1 00:00:00,000 --> 00:00:05,656 ‫بامابین تقدیم می‌کند ‫.:: Bamabin.com ::. 2 00:00:07,216 --> 00:00:11,011 ‫[ساحل پومرانیا] 3 00:00:23,815 --> 00:00:27,944 ‫خیلی خوب برادرم رو توی ‫ساحل از کافرها نجات دادی. 4 00:00:31,531 --> 00:00:34,868 ‫قبل اینکه هارالد بره نووگورود ‫چه مدت پیش تو بود؟ 5 00:00:36,536 --> 00:00:37,871 ‫اون نرفت یومزبورگ. 6 00:00:39,205 --> 00:00:43,543 ‫اون و لیف ‌اریسکون بعد اینکه با شما جنگیدیم ‫ خیلی زود همراه فریدیس رفتند. 7 00:00:46,379 --> 00:00:48,048 ‫ولی شنیدم تو فریدیس رو بردی یومزبورگ. 8 00:00:50,175 --> 00:00:51,926 ‫هارکر اون رو به‌عنوان گودجی ما منصوب کرد. 9 00:00:52,886 --> 00:00:56,056 ‫تا اینکه از قدرتش احساس خطر کرد ‫و اون رو به قتل رسوند. 10 00:00:57,932 --> 00:00:59,184 ‫و فرزندش رو نگه‌داشت. 11 00:01:01,352 --> 00:01:03,104 ‫فرزندش؟ از هارالد؟ 12 00:01:03,188 --> 00:01:04,188 ‫یه پسر. 13 00:01:05,440 --> 00:01:08,985 ‫هارکر می‌خواد به عنوان فرمانروای بعدی ‫ یومزبورگ تربیتش کنه. 14 00:01:16,159 --> 00:01:17,327 ‫من پدرت رو می‌شناختم. 15 00:01:18,495 --> 00:01:20,205 ‫اسمش تورویل مگنوسون بود. 16 00:01:21,331 --> 00:01:22,499 ‫تورویل رشید. 17 00:01:25,585 --> 00:01:29,756 ‫قبل اینکه به مسیحیت بپیوندم ‫ به همراه هم در شرق می‌جنگیدیم. 18 00:01:29,839 --> 00:01:31,716 ‫اون جنگجوی وایکینگ بزرگی بود. 19 00:01:32,550 --> 00:01:34,302 ‫حرفت رو باور نمی‌کنم. 20 00:01:35,095 --> 00:01:36,763 ‫اسم مادرت گودریده. 21 00:01:37,514 --> 00:01:40,850 ‫اون زن زیبایی بود. مطمئنم هنوز هم هست. 22 00:01:40,934 --> 00:01:43,853 ‫حین نبرد همراه پدرت سفر می‌کرد. ‫درحالی که تو رو باردار بود. 23 00:01:46,106 --> 00:01:48,149 ‫هارکر رو هم می‌شناختم. 24 00:01:49,192 --> 00:01:52,904 ‫فقط یه دزد دریایی بود. ‫واسه همین در تعقیبشم. 25 00:01:52,987 --> 00:01:55,448 ‫- فکر می‌کردم فقط کافرها رو تعقیب می‌کنی. ‫- درسته. 26 00:01:55,532 --> 00:01:57,408 ‫ولی الان وظیفه من تجارته. 27 00:01:57,992 --> 00:01:59,828 ‫آینده‌ی وایکینگ‌ها همینه. 28 00:02:00,578 --> 00:02:03,456 ‫و دزدهایی مثل هارکر که ‫ وایکینگ‌های دیگه رو طعمه می‌بینن... 29 00:02:03,540 --> 00:02:04,541 ‫دشمن من هستن. 30 00:02:05,583 --> 00:02:07,877 ‫من مشکلی با یومزبورگ ندارم. 31 00:02:09,879 --> 00:02:11,131 ‫فقط با رهبرش مشکل دارم. 32 00:02:11,881 --> 00:02:15,885 ‫باورش سخته که اجازه بده ‫جنگجویی مثل تو تبعید بشه. 33 00:02:16,970 --> 00:02:18,555 ‫من بودم می‌کشتمت. 34 00:02:19,180 --> 00:02:22,100 ‫سعی کرد. اما نظر نیاکان ‫درخواستش رو رد کردن. 35 00:02:24,853 --> 00:02:26,437 ‫پس خدایان مداخله کردن. 36 00:02:29,232 --> 00:02:30,859 ‫چرا یه مسیحی باید چنین حرفی بزنه؟ 37 00:02:34,821 --> 00:02:37,198 ‫با بالا رفتن سنم... 38 00:02:37,282 --> 00:02:41,202 ‫بیشتر تشابه‌های بین اعتقاداتمون رو می‌بینم، ‫ تا تفاوت‌هاش یوروندر. 39 00:02:42,328 --> 00:02:45,331 ‫من به درگاه خدام دعا می‌کنم که ‫ هاراکر رو پیدا و نابود کنم. 40 00:02:45,415 --> 00:02:47,876 ‫و خدای تو مشخصا خواسته که تو زنده بمونی. 41 00:02:48,710 --> 00:02:52,255 ‫یه دلیلی داشته که خدایان‌مون ‫ ما رو نزد هم آوردن. 42 00:02:52,922 --> 00:02:55,675 ‫که تو بتونی ما رو به یومزبورگ ببری... 43 00:02:55,758 --> 00:02:57,594 ‫که هارکر رو برکنار کنیم... 44 00:02:58,303 --> 00:03:00,722 ‫و تو رو در جایگاه اصلیت... 45 00:03:00,805 --> 00:03:02,974 ‫به‌عنوان رهبر جدید یومزبورگ برسانیم. 46 00:03:06,436 --> 00:03:08,021 ‫یک مداخله‌ی الهی بوده. 47 00:03:20,867 --> 00:03:25,690 ‫فصل دوم — قسمت هشتم و پایانی ‫«وایکینگ‌ها: والهالا» 48 00:03:27,165 --> 00:03:35,165 ‫مترجم: «تارخ علی‌خانی» ‫تلگرام: aManOfWar@ 49 00:03:36,883 --> 00:03:37,883 ‫کیسان. 50 00:03:47,310 --> 00:03:48,310 ‫چطوری؟ 