1 00:00:12,372 --> 00:00:22,372 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:22,373 --> 00:00:32,373 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@ 3 00:00:41,374 --> 00:00:43,877 ‫استیگ، تو تا حالا کسی رو کشتی؟ 4 00:00:45,503 --> 00:00:47,003 ‫آره 5 00:00:48,381 --> 00:00:49,381 ‫چرا می‌پرسی؟ 6 00:00:49,799 --> 00:00:51,634 ‫تا حالا ندیده بودم اونجوری بجنگی 7 00:00:55,138 --> 00:00:56,638 ‫هر جنگی متفاوته 8 00:00:58,433 --> 00:01:00,518 ‫وقتی مجبوری، ‫کاری رو که لازمه انجام میدی 9 00:01:07,484 --> 00:01:11,905 ‫فریدیس. صدای شیون و زاری ‫برای مرده‌ها رو می‌شنوم 10 00:01:13,740 --> 00:01:15,911 ‫برای فرار کردن خیلی ضعیفم، 11 00:01:15,912 --> 00:01:18,495 ‫ولی برای جنگیدن خیلی پیر نیستم 12 00:01:20,038 --> 00:01:25,126 ‫منو با یه تبر بذار و برو، ‫و بقیه رو نجات بده 13 00:01:26,961 --> 00:01:29,964 ‫نه. هیچکس رو جا نمی‌ذاریم 14 00:01:54,239 --> 00:01:59,786 ‫خداوندا، این رسالت الهی سعادت ‫و تغییر کیش را برکت بده 15 00:01:59,869 --> 00:02:01,871 ‫این پیکر مقدس را برکت بده 16 00:02:02,789 --> 00:02:06,543 ‫هدایتش کن، ‫هنگامی که سعی می‌کند ارواح را... 17 00:02:06,626 --> 00:02:07,877 ‫کافیه 18 00:02:07,961 --> 00:02:10,547 ‫- آیین مذهبی رو نمیشه عجله‌ای انجام داد ‫- تمومه 19 00:02:13,800 --> 00:02:16,719 ‫تربوشت‌ها بدون محافظ هستن ‫و دارن مرده‌ها رو می‌سوزونن 20 00:02:16,803 --> 00:02:18,303 ‫چند نفرشون موندن؟ 21 00:02:18,388 --> 00:02:19,931 ‫من ۲۰ تا رو شمردم 22 00:02:20,014 --> 00:02:22,433 ‫شاید بیشتر باشن، ‫ولی واضحه که ضعیف شدن 23 00:02:23,059 --> 00:02:25,478 ‫پس به نظر میاد درست به موقع رسیدیم 24 00:02:27,188 --> 00:02:30,650 ‫آره. آره، درست به موقع رسیدیم 25 00:02:31,359 --> 00:02:32,859 ‫بشکه‌ها رو باز کنین! 26 00:02:36,197 --> 00:02:40,577 ‫امروز اومدیم تا جسد پدرم رو ‫از اسارت زمینیش رها کنیم 27 00:02:41,661 --> 00:02:45,999 ‫از خاک کافری که هفت سال آزگار ‫توش فریاد عدالت‌خواهی زد 28 00:02:46,082 --> 00:02:50,628 ‫امروز ماموریت پایان عصر بت‌پرستی رو ‫تکمیل خواهید کرد 29 00:02:50,712 --> 00:02:53,965 ‫امروز یومزبورگ رو نابود می‌کنین! 30 00:02:58,592 --> 00:03:01,592 ‫[قسطنطنیه] 31 00:03:31,544 --> 00:03:34,295 ‫هارالد سیگوردسون بزرگ اومده! 32 00:03:34,296 --> 00:03:35,796 ‫می‌خوای بهمون ملحق بشی؟ 33 00:03:36,758 --> 00:03:38,258 ‫برای چه کاری بهتون ملحق بشم؟ 34 00:03:39,218 --> 00:03:40,845 ‫قلدری کردن برای ژنرال‌هات؟ 35 00:03:42,180 --> 00:03:44,098 ‫به نظر میاد نیازی به کمک من نداری 36 00:03:44,182 --> 00:03:47,143 ‫فکر کنم از مبارزه با من می‌ترسی 37 00:03:49,187 --> 00:03:50,813 ‫می‌ترسم؟ از تو؟ 38 00:03:54,901 --> 00:03:57,070 ‫از این می‌ترسم که امپراتور چیکار می‌کنه، 39 00:03:57,153 --> 00:04:00,156 ‫وقتی دومین ژنرالش رو نفله کنم 40 00:04:03,076 --> 00:04:05,572 ‫وایکینگ، یه روز زبون سرخت، 41 00:04:05,573 --> 00:04:08,289 ‫اونقدر تیز نیست که نجاتت بده 42 00:04:11,459 --> 00:04:13,294 ‫خواهیم دید 43 00:04:21,594 --> 00:04:23,221 ‫- صبح بخیر ‫- صبح بخیر 44 00:04:23,304 --> 00:04:25,974 ‫نیروهای جدید سپاه وایکینگی رو تایید کردیم 45 00:04:26,057 --> 00:04:29,769 ‫- آماده‌ان که ازشون سان ببینین ‫- اسپاتاروکاندیداتوس، میشه باهات حرف بزنم؟ 46 00:04:32,063 --> 00:04:33,563 ‫صبح بخیر، ملکه 47 00:04:36,025 --> 00:04:38,194 ‫ازت می‌خوام تا اقامتگاهم همراهم بیای 48 00:04:44,367 --> 00:04:46,869 ‫ملکه، این راه اقامتگاه شما نیست 49 00:04:49,706 --> 00:04:51,332 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 50 00:04:53,001 --> 00:04:54,501 ‫خودت می‌دونی 51 00:04:57,255 --> 00:04:58,755 ‫کار خطرناکیه 52 00:04:59,340 --> 00:05:01,342 ‫و تو اسپاتاروکاندیداتوس هستی، 53 00:05:02,093 --> 00:05:04,762 ‫دومین مرد قدرتمند امپراتوری 54 00:05:06,347 --> 00:05:09,058 ‫نشونم بده چی می‌خوای 55 00:05:10,685 --> 00:05:12,185 ‫بگو چی نیاز داری 56 00:05:22,572 --> 00:05:24,072 ‫تو رو می‌خوام 57 00:05:38,171 --> 00:05:40,131 ‫امپراتور، می‌تونم کمکتون کنم؟ 