1 00:00:00,000 --> 00:00:04,000 ‫[ بر اساس داستانی واقعی ] 2 00:00:04,039 --> 00:00:08,839 ‫[ اتفاقاتی به تصویر کشیده می‌شود ‫که اکثرشان بسیار باونکردنی به نظر می‌رسند ] 3 00:00:10,199 --> 00:00:14,199 ‫[ اما اغلب حقیقت دارند ] 4 00:00:14,626 --> 00:00:17,106 ‫[ ماه مِه سال 1941 ] 5 00:00:17,186 --> 00:00:19,586 ‫[ جایی در صحرای مصر ] 6 00:00:48,218 --> 00:00:51,802 ‫[ اقتباسی از کتاب قهرمانان یاغی ساس ] ‫[ اثر بن مکین‌تیر ] 7 00:00:53,485 --> 00:01:00,485 رسانه بزرگ «نایت مووی» تقدیم می‌کند WwW.NightMovie.Top 8 00:01:01,534 --> 00:01:08,534 کانال زیرنویس‌های ما @NightMovieTT 9 00:01:09,709 --> 00:01:16,709 « ما را در تلگرام، اینستاگرام و توئیتر دنبال کنید » @NightMovie_Co 10 00:01:18,295 --> 00:01:33,295 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور با زیرنویس چسبیده WwW.NightMovie.Top 11 00:01:51,496 --> 00:01:53,776 ‫سوخت کامیون من ‫داره تموم می‌شه 12 00:01:53,776 --> 00:01:55,856 ‫یعنی بقیه‌ی کامیون‌ها ‫هم باید همین‌طور باشن 13 00:01:55,856 --> 00:01:57,826 ‫اجازه‌ی آوردن کامیون‌های حمل سوخت ‫رو بدین 14 00:02:00,906 --> 00:02:04,286 ‫هنوز 120 مایل تا طبرق مونده ‫[ حدوداً 200 کیلومتر ] 15 00:02:04,286 --> 00:02:06,296 ‫لازمه سوخت‌گیری کنیم 16 00:02:06,296 --> 00:02:07,937 ‫بله 17 00:02:07,937 --> 00:02:09,706 ‫می‌دونم 18 00:02:09,706 --> 00:02:13,976 ‫خب. پس باید دستورش رو بدید ‫تا بیارن‌شون 19 00:02:17,696 --> 00:02:24,456 ‫وای، خواهش می‌کنم بگین ‫که ما در این کاروان کامیون‌های حمل سوخت رو 20 00:02:24,456 --> 00:02:26,146 ‫با خودمون اوردیم 21 00:02:30,286 --> 00:02:33,937 ‫راستش، نیاوردیم 22 00:02:33,937 --> 00:02:38,906 ‫همین‌طور که داشتم آمپر بنزینم ‫رو که ناجوانمردانه پایین می‌رفت تماشا می‌کردم 23 00:02:38,906 --> 00:02:42,336 ‫به این نتیجه رسیدم 24 00:02:42,336 --> 00:02:46,856 ‫که این کاروان بهش سوخت بنزین رسیده 25 00:02:46,856 --> 00:02:49,976 ‫که مسافتی 500 کیلومتری رو طی کنه 26 00:02:51,826 --> 00:02:53,187 ‫صحیح 27 00:02:53,187 --> 00:02:56,096 ‫اما مسافت قاهره تا طبرق 28 00:02:56,096 --> 00:02:58,016 ‫500 مایله، پیرمرد 29 00:02:59,986 --> 00:03:01,256 ‫درسته 30 00:03:02,536 --> 00:03:06,296 ‫توی اداره‌ی حمل و نقل 31 00:03:06,296 --> 00:03:08,546 ‫فرانسوی‌ها هستن 32 00:03:08,546 --> 00:03:10,366 ‫فرانسوی‌ها. صحیح 33 00:03:10,366 --> 00:03:11,776 ‫پس همینه 34 00:03:17,416 --> 00:03:19,496 ‫پس به طبرق نمی‌رسیم 35 00:03:19,496 --> 00:03:21,346 ‫و محاصره‌ی طبرق نخواهد شکست 36 00:03:21,346 --> 00:03:23,566 ‫و بمب و گلوله همچنان از آسمان ‫خواهد بارید 37 00:03:23,566 --> 00:03:25,166 ‫و صدها نفر دیگه می‌میرن؟ 38 00:03:27,136 --> 00:03:28,426 ‫بله 39 00:03:29,817 --> 00:03:32,016 ‫استیرلنگ، پدرت هرکی می‌خواد ‫بوده باشه 40 00:03:32,016 --> 00:03:34,776 ‫تو باید من رو «جناب» خطاب کنی 41 00:03:34,776 --> 00:03:35,807 ‫ 42 00:03:42,706 --> 00:03:45,416 ‫ 43 00:03:45,416 --> 00:03:46,736 ‫گمشو 44 00:03:50,016 --> 00:03:59,016 ‫ترجمه از: احسان جولاپور Instagram: Mister.Cloner 45 00:04:00,752 --> 00:04:03,652 ‫[ قهرمانان یاقی ساس ] 46 00:04:05,736 --> 00:04:11,736 ‫[ در سال 1941، بریتانیا و ارتش‌های مستعمراتی ‫تک و تنها مقابل آلمان نازی و ایتالیای فاشیست ایستادند ] 47 00:04:14,366 --> 00:04:21,366 ‫[ بریتانیا سخت در آفریقای شمالی سخت مشغول ‫دفاع از خط حیاتی تدارکاتی‌اش از کانال سوئز بود ] 48 00:04:25,776 --> 00:04:29,817 ‫[ با پیشروی نازی‌ها، نیروهای متحدین به طبرق ‫عقب نشینی کردند ] 49 00:04:29,997 --> 00:04:34,997 ‫[ بندرگاهی مهم که باید به هر قیمتی ‫از آن دفاع می‌کردند ] 50 00:04:36,074 --> 00:04:39,774 ‫[ سقوط طبرق مساوی بود با از دست رفتن سوئز ] 51 00:04:40,817 --> 00:04:44,081 ‫[ از دست رفتن سوئز مساوی بود ‫با از دست رفتن آفریقا ] 52 00:04:45,105 --> 00:04:48,049 ‫[ از دست رفتن آفریقا مساوی بود ‫با شکست در جنگ ] 53 00:04:49,450 --> 00:04:52,778 ‫[ به زبان خود وینستون چرچیل ‫کل دنیای انگلیسی زبانان ] 54 00:04:52,798 --> 00:04:55,265 ‫[ در حال عبور از دره‌ای ‫تاریک و مرگبار بود ] 55 00:04:55,305 --> 00:04:57,105 ‫[ به زبان سربازان عادی... ] 56 00:04:57,462 --> 00:04:59,462 ‫[ کون‌مون پاره بود ] 57 00:04:59,476 --> 00:05:00,666 ‫ 58 00:05:00,866 --> 00:05:01,766 ‫ 59 00:05:01,963 --> 00:05:03,963 ‫[ قاهره ] 60 00:05:11,937 --> 00:05:14,526 ‫ 61 00:05:14,526 --> 00:05:20,576 ‫ 62 00:05:23,386 --> 00:05:27,136 ‫فردا یه گندکاری دیگه ‫از ستاد مرکزی درمیاد 63 00:05:57,807 --> 00:05:59,376 ‫ایول 64 00:05:59,376 --> 00:06:00,786 ‫ویسکی! 65 00:06:00,786 --> 00:06:02,416 ‫من بُردم 66 00:06:02,416 --> 00:06:04,656 ‫من روی اسبی به نام اسموکی ‫شرط بستم و بُردم 67 00:06:04,656 --> 00:06:06,256 ‫ 68 00:06:06,256 --> 00:06:08,586 ‫امشب به خاطر بارون ‫دخترها نرسیدن 69 00:06:08,586 --> 00:06:10,057 ‫ 70 00:06:10,057 --> 00:06:12,306 ‫دعوت شده بود ‫که پشیمون بشه 71 00:06:12,306 --> 00:06:14,376 ‫پشیمون نشد 72 00:06:14,376 --> 00:06:15,866 ‫من ازت خوشم میاد 73 00:06:15,866 --> 00:06:17,536 ‫می‌دونی چرا؟ 74 00:06:17,536 --> 00:06:20,176 ‫چون اگه برات جُک بگم ‫تظاهر می‌کنی که خنده دار بوده 75 00:06:20,176 --> 00:06:23,346 ‫پس اینو داشته باش ‫«چرا جوجه مرغ به انتهای جاده نرسید؟» 76 00:06:24,856 --> 00:06:26,506 ‫چون... 77 00:06:26,506 --> 00:06:30,106 ‫یه جوجه واسه فرماندهی 78 00:06:30,106 --> 00:06:32,216 ‫در هنگ فرماندهی بریتانیا ‫داوطلب شده بود 79 00:06:32,216 --> 00:06:33,866 ‫پس از ستاد مرکزی دستور اومد 80 00:06:33,866 --> 00:06:36,256 ‫که جوجه بزنه به جاده 81 00:06:36,256 --> 00:06:38,626 ‫جاده‌ی کوفتی 82 00:06:38,626 --> 00:06:40,586 ‫پس جوجه وسایلش رو جمع کرد 83 00:06:40,586 --> 00:06:43,866 ‫دستش رو از توی شورتش بیرون آورد ‫خدا خدا کرد و سوار ماشینش شد 84 00:06:43,866 --> 00:06:46,067 ‫زدن به جاده ‫و بعد جلوتر که رسیدن 85 00:06:46,067 --> 00:06:47,416 ‫همون جلوتر 86 00:06:47,416 --> 00:06:50,866 ‫دقیق به 120 مایلی 87 00:06:50,866 --> 00:06:54,656 ‫خارج طبرق که رسیدن 88 00:06:54,656 --> 00:06:58,906 ‫قسمت خنده‌دار این ‫جُک خیلی خیلی بامزه می‌رسه 89 00:07:00,506 --> 00:07:02,386 ‫قسمت خنده‌دار چیه؟ 90 00:07:03,786 --> 00:07:05,896 ‫یه راز نظامی ارتش بریتانیاست 91 00:07:05,896 --> 00:07:07,786 ‫ 92 00:07:12,706 --> 00:07:14,986 ‫خب پس جا موندیم 93 00:07:14,986 --> 00:07:16,426 ‫دوباره 94 00:07:17,716 --> 00:07:20,876 ‫جوجه توی قاهره می‌مونه ‫مسابقه می‌ده 95 00:07:20,876 --> 00:07:24,106 ‫بارون می‌گیره ‫و دخترها نمی‌رسن بیان 96 00:07:24,106 --> 00:07:25,426 ‫می‌دونی چیه؟ 97 00:07:25,426 --> 00:07:26,716 ‫تو از اینجا متنفری 98 00:07:26,716 --> 00:07:29,067 ‫من از این آرامش متنفرم 99 00:07:29,067 --> 00:07:31,376 ‫ 100 00:07:31,376 --> 00:07:35,506 ‫جنگ، دوست من... 101 00:07:35,506 --> 00:07:37,736 ‫جاییه که پیداش می‌کنی 102 00:07:40,937 --> 00:07:42,896 ‫یه بطری و دوتا لیوان 103 00:07:48,866 --> 00:07:50,866 ‫عه، آشخور 104 00:07:50,866 --> 00:07:51,896 ‫ 105 00:07:54,896 --> 00:07:57,506 ‫آهای، آشخور 106 00:07:57,506 --> 00:08:00,937 ‫هیچ‌کدوم از شما آشخورها ‫نمی‌خواید پاتون رو از قاهره بیرون بذارید؟ 107 00:08:00,937 --> 00:08:03,966 ‫اصلاً کسی بین شما بریتانیایی‌ها هست ‫که یه ایتالیایی از نزدیک دیده باشه؟ 108 00:08:03,966 --> 00:08:05,416 ‫استرالیایی‌ها 109 00:08:05,416 --> 00:08:07,976 ‫من عاشق استرالیام 110 00:08:07,976 --> 00:08:10,947 ‫طبیعت و جک و جانور 111 00:08:10,947 --> 00:08:12,786 ‫که یه روانی ساختتش 112 00:08:12,786 --> 00:08:14,026 ‫گور بابات 113 00:08:15,704 --> 00:08:19,828 ‫[ ستوان آرکی‌بالد. دیوید استیرلینگ ] ‫[ گارد اسکاتلندی / کماندوی 8 ] 114 00:08:19,837 --> 00:08:23,837 ‫[ گادزی، زندان نظامی بریتانیایی ] ‫[ قاهره، همان شب ] 115 00:08:23,866 --> 00:08:26,656 ‫ 116 00:08:26,656 --> 00:08:31,736 ‫بگذار از خانه‌ی خاکی بگویم ‫که اقامتم در آن طولانی خواهد شد 117 00:08:31,736 --> 00:08:35,456 ‫در کشوری که وجود ندارد ‫هیچ چیز جلودارش نبوده است 118 00:08:35,456 --> 00:08:40,306 ‫آن‌جا که انتقام‌ها فراموش شده ‫و متنفران از بین رفته‌اند 119 00:08:40,306 --> 00:08:44,096 ‫و غافل از کمند مأمور اعدام ‫ساعت‌های صبح‌گاهی به زنگ در می‌آیند 120 00:08:44,096 --> 00:08:45,296 ‫ 121 00:08:49,786 --> 00:08:52,616 ‫ 122 00:09:05,666 --> 00:09:06,706 ‫ 123 00:09:06,706 --> 00:09:08,536 ‫ 124 00:09:08,536 --> 00:09:10,616 ‫همکارتون چطوره؟ 125 00:09:13,386 --> 00:09:15,796 ‫امیدوارم آسیب جبران ناپذیری ‫نزده باشم 126 00:09:17,606 --> 00:09:19,067 ‫ایرلندی جاکش 127 00:09:19,067 --> 00:09:21,546 ‫جاکش. ‫در وهله‌ی اول 128 00:09:21,546 --> 00:09:24,067 ‫ایرلندی شاید یه فاکتور ‫زمینه‌ساز بوده باشه 129 00:09:24,067 --> 00:09:28,426 ‫اما در مواقع دیگه ‫من دوست افراد تنهام 130 00:09:29,736 --> 00:09:31,896 ‫همکارتون با یه مرد کوچک‌تر ‫داشت نامهربونی می‌کرد 131 00:09:31,896 --> 00:09:33,506 ‫رفت روی مخ من 132 00:09:33,506 --> 00:09:36,666 ‫خب، ما هم می‌خوایم باهات ‫نامهربونی کنیم 133 00:09:36,666 --> 00:09:39,616 ‫دیگه از پلیس‌نظامی ‫به عنوان کیسه‌بکس استفاده نمی‌کنی 134 00:09:39,616 --> 00:09:41,896 ‫تو پرونده‌ات بیماری روانیه 135 00:09:41,896 --> 00:09:45,336 ‫اگه فردا از دار آویزون پیدات کنن ‫کسی تعجبی نمی‌کنه 136 00:09:45,336 --> 00:09:47,186 ‫و در آن سوی چوب‌های ‫طناب‌دار آویخته... 137 00:09:50,506 --> 00:09:54,026 ‫اگه می‌خواید روی هوا راه برم 138 00:09:54,026 --> 00:09:56,687 ‫یعنی باید اولش ‫مرغ گردن برهنه پیدا کنید 139 00:09:58,226 --> 00:10:00,736 ‫چون من به نبردهای ‫نابرابرانه عادت دارم، بچه‌ها 140 00:10:00,736 --> 00:10:02,957 ‫پس... 141 00:10:02,957 --> 00:10:04,937 ‫جستجوتون رو آغاز کنید 142 00:10:05,771 --> 00:10:10,251 ‫[ ستوان رابرت بلیر ] ‫[ پدی مِین، تفنگداران السیتر سلطنتی / کماندوی 11 ] 143 00:10:10,581 --> 00:10:11,312 ‫[ خط محاصره: طبرق، لیبی ] 144 00:10:11,336 --> 00:10:12,906 ‫طوفان‌های شنی 145 00:10:12,906 --> 00:10:14,146 ‫اسهال خونی ‫[ همان شب ] 146 00:10:14,146 --> 00:10:15,496 ‫شن توی باسنت 147 00:10:15,496 --> 00:10:16,827 ‫شن توی چشم‌هات 148 00:10:16,827 --> 00:10:18,096 ‫شن توی ریه‌هات 149 00:10:18,096 --> 00:10:19,536 ‫شن توی کلیه‌هات 150 00:10:19,536 --> 00:10:21,306 ‫شن توی شورتت 151 00:10:21,306 --> 00:10:22,817 ‫همه چیز فراموش می‌شه 152 00:10:22,817 --> 00:10:25,386 ‫ 153 00:10:25,386 --> 00:10:26,697 ‫بگیرش 154 00:10:28,827 --> 00:10:30,306 ‫حالا 155 00:10:30,306 --> 00:10:32,506 ‫عرق نیشکر بزنیم به بدن 156 00:10:32,506 --> 00:10:34,626 ‫ 157 00:10:34,626 --> 00:10:37,546 ‫بخورید. فکر نکنید 158 00:10:37,546 --> 00:10:39,496 ‫امشب خودتون نباشید 159 00:10:41,226 --> 00:10:43,186 ‫این رو یادتون بمونه... 160 00:10:43,186 --> 00:10:45,586 ‫بین‌شون که هستیم 161 00:10:45,586 --> 00:10:47,306 ‫مادرتون شما رو نمی‌بینه 162 00:10:48,957 --> 00:10:51,376 ‫پاشید بریم 163 00:10:51,376 --> 00:10:53,256 ‫ 164 00:11:03,466 --> 00:11:06,976 ‫ 165 00:11:17,336 --> 00:11:19,336 ‫ده ثانیه... 166 00:11:19,336 --> 00:11:21,456 ‫سپس دیوانه... 167 00:11:21,456 --> 00:11:23,026 ‫وحشی 168 00:11:23,129 --> 00:11:26,521 ‫[ ستوان جان استیل ] ‫جاک لوییس. گارد ولزی / کماندوی 8 ] 169 00:11:29,866 --> 00:11:31,586 ‫تاحالا اصلاً توی درگیری بودی؟ 170 00:11:31,586 --> 00:11:34,266 ‫متأسفانه به دفعات ‫جا موندم 171 00:11:34,266 --> 00:11:35,976 ‫ما ولی توی درگیری بودیم 172 00:11:35,976 --> 00:11:37,986 ‫حس می‌کنم دلخوری داری 173 00:11:37,986 --> 00:11:39,226 ‫عوضی بیخود 174 00:11:39,226 --> 00:11:40,596 ‫و من درک می‌کنم 175 00:11:40,596 --> 00:11:42,386 ‫بعد از رویارویی با خطر 176 00:11:42,386 --> 00:11:45,306 ‫مدت زیادی طول می‌کشه ‫تا غضب حیوانی از بین بره 177 00:11:45,306 --> 00:11:47,506 ‫عین ماشین‌تایپ زر می‌زنه 178 00:11:47,506 --> 00:11:51,186 ‫بارون با آدم‌ها این کار رو می‌کنه. ‫ولش کنید بابا 179 00:11:51,186 --> 00:11:53,186 ‫که این‌طور؟ 180 00:11:53,186 --> 00:11:54,746 ‫ما دو نفر خوب رو از دست دادیم 181 00:11:59,266 --> 00:12:00,516 ‫سرقت 182 00:12:02,026 --> 00:12:05,056 ‫متأسفانه سرقت رو نمی‌تونم ‫تحمل کنم 183 00:12:05,056 --> 00:12:06,827 ‫اما... 184 00:12:06,827 --> 00:12:08,866 ‫اگه قراره درگیر بشیم 185 00:12:08,866 --> 00:12:11,096 ‫قبلش، بذارید بهتون یه اخطار کوچک بدم 186 00:12:11,096 --> 00:12:13,596 ‫من یه سرباز معمولی نیستم 187 00:12:13,596 --> 00:12:16,947 ‫من یه فرمانده‌ام. با نفرات دیگه‌ای ‫مثل خودم تمرین دیدم 188 00:12:16,947 --> 00:12:20,136 ‫بعضی‌هامون فقط به شوق ‫کشتن دشمن زنده هستن 189 00:12:20,136 --> 00:12:21,906 ‫الباقی به لباس‌فرم‌ها ‫اهمیتی نمی‌دن 190 00:12:21,906 --> 00:12:24,666 ‫و با هرکی که باشه ‫می‌جنگن 191 00:12:24,666 --> 00:12:26,666 ‫اندکی بین‌مون هستن ‫که دل‌رحم باشن 192 00:12:26,666 --> 00:12:31,426 ‫اما تویی جنگ، اجازه داریم ‫اون حیوان درون‌مون رو بروز بدیم 193 00:12:34,106 --> 00:12:35,697 ‫بهمون یاد دادن ‫که بی‌سر و صدا بکشیم 194 00:12:35,697 --> 00:12:37,226 ‫و برامون غریزی می‌شه 195 00:12:37,226 --> 00:12:38,756 ‫عین آب دهان قورت دادن 196 00:12:38,756 --> 00:12:40,306 ‫و بدبختیش اینه ‫که وقتی یاد بگیری 197 00:12:40,306 --> 00:12:42,236 ‫دیگه از یادت نمی‌ره 198 00:12:43,586 --> 00:12:45,026 ‫متوجهید؟ 199 00:12:48,106 --> 00:12:51,106 ‫وقتی با یکی دست بدی ‫نمی‌تونی جلوی خودت رو بگیری 200 00:12:51,106 --> 00:12:52,896 ‫که نیم‌نگاهی به گلوش نندازی 201 00:12:52,896 --> 00:12:54,266 ‫ 202 00:12:54,266 --> 00:12:57,947 ‫هر بخشی از بدنش، یک دعوت‌نامه‌ست ‫که می‌خواد مثل یک سگ که مشتاق استخوانه 203 00:12:57,947 --> 00:13:00,386 ‫پذیرای تو باشه 204 00:13:02,106 --> 00:13:06,176 ‫چشم‌ها برای انگشتان شست ‫ساخته شدند تا فشار بدی... 205 00:13:06,176 --> 00:13:07,837 ‫و به مغز برسی 206 00:13:07,837 --> 00:13:09,666 ‫دهان‌ها رو می‌شه جر داد 207 00:13:09,666 --> 00:13:10,876 ‫گردن‌ها نعمتن 208 00:13:10,876 --> 00:13:12,386 ‫ 209 00:13:12,386 --> 00:13:13,957 ‫بزرگ‌ترین خطای خداوندگار 210 00:13:13,957 --> 00:13:15,506 ‫SCREAMS ‫Ah-oh! 211 00:13:15,506 --> 00:13:18,056 ‫قاشق، حوله ظرف خشک‌کنی 212 00:13:18,056 --> 00:13:20,306 ‫فنجان‌های چای... ‫این‌ها همه سلاحن 213 00:13:20,306 --> 00:13:23,106 ‫هرچیزی که بهش دست بزنی... 214 00:13:23,106 --> 00:13:25,196 ‫یه سلاحه. ‫تو یه سلاحی 215 00:13:25,196 --> 00:13:27,236 ‫ 216 00:13:27,236 --> 00:13:31,146 ‫اگه ژنرال‌های محترم‌مون ‫قصد داشته باشن رهامون کنن... 217 00:13:33,186 --> 00:13:35,056 ‫اصلاً تصورش رو هم می‌تونید کنید؟ 218 00:13:36,896 --> 00:13:38,306 ‫EXPLOSION 219 00:13:40,827 --> 00:13:42,906 ‫افراد عادی... 220 00:13:42,906 --> 00:13:44,976 ‫وقتی باهامون رو به رو می‌شن... 221 00:13:44,976 --> 00:13:46,947 ‫ 222 00:13:46,947 --> 00:13:50,496 ‫بسیار از آشنا شدن باهامون ‫بیزار هستند 223 00:13:50,496 --> 00:13:52,906 ‫اما اگه واقعاً اصرار دارید 224 00:13:52,906 --> 00:13:53,947 ‫ 225 00:13:53,947 --> 00:13:55,336 ‫ 226 00:13:55,336 --> 00:13:57,056 ‫ 227 00:13:59,106 --> 00:14:00,146 ‫ 228 00:14:08,136 --> 00:14:11,236 ‫ایستگاه من اینجا نیست، بچه‌ها 229 00:14:11,236 --> 00:14:13,496 ‫ایستگاه کوفتی من نیست 230 00:14:13,496 --> 00:14:15,036 ‫امروز نیست 231 00:14:17,416 --> 00:14:20,906 ‫ 232 00:14:26,746 --> 00:14:28,256 ‫خب... 233 00:14:28,256 --> 00:14:30,026 ‫ما فقط بخاطر دخترها ‫اومدیم اینجا 234 00:14:36,496 --> 00:14:38,316 ‫پولی که برنده شدم 235 00:14:46,396 --> 00:14:47,906 ‫باهاش یه مشروب بگیرید 236 00:14:47,906 --> 00:14:50,106 ‫به سلامتی بزنید... 237 00:14:50,106 --> 00:14:51,596 ‫به سلامتی هم‌رزم‌های از میان رفته 238 00:14:55,697 --> 00:14:56,866 ‫ 239 00:15:01,106 --> 00:15:04,476 ‫به جای اینکه یه سال کوفتی ‫توی اسکتلند می‌موندم و از کوه بالا می‌رفتم 240 00:15:04,476 --> 00:15:06,496 ‫توی جوی می‌خوابیدم ‫و دام خفه می‌کردم 241 00:15:06,496 --> 00:15:08,396 ‫باید فقط اون سخن رو حفظ می‌کردم 242 00:15:08,396 --> 00:15:10,466 ‫چون هر سری به کار میاد 243 00:15:10,466 --> 00:15:12,466 ‫ 244 00:15:12,466 --> 00:15:14,036 ‫یه ویسکی بده، پیرمرد 245 00:15:15,957 --> 00:15:18,416 ‫ 246 00:15:18,416 --> 00:15:19,856 ‫به سلامتی ویسکی 247 00:15:57,476 --> 00:15:59,146 ‫صبح بخیر،‌ جناب 248 00:15:59,146 --> 00:16:00,916 ‫ 249 00:16:00,916 --> 00:16:03,076 ‫ 250 00:16:03,076 --> 00:16:05,276 ‫جناب 251 00:16:05,276 --> 00:16:08,056 ‫ 252 00:16:08,056 --> 00:16:10,476 ‫صبح بخیر، جناب 253 00:16:10,476 --> 00:16:12,546 ‫یکی اون کوفتی رو درست کنه 254 00:16:12,546 --> 00:16:13,577 ‫جناب 255 00:16:15,506 --> 00:16:17,186 ‫ 256 00:16:17,186 --> 00:16:19,146 ‫ 257 00:16:19,146 --> 00:16:21,756 ‫این جیرجیر کوفتی روانی‌تون نمی‌کنه؟ 258 00:16:21,756 --> 00:16:24,346 ‫ 259 00:16:24,346 --> 00:16:26,466 ‫کوفتی رو درست کنید 260 00:16:26,466 --> 00:16:28,066 ‫صبح بخیر جناب 261 00:16:28,066 --> 00:16:30,146 ‫ 262 00:16:30,146 --> 00:16:31,936 ‫ 263 00:16:31,936 --> 00:16:34,386 ‫ 264 00:16:34,386 --> 00:16:35,986 ‫یک، دو، سه 265 00:16:35,986 --> 00:16:38,116 ‫ 266 00:16:38,116 --> 00:16:39,746 ‫ 267 00:16:39,746 --> 00:16:41,336 ‫ 268 00:16:41,336 --> 00:16:42,936 ‫صبح بخیر، جناب 269 00:16:58,476 --> 00:17:00,226 ‫یه موضوعی هست 270 00:17:00,226 --> 00:17:03,707 ‫امش مشروب و بخور بخوره... 271 00:17:03,707 --> 00:17:05,556 ‫توی... 272 00:17:06,717 --> 00:17:08,306 ‫کجا؟ 273 00:17:08,306 --> 00:17:10,106 ‫سفارت‌خونه 274 00:17:10,106 --> 00:17:12,426 ‫یه جور وداعه با یه نفر 275 00:17:12,426 --> 00:17:14,556 ‫یه یپرمردی که داره می‌ره خونه 276 00:17:14,556 --> 00:17:16,156 ‫فرصتیه برای همه تا... 277 00:17:16,156 --> 00:17:18,546 ‫فرصتیه برای همه ‫تا نقشه‌ی 278 00:17:18,546 --> 00:17:21,746 ‫حمله‌ی بعدی‌مون به طبرق رو بچینن؟ 279 00:17:21,746 --> 00:17:22,996 ‫چی؟ 280 00:17:22,996 --> 00:17:25,936 ‫فرصتیه برای همه که باهاش خداحافظی کنن ‫و ارزوی موفقیت کنن براش 281 00:17:25,936 --> 00:17:27,946 ‫هرکی هم که باشه 282 00:17:27,946 --> 00:17:30,046 ‫تو هم باید حضور داشته باشی، استیرلینگ 283 00:17:30,046 --> 00:17:32,856 ‫طبرق تحت بمباران 24 ساعته‌ست 284 00:17:34,396 --> 00:17:36,707 ‫درباره‌ی دومین تلاش برای محاصره‌شکنی طبرق ‫در حال بحثه 285 00:17:36,707 --> 00:17:38,866 ‫درواقع، سومین تلاش می‌شه 286 00:17:38,866 --> 00:17:40,756 ‫درسته 287 00:17:40,756 --> 00:17:43,066 ‫ 288 00:17:45,866 --> 00:17:47,837 ‫پنکه‌ها خرابن 289 00:17:47,837 --> 00:17:51,146 ‫دیگه چه احترامی بذارم 290 00:17:51,146 --> 00:17:54,827 ‫هِی نقشه‌ی روی دیوار ‫رو از نو می‌کشید 291 00:17:55,837 --> 00:17:57,587 ‫و نفرات دارن کشته می‌شن 292 00:17:57,587 --> 00:17:59,717 ‫استیرلینگ، چرا به من نمی‌گی جناب؟ 293 00:18:01,786 --> 00:18:04,136 ‫چون باید احترام خرج کنم 294 00:18:04,136 --> 00:18:06,766 ‫استیرلینگ، تو اون سربازی نیستی ‫که پدرت بود 295 00:18:06,766 --> 00:18:08,356 ‫هیچ‌وقت هم نمی‌شی 296 00:18:08,356 --> 00:18:10,776 ‫تو یه آدم مست و سرکش و سرگردانی 297 00:18:10,776 --> 00:18:13,226 ‫که اگه بود حالش ازت به هم می‌خورد. ‫باید به دورهمی بیای 298 00:18:13,226 --> 00:18:15,196 ‫هشیار و به موقع هم میای 299 00:18:15,196 --> 00:18:17,396 ‫وگرنه متهم می‌شی، دوست من 300 00:18:37,636 --> 00:18:39,026 ‫پدرمان... 301 00:18:40,426 --> 00:18:43,556 ‫که جایش در بهشت است ‫درود بر نام او 302 00:18:43,556 --> 00:18:46,717 ‫پادشاهی‌ات خواهد رسید ‫و به پایان خواهد رسید 303 00:18:46,717 --> 00:18:49,356 ‫روی زمین، همانند بهشت 304 00:18:49,356 --> 00:18:53,786 ‫نان امروزمان را به ما برسان ‫و از گناهان‌مان بگذر 305 00:18:53,786 --> 00:18:56,786 ‫همان‌طور که ما از گناهان دیگران ‫بر علیه‌مان می‌گذریم 306 00:18:56,786 --> 00:19:00,916 ‫و ما را از وسوسه‌ها دور کن ‫و از شر شیطان خلاص کن 307 00:19:00,916 --> 00:19:04,577 ‫چون پادشاهی‌ات،‌ پادشاهی ‫قدرت و شوکت است 308 00:19:04,577 --> 00:19:07,786 ‫تا ابد. آمین 309 00:19:20,717 --> 00:19:22,656 ‫ 310 00:19:31,996 --> 00:19:36,666 ‫ما شب گذشته 50 سرباز دشمن کشتیم 311 00:19:36,666 --> 00:19:39,386 ‫و یک موضع کلیدی سلاح رو ‫نابود کردیم 312 00:19:42,226 --> 00:19:44,026 ‫فقط یک تلفات داشتیم 313 00:19:45,146 --> 00:19:47,146 ‫متیوز شبانه مُرد 314 00:19:50,756 --> 00:19:52,196 ‫ 315 00:19:56,946 --> 00:19:58,316 ‫خوب خوابیدی؟ 316 00:19:58,316 --> 00:20:00,946 ‫بسیار از شدت کارهامون خسته بودم، جناب ‫اما... 317 00:20:00,946 --> 00:20:02,916 ‫از دستاوردمون راضی بودم 318 00:20:04,746 --> 00:20:06,196 ‫روی پوتین‌هام خوابیدم 319 00:20:08,006 --> 00:20:09,796 ‫من همیشه خوب می‌خوابم، جناب 320 00:20:18,306 --> 00:20:21,546 ‫ما 112 روز آزگار رو بین موش ‫عقرب و مگس 321 00:20:23,016 --> 00:20:26,196 ‫صرف دفاع از اینجا کردیم 322 00:20:27,636 --> 00:20:30,476 ‫همچنان باید استوار باشیم 323 00:20:30,476 --> 00:20:32,837 ‫ 324 00:20:40,827 --> 00:20:42,707 ‫ 325 00:20:46,076 --> 00:20:50,587 ‫فرماندهی یه کاروان دیگه می‌فرسته ‫تا محاصره‌مون رو بشکنه 326 00:20:50,587 --> 00:20:54,146 ‫ممکنه دوستان عزیزمون در ستاد مرکزی ‫این بار یادشون بمونه 327 00:20:54,146 --> 00:20:57,996 ‫که ماشین‌های زره‌پوش رو ‫به قدر کافی بنزین بزنن 328 00:20:57,996 --> 00:21:00,186 ‫که به مقصد برسن 329 00:21:00,186 --> 00:21:02,556 ‫حواس‌شون خیلی پرته 330 00:21:05,656 --> 00:21:07,866 ‫ 331 00:21:07,866 --> 00:21:13,116 ‫در عین حال، من امشب پروازی ‫به مقصد قاهره دارم 332 00:21:13,116 --> 00:21:14,866 ‫برای انجام کاری ضروری 333 00:21:14,866 --> 00:21:18,736 ‫اگه فرماندهی نتونه محاصره‌مون رو بشکنه ‫خودم یه برنامه‌ای می‌چینم 334 00:21:18,736 --> 00:21:21,386 ‫که شاید ما رو از این مخمصه ‫خلاص کنه 335 00:21:29,736 --> 00:21:31,587 ‫برید کنار! 336 00:21:32,906 --> 00:21:34,156 ‫تکون بخورید! 337 00:21:36,476 --> 00:21:38,506 ‫اون شترهای کوفتی رو ببر کنار! 338 00:21:39,577 --> 00:21:41,226 ‫برید کنار! 339 00:21:46,316 --> 00:21:48,306 ‫ 340 00:22:00,876 --> 00:22:03,386 ‫ 341 00:22:18,717 --> 00:22:22,096 ‫جناب، اجازه داریم آذوقه‌ی اهدایی ‫به استرالیایی‌ها رو بدزدیم؟ 342 00:22:22,096 --> 00:22:23,707 ‫اجازه دارید 343 00:22:27,436 --> 00:22:29,636 ‫خب، دنبال چی هستیم، جناب؟ 344 00:22:29,636 --> 00:22:32,076 ‫از طرف یکی از کارگرهای بندر ‫که بهش حشیش رشوه دادم 345 00:22:32,076 --> 00:22:33,996 ‫برام پیغامی رسیده 346 00:22:33,996 --> 00:22:35,636 ‫ازش خواستم... 347 00:22:37,916 --> 00:22:39,436 ‫که در بین بلبشوی 348 00:22:39,436 --> 00:22:42,916 ‫تجهیزات و تدارکاتی که میان می‌رن ‫دنبال چتر نجات بگرد 349 00:22:42,916 --> 00:22:44,467 ‫و حالا... 350 00:22:46,876 --> 00:22:48,946 ‫یه دسته چترنجات پیدا شده 351 00:22:50,186 --> 00:22:52,636 ‫و... مال کی هستن، جناب؟ 352 00:22:52,636 --> 00:22:54,946 ‫ 353 00:22:54,946 --> 00:22:57,186 ‫این ارتش بریتانیاست 354 00:22:57,186 --> 00:23:00,156 ‫نه کسی صاحب چیزیه ‫نه کسی از چیزی خبر داره 355 00:23:00,156 --> 00:23:02,866 ‫هیچ‌چیز حتمی نیست. ‫هیچ‌چیز اون‌طور که به نظر میاد نیست 356 00:23:02,866 --> 00:23:05,356 ‫و هر کوفتی که گیرت بیاد ‫مال خودته 357 00:23:07,196 --> 00:23:09,946 ‫شما چتر نجات به چه کارتون میاد، جناب؟ 358 00:23:09,946 --> 00:23:11,946 ‫می‌خوام باهاشون از هواپیما بپرم پایین 359 00:23:15,396 --> 00:23:17,786 ‫چتربازی بلدید، جناب؟ ‫شما... 360 00:23:17,786 --> 00:23:20,316 ‫«چتربازی بلدی؟» 361 00:23:20,316 --> 00:23:23,916 ‫بلدم که ببندمش به پشتم ‫بپرم... 362 00:23:25,076 --> 00:23:26,936 ‫چتر بزرگ بشه... 363 00:23:29,306 --> 00:23:30,717 ‫و صحیح و سالم فرود بیام 364 00:23:33,236 --> 00:23:36,156 ‫اون لعنتی رو قبل اینکه بیفته توی دریا ‫بگیرش، آلموندز 365 00:23:38,746 --> 00:23:40,316 ‫جمعش کن 366 00:23:41,876 --> 00:23:43,946 ‫- چطوری جناب؟ ‫- من از کجا بدونم؟ 367 00:23:45,186 --> 00:23:47,876 ‫به نظرم خیلی روند خاص و دقیقی داره 368 00:23:48,956 --> 00:23:50,436 ‫پس دقیق باش 369 00:23:50,436 --> 00:23:53,106 ‫همه شون رو توی کامیون بار بزن ‫و بفرست‌شون باند فرودگاه 370 00:23:53,106 --> 00:23:54,676 ‫تا به پرواز امشب برسن 371 00:23:54,676 --> 00:23:56,676 ‫ 372 00:23:59,796 --> 00:24:02,727 ‫تو هم قراره سوار همون پرواز بشی ‫گروهبان 373 00:24:02,727 --> 00:24:04,956 ‫به همراه رایلی 374 00:24:04,956 --> 00:24:07,286 ‫به این نتیجه رسیدم ‫که آدم درست برای این کار شمایید 375 00:24:09,666 --> 00:24:10,956 ‫آدم درست برای چه کاری؟ 376 00:24:12,066 --> 00:24:16,286 ‫در دنیایی که هیچ قانونی ‫هیچ نظمی 377 00:24:16,286 --> 00:24:18,956 ‫هیچ نقشه‌ی سازمان‌دهی شده‌ای ‫وجود نداره 378 00:24:18,956 --> 00:24:23,346 ‫برخی افراد توسط خود جنگ ‫به عنوان مجریان طبیعی‌اش شناخته می‌شن 379 00:24:25,436 --> 00:24:28,597 ‫اون مجریان طبیعی زمام امور رو ‫بدست خودشون می‌گیرن 380 00:24:30,236 --> 00:24:32,546 ‫من تصمیم گرفتم گروه چترباز ‫تشکیل بدم 381 00:24:34,086 --> 00:24:35,717 ‫تصمیم گرفتید؟ 382 00:24:37,076 --> 00:24:40,316 ‫ژنرال‌هامون هنوز فکر می‌کنن ‫ما توی جنگ جهانی اولیم 383 00:24:40,316 --> 00:24:44,467 ‫سر هر تصمیمی بحث و تعلل می‌کنن ‫و در عین حال که 384 00:24:44,467 --> 00:24:46,756 ‫نازی‌ها با عقایدشون 385 00:24:46,756 --> 00:24:49,156 ‫عین خنجرهای فولادی ‫ما رو زخمی می‌کنن 386 00:24:49,156 --> 00:24:51,756 ‫ 387 00:24:53,196 --> 00:24:56,306 ‫وسط صحرای کوفتی ‫انداختن دنبال‌مون 388 00:24:56,306 --> 00:24:58,076 ‫واقعاً کمدیه 389 00:24:58,076 --> 00:25:00,546 ‫اگه پلیدی ایدئولوژی‌شون ‫رو فاکتور بگیریم 390 00:25:00,546 --> 00:25:02,236 ‫ 391 00:25:02,236 --> 00:25:04,916 ‫می‌دونین توی برلین ‫با بچه‌ها چی‌کار می‌کنن؟ 392 00:25:04,916 --> 00:25:07,396 ‫اون قوطی‌های گوشت رو ‫شیطان برام فرستاد 393 00:25:07,396 --> 00:25:09,006 ‫خدا اون چتر‌ها رو 394 00:25:10,096 --> 00:25:12,036 ‫من تلاشم رو می‌کنم 395 00:25:12,036 --> 00:25:15,666 ‫نفراتی با استعدادها خاص ‫دور هم جمع می‌کنم 396 00:25:15,666 --> 00:25:17,646 ‫که شما هم جزئی ازشون هستید 397 00:25:17,646 --> 00:25:20,876 ‫بقیه همه خل شدن، یا تو زندانن ‫یا عین من ناامید شدن 398 00:25:25,286 --> 00:25:27,516 ‫بیاید بریم این جنگ کوفتی ‫رو ببریم 399 00:26:24,597 --> 00:26:25,796 ‫خماری؟ 400 00:26:27,266 --> 00:26:30,796 ‫با خشم درونی توجیه می‌شه 401 00:26:35,556 --> 00:26:37,266 ‫چی می‌خوای؟ 402 00:26:37,266 --> 00:26:41,086 ‫یه گواهی پزشکی ‫که به یه کوکتل پارتی کوفتی نرم 403 00:26:41,086 --> 00:26:43,956 ‫حالا که مشغولی ‫یه چند روزی هم از تمرین معافم کن 404 00:26:43,956 --> 00:26:47,436 ‫تمرین رو نمی‌شه با عقل توجیه کرد ‫چون برای این ساخته شده 405 00:26:47,436 --> 00:26:49,746 ‫که قانعت کنه چیزهای بی‌اهمیت ‫مهمن 406 00:26:50,906 --> 00:26:52,906 ‫دیشب یه افسر دنبالت می‌گشت 407 00:26:52,906 --> 00:26:56,636 ‫می‌خواست بدون گزارش اسهال خونی ‫مال دو هفته پیش واقعی بوده یا نه 408 00:26:56,636 --> 00:26:58,386 ‫فکر می‌کنن تمارض می‌کنی 409 00:26:58,386 --> 00:27:00,956 ‫من نیستم که تمارض می‌کنم. ‫ستاد مرکزیه 410 00:27:00,956 --> 00:27:03,156 ‫لایه لایه گُه فسیل شده 411 00:27:03,156 --> 00:27:05,036 ‫فرماسونری میانه‌رو 412 00:27:05,036 --> 00:27:06,806 ‫آره، افتادن دنبالت 413 00:27:06,806 --> 00:27:08,876 ‫دادگاه نظامی 414 00:27:08,876 --> 00:27:10,986 ‫بیماری ابداعی 415 00:27:10,986 --> 00:27:12,356 ‫دروغ می‌گی؟ 416 00:27:12,356 --> 00:27:13,886 ‫معلومه 417 00:27:13,886 --> 00:27:16,676 ‫ 418 00:27:16,676 --> 00:27:19,526 ‫خب... پس واقعاً درباره‌ی چی ‫سؤال پرسید؟ 419 00:27:19,526 --> 00:27:22,446 ‫من زیاد مطلع نبودم ‫و زیاد برام روشن نیست 420 00:27:22,446 --> 00:27:25,906 ‫اون یه پیغام از طرف ستوان جک لوییس ‫در طبرق داشت 421 00:27:25,906 --> 00:27:27,236 ‫جاک لوییس 422 00:27:27,236 --> 00:27:29,796 ‫حالا هرچی. وای خدا ‫چسبیدی به سقف 423 00:27:29,796 --> 00:27:33,597 ‫ویسکی. تق، تق، تق ‫یکی پس از دیگری 424 00:27:33,597 --> 00:27:35,246 ‫خاطرات اسکاتلند 425 00:27:36,347 --> 00:27:38,256 ‫می‌دونی چرا یه خرس توی قفس 426 00:27:38,256 --> 00:27:41,727 ‫همین‌طوری اون جا می‌ایسته ‫و از یه طرف به اون طرف تاب می‌خوره؟ 427 00:27:43,436 --> 00:27:45,996 ‫ 428 00:27:45,996 --> 00:27:47,467 ‫ 429 00:27:50,986 --> 00:27:53,477 ‫خب جاک لوییس چی گفت؟ 430 00:27:53,477 --> 00:27:55,836 ‫آهان، اینجاست 431 00:27:55,836 --> 00:27:58,906 ‫امشب برو کلوب امپایر ‫پدی مِین رو ببین 432 00:27:58,906 --> 00:28:00,796 ‫و بیارش به کلوب تیپراری 433 00:28:00,796 --> 00:28:02,796 ‫برای دورهمی سه تفنگدار 434 00:28:02,796 --> 00:28:04,266 ‫این دیگه چه کسشعریه؟ 435 00:28:05,717 --> 00:28:07,396 ‫فقط نوشته «چتربازی» 436 00:28:18,164 --> 00:28:22,164 ‫[ اردوگاه کماندوی 11 ] ‫[ هلیوپلیس، قاهره ] 437 00:28:30,626 --> 00:28:33,076 ‫مردگان برخاستند ‫و برای بسیاری نمایان شدند 438 00:28:35,326 --> 00:28:36,727 ‫خوش اومدی به خونه 439 00:28:36,727 --> 00:28:38,046 ‫نه 440 00:28:41,886 --> 00:28:43,186 ‫دستگیر شده بودی؟ 441 00:28:44,246 --> 00:28:45,276 ‫بازداشت بودم 442 00:28:47,676 --> 00:28:49,706 ‫شناسایی شدی؟ 443 00:28:49,706 --> 00:28:54,526 ‫نه. گفتم اسمم آقای هایده ‫و شناسنامه هم همراهم نیست 444 00:28:54,526 --> 00:28:57,676 ‫واسه شناسنامه نداشتن ‫ده شیلینگ جریمه‌ام کرد 445 00:28:58,876 --> 00:29:01,806 ‫راستش رو بخوای ‫می‌خواستن دارم بزنن 446 00:29:01,806 --> 00:29:03,597 ‫واسه شناسنامه نداشتن؟ 447 00:29:04,676 --> 00:29:06,406 ‫نه، برای جویای عدالت بودن 448 00:29:06,406 --> 00:29:08,326 ‫این چه سوپیه؟ 449 00:29:08,326 --> 00:29:10,796 ‫همون بز کوهیه که شکار کردی 450 00:29:13,636 --> 00:29:15,036 ‫خیلی خوبه 451 00:29:16,996 --> 00:29:18,316 ‫مرسی 452 00:29:21,836 --> 00:29:23,357 ‫حالا... 453 00:29:23,357 --> 00:29:25,396 ‫البته که در نهایت... 454 00:29:28,186 --> 00:29:30,846 ‫بالاخره یه کاری می‌کنی ‫که دار بزننت 455 00:29:33,326 --> 00:29:35,806 ‫می‌گن مرگ دل‌چسبیه 456 00:29:35,806 --> 00:29:40,266 ‫هرچند اونایی که این رو می‌دونن ‫نیستن که بگن 457 00:29:42,196 --> 00:29:44,516 ‫باید بیمارستان می‌بودی 458 00:29:44,516 --> 00:29:45,996 ‫چرا نموندی؟ 459 00:29:47,156 --> 00:29:49,396 ‫خب، دیگه در اون حد مالریا ندارم 460 00:29:49,396 --> 00:29:50,996 ‫که بخوام زمین‌گیر بشم 461 00:29:52,126 --> 00:29:55,396 ‫تنها عارضه‌ای که ازش دارم ‫اینه که هرشب ملحفه رو خیس می‌کنم 462 00:29:55,396 --> 00:29:57,766 ‫این‌قدر عرق می‌کنم ‫که خجالت می‌کشم به پرستارها بگم 463 00:29:57,766 --> 00:29:58,986 ‫بیان ملحفه رو بچلونن 464 00:30:00,966 --> 00:30:03,186 ‫پس رفتم تا توی یه کلوپ شبانه ‫عرق بریزم 465 00:30:04,826 --> 00:30:07,766 ‫و یکی اعصابم رو بهم ریخت 466 00:30:07,766 --> 00:30:09,926 ‫خبر دیگه‌ای نشد 467 00:30:14,276 --> 00:30:16,276 ‫ 468 00:30:16,276 --> 00:30:20,516 ‫دیشب یه نفر اینجا بود ‫که پیغامی آورده بود 469 00:30:20,516 --> 00:30:23,186 ‫از یه نفر به نام ستوان جاک لوییس ‫از طبرق 470 00:30:23,186 --> 00:30:25,246 ‫درمورد چتربازی بود 471 00:30:25,246 --> 00:30:28,477 ‫قراره امشب به امپایر بری ‫و یه یارو به نام استیرلینگ رو ببینی 472 00:30:28,477 --> 00:30:30,836 ‫تا سه تفنگ‌دار رو دور هم جمع کنی 473 00:30:32,526 --> 00:30:34,396 ‫ 474 00:30:36,452 --> 00:30:39,452 ‫[ کلوپ امپایر ] ‫[ قاهره ] 475 00:31:32,406 --> 00:31:34,566 ‫- کمکت کنم،‌ آقا؟ ‫- امشب نه، عزیزم 476 00:31:37,786 --> 00:31:40,116 ‫نه، نه، نه 477 00:31:41,146 --> 00:31:42,477 ‫متأسفانه خیر 478 00:31:43,686 --> 00:31:46,716 ‫نمی‌دونم گل سرخ روی میز ‫توی زبان قاهره‌‌ای 479 00:31:46,716 --> 00:31:48,607 ‫چه مفهومی داره 480 00:31:48,607 --> 00:31:51,426 ‫اما اگه برات سؤال شده ‫باید بگم که من 481 00:31:51,426 --> 00:31:53,357 ‫دنبال همدلی مختصر نیستم 482 00:31:53,357 --> 00:31:55,066 ‫«همدلی مختصر؟» 483 00:31:55,066 --> 00:31:56,536 ‫چه شاعرانه 484 00:31:56,536 --> 00:31:58,106 ‫راستش رو بخوای، شاعرم 485 00:31:59,636 --> 00:32:01,896 ‫و من روزنامه‌نگارم 486 00:32:01,896 --> 00:32:03,636 ‫جاسوس گفت:«من روزنامه‌نگارم» 487 00:32:04,966 --> 00:32:06,716 ‫البته که جاسوسم 488 00:32:06,716 --> 00:32:08,607 ‫در طی جنگ ‫همه باید ار استعداد‌های حرفه‌ای‌مون 489 00:32:08,607 --> 00:32:10,636 ‫- تغییر کاربری بدیم ‫- ببخشید پیرمرد 490 00:32:10,636 --> 00:32:11,676 ‫گمشو! 491 00:32:16,556 --> 00:32:18,506 ‫و کاربری تو چیه؟ 492 00:32:19,607 --> 00:32:22,156 ‫من یه افسر اطلاعاتی هستم ‫که مستقیماً به دولت 493 00:32:22,156 --> 00:32:25,116 ‫تبعیدی فرانسه گزارش می‌‌ده ‫ژنرال دو گل 494 00:32:26,246 --> 00:32:29,246 ‫در حالی که روی صندلیش ‫توی میخونه‌ی خیابان دین نشسته 495 00:32:29,246 --> 00:32:31,636 ‫از قاهره لذت می‌بری، پدی مین؟ 496 00:32:32,886 --> 00:32:34,156 ‫اسمم رو از کجا بلدی؟ 497 00:32:34,156 --> 00:32:38,036 ‫ستوان مین، پیروزیت در مقابل فرانسه‌ی ویشی ‫در رودخانه‌ی لیتانی 498 00:32:38,036 --> 00:32:40,966 ‫پس از مدت‌ها، اولین خبر خوبی بود ‫که فرانسوی‌هایی که جلوی هیتلر 499 00:32:40,966 --> 00:32:42,487 ‫ایستادگی کردن، شنیدن 500 00:32:43,636 --> 00:32:45,956 ‫می‌خوام یه ارزیابی از روحیه‌ی 501 00:32:45,956 --> 00:32:48,996 ‫سربازان فرانسوی دوست‌دار نازی ‫که باهاشون رو به رو شدی بهم بدی 502 00:32:48,996 --> 00:32:51,996 ‫تا بتونم یه گزارش ‫برای ژنرال تهیه کنم 503 00:32:51,996 --> 00:32:54,276 ‫همه‌ی سربازان فرانسوی دوست‌دار نازی 504 00:32:54,276 --> 00:32:56,636 ‫که شخصاً باهاشون در تماس بودم ‫مردن 505 00:32:57,686 --> 00:32:58,836 ‫با این وجود... 506 00:32:59,966 --> 00:33:02,716 ‫می‌شه گفت روحیه‌شون بسیار ضعیفه 507 00:33:07,246 --> 00:33:08,686 ‫پدر من یه سرتیپ بود 508 00:33:08,686 --> 00:33:11,556 ‫سوارکاری، تیراندازی 509 00:33:11,556 --> 00:33:13,367 ‫و کشتن رو بهم یاد اد 510 00:33:13,367 --> 00:33:15,996 ‫در مواقع لزوم ‫کشتن با قاشق و چنگال 511 00:33:15,996 --> 00:33:19,956 ‫خب، اگه به قاشق و چنگال نیاز داری ‫من برم یه میز دیگه پیدا کنم 512 00:33:19,956 --> 00:33:21,716 ‫من اومدم اینجا یه ملاقات داشته باشم 513 00:33:24,276 --> 00:33:27,766 ‫- بسیارخب. عذرخواهی می‌کنم ‫- نه بابا، اصلاً 514 00:33:27,766 --> 00:33:29,406 ‫می‌دونی چیه؟ من می‌رم 515 00:33:29,406 --> 00:33:31,426 ‫در هر حال نمی‌خواستم اینجا باشم 516 00:33:31,426 --> 00:33:33,126 ‫فقط واسه این اومده بودم ‫که مؤدبانه بگم نه 517 00:33:33,126 --> 00:33:35,646 ‫می‌شه منتظر بمونی ‫و پیغامم رو بهش بدی؟ 518 00:33:35,646 --> 00:33:37,326 ‫- منتظر کی؟ ‫- فقط بهش بگو 519 00:33:37,326 --> 00:33:40,357 ‫پدی مین گفت نه ‫چون می‌خواست بره برمه 520 00:33:40,357 --> 00:33:42,487 ‫و به جاش با ژاپنی‌ها بجنگه 521 00:33:42,487 --> 00:33:47,046 ‫یه مرد بسیار بلندقده که مسته ‫یا مست می‌کنه 522 00:33:47,046 --> 00:33:49,636 ‫و وقتی پیغامم رو بهش بدی ‫ممکنه عصبانی شه 523 00:33:49,636 --> 00:33:51,066 ‫پس بهتره بری 524 00:33:55,686 --> 00:33:57,357 ‫فقط بهش بگو ‫پدی مین گفت نه 525 00:33:58,406 --> 00:33:59,436 ‫خب؟ 526 00:34:05,796 --> 00:34:07,406 ‫ 527 00:34:30,702 --> 00:34:32,353 ‫ 528 00:34:32,353 --> 00:34:34,343 ‫ 529 00:34:37,223 --> 00:34:41,223 ‫معرفی می‌کنم ‫النا کارنت 530 00:34:41,223 --> 00:34:43,422 ‫ 531 00:34:43,422 --> 00:34:45,312 ‫ 532 00:35:04,112 --> 00:35:07,142 ‫ببخشید، این میز رزرو شده 533 00:35:07,142 --> 00:35:08,842 ‫غافل‌گیرم کردین 534 00:35:08,842 --> 00:35:10,902 ‫متأسفانه باید تشریف ببرید 535 00:35:10,902 --> 00:35:12,473 ‫من براتون یه پیغام دارم 536 00:35:12,473 --> 00:35:14,832 ‫از طرف کی؟ 537 00:35:14,832 --> 00:35:16,392 ‫پدی مین 538 00:35:16,392 --> 00:35:20,702 ‫اینجا بود، اما گفت که تصمیم گرفته ‫به برمه بره 539 00:35:20,702 --> 00:35:22,343 ‫تا با ژاپنی‌ها بجنگه 540 00:35:22,343 --> 00:35:24,062 ‫ 541 00:35:24,062 --> 00:35:25,542 ‫بسیارخب 542 00:35:26,632 --> 00:35:28,272 ‫گفت که عصبانی می‌شین 543 00:35:30,262 --> 00:35:31,782 ‫نه. عصبانی نیستم 544 00:35:32,862 --> 00:35:34,032 ‫مست نبود؟ 545 00:35:34,032 --> 00:35:35,672 ‫فکر نکنم 546 00:35:35,672 --> 00:35:37,572 ‫- اما واقعاً عجیب و غریب بود ‫- آره، همینه 547 00:35:37,572 --> 00:35:39,132 ‫- نوشیدنی می‌خواید، آقا؟ ‫- ویسکی 548 00:35:39,132 --> 00:35:40,312 ‫بله، قربان 549 00:35:42,862 --> 00:35:44,102 ‫راست می‌گفت 550 00:35:44,102 --> 00:35:45,542 ‫قدت بلنده 551 00:35:47,262 --> 00:35:50,112 ‫تو کدوم خری هستی؟ 552 00:35:50,112 --> 00:35:53,492 ‫من معاون رئیس اطلاعات نظامی فرانسه ‫در قاهره هستم 553 00:35:53,492 --> 00:35:56,112 ‫پس رئیس اطلاعات نظامی فرانسوی ‫در قاهره تویی؟ 554 00:35:56,112 --> 00:35:57,632 ‫چون رئیست رو می‌شناسم 555 00:35:58,852 --> 00:36:00,792 ‫که همیشه مسته 556 00:36:00,792 --> 00:36:02,552 ‫جدید اومدی؟ 557 00:36:02,552 --> 00:36:04,492 ‫به قاهره، بله 558 00:36:04,492 --> 00:36:06,782 ‫اگه منظورت چیز دیگه‌ای بوده ‫نه، تازه نیستم 559 00:36:07,912 --> 00:36:09,112 ‫ 560 00:36:14,473 --> 00:36:16,213 ‫ببین، اگه شرایط طور دیگه‌ای بود... 561 00:36:17,302 --> 00:36:19,982 ‫دوست داشتم بشینم و صحبت کنیم ‫اما در حال حاضر 562 00:36:19,982 --> 00:36:21,542 ‫زیبایی برام چندان اهمیت نداره 563 00:36:24,192 --> 00:36:25,473 ‫وای، ببخشید 564 00:36:25,473 --> 00:36:27,752 ‫یه طوری گفتم که انگار ‫می‌خواستم دلربایی کنم،‌ مگه نه؟ 565 00:36:27,752 --> 00:36:29,152 ‫قصدم چنین نبود 566 00:36:29,152 --> 00:36:31,302 ‫اصلاً برداشت دلربایانه‌ای هم ازش نشد 567 00:36:31,302 --> 00:36:32,942 ‫به هیچ وجه 568 00:36:34,142 --> 00:36:37,582 ‫گاهی اوقات بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها ‫اشتباه منظور هم رو می‌فهمن 569 00:36:37,582 --> 00:36:40,302 ‫مثل فرق بین کیلومتر و مایل می‌مونه 570 00:36:42,502 --> 00:36:45,192 ‫نتایج... نافرخی می‌تونه داشته باشه 571 00:36:46,192 --> 00:36:47,662 ‫درموردش شنیدی 572 00:36:47,662 --> 00:36:49,832 ‫متوجه می‌شی که من معمولاً ‫همه چیز رو می‌شنوم 573 00:36:51,192 --> 00:36:52,552 ‫ویسکی 574 00:36:52,552 --> 00:36:54,583 ‫- یه ماشین برام بگیرین ‫- به کدوم مقصد، آقا؟ 575 00:36:54,624 --> 00:36:56,924 ‫تیپرری تی کلاب کوفتی 576 00:37:06,353 --> 00:37:08,042 ‫ستوان استیرلینگ 577 00:37:09,233 --> 00:37:11,952 ‫برای اجتناب از تردید 578 00:37:11,952 --> 00:37:14,912 ‫بی‌تابی‌تون درمورد جنگ رو ‫با اداره‌ی جنگ درمیون می‌گذارم 579 00:37:14,912 --> 00:37:16,862 ‫و می‌خوام کاری در قبالش انجام بدم 580 00:37:19,473 --> 00:37:21,182 ‫ 581 00:37:21,182 --> 00:37:22,832 ‫ 582 00:37:27,192 --> 00:37:29,982 ‫ 583 00:37:46,343 --> 00:37:47,712 ‫دم‌تون گرم، بچه‌ها 584 00:37:49,912 --> 00:37:51,762 ‫ 585 00:37:58,402 --> 00:37:59,622 ‫خب؟ 586 00:38:01,872 --> 00:38:03,592 ‫رفتی ببینیش؟ 587 00:38:03,592 --> 00:38:04,662 ‫رفتم 588 00:38:05,782 --> 00:38:08,392 ‫گل سرخ اونجا بود ‫و جاسوس فرانسوی 589 00:38:10,122 --> 00:38:11,392 ‫و؟ 590 00:38:12,592 --> 00:38:14,112 ‫چی بهش گفتی؟ 591 00:38:14,112 --> 00:38:15,582 ‫چیزی بهش نگفتم 592 00:38:15,582 --> 00:38:17,922 ‫براش پیغام گذاشتم ‫که می‌خوام برم به شرق دور 593 00:38:21,142 --> 00:38:22,502 ‫می‌خوای بری؟ 594 00:38:22,502 --> 00:38:27,632 ‫پس هرچی که بین اون ‫و لوییس سگ‌اخلاق و دیوانه هست 595 00:38:27,632 --> 00:38:30,422 ‫هر نقشه‌ای که دارن می‌کشن 596 00:38:30,422 --> 00:38:32,302 ‫بدون من بکشنش 597 00:38:32,302 --> 00:38:33,992 ‫حالا اون‌ها کی هستن؟ 598 00:38:33,992 --> 00:38:35,632 ‫صرفاً‌ افرادی که باهاشون تمرین کردم 599 00:38:36,782 --> 00:38:40,552 ‫استیرلینگ ‫می‌تونی به عنوان یه عرق خور ردش کنی 600 00:38:41,762 --> 00:38:43,473 ‫قمارباز 601 00:38:43,473 --> 00:38:46,662 ‫یکی از اون پول‌دارهاست ‫که با استفاده از خانواده‌اش 602 00:38:46,662 --> 00:38:49,032 ‫درجاتش بالاتر رفته 603 00:38:50,992 --> 00:38:55,782 ‫لوییس، می‌شه گفت ‫یه قلدر کم عقله 604 00:38:58,152 --> 00:38:59,942 ‫اون رو هم می‌تونی رد کنیش 605 00:38:59,942 --> 00:39:01,992 ‫اما تو ردشون نمی‌کنی 606 00:39:01,992 --> 00:39:03,072 ‫نه 607 00:39:04,552 --> 00:39:08,002 ‫نه، چون وقتش که برسه ‫دیگه خودشون نیستن 608 00:39:09,662 --> 00:39:12,942 ‫هیچ‌کدوم از این‌هایی که گفتم نیستن. ‫اون‌ها... 609 00:39:14,912 --> 00:39:16,742 ‫اون‌ها مردان مرده‌ان... 610 00:39:17,992 --> 00:39:19,762 ‫که منتظر تأیید مرگ‌شونن 611 00:39:21,483 --> 00:39:23,552 ‫عین من 612 00:39:30,792 --> 00:39:33,592 ‫اما همون‌طور که گفتم ‫می‌خوام به شرق دور برم 613 00:39:34,872 --> 00:39:38,152 ‫من رو ببره شرق سوئز 614 00:39:38,152 --> 00:39:40,512 ‫جایی که بهترین حالتش ‫انگار بدترین حالته 615 00:39:40,512 --> 00:39:43,353 ‫تئاتر شرق دور ‫یه نمایش خفنه 616 00:39:43,353 --> 00:39:44,862 ‫وقتی شروع بشه، دیگه خودت می‌دونی 617 00:39:53,742 --> 00:39:56,162 ‫راستی، تو نمی‌خوای بیای؟ 618 00:39:56,162 --> 00:39:59,363 ‫دارم یه واحد جمع می‌کنم. ‫اگه بخوای می‌تونم درخواست بدم 619 00:40:01,233 --> 00:40:02,712 ‫آره 620 00:40:02,712 --> 00:40:04,382 ‫گور باباش 621 00:40:05,552 --> 00:40:06,662 ‫چرا که نه؟ 622 00:40:16,382 --> 00:40:17,832 ‫خیلی ممنون 623 00:40:20,363 --> 00:40:22,152 ‫ 624 00:40:22,152 --> 00:40:23,742 ‫ 625 00:40:23,742 --> 00:40:26,742 ‫مین کجاست؟ ‫قرار بود بیاریش 626 00:40:26,742 --> 00:40:29,942 ‫مین می‌گه می‌خواد بره برمه ‫تا با ژاپنی‌ها بجنگه 627 00:40:29,942 --> 00:40:31,582 ‫هنوز با ژاپن وارد جنگ نشدن 628 00:40:31,582 --> 00:40:33,862 ‫نه، اما اگه پدی بره ‫به زودی وارد جنگ می‌شن 629 00:40:35,202 --> 00:40:37,662 ‫- بفرما چای ‫- نوش جان، پیرمرد 630 00:40:37,662 --> 00:40:39,662 ‫واسه توئه 631 00:40:39,662 --> 00:40:41,353 ‫نه، نیست 632 00:40:41,353 --> 00:40:43,302 ‫چای من نیست 633 00:40:44,672 --> 00:40:46,233 ‫یه فکری برات دارم 634 00:40:46,233 --> 00:40:47,632 ‫نقشه! 635 00:40:47,632 --> 00:40:50,282 ‫وای خدا ‫حتماً قضیه شوخی بردار نیست 636 00:40:50,282 --> 00:40:54,992 ‫آره، راستش یه نقشه‌ی خیلی گنده ‫و مزاحمه 637 00:41:05,582 --> 00:41:06,952 ‫ببخشید، آقایان 638 00:41:06,952 --> 00:41:09,233 ‫می‌خوام از این میز ‫برای نمایش نقشه استفاده کنم 639 00:41:09,233 --> 00:41:11,113 ‫- چقدر کارتون طول می‌کشه؟ ‫- تورنمنته 640 00:41:11,113 --> 00:41:12,792 ‫تا صبح اینجاییم 641 00:41:12,792 --> 00:41:14,712 ‫و اگه بخواید اونجا بایستید ‫و خیره شید 642 00:41:14,712 --> 00:41:16,432 ‫مبلغ پذیرش ازتون می‌گیریم 643 00:41:16,432 --> 00:41:17,582 ‫ 644 00:41:17,582 --> 00:41:21,312 ‫بله. متأسفانه به زودی ‫در کلوپ کیت‌کت قرار ملاقات دارم 645 00:41:21,312 --> 00:41:24,233 ‫و تا صبح وقت ندارم، آقایون 646 00:41:24,233 --> 00:41:27,662 ‫تازه از گشت بزرگ صحرایی ‫برگشتم 647 00:41:27,662 --> 00:41:29,363 ‫و حسابی اعصابم خرده 648 00:41:32,742 --> 00:41:33,792 ‫چی‌کار داره می‌کنه؟ 649 00:41:33,792 --> 00:41:35,032 ‫نارنجک! 650 00:41:35,032 --> 00:41:36,103 ‫برید بیرون! زود باشید! 651 00:41:36,103 --> 00:41:37,162 ‫ 652 00:41:37,162 --> 00:41:38,472 ‫برید کنار! 653 00:41:41,712 --> 00:41:43,792 ‫افرادم حوصله‌شون سر رفته. ‫حوصله‌شون که سر می‌ره 654 00:41:43,792 --> 00:41:44,872 ‫این جور چیزها رو می‌سازن 655 00:41:44,872 --> 00:41:47,942 ‫اگه صندلی داخل قطار گیرت نیومد ‫این خیلی به کار میاد 656 00:41:47,942 --> 00:41:50,202 ‫تو اصلاً عوض نشدی، استیرلینگ 657 00:41:50,202 --> 00:41:52,522 ‫- نه ‫- اصلاً بزرگ هم نشدی 658 00:41:52,522 --> 00:41:54,152 ‫هنوز انگار 12 سالمه 659 00:41:54,152 --> 00:41:56,472 ‫ترقه‌های بوگندو ‫و دوچرخه سواری 660 00:41:56,472 --> 00:41:57,672 ‫بچین 661 00:41:58,912 --> 00:42:00,472 ‫فقط حالا بوی گند ‫از جسدها میاد 662 00:42:00,472 --> 00:42:02,922 ‫اگه پیشنهاد اینه ‫چرا که نه 663 00:42:04,642 --> 00:42:06,202 ‫خودت این رو کشیدی؟ 664 00:42:06,202 --> 00:42:08,782 ‫نقشه‌های ستاد مرکزی ‫قدیمی‌ان و دقیق نیستن 665 00:42:08,782 --> 00:42:11,592 ‫به این خاطر که وقتی آلمانی‌ها ‫در حال پیشروی‌ان، ما دست روی دست گذاشتیم 666 00:42:11,592 --> 00:42:14,113 ‫و می‌گیم:«ایده‌آل نیست ‫جالب نیست، خطرناکه» 667 00:42:14,113 --> 00:42:17,202 ‫اصلاً ژنرالی رو می‌شناسی ‫که عین پرستار خانه‌ی سالمندان حرف نزنه؟ 668 00:42:17,202 --> 00:42:20,952 ‫آلمانی‌ها در شش هفته 800 مایل ‫پیشروی کردن 669 00:42:20,952 --> 00:42:22,992 ‫هر طرف رو نگاه می‌کنی ‫فیلدمارشال رومل هست 670 00:42:22,992 --> 00:42:25,103 ‫اما به نظرم ‫یه اشتباهی کرده 671 00:42:25,103 --> 00:42:26,512 ‫زیادی سریع حرکت کرده 672 00:42:26,512 --> 00:42:28,082 ‫به خط تدارکاتی نگاه کن 673 00:42:29,672 --> 00:42:33,312 ‫یه خط بلندبالای 300 مایلیه 674 00:42:33,312 --> 00:42:36,302 ‫تا الان، از دریا به کاروان‌های آلمانی ‫حمله می‌کردیم 675 00:42:36,302 --> 00:42:37,872 ‫واسه همین هیچ‌وقت غافل‌گیرشون نکردیم 676 00:42:37,872 --> 00:42:39,632 ‫صحیح. فکر بهتری داری؟ 677 00:42:39,632 --> 00:42:40,682 ‫بله 678 00:42:42,312 --> 00:42:46,142 ‫یه دکتری که با گاز خنده اوردوز کرد ‫یه حرفی درمورد چترهای نجات زد 679 00:42:47,312 --> 00:42:50,032 ‫به جای حمله از دریا 680 00:42:50,032 --> 00:42:51,832 ‫باید از 681 00:42:51,832 --> 00:42:53,353 ‫دریای ماسه‌ای حمله کنیم 682 00:42:54,632 --> 00:42:57,822 ‫ما نفرات انتخابی رو ‫با چتر می‌فرستیم داخل 683 00:42:57,822 --> 00:43:00,582 ‫و از صحرا خط تدارکات رومل رو ‫مورد حمله قرار می‌دیم 684 00:43:00,582 --> 00:43:04,282 ‫- گروهی منظم از نفرات ‫- آهان، نظم 685 00:43:04,282 --> 00:43:07,442 ‫من به شخصه قبل از هر درگیری ‫با شخص جانی واکر 686 00:43:07,442 --> 00:43:08,642 ‫مشورت می‌کنم ‫[ جانی واکر نوعی ویسکی است ] 687 00:43:08,642 --> 00:43:11,082 ‫این چطور به منظمی شما میاد؟ 688 00:43:11,082 --> 00:43:13,512 ‫- برات مهمه؟ ‫- مثال شاخصیه 689 00:43:14,672 --> 00:43:18,512 ‫یه بار که داشتم خواب می‌دیدم ‫و عرق کرده بودم 690 00:43:18,512 --> 00:43:21,312 ‫به این نتیجه رسیدم ‫که تمام نظم‌های نظامی کسشعرن 691 00:43:21,312 --> 00:43:24,462 ‫هر نفر باید مثل یک مهره‌ی شطرنج ‫به هر طرفی که خواست بره 692 00:43:24,462 --> 00:43:27,353 ‫حالت حرکتش باید به خودش مربوط باشه 693 00:43:27,353 --> 00:43:29,032 ‫مهم‌ترین چیز جرئت داشتنه 694 00:43:29,032 --> 00:43:32,742 ‫مهم‌ترین چیز داشتن هوشه ‫داشتن هوش کامل 695 00:43:32,742 --> 00:43:36,282 ‫هرچیز قابل انتظاری شکست می‌خوره. ‫هیچ‌وقت اون‌جایی که باید باشی قرار نمی‌گیری 696 00:43:36,282 --> 00:43:38,602 ‫راستش، اولین چیزی که باید ‫ثابت کنیم 697 00:43:38,602 --> 00:43:41,512 ‫اینه که اصل فرود آمدن با چتر ‫مطمئنه 698 00:43:41,512 --> 00:43:44,302 ‫هیچ‌کس تاحالا توی صحرا ‫با چتر فرود نیومده 699 00:43:44,302 --> 00:43:45,802 ‫حالا هرچی 700 00:43:45,802 --> 00:43:48,832 ‫وقتی اونجا یه لاشخور بال‌هاش رو باز می‌کنه ‫بالا می‌ره، نه پایین 701 00:43:48,832 --> 00:43:49,872 ‫ 702 00:43:53,752 --> 00:43:57,282 ‫پس یه نفر باید باشه که امتحانش کنه 703 00:43:59,312 --> 00:44:00,552 ‫بله 704 00:44:01,552 --> 00:44:02,882 ‫فقط ما 705 00:44:02,882 --> 00:44:04,442 ‫من و تو 706 00:44:04,442 --> 00:44:07,672 ‫امیدوار بودم مین هم بهمون ملحق شه ‫اما بدون اون هم از پسش برمیایم 707 00:44:07,672 --> 00:44:09,462 ‫ثابت می‌کنیم که شدنیه 708 00:44:09,462 --> 00:44:12,192 ‫و به هم ثابت می‌کنیم ‫که اراده‌مون قویه 709 00:44:12,192 --> 00:44:14,162 ‫هیچ‌کس نیست ‫که عقب بندازت‌مون 710 00:44:15,312 --> 00:44:17,072 ‫هیچ‌کس نیست ‫که عقب بندازت‌مون 711 00:44:20,002 --> 00:44:21,592 ‫اسم خودمون رو چی بذاریم؟ 712 00:44:24,752 --> 00:44:26,012 ‫پس پایه‌ای؟ 713 00:44:27,552 --> 00:44:29,113 ‫استیرلینگ. پایه‌ای؟ 714 00:44:31,082 --> 00:44:33,512 ‫تو چترها رو بدزد 715 00:44:33,512 --> 00:44:35,512 ‫من هواپیما 716 00:44:45,230 --> 00:44:48,230 ‫[ باند هوایی قطاره ] ‫[ در 50 مایلی غرب کایرو ] 717 00:45:08,552 --> 00:45:10,952 ‫اصلاً امکان نداره. ‫اصلاً راه نداره... 718 00:45:10,952 --> 00:45:12,472 ‫جناب ستوان. این مرد ادعا می‌کنه 719 00:45:12,472 --> 00:45:14,363 ‫که اجازه داره هواپیمای من رو ‫مصادره کنه 720 00:45:14,363 --> 00:45:15,902 ‫آزاد باش. اجازه داره 721 00:45:15,902 --> 00:45:17,802 ‫قبلاً که توضیح دادم ‫این کار جنگیه 722 00:45:17,802 --> 00:45:20,192 ‫و واسه بدرفتاری مجوز داریم 723 00:45:20,192 --> 00:45:22,082 ‫می‌دونی که من فقط یه پستچی‌ام 724 00:45:22,082 --> 00:45:23,822 ‫نامه‌های نظامی تحویل می‌دم 725 00:45:23,822 --> 00:45:26,082 ‫می‌خوام بدونم چه خبره 726 00:45:26,082 --> 00:45:28,442 ‫می‌خوام بدونم کی هستید ‫و اسم واحدتون چیه 727 00:45:28,442 --> 00:45:30,272 ‫- اسم انتخاب کردی؟ ‫- نه، هنوز نه 728 00:45:31,912 --> 00:45:35,312 ‫اگه حتی به ذهن‌تون خطور کرده ‫که از چتر با هواپیمای من بپرید 729 00:45:35,312 --> 00:45:37,512 ‫باید بدونید که توی این هوا ‫هیچ‌ جا نمی‌شه رفت 730 00:45:37,512 --> 00:45:39,442 ‫پیش‌بینی هوا گفته ‫یه ساعت دیگه تمومه 731 00:45:39,442 --> 00:45:41,552 ‫هیچ‌کس توی صحرا نمی‌پره 732 00:45:41,552 --> 00:45:42,722 ‫می‌دونیم 733 00:45:42,722 --> 00:45:45,832 ‫- و چترهاتون طناب‌های راکد دارن ‫- چی دارن؟ 734 00:45:45,832 --> 00:45:47,392 ‫طناب‌های راکد 735 00:45:47,392 --> 00:45:49,952 ‫ببینید، این طناب‌ها ‫باید به یه کابل فولادی وصل باشن 736 00:45:49,952 --> 00:45:51,672 ‫از سر و ته 737 00:45:51,672 --> 00:45:53,512 ‫هواپیمای من ساخت شرکت ‫ده هاویلنده 738 00:45:53,512 --> 00:45:56,032 ‫کابل نداره 739 00:45:56,032 --> 00:45:57,522 ‫از صندلی‌ها استفاده می‌کنیم 740 00:45:57,522 --> 00:45:59,712 ‫آره، کابل‌های چتر رو ‫به صندلی وصل می‌کنیم 741 00:45:59,712 --> 00:46:01,952 ‫به پایه‌های صندلی شاگرد 742 00:46:01,952 --> 00:46:04,722 ‫چقدر تمرینات چتربازی میدانی داشتید؟ 743 00:46:04,722 --> 00:46:07,162 ‫سه هفته از بالای داربست ‫و ماشین در حال حرکت 744 00:46:07,162 --> 00:46:10,322 ‫- می‌پریدیم پاین ‫- و به جلو و بغل غلت می‌زدیم 745 00:46:10,322 --> 00:46:12,462 ‫و در به جهت باد باز می‌شه؟ 746 00:46:12,462 --> 00:46:15,123 ‫- آلموندز، در رو بکن ‫- بله، قربان 747 00:46:15,123 --> 00:46:18,012 ‫وقتی هوا صاف بشه ‫تاریک هم می‌شه 748 00:46:18,012 --> 00:46:20,912 ‫پس اگه هوا تاریک شد ‫چطور می‌خواید مسیر برگشت رو پیدا کنید؟ 749 00:46:20,912 --> 00:46:22,432 ‫لوییس؟ 750 00:46:23,472 --> 00:46:25,123 ‫- با ستاره‌ها ‫- بله، با ستاره‌ها 751 00:46:25,123 --> 00:46:29,363 ‫جناب، با وجود طوفان و تاریکی هوا ‫نمی‌خواید تجدید نظر کنیم؟ 752 00:46:29,363 --> 00:46:33,082 ‫لوییس، انگار گروهبانت داره می‌گه ‫که جا بمونیم 753 00:46:33,082 --> 00:46:35,952 ‫ما دیگه به هیچ وجه ‫جا نمی‌مونیم 754 00:46:35,952 --> 00:46:38,472 ‫اسم واحدمون باید همین باشه 755 00:46:38,472 --> 00:46:40,442 ‫افرادی که نخواستن جا بمونن 756 00:46:40,442 --> 00:46:44,243 ‫در مواجهه با خطر ‫من نمی‌تونم ببرم‌تون 757 00:46:44,243 --> 00:46:46,392 ‫اگه نمی‌خوای برونی... 758 00:46:46,392 --> 00:46:48,522 ‫من یه بار هواپیمای کشاورزی روندم 759 00:46:48,522 --> 00:46:50,322 ‫خودم می‌رونمش 760 00:46:50,322 --> 00:46:52,162 ‫ای خدا ‫اون آمریکاییه 761 00:46:52,162 --> 00:46:53,522 ‫حتی با این حال ‫بازم خوبه 762 00:46:54,602 --> 00:46:57,002 ‫شما همگی عقل‌تون رو از دست دادید 763 00:46:57,002 --> 00:46:59,042 ‫بالاخره! فهمید 764 00:47:00,442 --> 00:47:01,792 ‫شاشم گرفته 765 00:47:07,272 --> 00:47:08,682 ‫یالا 766 00:47:08,682 --> 00:47:10,032 ‫بله، جناب 767 00:47:23,472 --> 00:47:25,722 ‫ 768 00:47:41,832 --> 00:47:45,732 ‫ 769 00:47:45,732 --> 00:47:48,672 ‫ 770 00:48:08,272 --> 00:48:09,762 ‫موفق باشید، جناب 771 00:48:16,842 --> 00:48:18,632 ‫بیا استیرلینگ 772 00:48:54,082 --> 00:48:56,262 ‫ 773 00:48:57,952 --> 00:48:59,712 ‫ 774 00:49:01,123 --> 00:49:03,522 ‫ 775 00:49:04,912 --> 00:49:06,962 ‫ 776 00:49:08,682 --> 00:49:11,482 ‫ 777 00:49:12,962 --> 00:49:15,442 ‫ 778 00:49:15,442 --> 00:49:19,003 ‫ 779 00:49:19,003 --> 00:49:22,352 ‫ 780 00:49:22,352 --> 00:49:24,442 ‫حالا برگرد به باند هوایی! 781 00:49:25,912 --> 00:49:28,602 ‫ 782 00:49:29,722 --> 00:49:31,832 ‫ 783 00:49:33,762 --> 00:49:37,532 ‫ 784 00:49:39,172 --> 00:49:41,472 ‫شصت ثانیه تا حرکت 785 00:49:52,162 --> 00:49:54,552 ‫ 786 00:49:55,712 --> 00:49:57,993 ‫ 787 00:49:57,993 --> 00:50:00,402 ‫قبل پریدن به چی فکر می‌کنی؟ 788 00:50:01,762 --> 00:50:05,272 ‫دارم به اون صدایی که تو کله‌ام هست ‫فکر می‌کنم که می‌گه «که چی؟» 789 00:50:06,712 --> 00:50:08,632 ‫«آخرش که چی؟» 790 00:51:31,152 --> 00:51:32,632 ‫ 791 00:51:32,632 --> 00:51:34,602 ‫ 792 00:51:37,142 --> 00:51:38,762 ‫ 793 00:51:42,602 --> 00:51:44,352 ‫ 794 00:51:51,762 --> 00:51:53,632 ‫ 795 00:51:53,632 --> 00:51:55,003 ‫ 796 00:52:09,243 --> 00:52:11,792 ‫ 797 00:52:13,562 --> 00:52:15,253 ‫ 798 00:52:32,762 --> 00:52:34,772 ‫آقا سقوط کردی؟ 799 00:52:41,442 --> 00:52:43,402 ‫بله، پدر ‫سقوط کردم 800 00:52:45,152 --> 00:52:47,152 ‫- من مرده‌ام؟ ‫- نه کاملاً 801 00:52:48,682 --> 00:52:50,152 ‫فکر کنم لب مرگ باشی 802 00:52:53,052 --> 00:52:55,492 ‫یادته می‌گفتی می‌تونی فقط با یه دست 803 00:52:55,492 --> 00:52:57,202 ‫از درخت بلوط پیر بالا بری؟ 804 00:52:58,682 --> 00:53:01,123 ‫همیشه تصور می‌کردی ‫کارهایی که نمی‌تونی رو بکنی 805 00:53:01,123 --> 00:53:02,952 ‫از حد طبیعیت بالاتر می‌رفتی 806 00:53:04,282 --> 00:53:06,792 ‫همه فکر می‌کردن که دیگه تا الان ‫از سرت افتاده باشه 807 00:53:10,152 --> 00:53:11,602 ‫ 808 00:53:11,602 --> 00:53:13,412 ‫نمی‌تونم 809 00:53:13,412 --> 00:53:15,562 ‫نمی‌تونم پاهاو رو تکون بدم، بابا 810 00:53:18,072 --> 00:53:19,993 ‫پاهام رو حس نمی‌کنم 811 00:53:19,993 --> 00:53:21,682 ‫ 812 00:53:21,682 --> 00:53:24,993 ‫از کمر به پایین حسی ندارم 813 00:53:24,993 --> 00:53:29,052 ‫چقدر که من نیمه عاشق مرگ آسوده شدم 814 00:53:29,052 --> 00:53:30,332 ‫ 815 00:53:30,332 --> 00:53:33,282 ‫اسم‌های لطیف بشه دادم ‫با قافیه‌های آهنگین آمیخته‌اش کردم 816 00:53:33,282 --> 00:53:36,883 ‫با نفس آروم در هوا زمزمه‌اش کردم 817 00:53:38,322 --> 00:53:41,212 ‫حالا بیش از هر زمانی ‫مرگ فاخر به نظر میاد 818 00:53:41,212 --> 00:53:42,682 ‫نه، نه، نه 819 00:53:42,682 --> 00:53:44,432 ‫همیشه شعر مورد علاقه‌ات بود 820 00:53:44,432 --> 00:53:45,922 ‫همیشه ملکه‌ی ذهنت بود 821 00:53:47,432 --> 00:53:50,552 ‫نیمه‌عاشق مرگ آسوده 822 00:53:52,123 --> 00:53:53,512 ‫من هنوز کار دارم 823 00:53:53,512 --> 00:53:55,232 ‫تحت فشار قرار نمی‌گیرم 824 00:53:55,232 --> 00:53:56,612 ‫من... 825 00:53:57,682 --> 00:53:59,482 ‫جا نمی‌مونم 826 00:54:00,682 --> 00:54:02,003 ‫حتی بدست خدا 827 00:54:03,432 --> 00:54:05,922 ‫می‌شنوی، خدا؟ 828 00:54:05,922 --> 00:54:08,282 ‫می‌شنوی، پدر؟ 829 00:54:08,282 --> 00:54:10,082 ‫من این جنگ کوفتی رو برنده می‌شم 830 00:54:14,362 --> 00:54:18,282 ‫من جا نمی‌مونم 831 00:54:19,251 --> 00:54:31,251 ‫ترجمه از: احسان جولاپور Instagram: Mister.Cloner 832 00:54:33,376 --> 00:54:53,376 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور با زیرنویس چسبیده WwW.NightMovie.Top