1 00:00:00,005 --> 00:00:03,324 دخترم پیش از مرگش یک پسر به دنیا آورد 2 00:00:03,325 --> 00:00:04,764 پسر لرد بلاسیس 3 00:00:04,765 --> 00:00:07,964 _اون‌ پسر الان کجاست؟ _اون الان یک مرده 4 00:00:07,965 --> 00:00:10,484 حالا به اسم چارلز پوپ شناخته میشه 5 00:00:10,485 --> 00:00:11,724 شما راز مارو نگه میدارید؟ 6 00:00:11,725 --> 00:00:14,284 چرا باید بی‌آبرویی پسرم‌رو علنی کنم؟ 7 00:00:14,285 --> 00:00:16,604 استیون و گریس برای شام اینجا خواهند بود 8 00:00:16,605 --> 00:00:19,163 _اونا پول میخوان _چرا من نباید با ماریا گری ازدواج کنم؟ 9 00:00:19,164 --> 00:00:20,324 این ازدواج خوبی برای اون دختره 10 00:00:20,325 --> 00:00:23,484 اون با ارل بروکنهارست آینده ازدواج میکنه 11 00:00:23,485 --> 00:00:25,683 مردی که اون‌روز درباره‌اش صحبت میکردیم 12 00:00:25,684 --> 00:00:27,484 _چارلز پوپ _خودش 13 00:00:27,485 --> 00:00:30,925 میتونم یک آشنای جدید رو معرفی کنم؟ آقای پوپ 14 00:00:30,965 --> 00:00:34,043 _شب هر دوی شما خوش _شب خوش آقای جان 15 00:00:34,044 --> 00:00:37,483 شما دقیقا از اون جور مردانی هستید که من‌رو مجبور میکنید همه‌جور حرف‌رو بزنم 16 00:00:37,484 --> 00:00:39,003 من یک فرد بسیار عادی هستم 17 00:00:39,004 --> 00:00:42,204 خب، لیدی بروکنهارست به نظر اونطور فکر نمیکنه 18 00:00:42,205 --> 00:00:43,483 شما میخواهید اونها حدس بزنن 19 00:00:43,484 --> 00:00:45,524 میخواهید اونها حدس بزنن که اون‌ پسر ادمونده 20 00:00:45,524 --> 00:00:45,524 21 00:00:45,525 --> 00:00:48,192 و میخواستید ما شاهدش باشیم 22 00:01:00,192 --> 00:01:05,192 ♡ترجمه و زیرنویس : BlairWitch♡ 23 00:01:05,192 --> 00:01:10,192 ☆Blairwitch57@yahoo.com☆ 24 00:02:03,805 --> 00:02:06,804 _اوه! فکر کردم رفتی بخوابی _چه شب وحشتناکی 25 00:02:06,805 --> 00:02:08,324 خوش گذشت! 26 00:02:08,325 --> 00:02:10,923 تو نمیتونی از بقیه مهمونا ایراد بگیری 27 00:02:10,924 --> 00:02:13,923 شب نفرت انگیر بود! و تو نفرت انگیزترشم‌کردی! 28 00:02:13,924 --> 00:02:16,404 زل زده‌بودی تو چشمای اون فاسد عطرزده! 29 00:02:16,405 --> 00:02:20,322 میتونی بری، اسپیر یکم‌دیگه برات زنگ میزنم 30 00:02:27,044 --> 00:02:29,244 حالا، قضیه چیه؟ 31 00:02:29,285 --> 00:02:31,483 این یارو پوپ کیه؟ از کجا اومده؟ 32 00:02:31,484 --> 00:02:33,923 و چرا پدر تو تجارت اون سرمایه‌گذاری کرده؟ 33 00:02:33,924 --> 00:02:35,564 اون کی تو تجارت من سرمایه‌گذاری کرده؟ 34 00:02:35,565 --> 00:02:39,444 _تو تجارتی نداری _پس کی اون هیچ وقت روی من سرمایه‌گذاری کرده؟ 35 00:02:39,445 --> 00:02:40,724 و چرا لیدی بروکنهارست 36 00:02:40,725 --> 00:02:43,083 مثل یه کره‌اسب نمایش اونو دور اتاق می‌گردوند؟ 37 00:02:43,084 --> 00:02:44,243 چطور موفق شد اون کارو بکنه 38 00:02:44,244 --> 00:02:49,124 اونم وقتی که اون زن در طول شب بزور یه کلمه حرف درست به همه‌ ما زد؟ 39 00:02:49,125 --> 00:02:51,084 عزیز دل بیچاره من 40 00:02:52,445 --> 00:02:55,643 رابطه آقای بلاسیس با میزبان امشب ما چیه؟ 41 00:02:55,644 --> 00:02:57,844 پدرش، جناب کشیش بلاسیس 42 00:02:57,845 --> 00:03:00,564 برادر کوچک‌تر لرد بروکنهارسته 43 00:03:00,565 --> 00:03:02,764 اون وارثشم هست 44 00:03:02,804 --> 00:03:05,043 اگرچه پسرش جان کسیه که وارث واقعیه 45 00:03:05,044 --> 00:03:10,711 چون اون پیرمرد به مراتب از برادر کوچکترش سلامت بهتری داده 46 00:03:11,005 --> 00:03:14,684 _جان بلاسیس ارل.... _ارل بروکنهارست آینده خواهد بود 47 00:03:14,685 --> 00:03:18,352 تنها پسر ارل فعلی در واترلو مرده 48 00:03:18,605 --> 00:03:20,272 دیگه هیچ کس نیست 49 00:03:22,524 --> 00:03:25,764 _بهت خوش گذشت؟ _بله 50 00:03:25,804 --> 00:03:28,803 اگرچه متاسفم که فهمیدم جان اهل سفر نیست 51 00:03:28,804 --> 00:03:32,165 چرنده، اون دوست داره در اروپا سفر کنه 52 00:03:32,204 --> 00:03:35,083 فقط علاقه‌مند به آفتاب سوزان مدار راس‌السرطان نیست 53 00:03:35,084 --> 00:03:38,243 کی میتونه سرزنشش کنه؟ منم همین‌رو میگم 54 00:03:38,244 --> 00:03:40,923 _به گمونم _ تو و جان به هم میایید 55 00:03:40,924 --> 00:03:42,444 میدونم، اگه شما مطمئن‌نبودید این 56 00:03:42,445 --> 00:03:45,445 درست باشه، همچین چیزی نمیگفتید 57 00:03:46,524 --> 00:03:48,125 شب خوش، ماما 58 00:03:51,005 --> 00:03:53,725 اما چرا آقای الیور اینقدر عصبانی بود؟ 59 00:03:53,764 --> 00:03:56,963 آقای الیور همیشه یه دلیلی برای عصبانیت پیدا میکنه 60 00:03:56,964 --> 00:04:00,203 پس به خاطر اون جنتلمنی که شما ازش خوشتون اومد نبود 61 00:04:00,204 --> 00:04:01,565 آقای بلاسیس؟ 62 00:04:02,605 --> 00:04:04,189 نه، سر اون نبود 63 00:04:05,285 --> 00:04:07,035 اما شما از اون خوشتون اومد؟ 64 00:04:07,764 --> 00:04:09,044 چطور؟ 65 00:04:10,964 --> 00:04:14,881 من فقط فکر میکردم که آیا شماره برنامه‌ای برای دیدار دوباره‌اش دارید 66 00:04:16,084 --> 00:04:17,885 شب خوش، اسپیر 67 00:04:28,045 --> 00:04:32,004 به نظر میرسید که همه اوقات خوشی‌رو سپری میکردند، بانو 68 00:04:32,005 --> 00:04:37,005 _من فکر میکنم به خوبی پیش رفت _خوشایند نیست وقتی همشون رفتن؟ 69 00:04:40,325 --> 00:04:45,044 یه حد و اندازه‌ای هست که آدم بتونه حال یکی‌رو بپرسه 70 00:04:45,045 --> 00:04:48,962 یا از خبر بارداری ملکه ذو‌ق‌زده بشه 71 00:04:50,445 --> 00:04:52,804 اون پسره تاجر کتان کی بود؟ 72 00:04:52,805 --> 00:04:56,244 _اینجا چکار میکرد؟ _منظورت آقای پوپه؟ 73 00:04:56,245 --> 00:05:00,963 پوپ؟ اسمش‌ اون بود؟ بله. فکر کردم آدم خوبیه 74 00:05:00,964 --> 00:05:05,203 از اون زنهایی که وقت شام آخرشب منو انداختی کنارشون جالب‌تر بود 75 00:05:05,204 --> 00:05:09,704 _ چرا اون در سالن پذیرایی ما بود؟ _چون من ازش خوشم میاد 76 00:05:09,964 --> 00:05:11,603 اون‌رو از کجا میشناسی؟ 77 00:05:11,604 --> 00:05:14,354 _ممنون. داوسون _شب بخیر، مادام 78 00:05:16,964 --> 00:05:20,083 ماریا گری یک دختر زیبا شده 79 00:05:20,084 --> 00:05:23,083 اون قبلا خیلی جدی بود، همیشه سرش در کتاب بود 80 00:05:23,084 --> 00:05:26,403 _حالا خیلی جذاب به نظر میرسه _همم. خوش بحال جان 81 00:05:26,404 --> 00:05:27,763 امیدوارم لیاقت اون‌رو داشته باشه 82 00:05:27,764 --> 00:05:31,044 مادر و دختر امشب لباس‌های جدید پوشیده بودن 83 00:05:31,045 --> 00:05:35,004 اونها میدونستن که جان اینجا خواهد بود برای همین بی‌پول به نظر رسیدن 84 00:05:35,005 --> 00:05:38,339 مخصوصا جلوی نشان‌کرده یه نفر، خوب نیست 85 00:05:41,284 --> 00:05:43,951 ادموند الان چهل و هشت ساله می‌بود 86 00:05:47,445 --> 00:05:49,279 فکر کنم 87 00:05:54,365 --> 00:05:55,844 به هر حال... 88 00:05:57,445 --> 00:06:00,779 ...بهتره بخوابم فردا روز شلوغی دارم 89 00:06:06,325 --> 00:06:08,005 شب بخیر، عزیزم 90 00:06:24,325 --> 00:06:27,159 _چارلز حتما میدونه _اون نمیدونه 91 00:06:28,365 --> 00:06:30,283 سرشام لیدی بروکنهارست اونو کنار خودش نشوند 92 00:06:30,284 --> 00:06:32,404 همه توجه کردن 93 00:06:32,445 --> 00:06:35,843 بهتر بود در روزنانه تایمز چاپش میکرد 94 00:06:35,844 --> 00:06:39,643 _اون میخواست اون پسر احساس راحتی کنه _اون میخواست توجه‌هارو به اون پسر جلب کنه 95 00:06:39,644 --> 00:06:44,894 و چرا باید اون کارو میکرد اگه نمیخواست این قضیه درز کنه؟ 96 00:06:46,245 --> 00:06:50,079 چند وقته با چارلز در تماسی؟ 97 00:06:52,604 --> 00:06:54,364 واقعا فکر میکنی بهش نگفته؟ 98 00:06:54,365 --> 00:06:55,615 آدم‌هایی شبیه اون 99 00:06:55,644 --> 00:06:58,324 به مهمانی های شام آخر شب خودمانی در میدان بلگریو دعوت نمیشن 100 00:06:58,325 --> 00:07:00,124 تا با اعضای مجلس اعیان قرقاول بخورن 101 00:07:00,125 --> 00:07:02,844 _عزیزم... _اعتراف کن! 102 00:07:02,885 --> 00:07:04,083 آدم‌هایی مثل چارلز پوپ 103 00:07:04,084 --> 00:07:07,203 سر شام کنار کنتس بروکنهارست نمیشینن 104 00:07:07,204 --> 00:07:08,924 در حالت عادی 105 00:07:08,925 --> 00:07:10,643 اون اصلا آدم حسابش نمیکرد 106 00:07:10,644 --> 00:07:13,484 اگه فکر‌ میکنی من به یه کلمه سرزنش گوش میکنم 107 00:07:13,485 --> 00:07:17,364 کاملا در اشتباهی! تو هم به اندازه من مقصری! 108 00:07:17,365 --> 00:07:19,115 من؟ من چیکار کردم؟ 109 00:07:23,524 --> 00:07:27,843 تو با نوه ما در تماس بودی! اونو میشناسی! 110 00:07:27,844 --> 00:07:32,163 تو حتی با اون کار میکنی، که اصلا فکرنکردی به من بگی 111 00:07:32,164 --> 00:07:33,885 آن، منطقی باش 112 00:07:33,925 --> 00:07:35,763 من اون نوزادرو رد کردم بره 113 00:07:35,764 --> 00:07:37,763 چون تو میترسیدی که اگه ما اونو بزرگ کنیم 114 00:07:37,764 --> 00:07:41,523 دعوت‌نامه های شام کمتری برای ما میاد 115 00:07:41,524 --> 00:07:46,024 و حالا تو با این روش منفور و دردآور به من حقه میزنی 116 00:07:47,604 --> 00:07:49,603 نااگاهی لیدی بروکنهارست 117 00:07:49,604 --> 00:07:53,523 بهانه‌ای برای این ظلم در نگه داشتن راز نبود 118 00:07:53,524 --> 00:07:56,608 وقتش بود اون بدونه اون باید میدونست 119 00:07:57,724 --> 00:08:01,474 حالا برگرد به اتاق خودت و بذار من بخوابم 120 00:08:10,245 --> 00:08:14,444 احساسی‌گری تو سقف رو روی سر همه ما خراب میکنه 121 00:08:14,445 --> 00:08:19,005 وقتی که از سوفیا به عنوان یک زن... یک زن فاسد یاد بشه 122 00:08:19,045 --> 00:08:22,884 وقتی درهایی که اینقدر جون کندیم به روی ما باز بشه، در صورتمون بسته بشه 123 00:08:22,885 --> 00:08:26,302 اون موقع فقط میتونی خودتو سرزنش کنی 124 00:09:07,364 --> 00:09:10,484 _ما باید به اونها بازدید پس بدیم _به کیا؟ 125 00:09:10,525 --> 00:09:12,924 البته که لرد و لیدی بروکنهارست‌رو 126 00:09:12,925 --> 00:09:14,883 _احمق نشو _چرا اون احمقانه است؟ 127 00:09:14,884 --> 00:09:16,883 اونها مارو دعوت نکردن؟ 128 00:09:16,884 --> 00:09:18,644 این مودبانه نیست که بازدید پس بدیم؟ 129 00:09:18,645 --> 00:09:20,229 اونها نمیان 130 00:09:21,244 --> 00:09:22,744 پدر زود رفت 131 00:09:23,525 --> 00:09:25,924 وقتی اومدم پایین رفته بود 132 00:09:25,925 --> 00:09:27,044 صبح شلوغی داره 133 00:09:27,045 --> 00:09:29,564 برای ملاقات فردا با آقای کوبیت آماده میشه 134 00:09:29,565 --> 00:09:32,804 میخواد درباره الیور صحبت کنه، ببینه چکار میشه براش انجام داد 135 00:09:32,805 --> 00:09:33,844 واقعا چیکار میشه کرد؟ 136 00:09:37,565 --> 00:09:39,899 یکی برای شما خانم الیور 137 00:09:46,925 --> 00:09:48,364 این از طرف کیه؟ 138 00:09:48,405 --> 00:09:51,083 یک دوست قدیمی دوران مدرسه که برای مدتی برگشته لندن 139 00:09:51,084 --> 00:09:54,404 فردا به یک نمایشگاه در گالری ملی میره 140 00:09:54,405 --> 00:09:58,204 _میخواد اونجا همدیگه‌رو ببینیم _چقدر خوب 141 00:09:58,244 --> 00:10:01,284 _منم باید همراهیت کنم؟ _من مزاحم شما نمیشم 142 00:10:01,285 --> 00:10:05,164 چه چیزی میتونه خسته‌کننده تر از شایعه‌پراکنی‌های یک غریبه باشه؟ 143 00:10:05,165 --> 00:10:06,499 اسپیر رو میبرم 144 00:10:14,325 --> 00:10:17,003 اشکالی نداره پیش شما بشینم، دوشیزه الیس؟ باید اینو 145 00:10:17,004 --> 00:10:20,004 پیش از اونکه برای شب لباس بپوشه درست کنم 146 00:10:23,084 --> 00:10:25,644 از اون چیزی که اون روز درباره 147 00:10:25,645 --> 00:10:30,404 گرفتن تصمیمات درست و پرداختن بهای تصمیمات نادرست، خوشم اومد 148 00:10:30,405 --> 00:10:32,804 هممم، مطمئن نیستم‌ چقدر 149 00:10:32,805 --> 00:10:35,044 در حالت عادی انتخاب داریم 150 00:10:35,045 --> 00:10:37,003 ما تهش هستیم و اونا سرشن 151 00:10:37,004 --> 00:10:39,003 اما شما خانم‌رو دوست دارید نه؟ 152 00:10:39,004 --> 00:10:40,444 من برای اون کار میکنم، همه‌اش همینه 153 00:10:40,445 --> 00:10:42,644 شاید شما دوست ندارید در خدمت کار کنید 154 00:10:42,645 --> 00:10:46,062 شایدی در کار نیست چرا باید خوشم بیاد؟ 155 00:10:47,084 --> 00:10:50,564 چهاردست و پا راه رفتن و دروغ گفتن و ادادرآوردن چرا باید دوست داشته باشم سگ یکی باشم؟ 156 00:10:50,565 --> 00:10:51,764 چه چیز دوست داشتی درباره اون هست؟ 157 00:10:51,765 --> 00:10:53,963 خب، پس چرا یه چیز دیگه‌رو امتحان نمیکنید؟ 158 00:10:53,964 --> 00:10:56,123 و اون چی میتونه باشه، دوشیزه اسپیر؟ 159 00:10:56,124 --> 00:11:00,325 پرستاری تو یه بیمارستان خون‌آلود 160 00:11:00,364 --> 00:11:03,003 پر ار بوی مریضی؟ نه 161 00:11:03,004 --> 00:11:05,203 اونا ما زنارو گیرانداختن و اشتباه نکن 162 00:11:05,204 --> 00:11:06,843 از هر طرف بهش نگاه کنی همینه 163 00:11:06,844 --> 00:11:10,483 _خب، من میخوام از زیر این قید و شرط‌ها برای من دربرم _چطور اونکارو انجام‌ میدی؟ 164 00:11:10,484 --> 00:11:12,684 یه فرصتی هست و اگه پیش بیاد 165 00:11:12,685 --> 00:11:14,404 ممکنه برای من مزایایی داشته باشه 166 00:11:14,405 --> 00:11:18,572 _و اون فرصت چیه؟ _هنوز برای گفتنش خیلی زوده 167 00:11:44,964 --> 00:11:49,444 چه لذت غیرمناظره‌ای در راه رفتن به وایت بودم 168 00:11:49,445 --> 00:11:51,003 اوه، پس خوشحالم که به شما رسیدم 169 00:11:51,004 --> 00:11:52,325 هممم 170 00:11:54,484 --> 00:12:00,083 _با صورتت چکار کردی؟ _اوه، وقتی داشتم رد میشدم یک پنجره شکست 171 00:12:00,084 --> 00:12:02,168 تو پنجره‌رو شکستی؟ 172 00:12:02,964 --> 00:12:04,124 نه 173 00:12:05,925 --> 00:12:07,565 سه تا ملکه 174 00:12:11,405 --> 00:12:14,123 _من میتونم تا کنم _نمیتونی. تو با منی 175 00:12:14,124 --> 00:12:16,044 یه دور شانس برامون میاد 176 00:12:16,045 --> 00:12:17,524 دور شانس؟ 177 00:12:17,525 --> 00:12:19,083 اگه دور شانس ببینی تشخیص میدی؟ 178 00:12:19,084 --> 00:12:21,284 متاسفم بلاسیس من باید برم 179 00:12:21,285 --> 00:12:24,524 اگه میخوای بری بارتون، پس منم بهتره برم 180 00:12:24,525 --> 00:12:28,804 بلیک، باید به این مرد شانس بدی یکم از پولی که باخته‌رو ببره 181 00:12:28,805 --> 00:12:32,972 سیاه! فقط یه دور دیگه این تنها چیزیه که میخوام 182 00:12:36,724 --> 00:12:39,045 پس، سرورم.... 183 00:12:40,204 --> 00:12:43,963 من لرد نیستم. برادرم یک لرده، من نیستم 184 00:12:43,964 --> 00:12:47,381 پس ممکنه نیاز باشه با برادرت حرف بزنی 185 00:12:49,405 --> 00:12:51,004 پس.... 186 00:12:53,165 --> 00:12:55,832 ....این افتخار رو به چی مدیونم؟ 187 00:12:56,084 --> 00:13:00,501 _به نظر میرسه من تو دردسر هستم _چقدر دردسر؟ 188 00:13:01,724 --> 00:13:04,964 _دردسر هزار پوندی _هزار پوند؟ 189 00:13:05,004 --> 00:13:09,204 _هزار پوند؟ این واقعیه؟ _واقعیه 190 00:13:10,244 --> 00:13:12,964 حالا، هردوی ما نجیب‌زاده هستیم 191 00:13:13,004 --> 00:13:17,243 و من یک فرد خوشایند و منطقی هستم 192 00:13:17,244 --> 00:13:18,325 بله، بله.... 193 00:13:21,165 --> 00:13:24,645 دو روز وقت داری پولو جور کنی 194 00:13:24,685 --> 00:13:27,805 خب .من ..... 195 00:13:27,844 --> 00:13:32,284 _من معمولا درخواست نمیکنم.... _قضیه اینه که تو به طور معمول درخواست میکنی 196 00:13:32,285 --> 00:13:34,483 در واقع، تو عادت داری درخواست کنی 197 00:13:34,484 --> 00:13:39,984 آخرین باری که بدون درخواستی به خانه من آمدی یادم‌ نمیاد 198 00:13:40,004 --> 00:13:41,421 جواب منفیه 199 00:13:42,565 --> 00:13:45,565 _دو روز! _اوه خدای من....خدای من 200 00:13:50,724 --> 00:13:55,083 _منظورت چیه، نه؟ _نه. من بهت پول نمیدم 201 00:13:55,084 --> 00:13:59,483 _به اندازه کافی واضحه؟ این بار نمیدم _اما‌ مجبوری 202 00:13:59,484 --> 00:14:02,324 من برادرتم من بهش نیاز دارم. من...من باید این پولو بگیرم 203 00:14:02,325 --> 00:14:05,203 باید قبل از اینکه قمار کنی بره بهش فکر میکردی 204 00:14:05,204 --> 00:14:07,444 تو با پولی که نداری بازی کردی 205 00:14:07,445 --> 00:14:09,924 _و نتیجه‌اش اینه _من قمار نکردم 206 00:14:09,925 --> 00:14:13,564 _اصلا چنین اتفاقی نیفتاده _هردوی ما میدونیم که این دروغه 207 00:14:13,565 --> 00:14:16,924 چطور میتونی منو به دروغ‌گویی متهم‌ کنی من یک مرد ملبس هستم. 208 00:14:16,925 --> 00:14:19,564 من دیگه هیچ‌کدوم از قرض‌های تورو پرداخت نمیکنم 209 00:14:19,565 --> 00:14:21,564 تا جایی که من میدونم، تو درآمد مناسبی 210 00:14:21,565 --> 00:14:24,324 از ارثیه‌ات و از کلیسا داری 211 00:14:24,325 --> 00:14:26,843 و زنت هم برای تو سرمایه اضافی فراهم میکنه 212 00:14:26,844 --> 00:14:29,564 تو باید فقط یاد بگیری که در حد دارایی خودت زندگی‌کنی 213 00:14:29,565 --> 00:14:31,325 چطور جرئت میکنی؟ 214 00:14:31,364 --> 00:14:32,843 فکر کردی کی هستی؟ 215 00:14:32,844 --> 00:14:34,723 فقط به خاطر اینکه دوسال از من بزرگ‌تری 216 00:14:34,724 --> 00:14:37,123 همه‌چیز به تو میرسه، القاب، ملک و همه پول‌ها 217 00:14:37,124 --> 00:14:41,203 _نه، نه همه پول‌ها _هیچوقت فکر کردی چقدر ناعادلانه است؟ 218 00:14:41,204 --> 00:14:42,964 این عادلانه نیست 219 00:14:43,004 --> 00:14:46,671 اما این سیستمیه که ما درش متولد شدیم 220 00:14:46,685 --> 00:14:50,524 خب، یک روز جان وارث میشه پسر من، نه پسر تو 221 00:14:50,525 --> 00:14:52,483 و همه چیز مال اون خواهد شد 222 00:14:52,484 --> 00:14:56,564 و وقتی این اتفاق بیفته بذار بهت یادآوری کنم طبق قائده، تو مردی 223 00:14:56,565 --> 00:15:00,982 و اون دیگه مجبور نیست هزینه الواتی‌های پدرش‌رو بده 224 00:15:05,445 --> 00:15:07,945 پس روزت بخیر برادر! 225 00:15:38,484 --> 00:15:40,651 خدای من، استیون! 226 00:15:41,724 --> 00:15:43,164 نزدیک بود سکته کنم! 227 00:15:43,165 --> 00:15:45,044 اون پایین چکار می‌کردی؟ 228 00:15:45,045 --> 00:15:46,165 هیچی 229 00:15:47,525 --> 00:15:50,003 آقای پوپ‌رو یادته؟ اون شب اینجا بود 230 00:15:50,004 --> 00:15:54,405 بله، بسیار خوب یادمه و حالا ایشون برای چای برگشتن؟ 231 00:15:54,445 --> 00:15:58,164 بله، اون داشت درباره برنامه‌هاش به من میگفت 232 00:15:58,165 --> 00:16:00,324 اون یک کارخانه کتان در منچستر داره 233 00:16:00,325 --> 00:16:03,644 شما به کارخانجات کتان منچونیان* علاقه دارید؟ **اهل یا متعلق به منچستر** 234 00:16:03,645 --> 00:16:05,644 لیدی بروکنهارست‌ مشوق خیلی خوبی بودن 235 00:16:05,645 --> 00:16:07,765 واقعا اینطور بوده؟ 236 00:16:07,805 --> 00:16:11,305 بله و من به اندازه کافی باعث تاخیر شما شدم 237 00:16:14,484 --> 00:16:16,883 بابت چای بسیار ممنونم شما خیلی مهربان هستید 238 00:16:16,884 --> 00:16:21,084 حرفش‌رو هم نزنید من از صحبتنون لذت بردم آقای پوپ 239 00:16:21,124 --> 00:16:22,963 به زودی به شما نامه میدم 240 00:16:22,964 --> 00:16:27,381 هرتصمیمی که بگیرید، ممنون 241 00:16:49,045 --> 00:16:52,363 یکی خیلی از خود متشکر به نظر میرسه 242 00:16:52,364 --> 00:16:54,843 لیدی ماریا گری اگه اشتباه نکرده‌باشم؟ 243 00:16:54,844 --> 00:16:58,604 خودم هستم. و شما آقای چارلز پوپ هستید 244 00:16:59,645 --> 00:17:02,403 _شما لقب من‌رو از کجا میدونید؟ _من از میزبانمون پرسیدم 245 00:17:02,404 --> 00:17:07,164 خدایا، باید به خاطر کنجکاوی شما ذوق‌زده باشم؟ 246 00:17:07,205 --> 00:17:08,764 و میتونم بپرسم چرا 247 00:17:08,765 --> 00:17:10,764 اینقدر سرخوش و پرانرژی به نظر میرسید؟ 248 00:17:10,765 --> 00:17:12,964 چون درباره تجارتم خوش‌بین هستید 249 00:17:12,965 --> 00:17:14,524 اما میترسم برای شما کسل‌کننده باشه 250 00:17:14,525 --> 00:17:16,883 شنا که اون‌رو نمیدونید چرا همیشه فرض می‌کنید 251 00:17:16,884 --> 00:17:20,603 که زن‌ها فقط به سخن‌چینی و مد علاقه‌مند هستن؟ 252 00:17:20,604 --> 00:17:21,724 قصد توهین نداشتم 253 00:17:21,725 --> 00:17:23,964 من فقط فکر نمیکردم که صحبت درباره تامین‌ کتاند 254 00:17:23,965 --> 00:17:27,044 _خیلی حائزتوجه باشه _من درمورد اون قضاوت میکنم، آقای پوپ 255 00:17:27,045 --> 00:17:29,403 پس شما درباره کارخانه و کتان‌هاتون به من میگید 256 00:17:29,404 --> 00:17:31,403 و اگه موضوع برای من خسته‌کننده بود 257 00:17:31,404 --> 00:17:34,805 یک خمیازه پشت دستم پنهان میکنم 258 00:17:34,844 --> 00:17:36,363 اون موقع شما میفهمید که شکست خوردید 259 00:17:36,364 --> 00:17:38,044 من تلاش میکنم که در این چالش موفق باشم 260 00:17:38,045 --> 00:17:39,643 در راه جایی هستید؟ 261 00:17:39,644 --> 00:17:42,204 کتاب‌خانه جدید لندن فکر میکنم‌که عضو بشم 262 00:17:42,205 --> 00:17:43,923 آقای کارلایل از دوستان ماماست 263 00:17:43,924 --> 00:17:46,163 و اون درباره مزایا و ویژگی‌های آنجا 264 00:17:46,164 --> 00:17:49,004 که طبق گفته‌هاش به مراتب برتر از 265 00:17:49,005 --> 00:17:50,923 کتابخانه موزه بریتانیا هستن شعرسرایی میکنه 266 00:17:50,924 --> 00:17:53,841 اگرچه باورش برای من سخته 267 00:17:55,124 --> 00:17:58,923 رایان ندیمه مادرمه، اون من رو همراهی میکنه 268 00:17:58,924 --> 00:18:02,083 اون فکر میکنه ماما از اینکه ما با هم دیده‌بشیم، خوشش نمیاد 269 00:18:02,084 --> 00:18:04,045 _اینطوره؟ _احتمالا 270 00:18:05,124 --> 00:18:07,524 _کجا میرید؟ _به سمت دفترم 271 00:18:07,525 --> 00:18:10,363 _میخوام پیش از رفتن به خانه به آنجا سر بزنم _و اونجا کجاست؟ 272 00:18:10,364 --> 00:18:13,683 _در شهره، بیشاپزگیت _پس من هم با شما قدم‌ میزنم 273 00:18:13,684 --> 00:18:15,324 کتابخانه در شماره چهل و نه پال‌ماله 274 00:18:15,325 --> 00:18:17,643 پس ما باعث تغییر مسیر شما نمیشیم 275 00:18:17,644 --> 00:18:19,843 و در بین راه شما میتونید درباره تجارتون به من توضیح بدید 276 00:18:19,844 --> 00:18:23,011 اما لطفا تا جایی که میتونید، سرگرم کننده بگید 277 00:18:30,084 --> 00:18:33,418 _اون کی بود؟ _دوشس بدفورد 278 00:18:34,285 --> 00:18:37,603 پس، منم‌ ممکن بود با ایشون احوال‌پرسی کنم اگه فقط من‌رو برده بودید 279 00:18:37,604 --> 00:18:39,923 خب، الان دیگه تو مهمان لیدی بروکنهارست‌ بودی 280 00:18:39,924 --> 00:18:42,091 پس همه‌اش سراشیبی نیست 281 00:18:44,844 --> 00:18:46,324 امروز بعد از ظهر چیکار میکنی؟ 282 00:18:46,325 --> 00:18:48,524 کار زیادی ندارم ساعت سه پرو لباس دارم 283 00:18:48,525 --> 00:18:52,443 _من میتونم‌ کالسکه‌رو ببرم؟ _البته، نیازی نیست بپرسی 284 00:18:52,444 --> 00:18:55,484 پر کردن روزهات سخته وقتی چیزی نداری که باهاش اونهارو پر کنی 285 00:18:55,485 --> 00:18:57,244 این خیلی فیلسوفانه‌است 286 00:18:57,245 --> 00:19:01,603 نظر شما درباره من هر چیزی که باشه، من یه احمق تمام عیار نیستم 287 00:19:01,604 --> 00:19:03,443 تو دوست داری چطور روزهاتو پر‌کنی؟ 288 00:19:03,444 --> 00:19:06,004 با بچه‌هام و جایگاهم در جامعه 289 00:19:06,005 --> 00:19:07,163 اما چون هیچ‌کدوم‌رو ندارم 290 00:19:07,164 --> 00:19:08,683 مجبورم به پرو لباس برم و گلدوزی کنم 291 00:19:08,684 --> 00:19:13,851 و در سبد کلیسا لباس اهدا کنم و سعی کنم راضی باشم 292 00:19:14,084 --> 00:19:16,004 من درمورد بی‌بچگی تو حرفی نمیزنم 293 00:19:16,005 --> 00:19:17,804 چون فکر نمیکنم بخوای که حرفی بزنم 294 00:19:17,805 --> 00:19:20,324 _اما اگه چیزی هست که... _خواهش میکنم 295 00:19:20,325 --> 00:19:23,044 من همه‌رو دیدم همه‌کار کردم 296 00:19:23,045 --> 00:19:25,212 هیچ بچه‌ای در کار نخواهد بود 297 00:19:50,124 --> 00:19:53,965 _جیمز! از دیدنت خوشحالم _آقای کوبیت 298 00:19:54,005 --> 00:19:55,764 ویلیام. خیلی لطف کردی 299 00:19:55,765 --> 00:19:58,284 سرراهت کلوب جدید اصلاح‌رو دیدی؟ 300 00:19:58,285 --> 00:20:01,643 _قشنگ نیست؟ _اون آقای بری خیلی باهوشه 301 00:20:01,644 --> 00:20:03,883 درباره گرایشات سیاسی کلوب مطمئن نیستم 302 00:20:03,884 --> 00:20:06,204 پر از لیبرال‌هاست، همه اونهاهم دنبال دردسر هستن 303 00:20:06,205 --> 00:20:08,955 اما با وجود اون جای زیباییه 304 00:20:08,965 --> 00:20:12,083 هنوز عضو اینجا نشدی؟ من خیلی وقت پیش اینجا توصیه‌ات کردم 305 00:20:12,084 --> 00:20:14,683 مطمئن نیستم درخواستم چطور پیش میره 306 00:20:14,684 --> 00:20:16,843 بهم‌ گفتن لیست بسیار طولانیه 307 00:20:16,844 --> 00:20:20,724 و پسران اعضای قدیمی از روی اعضای جدید جفتک چارکش میرن 308 00:20:20,725 --> 00:20:23,804 اه، همه چیز خوب میشه دو لیوان مادیرا لطفا 309 00:20:23,805 --> 00:20:26,883 نمیدونم، من فقط یک تاجر با هیچ پیش‌زمینه‌ای هستم 310 00:20:26,884 --> 00:20:29,083 من و توماس جز خاندان پلانتاژنت نیستیم *خانواده سلطنتی قدیمی انگلیسی* 311 00:20:29,084 --> 00:20:32,123 نه، شما یک فرد شناخته شده بزرگ‌ هستید من نیستم. 312 00:20:32,124 --> 00:20:34,374 اونا باید خوش شانس باشن که تورو عضو کنن 313 00:20:34,644 --> 00:20:37,311 اونها از اون دید بهش نگاه نمیکنن 314 00:20:37,485 --> 00:20:40,204 بیا درباره شهر کوبیت حرف بزنیم چقدر میدونی؟ 315 00:20:40,205 --> 00:20:43,004 ما اسکله‌هارو توسعه میدیم، کسب‌ و کار محلی ایجاد میکنیم 316 00:20:43,005 --> 00:20:44,804 و برای کسانی که اونجا کار میکنن خانه میسازیم 317 00:20:44,805 --> 00:20:48,764 دقیقا، سفالگری، سیمان‌کاری، تولید آجر 318 00:20:48,765 --> 00:20:50,923 کارهای کثیفیه اما‌ باید انجام بشه 319 00:20:50,924 --> 00:20:53,204 همین‌طور خانه برای کارمندان و حسابداران. 320 00:20:53,205 --> 00:20:56,603 و امیدوارم بتونیم چند تا از مدیران‌رو راضی کنیم اونجا زندگی کنن 321 00:20:56,604 --> 00:20:58,284 خلاصه بگم، ما میخواهیم اونجارو از نو بنا کنیم 322 00:20:58,285 --> 00:21:00,952 به عنوان یک جامعه کامل از بازسازیش کنیم 323 00:21:01,164 --> 00:21:04,484 ممکنه یه جایی برای الیور باشه؟ 324 00:21:04,485 --> 00:21:06,484 اون دقیقا از اون چیزهاییه که اون دوست داره 325 00:21:06,485 --> 00:21:07,924 الیور؟ 326 00:21:07,965 --> 00:21:08,965 پسرم 327 00:21:10,045 --> 00:21:11,379 اوه، اون الیور 328 00:21:12,565 --> 00:21:15,564 هیچ وقت فکر نمیکردم‌ که اون خیلی درگیر کار باشه 329 00:21:15,565 --> 00:21:17,044 من اعتراضی به اینکه برای ما کار کنه ندارم 330 00:21:17,045 --> 00:21:19,883 اما مسئولیت‌های پروژه‌ای مثل این 331 00:21:19,884 --> 00:21:22,443 ممکنه بیشتر از اونی باشه که اون حاضره گردن بگیره 332 00:21:22,444 --> 00:21:24,443 الیور خیلی مشتاق میشه که در این کار شرکت کنه 333 00:21:24,444 --> 00:21:26,044 اون به شدت علاقه‌منده 334 00:21:26,045 --> 00:21:27,683 اما با این وجود اون هرگز یک سوال هم 335 00:21:27,684 --> 00:21:29,883 درباره توسعه بلومزبری یا بلگراویا 336 00:21:29,884 --> 00:21:32,384 یا هیچ‌کدوم از قراردادهای دیگه ما نپرسیده 337 00:21:33,285 --> 00:21:36,119 گاهی اون در ... 338 00:21:37,325 --> 00:21:40,364 _....ابراز خودش خوب نیست _می فهمم 339 00:21:45,164 --> 00:21:47,045 حالا ما باید جدا بشیم 340 00:21:47,084 --> 00:21:50,923 _شما از اون طرف میرید و من از این طرف _بسیارخب، اما باید بگم‌ شما بردید 341 00:21:50,924 --> 00:21:52,843 من حتی مجبور به پنهان کردن یک خمیازه هم نشدم 342 00:21:52,844 --> 00:21:54,324 بهتره عجله کنید 343 00:21:54,325 --> 00:21:56,524 وگرنه وقتی برسید کتابخانه بسته شده 344 00:21:56,525 --> 00:21:58,964 خیلی دوست دارم یه روز بیام و دفتر شمارو ببینم 345 00:21:58,965 --> 00:22:01,004 اگه مامای شما فکر نمیکنه که ما باید با هم قدم بزنیم 346 00:22:01,005 --> 00:22:03,204 به گمانم دیدار از بیشاپزگیت برای ایشون باید خیلی.... 347 00:22:03,205 --> 00:22:06,683 مزخرفه. شما میگید ممکنه لیدی بروکنهارست‌ به دیدن شما بیاد 348 00:22:06,684 --> 00:22:08,923 چرا من نباید با ایشون بیام و خودم یه نگاهی بندازم؟ 349 00:22:08,924 --> 00:22:13,363 _پس شما ایشون رو خوب میشناسید؟ _بله، من‌ نامزد برادرزاده شوهرشم 350 00:22:13,364 --> 00:22:14,444 آه 351 00:22:18,164 --> 00:22:21,004 خب.... من و ایشون میتونیم با هم‌ بریم 352 00:22:21,005 --> 00:22:26,505 من بسیار مسرور میشم و الان باید برم 353 00:22:40,084 --> 00:22:42,403 مهارت هاتو‌نو برق میندازید، دوشیزه اسپیر. 354 00:22:42,404 --> 00:22:44,964 نیازی به برق انداختن اونا ندارم. ممنونم موریس 355 00:22:44,965 --> 00:22:46,843 _اونا با اندازه کافی براق هستن _برای نهار کی هست؟ 356 00:22:46,844 --> 00:22:48,163 من میرم و میزو میچینم 357 00:22:48,164 --> 00:22:50,804 فکر کنم فقط خانم و خانم الیور 358 00:22:50,805 --> 00:22:53,724 خانم‌های بزرگ هر روز برای بیست نفر میز پهن می‌چینن 359 00:22:53,725 --> 00:22:55,363 بعد هرکسی که از صبح میاد 360 00:22:55,364 --> 00:22:57,083 دعوت میشه بمونه و با اونها غذا بخوره 361 00:22:57,084 --> 00:22:59,284 متاسفانه باید بگم هیچ‌کس به اینجا سر نمیزنه 362 00:22:59,285 --> 00:23:00,565 آه 363 00:23:00,604 --> 00:23:02,725 خانم الیور چی توسرشه؟ 364 00:23:02,765 --> 00:23:04,764 با خانم برای سواری رفته 365 00:23:04,765 --> 00:23:07,804 و بعدش امروز بعدازظهر پرو لباس داره 366 00:23:07,805 --> 00:23:10,204 _اون به اندازه کافی لباس نداره؟ _شاید 367 00:23:10,205 --> 00:23:12,443 اما اون هیچ‌ دعوت‌نامه‌ای نداره که با اون لباس‌ها بهشون بره 368 00:23:12,444 --> 00:23:13,965 قضیه چیه؟ 369 00:23:14,005 --> 00:23:16,564 فقط میگم که خانم الیور دوست داره ییشتر بره بیرون 370 00:23:16,565 --> 00:23:18,883 پس اون باید یکم افق دیدشو کوتاه کنه 371 00:23:18,884 --> 00:23:22,004 من همچین فکر نمیکنم پدر اون به اندازه آقای ترنچارد 372 00:23:22,005 --> 00:23:23,205 یا نزدیک به اون اندازه ثروتمنده 373 00:23:23,245 --> 00:23:25,843 پول تنها ملاک نیست دوشیزه اسپیر 374 00:23:25,844 --> 00:23:28,484 نه تو اون جامعه‌ای که اون میخواد خودشو توش جا کنه 375 00:23:28,485 --> 00:23:30,683 اون به خانه بروکنهارست رفت آقای تورتن 376 00:23:30,684 --> 00:23:31,964 شما نمیتونید چیزی بیشتر از اون بخواهید 377 00:23:31,965 --> 00:23:34,603 ما باید صبر کنیم‌ و ببینیم این دعوت تکرار میشه 378 00:23:34,604 --> 00:23:37,044 همینم که هست خانم ترنچارد به اندازه کافی کم کمک میکنه 379 00:23:37,045 --> 00:23:40,764 خانم ترنچارد عاقل‌تره اون میدونه کجا نمیخوانش 380 00:23:40,765 --> 00:23:43,324 ببخشید اما من موافق نیستم آقای تورتن 381 00:23:43,325 --> 00:23:44,643 من‌ میگم اون جایی میره که دوست داره 382 00:23:44,644 --> 00:23:46,564 و اهمیتی نمیده که مردم چه فکری میکنن 383 00:23:46,565 --> 00:23:48,044 _من به اون خاطر تحسینش میکنم _پس من پیشنهاد میکنم که 384 00:23:48,045 --> 00:23:50,643 تحسینتو با خودت به اتاق غداخوری ببری 385 00:23:50,644 --> 00:23:53,728 _و میزو بچینی، موریس _بله، آقای تورتن 386 00:23:54,525 --> 00:23:56,644 اما میگه حالش خوبه 387 00:23:59,164 --> 00:24:03,843 _خدای من، چی شده؟ _هیچی، هیچی.... 388 00:24:03,844 --> 00:24:07,123 کنار یه پنجره ایستاده بودم که شکست 389 00:24:07,124 --> 00:24:12,643 این ربطی به اون داره که دیشبت‌رو چطور گذروندی؟ 390 00:24:12,644 --> 00:24:15,164 یکی از بهترین شب‌های من نبود 391 00:24:15,205 --> 00:24:18,843 میدونی که ما به جز این خونه هیچ‌چیز برای فروش نداریم؟ 392 00:24:18,844 --> 00:24:21,004 اگه همین‌طور ادامه بدی 393 00:24:21,005 --> 00:24:23,403 پول کافی برای دادن به خدمتکارا نداریم 394 00:24:23,404 --> 00:24:25,683 _دیگه داری مزخرف میگی _جدی میگم 395 00:24:25,684 --> 00:24:28,083 _همین‌طور که هست بهشون کم پول میدیم _نگران نباش 396 00:24:28,084 --> 00:24:33,001 _من...من زود درستش میکنم _اول صورتتو درست کن 397 00:24:41,980 --> 00:24:44,698 _کجاست؟ _نزدیک دریاچه گرد 398 00:24:44,699 --> 00:24:48,178 _اما اگه آشنا ببینم چی؟ _چه چیزی میتونه پاک‌تر از 399 00:24:48,179 --> 00:24:50,499 ملاقات تصادفی در "کزینگتون گاردنز" باشه؟ 400 00:24:50,500 --> 00:24:52,698 البته من به تو اعتماد میکنم 401 00:24:52,699 --> 00:24:54,898 آخر کار اونقدر ازم آتو داری که دارم بزنی 402 00:24:54,899 --> 00:24:58,459 _شما میتونید به من اعتماد کنید، خانم الیور _بله 403 00:24:58,500 --> 00:25:00,667 ممکنه احمق باشم، اما اعتماد دارم 404 00:25:02,540 --> 00:25:03,659 اونجاست 405 00:25:04,939 --> 00:25:08,779 _اون مرد خوش‌قیافه با عصا؟ _خودشه 406 00:25:08,780 --> 00:25:12,539 _خیلی با اعتماد به نفس به نظر میاد _اوه، اوصاع کاملا دستشه 407 00:25:12,540 --> 00:25:14,178 فکر میکنه اومده اینجا منو از راه بدر کنه 408 00:25:14,179 --> 00:25:16,458 پس من باید یکاری کنم بابتش یکم زحمت بکشه 409 00:25:16,459 --> 00:25:19,579 اگه زیادی راحت باشه اون ناامید میشه 410 00:25:19,580 --> 00:25:21,899 اوه، مادام شما خیلی باهوشید 411 00:25:34,699 --> 00:25:37,949 _مطمئن نبودم میایید _خودمم مطمئن نبودم 412 00:25:39,540 --> 00:25:42,957 _اشکالی نداره بشینم؟ _نه، البته که نداره 413 00:25:44,060 --> 00:25:46,698 از گرد و غبار و شلوغی لندن خسته‌ام 414 00:25:46,699 --> 00:25:48,898 به نظر میرسه همه‌جا در حال ساخت و ساز هستن 415 00:25:48,899 --> 00:25:51,779 بله، امروز در "میدان ترافالگار" بودم 416 00:25:51,780 --> 00:25:54,699 ستون نلسون با حوصله داره پیش میره 417 00:25:54,740 --> 00:25:56,020 بله 418 00:25:57,659 --> 00:26:00,819 من در "ایزلوورث" چند تا اتاق دارم 419 00:26:00,820 --> 00:26:03,019 فقط به این دلیل که از این همه سروصدا و رفت‌ و آمد فرار کنم 420 00:26:03,020 --> 00:26:04,540 _ایزلوورث؟ _اوهوم 421 00:26:04,580 --> 00:26:06,099 فقط یه اتاق غذاخوری و یه اتاق خوابه 422 00:26:06,100 --> 00:26:08,378 با یک خدمتکار که اونجارو بگردونه، اما .... 423 00:26:08,379 --> 00:26:13,546 هروقت بخوام میتونم از شهر فرار کنم و در هوای تازه و تمیز نفس بکشم 424 00:26:13,740 --> 00:26:15,824 چقدر فوق‌العاده به نظر میرسه 425 00:26:16,500 --> 00:26:18,219 این کاملا یک رازه 426 00:26:19,580 --> 00:26:21,458 من هرگز به ایزلوورث نرفتم 427 00:26:21,459 --> 00:26:23,418 اما اونجا همانجایی نیست که مردم برای خودشون باغچه میوه و 428 00:26:23,419 --> 00:26:25,658 دارن و برای مصرف خانگی سبزیجات پرورش میدن؟ 429 00:26:25,659 --> 00:26:27,159 بله، فکر میکنم همونجاست 430 00:26:29,260 --> 00:26:31,619 هوا باید فوق العاده باشه 431 00:26:32,820 --> 00:26:36,654 باید یه زیارتی بکنم و خودم به چشم ببینم 432 00:26:37,060 --> 00:26:40,339 خب، امیدوارم وقتی میایید اجازه بدید من مخفیگاهم‌رو بهتون نشون بدم 433 00:26:40,340 --> 00:26:43,424 فکر نمیکنم طاقت داشته باشم این فرصت‌رو از دست بدم 434 00:26:43,699 --> 00:26:46,779 شاید بتونی روزی رو پیشنهاد کنی که من بیام؟ 435 00:26:46,780 --> 00:26:48,030 شاید این کارو بکنم 436 00:26:52,260 --> 00:26:57,594 _نباید تو دفتر باشی؟ _به اندازه کافی برای یه روز کار کردم 437 00:26:58,980 --> 00:27:03,819 من میتونم فردا کالسکه‌رو ببرم؟ برای بیشتر روز بهش نیاز دارم 438 00:27:03,820 --> 00:27:07,739 _یا اینکه میتونم یکی اجاره کنم _نه، ببرش. برای چی میخواهیش؟ 439 00:27:07,740 --> 00:27:10,138 میخوام یه سر به ایزلوورث برم 440 00:27:10,139 --> 00:27:12,418 چند تا باغچه سبزیجات و میوه برای فروش هست 441 00:27:12,419 --> 00:27:14,618 _که دوست دارم ببینم _برای چی؟ 442 00:27:14,619 --> 00:27:17,779 اوه‌، فکر کردم ممکنه چیزی باشه که ازش لذت ببرم 443 00:27:17,780 --> 00:27:22,019 _اگه بخواهی من باهات میام _نیازی نیست، اسپیرورو میبرم 444 00:27:22,020 --> 00:27:22,980 و ... 445 00:27:23,020 --> 00:27:26,259 از من انتظار میره یکی از این باغچه‌های سبزیجات یا باغ میوه‌رو بخرم؟ 446 00:27:26,260 --> 00:27:27,859 یا اینکه ممکنه پدرم بخره 447 00:27:27,899 --> 00:27:30,378 اگه تو نمیخوای ممکنه اون علاقه‌مند باشه 448 00:27:30,379 --> 00:27:33,019 خب، پدرزن عزیزم حتما پول برای این چیزا داره 449 00:27:33,020 --> 00:27:35,259 اررر، میخوای من باهات بیام؟ 450 00:27:35,260 --> 00:27:37,379 دوست دارم 451 00:27:37,419 --> 00:27:40,458 سه نفر هستن که باید پیش از نهار ببینیمشون 452 00:27:40,459 --> 00:27:45,178 _و چهار نفرم برای بعد از نهار _پس خودت تنهایی برو 453 00:27:45,179 --> 00:27:48,179 حتی فکرشم منو خسته کرد 454 00:28:00,580 --> 00:28:02,580 درباره صورتم نپرس 455 00:28:03,540 --> 00:28:07,874 _روز شما هم بخیر، پدر _گفت نه 456 00:28:07,939 --> 00:28:10,899 _کی؟ _کی به جز عموت؟ 457 00:28:10,939 --> 00:28:12,059 حالا چیکار کنم؟ 458 00:28:12,060 --> 00:28:14,579 فقط دو روز دارم یا حالا دیگه فقط یه روز 459 00:28:14,580 --> 00:28:18,830 _چقدر خواستید؟ _هزار پوند؟ به اشمیت بدهکارم 460 00:28:18,859 --> 00:28:20,219 اشمیت؟ 461 00:28:21,260 --> 00:28:22,780 اوووف 462 00:28:22,820 --> 00:28:25,739 _پس بهتره پولشو بدید _میدونم 463 00:28:25,740 --> 00:28:28,339 نمیتونی به یکی فکر کنی که بتونه به من کمک کنه؟ 464 00:28:28,340 --> 00:28:29,459 برید به بانک 465 00:28:29,500 --> 00:28:31,979 اونا میدونن خانواده پول داره که به تو و بعد از اون به من میرسه 466 00:28:31,980 --> 00:28:34,178 _نمیتونید علیرغم اون بگیرید؟ _قبلا سعی کردم 467 00:28:34,179 --> 00:28:36,819 فکر میکنن برادرم زیادی سالمه و انتظار بازپرداخت خیلی طولانی میشه 468 00:28:36,820 --> 00:28:38,540 هممم 469 00:28:38,580 --> 00:28:42,858 خب، من یه لهستانی تو ایست‌اند میشناسم انیل توماسزوکی 470 00:28:42,859 --> 00:28:45,658 _میتونه به موقع پولو بهتون برسونه _چقدر میگیره؟ 471 00:28:45,659 --> 00:28:48,243 _پنجاه درصد _پنجاه درصد. یکم زیاده 472 00:28:48,260 --> 00:28:50,458 آره، خب اون درصد شرایط اورژانسیه 473 00:28:50,459 --> 00:28:51,539 اونا شماره‌رو گذاشتن لای منگه 474 00:28:51,540 --> 00:28:54,539 واقعا چیزی برای فروختن باقی نمونده؟ 475 00:28:54,540 --> 00:28:57,499 فقط خانه خیابان هارلی که اونم تا خرخره در وام مسکنه 476 00:28:57,500 --> 00:29:00,917 شک دارم یه پنی هم ازش گیرمون بیاد 477 00:29:02,100 --> 00:29:05,979 خب، شما یا باید بانک‌رو قانع کنید یا برید پیش پول* *مخفف پولیش: لهستانی* 478 00:29:05,980 --> 00:29:09,938 میدونی امروز کیو تو خونه عموت دیدم؟ چارلز پوپ 479 00:29:09,939 --> 00:29:13,019 اعجوبه ترنچارد؟ دوباره اونجا بود؟ 480 00:29:13,020 --> 00:29:15,898 اون و زن عموت داشتن در اتاق پذیرایی خصوصی اون چای صرف میکردن 481 00:29:15,899 --> 00:29:17,499 _اوهوم _وقتی اومد بیرون دیدمش 482 00:29:17,500 --> 00:29:19,939 _یه خبراییه _هممم 483 00:29:19,980 --> 00:29:22,019 فکر کنم زن عموت میخواد در تجارت اون سرمایه‌گذاری کنه 484 00:29:22,020 --> 00:29:23,060 چی!!؟؟ 485 00:29:23,100 --> 00:29:26,939 _زن عمو کارولین؟ چرا؟ _دقیقا! چرا؟ 486 00:29:26,980 --> 00:29:30,064 _ما چیزی درباره اون میدونیم؟ _نه 487 00:29:31,100 --> 00:29:33,299 من نفوذی رو که اون روی لیدی بروکنهارست‌ داره، دوست ندارم 488 00:29:33,300 --> 00:29:37,579 اون زن داره خودشو ملعبه و مسخره میکنه چطوری میتونیم درمورد اون بیشتر بفهمیم؟ 489 00:29:37,580 --> 00:29:38,658 خب، از قرار اتفاق 490 00:29:38,659 --> 00:29:41,299 من با خانم ترنچارد جوان‌تر رابطه خیلی دوستانه‌ای دارم 491 00:29:41,300 --> 00:29:44,779 اون بهم گفت پدرشوهرش مدتیه که پوپ‌رو میشناسه 492 00:29:44,780 --> 00:29:46,179 چقدر دوستانه؟ 493 00:29:46,219 --> 00:29:49,499 خب، من در کزینگتون گاردنز باش برخوردم و با هم حرف زدیم 494 00:29:49,500 --> 00:29:52,750 _واقعا؟ _کمک منو میخواهید یا نه؟ 495 00:29:54,219 --> 00:29:56,539 با یکی از خدمتکاراشون حرف بزن اونا بیشتر از همه میدونن 496 00:29:56,540 --> 00:29:58,178 آره. فکر بدی نیست 497 00:29:58,179 --> 00:30:02,898 وقتی همدیگه‌رو دیدیم، ندیمه خانم ترنچارد باهاش بود. با اون حرف میزنم 498 00:30:02,899 --> 00:30:07,378 باید یه داستانی بین چارلز پوپ و کارولین باشه 499 00:30:07,379 --> 00:30:09,260 اگه بفهمیم چیه.... 500 00:30:09,300 --> 00:30:12,178 شاید اون بابت مخفی نگه داشتن اطلاعات پول بده 501 00:30:12,179 --> 00:30:15,779 _منظورتون اینه ازش باج بگیریم؟ _دقیقا همین 502 00:30:15,780 --> 00:30:16,979 و تو میتونی با 503 00:30:16,980 --> 00:30:20,218 فهمیدن رازهای خانواده ترنچارد شروع کنی 504 00:30:20,219 --> 00:30:21,699 اوهوم 505 00:30:23,780 --> 00:30:26,259 عذر میخوام، شما برای خانم‌ ترنچارد آوردید؟ 506 00:30:26,260 --> 00:30:30,499 _خانم‌بابج، اما بله _میشه این‌رو بدید به دوشیزه اسپیر؟ 507 00:30:30,500 --> 00:30:35,334 _اون‌ یکی از خدمتکارهاست _چرا خودتون نمیدید؟ 508 00:30:40,580 --> 00:30:44,300 تورتن؟ پیشکار؟ همممم 509 00:30:44,340 --> 00:30:45,938 چرا فکر میکنی اون به من گوش میده؟ 510 00:30:45,939 --> 00:30:47,218 اون پول دوست داره، آقا 511 00:30:47,219 --> 00:30:50,458 و شما باید با دوشیزه الیس ندیمه خانم صحبت کنید 512 00:30:50,459 --> 00:30:52,658 اون بیشتر از همه با خانواده بوده 513 00:30:52,659 --> 00:30:56,539 _اوه، و اونم پول دوست داره؟ _من اینطور فکر میکنم، آقا 514 00:30:56,540 --> 00:30:58,698 و من چطور میتونم‌ با این دو نفر‌ ملاقات کنم؟ 515 00:30:58,699 --> 00:31:01,059 شما میتونید آقای تورتن‌رو در کافه هورس اند گروم 516 00:31:01,060 --> 00:31:03,539 در گروم درست بیرون میدان بلگریو پیدا کنید 517 00:31:03,540 --> 00:31:04,580 همممم 518 00:31:04,619 --> 00:31:07,418 اون بیشتر روزها قبل از نهار اونجاست 519 00:31:07,419 --> 00:31:10,169 _و پیش از شام ساعت شش اونجاست _هممم 520 00:31:11,340 --> 00:31:15,740 ممنون دوشیزه اسپیر شما خیلی کمک کردید 521 00:31:18,060 --> 00:31:19,699 حالا من باید عجله کنم 522 00:31:19,740 --> 00:31:22,138 باید خانم‌ الیوررو برای شام حاضر کنم 523 00:31:22,139 --> 00:31:25,973 و ما باید برنامه‌ریزی کنیم که فردا در سفرش به ایزلوورث 524 00:31:26,179 --> 00:31:28,346 چی بپوشه 525 00:31:31,780 --> 00:31:33,899 اوه،من خیلی قددران میشم 526 00:31:33,939 --> 00:31:36,339 اگه در این باره چیزی به خانمت نگی 527 00:31:36,340 --> 00:31:37,819 من یک خدمتکارم، قربان 528 00:31:37,820 --> 00:31:41,654 ما هیچ‌چیزی رو که نیازی نیست بدونن به اونها نمیگیم 529 00:31:46,500 --> 00:31:48,138 کی با ما به گلنویل میاد؟ 530 00:31:48,139 --> 00:31:51,099 گمونم من باید به جز ارباب لباسای آقای الیورم تنش‌کنم 531 00:31:51,100 --> 00:31:53,458 موریس به عنوان نوکر اول میاد 532 00:31:53,459 --> 00:31:56,979 اون میاد اما من فکر نمیکنم خانم و آقای الیور برن 533 00:31:56,980 --> 00:31:59,019 _نمیرید؟ _امیدوارم نریم 534 00:31:59,020 --> 00:32:01,779 خانم الیور از سفر متنفره اون هیچ فایده‌ای توش نمیبینه 535 00:32:01,780 --> 00:32:05,019 نه وقتی همه چیزی که در انتظارشه یک خانه سرد و بی‌روح و کسالته 536 00:32:05,020 --> 00:32:07,819 من از اینکه به گلنویل میرم خوشحالم اونجا بهم خوش میگذره 537 00:32:07,820 --> 00:32:09,178 بله، البته که بهت خوش میگذره 538 00:32:09,179 --> 00:32:11,218 میشینی اونجا و با کله‌پوکای محلی 539 00:32:11,219 --> 00:32:13,458 درباره مغازه‌های جدید خیابان باند و 540 00:32:13,459 --> 00:32:14,698 مدهای جدید 541 00:32:14,699 --> 00:32:17,378 و اینکه دوشس فلانی به دوشس بهمانی چی‌ گفت حرف میزنی 542 00:32:17,379 --> 00:32:19,698 اونقدر که باورت میشه در گوش خود ملکه حرف میزنی 543 00:32:19,699 --> 00:32:22,699 بدتر از گوش کردم به منم سرش میاد 544 00:32:24,540 --> 00:32:27,178 _از چی حرف میزنید؟ _دوشیزه الیس درباره 545 00:32:27,179 --> 00:32:29,218 مزایای ماندن در گلنویل به ما میگه 546 00:32:29,219 --> 00:32:30,619 یادم نندازید 547 00:32:30,659 --> 00:32:32,858 سه روز شکنجه تا عمق جان تکون خوردن 548 00:32:32,859 --> 00:32:35,819 بعدشم چهار هفته یکنواختی در یک برهوت گل‌آلود 549 00:32:35,820 --> 00:32:37,779 در اون مورد با خانم الیور تفاهم دارید 550 00:32:37,780 --> 00:32:41,114 من هیچ تفاهمی با خانم الیور ندارم 551 00:32:46,100 --> 00:32:48,059 آقای پوپ بیرون هستن، قربان 552 00:32:48,060 --> 00:32:49,658 درخواست افتخار ملاقات دارن 553 00:32:49,659 --> 00:32:51,179 پس بفرستش تو 554 00:32:53,379 --> 00:32:55,898 امیدوارم مزاحمتون نشده باشم، آقای ترنچارد اما اخباری دارم 555 00:32:55,899 --> 00:32:59,499 _البته که نه، نمیشینی؟ _اگه اشکالی نداره نه 556 00:32:59,500 --> 00:33:02,579 خیلی هیجان زده‌ام لیدی بروکنهارست‌ برام نامه نوشتن 557 00:33:02,580 --> 00:33:05,418 من دیروز دیدمشو و امروز صبح نامشون به دفتر رسید 558 00:33:05,419 --> 00:33:07,178 _و خبرهای خوبی در اون بود؟ _بهترین خبر 559 00:33:07,179 --> 00:33:09,019 باور دارم که همه پولی که لازم دارم در دستمه 560 00:33:09,020 --> 00:33:11,854 هیچ کس همه پولی که لازم‌ داره دستش نیست 561 00:33:11,859 --> 00:33:14,579 با کمک شما و ایشون من میتونم وام مسکن‌رو تسویه کنم 562 00:33:14,580 --> 00:33:16,178 دستگاه‌های بافندگی جدید بخرم و کارخانه رو بازتجهیز کنم 563 00:33:16,179 --> 00:33:18,378 میتونم برنامه سفرم به هندرو اجرا کنم واونجا یک مامور بذارم 564 00:33:18,379 --> 00:33:20,658 و بعد بشینم و رشد تولیدرو تماشا کنم 565 00:33:20,659 --> 00:33:23,138 البته نه که من عقب میشینم 566 00:33:23,139 --> 00:33:27,779 و تو هنوز هیچ حدسی نداری که علت علاقه ایشون چیه؟ 567 00:33:27,780 --> 00:33:30,459 ایشون از من خوششون میاد اون‌رو میتونم ببینم 568 00:33:31,899 --> 00:33:33,019 اما هرگز توضیح ندادن که 569 00:33:33,020 --> 00:33:35,658 چطور اولین بار درمورد من شنیدن 570 00:33:35,659 --> 00:33:37,300 هممم 571 00:33:37,340 --> 00:33:41,840 خب، خب. آدم‌نباید دندان اسب پیشکشی‌رو بشمره 572 00:33:42,980 --> 00:33:45,230 اونم اخبار خوبیه، آقا؟ 573 00:33:45,540 --> 00:33:48,979 من عضو آتنیم هستم بهم اجازه عضویت دادن 574 00:33:48,980 --> 00:33:52,499 نمیدونم آیا آقای کوبیت بهشون فشار آورده بی‌میلی‌شون‌رو کنار بذارن 575 00:33:52,500 --> 00:33:54,779 _چرنده _بیا عضویت‌رو آزمایش کنیم 576 00:33:54,780 --> 00:33:57,780 محبورشون میکنیم بهمون نهار بدن 577 00:34:08,850 --> 00:34:11,434 منو ببخشید، میتونم‌ککمتون کنم آقا؟ 578 00:34:11,449 --> 00:34:15,033 من ترنچارد هستم عضو جدید اینجا 579 00:34:19,089 --> 00:34:22,488 آه، بله آقای ترنچارد به کلوب خوش آمدید 580 00:34:22,489 --> 00:34:24,448 امروز با ما نهار میخورید؟ 581 00:34:24,449 --> 00:34:26,968 _حتما! _با آقای کوبیت، قربان؟ 582 00:34:26,969 --> 00:34:28,810 آقای کوبیت؟ نه 583 00:34:28,850 --> 00:34:31,169 این مرسومه که نهار اول عضو جدید با 584 00:34:31,170 --> 00:34:34,609 کسی باشه که اونهارو پیشنهاد کرده قربان 585 00:34:34,610 --> 00:34:38,408 _این یک قانونه؟ _یک قانون؟ نه قربان تنها یک رسم 586 00:34:38,409 --> 00:34:41,209 پس این رسمی هست که امروز باید کنار بگذاریمش 587 00:34:41,210 --> 00:34:44,794 من با .... مهمانم آقای پوپ اینجا هستم 588 00:34:46,529 --> 00:34:47,929 بسیار خب آقا 589 00:34:50,369 --> 00:34:53,203 به سلامتی تجارت جدید تو 590 00:34:56,089 --> 00:34:58,089 من.... 591 00:34:58,130 --> 00:35:02,714 من محاسباتی کردم که میخوام به تو نشان بدم 592 00:35:05,569 --> 00:35:07,986 من خیلی خودم‌رو در تو می بینم 593 00:35:08,770 --> 00:35:10,937 تعریف بسیار بزرگیه، آقای ترنچارد 594 00:35:11,529 --> 00:35:14,488 نمیدونم‌ چکار کردم که مستحقش باشم 595 00:35:14,489 --> 00:35:16,849 من‌رو ببخشید خیلی عذرمیخوام آقای ترنچارد 596 00:35:16,850 --> 00:35:20,289 اما در هیچ یک از بخش‌های ساختمان اوراق کاری مجاز نیستن 597 00:35:20,290 --> 00:35:24,040 _و باید بگم‌که این یک قانونه _البته 598 00:35:25,489 --> 00:35:26,770 ممنون، قربان 599 00:35:29,449 --> 00:35:35,048 _اون تورو یاد روپسپیر میندازه؟ _باید بگم که اونا خیلی فضولن 600 00:35:35,049 --> 00:35:40,299 باید به هر عضوی که اوراق کاری برای نمایش داره، افتخار کنن 601 00:35:53,409 --> 00:35:56,408 باید نگران باشم که تو یه خانه مخفی در میدلسکس داری 602 00:35:56,409 --> 00:35:59,088 اون با یه اتاق خواب بزرگ و یه خدمتکار بی زبون؟ 603 00:35:59,089 --> 00:36:02,756 ترجیح میدادی در منزلم‌در آلبانی بودیم؟ 604 00:36:03,529 --> 00:36:05,769 احتمالا باید لباس بپوشی 605 00:36:05,770 --> 00:36:10,687 من در شهر شام‌ میخورم و تو باید به موقع برای لباس عوض کردن خونه باشی 606 00:36:15,730 --> 00:36:18,008 ممکنه به اسبم استراحت بدم و با تو برگردم 607 00:36:18,009 --> 00:36:20,529 _اگه فقط میتونستیم _نمیتونیم؟ 608 00:36:20,569 --> 00:36:21,690 عزیزم 609 00:36:22,690 --> 00:36:26,857 من با اسپیر در کالسکه شوهرم سفر میکنمو 610 00:36:27,170 --> 00:36:29,408 _کجا ندیمه‌ات‌رو میبینی؟ _مهمانخانه بریج 611 00:36:29,409 --> 00:36:30,850 همممم 612 00:36:30,889 --> 00:36:33,639 _میتونی تو این‌ کمک کنی؟ _آه 613 00:36:34,170 --> 00:36:36,368 _باید بنداشو ببندم _نه 614 00:36:36,369 --> 00:36:38,289 اون فقط برای تئاترهای کمدیه 615 00:36:38,290 --> 00:36:41,169 بندها بسته‌ان، فقط باید گیره‌های جلو چفت بشن 616 00:36:41,170 --> 00:36:43,049 همم، باشه 617 00:36:44,810 --> 00:36:47,008 اره، خب. یه فکری برای دفعه بعد 618 00:36:47,009 --> 00:36:51,593 اگه لباس‌هایی بپوشی که کمتر پیچیده باشن بهتره 619 00:36:53,850 --> 00:36:56,048 من نمیتونم با لباس خواب و روب دوشامبر تو خیابون راه برم 620 00:36:56,049 --> 00:36:59,130 حتی به خاطر تو 621 00:36:59,170 --> 00:37:00,250 هممم 622 00:37:02,089 --> 00:37:03,250 الیور؟ 623 00:37:04,770 --> 00:37:07,408 _از کجا میدونستی من اینجام؟ _تو دفتر بهم‌ گفتن 624 00:37:07,409 --> 00:37:09,729 بیست دقیقه‌اس منتظرم 625 00:37:09,730 --> 00:37:13,314 _من و آقای پوپ داشتیم‌ جشن میگرفتیم _آقای پوپ؟ 626 00:37:13,369 --> 00:37:14,690 اون چرا اینجاست؟ 627 00:37:14,730 --> 00:37:16,448 خب، اون اخبار خوبی درباره شرکتش داشت 628 00:37:16,449 --> 00:37:18,928 و من هم تازه به عنوان عضو کلوب پذیرفته‌ شده بودم 629 00:37:18,929 --> 00:37:23,048 پدر شما فوق العاده مهربان و مشوق هستن 630 00:37:23,049 --> 00:37:24,689 خبرهای خوب چیه؟ 631 00:37:24,690 --> 00:37:27,568 یه نفر دیگه قراره به عنوان سرمایه‌گذار به آقای ترنچارد ملحق بشه 632 00:37:27,569 --> 00:37:29,769 شما به نظر خیلی در وادار کردن افراد به اینکه 633 00:37:29,770 --> 00:37:32,968 دست در جیبشون بکنند، ماهرید اگه فقط منم استعداد شمارو داشتم 634 00:37:32,969 --> 00:37:34,649 کافیه. اگه لیدی بروکنهارست‌.... 635 00:37:34,650 --> 00:37:36,888 لیدی بروکنهارست‌ در شرکت شما سرمایه‌گذاری میکنه 636 00:37:36,889 --> 00:37:38,209 من باید شمارو تنها بذارم، آقایان 637 00:37:38,210 --> 00:37:41,627 به اندازه کافی از میزم دور بودم 638 00:37:44,049 --> 00:37:46,008 میشه لطفا منو روشن کنید؟ 639 00:37:46,009 --> 00:37:48,729 چرا همه میخوان به اون دهاتی پول بدن؟ 640 00:37:48,730 --> 00:37:50,330 چی پشتشه؟ 641 00:37:52,250 --> 00:37:55,448 یه چیزی در این کار هست که شما نمیگید 642 00:37:55,449 --> 00:37:58,448 تو میدونی که پدر مرحوم اون دوست قدیمی من بود 643 00:37:58,449 --> 00:38:01,408 _اینقدر قدیمی که من هیچ وقت چیزی ازش نشنیدم _نشنیدی؟ 644 00:38:01,409 --> 00:38:05,448 وقتی چارلز تازه به لندن اومد از من کمک خواست 645 00:38:05,449 --> 00:38:07,689 که شما دقیقا همون کارو کردید 646 00:38:07,690 --> 00:38:10,274 بفرمایید، اومدم اینارو بدم بهتون 647 00:38:17,049 --> 00:38:18,569 آقای ترنچارد! 648 00:38:20,850 --> 00:38:22,184 اجازه بدید بهتون کمک کنم 649 00:38:27,850 --> 00:38:31,210 پس....قرار بعدیمون باید کجا باشه؟ 650 00:38:32,290 --> 00:38:34,049 تو تصمیم بگیر 651 00:38:34,089 --> 00:38:36,289 اما این ریل‌ها چه تفاوتی ایجاد میکنن 652 00:38:36,290 --> 00:38:38,690 اوه، از چه نظر؟ 653 00:38:38,730 --> 00:38:42,408 میتونستیم پیش از وقت چای به برایتون بریم و برگردیم 654 00:38:42,409 --> 00:38:43,568 و به زودی سفر به یورک 655 00:38:43,569 --> 00:38:45,568 چیزی بیشتر از پنج، شش ساعت نخواهد بود 656 00:38:45,569 --> 00:38:47,888 این چشم انداز کاملا باعث میشه حس سبکی بکنم 657 00:38:47,889 --> 00:38:51,139 همم، چرا همه چیز باید عوض بشه 658 00:38:52,049 --> 00:38:54,209 من چیزارو همون طور که هستن دوست دارم 659 00:38:54,210 --> 00:38:57,710 هیچ چیزی درباره این بعدازظهر عوص نمیشه 660 00:39:00,089 --> 00:39:02,589 و حالا من واقعا باید برم 661 00:39:03,130 --> 00:39:07,297 مجبورم نکن پیش از دیدار دوباره با تو خیلی صبر کنم 662 00:39:14,049 --> 00:39:17,528 _پدر خانه است؟ _نه هنوز. اما به زودی میاد 663 00:39:17,529 --> 00:39:21,689 پس بذار پیش از اونکه خودشو نشون بده از این آرامش استفاده کنیم 664 00:39:21,690 --> 00:39:24,357 کاشکی اینقدر تند نبودی 665 00:39:24,690 --> 00:39:26,249 _اون با تو درباره... _هممم ؟ 666 00:39:26,250 --> 00:39:28,008 ....جزیره سگ‌ها حرف زده؟ 667 00:39:28,009 --> 00:39:29,290 بله 668 00:39:29,330 --> 00:39:33,529 _خیلی هیجان‌زده به نظر نمیرسی _باید هیجان‌زده باشم؟ 669 00:39:33,569 --> 00:39:35,968 تو معمولا به خاطر اینکه قاطی کارها نمیشی عصبانی هستی 670 00:39:35,969 --> 00:39:37,690 بله 671 00:39:37,730 --> 00:39:39,408 الان حتی عصبانی‌ترم هستم 672 00:39:39,409 --> 00:39:41,928 پدرت پیش آقای کوبیت خودش‌رو در شرایط سختی قرار داده 673 00:39:41,929 --> 00:39:43,169 من ازش نخواستم 674 00:39:43,170 --> 00:39:46,504 شاید نه، اما همه‌اش به خاطر تو بوده 675 00:39:47,409 --> 00:39:49,849 پدرم همیشه میخواسته من چیزی باشم که نیستم 676 00:39:49,850 --> 00:39:52,690 این سرنوشت منه که ناامیدش کنم 677 00:39:52,730 --> 00:39:56,048 _مطمئنم که این درست نیست _الان که اون تجسم کامل 678 00:39:56,049 --> 00:39:58,088 همه محسناتی‌رو که من ندارم پیدا کرده 679 00:39:58,089 --> 00:40:00,568 _حتی درست ترم هست _منظورت چیه. 680 00:40:00,569 --> 00:40:01,903 آقای چارلز پوپ 681 00:40:04,250 --> 00:40:07,250 امروز که پیداشون کردم، با هم نهار میخوزدن 682 00:40:08,650 --> 00:40:13,650 کاشکی اینقدر از اون بدت نمیومد یه روز بابتش پشیمون میشی 683 00:40:14,650 --> 00:40:18,729 منظورتون وقتیه که پدرم پوپ‌رو وارثش بکنه و منو انداخته بیرون؟ 684 00:40:18,730 --> 00:40:20,814 اون روز هرگر نمیرسه 685 00:40:24,130 --> 00:40:26,250 من برای دیدن یک مامور رفتم 686 00:40:26,290 --> 00:40:31,329 اون بهم طراحی و توصیفات چندتا باغ و باغچه سبزیکاری‌رو داد 687 00:40:31,330 --> 00:40:34,448 برای اینکه شما گفتید اون دلیل اومدنتون به ایزلوورثه 688 00:40:34,449 --> 00:40:37,568 _فکر کردم مفید باشن _پس حالا من یه مدرک بی‌گناهی دارم؟ 689 00:40:37,569 --> 00:40:39,290 _اواوم _ممنونم 690 00:40:40,770 --> 00:40:43,187 حالا حتی بیشتر مدیون تو هستم 691 00:40:45,130 --> 00:40:46,969 ما باید بریم 692 00:40:55,009 --> 00:40:57,759 _زود اومدی _نمیتونستم کار کنم 693 00:40:58,049 --> 00:40:59,928 امروز با چارلز نهار خوردم 694 00:40:59,929 --> 00:41:01,649 و اون بهم گفت که لیدی بروکنهارست‌.... 695 00:41:01,650 --> 00:41:05,849 ممنونم الیس فعلا برای شام لباس عوض نمیکنم 696 00:41:05,850 --> 00:41:08,568 _بسیار خب مادام _وقتی تواستم برات زنگ میزنم 697 00:41:08,569 --> 00:41:14,069 اما اون لباس صورتی‌رو با خودت ببر و ببین میتونی اون لکه‌رو پاک کنی 698 00:41:23,290 --> 00:41:25,649 ما باید برای وقتی که اوضاع مساعد نیست یک حرف رمز داشته باشیم 699 00:41:25,650 --> 00:41:29,169 چقدر ناراحت‌کننده که ما اینقدر راز داریم که نیاز به حرف رمز داریم 700 00:41:29,170 --> 00:41:32,254 حالا، بیشتر درباره نهارت بهم بگو 701 00:41:32,969 --> 00:41:34,689 اون با کلی خبر اومد دفتر 702 00:41:34,690 --> 00:41:37,209 _ما به آتنیم رفتیم _پذیرفته شدی؟ 703 00:41:37,210 --> 00:41:39,568 _چرا بهم نگفتی؟ _تازه امروز شنیدم 704 00:41:39,569 --> 00:41:41,329 به جرئت میگم که به زودی ازم خواسته میشه که دیگه نرم 705 00:41:41,330 --> 00:41:43,009 چرا؟ 706 00:41:43,049 --> 00:41:46,689 چون اون زن داره به چارلز پول میده و وقتی مردم اینو بفهمن 707 00:41:46,690 --> 00:41:48,649 خب، اونا حدس میزنن راز چیه همه‌چیز تموم میشه 708 00:41:48,650 --> 00:41:50,849 سوفیا به عنوان یک زن هرزه یاد میشه 709 00:41:50,850 --> 00:41:53,048 ما هم با اون در لجن فرو میریم! 710 00:41:53,049 --> 00:41:54,968 چرا خودم همون اول کار کل مبلغی 711 00:41:54,969 --> 00:41:56,568 که لازم داشت بهش ندادم؟ 712 00:41:56,569 --> 00:41:57,819 چرا ندادی؟ 713 00:41:59,610 --> 00:42:01,408 چون فکر کردم اونطوری زیادی راحته 714 00:42:01,409 --> 00:42:03,929 من میرم و با اون صحبت میکنم 715 00:42:03,969 --> 00:42:06,528 _چه فایده‌ای داره؟ _احتمالا هیچی 716 00:42:06,529 --> 00:42:08,613 اما هیچ ضرری هم نداره 717 00:42:09,969 --> 00:42:11,719 امروز در کلوب 718 00:42:13,409 --> 00:42:16,909 ...خیلی دلم میخواست حقیقت‌رو بهش بگم 719 00:42:17,489 --> 00:42:18,850 اوه، آن 720 00:42:20,770 --> 00:42:22,609 قلبم همه‌اش بهم‌ میگفت 721 00:42:22,610 --> 00:42:24,928 که اون باید این‌رو از پدربزرگش بشنوه 722 00:42:24,929 --> 00:42:29,263 تا اینکه تو کنارگوشه‌های خیابان زمزمه‌هاشو بشنوه 723 00:42:29,409 --> 00:42:31,993 _اما بهش نگفتی؟ _نه 724 00:42:33,369 --> 00:42:36,690 _اما کار درستی نکردم؟ _جیمز... 725 00:42:39,009 --> 00:42:41,928 ....وقتی اون بچه‌رو از خودمون دور کردیم و بهش پشت کردیم 726 00:42:41,929 --> 00:42:43,929 ما یک زندگی دروغین رو انتخاب کردیم 727 00:42:46,170 --> 00:42:49,670 حالا اون دروغ ها برگشتن تا مارو گیر بندازن 728 00:42:49,969 --> 00:42:53,053 و ما باید به بهترین نحوی که میتونیم مدیریتش کنیم 729 00:43:25,049 --> 00:43:26,969 آقای تورتن، درسته؟ 730 00:43:29,170 --> 00:43:30,170 ممکنه درست باشه 731 00:43:31,610 --> 00:43:34,409 _من شمارو میشناسم آقا؟ _نه 732 00:43:34,449 --> 00:43:36,649 اما من مییدونم که میتونیم با هم کار کنیم 733 00:43:36,650 --> 00:43:38,130 شما و من؟ 734 00:43:38,170 --> 00:43:40,769 شک دارم شما و من کار مشترک زیادی داشته باشیم، آقا 735 00:43:40,770 --> 00:43:42,569 اوه؟ 736 00:43:42,610 --> 00:43:45,968 اما اونجا، جاییه که شما اشتباه میکنید من.... 737 00:43:45,969 --> 00:43:50,048 خب، من در یک موضوع خصوصی کمک میخوام 738 00:43:50,049 --> 00:43:53,729 و شما میتونید فرد درست برای کمک باشید 739 00:43:53,730 --> 00:43:55,528 چرا باید به همچین چیزی فکر کنید؟ 740 00:43:55,529 --> 00:43:57,169 خب، من از آشناهام پرس و جو کردم 741 00:43:57,170 --> 00:43:59,528 و اونها اسم شما و یک 742 00:43:59,529 --> 00:44:01,650 دوشیزه الیس نامی‌رو پیشنهاد کردن 743 00:44:01,690 --> 00:44:04,889 _ندیمه خانم _به گمانم 744 00:44:04,929 --> 00:44:07,888 پس، ممکنه که شما از طرف دوشیزه الیس با من کار کنید؟ 745 00:44:07,889 --> 00:44:11,289 من به یکم اطلاعات درباره خانواده ترنچارد نیاز دارم 746 00:44:11,290 --> 00:44:13,488 چی باعث شده فکر کنید من به اونها خیانت میکنم؟ 747 00:44:13,489 --> 00:44:15,009 اوه؟ 748 00:44:15,049 --> 00:44:18,690 خیانت کلمه تندیه، آقای تورتن 749 00:44:18,730 --> 00:44:20,928 من فقط میخوام بیشتر درباره اون خانواده بدونم 750 00:44:20,929 --> 00:44:24,888 و به من گفته شده تحت شرایط خاصی 751 00:44:24,889 --> 00:44:29,169 _شما ممکنه حاضر به کمک باشید _چه شرایطی؟ 752 00:44:29,170 --> 00:44:31,769 خب، برای کمک به شما پاداش کوچکی هم هست 753 00:44:31,770 --> 00:44:33,770 چقدر کوچک؟ 754 00:44:38,250 --> 00:44:41,167 اون بستگی به نتایج داره 755 00:44:42,000 --> 00:44:44,000 ♡ترجمه و زیرنویس : BlairWitch♡ ☆Blairwitch57@yahoo.com☆