1 00:00:01,000 --> 00:00:11,000 ارائه‌ شده توسط وب‌سایت دیجی موویز © DigiMoviez.Com 2 00:00:11,291 --> 00:00:13,708 ‫چند ماه پس از اعدام آرکادیو، 3 00:00:14,541 --> 00:00:16,833 ‫سرهنگ آئورلیانو بوئندیا هنگامی که 4 00:00:16,916 --> 00:00:19,875 ‫در آستانه‌ی رسید به مرز غربی بود، اسیر شد 5 00:00:21,416 --> 00:00:25,041 ‫از 21 مردی که در میدان جنگ، وی را همراهی ‫می‌کردند، فقط یک نفر جان سالم به در برد، 6 00:00:25,958 --> 00:00:27,583 ‫سرهنگ گرینلدو مارکز 7 00:00:29,000 --> 00:00:39,000 ‫دیجی موویز در شبکه‌های اجتماعی @DigiMovieZ 8 00:00:41,333 --> 00:00:43,916 ‫- دستت چی شده؟ ‫- فقط یه سوختگی ساده‌ست 9 00:00:44,500 --> 00:00:46,458 ‫پسرت آئورلیانو خوزه حسابی قد کشیده 10 00:00:48,041 --> 00:00:50,125 ‫آئورلیانو 11 00:00:52,708 --> 00:00:55,125 ‫- پسرمون کجاست؟ ‫- اون کجاست؟ 12 00:00:56,000 --> 00:00:57,583 ‫- آئورلیانو! ‫- برید عقب! 13 00:00:58,916 --> 00:01:00,458 ‫برو خونه، مادر! 14 00:01:01,125 --> 00:01:04,958 ‫از مقامات اجازه بگیر و بیا زندان ملاقاتم 15 00:01:05,041 --> 00:01:06,041 ‫آئورلیانو! 16 00:01:11,375 --> 00:01:12,750 ‫زنده باد سرهنگ بوئندیا! 17 00:01:12,833 --> 00:01:14,541 ‫زنده باد سرهنگ بوئندیا! 18 00:01:16,958 --> 00:01:18,458 ‫آئورلیانو! 19 00:01:18,541 --> 00:01:20,166 ‫دیگه این مسخره‌بازی‌ها کافیـه! 20 00:01:21,000 --> 00:01:24,541 ‫اینجا که سیرک نیست! ‫همگی برگردید خونه‌تون! 21 00:01:32,083 --> 00:01:35,416 ‫حکم سرهنگ آئورلیانو بوئندیا ‫در ماکوندو اجرا می‌شود 22 00:01:35,500 --> 00:01:37,166 ‫تا درس عبرتی باشد برای اهالی شهر 23 00:01:40,375 --> 00:01:44,291 ‫« یکصد سال تنهایی » 24 00:01:45,125 --> 00:01:48,708 ‫من باید سرهنگ آئورلیانو بوئندیا رو ببینم. ‫اون پسرمـه. بذارید بیام داخل. 25 00:01:49,375 --> 00:01:53,250 ‫- سروان! گفتم بذارید بیام تو ‫- بذار بیاد 26 00:02:04,833 --> 00:02:06,291 ‫اومدم پسرم رو ببینم، 27 00:02:07,250 --> 00:02:09,208 ‫سرهنگ آئورلیانو بوئندیا 28 00:02:10,208 --> 00:02:11,041 ‫خانم، 29 00:02:12,583 --> 00:02:15,958 ‫منظورتون «آقای» بوئندیاست؟ 30 00:02:17,208 --> 00:02:18,208 ‫همون که تو میگی 31 00:02:18,958 --> 00:02:20,458 ‫فقط بذار ببینمش 32 00:02:21,083 --> 00:02:24,541 ‫منتظریم که حکومت حکم رسمی ‫محکومیتش رو تأیید کنه 33 00:02:29,333 --> 00:02:30,208 ‫چه حکمی؟ 34 00:02:32,958 --> 00:02:34,166 ‫اعدام 35 00:02:36,833 --> 00:02:40,333 ‫تا اون موقع، ‫باید توی سلول انفرادی بمونه 36 00:02:43,125 --> 00:02:44,708 ‫به هر حال من میرم دیدنش 37 00:02:47,541 --> 00:02:50,375 ‫اگه دستوری که بهت دادن اینـه، ‫پس می‌تونی بهم شلیک کنی 38 00:02:54,375 --> 00:02:55,625 ‫همراهیش کنی داخل 39 00:03:05,000 --> 00:03:15,000 ‫ترجمه از: امیر ستارزاده و نیک Nic & H1tmaN 40 00:03:29,875 --> 00:03:33,416 ‫بهت نگفته بودم که اسم دختر بزرگ ‫آرکادیو رو گذاشتیم رمدیوس 41 00:03:37,250 --> 00:03:39,333 ‫گفته بود اسمش رو بذاریم اورسولا، 42 00:03:40,375 --> 00:03:42,625 ‫ولی پشتِ این اسم کوله‌باری از غم و مصیبت هست 43 00:03:47,333 --> 00:03:49,000 ‫نه، اصلاً اینا رو بهم نگفته بودی 44 00:03:49,916 --> 00:03:51,208 ‫ولی خودم می‌دونستم 45 00:03:54,541 --> 00:03:56,916 ‫تو از همون بچگی تیز و بُز بودی... 46 00:04:02,083 --> 00:04:03,375 ‫حواست شش دُنگ جمع بود... 47 00:04:05,333 --> 00:04:07,541 ‫به شدت کنجکاو بودی 48 00:04:09,208 --> 00:04:10,500 ‫یادم نرفته 49 00:04:14,208 --> 00:04:16,541 ‫همینطور اون غمی که به چهره داشتی... 50 00:04:18,500 --> 00:04:20,625 ‫وقتی بدون برادرت برگشتی 51 00:04:23,250 --> 00:04:25,375 ‫بعد اینکه تو و آمارانتا رو تنها گذاشتم 52 00:04:31,458 --> 00:04:34,083 ‫اون تصویر هنوزم قلبم رو جرحیه‌دار می‌کنه 53 00:04:39,083 --> 00:04:41,208 ‫حس می‌کنم انگار همه‌ی اینا رو ‫یه بار زندگی کردم... 54 00:04:46,333 --> 00:04:47,875 ‫ولی نمی‌تونم مرگ خودم رو ببینم 55 00:04:49,500 --> 00:04:51,916 ‫انگار پیشگوها بهم پشت کردن 56 00:04:57,041 --> 00:04:58,708 ‫یه چیزی واست دارم 57 00:05:03,416 --> 00:05:05,625 ‫اینا اشعاری هستن که واسه رمدیوس نوشتم 58 00:05:06,375 --> 00:05:07,291 ‫بهم قول بده که... 59 00:05:09,291 --> 00:05:10,541 ‫اونا رو می‌سوزنی 60 00:05:12,666 --> 00:05:14,375 ‫نمی‌خوام هیچکس اینا رو بخونه 61 00:05:22,750 --> 00:05:23,875 ‫وقت تمومـه، بریم خانم 62 00:05:36,208 --> 00:05:37,291 ‫خداحافظی نکن 63 00:05:40,166 --> 00:05:43,958 ‫به کسی التماس نکن یا ‫به خاطر من خودت رو تحقیر نکن 64 00:05:45,166 --> 00:05:46,291 ‫ناسلامتی جنگـه 65 00:05:48,541 --> 00:05:52,208 ‫به جاش، وانمود کن سال‌ها پیش اعدام شدم 66 00:06:23,250 --> 00:06:24,958 ‫امشب چطورید، سروان؟ 67 00:06:33,083 --> 00:06:34,083 ‫عصر بخیر 68 00:06:37,583 --> 00:06:38,958 ‫عصر بخیر 69 00:06:54,416 --> 00:06:55,375 ‫جناب، 70 00:06:55,458 --> 00:06:57,250 ‫ما دنبال دردسر نیستیم 71 00:06:58,541 --> 00:07:01,000 ‫من و هم‌خدمتی‌هام صرفاً نوشیدنی می‌خوایم و 72 00:07:02,125 --> 00:07:03,541 ‫می‌خوایم خوش بگذرونیم 73 00:07:09,208 --> 00:07:12,958 ‫هیچکس نمی‌خواد با مردی که ‫محکوم به اعدام شده بخوابـه 74 00:07:14,041 --> 00:07:15,291 ‫بدشانسی میاره 75 00:07:15,375 --> 00:07:17,583 ‫تنها کسایی که محکوم به مرگ شدن، ‫شورشی‌ها هستن 76 00:07:20,750 --> 00:07:21,583 ‫شاید 77 00:07:24,291 --> 00:07:25,833 ‫ولی همه میگن که 78 00:07:26,875 --> 00:07:30,000 ‫سربازی که حکم اعدام سرهنگ ‫آئورلیانو بوئندیا رو اجرا کنه 79 00:07:30,708 --> 00:07:33,416 ‫به همراه همه‌ی سربازان جوخه‌اش، 80 00:07:34,416 --> 00:07:35,416 ‫تک‌تک‌شون... 81 00:07:37,541 --> 00:07:39,833 ‫بلا استثناء کُشته میشن 82 00:07:39,916 --> 00:07:41,458 ‫دیر یا زود 83 00:07:43,125 --> 00:07:45,333 ‫حتی اگه برن اون سرِ دنیا قایم بشن 84 00:08:02,625 --> 00:08:03,500 ‫نگاه 85 00:08:06,125 --> 00:08:08,250 ‫من هیچ کینه‌ای از سرهنگ ندارم 86 00:08:11,333 --> 00:08:13,125 ‫اتفاقاً، شجاعتش رو تحسین می‌کنم، 87 00:08:14,166 --> 00:08:16,416 ‫ولی اگه حکومت دستورش رو صادر کنه، 88 00:08:18,000 --> 00:08:19,500 ‫مجبوریم اعدامش کنیم 89 00:08:21,625 --> 00:08:22,541 ‫این وظیفه‌مونـه 90 00:08:34,041 --> 00:08:34,875 ‫پس دعا کن... 91 00:08:39,208 --> 00:08:41,583 ‫دعا کن هیچ‌وقت این دستور رو بهتون ندن، سروان 92 00:09:35,125 --> 00:09:36,625 ‫ببخشید، سروان 93 00:09:42,500 --> 00:09:43,333 ‫به این زودی؟ 94 00:10:01,291 --> 00:10:02,541 ‫گرینلدو مارکز... 95 00:10:04,625 --> 00:10:07,416 ‫تو به 7 سال حبس محکوم شدی 96 00:10:30,291 --> 00:10:32,541 ‫انگار من و تو زیاد خوش‌شانس نیستیم 97 00:10:32,625 --> 00:10:35,125 ‫به جرم شورش محکوم به اعدام شدی 98 00:10:36,666 --> 00:10:40,708 ‫توی تلگراف نوشتن که فوراً باید اعدام شی 99 00:10:41,416 --> 00:10:42,916 ‫چه خبر خوبی 100 00:10:45,125 --> 00:10:47,333 ‫بالاخره توی ماکوندو تلگراف داریم 101 00:11:29,875 --> 00:11:31,875 ‫اون نه می‌ترسید نه حس ‫آشناپنداری بهش دست داده بود، 102 00:11:32,541 --> 00:11:35,083 ‫بلکه خشم عمیقی از درونش شعله می‌کشید، 103 00:11:35,166 --> 00:11:39,750 ‫از اینکه مرگِ ساختگی‌اش ‫نمیذاره خاتمه‌ی مسائلِ ناتمام رو ببینه 104 00:12:09,166 --> 00:12:11,125 ‫حرفی آخری داری، سرهنگ بوئندیا؟ 105 00:12:12,791 --> 00:12:14,875 ‫وقتی در برابر جوخه‌ی اعدام قرار گرفت، 106 00:12:15,625 --> 00:12:18,166 ‫سرهنگ آئورلیانو بوئندیا 107 00:12:18,250 --> 00:12:20,416 ‫به یاد آن عصر دل‌انگیز قدیمی افتاد 108 00:12:20,500 --> 00:12:23,083 ‫وقتی پدرش او را برای یافتن یخ بُرده بود 109 00:12:24,000 --> 00:12:27,541 ‫دوباره خودش را در تجسم بچگی‌اش دید، 110 00:12:27,625 --> 00:12:30,458 ‫با شلوارک کوتاه، ‫کراواتی که دور گردنش بسته بود 111 00:12:31,708 --> 00:12:34,125 ‫همینطور به یاد خوزه آرکادیو بوئندیا افتاد، 112 00:12:34,208 --> 00:12:36,916 ‫که از قضا همان لحظه، در آن سپیده‌دم دلگیر، 113 00:12:37,500 --> 00:12:39,916 ‫زیر درخت شاه‌بلوط، داشت به سرهنگ فکر می‌کرد 114 00:12:54,500 --> 00:12:55,416 ‫سربازها 115 00:12:56,833 --> 00:12:57,791 ‫حاضر 116 00:13:08,500 --> 00:13:09,583 ‫نشونه بگیرید 117 00:13:57,541 --> 00:13:58,458 ‫شلیک نکنید 118 00:14:01,625 --> 00:14:02,458 ‫سربازها 119 00:14:03,041 --> 00:14:04,333 ‫اسلحه‌هاتون رو بیارید پایین 120 00:14:09,250 --> 00:14:11,208 ‫مشیت الهی شما رو فرستاده اینجا 121 00:14:16,041 --> 00:14:16,875 ‫آزادش کنید! 122 00:14:21,041 --> 00:14:22,333 ‫میگم آزادش کنید! 123 00:14:47,208 --> 00:14:49,083 ‫من تحت فرمان شمام، سرهنگ بوئندیا 124 00:15:02,541 --> 00:15:04,750 ‫به انقلاب خوش اومدی، کارنیسرو 125 00:15:21,625 --> 00:15:24,208 ‫پس گمونم تو «مشیت الهی» تشریف داری 126 00:15:28,666 --> 00:15:30,541 ‫یکی باید می‌اومد تن لشت رو نجات بده دیگه 127 00:15:33,416 --> 00:15:35,041 ‫دوباره خودت رو به کُشتن نده 128 00:15:36,458 --> 00:15:37,750 ‫دیگه به دادت نمی‌رسم 129 00:15:41,375 --> 00:15:44,833 ‫هیچ‌کس از دخالت او برای ‫متوقف کردن اعدام خبر نداشت 130 00:16:05,083 --> 00:16:09,458 ‫سروان روکه کارنیسرو و افرادش ‫با سرهنگ آئورلیانو بوئندیا از شهر خارج شدن 131 00:16:09,541 --> 00:16:13,333 ‫تا به نیروهای انقلابی ‫سرهنگ ویکتوریانو مدینا ملحق بشن 132 00:16:23,166 --> 00:16:26,416 ‫یک سال پس از فرار سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، 133 00:16:27,208 --> 00:16:29,250 ‫خونه دوباره پر از بچه شده بود 134 00:16:32,416 --> 00:16:35,000 ‫اورسولا، سانتا سوفیا دلا پیداد و 135 00:16:35,001 --> 00:16:37,458 ‫دختر بزرگش رمدیوس را ‫به خانه‌اش دعوت کرد کرد... 136 00:16:37,541 --> 00:16:39,291 ‫گفتم اینطوری نکن 137 00:16:40,375 --> 00:16:44,458 ‫و یه دوقلو گه پنج ماه بعد از ‫اعدام آرکادیو به دنیا اومدن 138 00:16:44,541 --> 00:16:47,458 ‫اسماشون رو گذاشتن آئورلیانو سگوندو و ‫خوزه آرکادیو سگوندو 139 00:16:48,500 --> 00:16:49,625 ‫«شنبه» 140 00:16:49,708 --> 00:16:50,625 ‫«شنبه» 141 00:16:51,208 --> 00:16:52,958 ‫- بیا دوباره امتحان کنیم ‫- شـَ... 142 00:16:53,041 --> 00:16:54,916 ‫آمارانتا مراقب همه‌شون بود 143 00:16:55,666 --> 00:16:56,750 ‫به این گوش کن 144 00:16:57,750 --> 00:16:59,833 ‫«پس از سالها کشمش، 145 00:16:59,916 --> 00:17:04,166 ‫دولت برای اولین بار با ‫سیاستمداران لیبرال دیدار خواهد کرد 146 00:17:04,250 --> 00:17:07,291 ‫تا شرایط یک آتش‌بس احتمالی را ‫مورد بحث قرار دهند» 147 00:17:13,416 --> 00:17:15,500 ‫تو این روزها رو دیده بودی، خوزه آرکادیو 148 00:17:17,416 --> 00:17:21,000 ‫نیازی به پیشگو نداشتی که ‫بفهمی سیاست سر و تهش آفتـه 149 00:17:35,333 --> 00:17:36,166 ‫بقیه‌ش کو؟ 150 00:17:36,833 --> 00:17:39,500 ‫پسرهام دارن واسه نیروهای ‫آزادی‌خواه می‌جنگن، جناب 151 00:17:39,583 --> 00:17:41,708 ‫با برادرتون، سرهنگ بوئندیا 152 00:17:42,541 --> 00:17:43,625 ‫خب که چی؟ 153 00:17:44,625 --> 00:17:45,583 ‫آخه... 154 00:17:46,125 --> 00:17:49,291 ‫ما دست‌تنهاییم و نمی‌تونیم ‫کل این محصولات رو دِرو کنیم 155 00:17:49,791 --> 00:17:51,916 ‫لطفاً بیشتر بهم زمان بدید 156 00:17:58,291 --> 00:17:59,666 ‫بهشون بگو بیخیال اسلحه‌بازی بشن و 157 00:18:00,166 --> 00:18:01,625 ‫بیان بیل بزنن 158 00:18:28,125 --> 00:18:28,958 ‫درد داره؟ 159 00:18:33,416 --> 00:18:34,416 ‫آره 160 00:18:49,250 --> 00:18:50,083 ‫خاله 161 00:18:50,625 --> 00:18:52,541 ‫میشه امشب پیشت بخوابم؟ 162 00:18:58,458 --> 00:19:01,208 ‫آئورلیانو خوزه، باید به ‫تنها خوابیدن عادت کنی 163 00:19:01,708 --> 00:19:03,916 ‫آخرین باره. قول میدم 164 00:19:06,875 --> 00:19:07,875 ‫باشه 165 00:19:37,000 --> 00:19:38,958 ‫خوزه آرکادیو و ربکا، 166 00:19:40,291 --> 00:19:44,416 ‫خسته از زندگی در میان مردگان، ‫به خانه‌ای که آرکادیو ساخته بود رفتند 167 00:19:46,250 --> 00:19:48,083 ‫اونجا رو کردن خونه‌ی خودشون، 168 00:19:48,833 --> 00:19:51,291 ‫آزادانه به همدیگه عشق ورزیدن 169 00:21:09,708 --> 00:21:12,000 ‫دوباره، سه سه تا؟ 170 00:21:12,083 --> 00:21:14,166 ‫سه ضربدر سه میشه... 171 00:21:15,791 --> 00:21:16,750 ‫9 172 00:21:52,625 --> 00:21:55,000 ‫ربکا اظهار کرد که هیچی ندیده و نمی‌دونه 173 00:21:57,583 --> 00:21:59,500 ‫باورش سخت بود، 174 00:21:59,583 --> 00:22:01,500 ‫ولی هیچ قصه‌ی منطقی‌تری وجود نداشت، 175 00:22:01,583 --> 00:22:04,541 ‫چون هیچکس دلیلی نمی‌دید که ربکا مردی رو که 176 00:22:04,625 --> 00:22:06,333 ‫باعث شادیش بود، بکُشه 177 00:22:11,666 --> 00:22:15,166 ‫شاید این تنها معما توی ماکوندو بود که ‫هیچوقت حل نشد 178 00:22:18,541 --> 00:22:21,625 ‫ربکا در و پنجره‌ی خونه‌ش رو بست و ‫خودش رو زنده‌زنده دفن کرد... 179 00:22:23,416 --> 00:22:25,541 ‫عمق این حقارت به حدی بود که 180 00:22:25,625 --> 00:22:28,541 ‫هیچ وسوسه‌ی زمینی‌ای نمی‌تونست بهش نفوذ کنه 181 00:23:04,208 --> 00:23:06,000 ‫سرهنگ، منتظرمون هستن 182 00:23:06,791 --> 00:23:07,791 ‫شما خوبید؟ 183 00:23:10,208 --> 00:23:12,000 ‫داشتم به برادرم فکر می‌کردم 184 00:23:14,583 --> 00:23:17,416 ‫دو شب گذشته خوابش رو دیدم و ‫حالا علتش رو فهمیدم 185 00:23:21,250 --> 00:23:23,958 ‫ما رهبران منطقه‌ای رو فراخوندیم 186 00:23:24,583 --> 00:23:28,708 ‫تا در این برهه‌ی حساس برای کشورمون، ‫از حزب آزادی‌خواه حمایت کنید 187 00:23:30,666 --> 00:23:34,750 ‫دولت محافظه‌کار درب مذاکره رو باز کرده، 188 00:23:36,125 --> 00:23:37,750 ‫ما هم باید جوابشون رو بدیم 189 00:23:37,833 --> 00:23:39,666 ‫باید با تفنگ جوابشون رو بدیم! 190 00:23:39,750 --> 00:23:41,916 ‫- درسته! ‫- بیاید به نبرد ادامه بدیم! 191 00:23:42,000 --> 00:23:44,416 ‫آقایون! 192 00:23:45,000 --> 00:23:48,125 ‫فقط یه راه واسه خاتمه‌ی این جنگ هست 193 00:23:49,250 --> 00:23:52,000 ‫- با رسیدن به توافق ‫- اون‌وقت چه توافقی مد نظرتـه؟ 194 00:23:52,500 --> 00:23:56,166 ‫هر توافقی که لازم باشه. ‫اولیش اینـه که باید بریم پایتخت... 195 00:23:56,250 --> 00:23:57,708 ‫برای مثال، واسه شروع، 196 00:23:57,791 --> 00:24:00,833 ‫لیبرال‌ها باید توی کنگره جمهوری و ‫سایر مناصب دولتی 197 00:24:00,916 --> 00:24:02,750 ‫نماینده داشته باشن 198 00:24:02,833 --> 00:24:04,875 ‫این خواسته‌ی شماهاست! 199 00:24:06,541 --> 00:24:09,625 ‫پای آینده‌ی کلمبیا وسطـه، آقایون 200 00:24:10,125 --> 00:24:13,458 ‫واسه رسیدن به این نوع مذاکرات، ‫باید دست از جنگ برداریم 201 00:24:13,541 --> 00:24:15,666 ‫صد سال سیاه، الان دست از جنگ برنمی‌داریم! 202 00:24:17,166 --> 00:24:18,000 ‫آره 203 00:24:20,125 --> 00:24:21,541 ‫چیزی که الان پاش وسطـه... 204 00:24:24,333 --> 00:24:25,875 ‫حیثیت مردم‌مونـه 205 00:24:27,375 --> 00:24:28,916 ‫و این قابل مذاکره نیست 206 00:24:32,500 --> 00:24:34,125 ‫اگه آتش‌بس رو امضاء کنید، 207 00:24:35,250 --> 00:24:37,916 ‫شاید بتونیم درخواست کنیم ‫شما نماینده‌ی منطقه‌مون 208 00:24:39,333 --> 00:24:40,700 ‫در انتخابات باشید 209 00:24:40,958 --> 00:24:41,875 ‫سرهنگ 210 00:24:47,541 --> 00:24:48,583 ‫اینجا رو امضاء کنید 211 00:24:57,000 --> 00:24:58,708 ‫موقعی امضاء می‌کنیم که 212 00:25:00,166 --> 00:25:02,500 ‫چیز بیشتری برای ارائه به مردم‌مون داشته باشن 213 00:25:04,375 --> 00:25:07,375 ‫در این حین، ‫به تلاش‌مون ادامه می‌دیم 214 00:25:07,458 --> 00:25:08,291 ‫درسته 215 00:25:12,458 --> 00:25:14,625 ‫بابت حمایت‌تون از شورش لیبرال‌ها... 216 00:25:15,125 --> 00:25:16,250 ‫خانم، برو عقب 217 00:25:18,958 --> 00:25:22,375 ‫دولت ملی شما رو محکوم به مرگ کرده! 218 00:25:23,250 --> 00:25:24,125 ‫آماده! 219 00:25:26,916 --> 00:25:27,750 ‫نشونه بگیرید! 220 00:25:29,041 --> 00:25:31,000 ‫زنده باد حزب آزادی‌خواه! 221 00:25:39,958 --> 00:25:42,708 ‫اینگونه بود که افسانه‌ی ‫سرهنگ آئورلیانو بوئندیا شروع شد 222 00:25:42,791 --> 00:25:47,500 ‫زنده باد سرهنگ بوئندیا! 223 00:25:47,583 --> 00:25:52,000 ‫«تالار شهر هویکان» 224 00:25:53,416 --> 00:25:56,791 ‫طی سال‌های بعد، سرهنگ موفق شد ‫بیش از هزار مرد را مسلح کند و 225 00:25:56,875 --> 00:25:59,125 ‫به حکومت اعلان جنگ کرد 226 00:26:04,041 --> 00:26:05,458 ‫زنده باد انقلاب 227 00:26:36,083 --> 00:26:36,916 ‫سرهنگ 228 00:26:40,333 --> 00:26:41,500 ‫اول زمین خوردم 229 00:26:41,583 --> 00:26:44,458 ‫بعدش واکنشش انتقامی بود و خیلی آزارم داد 230 00:26:51,375 --> 00:26:52,250 ‫اینطوری هم نیست 231 00:26:52,333 --> 00:26:55,833 ‫من فقط با زن‌هایی بودم که ‫واقعاً ازشون خوشم می‌اومده 232 00:26:56,583 --> 00:26:58,083 ‫مگه جز این هم داریم؟ 233 00:27:00,416 --> 00:27:03,583 ‫اینطوری از فداکاری‌هامون ‫توی میدانِ نبرد تجلیل می‌کنن 234 00:27:03,666 --> 00:27:04,750 ‫«تحت تعقیب، زنده یا مُرده» ‫«جایزه: 50 هزار دلار» 235 00:27:10,041 --> 00:27:13,791 ‫اگه قراره لیبرال‌ها جلوی اون ‫تخم‌سگ‌های محافظه‌کار سر خم کنن... 236 00:27:17,750 --> 00:27:19,666 ‫پس اونا هم میشن هدفِ مشروع‌مون 237 00:27:30,791 --> 00:27:32,625 ‫- ببخشید، سرهنگ ‫- بیا داخل 238 00:27:50,791 --> 00:27:52,875 می‌خوای منو بکشی، حرومزاده؟ 239 00:28:37,541 --> 00:28:39,333 و اینجا بود که یه جنگ دیگه شروع شد 240 00:28:47,083 --> 00:28:47,916 بفرمایید 241 00:28:48,666 --> 00:28:51,291 افراد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، وی را به‌عنوان 242 00:28:51,375 --> 00:28:55,541 فرمانده نیروهای انقلابی کارائیب با درجه ژنرال اعلام کردند 243 00:28:59,333 --> 00:29:01,416 اون سمت را قبول کرد ولی ترفیع درجه را نه 244 00:29:01,500 --> 00:29:04,375 ،و گفت تا زمانی که رژیم محافظه‌کار سر پاست 245 00:29:04,458 --> 00:29:06,916 ترفیع را قبول نمی‌کند 246 00:29:20,000 --> 00:29:30,000 ‫« دیجـــی موویــــز » 247 00:30:05,333 --> 00:30:06,366 سرهنگ 248 00:30:12,333 --> 00:30:14,583 سرهنگ آئورلیانو بوئندیا 249 00:30:22,916 --> 00:30:24,708 ژنرال خوزه راکل مونکادا 250 00:30:28,083 --> 00:30:30,791 سیاستمدارها همه‌شون سر و ته یه کرباسن، مونکادا 251 00:30:32,083 --> 00:30:35,750 تنها فرقشون اینه که آزادی‌خواه‌ها ساعت 5 میرن شکرگذاری 252 00:30:35,833 --> 00:30:38,166 محافظه‌کارها ساعت 8 253 00:30:40,625 --> 00:30:41,658 درسته 254 00:30:44,000 --> 00:30:47,000 بخاطر همینه که این جنگ... هیچ منطقی نداره 255 00:30:48,041 --> 00:30:51,125 بقیه‌ی رهبران آزادی‌خواه دارن با دولت مذاکره می‌کنن 256 00:30:51,791 --> 00:30:53,666 و دارن به نتیجه می‌رسن، آئورلیانو 257 00:30:54,958 --> 00:30:56,250 اونا خسته‌ان 258 00:30:56,750 --> 00:30:58,166 بیشتر از ده ساله که درگیرن 259 00:30:58,791 --> 00:31:01,333 ،ده سال دیگه هم می‌جنگیم یا هرچقدر که لازم باشه 260 00:31:01,416 --> 00:31:03,250 تا مردم بتونن سرنوشت خودشون رو تعیین کنن 261 00:31:04,000 --> 00:31:06,666 ما از اینکه بقیه برامون تصمیم بگیرن خسته شدیم 262 00:31:06,750 --> 00:31:08,750 هر دومون می‌دونیم که تو داری می‌جنگی 263 00:31:08,833 --> 00:31:11,458 تا انتقام بلاهایی که حزب خودت سرت آورده رو بگیری 264 00:31:15,500 --> 00:31:16,458 این هم هست 265 00:31:17,458 --> 00:31:18,541 انکارش نمی‌کنم 266 00:31:19,833 --> 00:31:23,916 رهبران آزادی‌خواه باید دوباره ما رو به‌عنوان یه ارتش مشروع به رسمیت بشناسن 267 00:31:24,583 --> 00:31:26,583 ما یه مشت یاغی نیستیم 268 00:31:26,666 --> 00:31:29,500 پس دیگه به مردم بی‌گناه حماه نکن، آئورلیانو 269 00:31:30,083 --> 00:31:32,333 اینجوری داری واسه خودت دشمن می‌تراشی 270 00:31:34,708 --> 00:31:36,250 چرا اینجایی، مونکادا؟ 271 00:31:37,416 --> 00:31:40,250 فرستادنت بهم رشوه بدی؟ یا تهدیدم کنی؟ 272 00:31:41,583 --> 00:31:43,375 هیچ‌کس منو برای هیچ‌کاری نفرستاده 273 00:31:44,416 --> 00:31:47,166 اومدم خداحافظی کنم چون دارم از این جبهه میرم 274 00:31:47,916 --> 00:31:50,458 منو رئیس مدنی و نظامی ماکوندو کردن 275 00:31:56,916 --> 00:31:58,625 من از مردمت مراقبت می‌کنم 276 00:31:59,125 --> 00:32:00,333 قول میدم 277 00:32:01,708 --> 00:32:04,833 تو یکی از بامعرفت ترین آدم‌هایی هستی که می‌شناسم، خوزه راکل 278 00:32:07,333 --> 00:32:08,500 ...اما جدا از اون 279 00:32:12,000 --> 00:32:13,666 تو هنوزم پیرو محافظه‌کار‌هایی 280 00:32:24,500 --> 00:32:26,000 صبحونه حاضره 281 00:32:28,583 --> 00:32:31,666 !آئورلیانو سگوندو، خوزه آرکادیو سگوندو 282 00:32:32,291 --> 00:32:34,500 دوقلوها اونقدر شبیه و آتیش‌پاره بودن 283 00:32:34,583 --> 00:32:37,500 که حتی خانواده‌شون هم نمی‌تونستن اونارو از هم تشخیص بدن 284 00:32:38,500 --> 00:32:40,708 صبح بخیر مامان‌بزرگ - صبح بخیر مامان‌بزرگ - 285 00:32:40,791 --> 00:32:43,541 صبح بخیر اونجا بشین، آئورلیانو سگوندو 286 00:32:45,833 --> 00:32:46,916 آئورلیانو خوزه 287 00:32:48,208 --> 00:32:49,375 !آئورلیانو خوزه 288 00:32:50,208 --> 00:32:54,208 آئورلیانو خوزه، قدش به پدرش رفته بود و واسه خودش یه پا مرد بالغی شده بود 289 00:32:58,625 --> 00:32:59,583 بله، مامان‌بزرگ 290 00:33:00,333 --> 00:33:02,291 برو رمدیوس و عمه‌ات آمارانتا رو بیدار کن 291 00:33:02,375 --> 00:33:04,041 غذا داره سرد می‌شه 292 00:33:23,541 --> 00:33:26,916 آئورلیانو خوزه از دیدن سینه‌های زیباش و 293 00:33:27,000 --> 00:33:30,500 نوک قهوه‌ایی‌شون دچار حس عجیبی شد 294 00:33:32,750 --> 00:33:34,250 بهش خیره شده بود و 295 00:33:35,166 --> 00:33:38,250 زیبایی‌هاش رو برانداز می‌کرد 296 00:33:39,583 --> 00:33:42,416 و با فکر کردن بهش هیجان به دلش میفتاد 297 00:34:53,000 --> 00:34:53,833 عصر بخیر 298 00:34:55,375 --> 00:34:57,625 خانم اورسولا ایگوآران د بوئندیا؟ 299 00:34:59,500 --> 00:35:01,583 بله - اجازه بدین خودم رو معرفی کنم - 300 00:35:01,666 --> 00:35:04,416 من ژنرال خوزه راکل مونکادا هستم.‏ در خدمت شمام.‏ 301 00:35:05,875 --> 00:35:06,875 چی می‌خوای؟ 302 00:35:07,875 --> 00:35:11,250 من رئیس جدید مدنی و نظامی ماکوندو شدم 303 00:35:11,333 --> 00:35:13,375 اگر شما بتونید این اطراف رو 304 00:35:13,458 --> 00:35:17,250 به من نشون بدین، عالی می‌شه 305 00:35:30,541 --> 00:35:34,000 سربازها خسارات زیادی به ماکوندو وارد، ژنرال 306 00:35:34,083 --> 00:35:36,041 هم محافظه‌کارها و هم آزادی‌خواه‌ها 307 00:35:36,125 --> 00:35:36,958 در جریانم 308 00:35:38,458 --> 00:35:41,833 وظیفه‌ی من اینه که از این شهر محافظت کنم بدون توجه به حزبشون 309 00:35:41,916 --> 00:35:43,916 به سرهنگ بوئندیا قول دادم 310 00:35:47,916 --> 00:35:49,333 با پسرم حرف زدی؟ 311 00:35:50,333 --> 00:35:51,166 بله 312 00:35:51,958 --> 00:35:53,958 قبل از اینکه بیام اینجا دیدمش 313 00:35:55,916 --> 00:35:57,041 دستگیرش کردن؟ 314 00:35:57,833 --> 00:36:00,750 نه، با افراد ارتش رو رهبری می‌کنه 315 00:36:03,666 --> 00:36:04,625 اون دشمن منه 316 00:36:05,166 --> 00:36:06,166 دشمنی که خیلی بهم نزدیکه 317 00:36:08,125 --> 00:36:10,958 اما ما یه دشمن مشترک داریم که قوی‌تره 318 00:36:12,083 --> 00:36:13,166 بی‌عدالتی 319 00:36:13,750 --> 00:36:17,166 بی‌عدالتی بسته به منافع تغییر چهره میده، ژنرال 320 00:36:17,666 --> 00:36:19,875 الان حرف‌ها بی‌معنی هستن 321 00:36:19,958 --> 00:36:22,583 درست مثل دوران طاعون بی‌خوابی 322 00:36:23,250 --> 00:36:24,291 خانم اورسولا 323 00:36:24,375 --> 00:36:26,041 من برای پسرتون احترام قائلم 324 00:36:26,875 --> 00:36:29,375 و قصد دارم با همون احترام با شهرتون برخورد کنم 325 00:36:29,458 --> 00:36:30,958 بهتون قول میدم 326 00:36:31,708 --> 00:36:33,208 امیدوارم همین‌طور باشه، ژنرال 327 00:36:35,750 --> 00:36:38,541 ماکوندو نمی‌تونه بیشتر از این برای این جنگ کشته بده 328 00:36:39,625 --> 00:36:40,708 عصر خوبی داشته باشید 329 00:37:18,666 --> 00:37:20,666 ترسوندیم - ببخشید - 330 00:37:51,666 --> 00:37:52,500 آمارانتا؟ 331 00:37:56,500 --> 00:37:57,375 شمع‌ها چیشدن؟ 332 00:37:58,041 --> 00:38:00,125 دارم میام، الان میارمشون 333 00:38:06,000 --> 00:38:07,791 آروم باش، ما رو ندید 334 00:38:09,625 --> 00:38:10,458 امروز ندید 335 00:38:12,125 --> 00:38:14,125 اما اگه اینجوری ادامه بدیم، به زودی می‌بینه 336 00:38:22,916 --> 00:38:24,416 بفرما مامان 337 00:38:25,583 --> 00:38:27,416 زمانی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا 338 00:38:27,500 --> 00:38:30,916 داشت دزدکی از راه‌های باریک زیرزمینی عبور می‌کرد 339 00:38:31,000 --> 00:38:35,666 ژنرال مونکادا سربازها رو با پلیس‌های بی‌سلاح عوض می‌کرد 340 00:38:35,750 --> 00:38:37,583 و جَوّی از اعتماد ساخت 341 00:38:37,666 --> 00:38:41,083 که باعث شد از نظر مردم جنگ مثل کابوسی مزخرف از گذشته‌شون بشه 342 00:38:42,041 --> 00:38:45,833 هیچ‌چیزی بالاتر از جایگاه انسان نیست 343 00:38:46,458 --> 00:38:49,791 برای همین همه مردم ماکوندو باید حق و حقوق یکسانی داشته باشند 344 00:38:50,500 --> 00:38:52,041 باید فرصت‌های یکسانی داشته باشند 345 00:38:53,208 --> 00:38:55,458 این چیزیه که بنیان‌گذاران این شهر می‌خواستن 346 00:38:56,583 --> 00:39:00,416 ...و قدم اول برای رسیدن بهش 347 00:39:01,541 --> 00:39:04,541 تضمین کردن آموزش عمومیه 348 00:39:06,416 --> 00:39:08,083 ،بنابراین، از امروز به بعد 349 00:39:08,958 --> 00:39:15,166 این فضا دوباره به هدف اصلی خودش برمی‌گرده 350 00:39:28,083 --> 00:39:31,375 باید اعتراف کنم که فکر نمی‌کردم سر حرفتون بمونین 351 00:39:32,958 --> 00:39:36,666 یا اینکه من اونقدر زنده باشم تا دوباره ماکوندو رو مثل زمان خوزه آرکادیو ببینم 352 00:39:37,291 --> 00:39:38,666 اون زمان اینجا چه شکلی بود؟ 353 00:39:39,750 --> 00:39:40,791 هیچ حزبی نبود 354 00:39:41,708 --> 00:39:42,666 یا هیچ سربازی 355 00:39:45,500 --> 00:39:47,250 ما نمی‌دونستیم ترس چیه 356 00:39:48,791 --> 00:39:51,958 و مردم خونه‌هاشون رو به هر رنگی که دلشون می‌خواست رنگ می‌کردن 357 00:39:54,041 --> 00:39:56,875 خوبه که داریم درست پیش می‌ریم 358 00:39:57,375 --> 00:39:58,208 درسته 359 00:40:04,250 --> 00:40:05,833 خبری از آئورلیانو نشد؟ 360 00:40:09,500 --> 00:40:10,333 نه 361 00:40:13,125 --> 00:40:15,916 فقط امیدوارم که قصد داشته باشه سلاح‌هاشو زمین بذاره 362 00:40:18,041 --> 00:40:20,291 مردم به جنگ عادت می‌کنن 363 00:40:22,458 --> 00:40:24,625 و دیگه نمی‌تونن ازش خلاص بشن 364 00:41:23,750 --> 00:41:24,875 من عمه‌اتم 365 00:41:24,958 --> 00:41:26,625 کاری که داریم می‌کنیم وحشتناکه 366 00:41:26,708 --> 00:41:28,708 نه، نیست، خیلی قشنگه 367 00:41:39,375 --> 00:41:40,208 برو بیرون 368 00:41:49,250 --> 00:41:50,833 نمی‌فهمی داری چیکار می‌کنی؟ 369 00:41:50,916 --> 00:41:52,250 این گناهه 370 00:41:52,333 --> 00:41:53,791 دست از سرم بردار، لطفا 371 00:41:56,666 --> 00:41:58,333 واقعا این چیزیه که می‌خوای؟ 372 00:42:00,958 --> 00:42:03,083 دوباره بهم بگو که برم،‏ و واقعا میرم 373 00:42:09,791 --> 00:42:12,083 ازت می‌خوام تا جایی که می‌تونی از من دور شی 374 00:42:15,958 --> 00:42:18,291 در این صورت بذار منو بکشن 375 00:42:20,125 --> 00:42:21,708 بهتر از اینه که تو انقدر سرد باشی 376 00:44:33,833 --> 00:44:35,250 پدربزرگت کجاست؟ 377 00:44:36,458 --> 00:44:37,625 اون پشته 378 00:44:38,250 --> 00:44:39,916 کل صبح رو اونجوری بوده 379 00:44:55,416 --> 00:44:56,916 همین الان یه نامه گرفتیم 380 00:44:57,875 --> 00:44:59,125 از طرف آئورلیانو 381 00:45:17,541 --> 00:45:19,416 دوباره داره پیش‌بینی می‌کنه 382 00:45:37,833 --> 00:45:39,291 !خدارو شکر 383 00:46:11,083 --> 00:46:16,208 ،اورسولا، مامان مراقب بابا باش 384 00:46:16,291 --> 00:46:21,125 چون قراره بمیره آئورلیانو 385 00:46:27,083 --> 00:46:29,125 خوزه آرکادیو بوئندیا هنوز هم قدرتش کم نشده بود 386 00:46:30,083 --> 00:46:33,000 اما در شرایطی نبود که بخواد مقاومت کنه 387 00:46:34,041 --> 00:46:36,875 پیرمرد عظیم‌الجثه‌ی آفتاب‌دیده و بارون‌چشیده‌ای که 388 00:46:38,041 --> 00:46:39,750 نسبت به همه‌چیز بی‌تفاوت بود 389 00:47:10,375 --> 00:47:11,583 باید ببینی که سرنوشتشون هم 390 00:47:12,916 --> 00:47:15,041 به هم گره خورده 391 00:47:19,250 --> 00:47:20,958 سعی کن یکم بخوابی 392 00:47:23,333 --> 00:47:25,208 این بعداز‌ظهر خیلی قشنگه 393 00:47:26,625 --> 00:47:27,458 خیلی خوبه 394 00:48:01,583 --> 00:48:02,791 صبر کن، عزیزم 395 00:48:04,416 --> 00:48:06,166 من خوابم نمیاد 396 00:48:07,166 --> 00:48:11,541 خوزه آرکادیو بوئندیا خودش رو با رویای اتاق‌های بی‌انتها تسلی می‌داد 397 00:48:12,208 --> 00:48:14,708 خواب می‌دید که از تخت بیرون می‌ره 398 00:48:15,750 --> 00:48:19,083 در رو باز می‌کنه و وارد اتاق دیگه‌ایی می‌شه 399 00:48:35,666 --> 00:48:36,708 پسرم 400 00:49:11,375 --> 00:49:12,416 ملکیادس 401 00:49:14,125 --> 00:49:15,250 دوست عزیز و قدیمی من 402 00:49:28,041 --> 00:49:29,458 و اتاق بعدی 403 00:49:30,333 --> 00:49:32,083 سالنی از آینه‌ها بود 404 00:49:32,875 --> 00:49:35,625 تا اینکه در یکی از اون‌ها یکی از نوادگانش را پیدا کرد 405 00:49:36,500 --> 00:49:38,125 آئورلیانو بابیلونیا 406 00:49:38,208 --> 00:49:40,333 درحال خوندن نوشته‌های ملکیادس 407 00:49:40,416 --> 00:49:42,125 چندین سال بعد 408 00:49:43,791 --> 00:49:46,166 در همون لحظه‌ایی که داشت زندگی می‌کرد 409 00:49:51,541 --> 00:49:52,750 پرودنسیو 410 00:50:33,583 --> 00:50:36,375 بارون ملایمی از گل‌های زرد ریز 411 00:50:36,458 --> 00:50:39,333 تمام شب روی شهر بارید مثل یه طوفان بی‌صدا 412 00:50:49,041 --> 00:50:51,708 سقف‌ها رو پوشوندن و جلوی درها رو گرفتن 413 00:50:56,833 --> 00:51:00,333 اونقدر گل ریخته بود که مجبور شدن با بیل خیابون‌ها رو تمیز کنن 414 00:51:00,416 --> 00:51:03,625 که مردم عزادار بتونن رد بشن 415 00:52:43,250 --> 00:52:45,458 ،چندین سال بعد از مرگ پدرش 416 00:52:46,583 --> 00:52:47,666 در اول اکتبر 417 00:52:48,916 --> 00:52:50,333 سرهنگ آئورلیانو بوئندیا 418 00:52:50,416 --> 00:52:53,083 با هزاران مرد مسلح به ماکوندو برگشت 419 00:52:54,083 --> 00:52:57,333 و نگهبان‌ها دستور گرفتن که تا آخر مقاومت کنن 420 00:52:57,416 --> 00:53:00,708 ،خانم‌ها و آقایون !برگردین به خونه‌هاتون 421 00:53:08,416 --> 00:53:11,083 !از خودتون دفاع کنید !اونا رسیدن، زود باشین 422 00:53:11,166 --> 00:53:14,500 بریم، برو جلو !توپو ببر جلو 423 00:53:16,583 --> 00:53:17,416 خیلی خوبه 424 00:53:18,666 --> 00:53:19,625 !خوزه راکل 425 00:53:20,500 --> 00:53:22,041 خوزه راکل، چه اتفاقی افتاده؟ 426 00:53:22,541 --> 00:53:23,583 آئورلیانو 427 00:53:24,125 --> 00:53:26,041 اون و ارتشش صبح رسیدن اینجا 428 00:53:30,625 --> 00:53:31,666 چیکار می‌خوای بکنی؟ 429 00:53:32,333 --> 00:53:33,416 ،اگه بهمون حمله کنن‌ 430 00:53:33,916 --> 00:53:34,958 ما هم می‌جنگیم 431 00:53:35,458 --> 00:53:38,166 !مسلسل رو بیار اینجا اونم ببر جلو 432 00:53:39,291 --> 00:53:42,125 همه‌چی آمادس؟ - نمی‌دونم کدومتون احمق‌تره - 433 00:54:10,666 --> 00:54:13,458 اورسولا احساس می‌کرد پسرش یه غریبه‌ست 434 00:54:15,750 --> 00:54:18,208 چهره‌اش در هم رفته بود 435 00:54:18,916 --> 00:54:22,583 و این اولین نشونه‌ی مقاومت در برابر حس آشناپنداری بود 436 00:54:28,000 --> 00:54:28,833 آئورلیانو 437 00:54:29,875 --> 00:54:30,750 مادر 438 00:54:34,166 --> 00:54:35,875 می‌خوای به ماکوندو حمله کنی؟ 439 00:54:37,083 --> 00:54:38,333 مسخره‌ست 440 00:54:38,958 --> 00:54:40,291 راه دیگه‌ایی نیست 441 00:54:40,833 --> 00:54:42,791 باید دولت رو سرنگون کنیم 442 00:54:43,791 --> 00:54:45,083 آئورلیانو، وای خدا 443 00:54:47,500 --> 00:54:50,166 ما خیلی وقت بود همچین آرامشی نداشتیم 444 00:54:52,208 --> 00:54:55,166 هیچکس اینجا از سیاست حرف نمی‌زد 445 00:54:57,750 --> 00:54:58,916 این کارو نکن پسرم 446 00:55:11,250 --> 00:55:13,750 به مونکادا گزینه تسلیم شدن رو هم میدم 447 00:55:14,500 --> 00:55:15,916 همین هم زیاده 448 00:55:16,666 --> 00:55:19,125 تو رهبر این یاغی‌هایی 449 00:55:19,208 --> 00:55:22,166 اینکه ماکوندو به کام جنگ کشیده بشه یا نه، دستِ توئـه!‏ 450 00:55:22,791 --> 00:55:25,500 می‌دونی من چند سال منتظر بودم 451 00:55:25,583 --> 00:55:27,916 تا ماکوندو رو پس بگیرم؟ 452 00:55:31,125 --> 00:55:32,200 نمی‌دونم 453 00:55:36,166 --> 00:55:37,666 اما چیزی که می‌دونم 454 00:55:39,083 --> 00:55:41,583 اینه که تو هنوزم می‌تونی کار درست رو انجام بدی 455 00:55:43,000 --> 00:55:53,000 ‫ترجمه از: امیر ستارزاده و نیک Nic & H1tmaN 456 00:55:53,208 --> 00:55:56,708 «ما مسلحیم و به پیروزی می‌رسیم» 457 00:55:58,750 --> 00:55:59,750 مرحوم باایمان،‏ 458 00:56:00,583 --> 00:56:04,333 خداوند پسر، نجات‌دهنده جهان،‏ بر روح درگذشتگان رحمت کن 459 00:56:06,791 --> 00:56:10,625 خداوند پسر، نجات‌دهنده جهان،‏ بر روح درگذشتگان رحمت کن 460 00:56:12,750 --> 00:56:15,750 تویی که کلید مرگ و جهنم را در دست داری 461 00:56:16,750 --> 00:56:17,916 ...ما از تو خواهش می‌کنیم 462 00:56:19,541 --> 00:56:20,708 ای نجات‌دهنده جهان 463 00:56:21,375 --> 00:56:24,166 به ارواح مومنان درگذشته رحم کن 464 00:56:27,625 --> 00:56:30,333 خدای سه‌گانه، خدای یکتا 465 00:56:30,416 --> 00:56:31,833 خدایا، مالک بهشت 466 00:56:31,916 --> 00:56:34,291 به روح درگذشتگان رحم کن 467 00:56:35,375 --> 00:56:38,583 ...تویی که کلید مرگ و جهنم را در دست داری 468 00:56:40,416 --> 00:56:41,500 از تو خواهش می‌کنیم 469 00:56:47,000 --> 00:56:57,000 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 470 00:57:01,625 --> 00:57:04,750 ما ازش فرار نکردیم، خوزه آرکادیو بوئندیا 471 00:57:08,791 --> 00:57:10,833 ما یه ازش هیولا ساختیم 472 00:57:10,916 --> 00:57:13,916 !حمله 473 00:57:19,000 --> 00:57:22,000 ‏«بر اساس رمان صد سال تنهایی،‏ اثر گابریل گارسیا مارکز»‏ 474 00:57:22,065 --> 00:57:32,065 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMovieZ