1 00:00:27,311 --> 00:00:34,311 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:34,311 --> 00:00:41,311 ‫حـــامـــی مــغــیــثــی ‫T.me/Timelordsubs 3 00:00:41,311 --> 00:00:48,311 ‫ارائه کننده برترين آثار سينمايي و تلویزیونی ‫https://t.me/PishgumTeam 4 00:00:48,311 --> 00:00:53,279 ‫[گزارش فرانسوی] 5 00:00:53,363 --> 00:01:01,227 ‫[آرتور هویتزر جونیور] 6 00:01:01,301 --> 00:01:06,409 ‫[انوی-سر-بلاس، فرانسه] 7 00:01:10,404 --> 00:01:12,437 ‫با یک تعطیلات شروع شد. 8 00:01:12,931 --> 00:01:15,431 ‫[میخانه، دخانیات، مجلات] 9 00:01:16,638 --> 00:01:19,237 ‫«آرتور هویتزر جونیور»، ‫دانشجوی سال اول دانشکده، 10 00:01:19,304 --> 00:01:22,104 ‫با اشتیاق برای فرار از آینده‌ای روشن ‫در "دشت‌های بزرگ"، 11 00:01:22,170 --> 00:01:25,671 ‫پدر خود که مالک "لیبرتی، آفتاب غروب کانزاس" ‫بود را متقاعد کرد 12 00:01:25,738 --> 00:01:29,471 ‫که هزینه های لازمه برای ادامه تحصیل وی ‫در آن‌سوی اقیانوس را فراهم سازد، 13 00:01:29,538 --> 00:01:31,273 ‫که با نوشتن سفرنامه‌‌هایی، 14 00:01:31,297 --> 00:01:33,771 ‫بتواند کسب و کار ‫خانوادگی را بیاموزد، 15 00:01:33,838 --> 00:01:37,758 ‫تا برای مخاطبین مجله ‫"پیک‌نیک یکشنبه" منتشر شود. 16 00:01:50,371 --> 00:01:52,956 ‫در طول ده سال بعد، ‫گروهی را جمع آوری کرد 17 00:01:52,980 --> 00:01:55,504 ‫که متشکل از بهترین روزنامه‌نگاران ‫مهاجر زمان خودش بود. 18 00:01:55,571 --> 00:02:00,104 ‫و "پیک‌نیک" را به ‫"گزارش فرانسوی" تغییر نام داد. 19 00:02:00,170 --> 00:02:04,137 ‫گزارش‌های هفتگی واقعی ‫در مورد سیاست‌های جهانی، 20 00:02:04,204 --> 00:02:06,167 ‫انواع و اقسام هنر ها، پوشاک، 21 00:02:06,191 --> 00:02:08,437 ‫غذا های باکلاس، نوشیدنی های خوب، 22 00:02:08,504 --> 00:02:10,926 ‫و داستان‌های متعدد ‫در مورد اشتیاق افراد 23 00:02:10,950 --> 00:02:12,604 ‫در محله‌های دور و متفاوت. 24 00:02:14,671 --> 00:02:17,237 ‫جهان را به کانزاس آورده بود. 25 00:02:22,104 --> 00:02:25,671 ‫نویسندگان او تمام پایه و اساس ‫کتاب‌خانه های خوب آمریکایی بودند. 26 00:02:27,237 --> 00:02:28,504 ‫«برنسن». 27 00:02:29,504 --> 00:02:31,137 ‫«سازرک»، 28 00:02:32,170 --> 00:02:33,504 ‫«کرمنتز»، 29 00:02:35,070 --> 00:02:36,648 ‫و «روبیک رایت». 30 00:02:37,804 --> 00:02:40,265 ‫یک خبر نگار که به عنوان بهترین نویسنده زنده 31 00:02:40,289 --> 00:02:42,691 ‫از نظر کیفیت جملات در دقیقه تلقی می‌شود. 32 00:02:43,170 --> 00:02:45,861 ‫دیگری نویسنده‌ای که ‫حتی یک مقاله هم ننوشته، 33 00:02:45,885 --> 00:02:48,575 ‫اما سه دهه است که مکررا ‫مشغول رفت و آمد است. 34 00:02:49,137 --> 00:02:51,339 ‫نویسنده‌ای نابینا که زیرکانه 35 00:02:51,363 --> 00:02:53,091 ‫از دید دیگران می‌نوشت. 36 00:02:54,471 --> 00:02:56,618 ‫با تجربه ترین زن جهان 37 00:02:56,642 --> 00:02:58,070 ‫در دستور زبان. 38 00:03:00,070 --> 00:03:03,304 ‫تصاویر روی جلد، آثاری از «هرمس جونز». 39 00:03:03,371 --> 00:03:05,371 ‫«آرتور جونیور»، در عین خوش‌رفتاری... 40 00:03:05,437 --> 00:03:06,808 ‫با نویسنده های خودش، 41 00:03:06,832 --> 00:03:09,170 ‫با دیگر کارکنان مجله آنقدر محترم نبود. 42 00:03:09,237 --> 00:03:10,500 ‫این دیگه چیه؟ 43 00:03:10,524 --> 00:03:12,571 ‫گفتم بوقلمون می‌خوام! 44 00:03:12,638 --> 00:03:14,320 ‫گفتم کبابی و شکم پر باشه، 45 00:03:14,344 --> 00:03:16,026 ‫کنارش هم چاقو و زائر باشه! 46 00:03:16,111 --> 00:03:17,612 ‫سیستم مدیریت مالی او 47 00:03:17,636 --> 00:03:19,137 ‫پیچیده، اما مؤثر بود. 48 00:03:19,222 --> 00:03:21,744 ‫به مدت 15 سال هفته‌ای 150 فرانک بهش بده. 49 00:03:21,768 --> 00:03:25,070 ‫با نرخ کلمه‌ای 5 سنت آمریکا، ‫بدون احتساب هزینه‌ها. 50 00:03:25,137 --> 00:03:27,340 ‫متداول ترین و شاید سوال بر انگیز ترین 51 00:03:27,364 --> 00:03:29,137 ‫توصیه ادبیاتی وی این بود که؛ 52 00:03:29,204 --> 00:03:30,729 ‫فقط یه جوری وانمود کن 53 00:03:30,753 --> 00:03:32,571 ‫انگار عمدا اینطوری نوشتی. 54 00:03:32,638 --> 00:03:37,204 ‫دقیقا پس از پنجاه سال غیبتش، ‫به "لیبرتی، کانزاس" بازگشت... 55 00:03:37,204 --> 00:03:39,170 ‫...به مناسبت مراسم ختم خودش. 56 00:03:39,237 --> 00:03:41,590 ‫که تا آن زمان تیراژ مجله 57 00:03:41,614 --> 00:03:44,425 ‫ از نیم میلیون مشترک در ‫پنجاه کشور فراتر رفت. 58 00:03:45,041 --> 00:03:48,804 ‫یک سبد حاوی از سنجاق‌ها، ‫نقاشی ها و نقل‌قول های رسمی 59 00:03:48,871 --> 00:03:50,643 ‫همراهش به خاک سپرده شد. 60 00:03:50,667 --> 00:03:53,137 ‫در کنار یک ماشین تحریر "آندرتی"، 61 00:03:53,204 --> 00:03:56,271 ‫همچنین سه دسته از اوراق تحریر مصری. 62 00:04:00,604 --> 00:04:03,604 ‫وی در قطعه تحریریه دفن شد. 63 00:04:06,137 --> 00:04:09,079 ‫در وصیت‌نامه‌اش مقرر کرده بود 64 00:04:09,103 --> 00:04:11,027 ‫که فورا پس از مرگش؛ 65 00:04:11,112 --> 00:04:13,906 ‫چاپخانه‌ها از بین رفته و منحل خواهند شد. 66 00:04:13,930 --> 00:04:16,437 ‫تحریریه‌ها تخلیه و فروخته می‌شوند. 67 00:04:16,504 --> 00:04:19,771 ‫پاداش‌های کلانی به کارکنان تعلق می‌گیرد ‫و از بند قراردادشان معاف می‌شوند. 68 00:04:19,838 --> 00:04:23,025 ‫و این مجله برای همیشه متوقف خواهد شد. 69 00:04:23,504 --> 00:04:24,892 ‫بنابراین، 70 00:04:24,916 --> 00:04:29,104 ‫آگهی ترحیم این ناشر ‫همانند آگهی ترحیم این نشریه بود. 71 00:04:30,504 --> 00:04:34,137 ‫با توجه به بخش‌های پر نشده قرارداد مشترکین، 72 00:04:34,222 --> 00:04:36,504 ‫تمام هزینه‌های تحویل درب منزل ‫به آنها پس داده می‌شود. 73 00:04:39,271 --> 00:04:44,638 ‫وفاتنامه او بر روی تخته‌ای نگارش شده ‫که بالای در دفترش است. 74 00:04:44,704 --> 00:04:46,604 ‫مقاله «برنسن»؛ شاهکار بتنی. 75 00:04:46,671 --> 00:04:50,504 ‫فقط توی جمله اولش سه تا فاعل، ‫دو تا فعل بدون صرف و نُه تا غلط املایی هست. 76 00:04:50,571 --> 00:04:52,237 ‫بعضی‌هاشون عمدی بوده. 77 00:04:53,479 --> 00:04:55,471 ‫داستان «کرمنتز»؛ تفسیر یک بیانیه. 78 00:04:55,580 --> 00:04:58,558 ‫ما ازش 2500 کلمه خواستیم، ‫واسمون 14000 تا نوشت. 79 00:04:58,643 --> 00:05:00,784 ‫به اضافه یادداشت‌های پایانی، ‫واژه‌نامه اصطلاحات و دو تا نتیجه‌گیری. 80 00:05:00,784 --> 00:05:02,404 ‫یکی از بهترین داستان‌هاشه. 81 00:05:03,638 --> 00:05:05,571 ‫- «سازرک»؟ ‫- اینو که کلا نمی‌شه راستی‌آزمایی کرد. 82 00:05:05,638 --> 00:05:08,671 ‫همه اسم‌ها رو که عوض می‌کنه، ‫فقط هم از ولگرد و دلال و معتاد می‌نویسه. 83 00:05:08,738 --> 00:05:10,404 ‫خوراکش همین کاره. 84 00:05:11,671 --> 00:05:12,921 ‫«روبیک رایت» چی؟ 85 00:05:13,006 --> 00:05:14,788 ‫در دفترش قفله، ولی صدای ‫ماشین تحریرش میاد. 86 00:05:14,927 --> 00:05:16,359 ‫هولش نکن. 87 00:05:17,137 --> 00:05:18,404 ‫سوال اینه مال کی چاپ نشه؟ 88 00:05:18,471 --> 00:05:20,593 ‫حتی هزینه چاپ دو تا مقاله ‫توی یکی هم زیاد می‌شه. 89 00:05:20,617 --> 00:05:22,738 ‫که یعنی عمرا از پس هزینه‌هاش بر بیاییم. 90 00:05:25,337 --> 00:05:28,237 ‫یه پیام از سرپرست دارم؛ ‫یک ساعت تا رسیدن مطبوعات مونده. 91 00:05:29,070 --> 00:05:30,604 ‫اخراجی. 92 00:05:31,311 --> 00:05:35,037 ‫- جدی؟ ‫- تو دفتر من گریه نکن. 93 00:05:36,391 --> 00:05:40,410 ‫[گریه نکنید] 94 00:05:42,237 --> 00:05:44,039 ‫سرتیترها رو کوتاه کنید، ‫تبلیغات رو کمتر کنید. 95 00:05:44,063 --> 00:05:46,104 ‫به سرپرست بگید صفحات بیشتری می‌خواییم. 96 00:05:46,170 --> 00:05:48,104 ‫قرار نیست مقاله کسی چاپ نشه. 97 00:05:49,571 --> 00:05:54,704 ‫او نویسنده‌های خوب را لوس می‌کرد، ‫ترغیب می‌کرد و از آن‌ها محافظت می‌کرد. 98 00:05:55,471 --> 00:05:58,070 ‫- نظرت چیه؟ ‫- نظر من؟ 99 00:05:58,838 --> 00:06:01,571 ‫من بودم با آقای «سازرک» شروع می‌کردم. 100 00:06:01,638 --> 00:06:03,504 ‫برایش مثل خانواده بودند. 101 00:06:13,972 --> 00:06:19,910 ‫[خبرنگاری سوار بر دوچرخه] ‫[به قلم هرپسن سازرک] 102 00:06:21,548 --> 00:06:24,447 ‫دوشنبه‌های "انوی" بی‌خبر صبح می‌شود. 103 00:06:50,981 --> 00:06:55,414 ‫بیایید گشت و گذاری از طریق ‫ماشین‌زمان جواز شعر داشته باشیم، 104 00:06:55,481 --> 00:06:59,581 ‫یک روز در "انوی" در طول 250 سال. 105 00:06:59,648 --> 00:07:03,514 ‫شهر بزرگ در ابتدا صرفا ‫چند دهکده تجاری بود. 106 00:07:03,581 --> 00:07:06,381 ‫فقط نام‌ها دست نخورده باقی ماندند. 107 00:07:06,447 --> 00:07:08,481 ‫محله "واکس‌زن". 108 00:07:11,447 --> 00:07:13,481 ‫میدان مسکونی "آجرکار". 109 00:07:16,381 --> 00:07:17,915 ‫دالان "کشتارگاه". 110 00:07:21,381 --> 00:07:23,481 ‫بن‌بست "جیب‌بُر". 111 00:07:26,738 --> 00:07:31,704 ‫در این طرف شهر فروشگاه افسانه‌ای ‫مواد خوراکی و غذایی را... 112 00:07:31,771 --> 00:07:35,771 ‫زیر یک سایبان وسیع از ‫شیشه و چدن را مشاهده می‌کنید، 113 00:07:35,838 --> 00:07:37,938 ‫که البته اکنون تخریب شده، 114 00:07:38,005 --> 00:07:42,105 ‫به لطف یک مرکز خرید چند طبقه ‫و پارکینگ اختصاصی. 115 00:07:43,105 --> 00:07:48,171 ‫مانند هر شهر زنده دیگری، "انوی" خانه ‫حیوانات موذی بسیاری است. 116 00:07:50,604 --> 00:07:54,038 ‫راه‌آهن زیرزمینی تحت استعمار موش‌ها است، 117 00:07:54,105 --> 00:07:58,463 ‫بام خانه‌ها تحت استعمار گربه‌ها، 118 00:07:59,238 --> 00:08:02,871 ‫کرم‌ها هم کانال‌های زهکشی ‫کم‌عمق را مستعمره کردند. 119 00:08:04,971 --> 00:08:07,871 ‫پس از رسیدن میزبان‌ها، ‫پسران غارتگر گروه کُر، 120 00:08:07,938 --> 00:08:13,000 ‫نیمه‌مست از خون عیسی مسیح، به قصد تخریب، ‫بازنشستگان بی‌احتیاط را تعقیب می‌کردند. 121 00:08:14,871 --> 00:08:20,537 ‫و در بلوک "فلاپ"، دانش آموزان آنجا ‫گرسنه، مضطرب و بی‌پروا هستند. 122 00:08:21,038 --> 00:08:23,938 ‫سالمندان هم در محله "هاول" زندگی می‌کنند. 123 00:08:27,804 --> 00:08:30,638 ‫افراد مسن شکست خورده. 124 00:08:33,638 --> 00:08:34,958 ‫"ماشین". 125 00:08:35,671 --> 00:08:37,941 ‫نوعی نعمت محسوب می‌شود. ‫از یک طرف بوق می‌زند، 126 00:08:37,965 --> 00:08:40,771 ‫می‌لغزد، سریع و قوی است و دنده عقب می‌رود. 127 00:08:40,838 --> 00:08:45,771 ‫ولی از طرفی دودهای سمّی ساطع می‌کند ‫و باعث تصادفات خطرناک می‌شود، 128 00:08:45,838 --> 00:08:47,905 ‫ترافیک شهری را بالا برده... 129 00:08:48,504 --> 00:08:50,404 ‫ای کیر! 130 00:08:50,471 --> 00:08:52,171 ‫اداره آمار محلی. 131 00:08:51,968 --> 00:08:55,398 ‫{\a6} [زندان و آسایشگاه] 132 00:08:52,238 --> 00:08:55,604 ‫میانگین بارندگی؛ 750 میلی‌متر. 133 00:08:55,671 --> 00:08:59,504 ‫میانگین بارش برف؛ 190،000 دانه. 134 00:08:59,571 --> 00:09:02,938 ‫هر هفته 8.5 جسد در ‫رودخانه "بلز" پیدا می‌شود. 135 00:09:03,005 --> 00:09:08,300 ‫که این رقم همچنان با رشد جمعیت ‫و پیشرفت در بهداشت تغییری نکرده. 136 00:09:09,071 --> 00:09:12,471 ‫مغازه‌داران و پسران پیک روزانه، 137 00:09:12,537 --> 00:09:16,571 ‫حین غروب تبدیل به دلال ‫روسپی‌های ثبت‌نشده می‌شوند، 138 00:09:16,638 --> 00:09:20,105 ‫و آرامشی بی‌وقفه بر فضای شهر حاکم می‌شود. 139 00:09:21,671 --> 00:09:24,000 ‫سکوت شب‌ها با چه صدایی شکسته می‌شود؟ 140 00:09:24,829 --> 00:09:27,138 ‫و این صداها قرار است ‫به چه معماهایی تبدیل شوند؟ 141 00:09:28,125 --> 00:09:30,704 ‫شاید این ضرب‌المثل قدیمی ‫و مشکوک راست می‌گفت؛ 142 00:09:34,038 --> 00:09:38,804 ‫"در زیبایی بسیار، رازهای بسیار نهفته." 143 00:09:43,771 --> 00:09:47,005 ‫«موش»، «حشره»، «دلال»، «روسپی». 144 00:09:47,071 --> 00:09:49,804 ‫فکر نمی‌کنی این بار ‫یه مقدار زیاده رویه؟ 145 00:09:49,871 --> 00:09:51,671 ‫- واسه آدم‌های شایسته. ‫- اصلا نیست. 146 00:09:51,738 --> 00:09:53,437 ‫اتفاقا باید واسشون جذاب باشه. 147 00:09:53,504 --> 00:09:56,504 ‫«جیب‌بر»، «جنازه»، «زندان»، «ادرار»... 148 00:09:56,571 --> 00:09:59,771 ‫- حالا نمی‌شه یه گل‌فروشی هم اضافه کنی؟ ‫- نه، اصلا. 149 00:09:59,838 --> 00:10:03,038 ‫- حداقل یه جای قشنگ؟ ‫- از گل بدم میاد. 150 00:10:07,604 --> 00:10:11,437 ‫در ضمن می‌تونی نیمه دوم ‫بند دوم رو از متن حذف کنی، 151 00:10:11,504 --> 00:10:13,404 ‫یه جای دیگه تکرارش کردی. 152 00:10:13,971 --> 00:10:15,138 ‫خیلی‌خب. 153 00:10:21,735 --> 00:10:27,634 ‫[هنر و هنرمندان] 154 00:10:27,718 --> 00:10:33,593 ‫[شاهکار بتنی] ‫[به قلم جی.کی.ال برنسن] 155 00:12:40,138 --> 00:12:45,504 ‫بحث سخنرانی امروز درمورد نقاش بزرگی است 156 00:12:45,571 --> 00:12:48,504 ‫که قلب تپنده هنرهای تجسمی ‫میان هنرمندان فرانسوی است، 157 00:12:48,571 --> 00:12:50,871 ‫آقای «موزس روزنتالر». 158 00:12:50,938 --> 00:12:54,804 ‫شهرتش بخاطر سبک جسورانه و دراماتیک 159 00:12:54,871 --> 00:12:59,005 ‫و همچنین تولیدات عظیمش در میان‌سالی است، 160 00:12:59,071 --> 00:13:01,638 ‫و البته اثر تابلو چندگانه معروفش ملقب به... 161 00:13:01,704 --> 00:13:04,838 ‫"ده نقاشی دیواری بر یک سطح سیمانی". 162 00:13:04,905 --> 00:13:07,704 ‫از نظر من ایشون یکی از مبتکرترین، 163 00:13:07,771 --> 00:13:13,067 ‫و مسلما جنجالی ترین هنرمند نسل خودش است. 164 00:13:14,138 --> 00:13:17,138 ‫اما چطوری این قطعه هنری بسیار مهم 165 00:13:17,205 --> 00:13:22,437 ‫راه خودش رو به یک موقعیت دائمی و انحصاری ‫به اینجا، در مجموعه "کلمپت" پیدا می‌کنه؟ 166 00:13:23,762 --> 00:13:26,129 ‫داستانش در یک سالن غذاخوری شروع می‌شه. 167 00:13:30,362 --> 00:13:33,262 ‫نمایشگاه زیرسیگاری، گلدان و دست‌بافت، 168 00:13:33,329 --> 00:13:39,296 ‫مجموعه‌ای از صنایع دستی زندانیان تازه‌کار ‫در آسایشگاه روانی "انوی". 