتی اون آوردت تو هم بچه بودی
824
01:00:45,500 --> 01:00:48,583
میبرمشون به زیرزمین تا وقتی نبرد رو پیروز بشین
825
01:00:49,166 --> 01:00:52,875
برای یه بار هم شده،
خودم جایگاهم رو انتخاب میکنم
826
01:00:53,708 --> 01:00:55,333
همیشه آتیش زیادی داشتی
827
01:00:56,000 --> 01:00:57,166
و همینطور زیبایی
828
01:00:57,250 --> 01:01:00,333
لطفاً.. من نزدیک 70 سالمه
829
01:01:05,041 --> 01:01:06,041
منم همینطور
830
01:01:31,833 --> 01:01:34,916
قُلههای قشنگیـه.
زیادی برای جنگ پاکن
831
01:01:35,000 --> 01:01:39,958
از اینجا برو و جنازهی کسهایی
که کشتی پس بده، ساحره
832
01:01:40,041 --> 01:01:44,400
اون به اسم کسهایی که توسط
هیولاهای خونگیت سلاخی شدن اعدام شد
833
01:01:44,500 --> 01:01:46,666
دیگه از اون موجودات خبری نمیشه، تترا
834
01:01:46,750 --> 01:01:47,750
قول میدم
835
01:01:49,125 --> 01:01:51,541
خب، ویچرها توی قیمت گذاری تخصص دارن
836
01:01:51,625 --> 01:01:54,166
ارزش قولِ تو چقدره، وزیمیر؟
837
01:01:54,250 --> 01:01:55,250
بعضی چیزها...
838
01:01:56,083 --> 01:01:57,291
فراتر از قیمت هستن
839
01:01:59,333 --> 01:02:00,333
و تو؟
840
01:02:01,083 --> 01:02:02,583
بهم قول میدی؟
841
01:02:03,125 --> 01:02:04,625
من هیچی بهت نمیدم
842
01:02:04,708 --> 01:02:09,500
جز فرصت اینکه دَرههای کوهستانِ
قشنگمون رو با جنازههاتون پُر کنیم
843
01:02:10,291 --> 01:02:12,250
ما ارتشی از ویچرها هستیم
844
01:02:12,333 --> 01:02:13,541
شما انسانید
845
01:03:02,250 --> 01:03:03,250
کیتسو
846
01:03:03,291 --> 01:03:05,958
خیلی ناراحت شد وقتی
شنید لونهش رو غارت کردین،
847
01:03:06,041 --> 01:03:09,791
کارش رو نابود کردین،
و دختره رو کُشتین، تنها فرزندش رو.
848
01:03:11,125 --> 01:03:12,791
هیولا برای جنگیدن با هیولا
849
01:03:13,416 --> 01:03:14,875
چقدر با اجدادتون فرق دارین
850
01:03:24,916 --> 01:03:27,083
جمع شین! جمع شین!
851
01:03:27,166 --> 01:03:29,666
جرأتتون رو جمع کنید، رُفقا.
حمله میکنیم!
852
01:03:29,750 --> 01:03:32,875
- شمشیرها کنار. شمشیرها کنار!
- واسه تردید کردن وقت نداریم
853
01:03:32,958 --> 01:03:34,500
فقط یه بار هم شده بهم اعتماد کن!
854
01:03:37,833 --> 01:03:38,833
لطفاً!
855
01:03:43,166 --> 01:03:44,958
ویچرها، با من!
856
01:03:54,125 --> 01:03:56,041
حالا!
857
01:04:04,166 --> 01:04:06,958
آروم باشین. آروم باشین.
858
01:04:07,041 --> 01:04:08,041
در امان هستین
859
01:05:05,750 --> 01:05:08,583
ویچرها باید از صحنهی این زمین محو بشن،
860
01:05:08,666 --> 01:05:11,833
و تمام نشونهاشون با
نمک و نیترات پراکنده بشه
861
01:05:38,125 --> 01:05:39,500
داره میره سراغ رایدریک!
862
01:05:40,583 --> 01:05:44,458
من و بقیه پُل رو نگه میداریم.
از دروازه استفاده کنید تا تعدادشون رو نصف کنید
863
01:05:46,000 --> 01:05:48,083
شما دو تا، جلوش رو بگیرین!
864
01:05:49,291 --> 01:05:51,458
میتونی به اندازه کافی منو ببخشی،
رفیقِ جوون؟
865
01:08:03,625 --> 01:08:06,041
اگه دستش به رایدریک برسه، کارمون تمومه
866
01:08:08,625 --> 01:08:09,875
پیداش کن!
867
01:08:11,583 --> 01:08:13,833
جلوش رو بگیر!
868
01:08:24,875 --> 01:08:26,875
توی انبار دونهها یه دریچه هست
869
01:08:26,958 --> 01:08:29,041
از مسیر پُشتی به بیرون راه داره
870
01:08:29,125 --> 01:08:30,375
اینو چطور میدونی؟
871
01:08:30,458 --> 01:08:32,000
سعی میکرد فرار کنه!
872
01:08:34,750 --> 01:08:36,666
تا جایی که ممکنه فرار کنید
873
01:08:36,750 --> 01:08:37,583
همهتون
874
01:08:37,666 --> 01:08:40,458
اینقدر برین تا پاشنهتون سائیده بشه،
اگه مجبور شدین، حتی تا استخوان
875
01:08:40,541 --> 01:08:41,583
توقف نکنید
876
01:08:55,625 --> 01:08:57,291
شمشیرهاتون رو پائین بیارین
877
01:08:59,541 --> 01:09:01,333
این یه قتلعامه، تترا
878
01:09:01,916 --> 01:09:06,125
به خاطر شما اون هیولا رو پرورش دادن.
اینجا معصومیتی در کار نیست
879
01:09:06,208 --> 01:09:08,000
فقط ترس و نفرت هست
880
01:09:08,083 --> 01:09:10,541
کافیه، لطفاً!
881
01:09:11,375 --> 01:09:14,041
این خدمتگزار برای ویچرها به کیدوین خیانت میکنه
882
01:09:15,000 --> 01:09:16,166
بذارین بهشون بپیونده
883
01:09:23,000 --> 01:09:25,000
تترا!
884
01:09:25,083 --> 01:09:27,458
قبل از اینکه شمشیر افرادت
یه سانت تکون بخوره میتونم بُکشمشون
885
01:09:27,541 --> 01:09:29,791
به همین خیال باش
886
01:09:39,541 --> 01:09:42,916
میخوای از امروز لذت ببری،
یا هنوز زیادی
887
01:09:43,000 --> 01:09:45,208
بابت یه شب هیولا کُشی شوکهای؟
888
01:09:45,708 --> 01:09:49,666
ببخشید که میخوام بیشتر
از یه مردِ روستایی ساده باشم
889
01:09:50,166 --> 01:09:51,416
ولی نگاهش کن
890
01:09:52,708 --> 01:09:54,041
تو یه ویچری
891
01:09:54,791 --> 01:09:56,041
پولداری!
892
01:09:57,291 --> 01:09:59,000
هیچی کم نخواهیم داشت،
893
01:09:59,541 --> 01:10:02,000
و مراقبم هستی، وزیمیر
894
01:10:02,083 --> 01:10:04,875
درست اونطور که گفتی.
سر حرفت هستی
895
01:10:08,875 --> 01:10:11,083
- منو ببین
- یه خونه کنار دریاچه
896
01:10:11,875 --> 01:10:14,208
شراب. خوردنی
897
01:10:14,291 --> 01:10:19,083
دریاهای سکهای که توش شناور میشیم تصور کن
898
01:10:19,625 --> 01:10:22,416
تو هیچوقت اینو نمیخواستی!
همیشه راضی بودی
899
01:10:23,000 --> 01:10:24,000
نه، نه، نه!
900
01:10:26,125 --> 01:10:28,416
چهل تُن خونِ گوسفند؟
901
01:10:29,166 --> 01:10:30,833
قابلهی بیچاره!
902
01:10:30,916 --> 01:10:34,875
اُه، داستان اون دفعه که اون کشیش
اهل «رِدِینیا» رو سر کیسه کردی بهشون بگو
903
01:10:34,958 --> 01:10:37,208
گولش زدی که فکر کنه نفرین شده!
904
01:10:37,791 --> 01:10:41,875
- چقدر از اون احمق گرفتی؟
- نمیتونی اینجا باشی. از دستت دادیم
905
01:10:45,125 --> 01:10:46,833
چی واسه خودت میگی؟
906
01:10:48,041 --> 01:10:52,750
صاحب رستوران رو بیدار کنید،
بشکهها رو خالی کنید. همه مشروب بخورین!
907
01:10:53,583 --> 01:10:55,583
یه سکه هم باقی نمیذاریم
908
01:10:55,666 --> 01:10:58,000
آره!
909
01:11:02,291 --> 01:11:04,458
کافیه! همهتون!
910
01:11:04,541 --> 01:11:06,166
بسه.. نخندین!
911
01:11:06,250 --> 01:11:08,000
وزیمیر، بیا نگاه کن
912
01:11:10,125 --> 01:11:11,166
روراست باش حالا
913
01:11:11,250 --> 01:11:14,333
خب، همونجوری اونجا نمون. بگو
914
01:11:16,583 --> 01:11:18,750
ازش متنفری، نیستی؟
915
01:11:18,833 --> 01:11:19,833
من...
916
01:11:21,166 --> 01:11:24,333
فقط داشتم سبک و سنگین میکردم که عدالت
رو برای ظاهر عالیم رعایت کردی یا نه
917
01:11:24,416 --> 01:11:27,666
اُه، خدایا. منو ترسوندی
918
01:11:27,750 --> 01:11:30,583
چه نگاهی تو چشمهات داری.
چقدر سر به زیر...
919
01:11:31,166 --> 01:11:32,375
معرکهست، الیانا
920
01:11:33,458 --> 01:11:34,500
بینقص
921
01:11:45,750 --> 01:11:47,666
لفتش نده. تشنمه
922
01:11:49,666 --> 01:11:51,250
مامان!
به بویان بگو بسه!
923
01:11:51,333 --> 01:11:53,250
داره با اسباببازی من فرار میکنه!
924
01:11:54,791 --> 01:11:57,708
مشکل چیه، بابا؟
قیافهت ناراحته
925
01:11:58,291 --> 01:11:59,541
نه، نه...
926
01:12:00,250 --> 01:12:01,250
این اشتباهست
927
01:12:01,291 --> 01:12:03,833
بازی ذهنی بسه، کیتسو.
خیال بسه دیگه
928
01:12:06,541 --> 01:12:09,333
ولی قسم خوردی مراقبم هستی، نخوردی؟
929
01:12:10,333 --> 01:12:11,500
که ازم محافظت میکنی
930
01:12:12,541 --> 01:12:13,916
تو واقعی نیستی
931
01:12:14,000 --> 01:12:17,208
حقیقت توهم نیست.
فراری ازش نیست
932
01:12:17,750 --> 01:12:19,458
از من فاصله بگیر!
933
01:12:20,041 --> 01:12:22,125
منو اینجا ول کردی، عزیزم
934
01:12:22,208 --> 01:12:25,041
گیر کرده در امیدها و آرزوهای رها شده
935
01:12:25,125 --> 01:12:27,833
و حالا میخوای دوباره ترکم کنی
936
01:12:27,916 --> 01:12:30,708
فقط این دفعه، قرار نیست
937
01:12:30,791 --> 01:12:33,083
با لباسها و دربار و القاب دفن بشم
938
01:12:33,166 --> 01:12:36,666
مثل تو میشم. گمشده و تنها
939
01:12:36,750 --> 01:12:38,791
دوست نداشته!
940
01:12:38,875 --> 01:12:40,958
نه، الیانا. من دوستت دارم
941
01:12:41,041 --> 01:12:42,458
معشوقهی واقعیت سکهست
942
01:12:43,416 --> 01:12:46,250
اون بیرون بیشتر هم هست تا بقاپی، نیست؟
943
01:12:46,750 --> 01:12:47,750
بس کن
944
01:12:47,791 --> 01:12:50,375
اینجا میتونیم هرچیزی که
تصور میکنیم باشیم، وزیمیر
945
01:12:50,458 --> 01:12:51,750
میتونیم پولدار باشیم
946
01:12:51,833 --> 01:12:57,541
با هم. اینجا، زمان هیچی نیست
947
01:12:58,708 --> 01:13:00,541
اون بیرون، میتونم نجاتش بدم
948
01:13:01,458 --> 01:13:02,791
اون بیشتر ارزش داره
949
01:13:02,875 --> 01:13:04,208
حالا، از سرم برو بیرون
950
01:13:39,291 --> 01:13:41,541
میدونم هیچوقت اینو نخواستی
951
01:13:42,708 --> 01:13:44,041
فقط یه بچه بودی
952
01:13:44,541 --> 01:13:46,083
از کجا باید میدونستی؟
953
01:13:59,500 --> 01:14:00,791
وزیمیر!
954
01:14:01,541 --> 01:14:02,625
عقب بمون!
955
01:14:37,333 --> 01:14:39,291
با حقههای جادویی اومدی با من بجنگی؟
956
01:15:18,000 --> 01:15:19,666
اُه، نه...
957
01:15:21,208 --> 01:15:22,958
نه! نه!
958
01:15:23,625 --> 01:15:24,958
نه، نه، نه، نه!
959
01:15:27,250 --> 01:15:28,375
وزیمیر
960
01:15:30,583 --> 01:15:31,583
اوه
961
01:15:33,500 --> 01:15:34,500
این...
962
01:15:35,291 --> 01:15:36,416
این واقعی نیست
963
01:15:39,666 --> 01:15:42,500
وقتی جوان بودم زیاد درمورد ویچرها نمیدونستم
964
01:15:42,583 --> 01:15:45,625
نمیدونستم میتونید بهتر بو رو بفهمید، بهتر بشنوید
965
01:15:46,333 --> 01:15:49,083
نمیدونستم که اون ویچر
وجودم توی کمد رو حس کرد،
966
01:15:49,166 --> 01:15:51,166
میلرزیدم، به زور نفس میکشیدم،
967
01:15:51,250 --> 01:15:54,083
وقتی داشت شمشیرش روی
توی تنِ مادرم فرو میکرد نگاهش میکردم
968
01:15:54,583 --> 01:15:58,250
ساحرهی سادهای که کشیش زودباور رو دور زد
969
01:15:59,250 --> 01:16:01,250
هیولاها برای کشتن هیولا
970
01:16:06,375 --> 01:16:07,375
آره...
971
01:16:13,000 --> 01:16:14,000
پس...
972
01:16:22,375 --> 01:16:23,791
برش دار و برو
973
01:16:25,625 --> 01:16:27,916
سون؟ بقیه؟
974
01:16:29,500 --> 01:16:30,500
مُردن
975
01:16:31,583 --> 01:16:33,000
تمام پسرهام
976
01:16:33,791 --> 01:16:35,833
- جز تو
- بچهها...
977
01:16:36,708 --> 01:16:38,541
فرار کردن
978
01:16:39,166 --> 01:16:40,291
نیروت رو نگهدار
979
01:16:42,541 --> 01:16:44,625
الان پسرهای تو هستن، رفیقِ جوون
980
01:16:45,208 --> 01:16:46,375
ویچرشون کن
981
01:16:46,875 --> 01:16:47,958
به یه چیز...
982
01:16:48,541 --> 01:16:49,791
بیشتر تبدیلشون کن
983
01:16:52,375 --> 01:16:54,125
به آدمهای بهتر
984
01:17:12,375 --> 01:17:15,333
اون این چیزها رو نمیخواست
985
01:18:05,875 --> 01:18:07,666
ما کجائیم؟
986
01:18:26,166 --> 01:18:27,666
زیباست
987
01:18:29,083 --> 01:18:31,666
به نظر واقعی.. نمیاد
988
01:19:02,166 --> 01:19:03,250
ها؟
989
01:19:05,458 --> 01:19:07,875
اصلاً میدونیم کجا داریم میریم؟
990
01:19:18,791 --> 01:19:21,666
این آخرینباره که میذارم هیچکدومتون تردید کنید
991
01:19:22,333 --> 01:19:23,416
تصمیم بگیرید
992
01:19:24,916 --> 01:19:26,291
ولی ازمون متنفرن
993
01:19:27,625 --> 01:19:29,250
همیشه یه هیولای دیگه هست...
994
01:19:29,333 --> 01:19:30,333
گرالت
995
01:19:45,126 --> 01:20:00,315
»» رضا کارگران ««
:.:.: greatR :.:.:
996
01:20:05,316 --> 01:20:20,316
« ارائهای از وبسایت بیاتوموویز »
:.: Bia2Movies.bid :.:
997
01:20:25,317 --> 01:20:35,317
1400.6.1
998
01:20:45,083 --> 01:20:48,541
زمانی یه لُرد
999
01:20:49,208 --> 01:20:53,458
در جنگل تاریک بود
1000
01:20:53,958 --> 01:20:57,875
یه دستبند عجیبِ
1001
01:20:57,958 --> 01:21:03,041
نقرهای داشت
1002
01:21:03,791 --> 01:21:07,833
دور
1003
01:21:07,916 --> 01:21:11,666
دستش
1004
01:21:13,166 --> 01:21:17,625
چون که اون راهزن هم
1005
01:21:17,708 --> 01:21:24,708
از هیولاها
1006
01:21:25,791 --> 01:21:32,416
ترس داشت
1007
01:21:33,541 --> 01:21:40,416
از هیولاها