1
00:00:11,560 --> 00:00:18,660
«امپایر بست تیوی با افتخار تقدیم میکند»
..:::EmpireBestTV.Com:::.
«در شبکههای اجتماعی»
@EmpireBestTV
2
00:00:18,684 --> 00:00:25,684
«امپایر بست تیوی، حرفه ای ترین اپلیکیشن دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال»
.::: EBTV.App :::.
3
00:00:27,120 --> 00:00:28,759
آنچه در سریال «منشأ» گذشت!
4
00:00:28,801 --> 00:00:30,001
اینجا همه در مورد این حرف میزنن
5
00:00:30,043 --> 00:00:31,442
که چقدر از مرگ میترسن.
6
00:00:31,484 --> 00:00:32,844
خب، من فکر نمیکنم که مرگ
7
00:00:32,886 --> 00:00:34,045
بدترین اتفاقیه که
اینجا ممکنه بیفته.
8
00:00:34,087 --> 00:00:35,646
وقتی توی خرابهها چشمم سیاهی رفت،
9
00:00:35,688 --> 00:00:37,609
تقریباً یهجور بود که انگار رفتم یه جایی.
10
00:00:37,651 --> 00:00:40,453
بعدش صدای اون بچهها رو شنیدم.
داشتن اون کلمه رو داد میزدن.
11
00:00:40,774 --> 00:00:42,053
«انگویی».
12
00:00:42,095 --> 00:00:44,215
درخت بطریها برای میراندا خیلی مهم بود.
13
00:00:44,257 --> 00:00:45,897
دربارۀ این درخت، یه سری رویا میدید.
14
00:00:45,939 --> 00:00:47,939
ممکنه یه جایی توی این تاریخها و عددها،
15
00:00:47,981 --> 00:00:50,142
نکتۀ کلیدیای وجود داشته باشه
برای چیزی که باید در جریانش قرار بگیریم.
16
00:00:50,184 --> 00:00:51,343
هیچ بچهای در کار نیست.
17
00:00:51,385 --> 00:00:53,905
چرا هست.
ولی بچۀ تو نیست.
18
00:00:53,947 --> 00:00:56,068
الجین، تو رو خدا!
19
00:00:56,110 --> 00:00:57,509
فاطمه گم شده.
20
00:00:57,551 --> 00:00:59,952
یه گروه تجسس تشکیل میدیم.
21
00:00:59,994 --> 00:01:03,237
شاید فاطمه الآن اون بیرون
مشغول انجام یه کاریه که به ما کمک میکنه.
22
00:01:03,677 --> 00:01:05,680
فکر کنم که اون حالش خوب میشه.
23
00:01:07,561 --> 00:01:10,362
آخرین بار اون رو بیرون کلبه دیدیمش.
24
00:01:10,404 --> 00:01:11,684
که میشه اینجا.
25
00:01:11,726 --> 00:01:14,367
پس افرادمون باید تمام منطقه رو پوشش بدن.
26
00:01:14,409 --> 00:01:17,572
چه داخل و چه اطراف شهر رو!
از اینجا و اینجا باید حرکت کنن.
27
00:01:18,213 --> 00:01:20,215
داشته چیکار میکرده؟
28
00:01:21,136 --> 00:01:22,295
چی؟
29
00:01:22,337 --> 00:01:25,100
اونجا توی کلبه،
داشته چیکار میکرده؟
30
00:01:26,861 --> 00:01:28,862
سلام.
31
00:01:28,904 --> 00:01:30,906
به نظرم الجین خبر داره.
32
00:01:33,428 --> 00:01:35,248
فکر کنم اون میدونه که فاطمه کجاست.
33
00:02:39,129 --> 00:02:41,532
[منشأ]
[فصل سوم، قسمت دهم]
34
00:02:42,500 --> 00:02:47,024
♪ وقتی فقط یه پسربچه بودم ♪
35
00:02:47,465 --> 00:02:51,829
♪ از پدرم پرسیدم ♪
♪ «در آینده چطور آدمی میشم؟» ♪
36
00:02:53,551 --> 00:02:57,876
♪ «یعنی خوشتیپ میشم؟» ♪
♪ «یعنی پولدار میشم؟» ♪
37
00:02:58,476 --> 00:03:01,680
♪ اون بهم این جواب رو داد: ♪
38
00:03:02,521 --> 00:03:05,644
♪ هر چی باید بشه میشه ♪
39
00:03:06,525 --> 00:03:10,329
♪ اون چیزی که باید بشه میشه ♪
40
00:03:11,530 --> 00:03:15,013
♪ آینده برای ما قابل رؤیت نیست ♪
41
00:03:16,055 --> 00:03:18,777
♪ هر چی باید بشه میشه ♪
42
00:03:20,900 --> 00:03:23,702
♪ اون چیزی که باید بشه میشه ♪
43
00:03:33,032 --> 00:03:37,517
♪ الآن خودم بچهدار شدم ♪
44
00:03:37,957 --> 00:03:42,722
♪ اونا از پدرشون میپرسن ♪
♪ «در آینده چطور آدمی میشم؟» ♪
45
00:03:44,124 --> 00:03:46,604
♪ «یعنی خوشتیپ میشم؟» ♪
46
00:03:46,646 --> 00:03:48,648
♪ «یعنی پولدار میشم؟» ♪
47
00:03:49,089 --> 00:03:52,332
♪ با لطافتِ تمام، بهشون میگم: ♪
48
00:03:53,013 --> 00:03:55,856
♪ هر چی باید بشه میشه ♪
49
00:03:57,137 --> 00:04:00,741
♪ اون چیزی که باید بشه میشه ♪
50
00:04:01,982 --> 00:04:05,546
♪ آینده برای ما قابل رؤیت نیست ♪
51
00:04:06,587 --> 00:04:09,390
♪ هر چی باید بشه میشه ♪
52
00:04:11,472 --> 00:04:14,435
♪ اون چیزی که باید بشه میشه ♪
53
00:04:16,437 --> 00:04:19,360
♪ هر چی باید بشه میشه ♪
54
00:04:20,387 --> 00:04:28,131
مترجمین:
مریم صرافها و محمد سید
55
00:04:28,155 --> 00:04:33,055
تلگرام مترجمین:
@maryamsarafhaa / @GoodBadUgly
56
00:04:33,214 --> 00:04:37,459
گفت حالش خوبه و
فقط همین مهمه.
57
00:04:37,779 --> 00:04:40,862
در این باره خیلی با آرامش حرف میزد.
بهم گفت نباید بترسم.
58
00:04:42,584 --> 00:04:45,705
ببینین، نمیدونم گندکاری بالا آورده
59
00:04:45,747 --> 00:04:47,750
یا اینکه واقعاً
یه چیزی توی اینجا داره باهاش حرف میزنه.
60
00:04:48,751 --> 00:04:51,233
- الان کجاست؟
- توی خونۀ اشتراکی.
61
00:04:52,795 --> 00:04:56,156
شما دو تا برید اونجا
و مطمئن بشین که از اونجا تکون نخورده باشه.
62
00:04:56,198 --> 00:04:59,161
- باشه، تو میخوای چیکار کنی؟
- فقط برید.
63
00:05:03,045 --> 00:05:05,047
فکر میکنی تا الان فاطمه رو پیدا کردن؟
64
00:05:06,129 --> 00:05:08,131
امیدوارم که همینطور باشه.
65
00:05:11,494 --> 00:05:13,977
ویکتور، اینجا چیکار میکنی؟
66
00:05:14,457 --> 00:05:16,459
مامانت خورد زمین.
67
00:05:17,781 --> 00:05:19,783
چی؟
68
00:05:22,425 --> 00:05:24,427
ممنونم عزیزم.
69
00:05:25,308 --> 00:05:27,310
چی شده؟
70
00:05:27,711 --> 00:05:29,070
- من خوبم، من خوبم.
- مطمئنی؟
71
00:05:29,112 --> 00:05:31,032
آره، آره.
72
00:05:31,074 --> 00:05:33,155
من پسر سفید پوش رو دیدم.
73
00:05:33,197 --> 00:05:35,279
- جداً؟
- آره.
74
00:05:36,160 --> 00:05:39,083
- چی بهت گفت؟
- حرفاش خیلی کمکی نکرد.
75
00:05:42,606 --> 00:05:45,209
- بیا بریم سمت غذاخوری.
- دلم نمیخواد.
76
00:05:45,569 --> 00:05:47,489
مامان و بابا میخوان حرف بزنن،
زود باش.
77
00:05:47,531 --> 00:05:49,533
- میخوای بیای؟
- نه.
78
00:05:51,576 --> 00:05:53,578
یالا، من گشنمه.
79
00:05:54,939 --> 00:05:57,462
اون دختر کوچولو
ما رو برد سمت انبار زیرزمینی.
80
00:05:59,103 --> 00:06:02,145
ویکتور هم اونجا بود.
خیلی ناراحت بود.
81
00:06:02,187 --> 00:06:04,027
یه چیزی دربارۀ مامانش یادش اومده بود.
82
00:06:04,069 --> 00:06:06,071
همینطور دربارۀ شبی که مامانش رفت.
83
00:06:06,631 --> 00:06:08,633
وقتی که بغلش کردم...
84
00:06:10,796 --> 00:06:13,678
- حس کردم میراندا هم اونجاست.
- منظورت چیه؟
85
00:06:15,000 --> 00:06:16,439
نمیدونم چطور باید بگم...
86
00:06:16,481 --> 00:06:19,044
ولی میتونستم حضورش رو حس کنم.
87
00:06:20,005 --> 00:06:22,247
حضورش رو توی اون اتاق حس میکردم.
88
00:06:23,929 --> 00:06:26,452
و بعد من رو برد به شبی که
اون اتفاقها افتاده بود،
89
00:06:27,012 --> 00:06:29,495
شبی که بچههاش رو تنها گذاشت.
90
00:06:30,336 --> 00:06:32,338
شبی که رفت توی درخت.
91
00:06:32,858 --> 00:06:35,499
پس یعنی یه رویا دیدی؟
92
00:06:35,541 --> 00:06:37,221
نه، نه، نه، نه.
93
00:06:37,263 --> 00:06:39,265
اون رویا نبود.
خیلی بیشتر از این حرفها بود.
94
00:06:44,350 --> 00:06:45,509
یه جورایی، میراندا هم اونجا بود.
95
00:06:45,551 --> 00:06:47,554
و سعی داشت یه چیزی بهم بگه.
96
00:06:52,399 --> 00:06:54,401
مغازمون بسته است.
97
00:06:56,883 --> 00:06:58,885
خودتم دلت میخواد حرفم رو بشنوی.
98
00:07:00,887 --> 00:07:02,889
توهین نباشه جیم،
ولی به نظرم به اندازۀ کافی شنیدم.
99
00:07:04,531 --> 00:07:06,533
ببین، من...
100
00:07:07,054 --> 00:07:09,616
ببخشید که دیروز اونجوری اومدم اینجا.
101
00:07:10,017 --> 00:07:12,019
نباید اینکار رو میکردم.
102
00:07:12,339 --> 00:07:14,379
ترسیده بودم.
103
00:07:14,421 --> 00:07:15,981
داره یه اتفاقایی برای خانوادم میفته که...
104
00:07:16,023 --> 00:07:18,225
نمیدونم چجوری ازشون
در برابر این اتفاقا مراقبت کنم.
105
00:07:19,026 --> 00:07:21,528
ولی راستش،
فکر میکنم، تو میدونی چیکار کنی.
106
00:07:30,438 --> 00:07:32,440
حدس میزدم شاید اینجا باشی.
107
00:07:33,121 --> 00:07:35,123
باید با من بیای بریم خونۀ اشتراکی.
108
00:07:36,084 --> 00:07:38,927
الجین یکم عجیب غریب رفتار میکنه.
109
00:07:40,288 --> 00:07:41,287
از وقتی که الیس بهم گفته...
110
00:07:41,329 --> 00:07:43,411
اون بیچاره توی استرس زیادی بوده.
111
00:07:43,812 --> 00:07:45,814
درضمن اون و تیلی خیلی باهم صمیمی بودن.
112
00:07:46,655 --> 00:07:48,335
شاید اتفاقی که برای اون افتاده
دلیلش اینه که...
113
00:07:48,377 --> 00:07:49,616
خب، نمیدونم...
114
00:07:49,658 --> 00:07:54,303
به هر حال،
اون به الیس گفت که فاطمه و بچهاش...
115
00:07:54,943 --> 00:07:56,985
میتونن دلیلی باشن
که ما به خونه برمیگردیم.
116
00:07:57,786 --> 00:07:59,788
نه، به نظر آشنا نمیاد؟
117
00:08:01,030 --> 00:08:02,349
میخوای من چیکار کنم؟
118
00:08:02,391 --> 00:08:04,872
میخوام باهاش حرف بزنی،
کاری کن درک کنه که...
119
00:08:04,914 --> 00:08:07,154
اگه داره با یه موجودی توی اینجا حرف میزنه
120
00:08:07,196 --> 00:08:09,156
اون موجود نیت خوبی نداره.
121
00:08:09,198 --> 00:08:11,400
تو بهتر از همه میدونی، باشه؟
122
00:08:12,962 --> 00:08:14,964
فقط یادت باشه...
123
00:08:15,965 --> 00:08:18,366
هی، چه خبر شده؟
124
00:08:18,408 --> 00:08:21,369
الیس و کنی داخلن،
میگن الجین نباید از اونجا خارج بشه.
125
00:08:21,411 --> 00:08:23,291
- آکوستا کجاست؟
- هنوز اون بیرون در حال جست و جوئه.
126
00:08:23,333 --> 00:08:25,535
اومدم ببینم کسی چیزی پیدا نکرده!
127
00:08:26,456 --> 00:08:28,816
- چند نفر داخل خونهان؟
- نمیدونم.
128
00:08:28,858 --> 00:08:30,861
یه چند نفری هستن.
بقیه هنوز دارن جست و جو میکنن.
129
00:08:33,663 --> 00:08:35,666
ازت میخوام خونه رو تخلیه کنین.
130
00:08:38,989 --> 00:08:40,991
وقتی که اون رسید به درخت...
131
00:08:42,593 --> 00:08:44,915
خیلی نزدیک بود به...
132
00:08:46,196 --> 00:08:49,160
ولی یکی از اون هیولاها
از توی جنگل اومد و...
133
00:08:50,801 --> 00:08:53,684
- شروع کرد به خندیدن.
- و تو شاهد مُردن میراندا بودی.
134
00:08:54,966 --> 00:08:57,288
تو هم قبلاً بهت الهام شده بود
درسته؟
135
00:08:59,050 --> 00:09:01,170
اینجوری نبود.
136
00:09:01,212 --> 00:09:02,692
بیشتر اینجوری بود که
چیزی میدیدم که...
137
00:09:02,734 --> 00:09:04,736
نباید اونجا میبود.
138
00:09:05,657 --> 00:09:08,257
مثل اون روزی که
من اون سرباز جنگ داخلی رو دیدم
139
00:09:08,299 --> 00:09:09,899
ولی جوری نبود که انگار
من رفتم زمان جنگ داخلی.
140
00:09:09,941 --> 00:09:11,661
این...این یکی فرق داره.
141
00:09:11,703 --> 00:09:13,182
ببین، تو یه چیز جالب گفتی.
142
00:09:13,224 --> 00:09:14,944
تو گفتی که حس کردی
میراندا سعی داشت که...
143
00:09:14,986 --> 00:09:16,988
یه چیزی رو بهت بگه.
144
00:09:20,872 --> 00:09:22,352
میدونم به نظر عقلانی نمیاد.
145
00:09:22,394 --> 00:09:25,357
نه، عقلانی نیست.
اینجا کلاً عقلانی نیست.
146
00:09:28,761 --> 00:09:32,324
خیلیخب،
عه...
147
00:09:33,926 --> 00:09:36,408
قانون اول ترمودینامیک اینه که
148
00:09:37,289 --> 00:09:41,332
انرژی نه به وجود میاد
و نه از بین میره.
149
00:09:41,374 --> 00:09:44,975
بلکه از یک شکل
به شکل دیگه تغییر پیدا میکنه.
150
00:09:45,017 --> 00:09:48,381
افکار ما،
خاطرات ما...
151
00:09:50,503 --> 00:09:53,306
روح ما...
اگه به این چیزها اعتقاد داشته باشی...
152
00:09:53,826 --> 00:09:55,829
اینها همشون از انرژی ساخته شدن.
153
00:09:57,070 --> 00:09:59,072
و اون انرژی...
154
00:10:00,593 --> 00:10:04,437
شاید اینجا، و اون انرژی...
نمیدونم، شایدم اون باقی میمونه.
155
00:10:05,438 --> 00:10:07,479
خیلیخب، ببین
گفتی یکی از اون...
156
00:10:07,521 --> 00:10:10,121
بچههای ترسناک، تو رو برد سمت
اون انبارِ زیرزمینی، درسته؟
157
00:10:10,163 --> 00:10:12,364
- آره، یه بچۀ کوچولو بود.
- خیلیخب.
158
00:10:12,406 --> 00:10:13,885
هرچی که بوده
میراندا بهت فهموند...
159
00:10:13,927 --> 00:10:16,530
اون بچهها دلشون میخواست تو اون رو ببینی.
160
00:10:17,291 --> 00:10:20,334
وقتی اون دختر کوچولو رو دیدی کجا بودی؟
161
00:10:23,818 --> 00:10:25,820
بیرون نزدیک کامیون وسایل ویکتور.
162
00:10:37,552 --> 00:10:39,554
الجین.
163
00:10:41,756 --> 00:10:43,956
عیبی نداره چند دقیقه باهات حرف بزنیم؟
164
00:10:43,998 --> 00:10:46,000
حتماً، باشه.
165
00:10:46,721 --> 00:10:48,723
بریم توی اتاق من.
166
00:10:49,444 --> 00:10:51,604
بدهاش به من.
167
00:10:51,646 --> 00:10:53,648
خیلیخب.
168
00:10:57,172 --> 00:10:59,174
برو همونجا.
169
00:11:11,227 --> 00:11:14,630
بفرما.
بشین، بشین.
170
00:11:22,158 --> 00:11:24,160
میشه مراقب در باشی؟
171
00:11:30,126 --> 00:11:34,010
انگار برای چند روز
وسیله جمع و جور کردی.
172
00:11:36,933 --> 00:11:39,536
- کجا داشتی میرفتی؟
- من فقط...
173
00:11:42,659 --> 00:11:44,661
آره.
174
00:11:45,262 --> 00:11:47,302
میخوام یه سوال ازت بکنم.
175
00:11:47,344 --> 00:11:49,346
و ازت میخوام راستش رو بهم بگی.
176
00:11:50,828 --> 00:11:52,830
میدونی فاطمه کجاست؟
177
00:11:54,311 --> 00:11:56,754
- الجین؟
- سوالش رو جواب بده.
178
00:12:00,277 --> 00:12:02,279
بهم گفته هیچی نگم.
من فقط...
179
00:12:03,681 --> 00:12:06,924
میدونم همتون چقدر بهش اهمیت میدید.
180
00:12:08,726 --> 00:12:10,728
وقتی دربارۀ مامانت بهم گفتی...
181
00:12:11,249 --> 00:12:13,291
اصلاً نتونستم تصور کنم که
اون مدت چی کشیدی.
182
00:12:15,413 --> 00:12:18,614
من میخواستم کمک کنم.
نمیخواستم به کسی آسیب بزنم.
183
00:12:18,656 --> 00:12:20,857
ولی باید درک کنید،
184
00:12:20,899 --> 00:12:22,901
اتفاقی که داره میفته
چیز خوبیه.
185
00:12:24,102 --> 00:12:27,185
الجین، گفتی اون بهت گفته که
هیچی نگی!
186
00:12:27,586 --> 00:12:29,588
اون کیه؟
187
00:12:30,228 --> 00:12:33,470
میدونم به نظر عقلانی نمیاد،
ولی فکر کنم اون یه فرشته است.
188
00:12:33,512 --> 00:12:36,273
- الجین، اینجا...
- اون اینجاست تا کمکمون کنه.
189
00:12:36,315 --> 00:12:37,474
اتفاقایی که اینجا داره میفته...
190
00:12:37,516 --> 00:12:40,399
فراتر از درک ماهاست.
191
00:12:41,720 --> 00:12:43,280
دقیقاً مثل کتاب مقدس.
192
00:12:43,322 --> 00:12:45,324
اون موقعها، مردم نتونستن درکش کنن.
193
00:12:46,085 --> 00:12:49,608
اما ایمان داشتن
حتی وقتی که ایمان داشتن سخت بود.
194
00:12:50,009 --> 00:12:52,291
مخصوصاً وقتی که ایمان داشتن سخت بود.
195
00:12:53,853 --> 00:12:56,854
بچۀ فاطمه قراره هممون رو نجات بده.
196
00:12:56,896 --> 00:12:59,859
ببین الجین، ازت میخوام به حرفم گوش کنی
باشه؟
197
00:13:03,183 --> 00:13:05,463
- هیچ بچهای در کار نیست.
- حقیقت نداره.
198
00:13:05,505 --> 00:13:07,747
کریستی و ماریل
توی درمانگاه، فاطمه رو سونوگرافی کردن.
199
00:13:08,628 --> 00:13:10,268
و وقتی که تصویر دستگاه سونوگرافی دیده شد
200
00:13:10,310 --> 00:13:12,312
هیچ چیزی توی شکمش نبود.
201
00:13:12,833 --> 00:13:15,595
چیزی که درونش داره رشد میکنه
بچه نیست!
202
00:13:16,677 --> 00:13:19,437
اتفاقی که برای اون افتاده،
کارهایی که مجبور شده بکنه...
203
00:13:19,479 --> 00:13:22,721
درک نمیکنی.
اون همهچیز رو برام توضیح داد.
204
00:13:22,763 --> 00:13:25,646
- وایسا ببینم، همون فرشته؟
- آره.
205
00:13:28,689 --> 00:13:30,691
الجین.
206
00:13:32,373 --> 00:13:37,018
روزی که هم رو دیدیم، من...
بهت گفتم که داداشم رو کُشتم.
207
00:13:39,660 --> 00:13:41,662
میدونی چرا این اتفاق افتاده بود؟
208
00:13:42,663 --> 00:13:45,104
صداهایی که اینجا هست
بهم گفته بودن که
209
00:13:45,146 --> 00:13:48,670
اگه یه پسر بچه رو بکُشم،
هممون برمیگردیم خونه.
210
00:13:50,431 --> 00:13:53,875
اینجا، هیچ اهمیتی بهمون نمیده.
211
00:13:54,916 --> 00:13:57,156
فقط آدمها رو ازمون میگیره.
212
00:13:57,198 --> 00:13:59,359
و اتفاقی که برای تو افتاده...
213
00:13:59,401 --> 00:14:01,403
ولی میدونی که چقدر فرق دارن؟
214
00:14:02,604 --> 00:14:06,086
هیچکس این وسط نمیمیره.
فاطمه حالش خوب میشه.
215
00:14:06,128 --> 00:14:07,767
تو آخه از کجا میدونی لعنتی
خب؟
216
00:14:07,809 --> 00:14:09,970
تو آخه از کجا میدونی؟
217
00:14:10,012 --> 00:14:13,856
به محض به دنیا اومدن بچه،
هممون میریم خونه.
218
00:14:14,376 --> 00:14:19,219
الجین، حتی اگه اون واقعاً حامله باشه
هنوز چند ماه تا زایمانش مونده.
219
00:14:19,261 --> 00:14:21,263
نه، بچه رشد کرده.
220
00:14:22,465 --> 00:14:23,944
باید شکم فاطمه رو ببینی!
221
00:14:23,986 --> 00:14:25,866
- باشه، خب اون کدوم گوریه؟
- نه، نه، نه. هی!
222
00:14:25,908 --> 00:14:27,588
- اون کدوم گوریه؟
- نمیتونم، نمیتونم بگم، ببخشید.
223
00:14:27,630 --> 00:14:29,510
- کنی، کنی، کنی!
- مطمئنم توی عوضی بهش آسیب رسوندی.
224
00:14:29,552 --> 00:14:30,751
بخدا میکُشمت!
اون کجاست؟
225
00:14:30,793 --> 00:14:32,233
متاسفم، نمیتونم.
نمیتونم بهت بگم.
226
00:14:32,275 --> 00:14:34,715
هی، هی! آروم باش.
همه برن بیرون!
227
00:14:34,757 --> 00:14:36,477
- هی آروم باش.
- بیرون! برید بیرون!
228
00:14:36,519 --> 00:14:38,079
همتون، همین الان!
یالا!
229
00:14:38,121 --> 00:14:40,642
نه، اون میدونه فاطمه کجاست
خب؟
230
00:14:40,684 --> 00:14:42,564
- نمیتونم بذارم همینطوری اونجا بشینه.
- میدونم، میدونم، یه نفس بکش.
231
00:14:42,606 --> 00:14:44,205
نه، من نیازی ندارم نفس عمیق بکشم.
232
00:14:44,247 --> 00:14:46,930
- من نیاز دارم زنم رو پیدا کنم.
- ببین چی میگم، ببین چی میگم.
233
00:14:47,250 --> 00:14:49,050
هرچیزی که میدونه رو ما هم قراره بفهمیم.
234
00:14:49,092 --> 00:14:50,972
فقط ازت میخوام آرامشت رو حفظ کنی.
235
00:14:51,014 --> 00:14:54,538
چیزایی که دربارۀ بچه میگه،
اینکه چقدر شکم فاطمه گنده شده،
236
00:14:55,299 --> 00:14:57,581
- به نظرت حقیقت داره؟
- نمیدونم.
237
00:14:58,942 --> 00:15:00,944
قرار نیست بهت بگه!
238
00:15:02,106 --> 00:15:04,468
من میدونم اینکه اینجا وارد افکارت شده باشه
چه حسی داره،
239
00:15:04,588 --> 00:15:06,068
اگه واقعاً به حرفاش اعتقاد داشته باشه
240
00:15:06,110 --> 00:15:08,190
که قراره همه رو نجات بده
241
00:15:08,232 --> 00:15:10,234
پس قرار نیست بهت بگه فاطمه کجاست.
242
00:15:13,998 --> 00:15:16,000
ابزارت رو کجا نگه میداری؟
243
00:15:16,521 --> 00:15:17,720
- بوید.
- کجا؟
244
00:15:19,604 --> 00:15:21,926
انبار، توی انباره.
245
00:15:22,367 --> 00:15:24,969
- وای، بوید.
- کنار در بمون.
246
00:15:25,770 --> 00:15:27,772
اون نباید بره بیرون.
247
00:15:29,054 --> 00:15:32,457
هیچکس نباید بره!
برگرد توی اون اتاق.
248
00:15:42,027 --> 00:15:44,029
ویکتور.
249
00:15:45,070 --> 00:15:48,634
اوضاع با جسپر چطور پیش میره؟
250
00:15:49,395 --> 00:15:52,398
تا الان حرف جالبی زده؟
251
00:15:54,640 --> 00:15:56,642
اون فقط یه عروسکه.
درست میگفتی.
252
00:16:00,246 --> 00:16:01,886
عروسکها حرف نمیزنن.
253
00:16:01,928 --> 00:16:03,930
اوه.
254
00:16:05,331 --> 00:16:07,333
ببین، من...
255
00:16:08,414 --> 00:16:11,057
فقط میخواستم بگم که...
256
00:16:12,058 --> 00:16:15,101
متاسفم که بیشتر از این کمکی نکردم.
257
00:16:16,543 --> 00:16:20,665
تمام اینها،
برای من یکم زیادی بود.
258
00:16:20,707 --> 00:16:22,709
اما این بهونۀ من نیست.
259
00:16:24,951 --> 00:16:27,354
- از الان به بعد...
- باید یه چیزی نشونت بدم.
260
00:16:29,156 --> 00:16:30,235
خیلیخب.
261
00:16:32,639 --> 00:16:35,803
قراره عصبیت کنه.
باعث میشه از من بدت بیاد
262
00:16:36,163 --> 00:16:37,322
چی؟
263
00:16:37,364 --> 00:16:39,366
ولی باید نشونت بدم.
264
00:16:40,528 --> 00:16:42,530
بعدش کارمون تمومه.
265
00:16:43,531 --> 00:16:45,533
- کارمون با چی تمومه؟
- از این سمته.
266
00:16:46,454 --> 00:16:48,174
باشه، باشه، باشه.
267
00:17:05,313 --> 00:17:07,315
واقعاً میخوای اینکار رو بکنی؟
268
00:17:10,439 --> 00:17:12,441
امروز برات وقت ندارم.
269
00:17:13,041 --> 00:17:14,241
اول میری سراغ کدومش؟
270
00:17:14,283 --> 00:17:15,722
از اره استفاده میکنی یا چکش؟
271
00:17:15,764 --> 00:17:19,886
اوه، میدونی باید چیکار کنی؟
باید بزنی تو خط روشهای قدیمی.
272
00:17:19,928 --> 00:17:21,408
برای خودت چند تا انبر بردار،
273
00:17:21,450 --> 00:17:23,290
و ناخنهاش رو بکش.
274
00:17:23,332 --> 00:17:25,252
خب، اگه همچین کاری لازمه میکنم.
275
00:17:25,294 --> 00:17:27,214
واقعاً متوجه طنز قضیه نشدی نه؟
276
00:17:27,256 --> 00:17:29,296
دربارۀ چی داری زر میزنی؟
277
00:17:29,338 --> 00:17:30,577
اوه، نمیدونم.
278
00:17:30,619 --> 00:17:33,420
وقتی فاطمه تیلی رو کُشت،
حتی پلک هم نزدی.
279
00:17:33,462 --> 00:17:35,663
برای محافظت از اون هرکاری میتونستی کردی.
280
00:17:35,705 --> 00:17:36,864
اون رو بردیش بیرون
توی یه کلبه.
281
00:17:36,906 --> 00:17:39,228
به مردمی که ادعات میشه برات مهمن
دروغ گفتی.
282
00:17:40,750 --> 00:17:41,949
لعنتی، کنی که الان اونجاست.
283
00:17:41,991 --> 00:17:43,431
هنوزم خبر نداره که فاطمه چیکار کرده.
284
00:17:43,473 --> 00:17:45,715
اتفاقی که افتاد تقصیر فاطمه نبود.
285
00:17:49,039 --> 00:17:51,441
باشه پس بگو،
چطوری دربارۀ الجین اوضاع فرق داره؟
286
00:17:51,761 --> 00:17:53,681
چون اینجا توی مغز اون هم نفوذ کرده.
287
00:17:53,723 --> 00:17:55,924
کاری کرده اون فکر کنه
داره کار خوبی انجام میده.
288
00:17:55,966 --> 00:17:58,887
اون رو قانع کرده که
داره از فاطمه مراقبت میکنه.
289
00:17:58,929 --> 00:18:00,689
و الان تو این بیرونی...
290
00:18:00,731 --> 00:18:02,853
آماده میشی که
خیلی بیرحمانه ترتیبش رو بدی.
291
00:18:04,094 --> 00:18:06,094
یکم داری تبعیض قائل میشی،
مگه نه؟
292
00:18:06,136 --> 00:18:09,017
این فرق داره،
دربارۀ تیلی، هیچ کاری ازم بر نمیومد.
293
00:18:09,059 --> 00:18:10,098
کسشعر نگو.
294
00:18:10,140 --> 00:18:11,500
هرجور دلت میخواد پیش خودت فکر کن، بوید.
295
00:18:11,542 --> 00:18:13,902
آخه تو...
یه جوری این اطراف میچرخی...
296
00:18:13,944 --> 00:18:16,345
انگار یه شوالیه بزرگ با یه زرۀ خفنی.
297
00:18:16,387 --> 00:18:18,389
جناب کلانترِ بزرگوار!
298
00:18:19,230 --> 00:18:20,269
وقتی پاش بیفته،
299
00:18:20,311 --> 00:18:22,313
تو با بقیۀ آدمها، هیچ فرقی نداری.
300
00:18:23,314 --> 00:18:24,473
از چیزایی که مال توان مراقبت میکنی.
301
00:18:24,515 --> 00:18:26,135
و هرکسی سر راهت قرار بگیره رو بگا میدی.
302
00:18:26,177 --> 00:18:27,677
قرار بود بهتر از این حرفها باشی.
303
00:18:27,719 --> 00:18:29,721
هی، توام قرار بود اینجا باشی.
304
00:18:30,522 --> 00:18:32,041
تو قرار بود...
305
00:18:32,083 --> 00:18:34,766
قرار بود من و تو
با هم سر از این قضیه دراریم.
306
00:18:35,407 --> 00:18:37,407
تو کسی بودی که
رفت توی اون خیابون کوفتی،
307
00:18:37,449 --> 00:18:39,048
و گلوش بریده شد!
308
00:18:39,090 --> 00:18:41,092
پس الان نیا اینجا و
شروع کن به قضاوت...
309
00:18:43,014 --> 00:18:46,616
تو نمیتونی قضاوتم کنی.
من دارم تمام تلاشم رو میکنم.
310
00:18:46,658 --> 00:18:49,261
میدونی که هیچ راه برگشتی نداری، درسته؟
311
00:18:51,383 --> 00:18:54,426
گفته بودی اجازه نمیدی اینجا
روحیهات رو ضعیف کنه.
312
00:18:56,188 --> 00:18:58,190
ولی اگه اینکار رو بکنی...
313
00:18:59,231 --> 00:19:01,231
اینجا برندۀ بازی میشه.
314
00:19:01,273 --> 00:19:03,275
و اگه اینکار رو نکنم...
315
00:19:06,519 --> 00:19:09,520
عروسم میمیره.
316
00:19:09,562 --> 00:19:12,283
برای همین بهش میگن، سر دو راهی قرار گرفتن!
317
00:19:12,325 --> 00:19:14,487
نه اینکه بفرما راحت انتخابت رو بکن!
318
00:19:16,409 --> 00:19:20,213
همین الان باید تصمیم بگیری که کی هستی...
319
00:19:22,135 --> 00:19:24,457
چون از این به بعد
اون شخصی هستی که انتخابش کردی.
320
00:19:46,160 --> 00:19:51,165
یه نفر در رو باز کنه.
تو رو خدا!
321
00:20:49,906 --> 00:20:51,908
اینجا چیکار میکنیم؟
322
00:20:52,709 --> 00:20:54,148
به نظرم یه دلیلی داره که
323
00:20:54,190 --> 00:20:56,192
تو رو کشوندن اینجا.
324
00:20:56,553 --> 00:20:57,752
ببین، تنها نقطۀ مشترکی که...
325
00:20:57,794 --> 00:21:00,835
این چیزهای دیوونه کننده سعی دارن ما ببینیم
326
00:21:00,877 --> 00:21:03,798
یعنی من، تو و میراندا...
تنها وجه اشتراکمون...
327
00:21:03,840 --> 00:21:06,201
در مجموع
این چیزهای دیوونه کنندهای که دیدیم
328
00:21:06,243 --> 00:21:08,245
اون بچههان!
329
00:21:08,645 --> 00:21:11,128
- وایسا ببینم، توام دیدیشون؟
- توی غار.
330
00:21:11,728 --> 00:21:13,969
اونها روی تخته سنگ دراز کشیده بودن...
331
00:21:14,011 --> 00:21:15,490
و داشتن یه کلمه رو میگفتن...
332
00:21:15,532 --> 00:21:16,652
- «انگویی».
- آره.
333
00:21:16,694 --> 00:21:18,696
مدام پشت هم تکرار میکردن.
334
00:21:19,296 --> 00:21:20,976
من یه نگاه به بالا انداختم.
335
00:21:21,018 --> 00:21:23,781
و یه سوراخ توی سقف بود.
336
00:21:26,744 --> 00:21:29,625
با کلی ریشۀ درخت...
337
00:21:29,667 --> 00:21:32,188
و درهم تنیدگی اون ریشهها
اون نماد کوفتی رو نشون میداد.
338
00:21:32,230 --> 00:21:34,232
ریشههای درخت!
339
00:21:34,792 --> 00:21:35,952
چی گفتی؟
340
00:21:35,994 --> 00:21:38,194
پسر سفید پوش،
ویکتور صداش رو شنید.
341
00:21:38,236 --> 00:21:41,237
اون گفت: وقتی بچهها روی سنگ بودن...
342
00:21:41,279 --> 00:21:43,840
امیدشون رو به پای اون ریشهها ریختن.
343
00:21:43,882 --> 00:21:45,682
و اون نماد رو به وجود آوردن.
344
00:21:45,724 --> 00:21:47,726
و بعدش اون ریشهها تبدیل به درخت شدن.
345
00:21:48,767 --> 00:21:50,769
منظورت درخت بطریهاست؟
346
00:21:51,730 --> 00:21:53,732
عه، آره فکر کنم.
347
00:21:54,413 --> 00:22:00,219
خیلیخب. پس اون بچههای عجیب،
یه درخت جادویی درست کردن.
348
00:22:02,061 --> 00:22:04,063
و نمادی که وجود داره...
349
00:22:05,544 --> 00:22:08,227
و تمام این مدت داشت من رو اذیت میکرد...
350
00:22:14,914 --> 00:22:18,558
میتونستی این رو زودتر بهم بگی.
351
00:22:20,319 --> 00:22:21,879
- نباید که...
- جید، جید.
352
00:22:21,921 --> 00:22:23,401
نه، نه!
خسته شدم از...
353
00:22:23,443 --> 00:22:25,805
از اینکه این اطراف بچرخم
و بازیچه باشم خسته شدم!
354
00:22:26,686 --> 00:22:29,047
اگه واقعاً کمکمون رو میخوای...
355
00:22:29,089 --> 00:22:31,729
اگه چیزی هست که باید درکش کنیم...
356
00:22:31,771 --> 00:22:34,132
باید یکم بهتر عمل کنی.
357
00:22:34,174 --> 00:22:36,214
چون اینجوری ازش سر در نمیاریم.
358
00:22:36,256 --> 00:22:39,660
میشنوی چی میگم؟
پیامت بهمون نمیرسه لامصب!
359
00:22:41,582 --> 00:22:44,625
پس ما همینجا میشینیم،
و منتظر میمونیم.
360
00:22:45,946 --> 00:22:47,666
و هروقت تصمیم گرفتی که...
361
00:22:47,708 --> 00:22:50,349
حرف بیشتری داری که بهمون بگی،
362
00:22:50,391 --> 00:22:52,393
یه چیز بیشتر از اون کلمۀ انگویی...
363
00:22:54,395 --> 00:22:56,397
خوب میدونی کجا باید بیای سراغمون.
364
00:23:03,124 --> 00:23:04,563
الان حالت بهتره؟
365
00:23:04,605 --> 00:23:06,647
نه، واقعاً نه!
366
00:23:41,203 --> 00:23:43,003
اصلاً به خودت فرصت نمیدی تا درمان بشی.
367
00:23:43,045 --> 00:23:45,646
خب، فاطمه هنوز اون بیرونه.
نمیتونم همینجوری اینجا بشینم.
368
00:23:45,688 --> 00:23:47,690
من میرم یکم پانسمان جدید بیارم.
369
00:23:49,572 --> 00:23:52,613
دیشب بعد از اینکه جولی رو آوردن
خیلی ساکت بودی.
370
00:23:52,655 --> 00:23:55,018
حس بدی داشتم.
راستش، اون...
371
00:23:57,260 --> 00:23:59,262
عه، رندال؟
372
00:24:01,344 --> 00:24:03,224
هی، پانسمانت چی شده؟
373
00:24:03,266 --> 00:24:04,706
افتاد.
374
00:24:04,748 --> 00:24:06,067
وسایل توی آمبولانس کجاست؟
375
00:24:06,109 --> 00:24:07,148
وسایل جدیدا رو میگم.
376
00:24:07,190 --> 00:24:08,630
توی کمدهاست.
377
00:24:08,672 --> 00:24:09,831
نه، منظورم داروها نیست.
378
00:24:09,873 --> 00:24:11,433
تجهیزات و وسایل دیگه.
بقیه تجهیزات آمبولانس کجاست؟
379
00:24:11,475 --> 00:24:13,154
یه کمد از تجهیزات توی طبقۀ پایین هست.
380
00:24:13,196 --> 00:24:15,359
- عالیه.
- رندال.
381
00:24:53,999 --> 00:24:56,079
وایسا.
382
00:24:56,121 --> 00:24:58,123
هی، هی، هی، هی!
383
00:24:59,885 --> 00:25:00,884
هی!
384
00:25:00,926 --> 00:25:02,625
دارم سعی میکنم این صدای لامصب متوقف بشه.
385
00:25:02,767 --> 00:25:05,969
هی، هی!
من رو ببین، هی!
386
00:25:06,011 --> 00:25:08,293
من رو ببین رندال.
هی.
387
00:25:10,215 --> 00:25:12,217
حالت خوب میشه.
388
00:25:12,778 --> 00:25:15,421
حالت خوب میشه.
بیا اینجا.
389
00:25:30,356 --> 00:25:31,596
هیچکس نیاد طبقۀ بالا.
390
00:25:31,638 --> 00:25:34,481
- بابا، بهتره...
- هیچکس نیاد طبقۀ بالا!
391
00:25:35,922 --> 00:25:37,642
مطمئن باش کسی نیاد باشه؟
392
00:25:37,684 --> 00:25:39,686
باشه.
393
00:25:41,248 --> 00:25:43,250
هر اتفاقی که بیفته...
394
00:25:44,010 --> 00:25:46,012
مقصرش منم.
395
00:25:54,701 --> 00:25:55,861
بوید؟
396
00:25:55,903 --> 00:25:57,905
همین الان برو پایین، کنی.
397
00:25:59,106 --> 00:26:01,108
باید دوباره باهاش حرف بزنیم.
398
00:26:01,749 --> 00:26:03,751
ببین، اون بچۀ خوبیه.
399
00:26:04,271 --> 00:26:06,111
و باید یه راهی باشه که
کاری کنیم که اوضاع رو درک کنه.
400
00:26:06,153 --> 00:26:09,917
فاطمه اون بیرونه.
هر لحظه ممکنه زمانش تموم بشه.
401
00:26:12,840 --> 00:26:14,842
برو پایین.
402
00:26:16,724 --> 00:26:18,726
لطفاً!
403
00:26:46,475 --> 00:26:48,715
نمیتونم بهت بگم.
404
00:26:48,757 --> 00:26:52,001
دلم میخواد بگم...
ولی...ولی نمیتونم.
405
00:26:53,042 --> 00:26:55,044
درک میکنم.
406
00:26:55,885 --> 00:26:57,887
باید همون کاری که
لازم بوده رو انجام میدادی.
407
00:26:58,327 --> 00:27:00,329
حالا هم من باید هرکاری لازمه انجام بدم.
408
00:27:24,034 --> 00:27:26,036
مادرجنده.
409
00:27:32,723 --> 00:27:34,725
برای منم همینجوری پیام میفرستاد.
410
00:27:35,806 --> 00:27:37,808
فکر کنم میخواد باهات حرف بزنه.
411
00:27:57,789 --> 00:27:59,509
بیا.
412
00:27:59,551 --> 00:28:01,553
باشه.
413
00:28:05,637 --> 00:28:07,477
ویکتور، کجا داریم میریم؟
414
00:28:07,519 --> 00:28:10,322
- رسیدیم.
- رسیدیم؟
415
00:28:24,296 --> 00:28:26,298
اون چیه؟
416
00:28:26,699 --> 00:28:28,701
سعی کردم خوشگلش کنم.
417
00:28:30,503 --> 00:28:32,505
درست همونجوری که اون دوست داشت.
418
00:28:33,586 --> 00:28:35,588
هممم.
وایسا.
419
00:28:35,989 --> 00:28:37,991
اینجا جایی بود که مامان رو دفن کردم.
420
00:28:39,192 --> 00:28:41,194
گفتم شاید دلت بخواد ببینیش.
421
00:28:47,641 --> 00:28:49,643
خدای من.
422
00:29:01,054 --> 00:29:03,057
خدای من.
423
00:29:15,870 --> 00:29:17,872
اون...
424
00:29:19,874 --> 00:29:22,034
اون الوییزه؟
425
00:29:22,076 --> 00:29:24,078
فکر کنم.
426
00:29:27,202 --> 00:29:29,204
من فقط یه سری تیکه از بدنش پیدا کردم.
427
00:29:32,927 --> 00:29:34,930
اون خیلی کوچولو بود.
428
00:29:37,572 --> 00:29:39,574
چیز زیادی ازش نمونده بود.
429
00:29:43,458 --> 00:29:45,460
تقصیر من بود.
430
00:29:45,981 --> 00:29:47,300
چی؟
431
00:29:47,342 --> 00:29:49,703
فکر میکردم جسپر یه رازهایی رو
به کریستوفر گفته.
432
00:29:49,745 --> 00:29:51,785
کار جسپر نبود.
کار پسر سفید پوش بود.
433
00:29:51,827 --> 00:29:54,029
من اشتباه میکردم.
اون به کریستوفر دربارۀ...
434
00:29:54,790 --> 00:29:57,030
دربارۀ بچهها و درخت گفته بود.
435
00:29:59,915 --> 00:30:03,639
ولی این من بودم که این حرفا رو
به مامان زدم.
436
00:30:04,921 --> 00:30:08,084
من بهش گفتم که اون درخت
میبرتش پیش بچهها.
437
00:30:08,604 --> 00:30:11,165
من باعث شدم که اون شب ترکم کنه، بابا.
438
00:30:11,207 --> 00:30:13,168
دلیل مُردنش منم.
439
00:30:13,246 --> 00:30:15,555
ویکتور، میدونی...
440
00:30:15,879 --> 00:30:17,711
اگه چیزی نگفته بودم،
441
00:30:17,712 --> 00:30:20,631
اون هنوز اینجا بود،
الوییز هنوز اینجا بود.
442
00:30:20,632 --> 00:30:24,018
نه، ویکتور.
تو هنوز بچه بودی.
443
00:30:24,042 --> 00:30:26,090
منم اون شب باید میمُردم.
444
00:30:26,114 --> 00:30:27,136
چی؟
445
00:30:27,160 --> 00:30:29,390
تو هم باید وانمود کنی که مُردم.
446
00:30:29,391 --> 00:30:31,256
دیگه لازم نیست بابام باشی.
447
00:30:31,280 --> 00:30:32,601
نه، صبر کن. وایستا.
448
00:30:32,602 --> 00:30:34,646
لعنتی! میگم صبر کن.
449
00:30:36,406 --> 00:30:38,649
دیگه هیچوقت این حرف رو نمیزنی!
450
00:30:38,650 --> 00:30:39,963
میشنوی؟
451
00:30:40,952 --> 00:30:42,279
هیچوقت...
452
00:30:43,738 --> 00:30:45,649
من باباتم.
453
00:30:46,575 --> 00:30:49,577
هیچ موقع دست از پدریکردن نمیکِشم.
454
00:30:49,578 --> 00:30:53,163
مامانت چون دوستت داشت
اون کار رو کرد.
455
00:30:54,374 --> 00:30:56,333
داشت سعی میکرد ازت محافظت کنه.
456
00:30:58,169 --> 00:31:00,630
الآن این وظیفۀ منه.
457
00:31:00,654 --> 00:31:02,131
خب؟
458
00:31:02,332 --> 00:31:03,550
وظیفۀ منه.
459
00:31:06,886 --> 00:31:08,304
باشه؟
460
00:31:15,103 --> 00:31:16,729
ببینید، اگه اون بچهها درخت رو ساختن
461
00:31:16,730 --> 00:31:19,565
پس اون پیامهای توی بطریها، اون عددها،
462
00:31:19,566 --> 00:31:21,156
حتماً چیز مهمیان.
463
00:31:21,180 --> 00:31:23,694
از کجا بفهمیم عددها اصلاً معنایی دارن؟
464
00:31:23,695 --> 00:31:25,945
حتی نمیدونیم کی گذاشتهشون اونجا.
465
00:31:26,231 --> 00:31:28,699
فکر کنید ببینید چند نفر تا حالا اینجا بودن.
466
00:31:28,700 --> 00:31:31,143
ممکنه دنبال توهماتِ نامربوطِ یه نفر
افتاده باشیم.
467
00:31:31,167 --> 00:31:34,580
نه! میراندا میدونست اون بطریها مهمن.
468
00:31:34,581 --> 00:31:37,291
وگرنه چرا باید یه کپی از اون درخته رو
توی حیاط پشتیاش میداشت؟
469
00:31:37,292 --> 00:31:39,427
راست میگه. انگار یه چیزی اونجاست.
470
00:31:39,451 --> 00:31:41,241
- صد درصد. باید باشه.
- باید یه چیزی باشه.
471
00:31:41,265 --> 00:31:43,380
خیلیخب. ۱۰ تا عدد هست، درسته؟
472
00:31:43,381 --> 00:31:46,058
- دوتاشون برعکس نوشته شدن؟
- آره، ۲ و ۷ها.
473
00:31:46,082 --> 00:31:47,952
عالیه. پس یعنی ۱۲ تا عدد داریم.
474
00:31:47,976 --> 00:31:48,713
باور کن...
475
00:31:48,737 --> 00:31:52,848
من تمام رمزگشاییهای ریاضیاتی،
نجومی و اختربینیِ ۱۲ رقمیای که
476
00:31:52,872 --> 00:31:56,393
به ذهنم رسید رو امتحان کردم.
477
00:31:56,394 --> 00:31:59,438
زودیاک، ماههای سال،
تخممرغهای توی شونه!
478
00:31:59,439 --> 00:32:00,988
برعکسشون کردم و به...
479
00:32:01,013 --> 00:32:02,727
یه حالتی از دنبالۀ فیبوناچی درشون آوردم.
480
00:32:02,751 --> 00:32:04,160
تهش هیچی نبود. باور کن.
481
00:32:04,184 --> 00:32:06,679
گامها ۱۲تا نُت ندارن؟
(گامهای موسیقی)
482
00:32:09,824 --> 00:32:11,116
چی گفتی؟
483
00:32:11,117 --> 00:32:13,944
موسیقی!
مامانم استاد پیانو بود.
484
00:32:13,968 --> 00:32:16,872
یه زمان میگفت موسیقی زبان جهانیـه.
485
00:32:16,896 --> 00:32:19,124
گامهای موسیقی ۱۲تا نُت دارن دیگه، نه؟
486
00:32:19,125 --> 00:32:21,835
از «لا» تا «سُل». دیز و بمل.
487
00:32:21,836 --> 00:32:24,472
داداش، تو یه پا نابغهای برای خودت!
488
00:32:24,496 --> 00:32:26,757
عاشقتم!
باید بریم بار (میخانه).
489
00:32:26,758 --> 00:32:28,117
تو باید بری خونهتون.
490
00:32:28,141 --> 00:32:29,703
- چرا؟
- مادر ویکتور یه ویولن داشته.
491
00:32:29,727 --> 00:32:31,178
یه جایی توی زیرزمینتون قایمش کرده.
492
00:32:31,179 --> 00:32:32,738
- چرا؟
- چون من هِی میدزدیمش.
493
00:32:32,762 --> 00:32:35,350
توی بار میبینیمت.
یالا دوستان! بجنبید!
494
00:32:36,242 --> 00:32:43,757
«زیرنویس پارسی اختصاصی وبـسـایـت امـپـایـربـسـتتـیوی»
495
00:32:44,331 --> 00:32:45,401
حالش چطوره؟
496
00:32:45,402 --> 00:32:47,362
یه چیزی بهش دادم که کمک کنه بخوابه.
497
00:32:49,498 --> 00:32:52,375
وقتی بههوش اومد میخوایم چیکار کنیم؟
498
00:32:52,399 --> 00:32:53,792
آخه، میخواست...
499
00:32:53,816 --> 00:32:56,083
شوکر رو گذاشته بود روی سرش.
500
00:32:56,830 --> 00:32:57,872
نمیدونم.
501
00:33:00,609 --> 00:33:04,822
ببین، من سعی کردم احترامت رو رعایت کنم
502
00:33:05,171 --> 00:33:07,798
و سعی کردم بهت فضا بدم
503
00:33:07,799 --> 00:33:11,102
ولی واقعاً الآن نیاز به این دارم
که باهام صحبت کنی.
504
00:33:11,126 --> 00:33:12,469
در مورد چی؟
505
00:33:12,470 --> 00:33:14,205
رندال داشت خودش رو ناقص میکرد،
506
00:33:14,229 --> 00:33:17,809
جولی داغونه، اونوقت تو جوری رفتار میکنی
که انگار همهچی روبهراهه.
507
00:33:18,935 --> 00:33:23,647
ببین، نمیدونم شما سهتا چی کشیدین
508
00:33:23,648 --> 00:33:25,469
ولی فقط میخوام بهم بگی حالت خوبه یا نه.
509
00:33:25,493 --> 00:33:27,151
- کریستی.
- نه!
510
00:33:27,152 --> 00:33:28,194
به من نگاه کن.
511
00:33:29,079 --> 00:33:31,530
به من نگاه کن.
512
00:33:32,331 --> 00:33:33,867
حالت خوبه؟
513
00:33:37,662 --> 00:33:39,664
نه، خوب نیستم.
514
00:33:43,460 --> 00:33:45,712
و فکر نمیکنم هیچکدوممون خوب بشیم.
515
00:33:47,414 --> 00:33:49,957
- خیلیخب.
- خواهش میکنم! میشه...
516
00:33:49,981 --> 00:33:51,985
میشه بهم بگی عکسِ چی بود؟
517
00:33:53,511 --> 00:33:55,429
بوید.
518
00:33:55,430 --> 00:33:57,389
عکسِ چی بود؟
519
00:33:57,390 --> 00:33:58,743
میخوای اینو بدونی، آره؟
520
00:33:58,767 --> 00:34:00,650
آره، میشه...
521
00:34:01,686 --> 00:34:03,362
میشه بهم بگی عکسِ چی بود؟
522
00:34:03,386 --> 00:34:05,647
میخوای بدونی عکسِ چی بود، آره؟
523
00:34:07,367 --> 00:34:10,160
میدونی عکسِ چی بود؟
524
00:34:10,184 --> 00:34:12,171
بهت میگم عکسِ چی بود.
525
00:34:12,195 --> 00:34:16,410
عکس خونهام بود؛
526
00:34:16,434 --> 00:34:19,536
خونهای که بعد از بازنشستگیام
با همسرم خریدمش،
527
00:34:19,537 --> 00:34:22,986
همونی که قرار بود بریم توش زندگی کنیم
528
00:34:23,010 --> 00:34:26,019
تا اینکه به اون درختِ کوفتی برخوردم.
529
00:34:27,879 --> 00:34:29,671
تنها چیزی که از قلم افتاده بود،
530
00:34:29,672 --> 00:34:31,965
قایقه بود.
531
00:34:39,452 --> 00:34:41,267
میدونی این یعنی چی؟
532
00:34:44,979 --> 00:34:46,422
میخواد بهت نشون بده.
533
00:34:47,490 --> 00:34:49,275
داریم میریم خونه.
534
00:34:50,352 --> 00:34:52,027
فقط کافیه صبور باشی.
535
00:34:52,028 --> 00:34:53,779
نه.
536
00:34:59,118 --> 00:34:59,869
بوید.
537
00:35:01,855 --> 00:35:03,274
نمیدونم فکر میکنی باید چیکار کنی
538
00:35:03,298 --> 00:35:05,428
ولی مجبور نیستی انجامش بدی.
539
00:35:06,584 --> 00:35:09,437
من محاله به فاطمه آسیب بزنم.
540
00:35:12,641 --> 00:35:14,800
همیشه باهام مهربون بوده.
541
00:35:16,085 --> 00:35:18,203
هر کاری دارم میکنم برای خودشه.
542
00:35:19,722 --> 00:35:21,858
برای کمک به خودمونه.
543
00:35:23,460 --> 00:35:25,069
اگه فقط یه ذره دیگه وقت بدی...
544
00:35:25,093 --> 00:35:28,314
دیگه هیچ وقتِ تخمیای نداریم!
545
00:35:30,225 --> 00:35:32,271
یکی از اعضای خانوادهام رو دزدیدی.
546
00:35:32,295 --> 00:35:33,918
میفهمی؟
547
00:35:33,942 --> 00:35:36,464
یکی از عزیزانم رو دزدیدی
548
00:35:36,488 --> 00:35:38,368
و در معرض خطر قرارش دادی.
549
00:35:38,392 --> 00:35:40,388
بابت اتفاقی که برات افتاده، متأسفم.
550
00:35:40,512 --> 00:35:43,620
ولی نه صبر میکنیم، نه حرف میزنیم.
551
00:35:43,621 --> 00:35:48,000
بهم میگی اون کجاست
552
00:35:48,001 --> 00:35:50,426
- وگرنه بهت آسیب میزنم.
- نمیتونم. نمیتونم.
553
00:35:50,450 --> 00:35:52,079
و دست از آسیبزدن بهت نمیکِشم
554
00:35:52,103 --> 00:35:55,322
تا وقتی که چیزی که دنبالشم رو بهم بگی.
555
00:35:55,346 --> 00:35:57,018
بگو که فهمیدی.
556
00:35:58,478 --> 00:36:00,095
- بگو!
- فهمیدم.
557
00:36:00,096 --> 00:36:01,638
خوبه.
558
00:36:09,522 --> 00:36:10,981
اون کجاست؟
559
00:36:15,886 --> 00:36:17,814
دستت رو بذار روی میز.
560
00:36:20,491 --> 00:36:22,326
نمیتونم.
561
00:36:22,327 --> 00:36:23,869
دستت رو بذار روی میز.
562
00:36:24,426 --> 00:36:26,010
نه، خواهش میکنم!
563
00:36:26,197 --> 00:36:27,239
نه، بوید.
564
00:36:27,263 --> 00:36:28,832
قراره بازی کنیم، نه؟
565
00:36:31,386 --> 00:36:33,837
خواهش میکنم، بوید.
فقط صبر داشته باش.
566
00:36:33,838 --> 00:36:35,631
- اون کجاست؟
- فقط...
567
00:36:35,632 --> 00:36:38,037
- این آخرین فرصتته.
- نمیتونم، بوید. نمیتونم!
568
00:36:38,126 --> 00:36:39,972
نمیتونم.
569
00:36:46,651 --> 00:36:49,978
هان؟ اون کجاست؟
570
00:36:51,940 --> 00:36:53,411
برام مهم نیست.
571
00:36:55,610 --> 00:36:58,654
سلام. خبری از فاطمه نشد؟
572
00:37:00,455 --> 00:37:01,515
چه کوفتی بود؟
573
00:37:01,539 --> 00:37:03,533
دنی، گوش کن...
574
00:37:03,534 --> 00:37:05,288
هی! نه، نه، نه!
نذارید بره بالا!
575
00:37:05,312 --> 00:37:06,537
دنی، متوجه نیستی!
576
00:37:06,561 --> 00:37:08,335
- خواهش میکنم، خواهش میکنم، بوید.
- گوش کن!
577
00:37:08,359 --> 00:37:09,975
باهات شوخی ندارم!
578
00:37:09,999 --> 00:37:11,458
اون کجاست؟
579
00:37:12,659 --> 00:37:13,869
ای خدا!
580
00:37:15,513 --> 00:37:16,830
داری چه گوهی میخوری؟
581
00:37:16,854 --> 00:37:19,528
برگرد و از اتاق خارج شو!
582
00:37:19,552 --> 00:37:21,377
- دنی، بیا.
- دست کیریات رو بهم نزن!
583
00:37:21,401 --> 00:37:23,770
تو متوجه نیستی اینجا چه خبره!
584
00:37:23,794 --> 00:37:25,376
پس برام توضیح بده.
585
00:37:25,582 --> 00:37:26,848
همه برن پایین.
586
00:37:26,849 --> 00:37:28,693
این چه کوفـ...
587
00:37:29,811 --> 00:37:32,150
- بابا!
- برید پایین!
588
00:37:32,174 --> 00:37:34,068
بریم.
589
00:37:35,307 --> 00:37:37,651
از کجا بدونیم به چه ترتیبی قرار میگیرن؟
590
00:37:37,652 --> 00:37:42,480
خب، مثل تمام قطعههای موسیقی
باهاش رفتار میکنیم.
591
00:37:42,504 --> 00:37:46,987
سعی میکنیم بفهمیم آکورد و ملودیاش چیه.
592
00:37:48,827 --> 00:37:51,579
۵، ۷، ۹، ۲
۲۹۷۵
593
00:37:51,666 --> 00:37:54,127
- ۲ رو برعکس نوشته.
- اوهوم.
594
00:37:55,286 --> 00:37:59,131
پس بهجای اینکه نُتِ «سی» بشه
595
00:37:59,132 --> 00:38:01,174
نُت «سُل» میشه، خیلیخب.
596
00:38:01,175 --> 00:38:05,762
بعدش هم «فا دیر»، رِمی، خیلیخب.
597
00:38:05,763 --> 00:38:08,974
پس اگه ملودی بود،
یه چیزی تو این مایهها میشد:
598
00:38:08,975 --> 00:38:10,157
♪ دا دا دادا ♪
599
00:38:10,182 --> 00:38:12,767
- سُل، فا دیر، رِمی.
- اوهوم.
600
00:38:13,062 --> 00:38:15,147
♪ سُل، سُل، یه ۲ برعکس دیگه ♪
601
00:38:15,148 --> 00:38:17,899
♪ سُل، سُل، رِ، دو، دو ♪
602
00:38:17,900 --> 00:38:19,694
♪ دا دا دادا ♪
603
00:38:24,240 --> 00:38:25,992
♪ دا دا دا دا ♪
604
00:38:30,955 --> 00:38:32,247
چی شده؟
605
00:38:35,084 --> 00:38:38,004
♪ دا دا دا دا ♪
606
00:38:39,630 --> 00:38:40,839
♪ رِ، رِ ♪
607
00:38:43,593 --> 00:38:45,572
پیداش کردم.
شماها در چه حالید؟
608
00:38:45,596 --> 00:38:47,137
نه، صبر کن، صبر کن، صبر کن.
609
00:38:47,138 --> 00:38:50,932
♪ دا دا دا دا دا ♪
610
00:38:50,933 --> 00:38:52,560
♪ دا دا دا ♪
611
00:38:54,921 --> 00:38:56,856
♪ دا دا دادا ♪
612
00:38:59,409 --> 00:39:03,111
♪ دا دا دا ♪
613
00:39:03,112 --> 00:39:05,398
♪ یا دا دا دادا ♪
614
00:39:06,541 --> 00:39:08,784
چه آهنگیه؟
615
00:39:09,563 --> 00:39:11,471
نمیدونم. نمیدونم. تا حالا نشنیدمش.
616
00:39:11,495 --> 00:39:15,082
فقط اینکه...
617
00:39:15,580 --> 00:39:18,258
فقط... به عددها نگاه کردم.
618
00:39:18,469 --> 00:39:20,921
به یادداشتها نگاه کردم و خب...
619
00:39:20,922 --> 00:39:24,182
خب چی؟
620
00:39:24,406 --> 00:39:26,209
تونستم صدای موسیقی رو بشنوم.
621
00:39:28,045 --> 00:39:29,596
خیلیخب.
622
00:39:30,197 --> 00:39:31,840
♪ دا دا دا دا ♪
623
00:39:31,864 --> 00:39:32,816
صبر کن.
624
00:39:32,840 --> 00:39:34,226
هِی، بس کن.
625
00:39:34,527 --> 00:39:36,187
چیه؟ چیه؟
626
00:39:37,472 --> 00:39:39,649
مطمئن نیستم فکرِ خیلی خوبی باشه.
627
00:39:41,768 --> 00:39:44,194
چی میگی برای خودت؟
628
00:39:44,195 --> 00:39:45,521
تو رمزگشاییاش کردی.
629
00:39:45,622 --> 00:39:49,297
آره، اونوقت موزیکش بهطرز اسرارآمیزی
توی ذهنت حک شد.
630
00:39:49,321 --> 00:39:51,601
بهنظرت عجیب نمیاد؟
631
00:39:51,625 --> 00:39:53,503
خب...
632
00:39:53,527 --> 00:39:56,065
تمام اجزای این شهر، عجیبـه.
633
00:39:56,089 --> 00:39:59,752
این شهر داره سعی میکنه ما رو بازی بده،
بهمون آسیب بزنه.
634
00:40:00,086 --> 00:40:03,336
ای خدا.
جیم، آهنگزدن چه آسیبی بهمون میزنه؟
635
00:40:03,360 --> 00:40:05,549
یادت رفته بوید چی میگفت؟
636
00:40:05,550 --> 00:40:07,489
دربارۀ جعبۀ موسیقیِ روحزده
637
00:40:07,513 --> 00:40:08,997
و اینکه نزدیک بوده همه رو بکُشه؟!
638
00:40:09,021 --> 00:40:10,901
یا دستگاههای پخش موسیقی توی غذاخوری
639
00:40:10,925 --> 00:40:13,016
که بهطرز جادوییای خودبهخود روشن میشن؟
640
00:40:13,040 --> 00:40:14,450
باشه خب. حرفت چیه؟
641
00:40:14,474 --> 00:40:16,143
میگی نادیده بگیریمش؟
فراموشش کنیم؟
642
00:40:16,144 --> 00:40:19,380
نه، نمیشه.
643
00:40:19,404 --> 00:40:22,049
شاید بهتر باشه اینجا توی منطقۀ مسکونی
آهنگش رو نزنیم،
644
00:40:22,073 --> 00:40:25,069
محض احتیاط، محض اطمینان.
645
00:40:28,348 --> 00:40:29,844
خب، نمیدونم اگه بریم توی جنگل
646
00:40:29,868 --> 00:40:31,302
فایدهای داره یا نه.
647
00:40:31,326 --> 00:40:34,035
آخه شعاع انفجارِ یه آهنگ شیطانی چقدره؟
648
00:40:34,036 --> 00:40:36,121
پیام رو روی درخت گذاشته بودن.
649
00:40:36,122 --> 00:40:37,915
شاید باید همونجا بنوازیمش.
650
00:41:11,666 --> 00:41:13,241
نکن!
651
00:41:18,789 --> 00:41:22,835
نه، نه، نه، نه، نه.
652
00:41:25,129 --> 00:41:26,296
داره میاد.
653
00:41:43,131 --> 00:41:46,775
اگه فراموش کنیم که چه شکلی بود چی؟
654
00:41:46,776 --> 00:41:48,273
چی؟
655
00:41:48,297 --> 00:41:49,986
تینچن رو میگم.
656
00:41:50,587 --> 00:41:52,906
نمیخوام فراموش کنم چه شکلی بود.
657
00:41:52,907 --> 00:41:54,602
نمیکنی.
658
00:41:54,626 --> 00:41:56,235
چرا همچین فکری کردی؟
659
00:41:59,005 --> 00:42:01,958
چون کمکم داره یادم میره توماس چه شکلی بود.
660
00:42:15,997 --> 00:42:17,790
باید یه چیزی رو بهت بگم.
661
00:42:20,101 --> 00:42:22,760
وقتی رفتیم توی اون خرابهها،
662
00:42:22,784 --> 00:42:26,437
موقعی که وارد اونجا شدم،
663
00:42:26,461 --> 00:42:28,807
صرفاً خواب ندیدم.
664
00:42:28,831 --> 00:42:30,403
فکر کنم رفتم یه جایی.
665
00:42:31,829 --> 00:42:33,113
منظورت چیه؟
666
00:42:33,114 --> 00:42:34,991
نمیدونم چطور، ولی...
667
00:42:36,945 --> 00:42:38,868
وقتی رفتیم توی خرابهها،
668
00:42:38,869 --> 00:42:40,830
یهویی دیدم توی یه سالن هستم.
669
00:42:42,173 --> 00:42:44,618
و دیدم خودم و رندال و ماریل
670
00:42:44,642 --> 00:42:46,263
به دیوار زنجیر شدیم.
671
00:42:47,236 --> 00:42:48,854
چیکار میکردین؟
672
00:42:48,878 --> 00:42:51,089
داشتیم جیغ میکشیدیم.
673
00:42:51,090 --> 00:42:53,467
فکر کنم وقتی نمیتونستیم بیدار شیم
اونجا بودیم.
674
00:42:56,921 --> 00:42:58,651
بعدش از سالن خارج شدم
675
00:42:58,675 --> 00:43:00,646
و رفتم توی تونل.
676
00:43:00,670 --> 00:43:02,475
صدای مامان رو شنیدم.
677
00:43:02,476 --> 00:43:04,605
داشت با ویکتور حرف میزد.
678
00:43:04,629 --> 00:43:06,633
یادته میگفت ویکتور بوده که...
679
00:43:06,657 --> 00:43:08,481
اون شب که خونه ریخته بود،
680
00:43:08,482 --> 00:43:10,150
کمکش کرده از تونل بیاد بیرون؟
681
00:43:10,151 --> 00:43:11,614
فکر کنم همین رو شنیدم،
682
00:43:11,638 --> 00:43:14,699
فکر میکنم واقعاً اونجا حضور داشتم،
683
00:43:14,723 --> 00:43:18,451
یعنی... یعنی یهجوری برگشتم به اون شب.
684
00:43:19,569 --> 00:43:21,923
تو یه «ماجراگَرد» هستی.
(ماجرا + گشتن)
685
00:43:21,947 --> 00:43:23,255
چی؟
686
00:43:24,457 --> 00:43:26,060
به کسی میگن که میتونه...
687
00:43:26,084 --> 00:43:28,918
به بخشهایی از ماجرایی که
قبلاً اتفاق افتاده، سر بزنه.
688
00:43:28,919 --> 00:43:30,796
چی؟
689
00:43:32,206 --> 00:43:34,828
پس اگه برگردم توی اون خرابهها،
690
00:43:34,852 --> 00:43:36,761
بهنظرت میتونم دوباره انجامش بدم؟
691
00:43:37,935 --> 00:43:40,432
شاید. ولی چرا؟
692
00:43:40,456 --> 00:43:41,715
خب، اگه...
693
00:43:44,402 --> 00:43:47,228
اگه این واقعی باشه،
694
00:43:47,252 --> 00:43:49,465
پس یعنی میتونم یه چیزهایی رو تغییر بدم.
695
00:43:50,341 --> 00:43:52,543
میتونم تینچن رو نجات بدم.
696
00:43:52,567 --> 00:43:54,407
حتی شاید بتونم توماس رو نجات بدم.
697
00:43:54,431 --> 00:43:57,307
روالش این نیست.
698
00:43:57,331 --> 00:44:00,404
- ولی همین الآن گفتی...
- میتونی به بخشها سر بزنی.
699
00:44:00,428 --> 00:44:02,361
ولی نمیتونی تغییرشون بدی.
700
00:44:02,995 --> 00:44:04,106
چرا؟
701
00:44:04,130 --> 00:44:07,558
هیچکس نمیتونه قصه و ماجرایی که تعریف شده رو
تغییر بده.
702
00:44:10,478 --> 00:44:12,212
قضیه اونطور نیست که بهنظر میاد.
703
00:44:12,213 --> 00:44:15,762
نیست؟ چون بهنظر میاومد
داری اون بچه رو شکنجه میدی.
704
00:44:15,786 --> 00:44:18,582
- تو واقعاً مشکلی با این موضوع نداری؟
- اون میدونه فاطمه کجاست.
705
00:44:18,606 --> 00:44:20,812
ببینید. درک میکنم میخواید پیداش کنید.
خب؟ جدی میگم.
706
00:44:20,836 --> 00:44:23,664
ولی برای انجام این کار،
یه راه درست و یه راه غلط هست.
707
00:44:23,688 --> 00:44:25,141
راه درستش رو بهم بگو.
708
00:44:25,142 --> 00:44:27,805
تو جواب همۀ سؤالها رو میدونی!
راه درست این کار رو بهم بگو.
709
00:44:27,829 --> 00:44:29,229
نمیدونم، ولی شاید...
710
00:44:29,230 --> 00:44:31,753
یه کاری بجز شکنجهکردنِ یه بچۀ ترسیده!
711
00:44:43,911 --> 00:44:45,371
سارا.
712
00:44:52,136 --> 00:44:53,461
سلام، الجین.
713
00:44:59,001 --> 00:45:02,512
اگه میتونستم بهتون میگفتم،
ولی... نمیتونم.
714
00:45:02,913 --> 00:45:04,557
اشکالی نداره.
715
00:45:06,108 --> 00:45:07,308
میفهمم.
716
00:45:08,060 --> 00:45:09,519
اون روز اول...
717
00:45:09,520 --> 00:45:14,524
که توی کلیسا دیدمت،
718
00:45:14,525 --> 00:45:18,238
دلم به حالت سوخت.
719
00:45:18,262 --> 00:45:23,032
پیش خودم گفتم:
«بهش میخوره بچۀ خیلی خوبی باشه،
720
00:45:23,033 --> 00:45:24,409
خیلی مهربونه.»
721
00:45:25,527 --> 00:45:28,410
منم یه زمان همینطوری بودم.
722
00:45:28,434 --> 00:45:31,416
فکر میکنم...
723
00:45:31,417 --> 00:45:34,420
شاید این شهر دقیقاً دنبال امثال ماست.
724
00:45:35,972 --> 00:45:37,180
نه.
725
00:45:37,204 --> 00:45:39,049
آدمایی که فقط قصد کمک دارن.
726
00:45:40,393 --> 00:45:45,367
سارا، میشه لطفاً به بوید بگی بس کنه؟
727
00:45:45,391 --> 00:45:47,032
به حرف تو گوش میده.
728
00:45:48,323 --> 00:45:51,227
اگه یهکم دیگه صبر کنیم...
729
00:45:51,228 --> 00:45:52,732
اونوقت فاطمه ممکنه بمیره.
730
00:45:52,756 --> 00:45:54,755
- نه! نمیمیره. سارا، نه!
- چرا! چرا!
731
00:45:54,779 --> 00:45:56,726
میدونم باور نمیکنی.
732
00:45:56,750 --> 00:45:59,319
میدونم فکر میکنی داری همه رو نجات میدی.
733
00:45:59,320 --> 00:46:01,380
سارا، خواهش میکنم!
734
00:46:10,923 --> 00:46:14,548
بوید درک نمیکنه
تا چه حد باید پیش بره...
735
00:46:14,572 --> 00:46:16,552
که از زیر زبونت حرف بکشه.
736
00:46:22,009 --> 00:46:23,092
نکن!
737
00:46:25,830 --> 00:46:27,784
اون مرد خوبیه.
738
00:46:28,024 --> 00:46:31,070
ولی این شهر...
739
00:46:31,094 --> 00:46:33,603
خیلی چیزها رو ازش گرفته.
740
00:46:35,848 --> 00:46:37,658
نمیذارم وجدانش رو هم بگیره.
741
00:46:40,711 --> 00:46:42,028
سارا.
742
00:46:42,729 --> 00:46:44,827
من قبلاً وجدانم رو از دست دادم.
743
00:46:44,982 --> 00:46:47,534
اینجا «کمدن» نیست!
در موردش با تو بحثی ندارم.
744
00:46:47,558 --> 00:46:49,545
کاریه که انجام میشه!
مشکلی داری؟
745
00:46:49,569 --> 00:46:52,113
بعد از اینکه خطری فاطمه رو تهدید نمیکرد،
بیا پیشم مطرحش کن.
746
00:46:52,314 --> 00:46:55,375
- منظورتون از اعتماد، همین بود؟
- خب...
747
00:46:55,376 --> 00:46:57,460
باشه، اگه برم به همه بگم دارید چیکار میکنید
748
00:46:57,461 --> 00:46:59,295
- چی میشه؟
- تو...
749
00:47:00,222 --> 00:47:01,589
گوه توش.
750
00:47:01,590 --> 00:47:02,966
برید!
751
00:47:10,266 --> 00:47:11,432
سارا؟
752
00:47:15,479 --> 00:47:16,763
آهای، سارا.
753
00:47:25,406 --> 00:47:26,532
سارا، چی...
754
00:47:28,325 --> 00:47:31,412
توی انبار زیرزمینیـه.
755
00:47:32,630 --> 00:47:35,248
اگه کسی دو دل شده،
756
00:47:35,249 --> 00:47:39,003
همین الآن حرفش رو بزنه
وگرنه دیگه هیچ صحبتی نباشه!
757
00:47:42,464 --> 00:47:43,549
شروع کن.
758
00:49:23,032 --> 00:49:24,190
فاطمه! سلام.
759
00:49:24,191 --> 00:49:27,902
سلام، من اینجام. من اینجام.
760
00:49:30,781 --> 00:49:32,212
اون بُردش.
761
00:49:32,236 --> 00:49:33,367
چی؟
762
00:49:34,660 --> 00:49:36,744
اون بُردش.
763
00:49:36,745 --> 00:49:40,748
اون جونوره، بچه رو بُرد اون پایین.
764
00:49:40,749 --> 00:49:43,376
چیزی نیست. چیزی نیست.
765
00:49:43,377 --> 00:49:44,778
دیگه تموم شد.
766
00:49:44,802 --> 00:49:47,214
از اینجا میبریمت بیرون.
767
00:49:48,424 --> 00:49:49,632
بابا؟
768
00:49:49,633 --> 00:49:52,848
تو و کِنی برش گردونید خونۀ اشتراکی.
769
00:49:52,872 --> 00:49:53,993
چی؟
770
00:49:54,017 --> 00:49:55,839
- باید ببینمش.
- بوید، ما...
771
00:49:55,863 --> 00:49:57,515
ببینید، قضیه هر چی که هست،
772
00:49:57,516 --> 00:49:59,539
نمیذارم این شهر دوباره غافلگیرم کنه.
773
00:49:59,563 --> 00:50:00,925
نه، بابا، چیکار میکنی؟ نمیشه...
774
00:50:00,950 --> 00:50:03,082
ببین. برو.
از زنت مراقبت کن.
775
00:50:04,806 --> 00:50:07,817
من پشت سرت میام، خب؟
776
00:50:47,588 --> 00:50:49,104
اومدن.
777
00:50:50,569 --> 00:50:53,437
چی؟ کجان؟
778
00:51:02,915 --> 00:51:04,540
تو هم میبینیشون؟
779
00:51:09,963 --> 00:51:13,216
یالا. بازم بزن. بازم بزن.
780
00:51:44,014 --> 00:51:45,540
چیزیات نشده.
781
00:51:45,541 --> 00:51:47,050
حالت خوبه.
782
00:51:47,074 --> 00:51:50,295
نه، الیس، من دیدمشون.
783
00:51:51,513 --> 00:51:54,006
دیدم چیکار کردن.
784
00:51:54,007 --> 00:51:56,042
- چی؟
- اون جونورهایی که
785
00:51:56,066 --> 00:51:57,510
شبها میان بیرون،
786
00:51:57,511 --> 00:51:59,704
دیدم چی هستن.
787
00:52:01,423 --> 00:52:05,234
بچههاشون رو قربانی کردن،
788
00:52:05,258 --> 00:52:09,606
چونکه بهشون وعده داد
تا ابد زنده میمونن.
789
00:53:48,664 --> 00:53:49,831
انگویی.
790
00:54:00,217 --> 00:54:01,843
به یاد بیار.
791
00:54:04,837 --> 00:54:06,848
- چی گفتی؟
- انگویی.
792
00:54:08,141 --> 00:54:10,936
یعنی «به یاد بیار».
793
00:54:15,549 --> 00:54:18,327
- سعی کردیم نجاتشون بدیم...
- نه.
794
00:54:18,351 --> 00:54:20,736
- چون یکیشون...
- نه، نه، نه، نه.
795
00:54:21,237 --> 00:54:22,614
وای خدا.
796
00:54:25,158 --> 00:54:28,411
نه، نه، نه، نمیتونم. نمیتونم. نمیتونم!
797
00:54:28,412 --> 00:54:29,854
چی شد یهویی؟
798
00:54:35,002 --> 00:54:36,962
قبلنا براشون لالایی میخوندیم.
799
00:54:47,815 --> 00:54:49,223
تبیتا.
800
00:54:49,224 --> 00:54:50,766
- نه، نمیتونم.
- هِی، هِی!
801
00:54:50,767 --> 00:54:52,602
- نه، نه، نه، نه، نمیتونم.
- تبیـ...
802
00:54:55,188 --> 00:54:56,189
نمیتونی؟
803
00:54:58,350 --> 00:55:01,069
- لطفاً باهام صحبت کن.
- دلیلش رو میدونم.
804
00:55:01,920 --> 00:55:05,197
میدونم چرا اون بچهها رو میبینم.
805
00:55:05,198 --> 00:55:08,201
- خیلیخب.
- که چرا جید میتونه ببینتشون.
806
00:55:11,405 --> 00:55:14,023
برای همینه که بیشتر از یه دستبند هست.
807
00:55:14,842 --> 00:55:16,917
هِی ازشون درست کردم.
808
00:55:18,170 --> 00:55:20,741
یه جایی در اعماق وجودم، یادمه.
809
00:55:22,841 --> 00:55:25,935
نمیفهمم چه زِری داری میزنی.
810
00:55:26,937 --> 00:55:28,513
متوجه نمیشم.
811
00:55:33,126 --> 00:55:35,778
بهخاطر اینه که ما قبلاً اینجا بودیم؛
812
00:55:35,802 --> 00:55:36,980
من و جید.
813
00:55:38,782 --> 00:55:42,691
دلیل اینکه چیزی رو حس کردم که میراندا حس میکرد
814
00:55:42,715 --> 00:55:44,529
این بود که خودم میراندا بودم.
815
00:55:48,217 --> 00:55:53,205
و جید...
جید کریستوفر بود.
816
00:55:54,656 --> 00:55:56,799
ما بارها و بارها برگشتیم
817
00:55:56,823 --> 00:55:59,503
چون دفعۀ اول موفق نشدیم.
818
00:56:00,629 --> 00:56:03,817
- دفعۀ اول؟
- آره.
819
00:56:03,841 --> 00:56:06,376
من و جید، از اولش اینجا بودیم.
820
00:56:08,545 --> 00:56:11,372
سعی کردیم اون بچهها رو نجات بدیم
و آزادشون کنیم.
821
00:56:15,602 --> 00:56:18,054
چون یکیشون بچۀ خودمون بود.
822
00:56:21,608 --> 00:56:23,648
دخترمون بود.
823
00:56:23,772 --> 00:56:28,114
نه. نه، اینطور نیست.
824
00:56:28,115 --> 00:56:31,067
عین حقیقتـه. عین حقیقتـه.
حسش میکنم.
825
00:56:34,021 --> 00:56:35,588
یهکم وقت میخوام، عزیزم.
826
00:56:37,707 --> 00:56:39,208
میتونی یهکم بهم وقت بدی؟
827
00:56:39,232 --> 00:56:40,918
- آره؟
- آره.
828
00:56:55,008 --> 00:56:56,940
بعضی وقتا یادم میاد که قبلنا...
829
00:56:56,964 --> 00:57:00,187
اوضاع چه شکلی بود.
830
00:57:00,188 --> 00:57:03,732
اون زمان که وضعمون اینطور نبود.
831
00:57:33,471 --> 00:57:36,440
بابا! صدام رو میشنوی؟
832
00:57:36,464 --> 00:57:38,726
- جولی؟!
- بابا!
833
00:57:38,727 --> 00:57:40,103
من اینجام.
834
00:57:41,071 --> 00:57:42,289
اینجام!
835
00:57:45,734 --> 00:57:47,685
بابا! بابا، باید فرار کنی!
836
00:57:47,709 --> 00:57:49,038
باید همین الآن برگردی شهر!
837
00:57:49,062 --> 00:57:50,823
- چه بلایی سرت اومده؟
- باید به حرفم گوش کنی!
838
00:57:50,847 --> 00:57:53,399
خطرناکه!
فکر کنم الآن اتفاق بیفته!
839
00:57:53,423 --> 00:57:55,935
- خیلیخب. آروم باش. ما در خطر نیستیم.
- نه، نه، گوش کن!
840
00:57:55,959 --> 00:57:57,656
- چیزی نیست.
- باید ماجرا رو تغییر بدم، بابا.
841
00:57:57,680 --> 00:57:58,994
- خواهش میکنم!
- باشه.
842
00:57:59,018 --> 00:58:01,387
عجب آهنگی بود.
843
00:58:11,022 --> 00:58:14,129
اون یارو جید، واقعاً نوازندۀ خوبیه.
844
00:58:16,589 --> 00:58:18,359
- از اینجا برو. فرار کن.
- نه، متوجه نیستی.
845
00:58:18,383 --> 00:58:19,392
فرار کن. فرار کن.
846
00:58:21,394 --> 00:58:23,282
لازم نبود این اتفاق بیفته، میدونی؟
847
00:58:23,306 --> 00:58:24,396
برو عقب.
848
00:58:24,397 --> 00:58:27,149
اطلاعات، یه بهایی داره.
849
00:58:28,433 --> 00:58:29,944
گفتم برو گُم شو عقب!
850
00:58:29,945 --> 00:58:31,279
بابا، تو رو خدا!
851
00:58:32,831 --> 00:58:33,989
بابا، تو رو خدا!
852
00:58:33,990 --> 00:58:35,724
هر چی بهت هشدار دادم گوش نکردی.
853
00:58:35,749 --> 00:58:41,992
«امپایر بست تیوی کهکشانی از فیلم و سریال»
.:::EmpireBestTV.Com:::.
«در شبکههای اجتماعی»
@EmpireBestTV
854
00:58:42,082 --> 00:58:44,875
ولش کن! ولش کن!
855
00:58:49,047 --> 00:58:51,599
زنت باید سرش تو کار خودش میبود، جیم.
856
00:58:55,762 --> 00:58:57,973
نــــــــــه!
857
00:58:57,998 --> 00:59:03,547
مترجمین:
مریم صرافها و محمد سید
858
00:59:03,722 --> 00:59:12,433
«امپایر بست تیوی، حرفه ای ترین اپلیکیشن دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال»
.::: EBTV.App :::.