58 00:05:41,507 --> 00:05:44,427 ‫داشتم دنبال ملکه می‌گشتم. ‫فکر کردم صداشو شنیدم 59 00:05:45,261 --> 00:05:46,637 ‫اینجا بودن، 60 00:05:46,721 --> 00:05:49,474 ‫ولی فکر کنم به اقامتگاهشون برگشتن 61 00:05:52,810 --> 00:05:55,938 ‫درواقع توی باغ منتظر شما هستن، امپراتور 62 00:05:56,814 --> 00:05:58,314 ‫تا اونجا همراهیشون کردم 63 00:06:05,573 --> 00:06:07,241 ‫ممنون، هارالد 64 00:06:22,131 --> 00:06:23,341 ‫چیه؟ 65 00:06:23,424 --> 00:06:26,302 ‫ما سال‌ها در کنارت جنگیدیم 66 00:06:26,844 --> 00:06:29,263 ‫همیشه همه جا دنبالت رفتیم، 67 00:06:29,347 --> 00:06:32,975 ‫ولی این خطرناکترین چیزیه که ازمون خواستی 68 00:06:39,982 --> 00:06:41,482 ‫من هیچی ازتون نخواستم 69 00:06:54,191 --> 00:07:04,191 ‫«ترجمه از ایلیا» ‫::. EILIA .:: 70 00:07:05,192 --> 00:07:08,192 ‫[یونان] 71 00:07:34,954 --> 00:07:36,454 ‫راهبه رو بیارین 72 00:08:17,747 --> 00:08:19,665 ‫صبر کن! محض رضای خدا، نه! 73 00:08:28,257 --> 00:08:29,757 ‫اسمت چیه؟ 74 00:08:32,011 --> 00:08:33,511 ‫نیکیتاس 75 00:08:36,140 --> 00:08:38,518 ‫می‌خوای بالای قبرها دعا بخونی؟ 76 00:08:38,601 --> 00:08:40,978 ‫نه. بیا یه چیزی بخور. ‫باید گرسنه باشی 77 00:09:01,624 --> 00:09:03,376 ‫می‌دونی، ممکن بود تو رو بکشه 78 00:09:03,459 --> 00:09:04,959 ‫مطمئن نیستیم 79 00:09:05,378 --> 00:09:07,797 ‫و نمی‌خوام با حدس زدن نیت اون، ‫نقش خدا رو بازی کنم 80 00:09:08,506 --> 00:09:10,006 ‫فکر کردی خدا نجاتت داد؟ 81 00:09:10,424 --> 00:09:11,924 ‫شاید تو رو خدا فرستاده باشه 82 00:09:12,677 --> 00:09:14,512 ‫من آخرین نفری‌ام که بخواد بفرسته 83 00:09:18,307 --> 00:09:21,185 ‫زخمی شدی. باید زخمتو ببندی 84 00:09:22,645 --> 00:09:26,482 ‫خودم انجامش میدم. ‫یه کم پارچه و آبجو برام بیار 85 00:09:35,700 --> 00:09:37,200 ‫آبجو 86 00:09:47,878 --> 00:09:49,378 ‫تو چه‌جور راهبی هستی؟ 87 00:09:50,756 --> 00:09:52,256 ‫یه راهب تشنه 88 00:09:55,052 --> 00:09:56,552 ‫اسمم تاماره 89 00:09:56,846 --> 00:09:58,346 ‫لیف 90 00:09:59,223 --> 00:10:00,141 ‫هر وقت آماده بودی، 91 00:10:00,224 --> 00:10:03,311 ‫تا نزدیکترین شهر می‌برمت ‫که جات امن باشه 92 00:10:03,394 --> 00:10:05,730 ‫اگه دنبال جای امن بودم، اینجا نبودم 93 00:10:06,939 --> 00:10:09,343 ‫خداوند بندگانش رو 94 00:10:09,344 --> 00:10:11,193 ‫به جاهای گرم و راحت نمی‌فرسته 95 00:10:13,613 --> 00:10:15,113 ‫اینجا یه هدفی دارم 96 00:10:17,408 --> 00:10:19,118 ‫بازسازی این خانه خدا 97 00:10:19,201 --> 00:10:20,701 ‫خب... 98 00:10:21,495 --> 00:10:23,706 ‫اگه به کمکم نیازی نداری، میرم پی کارم 99 00:10:24,832 --> 00:10:26,332 ‫معلومه که به کمکت نیاز دارم 100 00:10:26,375 --> 00:10:29,545 ‫با زخمی که برداشتم ‫نمی‌تونم برای درست کردن ملات، آب بیارم 101 00:10:30,630 --> 00:10:34,175 ‫چشمه پشت کلیساست، ‫و به زودی هم شب میشه 102 00:10:34,258 --> 00:10:35,758 ‫پیشنهاد می‌کنم شروع کنیم 103 00:11:01,160 --> 00:11:02,660 ‫اونا برای چیه؟ 104 00:11:03,162 --> 00:11:04,930 ‫پیشکش‌هایی برای خداهاشون، 105 00:11:04,931 --> 00:11:07,583 ‫و هشدار برای اینکه ‫اون داخل مرگ جولان میده 106 00:11:26,143 --> 00:11:28,479 ‫چه بلای وحشتناکی به سرشون نازل شده؟ 107 00:11:30,564 --> 00:11:32,733 ‫بلا نیست. من به سرشون نازل شدم 108 00:11:39,573 --> 00:11:42,118 ‫پخش بشین! ‫دنبال بازمونده‌ها بگردین! 109 00:11:58,801 --> 00:12:00,469 ‫«حافظ ایمان» 110 00:12:51,395 --> 00:12:53,272 ‫باید دنبال پدرت بگردیم 111 00:12:58,110 --> 00:12:59,610 ‫اون جایی نمی‌ره 112 00:13:12,333 --> 00:13:13,918 ‫این تبر پدرم بود 113 00:13:18,839 --> 00:13:20,339 ‫یکی رو پیدا کردیم 114 00:13:51,288 --> 00:13:53,666 ‫دنبال زنی به اسم فریدیس می‌گردم 115 00:13:55,459 --> 00:13:56,959 ‫مُرده 116 00:13:58,003 --> 00:13:59,672 ‫مریض شد و مُرد 117 00:14:07,179 --> 00:14:09,181 ‫این تبر رو می‌شناسی؟ 118 00:14:10,808 --> 00:14:12,308 ‫تبر اولافه 119 00:14:14,562 --> 00:14:16,647 ‫وقتی فریدیس کشتش، اونجا بودم 120 00:14:21,569 --> 00:14:23,070 ‫چه بلایی سر جسدش اومد؟ 121 00:14:24,613 --> 00:14:26,113 ‫بیرون دروازه‌ست 122 00:14:28,033 --> 00:14:31,871 ‫توی دره مردگان، ‫پیش بقیه مسیحی‌های کشته‌شده 123 00:14:37,001 --> 00:14:39,378 ‫دره مردگان 124 00:14:43,799 --> 00:14:45,801 ‫خب، باید منو ببری اونجا 125 00:14:46,552 --> 00:14:48,052 ‫بیارینش 126 00:14:56,061 --> 00:14:57,354 ‫کجا می‌رفتی؟ 127 00:14:57,438 --> 00:14:58,438 ‫کورفو 128 00:14:58,856 --> 00:15:00,524 ‫و اونجا دنبال چی هستی؟ 129 00:15:02,526 --> 00:15:03,444 ‫یه مرد 130 00:15:03,527 --> 00:15:05,027 ‫چرا دنبالشی؟ 131 00:15:06,447 --> 00:15:07,823 ‫خیلی سوال می‌پرسی 132 00:15:07,907 --> 00:15:09,783 ‫می‌تونیم نوبتی بپرسیم 133 00:15:16,123 --> 00:15:18,918 ‫چه‌جور راهبه‌ای آبجو می‌خوره و ‫سنگ‌چینی بلده؟ 134 00:15:19,793 --> 00:15:21,293 ‫کسی که همیشه راهبه نبوده 135 00:15:22,129 --> 00:15:23,297 ‫بنا بودی؟ 136 00:15:23,380 --> 00:15:25,758 ‫شوهرم بود. از اون یاد گرفتم 137 00:15:26,425 --> 00:15:28,886 ‫توی یه شهری در جنوب، با هم کار می‌کردیم 138 00:15:28,969 --> 00:15:30,721 ‫حالا نوبت منه. مردی که دنبالشی؟ 139 00:15:33,098 --> 00:15:34,598 ‫یه نقشه‌کش 140 00:15:35,142 --> 00:15:36,936 ‫چی ازش می‌خوای؟ 141 00:15:37,019 --> 00:15:38,519 ‫جوابی برای ناشناخته‌ها 142 00:15:43,734 --> 00:15:45,234 ‫وقتی جوون بودم... 143 00:15:46,111 --> 00:15:48,697 ‫پدرم منو به یه سفر به سمت شمال برد 144 00:15:48,781 --> 00:15:51,158 ‫کشتی توی طوفان از مسیر منحرف شد 145 00:15:52,534 --> 00:15:56,205 ‫صبح که آسمون صاف شد، ‫یه چیزی توی افق دیدم 146 00:15:58,624 --> 00:16:01,835 ‫ردیفی از درخت‌های بلند، ‫که زیر آفتاب می‌درخشیدن 147 00:16:02,962 --> 00:16:05,464 ‫من اهل گرینلند هستم. ‫قبلاً همچین درخت‌هایی ندیده بودم 148 00:16:09,093 --> 00:16:11,178 ‫وقتی رفتم به پدرم بگم... 149 00:16:13,013 --> 00:16:15,975 ‫خشکی ناپدید شد ‫و من تنها کسی بودم که دیدمش 150 00:16:18,394 --> 00:16:21,188 ‫تا مدت‌ها، شب‌ها بیدار دراز می‌کشیدم، 151 00:16:21,271 --> 00:16:23,899 ‫و سعی می‌کردم یادم بیاد چه شکلی بود 152 00:16:25,818 --> 00:16:29,238 ‫برای خواهرم تعریفش کردم ‫تا تصویرش توی ذهنم زنده بمونه 153 00:16:31,532 --> 00:16:33,032 ‫ولی در نهایت... 154 00:16:34,451 --> 00:16:37,579 ‫باور کردم که توهم زده بودم 155 00:16:40,416 --> 00:16:42,167 ‫می‌خوای بدونی واقعیه؟ 156 00:16:45,004 --> 00:16:46,504 ‫آره 157 00:16:50,467 --> 00:16:51,967 ‫و الان کجاست؟ 158 00:16:52,344 --> 00:16:53,220 ‫کی؟ 159 00:16:53,303 --> 00:16:54,803 ‫شوهرت 160 00:16:56,098 --> 00:16:57,598 ‫اینجا که نیست 161 00:17:00,561 --> 00:17:02,061 ‫سنگ بیشتری لازم داریم 162 00:17:05,649 --> 00:17:07,149 ‫اسبم! 163 00:17:34,261 --> 00:17:35,761 ‫خب؟ 164 00:17:36,764 --> 00:17:38,264 ‫دیگه چیزی نمونده 165 00:17:43,145 --> 00:17:44,645 ‫فکر کنم داری دروغ میگی 166 00:17:46,690 --> 00:17:48,190 ‫لرد مگنوس! 167 00:19:07,813 --> 00:19:09,313 ‫زود باشین! 168 00:19:10,774 --> 00:19:13,026 ‫یالا! بجنبین! 169 00:19:23,912 --> 00:19:25,412 ‫مال اولافه 170 00:19:32,462 --> 00:19:35,299 ‫یه تابلو. به لاتین نوشته شده 171 00:19:44,141 --> 00:19:46,351 ‫دو تا قایق داریم! عجله کنین! 172 00:19:52,482 --> 00:19:56,987 ‫«حماقت پدر در پسر زنده است» 173 00:20:02,492 --> 00:20:03,992 ‫این یه تله ست 174 00:20:04,119 --> 00:20:05,787 ‫اونا یومزبورگ رو ترک نکرده بودن 175 00:20:05,871 --> 00:20:07,539 ‫ما که همه جا رو گشتیم! 176 00:20:07,623 --> 00:20:10,292 ‫همه جا رو نه، مُرده‌ها رو نه! ‫برگردین به یومزبورگ! 177 00:20:10,375 --> 00:20:11,875 ‫بجنبین! 178 00:20:16,965 --> 00:20:18,465 ‫فریدیس! 179 00:20:24,556 --> 00:20:26,183 ‫پارو بزنین! 180 00:20:27,517 --> 00:20:28,352 ‫سریع‌تر! 181 00:20:28,435 --> 00:20:30,896 ‫یالا بچه‌ها. ‫بیاین! بشینین! 182 00:20:32,314 --> 00:20:34,775 ‫یالا! پارو بزنین! پارو بزنین! 183 00:21:06,640 --> 00:21:09,851 ‫- ادامه بدین! یالا! ‫- سریع‌تر! 184 00:21:10,227 --> 00:21:11,727 ‫دارن میان! 185 00:21:14,606 --> 00:21:16,106 ‫دارن میان! 186 00:21:17,484 --> 00:21:19,069 ‫پارو بزنین! 187 00:21:25,075 --> 00:21:26,785 ‫سریع‌تر! 188 00:21:35,877 --> 00:21:38,005 ‫پارو بزنین! 189 00:21:39,006 --> 00:21:40,506 ‫از تمام وجودتون مایه بذارین! 190 00:21:47,389 --> 00:21:50,017 ‫برای تسلیم شدن ‫دیگه خیلی دیره، فریدیس! 191 00:21:50,100 --> 00:21:53,979 ‫شاید پدرمو کشته باشی، ‫ولی از دست من نمی‌تونی فرار کنی! 192 00:21:54,688 --> 00:21:57,774 ‫مردمت مجبور میشن ‫تاوان گناه‌هات رو بدن! 193 00:21:58,650 --> 00:22:01,445 ‫نمی‌خوام تسلیمت بشم، مگنوس! 194 00:22:02,487 --> 00:22:04,573 ‫دارم نابودت می‌کنم! 195 00:22:05,949 --> 00:22:07,449 ‫حالا! 196 00:22:12,372 --> 00:22:14,416 ‫چپ! بپیچین به چپ! 197 00:22:54,289 --> 00:22:56,291 ‫فریدیس! 198 00:22:58,126 --> 00:22:59,920 ‫باید می‌ذاشتی بکشمش 199 00:23:01,630 --> 00:23:03,965 ‫تا بتونی بدون نگرانی بخوابی؟ 200 00:23:04,049 --> 00:23:05,634 ‫نذاشتم بکشیش، 201 00:23:05,717 --> 00:23:07,969 ‫چون بخشش بزرگترین هدیه مسیحه 202 00:23:10,847 --> 00:23:13,642 ‫خب، اینجا... 203 00:23:15,936 --> 00:23:17,479 ‫این هدیه تو رو به کشتن میده 204 00:23:20,982 --> 00:23:23,777 ‫به خدا اعتقاد نداری؟ هر خدایی؟ 205 00:23:25,946 --> 00:23:28,048 ‫دیدم بیشتر از هر چیز دیگه‌ای، 206 00:23:28,049 --> 00:23:30,659 ‫مرگ و نفرت از مذهب ناشی میشه 207 00:23:30,742 --> 00:23:32,619 ‫در مورد دین و مذهب نپرسیدم 208 00:23:33,245 --> 00:23:34,745 ‫در مورد خدا پرسیدم 209 00:23:35,330 --> 00:23:37,457 ‫نیرویی بزرگتر از تو 210 00:23:38,125 --> 00:23:39,709 ‫عاقل‌تر از تو 211 00:23:41,002 --> 00:23:42,546 ‫قادر به بخشش 212 00:23:44,756 --> 00:23:47,801 ‫هر خدایی که بتونه منو ببخشه احمقه 213 00:23:49,386 --> 00:23:50,886 ‫من احمق‌ها رو نمی‌پرستم 214 00:23:53,306 --> 00:23:55,642 ‫همه‌مون بار اشتباهاتمون رو به دوش می‌کشیم 215 00:23:59,104 --> 00:24:01,523 ‫شوهرم ترکم کرد 216 00:24:03,150 --> 00:24:04,650 ‫ترکم کرد چون... 217 00:24:07,195 --> 00:24:08,695 ‫بچه‌مون رو کشتم 218 00:24:15,370 --> 00:24:16,913 ‫وقتی اون نبود... 219 00:24:18,748 --> 00:24:22,085 ‫غارتگرها به روستامون حمله کردن ‫و خیلی‌ها رو کشتن 220 00:24:23,461 --> 00:24:25,384 ‫وقتی به خونه‌مون رسیدن، 221 00:24:25,385 --> 00:24:27,924 ‫من با پسرمون زیر کف اتاق مخفی شده بودم 222 00:24:30,135 --> 00:24:32,554 ‫فقط چند ماهش بود 223 00:24:34,973 --> 00:24:36,473 ‫و گریه کرد 224 00:24:40,061 --> 00:24:41,771 ‫نوزادها گریه می‌کنن 225 00:24:45,192 --> 00:24:46,692 ‫برای ساکت کردنش... 226 00:24:48,111 --> 00:24:49,611 ‫من... 227 00:24:50,488 --> 00:24:52,616 ‫دهن کوچیکشو با دستم گرفتم 228 00:24:56,244 --> 00:24:57,954 ‫ولی اونا نمی‌رفتن 229 00:25:04,586 --> 00:25:07,214 ‫و اونم گریه‌ش بند نمی‌اومد 230 00:25:10,967 --> 00:25:13,220 ‫پس، محکمتر فشار دادم 231 00:25:19,768 --> 00:25:23,605 ‫وقتی بالاخره رفتن، خودم زنده بودم 232 00:25:26,858 --> 00:25:28,568 ‫ولی بچه‌م مُرده بود 233 00:25:32,656 --> 00:25:35,457 ‫شوهرم سعی کرد منو ببخشه، 234 00:25:35,458 --> 00:25:36,993 ‫ولی نتونست 235 00:25:39,621 --> 00:25:42,082 ‫مردم روستامون هم نتونستن 236 00:25:47,837 --> 00:25:49,337 ‫به نظرت... 237 00:25:50,548 --> 00:25:52,048 ‫خدات تو رو بخشیده؟ 238 00:25:54,261 --> 00:25:55,761 ‫نه 239 00:25:57,389 --> 00:25:59,557 ‫معتقدم بهم کمک کرد خودمو ببخشم 240 00:26:26,418 --> 00:26:28,461 ‫توسیگ! هارولد! 241 00:26:28,545 --> 00:26:31,965 ‫یالا. بیاین جشن بگیریم. بیاین ‫[دانمارک] 242 00:27:08,251 --> 00:27:09,878 ‫اینجا جمع شدیم... 243 00:27:11,379 --> 00:27:13,506 ‫زیر شاخه‌های درخت نخستین... 244 00:27:14,674 --> 00:27:18,386 ‫که ازش برای ‫محافظت از مردم وند تشکر کنیم 245 00:27:19,846 --> 00:27:22,896 ‫اجداد ما به این باور بودن ‫که از ریشه‌های این درخت، 246 00:27:22,897 --> 00:27:25,477 ‫هر چیزی که می‌دونیم و دوست داریم ‫رشد می‌کنه 247 00:27:27,145 --> 00:27:30,732 ‫داستان‌هایی رو که ‫از درخت بزرگ زندگی براتون گفتم یادتونه؟ 248 00:27:31,232 --> 00:27:32,732 ‫این همون درخته 249 00:27:32,734 --> 00:27:34,736 ‫خیلی چیزها رو تحمل کرده، 250 00:27:34,737 --> 00:27:36,738 ‫همونطور که مردم ما تحمل کردن... 251 00:27:38,323 --> 00:27:41,868 ‫همونطور که ریشه‌های من عمیق و قوی‌ان 252 00:27:43,203 --> 00:27:45,038 ‫باشد که برای همه‌مون درس عبرتی باشه 253 00:27:51,461 --> 00:27:52,629 ‫بیا 254 00:27:52,712 --> 00:27:54,047 ‫بچه‌ها، بجنبین 255 00:27:54,130 --> 00:27:55,630 ‫پدربزرگ! 256 00:27:56,341 --> 00:27:57,841 ‫گیتا! 257 00:28:07,227 --> 00:28:08,727 ‫ارل گاودین 258 00:28:09,813 --> 00:28:11,439 ‫به دانمارک خوش اومدین 259 00:28:13,942 --> 00:28:16,528 ‫شاه کانوت تونست برکت پاپ رو 260 00:28:16,611 --> 00:28:20,156 ‫در سه تا شهرستان در جنوب ‫که با وندها اختلاف داشتن، کسب کنه 261 00:28:20,240 --> 00:28:23,827 ‫کلام اون و کلام کلیسا ‫از این توافق دفاع می‌کنه 262 00:28:24,536 --> 00:28:26,036 ‫عالیه 263 00:28:27,205 --> 00:28:30,250 ‫خب بگو ببینم، با پاپ ملاقات کردی؟ 264 00:28:32,877 --> 00:28:34,377 ‫بله 265 00:28:35,004 --> 00:28:37,006 ‫مرد بزرگیه؟ 266 00:28:37,715 --> 00:28:39,384 ‫قد و وزن مناسبی داره 267 00:28:40,009 --> 00:28:42,679 ‫و از چه‌جور تبری توی جنگ استفاده می‌کنه؟ 268 00:28:43,722 --> 00:28:46,433 ‫یه تبر بزرگ مثل مال من، ‫یا یه تبر دستی کوچیک؟ 269 00:28:47,392 --> 00:28:48,893 ‫یا شاید شمشیرزنه 270 00:28:48,977 --> 00:28:51,248 ‫منظورتون رو می‌فهمم، اعلی‌حضرت، 271 00:28:51,249 --> 00:28:53,064 ‫ولی مردم وند الان مسیحی‌ان، 272 00:28:53,148 --> 00:28:56,693 ‫و اگه به خواسته‌های پاپ عمل نکنن ‫نمی‌تونن در برابر فشاری که 273 00:28:56,776 --> 00:29:00,530 ‫کلیسا می‌تونه بهشون وارد کنه مقاومت کنن. ‫پسرتون اینو درک می‌کنه 274 00:29:01,948 --> 00:29:03,448 ‫معامله خوبی انجام داد 275 00:29:05,201 --> 00:29:08,121 ‫یه وایکینگ توی رم 276 00:29:09,873 --> 00:29:12,500 ‫که با رهبر کلیسای مسیحی دیدار می‌کنه 277 00:29:12,584 --> 00:29:14,461 ‫کاش بودم و می‌دیدم 278 00:29:15,879 --> 00:29:17,672 ‫به خوبی مردم شما رو نمایندگی کرد 279 00:29:19,215 --> 00:29:22,010 ‫بهم گفتن، تو هم همینطور بودی 280 00:29:22,093 --> 00:29:23,845 ‫مثل یه وایکینگ جنگید 281 00:29:24,637 --> 00:29:26,806 ‫از بودنم در اینجا واقعاً شاکرم 282 00:29:26,890 --> 00:29:28,558 ‫زنی که وایکینگه، 283 00:29:29,601 --> 00:29:32,187 ‫و دو پسر قوی که ‫خون شما در رگ‌هاشونه 284 00:29:35,190 --> 00:29:37,609 ‫و نظرت در مورد نوه من چیه؟ 285 00:29:39,903 --> 00:29:42,697 ‫خیال داره وارث تاج و تخت انگلستان بشه 286 00:29:45,784 --> 00:29:47,284 ‫مثل یه پادشاه می‌جنگه، 287 00:29:47,535 --> 00:29:50,955 ‫ولی در مورد انگلستان اطلاعات کمی داره، ‫و رقبایی هم خواهد داشت 288 00:29:51,039 --> 00:29:52,539 ‫براشون آماده‌ام 289 00:29:53,082 --> 00:29:54,626 ‫و گادوین رو دارم که راهنماییم کنه 290 00:29:55,418 --> 00:29:58,213 ‫من شجاعانه با وندها جنگیدم، ‫از هر کسی می‌خواین بپرسین 291 00:29:58,296 --> 00:30:01,549 ‫یه پادشاه باید همونقدر که شجاعه، ‫باهوش هم باشه 292 00:30:03,259 --> 00:30:05,637 ‫یه پادشاه واقعی ‫حمله اونا رو پیش‌بینی می‌کرد، 293 00:30:05,720 --> 00:30:07,263 ‫و نگهبان می‌ذاشت 294 00:30:08,389 --> 00:30:09,889 ‫باید سرسخت‌تر می‌بود 295 00:30:11,017 --> 00:30:13,520 ‫وقتی هم‌سن تو بودم، ‫پدرم پادشاه دانمارک بود 296 00:30:14,771 --> 00:30:16,981 ‫یه پادشاه فقیر بود و ‫کشور رنج و عذاب می‌کشید 297 00:30:18,107 --> 00:30:21,486 ‫و با وجود اینکه مشخص بود ‫که من حاکم خیلی بهتری میشم، 298 00:30:22,111 --> 00:30:23,822 ‫تاج و تخت رو رها نمی‌کرد 299 00:30:25,448 --> 00:30:28,409 ‫می‌تونستم همونطور که مشاورهام می‌گفتن ‫منتظر باشم تا نوبتم بشه، 300 00:30:28,493 --> 00:30:30,203 ‫ولی راه دیگه‌ای رو انتخاب کردم 301 00:30:31,955 --> 00:30:33,455 ‫کشتمش 302 00:30:37,544 --> 00:30:40,244 ‫اگه واقعاً می‌خوای حکومن کنی، 303 00:30:40,245 --> 00:30:42,173 ‫باید سرسخت‌تر باشی 304 00:30:44,732 --> 00:30:47,732 ‫[نورماندی] 305 00:30:50,098 --> 00:30:51,598 ‫شاهزاده ادوارد! 306 00:30:52,016 --> 00:30:54,602 ‫بیاین قبل از اینکه برم ‫باهم بریم سواری 307 00:30:54,686 --> 00:30:55,937 ‫منم میام! 308 00:30:56,020 --> 00:30:58,356 ‫نه آلفرد. مادرت می‌خواد ببیندت 309 00:31:00,900 --> 00:31:03,820 ‫بیا. آخرین سفر با مهمونتون 310 00:31:07,490 --> 00:31:08,990 ‫اگه نگرانی... 311 00:31:09,951 --> 00:31:11,451 ‫نگهبان‌هاتو بیار 312 00:31:15,831 --> 00:31:25,831 ‫«دیجــــی موویـــــز» 313 00:31:37,896 --> 00:31:39,522 ‫آلفرد، برادرت کجاست؟ 314 00:31:39,606 --> 00:31:41,649 ‫با کانوت برای سواری رفت 315 00:31:43,276 --> 00:31:45,862 ‫می‌خواستم باهاش برم، ‫ولی اجازه نداد 316 00:31:48,072 --> 00:31:49,991 ‫گفت می‌خواد فقط با ادوارد بره 317 00:32:11,930 --> 00:32:13,430 ‫چرا افرادم برگشتن؟ 318 00:32:13,473 --> 00:32:15,016 ‫چون من بهشون گفتم 319 00:32:16,601 --> 00:32:19,554 ‫تعجب می‌کنم که چقدر کم گرفتن ‫تا بهت پشت کنن 320 00:32:20,897 --> 00:32:22,397 ‫می‌خوای چیکار کنی؟ 321 00:32:24,192 --> 00:32:25,692 ‫آروم باش، ادوارد 322 00:32:26,444 --> 00:32:30,198 ‫اگه می‌خواستم بهت آسیب بزنم، ‫خیلی قبل‌تر زده بودم 323 00:32:33,284 --> 00:32:35,578 ‫بیا پایین حرف بزنیم 324 00:32:53,304 --> 00:32:56,224 ‫تو خیلی واضح و روشن ‫احساساتت نسبت به من رو نشون دادی 325 00:32:58,059 --> 00:32:59,559 ‫یا مادرت 326 00:33:00,853 --> 00:33:04,357 ‫یا اعتقادت به اینکه پادشاهی انگلستان... 327 00:33:05,608 --> 00:33:07,108 ‫متعلق به توئه 328 00:33:07,986 --> 00:33:10,905 ‫هست! تاج و تخت متعلق به ‫خاندان وسکسه! 329 00:33:10,989 --> 00:33:12,489 ‫یه روزی 330 00:33:13,324 --> 00:33:14,824 ‫ولی الان نه 331 00:33:16,327 --> 00:33:19,706 ‫و من به خاطر اشتباهاتی که ‫پدرت مرتکب شد، روی اون تخت می‌شینم 332 00:33:21,082 --> 00:33:23,251 ‫ولی یه روزی میاد که دیگه نشینم 333 00:33:24,335 --> 00:33:25,835 ‫و وقتی اون روز برسه... 334 00:33:27,130 --> 00:33:29,882 ‫شاید یکی از پسرهام تاج رو سرش بذاره 335 00:33:32,176 --> 00:33:34,512 ‫شاید تو یا برادرت 336 00:33:36,431 --> 00:33:40,059 ‫ولی هرکسی که تاج رو سرش بذاره ‫باید متوجه یه چیز مهمی باشه، 337 00:33:40,143 --> 00:33:41,728 ‫وگرنه تاج مدت زیادی ‫روی سرش نمی‌مونه 338 00:33:43,980 --> 00:33:46,899 ‫تاج و تخت شاید ارثی باشه... 339 00:33:49,277 --> 00:33:51,237 ‫ولی شاه‌ها ساخته میشن 340 00:33:52,488 --> 00:33:54,073 ‫پدرت اینو می‌فهمید 341 00:33:55,366 --> 00:33:56,866 ‫منم همینطور 342 00:33:57,493 --> 00:33:59,912 ‫شاید یه روز تو هم بفهمی 343 00:34:04,500 --> 00:34:06,000 ‫چرا اینا رو بهم میگی؟ 344 00:34:09,464 --> 00:34:10,965 ‫چون مادرت دوستت داره 345 00:34:12,508 --> 00:34:14,008 ‫و من عاشق مادرت‌ام 346 00:34:15,053 --> 00:34:17,346 ‫و از رفتاری که باهاش داری خوشم نمیاد 347 00:34:18,222 --> 00:34:19,891 ‫اون ما رو رها کرد 348 00:34:19,974 --> 00:34:21,768 ‫این کارو کرد که ازتون محافظت کنه 349 00:34:21,851 --> 00:34:23,644 ‫توی انگلستان جاتون امن نیست 350 00:34:24,729 --> 00:34:28,441 ‫این کارو کرد که ‫فرصتی برای زنده موندن بهتون بده! 351 00:34:31,402 --> 00:34:32,902 ‫به این خاطر مجازاتش نکن 352 00:34:44,665 --> 00:34:48,086 ‫اگه می‌خوای پادشاه باشی، ‫مثل یه پادشاه رفتار کن 353 00:34:49,170 --> 00:34:53,758 ‫در غیر این صورت غرور و خشمت ‫کارتو تموم می‌کنه 354 00:35:07,105 --> 00:35:08,815 ‫شاهزاده یاروسلاو، 355 00:35:08,898 --> 00:35:12,360 ‫چرا هر بار که میای اینجا ‫درخواست سرباز بیشتر داری؟ 356 00:35:12,443 --> 00:35:15,863 ‫چون هنوز بهشون نیاز دارم 357 00:35:15,947 --> 00:35:19,450 ‫می‌تونم ۲۰۰۰ سرباز بهت بدم. نه بیشتر 358 00:35:21,035 --> 00:35:23,746 ‫فکر می‌کردم سعی داریم ‫مشکل پچنگ‌ها رو حل کنیم 359 00:35:24,372 --> 00:35:26,916 ‫با ۲ هزار نفر ‫تخمشونم نمی‌تونم خراش بدم 360 00:35:27,708 --> 00:35:29,252 ‫حداقل ۵ هزار نفر 361 00:35:30,044 --> 00:35:31,544 ‫این تعداد نمی‌تونم بهت بدم 362 00:35:31,921 --> 00:35:34,413 ‫پس وقتی پچنگ‌ها ‫داشتن روی دیوارت می‌شاشیدن، 363 00:35:34,414 --> 00:35:35,925 ‫نیا از من کمک بخواه 364 00:35:36,425 --> 00:35:39,137 ‫۲ هزار تا از وایکینگ‌هام رو ‫در اختیارتون می‌ذارم 365 00:35:39,971 --> 00:35:42,932 ‫ارزششون دو برابر سربازهای ژنرال مانیاکیسه 366 00:35:43,516 --> 00:35:45,101 ‫و کی رهبریشون می‌کنه؟ تو؟ 367 00:35:45,184 --> 00:35:46,684 ‫نه 368 00:35:47,478 --> 00:35:48,978 ‫اینجا بهش نیازه 369 00:35:52,316 --> 00:35:55,653 ‫من دیگه باید برم. ‫توافق کردیم؟ 370 00:35:55,736 --> 00:35:57,236 ‫بله 371 00:35:59,157 --> 00:36:01,659 ‫راه درازی رو اومدین، ملکه 372 00:36:01,742 --> 00:36:04,595 ‫برام سواله که تا حالا ‫دلتنگ خونه قدیمی و 373 00:36:04,596 --> 00:36:06,664 ‫مردمتون در شمال نشدین؟ 374 00:36:07,248 --> 00:36:09,041 ‫الان اینجا خونه منه، یاروسلاو 375 00:36:09,959 --> 00:36:11,836 ‫مردمم اینان 376 00:36:25,892 --> 00:36:27,955 ‫وای برادرزاده، یادم رفته بود که 377 00:36:27,956 --> 00:36:30,313 ‫قسطنطنیه چقدر شگفت‌انگیزه 378 00:36:31,397 --> 00:36:34,442 ‫هنر، فرهنگ، زیبایی 379 00:36:38,487 --> 00:36:41,741 ‫با وجود اینا، سرزنشت نمی‌کنم ‫که وطنت رو فراموش کردی 380 00:36:42,825 --> 00:36:44,325 ‫نروژ رو فراموش نکردم 381 00:36:45,786 --> 00:36:49,457 ‫مگه هفت سال پیش بهت نگفتم ‫که میام اینجا و ثروت جمع می‌کنم؟ 382 00:36:49,540 --> 00:36:51,751 ‫که بتونم برگردم خونه و ‫چیزی که صاحبش‌ام پس بگیرم؟ 383 00:36:52,627 --> 00:36:54,127 ‫آره، گفتی 384 00:36:54,212 --> 00:36:55,712 ‫و در طی این سال‌ها، 385 00:36:56,380 --> 00:37:00,468 ‫تمام اون ثروت رو به نووگورود نفرستادم ‫که ازشون محافظت کنی؟ 386 00:37:01,093 --> 00:37:02,593 ‫وظیفه‌شناسانه 387 00:37:03,638 --> 00:37:05,138 ‫پس چرا بهم شک داری؟ 388 00:37:06,390 --> 00:37:10,102 ‫چون طلای کافی برای ‫تشکیل ۵ تا ارتش رو داری! 389 00:37:10,895 --> 00:37:12,395 ‫ولی هنوز اینجایی 390 00:37:14,857 --> 00:37:17,276 ‫اینجا هنوز کارهایی هست ‫که باید انجام بدم 391 00:37:17,360 --> 00:37:22,114 ‫آره، تو رو اسپارتاکوتیکوس کردن! ‫یه مرد مهم! 392 00:37:23,324 --> 00:37:24,824 ‫اسپاتاروکاندیداتوس 393 00:37:25,952 --> 00:37:29,538 ‫معلومه که مهمه. ‫یه قدم با امپراتور فاصله دارم 394 00:37:30,414 --> 00:37:31,914 ‫عجب! 395 00:37:32,667 --> 00:37:34,167 ‫امپراتور... 396 00:37:43,803 --> 00:37:46,931 ‫هارالد، می‌دونی فرق بین ‫عطش و اشتها چیه؟ 397 00:37:49,016 --> 00:37:52,478 ‫عطش چیزیه که بدنمون میگه نیاز داریم 398 00:37:52,561 --> 00:37:54,605 ‫اشتها چیزیه که ما می‌خوایم 399 00:37:56,691 --> 00:37:58,191 ‫فرقشون رو می‌دونم، عمو 400 00:37:59,610 --> 00:38:01,779 ‫سال‌ها پیش ازم خواستی بهت بگم 401 00:38:02,613 --> 00:38:04,829 ‫در مورد زنی که ‫توی یوزمبورگ ناپدید شده 402 00:38:04,830 --> 00:38:06,784 ‫چیزی شنیدم یا نه؟ 403 00:38:09,996 --> 00:38:12,039 ‫اولاف هم در موردش ازم پرسید 404 00:38:13,833 --> 00:38:15,918 ‫به نظر میاد یومزبورگ رو پیدا کرده، 405 00:38:17,003 --> 00:38:18,713 ‫و سعی کرده نابودش کنه 406 00:38:22,550 --> 00:38:24,050 ‫و چی شده؟ 407 00:38:24,093 --> 00:38:26,894 ‫زنه اون و همه افرادش رو کشت، 408 00:38:26,895 --> 00:38:28,973 ‫و حالا به یومزبورگ حکومت می‌کنه 409 00:38:32,893 --> 00:38:34,854 ‫همیشه مقدر بود که یه حاکم بشه 410 00:38:40,651 --> 00:38:43,446 ‫حاکمی با یه بچه هفت ساله 411 00:38:48,743 --> 00:38:50,243 ‫ممنون، عمو 412 00:38:50,995 --> 00:38:52,495 ‫خوشحالم که فهمیدم 413 00:38:55,374 --> 00:38:59,295 ‫ولی برای ترک اینجا کافی نیست؟ 414 00:38:59,879 --> 00:39:01,422 ‫فریدیس راه خودشو انتخاب کرد 415 00:39:04,133 --> 00:39:05,633 ‫منم راه خودمو 416 00:39:34,747 --> 00:39:36,290 ‫حالا چیکار کنیم؟ 417 00:39:36,374 --> 00:39:39,377 ‫قایق نداریم. ‫نمی‌تونیم برگردیم خونه 418 00:39:40,294 --> 00:39:41,794 ‫اینجا گیر افتادیم! 419 00:39:43,422 --> 00:39:44,922 ‫یه فکری دارم 420 00:39:45,758 --> 00:39:47,176 ‫برو آشپزخونه رو پیدا کن، 421 00:39:47,259 --> 00:39:49,637 ‫یه قرص نون بزرگ برای خودت بپز بخورش 422 00:39:50,805 --> 00:39:52,305 ‫اگه فایده‌ای نداره... 423 00:39:53,516 --> 00:39:56,227 ‫برای معجزه دوم ‫به درگاه سنت اولاف دعا کن! 424 00:40:16,414 --> 00:40:18,124 ‫موفق شدی! 425 00:40:18,999 --> 00:40:20,499 ‫نه 426 00:40:20,918 --> 00:40:22,418 ‫ما موفق شدیم 427 00:40:29,427 --> 00:40:30,927 ‫حالا چیکار کنیم؟ 428 00:40:35,141 --> 00:40:38,394 ‫حالا یه خونه جدید پیدا می‌کنیم 429 00:40:52,199 --> 00:40:54,243 ‫ببخشید که مجبور شدم اسبتون رو ببرم، 430 00:40:54,910 --> 00:40:56,996 ‫ولی باید خواهرمو پیدا می‌کردم 431 00:40:58,164 --> 00:40:59,664 ‫این استره 432 00:41:00,249 --> 00:41:01,749 ‫اومدیم کمکتون کنیم 433 00:41:01,959 --> 00:41:04,044 ‫دو جفت دست دیگه برای ساختن کلیساتون 434 00:41:05,754 --> 00:41:07,254 ‫خیلی ازتون ممنونم 435 00:41:23,105 --> 00:41:24,605 ‫بیاین بریم، بچه‌ها 436 00:41:34,533 --> 00:41:36,243 ‫خداحافظ، پرنس ادوارد 437 00:41:37,411 --> 00:41:38,911 ‫خداحافظ، شاه کانوت 438 00:41:42,541 --> 00:41:44,041 ‫خداحافظ ادوارد 439 00:41:45,836 --> 00:41:49,131 ‫خداحافظ، مادر. ‫مشتاقانه منتظر برگشتت هستم 440 00:42:19,703 --> 00:42:21,205 ‫برای شما، سرورم 441 00:42:22,248 --> 00:42:23,748 ‫خودم تراشیدمش 442 00:42:27,753 --> 00:42:29,797 ‫به شمایل کی تراشیدیش؟ 443 00:42:29,880 --> 00:42:32,007 ‫خدای وایکینگه، ثور 444 00:42:32,841 --> 00:42:35,553 ‫می‌دونم وقتی بچه بودین، ‫بهتون الهام می‌بخشید 445 00:42:35,636 --> 00:42:39,014 ‫ریشش رو گرفته و ‫با نفسش بادها رو کنترل می‌کنه 446 00:42:39,098 --> 00:42:41,725 ‫باشد که باد خوبی ‫در سفر به خونه براتون فراهم کنه 447 00:42:42,476 --> 00:42:45,437 ‫خیلی وقت بود که ‫به همچین چیزهایی فکر نکرده بودم 448 00:42:46,981 --> 00:42:50,776 ‫بابت این هدیه ازت ممنونم، ‫ویلیام، دوک نورماندی 449 00:42:51,485 --> 00:42:54,572 ‫خون رولو در رگ‌های تو جاریه 450 00:42:58,909 --> 00:43:00,661 ‫باشد که ازش قدرت بگیری 451 00:43:03,831 --> 00:43:06,709 ‫از یه وایکینگ، به یه وایکینگ دیگه 452 00:43:08,460 --> 00:43:09,960 ‫ممنونم 453 00:43:26,604 --> 00:43:29,440 ‫مطمئنی نمی‌تونم راضیت کنم بیشتر بمونی؟ 454 00:43:29,523 --> 00:43:33,319 ‫نه. نمی‌خوام یه سنگ دیگه هم بلند کنم 455 00:43:42,202 --> 00:43:44,204 ‫توی پیدا کردن درخت‌هات موفق باشی 456 00:43:46,206 --> 00:43:48,834 ‫وقتی کلیسات تموم بشه، ‫چه اتفاقی می‌افته؟ 457 00:43:48,917 --> 00:43:50,417 ‫ناقوسی ندیدم 458 00:43:52,838 --> 00:43:54,965 ‫وقتی تمومش کنیم، ‫خدا یکی برامون فراهم می‌کنه 459 00:44:19,354 --> 00:44:29,354 ‫«ترجمه از ایلیا» ‫::. EILIA .:: 460 00:44:29,355 --> 00:44:39,355 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 461 00:44:39,356 --> 00:44:49,356 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫DigiMoviez@