1 00:01:00,589 --> 00:01:20,258 زیرنویس اختصاصی از فیلیمو TheFlashPoint 2 00:01:26,589 --> 00:01:29,258 ‫کلاشینکف 3 00:01:29,258 --> 00:01:32,261 ‫در این فیلم، شخصیت نقش اول را ‫با اسامی مختلفی خطاب میکنند: ‫میشا، میخاییل، مایکل، ممیشا ، میشکا، میشانیا 4 00:01:33,178 --> 00:01:36,265 ‫میشا! میشا! 5 00:01:42,605 --> 00:01:45,524 ‫میشا! میشا! بیا بریم. 6 00:01:45,524 --> 00:01:51,530 7 00:01:52,072 --> 00:01:53,616 ‫بریم بریم. 8 00:01:54,325 --> 00:01:56,201 ‫یالا، بریم. 9 00:01:56,493 --> 00:01:58,078 ‫بریم بازی کنیم. 10 00:02:06,920 --> 00:02:08,422 ‫نزدیک تر. 11 00:02:08,797 --> 00:02:14,136 ‫سال 1941 12 00:02:21,935 --> 00:02:23,771 ‫نزدیک تر، کولیا! 13 00:02:29,777 --> 00:02:31,528 ‫بزنش! 14 00:03:19,451 --> 00:03:22,454 ‫چپ! به چپ بچرخ. 15 00:03:31,255 --> 00:03:33,132 ‫گلوله های انفجاری! 16 00:03:43,350 --> 00:03:46,228 ‫نشونشون بده، کولیا! نشونشون بده. 17 00:04:42,034 --> 00:04:45,996 ‫صبور باش، صبور باش، عزیزم. 18 00:04:53,712 --> 00:04:56,632 ‫- اون به هوش اومده. ‫- آره دارم میبینم. 19 00:04:59,426 --> 00:05:01,887 ‫آفرین، راننده تانک! 20 00:05:02,471 --> 00:05:06,183 ‫بخواب، بخواب، بخواب... ‫بخواب، بخواب، بخواب. بلند نشو. 21 00:05:07,392 --> 00:05:10,354 ‫- بخواب، بخواب. باید بگیری بخوابی. ‫- «گاپونین» 22 00:05:10,854 --> 00:05:13,649 ‫- همه چیز درست میشه. ‫- رفیقام اینجا هستن؟ 23 00:05:13,774 --> 00:05:16,360 ‫- همه چیز درست میشه. ‫- ستوان ارشد، گاپونین. 24 00:05:51,895 --> 00:05:53,605 ‫وایسا. 25 00:05:56,817 --> 00:05:58,986 ‫سلام، ستوان. جوخه ی 12 کجاست؟ 26 00:05:58,986 --> 00:06:01,113 ‫نصف روزه که دارم دنبالشون میگردم. 27 00:06:01,196 --> 00:06:03,699 ‫لعنت بهش، سروان. 28 00:06:03,866 --> 00:06:08,245 ‫- حمله دیگه شروع شده. ‫- بچه ها، ما دنبال جوخه ی دوازدهم هستیم. 29 00:06:08,287 --> 00:06:10,956 ‫- ما خبر نداریم. ‫- ستوان، مراقب باش. 30 00:06:10,956 --> 00:06:13,584 ‫هنوز یه سری آلمانی این اطراف هستن. 31 00:06:13,959 --> 00:06:16,086 ‫متوجه شدم، سروان. 32 00:06:26,638 --> 00:06:28,223 ‫یالا، یالا، یالا... 33 00:06:29,349 --> 00:06:32,895 ‫- دوباره! ‫- یالا! - یه ذره به خودتون فشار بیارید. 34 00:06:33,103 --> 00:06:35,022 ‫بریم. بریم. 35 00:06:35,814 --> 00:06:37,357 ‫برو! 36 00:06:42,237 --> 00:06:45,782 ‫نه، دیگه نمیشه. 37 00:06:47,284 --> 00:06:49,411 ‫گندش بزنن... 38 00:07:07,804 --> 00:07:11,683 ‫اونجا یه روستا هست. ‫شاید اسب داشته باشن. 39 00:07:20,484 --> 00:07:22,986 ‫باید بریم اونجا. 40 00:07:25,197 --> 00:07:26,907 ‫اسمت چیه؟ 41 00:07:27,491 --> 00:07:29,451 ‫گروهبان یکم، «کلاشینکف». 42 00:07:29,576 --> 00:07:31,161 ‫- اسم کوچیکت چیه؟ ‫- «میخاییل». 43 00:07:31,161 --> 00:07:32,746 ‫همراه من بیا. 44 00:07:49,846 --> 00:07:52,849 ‫اون چیه؟ یه مسلسل جدیده؟ 45 00:07:53,183 --> 00:07:56,019 ‫آره، دیگه خط تولیدش متوقف شده. 46 00:07:56,144 --> 00:07:59,314 ‫میگن دیگه تا چند وقت دیگه، بجای تفنگای معمولی، ‫همه از اینا میگیرن دستشون. 47 00:08:00,607 --> 00:08:02,609 ‫خوبه. 48 00:08:03,026 --> 00:08:04,987 ‫چقدر میلرزه؟ 49 00:08:06,905 --> 00:08:08,448 ‫چی؟ 50 00:08:08,657 --> 00:08:10,742 ‫چقدر میلرزه؟ 51 00:08:11,535 --> 00:08:13,453 ‫فقط خدا میدونه. 52 00:08:14,204 --> 00:08:17,624 ‫بیا بریم حیاط جلویی. ‫از اونجا همه چیز رو بررسی می کنیم. 53 00:08:26,008 --> 00:08:28,176 ‫تو...راننده تانک... 54 00:08:28,510 --> 00:08:31,304 ‫با فاصله ی 50 متری از من بیا. 55 00:08:32,180 --> 00:08:34,141 ‫اگه اتفاقی افتاد... 56 00:09:12,387 --> 00:09:17,267 ‫- یوحان! یوحان! ‫- پشت سرت! 57 00:09:22,981 --> 00:09:24,608 ‫توی آلونک! 58 00:09:36,495 --> 00:09:38,455 ‫زنده ای؟ 59 00:09:38,997 --> 00:09:43,126 ‫اسلحه اتوماتیک امتحانش رو خوب پس نداد. 60 00:09:43,460 --> 00:09:49,633 ‫- در جالب ترین لحظه، گیر کرد! ‫- آره، دیدم. 61 00:10:07,359 --> 00:10:09,277 ‫داخلش آب رفته. 62 00:10:09,528 --> 00:10:14,116 ‫گیر کرده اونجا و بخاطر همین گلوله ها یخ زدن. 63 00:10:14,282 --> 00:10:16,910 ‫فنرش هم خیلی ضعیفه. 64 00:10:17,327 --> 00:10:21,832 ‫سوزن گلگدن به گلوله ها نمیرسه. ‫بد درستش کردن. 65 00:10:23,500 --> 00:10:25,585 ‫عجب نوآورهایی داریم! 66 00:10:26,628 --> 00:10:31,883 ‫- از این چیزا سر در میاری؟ ‫- آره، در واقع من یه... 67 00:10:33,301 --> 00:10:35,303 ‫مخترع هستم. 68 00:10:36,596 --> 00:10:40,725 ‫اوه، جدی؟ ‫خب حالا چی اختراع کردی؟ 69 00:10:43,812 --> 00:10:45,564 ‫همه چیز. 70 00:10:46,898 --> 00:10:48,984 ‫همشون رو که یادم نمیاد. 71 00:10:50,443 --> 00:10:52,821 ‫آخرین اختراعت چی بود؟ 72 00:10:53,071 --> 00:10:54,948 ‫آخریش؟ 73 00:10:55,198 --> 00:10:58,368 ‫رخت آویز! 74 00:10:58,535 --> 00:11:02,455 ‫رخت آویز! عجب آدمی هستی تو. ‫خیلی باحالی، "راننده تانک"! 75 00:11:19,139 --> 00:11:21,641 ‫سلام بر عزیزانم: 76 00:11:22,100 --> 00:11:26,605 ‫مامان، خواهرم، خواهرهای کوچیکم. 77 00:11:26,688 --> 00:11:30,442 ‫حتی مامان بزرگ «شورا»، خاله «تاتیانا» ‫و همه ی اقوامی که... 78 00:11:30,525 --> 00:11:35,739 ‫نسبت به سرنوشت گروهبان یکم، کلاشینکف، ‫بی تفاوت نیستن. 79 00:11:36,615 --> 00:11:41,328 ‫میخواستم به عرضتون برسونم که ‫تانک من توی نبرد مورد اصابت قرار گرفت. 80 00:11:41,453 --> 00:11:43,788 ‫چند نفر مثل قهرمان ها مُردند. 81 00:11:44,247 --> 00:11:49,544 ‫خوشبختانه من زنده موندم. ‫فقط یه مقدار شونه ام آسیب دید. 82 00:11:50,003 --> 00:11:54,090 ‫از اونموقع برای درمان، داخل بیمارستان بودم. 83 00:11:54,090 --> 00:11:55,592 ‫سال 1942 84 00:11:55,675 --> 00:11:59,221 ‫چون صدمه ای که من دیده بودم به نظر جدی میومد، ‫دکترم «پاول ایوانویچ»... 85 00:11:59,387 --> 00:12:04,684 ‫منو فرستاد خونه، تا حالم کاملاً خوب بشه. 86 00:12:05,769 --> 00:12:12,525 ‫پس من از منطقه خارج شدم. ‫از طرف «میخاییل». 87 00:12:42,514 --> 00:12:44,432 ‫کس دیگه ای هم هست که زخمی شده باشه؟ 88 00:12:44,683 --> 00:12:47,060 ‫تویی که دستت زخمی ـه! بیا اینجا. 89 00:12:49,437 --> 00:12:50,981 ‫بیا داخل. 90 00:13:37,068 --> 00:13:40,822 ‫- جایی که زندگی میکنی خیلی دوره؟ گروهبان. ‫- «آلتای». 91 00:13:42,449 --> 00:13:46,202 ‫اونجا درس میخوندم. ‫من از قزاقستان اومدم. 92 00:13:46,745 --> 00:13:48,621 ‫من اونجا کار میکردم. 93 00:13:49,247 --> 00:13:53,251 ‫- میدونی ایستگاه «ماتای» کجاست؟ ‫- ماتای؟ 94 00:13:53,835 --> 00:13:55,670 ‫واسه قبل از جنگ ـه. 95 00:13:55,879 --> 00:13:57,881 ‫ایستگاه راه آهن بود. 96 00:13:58,465 --> 00:14:00,717 ‫به هرحال از اونجا انداختنم بیرون. 97 00:14:01,092 --> 00:14:02,761 ‫برای چی؟ 98 00:14:02,802 --> 00:14:06,514 ‫خب، یه مقدار شرایط رو تغییر دادم... 99 00:14:07,390 --> 00:14:10,185 ‫و در واقع، مسئولین اونجا خیلی ازم خوششون نمیومد. 100 00:14:12,020 --> 00:14:14,230 ‫چیکار کردی؟ 101 00:14:14,731 --> 00:14:21,154 ‫از بچگیم به اسلحه ها و شاتگان ... ‫خیلی علاقه داشتم. 102 00:14:21,363 --> 00:14:26,993 ‫حالا دارم به یه جور اسلحه ی خودکار فکر میکنم. 103 00:14:28,370 --> 00:14:33,792 ‫- خودکار؟ ‫- یه جور مسلسل خودکار. 104 00:14:38,296 --> 00:14:39,881 ‫ایناهاش. 105 00:14:43,718 --> 00:14:46,179 ‫الان دیگه مطمئنم کسی اخراجت نمیکنه. 106 00:14:46,846 --> 00:14:53,395 ‫اتفاقاً گروهبان یکمِ عزیز، یه چیز باید ساخته میشد ‫تا ضامنِ سلامتی ما باشه. 107 00:14:53,812 --> 00:14:58,024 ‫سرزمین مادریمون همین الان به اختراع تو نیاز داره. 108 00:16:06,176 --> 00:16:08,678 ‫ایستگاه ماتای. 109 00:16:12,265 --> 00:16:14,976 ‫گروهبان! داره کجا میره؟ 110 00:16:33,703 --> 00:16:39,334 ‫مامان، من رو بابت این موضوع ببخش. ‫ولی فعلاً نمیتونم ببینمت. 111 00:16:39,751 --> 00:16:41,544 ‫میخواستم بیام پیش تو ولی نیومدم. 112 00:16:41,544 --> 00:16:45,298 ‫دلم برات تنگ شده. ‫ولی باید رشد کنم! 113 00:16:45,423 --> 00:16:47,467 ‫میدونم وقتی توی خونه هیچ مردی نیست، ‫یه مقدار زندگی برات سخت تره... 114 00:16:47,509 --> 00:16:50,845 ‫ولی اگه به خواسته های خودم احترام نذارم، ‫اونموقع چطوری جلوت سرم رو بالا بگیرم؟ 115 00:16:50,970 --> 00:16:54,057 ‫پات رو میبوسم. ‫دوست دارت، میخاییل. 116 00:16:55,642 --> 00:16:58,811 ‫«پاول آندرویچ» کجاست؟ 117 00:17:02,357 --> 00:17:04,108 ‫- «پاول آندرویچ» ‫- کی؟ پاول آندرویچ؟ 118 00:17:04,192 --> 00:17:05,985 ‫- پاول آندرویچ کجاست؟ ‫- پاول آندرویچ! 119 00:17:05,985 --> 00:17:07,820 ‫تو چی میخوای؟ 120 00:17:07,987 --> 00:17:10,907 ‫گروهبان یکم، کلاشینکف. ‫به علت آسیبی که دیدم توی مرخصی هستم. 121 00:17:11,324 --> 00:17:15,245 ‫کلاشینکف، کلاشینکف... ‫اون فامیلی واسم آشناست. 122 00:17:15,245 --> 00:17:16,871 ‫من تو رو میشناسم؟ 123 00:17:16,913 --> 00:17:20,166 ‫من واستون توی واحد 38 کار میکردم. ‫بخش دیگ های بخار. 124 00:17:20,208 --> 00:17:24,587 ‫- فهمیدم. میتونی چکش دستت بگیری؟ ‫- نه. 125 00:17:24,921 --> 00:17:29,634 ‫- استراحت کن، استراحت کن...وقت منو نگیر. ‫- یه لحظه صبر کن! - نه دیگه! 126 00:17:29,801 --> 00:17:34,013 ‫- پاول آندرویچ! ‫- بهت گفتم برو استراحت کن دیگه! کاری ندارم بهت بدم. 127 00:17:40,270 --> 00:17:44,190 ‫بله. چرا محموله ی من نرسید؟ 128 00:17:44,274 --> 00:17:47,026 ‫کجا میتونم اون سوپاپ های لعنتی رو پیدا کنم؟ 129 00:17:47,360 --> 00:17:50,905 ‫باید شکایت کنم ازتون؟ ‫باشه پس. 130 00:17:51,239 --> 00:17:53,616 ‫منتظرم. سریعتر بیاید. 131 00:17:59,789 --> 00:18:02,333 ‫پاول آندرویچ! 132 00:18:02,333 --> 00:18:04,836 ‫وقتی توی بیمارستان بودم، با خودم فکر کردم... 133 00:18:05,044 --> 00:18:07,589 ‫شرایط خط مقدم اصلاً خوب نیست. 134 00:18:07,589 --> 00:18:10,758 ‫آلمان ها خیلی مجهز هستن و اگه بخوام واضح تر بگم... 135 00:18:10,967 --> 00:18:12,969 ‫ما به شدت از اونا عقب تریم. 136 00:18:13,344 --> 00:18:19,142 ‫ارتش سرخ به یه مسلسل خوب نیاز داره تا بتونه ‫این جنگ رو پیروز بشه. منم یه ایده هایی دارم. 137 00:18:19,392 --> 00:18:21,227 ‫- واقعاً؟ ‫- بله. 138 00:18:21,269 --> 00:18:26,274 ‫حالا چرا این اسلحه ی خودکار رو توی این انبار نسازیم؟ ‫هان؟ 139 00:18:26,482 --> 00:18:31,029 ‫گفتی خودکار؟ بسازیش؟ اینجا؟ 140 00:18:31,863 --> 00:18:35,074 ‫الان تو رو یادم اومد، کلاشینکف. 141 00:18:35,658 --> 00:18:41,664 ‫- تو همونی هستی که توی محیط کار، یه سلاح ساخت؟ ‫- دقیقاً خودم هستم. 142 00:18:41,706 --> 00:18:44,375 ‫و میدونی دوست من... 143 00:18:44,542 --> 00:18:48,296 ‫وقتی اونا اون تفنگ دست ساز رو توی ‫آزمایشگاه لعنتیِ من پیدا کردن چی شد؟ 144 00:18:48,421 --> 00:18:51,841 ‫دو روز تمام، بازرس ها نذاشتن ‫آب خوش از گلوم بره پایین. 145 00:18:51,924 --> 00:18:55,386 ‫«کِی ساختیش؟ کی اجازه ش رو داده؟ چرا؟ کجا؟» 146 00:18:55,637 --> 00:18:59,641 ‫بخاطر اون اعصاب خوردی ها، 5 کیلو وزنم کم شد! 147 00:18:59,932 --> 00:19:02,894 ‫تازه اون تفنگ اصلاً شلیک نمی کرد. 148 00:19:03,269 --> 00:19:06,898 ‫به همین سادگی! 149 00:19:07,148 --> 00:19:11,069 ‫چرا میتونی باهاش شلیک کنی. ‫من یه قطعه ش رو برداشته بودم. 150 00:19:11,152 --> 00:19:14,530 ‫میخواستم اسلحه بی نقص باشه. ‫اون قطعه رو برداشتم تا مجبور نباشم زودتر تحویلش بدم. 151 00:19:14,614 --> 00:19:18,451 ‫درباره ی بازرس ها هم باید بگم واقعاً متاسفم. 152 00:19:18,576 --> 00:19:20,620 ‫نظرت درباره ی مسلسل خودکار چیه؟ 153 00:19:22,038 --> 00:19:24,415 ‫بیا امتحانش کنیم! ها؟ 154 00:19:24,540 --> 00:19:27,752 ‫میدونی چیه، مخترع... 155 00:19:29,921 --> 00:19:32,507 ‫گمشو از اینجا برو بیرون. 156 00:19:57,031 --> 00:20:01,953 ‫ستوان، ماشین سرهنگ دوم، «بصار» آماده ست. ‫کجا باید بریم؟ 157 00:20:02,203 --> 00:20:05,748 ‫- اونو بیار دم دفتر فرماندهی. خودش بهت میگه. ‫- متوجه شدم. 158 00:20:13,339 --> 00:20:17,176 ‫ببینم...یه مهره ی بزرگ داره میاد؟ 159 00:20:18,010 --> 00:20:22,682 ‫خیلی خیلی بزرگ! گفتن که امروز صبح، ‫یه بازرس خیلی مهم داره میاد «آلما-آتا». 160 00:20:22,765 --> 00:20:25,309 ‫اسمش «خاسانوف» یا «بصاروف» بود. 161 00:20:26,269 --> 00:20:31,065 ‫از خط مقدم میای؟ اونجا اوضاع چطوره؟ هوا داغه؟ 162 00:20:31,357 --> 00:20:32,984 ‫مثل کوره می مونه. 163 00:20:37,155 --> 00:20:39,574 ‫سرهنگ دوم، اجازه هست؟ 164 00:20:40,158 --> 00:20:43,828 ‫سرهنگ دوم، من گروهبان یکم کلاشینکف هستم. ‫اجازه میدین یه صحبتی باهاتون بکنم؟ 165 00:20:45,163 --> 00:20:47,248 ‫تو چرا اومدی اینجا، "رانند تانک"؟ 166 00:20:47,331 --> 00:20:50,752 ‫مرخصی استعلاجی گرفتم. ‫میخواستم باهاتون صحبت کنم، سرهنگ. 167 00:20:50,835 --> 00:20:53,838 ‫حرفت رو بزن، گروهبان. من عجله دارم، سریع باش. 168 00:20:53,838 --> 00:20:55,381 ‫خب... 169 00:20:55,798 --> 00:20:58,217 ‫میدونی، من متقاعد شده بودم... 170 00:21:00,011 --> 00:21:02,638 ‫ولش کن. من از سال 1938 توی ارتش بودم. 171 00:21:02,680 --> 00:21:06,350 ‫از روزهای اول جنگ توی جنگ بودم. ‫4 تا تانک رو منهدم کردم. 172 00:21:06,517 --> 00:21:09,687 ‫7...نه 8تا ضدتانک رو منهدم کردم. 173 00:21:09,729 --> 00:21:14,358 ‫تازه بیشتر هم میتونستم بزنم ولی خب دستم اینجوری شد. ‫الانم که اینجا هستم. 174 00:21:14,484 --> 00:21:18,279 ‫بعضی وقتا مجبور بودیم با دستای خالی حمله کنیم ‫و با دشمن بجنگیم... 175 00:21:18,362 --> 00:21:20,698 ‫اونوقت اگه یه آلمان با یه مسلسل... 176 00:21:20,782 --> 00:21:24,035 ‫که 80تا گلوله داره بیاد طرف، ‫میتونه در عرض یک ثانیه بهت شلیک کنه. 177 00:21:24,118 --> 00:21:27,288 ‫اونوقت ما تفنگی داریم که باید مدام خشابش رو پر کنیم... 178 00:21:27,413 --> 00:21:30,041 ‫- اصل حرفت رو بزن، گروهبان. ‫- باشه. 179 00:21:38,132 --> 00:21:42,220 ‫از طرف بصاروف... ‫تو خیلی کله شقی! مگه نه؟ 180 00:21:43,679 --> 00:21:45,181 ‫خیلی خب. 181 00:21:50,686 --> 00:21:52,438 ‫منو به «ژیگالوا» وصل کن. 182 00:21:53,356 --> 00:21:57,235 ‫«سانیچ»، الان یه نفر به اسم کلاشینکف میاد پیشت... 183 00:21:57,443 --> 00:21:59,278 ‫یه گوشه بهش جا بده. 184 00:21:59,278 --> 00:22:02,949 ‫آره، میزکار و ابزار و همه چیز. 185 00:22:03,324 --> 00:22:06,494 ‫آره، باشه. 186 00:22:52,081 --> 00:22:55,126 ‫نیروی انسانی ندارم بهت بدم. همشون همینا هستن. ‫همه ی متخصص هامون دارن کار میکنن. 187 00:22:55,167 --> 00:22:58,212 ‫پاول آندرویچ، این موضوع خیلی مهمه! 188 00:22:58,379 --> 00:23:02,174 ‫مهمه؟ فکر میکنی ما داریم اینجا چیکار میکنیم؟ 189 00:23:02,258 --> 00:23:06,596 ‫مهمه! چی میخوای از جون ما؟ ‫میخوای مادرت بره روی اون لوکوموتیوها کار کنه؟ 190 00:23:06,679 --> 00:23:09,015 ‫یه نفرم نمیدم بهت. دیگه هم در موردش حرف نزن. ‫تموم شد رفت! 191 00:23:09,056 --> 00:23:11,434 ‫گوش کن...میخوای راستش رو بهت بگم؟ 192 00:23:11,684 --> 00:23:14,312 ‫تو چه جور مخترعی هستی، کلاشینکف. هان؟ 193 00:23:14,395 --> 00:23:17,273 ‫قشنگ معلومه که بصاروف دلش واست سوخته. 194 00:23:17,440 --> 00:23:20,109 ‫یه پسره ی مجروح رو جلوی خودش دیده... 195 00:23:20,276 --> 00:23:23,738 ‫اونوقت برگه ای که جلوش آوردی رو سریع امضا کرده ‫تا از شرت خلاص بشه. 196 00:23:25,323 --> 00:23:29,201 ‫نمیخواد کار کنی. خواهش میکنم از اینجا برو. 197 00:23:39,295 --> 00:23:40,504 ‫کلاشینکف. 198 00:23:41,881 --> 00:23:45,801 ‫ما اومدیم کمکت. شنیدیم میخوای تفنگ درست کنی. ‫درسته؟ 199 00:23:46,510 --> 00:23:49,513 ‫- اونوقت به متخصص نیاز داری. درسته؟ ‫- بله. 200 00:23:49,639 --> 00:23:53,893 ‫ولی پاول آندرویچ گفت... ‫- پاول آندرویچ گفت در زمان ساعت کاری! 201 00:23:54,477 --> 00:23:56,604 ‫بعد از ساعت کاری که میتونیم. 202 00:23:56,854 --> 00:23:59,273 ‫ژنیا کراوچنکو. 203 00:23:59,482 --> 00:24:01,025 ‫مسئول ماشین آسیاب. 204 00:24:01,067 --> 00:24:04,111 ‫دیمیتری کوزمیچ، تراشکار درجه یک. 205 00:24:06,405 --> 00:24:09,408 ‫ماتویچ، ولودکا، سانیا، عمو میشا... 206 00:24:09,951 --> 00:24:11,535 ‫خیلی بزرگ شدی. 207 00:24:12,036 --> 00:24:14,956 ‫- اجازه هست؟ ‫- بله. 208 00:24:16,624 --> 00:24:18,417 ‫در مجموع، داداش کلاشینکف... 