1 00:00:01,279 --> 00:00:02,913 ‫آنچه گذشت... 2 00:00:08,353 --> 00:00:10,498 ‫آنکویی. آنکویی. 3 00:00:10,523 --> 00:00:12,658 ‫- نه، نه، نه، نه، نه، نه! ‫- آنکویی. آنکویی. 4 00:00:12,683 --> 00:00:13,952 ‫بهم دست نزنید، دست نزنید! 5 00:00:13,977 --> 00:00:15,354 ‫- نزنید، نزنید! نه، دست نزنید! ‫- آنکویی. آنکویی. 6 00:00:15,379 --> 00:00:16,849 ‫بهم دست نزنید، دست نزنید! 7 00:00:16,874 --> 00:00:18,340 ‫آهای، آهای! حالت خوبه؟ 8 00:00:18,367 --> 00:00:21,173 ‫- تو هم دیدیشون؟ ‫- چی رو می‌گی؟ کی رو می‌گی؟ 9 00:00:22,423 --> 00:00:24,113 ‫اون روز صدایی از رادیو شنیدیم. 10 00:00:24,207 --> 00:00:27,053 ‫طرف اسمم رو می‌دونست. ‫ می‌دونست زنم توی زیرزمین خودمون... 11 00:00:27,053 --> 00:00:29,588 ‫- داشت چی کار می‌کرد. ‫- جیم... 12 00:00:29,613 --> 00:00:31,123 ‫به نظرم عده‌ای ما رو تحت نظر دارن. 13 00:00:31,133 --> 00:00:33,113 ‫باید دست به دست همدیگه بدیم. 14 00:00:33,138 --> 00:00:34,431 ‫من باید برم جیم. 15 00:00:35,513 --> 00:00:37,350 ‫- داشتی می‌رفتی مرکز ترک اعتیاد، ‫- [مرکز ترک اعتیاد «لاوندر پام»] 16 00:00:37,374 --> 00:00:38,363 ‫ولی از اینجا سر در آوردی. 17 00:00:38,393 --> 00:00:39,623 ‫ از اینجا چیزی برداشتی؟ 18 00:00:39,663 --> 00:00:41,124 ‫ فقط کمی مرفین برداشتم... 19 00:00:41,149 --> 00:00:41,931 ‫ماریل. 20 00:00:42,019 --> 00:00:45,023 ‫باشه، قبوله. ‫هر گهی دلت می‌خواد بخور! 21 00:00:45,826 --> 00:00:47,149 ‫دارن میان. 22 00:00:47,358 --> 00:00:49,578 ‫باید تا آهنگش قطع نشده، از اینجا بری. 23 00:00:53,370 --> 00:00:54,590 ‫خون من و تو... 24 00:00:54,666 --> 00:00:56,178 ‫«...دیگه یکی شده.» 25 00:00:56,399 --> 00:00:58,723 ‫مشتی کرم زیر پوستم می‌خزن. 26 00:00:58,723 --> 00:01:01,201 ‫ضمنا الان انگار... چیزی دنبالم افتاده. 27 00:01:01,514 --> 00:01:03,133 ‫نباید بذاریم تازه‌واردان... 28 00:01:03,133 --> 00:01:04,933 ‫همین غذای اندکمون رو بدزدن! 29 00:01:04,933 --> 00:01:05,796 ‫باید برن. 30 00:01:05,796 --> 00:01:06,672 ‫دیل، آروم باش! 31 00:01:06,673 --> 00:01:07,979 ‫- ولم کن! ‫- نه! 32 00:01:09,712 --> 00:01:11,546 ‫کمک! 33 00:01:12,090 --> 00:01:13,552 ‫بوید، کنی! بیاین کمکم کنین! 34 00:01:13,577 --> 00:01:15,878 ‫- نفسم بالا نمیاد! ‫- دوباره تلاش کن. 35 00:01:15,903 --> 00:01:16,747 ‫کریستی، حالش چطوره؟ 36 00:01:16,772 --> 00:01:18,798 ‫می‌خوام فشار رو بردارم. آماده‌ای؟ 37 00:01:20,139 --> 00:01:22,265 ‫- نمی‌شه که خون من رو وارد بدنش کنی. ‫- بوید... 38 00:01:22,290 --> 00:01:25,403 ‫اون موجوداتی که توی بدنم هست، ‫وارد بدن اون هم می‌شن! 39 00:01:25,413 --> 00:01:26,270 ‫بوید! بوید! 40 00:01:26,295 --> 00:01:27,513 ‫فکری به سرم زد! 41 00:01:30,400 --> 00:01:34,747 ‫خون من و تو دیگه یکی شده حروم‌زاده. 42 00:01:42,130 --> 00:01:43,713 ‫نزدیک بود دیگه پیشم نباشه! 43 00:01:43,899 --> 00:01:45,695 ‫ولی الان که هست، خب؟ 44 00:01:46,163 --> 00:01:47,973 ‫می‌شه برام کاری بکنی؟ 45 00:01:48,387 --> 00:01:49,592 ‫آره. بگو. 46 00:01:51,491 --> 00:01:53,632 ‫احیانا اینجا تست بارداری دارین؟ 47 00:01:59,695 --> 00:02:01,139 ‫مطمئنی؟ 48 00:02:01,893 --> 00:02:05,730 ‫با توجه به شرایط، ‫تقریبا کاملا مطمئنم. 49 00:02:07,471 --> 00:02:09,506 ‫هنوز به الیس چیزی نگفتی؟ 50 00:02:10,453 --> 00:02:14,457 ‫اِم، نه، نه، هـ... ‫هنوز نگفتم، اِم... 51 00:02:14,923 --> 00:02:17,850 ‫خودم می‌دونم شرایط چندان آرمانی نیست، 52 00:02:17,875 --> 00:02:21,604 ‫ولی چندین هزار ساله ‫که زنان دارن زایمان می‌کنن. 53 00:02:21,662 --> 00:02:22,923 ‫درسته. 54 00:02:23,722 --> 00:02:25,591 ‫تازه... 55 00:02:26,793 --> 00:02:28,353 ‫همه‌شون... 56 00:02:28,353 --> 00:02:30,586 ‫دانشجوی پزشکی سال سوم نداشتن ‫که کمکشون کنه. 57 00:02:31,538 --> 00:02:33,603 ‫ببین، با الیس صحبت کن، ‫می‌تونیم سه‌تایی... 58 00:02:33,628 --> 00:02:35,025 ‫نمی‌تونم. نمی... 59 00:02:35,050 --> 00:02:37,303 ‫نمی‌خوام هنوز چیزی بهش بگم. 60 00:02:40,060 --> 00:02:41,853 ‫سلام، آفتاب داره طلوع می‌کنه. 61 00:02:41,853 --> 00:02:43,633 ‫باشه. ‫الان میایم. 62 00:02:44,233 --> 00:02:45,643 ‫فاطمه، جریان چیه؟ 63 00:02:46,785 --> 00:02:48,706 ‫- فاطمه... ‫- بهتره بریم. 64 00:02:49,427 --> 00:02:50,790 ‫شرمنده. باید بریم. 65 00:03:07,658 --> 00:03:08,956 ‫خیلی‌خب. 66 00:03:16,523 --> 00:03:17,803 ‫خوبی؟ 67 00:03:20,000 --> 00:03:40,000 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و Timelordsubs@ 68 00:03:41,881 --> 00:03:43,229 ‫ای خدا. 69 00:03:44,619 --> 00:03:46,033 ‫واقعا موفق شدی. 70 00:03:47,525 --> 00:03:49,036 ‫یکیشون رو کشتی. 71 00:03:50,733 --> 00:03:52,396 ‫جسدش رو چیکار کنیم؟ 72 00:03:53,256 --> 00:03:54,586 ‫بهتره بسوزونیمش. 73 00:03:54,750 --> 00:03:56,030 ‫نه. 74 00:03:57,006 --> 00:03:58,569 ‫می‌بریمش تو. 75 00:03:59,686 --> 00:04:01,466 ‫بگو شوخی می‌کنی. 76 00:04:01,545 --> 00:04:03,113 ‫نه، درست می‌گه. الان... 77 00:04:03,113 --> 00:04:04,853 ‫الان فرصت بررسیشون رو پیدا کردیم. 78 00:04:05,363 --> 00:04:06,893 ‫می‌تونیم بررسیشون کنیم، ‫بدنشون رو بشکافیم... 79 00:04:06,923 --> 00:04:08,753 ‫و ببینیم توی بدنشون چه شکلیه. 80 00:04:09,011 --> 00:04:11,033 ‫ما که حتی نمی‌دونیم ‫لمس کردنش بی‌خطره یا نه! 81 00:04:11,033 --> 00:04:13,715 ‫شما می‌گین می‌خواین عملش کنین! 82 00:04:15,518 --> 00:04:17,039 ‫بچه‌ها... 83 00:04:17,368 --> 00:04:18,968 ‫کریستی. 84 00:04:19,535 --> 00:04:20,735 ‫تصمیمش با خودته. 85 00:04:22,141 --> 00:04:23,610 ‫ببریمش تو. 86 00:04:24,367 --> 00:04:25,627 ‫من ملافه میارم. 87 00:04:25,652 --> 00:04:27,027 ‫می‌تونیم بکشیمش. 88 00:04:28,553 --> 00:04:29,666 ‫مرسی. 89 00:04:29,752 --> 00:04:31,183 ‫من چندتا چوب میارم. 90 00:04:31,213 --> 00:04:34,198 ‫الیس. باید برگردی خانه اجتماعات. 91 00:04:35,829 --> 00:04:37,535 ‫نه، می‌خوام بمونم. 92 00:04:37,599 --> 00:04:39,973 ‫باشه، ولی اگه بمونی، ‫چند ده نفر میان اینجا... 93 00:04:39,973 --> 00:04:42,767 ‫که حالت رو بپرسن، ‫اما نباید کسی خبردار بشه. 94 00:04:43,192 --> 00:04:45,366 ‫حداقل باید قبل از اعلام خبرش، ‫نگاهی به داخل بدنش بندازیم. 95 00:04:45,870 --> 00:04:48,695 ‫ببین، اِم، کریستی، ‫اشکالی نداره ما برگردیم؟ 96 00:04:48,720 --> 00:04:50,877 ‫خب، نه، ولی نباید به خودت سخت بگیری. 97 00:04:50,902 --> 00:04:52,573 ‫اگه تنفست به مشکل خورد، 98 00:04:52,573 --> 00:04:54,379 ‫سریع برمی‌گردی پیش خودم، خب؟ 99 00:04:54,617 --> 00:04:57,258 ‫نذار بانداژت کثیف یا خیس بشه، ‫خودم بعدا معاینه‌ات می‌کنم. 100 00:04:57,283 --> 00:04:58,390 ‫- خیلی‌خب. ‫- ردیفه؟ 101 00:04:58,415 --> 00:04:59,704 ‫- بریم. ‫- ردیفه. 102 00:04:59,729 --> 00:05:00,684 ‫الجین. 103 00:05:00,709 --> 00:05:01,891 ‫جونم؟ 104 00:05:03,651 --> 00:05:04,939 ‫چیه؟ 105 00:05:05,223 --> 00:05:06,602 ‫حالت خوبه؟ 106 00:05:08,360 --> 00:05:09,519 ‫چیزیم نیست. 107 00:05:12,208 --> 00:05:13,559 ‫مواظب باش. 108 00:05:13,584 --> 00:05:14,913 ‫باشه. همیشه مواظبم. 109 00:05:22,097 --> 00:05:23,239 ‫بریم. 110 00:05:23,878 --> 00:05:25,189 ‫بچه‌ها. 111 00:05:25,420 --> 00:05:27,503 ‫خیلی‌خب، می‌شه لطـ... ‫می‌شه لطفا دست برداریم... 112 00:05:27,503 --> 00:05:29,401 ‫و یه لحظه صحبت کنیم؟ 113 00:05:29,561 --> 00:05:31,176 ‫کنی، چه صحبتی مونده؟ 114 00:05:33,635 --> 00:05:37,863 ‫می‌خوای موجود خبیثی رو ‫تعمدا وارد خونه‌ات کنی. 115 00:05:38,556 --> 00:05:40,236 ‫اصلا می‌فهمی؟ 116 00:05:40,489 --> 00:05:42,333 ‫می‌فهمم. این رو هم می‌فهمم... 117 00:05:42,333 --> 00:05:44,223 ‫که شاید دیگه چنین فرصتی گیرمون نیاد. 118 00:05:44,223 --> 00:05:45,397 ‫خب، حرف دیگه‌ای نداری؟ 119 00:05:46,447 --> 00:05:47,806 ‫ردیفه؟ 120 00:05:53,556 --> 00:05:54,916 ‫خیلی‌خب. ‫بریم. 121 00:06:07,949 --> 00:06:14,064 ‫«منشأ» ‫«فصل دوم، قسمت هفتم: در لانه شیر» 122 00:06:15,155 --> 00:06:19,743 ‫♪ وقتی پسرکی کم سن و سال بودم، ♪ 123 00:06:20,008 --> 00:06:22,603 ‫♪ از پدرم پرسیدم: ♪ 124 00:06:22,628 --> 00:06:24,420 ‫♪ «من چه‌کاره می‌شم؟» ♪ 125 00:06:26,191 --> 00:06:28,803 ‫♪ «خوش‌تیپ می‌شم؟» ♪ 126 00:06:28,803 --> 00:06:30,843 ‫♪ «ثروتمند می‌شم؟» ♪ 127 00:06:31,116 --> 00:06:34,353 ‫♪ اون هم بهم گفت: ♪ 128 00:06:35,186 --> 00:06:38,683 ‫♪ «که سرا، سرا» ♪ 129 00:06:39,281 --> 00:06:43,317 ‫♪ «هرچی بشه، همون می‌شه» ♪ 130 00:06:44,108 --> 00:06:47,703 ‫♪ «ما نمی‌تونیم آینده رو ببینیم» ♪ 131 00:06:48,674 --> 00:06:51,750 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 132 00:06:53,597 --> 00:06:55,768 ‫♪ هرچی بشه، همون می‌شه ♪ 133 00:07:05,577 --> 00:07:10,793 ‫♪ حالا خودم بچه‌دار شدم ♪ 134 00:07:10,793 --> 00:07:13,193 ‫♪ از پدرشون می‌پرسن: ♪ 135 00:07:13,193 --> 00:07:14,993 ‫♪ «من چه‌کاره می‌شم؟» ♪ 136 00:07:16,550 --> 00:07:19,083 ‫♪ «خوشگل می‌شم؟» ♪ 137 00:07:19,083 --> 00:07:21,423 ‫♪ «ثروتمند می‌شم؟» ♪ 138 00:07:21,663 --> 00:07:25,623 ‫♪ من هم مهرآمیز بهشون می‌گم: ♪ 139 00:07:25,729 --> 00:07:28,396 ‫♪ «که سرا، سرا» ♪ 140 00:07:30,019 --> 00:07:33,343 ‫♪ هرچی بشه، همون می‌شه ♪ 141 00:07:35,003 --> 00:07:38,213 ‫♪ ما نمی‌تونیم آینده رو ببینیم ♪ 142 00:07:39,137 --> 00:07:42,337 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 143 00:07:44,203 --> 00:07:47,403 ‫♪ هرچی بشه، همون می‌شه ♪ 144 00:07:49,066 --> 00:07:52,737 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 145 00:08:07,337 --> 00:08:09,202 ‫حال الیس خوب می‌شه؟ 146 00:08:10,244 --> 00:08:12,022 ‫منِ بدبخت از کجا بدونم؟ 147 00:08:12,314 --> 00:08:15,183 ‫شب تا صبح داشتم غذا نمک‌سود می‌کردم. 148 00:08:15,344 --> 00:08:17,583 ‫هوم. می‌خواین چیکارم کنین؟ 149 00:08:18,512 --> 00:08:20,129 ‫تو جعبه حبسم می‌کنین؟ 150 00:08:20,154 --> 00:08:22,336 ‫اگه ساکن شهر بودم، ‫چنین کاری می‌کردن، مگه نه؟ 151 00:08:22,602 --> 00:08:24,273 ‫واقعا ما هم اون شکلی شدیم؟ 152 00:08:27,334 --> 00:08:30,765 ‫بابت بلایی که سر الیس اومد شرمنده‌ام، ‫واقعا شرمنده‌ام. پسر... 153 00:08:32,385 --> 00:08:33,813 ‫پسر خیلی خوبیه. 154 00:08:37,533 --> 00:08:40,143 ‫ولی حرفم راجع به اتوبوس‌سواران درست بود! 155 00:08:40,691 --> 00:08:42,364 ‫تعداد ساکنان اینجا خیلی زیاد شده! 156 00:08:42,479 --> 00:08:44,963 ‫خودم دیروز دیدم چقدر غذا آورده بودین. 157 00:08:45,145 --> 00:08:46,703 ‫قراره با تصمیمات دشواری مواجه بشیم، 158 00:08:46,703 --> 00:08:49,103 ‫ولی ظاهرا هیچ‌کس حاضر به گرفتنشون نیست. 159 00:08:49,128 --> 00:08:51,683 ‫من اگه جات بودم، ‫این‌قدر به بقیه نمی‌گفتم... 160 00:08:51,683 --> 00:08:53,422 ‫تصمیمات دشوار بگیرن. 161 00:09:03,732 --> 00:09:05,923 ‫کسی وارد یا خارج نمی‌شه. 162 00:09:05,948 --> 00:09:06,731 ‫رو چشمم. 163 00:09:07,698 --> 00:09:10,753 ‫- خب، حالا چی می‌شه؟ ‫- ببینیم حال الیس چطوره. 164 00:09:10,753 --> 00:09:11,628 ‫خب، بعدش چی می‌شه؟ 165 00:09:11,653 --> 00:09:13,273 ‫تو که واقعا انتظار نداری ‫با کسی که سعی کرد... 166 00:09:13,273 --> 00:09:14,868 ‫ما رو بکشه، زیر یه سقف بمونیم؟ 167 00:09:14,893 --> 00:09:18,103 ‫می‌خواست نیمه‌شب بیرونمون کنه! 168 00:09:18,128 --> 00:09:20,023 ‫آمادگی بیرون کردنمون رو داشت ‫و بعدش باید... 169 00:09:20,023 --> 00:09:21,433 ‫آره، خودم شنیدم چی شده. 170 00:09:21,433 --> 00:09:23,653 ‫من هم دارم ازت می‌پرسم ‫می‌خوای چیکار کنی. 171 00:09:23,653 --> 00:09:24,703 ‫- ببین... ‫- دانا! 172 00:09:24,703 --> 00:09:27,163 ‫همین الان ونمون رو پارک کردن. ‫الیس و فاطمه برگشتن. 173 00:09:27,430 --> 00:09:28,507 ‫ببین. 174 00:09:28,532 --> 00:09:30,823 ‫بهت قول می‌دم اینجا در امانین... 175 00:09:30,823 --> 00:09:32,533 ‫و قراره مشکل رو حل کنیم. 176 00:09:32,701 --> 00:09:33,844 ‫تو هم از خودمونی. 177 00:09:33,964 --> 00:09:35,878 ‫با این که اون کله‌خر هم ساکن اینجاست، 178 00:09:35,903 --> 00:09:37,416 ‫ما هوای همدیگه رو داریم. 179 00:09:38,562 --> 00:09:40,708 ‫خیلی‌خب! همگی گوش کنین! 180 00:09:41,690 --> 00:09:44,094 ‫برین کنار! ‫دورش رو خالی کنین! خیلی‌خب. 181 00:09:46,712 --> 00:09:47,771 ‫وای، پشم‌هام. 182 00:09:49,075 --> 00:09:51,381 ‫خیلی‌خب. خیلی‌خب. ‫دستت رو بنداز رو شونه‌ام. 183 00:09:51,790 --> 00:09:53,862 ‫خیلی‌خب. هوات رو داریم. ‫بیا بریم. 184 00:09:53,887 --> 00:09:56,303 ‫خیلی‌خب، داریم می‌ریم. ‫آروم بریم. 185 00:09:57,537 --> 00:09:59,003 ‫آروم بریم. 186 00:10:00,856 --> 00:10:02,289 ‫به نظرم بهتره برگردونیمشون. 187 00:10:02,515 --> 00:10:03,533 ‫نه. 188 00:10:04,021 --> 00:10:05,303 ‫ولی آماده شدن. 189 00:10:05,328 --> 00:10:06,983 ‫آماده نشدن. 190 00:10:07,008 --> 00:10:09,767 ‫عه، اصلا با سرآشپز ارشد بحث نکن. 191 00:10:10,844 --> 00:10:13,323 ‫داری فوت کوزه‌گریت رو ‫بهش یاد می‌دی، مگه نه؟ 192 00:10:14,576 --> 00:10:16,343 ‫می‌خوام امروز برم پیش ویکتور. 193 00:10:16,644 --> 00:10:19,613 ‫آها، خب، گمون نکنم فکر خوبی باشه رفیق. 194 00:10:19,908 --> 00:10:20,944 ‫واسه چی؟ 195 00:10:21,138 --> 00:10:22,209 ‫من می‌تونم ببرمت. 196 00:10:22,307 --> 00:10:23,423 ‫خودم هم می‌خواستم برم اونجا. 197 00:10:23,448 --> 00:10:24,983 ‫قرار نیست کسی به خانه اجتماعات بره. 198 00:10:25,109 --> 00:10:27,236 ‫ببین جیم، به نظرم اشکالی نداره برن. 199 00:10:27,745 --> 00:10:31,098 ‫خیلی‌خب. اِم، می‌شه یه دقیقه ‫بیرون صحبت کنیم؟ 200 00:10:33,966 --> 00:10:35,992 ‫چندتا پنکیک برام نگه دار، خب؟ 201 00:10:48,590 --> 00:10:49,860 ‫چی شده؟ 202 00:10:52,787 --> 00:10:54,563 ‫نمی‌دونم چت شده... 203 00:10:54,588 --> 00:10:55,383 ‫جانم؟ 204 00:10:55,403 --> 00:10:57,026 ‫ما باید گروهی عمل کنیم. 205 00:10:57,773 --> 00:10:59,843 ‫خلاصه وقتی من می‌گم ‫کسی نمی‌ره خانه اجتماعات... 206 00:10:59,843 --> 00:11:01,698 ‫و تو درجا خلاف حرفم رو می‌زنی، ‫کار گروهیمون خدشه‌دار می‌شه. 207 00:11:01,723 --> 00:11:03,053 ‫خیلی‌خب، می‌خوای چیکار کنی؟ 208 00:11:03,754 --> 00:11:05,560 ‫می‌خوای تو زیرزمین حبسشون کنی؟ 209 00:11:07,173 --> 00:11:09,603 ‫خودت پریروز ایتان رو برده بودی... 210 00:11:09,603 --> 00:11:11,343 ‫قاصد جونش رو بازخواست کنه. 211 00:11:11,368 --> 00:11:12,003 ‫اون دفعه فرق داشت. 212 00:11:12,033 --> 00:11:14,103 ‫نه‌خیر، خودم و خودت قبول کرده بودیم... 213 00:11:14,103 --> 00:11:17,528 ‫نمی‌شه تا راه‌حل بازگشت به خونه رو ‫پیدا کنیم، حبسشون کرد. 214 00:11:17,553 --> 00:11:19,088 ‫می‌خوای یواشکی برن بیرون؟ 215 00:11:19,113 --> 00:11:20,841 ‫آخه در اون‌صورت، همین‌طور می‌شه. 216 00:11:20,866 --> 00:11:23,013 ‫این‌طوری می‌دونیم دارن کجا می‌رن... 217 00:11:23,038 --> 00:11:24,043 ‫و می‌دونیم پیش همدیگه‌ان. 218 00:11:24,068 --> 00:11:26,763 ‫آخه نمی‌خوام پسر نه ساله‌مون ‫با عجیب‌الخلقه... 219 00:11:26,763 --> 00:11:29,613 ‫کوته‌فکری که تو ظرف غذاش تفنگ داره... 220 00:11:29,613 --> 00:11:31,648 ‫و همه‌جا همراهشه، بگرده. 221 00:11:31,673 --> 00:11:32,433 ‫وایستا، وایستا، وایستا. نه‌خیر. 222 00:11:32,433 --> 00:11:36,693 ‫همون عجیب‌الخلقه کوته‌فکر جون دخترت... 223 00:11:36,718 --> 00:11:37,953 ‫و جون من رو نجات داده. 224 00:11:37,963 --> 00:11:40,253 ‫شاید هم خودشون می‌خوان ‫چنین خیالی بکنی. 225 00:11:41,092 --> 00:11:43,270 ‫من صدای کسی رو از رادیوئه شنیده بودم. 226 00:11:44,875 --> 00:11:46,338 ‫چرا برات مهم نیست؟ 227 00:11:46,363 --> 00:11:47,833 ‫آخه به نظرم اشتباه می‌کنی. 228 00:11:49,237 --> 00:11:51,763 ‫می‌دونم می‌خوای همه‌چی منطقی باشه. 229 00:11:51,763 --> 00:11:54,373 ‫می‌دونم می‌خوای توضیحی منطقی داشته باشه، 230 00:11:54,398 --> 00:11:57,643 ‫ولی اگه خودت وارد اون تونل‌ها شده بودی، 231 00:11:57,643 --> 00:11:59,323 ‫اگه مشاهدات من رو دیده بودی... 232 00:11:59,348 --> 00:12:01,363 ‫شاید هم خودشون می‌خواستن ‫چنین مشاهداتی بکنی. 233 00:12:02,931 --> 00:12:04,151 ‫وای خدا. 234 00:12:06,610 --> 00:12:07,593 ‫خیلی‌خب. 235 00:12:07,618 --> 00:12:08,618 ‫هوم. 236 00:12:10,908 --> 00:12:12,213 ‫چطوری چنین کاری کردن؟ 237 00:12:12,909 --> 00:12:17,003 ‫اون‌هایی که می‌گی ‫هیولاهای شب‌زی رو... 238 00:12:17,003 --> 00:12:18,274 ‫چطوری ساختن؟ 239 00:12:18,299 --> 00:12:21,668 ‫آخه من اون موجودات رو از نزدیک دیدم جیم. 240 00:12:21,764 --> 00:12:22,917 ‫خودم دیدمشون. 241 00:12:25,241 --> 00:12:28,334 ‫خیلی مطمئنی راه‌حل این همه مشکل دشوار... 242 00:12:29,141 --> 00:12:31,952 ‫صدای کسیه که پشنت رادیو شنیدی. 243 00:12:33,068 --> 00:12:36,652 ‫اصلا تا حالا از خودت پرسیدی ‫صدای آدم واقعی بوده یا نه؟ 244 00:12:36,703 --> 00:12:38,289 ‫معلومه که صدای آدم بود. 245 00:12:39,717 --> 00:12:41,438 ‫خیال می‌کنی صدای چی بود؟ 246 00:12:41,584 --> 00:12:43,173 ‫نمی‌دونم. 247 00:12:44,538 --> 00:12:47,717 ‫ندونستن هم خیلی وحشتناکه. 248 00:12:48,590 --> 00:12:51,736 ‫ولی می‌دونی چیه؟ ‫فعلا برمی‌گردم تو خونه... 249 00:12:51,952 --> 00:12:54,096 ‫و با بچه‌هام پنکیک درست می‌کنم. 250 00:12:54,592 --> 00:12:56,440 ‫تو هم اگه بخوای بیای، ‫قدمت روی چشمه. 251 00:13:34,330 --> 00:13:35,733 ‫خیلی‌خب. 252 00:13:35,758 --> 00:13:37,300 ‫ردیف شد؟ 253 00:13:37,992 --> 00:13:39,193 ‫خیلی‌خب. 254 00:13:39,943 --> 00:13:43,155 ‫خیلی‌خب، باید چیکار کنیم؟ 255 00:13:43,974 --> 00:13:45,173 ‫چی لازم داری؟ ‫چی لازم داری؟ 256 00:13:45,308 --> 00:13:47,962 ‫ظاهرا نوعی قفسه سینه داره، 257 00:13:48,492 --> 00:13:50,334 ‫پس احتمالا اره لازم داریم. 258 00:13:50,436 --> 00:13:52,183 ‫خیلی‌خب، اِم، تو انبار ابزار... 259 00:13:52,183 --> 00:13:54,214 ‫کنار بار چندتا اره هست. 260 00:13:55,235 --> 00:13:57,632 ‫ایشه. دستکش هم بدک نیست. 261 00:13:58,537 --> 00:14:00,973 ‫خیلی‌خب. ببین کنی، به نظرت مامانت... 262 00:14:00,973 --> 00:14:03,045 ‫چیز به درد بخوری تو انبارش نداره؟ 263 00:14:05,786 --> 00:14:07,186 ‫کنی؟ 264 00:14:09,911 --> 00:14:12,461 ‫یه سری کرم یا موجودات ریزی... 265 00:14:12,519 --> 00:14:13,843 ‫داشتن زیر پوستت می‌خزیدن، 266 00:14:13,843 --> 00:14:17,562 ‫بعدش همون‌ها رو تو بدن این جانور ریختی ‫و الان مرده. 267 00:14:17,675 --> 00:14:18,779 ‫خب؟ 268 00:14:19,730 --> 00:14:21,286 ‫خب، کرم‌ها چی شدن؟ 269 00:14:22,648 --> 00:14:24,121 ‫ها؟ ‫اون‌ها هم مرده‌ان؟ 270 00:14:25,963 --> 00:14:27,489 ‫- منظورت چـ... ‫- ببخشید. 271 00:14:28,367 --> 00:14:29,882 ‫ماری! آروم باش! 272 00:14:31,699 --> 00:14:33,234 ‫آروم باش ماری. 273 00:14:34,211 --> 00:14:36,132 ‫وای عزیز دلم. آروم باش. 274 00:14:36,702 --> 00:14:38,073 ‫آروم باش عزیز دلم. بیا بغلم. آروم باش. 275 00:14:38,073 --> 00:14:39,693 ‫- عذر می‌خوام. ‫- اشکالی نداره. 276 00:14:39,693 --> 00:14:41,093 ‫حالش خوبه؟ 277 00:14:41,372 --> 00:14:42,842 ‫اثرات جانبی ترک اعتیاده. 278 00:14:46,149 --> 00:14:48,378 ‫اِم، کاری از دست ما... 279 00:14:48,403 --> 00:14:50,243 ‫دستکش و ابزار برش استخون لازم دارم. 280 00:14:50,268 --> 00:14:51,403 ‫نمی‌خوام این جانور بیش از حد لزوم... 281 00:14:51,403 --> 00:14:52,453 ‫این پایین بمونه، 282 00:14:52,453 --> 00:14:54,253 ‫پس بیاین زود تمومش کنیم، خب؟ 283 00:14:55,024 --> 00:14:56,179 ‫خواهش می‌کنم. 284 00:14:59,409 --> 00:15:01,442 ‫بیا، بیا بریم. 285 00:15:01,467 --> 00:15:03,009 ‫بیا لباست رو تمیز کنیم، خب؟ 286 00:15:08,204 --> 00:15:10,626 ‫اِم... من می‌رم دم انبار. 287 00:15:19,525 --> 00:15:20,692 ‫سلام. 288 00:15:21,367 --> 00:15:24,942 ‫شرمنده‌ام که از کنارت رد شد. ‫داشتم سربه‌سرت می‌ذاشتم. 289 00:15:24,967 --> 00:15:26,098 ‫اشکالی نداره. 290 00:15:26,762 --> 00:15:28,474 ‫خیلی خوب هدایتش می‌کردی. 291 00:15:29,358 --> 00:15:31,791 ‫قرار بود هدیه تولد برادرزاده‌ام باشه. 292 00:15:32,428 --> 00:15:34,919 ‫گفتم بی‌جهت خرج نکرده باشم. 293 00:15:38,815 --> 00:15:40,011 ‫ببین، اصـ... 294 00:15:40,664 --> 00:15:44,663 ‫اصلا بابت کمک چند روز پیشت... 295 00:15:44,663 --> 00:15:46,323 ‫تو زیرزمین ازت تشکر نکردم. 296 00:15:47,827 --> 00:15:49,100 ‫خب، قابلت رو نداشت. 297 00:15:50,398 --> 00:15:53,463 ‫البته حالا که معلوم شد ‫همسرت اصلا اون زیر نبود، 298 00:15:53,463 --> 00:15:54,573 ‫انگار دو نفر رو... 299 00:15:54,573 --> 00:15:56,378 ‫بی‌جهت به کشتن دادی. 300 00:15:58,087 --> 00:16:00,097 ‫بیانش حس خوبی بهت داد؟ 301 00:16:00,310 --> 00:16:02,239 ‫رفیق، به زن به چاک دیگه، خب؟ 302 00:16:02,453 --> 00:16:04,811 ‫تشکرت رو کردی. ‫قابلت رو نداشت. 303 00:16:05,234 --> 00:16:06,712 ‫دیگه چی از جونم می‌خوای؟ 304 00:16:08,024 --> 00:16:10,058 ‫به نظرت پهباده چقدر وزن تحمل می‌کنه؟ 305 00:16:10,245 --> 00:16:11,642 ‫چی؟ چطور مگه؟ 306 00:16:12,091 --> 00:16:14,055 ‫بیا باهام قدم بزن. ‫می‌خوام چیزی رو نشونت بدم. 307 00:16:14,080 --> 00:16:15,092 ‫کجا بریم؟ 308 00:16:15,310 --> 00:16:17,540 ‫سر جاده است، دم شهره. 309 00:16:17,810 --> 00:16:20,127 ‫آها، می‌خوای کمکت کنم ‫سگت رو پیدا کنی، مگه نه؟ 310 00:16:20,341 --> 00:16:21,360 ‫چی؟ 311 00:16:21,674 --> 00:16:23,273 ‫عین منحرف‌های آشغال ‫دم پارک‌های کودکان... 312 00:16:23,273 --> 00:16:24,655 ‫حرف می‌زنی. 313 00:16:24,868 --> 00:16:26,518 ‫تو چه مرگته؟ 314 00:16:28,361 --> 00:16:31,110 ‫فقط بذار تو حال خودم باشم، خب؟ 315 00:16:32,766 --> 00:16:36,023 ‫اگه بهت بگم شاید بتونی ‫با اون پهباد... 316 00:16:36,023 --> 00:16:37,854 ‫قبل از تولد برادرزاده‌ات ‫برگردی خونه چی؟ 317 00:16:49,818 --> 00:16:51,397 ‫باز هم جابه‌جا شدن؟ 318 00:16:53,084 --> 00:16:54,636 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 319 00:16:55,097 --> 00:16:56,631 ‫اومدم تو رو ببینم. 320 00:16:56,807 --> 00:16:58,005 ‫برو پی کارت. 321 00:16:59,082 --> 00:17:01,217 ‫واسه چی این‌قدر باهام بدجنسی؟ 322 00:17:02,241 --> 00:17:04,049 ‫مگه دوست نبودیم؟ 323 00:17:04,254 --> 00:17:05,788 ‫دوست هستیم. 324 00:17:05,980 --> 00:17:07,550 ‫انگار نیستیم. 325 00:17:08,442 --> 00:17:10,283 ‫دارم سعی می‌کنم ازت محافظت کنم. 326 00:17:11,426 --> 00:17:12,488 ‫آخه... 327 00:17:12,513 --> 00:17:15,634 ‫اگه از من فاصله بگیری، ‫بیشتر در امانی. 328 00:17:15,843 --> 00:17:17,085 ‫واسه چی؟ 329 00:17:18,246 --> 00:17:21,331 ‫اینجا بلاهای وحشتناکی سر دوستانم میاد. 330 00:17:22,434 --> 00:17:25,920 ‫خب، اگه نتونیم دوست باشیم، ‫دوستیمون به چه دردی می‌خوره؟ 331 00:17:28,232 --> 00:17:29,526 ‫خیلی‌خب. 332 00:17:30,291 --> 00:17:31,435 ‫خداحافظ. 333 00:17:37,833 --> 00:17:39,721 ‫نارنجیه خشک بود. 334 00:17:40,708 --> 00:17:41,955 ‫چی؟ 335 00:17:43,049 --> 00:17:44,258 ‫ماژیک‌هایی که بهم دادی رو می‌گم. 336 00:17:44,283 --> 00:17:46,613 ‫نارنجیه خشک بود. ‫هدیه بدی بود. 337 00:17:48,561 --> 00:17:49,730 ‫ببخشید. 338 00:17:54,972 --> 00:17:56,932 ‫باید کلی اندازه‌گیری کنم. 339 00:18:02,529 --> 00:18:06,411 ‫گمون کنم اگه بخوای، ‫بتونی کمکم کنی. 340 00:18:25,915 --> 00:18:27,573 ‫باید بری بیرون. 341 00:18:28,318 --> 00:18:29,630 ‫منتظر می‌مونن. 342 00:18:32,111 --> 00:18:33,338 ‫برو دیگه. 343 00:18:33,363 --> 00:18:34,506 ‫درست شد. 344 00:18:35,134 --> 00:18:36,215 ‫من چیزیم نمی‌شه. 345 00:18:36,374 --> 00:18:37,792 ‫به لرزه افتادی. ‫بیا. 346 00:18:42,155 --> 00:18:43,891 ‫برو کارت رو بکن. 347 00:18:46,149 --> 00:18:47,991 ‫سعی کن کمی آب بخوری، خب؟ 348 00:18:48,619 --> 00:18:49,945 ‫باشه. 349 00:18:53,077 --> 00:18:54,781 ‫- زود برمی‌گردم. ‫- اوهوم. 350 00:19:08,876 --> 00:19:10,076 ‫حالش خوبه؟ 351 00:19:10,363 --> 00:19:13,073 ‫خیلی خوب نیست. ‫داره سعی می‌کنه بخوابه. 352 00:19:14,660 --> 00:19:15,886 ‫خیلی‌خب. 353 00:19:16,493 --> 00:19:18,088 ‫بذار کمکت کنم. 354 00:19:18,184 --> 00:19:19,222 ‫اِم... 355 00:19:20,602 --> 00:19:23,901 ‫می‌دونی حالش خوب می‌شه دیگه؟ ‫آخه تو رو داره. 356 00:19:30,172 --> 00:19:34,311 ‫اِم، زمان آشناییمون ‫یه سال از ترکش گذشته بود. 357 00:19:35,953 --> 00:19:39,988 ‫خیلی زحمت کشیده بود، ‫مایه افتخارش بود. 358 00:19:42,244 --> 00:19:44,714 ‫ولی بعدش من ناپدید شدم. 359 00:19:44,739 --> 00:19:45,591 ‫ببین. 360 00:19:45,616 --> 00:19:47,536 ‫ببین، ببین چی می‌گم. 361 00:19:49,008 --> 00:19:51,643 ‫تقصیر تو نیست. 362 00:19:52,074 --> 00:19:53,793 ‫این‌قدر درگیر اون جانور آشغال شده بودم... 363 00:19:53,818 --> 00:19:55,923 ‫که اصلا نفهمیدم ترک اعتیاد اذیتش می‌کنه! 364 00:19:55,948 --> 00:19:57,963 ‫- اِم... ‫- نه. کنی درست می‌گه. 365 00:19:57,988 --> 00:20:01,154 ‫روحمون هم خبر نداره ‫با شکافتن اون جانور چی می‌شه. 366 00:20:02,837 --> 00:20:03,886 ‫خودم می‌دونم. 367 00:20:04,881 --> 00:20:05,883 ‫می‌دونم. 368 00:20:07,838 --> 00:20:08,934 ‫ترسیدی؟ 369 00:20:14,444 --> 00:20:15,687 ‫آره. 370 00:20:19,286 --> 00:20:20,455 ‫آره. من هم ترسیدم. 371 00:20:24,315 --> 00:20:25,441 ‫خیلی‌خب. 372 00:20:29,402 --> 00:20:30,510 ‫کیه؟ 373 00:20:32,669 --> 00:20:35,016 ‫خودت که می‌دونی اینجا باره دیگه، مگه نه؟ ‫نمی‌خواد در بزنی. 374 00:20:36,873 --> 00:20:38,122 ‫چیکار می‌کنی؟ 375 00:20:41,793 --> 00:20:43,526 ‫خب، چه به موقع اومدی. 376 00:20:43,551 --> 00:20:46,313 ‫گمون کنم یاد گرفتم الکلی تولید کنم... 377 00:20:46,313 --> 00:20:47,873 ‫که مزه اسید معده نده. 378 00:20:51,053 --> 00:20:53,858 ‫باید سرم رو با کاری ‫غیروحشتناک گرم می‌کردم. 379 00:20:53,883 --> 00:20:55,723 ‫ببین، بیا، می‌شه کمکم کنی؟ 380 00:20:56,000 --> 00:20:58,590 ‫نه، راستش باید ازت سوالی بپرسم. 381 00:21:01,363 --> 00:21:03,583 ‫چند روز پیش که تو جنگل پیدام کردی، 382 00:21:03,583 --> 00:21:07,254 ‫داشتم رو زمین می‌غلتیدم ‫و جیغ می‌کشیدم، 383 00:21:07,853 --> 00:21:09,671 ‫ولی انگار تعجب نکرده بودی. 384 00:21:11,346 --> 00:21:12,470 ‫چرا؟ 385 00:21:13,365 --> 00:21:15,723 ‫وقتی سرم داد نمی‌زنی، ‫خیلی بیشتر باهات حال می‌کنم. 386 00:21:15,851 --> 00:21:17,133 ‫وای، اذیت نکن جید. فقط... 387 00:21:17,133 --> 00:21:18,903 ‫فقط لطفا جواب سوالم رو بده. 388 00:21:30,391 --> 00:21:32,824 ‫شوهرت قبلا یه بار من رو ‫تو همون حال پیدا کرده بود. 389 00:21:33,241 --> 00:21:34,680 ‫تا حالا بهت نگفته بود؟ 390 00:21:36,706 --> 00:21:38,550 ‫نه، نه. 391 00:21:39,624 --> 00:21:41,913 ‫خب، راستش رو بخوای، ‫خودم هم باهاش... 392 00:21:41,913 --> 00:21:43,235 ‫چندان صادق نبودم. 393 00:21:45,349 --> 00:21:47,936 ‫اگه درست یادم باشه، ‫بلند شدم، 394 00:21:49,255 --> 00:21:51,790 ‫بهش گفتم بزنه به چاک و بعدش فرار کردم. 395 00:21:52,843 --> 00:21:54,093 ‫چی شده بود؟ 396 00:21:56,928 --> 00:22:01,323 ‫سرباز جنگ داخلی عصبانی‌ای ‫بهم حمله کرده بود. 397 00:22:04,219 --> 00:22:05,279 ‫چی؟ 398 00:22:05,918 --> 00:22:06,931 ‫در همین حد تعریف می‌کنم. 399 00:22:07,318 --> 00:22:09,344 ‫اگه می‌خوای بیشتر بگم، ‫باید کمکم کنی. 400 00:22:09,852 --> 00:22:11,650 ‫ضمنا، حق نداری سرم داد بزنی. 401 00:22:19,234 --> 00:22:22,943 ‫درخواست کمک کردین، ‫واقعا یکی جواب داد، 402 00:22:22,943 --> 00:22:24,413 ‫ولی هیچ‌کس کاری نمی‌کنه؟ 403 00:22:24,638 --> 00:22:25,657 ‫درسته. 404 00:22:27,010 --> 00:22:30,685 ‫خب، به نظرت می‌خوان ذهنمون رو آشفته کنن... 405 00:22:30,778 --> 00:22:33,473 ‫که چی بشه؟ ‫ببینن چیکار می‌کنیم؟ 406 00:22:34,121 --> 00:22:37,478 ‫مدت خیلی زیادیه ‫که چنین آزمایشاتی ترتیب می‌ن. 407 00:22:38,564 --> 00:22:41,520 ‫وقتی آدم بعد از افشای آزمایشاتشون ‫ازشون خبردار می‌شه، 408 00:22:42,122 --> 00:22:43,733 ‫کم‌کم با خودش می‌گه... 409 00:22:43,733 --> 00:22:45,901 ‫یعنی هنوز چه آزمایشاتی رو ‫سری نگه داشتن. 410 00:22:48,246 --> 00:22:49,627 ‫پشم‌هام. 411 00:22:51,903 --> 00:22:52,976 ‫خودت و خانواده‌ات همین‌جا... 412 00:22:53,001 --> 00:22:54,060 ‫آره. 413 00:22:55,143 --> 00:22:56,293 ‫پشم‌هام. 414 00:22:58,080 --> 00:22:59,366 ‫بیا. 415 00:23:13,036 --> 00:23:14,664 ‫آنتنش اصل کاریه. 416 00:23:15,820 --> 00:23:18,997 ‫باید سیگنالمون رو از بالای ‫نوک درختان پخش کنیم. 417 00:23:19,982 --> 00:23:22,421 ‫واسه همین دفعه پیش ‫رو سقف علمش کرده بودیم. 418 00:23:23,120 --> 00:23:25,183 ‫آره، اگه بتونیم کمی از اجزاش بکاهیم... 419 00:23:25,183 --> 00:23:28,183 ‫و وزنش رو کاهش بدیم، ‫می‌شه با این پهباد بردش بالای... 420 00:23:28,208 --> 00:23:29,119 ‫آره، آره، آره. ‫فهمیدم. 421 00:23:29,160 --> 00:23:31,695 ‫می‌تونین آنتن رو تو هر ارتفاعی قرار بدین. ‫خیلی‌خب. 422 00:23:40,395 --> 00:23:42,172 ‫این رادیو بدجوری داغون شده. 423 00:23:42,232 --> 00:23:43,583 ‫رادیوش مشکلی نیست بابا. 424 00:23:43,583 --> 00:23:45,105 ‫خودم رادیوئه رو تعمیر می‌کنم. 425 00:23:45,559 --> 00:23:46,672 ‫مطمئنی؟ 426 00:23:48,567 --> 00:23:51,320 ‫عجب. به نظرت دیوانه شدم. 427 00:23:51,405 --> 00:23:52,796 ‫به نظرم دیوانه نشدی. 428 00:23:53,449 --> 00:23:56,953 ‫حتی با احتساب مشاهداتم تا الان، 429 00:23:57,587 --> 00:23:59,623 ‫اولین باره که حرف منطقی ‫از زبون کسی شنیدم. 430 00:23:59,623 --> 00:24:02,413 ‫فقط می‌خوام بدونم ‫واسه چی سوالی به این تابلویی رو... 431 00:24:02,413 --> 00:24:03,583 ‫از خودت نپرسیدی؟ 432 00:24:04,213 --> 00:24:05,334 ‫چه سوالی رو می‌گی؟ 433 00:24:05,818 --> 00:24:08,608 ‫خب، به نظرت این شهر آزمایش وسیعیه، مگه نه؟ 434 00:24:09,462 --> 00:24:11,563 ‫ولی اصلا به ذهنت خطور نکرد ‫که ممکنه بعضی از ساکنان اینجا... 435 00:24:11,563 --> 00:24:12,643 ‫از انجامش خبر داشته باشن؟ 436 00:24:13,689 --> 00:24:15,027 ‫بالاخره باید داشته باشن دیگه. 437 00:24:15,200 --> 00:24:17,104 ‫وگرنه چطوری می‌خوان ‫آزمایش رو باب میلشون پیش ببرن؟ 438 00:24:22,533 --> 00:24:25,375 ‫یا خدا. با چاقو زدت؟ 439 00:24:25,741 --> 00:24:29,123 ‫آره، این اواخر اوضاع پرتنشی رو ‫پشت سر گذاشتیم. 440 00:24:29,798 --> 00:24:31,715 ‫ولی حال جفتتون خوبه دیگه؟ 441 00:24:32,159 --> 00:24:33,687 ‫- خوبیم. ‫- آره. 442 00:24:34,187 --> 00:24:35,649 ‫واقعا می‌گم، خوبیم. 443 00:24:36,760 --> 00:24:37,911 ‫خیلی‌خب. 444 00:24:38,894 --> 00:24:41,152 ‫خب. من هم برم که استراحت کنی. 445 00:24:41,352 --> 00:24:44,905 ‫آهای... بیا بغلم. 446 00:24:46,400 --> 00:24:47,535 ‫هوم... 447 00:24:48,728 --> 00:24:49,957 ‫دلم براتون تنگ شده بود. 448 00:24:50,861 --> 00:24:52,234 ‫ما هم دلتنگت بودیم. 449 00:24:53,237 --> 00:24:54,567 ‫هر موقع بیای قدمت روی چشممونه. 450 00:24:55,358 --> 00:24:56,421 ‫خبر داری دیگه؟ 451 00:24:56,770 --> 00:24:58,549 ‫آره. خبر دارم. 452 00:24:58,914 --> 00:25:01,894 ‫قدم شما هم توی منزل خانم لو ‫روی چشم ماست. 453 00:25:02,012 --> 00:25:03,327 ‫پس حتما مزاحم می‌شیم. 454 00:25:04,126 --> 00:25:05,469 ‫وای! معذرت می‌خوام. 455 00:25:05,494 --> 00:25:06,821 ‫وای! 456 00:25:06,846 --> 00:25:08,073 ‫به این زودی باید بری؟ 457 00:25:08,098 --> 00:25:10,203 ‫عه، آره. باید مطمئن بشم داداشم... 458 00:25:10,203 --> 00:25:12,892 ‫مشغول ساختن سفینه فضایی با ویکتور نیست. 459 00:25:12,917 --> 00:25:14,433 ‫پس زود برو پیشش. 460 00:25:14,660 --> 00:25:15,760 ‫خداحافظ. 461 00:25:16,979 --> 00:25:18,642 ‫گفتم شاید گرسنه باشین. 462 00:25:18,667 --> 00:25:20,920 ‫مگه کمبود مواد غذایی نداشتیم؟ 463 00:25:21,753 --> 00:25:23,853 ‫فعلا در مراحل ابتدایی... 464 00:25:23,853 --> 00:25:26,324 ‫کمبود ناچیز و موقتی غذا هستیم. 465 00:25:27,288 --> 00:25:28,975 ‫ولی باید دوباره جون بگیری. 466 00:25:29,500 --> 00:25:33,413 ‫دانا، من که گفتم حالم خوبه. 467 00:25:34,289 --> 00:25:35,733 ‫واقعا خوبم. 468 00:25:36,024 --> 00:25:38,254 ‫اصلا نباید چنین اتفاقی میفتاد. 469 00:25:38,648 --> 00:25:39,993 ‫تقصیر منه که اینجا نبودم. 470 00:25:41,055 --> 00:25:42,153 ‫معذرت می‌خوام. 471 00:25:42,153 --> 00:25:46,263 ‫خب، پس من دیگه خیلی خوشحالم... 472 00:25:46,263 --> 00:25:48,618 ‫که بابت چاقو خوردن من ‫و از کوره در رفتن... 473 00:25:48,643 --> 00:25:51,148 ‫آدم بالغ دیگه‌ای، ‫اومدی ازم عذرخواهی می‌کنی. 474 00:25:51,176 --> 00:25:53,099 ‫خودت منظورم رو فهمیدی باهوش خان. 475 00:25:55,697 --> 00:25:57,017 ‫کارت خوب بود. 476 00:25:58,439 --> 00:26:00,047 ‫که تا درمانگاه بردیش. 477 00:26:01,891 --> 00:26:02,980 ‫خیلی کارت خوب بود. 478 00:26:14,544 --> 00:26:15,654 ‫سلام جولی. 479 00:26:16,483 --> 00:26:17,896 ‫عه، سلام. 480 00:26:18,261 --> 00:26:20,631 ‫بهتر نیست توی دیدارهامون تنوع به خرج بدیم؟ 481 00:26:22,249 --> 00:26:24,048 ‫یعنی انقدر... روی ایوان ملاقات نکنیم. 482 00:26:24,295 --> 00:26:25,318 ‫آها. 483 00:26:25,549 --> 00:26:27,728 ‫راست می‌گی. عه... 484 00:26:27,753 --> 00:26:28,759 ‫حالت چطوره؟ 485 00:26:29,483 --> 00:26:32,012 ‫گفته بودی اگه خواستم با کسی حرف بزنم... 486 00:26:32,076 --> 00:26:33,952 ‫آره، آره، آره. در خدمتم. 487 00:26:34,387 --> 00:26:35,489 ‫عه... 488 00:26:37,462 --> 00:26:38,871 ‫بریم کمی قدم بزنیم؟ 489 00:26:40,345 --> 00:26:41,421 ‫باشه. 490 00:26:46,539 --> 00:26:47,842 ‫فقط همین‌ها رو پیدا کردم. 491 00:26:47,867 --> 00:26:48,895 ‫خوبه. 492 00:26:49,332 --> 00:26:50,502 ‫آره، خوبه. 493 00:26:51,224 --> 00:26:52,342 ‫خیلی‌خب. 494 00:26:54,890 --> 00:26:55,960 ‫من چه کمکی بکنم؟ 495 00:26:56,045 --> 00:26:57,238 ‫اگه غش کردم من رو بگیر. 496 00:26:59,336 --> 00:27:01,133 ‫شرمنده، شوخی جالبی نبود. 497 00:27:01,158 --> 00:27:03,964 ‫باید پیرهنش رو باز کنم. 498 00:27:03,989 --> 00:27:05,575 ‫خیلی‌خب. 499 00:27:06,195 --> 00:27:07,400 ‫من هم... 500 00:27:15,987 --> 00:27:17,025 ‫خیلی‌خب. 501 00:27:20,499 --> 00:27:21,586 ‫خیلی‌خب. 502 00:27:23,144 --> 00:27:26,326 ‫می‌خوام روی سینه‌اش شکافی ایجاد کنم، خب؟ 503 00:27:27,703 --> 00:27:28,929 ‫برو بریم. 504 00:27:34,002 --> 00:27:34,968 ‫پشم‌هام! 505 00:27:34,993 --> 00:27:36,855 ‫کـ... کاملا طبیعیه. 506 00:27:36,880 --> 00:27:38,998 ‫گمون کنم به یکی از اعصابش برخورد کرد. 507 00:27:39,023 --> 00:27:40,612 ‫نه، نه، نه. بسه، بسه، بسه. 508 00:27:40,612 --> 00:27:41,597 ‫- طبیعیه... ‫- نه، وایستا، وایستا. می‌گم وایستا. 509 00:27:41,622 --> 00:27:45,173 ‫- خجالت بکش دیگه کنی! ‫- بسه! متوجهین؟ 510 00:27:45,173 --> 00:27:46,823 ‫این کارمون درست نیست! 511 00:27:47,022 --> 00:27:48,513 ‫باید جنازه‌اش رو آتیش بزنیم! 512 00:27:48,533 --> 00:27:49,719 ‫ولی این کارمون درست نیست! 513 00:27:49,839 --> 00:27:51,983 ‫- شما دیگه پاک خل شدین! ‫- آهای! ای خدا! 514 00:27:51,983 --> 00:27:52,463 ‫آهای، آهای! 515 00:27:52,488 --> 00:27:55,188 ‫خودم دارمش. باهاش حرف می‌زنم. 516 00:27:56,419 --> 00:27:57,468 ‫کنی. 517 00:28:00,390 --> 00:28:01,456 ‫کنی! 518 00:28:02,217 --> 00:28:03,651 ‫وایستا کنی. 519 00:28:04,507 --> 00:28:05,637 ‫مگه کری؟ 520 00:28:06,693 --> 00:28:08,497 ‫واقعا الان می‌خوای کنار بکشی؟ 521 00:28:11,026 --> 00:28:13,133 ‫اصلا کارمون درست نبود ‫که اون هیولا رو داخل بردیم. 522 00:28:13,158 --> 00:28:14,933 ‫آخه مرده. چه صدمه‌ای بهمون می‌زنه؟ 523 00:28:15,180 --> 00:28:18,743 ‫من بابت اون هیولا نگران نیستم کریستی! 524 00:28:18,768 --> 00:28:20,703 ‫نگران موجودی هستم که باعث مرگش شد. 525 00:28:22,514 --> 00:28:24,233 ‫کریستی، وقتی بوید برگشت ‫موجودی همراهش بود. 526 00:28:24,233 --> 00:28:27,592 ‫کرم‌هایی زیر پوستش می‌خزیدن! 527 00:28:27,672 --> 00:28:29,363 ‫کرم‌ها رو وارد بدن ترسناک‌ترین هیولایی... 528 00:28:29,363 --> 00:28:30,653 ‫که به عمرم دیدم، وارد کرد. 529 00:28:30,653 --> 00:28:32,183 ‫الان هم اون هیولا مرده. 530 00:28:32,183 --> 00:28:33,323 ‫آخه برای همین باید... 531 00:28:33,503 --> 00:28:35,393 ‫ببین، موجودی که بوید همراهش آورد، 532 00:28:35,423 --> 00:28:37,103 ‫مقابل هیولاها مثل سم عمل کرد. 533 00:28:37,103 --> 00:28:38,603 ‫الان هم توی خون اون هیولاست! 534 00:28:38,783 --> 00:28:40,823 ‫اگه استخراجش کنیم و ازش استفاده کنیم، 535 00:28:40,853 --> 00:28:42,593 ‫شاید بالأخره بتونیم از خودمون دفاع کنیم! 536 00:28:42,593 --> 00:28:45,713 ‫شاید هم به محض باز کردن بدنش... 537 00:28:46,043 --> 00:28:47,873 ‫همون موجود تو رو هم بکشه! 538 00:28:47,873 --> 00:28:49,073 ‫متوجه این خطر نیستی؟ 539 00:28:49,173 --> 00:28:50,963 ‫باشه. حاضرم این خطر رو به جون بخرم. 540 00:28:51,113 --> 00:28:54,173 ‫ببین کنی، کل هدف من اینه که ‫مشکلات بقیه رو حل کنم. 541 00:28:54,173 --> 00:28:56,024 ‫این هم فرصتیه که بالأخره بتونم... 542 00:28:57,683 --> 00:29:00,373 ‫ضمنا آره، من هم می‌ترسم. ‫اصلا وحشت کردم. 543 00:29:00,373 --> 00:29:02,173 ‫برای همینه که می‌خوام کنارم باشی! 544 00:29:05,158 --> 00:29:07,052 ‫چون اگه تو نباشی که... 545 00:29:08,944 --> 00:29:10,782 ‫قرار بود کنار هم باشیم، یادت رفته؟ 546 00:29:11,216 --> 00:29:12,266 ‫خودم و خودت. 547 00:29:19,281 --> 00:29:20,316 ‫نه. 548 00:29:21,851 --> 00:29:23,018 ‫نه، قرارمون این نیست. 549 00:29:25,999 --> 00:29:27,110 ‫دیگه نیست. 550 00:29:29,033 --> 00:29:30,373 ‫نکنه شوخیت گرفته؟ 551 00:29:30,403 --> 00:29:33,733 ‫نه ببین. حرفم اینه که... 552 00:29:34,382 --> 00:29:35,963 ‫ببین، اشکالی نداره. 553 00:29:36,641 --> 00:29:37,824 ‫اشکالی نداره. 554 00:29:38,880 --> 00:29:40,550 ‫خوشحالم که پیشت برگشته. 555 00:29:41,497 --> 00:29:43,195 ‫جدا خوشحالم. ولی... 556 00:29:47,222 --> 00:29:50,243 ‫کریستی، من دوستت دارم. 557 00:29:52,964 --> 00:29:56,593 ‫فقط هم دلم می‌خواد ‫که ببینم خوشبختی. ولی... 558 00:29:56,618 --> 00:29:58,253 ‫نمی‌تونم برگردم اون داخل، 559 00:29:58,343 --> 00:30:00,773 ‫ببینم کاری می‌کنی که ممکنه... 560 00:30:00,773 --> 00:30:02,063 ‫به قیمت جونت تموم بشه. 561 00:30:02,063 --> 00:30:03,458 ‫واقعا... از پس من بر نمیاد. 562 00:30:05,550 --> 00:30:06,941 ‫طاقتش رو ندارم. 563 00:30:09,439 --> 00:30:10,851 ‫معذرت می‌خوام. 564 00:30:12,882 --> 00:30:14,482 ‫کریستی! 565 00:30:30,469 --> 00:30:31,718 ‫کریستی. 566 00:30:43,318 --> 00:30:44,644 ‫کریستی. 567 00:30:52,378 --> 00:30:54,480 ‫[موتورخانه] 568 00:30:55,878 --> 00:30:58,178 ‫کریستی. 569 00:31:06,712 --> 00:31:07,742 ‫نه. 570 00:31:09,411 --> 00:31:11,191 ‫نه، نه، نه، نه! 571 00:31:11,457 --> 00:31:13,899 ‫کریستی! کریستی! 572 00:31:14,813 --> 00:31:16,280 ‫حالت بهتره؟ 573 00:31:17,217 --> 00:31:18,280 ‫کجاست؟ 574 00:31:18,305 --> 00:31:19,333 ‫چی؟ 575 00:31:19,625 --> 00:31:22,510 ‫جنازه رو می‌گم. جنازه‌اش کدوم... 576 00:31:23,169 --> 00:31:24,222 ‫بدو. 577 00:31:24,586 --> 00:31:25,614 ‫نمیـ... 578 00:31:25,639 --> 00:31:27,506 ‫ماریل، گفتم بدو! 579 00:31:58,036 --> 00:31:59,071 ‫سلام دانا. 580 00:31:59,335 --> 00:32:00,361 ‫سلام. 581 00:32:03,839 --> 00:32:04,990 ‫حالت خوبه؟ 582 00:32:06,683 --> 00:32:08,050 ‫گیاه‌هام مدام پژمرده می‌شن. 583 00:32:09,648 --> 00:32:12,475 ‫انگار که توی خاک مسموم رشد کردن. 584 00:32:14,925 --> 00:32:17,245 ‫بوید فقط دلش می‌خواد که... 585 00:32:17,270 --> 00:32:18,464 ‫من باردارم. 586 00:32:22,681 --> 00:32:24,643 ‫وای، قربونت برم! 587 00:32:24,668 --> 00:32:27,098 ‫وای... 588 00:32:27,123 --> 00:32:30,613 ‫کاش بودم و می‌دیدم الیس ‫چه واکنشی نسبت به... 589 00:32:30,613 --> 00:32:31,973 ‫خبر پدر شدنش نشون داد. 590 00:32:31,998 --> 00:32:33,971 ‫هنوز بهش حرفی نزدم. 591 00:32:34,155 --> 00:32:35,173 ‫نکنه باباش نیست... 592 00:32:35,203 --> 00:32:37,488 ‫نه، مسلما که خودشه. اِم... 593 00:32:42,158 --> 00:32:44,850 ‫آخه دانا، بهم گفته بودن من نازا هستم. 594 00:32:46,957 --> 00:32:49,350 ‫اینکه الان باردار شدم، ‫از لحاظ پزشکی غیرممکنه. 595 00:32:54,902 --> 00:32:56,816 ‫الان هم فقط از خودم می‌پرسم... 596 00:32:57,643 --> 00:33:02,880 ‫نکنه این شهر می‌خواد شکنجه‌ام کنه؟ 597 00:33:04,259 --> 00:33:05,575 ‫یا مسخره‌ام کنه؟ 598 00:33:05,916 --> 00:33:08,043 ‫مثل هیولاهایی که شب‌ها بیرون میان. 599 00:33:08,043 --> 00:33:09,293 ‫مثل خنده‌های همیشگیشون. 600 00:33:09,303 --> 00:33:10,999 ‫نکنه باردار شدن من هم... 601 00:33:15,052 --> 00:33:16,251 ‫به چی می‌خندی؟ 602 00:33:16,440 --> 00:33:19,623 ‫من رو باش که فکر می‌کردم ‫خودم به ته خط رسیدم. 603 00:33:19,623 --> 00:33:22,470 ‫که فقط من تصورات ناجور نسبت به... 604 00:33:25,183 --> 00:33:30,553 ‫ما توی این شهر، شاهد کلی... 605 00:33:30,553 --> 00:33:31,693 ‫اتفاقات باورنکردنی بودیم. 606 00:33:32,714 --> 00:33:34,734 ‫مثل جاده‌ای که به جایی ختم نمی‌شه. 607 00:33:35,548 --> 00:33:37,543 ‫هیولاهایی که از دل تاریکی میان. 608 00:33:37,568 --> 00:33:38,828 ‫تازه بوید هم که می‌گه... 609 00:33:38,923 --> 00:33:43,303 ‫درخت‌های شرور ترسناکی داریم ‫که آدم رو توی دخمه‌ها زندانی می‌کنن. 610 00:33:44,858 --> 00:33:46,005 ‫حالا بی‌خیال این مورد. 611 00:33:48,289 --> 00:33:49,543 ‫لب کلام اینکه... 612 00:33:51,693 --> 00:33:55,773 ‫ما به چشم خودمون، ‫شاهد کلی اتفاقات... 613 00:33:55,773 --> 00:33:58,113 ‫ناجور و ترسناک بودیم. 614 00:33:59,582 --> 00:34:02,953 ‫برای همینه که تصور می‌کنیم ‫هر اتفاقی که اینجا میفته... 615 00:34:02,953 --> 00:34:05,254 ‫اتفاق بدیه. 616 00:34:06,705 --> 00:34:08,132 ‫ولی وضع خودت رو ببین! 617 00:34:10,151 --> 00:34:14,553 ‫قربونت برم، تو وسط بدترین کابوس عمرت، 618 00:34:14,553 --> 00:34:17,171 ‫با عشق زندگیت آشنا شدی. 619 00:34:17,766 --> 00:34:19,742 ‫قراره بچه‌ای به دنیا بیاری... 620 00:34:19,742 --> 00:34:22,358 ‫که بهت گفته بودن امکان نداره. 621 00:34:22,383 --> 00:34:25,704 ‫که از نظرم اتفاق غیرممکن خوبیه! 622 00:34:28,479 --> 00:34:30,512 ‫- دانا، آخه امکان نداره... ‫- یعنی چی؟ 623 00:34:30,512 --> 00:34:33,693 ‫می‌خوای بگی با وجود تمام چیزهایی که دیدی، 624 00:34:33,693 --> 00:34:36,146 ‫ذهنت تحمل پذیرش معجزه رو نداره؟ 625 00:34:37,583 --> 00:34:40,892 ‫چون معجزه نقطه مقابل کابوسه. 626 00:34:44,945 --> 00:34:46,440 ‫اگه اشتباه کنی چی؟ 627 00:34:50,771 --> 00:34:53,128 ‫بذار سوال دیگه‌ای ازت بپرسم. 628 00:34:54,446 --> 00:34:56,186 ‫اگه درست بگم چی؟ 629 00:34:58,310 --> 00:34:59,338 ‫بفرما. 630 00:34:59,363 --> 00:35:02,603 ‫اول یارویی رو دیدم که کل بدنش ‫توی زیرزمین له شده بود. 631 00:35:03,274 --> 00:35:07,079 ‫به زور توی اون زرادخانه‌ی گنده، ‫چپونده بودنش. 632 00:35:08,857 --> 00:35:10,150 ‫بعدش... 633 00:35:12,031 --> 00:35:13,845 ‫چند تا سرباز جنگ داخلی رو دیدم. 634 00:35:14,110 --> 00:35:16,469 ‫بعدش هم همین چند شب پیش ‫کریستوفر رو دیدم. 635 00:35:16,643 --> 00:35:19,283 ‫که راستش ترسناک‌ترین تجربه‌ی... 636 00:35:19,283 --> 00:35:20,753 ‫تمام عمرم بود. 637 00:35:21,253 --> 00:35:23,292 ‫وایستا، گفتی کریستوفر؟ 638 00:35:25,391 --> 00:35:26,560 ‫آره بابا. 639 00:35:27,654 --> 00:35:28,696 ‫آره. 640 00:35:31,488 --> 00:35:33,517 ‫کریستوفر اونیه که دفتر دستشه. 641 00:35:34,361 --> 00:35:36,445 ‫بچه‌ای که اون پشته رو می‌بینی؟ 642 00:35:38,448 --> 00:35:39,757 ‫آره، ویکتوره. 643 00:35:41,703 --> 00:35:44,200 ‫عجب، انتظار نداشتم انقدر زود بشناسی. 644 00:35:47,412 --> 00:35:48,772 ‫خیلی‌خب، پس... 645 00:35:52,409 --> 00:35:54,933 ‫صحنه‌هایی که تو می‌بینی، همیشه متفاوته؟ 646 00:35:56,392 --> 00:35:58,285 ‫آره، البته به جز نمادهایی که می‌بینم. 647 00:35:58,310 --> 00:35:59,530 ‫چطور؟ تو چی دیدی؟ 648 00:36:02,756 --> 00:36:04,900 ‫چند تا بچه دیدم. 649 00:36:05,864 --> 00:36:08,053 ‫یعنی... چند تا بچه‌ی کوچولو دیدی؟ 650 00:36:09,816 --> 00:36:10,849 ‫آره. 651 00:36:10,909 --> 00:36:11,985 ‫آره، ولی... 652 00:36:14,132 --> 00:36:15,991 ‫خیلی ترسناک بودن. 653 00:36:20,029 --> 00:36:24,259 ‫خیال می‌کردم دیوانه شدم، ‫یا دارم مجازات می‌شم. 654 00:36:24,751 --> 00:36:25,898 ‫بابت چی مجازات بشی؟ 655 00:36:30,497 --> 00:36:31,555 ‫خب، آخه... 656 00:36:33,837 --> 00:36:37,407 ‫پسرم توماس وقتی چند ماهه بود فوت کرد. ‫برای همین... 657 00:36:38,899 --> 00:36:40,266 ‫متوجهی دیگه. 658 00:36:42,828 --> 00:36:43,904 ‫خاک تو سرم. 659 00:36:50,098 --> 00:36:51,313 ‫خیلی ناراحت شدم. 660 00:36:57,694 --> 00:36:59,770 ‫حداقل خبر خوب اینه که... 661 00:36:59,795 --> 00:37:01,444 ‫کسی قصد نداره مجازاتت کنه. 662 00:37:02,040 --> 00:37:04,134 ‫لابد توی این خراب‌شده، 663 00:37:05,036 --> 00:37:06,789 ‫هزار جور اتفاق ترسناک میفته و... 664 00:37:08,720 --> 00:37:10,087 ‫کسی هم نمی‌دونه دلیلش چیه. 665 00:37:11,075 --> 00:37:12,135 ‫راست می‌گی. 666 00:37:16,186 --> 00:37:17,244 ‫من دیگه برم خونه. 667 00:37:21,054 --> 00:37:22,237 ‫مرسی که کمکم کردی. 668 00:37:27,541 --> 00:37:30,124 ‫وایستا، این نمادی بود که می‌گفتی؟ 669 00:37:30,873 --> 00:37:32,591 ‫آره، همون... 670 00:37:32,616 --> 00:37:34,713 ‫دفتر کریستوفر منزوی زن‌ندیده‌است. 671 00:37:35,921 --> 00:37:37,181 ‫قبلا دیده بودمش. 672 00:37:38,387 --> 00:37:40,383 ‫جدی؟ یعنی بهت الهام شده بود؟ 673 00:37:40,408 --> 00:37:41,429 ‫نه. 674 00:37:42,749 --> 00:37:44,871 ‫نه، روی دیوارهای تونل دیده بودمش. 675 00:37:49,556 --> 00:37:51,123 ‫یعنی که چی؟ 676 00:37:51,123 --> 00:37:52,223 ‫کدوم تونل؟ 677 00:37:55,948 --> 00:37:57,537 ‫چند بار باید تکرار کنیم؟ 678 00:37:58,701 --> 00:37:59,765 ‫خیلی. 679 00:38:00,920 --> 00:38:02,563 ‫چون باید سنجش دقیق داشته باشیم. 680 00:38:02,588 --> 00:38:03,723 ‫باید اطمینان حاصل کنیم. 681 00:38:08,692 --> 00:38:10,703 ‫برگ‌هاشون داره می‌ریزه. 682 00:38:13,025 --> 00:38:14,065 ‫چی؟ 683 00:38:15,669 --> 00:38:16,804 ‫درخت‌ها رو می‌گم. 684 00:38:19,615 --> 00:38:20,645 ‫که چی؟ 685 00:38:21,907 --> 00:38:23,246 ‫هر سال برگ درخت‌ها می‌ریزه. 686 00:38:23,470 --> 00:38:24,945 ‫ولی اینجا نمی‌ریزه. 687 00:38:25,184 --> 00:38:27,044 ‫درخت‌های اینجا شرایطشون یکسانه. 688 00:38:28,943 --> 00:38:29,995 ‫آها. 689 00:38:30,246 --> 00:38:31,313 ‫هوم... 690 00:38:31,721 --> 00:38:33,893 ‫یعنی ریختن برگ‌هاشون نشونه‌ی بدیه؟ 691 00:38:34,067 --> 00:38:37,583 ‫وقتی تغییری اینجا رخ می‌ده، ‫معمولا نشونه‌ی بدیه. 692 00:38:39,370 --> 00:38:41,352 ‫ولی اگه تا حالا رخ نداده، 693 00:38:41,377 --> 00:38:42,653 ‫ممکنه نشونه‌ی خوبی هم باشه. 694 00:38:46,804 --> 00:38:49,170 ‫عه. 695 00:38:50,747 --> 00:38:51,622 ‫داره می‌رسه. 696 00:38:53,006 --> 00:38:55,004 ‫رسید. خیلی‌خب. 697 00:38:59,321 --> 00:39:00,351 ‫خیلی‌خب. 698 00:39:01,305 --> 00:39:02,845 ‫حالا باید جناغ سینه‌اش رو برداریم. 699 00:39:02,870 --> 00:39:03,885 ‫باشه. 700 00:39:05,651 --> 00:39:06,753 ‫چی شد؟ 701 00:39:21,115 --> 00:39:22,903 ‫خیلی‌خب. با شماره‌ی سه برداریم. 702 00:39:22,928 --> 00:39:23,950 ‫باشه. 703 00:39:24,694 --> 00:39:25,931 ‫محکم نگهش دار، خب؟ 704 00:39:25,956 --> 00:39:29,543 ‫یک، دو، سه. 705 00:39:36,910 --> 00:39:38,040 ‫یعنی که چی؟ 706 00:39:39,116 --> 00:39:40,436 ‫چی شده؟ مشکل چیه؟ 707 00:39:41,257 --> 00:39:42,319 ‫این که انسانه. 708 00:39:43,521 --> 00:39:45,143 ‫یعنی زمانی انسان بوده. 709 00:39:45,163 --> 00:39:47,423 ‫آناتومی بدنش دقیقا عین انسانه. 710 00:39:48,087 --> 00:39:51,023 ‫ریه داره، قلب داره، کبد داره. 711 00:39:51,023 --> 00:39:53,413 ‫ولی چروکیده‌ان. 712 00:39:54,370 --> 00:39:55,433 ‫خشک شدن. 713 00:39:55,433 --> 00:39:57,720 ‫شبیه اندام‌های انسانیه ‫که توی موزه‌ها نشون می‌دن. 714 00:39:57,745 --> 00:39:59,123 ‫عه، عه. ببین، آروم باش. 715 00:39:59,123 --> 00:40:01,103 ‫سعی کن... برام توضیح بدی. 716 00:40:01,103 --> 00:40:02,933 ‫فرضمون این بود توی خونش باشه دیگه؟ 717 00:40:02,958 --> 00:40:04,373 ‫«خون من و تو دیگه یکی شده». 718 00:40:04,373 --> 00:40:05,903 ‫همین رو بهش گفتی دیگه؟ 719 00:40:05,933 --> 00:40:07,073 ‫آره. گفتم. 720 00:40:07,073 --> 00:40:08,888 ‫شاید خونشون با خون بدن ما فرق داره. 721 00:40:08,913 --> 00:40:10,973 ‫- راست می‌گه. ‫- این فقط استخوان خشک داره. 722 00:40:10,973 --> 00:40:13,337 ‫هیچ مایع و لنفی توی بدنش نداره. 723 00:40:13,362 --> 00:40:15,456 ‫- اصلا... هیچی نداره. ‫- اشکالی نداره. 724 00:40:15,481 --> 00:40:16,773 ‫نه، خیلی هم داره! 725 00:40:16,793 --> 00:40:18,303 ‫ناسلامتی فرصتمون همین بود. 726 00:40:18,467 --> 00:40:21,407 ‫نمی‌شه که این همه مصیبت ‫بیهوده باشه، خب؟ 727 00:40:21,674 --> 00:40:25,276 ‫باید بشه چیزی توش پیدا کرد. 728 00:40:25,301 --> 00:40:27,384 ‫شک ندارم می‌شه پیدا کرد. 729 00:40:27,409 --> 00:40:28,473 ‫شک ندارم می‌شه پیدا کرد. 730 00:40:28,930 --> 00:40:31,006 ‫شک ندارم می‌شه پیدا کرد. 731 00:40:31,031 --> 00:40:33,197 ‫شک ندارم می‌شه پیدا کرد. 732 00:40:33,222 --> 00:40:35,183 ‫- زود باش، زود باش. ‫- مواظب باشی‌ها. 733 00:40:35,183 --> 00:40:36,450 ‫ای کثافت! 734 00:40:36,450 --> 00:40:40,600 ‫کثافت حروم‌زاده! 735 00:40:40,625 --> 00:40:42,653 ‫- بسه. ‫- کثافت! کثافت عوضی! 736 00:40:42,678 --> 00:40:45,490 ‫- کثافت‌های حیوان‌صفت! ‫- بسه دیگه، بسه! بسه! 737 00:40:45,515 --> 00:40:47,172 ‫عه، عه! کریستی، بس کن! 738 00:40:48,563 --> 00:40:50,085 ‫این چیه؟ چی ازش اومد؟ 739 00:40:55,229 --> 00:40:56,727 ‫کیسه صفراش همینه. 740 00:40:57,793 --> 00:40:59,153 ‫این هم... 741 00:40:59,594 --> 00:41:00,789 ‫زردآب بدنشه. 742 00:41:01,269 --> 00:41:04,873 ‫زردآب داره؟ خوبه دیگه. ‫حداقل فهمیدیم مایع داره. 743 00:41:05,203 --> 00:41:07,110 ‫شاید به کارمون بیاد، مگه نه؟ 744 00:41:08,069 --> 00:41:09,494 ‫آره، شاید به کارمون بیاد. 745 00:41:10,085 --> 00:41:12,534 ‫شاید چیه؟ شک نکن به کارمون میاد. 746 00:41:14,988 --> 00:41:16,213 ‫زردآبش به کارمون میاد. 747 00:41:16,213 --> 00:41:18,328 ‫زردآبش خیلی هم... ‫می‌شه قطره‌چکان بیاری، 748 00:41:18,353 --> 00:41:19,843 ‫- آره. ‫- که بتونیم زردآب بدنش رو... 749 00:41:19,868 --> 00:41:22,326 ‫...توش جمع کنیم؟ ببین، کارت عالی بود. 750 00:41:22,525 --> 00:41:23,704 ‫کارت حرف نداشت. 751 00:41:25,835 --> 00:41:27,314 ‫یعنی چی که کشتش؟ 752 00:41:27,877 --> 00:41:30,753 ‫دارم می‌گم رفت بیرون و کاری کرد، 753 00:41:30,778 --> 00:41:32,523 ‫بعدش اون هیولا جیغ کشید. 754 00:41:35,428 --> 00:41:37,417 ‫امروز صبح که اومدیم بیرون، دیدیم مرده. 755 00:41:39,798 --> 00:41:41,008 ‫وای خدا. 756 00:41:41,320 --> 00:41:42,733 ‫ولی به کسی نگی‌ها. 757 00:41:42,758 --> 00:41:43,903 ‫حتی به مامان و بابات. 758 00:41:44,356 --> 00:41:45,410 ‫چرا؟ 759 00:41:45,643 --> 00:41:48,013 ‫نمی‌دونم. بوید گفته بود ‫فعلا نباید کسی بفهمه. 760 00:41:48,013 --> 00:41:50,358 ‫من هم نمی‌خوام ازم عصبانی بشه. ‫تو رو خدا... 761 00:41:50,383 --> 00:41:53,292 ‫باشه، باشه، باشه. ‫به کسی نمی‌گم. قول می‌دم. 762 00:41:54,782 --> 00:41:56,790 ‫ببین، واقعا نشونه‌ی خوبیه. 763 00:41:57,202 --> 00:41:58,703 ‫یعنی می‌شه بهشون آسیب زد دیگه؟ 764 00:41:58,703 --> 00:42:00,046 ‫یا حتی بشه کشتشون. 765 00:42:01,464 --> 00:42:03,284 ‫این‌جوری امنیت همگی بیشتر تأمین می‌شه. 766 00:42:03,740 --> 00:42:04,825 ‫موافقم. 767 00:42:05,859 --> 00:42:07,071 ‫پس چرا ناراحتی؟ 768 00:42:10,393 --> 00:42:11,849 ‫یادته گفتم چه خوابی دیده بودم؟ 769 00:42:13,349 --> 00:42:14,412 ‫خوابم توی اتوبوس رو می‌گم. 770 00:42:15,015 --> 00:42:16,100 ‫یادمه. 771 00:42:16,682 --> 00:42:19,513 ‫مدام با خودم دارم می‌گم... 772 00:42:19,513 --> 00:42:21,703 ‫نکنه باید چیزی رو به خاطر بیارم. 773 00:42:21,703 --> 00:42:22,915 ‫مثلا... 774 00:42:27,617 --> 00:42:30,438 ‫وقتی امروز صبح اون هیولا رو دیدم ‫که توی گل افتاده بود، 775 00:42:31,165 --> 00:42:32,828 ‫حس کردم انگار... 776 00:42:33,722 --> 00:42:35,273 ‫درست جلوی چشمم بود. 777 00:42:35,273 --> 00:42:36,375 ‫آخه... 778 00:42:37,095 --> 00:42:39,103 ‫انگار قبل اینکه سر برگردونم، غیبش می‌زد. 779 00:42:39,113 --> 00:42:40,320 ‫من هم دیگه... 780 00:42:40,345 --> 00:42:44,026 ‫نمی‌دونم چیزی که قراره ‫به خاطر بیارم واقعیه، 781 00:42:44,884 --> 00:42:47,307 ‫یا ذهنم انقدر بهم ریخته‌است که... 782 00:42:47,332 --> 00:42:48,576 ‫نه، نگو. 783 00:42:50,541 --> 00:42:52,197 ‫کل این ماجرا مسخره‌است. 784 00:42:53,718 --> 00:42:54,808 ‫درک می‌کنم. 785 00:42:56,873 --> 00:42:59,464 ‫این شهر کلا جوریه که... 786 00:43:00,853 --> 00:43:02,593 ‫وقتی با آدم خودش فکر می‌کنه: 787 00:43:03,277 --> 00:43:05,262 ‫«راستش فکر نکنم امروز دیگه خل بشم.» 788 00:43:06,179 --> 00:43:07,903 ‫بعد این شهر اتفاق جدیدی رقم می‌زنه و می‌گه: 789 00:43:07,903 --> 00:43:09,810 ‫«عه؟ تازه کجاش رو دیدی؟» 790 00:43:11,848 --> 00:43:13,037 ‫همگی این دوران رو داشتیم. 791 00:43:14,171 --> 00:43:15,389 ‫انگار خوب باهاش کنار اومدی. 792 00:43:16,732 --> 00:43:17,845 ‫جدا؟ 793 00:43:19,253 --> 00:43:21,415 ‫پس لابد تو خیلی وضعت خرابه. 794 00:43:24,292 --> 00:43:25,944 ‫البته وقتی تحت فشار این شهرم، 795 00:43:26,995 --> 00:43:28,792 ‫ترفندی بلدم تا خودم رو آروم کنم. 796 00:43:28,817 --> 00:43:30,139 ‫چه ترفندی؟ 797 00:43:33,058 --> 00:43:34,651 ‫وان حمام رو پر آب می‌کنم، 798 00:43:35,213 --> 00:43:36,863 ‫به قدری می‌رم داخلش... 799 00:43:36,863 --> 00:43:38,965 ‫که سطح آب به کنار گوشم برسه. 800 00:43:40,177 --> 00:43:41,659 ‫بعد صدایی که می‌شنوم... 801 00:43:42,405 --> 00:43:43,841 ‫انگار صداییه که کنار اقیانوس میاد. 802 00:43:45,243 --> 00:43:47,458 ‫کمی توی همون حالت می‌شینم و نفس می‌کشم. 803 00:43:49,337 --> 00:43:50,537 ‫آرامش‌بخشه. 804 00:43:51,432 --> 00:43:52,843 ‫من اهل وان حمام نیستم. 805 00:43:52,868 --> 00:43:55,180 ‫خب، پس دیگه کمکی از دست من بر نمیاد. 806 00:44:01,664 --> 00:44:02,864 ‫سلام. 807 00:44:02,889 --> 00:44:03,931 ‫سلام. 808 00:44:05,540 --> 00:44:08,570 ‫تازه داشتم با ناراحتی نبودنت کنار می‌اومدم. 809 00:44:15,235 --> 00:44:16,291 ‫حالت خوبه؟ 810 00:44:18,108 --> 00:44:19,185 ‫آره. 811 00:44:24,106 --> 00:44:25,320 ‫خودت خوبی؟ 812 00:44:28,608 --> 00:44:31,629 ‫آره. خوبم. 813 00:44:34,028 --> 00:44:35,878 ‫باید مسئله‌ای رو بهت بگم. 814 00:44:50,585 --> 00:44:51,801 ‫روز مهمی بود. 815 00:44:53,132 --> 00:44:55,516 ‫آره، واقعا بود. 816 00:44:57,198 --> 00:44:58,953 ‫به نظرت تزریق این مایع... 817 00:44:58,953 --> 00:44:59,975 ‫باعث می‌شه که بمیرن؟ 818 00:45:01,810 --> 00:45:03,733 ‫دروغ نگم خودم هم نمی‌دونم. 819 00:45:04,448 --> 00:45:06,326 ‫ولی بهترین فرصتیه که گیرمون اومده. 820 00:45:07,952 --> 00:45:09,642 ‫اصلا چطوری می‌خوای امتحانش کنی؟ 821 00:45:12,803 --> 00:45:14,341 ‫گوش کن چی می‌گم. 822 00:45:14,837 --> 00:45:16,981 ‫بیا فعلا این مشکل رو به فردا موکول کنیم. 823 00:45:20,163 --> 00:45:21,467 ‫دیگه باید برم خونه. 824 00:45:21,492 --> 00:45:25,516 ‫عه، به کریستی بگو که... ‫خودت می‌دونی دیگه. 825 00:45:25,862 --> 00:45:27,437 ‫باشه، ردیفه. 826 00:45:30,045 --> 00:45:31,167 ‫راستی کنی. 827 00:45:32,835 --> 00:45:35,841 ‫می‌گم، اگه خواستی نشانت رو پس بدم... 828 00:45:39,733 --> 00:45:40,822 ‫بعدا می‌بینمت. 829 00:45:43,492 --> 00:45:44,558 ‫باشه. 830 00:45:46,000 --> 00:46:03,000 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و Timelordsubs@ 831 00:46:05,078 --> 00:46:06,280 ‫نتیجه چی شد؟ 832 00:46:09,154 --> 00:46:10,445 ‫خودم هم هنوز نمی‌دونم. 833 00:46:13,292 --> 00:46:14,976 ‫گمونم باید صبر کنیم تا نتیجه رو ببینیم. 834 00:46:16,949 --> 00:46:18,441 ‫حالت چطوره؟ 835 00:46:20,235 --> 00:46:21,808 ‫خواب بدی دیدم. 836 00:46:21,989 --> 00:46:23,065 ‫ای وای. 837 00:46:24,800 --> 00:46:25,978 ‫خواب چی دیدی؟ 838 00:46:28,162 --> 00:46:32,653 ‫اون جانوری که توی زیرزمین بود، ‫زنده شد و... 839 00:46:34,519 --> 00:46:37,453 ‫فکر کنم جعبه موسیقی‌ای هم دیدم. 840 00:46:40,083 --> 00:46:42,303 ‫رفیقت بوید داره کابوس‌هاش رو ‫به من هم سرایت می‌ده. 841 00:46:43,321 --> 00:46:45,033 ‫پس یادم باشه گوشش رو بپیچونم. 842 00:46:51,721 --> 00:46:53,244 ‫ولی حالم خیلی زود خوب می‌شه. 843 00:46:56,215 --> 00:46:57,468 ‫اصلا نگران من نباش. 844 00:47:00,000 --> 00:47:10,000 ‫«زن، زندگی، آزادی» ‫«توماج صالحی همچنان در بند است»