169 00:13:39,362 --> 00:13:42,828 ‫هرچند علت اینکه این آثار ‫در تاریخ هنر ماندگار شدند 170 00:13:42,895 --> 00:13:46,462 ‫این بود که نقاشی‌های کوچک آقای «روزنتالر» 171 00:13:46,529 --> 00:13:52,296 ‫که در آن زمان به جرم دو فقره قتل ‫به پنجاه سال حبس محکوم شده بود، 172 00:13:52,381 --> 00:13:55,396 ‫توسط یک دلال آثار هنری... 173 00:13:55,462 --> 00:13:58,396 ‫به نام آقای «جولین کادازیو» دیده شد، 174 00:13:58,462 --> 00:14:02,396 ‫که دست بر قضا، ایشون هم به جرم ‫فرار از مالیات فروش درجه دو 175 00:14:02,462 --> 00:14:04,196 ‫محکوم و زندانی شده بود. 176 00:14:05,196 --> 00:14:06,329 ‫نگهبان. 177 00:14:10,929 --> 00:14:12,862 ‫کی این رو کشیده؟ 178 00:14:18,196 --> 00:14:20,158 ‫شهروند "7524" 179 00:14:21,296 --> 00:14:25,962 ‫مطمئنا هم بخش روانی ‫بالاترین سطح امنیتی رو داره. 180 00:14:26,029 --> 00:14:30,695 ‫بنظرت می‌تونی من رو برای یه ‫بازدید دوستانه و کوتاه همراهی بکنی؟ 181 00:14:53,095 --> 00:14:56,062 ‫نقاشی «سیمون برهنه» ‫سلول جی، اتاق سرگرمی. 182 00:14:56,129 --> 00:14:57,229 ‫می‌خوام بخرمش. 183 00:14:58,095 --> 00:14:59,258 ‫چرا؟ 184 00:14:59,795 --> 00:15:00,929 ‫چون ازش خوشم میاد. 185 00:15:01,895 --> 00:15:03,396 ‫فروشی نیست. 186 00:15:03,853 --> 00:15:04,920 ‫معلومه که هست. 187 00:15:05,962 --> 00:15:07,728 ‫نه خیر، نیست. ‫- چرا، هست. 188 00:15:07,795 --> 00:15:08,962 ‫- نه خیر، نیست. ‫- چرا، هست. 189 00:15:09,029 --> 00:15:10,762 ‫نه خیر، نیست. ‫- هست، مطمئنم هست. 190 00:15:10,828 --> 00:15:12,470 ‫تمام هنرمند ها کارهاشون رو می‌فروشن. 191 00:15:12,470 --> 00:15:15,384 ‫واسه همین هنرمند می‌شن. ‫که بفروشنش. 192 00:15:15,408 --> 00:15:17,229 ‫اگه نخوای بفروشی که نمی‌کشی. 193 00:15:17,296 --> 00:15:19,728 ‫سوال اینه؛ قیمت چقدره؟ 194 00:15:22,881 --> 00:15:24,032 ‫پنجاه تا سیگار. 195 00:15:24,056 --> 00:15:26,214 ‫نه اصلا... بکنش 75 تا سیگار. 196 00:15:27,682 --> 00:15:29,749 ‫چرا به اون نگهبانه نگاه می‌کنی؟ 197 00:15:35,315 --> 00:15:36,914 ‫«سیمون» خودشه. 198 00:15:46,348 --> 00:15:48,515 ‫نمی‌خوام این اثر مهم رو ‫با پنجاه تا سیگار بخرم. 199 00:15:48,581 --> 00:15:50,847 ‫- گفتم 75. ‫- یا 75 تا سیگار. یا اصلا با پول زندان. 200 00:15:50,914 --> 00:15:54,048 ‫می‌خوام 250،000 فرانک ‫به صورت قانونی پرداخت کنم، 201 00:15:54,114 --> 00:15:55,415 ‫سر قیمتش توافق داریم؟ 202 00:16:02,947 --> 00:16:08,843 ‫برای ودیعه هم الآن فقط 83 سنت، ‫یه شکلات بلوطی و چهار نخ سیگار دارم. 203 00:16:08,928 --> 00:16:10,914 ‫درحال حاضر فقط همین همراهم هست. 204 00:16:10,999 --> 00:16:14,515 ‫البته اگه بخوای می‌تونم یه چک ‫به مبلغ قرارمون بنویسم 205 00:16:14,600 --> 00:16:18,196 ‫که پولش ظرف 90 روز به حسابت واریز بشه. ‫حساب بانکی‌ات مال کجاست؟ 206 00:16:18,281 --> 00:16:19,481 ‫ولش کن. 207 00:16:43,248 --> 00:16:44,836 ‫حالا از کجا یاد گرفتی؟ 208 00:16:44,860 --> 00:16:46,448 ‫که اینطوری نقاشی بکشی. 209 00:16:46,515 --> 00:16:50,148 ‫و اینکه کی رو کشتی؟ ‫اصلا چقدر وضعت خرابه؟ 210 00:16:50,214 --> 00:16:53,181 ‫یه سری اطلاعات ازت می‌خوام ‫که بتونیم یه کتاب درموردت بنویسیم. 211 00:16:53,248 --> 00:16:55,014 ‫اینطوری آدم مهم‌تری می‌شی. 212 00:16:55,081 --> 00:16:56,348 ‫اسمت چیه...؟ 213 00:16:58,914 --> 00:17:00,448 ‫«موزس روزنتالر»؟ 214 00:17:03,448 --> 00:17:05,650 ‫در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد‎ 215 00:17:05,674 --> 00:17:08,381 ‫و فرزند یک پرورش‌دهنده ‫اسب یهودی مکزیکی بود. 216 00:17:08,448 --> 00:17:12,214 ‫«میگل سبسشن ماریا موزس دی‌روزنتالر» 217 00:17:12,281 --> 00:17:16,315 ‫با پشتوانه مالی بالا از جانب خانواده ‫در دانشکده باستان‌شناسی تحصیل کرد. 218 00:17:16,381 --> 00:17:21,081 ‫اما تا اواخر جوانی‌اش، تمام صفات نیک ‫خانوادگی خودش را از دست داد، 219 00:17:21,148 --> 00:17:24,214 ‫و صفاتی که جایگزین آن‌ها شدند این بود؛ 220 00:17:25,081 --> 00:17:28,848 ‫فضاحت. 221 00:17:29,014 --> 00:17:32,987 ‫عطش. 222 00:17:33,114 --> 00:17:37,495 ‫تنهایی. 223 00:17:37,615 --> 00:17:40,205 ‫خطر آسیب جسمانی. 224 00:17:43,881 --> 00:17:48,080 ‫بیماری روانی. 225 00:17:48,181 --> 00:17:49,581 ‫و مسلما... 226 00:17:51,618 --> 00:17:53,084 ‫جنایت خشونت‌آمیز. 227 00:18:12,981 --> 00:18:17,481 ‫در ده سال اول حبس طولانی مدتش، ‫حتی یک بار هم دست به قلم نشد. 228 00:18:53,712 --> 00:18:55,923 ‫[اولین روز یازدهمین سال حبس] 229 00:19:14,014 --> 00:19:16,548 ‫اجازه ثبت نام دارم، نگهبان؟ 230 00:19:16,632 --> 00:19:19,847 ‫- نامه ثبت نام داری؟ ‫- اینو می‌گی؟ 231 00:19:22,752 --> 00:19:25,572 ‫حواستون رو جمع کنید. ‫امروز یه زندانی جدید داریم. 232 00:19:26,048 --> 00:19:27,947 ‫شهروند 7524، بفرما توضیح بده. 233 00:19:28,014 --> 00:19:30,214 ‫- یعنی چی؟ ‫- درمورد خودت به گروه بگو. 234 00:19:30,281 --> 00:19:32,148 ‫- نمی‌خوام بگم. ‫- اجباریه. 235 00:19:32,214 --> 00:19:33,981 ‫- خودشون من رو می‌شناسن. ‫- مسئله این نیست. 236 00:19:34,048 --> 00:19:36,248 ‫- من هیچ متنی آماده نکردم. ‫- فقط یه چیزی بگو. 237 00:19:44,615 --> 00:19:49,577 ‫من 3،647 شبانه روزه که اینجام. 238 00:19:51,248 --> 00:19:54,943 ‫و 14،603 شبانه روز هم مونده تا برم. 239 00:19:55,548 --> 00:19:59,515 ‫من هفته‌ای 7 لیتر دهانشویه می‌خورم. 240 00:20:00,315 --> 00:20:02,448 ‫با این اوصاف... 241 00:20:02,515 --> 00:20:07,381 ‫فکر کنم قبل اینکه دوباره آزاد بشم، ‫خودم رو تا سر حد مرگ مسموم می‌کنم. 242 00:20:08,548 --> 00:20:11,148 ‫که باعث می‌شه... 243 00:20:11,981 --> 00:20:13,181 ‫خیلی ناراحت بشم. 244 00:20:13,981 --> 00:20:16,515 ‫باید یه تغییری به زندگی‌ام بدم. 245 00:20:16,581 --> 00:20:18,667 ‫باید مسیرم رو عوض کنم. 246 00:20:19,348 --> 00:20:23,515 ‫حاضرم هرکاری بکنم که ‫فقط سرم رو گرم بکنه. 247 00:20:25,448 --> 00:20:27,114 ‫وگرنه... 248 00:20:28,448 --> 00:20:31,281 ‫فکر کنم دست به خودکشی می‌زنم. 249 00:20:37,914 --> 00:20:42,181 ‫واسه همین هم اومدم برای کلاس‌های ‫سفالگری و دست‌بافت ثبت نام کردم. 250 00:20:44,214 --> 00:20:45,881 ‫اسمم «موزس»ـه. 251 00:20:47,148 --> 00:20:48,515 ‫بفرما بشین. 252 00:21:01,914 --> 00:21:03,515 ‫نگهبان، اسمت چیه؟ 253 00:21:04,281 --> 00:21:05,415 ‫«سیمون». 254 00:21:12,248 --> 00:21:15,814 ‫برخی از زنان جذب ‫مردهای زندانی می‌شن. 255 00:21:15,881 --> 00:21:18,415 ‫توی این شکی نیست. 256 00:21:18,481 --> 00:21:24,481 ‫در اسارت احساسی هست که تجربه آزادی را ‫برای زندانیان افزایش می‌ده. 257 00:21:24,548 --> 00:21:27,114 ‫و مطمئن باشید که احساس شهوانی‌ایه. 258 00:21:27,181 --> 00:21:28,847 ‫اصلا خودتون ببینیدش. 259 00:21:28,914 --> 00:21:32,448 ‫توی خانواده فقیر به دنیا اومد، ‫شونزده تا خواهر و برادر داشت. 260 00:21:32,515 --> 00:21:34,381 ‫تا 20 سالگی سوادی نداشت، 261 00:21:34,448 --> 00:21:36,914 ‫اکنون شده زنی با دارایی قابل توجه، 262 00:21:36,981 --> 00:21:38,181 ‫درخشان... 263 00:21:38,248 --> 00:21:40,415 ‫ای وای. ‫اشتباه شد، عکس خودمه. 264 00:21:42,281 --> 00:21:46,847 ‫البته که «سیمون» تمام پیشنهادهای ‫«روزنتالر» برای ازدواج رو رد کرد. 265 00:21:46,914 --> 00:21:51,377 ‫که تا جایی که ما خبر داریم، مشتاقانه ‫و مکررا از او درخواست ازدواج می‌کرد. 266 00:21:52,048 --> 00:21:55,014 ‫می‌خوام به ساده‌ترین شکل ممکن بگم. 267 00:21:55,081 --> 00:21:57,381 ‫دارم سعی می‌کنم جمله مناسب رو پیدا کنم. 268 00:21:58,114 --> 00:22:00,110 ‫که احساساتم رو بیان کنم. 269 00:22:00,615 --> 00:22:02,881 ‫- دوستت ندارم. ‫- دوستت دارم. 270 00:22:02,947 --> 00:22:05,148 ‫- چی؟ ‫- دوستت ندارم. 271 00:22:06,076 --> 00:22:08,609 ‫- به این زودی؟ ‫- چی به این زودی؟ 272 00:22:08,675 --> 00:22:10,076 ‫چطوری انقدر زود فهمیدی؟ 273 00:22:10,142 --> 00:22:11,876 ‫چطوری مطمئنی حس واقعیه؟ 274 00:22:11,942 --> 00:22:13,375 ‫مطمئنم. 275 00:22:15,909 --> 00:22:17,442 ‫ناراحتم کردی. 276 00:22:17,508 --> 00:22:20,842 ‫ظالمانه بودن حرفت، ‫سرد بودنت ناراحتم کرد. 277 00:22:20,909 --> 00:22:23,809 ‫حرفی که می‌خواستی بزنی رو زدی، ‫منم خواستم جلوت رو بگیرم. همین. 278 00:22:23,876 --> 00:22:26,109 ‫گفتم یه بخشی از حرفیه که می‌خواستم بزنم، 279 00:22:26,176 --> 00:22:28,508 ‫هنوز وسطش بودم، ادامه داشت. 280 00:22:28,742 --> 00:22:29,876 ‫نه. 281 00:22:30,709 --> 00:22:32,976 ‫- چی نه؟ دوست داری... ‫-نه. 282 00:22:32,976 --> 00:22:34,042 ‫- زن من بشی؟ ‫- نه. 283 00:22:34,126 --> 00:22:37,471 ‫لازمه لباس‌هات رو تنت کنم، ببرمت داخل ‫سلول و دوباره زندانی‌ات کنم؟ 284 00:23:01,042 --> 00:23:02,775 ‫ابزار نقاشی لازم دارم. 285 00:23:04,042 --> 00:23:07,109 ‫پارچه، قاب، قلم‌مو، روغن تربانتین. 286 00:23:07,176 --> 00:23:10,642 ‫- می‌خوای چی رو بکشی؟ ‫- آینده رو. 287 00:23:14,742 --> 00:23:16,508 ‫آینده یعنی تو. 288 00:23:18,076 --> 00:23:21,109 ‫هرچند که کسی «جولین کادازیو» ‫رو یک حرفه‌ای تلقی نمی‌کنه، 289 00:23:21,176 --> 00:23:24,375 ‫بهرحال یک رویا و تصوری در سر داشت. 290 00:23:24,442 --> 00:23:29,976 ‫و لطف بزرگش به ما رو، درست در ساعتی ‫که از زندان آزاد شد انجام داد. 291 00:23:30,060 --> 00:23:33,443 ‫[گالری کادازیو] 292 00:23:35,642 --> 00:23:38,408 ‫دوره گل و کاسه‌های میوه گذشته. 293 00:23:38,475 --> 00:23:41,076 ‫دوره ساحل و دریا هم گذشته. 294 00:23:41,142 --> 00:23:43,775 ‫از زره و فرش و لوازم داخلی هم که متنفریم. 295 00:23:44,475 --> 00:23:45,742 ‫من یه چیز جدید پیدا کردم. 296 00:23:56,642 --> 00:23:57,842 ‫هنر مدرن؟ 297 00:23:57,909 --> 00:24:00,408 ‫هنر مدرن. تخصص جدید ما از همین لحظه. 298 00:24:00,475 --> 00:24:01,876 ‫- درکش نمی‌کنم. ‫- معلومه که نمی‌کنی. 299 00:24:01,942 --> 00:24:03,142 ‫- انقدر پیر شدم؟ ‫- معلومه که شدی. 300 00:24:03,227 --> 00:24:05,475 ‫- چرا انقدر خوبه؟ ‫- اصلا خوب نیست، اشتباه نکن. 301 00:24:05,542 --> 00:24:06,642 ‫این که نشد جواب. 302 00:24:06,709 --> 00:24:08,709 ‫منظور من اینه؛ دختره رو توش می‌بینین؟ 303 00:24:08,775 --> 00:24:11,909 ‫- نه. ‫- باور کن، یه دختر توی نقاشیه. 304 00:24:14,176 --> 00:24:16,775 ‫یک راهی که بشه باهاش فهمید ‫یه هنرمند سر از هنر مدرن در میاره 305 00:24:16,842 --> 00:24:20,375 ‫اینه که از بخوای یه اسب، یا گل، ‫یا کشتی جنگی در حال غرق شدن رو نقاشی کنه. 306 00:24:20,442 --> 00:24:24,575 ‫یا چیزی که قراره شبیه چیزی باشه ‫که توی دنیای واقعی هست. 307 00:24:24,642 --> 00:24:27,508 ‫از پسش بر اومد؟ ‫این رو ببین. 308 00:24:27,575 --> 00:24:29,942 ‫با چوب کبریت سوخته، جلوی چشم خودم ‫توی 45 ثانیه این رو کشید. 309 00:24:30,009 --> 00:24:32,375 ‫گنجشک عالی. ‫واقعا محشره. 310 00:24:32,442 --> 00:24:33,508 ‫می‌شه نگهش دارم؟ 311 00:24:33,575 --> 00:24:34,934 ‫چرت نگو. ‫معلومه که نه. 312 00:24:35,019 --> 00:24:38,592 ‫مسئله اینه اگه دلش بخواد ‫می‌تونه اینطوری نقاشی کنه، 313 00:24:38,616 --> 00:24:40,038 ‫ولی بنظرش این بهتره. 314 00:24:40,508 --> 00:24:42,976 ‫و منم یه‌جورایی باهاش موافقم. 315 00:24:43,042 --> 00:24:46,609 ‫نقاشی «سیمون برهنه» اتاق سرگرمی ‫سلول جی، احتمالا یک شاهکاره 316 00:24:46,675 --> 00:24:49,642 ‫که ارزش یک مبلغ قابل توجه، ‫و یا حتی گزاف رو داره. 317 00:24:50,542 --> 00:24:51,742 ‫ولی فعلا نه. 318 00:24:52,629 --> 00:24:54,742 ‫میلش باید ایجاد بشه. 319 00:24:57,076 --> 00:24:58,675 ‫چقدر از حبسش مونده؟ 320 00:25:01,597 --> 00:25:07,544 ‫یک هفته بعد، دادخواستی جدید برای هیئت منصفه ‫از طرف شهروند 7524 در رابطه با... 321 00:25:07,544 --> 00:25:10,052 ‫حمله، ضرب و جرح، ‫و تکه‌تکه کردن خشونت آمیز. 322 00:25:10,076 --> 00:25:15,171 ‫آقای «روزنتالر»، ‫چرا ما باید شما رو آزاد کنیم؟ 323 00:25:16,109 --> 00:25:18,575 ‫چون تصادفی پیش اومد، عالی‌جناب. 324 00:25:19,508 --> 00:25:21,610 ‫من قصد کشتن کسی رو نداشتم. 325 00:25:22,609 --> 00:25:25,675 ‫تو گردن دو تا متصدی‌بار رو ‫با ارّه گوشتی بُریدی. 326 00:25:30,508 --> 00:25:32,575 ‫اولین متصدی که اتفاقی بود. 327 00:25:33,609 --> 00:25:35,704 ‫دومی هم دفاع از خود بود. 328 00:25:36,508 --> 00:25:38,942 ‫فرض بگیریم که همینطوره، 329 00:25:39,009 --> 00:25:42,965 ‫چه اقدامی می‌تونید برای ابراز پشیمانی، ‫یا حداقل غم و اندوه نسبت به... 330 00:25:42,989 --> 00:25:44,809 ‫بریدن سر این افراد انجام بدید؟ 331 00:25:49,341 --> 00:25:51,341 ‫خودشون خواستن. 332 00:25:51,408 --> 00:25:53,503 ‫- چی فرمودین؟ ‫- ببخشید! اِم... 333 00:25:55,341 --> 00:26:00,241 ‫توی آئین‌های دادگاهی یه بخشی هم هست که ‫اگه کسی اعتراض داشت اعلام بکنه؟ 334 00:26:00,308 --> 00:26:01,740 ‫مثل توی عروسی‌ها. 335 00:26:01,807 --> 00:26:03,807 ‫- نه! ‫- خلاصه می‌کنم. 336 00:26:08,174 --> 00:26:10,807 ‫هممون می‌دونیم ایشون یه قاتل هستن. 337 00:26:10,874 --> 00:26:14,374 ‫مقصر قتل درجه یک، ‫یا هرچیزی که شما بگید هست، 338 00:26:14,441 --> 00:26:15,647 ‫توی اونش بحثی نیست. 339 00:26:15,732 --> 00:26:19,234 ‫هرچند، ایشون از اون دسته آدم‌هاییه ‫که در هر نسل یک بار متولد می‌شه، 340 00:26:19,258 --> 00:26:22,807 ‫اما کم پیش میاد این آدم رو از نزدیک ببینیم. 341 00:26:23,874 --> 00:26:25,603 ‫یه نابغه هنری. 342 00:26:26,707 --> 00:26:29,841 ‫حتما باید برای همچین شرایطی ‫یک سری تبعیض‌هایی هم باشه دیگه. 343 00:26:29,907 --> 00:26:33,874 ‫حالا چه روانی باشه، چه نباشه. ‫تقصیر خودش که نیست. 344 00:26:33,941 --> 00:26:36,274 ‫با کمال احترام، پیشنهاد می‌کنم... 345 00:26:38,108 --> 00:26:40,670 ‫می‌شه راه‌های دیگه‌ای رو برای ‫مجازاتش در نظر گرفت؟ 346 00:26:41,774 --> 00:26:46,607 ‫حق «روزنتالر» برای آزادی مشروط ‫در طی دوران محکومیتش رد شد. 347 00:26:48,003 --> 00:26:49,907 ‫سوال دیگه‌ای ندارم. 348 00:26:49,974 --> 00:26:53,907 ‫با این حال، «کادازیو» ‫و عموهایش به اتفاق آرا 349 00:26:53,974 --> 00:26:58,774 ‫با تبلیغ هنرمند به عنوان رسانه انحصاری او ‫در سراسر جهان موافقت کردند. 350 00:26:58,858 --> 00:27:00,975 ‫[کادازیو و روزنتالر] 351 00:27:01,108 --> 00:27:04,007 ‫«سیمون» کل جهان را سفر کرد. 352 00:27:05,874 --> 00:27:07,374 ‫گالری انوی. 353 00:27:09,907 --> 00:27:11,870 ‫گالری سلطنتی. 354 00:27:13,141 --> 00:27:16,074 ‫غرفه بین‌المللی نمایشگاه "لیبرتی" کانزاس. 355 00:27:16,141 --> 00:27:18,774 ‫که نزدیک بود با خاک یکسان بشه. 356 00:27:18,841 --> 00:27:21,607 ‫به طور خلاصه، اون نقاشی ‫سر و صدای زیادی به پا کرد. 357 00:27:23,740 --> 00:27:26,208 ‫حتی کار های سابق این هنرمند، ‫که تقریبا فراموش شده بودند، 358 00:27:26,274 --> 00:27:30,041 ‫در بازار به فروش خوبی رسیدند. 359 00:27:31,674 --> 00:27:35,807 ‫در همین حین، «روزنتالر» ‫به کارش در زندان ادامه داد. 360 00:27:35,874 --> 00:27:39,341 ‫شایان ذکر است که این هنرمند ترجیح داد، 361 00:27:39,408 --> 00:27:42,208 ‫که مواد اولیه کار خودش را ‫در همان آسایشگاه روانی تهیه کند. 362 00:27:42,974 --> 00:27:44,469 ‫تخم‌های له شده. 363 00:27:45,141 --> 00:27:47,007 ‫خون گنجشک. 364 00:27:47,074 --> 00:27:48,707 ‫روغن دستبند. 365 00:27:48,774 --> 00:27:50,674 ‫ذغال‌سنگ، چوب‌پنبه و کود. 366 00:27:50,740 --> 00:27:52,674 ‫و البته آتش. 367 00:27:52,740 --> 00:27:54,607 ‫صابون ظرف‌شویی زرد و روشن. 368 00:27:54,674 --> 00:27:57,341 ‫و کرم ارزان تازه، به عنوان عامل رنگ‌دانه. 369 00:27:58,807 --> 00:28:01,174 ‫«سیمون» دوست داشت که ثابت بایستد. 370 00:28:01,241 --> 00:28:04,462 ‫درواقع او استعداد زیادی در ثابت ماندن داشت. 371 00:28:04,486 --> 00:28:07,707 ‫حتی به مدت بسیار زیاد، در یک شرایط دشوار. 372 00:28:07,774 --> 00:28:11,341 ‫او کمتر به گرما و سرما حساس بود. 373 00:28:11,408 --> 00:28:14,308 ‫حتی پس از نامطلوب ترین ‫شرایطی که در آن قرار می‌گرفت، 374 00:28:14,374 --> 00:28:18,640 ‫نه دچار سوزش پوست می‌شد، ‫نه لکه و نه تاول. 375 00:28:19,050 --> 00:28:20,284 ‫از طرف دیگر؛ 376 00:28:20,369 --> 00:28:25,174 ‫به قدری از بوی روغن تربانتین لذت می‌برد، ‫که سال‌ها بعد آن را به خودش می‌زد. 377 00:28:28,341 --> 00:28:30,374 ‫«سیمون» بیش از یک منبع الهام بود. 378 00:28:35,374 --> 00:28:36,974 ‫کلید رو بزن. 379 00:28:45,341 --> 00:28:48,141 ‫کلید رو بزن، پدرسگ. 380 00:28:53,640 --> 00:28:55,874 ‫چه مرگت شده؟ ‫برگرد سر کارت. 381 00:28:56,807 --> 00:28:58,074 ‫نمی‌تونم. 382 00:28:58,941 --> 00:29:00,907 ‫برنمی‌گردم. ‫خیلی سخته. 383 00:29:01,974 --> 00:29:03,470 ‫شکنجه‌ست. 384 00:29:04,041 --> 00:29:07,274 ‫من واقعا یه هنرمند درحال شکنجه‌ام. 385 00:29:10,208 --> 00:29:11,807 ‫الهی بمیرم. 386 00:29:12,341 --> 00:29:13,374 ‫برو بیرون. 387 00:29:30,141 --> 00:29:31,807 ‫همین رو می‌خواستی؟ 388 00:29:39,953 --> 00:29:41,609 ‫من توی مزرعه بزرگ شدم. 389 00:29:43,466 --> 00:29:46,303 ‫ما شعر نمی‌نوشتیم. ‫موسیقی نمی‌ساختیم. 390 00:29:46,387 --> 00:29:49,703 ‫مجسمه نمی‌تراشیدیم ‫یا نقاشی نمی‌کشیدیم. 391 00:29:50,232 --> 00:29:54,103 ‫من تکنیک‌های هنر رو از کتاب‌های ‫داخل همین زندان یاد گرفتم. 392 00:29:54,187 --> 00:29:56,303 ‫و به عنوان داوطلب ‫به اون‌ها آموزش دادم. 393 00:29:56,754 --> 00:29:59,470 ‫نمی‌دونم چی می‌دونی، ‫فقط می‌دونم چی می‌خوای. 394 00:29:59,554 --> 00:30:02,970 ‫می‌بینم زجر می‌کشی، ‫می‌بینم واست سخته، 395 00:30:03,054 --> 00:30:05,054 ‫ممکنه حتی بدتر هم بشه... 396 00:30:05,138 --> 00:30:06,820 ‫ولی بعدش قراره بهتر بشه. 397 00:30:06,922 --> 00:30:08,470 ‫قراره هر مشکلی که داری رو درست کنی. 398 00:30:09,740 --> 00:30:11,241 ‫مشکلت چیه؟ 399 00:30:13,007 --> 00:30:16,170 ‫- نمی‌دونم چی بکشم. ‫- می‌فهمی چی بکشی. 400 00:30:16,433 --> 00:30:18,036 ‫و به خودت ایمان میاری، 401 00:30:18,378 --> 00:30:19,579 ‫و تلاش و تقلا می‌کنی. 402 00:30:21,657 --> 00:30:23,013 ‫و بعدش... 403 00:30:23,816 --> 00:30:24,903 ‫در فصل بهار، 404 00:30:24,987 --> 00:30:28,403 ‫یا شاید هم تابستان، ‫شاید هم پاییز، 405 00:30:28,666 --> 00:30:32,336 ‫در کمترین حالتش زمستان، ‫این کار جدیدت تموم می‌شه. 406 00:30:34,224 --> 00:30:35,944 ‫دقیقا قراره اینطوری باشه. 407 00:30:40,654 --> 00:30:42,670 ‫اگه نری همین الآن کلید رو می‌زنم. 408 00:30:56,174 --> 00:30:59,174 ‫گروه هنرمندان پلاستیک فرانسه. 409 00:30:59,241 --> 00:31:03,007 ‫گروهی از افراد با نگرش، ‫با استعداد، کثیف، الکلی 410 00:31:03,074 --> 00:31:05,674 ‫و مشتی آدم خشن و خلاق. 411 00:31:06,874 --> 00:31:09,974 ‫اون‌ها الهام بخش همدیگه بودن، 412 00:31:10,041 --> 00:31:13,607 ‫و شخصا به مدت دو دهه یا بیشتر ‫ به همدیگه حمله می‌کردند. 413 00:31:13,674 --> 00:31:15,041 ‫دیگه باید نوشیدنی‌ام رو بخورم. 414 00:31:20,174 --> 00:31:23,074 ‫یادتون نره، همونطور که می‌دونید 415 00:31:23,141 --> 00:31:27,208 ‫در اون زمان از نظر اجتماعی پذیرفته بود ‫که یک نقاش یا مجسمه‌ساز، 416 00:31:27,274 --> 00:31:30,740 ‫با صندلی یا آجر به همکار خودش حمله کنه. 417 00:31:30,807 --> 00:31:35,403 ‫یا با چشم‌های کبود و دندون‌های شکسته ‫اطراف پرسه بزنن و از این حرف‌ها. 418 00:31:36,241 --> 00:31:39,774 ‫البته ممکنه انتقاد تند و تیزی کرده باشم، ‫ولی با توجه به تجربیات خودم، 419 00:31:39,841 --> 00:31:43,308 ‫«روزنتالر» به طرز غیر منتظره‌ای ‫هیجانی عمل می‌کرد. 420 00:31:43,374 --> 00:31:48,607 ‫البته دارم به کمد خودش در زیر ‫استودیو بلوار "دو پلومبه" اشاره می‌کنم، 421 00:31:48,674 --> 00:31:51,241 ‫که یک بار من رو گرفت و گذاشت اونجا، 422 00:31:51,308 --> 00:31:55,007 ‫و به طرز نامناسبی، در گوشه اون کابین 423 00:31:55,074 --> 00:31:57,374 ‫سعی کرد من رو بکنه. 424 00:31:57,441 --> 00:32:00,774 ‫اصلا در دیوانه بودنش شکی نیست. 425 00:32:10,374 --> 00:32:13,707 ‫البته که «کادازیو»ها، ‫نماینده تمام اونها بودند. 426 00:32:21,243 --> 00:32:23,383 ‫[زندان و آسایشگاه روانی] 427 00:32:24,041 --> 00:32:25,874 ‫سه سال گذشته. 428 00:32:25,941 --> 00:32:30,841 ‫ما تو رو با یه نقاشی کوچیک و اغراق شده ‫تبدیل به بزرگترین هنرمند جهان کردیم. 429 00:32:30,907 --> 00:32:34,007 ‫آثارت برای بقیه تدریس می‌شه. ‫وارد دایره‌المعارف شدی. 430 00:32:34,074 --> 00:32:36,974 ‫حتی شاگردهای تو هم موفق شدن ‫و ثروت زیادی رو به فنا دادن. 431 00:32:37,041 --> 00:32:39,874 ‫با این حال، طی تمام این مدت 432 00:32:39,941 --> 00:32:43,108 ‫حتی به ما یه اثر جدید از خودت نشون ندادی. 433 00:32:43,174 --> 00:32:44,841 ‫چقدر دیگه باید صبر کنیم؟ 434 00:32:44,907 --> 00:32:46,941 ‫حالا جواب نده، چون سوال نپرسیدم. 435 00:32:47,907 --> 00:32:50,007 ‫دعوت‌نامه ها رو چاپ کردیم. 436 00:32:50,007 --> 00:32:53,874 ‫همه قراره بیان. ‫همه منتقدان، جمع آوری کنندگان. 437 00:32:53,941 --> 00:32:56,607 ‫حتی مقلدهای درجه دو که از تو تقلید کردن 438 00:32:56,674 --> 00:32:59,341 ‫و احتمالا به جا های بهتری از تو رسیدن. 439 00:32:59,408 --> 00:33:02,907 ‫حتی میزان رشوه‌ای که به نگهبان‌ها ‫داده شده مبلغ گزافیه. 440 00:33:02,974 --> 00:33:04,374 ‫ولی ما پولش رو می‌دیم. 441 00:33:04,441 --> 00:33:06,674 ‫پس هرکاری که داری می‌کنی، ‫فقط تمومش کن. 442 00:33:06,740 --> 00:33:08,074 ‫نمایش دو هفته دیگه‌ست. 443 00:33:16,308 --> 00:33:18,274 ‫راستی به نظر اون که آماده‌ست. 444 00:33:18,841 --> 00:33:19,941 ‫آماده‌ست. 445 00:33:22,674 --> 00:33:24,907 ‫یه سال وقت داشته باشم بهتر می‌شه. 446 00:33:27,441 --> 00:33:29,308 ‫کارفرمای من در اون دوره، 447 00:33:29,374 --> 00:33:33,640 ‫دعوت‌نامه جذاب رو با ‫اولویت سریع دریافت کرد. 448 00:33:33,707 --> 00:33:37,174 ‫البته که منظورم «آپشر ماو کلمپت»ـه. 449 00:33:38,341 --> 00:33:42,341 ‫یک کلکسیونر ماهر. ‫دوست‌دار بزرگ هنر آوانگارد. 450 00:33:42,408 --> 00:33:45,479 ‫مجموعه او حتی در روزهای ابتدایی خودش، ‫همانند محل سکونتش، 451 00:33:45,503 --> 00:33:47,341 ‫به اهمیت و شهرت بالایی رسیده بود. 452 00:33:47,408 --> 00:33:49,740 ‫اولین کمیسیون آمریکایی برای «اینگو استین»، 453 00:33:49,807 --> 00:33:53,103 ‫که به طور غیررسمی با نام ‫"دورستاپ هاوس" شناخته می‌شد. 454 00:33:53,674 --> 00:33:59,640 ‫وظیفه من، یا به گویی امتیاز من این بود ‫که تحقیق، ضبط و مشاوره رو انجام بدم. 455 00:33:59,707 --> 00:34:03,103 ‫هرچند که ایشون هر کاری که خودش ‫دلش می‌خواست انجام می‌داد. 456 00:34:04,108 --> 00:34:08,503 ‫بنابراین، سفر طولانی ما از "لیبرتی" ‫به "انوی" آغاز شد. 457 00:34:09,674 --> 00:34:12,607 ‫خانم «کلمپت» عزیز، ‫اگر اجازه هست صدا کنم «ماو»، 458 00:34:12,674 --> 00:34:15,316 ‫لطفا با ما همراه باشید تا اولین ‫کار جدید و بسیار هیجان انگیز 459 00:34:15,340 --> 00:34:17,308 ‫آقای «موزس روزنتالر» ‫را به نمایش در بیاوریم. 460 00:34:17,374 --> 00:34:19,807 ‫که هنوز اجازه دیدنش به خود من داده نشده. 461 00:34:19,874 --> 00:34:24,041 ‫ممکن است برای تسهیل دیدار ‫از این نمایشگاه ضروری باشد 462 00:34:24,126 --> 00:34:28,336 ‫که ما به صورت مخفیانه ‫به محل استقرار این هنرمند برویم. 463 00:34:28,740 --> 00:34:33,208 ‫لطفا برای سازماندهی مقدمات بازدید ‫به جزئیاتی که عرض می‌کنم توجه کنید. 464 00:34:33,699 --> 00:34:37,784 ‫احتیاط کنید، کبریت، فندک و هیچ‌گونه ‫اشیاء تیزی همراه خود نیاورید. 465 00:34:38,155 --> 00:34:41,088 ‫امیدوارانه چشم به انتظار تأیید شما هستیم. 466 00:34:41,155 --> 00:34:45,189 ‫با احترام زیاد، ‫گالری "عمو و عموزاده‌های کادازیو". 467 00:34:48,622 --> 00:34:53,155 ‫کالسکه بلافاصله درست در ساعت سه صبح، ‫و پس از آخرین تحویل دختران کار 468 00:34:53,240 --> 00:34:55,988 ‫به مرکز مشروبات الکلی به دنبال ما آمد. 469 00:35:42,322 --> 00:35:44,389 ‫«موزس»، اینجایی؟ 470 00:35:47,622 --> 00:35:49,422 ‫می‌خوای اول معرفی کنی؟ 471 00:35:49,489 --> 00:35:53,477 ‫یا نمی‌خوای یه خوش‌آمد گویی به ‫مهمون‌های ما که از مسیر طولانی 472 00:35:53,501 --> 00:35:55,489 ‫برای دیدن کارهای تو اومدن بگی؟ 473 00:35:55,622 --> 00:35:58,389 ‫یا اصلا نمی‌دونم... 474 00:35:59,088 --> 00:36:00,122 ‫هنوز هستی؟ 475 00:36:03,252 --> 00:36:05,218 ‫سکوت، لطفا! 476 00:36:06,022 --> 00:36:07,522 ‫سکوت، لطفا! 477 00:36:11,422 --> 00:36:13,988 ‫موفق شدم، خیلی خوبه! ‫تاریخ‌ساز می‌شه. 478 00:36:14,055 --> 00:36:15,622 ‫شامپاین رو باز کنید! ‫موفق شدم. 479 00:36:15,689 --> 00:36:17,088 ‫موسیقی! 480 00:36:22,689 --> 00:36:24,622 ‫چرا مثل معلول ها نشستی روی ویلچیر؟ 481 00:36:24,689 --> 00:36:26,656 ‫باید پا شی برقصی! ‫موفق شدیم! 482 00:36:26,740 --> 00:36:28,650 ‫هفته پیش قصد داشت با ‫چاقو خودش رو فلج کنه، 483 00:36:28,674 --> 00:36:30,884 ‫ ولی خوشبختانه توی درمانگاه ‫تونستن شریان‌اش رو متصل کنن. 484 00:36:31,722 --> 00:36:33,289 ‫خوشت اومد؟ 485 00:36:34,389 --> 00:36:35,656 ‫خوشم اومد؟ 486 00:36:36,389 --> 00:36:37,798 ‫آره. 487 00:36:37,931 --> 00:36:40,373 ‫عکس خانم رو واست کشیدن. 488 00:36:44,122 --> 00:36:46,155 ‫«ماو» رو ببین. ‫مجذوبش شده. 489 00:36:48,489 --> 00:36:50,289 ‫نقاشی دیواریه، درسته؟ 490 00:36:50,355 --> 00:36:53,222 ‫دقیقا. ایشون بالا رتبه ترین ‫استاد آثار رنسانسیه. 491 00:36:53,289 --> 00:36:56,322 ‫اون همون ریشه‌های «پیپرنو پیرلویجی» رو داره ‫درست در زمانی که... 492 00:36:56,389 --> 00:36:59,522 ‫«مسیح در مذبح خداوند» را ‫در سال 1565 درخشان ساخت. 493 00:36:59,589 --> 00:37:04,522 ‫هیچ‌کسی در جهان مثل «ماو کلمپت» از کانزاس ‫قادر نیست چیزی که جلوی چشمش هست رو درک کنه. 494 00:37:04,589 --> 00:37:07,122 ‫اصلا باید مایه خجالت ما باشه ‫که در حضور او جمع شدیم. 495 00:37:07,189 --> 00:37:08,622 ‫چرا گفت نقاشی دیواری؟ 496 00:37:10,022 --> 00:37:12,355 ‫توی دیوار نقاشی شده؟ 497 00:37:13,222 --> 00:37:15,422 ‫ای وای. یعنی چی؟ 498 00:37:16,122 --> 00:37:18,155 ‫اسکل پلشت. 499 00:37:18,222 --> 00:37:19,456 ‫تو هم می‌بینی؟ ‫نگاه کن! 500 00:37:19,625 --> 00:37:21,589 ‫- بنظر من که خیلی محشره. ‫- حیاتیه! 501 00:37:21,758 --> 00:37:24,289 ‫ممکنه یه نقطه عطف توی تکامل ‫هنر های تصویرنگاری انسانی باشه. 502 00:37:24,355 --> 00:37:27,589 ‫که روی سیمان در سالن ورزشی حکاکی شده. 503 00:37:27,656 --> 00:37:29,189 ‫حتی روی رادیاتور هم کشیده. 504 00:37:29,255 --> 00:37:33,122 ‫شاید یکی از مرمتگرهای بنیاد هنر کلاسیک 505 00:37:33,189 --> 00:37:35,222 ‫بتونه راهی برای استخراج نقاشی پیدا کنه. 506 00:37:35,289 --> 00:37:38,470 ‫این زندان حداکثرهای امنیتی رو داره، «ماو». ‫جزو اموال فدرالیه. 507 00:37:38,555 --> 00:37:41,022 ‫حتی اگه کلی کاغذبازی هم راه بندازیم، 508 00:37:41,107 --> 00:37:44,322 ‫سال‌ها باید با گروهی از وکلای متکبر و ‫نفرت انگیز و گرون‌قیمت مذاکره کنیم. 509 00:37:44,407 --> 00:37:46,551 ‫اصلا مطمئن نیستم بشه جداش کرد، ‫نقاشی دیواریه. 510 00:37:47,088 --> 00:37:50,055 ‫هی! این که نقاشی دیواریه! 511 00:37:51,200 --> 00:37:52,289 ‫که چی؟ 512 00:37:52,355 --> 00:37:54,589 ‫اصلا توی خیالاتت می‌گنجه ‫که ما چه هزینه گزافی رو 513 00:37:54,656 --> 00:37:58,022 ‫متحمل شدیم که به این ‫نقطه بدون بازگشت برسیم؟ 514 00:37:58,088 --> 00:37:59,155 ‫نگاهشون کن! 515 00:38:00,589 --> 00:38:01,656 ‫ما رو نابود کردی! 516 00:38:01,722 --> 00:38:03,489 ‫اصلا می‌فهمی یعنی چی؟ 517 00:38:03,556 --> 00:38:05,122 ‫تو که گفتی دوستش داری. 518 00:38:05,189 --> 00:38:08,522 ‫الآن می‌گم کثافته! 519 00:38:08,589 --> 00:38:13,155 ‫از روی صندلی بلند شو تا توی همین ‫اتاق سرگرمی بزنم لهت کنم! 520 00:38:15,222 --> 00:38:18,222 ‫واسه من غرّش نکن، قاتل لعنتی. 521 00:38:18,289 --> 00:38:22,722 ‫مرتیکه قاتلِ خودآزارِ ‫روانیِ دائم‌الخمرِ بی‌استعداد! 522 00:38:47,322 --> 00:38:49,355 ‫چرا بهم نگفتی، نگهبان؟ 523 00:38:50,355 --> 00:38:52,489 ‫چون جلوش رو می‌گرفتی. 524 00:38:59,355 --> 00:39:01,055 ‫باید باهاش کنار بیاییم. 525 00:39:01,122 --> 00:39:05,955 ‫نیاز اون برای شکست خوردن قدرتمند تر ‫میل ما برای کمک به موفقیت خودشه. 526 00:39:06,022 --> 00:39:07,851 ‫کم آوردم. شکست خوردم. 527 00:39:07,936 --> 00:39:10,389 ‫- شکست خوردیم. ‫- حیف شد، ولی واقعیته. 528 00:39:12,022 --> 00:39:15,322 ‫بهرحال، حداقل کس‌شعرش رو کشید. 529 00:39:16,689 --> 00:39:21,722 ‫احتمالا جالب‌ترین تصویر ‫محیطیه که تو عمرم دیدم. 530 00:39:29,622 --> 00:39:31,222 ‫کارت خوب بود، «موزس». 531 00:39:40,689 --> 00:39:44,751 ‫آفرین، «موزس». ‫کار بزرگی کردی. 532 00:39:46,122 --> 00:39:48,656 ‫اگه عمیق گچ‌کاری بشه، ‫می‌تونه بیشتر سالم بمونه. 533 00:39:50,022 --> 00:39:54,022 ‫سر فرصت دوباره میام ببینمش. ‫اگه خدا بخواد. 534 00:39:54,088 --> 00:39:56,389 ‫البته تو که قرار نیست جایی بری. 535 00:39:58,722 --> 00:40:00,456 ‫همشون «سیمون»ـه. 536 00:40:15,522 --> 00:40:16,999 ‫در اون لحظه، 537 00:40:17,084 --> 00:40:20,556 ‫هردوی آن‌ها از تصمیم «سیمون» ‫برای استعفا از جایگاه خودش 538 00:40:20,641 --> 00:40:22,988 ‫در زندان و آسایشگاه روانی "انوی" ‫در روز بعد آگاه شدند. 539 00:40:23,073 --> 00:40:25,522 ‫غرامتی هم از جانب خانواده «کادازیو» 540 00:40:25,589 --> 00:40:29,556 ‫به منظور ادامه همکاری به عنوان ‫مدل و منبع الهام «روزنتالر» پرداخت شد. 541 00:40:30,622 --> 00:40:35,189 ‫او به پیش کودکی که در نوجوانی ‫به دنیا آورده بود بازگشته بود 542 00:40:35,602 --> 00:40:37,965 ‫و آن‌ها دیگر از هم جدا نبودند. 543 00:40:39,069 --> 00:40:43,769 ‫او و «روزنتالر»، تا آخر عمر هنرمند ‫با هم مکاتبات منظمی داشتند. 544 00:40:49,335 --> 00:40:51,736 ‫خانم «کلمپت» مایل هستن ‫قطعه رو پیش‌خرید کنن. 545 00:40:53,036 --> 00:40:55,636 ‫- همین قطعه؟ ‫- بله، لطفا. 546 00:40:55,702 --> 00:40:59,969 ‫اگه بخوان خرید رو نهایی کنن، این مبلغ ‫برای عموها و شما قابل قبوله؟ 547 00:41:03,736 --> 00:41:05,298 ‫پیش‌پرداخت هم می‌دین؟ 548 00:41:06,003 --> 00:41:08,803 ‫«ماو»؟ چقدر از مبلغ کلی بدیم؟ 549 00:41:10,602 --> 00:41:13,869 ‫به اون فرانسوی خسیس بگو ‫هیچ قولی بابتش نمی‌دم. 550 00:41:13,936 --> 00:41:16,836 ‫"ده نقاشی دیواری بر یک سطح سیمانی"، 551 00:41:16,921 --> 00:41:21,936 ‫تا بیست سال بعد متعلق ‫به نام «آپشر کلمپت» باقی ماند. 552 00:41:22,003 --> 00:41:23,069 ‫آقای «کادازیو»؟ 553 00:41:24,112 --> 00:41:27,119 ‫- زندانی‌ها هم رشوه می‌خوان. ‫- کدوم زندانی‌ها؟ 554 00:41:27,204 --> 00:41:30,031 ‫همشون. اون بیرون یه گروه ‫عصبانی جمع شدن. 555 00:41:30,115 --> 00:41:31,876 ‫ادعا می‌کنن این فرد نماینده اون‌هاست. 556 00:41:31,961 --> 00:41:34,836 ‫بهشون بگو ما به جیب‌بر و متجاوز ‫رشوه نمی‌دیم. اخلاقی نیست. 557 00:41:34,920 --> 00:41:37,736 ‫تازه، منم که توی جیبم ‫شیش میلیون فرانک ندارم. 558 00:41:44,602 --> 00:41:46,069 ‫چطوری اومدین بیرون؟ 559 00:41:46,390 --> 00:41:47,701 ‫چی کار کنیم؟ 560 00:41:47,725 --> 00:41:49,036 ‫در رو قفل کن. 561 00:41:58,502 --> 00:42:01,069 ‫در نتیجه، 72 تن از زندانیان 562 00:42:01,136 --> 00:42:03,402 ‫و شش نفر از اعضای گروه ‫هنرمندان پلاستیک فرانسه 563 00:42:03,469 --> 00:42:05,431 ‫کشته و یا شدیدا زخمی شدند. 564 00:42:05,836 --> 00:42:13,402 ‫برای شجاعت «موسی روزنتالر» و نجات 9 نگهبان ‫و 22 بازدید کننده برجسته، 565 00:42:13,469 --> 00:42:16,141 ‫و همچنین وزیر فرهنگ و انکشاف محلی، 566 00:42:16,165 --> 00:42:18,836 ‫آزادی خود را با ضمانت ‫مادام‌العمر به دست آورد. 567 00:42:20,903 --> 00:42:24,098 ‫و با نام "قلمرو شیر در قفس" از او یاد شد. 568 00:42:30,569 --> 00:42:34,469 ‫پس از آن، طبق گفته های «ماو کلمپت» 569 00:42:34,536 --> 00:42:38,636 ‫«کادازیو» و عموهایش ترتیبی دادند تا ‫کل اتاق سرگرمی در درون یک... 570 00:42:38,702 --> 00:42:43,435 ‫هواپیمای 12 موتوره حمل و نقل "جالوت"، 571 00:42:43,502 --> 00:42:46,402 ‫مستقیما از "انوی" به "لیبرتی" ببرند. 572 00:42:50,702 --> 00:42:52,998 ‫به این شکل بود که هنر آوانگارد، 573 00:42:53,022 --> 00:42:56,702 ‫جای خودش را در دل دشت‌های ‫کانزاس مرکزی پیدا کرد. 574 00:43:00,015 --> 00:43:06,015 ‫[مجموعه کلمپت] 575 00:43:09,103 --> 00:43:13,965 ‫مداد، خودکار، پاک‌کن، سنجاق، ‫تعمیر ماشین تحریر... 576 00:43:14,636 --> 00:43:18,736 ‫چرا باید من هزینه هتل توی ‫سواحل اقیانوس اطلس شمالی رو بدم؟ 577 00:43:18,803 --> 00:43:20,798 ‫چون مجبور بودم اونجا بنویسمش. 578 00:43:21,536 --> 00:43:24,435 ‫صبحانه، ناهار، شام، لباس‌شویی، ‫مشروب، میان‌وعده شبانه. 579 00:43:24,502 --> 00:43:29,903 ‫مشکلت با همین میز و اتاقی که اینجا، ‫از طرف نشریه واست فراهم شده چیه؟ 580 00:43:29,969 --> 00:43:32,936 ‫امیدوارم که نخوای فراموش کنم بیست سال پیش 581 00:43:33,003 --> 00:43:35,569 ‫بین من و «موزس» توی خوابگاه ساحلی ‫چه اتفاق‌هایی افتاد. عاشق بودیم. 582 00:43:35,636 --> 00:43:37,335 ‫واسه تجدید خاطره رفتم اونجا. 583 00:43:37,669 --> 00:43:40,335 ‫- به حساب من! ‫- آره، لطف کردی. 584 00:43:42,456 --> 00:43:43,856 ‫اینم اضافه کن. 585 00:43:52,326 --> 00:43:58,271 ‫[سیاست و شعر] 586 00:43:58,355 --> 00:44:04,269 ‫[تفسیر یک بیانیه] ‫[به قلم لوسیندا کرمنتز] 587 00:44:05,822 --> 00:44:07,123 ‫یکم ماه مارچ. 588 00:44:08,423 --> 00:44:11,590 ‫مذاکرات بین دانشجویان و ‫مدیریت دانشگاه به طور ناگهانی 589 00:44:11,657 --> 00:44:16,789 ‫در ساعات اولیه صبح پس از ‫یک بحث بلند و عصبانیت بسیار آغاز شد. 590 00:44:16,856 --> 00:44:19,852 ‫و در نهایت با یک قمار پایان یافت. 591 00:44:19,937 --> 00:44:23,952 ‫آن هم به شرط حقوق دسترسی آزاد پسران ‫به تمام خوابگاه‌های دانشجویان دختر. 592 00:44:24,756 --> 00:44:26,889 ‫این اعتراض که به غایت موفقیت آمیز نبود... 593 00:44:26,973 --> 00:44:30,171 ‫- «زفیرلی» داره جای فیلش رو تنگ می‌کنه. ‫- باید با رخ حمله کنه. 594 00:44:30,256 --> 00:44:35,023 ‫...ظاهری سطحی به تلاشی مغرورانه ‫برای کرم ضد جوش و خواب‌های شهوانی داد. 595 00:44:38,323 --> 00:44:41,756 ‫اما درواقع، جنسیت‌ها ‫به طور برابر شرکت کردند. 596 00:44:41,822 --> 00:44:43,056 ‫خانم جوان! 597 00:44:43,822 --> 00:44:44,856 ‫کفش‌هات! 598 00:44:46,390 --> 00:44:50,023 ‫و تمام شرکت کنندگان به ‫محرومیت امیالشان تأکید داشتند، 599 00:44:50,089 --> 00:44:53,123 ‫البته بیشتر می‌توان گفت ‫حقوق بیولوژکی آنها، 600 00:44:53,956 --> 00:44:56,656 ‫حقوق آزاد بودن. ‫نقطه، سر خط. 601 00:44:57,390 --> 00:45:01,123 ‫این اتفاق نمادین شد، ‫و بر سر زبان‌ها افتاد. 602 00:45:04,456 --> 00:45:05,989 ‫پنجم مارچ. 603 00:45:06,056 --> 00:45:07,856 ‫شام دیرهنگام در خانه "بی". 604 00:45:07,923 --> 00:45:10,751 ‫پسر بزرگشان 19 ساله، ‫و از دیروز به خانه برنگشته بود. 605 00:45:10,835 --> 00:45:12,110 ‫رادیو رو کم کن! 606 00:45:12,195 --> 00:45:15,356 ‫پدرش در نیمه‌های شب که مشغول رژه رفتن ‫با هم‌رزمانش بود، اتفاقی او را دید. 607 00:45:15,651 --> 00:45:19,156 ‫شعار آن‌ها؛ ‫"کودکان غر می‌زنند" 608 00:45:19,654 --> 00:45:20,693 ‫ممنون. 609 00:45:20,778 --> 00:45:23,356 ‫البته یک مهمان شام ‫موفق نشد حضور پیدا کند. 610 00:45:23,677 --> 00:45:27,290 ‫و از این بابت ممنونم. از ابتدا هم ‫به او اطلاعی نداده بودند. 611 00:45:27,356 --> 00:45:29,590 ‫البته قصد توهین نداشتیم. 612 00:45:29,675 --> 00:45:33,789 ‫فکر می‌کردیم اگه بهتون می‌گفتیم ‫ممکن بود دعوت ما رو رد کنید. 613 00:45:33,856 --> 00:45:35,218 ‫درست فکر می‌کردین. 614 00:45:35,303 --> 00:45:39,924 ‫طبق گزارشات اخبار محلی، میزان خشونت در ‫روش‌های کنترل جمعیت بیشتر شده است. 615 00:45:40,008 --> 00:45:42,956 ‫حالا یه فرصتی بهش بده. ‫واقعا مرد باهوشیه. 616 00:45:43,041 --> 00:45:46,256 ‫- چند وقته این فلانی رو می‌شناسی؟ ‫- می‌دونم قصد خوبی دارین. 617 00:45:46,341 --> 00:45:49,423 ‫با یک سوزن‌سوزن شدن ‫بر روی پوست شروع می‌شود. 618 00:45:54,156 --> 00:45:56,223 ‫من ترشیده نیستم. 619 00:45:56,290 --> 00:45:59,243 ‫- بنظر ما هم نیستی. ‫- معلومه که نیستی. 620 00:45:59,328 --> 00:46:02,889 ‫سپس، قرمزی و تورم ‫ماهیچه‌های بیرونی چشم. 621 00:46:02,956 --> 00:46:06,390 ‫گوش کن چی می‌گم، ‫من عمدا تنها زندگی می‌کنم. 622 00:46:06,456 --> 00:46:08,822 ‫ترجیح من روابطی هستن که تموم می‌شن. 623 00:46:08,889 --> 00:46:11,856 ‫من با انتخاب خودم نخواستم که ‫نه شوهر و نه بچه‌دار بشم. 624 00:46:11,923 --> 00:46:16,323 ‫این دو تا چیز بزرگترین دلایل منع یک زن ‫برای نویسندگی هستن. 625 00:46:16,390 --> 00:46:18,889 ‫- چرا گریه می‌کنین؟ ‫- چون ناراحت شدیم. 626 00:46:18,956 --> 00:46:21,722 ‫- نمی‌خواییم تنها باشی. ‫- تنهایی مثل فقره. 627 00:46:21,789 --> 00:46:23,023 ‫من ناراحت نیستم، ‫فقط چشم‌هام می‌سوزه. 628 00:46:23,089 --> 00:46:25,185 ‫خونه شما یه مشکلی داره. 629 00:46:25,270 --> 00:46:27,932 ‫در نهایت، درد سوزشی ‫باعث می‌شود که مخاط زیادی 630 00:46:27,956 --> 00:46:30,618 ‫از سوراخ‌های بینی خارج شود ‫و گلودرد ایجاد شود 631 00:46:30,703 --> 00:46:31,785 ‫نفس نکش. 632 00:46:44,756 --> 00:46:46,285 ‫من لختم، خانم «کرمنتز». 633 00:46:46,856 --> 00:46:48,156 ‫متوجه شدم. 634 00:46:48,223 --> 00:46:50,190 ‫- چرا گریه می‌کنین؟ ‫- گاز اشک آور. 635 00:46:50,256 --> 00:46:51,256 ‫و اینکه... 636 00:46:52,323 --> 00:46:54,056 ‫گمونم ناراحت باشم. 637 00:46:56,822 --> 00:46:59,089 ‫می‌شه لطفا برین؟ ‫از عضلات جدیدم خجالت می‌کشم. 638 00:47:03,889 --> 00:47:06,123 ‫به ننه بابات بگو خونه‌ای. ‫نگرانت شدن. 639 00:47:06,190 --> 00:47:09,889 ‫- پشت موانع منتظر من هستن. ‫- من که مانعی ندیدم. 640 00:47:09,956 --> 00:47:12,256 ‫خب، هنوز دارن می‌سازنش. 641 00:47:13,390 --> 00:47:16,023 ‫- چی می‌نویسی؟ ‫- یه بیانیه. 642 00:47:16,089 --> 00:47:18,089 ‫راستی، من بهشون گفتم ‫که «پال» رو دعوت نکنن. 643 00:47:18,156 --> 00:47:20,789 ‫ممکنه ناراحت باشی، ‫ولی بنظر من حس تنهایی نمی‌کنی. 644 00:47:20,856 --> 00:47:21,977 ‫دقیقا! 645 00:47:22,062 --> 00:47:24,789 ‫دیدم توی اعتراضات داشتی ‫درمورد ما یادداشت برداری می‌کردی. 646 00:47:24,884 --> 00:47:27,689 ‫درمورد ما یه داستانی داری؟ ‫مردم اهل کانزاس. 647 00:47:27,756 --> 00:47:28,789 ‫ممکنه. 648 00:47:28,874 --> 00:47:31,822 ‫پس باید قطعنامه ما رو بخونی. 649 00:47:31,907 --> 00:47:33,423 ‫خانواده‌ام فکر می‌کنن نویسنده خوبی هستی. 650 00:47:35,073 --> 00:47:36,107 ‫بده ببینم. 651 00:47:45,323 --> 00:47:46,822 ‫یه مقدار نم داره. 652 00:47:47,956 --> 00:47:49,323 ‫واقعا می‌گی یا استعاره بود؟ 653 00:47:49,390 --> 00:47:52,089 ‫جفتش. با توجه به جلد و چهار جمله اول. 654 00:47:52,156 --> 00:47:55,256 ‫- بیانیه من رو نقد نکن. ‫- بازخورد من رو نمی‌خوای؟ 655 00:47:55,323 --> 00:47:57,085 ‫بازخورد لازم ندارم، دارم؟ 656 00:47:57,236 --> 00:48:00,423 ‫علت اینکه دادم بخونی این بود که ‫از خوب بودنش تحت تأثیر قرار بگیری. 657 00:48:00,767 --> 00:48:02,442 ‫با غلط املایی ها شروع می‌کنیم. 658 00:48:03,223 --> 00:48:06,789 ‫اگه دانش‌آموز ها شکست بخورن، ‫دانشکده موفق می‌شه؟ 659 00:48:06,856 --> 00:48:08,789 ‫فعلا که مشخص نیست. 660 00:48:08,856 --> 00:48:10,889 ‫- «پال دوال». ‫- «لوسیندا کرمنتز». 661 00:48:10,956 --> 00:48:12,552 ‫حال شما؟ 662 00:48:13,089 --> 00:48:14,818 ‫ریش‌هات صورتم رو می‌خارونه. 663 00:48:15,889 --> 00:48:19,390 ‫مهمان ناخوانده هم سر رسید. ‫چه حیف شد. 664 00:48:19,456 --> 00:48:21,423 ‫از ماجرا هایش در شهر می‌گفت. 665 00:48:21,490 --> 00:48:26,356 ‫قطار و اتوبوس‎های متوقف شده، شیشه‌های شکسته، ‫و سنگفرش هایی که در همه جهات پرواز می کنند. 666 00:48:27,456 --> 00:48:29,989 ‫بگذریم، اومدم دیگه. 667 00:48:30,056 --> 00:48:32,400 ‫«لوسیندا»ی معروف. سلام. 668 00:48:32,989 --> 00:48:35,089 ‫نمی‌دونستم قراره بیای. ‫بهم چیزی نگفته بودن. 669 00:48:35,156 --> 00:48:37,123 ‫این یه قرار رسمی نیست. 670 00:48:43,123 --> 00:48:44,156 ‫عصر بخیر. 671 00:48:53,490 --> 00:48:54,822 ‫شما شروع کنید. 672 00:49:08,889 --> 00:49:10,121 ‫دهم مارس. 673 00:49:10,206 --> 00:49:12,756 ‫خدمات شهری یک هفته متوقف شده. ‫شاید بیشتر هم شود. 674 00:49:12,841 --> 00:49:15,056 ‫حمل و نقل عمومی، در حالت تعلیق. 675 00:49:15,123 --> 00:49:18,223 ‫انبوه زباله‌ها؛ جمع نشده. ‫اعتصاب در مدارس. 676 00:49:18,290 --> 00:49:20,056 ‫نه پست، نه شیر. 677 00:49:20,123 --> 00:49:21,190 ‫منم. 678 00:49:21,275 --> 00:49:22,789 ‫کی اوضاع به روال عادی برمی‌گردد؟ 679 00:49:22,874 --> 00:49:26,852 ‫هفته بعد؟ ماه بعد؟ چه زمانی ‫دوباره شرایط زندگی متعادل می‌شود؟ 680 00:49:26,989 --> 00:49:28,156 ‫کسی نمی‌دونه. 681 00:49:28,222 --> 00:49:29,689 ‫این چیه؟ 682 00:49:29,756 --> 00:49:31,223 ‫یه ضمیمه اضافه کردم. 683 00:49:31,290 --> 00:49:32,722 ‫- شوخی می‌کنی. ‫- شوخی ندارم. 684 00:49:32,789 --> 00:49:34,523 ‫بیانیه من رو تموم کردی؟ اونم بدون من؟ 685 00:49:34,523 --> 00:49:36,390 ‫یه جوری نوشتم انگار مال خودته، گمونم. 686 00:49:36,456 --> 00:49:39,318 ‫فقط از کلمات واضح‌تر، مختصر تر، ‫و کمتر شاعرانه استفاده کردم. 687 00:49:39,520 --> 00:49:42,789 ‫اینطور بگم؛ این اولین ‫بیانیه‌ای نیست که من بررسی کردم. 688 00:49:47,739 --> 00:49:52,485 ‫تصورش غیرممکن است که این ‫دانش‌آموزان به وجد آمده، خام و شجاع... 689 00:49:53,794 --> 00:49:55,860 ‫...قرار است به کلاس‌هایشان برگردند. 690 00:50:04,390 --> 00:50:06,089 ‫کی بود؟ 691 00:50:06,156 --> 00:50:07,789 ‫- مامانت. ‫- مامانم! 692 00:50:07,856 --> 00:50:09,423 ‫مامانم؟ 693 00:50:09,490 --> 00:50:11,156 ‫چی می‌خواست؟ ‫بهش گفتی اومدم اینجا؟ 694 00:50:11,223 --> 00:50:12,989 ‫- آره. ‫- چرا؟ 695 00:50:13,056 --> 00:50:14,985 ‫خودش پرسید. من که دروغ نمی‌گم. 696 00:50:15,223 --> 00:50:17,722 ‫- ناراحت شد؟ ‫- فکر نکنم. 697 00:50:17,789 --> 00:50:19,689 ‫- چی گفت؟ ‫- سر تکون داد. 698 00:50:19,756 --> 00:50:20,823 ‫تو چی گفتی؟ 699 00:50:20,908 --> 00:50:23,770 ‫گفتم دارم درمورد تو و دوست‌هات ‫یه مقاله می‌نویسم. 700 00:50:24,341 --> 00:50:27,789 ‫- جدی؟ ‫- هزار کلمه اولش هم نوشتم. 701 00:50:27,856 --> 00:50:29,223 ‫ازش خواستم باهاش مصاحبه کنم. 702 00:50:29,290 --> 00:50:31,689 ‫- موافقت کرد؟ ‫- آره، معلومه. 703 00:50:34,117 --> 00:50:37,076 ‫حالا دیگه ناراحتم! ‫اصلا نمی‌دونم چه حسی دارم. 704 00:50:37,551 --> 00:50:40,150 ‫تو دردسر افتادم؟ ‫چرا مامانم انقدر آروم برخورد کرد؟ 705 00:50:40,217 --> 00:50:41,613 ‫اصلا کار درستیه؟ 706 00:50:42,117 --> 00:50:44,617 ‫اینا رو اصلا ثبت نمی‌کنی. ‫همه چیز زندگی منه. 707 00:50:47,284 --> 00:50:48,717 ‫حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ 708 00:50:50,217 --> 00:50:52,946 ‫من باید بی‌طرفی ‫روزنامه‌نگاری رو حفظ کنم. 709 00:51:02,217 --> 00:51:04,584 ‫بی‌رحم بودنت رو دوست دارم. 710 00:51:04,651 --> 00:51:06,684 ‫گمونم یکی از زیبایی‌هات باشه. 711 00:51:08,584 --> 00:51:11,117 ‫هیچی نشده هزار کلمه هم نوشتی؟ 712 00:51:13,551 --> 00:51:15,117 ‫کار پسره بود. 713 00:51:15,381 --> 00:51:19,317 ‫قدرت هزار ساله جمهوری‌خواهان رو ‫توی دو هفته از بین بردند. 714 00:51:19,384 --> 00:51:21,150 ‫چرا و چطوری؟ 715 00:51:21,217 --> 00:51:23,713 ‫قبل از شروع از کجا شروع شد؟ 716 00:51:28,600 --> 00:51:29,798 ‫[کافه له‌سان بلگ] 717 00:51:29,798 --> 00:51:32,865 ‫دوره دیگری بود. ‫"انوی" دیگری بود. 718 00:51:32,932 --> 00:51:37,398 ‫فکر کنم شیش ماه پیش بود. ‫هنوز خواهر هام 12 سالشون بود. 719 00:51:43,331 --> 00:51:45,765 ‫با ترانه‌های "کریز" و "لی‌شو" رقصیدی. 720 00:51:48,231 --> 00:51:51,832 ‫با همون مدل‌مو توی پمپیدو بودی، ‫یا کروتون، یا فروت‌دی‌مر. 721 00:51:53,264 --> 00:51:57,398 ‫با ادبیات محاوره‌ای و اصطلاحات فلسفی ‫و حرکت دست صحبت می‌کنی. 722 00:51:59,264 --> 00:52:03,665 ‫تا جایی که می‌تونی سر مسائل مختلف ‫بحث می‌کنی که مکالمه رو گرم کنی. 723 00:52:03,749 --> 00:52:06,231 ‫با تمام چیزهایی که گفتی مخالفم. 724 00:52:06,598 --> 00:52:08,431 ‫هر دسته یک رقیب داشت. 725 00:52:11,484 --> 00:52:14,598 ‫پیچ‌ها، با مهره‌ها درگیر بودن. ‫چوب‌ها با سنگ‌ها. 726 00:52:14,665 --> 00:52:16,765 ‫ما کتاب‌خون‌ها هم علیه ورزشکار ها بودیم. 727 00:52:16,832 --> 00:52:21,131 ‫تا اینکه «میچ‌میچ» سال آخر شکست خورد ‫و مجبور شد برای خدمت بره. 728 00:52:21,198 --> 00:52:23,231 ‫به مدت سه ماه توی منطقه "ماسترد". 729 00:52:49,957 --> 00:52:51,679 ‫[احضار اجباری برای خدمت سربازی] 730 00:52:51,764 --> 00:52:54,076 ‫[یک ماه بعد] 731 00:52:54,160 --> 00:52:58,102 ‫اصول اخلاقی‌اش وقتی قبول کرد طرف یک ارتش ‫امپریالیست توی جنگ نابرابر تمامیت خواهی بجنگه کجا رفت؟ 732 00:52:58,187 --> 00:53:01,531 ‫واسه خدمت فرستادنش "ماسترد". 733 00:53:01,615 --> 00:53:03,615 ‫- اجباریه. ‫- فرقی نمی‌کنه. 734 00:53:04,698 --> 00:53:06,531 ‫- ببخشید؟ ‫- گفتم فرقی نمی‌کنه. 735 00:53:07,398 --> 00:53:08,598 ‫با چه جرأتی؟ 736 00:53:08,665 --> 00:53:10,469 ‫کی بهت اجازه داده ‫دوست ما رو تحقیر کنی؟ 737 00:53:10,469 --> 00:53:13,573 ‫به این فکر کردی الآن احتمالا ‫داره یه جایی تنهایی توی شب رژه می‌ره؟ 738 00:53:13,658 --> 00:53:16,704 ‫با یه کیسه 22 و نیم کیلویی باروت ‫و سیب‌زمینی هایی که باید پوست بکنه، 739 00:53:16,789 --> 00:53:19,365 ‫درحالی که زیر بارون داره ‫توی یه قوطی حلبی مدفوع می‌کنه؟ 740 00:53:19,431 --> 00:53:21,164 ‫دلش نمی‌خواد توی ارتش باشه. 741 00:53:21,248 --> 00:53:24,102 ‫- ولی اجباریه. ‫- باید نشانش رو آتیش بزنه و پستش رو ترک کنه 742 00:53:25,295 --> 00:53:28,307 ‫حداقل مجازات: شش ماه حبس ‫و علامت سیاه با جوهر دائمی 743 00:53:28,465 --> 00:53:32,164 ‫گفتنش درحالی که توی ‫کافه دنج "سان‌بلگ" لم دادی آسونه. 744 00:53:33,217 --> 00:53:34,441 ‫فرقی نمی‌کنه. 745 00:53:36,587 --> 00:53:39,402 ‫این یه بار حق با اونه. 746 00:53:39,665 --> 00:53:41,598 ‫«میچ‌میچ»، اینجا چی کار می‌کنی؟ 747 00:53:41,665 --> 00:53:44,283 ‫قرار بود تا دو ماه دیگه ‫توی واحد ماسترد باشی. 748 00:53:44,368 --> 00:53:48,732 ‫پنج سال بعد، من بودم که ‫تفسیر شاعرانه «میچ‌میچ سیمکا» رو 749 00:53:48,817 --> 00:53:51,080 ‫از خدمت سربازی ترجمه کردم. 750 00:53:51,120 --> 00:53:54,471 ‫[بدرود، زیفرلی] ‫[نویسنده: میچ‌میچ سیمکا] 751 00:53:54,565 --> 00:53:57,798 ‫صحنه فلش‌بک پرده دوم ‫اجرای "بدرود، زیفرلی". 752 00:53:57,865 --> 00:54:00,602 ‫در آفریقای شمالی تیر خورده بودم. 753 00:54:01,198 --> 00:54:04,969 ‫در آمریکای جنوبی یک ترکش انفجاری ‫با دست چپم اصابت کرد. 754 00:54:05,264 --> 00:54:08,498 ‫در آسیای شرقی، من به یک انگل ‫میکروبیولوژیکی نادر در ناحیه 755 00:54:08,565 --> 00:54:13,569 ‫تحتانی شکم مبتلا شدم و ‫تا امروز همچنان با من هست. 756 00:54:14,598 --> 00:54:17,535 ‫ولی از پوشیدن این یونیفرم پشیمون نیستم. 757 00:54:18,398 --> 00:54:21,164 ‫و تا شونزده سال دیگه، ‫مستمری هم می‌گیرم. 758 00:54:22,565 --> 00:54:24,798 ‫خب اینم داستان قبل خواب، خانم‌ها. خاموشی! 759 00:54:25,296 --> 00:54:27,698 ‫چراغ‌ها خاموش! زیر پتو! 760 00:54:27,765 --> 00:54:29,565 ‫دعاهاتون رو بخونید! 761 00:54:34,264 --> 00:54:36,602 ‫- آمین. ‫- آمین. 762 00:54:44,531 --> 00:54:46,732 ‫«میچ‌میچ». 763 00:54:46,798 --> 00:54:49,498 ‫«میچ‌میچ»، می‌خوای چی‌کاره بشی؟ 764 00:54:49,565 --> 00:54:52,602 ‫- چی؟ ‫- می‌خوای چی‌کاره بشی، «میچ‌میچ»؟ 765 00:54:53,187 --> 00:54:56,231 ‫با نمره‌ای که آوردم، ‫می‌تونم دستیار داروخانه بشم. 766 00:54:56,298 --> 00:54:58,398 ‫حالا از کارش راضی هستی؟ 767 00:54:58,465 --> 00:55:01,231 ‫ناراضی هم نیستم. ‫باید بیشتر درس می‌خوندم. 768 00:55:01,298 --> 00:55:04,164 ‫- تو چی، «روبوشون»؟ ‫- من انتخاب دیگه‌ای ندارم. 769 00:55:04,231 --> 00:55:05,898 ‫باید توی کارخونه شیشه‌سازی پدرم کار کنم. 770 00:55:05,965 --> 00:55:08,798 ‫- باید جاش رو پر کنم. ‫- طبیعیه. 771 00:55:08,865 --> 00:55:10,798 ‫«وژرارد»، برنامه تو چیه؟ 772 00:55:10,865 --> 00:55:14,832 ‫گمونم مثل بقیه پسرهای فامیل ‫یه پسر ولخرج جذاب بشم. 773 00:55:14,898 --> 00:55:16,698 ‫- پسر های فامیلتون عالی‌ان. ‫- واقعا دوستشون دارم. 774 00:55:16,765 --> 00:55:18,798 ‫تو چی، «مورسو»؟ 775 00:55:20,765 --> 00:55:22,632 ‫«مورسو»، تو می‌خوای چی‌کاره بشی؟ 776 00:55:25,264 --> 00:55:26,465 ‫معترض. 777 00:55:27,765 --> 00:55:30,531 ‫- چی گفت؟ ‫- گفت "معترض". 778 00:55:30,598 --> 00:55:32,565 ‫- یعنی چی؟ ‫- چه بدونم. 779 00:55:32,632 --> 00:55:36,198 ‫من فکر می‌کردم «مورسو» می‌خواد ‫پروفسور ژئوشیمی بشه. 780 00:55:36,264 --> 00:55:37,698 ‫«مورسو» گریه می‌کنه. 781 00:55:37,765 --> 00:55:39,269 ‫- هیس! ‫- کی گفت هیس! 782 00:55:39,798 --> 00:55:40,865 ‫دیگه نمی‌خوام. 783 00:55:42,665 --> 00:55:46,131 ‫«مورسو»، فقط هشت هفته مونده ‫که دوره رو تموم کنیم. 784 00:55:46,198 --> 00:55:47,698 ‫منظورم دوره نبود. 785 00:55:49,665 --> 00:55:55,431 ‫یعنی تا وقتی بریم خونه، و تا سن بازنشستگی، ‫اون دوره 48 ساله زندگی خودم... 786 00:55:55,498 --> 00:55:57,298 ‫اون رو نمی‌خوام. 787 00:55:58,298 --> 00:56:02,598 ‫من نمی‌تونم خودم رو به عنوان ‫یه مرد بالغ توی دنیای والدینمون تصور کنم. 788 00:56:11,498 --> 00:56:13,798 ‫«مورسو»! از پنجره پرید! 789 00:56:15,598 --> 00:56:17,398 ‫- مُرد؟ ‫- نمی‌دونم. 790 00:56:17,465 --> 00:56:18,665 ‫ارتفاعش چقدره؟ 791 00:56:18,732 --> 00:56:20,133 ‫پنج طبقه با سقف بلند. 792 00:56:20,218 --> 00:56:22,665 ‫دیروز بارون اومده بود. ‫شاید گِل هنوز نرم باشه. 793 00:56:22,732 --> 00:56:23,798 ‫تکون نمی‌خوره. 794 00:56:25,465 --> 00:56:26,798 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 795 00:56:28,465 --> 00:56:29,765 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 796 00:56:31,198 --> 00:56:32,465 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 797 00:56:33,498 --> 00:56:34,832 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 798 00:56:35,665 --> 00:56:36,865 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 799 00:56:37,798 --> 00:56:39,331 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 800 00:56:40,070 --> 00:56:41,415 ‫هنوزم تکون نمی‌خوره. 801 00:56:50,514 --> 00:56:52,295 ‫دیگه نمی‌تونم به این نشان درود بفرستم. 802 00:57:09,221 --> 00:57:13,054 ‫صبح روز بعد، «میچ‌میچ» به اتهام ‫فرار از خدمت و هتک حرمت دستگیر شد. 803 00:57:13,121 --> 00:57:19,121 ‫کافه "سان‌بلگ" به مقر جنبش انقلابی برای ‫سرنگونی جامعه ارتجاعی نئولیبرال تبدیل شد. 804 00:57:19,206 --> 00:57:20,188 ‫چی کار می‌کنی؟ 805 00:57:20,890 --> 00:57:22,789 ‫«فرانسوا ماری شاروی» رو ‫جای «تیپ‌تاپ» گذاشتم. 806 00:57:22,954 --> 00:57:26,577 ‫می‌تونن با هم کنار بیان. ‫«تیپ‌تاپ» و «شاروی». 807 00:57:26,662 --> 00:57:29,287 ‫«تیپ‌تاپ» یه کالا ـست که توسط ‫یه انتشارات موسیقی منتشر می‌شه 808 00:57:29,371 --> 00:57:31,491 ‫متعلق به یک مجموعه ‫که توسط یه بانک کنترل می‌شه 809 00:57:31,575 --> 00:57:33,182 ‫که توسط یک بوروکراسی ‫یارانه‌ای دریافت می‌کنه 810 00:57:33,206 --> 00:57:34,925 ‫که رهبری دست نشانده ‫یه دولت اقماری رو حفظ کنه. 811 00:57:35,009 --> 00:57:38,125 ‫با هر نُتی که اون می‌خونه، یه روستایی ‫توی آفریقای غربی باید بمیره. 812 00:58:07,787 --> 00:58:13,221 ‫در ادامه، نزاع غیرقابل پیش‌بینی ‫بین بزرگان و جوانان "انوی" همراه شد. 813 00:58:14,620 --> 00:58:15,782 ‫"آگوست". 814 00:58:15,883 --> 00:58:19,121 ‫محکومیت جنبش دانشجویی "نجوای جامعه". 815 00:58:19,887 --> 00:58:20,891 ‫"سپتامبر" 816 00:58:21,000 --> 00:58:23,987 ‫لغو مجوز کافه "سان‌بلگ" ‫طی یک دستور رسمی. 817 00:58:25,987 --> 00:58:27,288 ‫"اکتبر" 818 00:58:27,373 --> 00:58:31,254 ‫کمیته تبلیغات سیاسی یک برج ‫جاسوسی رادیویی بر بام گروه فیزیک برپا کرد. 819 00:58:32,754 --> 00:58:33,804 ‫"نوامبر" 820 00:58:33,889 --> 00:58:36,954 ‫محدودیت برنامه غذایی برای ‫کافه‌تریا مقطع کارشناسی. 821 00:58:37,854 --> 00:58:39,025 ‫"دسامبر" 822 00:58:39,110 --> 00:58:41,821 ‫اعتراض بررسی در کتاب‌خانه مرکزی. 823 00:58:41,906 --> 00:58:47,758 ‫ممنوعیت قانونی هرگونه گردش، تا پنج دقیقه ‫پیش از جریمه کتاب‌های به عمل آمده. 824 00:58:48,054 --> 00:58:49,091 ‫"ژانویه" 825 00:58:49,176 --> 00:58:51,254 ‫«میچ‌میچ» به حضانت والدین آزاد شد. 826 00:58:52,887 --> 00:58:54,321 ‫"فوریه" 827 00:58:54,388 --> 00:58:56,088 ‫طغیان خوابگاه دختران. 828 00:58:57,720 --> 00:58:59,987 ‫که در نهایت منجر شد به... 829 00:59:00,821 --> 00:59:01,887 ‫"مارچ" 830 00:59:01,954 --> 00:59:03,587 ‫انقلاب صفحه شطرنج. 831 00:59:06,261 --> 00:59:08,025 ‫[سفید] 832 00:59:21,371 --> 00:59:23,098 ‫[اسب به QB3] 833 00:59:25,237 --> 00:59:28,225 ‫اسب به QB3 834 00:59:38,856 --> 00:59:41,525 ‫جناب شهردار، ‫حرکت کرد. 835 00:59:51,083 --> 00:59:54,529 ‫اسب، اسب رو می‌زنه. 836 01:00:00,854 --> 01:00:02,188 ‫کدوم صفحه‌ای؟ 837 01:00:02,272 --> 01:00:04,272 ‫- فصل نهم. ‫- پاراگراف نهایی. 838 01:00:05,088 --> 01:00:07,025 ‫تو به این می‌گی بیانیه؟ 839 01:00:08,785 --> 01:00:10,161 ‫- تو کی هستی؟ ‫- گمون کنم. 840 01:00:10,245 --> 01:00:11,527 ‫معنی‌اش همینه. 841 01:00:15,144 --> 01:00:17,125 ‫صفحه دوم، بیانیه هفتم. 842 01:00:20,321 --> 01:00:25,254 ‫با وجود خلوص آرمان خود، ‫که تمدنی آزاد و بدون مرز ایجاد کنند؛ 843 01:00:25,321 --> 01:00:29,754 ‫با این‌حال، دانش‌آموزان پیش از همبستگی، ‫به چند گروه تقسیم شدند. 844 01:00:31,864 --> 01:00:33,991 ‫صفحه پنج، حکم 1(ب) 845 01:00:35,358 --> 01:00:39,021 ‫اکنون یک مسئله مشخص است، ‫می‌خواهند جواب والدینشان را بدهند. 846 01:00:39,106 --> 01:00:41,821 ‫دنبال چه هستند؟ ‫که از خیال‌های خود محافظت کنند. 847 01:00:41,887 --> 01:00:43,221 ‫یک ایده مبهم. 848 01:00:45,658 --> 01:00:48,525 ‫صفحه یازده، ضمیمه شماره رومی 3. 849 01:00:50,821 --> 01:00:53,054 ‫من متقاعد شده‌ام که آن‌ها بهتر از ما هستند. 850 01:00:55,623 --> 01:01:00,391 ‫کی بودجه غیررسمی برای تولید انبوه این 851 01:01:00,475 --> 01:01:04,825 ‫سند مبهم و احمقانه و به طرز ‫ناجوری شاعرانه رو داده؟ 852 01:01:04,909 --> 01:01:06,909 ‫من صندوق‌دار بودم خیر سرم! ‫اصلا کی گفت ضمیمه بنویسید؟ 853 01:01:09,654 --> 01:01:12,088 ‫راستش پیشنهاد خانم «کرمنتز» بود. ‫درواقع ضمیمه. 854 01:01:12,172 --> 01:01:16,121 ‫- خانم «کرمنتز» این رو نوشته؟ ‫- فقط چند تا بند رو اصلاح کرد. 855 01:01:18,627 --> 01:01:21,791 ‫اصلا چرا اقدامی انجام داد؟ ‫باید بی‌طرفی روزنامه‌نگاری رو حفظ می‌کرد. 856 01:01:25,375 --> 01:01:27,991 ‫ما نخواستیم تو یا خانم «کرمنتز» ‫جای ما صحبت کنید. 857 01:01:28,075 --> 01:01:30,075 ‫کار تو شطرنج بازی کردنه. 858 01:01:32,687 --> 01:01:34,054 ‫اون رو واسه تو نوشتم. 859 01:01:37,723 --> 01:01:41,391 ‫من این رو یادگاری نگه می‌دارم، ولی درکل؛ ‫با هر حرفی که زدی مخالفم. 860 01:01:41,821 --> 01:01:45,188 ‫به خودم یادآوری می‌کنم، ‫من در این مانیفست یک میهمان‌ام. 861 01:01:45,254 --> 01:01:48,921 ‫مسئله‌ی من نیست. دخالت نکن، «لوسیندا». ‫دهنت رو باز نکن. 862 01:01:48,987 --> 01:01:50,325 ‫باید یه چیزی بگم. 863 01:01:51,121 --> 01:01:53,787 ‫تو واقعا دختر باهوشی هستی، «جولیت». 864 01:01:53,854 --> 01:01:56,620 ‫امکانش هست فقط یه دقیقه ‫لوازم آرایشت رو بذاری کنار 865 01:01:56,687 --> 01:01:58,787 ‫و امکانش هست فقط یک دقیقه ‫جای کس دیگه فکر نکنی؟ 866 01:01:58,854 --> 01:02:01,054 ‫بعدش شاید متوجه بشید ‫شما توی یک جناح هستین. 867 01:02:01,121 --> 01:02:02,620 ‫حتی پلیس ضد شورش. 868 01:02:03,813 --> 01:02:06,558 ‫من با شما موافق نیستم، خانم «کرمنتز» ‫من فقط به خودم فکر می‌کنم. 869 01:02:06,578 --> 01:02:07,591 ‫مثل بقیه. 870 01:02:07,594 --> 01:02:09,461 ‫- اینطوری هم نیست. ‫- بعضی‌ها اینطوری نیستن. 871 01:02:10,654 --> 01:02:11,787 ‫حرکت بعدی. 872 01:02:11,980 --> 01:02:15,163 ‫فکر کردی من خودم نمی‌دونم؟ ‫و مسائل مهم رو جدی نمی‌گیرم؟ 873 01:02:15,397 --> 01:02:16,870 ‫مطمئن باشید مسئله این نیست. 874 01:02:16,954 --> 01:02:19,221 ‫واقعا بی‌احترامی کردم. 875 01:02:19,288 --> 01:02:21,054 ‫یادداشتم رو پس می‌گیرم. 876 01:02:22,427 --> 01:02:23,482 ‫هرطور راحتی. 877 01:02:23,954 --> 01:02:26,558 ‫- عذرخواهی می‌کنم. ‫- آفرین. 878 01:02:27,522 --> 01:02:28,555 ‫ببخشید. 879 01:02:29,154 --> 01:02:31,321 ‫- گرفتم. ‫- ممنون. 880 01:02:32,720 --> 01:02:35,291 ‫- مطمئنی؟ ‫- بله. 881 01:02:38,033 --> 01:02:40,921 ‫- از چی مطمئنم؟ ‫- مطمئنی بچه نیستی؟ 882 01:02:41,822 --> 01:02:43,005 ‫شک ندارم. 883 01:02:43,354 --> 01:02:46,479 ‫پس یاد بگیر عذرخواهی رو قبول کنی. ‫درس مهمیه. 884 01:02:46,563 --> 01:02:49,620 ‫این جنگه! آمریکایی پیر ‫درمقابل نوجوان‌های انقلابی فرانسوی. 885 01:02:49,704 --> 01:02:51,391 ‫برای کی مهمه؟ 886 01:02:52,254 --> 01:02:53,321 ‫آدم بزرگ‌ها. 887 01:02:56,623 --> 01:02:58,290 ‫حرکت بعدیمون. ‫شهردار منتظره. 888 01:03:00,710 --> 01:03:03,458 ‫خوشم نمیاد باهاش می‌خوابی، خانم «کرمنتز». 889 01:03:03,831 --> 01:03:05,291 ‫ما هممون آزادی داریم. 890 01:03:05,291 --> 01:03:07,601 ‫اصلا واسه همون داریم می‌جنگیم. 891 01:03:07,685 --> 01:03:11,525 ‫اعتراض من به اینه که؛ ‫فکر می‌کنم عاشق «زیفرلی» شدی. 892 01:03:11,609 --> 01:03:14,058 ‫اشتباهه، یا در کمترین حالت مبتذله! 893 01:03:14,142 --> 01:03:15,658 ‫زنیکه ترشیده! 894 01:03:18,987 --> 01:03:21,088 ‫به حیثیت من رحم کن. 895 01:03:22,787 --> 01:03:25,273 ‫ایشون ترشیده نیست. ‫عاشق من هم نیست. 896 01:03:25,297 --> 01:03:27,121 ‫دوست ما ـست. ‫منم دوستشم. 897 01:03:27,188 --> 01:03:29,609 ‫اون گیج شده. اونم می‌خواد کمکمون کنه. 898 01:03:29,633 --> 01:03:32,054 ‫اون عصبانیه. ‫اونم خیلی نویسنده خوبیه. 899 01:03:33,620 --> 01:03:36,088 ‫احساس تنهایی داره، مگه نه؟ 900 01:03:37,654 --> 01:03:38,688 ‫بعضی‌وقت‌ها. 901 01:03:40,188 --> 01:03:44,754 ‫راست می‌گه. باید بی‌طرفی ژورنالیستی رو ‫حفظ می‌کردم. اگه همچین چیزی باشه. 902 01:03:46,787 --> 01:03:49,288 ‫لطفا، منو ببخشید خانم «کرمنتز». 903 01:03:54,598 --> 01:03:56,058 ‫هنوز جوابی نیست. 904 01:03:57,344 --> 01:04:00,091 ‫گلوله‌های پلاسکی ‫و گاز اشک‌آور. 905 01:04:03,520 --> 01:04:04,891 ‫وقت تموم! 906 01:04:06,091 --> 01:04:07,758 ‫کیش و مات فنی. 907 01:04:15,254 --> 01:04:17,687 ‫فقط آتیش بازیه. 908 01:04:17,754 --> 01:04:19,720 ‫اون بهترینه. 909 01:04:19,787 --> 01:04:22,610 ‫انقدر بحث نکنید، ‫برید عشق‌بازی کنید. 910 01:04:25,118 --> 01:04:26,191 ‫من باکره‌ام. 911 01:04:27,188 --> 01:04:29,587 ‫منم همینطور. ‫به جز خانم «کرمنتز». 912 01:04:30,954 --> 01:04:32,154 ‫حدس می‌زدم. 913 01:04:45,121 --> 01:04:46,621 ‫پانزدهم مارچ. 914 01:04:50,054 --> 01:04:54,488 ‫یک پاراگراف عجولانه‌ای ‫در ابتدای کتابم پیدا کردم. 915 01:04:54,554 --> 01:04:57,187 ‫دقیق نمی‌دونم «زیفرلی» کِی ‫فرصت کرد این رو بنویسه. 916 01:04:57,254 --> 01:04:59,854 ‫آخر همون شب، که خواب بودم؟ 917 01:04:59,920 --> 01:05:02,187 ‫شاعرانه‌ست، اما لزوما بد نیست. 918 01:05:02,254 --> 01:05:03,791 ‫همچین چیزی نوشته؛ 919 01:05:07,954 --> 01:05:10,288 ‫پس‌نویس یک ضمیمه. 920 01:05:10,354 --> 01:05:14,081 ‫من یک ستاره دنباله‌دار سریع و سرکش هستم ‫که در فضا و زمان کیهانی به سمت... 921 01:05:14,105 --> 01:05:16,123 ‫...قسمت‌های بیرونی کهکشان حرکت می‌کنم. 922 01:05:16,488 --> 01:05:18,221 ‫انگیزه ما چه بود؟ 923 01:05:20,354 --> 01:05:22,521 ‫یادآور شدن دو خاطره. 924 01:05:22,588 --> 01:05:25,187 ‫تو، با بوی شامپوهای معمولی داروخانه، 925 01:05:25,254 --> 01:05:28,625 ‫درکنار بوی خاکستر سیگار، ‫و نان سوخته. 926 01:05:29,121 --> 01:05:31,288 ‫او، با بوی بنزین ارزان‌قیمت، 927 01:05:31,354 --> 01:05:35,454 ‫بوی قهوه بسیار شیرین در دهان، ‫کرم کره کاکائو. 928 01:05:35,521 --> 01:05:36,987 ‫تابستان‌هایش را کجا می‌گذراند؟ 929 01:05:38,521 --> 01:05:40,954 ‫می‌گویند این عطرها را نمی‌شود فراموش کرد. 930 01:05:41,021 --> 01:05:42,388 ‫مغز انسان اجازه‌اش را نمی‌دهد. 931 01:05:43,454 --> 01:05:45,388 ‫هیچ‌وقت کتاب مادرم را نخواندم. 932 01:05:45,473 --> 01:05:48,820 ‫به من می‌گفتند پدرم در طی آخرین جنگ ‫واقعا ستودنی بود. 933 01:05:48,887 --> 01:05:50,154 ‫بهترین پدر و مادر. 934 01:05:51,887 --> 01:05:53,558 ‫خوابگاه دختران. 935 01:05:53,987 --> 01:05:55,191 ‫اولین بار بود که واردش می‌شدم، 936 01:05:55,191 --> 01:05:57,588 ‫به جز موقع شورش که برای خراب ‫کردنش آمده بودم داخل. 937 01:05:58,282 --> 01:06:02,266 ‫گفتم؛ از بیانیه من انتقاد نکن. ‫او گفت؛ 938 01:06:02,351 --> 01:06:03,925 ‫لباس‌هات رو دربیار. 939 01:06:04,388 --> 01:06:06,791 ‫از عضلات جدیدم خجالت می‌کشیدم. 940 01:06:07,488 --> 01:06:10,655 ‫چشم‌های مسخره و بزرگش ‫مرا موقع شاشیدن تماشا می‌کرد. 941 01:06:14,488 --> 01:06:16,488 ‫و بعد هزاران بوسه، 942 01:06:16,573 --> 01:06:19,854 ‫آیا مزه لب‌های من ‫بر نوک زبانش در خاطرش می‌ماند؟ 943 01:06:21,454 --> 01:06:25,288 ‫عذر می‌خوام، خانم «کرمنتز». ‫می‌دونم از ادبیات جنسی خوشت نمیاد. 944 01:06:31,588 --> 01:06:36,454 ‫جمله اضافی در پایین صفحه به دلیل ‫فونت کاملا نامفهوم شده. 945 01:06:41,851 --> 01:06:45,920 ‫بازنگری یک مانیفست. ‫صفحه چهارم، ستاره اول. 946 01:06:47,920 --> 01:06:49,221 ‫ترویجِ... 947 01:06:51,781 --> 01:06:52,242 ‫[درحال پخش] 948 01:07:09,054 --> 01:07:10,187 ‫زود برمی‌گردم. 949 01:07:17,908 --> 01:07:19,388 ‫«زیفرلی»! 950 01:07:49,220 --> 01:07:52,038 ‫او ستاره سریع و سرکشی نیست... 951 01:07:52,123 --> 01:07:55,833 ‫...که به سمت بیرون از کهکشان ‫در فضازمان کیهانی می‌رود. 952 01:07:59,121 --> 01:08:01,787 ‫بلکه پسری است که در جوانی خواهد مُرد. 953 01:08:03,321 --> 01:08:05,987 ‫در این سیاره غرق خواهد شد. 954 01:08:06,054 --> 01:08:08,887 ‫آن هم در جریان دائمی رودی عمیق و کثیف... 955 01:08:08,954 --> 01:08:13,021 ‫که شبانه روز در رگ‌ها و شریان ‫شهر کهن او جاری است. 956 01:08:15,154 --> 01:08:17,554 ‫با والدینش نیمه‌شب تماس خواهند گرفت، 957 01:08:17,621 --> 01:08:19,554 ‫فورا حاضر می‌شوند، 958 01:08:19,621 --> 01:08:24,087 ‫یکی از آن‌ها برای تاکسی دست تکان می‌دهد، ‫که بروند جنازه پسرشان را شناسایی کنند. 959 01:08:26,488 --> 01:08:29,854 ‫تصویر او، به مقادیر زیاد... 960 01:08:29,920 --> 01:08:32,388 ‫مانند آدامس به یاد این ‫قهرمان فروخته می‌شود. 961 01:08:32,454 --> 01:08:35,325 ‫به کسانی که امیدوار هستند ‫یک روزی همچین چیزی شوند. 962 01:08:36,021 --> 01:08:38,054 ‫خودشیفتگی تأثیرگذار نوجوانانه. 963 01:08:38,138 --> 01:08:41,510 ‫[مرگ پسر با استعداد شطرنج باز ‫و فعال جنبش جوانان] 964 01:08:48,414 --> 01:08:51,867 ‫[کافه له‌سان بلگ] 965 01:08:54,354 --> 01:08:55,854 ‫سی‌ام مارچ. 966 01:09:00,421 --> 01:09:03,187 ‫آن طرف خیابان استعاره‌ای خیره کننده است. 967 01:09:03,254 --> 01:09:07,625 ‫زنگ به صدا در می‌آید ‫و بچه‌ها با عجله به کلاس برمی‌گردند. 968 01:09:12,954 --> 01:09:16,154 ‫تابی کهنه در محیط ‫متروکه مدرسه تاب می‌خورد. 969 01:09:27,588 --> 01:09:28,820 ‫بیا تو! 970 01:09:54,176 --> 01:09:59,981 ‫[طعم و عطر] 971 01:10:00,307 --> 01:10:06,073 ‫[اتاق غذاخوری کمیسر پلیس ویژه] ‫[به قلم روبیک رایت] 972 01:10:17,621 --> 01:10:21,421 ‫یکی بهم گفت شما حافظه تصویری دارید. 973 01:10:21,488 --> 01:10:24,154 ‫- واقعیت داره؟ ‫- درست نیست. 974 01:10:24,221 --> 01:10:26,454 ‫من حافظه نوشتاری دارم. 975 01:10:26,521 --> 01:10:30,121 ‫من کلمات نوشته شده را ‫با دقت و جزئیات به خاطر دارم. 976 01:10:30,187 --> 01:10:34,425 ‫حافظه من در بقیه زمینه‌ها ‫بیشتر حالت گمان زدن داره. 977 01:10:34,954 --> 01:10:38,087 ‫نزدیکان خودم من رو به چشم ‫یک آدم فراموشکار می‌بینن. 978 01:10:38,154 --> 01:10:41,087 ‫با این حال، شما تمام کلماتی ‫که تا حالا نوشتید رو یادتون هست. 979 01:10:41,154 --> 01:10:43,488 ‫رمان، مقاله، شعر، نمایش‌نامه... 980 01:10:43,554 --> 01:10:46,354 ‫و عشق‌های نافرجام، بله. ‫متأسفانه خاطرم هست. 981 01:10:47,221 --> 01:10:49,854 ‫- می‌شه امتحان کنم؟ ‫- اگه لازمه. 982 01:10:49,920 --> 01:10:56,891 ‫مگر اینکه مخاطب‌ها و بیننده‌های شما ‫بخوان تبلیغ پودر دندان جمنای رو ببینن. 983 01:10:57,521 --> 01:11:01,987 ‫اثر مورد علاقه خودم اونیه که درمورد آشپزه، ‫همونی که آدم‌ربا ها توش مسموم می‌شن. 984 01:11:02,054 --> 01:11:04,854 ‫آیا دانش‌آموزان ‫رویای طعم‌ها را می‌بینند؟ 985 01:11:04,920 --> 01:11:08,354 ‫این اولین سوال خبرنگار برای این مجله بود 986 01:11:08,421 --> 01:11:12,920 ‫که پیش از دیدار با ‫ستوان «نسکافیه» آماده کرده بود. 987 01:11:12,987 --> 01:11:16,254 ‫سرآشپز عالی رتبه در دفتر مرکزی منطقه ‫در شبه جزیره رودخانه باریک 988 01:11:16,321 --> 01:11:19,254 ‫که با نام "رانیر دونگله" شناخته می‌شد. 989 01:11:19,321 --> 01:11:23,321 ‫تمام این سوالات در آن ‫عصر پر ماجرا بی‌پاسخ می‌ماند. 990 01:11:24,488 --> 01:11:26,254 ‫ادامه بدم؟ 991 01:11:26,987 --> 01:11:28,087 ‫بفرمایید. 992 01:11:28,754 --> 01:11:31,988 ‫[اداره پلیس] 993 01:11:33,752 --> 01:11:36,185 ‫به اندازه کافی زود رسیدم. 994 01:11:38,485 --> 01:11:40,485 ‫اگر چه گروه اتاق‌ها در طبقه ماقبل آخر... 995 01:11:40,570 --> 01:11:43,218 ‫از عمارت بزرگ به طور پیش فرض ‫در پلان طبقه مشخص شده بود 996 01:11:43,284 --> 01:11:46,356 ‫که در پشت یک "برگه مزه" نوشته شده بود. 997 01:11:46,556 --> 01:11:48,686 ‫[دعوتنامه شام با کمیسر ‫سرآشپز: نسکافیه] 998 01:11:48,686 --> 01:11:52,686 ‫تقریبا یافتن آن غیرممکن بود. ‫حداقل برای این خبرنگار. 999 01:11:52,752 --> 01:11:56,852 ‫در نقشه‌خوانی کارش خوب نیست؛ ‫از نفرین‌های همجنسگرایی. 1000 01:12:02,299 --> 01:12:04,652 ‫آقای «نسکافیه» برای خودش ‫نام و آوازه‌ای ساخته. 1001 01:12:04,719 --> 01:12:07,478 ‫سرآشپزها، پلیس‌ها و رؤسا ‫از ایشون تمجید می‌کنن. 1002 01:12:07,502 --> 01:12:10,676 ‫دیگه از دزدان و خائنان و خبرچین‌ها که نگم. 1003 01:12:10,761 --> 01:12:16,285 ‫این یک نمونه عالی از آشپزی است ‫که با نام "هنر پلیسی" شناخته می‌شود. 1004 01:12:20,852 --> 01:12:24,485 ‫"هنر پلیسی" با یک میان وعده پیک نیک ‫و یک ون پلیس آغاز شد. 1005 01:12:24,552 --> 01:12:27,152 ‫اما تکامل یافت و تبدیل به ‫چیزی شدیدا مغذی شد. 1006 01:12:27,218 --> 01:12:32,118 ‫و اگر به خوبی درست شود، ‫شدیدا دل‌پذیر است. 1007 01:12:33,385 --> 01:12:34,519 ‫مبانی؛ 1008 01:12:34,586 --> 01:12:36,619 ‫قابل حمل، با پروتئین بالا، 1009 01:12:36,686 --> 01:12:40,852 ‫قابل خوردن با یک دست باشد، که دست دیگر ‫بتواند ترتیب اسلحه و مدارک را بدهد. 1010 01:12:49,185 --> 01:12:52,419 ‫اکثر غذاها نیم‌پز هستند. ‫نباید ترد باشند. 1011 01:12:52,485 --> 01:12:53,786 ‫غذای بی‌صدا. 1012 01:12:56,519 --> 01:13:01,619 ‫سس‌ها خشک شده و پودر می‌شوند تا از ‫ریزش و خطر آلوده شدن صحنه جرم جلوگیری شود. 1013 01:13:03,519 --> 01:13:06,652 ‫مشتری‌ها باید یک چنگال ‫همراه خود داشته باشند، 1014 01:13:06,719 --> 01:13:11,218 ‫که اکثرا روی آن‌ها شعار و یا اطلاعات مربوطه ‫که از کدام بخش آمده‌اند حک شده. 1015 01:13:26,591 --> 01:13:28,224 ‫[قفس مرغ شماره 1] 1016 01:13:37,819 --> 01:13:40,485 ‫نقشه‌ات برای کشتن من چیه؟ 1017 01:13:43,719 --> 01:13:47,752 ‫فکر کنم تو این مورد ‫سوء تفاهمی رخ داده باشه. 1018 01:13:51,619 --> 01:13:55,452 ‫خیلی وقته توی قفس مرغ هستی؟ 1019 01:14:02,385 --> 01:14:03,686 ‫عذرخواهی می‌کنم. 1020 01:14:11,629 --> 01:14:13,541 ‫[روبیک رایت اینجا بود] 1021 01:14:17,819 --> 01:14:22,152 ‫حتی در دوران شاگردی آقای «نسکافیه» ‫در آتش نشانی شهرستان 1022 01:14:22,218 --> 01:14:26,686 ‫میل به بلند مرتبه بودن داشت، ‫و هیچ رتبه‌ای بالاتر از... 1023 01:14:26,771 --> 01:14:31,652 ‫سرآشپز در اتاق غذاخوری ‫کمیسر ویژه پلیس شهرداری نبود. 1024 01:14:40,719 --> 01:14:42,686 ‫بابت تأخیر عذر می‌خوام. 1025 01:14:44,652 --> 01:14:46,586 ‫مشکلی نیست. ‫اصلا مشکلی نیست. 1026 01:14:46,670 --> 01:14:49,489 ‫- اینجا جای شماست. ‫- خوش اومدین. 1027 01:14:49,586 --> 01:14:54,118 ‫آقای «رایت»، مادرم «لویز د لا ویلا» رو ‫معرفی کنم، می‌تونی صداش کنی مامان. 1028 01:14:54,185 --> 01:14:55,989 ‫- هممون می‌گیم مامان. ‫- عصر بخیر، جناب. 1029 01:14:55,989 --> 01:14:58,285 ‫اینم قدیمی ترین دوست من، «شوفلور»ـه. 1030 01:14:58,352 --> 01:15:04,185 ‫وقتی باهاش آشنا شدم یه شاگرد جوان بود، ‫یه دسته دندون کامل هم داشت. 1031 01:15:04,252 --> 01:15:06,589 ‫الآن شده عینهو جنازه. 1032 01:15:07,552 --> 01:15:11,056 ‫خدمتکار هم اون گوشه هستن، ‫«پترولمن موپاسان». 1033 01:15:11,719 --> 01:15:13,552 ‫- ککتل. ‫- چشم، قربان. 1034 01:15:17,285 --> 01:15:20,285 ‫اینم پسرم «جی‌جی»، ‫با لباس آزمایشگاه جنایی. 1035 01:15:20,352 --> 01:15:23,819 ‫چی رو از مدارک شخصی من دزدیدی؟ 1036 01:15:23,886 --> 01:15:25,556 ‫پرونده‌های حل نشده. 1037 01:15:26,152 --> 01:15:29,285 ‫- به آقای «رایت» سلام کن. ‫- سلام آقای «رایت». 1038 01:15:29,352 --> 01:15:30,619 ‫سلام «جی‌جی». 1039 01:15:31,156 --> 01:15:33,959 ‫اسم کاملش؛ «ایزیدور شریف د لا ویلا» 1040 01:15:36,722 --> 01:15:38,789 ‫کمیسر پلیس و تنها پسرش، 1041 01:15:38,961 --> 01:15:41,889 ‫مردی بیوه و پسری بی‌مادر، ‫از خانواده‌شان در زادگاه پسر جدا شدند. 1042 01:15:41,974 --> 01:15:44,189 ‫و اندوه مشترک خود را تقویت کردند. 1043 01:15:44,256 --> 01:15:45,988 ‫«جی‌جی» شش سالش بود. 1044 01:15:46,855 --> 01:15:49,889 ‫مدرسه او، اداره و ماشینِ پلیس بود. 1045 01:15:51,122 --> 01:15:54,922 ‫وظیفه تدریس او با استادان قانون، ‫در زمینه اجرای قانون بود. 1046 01:15:56,322 --> 01:16:00,026 ‫اولین نقاشی‌هایش چهره‌نگاری هایی ‫از شاهدین عینی بودند. 1047 01:16:02,955 --> 01:16:05,336 ‫اولین کلماتی که یاد گرفت "کد مورس" بودند. 1048 01:16:06,122 --> 01:16:08,859 ‫به گمانم کاملا واضح بود. 1049 01:16:09,256 --> 01:16:12,256 ‫او به دنیا آمده بود تا روزی ‫جای کمیسر را بگیرد. 1050 01:16:14,156 --> 01:16:16,555 ‫آره، اسم شما رو توی مجله خوندم. 1051 01:16:17,855 --> 01:16:22,022 ‫- راضی بودی؟ ‫- البته. 1052 01:16:22,089 --> 01:16:23,256 ‫نویسنده خوب. 1053 01:16:25,889 --> 01:16:28,955 ‫مطمئنا با شهرت و آوازه این نابغه... 1054 01:16:29,022 --> 01:16:32,289 ‫نیاز به معرفی نداره؛ ستوان «نسکافیه». 1055 01:16:32,356 --> 01:16:33,688 ‫کاملا می‌شناسم. 1056 01:16:46,989 --> 01:16:52,688 ‫نوشیدنی، یک عرق شیری و ارغوانی، ‫بسیار معطر و درمانی، 1057 01:16:52,755 --> 01:16:57,622 ‫دارویی ضعیف که در لیوانی کوچک خنک شده، 1058 01:16:57,688 --> 01:17:01,922 ‫و یک نسخه مینیاتوری از فلاسک مکش‌دار است ‫که در اردوگاه‌ها و مدارس کاربرد دارد. 1059 01:17:01,989 --> 01:17:03,256 ‫مثل یک‌جور طلسم... 1060 01:17:03,341 --> 01:17:08,022 ‫که در طول 60 ثانیه آینده قرار بود ‫به طرز فجیعی شکسته شود. 1061 01:17:08,089 --> 01:17:12,722 ‫در سه خط زمانی هیجان‌انگیز و تلنبار شده، ‫چنین اتفاقاتی رخ داد؛ 1062 01:17:16,289 --> 01:17:17,593 ‫اول. 1063 01:17:18,822 --> 01:17:21,922 ‫آقای «نسکافیه» مراسم ‫عجیب خودش را آغاز کرد. 1064 01:17:21,989 --> 01:17:25,588 ‫نه می‌توانم بفهمم، و نه توصیف کنم ‫که پشت درهای آشپزخانه چه می‌گذشت. 1065 01:17:25,655 --> 01:17:28,702 ‫من همیشه به اندازه لذت بردن ‫از کار هنرمند راضی بوده‌ام، 1066 01:17:28,787 --> 01:17:32,022 ‫بدون اینکه بخواهم اسرار ‫سکنه یا روغن نقاشی را فاش کنم. 1067 01:17:33,089 --> 01:17:34,256 ‫دوم. 1068 01:17:39,789 --> 01:17:41,289 ‫«پترولمن موپاسان»، 1069 01:17:41,356 --> 01:17:45,622 ‫در پاسخ به سیگنالی که به صورت نامنظم ‫روشن می‌شد، تلفن را برای رئیسش آورد. 1070 01:17:53,122 --> 01:17:54,822 ‫می‌شنوم. 1071 01:17:59,122 --> 01:18:04,189 ‫محض اطلاع باید بگم ما پسر شما رو دزدیدیم، ‫و جایی هستیم که هرگز ما رو پیدا نمی‌کنی. 1072 01:18:04,428 --> 01:18:08,989 ‫"چرتکه" رو آزاد و یا اعدام کن، ‫تا پسرت رو سالم و سلامت تحویل بدیم. 1073 01:18:09,074 --> 01:18:12,622 ‫وگرنه تا فردا صبح پسرت ‫به طرز وحشتناکی می‌میره. 1074 01:18:19,855 --> 01:18:21,322 ‫سوم. 1075 01:18:21,389 --> 01:18:26,256 ‫نورگیر یک مهدکودک موقتی که نیمه‎باز بود. 1076 01:18:52,888 --> 01:18:56,810 ‫[کلوروفورم] ‫(بی‌هوش کننده) 1077 01:19:00,688 --> 01:19:03,755 ‫آخرین تعقیب و گریز با اینکه کمی خیالی بود، 1078 01:19:03,822 --> 01:19:07,622 ‫ولی به صورت واضح در یک کمیک استریپ ‫منتشر شده در هفته بعد به تصویر در آمد. 1079 01:19:19,569 --> 01:19:23,757 ‫[سه روز پیش] 1080 01:19:42,222 --> 01:19:44,555 ‫با وجود جنگ‌های گروهی "انوی"، 1081 01:19:44,622 --> 01:19:48,156 ‫"زمستان موج جنایت" تعداد زیادی از ‫اراذل و اوباش را به کام مرگ رساند. 1082 01:19:48,222 --> 01:19:52,855 ‫همچنین جان درصد زیادی از ‫شهروندان بی‌گناه را نیز گرفت. 1083 01:19:54,789 --> 01:19:58,855 ‫با دستگیری ناگهانی «آلبرت چرتکه» ‫حسابدار محکوم به اخاذی، 1084 01:19:58,940 --> 01:20:03,789 ‫به جرم در اختیار داشتن یک کیف حاوی ‫حقوق و دستمزد سه اتحادیه بزرگ شهر، 1085 01:20:03,874 --> 01:20:08,855 ‫امیدهای جامعه قانونمند در یافتن ‫راه حلی سریع برای بحران جانی دوباره گرفت 1086 01:20:13,989 --> 01:20:19,555 ‫هرچند، این تغییر شرایط قفس ساکنان ‫دنیای جنایتکار را تکان داد. 1087 01:20:25,722 --> 01:20:31,789 ‫خودم شخصا موفق نشدم "چرتکه" رو بشناسم، ‫اما قفس مرغ رو می‌شناختم. 1088 01:20:31,855 --> 01:20:33,655 ‫اینم بگم که این‌ها رو توی مقاله ننوشتم. 1089 01:20:33,722 --> 01:20:35,922 ‫با اسم آقای «هویتزر» آشنایی دارید؟ 1090 01:20:35,989 --> 01:20:37,722 ‫البته، «آرتور هویتزر جونیور». 1091 01:20:37,789 --> 01:20:39,822 ‫بنیانگذار و سردبیر "گزارش فرانسوی". 1092 01:20:39,889 --> 01:20:42,311 ‫اولین هفته من توی "انوی" بود که... 1093 01:20:42,396 --> 01:20:46,022 ‫منو به دلیل بدشانسی توی ‫یه میخونه دستگیر کردن 1094 01:20:46,089 --> 01:20:48,189 ‫نزدیک‌های بلوک آپارتمانی "فلاپ"، 1095 01:20:48,256 --> 01:20:51,822 ‫با چند نفر از دوست‌های خودم ‫که تازه آشنا شده بودیم. 1096 01:20:51,889 --> 01:20:53,322 ‫به چه جرمی؟ 1097 01:20:53,822 --> 01:20:55,000 ‫عشق. 1098 01:20:56,089 --> 01:21:01,156 ‫می‌دونی، مردم یا از خشم، عصبانیت، ‫غرور شما می‌ترسن و یا نمی‌ترسن... 1099 01:21:01,222 --> 01:21:06,093 ‫ولی اگه توی عشق به سمت اشتباه بری، ‫ممکنه بدجور توی دردسر بیفتی. 1100 01:21:06,722 --> 01:21:10,156 ‫توی مورد من، شش روز بازداشت همراهش بود. 1101 01:21:10,222 --> 01:21:13,889 ‫هیچ‌کس اون‌قدر واسش مهم نبود که ‫نجاتم بده یا سرزنشم کنه. 1102 01:21:13,955 --> 01:21:18,256 ‫و تنها شماره‌ای که توی حافظه ‫نوشتاری من موندگار شد... 1103 01:21:18,322 --> 01:21:20,655 ‫چاپ بخش 92211 بود. 1104 01:21:20,722 --> 01:21:24,555 ‫البته متأسفیم که نمی‌تونیم هیچ‌کدوم ‫از این آثار رو منتشر کنیم. 1105 01:21:24,640 --> 01:21:27,722 ‫خوشحال می‌شم در آینده موارد ارسالی ‫بیشتری از شما داشته باشیم. 1106 01:21:27,789 --> 01:21:30,293 ‫یا اگه گذرتون به "انوی" افتاد... 1107 01:21:35,688 --> 01:21:37,722 ‫تو عمرم ندیده بودمش. 1108 01:21:37,789 --> 01:21:40,955 ‫فقط چون دنبال کار بودم، ‫می‌دونستم چطوری بهش نزدیک بشم. 1109 01:21:44,104 --> 01:21:45,526 ‫[درخواست شغل] 1110 01:21:59,622 --> 01:22:01,326 ‫بذار ببینم... 1111 01:22:02,222 --> 01:22:05,289 ‫روزنامه دبیرستان، باشگاه شعر و انجمن تئاتر. 1112 01:22:05,356 --> 01:22:08,289 ‫شعر و آهنگ‌سازی ترانه مدرسه. 1113 01:22:08,356 --> 01:22:11,822 ‫محقق جوان، گزارشگر جوان، و دستیار سردبیر. 1114 01:22:11,889 --> 01:22:14,322 ‫آتیش‌سوزی و قتل. ‫من از اینجا شروع کردم. 1115 01:22:14,389 --> 01:22:16,688 ‫البته پدرم صاحب روزنامه بود. 1116 01:22:16,755 --> 01:22:19,289 ‫یه‌کم ورزش، یه‌کم جنایت، یه‌کم سیاسی. 1117 01:22:19,356 --> 01:22:21,789 ‫دو بار در فهرست نهایی بهترین مقالات. 1118 01:22:21,855 --> 01:22:25,793 ‫ساحل شرقی، غرب میانه، و شرق. ‫جای بزرگیه. 1119 01:22:26,622 --> 01:22:28,326 ‫بیست سالی هست نرفتم اونجا. 1120 01:22:29,022 --> 01:22:32,293 ‫الآن نه. دارم مصاحبه کاری می‌گیرم. 1121 01:22:32,989 --> 01:22:35,889 ‫نمونه مقالاتت خوبن. ‫توی تاکسی دوباره می‌خونمشون. 1122 01:22:35,955 --> 01:22:37,588 ‫تا حالا نقد کتاب نوشتی؟ 1123 01:22:38,789 --> 01:22:39,789 ‫اصلا. 1124 01:22:39,874 --> 01:22:42,989 ‫تا آزاد شدنت یه چند ساعتی ‫اینجا وقت داری. 1125 01:22:45,089 --> 01:22:47,722 ‫این رو بخون، ‫و 300 کلمه بنویس. 1126 01:22:47,789 --> 01:22:52,022 ‫بهت 500 فرانک می‌دم، منهای 250 فرانکی ‫که به عنوان وثیقه گذاشتم. 1127 01:22:52,089 --> 01:22:55,289 ‫ولی با هزینه‌های دیگه جبرانش می‌کنم. 1128 01:22:55,356 --> 01:23:00,555 ‫پیش‌نویس اولت رو فردا واسم بیار. ‫و هرطوری که نوشتی... 1129 01:23:00,622 --> 01:23:03,588 ‫فقط یه طوری وانمود کن انگار عمدی بوده. 1130 01:23:11,789 --> 01:23:13,022 ‫ممنونم. 1131 01:23:15,622 --> 01:23:16,989 ‫گریه نکن. 1132 01:23:25,056 --> 01:23:27,655 ‫به "شب هزار حلزون" معروف شد. 1133 01:23:27,722 --> 01:23:28,959 ‫برگشتم سر داستان. 1134 01:23:29,522 --> 01:23:32,555 ‫چگونه کمیسر و تیم نخبه متشکل از ‫کارشناسان و تحلیلگران او، موفق شدند... 1135 01:23:32,640 --> 01:23:36,056 ‫به این سرعت لانه آدم‌ربایان را پیدا کنند؟ 1136 01:23:40,397 --> 01:23:41,431 ‫خب... 1137 01:23:45,289 --> 01:23:47,056 ‫خودم هم نمی‌دونم. 1138 01:23:50,322 --> 01:23:52,722 ‫گمونم با ابزار تجارت. 1139 01:23:54,405 --> 01:23:55,926 ‫سوال رو تکرار می‌کنم. 1140 01:23:59,322 --> 01:24:01,655 ‫ولی موفقیت آمیز بود. 1141 01:24:35,955 --> 01:24:37,256 ‫آن‌ها کی بودند؟ 1142 01:24:39,089 --> 01:24:40,655 ‫هویت آن‌ها بعدها فاش شد. 1143 01:24:41,722 --> 01:24:43,855 ‫گروهی از راهزنان و افراد مسلح 1144 01:24:43,922 --> 01:24:46,156 ‫که توسط رؤسای مزدور ‫"انوی" استخدام شده بودند. 1145 01:24:46,222 --> 01:24:48,755 ‫و شبکه دلالان زیرزمینی آن‌ها. 1146 01:24:50,356 --> 01:24:55,322 ‫«جو لفور» راننده، یک نوازنده آینده‌دار. 1147 01:24:55,389 --> 01:25:00,156 ‫«استتسون»، «اسپنسر» و ‫«هیرونیموس فون‌آلتمن» مغزهای متفکران هلندی. 1148 01:25:00,222 --> 01:25:03,755 ‫«مارکونی بروتلی»، ‫آنارشیست مدیترانه‌ای. 1149 01:25:04,855 --> 01:25:07,688 ‫جمعی از ولگردها، عموزاده‌های دور. 1150 01:25:08,922 --> 01:25:12,089 ‫گروهی از دختران نمایشی، ‫که همه معتاد هستند. 1151 01:25:14,089 --> 01:25:19,789 ‫همچنین یک زندانی مدبر که مصمم به رهایی خود ‫و کاهش هزینه‌های مالیات دهندگان است. 1152 01:25:30,622 --> 01:25:31,789 ‫صدای چیه؟ 1153 01:25:33,595 --> 01:25:36,688 ‫حباب‌های داخل رادیاتور. فشرده شده. 1154 01:25:36,755 --> 01:25:38,222 ‫شبیه کد مورسه. 1155 01:25:39,722 --> 01:25:41,588 ‫ممکنه، شاید. 1156 01:25:43,189 --> 01:25:45,955 ‫راستی من «جی‌جی»ام. ‫اسم تو چیه؟ 1157 01:25:46,022 --> 01:25:48,523 ‫من که اسمم رو نمی‌گم. ‫من مجرمم. 1158 01:25:49,789 --> 01:25:53,156 ‫تو که مجرم نیستی. فقط یه ‫دختر نمایشی هستی که گیج شده. 1159 01:25:53,222 --> 01:25:55,655 ‫- هه. ‫- هه به خودت. 1160 01:25:56,122 --> 01:25:57,555 ‫خفه. 1161 01:25:58,222 --> 01:26:01,089 ‫چشم‌هات چه رنگیه؟ آبی؟ 1162 01:26:10,622 --> 01:26:11,755 ‫سلام. 1163 01:26:13,256 --> 01:26:14,655 ‫سلام. 1164 01:26:18,855 --> 01:26:22,156 ‫واسم لالایی بخون. می‌ترسم. 1165 01:26:22,763 --> 01:26:25,763 ‫[ترانه در چشمه زلال] 1166 01:26:25,903 --> 01:26:29,326 ‫♪ تا چشمه زلال ♪ 1167 01:26:29,410 --> 01:26:32,326 ‫♪ مرا همراهی می‌کند ♪ 1168 01:26:32,730 --> 01:26:36,885 ‫♪ در نظرم آب زیبا بود ♪ 1169 01:26:36,969 --> 01:26:39,559 ‫♪ پس درش حمام کردم ♪ 1170 01:26:40,760 --> 01:26:44,326 ‫♪ از عشق من به تو خیلی می‌گذرد ♪ 1171 01:26:44,410 --> 01:26:47,626 ‫♪ و هیچ‌گاه فراموشت نمی‌کنم ♪ 1172 01:26:51,322 --> 01:26:53,289 ‫خوابت برد؟ 1173 01:26:54,222 --> 01:26:55,322 ‫آها. 1174 01:26:59,289 --> 01:27:02,822 ‫کمیسر «جی‌جی» را با ‫تمام وجودش دوست داشت. 1175 01:27:02,889 --> 01:27:08,759 ‫هرچند که ذهن او، آن ماشین فوق‌العاده ‫برای کشف و بررسی فعالیت‌های مجرمانه، 1176 01:27:09,955 --> 01:27:13,272 ‫- از زمان شام درست کار نمی‌کرد. ‫- مامان، گرسنمه. 1177 01:27:13,356 --> 01:27:15,555 ‫شام. شام. 1178 01:27:15,814 --> 01:27:18,289 ‫و داشت کالری زیادی می‌سوزاند. 1179 01:27:20,922 --> 01:27:26,922 ‫«نسکافیه» که پس از شش سال به میدان ‫بازگشته بود، آماده متأثر کردن بقیه بود. 1180 01:27:29,828 --> 01:27:30,998 ‫شام. 1181 01:27:32,161 --> 01:27:34,928 ‫تغییری فوری. 1182 01:27:42,728 --> 01:27:43,961 ‫«نسکافیه». 1183 01:27:44,028 --> 01:27:49,728 ‫حتی زمانی که ضعیف‌ترین رایحه‌ها از آشپزخانه ‫یک آشپز بزرگ به مشام کمیسر می‌رسید، 1184 01:27:49,794 --> 01:27:53,928 ‫او مشغول طرح‌ریزی و تنظیم ‫یک نبرد چند جانبه بود. 1185 01:27:53,995 --> 01:27:55,128 ‫برای شروع... 1186 01:27:55,213 --> 01:27:59,427 ‫تخم‌مرغ قناری فلفلی ‫که با مرنگ سرو می‌شود. 1187 01:27:59,576 --> 01:28:01,576 ‫یه واحد کماندو برای ایمن‌سازی ‫تمام نقاط دسترسی جنوب و غرب بفرستید. 1188 01:28:01,661 --> 01:28:03,798 ‫بعد... 1189 01:28:03,828 --> 01:28:07,928 ‫قلوه‌های آب پز شده با آلو ‫از درخت روی پشت بام خانه شهردار. 1190 01:28:10,661 --> 01:28:11,694 ‫و بعد... 1191 01:28:12,794 --> 01:28:15,365 ‫رول خمیر پُر شده با گوشت چرخ‌کرده. 1192 01:28:16,891 --> 01:28:18,794 ‫سوپ صدف. 1193 01:28:19,281 --> 01:28:22,128 ‫یک کبوتر رنده شده ‫فوق‌العاده از پارک شهری 1194 01:28:22,195 --> 01:28:23,461 ‫و در نهایت... 1195 01:28:24,164 --> 01:28:26,761 ‫پودینگ خامه‌ای. 1196 01:28:29,895 --> 01:28:31,761 ‫می‌شه این وسط یه سوالی بپرسم؟ 1197 01:28:31,828 --> 01:28:34,728 ‫بفرمایید. فقط بذارید صفحه رو ‫توی ذهنم یادداشت کنم. 1198 01:28:34,813 --> 01:28:35,846 ‫معذرت می‌خوام. 1199 01:28:36,498 --> 01:28:39,061 ‫نوشته‌های شما درمورد متفکرین فرانسوی، ‫سیاه‌پوستان آمریکایی... 1200 01:28:39,128 --> 01:28:41,427 ‫- عاشقانه‌های جنوبی... ‫- و ضد سیاه‌پوستان. 1201 01:28:41,494 --> 01:28:43,161 ‫ضد سیاه‌پوستان. 1202 01:28:43,228 --> 01:28:48,128 ‫کتاب مذهبی، اسطوره‌شناسی، فولکلور، ‫جنایت واقعی و جنایت دروغین 1203 01:28:48,195 --> 01:28:50,728 ‫داستان‌های ارواح، پیکارسک، بیلدونگسرومن. ‫(سبک‌های رمان) 1204 01:28:50,794 --> 01:28:54,560 ‫ولی طی تمام این سال‌ها، ‫بیشتر درمورد غذا نوشتید. 1205 01:28:54,828 --> 01:28:56,128 ‫چرا؟ 1206 01:28:57,461 --> 01:28:59,295 ‫کی؟ چی؟ کجا؟ کِی؟ چطوری؟ 1207 01:28:59,380 --> 01:29:04,895 ‫سوالات درستی هستن، ولی من به عنوان دستیار ‫ویراستار یاد گرفتم که تحت هیچ شرایطی 1208 01:29:04,961 --> 01:29:10,232 ‫اگه در توانم برای مقابله با انگیزه‌ام هست، ‫هیچ‌وقت از یک مرد نپرسم "چرا". 1209 01:29:10,794 --> 01:29:13,095 ‫روی طرف فشار می‌ذاره. 1210 01:29:13,161 --> 01:29:14,394 ‫عذرخواهی می‌کنم ولی... 1211 01:29:14,461 --> 01:29:15,794 ‫- شکنجه. ‫- می‌خوام جوابم رو بگیرم. 1212 01:29:15,861 --> 01:29:16,995 ‫...اگه مایل باشید. 1213 01:29:17,080 --> 01:29:20,661 ‫خود اندیشی رذیله‌ای هست که بهتره ‫توی خلوت انجام بشه یا اصلا انجام نشه. 1214 01:29:21,761 --> 01:29:22,865 ‫خب... 1215 01:29:23,961 --> 01:29:26,761 ‫من از فرط خستگی ‫جواب سوال شما رو می‌دم. 1216 01:29:28,661 --> 01:29:31,394 ‫ولی راستش رو بگم ‫حتی نمی‌دونم قراره چی بگم. 1217 01:29:34,761 --> 01:29:38,498 ‫یک زیبایی غمین بخصوصی... 1218 01:29:38,995 --> 01:29:43,061 ‫برای مهاجرهای بی‌همدمی است که در شهر ‫غریبی که ماه در آن کامل است قدم می‌زند. 1219 01:29:43,128 --> 01:29:46,794 ‫که برای من می‌شه "انوی" فرانسه. 1220 01:29:47,761 --> 01:29:49,557 ‫همدم من... 1221 01:29:50,228 --> 01:29:53,828 ‫همدم من در به اشتراک گذاشتن ‫روزهای درخشانم با... 1222 01:29:56,561 --> 01:29:57,937 ‫...با هیچ‌کس نبود. 1223 01:29:58,694 --> 01:30:04,561 ‫اما همیشه، جایی در امتداد خیابان یا بلوار، ‫میزی برای من بود. 1224 01:30:05,694 --> 01:30:09,761 ‫آشپز، پیشخدمت، بطری، لیوان، آتش. 1225 01:30:11,828 --> 01:30:13,928 ‫خودم این زندگی رو انتخاب کردم. 1226 01:30:16,118 --> 01:30:22,430 ‫انزوا همراه و مونس من بود ‫که به من قوت قلب می‌داد. 1227 01:30:24,527 --> 01:30:26,965 ‫یادتون هست که کجای داستان بودیم؟ 1228 01:30:27,961 --> 01:30:30,594 ‫معلومه که می‌دونم، خنگول. ‫"در همان حین..." 1229 01:30:30,661 --> 01:30:32,928 ‫"در همان حین، آن طرف خیابان..." 1230 01:30:34,026 --> 01:30:35,026 ‫[اطلاعات...] 1231 01:30:35,110 --> 01:30:38,465 ‫اطلاعات جدید: لانه مظنونین در ‫طبقه بالایی است، 1232 01:30:38,549 --> 01:30:40,498 ‫افسران پلیس در منطقه حاضر هستند. 1233 01:31:25,761 --> 01:31:29,095 ‫شلیک نکنید! ‫شلیک نکنید! 1234 01:31:37,902 --> 01:31:40,694 ‫در آرامش میان زد و خورد، ‫یک سرایدار پیری بود... 1235 01:31:40,779 --> 01:31:44,995 ‫که کهنه سرباز دو جنگ بود. آن طرف خیابان ‫لنگ می‌زد، تا پیغام مرموزی را برساند. 1236 01:31:45,079 --> 01:31:47,009 ‫[آشپز را خبر کن] 1237 01:31:47,093 --> 01:31:49,960 ‫[یک ساعت بعد] 1238 01:31:57,964 --> 01:32:02,095 ‫روی صحبتم با رهبر آدم‌ربا های طبقه بالاییه. 1239 01:32:02,161 --> 01:32:04,828 ‫توی لونه خودتون آشپزخونه دارید؟ 1240 01:32:04,895 --> 01:32:06,694 ‫پسرم با غذا بخوره! 1241 01:32:06,761 --> 01:32:11,694 ‫بذارید یه آشپز بفرستیم اونجا، ‫به همراه لوازم و آذوقه. 1242 01:32:11,761 --> 01:32:16,928 ‫ایشون غذای کافی برای شما ‫و همه همدست‌هاتون درست می‌کنه. 1243 01:32:17,828 --> 01:32:19,494 ‫ما غذامون رو خوردیم. 1244 01:32:25,961 --> 01:32:30,095 ‫پلیس مخفیه؟ یا خود «نسکافیه»ـه؟ 1245 01:32:58,028 --> 01:32:59,828 ‫پای مرغ سیاه. 1246 01:33:12,128 --> 01:33:17,895 ‫از آنجا که خواستند آشپز پیش‌مرگ شود، ‫او سم کشنده را وارد دهانش کرد. 1247 01:33:23,645 --> 01:33:25,212 ‫برای پسره می‌برم. 1248 01:33:27,046 --> 01:33:28,445 ‫وایستید. 1249 01:33:30,146 --> 01:33:31,879 ‫طرز تهیه‌اش رو بنویس. 1250 01:33:34,171 --> 01:33:35,921 ‫[پس از شام] 1251 01:33:43,612 --> 01:33:44,745 ‫کمک... 1252 01:33:47,845 --> 01:33:51,745 ‫اما «نسکافیه» به لطف ‫پوستِ کلفتش زنده ماند. 1253 01:33:51,812 --> 01:33:53,979 ‫تقویت شده و توان‌مند، ‫فصل به فصل... 1254 01:33:54,046 --> 01:33:55,979 ‫...با غنی‌ترین و قوی‌ترین ‫ظروف و ماهیتابه‌ها... 1255 01:33:56,046 --> 01:34:00,879 ‫و ظرف‌های سس در معده‌اش، ‫که فراتر از معده معمولی انسان‌ها بود. 1256 01:34:01,979 --> 01:34:03,645 ‫البته او خبر داشت... 1257 01:34:03,730 --> 01:34:08,879 ‫«جی‌جی» نفرت عمیقی نسبت به ‫هر شکل و شمایلی از تربچه داشت... 1258 01:34:08,946 --> 01:34:14,779 ‫و حتی در تمام دوران کودکی‌اش ‫یک بار هم به تربچه‌ای دست نزد... 1259 01:34:14,845 --> 01:34:16,712 ‫اما دست بر قضا... 1260 01:34:17,912 --> 01:34:20,212 ‫...راننده هم از تربچه متنفر بود. 1261 01:36:24,912 --> 01:36:26,445 ‫فرمون رو بگیر! 1262 01:36:50,179 --> 01:36:52,645 ‫شاید هیجان انگیز ترین اتفاقی که 1263 01:36:52,712 --> 01:36:56,549 ‫در تمام طول آن قرار شام ‫شاهدش بودم این بود... 1264 01:37:08,879 --> 01:37:10,779 ‫شوخ‌طبعی دل‌نشین. 1265 01:37:10,845 --> 01:37:16,578 ‫آقای «آلبرت»، حسابداری که از ‫تمام ماجراها به دور بود... 1266 01:37:16,645 --> 01:37:19,946 ‫فراموش کرده بودند در قفس مرغ است، ‫و نزدیک بود از شب پنج‌شنبه تا صبح دوشنبه 1267 01:37:20,012 --> 01:37:22,712 ‫در سلول خودش از گشنگی تلف شود. 1268 01:37:22,779 --> 01:37:26,883 ‫البته این مورد بخشی از شخصیت ‫مدبر آقای «نسکافیه» بود 1269 01:37:26,968 --> 01:37:30,212 ‫که یک املت پلیسی برای زندانی درست کرد، ‫که داغِ داغ تحویلش داد. 1270 01:37:30,279 --> 01:37:32,645 ‫که در یک حکم بازرسی قدیمی پیچیده بودش. 1271 01:37:34,478 --> 01:37:36,612 ‫در آن روز "چرتکه" حسابی غذا خورد. 1272 01:37:39,578 --> 01:37:41,745 ‫و می‌رسیم به پودر دهان "جمنای". 1273 01:37:44,745 --> 01:37:46,812 ‫قرار بود مقاله‌ات درمورد ‫یه آشپز بزرگ باشه. 1274 01:37:46,879 --> 01:37:47,879 ‫یه بخشی ازش هست. 1275 01:37:48,424 --> 01:37:49,957 ‫تو بخش "طعم و عطرها". 1276 01:37:50,042 --> 01:37:52,495 ‫خودم می‌دونم. مأموریت من واضح بود. 1277 01:37:53,046 --> 01:37:55,912 ‫شاید متوجه نشدی که... 1278 01:37:55,979 --> 01:37:59,445 ‫من برخلاف میل خودم مورد اصابت ‫گلوله و نارنجک قرار گرفتم. 1279 01:37:59,979 --> 01:38:04,249 ‫من فقط قرار بود شام به اونجا برم، ‫و به همون خوبی بود که شرح دادم. 1280 01:38:04,779 --> 01:38:07,478 ‫کلا یه جمله از خود «نسکافیه» نوشتی. 1281 01:38:10,224 --> 01:38:14,361 ‫خب، یه بخشی از حرف‌هاش رو ننوشتم. ‫چون خیلی ناراحتم کرد. 1282 01:38:15,157 --> 01:38:16,890 ‫اگه دوست داری می‌تونم بنویسمش. 1283 01:38:18,391 --> 01:38:20,457 ‫مگه چی گفت؟ 1284 01:38:40,195 --> 01:38:44,561 ‫«مارتین»... «مارتین»... ‫«گیوم مارتین». 1285 01:38:54,024 --> 01:38:55,624 ‫یه طعمی داشت. 1286 01:38:57,558 --> 01:38:59,191 ‫ببخشید؟ 1287 01:39:00,491 --> 01:39:06,424 ‫نمک‌های مسموم تربچه یه طعمی داشتن. 1288 01:39:07,458 --> 01:39:10,495 ‫یه طعمی که برای من هم آشنا نبود. 1289 01:39:11,024 --> 01:39:15,157 ‫مثل یه جور خاک تلخ... 1290 01:39:16,024 --> 01:39:18,957 ‫تند و کپک زده... 1291 01:39:20,057 --> 01:39:21,128 ‫و روغنی. 1292 01:39:22,291 --> 01:39:25,091 ‫تو عمرم همچین طعمی رو نچشیده بودم. 1293 01:39:25,990 --> 01:39:27,957 ‫طعم خوبی نداشت... 1294 01:39:28,424 --> 01:39:30,990 ‫فوق‌العاده سمی هم بود، 1295 01:39:31,057 --> 01:39:33,424 ‫ولی همچنان طعم جدیدی بود. 1296 01:39:34,458 --> 01:39:36,924 ‫عجیبه که توی این سن ‫همچین چیزی تجربه کردم. 1297 01:39:39,024 --> 01:39:41,458 ‫شجاعتت رو تحسین می‌کنم، ستوان. 1298 01:39:42,124 --> 01:39:44,091 ‫من شجاع نیستم. 1299 01:39:44,591 --> 01:39:46,424 ‫من فقط... 1300 01:39:46,491 --> 01:39:48,391 ‫حوصله نداشتم که... 1301 01:39:48,458 --> 01:39:50,458 ‫بقیه رو از خودم ناامید کنم. 1302 01:39:52,291 --> 01:39:54,024 ‫می‌دونی که... من یه خارجی‌ام. 1303 01:39:55,324 --> 01:39:57,524 ‫این شهر پر شده از ‫کسایی مثل ما، مگه نه؟ 1304 01:39:58,524 --> 01:40:00,424 ‫منم خارجی‌ام. 1305 01:40:02,491 --> 01:40:04,591 ‫دنبال یک چیز گم شده‌ام. 1306 01:40:06,491 --> 01:40:08,990 ‫چیزی که فراموش کردم. 1307 01:40:12,124 --> 01:40:14,291 ‫شاید اگه شانس بیاریم... 1308 01:40:14,358 --> 01:40:17,291 ‫چیزی که یک زمانی... 1309 01:40:17,358 --> 01:40:19,924 ‫بهش می‌گفتیم خونه رو پیدا کنیم. 1310 01:40:28,658 --> 01:40:32,057 ‫بهترین بخشش همینه. 1311 01:40:32,124 --> 01:40:34,358 ‫علت نوشتنش همین بوده. 1312 01:40:36,491 --> 01:40:38,424 ‫اصلا موافق نیستم. 1313 01:40:40,424 --> 01:40:43,624 ‫خب، بگذریم... این بخش رو حذف نکن. 1314 01:40:58,560 --> 01:41:04,500 ‫[افول و مرگ] 1315 01:41:13,615 --> 01:41:15,152 ‫همه اومدن؟ 1316 01:41:15,748 --> 01:41:18,248 ‫فکر کنم خودتون می‌دونید، ‫حمله قلبی بود. 1317 01:41:20,315 --> 01:41:21,348 ‫معذرت می‌خوام. 1318 01:41:33,615 --> 01:41:34,815 ‫گریه نکن. 1319 01:41:41,848 --> 01:41:46,348 ‫- کسی نمیاد جنازه رو ببره؟ ‫- توی سردخونه اعتصاب کردن. 1320 01:41:49,848 --> 01:41:52,648 ‫- کی همراهش بود؟ ‫- تنها بود. 1321 01:41:52,715 --> 01:41:54,815 ‫تلگرام‌های تولدش رو می‌خوند. 1322 01:41:57,114 --> 01:41:59,782 ‫شمع‌ها رو روشن نکن. مُرده. 1323 01:42:00,815 --> 01:42:02,515 ‫من یه تیکه می‌خوام. 1324 01:42:03,148 --> 01:42:04,352 ‫منم همینطور. 1325 01:42:05,448 --> 01:42:08,148 ‫باید یه چیزی بنویسیم. ‫کی پایه‌ست؟ 1326 01:42:08,214 --> 01:42:10,548 ‫- ما یه مورد داریم. ‫- طراحی جلدش هم با من. 1327 01:42:13,448 --> 01:42:15,181 ‫خودشه. 1328 01:42:19,248 --> 01:42:21,081 ‫با هم می‌نویسیم. 1329 01:42:21,148 --> 01:42:23,748 ‫- چی رو بنویسیم؟ ‫- آگهی درگذشت. 1330 01:42:25,448 --> 01:42:28,415 ‫«آرتور هویتزر جونیور» در شمال کانزاس... 1331 01:42:28,481 --> 01:42:31,715 ‫در 16 کیلومتری مرکز جغرافیایی ‫ایالات متحده آمریکا متولد شد. 1332 01:42:31,782 --> 01:42:33,248 ‫در پنج سالگی مادرش را از دست داد. 1333 01:42:33,333 --> 01:42:36,152 ‫فرزند ناشر روزنامه و مؤسس این مجله. 1334 01:42:36,237 --> 01:42:38,485 ‫"گزارش فرانسوی"، که سابقا ‫نامش "پیک‌نیک" بود. 1335 01:42:38,570 --> 01:42:42,281 ‫یک مکمل عمدتا خوانده نشده ‫از"لیبرتی، آفتاب غروب کانزاس" 1336 01:42:42,348 --> 01:42:45,148 ‫- با یک تعطیلات شروع شد. ‫- واقعیت داره؟ 1337 01:42:45,214 --> 01:42:46,248 ‫یه جورایی. 1338 01:42:48,548 --> 01:42:50,281 ‫بعدش چی؟ 1339 01:42:52,541 --> 01:42:59,541 ‫حـــامـــی مــغــیــثــی ‫T.me/Timelordsubs 1340 01:42:59,541 --> 01:43:06,541 ‫ارائه کننده برترين آثار سينمايي و تلویزیونی ‫https://t.me/PishgumTeam 1341 01:43:06,541 --> 01:43:13,541 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 1342 01:43:13,541 --> 01:43:20,541 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMoviez