1 00:00:02,100 --> 00:00:05,000 ‫[آنچه گذشت...] 2 00:00:05,251 --> 00:00:06,418 ‫آموت رو می‌شناسی؟ 3 00:00:06,501 --> 00:00:10,668 ‫از خدایان مصری بوده، درسته؟ ‫اولین لولوخورخوره دنیا بوده. 4 00:00:10,751 --> 00:00:14,459 ‫احکام عدل آموت کل عمر ملت رو می‌سنجه. 5 00:00:14,543 --> 00:00:16,918 ‫واسه همین باید احیاش کنیم. 6 00:00:17,001 --> 00:00:19,668 ‫اون هم مسیر بهبود بخشیدن ‫این دنیا رو نشونمون می‌ده. 7 00:00:19,751 --> 00:00:22,376 ‫خودت چنین بلایی رو سر خودت آوردی خونس. 8 00:00:27,126 --> 00:00:30,126 ‫الان دیگه به اینجا محدود شده. 9 00:00:30,209 --> 00:00:31,876 ‫حتما یکی از اون گنده‌هاست. 10 00:00:34,168 --> 00:00:35,293 ‫پیروز شدیم. 11 00:00:38,459 --> 00:00:39,668 ‫استیون. 12 00:00:40,001 --> 00:00:43,668 ‫- استیون رو می‌شناسی؟ ‫- معلومه که استیون رو می‌شناسم. 13 00:00:44,001 --> 00:00:46,418 ‫اگه نتونیم با خونسردی... 14 00:00:48,918 --> 00:00:51,293 ‫- مارک؟ سلام مارک! ‫- سلام استیون! 15 00:00:51,376 --> 00:00:52,501 ‫باید از اینجا بریم. 16 00:00:59,168 --> 00:01:00,251 ‫سلام. 17 00:01:01,000 --> 00:01:08,000 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 18 00:01:08,200 --> 00:01:15,200 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@ 19 00:01:26,000 --> 00:01:41,000 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و Timelordsubs@ 20 00:01:41,626 --> 00:01:43,584 ‫کمک کنین! 21 00:01:50,126 --> 00:01:54,084 ‫همه‌اش تقصیر توئه! 22 00:01:57,459 --> 00:01:59,876 ‫خونسرد باش. مارک؟ مارک. 23 00:01:59,959 --> 00:02:01,209 ‫من بهت شلیک نکرده بودم. 24 00:02:01,293 --> 00:02:04,334 ‫ذهنت متزلزل شده و دائما... 25 00:02:04,418 --> 00:02:06,501 ‫مهملات و غیرمهملات رو قاطی می‌کنه. 26 00:02:06,584 --> 00:02:09,626 ‫حرف‌هام رو تصور کن، خب؟ ‫ذهنت حکم آونگی رو داره... 27 00:02:09,709 --> 00:02:13,584 ‫که نمی‌خواد حقیقت تلخی رو... 28 00:02:13,668 --> 00:02:17,043 ‫که الان تو درمانگاه پاتنم ‫تو ایلینوی، شیکاگو هستیم... 29 00:02:17,126 --> 00:02:18,834 ‫قبول کنه... 30 00:02:18,959 --> 00:02:24,209 ‫و خودش رو تو خیالاتی آرامش‌بخش ‫که واسه خودت ایجاد کردی غرق می‌کنه. 31 00:02:24,293 --> 00:02:27,834 ‫تو خیالاتت یه‌جور... ‫چه بدونم... ابرقهرمانی، خب؟ 32 00:02:27,918 --> 00:02:32,043 ‫داری به هر دری می‌زنی ‫که نگاهی به درون خودت نندازی. 33 00:02:32,126 --> 00:02:33,876 ‫تو که واقعا دکتر نیستی. 34 00:02:34,793 --> 00:02:38,126 ‫واسه همین مدام تو تیمارستانمون ‫مبارزات تخیلی راه می‌اندازی؟ 35 00:02:38,209 --> 00:02:39,459 ‫نه‌خیر، تو دکتر نیستی. 36 00:02:40,793 --> 00:02:44,043 ‫ببین. خودم که حس می‌کنم واقعی‌ام. ‫حس می‌کنم واقعا دکترم. 37 00:02:44,126 --> 00:02:45,209 ‫تو دکتر نیستی. 38 00:02:45,334 --> 00:02:46,668 ‫خیلی‌خب. 39 00:02:47,918 --> 00:02:51,084 ‫واقعا دکتر نیستم. ‫خیلی‌خب، قبوله، قبوله. 40 00:02:52,668 --> 00:02:54,251 ‫با من که کاری نداریم، خب؟ 41 00:02:54,626 --> 00:02:56,242 ‫بذار از خودت بگیم. ‫هر طور خودت بخوای پیش می‌ریم. 42 00:02:56,266 --> 00:02:57,293 ‫ببین قبلش مشغول چه کاری بودی. 43 00:02:57,376 --> 00:03:00,959 ‫بگو ببینم. بگو ببینم. ‫امروز چطوری سر از اینجا درآوردی؟ 44 00:03:01,293 --> 00:03:02,626 ‫خودت چطوری سر از اینجا درآوردی؟ 45 00:03:04,251 --> 00:03:05,251 ‫من عین همیشه... 46 00:03:05,959 --> 00:03:07,293 ‫با اتوبوس اومدم. 47 00:03:07,543 --> 00:03:09,959 ‫می‌خوای بدونی بهم گفتی ‫چطوری سر از اینجا درآوردی؟ 48 00:03:10,043 --> 00:03:14,501 ‫گفته بودی جایی بودی که به شدت ‫شبیه همین دفتر بود، 49 00:03:14,584 --> 00:03:20,043 ‫ولی تو مصر واقع شده بود، خب؟ ‫ضمنا، گفته بودی کرگدنی همراهت بوده... 50 00:03:20,334 --> 00:03:22,043 ‫- و... ‫- اسب آبی بود. 51 00:03:22,126 --> 00:03:25,126 ‫درست می‌گی، اِم... ‫درست می‌گی، اسب آبی بود، 52 00:03:25,251 --> 00:03:26,668 ‫ولی صحبت می‌کرد. 53 00:03:29,959 --> 00:03:33,668 ‫خب، نظرت چیه؟ ‫به نظرت چنین اتفاقاتی مهمل بوده... 54 00:03:34,459 --> 00:03:35,668 ‫یا غیرمهمل؟ 55 00:03:39,584 --> 00:03:40,584 ‫مهمل بوده؟ 56 00:03:41,668 --> 00:03:43,334 ‫به نظرم جلسه امروزمون ‫خیلی دلگرم کننده است. 57 00:03:43,959 --> 00:03:46,209 ‫جدی می‌گم. 58 00:03:47,418 --> 00:03:50,793 ‫معمولا وقتی ذهن آدم ‫در تقلا باشه، جاهایی رو ایجاد می‌کنه... 59 00:03:51,043 --> 00:03:54,418 ‫که بتونه از جنبه‌های مختلف وجودش ‫و دردناک‌ترین خاطراتش... 60 00:03:54,501 --> 00:03:56,334 ‫به اونجا پناه ببره. 61 00:03:56,709 --> 00:03:59,418 ‫نوعی اصول سازماندهی ذهن حساب می‌شه، خب؟ 62 00:03:59,501 --> 00:04:02,376 ‫برخی افراد واسه خودشون ‫قلعه‌ای رو می‌بینن، خب؟ 63 00:04:02,459 --> 00:04:05,876 ‫یه سری افراد دیگه واسه خودشون ‫هزارتو یا کتابخونه‌ای رو می‌بینن. 64 00:04:06,209 --> 00:04:08,001 ‫شاید هم... واسه خودشون تیمارستان ببینن؟ 65 00:04:09,834 --> 00:04:16,209 ‫آره. ممکنه. ‫ممکنه واسه خودشون تیمارستان هم ببینن. آره. 66 00:04:16,293 --> 00:04:22,876 ‫این شخصیت حیوانی جدیده... ‫خیلی به نظرم جالبه. 67 00:04:23,043 --> 00:04:24,251 ‫اِم... 68 00:04:24,709 --> 00:04:27,834 ‫- اسب آبیه رو می‌گی؟ ‫- به نظرم خیلی جالبه. 69 00:04:28,376 --> 00:04:32,084 ‫شاید این اسب آبیه بتونه ‫صمیمیت خودت و استیون رو افزایش بده... 70 00:04:32,168 --> 00:04:34,126 ‫و ممکنه بالاخره به درکی برسیم. 71 00:04:36,668 --> 00:04:37,751 ‫در چه راستایی به درکی برسیم؟ 72 00:04:38,209 --> 00:04:42,959 ‫خب، قبل از این که ناراحت بشی، ‫داشتی از یه پسر بچه می‌گفتی. 73 00:04:43,959 --> 00:04:46,001 ‫- پسر بچه مذکور رو یادته؟ ‫- اوهوم. 74 00:04:46,084 --> 00:04:48,626 ‫به نظرت می‌تونی از اون پسر بچه برام بگی؟ 75 00:04:53,834 --> 00:04:56,459 ‫ببین، ممنونم. حالم خیلی خوبه. 76 00:04:56,543 --> 00:04:57,584 ‫آره بابا. 77 00:04:57,668 --> 00:05:01,126 ‫یعنی حتما اینجا کلی دستمزد می‌گیری دیگه. 78 00:05:01,209 --> 00:05:02,751 ‫- می‌دونی چیه؟ ‫- خیلی تو کارت واردی. 79 00:05:02,834 --> 00:05:05,626 ‫ببین چی می‌گم، حالم خیلی خوبه، ‫به عمرم به این خوبی نبودم. 80 00:05:05,709 --> 00:05:08,543 ‫خودم رفع زحمت می‌کنم. ممنون. ‫دکتر! نه‌خیر، جناب‌عالی... 81 00:05:08,626 --> 00:05:11,584 ‫می‌خوای اون هیولا رو آزاد کنی... ‫همه‌چی رو نابود می‌کنه! 82 00:05:11,668 --> 00:05:14,168 ‫- همه‌چی رو نابود می‌کنه! ‫- بهش فشار نیارین! 83 00:05:14,251 --> 00:05:16,084 ‫ببین، من دشمنت نیستم! 84 00:05:16,168 --> 00:05:18,418 ‫نه! نه! 85 00:05:20,959 --> 00:05:22,043 ‫سلام اسب آبی! سلام اسب آبی! 86 00:05:22,126 --> 00:05:23,501 ‫وای پسر! 87 00:05:23,876 --> 00:05:25,709 ‫وای، داروهاشون حرف نداره. 88 00:05:26,418 --> 00:05:28,793 ‫همیشه این‌قدر احساساتیه؟ 89 00:05:28,876 --> 00:05:30,834 ‫این رو می‌گی؟ آره، تقریبا همیشه همین‌طوره. 90 00:05:31,793 --> 00:05:33,459 ‫خب، شما دوقلویین؟ 91 00:05:33,793 --> 00:05:35,168 ‫- نه. ‫- خب، آره، می‌شه گفت هستیم. 92 00:05:35,251 --> 00:05:36,876 ‫خیلی‌خب، چه عالی. 93 00:05:36,959 --> 00:05:39,209 ‫دیگه شک و شبهه‌هام برطرف شدن. 94 00:05:39,293 --> 00:05:40,293 ‫شک و شبهه‌های من هم برطرف شدن. 95 00:05:40,418 --> 00:05:42,834 ‫آخه یه لحظه پیش خیال می‌کردم ‫بهم شلیک کردن و مردم. 96 00:05:42,918 --> 00:05:45,709 ‫وای خدا جون! ‫الان مخت سوت می‌کشه، 97 00:05:45,793 --> 00:05:48,001 ‫ولی گمون کنم داشتی ‫یه مقدار به ذهنت استراحت می‌دادی. 98 00:05:48,709 --> 00:05:50,709 ‫متأسفانه خیلی هم مردی. 99 00:05:51,209 --> 00:05:52,293 ‫عذر می‌خوام، جانم؟ 100 00:05:53,584 --> 00:05:54,584 ‫ولی... 101 00:05:55,668 --> 00:05:57,209 ‫من مردم؟ ما مردیم؟ 102 00:05:57,459 --> 00:05:58,459 ‫آره. 103 00:05:59,793 --> 00:06:01,376 ‫آره مارک. گمون کنم درست می‌گه. 104 00:06:01,459 --> 00:06:03,959 ‫گمون کنم مردیم. 105 00:06:04,959 --> 00:06:07,918 ‫راستش... یه... ‫یه لحظه وایستین. 106 00:06:08,126 --> 00:06:10,668 ‫چند وقتی می‌شه که روحی ‫از اینجا رد نشده. 107 00:06:10,751 --> 00:06:14,543 ‫حواسم کمی پرت شده... عذر می‌خوام. 108 00:06:16,209 --> 00:06:19,001 ‫آها! خیلی‌خب، پیداش کردم. 109 00:06:25,001 --> 00:06:29,043 ‫ای مسافر... ای مسافرین متشخص، 110 00:06:29,334 --> 00:06:31,501 ‫به دنیای دوات خوش اومدین. 111 00:06:31,584 --> 00:06:33,918 ‫دوات؟ عالم سفلی مصری رو می‌گه. 112 00:06:34,459 --> 00:06:35,709 ‫ایشون هم تاورت، 113 00:06:35,793 --> 00:06:38,251 ‫- خدای زنان و کودکانه... ‫- آها. 114 00:06:38,418 --> 00:06:41,876 ‫که در حین سفرمون ‫به زندگی پس از مرگ راهنماییمون می‌کنه. 115 00:06:42,418 --> 00:06:44,168 ‫- وای. ‫- خیلی‌خب. 116 00:06:45,168 --> 00:06:50,168 ‫خیلی‌خب. یعنی اینجا دنیای پس از مرگه؟ 117 00:06:50,418 --> 00:06:54,834 ‫- دنیای پس از مرگ معروف همین‌جاست؟ ‫- یکیشونه. باز هم داریم. 118 00:06:55,168 --> 00:06:57,543 ‫باورتون نمی‌شه چند عالم خودآگاهانه... 119 00:06:57,626 --> 00:06:59,918 ‫- درهم‌تنیده و مستقل داریم. ‫- آها. 120 00:07:00,126 --> 00:07:04,709 ‫مثلا عالم اجدادی هم داریم. ‫وای! خیلی قشنگه. بگذریم. 121 00:07:04,793 --> 00:07:07,334 ‫راستش، کل این مطالب رو به صورت کتبی دارم، 122 00:07:07,418 --> 00:07:10,584 ‫اگه یه مقدار صبر کنین... عذر می‌خوام. 123 00:07:11,084 --> 00:07:12,251 ‫وایستین... برو ببینم. 124 00:07:12,418 --> 00:07:13,918 ‫خیلی‌خب... 125 00:07:16,001 --> 00:07:19,709 ‫از اون‌جایی که درک ذات حقیقی عالم دوات... 126 00:07:19,793 --> 00:07:20,876 ‫- از توان ذهن انسان خارجه، ‫- آها؟ 127 00:07:20,959 --> 00:07:23,751 ‫احتمالش هست اینجا رو به شکل جایی... 128 00:07:23,834 --> 00:07:25,668 ‫که براتون آشناتره ببینین. 129 00:07:26,084 --> 00:07:26,822 ‫آها. 130 00:07:26,846 --> 00:07:29,084 ‫من که تا حالا ندیده بودم ‫شکل تیمارستان بشه، 131 00:07:29,168 --> 00:07:32,209 ‫ولی می‌تونیم به کارمون برسیم، مگه نه؟ 132 00:07:33,209 --> 00:07:36,459 ‫واسه چی باید ظاهر این عالم رو ‫عین تیمارستان تصور کنیم؟ 133 00:07:36,543 --> 00:07:38,251 ‫چون روانی‌ایم. 134 00:07:44,001 --> 00:07:45,418 ‫روانی‌ایم دیگه. 135 00:07:46,376 --> 00:07:47,501 ‫اسب آبی سخنگو می‌بینیم، 136 00:07:48,209 --> 00:07:51,876 ‫جسد پرنده سخنگو می‌بینیم، ‫جسممون هم که جدا شده. 137 00:07:51,959 --> 00:07:54,043 ‫الان هم اومدیم دنیای پس از مرگ، مگه نه؟ 138 00:07:54,126 --> 00:07:57,126 ‫- اینجا در واقع دنیای پس از مرگه... ‫- ولی مارک... مارک. 139 00:07:57,209 --> 00:08:01,126 ‫تیمارستانه حاصل تصورات خودمونه. 140 00:08:02,168 --> 00:08:05,626 ‫- شرمنده، ایشون... ‫- وای پسر. دکتر هارو درست می‌گه. 141 00:08:06,126 --> 00:08:07,209 ‫دکتر هارو؟ 142 00:08:08,251 --> 00:08:09,876 ‫از اصول سازماندهی ذهنه. 143 00:08:09,959 --> 00:08:12,168 ‫- الان دیگه دکتر شده؟ ‫- بهت ثابت می‌کنم. 144 00:08:12,251 --> 00:08:15,168 ‫خب، مثلا اگه این در رو باز کنیم، 145 00:08:15,251 --> 00:08:17,376 ‫با یه مشت بیمار روانی مواجه می‌شیم... 146 00:08:17,459 --> 00:08:20,793 ‫و بعدش کرالی رو می‌بینیم ‫که می‌خواد داد بزنه «دبرنا»! 147 00:08:21,043 --> 00:08:22,376 ‫وای خدایا! 148 00:08:23,001 --> 00:08:24,043 ‫وای خدایا! 149 00:08:31,584 --> 00:08:32,709 ‫اینجا کجاست؟ 150 00:08:32,793 --> 00:08:34,043 ‫اینجا عالم سفلی است. 151 00:08:34,751 --> 00:08:36,001 ‫یعنی دیوانه نیستم. 152 00:08:36,626 --> 00:08:37,626 ‫مرده‌ام. 153 00:08:37,709 --> 00:08:40,543 ‫- گفتی داریم کجا می‌ریم؟ ‫- داریم می‌ریم سمت آرو. 154 00:08:40,876 --> 00:08:43,459 ‫داریم می‌ریم سمت نیزار، مگه نه تاورت؟ 155 00:08:43,543 --> 00:08:45,501 ‫عجب، پس ایشون باهوش‌تره، مگه نه؟ 156 00:08:45,584 --> 00:08:50,459 ‫خب، اگه صفحه قلبتون هم‌سطح باشه، ‫تا ابد تو بهشت یا همون نیزار... 157 00:08:51,043 --> 00:08:52,418 ‫ساکن می‌شین. 158 00:08:52,834 --> 00:08:57,626 ‫ولی تا نرسیدیم، ‫باید خیلی سریع... 159 00:09:00,376 --> 00:09:03,793 ‫وای! آروم باش! آروم باش، آروم باش! 160 00:09:04,959 --> 00:09:07,709 ‫وای، چه خوب! جواب داد! اینجا رو! 161 00:09:08,043 --> 00:09:11,709 ‫من رو باشین که نگران بودن ‫سینه‌تون رو متلاشی کنم. 162 00:09:11,793 --> 00:09:13,084 ‫ببخشید، جانم؟ 163 00:09:13,709 --> 00:09:14,876 ‫وایستا ببینم، داره چیکار می‌کنه؟ 164 00:09:14,959 --> 00:09:18,251 ‫داره قلبمون رو با ترازوی عدل... 165 00:09:18,334 --> 00:09:19,626 ‫و پر حقیقت وزن می‌کنه. 166 00:09:19,709 --> 00:09:22,418 ‫آخه مصریان باستان معتقد بودن قلب آدم... 167 00:09:22,501 --> 00:09:25,168 ‫نشان هویت حقیقیش در زندگیشه. 168 00:09:25,626 --> 00:09:28,543 ‫اگه صفحه‌هاش تا انتهای ‫سفر ارواح هم‌سطح بشن، 169 00:09:28,626 --> 00:09:31,501 ‫روح طرف می‌تونه وارد نیزار بشه. 170 00:09:31,876 --> 00:09:35,293 ‫- اگه هم‌سطح نشن چی؟ ‫- از کشتی می‌اندازمتون پایین. یوهو! 171 00:09:36,209 --> 00:09:38,001 ‫بعدش مردگان می‌کشنتون سمت دوات... 172 00:09:38,084 --> 00:09:41,209 ‫و تا ابد وسط ماسه‌ها خشک می‌شین. 173 00:09:42,001 --> 00:09:43,572 ‫روحی رو که صفحه قلبش ‫هم‌سطح نباشه، 174 00:09:43,596 --> 00:09:45,459 ‫سوار کشتیم نمی‌کنم. ‫قوانینمون از همین قراره. 175 00:09:45,668 --> 00:09:47,459 ‫امیدوارم موفق باشین، خب؟ 176 00:09:49,084 --> 00:09:52,459 ‫حرف اسب آبیه مهم نیست. ‫امکان نداره سر از اون پایین دربیاریم. 177 00:09:52,543 --> 00:09:54,668 ‫ضمنا، سمت نیزار هم نمی‌ریم. 178 00:09:54,751 --> 00:09:57,501 ‫- خیلی‌خب. پیشنهاد می‌دی چیکار کنیم؟ ‫- اگه کار به اونجا رسید، 179 00:09:58,668 --> 00:10:00,334 ‫اسب آبیه رو می‌کشیم ‫و کشتیش رو می‌دزدیم. 180 00:10:00,418 --> 00:10:01,418 ‫بکشیمش؟ 181 00:10:02,209 --> 00:10:04,001 ‫اِم، بچه‌ها؟ 182 00:10:08,043 --> 00:10:10,543 ‫چیه؟ چرا اون شکلی شده؟ ‫چرا بالا و پایین می‌ره؟ 183 00:10:10,626 --> 00:10:14,959 ‫نمی‌دونم. ‫چنین مطلبی رو برام ننوشتن. 184 00:10:19,459 --> 00:10:21,626 ‫عه. مشکل از قلب‌هاتونه. 185 00:10:22,251 --> 00:10:24,251 ‫کامل نیستن. 186 00:10:24,376 --> 00:10:27,334 ‫البته من خودم اصلا کمال‌گرا نیستم، ولی... 187 00:10:27,959 --> 00:10:29,918 ‫انگار جفتشون حس می‌کنن ‫یه چیزی کم دارن. 188 00:10:30,001 --> 00:10:31,084 ‫یعنی چی؟ 189 00:10:31,168 --> 00:10:35,168 ‫اگه صفحه‌های ترازو هم‌سطح نشن، ‫روحتون تو دوات موندگار می‌شه. 190 00:10:36,418 --> 00:10:38,126 ‫پیشنهاد دیگه‌ای نداری؟ 191 00:10:39,584 --> 00:10:42,043 ‫خاطرات کل عمر افراد ‫تو این کشتی هست. 192 00:10:42,126 --> 00:10:44,194 ‫نمی‌دونم چه مسئله‌ای رو ‫از همدیگه مخفی کردین، 193 00:10:44,218 --> 00:10:45,501 ‫ولی بهتون پیشنهاد می‌کنم... 194 00:10:45,751 --> 00:10:48,293 ‫برین تو کشتی و حقیقت رو ‫به همدیگه نشون بدین. 195 00:10:48,501 --> 00:10:51,584 ‫تا به نیزار نرسیدیم، ‫صفحه ترازوتون رو هم‌سطح کنین. 196 00:10:51,751 --> 00:10:53,876 ‫وگرنه روحتون نابود می‌شه. 197 00:10:54,209 --> 00:10:57,043 ‫- باشه، خیلی‌خب. ‫- خب، می‌خوایم چیکار کنیم؟ 198 00:10:57,501 --> 00:11:00,459 ‫مطمئن نیستم. به نظرت لیلا سالمه؟ 199 00:11:01,209 --> 00:11:02,459 ‫آره، فعلا چیزیش نمی‌شه. 200 00:11:02,959 --> 00:11:04,072 ‫ولی با شناختی که ازش دارم، 201 00:11:04,096 --> 00:11:06,501 ‫تنهایی مأموریتی انتحاری ترتیب می‌ده ‫که جلوی هارو رو بگیره. 202 00:11:07,251 --> 00:11:09,084 ‫یعنی به نفعمونه که بجنبیم، مگه نه؟ 203 00:11:09,168 --> 00:11:11,084 ‫می‌دونی اگه لیلا الان اینجا بود، ‫چه پیشنهادی رو قبول می‌کرد؟ 204 00:11:11,168 --> 00:11:13,584 ‫- نه. از این حرف‌ها نزن دیگه. ‫- بابا یه اسب آبی اینجاست، 205 00:11:13,668 --> 00:11:15,209 ‫ولی ما دو نفریم، 206 00:11:15,293 --> 00:11:17,501 ‫هدایت کشتیش هم که نباید ‫کار دشواری باشه. اینه که... 207 00:11:17,584 --> 00:11:18,712 ‫تازه، مجبور نیستیم واقعا... 208 00:11:18,736 --> 00:11:20,876 ‫واقعا چیکار کنیم؟ ‫تاورت رو که از خدایانه بکشیم؟ 209 00:11:20,959 --> 00:11:23,084 ‫نه بابا، برام طناب پیدا کن که... 210 00:11:23,168 --> 00:11:24,876 ‫آره. یا می‌تونیم به حرفش گوش بدیم... 211 00:11:24,959 --> 00:11:28,334 ‫و به همدیگه کمک کنیم مسئله‌ای رو ‫که ظاهرا مخفی کردیم، برملا کنیم. 212 00:11:28,418 --> 00:11:32,626 ‫استیون، خاطرات تو رو بلد نیستم، ‫ولی خاطرات خودم که افتضاحن. 213 00:11:32,793 --> 00:11:35,418 ‫آره، خاطرات من هم افتضاحن. 214 00:11:49,834 --> 00:11:50,918 ‫وای. 215 00:11:51,793 --> 00:11:52,834 ‫چه خفن. 216 00:11:58,876 --> 00:11:59,918 ‫عه. این چه خاطره‌ایه؟ 217 00:12:00,001 --> 00:12:01,543 ‫می‌خوایم چیکار کنیم استیون؟ 218 00:12:01,626 --> 00:12:04,126 ‫می‌خوایم تک‌تک خاطراتم رو مرور کنیم؟ 219 00:12:06,626 --> 00:12:08,751 ‫این... این خاطره رو یادته؟ 220 00:12:11,168 --> 00:12:13,834 ‫آره. چه بدونم، خیابونه دیگه. 221 00:12:13,918 --> 00:12:16,209 ‫خودت به عمرت تو چند خیابون قدم زدی؟ 222 00:12:17,793 --> 00:12:19,709 ‫کمک کنین! 223 00:12:20,584 --> 00:12:21,709 ‫تو هم شنیدی؟ 224 00:12:27,751 --> 00:12:28,751 ‫آهای. 225 00:12:33,251 --> 00:12:36,376 ‫کافه ترسناکی مملو از جنازه است دیگه. 226 00:12:36,459 --> 00:12:40,209 ‫همین و بس. کاملا مشخصه ‫مربوط به خاطرات کدوممونه. 227 00:12:40,834 --> 00:12:42,293 ‫- مربوط به خاطرات خودته. ‫- چه بامزه. 228 00:12:59,501 --> 00:13:00,501 ‫دبی. 229 00:13:04,043 --> 00:13:05,168 ‫گابن. 230 00:13:09,626 --> 00:13:11,751 ‫نیویورک. امکان نداره. 231 00:13:11,834 --> 00:13:12,918 ‫وای پسر. 232 00:13:13,126 --> 00:13:14,918 ‫چیه؟ این‌ها رو می‌شناسی؟ 233 00:13:16,334 --> 00:13:18,209 ‫نه. نه بابا. 234 00:13:18,376 --> 00:13:21,626 ‫مسلما همه‌شون رو که نمی‌شناسی؟ 235 00:13:22,459 --> 00:13:24,418 ‫همه این‌ها رو تو کشتی؟ 236 00:13:25,168 --> 00:13:29,084 ‫همه‌شون خلافکار، قاتل و غارتگر بودن. ‫بدترین افراد روی زمین بودن. 237 00:13:29,168 --> 00:13:30,543 ‫خونس می‌خواست مجازاتشون کنه. 238 00:13:30,626 --> 00:13:33,459 ‫منظورش از محافظت از مسافرین شب همین بود. 239 00:13:33,543 --> 00:13:35,376 ‫یعنی تک‌تکشون رو به خاطر داری؟ 240 00:13:35,459 --> 00:13:36,834 ‫خودت سعی کن ‫جون یکی رو بگیری... 241 00:13:39,334 --> 00:13:40,709 ‫که ببینیم چقدر طول می‌کشه ‫تا فراموشش کنی. 242 00:13:43,543 --> 00:13:46,876 ‫مدام می‌گفتم کاش شکست بخورم ‫و یکیشون خودم رو بکشه. 243 00:13:48,501 --> 00:13:51,084 ‫- ترمیم‌پذیریم در نهایت حکم نفرین داشت. ‫- مارک! 244 00:13:51,459 --> 00:13:52,709 ‫اینجا رو باش! اینجا رو. 245 00:13:53,209 --> 00:13:55,834 ‫صفحه‌های ترازو آروم‌تر شدن. ‫تأثیر داشت. 246 00:13:55,918 --> 00:13:59,751 ‫خیلی‌خب. حالا چی می‌شه؟ ‫چیکار کنیم؟ حالا نوبت توئه؟ 247 00:13:59,834 --> 00:14:01,209 ‫اِم... اون کیه؟ 248 00:14:08,209 --> 00:14:09,209 ‫مارک، 249 00:14:10,376 --> 00:14:14,584 ‫چرا بچه‌ای تو اتاقی ‫که پر از مقتول‌هاته، حضور داره؟ 250 00:14:16,334 --> 00:14:18,959 ‫- استیون، بهش نزدیک نشو. ‫- سلام کوچولو. 251 00:14:20,376 --> 00:14:22,459 ‫اسمت چیه؟ ‫عه، وایستا. 252 00:14:22,543 --> 00:14:24,626 ‫- یه لحظه وایستا. ‫- استیون. وایستا! وایستا! 253 00:14:28,251 --> 00:14:29,834 ‫وایستا دیگه! نه، وایستا! ‫استیون! استیون! 254 00:14:32,334 --> 00:14:35,334 ‫در رو باز کن! در رو باز کن! 255 00:14:40,126 --> 00:14:41,834 ‫- در رو باز کن! ‫- مامان؟ 256 00:14:43,626 --> 00:14:46,418 ‫غذا حاضره. کی گرسنه است؟ رورو؟ 257 00:14:46,501 --> 00:14:48,043 ‫مامان، بیا نقاشیم رو ببین. 258 00:14:48,126 --> 00:14:50,084 ‫ماهیه رو تک‌باله کشیده. 259 00:14:50,168 --> 00:14:52,043 ‫مارک، با برادرت مهربون باش. 260 00:14:52,626 --> 00:14:53,793 ‫برادر داشتم؟ 261 00:14:55,043 --> 00:14:57,084 ‫من گرسنه نیستم. می‌خوای بریم غار؟ 262 00:14:58,334 --> 00:14:59,709 ‫ما بعدا غذا می‌خوریم. 263 00:15:00,043 --> 00:15:02,251 ‫بچه‌ها؟ زود برگردین. 264 00:15:02,584 --> 00:15:05,209 ‫عه، عه، عه، مارک. چیکار می‌کنی؟ 265 00:15:05,793 --> 00:15:07,876 ‫مواظب برادرت هستی. خب؟ 266 00:15:08,251 --> 00:15:09,376 ‫می‌بینیمتون. 267 00:15:09,668 --> 00:15:11,251 ‫تا بعد بچه‌ها. 268 00:15:18,084 --> 00:15:19,459 ‫کجا رفتن؟ 269 00:15:20,501 --> 00:15:22,001 ‫بریم تو کارش. بیا بریم دیگه. 270 00:15:22,668 --> 00:15:24,959 ‫باشه. باشه، باشه، قبوله، ولی... 271 00:15:25,459 --> 00:15:26,876 ‫ولی من راسر می‌شم. 272 00:15:27,709 --> 00:15:29,793 ‫شما هم می‌شنوین دکتر گرانت؟ 273 00:15:29,918 --> 00:15:31,501 ‫معلومه که می‌شنوم راسر. 274 00:15:31,626 --> 00:15:33,751 ‫به نظرم صدای خطرناکیه. 275 00:15:34,376 --> 00:15:36,751 ‫دکتر گرانت؟ 276 00:15:36,876 --> 00:15:38,751 ‫مامان گفته بود زیر بارون ‫چنین کاری نکنیم. 277 00:15:38,834 --> 00:15:40,709 ‫چیزی نمی‌شه. سوسول نباش دیگه. 278 00:15:55,709 --> 00:15:57,293 ‫حرف نداشت. 279 00:15:59,043 --> 00:16:01,168 ‫وای. 280 00:16:13,376 --> 00:16:14,876 ‫وای خدا. وای نه. 281 00:16:16,376 --> 00:16:17,376 ‫بچه‌ها؟ 282 00:16:18,376 --> 00:16:20,001 ‫باید بیاین بیرون! 283 00:16:21,668 --> 00:16:22,959 ‫بچه‌ها؟ 284 00:16:24,251 --> 00:16:25,668 ‫جلوتر نرین! 285 00:16:26,126 --> 00:16:28,168 ‫سرعت بالا اومدن آب خیلی زیاده! 286 00:16:29,543 --> 00:16:31,168 ‫باید بیاین بیرون. 287 00:16:33,251 --> 00:16:34,251 ‫بچه‌ها؟ 288 00:16:35,209 --> 00:16:36,626 ‫کجان؟ 289 00:16:39,334 --> 00:16:41,626 ‫استیون؟ برگرد اینجا! 290 00:16:42,918 --> 00:16:44,043 ‫بچه‌ها؟ 291 00:16:45,876 --> 00:16:48,793 ‫بیاین دیگه بچه‌ها. باید سریعا بریم! 292 00:16:48,959 --> 00:16:51,418 ‫صدام رو می‌شنوین؟ صدام رو می‌شنوین؟ 293 00:16:52,501 --> 00:16:53,918 ‫کجایین؟ 294 00:16:54,543 --> 00:16:56,084 ‫مارک! مارک! 295 00:16:56,918 --> 00:16:59,209 ‫- خواهشا کمکمون کنین! کمکمون کنین! ‫- مارک! وای خدا. 296 00:16:59,293 --> 00:17:01,501 ‫- رورو! ‫- بیاین سمت صدام! 297 00:17:01,668 --> 00:17:03,084 ‫- بچه‌ها! ‫- مامان جون! 298 00:17:03,168 --> 00:17:05,459 ‫- مامان جون! مامان جونم رو می‌خوام! ‫- نه. نه، نه، نه. 299 00:17:05,543 --> 00:17:07,084 ‫صداتون رو می‌شنوم! 300 00:17:07,293 --> 00:17:08,584 ‫- مامان جون! ‫- صدات رو می‌شنوم مارک! 301 00:17:08,668 --> 00:17:09,793 ‫رورو! 302 00:17:10,834 --> 00:17:13,334 ‫- خاطره‌ای بیش نیست. خاطره‌ای بیش نیست. ‫- کمک کنین! 303 00:17:13,418 --> 00:17:14,626 ‫- مامان جون! ‫- امان از دستت استیون. 304 00:17:53,668 --> 00:17:55,126 ‫سلام استیون. 305 00:17:56,584 --> 00:17:58,376 ‫من روروی عزیزم رو می‌خوام. 306 00:18:01,084 --> 00:18:04,168 ‫می‌خوام برگرده پیشم. 307 00:18:16,418 --> 00:18:18,834 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ هوم؟ 308 00:18:21,084 --> 00:18:22,126 ‫بیا رفیق. 309 00:18:22,959 --> 00:18:24,626 ‫خیر سرت می‌خواستی مراقبش باشی؟ 310 00:18:24,709 --> 00:18:25,751 ‫بیا بریم استیون. 311 00:18:28,209 --> 00:18:29,959 ‫گذاشتی غرق بشه. 312 00:18:30,751 --> 00:18:34,084 ‫همه‌اش تقصیر توئه! 313 00:18:34,209 --> 00:18:37,084 ‫همه‌اش تقصیر توئه! 314 00:18:38,876 --> 00:18:40,459 ‫ببین استیون. بیا اینجا. 315 00:18:41,001 --> 00:18:43,293 ‫بیا اینجا! وایستا، وایستا! نرو بالا! 316 00:18:43,709 --> 00:18:44,709 ‫وایستا! 317 00:18:44,793 --> 00:18:47,209 ‫وندی؟ وندی، لطفا بیا دیگه. 318 00:18:49,543 --> 00:18:50,584 ‫خواهش می‌کنم وندی. 319 00:18:53,043 --> 00:18:55,209 ‫چیزی نمونده شمع‌ها رو فوت کنیم. 320 00:19:01,126 --> 00:19:02,168 ‫نمیاد. 321 00:19:05,626 --> 00:19:07,418 ‫حال مادرت خوب نیست مارک. 322 00:19:08,959 --> 00:19:11,709 ‫امسال خودمون دوتایی جشن می‌گیریم. 323 00:19:12,293 --> 00:19:13,334 ‫خب؟ 324 00:19:24,043 --> 00:19:25,043 ‫استیون! 325 00:19:27,376 --> 00:19:28,376 ‫استیون! 326 00:19:34,001 --> 00:19:36,626 ‫تولد بدون کیک محبوبت که نمی‌شه! 327 00:19:38,376 --> 00:19:40,084 ‫کیکت رو آماده کن پسرم، خب؟ 328 00:19:43,543 --> 00:19:45,459 ‫همیشه بهش حسودیت می‌شد. 329 00:19:48,043 --> 00:19:50,918 ‫از بدو تولدش بهش حسودیت می‌شد. 330 00:19:56,751 --> 00:19:57,876 ‫باید... 331 00:19:57,959 --> 00:20:01,209 ‫باید می‌دونستم چنین کاری ازت سر می‌زنه. 332 00:20:07,084 --> 00:20:08,501 ‫مامان چی کار می‌کنی؟ 333 00:20:14,501 --> 00:20:15,501 ‫استیون! 334 00:20:24,251 --> 00:20:26,251 ‫تو اتاقه چی شد مارک؟ 335 00:20:27,126 --> 00:20:29,584 ‫- بسه استیون. بسه. ‫- باشه! باشه. 336 00:20:30,543 --> 00:20:32,168 ‫چرا اون‌شکلی تو ذهنت بود؟ 337 00:20:32,251 --> 00:20:33,834 ‫اون‌جوری نبود که. 338 00:20:35,209 --> 00:20:37,918 ‫نه، ولم کن. می‌خوام برگردم داخل. ‫چی رو ازم مخفی کردی؟ 339 00:20:38,001 --> 00:20:39,334 ‫چی رو بهم نگفتی؟ 340 00:20:39,418 --> 00:20:42,001 ‫مارک، پسرم. خواهشا برگرد داخل. 341 00:20:42,709 --> 00:20:43,834 ‫یکی رو میاریم کمکش کنه. 342 00:20:43,918 --> 00:20:44,918 ‫بابا. 343 00:20:45,001 --> 00:20:47,876 ‫- با هم درستش می‌کنیم. ‫- خودت قرار بود درستش کنی. 344 00:20:47,959 --> 00:20:50,668 ‫آخه... چرا تا الآن درستش نکردی؟ 345 00:20:54,709 --> 00:20:56,209 ‫تحمل از دست دادن ‫یه پسر دیگه رو ندارم. 346 00:20:56,668 --> 00:20:57,751 ‫توروخدا. 347 00:21:00,334 --> 00:21:01,501 ‫خواهشا... 348 00:21:02,668 --> 00:21:04,084 ‫بسه استیون. 349 00:21:05,459 --> 00:21:06,709 ‫ولم کن! 350 00:21:15,293 --> 00:21:16,668 ‫باز کجا اومدیم؟ 351 00:21:23,376 --> 00:21:24,459 ‫وای خدا. 352 00:21:28,001 --> 00:21:31,084 ‫هارو می‌گفت مزدور بودی. 353 00:21:34,084 --> 00:21:37,126 ‫می‌گفت کلی گروگان کشتی. 354 00:21:39,126 --> 00:21:41,834 ‫- تو هم باورت شد؟ ‫- آره، ازت بعید هم نیست. 355 00:21:47,084 --> 00:21:48,918 ‫ظاهرا غیبت کردن با ‫شرایط نامتعادل روانی... 356 00:21:49,001 --> 00:21:50,751 ‫باعث می‌شه آدم از ارتش مرخص بشه. 357 00:21:50,876 --> 00:21:52,709 ‫بعدش هم چاره دیگه‌ای نداشتم، 358 00:21:52,793 --> 00:21:54,959 ‫واسه همین برگشتم پیش بوشمن، ‫کارفرمای سابقم کار کنم. 359 00:21:55,709 --> 00:21:57,709 ‫بهمون وظیفه حمله به ‫معبد مصری رو داده بودن. 360 00:21:58,918 --> 00:22:00,168 ‫ولی بوشمن برنامه رو عوض کرد، 361 00:22:01,126 --> 00:22:03,376 ‫دستور داد همه رو بکشیم، ‫منم باهاش کنار نمی‌اومدم. 362 00:22:03,543 --> 00:22:05,501 ‫این همون دکتر الفولیه؟ 363 00:22:05,626 --> 00:22:06,751 ‫بابای لیلاست؟ 364 00:22:09,209 --> 00:22:12,126 ‫می‌خواستم همه‌شونو نجات بدم. 365 00:22:14,334 --> 00:22:15,334 ‫ولی موفق نشدیم. 366 00:22:17,126 --> 00:22:18,168 ‫می‌بینی دیگه. 367 00:22:19,168 --> 00:22:20,543 ‫خودت چی شدی؟ 368 00:23:19,418 --> 00:23:21,418 ‫چه حیف. 369 00:23:23,751 --> 00:23:24,834 ‫ها؟ 370 00:23:25,251 --> 00:23:28,584 ‫درد توی وجودت رو احساس می‌کنم. 371 00:23:29,459 --> 00:23:30,459 ‫آها. 372 00:23:31,418 --> 00:23:32,501 ‫هوم. 373 00:23:33,209 --> 00:23:36,126 ‫تو دیگه چی هستی؟ 374 00:23:37,168 --> 00:23:40,001 ‫من خونس، خدای ماه هستم. 375 00:23:40,293 --> 00:23:42,793 ‫که دنبال جنگجویی می‌گردم. 376 00:23:43,126 --> 00:23:45,293 ‫جنگجو؟ 377 00:23:45,834 --> 00:23:47,334 ‫خب، خوش به حالت. 378 00:23:47,793 --> 00:23:52,709 ‫کسی که بشه دستان من. ‫چشمان و انتقام من. 379 00:23:53,584 --> 00:23:57,834 ‫کسی که گفته‌های من ‫در قبال بدکاران رو اعمال کنه. 380 00:23:57,918 --> 00:24:01,376 ‫کسی که تمام وجودش رو تسلیم من کنه، 381 00:24:01,501 --> 00:24:06,793 ‫و کسانی که مستحقش هستن رو ‫از زمین ریشه‌کن کنه. 382 00:24:07,084 --> 00:24:08,751 ‫تو می‌خوای بمیری... 383 00:24:09,709 --> 00:24:11,126 ‫یا می‌خوای زنده بمونی؟ 384 00:24:12,959 --> 00:24:14,168 ‫نمی‌دونم. 385 00:24:14,390 --> 00:24:16,105 ‫احساسش می‌کنم... 386 00:24:16,443 --> 00:24:20,943 ‫که روانت از هم پاشیده. ‫بی‌اختیار شده. 387 00:24:21,358 --> 00:24:23,149 ‫واقعا چیز شگفت‌انگیزیه. 388 00:24:24,025 --> 00:24:29,233 ‫تو تنها نامزد لایق هستی ‫که در این امر به من خدمت کنی. 389 00:24:31,300 --> 00:24:33,592 ‫در ازای جان خودت، 390 00:24:34,502 --> 00:24:38,127 ‫حاضری سوگند بخوری تا ‫محافظ مسافران شب باشی، 391 00:24:38,996 --> 00:24:43,589 ‫و انتقام من رو نثار کسانی بکنی ‫که به اون‌ها آسیب می‌زنن؟ 392 00:24:43,704 --> 00:24:45,579 ‫ای لاش‌خور حیله‌گر. 393 00:24:46,771 --> 00:24:48,812 ‫از همون اول داشت بازیت می‌داد. 394 00:24:48,996 --> 00:24:50,746 ‫آره خب، ولی باعث شد زنده بمونیم. 395 00:24:50,980 --> 00:24:53,730 ‫مارک، داشت ازت سوء استفاده می‌کرد. 396 00:24:54,641 --> 00:24:57,849 ‫یا صرفا راهی بود که بتونم ‫از آدمی که بودم فاصله بگیرم. 397 00:24:59,072 --> 00:25:00,072 ‫از قاتلی که بودم. 398 00:25:00,943 --> 00:25:06,151 ‫سوگند می‌خوری که محافظ ‫مسافران شب باشی، 399 00:25:06,313 --> 00:25:10,897 ‫و انتقام من رو نثار کسانی بکنی ‫که به اون‌ها آسیب می‌زنن؟ 400 00:25:14,001 --> 00:25:15,001 ‫بله. 401 00:25:15,168 --> 00:25:16,459 ‫اینجا رو. 402 00:25:17,431 --> 00:25:18,556 ‫ترازوئه. 403 00:25:19,769 --> 00:25:21,852 ‫درستش کردیم؟ هم‌سطح شد؟ 404 00:25:24,404 --> 00:25:25,863 ‫پس برخیز. 405 00:25:26,342 --> 00:25:28,675 ‫برخیز و به زندگی برگرد. 406 00:25:28,786 --> 00:25:31,494 ‫در مقام مشت انتقام من برگرد. 407 00:25:32,095 --> 00:25:33,679 ‫در مقام... 408 00:25:34,371 --> 00:25:36,371 ‫«شوالیه ماه» من برگرد. 409 00:25:42,767 --> 00:25:44,112 ‫صدای... 410 00:25:45,226 --> 00:25:47,226 ‫بیا مارک. بدو! 411 00:25:49,709 --> 00:25:50,959 ‫تاورت، قضیه چیه؟ 412 00:25:51,043 --> 00:25:52,834 ‫وحشت به عالم عُلیا رخنه کرده. 413 00:25:52,918 --> 00:25:56,543 ‫ارواح ناپاک دارن پیش از مرگشون ‫قضاوت و قصاص می‌شن. 414 00:25:56,626 --> 00:25:59,209 ‫وای خیلی بد می‌شه. ‫اوج شرارته. 415 00:25:59,293 --> 00:26:02,126 ‫- کار هاروئه. ‫- حالا فهمیدی چرا باید برگردیم؟ 416 00:26:02,959 --> 00:26:05,084 ‫فرضا اگه بتونم روحتون رو برگردونم، 417 00:26:05,168 --> 00:26:07,626 ‫باید بذارمش توی کالبدی که تیر خورده. 418 00:26:07,709 --> 00:26:09,001 ‫نمی‌تونین شفا پیدا کنین. 419 00:26:09,084 --> 00:26:12,001 ‫می‌شه خواهشا به لیلا خبر بدی؟ ‫کمک کن خونس رو آزاد کنیم. 420 00:26:12,084 --> 00:26:14,209 ‫مطمئنی می‌خوای برگردی پیش خونس؟ 421 00:26:14,293 --> 00:26:16,501 ‫آخه انگار دیگه نمی‌خواستی پیشش باشی. 422 00:26:16,584 --> 00:26:19,793 ‫نمی‌خواستم، ولی تنها فرصتمون همینه. ‫راه درستش همینه. 423 00:26:19,918 --> 00:26:21,543 ‫تاورت خواهشا کمکمون کن. 424 00:26:22,084 --> 00:26:23,126 ‫خواهشا. 425 00:26:25,001 --> 00:26:26,251 ‫چی بگم دیگه؟ 426 00:26:26,543 --> 00:26:28,626 ‫ازیریس حسابی کفری می‌شه، 427 00:26:28,709 --> 00:26:31,209 ‫ولی دروازه‌های خودش ‫تنها راه بازگشت به زندگیه. 428 00:26:39,584 --> 00:26:42,959 ‫برگردین داخل! ‫زیاد وقت ندارین. 429 00:26:43,043 --> 00:26:45,584 ‫برین ترازو رو هم‌سطح کنین. 430 00:26:54,834 --> 00:26:57,709 ‫تو خونه یه اتاقی بود که ‫نمی‌خواستی برم داخلش. 431 00:26:57,793 --> 00:26:59,918 ‫- پس همونه. باید بریم همون‌جا. ‫- یه لحظه. 432 00:27:00,001 --> 00:27:02,584 ‫یه لحظه وایستا. ‫جون عزیزت یه لحظه وایستا، خب؟ 433 00:27:02,709 --> 00:27:06,543 ‫ببین، اصلا لازم نیست برگردیم اونجا. 434 00:27:06,626 --> 00:27:08,418 ‫می‌شه سرش صحبت کرد. ‫بیا حرف بزنیم. 435 00:27:08,584 --> 00:27:10,418 ‫همین‌جا، همین الآن. هرچی... 436 00:27:10,501 --> 00:27:12,084 ‫هرچی بخوای بهت می‌گم، خب؟ 437 00:27:12,876 --> 00:27:15,959 ‫فقط خواهشا کاری نکن ‫برگردیم اون داخل. 438 00:27:16,043 --> 00:27:17,251 ‫ارزشش رو نداره. 439 00:27:17,334 --> 00:27:18,793 ‫نداره؟ 440 00:27:20,043 --> 00:27:22,626 ‫نداره؟ مارک، اگه کاری نکنی ‫همه‌چیزت از دست می‌ره. 441 00:27:23,334 --> 00:27:24,501 ‫می‌فهمی چی می‌گم؟ 442 00:27:25,126 --> 00:27:26,760 ‫اگه برنگردیم... 443 00:27:26,784 --> 00:27:28,418 ‫اگه هارو موفق بشه و... 444 00:27:28,501 --> 00:27:31,251 ‫اون همه آدم بمیرن... 445 00:27:31,584 --> 00:27:33,834 ‫اصلا اگه لیلا بمیره... 446 00:27:33,918 --> 00:27:35,501 ‫گردن خودته‌ها. 447 00:27:36,001 --> 00:27:37,334 ‫مقصر فقط خودتی. 448 00:27:37,418 --> 00:27:40,668 ‫نه، نه، نه! نمی‌خوام! نمی‌رم! 449 00:27:40,751 --> 00:27:44,501 ‫نمی‌خوام برم! مجبورم نکن! ‫مجبورم نکن! 450 00:27:44,584 --> 00:27:46,668 ‫مارک. مارک. مارک. 451 00:27:46,751 --> 00:27:47,918 ‫بسه، بسه. 452 00:27:59,043 --> 00:28:00,793 ‫چیزی بهم تزریق کردی؟ 453 00:28:03,126 --> 00:28:07,584 ‫انقدر فیلم دیدی خیالاتی شدی، خب؟ 454 00:28:07,751 --> 00:28:10,751 ‫بدون اجازه که نمی‌شه ‫به بیمار آرام‌بخش تزریق کرد. 455 00:28:10,834 --> 00:28:14,168 ‫مخصوصا تو این دوره زمونه. ‫مگر اینکه خیلی ضروری باشه. 456 00:28:15,834 --> 00:28:20,001 ‫مارک جان، خیلی روند سختی رو پشت سر گذاشتی. 457 00:28:20,334 --> 00:28:21,709 ‫واقعا بهت افتخار می‌کنم. 458 00:28:22,584 --> 00:28:27,001 ‫گاهی تجربه کردن خاطرات تلخ ‫خیلی واسه آدم دردناکه. 459 00:28:27,084 --> 00:28:29,418 ‫چون به‌نظر خیلی واقعی و ملموس میان، 460 00:28:29,501 --> 00:28:32,584 ‫تو هم چندین ساعت ‫باهاش دست و پنجه نرم کردی. 461 00:28:33,584 --> 00:28:34,793 ‫واقعا آفرین. 462 00:28:35,751 --> 00:28:38,126 ‫واقعا داشتی... درون‌نگری می‌کردی، 463 00:28:38,543 --> 00:28:42,876 ‫به تمام لحظاتی نگاه می‌کردی ‫که باعث شدن شخصیتت شکل بگیره. 464 00:28:43,709 --> 00:28:46,168 ‫بیا. بگیر دیگه، آب بخور. 465 00:28:46,376 --> 00:28:49,293 ‫بخور. واقعا بهت افتخار می‌کنم مارک. 466 00:28:50,626 --> 00:28:53,001 ‫می‌شه یه لحظه ‫حواست به من باشه؟ 467 00:28:53,334 --> 00:28:55,126 ‫می‌خوام روی این سوال فکر کنی. 468 00:28:55,209 --> 00:28:57,418 ‫به‌نظرت تو بودی که ‫استیون رو خلق کردی... 469 00:28:58,251 --> 00:29:02,501 ‫تا پشتش از عذاب کارهایی ‫که کردی قایم بشی؟ 470 00:29:02,709 --> 00:29:05,668 ‫یا به‌نظرت استیون مارک رو خلق کرد، ‫تا جهان رو بابت کارهایی... 471 00:29:05,751 --> 00:29:07,418 ‫که مادرت باهات کرده بود مجازات کنه؟ 472 00:29:10,918 --> 00:29:11,959 ‫می‌دونی کدومشه؟ 473 00:29:13,584 --> 00:29:14,709 ‫یادت میاد؟ 474 00:29:15,793 --> 00:29:19,501 ‫فقط از یک طریق می‌شه ‫جوابش رو پیدا کرد. 475 00:29:20,793 --> 00:29:23,001 ‫باید راستش رو به استیون بگی. 476 00:29:24,459 --> 00:29:27,334 ‫تا همدیگه رو درک نکنین، ‫پیش‌رفتی هم حاصل نمی‌شه. 477 00:29:28,793 --> 00:29:29,959 ‫می‌شه بگی؟ 478 00:29:31,376 --> 00:29:33,334 ‫می‌شه راستش رو به استیون بگی؟ 479 00:29:46,709 --> 00:29:50,584 ‫اینجا... اینجا که اتاق خودمه. 480 00:29:51,168 --> 00:29:53,459 ‫یه بخش‌هاییش رو یادمه، ‫ولی اینجاهاش رو یادم نیست. 481 00:29:57,043 --> 00:29:58,959 ‫مامانم نیست. مامانم نیست. 482 00:30:00,793 --> 00:30:02,001 ‫مامانم نیست. 483 00:30:02,834 --> 00:30:04,459 ‫مامانم نیست. 484 00:30:04,918 --> 00:30:06,251 ‫مارک، در رو باز کن. 485 00:30:06,543 --> 00:30:08,376 ‫می‌گم زودباش بازش کن. 486 00:30:08,459 --> 00:30:09,709 ‫مامانم نیست. 487 00:30:10,751 --> 00:30:12,293 ‫- گفتم بازش کن. ‫- مامانم نیست. 488 00:30:12,918 --> 00:30:14,376 ‫مامانم نیست. 489 00:30:19,876 --> 00:30:22,876 ‫ای بابا. این چه وضع اتاقه؟ 490 00:30:23,959 --> 00:30:26,418 ‫تمیزش کنم که یه‌وقت مامان نبینه. 491 00:30:28,376 --> 00:30:31,126 ‫مارک، گفتم زودباش در رو باز کن! 492 00:30:38,876 --> 00:30:43,543 ‫«گر حین خطر آلونک و لاکی نباشد، ‫استیون گرانت را ز کسی باکی نباشد.» 493 00:30:47,418 --> 00:30:48,584 ‫تو منو ساختی. 494 00:30:49,084 --> 00:30:51,709 ‫باز کن در رو ببینم! 495 00:30:55,918 --> 00:30:57,459 ‫الآن جوری آدمت می‌کنم... 496 00:30:59,334 --> 00:31:00,501 ‫که حرف گوش کنی. 497 00:31:07,043 --> 00:31:09,793 ‫چرا مجبورم می‌کنی ‫روت دست دراز کنم؟ 498 00:31:09,876 --> 00:31:11,084 ‫می‌خوام ببینم چی کار می‌کنه. 499 00:31:11,168 --> 00:31:12,251 ‫پسره‌ی حال بهم‌زن. 500 00:31:12,334 --> 00:31:14,501 ‫نمی‌خواد ببینی. ‫اصلا قرار نبود ببینی. 501 00:31:14,584 --> 00:31:15,918 ‫چون علت وجود داشتنت همین بوده. 502 00:31:21,334 --> 00:31:22,918 ‫علت وجود داشتنم؟ 503 00:31:23,584 --> 00:31:25,751 ‫علت وجود داشتنم این بوده ‫که عروسک ضد استرس تو باشم؟ 504 00:31:26,959 --> 00:31:28,876 ‫تمام مدت خیال می‌کردم ‫من شخصیت اصلی‌ام، 505 00:31:29,876 --> 00:31:31,626 ‫ولی صرفا شخصیتی بودم ‫که خودت ساختیش. 506 00:31:32,293 --> 00:31:33,418 ‫حق آدمه که... 507 00:31:34,459 --> 00:31:39,418 ‫زندگی ساده و آروم و شاد داشته باشه. ‫می‌فهمی؟ 508 00:31:39,501 --> 00:31:41,209 ‫ولی همه‌ش دروغ بود، نبود؟ 509 00:31:41,459 --> 00:31:42,459 ‫مگه چیه؟ 510 00:31:43,209 --> 00:31:44,334 ‫مگه مهمه؟ 511 00:31:44,626 --> 00:31:46,251 ‫می‌خوای واقعیت زندگیت رو ببینی؟ 512 00:31:46,709 --> 00:31:49,959 ‫که مادرت دست بزن داشت؟ ‫که ازت متنفر بود؟ 513 00:31:50,043 --> 00:31:52,043 ‫که روزگارت رو جهنم می‌کرد؟ 514 00:31:52,126 --> 00:31:54,168 ‫دروغه. می‌خوای ناراحتم کنی. 515 00:31:54,251 --> 00:31:56,918 ‫ولی باید این‌جوری فکر می‌کردی ‫که دوستت داشت. 516 00:31:57,251 --> 00:32:00,293 ‫که باهات مهربون بود. ‫که هنوز زنده‌ست! 517 00:32:03,584 --> 00:32:04,668 ‫چی؟ 518 00:32:05,209 --> 00:32:06,376 ‫یعنی چی؟ 519 00:32:06,459 --> 00:32:09,501 ‫معلومه که زنده‌ست. هر روز حرف می‌زنیم. ‫یعنی چی این حرف؟ 520 00:32:10,043 --> 00:32:11,959 ‫بعد این‌همه سال بابا بهم زنگ زد، 521 00:32:12,543 --> 00:32:15,584 ‫واسه مراسم عزاداری مامان، ‫ولی من تحملش رو نداشتم. 522 00:32:15,668 --> 00:32:19,751 ‫نه، اشتباهه. ‫اصلا... نه، اصلا درست نیست. 523 00:32:19,834 --> 00:32:21,709 ‫- معذرت می‌خوام استیون. ‫- نه، نه، نه. 524 00:32:21,793 --> 00:32:24,209 ‫نه، نه، نه. نمی‌خوام. 525 00:32:24,293 --> 00:32:27,376 ‫- نه. می‌خوام برم، می‌خوام برم، می‌خوام برم! ‫- آروم باش. چیزی نیست. 526 00:32:27,459 --> 00:32:29,418 ‫می‌خوام برم، می‌خوام برم! 527 00:32:31,251 --> 00:32:34,001 ‫وای خدا. واقعا شرمنده‌ام. شرمنده... 528 00:32:34,126 --> 00:32:36,043 ‫واقعا روم سیاه... 529 00:32:36,418 --> 00:32:39,543 ‫آخه یهویی ترسیدم. ‫خیس شدی، نه؟ 530 00:32:40,001 --> 00:32:41,043 ‫استیون؟ 531 00:32:42,793 --> 00:32:44,668 ‫وایستا ببینم. اینجا دیگه... 532 00:32:45,584 --> 00:32:46,918 ‫خوشحالم دوباره می‌بینمت. 533 00:32:47,001 --> 00:32:48,793 ‫یعنی چی؟ دارم آزمایش می‌شم؟ 534 00:32:50,209 --> 00:32:51,709 ‫اینجا رو یادمه. 535 00:32:51,918 --> 00:32:52,959 ‫قضیه چیه؟ 536 00:32:53,626 --> 00:32:56,709 ‫- استیون من دکترتم. یادته؟ ‫- که دکتر منی؟ 537 00:32:57,043 --> 00:32:59,668 ‫- می‌خوام کمکت کنم. ‫- لابد دکتر هارو هم هستی، نه؟ 538 00:32:59,751 --> 00:33:01,751 ‫- درسته. ‫- آره دیگه، اینجا رو باش. 539 00:33:02,084 --> 00:33:03,334 ‫عجبا... 540 00:33:03,793 --> 00:33:05,793 ‫عجب دوکون دستگاهی ‫واسه خودت ساختی، قبول داری؟ 541 00:33:05,876 --> 00:33:08,584 ‫نگران بودم دیگه فرصت نشه ‫با هم حرف بزنیم. 542 00:33:10,918 --> 00:33:15,293 ‫چه عجیب شدی. با این مدل مو، ‫سیبیل هم که گذاشتی. 543 00:33:16,543 --> 00:33:18,543 ‫شدی عین ند فلندرز. 544 00:33:19,126 --> 00:33:21,834 ‫- استیون. ‫- الآن این کارهای تاورت یعنی چی؟ 545 00:33:22,793 --> 00:33:25,418 ‫تقصیر منه. من از مارک خواستم ‫که راستش رو بهت بگه. 546 00:33:25,501 --> 00:33:27,501 ‫فرصت شد با هم صحبت کنین؟ 547 00:33:28,959 --> 00:33:30,376 ‫آره خب... 548 00:33:31,543 --> 00:33:33,209 ‫صاف برگشت بهم دروغ گفت دیگه. 549 00:33:33,293 --> 00:33:36,418 ‫اوهوم. به‌نظرت در چه موضوعی ‫بهت دروغ گفت؟ 550 00:33:37,251 --> 00:33:38,793 ‫عه، فضولم موقوف. 551 00:33:40,084 --> 00:33:42,918 ‫نه آخه... استیون، ‫اولین باری که اومدی اینجا، 552 00:33:43,001 --> 00:33:45,918 ‫نگران بودم که کلا نتونی ‫ماهیت مارک رو درک کنی. 553 00:33:46,001 --> 00:33:47,334 ‫یعنی چی که... 554 00:33:48,459 --> 00:33:49,668 ‫مگه من اومدم اینجا؟ 555 00:33:51,668 --> 00:33:53,001 ‫بعد فوت مادرت اومدی. 556 00:33:53,501 --> 00:33:55,501 ‫هوی. حرف دهنتو بفهم. 557 00:33:56,084 --> 00:33:57,459 ‫داری دروغ می‌گی. 558 00:33:57,876 --> 00:33:58,876 ‫داری دروغ می‌گی. 559 00:33:58,959 --> 00:34:00,084 ‫من واقعا معذرت... ببین... 560 00:34:00,209 --> 00:34:02,418 ‫تو هم شوخیت گرفته؟ ‫ساکت باش ببینم. 561 00:34:02,501 --> 00:34:04,626 ‫- استیون سوء تفاهم شده. ‫- مادر من زنده‌ست. 562 00:34:04,709 --> 00:34:07,126 ‫یه بار دیگه بگی مُرده ‫به جون عزیزم می‌زنم به سیم آخر! 563 00:34:07,209 --> 00:34:08,543 ‫حتما من اشتباه کردم. خب؟ 564 00:34:08,626 --> 00:34:12,084 ‫می‌خوای با خودش صحبت کنی؟ ‫می‌خوای بهش زنگ بزنیم؟ 565 00:34:12,543 --> 00:34:13,793 ‫شماره‌شو که نداری، داری؟ 566 00:34:13,876 --> 00:34:15,459 ‫چرا، توی پرونده‌ات هست. 567 00:34:15,543 --> 00:34:18,043 ‫- وایستا دیلن رو وصل کنم. ‫- حالا لازم نیست... 568 00:34:18,126 --> 00:34:19,209 ‫هیس، زود تموم می‌شه. 569 00:34:19,293 --> 00:34:20,584 ‫مزاحمش نشیم دیگه. 570 00:34:20,668 --> 00:34:23,751 ‫سلام دیلن. آره. ‫می‌شه لطفا به خانم گرانت زنگ بزنی؟ 571 00:34:23,834 --> 00:34:25,584 ‫آخه می‌ره رو پیغام‌گیر. ‫اصلا جواب نمی‌ده. 572 00:34:25,668 --> 00:34:28,376 ‫- از بس که فروشنده‌های تلفنی زنگ می‌زنن. ‫- با تو که حرف می‌زنه. 573 00:34:28,459 --> 00:34:30,793 ‫- مطمئنم جواب نمی‌ده. ‫- داره زنگ می‌زنه. 574 00:34:30,876 --> 00:34:31,918 ‫زنگ نزن دیگه. 575 00:34:32,001 --> 00:34:33,876 ‫باشه، باشه. ممنون. 576 00:34:33,959 --> 00:34:35,626 ‫- می‌شه زنگ نزنی؟ ‫- داره بوق می‌خوره. 577 00:34:35,709 --> 00:34:37,126 ‫می‌شه خواهشا مزاحمش نشی؟ 578 00:34:37,209 --> 00:34:41,043 ‫سلام خانم گرانت. ‫بله، دکتر هارو هستم. 579 00:34:41,126 --> 00:34:42,293 ‫اوهوم. 580 00:34:43,084 --> 00:34:45,168 ‫استیون الآن اینجاست. ‫می‌خواست باهات صحبت کنه. 581 00:34:46,209 --> 00:34:49,418 ‫استیون، می‌خوای با مامانت حرف بزنی؟ 582 00:34:59,834 --> 00:35:01,043 ‫مامانم... 583 00:35:04,876 --> 00:35:05,959 ‫مامانم مُرده. 584 00:35:14,876 --> 00:35:16,043 ‫مامانم مُرده. 585 00:35:59,084 --> 00:36:00,543 ‫نه، نه. عمرا اگه برم. 586 00:36:01,709 --> 00:36:03,751 ‫عمرا اگه بذارم از ‫عذاب کشیدنم لذت ببری. 587 00:36:31,626 --> 00:36:32,709 ‫معذرت می‌خوام. 588 00:36:36,126 --> 00:36:37,793 ‫معذرت می‌خوام. 589 00:37:01,876 --> 00:37:02,876 ‫جان؟ 590 00:37:03,709 --> 00:37:04,918 ‫باز کجا اومدم؟ 591 00:37:08,418 --> 00:37:09,626 ‫عه‌وا، آخه... 592 00:37:12,334 --> 00:37:14,501 ‫ای گندت بزنن. 593 00:37:15,126 --> 00:37:16,418 ‫باز گم شدم که. 594 00:37:17,293 --> 00:37:19,168 ‫سلام مامان جان. ‫حالت چطوره؟ 595 00:37:19,334 --> 00:37:20,334 ‫آره، اِم... 596 00:37:20,751 --> 00:37:25,293 ‫باورت می‌شه؟ ‫دوباره واسه خودم گم شدم. 597 00:37:25,376 --> 00:37:28,043 ‫باز نمی‌دونم کجام. ‫عجب خنگی تربیت کردی. 598 00:37:28,584 --> 00:37:31,209 ‫نه بابا، حواسم بود. ‫ولی چه‌بدونم. 599 00:37:31,293 --> 00:37:32,751 ‫الآن توی یه خیابونم... 600 00:37:33,876 --> 00:37:36,334 ‫یه‌خرده شبیه میفره. ‫گمونم... 601 00:37:36,418 --> 00:37:38,626 ‫عه، چرا برعکس تو خیابون ‫رانندگی می‌کنن؟ ببخشیدها. 602 00:37:38,709 --> 00:37:41,501 ‫همین موقع بود. دو ماه پیش، ‫مراسم عزاداری شیوای مامان. 603 00:37:42,043 --> 00:37:44,959 ‫همون‌موقع زندگی‌هامون ‫با هم قاطی شد. 604 00:37:45,043 --> 00:37:47,793 ‫میلواکی... خیابون میلواکی می‌شناسی؟ ‫اسمش رو شنیدی؟ 605 00:37:47,876 --> 00:37:49,293 ‫تحمل نداشتم... 606 00:37:50,251 --> 00:37:52,626 ‫واقعا نداشتم... ‫دیگه تحملش رو نداشتم. 607 00:37:54,584 --> 00:37:56,084 ‫هرکاری که کردم... 608 00:37:56,168 --> 00:37:57,334 ‫مارک. 609 00:37:58,043 --> 00:38:01,084 ‫با وجود تمام حرف‌های ‫زشتی که بهت می‌زد، 610 00:38:01,168 --> 00:38:03,251 ‫تقصیر تو نبود. اون اشتباه می‌کرد. 611 00:38:05,501 --> 00:38:08,001 ‫نباید می‌بردمش توی غار. 612 00:38:08,168 --> 00:38:09,168 ‫نگو. 613 00:38:10,501 --> 00:38:13,459 ‫نگو. بچه بودی دیگه. 614 00:38:15,709 --> 00:38:17,043 ‫تو که مقصر نبودی. 615 00:38:26,418 --> 00:38:27,959 ‫تو هم حسش کردی؟ 616 00:38:29,584 --> 00:38:31,209 ‫گمونم قایق وایستاد. 617 00:38:32,126 --> 00:38:33,209 ‫دروازه‌ست. 618 00:38:34,168 --> 00:38:36,959 ‫دروازه ازیریسه. زودباش، بیا. 619 00:38:39,959 --> 00:38:41,668 ‫تاورت، قضیه چیه؟ 620 00:38:41,751 --> 00:38:44,626 ‫تا حالا انقدر نزدیک ‫دروازه عالم عُلیا نرفته بودم. 621 00:38:44,876 --> 00:38:45,918 ‫چطوری بازش کنیم؟ 622 00:38:46,001 --> 00:38:48,293 ‫واقعا شرمنده‌ام. ‫ولی ترازوی شما هم‌سطح نشد. 623 00:38:48,376 --> 00:38:52,043 ‫دیگه رسیدیم به تهش. نمی‌تونم جلوی ‫اتفاقات اجتناب ناپذیر رو بگیرم. 624 00:38:52,126 --> 00:38:54,084 ‫واقعا دلم می‌خواست موفق بشین، 625 00:38:54,168 --> 00:38:57,959 ‫ولی ارواح ناپاک دوات، ‫قراره بیان سراغ روح شما. 626 00:39:21,584 --> 00:39:23,584 ‫مارک، به قیافه‌شون نمی‌خوره مهربون باشن. 627 00:39:23,709 --> 00:39:25,168 ‫قایم شو. قایم شو. 628 00:39:27,418 --> 00:39:30,459 ‫گابُن. نیویورک. دوبی. 629 00:39:32,459 --> 00:39:33,918 ‫مواظب باش! مواظب باش! 630 00:39:42,626 --> 00:39:43,668 ‫ای وای! 631 00:39:45,376 --> 00:39:46,709 ‫تاورت! 632 00:39:50,876 --> 00:39:51,918 ‫نه! 633 00:40:10,459 --> 00:40:11,709 ‫خدایا. 634 00:40:15,501 --> 00:40:18,501 ‫مارک، از پسش بر میای. 635 00:40:20,001 --> 00:40:21,126 ‫ولی اگه من، تو باشم... 636 00:40:23,209 --> 00:40:24,668 ‫یعنی منم از پسش بر میام. 637 00:40:35,209 --> 00:40:36,418 ‫بیس‌بالو داشتی؟ 638 00:40:37,459 --> 00:40:39,001 ‫البته خودم کریکت‌بازم. 639 00:40:55,751 --> 00:40:56,751 ‫آخ! 640 00:41:01,001 --> 00:41:02,543 ‫نه! نه! 641 00:41:03,626 --> 00:41:05,626 ‫مارک! نه مارک! 642 00:41:12,043 --> 00:41:13,626 ‫استیون! 643 00:41:13,709 --> 00:41:14,918 ‫استیون! 644 00:41:16,918 --> 00:41:18,334 ‫استیون! 645 00:41:22,668 --> 00:41:23,876 ‫استیون! 646 00:41:24,668 --> 00:41:27,251 ‫نه، وایستا. وایستا، وایستا! 647 00:41:27,834 --> 00:41:30,001 ‫- وایستا! ‫- استیون! بدو! 648 00:41:30,209 --> 00:41:31,459 ‫- وایستین! ‫- وایستین بیاد! 649 00:41:31,751 --> 00:41:33,668 ‫قایق رو نگه‌ دار. ‫قایق رو نگه ‌دار! 650 00:41:33,793 --> 00:41:36,168 ‫وایستین! وایستین! 651 00:41:38,876 --> 00:41:39,918 ‫وای خدا. 652 00:41:40,501 --> 00:41:42,418 ‫- استیون! ‫- وایستین... 653 00:41:43,418 --> 00:41:46,168 ‫- نه، نه، نه! ‫- استیون! 654 00:42:00,501 --> 00:42:02,751 ‫قایق رو نگه ‌دار! می‌گم نگهش دار! 655 00:42:05,668 --> 00:42:08,751 ‫ترازو هم‌سطح شد. 656 00:42:23,689 --> 00:42:33,689 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و Timelordsubs@ 657 00:42:33,714 --> 00:42:40,714 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 658 00:42:40,739 --> 00:42:47,739 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@