51 00:03:48,811 --> 00:03:49,811 ‫خوبم. 52 00:03:51,356 --> 00:03:52,607 ‫خیلی بد دروغ می‌گی. 53 00:03:56,277 --> 00:03:57,987 ‫امروز صبح تحقیق می‌کردم. 54 00:03:58,571 --> 00:04:00,740 ‫الان باید نزدیک دهنه دنایپر باشیم. 55 00:04:00,823 --> 00:04:03,201 ‫دو روز دیگه به قسطنطیه می‌رسیم. 56 00:04:06,579 --> 00:04:07,789 ‫به‌زودی می‌رسونمت خونه. 57 00:04:22,262 --> 00:04:23,262 ‫حالش چطوره؟ 58 00:04:25,974 --> 00:04:27,058 ‫به استراحت نیاز داره. 59 00:04:30,103 --> 00:04:32,230 ‫ما هم به زودی به دکل نیاز پیدا می‌کنیم. 60 00:04:36,943 --> 00:04:37,944 ‫اولاف. 61 00:04:47,078 --> 00:04:48,204 ‫آتش! 62 00:04:57,380 --> 00:04:58,298 ‫چطور پیدامون کرده؟ 63 00:04:58,381 --> 00:05:01,759 ‫و از کجا می‌دونه که وارد ‫محدوده منجنیق ما نشه؟ 64 00:05:01,843 --> 00:05:02,969 ‫یوروندر. 65 00:05:03,761 --> 00:05:07,015 ‫اون چنین کاری نمی‌کنه. ‫اون به مردمش خیانت نمی‌کنه. 66 00:05:07,098 --> 00:05:09,058 ‫اون نمی‌دونه که هارکر مرده... 67 00:05:10,435 --> 00:05:11,477 ‫یا اینکه من زنده‌ام. 68 00:05:14,147 --> 00:05:15,690 ‫و اولاف رو نمی‌شناسه. 69 00:05:16,983 --> 00:05:18,943 ‫باید بریم بیرون و باهاش روبرو بشیم! 70 00:05:19,027 --> 00:05:21,321 ‫به نظرم باهاشون مقابله کنیم تا تسلیم بشن! 71 00:05:21,404 --> 00:05:23,781 ‫چنین کاری نمی‌کنیم. 72 00:05:24,824 --> 00:05:26,367 ‫حالا می‌دونه کجاییم. 73 00:05:27,368 --> 00:05:29,162 ‫اگه توی آب بهش یورش ببریم... 74 00:05:29,245 --> 00:05:31,664 ‫یا باعث عقب‌نشینیش بشیم ‫برمی‌گرده کاتگات... 75 00:05:32,248 --> 00:05:35,084 ‫و با افراد و کشتی‌های بیشتری ‫ برای حمله برمی‌گرده. 76 00:05:35,168 --> 00:05:36,878 ‫پس نقشه چیه؟ 77 00:05:36,961 --> 00:05:39,964 ‫ما آخرین بازماندگان معتقدان سنتی هستیم. 78 00:05:40,048 --> 00:05:41,924 ‫بخاطر اونه که خیلی‌هامون اینجاییم. 79 00:05:42,550 --> 00:05:45,762 ‫اون ما رو از خانه و خانوادمون دور کرده. 80 00:05:45,845 --> 00:05:48,264 ‫و حالا اومده سراغ اون‌هایی ‫که همیشه اینجا بودن! 81 00:05:50,600 --> 00:05:51,600 ‫من می‌شناسمش. 82 00:05:52,602 --> 00:05:55,646 ‫خداش باعث شده که این ماموریت رو قبول کنه. 83 00:05:56,272 --> 00:05:57,523 ‫اگه می‌خوایم نجات پیدا کنیم... 84 00:05:59,359 --> 00:06:01,569 ‫باید بهش یادآوری کنیم که ‫ هنوز اینجا کار مونده. 85 00:06:01,652 --> 00:06:03,446 ‫- درست میگی. ‫- آره. 86 00:06:08,201 --> 00:06:10,495 ‫یومزبورگ مثل یک دژ طبیعیه. 87 00:06:10,578 --> 00:06:12,497 ‫ورودیش از دریا دیده نمی‌شه... 88 00:06:12,580 --> 00:06:14,749 ‫و ناوگان مهاجم رو مجبور می‌کنه که... 89 00:06:14,832 --> 00:06:16,042 ‫یکی یکی وارد بشن... 90 00:06:16,125 --> 00:06:18,711 ‫و این باعث می‌شه راحت‌تر توسط ‫منجنیق های روی صخره مورد هدف قرار بگیرن. 91 00:06:18,795 --> 00:06:22,340 ‫اگه از پشت از راه خشکی حمله کنیم چی؟ 92 00:06:22,423 --> 00:06:24,467 ‫امکانش هست... 93 00:06:24,550 --> 00:06:28,930 ‫ولی هارکر متوجه تحرکاتتون می‌شه ‫و کشتی‌هاتون رو تصاحب می‌کنه. 94 00:06:29,847 --> 00:06:31,557 ‫پس نقطه‌ضعفش کجاست؟ 95 00:06:33,684 --> 00:06:34,685 ‫دروازه اصلی. 96 00:06:35,645 --> 00:06:37,688 ‫اگه بتونید منجنیق اصلی رو نابود کنید... 97 00:06:38,648 --> 00:06:39,982 ‫دیگه دفاعی نداره. 98 00:06:42,693 --> 00:06:43,694 ‫پیشنهادت چیه؟ 99 00:06:45,905 --> 00:06:50,785 ‫پیشنهاد من ماموریتی برای ‫ رهبر آینده‌ی یومزبورگه. 100 00:07:20,022 --> 00:07:21,149 ‫ببریدشون بالا! 101 00:07:39,208 --> 00:07:40,418 ‫دارن از سمت شرق نزدیک می‌شن. 102 00:08:01,606 --> 00:08:03,149 ‫اومدیم با هارکر صحبت کنیم. 103 00:08:03,232 --> 00:08:04,984 ‫- اون کجاست؟ ‫- هارکر مُرده. 104 00:08:05,067 --> 00:08:06,944 ‫مردمش اون رو کشتن. 105 00:08:08,571 --> 00:08:09,864 ‫پس کی رهبر اینجاست؟ 106 00:08:10,740 --> 00:08:11,740 ‫من. 107 00:08:12,408 --> 00:08:13,701 ‫ما واسه حرف زدن اومدیم. 108 00:08:15,203 --> 00:08:17,288 ‫- نه جنگیدن. ‫- تو که زنده‌ای. 109 00:08:17,914 --> 00:08:18,914 ‫به وضوح. 110 00:08:20,082 --> 00:08:22,752 ‫اگه بگی قصدت چیه ‫بهت اجازه‌ی ورود می‌دیم اولاف. 111 00:08:23,669 --> 00:08:25,046 ‫من اومدم سراغ پسر هارالد. 112 00:08:26,047 --> 00:08:27,089 ‫منظورت پسر منه. 113 00:08:27,757 --> 00:08:29,050 ‫هارالد یه مسیحیه. 114 00:08:30,134 --> 00:08:33,888 ‫قبول نمی‌کنم که پسرش توسط کافرها تربیت بشه. 115 00:08:34,931 --> 00:08:38,476 ‫گمونم تو بیشتر نگرانی که یه روزی.... 116 00:08:39,101 --> 00:08:42,146 ‫پسر ما سلطنت پسر تو ‫بر نروژ رو زیر سوال ببره. 117 00:08:44,023 --> 00:08:48,361 ‫اگه می‌خوای به پسرم برسی، ‫ اول باید من رو بکشی اولاف. 118 00:09:02,542 --> 00:09:03,542 ‫خائن! 119 00:09:04,585 --> 00:09:05,585 ‫مادر. 120 00:09:07,505 --> 00:09:11,217 ‫من مادرت نیستم! ‫ تو یه لکه‌ی ننگ و پشیمانی‌ای! 121 00:09:11,300 --> 00:09:12,426 ‫نه. 122 00:09:12,510 --> 00:09:13,928 ‫مادر! مادر! 123 00:09:15,054 --> 00:09:16,472 ‫من نمی‌دونستم. 124 00:09:16,556 --> 00:09:19,642 ‫من اومدم که هارکر رو بکشم. ‫من هیچ‌وقت به یومزبورگ خیانت نمی‌کنم. 125 00:09:19,725 --> 00:09:21,060 ‫الان هم نکن. 126 00:09:22,895 --> 00:09:24,105 ‫این یه پیام از فریدیسه. 127 00:09:25,439 --> 00:09:26,440 ‫بندر. 128 00:09:27,066 --> 00:09:30,027 ‫ولم کن! تو پسر من نیستی! 129 00:10:14,780 --> 00:10:15,823 ‫ملکه‌ی من. 130 00:10:16,907 --> 00:10:19,243 ‫دارم قبل ازدواجم توبه می‌کنم. 131 00:10:19,827 --> 00:10:21,662 ‫وقتش رو داری؟ 132 00:10:22,246 --> 00:10:23,956 ‫گمون می‌کردم امروز عروسیت باشه. 133 00:10:27,209 --> 00:10:30,421 ‫شاهدخت گیثا جای چیزی که ‫ازم دزدیدی رو پر نمی‌کنه. 134 00:10:33,299 --> 00:10:35,509 ‫ولی خدایان این قدرت رو بهم دادن که ببخشمت. 135 00:10:39,347 --> 00:10:41,557 ‫یک‌بار پدرم حین جنگ بهم گفت که... 136 00:10:42,391 --> 00:10:45,394 ‫بزرگی ارتش دشمنت... 137 00:10:45,978 --> 00:10:49,774 ‫استحکام فولاد و یا ‫ شجاعت افرادش اهمیتی نداره. 138 00:10:52,610 --> 00:10:55,780 ‫لازمه‌ی پیروزی فقط اینه‌ که... 139 00:10:56,781 --> 00:10:59,158 ‫بزرگ‌ترین خواسته‌ی دشمنت رو بفهمی. 140 00:10:59,992 --> 00:11:01,369 ‫و شما قصد دارید بدونید؟ 141 00:11:03,079 --> 00:11:06,165 ‫آلفوین هیچ‌وقت نمی‌تونه فرزندی ‫اشراف‌زاده واست به دنیا بیاره. 142 00:11:06,749 --> 00:11:07,749 ‫ولی گیثا می‌تونه. 143 00:11:08,959 --> 00:11:10,628 ‫و اگه مجبور نبودی چیزی با ارزش رو... 144 00:11:10,711 --> 00:11:16,967 ‫توسط من از دست بدی، ‫ هیچ‌وقت باهاش ازدواج نمی‌کردی. 145 00:11:20,680 --> 00:11:24,141 ‫دوباره من رو اشتباه قضاوت کردی. 146 00:11:26,644 --> 00:11:27,812 ‫ولی خدا اشتباه قضاوت نمی‌کنه. 147 00:11:29,146 --> 00:11:31,273 ‫و تو رو در قعر جهنم قرار می‌ده. 148 00:11:32,608 --> 00:11:34,819 ‫بی‌صبرانه منتظرم که آن‌جا دوباره ‫ هم رو ملاقات کنیم، ملکه‌ی من. 149 00:11:36,278 --> 00:11:38,072 ‫منظورم مراسم عروسی بود. 150 00:12:06,851 --> 00:12:08,060 ‫اینجا کجاست؟ 151 00:12:08,686 --> 00:12:10,312 ‫اولبیای پونتی. 152 00:12:11,230 --> 00:12:14,442 ‫اینجا واسه یونانیان باستان مقدس بوده. 153 00:12:15,067 --> 00:12:16,652 ‫معبد خیلی بزرگی اینجا ساختن. 154 00:12:23,951 --> 00:12:27,413 ‫قرن‌ها مسافران اینجا متوقف می‌شدن ‫ تا ادای احترام کنن... 155 00:12:27,496 --> 00:12:30,416 ‫مخصوصا اون‌هایی که به ‫سوی زندگی جدیدی می‌رفتند. 156 00:12:34,712 --> 00:12:35,755 ‫مثل همه‌ی ما. 157 00:12:55,441 --> 00:12:56,692 ‫فقط همین ‌ها رو داریم؟ 158 00:12:57,526 --> 00:12:59,612 ‫به جز‌ اون‌هایی که توی منجنیق هاست. 159 00:13:00,196 --> 00:13:02,364 ‫همه‌اش رو جمع‌آوری کنید. ‫می‌خوام اینجا باشن. 160 00:13:03,741 --> 00:13:04,741 ‫همه‌اش. 161 00:13:18,547 --> 00:13:19,715 ‫دادی بهش؟ 162 00:13:21,342 --> 00:13:22,384 ‫آره. 163 00:13:22,968 --> 00:13:26,472 ‫من اینجام چون این طرح رو ‫روی دست یوروندر دیدم. 164 00:13:30,184 --> 00:13:33,229 ‫فقط یه بار دیدمش که غیب‌گو ‫روی شن‌ها رسمش کرد. 165 00:13:34,021 --> 00:13:35,606 ‫بهم گفت که بهش اعتماد کنم. 166 00:13:37,233 --> 00:13:39,235 ‫من دیگه سرنوشت رو درک نمی‌کنم... 167 00:13:40,110 --> 00:13:41,362 ‫و به تقدیر اعتماد ندارم. 168 00:13:43,113 --> 00:13:44,949 ‫وایکینگ‌ها نمی‌تونن سرنوشتشون رو تغییر بدن. 169 00:13:45,950 --> 00:13:48,410 ‫ولی می‌تونیم انتخاب کنیم که ‫ چطور باهاش روبرو بشیم. 170 00:13:49,912 --> 00:13:50,955 ‫به پسرت اعتماد کن. 171 00:13:59,129 --> 00:14:00,965 ‫باید از راه خشکی حمله کنیم. 172 00:14:02,049 --> 00:14:04,677 ‫حالا که هارکر مُرده این مطمئن‌ترین راهه. 173 00:14:06,887 --> 00:14:09,139 ‫نظر تو چیه یوروندر؟ 174 00:14:10,224 --> 00:14:11,224 ‫تو باید بری. 175 00:14:14,311 --> 00:14:15,896 ‫برو افراد و کشتی‌های بیشتری بیار. 176 00:14:16,564 --> 00:14:17,982 ‫راه برگشت رو بلدی. 177 00:14:18,816 --> 00:14:20,234 ‫وقتی قوی‌تری حمله کن. 178 00:14:20,317 --> 00:14:21,402 ‫مزخرفه. 179 00:14:22,194 --> 00:14:24,572 ‫دیدی که داشتن بزرگ‌ترین کشتی‌شون ‫ رو تعمیر می‌کردن. 180 00:14:25,447 --> 00:14:28,450 ‫و بقیه قایق‌هاشون هم رفتن به یورش. 181 00:14:29,034 --> 00:14:31,120 ‫این چیزی بود که اون می‌خواست ببینیم. 182 00:14:31,996 --> 00:14:33,622 ‫ممکنه بقیه کشتی‌ها رو مخفی کرده باشه. 183 00:14:35,541 --> 00:14:36,667 ‫شما متوجه نیستید. 184 00:14:37,793 --> 00:14:40,462 ‫اون براتون تله گذاشته. 185 00:14:40,546 --> 00:14:42,882 ‫داره ترغیبتون می‌کنه که ‫ به یومزبورگ حمله کنید... 186 00:14:43,632 --> 00:14:45,634 ‫و اگه بکنید فاتحتون خوندست. 187 00:14:46,677 --> 00:14:47,803 ‫اینطور فکر می‌کنی؟ 188 00:14:48,470 --> 00:14:49,470 ‫آره. 189 00:14:49,972 --> 00:14:52,349 ‫به نظرم این تویی که نمی‌خوای حمله کنیم. 190 00:14:52,433 --> 00:14:55,644 ‫اگه از تصمیمت احساس پشیمانی ‫ می‌کنی درک می‌کنم. 191 00:14:56,312 --> 00:14:57,312 ‫احساس پشیمانی؟ 192 00:15:01,942 --> 00:15:05,446 ‫من سعی کردم به فریدیس کمک کنم. ‫و هزینه‌اش این بود. 193 00:15:05,529 --> 00:15:08,824 ‫کسی توی یومزبورگ از من حمایت کرد؟ 194 00:15:08,908 --> 00:15:09,908 ‫نه. 195 00:15:11,744 --> 00:15:13,037 ‫تو نظرم رو خواستی. 196 00:15:14,413 --> 00:15:15,413 ‫من هم گفتمش. 197 00:15:17,875 --> 00:15:19,460 ‫من اینجا رو ترک نمی‌کنم. 198 00:15:20,878 --> 00:15:25,591 ‫یه دلیلی داشته که خدا من رو آورده اینجا. ‫و من از سرنوشتم سرپیچی نمی‌کنم. 199 00:15:33,933 --> 00:15:35,809 ‫پس باید این منجنیق رو از بین ببری. 200 00:15:40,189 --> 00:15:43,484 ‫و ما شروع کردیم خیلی سریع دویدن... 201 00:15:43,567 --> 00:15:45,569 ‫و من توپ رو ندیدم... 202 00:15:45,653 --> 00:15:47,571 ‫با صورت خوردم زمین! 203 00:16:02,086 --> 00:16:03,337 ‫دوستت دارم. 204 00:16:06,215 --> 00:16:07,257 ‫متاسفم. 205 00:16:08,926 --> 00:16:10,678 ‫بالاخره وقتش رسیده. 206 00:16:38,539 --> 00:16:39,665 ‫از همین الان دلم برات تنگ شده. 207 00:16:46,213 --> 00:16:48,549 ‫مریم... 208 00:16:50,926 --> 00:16:53,929 ‫به اورلاث می‌گم دوستش داری. 209 00:16:54,013 --> 00:16:55,472 ‫ممنونم. 210 00:17:00,853 --> 00:17:03,397 ‫مسیر سختی درپیش داری. 211 00:17:06,650 --> 00:17:09,111 ‫لطفا بهم کمک کن. 212 00:17:10,487 --> 00:17:12,197 ‫نمی‌تونم هدایتت کنم. 213 00:17:15,075 --> 00:17:17,119 ‫ولی قلبت می‌کنه. 214 00:17:38,640 --> 00:17:40,184 ‫بخاطر من ازش مراقبت کن. 215 00:17:41,894 --> 00:17:42,936 ‫مطمئن باش که می‌کنم. 216 00:19:06,979 --> 00:19:08,105 ‫آمین. 217 00:19:33,547 --> 00:19:34,547 ‫ممنونم. 218 00:19:35,591 --> 00:19:36,591 ‫تبریک می‌گم. 219 00:19:45,642 --> 00:19:46,977 ‫حالا یه زن متاهل هستی. 220 00:19:48,145 --> 00:19:49,229 ‫ممنونم ملکه‌ی من. 221 00:19:50,314 --> 00:19:51,523 ‫واست یه هدیه آوردم. 222 00:20:02,784 --> 00:20:04,745 ‫تبریک می‌گم گادوین. 223 00:20:05,996 --> 00:20:07,831 ‫خیلی زیباست، ملکه اما. 224 00:20:10,292 --> 00:20:12,252 ‫برای من معنی خیلی خاصی داره. 225 00:20:13,295 --> 00:20:15,172 ‫و دوست دارم که همیشه بندازیش. 226 00:20:20,636 --> 00:20:22,804 ‫- خداوند بهت نعمت بده. ‫- ممنونم. 227 00:20:29,519 --> 00:20:31,021 ‫الان دیگه عضوی از خانواده‌ی من هستی. 228 00:20:32,522 --> 00:20:34,733 ‫از بچه‌هات انتظارات زیادی دارم. 229 00:20:34,816 --> 00:20:37,986 ‫- نهایت تلاشم رو می‌کنم اعلی‌حضرت. ‫- مطمئنم همین‌طوره. 230 00:20:39,655 --> 00:20:41,281 ‫چون نیمه‌وایکینگ هستند. 231 00:20:52,542 --> 00:20:53,919 ‫امیدوارم بالاخره موفق شده باشی که... 232 00:20:54,002 --> 00:20:56,546 ‫شک‌ات به گادوین رو از بین ببری. 233 00:21:03,178 --> 00:21:04,178 ‫شدم. 234 00:21:07,099 --> 00:21:08,267 ‫خوبه. 235 00:21:15,440 --> 00:21:17,150 ‫ناراحت نباش. 236 00:21:19,528 --> 00:21:22,656 ‫اینجا جای قشنگی واسه مُردنه. 237 00:21:24,783 --> 00:21:26,910 ‫بهت قول دادم که ببرمت خونه... 238 00:21:28,453 --> 00:21:29,496 ‫ولی نتونستم. 239 00:21:35,752 --> 00:21:39,923 ‫آینده‌ی بزرگی در انتظار توئه لیف اریکسون. 240 00:21:41,049 --> 00:21:43,302 ‫هنوز خیلی چیزها مونده که یاد بگیری. 241 00:21:45,929 --> 00:21:48,557 ‫یه چیز دیگه هست که... 242 00:21:49,474 --> 00:21:51,018 ‫باید باهات به اشتراک بذارم. 243 00:21:54,521 --> 00:21:56,481 ‫وقتی به قسطنطنیه رسیدی... 244 00:21:57,024 --> 00:21:59,234 ‫دروازه شیر رو پیدا کن. 245 00:22:00,110 --> 00:22:04,364 ‫سمت بیرونیش، کنار برج بلیساریوس... 246 00:22:05,741 --> 00:22:06,992 ‫خونه‌ی کوچک من اونجاست. 247 00:22:10,996 --> 00:22:13,081 ‫حالا مال تو شد. 248 00:22:14,708 --> 00:22:20,964 ‫داخلش توشه‌ای برای مسیرت هست. 249 00:22:22,841 --> 00:22:25,344 ‫از چیزی که اونجا یاد می‌گیری ‫خردمندانه استفاده کن. 250 00:22:33,101 --> 00:22:36,521 ‫حالا یه بار دیگه واسم... 251 00:22:38,857 --> 00:22:42,402 ‫از صدای نهنگی بگو که... 252 00:22:42,486 --> 00:22:46,865 ‫در اعماق جهان شنا می‌کنه. 253 00:22:48,492 --> 00:22:51,578 ‫و بعد ناگهان... 254 00:22:54,122 --> 00:22:57,125 ‫از تاریکی پیداش می‌شه... 255 00:22:59,211 --> 00:23:02,297 ‫با دهانی آنقدر بزرگ که می‌تونه ‫ یه کشتی کامل رو ببلعه. 256 00:23:05,550 --> 00:23:06,550 ‫و ناگهان... 257 00:23:07,928 --> 00:23:12,432 ‫برای لحظه‌ای وارد دنیای ما می‌شه... 258 00:23:17,771 --> 00:23:19,106 ‫همه‌اش رو می‌بلعه... 259 00:23:24,820 --> 00:23:27,072 ‫و دوباره ناپدید می‌شه. 260 00:23:29,699 --> 00:23:30,742 ‫در اعماق جهان. 261 00:23:47,175 --> 00:23:49,511 ‫متوجه شدم که ملکه امشب بهت هدیه‌ای داد. 262 00:23:50,011 --> 00:23:52,764 ‫آره، گفت هدیه‌ای که تو رو خوشحال می‌کنه. 263 00:23:52,848 --> 00:23:54,641 ‫فقط تو من رو خوشحال می‌کنی. 264 00:24:03,275 --> 00:24:04,276 ‫امیدوارم این‌طور باشه. 265 00:24:33,305 --> 00:24:35,515 ‫فراموش کردی که با یک وایکینگ ازدواج کردی؟ 266 00:24:38,643 --> 00:24:40,187 ‫من با یک زن زیبا ازدواج کردم. 267 00:24:56,703 --> 00:24:57,703 ‫چیه؟ 268 00:24:59,456 --> 00:25:00,790 ‫هدیه‌ی ملکه‌ این بود؟ 269 00:25:01,750 --> 00:25:02,750 ‫آره. 270 00:25:03,335 --> 00:25:04,377 ‫قشنگ نیست؟ 271 00:25:06,546 --> 00:25:09,299 ‫بهم گفت که هربار که بهش نگاه کنی... 272 00:25:09,382 --> 00:25:11,051 ‫تو رو یاد گذشته می‌اندازه... 273 00:25:11,676 --> 00:25:14,095 ‫یاد کسانی که دوستشون داشتی و از دست دادی. 274 00:25:14,888 --> 00:25:16,890 ‫گفت که از یه خرس گرفتش. 275 00:25:17,766 --> 00:25:19,518 ‫البته فکر نکنم این قسمتش حقیقت داشته باشه. 276 00:25:21,436 --> 00:25:22,479 ‫درش بیار. 277 00:25:22,562 --> 00:25:23,813 ‫نمی‌تونم. 278 00:25:24,940 --> 00:25:27,275 ‫قول دادم که همیشه همراهم باشه. 279 00:25:29,611 --> 00:25:31,071 ‫شبیه ملکه اما نیست؟ 280 00:25:32,697 --> 00:25:33,697 ‫چرا. 281 00:25:36,409 --> 00:25:37,577 ‫دقیقا شبیه خودشه. 282 00:26:35,051 --> 00:26:36,344 ‫از زمین... 283 00:26:37,304 --> 00:26:38,346 ‫تو را خلق کردیم. 284 00:26:40,056 --> 00:26:42,892 ‫و بدان بازمی‌گردانیم. 285 00:26:43,643 --> 00:26:44,643 ‫و باری دیگر از آن... 286 00:26:47,564 --> 00:26:49,316 ‫برمی‌خیزی. 287 00:27:21,931 --> 00:27:24,392 ‫باورش سخته که تقریبا به قسطنطنیه رسیدیم. 288 00:27:25,935 --> 00:27:27,062 ‫من عجله‌ای ندارم. 289 00:27:28,146 --> 00:27:29,939 ‫حست رو درک می‌کنم. 290 00:27:30,023 --> 00:27:32,192 ‫من به این سفر اومدم که یک ارتش بخرم... 291 00:27:33,610 --> 00:27:35,195 ‫و به‌عنوان یه پادشاه به نروژ برگردم. 292 00:27:37,781 --> 00:27:38,781 ‫حالا... 293 00:27:40,033 --> 00:27:43,161 ‫خودم رو دورتر از هدفی ‫که دنبالش می‌کردم می‌بینم. 294 00:27:44,871 --> 00:27:48,166 ‫شاید الان به هدفی والاتر نزدیک شده باشی. 295 00:27:48,249 --> 00:27:50,710 ‫تو کمک کردی که جواهرات پدرم ‫ رو به مقصد برسونیم. 296 00:27:50,794 --> 00:27:52,837 ‫این جواهرات انقدر برای امپراتور باارزشه... 297 00:27:54,130 --> 00:27:56,299 ‫که پاداشی بهت می‌ده که فکرش رو هم نمی‌کنی. 298 00:27:56,383 --> 00:27:58,635 ‫پس چرا برای رسوندنش عجله نداری؟ 299 00:27:59,594 --> 00:28:01,596 ‫چرا این مسئولیت رو زودتر تموم نمی‌کنی؟ 300 00:28:01,680 --> 00:28:04,224 ‫چون نمی‌دونم بعدش چه اتفاقی می‌افته. 301 00:28:06,393 --> 00:28:07,811 ‫به این معنیه که آزاد می‌شی. 302 00:28:09,979 --> 00:28:10,979 ‫حق انتخاب پیدا می‌کنی. 303 00:28:21,950 --> 00:28:24,661 ‫پدر و والکیری‌ها... 304 00:28:24,744 --> 00:28:26,371 ‫لطفا به من رحم کنید... 305 00:28:27,789 --> 00:28:30,458 ‫و من رو پیروز این نبرد کنید. 306 00:28:30,542 --> 00:28:34,754 ‫پدر ما که در بهشت هستی... ‫نامت قرین رحمت باد... 307 00:28:34,838 --> 00:28:36,631 ‫خداییت بی چون و چرا و اراده‌ات... 308 00:28:37,549 --> 00:28:39,134 ‫به مانند بهشت، در زمین نیست مطلق است. 309 00:28:39,217 --> 00:28:41,219 ‫پدر همگان و والکیری‌ها... 310 00:28:43,388 --> 00:28:45,140 ‫لطفا به من رحم کنید... 311 00:28:46,516 --> 00:28:49,018 ‫و من رو پیروز این نبرد کنید. 312 00:28:49,102 --> 00:28:50,895 ‫ما را از وسوسه برهان... 313 00:28:51,730 --> 00:28:53,565 ‫و از شیطان رهایی ده. 314 00:28:55,275 --> 00:28:56,275 ‫آمین. 315 00:29:10,248 --> 00:29:12,500 ‫فرقی نمی‌کنه چه بلایی سر من بیاد... 316 00:29:13,376 --> 00:29:16,755 ‫نباید بذاری بذاری اولاف دستش ‫ بهش برسه، متوجه‌ای؟ 317 00:29:18,506 --> 00:29:21,885 ‫و اگر من مُردم و کسی راجع ‫ به فرزندم سوالی پرسید... 318 00:29:22,969 --> 00:29:26,139 ‫بهش بگو که اون پسر هارالد سیگرسون... 319 00:29:27,474 --> 00:29:29,184 ‫نوه‌ی اریک سرخ... 320 00:29:29,267 --> 00:29:32,187 ‫و برادرزاده‌ی لیف اریکسونه. 321 00:29:33,313 --> 00:29:34,898 ‫و مادرش فریدیسه. 322 00:29:35,774 --> 00:29:37,108 ‫حافظ ایمان. 323 00:30:50,974 --> 00:30:51,974 ‫از این‌طرف. 324 00:31:08,908 --> 00:31:10,952 ‫منتظر علامت باشید. 325 00:31:12,996 --> 00:31:14,038 ‫حالا. 326 00:31:29,220 --> 00:31:31,306 ‫کافر کثیف! خائن! 327 00:32:03,463 --> 00:32:04,672 ‫یوروندر! 328 00:32:04,756 --> 00:32:05,924 ‫به کشتی‌ها علامت بده. 329 00:32:06,007 --> 00:32:08,217 ‫- چرا؟ ‫- بده. 330 00:32:09,302 --> 00:32:10,345 ‫برو. 331 00:32:19,687 --> 00:32:22,190 ‫ببین. منجنیق رو تصاحب کردن. 332 00:32:24,943 --> 00:32:25,777 ‫پارو بزنید. 333 00:32:25,860 --> 00:32:27,695 ‫پاروها! به خط! 334 00:32:42,251 --> 00:32:44,879 ‫به مادرم بگو... 335 00:32:47,173 --> 00:32:48,383 ‫من خائن نیستم. 336 00:33:12,991 --> 00:33:14,075 ‫آماده باشید! 337 00:33:40,893 --> 00:33:42,687 ‫بقیشون کجان؟ 