1 00:00:00,492 --> 00:00:02,650 این یک غافل گیری فوق العاده است 2 00:00:02,652 --> 00:00:04,570 من وارد دره مرگ میشدم 3 00:00:04,572 --> 00:00:06,770 اگه فکر میکردم شانسی برای به دست آوردن قلب شما دارم 4 00:00:06,772 --> 00:00:08,811 من فقط میگم من با جان بلاسیس ازدواج نمیکنم 5 00:00:08,813 --> 00:00:11,173 چطور جرئت میکنی از من نافرمانی کنی؟ 6 00:00:11,211 --> 00:00:12,731 این لطف چیه؟ 7 00:00:12,733 --> 00:00:14,412 دفعه بعد که به عمارت روستاییشون رفتن 8 00:00:14,413 --> 00:00:16,611 _میخوام توهم با اونا بری _چی، برم به گلنویل؟ 9 00:00:16,612 --> 00:00:18,492 اون یه چیزی درباره پوپ میدونه که نمیگه 10 00:00:18,492 --> 00:00:22,091 اون فکر نمیکرد و از دهنش دررفت 11 00:00:22,091 --> 00:00:24,591 و گفت آقای پوپ یه غریبه نیست 12 00:00:25,452 --> 00:00:27,652 _من نمیدونم چی بهش بگم _همه چیزو بهش بگو 13 00:00:27,652 --> 00:00:30,931 تا وقتی که اطلاعات برسه، انعامم میرسه 14 00:00:30,931 --> 00:00:32,451 نامه‌هایی رو که اون نگه داشته بگرد 15 00:00:32,453 --> 00:00:34,491 دنبال هر اشاره‌ای به اسم چارلز یا پوپ‌ بگرد 16 00:00:34,493 --> 00:00:36,491 مهم نیست چقدر قدیمی هرچی قدیمی‌تر، بهتر 17 00:00:36,493 --> 00:00:39,692 راز در گذشته زندگی همه اونا نهفته است 18 00:00:39,692 --> 00:00:40,732 میدونم 19 00:01:10,730 --> 00:01:15,730 ترجمه و زیرنویس: BlairWitch 20 00:01:15,730 --> 00:01:20,730 Blairwitch57@yahoo.com 21 00:02:40,812 --> 00:02:46,146 _تو منچستر چیکار داری ؟ _میخوام چند نفرو ببینم 22 00:02:46,451 --> 00:02:48,450 چند تا ایده دارم که میخوام بررسیشون‌ کنم 23 00:02:48,451 --> 00:02:51,786 _قبل از اینکه درموردشون حرف بزنم _حتی با ما؟ 24 00:02:52,652 --> 00:02:56,890 _کارت چی میشه؟ _اوه، فقط چندروز میمونم 25 00:02:56,891 --> 00:03:00,391 آه، تورتن اینجایی! پیداش کردی؟ 26 00:03:00,611 --> 00:03:04,490 ما....ما به نظر دیگه چیزی بیشتر از اون سال در سرداب نداریم، قربان 27 00:03:04,491 --> 00:03:07,412 من صبح یک یادداشت میفرستم 28 00:03:07,413 --> 00:03:08,693 پس... 29 00:03:08,731 --> 00:03:10,330 یه چیزی برای من داری؟ 30 00:03:10,331 --> 00:03:12,610 شب خوش، قربان میتونم یک نوشیدنی به شما تعارف کنم؟ 31 00:03:12,611 --> 00:03:13,853 بله، برندی 32 00:03:16,731 --> 00:03:19,853 _خوب؟ _من یه چیزی پیدا کردم 33 00:03:19,891 --> 00:03:22,890 یک نامه درباره یه بچه به اسم چارلز 34 00:03:22,891 --> 00:03:25,372 نوشته "اون در مطالعات انجیل بسیار خوب عمل میکنه 35 00:03:25,372 --> 00:03:29,039 که آقای ترنچارد از شنیدن اون بسیار خرسند خواهند بود." 36 00:03:29,771 --> 00:03:31,331 مطالعات انجیل؟ 37 00:03:31,372 --> 00:03:34,731 _نامه کی نوشته شده؟ _بیست سال پیش 38 00:03:34,771 --> 00:03:37,852 قیمش امیدواره اون مناسب شغل در کلیسا باشه 39 00:03:37,853 --> 00:03:39,890 این نامه خطاب به ترنچارد نوشته شده؟ 40 00:03:39,891 --> 00:03:42,290 و جناب کشیش بنجامین پوپ اون رو امضا کرده 41 00:03:42,292 --> 00:03:46,012 اما....اما اون پسر فرزند اون نیست 42 00:03:46,051 --> 00:03:48,010 و چی باعث میشه تو این حرف‌رو بزنی؟ 43 00:03:48,012 --> 00:03:50,972 چون اون همون‌طوری نوشته که یک کارمند فرم گزارش‌رو پر میکنه 44 00:03:50,973 --> 00:03:52,852 من فکر میکردم پوپ تازه موقعی 45 00:03:52,853 --> 00:03:56,290 که در لندن بوده و کارشو شروع کرده به چشم ترنچارد اومده 46 00:03:56,292 --> 00:04:00,812 حالا تو میگی ترنچارد از وقتی بچه بوده بهش علاقه و توجه نشون میداده؟ 47 00:04:00,812 --> 00:04:04,372 این چیزی بیشتر از یه قرار کاریه؟ 48 00:04:04,413 --> 00:04:07,163 به نظر موضوع همینه، قربان 49 00:04:07,292 --> 00:04:09,292 درسته، خب، بذار ببینم 50 00:04:10,891 --> 00:04:15,641 نامه‌رو بذار روی میز و منم پولو میذارم 51 00:04:20,853 --> 00:04:22,937 خیلی ممنونم، قربان 52 00:04:29,292 --> 00:04:31,209 صفحه بعدی کجاست؟ 53 00:04:32,012 --> 00:04:34,331 _صفحه بعدی، قربان؟ _برای من باهوش بازی درنیار! 54 00:04:34,332 --> 00:04:35,572 صفحه اول 55 00:04:35,572 --> 00:04:37,130 صفحه‌ای که آدرس فرستنده روشه 56 00:04:37,132 --> 00:04:39,331 جناب کشیش بنجامین پوپ کجا زندگی میکنه 57 00:04:39,332 --> 00:04:40,853 اوه، اون صفحه 58 00:04:40,893 --> 00:04:43,691 میترسم که برای اون صفحه بیست پوند دیگه باید بدید 59 00:04:43,692 --> 00:04:44,973 چی؟؟؟!! 60 00:04:48,812 --> 00:04:51,930 _اگه ممکن صداتونو پایین نگه دارید! _کلاهبردار! 61 00:04:51,932 --> 00:04:53,132 نه، قربان 62 00:04:54,413 --> 00:04:57,851 من یه مرد فقیر‌ و بیچاره‌ام که باید از هر فرصتی که به دستم ‌بیاد بهترین استفاده‌رو بکنم 63 00:04:57,853 --> 00:05:02,091 _پس، پیشنهاد منو میپذیرید؟ _اوه، پیشنهادت بره به جهنم! 64 00:05:02,093 --> 00:05:04,651 پس اگه منو ببخشید، من یه سری کارهایی دارم که باید بهشون برسم 65 00:05:04,653 --> 00:05:05,987 شب خوش، آقا 66 00:05:08,291 --> 00:05:10,012 صبرکن! 67 00:05:15,291 --> 00:05:18,052 _اوه! _چی شده؟ 68 00:05:18,093 --> 00:05:21,370 اونا خبر نامزدی آقای بلاسیس‌رو اعلام کردن 69 00:05:21,372 --> 00:05:25,572 _چی؟ _نامزدی با لیدی ماریا گری، اونو میدونستیم 70 00:05:31,853 --> 00:05:34,372 از الیور خبری شده؟ 71 00:05:34,413 --> 00:05:36,810 اون از دربی تلگرام فرستاد 72 00:05:36,812 --> 00:05:39,211 پس فقط بخش آخر سفرش‌رودر پیش داره 73 00:05:39,213 --> 00:05:44,213 سفراینقدر سریع شده که سر آدم گیج میره اون واقعا رفته دنبال چی؟ 74 00:05:45,372 --> 00:05:47,122 چرا باید به من بگه؟ 75 00:06:14,172 --> 00:06:17,290 _متاسفم، آقای پوپ در لندنه _اون گفت کی برمیگرده؟ 76 00:06:17,292 --> 00:06:18,932 نه، قربان 77 00:06:21,853 --> 00:06:24,730 _می بینم که اوضاع خوب پیش میره _بله 78 00:06:24,731 --> 00:06:27,130 تا وقتی که نیازهای ما به پنبه درست بشه 79 00:06:27,132 --> 00:06:29,971 میدونید که اون برنامه‌هایی برای یک تامین کننده ثابت در هند داره؟ 80 00:06:29,973 --> 00:06:31,973 بله ، خودش که اینو به من گفت 81 00:06:38,773 --> 00:06:42,356 اینجا باید مکان خوبی برای کار باشه 82 00:06:46,093 --> 00:06:48,593 مطمئنم همه شما راضی هستید 83 00:06:49,252 --> 00:06:52,891 چرا باید اینو بپرسید، آقا؟ چرا اونا نباید خوشحال باشن؟ 84 00:06:52,893 --> 00:06:55,226 اوه، دلیلی نداره، فقط کنجکاوی 85 00:06:55,812 --> 00:06:58,228 رایلی برگرد سرکارت! 86 00:06:59,932 --> 00:07:04,098 اگه به اندازه کافی دیدید، قربان من امروز خیلی کار دارم 87 00:07:20,731 --> 00:07:22,213 هی، جناب 88 00:07:26,213 --> 00:07:28,463 چرا اونجا اونو پرسیدید؟ 89 00:07:28,893 --> 00:07:31,610 _ما راضی هستیم؟ _ خب هستبم 90 00:07:31,612 --> 00:07:33,490 نخیر، هیچم راضی نیستیم 91 00:07:33,492 --> 00:07:36,290 اومدی اینجا تا برای آقای پوپ دردسر درست کنی؟ 92 00:07:36,292 --> 00:07:39,125 چطور دردسری میتونم درست کنم؟ 93 00:07:40,213 --> 00:07:43,691 ساعت هشت بیا به مهمانخانه سرپادشاه در میدان مارکت 94 00:07:43,692 --> 00:07:45,093 و بفهم 95 00:07:45,132 --> 00:07:48,492 _شما هم اونجایید آقای رایلی؟ _بله 96 00:07:48,533 --> 00:07:51,617 اما من کسی نیستم که باید با اون صحبت کنید 97 00:07:59,252 --> 00:08:01,490 کنتس تمپلمور 98 00:08:01,492 --> 00:08:03,052 چی؟ 