209 00:24:18,834 --> 00:24:22,380 ‫هممون خیلی دوست داریم توی این کار سخت ‫بهت کمک کنیم. 210 00:24:22,546 --> 00:24:26,050 ‫- پس... ‫- طرح هایی داری که جزئیاتش بیشتر باشه؟ 211 00:24:26,092 --> 00:24:30,304 ‫آره میدونم طراحیم بدرد نخوره. 212 00:24:30,554 --> 00:24:34,600 ‫پس باید چشمی درستش کنیم و خودمون تنظیمش کنیم. 213 00:25:54,764 --> 00:25:57,516 ‫مامان، باورت نمیشه که... 214 00:25:57,600 --> 00:26:02,104 ‫توی این ایستگاه کوچیک چه آدمای بزرگی زندگی میکنن. 215 00:26:02,271 --> 00:26:04,607 ‫اصلاً نمیتونم فکرش رو بکنم که ‫بدون اونها چیکار باید میکردم. 216 00:26:04,857 --> 00:26:07,818 ‫اگه ایده ی به این ذهن خلاق من برسه... 217 00:26:07,818 --> 00:26:10,738 ‫سریع میرم سراغ بچه های آلما-آتا و ازشون کمک میگیرم. ‫اونا بهم قول دادن کمکم کنن. 218 00:26:11,280 --> 00:26:15,826 ‫متاسفم که بهت جزییات کارم رو نگفتم. ‫این یه راز ـه. ولی کارم خیلی مهمه. 219 00:26:15,868 --> 00:26:19,914 ‫اول برای خودم و بعد برای کشورمون. 220 00:26:20,206 --> 00:26:25,628 ‫پاهات رو میبوسم. زنده و سرحال باشی. ‫دوست دارت، میخاییل. 221 00:26:44,063 --> 00:26:46,398 ‫- یوجین، یالا. ‫- یالا! 222 00:27:33,612 --> 00:27:39,034 ‫قزاقستان. آلما-آتا. 223 00:27:50,171 --> 00:27:51,714 ‫همینجاست؟ 224 00:27:54,466 --> 00:27:56,010 ‫ممنونم. 225 00:27:58,304 --> 00:27:59,847 ‫ببخشید... 226 00:28:06,437 --> 00:28:09,690 ‫ببخشید، سرهنگ دوم، بصاروف کجاست؟ 227 00:28:09,940 --> 00:28:14,737 ‫- نمیشناسمش. ‫- معاون کمیسر ارشد ارتش جمهوری رو نمیشناسی؟ 228 00:28:15,237 --> 00:28:16,864 ‫اینجا چه خبره؟ 229 00:28:17,072 --> 00:28:21,702 ‫- سلام. من باید با سرهنگ دوم بصاروف صحبت کنم. ‫- سرهنگ بصاروف خط مقدم هستن. 230 00:28:21,869 --> 00:28:24,538 ‫- خط مقدم؟ ‫- درسته. 231 00:28:24,788 --> 00:28:27,583 ‫صبر کن...حالا جایگزینش کیه؟ 232 00:28:27,791 --> 00:28:29,752 ‫چرا دنبالش میگردی؟ 233 00:28:30,794 --> 00:28:33,005 ‫موضوع در سطح ملی ـه. 234 00:28:33,130 --> 00:28:34,673 ‫این. 235 00:28:36,383 --> 00:28:41,305 ‫با رفیق هامون انجامش دادیم. ‫توی یه کارگاه توی وقت آزادمون! 236 00:28:45,976 --> 00:28:49,772 ‫- آه، دستم! زنگ بزن ماتای! ‫- همینجا بتمرگ. 237 00:28:49,855 --> 00:28:52,358 ‫زنگ بزن ایستگاه ماتای، رییس اونجا «کروتور» ـه. 238 00:28:52,399 --> 00:28:54,944 ‫زنگ بزن، اون همه چیز رو توضیح میده. 239 00:28:55,486 --> 00:28:57,029 ‫هی! 240 00:28:58,239 --> 00:28:59,782 ‫هی! 241 00:29:06,789 --> 00:29:09,124 ‫مورد اضطراری چیه؟ 242 00:29:09,375 --> 00:29:11,543 ‫یه راننده تانک، یه اسلحه خودکار آورده. 243 00:29:11,710 --> 00:29:15,965 ‫سعی کرد به زور بره پیش فرمانده. ‫تهدیدمون کرد و ما جلوش رو گرفتیم. 244 00:29:16,006 --> 00:29:19,134 ‫- ازش بازجویی کردین؟ ‫- منتظر شما بودیم. 245 00:29:26,100 --> 00:29:27,726 ‫جالبه. 246 00:29:29,561 --> 00:29:31,563 ‫کار کارخونه نیست. 247 00:29:33,565 --> 00:29:35,234 ‫دست سازه! 248 00:29:35,234 --> 00:29:38,904 ‫میخوام برم مرکز فرماندهی. ‫امروز دیگه برنمیگردم. 249 00:29:39,196 --> 00:29:40,948 ‫فردا همه چیز رو بررسی میکنیم. 250 00:29:50,666 --> 00:29:53,168 ‫برو به کارگاه «گروخوایا». 251 00:29:53,585 --> 00:29:56,213 ‫اونجا فردی به اسم «آندری ایوانویچ قزاقوف» ‫رو پیدا میکنی. 252 00:29:56,422 --> 00:30:01,093 ‫- اینو بهش بده و بگو «لبدف» گفت آزمایشش کن. ‫- چشم. 253 00:30:08,434 --> 00:30:09,935 ‫آتش! 254 00:30:15,743 --> 00:30:22,411 رسانه اینترنتی مای موویز mymoviz10.pw جامعترین سایت فیلم و سریال 255 00:30:25,743 --> 00:30:27,411 ‫برو نگاه کن. 256 00:30:31,332 --> 00:30:33,625 ‫- سلام. ‫- سلام. 257 00:30:34,460 --> 00:30:35,961 ‫خوبی؟ 258 00:30:36,628 --> 00:30:38,630 ‫زدم توی 2. بدک نبود، «آندری ایوانویچ». 259 00:30:38,839 --> 00:30:42,051 ‫- گرچه میشه بهتر از اینم بشه. ‫- بیا. 260 00:30:53,312 --> 00:30:56,357 ‫- این معجزه از کجا اومده؟ ‫- فقط خدا میدونه! 261 00:30:56,648 --> 00:30:58,442 ‫دست ساز ـه. 262 00:30:58,525 --> 00:31:01,111 ‫سرگرد آوردش. 263 00:31:01,195 --> 00:31:04,990 ‫یه مکانیزم بازگشت جالب داخلش تعبیه کرده. ‫اینطور فکر نمیکنی؟ 264 00:31:05,783 --> 00:31:08,786 ‫میبینی؟ ‫روشش کاملاً فرق میکنه. 265 00:31:08,952 --> 00:31:10,621 ‫میخوای امتحانش کنی؟ 266 00:31:11,163 --> 00:31:12,790 ‫چرا که نه؟ 267 00:31:47,741 --> 00:31:50,411 ‫کی ساختتش؟ 268 00:31:50,744 --> 00:31:52,287 ‫خودمم برام سواله. 269 00:31:54,957 --> 00:31:56,542 ‫دارید به چی میخندید؟ 270 00:31:58,544 --> 00:32:03,841 ‫از دستمون عصبانی نشو، گروهبان. ‫ولی اصلاً بهت نمیاد یه مخترع باشی. 271 00:32:04,341 --> 00:32:08,929 ‫عین این بچه دهاتی های پنج ساله می مونی. 272 00:32:09,054 --> 00:32:10,639 ‫اهل روستایی؟ 273 00:32:12,307 --> 00:32:13,892 ‫توی حومه ی شهر میشینم. 274 00:32:14,810 --> 00:32:17,187 ‫- مخترع... ‫- خبردار! 275 00:32:17,312 --> 00:32:19,898 ‫سرگرد، در زمان انجام وظایف من ‫هیچ اتفاقی رُخ نداد. 276 00:32:19,940 --> 00:32:21,733 ‫- راحت باش. ‫- چشم! 277 00:32:21,900 --> 00:32:26,113 ‫خب، مخترعتون در امن و امان ـه. 278 00:32:29,324 --> 00:32:31,076 ‫آزادش کنید. 279 00:32:38,667 --> 00:32:41,253 ‫- فامیلی؟ ‫- کلاشینکف. 280 00:32:43,213 --> 00:32:46,925 ‫تو آزادی، "مخترع کلاشینکف" 281 00:32:47,342 --> 00:32:50,512 ‫- ببریدش. ‫- بیا بریم. 282 00:32:56,268 --> 00:33:00,564 ‫ایده ت جالبه ولی باید یادت باشه: 283 00:33:00,606 --> 00:33:03,859 ‫نشونه گیریش رو تقویت کن، ‫ساختنش رو راحت تر کن... 284 00:33:03,942 --> 00:33:07,654 ‫خبری از مسابقات دولت شوروی برای ‫طراحان اسلحه داری؟ 285 00:33:09,490 --> 00:33:14,953 ‫اگه میخوای تفنگت تولید باشه ‫باید توی اون مسابقه برنده بشی. 286 00:33:16,038 --> 00:33:18,707 ‫ما نمونه ت رو تکمیل میکنیم و ‫به ژنرال «کورباتکین» نشونش میدیم، 287 00:33:18,832 --> 00:33:23,545 ‫ایشون فرمانده بخش مرکزی آسیا هستند ‫و فرد باهوشی اند. 288 00:33:24,505 --> 00:33:29,927 ‫اگه اون از اسلحه ت خوشش بیاد، بهت زنگ میزنه. 289 00:33:36,725 --> 00:33:39,937 ‫خب، چی میگی؟ 290 00:33:40,938 --> 00:33:43,148 ‫چی میتونم بگم؟ 291 00:33:44,775 --> 00:33:46,944 ‫داشتم به این فکر میکردم که یه موقع زندان نیوفتم، 292 00:33:47,194 --> 00:33:52,282 ‫حالا یهویی دارید بهم پیشنهاد میدید که نشونه گیریش رو ‫تقویت و ساخت و سازش رو راحت تر کنم؟ 293 00:33:53,617 --> 00:33:55,160 ‫آره؟ 294 00:33:57,412 --> 00:33:59,456 ‫معلومه که آره! 295 00:34:14,930 --> 00:34:16,723 ‫نگرانی؟ 296 00:34:26,024 --> 00:34:27,651 ‫اینم از ژنرال. 297 00:34:35,909 --> 00:34:37,536 ‫خبردار! 298 00:34:53,677 --> 00:34:55,804 ‫فرمانده ارشد... 299 00:35:00,225 --> 00:35:03,937 ‫- کلاشینکف کدوم یکی از شماست؟ ‫- منم. 300 00:35:06,857 --> 00:35:09,610 ‫اختراعت رو نشون بده. 301 00:35:16,658 --> 00:35:22,122 ‫گلگدن اینجوری باز میشه. ‫گلوله ها داخلش میرن و جداگونه شلیک میشن. 302 00:35:22,164 --> 00:35:25,000 ‫- پس نوبتی میرن اینجا. ‫- توی هر خشاب چندتا گلوله جا میگیره؟ 303 00:35:25,125 --> 00:35:29,630 ‫این چهارده تا جا میگیره. اینجوری میره جا... ‫و اینجوری هم میاد بیرون. 304 00:35:29,838 --> 00:35:34,176 ‫میخوایم 70 تا گلوله توی هر خشاب داشته باشیم ‫ولی فعلاً هنوز آماده نیستیم. 305 00:35:35,427 --> 00:35:36,970 ‫بیا بریم. 306 00:35:50,484 --> 00:35:52,027 ‫خشاب. 307 00:36:08,168 --> 00:36:09,836 ‫دوربین. 308 00:36:18,053 --> 00:36:20,138 ‫ژنرال، میخواین چایی بخورین؟ 309 00:36:24,935 --> 00:36:26,520 ‫کلاشینکف! 310 00:36:30,899 --> 00:36:34,736 ‫چرا اینطوری هستی؟ ‫چرا این یونیفرم قدیمی رو پوشیدی؟ 311 00:36:36,071 --> 00:36:37,781 ‫من یونیفرم دیگه ای ندارم، ژنرال. 312 00:36:37,823 --> 00:36:40,909 ‫بهشون بگو ژنرال دستور داده ‫تا بهت یه یونیفرم جدید بدن. 313 00:36:41,034 --> 00:36:44,496 ‫تو یه مخترع هستی ولی قیافه ت... 314 00:36:44,746 --> 00:36:46,790 ‫- خدا میدونه! ‫- متوجهم. 315 00:36:46,873 --> 00:36:50,961 ‫یادت باشه، کلاشینکف. تو یه مخترع تُرک هستی. 316 00:36:51,253 --> 00:36:55,090 ‫ما تو رو به عنوان نماینده ی بخش خودمون ‫به مسابقه ی ملی میفرستیم. 317 00:36:55,257 --> 00:36:58,260 ‫خودم توصیه نامه ای برات میفرستم. 318 00:37:00,470 --> 00:37:07,269 ‫ببین، کلاشینکف. منو ناامید نکنیا! ‫من بهت ایمان دارم. 319 00:37:14,401 --> 00:37:17,779 ‫ممنونم، کلاشینکف! من بهت ایمان دارم. 320 00:37:18,488 --> 00:37:20,115 ‫اون گفت... 321 00:37:21,074 --> 00:37:24,327 ‫اگه خدا بخواد به عنوان یه تُرک میری مسابقات. 322 00:37:27,080 --> 00:37:30,000 ‫نمیتونم بگم قبلاً بهش فکر نکرده بودم. 323 00:37:31,168 --> 00:37:32,753 ‫از طبیعت خواستم... 324 00:37:33,628 --> 00:37:35,964 ‫تا یه موهبت الهی بهمون بده. 325 00:37:36,423 --> 00:37:39,968 ‫نمیدونم از کجا اومد ولی مطمئنم ‫که این موهبت وجود داره. 326 00:37:40,302 --> 00:37:42,095 ‫واقعاً هست. 327 00:37:43,764 --> 00:37:45,891 ‫الان روبروی من مردی نشسته که... 328 00:37:46,433 --> 00:37:49,144 ‫خدای مهربان، پیشونیِ اون رو بوسیده. 329 00:37:49,644 --> 00:37:53,982 ‫«میخاییل تیموفیچ»، تو سکه ی طلای ما هستی. 330 00:38:00,123 --> 00:38:02,209 ‫متاسفم که خیلی وقته براتون نامه ننوشتم. 331 00:38:02,542 --> 00:38:04,252 ‫مثل یه دانه ی برف دارم واسه خودم میچرخم. 332 00:38:04,294 --> 00:38:08,215 ‫همش توی آسمون غلت میزنم و غلت میزنم ‫ولی هیچوقت زمین نمیام. 333 00:38:08,423 --> 00:38:11,593 ‫خانواده ی عزیزم، واقعاً میخواستم بیام به دیدنتون... 334 00:38:11,802 --> 00:38:14,012 ‫ولی دیگه اختیارم دست خودم نیست. 335 00:38:14,095 --> 00:38:17,891 ‫البته میتونم بیام و بغلتون کنم، 336 00:38:27,829 --> 00:38:30,048 ‫ولی میترسم که عواقب بدی برام داشته باشه. 337 00:38:30,048 --> 00:38:30,335 ‫ولی میترسم که عواقب بدی برام داشته باشه. ‫مسکو سال 1943 338 00:38:30,335 --> 00:38:31,046 ‫مسکو سال 1943 339 00:38:31,171 --> 00:38:33,178 ‫و واقعاً الان نیاز به دردسر ندارم. 340 00:38:34,014 --> 00:38:37,692 ‫زنده و سالم باشید. ‫دوست دارتون میخاییل. 341 00:39:19,664 --> 00:39:24,012 ‫- میری «شوکروف پالیگون»؟ - آره. ‫- گروهبان رو اونجا پیاده کن. - باشه. 342 00:39:49,556 --> 00:39:51,771 ‫یه ذره نون میخوای؟ 343 00:39:54,740 --> 00:39:57,582 ‫خب...چی داری؟ 344 00:39:58,168 --> 00:39:59,839 ‫نشونم بده. 345 00:40:04,145 --> 00:40:07,113 ‫- واسه خودته؟ ‫- واسه خودمه. - چقدر سنگین ـه. 346 00:40:09,664 --> 00:40:12,297 ‫120 گرم از یه اسلحه ی په په شه، سبک تره. 347 00:40:12,674 --> 00:40:15,725 ‫120 گرم...چقدر چشمگیر! 348 00:40:16,311 --> 00:40:19,237 ‫په په شه هم خیلی سنگین ـه. 349 00:40:20,867 --> 00:40:23,167 ‫میشه حداقل بکنیش یک کیلو؟ 350 00:40:25,341 --> 00:40:26,887 ‫بدون فشنگ؟ 351 00:40:33,785 --> 00:40:35,499 ‫بدون فشنگ. 352 00:40:38,927 --> 00:40:42,439 ‫اگه اونا قبول کردن و خواستن بسازنش، ‫باید یه نوشیدنی منو مهمون کنی. 353 00:40:43,526 --> 00:40:46,913 ‫و اگه واسه منو خواستن تولید کنن، ‫میری بالا میز و آواز میخونی. 354 00:40:47,080 --> 00:40:48,623 ‫قبول؟ 355 00:40:49,165 --> 00:40:53,212 ‫- تو هم مخترعی؟ -آره. 356 00:40:53,253 --> 00:40:56,590 ‫- «الکسی سوداف». ‫- «میخاییل کلاشینکف». 357 00:41:00,136 --> 00:41:03,474 ‫- قشنگ آواز میخونی؟ ‫- خیلی خیلی قشنگ... 358 00:41:04,100 --> 00:41:06,393 ‫- بازم نون داری؟ ‫- بله. 359 00:41:10,107 --> 00:41:15,195 ‫شوکروف پالیگون، کارگاه «گلوتوین» 360 00:41:20,201 --> 00:41:21,744 ‫ممنون. 361 00:41:25,499 --> 00:41:27,041 ‫سلام. 362 00:41:33,838 --> 00:41:37,465 ‫لطفاً به گروهبان یکم کلاشینکف در همه ی موارد لازم، 363 00:41:37,549 --> 00:41:43,010 ‫برای ساخت طرح خود، کمک های لازم را برسانید. 364 00:41:44,469 --> 00:41:47,346 ‫- بدون آموزش؟ ‫- دقیقاً. بدون آموزش. 365 00:41:47,513 --> 00:41:51,391 ‫- پس نمیخوای آموزش ببینی؟ ‫- چرا نخوام؟ میخوام. 366 00:41:51,515 --> 00:41:54,184 ‫منظورم اینه که من حاضرم. ‫اگه آموزش لازمه، من حاضرم. 367 00:41:55,268 --> 00:41:56,853 ‫بیا بریم. 368 00:41:58,812 --> 00:42:01,021 ‫توی میدون مطالعه میکنی. 369 00:42:01,147 --> 00:42:03,940 ‫اختراعت رو توی مسابقه ی اصلی قرار میدیم. 370 00:42:04,399 --> 00:42:08,651 ‫توصیه نامه ت خیلی کمکت میکنه. بیا داخل. 371 00:42:11,570 --> 00:42:15,739 ‫اینجا جاییه که توش کار میکنی. ‫سروان. 372 00:42:21,576 --> 00:42:24,452 ‫- سرهنگ... ‫- همدیگه رو بشناسید. 373 00:42:24,578 --> 00:42:27,830 ‫مهندس ارشد، «وسیلی فدروویچ». 374 00:42:27,955 --> 00:42:32,041 ‫ایشون هم گروهبان کلاشینکف هستند. ‫مخترع با استعدادی از قزاقستان. 375 00:42:32,375 --> 00:42:35,918 ‫شرکت کننده ی جدیده. ‫بهش یه فضای مجزا بده... 376 00:42:35,960 --> 00:42:39,254 ‫و حمایتش کن. 377 00:42:39,254 --> 00:42:42,548 ‫- چشم قربان. ‫- گروهبان، برو. 378 00:42:48,468 --> 00:42:52,429 ‫- اینجا ما کارگاه ساخت سلاح «اشپاگینا» داریم. ‫- اشپاگینا؟ 379 00:42:52,971 --> 00:42:55,347 ‫تو چرا تعجب کردی؟ ‫خط مقدم به یه مسلسل جدید نیاز داره دیگه. 380 00:42:55,347 --> 00:42:57,932 ‫بخاطر همین الان همه ی اسلحه سازها اینجا جمع شدن. 381 00:42:58,266 --> 00:43:00,184 ‫اون کورووین ـه، اون روکاویشنیکوف ـه. 382 00:43:00,267 --> 00:43:02,810 ‫اونجا هم کارگاه ساخت سلاح دگتیاروف ـه ‫که واسه «وسیلی الکسیویچ» ـه. 383 00:43:03,895 --> 00:43:06,522 ‫دگ...دگتیاریوف؟ 384 00:43:07,315 --> 00:43:09,025 ‫آره. 385 00:43:10,193 --> 00:43:14,071 ‫ببینم...الان منظورت اینه که مسلسل من ‫در برابر اون تفنگ ها باید رقابت کنه؟ 386 00:43:15,281 --> 00:43:18,618 ‫چیزی نیست گروهبان. ‫همه حق دارن برا خودشون افتخارآفرینی کنن. 387 00:43:23,164 --> 00:43:25,292 ‫مثل بقیه، یه سری امکانات بهت داده میشه. 388 00:43:25,751 --> 00:43:29,254 ‫دستگاه تراش خیلی شلوغه پس باید وایسی تا نوبتت بشه. 389 00:43:29,963 --> 00:43:31,673 ‫خب، مسئولیت همه ی اینا به من محول شده... 390 00:43:31,715 --> 00:43:35,844 ‫پس لطفاً همه ی طرح های پروژه ت رو واسم بفرست. 391 00:43:36,720 --> 00:43:39,640 ‫- طرح ها؟ ‫- آره. 392 00:43:40,557 --> 00:43:45,896 ‫- خب من هیچ طرحی نکشیدم. ‫- پس شروع کن به کشیدن. نقاشی بلدی؟ 393 00:43:47,981 --> 00:43:49,524 ‫خب دیگه. 394 00:43:53,445 --> 00:43:58,784 ‫برو مستقر شو. من دوباره بعداً میام. 395 00:44:25,061 --> 00:44:26,604 ‫از غذات لذت ببر. 396 00:44:28,273 --> 00:44:29,899 ‫تو کلاشینکف هستی؟ 397 00:44:30,985 --> 00:44:32,486 ‫اوهوم. 398 00:44:37,909 --> 00:44:39,536 ‫«یوکاترینا موسیوا» 399 00:44:40,370 --> 00:44:42,540 ‫لنیا ازم خواست تا توی کشیدن طرح بهت کمک کنم. 400 00:44:42,665 --> 00:44:44,750 ‫این اضافه کاری رو قبول کردم... 401 00:44:44,875 --> 00:44:49,256 ‫- ولی یه شرط داره. برای من مزاحمت ایجاد نکن. ‫- ببخشید؟ 402 00:44:50,674 --> 00:44:53,177 ‫فردا ساعت هشت کارم تموم میشه. ‫با ساعت هشت و نیم که مشکلی نداری؟ 403 00:44:53,428 --> 00:44:55,972 ‫- باشه. ‫- امیدوارم که بتونیم همدیگه رو درک کنیم. 404 00:45:04,149 --> 00:45:09,280 ‫منطقه ی «پولیگونو سوروفسکی» 405 00:45:29,346 --> 00:45:30,972 ‫هی، گروهبان. 406 00:45:32,098 --> 00:45:33,768 ‫سلام، سرگرد. 407 00:45:33,893 --> 00:45:36,812 ‫- اسلحه ت اونجاست؟ ‫- بله. 408 00:45:37,439 --> 00:45:39,399 ‫ما خوب ازت حمایت میکنیم؟ 409 00:45:42,653 --> 00:45:44,155 ‫اونا دیگه کی هستن؟ 410 00:45:47,951 --> 00:45:49,953 ‫اونا گروه اسلحه ی دگتیاریوف هستن. 411 00:45:53,041 --> 00:45:54,959 ‫کدوم یکیشون دگتیاریوف ـه؟ 412 00:45:55,752 --> 00:45:59,548 ‫داداش، خود طرف که نمیاد برا تیراندازی. 413 00:46:01,467 --> 00:46:04,513 ‫ببین، به نظر میاد اسباب بازیت گیر کرده. 414 00:46:10,520 --> 00:46:12,105 ‫بله بله. 415 00:46:19,611 --> 00:46:21,071 ‫سلام. 416 00:46:21,154 --> 00:46:24,157 ‫- طبق قرار اومدم. ‫- سلام. 417 00:48:16,345 --> 00:48:18,430 ‫اسلحه ها رو بررسی کنید. 418 00:48:19,431 --> 00:48:21,016 ‫هدف هاتون رو بررسی کنید. 419 00:48:51,919 --> 00:48:54,088 ‫نمیدونم چطور ازت تشکر کنم. 420 00:48:55,965 --> 00:48:58,842 ‫نگران نباش اونا بخاطر این کارها بهم پول میدن. 421 00:48:58,968 --> 00:49:02,555 ‫صبر کن! جایی نرو. ‫الان برمیگردم. 422 00:49:22,489 --> 00:49:25,242 ‫بفرما. بگیرش. 423 00:49:25,534 --> 00:49:27,744 ‫شیرینی ـه. بگیرش. بگیرش. 424 00:49:31,873 --> 00:49:34,875 ‫در ضمن، میشه امروز دوباره ببینمت؟ 425 00:49:34,917 --> 00:49:38,170 ‫فردا نتایج رو اعلام میکنن. ‫پس شاید دیگه هیچوقت نبینمت. 426 00:49:38,963 --> 00:49:49,123 ‫همراهم بیا. 427 00:53:11,026 --> 00:53:13,489 ‫خب فردا نتایج رو اعلام میکنن؟ 428 00:53:14,879 --> 00:53:17,461 ‫اگه برنده نشی میخوای چیکار کنی؟ 429 00:53:18,692 --> 00:53:20,560 ‫برمیگردم خط مقدم. 430 00:53:26,201 --> 00:53:27,988 ‫برات آرزوی موفقیت میکنم. 431 00:53:29,141 --> 00:53:32,160 ‫بابت شیرینی هم ممنون. ‫دخترم عاشق شیرینی جات ـه. 432 00:53:34,067 --> 00:53:35,815 ‫آره، من یه دختر دارم. 433 00:53:37,204 --> 00:53:38,635 ‫شوهرم داری؟ 434 00:53:38,754 --> 00:53:40,701 ‫اون توی جبهه ست؟ 435 00:53:44,713 --> 00:53:46,500 ‫من شوهر ندارم. 436 00:54:02,192 --> 00:54:05,171 ‫گروهبان کلاشینکف! بذار بهت تبریک بگم. 437 00:54:05,251 --> 00:54:08,390 ‫صبح بخیر سرگرد. ‫میخوای شروع کنم واست آواز بخونم؟ 438 00:54:08,628 --> 00:54:11,567 ‫چی شده رفیق؟ داشتم شوخی میکردم. 439 00:54:11,726 --> 00:54:13,633 ‫الان یه مقدار حالم خوش نیست. 440 00:54:13,712 --> 00:54:17,328 ‫باید برم «تولا» تا اونجا اسلحه م رو آزمایش کنن. 441 00:54:18,201 --> 00:54:19,672 ‫تبریک میگم. 442 00:54:19,711 --> 00:54:21,578 ‫ببین...به همین راحتی ناامید نشو. 443 00:54:21,856 --> 00:54:24,518 ‫تو باختی. کسی هست که نبازه؟ 444 00:54:25,431 --> 00:54:27,656 ‫نمیدونم چرا ولی بهت ایمان دارم. 445 00:54:27,894 --> 00:54:30,595 ‫یه چیزی توی وجود تو هست... 446 00:54:32,423 --> 00:54:33,925 ‫بیا. 447 00:54:40,558 --> 00:54:45,940 ‫کلاشینکف، من میدونم که بهمون نشون میدی ‫که واقعاً کی هستی. مراقب خودت باش! 448 00:54:52,865 --> 00:54:55,201 ‫- برای کی... ‫- این بدرد من نمیخوره سرهنگ. 449 00:54:55,201 --> 00:54:56,160 ‫ساکت باش! 450 00:54:56,285 --> 00:55:00,123 ‫میدونی، کلاشینکف. ‫اینجا کسی به طور اتفاقی نیومده. 451 00:55:01,626 --> 00:55:03,211 ‫سروان. 452 00:55:06,131 --> 00:55:08,509 ‫به گروهبان یکم توضیح بده که ماموریت جدیدش چیه. 453 00:55:08,550 --> 00:55:13,723 ‫سه روز توی پاسدارخانه وقت داره. 454 00:55:13,848 --> 00:55:17,603 ‫مسابقه ای برای یه مسلسل سبک اعلام شده. 455 00:55:17,687 --> 00:55:20,482 ‫میخوایم توی قزاقستان شروع به کار کردن بکنی. 456 00:55:20,524 --> 00:55:21,775 ‫اونجا اونا قدر تو رو میدونن، 457 00:55:21,775 --> 00:55:23,069 ‫و میتونی به آزمایش هات ادامه بدی... 458 00:55:23,069 --> 00:55:25,613 ‫و تغییراتی توی طرحت ایجاد کنی. 459 00:55:25,822 --> 00:55:28,575 ‫خب، موافقی؟ 460 00:55:30,286 --> 00:55:31,871 ‫میشا! 461 00:55:36,711 --> 00:55:38,212 ‫میشا! 462 00:55:39,171 --> 00:55:41,133 ‫بله، موافقم. 463 00:55:42,384 --> 00:55:46,180 ‫قزاقستان، آلما-آتا. سال 1944 464 00:55:51,020 --> 00:55:52,771 ‫سلام. 465 00:56:05,158 --> 00:56:06,659 ‫بله؟ 466 00:56:29,888 --> 00:56:31,389 ‫کلاشینکف... 467 00:56:31,431 --> 00:56:32,932 ‫- ژنرال... ‫- میدونم. 468 00:56:33,058 --> 00:56:36,811 ‫بهم تلگراف شد. مشکل چی بود؟ 469 00:56:38,063 --> 00:56:41,023 ‫- موفق نشدم. ‫- به اندازه ی کافی خوب نبودی؟ 470 00:56:43,067 --> 00:56:44,610 ‫نه به اندازه ی کافی. 471 00:56:45,527 --> 00:56:47,780 ‫حالا برای مسلسل سبک خوب میشی؟ 472 00:56:51,657 --> 00:56:53,659 ‫اعتماد به نفست رو از دست دادی؟ 473 00:56:53,868 --> 00:56:56,704 ‫خب پس کلاشینکف. اینجوری به هیچ جایی نمیرسی. 474 00:56:56,746 --> 00:57:01,000 ‫این کار به منابع زیادی نیاز داره. ‫منابع انسانی، مالی... 475 00:57:05,879 --> 00:57:08,298 ‫اونوقت تو شونه هات رو واسه من میندازی بالا. ‫(علامت عدم اطمینان در زبان بدن) 476 00:59:07,740 --> 00:59:11,993 ‫سلام. به ساشا بگو «یولیا آناتولیونا» منتظرشه. 477 00:59:25,297 --> 00:59:29,218 ‫نامه ت رو احتمالاً نزدیک به ده باری بشه که خوندم. 478 00:59:29,718 --> 00:59:31,887 ‫معلوم شد نه تنها بلد نیستی طراحی کنی... 479 00:59:31,887 --> 00:59:34,096 ‫بلکه توی نوشتنت هم ایراداتی داری. 480 00:59:34,889 --> 00:59:39,310 ‫ظاهراً وقتی بچه بودی، اختراع کردن رو ‫به مدرسه رفتن ترجیح میدادی. 481 00:59:40,144 --> 00:59:42,730 ‫نوشته بودی که منتظر این هستی تا منو ببینی. 482 00:59:42,897 --> 00:59:47,734 ‫نمیدونم چی جواب بدم، "گروهبان یکم"! 483 00:59:48,610 --> 00:59:50,654 ‫شاید بنویسم... 484 00:59:51,530 --> 00:59:55,366 ‫در اسرع وقت مسلسلت رو بساز و بعدش بیا. 485 00:59:58,410 --> 01:00:03,666 ‫سروان «لابوف» از امنیت ملی هستم. ‫دنبال «کالاشکین» میگردم. 486 01:00:03,707 --> 01:00:07,168 ‫خودم هستم. ‫کالاشکین نیستم، من کلاشینکف هستم. 487 01:00:07,335 --> 01:00:12,131 ‫گروهبان یکم... ‫فکر میکردم سنِّ تو بیشتر از این حرفا باشه. 488 01:00:14,384 --> 01:00:16,843 ‫این همون چیزیه که میخوای باهاش مسابقه بدی؟ 489 01:00:18,804 --> 01:00:23,475 ‫به قول خودت، "این چیز" ‫توی جبهه خیلی منتظرش هستن. 490 01:00:23,725 --> 01:00:25,602 ‫فکرش رو میکردم. 491 01:00:25,936 --> 01:00:32,108 ‫نگران نباش، گروهبان. این اسباب بازیت رو ‫در امان تحویل میدیم. 492 01:00:32,441 --> 01:00:34,027 ‫همینجا صبر کن. 493 01:00:40,327 --> 01:00:41,913 ‫کلاشینکف. 494 01:00:43,874 --> 01:00:45,459 ‫کلاشینکف؟ 495 01:00:45,836 --> 01:00:47,546 ‫میشان؟ 496 01:00:51,218 --> 01:00:52,928 ‫میشانیا؟ آره؟ 497 01:00:53,346 --> 01:00:55,683 ‫ساکت شو کوچولو، این برادرمه. 498 01:00:55,683 --> 01:00:58,061 ‫- ویتکا؟ ‫- سلام برادر. 499 01:00:58,353 --> 01:01:02,400 ‫تو...تو اینجا چه غلطی میکنی؟ 500 01:01:03,402 --> 01:01:07,365 ‫میشانیا، مامان و آبجی چطورن؟ 501 01:01:08,034 --> 01:01:11,246 ‫میشانیا! میشانیا! 502 01:01:11,455 --> 01:01:14,292 ‫میشانیا، چرا ساکتی؟ 503 01:01:15,252 --> 01:01:21,886 ‫میبینم که مردم بهت احترام میذارن. ‫ولی خب من بدشانس بودم. 504 01:01:22,303 --> 01:01:26,267 ‫- از طرف من به مامان سلام برسون. ‫- مدارک شناسایی. 505 01:01:26,309 --> 01:01:28,312 ‫مدارک شناسایی. 506 01:01:35,739 --> 01:01:37,532 ‫چی شده، گروهبان؟ 507 01:01:43,413 --> 01:01:44,998 ‫اون کی بود؟ 508 01:01:46,458 --> 01:01:48,460 ‫هیچکس. 509 01:02:00,847 --> 01:02:03,809 ‫یه زن توی قطار اینو همراهش داشت. 510 01:02:03,975 --> 01:02:06,770 ‫میدونی چقدر واسش پول دادم؟ ‫اینقدر! 511 01:02:06,978 --> 01:02:09,857 ‫وقتی فهمید اوضاع ناجوره فرار کرد. 512 01:02:09,857 --> 01:02:12,694 ‫بیا یه حالی به خودمون بدیم. 513 01:02:13,277 --> 01:02:17,323 ‫- ممنون ولی من نمیخوام، سروان. ‫- ازت درخواست نکردم. 514 01:02:44,851 --> 01:02:49,355 ‫چی شده؟ یه سرباز دلش نمیخواد با یه افسر از ‫امنیت ملی شوروی هم سفره بشه؟ 515 01:02:51,482 --> 01:02:54,527 ‫- من همچین حرفی نزدم. ‫- حرفش رو نزدی ولی فکرش رو کردی. 516 01:02:56,070 --> 01:03:01,659 ‫فعلاً که اینجا توی این خراب شده ‫هیچ کاری نمیتونیم بکنیم. 517 01:03:13,755 --> 01:03:17,384 ‫گروهبان، یه دشمن ایدیولوژیک، از یه آلمانی هم بدتره. 518 01:03:20,679 --> 01:03:24,099 ‫تغییر قیافه میده و تظاهر میکنه که یکی از ماهاست... 519 01:03:24,558 --> 01:03:30,481 ‫ولی وقتی پشتت رو میکنی... ‫از پشت بهت خنجر میزنه! 520 01:03:34,026 --> 01:03:35,736 ‫گندش بزنن... 521 01:03:50,834 --> 01:03:54,797 ‫هی گروهبان، چقدر دیگه باید بریم؟ 522 01:03:55,130 --> 01:03:59,842 ‫- نمیدونم. ‫- چطور نمیدونی؟ گفتی یک کیلومتر و نیم مونده. 523 01:04:01,093 --> 01:04:03,930 ‫ما رو داری کجا میبری، گروهبان؟ 524 01:04:08,308 --> 01:04:11,228 ‫متاسفم سروان، شاید راه رو اشتباه اومده باشیم. 525 01:04:11,311 --> 01:04:15,231 ‫شایدم از عمد راه رو اشتباه اومدی! 526 01:04:18,359 --> 01:04:21,695 ‫- منظورت چیه؟ ‫- همون که شنیدی! 527 01:04:21,987 --> 01:04:25,114 ‫اونی که توی ایستگاه قطار بود، صدات کرد "داداش". 528 01:04:25,240 --> 01:04:28,076 ‫کلاشینکف، من هیچوقت اشتباه نمی کنم. 529 01:04:28,076 --> 01:04:31,370 ‫وقتی یه دشمن ایدیولوژیک رو از یه مایلی ببینم میفهمم. 530 01:04:31,995 --> 01:04:33,789 ‫تو کی هستی؟ 531 01:04:34,373 --> 01:04:36,875 ‫گروهبان یکم، کلاشینکف. 532 01:04:37,543 --> 01:04:42,380 ‫خیلی خوب فیلم بازی کردی. ‫به طور مثال یه مسلسل ساختی! 533 01:04:42,463 --> 01:04:44,507 ‫ولی نمیتونی منو گول بزنی. 534 01:04:45,007 --> 01:04:47,051 ‫من دهنِ توِ ضدانقلابی رو ... 535 01:04:47,134 --> 01:04:50,345 ‫به کی میگی "ضد انقلابی"، آشغال؟ 536 01:04:53,682 --> 01:04:56,218 ‫کلاشینکف. 537 01:04:59,621 --> 01:05:05,627 ‫گروهبان! گروهبان! 538 01:05:24,581 --> 01:05:27,450 ‫حالا چیزی برای گفتن داری؟ 539 01:05:29,319 --> 01:05:32,122 ‫حالا چیزی برای گفتن داری؟ 540 01:05:39,196 --> 01:05:45,535 ‫تنها گناهی که من دارم اینه که ‫فرزند یه کشاورز بی آبرو هستم. 541 01:05:45,870 --> 01:05:49,540 ‫الان میدونم که طرف کدوم جناح هستم، 542 01:05:50,608 --> 01:05:53,878 ‫و من مسئولیتی در قبال برادرم ندارم. 543 01:05:56,013 --> 01:06:00,952 ‫آخرین بار، سال 1936 دیدمش. 544 01:06:05,290 --> 01:06:09,093 ‫اون زنده ست و بخاطر همین موضوع شکرگذارم. 545 01:06:12,297 --> 01:06:15,100 ‫فراموشش کن. 546 01:09:22,270 --> 01:09:26,675 ‫با توجه به نتایج مسابقه، کمیسیون تصمیم گرفته: 547 01:09:26,807 --> 01:09:34,616 ‫هیچکدوم از مسلسل های دستیِ نمونه برای تولید ‫برگزیده نشن... 548 01:09:36,150 --> 01:09:45,027 ‫- چون هیچکدوم از اونها استانداردهای لازم رو ندارن. ‫- این اصلاً قابل قبول نیست. 549 01:09:45,293 --> 01:09:48,171 ‫ساکت! دوستان. ساکت! 550 01:09:48,421 --> 01:09:51,676 ‫مسابقه تموم شده ولی... 551 01:09:51,926 --> 01:09:54,679 ‫جنگ هنوز تموم نشده. 552 01:09:54,762 --> 01:10:00,018 ‫بنابراین، تک تک فینالیست ها فرصت دارن ‫تا به کار خودشون ادامه بدن... 553 01:10:00,144 --> 01:10:02,646 ‫و اسلحه های مدل جدید بسازن. 554 01:10:03,272 --> 01:10:05,649 ‫دیگه میتونید برید. 555 01:10:07,360 --> 01:10:10,780 ‫دکتر، بنویس که من حالم خوبه. 556 01:10:11,072 --> 01:10:14,993 ‫خواهش میکنم! من فرمانده ی هدایت تانک هستم. ‫اصلاً به دستم نیاز ندارم. 557 01:10:15,076 --> 01:10:17,705 ‫چیزی که مهمه اینه که بتونم درست ببینم ‫و دستورات لازم رو بدم. 558 01:10:17,788 --> 01:10:20,875 ‫میدونی دید من چقدر قویه؟ ‫خط آخر رو واست میخونم. 559 01:10:21,000 --> 01:10:25,172 ‫ای، ام، دابلیو، آی، اِن، بی، اِن، کا... ‫(حروف انگلیسی برای معاینه ی چشم) 560 01:10:25,255 --> 01:10:27,090 ‫مشتت رو گره کن. 561 01:10:27,549 --> 01:10:29,467 ‫حالا بازوت رو باز بکِش. 562 01:10:29,509 --> 01:10:34,891 ‫بکِش، بکِش. بیشتر! بیشتر! 563 01:10:36,058 --> 01:10:38,644 ‫خوبه...حالا بیارش پایین. 564 01:10:40,021 --> 01:10:42,566 ‫- سروان... ‫- برو پی کارت، گروهبان. 565 01:10:43,734 --> 01:10:45,360 ‫بهت میگم از اینجا برو. 566 01:10:50,200 --> 01:10:53,453 ‫میشا! کلاشینکف! 567 01:10:54,120 --> 01:10:55,788 ‫گروهبان! 568 01:10:57,957 --> 01:10:59,751 ‫دکتر چی بهت گفت؟ 569 01:11:01,002 --> 01:11:02,587 ‫متوجهم. 570 01:11:06,673 --> 01:11:08,634 ‫بیا بریم یه سیگار بکِشیم. 571 01:11:14,431 --> 01:11:16,266 ‫منم قبول نکردن. 572 01:11:17,476 --> 01:11:21,104 ‫خیلی ساده ست. من نمیتونم از اینجا برم. ‫اگه برم احساس خفگی میکنم. 573 01:11:25,399 --> 01:11:28,945 ‫به طراحی های مسلسلت نگاه کردم. 574 01:11:29,987 --> 01:11:33,282 ‫یه کارهایی میشه کرد. آره. 575 01:11:33,699 --> 01:11:36,077 ‫از اخلاق کاریت خوشم میاد. 576 01:11:36,410 --> 01:11:39,664 ‫حتی «روخوف» ناراضی نیست ‫که توی دفتر کنار ما کار میکنه. 577 01:11:42,375 --> 01:11:48,004 ‫مطمئن باش که زیر نظر من اگه همه چیز خوب پیش بره، ‫بهت بخش خودت رو میدم. 578 01:11:52,676 --> 01:11:55,345 ‫نمیخواد با عجله جوابش رو بدی. بهش فکر کن. 579 01:11:56,388 --> 01:11:57,973 ‫قشنگ فکر کن. 580 01:12:01,559 --> 01:12:03,228 ‫من بهت ایمان دارم. 581 01:12:03,561 --> 01:12:05,563 ‫هممون بهت ایمان داریم. 582 01:12:07,774 --> 01:12:10,192 ‫خودت به خودت ایمان داری؟ 583 01:12:15,133 --> 01:12:30,222 رسانه اینترنتی مای موویز mymoviz10.pw جامعترین سایت فیلم و سریال 584 01:12:35,133 --> 01:12:41,222 ‫بعضی وقتا با خودم فکر میکنم اگه از قطار ماتای ‫نیومده بودم پایین و رفته بودم خونه، زندگیم چطور میشد؟ 585 01:12:45,810 --> 01:12:47,770 ‫احتمالاً زندگیِ بهتری میداشتم. 586 01:12:49,439 --> 01:12:51,816 ‫الان فصل قارچ هاست. 587 01:12:53,192 --> 01:12:56,821 ‫دوست دارم یه سبد قارچ از توی جنگل بیارم. 588 01:12:57,030 --> 01:13:00,657 ‫و همه ی خانواده، کنار هم بیان تمیزش کنن. 589 01:13:01,408 --> 01:13:07,039 ‫تو، مامان، به آبجی غُر بزنی که ‫چرا قشنگ قارچ رو تمیز نکرده. 590 01:13:08,165 --> 01:13:15,130 ‫و اگه اون نوشیدنی سازه نمُرده بود، کلی بهونه های مختلف میورد ‫تا یه جور از زیر کار در بره. 591 01:13:17,007 --> 01:13:19,843 ‫اونوقت تو دلت واسش میسوخت و ولش میکردی که بره. 592 01:13:26,265 --> 01:13:29,685 ‫- میشکا! ‫- دوست دارم که تمام زندگیم... 593 01:13:30,561 --> 01:13:33,564 ‫- ... در کنار تو بشینم! ‫- اونجا چی قایم کردی؟ 594 01:13:37,485 --> 01:13:39,028 ‫کجا؟ 595 01:13:40,488 --> 01:13:42,281 ‫بیا، بهت نشون میدم. 596 01:13:44,158 --> 01:13:45,743 ‫چی؟ 597 01:13:46,619 --> 01:13:48,496 ‫دوباره داری یه چیز جدید میسازی؟ 598 01:14:11,144 --> 01:14:14,690 ‫- به مامانی کمک میکنی؟ ‫- نمیتونم. 599 01:14:17,485 --> 01:14:19,362 ‫میشا... 600 01:14:32,625 --> 01:14:34,837 ‫مامان، بالاخره اومدی؟! ‫این میشا ـه. 601 01:14:35,379 --> 01:14:37,423 ‫سلام «گالینا فیودورونا». 602 01:14:37,714 --> 01:14:39,675 ‫سلام، سلام. 603 01:14:43,345 --> 01:14:45,806 ‫امروز نون نخریدم. 604 01:14:46,014 --> 01:14:48,559 ‫خب میشه یه قرص کامل نون گرفت. 605 01:15:00,029 --> 01:15:01,823 ‫اهل کجایی؟ 606 01:15:02,532 --> 01:15:04,033 ‫آلتای. 607 01:15:04,325 --> 01:15:07,245 ‫پس اینجا موقتاً پست میدی؟ 608 01:15:09,539 --> 01:15:11,499 ‫اینطور به نظر میرسه. 609 01:15:13,209 --> 01:15:16,504 ‫و وقتی که کارت تموم بشه برمیگردی به خونه ت ‫که توی آلتا ـه. 610 01:15:16,504 --> 01:15:17,714 ‫مامان! 611 01:15:18,465 --> 01:15:23,387 ‫عذر میخوام. شکی ندارم که آدم خوبی هستی. 612 01:15:23,929 --> 01:15:28,225 ‫من عاشق دخترتون هستم. میخوام اون همسرم بشه. 613 01:15:30,311 --> 01:15:33,761 ‫کاتیا، باهام ازدواج کن. 614 01:15:36,238 --> 01:15:42,990 ‫پیروزی! پیروزی! 615 01:15:43,591 --> 01:15:48,618 ‫پیروزی، برادران! 616 01:15:49,442 --> 01:15:53,645 ‫- چی شده؟ ‫- پیروزی! 617 01:15:55,220 --> 01:16:03,323 ‫- چی؟ پیروزی؟ ‫- پیروزی! پیروزی! 618 01:16:03,548 --> 01:16:06,474 ‫پیروزی! 619 01:16:07,525 --> 01:16:12,927 ‫پیروزی! برادران! پیروزی! 620 01:16:12,927 --> 01:16:18,329 ‫پیروزی، پیروزی، پیروزی! 621 01:16:19,155 --> 01:16:29,058 ‫ برای دست آوردهای فاتحانه مون ‫ به شما تبریک میگم. 622 01:16:29,209 --> 01:16:36,781 ‫ پیروزی در جنگ بزرگ وطن! 623 01:18:43,225 --> 01:18:44,934 ‫بیا داخل. 624 01:18:47,976 --> 01:18:49,519 ‫سلام، سرهنگ. 625 01:18:49,727 --> 01:18:51,895 ‫اوه، کلاشینکف. بیا بیا. 626 01:18:52,145 --> 01:18:54,647 ‫- بخاطر پیروزی تبریک میگم. ‫- شما هم همینطور. 627 01:18:54,729 --> 01:18:56,064 ‫چرا یونیفرم رژه ی خوشحالی رو نپوشیدی؟ 628 01:18:56,064 --> 01:18:57,398 ‫ساعت دوازده یه رژه قراره برگزار بشه. 629 01:18:57,439 --> 01:19:00,107 ‫من هیچوقت از این لباس ها نداشتم. 630 01:19:00,982 --> 01:19:03,983 ‫- یه سوال داشتم. ‫- میشنوم. 631 01:19:09,403 --> 01:19:14,114 ‫بعد از اون همه زحمتی که کشیدیم... ‫میخوایم الان همش رو بر باد بدیم؟ 632 01:19:15,114 --> 01:19:19,699 ‫همه ی امیدم...همه ی روحیه مون رو؟ 633 01:19:20,324 --> 01:19:22,202 ‫چرا میخندین؟ 634 01:19:22,869 --> 01:19:24,706 ‫بفرما، بخونش. 635 01:19:25,415 --> 01:19:27,375 ‫امروز رسید. 636 01:19:27,751 --> 01:19:33,174 ‫فرمانده کل: ‫ارتش و ناوگانی با مجهزترین سلاح ها آماده کن. 637 01:19:33,300 --> 01:19:38,390 ‫در واقع میخواستم اینو برای همه بخونم. 638 01:19:38,515 --> 01:19:40,852 ‫ولی حالا شخصاً بهت گفتم. 639 01:19:40,935 --> 01:19:42,813 ‫میتونی به کارِت ادامه بدی. 640 01:19:43,939 --> 01:19:48,404 ‫ولی الان یه بخش مخصوص خودت داری. 641 01:19:54,537 --> 01:19:56,164 ‫اینو نگاه کن. 642 01:20:02,298 --> 01:20:05,260 ‫یه بار دیگه انجامش بده. 643 01:20:18,527 --> 01:20:21,656 ‫- سلام رفقا. ‫- سلام الکسی ایوانوویچ. 644 01:20:23,117 --> 01:20:25,120 ‫لعنت بهت، کلاشینکف... 645 01:20:26,371 --> 01:20:27,872 ‫عجب پیشرفتی داری میکنی! 646 01:20:28,789 --> 01:20:31,289 ‫- دارم تلاشم رو میکنم. ‫- شنیدم داری روی یه مسلسل جدید کار میکنی. 647 01:20:31,289 --> 01:20:33,040 ‫بله. 648 01:20:33,456 --> 01:20:35,165 ‫لنیا، بیا یه نگاه به این بنداز. 649 01:20:35,207 --> 01:20:38,499 ‫ای ام کا... هنوز برنده نشدی؟ 650 01:20:38,540 --> 01:20:40,832 ‫نه، ولی اگه اونا پروژه رو تایید کنن... 651 01:20:40,916 --> 01:20:42,416 ‫ساده تر...باید ساده تر باشه. 652 01:20:42,500 --> 01:20:48,042 ‫هر چی شیارهای اینجا بیشتر باشه، ‫استفاده کردن ازش سخت تر میشه. 653 01:20:49,001 --> 01:20:51,709 ‫این تفنگ باید مثل یه شلیک ساده باشه. 654 01:20:52,251 --> 01:20:55,839 ‫دقیقاً مثل یه شلیک! 655 01:20:56,465 --> 01:20:59,092 پی.پی.اس تو خیلی عالی ساخته شده. 656 01:21:05,016 --> 01:21:10,147 ‫- اون سفارشی که ارتش داده رو دیدی؟ ‫- بله. 657 01:21:10,231 --> 01:21:14,152 ‫ماه آینده یه مسابقه برگزار میشه برای ‫معرفی یه مسلسل جدید. 658 01:21:14,653 --> 01:21:18,491 ‫و این به این معنیه که به قول تو، ‫اون اسلحه ی عالیِ من... 659 01:21:19,283 --> 01:21:21,828 ‫خیلی زود از موزه سر در میاره. 660 01:21:24,081 --> 01:21:26,917 ‫پیشرفت خودت رو ادامه بده، کلاشینکف. ‫با چیزی متوقف نشو. 661 01:21:31,297 --> 01:21:33,675 ‫پس ما دوباره با هم مسابقه میدیم؟ 662 01:21:35,386 --> 01:21:39,223 ‫اگه تو برنده بشی، ‫یه بطری نوشیدنی آمریکایی ازم میگیری. 663 01:21:47,525 --> 01:21:49,527 ‫چرا عصبانی هستی؟ ‫فقط یه ساله که اونجایی. 664 01:21:49,610 --> 01:21:51,113 ‫- موضوع این نیست. ‫- پس چیه؟ 665 01:21:52,698 --> 01:21:55,951 ‫تراشکاری...کارخونه ی سلاح سازی... ‫کی اونجا مراقب اوضاعه؟ 666 01:21:56,118 --> 01:21:59,122 ‫- ژنرال دگتیاریوف. ‫- مگه چیه؟ - اون رقیبِ منه. 667 01:21:59,289 --> 01:22:01,499 ‫فکر میکنی میذارن تنها کار کنم؟ ‫فراموشش کن. 668 01:22:01,666 --> 01:22:04,920 ‫اون بهمون یه میز و یه چکش میده ‫و انتظار داره واسش اسلحه بسازیم. 669 01:22:04,962 --> 01:22:08,258 ‫- میشا، تو موفق میشی. تو پشت کار خوبی داری. ‫- پشت کار؟ 670 01:22:08,884 --> 01:22:11,887 ‫تازه بهترین طراح اسلحه در کل شوروی هستی. 671 01:22:14,056 --> 01:22:16,183 ‫- اینطور فکر میکنی؟ ‫- مطمئنم. 672 01:22:17,059 --> 01:22:19,521 ‫نظرت درباره ی بهترین توی جهان چیه؟ 673 01:22:21,148 --> 01:22:22,733 ‫دیگه خیلی خیالبافی نکن. 674 01:22:23,441 --> 01:22:28,778 ‫کورورف سال 1947 675 01:22:32,406 --> 01:22:34,824 ‫- مدارک شناسایی. ‫- وایسا. 676 01:22:37,618 --> 01:22:40,786 ‫- میتونید برید. ‫- یالا، یالا. 677 01:22:47,334 --> 01:22:50,461 ‫کلاشینکف، سلام. 678 01:22:50,544 --> 01:22:54,963 ‫اونا به من محول کردن تا به کار تو رسیدگی کنم. ‫السکاندر زایتسف هستم. 679 01:22:55,631 --> 01:22:58,841 ‫اگه مشکلی نداشته باشی ما قراره با هم کار کنیم. 680 01:22:59,258 --> 01:23:01,177 ‫مشکلی نداری؟ 681 01:23:02,844 --> 01:23:04,471 ‫نه اشکالی نداره. 682 01:23:04,804 --> 01:23:08,890 ‫خب من فقط دو هفته ست که اومدم اینجا ‫ولی نگران نباش...دیگه به اینجا عادت کردم. 683 01:23:08,973 --> 01:23:11,351 ‫آره، مدیرها هنوز منو یادشون نمیاد. 684 01:23:11,476 --> 01:23:14,186 ‫اونا منو به عنوان یه دستیار میبینن. ‫ولی برام مهم نیست، من آدم حساسی نیستم. 685 01:23:14,645 --> 01:23:16,395 ‫اون دیگه کیه؟ 686 01:23:16,687 --> 01:23:18,731 ‫خود دگتیاروف ـه. 687 01:23:21,441 --> 01:23:25,819 ‫عجب لیموزینی داره. 688 01:23:25,945 --> 01:23:27,987 ‫خود استالین بهش هدیه داده. 689 01:23:28,196 --> 01:23:29,906 ‫میشناسیش؟ 690 01:23:30,448 --> 01:23:32,201 ‫استالین؟ 691 01:23:32,660 --> 01:23:34,703 ‫نه، دگتیاروف رو میگم. 692 01:23:34,870 --> 01:23:38,166 ‫نه، فکر کنم به زودی همدیگه رو ببینیم. 693 01:24:26,556 --> 01:24:29,642 ‫کاتیا، یه خبرایی ـه. من خیلی خوشحالم. 694 01:24:29,726 --> 01:24:32,438 ‫از درون احساس خوشبختی میکنم. 695 01:24:32,646 --> 01:24:35,107 ‫خبرها رو یواشکی بهت میدم. 696 01:24:35,190 --> 01:24:36,984 ‫به نظر همه چیز داره جور میشه. 697 01:24:37,360 --> 01:24:40,113 ‫جدی میگم. 698 01:24:40,196 --> 01:24:43,409 ‫همه ی کارها داره میوفته روی غلتک. 699 01:24:43,492 --> 01:24:47,121 ‫سودایوف راست میگفت. ‫همه چیز باید ساده باشه. 700 01:24:47,246 --> 01:24:48,914 ‫مثل یه شلیک ساده. 701 01:24:49,040 --> 01:24:51,376 ‫با خودم فکر کردم و راه حلش سریع به ذهنم رسید. 702 01:24:51,501 --> 01:24:54,504 ‫به! انگار با یه تبر زدن توی سرم. 703 01:24:54,713 --> 01:24:58,009 ‫خیلی درست و حسابی خواب ندارم. ‫میدونی چون نگرانم. 704 01:24:58,342 --> 01:24:59,927 ‫خیلی میترسم. 705 01:25:00,136 --> 01:25:02,305 ‫اینقدر که اینجا ترسناکه، تانک نبود. 706 01:25:02,346 --> 01:25:04,474 ‫ولی در عین حال، خوشحالم. 707 01:25:04,807 --> 01:25:07,727 ‫منتظر دسته ی اول هستیم. 708 01:25:39,883 --> 01:25:41,593 ‫همه چیز روبراهه؟ 709 01:25:42,260 --> 01:25:45,472 ‫- چی؟ ‫- آره. 710 01:25:46,098 --> 01:25:50,560 ‫ولی الان داریم مدل های وسیلی الکسوویچ ‫رو تست میکنیم. 711 01:25:50,602 --> 01:25:52,854 ‫خب ما هم یه ذره تیراندازی میکنیم. 712 01:26:09,286 --> 01:26:11,247 ‫چرا در میزنی؟ 713 01:26:11,580 --> 01:26:14,458 ‫من مخترع، کلاشینکف، هستم. ‫میخوام تفنگم رو تست کنم. 714 01:26:14,542 --> 01:26:19,213 ‫امروز مدل های ژنرال دگتیاروف تست میشه. 715 01:26:21,715 --> 01:26:23,384 ‫بهت گفتم که. 716 01:26:25,803 --> 01:26:27,429 ‫باشه. 717 01:26:31,809 --> 01:26:33,769 ‫روز خوشی داشته باشین. 718 01:26:34,269 --> 01:26:37,480 ‫آره، آره، آره...یادم می مونه. 719 01:26:38,022 --> 01:26:43,360 ‫چیه؟ اوه آره. تنها کاری که میتونم بکنم ‫اینه که بذارمت داخل لیست چهارشنبه. 720 01:26:43,443 --> 01:26:46,612 ‫- اون که میشه پس فردا! ‫- آره، پس فردا میتونی نمونه ت رو تست کنی. 721 01:26:46,821 --> 01:26:50,866 ‫انگار متوجه نیستی. تا وقتی که تستش نکنم ‫شب ها نمی تونم راحت بخوابم. 722 01:26:51,074 --> 01:26:55,244 ‫مخترع عزیز، تا روز چهارشنبه محوطه ی تیراندازی ‫در اختیار ژنرال دگتیاروف ـه. 723 01:26:55,411 --> 01:26:57,454 ‫یه مجوز خروج اسلحه بهم بده. 724 01:26:57,871 --> 01:26:59,873 ‫میرم توی جنگل یا توی معدن سنگ امتحانش میکنم. 725 01:26:59,998 --> 01:27:02,875 ‫بذار برم تست کنم تا ببینم همه چیز رو ‫درست انجام دادم یا نه. 726 01:27:03,250 --> 01:27:05,586 ‫نمیتونم کمکت کنم. 727 01:27:06,795 --> 01:27:09,380 ‫بیرون بردنِ اسلحه از اینجا غیر قانونی ـه. 728 01:27:18,637 --> 01:27:22,849 ‫- میتونی یه مقدار مهمات بهم بدی؟ ‫- مهمات؟ چرا؟ 729 01:27:51,788 --> 01:27:54,041 ‫هی، احمقا! دارین چیکار میکنن؟ 730 01:27:54,124 --> 01:27:56,125 ‫همین الان تیراندازی رو تمومش کنین. 731 01:28:01,546 --> 01:28:03,048 ‫میشا... 732 01:28:09,431 --> 01:28:11,141 ‫اسلحه رو بنداز زمین! 733 01:28:11,808 --> 01:28:13,478 ‫اسلحه رو بنداز زمین! 734 01:28:13,770 --> 01:28:15,605 ‫کی شلیک کرد؟ 735 01:28:50,356 --> 01:28:52,024 ‫سمت چپ. 736 01:28:57,531 --> 01:29:01,619 ‫ژنرال، گروهبان یکم کلاشینکوف میخواد شما رو ببینه. 737 01:29:01,953 --> 01:29:03,622 ‫بفرستش داخل. 738 01:29:14,385 --> 01:29:17,681 ‫- سرگرد، شما میتونی بری. ‫- اطاعت. 739 01:29:22,812 --> 01:29:26,942 ‫تو رو یادم میاد، کلاشینکف. 740 01:29:35,369 --> 01:29:39,373 ‫خب، مسابقات 1943 رو «سودائوف» پیروز شد. 741 01:29:40,000 --> 01:29:42,669 ‫ولی مسلسل تو رو از خاطر نبردم. 742 01:29:43,045 --> 01:29:48,384 ‫قطعاً به عنوان یه مبارز نبرد، راستش رو بخوام بگم، ‫یه مقدار نقطه ضعف داشت، 743 01:29:49,553 --> 01:29:54,309 ‫ولی مثل یه اثر هنری که به صورت دست ساز ‫با آهن توی یه آلونک ساخته شده باشه... 744 01:29:55,101 --> 01:29:57,687 ‫منو تحت تاثیر قرار داد. 745 01:30:01,817 --> 01:30:04,905 ‫واقعیت داره که به مدرسه نرفتی؟ 746 01:30:07,075 --> 01:30:09,327 ‫درسته. مدرسه نرفتم. 747 01:30:10,661 --> 01:30:12,289 ‫خودت یاد گرفتی! 748 01:30:13,707 --> 01:30:16,502 ‫بشین، گروهبان یکم، بشین! 749 01:30:25,720 --> 01:30:30,850 ‫میخوام اسلحه ت رو قبل از ‫اینکه تستش شروع بشه، ببینم. 750 01:30:39,235 --> 01:30:41,862 ‫- ژنرال... ‫- نگران نباش. 751 01:30:42,446 --> 01:30:47,368 ‫میدونم طراح ها دوست ندارن ‫طرح هاشون رو بهم نشون بدن. 752 01:30:48,244 --> 01:30:54,251 ‫نگران نباش. من ایده های هوشمندانه ی تو رو نمیدزدم. 753 01:30:54,418 --> 01:30:59,047 ‫اسلحه ی من دیگه سر هم شده و اونا میخوان ببرنش ‫توی میدون تیر تا امتحانش کنن. 754 01:31:00,424 --> 01:31:02,510 ‫فقط کنجکاوم. 755 01:31:48,058 --> 01:31:49,727 ‫جالبه. 756 01:32:15,546 --> 01:32:20,384 ‫تک تک جزییات در سر جای خودشون قرار دارن. 757 01:32:20,927 --> 01:32:25,807 ‫فکر میکنم فرستادنِ تفنگم به میدون تیر، بی فایده باشه. 758 01:32:26,517 --> 01:32:29,269 ‫این محصول خیلی نویدبخش تره. 759 01:32:29,394 --> 01:32:34,399 ‫محصول گروهبان یکم، کلاشینکف، چشم انداز خوبی داره. 760 01:32:35,692 --> 01:32:39,530 ‫ژنرال، مدل شما رو چیکار کنیم؟ 761 01:32:41,199 --> 01:32:43,535 ‫درشون رو ببندید، 762 01:32:45,203 --> 01:32:48,665 ‫- تا کسی نبیندشون. ‫- اطاعت. 763 01:33:00,427 --> 01:33:02,429 ‫مدل بولکین. 764 01:33:05,808 --> 01:33:07,476 ‫حاضر. 765 01:33:08,561 --> 01:33:10,437 ‫تست رو شروع کنید. 766 01:33:23,700 --> 01:33:25,994 ‫روی هدف تمرکز کنید. 767 01:33:33,585 --> 01:33:36,003 ‫فشنگ منفجر نشد. موفقیت آمیز بود. 768 01:33:37,212 --> 01:33:39,423 ‫آزمایش مقاومت. 769 01:33:41,925 --> 01:33:44,595 ‫- حاضره. ‫- برای تست ببریدش. 770 01:33:49,057 --> 01:33:50,976 ‫روی هدف تمرکز کنید. 771 01:34:04,405 --> 01:34:07,950 ‫مشکل احتراقی داشت. ‫گلگدن قفل شد. 772 01:34:08,075 --> 01:34:10,286 ‫مدل کلاشینکف. 773 01:34:21,005 --> 01:34:22,715 ‫روی هدف تمرکز کنید. 774 01:34:43,401 --> 01:34:47,655 ‫- بدون نقص کار میکنه. ‫- به تست ادامه بدید. 775 01:34:58,248 --> 01:34:59,792 ‫آتش! 776 01:35:21,397 --> 01:35:24,456 ‫میشا! 777 01:35:38,647 --> 01:35:40,154 ‫خوشحالم. 778 01:35:44,296 --> 01:35:49,796 ‫من حامله ام. 779 01:36:08,441 --> 01:36:13,652 ‫موسکو، کرملین ‫سال 1949 780 01:36:19,489 --> 01:36:21,364 ‫- جایزه گرفت؟ ‫- سلام. 781 01:36:22,074 --> 01:36:24,116 ‫- تبریک میگم. ‫- ممنون. 782 01:36:24,366 --> 01:36:26,284 ‫تبریک میگم. 783 01:36:26,284 --> 01:36:28,202 ‫- تبریک میگم، گروهبان یکم. ‫- ممنونم. 784 01:36:28,285 --> 01:36:30,036 ‫ورونوف. خبر دار! 785 01:36:31,369 --> 01:36:33,913 ‫ارتشبدِ توپخانه، ورونوف! ‫(بالاترین مقام رسمیِ ارتش) 786 01:36:34,121 --> 01:36:35,830 ‫صبح بخیر، ارتشبد. 787 01:36:36,247 --> 01:36:38,499 ‫- کلاشینکف. ‫- سلام، ارتشبد. 788 01:36:38,540 --> 01:36:40,541 ‫- حالت چطوره؟ ‫- خیلی خوبم. 789 01:36:40,583 --> 01:36:44,210 ‫خوبه که خوبی. کارت عالی بود. 790 01:36:44,627 --> 01:36:46,753 ‫اولین مدال رو هیچوقت فراموش نمیکنی. 791 01:36:46,961 --> 01:36:49,296 ‫تصمیم گرفتی پولت رو کجا خرج کنی؟ 792 01:36:50,546 --> 01:36:52,923 ‫هنوز بهش فکر نکردم، ارتشبد. 793 01:36:53,006 --> 01:36:55,174 ‫سرهنگ، من گروهبان رو با خودم میبرم. ‫امشب برش میگردونم. 794 01:36:55,466 --> 01:36:58,676 ‫- متوجه شدم، ارتشبد. ‫- برو داخل ماشین. 795 01:36:59,843 --> 01:37:01,428 ‫برو. 796 01:37:20,700 --> 01:37:23,996 ‫کلاشینکف، وقتشه که دیگه ترفیع بگیری. 797 01:37:24,288 --> 01:37:27,375 ‫باید از مقام گروهبانی یه مقام افسری بگیری. 798 01:37:27,792 --> 01:37:29,544 ‫تحصیلاتت در چد حده؟ 799 01:37:30,087 --> 01:37:33,132 ‫درس رو تموم نکردم، ارتشبد. ‫تا کلاس هفتم خوندم. 800 01:37:33,715 --> 01:37:38,471 ‫تو مثل لومونسوف می مونی. ‫از آرخانگلسک تا مسکو رو پیاده اومدی. ‫(پدر علم و فرهنگ روسی) 801 01:37:38,596 --> 01:37:41,516 ‫- اهل کجایی؟ ‫- آلتای. 802 01:37:42,267 --> 01:37:44,103 ‫خیلی وقته نرفتی شهر خودت؟ 803 01:37:47,189 --> 01:37:50,152 ‫اونقدر زیاد که میترسم اگه مادرم رو ببینم، ‫دیگه نشناسمش. 804 01:37:51,278 --> 01:37:55,365 ‫- پس باید بری. ‫- دیگه الان کی بهم اجازه میده برم؟ 805 01:37:55,657 --> 01:37:58,202 ‫با خودم گفتم مسابقه رو که برنده بشم، ‫مرخصی میگیرم... 806 01:37:59,453 --> 01:38:02,456 ‫ولی از قضا، برای ده سال آینده کار دارم. 807 01:38:02,874 --> 01:38:05,377 ‫ما به وطن خدمت می کنیم، گروهبان. 808 01:38:05,919 --> 01:38:07,546 ‫ما به وطن خدمت می کنیم. 809 01:38:10,090 --> 01:38:15,054 ‫- الان آلتای خیلی زیباست. مگه نه؟ ‫- عالیه. 810 01:38:27,027 --> 01:38:32,408 ‫هنگ، به صف بشید! خبر دار! 811 01:38:32,575 --> 01:38:35,328 ‫رو به جلو! 812 01:38:38,665 --> 01:38:40,667 ‫ارتشبد توپخانه ی ارتش! 813 01:38:40,751 --> 01:38:43,880 ‫هنگ ترکیبی تفنگ داران به صف در اومدن. 814 01:38:43,963 --> 01:38:46,132 ‫فرمانده هنگ، سرگرد ایوانوف هستم. 815 01:38:49,510 --> 01:38:51,138 ‫صبح بخیر سربازها. 816 01:38:51,305 --> 01:38:55,059 ‫صبح بخیر، ارتشبد ارتش! 817 01:38:55,517 --> 01:39:00,440 ‫برای تست موفقیت آمیزِ اسلحه ی جدید تبریک میگم. 818 01:39:00,565 --> 01:39:03,442 ‫هورا! 819 01:39:04,235 --> 01:39:07,404 ‫ما به طراحان استثناییمون افتخار می کنیم. 820 01:39:07,571 --> 01:39:13,158 ‫سازندگان سلاح های مدرنی که به ما کمک کردند ‫تا باهاشون دشمن رو شکست بدیم. 821 01:39:13,283 --> 01:39:16,036 ‫نام سپهبد دگتیاروف... 822 01:39:16,203 --> 01:39:19,163 ‫سازندگان: توکاروف، سیمونوف و سودایوف... 823 01:39:19,205 --> 01:39:22,874 ‫تا ابد در تاریخ جهان اسلحه ها ثبت خواهد شد. 824 01:39:23,208 --> 01:39:25,669 ‫ولی امروز میخوام به شما... 825 01:39:25,752 --> 01:39:28,003 ‫مخترعی جوان اما با استعداد رو معرفی کنم. 826 01:39:28,170 --> 01:39:32,924 ‫کسی که مدال افتخار استالین رو دریاف کرد، ‫گروهبان یکم کلاشینکف! 827 01:39:34,092 --> 01:39:38,345 ‫سلاح AK-47ئی که اون ساخته، ‫آینده های جهان اسلحه هاست. 828 01:39:39,346 --> 01:39:41,682 ‫بابت خدمتتون ازتون ممنونم. 829 01:39:41,890 --> 01:39:45,017 ‫ما به اتحادیه ی جماهیر شوروی خدمت میکنیم. 830 01:39:45,351 --> 01:39:49,729 ‫تبریک میگم. حکم مرخصیت فردا امضاء میشه. 831 01:39:50,063 --> 01:39:51,686 ‫برو خونه، پسر. 832 01:39:51,862 --> 01:39:54,318 ‫از طرف من به مادرت سلام برسون. 833 01:40:00,328 --> 01:40:03,355 ‫- آزاد. ‫- آزاد. 834 01:41:00,733 --> 01:41:04,944 ‫بیش از 200میلیون نسخه از مسلسل او ساخته شد... 835 01:41:05,164 --> 01:41:08,497 ‫و تبدیل به نمادِ جنگ افزارِ قرن بیستم شد. 836 01:41:08,717 --> 01:41:10,735 ‫این مایه ی افتخار رییس جمهورهای بسیاری بود... 837 01:41:10,735 --> 01:41:12,708 ‫که با در دست داشتنِ این سلاح، عکس میگرفتند. 838 01:41:12,928 --> 01:41:15,078 ‫شاه ها، امیرها و شیخ ها بسیار شادمان میشدند... 839 01:41:15,078 --> 01:41:17,226 ‫که هدیه ی ارزشمندی معروف به «کِلاش» دریافت کنند. 840 01:41:17,446 --> 01:41:21,131 ‫او در زندگی خود تنها یک چیز میخواست: 841 01:41:21,219 --> 01:41:25,342 ‫که وطنی که در آن به دنیا آمد و ‫در آن بزرگ شد، کاملاً در امن و امان باشد. 842 01:41:25,956 --> 01:41:29,993 ‫این فیلم تقدیم به ... 843 01:41:30,080 --> 01:41:34,204 ‫میخائیل تیموفیویچ کلاشنیکف می شود. 844 01:41:34,204 --> 01:41:39,468 مترجم: TheFlashPoint