338 00:33:43,813 --> 00:33:45,023 ‫منتظر کیه؟ 339 00:33:46,190 --> 00:33:47,190 ‫من. 340 00:33:54,032 --> 00:33:56,200 ‫من بخاطر اون اومدم، فریدیس. 341 00:34:09,505 --> 00:34:12,091 ‫پس این‌طوری نبرد تن‌به‌تن می‌کنی؟ 342 00:34:12,175 --> 00:34:13,676 ‫با کل ناوگانت؟ 343 00:34:14,677 --> 00:34:17,638 ‫فقط می‌خواستم افرادم نبرد ‫رو از جایگاه خوبی ببینن. 344 00:34:22,477 --> 00:34:26,272 ‫هر روز که پیش نمیاد ببینی ‫اولاف هارالدسون... 345 00:34:26,355 --> 00:34:27,565 ‫از یه زن کتک بخوره. 346 00:34:38,201 --> 00:34:39,744 ‫اون پسر کانوته؟ 347 00:34:39,827 --> 00:34:43,456 ‫بله. پادشاه نروژ، اسوین. 348 00:34:45,917 --> 00:34:47,043 ‫پادشاه نروژ. 349 00:34:49,420 --> 00:34:51,839 ‫چرا نمیای نزدیک که بتونی بهتر ببینی؟ 350 00:35:05,394 --> 00:35:07,271 ‫روی شمشیرت چی نوشته؟ 351 00:35:07,355 --> 00:35:09,315 ‫نوشته «محافظ ایمان». 352 00:35:10,149 --> 00:35:13,569 ‫سرنوشت من محافظت از کسانیه که ‫خدایان باستانی رو پرستش می‌کنند. 353 00:35:15,738 --> 00:35:19,408 ‫و سرنوشت من اینه که اون ‫ خرافات قدیمی رو نابود کنم. 354 00:35:20,660 --> 00:35:22,912 ‫باید وقتی که توی تالار بزرگ ‫ گونار رو به قتل رسوندی... 355 00:35:22,995 --> 00:35:24,247 ‫کارت رو تموم می‌کردم. 356 00:35:24,914 --> 00:35:26,374 ‫بهت فرصتش رو دادم. 357 00:35:27,291 --> 00:35:31,003 ‫- ولی قبولش نکردی. ‫- حالا که اینجام فریدیس. 358 00:35:31,963 --> 00:35:33,589 ‫ولی قبل این‌که بکشمت... 359 00:35:34,215 --> 00:35:36,467 ‫بهت آخرین فرصت رو می‌دم... 360 00:35:37,301 --> 00:35:39,971 ‫که تمعید مقدس مسیح... 361 00:35:40,054 --> 00:35:42,598 ‫و وعده‌ زندگی ابدی رو قبول کنی. 362 00:35:46,435 --> 00:35:47,435 ‫رستگاری. 363 00:35:49,188 --> 00:35:50,273 ‫زندگی ابدی. 364 00:35:54,402 --> 00:35:55,945 ‫زندگی ابدی. 365 00:35:58,990 --> 00:36:01,117 ‫و همه این افراد تمعید داده شدن؟ 366 00:36:02,577 --> 00:36:03,661 ‫درسته. 367 00:36:04,954 --> 00:36:05,997 ‫تک‌تکشون. 368 00:36:08,124 --> 00:36:09,124 ‫خوبه. 369 00:36:11,586 --> 00:36:13,087 ‫پس نسبت به این کارم ‫حس بهتری پیدا می‌کنم. 370 00:36:22,597 --> 00:36:25,057 ‫برو! 371 00:36:26,058 --> 00:36:27,435 ‫اسوین! 372 00:36:42,909 --> 00:36:43,909 ‫فریدیس! 373 00:36:49,916 --> 00:36:52,251 ‫برو! فرار کن! 374 00:36:52,335 --> 00:36:54,503 ‫حالا نوبت توئه اولاف. 375 00:38:23,092 --> 00:38:25,720 ‫شاید فکر کنی من رو کشتی فریدیس... 376 00:38:26,971 --> 00:38:28,514 ‫ولی دقیقا برعکسه. 377 00:38:30,182 --> 00:38:31,434 ‫تو من رو شهیدی کردی که... 378 00:38:32,184 --> 00:38:34,312 ‫بعد فراموش شدن تو هم... 379 00:38:35,980 --> 00:38:38,441 ‫هنوز نامش ماندگاره. 380 00:38:40,609 --> 00:38:42,737 ‫و کی می‌مونه که داستانت رو تعریف کنه؟ 381 00:39:11,432 --> 00:39:14,226 ‫نه! لطفا. 382 00:39:18,522 --> 00:39:21,025 ‫من رو ببخش، لطفا. لطفا. 383 00:39:25,071 --> 00:39:27,490 ‫پاشو پادشاه نروژ. 384 00:39:33,037 --> 00:39:40,037 ‫مترجم: «تارخ علی‌خانی» ‫تلگرام: aManOfWar@ 385 00:39:58,479 --> 00:40:01,524 ‫کدوم یکی از شما هارالد سیگرسون از نروژه؟ 386 00:40:01,607 --> 00:40:02,607 ‫من هارالدم. 387 00:40:04,402 --> 00:40:05,986 ‫امپراتور رومانوس... 388 00:40:06,070 --> 00:40:08,697 ‫برای خوش‌آمدگویی به شما از قسطنطنیه آمده. 389 00:40:18,165 --> 00:40:20,835 ‫شایعاتی شنیدیم که ‫گروهی شجاع از وایکینگ‌ها... 390 00:40:20,918 --> 00:40:23,754 ‫موفق شدند همراه گروهی زن ‫از پشنگ‌ها عبور کنند. 391 00:40:23,838 --> 00:40:25,423 ‫شایعه نیست. 392 00:40:25,506 --> 00:40:26,507 ‫خان مُرده. 393 00:40:28,259 --> 00:40:30,511 ‫این موفقیت... 394 00:40:30,594 --> 00:40:33,347 ‫تصورش هم سخته، چه برسه به کسبش. 395 00:40:33,431 --> 00:40:36,225 ‫اعلی‌حضرت این همه راه ‫ رو فقط برای تشکر آمدند؟ 396 00:40:36,851 --> 00:40:38,769 ‫نه، اومدم ببینم... 397 00:40:38,853 --> 00:40:41,397 ‫جواهرات ویتومیر از چود رو آوردید یا نه. 398 00:40:42,606 --> 00:40:44,442 ‫ویتومیر از این مسیر جان سالم به‌در نبرد... 399 00:40:44,525 --> 00:40:45,985 ‫ولی دخترش الینا زنده‌ست. 400 00:40:46,569 --> 00:40:48,362 ‫فکر می‌کنم خواسته‌ی شما نزد اون باشه. 401 00:40:48,446 --> 00:40:49,613 ‫بله، می‌دونم. 402 00:40:50,448 --> 00:40:52,575 ‫ما قبلا صحتش رو تایید کردیم. 403 00:41:14,680 --> 00:41:18,142 ‫تو به زیبایی‌ای که پدرت توصیف می‌کرد هستی. 404 00:41:23,189 --> 00:41:25,107 ‫به زندگی جدیدت خوش‌اومدی. 405 00:41:28,652 --> 00:41:29,652 ‫زندگی جدید؟ 406 00:41:30,905 --> 00:41:33,657 ‫نمی‌دونی که حامل چه چیزی بودی؟ 407 00:41:33,741 --> 00:41:35,576 ‫فکر می‌کردم منظور مداله. 408 00:41:36,285 --> 00:41:37,285 ‫نه. 409 00:41:37,912 --> 00:41:39,288 ‫عروس من رو حمل می‌کردی. 410 00:41:40,039 --> 00:41:42,625 ‫ملکه‌ی جدید قسطنطنیه. 411 00:41:48,214 --> 00:41:49,381 ‫همه‌ی شما... 412 00:41:50,257 --> 00:41:53,219 ‫خوش‌آمدگویی‌ای مفصل و پاداش‌تان... 413 00:41:53,302 --> 00:41:55,638 ‫در قسطنطیه منتظر شماست. 414 00:41:55,721 --> 00:41:58,224 ‫و تو هارارد سیگرسون... 415 00:41:59,266 --> 00:42:00,518 ‫من به تو مدیون هستم. 416 00:42:01,519 --> 00:42:03,938 ‫هرچیزی که می‌خوای از من ‫بخواه تا برایت فراهم کنم. 417 00:42:04,939 --> 00:42:07,525 ‫- هرچیزی؟ ‫- هرچیزی. 418 00:42:11,612 --> 00:42:13,030 ‫بهش فکر می‌کنم. 419 00:42:14,406 --> 00:42:16,325 ‫خوبه. 420 00:42:17,535 --> 00:42:22,248 ‫مردی با توانایی‌های تو خیلی به کار من میاد. 421 00:42:27,586 --> 00:42:29,964 ‫- هرچی می‌خوان بهشون بده. ‫- بله سرورم. 422 00:42:31,507 --> 00:42:33,133 ‫می‌تونستی بهم بگی. 423 00:42:33,217 --> 00:42:35,636 ‫و اگه می‌دونستی سعی می‌کردی چی بهم بگی؟ 424 00:42:36,595 --> 00:42:38,013 ‫که خودت رو معرفی نکنی. 425 00:42:39,056 --> 00:42:42,268 ‫و جفتمون با دست خالی به قسطنطنیه می‌رسیدیم. 426 00:42:43,435 --> 00:42:45,521 ‫ولی الان خود امپراتور ازت قدردانی می‌کنه. 427 00:42:46,522 --> 00:42:49,525 ‫و تو ملکه‌ش شدی. دیگه دستم بهت نمی‌رسه. 428 00:42:53,404 --> 00:42:55,698 ‫هیچ‌چیز نیست که دستت بهش نرسه. 429 00:43:44,288 --> 00:43:45,539 ‫اون کیه؟ 430 00:43:50,502 --> 00:43:51,502 ‫اسوین! 431 00:44:04,141 --> 00:44:05,141 ‫اولاف کجاست؟ 432 00:44:06,310 --> 00:44:08,187 ‫چطور اومدی اینجا؟ 433 00:44:13,317 --> 00:44:14,485 ‫تو باید فریدیس باشی. 434 00:44:17,154 --> 00:44:19,573 ‫لزومی نداشت که پسرت رو برگردونم. 435 00:44:20,157 --> 00:44:21,158 ‫من ازت تشکر می‌کنم. 436 00:44:22,576 --> 00:44:24,912 ‫در ازای این عمل خیر چی می‌خوای؟ 437 00:44:27,039 --> 00:44:28,039 ‫که صلح کنیم. 438 00:44:34,338 --> 00:44:35,381 ‫بهت قول می‌دم. 439 00:44:36,965 --> 00:44:38,509 ‫قول یه مادر به یه مادر دیگه. 440 00:44:46,809 --> 00:44:48,811 ‫من حق دارم که انتقام بگیرم. 441 00:44:48,894 --> 00:44:50,312 ‫من حرفش رو باور می‌کنم! 442 00:44:50,396 --> 00:44:52,815 ‫- محاکمه با مبارزه. ‫- با من؟ 443 00:44:52,898 --> 00:44:54,817 ‫صدها؟ بیشتر شبیه هزارانه. 444 00:44:54,900 --> 00:44:57,444 ‫صلیبی که شمشیر رو حمل می‌کنه تو نبودی. 445 00:44:57,528 --> 00:44:59,405 ‫اگر ما بمیریم خدایانمان هم می‌میرند. 446 00:44:59,488 --> 00:45:02,700 ‫اگر گرینلندی‌ها نبودند پل لندن ‫ هنوز سرجاش بود... 447 00:45:02,783 --> 00:45:04,118 ‫ولی ما نبودیم. 448 00:45:30,894 --> 00:45:33,814 ‫تو فریدیس هستی، مگه نه؟ 449 00:45:35,274 --> 00:45:36,775 ‫حافظ ایمان؟ 450 00:45:39,319 --> 00:45:40,320 ‫بله. 451 00:45:41,613 --> 00:45:42,614 ‫خودم هستم. 452 00:45:51,248 --> 00:45:52,248 ‫ببین. 453 00:46:01,629 --> 00:46:09,629 ‫«ژن، ژیان، ئازادی» 454 00:46:12,984 --> 00:46:20,984 ‫سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫.:: Bamabin.com ::.