1 00:00:00,000 --> 00:00:06,120 ‫به یاد "مهسا امینی" دختری که به جرم دختر بودن به‌دست جمهوری ننگین اسلامی کشته شد 2 00:01:35,080 --> 00:01:45,757 ‫مترجم: آرین دراما ‫Twitter @ArianisDrama ‫Telegram @ArianDrama 3 00:01:58,827 --> 00:02:01,621 ‫- صبح‌بخیر، بانو ریا ‫- پسرعمو 4 00:02:01,704 --> 00:02:03,623 ‫شکار امروز چیه؟ خرگوش؟ 5 00:02:04,165 --> 00:02:07,335 ‫- آهو ‫- چالش خوبیه 6 00:02:07,418 --> 00:02:08,837 ‫مایلید همراهتون بیام؟ 7 00:02:08,920 --> 00:02:10,171 ‫ترجیح میدم تنها باشم 8 00:02:12,632 --> 00:02:13,800 ‫پس موفق باشید 9 00:03:00,763 --> 00:03:02,098 ‫شوهر 10 00:03:07,687 --> 00:03:09,606 ‫چی شده اومدی وِیل؟ 11 00:03:13,526 --> 00:03:17,447 ‫نکنه اومدی بالاخره ‫شب حجله رو به جا بیاری؟ 12 00:03:19,032 --> 00:03:21,618 ‫گوسفندهای وِیل شاید ‫بخوان باهات بخوابن، 13 00:03:21,701 --> 00:03:23,036 ‫حتی اگه من نخوام 14 00:03:23,995 --> 00:03:26,831 ‫بهرحال که گوسفندهامون خوشگل‌ترن 15 00:03:28,374 --> 00:03:32,045 ‫یا شایدم بالاخره حوصله ‫برادرت رو سر بردی 16 00:03:33,129 --> 00:03:36,049 ‫همونی که تو رو با یه ‫دختربچه جایگزین کرد 17 00:03:42,263 --> 00:03:43,806 ‫حالا میخوای چکار کنی؟ 18 00:03:44,807 --> 00:03:47,936 ‫بچه رو می‌کشی؟ 19 00:03:48,019 --> 00:03:49,228 ‫یا... 20 00:04:38,528 --> 00:04:40,405 ‫می‌دونستم نمی‌تونی تمومش کنی 21 00:04:42,365 --> 00:04:43,491 ‫بزدل! 22 00:05:23,489 --> 00:05:24,866 ‫ممنون 23 00:06:06,532 --> 00:06:08,117 ‫یک لحظه 24 00:06:15,124 --> 00:06:17,043 ‫نمیخوام از اینجا بری 25 00:06:19,545 --> 00:06:21,464 ‫این تصمیم پادشاهه 26 00:06:21,547 --> 00:06:23,216 ‫تصمیمی که بابتش افسوس زیادی می‌خورم 27 00:06:26,344 --> 00:06:28,262 ‫ولی بااینحال خودت هموارش کردی 28 00:06:30,556 --> 00:06:32,475 ‫تو رانیرا رو انتخاب کردی 29 00:06:33,518 --> 00:06:35,103 ‫اون قسم خورد بیگناهه، 30 00:06:35,186 --> 00:06:37,105 ‫و منم حرفش رو باور کردم 31 00:06:37,188 --> 00:06:39,774 ‫خودت می‌خواستی حرفش رو ‫باور کنی. پدرش هم همینطور 32 00:06:39,857 --> 00:06:41,275 ‫خبرچینت اشتباه کرده بود 33 00:06:41,359 --> 00:06:44,320 ‫شاید یک اشتباه غیرعمد بوده، ‫ولی همچین چیزی رو پیش‌بینی نکرده بودم 34 00:06:44,403 --> 00:06:45,863 ‫باید می‌کردی 35 00:06:45,947 --> 00:06:49,075 ‫تو نباید انقدر پیگیر ‫ولیعهد شدن اگان می‌بودی! 36 00:06:59,794 --> 00:07:01,712 ‫گوش کن دخترجون 37 00:07:02,463 --> 00:07:04,507 ‫شاه می‌میره 38 00:07:04,590 --> 00:07:07,927 ‫ممکنه چندماه یا چندسال دیگه باشه، ‫ولی قرار نیست پیر بشه 39 00:07:08,010 --> 00:07:09,929 ‫و اگر رانیرا وارث تاج‌وتخت بشه، 40 00:07:10,012 --> 00:07:13,349 ‫جنگ به‌پا میشه. می‌فهمی؟ 41 00:07:13,432 --> 00:07:15,226 ‫قلمرو، رانیرا رو قبول نمی‌کنه 42 00:07:15,309 --> 00:07:16,811 ‫و اون برای تثبیت حکومتش، 43 00:07:16,894 --> 00:07:19,564 ‫مجبور میشه بچه‌های تو رو بکشه 44 00:07:19,647 --> 00:07:21,357 ‫چاره‌ی دیگه‌ای نداره 45 00:07:23,943 --> 00:07:25,653 ‫خودت هم می‌دونی 46 00:07:25,736 --> 00:07:29,657 ‫احمق نیستی ‫ولی سرت رو زیر برف کردی 47 00:07:31,659 --> 00:07:33,786 ‫زمانش داره می‌رسه، آلیسنت 48 00:07:35,246 --> 00:07:37,707 ‫یا اِگان رو برای فرمانروایی آماده می‌کنی، 49 00:07:37,790 --> 00:07:42,161 ‫یا دست به دامن رانیرا میشی ‫تا بهت رحم کنه 50 00:09:15,304 --> 00:09:18,849 ‫لرد کرلیس کجاست؟ ‫باید به استقبال پادشاه میومد 51 00:09:27,817 --> 00:09:29,735 ‫به هایتاید خوش‌اومدید، اعلیحضرت 52 00:09:30,444 --> 00:09:32,572 ‫این چه وضعیتیه، بانو لِنا؟ 53 00:09:33,447 --> 00:09:35,408 ‫خاندان والریون اینطوری ‫از پادشاهش استقبال می‌کنه؟ 54 00:09:36,575 --> 00:09:39,370 ‫پدرم به تازگی از یک ‫سفر طولانی برگشته 55 00:09:39,453 --> 00:09:41,247 ‫و با سرعت به "تالار ۹ خدا" رفته 56 00:09:41,330 --> 00:09:43,374 ‫و منتظر ورود اعلیحضرته 57 00:09:47,003 --> 00:09:48,921 ‫بریم تمومش کنیم 58 00:09:58,597 --> 00:10:00,141 ‫یک غریبه... 59 00:10:01,058 --> 00:10:02,601 ‫بین خودی‌ها 60 00:10:03,644 --> 00:10:04,770 ‫لرد لریس 61 00:10:06,564 --> 00:10:07,898 ‫مالویلیس 62 00:10:08,482 --> 00:10:10,026 ‫یک گل کمیاب 63 00:10:11,110 --> 00:10:13,529 ‫توی "براووس" رشد می‌کنه 64 00:10:15,740 --> 00:10:19,327 ‫بصورت منطقی نباید ‫اینجا رشد می‌کرد 65 00:10:20,286 --> 00:10:22,955 ‫طبیعت خیلی مرموزه 66 00:10:24,373 --> 00:10:26,292 ‫- امروز که هوا خیلی خوبه ‫- قطعا 67 00:10:26,375 --> 00:10:28,919 ‫اما برای قلمرو یک روز تاریکه 68 00:10:32,340 --> 00:10:34,258 ‫پدر شما مرد خوبی بود 69 00:10:36,302 --> 00:10:39,220 ‫پدر شما که جایگزینش شد ‫هم مرد خوبیه 70 00:10:41,766 --> 00:10:42,975 ‫با اینحال، 71 00:10:43,059 --> 00:10:46,145 ‫اما این نوع خروج برای پدر شما... 72 00:10:47,521 --> 00:10:50,024 ‫به‌نظر ناعادلانه میاد 73 00:10:51,901 --> 00:10:54,070 ‫شما چه اطلاعاتی از ‫نوع خروجش دارید؟ 74 00:10:54,153 --> 00:10:55,863 ‫وقتی کسی نظرت رو نخواد، 75 00:10:55,946 --> 00:10:59,700 ‫یاد می‌گیری تا چشمات رو باز نگه داری 76 00:11:01,994 --> 00:11:03,913 ‫آیا نیاز به یک متحد دارید؟ 77 00:11:04,622 --> 00:11:05,831 ‫من ملکه‌ام 78 00:11:05,915 --> 00:11:08,334 ‫- کمبودی از نظر متحد ندارم ‫- قطعا 79 00:11:08,417 --> 00:11:10,336 ‫مثلا شاهدخت رانیرا 80 00:11:11,837 --> 00:11:13,381 ‫هدفتون چیه لرد عزیز؟ 81 00:11:17,218 --> 00:11:20,221 ‫نمیدونم بشه بهش اعتماد کرد 82 00:11:20,304 --> 00:11:22,848 ‫حالا که مریض شده 83 00:11:24,392 --> 00:11:27,436 ‫مریضه؟ من که چیزی نشنیدم 84 00:11:28,229 --> 00:11:30,189 ‫عذر میخوام اعلیاحضرت، ‫شاید من اشتباه می‌کنم 85 00:11:31,941 --> 00:11:34,568 ‫فقط اینکه در همون شبی که ‫پدر شما از مقامش اخراج شد، 86 00:11:34,652 --> 00:11:38,197 ‫استاد اعظم یک چای مخصوص ‫به اتاق شاهدخت برد 87 00:11:40,408 --> 00:11:42,326 ‫- چای؟ ‫- بله 88 00:11:45,204 --> 00:11:47,415 ‫خود استاد اعظم بردش؟ 89 00:11:47,498 --> 00:11:50,626 ‫طبق شنیده‌ها، ‫به دستور مستقیم پادشاه 90 00:11:53,462 --> 00:11:55,589 ‫امیدوارم شاهدخت مریض نباشه 91 00:11:57,174 --> 00:11:59,343 ‫رانیرا دیروز صبح با پادشاه 92 00:11:59,427 --> 00:12:01,762 ‫- عازم دریفت‌مارک شده ‫- چه خبر خوبی 93 00:12:02,513 --> 00:12:04,432 ‫پس من اشتباه می‌کردم 94 00:12:05,266 --> 00:12:07,184 ‫خیالم راحت شد 95 00:12:09,145 --> 00:12:11,272 ‫برداشتم بر اساس رفتار استاد اعظم... 96 00:12:12,982 --> 00:12:15,526 ‫این بود که وضعیت رانیرا وخیمه 97 00:12:16,235 --> 00:12:19,780 ‫خوشحال شدم فهمیدم ‫خبط از من بوده 98 00:12:50,060 --> 00:12:51,228 ‫عذر میخوام 99 00:12:51,312 --> 00:12:52,646 ‫بیا دختردایی ‫(البته در انگلیسی Cousin معنی ‫اقوام دورتر هم میده که در اینجا صدق می‌کنه) 100 00:12:52,730 --> 00:12:55,274 ‫بریم ببینیم صبحانه ‫چی میشه خورد 101 00:13:28,766 --> 00:13:30,142 ‫اعلیحضرت 102 00:13:45,115 --> 00:13:47,034 ‫برخیز، لرد کرلیس 103 00:13:48,577 --> 00:13:49,870 ‫خوش آمدید 104 00:13:49,954 --> 00:13:51,664 ‫بگم براتون صندلی بیارن؟ 105 00:13:53,415 --> 00:13:54,708 ‫پسرعمو! 106 00:13:55,876 --> 00:13:57,169 ‫شاهدخت 107 00:14:04,885 --> 00:14:07,012 ‫- حالتون خوبه؟ ‫- خیلی 108 00:14:08,264 --> 00:14:10,266 ‫تبریک میگم، لرد لاینل 109 00:14:10,349 --> 00:14:13,561 ‫هیچکسی به اندازه‌ی شما ‫شایسته‌ی مقام معاون پادشاه نیست 110 00:14:13,644 --> 00:14:16,355 ‫شما لطف دارید، لرد کرلیس 111 00:14:16,438 --> 00:14:18,399 ‫اعلیحضرت با این مقام ‫به من افتخار دادن 112 00:14:20,818 --> 00:14:22,736 ‫ولی سِر اوتو حیف شد 113 00:14:24,697 --> 00:14:27,992 ‫با اینکه اکثر اوقات رو در ‫جلال و شکوه "ردکیپ" می‌گذرونم، 114 00:14:28,075 --> 00:14:30,953 ‫اما تالار های‌تاید همیشه ‫من رو شگفت‌زده می‌کنه 115 00:14:31,036 --> 00:14:32,663 ‫نظر لطف شماست، اعلیحضرت 116 00:14:33,706 --> 00:14:36,333 ‫فقط ای کاش که در شرایط ‫بهتری باهم ملاقات می‌کردیم 117 00:14:37,918 --> 00:14:40,379 ‫- چطور؟ ‫- همسر دیمون، 118 00:14:40,462 --> 00:14:42,548 ‫بانو ریا رویس، فوت کرده 119 00:14:43,632 --> 00:14:45,926 ‫سانحه‌ای هنگام شکار 120 00:14:46,010 --> 00:14:48,012 ‫از روی اسب افتاده 121 00:14:48,095 --> 00:14:51,181 ‫گردن و جمجمه‌اش بخاطر ‫سقوط از اسب لِه شدن 122 00:14:51,265 --> 00:14:53,517 ‫عجب پایان غافلگیرکننده‌ای 123 00:14:53,601 --> 00:14:57,813 ‫توانایی بانو ریا در سوارکاری ‫و شکار، زبان‌زد مردم بود 124 00:14:57,896 --> 00:15:00,232 ‫- خدایان بی‌رحمند ‫- همینطوره 125 00:15:01,150 --> 00:15:06,447 ‫بانو ریا زن شریف و همسر ‫خوبی برای برادرم بود 126 00:15:06,530 --> 00:15:10,367 ‫حیف شد که با دیمون ‫ولیعهدی بعنوان وارث از خودش نذاشت 127 00:15:10,451 --> 00:15:12,119 ‫چون وارث قلعه‌ی "رون‌استون" بود 128 00:15:13,287 --> 00:15:16,415 ‫بهتره بریم سراغ امور خوشایندتر 129 00:15:17,333 --> 00:15:19,918 ‫- نه ممنون ‫- چه پیشنهادی دارید، اعلیحضرت؟ 130 00:15:23,839 --> 00:15:27,134 ‫پیشنهادم ازدواج ‫پسر شما، سِر لینور... 131 00:15:28,135 --> 00:15:31,013 ‫با دختر و وارثم، شاهدخت رانیراست 132 00:15:31,096 --> 00:15:34,558 ‫خیلی وقته زمان اتحاد خانوادگی ‫بین خاندان‌هامون رسیده 133 00:15:34,642 --> 00:15:37,469 ‫آخرین ستون‌های به‌جامانده ‫از والریای باستان 134 00:15:37,728 --> 00:15:41,523 ‫پیشنهادتون باعث افتخار من ‫و خاندان منه، اعلیحضرت 135 00:15:41,607 --> 00:15:44,568 ‫اما قبل از اینکه بنده ‫و شاهدخت رینیس 136 00:15:44,652 --> 00:15:47,821 ‫این پیشنهاد سخاوتمندانه رو ‫قبول کنیم، باید یک سری جزئیات... 137 00:15:48,572 --> 00:15:50,115 ‫شفاف‌سازی بشن 138 00:15:51,867 --> 00:15:53,410 ‫چه جزئیاتی؟ 139 00:15:56,330 --> 00:15:59,875 ‫ما میخوایم بدونیم موضوع ‫وراثت چطوری انجام میشه 140 00:16:03,212 --> 00:16:05,464 ‫رانیرا وارث منه 141 00:16:05,547 --> 00:16:08,759 ‫بعد از مرگ من، پادشاهی و ‫مقام‌های من به اون می‌رسه 142 00:16:08,842 --> 00:16:12,471 ‫و فرزند اول اون و لینور، ‫صرف‌نظر از جنسیتش، 143 00:16:12,554 --> 00:16:14,973 ‫تخت‌آهنین رو ازش به ارث می‌گیره 144 00:16:16,934 --> 00:16:21,980 ‫می‌تونم فرض رو بر این بذارم ‫که بر اساس سنت‌های وستروسی... 145 00:16:23,148 --> 00:16:25,693 ‫فرزندانشون در خاندان ‫پدرشون بدنیا میان؟ 146 00:16:27,236 --> 00:16:30,155 ‫بعنوان اعضای خاندان والریون؟ 147 00:16:30,698 --> 00:16:32,491 ‫مطمئنا، لرد کرلیس 148 00:16:32,574 --> 00:16:36,078 ‫پیشنهادتون این نیست که خاندان ‫تارگرین با دختر من به اتمام برسه 149 00:16:36,161 --> 00:16:37,579 ‫صرفا بخاطر دختر بودنش؟ 150 00:16:40,666 --> 00:16:43,210 ‫من فقط شفافیت میخوام، اعلیحضرت 151 00:16:48,132 --> 00:16:50,718 ‫- بگم یک صندلی براتون بیارن؟ ‫- نمیخواد... 152 00:16:50,801 --> 00:16:52,720 ‫نه. صندلی لازم ندارم 153 00:16:55,305 --> 00:16:59,435 ‫فرزندان سِر لینور و رانیرا... 154 00:16:59,518 --> 00:17:01,937 ‫در خاندان پدرشون، والریون بدنیا میان... 155 00:17:02,896 --> 00:17:05,941 ‫که در راستای سنت‌های ماست 156 00:17:06,024 --> 00:17:07,526 ‫البته، 157 00:17:07,609 --> 00:17:11,405 ‫وقتی فرزند اول اونها ‫به پادشاهی برسه، 158 00:17:11,488 --> 00:17:14,575 ‫اون پسر یا دختر، ‫با نام تارگرین بر تخت می‌نشینه 159 00:17:16,243 --> 00:17:20,497 ‫اژدهایان در صدسال آینده ‫بر هفت‌پادشاهی فرمانروایی می‌کنن، 160 00:17:20,581 --> 00:17:22,499 ‫درست مثل صدسال گذشته 161 00:17:35,596 --> 00:17:37,639 ‫این یک مصالحه‌ی منصفانه‌ست 162 00:17:39,349 --> 00:17:41,351 ‫خوبه 163 00:17:41,435 --> 00:17:43,979 ‫اگه دیگه چیزی نمونده... 164 00:17:54,323 --> 00:17:59,377 ‫حقیقتا اگه مجبورم با یکی ازدواج کنم، ‫خوشحالم اون یک نفر تو هستی 165 00:18:01,038 --> 00:18:03,582 ‫میدونم این ازدواج ‫انتخاب تو نیست 166 00:18:04,917 --> 00:18:07,044 ‫من از تو کینه‌ای ندارم، دختردایی 167 00:18:08,170 --> 00:18:09,505 ‫نه، من... 168 00:18:11,423 --> 00:18:12,549 ‫بیشتر... 169 00:18:13,509 --> 00:18:16,053 ‫میشه گفت سلیقه‌ت فرق داره 170 00:18:20,057 --> 00:18:22,976 ‫من اردک بریان رو به غاز ترجیح میدم 171 00:18:23,852 --> 00:18:25,395 ‫دلیلش رو نمی‌دونم 172 00:18:28,816 --> 00:18:30,943 ‫دلیلش امتحان نکردنش نیست 173 00:18:32,069 --> 00:18:34,196 ‫عده‌ای هستن که غاز رو ترجیح میدن 174 00:18:36,031 --> 00:18:38,575 ‫برای من یکم زیادی چربه 175 00:18:42,746 --> 00:18:45,040 ‫میدونم پشت پرده هر تصمیمی بگیرن، 176 00:18:45,124 --> 00:18:47,167 ‫نه سلیقه‌ی تو عوض میشه، 177 00:18:47,251 --> 00:18:49,586 ‫نه سلیقه‌ی من 178 00:18:51,713 --> 00:18:53,257 ‫پیشنهادت چیه؟ 179 00:18:59,137 --> 00:19:03,183 ‫اینکه به وظایفمون در قبال ‫پدرهامون و قلمرو عمل کنیم 180 00:19:03,267 --> 00:19:04,810 ‫و وقتی تموم شد... 181 00:19:05,519 --> 00:19:07,855 ‫هرکسی هرغذایی که دوست داره رو بخوره 182 00:19:18,323 --> 00:19:22,119 ‫ویسریس تا کشتی‌اش ‫آماده میشه خوابیده 183 00:19:24,663 --> 00:19:25,914 ‫شاید من... 184 00:19:26,957 --> 00:19:28,876 ‫زیاده‌روی کردم؟ 185 00:19:30,919 --> 00:19:32,296 ‫بیش‌ازحد بهش فشار آوردم؟ 186 00:19:32,379 --> 00:19:35,924 ‫پسرعموم تصمیم گرفت ‫سختی سفر به اینجا رو به جون بخره 187 00:19:37,217 --> 00:19:39,469 ‫شایسته‌ی پادشاه نبود ‫که تا اینجا بیاد 188 00:19:39,553 --> 00:19:41,763 ‫و برای ازدواج لینور التماس کنه 189 00:19:42,347 --> 00:19:43,473 ‫لینور کجاست؟ 190 00:19:44,308 --> 00:19:47,811 ‫- داره با رانیرا لب ساحل راه میره ‫- خوبه 191 00:19:48,645 --> 00:19:51,189 ‫به‌نظر... باهم خودمونی میان؟ 192 00:19:52,065 --> 00:19:53,775 ‫اونا باهم بزرگ شدن 193 00:19:54,484 --> 00:19:57,029 ‫مشکل خودمونی بودن نیست 194 00:19:57,112 --> 00:20:00,157 ‫مطمئنم که لینور ‫از رانیرا خوشش اومده 195 00:20:00,240 --> 00:20:02,367 ‫توی این چند سال ‫خیلی زیبا شده 196 00:20:02,451 --> 00:20:04,161 ‫تو از ذات واقعی پسرت خبر داری 197 00:20:05,454 --> 00:20:06,747 ‫هنوز جوونه 198 00:20:08,248 --> 00:20:09,791 ‫از سرش می‌پره 199 00:20:11,335 --> 00:20:14,254 ‫لذتی تو دنیا نیست که مثل... 200 00:20:16,006 --> 00:20:17,215 ‫هم‌بستری با یک زن باشه 201 00:20:17,299 --> 00:20:20,093 ‫ما داریم پسرمون رو به خطر می‌ندازیم 202 00:20:21,094 --> 00:20:23,388 ‫لردهای قلمرو جلوی ‫رانیرا زانو زدن 203 00:20:23,472 --> 00:20:24,681 ‫و باهاش بیعت کردن 204 00:20:24,765 --> 00:20:26,600 ‫قبل از اینکه شاهزاده‌ای به نام ‫اگان تارگرین 205 00:20:26,683 --> 00:20:28,518 ‫بدنیا بیاد 206 00:20:28,602 --> 00:20:30,771 ‫وراثت رانیرا به چالش کشیده میشه 207 00:20:30,854 --> 00:20:35,108 ‫جون خودش، شوهرش و ‫وارث‌هاش هم به خطر میوفته 208 00:20:35,192 --> 00:20:39,029 ‫ناوگان دریایی و نصف اژدهایان ‫این قلمرو در خدمت خاندان ماست 209 00:20:39,112 --> 00:20:41,448 ‫هرکسی که حماقت کنه ‫و سلطنت رانیرا رو به چالش بکشه 210 00:20:41,531 --> 00:20:44,660 ‫- نابود میشه ‫- برای چی، کرلیس؟ ثروت؟ قدرت؟ 211 00:20:44,743 --> 00:20:46,286 ‫- غرور؟ ‫- عدالت 212 00:20:51,833 --> 00:20:53,418 ‫این حق تو بود... 213 00:20:53,502 --> 00:20:56,046 ‫که ملکه‌ی هفت‌پادشاهی بشی 214 00:20:57,589 --> 00:20:59,299 ‫سلطنت رو ازت گرفتن... 215 00:20:59,383 --> 00:21:03,553 ‫از اولش سلطنت به من نرسید ‫چون مملکت نمی‌خواست 216 00:21:03,637 --> 00:21:05,681 ‫و من حاضرم هرطور شده 217 00:21:05,764 --> 00:21:09,351 ‫این اشتباه کوته‌نظرانه رو جبران کنم 218 00:21:09,434 --> 00:21:13,605 ‫من خودم دیگه فراموشش کردم، کرلیس 219 00:21:21,738 --> 00:21:24,658 ‫همیشه می‌ترسیدم روزی برسه ‫که با یک زن ازدواج کنی 220 00:21:25,742 --> 00:21:26,868 ‫و حالا رسید 221 00:21:28,370 --> 00:21:30,163 ‫نامزدت بهت اجازه میده 222 00:21:30,247 --> 00:21:32,582 ‫تا هرکاری خواستی بکنی 223 00:21:33,417 --> 00:21:35,669 ‫من اردکه بودم یا غاز؟ 224 00:21:35,752 --> 00:21:38,130 ‫من قراره به فنا برم، ‫تو داری شوخی می‌کنی؟ 225 00:21:39,840 --> 00:21:41,800 ‫ببین، رانیرا میشه ‫ملکه‌ی هفت‌پادشاهی 226 00:21:41,883 --> 00:21:44,011 ‫و تو هم میشی همسر پادشاه 227 00:21:45,012 --> 00:21:47,097 ‫به اون همه تورنمنت 228 00:21:47,180 --> 00:21:49,725 ‫و جشن و نبردهای دریایی فکر کن 229 00:21:52,436 --> 00:21:55,355 ‫میخواید امروز تاجتون رو ‫به سر بذارید، اعلیحضرت؟ 230 00:21:56,815 --> 00:21:58,150 ‫خیلی خری 231 00:22:05,574 --> 00:22:08,493 ‫تو نیاز به یک محافظ قسم‌خورده داری 232 00:22:29,556 --> 00:22:32,100 ‫این بهتر از چیزیه که ‫انتظارش رو داشتیم 233 00:22:37,439 --> 00:22:39,357 ‫اونم یک عاشق داره 234 00:22:42,194 --> 00:22:43,737 ‫دلم میخواد بدونم کیه 235 00:23:06,968 --> 00:23:09,304 ‫تو هم امروز صبح ‫خوابت نمی‌برد؟ 236 00:23:10,680 --> 00:23:12,599 ‫می‌خواستم ببینمتون، شاهدخت 237 00:23:13,558 --> 00:23:15,519 ‫اعتراف می‌کنم منم همین رو می‌خواستم 238 00:23:20,857 --> 00:23:25,570 ‫در این چند سالی که باهم آشنا شدیم، ‫هر از گاهی با من درددل کردید 239 00:23:25,654 --> 00:23:32,160 ‫حس می‌کنم که تا حدی... ‫شما رو می‌شناسم 240 00:23:34,663 --> 00:23:36,581 ‫بیشتر از این‌ها منو می‌شناسی 241 00:23:39,626 --> 00:23:45,382 ‫چندین بار بهم گفتید که ‫از موقعیتتون خیلی متنفر هستید 242 00:23:45,465 --> 00:23:47,843 ‫از اینی که قراره به خواست ‫پدرتون ازدواج کنید 243 00:23:47,926 --> 00:23:50,512 ‫بدون اینکه خودتون دلتون بخواد 244 00:23:50,595 --> 00:23:53,515 ‫و حالا اون روز رسیده 245 00:23:54,891 --> 00:23:58,812 ‫سِر لینور مرد خوب و شریفیه ‫اما شما اون رو انتخاب نکردید 246 00:23:59,813 --> 00:24:03,942 ‫- برای شما انتخاب شده ‫- درسته 247 00:24:06,611 --> 00:24:08,530 ‫اگه راه دیگه‌ای باشه... 248 00:24:09,698 --> 00:24:11,616 ‫راهی که منجر به آزادی بشه... 249 00:24:12,534 --> 00:24:13,577 ‫حاضری واردش بشی؟ 250 00:24:15,370 --> 00:24:17,956 ‫رانیرا، قبل اینکه من بیام، 251 00:24:18,039 --> 00:24:20,917 ‫یک شوالیه‌ در "استورم‌لندز" بودم 252 00:24:21,001 --> 00:24:23,170 ‫اطلاعات زیادی از بندر "سان‌اسپیر" دارم 253 00:24:23,253 --> 00:24:25,422 ‫میدونم کشتی‌های اِسوس ‫از اونجا عازم میشن 254 00:24:25,505 --> 00:24:27,841 ‫با باری پُر از پرتقال و دارچین 255 00:24:27,924 --> 00:24:30,051 ‫و همیشه دلم می‌خواست ‫ببینم کجا میرن 256 00:24:32,053 --> 00:24:33,638 ‫میخوای بری؟ 257 00:24:35,056 --> 00:24:37,601 ‫میخوام باهام بیای... 258 00:24:39,144 --> 00:24:41,062 ‫تا از این هیاهو فرار کنیم 259 00:24:41,855 --> 00:24:44,816 ‫از مسئولیت‌ها و تحقیرهایی ‫که بخاطر جایگاهت تحمل می‌کنی 260 00:24:44,900 --> 00:24:48,278 ‫بیا بیخیالش بشیم و ‫دنیا رو باهم بگردیم... 261 00:24:50,113 --> 00:24:51,615 ‫بی نام‌ونشان، 262 00:24:51,698 --> 00:24:53,491 ‫و آزاد... 263 00:24:54,242 --> 00:24:56,745 ‫آزاد که هرجایی خواستیم بریم ‫و هرجور خواستیم عشق بورزیم 264 00:24:58,455 --> 00:24:59,998 ‫در اِسوس... 265 00:25:02,667 --> 00:25:04,252 ‫می‌تونی با من ازدواج کنی 266 00:25:08,173 --> 00:25:09,966 ‫ازدواجی بخاطر عشق 267 00:25:10,050 --> 00:25:11,718 ‫نه بخاطر سلطنت 268 00:25:36,743 --> 00:25:39,871 ‫سلطنت یعنی من، سر کریستن 269 00:25:42,123 --> 00:25:43,667 ‫یا حداقل بزودی 270 00:25:45,210 --> 00:25:47,796 ‫ممکنه غر وظایفم رو بزنم، 271 00:25:47,879 --> 00:25:51,049 ‫ولی فکر می‌کنی حاضرم بخاطر 272 00:25:51,132 --> 00:25:54,761 ‫یه مشت پرتقال یا یک ‫کشتی به مقصد "آشای" بدنام بشم؟ 273 00:25:58,223 --> 00:25:59,599 ‫این وظیفه‌ی منه 274 00:25:59,683 --> 00:26:02,769 ‫تا با یک نجیب‌زاده از ‫یک خاندان بزرگ ازدواج کنم 275 00:26:02,852 --> 00:26:05,397 ‫و سر لینور هم شوهر خوبی میشه 276 00:26:09,859 --> 00:26:11,778 ‫ولی... 277 00:26:12,779 --> 00:26:14,322 ‫ازدواج من... 278 00:26:15,740 --> 00:26:17,867 ‫لازم نیست پایان رابطه‌امون باشه 279 00:26:20,787 --> 00:26:25,709 ‫سر کریستن، من و لینور ‫به یک توافق رسیدیم 280 00:26:27,502 --> 00:26:31,339 ‫من بهش اجازه دادم تا ‫علایق خودش رو دنبال کنه... 281 00:26:32,465 --> 00:26:34,426 ‫و در عوض، اون هم ‫این اجازه رو به من داده 282 00:26:41,683 --> 00:26:43,810 ‫پس میخوای جنده‌ت باشم؟ 283 00:26:46,313 --> 00:26:48,857 ‫میخوام رابطه‌امون مثل اولش باشه 284 00:26:48,940 --> 00:26:52,569 ‫تو محافظ قسم‌خورده‌ی من باشی. ‫شوالیه‌ی سفیدم 285 00:26:52,652 --> 00:26:54,446 ‫من قسم خوردم 286 00:26:56,281 --> 00:26:59,659 ‫بعنوان شوالیه‌ای در گارد پادشاهیت 287 00:26:59,743 --> 00:27:01,703 ‫قسم خوردم با کسی نخوابم ‫و اینکارو کردم 288 00:27:01,786 --> 00:27:04,205 ‫- من به کسی نمیگم... ‫- شنل سفیدم رو لکه‌دار کردم 289 00:27:04,289 --> 00:27:07,208 ‫این تنها چیزیه که به اسمم دارم! 290 00:27:09,878 --> 00:27:13,465 ‫فکر می‌کردم اگه باهم ازدواج کنیم، ‫می‌تونم دوباره درستش کنم 291 00:27:20,221 --> 00:27:22,307 ‫تخت‌آهنین بزرگ‌تر از منه 292 00:27:22,390 --> 00:27:25,935 ‫بزرگ‌تر از هرکسی در خانواده‌ی منه 293 00:27:26,019 --> 00:27:29,647 ‫اِگان فاتح، هفت‌پادشاهی رو متحد کرد 294 00:27:29,731 --> 00:27:31,649 ‫و اون‌‌ها رو در مسیری گذاشت... 295 00:27:32,442 --> 00:27:33,735 ‫سر کریستن 296 00:28:21,658 --> 00:28:23,159 ‫- استاد رو بیارید! ‫- برو عقب! 297 00:28:23,243 --> 00:28:24,994 ‫ملوس رو خبر کنید! ‫برو عقب! 298 00:28:25,078 --> 00:28:26,621 ‫دیگ گداز رو آماده کنید 299 00:28:27,872 --> 00:28:29,666 ‫زالو هم لازم داریم 300 00:28:33,586 --> 00:28:34,921 ‫سر کریستن... 301 00:28:36,423 --> 00:28:37,549 ‫احضار شدید 302 00:28:39,217 --> 00:28:41,344 ‫همین چند دقیقه پیش ‫از پیش شاهدخت اومدم 303 00:28:42,345 --> 00:28:43,888 ‫شاهدخت احضارتون نکرده، سِر 304 00:28:44,597 --> 00:28:45,849 ‫ملکه‌ست 305 00:29:00,613 --> 00:29:02,157 ‫سر کریستن، اعلیاحضرت 306 00:29:06,536 --> 00:29:08,455 ‫کافیه 307 00:29:21,134 --> 00:29:24,971 ‫متاسفانه باید راجع به یک موضوع ‫حساس از شما سوال بپرسم، سر کریستن 308 00:29:28,099 --> 00:29:30,226 ‫من مثل همیشه خدمتکار ‫شما هستم، ملکه‌ی من 309 00:29:31,853 --> 00:29:33,980 ‫مربوط به شاهدخت رانیرای عزیز میشه 310 00:29:35,398 --> 00:29:36,524 ‫بفرمایید 311 00:30:02,717 --> 00:30:05,887 ‫شما محافظ قسم‌خورده‌ی اون هستید ‫و وفاداریتون بهش واقعیه 312 00:30:07,096 --> 00:30:08,640 ‫همینطوره 313 00:30:12,519 --> 00:30:14,437 ‫در شب بازگشت دیمون... 314 00:30:17,232 --> 00:30:18,775 ‫شایعه‌ای بوجود اومد... 315 00:30:19,776 --> 00:30:24,322 ‫در اصل پدرم خبری شنید ‫مبنی بر... 316 00:30:25,990 --> 00:30:28,576 ‫لغزش اخلاقی 317 00:30:28,660 --> 00:30:32,580 ‫که ممکنه رخ داده باشه بین... 318 00:30:35,750 --> 00:30:38,920 ‫البته خودم باورم نمیشه که ‫دارم پاکدامنی شاهدخت رو زیر سوال می‌برم، 319 00:30:39,003 --> 00:30:40,964 ‫کسی که احترام زیادی براش قائلم، 320 00:30:41,047 --> 00:30:45,301 ‫اما با اینحال کنجکاوم... 321 00:30:52,684 --> 00:30:55,812 ‫و میدونم که آدم جوون... 322 00:30:56,896 --> 00:30:58,439 ‫ممکنه مرتکب اشتباه بشه... 323 00:30:59,899 --> 00:31:02,485 ‫و عفتش بلغزه 324 00:31:02,569 --> 00:31:05,488 ‫- بلغزه یا سقوط کنه... ‫- این اتفاق افتاد، علیاحضرت 325 00:31:11,244 --> 00:31:13,162 ‫گناهی که بهش اشاره می‌کنید... 326 00:31:16,291 --> 00:31:17,542 ‫من مرتکبش شدم 327 00:31:21,421 --> 00:31:24,340 ‫البته که با تحریک خود رانیرا بود ‫اما این... 328 00:31:25,592 --> 00:31:27,135 ‫بهانه‌ نیست 329 00:31:30,096 --> 00:31:31,681 ‫من عهدم رو شکستم 330 00:31:32,765 --> 00:31:34,309 ‫و خودم رو بی‌آبرو کردم 331 00:31:36,060 --> 00:31:37,979 ‫لیاقت بخشیده شدن ندارم 332 00:31:42,233 --> 00:31:43,359 ‫اما اگر... 333 00:31:44,569 --> 00:31:48,990 ‫بعنوان ملکه‌ای مهربان، ‫دل شما به حال من می‌سوزه... 334 00:31:50,450 --> 00:31:51,993 ‫فقط این خواسته رو از شما دارم... 335 00:31:54,579 --> 00:31:57,165 ‫که به جای اخته کردن 336 00:31:57,248 --> 00:31:59,375 ‫و شکنجه‌کردن من، 337 00:32:00,209 --> 00:32:03,171 ‫بهم رحم کنید و ‫به مرگ محکومم کنید 338 00:32:18,895 --> 00:32:21,439 ‫ممنون که با صداقت ‫حرف زدید، سر کریستن 339 00:32:31,366 --> 00:32:32,867 ‫می‌تونید برید 340 00:33:03,648 --> 00:33:07,193 ‫استراحت کنید اعلیحضرت. ‫میرم زالوها رو بیارم 341 00:33:07,944 --> 00:33:09,987 ‫اگه اجازه هست، استاد اعظم، 342 00:33:10,071 --> 00:33:13,616 ‫من یک ضماد گیاهی جدید 343 00:33:13,700 --> 00:33:17,745 ‫درست کردم که ممکنه ‫تاثیر بیشتری داشته باشه 344 00:33:17,829 --> 00:33:20,373 ‫نیازی نیست، اروایل 345 00:33:20,456 --> 00:33:24,001 ‫زالو انداختن همیشه ‫باعث آرامش خاطر اعلیحضرت شده 346 00:33:43,104 --> 00:33:45,022 ‫توی خوابیدن کمکشون می‌کنه 347 00:33:55,658 --> 00:33:56,951 ‫ملکه کجاست؟ 348 00:33:59,579 --> 00:34:02,623 ‫بهم گفتن که ظاهرا ‫سرشون شلوغه، اعلیحضرت 349 00:34:23,102 --> 00:34:25,229 ‫آیا از من بعنوان ‫یک پادشاه خوب یاد میشه؟ 350 00:34:27,315 --> 00:34:28,441 ‫اعلیحضرت؟ 351 00:34:29,609 --> 00:34:33,112 ‫وقتی تاریخ رو می‌نویسن، ‫راجع به من چی میگن؟ 352 00:34:34,071 --> 00:34:36,657 ‫من نه جنگیدم و نه فتح کردم 353 00:34:36,741 --> 00:34:38,993 ‫نه شکستی سخت تجربه کردم 354 00:34:41,037 --> 00:34:43,581 ‫بعضی‌ها به این میگن خوش‌شانسی 355 00:34:46,167 --> 00:34:49,128 ‫ولی نمیشه ازش ‫شعر گفت، درسته؟ 356 00:34:49,212 --> 00:34:52,048 ‫که صد یا پونصد سال دیگه، ‫توی جشن‌ها... 357 00:34:52,131 --> 00:34:53,674 ‫آوازش رو بخونن 358 00:34:57,094 --> 00:34:59,931 ‫شما میراث شاه جاهاریس ‫رو ادامه دادید 359 00:35:01,015 --> 00:35:03,726 ‫و قلمرو رو قوی نگه داشتید 360 00:35:03,810 --> 00:35:05,436 ‫بهتر نیست آدم ‫در صلح زندگی کنه 361 00:35:05,520 --> 00:35:08,439 ‫به جای اینکه بعد از مرگش ‫براش شعر بگن؟ 362 00:35:09,357 --> 00:35:10,775 ‫شاید 363 00:35:12,610 --> 00:35:15,530 ‫اما یک قسمتی از وجودم ‫می‌خواست آزمایش بشم 364 00:35:17,073 --> 00:35:19,700 ‫خیلی به این فکر می‌کنم ‫که در مواجهه با سختی، 365 00:35:19,784 --> 00:35:22,328 ‫شاید تبدیل به یک ‫آدم متفاوت میشدم 366 00:35:24,330 --> 00:35:28,751 ‫بسیاری از افرادی که آزمایش شدن ‫آرزو می‌کنن که ای کاش نمی‌شدن 367 00:35:31,128 --> 00:35:33,923 ‫یک لرد دیگه ممکن بود ‫بهم اطمینان بده که 368 00:35:34,006 --> 00:35:35,883 ‫اگه فرصتش رو داشتم ‫مثل اگان فاتح می‌شدم 369 00:35:35,967 --> 00:35:37,760 ‫- اعلیحضرت، من... ‫- عیبی نداره 370 00:35:38,261 --> 00:35:41,180 ‫مثل همیشه حق با توئه 371 00:35:43,975 --> 00:35:46,519 ‫شاید بهتر باشه ندونم 372 00:36:34,317 --> 00:36:36,319 ‫با شادی و میمنتی بزرگ، 373 00:36:36,402 --> 00:36:39,697 ‫اعلیحضرت پادشاه ویسریس، ‫آغاز مراسم 374 00:36:39,780 --> 00:36:42,325 ‫ازدواج سلطنتی را اعلام می‌کند 375 00:36:44,327 --> 00:36:48,623 ‫خاندان لنیستر بهمراه ‫لردشان، جیسون لنیستر 376 00:36:48,706 --> 00:36:52,752 ‫لرد اعظم غرب و ‫ارباب قلعه‌ی "کسترلی‌راک" 377 00:36:54,003 --> 00:36:57,632 ‫خاندان های‌تاور بهمراه ‫لردشان، هابرت های‌تاور 378 00:36:57,715 --> 00:37:00,885 ‫فانوس جنوب، ‫مدافع سیتادل، 379 00:37:00,968 --> 00:37:02,345 ‫صدای اولدتاون... 380 00:37:15,107 --> 00:37:16,901 ‫تبریک میگم، اعلیحضرت 381 00:37:16,984 --> 00:37:19,320 ‫همسری شایسته برای ‫شاهدخت انتخاب کردید 382 00:37:19,403 --> 00:37:20,988 ‫ممنونم، لرد جیسون 383 00:37:21,072 --> 00:37:23,074 ‫من مرد شایسته‌تری از ‫لرد لینور نمی‌شناسم 384 00:37:24,575 --> 00:37:27,244 ‫اگه این فقط جشن خوش‌آمدگوییه... 385 00:37:27,328 --> 00:37:30,831 ‫اعتراف می‌کنم ایده‌ای ندارم ‫برای عروسی چه برنامه‌ای چیده باشید 386 00:37:30,915 --> 00:37:33,459 ‫دخترم ملکه‌ی آینده‌ست 387 00:37:34,460 --> 00:37:37,213 ‫می‌خواستم یک عروسی ‫تاریخی داشته باشیم 388 00:37:38,798 --> 00:37:40,174 ‫ملکه کجا تشریف دارن؟ 389 00:37:40,257 --> 00:37:42,176 ‫امیدوار بودم بتونم ‫بهشون عرض ادب کنم 390 00:37:44,011 --> 00:37:48,182 ‫ملکه هنوز داره خودش رو ‫برای جشن آماده می‌کنه 391 00:37:48,265 --> 00:37:50,393 ‫برای همین هم مردها میرن جنگ 392 00:37:51,268 --> 00:37:54,688 ‫چون خانم‌ها نمی‌تونن به‌موقع ‫خودشون رو برای نبرد آماده کنن 393 00:37:58,901 --> 00:38:01,570 ‫حضور شما همیشه ‫مایه‌ی شادی ماست، لرد جیسون 394 00:38:01,654 --> 00:38:04,407 ‫شاهدخت، اعلیحضرت 395 00:38:14,667 --> 00:38:18,921 ‫اعلیحضرت، شاهدخت رانیرا، ‫بهتون تبریک میگم 396 00:38:19,755 --> 00:38:22,550 ‫باعث افتخار ماست که ‫مهمان ما شدید، سر جرولد 397 00:38:22,633 --> 00:38:24,593 ‫باید بگم که عمیقا از شنیدن خبر 398 00:38:24,677 --> 00:38:27,596 ‫فوت غم‌انگیز بانو ریا متاثر شدم 399 00:38:28,472 --> 00:38:30,099 ‫از این بابت بسیار متاسفم 400 00:38:30,182 --> 00:38:32,476 ‫بانو ریا شخصیتی استثنایی داشت 401 00:38:33,060 --> 00:38:36,230 ‫دیگه به این زودی ‫شبیه اون پیدا نمیشه 402 00:38:36,313 --> 00:38:39,233 ‫اگر کمکی از دست دربار برای ‫خاندان رویس بر میاد... 403 00:38:47,742 --> 00:38:50,703 ‫لرد کرلیس از خاندان والریون 404 00:38:50,786 --> 00:38:53,748 ‫لرد دریاسالار، ارباب قلعه‌ی "دریفت‌مارک" 405 00:38:53,831 --> 00:38:57,293 ‫و بانوی ایشان، ‫شاهدخت رینیس تارگرین 406 00:38:57,376 --> 00:39:00,838 ‫و پسر و وارث ایشان، ‫سر لینور والریون 407 00:39:00,921 --> 00:39:03,466 ‫شاهِ همسرِ ملکه‌ی آینده 408 00:39:44,840 --> 00:39:47,093 ‫- نامزد من ‫- نامزد من 409 00:41:10,885 --> 00:41:14,763 ‫به جشن ما خوش آمدید 410 00:41:16,265 --> 00:41:17,808 ‫امشب تنها آغاز این مراسمه 411 00:41:18,726 --> 00:41:21,312 ‫ما به قدیمی‌ترین و ‫قدرتمندترین متحد پادشاهی 412 00:41:21,395 --> 00:41:24,481 ‫ادای احترام می‌کنیم 413 00:41:27,067 --> 00:41:32,156 ‫اتحادی که به دوران والریای باستان ‫و عصر اژدهایان برمی‌گرده 414 00:41:33,908 --> 00:41:36,827 ‫با خاندان تارگرین و... 415 00:42:15,741 --> 00:42:17,409 ‫این به مذاق پادشاه خوش نمیاد 416 00:42:17,493 --> 00:42:19,620 ‫درست وسط سخنرانیش 417 00:42:30,881 --> 00:42:33,259 ‫فانوس برج "های‌تاور"... 418 00:42:33,342 --> 00:42:37,137 ‫میدونی وقتی اعلان جنگ می‌کنن ‫چه رنگی میشه؟ 419 00:42:38,138 --> 00:42:39,265 ‫سبز 420 00:42:51,151 --> 00:42:53,070 ‫تبریک میگم، دخترخوانده 421 00:42:53,946 --> 00:42:55,864 ‫نعمت بزرگی نصیبت شده 422 00:43:07,876 --> 00:43:09,128 ‫لطفا بنشینید 423 00:43:18,387 --> 00:43:19,763 ‫کجا بودم؟ 424 00:43:19,847 --> 00:43:21,765 ‫اتحاد دو خاندان، اعلیحضرت 425 00:43:21,849 --> 00:43:23,309 ‫بله 426 00:43:24,727 --> 00:43:25,811 ‫بله 427 00:43:31,608 --> 00:43:37,197 ‫با اتحاد خاندان تارگرین ‫و خاندان والریون، 428 00:43:37,281 --> 00:43:41,327 ‫امیدوارم پیشگام آغاز ‫"عصر اژدهایان" دوم 429 00:43:41,410 --> 00:43:42,494 ‫در وستروس بشم 430 00:43:53,464 --> 00:43:57,134 ‫و بعد از مراسم کوچک امشب... 431 00:43:59,011 --> 00:44:02,348 ‫هفت روز تورنمنت و جشن خواهیم داشت 432 00:44:05,601 --> 00:44:07,144 ‫و در پایانش... 433 00:44:08,395 --> 00:44:11,732 ‫و در پایان مراسم، ‫یک عروسی سلطنتی... 434 00:44:12,649 --> 00:44:14,193 ‫بین دخترم، 435 00:44:15,194 --> 00:44:16,320 ‫وارثم... 436 00:44:17,154 --> 00:44:18,697 ‫ملکه‌ی آینده‌ی شما... 437 00:44:19,656 --> 00:44:23,577 ‫و سر لینور والریون، ‫وارث دریفت‌مارک 438 00:45:16,255 --> 00:45:17,840 ‫من هیچوقت رقاص خوبی نبودم 439 00:45:17,923 --> 00:45:19,216 ‫فرق زیادی با نبرد نداره 440 00:45:19,299 --> 00:45:21,552 ‫امیدوارم نتیجه‌اش متفاوت باشه 441 00:46:35,626 --> 00:46:39,004 ‫- اعلیحضرت ‫- ممنون که تشریف آوردید، عمو 442 00:46:39,087 --> 00:46:41,715 ‫نگران بودم حالا که ‫سایه‌ی پدرت بالا سرت نیست، 443 00:46:41,798 --> 00:46:45,052 ‫آفتاب مقرپادشاهی ممکنه بسوزوندت 444 00:46:45,135 --> 00:46:47,095 ‫اما تو مقاومت کردی 445 00:46:48,347 --> 00:46:50,682 ‫این رو بدون که ‫اولدتاون با توئه 446 00:47:17,459 --> 00:47:22,047 ‫در ویل، آدم‌ها تاوان ‫جرم‌هاشون رو میدن 447 00:47:23,966 --> 00:47:25,717 ‫حتی تارگرین‌ها 448 00:47:26,343 --> 00:47:27,302 ‫شما؟ 449 00:47:27,386 --> 00:47:30,305 ‫سر جرولد رویس از رون‌استون 450 00:47:32,140 --> 00:47:33,433 ‫و؟ 451 00:47:42,234 --> 00:47:45,821 ‫من پسرعموی همسر مرحومتم 452 00:47:45,904 --> 00:47:49,032 ‫آره... عجب اتفاق دلخراشی بود 453 00:47:49,116 --> 00:47:52,411 ‫بشدت تحت‌تاثیر قرار گرفتم. ‫عجب حادثه‌ی غم‌انگیزی 454 00:47:52,494 --> 00:47:55,455 ‫خودت بهتر از هرکسی می‌دونی ‫که حادثه نبود 455 00:47:55,539 --> 00:47:57,499 ‫داری به گناهت اعتراف می‌کنی، سر جرولد؟ 456 00:47:57,583 --> 00:48:00,335 ‫دارم متهم می‌کنم 457 00:48:03,088 --> 00:48:06,508 ‫در مقرپادشاهی، مردم تاوان ‫تهمت‌پراکنی‌هاشون رو میدن 458 00:48:06,592 --> 00:48:08,602 ‫حتی کونده پرروهایی مثل تو 459 00:48:10,971 --> 00:48:12,264 ‫ولی خوشحالم اومدی 460 00:48:12,347 --> 00:48:14,891 ‫میخوام بابت ارثم ‫باهات صحبت کنم 461 00:48:15,851 --> 00:48:18,812 ‫- چه ارثی؟ ‫- من و بانو ریا وارثی نداشتیم 462 00:48:18,895 --> 00:48:22,024 ‫بعنوان شوهرش، تمام دارایی‌هاش ‫به من تعلق می‌گیره 463 00:48:23,775 --> 00:48:28,196 ‫و اون وارث تمام "رون‌استون" بود، درسته؟ 464 00:48:31,742 --> 00:48:33,910 ‫بعد از ازدواج برادرزاده‌ام، ‫با اژدهام به "ایری" میرم 465 00:48:33,994 --> 00:48:35,537 ‫و درخواستم رو شخصا ‫به بانو جین میدم 466 00:48:35,621 --> 00:48:37,956 ‫شاید اونجا ببینمت، سر جرولد 467 00:49:51,655 --> 00:49:54,574 ‫تا حالا کسی بهت گفته که ‫تقریبا به خوشگلی داداشتی؟ 468 00:49:55,200 --> 00:49:57,494 ‫لطف داری، شاهزاده‌ی من 469 00:49:57,577 --> 00:50:00,163 ‫- از شنیدن خبر فوت همسرتون ناراحت شدم ‫- نشو. من که نشدم 470 00:50:01,206 --> 00:50:02,833 ‫همسرم هیچوقت با من مهربون نبود 471 00:50:02,916 --> 00:50:04,376 ‫میدونم کیه 472 00:50:05,585 --> 00:50:07,546 ‫اون عاشق خوشتیپ 473 00:50:07,629 --> 00:50:08,547 ‫کی؟ 474 00:50:09,548 --> 00:50:11,091 ‫سر کریستن کول 475 00:50:11,925 --> 00:50:15,137 ‫- محافظ قسم‌خورده‌اش؟ ‫- نگاهش کن 476 00:50:15,220 --> 00:50:18,014 ‫قشنگ معلومه کس‌ضعف شده 477 00:50:18,098 --> 00:50:22,185 ‫یک شاهزاده‌ی تارگرین، شوالیه‌ی ‫خوشتیپ و اژدهاسوار 478 00:50:22,269 --> 00:50:23,895 ‫آرزوی هر دوشیزه‌ای هستی 479 00:50:23,979 --> 00:50:25,939 ‫بخاطر اینکه هنوز من رو نمی‌شناسی 480 00:50:26,022 --> 00:50:28,400 ‫فکر کنم شنل سفید سر کریستن 481 00:50:28,483 --> 00:50:30,819 ‫- با بکارت عروست خونی شده ‫- صدات رو بیار پایین 482 00:50:30,902 --> 00:50:33,113 ‫شاید بشه درستش کرد، شاهزاده‌ی من 483 00:50:33,196 --> 00:50:34,114 ‫شاید بشه 484 00:50:35,699 --> 00:50:39,536 ‫این چیز خوبیه. ‫رانیرا از راز تو خبر داره، 485 00:50:39,619 --> 00:50:40,704 ‫حالا تو هم راز اون رو می‌دونی 486 00:51:11,443 --> 00:51:13,403 ‫خیلی بهم میان، مگه نه؟ 487 00:51:14,362 --> 00:51:15,530 ‫چی؟ 488 00:51:16,448 --> 00:51:18,366 ‫شاهدخت و سر لینور 489 00:51:28,043 --> 00:51:30,545 ‫سر جافری لانموث، 490 00:51:30,629 --> 00:51:32,464 ‫بهم میگن "شوالیه‌ی بوسه‌ها" 491 00:51:32,547 --> 00:51:34,841 ‫ولی دلیلش رو نمی‌دونم 492 00:51:35,634 --> 00:51:37,302 ‫دارم نگهبانی میدم. ‫چکار داری؟ 493 00:51:37,385 --> 00:51:40,096 ‫تو من رو نمی‌شناسی، سر کریستن 494 00:51:40,180 --> 00:51:42,349 ‫ولی این ازدواج برای ‫هردوی ما اهمیت زیادی داره 495 00:51:45,727 --> 00:51:48,897 ‫اگه چیزی تو دلت هست بگو، سر جافری 496 00:51:48,980 --> 00:51:51,107 ‫سر لینور برای من بسیار باارزشه 497 00:51:52,150 --> 00:51:55,278 ‫همونطوری که میدونم ‫شاهدخت برای تو باارزشه 498 00:51:57,322 --> 00:51:59,783 ‫باید بهم قسم بخوریم ‫که ازشون محافظت کنیم 499 00:51:59,866 --> 00:52:03,411 ‫همینطورم از رازهاشون. ‫چون اگه رازشون به خطر نیوفته... 500 00:52:06,081 --> 00:52:07,999 ‫ما هم نمیوفتیم 501 00:52:51,585 --> 00:52:54,588 ‫- اجازه هست، سر هروین؟ ‫- البته، شاهزاده‌ی من 502 00:53:06,689 --> 00:53:08,589 ‫این چیزیه که میخوای؟ 503 00:53:10,000 --> 00:53:12,290 ‫نمی‌دونستم برات مهمه ‫من چی میخوام 504 00:53:12,331 --> 00:53:14,491 ‫این ازدواج بدردت نمی‌خوره 505 00:53:14,492 --> 00:53:17,892 ‫لینور مرد خوب ‫و شوالیه‌ی شایسته‌ایه 506 00:53:18,893 --> 00:53:21,493 ‫تا سرحد مرگ حوصله‌ت رو سر می‌بره 507 00:53:22,544 --> 00:53:25,994 ‫شنیدم میگن ازدواج ‫فقط یک قرارداد سیاسیه 508 00:53:25,995 --> 00:53:28,295 ‫ازدواج من که اخیرا فسخ شده 509 00:53:28,736 --> 00:53:30,096 ‫پس من رو بگیر 510 00:53:30,436 --> 00:53:32,097 ‫مگه قصدت از اول همین نبود؟ 511 00:53:32,496 --> 00:53:36,586 ‫من هنوز متاهل نیستم، ‫ولی فرصت زیادی نمونده 512 00:53:37,186 --> 00:53:39,586 ‫حتما مسلح اومدی 513 00:53:41,366 --> 00:53:43,987 ‫گاردپادشاهی پدرم رو بکش 514 00:53:45,046 --> 00:53:50,806 ‫من رو ببر دراگن‌استون ‫و باهام ازدواج کن 515 00:54:13,083 --> 00:54:14,584 ‫این دیگه چه وضعشه؟ 516 00:54:16,336 --> 00:54:17,671 ‫لینور! 517 00:54:52,497 --> 00:54:54,416 ‫- تمومش کنید! ‫- رانیرا کجاست؟ 518 00:55:14,728 --> 00:55:16,479 ‫شاهدخت؟ 519 00:55:27,323 --> 00:55:28,867 ‫من رو بذار زمین! 520 00:56:22,045 --> 00:56:26,216 ‫محبت هفت خدا ‫مقدس و ابدی است 521 00:56:27,175 --> 00:56:30,095 ‫منبع عشق و حیات 522 00:56:31,679 --> 00:56:36,059 ‫ما امشب اینجا ایستادیم ‫تا شاکر و ستایشگر 523 00:56:36,142 --> 00:56:39,687 ‫وصلت این دو روح باهم باشیم 524 00:56:44,818 --> 00:56:46,069 ‫پدر... 525 00:56:48,613 --> 00:56:49,948 ‫مادر... 526 00:56:52,158 --> 00:56:53,493 ‫مبارز... 527 00:56:54,786 --> 00:56:56,121 ‫آهنگر... 528 00:56:57,372 --> 00:56:58,706 ‫دوشیزه... 529 00:56:59,541 --> 00:57:01,042 ‫پیرزن... 530 00:57:01,709 --> 00:57:03,253 ‫غریبه 531 00:57:05,296 --> 00:57:07,841 ‫عهد ازدواج این‌ها را بشنوید 532 00:57:09,634 --> 00:57:12,554 ‫من مال تو هستم ‫و تو مال منی 533 00:57:15,348 --> 00:57:17,058 ‫تحت هر شرایطی 534 00:57:20,186 --> 00:57:22,522 ‫من مال تو هستم ‫و تو مال منی 535 00:57:23,565 --> 00:57:24,899 ‫تحت هر شرایطی 536 00:57:25,775 --> 00:57:30,155 ‫اینجا در حضور ‫خدایان و انسان‌ها، 537 00:57:30,238 --> 00:57:31,781 ‫من... 538 00:57:33,283 --> 00:57:35,827 ‫لینور از خاندان تارگرین... 539 00:57:37,996 --> 00:57:41,457 ‫رانیرا از خاندان تارگرین، 540 00:57:41,541 --> 00:57:43,759 ‫را زن و شوهر اعلام می‌کنم 541 00:57:47,088 --> 00:57:49,090 ‫یک جسم... 542 00:57:49,966 --> 00:57:51,509 ‫یک دل... 543 00:57:52,552 --> 00:57:54,095 ‫یک روح... 544 00:57:55,805 --> 00:57:58,349 ‫اکنون و تا ابد 545 00:57:59,184 --> 00:58:01,102 ‫سر کریستن 546 00:58:34,147 --> 00:58:36,277 ‫به یاد "مهسا امینی" 547 00:58:37,187 --> 00:58:42,278 ‫مترجم: آرین دراما ‫Telegram @ArianDrama ‫Twitter @ArianisDrama