1 00:00:27,311 --> 00:00:34,311 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:34,311 --> 00:00:41,311 ‫حـــامـــی مــغــیــثــی ‫T.me/Timelordsubs 3 00:00:41,311 --> 00:00:48,311 ‫ارائه کننده برترين آثار سينمايي و تلویزیونی ‫https://t.me/PishgumTeam 4 00:00:48,311 --> 00:00:53,279 ‫[گزارش فرانسوی] 5 00:00:53,363 --> 00:01:01,227 ‫[آرتور هویتزر جونیور] 6 00:01:01,301 --> 00:01:06,409 ‫[انوی-سر-بلاس، فرانسه] 7 00:01:10,779 --> 00:01:12,812 ‫با یک تعطیلات شروع شد. 8 00:01:13,306 --> 00:01:15,806 ‫[میخانه، دخانیات، مجلات] 9 00:01:17,013 --> 00:01:19,612 ‫«آرتور هویتزر جونیور»، ‫دانشجوی سال اول دانشکده، 10 00:01:19,679 --> 00:01:22,479 ‫با اشتیاق برای فرار از آینده‌ای روشن ‫در "دشت‌های بزرگ"، 11 00:01:22,545 --> 00:01:26,046 ‫پدر خود که مالک "لیبرتی، آفتاب غروب کانزاس" ‫بود را متقاعد کرد 12 00:01:26,113 --> 00:01:29,846 ‫که هزینه های لازمه برای ادامه تحصیل وی ‫در آن‌سوی اقیانوس را فراهم سازد، 13 00:01:29,913 --> 00:01:31,648 ‫که با نوشتن سفرنامه‌‌هایی، 14 00:01:31,672 --> 00:01:34,146 ‫بتواند کسب و کار ‫خانوادگی را بیاموزد، 15 00:01:34,213 --> 00:01:38,133 ‫تا برای مخاطبین مجله ‫"پیک‌نیک یکشنبه" منتشر شود. 16 00:01:50,746 --> 00:01:53,331 ‫در طول ده سال بعد، ‫گروهی را جمع آوری کرد 17 00:01:53,355 --> 00:01:55,879 ‫که متشکل از بهترین روزنامه‌نگاران ‫مهاجر زمان خودش بود. 18 00:01:55,946 --> 00:02:00,479 ‫و "پیک‌نیک" را به ‫"گزارش فرانسوی" تغییر نام داد. 19 00:02:00,545 --> 00:02:04,512 ‫گزارش‌های هفتگی واقعی ‫در مورد سیاست‌های جهانی، 20 00:02:04,579 --> 00:02:06,542 ‫انواع و اقسام هنر ها، پوشاک، 21 00:02:06,566 --> 00:02:08,812 ‫غذا های باکلاس، نوشیدنی های خوب، 22 00:02:08,879 --> 00:02:11,301 ‫و داستان‌های متعدد ‫در مورد اشتیاق افراد 23 00:02:11,325 --> 00:02:12,979 ‫در محله‌های دور و متفاوت. 24 00:02:15,046 --> 00:02:17,612 ‫جهان را به کانزاس آورده بود. 25 00:02:22,479 --> 00:02:26,046 ‫نویسندگان او تمام پایه و اساس ‫کتاب‌خانه های خوب آمریکایی بودند. 26 00:02:27,612 --> 00:02:28,879 ‫«برنسن». 27 00:02:29,879 --> 00:02:31,512 ‫«سازرک»، 28 00:02:32,545 --> 00:02:33,879 ‫«کرمنتز»، 29 00:02:35,445 --> 00:02:37,023 ‫و «روبیک رایت». 30 00:02:38,179 --> 00:02:40,640 ‫یک خبر نگار که به عنوان بهترین نویسنده زنده 31 00:02:40,664 --> 00:02:43,066 ‫از نظر کیفیت جملات در دقیقه تلقی می‌شود. 32 00:02:43,545 --> 00:02:46,236 ‫دیگری نویسنده‌ای که ‫حتی یک مقاله هم ننوشته، 33 00:02:46,260 --> 00:02:48,950 ‫اما سه دهه است که مکررا ‫مشغول رفت و آمد است. 34 00:02:49,512 --> 00:02:51,714 ‫نویسنده‌ای نابینا که زیرکانه 35 00:02:51,738 --> 00:02:53,466 ‫از دید دیگران می‌نوشت. 36 00:02:54,846 --> 00:02:56,993 ‫با تجربه ترین زن جهان 37 00:02:57,017 --> 00:02:58,445 ‫در دستور زبان. 38 00:03:00,445 --> 00:03:03,679 ‫تصاویر روی جلد، آثاری از «هرمس جونز». 39 00:03:03,746 --> 00:03:05,746 ‫«آرتور جونیور»، در عین خوش‌رفتاری... 40 00:03:05,812 --> 00:03:07,183 ‫با نویسنده های خودش، 41 00:03:07,207 --> 00:03:09,545 ‫با دیگر کارکنان مجله آنقدر محترم نبود. 42 00:03:09,612 --> 00:03:10,875 ‫این دیگه چیه؟ 43 00:03:10,899 --> 00:03:12,946 ‫گفتم بوقلمون می‌خوام! 44 00:03:13,013 --> 00:03:14,695 ‫گفتم کبابی و شکم پر باشه، 45 00:03:14,719 --> 00:03:16,401 ‫کنارش هم چاقو و زائر باشه! 46 00:03:16,486 --> 00:03:17,987 ‫سیستم مدیریت مالی او 47 00:03:18,011 --> 00:03:19,512 ‫پیچیده، اما مؤثر بود. 48 00:03:19,597 --> 00:03:22,119 ‫به مدت 15 سال هفته‌ای 150 فرانک بهش بده. 49 00:03:22,143 --> 00:03:25,445 ‫با نرخ کلمه‌ای 5 سنت آمریکا، ‫بدون احتساب هزینه‌ها. 50 00:03:25,512 --> 00:03:27,715 ‫متداول ترین و شاید سوال بر انگیز ترین 51 00:03:27,739 --> 00:03:29,512 ‫توصیه ادبیاتی وی این بود که؛ 52 00:03:29,579 --> 00:03:31,104 ‫فقط یه جوری وانمود کن 53 00:03:31,128 --> 00:03:32,946 ‫انگار عمدا اینطوری نوشتی. 54 00:03:33,013 --> 00:03:37,579 ‫دقیقا پس از پنجاه سال غیبتش، ‫به "لیبرتی، کانزاس" بازگشت... 55 00:03:37,579 --> 00:03:39,545 ‫...به مناسبت مراسم ختم خودش. 56 00:03:39,612 --> 00:03:41,965 ‫که تا آن زمان تیراژ مجله 57 00:03:41,989 --> 00:03:44,800 ‫ از نیم میلیون مشترک در ‫پنجاه کشور فراتر رفت. 58 00:03:45,416 --> 00:03:49,179 ‫یک سبد حاوی از سنجاق‌ها، ‫نقاشی ها و نقل‌قول های رسمی 59 00:03:49,246 --> 00:03:51,018 ‫همراهش به خاک سپرده شد. 60 00:03:51,042 --> 00:03:53,512 ‫در کنار یک ماشین تحریر "آندرتی"، 61 00:03:53,579 --> 00:03:56,646 ‫همچنین سه دسته از اوراق تحریر مصری. 62 00:04:00,979 --> 00:04:03,979 ‫وی در قطعه تحریریه دفن شد. 63 00:04:06,512 --> 00:04:09,454 ‫در وصیت‌نامه‌اش مقرر کرده بود 64 00:04:09,478 --> 00:04:11,402 ‫که فورا پس از مرگش؛ 65 00:04:11,487 --> 00:04:14,281 ‫چاپخانه‌ها از بین رفته و منحل خواهند شد. 66 00:04:14,305 --> 00:04:16,812 ‫تحریریه‌ها تخلیه و فروخته می‌شوند. 67 00:04:16,879 --> 00:04:20,146 ‫پاداش‌های کلانی به کارکنان تعلق می‌گیرد ‫و از بند قراردادشان معاف می‌شوند. 68 00:04:20,213 --> 00:04:23,400 ‫و این مجله برای همیشه متوقف خواهد شد. 69 00:04:23,879 --> 00:04:25,267 ‫بنابراین، 70 00:04:25,291 --> 00:04:29,479 ‫آگهی ترحیم این ناشر ‫همانند آگهی ترحیم این نشریه بود. 71 00:04:30,879 --> 00:04:34,512 ‫با توجه به بخش‌های پر نشده قرارداد مشترکین، 72 00:04:34,597 --> 00:04:36,879 ‫تمام هزینه‌های تحویل درب منزل ‫به آنها پس داده می‌شود. 73 00:04:39,646 --> 00:04:45,013 ‫وفاتنامه او بر روی تخته‌ای نگارش شده ‫که بالای در دفترش است. 74 00:04:45,079 --> 00:04:46,979 ‫مقاله «برنسن»؛ شاهکار بتنی. 75 00:04:47,046 --> 00:04:50,879 ‫فقط توی جمله اولش سه تا فاعل، ‫دو تا فعل بدون صرف و نُه تا غلط املایی هست. 76 00:04:50,946 --> 00:04:52,612 ‫بعضی‌هاشون عمدی بوده. 77 00:04:53,854 --> 00:04:55,846 ‫داستان «کرمنتز»؛ تفسیر یک بیانیه. 78 00:04:55,955 --> 00:04:58,933 ‫ما ازش 2500 کلمه خواستیم، ‫واسمون 14000 تا نوشت. 79 00:04:59,018 --> 00:05:01,159 ‫به اضافه یادداشت‌های پایانی، ‫واژه‌نامه اصطلاحات و دو تا نتیجه‌گیری. 80 00:05:01,159 --> 00:05:02,779 ‫یکی از بهترین داستان‌هاشه. 81 00:05:04,013 --> 00:05:05,946 ‫- «سازرک»؟ ‫- اینو که کلا نمی‌شه راستی‌آزمایی کرد. 82 00:05:06,013 --> 00:05:09,046 ‫همه اسم‌ها رو که عوض می‌کنه، ‫فقط هم از ولگرد و دلال و معتاد می‌نویسه. 83 00:05:09,113 --> 00:05:10,779 ‫خوراکش همین کاره. 84 00:05:12,046 --> 00:05:13,296 ‫«روبیک رایت» چی؟ 85 00:05:13,381 --> 00:05:15,163 ‫در دفترش قفله، ولی صدای ‫ماشین تحریرش میاد. 86 00:05:15,302 --> 00:05:16,734 ‫هولش نکن. 87 00:05:17,512 --> 00:05:18,779 ‫سوال اینه مال کی چاپ نشه؟ 88 00:05:18,846 --> 00:05:20,968 ‫حتی هزینه چاپ دو تا مقاله ‫توی یکی هم زیاد می‌شه. 89 00:05:20,992 --> 00:05:23,113 ‫که یعنی عمرا از پس هزینه‌هاش بر بیاییم. 90 00:05:25,712 --> 00:05:28,612 ‫یه پیام از سرپرست دارم؛ ‫یک ساعت تا رسیدن مطبوعات مونده. 91 00:05:29,445 --> 00:05:30,979 ‫اخراجی. 92 00:05:31,686 --> 00:05:35,412 ‫- جدی؟ ‫- تو دفتر من گریه نکن. 93 00:05:36,766 --> 00:05:40,785 ‫[گریه نکنید] 94 00:05:42,612 --> 00:05:44,414 ‫سرتیترها رو کوتاه کنید، ‫تبلیغات رو کمتر کنید. 95 00:05:44,438 --> 00:05:46,479 ‫به سرپرست بگید صفحات بیشتری می‌خواییم. 96 00:05:46,545 --> 00:05:48,479 ‫قرار نیست مقاله کسی چاپ نشه. 97 00:05:49,946 --> 00:05:55,079 ‫او نویسنده‌های خوب را لوس می‌کرد، ‫ترغیب می‌کرد و از آن‌ها محافظت می‌کرد. 98 00:05:55,846 --> 00:05:58,445 ‫- نظرت چیه؟ ‫- نظر من؟ 99 00:05:59,213 --> 00:06:01,946 ‫من بودم با آقای «سازرک» شروع می‌کردم. 100 00:06:02,013 --> 00:06:03,879 ‫برایش مثل خانواده بودند. 101 00:06:14,347 --> 00:06:20,285 ‫[خبرنگاری سوار بر دوچرخه] ‫[به قلم هرپسن سازرک] 102 00:06:21,923 --> 00:06:24,822 ‫دوشنبه‌های "انوی" بی‌خبر صبح می‌شود. 103 00:06:51,356 --> 00:06:55,789 ‫بیایید گشت و گذاری از طریق ‫ماشین‌زمان جواز شعر داشته باشیم، 104 00:06:55,856 --> 00:06:59,956 ‫یک روز در "انوی" در طول 250 سال. 105 00:07:00,023 --> 00:07:03,889 ‫شهر بزرگ در ابتدا صرفا ‫چند دهکده تجاری بود. 106 00:07:03,956 --> 00:07:06,756 ‫فقط نام‌ها دست نخورده باقی ماندند. 107 00:07:06,822 --> 00:07:08,856 ‫محله "واکس‌زن". 108 00:07:11,822 --> 00:07:13,856 ‫میدان مسکونی "آجرکار". 109 00:07:16,756 --> 00:07:18,290 ‫دالان "کشتارگاه". 110 00:07:21,756 --> 00:07:23,856 ‫بن‌بست "جیب‌بُر". 111 00:07:27,113 --> 00:07:32,079 ‫در این طرف شهر فروشگاه افسانه‌ای ‫مواد خوراکی و غذایی را... 112 00:07:32,146 --> 00:07:36,146 ‫زیر یک سایبان وسیع از ‫شیشه و چدن را مشاهده می‌کنید، 113 00:07:36,213 --> 00:07:38,313 ‫که البته اکنون تخریب شده، 114 00:07:38,380 --> 00:07:42,480 ‫به لطف یک مرکز خرید چند طبقه ‫و پارکینگ اختصاصی. 115 00:07:43,480 --> 00:07:48,546 ‫مانند هر شهر زنده دیگری، "انوی" خانه ‫حیوانات موذی بسیاری است. 116 00:07:50,979 --> 00:07:54,413 ‫راه‌آهن زیرزمینی تحت استعمار موش‌ها است، 117 00:07:54,480 --> 00:07:58,838 ‫بام خانه‌ها تحت استعمار گربه‌ها، 118 00:07:59,613 --> 00:08:03,246 ‫کرم‌ها هم کانال‌های زهکشی ‫کم‌عمق را مستعمره کردند. 119 00:08:05,346 --> 00:08:08,246 ‫پس از رسیدن میزبان‌ها، ‫پسران غارتگر گروه کُر، 120 00:08:08,313 --> 00:08:13,375 ‫نیمه‌مست از خون عیسی مسیح، به قصد تخریب، ‫بازنشستگان بی‌احتیاط را تعقیب می‌کردند. 121 00:08:15,246 --> 00:08:20,912 ‫و در بلوک "فلاپ"، دانش آموزان آنجا ‫گرسنه، مضطرب و بی‌پروا هستند. 122 00:08:21,413 --> 00:08:24,313 ‫سالمندان هم در محله "هاول" زندگی می‌کنند. 123 00:08:28,179 --> 00:08:31,013 ‫افراد مسن شکست خورده. 124 00:08:34,013 --> 00:08:35,333 ‫"ماشین". 125 00:08:36,046 --> 00:08:38,316 ‫نوعی نعمت محسوب می‌شود. ‫از یک طرف بوق می‌زند، 126 00:08:38,340 --> 00:08:41,146 ‫می‌لغزد، سریع و قوی است و دنده عقب می‌رود. 127 00:08:41,213 --> 00:08:46,146 ‫ولی از طرفی دودهای سمّی ساطع می‌کند ‫و باعث تصادفات خطرناک می‌شود، 128 00:08:46,213 --> 00:08:48,280 ‫ترافیک شهری را بالا برده... 129 00:08:48,879 --> 00:08:50,779 ‫ای کیر! 130 00:08:50,846 --> 00:08:52,546 ‫اداره آمار محلی. 131 00:08:52,343 --> 00:08:55,773 ‫{\a6} [زندان و آسایشگاه] 132 00:08:52,613 --> 00:08:55,979 ‫میانگین بارندگی؛ 750 میلی‌متر. 133 00:08:56,046 --> 00:08:59,879 ‫میانگین بارش برف؛ 190،000 دانه. 134 00:08:59,946 --> 00:09:03,313 ‫هر هفته 8.5 جسد در ‫رودخانه "بلز" پیدا می‌شود. 135 00:09:03,380 --> 00:09:08,675 ‫که این رقم همچنان با رشد جمعیت ‫و پیشرفت در بهداشت تغییری نکرده. 136 00:09:09,446 --> 00:09:12,846 ‫مغازه‌داران و پسران پیک روزانه، 137 00:09:12,912 --> 00:09:16,946 ‫حین غروب تبدیل به دلال ‫روسپی‌های ثبت‌نشده می‌شوند، 138 00:09:17,013 --> 00:09:20,480 ‫و آرامشی بی‌وقفه بر فضای شهر حاکم می‌شود. 139 00:09:22,046 --> 00:09:24,375 ‫سکوت شب‌ها با چه صدایی شکسته می‌شود؟ 140 00:09:25,204 --> 00:09:27,513 ‫و این صداها قرار است ‫به چه معماهایی تبدیل شوند؟ 141 00:09:28,500 --> 00:09:31,079 ‫شاید این ضرب‌المثل قدیمی ‫و مشکوک راست می‌گفت؛ 142 00:09:34,413 --> 00:09:39,179 ‫"در زیبایی بسیار، رازهای بسیار نهفته." 143 00:09:44,146 --> 00:09:47,380 ‫«موش»، «حشره»، «دلال»، «روسپی». 144 00:09:47,446 --> 00:09:50,179 ‫فکر نمی‌کنی این بار ‫یه مقدار زیاده رویه؟ 145 00:09:50,246 --> 00:09:52,046 ‫- واسه آدم‌های شایسته. ‫- اصلا نیست. 146 00:09:52,113 --> 00:09:53,812 ‫اتفاقا باید واسشون جذاب باشه. 147 00:09:53,879 --> 00:09:56,879 ‫«جیب‌بر»، «جنازه»، «زندان»، «ادرار»... 148 00:09:56,946 --> 00:10:00,146 ‫- حالا نمی‌شه یه گل‌فروشی هم اضافه کنی؟ ‫- نه، اصلا. 149 00:10:00,213 --> 00:10:03,413 ‫- حداقل یه جای قشنگ؟ ‫- از گل بدم میاد. 150 00:10:07,979 --> 00:10:11,812 ‫در ضمن می‌تونی نیمه دوم ‫بند دوم رو از متن حذف کنی، 151 00:10:11,879 --> 00:10:13,779 ‫یه جای دیگه تکرارش کردی. 152 00:10:14,346 --> 00:10:15,513 ‫خیلی‌خب. 153 00:10:22,110 --> 00:10:28,009 ‫[هنر و هنرمندان] 154 00:10:28,093 --> 00:10:33,968 ‫[شاهکار بتنی] ‫[به قلم جی.کی.ال برنسن] 155 00:12:40,513 --> 00:12:45,879 ‫بحث سخنرانی امروز درمورد نقاش بزرگی است 156 00:12:45,946 --> 00:12:48,879 ‫که قلب تپنده هنرهای تجسمی ‫میان هنرمندان فرانسوی است، 157 00:12:48,946 --> 00:12:51,246 ‫آقای «موزس روزنتالر». 158 00:12:51,313 --> 00:12:55,179 ‫شهرتش بخاطر سبک جسورانه و دراماتیک 159 00:12:55,246 --> 00:12:59,380 ‫و همچنین تولیدات عظیمش در میان‌سالی است، 160 00:12:59,446 --> 00:13:02,013 ‫و البته اثر تابلو چندگانه معروفش ملقب به... 161 00:13:02,079 --> 00:13:05,213 ‫"ده نقاشی دیواری بر یک سطح سیمانی". 162 00:13:05,280 --> 00:13:08,079 ‫از نظر من ایشون یکی از مبتکرترین، 163 00:13:08,146 --> 00:13:13,442 ‫و مسلما جنجالی ترین هنرمند نسل خودش است. 164 00:13:14,513 --> 00:13:17,513 ‫اما چطوری این قطعه هنری بسیار مهم 165 00:13:17,580 --> 00:13:22,812 ‫راه خودش رو به یک موقعیت دائمی و انحصاری ‫به اینجا، در مجموعه "کلمپت" پیدا می‌کنه؟ 166 00:13:24,137 --> 00:13:26,504 ‫داستانش در یک سالن غذاخوری شروع می‌شه. 167 00:13:30,737 --> 00:13:33,637 ‫نمایشگاه زیرسیگاری، گلدان و دست‌بافت، 168 00:13:33,704 --> 00:13:39,671 ‫مجموعه‌ای از صنایع دستی زندانیان تازه‌کار ‫در آسایشگاه روانی "انوی". 