1 00:00:06,041 --> 00:00:09,939 ‫.:. تیم ترجمه شــوتايـم تقدیم می‌کند .:. ‫.:. t.me/ShowTimeUs .:. 2 00:00:13,130 --> 00:00:17,009 ‫« شانلی اورفه » 3 00:00:41,791 --> 00:00:46,541 ‫عزیزم نتونستم کنارت لذت ببرم 4 00:00:49,125 --> 00:00:55,166 ‫چشماتو وا کن و به من نگاه کن 5 00:00:56,333 --> 00:01:02,000 ‫با آه و سوز دارم گریه می‌کنم 6 00:01:04,375 --> 00:01:08,875 ‫درد، قلبمو در آغوش گرفت 7 00:01:10,125 --> 00:01:15,791 ‫خدا اینو واسم زیادی دید؟ 8 00:01:15,875 --> 00:01:18,541 ‫بخواب، بخواب... 9 00:01:21,708 --> 00:01:25,208 ‫خواهرم بیا بشین نفسی تازه کن. ‫رنگ و روت عین گچ شده 10 00:01:27,291 --> 00:01:28,250 ‫بیا اینجا 11 00:01:29,166 --> 00:01:30,541 ‫تسلیت میگم 12 00:01:40,708 --> 00:01:41,916 ‫ممنون 13 00:01:50,500 --> 00:01:52,708 ‫همین الان یه مادر و بچه‌شو خاک کردیم 14 00:01:53,791 --> 00:01:55,583 ‫ولی هنوزم امیدواریم 15 00:01:56,708 --> 00:01:59,000 ‫اونم از دست بدیم، چی واسمون می‌مونه؟ 16 00:02:41,916 --> 00:02:45,000 ‫تو همونی! ‫تو زنِ ستاره‌ای هستی 17 00:02:56,007 --> 00:03:06,007 « Reyez کاری از رضــا » 18 00:03:06,916 --> 00:03:11,000 ‫وقتی بچه بودی وظیفۀ خودت، ‫ تو این دنیا رو می‌دونستی 19 00:03:16,250 --> 00:03:20,958 ‫چی جلوتو گرفته؟ از به یاد آوردن چی می‌ترسی؟ 20 00:04:27,583 --> 00:04:29,333 ‫خدا رو شکر! 21 00:04:29,791 --> 00:04:32,791 ‫فکر کردیم بلایی سرت اومده، ‫خیلی ترسیدیم 22 00:04:33,333 --> 00:04:36,375 ‫گفتم بهتون! زنِ ستاره‌ای وجود داره گفتم 23 00:04:36,458 --> 00:04:39,375 ‫دعاهامون مستجاب شد. خدارو شکر 24 00:04:39,458 --> 00:04:41,625 ‫اومدی شفامون بدی 25 00:04:41,708 --> 00:04:45,208 ‫تو خواب دیدمش! ‫چشاش مثل این زمردی (سبز) بود 26 00:04:46,291 --> 00:04:47,458 ‫اسمت چیه؟ 27 00:04:48,250 --> 00:04:49,166 ‫آتیه 28 00:04:52,750 --> 00:04:54,291 ‫من کجام؟ 29 00:04:54,875 --> 00:04:59,291 ‫اینجا پناهگاهمونه. ‫بعد از اینکه حامله شدیم باید اینجا مخفی می‌شدیم 30 00:05:00,708 --> 00:05:03,375 ‫فکر کردیم برای خاک کردن ‫خدیجه و بچه‌ش رفتیم... 31 00:05:04,833 --> 00:05:08,708 ‫ولی معلوم شد واسه پیدا کردن تو رفتیم، ‫پیدا کردن معجزه‌مون 32 00:05:08,791 --> 00:05:10,500 ‫خواهش می‌کنم ما رو نجات بده 33 00:05:34,083 --> 00:05:35,291 ‫خدافظ، مامان 34 00:05:54,088 --> 00:05:55,208 « زهره آلتین » 35 00:06:00,500 --> 00:06:03,875 ‫راستش، آقا سردار ‫طی این چندین سالی که پلیسم... 36 00:06:03,958 --> 00:06:07,041 ‫اولین باره که کارا از کنترل خارج میشن 37 00:06:08,041 --> 00:06:09,291 ‫نمی‌دونم چرا... 38 00:06:09,750 --> 00:06:13,583 ‫ولی همیشه به این فکر می‌کنم که ‫این قضایا ربطی به شما داره 39 00:06:14,125 --> 00:06:16,291 ‫شایدم خیلی فکر می‌کنین 40 00:06:17,083 --> 00:06:19,500 ‫واسه همین تنها کاری که باید بکنین ‫اینه که اون دختره رو پیدا کنین 41 00:06:19,583 --> 00:06:22,333 ‫گفتین پسرم مسافرته 42 00:06:22,416 --> 00:06:26,208 ‫دستگیریِ آتیه چرا شما رو اینقدر نگران کرده؟ 43 00:06:27,916 --> 00:06:33,291 ‫آزاد بودن یه گناهکار، باعث میشه تا ‫احساس گناه کنم 44 00:06:35,916 --> 00:06:41,250 ‫بگذریم. شما خیالتون تخت. نگران نباشین. ‫هیچ جرمی بدون مجازات باقی نمی‌مونه 45 00:06:42,125 --> 00:06:43,250 ‫روز بخیر 46 00:06:51,041 --> 00:06:52,750 ‫اون زنی که مُرده، کیه سردار؟ 47 00:06:54,291 --> 00:06:56,250 ‫نمی‌دونم. یه پیرزنه 48 00:06:56,791 --> 00:06:58,208 ‫- خب... ‫- داری دروغ میگی 49 00:06:59,000 --> 00:07:00,875 ‫- داری بهم دروغ میگی ‫- عزیزم. آروم باش 50 00:07:00,958 --> 00:07:03,291 ‫الان با اوزان حرف زدم. تو پاریسه 51 00:07:03,375 --> 00:07:06,583 ‫گفت بخاطر اینکه الیف مزاحم نشه، ‫تلفنو روشن نمی‌کنم 52 00:07:08,166 --> 00:07:09,375 ‫اینقدر ساده 53 00:07:11,041 --> 00:07:12,625 ‫الان آروم میشی، لطفاً؟ 54 00:07:13,791 --> 00:07:17,041 ‫چرا به تو زنگ می‌زنه؟ ‫به من چرا زنگ نمی‌زنه؟ 55 00:07:17,125 --> 00:07:21,208 ‫می‌دونم یه جای کار می‌لنگه. حسش می‌کنم. ‫من مادرشم، حس می‌کنم 56 00:07:21,791 --> 00:07:22,791 ‫داری دروغ میگی 57 00:07:22,875 --> 00:07:26,250 ‫- اونطوری نگو. ملکِ من. زندگیم ‫- داری دروغ میگی، سردار؟ 58 00:07:27,291 --> 00:07:29,250 ‫پسرمونو واست میارم، باشه؟ 59 00:07:29,333 --> 00:07:32,375 ‫لازم باشه میرم پاریس یقه‌شو می‌گیرم 60 00:07:34,416 --> 00:07:35,666 ‫چطوره باهم بریم؟ 61 00:07:36,916 --> 00:07:38,125 ‫عشقم ‫[به فرانسوی] 62 00:08:17,458 --> 00:08:21,208 ‫اگه یه حسی باشه که ‫فراتر از عشق انسان رو تعریف کنه... 63 00:08:21,791 --> 00:08:22,750 ‫اون درده! 64 00:08:28,125 --> 00:08:29,125 ‫پسرم... 65 00:08:41,250 --> 00:08:42,500 ‫برِت می‌گردونم 66 00:08:44,416 --> 00:08:45,500 ‫میای 67 00:08:47,083 --> 00:08:49,958 ‫همونطور که مادرتو برگردوندم، ‫تو رو هم برمی‌گردونم 68 00:09:16,333 --> 00:09:17,333 ‫از اینجا برو 69 00:09:18,083 --> 00:09:19,125 ‫از اینجا برو! 70 00:09:19,708 --> 00:09:21,791 ‫می‌تونی منو از اینجا بِرونی، 71 00:09:22,166 --> 00:09:26,000 ‫ولی اصلاً نمی‌تونی از وجدانت بِرونی 72 00:09:27,458 --> 00:09:29,916 ‫وجدان، آینۀ قلبه 73 00:09:30,416 --> 00:09:33,666 ‫و مثل یه سایه تعقیبـت می‌کنه 74 00:09:35,375 --> 00:09:37,541 ‫خفه شو. نه 75 00:09:37,625 --> 00:09:44,083 ‫خفه شو! 76 00:09:44,500 --> 00:09:45,583 ‫بسه... 77 00:09:58,916 --> 00:10:00,291 ‫این گُل واسه شما اومده. خانوم 78 00:10:03,833 --> 00:10:04,791 ‫باشه 79 00:10:11,541 --> 00:10:13,000 ‫وقتش شده ملک 80 00:10:13,083 --> 00:10:15,333 ‫ 81 00:10:26,416 --> 00:10:27,375 ‫بیا تو 82 00:10:32,833 --> 00:10:34,041 ‫خوبی پسرم؟ 83 00:10:34,458 --> 00:10:35,416 ‫خوش اومدی 84 00:10:50,291 --> 00:10:51,458 ‫چه خبره، ارهان؟ 85 00:10:54,291 --> 00:10:56,625 ‫چرا با اون دختره به «کاپادوکیه» رفتی؟ 86 00:10:56,708 --> 00:10:58,458 ‫چرا بهم خبر ندادی؟ 87 00:11:01,250 --> 00:11:02,416 ‫مهم نیست 88 00:11:02,750 --> 00:11:05,541 ‫دختره یه دیوونۀ تمام عیاره. ‫خودت نگفتی مگه؟ 89 00:11:12,500 --> 00:11:14,125 ‫تو اون دخترو از کجا می‌شناسی؟ 90 00:11:17,333 --> 00:11:18,208 ‫اونم... 91 00:11:19,208 --> 00:11:23,875 ‫مادرشم، از وقتی حفاری رو شروع کردیم ‫دردسرهای زیادی واسمون درست کردن 92 00:11:25,000 --> 00:11:27,333 ‫نگفتم که حواستو پرت کنم 93 00:11:31,750 --> 00:11:35,791 ‫یه چیزایی مخفی می‌کنی ‫و اصلاً هم خوشم نمیاد، ارهان 94 00:11:36,958 --> 00:11:39,791 ‫- خب تو از من چی مخفی می‌کنی؟ ‫- منظورت چیه؟ 95 00:11:41,333 --> 00:11:44,166 ‫- می‌دونستی بابام زنده‌ست؟ ‫- چی؟ 96 00:11:44,250 --> 00:11:47,875 ‫- می‌دونستی یا نه؟ ‫- نه، هیچی در موردش نمی‌دونستم 97 00:11:50,416 --> 00:11:53,875 ‫پس بابام چرا گفت نباید بهت اعتماد کنم 98 00:11:53,958 --> 00:11:57,875 ‫گفت چیزایی هست که نمی‌دونم. ‫و اینکه فقط می‌تونم به آتیه اعتماد کنم 99 00:11:57,958 --> 00:11:59,125 ‫گور باباش! 100 00:12:00,416 --> 00:12:04,916 ‫تو اونو که چندساله پیداش نیست باور می‌کنی ‫یا منو؟ 101 00:12:10,041 --> 00:12:12,208 ‫چیز دیگه‌ای نسیت که باید بدونم؟ 102 00:12:12,291 --> 00:12:13,541 ‫معلومه که نیست! 103 00:12:19,000 --> 00:12:21,666 ‫نذار اون دختر حواستو پرت کنه، پسرم 104 00:12:23,625 --> 00:12:27,291 ‫یادت باشه کی هستی و از کجا اومدی 105 00:12:30,583 --> 00:12:32,625 ‫منم دقیقاً سعی دارم همینکارو بکنم 106 00:12:33,916 --> 00:12:36,208 ‫بابا سردار 107 00:13:30,375 --> 00:13:32,916 ‫با اون دستات شفا میدی، عزیزم 108 00:13:33,625 --> 00:13:35,750 ‫درست مثل خواهر سحر 109 00:13:35,833 --> 00:13:36,916 ‫سحر؟ 110 00:13:37,000 --> 00:13:39,500 ‫آره، «سحر زرده» 111 00:13:39,583 --> 00:13:42,791 ‫بهش میگن سحر زرده. ‫رو صورتش یه لکه داره 112 00:13:45,291 --> 00:13:46,625 ‫کجا می‌تونم پیداش کنم؟ 113 00:14:13,666 --> 00:14:14,791 ‫توکیه! 114 00:15:39,333 --> 00:15:40,750 ‫خوش اومدی، آتیه 115 00:15:45,291 --> 00:15:46,291 ‫خاله 116 00:16:05,916 --> 00:16:07,083 ‫تو زنده‌ای 117 00:16:13,416 --> 00:16:16,416 ‫همه‌مون یه جایی به زندگی ادامه نمیدیم؟ 118 00:16:19,791 --> 00:16:22,000 ‫ولی اون چیزی باید ‫ کاری کنیم زنده بمونه 119 00:16:23,333 --> 00:16:24,916 ‫تو شکمته 120 00:16:27,041 --> 00:16:28,416 ‫آره ولی چطور؟ 121 00:16:29,250 --> 00:16:33,000 ‫برای فهمیدنش باید به اول برگردی، آتیه 122 00:16:33,625 --> 00:16:35,708 ‫اون لحظه که اولین بار دیدیش 123 00:16:36,125 --> 00:16:37,250 ‫ارهانو 124 00:16:38,291 --> 00:16:39,375 ‫تو «گوبکلی‌تپه» 125 00:16:40,291 --> 00:16:42,416 ‫مادربزرگ منو به خاطر همین اینجا فرستاد 126 00:16:43,125 --> 00:16:45,458 ‫من در مورد خیلی قبل‌ترش حرف می‌زنم 127 00:16:47,916 --> 00:16:50,625 ‫اگه به اتاقِ بستۀ حافظه‌ت وارد بشی... 128 00:16:52,958 --> 00:16:55,583 ‫می‌بینی که خیلی بیش‌تره 129 00:16:57,666 --> 00:17:02,208 ‫اون آگاهی در تو وجود داره. ‫فقط باید بدونی چطور استفادش کنی 130 00:17:05,250 --> 00:17:07,208 ‫باشه، چطور انجامش بدم؟ 131 00:17:21,583 --> 00:17:24,916 ‫آب حافظه داره، آتیه. لمسش کن 132 00:17:35,791 --> 00:17:38,958 ‫از خودت نترس. ‫از قدرتت نترس 133 00:17:39,833 --> 00:17:44,625 ‫فقط از آب اون چیزی رو که تو حافظته بپرس. ‫کسی که می‌خوای به یاد بیاریش 134 00:18:38,958 --> 00:18:42,583 ‫اگه تو به یاد بیاری، اونم به یاد میاره 135 00:18:44,625 --> 00:18:46,208 ‫آره، اونجا رو یادمه 136 00:18:48,708 --> 00:18:51,500 ‫اگه ارهانم ببرم اونجا، ‫می‌تونه به یاد بیاره 137 00:19:12,458 --> 00:19:14,458 ‫هنوز نگفتی چطور پیدامون کردی 138 00:19:17,250 --> 00:19:18,791 ‫سخت بود، عزیزم 139 00:19:25,041 --> 00:19:27,083 ‫به لطف کمیسر مصطفی پیداتون کردم 140 00:19:27,708 --> 00:19:28,916 ‫ولی قبل از اون اومدی 141 00:19:30,166 --> 00:19:31,833 ‫چیزی رو ازم مخفی می‌کنی؟ 142 00:19:34,916 --> 00:19:38,458 ‫الان واقعاً باید من بازجویی بشم، عزیزم؟ 143 00:19:39,000 --> 00:19:40,666 ‫جواب منو میدی؟ 144 00:19:42,330 --> 00:19:46,375 ‫هیچی مخفی نمی‌کنم. تو بودی که با اون ‫هرزۀ دروغگو گذاشتی رفتی 145 00:19:46,458 --> 00:19:48,583 ‫مراقب حرف زدنت باش. آتیه همچین آدمی نیست 146 00:19:48,666 --> 00:19:51,000 ‫واقعاً؟ از کجا می‌شناسیش؟ 147 00:19:51,333 --> 00:19:53,958 ‫داری از زنی که دو روزه می‌شناسیش، ‫دفاع می‌کنی؟ 148 00:19:54,041 --> 00:19:57,875 ‫بهم دروغ گفتی و با اون زن ‫گذاشتی رفتی و منم دلیلشو نمی‌دونم! 149 00:19:57,958 --> 00:20:01,500 ‫- ما اونجا یه چیز مهم پیدا کردیم، گرفتی؟ ‫- اینو؟ اینو پیدا کردین؟ 150 00:20:01,583 --> 00:20:04,291 ‫- اینه؟ اینه؟ ‫- آره! بذارش زمین 151 00:20:04,375 --> 00:20:06,333 ‫چرا؟ خیلی با ارزشه؟ 152 00:20:06,416 --> 00:20:08,625 ‫از منم با ارزش‌تره؟ ‫من زنتم! 153 00:20:08,708 --> 00:20:11,500 ‫از اون‌همه خطری که واست به جون خریدم، با ارزش‌تره؟ 154 00:20:11,583 --> 00:20:13,375 ‫چه خطری رو به جون خریدی؟ 155 00:20:14,875 --> 00:20:16,041 ‫چی رو به جون خریدی؟ 156 00:20:17,916 --> 00:20:20,166 ‫- باور کن روحتم خبر نداره ‫- آره، نداره! 157 00:20:20,750 --> 00:20:22,708 ‫دیگه خسته شدم، گرفتی چی میگم؟ 158 00:20:23,083 --> 00:20:26,750 ‫از اینکه همیشۀ خدا باید دست رو دست بذارم، ‫از اینکه همیشه باید درک کنم، 159 00:20:26,833 --> 00:20:30,291 ‫از اینکه همیشه باید یه گوشه وایسم، ‫دیگه از این مزخرفات خسته شدم! 160 00:20:30,375 --> 00:20:33,958 ‫دیوونه نشو! چیکار می‌کنی؟ ‫عقلتو از دست دادی؟ 161 00:21:12,208 --> 00:21:15,458 ‫باید برم استانبول. ‫اومدم خدافظی کنم 162 00:21:15,541 --> 00:21:17,916 ‫ولی بهتون قول میدم، ‫برمی‌گردم و کمکتون می‌کنم 163 00:21:18,333 --> 00:21:21,625 ‫ولی تا تو بری و بیای، چه بلایی سرِ ‫این دختر میاد، آتیه؟ 164 00:21:22,541 --> 00:21:23,875 ‫باید امتحان کنم 165 00:21:24,375 --> 00:21:25,875 ‫ما هم باهات بیایم؟ 166 00:21:27,583 --> 00:21:31,583 ‫حداقل باید منتظر بمونیم تا برگرده 167 00:21:31,666 --> 00:21:33,958 ‫بهتر نیست زینب باهاش باشه؟ 168 00:21:34,041 --> 00:21:37,833 ‫این کارم به صلاحِ هممونه. ‫ولی نمی‌تونم شما رم ببرم 169 00:21:37,916 --> 00:21:38,791 ‫چرا؟ 170 00:21:40,250 --> 00:21:43,875 ‫من یکم تو دردسر افتادم. پلیس دنبالمه 171 00:21:44,791 --> 00:21:48,958 ‫باشه. ما مخفیـت می‌کنیم. ‫بهتر از تنها بودنه، مگه نه؟ 172 00:21:49,041 --> 00:21:52,541 ‫بعلاوه، من رانندگی هم بلدم. ‫ماشین گاوداری رو برمی‌داریم 173 00:21:52,958 --> 00:21:54,375 ‫قبول کن لطفاً 174 00:21:57,875 --> 00:21:59,666 ‫می‌تونین واسم یه تلفن پیدا کنین؟ 175 00:22:29,375 --> 00:22:30,833 ‫- الو؟ ‫- الیف؟ 176 00:22:33,416 --> 00:22:34,666 ‫آتیه، خودتی؟ 177 00:22:34,750 --> 00:22:36,125 ‫تنهایی؟ 178 00:22:36,208 --> 00:22:39,541 ‫آره تنهام. تو خوبی؟ ‫پلیس دنبالته 179 00:22:40,000 --> 00:22:43,250 ‫آره می‌دونم. یه اشتباهی شده ‫منم سعی دارم درستش کنم 180 00:22:43,333 --> 00:22:46,166 ‫- به کسی نگو بهت زنگ زدما، باشه؟ ‫- باشه، حتماً 181 00:22:46,666 --> 00:22:47,708 ‫کجایی؟ 182 00:22:47,791 --> 00:22:49,625 ‫می‌خوام برگردم استانبول 183 00:22:49,708 --> 00:22:51,458 ‫می‌خوام یه لطفی برام بکنی، الیف 184 00:22:51,541 --> 00:22:52,833 ‫خیلی مهمه 185 00:22:54,416 --> 00:22:55,500 ‫گوش میدم 186 00:22:56,708 --> 00:22:58,291 ‫باید با ارهان حرف بزنم 187 00:22:58,833 --> 00:23:00,000 ‫چرا به خودش زنگ نزدی؟ 188 00:23:00,375 --> 00:23:01,666 ‫چون بهم اعتماد نداره 189 00:23:03,166 --> 00:23:06,208 ‫من چیکار می‌تونم برات بکنم؟ ‫یعنی، از من چی می‌خوای؟ 190 00:23:06,625 --> 00:23:08,500 ‫ردیف کن ببینمـش 191 00:23:09,041 --> 00:23:10,708 ‫خیلی مهمه الیف. خواهش می‌کنم 192 00:23:11,166 --> 00:23:13,250 ‫می‌دونم چیزِ زیادی می‌خوام 193 00:23:13,833 --> 00:23:15,416 ‫الیف، تو رو خدا بهم اعتماد کن 194 00:23:17,375 --> 00:23:18,583 ‫کِی و کجا؟ 195 00:23:18,666 --> 00:23:20,875 ‫امشب تو بازار جواهر 196 00:23:21,541 --> 00:23:22,416 ‫باشه 197 00:23:23,375 --> 00:23:25,958 ‫خیلی ممنون... بابت همه‌چی 198 00:23:26,833 --> 00:23:29,708 ‫آتیک، مراقب باش 199 00:23:56,208 --> 00:23:57,666 ‫الو، کمیسر مصطفی؟ 200 00:23:58,083 --> 00:23:59,000 ‫بله؟ 201 00:24:00,333 --> 00:24:02,250 ‫می‌دونم کجا می‌تونین آتیه رو پیدا کنین 202 00:24:06,625 --> 00:24:07,541 ‫بریم 203 00:24:22,166 --> 00:24:23,041 ‫آتیه؟ 204 00:24:25,625 --> 00:24:26,708 ‫الو؟ 205 00:24:26,791 --> 00:24:30,208 ‫اگه می‌خوای اوزان رو ببینی، ‫همین الان بیا به آدرسی که برات فرستادم 206 00:24:30,291 --> 00:24:31,541 ‫به کسی نگو 207 00:24:31,958 --> 00:24:33,791 ‫اوزان... 208 00:24:34,250 --> 00:24:37,458 ‫کی هستین؟ الو؟ الو؟ 209 00:24:50,416 --> 00:24:54,708 ‫ارهان، ببخشید ‫ببخشید. از خود بیخود شدم 210 00:24:54,791 --> 00:24:57,041 ‫ببخشید. لطفاً درو باز کن 211 00:24:57,125 --> 00:24:59,166 ‫هانا، می‌خوام تنها باشم 212 00:24:59,250 --> 00:25:02,541 ‫ارهان معذرت میخوام. ‫لطفاً درو باز کن حرف بزنیم 213 00:25:03,250 --> 00:25:06,291 ‫هانا، برو. ‫می‌خوام یکم آروم شم 214 00:25:39,416 --> 00:25:40,291 ‫اوزان؟ 215 00:25:42,333 --> 00:25:44,500 ‫اوزان! اوزان اومدم! 216 00:25:46,041 --> 00:25:47,000 ‫اوزان؟ 217 00:25:50,041 --> 00:25:50,875 ‫اوزان؟ 218 00:25:52,708 --> 00:25:53,625 ‫اوزان! 219 00:25:54,833 --> 00:25:58,250 ‫کجایی اوزان؟ 220 00:25:58,708 --> 00:26:01,333 ‫اوزان! 221 00:26:10,708 --> 00:26:11,708 ‫دخترم 222 00:26:14,208 --> 00:26:15,208 ‫بابا! 223 00:26:18,875 --> 00:26:20,208 ‫منو ببخش، دخترم 224 00:26:21,041 --> 00:26:24,208 ‫من نتونستم تو این چند سال بیام پیشت 225 00:26:27,500 --> 00:26:32,083 ‫هرچی بگی حق داری. ‫تحقیرم کن. بگو گمشو برو 226 00:26:33,000 --> 00:26:34,541 ‫هرچی بگی حق داری 227 00:26:46,291 --> 00:26:47,125 ‫دختر عزیزم! 228 00:26:48,708 --> 00:26:51,333 ‫دختر عزیزم 229 00:26:52,791 --> 00:26:55,458 ‫گریه نکن 230 00:26:55,541 --> 00:26:56,541 ‫بابا! 231 00:26:57,750 --> 00:26:58,916 ‫دختر عزیزم! 232 00:26:59,958 --> 00:27:00,875 ‫دختر عزیزم 233 00:27:06,625 --> 00:27:07,875 ‫آهنگِ زبان نامعلوم 234 00:27:14,833 --> 00:27:16,250 ‫بخش شرقی 235 00:27:43,333 --> 00:27:45,166 ‫شاید یکم به‌دردبخوری، بابا 236 00:27:55,541 --> 00:27:56,791 ‫اوزان کجاست؟ 237 00:27:59,708 --> 00:28:00,916 ‫نمی‌دونم، عزیزم 238 00:28:02,250 --> 00:28:05,583 ‫واسه اینکه به کسی نگی، مجبور شدم ‫اونطوری بگم 239 00:28:07,541 --> 00:28:08,916 ‫باید بهت هشدار می‌دادم 240 00:28:10,375 --> 00:28:11,583 ‫در مورد چی؟ 241 00:28:13,958 --> 00:28:16,916 ‫باید از سردار و خونوادش دوری کنی 242 00:28:17,666 --> 00:28:19,208 ‫باید امروز اینجا رو ترک کنی... 243 00:28:20,416 --> 00:28:22,208 ‫وگرنه بهت آسیب می‌زنن 244 00:28:23,625 --> 00:28:24,791 ‫ولی چرا؟ 245 00:28:25,750 --> 00:28:28,291 ‫میگم عزیزم. میگم 246 00:28:29,000 --> 00:28:33,125 ‫بگیر. برو به این آدرس ‫اونجا می‌تونی مخفی بشی 247 00:28:34,708 --> 00:28:35,541 ‫قونیه؟ 248 00:28:35,625 --> 00:28:37,916 ‫آره، اصلاً به کسی چیزی نگو 249 00:28:38,000 --> 00:28:40,666 ‫میام پیشت و همه‌چی رو میگم، باشه؟ 250 00:28:41,958 --> 00:28:44,958 ‫نه، نه. اونطوری نمی‌تونم برم. ‫برادرم. اوزان... 251 00:28:45,041 --> 00:28:46,125 ‫الیف 252 00:28:46,625 --> 00:28:47,583 ‫ببین منو 253 00:28:53,125 --> 00:28:55,583 ‫برادرت می‌دونه زنده‌م 254 00:28:55,666 --> 00:28:56,583 ‫چی؟ 255 00:28:58,000 --> 00:28:59,166 ‫منو نبخشید 256 00:29:01,333 --> 00:29:02,916 ‫اگه می‌خوای تو هم نبخش... 257 00:29:03,541 --> 00:29:04,666 ‫ولی التماست می‌کنم... 258 00:29:06,208 --> 00:29:10,500 ‫امروز برو به این آدرس ‫اونجا جوری مخفی شو کسی نفهمه 259 00:29:12,416 --> 00:29:13,666 ‫تو هم میای؟ 260 00:29:14,625 --> 00:29:15,583 ‫آره، میام 261 00:29:16,083 --> 00:29:17,125 ‫قول؟ 262 00:29:18,083 --> 00:29:19,166 ‫قول میدم. دخترم 263 00:29:30,291 --> 00:29:32,000 ‫مرکز، 5543! 264 00:29:32,666 --> 00:29:34,125 ‫5543 گوشم باشماست، قربان 265 00:29:34,208 --> 00:29:38,083 ‫همین الان واحدها رو به بازار سرپوشیدۀ ‫جواهر انتقال بدین 266 00:29:38,166 --> 00:29:42,041 ‫بهمون گزارش دادن که آتیه اوزگورسوی میره اونجا 267 00:29:42,125 --> 00:29:43,500 ‫مفهوم شد. قربان 268 00:29:43,583 --> 00:29:48,041 ‫اطراف رو محاصره کنین. ‫ ولی تا قبل از دستورِ من کاری نکنین 269 00:29:48,500 --> 00:29:49,333 ‫چشم، قربان 270 00:30:00,333 --> 00:30:02,250 ‫آقا سردار، فهمیدیم آتیه اوزگورسوی کجاست 271 00:30:03,291 --> 00:30:04,208 ‫باشه 272 00:30:05,291 --> 00:30:06,250 ‫اوزان‌ ـه؟ 273 00:30:07,708 --> 00:30:08,583 ‫نه 274 00:30:09,833 --> 00:30:13,458 ‫خبر دادن اون دختره آتیه رو گرفتن، عزیزم 275 00:30:32,750 --> 00:30:34,500 ‫همه‌چی رو بگو. بابا 276 00:30:36,416 --> 00:30:37,583 ‫از اولش 277 00:30:39,541 --> 00:30:42,541 ‫ 278 00:30:50,291 --> 00:30:51,708 ‫منتظرم بمونین 279 00:30:53,333 --> 00:30:56,333 ‫مراقب باش. خدا به همرات 280 00:31:29,916 --> 00:31:32,208 ‫پنج روز همه‌جا رو گشتیم 281 00:31:32,291 --> 00:31:34,416 ‫قدم به قدم اون غارو گشتیم 282 00:31:34,500 --> 00:31:36,041 ‫ولی آب شده بودی 283 00:31:36,541 --> 00:31:39,166 ‫منم تقریباً ناامید شده بودم. اما... 284 00:31:40,250 --> 00:31:41,583 ‫در نهایت تو رو داخل یه گودال 285 00:31:42,125 --> 00:31:44,083 ‫بی‌هوش پیدا کـردن 286 00:31:46,541 --> 00:31:50,750 ‫بعدش چند روز رو دیوارهای اتاقت ‫نقاشیِ اون معابد رو کشیدی 287 00:31:51,166 --> 00:31:55,500 ‫مُدام می‌گفتی «من یه وظیفه دارم» 288 00:31:56,333 --> 00:32:00,666 ‫مادرت گفت ببریمش دکتر، ‫ولی من مطمئن بودم یه معجزه رو تجربه کردی 289 00:32:01,500 --> 00:32:03,625 ‫چون با اینکه کوچیک بودی و ‫ذهن بچگانه‌ای داشتی... 290 00:32:06,000 --> 00:32:08,208 ‫اصرار کردی بریم «شانلی‌اورفه» 291 00:32:11,291 --> 00:32:12,666 ‫من باورت کردم 292 00:32:14,125 --> 00:32:18,375 ‫من همۀ حرفاتو باور کردم. ‫واسه همین دنبالت اومدم 293 00:32:19,666 --> 00:32:22,500 ‫ولی اشتباهاتم فلاکت‌ به بار آورد 294 00:32:24,000 --> 00:32:25,791 ‫من لایقتون نبودم 295 00:32:25,875 --> 00:32:27,833 ‫نتونستم 296 00:32:33,291 --> 00:32:34,791 ‫هنوزم باورم داری؟ 297 00:32:36,000 --> 00:32:37,333 ‫به کمکت نیاز دارم 298 00:32:37,416 --> 00:32:38,750 ‫هر موقع، پسرم 299 00:32:47,083 --> 00:32:48,791 ‫نظری در مورد این داری؟ 300 00:32:51,500 --> 00:32:53,750 ‫آره 301 00:33:14,416 --> 00:33:17,416 ‫این یه زبون خیلی قدیمی و نادره 302 00:33:17,500 --> 00:33:19,666 ‫نمادهای خیلی پیچیده‌ای داره 303 00:33:20,083 --> 00:33:23,916 ‫مثلاً حروفِ بزرگ، نمادِ ابعاد عالمه 304 00:33:24,000 --> 00:33:27,500 ‫ولی مهم‌ترینش اینه که نمیشه ‫ جوری که نوشته شده بخونیش 305 00:33:28,083 --> 00:33:30,083 ‫یه روش خاصی برای خودش داره 306 00:33:41,625 --> 00:33:42,583 ‫ارهان؟ 307 00:33:43,666 --> 00:33:44,791 ‫دستا بالا! 308 00:33:48,125 --> 00:33:50,083 ‫فرار نمی‌کنم. نگران نباش 309 00:33:53,250 --> 00:33:55,250 ‫من هیچ‌کدوم از اون جرما رو مرتکب نشدم 310 00:33:55,750 --> 00:33:58,333 ‫پاپوش درست کردن برام. ‫من همچین آدمی نیستم 311 00:33:59,708 --> 00:34:02,291 ‫گفتنِ حقیقت به تو خیلی سخته... 312 00:34:03,833 --> 00:34:05,708 ‫اینکه نمی‌تونم بهت بابا بگم 313 00:34:06,958 --> 00:34:10,375 ‫ولی حقیقت اینه! تو پدرمی! 314 00:34:11,750 --> 00:34:14,166 ‫دستاتو بیار جلو دخترم 315 00:34:15,375 --> 00:34:17,916 ‫زنای تو ماشینو گرفتیم، قربان 316 00:34:18,000 --> 00:34:20,625 ‫- خیلی خب، این خانومم می‌گیریم ‫- چشم، قربان 317 00:34:33,541 --> 00:34:35,583 ‫نبض نداره، دستگاهو آماده کنین 318 00:34:36,500 --> 00:34:38,750 ‫وایسا. ولم کن. ول کن 319 00:34:47,291 --> 00:34:50,583 ‫عثمان، وایسا ‫باشه، ول کن. شلیک نکنین! 320 00:34:57,416 --> 00:35:00,208 ‫« تو مادر تمام کائناتی 321 00:35:00,791 --> 00:35:02,750 ‫خودِ طبیعتی 322 00:35:02,833 --> 00:35:06,458 ‫دارای قدرت الهی‌ای هستی که ‫از فراسوی زمان اومده 323 00:35:07,750 --> 00:35:11,083 ‫ملکۀ روح‌هایی ‫حیات و روشنایی هستی 324 00:35:28,250 --> 00:35:31,500 ‫تو همونی هستی که همیشه بوده، ‫همیشه خواهد بود 325 00:35:32,916 --> 00:35:34,666 ‫به تو میگن ونوس (زهره)... 326 00:35:35,583 --> 00:35:36,791 ‫یا ایسیس 327 00:35:37,583 --> 00:35:39,875 ‫در همۀ عالم می‌تونن تو رو ببینن 328 00:35:40,666 --> 00:35:42,791 ‫الهه‌ای با 10.000 اسمی... 329 00:35:43,416 --> 00:35:45,541 ‫و برایِ من همه چیزی» 330 00:35:49,875 --> 00:35:51,625 ‫بابا، چطور ممکنه؟ 331 00:35:51,958 --> 00:35:54,041 ‫اگه اون سفال‌ها رو تو پنج سالگی درست کردم 332 00:35:54,541 --> 00:35:56,291 ‫باید آتیه رو پیدا کنی، ارهان 333 00:35:57,625 --> 00:36:01,750 ‫آتیه شاید آخرین وارث اون نسله 334 00:36:06,083 --> 00:36:08,125 ‫دو روز دیگه دروازه باز میشه... 335 00:36:09,625 --> 00:36:12,750 ‫و من این‌بار بخاطر پسرم میام 336 00:36:14,458 --> 00:36:16,375 ‫به شماها نیازی ندارم 337 00:36:19,208 --> 00:36:20,250 ‫ندارم 338 00:36:25,208 --> 00:36:27,333 ‫جواب نده 339 00:36:27,833 --> 00:36:30,166 ‫اول، باید یه چیزی بهت بگم 340 00:36:34,000 --> 00:36:35,375 ‫باورت نمی‌کنه 341 00:36:35,916 --> 00:36:38,625 ‫حرفِ تو براش هیچ ارزشی نداره 342 00:36:38,708 --> 00:36:43,416 ‫یا جای ارهانو بهم میگی، ‫یا جون الیف به خطر میفته 343 00:36:49,708 --> 00:36:52,125 ‫دیگه می‌دونی پیشِ کی باید بری 344 00:37:09,375 --> 00:37:12,291 ‫ببخشید قربان، ولی باید آتیه رو ببرم 345 00:37:17,666 --> 00:37:19,916 ‫- یعنی چی؟ ‫- تو کی هستی؟ 346 00:37:23,208 --> 00:37:24,250 ‫خدا لعنتت کنه! 347 00:37:24,666 --> 00:37:29,625 ‫برو خودتو گم و گور کن. ‫عزیزم بیش‌تر از این کاری از دستم بر نمیاد 348 00:37:29,708 --> 00:37:34,083 ‫الان برو قبل از اینکه من بفهمم ‫هرکاری می‌خوای بکن 349 00:37:34,166 --> 00:37:35,250 ‫باشه؟ 350 00:37:36,208 --> 00:37:37,541 ‫راستی... 351 00:37:37,625 --> 00:37:41,416 ‫اگه تونستی بچه‌تو به دنیا بیاری، ‫منو به یاد بیار 352 00:37:43,250 --> 00:37:44,125 ‫برو 353 00:37:47,958 --> 00:37:49,916 ‫ممنون. بابا 354 00:37:52,333 --> 00:37:54,375 ‫از من نباید تشکر کنی 355 00:38:01,666 --> 00:38:05,583 ‫آقا مصطفی، باید آتیه رو نجات بدین 356 00:38:10,500 --> 00:38:13,291 ‫جنازه‌ای در «دریای ینی‌کوی» پیدا شد 357 00:38:13,375 --> 00:38:15,583 ‫ماموران اون را شناسایی کردن، ‫او اوزان یلماز... 358 00:38:15,666 --> 00:38:19,958 ‫پسرِ تاجر معروف، سردار یلماز ـه 359 00:38:20,041 --> 00:38:23,291 ‫شهروندان به محض اینکه جنازه رو دیدن ‫با پلیس تماس گرفتن... 360 00:38:23,375 --> 00:38:24,250 ‫ملک 361 00:38:24,958 --> 00:38:28,416 ‫تیم تحقیقات به کار خود ادامه میدهد... 362 00:38:31,041 --> 00:38:31,958 ‫ملک 363 00:38:33,000 --> 00:38:35,791 ‫ملک، عزیزم 364 00:38:37,375 --> 00:38:38,916 ‫- نه ‫- نه. عزیزم 365 00:38:39,000 --> 00:38:40,875 ‫نه، لطفاً 366 00:38:42,000 --> 00:38:44,916 ‫- ولم کن ‫- عزیزم... 367 00:38:50,916 --> 00:38:52,916 ‫- لطفاً عزیزم ‫- نه 368 00:38:59,208 --> 00:39:00,083 ‫نـه 369 00:39:04,500 --> 00:39:06,000 ‫اینکارو نکن. عزیزم 370 00:39:26,083 --> 00:39:30,791 ‫جنازۀ پسرِ تاجر معروف، سردار یلماز ‫در دریایِ محلۀ «ایستنیه» پیدا شد 371 00:39:30,816 --> 00:39:40,816 « Reyez کاری از رضــا » 372 00:39:40,841 --> 00:39:42,841 ‫t.me/RezaReyez 373 00:39:44,004 --> 00:39:54,004 ‫.:. ارائـه ‌شده توسط تیم ترجمه شــوتايـم .:. ‫.:. t.me/ShowTimeUs .:.