1 00:00:11,560 --> 00:00:18,660 ‫«امپایر بست تی‌وی با افتخار تقدیم میکند» ‫..:::EmpireBestTV.Com:::. ‫«در شبکه‌های اجتماعی» ‫@EmpireBestTV 2 00:00:18,684 --> 00:00:25,684 ‫«امپایر بست تی‌وی، حرفه ای ترین اپلیکیشن دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال» ‫.::: EBTV.App :::. 3 00:00:27,120 --> 00:00:28,759 ‫آنچه در سریال «منشأ» گذشت! 4 00:00:28,801 --> 00:00:30,001 ‫اینجا همه در مورد این حرف می‌زنن 5 00:00:30,043 --> 00:00:31,442 ‫که چقدر از مرگ می‌ترسن. 6 00:00:31,484 --> 00:00:32,844 ‫خب، من فکر نمی‌کنم که مرگ 7 00:00:32,886 --> 00:00:34,045 ‫بدترین اتفاقیه که ‫اینجا ممکنه بیفته. 8 00:00:34,087 --> 00:00:35,646 ‫وقتی توی خرابه‌ها چشمم سیاهی رفت، 9 00:00:35,688 --> 00:00:37,609 ‫تقریباً یه‌جور بود که انگار رفتم یه جایی. 10 00:00:37,651 --> 00:00:40,453 ‫بعدش صدای اون بچه‌ها رو شنیدم. ‫داشتن اون کلمه رو داد می‌زدن. 11 00:00:40,774 --> 00:00:42,053 ‫«انگویی». 12 00:00:42,095 --> 00:00:44,215 ‫درخت بطری‌ها برای میراندا خیلی مهم بود. 13 00:00:44,257 --> 00:00:45,897 ‫دربارۀ این درخت، یه سری رویا می‌دید. 14 00:00:45,939 --> 00:00:47,939 ‫ممکنه یه جایی توی این تاریخ‌ها و عددها، 15 00:00:47,981 --> 00:00:50,142 ‫نکتۀ کلیدی‌ای وجود داشته باشه ‫برای چیزی که باید در جریانش قرار بگیریم. 16 00:00:50,184 --> 00:00:51,343 ‫هیچ بچه‌ای در کار نیست. 17 00:00:51,385 --> 00:00:53,905 ‫چرا هست. ‫ولی بچۀ تو نیست. 18 00:00:53,947 --> 00:00:56,068 ‫الجین، تو رو خدا! 19 00:00:56,110 --> 00:00:57,509 ‫فاطمه گم شده. 20 00:00:57,551 --> 00:00:59,952 ‫ یه گروه تجسس تشکیل می‌دیم. 21 00:00:59,994 --> 00:01:03,237 ‫شاید فاطمه الآن اون بیرون ‫مشغول انجام یه کاریه که به ما کمک می‌کنه. 22 00:01:03,677 --> 00:01:05,680 ‫فکر کنم که اون حالش خوب می‌شه. 23 00:01:07,561 --> 00:01:10,362 ‫آخرین بار اون رو بیرون کلبه دیدیمش. 24 00:01:10,404 --> 00:01:11,684 ‫که می‌شه اینجا. 25 00:01:11,726 --> 00:01:14,367 ‫پس افرادمون باید تمام منطقه رو پوشش بدن. 26 00:01:14,409 --> 00:01:17,572 ‫چه داخل و چه اطراف شهر رو! ‫از اینجا و اینجا باید حرکت کنن. 27 00:01:18,213 --> 00:01:20,215 ‫داشته چیکار می‌کرده؟ 28 00:01:21,136 --> 00:01:22,295 ‫چی؟ 29 00:01:22,337 --> 00:01:25,100 ‫اونجا توی کلبه، ‫داشته چیکار می‌کرده؟ 30 00:01:26,861 --> 00:01:28,862 ‫سلام. 31 00:01:28,904 --> 00:01:30,906 ‫به نظرم الجین خبر داره. 32 00:01:33,428 --> 00:01:35,248 ‫فکر کنم اون می‌دونه که فاطمه کجاست. 33 00:02:39,129 --> 00:02:41,532 ‫[منشأ] ‫[فصل سوم، قسمت دهم] 34 00:02:42,500 --> 00:02:47,024 ‫♪ وقتی فقط یه پسربچه بودم ♪ 35 00:02:47,465 --> 00:02:51,829 ‫♪ از پدرم پرسیدم ♪ ‫♪ «در آینده چطور آدمی میشم؟» ♪ 36 00:02:53,551 --> 00:02:57,876 ‫♪ «یعنی خوشتیپ میشم؟» ♪ ‫♪ «یعنی پولدار میشم؟» ♪ 37 00:02:58,476 --> 00:03:01,680 ‫♪ اون بهم این جواب رو داد: ♪ 38 00:03:02,521 --> 00:03:05,644 ‫♪ هر چی باید بشه می‌شه ♪ 39 00:03:06,525 --> 00:03:10,329 ‫♪ اون چیزی که باید بشه می‌شه ♪ 40 00:03:11,530 --> 00:03:15,013 ‫♪ آینده برای ما قابل رؤیت نیست ♪ 41 00:03:16,055 --> 00:03:18,777 ‫♪ هر چی باید بشه می‌شه ♪ 42 00:03:20,900 --> 00:03:23,702 ‫♪ اون چیزی که باید بشه می‌شه ♪ 43 00:03:33,032 --> 00:03:37,517 ‫♪ الآن خودم بچه‌دار شدم ♪ 44 00:03:37,957 --> 00:03:42,722 ‫♪ اونا از پدرشون می‌پرسن ♪ ‫♪ «در آینده چطور آدمی میشم؟» ♪ 45 00:03:44,124 --> 00:03:46,604 ‫♪ «یعنی خوشتیپ میشم؟» ♪ 46 00:03:46,646 --> 00:03:48,648 ‫♪ «یعنی پولدار میشم؟» ♪ 47 00:03:49,089 --> 00:03:52,332 ‫♪ با لطافتِ تمام، بهشون میگم: ♪ 48 00:03:53,013 --> 00:03:55,856 ‫♪ هر چی باید بشه می‌شه ♪ 49 00:03:57,137 --> 00:04:00,741 ‫♪ اون چیزی که باید بشه می‌شه ♪ 50 00:04:01,982 --> 00:04:05,546 ‫♪ آینده برای ما قابل رؤیت نیست ♪ 51 00:04:06,587 --> 00:04:09,390 ‫♪ هر چی باید بشه می‌شه ♪ 52 00:04:11,472 --> 00:04:14,435 ‫♪ اون چیزی که باید بشه می‌شه ♪ 53 00:04:16,437 --> 00:04:19,360 ‫♪ هر چی باید بشه می‌شه ♪ 54 00:04:20,387 --> 00:04:28,131 ‫مترجمین: ‫مریم صرافها و محمد سید 55 00:04:28,155 --> 00:04:33,055 ‫تلگرام مترجمین: ‫ @maryamsarafhaa / @GoodBadUgly 56 00:04:33,214 --> 00:04:37,459 ‫گفت حالش خوبه و ‫فقط همین مهمه. 57 00:04:37,779 --> 00:04:40,862 ‫در این باره خیلی با آرامش حرف می‌زد. ‫بهم گفت نباید بترسم. 58 00:04:42,584 --> 00:04:45,705 ‫ببینین، نمی‌دونم گندکاری بالا آورده 59 00:04:45,747 --> 00:04:47,750 ‫یا اینکه واقعاً ‫یه چیزی توی اینجا داره باهاش حرف می‌زنه. 60 00:04:48,751 --> 00:04:51,233 ‫- الان کجاست؟ ‫- توی خونۀ اشتراکی. 61 00:04:52,795 --> 00:04:56,156 ‫شما دو تا برید اونجا ‫و مطمئن بشین که از اونجا تکون نخورده باشه. 62 00:04:56,198 --> 00:04:59,161 ‫- باشه، تو می‌خوای چیکار کنی؟ ‫- فقط برید. 63 00:05:03,045 --> 00:05:05,047 ‫فکر می‌کنی تا الان فاطمه رو پیدا کردن؟ 64 00:05:06,129 --> 00:05:08,131 ‫امیدوارم که همینطور باشه. 65 00:05:11,494 --> 00:05:13,977 ‫ویکتور، اینجا چیکار می‌کنی؟ 66 00:05:14,457 --> 00:05:16,459 ‫مامانت خورد زمین. 67 00:05:17,781 --> 00:05:19,783 ‫چی؟ 68 00:05:22,425 --> 00:05:24,427 ‫ممنونم عزیزم. 69 00:05:25,308 --> 00:05:27,310 ‫چی شده؟ 70 00:05:27,711 --> 00:05:29,070 ‫- من خوبم، من خوبم. ‫- مطمئنی؟ 71 00:05:29,112 --> 00:05:31,032 ‫آره، آره. 72 00:05:31,074 --> 00:05:33,155 ‫من پسر سفید پوش رو دیدم. 73 00:05:33,197 --> 00:05:35,279 ‫- جداً؟ ‫- آره. 74 00:05:36,160 --> 00:05:39,083 ‫- چی بهت گفت؟ ‫- حرفاش خیلی کمکی نکرد. 75 00:05:42,606 --> 00:05:45,209 ‫- بیا بریم سمت غذاخوری. ‫- دلم نمی‌خواد. 76 00:05:45,569 --> 00:05:47,489 ‫مامان و بابا می‌خوان حرف بزنن، ‫زود باش. 77 00:05:47,531 --> 00:05:49,533 ‫- می‌خوای بیای؟ ‫- نه. 78 00:05:51,576 --> 00:05:53,578 ‫یالا، من گشنمه. 79 00:05:54,939 --> 00:05:57,462 ‫اون دختر کوچولو ‫ما رو برد سمت انبار زیرزمینی. 80 00:05:59,103 --> 00:06:02,145 ‫ویکتور هم اونجا بود. ‫خیلی ناراحت بود. 81 00:06:02,187 --> 00:06:04,027 ‫یه چیزی دربارۀ مامانش یادش اومده بود. 82 00:06:04,069 --> 00:06:06,071 ‫همینطور دربارۀ شبی که مامانش رفت. 83 00:06:06,631 --> 00:06:08,633 ‫وقتی که بغلش کردم... 84 00:06:10,796 --> 00:06:13,678 ‫- حس کردم میراندا هم اونجاست. ‫- منظورت چیه؟ 85 00:06:15,000 --> 00:06:16,439 ‫نمی‌دونم چطور باید بگم... 86 00:06:16,481 --> 00:06:19,044 ‫ولی می‌تونستم حضورش رو حس کنم. 87 00:06:20,005 --> 00:06:22,247 ‫حضورش رو توی اون اتاق حس می‌کردم. 88 00:06:23,929 --> 00:06:26,452 ‫و بعد من رو برد به شبی که ‫اون اتفاق‌ها افتاده بود، 89 00:06:27,012 --> 00:06:29,495 ‫شبی که بچه‌هاش رو تنها گذاشت. 90 00:06:30,336 --> 00:06:32,338 ‫شبی که رفت توی درخت. 91 00:06:32,858 --> 00:06:35,499 ‫پس یعنی یه رویا دیدی؟ 92 00:06:35,541 --> 00:06:37,221 ‫نه، نه، نه، نه. 93 00:06:37,263 --> 00:06:39,265 ‫اون رویا نبود. ‫خیلی بیشتر از این حرف‌ها بود. 94 00:06:44,350 --> 00:06:45,509 ‫یه جورایی، میراندا هم اونجا بود. 95 00:06:45,551 --> 00:06:47,554 ‫و سعی داشت یه چیزی بهم بگه. 96 00:06:52,399 --> 00:06:54,401 ‫مغازمون بسته است. 97 00:06:56,883 --> 00:06:58,885 ‫خودتم دلت می‌خواد حرفم رو بشنوی. 98 00:07:00,887 --> 00:07:02,889 ‫توهین نباشه جیم، ‫ولی به نظرم به اندازۀ کافی شنیدم. 99 00:07:04,531 --> 00:07:06,533 ‫ببین، من... 100 00:07:07,054 --> 00:07:09,616 ‫ببخشید که دیروز اونجوری اومدم اینجا. 101 00:07:10,017 --> 00:07:12,019 ‫نباید اینکار رو می‌کردم. 102 00:07:12,339 --> 00:07:14,379 ‫ترسیده بودم. 103 00:07:14,421 --> 00:07:15,981 ‫داره یه اتفاقایی برای خانوادم میفته که... 104 00:07:16,023 --> 00:07:18,225 ‫نمی‌دونم چجوری ازشون ‫در برابر این اتفاقا مراقبت کنم. 105 00:07:19,026 --> 00:07:21,528 ‫ولی راستش، ‫فکر می‌کنم، تو می‌دونی چیکار کنی. 106 00:07:30,438 --> 00:07:32,440 ‫حدس می‌زدم شاید اینجا باشی. 107 00:07:33,121 --> 00:07:35,123 ‫باید با من بیای بریم خونۀ اشتراکی. 108 00:07:36,084 --> 00:07:38,927 ‫الجین یکم عجیب غریب رفتار می‌کنه. 109 00:07:40,288 --> 00:07:41,287 ‫از وقتی که الیس بهم گفته... 110 00:07:41,329 --> 00:07:43,411 ‫اون بیچاره توی استرس زیادی بوده. 111 00:07:43,812 --> 00:07:45,814 ‫درضمن اون و تیلی خیلی باهم صمیمی بودن. 112 00:07:46,655 --> 00:07:48,335 ‫شاید اتفاقی که برای اون افتاده ‫دلیلش اینه که... 113 00:07:48,377 --> 00:07:49,616 ‫خب، نمی‌دونم... 114 00:07:49,658 --> 00:07:54,303 ‫به هر حال، ‫اون به الیس گفت که فاطمه و بچه‌اش... 115 00:07:54,943 --> 00:07:56,985 ‫می‌تونن دلیلی باشن ‫که ما به خونه برمی‌گردیم. 116 00:07:57,786 --> 00:07:59,788 ‫نه، به نظر آشنا نمیاد؟ 117 00:08:01,030 --> 00:08:02,349 ‫می‌خوای من چیکار کنم؟ 118 00:08:02,391 --> 00:08:04,872 ‫می‌خوام باهاش حرف بزنی، ‫کاری کن درک کنه که... 119 00:08:04,914 --> 00:08:07,154 ‫اگه داره با یه موجودی توی اینجا حرف می‌زنه 120 00:08:07,196 --> 00:08:09,156 ‫اون موجود نیت خوبی نداره. 121 00:08:09,198 --> 00:08:11,400 ‫تو بهتر از همه می‌دونی، باشه؟ 122 00:08:12,962 --> 00:08:14,964 ‫فقط یادت باشه... 123 00:08:15,965 --> 00:08:18,366 ‫هی، چه خبر شده؟ 124 00:08:18,408 --> 00:08:21,369 ‫الیس و کنی داخلن، ‫می‌گن الجین نباید از اونجا خارج بشه. 125 00:08:21,411 --> 00:08:23,291 ‫- آکوستا کجاست؟ ‫- هنوز اون بیرون در حال جست و جوئه. 126 00:08:23,333 --> 00:08:25,535 ‫اومدم ببینم کسی چیزی پیدا نکرده! 127 00:08:26,456 --> 00:08:28,816 ‫- چند نفر داخل خونه‌ان؟ ‫- نمی‌دونم. 128 00:08:28,858 --> 00:08:30,861 ‫یه چند نفری هستن. ‫بقیه هنوز دارن جست و جو می‌کنن. 129 00:08:33,663 --> 00:08:35,666 ‫ازت می‌خوام خونه رو تخلیه کنین. 130 00:08:38,989 --> 00:08:40,991 ‫وقتی که اون رسید به درخت... 131 00:08:42,593 --> 00:08:44,915 ‫خیلی نزدیک بود به... 132 00:08:46,196 --> 00:08:49,160 ‫ولی یکی از اون هیولاها ‫از توی جنگل اومد و... 133 00:08:50,801 --> 00:08:53,684 ‫- شروع کرد به خندیدن. ‫- و تو شاهد مُردن میراندا بودی. 134 00:08:54,966 --> 00:08:57,288 ‫تو هم قبلاً بهت الهام شده بود ‫درسته؟ 135 00:08:59,050 --> 00:09:01,170 ‫اینجوری نبود. 136 00:09:01,212 --> 00:09:02,692 ‫بیشتر اینجوری بود که ‫چیزی می‌دیدم که... 137 00:09:02,734 --> 00:09:04,736 ‫نباید اونجا می‌بود. 138 00:09:05,657 --> 00:09:08,257 ‫مثل اون روزی که ‫من اون سرباز جنگ داخلی رو دیدم 139 00:09:08,299 --> 00:09:09,899 ‫ولی جوری نبود که انگار ‫من رفتم زمان جنگ داخلی. 140 00:09:09,941 --> 00:09:11,661 ‫این...این یکی فرق داره. 141 00:09:11,703 --> 00:09:13,182 ‫ببین، تو یه چیز جالب گفتی. 142 00:09:13,224 --> 00:09:14,944 ‫تو گفتی که حس کردی ‫میراندا سعی داشت که... 143 00:09:14,986 --> 00:09:16,988 ‫یه چیزی رو بهت بگه. 144 00:09:20,872 --> 00:09:22,352 ‫می‌دونم به نظر عقلانی نمیاد. 145 00:09:22,394 --> 00:09:25,357 ‫نه، عقلانی نیست. ‫اینجا کلاً عقلانی نیست. 146 00:09:28,761 --> 00:09:32,324 ‫خیلی‌خب، ‫عه... 147 00:09:33,926 --> 00:09:36,408 ‫قانون اول ترمودینامیک اینه که 148 00:09:37,289 --> 00:09:41,332 ‫انرژی نه به وجود میاد ‫و نه از بین می‌ره. 149 00:09:41,374 --> 00:09:44,975 ‫بلکه از یک شکل ‫به شکل دیگه تغییر پیدا می‌کنه. 150 00:09:45,017 --> 00:09:48,381 ‫افکار ما، ‫خاطرات ما... 151 00:09:50,503 --> 00:09:53,306 ‫روح ما... ‫اگه به این چیزها اعتقاد داشته باشی... 152 00:09:53,826 --> 00:09:55,829 ‫این‌ها همشون از انرژی ساخته شدن. 153 00:09:57,070 --> 00:09:59,072 ‫و اون انرژی... 154 00:10:00,593 --> 00:10:04,437 ‫شاید اینجا، و اون انرژی... ‫نمی‌دونم، شایدم اون باقی می‌مونه. 155 00:10:05,438 --> 00:10:07,479 ‫خیلی‌خب، ببین ‫گفتی یکی از اون... 156 00:10:07,521 --> 00:10:10,121 ‫بچه‌های ترسناک، تو رو برد سمت ‫اون انبارِ زیرزمینی، درسته؟ 157 00:10:10,163 --> 00:10:12,364 ‫- آره، یه بچۀ کوچولو بود. ‫- خیلی‌خب. 158 00:10:12,406 --> 00:10:13,885 ‫هرچی که بوده ‫میراندا بهت فهموند... 159 00:10:13,927 --> 00:10:16,530 ‫اون بچه‌ها دلشون می‌خواست تو اون رو ببینی. 160 00:10:17,291 --> 00:10:20,334 ‫وقتی اون دختر کوچولو رو دیدی کجا بودی؟ 161 00:10:23,818 --> 00:10:25,820 ‫بیرون نزدیک کامیون وسایل ویکتور. 162 00:10:37,552 --> 00:10:39,554 ‫الجین. 163 00:10:41,756 --> 00:10:43,956 ‫عیبی نداره چند دقیقه باهات حرف بزنیم؟ 164 00:10:43,998 --> 00:10:46,000 ‫حتماً، باشه. 165 00:10:46,721 --> 00:10:48,723 ‫بریم توی اتاق من. 166 00:10:49,444 --> 00:10:51,604 ‫بده‌اش به من. 167 00:10:51,646 --> 00:10:53,648 ‫خیلی‌خب. 168 00:10:57,172 --> 00:10:59,174 ‫برو همونجا. 169 00:11:11,227 --> 00:11:14,630 ‫بفرما. ‫بشین، بشین. 170 00:11:22,158 --> 00:11:24,160 ‫می‌شه مراقب در باشی؟ 171 00:11:30,126 --> 00:11:34,010 ‫انگار برای چند روز ‫وسیله جمع و جور کردی. 172 00:11:36,933 --> 00:11:39,536 ‫- کجا داشتی می‌رفتی؟ ‫- من فقط... 173 00:11:42,659 --> 00:11:44,661 ‫آره. 174 00:11:45,262 --> 00:11:47,302 ‫می‌خوام یه سوال ازت بکنم. 175 00:11:47,344 --> 00:11:49,346 ‫و ازت می‌خوام راستش رو بهم بگی. 176 00:11:50,828 --> 00:11:52,830 ‫می‌دونی فاطمه کجاست؟ 177 00:11:54,311 --> 00:11:56,754 ‫- الجین؟ ‫- سوالش رو جواب بده. 178 00:12:00,277 --> 00:12:02,279 ‫بهم گفته هیچی نگم. ‫من فقط... 179 00:12:03,681 --> 00:12:06,924 ‫می‌دونم همتون چقدر بهش اهمیت می‌دید. 180 00:12:08,726 --> 00:12:10,728 ‫وقتی دربارۀ مامانت بهم گفتی... 181 00:12:11,249 --> 00:12:13,291 ‫اصلاً نتونستم تصور کنم که ‫اون مدت چی کشیدی. 182 00:12:15,413 --> 00:12:18,614 ‫من می‌خواستم کمک کنم. ‫نمی‌خواستم به کسی آسیب بزنم. 183 00:12:18,656 --> 00:12:20,857 ‫ولی باید درک کنید، 184 00:12:20,899 --> 00:12:22,901 ‫اتفاقی که داره میفته ‫چیز خوبیه. 185 00:12:24,102 --> 00:12:27,185 ‫الجین، گفتی اون بهت گفته که ‫هیچی نگی! 186 00:12:27,586 --> 00:12:29,588 ‫اون کیه؟ 187 00:12:30,228 --> 00:12:33,470 ‫می‌دونم به نظر عقلانی نمیاد، ‫ولی فکر کنم اون یه فرشته است. 188 00:12:33,512 --> 00:12:36,273 ‫- الجین، اینجا... ‫- اون اینجاست تا کمکمون کنه. 189 00:12:36,315 --> 00:12:37,474 ‫اتفاقایی که اینجا داره میفته... 190 00:12:37,516 --> 00:12:40,399 ‫فراتر از درک ماهاست. 191 00:12:41,720 --> 00:12:43,280 ‫دقیقاً مثل کتاب مقدس. 192 00:12:43,322 --> 00:12:45,324 ‫اون موقع‌ها، مردم نتونستن درکش کنن. 193 00:12:46,085 --> 00:12:49,608 ‫اما ایمان داشتن ‫حتی وقتی که ایمان داشتن سخت بود. 194 00:12:50,009 --> 00:12:52,291 ‫مخصوصاً وقتی که ایمان داشتن سخت بود. 195 00:12:53,853 --> 00:12:56,854 ‫بچۀ فاطمه قراره هممون رو نجات بده. 196 00:12:56,896 --> 00:12:59,859 ‫ببین الجین، ازت می‌خوام به حرفم گوش کنی ‫باشه؟ 197 00:13:03,183 --> 00:13:05,463 ‫- هیچ بچه‌ای در کار نیست. ‫- حقیقت نداره. 198 00:13:05,505 --> 00:13:07,747 ‫کریستی و ماریل ‫توی درمانگاه، فاطمه رو سونوگرافی کردن. 199 00:13:08,628 --> 00:13:10,268 ‫و وقتی که تصویر دستگاه سونوگرافی دیده شد 200 00:13:10,310 --> 00:13:12,312 ‫هیچ چیزی توی شکمش نبود. 201 00:13:12,833 --> 00:13:15,595 ‫چیزی که درونش داره رشد می‌کنه ‫بچه نیست! 202 00:13:16,677 --> 00:13:19,437 ‫اتفاقی که برای اون افتاده، ‫کارهایی که مجبور شده بکنه... 203 00:13:19,479 --> 00:13:22,721 ‫درک نمی‌کنی. ‫اون همه‌چیز رو برام توضیح داد. 204 00:13:22,763 --> 00:13:25,646 ‫- وایسا ببینم، همون فرشته؟ ‫- آره. 205 00:13:28,689 --> 00:13:30,691 ‫الجین. 206 00:13:32,373 --> 00:13:37,018 ‫روزی که هم رو دیدیم، من... ‫بهت گفتم که داداشم رو کُشتم. 207 00:13:39,660 --> 00:13:41,662 ‫می‌دونی چرا این اتفاق افتاده بود؟ 208 00:13:42,663 --> 00:13:45,104 ‫صداهایی که اینجا هست ‫بهم گفته بودن که 209 00:13:45,146 --> 00:13:48,670 ‫اگه یه پسر بچه رو بکُشم، ‫هممون برمی‌گردیم خونه. 210 00:13:50,431 --> 00:13:53,875 ‫اینجا، هیچ اهمیتی بهمون نمی‌ده. 211 00:13:54,916 --> 00:13:57,156 ‫فقط آدم‌ها رو ازمون می‌گیره. 212 00:13:57,198 --> 00:13:59,359 ‫و اتفاقی که برای تو افتاده... 213 00:13:59,401 --> 00:14:01,403 ‫ولی می‌دونی که چقدر فرق دارن؟ 214 00:14:02,604 --> 00:14:06,086 ‫هیچکس این وسط نمی‌میره. ‫فاطمه حالش خوب می‌شه. 215 00:14:06,128 --> 00:14:07,767 ‫تو آخه از کجا می‌دونی لعنتی ‫خب؟ 216 00:14:07,809 --> 00:14:09,970 ‫تو آخه از کجا می‌دونی؟ 217 00:14:10,012 --> 00:14:13,856 ‫به محض به دنیا اومدن بچه، ‫هممون می‌ریم خونه. 218 00:14:14,376 --> 00:14:19,219 ‫الجین، حتی اگه اون واقعاً حامله باشه ‫هنوز چند ماه تا زایمانش مونده. 219 00:14:19,261 --> 00:14:21,263 ‫نه، بچه رشد کرده. 220 00:14:22,465 --> 00:14:23,944 ‫باید شکم فاطمه رو ببینی! 221 00:14:23,986 --> 00:14:25,866 ‫- باشه، خب اون کدوم گوریه؟ ‫- نه، نه، نه. هی! 222 00:14:25,908 --> 00:14:27,588 ‫- اون کدوم گوریه؟ ‫- نمی‌تونم، نمی‌تونم بگم، ببخشید. 223 00:14:27,630 --> 00:14:29,510 ‫- کنی، کنی، کنی! ‫- مطمئنم توی عوضی بهش آسیب رسوندی. 224 00:14:29,552 --> 00:14:30,751 ‫بخدا می‌کُشمت! ‫اون کجاست؟ 225 00:14:30,793 --> 00:14:32,233 ‫متاسفم، نمی‌تونم. ‫نمی‌تونم بهت بگم. 226 00:14:32,275 --> 00:14:34,715 ‫هی، هی! آروم باش. ‫همه برن بیرون! 227 00:14:34,757 --> 00:14:36,477 ‫- هی آروم باش. ‫- بیرون! برید بیرون! 228 00:14:36,519 --> 00:14:38,079 ‫همتون، همین الان! ‫یالا! 229 00:14:38,121 --> 00:14:40,642 ‫نه، اون می‌دونه فاطمه کجاست ‫خب؟ 230 00:14:40,684 --> 00:14:42,564 ‫- نمی‌تونم بذارم همینطوری اونجا بشینه. ‫- می‌دونم، می‌دونم، یه نفس بکش. 231 00:14:42,606 --> 00:14:44,205 ‫نه، من نیازی ندارم نفس عمیق بکشم. 232 00:14:44,247 --> 00:14:46,930 ‫- من نیاز دارم زنم رو پیدا کنم. ‫- ببین چی می‌گم، ببین چی می‌گم. 233 00:14:47,250 --> 00:14:49,050 ‫هرچیزی که می‌دونه رو ما هم قراره بفهمیم. 234 00:14:49,092 --> 00:14:50,972 ‫فقط ازت می‌خوام آرامشت رو حفظ کنی. 235 00:14:51,014 --> 00:14:54,538 ‫چیزایی که دربارۀ بچه می‌گه، ‫اینکه چقدر شکم فاطمه گنده شده، 236 00:14:55,299 --> 00:14:57,581 ‫- به نظرت حقیقت داره؟ ‫- نمی‌دونم. 237 00:14:58,942 --> 00:15:00,944 ‫قرار نیست بهت بگه! 238 00:15:02,106 --> 00:15:04,468 ‫من می‌دونم اینکه اینجا وارد افکارت شده باشه ‫چه حسی داره، 239 00:15:04,588 --> 00:15:06,068 ‫اگه واقعاً به حرفاش اعتقاد داشته باشه 240 00:15:06,110 --> 00:15:08,190 ‫که قراره همه رو نجات بده 241 00:15:08,232 --> 00:15:10,234 ‫پس قرار نیست بهت بگه فاطمه کجاست. 242 00:15:13,998 --> 00:15:16,000 ‫ابزارت رو کجا نگه می‌داری؟ 243 00:15:16,521 --> 00:15:17,720 ‫- بوید. ‫- کجا؟ 244 00:15:19,604 --> 00:15:21,926 ‫انبار، توی انباره. 245 00:15:22,367 --> 00:15:24,969 ‫- وای، بوید. ‫- کنار در بمون. 246 00:15:25,770 --> 00:15:27,772 ‫اون نباید بره بیرون. 247 00:15:29,054 --> 00:15:32,457 ‫هیچکس نباید بره! ‫برگرد توی اون اتاق. 248 00:15:42,027 --> 00:15:44,029 ‫ویکتور. 249 00:15:45,070 --> 00:15:48,634 ‫اوضاع با جسپر چطور پیش می‌ره؟ 250 00:15:49,395 --> 00:15:52,398 ‫تا الان حرف جالبی زده؟ 251 00:15:54,640 --> 00:15:56,642 ‫اون فقط یه عروسکه. ‫درست می‌گفتی. 252 00:16:00,246 --> 00:16:01,886 ‫عروسک‌ها حرف نمی‌زنن. 253 00:16:01,928 --> 00:16:03,930 ‫اوه. 254 00:16:05,331 --> 00:16:07,333 ‫ببین، من... 255 00:16:08,414 --> 00:16:11,057 ‫فقط می‌خواستم بگم که... 256 00:16:12,058 --> 00:16:15,101 ‫متاسفم که بیشتر از این کمکی نکردم. 257 00:16:16,543 --> 00:16:20,665 ‫تمام این‌ها، ‫برای من یکم زیادی بود. 258 00:16:20,707 --> 00:16:22,709 ‫اما این بهونۀ من نیست. 259 00:16:24,951 --> 00:16:27,354 ‫- از الان به بعد... ‫- باید یه چیزی نشونت بدم. 260 00:16:29,156 --> 00:16:30,235 ‫خیلی‌خب. 261 00:16:32,639 --> 00:16:35,803 ‫قراره عصبیت کنه. ‫باعث می‌شه از من بدت بیاد 262 00:16:36,163 --> 00:16:37,322 ‫چی؟ 263 00:16:37,364 --> 00:16:39,366 ‫ولی باید نشونت بدم. 264 00:16:40,528 --> 00:16:42,530 ‫بعدش کارمون تمومه. 265 00:16:43,531 --> 00:16:45,533 ‫- کارمون با چی تمومه؟ ‫- از این سمته. 266 00:16:46,454 --> 00:16:48,174 ‫باشه، باشه، باشه. 267 00:17:05,313 --> 00:17:07,315 ‫واقعاً می‌خوای اینکار رو بکنی؟ 268 00:17:10,439 --> 00:17:12,441 ‫امروز برات وقت ندارم. 269 00:17:13,041 --> 00:17:14,241 ‫اول می‌ری سراغ کدومش؟ 270 00:17:14,283 --> 00:17:15,722 ‫از اره استفاده می‌کنی یا چکش؟ 271 00:17:15,764 --> 00:17:19,886 ‫اوه، می‌دونی باید چیکار کنی؟ ‫باید بزنی تو خط روش‌های قدیمی. 272 00:17:19,928 --> 00:17:21,408 ‫برای خودت چند تا انبر بردار، 273 00:17:21,450 --> 00:17:23,290 ‫و ناخن‌هاش رو بکش. 274 00:17:23,332 --> 00:17:25,252 ‫خب، اگه همچین کاری لازمه می‌کنم. 275 00:17:25,294 --> 00:17:27,214 ‫واقعاً متوجه طنز قضیه نشدی نه؟ 276 00:17:27,256 --> 00:17:29,296 ‫دربارۀ چی داری زر می‌زنی؟ 277 00:17:29,338 --> 00:17:30,577 ‫اوه، نمی‌دونم. 278 00:17:30,619 --> 00:17:33,420 ‫وقتی فاطمه تیلی رو کُشت، ‫حتی پلک هم نزدی. 279 00:17:33,462 --> 00:17:35,663 ‫برای محافظت از اون هرکاری می‌تونستی کردی. 280 00:17:35,705 --> 00:17:36,864 ‫اون رو بردیش بیرون ‫توی یه کلبه. 281 00:17:36,906 --> 00:17:39,228 ‫به مردمی که ادعات می‌شه برات مهمن ‫دروغ گفتی. 282 00:17:40,750 --> 00:17:41,949 ‫لعنتی، کنی که الان اونجاست. 283 00:17:41,991 --> 00:17:43,431 ‫هنوزم خبر نداره که فاطمه چیکار کرده. 284 00:17:43,473 --> 00:17:45,715 ‫اتفاقی که افتاد تقصیر فاطمه نبود. 285 00:17:49,039 --> 00:17:51,441 ‫باشه پس بگو، ‫چطوری دربارۀ الجین اوضاع فرق داره؟ 286 00:17:51,761 --> 00:17:53,681 ‫چون اینجا توی مغز اون هم نفوذ کرده. 287 00:17:53,723 --> 00:17:55,924 ‫کاری کرده اون فکر کنه ‫داره کار خوبی انجام می‌ده. 288 00:17:55,966 --> 00:17:58,887 ‫اون رو قانع کرده که ‫داره از فاطمه مراقبت می‌کنه. 289 00:17:58,929 --> 00:18:00,689 ‫و الان تو این بیرونی... 290 00:18:00,731 --> 00:18:02,853 ‫آماده می‌شی که ‫خیلی بی‌رحمانه ترتیبش رو بدی. 291 00:18:04,094 --> 00:18:06,094 ‫یکم داری تبعیض قائل می‌شی، ‫مگه نه؟ 292 00:18:06,136 --> 00:18:09,017 ‫این فرق داره، ‫دربارۀ تیلی، هیچ کاری ازم بر نمیومد. 293 00:18:09,059 --> 00:18:10,098 ‫کسشعر نگو. 294 00:18:10,140 --> 00:18:11,500 ‫هرجور دلت می‌خواد پیش خودت فکر کن، بوید. 295 00:18:11,542 --> 00:18:13,902 ‫آخه تو... ‫یه جوری این اطراف می‌چرخی... 296 00:18:13,944 --> 00:18:16,345 ‫انگار یه شوالیه بزرگ با یه زرۀ خفنی. 297 00:18:16,387 --> 00:18:18,389 ‫جناب کلانترِ بزرگوار! 298 00:18:19,230 --> 00:18:20,269 ‫وقتی پاش بیفته، 299 00:18:20,311 --> 00:18:22,313 ‫تو با بقیۀ آدم‌ها، هیچ فرقی نداری. 300 00:18:23,314 --> 00:18:24,473 ‫از چیزایی که مال توان مراقبت می‌کنی. 301 00:18:24,515 --> 00:18:26,135 ‫و هرکسی سر راهت قرار بگیره رو بگا می‌دی. 302 00:18:26,177 --> 00:18:27,677 ‫قرار بود بهتر از این حرف‌ها باشی. 303 00:18:27,719 --> 00:18:29,721 ‫هی، توام قرار بود اینجا باشی. 304 00:18:30,522 --> 00:18:32,041 ‫تو قرار بود... 305 00:18:32,083 --> 00:18:34,766 ‫قرار بود من و تو ‫با هم سر از این قضیه دراریم. 306 00:18:35,407 --> 00:18:37,407 ‫تو کسی بودی که ‫رفت توی اون خیابون کوفتی، 307 00:18:37,449 --> 00:18:39,048 ‫و گلوش بریده شد! 308 00:18:39,090 --> 00:18:41,092 ‫پس الان نیا اینجا و ‫شروع کن به قضاوت... 309 00:18:43,014 --> 00:18:46,616 ‫تو نمی‌تونی قضاوتم کنی. ‫من دارم تمام تلاشم رو می‌کنم. 310 00:18:46,658 --> 00:18:49,261 ‫می‌دونی که هیچ راه برگشتی نداری، درسته؟ 311 00:18:51,383 --> 00:18:54,426 ‫گفته بودی اجازه نمی‌دی اینجا ‫روحیه‌ات رو ضعیف کنه. 312 00:18:56,188 --> 00:18:58,190 ‫ولی اگه اینکار رو بکنی... 313 00:18:59,231 --> 00:19:01,231 ‫اینجا برندۀ بازی می‌شه. 314 00:19:01,273 --> 00:19:03,275 ‫و اگه اینکار رو نکنم... 315 00:19:06,519 --> 00:19:09,520 ‫عروسم می‌میره. 316 00:19:09,562 --> 00:19:12,283 ‫برای همین بهش می‌گن، سر دو راهی قرار گرفتن! 317 00:19:12,325 --> 00:19:14,487 ‫نه اینکه بفرما راحت انتخابت رو بکن! 318 00:19:16,409 --> 00:19:20,213 ‫همین الان باید تصمیم بگیری که کی هستی... 319 00:19:22,135 --> 00:19:24,457 ‫چون از این به بعد ‫اون شخصی هستی که انتخابش کردی. 320 00:19:46,160 --> 00:19:51,165 ‫یه نفر در رو باز کنه. ‫تو رو خدا! 321 00:20:49,906 --> 00:20:51,908 ‫اینجا چیکار می‌کنیم؟ 322 00:20:52,709 --> 00:20:54,148 ‫به نظرم یه دلیلی داره که 323 00:20:54,190 --> 00:20:56,192 ‫تو رو کشوندن اینجا. 324 00:20:56,553 --> 00:20:57,752 ‫ببین، تنها نقطۀ مشترکی که... 325 00:20:57,794 --> 00:21:00,835 ‫این چیزهای دیوونه‌ کننده سعی دارن ما ببینیم 326 00:21:00,877 --> 00:21:03,798 ‫یعنی من، تو و میراندا... ‫تنها وجه اشتراکمون... 327 00:21:03,840 --> 00:21:06,201 ‫در مجموع ‫این چیزهای دیوونه کننده‌ای که دیدیم 328 00:21:06,243 --> 00:21:08,245 ‫اون بچه‌هان! 329 00:21:08,645 --> 00:21:11,128 ‫- وایسا ببینم، توام دیدیشون؟ ‫- توی غار. 330 00:21:11,728 --> 00:21:13,969 ‫اون‌ها روی تخته سنگ دراز کشیده بودن... 331 00:21:14,011 --> 00:21:15,490 ‫و داشتن یه کلمه رو می‌گفتن... 332 00:21:15,532 --> 00:21:16,652 ‫- «انگویی». ‫- آره. 333 00:21:16,694 --> 00:21:18,696 ‫مدام پشت هم تکرار می‌کردن. 334 00:21:19,296 --> 00:21:20,976 ‫من یه نگاه به بالا انداختم. 335 00:21:21,018 --> 00:21:23,781 ‫و یه سوراخ توی سقف بود. 336 00:21:26,744 --> 00:21:29,625 ‫با کلی ریشۀ درخت... 337 00:21:29,667 --> 00:21:32,188 ‫و درهم تنیدگی اون ریشه‌ها ‫اون نماد کوفتی رو نشون می‌داد. 338 00:21:32,230 --> 00:21:34,232 ‫ریشه‌های درخت! 339 00:21:34,792 --> 00:21:35,952 ‫چی گفتی؟ 340 00:21:35,994 --> 00:21:38,194 ‫پسر سفید پوش، ‫ویکتور صداش رو شنید. 341 00:21:38,236 --> 00:21:41,237 ‫اون گفت: وقتی بچه‌ها روی سنگ بودن... 342 00:21:41,279 --> 00:21:43,840 ‫امیدشون رو به پای اون ریشه‌ها ریختن. 343 00:21:43,882 --> 00:21:45,682 ‫و اون نماد رو به وجود آوردن. 344 00:21:45,724 --> 00:21:47,726 ‫و بعدش اون ریشه‌ها تبدیل به درخت شدن. 345 00:21:48,767 --> 00:21:50,769 ‫منظورت درخت بطری‌هاست؟ 346 00:21:51,730 --> 00:21:53,732 ‫عه، آره فکر کنم. 347 00:21:54,413 --> 00:22:00,219 ‫خیلی‌خب. پس اون بچه‌های عجیب، ‫یه درخت جادویی درست کردن. 348 00:22:02,061 --> 00:22:04,063 ‫و نمادی که وجود داره... 349 00:22:05,544 --> 00:22:08,227 ‫و تمام این مدت داشت من رو اذیت می‌کرد... 350 00:22:14,914 --> 00:22:18,558 ‫می‌تونستی این رو زودتر بهم بگی. 351 00:22:20,319 --> 00:22:21,879 ‫- نباید که... ‫- جید، جید. 352 00:22:21,921 --> 00:22:23,401 ‫نه، نه! ‫خسته شدم از... 353 00:22:23,443 --> 00:22:25,805 ‫از اینکه این اطراف بچرخم ‫و بازیچه باشم خسته شدم! 354 00:22:26,686 --> 00:22:29,047 ‫اگه واقعاً کمکمون رو می‌خوای... 355 00:22:29,089 --> 00:22:31,729 ‫اگه چیزی هست که باید درکش کنیم... 356 00:22:31,771 --> 00:22:34,132 ‫باید یکم بهتر عمل کنی. 357 00:22:34,174 --> 00:22:36,214 ‫چون اینجوری ازش سر در نمیاریم. 358 00:22:36,256 --> 00:22:39,660 ‫می‌شنوی چی می‌گم؟ ‫پیامت بهمون نمی‌رسه لامصب! 359 00:22:41,582 --> 00:22:44,625 ‫پس ما همینجا می‌شینیم، ‫و منتظر می‌مونیم. 360 00:22:45,946 --> 00:22:47,666 ‫و هروقت تصمیم گرفتی که... 361 00:22:47,708 --> 00:22:50,349 ‫حرف بیشتری داری که بهمون بگی، 362 00:22:50,391 --> 00:22:52,393 ‫یه چیز بیشتر از اون کلمۀ انگویی... 363 00:22:54,395 --> 00:22:56,397 ‫خوب می‌دونی کجا باید بیای سراغمون. 364 00:23:03,124 --> 00:23:04,563 ‫الان حالت بهتره؟ 365 00:23:04,605 --> 00:23:06,647 ‫نه، واقعاً نه! 366 00:23:41,203 --> 00:23:43,003 ‫اصلاً به خودت فرصت نمی‌دی تا درمان بشی. 367 00:23:43,045 --> 00:23:45,646 ‫خب، فاطمه هنوز اون بیرونه. ‫نمی‌تونم همینجوری اینجا بشینم. 368 00:23:45,688 --> 00:23:47,690 ‫من می‌رم یکم پانسمان جدید بیارم. 369 00:23:49,572 --> 00:23:52,613 ‫دیشب بعد از اینکه جولی رو آوردن ‫خیلی ساکت بودی. 370 00:23:52,655 --> 00:23:55,018 ‫حس بدی داشتم. ‫راستش، اون... 371 00:23:57,260 --> 00:23:59,262 ‫عه، رندال؟ 372 00:24:01,344 --> 00:24:03,224 ‫هی، پانسمانت چی شده؟ 373 00:24:03,266 --> 00:24:04,706 ‫افتاد. 374 00:24:04,748 --> 00:24:06,067 ‫وسایل توی آمبولانس کجاست؟ 375 00:24:06,109 --> 00:24:07,148 ‫وسایل جدیدا رو می‌گم. 376 00:24:07,190 --> 00:24:08,630 ‫توی کمدهاست. 377 00:24:08,672 --> 00:24:09,831 ‫نه، منظورم داروها نیست. 378 00:24:09,873 --> 00:24:11,433 ‫تجهیزات و وسایل دیگه. ‫بقیه تجهیزات آمبولانس کجاست؟ 379 00:24:11,475 --> 00:24:13,154 ‫یه کمد از تجهیزات توی طبقۀ پایین هست. 380 00:24:13,196 --> 00:24:15,359 ‫- عالیه. ‫- رندال. 381 00:24:53,999 --> 00:24:56,079 ‫وایسا. 382 00:24:56,121 --> 00:24:58,123 ‫هی، هی، هی، هی! 383 00:24:59,885 --> 00:25:00,884 ‫هی! 384 00:25:00,926 --> 00:25:02,625 ‫دارم سعی می‌کنم این صدای لامصب متوقف بشه. 385 00:25:02,767 --> 00:25:05,969 ‫هی، هی! ‫من رو ببین، هی! 386 00:25:06,011 --> 00:25:08,293 ‫من رو ببین رندال. ‫هی. 387 00:25:10,215 --> 00:25:12,217 ‫حالت خوب می‌شه. 388 00:25:12,778 --> 00:25:15,421 ‫حالت خوب می‌شه. ‫بیا اینجا. 389 00:25:30,356 --> 00:25:31,596 ‫هیچکس نیاد طبقۀ بالا. 390 00:25:31,638 --> 00:25:34,481 ‫- بابا، بهتره... ‫- هیچکس نیاد طبقۀ بالا! 391 00:25:35,922 --> 00:25:37,642 ‫مطمئن باش کسی نیاد باشه؟ 392 00:25:37,684 --> 00:25:39,686 ‫باشه. 393 00:25:41,248 --> 00:25:43,250 ‫هر اتفاقی که بیفته... 394 00:25:44,010 --> 00:25:46,012 ‫مقصرش منم. 395 00:25:54,701 --> 00:25:55,861 ‫بوید؟ 396 00:25:55,903 --> 00:25:57,905 ‫همین الان برو پایین، کنی. 397 00:25:59,106 --> 00:26:01,108 ‫باید دوباره باهاش حرف بزنیم. 398 00:26:01,749 --> 00:26:03,751 ‫ببین، اون بچۀ خوبیه. 399 00:26:04,271 --> 00:26:06,111 ‫و باید یه راهی باشه که ‫کاری کنیم که اوضاع رو درک کنه. 400 00:26:06,153 --> 00:26:09,917 ‫فاطمه اون بیرونه. ‫هر لحظه ممکنه زمانش تموم بشه. 401 00:26:12,840 --> 00:26:14,842 ‫برو پایین. 402 00:26:16,724 --> 00:26:18,726 ‫لطفاً! 403 00:26:46,475 --> 00:26:48,715 ‫نمی‌تونم بهت بگم. 404 00:26:48,757 --> 00:26:52,001 ‫دلم می‌خواد بگم... ‫ولی...ولی نمی‌تونم. 405 00:26:53,042 --> 00:26:55,044 ‫درک می‌کنم. 406 00:26:55,885 --> 00:26:57,887 ‫باید همون کاری که ‫لازم بوده رو انجام می‌دادی. 407 00:26:58,327 --> 00:27:00,329 ‫حالا هم من باید هرکاری لازمه انجام بدم. 408 00:27:24,034 --> 00:27:26,036 ‫مادرجنده. 409 00:27:32,723 --> 00:27:34,725 ‫برای منم همینجوری پیام می‌فرستاد. 410 00:27:35,806 --> 00:27:37,808 ‫فکر کنم می‌خواد باهات حرف بزنه. 411 00:27:57,789 --> 00:27:59,509 ‫بیا. 412 00:27:59,551 --> 00:28:01,553 ‫باشه. 413 00:28:05,637 --> 00:28:07,477 ‫ویکتور، کجا داریم می‌ریم؟ 414 00:28:07,519 --> 00:28:10,322 ‫- رسیدیم. ‫- رسیدیم؟ 415 00:28:24,296 --> 00:28:26,298 ‫اون چیه؟ 416 00:28:26,699 --> 00:28:28,701 ‫سعی کردم خوشگلش کنم. 417 00:28:30,503 --> 00:28:32,505 ‫درست همونجوری که اون دوست داشت. 418 00:28:33,586 --> 00:28:35,588 ‫هممم. ‫وایسا. 419 00:28:35,989 --> 00:28:37,991 ‫اینجا جایی بود که مامان رو دفن کردم. 420 00:28:39,192 --> 00:28:41,194 ‫گفتم شاید دلت بخواد ببینیش. 421 00:28:47,641 --> 00:28:49,643 ‫خدای من. 422 00:29:01,054 --> 00:29:03,057 ‫خدای من. 423 00:29:15,870 --> 00:29:17,872 ‫اون... 424 00:29:19,874 --> 00:29:22,034 ‫اون الوییزه؟ 425 00:29:22,076 --> 00:29:24,078 ‫فکر کنم. 426 00:29:27,202 --> 00:29:29,204 ‫من فقط یه سری تیکه از بدنش پیدا کردم. 427 00:29:32,927 --> 00:29:34,930 ‫اون خیلی کوچولو بود. 428 00:29:37,572 --> 00:29:39,574 ‫چیز زیادی ازش نمونده بود. 429 00:29:43,458 --> 00:29:45,460 ‫تقصیر من بود. 430 00:29:45,981 --> 00:29:47,300 ‫چی؟ 431 00:29:47,342 --> 00:29:49,703 ‫فکر می‌کردم جسپر یه رازهایی رو ‫به کریستوفر گفته. 432 00:29:49,745 --> 00:29:51,785 ‫کار جسپر نبود. ‫کار پسر سفید پوش بود. 433 00:29:51,827 --> 00:29:54,029 ‫من اشتباه می‌کردم. ‫اون به کریستوفر دربارۀ... 434 00:29:54,790 --> 00:29:57,030 ‫دربارۀ بچه‌ها و درخت گفته بود. 435 00:29:59,915 --> 00:30:03,639 ‫ولی این من بودم که این حرفا رو ‫به مامان زدم. 436 00:30:04,921 --> 00:30:08,084 ‫من بهش گفتم که اون درخت ‫می‌برتش پیش بچه‌ها. 437 00:30:08,604 --> 00:30:11,165 ‫من باعث شدم که اون شب ترکم کنه، بابا. 438 00:30:11,207 --> 00:30:13,168 ‫دلیل مُردنش منم. 439 00:30:13,246 --> 00:30:15,555 ‫ویکتور، می‌دونی... 440 00:30:15,879 --> 00:30:17,711 ‫اگه چیزی نگفته بودم، 441 00:30:17,712 --> 00:30:20,631 ‫اون هنوز اینجا بود، ‫الوییز هنوز اینجا بود. 442 00:30:20,632 --> 00:30:24,018 ‫نه، ویکتور. ‫تو هنوز بچه بودی. 443 00:30:24,042 --> 00:30:26,090 ‫منم اون شب باید می‌مُردم. 444 00:30:26,114 --> 00:30:27,136 ‫چی؟ 445 00:30:27,160 --> 00:30:29,390 ‫تو هم باید وانمود کنی که مُردم. 446 00:30:29,391 --> 00:30:31,256 ‫دیگه لازم نیست بابام باشی. 447 00:30:31,280 --> 00:30:32,601 ‫نه، صبر کن. وایستا. 448 00:30:32,602 --> 00:30:34,646 ‫لعنتی! می‌گم صبر کن. 449 00:30:36,406 --> 00:30:38,649 ‫دیگه هیچ‌وقت این حرف رو نمی‌زنی! 450 00:30:38,650 --> 00:30:39,963 ‫می‌شنوی؟ 451 00:30:40,952 --> 00:30:42,279 ‫هیچ‌وقت... 452 00:30:43,738 --> 00:30:45,649 ‫من باباتم. 453 00:30:46,575 --> 00:30:49,577 ‫هیچ موقع دست از پدری‌کردن نمی‌کِشم. 454 00:30:49,578 --> 00:30:53,163 ‫مامانت چون دوستت داشت ‫اون کار رو کرد. 455 00:30:54,374 --> 00:30:56,333 ‫داشت سعی می‌کرد ازت محافظت کنه. 456 00:30:58,169 --> 00:31:00,630 ‫الآن این وظیفۀ منه. 457 00:31:00,654 --> 00:31:02,131 ‫خب؟ 458 00:31:02,332 --> 00:31:03,550 ‫وظیفۀ منه. 459 00:31:06,886 --> 00:31:08,304 ‫باشه؟ 460 00:31:15,103 --> 00:31:16,729 ‫ببینید، اگه اون بچه‌ها درخت رو ساختن 461 00:31:16,730 --> 00:31:19,565 ‫پس اون پیام‌های توی بطری‌ها، اون عددها، 462 00:31:19,566 --> 00:31:21,156 ‫حتماً چیز مهمی‌ان. 463 00:31:21,180 --> 00:31:23,694 ‫از کجا بفهمیم عددها اصلاً معنایی دارن؟ 464 00:31:23,695 --> 00:31:25,945 ‫حتی نمی‌دونیم کی گذاشته‌شون اونجا. 465 00:31:26,231 --> 00:31:28,699 ‫فکر کنید ببینید چند نفر تا حالا اینجا بودن. 466 00:31:28,700 --> 00:31:31,143 ‫ممکنه دنبال توهماتِ نامربوطِ یه نفر ‫افتاده باشیم. 467 00:31:31,167 --> 00:31:34,580 ‫نه! میراندا می‌دونست اون بطری‌ها مهمن. 468 00:31:34,581 --> 00:31:37,291 ‫وگرنه چرا باید یه کپی از اون درخته رو ‫توی حیاط پشتی‌اش می‌داشت؟ 469 00:31:37,292 --> 00:31:39,427 ‫راست می‌گه. انگار یه چیزی اونجاست. 470 00:31:39,451 --> 00:31:41,241 ‫- صد درصد. باید باشه. ‫- باید یه چیزی باشه. 471 00:31:41,265 --> 00:31:43,380 ‫خیلی‌خب. ۱۰ تا عدد هست، ‌درسته؟ 472 00:31:43,381 --> 00:31:46,058 ‫- دوتاشون برعکس نوشته شدن؟ ‫- آره، ۲ و ۷ها. 473 00:31:46,082 --> 00:31:47,952 ‫عالیه. پس یعنی ۱۲ تا عدد داریم. 474 00:31:47,976 --> 00:31:48,713 ‫باور کن... 475 00:31:48,737 --> 00:31:52,848 ‫من تمام رمزگشایی‌های ریاضیاتی، ‫نجومی و اختربینیِ ۱۲ رقمی‌ای که 476 00:31:52,872 --> 00:31:56,393 ‫ به ذهنم رسید رو امتحان کردم. 477 00:31:56,394 --> 00:31:59,438 ‫زودیاک، ماه‌های سال، ‫تخم‌مرغ‌های توی شونه! 478 00:31:59,439 --> 00:32:00,988 ‫برعکس‌شون کردم و به... 479 00:32:01,013 --> 00:32:02,727 ‫یه حالتی از دنبالۀ فیبوناچی درشون آوردم. 480 00:32:02,751 --> 00:32:04,160 ‫تهش هیچی نبود. باور کن. 481 00:32:04,184 --> 00:32:06,679 ‫گام‌ها ۱۲تا نُت ندارن؟ ‫(گام‌های موسیقی) 482 00:32:09,824 --> 00:32:11,116 ‫چی گفتی؟ 483 00:32:11,117 --> 00:32:13,944 ‫موسیقی! ‫مامانم استاد پیانو بود. 484 00:32:13,968 --> 00:32:16,872 ‫یه زمان می‌گفت موسیقی زبان جهانی‌ـه. 485 00:32:16,896 --> 00:32:19,124 ‫گام‌های موسیقی ۱۲تا نُت دارن دیگه، نه؟ 486 00:32:19,125 --> 00:32:21,835 ‫از «لا» تا «سُل». دیز و بمل. 487 00:32:21,836 --> 00:32:24,472 ‫داداش، تو یه پا نابغه‌ای برای خودت! 488 00:32:24,496 --> 00:32:26,757 ‫عاشقتم! ‫باید بریم بار (میخانه). 489 00:32:26,758 --> 00:32:28,117 ‫تو باید بری خونه‌تون. 490 00:32:28,141 --> 00:32:29,703 ‫- چرا؟ ‫- مادر ویکتور یه ویولن داشته. 491 00:32:29,727 --> 00:32:31,178 ‫یه جایی توی زیرزمین‌تون قایمش کرده. 492 00:32:31,179 --> 00:32:32,738 ‫- چرا؟ ‫- چون من هِی می‌دزدیمش. 493 00:32:32,762 --> 00:32:35,350 ‫توی بار می‌بینیمت. ‫یالا دوستان! بجنبید! 494 00:32:36,242 --> 00:32:43,757 ‫«زیرنویس پارسی اختصاصی و‌بـسـایـت ا‌مـپـایـر‌بـسـت‌تـی‌و‌ی» 495 00:32:44,331 --> 00:32:45,401 ‫حالش چطوره؟ 496 00:32:45,402 --> 00:32:47,362 ‫یه چیزی بهش دادم که کمک کنه بخوابه. 497 00:32:49,498 --> 00:32:52,375 ‫وقتی به‌هوش اومد می‌خوایم چی‌کار کنیم؟ 498 00:32:52,399 --> 00:32:53,792 ‫آخه، می‌خواست... 499 00:32:53,816 --> 00:32:56,083 ‫شوکر رو گذاشته بود روی سرش. 500 00:32:56,830 --> 00:32:57,872 ‫نمی‌دونم. 501 00:33:00,609 --> 00:33:04,822 ‫ببین، من سعی کردم احترامت رو رعایت کنم 502 00:33:05,171 --> 00:33:07,798 ‫و سعی کردم بهت فضا بدم 503 00:33:07,799 --> 00:33:11,102 ‫ولی واقعاً الآن نیاز به این دارم ‫که باهام صحبت کنی. 504 00:33:11,126 --> 00:33:12,469 ‫در مورد چی؟ 505 00:33:12,470 --> 00:33:14,205 ‫رندال داشت خودش رو ناقص می‌کرد، 506 00:33:14,229 --> 00:33:17,809 ‫جولی داغونه، اون‌وقت تو جوری رفتار می‌کنی ‫که انگار همه‌چی روبه‌راهه. 507 00:33:18,935 --> 00:33:23,647 ‫ببین، نمی‌دونم شما سه‌تا چی کشیدین 508 00:33:23,648 --> 00:33:25,469 ‫ولی فقط می‌خوام بهم بگی حالت خوبه یا نه. 509 00:33:25,493 --> 00:33:27,151 ‫- کریستی. ‫- نه! 510 00:33:27,152 --> 00:33:28,194 ‫به من نگاه کن. 511 00:33:29,079 --> 00:33:31,530 ‫به من نگاه کن. 512 00:33:32,331 --> 00:33:33,867 ‫حالت خوبه؟ 513 00:33:37,662 --> 00:33:39,664 ‫نه، خوب نیستم. 514 00:33:43,460 --> 00:33:45,712 ‫و فکر نمی‌کنم هیچ‌کدوم‌مون خوب بشیم. 515 00:33:47,414 --> 00:33:49,957 ‫- خیلی‌خب. ‫- خواهش می‌کنم! می‌شه... 516 00:33:49,981 --> 00:33:51,985 ‫می‌شه بهم بگی عکسِ چی بود؟ 517 00:33:53,511 --> 00:33:55,429 ‫بوید. 518 00:33:55,430 --> 00:33:57,389 ‫عکسِ چی بود؟ 519 00:33:57,390 --> 00:33:58,743 ‫می‌خوای اینو بدونی، آره؟ 520 00:33:58,767 --> 00:34:00,650 ‫آره، می‌شه... 521 00:34:01,686 --> 00:34:03,362 ‫می‌شه بهم بگی عکسِ چی بود؟ 522 00:34:03,386 --> 00:34:05,647 ‫می‌خوای بدونی عکسِ چی بود، آره؟ 523 00:34:07,367 --> 00:34:10,160 ‫می‌دونی عکسِ چی بود؟ 524 00:34:10,184 --> 00:34:12,171 ‫بهت می‌گم عکسِ چی بود. 525 00:34:12,195 --> 00:34:16,410 ‫عکس خونه‌ام بود؛ 526 00:34:16,434 --> 00:34:19,536 ‫خونه‌ای که بعد از بازنشستگی‌ام ‫با همسرم خریدمش، 527 00:34:19,537 --> 00:34:22,986 ‫همونی که قرار بود بریم توش زندگی کنیم 528 00:34:23,010 --> 00:34:26,019 ‫تا اینکه به اون درختِ کوفتی برخوردم. 529 00:34:27,879 --> 00:34:29,671 ‫تنها چیزی که از قلم افتاده بود، 530 00:34:29,672 --> 00:34:31,965 ‫قایقه بود. 531 00:34:39,452 --> 00:34:41,267 ‫می‌دونی این یعنی چی؟ 532 00:34:44,979 --> 00:34:46,422 ‫می‌خواد بهت نشون بده. 533 00:34:47,490 --> 00:34:49,275 ‫داریم می‌ریم خونه. 534 00:34:50,352 --> 00:34:52,027 ‫فقط کافیه صبور باشی. 535 00:34:52,028 --> 00:34:53,779 ‫نه. 536 00:34:59,118 --> 00:34:59,869 ‫بوید. 537 00:35:01,855 --> 00:35:03,274 ‫نمی‌دونم فکر می‌کنی باید چی‌کار کنی 538 00:35:03,298 --> 00:35:05,428 ‫ولی مجبور نیستی انجامش بدی. 539 00:35:06,584 --> 00:35:09,437 ‫من محاله به فاطمه آسیب بزنم. 540 00:35:12,641 --> 00:35:14,800 ‫همیشه باهام مهربون بوده. 541 00:35:16,085 --> 00:35:18,203 ‫هر کاری دارم می‌کنم برای خودشه. 542 00:35:19,722 --> 00:35:21,858 ‫برای کمک به خودمونه. 543 00:35:23,460 --> 00:35:25,069 ‫اگه فقط یه ذره دیگه وقت بدی... 544 00:35:25,093 --> 00:35:28,314 ‫دیگه هیچ وقتِ تخمی‌ای نداریم! 545 00:35:30,225 --> 00:35:32,271 ‫یکی از اعضای خانواده‌ام رو دزدیدی. 546 00:35:32,295 --> 00:35:33,918 ‫می‌فهمی؟ 547 00:35:33,942 --> 00:35:36,464 ‫یکی از عزیزانم رو دزدیدی 548 00:35:36,488 --> 00:35:38,368 ‫و در معرض خطر قرارش دادی. 549 00:35:38,392 --> 00:35:40,388 ‫بابت اتفاقی که برات افتاده، متأسفم. 550 00:35:40,512 --> 00:35:43,620 ‫ولی نه صبر می‌کنیم، نه حرف می‌زنیم. 551 00:35:43,621 --> 00:35:48,000 ‫بهم می‌گی اون کجاست 552 00:35:48,001 --> 00:35:50,426 ‫- وگرنه بهت آسیب می‌زنم. ‫- نمی‌تونم. نمی‌تونم. 553 00:35:50,450 --> 00:35:52,079 ‫و دست از آسیب‌زدن بهت نمی‌کِشم 554 00:35:52,103 --> 00:35:55,322 ‫تا وقتی که چیزی که دنبالشم رو بهم بگی. 555 00:35:55,346 --> 00:35:57,018 ‫بگو که فهمیدی. 556 00:35:58,478 --> 00:36:00,095 ‫- بگو! ‫- فهمیدم. 557 00:36:00,096 --> 00:36:01,638 ‫خوبه. 558 00:36:09,522 --> 00:36:10,981 ‫اون کجاست؟ 559 00:36:15,886 --> 00:36:17,814 ‫دستت رو بذار روی میز. 560 00:36:20,491 --> 00:36:22,326 ‫نمی‌تونم. 561 00:36:22,327 --> 00:36:23,869 ‫دستت رو بذار روی میز. 562 00:36:24,426 --> 00:36:26,010 ‫نه، خواهش می‌کنم! 563 00:36:26,197 --> 00:36:27,239 ‫نه، بوید. 564 00:36:27,263 --> 00:36:28,832 ‫قراره بازی کنیم، نه؟ 565 00:36:31,386 --> 00:36:33,837 ‫خواهش می‌کنم، بوید. ‫فقط صبر داشته باش. 566 00:36:33,838 --> 00:36:35,631 ‫- اون کجاست؟ ‫- فقط... 567 00:36:35,632 --> 00:36:38,037 ‫- این آخرین فرصتته. ‫- نمی‌تونم، بوید. نمی‌تونم! 568 00:36:38,126 --> 00:36:39,972 ‫نمی‌تونم. 569 00:36:46,651 --> 00:36:49,978 ‫هان؟ اون کجاست؟ 570 00:36:51,940 --> 00:36:53,411 ‫برام مهم نیست. 571 00:36:55,610 --> 00:36:58,654 ‫سلام. خبری از فاطمه نشد؟ 572 00:37:00,455 --> 00:37:01,515 ‫چه کوفتی بود؟ 573 00:37:01,539 --> 00:37:03,533 ‫دنی، گوش کن... 574 00:37:03,534 --> 00:37:05,288 ‫هی! نه، نه، نه! ‫نذارید بره بالا! 575 00:37:05,312 --> 00:37:06,537 ‫دنی، متوجه نیستی! 576 00:37:06,561 --> 00:37:08,335 ‫- خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم، بوید. ‫- گوش کن! 577 00:37:08,359 --> 00:37:09,975 ‫باهات شوخی ندارم! 578 00:37:09,999 --> 00:37:11,458 ‫اون کجاست؟ 579 00:37:12,659 --> 00:37:13,869 ‫ای خدا! 580 00:37:15,513 --> 00:37:16,830 ‫داری چه گوهی می‌خوری؟ 581 00:37:16,854 --> 00:37:19,528 ‫برگرد و از اتاق خارج شو! 582 00:37:19,552 --> 00:37:21,377 ‫- دنی، بیا. ‫- دست کیری‌ات رو بهم نزن! 583 00:37:21,401 --> 00:37:23,770 ‫تو متوجه نیستی اینجا چه خبره! 584 00:37:23,794 --> 00:37:25,376 ‫پس برام توضیح بده. 585 00:37:25,582 --> 00:37:26,848 ‫همه برن پایین. 586 00:37:26,849 --> 00:37:28,693 ‫این چه کوفـ... 587 00:37:29,811 --> 00:37:32,150 ‫- بابا! ‫- برید پایین! 588 00:37:32,174 --> 00:37:34,068 ‫بریم. 589 00:37:35,307 --> 00:37:37,651 ‫از کجا بدونیم به چه ترتیبی قرار می‌گیرن؟ 590 00:37:37,652 --> 00:37:42,480 ‫خب، مثل تمام قطعه‌های موسیقی ‫باهاش رفتار می‌کنیم. 591 00:37:42,504 --> 00:37:46,987 ‫سعی می‌کنیم بفهمیم آکورد و ملودی‌اش چیه. 592 00:37:48,827 --> 00:37:51,579 ‫۵، ۷، ۹، ۲ ‫۲۹۷۵ 593 00:37:51,666 --> 00:37:54,127 ‫- ۲ رو برعکس نوشته. ‫- اوهوم. 594 00:37:55,286 --> 00:37:59,131 ‫پس به‌جای اینکه نُتِ «سی» بشه 595 00:37:59,132 --> 00:38:01,174 ‫نُت «سُل» می‌شه، خیلی‌خب. 596 00:38:01,175 --> 00:38:05,762 ‫بعدش هم «فا دیر»، رِمی، خیلی‌خب. 597 00:38:05,763 --> 00:38:08,974 ‫پس اگه ملودی بود، ‫یه چیزی تو این مایه‌ها می‌شد: 598 00:38:08,975 --> 00:38:10,157 ‫♪ دا دا دادا ♪ 599 00:38:10,182 --> 00:38:12,767 ‫- سُل، فا دیر، رِمی. ‫- اوهوم. 600 00:38:13,062 --> 00:38:15,147 ‫♪ سُل، سُل، یه ۲ برعکس دیگه ♪ 601 00:38:15,148 --> 00:38:17,899 ‫♪ سُل، سُل، رِ، دو، دو ♪ 602 00:38:17,900 --> 00:38:19,694 ‫♪ دا دا دادا ♪ 603 00:38:24,240 --> 00:38:25,992 ‫♪ دا دا دا دا ♪ 604 00:38:30,955 --> 00:38:32,247 ‫چی شده؟ 605 00:38:35,084 --> 00:38:38,004 ‫ ♪ دا دا دا دا ♪ 606 00:38:39,630 --> 00:38:40,839 ‫♪ رِ، رِ ♪ 607 00:38:43,593 --> 00:38:45,572 ‫پیداش کردم. ‫شماها در چه حالید؟ 608 00:38:45,596 --> 00:38:47,137 ‫نه، صبر کن، صبر کن، صبر کن. 609 00:38:47,138 --> 00:38:50,932 ‫♪ دا دا دا دا دا ♪ 610 00:38:50,933 --> 00:38:52,560 ‫♪ دا دا دا ♪ 611 00:38:54,921 --> 00:38:56,856 ‫♪ دا دا دادا ♪ 612 00:38:59,409 --> 00:39:03,111 ‫♪ دا دا دا ♪ 613 00:39:03,112 --> 00:39:05,398 ‫♪ یا دا دا دادا ♪ 614 00:39:06,541 --> 00:39:08,784 ‫چه آهنگیه؟ 615 00:39:09,563 --> 00:39:11,471 ‫نمی‌دونم. نمی‌دونم. تا حالا نشنیدمش. 616 00:39:11,495 --> 00:39:15,082 ‫فقط اینکه... 617 00:39:15,580 --> 00:39:18,258 ‫فقط... به عددها نگاه کردم. 618 00:39:18,469 --> 00:39:20,921 ‫به یادداشت‌ها نگاه کردم و خب... 619 00:39:20,922 --> 00:39:24,182 ‫خب چی؟ 620 00:39:24,406 --> 00:39:26,209 ‫تونستم صدای موسیقی رو بشنوم. 621 00:39:28,045 --> 00:39:29,596 ‫خیلی‌خب. 622 00:39:30,197 --> 00:39:31,840 ‫♪ دا دا دا دا ♪ 623 00:39:31,864 --> 00:39:32,816 ‫صبر کن. 624 00:39:32,840 --> 00:39:34,226 ‫هِی، بس کن. 625 00:39:34,527 --> 00:39:36,187 ‫چیه؟ چیه؟ 626 00:39:37,472 --> 00:39:39,649 ‫مطمئن نیستم فکرِ خیلی خوبی باشه. 627 00:39:41,768 --> 00:39:44,194 ‫چی می‌گی برای خودت؟ 628 00:39:44,195 --> 00:39:45,521 ‫تو رمزگشایی‌اش کردی. 629 00:39:45,622 --> 00:39:49,297 ‫آره، اون‌وقت موزیکش به‌طرز اسرارآمیزی ‫توی ذهنت حک شد. 630 00:39:49,321 --> 00:39:51,601 ‫به‌نظرت عجیب نمیاد؟ 631 00:39:51,625 --> 00:39:53,503 ‫خب... 632 00:39:53,527 --> 00:39:56,065 ‫تمام اجزای این شهر، عجیب‌ـه. 633 00:39:56,089 --> 00:39:59,752 ‫این شهر داره سعی می‌کنه ما رو بازی بده، ‫بهمون آسیب بزنه. 634 00:40:00,086 --> 00:40:03,336 ‫ای خدا. ‫جیم، آهنگ‌زدن چه آسیبی بهمون می‌زنه؟ 635 00:40:03,360 --> 00:40:05,549 ‫یادت رفته بوید چی می‌گفت؟ 636 00:40:05,550 --> 00:40:07,489 ‫دربارۀ جعبۀ موسیقیِ روح‌زده 637 00:40:07,513 --> 00:40:08,997 ‫و اینکه نزدیک بوده همه رو بکُشه؟! 638 00:40:09,021 --> 00:40:10,901 ‫یا دستگاه‌های پخش موسیقی توی غذاخوری 639 00:40:10,925 --> 00:40:13,016 ‫که به‌طرز جادویی‌ای خودبه‌خود روشن می‌شن؟ 640 00:40:13,040 --> 00:40:14,450 ‫باشه خب. حرفت چیه؟ 641 00:40:14,474 --> 00:40:16,143 ‫می‌گی نادیده بگیریمش؟ ‫فراموشش کنیم؟ 642 00:40:16,144 --> 00:40:19,380 ‫نه، نمی‌شه. 643 00:40:19,404 --> 00:40:22,049 ‫شاید بهتر باشه اینجا توی منطقۀ مسکونی ‫آهنگش رو نزنیم، 644 00:40:22,073 --> 00:40:25,069 ‫محض احتیاط، محض اطمینان. 645 00:40:28,348 --> 00:40:29,844 ‫خب، نمی‌دونم اگه بریم توی جنگل 646 00:40:29,868 --> 00:40:31,302 ‫فایده‌ای داره یا نه. 647 00:40:31,326 --> 00:40:34,035 ‫آخه شعاع انفجارِ یه آهنگ شیطانی چقدره؟ 648 00:40:34,036 --> 00:40:36,121 ‫پیام رو روی درخت گذاشته بودن. 649 00:40:36,122 --> 00:40:37,915 ‫شاید باید همون‌جا بنوازیمش. 650 00:41:11,666 --> 00:41:13,241 ‫نکن! 651 00:41:18,789 --> 00:41:22,835 ‫نه، نه، نه، نه، نه. 652 00:41:25,129 --> 00:41:26,296 ‫داره میاد. 653 00:41:43,131 --> 00:41:46,775 ‫اگه فراموش کنیم که چه شکلی بود چی؟ 654 00:41:46,776 --> 00:41:48,273 ‫چی؟ 655 00:41:48,297 --> 00:41:49,986 ‫تین‌چن رو می‌گم. 656 00:41:50,587 --> 00:41:52,906 ‫نمی‌خوام فراموش کنم چه شکلی بود. 657 00:41:52,907 --> 00:41:54,602 ‫نمی‌کنی. 658 00:41:54,626 --> 00:41:56,235 ‫چرا همچین فکری کردی؟ 659 00:41:59,005 --> 00:42:01,958 ‫چون کم‌کم داره یادم می‌ره توماس چه شکلی بود. 660 00:42:15,997 --> 00:42:17,790 ‫باید یه چیزی رو بهت بگم. 661 00:42:20,101 --> 00:42:22,760 ‫وقتی رفتیم توی اون خرابه‌ها، 662 00:42:22,784 --> 00:42:26,437 ‫موقعی که وارد اونجا شدم، 663 00:42:26,461 --> 00:42:28,807 ‫صرفاً خواب ندیدم. 664 00:42:28,831 --> 00:42:30,403 ‫فکر کنم رفتم یه جایی. 665 00:42:31,829 --> 00:42:33,113 ‫منظورت چیه؟ 666 00:42:33,114 --> 00:42:34,991 ‫نمی‌دونم چطور، ولی... 667 00:42:36,945 --> 00:42:38,868 ‫وقتی رفتیم توی خرابه‌ها، 668 00:42:38,869 --> 00:42:40,830 ‫یهویی دیدم توی یه سالن هستم. 669 00:42:42,173 --> 00:42:44,618 ‫و دیدم خودم و رندال و ماریل 670 00:42:44,642 --> 00:42:46,263 ‫به دیوار زنجیر شدیم. 671 00:42:47,236 --> 00:42:48,854 ‫چی‌کار می‌کردین؟ 672 00:42:48,878 --> 00:42:51,089 ‫داشتیم جیغ می‌کشیدیم. 673 00:42:51,090 --> 00:42:53,467 ‫فکر کنم وقتی نمی‌تونستیم بیدار شیم ‫اونجا بودیم. 674 00:42:56,921 --> 00:42:58,651 ‫بعدش از سالن خارج شدم 675 00:42:58,675 --> 00:43:00,646 ‫و رفتم توی تونل. 676 00:43:00,670 --> 00:43:02,475 ‫صدای مامان رو شنیدم. 677 00:43:02,476 --> 00:43:04,605 ‫داشت با ویکتور حرف می‌زد. 678 00:43:04,629 --> 00:43:06,633 ‫یادته می‌گفت ویکتور بوده که... 679 00:43:06,657 --> 00:43:08,481 ‫اون شب که خونه ریخته بود، 680 00:43:08,482 --> 00:43:10,150 ‫کمکش کرده از تونل بیاد بیرون؟ 681 00:43:10,151 --> 00:43:11,614 ‫فکر کنم همین رو شنیدم، 682 00:43:11,638 --> 00:43:14,699 ‫فکر می‌کنم واقعاً اونجا حضور داشتم، 683 00:43:14,723 --> 00:43:18,451 ‫یعنی... یعنی یه‌جوری برگشتم به اون شب. 684 00:43:19,569 --> 00:43:21,923 ‫تو یه «ماجراگَرد» هستی. ‫(ماجرا + گشتن) 685 00:43:21,947 --> 00:43:23,255 ‫چی؟ 686 00:43:24,457 --> 00:43:26,060 ‫به کسی می‌گن که می‌تونه... 687 00:43:26,084 --> 00:43:28,918 ‫به بخش‌هایی از ماجرایی که ‫قبلاً اتفاق افتاده، سر بزنه. 688 00:43:28,919 --> 00:43:30,796 ‫چی؟ 689 00:43:32,206 --> 00:43:34,828 ‫پس اگه برگردم توی اون خرابه‌ها، 690 00:43:34,852 --> 00:43:36,761 ‫به‌نظرت می‌تونم دوباره انجامش بدم؟ 691 00:43:37,935 --> 00:43:40,432 ‫شاید. ولی چرا؟ 692 00:43:40,456 --> 00:43:41,715 ‫خب، اگه... 693 00:43:44,402 --> 00:43:47,228 ‫اگه این واقعی باشه، 694 00:43:47,252 --> 00:43:49,465 ‫پس یعنی می‌تونم یه چیزهایی رو تغییر بدم. 695 00:43:50,341 --> 00:43:52,543 ‫می‌تونم تین‌چن رو نجات بدم. 696 00:43:52,567 --> 00:43:54,407 ‫حتی شاید بتونم توماس رو نجات بدم. 697 00:43:54,431 --> 00:43:57,307 ‫روالش این نیست. 698 00:43:57,331 --> 00:44:00,404 ‫- ولی همین الآن گفتی... ‫- می‌تونی به بخش‌ها سر بزنی. 699 00:44:00,428 --> 00:44:02,361 ‫ولی نمی‌تونی تغییرشون بدی. 700 00:44:02,995 --> 00:44:04,106 ‫چرا؟ 701 00:44:04,130 --> 00:44:07,558 ‫هیچ‌کس نمی‌تونه قصه و ماجرایی که تعریف شده رو ‫تغییر بده. 702 00:44:10,478 --> 00:44:12,212 ‫قضیه اون‌طور نیست که به‌نظر میاد. 703 00:44:12,213 --> 00:44:15,762 ‫نیست؟ چون به‌نظر می‌اومد ‫داری اون بچه رو شکنجه می‌دی. 704 00:44:15,786 --> 00:44:18,582 ‫- تو واقعاً مشکلی با این موضوع نداری؟ ‫- اون می‌دونه فاطمه کجاست. 705 00:44:18,606 --> 00:44:20,812 ‫ببینید. درک می‌کنم می‌خواید پیداش کنید. ‫خب؟ جدی می‌گم. 706 00:44:20,836 --> 00:44:23,664 ‫ولی برای انجام این کار، ‫یه راه درست و یه راه غلط هست. 707 00:44:23,688 --> 00:44:25,141 ‫راه درستش رو بهم بگو. 708 00:44:25,142 --> 00:44:27,805 ‫تو جواب همۀ سؤال‌ها رو می‌دونی! ‫راه درست این کار رو بهم بگو. 709 00:44:27,829 --> 00:44:29,229 ‫نمی‌دونم، ولی شاید... 710 00:44:29,230 --> 00:44:31,753 ‫یه کاری بجز شکنجه‌کردنِ یه بچۀ ترسیده! 711 00:44:43,911 --> 00:44:45,371 ‫سارا. 712 00:44:52,136 --> 00:44:53,461 ‫سلام، الجین. 713 00:44:59,001 --> 00:45:02,512 ‫اگه می‌تونستم بهتون می‌گفتم، ‫ولی... نمی‌تونم. 714 00:45:02,913 --> 00:45:04,557 ‫اشکالی نداره. 715 00:45:06,108 --> 00:45:07,308 ‫می‌فهمم. 716 00:45:08,060 --> 00:45:09,519 ‫اون روز اول... 717 00:45:09,520 --> 00:45:14,524 ‫که توی کلیسا دیدمت، 718 00:45:14,525 --> 00:45:18,238 ‫دلم به حالت سوخت. 719 00:45:18,262 --> 00:45:23,032 ‫پیش خودم گفتم: ‫«بهش می‌خوره بچۀ خیلی خوبی باشه، 720 00:45:23,033 --> 00:45:24,409 ‫خیلی مهربونه.» 721 00:45:25,527 --> 00:45:28,410 ‫منم یه زمان همین‌طوری بودم. 722 00:45:28,434 --> 00:45:31,416 ‫فکر می‌کنم... 723 00:45:31,417 --> 00:45:34,420 ‫شاید این شهر دقیقاً دنبال امثال ماست. 724 00:45:35,972 --> 00:45:37,180 ‫نه. 725 00:45:37,204 --> 00:45:39,049 ‫آدمایی که فقط قصد کمک دارن. 726 00:45:40,393 --> 00:45:45,367 ‫سارا، می‌شه لطفاً به بوید بگی بس کنه؟ 727 00:45:45,391 --> 00:45:47,032 ‫به حرف تو گوش می‌ده. 728 00:45:48,323 --> 00:45:51,227 ‫اگه یه‌کم دیگه صبر کنیم... 729 00:45:51,228 --> 00:45:52,732 ‫اون‌وقت فاطمه ممکنه بمیره. 730 00:45:52,756 --> 00:45:54,755 ‫- نه! نمی‌میره. سارا، نه! ‫- چرا! چرا! 731 00:45:54,779 --> 00:45:56,726 ‫می‌دونم باور نمی‌کنی. 732 00:45:56,750 --> 00:45:59,319 ‫می‌دونم فکر می‌کنی داری همه رو نجات می‌دی. 733 00:45:59,320 --> 00:46:01,380 ‫سارا، خواهش می‌کنم! 734 00:46:10,923 --> 00:46:14,548 ‫بوید درک نمی‌کنه ‫تا چه حد باید پیش بره... 735 00:46:14,572 --> 00:46:16,552 ‫که از زیر زبونت حرف بکشه. 736 00:46:22,009 --> 00:46:23,092 ‫نکن! 737 00:46:25,830 --> 00:46:27,784 ‫اون مرد خوبیه. 738 00:46:28,024 --> 00:46:31,070 ‫ولی این شهر... 739 00:46:31,094 --> 00:46:33,603 ‫خیلی چیزها رو ازش گرفته. 740 00:46:35,848 --> 00:46:37,658 ‫نمی‌ذارم وجدانش رو هم بگیره. 741 00:46:40,711 --> 00:46:42,028 ‫سارا. 742 00:46:42,729 --> 00:46:44,827 ‫من قبلاً وجدانم رو از دست دادم. 743 00:46:44,982 --> 00:46:47,534 ‫اینجا «کمدن» نیست! ‫در موردش با تو بحثی ندارم. 744 00:46:47,558 --> 00:46:49,545 ‫کاریه که انجام می‌شه! ‫مشکلی داری؟ 745 00:46:49,569 --> 00:46:52,113 ‫بعد از اینکه خطری فاطمه رو تهدید نمی‌کرد، ‫بیا پیشم مطرحش کن. 746 00:46:52,314 --> 00:46:55,375 ‫- منظورتون از اعتماد، همین بود؟ ‫- خب... 747 00:46:55,376 --> 00:46:57,460 ‫باشه، اگه برم به همه بگم دارید چی‌کار می‌کنید 748 00:46:57,461 --> 00:46:59,295 ‫- چی می‌شه؟ ‫- تو... 749 00:47:00,222 --> 00:47:01,589 ‫گوه توش. 750 00:47:01,590 --> 00:47:02,966 ‫برید! 751 00:47:10,266 --> 00:47:11,432 ‫سارا؟ 752 00:47:15,479 --> 00:47:16,763 ‫آهای، سارا. 753 00:47:25,406 --> 00:47:26,532 ‫سارا، چی... 754 00:47:28,325 --> 00:47:31,412 ‫توی انبار زیرزمینی‌ـه. 755 00:47:32,630 --> 00:47:35,248 ‫اگه کسی دو دل شده، 756 00:47:35,249 --> 00:47:39,003 ‫همین الآن حرفش رو بزنه ‫وگرنه دیگه هیچ صحبتی نباشه! 757 00:47:42,464 --> 00:47:43,549 ‫شروع کن. 758 00:49:23,032 --> 00:49:24,190 ‫فاطمه! سلام. 759 00:49:24,191 --> 00:49:27,902 ‫سلام، من اینجام. من اینجام. 760 00:49:30,781 --> 00:49:32,212 ‫اون بُردش. 761 00:49:32,236 --> 00:49:33,367 ‫چی؟ 762 00:49:34,660 --> 00:49:36,744 ‫اون بُردش. 763 00:49:36,745 --> 00:49:40,748 ‫اون جونوره، بچه رو بُرد اون پایین. 764 00:49:40,749 --> 00:49:43,376 ‫چیزی نیست. چیزی نیست. 765 00:49:43,377 --> 00:49:44,778 ‫دیگه تموم شد. 766 00:49:44,802 --> 00:49:47,214 ‫از اینجا می‌بریمت بیرون. 767 00:49:48,424 --> 00:49:49,632 ‫بابا؟ 768 00:49:49,633 --> 00:49:52,848 ‫تو و کِنی برش گردونید خونۀ اشتراکی. 769 00:49:52,872 --> 00:49:53,993 ‫چی؟ 770 00:49:54,017 --> 00:49:55,839 ‫- باید ببینمش. ‫- بوید، ما... 771 00:49:55,863 --> 00:49:57,515 ‫ببینید، قضیه هر چی که هست، 772 00:49:57,516 --> 00:49:59,539 ‫نمی‌ذارم این شهر دوباره غافل‌گیرم کنه. 773 00:49:59,563 --> 00:50:00,925 ‫نه، بابا، چی‌کار می‌کنی؟ نمی‌شه... 774 00:50:00,950 --> 00:50:03,082 ‫ببین. برو. ‫از زنت مراقبت کن. 775 00:50:04,806 --> 00:50:07,817 ‫من پشت سرت میام، خب؟ 776 00:50:47,588 --> 00:50:49,104 ‫اومدن. 777 00:50:50,569 --> 00:50:53,437 ‫چی؟ کجان؟ 778 00:51:02,915 --> 00:51:04,540 ‫تو هم می‌بینی‌شون؟ 779 00:51:09,963 --> 00:51:13,216 ‫یالا. بازم بزن. بازم بزن. 780 00:51:44,014 --> 00:51:45,540 ‫چیزی‌ات نشده. 781 00:51:45,541 --> 00:51:47,050 ‫حالت خوبه. 782 00:51:47,074 --> 00:51:50,295 ‫نه، الیس، من دیدم‌شون. 783 00:51:51,513 --> 00:51:54,006 ‫دیدم چی‌کار کردن. 784 00:51:54,007 --> 00:51:56,042 ‫- چی؟ ‫- اون جونورهایی که 785 00:51:56,066 --> 00:51:57,510 ‫شب‌ها میان بیرون، 786 00:51:57,511 --> 00:51:59,704 ‫دیدم چی هستن. 787 00:52:01,423 --> 00:52:05,234 ‫بچه‌هاشون رو قربانی کردن، 788 00:52:05,258 --> 00:52:09,606 ‫چون‌که بهشون وعده داد ‫تا ابد زنده می‌مونن. 789 00:53:48,664 --> 00:53:49,831 ‫انگویی. 790 00:54:00,217 --> 00:54:01,843 ‫به یاد بیار. 791 00:54:04,837 --> 00:54:06,848 ‫- چی گفتی؟ ‫- انگویی. 792 00:54:08,141 --> 00:54:10,936 ‫یعنی «به یاد بیار». 793 00:54:15,549 --> 00:54:18,327 ‫- سعی کردیم نجات‌شون بدیم... ‫- نه. 794 00:54:18,351 --> 00:54:20,736 ‫- چون یکی‌شون... ‫- نه، نه، نه، نه. 795 00:54:21,237 --> 00:54:22,614 ‫وای خدا. 796 00:54:25,158 --> 00:54:28,411 ‫نه، نه، نه، نمی‌تونم. نمی‌تونم. نمی‌تونم! 797 00:54:28,412 --> 00:54:29,854 ‫چی شد یهویی؟ 798 00:54:35,002 --> 00:54:36,962 ‫قبلنا براشون لالایی می‌خوندیم. 799 00:54:47,815 --> 00:54:49,223 ‫تبیتا. 800 00:54:49,224 --> 00:54:50,766 ‫- نه، نمی‌تونم. ‫- هِی، هِی! 801 00:54:50,767 --> 00:54:52,602 ‫- نه، نه، نه، نه، نمی‌تونم. ‫- تبیـ... 802 00:54:55,188 --> 00:54:56,189 ‫نمی‌تونی؟ 803 00:54:58,350 --> 00:55:01,069 ‫- لطفاً باهام صحبت کن. ‫- دلیلش رو می‌دونم. 804 00:55:01,920 --> 00:55:05,197 ‫می‌دونم چرا اون بچه‌ها رو می‌بینم. 805 00:55:05,198 --> 00:55:08,201 ‫- خیلی‌خب. ‫- که چرا جید می‌تونه ببینتشون. 806 00:55:11,405 --> 00:55:14,023 ‫برای همینه که بیشتر از یه دست‌بند هست. 807 00:55:14,842 --> 00:55:16,917 ‫هِی ازشون درست کردم. 808 00:55:18,170 --> 00:55:20,741 ‫یه جایی در اعماق وجودم، یادمه. 809 00:55:22,841 --> 00:55:25,935 ‫نمی‌فهمم چه زِری داری می‌زنی. 810 00:55:26,937 --> 00:55:28,513 ‫متوجه نمی‌شم. 811 00:55:33,126 --> 00:55:35,778 ‫به‌خاطر اینه که ما قبلاً اینجا بودیم؛ 812 00:55:35,802 --> 00:55:36,980 ‫من و جید. 813 00:55:38,782 --> 00:55:42,691 ‫دلیل اینکه چیزی رو حس کردم که میراندا حس می‌کرد 814 00:55:42,715 --> 00:55:44,529 ‫این بود که خودم میراندا بودم. 815 00:55:48,217 --> 00:55:53,205 ‫و جید... ‫جید کریستوفر بود. 816 00:55:54,656 --> 00:55:56,799 ‫ما بارها و بارها برگشتیم 817 00:55:56,823 --> 00:55:59,503 ‫چون دفعۀ اول موفق نشدیم. 818 00:56:00,629 --> 00:56:03,817 ‫- دفعۀ اول؟ ‫- آره. 819 00:56:03,841 --> 00:56:06,376 ‫من و جید، از اولش اینجا بودیم. 820 00:56:08,545 --> 00:56:11,372 ‫سعی کردیم اون بچه‌ها رو نجات بدیم ‫و آزادشون کنیم. 821 00:56:15,602 --> 00:56:18,054 ‫چون یکی‌شون بچۀ خودمون بود. 822 00:56:21,608 --> 00:56:23,648 ‫دخترمون بود. 823 00:56:23,772 --> 00:56:28,114 ‫نه. نه، این‌طور نیست. 824 00:56:28,115 --> 00:56:31,067 ‫عین حقیقت‌ـه. عین حقیقت‌ـه. ‫حسش می‌کنم. 825 00:56:34,021 --> 00:56:35,588 ‫یه‌کم وقت می‌خوام، عزیزم. 826 00:56:37,707 --> 00:56:39,208 ‫می‌تونی یه‌کم بهم وقت بدی؟ 827 00:56:39,232 --> 00:56:40,918 ‫- آره؟ ‫- آره. 828 00:56:55,008 --> 00:56:56,940 ‫بعضی وقتا یادم میاد که قبلنا... 829 00:56:56,964 --> 00:57:00,187 ‫اوضاع چه شکلی بود. 830 00:57:00,188 --> 00:57:03,732 ‫اون زمان که وضع‌مون این‌طور نبود. 831 00:57:33,471 --> 00:57:36,440 ‫بابا! صدام رو می‌شنوی؟ 832 00:57:36,464 --> 00:57:38,726 ‫- جولی؟! ‫- بابا! 833 00:57:38,727 --> 00:57:40,103 ‫من اینجام. 834 00:57:41,071 --> 00:57:42,289 ‫اینجام! 835 00:57:45,734 --> 00:57:47,685 ‫بابا! بابا، باید فرار کنی! 836 00:57:47,709 --> 00:57:49,038 ‫باید همین الآن برگردی شهر! 837 00:57:49,062 --> 00:57:50,823 ‫- چه بلایی سرت اومده؟ ‫- باید به حرفم گوش کنی! 838 00:57:50,847 --> 00:57:53,399 ‫خطرناکه! ‫فکر کنم الآن اتفاق بیفته! 839 00:57:53,423 --> 00:57:55,935 ‫- خیلی‌خب. آروم باش. ما در خطر نیستیم. ‫- نه، نه، گوش کن! 840 00:57:55,959 --> 00:57:57,656 ‫- چیزی نیست. ‫- باید ماجرا رو تغییر بدم، بابا. 841 00:57:57,680 --> 00:57:58,994 ‫- خواهش می‌کنم! ‫- باشه. 842 00:57:59,018 --> 00:58:01,387 ‫عجب آهنگی بود. 843 00:58:11,022 --> 00:58:14,129 ‫اون یارو جید، واقعاً نوازندۀ خوبیه. 844 00:58:16,589 --> 00:58:18,359 ‫- از اینجا برو. فرار کن. ‫- نه، متوجه نیستی. 845 00:58:18,383 --> 00:58:19,392 ‫فرار کن. فرار کن. 846 00:58:21,394 --> 00:58:23,282 ‫لازم نبود این اتفاق بیفته، می‌دونی؟ 847 00:58:23,306 --> 00:58:24,396 ‫برو عقب. 848 00:58:24,397 --> 00:58:27,149 ‫اطلاعات، یه بهایی داره. 849 00:58:28,433 --> 00:58:29,944 ‫گفتم برو گُم شو عقب! 850 00:58:29,945 --> 00:58:31,279 ‫بابا، تو رو خدا! 851 00:58:32,831 --> 00:58:33,989 ‫بابا، تو رو خدا! 852 00:58:33,990 --> 00:58:35,724 ‫هر چی بهت هشدار دادم گوش نکردی. 853 00:58:35,749 --> 00:58:41,992 ‫«امپایر بست تی‌وی کهکشانی از فیلم و سریال» ‫.:::EmpireBestTV.Com:::. ‫«در شبکه‌های اجتماعی» ‫@EmpireBestTV 854 00:58:42,082 --> 00:58:44,875 ‫ولش کن! ولش کن! 855 00:58:49,047 --> 00:58:51,599 ‫زنت باید سرش تو کار خودش می‌بود، جیم. 856 00:58:55,762 --> 00:58:57,973 ‫نــــــــــه! 857 00:58:57,998 --> 00:59:03,547 ‫مترجمین: ‫ مریم صرافها و محمد سید 858 00:59:03,722 --> 00:59:12,433 ‫«امپایر بست تی‌وی، حرفه ای ترین اپلیکیشن دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال» ‫.::: EBTV.App :::.