169 00:13:39,737 --> 00:13:43,203 ‫هرچند علت اینکه این آثار ‫در تاریخ هنر ماندگار شدند 170 00:13:43,270 --> 00:13:46,837 ‫این بود که نقاشی‌های کوچک آقای «روزنتالر» 171 00:13:46,904 --> 00:13:52,671 ‫که در آن زمان به جرم دو فقره قتل ‫به پنجاه سال حبس محکوم شده بود، 172 00:13:52,756 --> 00:13:55,771 ‫توسط یک دلال آثار هنری... 173 00:13:55,837 --> 00:13:58,771 ‫به نام آقای «جولین کادازیو» دیده شد، 174 00:13:58,837 --> 00:14:02,771 ‫که دست بر قضا، ایشون هم به جرم ‫فرار از مالیات فروش درجه دو 175 00:14:02,837 --> 00:14:04,571 ‫محکوم و زندانی شده بود. 176 00:14:05,571 --> 00:14:06,704 ‫نگهبان. 177 00:14:11,304 --> 00:14:13,237 ‫کی این رو کشیده؟ 178 00:14:18,571 --> 00:14:20,533 ‫شهروند "7524" 179 00:14:21,671 --> 00:14:26,337 ‫مطمئنا هم بخش روانی ‫بالاترین سطح امنیتی رو داره. 180 00:14:26,404 --> 00:14:31,070 ‫بنظرت می‌تونی من رو برای یه ‫بازدید دوستانه و کوتاه همراهی بکنی؟ 181 00:14:53,470 --> 00:14:56,437 ‫نقاشی «سیمون برهنه» ‫سلول جی، اتاق سرگرمی. 182 00:14:56,504 --> 00:14:57,604 ‫می‌خوام بخرمش. 183 00:14:58,470 --> 00:14:59,633 ‫چرا؟ 184 00:15:00,170 --> 00:15:01,304 ‫چون ازش خوشم میاد. 185 00:15:02,270 --> 00:15:03,771 ‫فروشی نیست. 186 00:15:04,228 --> 00:15:05,295 ‫معلومه که هست. 187 00:15:06,337 --> 00:15:08,103 ‫نه خیر، نیست. ‫- چرا، هست. 188 00:15:08,170 --> 00:15:09,337 ‫- نه خیر، نیست. ‫- چرا، هست. 189 00:15:09,404 --> 00:15:11,137 ‫نه خیر، نیست. ‫- هست، مطمئنم هست. 190 00:15:11,203 --> 00:15:12,845 ‫تمام هنرمند ها کارهاشون رو می‌فروشن. 191 00:15:12,845 --> 00:15:15,759 ‫واسه همین هنرمند می‌شن. ‫که بفروشنش. 192 00:15:15,783 --> 00:15:17,604 ‫اگه نخوای بفروشی که نمی‌کشی. 193 00:15:17,671 --> 00:15:20,103 ‫سوال اینه؛ قیمت چقدره؟ 194 00:15:23,256 --> 00:15:24,407 ‫پنجاه تا سیگار. 195 00:15:24,431 --> 00:15:26,589 ‫نه اصلا... بکنش 75 تا سیگار. 196 00:15:28,057 --> 00:15:30,124 ‫چرا به اون نگهبانه نگاه می‌کنی؟ 197 00:15:35,690 --> 00:15:37,289 ‫«سیمون» خودشه. 198 00:15:46,723 --> 00:15:48,890 ‫نمی‌خوام این اثر مهم رو ‫با پنجاه تا سیگار بخرم. 199 00:15:48,956 --> 00:15:51,222 ‫- گفتم 75. ‫- یا 75 تا سیگار. یا اصلا با پول زندان. 200 00:15:51,289 --> 00:15:54,423 ‫می‌خوام 250،000 فرانک ‫به صورت قانونی پرداخت کنم، 201 00:15:54,489 --> 00:15:55,790 ‫سر قیمتش توافق داریم؟ 202 00:16:03,322 --> 00:16:09,218 ‫برای ودیعه هم الآن فقط 83 سنت، ‫یه شکلات بلوطی و چهار نخ سیگار دارم. 203 00:16:09,303 --> 00:16:11,289 ‫درحال حاضر فقط همین همراهم هست. 204 00:16:11,374 --> 00:16:14,890 ‫البته اگه بخوای می‌تونم یه چک ‫به مبلغ قرارمون بنویسم 205 00:16:14,975 --> 00:16:18,571 ‫که پولش ظرف 90 روز به حسابت واریز بشه. ‫حساب بانکی‌ات مال کجاست؟ 206 00:16:18,656 --> 00:16:19,856 ‫ولش کن. 207 00:16:43,623 --> 00:16:45,211 ‫حالا از کجا یاد گرفتی؟ 208 00:16:45,235 --> 00:16:46,823 ‫که اینطوری نقاشی بکشی. 209 00:16:46,890 --> 00:16:50,523 ‫و اینکه کی رو کشتی؟ ‫اصلا چقدر وضعت خرابه؟ 210 00:16:50,589 --> 00:16:53,556 ‫یه سری اطلاعات ازت می‌خوام ‫که بتونیم یه کتاب درموردت بنویسیم. 211 00:16:53,623 --> 00:16:55,389 ‫اینطوری آدم مهم‌تری می‌شی. 212 00:16:55,456 --> 00:16:56,723 ‫اسمت چیه...؟ 213 00:16:59,289 --> 00:17:00,823 ‫«موزس روزنتالر»؟ 214 00:17:03,823 --> 00:17:06,025 ‫در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد‎ 215 00:17:06,049 --> 00:17:08,756 ‫و فرزند یک پرورش‌دهنده ‫اسب یهودی مکزیکی بود. 216 00:17:08,823 --> 00:17:12,589 ‫«میگل سبسشن ماریا موزس دی‌روزنتالر» 217 00:17:12,656 --> 00:17:16,690 ‫با پشتوانه مالی بالا از جانب خانواده ‫در دانشکده باستان‌شناسی تحصیل کرد. 218 00:17:16,756 --> 00:17:21,456 ‫اما تا اواخر جوانی‌اش، تمام صفات نیک ‫خانوادگی خودش را از دست داد، 219 00:17:21,523 --> 00:17:24,589 ‫و صفاتی که جایگزین آن‌ها شدند این بود؛ 220 00:17:25,456 --> 00:17:29,223 ‫فضاحت. 221 00:17:29,389 --> 00:17:33,362 ‫عطش. 222 00:17:33,489 --> 00:17:37,870 ‫تنهایی. 223 00:17:37,990 --> 00:17:40,580 ‫خطر آسیب جسمانی. 224 00:17:44,256 --> 00:17:48,455 ‫بیماری روانی. 225 00:17:48,556 --> 00:17:49,956 ‫و مسلما... 226 00:17:51,993 --> 00:17:53,459 ‫جنایت خشونت‌آمیز. 227 00:18:13,356 --> 00:18:17,856 ‫در ده سال اول حبس طولانی مدتش، ‫حتی یک بار هم دست به قلم نشد. 228 00:18:54,087 --> 00:18:56,298 ‫[اولین روز یازدهمین سال حبس] 229 00:19:14,389 --> 00:19:16,923 ‫اجازه ثبت نام دارم، نگهبان؟ 230 00:19:17,007 --> 00:19:20,222 ‫- نامه ثبت نام داری؟ ‫- اینو می‌گی؟ 231 00:19:23,127 --> 00:19:25,947 ‫حواستون رو جمع کنید. ‫امروز یه زندانی جدید داریم. 232 00:19:26,423 --> 00:19:28,322 ‫شهروند 7524، بفرما توضیح بده. 233 00:19:28,389 --> 00:19:30,589 ‫- یعنی چی؟ ‫- درمورد خودت به گروه بگو. 234 00:19:30,656 --> 00:19:32,523 ‫- نمی‌خوام بگم. ‫- اجباریه. 235 00:19:32,589 --> 00:19:34,356 ‫- خودشون من رو می‌شناسن. ‫- مسئله این نیست. 236 00:19:34,423 --> 00:19:36,623 ‫- من هیچ متنی آماده نکردم. ‫- فقط یه چیزی بگو. 237 00:19:44,990 --> 00:19:49,952 ‫من 3،647 شبانه روزه که اینجام. 238 00:19:51,623 --> 00:19:55,318 ‫و 14،603 شبانه روز هم مونده تا برم. 239 00:19:55,923 --> 00:19:59,890 ‫من هفته‌ای 7 لیتر دهانشویه می‌خورم. 240 00:20:00,690 --> 00:20:02,823 ‫با این اوصاف... 241 00:20:02,890 --> 00:20:07,756 ‫فکر کنم قبل اینکه دوباره آزاد بشم، ‫خودم رو تا سر حد مرگ مسموم می‌کنم. 242 00:20:08,923 --> 00:20:11,523 ‫که باعث می‌شه... 243 00:20:12,356 --> 00:20:13,556 ‫خیلی ناراحت بشم. 244 00:20:14,356 --> 00:20:16,890 ‫باید یه تغییری به زندگی‌ام بدم. 245 00:20:16,956 --> 00:20:19,042 ‫باید مسیرم رو عوض کنم. 246 00:20:19,723 --> 00:20:23,890 ‫حاضرم هرکاری بکنم که ‫فقط سرم رو گرم بکنه. 247 00:20:25,823 --> 00:20:27,489 ‫وگرنه... 248 00:20:28,823 --> 00:20:31,656 ‫فکر کنم دست به خودکشی می‌زنم. 249 00:20:38,289 --> 00:20:42,556 ‫واسه همین هم اومدم برای کلاس‌های ‫سفالگری و دست‌بافت ثبت نام کردم. 250 00:20:44,589 --> 00:20:46,256 ‫اسمم «موزس»ـه. 251 00:20:47,523 --> 00:20:48,890 ‫بفرما بشین. 252 00:21:02,289 --> 00:21:03,890 ‫نگهبان، اسمت چیه؟ 253 00:21:04,656 --> 00:21:05,790 ‫«سیمون». 254 00:21:12,623 --> 00:21:16,189 ‫برخی از زنان جذب ‫مردهای زندانی می‌شن. 255 00:21:16,256 --> 00:21:18,790 ‫توی این شکی نیست. 256 00:21:18,856 --> 00:21:24,856 ‫در اسارت احساسی هست که تجربه آزادی را ‫برای زندانیان افزایش می‌ده. 257 00:21:24,923 --> 00:21:27,489 ‫و مطمئن باشید که احساس شهوانی‌ایه. 258 00:21:27,556 --> 00:21:29,222 ‫اصلا خودتون ببینیدش. 259 00:21:29,289 --> 00:21:32,823 ‫توی خانواده فقیر به دنیا اومد، ‫شونزده تا خواهر و برادر داشت. 260 00:21:32,890 --> 00:21:34,756 ‫تا 20 سالگی سوادی نداشت، 261 00:21:34,823 --> 00:21:37,289 ‫اکنون شده زنی با دارایی قابل توجه، 262 00:21:37,356 --> 00:21:38,556 ‫درخشان... 263 00:21:38,623 --> 00:21:40,790 ‫ای وای. ‫اشتباه شد، عکس خودمه. 264 00:21:42,656 --> 00:21:47,222 ‫البته که «سیمون» تمام پیشنهادهای ‫«روزنتالر» برای ازدواج رو رد کرد. 265 00:21:47,289 --> 00:21:51,752 ‫که تا جایی که ما خبر داریم، مشتاقانه ‫و مکررا از او درخواست ازدواج می‌کرد. 266 00:21:52,423 --> 00:21:55,389 ‫می‌خوام به ساده‌ترین شکل ممکن بگم. 267 00:21:55,456 --> 00:21:57,756 ‫دارم سعی می‌کنم جمله مناسب رو پیدا کنم. 268 00:21:58,489 --> 00:22:00,485 ‫که احساساتم رو بیان کنم. 269 00:22:00,990 --> 00:22:03,256 ‫- دوستت ندارم. ‫- دوستت دارم. 270 00:22:03,322 --> 00:22:05,523 ‫- چی؟ ‫- دوستت ندارم. 271 00:22:06,451 --> 00:22:08,984 ‫- به این زودی؟ ‫- چی به این زودی؟ 272 00:22:09,050 --> 00:22:10,451 ‫چطوری انقدر زود فهمیدی؟ 273 00:22:10,517 --> 00:22:12,251 ‫چطوری مطمئنی حس واقعیه؟ 274 00:22:12,317 --> 00:22:13,750 ‫مطمئنم. 275 00:22:16,284 --> 00:22:17,817 ‫ناراحتم کردی. 276 00:22:17,883 --> 00:22:21,217 ‫ظالمانه بودن حرفت، ‫سرد بودنت ناراحتم کرد. 277 00:22:21,284 --> 00:22:24,184 ‫حرفی که می‌خواستی بزنی رو زدی، ‫منم خواستم جلوت رو بگیرم. همین. 278 00:22:24,251 --> 00:22:26,484 ‫گفتم یه بخشی از حرفیه که می‌خواستم بزنم، 279 00:22:26,551 --> 00:22:28,883 ‫هنوز وسطش بودم، ادامه داشت. 280 00:22:29,117 --> 00:22:30,251 ‫نه. 281 00:22:31,084 --> 00:22:33,351 ‫- چی نه؟ دوست داری... ‫-نه. 282 00:22:33,351 --> 00:22:34,417 ‫- زن من بشی؟ ‫- نه. 283 00:22:34,501 --> 00:22:37,846 ‫لازمه لباس‌هات رو تنت کنم، ببرمت داخل ‫سلول و دوباره زندانی‌ات کنم؟ 284 00:23:01,417 --> 00:23:03,150 ‫ابزار نقاشی لازم دارم. 285 00:23:04,417 --> 00:23:07,484 ‫پارچه، قاب، قلم‌مو، روغن تربانتین. 286 00:23:07,551 --> 00:23:11,017 ‫- می‌خوای چی رو بکشی؟ ‫- آینده رو. 287 00:23:15,117 --> 00:23:16,883 ‫آینده یعنی تو. 288 00:23:18,451 --> 00:23:21,484 ‫هرچند که کسی «جولین کادازیو» ‫رو یک حرفه‌ای تلقی نمی‌کنه، 289 00:23:21,551 --> 00:23:24,750 ‫بهرحال یک رویا و تصوری در سر داشت. 290 00:23:24,817 --> 00:23:30,351 ‫و لطف بزرگش به ما رو، درست در ساعتی ‫که از زندان آزاد شد انجام داد. 291 00:23:30,435 --> 00:23:33,818 ‫[گالری کادازیو] 292 00:23:36,017 --> 00:23:38,783 ‫دوره گل و کاسه‌های میوه گذشته. 293 00:23:38,850 --> 00:23:41,451 ‫دوره ساحل و دریا هم گذشته. 294 00:23:41,517 --> 00:23:44,150 ‫از زره و فرش و لوازم داخلی هم که متنفریم. 295 00:23:44,850 --> 00:23:46,117 ‫من یه چیز جدید پیدا کردم. 296 00:23:57,017 --> 00:23:58,217 ‫هنر مدرن؟ 297 00:23:58,284 --> 00:24:00,783 ‫هنر مدرن. تخصص جدید ما از همین لحظه. 298 00:24:00,850 --> 00:24:02,251 ‫- درکش نمی‌کنم. ‫- معلومه که نمی‌کنی. 299 00:24:02,317 --> 00:24:03,517 ‫- انقدر پیر شدم؟ ‫- معلومه که شدی. 300 00:24:03,602 --> 00:24:05,850 ‫- چرا انقدر خوبه؟ ‫- اصلا خوب نیست، اشتباه نکن. 301 00:24:05,917 --> 00:24:07,017 ‫این که نشد جواب. 302 00:24:07,084 --> 00:24:09,084 ‫منظور من اینه؛ دختره رو توش می‌بینین؟ 303 00:24:09,150 --> 00:24:12,284 ‫- نه. ‫- باور کن، یه دختر توی نقاشیه. 304 00:24:14,551 --> 00:24:17,150 ‫یک راهی که بشه باهاش فهمید ‫یه هنرمند سر از هنر مدرن در میاره 305 00:24:17,217 --> 00:24:20,750 ‫اینه که از بخوای یه اسب، یا گل، ‫یا کشتی جنگی در حال غرق شدن رو نقاشی کنه. 306 00:24:20,817 --> 00:24:24,950 ‫یا چیزی که قراره شبیه چیزی باشه ‫که توی دنیای واقعی هست. 307 00:24:25,017 --> 00:24:27,883 ‫از پسش بر اومد؟ ‫این رو ببین. 308 00:24:27,950 --> 00:24:30,317 ‫با چوب کبریت سوخته، جلوی چشم خودم ‫توی 45 ثانیه این رو کشید. 309 00:24:30,384 --> 00:24:32,750 ‫گنجشک عالی. ‫واقعا محشره. 310 00:24:32,817 --> 00:24:33,883 ‫می‌شه نگهش دارم؟ 311 00:24:33,950 --> 00:24:35,309 ‫چرت نگو. ‫معلومه که نه. 312 00:24:35,394 --> 00:24:38,967 ‫مسئله اینه اگه دلش بخواد ‫می‌تونه اینطوری نقاشی کنه، 313 00:24:38,991 --> 00:24:40,413 ‫ولی بنظرش این بهتره. 314 00:24:40,883 --> 00:24:43,351 ‫و منم یه‌جورایی باهاش موافقم. 315 00:24:43,417 --> 00:24:46,984 ‫نقاشی «سیمون برهنه» اتاق سرگرمی ‫سلول جی، احتمالا یک شاهکاره 316 00:24:47,050 --> 00:24:50,017 ‫که ارزش یک مبلغ قابل توجه، ‫و یا حتی گزاف رو داره. 317 00:24:50,917 --> 00:24:52,117 ‫ولی فعلا نه. 318 00:24:53,004 --> 00:24:55,117 ‫میلش باید ایجاد بشه. 319 00:24:57,451 --> 00:24:59,050 ‫چقدر از حبسش مونده؟ 320 00:25:01,972 --> 00:25:07,919 ‫یک هفته بعد، دادخواستی جدید برای هیئت منصفه ‫از طرف شهروند 7524 در رابطه با... 321 00:25:07,919 --> 00:25:10,427 ‫حمله، ضرب و جرح، ‫و تکه‌تکه کردن خشونت آمیز. 322 00:25:10,451 --> 00:25:15,546 ‫آقای «روزنتالر»، ‫چرا ما باید شما رو آزاد کنیم؟ 323 00:25:16,484 --> 00:25:18,950 ‫چون تصادفی پیش اومد، عالی‌جناب. 324 00:25:19,883 --> 00:25:21,985 ‫من قصد کشتن کسی رو نداشتم. 325 00:25:22,984 --> 00:25:26,050 ‫تو گردن دو تا متصدی‌بار رو ‫با ارّه گوشتی بُریدی. 326 00:25:30,883 --> 00:25:32,950 ‫اولین متصدی که اتفاقی بود. 327 00:25:33,984 --> 00:25:36,079 ‫دومی هم دفاع از خود بود. 328 00:25:36,883 --> 00:25:39,317 ‫فرض بگیریم که همینطوره، 329 00:25:39,384 --> 00:25:43,340 ‫چه اقدامی می‌تونید برای ابراز پشیمانی، ‫یا حداقل غم و اندوه نسبت به... 330 00:25:43,364 --> 00:25:45,184 ‫بریدن سر این افراد انجام بدید؟ 331 00:25:49,716 --> 00:25:51,716 ‫خودشون خواستن. 332 00:25:51,783 --> 00:25:53,878 ‫- چی فرمودین؟ ‫- ببخشید! اِم... 333 00:25:55,716 --> 00:26:00,616 ‫توی آئین‌های دادگاهی یه بخشی هم هست که ‫اگه کسی اعتراض داشت اعلام بکنه؟ 334 00:26:00,683 --> 00:26:02,115 ‫مثل توی عروسی‌ها. 335 00:26:02,182 --> 00:26:04,182 ‫- نه! ‫- خلاصه می‌کنم. 336 00:26:08,549 --> 00:26:11,182 ‫هممون می‌دونیم ایشون یه قاتل هستن. 337 00:26:11,249 --> 00:26:14,749 ‫مقصر قتل درجه یک، ‫یا هرچیزی که شما بگید هست، 338 00:26:14,816 --> 00:26:16,022 ‫توی اونش بحثی نیست. 339 00:26:16,107 --> 00:26:19,609 ‫هرچند، ایشون از اون دسته آدم‌هاییه ‫که در هر نسل یک بار متولد می‌شه، 340 00:26:19,633 --> 00:26:23,182 ‫اما کم پیش میاد این آدم رو از نزدیک ببینیم. 341 00:26:24,249 --> 00:26:25,978 ‫یه نابغه هنری. 342 00:26:27,082 --> 00:26:30,216 ‫حتما باید برای همچین شرایطی ‫یک سری تبعیض‌هایی هم باشه دیگه. 343 00:26:30,282 --> 00:26:34,249 ‫حالا چه روانی باشه، چه نباشه. ‫تقصیر خودش که نیست. 344 00:26:34,316 --> 00:26:36,649 ‫با کمال احترام، پیشنهاد می‌کنم... 345 00:26:38,483 --> 00:26:41,045 ‫می‌شه راه‌های دیگه‌ای رو برای ‫مجازاتش در نظر گرفت؟ 346 00:26:42,149 --> 00:26:46,982 ‫حق «روزنتالر» برای آزادی مشروط ‫در طی دوران محکومیتش رد شد. 347 00:26:48,378 --> 00:26:50,282 ‫سوال دیگه‌ای ندارم. 348 00:26:50,349 --> 00:26:54,282 ‫با این حال، «کادازیو» ‫و عموهایش به اتفاق آرا 349 00:26:54,349 --> 00:26:59,149 ‫با تبلیغ هنرمند به عنوان رسانه انحصاری او ‫در سراسر جهان موافقت کردند. 350 00:26:59,233 --> 00:27:01,350 ‫[کادازیو و روزنتالر] 351 00:27:01,483 --> 00:27:04,382 ‫«سیمون» کل جهان را سفر کرد. 352 00:27:06,249 --> 00:27:07,749 ‫گالری انوی. 353 00:27:10,282 --> 00:27:12,245 ‫گالری سلطنتی. 354 00:27:13,516 --> 00:27:16,449 ‫غرفه بین‌المللی نمایشگاه "لیبرتی" کانزاس. 355 00:27:16,516 --> 00:27:19,149 ‫که نزدیک بود با خاک یکسان بشه. 356 00:27:19,216 --> 00:27:21,982 ‫به طور خلاصه، اون نقاشی ‫سر و صدای زیادی به پا کرد. 357 00:27:24,115 --> 00:27:26,583 ‫حتی کار های سابق این هنرمند، ‫که تقریبا فراموش شده بودند، 358 00:27:26,649 --> 00:27:30,416 ‫در بازار به فروش خوبی رسیدند. 359 00:27:32,049 --> 00:27:36,182 ‫در همین حین، «روزنتالر» ‫به کارش در زندان ادامه داد. 360 00:27:36,249 --> 00:27:39,716 ‫شایان ذکر است که این هنرمند ترجیح داد، 361 00:27:39,783 --> 00:27:42,583 ‫که مواد اولیه کار خودش را ‫در همان آسایشگاه روانی تهیه کند. 362 00:27:43,349 --> 00:27:44,844 ‫تخم‌های له شده. 363 00:27:45,516 --> 00:27:47,382 ‫خون گنجشک. 364 00:27:47,449 --> 00:27:49,082 ‫روغن دستبند. 365 00:27:49,149 --> 00:27:51,049 ‫ذغال‌سنگ، چوب‌پنبه و کود. 366 00:27:51,115 --> 00:27:53,049 ‫و البته آتش. 367 00:27:53,115 --> 00:27:54,982 ‫صابون ظرف‌شویی زرد و روشن. 368 00:27:55,049 --> 00:27:57,716 ‫و کرم ارزان تازه، به عنوان عامل رنگ‌دانه. 369 00:27:59,182 --> 00:28:01,549 ‫«سیمون» دوست داشت که ثابت بایستد. 370 00:28:01,616 --> 00:28:04,837 ‫درواقع او استعداد زیادی در ثابت ماندن داشت. 371 00:28:04,861 --> 00:28:08,082 ‫حتی به مدت بسیار زیاد، در یک شرایط دشوار. 372 00:28:08,149 --> 00:28:11,716 ‫او کمتر به گرما و سرما حساس بود. 373 00:28:11,783 --> 00:28:14,683 ‫حتی پس از نامطلوب ترین ‫شرایطی که در آن قرار می‌گرفت، 374 00:28:14,749 --> 00:28:19,015 ‫نه دچار سوزش پوست می‌شد، ‫نه لکه و نه تاول. 375 00:28:19,425 --> 00:28:20,659 ‫از طرف دیگر؛ 376 00:28:20,744 --> 00:28:25,549 ‫به قدری از بوی روغن تربانتین لذت می‌برد، ‫که سال‌ها بعد آن را به خودش می‌زد. 377 00:28:28,716 --> 00:28:30,749 ‫«سیمون» بیش از یک منبع الهام بود. 378 00:28:35,749 --> 00:28:37,349 ‫کلید رو بزن. 379 00:28:45,716 --> 00:28:48,516 ‫کلید رو بزن، پدرسگ. 380 00:28:54,015 --> 00:28:56,249 ‫چه مرگت شده؟ ‫برگرد سر کارت. 381 00:28:57,182 --> 00:28:58,449 ‫نمی‌تونم. 382 00:28:59,316 --> 00:29:01,282 ‫برنمی‌گردم. ‫خیلی سخته. 383 00:29:02,349 --> 00:29:03,845 ‫شکنجه‌ست. 384 00:29:04,416 --> 00:29:07,649 ‫من واقعا یه هنرمند درحال شکنجه‌ام. 385 00:29:10,583 --> 00:29:12,182 ‫الهی بمیرم. 386 00:29:12,716 --> 00:29:13,749 ‫برو بیرون. 387 00:29:30,516 --> 00:29:32,182 ‫همین رو می‌خواستی؟ 388 00:29:40,328 --> 00:29:41,984 ‫من توی مزرعه بزرگ شدم. 389 00:29:43,841 --> 00:29:46,678 ‫ما شعر نمی‌نوشتیم. ‫موسیقی نمی‌ساختیم. 390 00:29:46,762 --> 00:29:50,078 ‫مجسمه نمی‌تراشیدیم ‫یا نقاشی نمی‌کشیدیم. 391 00:29:50,607 --> 00:29:54,478 ‫من تکنیک‌های هنر رو از کتاب‌های ‫داخل همین زندان یاد گرفتم. 392 00:29:54,562 --> 00:29:56,678 ‫و به عنوان داوطلب ‫به اون‌ها آموزش دادم. 393 00:29:57,129 --> 00:29:59,845 ‫نمی‌دونم چی می‌دونی، ‫فقط می‌دونم چی می‌خوای. 394 00:29:59,929 --> 00:30:03,345 ‫می‌بینم زجر می‌کشی، ‫می‌بینم واست سخته، 395 00:30:03,429 --> 00:30:05,429 ‫ممکنه حتی بدتر هم بشه... 396 00:30:05,513 --> 00:30:07,195 ‫ولی بعدش قراره بهتر بشه. 397 00:30:07,297 --> 00:30:08,845 ‫قراره هر مشکلی که داری رو درست کنی. 398 00:30:10,115 --> 00:30:11,616 ‫مشکلت چیه؟ 399 00:30:13,382 --> 00:30:16,545 ‫- نمی‌دونم چی بکشم. ‫- می‌فهمی چی بکشی. 400 00:30:16,808 --> 00:30:18,411 ‫و به خودت ایمان میاری، 401 00:30:18,753 --> 00:30:19,954 ‫و تلاش و تقلا می‌کنی. 402 00:30:22,032 --> 00:30:23,388 ‫و بعدش... 403 00:30:24,191 --> 00:30:25,278 ‫در فصل بهار، 404 00:30:25,362 --> 00:30:28,778 ‫یا شاید هم تابستان، ‫شاید هم پاییز، 405 00:30:29,041 --> 00:30:32,711 ‫در کمترین حالتش زمستان، ‫این کار جدیدت تموم می‌شه. 406 00:30:34,599 --> 00:30:36,319 ‫دقیقا قراره اینطوری باشه. 407 00:30:41,029 --> 00:30:43,045 ‫اگه نری همین الآن کلید رو می‌زنم. 408 00:30:56,549 --> 00:30:59,549 ‫گروه هنرمندان پلاستیک فرانسه. 409 00:30:59,616 --> 00:31:03,382 ‫گروهی از افراد با نگرش، ‫با استعداد، کثیف، الکلی 410 00:31:03,449 --> 00:31:06,049 ‫و مشتی آدم خشن و خلاق. 411 00:31:07,249 --> 00:31:10,349 ‫اون‌ها الهام بخش همدیگه بودن، 412 00:31:10,416 --> 00:31:13,982 ‫و شخصا به مدت دو دهه یا بیشتر ‫ به همدیگه حمله می‌کردند. 413 00:31:14,049 --> 00:31:15,416 ‫دیگه باید نوشیدنی‌ام رو بخورم. 414 00:31:20,549 --> 00:31:23,449 ‫یادتون نره، همونطور که می‌دونید 415 00:31:23,516 --> 00:31:27,583 ‫در اون زمان از نظر اجتماعی پذیرفته بود ‫که یک نقاش یا مجسمه‌ساز، 416 00:31:27,649 --> 00:31:31,115 ‫با صندلی یا آجر به همکار خودش حمله کنه. 417 00:31:31,182 --> 00:31:35,778 ‫یا با چشم‌های کبود و دندون‌های شکسته ‫اطراف پرسه بزنن و از این حرف‌ها. 418 00:31:36,616 --> 00:31:40,149 ‫البته ممکنه انتقاد تند و تیزی کرده باشم، ‫ولی با توجه به تجربیات خودم، 419 00:31:40,216 --> 00:31:43,683 ‫«روزنتالر» به طرز غیر منتظره‌ای ‫هیجانی عمل می‌کرد. 420 00:31:43,749 --> 00:31:48,982 ‫البته دارم به کمد خودش در زیر ‫استودیو بلوار "دو پلومبه" اشاره می‌کنم، 421 00:31:49,049 --> 00:31:51,616 ‫که یک بار من رو گرفت و گذاشت اونجا، 422 00:31:51,683 --> 00:31:55,382 ‫و به طرز نامناسبی، در گوشه اون کابین 423 00:31:55,449 --> 00:31:57,749 ‫سعی کرد من رو بکنه. 424 00:31:57,816 --> 00:32:01,149 ‫اصلا در دیوانه بودنش شکی نیست. 425 00:32:10,749 --> 00:32:14,082 ‫البته که «کادازیو»ها، ‫نماینده تمام اونها بودند. 426 00:32:21,618 --> 00:32:23,758 ‫[زندان و آسایشگاه روانی] 427 00:32:24,416 --> 00:32:26,249 ‫سه سال گذشته. 428 00:32:26,316 --> 00:32:31,216 ‫ما تو رو با یه نقاشی کوچیک و اغراق شده ‫تبدیل به بزرگترین هنرمند جهان کردیم. 429 00:32:31,282 --> 00:32:34,382 ‫آثارت برای بقیه تدریس می‌شه. ‫وارد دایره‌المعارف شدی. 430 00:32:34,449 --> 00:32:37,349 ‫حتی شاگردهای تو هم موفق شدن ‫و ثروت زیادی رو به فنا دادن. 431 00:32:37,416 --> 00:32:40,249 ‫با این حال، طی تمام این مدت 432 00:32:40,316 --> 00:32:43,483 ‫حتی به ما یه اثر جدید از خودت نشون ندادی. 433 00:32:43,549 --> 00:32:45,216 ‫چقدر دیگه باید صبر کنیم؟ 434 00:32:45,282 --> 00:32:47,316 ‫حالا جواب نده، چون سوال نپرسیدم. 435 00:32:48,282 --> 00:32:50,382 ‫دعوت‌نامه ها رو چاپ کردیم. 436 00:32:50,382 --> 00:32:54,249 ‫همه قراره بیان. ‫همه منتقدان، جمع آوری کنندگان. 437 00:32:54,316 --> 00:32:56,982 ‫حتی مقلدهای درجه دو که از تو تقلید کردن 438 00:32:57,049 --> 00:32:59,716 ‫و احتمالا به جا های بهتری از تو رسیدن. 439 00:32:59,783 --> 00:33:03,282 ‫حتی میزان رشوه‌ای که به نگهبان‌ها ‫داده شده مبلغ گزافیه. 440 00:33:03,349 --> 00:33:04,749 ‫ولی ما پولش رو می‌دیم. 441 00:33:04,816 --> 00:33:07,049 ‫پس هرکاری که داری می‌کنی، ‫فقط تمومش کن. 442 00:33:07,115 --> 00:33:08,449 ‫نمایش دو هفته دیگه‌ست. 443 00:33:16,683 --> 00:33:18,649 ‫راستی به نظر اون که آماده‌ست. 444 00:33:19,216 --> 00:33:20,316 ‫آماده‌ست. 445 00:33:23,049 --> 00:33:25,282 ‫یه سال وقت داشته باشم بهتر می‌شه. 446 00:33:27,816 --> 00:33:29,683 ‫کارفرمای من در اون دوره، 447 00:33:29,749 --> 00:33:34,015 ‫دعوت‌نامه جذاب رو با ‫اولویت سریع دریافت کرد. 448 00:33:34,082 --> 00:33:37,549 ‫البته که منظورم «آپشر ماو کلمپت»ـه. 449 00:33:38,716 --> 00:33:42,716 ‫یک کلکسیونر ماهر. ‫دوست‌دار بزرگ هنر آوانگارد. 450 00:33:42,783 --> 00:33:45,854 ‫مجموعه او حتی در روزهای ابتدایی خودش، ‫همانند محل سکونتش، 451 00:33:45,878 --> 00:33:47,716 ‫به اهمیت و شهرت بالایی رسیده بود. 452 00:33:47,783 --> 00:33:50,115 ‫اولین کمیسیون آمریکایی برای «اینگو استین»، 453 00:33:50,182 --> 00:33:53,478 ‫که به طور غیررسمی با نام ‫"دورستاپ هاوس" شناخته می‌شد. 454 00:33:54,049 --> 00:34:00,015 ‫وظیفه من، یا به گویی امتیاز من این بود ‫که تحقیق، ضبط و مشاوره رو انجام بدم. 455 00:34:00,082 --> 00:34:03,478 ‫هرچند که ایشون هر کاری که خودش ‫دلش می‌خواست انجام می‌داد. 456 00:34:04,483 --> 00:34:08,878 ‫بنابراین، سفر طولانی ما از "لیبرتی" ‫به "انوی" آغاز شد. 457 00:34:10,049 --> 00:34:12,982 ‫خانم «کلمپت» عزیز، ‫اگر اجازه هست صدا کنم «ماو»، 458 00:34:13,049 --> 00:34:15,691 ‫لطفا با ما همراه باشید تا اولین ‫کار جدید و بسیار هیجان انگیز 459 00:34:15,715 --> 00:34:17,683 ‫آقای «موزس روزنتالر» ‫را به نمایش در بیاوریم. 460 00:34:17,749 --> 00:34:20,182 ‫که هنوز اجازه دیدنش به خود من داده نشده. 461 00:34:20,249 --> 00:34:24,416 ‫ممکن است برای تسهیل دیدار ‫از این نمایشگاه ضروری باشد 462 00:34:24,501 --> 00:34:28,711 ‫که ما به صورت مخفیانه ‫به محل استقرار این هنرمند برویم. 463 00:34:29,115 --> 00:34:33,583 ‫لطفا برای سازماندهی مقدمات بازدید ‫به جزئیاتی که عرض می‌کنم توجه کنید. 464 00:34:34,074 --> 00:34:38,159 ‫احتیاط کنید، کبریت، فندک و هیچ‌گونه ‫اشیاء تیزی همراه خود نیاورید. 465 00:34:38,530 --> 00:34:41,463 ‫امیدوارانه چشم به انتظار تأیید شما هستیم. 466 00:34:41,530 --> 00:34:45,564 ‫با احترام زیاد، ‫گالری "عمو و عموزاده‌های کادازیو". 467 00:34:48,997 --> 00:34:53,530 ‫کالسکه بلافاصله درست در ساعت سه صبح، ‫و پس از آخرین تحویل دختران کار 468 00:34:53,615 --> 00:34:56,363 ‫به مرکز مشروبات الکلی به دنبال ما آمد. 469 00:35:42,697 --> 00:35:44,764 ‫«موزس»، اینجایی؟ 470 00:35:47,997 --> 00:35:49,797 ‫می‌خوای اول معرفی کنی؟ 471 00:35:49,864 --> 00:35:53,852 ‫یا نمی‌خوای یه خوش‌آمد گویی به ‫مهمون‌های ما که از مسیر طولانی 472 00:35:53,876 --> 00:35:55,864 ‫برای دیدن کارهای تو اومدن بگی؟ 473 00:35:55,997 --> 00:35:58,764 ‫یا اصلا نمی‌دونم... 474 00:35:59,463 --> 00:36:00,497 ‫هنوز هستی؟ 475 00:36:03,627 --> 00:36:05,593 ‫سکوت، لطفا! 476 00:36:06,397 --> 00:36:07,897 ‫سکوت، لطفا! 477 00:36:11,797 --> 00:36:14,363 ‫موفق شدم، خیلی خوبه! ‫تاریخ‌ساز می‌شه. 478 00:36:14,430 --> 00:36:15,997 ‫شامپاین رو باز کنید! ‫موفق شدم. 479 00:36:16,064 --> 00:36:17,463 ‫موسیقی! 480 00:36:23,064 --> 00:36:24,997 ‫چرا مثل معلول ها نشستی روی ویلچیر؟ 481 00:36:25,064 --> 00:36:27,031 ‫باید پا شی برقصی! ‫موفق شدیم! 482 00:36:27,115 --> 00:36:29,025 ‫هفته پیش قصد داشت با ‫چاقو خودش رو فلج کنه، 483 00:36:29,049 --> 00:36:31,259 ‫ ولی خوشبختانه توی درمانگاه ‫تونستن شریان‌اش رو متصل کنن. 484 00:36:32,097 --> 00:36:33,664 ‫خوشت اومد؟ 485 00:36:34,764 --> 00:36:36,031 ‫خوشم اومد؟ 486 00:36:36,764 --> 00:36:38,173 ‫آره. 487 00:36:38,306 --> 00:36:40,748 ‫عکس خانم رو واست کشیدن. 488 00:36:44,497 --> 00:36:46,530 ‫«ماو» رو ببین. ‫مجذوبش شده. 489 00:36:48,864 --> 00:36:50,664 ‫نقاشی دیواریه، درسته؟ 490 00:36:50,730 --> 00:36:53,597 ‫دقیقا. ایشون بالا رتبه ترین ‫استاد آثار رنسانسیه. 491 00:36:53,664 --> 00:36:56,697 ‫اون همون ریشه‌های «پیپرنو پیرلویجی» رو داره ‫درست در زمانی که... 492 00:36:56,764 --> 00:36:59,897 ‫«مسیح در مذبح خداوند» را ‫در سال 1565 درخشان ساخت. 493 00:36:59,964 --> 00:37:04,897 ‫هیچ‌کسی در جهان مثل «ماو کلمپت» از کانزاس ‫قادر نیست چیزی که جلوی چشمش هست رو درک کنه. 494 00:37:04,964 --> 00:37:07,497 ‫اصلا باید مایه خجالت ما باشه ‫که در حضور او جمع شدیم. 495 00:37:07,564 --> 00:37:08,997 ‫چرا گفت نقاشی دیواری؟ 496 00:37:10,397 --> 00:37:12,730 ‫توی دیوار نقاشی شده؟ 497 00:37:13,597 --> 00:37:15,797 ‫ای وای. یعنی چی؟ 498 00:37:16,497 --> 00:37:18,530 ‫اسکل پلشت. 499 00:37:18,597 --> 00:37:19,831 ‫تو هم می‌بینی؟ ‫نگاه کن! 500 00:37:20,000 --> 00:37:21,964 ‫- بنظر من که خیلی محشره. ‫- حیاتیه! 501 00:37:22,133 --> 00:37:24,664 ‫ممکنه یه نقطه عطف توی تکامل ‫هنر های تصویرنگاری انسانی باشه. 502 00:37:24,730 --> 00:37:27,964 ‫که روی سیمان در سالن ورزشی حکاکی شده. 503 00:37:28,031 --> 00:37:29,564 ‫حتی روی رادیاتور هم کشیده. 504 00:37:29,630 --> 00:37:33,497 ‫شاید یکی از مرمتگرهای بنیاد هنر کلاسیک 505 00:37:33,564 --> 00:37:35,597 ‫بتونه راهی برای استخراج نقاشی پیدا کنه. 506 00:37:35,664 --> 00:37:38,845 ‫این زندان حداکثرهای امنیتی رو داره، «ماو». ‫جزو اموال فدرالیه. 507 00:37:38,930 --> 00:37:41,397 ‫حتی اگه کلی کاغذبازی هم راه بندازیم، 508 00:37:41,482 --> 00:37:44,697 ‫سال‌ها باید با گروهی از وکلای متکبر و ‫نفرت انگیز و گرون‌قیمت مذاکره کنیم. 509 00:37:44,782 --> 00:37:46,926 ‫اصلا مطمئن نیستم بشه جداش کرد، ‫نقاشی دیواریه. 510 00:37:47,463 --> 00:37:50,430 ‫هی! این که نقاشی دیواریه! 511 00:37:51,575 --> 00:37:52,664 ‫که چی؟ 512 00:37:52,730 --> 00:37:54,964 ‫اصلا توی خیالاتت می‌گنجه ‫که ما چه هزینه گزافی رو 513 00:37:55,031 --> 00:37:58,397 ‫متحمل شدیم که به این ‫نقطه بدون بازگشت برسیم؟ 514 00:37:58,463 --> 00:37:59,530 ‫نگاهشون کن! 515 00:38:00,964 --> 00:38:02,031 ‫ما رو نابود کردی! 516 00:38:02,097 --> 00:38:03,864 ‫اصلا می‌فهمی یعنی چی؟ 517 00:38:03,931 --> 00:38:05,497 ‫تو که گفتی دوستش داری. 518 00:38:05,564 --> 00:38:08,897 ‫الآن می‌گم کثافته! 519 00:38:08,964 --> 00:38:13,530 ‫از روی صندلی بلند شو تا توی همین ‫اتاق سرگرمی بزنم لهت کنم! 520 00:38:15,597 --> 00:38:18,597 ‫واسه من غرّش نکن، قاتل لعنتی. 521 00:38:18,664 --> 00:38:23,097 ‫مرتیکه قاتلِ خودآزارِ ‫روانیِ دائم‌الخمرِ بی‌استعداد! 522 00:38:47,697 --> 00:38:49,730 ‫چرا بهم نگفتی، نگهبان؟ 523 00:38:50,730 --> 00:38:52,864 ‫چون جلوش رو می‌گرفتی. 524 00:38:59,730 --> 00:39:01,430 ‫باید باهاش کنار بیاییم. 525 00:39:01,497 --> 00:39:06,330 ‫نیاز اون برای شکست خوردن قدرتمند تر ‫میل ما برای کمک به موفقیت خودشه. 526 00:39:06,397 --> 00:39:08,226 ‫کم آوردم. شکست خوردم. 527 00:39:08,311 --> 00:39:10,764 ‫- شکست خوردیم. ‫- حیف شد، ولی واقعیته. 528 00:39:12,397 --> 00:39:15,697 ‫بهرحال، حداقل کس‌شعرش رو کشید. 529 00:39:17,064 --> 00:39:22,097 ‫احتمالا جالب‌ترین تصویر ‫محیطیه که تو عمرم دیدم. 530 00:39:29,997 --> 00:39:31,597 ‫کارت خوب بود، «موزس». 531 00:39:41,064 --> 00:39:45,126 ‫آفرین، «موزس». ‫کار بزرگی کردی. 532 00:39:46,497 --> 00:39:49,031 ‫اگه عمیق گچ‌کاری بشه، ‫می‌تونه بیشتر سالم بمونه. 533 00:39:50,397 --> 00:39:54,397 ‫سر فرصت دوباره میام ببینمش. ‫اگه خدا بخواد. 534 00:39:54,463 --> 00:39:56,764 ‫البته تو که قرار نیست جایی بری. 535 00:39:59,097 --> 00:40:00,831 ‫همشون «سیمون»ـه. 536 00:40:15,897 --> 00:40:17,374 ‫در اون لحظه، 537 00:40:17,459 --> 00:40:20,931 ‫هردوی آن‌ها از تصمیم «سیمون» ‫برای استعفا از جایگاه خودش 538 00:40:21,016 --> 00:40:23,363 ‫در زندان و آسایشگاه روانی "انوی" ‫در روز بعد آگاه شدند. 539 00:40:23,448 --> 00:40:25,897 ‫غرامتی هم از جانب خانواده «کادازیو» 540 00:40:25,964 --> 00:40:29,931 ‫به منظور ادامه همکاری به عنوان ‫مدل و منبع الهام «روزنتالر» پرداخت شد. 541 00:40:30,997 --> 00:40:35,564 ‫او به پیش کودکی که در نوجوانی ‫به دنیا آورده بود بازگشته بود 542 00:40:35,977 --> 00:40:38,340 ‫و آن‌ها دیگر از هم جدا نبودند. 543 00:40:39,444 --> 00:40:44,144 ‫او و «روزنتالر»، تا آخر عمر هنرمند ‫با هم مکاتبات منظمی داشتند. 544 00:40:49,710 --> 00:40:52,111 ‫خانم «کلمپت» مایل هستن ‫قطعه رو پیش‌خرید کنن. 545 00:40:53,411 --> 00:40:56,011 ‫- همین قطعه؟ ‫- بله، لطفا. 546 00:40:56,077 --> 00:41:00,344 ‫اگه بخوان خرید رو نهایی کنن، این مبلغ ‫برای عموها و شما قابل قبوله؟ 547 00:41:04,111 --> 00:41:05,673 ‫پیش‌پرداخت هم می‌دین؟ 548 00:41:06,378 --> 00:41:09,178 ‫«ماو»؟ چقدر از مبلغ کلی بدیم؟ 549 00:41:10,977 --> 00:41:14,244 ‫به اون فرانسوی خسیس بگو ‫هیچ قولی بابتش نمی‌دم. 550 00:41:14,311 --> 00:41:17,211 ‫"ده نقاشی دیواری بر یک سطح سیمانی"، 551 00:41:17,296 --> 00:41:22,311 ‫تا بیست سال بعد متعلق ‫به نام «آپشر کلمپت» باقی ماند. 552 00:41:22,378 --> 00:41:23,444 ‫آقای «کادازیو»؟ 553 00:41:24,487 --> 00:41:27,494 ‫- زندانی‌ها هم رشوه می‌خوان. ‫- کدوم زندانی‌ها؟ 554 00:41:27,579 --> 00:41:30,406 ‫همشون. اون بیرون یه گروه ‫عصبانی جمع شدن. 555 00:41:30,490 --> 00:41:32,251 ‫ادعا می‌کنن این فرد نماینده اون‌هاست. 556 00:41:32,336 --> 00:41:35,211 ‫بهشون بگو ما به جیب‌بر و متجاوز ‫رشوه نمی‌دیم. اخلاقی نیست. 557 00:41:35,295 --> 00:41:38,111 ‫تازه، منم که توی جیبم ‫شیش میلیون فرانک ندارم. 558 00:41:44,977 --> 00:41:46,444 ‫چطوری اومدین بیرون؟ 559 00:41:46,765 --> 00:41:48,076 ‫چی کار کنیم؟ 560 00:41:48,100 --> 00:41:49,411 ‫در رو قفل کن. 561 00:41:58,877 --> 00:42:01,444 ‫در نتیجه، 72 تن از زندانیان 562 00:42:01,511 --> 00:42:03,777 ‫و شش نفر از اعضای گروه ‫هنرمندان پلاستیک فرانسه 563 00:42:03,844 --> 00:42:05,806 ‫کشته و یا شدیدا زخمی شدند. 564 00:42:06,211 --> 00:42:13,777 ‫برای شجاعت «موسی روزنتالر» و نجات 9 نگهبان ‫و 22 بازدید کننده برجسته، 565 00:42:13,844 --> 00:42:16,516 ‫و همچنین وزیر فرهنگ و انکشاف محلی، 566 00:42:16,540 --> 00:42:19,211 ‫آزادی خود را با ضمانت ‫مادام‌العمر به دست آورد. 567 00:42:21,278 --> 00:42:24,473 ‫و با نام "قلمرو شیر در قفس" از او یاد شد. 568 00:42:30,944 --> 00:42:34,844 ‫پس از آن، طبق گفته های «ماو کلمپت» 569 00:42:34,911 --> 00:42:39,011 ‫«کادازیو» و عموهایش ترتیبی دادند تا ‫کل اتاق سرگرمی در درون یک... 570 00:42:39,077 --> 00:42:43,810 ‫هواپیمای 12 موتوره حمل و نقل "جالوت"، 571 00:42:43,877 --> 00:42:46,777 ‫مستقیما از "انوی" به "لیبرتی" ببرند. 572 00:42:51,077 --> 00:42:53,373 ‫به این شکل بود که هنر آوانگارد، 573 00:42:53,397 --> 00:42:57,077 ‫جای خودش را در دل دشت‌های ‫کانزاس مرکزی پیدا کرد. 574 00:43:00,390 --> 00:43:06,390 ‫[مجموعه کلمپت] 575 00:43:09,478 --> 00:43:14,340 ‫مداد، خودکار، پاک‌کن، سنجاق، ‫تعمیر ماشین تحریر... 576 00:43:15,011 --> 00:43:19,111 ‫چرا باید من هزینه هتل توی ‫سواحل اقیانوس اطلس شمالی رو بدم؟ 577 00:43:19,178 --> 00:43:21,173 ‫چون مجبور بودم اونجا بنویسمش. 578 00:43:21,911 --> 00:43:24,810 ‫صبحانه، ناهار، شام، لباس‌شویی، ‫مشروب، میان‌وعده شبانه. 579 00:43:24,877 --> 00:43:30,278 ‫مشکلت با همین میز و اتاقی که اینجا، ‫از طرف نشریه واست فراهم شده چیه؟ 580 00:43:30,344 --> 00:43:33,311 ‫امیدوارم که نخوای فراموش کنم بیست سال پیش 581 00:43:33,378 --> 00:43:35,944 ‫بین من و «موزس» توی خوابگاه ساحلی ‫چه اتفاق‌هایی افتاد. عاشق بودیم. 582 00:43:36,011 --> 00:43:37,710 ‫واسه تجدید خاطره رفتم اونجا. 583 00:43:38,044 --> 00:43:40,710 ‫- به حساب من! ‫- آره، لطف کردی. 584 00:43:42,831 --> 00:43:44,231 ‫اینم اضافه کن. 585 00:43:52,701 --> 00:43:58,646 ‫[سیاست و شعر] 586 00:43:58,730 --> 00:44:04,644 ‫[تفسیر یک بیانیه] ‫[به قلم لوسیندا کرمنتز] 587 00:44:06,197 --> 00:44:07,498 ‫یکم ماه مارچ. 588 00:44:08,798 --> 00:44:11,965 ‫مذاکرات بین دانشجویان و ‫مدیریت دانشگاه به طور ناگهانی 589 00:44:12,032 --> 00:44:17,164 ‫در ساعات اولیه صبح پس از ‫یک بحث بلند و عصبانیت بسیار آغاز شد. 590 00:44:17,231 --> 00:44:20,227 ‫و در نهایت با یک قمار پایان یافت. 591 00:44:20,312 --> 00:44:24,327 ‫آن هم به شرط حقوق دسترسی آزاد پسران ‫به تمام خوابگاه‌های دانشجویان دختر. 592 00:44:25,131 --> 00:44:27,264 ‫این اعتراض که به غایت موفقیت آمیز نبود... 593 00:44:27,348 --> 00:44:30,546 ‫- «زفیرلی» داره جای فیلش رو تنگ می‌کنه. ‫- باید با رخ حمله کنه. 594 00:44:30,631 --> 00:44:35,398 ‫...ظاهری سطحی به تلاشی مغرورانه ‫برای کرم ضد جوش و خواب‌های شهوانی داد. 595 00:44:38,698 --> 00:44:42,131 ‫اما درواقع، جنسیت‌ها ‫به طور برابر شرکت کردند. 596 00:44:42,197 --> 00:44:43,431 ‫خانم جوان! 597 00:44:44,197 --> 00:44:45,231 ‫کفش‌هات! 598 00:44:46,765 --> 00:44:50,398 ‫و تمام شرکت کنندگان به ‫محرومیت امیالشان تأکید داشتند، 599 00:44:50,464 --> 00:44:53,498 ‫البته بیشتر می‌توان گفت ‫حقوق بیولوژکی آنها، 600 00:44:54,331 --> 00:44:57,031 ‫حقوق آزاد بودن. ‫نقطه، سر خط. 601 00:44:57,765 --> 00:45:01,498 ‫این اتفاق نمادین شد، ‫و بر سر زبان‌ها افتاد. 602 00:45:04,831 --> 00:45:06,364 ‫پنجم مارچ. 603 00:45:06,431 --> 00:45:08,231 ‫شام دیرهنگام در خانه "بی". 604 00:45:08,298 --> 00:45:11,126 ‫پسر بزرگشان 19 ساله، ‫و از دیروز به خانه برنگشته بود. 605 00:45:11,210 --> 00:45:12,485 ‫رادیو رو کم کن! 606 00:45:12,570 --> 00:45:15,731 ‫پدرش در نیمه‌های شب که مشغول رژه رفتن ‫با هم‌رزمانش بود، اتفاقی او را دید. 607 00:45:16,026 --> 00:45:19,531 ‫شعار آن‌ها؛ ‫"کودکان غر می‌زنند" 608 00:45:20,029 --> 00:45:21,068 ‫ممنون. 609 00:45:21,153 --> 00:45:23,731 ‫البته یک مهمان شام ‫موفق نشد حضور پیدا کند. 610 00:45:24,052 --> 00:45:27,665 ‫و از این بابت ممنونم. از ابتدا هم ‫به او اطلاعی نداده بودند. 611 00:45:27,731 --> 00:45:29,965 ‫البته قصد توهین نداشتیم. 612 00:45:30,050 --> 00:45:34,164 ‫فکر می‌کردیم اگه بهتون می‌گفتیم ‫ممکن بود دعوت ما رو رد کنید. 613 00:45:34,231 --> 00:45:35,593 ‫درست فکر می‌کردین. 614 00:45:35,678 --> 00:45:40,299 ‫طبق گزارشات اخبار محلی، میزان خشونت در ‫روش‌های کنترل جمعیت بیشتر شده است. 615 00:45:40,383 --> 00:45:43,331 ‫حالا یه فرصتی بهش بده. ‫واقعا مرد باهوشیه. 616 00:45:43,416 --> 00:45:46,631 ‫- چند وقته این فلانی رو می‌شناسی؟ ‫- می‌دونم قصد خوبی دارین. 617 00:45:46,716 --> 00:45:49,798 ‫با یک سوزن‌سوزن شدن ‫بر روی پوست شروع می‌شود. 618 00:45:54,531 --> 00:45:56,598 ‫من ترشیده نیستم. 619 00:45:56,665 --> 00:45:59,618 ‫- بنظر ما هم نیستی. ‫- معلومه که نیستی. 620 00:45:59,703 --> 00:46:03,264 ‫سپس، قرمزی و تورم ‫ماهیچه‌های بیرونی چشم. 621 00:46:03,331 --> 00:46:06,765 ‫گوش کن چی می‌گم، ‫من عمدا تنها زندگی می‌کنم. 622 00:46:06,831 --> 00:46:09,197 ‫ترجیح من روابطی هستن که تموم می‌شن. 623 00:46:09,264 --> 00:46:12,231 ‫من با انتخاب خودم نخواستم که ‫نه شوهر و نه بچه‌دار بشم. 624 00:46:12,298 --> 00:46:16,698 ‫این دو تا چیز بزرگترین دلایل منع یک زن ‫برای نویسندگی هستن. 625 00:46:16,765 --> 00:46:19,264 ‫- چرا گریه می‌کنین؟ ‫- چون ناراحت شدیم. 626 00:46:19,331 --> 00:46:22,097 ‫- نمی‌خواییم تنها باشی. ‫- تنهایی مثل فقره. 627 00:46:22,164 --> 00:46:23,398 ‫من ناراحت نیستم، ‫فقط چشم‌هام می‌سوزه. 628 00:46:23,464 --> 00:46:25,560 ‫خونه شما یه مشکلی داره. 629 00:46:25,645 --> 00:46:28,307 ‫در نهایت، درد سوزشی ‫باعث می‌شود که مخاط زیادی 630 00:46:28,331 --> 00:46:30,993 ‫از سوراخ‌های بینی خارج شود ‫و گلودرد ایجاد شود 631 00:46:31,078 --> 00:46:32,160 ‫نفس نکش. 632 00:46:45,131 --> 00:46:46,660 ‫من لختم، خانم «کرمنتز». 633 00:46:47,231 --> 00:46:48,531 ‫متوجه شدم. 634 00:46:48,598 --> 00:46:50,565 ‫- چرا گریه می‌کنین؟ ‫- گاز اشک آور. 635 00:46:50,631 --> 00:46:51,631 ‫و اینکه... 636 00:46:52,698 --> 00:46:54,431 ‫گمونم ناراحت باشم. 637 00:46:57,197 --> 00:46:59,464 ‫می‌شه لطفا برین؟ ‫از عضلات جدیدم خجالت می‌کشم. 638 00:47:04,264 --> 00:47:06,498 ‫به ننه بابات بگو خونه‌ای. ‫نگرانت شدن. 639 00:47:06,565 --> 00:47:10,264 ‫- پشت موانع منتظر من هستن. ‫- من که مانعی ندیدم. 640 00:47:10,331 --> 00:47:12,631 ‫خب، هنوز دارن می‌سازنش. 641 00:47:13,765 --> 00:47:16,398 ‫- چی می‌نویسی؟ ‫- یه بیانیه. 642 00:47:16,464 --> 00:47:18,464 ‫راستی، من بهشون گفتم ‫که «پال» رو دعوت نکنن. 643 00:47:18,531 --> 00:47:21,164 ‫ممکنه ناراحت باشی، ‫ولی بنظر من حس تنهایی نمی‌کنی. 644 00:47:21,231 --> 00:47:22,352 ‫دقیقا! 645 00:47:22,437 --> 00:47:25,164 ‫دیدم توی اعتراضات داشتی ‫درمورد ما یادداشت برداری می‌کردی. 646 00:47:25,259 --> 00:47:28,064 ‫درمورد ما یه داستانی داری؟ ‫مردم اهل کانزاس. 647 00:47:28,131 --> 00:47:29,164 ‫ممکنه. 648 00:47:29,249 --> 00:47:32,197 ‫پس باید قطعنامه ما رو بخونی. 649 00:47:32,282 --> 00:47:33,798 ‫خانواده‌ام فکر می‌کنن نویسنده خوبی هستی. 650 00:47:35,448 --> 00:47:36,482 ‫بده ببینم. 651 00:47:45,698 --> 00:47:47,197 ‫یه مقدار نم داره. 652 00:47:48,331 --> 00:47:49,698 ‫واقعا می‌گی یا استعاره بود؟ 653 00:47:49,765 --> 00:47:52,464 ‫جفتش. با توجه به جلد و چهار جمله اول. 654 00:47:52,531 --> 00:47:55,631 ‫- بیانیه من رو نقد نکن. ‫- بازخورد من رو نمی‌خوای؟ 655 00:47:55,698 --> 00:47:57,460 ‫بازخورد لازم ندارم، دارم؟ 656 00:47:57,611 --> 00:48:00,798 ‫علت اینکه دادم بخونی این بود که ‫از خوب بودنش تحت تأثیر قرار بگیری. 657 00:48:01,142 --> 00:48:02,817 ‫با غلط املایی ها شروع می‌کنیم. 658 00:48:03,598 --> 00:48:07,164 ‫اگه دانش‌آموز ها شکست بخورن، ‫دانشکده موفق می‌شه؟ 659 00:48:07,231 --> 00:48:09,164 ‫فعلا که مشخص نیست. 660 00:48:09,231 --> 00:48:11,264 ‫- «پال دوال». ‫- «لوسیندا کرمنتز». 661 00:48:11,331 --> 00:48:12,927 ‫حال شما؟ 662 00:48:13,464 --> 00:48:15,193 ‫ریش‌هات صورتم رو می‌خارونه. 663 00:48:16,264 --> 00:48:19,765 ‫مهمان ناخوانده هم سر رسید. ‫چه حیف شد. 664 00:48:19,831 --> 00:48:21,798 ‫از ماجرا هایش در شهر می‌گفت. 665 00:48:21,865 --> 00:48:26,731 ‫قطار و اتوبوس‎های متوقف شده، شیشه‌های شکسته، ‫و سنگفرش هایی که در همه جهات پرواز می کنند. 666 00:48:27,831 --> 00:48:30,364 ‫بگذریم، اومدم دیگه. 667 00:48:30,431 --> 00:48:32,775 ‫«لوسیندا»ی معروف. سلام. 668 00:48:33,364 --> 00:48:35,464 ‫نمی‌دونستم قراره بیای. ‫بهم چیزی نگفته بودن. 669 00:48:35,531 --> 00:48:37,498 ‫این یه قرار رسمی نیست. 670 00:48:43,498 --> 00:48:44,531 ‫عصر بخیر. 671 00:48:53,865 --> 00:48:55,197 ‫شما شروع کنید. 672 00:49:09,264 --> 00:49:10,496 ‫دهم مارس. 673 00:49:10,581 --> 00:49:13,131 ‫خدمات شهری یک هفته متوقف شده. ‫شاید بیشتر هم شود. 674 00:49:13,216 --> 00:49:15,431 ‫حمل و نقل عمومی، در حالت تعلیق. 675 00:49:15,498 --> 00:49:18,598 ‫انبوه زباله‌ها؛ جمع نشده. ‫اعتصاب در مدارس. 676 00:49:18,665 --> 00:49:20,431 ‫نه پست، نه شیر. 677 00:49:20,498 --> 00:49:21,565 ‫منم. 678 00:49:21,650 --> 00:49:23,164 ‫کی اوضاع به روال عادی برمی‌گردد؟ 679 00:49:23,249 --> 00:49:27,227 ‫هفته بعد؟ ماه بعد؟ چه زمانی ‫دوباره شرایط زندگی متعادل می‌شود؟ 680 00:49:27,364 --> 00:49:28,531 ‫کسی نمی‌دونه. 681 00:49:28,597 --> 00:49:30,064 ‫این چیه؟ 682 00:49:30,131 --> 00:49:31,598 ‫یه ضمیمه اضافه کردم. 683 00:49:31,665 --> 00:49:33,097 ‫- شوخی می‌کنی. ‫- شوخی ندارم. 684 00:49:33,164 --> 00:49:34,898 ‫بیانیه من رو تموم کردی؟ اونم بدون من؟ 685 00:49:34,898 --> 00:49:36,765 ‫یه جوری نوشتم انگار مال خودته، گمونم. 686 00:49:36,831 --> 00:49:39,693 ‫فقط از کلمات واضح‌تر، مختصر تر، ‫و کمتر شاعرانه استفاده کردم. 687 00:49:39,895 --> 00:49:43,164 ‫اینطور بگم؛ این اولین ‫بیانیه‌ای نیست که من بررسی کردم. 688 00:49:48,114 --> 00:49:52,860 ‫تصورش غیرممکن است که این ‫دانش‌آموزان به وجد آمده، خام و شجاع... 689 00:49:54,169 --> 00:49:56,235 ‫...قرار است به کلاس‌هایشان برگردند. 690 00:50:04,765 --> 00:50:06,464 ‫کی بود؟ 691 00:50:06,531 --> 00:50:08,164 ‫- مامانت. ‫- مامانم! 692 00:50:08,231 --> 00:50:09,798 ‫مامانم؟ 693 00:50:09,865 --> 00:50:11,531 ‫چی می‌خواست؟ ‫بهش گفتی اومدم اینجا؟ 694 00:50:11,598 --> 00:50:13,364 ‫- آره. ‫- چرا؟ 695 00:50:13,431 --> 00:50:15,360 ‫خودش پرسید. من که دروغ نمی‌گم. 696 00:50:15,598 --> 00:50:18,097 ‫- ناراحت شد؟ ‫- فکر نکنم. 697 00:50:18,164 --> 00:50:20,064 ‫- چی گفت؟ ‫- سر تکون داد. 698 00:50:20,131 --> 00:50:21,198 ‫تو چی گفتی؟ 699 00:50:21,283 --> 00:50:24,145 ‫گفتم دارم درمورد تو و دوست‌هات ‫یه مقاله می‌نویسم. 700 00:50:24,716 --> 00:50:28,164 ‫- جدی؟ ‫- هزار کلمه اولش هم نوشتم. 701 00:50:28,231 --> 00:50:29,598 ‫ازش خواستم باهاش مصاحبه کنم. 702 00:50:29,665 --> 00:50:32,064 ‫- موافقت کرد؟ ‫- آره، معلومه. 703 00:50:34,492 --> 00:50:37,451 ‫حالا دیگه ناراحتم! ‫اصلا نمی‌دونم چه حسی دارم. 704 00:50:37,926 --> 00:50:40,525 ‫تو دردسر افتادم؟ ‫چرا مامانم انقدر آروم برخورد کرد؟ 705 00:50:40,592 --> 00:50:41,988 ‫اصلا کار درستیه؟ 706 00:50:42,492 --> 00:50:44,992 ‫اینا رو اصلا ثبت نمی‌کنی. ‫همه چیز زندگی منه. 707 00:50:47,659 --> 00:50:49,092 ‫حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ 708 00:50:50,592 --> 00:50:53,321 ‫من باید بی‌طرفی ‫روزنامه‌نگاری رو حفظ کنم. 709 00:51:02,592 --> 00:51:04,959 ‫بی‌رحم بودنت رو دوست دارم. 710 00:51:05,026 --> 00:51:07,059 ‫گمونم یکی از زیبایی‌هات باشه. 711 00:51:08,959 --> 00:51:11,492 ‫هیچی نشده هزار کلمه هم نوشتی؟ 712 00:51:13,926 --> 00:51:15,492 ‫کار پسره بود. 713 00:51:15,756 --> 00:51:19,692 ‫قدرت هزار ساله جمهوری‌خواهان رو ‫توی دو هفته از بین بردند. 714 00:51:19,759 --> 00:51:21,525 ‫چرا و چطوری؟ 715 00:51:21,592 --> 00:51:24,088 ‫قبل از شروع از کجا شروع شد؟ 716 00:51:28,975 --> 00:51:30,173 ‫[کافه له‌سان بلگ] 717 00:51:30,173 --> 00:51:33,240 ‫دوره دیگری بود. ‫"انوی" دیگری بود. 718 00:51:33,307 --> 00:51:37,773 ‫فکر کنم شیش ماه پیش بود. ‫هنوز خواهر هام 12 سالشون بود. 719 00:51:43,706 --> 00:51:46,140 ‫با ترانه‌های "کریز" و "لی‌شو" رقصیدی. 720 00:51:48,606 --> 00:51:52,207 ‫با همون مدل‌مو توی پمپیدو بودی، ‫یا کروتون، یا فروت‌دی‌مر. 721 00:51:53,639 --> 00:51:57,773 ‫با ادبیات محاوره‌ای و اصطلاحات فلسفی ‫و حرکت دست صحبت می‌کنی. 722 00:51:59,639 --> 00:52:04,040 ‫تا جایی که می‌تونی سر مسائل مختلف ‫بحث می‌کنی که مکالمه رو گرم کنی. 723 00:52:04,124 --> 00:52:06,606 ‫با تمام چیزهایی که گفتی مخالفم. 724 00:52:06,973 --> 00:52:08,806 ‫هر دسته یک رقیب داشت. 725 00:52:11,859 --> 00:52:14,973 ‫پیچ‌ها، با مهره‌ها درگیر بودن. ‫چوب‌ها با سنگ‌ها. 726 00:52:15,040 --> 00:52:17,140 ‫ما کتاب‌خون‌ها هم علیه ورزشکار ها بودیم. 727 00:52:17,207 --> 00:52:21,506 ‫تا اینکه «میچ‌میچ» سال آخر شکست خورد ‫و مجبور شد برای خدمت بره. 728 00:52:21,573 --> 00:52:23,606 ‫به مدت سه ماه توی منطقه "ماسترد". 729 00:52:50,332 --> 00:52:52,054 ‫[احضار اجباری برای خدمت سربازی] 730 00:52:52,139 --> 00:52:54,451 ‫[یک ماه بعد] 731 00:52:54,535 --> 00:52:58,477 ‫اصول اخلاقی‌اش وقتی قبول کرد طرف یک ارتش ‫امپریالیست توی جنگ نابرابر تمامیت خواهی بجنگه کجا رفت؟ 732 00:52:58,562 --> 00:53:01,906 ‫واسه خدمت فرستادنش "ماسترد". 733 00:53:01,990 --> 00:53:03,990 ‫- اجباریه. ‫- فرقی نمی‌کنه. 734 00:53:05,073 --> 00:53:06,906 ‫- ببخشید؟ ‫- گفتم فرقی نمی‌کنه. 735 00:53:07,773 --> 00:53:08,973 ‫با چه جرأتی؟ 736 00:53:09,040 --> 00:53:10,844 ‫کی بهت اجازه داده ‫دوست ما رو تحقیر کنی؟ 737 00:53:10,844 --> 00:53:13,948 ‫به این فکر کردی الآن احتمالا ‫داره یه جایی تنهایی توی شب رژه می‌ره؟ 738 00:53:14,033 --> 00:53:17,079 ‫با یه کیسه 22 و نیم کیلویی باروت ‫و سیب‌زمینی هایی که باید پوست بکنه، 739 00:53:17,164 --> 00:53:19,740 ‫درحالی که زیر بارون داره ‫توی یه قوطی حلبی مدفوع می‌کنه؟ 740 00:53:19,806 --> 00:53:21,539 ‫دلش نمی‌خواد توی ارتش باشه. 741 00:53:21,623 --> 00:53:24,477 ‫- ولی اجباریه. ‫- باید نشانش رو آتیش بزنه و پستش رو ترک کنه 742 00:53:25,670 --> 00:53:28,682 ‫حداقل مجازات: شش ماه حبس ‫و علامت سیاه با جوهر دائمی 743 00:53:28,840 --> 00:53:32,539 ‫گفتنش درحالی که توی ‫کافه دنج "سان‌بلگ" لم دادی آسونه. 744 00:53:33,592 --> 00:53:34,816 ‫فرقی نمی‌کنه. 745 00:53:36,962 --> 00:53:39,777 ‫این یه بار حق با اونه. 746 00:53:40,040 --> 00:53:41,973 ‫«میچ‌میچ»، اینجا چی کار می‌کنی؟ 747 00:53:42,040 --> 00:53:44,658 ‫قرار بود تا دو ماه دیگه ‫توی واحد ماسترد باشی. 748 00:53:44,743 --> 00:53:49,107 ‫پنج سال بعد، من بودم که ‫تفسیر شاعرانه «میچ‌میچ سیمکا» رو 749 00:53:49,192 --> 00:53:51,455 ‫از خدمت سربازی ترجمه کردم. 750 00:53:51,495 --> 00:53:54,846 ‫[بدرود، زیفرلی] ‫[نویسنده: میچ‌میچ سیمکا] 751 00:53:54,940 --> 00:53:58,173 ‫صحنه فلش‌بک پرده دوم ‫اجرای "بدرود، زیفرلی". 752 00:53:58,240 --> 00:54:00,977 ‫در آفریقای شمالی تیر خورده بودم. 753 00:54:01,573 --> 00:54:05,344 ‫در آمریکای جنوبی یک ترکش انفجاری ‫با دست چپم اصابت کرد. 754 00:54:05,639 --> 00:54:08,873 ‫در آسیای شرقی، من به یک انگل ‫میکروبیولوژیکی نادر در ناحیه 755 00:54:08,940 --> 00:54:13,944 ‫تحتانی شکم مبتلا شدم و ‫تا امروز همچنان با من هست. 756 00:54:14,973 --> 00:54:17,910 ‫ولی از پوشیدن این یونیفرم پشیمون نیستم. 757 00:54:18,773 --> 00:54:21,539 ‫و تا شونزده سال دیگه، ‫مستمری هم می‌گیرم. 758 00:54:22,940 --> 00:54:25,173 ‫خب اینم داستان قبل خواب، خانم‌ها. خاموشی! 759 00:54:25,671 --> 00:54:28,073 ‫چراغ‌ها خاموش! زیر پتو! 760 00:54:28,140 --> 00:54:29,940 ‫دعاهاتون رو بخونید! 761 00:54:34,639 --> 00:54:36,977 ‫- آمین. ‫- آمین. 762 00:54:44,906 --> 00:54:47,107 ‫«میچ‌میچ». 763 00:54:47,173 --> 00:54:49,873 ‫«میچ‌میچ»، می‌خوای چی‌کاره بشی؟ 764 00:54:49,940 --> 00:54:52,977 ‫- چی؟ ‫- می‌خوای چی‌کاره بشی، «میچ‌میچ»؟ 765 00:54:53,562 --> 00:54:56,606 ‫با نمره‌ای که آوردم، ‫می‌تونم دستیار داروخانه بشم. 766 00:54:56,673 --> 00:54:58,773 ‫حالا از کارش راضی هستی؟ 767 00:54:58,840 --> 00:55:01,606 ‫ناراضی هم نیستم. ‫باید بیشتر درس می‌خوندم. 768 00:55:01,673 --> 00:55:04,539 ‫- تو چی، «روبوشون»؟ ‫- من انتخاب دیگه‌ای ندارم. 769 00:55:04,606 --> 00:55:06,273 ‫باید توی کارخونه شیشه‌سازی پدرم کار کنم. 770 00:55:06,340 --> 00:55:09,173 ‫- باید جاش رو پر کنم. ‫- طبیعیه. 771 00:55:09,240 --> 00:55:11,173 ‫«وژرارد»، برنامه تو چیه؟ 772 00:55:11,240 --> 00:55:15,207 ‫گمونم مثل بقیه پسرهای فامیل ‫یه پسر ولخرج جذاب بشم. 773 00:55:15,273 --> 00:55:17,073 ‫- پسر های فامیلتون عالی‌ان. ‫- واقعا دوستشون دارم. 774 00:55:17,140 --> 00:55:19,173 ‫تو چی، «مورسو»؟ 775 00:55:21,140 --> 00:55:23,007 ‫«مورسو»، تو می‌خوای چی‌کاره بشی؟ 776 00:55:25,639 --> 00:55:26,840 ‫معترض. 777 00:55:28,140 --> 00:55:30,906 ‫- چی گفت؟ ‫- گفت "معترض". 778 00:55:30,973 --> 00:55:32,940 ‫- یعنی چی؟ ‫- چه بدونم. 779 00:55:33,007 --> 00:55:36,573 ‫من فکر می‌کردم «مورسو» می‌خواد ‫پروفسور ژئوشیمی بشه. 780 00:55:36,639 --> 00:55:38,073 ‫«مورسو» گریه می‌کنه. 781 00:55:38,140 --> 00:55:39,644 ‫- هیس! ‫- کی گفت هیس! 782 00:55:40,173 --> 00:55:41,240 ‫دیگه نمی‌خوام. 783 00:55:43,040 --> 00:55:46,506 ‫«مورسو»، فقط هشت هفته مونده ‫که دوره رو تموم کنیم. 784 00:55:46,573 --> 00:55:48,073 ‫منظورم دوره نبود. 785 00:55:50,040 --> 00:55:55,806 ‫یعنی تا وقتی بریم خونه، و تا سن بازنشستگی، ‫اون دوره 48 ساله زندگی خودم... 786 00:55:55,873 --> 00:55:57,673 ‫اون رو نمی‌خوام. 787 00:55:58,673 --> 00:56:02,973 ‫من نمی‌تونم خودم رو به عنوان ‫یه مرد بالغ توی دنیای والدینمون تصور کنم. 788 00:56:11,873 --> 00:56:14,173 ‫«مورسو»! از پنجره پرید! 789 00:56:15,973 --> 00:56:17,773 ‫- مُرد؟ ‫- نمی‌دونم. 790 00:56:17,840 --> 00:56:19,040 ‫ارتفاعش چقدره؟ 791 00:56:19,107 --> 00:56:20,508 ‫پنج طبقه با سقف بلند. 792 00:56:20,593 --> 00:56:23,040 ‫دیروز بارون اومده بود. ‫شاید گِل هنوز نرم باشه. 793 00:56:23,107 --> 00:56:24,173 ‫تکون نمی‌خوره. 794 00:56:25,840 --> 00:56:27,173 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 795 00:56:28,840 --> 00:56:30,140 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 796 00:56:31,573 --> 00:56:32,840 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 797 00:56:33,873 --> 00:56:35,207 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 798 00:56:36,040 --> 00:56:37,240 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 799 00:56:38,173 --> 00:56:39,706 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 800 00:56:40,445 --> 00:56:41,790 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 801 00:56:50,889 --> 00:56:52,670 ‫دیگه نمی‌تونم به این نشان درود بفرستم. 802 00:57:09,596 --> 00:57:13,429 ‫صبح روز بعد، «میچ‌میچ» به اتهام ‫فرار از خدمت و هتک حرمت دستگیر شد. 803 00:57:13,496 --> 00:57:19,496 ‫کافه "سان‌بلگ" به مقر جنبش انقلابی برای ‫سرنگونی جامعه ارتجاعی نئولیبرال تبدیل شد. 804 00:57:19,581 --> 00:57:20,563 ‫چی کار می‌کنی؟ 805 00:57:21,265 --> 00:57:23,164 ‫«فرانسوا ماری شاروی» رو ‫جای «تیپ‌تاپ» گذاشتم. 806 00:57:23,329 --> 00:57:26,952 ‫می‌تونن با هم کنار بیان. ‫«تیپ‌تاپ» و «شاروی». 807 00:57:27,037 --> 00:57:29,662 ‫«تیپ‌تاپ» یه کالا ـست که توسط ‫یه انتشارات موسیقی منتشر می‌شه 808 00:57:29,746 --> 00:57:31,866 ‫متعلق به یک مجموعه ‫که توسط یه بانک کنترل می‌شه 809 00:57:31,950 --> 00:57:33,557 ‫که توسط یک بوروکراسی ‫یارانه‌ای دریافت می‌کنه 810 00:57:33,581 --> 00:57:35,300 ‫که رهبری دست نشانده ‫یه دولت اقماری رو حفظ کنه. 811 00:57:35,384 --> 00:57:38,500 ‫با هر نُتی که اون می‌خونه، یه روستایی ‫توی آفریقای غربی باید بمیره. 812 00:58:08,162 --> 00:58:13,596 ‫در ادامه، نزاع غیرقابل پیش‌بینی ‫بین بزرگان و جوانان "انوی" همراه شد. 813 00:58:14,995 --> 00:58:16,157 ‫"آگوست". 814 00:58:16,258 --> 00:58:19,496 ‫محکومیت جنبش دانشجویی "نجوای جامعه". 815 00:58:20,262 --> 00:58:21,266 ‫"سپتامبر" 816 00:58:21,375 --> 00:58:24,362 ‫لغو مجوز کافه "سان‌بلگ" ‫طی یک دستور رسمی. 817 00:58:26,362 --> 00:58:27,663 ‫"اکتبر" 818 00:58:27,748 --> 00:58:31,629 ‫کمیته تبلیغات سیاسی یک برج ‫جاسوسی رادیویی بر بام گروه فیزیک برپا کرد. 819 00:58:33,129 --> 00:58:34,179 ‫"نوامبر" 820 00:58:34,264 --> 00:58:37,329 ‫محدودیت برنامه غذایی برای ‫کافه‌تریا مقطع کارشناسی. 821 00:58:38,229 --> 00:58:39,400 ‫"دسامبر" 822 00:58:39,485 --> 00:58:42,196 ‫اعتراض بررسی در کتاب‌خانه مرکزی. 823 00:58:42,281 --> 00:58:48,133 ‫ممنوعیت قانونی هرگونه گردش، تا پنج دقیقه ‫پیش از جریمه کتاب‌های به عمل آمده. 824 00:58:48,429 --> 00:58:49,466 ‫"ژانویه" 825 00:58:49,551 --> 00:58:51,629 ‫«میچ‌میچ» به حضانت والدین آزاد شد. 826 00:58:53,262 --> 00:58:54,696 ‫"فوریه" 827 00:58:54,763 --> 00:58:56,463 ‫طغیان خوابگاه دختران. 828 00:58:58,095 --> 00:59:00,362 ‫که در نهایت منجر شد به... 829 00:59:01,196 --> 00:59:02,262 ‫"مارچ" 830 00:59:02,329 --> 00:59:03,962 ‫انقلاب صفحه شطرنج. 831 00:59:06,636 --> 00:59:08,400 ‫[سفید] 832 00:59:21,746 --> 00:59:23,473 ‫[اسب به QB3] 833 00:59:25,612 --> 00:59:28,600 ‫اسب به QB3 834 00:59:39,231 --> 00:59:41,900 ‫جناب شهردار، ‫حرکت کرد. 835 00:59:51,458 --> 00:59:54,904 ‫اسب، اسب رو می‌زنه. 836 01:00:01,229 --> 01:00:02,563 ‫کدوم صفحه‌ای؟ 837 01:00:02,647 --> 01:00:04,647 ‫- فصل نهم. ‫- پاراگراف نهایی. 838 01:00:05,463 --> 01:00:07,400 ‫تو به این می‌گی بیانیه؟ 839 01:00:09,160 --> 01:00:10,536 ‫- تو کی هستی؟ ‫- گمون کنم. 840 01:00:10,620 --> 01:00:11,902 ‫معنی‌اش همینه. 841 01:00:15,519 --> 01:00:17,500 ‫صفحه دوم، بیانیه هفتم. 842 01:00:20,696 --> 01:00:25,629 ‫با وجود خلوص آرمان خود، ‫که تمدنی آزاد و بدون مرز ایجاد کنند؛ 843 01:00:25,696 --> 01:00:30,129 ‫با این‌حال، دانش‌آموزان پیش از همبستگی، ‫به چند گروه تقسیم شدند. 844 01:00:32,239 --> 01:00:34,366 ‫صفحه پنج، حکم 1(ب) 845 01:00:35,733 --> 01:00:39,396 ‫اکنون یک مسئله مشخص است، ‫می‌خواهند جواب والدینشان را بدهند. 846 01:00:39,481 --> 01:00:42,196 ‫دنبال چه هستند؟ ‫که از خیال‌های خود محافظت کنند. 847 01:00:42,262 --> 01:00:43,596 ‫یک ایده مبهم. 848 01:00:46,033 --> 01:00:48,900 ‫صفحه یازده، ضمیمه شماره رومی 3. 849 01:00:51,196 --> 01:00:53,429 ‫من متقاعد شده‌ام که آن‌ها بهتر از ما هستند. 850 01:00:55,998 --> 01:01:00,766 ‫کی بودجه غیررسمی برای تولید انبوه این 851 01:01:00,850 --> 01:01:05,200 ‫سند مبهم و احمقانه و به طرز ‫ناجوری شاعرانه رو داده؟ 852 01:01:05,284 --> 01:01:07,284 ‫من صندوق‌دار بودم خیر سرم! ‫اصلا کی گفت ضمیمه بنویسید؟ 853 01:01:10,029 --> 01:01:12,463 ‫راستش پیشنهاد خانم «کرمنتز» بود. ‫درواقع ضمیمه. 854 01:01:12,547 --> 01:01:16,496 ‫- خانم «کرمنتز» این رو نوشته؟ ‫- فقط چند تا بند رو اصلاح کرد. 855 01:01:19,002 --> 01:01:22,166 ‫اصلا چرا اقدامی انجام داد؟ ‫باید بی‌طرفی روزنامه‌نگاری رو حفظ می‌کرد. 856 01:01:25,750 --> 01:01:28,366 ‫ما نخواستیم تو یا خانم «کرمنتز» ‫جای ما صحبت کنید. 857 01:01:28,450 --> 01:01:30,450 ‫کار تو شطرنج بازی کردنه. 858 01:01:33,062 --> 01:01:34,429 ‫اون رو واسه تو نوشتم. 859 01:01:38,098 --> 01:01:41,766 ‫من این رو یادگاری نگه می‌دارم، ولی درکل؛ ‫با هر حرفی که زدی مخالفم. 860 01:01:42,196 --> 01:01:45,563 ‫به خودم یادآوری می‌کنم، ‫من در این مانیفست یک میهمان‌ام. 861 01:01:45,629 --> 01:01:49,296 ‫مسئله‌ی من نیست. دخالت نکن، «لوسیندا». ‫دهنت رو باز نکن. 862 01:01:49,362 --> 01:01:50,700 ‫باید یه چیزی بگم. 863 01:01:51,496 --> 01:01:54,162 ‫تو واقعا دختر باهوشی هستی، «جولیت». 864 01:01:54,229 --> 01:01:56,995 ‫امکانش هست فقط یه دقیقه ‫لوازم آرایشت رو بذاری کنار 865 01:01:57,062 --> 01:01:59,162 ‫و امکانش هست فقط یک دقیقه ‫جای کس دیگه فکر نکنی؟ 866 01:01:59,229 --> 01:02:01,429 ‫بعدش شاید متوجه بشید ‫شما توی یک جناح هستین. 867 01:02:01,496 --> 01:02:02,995 ‫حتی پلیس ضد شورش. 868 01:02:04,188 --> 01:02:06,933 ‫من با شما موافق نیستم، خانم «کرمنتز» ‫من فقط به خودم فکر می‌کنم. 869 01:02:06,953 --> 01:02:07,966 ‫مثل بقیه. 870 01:02:07,969 --> 01:02:09,836 ‫- اینطوری هم نیست. ‫- بعضی‌ها اینطوری نیستن. 871 01:02:11,029 --> 01:02:12,162 ‫حرکت بعدی. 872 01:02:12,355 --> 01:02:15,538 ‫فکر کردی من خودم نمی‌دونم؟ ‫و مسائل مهم رو جدی نمی‌گیرم؟ 873 01:02:15,772 --> 01:02:17,245 ‫مطمئن باشید مسئله این نیست. 874 01:02:17,329 --> 01:02:19,596 ‫واقعا بی‌احترامی کردم. 875 01:02:19,663 --> 01:02:21,429 ‫یادداشتم رو پس می‌گیرم. 876 01:02:22,802 --> 01:02:23,857 ‫هرطور راحتی. 877 01:02:24,329 --> 01:02:26,933 ‫- عذرخواهی می‌کنم. ‫- آفرین. 878 01:02:27,897 --> 01:02:28,930 ‫ببخشید. 879 01:02:29,529 --> 01:02:31,696 ‫- گرفتم. ‫- ممنون. 880 01:02:33,095 --> 01:02:35,666 ‫- مطمئنی؟ ‫- بله. 881 01:02:38,408 --> 01:02:41,296 ‫- از چی مطمئنم؟ ‫- مطمئنی بچه نیستی؟ 882 01:02:42,197 --> 01:02:43,380 ‫شک ندارم. 883 01:02:43,729 --> 01:02:46,854 ‫پس یاد بگیر عذرخواهی رو قبول کنی. ‫درس مهمیه. 884 01:02:46,938 --> 01:02:49,995 ‫این جنگه! آمریکایی پیر ‫درمقابل نوجوان‌های انقلابی فرانسوی. 885 01:02:50,079 --> 01:02:51,766 ‫برای کی مهمه؟ 886 01:02:52,629 --> 01:02:53,696 ‫آدم بزرگ‌ها. 887 01:02:56,998 --> 01:02:58,665 ‫حرکت بعدیمون. ‫شهردار منتظره. 888 01:03:01,085 --> 01:03:03,833 ‫خوشم نمیاد باهاش می‌خوابی، خانم «کرمنتز». 889 01:03:04,206 --> 01:03:05,666 ‫ما هممون آزادی داریم. 890 01:03:05,666 --> 01:03:07,976 ‫اصلا واسه همون داریم می‌جنگیم. 891 01:03:08,060 --> 01:03:11,900 ‫اعتراض من به اینه که؛ ‫فکر می‌کنم عاشق «زیفرلی» شدی. 892 01:03:11,984 --> 01:03:14,433 ‫اشتباهه، یا در کمترین حالت مبتذله! 893 01:03:14,517 --> 01:03:16,033 ‫زنیکه ترشیده! 894 01:03:19,362 --> 01:03:21,463 ‫به حیثیت من رحم کن. 895 01:03:23,162 --> 01:03:25,648 ‫ایشون ترشیده نیست. ‫عاشق من هم نیست. 896 01:03:25,672 --> 01:03:27,496 ‫دوست ما ـست. ‫منم دوستشم. 897 01:03:27,563 --> 01:03:29,984 ‫اون گیج شده. اونم می‌خواد کمکمون کنه. 898 01:03:30,008 --> 01:03:32,429 ‫اون عصبانیه. ‫اونم خیلی نویسنده خوبیه. 899 01:03:33,995 --> 01:03:36,463 ‫احساس تنهایی داره، مگه نه؟ 900 01:03:38,029 --> 01:03:39,063 ‫بعضی‌وقت‌ها. 901 01:03:40,563 --> 01:03:45,129 ‫راست می‌گه. باید بی‌طرفی ژورنالیستی رو ‫حفظ می‌کردم. اگه همچین چیزی باشه. 902 01:03:47,162 --> 01:03:49,663 ‫لطفا، منو ببخشید خانم «کرمنتز». 903 01:03:54,973 --> 01:03:56,433 ‫هنوز جوابی نیست. 904 01:03:57,719 --> 01:04:00,466 ‫گلوله‌های پلاسکی ‫و گاز اشک‌آور. 905 01:04:03,895 --> 01:04:05,266 ‫وقت تموم! 906 01:04:06,466 --> 01:04:08,133 ‫کیش و مات فنی. 907 01:04:15,629 --> 01:04:18,062 ‫فقط آتیش بازیه. 908 01:04:18,129 --> 01:04:20,095 ‫اون بهترینه. 909 01:04:20,162 --> 01:04:22,985 ‫انقدر بحث نکنید، ‫برید عشق‌بازی کنید. 910 01:04:25,493 --> 01:04:26,566 ‫من باکره‌ام. 911 01:04:27,563 --> 01:04:29,962 ‫منم همینطور. ‫به جز خانم «کرمنتز». 912 01:04:31,329 --> 01:04:32,529 ‫حدس می‌زدم. 913 01:04:45,496 --> 01:04:46,996 ‫پانزدهم مارچ. 914 01:04:50,429 --> 01:04:54,863 ‫یک پاراگراف عجولانه‌ای ‫در ابتدای کتابم پیدا کردم. 915 01:04:54,929 --> 01:04:57,562 ‫دقیق نمی‌دونم «زیفرلی» کِی ‫فرصت کرد این رو بنویسه. 916 01:04:57,629 --> 01:05:00,229 ‫آخر همون شب، که خواب بودم؟ 917 01:05:00,295 --> 01:05:02,562 ‫شاعرانه‌ست، اما لزوما بد نیست. 918 01:05:02,629 --> 01:05:04,166 ‫همچین چیزی نوشته؛ 919 01:05:08,329 --> 01:05:10,663 ‫پس‌نویس یک ضمیمه. 920 01:05:10,729 --> 01:05:14,456 ‫من یک ستاره دنباله‌دار سریع و سرکش هستم ‫که در فضا و زمان کیهانی به سمت... 921 01:05:14,480 --> 01:05:16,498 ‫...قسمت‌های بیرونی کهکشان حرکت می‌کنم. 922 01:05:16,863 --> 01:05:18,596 ‫انگیزه ما چه بود؟ 923 01:05:20,729 --> 01:05:22,896 ‫یادآور شدن دو خاطره. 924 01:05:22,963 --> 01:05:25,562 ‫تو، با بوی شامپوهای معمولی داروخانه، 925 01:05:25,629 --> 01:05:29,000 ‫درکنار بوی خاکستر سیگار، ‫و نان سوخته. 926 01:05:29,496 --> 01:05:31,663 ‫او، با بوی بنزین ارزان‌قیمت، 927 01:05:31,729 --> 01:05:35,829 ‫بوی قهوه بسیار شیرین در دهان، ‫کرم کره کاکائو. 928 01:05:35,896 --> 01:05:37,362 ‫تابستان‌هایش را کجا می‌گذراند؟ 929 01:05:38,896 --> 01:05:41,329 ‫می‌گویند این عطرها را نمی‌شود فراموش کرد. 930 01:05:41,396 --> 01:05:42,763 ‫مغز انسان اجازه‌اش را نمی‌دهد. 931 01:05:43,829 --> 01:05:45,763 ‫هیچ‌وقت کتاب مادرم را نخواندم. 932 01:05:45,848 --> 01:05:49,195 ‫به من می‌گفتند پدرم در طی آخرین جنگ ‫واقعا ستودنی بود. 933 01:05:49,262 --> 01:05:50,529 ‫بهترین پدر و مادر. 934 01:05:52,262 --> 01:05:53,933 ‫خوابگاه دختران. 935 01:05:54,362 --> 01:05:55,566 ‫اولین بار بود که واردش می‌شدم، 936 01:05:55,566 --> 01:05:57,963 ‫به جز موقع شورش که برای خراب ‫کردنش آمده بودم داخل. 937 01:05:58,657 --> 01:06:02,641 ‫گفتم؛ از بیانیه من انتقاد نکن. ‫او گفت؛ 938 01:06:02,726 --> 01:06:04,300 ‫لباس‌هات رو دربیار. 939 01:06:04,763 --> 01:06:07,166 ‫از عضلات جدیدم خجالت می‌کشیدم. 940 01:06:07,863 --> 01:06:11,030 ‫چشم‌های مسخره و بزرگش ‫مرا موقع شاشیدن تماشا می‌کرد. 941 01:06:14,863 --> 01:06:16,863 ‫و بعد هزاران بوسه، 942 01:06:16,948 --> 01:06:20,229 ‫آیا مزه لب‌های من ‫بر نوک زبانش در خاطرش می‌ماند؟ 943 01:06:21,829 --> 01:06:25,663 ‫عذر می‌خوام، خانم «کرمنتز». ‫می‌دونم از ادبیات جنسی خوشت نمیاد. 944 01:06:31,963 --> 01:06:36,829 ‫جمله اضافی در پایین صفحه به دلیل ‫فونت کاملا نامفهوم شده. 945 01:06:42,226 --> 01:06:46,295 ‫بازنگری یک مانیفست. ‫صفحه چهارم، ستاره اول. 946 01:06:48,295 --> 01:06:49,596 ‫ترویجِ... 947 01:06:52,156 --> 01:06:52,617 ‫[درحال پخش] 948 01:07:09,429 --> 01:07:10,562 ‫زود برمی‌گردم. 949 01:07:18,283 --> 01:07:19,763 ‫«زیفرلی»! 950 01:07:49,595 --> 01:07:52,413 ‫او ستاره سریع و سرکشی نیست... 951 01:07:52,498 --> 01:07:56,208 ‫...که به سمت بیرون از کهکشان ‫در فضازمان کیهانی می‌رود. 952 01:07:59,496 --> 01:08:02,162 ‫بلکه پسری است که در جوانی خواهد مُرد. 953 01:08:03,696 --> 01:08:06,362 ‫در این سیاره غرق خواهد شد. 954 01:08:06,429 --> 01:08:09,262 ‫آن هم در جریان دائمی رودی عمیق و کثیف... 955 01:08:09,329 --> 01:08:13,396 ‫که شبانه روز در رگ‌ها و شریان ‫شهر کهن او جاری است. 956 01:08:15,529 --> 01:08:17,929 ‫با والدینش نیمه‌شب تماس خواهند گرفت، 957 01:08:17,996 --> 01:08:19,929 ‫فورا حاضر می‌شوند، 958 01:08:19,996 --> 01:08:24,462 ‫یکی از آن‌ها برای تاکسی دست تکان می‌دهد، ‫که بروند جنازه پسرشان را شناسایی کنند. 959 01:08:26,863 --> 01:08:30,229 ‫تصویر او، به مقادیر زیاد... 960 01:08:30,295 --> 01:08:32,763 ‫مانند آدامس به یاد این ‫قهرمان فروخته می‌شود. 961 01:08:32,829 --> 01:08:35,700 ‫به کسانی که امیدوار هستند ‫یک روزی همچین چیزی شوند. 962 01:08:36,396 --> 01:08:38,429 ‫خودشیفتگی تأثیرگذار نوجوانانه. 963 01:08:38,513 --> 01:08:41,885 ‫[مرگ پسر با استعداد شطرنج باز ‫و فعال جنبش جوانان] 964 01:08:48,789 --> 01:08:52,242 ‫[کافه له‌سان بلگ] 965 01:08:54,729 --> 01:08:56,229 ‫سی‌ام مارچ. 966 01:09:00,796 --> 01:09:03,562 ‫آن طرف خیابان استعاره‌ای خیره کننده است. 967 01:09:03,629 --> 01:09:08,000 ‫زنگ به صدا در می‌آید ‫و بچه‌ها با عجله به کلاس برمی‌گردند. 968 01:09:13,329 --> 01:09:16,529 ‫تابی کهنه در محیط ‫متروکه مدرسه تاب می‌خورد. 969 01:09:27,963 --> 01:09:29,195 ‫بیا تو! 970 01:09:54,551 --> 01:10:00,356 ‫[طعم و عطر] 971 01:10:00,682 --> 01:10:06,448 ‫[اتاق غذاخوری کمیسر پلیس ویژه] ‫[به قلم روبیک رایت] 972 01:10:17,996 --> 01:10:21,796 ‫یکی بهم گفت شما حافظه تصویری دارید. 973 01:10:21,863 --> 01:10:24,529 ‫- واقعیت داره؟ ‫- درست نیست. 974 01:10:24,596 --> 01:10:26,829 ‫من حافظه نوشتاری دارم. 975 01:10:26,896 --> 01:10:30,496 ‫من کلمات نوشته شده را ‫با دقت و جزئیات به خاطر دارم. 976 01:10:30,562 --> 01:10:34,800 ‫حافظه من در بقیه زمینه‌ها ‫بیشتر حالت گمان زدن داره. 977 01:10:35,329 --> 01:10:38,462 ‫نزدیکان خودم من رو به چشم ‫یک آدم فراموشکار می‌بینن. 978 01:10:38,529 --> 01:10:41,462 ‫با این حال، شما تمام کلماتی ‫که تا حالا نوشتید رو یادتون هست. 979 01:10:41,529 --> 01:10:43,863 ‫رمان، مقاله، شعر، نمایش‌نامه... 980 01:10:43,929 --> 01:10:46,729 ‫و عشق‌های نافرجام، بله. ‫متأسفانه خاطرم هست. 981 01:10:47,596 --> 01:10:50,229 ‫- می‌شه امتحان کنم؟ ‫- اگه لازمه. 982 01:10:50,295 --> 01:10:57,266 ‫مگر اینکه مخاطب‌ها و بیننده‌های شما ‫بخوان تبلیغ پودر دندان جمنای رو ببینن. 983 01:10:57,896 --> 01:11:02,362 ‫اثر مورد علاقه خودم اونیه که درمورد آشپزه، ‫همونی که آدم‌ربا ها توش مسموم می‌شن. 984 01:11:02,429 --> 01:11:05,229 ‫آیا دانش‌آموزان ‫رویای طعم‌ها را می‌بینند؟ 985 01:11:05,295 --> 01:11:08,729 ‫این اولین سوال خبرنگار برای این مجله بود 986 01:11:08,796 --> 01:11:13,295 ‫که پیش از دیدار با ‫ستوان «نسکافیه» آماده کرده بود. 987 01:11:13,362 --> 01:11:16,629 ‫سرآشپز عالی رتبه در دفتر مرکزی منطقه ‫در شبه جزیره رودخانه باریک 988 01:11:16,696 --> 01:11:19,629 ‫که با نام "رانیر دونگله" شناخته می‌شد. 989 01:11:19,696 --> 01:11:23,696 ‫تمام این سوالات در آن ‫عصر پر ماجرا بی‌پاسخ می‌ماند. 990 01:11:24,863 --> 01:11:26,629 ‫ادامه بدم؟ 991 01:11:27,362 --> 01:11:28,462 ‫بفرمایید. 992 01:11:29,129 --> 01:11:32,363 ‫[اداره پلیس] 993 01:11:34,127 --> 01:11:36,560 ‫به اندازه کافی زود رسیدم. 994 01:11:38,860 --> 01:11:40,860 ‫اگر چه گروه اتاق‌ها در طبقه ماقبل آخر... 995 01:11:40,945 --> 01:11:43,593 ‫از عمارت بزرگ به طور پیش فرض ‫در پلان طبقه مشخص شده بود 996 01:11:43,659 --> 01:11:46,731 ‫که در پشت یک "برگه مزه" نوشته شده بود. 997 01:11:46,931 --> 01:11:49,061 ‫[دعوتنامه شام با کمیسر ‫سرآشپز: نسکافیه] 998 01:11:49,061 --> 01:11:53,061 ‫تقریبا یافتن آن غیرممکن بود. ‫حداقل برای این خبرنگار. 999 01:11:53,127 --> 01:11:57,227 ‫در نقشه‌خوانی کارش خوب نیست؛ ‫از نفرین‌های همجنسگرایی. 1000 01:12:02,674 --> 01:12:05,027 ‫آقای «نسکافیه» برای خودش ‫نام و آوازه‌ای ساخته. 1001 01:12:05,094 --> 01:12:07,853 ‫سرآشپزها، پلیس‌ها و رؤسا ‫از ایشون تمجید می‌کنن. 1002 01:12:07,877 --> 01:12:11,051 ‫دیگه از دزدان و خائنان و خبرچین‌ها که نگم. 1003 01:12:11,136 --> 01:12:16,660 ‫این یک نمونه عالی از آشپزی است ‫که با نام "هنر پلیسی" شناخته می‌شود. 1004 01:12:21,227 --> 01:12:24,860 ‫"هنر پلیسی" با یک میان وعده پیک نیک ‫و یک ون پلیس آغاز شد. 1005 01:12:24,927 --> 01:12:27,527 ‫اما تکامل یافت و تبدیل به ‫چیزی شدیدا مغذی شد. 1006 01:12:27,593 --> 01:12:32,493 ‫و اگر به خوبی درست شود، ‫شدیدا دل‌پذیر است. 1007 01:12:33,760 --> 01:12:34,894 ‫مبانی؛ 1008 01:12:34,961 --> 01:12:36,994 ‫قابل حمل، با پروتئین بالا، 1009 01:12:37,061 --> 01:12:41,227 ‫قابل خوردن با یک دست باشد، که دست دیگر ‫بتواند ترتیب اسلحه و مدارک را بدهد. 1010 01:12:49,560 --> 01:12:52,794 ‫اکثر غذاها نیم‌پز هستند. ‫نباید ترد باشند. 1011 01:12:52,860 --> 01:12:54,161 ‫غذای بی‌صدا. 1012 01:12:56,894 --> 01:13:01,994 ‫سس‌ها خشک شده و پودر می‌شوند تا از ‫ریزش و خطر آلوده شدن صحنه جرم جلوگیری شود. 1013 01:13:03,894 --> 01:13:07,027 ‫مشتری‌ها باید یک چنگال ‫همراه خود داشته باشند، 1014 01:13:07,094 --> 01:13:11,593 ‫که اکثرا روی آن‌ها شعار و یا اطلاعات مربوطه ‫که از کدام بخش آمده‌اند حک شده. 1015 01:13:26,966 --> 01:13:28,599 ‫[قفس مرغ شماره 1] 1016 01:13:38,194 --> 01:13:40,860 ‫نقشه‌ات برای کشتن من چیه؟ 1017 01:13:44,094 --> 01:13:48,127 ‫فکر کنم تو این مورد ‫سوء تفاهمی رخ داده باشه. 1018 01:13:51,994 --> 01:13:55,827 ‫خیلی وقته توی قفس مرغ هستی؟ 1019 01:14:02,760 --> 01:14:04,061 ‫عذرخواهی می‌کنم. 1020 01:14:12,004 --> 01:14:13,916 ‫[روبیک رایت اینجا بود] 1021 01:14:18,194 --> 01:14:22,527 ‫حتی در دوران شاگردی آقای «نسکافیه» ‫در آتش نشانی شهرستان 1022 01:14:22,593 --> 01:14:27,061 ‫میل به بلند مرتبه بودن داشت، ‫و هیچ رتبه‌ای بالاتر از... 1023 01:14:27,146 --> 01:14:32,027 ‫سرآشپز در اتاق غذاخوری ‫کمیسر ویژه پلیس شهرداری نبود. 1024 01:14:41,094 --> 01:14:43,061 ‫بابت تأخیر عذر می‌خوام. 1025 01:14:45,027 --> 01:14:46,961 ‫مشکلی نیست. ‫اصلا مشکلی نیست. 1026 01:14:47,045 --> 01:14:49,864 ‫- اینجا جای شماست. ‫- خوش اومدین. 1027 01:14:49,961 --> 01:14:54,493 ‫آقای «رایت»، مادرم «لویز د لا ویلا» رو ‫معرفی کنم، می‌تونی صداش کنی مامان. 1028 01:14:54,560 --> 01:14:56,364 ‫- هممون می‌گیم مامان. ‫- عصر بخیر، جناب. 1029 01:14:56,364 --> 01:14:58,660 ‫اینم قدیمی ترین دوست من، «شوفلور»ـه. 1030 01:14:58,727 --> 01:15:04,560 ‫وقتی باهاش آشنا شدم یه شاگرد جوان بود، ‫یه دسته دندون کامل هم داشت. 1031 01:15:04,627 --> 01:15:06,964 ‫الآن شده عینهو جنازه. 1032 01:15:07,927 --> 01:15:11,431 ‫خدمتکار هم اون گوشه هستن، ‫«پترولمن موپاسان». 1033 01:15:12,094 --> 01:15:13,927 ‫- ککتل. ‫- چشم، قربان. 1034 01:15:17,660 --> 01:15:20,660 ‫اینم پسرم «جی‌جی»، ‫با لباس آزمایشگاه جنایی. 1035 01:15:20,727 --> 01:15:24,194 ‫چی رو از مدارک شخصی من دزدیدی؟ 1036 01:15:24,261 --> 01:15:25,931 ‫پرونده‌های حل نشده. 1037 01:15:26,527 --> 01:15:29,660 ‫- به آقای «رایت» سلام کن. ‫- سلام آقای «رایت». 1038 01:15:29,727 --> 01:15:30,994 ‫سلام «جی‌جی». 1039 01:15:31,531 --> 01:15:34,334 ‫اسم کاملش؛ «ایزیدور شریف د لا ویلا» 1040 01:15:37,097 --> 01:15:39,164 ‫کمیسر پلیس و تنها پسرش، 1041 01:15:39,336 --> 01:15:42,264 ‫مردی بیوه و پسری بی‌مادر، ‫از خانواده‌شان در زادگاه پسر جدا شدند. 1042 01:15:42,349 --> 01:15:44,564 ‫و اندوه مشترک خود را تقویت کردند. 1043 01:15:44,631 --> 01:15:46,363 ‫«جی‌جی» شش سالش بود. 1044 01:15:47,230 --> 01:15:50,264 ‫مدرسه او، اداره و ماشینِ پلیس بود. 1045 01:15:51,497 --> 01:15:55,297 ‫وظیفه تدریس او با استادان قانون، ‫در زمینه اجرای قانون بود. 1046 01:15:56,697 --> 01:16:00,401 ‫اولین نقاشی‌هایش چهره‌نگاری هایی ‫از شاهدین عینی بودند. 1047 01:16:03,330 --> 01:16:05,711 ‫اولین کلماتی که یاد گرفت "کد مورس" بودند. 1048 01:16:06,497 --> 01:16:09,234 ‫به گمانم کاملا واضح بود. 1049 01:16:09,631 --> 01:16:12,631 ‫او به دنیا آمده بود تا روزی ‫جای کمیسر را بگیرد. 1050 01:16:14,531 --> 01:16:16,930 ‫آره، اسم شما رو توی مجله خوندم. 1051 01:16:18,230 --> 01:16:22,397 ‫- راضی بودی؟ ‫- البته. 1052 01:16:22,464 --> 01:16:23,631 ‫نویسنده خوب. 1053 01:16:26,264 --> 01:16:29,330 ‫مطمئنا با شهرت و آوازه این نابغه... 1054 01:16:29,397 --> 01:16:32,664 ‫نیاز به معرفی نداره؛ ستوان «نسکافیه». 1055 01:16:32,731 --> 01:16:34,063 ‫کاملا می‌شناسم. 1056 01:16:47,364 --> 01:16:53,063 ‫نوشیدنی، یک عرق شیری و ارغوانی، ‫بسیار معطر و درمانی، 1057 01:16:53,130 --> 01:16:57,997 ‫دارویی ضعیف که در لیوانی کوچک خنک شده، 1058 01:16:58,063 --> 01:17:02,297 ‫و یک نسخه مینیاتوری از فلاسک مکش‌دار است ‫که در اردوگاه‌ها و مدارس کاربرد دارد. 1059 01:17:02,364 --> 01:17:03,631 ‫مثل یک‌جور طلسم... 1060 01:17:03,716 --> 01:17:08,397 ‫که در طول 60 ثانیه آینده قرار بود ‫به طرز فجیعی شکسته شود. 1061 01:17:08,464 --> 01:17:13,097 ‫در سه خط زمانی هیجان‌انگیز و تلنبار شده، ‫چنین اتفاقاتی رخ داد؛ 1062 01:17:16,664 --> 01:17:17,968 ‫اول. 1063 01:17:19,197 --> 01:17:22,297 ‫آقای «نسکافیه» مراسم ‫عجیب خودش را آغاز کرد. 1064 01:17:22,364 --> 01:17:25,963 ‫نه می‌توانم بفهمم، و نه توصیف کنم ‫که پشت درهای آشپزخانه چه می‌گذشت. 1065 01:17:26,030 --> 01:17:29,077 ‫من همیشه به اندازه لذت بردن ‫از کار هنرمند راضی بوده‌ام، 1066 01:17:29,162 --> 01:17:32,397 ‫بدون اینکه بخواهم اسرار ‫سکنه یا روغن نقاشی را فاش کنم. 1067 01:17:33,464 --> 01:17:34,631 ‫دوم. 1068 01:17:40,164 --> 01:17:41,664 ‫«پترولمن موپاسان»، 1069 01:17:41,731 --> 01:17:45,997 ‫در پاسخ به سیگنالی که به صورت نامنظم ‫روشن می‌شد، تلفن را برای رئیسش آورد. 1070 01:17:53,497 --> 01:17:55,197 ‫می‌شنوم. 1071 01:17:59,497 --> 01:18:04,564 ‫محض اطلاع باید بگم ما پسر شما رو دزدیدیم، ‫و جایی هستیم که هرگز ما رو پیدا نمی‌کنی. 1072 01:18:04,803 --> 01:18:09,364 ‫"چرتکه" رو آزاد و یا اعدام کن، ‫تا پسرت رو سالم و سلامت تحویل بدیم. 1073 01:18:09,449 --> 01:18:12,997 ‫وگرنه تا فردا صبح پسرت ‫به طرز وحشتناکی می‌میره. 1074 01:18:20,230 --> 01:18:21,697 ‫سوم. 1075 01:18:21,764 --> 01:18:26,631 ‫نورگیر یک مهدکودک موقتی که نیمه‎باز بود. 1076 01:18:53,263 --> 01:18:57,185 ‫[کلوروفورم] ‫(بی‌هوش کننده) 1077 01:19:01,063 --> 01:19:04,130 ‫آخرین تعقیب و گریز با اینکه کمی خیالی بود، 1078 01:19:04,197 --> 01:19:07,997 ‫ولی به صورت واضح در یک کمیک استریپ ‫منتشر شده در هفته بعد به تصویر در آمد. 1079 01:19:19,944 --> 01:19:24,132 ‫[سه روز پیش] 1080 01:19:42,597 --> 01:19:44,930 ‫با وجود جنگ‌های گروهی "انوی"، 1081 01:19:44,997 --> 01:19:48,531 ‫"زمستان موج جنایت" تعداد زیادی از ‫اراذل و اوباش را به کام مرگ رساند. 1082 01:19:48,597 --> 01:19:53,230 ‫همچنین جان درصد زیادی از ‫شهروندان بی‌گناه را نیز گرفت. 1083 01:19:55,164 --> 01:19:59,230 ‫با دستگیری ناگهانی «آلبرت چرتکه» ‫حسابدار محکوم به اخاذی، 1084 01:19:59,315 --> 01:20:04,164 ‫به جرم در اختیار داشتن یک کیف حاوی ‫حقوق و دستمزد سه اتحادیه بزرگ شهر، 1085 01:20:04,249 --> 01:20:09,230 ‫امیدهای جامعه قانونمند در یافتن ‫راه حلی سریع برای بحران جانی دوباره گرفت 1086 01:20:14,364 --> 01:20:19,930 ‫هرچند، این تغییر شرایط قفس ساکنان ‫دنیای جنایتکار را تکان داد. 1087 01:20:26,097 --> 01:20:32,164 ‫خودم شخصا موفق نشدم "چرتکه" رو بشناسم، ‫اما قفس مرغ رو می‌شناختم. 1088 01:20:32,230 --> 01:20:34,030 ‫اینم بگم که این‌ها رو توی مقاله ننوشتم. 1089 01:20:34,097 --> 01:20:36,297 ‫با اسم آقای «هویتزر» آشنایی دارید؟ 1090 01:20:36,364 --> 01:20:38,097 ‫البته، «آرتور هویتزر جونیور». 1091 01:20:38,164 --> 01:20:40,197 ‫بنیانگذار و سردبیر "گزارش فرانسوی". 1092 01:20:40,264 --> 01:20:42,686 ‫اولین هفته من توی "انوی" بود که... 1093 01:20:42,771 --> 01:20:46,397 ‫منو به دلیل بدشانسی توی ‫یه میخونه دستگیر کردن 1094 01:20:46,464 --> 01:20:48,564 ‫نزدیک‌های بلوک آپارتمانی "فلاپ"، 1095 01:20:48,631 --> 01:20:52,197 ‫با چند نفر از دوست‌های خودم ‫که تازه آشنا شده بودیم. 1096 01:20:52,264 --> 01:20:53,697 ‫به چه جرمی؟ 1097 01:20:54,197 --> 01:20:55,375 ‫عشق. 1098 01:20:56,464 --> 01:21:01,531 ‫می‌دونی، مردم یا از خشم، عصبانیت، ‫غرور شما می‌ترسن و یا نمی‌ترسن... 1099 01:21:01,597 --> 01:21:06,468 ‫ولی اگه توی عشق به سمت اشتباه بری، ‫ممکنه بدجور توی دردسر بیفتی. 1100 01:21:07,097 --> 01:21:10,531 ‫توی مورد من، شش روز بازداشت همراهش بود. 1101 01:21:10,597 --> 01:21:14,264 ‫هیچ‌کس اون‌قدر واسش مهم نبود که ‫نجاتم بده یا سرزنشم کنه. 1102 01:21:14,330 --> 01:21:18,631 ‫و تنها شماره‌ای که توی حافظه ‫نوشتاری من موندگار شد... 1103 01:21:18,697 --> 01:21:21,030 ‫چاپ بخش 92211 بود. 1104 01:21:21,097 --> 01:21:24,930 ‫البته متأسفیم که نمی‌تونیم هیچ‌کدوم ‫از این آثار رو منتشر کنیم. 1105 01:21:25,015 --> 01:21:28,097 ‫خوشحال می‌شم در آینده موارد ارسالی ‫بیشتری از شما داشته باشیم. 1106 01:21:28,164 --> 01:21:30,668 ‫یا اگه گذرتون به "انوی" افتاد... 1107 01:21:36,063 --> 01:21:38,097 ‫تو عمرم ندیده بودمش. 1108 01:21:38,164 --> 01:21:41,330 ‫فقط چون دنبال کار بودم، ‫می‌دونستم چطوری بهش نزدیک بشم. 1109 01:21:44,479 --> 01:21:45,901 ‫[درخواست شغل] 1110 01:21:59,997 --> 01:22:01,701 ‫بذار ببینم... 1111 01:22:02,597 --> 01:22:05,664 ‫روزنامه دبیرستان، باشگاه شعر و انجمن تئاتر. 1112 01:22:05,731 --> 01:22:08,664 ‫شعر و آهنگ‌سازی ترانه مدرسه. 1113 01:22:08,731 --> 01:22:12,197 ‫محقق جوان، گزارشگر جوان، و دستیار سردبیر. 1114 01:22:12,264 --> 01:22:14,697 ‫آتیش‌سوزی و قتل. ‫من از اینجا شروع کردم. 1115 01:22:14,764 --> 01:22:17,063 ‫البته پدرم صاحب روزنامه بود. 1116 01:22:17,130 --> 01:22:19,664 ‫یه‌کم ورزش، یه‌کم جنایت، یه‌کم سیاسی. 1117 01:22:19,731 --> 01:22:22,164 ‫دو بار در فهرست نهایی بهترین مقالات. 1118 01:22:22,230 --> 01:22:26,168 ‫ساحل شرقی، غرب میانه، و شرق. ‫جای بزرگیه. 1119 01:22:26,997 --> 01:22:28,701 ‫بیست سالی هست نرفتم اونجا. 1120 01:22:29,397 --> 01:22:32,668 ‫الآن نه. دارم مصاحبه کاری می‌گیرم. 1121 01:22:33,364 --> 01:22:36,264 ‫نمونه مقالاتت خوبن. ‫توی تاکسی دوباره می‌خونمشون. 1122 01:22:36,330 --> 01:22:37,963 ‫تا حالا نقد کتاب نوشتی؟ 1123 01:22:39,164 --> 01:22:40,164 ‫اصلا. 1124 01:22:40,249 --> 01:22:43,364 ‫تا آزاد شدنت یه چند ساعتی ‫اینجا وقت داری. 1125 01:22:45,464 --> 01:22:48,097 ‫این رو بخون، ‫و 300 کلمه بنویس. 1126 01:22:48,164 --> 01:22:52,397 ‫بهت 500 فرانک می‌دم، منهای 250 فرانکی ‫که به عنوان وثیقه گذاشتم. 1127 01:22:52,464 --> 01:22:55,664 ‫ولی با هزینه‌های دیگه جبرانش می‌کنم. 1128 01:22:55,731 --> 01:23:00,930 ‫پیش‌نویس اولت رو فردا واسم بیار. ‫و هرطوری که نوشتی... 1129 01:23:00,997 --> 01:23:03,963 ‫فقط یه طوری وانمود کن انگار عمدی بوده. 1130 01:23:12,164 --> 01:23:13,397 ‫ممنونم. 1131 01:23:15,997 --> 01:23:17,364 ‫گریه نکن. 1132 01:23:25,431 --> 01:23:28,030 ‫به "شب هزار حلزون" معروف شد. 1133 01:23:28,097 --> 01:23:29,334 ‫برگشتم سر داستان. 1134 01:23:29,897 --> 01:23:32,930 ‫چگونه کمیسر و تیم نخبه متشکل از ‫کارشناسان و تحلیلگران او، موفق شدند... 1135 01:23:33,015 --> 01:23:36,431 ‫به این سرعت لانه آدم‌ربایان را پیدا کنند؟ 1136 01:23:40,772 --> 01:23:41,806 ‫خب... 1137 01:23:45,664 --> 01:23:47,431 ‫خودم هم نمی‌دونم. 1138 01:23:50,697 --> 01:23:53,097 ‫گمونم با ابزار تجارت. 1139 01:23:54,780 --> 01:23:56,301 ‫سوال رو تکرار می‌کنم. 1140 01:23:59,697 --> 01:24:02,030 ‫ولی موفقیت آمیز بود. 1141 01:24:36,330 --> 01:24:37,631 ‫آن‌ها کی بودند؟ 1142 01:24:39,464 --> 01:24:41,030 ‫هویت آن‌ها بعدها فاش شد. 1143 01:24:42,097 --> 01:24:44,230 ‫گروهی از راهزنان و افراد مسلح 1144 01:24:44,297 --> 01:24:46,531 ‫که توسط رؤسای مزدور ‫"انوی" استخدام شده بودند. 1145 01:24:46,597 --> 01:24:49,130 ‫و شبکه دلالان زیرزمینی آن‌ها. 1146 01:24:50,731 --> 01:24:55,697 ‫«جو لفور» راننده، یک نوازنده آینده‌دار. 1147 01:24:55,764 --> 01:25:00,531 ‫«استتسون»، «اسپنسر» و ‫«هیرونیموس فون‌آلتمن» مغزهای متفکران هلندی. 1148 01:25:00,597 --> 01:25:04,130 ‫«مارکونی بروتلی»، ‫آنارشیست مدیترانه‌ای. 1149 01:25:05,230 --> 01:25:08,063 ‫جمعی از ولگردها، عموزاده‌های دور. 1150 01:25:09,297 --> 01:25:12,464 ‫گروهی از دختران نمایشی، ‫که همه معتاد هستند. 1151 01:25:14,464 --> 01:25:20,164 ‫همچنین یک زندانی مدبر که مصمم به رهایی خود ‫و کاهش هزینه‌های مالیات دهندگان است. 1152 01:25:30,997 --> 01:25:32,164 ‫صدای چیه؟ 1153 01:25:33,970 --> 01:25:37,063 ‫حباب‌های داخل رادیاتور. فشرده شده. 1154 01:25:37,130 --> 01:25:38,597 ‫شبیه کد مورسه. 1155 01:25:40,097 --> 01:25:41,963 ‫ممکنه، شاید. 1156 01:25:43,564 --> 01:25:46,330 ‫راستی من «جی‌جی»ام. ‫اسم تو چیه؟ 1157 01:25:46,397 --> 01:25:48,898 ‫من که اسمم رو نمی‌گم. ‫من مجرمم. 1158 01:25:50,164 --> 01:25:53,531 ‫تو که مجرم نیستی. فقط یه ‫دختر نمایشی هستی که گیج شده. 1159 01:25:53,597 --> 01:25:56,030 ‫- هه. ‫- هه به خودت. 1160 01:25:56,497 --> 01:25:57,930 ‫خفه. 1161 01:25:58,597 --> 01:26:01,464 ‫چشم‌هات چه رنگیه؟ آبی؟ 1162 01:26:10,997 --> 01:26:12,130 ‫سلام. 1163 01:26:13,631 --> 01:26:15,030 ‫سلام. 1164 01:26:19,230 --> 01:26:22,531 ‫واسم لالایی بخون. می‌ترسم. 1165 01:26:23,138 --> 01:26:26,138 ‫[ترانه در چشمه زلال] 1166 01:26:26,278 --> 01:26:29,701 ‫♪ تا چشمه زلال ♪ 1167 01:26:29,785 --> 01:26:32,701 ‫♪ مرا همراهی می‌کند ♪ 1168 01:26:33,105 --> 01:26:37,260 ‫♪ در نظرم آب زیبا بود ♪ 1169 01:26:37,344 --> 01:26:39,934 ‫♪ پس درش حمام کردم ♪ 1170 01:26:41,135 --> 01:26:44,701 ‫♪ از عشق من به تو خیلی می‌گذرد ♪ 1171 01:26:44,785 --> 01:26:48,001 ‫♪ و هیچ‌گاه فراموشت نمی‌کنم ♪ 1172 01:26:51,697 --> 01:26:53,664 ‫خوابت برد؟ 1173 01:26:54,597 --> 01:26:55,697 ‫آها. 1174 01:26:59,664 --> 01:27:03,197 ‫کمیسر «جی‌جی» را با ‫تمام وجودش دوست داشت. 1175 01:27:03,264 --> 01:27:09,134 ‫هرچند که ذهن او، آن ماشین فوق‌العاده ‫برای کشف و بررسی فعالیت‌های مجرمانه، 1176 01:27:10,330 --> 01:27:13,647 ‫- از زمان شام درست کار نمی‌کرد. ‫- مامان، گرسنمه. 1177 01:27:13,731 --> 01:27:15,930 ‫شام. شام. 1178 01:27:16,189 --> 01:27:18,664 ‫و داشت کالری زیادی می‌سوزاند. 1179 01:27:21,297 --> 01:27:27,297 ‫«نسکافیه» که پس از شش سال به میدان ‫بازگشته بود، آماده متأثر کردن بقیه بود. 1180 01:27:30,203 --> 01:27:31,373 ‫شام. 1181 01:27:32,536 --> 01:27:35,303 ‫تغییری فوری. 1182 01:27:43,103 --> 01:27:44,336 ‫«نسکافیه». 1183 01:27:44,403 --> 01:27:50,103 ‫حتی زمانی که ضعیف‌ترین رایحه‌ها از آشپزخانه ‫یک آشپز بزرگ به مشام کمیسر می‌رسید، 1184 01:27:50,169 --> 01:27:54,303 ‫او مشغول طرح‌ریزی و تنظیم ‫یک نبرد چند جانبه بود. 1185 01:27:54,370 --> 01:27:55,503 ‫برای شروع... 1186 01:27:55,588 --> 01:27:59,802 ‫تخم‌مرغ قناری فلفلی ‫که با مرنگ سرو می‌شود. 1187 01:27:59,951 --> 01:28:01,951 ‫یه واحد کماندو برای ایمن‌سازی ‫تمام نقاط دسترسی جنوب و غرب بفرستید. 1188 01:28:02,036 --> 01:28:04,173 ‫بعد... 1189 01:28:04,203 --> 01:28:08,303 ‫قلوه‌های آب پز شده با آلو ‫از درخت روی پشت بام خانه شهردار. 1190 01:28:11,036 --> 01:28:12,069 ‫و بعد... 1191 01:28:13,169 --> 01:28:15,740 ‫رول خمیر پُر شده با گوشت چرخ‌کرده. 1192 01:28:17,266 --> 01:28:19,169 ‫سوپ صدف. 1193 01:28:19,656 --> 01:28:22,503 ‫یک کبوتر رنده شده ‫فوق‌العاده از پارک شهری 1194 01:28:22,570 --> 01:28:23,836 ‫و در نهایت... 1195 01:28:24,539 --> 01:28:27,136 ‫پودینگ خامه‌ای. 1196 01:28:30,270 --> 01:28:32,136 ‫می‌شه این وسط یه سوالی بپرسم؟ 1197 01:28:32,203 --> 01:28:35,103 ‫بفرمایید. فقط بذارید صفحه رو ‫توی ذهنم یادداشت کنم. 1198 01:28:35,188 --> 01:28:36,221 ‫معذرت می‌خوام. 1199 01:28:36,873 --> 01:28:39,436 ‫نوشته‌های شما درمورد متفکرین فرانسوی، ‫سیاه‌پوستان آمریکایی... 1200 01:28:39,503 --> 01:28:41,802 ‫- عاشقانه‌های جنوبی... ‫- و ضد سیاه‌پوستان. 1201 01:28:41,869 --> 01:28:43,536 ‫ضد سیاه‌پوستان. 1202 01:28:43,603 --> 01:28:48,503 ‫کتاب مذهبی، اسطوره‌شناسی، فولکلور، ‫جنایت واقعی و جنایت دروغین 1203 01:28:48,570 --> 01:28:51,103 ‫داستان‌های ارواح، پیکارسک، بیلدونگسرومن. ‫(سبک‌های رمان) 1204 01:28:51,169 --> 01:28:54,935 ‫ولی طی تمام این سال‌ها، ‫بیشتر درمورد غذا نوشتید. 1205 01:28:55,203 --> 01:28:56,503 ‫چرا؟ 1206 01:28:57,836 --> 01:28:59,670 ‫کی؟ چی؟ کجا؟ کِی؟ چطوری؟ 1207 01:28:59,755 --> 01:29:05,270 ‫سوالات درستی هستن، ولی من به عنوان دستیار ‫ویراستار یاد گرفتم که تحت هیچ شرایطی 1208 01:29:05,336 --> 01:29:10,607 ‫اگه در توانم برای مقابله با انگیزه‌ام هست، ‫هیچ‌وقت از یک مرد نپرسم "چرا". 1209 01:29:11,169 --> 01:29:13,470 ‫روی طرف فشار می‌ذاره. 1210 01:29:13,536 --> 01:29:14,769 ‫عذرخواهی می‌کنم ولی... 1211 01:29:14,836 --> 01:29:16,169 ‫- شکنجه. ‫- می‌خوام جوابم رو بگیرم. 1212 01:29:16,236 --> 01:29:17,370 ‫...اگه مایل باشید. 1213 01:29:17,455 --> 01:29:21,036 ‫خود اندیشی رذیله‌ای هست که بهتره ‫توی خلوت انجام بشه یا اصلا انجام نشه. 1214 01:29:22,136 --> 01:29:23,240 ‫خب... 1215 01:29:24,336 --> 01:29:27,136 ‫من از فرط خستگی ‫جواب سوال شما رو می‌دم. 1216 01:29:29,036 --> 01:29:31,769 ‫ولی راستش رو بگم ‫حتی نمی‌دونم قراره چی بگم. 1217 01:29:35,136 --> 01:29:38,873 ‫یک زیبایی غمین بخصوصی... 1218 01:29:39,370 --> 01:29:43,436 ‫برای مهاجرهای بی‌همدمی است که در شهر ‫غریبی که ماه در آن کامل است قدم می‌زند. 1219 01:29:43,503 --> 01:29:47,169 ‫که برای من می‌شه "انوی" فرانسه. 1220 01:29:48,136 --> 01:29:49,932 ‫همدم من... 1221 01:29:50,603 --> 01:29:54,203 ‫همدم من در به اشتراک گذاشتن ‫روزهای درخشانم با... 1222 01:29:56,936 --> 01:29:58,312 ‫...با هیچ‌کس نبود. 1223 01:29:59,069 --> 01:30:04,936 ‫اما همیشه، جایی در امتداد خیابان یا بلوار، ‫میزی برای من بود. 1224 01:30:06,069 --> 01:30:10,136 ‫آشپز، پیشخدمت، بطری، لیوان، آتش. 1225 01:30:12,203 --> 01:30:14,303 ‫خودم این زندگی رو انتخاب کردم. 1226 01:30:16,493 --> 01:30:22,805 ‫انزوا همراه و مونس من بود ‫که به من قوت قلب می‌داد. 1227 01:30:24,902 --> 01:30:27,340 ‫یادتون هست که کجای داستان بودیم؟ 1228 01:30:28,336 --> 01:30:30,969 ‫معلومه که می‌دونم، خنگول. ‫"در همان حین..." 1229 01:30:31,036 --> 01:30:33,303 ‫"در همان حین، آن طرف خیابان..." 1230 01:30:34,401 --> 01:30:35,401 ‫[اطلاعات...] 1231 01:30:35,485 --> 01:30:38,840 ‫اطلاعات جدید: لانه مظنونین در ‫طبقه بالایی است، 1232 01:30:38,924 --> 01:30:40,873 ‫افسران پلیس در منطقه حاضر هستند. 1233 01:31:26,136 --> 01:31:29,470 ‫شلیک نکنید! ‫شلیک نکنید! 1234 01:31:38,277 --> 01:31:41,069 ‫در آرامش میان زد و خورد، ‫یک سرایدار پیری بود... 1235 01:31:41,154 --> 01:31:45,370 ‫که کهنه سرباز دو جنگ بود. آن طرف خیابان ‫لنگ می‌زد، تا پیغام مرموزی را برساند. 1236 01:31:45,454 --> 01:31:47,384 ‫[آشپز را خبر کن] 1237 01:31:47,468 --> 01:31:50,335 ‫[یک ساعت بعد] 1238 01:31:58,339 --> 01:32:02,470 ‫روی صحبتم با رهبر آدم‌ربا های طبقه بالاییه. 1239 01:32:02,536 --> 01:32:05,203 ‫توی لونه خودتون آشپزخونه دارید؟ 1240 01:32:05,270 --> 01:32:07,069 ‫پسرم با غذا بخوره! 1241 01:32:07,136 --> 01:32:12,069 ‫بذارید یه آشپز بفرستیم اونجا، ‫به همراه لوازم و آذوقه. 1242 01:32:12,136 --> 01:32:17,303 ‫ایشون غذای کافی برای شما ‫و همه همدست‌هاتون درست می‌کنه. 1243 01:32:18,203 --> 01:32:19,869 ‫ما غذامون رو خوردیم. 1244 01:32:26,336 --> 01:32:30,470 ‫پلیس مخفیه؟ یا خود «نسکافیه»ـه؟ 1245 01:32:58,403 --> 01:33:00,203 ‫پای مرغ سیاه. 1246 01:33:12,503 --> 01:33:18,270 ‫از آنجا که خواستند آشپز پیش‌مرگ شود، ‫او سم کشنده را وارد دهانش کرد. 1247 01:33:24,020 --> 01:33:25,587 ‫برای پسره می‌برم. 1248 01:33:27,421 --> 01:33:28,820 ‫وایستید. 1249 01:33:30,521 --> 01:33:32,254 ‫طرز تهیه‌اش رو بنویس. 1250 01:33:34,546 --> 01:33:36,296 ‫[پس از شام] 1251 01:33:43,987 --> 01:33:45,120 ‫کمک... 1252 01:33:48,220 --> 01:33:52,120 ‫اما «نسکافیه» به لطف ‫پوستِ کلفتش زنده ماند. 1253 01:33:52,187 --> 01:33:54,354 ‫تقویت شده و توان‌مند، ‫فصل به فصل... 1254 01:33:54,421 --> 01:33:56,354 ‫...با غنی‌ترین و قوی‌ترین ‫ظروف و ماهیتابه‌ها... 1255 01:33:56,421 --> 01:34:01,254 ‫و ظرف‌های سس در معده‌اش، ‫که فراتر از معده معمولی انسان‌ها بود. 1256 01:34:02,354 --> 01:34:04,020 ‫البته او خبر داشت... 1257 01:34:04,105 --> 01:34:09,254 ‫«جی‌جی» نفرت عمیقی نسبت به ‫هر شکل و شمایلی از تربچه داشت... 1258 01:34:09,321 --> 01:34:15,154 ‫و حتی در تمام دوران کودکی‌اش ‫یک بار هم به تربچه‌ای دست نزد... 1259 01:34:15,220 --> 01:34:17,087 ‫اما دست بر قضا... 1260 01:34:18,287 --> 01:34:20,587 ‫...راننده هم از تربچه متنفر بود. 1261 01:36:25,287 --> 01:36:26,820 ‫فرمون رو بگیر! 1262 01:36:50,554 --> 01:36:53,020 ‫شاید هیجان انگیز ترین اتفاقی که 1263 01:36:53,087 --> 01:36:56,924 ‫در تمام طول آن قرار شام ‫شاهدش بودم این بود... 1264 01:37:09,254 --> 01:37:11,154 ‫شوخ‌طبعی دل‌نشین. 1265 01:37:11,220 --> 01:37:16,953 ‫آقای «آلبرت»، حسابداری که از ‫تمام ماجراها به دور بود... 1266 01:37:17,020 --> 01:37:20,321 ‫فراموش کرده بودند در قفس مرغ است، ‫و نزدیک بود از شب پنج‌شنبه تا صبح دوشنبه 1267 01:37:20,387 --> 01:37:23,087 ‫در سلول خودش از گشنگی تلف شود. 1268 01:37:23,154 --> 01:37:27,258 ‫البته این مورد بخشی از شخصیت ‫مدبر آقای «نسکافیه» بود 1269 01:37:27,343 --> 01:37:30,587 ‫که یک املت پلیسی برای زندانی درست کرد، ‫که داغِ داغ تحویلش داد. 1270 01:37:30,654 --> 01:37:33,020 ‫که در یک حکم بازرسی قدیمی پیچیده بودش. 1271 01:37:34,853 --> 01:37:36,987 ‫در آن روز "چرتکه" حسابی غذا خورد. 1272 01:37:39,953 --> 01:37:42,120 ‫و می‌رسیم به پودر دهان "جمنای". 1273 01:37:45,120 --> 01:37:47,187 ‫قرار بود مقاله‌ات درمورد ‫یه آشپز بزرگ باشه. 1274 01:37:47,254 --> 01:37:48,254 ‫یه بخشی ازش هست. 1275 01:37:48,799 --> 01:37:50,332 ‫تو بخش "طعم و عطرها". 1276 01:37:50,417 --> 01:37:52,870 ‫خودم می‌دونم. مأموریت من واضح بود. 1277 01:37:53,421 --> 01:37:56,287 ‫شاید متوجه نشدی که... 1278 01:37:56,354 --> 01:37:59,820 ‫من برخلاف میل خودم مورد اصابت ‫گلوله و نارنجک قرار گرفتم. 1279 01:38:00,354 --> 01:38:04,624 ‫من فقط قرار بود شام به اونجا برم، ‫و به همون خوبی بود که شرح دادم. 1280 01:38:05,154 --> 01:38:07,853 ‫کلا یه جمله از خود «نسکافیه» نوشتی. 1281 01:38:10,599 --> 01:38:14,736 ‫خب، یه بخشی از حرف‌هاش رو ننوشتم. ‫چون خیلی ناراحتم کرد. 1282 01:38:15,532 --> 01:38:17,265 ‫اگه دوست داری می‌تونم بنویسمش. 1283 01:38:18,766 --> 01:38:20,832 ‫مگه چی گفت؟ 1284 01:38:40,570 --> 01:38:44,936 ‫«مارتین»... «مارتین»... ‫«گیوم مارتین». 1285 01:38:54,399 --> 01:38:55,999 ‫یه طعمی داشت. 1286 01:38:57,933 --> 01:38:59,566 ‫ببخشید؟ 1287 01:39:00,866 --> 01:39:06,799 ‫نمک‌های مسموم تربچه یه طعمی داشتن. 1288 01:39:07,833 --> 01:39:10,870 ‫یه طعمی که برای من هم آشنا نبود. 1289 01:39:11,399 --> 01:39:15,532 ‫مثل یه جور خاک تلخ... 1290 01:39:16,399 --> 01:39:19,332 ‫تند و کپک زده... 1291 01:39:20,432 --> 01:39:21,503 ‫و روغنی. 1292 01:39:22,666 --> 01:39:25,466 ‫تو عمرم همچین طعمی رو نچشیده بودم. 1293 01:39:26,365 --> 01:39:28,332 ‫طعم خوبی نداشت... 1294 01:39:28,799 --> 01:39:31,365 ‫فوق‌العاده سمی هم بود، 1295 01:39:31,432 --> 01:39:33,799 ‫ولی همچنان طعم جدیدی بود. 1296 01:39:34,833 --> 01:39:37,299 ‫عجیبه که توی این سن ‫همچین چیزی تجربه کردم. 1297 01:39:39,399 --> 01:39:41,833 ‫شجاعتت رو تحسین می‌کنم، ستوان. 1298 01:39:42,499 --> 01:39:44,466 ‫من شجاع نیستم. 1299 01:39:44,966 --> 01:39:46,799 ‫من فقط... 1300 01:39:46,866 --> 01:39:48,766 ‫حوصله نداشتم که... 1301 01:39:48,833 --> 01:39:50,833 ‫بقیه رو از خودم ناامید کنم. 1302 01:39:52,666 --> 01:39:54,399 ‫می‌دونی که... من یه خارجی‌ام. 1303 01:39:55,699 --> 01:39:57,899 ‫این شهر پر شده از ‫کسایی مثل ما، مگه نه؟ 1304 01:39:58,899 --> 01:40:00,799 ‫منم خارجی‌ام. 1305 01:40:02,866 --> 01:40:04,966 ‫دنبال یک چیز گم شده‌ام. 1306 01:40:06,866 --> 01:40:09,365 ‫چیزی که فراموش کردم. 1307 01:40:12,499 --> 01:40:14,666 ‫شاید اگه شانس بیاریم... 1308 01:40:14,733 --> 01:40:17,666 ‫چیزی که یک زمانی... 1309 01:40:17,733 --> 01:40:20,299 ‫بهش می‌گفتیم خونه رو پیدا کنیم. 1310 01:40:29,033 --> 01:40:32,432 ‫بهترین بخشش همینه. 1311 01:40:32,499 --> 01:40:34,733 ‫علت نوشتنش همین بوده. 1312 01:40:36,866 --> 01:40:38,799 ‫اصلا موافق نیستم. 1313 01:40:40,799 --> 01:40:43,999 ‫خب، بگذریم... این بخش رو حذف نکن. 1314 01:40:58,935 --> 01:41:04,875 ‫[افول و مرگ] 1315 01:41:13,990 --> 01:41:15,527 ‫همه اومدن؟ 1316 01:41:16,123 --> 01:41:18,623 ‫فکر کنم خودتون می‌دونید، ‫حمله قلبی بود. 1317 01:41:20,690 --> 01:41:21,723 ‫معذرت می‌خوام. 1318 01:41:33,990 --> 01:41:35,190 ‫گریه نکن. 1319 01:41:42,223 --> 01:41:46,723 ‫- کسی نمیاد جنازه رو ببره؟ ‫- توی سردخونه اعتصاب کردن. 1320 01:41:50,223 --> 01:41:53,023 ‫- کی همراهش بود؟ ‫- تنها بود. 1321 01:41:53,090 --> 01:41:55,190 ‫تلگرام‌های تولدش رو می‌خوند. 1322 01:41:57,489 --> 01:42:00,157 ‫شمع‌ها رو روشن نکن. مُرده. 1323 01:42:01,190 --> 01:42:02,890 ‫من یه تیکه می‌خوام. 1324 01:42:03,523 --> 01:42:04,727 ‫منم همینطور. 1325 01:42:05,823 --> 01:42:08,523 ‫باید یه چیزی بنویسیم. ‫کی پایه‌ست؟ 1326 01:42:08,589 --> 01:42:10,923 ‫- ما یه مورد داریم. ‫- طراحی جلدش هم با من. 1327 01:42:13,823 --> 01:42:15,556 ‫خودشه. 1328 01:42:19,623 --> 01:42:21,456 ‫با هم می‌نویسیم. 1329 01:42:21,523 --> 01:42:24,123 ‫- چی رو بنویسیم؟ ‫- آگهی درگذشت. 1330 01:42:25,823 --> 01:42:28,790 ‫«آرتور هویتزر جونیور» در شمال کانزاس... 1331 01:42:28,856 --> 01:42:32,090 ‫در 16 کیلومتری مرکز جغرافیایی ‫ایالات متحده آمریکا متولد شد. 1332 01:42:32,157 --> 01:42:33,623 ‫در پنج سالگی مادرش را از دست داد. 1333 01:42:33,708 --> 01:42:36,527 ‫فرزند ناشر روزنامه و مؤسس این مجله. 1334 01:42:36,612 --> 01:42:38,860 ‫"گزارش فرانسوی"، که سابقا ‫نامش "پیک‌نیک" بود. 1335 01:42:38,945 --> 01:42:42,656 ‫یک مکمل عمدتا خوانده نشده ‫از"لیبرتی، آفتاب غروب کانزاس" 1336 01:42:42,723 --> 01:42:45,523 ‫- با یک تعطیلات شروع شد. ‫- واقعیت داره؟ 1337 01:42:45,589 --> 01:42:46,623 ‫یه جورایی. 1338 01:42:48,923 --> 01:42:50,656 ‫بعدش چی؟ 1339 01:42:52,916 --> 01:42:59,916 ‫حـــامـــی مــغــیــثــی ‫T.me/Timelordsubs 1340 01:42:59,916 --> 01:43:06,916 ‫ارائه کننده برترين آثار سينمايي و تلویزیونی ‫https://t.me/PishgumTeam 1341 01:43:06,916 --> 01:43:13,916 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 1342 01:43:13,916 --> 01:43:20,916 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMoviez