1 00:00:01,100 --> 00:00:06,733 ‫بامابین تقدیم می‌کند ‫.:: Bamabin.com ::. 2 00:01:33,746 --> 00:01:35,813 ‫فصل اول — قسمت هفتم ‫«دریفت‌مارک» 3 00:01:56,785 --> 00:02:04,785 ‫مترجم: «تارخ علی‌خانی» ‫در تلگرام: aManOfWar@ 4 00:02:12,595 --> 00:02:15,347 ‫امروز گرد هم آمده‌ایم... 5 00:02:15,395 --> 00:02:19,849 ‫تا بانو لینا از خاندان ولاریون را... 6 00:02:19,849 --> 00:02:26,604 ‫به دریای ابدیت، ‫ یعنی بارگاه خدای سفیدگون بسپاریم. 7 00:02:26,629 --> 00:02:30,289 ‫که تا ابدیت تحت حفاظت وی باشد. 8 00:02:32,548 --> 00:02:36,268 ‫اکنون که او آماده‌ی این سفر می‌شود... 9 00:02:36,292 --> 00:02:43,335 ‫دو فرزند دختر از وی به جای می‌ماند. 10 00:02:44,215 --> 00:02:51,859 ‫هرچند که مادر از این سفر باز نمی‌گردد... 11 00:02:51,883 --> 00:02:55,740 ‫اما آن‌ها توسط پیوند خونی‌شان ‫ تا به ابد از از یک‌دیگر حمایت خواهند کرد. 12 00:02:56,665 --> 00:03:02,088 ‫در خون ما نمک جریان دارد. 13 00:03:03,580 --> 00:03:06,806 ‫و خون ما خروشان است. 14 00:03:07,780 --> 00:03:11,278 ‫خون ما خالص است. 15 00:03:14,082 --> 00:03:18,829 ‫و نباید هیچ‌گاه آرام بگیرد. 16 00:03:30,741 --> 00:03:34,048 ‫برادرزاده‌ی عزیزم... 17 00:03:34,072 --> 00:03:39,529 ‫باشد که باد موافقی به قدرت اراده‌‌ات... 18 00:03:39,553 --> 00:03:43,692 ‫و امواجی به آرامی روحیه ات... 19 00:03:43,716 --> 00:03:49,093 ‫و آخرتی به به پرباری ‫ نیکی‌ات از تو استقبال کند. 20 00:03:49,117 --> 00:03:53,152 ‫از دریا آمده‌ایم... 21 00:03:53,176 --> 00:03:56,630 ‫و بدان برخواهیم گشت. 22 00:04:56,464 --> 00:04:58,132 ‫پدرت رو ندیدی؟ 23 00:05:00,384 --> 00:05:03,304 ‫دخترعموهات مامانشون رو از دست دادن. 24 00:05:03,387 --> 00:05:05,056 ‫بد نیست بری بهشون تسلیت بگی. 25 00:05:05,139 --> 00:05:06,974 ‫یه نفر هم باید به من تسلیت بگه. 26 00:05:07,058 --> 00:05:08,768 ‫- جیس. ‫- باید می‌رفتیم هارن‌هال... 27 00:05:08,851 --> 00:05:10,770 ‫که برای ارباب لایونل و ‫ سر هاروین سوگواری کنیم. 28 00:05:12,146 --> 00:05:14,482 ‫خوبیت نداره. 29 00:05:15,441 --> 00:05:19,111 ‫خاندان ولاریون با ما نسبت دارن، ‫ولی استرانگ‌ها نه. 30 00:05:19,820 --> 00:05:20,946 ‫به من نگاه کن. 31 00:05:21,739 --> 00:05:23,282 ‫متوجه‌ای؟ 32 00:05:51,894 --> 00:05:53,479 ‫دستان مشغول بافتن هستند. 33 00:05:53,562 --> 00:05:55,481 ‫قرقره‌ی سبز، قرقره‌ی مشکی... 34 00:05:55,564 --> 00:05:57,900 ‫اژدهایانی از جنس گوشت و خون. 35 00:05:57,983 --> 00:06:00,528 ‫اژدهایانی از نخ می‌بافند. 36 00:06:00,611 --> 00:06:03,906 ‫دستان مشغول بافتن هستند... 37 00:06:03,989 --> 00:06:07,243 ‫- این به کی رفته؟ ‫- ولی خواهرمونه. 38 00:06:07,326 --> 00:06:09,954 ‫- خودت باهاش ازدواج کن پس. ‫- حاضرم وظایفم رو انجام بدم... 39 00:06:10,037 --> 00:06:12,665 ‫- یعنی اگر مادر ما رو نامزد می‌کرد. ‫- اگر می‌کرد... 40 00:06:12,748 --> 00:06:14,416 ‫باعث تقویت قدرت خاندان می‌شه. 41 00:06:14,500 --> 00:06:16,168 ‫خون والریاییمون خالص می‌‌مونه. 42 00:06:16,252 --> 00:06:18,838 ‫- دختره احمقه. ‫- همسر آیندته. 43 00:06:21,257 --> 00:06:23,342 ‫ولی راستش... 44 00:06:24,343 --> 00:06:25,928 ‫یه تفاهم داریم. 45 00:06:26,011 --> 00:06:29,557 ‫هردومون چیزهایی رو دوست داریم که ‫پاهای بلند و کشیده‌ای دارن. 46 00:06:31,642 --> 00:06:33,102 ‫آهای! 47 00:06:33,894 --> 00:06:36,230 ‫- یکی دیگه بده! ‫- اگان... 48 00:06:36,897 --> 00:06:39,733 ‫گوشت و خون اژدها، ‫اژدهایانی از نخ می‌بافند. 49 00:06:48,784 --> 00:06:52,121 ‫از وقتی که اومدیم، پسر لایونل استرانگ ‫ به شما خیره شده علیاحضرت. 50 00:06:56,500 --> 00:06:58,043 ‫نگاه زشتی داره. 51 00:06:59,545 --> 00:07:02,089 ‫نگاهش بخاطر غروره سر کریستون. 52 00:07:03,007 --> 00:07:05,342 ‫لریس ارباب جدید هارن‌هال شده. 53 00:07:40,419 --> 00:07:42,213 ‫هم جایگاه من، و هم های‌تاید... 54 00:07:42,296 --> 00:07:44,590 ‫روزی مال تو می‌شه لوسریس. 55 00:07:45,716 --> 00:07:47,801 ‫برادرت هم که بدون شک پادشاه می‌شه. 56 00:07:48,802 --> 00:07:51,722 ‫سرگرم شورا و جلسات می‌شه. 57 00:07:51,805 --> 00:07:54,016 ‫ولی ارباب امواج حاکم دریا می‌شه. 58 00:07:55,059 --> 00:07:56,185 ‫متاسفم... 59 00:07:56,268 --> 00:07:57,853 ‫علاقه‌ای ندارم. 60 00:08:01,273 --> 00:08:03,192 ‫حقته پسر. 61 00:08:07,029 --> 00:08:11,242 ‫برای این که من ارباب دریفت‌مارک بشم... ‫همه باید بمیرن. 62 00:08:18,082 --> 00:08:21,001 ‫- تسلیت عرض می‌کنم. ‫- ممنونم. ممنونم. 63 00:08:44,650 --> 00:08:45,985 ‫مادربزرگ... 64 00:08:50,447 --> 00:08:52,283 ‫دوست ندارم دیگه مامانم رو نبینم. 65 00:10:06,648 --> 00:10:08,192 ‫برو و دوستت رو بیار. 66 00:10:11,695 --> 00:10:12,821 ‫برادر... 67 00:10:54,196 --> 00:10:56,740 ‫بچه‌هات خیلی شبیه مادرشونن. 68 00:10:57,991 --> 00:11:00,160 ‫این هم مایه آرامشه، هم یادآور غم و اندوه. 69 00:11:00,244 --> 00:11:02,162 ‫خودم تجربه‌ش رو داشتم. 70 00:11:03,038 --> 00:11:04,915 ‫گاهی اوقات خدایان بی‌رحمند. 71 00:11:07,251 --> 00:11:09,294 ‫ولی ظاهرا فقط با تو بی‌رحمانه رفتار کردن. 72 00:11:11,463 --> 00:11:12,423 ‫آره. 73 00:11:27,146 --> 00:11:29,857 ‫بهتره با ما برگردی بارانداز پادشاه. 74 00:11:29,940 --> 00:11:31,567 ‫وقتشه برگردی خونه. 75 00:11:31,650 --> 00:11:33,318 ‫خونه‌ی من پنتوسه. 76 00:11:34,528 --> 00:11:37,072 ‫- و خونه‌ی بچه‌هام. ‫- دیمون... 77 00:11:38,031 --> 00:11:40,617 ‫می‌دونم که بین ما کدورت زیاد بوده... 78 00:11:40,701 --> 00:11:42,619 ‫ولی گذشته رو فراموش کن. 79 00:11:44,246 --> 00:11:46,290 ‫جای تو در جوار من خالیه. 80 00:11:46,373 --> 00:11:47,708 ‫انگار که اصلا بهش تعلق داری. 81 00:11:47,791 --> 00:11:50,335 ‫من به هیچ‌جا تعلق ندارم. 82 00:12:00,095 --> 00:12:01,555 ‫برادر... 83 00:12:06,185 --> 00:12:08,562 ‫بهتون تسلیت عرض می‌کنم شاهزاده. 84 00:12:09,271 --> 00:12:12,941 ‫زالو هرچقدر هم که بمکه، ‫شکمش سیرمونی نداره. 85 00:12:24,203 --> 00:12:25,370 ‫وقت خوابه. 86 00:12:25,454 --> 00:12:27,372 ‫- مامان! ‫- گفتم وقت خوابه. 87 00:12:38,425 --> 00:12:39,968 ‫من می‌رم بخوابم اما. 88 00:12:41,803 --> 00:12:44,723 ‫می‌خواید که من مراقب ملکه آلیسنت باشم؟ 89 00:12:48,185 --> 00:12:49,770 ‫نه سر هارولد. 90 00:12:49,853 --> 00:12:51,772 ‫وظیفه‌ش با توست سر کریستون. 91 00:12:54,024 --> 00:12:55,984 ‫فرمانده. 92 00:13:28,976 --> 00:13:30,102 ‫داداش؟ 93 00:13:36,066 --> 00:13:37,568 ‫برو گمشو بخواب. 94 00:14:39,004 --> 00:14:41,590 ‫ می‌خواست برگرده خونه. 95 00:14:41,673 --> 00:14:43,425 ‫ولی اون اجازه نداد. 96 00:14:44,509 --> 00:14:47,054 ‫دیمون کاری که فکر می‌کرد به ‫ صلاح بود رو انجام داد. 97 00:14:48,722 --> 00:14:51,391 ‫آره، ولی به صلاح خودش. 98 00:14:52,976 --> 00:14:55,103 ‫لینا باید پیش طبیب‌های خودمون می‌بود. 99 00:15:00,442 --> 00:15:03,028 ‫جراحان پنتوس هم به اندازه‌ی پزشک‌های ما... 100 00:15:03,111 --> 00:15:04,655 ‫تجربه دارن. 101 00:15:08,617 --> 00:15:13,622 ‫سرنوشتش این بوده، ولی دنبال یه نفری ‫که سرزنشش کنی. 102 00:15:15,207 --> 00:15:17,209 ‫شاید هم خدایان بخاطر غرور بی حد و مرزمون... 103 00:15:18,877 --> 00:15:22,005 ‫تحقیرمون کردن. 104 00:15:27,844 --> 00:15:29,805 ‫تاج سلطنت حق تو بود... 105 00:15:29,888 --> 00:15:34,142 ‫ولی اون احمق‌ها توی شورای بزرگ ‫به زور ازت گرفتنش. 106 00:15:36,853 --> 00:15:40,482 ‫عیبی داره که شوهرت بخواد پسش بگیره؟ 107 00:15:40,565 --> 00:15:43,694 ‫یه امشب هم که شده تظاهر رو بذار کنار. 108 00:15:47,239 --> 00:15:49,282 ‫انگیزه تو برقرار کردن عدالت نیست. 109 00:15:49,366 --> 00:15:51,034 ‫جاه‌طلبی خودته. 110 00:15:51,910 --> 00:15:53,704 ‫میلت به تاج و تخته. 111 00:15:53,787 --> 00:15:57,124 ‫برای خودت هم اگه نشد، ‫برای یه نفر از ترکه خودت. 112 00:15:57,207 --> 00:15:59,751 ‫من سال‌ها پیش قید تاج و تخت رو زدم. 113 00:15:59,835 --> 00:16:02,963 ‫این تویی که قبول نمی‌کنی ‫بی‌خیال این هدف بشی. 114 00:16:03,046 --> 00:16:05,590 ‫حتی الان که هزینه‌ش رو با جان ‫بچه‌هامون می‌پردازیم. 115 00:16:21,064 --> 00:16:23,400 ‫اگه برای خودمون میراث جمع نکنیم... 116 00:16:24,651 --> 00:16:26,445 ‫پس این زندگی فانی چه ارزشی داره؟ 117 00:16:26,528 --> 00:16:29,364 ‫هدف تو از زندگی میراثیه که به‌جا می‌ذاری. 118 00:16:40,834 --> 00:16:44,379 ‫می‌خوام که دریفت‌مارک به ‫ وارث لینا یعنی بیلا برسه. 119 00:16:46,423 --> 00:16:48,341 ‫به یه ولاریون اصیل. 120 00:16:50,010 --> 00:16:51,595 ‫حالا که همه اینجان اعلامش کن... 121 00:16:51,678 --> 00:16:54,055 ‫این‌طوری به یادگار لینا هم احترام می‌ذاریم. 122 00:16:54,139 --> 00:16:56,349 ‫و پسرمون رو ازش محروم کنم؟ 123 00:16:56,433 --> 00:16:58,643 ‫اون همسر حکمران می‌شه. 124 00:16:58,727 --> 00:17:00,729 ‫پسرش روزی بر روی تخت آهنین می‌نشینه. 125 00:17:00,812 --> 00:17:03,482 ‫با این کار شایعاتی که پشت سر ‫ اون بچه‌ها هست... 126 00:17:03,565 --> 00:17:05,442 ‫چندین برابر بیشتر می‌شه. 127 00:17:05,525 --> 00:17:06,777 ‫کسی اینجا نیست همسرم... 128 00:17:06,860 --> 00:17:09,863 ‫می‌تونی صاف و ساده، ‫ حقیقتی که واضحه رو بگی. 129 00:17:17,162 --> 00:17:19,331 ‫فرزندان رینیرا از خون تو نیستند. 130 00:17:27,214 --> 00:17:29,132 ‫ولی بچه‌های لینا هستند. 131 00:17:32,636 --> 00:17:34,554 ‫اون‌ها میراثشن. 132 00:17:35,847 --> 00:17:39,392 ‫تاریخ خون مردم رو ثبت نمی‌کنه. 133 00:17:44,105 --> 00:17:46,024 ‫اسمشون رو ثبت می‌کنه. 134 00:18:07,212 --> 00:18:09,798 ‫لینور برای سال‌ها تلاش کرد... 135 00:18:09,881 --> 00:18:14,344 ‫ولی الان بی‌مصرف می‌شه. 136 00:18:14,427 --> 00:18:15,554 ‫یا حتی بدتر. 137 00:18:18,306 --> 00:18:21,059 ‫خودم بهتر از هرکسی می‌دونم که ‫ ازدواج‌مون مسخره‌ست. 138 00:18:22,394 --> 00:18:26,106 ‫ولی حداقل سعی می‌کنم که ظواهر رو حفظ کنم. 139 00:18:27,440 --> 00:18:28,984 ‫چون چیزهای بیشتری برای از دست دادن داری. 140 00:18:30,277 --> 00:18:33,822 ‫آره، از وقتی پدرم من رو وارث نامیده، ‫ همین‌طور بوده. 141 00:18:36,533 --> 00:18:38,076 ‫ما سعی کردیم... 142 00:18:39,786 --> 00:18:41,162 ‫که بچه‌دار بشیم. 143 00:18:41,246 --> 00:18:45,375 ‫تا جایی که می‌تونستیم به ‫وظایفمون عمل کردیم. 144 00:18:48,086 --> 00:18:49,629 ‫ولی فایده‌ای نداشت. 145 00:18:56,845 --> 00:18:58,722 ‫توش لذتی نبود. 146 00:19:02,809 --> 00:19:04,728 ‫لذتم رو جای دیگه پیدا کردم. 147 00:19:07,814 --> 00:19:09,482 ‫خواستنی بودن حس خوبی داشت. 148 00:19:12,903 --> 00:19:15,447 ‫شنیدم که سر هاروین خیلی... 149 00:19:17,699 --> 00:19:19,451 ‫خودش رو وقفت کرده بود. 150 00:19:21,661 --> 00:19:23,163 ‫آره، کرده بود. 151 00:19:24,998 --> 00:19:26,541 ‫و من هم بهش اعتماد داشتم. 152 00:19:31,755 --> 00:19:34,925 ‫باید از برگشتن به روددیار منع‌اش می‌کردم. 153 00:19:36,676 --> 00:19:39,971 ‫می‌گن طلسم هارن هنوز بعد ‫فتح هم ادامه داره. 154 00:19:40,055 --> 00:19:41,473 ‫خرافاته. 155 00:19:41,556 --> 00:19:44,935 ‫خرافاتی که سر آتو و ملکه به خوبی ‫ازش سواستفاده کردن. 156 00:19:45,018 --> 00:19:48,563 ‫بعید می‌دونم که آلیسنت ‫انقدر خونسردانه آدم بکشه. 157 00:19:52,776 --> 00:19:55,320 ‫همه‌ی ما بیش از اونی که فکرش رو بکنی... 158 00:19:56,947 --> 00:19:58,865 ‫توانایی تباه شدن داریم. 159 00:20:02,369 --> 00:20:04,287 ‫تباه شدن تو که دور از ذهن نیست. 160 00:20:06,623 --> 00:20:08,208 ‫اگه داری بهم اتهامی می‌زنی... 161 00:20:08,291 --> 00:20:10,418 ‫بهتره حرفت رو مستقیم بگی. 162 00:20:12,504 --> 00:20:14,339 ‫من تنها بودم. 163 00:20:15,590 --> 00:20:17,759 ‫- تو ترکم کردی. ‫- گذاشتم در امان باشی. 164 00:20:17,842 --> 00:20:20,428 ‫- خیلی بچه بودی. ‫- آره. 165 00:20:20,512 --> 00:20:22,264 ‫آره، بچه بودم. 166 00:20:22,347 --> 00:20:24,891 ‫ولی ببین بدون تو به چه روزی افتادم. 167 00:20:26,768 --> 00:20:28,645 ‫مصیبت کامل. 168 00:20:28,728 --> 00:20:31,356 ‫الان وضعیت من خیلی خوبه؟ 169 00:20:31,439 --> 00:20:32,983 ‫از وضع تو خبری ندارم. 170 00:20:38,863 --> 00:20:40,407 ‫دوستش داشتی؟ 171 00:20:43,076 --> 00:20:44,828 ‫به اندازه کافی خوشبخت بودیم. 172 00:20:46,371 --> 00:20:48,915 ‫خب این به نوبه خودش پیشرفت بزرگیه. 173 00:20:54,796 --> 00:20:56,715 ‫- متاسفم... ‫- نباش. 174 00:20:58,842 --> 00:21:01,386 ‫حداقل حق این رو دارم که بخاطر مرگ ‫ عزیزانم ناراحت باشم. 175 00:21:31,875 --> 00:21:33,334 ‫رینیرا... 176 00:21:38,506 --> 00:21:40,425 ‫دیگه بچه نیستم. 177 00:22:00,570 --> 00:22:02,113 ‫به خواست خودمه. 178 00:25:03,878 --> 00:25:05,213 ‫گوه توش. 179 00:26:34,344 --> 00:26:36,262 ‫دوهاراس! 180 00:26:36,971 --> 00:26:40,224 ‫دوهاراس ویگار! ‫لیکیری! 181 00:26:41,517 --> 00:26:42,852 ‫لیکیری! 182 00:26:47,857 --> 00:26:48,983 ‫لیکیری! 183 00:27:37,782 --> 00:27:38,908 ‫سووس! 184 00:27:42,161 --> 00:27:45,706 ‫دوهاراس ویگار! ‫سووس! 185 00:29:35,316 --> 00:29:36,984 ‫ایول! 186 00:30:00,550 --> 00:30:02,426 ‫جیس، جیس. 187 00:30:02,510 --> 00:30:05,054 ‫پاشو جیس. پاشو. 188 00:30:06,889 --> 00:30:09,892 ‫- یه نفر ویگار رو دزدیده. ‫- چی؟ 189 00:30:29,829 --> 00:30:30,997 ‫کیه؟ 190 00:30:55,438 --> 00:30:57,607 ‫چیکار می‌کنیم جیس؟ 191 00:30:57,690 --> 00:30:59,775 ‫- خودش بود. ‫- خودم بودم. 192 00:30:59,859 --> 00:31:03,029 ‫- ویگار اژدهای مادرمه. ‫- مادرت مرده. 193 00:31:03,112 --> 00:31:05,489 ‫- و ویگار هم یه سوار جدید داره. ‫- اون حق من بود. 194 00:31:05,573 --> 00:31:07,283 ‫پس باید به دستش میاوردی! 195 00:31:07,366 --> 00:31:09,577 ‫بهتره پسرعمو‌هات یه خوک برات پیدا کنن. 196 00:31:09,660 --> 00:31:10,745 ‫بهت هم میاد. 197 00:31:16,876 --> 00:31:18,878 ‫دوباره نزدیکم بشی می‌دم اژدهام بخورتت! 198 00:31:50,868 --> 00:31:54,246 ‫قراره مثل پدرت حین سوختن فریاد بزنی! 199 00:31:54,330 --> 00:31:55,331 ‫حرام‌زاده‌ها. 200 00:31:55,414 --> 00:31:57,249 ‫پدر من زنده‌ست. 201 00:31:58,167 --> 00:32:00,711 ‫خبر نداره مگه نه؟ جناب استرانگ. 202 00:32:03,339 --> 00:32:04,256 ‫جیس! 203 00:32:24,485 --> 00:32:25,736 ‫فورا تمومش کنید! 204 00:32:27,321 --> 00:32:28,447 ‫برید اون طرف! 205 00:32:31,117 --> 00:32:34,036 ‫شاهزاده، شاهزاده، بذار ببینم. 206 00:32:37,748 --> 00:32:39,667 ‫خدایان رحم کنند. 207 00:32:41,001 --> 00:32:43,546 ‫چطور اجازه دادی چنین اتفاقی بیافته؟ 208 00:32:45,840 --> 00:32:47,425 ‫من جواب می‌خوام. 209 00:32:47,508 --> 00:32:50,052 ‫فکر می‌کردم شاهزاده‌ها خواب هستند سرورم. 210 00:32:50,761 --> 00:32:52,304 ‫نگهبانی با کی بود؟ 211 00:32:52,930 --> 00:32:55,558 ‫شاهزاده توسط پسرعموهاش ‫ مورد حمله قرار گرفت اعلی‌حضرت. 212 00:32:55,641 --> 00:32:59,770 ‫مثلا قسم خوردید که خانواده من مراقبت کنید! 213 00:32:59,854 --> 00:33:01,439 ‫واقعا متاسفم اعلی‌حضرت. 214 00:33:01,522 --> 00:33:04,341 ‫گارد پادشاهی تابحال نشده بود که از ‫شاهزاده‌ها در مقابل هم دفاع کنه، اعلی‌حضرت. 215 00:33:04,366 --> 00:33:05,776 ‫این که نشد جواب! 216 00:33:05,860 --> 00:33:08,070 ‫خوب می‌شه، مگه نه طبیب؟ 217 00:33:10,239 --> 00:33:11,574 ‫زخمش خوب می‌شه. 218 00:33:14,702 --> 00:33:16,871 ‫ولی چشم نابینا شده علیاحضرت. 219 00:33:19,290 --> 00:33:21,459 ‫- کدوم گوری بودی؟ ‫- من؟ 220 00:33:21,542 --> 00:33:23,377 ‫- برای چی می‌زنی؟ ‫- این در مقابل رنجی که... 221 00:33:23,461 --> 00:33:25,171 ‫برادرت حین عیاشی‌های تو... 222 00:33:25,254 --> 00:33:27,214 ‫کشیده هیچی نبود. 223 00:33:27,298 --> 00:33:29,675 ‫معنی این کارها چیه؟ 224 00:33:29,759 --> 00:33:32,136 ‫بیلا، رینا! چی شده؟ 225 00:33:32,219 --> 00:33:33,345 ‫چی شده؟ 226 00:33:38,309 --> 00:33:39,477 ‫جیس؟ 227 00:33:40,186 --> 00:33:41,395 ‫لوک! 228 00:33:43,189 --> 00:33:45,441 ‫ببینم. ببینم. 229 00:33:45,524 --> 00:33:47,151 ‫- کار کی بوده؟ ‫- بهم حمله کردن! 230 00:33:47,234 --> 00:33:49,320 ‫- اون به بیلا حمله کرد! ‫- دماغ لوک رو شکست! 231 00:33:54,742 --> 00:33:56,911 ‫اون اژدهای مادرم رو دزدید! 232 00:33:56,994 --> 00:33:59,038 ‫- بسه. ‫- می‌خواست جیس رو بکشه! 233 00:33:59,121 --> 00:34:00,164 ‫- کار من نبود! ‫- بسه. 234 00:34:00,247 --> 00:34:01,582 ‫پسر من باید قضیه رو تعریف کنه! 235 00:34:01,665 --> 00:34:03,584 ‫- اون بهمون گفت... ‫- ساکت! 236 00:34:07,338 --> 00:34:09,465 ‫اون بهمون گفت حرام‌زاده. 237 00:34:15,805 --> 00:34:17,681 ‫ایموند... 238 00:34:17,765 --> 00:34:19,600 ‫بگو که چی شده. 239 00:34:21,727 --> 00:34:23,729 ‫- همین الان. ‫- می‌خواستی چی بشه؟ 240 00:34:23,813 --> 00:34:25,898 ‫پسرت علیل شده، کار پسر اون بوده. 241 00:34:25,981 --> 00:34:28,150 ‫- حادثه ناگواریه. ‫- حادثه؟ 242 00:34:28,234 --> 00:34:30,444 ‫شاهزاده لوسریس توی دعوا چاقو کشیده. 243 00:34:30,528 --> 00:34:32,112 ‫می‌خواسته پسر من رو بکشه. 244 00:34:32,196 --> 00:34:34,698 ‫پسرهای من مورد حمله قرار گرفتن... 245 00:34:34,782 --> 00:34:37,409 ‫و مجبور بودن از خودشون دفاع کنن. 246 00:34:37,493 --> 00:34:40,329 ‫بهشون توهین‌ زشتی شده. 247 00:34:40,412 --> 00:34:41,956 ‫چه توهینی؟ 248 00:34:45,668 --> 00:34:49,088 ‫مشروعیت تولد پسرام با ‫صدای بلند زیر سوال رفته. 249 00:34:49,171 --> 00:34:51,715 ‫- چی؟ ‫- بهمون گفت حروم‌زاده. 250 00:34:56,762 --> 00:35:01,016 ‫پسرهای من بعد من وارث تخت آهنین ‫محسوب می‌شن اعلی‌حضرت. 251 00:35:01,100 --> 00:35:03,394 ‫خیلی توهین بزرگیه. 252 00:35:04,812 --> 00:35:06,772 ‫باید سرسختانه از شاهزاده ایموند بپرسیم... 253 00:35:06,856 --> 00:35:09,775 ‫که این تهمت‌ها رو از کجا یاد گرفته. 254 00:35:11,277 --> 00:35:12,820 ‫بخاطر یه توهین؟ 255 00:35:13,821 --> 00:35:16,115 ‫پسرم چشمش رو از دست داده. 256 00:35:18,701 --> 00:35:21,662 ‫بگو ببینم پسر. ‫این اراجیف رو از کجا شنیدی؟ 257 00:35:21,745 --> 00:35:23,330 ‫همین توهین‌ حین تمرین غوغا به‌پا کرد. 258 00:35:23,414 --> 00:35:25,791 ‫- خیلی‌ها شنیدن. چیزی نیست. ‫- ایموند... 259 00:35:25,875 --> 00:35:27,418 ‫ازت سوال پرسیدم. 260 00:35:30,588 --> 00:35:33,591 ‫برام سواله که سر لینور کجاست؟ ‫مثلا پدر بچه‌هاست. 261 00:35:33,674 --> 00:35:35,718 ‫شاید حرفی برای گفتن داشته باشه. 262 00:35:35,801 --> 00:35:37,177 ‫آره، سر لینور کجاست؟ 263 00:35:38,220 --> 00:35:41,849 ‫اطلاعی ندارم اعلی‌حضرت، ‫من خوابم نمی‌اومد... 264 00:35:41,932 --> 00:35:43,809 ‫رفته بودم قدم بزنم. 265 00:35:43,893 --> 00:35:46,186 ‫گمونم مشغول سرگرمی با سرباز‌هاش باشه. 266 00:35:50,232 --> 00:35:51,358 ‫ایموند... 267 00:35:52,902 --> 00:35:54,028 ‫من رو ببین. 268 00:35:56,447 --> 00:35:58,490 ‫پادشاه ازت سوال پرسیده. 269 00:35:58,574 --> 00:36:00,701 ‫این اراجیف رو کی بهت یاد داده؟ 270 00:36:18,177 --> 00:36:19,511 ‫اگان گفت. 271 00:36:22,264 --> 00:36:23,265 ‫من؟ 272 00:36:25,935 --> 00:36:28,062 ‫تو چی پسر؟ 273 00:36:31,106 --> 00:36:33,651 ‫این مزخرفات رو از کجا شنیدی؟ 274 00:36:34,485 --> 00:36:38,030 ‫اگان! حرف راست از دهنت دربیاد! 275 00:36:39,823 --> 00:36:42,368 ‫خودمون خبر داشتیم پدر. 276 00:36:44,119 --> 00:36:46,246 ‫همه خبر دارن. 277 00:36:47,790 --> 00:36:49,333 ‫آخه نگاهشون کن. 278 00:37:06,266 --> 00:37:09,436 ‫وقتشه این دعواهای بی‌پایان خاتمه پیدا کنه! 279 00:37:09,520 --> 00:37:10,854 ‫با همتونم! 280 00:37:13,524 --> 00:37:15,442 ‫ما خانواده‌ایم! 281 00:37:20,072 --> 00:37:23,242 ‫حالا از هم عذرخواهی کنید ‫و حسن نیتتون رو نشون بدید. 282 00:37:24,159 --> 00:37:28,080 ‫این خواسته‌ی پدر شما، ‫پدربزرگ شما، و پادشاه همتونه! 283 00:37:43,345 --> 00:37:44,888 ‫کافی نیست. 284 00:37:47,891 --> 00:37:50,060 ‫آسیبی که ایموند دیده دائمیه. 285 00:37:50,144 --> 00:37:51,687 ‫«حسن نیت» درمانش نمی‌کنه. 286 00:37:51,770 --> 00:37:55,441 ‫می‌دونم آلیسنت، ولی نمی‌تونم ‫ چشمش رو برگردونم. 287 00:37:55,524 --> 00:37:57,192 ‫نه، چون چشمش رو ازش گرفتن. 288 00:37:57,276 --> 00:38:00,821 ‫- می‌خوای چیکار کنم؟ ‫- باید تاوانش رو پس بدن. 289 00:38:04,241 --> 00:38:08,162 ‫می‌خوام که یکی از چشم‌های ‫پسر اون هم کور بشه. 290 00:38:09,747 --> 00:38:13,125 ‫- همسرم... ‫- ناسلامتی پسرته ویسریس. 291 00:38:13,208 --> 00:38:14,626 ‫از خونته. 292 00:38:14,710 --> 00:38:16,086 ‫نذار که خشمت... 293 00:38:16,170 --> 00:38:19,506 ‫جلوی قضاوتت رو بگیره. 294 00:38:25,262 --> 00:38:28,098 ‫ پادشاه خواهان عدالت نیست، ‫ولی ملکه که هست. 295 00:38:28,182 --> 00:38:29,308 ‫سر کریستون... 296 00:38:30,726 --> 00:38:32,644 ‫چشم لوسریس ولاریون رو برام بیار. 297 00:38:33,854 --> 00:38:35,022 ‫- مامان! ‫- آلیسنت! 298 00:38:35,105 --> 00:38:37,775 ‫می‌تونه انتخاب کنه کدوم چشمش باشه، ‫پسر من حق انتخاب نداشت. 299 00:38:37,858 --> 00:38:39,276 ‫خوابش رو ببینی. 300 00:38:39,360 --> 00:38:41,904 ‫- بس کن. ‫- تو برای من سوگند وفاداری خوردی! 301 00:38:46,408 --> 00:38:48,535 ‫سوگند حفاظت خوردم، ملکه‌ی من. 302 00:38:51,580 --> 00:38:56,585 ‫آلیسنت، این مسئله تموم شد. 303 00:38:56,668 --> 00:38:58,212 ‫متوجه‌ای؟ 304 00:39:09,556 --> 00:39:11,183 ‫و بهتره بگم که... 305 00:39:11,266 --> 00:39:13,268 ‫هرکسی که جرئت کنه مشروعیت فرزندان... 306 00:39:13,352 --> 00:39:15,521 ‫شاهدخت رینیرا رو زیر سوال ببره. 307 00:39:15,604 --> 00:39:17,731 ‫زبانش رو از حلقش می‌کشم بیرون. 308 00:39:20,567 --> 00:39:22,111 ‫ممنونم، پدر. 309 00:39:32,996 --> 00:39:33,698 ‫علیاحضرت! 310 00:39:33,722 --> 00:39:34,423 ‫آلیسنت! 311 00:39:34,447 --> 00:39:34,915 ‫از پادشاه مراقبت کنید! 312 00:39:34,998 --> 00:39:36,667 ‫نزدیک نشو! 313 00:39:36,750 --> 00:39:38,460 ‫- نکن سر کریستون! ‫- آلیسنت! 314 00:39:38,544 --> 00:39:39,449 ‫نکنید! 315 00:39:39,473 --> 00:39:40,212 ‫سر کریستون! 316 00:39:40,295 --> 00:39:41,421 ‫آلیسنت! 317 00:39:42,297 --> 00:39:43,841 ‫نه! 318 00:39:44,424 --> 00:39:46,343 ‫تکون نخور کول! 319 00:39:47,719 --> 00:39:49,221 ‫دیگه خیلی زیاده‌روی کردی. 320 00:39:49,304 --> 00:39:50,639 ‫من زیاده‌روی کردم؟ 321 00:39:50,722 --> 00:39:52,933 ‫به به جز وظیفه‌م چه کاری انجام دادم؟ 322 00:39:54,143 --> 00:39:57,563 ‫سعی کردم قلمرو، این خانواده ‫و قانون رو سرپا نگه‌دارم. 323 00:39:59,314 --> 00:40:02,359 ‫- درحالی که تو هرکاری دلت می‌خواد می‌کنی. ‫- ولش کن آلیسنت! 324 00:40:02,442 --> 00:40:04,945 ‫وظیفه چی می‌شه؟ ‫فداکاری چی می‌شه؟ 325 00:40:05,028 --> 00:40:06,780 ‫دوباره همه‌ش رو زیرپا گذاشتی. 326 00:40:06,864 --> 00:40:08,699 ‫خنجر رو بنداز آلیسنت. 327 00:40:09,199 --> 00:40:11,368 ‫حالا هم که پسرم کور کردی. 328 00:40:11,451 --> 00:40:13,036 ‫و حتی فکر می‌کنی حق داشتی. 329 00:40:13,120 --> 00:40:15,164 ‫خسته شده بودی، نه؟ 330 00:40:15,247 --> 00:40:18,167 ‫این همه مدت زیر این نقاب درست‌کارانه ‫ مخفی شده بودی. 331 00:40:19,251 --> 00:40:22,045 ‫ولی الان دیگه همه خود واقعیت رو دیدن. 332 00:41:00,000 --> 00:41:01,668 ‫برام ناراحت نباش مادر. 333 00:41:02,127 --> 00:41:03,879 ‫معامله خوبی بود. 334 00:41:05,047 --> 00:41:06,965 ‫شاید یه چشمم کور شده باشه... 335 00:41:08,508 --> 00:41:10,427 ‫ولی یه اژدها به دست آوردم. 336 00:41:18,810 --> 00:41:20,938 ‫تمومش کنید. 337 00:41:59,017 --> 00:42:00,561 ‫وزیر اعظم تشریف آوردند علیاحضرت. 338 00:42:17,786 --> 00:42:19,663 ‫حرفت رو بزن. 339 00:42:19,746 --> 00:42:21,873 ‫چه حرفی رو باید بزنم؟ 340 00:42:24,876 --> 00:42:27,671 ‫که جوری رفتار کردم که... 341 00:42:27,754 --> 00:42:29,881 ‫در شان جایگاهم نبوده. 342 00:42:31,425 --> 00:42:32,759 ‫یا هر حرف دیگه‌ای. 343 00:42:36,221 --> 00:42:37,764 ‫که خونسردیم رو از دست دادم... 344 00:42:39,808 --> 00:42:41,351 ‫به شاهدخت حمله کردم. 345 00:42:43,687 --> 00:42:47,149 ‫و دارن شایعه می‌سازن که من دیوانه شدم. 346 00:42:48,942 --> 00:42:50,527 ‫کاملا درسته. 347 00:42:50,610 --> 00:42:52,154 ‫آبروی خودم رو بردم. 348 00:42:54,364 --> 00:42:57,909 ‫و کاری کردم که شوهرم همیشه از اون دفاع کنه. 349 00:42:59,494 --> 00:43:00,871 ‫و با این‌حال... 350 00:43:02,581 --> 00:43:05,334 ‫تا حالا این روت رو ندیده بودم دخترم. 351 00:43:08,295 --> 00:43:10,005 ‫شک داشتم که چنین رویی داشته باشی. 352 00:43:10,088 --> 00:43:13,633 ‫- من کار زشتی کردم. ازش پشیمانم. ‫- بازی‌ای که درگیرشیم خودش زشته. 353 00:43:15,510 --> 00:43:16,887 ‫و الان برای اولین بار... 354 00:43:16,970 --> 00:43:20,265 ‫می‌بینم که برای بردنش مصممی. 355 00:43:24,144 --> 00:43:27,272 ‫- رینیرا... ‫- توی روی واقعیش رو می‌بینی. 356 00:43:27,356 --> 00:43:30,275 ‫لجاجت پادشاه‌ چه‌ها که نکرده. 357 00:43:34,446 --> 00:43:36,990 ‫- الان چی‌کارم می‌کنه؟ ‫- می‌بخشت. 358 00:43:39,034 --> 00:43:40,577 ‫چه کاری می‌تونه بکنه؟ 359 00:43:41,870 --> 00:43:44,539 ‫حالا هم برو پیشش، بگو پشیمانی. 360 00:43:44,623 --> 00:43:47,292 ‫بگو پسرت زخمی شده. 361 00:43:47,376 --> 00:43:49,294 ‫احساساتت رو کنترل کن. 362 00:43:50,295 --> 00:43:54,341 ‫و بهت قول می‌دم که به وقتش پیروز می‌شیم. 363 00:43:57,636 --> 00:43:59,679 ‫کاری که ایموند سرکش... 364 00:43:59,763 --> 00:44:02,307 ‫با آوردن ویگار به جبهه ما انجام داد. 365 00:44:04,267 --> 00:44:05,852 ‫حرف درستی زد. 366 00:44:05,936 --> 00:44:09,064 ‫ارزشش هزاران برابر از بهایی که ‫ پرداخت بیشتر بود. 367 00:44:36,383 --> 00:44:39,719 ‫زخم خوب می‌شه، ولی جاش می‌مونه. 368 00:44:40,887 --> 00:44:43,390 ‫فولان والریایی زخم بزرگی به جا نمی‌ذاره. 369 00:44:50,939 --> 00:44:51,857 ‫خدای من. 370 00:44:54,025 --> 00:44:55,819 ‫همه خوبن؟ 371 00:44:55,902 --> 00:44:57,571 ‫بدترین صدمه شکستن دماغ بود. 372 00:44:57,654 --> 00:44:58,989 ‫ممنونم طبیب. 373 00:44:59,656 --> 00:45:00,782 ‫ما رو تنها بذار. 374 00:45:04,995 --> 00:45:06,580 ‫شما هم همین‌طور. 375 00:45:06,663 --> 00:45:09,499 ‫به اندازه کافی امروز دردسر درست کردین. 376 00:45:09,583 --> 00:45:10,709 ‫چشم مادر. 377 00:45:18,717 --> 00:45:20,343 ‫کاش من اونجا بودم. 378 00:45:20,427 --> 00:45:22,345 ‫این رو بذار شعار خانوادمون. 379 00:45:25,432 --> 00:45:28,143 ‫من با دشمنان وحشتناکی جنگیدم... 380 00:45:28,226 --> 00:45:30,854 ‫ولی نتونستم از خواهرم که... 381 00:45:30,937 --> 00:45:33,064 ‫دور از خانه رنج می‌کشید مراقبت کنم. 382 00:45:34,566 --> 00:45:37,486 ‫- از تو هم نتونستم مراقبت کنم. ‫- بشین. 383 00:45:48,246 --> 00:45:50,790 ‫ایموند به پسرهامون گفته حروم‌زاده. 384 00:45:57,422 --> 00:45:59,090 ‫من ناامیدت کردم رینیرا. 385 00:46:00,091 --> 00:46:01,426 ‫ازدواج ما... 386 00:46:02,928 --> 00:46:04,095 ‫من تلاشم رو کردم. 387 00:46:06,431 --> 00:46:07,766 ‫پسرهامون... 388 00:46:09,476 --> 00:46:11,019 ‫- من دوستشون دارم. ‫- می‌دونم. 389 00:46:11,102 --> 00:46:12,395 ‫عمیقا دوستشون دارم. 390 00:46:16,399 --> 00:46:18,318 ‫ولی ظاهرا... 391 00:46:19,945 --> 00:46:21,279 ‫به اندازه کافی نداشتم. 392 00:46:27,244 --> 00:46:29,788 ‫چند باری که با هم خوابیدیم... 393 00:46:31,540 --> 00:46:33,458 ‫امیدوار بودم بچه‌های تو رو به دنیا بیارم. 394 00:46:37,254 --> 00:46:39,172 ‫شاید اوضاع فرق می‌کرد. 395 00:46:42,759 --> 00:46:45,887 ‫از خدایان متنفرم که این‌طوری خلقم کردند. 396 00:46:47,055 --> 00:46:48,598 ‫من نیستم. 397 00:46:49,391 --> 00:46:50,850 ‫تو مرد شریفی هستی. 398 00:46:52,060 --> 00:46:53,603 ‫با نیتی خوب. 399 00:46:55,188 --> 00:46:57,315 ‫این خصوصیات کم پیدا می‌شه. 400 00:47:02,862 --> 00:47:05,240 ‫ما چند سال پیش یه قراری بستیم... 401 00:47:05,323 --> 00:47:07,659 ‫که وظایفمون رو انجام بدیم... 402 00:47:08,952 --> 00:47:10,870 ‫و با این‌حال دنبال خوشی خودمون باشیم. 403 00:47:18,795 --> 00:47:20,213 ‫ولی گاهی اوقات فکر می‌کنم... 404 00:47:20,297 --> 00:47:23,425 ‫امکان نداره این دو همزمان ممکن باشن. 405 00:47:26,511 --> 00:47:30,432 ‫سر کارل به زودی به نبرد ‫جزایر استپ‌استون برمی‌گرده. 406 00:47:32,225 --> 00:47:34,352 ‫ولی من خودم رو به تو اختصاص می‌دم. 407 00:47:36,187 --> 00:47:40,483 ‫به تو و تقویت خاندانمون تا تو ‫برای حکمرانی آماده بشی. 408 00:47:40,567 --> 00:47:43,737 ‫پسرهامون رو طوری بزرگ می‌کنم ‫ که شاهزاده‌های قلمرو بشن. 409 00:47:43,820 --> 00:47:46,364 ‫- لینور. ‫- لیاقت تو بیشتر از این‌هاست. 410 00:47:49,117 --> 00:47:51,036 ‫لیاقت تو یه شوهره. 411 00:48:11,348 --> 00:48:14,184 ‫بهشون گفتم که توی کشتی ‫برات شراب فراهم کنند. 412 00:48:14,267 --> 00:48:15,393 ‫که بتونی بخوابی. 413 00:48:23,985 --> 00:48:25,528 ‫واقعا متاسفم. 414 00:48:28,531 --> 00:48:29,699 ‫ویسریس... 415 00:48:29,783 --> 00:48:31,701 ‫دیگه بحث کافیه. 416 00:49:47,819 --> 00:49:49,946 ‫آتش قدرت عجیبیه. 417 00:49:54,367 --> 00:49:57,746 ‫خاندان تارگرین همه‌چیزش رو مدیونشه. 418 00:49:59,914 --> 00:50:02,167 ‫با این‌حال هرچیزی که ما دو تا ‫دوست داشتیم رو از ما گرفته 419 00:50:04,127 --> 00:50:05,837 ‫شاید ولاریون‌ها حق داشتن. 420 00:50:05,920 --> 00:50:07,839 ‫دریا متحد بهتریه. 421 00:50:09,215 --> 00:50:11,342 ‫آتش یه زندانه. 422 00:50:11,426 --> 00:50:13,970 ‫و دریا یه راه فرارش. 423 00:50:23,188 --> 00:50:25,440 ‫جلوی عدالت گرفته شد. 424 00:50:25,523 --> 00:50:27,400 ‫شاهزاده جوان... 425 00:50:27,484 --> 00:50:28,610 ‫مصدوم شد. 426 00:50:30,153 --> 00:50:31,321 ‫عجب خشمی. 427 00:50:33,448 --> 00:50:34,657 ‫درسته. 428 00:50:38,328 --> 00:50:42,707 ‫اگه برای برقراری عدالت یه چشم می‌خواید، ‫بنده در خدمت هستم. 429 00:50:47,837 --> 00:50:49,672 ‫لزومی نداره. 430 00:50:52,592 --> 00:50:54,886 ‫ارادت شما از دیدم پنهان نیست. 431 00:50:56,554 --> 00:50:58,598 ‫زمانه‌ی خطرناکیه. 432 00:51:03,228 --> 00:51:06,356 ‫بدون شک روزی خواهد رسید که به ‫دوستی مثل شما نیاز داشته باشم. 433 00:51:07,774 --> 00:51:11,319 ‫نه فقط بخاطر مهارت‌تون، ‫بلکه بخاطر بصیرت‌تون. 434 00:51:14,197 --> 00:51:17,325 ‫منتظر اعلام شما هستم ملکه‌ی من. 435 00:51:33,424 --> 00:51:35,343 ‫من بهت نیاز دارم عمو. 436 00:51:44,436 --> 00:51:48,055 ‫نمی‌تونم تنهایی با سبزها روبرو بشم. 437 00:51:50,241 --> 00:51:53,794 ‫بیا پیمان خونی ببندیم. 438 00:51:54,363 --> 00:51:57,487 ‫مثل کاری که اگان فاتح با خواهرانش کرد. 439 00:52:00,369 --> 00:52:04,377 ‫اگه تو شوهر من و همراه پسرم بشی... 440 00:52:05,331 --> 00:52:09,628 ‫نمی‌تونن انقدر ساده ادعای وراثت ‫ من رو به چالش بکشن. 441 00:52:14,875 --> 00:52:17,940 ‫ولاریون‌ها از دریا نشات می‌گیرن... 442 00:52:19,207 --> 00:52:21,473 ‫ولی ما... 443 00:52:23,975 --> 00:52:25,493 ‫زاده آتش هستیم. 444 00:52:29,710 --> 00:52:34,930 ‫تقدیر ما این بوده که با هم بسوزیم. 445 00:52:37,780 --> 00:52:40,700 ‫تنها درصورتی می‌تونم باهات ‫ازدواج کنم که لینور بمیره. 446 00:52:46,122 --> 00:52:47,415 ‫می‌دونم. 447 00:53:01,262 --> 00:53:04,807 ‫شنیدم توی استپ‌استون چیکار می‌کنی. 448 00:53:04,891 --> 00:53:06,225 ‫سر کارل. 449 00:53:06,851 --> 00:53:09,687 ‫می‌گن خیلی مهارت‌ داری. 450 00:53:09,771 --> 00:53:11,481 ‫خجالتم می‌دید سرورم. 451 00:53:11,564 --> 00:53:13,650 ‫ولی هرچی باشه رعیتی. 452 00:53:14,359 --> 00:53:17,946 ‫یه شوالیه بی‌همه چیز... ‫که سلیقه‌ش مثل ارباب‌هاست. 453 00:53:18,029 --> 00:53:19,739 ‫سر لینور بهم لطف داشتند. 454 00:53:21,449 --> 00:53:22,784 ‫می‌دونستی... 455 00:53:25,370 --> 00:53:28,122 ‫اون‌طرف دریای باریک جاهایی هست که... 456 00:53:29,165 --> 00:53:32,085 ‫مهم نیست اسمت چی باشه... 457 00:53:33,044 --> 00:53:35,588 ‫فقط مهمه که چقدر طلا داری. 458 00:53:39,133 --> 00:53:41,052 ‫ازم چی می‌خواید سرورم؟ 459 00:53:42,595 --> 00:53:44,138 ‫یک مرگ سریع. 460 00:53:45,014 --> 00:53:46,557 ‫جایی که شاهد وجود داشته باشه. 461 00:53:55,483 --> 00:53:57,026 ‫من نمی‌خوام ستمگر بشم. 462 00:53:58,444 --> 00:54:00,029 ‫و بر وحشت مردم حکومت کنم. 463 00:54:00,989 --> 00:54:02,907 ‫یه ستمگر فقط به وسیله ‫ وحشت مردم حکومت می‌کنه. 464 00:54:09,664 --> 00:54:12,208 ‫اگه از پادشاه نترسن، ازش حساب نمی‌برن. 465 00:54:13,292 --> 00:54:16,337 ‫درسته که برای یه ملکه قوی بودن باید ‫عشق و احترام رو ترویج بدی... 466 00:54:16,421 --> 00:54:19,132 ‫ولی بنده‌هات باید ازت بترسن. 467 00:54:19,215 --> 00:54:20,758 ‫کی راهت داده اینجا؟ 468 00:54:24,429 --> 00:54:26,639 ‫چرا اومدی توی قصر پدرم؟ 469 00:54:31,728 --> 00:54:33,646 ‫من همیشه برات ناچیز بودم. 470 00:54:34,814 --> 00:54:37,108 ‫من لینور رو دوست دارم. 471 00:54:37,191 --> 00:54:39,277 ‫پس این لطف رو در حقش بکن. 472 00:54:40,278 --> 00:54:41,446 ‫از این بند رهاش کن. 473 00:54:41,529 --> 00:54:43,072 ‫جایگاهت رو فراموش کردی. 474 00:54:45,324 --> 00:54:47,243 ‫سرورم، لطفا! 475 00:54:53,499 --> 00:54:54,584 ‫به نگهبان‌ها خبر میدم! 476 00:55:04,635 --> 00:55:07,096 ‫این کار تنها فرزند باقی مانده... 477 00:55:07,180 --> 00:55:09,098 ‫ارباب کورلیس و شاهدخت رینیس ‫ رو از بین می‌بره. 478 00:55:12,268 --> 00:55:15,396 ‫و کل قلمرو می‌گن که مصببش من بودم. 479 00:55:19,233 --> 00:55:20,985 ‫نه! 480 00:55:21,069 --> 00:55:22,445 ‫بذار بگن. 481 00:55:22,528 --> 00:55:24,072 ‫نه! 482 00:55:26,574 --> 00:55:27,909 ‫چطور گذاشتی این‌طوری بشه؟ 483 00:55:27,992 --> 00:55:29,952 ‫توی قصر کوفتی خودم؟ 484 00:55:30,036 --> 00:55:31,245 ‫حرف بزن! 485 00:55:31,329 --> 00:55:34,707 ‫حقیقت رو خودمون می‌دونیم، ‫دشمن‌هامون نمی‌دونن. 486 00:55:35,500 --> 00:55:38,419 ‫از بقیه توانایی‌هامون می‌ترسن. 487 00:55:49,464 --> 00:55:57,464 ‫مترجم: «تارخ علی‌خانی» ‫در تلگرام: aManOfWar@ 488 00:57:15,482 --> 00:57:23,482 ‫سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫.:: Bamabin.com ::.