1 00:00:00,078 --> 00:00:04,969 ‫سی‌نما تقدیم میکند ‫ www.30nama.com 2 00:00:08,141 --> 00:00:15,406 ‫مــترجم: وحــید فرحناکی ‫≡ @Night_Walker77 ≡ 3 00:00:32,556 --> 00:00:38,719 ‫کانال اطلاع‌رسانی زیرنویس‌ها: ‫≡ @Night_sub ≡ 4 00:00:45,958 --> 00:00:49,166 ‫آردا! آردا! 5 00:00:49,250 --> 00:00:53,208 ‫آردا! آردا! 6 00:00:53,291 --> 00:00:54,833 ‫کجایی؟ 7 00:00:54,916 --> 00:00:57,875 ‫آردا؟‌آردا اینجایی! 8 00:00:57,958 --> 00:01:00,458 ‫آردا، کجا بودی؟ ‫کجا بودی تو پسر؟ 9 00:01:00,541 --> 00:01:03,208 ‫وای آردا،‌ خیلی خیلی ترسیده بودم! 10 00:01:03,291 --> 00:01:04,500 ‫وای عزیز دلم. 11 00:01:08,861 --> 00:01:13,463 ‫فصل سوم - قسمت اول ‫۱۴۰۰/۰۴/۱۴ 12 00:01:46,208 --> 00:01:49,291 ‫ بچه که بودم ‫هر وقت که فرصتش می‌شد یه آرزو می‌کردم. 13 00:01:50,000 --> 00:01:53,583 ‫حالا چه فوت‌ کردنِ شمع تولدی بود،‌ ‫یا رد شدن ستارهٔ دنبال 14 00:01:53,666 --> 00:01:55,750 ‫چه وقتی که یه کفشدوزک ‫رو دستم می‌نشست... 15 00:01:56,666 --> 00:01:58,875 ‫یه‌جورایی انگار دیگه ‫اون معصومیت رو از یاد بردم... 16 00:02:00,708 --> 00:02:02,583 ‫می‌‌خوام امشب اون حس رو به‌خاطر بیارم. 17 00:02:04,125 --> 00:02:08,916 ‫همون حسی که انگار هر آرزو ‫هدفی داره، و می‌تونه معجزه خلق کنه. 18 00:02:11,291 --> 00:02:13,125 ‫پس بیا هر دو به‌خاطر بیاریم، خب؟ 19 00:02:28,226 --> 00:02:30,642 ‫به امید این‌که آرزوهای امشب ‫همه‌شون برآورده بشن. 20 00:02:31,445 --> 00:02:32,778 ‫امیدوارم تو هم برآورده بشی. 21 00:02:45,000 --> 00:02:49,250 ‫بیاید دور آتیش جمع‌شیم. ‫وقت غذاست. 22 00:02:50,250 --> 00:02:51,875 ‫شراب قرمز یا سفید؟ 23 00:02:52,500 --> 00:02:54,666 ‫- من‌که قرمز می‌خورم. ‫- چرا هر دوش نباشه؟ 24 00:02:57,500 --> 00:02:58,541 ‫فقط شراب داریم؟ 25 00:02:58,625 --> 00:03:01,750 ‫نه،‌ البته که نه. 26 00:03:08,208 --> 00:03:12,958 ‫روزی روزگاری در سرزمینی ‫که دریای اژه به آناتولی می‌رسه 27 00:03:13,041 --> 00:03:14,250 ‫الهه‌ای زندگی می‌کرد. 28 00:03:14,916 --> 00:03:17,500 ‫او الههٔ باروری و برکت بود 29 00:03:17,583 --> 00:03:20,458 ‫و تغییر فصل‌ها رو به ارمغان می‌آورد. 30 00:03:39,833 --> 00:03:42,333 ‫الهه پاییز رو به زمستان 31 00:03:42,416 --> 00:03:43,791 ‫و زمستان رو به بهار تغییر می‌داد. 32 00:03:44,916 --> 00:03:46,458 ‫ولی یه روز 33 00:03:46,541 --> 00:03:50,000 ‫یه نفر اومد و باارزش‌ترین دارایی ‫الهه رو دزدید. 34 00:03:50,750 --> 00:03:52,208 ‫نور چشمیش رو دزدیدن. 35 00:03:53,375 --> 00:03:54,375 ‫دخترش رو... 36 00:03:57,375 --> 00:03:59,625 ‫الهه همه‌جا رو دنبالش گشت 37 00:03:59,708 --> 00:04:01,666 ‫شب و روز،‌ سالیان سال. 38 00:04:04,291 --> 00:04:07,500 ‫الهه کل دنیا رو گشت ‫به این امید که دختر گمشده‌ش رو پیدا کنه. 39 00:04:10,666 --> 00:04:12,208 ‫ولی آروزش هرگز برآورده نشد. 40 00:04:12,291 --> 00:04:15,083 ‫هرجا رو که گشت ‫چیزی نصیبش نشد 41 00:04:15,166 --> 00:04:17,625 ‫و دیگه غمش داشت آتیش به جونش می‌کشید. 42 00:04:21,833 --> 00:04:24,958 ‫و بعدش یه سال ‫ دیگه بهار نیومد. 43 00:04:25,625 --> 00:04:29,208 ‫الهه دیگه فصل‌ها رو تغییر نداد. 44 00:04:31,500 --> 00:04:35,958 ‫یه‌ بار یکی بهم گفت ‫که هر کلمه‌ای هدف و نیتی داره. 45 00:04:36,458 --> 00:04:40,666 ‫همون لحظه‌ای که به زبونشون بیاری ‫واقعیت جدیدی رو به‌ وجود می‌آرن. 46 00:04:41,208 --> 00:04:42,250 ‫عطیه؟ 47 00:04:50,375 --> 00:04:52,291 ‫ولی آرزو هم شبیه کلماته. 48 00:04:52,375 --> 00:04:55,041 ‫واسه همین امشب دارم این آرزو رو می‌کنم. 49 00:04:57,958 --> 00:05:00,291 ‫آرزو می‌کنم دوباره بهار بشه. 50 00:06:07,458 --> 00:06:10,083 ‫- صبح‌بخیر عشقم. ‫- صبح‌بخیر. 51 00:06:14,458 --> 00:06:16,250 ‫این آرزوی جشن خضرایلیاست؟ 52 00:06:18,541 --> 00:06:20,000 ‫بده ببینمش. 53 00:06:20,083 --> 00:06:23,541 ‫آرزوت رو نباید به کسی بگی، ‫و گرنه برآورده نمی‌شه. 54 00:06:24,125 --> 00:06:27,333 ‫نمی‌دونستم خرافاتی هم هستی. 55 00:06:28,291 --> 00:06:29,875 ‫خب پس باید چکارش کنی؟ 56 00:06:30,458 --> 00:06:34,208 ‫- باید انداخت داخل آب عزیزم. ‫- هوم. 57 00:06:34,291 --> 00:06:36,250 ‫از خاک به آب. 58 00:06:41,041 --> 00:06:42,833 ‫می‌گم، مگه کلاسات صبح نیستن؟ 59 00:06:43,416 --> 00:06:45,250 ‫آره آره. باید برم دیگه. 60 00:06:45,958 --> 00:06:46,875 ‫تو می‌خوای چکار کنی؟ 61 00:06:47,666 --> 00:06:49,458 ‫یه جلسه هنر درمانی دارم. 62 00:06:49,541 --> 00:06:51,416 ‫باشه. مراقب خودت باش. 63 00:07:22,291 --> 00:07:24,375 ‫یک، دو، سه. 64 00:07:24,458 --> 00:07:25,958 ‫یک، دو، سه. 65 00:07:27,166 --> 00:07:28,500 ‫یک، دو، سه. 66 00:07:49,208 --> 00:07:50,375 ‫عطیه خانم. 67 00:07:50,458 --> 00:07:51,875 ‫- سلام. ‫- سلام. 68 00:07:52,583 --> 00:07:55,541 ‫یه دانش‌آموز جدید داریم به اسم «آردا» ‫که می‌خوایم باهاش کار کنی. 69 00:07:55,625 --> 00:07:58,125 ‫نیاز به توجه ویژه داره. ‫اونجا منتظرته. 70 00:07:58,625 --> 00:07:59,625 ‫ممنون. 71 00:08:20,041 --> 00:08:21,541 ‫- سلام. ‫- سلام. 72 00:08:27,333 --> 00:08:28,583 ‫از دیدنت خوش‌وقتم آردا. 73 00:08:28,666 --> 00:08:29,833 ‫من عطیه‌م. 74 00:08:58,250 --> 00:09:00,416 ‫نظرت چیه امروز یه‌کم نقاشی کار کنیم؟ 75 00:09:10,291 --> 00:09:11,125 ‫بیا. 76 00:09:11,208 --> 00:09:14,416 ‫- نه! ‫- باشه خب،‌ باشه. آروم‌باش. 77 00:09:14,500 --> 00:09:16,916 ‫مشکلی نیست. ‫بهت دست نمی‌زنم، خب؟ 78 00:09:22,458 --> 00:09:24,041 ‫می‌شه بهم نگاه کنی لطفا؟ 79 00:09:30,250 --> 00:09:31,958 ‫می‌خوای به کارت نگاه کنی؟ 80 00:09:44,916 --> 00:09:46,166 ‫پسر خوب. 81 00:09:50,125 --> 00:09:53,166 ‫بالا هر چیزی که باشه، ‫پایین هم همونه. 82 00:09:53,250 --> 00:09:56,625 ‫هر چیزی که تو دنیاست... 83 00:09:57,583 --> 00:09:58,958 ‫درون خودت هم هست. 84 00:10:01,541 --> 00:10:02,750 ‫آروم باش. 85 00:10:07,750 --> 00:10:10,791 ‫باریکلا. 86 00:10:29,625 --> 00:10:30,833 ‫باریکلا. 87 00:10:40,833 --> 00:10:41,666 ‫الو؟ 88 00:10:41,750 --> 00:10:45,333 ‫استاد،‌ نمی‌‌خواید بیاید؟ ‫امروز هم کلاس برگزار نمی‌شه؟ 89 00:10:45,416 --> 00:10:46,541 ‫برو جای من درس بده. 90 00:10:46,625 --> 00:10:49,166 ‫- ولی آقا... ‫- گفتم که،‌ خودت به‌ جام درس بده. 91 00:11:44,875 --> 00:11:45,708 ‫خوش اومدی. 92 00:11:55,125 --> 00:11:56,875 ‫سوپرایز! 93 00:11:57,069 --> 00:11:58,444 ‫جانسو! 94 00:11:59,833 --> 00:12:01,208 ‫بگو که دلت واسه‌م تنگ شده. 95 00:12:01,291 --> 00:12:03,500 ‫شده! اونم خیلی! ‫ کی رسیدی؟ 96 00:12:03,583 --> 00:12:05,125 ‫همین امروز صبح. 97 00:12:06,041 --> 00:12:08,875 ‫نظرت دربارهٔ شاهکارم چیه؟ ‫اگه نقدی داری پذیراشم. 98 00:12:09,791 --> 00:12:12,125 ‫والا من که در حد نقد کردن ‫یه اثر هنری نیستم. 99 00:12:12,208 --> 00:12:14,791 ‫وای! وای! 100 00:12:15,500 --> 00:12:18,291 ‫- موهات رو کوتاه کردی؟ ‫- فقط یه ذره. 101 00:12:18,375 --> 00:12:19,833 ‫لاغرم که شدی. 102 00:12:19,916 --> 00:12:22,333 ‫به به!‌ ‫خانوم دیگه مو رو از ماست می‌کشه بیرون؟ 103 00:12:22,416 --> 00:12:26,000 ‫دیگه وقتی انقدر دیر به دیر می‌بینمت همینه. ‫چند وقته نیومدی؟ 104 00:12:26,083 --> 00:12:28,208 ‫خیلی نیست بابا. ‫سه چهار ماهی میشه. 105 00:12:29,458 --> 00:12:32,958 ‫که‌اینطور! ‫سه-چهار ماه واسه جنابعالی کمه. 106 00:12:33,500 --> 00:12:35,708 ‫خب حالا افتخارش رو مدیون چی هستیم؟ ‫عشق؟ کار؟ 107 00:12:35,791 --> 00:12:38,666 ‫عشق چی بابا. ‫فقط دلم واسه‌تون تنگ شده بود. 108 00:12:38,750 --> 00:12:41,083 ‫به خونه خوش اومدی پس خواهر جون. 109 00:12:41,166 --> 00:12:43,750 ‫- مرسی. ‫- حداقل واسه الان. 110 00:12:52,833 --> 00:12:54,166 ‫واسه من هدیه آرودی؟ 111 00:12:58,583 --> 00:12:59,833 ‫مرسی آردا. 112 00:13:34,000 --> 00:13:38,625 ‫- وای عزیز دلم! بذار ببینمت! ‫- خیلی همه دلمون واسه‌ت تنگ شده بود. 113 00:13:39,291 --> 00:13:41,083 ‫عزیزدلم خیلی خوب کردی برگشتی. 114 00:13:41,166 --> 00:13:43,375 ‫- خیلی دلم واسه‌ت تنگ شده بود. ‫- منم بابا جون. 115 00:13:43,958 --> 00:13:46,500 ‫دلتنگ همه‌تون شده بودم البته. 116 00:13:46,583 --> 00:13:48,458 ‫خب این‌بار چند وقت می‌مونی؟ 117 00:13:54,083 --> 00:13:57,291 ‫آخه این دختر کار و بارش که مشخص نیست. ‫یهو دیدی گذاشت و رفت. واسه همین می‌پرسم. 118 00:13:57,375 --> 00:14:00,750 ‫منم خیلی دلم برات تنگ شده بود مامان جان. 119 00:14:00,833 --> 00:14:03,583 ‫والا هنوز که بلیط برگشت نگرفتم، ‫ولی خب تازه رسیدم 120 00:14:03,666 --> 00:14:05,750 ‫بعداً یه فکری به حالش می‌کنیم. 121 00:14:06,625 --> 00:14:09,166 ‫- باشه، بریم بشینیم. ‫- آره، بریم بشینیم. 122 00:14:46,375 --> 00:14:48,625 ‫- سس بهش زدی؟ ‫- آره عزیزم. 123 00:14:51,500 --> 00:14:53,666 ‫ارهان گفت که دوباره نقاشی می‌کشی. 124 00:14:54,500 --> 00:14:55,333 ‫اوهوم. 125 00:14:56,916 --> 00:15:00,583 ‫می‌گم عطیه خوب می‌شه که ‫دوباره نمایشگاه بذاری،‌ نه؟ 126 00:15:01,958 --> 00:15:03,458 ‫نه والا مامان. 127 00:15:33,166 --> 00:15:36,625 ‫بهترین شراب رو داشتم... 128 00:15:42,750 --> 00:15:44,750 ‫جانسو جان ببخشید که ‫غذای مورد علاقه‌ت هم نیست دیگه 129 00:15:44,833 --> 00:15:47,750 ‫ولی اگه زودتر خبر می‌دادی داری میای ‫حتما می‌‌پختم. 130 00:15:48,625 --> 00:15:50,458 ‫سر زده که میای همینه دیگه 131 00:15:50,541 --> 00:15:52,375 ‫مجبوری بسوزی و بسازی. 132 00:15:53,000 --> 00:15:54,250 ‫مهم نیست. 133 00:15:55,916 --> 00:15:58,291 ‫خب،‌ خونوادهٔ عزیزم... 134 00:15:58,791 --> 00:16:01,625 ‫بگید ببینم ‫باز چه راز مهمی رو ازم مخفی کردین؟ 135 00:16:02,250 --> 00:16:04,083 ‫زودباشین دیگه. ‫الان بهترین وقته هر چی هست رو بریزید بیرون. 136 00:16:04,166 --> 00:16:07,041 ‫- جانسو جان. ‫- راست می‌گه 137 00:16:07,125 --> 00:16:08,291 ‫اگه چیزی هست بهش بگید. 138 00:16:11,500 --> 00:16:13,875 ‫خب انگاری خبری نیست. 139 00:16:13,958 --> 00:16:14,916 ‫- خوش اومدی. ‫- نوش. 140 00:16:15,000 --> 00:16:16,500 ‫هیچ جا خونهٔ آدم نمی‌شه. 141 00:16:16,583 --> 00:16:19,125 ‫خوش برگشتی عزیزدلم. 142 00:16:28,291 --> 00:16:29,291 ‫ماه کامله؟ 143 00:16:30,375 --> 00:16:31,291 ‫آره انگار. 144 00:16:34,625 --> 00:16:36,541 ‫که معلوم نیست کی می‌خوای بری؟ 145 00:16:37,166 --> 00:16:40,750 ‫آره، ولی ببین چی می‌گم ‫اگه همین‌جوری بپرسید پا می‌شم می‌رم الان. 146 00:16:47,708 --> 00:16:48,541 ‫جانسو 147 00:16:49,541 --> 00:16:51,375 ‫- بله. ‫- ببین... 148 00:16:51,458 --> 00:16:55,416 ‫می‌دونم چیزی باشه ‫پیش خواهرت درد و دل می‌کنی، ولی... 149 00:16:56,458 --> 00:16:59,333 ‫اگه لازم داشتی با یکی صحبت کنی ‫منم هستم. 150 00:17:01,750 --> 00:17:04,000 ‫آره شایدم گفتم. ‫تو این مورد کارت خوبه. 151 00:17:04,083 --> 00:17:06,833 ‫- کدوم مورد؟ ‫- می‌دونی دیگه. داداش بزرگه بودن. 152 00:17:06,916 --> 00:17:08,708 ‫مرسی. 153 00:17:09,208 --> 00:17:10,250 ‫به به! 154 00:17:10,333 --> 00:17:12,041 ‫این‌جا چکار می‌کنید؟ 155 00:17:12,125 --> 00:17:14,500 ‫یه میز مخصوص جوونا چیدیم. 156 00:17:14,583 --> 00:17:16,208 ‫- همممم.... ‫- بیا پیشمون. 157 00:17:23,583 --> 00:17:24,708 ‫می‌خوام یه چیزی بگم. 158 00:17:27,458 --> 00:17:30,041 ‫بقیه فکر می‌‌کنن که ‫من زندگی رو جدی نمی‌گیرم 159 00:17:30,125 --> 00:17:32,541 ‫یا همه‌چی رو به شوخی گرفتم. 160 00:17:32,625 --> 00:17:36,916 ‫که درستم می‌‌گن از یه طرف. ‫و گرنه زندگی به کامم زهرمار می‌شد. 161 00:17:37,000 --> 00:17:38,000 ‫خب... 162 00:17:38,083 --> 00:17:41,041 ‫ولی چیزی که می‌خوام بگم اینه که: 163 00:17:41,125 --> 00:17:43,375 ‫من دیگه اون دختر کوچولوی خنگ نیستم 164 00:17:43,458 --> 00:17:47,083 ‫واسه همین اگه مسئلهٔ مهمی هم پیش اومده باشه ‫می‌تونید بهم بگید. ظرفیتش رو دارم. 165 00:17:49,875 --> 00:17:51,916 ‫بمیرم! ببین چی داره می‌گه! 166 00:17:52,000 --> 00:17:55,791 ‫خواهر کوچولوی خودم، ‫تو کی این‌قدر بزرگ و عاقل شدی؟ 167 00:17:55,875 --> 00:17:58,583 ‫البته که به تو هم می‌گیم. 168 00:17:58,666 --> 00:18:02,333 ‫- خوبه دیگه حالا بزرگش نکن. ‫- باشه ببخشید. 169 00:18:03,666 --> 00:18:06,541 ‫ راستی می‌گما... سردار چی‌شد؟ 170 00:18:06,625 --> 00:18:08,958 ‫هنوز باهاش در ارتباطید؟ ‫در چه حاله؟ 171 00:18:10,625 --> 00:18:12,583 ‫خودشو قایم کرده. همینو می‌دونیم. 172 00:18:13,375 --> 00:18:16,375 ‫ما هم به‌خاطر خودش دیگه ‫نمی‌ریم سمتش. 173 00:18:16,458 --> 00:18:17,666 ‫دیگه باهاش هیچ ارتباطی نداریم. 174 00:18:17,750 --> 00:18:20,375 ‫اون مسائل همه‌ش مال گذشته بود. ‫تموم شد و رفت. 175 00:18:21,333 --> 00:18:22,333 ‫دیگه فراموشش کردیم. 176 00:18:27,291 --> 00:18:28,750 ‫می‌گم جانسو.. 177 00:18:29,250 --> 00:18:31,500 ‫یعنی می‌گی بابا هنوز ‫کمد مشروبش رو قفل می‌کنه؟ 178 00:18:32,500 --> 00:18:34,250 ‫نمی‌دونم. من که اینجا نیستم. 179 00:18:35,083 --> 00:18:36,250 ‫دزدکی برو یه بطری واسه‌مون بیار. 180 00:18:37,333 --> 00:18:40,333 ‫لازم نیست دزدکی بریم که. ‫بچه دبیرستانی نیستیم دیگه. 181 00:18:40,416 --> 00:18:41,500 ‫زودباش دیگه! 182 00:18:41,583 --> 00:18:43,208 ‫تازه دیگه این‌جوری جوونی نکردیم امشب. 183 00:18:43,291 --> 00:18:47,250 ‫باشه پس. حالا که اینطوره ‫جلدی می‌رم بیارمش. 184 00:18:47,333 --> 00:18:49,833 ‫روحشونم خبردار نمی‌شه. 185 00:18:53,000 --> 00:18:55,541 ‫تخصص خودتونه نه؟ 186 00:18:55,625 --> 00:18:58,500 ‫که دزدکی برید و قفل باز کنید. 187 00:18:59,166 --> 00:19:01,458 ‫خواهر خودته،‌ به من چه. 188 00:20:22,708 --> 00:20:23,625 ‫دیرکردی. 189 00:20:26,125 --> 00:20:27,416 ‫خیلی دلم برات تنگ شده بود. 190 00:20:32,166 --> 00:20:33,000 ‫منم. 191 00:20:59,083 --> 00:21:00,333 ‫خب دیگه. 192 00:21:23,666 --> 00:21:24,750 ‫من می‌رم بخوابم. 193 00:21:26,791 --> 00:21:28,208 ‫به من نمی‌گی؟ 194 00:21:28,791 --> 00:21:29,791 ‫چی رو بگم؟ 195 00:21:36,875 --> 00:21:38,333 ‫یه اتفاقی سر میز شام افتاد. 196 00:21:39,333 --> 00:21:41,625 ‫- فهمیدی. ‫- البته که فهمیدم. 197 00:21:43,666 --> 00:21:45,000 ‫دوباره یه صداهایی شنیدم. 198 00:21:46,750 --> 00:21:47,833 ‫مثل دفعهٔ‌ پیش؟ 199 00:21:47,916 --> 00:21:49,875 ‫نه، این‌بار فرق داشت. 200 00:21:49,958 --> 00:21:53,166 ‫مثل جزجز کردن. ‫مثل صدای سوختن چوپ. 201 00:21:56,416 --> 00:21:57,500 ‫به نظرت چیه؟ 202 00:21:58,083 --> 00:22:01,875 ‫ممکنه خودش باشه؟ ‫چون گفتی منتظر زمان مناسب بودی. 203 00:22:03,000 --> 00:22:04,291 ‫ولی ممکنه اونم نباشه. 204 00:22:05,458 --> 00:22:08,458 ‫عطیه اگه باشه چی؟ ‫اگه دخترمون باشه چی؟ 205 00:22:11,000 --> 00:22:12,583 ‫راستش می‌تونم حسش کنم. 206 00:22:24,416 --> 00:22:28,458 ‫خب دیگه، الان هر چی شده رو ‫مو به مو بهم می‌گی باشه؟ 207 00:22:28,541 --> 00:22:30,625 ‫اگه کاری از دستم بربیاد، ‫انجامش می‌دم. 208 00:22:30,708 --> 00:22:34,125 ‫باشه؟ تو مراقب خودت باش ‫و بگو جریان چیه. همه‌چی رو تعریف کن. 209 00:22:34,208 --> 00:22:35,958 ‫درباره‌ش که حرف زدیم. ‫نمی‌تونی این‌کارو کنی. 210 00:22:36,583 --> 00:22:37,583 ‫منظورت چیه؟ 211 00:22:39,375 --> 00:22:41,000 ‫من اونو تو شکمم حمل کردم. 212 00:22:41,833 --> 00:22:45,083 ‫من به دنیاش آوردم. ‫خودم تو دستام گرفتمش، بوش کردم. 213 00:22:45,916 --> 00:22:47,250 ‫اون بچهٔ منه. 214 00:22:48,041 --> 00:22:50,375 ‫آره، ولی آخه عطیه... ‫ازت دزدیدنش. 215 00:22:50,916 --> 00:22:52,791 ‫اونو از ما گرفتن. 216 00:22:53,958 --> 00:22:56,125 ‫وقتی گم شده‌ بودی، ‫فکر کردم که مُردی. 217 00:22:56,208 --> 00:22:58,125 ‫فکر کردم که دیگه نمی‌بینمت. 218 00:22:58,208 --> 00:23:00,625 ‫عطیه، اگه دوباره هم‌چین اتفاقی بیفته ‫داغون می‌شم. 219 00:23:00,708 --> 00:23:02,666 ‫من همینجام. ‫جایی هم قرار نیست برم. 220 00:23:06,791 --> 00:23:07,875 ‫- عطیه... ‫- ارهان. 221 00:23:08,375 --> 00:23:11,958 ‫من که عروسک نیستم. ‫نمی‌تونی منو توی یه پارچه بپیچی و مخفیم کنی. 222 00:23:12,541 --> 00:23:15,416 ‫عطیه. ‫اونا بچه‌مون رو ازمون گرفتن. 223 00:23:16,625 --> 00:23:20,416 ‫هر کی دیگه بود زیر بار عذابش ‫نمی‌تونست دووم بیاره. 224 00:23:21,000 --> 00:23:23,291 ‫ولی ما تونستیم. ‫دوباره بلند شدیم. 225 00:23:24,125 --> 00:23:26,916 ‫من نمی‌تونم ازت علیه ‫همهٔ شرارت‌های دنیا محافظت کنم 226 00:23:27,000 --> 00:23:28,333 ‫ولی نهایت سعیم رو می‌کنم. 227 00:24:01,166 --> 00:24:02,583 ‫یه چیزی داره می‌سوزه. 228 00:25:05,125 --> 00:25:06,166 ‫بچه‌م. 229 00:25:23,750 --> 00:25:24,875 ‫دخترم! 230 00:25:26,666 --> 00:25:27,666 ‫نه! 231 00:25:28,416 --> 00:25:29,541 ‫نه! دخترکم! 232 00:25:29,625 --> 00:25:32,708 ‫نه! کمک! 233 00:25:35,458 --> 00:25:37,000 ‫نه! 234 00:26:24,583 --> 00:26:25,583 ‫وای خدا! 235 00:26:29,333 --> 00:26:32,708 ‫نظرت چیه کل روز رو ‫همینجا وسط دریا باشیم؟ 236 00:26:33,625 --> 00:26:34,625 ‫باشیم. 237 00:26:35,000 --> 00:26:36,791 ‫آره حتما. 238 00:26:42,375 --> 00:26:46,208 ‫اگه تو هم می‌موندی عالی می‌شد. ‫چی می‌شه این‌بار برنگردی؟ 239 00:26:46,291 --> 00:26:48,000 ‫- من؟ ‫- تو. 240 00:26:52,375 --> 00:26:53,375 ‫خب می‌گم... 241 00:26:54,375 --> 00:26:58,166 ‫همیشه زندگی کردن روی قایق خوبه... 242 00:26:59,041 --> 00:27:01,666 ‫ولی سخته. ‫مشکل‌‌سازه فکر کنم. 243 00:27:07,750 --> 00:27:10,458 ‫تو که جز شهر جای دیگه‌ای ‫نمی‌خوای زندگی کنی؟ 244 00:27:10,875 --> 00:27:15,041 ‫- نه نمی‌کنی. ‫- الان می‌خوای بحث چی رو وسط بکشی؟ 245 00:27:16,750 --> 00:27:18,125 ‫از چی داری حرف می‌زنی؟ 246 00:27:20,791 --> 00:27:22,583 ‫تو اینجاها زندگی نمی‌کنی. 247 00:27:23,541 --> 00:27:25,875 ‫می‌تونیم یه خونه‌ای داخل شهر اجاره کنیم. 248 00:27:34,541 --> 00:27:37,500 ‫- جانسو،‌ چند وقته که با همیم؟ ‫- اوزان. 249 00:27:41,541 --> 00:27:43,250 ‫سه سالی می‌شه، نه؟ 250 00:27:43,833 --> 00:27:45,041 ‫- سه سال. ‫- آره. 251 00:27:45,708 --> 00:27:46,708 ‫آره. سه‌ ساله. 252 00:27:50,708 --> 00:27:51,958 ‫قرار نیست جدا بشیم. 253 00:27:53,500 --> 00:27:54,791 ‫چیه،‌ نکنه قراره بشیم؟ 254 00:28:00,791 --> 00:28:01,916 ‫فکر کنم وضعیتمون خوبه. 255 00:28:02,541 --> 00:28:04,500 ‫یعنی خب، اگه خوب بودن... 256 00:28:05,041 --> 00:28:06,083 ‫یه چیزی مثل این باشه. 257 00:28:08,333 --> 00:28:11,375 ‫گرمت نیست؟ ‫بریم شنا کنیم؟ 258 00:28:12,291 --> 00:28:14,750 ‫یا یه‌کم میوه بخوریم؟ ‫کلی میوه آوردم خراب می‌شه. 259 00:28:16,833 --> 00:28:18,375 ‫- چیه؟ ‫- یعنی چی چیه؟ 260 00:28:22,125 --> 00:28:23,291 ‫جدی می‌گی؟ 261 00:28:24,833 --> 00:28:25,875 ‫نه،‌ شوخی می‌کنم. 262 00:28:27,041 --> 00:28:30,208 ‫ناراحتی. ‫داشتی جدی می‌گفتی. 263 00:28:33,416 --> 00:28:35,291 ‫چی؟ نه بابا. 264 00:28:37,666 --> 00:28:39,750 ‫- ببین،‌ من... ‫- چی؟ 265 00:28:40,833 --> 00:28:44,833 ‫من کلی اشتباه کردم. ‫که خودت شاهد بیشترشون هم بودی. 266 00:28:44,916 --> 00:28:47,416 ‫زمین خوردم،‌ دوباره بلند شدم. ‫دوباره گند زدم. 267 00:28:48,791 --> 00:28:50,500 ‫هر جوری شده بود دووم آوردم. 268 00:28:51,958 --> 00:28:55,375 ‫ولی به خودم قول دادم که ‫دیگه پابند کسی نباشم. 269 00:28:56,625 --> 00:28:57,791 ‫به‌جز تو. 270 00:28:58,291 --> 00:28:59,291 ‫درسته. 271 00:29:00,375 --> 00:29:02,041 ‫رگ خوابم دستته. 272 00:29:06,041 --> 00:29:07,541 ‫پس حرفت رو پس‌ بگیر. 273 00:29:09,125 --> 00:29:10,125 ‫پسش بگیر. 274 00:29:11,250 --> 00:29:12,250 ‫باشه. 275 00:29:15,041 --> 00:29:16,250 ‫بازم حق با توئه. 276 00:29:21,208 --> 00:29:22,583 ‫این دیگه چه‌ جورشه؟ 277 00:29:27,916 --> 00:29:30,541 ‫اگه می‌تونستم تپه گوپکلی رو ‫یه‌کم بیشتر حفاری کنم 278 00:29:30,625 --> 00:29:34,333 ‫اگه بیشتر توی غار بودم، ‫شاید ما هم نوشته‌های شبیه این رو داشتیم الان. 279 00:29:35,291 --> 00:29:38,416 ‫ولی اون عوضیا گوبکلی‌تپه رو ‫ رسماً دفنش کردن. 280 00:29:39,250 --> 00:29:41,791 ‫حفاری که هیچ ‫یه فرسخیشم نمی‌شه رفت. 281 00:29:42,916 --> 00:29:44,333 ‫از این سازمان هر کاری بر می‌آد. 282 00:29:45,000 --> 00:29:48,375 ‫هر کاری می‌کنن که دستمون ‫دستت به جایی بند نباشه. 283 00:29:48,458 --> 00:29:52,166 ‫آره.. ملت رو زیر آوار گذاشتن. ‫کشتنشون. 284 00:29:55,125 --> 00:29:56,625 ‫این الفبا... 285 00:29:56,708 --> 00:30:00,375 ‫قدیمی‌ترین کتابی که از این الفبا استفاده کرده ‫برمی‌گرده به ۳۰۰ سال قبل میلاد مسیح. 286 00:30:00,458 --> 00:30:01,750 ‫قبلش اصلاً وجود نداشته. 287 00:30:01,833 --> 00:30:05,000 ‫۳۰۰ سال قبل مسیح ‫زمان حملهٔ اسکندر مقدونی به هند بوده. 288 00:30:07,208 --> 00:30:09,583 ‫مثل بقیهٔ زبان‌ها اینم از طریق جنگ ‫گسترش پیدا کرده. 289 00:30:09,666 --> 00:30:12,583 ‫می‌دونم. ‫فایل‌هایی که دیروز آوردی رو دیدم. 290 00:30:16,000 --> 00:30:17,541 ‫خب؟ ولی؟ 291 00:30:18,125 --> 00:30:19,125 ‫ولی... 292 00:30:19,750 --> 00:30:21,208 ‫متأسفانه راحت نیست. 293 00:30:22,416 --> 00:30:25,000 ‫این زبان‌های رمزی سطوح مختلفی دارن. 294 00:30:25,083 --> 00:30:30,250 ‫وقتی من عضو سازمان شدم ‫کلا یه سطح دیگه رو به من آموزش دادن. 295 00:30:33,333 --> 00:30:37,000 ‫مثلا این نقاشی نشان‌دهندهٔ ‫جنگ بین اسکندر و پارس‌هاست. 296 00:30:37,083 --> 00:30:38,375 ‫این جملات مهمن. 297 00:30:38,458 --> 00:30:41,958 ‫الفبا رو می‌شناسی، ‫ولی یه نسخه دیگه ازش رو بلدی؟ 298 00:30:42,041 --> 00:30:43,250 ‫پس نمی‌تونی رمزگشاییش کنی؟ 299 00:30:48,250 --> 00:30:51,375 ‫این آدما دخترم رو هشت سال پیش ازم گرفتن. 300 00:30:52,208 --> 00:30:55,916 ‫و هر چیزی که بفهمیم ‫منو یه قدم بهش نزدیک‌تر می‌کنه. 301 00:30:56,000 --> 00:30:58,125 ‫واسه همین تو باید هر کاری که می‌تونی بکنی! 302 00:31:03,750 --> 00:31:05,750 ‫هنوزم نمی‌تونی بهم اعتماد کنی، نه؟ 303 00:31:05,833 --> 00:31:08,625 ‫فقط یه احمق به تو اعتماد می‌کنه‌، ‫قبول داری؟ 304 00:31:13,916 --> 00:31:15,250 ‫عطیه به من اعتماد می‌کنه. 305 00:31:16,708 --> 00:31:18,416 ‫الکی دلت رو صابون نزن سردار. 306 00:31:18,500 --> 00:31:21,125 ‫در این باره حرف زدیم. ‫عطیه از هیچی خبردار نمی‌شه. 307 00:31:28,833 --> 00:31:30,041 ‫«سویدا» 308 00:31:32,500 --> 00:31:33,833 ‫می‌دونی چیه؟ 309 00:31:37,291 --> 00:31:38,291 ‫نه. 310 00:31:40,625 --> 00:31:42,041 ‫نقطهٔ سویدا... 311 00:31:43,416 --> 00:31:46,750 ‫یه نقطهٔ کوچک و سیاه روی قلبه. 312 00:31:52,458 --> 00:31:53,541 ‫می‌گن که... 313 00:31:55,333 --> 00:31:58,708 ‫وقتی تو شکم مادرمون هستیم ‫روحمون درونش دمیده می‌شه. 314 00:32:00,083 --> 00:32:03,166 ‫و وقتی می‌میریم، ‫روح از اونجا از بدن جدا می‌شه. 315 00:32:03,833 --> 00:32:08,833 ‫تمام حقیقتمون ‫توی یه نقطهٔ خیلی ریزه. 316 00:32:10,041 --> 00:32:12,208 ‫و خب البته، وجدانمون هم هست. 317 00:32:18,791 --> 00:32:20,708 ‫ارهان من قلبم دیگه سیاه شده بود. 318 00:32:21,500 --> 00:32:23,000 ‫ذاتم رو فراموش کرده بودم. 319 00:32:24,875 --> 00:32:27,125 ‫عطیه بهم یادآوردی کرد که... 320 00:32:29,041 --> 00:32:31,000 ‫واقعاً کی بودم. ‫و کی بودیم. 321 00:32:35,416 --> 00:32:37,125 ‫دیگه نمی‌تونم اون آدم سابق باشم. 322 00:32:38,958 --> 00:32:39,958 ‫هرگز. 323 00:32:41,333 --> 00:32:42,333 ‫هیچ‌وقت. 324 00:32:46,333 --> 00:32:49,166 ‫عطیه اخیراً صدای آتیش رو می‌شنوه. 325 00:32:49,833 --> 00:32:53,416 ‫صدایی شبیه سوختن چوب. 326 00:32:56,208 --> 00:32:57,500 ‫کمکی می‌کنه؟ 327 00:33:35,791 --> 00:33:38,875 ‫دیدمش مامان. ‫دخترم رو دیدم. اون زنده‌ست. 328 00:33:39,208 --> 00:33:41,583 ‫ولی با اونی که یادمه خیلی فرق داشت. 329 00:33:42,916 --> 00:33:43,916 ‫عطیه جان. 330 00:33:44,958 --> 00:33:48,250 ‫ما توی دنیاهای دیگه ‫متفاوت به‌نظر می‌رسیم. 331 00:33:48,333 --> 00:33:49,875 ‫این روحه که مهمه. 332 00:33:51,875 --> 00:33:54,708 ‫- دیشب خوابت رو دیدم. ‫- خب؟ 333 00:33:55,416 --> 00:33:58,333 ‫با دردِ قلب از خواب پریدم، ‫واسه همین اومدم اینجا. 334 00:33:59,375 --> 00:34:00,750 ‫توی یه جنگل بودیم. 335 00:34:02,083 --> 00:34:03,333 ‫بلبشویی بود که نگو. 336 00:34:03,916 --> 00:34:08,833 ‫تو داشتی فرار می‌کردی،‌ جیغ می‌زدی ‫و توی همون حالتِ وحشت‌زده دنبال یه چیزی می‌گشتی. 337 00:34:09,625 --> 00:34:13,958 ‫دنبال دخترم می‌گشتم. ‫کمک می‌خواستم و داد می‌زدم. 338 00:34:14,041 --> 00:34:16,125 ‫عطیه عزیزم،‌ من نگرانم. 339 00:34:17,708 --> 00:34:21,333 ‫واقعاً نگرانم که نکنه یه بلایی سرت بیاد. 340 00:34:21,958 --> 00:34:25,208 ‫پس یعنی اگه اتفاقی برام بیفته ‫تو خودت رو به آب و آتیش نمی‌زنی؟ باشه. 341 00:34:25,291 --> 00:34:27,500 ‫معلومه که می‌کنم جانم. ‫جونمم واسه‌ت می‌دم. 342 00:34:28,500 --> 00:34:30,666 ‫مامان تو که دیگه بهتر از هر کسی ‫باید منو درک کنی. 343 00:34:31,708 --> 00:34:34,833 ‫یکی دخترم رو برده، ‫و من حتی نمی‌دونم اینا کی هستن. 344 00:34:34,916 --> 00:34:37,166 ‫به‌نظرت بعد از اون اتفاق ‫دیگه از چیزی می‌ترسم؟ 345 00:34:38,666 --> 00:34:41,250 ‫به‌نظرت تصادفی بوده ‫که هر دومون یه خواب رو دیدیم؟ 346 00:34:41,916 --> 00:34:43,750 ‫مشخصه یه ندا به وجودمونه. 347 00:34:44,458 --> 00:34:46,500 ‫و به اندازهٔ من ‫وظیفهٔ توام هست. 348 00:34:47,083 --> 00:34:48,791 ‫لطفاً این دفعه رو کنارم باش. 349 00:34:52,500 --> 00:34:53,791 ‫درست می‌گی. 350 00:34:56,291 --> 00:34:57,750 ‫من ترسیدم و فرار کردم. 351 00:34:59,250 --> 00:35:00,916 ‫سعی هم کردم ازت محافظت کنم. 352 00:35:01,750 --> 00:35:02,750 ‫ولی... 353 00:35:03,500 --> 00:35:08,000 ‫همه دیدیم که یه تقدیر اجتناب‌ناپذیره. 354 00:35:10,291 --> 00:35:11,291 ‫درست می‌گی. 355 00:35:12,625 --> 00:35:14,583 ‫تو کاری رو می‌کنی که من نتونستم. 356 00:35:19,833 --> 00:35:21,208 ‫خودت نمی‌دونی 357 00:35:21,791 --> 00:35:26,291 ‫ولی یه بار بهم گفتی این دانه ‫دوباره همه‌چی رو شکوفا می‌کنه. 358 00:35:30,416 --> 00:35:32,416 ‫با ارهان صحبت کردی؟ ‫نظر اون چیه؟ 359 00:35:33,291 --> 00:35:34,708 ‫نگران نباش مامان. 360 00:35:36,625 --> 00:35:37,958 ‫دخترم داره صدام می‌کنه. 361 00:35:38,625 --> 00:35:41,333 ‫تنها کاری که باید بکنم ‫اینه که نشونه‌هایی که به‌جا گذاشته رو 362 00:35:41,416 --> 00:35:42,875 ‫بدون این‌که بترسم دنبال کنم. 363 00:35:47,000 --> 00:35:48,291 ‫زندگی... 364 00:35:48,375 --> 00:35:50,166 ‫سوتیما... 365 00:35:50,250 --> 00:35:51,583 ‫نه، این نیست. 366 00:35:52,083 --> 00:35:53,208 ‫مرگ... 367 00:35:54,500 --> 00:35:55,708 ‫اینم نیست. 368 00:35:56,291 --> 00:35:59,208 ‫خودشه ارهان،‌ بیا اینجا! 369 00:36:02,958 --> 00:36:04,958 ‫«مرگ با تولد آغاز می‌شود. 370 00:36:05,041 --> 00:36:08,708 ‫آخرین روز ما، ‫شروع اولین روز است.» 371 00:36:08,791 --> 00:36:09,916 ‫اینو نوشته. 372 00:36:10,000 --> 00:36:14,000 ‫یعنی چی؟ تناسخ؟ ‫معنیش چیه؟ 373 00:36:15,708 --> 00:36:16,750 ‫نمی‌دونم. 374 00:36:17,291 --> 00:36:20,291 ‫تو سال‌ها با این آدما بودی. ‫معنی خاصی نمی‌ده؟ 375 00:36:20,375 --> 00:36:25,250 ‫بعد از این همه سال، ‫متوجه شدم که هیچی از این سازمان نمی‌دونم. 376 00:36:25,333 --> 00:36:28,458 ‫فهمیدم. تو هیچی نمی‌دونی ولی بازم ‫تونستی ما رو به خاک سیاه بنشونی. 377 00:36:28,583 --> 00:36:30,375 ‫باشه. خودم روش کار می‌کنم. 378 00:36:31,041 --> 00:36:32,250 ‫ارهان... 379 00:36:33,791 --> 00:36:35,833 ‫لطفاً بس کن. ارهان وایسا! 380 00:36:40,166 --> 00:36:41,875 ‫متوجهم که چرا عصبانی هستی. 381 00:36:43,708 --> 00:36:47,041 ‫از دست این آدما، از من، از زمین و زمان. 382 00:36:47,125 --> 00:36:52,291 ‫ولی نذار این عصبانیت ‫کنترل زندگیت رو به‌دست بگیره پسرم. 383 00:36:52,375 --> 00:36:54,541 ‫- لطفاً. ‫- کار اشتباهی نمی‌کنم. 384 00:36:54,625 --> 00:36:57,291 ‫فقط می‌خوام افرادی رو ‫که زندگی‌مون رو نابود کردن پیدا کنم. 385 00:36:57,375 --> 00:36:59,541 ‫منم فکر نمی‌کردم دارم کار بدی می‌کنم. 386 00:37:00,791 --> 00:37:02,875 ‫منم فقط می‌خواستم همسرم برگرده. 387 00:37:05,791 --> 00:37:07,583 ‫آره. حق با توئه. 388 00:37:07,666 --> 00:37:09,458 ‫شاید درست می‌گی... 389 00:37:10,541 --> 00:37:12,875 ‫ولی این مهم نیست. 390 00:37:13,541 --> 00:37:15,708 ‫یادت نرده که حواست به اطرافیانت باشه. 391 00:37:15,791 --> 00:37:17,916 ‫هنوزم هستن کسایی که بهت نیاز دارن. 392 00:37:18,666 --> 00:37:19,666 ‫نکنه یه وقت... 393 00:37:20,875 --> 00:37:23,000 ‫مِهرت رو ازشون دریغ کنی. 394 00:37:25,916 --> 00:37:28,000 ‫پدر بودن به همین چیزاست. من... 395 00:37:30,000 --> 00:37:31,375 ‫من خیلی دیر فهمیدمش. 396 00:37:33,250 --> 00:37:34,250 ‫خیلی دیر. 397 00:37:37,250 --> 00:37:38,250 ‫ممنون. 398 00:38:00,625 --> 00:38:02,458 ‫یکی یکی. ‫صف بگیرید. 399 00:38:05,708 --> 00:38:06,708 ‫آفرین! 400 00:38:12,000 --> 00:38:14,750 ‫- می‌شه یه لحظه ما رو تنها بذارید؟ ‫- حتماً. بفرمایید. 401 00:38:19,375 --> 00:38:21,916 ‫این هدیه رو دیروز بهم دادی، ‫یادته؟ 402 00:38:27,375 --> 00:38:29,166 ‫می‌تونی دلیلش رو بهم بگی؟ 403 00:38:37,208 --> 00:38:38,708 ‫کسی بهت دادش؟ 404 00:39:01,375 --> 00:39:05,083 ‫یه دختر...یه دختر کوچولو... 405 00:39:06,166 --> 00:39:08,333 ‫یه دختر با موهای بلند قهوه‌ای. 406 00:39:08,416 --> 00:39:11,416 ‫درخت، داخل جنگل. 407 00:39:26,416 --> 00:39:28,041 ‫«تولد با مرگ آغاز می‌شه. 408 00:39:28,125 --> 00:39:30,583 ‫آخرین روز ما شروعِ ‫اولین روزه.» 409 00:39:32,000 --> 00:39:34,166 ‫«تولد با مرگ آغاز می‌شه. آخرین روز... 410 00:39:46,416 --> 00:39:51,666 ‫«به‌طرز معجزه‌آسایی،‌ اوموت یازیچی ‫توانست از زیر آوار جان سالم به‌ در ببرد.» 411 00:39:59,958 --> 00:40:03,458 ‫راز گوبکلی‌تپه. ‫پدرم هم دنبال همین بود. 412 00:40:04,375 --> 00:40:05,875 ‫سال‌ها گذشت. 413 00:40:05,958 --> 00:40:09,625 ‫بزرگ شدم و خودم پدر شدم، ‫ولی هنوز دنبال همون چیزم. 414 00:40:12,666 --> 00:40:17,666 ‫ولی امروز، بالاخره می‌تونم بگم که ‫یه ارتباط مستقیمی 415 00:40:17,750 --> 00:40:21,250 ‫بین گوبکلی‌تپه ‫و چرخهٔ زندگی انسان وجود داره. 416 00:40:21,333 --> 00:40:22,500 ‫عطیه؟ 417 00:40:28,250 --> 00:40:29,250 ‫عطیه؟ 418 00:40:36,208 --> 00:40:41,166 ‫خیلی از دانشمندا مدعی شدن ‫که زمان خطی نیست 419 00:40:41,833 --> 00:40:45,000 ‫بلکه به شکل دایره‌ای یا حلزونیه. 420 00:40:46,541 --> 00:40:48,666 ‫من یه پیشنهاد دیگه دارم 421 00:40:49,250 --> 00:40:53,500 ‫جابه‌جاییِ «زمان» با «عمر انسان». 422 00:40:55,208 --> 00:40:56,416 ‫عطیه؟ 423 00:40:57,166 --> 00:41:01,833 ‫یعنی تولد، زندگی، برزخ، مرگ... 424 00:41:02,541 --> 00:41:06,333 ‫اینا لزومی نداره به همون ترتیبی ‫که بهمون گفتن اتفاق بیفتن. 425 00:41:07,500 --> 00:41:12,000 ‫معابد گوبکلی‌تپه ابزاری ‫برای این دایره‌ست. 426 00:41:12,083 --> 00:41:15,708 ‫و در واقع، ‫یه چیز دیگه‌ای فرای این مسئله هست. 427 00:41:16,458 --> 00:41:20,125 ‫یه دانش باستانی، یه معما، ‫یه جایی مخفی شده. 428 00:41:20,208 --> 00:41:21,458 ‫باید این‌طور باشه. 429 00:42:26,541 --> 00:42:30,041 ‫بعضی‌وقتا قدرت یه راز ‫اون‌‌قدر قوی و شدید هستش 430 00:42:30,625 --> 00:42:33,833 ‫که از خوت می‌پرسی ‫« ارزش شروع این مسیر رو داره؟» 431 00:42:34,541 --> 00:42:37,000 ‫ارزش به‌خطر انداختن همه‌چیز رو داره؟ 432 00:42:38,500 --> 00:42:40,958 ‫گذشته،‌ آینده، حال؟ 433 00:42:46,333 --> 00:42:47,500 ‫[تولد با مرگ آغاز می‌شه] 434 00:42:51,500 --> 00:42:55,166 ‫اگه مخفی نگه‌داشتن این راز ‫دلیلی داشته باشه چی؟ 435 00:42:55,250 --> 00:42:57,875 ‫و اگه این راز، یه رازِ مگو باشه چی؟ 436 00:42:58,375 --> 00:43:01,750 ‫اگه به‌جای روشنایی ‫ما رو به تاریکی بکشونه چی؟ 437 00:43:02,875 --> 00:43:04,416 ‫اون‌وقت چکار می‌کنی؟ 438 00:43:11,833 --> 00:43:14,000 ‫ولی اگه دنبال یافتن حقیقت باشین 439 00:43:14,083 --> 00:43:17,458 ‫و اگه بخش کوچکی از دانشی رو که ‫دنیا رو تغییر می‌ده پیدا کرده باشید، 440 00:43:17,541 --> 00:43:19,125 ‫دیگه نمی‌تونید پا پس بکشید. 441 00:43:19,916 --> 00:43:21,875 ‫دیگه وقتی متوجه خطر می‌شید ‫نمی‌تونید فرار کنید. 442 00:43:24,583 --> 00:43:28,666 ‫باید حتی توی سیاه‌ترین روزهای زندگی‌تون ‫به باورتون پایبند باشید. 443 00:43:34,125 --> 00:43:35,625 ‫پس من هم ادامه می‌دم. 444 00:43:37,708 --> 00:43:39,125 ‫باید ادامه بدم. 445 00:43:39,208 --> 00:43:44,041 ‫چون اگه این معماها رو حل کنم، ‫می‌دونم می‌تونم دخترم رو پیدا کنم. 446 00:45:15,200 --> 00:45:17,242 ‫دختر جان. ‫عدن؟ 447 00:45:20,023 --> 00:45:25,273 ‫مــترجم: وحــید فرحناکی ‫≡ @Night_Walker77 ≡ 448 00:45:26,460 --> 00:45:31,155 ‫دانلود آهنگ‌های پخش شده در این قسمت: ‫≡ @Night_sub ≡ 449 00:45:31,446 --> 00:45:34,821 ‫بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ‫30nama.com 450 00:45:38,086 --> 00:45:41,899 ‫ما را در تلگرام و اينستاگرام دنبال کنيد ‫@officialcinama