99 00:08:03,093 --> 00:08:06,451 خب اونها تازه چای آوردن پس کمی چای میل دارید؟ 100 00:08:06,452 --> 00:08:09,333 چقدر خوب میشد 101 00:08:09,372 --> 00:08:12,956 اگه خیلی سریع بهم‌ بگید این چه معنی میده 102 00:08:13,932 --> 00:08:15,851 "اگر امروز بعد از ظهر ساعت چهار بیایی" 103 00:08:15,853 --> 00:08:18,331 "فکر میکنم ممکن باشد بتوانیم یک سر دیگر به بیشاپزگیت بزنیم" 104 00:08:18,332 --> 00:08:20,290 "کارولین بروکنهارست" 105 00:08:20,292 --> 00:08:23,810 همون‌طور که شما بهتر از من میدونید اون در سواری همراه بسیار خوبیه 106 00:08:23,812 --> 00:08:25,810 شما اون‌رو خیلی خوب بار آوردید 107 00:08:25,812 --> 00:08:28,211 نامه‌رو کجا پیدا کردید، در اتاقش؟ 108 00:08:28,213 --> 00:08:32,451 _شما در بیشاپزگیت به دیدن کی میرید؟ _باید حتما به دیدار شخص بخصوصی بریم؟ 109 00:08:32,452 --> 00:08:33,932 شما بهم بگید 110 00:08:35,852 --> 00:08:37,730 عزیزم، چیزی اذیتت میکنه 111 00:08:37,731 --> 00:08:39,610 امیدوارم بهم بگی بدونم اون چیه 112 00:08:39,611 --> 00:08:40,972 اوه... 113 00:08:41,011 --> 00:08:44,451 من اذیت نمیشم من دلیلی برای جشن گرفتن دارم 114 00:08:44,452 --> 00:08:48,972 شما امروز تایمز یا گزت رو دیدید؟ 115 00:08:49,011 --> 00:08:51,692 ما گزت‌رو نمیگیریم و من تایمز رو نخوندم 116 00:08:51,692 --> 00:08:56,360 ما نامزدی ماریا و جان بلاسیس‌رو اعلام کردیم 117 00:08:56,532 --> 00:08:59,293 _آه _ به من تبریک نمیگید؟ 118 00:09:00,293 --> 00:09:05,932 _البته، تاریخ عروسی تعیین شده؟ _نه اما من از نامزدی‌های طولانی متنفرم 119 00:09:07,692 --> 00:09:09,932 لیدی ماریا گری 120 00:09:14,692 --> 00:09:16,251 ماما 121 00:09:16,293 --> 00:09:19,091 گفتید امروز بعد از ظهر میرید دیدن لیدی استفورد 122 00:09:19,092 --> 00:09:20,411 همونطور که می بینی، نظرم عوض شده 123 00:09:20,412 --> 00:09:25,328 اینطوری میتونستم درباره نامزدی با لیدی بروکنهارست صحبت کنم 124 00:09:30,452 --> 00:09:33,037 _ترشرویی نکن _من ترشرویی نمیکنم! 125 00:09:34,293 --> 00:09:37,710 من ساکتم‌ چون چیزی برای گفتن ندارم 126 00:09:38,011 --> 00:09:41,173 _خانم‌ ترنچارد _خدایا 127 00:09:41,212 --> 00:09:44,250 چه بعد از ظهری داره میشه! 128 00:09:44,251 --> 00:09:47,692 اگه میدونستم مهمان دارید تنها میگذاشتمتون 129 00:09:47,692 --> 00:09:50,851 خوشحالم، میتونم خانم ترنچاردرو معرفی کنم؟ 130 00:09:50,852 --> 00:09:52,411 ایشون لیدی تمپلمور هستن 131 00:09:52,412 --> 00:09:56,211 فکر میکنم چند وقت پیش در شب‌نشینی اینجا همدیگه‌رو دیدیم 132 00:09:56,212 --> 00:09:59,052 این‌‌طوره؟ پس دیدیم 133 00:09:59,092 --> 00:10:02,932 ما داریم نامزدی ماریارو جشن میگیریم 134 00:10:02,972 --> 00:10:05,452 بله. خبرش‌رو در تایمز دیدم 135 00:10:05,491 --> 00:10:08,130 اما الان تنهاتون میگذارم و بگ روز دیگه برمیگردم 136 00:10:08,131 --> 00:10:10,048 نه، نرید ما داریم میریم 137 00:10:11,452 --> 00:10:12,892 ماریا؟ 138 00:10:12,932 --> 00:10:14,812 شما برید، ماما 139 00:10:14,852 --> 00:10:17,490 من دوست دارم از شانس صحبت با لیدی بروکنهارست استفاده کنم 140 00:10:17,491 --> 00:10:22,576 بله، کورین برو، ما بعدا ماریا رو با کالسکه میفرستیم 141 00:10:24,332 --> 00:10:27,572 _ترجیح میدم بمونیم _من موافق نیستم 142 00:10:27,572 --> 00:10:30,411 جنکینز لطفا لیدی تمپلمور رو تا کالسکه‌شون 143 00:10:30,412 --> 00:10:32,293 بدرقه میکنی؟ 144 00:10:32,332 --> 00:10:35,371 لطفا برید، ماما من خیلی دیر نمیکنم 145 00:10:40,812 --> 00:10:41,972 بسیار خب 146 00:10:43,212 --> 00:10:45,412 اما من با مخالفت میرم 147 00:10:51,173 --> 00:10:53,451 نگران نباشید من با اون ازدواج نمیکنم 148 00:10:53,452 --> 00:10:56,610 _اگه این چیزیه که بهش فکر میکنید _اجازه دارم بگم خوشحالم؟ 149 00:10:56,611 --> 00:11:02,196 منم همینطور، اگرچه من از گفتگو با برادرشوهرم و جاریم وحشت دارم 150 00:11:02,212 --> 00:11:04,452 بله، جنکینز، چی شده؟ 151 00:11:05,852 --> 00:11:07,331 کنتس تمپلمور 152 00:11:07,332 --> 00:11:11,572 میگن بیرون در کالسکه‌شون منتظر لیدی ماریا 153 00:11:11,572 --> 00:11:12,650 میمونن، بانوی من 154 00:11:12,652 --> 00:11:17,235 ممنون، جنکینز لیدی ماریا چند لحظه دیگه میره پایین 155 00:11:17,452 --> 00:11:22,370 بهتره بری عزیزم دشمنی با اون فایده‌ای نداره 156 00:11:22,371 --> 00:11:23,490 اگه اونو دیدی 157 00:11:23,491 --> 00:11:26,530 لطفا بهش بگید چیزی‌رو که در روزنامه‌ها میبینه باور نکنه 158 00:11:26,532 --> 00:11:28,532 و ...عشق منو بهش برسونید 159 00:11:41,043 --> 00:11:42,722 شب خوش آقا 160 00:11:51,134 --> 00:11:54,331 _حالتون چطوره؟ من الیور ترنچارد هستم _ویلیام‌ برنت 161 00:11:54,332 --> 00:11:56,014 جیکوب استلی 162 00:12:03,014 --> 00:12:06,597 رابطه شما با پوپ چیه؟ 163 00:12:08,413 --> 00:12:12,133 یکی...یکی از دوستان نزدیک من سرمایه گذاری سنگینی 164 00:12:12,134 --> 00:12:15,133 _در تجارت پوپ کرده؟ _واقعا 165 00:12:15,134 --> 00:12:17,971 چرا اینو میگید، آقا؟ لحن شما منو مضطرب میکنه 166 00:12:17,972 --> 00:12:21,613 خب، گمونم چارلز پوپ به نظر اون خیلی باهوش و صمیمی اومده 167 00:12:21,614 --> 00:12:22,780 برای همه ما اینطور بوده 168 00:12:24,212 --> 00:12:26,732 اون به نظر آدم خوب و خوش مشربی میاد 169 00:12:26,734 --> 00:12:30,613 _حالا نگران شدم _این طبیعیه، بایدم باشید 170 00:12:30,614 --> 00:12:33,292 دوست شما باید در اولین فرصتی که میتونه 171 00:12:33,293 --> 00:12:34,932 پولشو بیرون بکشه 172 00:12:34,932 --> 00:12:38,613 اما اگه اون پولش‌رو به طور کامل خارج کنه، آقای پوپ نابود میشه 173 00:12:38,614 --> 00:12:41,932 شما فکر خواهید کرد که ما افراد پستی هستیم چیزی که من هرکاری برای دوری از اون میکنم 174 00:12:41,932 --> 00:12:45,572 اما اگه...اگه نگران‌ رفاه دوستتون هستید 175 00:12:45,572 --> 00:12:49,413 میدونید که اون کارخانه‌رو از بیوه پیر ساموئل گرتون خریده؟ 176 00:12:49,413 --> 00:12:51,653 خب، الان میدونم 177 00:12:51,692 --> 00:12:56,013 اون زن خیلی خوبه اما خیلی مضطرب و بی‌کسه 178 00:12:56,014 --> 00:12:57,812 منظورم اینه ماها باهاش توافق کرده بودیم 179 00:12:57,812 --> 00:13:01,211 که برای باقی عمرش زندگیشو تامین میکرد 180 00:13:01,212 --> 00:13:05,692 اما پوپ یه شب اومد و اون زنو حسابی ترسوند 181 00:13:05,692 --> 00:13:06,932 چطور؟ 182 00:13:06,972 --> 00:13:10,253 بهش درباره خسارت وحشتناکی گفت که فقط خودش میتونست نجاتش بده 183 00:13:10,254 --> 00:13:12,773 تا اون زن قبول کرد و قرار‌شو با ما بهم زد 184 00:13:12,774 --> 00:13:14,614 و کارخونه‌رو به اون فروخت 185 00:13:14,653 --> 00:13:17,172 تمام مدتم اون پیرزن بیچاره‌رو تهدید میکرد 186 00:13:17,173 --> 00:13:18,734 آه، متوجه‌ام 187 00:13:20,134 --> 00:13:21,932 و بیشترم هست 188 00:13:21,972 --> 00:13:24,971 اون موقع واردات پنبه به افراد گمرک کلک میزنه 189 00:13:24,972 --> 00:13:28,812 وقتی بارکشتی میشه ارزشش کم ثبت میشه و وقتی اینجا 190 00:13:28,812 --> 00:13:31,091 خالی میشه، اون از زیرپرداخت نصف مالیات درمیره 191 00:13:31,092 --> 00:13:33,893 من اونو جز نزدیک‌ترین دوستام میدونستم 192 00:13:33,894 --> 00:13:35,572 اما اون قابل اعتماد نیست 193 00:13:35,572 --> 00:13:40,240 به دوستتون بگید تا وقتی که میتونه پولشو بکشه بیرون 194 00:13:40,653 --> 00:13:44,893 _رابطه تو با این چیزا چیه؟ _ قراربود اگه آقای برنت و 195 00:13:44,894 --> 00:13:48,052 آقای استلی مالک اونجا شدن من مدیر بشم 196 00:13:48,052 --> 00:13:52,052 پوپ اینو میدونست اما منو استخدام کرد تا پای دستگاه بافندگی وایستم 197 00:13:52,052 --> 00:13:55,331 _چرا اون کارو قبول کردی؟ _چون من باید شکم یه زن و چهار تا بچه‌رو سیر کنم 198 00:13:55,332 --> 00:13:58,292 البته اون خیلی مواظب بود که به بقیه بگه 199 00:13:58,293 --> 00:14:01,893 میخواست اثر ضربه اینکه کارمو از دست دادم کم کنه 200 00:14:01,894 --> 00:14:03,572 فکر میکنید انگیزه‌اش این نبوده؟ 201 00:14:03,572 --> 00:14:07,572 متاسفم اینو میگم اما درمورد پوپ مهربونیش همه‌اش فقط در ظاهره 202 00:14:07,572 --> 00:14:12,322 اون برای تحقیر من بود و من راهی به جز قبولش نداشتم 203 00:14:12,332 --> 00:14:14,533 چقدر از اینارو حاضرید بنویسید؟ 204 00:14:14,533 --> 00:14:16,283 ما شهادت نمیدیم 205 00:14:17,332 --> 00:14:19,133 من به خاطر هیچ‌مردی جلوی قانون وای نمیستم 206 00:14:19,134 --> 00:14:21,052 فهمیدم. من فقط میخوام دوستمو راضی کنم 207 00:14:21,052 --> 00:14:22,970 کار به دادگاه نمیکشه 208 00:14:23,452 --> 00:14:26,013 خب، پس ما در اون مورد میتونیم کمک کنیم 209 00:14:26,014 --> 00:14:27,653 صبح نامه‌ها به دستتون میرسن 210 00:14:27,653 --> 00:14:32,613 قانع کردن دوستم خیلی سخته. همونطور که گفتید پوپ خیلی جذابه 211 00:14:32,614 --> 00:14:34,854 به نظر مردم دوستش دارن 212 00:14:34,894 --> 00:14:38,394 _اونا تا وقتی بشناسنش دوستش دارن _هممم 213 00:14:48,134 --> 00:14:53,293 _قهوه بیشتری میخواهید، مادام؟ _برای من نه، شاید برای خانم الیور 214 00:14:57,052 --> 00:14:58,812 صبح بخیر مادر 215 00:15:01,092 --> 00:15:03,259 موهات خیلی خوب به نظر میاد 216 00:15:04,332 --> 00:15:06,013 تورتن رفته برات قهوه بیاره 217 00:15:06,014 --> 00:15:08,097 یکم تخم‌مرغ نمیخواهی؟ 218 00:15:10,774 --> 00:15:13,052 فکر نکنم 219 00:15:16,293 --> 00:15:18,710 به نظر حواس‌پرت میایی، عزیزم 220 00:15:19,932 --> 00:15:23,432 _همین الان برای شما رسید، مادام _ممنون 221 00:15:30,173 --> 00:15:32,673 شمارو با نامه‌تون تنها میذارم 222 00:15:32,774 --> 00:15:35,773 _اما تو هیچی نخوردی _گرسنه نیستم 223 00:15:35,774 --> 00:15:37,613 امیدوارم از نهارت لذت ببری 224 00:15:37,614 --> 00:15:40,572 گفتی میری دیدن... کی؟ 225 00:15:43,812 --> 00:15:47,897 از الیس میخواهی که بیاد پیش من به اتاق نشیمن ؟ 226 00:15:50,812 --> 00:15:55,133 من یک نامه از جین کرافت، ندیمه دوشیزه سوفیا دریافت کردم 227 00:15:55,134 --> 00:15:57,373 به نظر میرسه شما با اون در تماس بودید 228 00:15:57,374 --> 00:15:58,734 بله، مادام 229 00:15:58,774 --> 00:16:03,107 _چرا درباره آقای پوپ براش نوشتید؟ _من نوشتم؟ 230 00:16:04,092 --> 00:16:08,533 "دوشیزه الیس به مردی به اسم چارلز پوپ اشاره کرده که من‌رو نگران میکنه 231 00:16:08,533 --> 00:16:11,211 من یکشنبه بعدی در لندن خواهم بود و مایلم درباره آن با شما بحث کنم" 232 00:16:11,212 --> 00:16:13,812 "اما میلی به بیشتر نوشتن درباره آن ندارم" 233 00:16:13,812 --> 00:16:18,052 ممکنه بهش گفته باشم ارباب به اون علاقه‌مند شده، همه‌اش همینه 234 00:16:18,052 --> 00:16:19,812 حالا که اینجایی‌‌‌... 235 00:16:19,812 --> 00:16:23,893 چرا برای پیدا کردن بادبزنی که اصلا گم‌ نشده بود به خانه بروکنهارست رفتی؟ 236 00:16:23,894 --> 00:16:26,811 ماجرا کاملا اون طوری نبود، مادام 237 00:16:27,052 --> 00:16:28,773 شما از موهای کنتس تعریف کردید 238 00:16:28,774 --> 00:16:30,211 برای همین من به دیدن ندیمه‌اش رفتم 239 00:16:30,212 --> 00:16:33,572 یادم نمیاد چیزی درباره موهای کنتس بروکنهارست گفته باشم 240 00:16:33,572 --> 00:16:36,812 گفتید مادام و من میخواستم شمارو خوشحال کنم 241 00:16:36,812 --> 00:16:38,092 و بادبزن؟ 242 00:16:38,134 --> 00:16:39,732 خب، اون از گیجی خودم بود 243 00:16:39,734 --> 00:16:43,172 نمیتونستم پیداش کنم برای همین فکر کردم شما اونجا جاش گذاشتید 244 00:16:43,173 --> 00:16:45,932 _چرا از من نپرسیدی؟ _نمیخواستم مزاحم شما بشم 245 00:16:45,932 --> 00:16:49,091 و میدونستم که در هر حال برای پرس و جو بابت مو میرم اونجا 246 00:16:49,092 --> 00:16:51,509 بادبزن آخرش کجا بود؟ 247 00:16:52,774 --> 00:16:54,932 من اونو در کشوی اشتباهی گذاشته بودم 248 00:16:54,932 --> 00:16:56,773 تا اون موقع که شما برگشتید خانه من اونقدر خسته بودم 249 00:16:56,774 --> 00:16:59,024 که درست فکر نمیکردم 250 00:16:59,052 --> 00:17:03,386 متاسفم که وقتی ما رفته بودیم بیرون تو مجبور بودی تا اون موقع بیدار بمونی 251 00:17:03,614 --> 00:17:06,574 بسیار خب، ولی در آینده 252 00:17:06,614 --> 00:17:09,948 قبل از اینکه درمورد این خانواده چیزی بنویسی، یکم فکر کن 253 00:17:12,972 --> 00:17:17,557 پس قرار فروشی که پوپ بهم زده با این دو مرد بوده؟ 254 00:17:18,012 --> 00:17:20,531 اونا کارخانه‌ای رو که اون خرید میخواستن؟ 255 00:17:20,532 --> 00:17:21,853 طبق حرف اونا 256 00:17:21,854 --> 00:17:24,731 اون بیوه بیچاره‌رو ترسونده تا بکشوندش پای معامله 257 00:17:24,732 --> 00:17:27,232 اون به ماموران گمرک کلک میزنه 258 00:17:28,012 --> 00:17:30,346 میدونم این برای شما سخته 259 00:17:31,972 --> 00:17:33,640 من میرم دیدن اون 260 00:17:34,653 --> 00:17:35,814 لطفا برید 261 00:17:35,854 --> 00:17:39,104 اما یادتون باشه ما الان از اون چی میدونیم 262 00:17:39,452 --> 00:17:41,119 من میرم و اونو میبینم 263 00:17:42,294 --> 00:17:45,172 این جین کرافت اونیه که قبلا براش نامه مینوشتی؟ 264 00:17:45,173 --> 00:17:48,172 الانم براش مینویسم اون ندیمه دوشیزه سوفیا بود 265 00:17:48,173 --> 00:17:50,133 اما دوست داره اخبار مارو بشنوه 266 00:17:50,134 --> 00:17:52,573 وقتی خانم جوان زنده بود اونا خیلی بهم نزدیک بودن 267 00:17:52,574 --> 00:17:54,251 چرا به آقای پوپ اشاره کردی؟ 268 00:17:54,252 --> 00:17:57,893 من فقط گفتم آقای ترنچارد یه سوگلی جدید داره 269 00:17:57,894 --> 00:18:01,978 بعدش جین به خانم نامه داد و حالا من باید سرزنش بشم 270 00:18:02,173 --> 00:18:04,771 _فکر کنم باید به آقای بلاسیس بگیم؟ _چرا؟ 271 00:18:04,772 --> 00:18:07,011 اگه به آقای پوپ مربوط باشه 272 00:18:07,012 --> 00:18:10,180 شما درست میگید، اما نه عجله‌ای نیست 273 00:18:11,134 --> 00:18:14,011 من از هچارد چند تا کتاب باید تحویل بگیرم، بعدش میرم 274 00:18:14,012 --> 00:18:16,211 _نه، من میرم _نه، من میرم 275 00:18:16,212 --> 00:18:18,653 من کسی هستم که باید بهش بگم خانم چی گفته 276 00:18:18,653 --> 00:18:20,292 چون اون اینو به من گفت 277 00:18:20,294 --> 00:18:23,211 و تویی که انعامو نگه میداری 278 00:18:24,732 --> 00:18:28,373 _این جین کرافت کی به اینجا میرسه؟ _فردا 279 00:18:28,374 --> 00:18:30,932 وقتی رسید سرشو با گپ زدن گرم کن 280 00:18:30,932 --> 00:18:32,333 وسایلشو بگرد 281 00:18:32,334 --> 00:18:34,531 ببین اون از پوپ چی میدونه 282 00:18:34,532 --> 00:18:36,532 اوه 283 00:18:46,894 --> 00:18:49,692 _پس اسامی‌رو میشناسی، نه؟ _بله 284 00:18:49,692 --> 00:18:52,133 الیور چطور به این مردا برخورده؟ تو میدونی؟ 285 00:18:52,134 --> 00:18:53,614 فکر میکنم 286 00:18:53,653 --> 00:18:56,211 سرکارگر من در کارخانه درباره یه بازدید کننده مرموز بهم نامه داده 287 00:18:56,212 --> 00:19:00,771 اون بعدا در حال صحبت با یک بافنده به اسم جوزف رایلی دیده شده 288 00:19:00,772 --> 00:19:03,653 خب، من تصور میکنم پشت این اتهامات هیچ حقیقتی نباشه 289 00:19:03,653 --> 00:19:05,613 گزارش میکنم‌که نامه‌ها دروغ هستن 290 00:19:05,614 --> 00:19:09,698 _به الیور میگم همه‌اش دروغه _اون کارو نکنید 291 00:19:10,334 --> 00:19:12,573 این کاملا اونطوری که به نظر میرسه نیست 292 00:19:12,574 --> 00:19:15,692 اما ما باید به خارج کردن پول شما از تجارت فکر کنیم 293 00:19:15,692 --> 00:19:18,292 چی؟ من پولمو بیرون نمیکشم 294 00:19:18,294 --> 00:19:20,172 به من بگو این اتهامات دروغن بگو پسر یه احمقه 295 00:19:20,173 --> 00:19:22,053 با اجازه شما من اینو چند مرحله‌ای انجام میومو 296 00:19:22,054 --> 00:19:24,292 به خاطر مزاحتمی که برای شما ایجاد کردم ده درصد اضافه میکنم 297 00:19:24,294 --> 00:19:27,451 _من از مزاحمتی خبر ندارم _در هر حال... 298 00:19:27,452 --> 00:19:32,952 من میتونم ببینم که این درست نیست که شما یک سرمایه‌گذار باقی بمونید 299 00:19:35,452 --> 00:19:38,333 به نظر در نامه‌های الیور حقیقتی هست 300 00:19:38,334 --> 00:19:40,012 چی؟ 301 00:19:40,054 --> 00:19:43,413 _به گمانم _اما اون هیچ‌کار اشتباهی نمیکنه 302 00:19:43,413 --> 00:19:45,692 تجارت میدان جنگه عزیزم 303 00:19:45,692 --> 00:19:49,613 بیشتر مردان موفق یکی دو تا کار کردن که ازش پشیمون باشن 304 00:19:49,614 --> 00:19:52,198 پس، تو فکر میکنی که اون مقصره؟ 305 00:19:53,452 --> 00:19:56,287 کاش اون حس میکرد میتونه تکذیبش کنه 306 00:19:57,653 --> 00:20:00,488 _تو چیکار میکنی؟ _مطمئن نیستم 307 00:20:01,492 --> 00:20:04,373 ما باید با این حقیقت که واقعیت ممکنه 308 00:20:04,374 --> 00:20:06,540 کاملا اونطوری که ما دوست داریم نباشه روبرو بشیم 309 00:20:17,018 --> 00:20:20,856 عصربخیر، آقای ساندرسون چه کمکی از من برمیاد؟ 310 00:20:20,857 --> 00:20:23,497 خب، امیدوارم بودم با آقای پوپ صحبت کنم 311 00:20:23,498 --> 00:20:25,018 اوه 312 00:20:25,057 --> 00:20:28,377 پس باید بگم‌که شما سفر بیهوده‌ای داشتید 313 00:20:28,378 --> 00:20:32,377 سه‌شنبه این هفته یک سال میشه که جناب کشیش پوپ مرده 314 00:20:32,378 --> 00:20:34,017 راستش، شما شانس آوردید که من‌رو اینجا پیدا کردید 315 00:20:34,018 --> 00:20:37,257 من باید برم تا جای برای ساکن بعدی باز بشه 316 00:20:37,258 --> 00:20:39,458 _اوه، خوب اون خیلی سخته _اوه، نه 317 00:20:39,459 --> 00:20:41,777 اون دوازده ماه برای رفتن به من وقت داد و خیلی سخاوتمند بود 318 00:20:41,778 --> 00:20:46,017 تازه، پسرم منو میبره لندن تا با اون زندگی کنم 319 00:20:46,018 --> 00:20:47,458 اونطوری یک فصل جدید در زندگیم خواهم داشت 320 00:20:47,459 --> 00:20:50,709 که در این سنی که من دارم امتیاز بزرگیه 321 00:20:56,018 --> 00:20:58,934 چیزی بود که من بتونم کمک کنم؟ 322 00:20:59,138 --> 00:21:02,137 خب، یجورایی، من میخواستم درباره پسرتون حرف بزنم 323 00:21:02,138 --> 00:21:04,137 شما پسر من‌رو میشناسید، آقای ساندرسون؟ 324 00:21:04,138 --> 00:21:06,377 خب، من دفترش در شهر رو دیدم 325 00:21:06,378 --> 00:21:08,897 هممم، شما یک قدم از من جلوترید 326 00:21:08,898 --> 00:21:12,617 _بله، کارش خیلی خوبه _و همین طور در تجارت پنبه 327 00:21:12,618 --> 00:21:15,417 این از چیزی که پدرش انتظار داشت خیلی فاصله داره 328 00:21:15,419 --> 00:21:19,919 _اما اون به دستاوردهای چارلز خیلی افتخار می‌کرد _هممم 329 00:21:21,378 --> 00:21:25,212 شما فرزندی از خودتون دارید، خانم پوپ؟ 330 00:21:25,577 --> 00:21:29,817 اوه، من‌رو ببخشید من از دوستان آقای جیمز ترنچارد هستم 331 00:21:29,817 --> 00:21:32,096 _در حقیقت من چارلزرو از اونجا میشناسم _متوجهم 332 00:21:32,097 --> 00:21:33,336 این چیز فوق‌العاده‌ایه 333 00:21:33,337 --> 00:21:35,856 که ترنچارد چنین مسئولیتی برای اون پسر قبول کرده 334 00:21:35,857 --> 00:21:38,057 ایشون خیلی...خب خیلی سخاوتمند بودند 335 00:21:38,057 --> 00:21:42,057 _اوه، همیشه خیلی سخاوتمند _بله 336 00:21:42,097 --> 00:21:44,096 اون تنها کسی بود که هوای چارلز جوان‌رو داشت 337 00:21:44,097 --> 00:21:49,097 یا شخص دیگری هم درگیر بود؟ مثلا یک بانوی اشرافی؟ 338 00:21:49,817 --> 00:21:53,567 شما دقیقا از من چی میخواهید، آقا؟ 339 00:21:54,459 --> 00:21:56,657 من فقط بعد از همه چیزهایی که جیمز گفت، کنجکاو بودم شمارو ببینم 340 00:21:56,659 --> 00:22:00,617 اگه اینطوره، پس چرا نمیدونستید شوهر من مرده؟ 341 00:22:00,618 --> 00:22:02,297 من فکر نمیکنم شما اصلا چارلزرو بشناسید 342 00:22:02,298 --> 00:22:03,817 _خانم‌ پوپ... _حالا که به این جا رسید 343 00:22:03,817 --> 00:22:06,617 شک دارم آقای ترنچارد حرفی از ما به شما زده باشه 344 00:22:06,618 --> 00:22:10,978 اگرچه من باید به ایشون بگم شما به سراغ من اومدید 345 00:22:10,979 --> 00:22:13,537 متاسفم‌که ناراحتتون کردم خانم پوپ 346 00:22:13,538 --> 00:22:15,622 میشه لطفا برید آقا؟ 347 00:22:17,459 --> 00:22:20,179 _حرفهات تمام شد؟ _بله 348 00:22:20,219 --> 00:22:23,057 خب پس من خلاصه میکنم 349 00:22:23,097 --> 00:22:25,297 دلم نمیخواد هیچ سردرگمی بین ما باشه 350 00:22:25,298 --> 00:22:26,618 لطفا این کارو بکنید 351 00:22:26,659 --> 00:22:29,137 از من میخواهی هزار پوند بهت بدم 352 00:22:29,138 --> 00:22:33,497 _هزار و پانصد گینه _داره زیاد میشه گینه یک واحد پول قدیمی به ارزش هر گینه: یک پوند و پنج پنی 353 00:22:33,498 --> 00:22:35,738 بله، من بهره قرض‌رو فراموش کرده بودم 354 00:22:35,739 --> 00:22:38,057 خب، ما نباید اون کارو بکنیم 355 00:22:38,057 --> 00:22:42,497 و درازای اون تو درباره دوستی من و آقای پوپ ساکت میمونی؟ 356 00:22:42,498 --> 00:22:43,778 هممم 357 00:22:43,817 --> 00:22:47,659 شرافت خانواده برای من مهمه 358 00:22:47,699 --> 00:22:49,138 بله، باید باشه 359 00:22:50,378 --> 00:22:55,296 _کی پول‌رو به من میدی؟ _خب، بذار ببینم. اوممم 360 00:22:55,898 --> 00:22:57,459 هیچوقت چطوره 361 00:22:58,618 --> 00:23:01,738 _احمق نباش کارولین _نه، تویی که احمقی 362 00:23:01,739 --> 00:23:04,497 اگه بخوام به برادرت بگم فردا میتونیم با یک وکیل ملاقات کنیم 363 00:23:04,498 --> 00:23:06,856 و دارایی و ملک رو به تنگی دهانه دهل چفت کنیم 364 00:23:06,857 --> 00:23:09,297 _اما همه چیز انحصار ورثه شده _اوه، واقعا شده؟ 365 00:23:09,298 --> 00:23:13,097 پس برات مهم نیست اگه ما چیزی رو که میدونیم برملا کنیم؟ 366 00:23:13,138 --> 00:23:16,377 هرچیزی که ممکنه فکر کنی میدونی بهت قول میدم 367 00:23:16,378 --> 00:23:19,297 اگه تصمیم بگیری یه داستان احمقانه‌رو پخش کنی 368 00:23:19,298 --> 00:23:21,137 تویی که مایه خنده خواهی شد 369 00:23:21,138 --> 00:23:24,817 پس چرا حقیقت‌رو راجع به چارلز پوپ نمیگی؟ 370 00:23:24,817 --> 00:23:26,978 چون دلم نمیخواد 371 00:23:26,979 --> 00:23:31,395 حالا پیش از اینکه بدم بندازمت بیرون از خونه من برو بیرون 372 00:23:38,018 --> 00:23:41,698 _خبر نامزدیتو تو روزنامه دیدم _عزیزم ، اونارو باور نکن 373 00:23:41,699 --> 00:23:43,978 تو حتما میدونستی که من روزی ازدواج میکنم 374 00:23:43,979 --> 00:23:45,497 اگه شده فقط برای داشتن یک وارث 375 00:23:45,498 --> 00:23:48,017 _تو خیلی خوش قلب نیستی _نه، نیستم 376 00:23:48,018 --> 00:23:50,377 حالا دیگه چی از آقای پوپ میدونی؟ 377 00:23:50,378 --> 00:23:54,458 فقط این. اگه فکر میکنی پوپ پسر نامشروع ترنچارده 378 00:23:54,459 --> 00:23:58,959 پس چرا کنتس بروکنهارست اینقدر درگیر اونه؟ 379 00:23:59,018 --> 00:24:00,778 هممم 380 00:24:00,817 --> 00:24:04,297 اون موقع به دنیا اومدن چارلز چنر سالش میشده؟ 381 00:24:04,298 --> 00:24:07,498 _چهل و یک؟ _مسخره نشو! 382 00:24:08,618 --> 00:24:13,096 خب این همه چیز از جمله مخفی‌کاری‌رو توضیح میده 383 00:24:13,097 --> 00:24:15,938 اون دختر یک دوک و خواهر یک دوشسه 384 00:24:15,939 --> 00:24:18,178 بیست و شش سال پیش اون یه مرد کج و کوله 385 00:24:18,179 --> 00:24:20,856 یا پیشینه‌ای از طبقه کارگر و قیافه یه قصاب بوده 386 00:24:20,857 --> 00:24:24,137 با قیافه‌ای که اون داشته، برای کشیدنش به رختخواب باید تزار روسیه میبوده! 387 00:24:24,138 --> 00:24:26,096 خب، این ممکنه بعید باشه 388 00:24:26,097 --> 00:24:31,265 معنیش این نمیشه که درست نیست حالا زود باش، من دیرم میشه 389 00:24:41,018 --> 00:24:43,377 _دیروز کجا بودی؟ _همم 390 00:24:43,378 --> 00:24:46,137 فکر کردم ممکنه در جلسه مهمانخانه جاده گری ببینمت 391 00:24:46,138 --> 00:24:47,978 چه جلسه ای؟ هاگوت چیه؟ 392 00:24:47,979 --> 00:24:50,537 پیرتر از بره، جوان‌تر از گوسفند 393 00:24:50,538 --> 00:24:52,218 ما داشتیم درباره توسعه جدید بحث میکردیم 394 00:24:52,219 --> 00:24:54,576 _اونا بهت نگفتن؟ _ممکنه گفته باشن 395 00:24:54,577 --> 00:24:57,577 یه چیزی بنوشیم؟ 396 00:24:58,018 --> 00:25:02,778 لطفا برای شروع، چابلیس ۳۶ 397 00:25:02,817 --> 00:25:04,219 بله 398 00:25:06,018 --> 00:25:08,768 روی آقای پوپ رو به نرمی زمین زدید؟ 399 00:25:09,577 --> 00:25:10,698 منظورت چیه؟ 400 00:25:10,699 --> 00:25:14,017 نگید که به استانداردهای خودتون پشت کردید، پدر. چقدر ناراحت کننده 401 00:25:14,018 --> 00:25:17,218 من همیشه باور داشتم شما با دزدها تجارت نمیکنید 402 00:25:17,219 --> 00:25:21,257 درسته که من ممکنه از شرکت اون پولی عقب نکشیده باشم 403 00:25:21,258 --> 00:25:23,738 پس نامه‌هایی که بهتون دادم چی؟ 404 00:25:23,739 --> 00:25:27,698 گفتید اونارو به پوپ نشون دادید و اون چیزی‌رو انکار نکرده 405 00:25:27,699 --> 00:25:29,576 من صبح به منچستر میرم 406 00:25:29,577 --> 00:25:33,744 میخوام این آقای برنت و استلی که تو میگی رو ببینم 407 00:25:34,138 --> 00:25:36,497 شما میگید همه اونا دروغه؟ 408 00:25:36,498 --> 00:25:39,978 _اون باعث میشه منم دروغ‌گو باشم؟ _نه، نه. من نگفتم‌ تو دروغ میگی 409 00:25:39,979 --> 00:25:41,458 اما من فقط میخوام حقیقتو بفهمم 410 00:25:41,459 --> 00:25:46,292 _چرا پوپ اون اتهاماتو تکذیب نکرد؟ _صداتو بیار پایین 411 00:25:47,378 --> 00:25:50,857 _باید دوباره ازتون بپرسم؟ _الیور، پسرم 412 00:25:50,898 --> 00:25:53,497 لطفا اجازه نده چارلز پوپ بین ما قرار بگیره 413 00:25:53,498 --> 00:25:54,897 اون بین ما قرار گرفته، نه؟ 414 00:25:54,898 --> 00:25:57,898 اون مدتیه بین ما ایستاده 415 00:25:58,699 --> 00:26:00,179 روز خوش، پدر! 416 00:26:00,219 --> 00:26:02,497 امیدوارم با آقای پوپ خوش باشید بذارید اون آرومتون کنه 417 00:26:02,498 --> 00:26:04,857 چون من پسر شما نیستم! 418 00:26:05,979 --> 00:26:08,313 همتون برید به جهنم! 419 00:26:13,817 --> 00:26:17,856 چرا...چرا اصلا پسر شما به منچستر رفته بود؟ 420 00:26:17,857 --> 00:26:22,692 برای پیدا کردن چیزی که چارلزرو بی اعتبار کنه 421 00:26:23,459 --> 00:26:25,875 تصور میکنم که ناامید برگشته 422 00:26:26,298 --> 00:26:28,018 نه دقیقا 423 00:26:28,057 --> 00:26:31,978 اون دو مرد‌رو دیده که ادعا کردن چارلز کارخانه‌رو 424 00:26:31,979 --> 00:26:36,145 با دوز و کلک خریده و به ماموران‌ گمرک کلک میزنه 425 00:26:36,577 --> 00:26:38,994 من یک کلمه‌اش‌رو هم باور نمیکنم 426 00:26:39,857 --> 00:26:44,577 متاسفانه چارلز حاضر نمیشه این تهمت‌هارو تکذیب کنه 427 00:26:45,898 --> 00:26:47,732 پس، بعد چی میشه؟ 428 00:26:49,138 --> 00:26:51,978 آقای ترنچارد فردا میره به منچستر 429 00:26:51,979 --> 00:26:54,137 اون اسم یک وردست کارخانه‌رو داره 430 00:26:54,138 --> 00:26:56,336 اونارو به اتهام زنندگان میرسونه 431 00:26:56,337 --> 00:26:59,537 همه اینها به خاطر اینکه پسر شما از خواهرزاده خودش متنفره؟ 432 00:26:59,538 --> 00:27:01,698 خب، اون حقیقت‌رو نمیدونه 433 00:27:01,699 --> 00:27:04,938 به عبارت دیگه، این حقه‌بازی داره از دست خارج میشه 434 00:27:04,939 --> 00:27:06,938 و اتحاد خانواده شمارو به خاطر میندازه 435 00:27:06,939 --> 00:27:09,417 دقیقا برای همین شمارو اینجا خواستم 436 00:27:09,419 --> 00:27:11,298 نمی فهمم 437 00:27:11,337 --> 00:27:13,755 وقت به رسمیت شناختن اونه 438 00:27:18,057 --> 00:27:20,537 ماریا گری درباره این پیشرفت‌های جدید چیزی میدونه؟ 439 00:27:20,538 --> 00:27:22,298 باید بگم که میدونه 440 00:27:22,337 --> 00:27:25,336 ما امروز در کلیسا دیدیمش و اون از زیر زبان ما بیرون کشید 441 00:27:25,337 --> 00:27:27,537 اون میدونه جیمز به زودی برای بررسی میره 442 00:27:27,538 --> 00:27:29,538 مادرش با اون بود؟ 443 00:27:31,378 --> 00:27:33,739 بود و همه چیز‌رو شنید 444 00:27:33,778 --> 00:27:36,817 پس اون از این موصوع برای آزار ماریا استفاده خواهد کرد 445 00:27:36,857 --> 00:27:41,897 تا مجبورش کنه با برادرزاده بی‌مصرف شوهرم بره سر سفره عقد! 446 00:27:41,898 --> 00:27:43,738 اگه فقط شما میتونستید به ما 447 00:27:43,739 --> 00:27:47,017 اجازه می دادید به چارلز یک اسم و جایی در خانواده بدیم 448 00:27:47,018 --> 00:27:49,518 قابل حل شدن بود 449 00:27:54,179 --> 00:27:56,018 عزیزم، لطفا فکر کنید 450 00:27:56,057 --> 00:27:58,017 زندگی خوبی در انتظار چارلزه 451 00:27:58,018 --> 00:28:00,017 اگه فقط به ما اجازه بدید اونو بهش بدیم 452 00:28:00,018 --> 00:28:01,684 نامشروع یا مشروع 453 00:28:04,097 --> 00:28:05,298 اما... 454 00:28:05,337 --> 00:28:08,617 حتما ما باید منتظر رفت و برگشت جیمز از شمال باشیم؟ 455 00:28:08,618 --> 00:28:10,336 اگه چارلز مقصر باشه 456 00:28:10,337 --> 00:28:13,336 درست ‌کردن جایگاه اون در جامعه 457 00:28:13,337 --> 00:28:15,258 به سرعتی که میتونیم، حتی ضروری‌ترم میشه 458 00:28:15,298 --> 00:28:17,298 با این وجود 459 00:28:17,337 --> 00:28:20,417 من اصرار میکنم که منتظر برگشت جیمز بمونیم 460 00:28:20,419 --> 00:28:23,337 خب، وقتی برگشت بهم خبر بدید 461 00:28:26,378 --> 00:28:29,856 _اعلامی هم در کار خواهد بود؟ _به هیچ وجه 462 00:28:29,857 --> 00:28:34,857 من به طور خصوصی اعلام میکنم که چارلز فرزنده ادمونده 463 00:28:35,258 --> 00:28:37,592 و بقیه هم ازش پیروی میکنن 464 00:28:38,699 --> 00:28:40,199 پس سوفیا چی میشه؟ 465 00:28:41,179 --> 00:28:44,417 وقتی درمورد مادرش بپرسه چی میگید؟ 466 00:28:44,419 --> 00:28:47,336 بهتر نیست که بهش نگیم؟ 467 00:28:48,577 --> 00:28:52,617 منظورتون اینه‌‌‌...اون‌رو کلا از داستان حذف کنیم؟ 468 00:28:52,618 --> 00:28:54,179 و همراه با اون، مارو؟ 469 00:28:54,219 --> 00:28:56,635 من فقط به پسرش فکر میکنم 470 00:28:57,739 --> 00:29:01,699 اون میتونه زندگی مرفه و یک ازدواج خوب 471 00:29:01,739 --> 00:29:03,939 و بهترین محیط اجتماعی‌رو داشته باشه 472 00:29:03,979 --> 00:29:06,978 البته،حتما شما به من میگید که هیچکدوم از اینها برای سوفیا اهمیتی نداشت 473 00:29:06,979 --> 00:29:09,895 نه، نه، اونا براش مهم بودن 474 00:29:11,659 --> 00:29:16,218 و اون قدر چیزی‌رو که شما میخواهید برای چارلز بکنید میدونست 475 00:29:16,219 --> 00:29:18,179 شما لطف دارید 476 00:29:19,817 --> 00:29:24,138 _پس موافقیم؟ _من باید اول با جیمز مشورت کنم 477 00:29:29,898 --> 00:29:32,297 وقتی اون آقایون‌رو دیدی برام خبر میفرستی؟ 478 00:29:32,298 --> 00:29:33,857 البته 479 00:29:35,097 --> 00:29:37,419 و اگه چارلز گناهکار بود؟ 480 00:29:37,459 --> 00:29:39,459 اون هنوز نوه ماست 481 00:29:39,898 --> 00:29:42,648 ما باید به بهترین نحوی که میتونیم کمکش کنیم 482 00:29:46,097 --> 00:29:48,219 منم یه خبرهایی دارم 483 00:29:48,258 --> 00:29:51,378 امیدوارم، اخبار خوشایندتری باشه 484 00:29:51,419 --> 00:29:52,817 گفتنش سخته 485 00:29:54,659 --> 00:29:56,856 امروز صبح لیدی بروکنهارست فرستاد دنبالم 486 00:29:56,857 --> 00:30:01,025 _بعد از اینکه تو رفتی کلوب _چی میخواست؟ 487 00:30:01,219 --> 00:30:04,458 اون میگه جامعه چارلزرو به عنوان 488 00:30:04,459 --> 00:30:07,537 عضوی از خانواده بروکنهارست میپذیره اگه فقط.... 489 00:30:07,538 --> 00:30:09,204 اگه ما اجازه بدیم 490 00:30:12,857 --> 00:30:17,275 و تصور میکنم که اون چارلز رو برای ازدواج با لیدی ماریا گری ترغیب خواهد کرد 491 00:30:20,018 --> 00:30:24,268 اون نیاز به ترغیب زیادی نداره، الانشم اون دخترو دوست داره 492 00:30:26,138 --> 00:30:28,337 و همین طور منم دوستش دارم 493 00:30:28,378 --> 00:30:30,296 اگه کار به اونجا برسه 494 00:30:32,219 --> 00:30:36,052 اما اون چارلز رو از دسترس ما دور خواهد کرد 495 00:30:39,778 --> 00:30:41,778 پس اون از دست ما میره 496 00:30:44,739 --> 00:30:50,405 اگه اون به عنوان یک بلاسیس به رسمیت شناخته بشه، ما باید در زمینه محو بشیم 497 00:30:50,939 --> 00:30:54,189 ما به سوفیا مدیونیم تا از اسمش محافظت کنیم 498 00:30:55,419 --> 00:30:57,586 اگه دخترمونو دوست داریم 499 00:30:58,337 --> 00:31:01,005 باید نوه‌مون‌رو رها کنیم 500 00:31:10,739 --> 00:31:14,405 _هنوزم به اون سفر میری؟ _اوه، بله 501 00:31:14,898 --> 00:31:17,566 ما، ما باید بفهمیم چه اتفاقی افتاده 502 00:31:18,337 --> 00:31:19,699 بعد از اون 503 00:31:21,898 --> 00:31:24,148 ما برای اون آرزوی خوشی میکنیم 504 00:31:24,378 --> 00:31:26,462 و به راه خودمون میریم 505 00:31:55,778 --> 00:31:58,936 قسم میخورم از آخرین باری که دیدمت جوان‌تر به نظر میرسی 506 00:31:58,938 --> 00:32:00,298 نه، اینطور نیست 507 00:32:00,337 --> 00:32:02,538 خانم ترنچارد تا کمی دیگه نمیاد 508 00:32:02,538 --> 00:32:04,705 اما ما یک اتاق آماده کردیم 509 00:32:05,499 --> 00:32:08,498 این قضیه رفتنت به امریکا چیه؟ 510 00:32:08,499 --> 00:32:11,136 برادرم چند سال پیش رفته اونجا و پیشرفت کرده 511 00:32:11,137 --> 00:32:13,817 حالا یک خانه در نیویورک برای خودش ساخته 512 00:32:13,818 --> 00:32:15,258 در خیابانی که بهش میگن خیابان پنجم 513 00:32:15,259 --> 00:32:17,298 اون میخواد من برم و اونجارو براش بگردونم 514 00:32:17,298 --> 00:32:21,383 _به عنوان خدمتکار؟ _به عنوان خواهرش، اون هیچ وقت ازدواج نکرد 515 00:32:22,377 --> 00:32:23,936 امیدوارم بتونی آب و هوای اونجارو تحمل‌ کنی 516 00:32:23,938 --> 00:32:25,538 شنیدم سرد و گرم شدن جریان هوا 517 00:32:25,538 --> 00:32:28,288 میتونه خیلی برای روحیه سخت باشه 518 00:32:29,538 --> 00:32:31,137 کی میری؟ 519 00:32:31,178 --> 00:32:36,511 فردا میرم لیورپول و جمعه کشتی به راه میفته 520 00:32:36,979 --> 00:32:41,817 _به خانم ترنچارد چی میگی؟ _هیچی و یه چیزایی 521 00:32:41,818 --> 00:32:43,218 با گفتن اینکه من درباره آقای پوپ نوشتم 522 00:32:43,219 --> 00:32:45,416 منو تو دردسر انداختی 523 00:32:45,417 --> 00:32:47,259 _واقعا؟ _اوهوم 524 00:32:47,298 --> 00:32:51,057 _خیلی متاسفم _خب تو بهم یه توضیح بدهکاری 525 00:32:51,058 --> 00:32:54,258 وقتی داشتم وسایلمو جمع میکردم چند نامه از دوشیزه سوفیا پیدا کردم 526 00:32:54,259 --> 00:32:56,978 به جرئت میگم بعد از رفتن من خانم همشونو میندازه بره 527 00:32:56,979 --> 00:32:59,896 اما نتونستم‌ خودم نابودشون کنم 528 00:32:59,897 --> 00:33:02,096 راه زیادی برای اون یه کار بوده 529 00:33:02,097 --> 00:33:04,298 به هر حال مجبور بودم در لندن قطار عوض کنم 530 00:33:04,298 --> 00:33:06,258 تازه، سالهاست اینجا نبودم 531 00:33:06,259 --> 00:33:09,176 من درباره ساختمان سازی ارباب و ساخت یک شهر جدید برای ثروتمندان 532 00:33:09,178 --> 00:33:12,498 در جنوب پارک شنیدم و میخواستم خودم ببینمش 533 00:33:12,499 --> 00:33:15,856 دیگه راهم به اینجا نمیفته اگه منظورمو بگیری 534 00:33:15,857 --> 00:33:19,607 حالا باید قبل از رسیدن خانم برم 535 00:33:20,058 --> 00:33:22,778 از قدم زدن لذت ببر و بذار پاهات باز بشن 536 00:33:22,778 --> 00:33:25,817 من اسم چند تا از خیابان‌ها و میدان‌های اصلی‌رو مینویسم 537 00:33:25,818 --> 00:33:28,577 _که باید ببینیشون _ساکمو چیکار کنم؟ 538 00:33:28,578 --> 00:33:33,996 اوه، بذارش اینجا. میگم یکی از پسرای سالن ببردش به اتاقت 539 00:33:37,177 --> 00:33:39,739 در ازای اونا بهمون چی میده؟ 540 00:33:39,778 --> 00:33:41,897 ما نمیتونیم اینارو بدزدیم 541 00:33:41,938 --> 00:33:44,458 به محض اینکه خانم سراغ اونارو بگیره و بخواد ببیندشون میفهمه 542 00:33:44,459 --> 00:33:48,959 ما باید همین الان پیش از برگشت اونا از روشون کپی کنیم 543 00:33:49,058 --> 00:33:50,337 بسیار خب 544 00:34:07,258 --> 00:34:10,018 _باید همه اسنادرو نابود کنیم _قربان؟ 545 00:34:10,018 --> 00:34:11,657 اصلی ها کجان؟ 546 00:34:11,657 --> 00:34:14,657 همونجایی که دوشیزه کرافت گذاشتشون 547 00:34:14,657 --> 00:34:17,217 _ الان باید در اتاقش باشه _بیارشون 548 00:34:17,217 --> 00:34:19,898 نمیتونم قربان اون میفهمه کار کی بوده! 549 00:34:19,898 --> 00:34:22,338 و اون موقع چی؟ ما برای همین از روشون کپی‌کردیم 550 00:34:22,338 --> 00:34:24,297 همین الان بیارشون! 551 00:34:27,697 --> 00:34:32,217 هزار پوند بابت جبران خسارت میدم اگه کارتو از دست بدی 552 00:34:32,217 --> 00:34:34,137 برو! 553 00:34:43,217 --> 00:34:46,097 من چند تا کاغذ پیدا کردم ‌که شاید شما بخواهید 554 00:34:46,097 --> 00:34:48,898 گمانم بشه به این گفت سند ازدواج 555 00:34:48,898 --> 00:34:50,137 اگه یه دروغ نبود 556 00:34:50,137 --> 00:34:52,817 مردی که وانمود میکرده کشیشه امضاش کرده 557 00:34:52,818 --> 00:34:54,985 خودش رو بووری نامیده 558 00:34:58,059 --> 00:34:59,657 بعدم یه نامه از طرف اونه 559 00:34:59,657 --> 00:35:02,538 که میگه چطور این زوج جوان در بروکسل ازدواج کردن 560 00:35:02,539 --> 00:35:05,777 دوشیزه سوفیا اون شبی که از مجلس رقص برگشت، اونارو به من داد 561 00:35:05,777 --> 00:35:09,217 و ازم خواست اونارو بسوزونم اما من هیچ وقت اونکارو نکردم 562 00:35:09,257 --> 00:35:12,507 احساس نمیکردم اونا باید نابود میشدن 563 00:35:12,898 --> 00:35:16,697 _شما باید تصمیم میگرفتید، نه من _پس تو همه چیزو میدونی 564 00:35:16,697 --> 00:35:21,217 دوشیزه سوفیا برای من نامه مینوشتن مادام، تا آخرش 565 00:35:21,257 --> 00:35:25,297 نوشتن که قراره آقا و خانم پوپ اون بچه‌رو به فرزندی بگیرن 566 00:35:25,297 --> 00:35:28,418 وقتی دوشیزه الیس درباره آقای چارلز پوپ نوشت 567 00:35:28,418 --> 00:35:29,858 همه خاطرات برگشت 568 00:35:29,858 --> 00:35:34,693 میدونستم اون باید پسر دوشیزه سوفیا و لرد بلاسیس باشه 569 00:35:42,458 --> 00:35:45,938 _چقدر خوب پیش رفتیم؟ _جین کرافت برگشته؟ 570 00:35:45,938 --> 00:35:47,418 بیست دقیقه است برگشته 571 00:35:47,418 --> 00:35:49,617 فقط ربع ساعت زودتر از خانم رسید 572 00:35:49,617 --> 00:35:51,057 خانمم برگشته؟ 573 00:35:51,059 --> 00:35:53,257 بله، با هم در اتاق پذیرایی هستن چطور؟ 574 00:35:53,257 --> 00:35:56,978 آقای بلاسیس اصلی‌هارو میخواد 575 00:35:56,978 --> 00:35:58,858 تعجبی نمیکنم 576 00:35:58,858 --> 00:36:00,777 من رونویسی کردم من میدونم چی تو اونا بود 577 00:36:00,777 --> 00:36:04,617 باور دارم که آقای بلاسیس رقیبی برای ثروت خانواده داره 578 00:36:04,617 --> 00:36:07,418 دوست داری بدونی چقدر بهم پیشنهاد کرد؟ 579 00:36:07,418 --> 00:36:11,697 رقمی که تو و من دیگه هیچ وقت تو این دنیا 580 00:36:11,697 --> 00:36:13,197 نمی بینیم 581 00:36:14,378 --> 00:36:19,137 به خاطر اون متاسفم اما به خاطر سقوط آقای بلاسیس نه 582 00:36:19,177 --> 00:36:21,338 'بقیه چی هستن؟' 583 00:36:22,657 --> 00:36:24,137 نامه‌های دوشیزه سوفیا 584 00:36:24,137 --> 00:36:27,722 وقتی شما در شمال منتظر به دنیا آمدن بچه بودید 585 00:36:29,217 --> 00:36:31,177 نمیخواستم ریسک کنم‌ که بیفتم و بمیرم و 586 00:36:31,177 --> 00:36:33,512 یه غریبه اونهارو بخونه 587 00:36:33,938 --> 00:36:35,978 من یکیشونو نگه داشتم تا یاد ایشون باشم 588 00:36:35,978 --> 00:36:40,228 اما چیزی در اون نیست که کسی نباید ببینه 589 00:36:41,097 --> 00:36:44,431 چارلز پوپ نوه زن‌عمو کارولینه 590 00:36:44,458 --> 00:36:47,697 اما در اون نامه‌ها اون دختره میگه مراسم ازدواج سوری بوده 591 00:36:47,697 --> 00:36:50,737 _بیشتر درباره این عاقد بفهم _هممم 592 00:36:50,737 --> 00:36:53,237 ابن ریچارد بووری کی بوده؟ 593 00:36:58,938 --> 00:37:00,777 امیدوارم اون یک رمان نباشه 594 00:37:00,777 --> 00:37:05,978 شعر. آدونیس شلی یک مرثیه در مرگ جان کیتس 595 00:37:06,018 --> 00:37:09,217 چقدر تاثیرگذار حالا، من چند تا خبر خوب دارم 596 00:37:09,217 --> 00:37:13,552 لوییزا پورتال نامه نوشته تورو به نورث تامبرلند دعوت کنه 597 00:37:14,657 --> 00:37:17,538 من نمیخوام لندن‌رو ترک کنم، ماما نه الان 598 00:37:17,539 --> 00:37:21,498 عزیزم، به من اجازه نمیدی تصمیم بگیرم چی بهتره؟ 599 00:37:21,498 --> 00:37:24,137 فقط همین یک بار؟ 600 00:37:24,177 --> 00:37:26,097 میدونم ناامید شدی 601 00:37:26,097 --> 00:37:28,217 شما هیچی نمیدونید 602 00:37:28,257 --> 00:37:31,418 من میدونم اون آقای پوپ تو ایرادات پنهانی زیادی داره 603 00:37:32,498 --> 00:37:35,777 خودت شنیدی که اون در شمال شرارت‌هایی کرده 604 00:37:35,777 --> 00:37:41,059 _پس الان وقت عاقل بودنه _شما از من چی میخواهید، ماما؟ 605 00:37:41,097 --> 00:37:44,097 میخوام تو به خودت اجازه خوشحالی بدی 606 00:37:44,539 --> 00:37:47,938 و میخوام که به من اجازه بدی اوضاع‌رو برای اون آماده کنم 607 00:37:47,938 --> 00:37:50,697 _چی‌رو آماده کنید؟ _معلومه که ازدواج تورو 608 00:37:50,697 --> 00:37:52,858 و شما تاریخی تعیین کردید؟ 609 00:37:52,858 --> 00:37:57,498 من و خانم بلاسیس تصمیم گرفتیم چهارشنبه اوایل دسامبر باشه 610 00:37:57,498 --> 00:37:59,697 اونطوری تو میتونی پاییزرو در شمال بگذرونی 611 00:37:59,697 --> 00:38:03,338 و آرام و آماده برای یک ماجرای جدید برگردی 612 00:38:03,338 --> 00:38:06,422 و جان...ماجرای جدید منه؟ 613 00:38:07,498 --> 00:38:12,833 ازدواج برای یک دختر اصیل همیشه یک ماجرای جدیده 614 00:38:24,737 --> 00:38:27,858 پسره بهم گفت آقای ترنچارد بیرون منتظر منه 615 00:38:27,858 --> 00:38:31,577 _اما شما آقای ترنچارد نیستید _اوه، اونجاست که اشتباه کردی 616 00:38:31,579 --> 00:38:34,777 من ملاقاتش کردم. خیلی وقت نیست اینجا بود، اما شما اون نیستید 617 00:38:34,777 --> 00:38:36,059 من پدرشم 618 00:38:37,858 --> 00:38:40,018 و من برات یک ماموریت دارم 619 00:38:40,018 --> 00:38:41,257 ادامه بدید 620 00:38:41,297 --> 00:38:45,538 وقتی اینجا بود، شما پسرم‌رو به آقای استلی و آقای برنت معرفی کردید 621 00:38:45,539 --> 00:38:47,577 _ممکنه _اون کارو کردی 622 00:38:47,579 --> 00:38:49,498 و اونها دو تا نامه برای خواندن من نوشتن 623 00:38:49,498 --> 00:38:52,057 اون اصلا نگفت پدرش بوده که در تجارت آقای پوپ سرمایه‌گذاری کرده 624 00:38:52,059 --> 00:38:53,898 علاقه‌مند بودم چی داشتن بگن 625 00:38:53,898 --> 00:38:59,018 و میخواستم برای تایید چندین جزییات خاص ببینمشون 626 00:39:00,177 --> 00:39:04,344 فردا شب بیایید دیدنم میبرمتون پیش اونا 627 00:39:18,018 --> 00:39:21,057 _این کی رسید؟ _همین الان، قربان 628 00:39:21,059 --> 00:39:25,217 _اون مرد گفت ضروریه _ضروری هم هست، برودوورث! 629 00:39:25,217 --> 00:39:27,418 هچارد در پیکادلی تا میتونی سریع برو 630 00:39:27,418 --> 00:39:29,253 بله، قربان 631 00:39:39,338 --> 00:39:41,577 منو ببخشید، کجا میتونم کتاب درباره هند پیدا کنم؟ 632 00:39:41,579 --> 00:39:43,697 سفر و امپراطوری قربان 633 00:39:48,097 --> 00:39:49,418 فکر کردم اصلا نمیای 634 00:39:49,418 --> 00:39:51,338 تازه یک ربع گذشته از سه نامه‌تونو گرفتم 635 00:39:51,338 --> 00:39:52,577 از اون موقع دارم میدوم 636 00:39:52,579 --> 00:39:55,418 اون مرد بدجنس حتما سرراه توقف کرده. تو باید کمکم‌ کنی 637 00:39:55,418 --> 00:39:57,458 _البته که کمکتون میکنم _ماما میخواد موقعی که برنامه 638 00:39:57,458 --> 00:40:00,338 _برنامه ازدواج من با جان رو میچینه، منو بفرسته شمال _نکران نباش، من الان اینجام 639 00:40:00,338 --> 00:40:02,978 اون میگه آخرین اخبار دودره بازی‌های تو 640 00:40:02,978 --> 00:40:04,617 ثابت کرده تو لیاقت منو نداری 641 00:40:04,617 --> 00:40:08,867 _اونا درست نیستن، مگه نه؟ _شما باور میکنید که راست باشن؟ 642 00:40:08,938 --> 00:40:12,097 تو هرگز نمیتونی بی‌شرافت باشی حالا که اینجایی، مطمئنم 643 00:40:12,097 --> 00:40:13,579 اما شما شک کردید 644 00:40:13,617 --> 00:40:17,177 سنت توماس هم شک کرد بالاخره من آدمم 645 00:40:17,217 --> 00:40:18,657 نه برای من 646 00:40:21,217 --> 00:40:22,938 حقیقت پشت اون چی بود؟ 647 00:40:22,938 --> 00:40:26,057 من طاقت نداشتم شاهد دعوای بین حامی سخاوتمندم 648 00:40:26,059 --> 00:40:28,617 آقای ترنچارد و تنها پسرش باشم 649 00:40:28,617 --> 00:40:30,817 میدونستم همچین چیزی در میانه 650 00:40:30,818 --> 00:40:32,818 بیا با هم فرار کنیم 651 00:40:36,579 --> 00:40:39,777 _ما نمیتونیم. شما حتما اونو میدونید _چرا نه؟ 652 00:40:39,777 --> 00:40:42,458 چون من نمیتونم مسئول نابود شدن شما باشم 653 00:40:42,458 --> 00:40:44,978 هنوز با این ابری که روی من سایه انداخته کمتره 654 00:40:44,978 --> 00:40:47,777 چطور میتونستم اون کارو بکنم اگه شمارو دوست دارم؟ 655 00:40:47,777 --> 00:40:51,059 _اگه منو دوست داشتی؟ _چون شمارو دوست دارم 656 00:40:56,018 --> 00:40:57,938 حتی این ملاقات هم دنبال دردسر رفتنه 657 00:40:57,938 --> 00:41:01,097 _چطور ندیمه‌تونو رد کردید؟ _فرستادمش بره 658 00:41:01,097 --> 00:41:03,597 دارم تو اون کار خوب میشم 659 00:41:04,297 --> 00:41:06,018 ما باید بریم. من یه فکری دارم 660 00:41:06,018 --> 00:41:09,436 _نقشه خوبیه _امیدوارم باشه 661 00:41:14,579 --> 00:41:18,097 آقای پوپ و لیدی ماریا گری 662 00:41:18,137 --> 00:41:20,657 _کجاست؟ _اینجا 663 00:41:20,697 --> 00:41:22,978 ما خیلی متاسفیم که به زور وارد مهمانی شما شدیم 664 00:41:22,978 --> 00:41:24,498 اما ما به مشورت شما نیاز داریم 665 00:41:24,498 --> 00:41:27,217 و ممکنه این مشورتی نباشه که شما مایل به دادنش باشید 666 00:41:27,217 --> 00:41:29,697 ممکنه احساس کنید باید طرف اون‌ور باشید 667 00:41:29,697 --> 00:41:34,217 حالا وقت طرف کسی‌رو گرفتنه؟ خدایا 668 00:41:34,257 --> 00:41:37,538 به اتاق نشیمن زنانه من بیا، عزیزم آقای پوپ شما میتونید اینجا بمونید 669 00:41:37,539 --> 00:41:40,858 اما باید بهتون هشدار بدم لیدی تمپلمور اونجاست 670 00:41:40,858 --> 00:41:42,579 من‌رو هوشیار فرض کنید 671 00:41:49,617 --> 00:41:52,938 _آقای پوپ _لیدی تمپلمور، عصر بخیر 672 00:41:52,938 --> 00:41:55,177 باید میدونستم شما درگیر هستید 673 00:41:55,177 --> 00:41:58,538 _درگیر چی؟ _دیدم با هم وارد شدید 674 00:41:58,539 --> 00:42:00,217 _پس به من دروغ نگید _نمیگم 675 00:42:00,217 --> 00:42:02,898 من ایشون‌رو در هچارد پیدا کردم عصبی بودن 676 00:42:02,898 --> 00:42:04,458 و برای همین آوردمشون اینجا 677 00:42:04,458 --> 00:42:06,898 _من و ماریا... _لیدی ماریا 678 00:42:08,217 --> 00:42:10,802 _من و لیدی ماریا... _آقای پوپ 679 00:42:10,818 --> 00:42:16,257 چیزی به عنوان " من و لیدی ماریا" وجود نداره این تصور بسیار نابجاییه 680 00:42:16,297 --> 00:42:20,018 دختر من یک جواهره که به اندازه ستارگان از شما فاصله داره 681 00:42:20,018 --> 00:42:24,103 به خاطر خودتون و به خاطر اون فراموشش کنید 682 00:42:24,697 --> 00:42:27,697 اگه ذره‌ای شرافت در خودتون دارید 683 00:42:33,297 --> 00:42:35,498 برنامه اینه که من از نورث تامبرلند برمیگردم و 684 00:42:35,498 --> 00:42:37,177 یکی دو روز بعد عروسی میکنم 685 00:42:37,177 --> 00:42:39,577 ماریا، باید چیزی‌رو بهت بگم 686 00:42:39,579 --> 00:42:41,777 که ترجیح میدم از چارلز مخفی نگه داشته بشه 687 00:42:41,777 --> 00:42:42,938 البته نه برای مدت زیاد 688 00:42:42,938 --> 00:42:44,938 قول میدم که آخرش اون همه‌چیزرو خواهد فهمید 689 00:42:44,938 --> 00:42:47,137 بسیار خب، اگه اون آخرش خبردار میشه 690 00:42:47,137 --> 00:42:50,338 الان بهت میگم چون این موقعیت تورو تغییر میده 691 00:42:50,338 --> 00:42:53,057 ممکنه که مادرت راضی بشه 692 00:42:53,059 --> 00:42:55,338 تا اون موقع با من در این خانه میمونی 693 00:42:55,338 --> 00:42:57,177 ما میفرستیم وسایلتو بیارن 694 00:42:57,177 --> 00:42:59,378 ماما راضی نمیشه 695 00:42:59,378 --> 00:43:02,498 دوست دارم فکر کنم که میتونه اما نمیخواد 696 00:43:02,498 --> 00:43:04,617 اگه قراره ما با هم باشیم 697 00:43:04,657 --> 00:43:06,418 باید بریم و زندگی خودمونو بسازیم 698 00:43:06,418 --> 00:43:11,085 _موقعیت من درمانده است _ماریا، بشین و گوش کن 699 00:43:12,498 --> 00:43:15,217 چارلز پوپ نوه منه 700 00:43:17,498 --> 00:43:19,817 نوه من و لرد بروکنهارست 701 00:43:19,818 --> 00:43:21,458 چی؟ 702 00:43:24,657 --> 00:43:26,858 هااا! میتونم چیزی بهت تعارف کنم؟ 703 00:43:26,858 --> 00:43:28,898 الان برای مادیرا زیادی زوده؟ 704 00:43:28,898 --> 00:43:31,617 هیچ وقت برای مادیرا زیادی زود نیست راجر، دو لیوان مادیرا 705 00:43:31,617 --> 00:43:33,458 _بسیار خب، قربان _خواهش میکنمو 706 00:43:33,458 --> 00:43:37,697 اعلان نامزدی‌تو در تایمز دیدم مبارکه 707 00:43:37,697 --> 00:43:40,418 _بله، من خیلی خوش شانسم _اونطور به نظر نمیرسی 708 00:43:40,418 --> 00:43:42,458 خب، خیلی چیزا در ذهنم دارم 709 00:43:42,458 --> 00:43:44,657 خب، بهم بگو چی برام داری؟ 710 00:43:44,657 --> 00:43:47,697 همون‌طور که خواستی یکم درباره این ریچارد بووری تحقیق کردم 711 00:43:47,697 --> 00:43:48,858 و؟ 712 00:43:48,898 --> 00:43:51,737 اون در حقیقت ریچارد بووری شرافتمند بوده 713 00:43:51,737 --> 00:43:54,018 پسر کوچک‌تر لرد تیدوورث بوده 714 00:43:54,018 --> 00:43:56,657 و در پیاده نظام سبک پنجاه و دوم همراه 715 00:43:56,657 --> 00:44:00,898 پسرعموی تو، لرد بلاسیس یک سروان بوده اونا با هم در واترلو مردن 716 00:44:00,898 --> 00:44:04,858 سروان بووری در سال ۱۸۰۲ از ارتش بازنشسته شده 717 00:44:04,898 --> 00:44:07,978 بعد از اینکه معاهده امیزن با ناپلئون امضا شد 718 00:44:07,978 --> 00:44:11,458 بعدش رفته و لباس روحانیت بر تن کرده 719 00:44:11,498 --> 00:44:13,657 اما گفتی اون در واترلو جنگیده 720 00:44:13,657 --> 00:44:15,418 خب، حالا داستان اینه 721 00:44:15,418 --> 00:44:17,858 به نظر بعد از اینکه ناپلئون در فوریه ۱۸۱۵ از البا فرار کرد 722 00:44:17,858 --> 00:44:21,297 اون تصمیم گرفته دوباره به ارتش محلق بشه 723 00:44:21,297 --> 00:44:23,657 بله، اما اون برای یک عضو کلیسا مجاز بوده؟ 724 00:44:23,657 --> 00:44:26,378 همه چیزی که میتونم بگم اینه که در این مورد، مجاز بوده 725 00:44:26,378 --> 00:44:29,297 شاید پدرش دستی داشته، به هرحال 726 00:44:29,297 --> 00:44:33,057 اون مجددا وارد ارتش شد باید آدم شجاعی بوده باشه 727 00:44:33,059 --> 00:44:36,498 اما اون وقتی دوباره افسر بوده میتونسته مراسم ازدواج‌ انجام بده؟ 728 00:44:36,498 --> 00:44:39,697 اوه، بله اون پیش از شروع جنگ کشیش بوده 729 00:44:39,697 --> 00:44:41,418 و زمان مرگش هم کشیش بوده 730 00:44:41,418 --> 00:44:45,057 پس، منظورت اینه اون مراسم ازدواج پیش از جنگ در بروکسل 731 00:44:45,059 --> 00:44:46,458 معتبر.... 732 00:44:46,498 --> 00:44:49,137 _معتبر بوده؟ _دقیقا! 733 00:44:49,177 --> 00:44:51,498 پس، هیچ‌چیزی برای نگرانی وجود نداره 734 00:44:51,498 --> 00:44:55,833 هرکسی که اون عقدشون کرده قطعا زن و شوهر بودن 735 00:44:57,097 --> 00:45:00,018 داستان پشت این سوال چیه؟ 736 00:45:00,018 --> 00:45:02,577 اوه، این فقط یکی از اقواممه 737 00:45:02,579 --> 00:45:03,898 مادرش سرزایمان مرده 738 00:45:03,898 --> 00:45:06,777 و پدرش در جنگ کشته شده پس اون 739 00:45:06,777 --> 00:45:09,817 خب..اون درباره وضعیتش نگران بود 740 00:45:09,818 --> 00:45:12,458 خب، بهش بگو هیچ‌چیز برای نگرانی وجود نداره 741 00:45:12,458 --> 00:45:14,370 اون بچه به اندازه دخترکوچولوی ملکه قانونی و مشروعه! 742 00:45:14,400 --> 00:45:17,370 هاها! و هیچ کس نمیتونه اونو از من بگیره! 743 00:45:20,370 --> 00:45:22,370 ترجمه و زیرنویس: BlairWitch Blairwitch57@yahoo.com