1 00:00:22,294 --> 00:00:25,622 ‫کدامین گاه دِگربار ‫خواهد بودِمان دیدار؟ 2 00:00:26,270 --> 00:00:27,487 ‫به تُندَرکوب، 3 00:00:27,821 --> 00:00:29,990 ‫رَخش‌انداز و باران‌بار؟ 4 00:00:30,827 --> 00:00:33,785 ‫آن دَم کاین آشوب بنشیند؛ 5 00:00:34,228 --> 00:00:37,789 ‫شکست آید یکی را، ‫دیگری رویِ ظفر بیند 6 00:00:38,342 --> 00:00:41,126 ‫- به کدامین جا؟ ‫- به خارِستان 7 00:00:41,895 --> 00:00:45,547 ‫آنجاست دیدارمان… با مکبث 8 00:00:46,047 --> 00:00:47,674 ‫چه زشت است زیبا، 9 00:00:48,643 --> 00:00:50,427 ‫چه زیباست زشتی 10 00:00:51,303 --> 00:00:55,765 ‫بگردیم در میغ دودِ پلشتی 11 00:00:58,000 --> 00:01:04,000 ‫« سی‌نما تقدیم می‌کند » ‫:.:.: 30Nama.Com :.:.: 12 00:01:55,000 --> 00:02:01,000 ‫« زیرنویس از علی اکبر دوست دار و علی نصرآبادی » ‫:. Ali EmJay & Ali99 .: 13 00:02:01,500 --> 00:02:05,500 ▷ Instagram.com/Aliakbar.1999 ▶ T.me/Ali_EmJay 14 00:02:10,933 --> 00:02:12,727 ‫درود، دوست دلیر من! 15 00:02:13,718 --> 00:02:17,097 ‫با پادشاه بگوی که در میدان نبرد چه‌ها ‫دیدی، تا که از آن بِدَر آمدی 16 00:02:18,056 --> 00:02:19,514 ‫بازارِ کارزار آشفته بود 17 00:02:20,141 --> 00:02:23,978 ‫دو حریف بسانِ شناگرانی نفس‌بریده‌ ‫به هم درآویختند و توان یکدیگر را فلج کردند 18 00:02:25,188 --> 00:02:26,856 ‫مک‌دانلد سنگدل آنجا بود 19 00:02:27,065 --> 00:02:29,609 ‫و الهۀ بخت، روسپی‌وار، ‫در آغوشِ آن شورشی 20 00:02:29,705 --> 00:02:31,605 ‫به ستیزه‌جویی شومش روی خوش نشان می‌داد 21 00:02:32,237 --> 00:02:33,536 ‫با این همه کارش زار بود، 22 00:02:33,822 --> 00:02:36,533 ‫چرا که مکبث دلیر، ‫که به‌راستی درخورِ این نام است… 23 00:02:36,825 --> 00:02:38,192 ‫خنده‌زنان بر الهۀ بخت، 24 00:02:38,243 --> 00:02:41,378 ‫با تیغ آختۀ خون‌فشانش، ‫چونان دست‌آموزِ جنگاوری، 25 00:02:41,432 --> 00:02:45,219 ‫صف دشمن را بشکست ‫تا با آن بندۀ سیَه‌رو رویاروی شود 26 00:02:46,209 --> 00:02:49,003 ‫و بی‌درود و ‌بدرود، 27 00:02:49,212 --> 00:02:52,090 ‫تیغ در وی نهاد، ‫و از ناف تا چانه‌اش را دَرید، 28 00:02:52,616 --> 00:02:54,634 ‫و سرش را بر کنگره‌‌های ما نهاد 29 00:02:54,968 --> 00:02:56,511 ‫درود بر تو عموزادۀ دلاور، 30 00:02:56,712 --> 00:02:57,713 ‫جوانمردِ ارجمند! 31 00:02:57,772 --> 00:02:59,723 ‫آن دَم که داد به دستِ دلیری 32 00:02:59,773 --> 00:03:02,517 ‫پیادگان مزدور تیزپا را ‫ناگزیر از گریز کرده بود… 33 00:03:04,083 --> 00:03:05,351 ‫پادشاه نروژ فرصت یافت 34 00:03:05,739 --> 00:03:06,716 ‫که با سلاح‌هایی رخشان، 35 00:03:06,766 --> 00:03:10,072 ‫و مردانی تازه‌نفس، ‫آهنگ هجومی دیگر کند 36 00:03:10,191 --> 00:03:13,194 ‫این کار سرداران ما، ‫مکبث و بنکوو، را نهراساند؟ 37 00:03:13,606 --> 00:03:14,774 ‫چرا، 38 00:03:16,489 --> 00:03:18,241 ‫چون هراسی که گنجشک در دل شاهین، 39 00:03:18,783 --> 00:03:20,368 ‫و خرگوش در دل شیر افکنَد 40 00:03:21,081 --> 00:03:24,481 ‫پس ایشان همچون آتش‌باری با دوچندان بار ‫بر دشمن آتشی باریدند چهارچندان 41 00:03:24,539 --> 00:03:25,832 ‫مرا دیگر جان در بدن نیست… 42 00:03:28,206 --> 00:03:30,056 ‫زخم‌هایم به فریادخواهی دهان گشوده‌اند 43 00:03:34,424 --> 00:03:35,574 ‫پادشاه در پناه خدا باد! 44 00:03:36,551 --> 00:03:38,636 ‫زِ کجا آیی، سپهسالار ارجمند؟ 45 00:03:38,750 --> 00:03:40,680 ‫شاه بزرگ، از فایف، آنجا که 46 00:03:40,972 --> 00:03:44,884 ‫بیرق‌های نروژی فلک را به باد سُخره گرفته، ‫و عرق سردِ رعب بر جبین ملت ما می‌نشانند 47 00:03:44,934 --> 00:03:46,352 ‫آنجا شاه نروژ، خود 48 00:03:46,603 --> 00:03:48,188 ‫با سپاهی گران، 49 00:03:48,855 --> 00:03:51,816 ‫به دستِ یاری آن نابِکارترین خیانتکار، 50 00:03:51,983 --> 00:03:55,111 ‫یعنی سپهسالار کودور، ‫کوس نبردی سهمگین را نواخته بود 51 00:03:56,104 --> 00:03:58,156 ‫که مکبث و بنکوو، 52 00:03:58,206 --> 00:04:02,060 ‫با جوشنِ رویین بر تن، ‫رو در روی وی ایستادند، 53 00:04:03,007 --> 00:04:05,863 ‫تیغ‌ها آخته، ‫و بازوان در هم آویخته، 54 00:04:05,914 --> 00:04:08,917 ‫سرِ سرکِشش را به بند آوردند؛ و سرانجام، 55 00:04:11,043 --> 00:04:12,419 ‫پیروزی از آنِ ما شد 56 00:04:12,470 --> 00:04:13,797 ‫خوش است! 57 00:04:14,464 --> 00:04:17,589 ‫سپهسالار کودور را دیگر ‫مجال خیانت به مُراد ما نباشد؛ 58 00:04:18,254 --> 00:04:20,059 ‫بروید و فرمان مرگ بی‌امانش را اعلام دارید 59 00:04:20,109 --> 00:04:21,032 ‫گوش به فرمان‌ام 60 00:04:21,082 --> 00:04:22,882 ‫و مکبث را به مقامی که از آنِ وی بود… 61 00:04:23,719 --> 00:04:24,808 ‫مفتخر سازید 62 00:04:58,887 --> 00:05:01,323 ‫کجا بودی، خواهر؟ 63 00:05:02,846 --> 00:05:04,347 ‫مشغول گُراز‌کُشی 64 00:05:06,766 --> 00:05:07,851 ‫خواهر، 65 00:05:08,802 --> 00:05:09,893 ‫تو کجا بودی؟ 66 00:05:12,188 --> 00:05:13,398 ‫بنگر که چه دارم من 67 00:05:14,065 --> 00:05:16,234 ‫نشانم دِه، نشانم ده 68 00:05:17,316 --> 00:05:20,238 ‫بیا این شَست آن دریانورد 69 00:05:20,894 --> 00:05:23,535 ‫آنکه در هنگام بازگشت، ‫کشتی‌اش بشکست 70 00:05:25,850 --> 00:05:26,619 ‫صدای طبل، 71 00:05:27,413 --> 00:05:28,329 ‫باش آگاه! 72 00:05:29,595 --> 00:05:31,085 ‫مکبث می‌رسد از راه 73 00:05:32,125 --> 00:05:33,418 ‫من… 74 00:05:34,360 --> 00:05:36,237 ‫همچو موشِ بی‌دُم، 75 00:05:36,703 --> 00:05:40,508 ‫بر سرِ غربال خواهم تاخت، ‫و خواهم ساخت کارش را، و خواهم ساخت 76 00:05:41,493 --> 00:05:44,971 ‫چنان جانی زِ او گیرم… ‫که اُفتَد بی‌توان و تاب 77 00:05:46,393 --> 00:05:47,181 ‫و ننشیند… 78 00:05:47,974 --> 00:05:49,893 ‫…به زیرِ خیمه‌گاهِ پلک‌هایش خواب 79 00:05:50,041 --> 00:05:56,024 ‫شبان، روزان، ‫به نفرین زیست خواهد خسته و نالان 80 00:05:56,800 --> 00:06:00,612 ‫شبانی هفت، نُه‌نُه‌ بار، 81 00:06:01,057 --> 00:06:04,532 ‫خسته و رنجور، نزار و زار 82 00:06:05,053 --> 00:06:08,403 ‫خواهرانِ شوم جادوکار، ‫دست اَندر دست، 83 00:06:08,650 --> 00:06:11,650 ‫تیزپیمایان خشکی و دریا، 84 00:06:11,996 --> 00:06:14,792 ‫راه می‌پویند گرداگرد این دنیا، 85 00:06:14,927 --> 00:06:17,837 ‫آن سه از من، این سه از تو 86 00:06:17,991 --> 00:06:20,342 ‫هان سۀ دیگر، که سازد… 87 00:06:22,181 --> 00:06:22,949 ‫…نُه 88 00:06:44,940 --> 00:06:45,823 ‫خاموش! 89 00:06:47,236 --> 00:06:48,826 ‫افسون کارگر گردید 90 00:06:54,374 --> 00:06:58,252 ‫روزی به این زیبایی و زشتی را هرگز ندیده‌ام 91 00:06:59,872 --> 00:07:01,439 ‫تا فورس چقدر مانده؟ 92 00:07:06,928 --> 00:07:07,845 ‫چیستند این موجودات، 93 00:07:07,895 --> 00:07:10,098 ‫چنین ژولیده و چنین ژنده‌پوش، 94 00:07:10,149 --> 00:07:12,809 ‫به زمینیان نمی‌مانند ‫و با این همه بر زمینند؟ 95 00:07:13,495 --> 00:07:16,045 ‫در قید حیاتید؟ چنان هستید که ‫بتوان از شما پرسشی کرد؟ 96 00:07:17,647 --> 00:07:19,232 ‫گَر می‌توانید لب بگشایید 97 00:07:20,608 --> 00:07:21,442 ‫چه هستید؟ 98 00:07:23,712 --> 00:07:24,904 ‫درود بر تو، مکبث! 99 00:07:26,007 --> 00:07:27,699 ‫درود بر تو، اِی سپهسالار گلامز! 100 00:07:28,074 --> 00:07:29,749 ‫درود بر تو، مکبث! 101 00:07:29,870 --> 00:07:32,704 ‫درود بر تو، اِی سپهسالار گلامز! 102 00:07:34,517 --> 00:07:35,993 ‫درود بر تو، مکبث! 103 00:07:37,233 --> 00:07:40,294 ‫که زین پس پادشاه خواهی شد! 104 00:07:42,153 --> 00:07:45,258 ‫بگویید که زادۀ پندارید، ‫یا همانید که می‌نمایید؟ 105 00:07:45,989 --> 00:07:47,751 ‫گَر شما را یارای آن است ‫که در زهدانِ زمان بنگرید، 106 00:07:47,801 --> 00:07:50,471 ‫و بگویید که آبستنِ چه هست و چه نیست، 107 00:07:50,888 --> 00:07:51,706 ‫پس با من سخن گویید؛ 108 00:07:51,756 --> 00:07:54,328 ‫با منی که نه چشمی بر مهرِ شما دارم، ‫و نه از کین‌تان بیم 109 00:07:54,378 --> 00:07:56,769 ‫ای کِهتر از مکبث و مِهتر از او 110 00:07:57,648 --> 00:07:58,771 ‫نه به نیک‌بختی او، 111 00:08:00,189 --> 00:08:01,889 ‫و با این همه بَسی نیک‌بخت‌تر از او 112 00:08:02,904 --> 00:08:04,982 ‫شاهان زِ تبار تو خواهند آمد، 113 00:08:05,820 --> 00:08:07,238 ‫بی‌آنکه خود پادشاه شوی 114 00:08:08,948 --> 00:08:11,487 ‫درود بر شما، مکبث و بنکوو! 115 00:08:11,552 --> 00:08:12,452 ‫بنکوو… 116 00:08:13,077 --> 00:08:14,287 ‫و مکبث… 117 00:08:16,267 --> 00:08:17,707 ‫درود! 118 00:08:22,208 --> 00:08:24,908 ‫بمانید، اِی کم‌گویان، ‫پیش‌گویی ناتمام خود را پایان دهید 119 00:08:26,258 --> 00:08:27,918 ‫خود واقفم که سپهسالار گلامز‌ ام 120 00:08:27,984 --> 00:08:29,358 ‫لیک، سپهسالار کودور چرا؟ 121 00:08:29,527 --> 00:08:30,887 ‫سپهسالار کودور که در قید حیات است، 122 00:08:30,937 --> 00:08:35,058 ‫و نیک‌مردی‌ست کامروا، ‫پادشاهی را نیز در افق گمان خویشتن نمی‌بینم 123 00:08:35,541 --> 00:08:37,330 ‫بگویید که این خبر شگفت از کجاست؟ 124 00:08:37,381 --> 00:08:38,436 ‫یا که چرا… 125 00:08:38,880 --> 00:08:42,780 ‫در این بیابان بی‌آب و علف، راه را با ‫چنین درودهای پیش‌گویانه‌ای بر ما بسته‌اید؟ 126 00:08:56,738 --> 00:08:59,190 ‫خاک را نیز همچون آب، حباب‌هاست، 127 00:08:59,399 --> 00:09:00,737 ‫و اینان حباب‌های خاکند 128 00:09:01,463 --> 00:09:02,794 ‫کجا محو شدند؟ 129 00:09:03,795 --> 00:09:06,964 ‫آنچه تن‌آور می‌نمود، ‫نسیمی شد و بر باد برفت 130 00:09:07,810 --> 00:09:09,031 ‫کاش مانده بودند! 131 00:09:25,636 --> 00:09:28,486 ‫به‌راستی موجوداتی که از آنان ‫سخن می‌گوییم، در اینجا بودند؟ 132 00:09:28,820 --> 00:09:31,072 ‫نکند ریشۀ عقل دُزدَک خورده‌ایم 133 00:09:31,122 --> 00:09:32,865 ‫که عقل را در بَند می‌کند؟ 134 00:09:34,069 --> 00:09:35,493 ‫فرزندانت پادشاه خواهند شد 135 00:09:35,701 --> 00:09:36,953 ‫تو پادشاه خواهی شد 136 00:09:37,440 --> 00:09:39,080 ‫و نیز سپهسالار کودور 137 00:09:39,914 --> 00:09:41,082 ‫مگر چنین نگفتند؟ 138 00:09:42,875 --> 00:09:44,961 ‫با همین آهنگ و همین واژگان 139 00:09:56,287 --> 00:10:02,287 ‫« تراژدی مکبث » 140 00:10:42,602 --> 00:10:47,148 ‫مکبث، پادشاه مژدۀ پیروزی‌ات را ‫در کمال شعف دریافت کرد، 141 00:10:47,273 --> 00:10:51,853 ‫و چون از دلاوری‌ات ‫در نبرد تن‌به‌تن با سرکِشان آگاه گردید، 142 00:10:51,944 --> 00:10:55,072 ‫شگفتی‌ها و ستایش‌هایش ‫با یکدیگر در کشاکش شدند که 143 00:10:55,323 --> 00:10:56,699 ‫کدامین را بهر تو به زبان آرد 144 00:10:56,749 --> 00:10:59,349 ‫ما مأموریم تا سپاس‌های سرورمان را ‫بر تو ارزانی داریم، 145 00:10:59,569 --> 00:11:02,322 ‫و تو را به پیشگاهش بَریم، ‫نه که خود پاداشت دهیم 146 00:11:02,616 --> 00:11:06,467 ‫پادشاه مرا فرمود که ‫به پایندانی سرافرازیِ بزرگتر، 147 00:11:07,394 --> 00:11:10,796 ‫تو را از سویِ وی سپهسالار کودور بخوانم 148 00:11:12,076 --> 00:11:13,382 ‫پس در این منصب نو، 149 00:11:13,716 --> 00:11:17,595 ‫تو را درود، اِی سپهسالار کبیر، 150 00:11:18,371 --> 00:11:19,721 ‫چرا که این عنوان از آن توست 151 00:11:20,932 --> 00:11:22,832 ‫نکند شیطان هم بتواند حقیقت را بازگوید؟ 152 00:11:23,037 --> 00:11:24,477 ‫سپهسالار کودور زنده است 153 00:11:24,528 --> 00:11:26,437 ‫چرا جامۀ عاریت بر من می‌پوشانید؟ 154 00:11:26,488 --> 00:11:29,482 ‫سپهسالار سابق کودور هنوز زنده است، 155 00:11:30,524 --> 00:11:33,611 ‫اما جانش در گروی حُکمی‌ست گران، 156 00:11:34,028 --> 00:11:36,028 ‫و حقا که سزاوار جان‌سپردن است 157 00:11:36,710 --> 00:11:39,639 ‫اینکه او نروژیان را همراهی، 158 00:11:39,825 --> 00:11:41,244 ‫یا نهانی یاغیان را یاوری کرده، 159 00:11:41,294 --> 00:11:43,788 ‫یا که دست در دست هر دو 160 00:11:44,118 --> 00:11:47,124 ‫در پِی ویرانی کشور خویش بوده را، نمی‌دانم، 161 00:11:47,500 --> 00:11:52,380 ‫لیک خیانت‌هایی بزرگ که خود بدان ‫اقرار کرده و به منصۀ اثبات رسیده‌اند، 162 00:11:54,715 --> 00:11:56,035 ‫وی را سرنگون کرده 163 00:12:05,434 --> 00:12:06,769 ‫از زحمات شما سپاسگزارم 164 00:12:10,501 --> 00:12:12,233 ‫سپهسالار گلامز و کودور! 165 00:12:13,526 --> 00:12:15,486 ‫بزرگترین نوید هنوز در پِی است 166 00:12:16,257 --> 00:12:18,319 ‫مگر امید نداری که فرزندانت پادشاه شوند؟ 167 00:12:18,400 --> 00:12:20,244 ‫پیش‌گویانی که مرا ‫سپهسالار کودور نامیدند، 168 00:12:20,294 --> 00:12:21,422 ‫ایشان را نویدی کم زِ این ندادند 169 00:12:21,472 --> 00:12:22,757 ‫چنانچه نویدشان صادق باشد، 170 00:12:23,661 --> 00:12:27,206 ‫چه‌بسا بالاتر از سپهسالاری کودور، ‫آرزوی تاج و تخت را در تو برافروزد 171 00:12:28,008 --> 00:12:29,208 ‫اما، شگفتا! 172 00:12:30,209 --> 00:12:33,009 ‫بسا که کارگزارانِ پلیدی ‫حقایقی را با ما در میان می‌گذارند 173 00:12:33,587 --> 00:12:35,840 ‫تا ما را به وادی هلاکت برانند؛ 174 00:12:36,470 --> 00:12:38,385 ‫زِ بهر فریفتن‌مان ‫حقایقی اندک را بازمی‌گویند، 175 00:12:38,435 --> 00:12:41,095 ‫تا غَدارانه ما را ‫به وخیم‌ترینِ مهالک کشانند 176 00:12:48,211 --> 00:12:51,522 ‫این وسوسه از عالم غیب ‫نه بَد تواند بود و نه نیک 177 00:12:53,174 --> 00:12:55,568 ‫گَر بد است، ‫چرا با حقیقتی آغاز شده و مرا 178 00:12:55,618 --> 00:12:58,571 ‫نویدی از کامیابی بخشیده؟ ‫من… سپهسالار کودور ام 179 00:13:02,516 --> 00:13:04,869 ‫گر نیک است، ‫چرا دل به وسوسه‌ای می‌سپارم 180 00:13:04,919 --> 00:13:06,951 ‫که خیال هوس‌انگیزش ‫موی بر اندامم راست می‌کند، 181 00:13:07,001 --> 00:13:11,101 ‫و چنان آشفته‌ام می‌سازد که قلب استوارم ‫به‌رغم سرشتش، سر به دیوار دنده‌هایم می‌کوبد؟ 182 00:13:17,507 --> 00:13:19,967 ‫بیم‌های مشهود کجا و ‫خیال‌های هولناک کجا! 183 00:13:21,010 --> 00:13:23,304 ‫اندیشه‌ام که جنایت در آن ‫هنور جز نقش خیالی نیست، 184 00:13:23,354 --> 00:13:27,433 ‫چنان چهارستون تنم را می‌لرزاند که ‫هرگونه اقدام در گرداب حدس و گمان غرقه گردد، 185 00:13:28,380 --> 00:13:30,436 ‫و هیچ چیز نیست، مگر آنچه که نیست 186 00:13:31,898 --> 00:13:33,700 ‫گر دست تقدیر خواهد مرا ‫جامۀ پادشاهی بپوشاند، 187 00:13:33,750 --> 00:13:36,400 ‫بی‌آنکه قدمی بردارم ‫تواند اورنگ پادشاهی بر فرقم نهد 188 00:13:40,988 --> 00:13:42,239 ‫هر چه بادا باد، 189 00:13:44,033 --> 00:13:46,452 ‫گذار زمان بر سخت‌ترین روز است 190 00:13:49,522 --> 00:13:51,672 ‫«زنان طالع‌بین در روز پیروزی ‫به من برخوردند، 191 00:13:51,957 --> 00:13:53,878 ‫و مرا خبر است بی‌چند‌وچون 192 00:13:53,929 --> 00:13:56,170 ‫که اینان دانشی دارند ‫برتر زِ دانش بشری 193 00:13:56,962 --> 00:13:59,583 ‫آنگاه که در آتش اشتیاق می‌سوختم ‫که از ایشان بیشتر پرس‌وجو کنم، 194 00:13:59,633 --> 00:14:02,468 ‫دود شدند و در هوا ناپدید 195 00:14:03,189 --> 00:14:05,346 ‫مبهوت بر جای مانده بودم که 196 00:14:05,396 --> 00:14:09,683 ‫پیک‌های پادشاه در رسیدند و به نامِ ‫سپهسالار کودور مرا درود فرستادند، 197 00:14:10,259 --> 00:14:12,970 ‫به همان لقبی که زین پیش ‫خواهران جادوگر مرا درود گفته، 198 00:14:13,029 --> 00:14:15,564 ‫و سپس با اشارت به آینده ‫چنین گفته بودند: 199 00:14:15,614 --> 00:14:18,150 ‫«درود بر تو که پادشاه خواهی شد!» 200 00:14:20,986 --> 00:14:24,740 ‫نیک دیدم تا این را با تو، عزیزترین شریکم ‫در بزرگی، در میان گذارم، 201 00:14:25,032 --> 00:14:27,449 ‫تا از نوید بزرگیِ خویش بی‌خبر نباشی 202 00:14:27,500 --> 00:14:30,579 ‫و بدان سبب زِ شادمانی‌اش بی‌بهره نمانی 203 00:14:32,331 --> 00:14:34,458 ‫این راز را در دل نگاه‌دار، خدانگهدارت» 204 00:14:40,172 --> 00:14:41,757 ‫تویی سپهسالار گلامز 205 00:14:42,158 --> 00:14:43,467 ‫و کودور؛ 206 00:14:44,051 --> 00:14:46,303 ‫و به مقام موعود خود خواهی رسید 207 00:14:47,997 --> 00:14:49,682 ‫لیکن از نهاد تو بیم دارم؛ 208 00:14:50,391 --> 00:14:52,852 ‫چرا که آنچنان از شیر مهر بشری سرشار است 209 00:14:52,943 --> 00:14:54,743 ‫که بعید است راه میان‌بُر در پیش گیرد 210 00:14:56,480 --> 00:14:57,606 ‫تو خواهان بزرگی هستی، 211 00:14:57,982 --> 00:14:59,551 ‫از بلندپروازی نیز بَری نیستی، 212 00:14:59,602 --> 00:15:02,180 ‫لیک از شرارتی که می‌بایست ‫آن را یاری دهد، بی‌نصیبی 213 00:15:03,904 --> 00:15:07,450 ‫آنچه را سخت خواهانی، ‫پارسایانه خواهانی؛ 214 00:15:07,992 --> 00:15:09,160 ‫از نیرنگ روی بر‌گردانی، 215 00:15:09,210 --> 00:15:11,829 ‫اما پیروزی به‌ناحق را خواهانی 216 00:15:17,106 --> 00:15:19,044 ‫بشتاب و به اینجا بیا، 217 00:15:20,463 --> 00:15:23,174 ‫تا شور و شرِّ خویش را در گوش تو ریزم، 218 00:15:23,673 --> 00:15:26,218 ‫و به نیروی سخنان خویش، بادافره آنچه 219 00:15:26,269 --> 00:15:29,263 ‫که تو را از حلقۀ زَرین دور می‌کند، باشم 220 00:15:50,148 --> 00:15:52,411 ‫سپهسالار کودور را اعدام کردید؟ 221 00:15:52,658 --> 00:15:53,704 ‫اعلی‌حضرتا، 222 00:15:54,663 --> 00:15:56,863 ‫من با کسی که مرگش را ‫به چشم دیده سخن گفته‌ام، 223 00:15:57,333 --> 00:16:00,878 ‫وی گفت که محکوم آشکارا ‫خیانت‌های خود را بر زبان آورده، 224 00:16:01,462 --> 00:16:03,339 ‫و از عالیجناب بخشایش طلبیده، 225 00:16:03,490 --> 00:16:05,435 ‫و از کردۀ خود سخت پشیمان بوده 226 00:16:05,509 --> 00:16:09,220 ‫هیچ چیزش در زندگی برازنده‌تر از راهی ‫که گاهِ وداع در پیش گرفت، نبود 227 00:16:09,386 --> 00:16:13,307 ‫بسان کسی جان سپرد ‫که نیک آموخته باشد 228 00:16:13,357 --> 00:16:15,643 ‫که با مرگ گرانبهاترین چیزش را… 229 00:16:15,851 --> 00:16:17,603 ‫همچون پیشزی بی‌بها دور افکنَد 230 00:16:18,103 --> 00:16:21,982 ‫شگردی نیست که با آن بتوان ‫راز ضمیر را در چهره خواند 231 00:16:23,801 --> 00:16:25,110 ‫وی نیک‌مردی بود… 232 00:16:26,044 --> 00:16:28,781 ‫که من بِدو پشتگرمی تمام داشتم 233 00:16:31,492 --> 00:16:33,160 ‫پسرعموی گرانقدر، 234 00:16:34,215 --> 00:16:37,122 ‫در عذاب بودم که هنوز ‫تو را سپاس نگزارده‌ام 235 00:16:38,627 --> 00:16:40,086 ‫مرا جز این چه مانده است که بگویم، 236 00:16:40,136 --> 00:16:42,920 ‫من چه در پای تو ریزم ‫که سزای تو بُوَد 237 00:16:43,079 --> 00:16:46,423 ‫بالاترین پاداش مرا همین ایفای خدمت ‫و صداقتی‌ست که بر گردن دارم 238 00:16:47,049 --> 00:16:48,300 ‫قدمت فرخنده باد! 239 00:16:50,497 --> 00:16:52,429 ‫تو نهال نوکاشتۀ منی، 240 00:16:52,955 --> 00:16:55,182 ‫و خواهم کوشید تا ‫چنان که باید برومند شوی 241 00:16:58,294 --> 00:16:59,562 ‫بنکووی نجیب، 242 00:17:00,145 --> 00:17:02,254 ‫که تو نیز کم از مکبث نیستی، 243 00:17:02,305 --> 00:17:04,817 ‫و کم زِ او نشایی، ‫بیا تا تو را در آغوش کِشانم 244 00:17:05,236 --> 00:17:06,735 ‫و بر قلب فشارم 245 00:17:07,069 --> 00:17:09,446 ‫مرا گر برومندی باشد، ‫آن بَرْ از آنِ شماست 246 00:17:09,538 --> 00:17:12,074 ‫شادی‌های بی‌شمارم که از سرشاری ‫در پوست نمی‌گنجند، 247 00:17:12,124 --> 00:17:14,874 ‫سرِ آن دارند که در میان ‫اشک‌های اندوه‌بار پناهگاهی جویند 248 00:17:19,069 --> 00:17:19,961 ‫پسران، 249 00:17:20,753 --> 00:17:21,625 ‫خویشان، 250 00:17:22,088 --> 00:17:22,918 ‫سپهسالاران، 251 00:17:23,754 --> 00:17:25,629 ‫و شما که مرا نزیک‌ترین کسانید، 252 00:17:25,741 --> 00:17:28,027 ‫بدانید که من مِهین فرزند خویش را 253 00:17:28,207 --> 00:17:29,967 ‫به جانشینی برمی‌گزینم، 254 00:17:31,118 --> 00:17:32,017 ‫یعنی مالکوم، 255 00:17:32,344 --> 00:17:33,929 ‫و او را زین پس 256 00:17:34,497 --> 00:17:35,889 ‫شاهزادۀ کامبرلند می‌خوانم؛ 257 00:17:36,473 --> 00:17:39,902 ‫افتخاری که تنها وی را خلعت نمی‌پوشاند، 258 00:17:41,732 --> 00:17:44,523 ‫بلکه نشان‌های بلندپایگی چون ستارگانی 259 00:17:44,857 --> 00:17:47,318 ‫بر تارکِ تمامی شایستگان خواهند درخشید 260 00:17:47,943 --> 00:17:49,271 ‫زین‌جا به اینورنس برانیم، 261 00:17:49,515 --> 00:17:51,365 ‫تا پیوند خود را با شما استوارتر سازیم 262 00:17:52,598 --> 00:17:55,548 ‫من خود پیک پیشاهنگ شما خواهم شد ‫تا مژدۀ تشریف‌فرمایی‌تان را… 263 00:17:55,784 --> 00:18:00,381 ‫به گوش همسرم رسانده، و شادمانی‌اش بخشم. ‫زین سبب، خاکسارانه رخصت می‌طلبم 264 00:18:00,497 --> 00:18:01,874 ‫سپهسالار گرانقدر کودور! 265 00:18:02,228 --> 00:18:03,345 ‫از پیِ او رویم، 266 00:18:03,396 --> 00:18:05,964 ‫که میهمان‌نوازی‌اش پیشاپیش شتافته است ‫تا به پیشباز ما آید 267 00:18:06,014 --> 00:18:07,348 ‫چه خویشاوند بی‌همتایی 268 00:18:08,339 --> 00:18:09,757 ‫شاهزادۀ کامبرلند! 269 00:18:11,259 --> 00:18:13,272 ‫این پله‌ای‌ست بر سر راهم که یا می‌باید 270 00:18:13,323 --> 00:18:15,888 ‫از آن به سر درغلتم، ‫یا از فرازش برجَهَم 271 00:18:16,639 --> 00:18:18,489 ‫ای اختران، اخگرانِ خود را نهان دارید؛ 272 00:18:19,218 --> 00:18:22,895 ‫تا هیچ پرتویی را ‫به امیال تیره و نهانم راه مَباشد 273 00:18:23,812 --> 00:18:25,814 ‫پادشاه امشب بدین‌جا می‌آید 274 00:18:26,482 --> 00:18:27,983 ‫دیوانه‌ای مگر! 275 00:18:28,437 --> 00:18:29,907 ‫ارباب تو با او نیست؟ 276 00:18:30,152 --> 00:18:31,904 ‫با عرض شرمندگی، خبر درست است 277 00:18:32,044 --> 00:18:35,344 ‫سپهسالار ما در راه است. یکی از ‫همرَدگان من خود را از او پیش انداخته 278 00:18:35,532 --> 00:18:36,909 ‫گرامی‌اش دارید؛ 279 00:18:37,685 --> 00:18:39,370 ‫که خبرهای بزرگی آورده 280 00:18:44,041 --> 00:18:46,251 ‫غُراب را چه آوای خراشیده‌ای‌ست آنگاه 281 00:18:46,335 --> 00:18:50,673 ‫که درآمدنِ شوم‌انجامِ دانکن را به زیر ‫تیراندازخانۀ باروی من آواز می‌دهد 282 00:18:56,535 --> 00:18:59,413 ‫اِی ارواح پاسدار اندیشه‌های مرگبار، ‫بشتابید، 283 00:19:00,564 --> 00:19:02,643 ‫زنانگی‌ام را باز گیرید، 284 00:19:04,228 --> 00:19:08,941 ‫و وجودم را، از فرق سر تا نوک پا، ‫از هولناک‌ترین سنگدلی‌ها مملو سازید 285 00:19:10,317 --> 00:19:11,735 ‫بر غلظت خونم بیفزایید 286 00:19:13,019 --> 00:19:15,614 ‫و راه و روزنِ هر نرم‌دلی را بربندید، 287 00:19:16,098 --> 00:19:19,910 ‫تا هیچ عذابِ وجدانی را توان آن مباشد ‫که عزم مرگبارم را بلرزاند، 288 00:19:20,246 --> 00:19:22,788 ‫و میان عزم و اجرای آن قد بیفرازد! 289 00:19:24,607 --> 00:19:26,625 ‫اِی کارسازان جنایت، هر جا که 290 00:19:27,345 --> 00:19:31,837 ‫با تن‌های ناپیدایتان چشم به راهِ ‫شرارت‌های طبیعت نشسته‌اید، 291 00:19:33,090 --> 00:19:36,677 ‫به پستان‌های من درآیید ‫و شیرم را به زَهر بدل کنید 292 00:19:38,066 --> 00:19:39,613 ‫فراز آی، اِی شب ظلمانی، 293 00:19:40,323 --> 00:19:42,850 ‫و خود را در سیاه‌ترین دودِ دوزخ فروپوش، 294 00:19:43,872 --> 00:19:46,597 ‫تا خنجر بُرّای من زخمی را که ‫بر جای می‌نهد نبیند، 295 00:19:46,939 --> 00:19:51,400 ‫و آسمان از گوشۀ پردۀ تاریکی مرا ننگرد ‫و فریاد برندارد که: «دست بِدار، دست بدار» 296 00:20:04,158 --> 00:20:05,838 ‫سپهسالار بزرگ گلامز! 297 00:20:12,973 --> 00:20:14,474 ‫سپهسالار ارجمند کودور! 298 00:20:16,604 --> 00:20:19,219 ‫اِی بزرگ‌تر زِ این دو ‫با مبارک‌بادهایِ آینده! 299 00:20:22,811 --> 00:20:26,160 ‫نامه‌هایت مرا بِدان‌سوی ‫لحظۀ بی‌خبری کنونی برد، 300 00:20:26,258 --> 00:20:29,354 ‫و من در این دَم ‫تنها آینده را حس می‌کنم 301 00:20:30,003 --> 00:20:31,427 ‫دلبند عزیزم، 302 00:20:39,160 --> 00:20:40,824 ‫دانکن امشب به اینجا می‌آید 303 00:20:41,479 --> 00:20:42,743 ‫کِی می‌رود؟ 304 00:20:43,078 --> 00:20:44,787 ‫فردا، خودش چنین خواست 305 00:20:44,936 --> 00:20:47,790 ‫فردایی که خورشید هرگز نخواهد دید! 306 00:20:52,630 --> 00:20:54,421 ‫سپهسالار من، چهره‌ات، 307 00:20:54,824 --> 00:20:57,524 ‫به‌مثابۀ کتابی ماند که در آن ‫چیزهای شگفتی می‌توان خواند 308 00:20:58,635 --> 00:21:01,011 ‫برای فریفتن زمانه، ‫همرنگ زمانه شو 309 00:21:01,867 --> 00:21:04,437 ‫به چشم و دست و زبان ‫خوش‌آمدگوی باش 310 00:21:05,262 --> 00:21:08,393 ‫چون گُل بهاری بی‌آزار بنمای، ‫لیک ماری باش در زیر آن 311 00:21:10,191 --> 00:21:12,148 ‫کار آن کَس را که در راه است ‫می‌باید ساخت؛ 312 00:21:12,198 --> 00:21:15,298 ‫کارِ گرانِ امشب به من واگذار، 313 00:21:16,401 --> 00:21:18,884 ‫که همۀ شبان و روزانِ آتی‌مان را 314 00:21:18,935 --> 00:21:22,282 ‫قدرت و تسلطی شاهانه خواهد بخشید 315 00:21:30,900 --> 00:21:32,334 ‫گشاده‌رو باش و بس 316 00:21:33,473 --> 00:21:35,680 ‫کَج‌خُلقی نشانۀ ترس است 317 00:21:38,070 --> 00:21:39,466 ‫دیگر کارها را به من واگذار 318 00:21:45,887 --> 00:21:47,537 ‫این کاخ در چه جای دلکَشی بنا شده 319 00:21:48,392 --> 00:21:52,345 ‫تنها هوای سبک و خوش‌اش ‫طرب‌بخش جان ماست 320 00:21:54,214 --> 00:21:55,732 ‫هر جا که این میهمان تابستانی، 321 00:21:55,975 --> 00:21:57,609 ‫این پرستوی پرستشگاه‌نشین، 322 00:21:58,068 --> 00:22:00,153 ‫آشیان زیبای خود را بنا نهد، 323 00:22:00,622 --> 00:22:03,115 ‫هوا چون نسیم بهشتی ‫عطری دل‌انگیز به خود گیرد 324 00:22:03,826 --> 00:22:06,275 ‫هیچ برآمدگی و فرورفتگی و ‫گوشه و کناری نیست که 325 00:22:06,326 --> 00:22:09,746 ‫این پرنده بستر و ‫گاهوارۀ جوجه‌پرورش را نگسترده باشد 326 00:22:10,974 --> 00:22:14,793 ‫دیده‌ام هر کجا که اینان بیشتر آمد و شد ‫و زاد و وَلَد کنند، هوا خوش است 327 00:22:15,106 --> 00:22:17,895 ‫ببینید، ببینید، ‫بانوی میزبان گرانمایۀ ما! 328 00:22:18,285 --> 00:22:20,769 ‫همۀ خدمت‌گزاران ما، یکایک 329 00:22:21,091 --> 00:22:22,885 ‫گَر دوچندان و چهارچندان نیز می‌شد، 330 00:22:23,116 --> 00:22:26,881 ‫در برابر افتخارات سترگ و بی‌کرانی ‫که اعلی‌حضرت سرایِ ما را 331 00:22:27,099 --> 00:22:29,474 ‫از آن سرشار کرده، ‫بَس ساده و ناچیز می‌بود 332 00:22:29,780 --> 00:22:31,268 ‫سپهسالار کودور کجاست؟ 333 00:22:31,319 --> 00:22:34,132 ‫ما پابه‌پا از پیِ او تاختیم ‫و بر آن بودیم که در رکاب وی باشیم؛ 334 00:22:34,182 --> 00:22:35,272 ‫لیک چابک‌سواری او، 335 00:22:35,323 --> 00:22:39,651 ‫و عشق بزرگش، که چونان مهمیزش تیز است، ‫او را پیش از ما به کاشانه‌اش رساند 336 00:22:40,819 --> 00:22:43,822 ‫میزبانِ نکورویِ والانژاد، ‫ما امشب را میهمان شماییم 337 00:22:44,007 --> 00:22:45,107 ‫دست خویش را به من دهید 338 00:22:47,596 --> 00:22:49,161 ‫مرا نزد میزبانم بَرید 339 00:22:55,876 --> 00:22:57,669 ‫اگر باید این کار بشود… 340 00:22:58,439 --> 00:23:00,939 ‫آن دَم که شدنی‌ست، ‫می‌باید بی‌درنگ دست به اجرایش زد 341 00:23:02,324 --> 00:23:05,979 ‫اگر قتل همۀ عواقب را ‫به دام می‌کِشید، و با پایان کار او 342 00:23:06,029 --> 00:23:10,098 ‫کامروایی به چنگ می‌آمد؛ ‫گَر با همین ضربت کار یک‌سره می‌شد، 343 00:23:12,197 --> 00:23:13,101 ‫همین‌جا، 344 00:23:15,439 --> 00:23:18,739 ‫بر رویِ همین کرانه و پایابِ زمان ‫تمامیِ آخرت را با آن سودا می‌کردیم 345 00:23:22,135 --> 00:23:24,635 ‫اما چنین امور را ‫همین‌جا نیز داوری هست، 346 00:23:24,686 --> 00:23:26,709 ‫آن که سرمشقِ خون‌ریزی دهد، 347 00:23:26,783 --> 00:23:30,498 ‫همان سرمشق روزی گریبانش بگیرد ‫و وی را به همان بلا دچار سازد 348 00:23:31,210 --> 00:23:33,777 ‫کَفِ یکسان‌بخشِ داد ‫جام شرابی را که به زهر آلوده‌ایم، 349 00:23:33,827 --> 00:23:36,708 ‫به کام‌مان می‌ریزد 350 00:23:39,252 --> 00:23:41,002 ‫اون اینجا از دو جهت آسوده‌خاطر است: 351 00:23:42,413 --> 00:23:46,513 ‫نخست از این جهت که من خویشاوند اوی اَم و ‫رعیتِ وی، که هر دو نسبت را چنین کاری نشاید 352 00:23:47,749 --> 00:23:49,194 ‫دو آنکه میزبان اوی اَم، 353 00:23:50,041 --> 00:23:51,989 ‫و بر من است در به روی آن که ‫خیال کُشتنش را دارد بربَندم، 354 00:23:52,039 --> 00:23:53,809 ‫نه که خود خنجر به دست گیرم 355 00:23:54,453 --> 00:23:57,462 ‫جز اینها، این دانکن قدرتش را ‫چنان با نرمی به کار بُرده، 356 00:23:57,513 --> 00:23:59,663 ‫و در مقام والای خویش ‫چنان به پاکدامنی زیسته، 357 00:24:00,992 --> 00:24:02,943 ‫که نیک‌خویی‌های وی ‫همچون فرشتگان به زبانِ صور 358 00:24:02,993 --> 00:24:05,854 ‫از این کار شومِ شگرف، ‫از ستاندنِ جانش، فریادخواهی خواهند کرد؛ 359 00:24:05,904 --> 00:24:09,157 ‫و ترحم، بسان نوزادی عریان، ‫سوار بر گُردۀ تندباد، 360 00:24:09,208 --> 00:24:11,368 ‫یا بر بال کروبیان آسمان، بر پشتِ… 361 00:24:11,576 --> 00:24:15,239 ‫پیک‌های ناپیدای هوا، این کردۀ هولناک را ‫چنان در دیدۀ آدمیان خواهد دمید، 362 00:24:15,290 --> 00:24:17,541 ‫که دَمِ آن در اشک غرقه شود 363 00:24:19,654 --> 00:24:22,504 ‫مرا مهمیزی نیست تا ‫به پهلوی عزمِ خویش فرو کوبم، 364 00:24:24,524 --> 00:24:25,967 ‫جز بلندپروازیِ پرّانی، 365 00:24:26,018 --> 00:24:28,911 ‫که چنان بلند بر زمین می‌پَرد ‫که از دگر سو به سر درمی‌غلتد 366 00:24:34,625 --> 00:24:35,809 ‫خب! چه خبر؟ 367 00:24:38,389 --> 00:24:39,639 ‫دارد شامَش را تمام می‌کند 368 00:24:39,797 --> 00:24:41,117 ‫سراغ مرا گرفته؟ 369 00:24:41,565 --> 00:24:43,213 ‫مگر نمی‌دانستی؟ 370 00:24:44,776 --> 00:24:46,609 ‫در این کار از این پیش‌تر نخواهیم رفت 371 00:24:46,660 --> 00:24:48,223 ‫او تازه مرا جاه بخشیده، ‫و مردم از هر صنفی 372 00:24:48,273 --> 00:24:50,426 ‫مرا به زیور زرینِ ‫رایِ نیکوی خویش آراسته‌اند، 373 00:24:50,476 --> 00:24:53,368 ‫که تا در اوج درخشندگی‌اند ‫می‌باید به خود زنم، 374 00:24:54,322 --> 00:24:57,025 ‫نه آنکه چنین زود دورِشان افکنم 375 00:24:57,845 --> 00:25:00,417 ‫امیدی که به ردایش درآمده بودی، ‫مگر مست بود؟ 376 00:25:00,467 --> 00:25:01,576 ‫یا زان پس به خواب رفته؟ 377 00:25:01,626 --> 00:25:04,676 ‫و کنون چشم گشوده تا رنگ و رو باخته ‫در بی‌پروایی‌های خود بنگرد؟ 378 00:25:05,015 --> 00:25:07,365 ‫زین پس عشقت را نیز ‫همچو امیدت ناپایدار می‌پندارم 379 00:25:10,140 --> 00:25:14,514 ‫مگر بیم داری که در کردار و دل‌به‌دریازدن ‫همان باشی که در وقت آرزویی؟ 380 00:25:15,057 --> 00:25:18,435 ‫تو هم خواهانِ داشتن آن چیزی ‫که زیبِ زندگیش می‌شماری، و هم بر آنی 381 00:25:18,708 --> 00:25:20,846 ‫که چون بزدلان با ارجی که ‫خود بر خویشتن می‌نهی، 382 00:25:20,896 --> 00:25:23,062 ‫روزگار بگذرانی، ‫همچون آن گربۀ مسکینی که گوید: 383 00:25:23,112 --> 00:25:26,693 ‫- «ماهی خوش‌ست، اما کو دلِ به آب زدن؟» ‫- تمنا می‌کنم، آرام باش 384 00:25:27,944 --> 00:25:30,280 ‫من دلِ آنچه را که ‫از دست مرد بر‌آید، دارم؛ 385 00:25:30,634 --> 00:25:32,484 ‫لیک آنکه را دلی بالاتر باشد، مرد نیست 386 00:25:32,735 --> 00:25:35,702 ‫پس کدامین جانور تو را واداشت ‫که عزم خود بر من فاش سازی؟ 387 00:25:36,661 --> 00:25:39,247 ‫اگر دلِ آن را داشته باشی، مَردی؛ 388 00:25:39,619 --> 00:25:43,168 ‫و هر چه از آنچه بودی فراتر روی، ‫مَردتر خواهی بود 389 00:25:44,455 --> 00:25:45,670 ‫من به فرزند شیر داده‌ام، 390 00:25:46,119 --> 00:25:49,269 ‫و می‌دانم عشق به کودکی که دهان ‫بر پستانم می‌گذارد، چه دلپذیر است 391 00:25:49,800 --> 00:25:52,537 ‫با این همه، گر من همچنان ‫که تو در این کار سوگند خورده‌ای، 392 00:25:52,587 --> 00:25:56,014 ‫بر قتل فرزندم سوگند خورده باشم، همان دَم ‫که به رویم لبخند می‌زند، نوک سینه‌ام را 393 00:25:56,064 --> 00:25:59,241 ‫از میان آرواره‌های بی‌دندانش برون کِشم ‫و مغزش را در هم کوبم 394 00:26:00,275 --> 00:26:01,276 ‫اگر ناکام شویم چه؟ 395 00:26:01,715 --> 00:26:02,832 ‫ناکام شویم؟ 396 00:26:03,831 --> 00:26:07,400 ‫همت استوار دار تا کامروا گردیم 397 00:26:08,568 --> 00:26:10,193 ‫دانکن که به خواب رود… 398 00:26:10,695 --> 00:26:13,865 ‫که سفر دشوار امروزش وی را ‫در خوابی عمیق غرقه خواهد ساخت 399 00:26:14,307 --> 00:26:18,120 ‫با دو پرده‌دارش چنان شراب‌خواری ‫و نوشانوشی به راه اندازم… 400 00:26:18,466 --> 00:26:21,957 ‫که حافظه‌، این پاسدار مغز، ‫در سرشان بخار، 401 00:26:22,415 --> 00:26:24,709 ‫و مخزن خِرَدشان انبیقی ساده بیش مباشد 402 00:26:25,210 --> 00:26:29,381 ‫آنگاه که تنِ شراب‌آکندشان مُرده‌وار ‫در خوابی خوکانه فرو رود، 403 00:26:30,606 --> 00:26:34,177 ‫من و تو با آن دانکن بی‌نگاهبان ‫چه نتوانیم کرد؟ 404 00:26:34,970 --> 00:26:37,038 ‫و بر آن افسرانی که اسفنج‌وار در خود 405 00:26:37,089 --> 00:26:39,850 ‫شراب کِشیده‌اند، ‫چه تهمت‌ها که نتوانیم نهاد؟ 406 00:26:43,217 --> 00:26:45,177 ‫جز پسر مزای، 407 00:26:45,981 --> 00:26:49,442 ‫که سرشتِ ناترست را ‫جز نرینه‌آوردن نشاید 408 00:26:52,867 --> 00:26:54,070 ‫چون آن دو نگهبان خواب‌زدۀ اتاقش را 409 00:26:54,120 --> 00:26:56,951 ‫با خون بیالاییم و ‫خنجرهای خودشان را به کار گیریم، 410 00:26:57,002 --> 00:26:59,488 ‫همگان نخواهند پذیرفت ‫که جنایت کار آنان است؟ 411 00:26:59,786 --> 00:27:01,193 ‫آنگاه که فغان‌های دردناک برآریم، 412 00:27:01,243 --> 00:27:04,332 ‫و بر پیکر بی‌جانش مویه کنیم، ‫چه کَس جز این باور تواند کرد؟ 413 00:27:06,870 --> 00:27:08,086 ‫بر عزم خویش استوارم، 414 00:27:09,629 --> 00:27:12,049 ‫و اندام به اندامم را همچو زهِ کمان ‫از پِی این کارِ گران می‌کِشم 415 00:27:12,099 --> 00:27:14,549 ‫دست به کار شو و ‫و با فریباترین نمایش بر زمانه بخند 416 00:27:15,135 --> 00:27:18,085 ‫چهرِ دروغین می‌باید آنچه را که ‫قلب دروغ‌زن می‌داند، نهان کند 417 00:27:40,689 --> 00:27:41,661 ‫ماه فرو شده 418 00:27:42,125 --> 00:27:43,288 ‫صدای زنگ ساعت را نشنیدم 419 00:27:43,455 --> 00:27:44,956 ‫ماه نیمه‌شب فرو می‌شود 420 00:27:45,383 --> 00:27:47,283 ‫به گمانم دیرتر از آن باشد، پدر بزرگوار 421 00:27:48,397 --> 00:27:49,197 ‫بیا، 422 00:27:50,086 --> 00:27:51,004 ‫شمشیر مرا بگیر 423 00:27:55,820 --> 00:27:57,570 ‫امشب آسمان هم تنگ‌چشمی به خرج داده؛ 424 00:27:58,136 --> 00:27:59,638 ‫شمع‌هایش همه فرو مُرده‌اند 425 00:28:00,639 --> 00:28:03,975 ‫چیزی به سنگینی سُرب بر دلم افتاده، ‫و خوابم نمی‌بَرد 426 00:28:06,191 --> 00:28:07,090 ‫اِی خداوندان رحمت، 427 00:28:07,140 --> 00:28:11,290 ‫به زنجیر کِشید این اندیشه‌های دوزخی را که ‫طبیعت به وقت آسایش در به روی‌شان می‌گشاید! 428 00:28:14,592 --> 00:28:15,445 ‫شمشیرم را بده 429 00:28:15,496 --> 00:28:16,696 ‫- که آنجاست؟ ‫- دوست 430 00:28:18,524 --> 00:28:19,866 ‫سرورم، هنوز نخفته‌اید؟ 431 00:28:20,283 --> 00:28:21,326 ‫پادشاه در بستر است 432 00:28:22,244 --> 00:28:24,384 ‫امشب به طرز بی‌سابقه‌ای شادمان است، و… 433 00:28:24,537 --> 00:28:26,831 ‫مردان شما را عطایای گران فرستاده 434 00:28:28,124 --> 00:28:31,045 ‫از آن رو که آمادگی نبود، ارادۀ ما را ‫کاری سزاوار زِ دست برنیامد، 435 00:28:31,095 --> 00:28:32,595 ‫وگرنه چه‌ها که نمی‌کرد 436 00:28:32,790 --> 00:28:33,790 ‫همه چیز روبه‌راه است 437 00:28:34,382 --> 00:28:37,300 ‫دیشب آن سه خواهر جادوگر را ‫به خواب دیدم؛ 438 00:28:39,202 --> 00:28:40,971 ‫حقیقتی را با تو در میان گذاشتند 439 00:28:43,122 --> 00:28:44,472 ‫من دیگر به ایشان نمی‌اندیشم 440 00:28:44,797 --> 00:28:45,597 ‫با این همه، 441 00:28:46,001 --> 00:28:48,379 ‫اگر موافق باشی، ‫هنگامی که فرصتی مناسب… 442 00:28:48,659 --> 00:28:52,295 ‫به دست آید، در آن باب ‫چند کلمه گفت‌وگو توانیم کرد 443 00:28:53,149 --> 00:28:54,749 ‫هر گاه که فراغتی یافتی، آماده‌ام 444 00:28:56,475 --> 00:28:57,775 ‫در این میان، خوش بیاسایید! 445 00:28:58,905 --> 00:29:00,382 ‫سپاس، سرورم. همچنین! 446 00:29:04,144 --> 00:29:06,468 ‫برو به بانویت بگو که ‫چون شراب من آماده گشت، 447 00:29:06,519 --> 00:29:07,956 ‫زنگ را به صدا درآورد 448 00:29:24,718 --> 00:29:27,350 ‫آیا این خنجری‌ست پیش چشم‌ام، 449 00:29:28,959 --> 00:29:30,562 ‫و دسته‌اش مرا می‌خواند؟ 450 00:29:34,882 --> 00:29:35,708 ‫بیا، 451 00:29:37,986 --> 00:29:39,134 ‫به چنگم درآی 452 00:29:43,801 --> 00:29:45,952 ‫به چنگم نیستی، ‫و باز به چشمِ منی 453 00:29:48,553 --> 00:29:49,804 ‫اِی رؤیای شوم، 454 00:29:50,180 --> 00:29:53,001 ‫به چشم درآیی، اما به چنگ نه؟ 455 00:29:54,611 --> 00:29:57,243 ‫یا خنجری هستی خیالین، 456 00:29:57,337 --> 00:30:01,092 ‫آفریده‌ای دروغین، ‫زادۀ ذهنی تب‌زده؟ 457 00:30:03,261 --> 00:30:04,721 ‫لیک تو را، 458 00:30:06,364 --> 00:30:10,518 ‫بسان خنجری که کنون زِ نیام بر‌کِشم، ‫بساویدنی می‌بینم 459 00:30:13,387 --> 00:30:15,641 ‫تو مرا به همان راهی رَهنمایی ‫که بودمش رهسپار، 460 00:30:15,692 --> 00:30:17,734 ‫و بدان سلاحی که بودمش دست‌به‌کار 461 00:30:18,860 --> 00:30:21,332 ‫چشمان من یا بازیچۀ حواسم‌اند، 462 00:30:21,383 --> 00:30:23,239 ‫یا از همۀ آنها بیدارتر 463 00:30:25,523 --> 00:30:26,910 ‫کماکان می‌بینمت، 464 00:30:27,827 --> 00:30:30,588 ‫بر تیغ و دسته‌ات چکه‌های خونی‌ست 465 00:30:30,639 --> 00:30:32,207 ‫که زین پیش نبود 466 00:30:33,924 --> 00:30:35,627 ‫چنین چیزی در کار نیست 467 00:30:36,236 --> 00:30:39,386 ‫این همان کار خونبار است که خود را ‫در مقابل دیدگانم چنین می‌آراید 468 00:30:40,361 --> 00:30:44,293 ‫اِی زمین آسودۀ استوار، تو نیز مَشنو ‫که گام‌های من به کدامین سو روانند، 469 00:30:44,344 --> 00:30:47,514 ‫مباد که سنگ‌هایت زبان به ‫یاوه‌درایی بگشایند و بگویند به کجایم 470 00:30:48,056 --> 00:30:49,056 ‫می‌روم، 471 00:30:49,442 --> 00:30:50,558 ‫و کار صورت می‌گیرد 472 00:30:51,434 --> 00:30:52,894 ‫زنگ مرا می‌خواند 473 00:30:53,812 --> 00:30:55,939 ‫دانکن، بدان گوش مدار، کاین… 474 00:30:56,997 --> 00:30:58,847 ‫آوای ناقوس عزایی‌ست که تو را به بهشت… 475 00:31:01,319 --> 00:31:02,445 ‫…یا دوزخ می‌خواند 476 00:32:12,960 --> 00:32:13,975 ‫خاموش! 477 00:32:16,812 --> 00:32:18,646 ‫نالۀ جغد بود، 478 00:32:19,084 --> 00:32:22,192 ‫نالۀ آن جارچیِ شوم، ‫که دهشت‌بارترین «شب خوش» را ‌گوید 479 00:32:24,086 --> 00:32:25,612 ‫او در کار است 480 00:32:27,989 --> 00:32:31,242 ‫آنچه آنان را مست کرده، ‫مرا جسارت بخشیده 481 00:32:32,234 --> 00:32:34,829 ‫آنچه آنان را فروخوابانده، مرا برافروخته 482 00:32:36,069 --> 00:32:37,641 ‫درها گشوده‌اند، 483 00:32:38,248 --> 00:32:42,212 ‫و خادمانِ سیاه‌مستِ سرایْ خرناس‌کشان ‫وظیفۀ خود را به سخره می‌گیرند 484 00:32:45,173 --> 00:32:46,957 ‫در جام‌هایشان چندان دارو ریخته‌ام، 485 00:32:47,008 --> 00:32:51,513 ‫که هستی و نیستی بر سرِ ‫مرگ و زندگی‌شان در کشاکشند، 486 00:33:02,092 --> 00:33:03,069 ‫های! 487 00:33:05,357 --> 00:33:07,613 ‫بیمِ آن دارم که برخاسته باشند، ‫و کار صورت نپذیرفته باشد 488 00:33:07,663 --> 00:33:10,108 ‫سوءقصد است که ما را ‫تباه می‌سازد، نه جنایت 489 00:33:10,844 --> 00:33:11,594 ‫گوش بسپارید! 490 00:33:12,015 --> 00:33:14,827 ‫خنجرهایشان را از نیام برکشیدم؛ ‫باید یافته باشدِشان 491 00:33:17,812 --> 00:33:19,249 ‫شوهرم! 492 00:33:21,328 --> 00:33:22,627 ‫کارش را ساختم 493 00:33:23,628 --> 00:33:25,129 ‫صدایی نشنیدی؟ 494 00:33:25,463 --> 00:33:27,006 ‫- کِی؟ ‫- هم‌اکنون 495 00:33:27,375 --> 00:33:29,008 ‫- وقتی پایین می‌آمدم؟ ‫- آری 496 00:33:32,648 --> 00:33:35,265 ‫چه منظرۀ غم‌انگیزی 497 00:33:35,919 --> 00:33:38,768 ‫چه حرف ابلهانه‌ای، کدام منظرۀ غم‌انگیز؟ 498 00:33:40,880 --> 00:33:43,544 ‫یکی در خواب خندید، و دیگری ‫بانگ برآورد: «جنایت!» 499 00:33:43,595 --> 00:33:46,545 ‫چنان که یکدیگر را از خواب پراندند. ‫من ایستادم و گوش فرا دادم 500 00:33:46,734 --> 00:33:49,513 ‫اما دعایشان را خواندند و ‫باز به خواب رفتند 501 00:33:49,564 --> 00:33:51,489 ‫- خادمان در یک اتاقند ‫- یکی فریاد زد: 502 00:33:52,490 --> 00:33:53,700 ‫«بارالها، به ما رحم کن!» 503 00:33:54,771 --> 00:33:57,705 ‫و دیگری گفت: «آمین» ‫گویی مرا با این دستان خون‌ریز دیده بودند 504 00:33:57,755 --> 00:33:59,665 ‫هراس‌شان به گوشم رسید و ‫آن دَم که گفتند: «بارالها، به ما رحم کن» 505 00:33:59,715 --> 00:34:00,915 ‫مرا یارای آمین‌گفتن نبود 506 00:34:00,965 --> 00:34:02,131 ‫این همه سخت در اندیشه‌اش مباش 507 00:34:02,181 --> 00:34:05,545 ‫اما چرا «آمین» بر زبانم نیامد؟ ‫سخت نیازمند آمرزش بودم، 508 00:34:06,219 --> 00:34:07,746 ‫و «آمین» در گلویم فروماند 509 00:34:07,797 --> 00:34:10,883 ‫نباید این‌سان بدین چیزها اندیشید، وگرنه… 510 00:34:11,562 --> 00:34:12,844 ‫…ما را دیوانه می‌کنند 511 00:34:13,195 --> 00:34:15,722 ‫به گمانم صدایی شنیدم که بانگ می‌زد: ‫«دیگر مخُسبید! 512 00:34:16,843 --> 00:34:18,474 ‫مکبث دست به خونِ خواب بُرده» 513 00:34:18,748 --> 00:34:19,934 ‫خواب بی‌گناه، 514 00:34:20,391 --> 00:34:23,521 ‫خوابی که گره از ‫کلاف سردرگم محنت می‌گشاید، 515 00:34:23,734 --> 00:34:25,565 ‫خوابی که مرگِ زندگی هر روزه است، 516 00:34:26,336 --> 00:34:27,817 ‫گرمابۀ کار دردناک، 517 00:34:28,234 --> 00:34:29,736 ‫مرهم جان‌های زخم‌خورده، 518 00:34:30,656 --> 00:34:33,787 ‫دومین پُرسِ طبیعت سترگ، ‫و بهین خورش‌خوان در بزم زندگی! 519 00:34:33,855 --> 00:34:35,296 ‫- چه می‌گویی؟ ‫- صدا همچنان بر همۀ ساکنان سرا 520 00:34:35,346 --> 00:34:36,968 ‫بانگ می‌آورد: «دیگر مخُسبید. 521 00:34:37,019 --> 00:34:40,969 ‫سپهسالار گلامز خونِ خواب را ریخته، پس ‫سپهسالار کودور دگر رنگ خواب را نخواهد دید. 522 00:34:43,849 --> 00:34:45,654 ‫مکبث دیگر روی خواب را نخواهد دید» 523 00:34:46,188 --> 00:34:47,962 ‫که بود که چنین فریاد می‌زد؟ 524 00:34:48,445 --> 00:34:49,614 ‫آه، اِی سپهسالار گرانقدر، 525 00:34:49,664 --> 00:34:53,843 ‫با کاویدن این اندیشه‌های دیوانه‌وار ‫نیروی خود را تباه سازی 526 00:34:54,177 --> 00:34:57,277 ‫قدری آب بیاب، و دستت را ‫از این شاهد ناپاک بشوی 527 00:34:59,988 --> 00:35:02,185 ‫چرا این خنجرها را بازآورده‌ای؟ 528 00:35:02,491 --> 00:35:03,495 ‫باید همان‌جا باشند 529 00:35:03,546 --> 00:35:05,329 ‫به جای خود بازشان گردان، ‫و خادمان خفته را… 530 00:35:05,379 --> 00:35:06,973 ‫- به خون بیالای ‫- دیگر نخواهم رفت 531 00:35:07,023 --> 00:35:09,859 ‫از اندیشیدن به کرده‌ام بیمناکم؛ ‫چه رسد به بازدیدنش 532 00:35:09,968 --> 00:35:11,944 ‫اِی سست‌نهاد! 533 00:35:12,195 --> 00:35:13,446 ‫جنجرها را به من دِه 534 00:35:14,633 --> 00:35:16,574 ‫خفتگان و مُردگان نقش‌هایی بر دیوارند 535 00:35:16,975 --> 00:35:19,494 ‫دیدگانِ کودک است که ‫از نقش شیطان می‌هراسد 536 00:35:20,336 --> 00:35:24,136 ‫با خون وی روی خادمان را گلگون خواهم کرد. ‫چرا که این گناه باید دامن‌گیرشان شود 537 00:35:24,460 --> 00:35:25,960 ‫دست‌هایم هم‌رنگ دستان توست، 538 00:35:26,163 --> 00:35:28,211 ‫لیک شرمم آید که دلی ‫چنان لرزان داشته باشم 539 00:35:36,963 --> 00:35:38,596 ‫کدامین در را می‌کوبند؟ 540 00:35:40,934 --> 00:35:43,643 ‫مرا چه شده که هر صدایی می‌هراساندم؟ 541 00:35:45,313 --> 00:35:46,688 ‫این دست‌ها چیست؟ 542 00:35:46,854 --> 00:35:49,732 ‫آه، که چشمانم را زِ چشم خانه برمی‌کَنند 543 00:35:51,449 --> 00:35:55,578 ‫آیا تمامی اقیانوس بیکرانِ نپتون ‫این خون را از دستانم تواند شست؟ 544 00:35:55,947 --> 00:36:01,079 ‫نه، این دستان من است که ‫دریاهای بی‌شمار را خون‌رنگ، 545 00:36:01,130 --> 00:36:03,621 ‫و هر سبز را سرخگون کُنَد 546 00:36:08,626 --> 00:36:11,826 ‫همان بِه که دیگر خویشتن را بازنشناسم، ‫تا اینکه به کرده‌ام بیندیشم 547 00:36:11,937 --> 00:36:14,037 ‫با در کوفتنِ خویش دانکن را از خواب برانگیز 548 00:36:15,258 --> 00:36:16,551 ‫کاش می‌توانستی 549 00:36:31,153 --> 00:36:33,359 ‫چه در زدنی! 550 00:36:42,034 --> 00:36:44,370 ‫گر مَردی دربان دوزخ بود، 551 00:36:44,592 --> 00:36:46,581 ‫هر دَم کلیدگرداندن پیرش می‌کرد 552 00:36:49,017 --> 00:36:49,954 ‫بکوب، بکوب! 553 00:36:50,109 --> 00:36:53,045 ‫تو را به جانِ ابلیس بگو کیستی؟ 554 00:36:53,742 --> 00:36:58,083 ‫لابد دهقانی‌ست که که در انتظارِ ‫محصولی فراوان، خود را به دار آویخته 555 00:36:58,134 --> 00:37:01,429 ‫بفرما تو، ‫اینجا خیسِ عرق می‌شوی 556 00:37:03,302 --> 00:37:06,184 ‫بکوب، بکوب! این شیادی‌ست زبان‌باز، 557 00:37:06,405 --> 00:37:09,645 ‫که با هزار قَسَم کفه‌های ترازو را ‫سبک و سنگین می‌کرده، اما… 558 00:37:09,773 --> 00:37:11,473 ‫نتوانسته با زبان‌بازی به بهشت برود 559 00:37:12,523 --> 00:37:14,317 ‫بفرما تو، زبان‌باز 560 00:37:15,152 --> 00:37:17,487 ‫بکوب، بکوب! کیستی؟ 561 00:37:17,606 --> 00:37:21,984 ‫هان، این خیاط انگلیسی‌ست که آمده تا از ‫پارچۀ شلوار چسبان فرانسوی هم کِش برود 562 00:37:22,035 --> 00:37:25,536 ‫بفرما، خیاط. ‫اینجا می‌توانی اتوی‌ات را گرم کنی 563 00:37:28,128 --> 00:37:29,832 ‫بکوب، بکوب! ‫ول‌کُن نیست 564 00:37:31,299 --> 00:37:34,719 ‫اما جهنم که بدین سردی نیست 565 00:37:35,111 --> 00:37:37,111 ‫دگر می‌باید این دربانیِ شیطانی را ول کنم 566 00:37:37,340 --> 00:37:38,341 ‫آمدم! 567 00:37:40,535 --> 00:37:42,269 ‫تمنا می‌کنم انعام دربان را فراموش مکنید 568 00:37:42,319 --> 00:37:44,062 ‫رفیق، مگر دیشب دیر هنگام به بستر رفتی 569 00:37:44,112 --> 00:37:45,808 ‫- که تا نیم‌روز خفته‌ای؟ ‫- راستش، آقا، 570 00:37:45,858 --> 00:37:47,499 ‫تا خروس‌خوان دوم باده‌خواری کردیم 571 00:37:47,549 --> 00:37:49,811 ‫و ارباب، مِیْ موجبات سه چیز را فراهم آرد 572 00:37:49,897 --> 00:37:54,148 ‫- کدامین سه چیز؟ ‫- سرخیِ بینی، خواب و شاش 573 00:37:54,643 --> 00:37:57,791 ‫راستی، قربان، ‫شهوت را هم بیدار می‌کند و هم نمی‌کند 574 00:37:57,842 --> 00:38:01,185 ‫یعنی هوس را بیدار می‌کند، ‫اما آلت را می‌خواباند 575 00:38:01,236 --> 00:38:04,951 ‫بنابراین، می‌توان گفت که میگُساریِ بسیار ‫شهوت را می‌فریبد 576 00:38:05,002 --> 00:38:06,137 ‫هم پدیدش می‌آورد، هم در همش می‌شکند؛ 577 00:38:06,187 --> 00:38:07,984 ‫برش می‌انگیزد و تباهش می‌کند؛ 578 00:38:08,035 --> 00:38:09,942 ‫هم به او دل می‌دهد، ‫هم توی دلش را خالی می‌کند؛ 579 00:38:09,992 --> 00:38:11,582 ‫هم برپایش می‌دارد، 580 00:38:11,817 --> 00:38:13,866 ‫و هم واژگونش می‌سازد 581 00:38:17,359 --> 00:38:18,422 ‫سرانجام، 582 00:38:18,711 --> 00:38:20,261 ‫با زبان‌بازی به خواب می‌کشاندش، 583 00:38:20,593 --> 00:38:21,926 ‫و همینکه خوب گولش زد، 584 00:38:23,070 --> 00:38:23,928 ‫رهایش می‌کند 585 00:38:24,336 --> 00:38:26,806 ‫به زعمم باده‌خواری ‫دوش تو را خوش فریفته 586 00:38:32,508 --> 00:38:33,516 ‫روز هر دو بخیر 587 00:38:37,984 --> 00:38:40,152 ‫پادشاه برنخاسته، سپهسالار گرانقدر؟ 588 00:38:41,382 --> 00:38:42,280 ‫هنوز نه 589 00:38:43,492 --> 00:38:45,339 ‫مرا فرموده بود که پگاه ‫به دیدارش آیم 590 00:38:45,390 --> 00:38:47,743 ‫کمی هم… دیر کرده‌ام 591 00:38:51,102 --> 00:38:52,502 ‫جسارت می‌ورزم و صدایش می‌کنم 592 00:38:53,624 --> 00:38:55,274 ‫آیا پادشاه امروز از اینجا می‌رود؟ 593 00:38:56,586 --> 00:38:58,421 ‫آری، چنین اراده کرده 594 00:38:59,695 --> 00:39:01,507 ‫پریشان‌شبی بود 595 00:39:05,094 --> 00:39:07,794 ‫آنجا که ما خفته بویم، ‫باد دودهنج‌هایمان را واژگون ساخت، 596 00:39:09,015 --> 00:39:10,057 ‫و گویند که 597 00:39:10,683 --> 00:39:12,852 ‫در هوا آوای شِکوه شنیده‌اند؛ 598 00:39:13,211 --> 00:39:15,062 ‫شیون‌های شگفت مرگ، 599 00:39:15,680 --> 00:39:19,371 ‫نداهایی که با آهنگی دهشت‌زا ‫از غوغاهایی سهمناک و حوداثی اندوه‌بار 600 00:39:19,422 --> 00:39:23,279 ‫خبر می‌داده‌اند که تخم‌شان به تازگی در ‫زهدان زمانۀ فاجعه‌بار کاشته شده 601 00:39:23,719 --> 00:39:24,989 ‫مرغِ شب… 602 00:39:25,828 --> 00:39:27,617 ‫… همه شب فغان کرد 603 00:39:28,367 --> 00:39:30,620 ‫برخی گویند که زمین نیز تب داشته، 604 00:39:31,852 --> 00:39:32,997 ‫و می‌لرزیده 605 00:39:35,358 --> 00:39:36,584 ‫ناخوش‌شبی بود 606 00:39:37,102 --> 00:39:38,127 ‫وحشتا، 607 00:39:38,680 --> 00:39:39,712 ‫وحشتا، 608 00:39:40,125 --> 00:39:41,422 ‫وحشتا! 609 00:39:41,873 --> 00:39:44,642 ‫زبان و دل را یارای آن نیست ‫که تو را دریابند و بخوانند! 610 00:39:44,693 --> 00:39:47,677 ‫- چه شده؟ ‫- آشفتگی دست به شاهکارش زده 611 00:39:47,887 --> 00:39:51,525 ‫جنایتی بَس حرمت‌شکن دست به ‫آستان مبارکِ سرورمان بُرده 612 00:39:51,576 --> 00:39:53,360 ‫و گوهر جانِ آستان را از آن ربوده! 613 00:39:53,411 --> 00:39:55,037 ‫- پادشاه را می‌گویی؟ ‫- به اتاق پای نهید، 614 00:39:55,087 --> 00:39:58,177 ‫و با دیدن گورگونی دیگر، بینایی خویش را ‫زایل کنید. از من سخن‌گفتن مخواهید. خود 615 00:39:58,227 --> 00:39:59,731 ‫بنگرید و بگویید 616 00:39:59,828 --> 00:40:01,817 ‫برخیزید، برخیزید! 617 00:40:02,276 --> 00:40:03,819 ‫زنگِ خطر را به فریاد آرید 618 00:40:05,268 --> 00:40:07,073 ‫قتل و خیانت! 619 00:40:07,124 --> 00:40:10,493 ‫چنان برخیزید که گویی از گور برخاسته‌اید، ‫و شبح‌وار گام بردارید، 620 00:40:10,544 --> 00:40:12,544 ‫تا با این هول رویارو شوید! 621 00:40:15,469 --> 00:40:19,043 ‫بنکوو و دانلبین! ‫مالکوم! برخیزید! 622 00:40:19,983 --> 00:40:23,246 ‫برخیزید، برخیزید، ‫و سیمای رستاخیز را ببینید! 623 00:40:24,394 --> 00:40:26,842 ‫مالکوم! بنکوو! 624 00:40:29,271 --> 00:40:31,430 ‫چه خوش‌روزگاری به سر بُرده بودم، 625 00:40:33,192 --> 00:40:35,101 ‫گر ساعتی پیش ازین مُرده بودم، 626 00:40:37,019 --> 00:40:38,270 ‫زیرا ازین دَم 627 00:40:38,646 --> 00:40:41,607 ‫دیگر چه سود از زیستن در این جهان فانی. ‫همه چیز بازیچه است 628 00:40:41,658 --> 00:40:42,718 ‫چه شده است، 629 00:40:42,821 --> 00:40:45,353 ‫که بانگ شیپوری چنین هولناک ‫خفتگان سرای را به یک‌جا فرا می‌خواند؟ 630 00:40:45,403 --> 00:40:47,238 ‫نکونامی و نیک‌رفتاری مُرده است 631 00:40:47,523 --> 00:40:49,949 ‫- لب بگشایید، بگویید! ‫- جامِ زندگی به ته رسیده، 632 00:40:50,918 --> 00:40:54,495 ‫و جز دُرد چه مانده که این ‫تک ساغر بدان نازد 633 00:40:54,617 --> 00:40:55,454 ‫بنکوو، 634 00:40:56,008 --> 00:40:56,872 ‫بنکوو، 635 00:40:57,458 --> 00:41:01,127 ‫- پادشاهمان را کُشته‌اند! ‫- چه مصیبتی، فُسوس! 636 00:41:01,379 --> 00:41:03,129 ‫چه؟ در سرای ما؟ 637 00:41:03,295 --> 00:41:04,750 ‫هولناک است، هر جا که باشد 638 00:41:05,006 --> 00:41:06,674 ‫- چه مصیبتی رخ نموده؟ ‫- زنده‌اید، 639 00:41:07,000 --> 00:41:08,092 ‫و از آن بی‌خبرید 640 00:41:08,813 --> 00:41:10,886 ‫مظهر، منشأ 641 00:41:11,695 --> 00:41:15,516 ‫و چشمۀ خون‌تان باز ایستاده، ‫و سرچشمۀ آن خشکیده 642 00:41:16,500 --> 00:41:17,560 ‫پدرتان… 643 00:41:19,078 --> 00:41:20,021 ‫…به قتل رسیده 644 00:41:24,281 --> 00:41:25,289 ‫به دست که؟ 645 00:41:25,414 --> 00:41:27,862 ‫گویا نگهبانان خوابگاهش ‫دست بدین کار زده‌اند 646 00:41:28,672 --> 00:41:31,574 ‫دست و روی‌شان همه آغشته به خون بود 647 00:41:31,976 --> 00:41:35,327 ‫با این همه پشیمانم از خشم خویش ‫که چرا جانشان را ستاندم 648 00:41:37,125 --> 00:41:38,456 ‫چرا چنین کردی؟ 649 00:41:41,797 --> 00:41:44,378 ‫کیست که بتواند در آنِ واحد 650 00:41:45,516 --> 00:41:49,925 ‫حیران و فرزانه، آرام و آشفته، ‫بی طرف و پای‌بندِ پیمان باشد؟ 651 00:41:50,562 --> 00:41:51,552 ‫هیچ‌کس 652 00:41:53,453 --> 00:41:58,054 ‫یورش عشق سرکِشم ‫عقل درنگ‌کار را از میدان بدر کرد 653 00:41:58,108 --> 00:41:59,060 ‫دانکن… 654 00:41:59,844 --> 00:42:00,853 ‫…اینجا فتاده بود، 655 00:42:02,250 --> 00:42:05,399 ‫پوست سیم‌گون وی به ‫خون زرگونش مرصع گشته، 656 00:42:06,336 --> 00:42:07,711 ‫و زخم‌های دهان‌گشوده‌اش 657 00:42:07,781 --> 00:42:11,530 ‫گویی هر یک دهانه‌ای بود ‫برای فرورفتنِ تباهی در تن، 658 00:42:12,007 --> 00:42:13,699 ‫و آنک، قاتلانش، 659 00:42:14,344 --> 00:42:16,660 ‫آغشته بودند به رنگ جنایت‌شان، 660 00:42:17,281 --> 00:42:19,789 ‫و لخته‌های خون به‌مثابۀ غلافی سهمگین… 661 00:42:20,109 --> 00:42:21,309 ‫خنجرهایشان را پوشیده بود 662 00:42:21,967 --> 00:42:24,710 ‫کیست که دلی را پرمهر باشد، 663 00:42:26,648 --> 00:42:27,797 ‫و دلش برابر زِ مهر 664 00:42:28,031 --> 00:42:29,048 ‫توانا… 665 00:42:30,195 --> 00:42:31,634 ‫و باز بتواند دست بدارد؟ 666 00:42:33,622 --> 00:42:34,804 ‫بانو را دریابید 667 00:42:35,638 --> 00:42:37,505 ‫و چون این تن‌های شکنندۀ عریان را، 668 00:42:37,556 --> 00:42:39,806 ‫که به بادی رنجور می‌شوند، پوشاندیم، ‫گِرد آییم، 669 00:42:40,411 --> 00:42:43,411 ‫و این حادثۀ خونین را وارسی کنیم، ‫تا بیشتر بدان آگاه گردیم 670 00:42:54,031 --> 00:42:55,581 ‫چرا ما مُهرِ خَموشی بر لب زنیم؛ 671 00:42:56,075 --> 00:42:58,077 ‫دعوی این سخنان بیش از همه ما را سِزَد 672 00:42:58,164 --> 00:42:59,245 ‫باید گریخت 673 00:43:00,089 --> 00:43:02,717 ‫- هنوز وقت اشک‌ریختن ما فرا نرسیده ‫- بیا آنان را به خود واگذاریم 674 00:43:02,767 --> 00:43:06,275 ‫نمایش غم‌خواری به دروغ کاری‌ست ‫که مرد دَغَل به آسانی می‌تواند 675 00:43:06,742 --> 00:43:08,963 ‫- من به انگلستان می‌روم ‫- من نیز به ایرلند 676 00:43:09,945 --> 00:43:12,591 ‫اگر سرنوشت‌مان را از هم جدا نماییم، ‫هر دو ایمن‌تریم 677 00:43:13,008 --> 00:43:14,009 ‫اینجا، 678 00:43:15,633 --> 00:43:17,555 ‫در لبخندِ مردمان خنجرهاست 679 00:43:17,638 --> 00:43:19,427 ‫و هر که با ما همخون‌تر، ‫به ریختن خون‌مان نزدیک‌تر 680 00:43:19,477 --> 00:43:22,226 ‫تیر جان‌ستانی که از شست رها شده، ‫هنوز در اوج است، 681 00:43:22,367 --> 00:43:24,395 ‫و همان بِه که زِ آماجگاهش به دور باشیم 682 00:43:24,531 --> 00:43:25,646 ‫پس بر زین نشینیم، 683 00:43:25,976 --> 00:43:28,274 ‫و در بندِ بدرود نباشیم و تازان رویم 684 00:44:07,156 --> 00:44:08,814 ‫مکداف نیکدل می‌آید 685 00:44:17,512 --> 00:44:19,325 ‫سرورا، از کار جهان چه خبر؟ 686 00:44:20,737 --> 00:44:23,037 ‫آیا کسی می‌داند عاملِ ‫این جنایت بس خونین کیست؟ 687 00:44:23,625 --> 00:44:25,539 ‫آنان که مکبث از دم تیغ‌شان گذراند 688 00:44:25,831 --> 00:44:27,208 ‫افسوس! 689 00:44:27,968 --> 00:44:30,502 ‫- سودشان زین کار چه بوده؟ ‫- خب، اغوا شده بودند 690 00:44:31,367 --> 00:44:33,505 ‫دو پسر شاه، مالکوم و دانلبین، 691 00:44:33,556 --> 00:44:35,507 ‫روی نهان کرده و گریخته‌اند، و… 692 00:44:35,558 --> 00:44:37,718 ‫این امر آنان را آماجِ بدگمانی‌ها قرار می‌دهد 693 00:44:38,016 --> 00:44:42,348 ‫پس قریب به یقین ‫تاج و تخت از آنِ مکبث می‌شود 694 00:44:43,125 --> 00:44:44,225 ‫پادشاهی‌اش اعلام گشته، 695 00:44:44,438 --> 00:44:46,538 ‫و برای تاج‌گذاری به سوی دانسِنین روانه شده 696 00:44:46,602 --> 00:44:47,852 ‫تو نیز به دانسنین می‌روی؟ 697 00:44:48,906 --> 00:44:51,106 ‫نه، عمو زاده، من آهنگ فایف کرده‌ام 698 00:44:52,343 --> 00:44:53,150 ‫خب… 699 00:44:55,992 --> 00:44:56,904 ‫من بدان جا می‌روم 700 00:44:57,554 --> 00:44:59,240 ‫امید که کارها آنجا روبه‌راه باشد 701 00:44:59,547 --> 00:45:00,347 ‫بدرود! 702 00:45:02,063 --> 00:45:05,213 ‫مبادا که جامه‌های کهن ما بر تن‌مان ‫آسوده‌تر از جامه‌های نو باشد! 703 00:45:09,938 --> 00:45:12,711 ‫آن که یک جو عقلکی دارد، 704 00:45:13,656 --> 00:45:16,548 ‫چه باران و چه باد آید، 705 00:45:17,383 --> 00:45:21,804 ‫باید با قضا و بخت خود سازد 706 00:45:23,233 --> 00:45:28,018 ‫گرچه باران یک‌نفس بارَد 707 00:45:43,176 --> 00:45:45,995 ‫هفتاد سال را نیک به‌خاطر دارم، 708 00:45:47,078 --> 00:45:49,748 ‫و در این دوران 709 00:45:50,477 --> 00:45:51,917 ‫ساعاتی هراس‌انگیز، 710 00:45:52,617 --> 00:45:54,044 ‫و چیزهایی شگفت دیده‌ام 711 00:45:55,297 --> 00:45:57,131 ‫اما آنها همه در برابرِ… 712 00:45:58,414 --> 00:46:00,676 ‫این شب فلاکت‌بار به هیچ می‌مانند 713 00:46:01,116 --> 00:46:03,470 ‫اِی پدر عزیز، 714 00:46:05,273 --> 00:46:07,099 ‫می‌بینی که سپهر 715 00:46:07,226 --> 00:46:10,069 ‫برآشفته از کردار آدمی، 716 00:46:10,185 --> 00:46:12,303 ‫نمایش خون‌بارش را بیمِ توفان می‌دهد 717 00:46:12,354 --> 00:46:14,148 ‫بنا به ساعت اکنون روز است، 718 00:46:15,250 --> 00:46:18,444 ‫حال آنکه تاریکی شب ‫چراغِ گردانِ فلک را کُشته است 719 00:46:19,938 --> 00:46:21,155 ‫از چیرگیِ… 720 00:46:21,641 --> 00:46:22,865 ‫…شب است، 721 00:46:23,141 --> 00:46:25,576 ‫یا شرمگینی روز… 722 00:46:25,891 --> 00:46:28,569 ‫که ظلمتْ رویِ زمین را در گور می‌دارد، 723 00:46:28,620 --> 00:46:30,302 ‫آنگاه که روشنایی جانانه می‌باید ‫بر رویش بوسه زند؟ 724 00:46:30,352 --> 00:46:33,459 ‫این به مانند کاری که صورت گرفت، ‫خلاف طبیعت است 725 00:46:36,476 --> 00:46:38,005 ‫همین سه‌شنبه، 726 00:46:38,547 --> 00:46:41,665 ‫شاهینی پُرغرور پَر گرفته بود که 727 00:46:41,716 --> 00:46:44,845 ‫جغدی موش‌گیر بر وی تاخت ‫و در خاکش نهفت 728 00:46:45,555 --> 00:46:47,473 ‫و امری مسَلم و بس شگفت پیش آمد: 729 00:46:48,086 --> 00:46:51,018 ‫اسب‌های دانکن، آن زیبایان تیزتک 730 00:46:51,601 --> 00:46:53,516 ‫آن گوهران رخشان نژاد خویش، 731 00:46:53,680 --> 00:46:55,397 ‫از نو وحشی شدند، 732 00:46:55,570 --> 00:46:57,399 ‫درِ آخورهایشان را بشکستند، 733 00:46:57,524 --> 00:46:59,651 ‫رو در گریز نهادند، 734 00:46:59,805 --> 00:47:04,907 ‫و چنان‌که گویی عزم جنگ با آدمیان دارند، ‫سر به سرکِشی برداشتند 735 00:47:10,414 --> 00:47:12,539 ‫آورده‌اند که یکدیگر را دریده‌اند 736 00:47:51,555 --> 00:47:52,663 ‫تو اینک 737 00:47:54,742 --> 00:47:55,624 ‫پادشاه، 738 00:47:56,531 --> 00:47:57,501 ‫سپهسالار کودور، 739 00:47:58,695 --> 00:47:59,703 ‫سپهسالار گلامز، 740 00:48:02,055 --> 00:48:04,425 ‫هستی، چنان که ‫زنان طالع‌بین نویدت داده بودند 741 00:48:07,335 --> 00:48:10,335 ‫لیک مبادا برای رسیدن به مقصود ‫دست به پلیدترینِ کارها زده باشی 742 00:48:13,016 --> 00:48:15,917 ‫با این حال گفته بودند که ‫پادشاهی به فرزندانت نخواهد رسید، 743 00:48:15,968 --> 00:48:20,524 ‫بلکه من سردودمان و نیایِ ‫پادشاهان بسیار خواهم بود 744 00:48:21,492 --> 00:48:23,152 ‫گَر از دهانشان سخن راست برون آید… 745 00:48:24,578 --> 00:48:26,169 ‫چنان که گفته‌هایشان در حق تو، مکبث، 746 00:48:26,219 --> 00:48:27,656 ‫چنین درخشان از کار درآمده… 747 00:48:30,078 --> 00:48:32,995 ‫و اگر در حق تو نیکی کرده، ‫و حقایق را گفته باشند، 748 00:48:33,687 --> 00:48:36,193 ‫چرا لوحه‌خوان سرنوشت من نیز مباشند 749 00:48:37,991 --> 00:48:39,376 ‫و از امید لبریزم نکنند؟ 750 00:48:42,553 --> 00:48:43,703 ‫لیک، بس است، دَم دَرکِش 751 00:49:30,297 --> 00:49:32,554 ‫این هم بزرگترین میهمان ما 752 00:49:33,671 --> 00:49:35,071 ‫اگر او را از یاد برده بودیم، 753 00:49:35,172 --> 00:49:39,061 جای او در جشن بزرگ ما خالی می‌بود و جشن نه چنان می‌بود که می‌بایست 754 00:49:39,326 --> 00:49:43,148 امشب خوانی شکوهمند گسترده‌ایم، سرورا و درخواست حضور را دارم 755 00:49:43,984 --> 00:49:45,784 امروز پس از نیم‌روز قصد سواری دارید؟ 756 00:49:46,227 --> 00:49:47,234 آری، سرورم 757 00:49:47,289 --> 00:49:49,319 و گرنه دل‌مان می‌خواست از رای و نظر نیکوی شما که 758 00:49:49,369 --> 00:49:53,169 هم استوار است و هم پربرکت، در شورای امروز …بهره گیریم اما 759 00:49:53,568 --> 00:49:55,018 .این‌کار را به فردا می‌افکنیم 760 00:49:55,594 --> 00:49:56,703 خیلی دور می‌روی؟ 761 00:49:57,038 --> 00:49:59,206 سرورم، چندان دور که از اکنون تا شامگاه 762 00:49:59,414 --> 00:50:00,707 زمان را پر کند 763 00:50:01,063 --> 00:50:02,424 ،و اگر اسبم به خوبی نرود 764 00:50:02,483 --> 00:50:04,545 می‌بایست یکی دو ساعت از تاریکی شب را 765 00:50:04,827 --> 00:50:06,421 وام بستانم 766 00:50:08,414 --> 00:50:09,514 جشن ما را از یاد مبرید 767 00:50:10,086 --> 00:50:11,218 هرگز، سرورم 768 00:50:11,406 --> 00:50:14,657 شنیدیم که عموزادگان خون‌خوارِ ما در انگلستان و ایرلند پناه گرفته‌اند 769 00:50:14,707 --> 00:50:16,890 و به پدرکشی سنگدلانۀ خود اعتراف نمی‌کنند 770 00:50:17,461 --> 00:50:18,600 اما این بماند برای فردا که 771 00:50:18,650 --> 00:50:21,520 بررسی کارهای کشور به ما هر دو سخت نیازمند است 772 00:50:21,624 --> 00:50:22,824 اکنون بر اسب بپر بدرود 773 00:50:23,128 --> 00:50:24,428 تا شبانگاه که بازگردی 774 00:50:29,031 --> 00:50:30,320 فلیانس نیز با شما می‌آید؟ 775 00:50:35,383 --> 00:50:36,326 آری، سرورم 776 00:50:36,484 --> 00:50:38,829 اسبان‌تان چالاک و سخت‌پای باد 777 00:50:39,546 --> 00:50:41,496 شما را به پشت ایشان می‌سپارم 778 00:50:44,476 --> 00:50:45,276 بدرود 779 00:50:51,430 --> 00:50:53,010 آن کسان در آستانِ مایند؟ 780 00:50:54,344 --> 00:50:56,597 آری، سرورم 781 00:51:03,395 --> 00:51:05,397 دیروز نبود که با هم گفت‌وگو کردیم؟ 782 00:51:05,969 --> 00:51:07,699 آری - همچنان است که پادشاه می‌فرمایند - 783 00:51:07,749 --> 00:51:10,444 باری، در گفته‌های من درنگیدید؟ 784 00:51:13,047 --> 00:51:14,740 بدانید که این بنکوو بود 785 00:51:15,928 --> 00:51:17,242 که در روزگاران گذشته 786 00:51:18,006 --> 00:51:20,078 شما را چنان سیه‌روز می‌داشت 787 00:51:20,129 --> 00:51:22,329 و شما گناه آن را به پای مای بی‌گناه می‌نوشتید 788 00:51:22,766 --> 00:51:24,657 در آخرین گفت‌وگومان این نکته را بر شما باز نمودم 789 00:51:24,707 --> 00:51:26,877 بر شما اثبات نمودم که چگونه 790 00:51:27,089 --> 00:51:30,589 بازیچۀ دست شدید و لگدمال و کدام ابزارها در کار بود و کدام دست 791 00:51:30,721 --> 00:51:33,651 و هزار چیز دیگر که هر سبک‌مغز کم‌خرد دیگری را 792 00:51:33,758 --> 00:51:35,385 نیز قانع می‌کند که 793 00:51:35,578 --> 00:51:37,512 «بگوید: «این‌ها همه کار بنکوو بوده 794 00:51:37,846 --> 00:51:39,348 ما را از این مسئله آگاه کردید 795 00:51:39,615 --> 00:51:41,433 چنین کردم و بیش از این 796 00:51:41,539 --> 00:51:43,644 که سر همین نکته دوباره گرد هم آمدیم 797 00:51:45,452 --> 00:51:49,874 آیا در نهاد خویش چندان شکیبایی می‌بینید که از این‌ها درگذرید؟ 798 00:51:52,109 --> 00:51:53,403 …آیا چنان 799 00:51:54,008 --> 00:51:56,740 …انجیل‌پرستید که 800 00:51:57,164 --> 00:51:58,696 …این بزرگوار و فرزندانش را دعای خیر گویید 801 00:51:58,746 --> 00:52:00,946 با اینکه دست ستمکارش شما را بر لبۀ گور کشانده 802 00:52:01,031 --> 00:52:02,770 و کسان‌تان را برای همیشه به خاک سیاه نشانده؟ 803 00:52:02,820 --> 00:52:04,373 ما مَردیم، سرورم 804 00:52:04,461 --> 00:52:06,875 آری، در دفتر آمار شما نیز مرد به شمار می‌روید 805 00:52:07,171 --> 00:52:12,422 اما اگر شما را نیز در دفتر مردانگی جایی‌ست و نه پست‌ترین جا، بگویید تا 806 00:52:12,473 --> 00:52:14,332 من با دل‌تان از کاری دم زنم که 807 00:52:14,383 --> 00:52:16,718 به انجام‌رساندنش دشمن‌تان را از میان برمی‌دارد 808 00:52:16,969 --> 00:52:18,470 من درک می‌کنم، سرورم 809 00:52:18,961 --> 00:52:22,224 مَنی که از کژرفتاری‌ها و ستمگری‌های جهان چنان جانم به لب رسیده 810 00:52:22,411 --> 00:52:23,520 …که مرا از در افتادن با آن 811 00:52:23,570 --> 00:52:25,852 باکی نیست - من نیز چنینم - 812 00:52:26,186 --> 00:52:27,896 …چنان از شوربختی‌ها فرسوده‌ام 813 00:52:28,047 --> 00:52:32,097 و با بخت دست به گریبان که حاضرم زندگی‌ام را در هر فرصتی قمار کنم تا یا بهبودش بخشم 814 00:52:32,555 --> 00:52:33,610 یا عطایش را به لقایش 815 00:52:35,633 --> 00:52:37,948 هر دو بدانید که بنکوو دشمن‌تان بوده 816 00:52:41,132 --> 00:52:42,217 چنین است، سرورم 817 00:52:43,211 --> 00:52:44,246 چنان که دشمن من نیز 818 00:52:45,234 --> 00:52:48,125 و چنان دشمنی که هر دم از زندگانی‌اش 819 00:52:48,297 --> 00:52:51,002 تیغی‌ست بر رگ من 820 00:52:51,719 --> 00:52:54,915 و گرچه توانایی آن دارم که به چنگال قدرت خویش او را از پیش چشم بردارم 821 00:52:54,965 --> 00:52:57,165 ،و با اراده‌ام آن‌را تحقق بخشم چنین نباید کنم 822 00:52:57,578 --> 00:53:00,429 و از این‌روست که به یه یاری شما دل بسته‌ام 823 00:53:01,289 --> 00:53:03,640 تا به چند دلیل بی‌چون و چند 824 00:53:03,932 --> 00:53:05,432 کار را از چشم مردم پوشیده دارم 825 00:53:05,734 --> 00:53:08,353 سرورم، ما گوش به فرمان شماییم 826 00:53:08,516 --> 00:53:12,107 …تا پای جان - برق غیرت از شما می‌تابد - 827 00:53:12,265 --> 00:53:13,536 این کار می‌باید امشب پایان گیرد 828 00:53:13,586 --> 00:53:15,694 و دور از کاخ انجام گیرد …از یاد نرود که 829 00:53:15,968 --> 00:53:18,231 گردی از ماجرا نمی‌باید در دامن من نشیند …و برای آن‌که 830 00:53:18,281 --> 00:53:21,074 ،هیچ ناهمواری در کار نمانده باشد 831 00:53:22,624 --> 00:53:24,077 …فلیانس، پسرش نیز 832 00:53:24,531 --> 00:53:26,913 می‌باید در آن شب تار به همان سرنوشت دچار آید 833 00:53:29,375 --> 00:53:31,001 ما بر این کار عزم کردیم، سرورم 834 00:53:34,965 --> 00:53:36,465 حال عزم به عزیمت کنید 835 00:53:53,963 --> 00:53:55,263 بنکوو از دربار رفته است؟ 836 00:53:55,425 --> 00:53:57,986 آری، بانوی من اما شب دوباره باز می‌گردد 837 00:54:04,828 --> 00:54:06,036 سرورم، چگونه‌اید؟ 838 00:54:08,225 --> 00:54:09,623 چرا گوشه گرفته‌اید 839 00:54:10,319 --> 00:54:13,001 و با اندوه‌بارترین خیال‌ها همنشین شده‌اید 840 00:54:13,922 --> 00:54:17,939 و غرقِ اندیشه‌هایی هستید که می‌باید با مرگ کسانی که آماج‌شان بودند، مرده باشند؟ 841 00:54:17,984 --> 00:54:20,256 آنچه را که هیچ چاره‌ای نباشد باید از یاد برد 842 00:54:20,307 --> 00:54:22,093 گذشته دیگر گذشته 843 00:54:23,445 --> 00:54:26,515 ما مار را زخم زده‌ایم اما نکشته‌ایم 844 00:54:28,023 --> 00:54:29,726 زخمش التیام می‌یابد و باز همان خواهد شد که بود 845 00:54:29,776 --> 00:54:33,563 و همان دندان همچنان در کمین شرارت ناتوان‌مان خواهد نشست 846 00:54:35,163 --> 00:54:38,769 پیوستن به کاروان کسانی که در طلب آسودگی خویش به مُلک آسایش روانه‌شان کردیم 847 00:54:38,819 --> 00:54:42,239 بـِه از زیستن با شکنجۀ جان در آسیمگی بی‌پایان 848 00:54:44,414 --> 00:54:45,826 دانکن در گور خویش خفته است 849 00:54:46,054 --> 00:54:48,829 چه خوش‌خوابیِ از پیِ تب پُر تابِ زندگی 850 00:54:50,156 --> 00:54:53,124 خیانت آنچه می‌توانست کرد …دیگر نه پولاد، نه زهر 851 00:54:53,175 --> 00:54:56,086 نه بدخواهیِ خودی، نه لشکر بیگانه …و نه هیچی 852 00:54:57,126 --> 00:54:58,430 در وی کارگر نیست… 853 00:54:58,594 --> 00:55:01,258 آرام باش، سرورم 854 00:55:01,844 --> 00:55:03,510 این چهرۀ دژم را خرم کن 855 00:55:04,273 --> 00:55:07,222 امشب را در میان میهمانان خویش خندان و خوشرو باش 856 00:55:09,852 --> 00:55:12,727 آه، همسر عزیز، سرم کژدُم‌زار است 857 00:55:14,078 --> 00:55:17,357 می‌دانی که بنکوو و پسرش فلیانس زنده‌اند 858 00:55:17,828 --> 00:55:20,058 در پادشاهی طبعِ او چیزی فرمان‌رواست که 859 00:55:20,109 --> 00:55:22,737 از آن می‌باید هراسید و آن دلیری بسیارِ اوست 860 00:55:24,750 --> 00:55:27,450 و با آن پُردلی وی را خردی‌ست 861 00:55:27,501 --> 00:55:29,652 راهنمای دلیری او به اقدام با پروا 862 00:55:29,703 --> 00:55:32,914 تنها از اوست که بیمی …به دل دارم 863 00:55:32,984 --> 00:55:35,292 باید این ماجرا را رها کنی 864 00:55:37,328 --> 00:55:38,628 او به خواهران پرخاش کرد 865 00:55:39,211 --> 00:55:42,811 هنگامی که نخست، نام شاهی بر من نهادند و ایشان را فرمود تا با او سخن گویند 866 00:55:43,375 --> 00:55:44,217 …آن‌گاه 867 00:55:44,438 --> 00:55:49,097 آنان پیشگویانه وی را به نام پدرِ دودمانی از شاهان درود فرستادند 868 00:55:49,258 --> 00:55:51,892 بر سر من افسری نهادند بی‌بر 869 00:55:52,008 --> 00:55:54,269 و در دستم دستواره‌ای سترون 870 00:55:54,519 --> 00:55:57,119 ،تا دستی که از تبارِ من نباشد آن‌را از چنگم به‌در برد 871 00:55:57,305 --> 00:55:59,357 پسری از من جانشین من نباشد ،اگر چنین باشد 872 00:56:00,361 --> 00:56:02,944 پس من در راه فرزندان بنکوو ذهنم را آشفته ساختم 873 00:56:03,468 --> 00:56:05,530 و خون دانکن نازنین را ریخته‌ام 874 00:56:05,602 --> 00:56:08,633 و زهر دُژکامی به جامِ آسایش خویش کرده‌ام؟ 875 00:56:08,781 --> 00:56:12,037 و گوهر جاوید جان خویش را به کف دشمن انسان سپرده‌ام 876 00:56:12,088 --> 00:56:13,997 تا ایشان را به شاهی برسانم 877 00:56:15,648 --> 00:56:19,044 !تخمۀ بنکوو را شاه کنم 878 00:56:19,445 --> 00:56:22,005 اما طبیعت که ایشان را سند جاودانگی نداده است 879 00:56:22,062 --> 00:56:23,173 همچنان امیدی باقیست 880 00:56:24,787 --> 00:56:26,337 می‌توان ایشان را از پای در آورد 881 00:56:26,781 --> 00:56:28,053 پس غم مدار 882 00:56:30,055 --> 00:56:31,139 پیش از آن‌که 883 00:56:31,586 --> 00:56:33,350 شب‌پره در شبستان پرسه‌ای زند 884 00:56:34,078 --> 00:56:38,304 و زنجرۀ پولک‌بال به ندای خداوندِ سیه‌کار جادوان با زنجیرۀ خواب‌آور آوای‌اش 885 00:56:38,585 --> 00:56:40,190 ،زنگولۀ خمیازه‌کش شب را به صدا در آورد 886 00:56:40,231 --> 00:56:42,609 کاری کرده خواهد شد که دل‌ها را بلرزاند 887 00:56:44,055 --> 00:56:45,320 چه خواهد شد؟ 888 00:56:46,125 --> 00:56:48,323 در پی دانستن‌اش نباش، نازنین 889 00:56:49,352 --> 00:56:50,952 که چون کرده شد، بر آن آفرین گویی 890 00:56:53,358 --> 00:56:54,537 بیا، ای شب دیده‌دوز 891 00:56:56,031 --> 00:57:00,210 و چشمان مهربان روز دل‌سوز را بردوز 892 00:57:01,242 --> 00:57:03,672 و با دستان ناپیدای خون‌آلودت 893 00:57:04,672 --> 00:57:08,802 از هم بگسل آن رشتۀ بزرگ زندگی را که هراسانم می‌دارد 894 00:57:09,850 --> 00:57:10,900 روشنایی تیرگی می‌گیرد 895 00:57:11,930 --> 00:57:14,265 و زاغ به سوی بیشۀ زاغستان بال می‌کشد 896 00:57:15,850 --> 00:57:18,202 نیک‌سرشتانِ روز از توش و توان رفته و فرو می‌خسبند 897 00:57:18,252 --> 00:57:20,939 و آن‌گاه سیه‌کارانِ شب از پی شکارهای خویش برمی‌خیزند 898 00:57:22,399 --> 00:57:25,068 از سخنانم در شگفتی اما آرام باش 899 00:57:28,697 --> 00:57:32,075 آنچه پایه‌اش بر شر است به شر نیرو می‌گیرد 900 00:58:09,909 --> 00:58:11,614 تو را که گفت که به ما بپیوندی؟ 901 00:58:12,438 --> 00:58:13,283 مکبث 902 00:58:14,954 --> 00:58:16,254 به او بدگمان نباید بود 903 00:58:16,305 --> 00:58:20,040 زیرا وی آنچه را که باید کرد به درستی به ما خواهد گفت 904 00:58:20,656 --> 00:58:21,958 پس با ما بمان 905 00:58:26,234 --> 00:58:27,034 !نور 906 00:58:27,641 --> 00:58:28,441 !نور 907 00:58:32,629 --> 00:58:33,979 !مشعل را بده، پسرم 908 00:58:53,850 --> 00:58:55,116 امشب بارانی‌ست 909 00:58:55,734 --> 00:58:56,910 بگذارد ببارد 910 00:59:09,521 --> 00:59:10,381 !فلیانس 911 00:59:23,770 --> 00:59:25,021 !بگریز، فلیانس 912 00:59:25,741 --> 00:59:26,689 !بگریز 913 00:59:39,521 --> 00:59:40,955 تنها یک نفر را به خاک انداختیم 914 00:59:41,005 --> 00:59:42,288 پسر گریخت 915 00:59:43,630 --> 00:59:45,917 نیمۀ بهتر کار از چنگ‌مان به‌در رفت 916 00:59:45,968 --> 00:59:47,001 باری، برویم 917 00:59:47,530 --> 00:59:49,580 و بگوییم که کار تا کجا به انجام رسیده است 918 01:01:15,491 --> 01:01:17,342 این را چه می‌گویی که 919 01:01:17,476 --> 01:01:19,691 مکداف از آمدن به میهمانی شاهانۀ ما سر باز زده است؟ 920 01:01:19,741 --> 01:01:22,013 سرورم، کسی را سراغش فرستاده‌اید؟ - 921 01:01:23,668 --> 01:01:25,016 هر یک جای خویش را می‌دانید 922 01:01:25,397 --> 01:01:26,392 بنشینید 923 01:01:26,984 --> 01:01:28,519 بر مِهتر و کهترِتان 924 01:01:28,853 --> 01:01:29,999 .از دل درود 925 01:01:33,930 --> 01:01:36,736 بر گردِ میز به‌زودی پیمانه‌ای می‌باید زد 926 01:01:48,476 --> 01:01:49,916 روی‌ات خونین است 927 01:01:49,967 --> 01:01:51,125 خون بنکووست، سرورم 928 01:01:51,751 --> 01:01:53,878 بر روی تو بهتر تا در تویِ او 929 01:01:54,694 --> 01:01:55,838 کارش را ساختی؟ 930 01:01:56,203 --> 01:01:57,632 سرورم، گلویش را بُریدم 931 01:01:57,727 --> 01:01:59,092 .این از او 932 01:01:59,562 --> 01:02:02,011 آفرین بر بهترینِ گلوبُران 933 01:02:02,711 --> 01:02:04,640 اما چه خوب آن کس که با فلیانس همین کرده باشد 934 01:02:04,690 --> 01:02:06,849 اگر تو چنین کرده باشی، بی‌مانندی 935 01:02:08,032 --> 01:02:09,727 ،ای قبلۀ عالم 936 01:02:13,462 --> 01:02:15,191 فلیانس گریخت 937 01:02:17,647 --> 01:02:20,697 باز آن بلا به جانم افتاد اگر چنین نمی‌شد، همه‌چیز بی‌نقص می‌شد 938 01:02:21,829 --> 01:02:23,528 اما از جانب بنکوو که جای نگرانی نیست؟ 939 01:02:23,578 --> 01:02:25,159 نه، سرورم 940 01:02:25,742 --> 01:02:29,414 او بی هیچ‌جای نگرانی در چاله‌ای افتاده است با بیست زخمِ کاری بر سرش 941 01:02:29,750 --> 01:02:31,457 که کمترینش مرگ‌آور است 942 01:02:32,535 --> 01:02:34,043 افعی بزرگ به خاک افتاد 943 01:02:34,420 --> 01:02:37,129 اما بچه ماری که گریخت، روزی بنا به طبیعت خویش زهر به بار خواهد آورد 944 01:02:37,179 --> 01:02:38,798 اگر چه هنوز دندان برنیاورده 945 01:02:39,677 --> 01:02:40,677 اکنون بروید 946 01:02:41,050 --> 01:02:42,218 سرورم 947 01:02:43,052 --> 01:02:44,512 اشارتی به شادخواری نمی‌کنید 948 01:02:45,096 --> 01:02:46,723 !یادآور شیرین‌سخن 949 01:02:47,468 --> 01:02:50,143 …باری، خوش‌گوار بادا سور با اشتهایِ خوش و 950 01:02:50,219 --> 01:02:51,585 !تندرستی - !با هر دو - 951 01:02:52,466 --> 01:02:53,646 اعلی‌حضرت، لطفاً جلوس بفرمایید 952 01:02:53,696 --> 01:02:56,473 اگر بنکووی نازنین‌مان نیز در میان‌مان می‌بود 953 01:02:56,524 --> 01:02:58,625 از بزرگان کشور در جمع‌مان کسی کم نمی‌بود 954 01:02:58,676 --> 01:03:01,001 دلم می‌خواهد نبودنش را به حساب نامهربانی‌اش بگذارم 955 01:03:01,051 --> 01:03:02,229 تا رویدادی ناگوار 956 01:03:02,280 --> 01:03:04,907 ،سرورا علت غیبت، بدقولی اوست 957 01:03:05,027 --> 01:03:08,036 اعلی‌حضرت ما را به هم‌نشینی خود سرفراز نمی‌کنند؟ 958 01:03:10,016 --> 01:03:11,539 سرورا، این‌جا یک جای خالی هست 959 01:03:21,238 --> 01:03:22,842 سرورم، از چه پریشان‌خاطرید؟ 960 01:03:25,721 --> 01:03:27,096 این کار کدام‌تان است؟ 961 01:03:28,501 --> 01:03:29,599 کدام کار، سرورم؟ 962 01:03:30,061 --> 01:03:31,461 مگو که این کار من است 963 01:03:36,016 --> 01:03:37,148 …هرگز 964 01:03:37,507 --> 01:03:41,235 کاکُل خونینت را برای من مَجُنبان - آقایان، برخیزید - 965 01:03:41,314 --> 01:03:43,946 پادشاه ناخوش است - بنشینید، دوستان ارجمند - 966 01:03:44,012 --> 01:03:46,130 سرورم از روزگار جوانی بسیار به این حال می‌افتد 967 01:03:46,180 --> 01:03:47,241 خواهش می‌کنم، بنشینید 968 01:03:47,470 --> 01:03:49,243 این یک حملۀ گذراست …دمی دیگر 969 01:03:49,660 --> 01:03:50,828 به خود می‌آید 970 01:03:52,350 --> 01:03:53,456 مگر تو مرد نیستی؟ 971 01:03:53,507 --> 01:03:55,958 هستم، و آن هم چگونه مردی 972 01:03:56,016 --> 01:03:58,617 مردی که چشم بر چنان چیزی تواند دوخت که ابلیس هم زهره‌اش را ندارد 973 01:03:58,667 --> 01:04:00,567 این نقش خیال از ترسِ توست 974 01:04:00,618 --> 01:04:02,924 این همان خنجرِ در-هوا-نقش-بسته‌ای‌ست که می‌گفتی تو را به سوی دانکن راند 975 01:04:02,965 --> 01:04:06,469 اگر این منم که این جای‌ام، او را دیدم 976 01:04:06,520 --> 01:04:08,304 !وه، که شرم‌آور است 977 01:04:08,562 --> 01:04:11,324 روزگاری بود که ،چون مغز کسی را می‌کوفتند 978 01:04:11,387 --> 01:04:13,118 .مرد می‌مُرد و بس 979 01:04:13,222 --> 01:04:17,105 اما امروز باز برمی‌خیزند با بیست زخم کاری بر تارِک سر 980 01:04:17,156 --> 01:04:18,856 و ما را از جا می‌پرانند 981 01:04:18,913 --> 01:04:21,359 !این شگفت‌تر ست از آن جنایت 982 01:04:24,084 --> 01:04:24,984 !برو 983 01:04:25,493 --> 01:04:26,587 !از برابر چشمم دور شو 984 01:04:26,657 --> 01:04:28,241 استخوانت پوک است 985 01:04:28,417 --> 01:04:29,941 خون‌ات سرد 986 01:04:30,313 --> 01:04:32,578 و آن چشمانِ خیره تهی از هر معنا 987 01:04:34,473 --> 01:04:36,624 !که چنان زل زدی 988 01:04:38,594 --> 01:04:40,711 !دور شو، سایۀ ترسناک 989 01:04:40,798 --> 01:04:43,297 مسخرۀ پوچ، دور شو 990 01:05:02,016 --> 01:05:02,942 که اینطور 991 01:05:04,523 --> 01:05:05,528 ،همین که می‌رود 992 01:05:07,899 --> 01:05:09,073 دوباره مرد می‌شوم 993 01:05:10,163 --> 01:05:12,546 دوستان ارجمندم، حیرت مکنید 994 01:05:12,597 --> 01:05:14,579 من دچار ناخوشی‌ای شگفتم که 995 01:05:14,871 --> 01:05:16,706 نزدیکانم از آن آگاهند 996 01:05:17,146 --> 01:05:19,610 عیش‌مان را تباه کردی و مجلس شیرین‌مان را 997 01:05:19,661 --> 01:05:21,694 با این شاهکارهای شلوغ‌بازی بر هم زدی 998 01:05:22,674 --> 01:05:24,474 چگونه تواند بود که چنین چیزهایی باشد 999 01:05:24,866 --> 01:05:26,374 و چون ابر تابستانی ناگهان ما را فرو گیرد 1000 01:05:26,424 --> 01:05:29,051 و در حیرت فرو نبرد؟ از شما در شگفتم 1001 01:05:30,064 --> 01:05:31,864 و هم از حال خویش 1002 01:05:31,915 --> 01:05:33,973 که از دیدن چنین منظری 1003 01:05:34,024 --> 01:05:37,768 چگونه رنگ از رُخان من از ترس می‌پرد اما سرخی گونه‌های شما همچنان پابرجاست 1004 01:05:37,976 --> 01:05:39,296 کدامین منظر، سرورم؟ 1005 01:05:39,347 --> 01:05:40,813 خواهش می‌کنم چیزی مگویید 1006 01:05:41,437 --> 01:05:43,609 که از این پریشان‌حال‌تر شود پرس‌وجو خشمگین‌اش می‌کند 1007 01:05:43,659 --> 01:05:44,942 !شب به‌خیر 1008 01:05:45,367 --> 01:05:47,695 پای‌بند ترتیبِ رفتن مباشید و هر چه زودتر بروید 1009 01:05:47,828 --> 01:05:48,628 شب‌به‌خیر 1010 01:05:48,930 --> 01:05:52,283 …و پادشاه را سلامت با - !شب همگی به‌خیر - 1011 01:05:58,227 --> 01:05:59,540 خون می‌طلبد 1012 01:06:00,991 --> 01:06:01,918 اینطور می‌گویند 1013 01:06:04,430 --> 01:06:05,671 خون، خون می‌طلبد 1014 01:06:08,813 --> 01:06:11,552 آورده‌اند که سنگ از جای غلتیده و درخت به زبان آمده 1015 01:06:13,476 --> 01:06:16,766 و فال‌زنان از پرواز زاغ و زاغچه و کلاغ 1016 01:06:16,817 --> 01:06:20,228 پرده از نهفته‌ترین رازِ مرد خونی برگرفته‌اند 1017 01:06:23,172 --> 01:06:24,190 چه پاسی‌ست از شب؟ 1018 01:06:25,609 --> 01:06:28,152 پاسِ گیر و دارِ شب با روز که ندانی کدام است و کدام 1019 01:06:29,875 --> 01:06:31,739 این را چه می‌گویی که 1020 01:06:31,790 --> 01:06:34,190 مکداف از آمدن به میهمانی شاهانۀ ما سر باز زده‌ست؟ 1021 01:06:35,714 --> 01:06:37,614 کسی را برای خبرگیری از او فرستاده‌اید؟ 1022 01:06:39,266 --> 01:06:41,919 از گوشه و کنار از او خبری خواهد رسید اما در هرحال کسی را خواهم فرستاد 1023 01:06:41,969 --> 01:06:45,269 در خانۀ هیچ‌یک‌شان نیست که خدمتکار خبرچینی نداشته باشم 1024 01:06:47,429 --> 01:06:51,079 فردا به سروقتِ خواهرانِ جادو خواهم رفت می‌باید بیش از این با من سخن بگویند 1025 01:06:52,227 --> 01:06:53,469 غرق خونم 1026 01:06:54,250 --> 01:06:57,469 چنان خود را در دریای خون کشانده‌ام که واپس کشیدن‌ام همان‌اندازه جان‌فرساست 1027 01:06:57,519 --> 01:07:00,059 .که پیش‌خزیدنم 1028 01:07:02,743 --> 01:07:06,899 مرا چیزهایی شگفت در سر است که بی‌هیچ درنگ در کارِشان می‌باید به سَرچنگ در آیند 1029 01:07:08,679 --> 01:07:09,944 و در کار آیند 1030 01:07:12,620 --> 01:07:14,615 تو را مایۀ خوشی همۀ جان‌ها کم است؛ 1031 01:07:15,813 --> 01:07:16,659 خواب 1032 01:07:17,641 --> 01:07:19,245 بیا، برویم تا بخُسبیم 1033 01:07:22,156 --> 01:07:25,543 ترس شگفت و وهم‌آفرینِ من ترسِ مرد ناآزموده‌ای ست که 1034 01:07:27,170 --> 01:07:28,720 می‌باید به آزمون سخت گماشته شود 1035 01:07:30,930 --> 01:07:32,758 ما هنوز در میدان جنایت تازه‌کاریم 1036 01:07:46,096 --> 01:07:47,440 زمان فرا رسیده است 1037 01:07:48,375 --> 01:07:49,483 زمان فرا رسیده است 1038 01:07:50,579 --> 01:07:53,863 « فردا » 1039 01:08:19,809 --> 01:08:22,141 ،مرا از سوزش شَستم ندایی می‌رسد ناگاه 1040 01:08:23,169 --> 01:08:25,728 که چیزی بدکُنش این سو نهاده پای اندر راه 1041 01:08:28,731 --> 01:08:32,360 ‫چه شده، ‫عجوزگانِ پنهانکارِ سیه‌کارِ نیم‌شب؟ 1042 01:08:33,611 --> 01:08:34,945 در چه کار اید؟ 1043 01:08:35,414 --> 01:08:36,447 …کاری که 1044 01:08:36,851 --> 01:08:38,240 نامی‌ش نیست 1045 01:08:38,944 --> 01:08:40,844 شما را به همان پیشه‌ای که در پیش دارید 1046 01:08:41,284 --> 01:08:44,039 و من از چند و چونِ آن هیچ نمی‌دانم، سوگند که مرا پاسخ گویید 1047 01:08:44,089 --> 01:08:46,289 حتی تا آن‌گاه که نابودی نیز ،خود به فریاد آید 1048 01:08:46,484 --> 01:08:48,167 :به آنچه می‌گویم پاسخ گویید 1049 01:08:48,718 --> 01:08:50,252 بگو بپرس 1050 01:08:50,554 --> 01:08:51,712 پاسخ خواهیم گفت 1051 01:08:51,844 --> 01:08:55,883 از زبان ما می‌خواهی شنید یا از زبانِ استادان‌مان؟ 1052 01:08:56,320 --> 01:08:57,270 ایشان را فرا خوانید 1053 01:08:58,803 --> 01:08:59,970 بذارید ببینم‌شان 1054 01:09:07,186 --> 01:09:08,396 دو چندان، دو چندان 1055 01:09:08,875 --> 01:09:10,022 بلای دردمندان 1056 01:09:10,546 --> 01:09:11,732 فروزان باد آتش 1057 01:09:11,944 --> 01:09:13,776 و دیگ جوشان 1058 01:09:27,602 --> 01:09:30,084 سر انگشتان یک کودک که زاد از روسپی‌مادر 1059 01:09:31,043 --> 01:09:32,336 …رها شد جسم بی‌جانش 1060 01:09:33,375 --> 01:09:34,422 به پشت خندقی ایدر 1061 01:09:37,091 --> 01:09:39,510 جگرگاهِ جهودِ کافر بدرگ 1062 01:09:40,659 --> 01:09:41,859 زهرۀ بز 1063 01:09:41,974 --> 01:09:43,681 تراشۀ شاخِ خَرزهره 1064 01:09:44,233 --> 01:09:46,892 خسوف‌دیده 1065 01:09:46,989 --> 01:09:49,854 بُریدۀ بینی ترک و لبِ تاتار 1066 01:09:50,247 --> 01:09:52,523 و این خون یک شب‌کور 1067 01:09:52,574 --> 01:09:54,650 داخل بیانداز - داخل بیانداز - 1068 01:09:54,817 --> 01:09:57,027 بگردیم، بگردیم، به کار دیگبانی 1069 01:09:57,078 --> 01:09:59,822 بریزیم در آن زَهر زِ هَر دست که دانی 1070 01:10:00,040 --> 01:10:02,783 به هم سازید افسونی که آتش کند برپا 1071 01:10:03,163 --> 01:10:04,994 به هم جوشید 1072 01:10:05,138 --> 01:10:07,413 همچون آش دوزخبا 1073 01:10:10,668 --> 01:10:11,584 …بگو 1074 01:10:11,917 --> 01:10:14,267 …ای نیروی ناشناس - او اندیشه‌های تو را می‌داند - 1075 01:10:14,406 --> 01:10:17,256 به سخنش گوش فرا ده اما هیچ مگو 1076 01:10:17,590 --> 01:10:19,633 !مکبث! مکبث 1077 01:10:19,851 --> 01:10:20,926 !مکبث 1078 01:10:21,797 --> 01:10:23,679 بترس از مکداف 1079 01:10:24,472 --> 01:10:26,682 بترس از سپهسالارِ فایف 1080 01:10:26,843 --> 01:10:29,193 هر چه هستی، از هشدارت سپاسگزارم 1081 01:10:29,244 --> 01:10:30,853 درست بر رگِ ترسم انگشت نهادی 1082 01:10:30,972 --> 01:10:33,606 …اما کلمه‌ای دیگر - او فرمان‌برِ کسی نیست - 1083 01:10:34,344 --> 01:10:37,359 اما یکی دیگر هست تواناتر از این 1084 01:10:37,820 --> 01:10:40,070 !مکبث! مکبث 1085 01:10:40,297 --> 01:10:42,657 !مکبث - کاش سه گوش می‌داشتم تا همه را بر تو می‌گماشتم - 1086 01:10:42,707 --> 01:10:45,826 خون‌ریز باش و بی‌باک و آهنین‌عزم 1087 01:10:46,035 --> 01:10:48,933 بر نیروی بشری خنده زن 1088 01:10:49,121 --> 01:10:52,374 زیرا مادر نزاییده کسی که مکبث را آسیبی تواند رساند 1089 01:10:53,362 --> 01:10:54,710 پس زنده بمان، مکداف 1090 01:10:55,377 --> 01:10:56,921 مرا چه ترسی‌ست از تو؟ 1091 01:10:57,656 --> 01:11:01,008 اما من می‌خواهم ایمنی خود را ایمن‌تر کنم و از سرنوشت سندی بستانم 1092 01:11:01,425 --> 01:11:02,987 تو زنده نخواهی ماند 1093 01:11:03,124 --> 01:11:06,132 تا من به ترسِ ترسان‌دل بگویم که دروغ می‌گوید 1094 01:11:06,183 --> 01:11:07,848 و در غرش تندر نیز به خواب روم 1095 01:11:09,266 --> 01:11:10,351 این چیست؟ 1096 01:11:11,679 --> 01:11:13,479 که بر می‌آی شاه‌وار 1097 01:11:13,530 --> 01:11:16,690 دیهیم و نگین پادشاهی بر تارک کودکانه؟ 1098 01:11:16,759 --> 01:11:19,193 به او گوش دار اما سخن مگو 1099 01:11:19,472 --> 01:11:20,486 …مکبث 1100 01:11:20,891 --> 01:11:22,947 مکبث هرگز روی شکست نخواهد دید 1101 01:11:23,252 --> 01:11:25,407 …مگر آن روز که جنگل بزرگ بِرنام 1102 01:11:25,664 --> 01:11:29,370 از فراز تپۀ دانسینِین روی بدو آورد 1103 01:11:29,809 --> 01:11:30,996 هرگز چنین نخواهد شد 1104 01:11:31,875 --> 01:11:33,775 کدام کَس جنگل را به فرمان درتواند آورد 1105 01:11:34,320 --> 01:11:37,129 و درخت را فرمان تواند داد که …ریشۀ در خاک فروبستۀ خویش را برکند؟ اما 1106 01:11:37,179 --> 01:11:39,158 دلم همچنان برای دانستن یک چیز می‌تپد 1107 01:11:39,208 --> 01:11:41,549 :بگویید با من که شما این همه می‌دانید 1108 01:11:42,999 --> 01:11:46,303 آیا فرزندان بنکوو هرگز بر این پادشاهی فرمان‌روایی خواهند کرد؟ 1109 01:11:48,374 --> 01:11:50,140 بیش از این مخواه که بدانی 1110 01:11:51,392 --> 01:11:52,685 بیش از این مخواه 1111 01:11:53,422 --> 01:11:54,603 که بدانی 1112 01:12:21,750 --> 01:12:23,050 خواهران جادو را ندیدی؟ 1113 01:12:23,413 --> 01:12:25,342 نه، سرورم - از کنار تو نگذشتند؟ - 1114 01:12:26,977 --> 01:12:28,178 به راستی نه، سرورم 1115 01:12:28,359 --> 01:12:31,131 سوزان باد هوایی که ایشان بر آن سوارند 1116 01:12:31,281 --> 01:12:33,934 و به‌نفرینِ آنان که بدیشان پشت‌گرم‌اند 1117 01:12:34,727 --> 01:12:37,354 صدای پای اسب به گوش‌ام رسید که آمده است؟ 1118 01:12:37,922 --> 01:12:40,272 دو یا سه تن که خبر آورده‌اند 1119 01:12:40,633 --> 01:12:42,383 مکداف به انگلستان گریخته است، سرورم 1120 01:12:43,219 --> 01:12:44,369 به انگلستان گریخته است؟ 1121 01:12:44,491 --> 01:12:45,549 بله، سرورم 1122 01:12:47,577 --> 01:12:48,477 ،ای زمان 1123 01:12:48,991 --> 01:12:50,941 تو بر هنرنمایی‌های هولناکم پیشی می‌گیری 1124 01:12:51,211 --> 01:12:52,411 ،از این دم 1125 01:12:52,758 --> 01:12:54,455 نخست‌زادانِ دلم 1126 01:12:54,507 --> 01:12:56,907 همانا نخست‌زادانِ دستم خواهند بود …و از هم اکنون 1127 01:12:57,023 --> 01:12:59,126 ،تا تاج کردار بر سر پندار نشیند 1128 01:12:59,320 --> 01:13:01,503 !پندار همان و کردار همان 1129 01:13:01,726 --> 01:13:04,796 بر دژ مکداف شبیخون خواهم برد و فایف را تصرف خواهم کرد 1130 01:13:04,947 --> 01:13:07,551 و همسر و کودکانش را و هر نگون‌بختی را که 1131 01:13:07,632 --> 01:13:11,138 از تخمۀ اوست، به دم تیغ خواهم سپرد 1132 01:13:11,445 --> 01:13:13,307 دیوانه‌وار لاف نباید زد 1133 01:13:13,380 --> 01:13:15,703 این کار را کرد باید پیش از آن‌که عزم به سردی گراید 1134 01:13:15,753 --> 01:13:17,811 !اما رویابینی بس است 1135 01:13:44,430 --> 01:13:47,591 من چیزی جز آن نمی‌گویم که چیزهایی شگرف رخ داده است 1136 01:13:48,992 --> 01:13:51,679 مکبث بر دانکن نازنین جگر می‌سوزاند 1137 01:13:52,602 --> 01:13:53,931 بعد از این‌که مُرد 1138 01:13:54,570 --> 01:13:56,967 و بنکووی به راستی دلاور تا دیرگاهِ شب به گردش می‌پردازد 1139 01:13:57,017 --> 01:13:58,936 و اگر خوش داشته باشید، می‌توان گفت که 1140 01:13:59,249 --> 01:14:00,562 فلیانس او را کشته است 1141 01:14:01,211 --> 01:14:02,314 زیرا فلیانس گریخته است 1142 01:14:02,476 --> 01:14:04,108 تا دیرگاهِ شب نباید گردش کرد 1143 01:14:04,942 --> 01:14:08,070 شنیده‌ام که مکداف مورد غضب پادشاه قرار گرفته است 1144 01:14:08,309 --> 01:14:10,230 جناب، می‌توانید بگویید کجا پناه گرفته است؟ 1145 01:14:10,280 --> 01:14:12,580 مالکوم و پسر دانکن که 1146 01:14:13,180 --> 01:14:15,661 …این جبار حق پدری او را خورده است 1147 01:14:16,203 --> 01:14:17,703 در دربار انگلستان به سر می‌برد 1148 01:14:18,101 --> 01:14:20,708 مکداف نیز بدان جا رفته است تا درخواست یاری کند 1149 01:14:21,256 --> 01:14:23,537 و این خبر مکبث را چنان برآشفته است که 1150 01:14:23,588 --> 01:14:25,838 جنگ را کمر بسته است 1151 01:14:27,055 --> 01:14:30,009 ای کاش فرشتۀ رحمتی به دربار انگلستان پرواز کند 1152 01:14:30,060 --> 01:14:32,469 و پیام وی را پیش از رسیدنش باز گوید 1153 01:14:33,531 --> 01:14:37,266 تا این کشور بلاکشِ ما را که گرفتار چنگال اهریمن است 1154 01:14:38,867 --> 01:14:40,019 …هر چه زودتر 1155 01:14:41,000 --> 01:14:41,895 فرخندگی بازآید 1156 01:14:51,822 --> 01:14:54,366 چه کرده بود که می‌بایست از سرزمینش بگریزد؟ 1157 01:14:54,416 --> 01:14:56,869 باید شکیبا باشید، خانم - اما او نبود - 1158 01:14:57,252 --> 01:14:59,046 گریزش دیوانگی بود 1159 01:14:59,213 --> 01:15:03,042 کاری هم که نکرده باشیم، ترس‌مان ما را خائن جلوه می‌دهد 1160 01:15:03,093 --> 01:15:06,837 شما که نمی‌دانید این کار از سر ترس بوده یا خرمندی 1161 01:15:06,891 --> 01:15:07,838 !خرمندی 1162 01:15:08,421 --> 01:15:09,631 …ترک کردن زن 1163 01:15:10,148 --> 01:15:11,655 …و فرزند 1164 01:15:11,789 --> 01:15:16,430 و خانه و زندگی و نام و نشانش و گریختن خردمندی‌ست؟ 1165 01:15:17,336 --> 01:15:18,849 او ما را دوست نمی‌دارد 1166 01:15:19,601 --> 01:15:21,727 در ذاتش عاطفه نیست 1167 01:15:22,561 --> 01:15:24,104 …حتی سسک ناچیز هم 1168 01:15:24,422 --> 01:15:26,774 با همه خُردی در لانه می‌ماند 1169 01:15:26,891 --> 01:15:29,651 و با جغد بر سر جوجگان‌اش می‌جنگد 1170 01:15:29,711 --> 01:15:31,028 دخترعموی عزیزتر از جانم 1171 01:15:31,188 --> 01:15:33,530 خواهش می‌کنم خویشتن‌دار باشید 1172 01:15:33,602 --> 01:15:34,948 اما شوهرت 1173 01:15:35,139 --> 01:15:36,742 بزرگ‌زاده است 1174 01:15:36,918 --> 01:15:40,287 …و خردمند و باریک‌بین و 1175 01:15:40,662 --> 01:15:43,332 زیر و بم زمانه را از همه بهتر می‌شناسد 1176 01:15:44,668 --> 01:15:46,752 بیش از این دل سخن گفتنم نیست 1177 01:15:47,680 --> 01:15:51,048 اما چه زمانۀ ستم‌کاری‌ست که در آن آدمی خیانتکار باشد 1178 01:15:51,179 --> 01:15:52,883 و خود از آن بی‌خبر 1179 01:15:53,016 --> 01:15:54,468 روزگاری که از چیزی هراسانیم 1180 01:15:54,632 --> 01:15:58,263 و دل به پِچ‌پِچه‌ها می‌سپاریم بی‌آن‌که بدانیم از چه هراسانیم 1181 01:15:58,797 --> 01:16:02,392 بلکه بر سر دریایی سرکش و شوریده شناوریم 1182 01:16:02,819 --> 01:16:05,229 و به هر سو روان‌ایم 1183 01:16:05,406 --> 01:16:06,438 دختر عموی زیبایم 1184 01:16:09,530 --> 01:16:10,734 این پسر هم پدر دارد 1185 01:16:12,055 --> 01:16:13,570 و هم پدر ندارد 1186 01:16:15,826 --> 01:16:16,740 …سیراه 1187 01:16:18,327 --> 01:16:19,535 پدرت مُرده 1188 01:16:20,461 --> 01:16:22,579 الان چه خواهی کرد؟ چگونه خواهی زیست؟ 1189 01:16:22,953 --> 01:16:25,249 هر چند تو می‌گویی اما پدرم نمُرده است 1190 01:16:25,476 --> 01:16:26,583 چرا، مُرده است 1191 01:16:26,976 --> 01:16:28,794 با درد بی‌پدری چه خواهی کرد؟ 1192 01:16:29,002 --> 01:16:29,878 !خیر 1193 01:16:30,227 --> 01:16:31,844 تو با درد بی‌شوهری چه خواهی کرد؟ 1194 01:16:32,297 --> 01:16:35,175 هِه! برای من بیست‌بیست شوهر در هر بازاری هست 1195 01:16:35,509 --> 01:16:38,345 لابد می‌خری… که باز بفروشی 1196 01:16:38,447 --> 01:16:40,597 چه زیرکانه سخن می‌گویی 1197 01:16:40,891 --> 01:16:43,308 !کودک به این خُردی و به این زیرکی 1198 01:16:44,385 --> 01:16:46,520 پدرم خائن بود، مادر؟ 1199 01:16:47,484 --> 01:16:48,814 دردا که بود 1200 01:16:49,375 --> 01:16:50,691 خائن چه کسی را می‌گویند؟ 1201 01:16:52,586 --> 01:16:54,027 …کسی که 1202 01:16:54,570 --> 01:16:56,613 سوگند خورَد و سپس دروغ گوید 1203 01:16:57,194 --> 01:16:59,575 هر کس که چنین کند خائن است؟ 1204 01:16:59,984 --> 01:17:02,202 هر کس که چنین کند، خائن است 1205 01:17:02,561 --> 01:17:03,761 و باید به دار آویخته شود 1206 01:17:04,391 --> 01:17:06,091 چه کسی باید ایشان را به دار آویزد؟ 1207 01:17:06,218 --> 01:17:08,000 خب، مردان شریف 1208 01:17:08,617 --> 01:17:09,459 ،پس 1209 01:17:10,391 --> 01:17:12,641 ،آنان که سوگند دروغ می‌خورند باید دیوانه باشند 1210 01:17:13,180 --> 01:17:15,320 زیرا چنان بسیارند که 1211 01:17:15,370 --> 01:17:17,620 می‌توانند مردان شریف را بگیرند و به دار آویزند 1212 01:17:19,046 --> 01:17:19,796 !بانو 1213 01:17:19,851 --> 01:17:20,971 !چه حرف‌ها می‌زنی 1214 01:17:21,054 --> 01:17:22,431 !سلام بر شما، بانوی زیبا 1215 01:17:22,563 --> 01:17:24,141 شما مرا نمی‌شناسید 1216 01:17:24,192 --> 01:17:26,643 اما من خاندان والا تبارِ شما را به خوبی می‌شناسم 1217 01:17:26,938 --> 01:17:29,563 می‌ترسم خبری به‌زودی برای شما در راه باشد 1218 01:17:29,656 --> 01:17:32,232 ،اگر اندرز نوکرتان را می‌شنوید 1219 01:17:32,283 --> 01:17:34,276 این‌جا نمانید 1220 01:17:34,494 --> 01:17:36,061 و با کودکان‌تان بروید 1221 01:17:36,112 --> 01:17:38,655 به کجا بگریزم؟ من با هیچکس بد نکرده‌ام 1222 01:17:40,450 --> 01:17:41,867 اما الان به یادم آمد 1223 01:17:43,467 --> 01:17:46,997 که من در این جهان خاکی‌ام جایی که آزار رساندن چه بسا ستوده باشد 1224 01:17:47,651 --> 01:17:50,500 و نیکی گهگاه حماقتی خطرناک به شمار آید 1225 01:17:51,371 --> 01:17:54,087 پس این دفاع زنانه به چه‌کار می‌آید 1226 01:17:54,138 --> 01:17:55,964 که بگویم من با هیچ‌کس بد نکرده‌ام؟ 1227 01:18:11,205 --> 01:18:12,305 شوهرت کجاست؟ 1228 01:18:12,356 --> 01:18:15,067 امیدوارم در چنان جای پلیدی نباشد که 1229 01:18:15,118 --> 01:18:17,110 چون تویی را به او دسترس باشد 1230 01:18:17,161 --> 01:18:18,661 او خائن است - تو دروغ می‌گویی - 1231 01:18:22,929 --> 01:18:25,327 !نه! نه 1232 01:18:35,318 --> 01:18:37,798 بیا کنج خلوتی بیابیم 1233 01:18:38,391 --> 01:18:40,801 و بگرییم تا دل پردردمان خالی شود 1234 01:18:40,938 --> 01:18:43,178 اما بهتر آن‌که شمشیر خون‌ریز را بچسبیم 1235 01:18:43,508 --> 01:18:44,680 و همچون نیک‌مردان 1236 01:18:44,960 --> 01:18:47,210 در راه زادگاهِ از پا درافتادۀ خویش به پا خیزیم 1237 01:18:47,609 --> 01:18:51,180 که هر بامداد در آن بیوگانی تازه شیون سر می‌کنند و یتیمانی تاز فغان می‌کنند 1238 01:18:51,230 --> 01:18:53,187 و اندوهانی تازه خود را بر سینۀ گنبد آسمان می‌کوبند 1239 01:18:53,237 --> 01:18:55,580 و آسمان آن‌ها را چنان پژواکی می‌دهد که گویی با اسکاتلند همدرد است 1240 01:18:55,630 --> 01:18:57,526 و همان شیون دردناک را سر داده است 1241 01:18:58,172 --> 01:19:00,237 آنچه گفتید چه بسا چنین باشد 1242 01:19:00,828 --> 01:19:03,865 این جبار را که بردن نام‌اش نیز ،بر زبان‌مان داغ می‌نهد 1243 01:19:04,076 --> 01:19:05,826 روزگاری شریف می‌پنداشتند 1244 01:19:07,563 --> 01:19:08,704 بنگر، کی‌ست که می‌آید؟ 1245 01:19:09,969 --> 01:19:11,206 پسرعموی گرامی من 1246 01:19:11,445 --> 01:19:12,374 خوش آمدی 1247 01:19:12,858 --> 01:19:13,858 هان، شناختمش 1248 01:19:13,918 --> 01:19:16,878 سرورم، این اسباب جدایی را هر چه زودتر !از میان بردار 1249 01:19:17,227 --> 01:19:18,880 آمین، سرورم 1250 01:19:19,852 --> 01:19:21,452 اسکاتلند همانجا که بود هنوز هست؟ 1251 01:19:21,680 --> 01:19:23,093 !دریغا، سرزمین نگون‌بخت 1252 01:19:24,195 --> 01:19:25,805 از به یادآوردن خود نیز بیمناک است 1253 01:19:25,855 --> 01:19:28,765 کجا می‌توانیم آن را سرزمین مادری بنامیم که گورستان ماست 1254 01:19:28,953 --> 01:19:31,643 …آن‌جا که جز از همه‌جا بی‌خبران را 1255 01:19:31,859 --> 01:19:35,022 خنده بر لب نمی‌توان دید 1256 01:19:36,430 --> 01:19:40,652 آن‌جا که آه و ناله‌ها و فریادهای آسمان‌شکاف را 1257 01:19:40,781 --> 01:19:42,029 گوش شنوایی نیست 1258 01:19:42,125 --> 01:19:46,074 آن‌جا که اندوهِ جانکاه چیزی‌ست همه‌جا یاب 1259 01:19:46,773 --> 01:19:48,023 تازه‌ترین مصیبت کدام است؟ 1260 01:19:48,352 --> 01:19:50,412 مصیبت‌ها چنان دم به دم می‌رسند که 1261 01:19:50,463 --> 01:19:52,414 از مصیبت ساعت پیش دم نمی‌توان زد 1262 01:19:52,671 --> 01:19:53,749 از همسرم چه خبر؟ 1263 01:19:57,023 --> 01:19:57,778 باری، خوب است 1264 01:19:59,117 --> 01:20:00,172 و از فرزندانم؟ 1265 01:20:00,922 --> 01:20:01,722 آن‌ها هم خوبند 1266 01:20:04,093 --> 01:20:06,193 آن جبار که آسایش‌شان را بر هم نزده است؟ 1267 01:20:07,664 --> 01:20:10,849 نه، تا زمانی که من ترک‌شان می‌گفتم در آسایش بودند 1268 01:20:13,116 --> 01:20:14,716 در سخن‌گفتن کم مایه می‌گذارید 1269 01:20:15,105 --> 01:20:15,856 بگویید چه شده است؟ 1270 01:20:15,906 --> 01:20:19,566 چون بدین‌سو روی می‌کردم تا خبرهایی را ،بیاورم که تاب آوردن‌شان را نداشتم 1271 01:20:19,656 --> 01:20:23,111 همه‌جا پیچیده بود که بسیاری از مردان ارجمند سر به شورش برداشته‌اند 1272 01:20:23,445 --> 01:20:24,780 اکنون زمان یاوری‌ست 1273 01:20:24,842 --> 01:20:27,292 نگاه شما بر اسکاتلند سرباز می‌آفریند 1274 01:20:27,343 --> 01:20:30,610 زنان را نیز به میدان جنگ می‌آورد تا این مصیبت سهمگین را از میان بردارند 1275 01:20:30,660 --> 01:20:31,787 ایشان را مژدگانی ده 1276 01:20:32,719 --> 01:20:33,955 ما بدان‌سو می‌آییم 1277 01:20:34,633 --> 01:20:38,278 پادشاه بزرگوار انگلستان ده‌هزار سپاهی را به سرکردگیِ سیوار نیک‌خو به ما سپرده است 1278 01:20:38,328 --> 01:20:41,528 سربازی توانمندتر و بهتر از او در همۀ عالم مسیحیت نیست 1279 01:20:42,703 --> 01:20:45,593 کاش این مژده را با مژده‌ای پاسخ می‌توانستم گفت 1280 01:20:45,670 --> 01:20:47,886 اما مرا سخنانی‌ست 1281 01:20:48,641 --> 01:20:50,891 که می‌باید در فضای بیابان به فغان بر زبان رانم 1282 01:20:51,078 --> 01:20:52,878 تا به هیچ گوشی نرسد 1283 01:20:53,037 --> 01:20:54,142 در چه بابی‌ست؟ 1284 01:20:54,531 --> 01:20:55,931 در بابِ کار و بارِ همگان است 1285 01:20:56,609 --> 01:20:58,809 یا دردی‌ست که تنها یک سینه را مالامال می‌کند؟ 1286 01:20:58,984 --> 01:21:03,026 دردی‌ست که هر خاطر شریفی را از آن سهمی‌ست اما 1287 01:21:04,499 --> 01:21:06,029 سهم اصلی تنها تو را ست 1288 01:21:07,304 --> 01:21:09,074 اگر مرا ست، از من پنهان مدار 1289 01:21:09,975 --> 01:21:11,451 زودتر بگو تا بدانم 1290 01:21:13,305 --> 01:21:16,081 مبادا که گوش‌هاتان زبان مرا تا ابد نفرین کنند 1291 01:21:17,070 --> 01:21:20,159 چرا که آن‌ها را با ناخوش‌ترین صدایی فرو می‌گیرد 1292 01:21:20,441 --> 01:21:21,962 که هرگز نشنیده‌اید 1293 01:21:24,733 --> 01:21:25,715 حدس می‌توانم زد 1294 01:21:28,383 --> 01:21:29,845 بر کوشک شما شبیخون آورده‌اند 1295 01:21:30,031 --> 01:21:31,847 …و همسر و کودکان‌تان را 1296 01:21:32,141 --> 01:21:34,599 وحشیانه کشته‌اند ،اگر بگویم که چه کرده‌اند 1297 01:21:36,781 --> 01:21:40,564 تن بی‌جان شما نیز بر تلِ کُشتگانِ این آهوانِ در دام افتاده خواهد افتاد 1298 01:21:42,004 --> 01:21:43,233 !خدای مهربان 1299 01:21:44,382 --> 01:21:46,486 !های، مرد 1300 01:21:47,391 --> 01:21:48,941 سخنان پردرد و غم را بر زبان آور 1301 01:21:49,516 --> 01:21:52,826 غمی که بر زبان نیاید، در دل گران‌بار چندان نجوا می‌کند 1302 01:21:52,937 --> 01:21:54,453 تا که دل در هم شکند 1303 01:21:58,640 --> 01:22:00,250 فرزندانم را نیز؟ 1304 01:22:01,828 --> 01:22:03,044 …همسر و فرزندان 1305 01:22:03,320 --> 01:22:04,171 و خدمتکاران 1306 01:22:04,492 --> 01:22:06,882 و هر که را که یافتند - …همسرم را - 1307 01:22:08,141 --> 01:22:09,634 نیز کُشتند؟ - گفتم - 1308 01:22:10,312 --> 01:22:11,386 آرام باش 1309 01:22:12,633 --> 01:22:15,140 …بیا تا از کین‌خواهی بی‌کران دارویی بسازیم 1310 01:22:15,351 --> 01:22:18,101 درمان این دردِ جانکاه را - او بی‌بچه است - 1311 01:22:21,688 --> 01:22:23,982 و بچه‌های زیبای مرا؟ 1312 01:22:24,796 --> 01:22:26,026 گفتی همه را؟ 1313 01:22:28,164 --> 01:22:29,404 !ای بوم شوم 1314 01:22:29,656 --> 01:22:30,456 همه؟ 1315 01:22:31,641 --> 01:22:34,839 یعنی همۀ جوجگان زیبایم را با مادرشان به یک تازش ناگهان کُشتند؟ 1316 01:22:34,890 --> 01:22:37,078 مردانه با آن دراُفت - چنین می‌کنم - 1317 01:22:38,078 --> 01:22:40,515 اما مردانه نیز باید احساسش کنم 1318 01:22:42,047 --> 01:22:46,004 چگونه از یاد توانم برد که اینان بودند و مرا عزیزترینان بودند 1319 01:22:46,718 --> 01:22:49,194 آیا آسمان نظاره کرد و جانب ایشان را نگرفت؟ 1320 01:22:51,335 --> 01:22:52,735 ،مکداف روسیاه 1321 01:22:54,313 --> 01:22:55,714 اینان همه از برای تو به خاک افتادند 1322 01:22:55,764 --> 01:22:58,317 برای منِ ناچیز ایشان که گناهی نکرده بودند. برای خاطر من بود که 1323 01:22:58,367 --> 01:23:00,101 مرگ به جان‌شان افتاد 1324 01:23:00,185 --> 01:23:02,035 خداوندا، اکنون آرامش‌شان ببخش - …این - 1325 01:23:02,226 --> 01:23:04,326 آن سنگ فسانی باد که بر آن تیغ خویش تیز کنی 1326 01:23:04,602 --> 01:23:07,609 غم را به خشم بدل کن آتش دل را منشان 1327 01:23:07,731 --> 01:23:09,570 شعله‌ور کن - کاش می‌توانستم چون زنان - 1328 01:23:09,620 --> 01:23:11,466 به چشم اشک بریزم و به زبان لاف مردی زنم 1329 01:23:11,516 --> 01:23:12,640 اما ای خدای مهربان 1330 01:23:12,714 --> 01:23:14,273 دوری را همه از میان بردار 1331 01:23:14,324 --> 01:23:18,828 و مرا و این دیوِ اسکاتلند را رویاروی بگذار 1332 01:23:19,148 --> 01:23:21,581 و او را در تیغ‌رسِ من نِه 1333 01:23:23,227 --> 01:23:24,377 ،اگر جان به‌در برد 1334 01:23:27,633 --> 01:23:28,883 تو نیز بر او ببخشای 1335 01:23:52,821 --> 01:23:54,571 کِی بود آخرین باری که به راه افتاد؟ 1336 01:23:54,739 --> 01:23:56,789 ،از زمانی که پادشاه به میدان جنگ رفته است 1337 01:23:57,008 --> 01:23:59,661 دیده‌ام که از بستر برمی‌خیزد 1338 01:23:59,850 --> 01:24:01,580 بالاپوش‌اش را به دوش می‌افکند 1339 01:24:01,870 --> 01:24:03,331 در گنجه‌اش را باز می‌کند 1340 01:24:03,772 --> 01:24:06,376 کاغذی برمی‌دارد و تا می‌زند 1341 01:24:06,711 --> 01:24:08,411 بر روی آن چیزی می‌نویسد و می‌خواند 1342 01:24:08,593 --> 01:24:10,130 و سپس مهر می‌کند 1343 01:24:10,326 --> 01:24:12,465 و دوباره به بستر بازمی‌گردد …و 1344 01:24:12,984 --> 01:24:15,833 این‌ها همه را در حالی می‌کند که در خواب ژرف است 1345 01:24:15,884 --> 01:24:18,597 در این جنب‌وجوشِ خواب‌آلوده جز راه رفتن 1346 01:24:18,648 --> 01:24:22,559 ‫و کارهای دیگر، ‫هیچ شنیده‌ای گهگاه چیزی بگوید؟ 1347 01:24:22,883 --> 01:24:26,271 قربان، سخنانی می‌گوید که نمی‌خواهم پشت سرش بازگو کنم 1348 01:24:26,813 --> 01:24:28,815 نه به شما خواهم گفت و نه به هیچ‌کسِ دیگر 1349 01:24:29,078 --> 01:24:31,735 تا شاهدی در میان نباشد که بگوید درست می‌گویم 1350 01:24:32,241 --> 01:24:34,821 های، دارد می‌آید 1351 01:24:41,334 --> 01:24:45,624 همان کارها را می‌کند به جان خودم، در خوابِ ژرف است 1352 01:24:45,762 --> 01:24:47,876 پنهان شوید و نگاهش کنید 1353 01:24:48,068 --> 01:24:50,295 می‌بینی، چشم‌هایش باز است - آری - 1354 01:24:50,589 --> 01:24:53,597 اما حس بینایی‌شان بسته - شمع را از کجا آورده؟ - 1355 01:24:53,835 --> 01:24:56,760 در کنارش بوده به دستور او همیشه شمع در کنارش هست 1356 01:24:59,246 --> 01:25:00,513 این چه کاری‌ست که می‌کند؟ 1357 01:25:01,473 --> 01:25:03,323 ببین، چگونه دست‌هایش را به هم می‌ساید 1358 01:25:03,401 --> 01:25:06,529 دیده‌ام که یک ربع ساعت همین‌کار را می‌کند 1359 01:25:11,983 --> 01:25:13,568 هنوز یک لکۀ دیگر هست 1360 01:25:13,744 --> 01:25:15,153 گوش دار! حرف می‌زند 1361 01:25:15,624 --> 01:25:17,322 !گم شو، لکۀ لعنتی 1362 01:25:17,654 --> 01:25:19,115 !می‌گویم گم شو 1363 01:25:19,546 --> 01:25:20,387 ،یک 1364 01:25:22,781 --> 01:25:23,581 ،دو 1365 01:25:24,500 --> 01:25:25,413 خیلی خوب 1366 01:25:26,709 --> 01:25:27,957 وقت کار است 1367 01:25:29,516 --> 01:25:31,305 !دوزخ چه دودناک است 1368 01:25:31,914 --> 01:25:33,797 !اُف بر تو سرورم، اُف 1369 01:25:33,923 --> 01:25:35,274 سرباز و ترس؟ 1370 01:25:35,734 --> 01:25:37,514 ‫ما را چه ترسی‌ست از ‫این‌که کسی بداند یا نداند، 1371 01:25:37,564 --> 01:25:39,769 هنگامی که هیچ‌کس را قدرتِ بازخواست از ما نباشد؟ 1372 01:25:39,819 --> 01:25:40,619 …اما 1373 01:25:41,444 --> 01:25:44,474 که گمان می‌کرد که این همه خون در تن پیرمرد باشد؟ 1374 01:25:45,718 --> 01:25:47,218 سپهسالار فایف زنی داشت 1375 01:25:47,359 --> 01:25:49,187 اکنون کجاست؟ 1376 01:25:50,991 --> 01:25:52,056 چه؟ 1377 01:25:53,584 --> 01:25:56,611 بس است، سرور من بس است 1378 01:25:56,694 --> 01:25:58,690 برو. برو 1379 01:25:58,741 --> 01:26:00,517 تو از چیزی خبردار شده‌ای که نباید 1380 01:26:00,567 --> 01:26:02,534 چیزهایی گفت که نمی‌بایست 1381 01:26:02,701 --> 01:26:04,077 از این بابت یقین دارم 1382 01:26:04,945 --> 01:26:07,205 باز بوی خون هست 1383 01:26:08,688 --> 01:26:10,961 همۀ عطرهای عربستان 1384 01:26:11,012 --> 01:26:13,086 بوی چسبیده به این دست کوچک را نخواهد برد 1385 01:26:13,375 --> 01:26:14,379 !وای 1386 01:26:15,505 --> 01:26:17,006 !وای! وای 1387 01:26:32,423 --> 01:26:34,315 !چه آهی 1388 01:26:35,188 --> 01:26:37,527 !چه دل پُر دردی 1389 01:26:39,297 --> 01:26:41,489 این دردی‌ست که درمانش از من ساخته نیست 1390 01:26:42,253 --> 01:26:44,493 اما من می‌شناسم کسانی را که در خواب راه می‌رفته‌اند 1391 01:26:44,543 --> 01:26:46,453 و در بستر به پاکی چشم از جهان بسته‌اند 1392 01:26:47,366 --> 01:26:48,246 خدای من 1393 01:26:49,148 --> 01:26:50,457 !خدا همه‌مان را ببخشد 1394 01:26:50,688 --> 01:26:52,959 دست‌هایت را بشوی بالاپوش‌ات را بپوش 1395 01:26:53,312 --> 01:26:54,753 چنین رنگ‌پریده منما 1396 01:26:56,023 --> 01:26:58,965 باز می‌گویم، بنکوو در خاک خفته است 1397 01:26:59,152 --> 01:27:00,759 از گور بیرون نمی‌تواند آمد 1398 01:27:01,245 --> 01:27:03,052 زمزمه‌های ناشایستی بر زبان‌هاست 1399 01:27:03,705 --> 01:27:06,723 کارهای ناهنجار دردسرهای ناهنجار می‌زاید 1400 01:27:07,744 --> 01:27:11,978 سرهای آلایشناک رازهای خود را در گوشِ کر بالش‌هاشان فرو می‌خوانند 1401 01:27:12,258 --> 01:27:14,773 او را به کشیش بیشتر نیاز است تا به پزشک 1402 01:27:16,133 --> 01:27:18,276 الان به بستر می‌رود؟ - یکسر - 1403 01:27:18,444 --> 01:27:19,944 بر در روازه می‌کوبند 1404 01:27:20,361 --> 01:27:21,654 بیا، بیا 1405 01:27:23,072 --> 01:27:24,115 بیا، بیا 1406 01:27:24,660 --> 01:27:25,909 دستت را به من ده 1407 01:27:27,413 --> 01:27:29,454 کار شده را ناشده نتوان کرد 1408 01:27:31,936 --> 01:27:32,916 به بستر 1409 01:27:34,317 --> 01:27:35,210 به بستر 1410 01:27:36,457 --> 01:27:37,257 !به بستر 1411 01:27:39,469 --> 01:27:40,465 !به بستر 1412 01:27:50,858 --> 01:27:52,608 این که پیش روی ماست، کدام جنگل است؟ 1413 01:27:52,811 --> 01:27:53,978 جنگلِ بِرنام 1414 01:27:54,836 --> 01:27:56,914 سپاه انگلیس نزدیک است به سرکردگیِ مالکوم 1415 01:27:56,965 --> 01:27:59,067 و پسرعمویش سیوارد و مکداف بزرگوار 1416 01:27:59,526 --> 01:28:01,176 آتش انتقام در دل‌شان زبانه می‌کشد 1417 01:28:01,335 --> 01:28:02,487 جبار چه می‌کند؟ 1418 01:28:02,891 --> 01:28:05,365 قلعۀ بزرگِ دانسینین را سخت باروبندی می‌کند 1419 01:28:06,055 --> 01:28:09,036 برخی او را دیوانه می‌دانند ،و دیگرانی که از او نه‌چندان بیزارند 1420 01:28:09,086 --> 01:28:11,236 نام این کار را خشم و خروش دلاورانه می‌گذارند 1421 01:28:11,578 --> 01:28:14,179 اما، بی گمان بیماری سرکش خویش را 1422 01:28:14,230 --> 01:28:15,416 دیگر بند نمی‌تواند زد 1423 01:28:15,580 --> 01:28:18,753 اکنون حس می‌کند که جنایت‌های پنهانش به دستانش چسبیده است 1424 01:28:19,391 --> 01:28:21,391 فرمانبران‌اش از پی فرمان از جای می‌جنبند 1425 01:28:21,748 --> 01:28:22,749 نه از سر مِهر 1426 01:28:23,466 --> 01:28:26,177 اکنون حس می‌کند که ردای شاهی بر اندام وی برازنده نیست 1427 01:28:26,617 --> 01:28:29,067 همچون دُزدکی کوتوله که قبای غول را بر تن کرده باشد 1428 01:28:29,750 --> 01:28:34,394 ،شیطان سیَه‌رویت کند !کله‌پوکِ رنگِ رو پریده 1429 01:28:35,109 --> 01:28:36,813 این قیافۀ ابلهانه چیست؟ 1430 01:28:37,468 --> 01:28:39,524 …ده هزار اند - ده هزار غاز، ناکَس؟ - 1431 01:28:39,960 --> 01:28:40,859 سرباز، آقا 1432 01:28:40,910 --> 01:28:45,089 برو چهره‌ات را خونین کن تا سرخیِ خون سفیدی ترس‌ات را بپوشاند، پسرکِ بی‌جگر 1433 01:28:45,225 --> 01:28:47,699 کدام سربازان، احمق؟ 1434 01:28:48,250 --> 01:28:49,325 !جان‌ات برآید 1435 01:28:49,419 --> 01:28:52,089 ،گونه‌هایت که به رنگ گچ است ترس در دل‌های دیگران می‌نشاند 1436 01:28:52,139 --> 01:28:54,581 کدام سربازان، رنگ‌پریده؟ 1437 01:28:54,768 --> 01:28:56,374 سپاه انگلستان، قربان 1438 01:28:56,492 --> 01:28:57,709 برو گورت را گم کن 1439 01:28:58,461 --> 01:28:59,377 !سیتن 1440 01:29:00,883 --> 01:29:02,755 …بیمار دل می‌شوم وقتی می‌بینم 1441 01:29:02,945 --> 01:29:04,424 !سیتن، گوش دار 1442 01:29:04,758 --> 01:29:07,043 این زوری که می‌آورند ،یا مرا شادی همیشگی می‌بخشد 1443 01:29:07,093 --> 01:29:08,493 یا هم‌امروز از جای برمی‌کَند 1444 01:29:08,890 --> 01:29:10,190 من دراز زیسته‌ام 1445 01:29:10,523 --> 01:29:12,932 زندگی‌ام را روی به سوی خزان 1446 01:29:13,453 --> 01:29:16,436 و برگ‌ریزان است ،و مرا به آنچه رهاوردِ پیری‌ست 1447 01:29:16,487 --> 01:29:18,646 …از عزت و مهر و فرمان‌بری 1448 01:29:18,800 --> 01:29:21,065 ،و خیلِ دوستان چشم نمی‌باید داشت 1449 01:29:22,242 --> 01:29:22,992 !سیتن 1450 01:29:23,312 --> 01:29:24,277 تازه چیست؟ 1451 01:29:24,578 --> 01:29:26,529 گزارش‌ها همه درست بوده، سرورم 1452 01:29:26,695 --> 01:29:29,991 تا گوشت بر استخوانم هست، خواهم جنگید 1453 01:29:30,202 --> 01:29:31,848 جوشن‌ام را بده - هنوز به آن نیازی نیست - 1454 01:29:31,898 --> 01:29:32,843 می‌خواهم بپوشم‌اش 1455 01:29:32,894 --> 01:29:34,968 باز هم سوار بفرستید همه‌جا را بگردید 1456 01:29:35,093 --> 01:29:36,893 هر که را دم از ترس زد، به دار آویزید 1457 01:29:37,983 --> 01:29:39,381 جوشن‌ام را بده 1458 01:29:41,355 --> 01:29:42,712 بیمارت چگونه است، پزشک؟ 1459 01:29:42,763 --> 01:29:44,380 چندان بیمار نیست، سرورم 1460 01:29:44,431 --> 01:29:48,092 ،آزرده است و هجوم خیال‌ها آسوده‌اش نمی‌گذارد 1461 01:29:49,952 --> 01:29:51,095 درمانش کن 1462 01:29:51,351 --> 01:29:54,807 خاطر بیمار را درمان نمی‌توانی کرد؟ 1463 01:29:55,188 --> 01:29:57,588 اندوه ریشه‌کرده در جان را از آن برنمی‌توانی کَند؟ 1464 01:29:57,641 --> 01:30:00,313 نقش پریشانی را از مغز نمی‌توانی بُرد؟ …و با 1465 01:30:00,453 --> 01:30:02,031 نوش دارویی فراموش‌زا 1466 01:30:02,161 --> 01:30:05,161 بارِ گران‌افتاده بر دل را از سینۀ گران‌بار نمی‌توانی سترد؟ 1467 01:30:05,930 --> 01:30:08,655 این دردی‌ست که بیمار خود می‌باید درمان کند 1468 01:30:10,563 --> 01:30:12,575 پس پزشکی‌ات را پیش سگان انداز 1469 01:30:12,930 --> 01:30:14,202 که مرا هیچ به کار نیاید 1470 01:30:14,508 --> 01:30:15,578 …سیتن 1471 01:30:16,039 --> 01:30:17,205 سوار بفرست 1472 01:30:18,054 --> 01:30:20,741 تا جنگل برنام به سوی دانسینین نیامده است 1473 01:30:20,891 --> 01:30:23,878 مرا نه از مرگ بیم است و نه از هیچ‌چیز مرگ‌آور 1474 01:30:25,672 --> 01:30:28,549 هر سربازی شاخه‌ای ببُرد 1475 01:30:28,874 --> 01:30:30,468 و پیش روی خود دارد 1476 01:30:30,703 --> 01:30:31,844 به چشم 1477 01:30:32,245 --> 01:30:34,881 ما جز این نمی‌دانیم که جبار آسوده‌خاطر 1478 01:30:35,101 --> 01:30:38,309 در دانسنین نشسته است و می‌گذارد که آن را در میان گیریم 1479 01:30:38,490 --> 01:30:39,811 تنها امیدش همین است 1480 01:30:40,061 --> 01:30:43,106 و هیچ‌کس در خدمت او نمی‌ماند مگر آنان که ناگزیرند 1481 01:30:43,439 --> 01:30:45,066 و دل‌شان نیز در این کار نیست 1482 01:30:45,187 --> 01:30:48,111 درفش‌ها را بر باروهای بیرونی بیاویزید 1483 01:30:48,289 --> 01:30:50,446 هنوز فریاد «دارند می‌آیند» برپاست 1484 01:30:50,573 --> 01:30:53,941 اما استواری دژ ما هر محاصره‌ای را به سُخره می‌گیرد 1485 01:30:53,992 --> 01:30:58,297 بگذار این‌جا چندان بمانند که گرسنگی و بیماری فرو خورَدِشان 1486 01:31:32,580 --> 01:31:34,115 سپاهِ یکمِ ما را رهبری کنید 1487 01:31:34,574 --> 01:31:38,097 مکداف گران‌قدر و ما دیگر کارها را بر عهده خواهیم گرفت بر حسب نقشۀ جنگ 1488 01:31:38,453 --> 01:31:41,003 ما را کاری جز این نیست که امشب سپاه جبار را بیابیم و 1489 01:31:41,132 --> 01:31:43,708 ،اگر ایشان را نتوانیم شکست !ما خود شکسته به 1490 01:31:44,362 --> 01:31:46,794 برای رسیدن به آن، پیش به سوی جنگ 1491 01:32:17,157 --> 01:32:19,244 اگر آنانی که می‌بایست در صف ما باشند ،به ایشان نپیوسته بودند 1492 01:32:19,294 --> 01:32:21,996 پنجه در پنجه با ایشان درمی‌افتادیم 1493 01:32:22,322 --> 01:32:24,332 و ایشان را تا سرزمین‌شان پس می‌راندیم 1494 01:32:24,835 --> 01:32:26,292 اکنون دیگر نزدیکیم 1495 01:32:27,231 --> 01:32:29,670 نقابِ شاخه‌ها را بیفکنید 1496 01:32:29,854 --> 01:32:31,896 و همان بنمایید که هستید 1497 01:32:31,954 --> 01:32:33,674 کرناها را همه زبان بگشایید 1498 01:32:34,026 --> 01:32:39,430 یک‌نفس در این پیشاهنگانِ پرغوغای !سودای مرگ و خون دردمید 1499 01:32:42,389 --> 01:32:43,476 این صدای چیست؟ 1500 01:32:46,327 --> 01:32:48,027 فریاد زنان است، سرورم 1501 01:32:50,773 --> 01:32:52,819 مزۀ ترس را گویی فراموش کرده‌ام 1502 01:32:53,555 --> 01:32:56,948 روزگاری بود که از شنیدن فریادی در دل شب سراپایم یخ می‌بست 1503 01:32:57,572 --> 01:33:00,450 و از حکایتی هولناک موهایم چنان راست می‌شدند 1504 01:33:00,501 --> 01:33:03,079 که گویی… جان دارند 1505 01:33:03,631 --> 01:33:04,831 فریاد از چه بود؟ 1506 01:33:06,984 --> 01:33:08,584 …سرورم، ملکه 1507 01:33:09,039 --> 01:33:09,839 مُرده است 1508 01:33:18,879 --> 01:33:20,879 روزی می‌بایست می‌مُرد 1509 01:33:25,742 --> 01:33:27,942 زمانی می‌بایست این خبر را می‌آوردند 1510 01:33:29,094 --> 01:33:30,273 فردا 1511 01:33:31,945 --> 01:33:34,443 و فردا و فردا 1512 01:33:35,742 --> 01:33:40,158 می‌خزد با گام‌های کوچک از روزی به روزی تا که 1513 01:33:40,961 --> 01:33:42,785 بسپارد به پایان رشتۀ طومارِ هر دوران 1514 01:33:45,102 --> 01:33:48,958 و دیروزان کجا بودست ما دیوانگان را جز نشانی از غباراندوده راهِ مرگ 1515 01:33:51,874 --> 01:33:52,674 فرو میر 1516 01:33:54,436 --> 01:33:55,799 !ای شمعک، فرو میر 1517 01:33:57,273 --> 01:33:59,123 که نباشد زندگانی هیچ جز سایه‌ای لغزان 1518 01:34:00,240 --> 01:34:03,428 و بازی‌پیشه‌ای نادان که بازد چندگاهی پُرخروش و جوش نقشی اندرین میدان 1519 01:34:03,478 --> 01:34:05,641 …و آن‌گه هیچ! زندگی افسانه‌ای ست 1520 01:34:07,117 --> 01:34:08,417 کز لب شوریده‌مغزی گفته آید 1521 01:34:10,664 --> 01:34:13,608 سربه‌سر خشم و هیاهو !لیک بی‌معنا 1522 01:34:17,028 --> 01:34:18,029 …سرورم 1523 01:34:18,359 --> 01:34:21,866 چیزی را که دیده‌ام باید گزارش دهم اما نمی‌دانم چگونه 1524 01:34:22,351 --> 01:34:24,327 باری، بفرمایید، آقا 1525 01:34:24,460 --> 01:34:27,205 چشمم به برنام بود که ناگاه به نظرم آمد که 1526 01:34:28,328 --> 01:34:30,291 جنگل به راه افتاده است 1527 01:34:33,023 --> 01:34:35,623 ‫اگر چنین نبود، ‫هر بلایی که می‌خواهید به سر من بیاورید 1528 01:34:36,714 --> 01:34:40,593 از سه‌فرسنگی بیشۀ رَوندۀ را می‌توان دید 1529 01:34:42,101 --> 01:34:44,055 ،اگر دروغ گفته باشی 1530 01:34:44,717 --> 01:34:48,809 به همین درخت آویزانت می‌کنم تا جان‌ات برآید 1531 01:34:51,248 --> 01:34:55,050 «تا زمانی که جنگل برنام به دانسینین برنیامده است، مترس» 1532 01:34:56,234 --> 01:34:58,319 و اکنون جنگل به سوی دانسینین برمی‌آید 1533 01:35:03,115 --> 01:35:04,742 !سلاح برگیرید و بیرون شوید 1534 01:35:07,095 --> 01:35:09,413 ،اگر همان پدید آید که او گفت 1535 01:35:10,130 --> 01:35:13,960 دیگر نه جای ماندن است و نه راه گریز 1536 01:35:14,025 --> 01:35:16,379 !زنگ آژیر را بنوازید 1537 01:35:16,531 --> 01:35:19,507 !وزان شو، ای باد !روان شو، ای بلا 1538 01:35:20,299 --> 01:35:23,242 !لااقل جوشن‌پوش با مرگ هم‌آغوش شویم 1539 01:36:06,179 --> 01:36:07,263 نامت چیست؟ 1540 01:36:08,773 --> 01:36:10,473 شنیدنش لرزه بر اندامت خواهد انداخت 1541 01:36:10,680 --> 01:36:11,480 هرگز 1542 01:36:12,352 --> 01:36:15,730 اگر چه نامت سوزان‌تر از آتش دوزخ باشد 1543 01:36:17,624 --> 01:36:19,066 نام‌ام مکبث است 1544 01:36:21,656 --> 01:36:25,906 ابلیس نیز نمی‌توانست نامی نفرت‌انگیزتر از این در گوشم فروخواند 1545 01:36:26,554 --> 01:36:28,194 نه، نه ترسناک‌تر از این 1546 01:36:28,280 --> 01:36:30,578 دروغ می‌گویی، جبار نفرت‌انگیز 1547 01:36:31,397 --> 01:36:34,498 با شمشیرم نشان خواهم داد که تو دروغگویی 1548 01:36:37,305 --> 01:36:38,919 تو از مادر زاده شدی 1549 01:38:16,571 --> 01:38:19,521 !برگرد، «سگ دوزخ پا»، برگرد (سگ پاسبان دوزخ در اساطیر یونان) 1550 01:38:26,959 --> 01:38:30,281 از میان این همه مردان تنها از تو روگردان‌ام اما بازگرد و برو 1551 01:38:30,805 --> 01:38:33,617 که روانِ من هم‌اکنون از خونِ کسان‌ات گرانبار است 1552 01:38:33,813 --> 01:38:35,035 مرا هیچ بهرِ گفتن نیست 1553 01:38:36,546 --> 01:38:37,997 زبانِ من زبانۀ شمشیر است 1554 01:38:38,320 --> 01:38:41,167 تیغ‌ات را بر تارک‌های زخم‌پذیر بیازمای 1555 01:38:41,226 --> 01:38:42,538 مرا جانی طلسم شده است که 1556 01:38:42,589 --> 01:38:45,089 نمی‌باید به کسی سپرده شود که از مادری زاده شده باشد 1557 01:38:45,164 --> 01:38:46,464 امید از طلسمت بردار 1558 01:38:47,625 --> 01:38:50,512 از همان شیطانی که تاکنون خدمتش را کرده‌ای بپرس تا به تو بگوید 1559 01:38:50,562 --> 01:38:53,679 که مکداف را نابه‌هنگام از شکم مادر بیرون کشیده‌اند 1560 01:38:55,983 --> 01:38:58,263 بُریده باد زبانی که با من چنین گوید 1561 01:39:01,328 --> 01:39:02,578 من با تو نخواهم جنگید 1562 01:39:02,695 --> 01:39:04,398 پس تسلیم شو، بزدل 1563 01:39:04,726 --> 01:39:06,110 تسلیم نخواهم شد 1564 01:39:06,335 --> 01:39:08,561 تا در پیشگاه آن جوانک، مالکوم، بر زمین بوسه زنم 1565 01:39:08,611 --> 01:39:10,779 و مردم بی‌سروپا دشنام‌باران‌ام کنند 1566 01:39:11,625 --> 01:39:14,675 اگر چه جنگل برنام به دانسینین برآمده است و با تو رویاروی‌ام که 1567 01:39:14,897 --> 01:39:17,703 از مادر زاده نشدی اما من واپسین کوشش خود را خواهم کرد 1568 01:39:19,711 --> 01:39:20,831 بزن، مکداف 1569 01:39:23,031 --> 01:39:26,253 :و لعنت بر کسی که بگوید «بس است، دست بدار» 1570 01:40:59,516 --> 01:41:00,723 …درود 1571 01:41:01,509 --> 01:41:03,017 !پادشاه اسکاتلند 1572 01:41:03,934 --> 01:41:04,768 …درود 1573 01:41:05,624 --> 01:41:07,980 !پادشاه اسکاتلند 1574 01:41:08,439 --> 01:41:12,985 !درود، پادشاه اسکاتلند !درود، پادشاه اسکاتلند 1575 01:41:20,000 --> 01:41:26,000 ‫« زیرنویس از علی اکبر دوست دار و علی نصرآبادی » ‫:. Ali EmJay & Ali99 .: 1576 01:41:26,500 --> 01:41:30,500 ▷ Instagram.com/Aliakbar.1999 ▶ T.me/Ali_EmJay 1577 01:41:31,000 --> 01:41:34,000 برگرفته از برگردان‌های آقایان داریوش آشوری و عبدالرحیم احمدی 1578 01:41:34,500 --> 01:41:41,500 « بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال » :.:.: 30Nama.Com :.:.: