1 00:00:01,020 --> 00:00:08,020 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:08,020 --> 00:00:15,020 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:15,020 --> 00:00:22,020 ‫مترجم: «محمدعلی sm» ‫در تلگرام mmli_Subs@ 4 00:00:29,900 --> 00:00:32,990 ‫آروم‌‌تر! ‫با بچه‌ی تو شکمم که نباید بدوم 5 00:00:33,070 --> 00:00:36,360 ‫- از کجا اینقدر مطمئنی؟ ‫- کل شب رو داشتم بالا می‌آوردم 6 00:00:36,450 --> 00:00:39,200 ‫این حالت تهوع حاملگی‌ای که داری ‫ربطی به صبح نداره؟ 7 00:00:39,280 --> 00:00:42,200 ‫چی شده؟ خدمتکارم گفت که ‫وارلی گفته یه کار فوری‌ـه 8 00:00:42,290 --> 00:00:43,370 ‫- خواب بودم ‫- هیس 9 00:00:43,460 --> 00:00:46,690 ‫ببین. ‫واسه خواهرت خواستگار اومده 10 00:00:48,080 --> 00:00:49,670 ‫واسه‌تون گیاه آوردم 11 00:00:50,250 --> 00:00:54,520 ‫تا همچنان بتونین از پشت پنجره ‫از طبیعت لذت ببرین 12 00:00:54,840 --> 00:00:56,540 ‫ممنونم 13 00:00:56,720 --> 00:00:58,300 ‫- چیزی شده؟ ‫- ام... 14 00:00:59,680 --> 00:01:00,930 ‫حالا چرا اون؟ 15 00:01:01,010 --> 00:01:02,640 ‫حتماً ازش باج گرفته 16 00:01:02,720 --> 00:01:04,850 ‫یا تو کمد حبس‌ـش کرده 17 00:01:04,850 --> 00:01:07,190 ‫به‌نظرت از همون معجونی استفاده کرده ‫که وارلی بهمون داد؟ 18 00:01:07,190 --> 00:01:09,900 ‫می‌دونم اون چی‌کار کرده. ‫کالین بریجرتون بهش کمک کرده 19 00:01:09,900 --> 00:01:13,610 ‫مردم واسه ارتباط با بریجر‌تون‌ها ‫کارهای خیلی بدتر از این هم می‌کنن 20 00:01:13,610 --> 00:01:18,620 ‫باید از تجربه‌ی آقای بریجرتون کمک بگیرم 21 00:01:20,830 --> 00:01:21,870 ‫لرد دبلینگ 22 00:01:22,790 --> 00:01:25,290 ‫به‌طور اتفاقی، اون یکی دخترهام هم اومدن 23 00:01:25,290 --> 00:01:27,920 ‫و خواستن براتون روز خوشی رو آرزو کنن 24 00:01:27,920 --> 00:01:28,920 ‫روز بخیر 25 00:01:31,300 --> 00:01:32,520 ‫روز بخیر 26 00:01:33,130 --> 00:01:34,800 ‫خیلی خوشحالیم که تشریف آوردین 27 00:01:34,800 --> 00:01:38,970 ‫دخترم پنه‌لوپه، بیشتر اوقات ‫ کنار پنجره می‌شینه و مطالعه می‌کنه 28 00:01:39,050 --> 00:01:42,760 ‫الان هم که به اتاق اومده ‫باید بابت‌‌ـش ازتون تشکر کنم 29 00:01:43,390 --> 00:01:47,250 ‫جداً؟ دلیلی داره که ‫تا این اندازه به اون پنجره علاقه دارین؟ 30 00:01:47,270 --> 00:01:49,940 ‫کاناپه‌ـش از بقیه کاناپه‌ها راحت‌تره؟ 31 00:01:49,940 --> 00:01:53,320 ‫راحت‌تر که نه. ‫باید بگم که بیشتر از منظره لذت می‌برم 32 00:01:55,110 --> 00:01:57,360 ‫اما دیگه ازش خسته شدم 33 00:01:58,280 --> 00:02:00,240 ‫و خیلی خوشحالم که کنار شما هستم 34 00:02:17,920 --> 00:02:19,880 ‫اوه، ‫فکر می‌کردم اینجا پیدات کنم 35 00:02:19,970 --> 00:02:21,590 ‫همینطور هم شد 36 00:02:22,180 --> 00:02:26,600 ‫قراره که امروز صبح، مارکی سامادانی ‫برای خواستگاری از فرانچسکا بیاد اینجا 37 00:02:26,600 --> 00:02:28,230 ‫می‌تونم روی حضورت ‫حساب باز کنم؟ 38 00:02:28,310 --> 00:02:31,840 ‫به‌نظرم بهتره که این دفعه ‫حاضر نباشم 39 00:02:32,440 --> 00:02:35,320 ‫اگه اونجا باشم، ‫بدون شک تموم بیسکوئیت‌ها رو می‌خورم 40 00:02:35,400 --> 00:02:37,190 ‫و هیچی هم واسه مارکی نمی‌مونه 41 00:02:39,110 --> 00:02:42,160 ‫عزیزم... ‫توی مراسم رقص دیشب، 42 00:02:42,740 --> 00:02:47,160 ‫وقتی داشتی درمورد دوستی و این که آیا ‫می‌تونه تبدیل به عشق بشه، سوال می‌پرسیدی 43 00:02:47,250 --> 00:02:51,080 ‫موضوعی بود که می‌خواستی ‫ درموردش باهام صحبت کنی؟ 44 00:02:52,250 --> 00:02:54,040 ‫این لطف‌ـت رو می‌رسونه مادر 45 00:02:54,130 --> 00:02:57,630 ‫اما این سوال فقط از روی کنجکاوی بود 46 00:02:58,260 --> 00:03:00,510 ‫من فقط صلاح فرانچسکا رو می‌خوام 47 00:03:02,800 --> 00:03:04,220 ‫بعداً میام پیش‌تون 48 00:03:07,140 --> 00:03:08,460 ‫خیلی‌خب 49 00:03:15,470 --> 00:03:21,970 ‫« بریجرتون » 50 00:03:22,740 --> 00:03:26,950 ‫خوانندگان گرامی. ‫یک سوال ازتون داشتم 51 00:03:26,950 --> 00:03:32,120 ‫کدوم نیروی اصلی هست که ما رو ‫ در مسیرمون هدایت می‌کنه؟ 52 00:03:32,120 --> 00:03:33,290 ‫تو وکیل منی 53 00:03:33,290 --> 00:03:36,290 ‫البته این که وکیلم بمونی ‫ به این بستگی داره که حرف بعدیت چی باشه 54 00:03:36,290 --> 00:03:39,080 ‫ترتیب همه‌چی رو میدم ‫و بعد دوباره برمی‌گردم 55 00:03:44,800 --> 00:03:48,060 ‫- تو هم اومدی ازم پول بچاپی؟ ‫- به‌ هیچ‌وجه 56 00:03:48,140 --> 00:03:50,480 ‫اومدم تا ازتون خواستگاری کنم 57 00:03:50,560 --> 00:03:52,020 ‫آقای بریجرتون 58 00:03:53,230 --> 00:03:55,310 ‫دوست ندارم ازم خواستگاری بشه 59 00:03:56,520 --> 00:03:58,110 ‫به‌خاطر ذهن‌هامون‌ـه... 60 00:04:00,400 --> 00:04:01,820 ‫یا قلب‌هامون؟ 61 00:04:03,200 --> 00:04:06,370 ‫پسرعموی بیچاره میگه، ‫«نباید اعتراضی بکنم، 62 00:04:06,450 --> 00:04:09,650 ‫چون ده‌ساله که همچین ادعایی داری» 63 00:04:15,830 --> 00:04:16,830 ‫بسیار هم عالی 64 00:04:17,250 --> 00:04:20,130 ‫قبل از این که این خنده و شادی‌مون تموم بشه 65 00:04:20,210 --> 00:04:25,180 ‫بگو که چی باعث شده ‫ افتخار برگشتن‌ـت به لندن، نصیب‌مون بشه؟ 66 00:04:25,260 --> 00:04:28,220 ‫ببخشید که جلوی بقیه شوخی کردم 67 00:04:28,300 --> 00:04:29,300 ‫همم 68 00:04:29,350 --> 00:04:30,890 ‫مدتیه که 69 00:04:30,970 --> 00:04:33,390 ‫تنها همراه‌هام، ‫کارگران زمین روستایی‌ـم هستن 70 00:04:33,480 --> 00:04:36,900 ‫این کمبود اجتماع بود که من رو برگردوند 71 00:04:36,980 --> 00:04:38,820 ‫البته از کمبود خانم‌ها هم غافل نشیم 72 00:04:38,900 --> 00:04:41,730 ‫پس همه‌چیز باید خیلی خوب پیش بره 73 00:04:41,730 --> 00:04:43,820 ‫چون من هم چندوقته که سرم شلوغ شده 74 00:04:43,820 --> 00:04:46,950 ‫و تو آزادی که 75 00:04:47,030 --> 00:04:51,280 ‫هرچندتا خانمی که می‌خوای رو ‫ملاقات کنی 76 00:04:51,540 --> 00:04:54,910 ‫وقتی که ذهن و قلب با هم در تضاد باشن، 77 00:04:55,000 --> 00:04:59,170 ‫تمام تصمیمات حس زجرآوری دارن 78 00:04:59,170 --> 00:05:02,840 ‫یکی از کسانی که افکار و احساساتش ‫ با هم در اتحاد هستند 79 00:05:02,920 --> 00:05:05,470 ‫علیا‌حضرت ملکه شارلوت هست 80 00:05:05,550 --> 00:05:10,470 ‫بعد از جلسه‌ای که در مراسم هاوکینز داشتن، ‫گوهر درخشان‌شون 81 00:05:10,560 --> 00:05:12,470 ‫یعنی دوشیزه فرانچسکا بریجرتون، 82 00:05:12,470 --> 00:05:17,150 ‫آماده‌ی این میشن که ‫ همسر مارکی سامادانی بشن 83 00:05:17,230 --> 00:05:19,770 ‫ایشون خیلی ازتون تعریف می‌کنن، علیاحضرت 84 00:05:20,570 --> 00:05:22,440 ‫از اون فاصله تونستی ذهن‌خوانی کنی؟ 85 00:05:22,530 --> 00:05:25,320 ‫با تمرین، هرچیزی ممکنه 86 00:05:25,400 --> 00:05:30,160 ‫پس خیلی خوشحالم که اینقدر تمرین کردیم ‫که باشکوه‌ترین گردهمایی‌ها رو میزبانی کنیم 87 00:05:30,240 --> 00:05:32,120 ‫باید فوراً یه گردهمایی ترتیب بدیم 88 00:05:33,370 --> 00:05:35,500 ‫و اوضاع خوب‌مون رو جشن بگیریم 89 00:05:35,580 --> 00:05:39,540 ‫و شانس‌مون رو برای انتخاب شخص مدنظرمون ‫ برای دوشیزه فرانچسکا، افزایش بدیم؟ 90 00:05:44,090 --> 00:05:45,840 ‫یه قدم برو عقب‌تر 91 00:05:46,470 --> 00:05:47,930 ‫زیادی داری ذهنم رو می‌خونی 92 00:05:50,600 --> 00:05:54,390 ‫البته هرچیزی که دل ما رو شاد کنه 93 00:05:54,470 --> 00:05:56,680 ‫ممکنه دل اونا رو بشکونه 94 00:05:57,390 --> 00:06:01,940 ‫فصل، تازه اولش‌ـه ‫و غالباً برنامه‌های خودش رو داره 95 00:06:02,020 --> 00:06:03,070 همین کیک‌ـه؟ 96 00:06:03,150 --> 00:06:05,690 ‫بهش میگن شیرینی ناپلئونی 97 00:06:05,780 --> 00:06:08,360 ‫سرآشپزمون با آشپزهای لرد سامادانی ‫ صحبت کرده 98 00:06:08,450 --> 00:06:11,120 ‫باید دقیقاً مطابق معیارهاشون باشه 99 00:06:11,200 --> 00:06:14,370 ‫امیدوارم که به‌خاطر هیچی ‫آشپزمون رو تو دردسر ننداخته باشیم 100 00:06:14,450 --> 00:06:16,750 ‫شاید لرد سامادانی ‫نخوان از من خواستگاری کنن 101 00:06:16,830 --> 00:06:17,830 ‫هیس... 102 00:06:18,830 --> 00:06:22,210 ‫- یه خواستگار اومدن ‫- بله! راهنمایی‌شون کن 103 00:06:35,770 --> 00:06:37,680 ‫لرد سامادانی، خوش اومدین 104 00:06:37,770 --> 00:06:40,810 ‫سرآشپزمون به‌خاطر اومدن‌تون ‫شیرینی ناپلئونی درست کردن 105 00:06:40,900 --> 00:06:42,730 ‫هیاسنث، ایشون لرد سامادانی نیستن 106 00:06:43,740 --> 00:06:45,320 ‫- اوه ‫- بابت این اشتباه معذرت می‌خوایم 107 00:06:45,320 --> 00:06:47,320 ‫مطمئناً این اشتباه از بنده‌اس 108 00:06:48,030 --> 00:06:51,890 ‫با اجازه‌تون اومدم تا ‫از یکی از دخترهاتون خواستگاری کنم 109 00:06:54,330 --> 00:06:55,330 ‫ام... 110 00:06:55,830 --> 00:06:57,450 ‫دخترم فرانچسکا؟ 111 00:06:58,330 --> 00:07:00,420 ‫دوشیزه فرانچسکا 112 00:07:00,420 --> 00:07:03,710 ‫جان استرلینگ هستم، ‫ارل کیلمارتین 113 00:07:03,710 --> 00:07:06,340 ‫- آشنایی باهاتون باعث افتخاره ‫- افتخار از آنِ بنده‌اس 114 00:07:08,800 --> 00:07:12,280 ‫من و لرد کیلمارتین توی مراسم هاوکینز ‫ملاقات کوتاهی داشتیم 115 00:07:12,280 --> 00:07:16,310 ‫اما فرصت این رو نداشتیم که ‫به‌طور رسمی خودمون رو به هم معرفی کنیم 116 00:07:16,310 --> 00:07:17,350 ‫که اینطور 117 00:07:17,660 --> 00:07:19,730 ‫اجازه هست که یک لحظه کنارتون بشینم؟ 118 00:07:19,730 --> 00:07:20,850 ‫خوشحال میشم 119 00:07:52,260 --> 00:07:53,760 ‫باهاش حرف نمی‌زنه 120 00:07:54,640 --> 00:07:55,640 ‫چقدر عجیب 121 00:07:56,160 --> 00:07:59,400 ‫فکر می‌کردم فقط با مزه ریختن ‫ و بی‌مزگی میشه یه خواستگار رو پروند 122 00:07:59,400 --> 00:08:01,840 ‫اما انگار سکوت خالی ‫خیلی تاثیرش بیشتره 123 00:08:01,850 --> 00:08:03,440 ‫شاید داره بهشون خوش می‌گذره 124 00:08:03,520 --> 00:08:06,190 ‫اما چطوری میشه بدون حرف زدن ‫با همدیگه آشنا شد؟ 125 00:08:06,480 --> 00:08:09,500 ‫اون هم بدون این که ‫ معارفه‌ی رسمی داشته باشه 126 00:08:09,500 --> 00:08:11,020 ‫اومده خواستگاری؟ 127 00:08:11,610 --> 00:08:13,820 ‫یه خواستگار دیگه هم اومدن بانو 128 00:08:15,030 --> 00:08:17,450 ‫لرد سامادانی برای دوشیزه فرانچسکا 129 00:08:17,530 --> 00:08:19,410 ‫بانو بریجرتون، ‫روز بخیر 130 00:08:19,490 --> 00:08:22,210 ‫روز بخیر لرد سامادانی. ‫الان براتون شیرینی میارم 131 00:08:23,580 --> 00:08:25,840 ‫سلام آقای بریجرتون. ‫سلام دوشیزه بریجرتون 132 00:08:25,840 --> 00:08:28,670 ‫اگه درست بگم، ‫شما باید دوشیزه هیاسنث باشین 133 00:08:28,750 --> 00:08:30,000 ‫چه جذاب! 134 00:08:30,510 --> 00:08:34,030 ‫دوشیزه فرانچسکا. ‫دیدن‌تون باعث افتخاره 135 00:08:35,300 --> 00:08:36,930 ‫روز بخیر لرد سامادانی 136 00:08:39,100 --> 00:08:41,390 ‫فکر نمی‌کنم که همدیگه رو بشناسیم، ‫شما لرد... 137 00:08:41,470 --> 00:08:44,020 ‫کیلمارتین هستم. ‫اما دیگه داشتم می‌رفتم 138 00:08:44,100 --> 00:08:45,650 ‫نمی‌خوام مزاحم‌تون باشم 139 00:08:46,730 --> 00:08:47,730 ‫روز بخیر 140 00:08:50,440 --> 00:08:52,280 ‫اوه! 141 00:08:58,320 --> 00:08:59,320 ‫همم! 142 00:09:03,540 --> 00:09:06,540 ‫و اون سومین لُردی‌ـه که پیشنهاد داده ‫که از کلوب خلاص بشی؟ 143 00:09:06,540 --> 00:09:10,380 ‫انگار تموم اعضای طبقه‌ی تُن ‫باید یه نظری درباره این موضوع می‌دادن، 144 00:09:10,460 --> 00:09:13,090 ‫مثلاً همه نگران حالم‌ـن 145 00:09:13,090 --> 00:09:15,260 ‫کاش نگرانی‌شون فقط به‌خاطر ‫ ریاکاری‌شون باشه 146 00:09:15,260 --> 00:09:19,510 ‫اما اگه کاری که میگن رو بکنی، ‫به یه چیز دیگه‌ـت گیر میدن 147 00:09:21,470 --> 00:09:24,020 ‫یعنی میگی باید کاری که میگن رو بکنم؟ 148 00:09:25,060 --> 00:09:26,890 ‫از تموم چیزایی که ساختم دست بکشم؟ 149 00:09:26,980 --> 00:09:30,440 ‫مگه خودت نمی‌گفتی باید ‫از هرچیزی که الان داریم لذت ببریم؟ 150 00:09:30,520 --> 00:09:35,180 ‫چرا باید سختی‌های کسب و کاری رو تحمل کنی ‫که فقط سردرگمی‌های بیشتری درست می‌کنه؟ 151 00:09:35,190 --> 00:09:37,200 ‫من کسی نیستم که سردرگم شده 152 00:09:39,490 --> 00:09:40,740 ‫کلوبم رو نگه می‌دارم 153 00:09:56,380 --> 00:10:00,010 ‫از سال ۱۷۹۰ هست که این مجموعه رو جمع کردم 154 00:10:00,090 --> 00:10:04,560 ‫و با خودم گفتم وقتش رسیده که بعد از ‫ این همه سال، با بقیه به اشتراکش‌ بذارم 155 00:10:35,710 --> 00:10:37,340 ‫مامان، ‫اومدیم کتابخونه 156 00:10:37,340 --> 00:10:39,430 ‫دیگه الان که اشکال نداره کتاب ببینم 157 00:10:39,430 --> 00:10:41,390 ‫نباید بذارم حواست پرت بشه 158 00:10:41,930 --> 00:10:44,680 ‫امروز همه‌ی فکرت باید لرد دبلینگ باشه 159 00:10:45,300 --> 00:10:49,190 ‫این کتاب درمورد سفرهای دریایی به شمال‌‌ـه، ‫همونجایی که لرد دبلینگ می‌خواد بره 160 00:10:49,190 --> 00:10:52,900 ‫خب بذار خودش درموردش بهت بگه. مردها ‫ عاشق اینن که دنیا رو برامون توضیح بدن 161 00:10:52,900 --> 00:10:55,730 ‫اگه خودمون از قبل درموردش خونده باشیم 162 00:10:55,820 --> 00:10:58,900 ‫حس می‌کنن دارن اضافه‌گویی می‌کنن ‫و دلسرد میشن 163 00:11:00,610 --> 00:11:01,910 ‫عصربخیر خانم‌ها 164 00:11:05,220 --> 00:11:09,080 ‫دوشیزه فدرینگتون، دارین درمورد ‫گذرگاه شمال غربی افسانه‌ای کتاب می‌خونین؟ 165 00:11:09,080 --> 00:11:11,420 ‫- بله. به‌نظرم... ‫- شدیداً گیج‌کننده‌ـس 166 00:11:11,500 --> 00:11:14,880 ‫اصلاً نتونستیم ازش سر در بیاریم 167 00:11:14,960 --> 00:11:17,050 ‫لطف می‌کنین تا برامون توضیح بدین؟ 168 00:11:28,180 --> 00:11:30,390 ‫به‌نظرم کتاب‌ها خیلی مسحورکننده هستن 169 00:11:30,390 --> 00:11:32,690 ‫خودم یه مجموعه‌ی ۱۰۰۰ تایی دارم 170 00:11:33,270 --> 00:11:35,610 ‫کتاب‌ها عاشق اینن که جمع‌آوری بشن 171 00:11:36,320 --> 00:11:37,320 ‫بله، دقیقاً 172 00:11:45,240 --> 00:11:47,240 ‫هیشکی رو تو این کتابخونه نمی‌شناسم 173 00:11:47,330 --> 00:11:49,870 ‫که تاحالا یه کتاب رو تا آخرش خونده باشه 174 00:11:49,950 --> 00:11:52,330 ‫احتمالاً کتاب خودم هم ‫ بزودی وارد مجموعه بشه 175 00:11:52,420 --> 00:11:55,710 ‫تراژدی پیردختری که پدرش بهش قول داده 176 00:11:55,790 --> 00:11:58,000 ‫که یکی از دوستان مُسن‌ـش باهاش ازدواج کنه 177 00:11:58,090 --> 00:12:00,090 ‫بهش می‌خوره ادبیات آلمانی باشه 178 00:12:03,880 --> 00:12:05,680 ‫من بهش ماهی‌گیری یاد دادم 179 00:12:05,760 --> 00:12:09,270 ‫اون‌وقت این، همه‌ی توجهات این ماهی‌ها رو ‫ به خودش جلب کرده 180 00:12:09,970 --> 00:12:12,850 ‫اگه فرداشب مشغول رسیدگی ‫به طرفدارات نیستی 181 00:12:12,850 --> 00:12:15,690 ‫خیلی لطف می‌کنی که با حضورت مستفیض‌مون کنی 182 00:12:15,690 --> 00:12:17,860 ‫هوس عیش و نوش کردیم 183 00:12:22,360 --> 00:12:24,030 ‫گمون کنم همراه‌تون میام 184 00:12:24,110 --> 00:12:26,280 ‫خودم هم هوس کردم 185 00:12:32,710 --> 00:12:35,040 ‫دنبال کسی می‌گردین ‫دوشیزه فدرینگتون؟ 186 00:12:35,120 --> 00:12:36,580 ‫نه، فقط... 187 00:12:38,040 --> 00:12:40,210 ‫دارم از دیدن کتاب‌ها لذت می‌برم 188 00:12:40,210 --> 00:12:41,710 ‫به چه کتاب‌هایی علاقه دارین؟ 189 00:12:42,510 --> 00:12:46,240 ‫از خوندن داستان‌های هیجان‌انگیز ‫و دانش‌نامه‌ها بدم نمیاد ولی... 190 00:12:46,240 --> 00:12:48,800 ‫حقیقتش همیشه می‌بینم که 191 00:12:48,890 --> 00:12:52,560 ‫غرق‌ داستان‌های... ‫عاشقانه میشم 192 00:12:53,060 --> 00:12:56,720 ‫چِی اون داستان‌هاست ‫ که شما رو مجذوبش کرده؟ 193 00:12:57,560 --> 00:13:00,320 ‫اون داستان‌ها، سرگذشت روابط 194 00:13:00,320 --> 00:13:03,200 ‫و امید برای یه زندگی بهتر رو روایت می‌کنه 195 00:13:03,520 --> 00:13:05,470 ‫نشون میده آدم خسته‌کننده‌ای‌ـم؟ 196 00:13:05,490 --> 00:13:08,910 ‫خانم فدرینگتون، خیلی خوشحال شدم که ‫فهمیدم شما شور و اشتیاق دارین 197 00:13:08,910 --> 00:13:11,620 ‫تحقیقات هم به همین اندازه ‫برای من شور و اشتیاق میاره 198 00:13:12,140 --> 00:13:14,360 ‫از این لحاظ مثل همدیگه‌ایم 199 00:13:16,120 --> 00:13:17,460 ‫رُمانی هست که 200 00:13:17,540 --> 00:13:20,460 ‫داخلش یه مرد به یک سفر طولانی مدت بره 201 00:13:20,540 --> 00:13:23,480 ‫و همسرش با خوشحال توی خونه بمونه ‫و از اموال‌ـش مراقبت کنه؟ 202 00:13:24,840 --> 00:13:28,800 ‫البته گمون نکنم که ‫ کتاب احساسی‌ای باشه، درسته؟ 203 00:13:28,800 --> 00:13:29,890 ‫لزوماً نه 204 00:13:31,810 --> 00:13:35,730 ‫اما اگه همسرش هم علاقه‌های خودش رو ‫ به زندگی داشته باشه، 205 00:13:36,850 --> 00:13:38,600 ‫شاید هردو بتونن خیلی خوشبخت بشن 206 00:13:38,690 --> 00:13:42,440 ‫یعنی زوج مفید و در عین حال خوشحالی باشن؟ 207 00:13:42,440 --> 00:13:44,090 ‫به‌نظرم جالب‌ـه 208 00:13:45,690 --> 00:13:50,030 ‫جسارته اما میشه بگین که این مرد خیالی 209 00:13:50,830 --> 00:13:53,540 ‫چطوری تونست از اون بانو خواستگاری کنه؟ 210 00:13:53,540 --> 00:13:56,410 ‫به‌خصوص اگه اون بانو ‫خویشاوند مذکری نداشته باشه 211 00:13:56,410 --> 00:13:58,670 ‫البته اگه خودتون این کتاب رو می‌نوشتین 212 00:13:59,170 --> 00:14:01,880 ‫خب، به گمونم می‌رفت ‫و از مادرش درخواست می‌کرد 213 00:14:01,960 --> 00:14:02,960 ‫که اینطور 214 00:14:03,550 --> 00:14:05,420 ‫اگه هم مادرش این اجازه رو می‌داد 215 00:14:06,340 --> 00:14:07,930 ‫به‌نظرتون قبول می‌کرد؟ 216 00:14:14,640 --> 00:14:17,940 ‫فکر می‌کنم که برای فهمیدن‌ـش ‫باید کتاب رو می‌خوندین 217 00:14:54,640 --> 00:14:56,310 ‫حالت‌ خوبه؟ ‫انگاری... 218 00:14:56,390 --> 00:15:00,020 ‫متاسفانه امشب فکرم جای دیگه‌ایه 219 00:15:00,100 --> 00:15:02,100 ‫پس ترجیح میدی فقط نگاه کنی؟ 220 00:15:02,810 --> 00:15:04,190 ‫آخه پول‌ـش رو دادی 221 00:15:07,230 --> 00:15:08,150 ‫باشه 222 00:15:38,270 --> 00:15:40,060 ‫روز بخیر 223 00:15:41,310 --> 00:15:44,690 ‫اگه مارکی واسه بار دوم توی مراسم رقص ملکه ‫ ازت درخواست رقص کنه 224 00:15:44,770 --> 00:15:46,770 ‫نشون میده که علاقه‌ی واضحی داره 225 00:15:46,860 --> 00:15:50,030 ‫اصلاً ببینیم این دفعه واسه رقص اول ‫ ازم درخواست می‌کنه یا نه 226 00:15:50,110 --> 00:15:51,780 ‫حس‌ـم بهم میگه که درخواست می‌کنه 227 00:15:52,820 --> 00:15:55,160 ‫اما اگه این علاقه، دوطرفه نباشه... 228 00:15:57,080 --> 00:15:58,660 ‫لرد کیلمارتین اونجاس 229 00:15:58,740 --> 00:16:01,000 ‫- خونواده‌ـش رو می‌شناسی؟ ‫- نه خیلی 230 00:16:01,080 --> 00:16:04,580 ‫به این معروف‌ـن که ‫همه‌چی رو بین خودشون نگه می‌دارن 231 00:16:04,580 --> 00:16:05,960 ‫بهش علاقه‌مندی؟ 232 00:16:07,250 --> 00:16:08,880 ‫روز بخیر لرد کیلمارتین 233 00:16:08,960 --> 00:16:12,170 ‫دوشیزه فرانچسکا. ‫بانو بریجرتون 234 00:16:12,170 --> 00:16:14,890 ‫اون روز صبح نسبتاً یهویی رفتین 235 00:16:15,590 --> 00:16:17,640 ‫خب... ‫یه خواستگار دیگه داشتین 236 00:16:20,350 --> 00:16:23,850 ‫امیدوار بودم که دیروز توی افتتاحیه‌ی ‫ مجموعه ‌کتاب‌های لرد فولر ببینم‌تون 237 00:16:23,850 --> 00:16:26,560 ‫نه، من فقط زمانی توی مراسم‌های ‫ طبقات اعیان شرکت می‌کنم 238 00:16:26,560 --> 00:16:29,380 ‫که مجبور باشم ‫ قوانین آداب اجتماعی رو رعایت کنم 239 00:16:29,980 --> 00:16:31,360 ‫که اینطور 240 00:16:32,440 --> 00:16:35,240 ‫با این حال فقط برای رعایت ادب 241 00:16:35,320 --> 00:16:37,910 ‫ایستادین تا با ما صحبت کنین؟ 242 00:16:38,410 --> 00:16:42,920 ‫گمون کنم که... ‫شما یهو اومدین جلوی بنده 243 00:16:51,420 --> 00:16:53,630 ‫موسیقی لذت‌بخشی‌ـه، ‫درست میگم؟ 244 00:16:54,380 --> 00:16:56,300 ‫اگه بخوام صادق باشم، نه 245 00:16:58,100 --> 00:16:59,560 ‫سرعت‌ـش خیلی بی‌ثباته 246 00:17:00,140 --> 00:17:03,350 ‫تا می‌خوای ملودی‌ای که ‫داره پخش میشه رو هضم کنی، آهنگ تموم میشه 247 00:17:03,430 --> 00:17:07,150 ‫اگه یه آهنگ با میزان نمای ۳/۴ زده می‌شد ‫خیلی گوش‌نوازتر بود 248 00:17:07,230 --> 00:17:10,500 ‫چون میشد که موسیقی رو... ‫حس کرد 249 00:17:12,650 --> 00:17:13,900 ‫چه نظر به‌دردبخوری 250 00:17:15,400 --> 00:17:16,820 ‫عذرخواهی من رو ببخشین 251 00:17:25,960 --> 00:17:28,920 ‫اگه بخوام جواب سوالت رو بدم، نه، ‫بهش علاقه‌مند نیستم 252 00:17:29,000 --> 00:17:30,290 ‫اوه... 253 00:17:48,480 --> 00:17:50,440 ‫بانوی من، ‫دوشیزه کاوپر مهمان دارن 254 00:17:56,030 --> 00:17:56,900 ‫الوئیز 255 00:17:56,990 --> 00:17:59,240 ‫کرسیدا. ‫بانو کاوپر 256 00:18:00,240 --> 00:18:01,870 ‫چه خونه‌ی دنج و گرمی دارین 257 00:18:02,370 --> 00:18:06,330 ‫اینجا عینِ... ‫موزه می‌مونه 258 00:18:06,330 --> 00:18:08,620 ‫الان زمان خواستگاری‌ـه دوشیزه بریجرتون 259 00:18:08,620 --> 00:18:10,790 ‫می‌خواستم بدونم اجازه هست که 260 00:18:11,280 --> 00:18:13,480 ‫تنهایی با دوشیزه کاوپر صحبت کنم؟ 261 00:18:22,010 --> 00:18:23,390 ‫همه‌چی مرتب‌‌ـه؟ 262 00:18:23,970 --> 00:18:27,100 ‫می‌خواستم ببینم حالت چطوره. ‫دیروز خیلی سرحال نبودی 263 00:18:27,180 --> 00:18:28,310 ‫اوه 264 00:18:29,480 --> 00:18:32,820 ‫یادم نمیاد دوستی داشته باشم ‫که برای دیدن‌‌ـم اومده باشه خونه‌مون 265 00:18:32,900 --> 00:18:33,980 ‫جداً؟ 266 00:18:34,070 --> 00:18:35,280 ‫تقصیر کسی نیست 267 00:18:36,190 --> 00:18:39,740 ‫اینجا بیشتر مثلِ... ‫آرامگاه می‌مونه 268 00:18:39,820 --> 00:18:40,820 ‫مگه نه؟ 269 00:18:44,950 --> 00:18:45,830 ‫حالت خوبه؟ 270 00:18:45,910 --> 00:18:48,290 ‫خیلی واضح گفتم که الان زمان خواستگاری‌ـه 271 00:18:48,370 --> 00:18:50,750 ‫مشخصه که به اندازه کافی واضح نبوده 272 00:18:51,630 --> 00:18:54,880 ‫دوشیزه بریجرتون، ‫می‌خواستم با دخترم صحبت کنم 273 00:18:56,210 --> 00:18:57,050 ‫البته تنهایی 274 00:18:57,130 --> 00:18:58,130 ‫حتماً 275 00:19:03,930 --> 00:19:08,930 ‫دفعه‌ی آخرت باشه که ‫ با اون دختر بریجرتون حرف می‌زنی 276 00:19:09,020 --> 00:19:10,690 ‫روشن‌ـه؟ 277 00:19:22,200 --> 00:19:25,030 ‫مطمئنی که واسه مراسم شام امشب ‫نمی‌تونی باهامون بیای؟ 278 00:19:25,740 --> 00:19:28,410 ‫دو سوم لردها حساب‌شون رو بستن 279 00:19:28,500 --> 00:19:32,710 ‫تا این مشکل رو حل نکنم ‫نمی‌تونم از بیرون یه متصدی بار بیارم 280 00:19:33,290 --> 00:19:38,100 ‫شاید یه طراح دکوراسیون یا آشپز جدید بیارم 281 00:19:40,050 --> 00:19:42,620 ‫مطمئنم که به زودی به جوابت می‌رسی 282 00:19:52,100 --> 00:19:55,770 ‫توی مسافرت دور اروپایی که داشتم ‫توی بالکان، یه دختر یونانی رو دیدم 283 00:19:56,440 --> 00:20:00,820 ‫وقتی که شیش ماه تمام ‫توی کل شبه جزیره 284 00:20:00,900 --> 00:20:04,360 ‫با هم آشنا شدیم، ‫راهنمای سفرم، روش رو برمی‌گردوند 285 00:20:04,990 --> 00:20:06,450 ‫انگار مثل همون زن جوانی‌ـه که 286 00:20:06,530 --> 00:20:10,360 ‫یه کاری کرد که رفتن به فرنچ کوارتر ‫ارزش اون‌ سفر دریایی طولانی رو داشته باشه 287 00:20:10,360 --> 00:20:14,210 ‫اون بالاش کلی حرف واسه گفتن داشت، ‫منظورم تو سرش نیست 288 00:20:18,090 --> 00:20:19,760 ‫تو چی، بریجرتون؟ 289 00:20:19,840 --> 00:20:21,510 ‫مدتی بود که نبودی 290 00:20:21,590 --> 00:20:25,140 ‫مطمئنم که تابستون، ‫دخترها حسابی تو سفر بهت حال دادن 291 00:20:26,390 --> 00:20:29,220 ‫مگه داستان اون کنتس رو تعریف نکردم؟ 292 00:20:29,310 --> 00:20:31,520 ‫چرا ولی جزئیاتش رو که نگفتی 293 00:20:31,600 --> 00:20:34,350 ‫خب، یه مرد محترم همیشه ‫ یه چیزهایی رو تو دلش نگه می‌داره 294 00:20:34,440 --> 00:20:37,610 ‫بس کن بابا. ‫من که اینجا مردم محترمی نمی‌بینم 295 00:20:37,690 --> 00:20:39,690 ‫این رو باهات موافقم 296 00:20:43,740 --> 00:20:44,740 ‫من رو ببخشید 297 00:20:45,780 --> 00:20:48,620 ‫اما خسته‌کننده‌ـس، ‫مگه نه؟ 298 00:20:49,700 --> 00:20:51,540 ‫این که بهمون تحمیل شده 299 00:20:51,540 --> 00:20:55,670 ‫نسبت به تنها چیزی که توی زندگی‌مون ‫ معنای خالص‌ـی داره، بی‌تفاوت باشیم 300 00:20:55,750 --> 00:20:58,060 ‫شما احساس تنهایی نمی‌کنین؟ 301 00:21:40,460 --> 00:21:41,630 ‫دوشیزه فدرینگتون 302 00:21:53,720 --> 00:21:54,720 ‫مامان؟ 303 00:21:58,150 --> 00:22:02,610 ‫لرد دبلینگ ازم اجازه‌ی خواستگاری گرفت 304 00:22:02,690 --> 00:22:04,320 ‫بهش اجازه دادی؟ 305 00:22:04,400 --> 00:22:05,740 ‫معلومه که دادم 306 00:22:07,700 --> 00:22:10,120 ‫کارت خیلی خوب بود 307 00:22:10,660 --> 00:22:14,410 ‫راستش شیندم که لرد دبلینگ ‫صاحب یکی از بزرگ‌ترین خونه‌های می‌فره 308 00:22:14,490 --> 00:22:16,830 ‫۲۴ تا خدمه و ‫یه کاروان کالسکه داره 309 00:22:16,910 --> 00:22:18,670 ‫بهم گفته که دائم هم توی سفره 310 00:22:18,750 --> 00:22:22,380 ‫که این یعنی مدیریت دارایی‌هاش ‫به عهده‌ی توئه 311 00:22:23,170 --> 00:22:25,710 ‫می‌دونی این چه نفوذی بهت میده؟ 312 00:22:25,800 --> 00:22:29,220 ‫چه نفوذی به همه‌مون میده؟ 313 00:22:32,390 --> 00:22:34,060 ‫مامان، ‫من که هنوز جواب مثبت ندادم 314 00:22:34,140 --> 00:22:35,310 ‫اما حتماً میدی دیگه 315 00:22:37,270 --> 00:22:39,140 ‫سفرهاش مزیت‌هایی داره 316 00:22:39,230 --> 00:22:41,150 ‫از این که تنها باشم لذت می‌برم ولی... 317 00:22:42,940 --> 00:22:43,940 ‫ولی چی؟ 318 00:22:45,730 --> 00:22:50,980 ‫پنه‌لوپه... پول‌جیبی‌هات رو ‫خرج عوض کردن لباس‌هات و موهات کردی 319 00:22:50,980 --> 00:22:53,280 ‫که به نتیجه‌ی دلخواهت هم رسیدی 320 00:22:53,280 --> 00:22:57,080 ‫لرد دبلینگ هم که دست به نقده، ‫اون هم چه دست به نقدی 321 00:22:57,700 --> 00:23:00,580 ‫توی این موفقیتت حریص نشو 322 00:23:00,670 --> 00:23:02,540 ‫دیگه چی از این دنیا می‌خوای؟ 323 00:23:09,580 --> 00:23:12,360 ‫نگو که منتظر عشق و این‌جور چیزایی 324 00:23:14,810 --> 00:23:17,720 ‫دقیقاً برای همینه که مخالفت کتاب خوندنت‌ـم 325 00:23:17,810 --> 00:23:21,140 ‫عشق خیالی‌ـه. ‫فقط تو قصه‌هاس 326 00:23:21,230 --> 00:23:23,610 ‫می‌دونی رمانتیک یعنی چی؟ 327 00:23:24,190 --> 00:23:25,270 ‫یعنی آسایش خاطر 328 00:23:26,270 --> 00:23:27,570 ‫عاقل باش پنه‌لوپه 329 00:23:28,240 --> 00:23:30,990 ‫اگه نباشی، ‫مجبورم از طرف خودم برات عقلی کنم 330 00:23:59,180 --> 00:24:00,930 ‫- آماده‌این دوشیزه؟ ‫- بله 331 00:24:13,160 --> 00:24:15,260 ‫- دستکش‌هاتون خانم ‫- ممنون خانم ویلسون 332 00:24:15,280 --> 00:24:17,870 ‫کالین، همه سوار کالسکه‌ان. ‫لباس نپوشیدی؟ 333 00:24:17,950 --> 00:24:20,870 ‫نه، می‌خواستم بگم که ‫بهتره امشب خونه بمونم 334 00:24:27,960 --> 00:24:29,960 ‫چرا اینطوری شدی 335 00:24:30,050 --> 00:24:33,340 ‫اون صدای قدم‌های سنگین ‫که دیشب از راهرو میومد، مال تو بود؟ 336 00:24:33,430 --> 00:24:35,140 ‫حالم... ‫خوب‌ـه 337 00:24:39,560 --> 00:24:40,560 ‫راستش... 338 00:24:42,430 --> 00:24:45,650 ‫تو از اول احساساتی‌ترین بچه‌ی من بودی 339 00:24:45,730 --> 00:24:49,900 ‫همیشه به نیازهای بقیه توجه می‌کردی. ‫به همه کمک می‌کردی 340 00:24:49,980 --> 00:24:52,650 ‫یا برای عوض کردن فضا ‫لطیفه‌ای چیزی می‌گفتی 341 00:24:52,740 --> 00:24:55,360 ‫خیلی کم میشد که خودت رو تو اولویت بذاری 342 00:24:55,450 --> 00:24:57,530 ‫به این حساسیتت افتخار می‌کنم 343 00:25:00,120 --> 00:25:02,980 ‫اما زندگی کردن برای راضی کردن بقیه؟ 344 00:25:04,210 --> 00:25:06,080 ‫به‌نظرم به مرور خسته‌کننده میشه 345 00:25:06,790 --> 00:25:08,380 ‫و شاید هم دردناک 346 00:25:08,460 --> 00:25:11,880 ‫برای همین، به‌خاطر این که چندوقته گارد گرفتی، سرزنشت نمی‌کمم 347 00:25:12,840 --> 00:25:14,220 ‫اما باید مراقب باشی 348 00:25:15,380 --> 00:25:18,050 ‫که این سپر پوسیده و خراب نشه 349 00:25:18,140 --> 00:25:20,600 ‫که دیگه شاید هیچوقت نتونی ازش خلاص شی 350 00:25:23,680 --> 00:25:26,520 ‫چون مشروب خوردم ‫سرم درد می‌کنه 351 00:25:27,650 --> 00:25:29,730 ‫ببخشید که از کوره در رفتم 352 00:25:31,190 --> 00:25:33,400 ‫بهتره امشب رو استراحت کنم 353 00:25:34,950 --> 00:25:35,950 ‫اوهوم 354 00:25:41,450 --> 00:25:42,870 ‫فقط حیف شد که... 355 00:25:44,200 --> 00:25:46,460 ‫نمی‌تونی ثمره‌ی زحماتت رو ببینی 356 00:25:46,540 --> 00:25:49,880 ‫شنیدم که امشب از پنه‌لوپه خواستگاری میشه 357 00:25:49,960 --> 00:25:53,130 ‫بانو فدرینگتون این رو ‫ برای کل شهر تعریف می‌کنه 358 00:25:53,840 --> 00:25:54,840 ‫امشب؟ 359 00:25:57,130 --> 00:25:58,160 ‫چقدر سریع 360 00:25:58,180 --> 00:26:00,330 ‫احتمالاً به‌خاطر کمک‌هایی که کردی 361 00:26:01,560 --> 00:26:02,560 ‫همم 362 00:26:03,180 --> 00:26:05,800 ‫امیدوارم حالت بهتر شه 363 00:26:39,800 --> 00:26:46,800 ‫«دیــ.جـی‌مــ.وویــز» 364 00:27:12,080 --> 00:27:14,790 ‫شاید این نمایش‌ عاشقانه‌ی کوچیک 365 00:27:14,880 --> 00:27:17,550 ‫الهام‌بخش عاشق‌پیشه‌های امشب باشه 366 00:28:29,620 --> 00:28:31,960 ‫دوشیزه فدرینگتون. ‫بانو فدرینگتون 367 00:28:32,710 --> 00:28:33,710 ‫عصربخیر 368 00:28:34,290 --> 00:28:37,250 ‫اومدین تا دخترم رو برای رقص ‫ بردارین و ببرین؟ 369 00:28:37,340 --> 00:28:40,380 ‫مطمئنم حداقل یه جای خالی رو ‫توی برنامه‌ی رقص‌ـشون دارن 370 00:28:40,460 --> 00:28:41,670 ‫درواقع کلی جای خالی هست 371 00:28:41,760 --> 00:28:45,880 ‫در این صورت، افتخار این رو دارم ‫که یکی از اون جاهای خالی برای من باشه؟ 372 00:29:07,490 --> 00:29:09,780 ‫- بانو بریجرتون ‫- لرد اندرسون 373 00:29:09,870 --> 00:29:12,790 ‫ممنون اما اشتها ندارم 374 00:29:13,750 --> 00:29:16,460 ‫- از این شب لذت می‌برین ‫- شدیداً 375 00:29:16,960 --> 00:29:20,630 ‫از وقتی که ازدواج کردم ‫روزهای زیادی رو توی می‌فر نبودم 376 00:29:21,710 --> 00:29:23,380 ‫تو حومه‌ی شهر می‌تونین قدم بزنین 377 00:29:23,470 --> 00:29:26,130 ‫به درخت‌ها نگاه کنین ‫و تو خونه‌تون لم بدین 378 00:29:27,340 --> 00:29:30,140 ‫بهم بگین. مردم اینجا توی شهر ‫وقت‌شون رو چطوری می‌گذرونن؟ 379 00:29:30,140 --> 00:29:33,750 ‫متاسفانه بیشتر ماها وقت‌مون رو با واسطه‌گری تو زندگی بچه‌هامون می‌گذرونیم 380 00:29:33,770 --> 00:29:36,290 ‫حداقل که سرگرمی موردعلاقه‌ی من ‫ و خواهرتون این بود 381 00:29:36,690 --> 00:29:40,480 ‫- خواهر من به واسطه‌گری علاقه دارن؟ ‫- این کلمه حق مطلب رو براشون ادا نمی‌کنه 382 00:29:40,570 --> 00:29:44,110 ‫ایشون جامعه رو مطابق میل‌شون شکل میدن ‫و توی کارشون هم خیلی حرفه‌ای‌‌ان 383 00:29:44,190 --> 00:29:45,030 ‫همم 384 00:29:45,110 --> 00:29:47,240 ‫نمی‌دونستین؟ 385 00:29:47,320 --> 00:29:48,700 ‫خب ما... 386 00:29:50,280 --> 00:29:52,370 ‫داریم از نو با هم آشنا میشیم 387 00:29:52,370 --> 00:29:55,620 ‫درحال‌حاضر هدف شکل دادن‌شون کی هستن؟ 388 00:29:55,710 --> 00:29:58,250 ‫دخترم فرانچسکا 389 00:30:00,210 --> 00:30:03,380 ‫البته هنوز مطمئن نیستم که ‫ اون جرقه رو پیدا کرده باشن 390 00:30:06,090 --> 00:30:08,720 ‫خب، نمی‌دونم این حرفم ارزشی داره یا نه... 391 00:30:08,800 --> 00:30:11,140 ‫...اما بعضی‌اوقات بهتره که ‫ یه آتیش آروم بسوزه 392 00:30:12,060 --> 00:30:13,850 ‫ازدواج خود من از روی عشق نبود 393 00:30:13,930 --> 00:30:16,900 ‫و باید اعتراف کنم که اوایل‌ـش ‫خیلی پرشور هم نبود 394 00:30:17,810 --> 00:30:19,440 ‫اما شیفته‌ـش شدم 395 00:30:20,650 --> 00:30:22,690 ‫تا آخرین روزی که فوت شد خوشحال بودیم 396 00:30:24,320 --> 00:30:26,440 ‫امیداورم غم آخرتون باشه 397 00:30:29,320 --> 00:30:30,870 ‫پس شاید هنوز امید زنده باشه 398 00:30:30,950 --> 00:30:31,950 ‫اوهوم 399 00:30:32,330 --> 00:30:34,700 ‫ازدواج من از روی عشق بود 400 00:30:34,790 --> 00:30:37,820 ‫برای همین چیز دیگه‌ای نمی‌دونم 401 00:30:41,880 --> 00:30:43,210 ‫صمیمانه تسلیت میگم 402 00:30:48,010 --> 00:30:49,430 ‫اما بهتون حسودیم میشه 403 00:30:49,970 --> 00:30:52,430 ‫فرصت داشتین تا ‫ ازدواج عاشقانه رو تجربه کنین 404 00:30:52,970 --> 00:30:54,390 ‫این چیزیه که شخصاً 405 00:30:54,470 --> 00:30:57,430 ‫از پیدا کردن‌‌ـش تو بخش دوم از زندگی‌ـم ‫دست نکشیدم 406 00:31:03,940 --> 00:31:08,490 ‫به‌نظر می‌رسه که گوهر درخشان‌تون ‫داره براتون می‌درخشه 407 00:31:08,490 --> 00:31:09,860 ‫دقیقاً همینطوره 408 00:31:10,360 --> 00:31:14,530 ‫حتی بانو ویسلداون هم نتونستن ‫ با انتخاب نبوغانه‌‌‌ـم مخالفت کنن 409 00:31:14,620 --> 00:31:15,620 ‫همم 410 00:31:15,700 --> 00:31:17,750 ‫شاید این درها رو 411 00:31:17,830 --> 00:31:21,210 ‫برای یه اتحاد دوستانه‌تر ‫ بین سخن‌چین و ملکه، باز کنه 412 00:31:22,830 --> 00:31:25,250 ‫به جرات می‌تونم بگم که این اتفاق هم افتاده 413 00:31:27,880 --> 00:31:30,680 ‫ممنون که همراهی‌ـم کردین 414 00:31:31,590 --> 00:31:33,340 ‫نمی‌خواستم یه مراسم رقص دیگه رو از دست بدم 415 00:31:33,340 --> 00:31:36,180 ‫اما دلم هم نمی‌خواست ‫که تنها بیام اینجا 416 00:31:36,260 --> 00:31:39,390 ‫بهتر بود شوهرتون اینجا کنارتون باشه 417 00:31:41,270 --> 00:31:44,230 ‫به‌نظر می‌رسه هرچقدر هم که تلاش کنم 418 00:31:44,310 --> 00:31:48,240 ‫آقای موندریچ نمی‌تونن ‫ دست از زندگی قبلی‌شون بردارن 419 00:31:48,240 --> 00:31:50,700 ‫ایشون خیلی به می‌کده‌شون وابسته‌‌ـن 420 00:31:51,280 --> 00:31:54,570 ‫ملکه اصلاً خوش‌شون نمیاد 421 00:31:54,660 --> 00:31:57,410 ‫که یه مرد بلندپایه ‫توی کلوب کار کنن 422 00:31:57,410 --> 00:32:00,870 ‫باید به آقای موندریچ نشون بدین 423 00:32:00,960 --> 00:32:04,380 ‫که زندگی‌ جدیدشون ارزش فداکاری رو داره 424 00:32:05,000 --> 00:32:06,210 ‫زندگی‌های گذشته 425 00:32:07,340 --> 00:32:09,960 ‫این که دوباره آدم بره سراغ‌شون ‫خیلی خطرناکه 426 00:32:15,090 --> 00:32:17,260 ‫از رقص باله لذت بردین، ‫آقای بریجرتون؟ 427 00:32:17,260 --> 00:32:21,020 ‫بسیار زیاد. تا جایی که مسیر زندگی‌ـم عوض شد 428 00:32:21,020 --> 00:32:24,040 ‫- که کاش من هم رقصنده می‌شدم ‫- اوه 429 00:32:28,020 --> 00:32:30,530 ‫بانو آرونولد. ‫باید بیاین پیش‌مون 430 00:32:32,530 --> 00:32:35,530 ‫لرد فولر. بانو فولر. ‫چقدر از دیدن هردوتون خوشحال شدم 431 00:32:35,620 --> 00:32:37,160 ‫با آقای بریجرتون آشنا شدین؟ 432 00:32:37,240 --> 00:32:38,700 ‫- البته ‫- خیلی کم 433 00:32:39,240 --> 00:32:42,080 ‫تقریباً. ‫البته باعث افتخار بود 434 00:32:42,660 --> 00:32:44,920 ‫نظرات‌مون درمورد مراسم باله رو ‫به همدیگه می‌گفتیم 435 00:32:44,920 --> 00:32:47,750 ‫باید بگم که فکر نکنم لازم بود 436 00:32:47,750 --> 00:32:50,420 ‫که رقصنده‌ی مرد لُخت باشه 437 00:32:50,420 --> 00:32:52,840 ‫حتماً می‌تونست یه لباس تنش کنه 438 00:32:52,920 --> 00:32:54,050 ‫شدیداً باهاتون موافقم 439 00:32:54,630 --> 00:32:56,590 ‫هیچی بدتر از لخت بودن نیست 440 00:33:03,640 --> 00:33:07,360 ‫الوئیز، پس اینجایی. ‫کل شب رو داشتم دنبالت می‌گشتم 441 00:33:07,440 --> 00:33:09,570 ‫نباید مراقب حرف زدنت با من باشی؟ 442 00:33:10,270 --> 00:33:12,280 ‫آخه من «اون دختر بریجرتون‌‌»‌ـم دیگه 443 00:33:12,360 --> 00:33:13,610 ‫پس شنیدی 444 00:33:15,610 --> 00:33:17,160 ‫به‌خاطر بابام معذرت می‌خوام 445 00:33:18,120 --> 00:33:20,300 ‫من هم معذرت می‌خوام ‫که اون یه احمق بی‌شعوره 446 00:33:20,830 --> 00:33:21,830 ‫الوئیز! 447 00:33:26,370 --> 00:33:28,630 ‫اگه لازم بود تا واسه یه مدت ‫ازم فاصله بگیری... 448 00:33:30,000 --> 00:33:31,000 ‫درک می‌کنم 449 00:33:33,170 --> 00:33:35,430 ‫نه، پدرم باید کنار بیاد 450 00:33:35,510 --> 00:33:38,590 ‫بعدش‌ هم... ‫اون احمق‌ـه 451 00:33:41,470 --> 00:33:43,560 ‫تو خیلی با بقیه فرق داری الوئیز 452 00:33:44,140 --> 00:33:46,690 ‫این همه جرات واسه متفاوت بودن رو ‫ از کجا آوردی؟ 453 00:33:46,690 --> 00:33:47,850 ‫ربطی به جرات نداره 454 00:33:47,940 --> 00:33:51,110 ‫فقط درک نمی‌کنم چرا مردم مثل من ‫به اوضاع نگاه نمی‌کنن 455 00:33:51,110 --> 00:33:53,280 ‫اون‌وقت تو دقیقاً چطوری ‫ به اوضاع نگاه می‌کنی؟ 456 00:33:53,280 --> 00:33:54,280 ‫خب... 457 00:33:56,610 --> 00:33:58,160 ‫حالا که پرسیدی... 458 00:34:15,130 --> 00:34:16,670 ‫- لعنتی! ‫- اجازه بدین 459 00:34:34,400 --> 00:34:36,610 ‫خواهر، کجا داری میرین؟ 460 00:34:38,280 --> 00:34:40,110 ‫دارم زود مرخص میشم 461 00:34:40,200 --> 00:34:43,740 ‫رقص باله که انجام شد، ‫ملکه از گوهر درخشان‌ـش راضی بود 462 00:34:43,830 --> 00:34:46,790 ‫من هم باید یکم تنها باشم 463 00:34:46,870 --> 00:34:49,000 ‫اگه واسطه‌گری‌تون رو ‫ یه جا دیگه تموم کردین 464 00:34:49,080 --> 00:34:52,130 ‫شاید بتونم خودم رو ‫به‌عنوان هدف جدیدتون معرفی کنم 465 00:34:52,840 --> 00:34:55,420 ‫شنیدم که شما شکل‌دهنده‌ی جامعه‌این 466 00:34:55,420 --> 00:34:57,800 ‫من هم دائماً فریبنده‌ترین زن دنیا رو ‫ ملاقات می‌کنم 467 00:34:57,800 --> 00:34:59,680 ‫نمی‌دونم چی به گوشت رسیده 468 00:34:59,760 --> 00:35:02,720 ‫اما ازت می‌خوام من رو ‫قاتی این کارهای بدون‌ملاحظه‌ـ‌ت نکنی 469 00:35:02,800 --> 00:35:05,010 ‫علاقه‌ای ندارم 470 00:35:06,270 --> 00:35:09,980 ‫متوجهم که شاید کارهام ‫ظاهراً از روی بی‌ملاحظگی باشن، 471 00:35:09,980 --> 00:35:12,690 ‫اما بهتون اطمینان میدن ‫که نیت پاکی دارم 472 00:35:12,770 --> 00:35:16,640 ‫و این نیت‌ـت احتمالاً تو شلوارت نیست؟ 473 00:35:30,540 --> 00:35:31,870 ‫دوشیزه فرانچسکا 474 00:35:34,590 --> 00:35:35,630 ‫لرد کیلمارتین 475 00:35:36,960 --> 00:35:39,970 ‫متاسفانه باید بگم که بعد از رقص ‫با لرد سامادان، گلوم خیلی خشک شده 476 00:35:39,970 --> 00:35:42,090 ‫به همین دلیل، ‫خیلی حوصله‌ی حرف زدن ندارم 477 00:35:42,180 --> 00:35:45,600 ‫خب ما هم معمولاً همیشه همینطوری ‫ صحبت می‌کنیم 478 00:35:50,810 --> 00:35:53,920 ‫معذرت می‌خوام که توی آخرین ملاقات‌مون ‫با عجله از پیش‌تون رفتم 479 00:35:53,920 --> 00:35:57,460 ‫فقط به این دلیل بود ‫که می‌خواستم این رو براتون بیارم 480 00:36:00,700 --> 00:36:02,660 ‫من خیلی اهل حرف زدن نیستم 481 00:36:02,740 --> 00:36:05,950 ‫و کلماتی هم که بلدم ‫متاسفانه خیلی مناسب نیستن 482 00:36:06,030 --> 00:36:09,440 ‫اما به قدرتِ عمل باور دارم 483 00:36:11,500 --> 00:36:13,790 ‫دوشیزه فرانچسکا، ‫براتون شربت آبلیمو آوردم 484 00:36:15,170 --> 00:36:17,590 ‫من رو ببخشین لرد سامادانی 485 00:36:17,590 --> 00:36:19,420 ‫مامان، مایلم زود برگردم خونه 486 00:36:19,510 --> 00:36:20,970 ‫البته اگه اشکالی نداره 487 00:36:21,050 --> 00:36:22,050 ‫خب... 488 00:36:24,680 --> 00:36:27,010 ‫اول برادر و خواهرت رو پیدا کنیم، بعد 489 00:36:27,510 --> 00:36:28,510 ‫حتماً 490 00:36:29,770 --> 00:36:30,770 ‫لرد سامادانی 491 00:36:32,480 --> 00:36:33,600 ‫لرد کیلمارتین 492 00:36:38,440 --> 00:36:40,030 ‫چه اتفاقی داره میفته؟ 493 00:36:40,030 --> 00:36:43,070 ‫گویا لرد سامادانی برای دوشیزه فرانچسکا ‫ شربت آبلیمو آوردن 494 00:36:43,990 --> 00:36:44,910 ‫ولی ایشون... 495 00:36:44,990 --> 00:36:47,120 ‫اون شربت آبلیمو رو نخورد 496 00:36:47,620 --> 00:36:49,240 ‫دقیقاً علیاحضرت 497 00:36:49,330 --> 00:36:51,500 ‫شربت آبلیمو رو نخوردن 498 00:36:57,720 --> 00:36:59,750 ‫احتمالاً به نفع همه باشه 499 00:36:59,840 --> 00:37:02,340 ‫بچه‌ها خیلی وقت آدم 500 00:37:02,420 --> 00:37:04,760 ‫و زیبایی اون رو می‌گیرن 501 00:37:05,760 --> 00:37:07,930 ‫البته ما کلی از جفتش داریم 502 00:37:08,010 --> 00:37:09,760 ‫یعنی میگین منصرف شیم؟ 503 00:37:09,850 --> 00:37:12,060 ‫آخ! ‫سینه‌‌ـم داره درد می‌گیره 504 00:37:12,140 --> 00:37:13,230 ‫وای نه 505 00:37:13,310 --> 00:37:15,060 ‫من رو ببخشین 506 00:37:15,140 --> 00:37:17,360 ‫راستش کل هفته‌ـس که درد می‌کنه 507 00:37:18,980 --> 00:37:20,730 ‫داری ادای من رو در میاری؟ 508 00:37:20,730 --> 00:37:22,690 ‫سینه‌ـم مدام درد می‌کنه 509 00:37:22,780 --> 00:37:25,110 ‫و به‌خاطر التهاب لوزالمعده هم نیست 510 00:37:25,200 --> 00:37:27,410 ‫مامانم گفت که نشونه‌ی واضح حاملگی‌ـه 511 00:37:28,240 --> 00:37:29,240 ‫همم... 512 00:37:29,580 --> 00:37:30,620 ‫جداً؟ 513 00:37:43,630 --> 00:37:45,260 ‫عصربخیر، بریجرتون 514 00:37:47,470 --> 00:37:49,350 ‫بریجرتون، دیر اومدی که کلاس بذاری؟ 515 00:37:49,930 --> 00:37:52,890 ‫راست‌ـش اصلاً ارزشش رو نداره. ‫بیا با هم بریم 516 00:37:52,890 --> 00:37:55,100 ‫البته این دفعه می‌خوایم ‫ بریم می‌خونه‌ی وایت 517 00:37:55,100 --> 00:37:57,060 ‫به‌جای اون بار مزخرف موندریچ 518 00:37:57,980 --> 00:38:00,010 ‫می‌بخشید 519 00:38:05,860 --> 00:38:07,580 ‫همه‌چی مرتب‌‌ـه دوشیزه فدرینگتون؟ 520 00:38:08,450 --> 00:38:09,570 ‫حرف نداره 521 00:38:09,660 --> 00:38:10,910 ‫از شنیدن‌ـش خوشحال شدم 522 00:38:12,700 --> 00:38:14,370 ‫میشه یه سوال ازتون بپرسم، لرد من؟ 523 00:38:14,450 --> 00:38:15,450 ‫البته 524 00:38:16,410 --> 00:38:17,920 ‫با توجه به میزان سفرهای شما 525 00:38:18,000 --> 00:38:20,630 ‫منطقی‌ـه که دنبال ‫ یه همسر مناسب بگردین ولی... 526 00:38:22,550 --> 00:38:25,130 ...شما تصور می‌کنین که با گذشت زمان 527 00:38:27,090 --> 00:38:28,880 ‫شاید یک روزی عشق به وجود بیاد؟ 528 00:38:30,970 --> 00:38:31,970 ‫اطلاعی ندارم 529 00:38:32,600 --> 00:38:35,260 ‫راستش رو بخواین، کارِ من، قسمت بزرگی از ‫ قلب‌ـم رو مال خودش کرده 530 00:38:35,260 --> 00:38:38,100 ‫شاید ایجاد فضای بیشتر، ‫ کار سختی باشه 531 00:38:38,100 --> 00:38:40,770 ‫اما خیلی خوشحالم 532 00:38:41,270 --> 00:38:44,680 ‫چون به‌نظر می‌رسه که شما ‫ زندگی شلوغی داشته باشین 533 00:38:48,740 --> 00:38:51,620 ‫امشب خیلی زیبا شدین دوشیزه فدرینگتون 534 00:38:53,660 --> 00:38:56,320 ‫باورت میشه اگه فکرمون ‫ دائم تو ازدواج نباشه 535 00:38:56,320 --> 00:38:58,040 ‫چقدر وقت آزاد برامون می‌مونه؟ 536 00:38:58,040 --> 00:39:00,580 ‫چقدر وقت واسه مطالعه ‫یا رد و بدل کردن ایده‌ها 537 00:39:00,670 --> 00:39:03,880 ‫یا اصلاً هرکاری که فقط به هدفِ ‫ به‌دست آوردن دل شوهر نباشه 538 00:39:03,960 --> 00:39:05,880 ‫- جالب‌ـه ‫- مگه نه؟ 539 00:39:05,960 --> 00:39:09,470 ‫نه، برادرت رو میگم که داره یه راست میره ‫ سمت پنه‌لوپه و لرد دبلینگ 540 00:39:09,550 --> 00:39:11,050 ‫میشه مزاحم‌تون بشم؟ 541 00:39:11,140 --> 00:39:13,140 ‫- کالین ‫- فقط یه لحظه طول می‌کشه 542 00:39:16,560 --> 00:39:19,480 ‫ظاهراً موضوعی بین شما هست ‫که باید حل و فصل‌ـش کنین 543 00:39:19,480 --> 00:39:20,730 ‫تنهاتون می‌ذارم 544 00:39:24,690 --> 00:39:28,060 ‫میشه یه وقت دیگه به صحبت‌مون ادامه بدیم؟ 545 00:39:32,110 --> 00:39:33,110 ‫لرد دبلینگ 546 00:39:33,570 --> 00:39:36,740 ‫شما برای این که توی یه مراسم تنها باشین، ‫بیش از حد خوشتیپ‌ هستین 547 00:39:36,740 --> 00:39:41,480 ‫خیلی خوشحال میشم که رقص‌تون رو ‫ با من تموم کنین، البته اگه شریکی ندارین 548 00:39:47,760 --> 00:39:50,050 ‫کالین، داری اوضاع بین من ‫ و دبلینگ رو خراب می‌کنی 549 00:39:50,050 --> 00:39:52,050 ‫- شاید به صلاح همه باشه ‫- منظورت چیه؟ 550 00:39:52,800 --> 00:39:55,930 ‫پن... نمی‌تونی باهاش ازدواج کنی. ‫تو اصلاً نمی‌شناسی‌ـش 551 00:39:55,930 --> 00:39:57,260 ‫به اندازه کافی می‌شناسم 552 00:39:57,260 --> 00:39:58,520 ‫شنیدم داره میره 553 00:39:59,020 --> 00:40:00,020 ‫به مدت سه سال 554 00:40:00,060 --> 00:40:01,520 ‫خودم می‌دونم کالین 555 00:40:01,600 --> 00:40:03,900 ‫همین که به اونجا برسه ‫یه سال طول می‌کشه 556 00:40:08,400 --> 00:40:10,190 ‫بهشون می‌خوره ناراحت باشن، ‫درسته؟ 557 00:40:10,690 --> 00:40:12,820 ‫پسوخه و کوپیدو دعواشون شده 558 00:40:13,660 --> 00:40:17,540 ‫منظورتون چیه دوشیزه کاوپر؟ ‫مگه دوستان قدیمی همدیگه نیستن؟ 559 00:40:18,580 --> 00:40:20,830 ‫راستش قدیمی‌ترین دوستای همدیگه‌ـن 560 00:40:20,830 --> 00:40:24,260 ‫از زمانی که فدرینگستون‌ها ‫به اون سمت خیابون نقل مکان کردن 561 00:40:25,960 --> 00:40:27,920 ‫خیابون روبروی خونه‌ی بریجرتون‌ها؟ 562 00:40:28,000 --> 00:40:29,000 ‫دقیقاً 563 00:40:29,960 --> 00:40:30,970 ‫که اینطور 564 00:40:31,050 --> 00:40:33,930 ‫از پیشنهادی که لرد دبلینگ بهم داده راضی‌ام 565 00:40:34,890 --> 00:40:36,800 ‫می‌خوام بهش جواب مثبت بدم 566 00:40:42,290 --> 00:40:45,240 ‫ممنون که باهام رقصیدین دوشیزه کاوپر 567 00:40:49,070 --> 00:40:52,550 ‫گفتم بهت کمک می‌کنم شوهر پیدا کنی، ‫اما نمی‌تونم اشتباه کردنت رو ببینم 568 00:40:53,780 --> 00:40:57,200 ‫تنها اشتباه‌ـم همون وقتی بود ‫که ازت خواستم بهم کمک کنی 569 00:41:00,490 --> 00:41:01,490 ‫لرد دبلینگ! 570 00:41:02,300 --> 00:41:03,830 ‫معذرت می‌خوام که مزاحم‌مون شد 571 00:41:03,830 --> 00:41:07,210 ‫می‌دونم مراسم داره تموم میشه... ‫ولی میشه صحبت‌مون رو ادامه بدیم؟ 572 00:41:07,290 --> 00:41:10,520 ‫میشه بگین که اغلب اوقات ‫ دم پنجره‌ی اتاق استراحت‌تون می‌شینین؟ 573 00:41:10,520 --> 00:41:11,130 ‫من... 574 00:41:11,130 --> 00:41:13,800 ‫کل هفته رو می‌دیدم که ‫ دارین دنبال یکی می‌گردین 575 00:41:13,800 --> 00:41:16,930 ‫گفتم شاید می‌خواین ‫با آقای بریجرتون دعوا کنین 576 00:41:17,760 --> 00:41:20,930 ‫اما حالا به این شک کردم که ‫به یه دلیل دیگه دنبال ایشون می‌گشتین 577 00:41:21,020 --> 00:41:23,770 ‫به‌همون دلیلی که ترجیح میدین ‫دم پنجره‌ی اتاق مهمان باشین 578 00:41:23,850 --> 00:41:26,480 ‫و منظره‌‌ی خونه‌ای که ‫ اون سمت میدان هست رو تماشا کنین 579 00:41:26,480 --> 00:41:28,110 ‫نمی‌دونم درمورد چی دارین صحبت می‌کنین 580 00:41:28,110 --> 00:41:31,000 ‫درمورد آقای بریجرتون... 581 00:41:31,740 --> 00:41:34,580 ‫و احساساتی که بین شما دونفره 582 00:41:35,910 --> 00:41:36,950 تضمین میدم 583 00:41:37,660 --> 00:41:41,240 ‫که کالین بریجرتون ‫ هیچ احساسی به من نداره 584 00:41:41,330 --> 00:41:44,460 ‫فکر کردن بهش هم خنده‌داره. ‫ما دوستیم، فقط همین 585 00:41:44,540 --> 00:41:46,640 ‫اما می‌خواین که ‫ بیشتر از دوست باشین؟ 586 00:41:47,000 --> 00:41:48,000 ‫من... 587 00:41:49,340 --> 00:41:51,130 ‫این اصلاً... 588 00:41:51,880 --> 00:41:53,090 ‫اصلاً امکان نداره 589 00:41:53,170 --> 00:41:57,000 ‫نگفتم امکان داره یا نه. ‫گفتم که آیا دوست دارین بیشتر باشه یا نه 590 00:42:02,770 --> 00:42:06,100 ‫دوشیزه فدرینگتون، ‫با توجه به مدت زمانی که من به سفر میرم 591 00:42:06,100 --> 00:42:07,840 ‫باید با کسی ازدواج کنم 592 00:42:07,840 --> 00:42:10,610 ‫که دل‌ـش پیش کس دیگه‌ای نباشه 593 00:42:12,320 --> 00:42:14,640 ‫امیدوارم چیزی که دنبالش هستین رو 594 00:42:15,280 --> 00:42:16,600 ‫پیداش کنین 595 00:42:17,360 --> 00:42:18,360 ‫شب‌تون خوش 596 00:42:23,540 --> 00:42:25,000 ‫کجا داره میره؟ 597 00:42:25,080 --> 00:42:26,580 ‫چی‌کار کردی؟ 598 00:42:26,660 --> 00:42:27,960 ‫سوال‌ـت اینه؟ 599 00:42:29,120 --> 00:42:30,250 ‫مهم نیست حال‌ـم چطوره؟ 600 00:42:32,130 --> 00:42:36,200 ‫فقط واسه این برات اهمیت دارم ‫که حلقه‌ی نامزدی یه لرد تو دست‌ـم باشه؟ 601 00:42:37,550 --> 00:42:39,010 ‫مامان، ‫من حامله‌ـم 602 00:42:39,880 --> 00:42:41,620 ‫البته فکر کنم 603 00:42:44,140 --> 00:42:46,060 ‫سلام؟ ‫خوشحال نیستی؟ 604 00:42:56,150 --> 00:42:58,320 ‫میگن که قلب 605 00:42:58,400 --> 00:43:01,240 ‫تا ابد عقل رو مسخره‌ی خودش می‌کنه 606 00:43:34,520 --> 00:43:35,730 ‫فرانچسکا 607 00:43:37,030 --> 00:43:38,400 ‫لرد کیلمارتین 608 00:43:38,890 --> 00:43:41,950 ‫موسیقی‌ای که اول این هفته ‫ داشتیم گوش می‌کردیم رو... 609 00:43:41,950 --> 00:43:44,730 ‫دقیقاً همونطور که گفتم ‫تنظیم کردن 610 00:43:51,870 --> 00:43:55,040 ‫و زمانی که کسی دل‌ رو به عقل ترجیح بده 611 00:43:56,170 --> 00:43:59,670 ‫بعضی‌وقت‌ها منطق به کل فراموش میشه 612 00:44:01,300 --> 00:44:03,760 ‫البته قطعاً بدن هم روش خودش رو 613 00:44:03,840 --> 00:44:06,760 ‫برای دونستن نیازهای خودش بلده 614 00:44:07,720 --> 00:44:11,640 ‫و این نویسنده نمی‌تونه ‫منکرِ حکمت قلب تپنده 615 00:44:11,640 --> 00:44:14,900 ‫که قدمت زیادی داره، بشه 616 00:44:19,190 --> 00:44:20,190 ‫وایسا! 617 00:44:21,900 --> 00:44:23,360 ‫پنه‌لوپه 618 00:44:25,490 --> 00:44:26,950 ‫دوست ندارم باهات حرف بزنم 619 00:44:27,030 --> 00:44:28,030 ‫خواهش می‌کنم! 620 00:44:31,460 --> 00:44:32,460 ‫بذار بیام تو 621 00:44:44,890 --> 00:44:46,970 ‫اول دم خونه‌ی بریجرتون‌ها وایمیسیم 622 00:44:47,050 --> 00:44:48,050 ‫بله دوشیزه 623 00:44:50,810 --> 00:44:51,810 ‫چی می‌خوای؟ 624 00:44:52,600 --> 00:44:54,100 ‫لرد دبلینگ خواستگاری کرد؟ 625 00:44:55,230 --> 00:44:58,820 ‫- ربط‌ـش به تو چیه؟ ‫- باید بدونم. خواستگاری کرده؟ 626 00:44:59,900 --> 00:45:00,900 ‫عجیب‌ـه 627 00:45:02,240 --> 00:45:04,410 ‫وقتی کمکت رو برای پیدا کردن شوهر خواستم 628 00:45:04,490 --> 00:45:07,910 ‫به این فکر نکرده بودم که این امکان داره ‫که شوهر رو هم بپرونی 629 00:45:07,990 --> 00:45:10,120 ‫البته که به من ربط داره، ‫چون تو برام مهم‌ـی 630 00:45:10,660 --> 00:45:12,290 ‫نمی‌تونی با اون مرد ازدواج کنی 631 00:45:12,370 --> 00:45:16,250 تنهات می‌ذاره، ‫و کاملاً مصمم هم هست 632 00:45:16,330 --> 00:45:19,880 ‫تازه اون... ‫به درد تو نمی‌خوره پن 633 00:45:19,960 --> 00:45:21,380 ‫خواستگاری نکرد 634 00:45:23,260 --> 00:45:25,260 ‫راست‌ـش به‌خاطر تو، ردم کرد 635 00:45:26,390 --> 00:45:29,390 ‫چون نمایشی که راه انداختی ‫باعث شد فکر کنم که تو دوست‌ـم داری 636 00:45:29,470 --> 00:45:33,640 ‫فکری که اینقدر احمقانه‌ـس ‫که نمی‌دونم جز خندیدن بهش، چی‌کار کنم 637 00:45:33,640 --> 00:45:36,770 ‫حالا هم میشه تا رسیدن به خونه ساکت شی ‫و دست از سرم برداری؟ 638 00:45:36,850 --> 00:45:38,480 ‫- نمی‌تونم ‫- خواهش می‌کنم! 639 00:45:38,560 --> 00:45:39,610 ‫نمی‌تونم 640 00:45:40,940 --> 00:45:41,940 ‫چون... 641 00:45:47,530 --> 00:45:49,200 ‫اگه واقعاً دوستت داشته باشم چی؟ 642 00:45:50,530 --> 00:45:51,530 ‫چی؟ 643 00:45:55,750 --> 00:46:00,090 ‫خیلی تلاش کردم تا دست از احساسات‌ـم بردارم 644 00:46:00,170 --> 00:46:03,760 ‫سعی کردم تا مردی باشم ‫که جامعه ازم می‌خواد باشم 645 00:46:03,840 --> 00:46:06,430 ‫و برای یه لحظه ‫فکر کردم که موفق شدم 646 00:46:06,930 --> 00:46:11,260 ‫اما این چندهفته، ‫پر از احساسات گیج‌کننده بوده 647 00:46:12,140 --> 00:46:15,560 ‫مثل احساسی که اصلاً نمی‌تونم بهت فکر نکنم 648 00:46:16,730 --> 00:46:17,730 ‫درمورد اون بوسه 649 00:46:19,060 --> 00:46:21,320 ‫احساساتی مثل رویا دیدن درموردت 650 00:46:21,400 --> 00:46:24,610 ‫و در واقع ترجیح میدم بخوابم ‫چون شاید اونجا بتونم پیدات کنم 651 00:46:24,690 --> 00:46:27,320 ‫احساسی که مثل شکنجه شدن می‌مونه 652 00:46:28,780 --> 00:46:30,320 ‫اما احساسی‌ـه که نمی‌تونم 653 00:46:31,330 --> 00:46:35,000 ‫و نمی‌خوام بیخیال‌ـش بشم و نمیشم 654 00:46:36,120 --> 00:46:37,120 ‫خواهش می‌کنم 655 00:46:38,370 --> 00:46:40,040 ‫حرفایی نزن که جدی نیستن 656 00:46:40,130 --> 00:46:41,130 ‫اما جدی میگم 657 00:46:43,590 --> 00:46:47,930 ‫این تموم حرفایی‌ـه که چندهفته بود ‫می‌خواستم بهت بگم 658 00:46:48,010 --> 00:46:51,260 ‫اما کالین... ‫ما با هم دوستیم 659 00:46:53,260 --> 00:46:54,260 ‫آره ولی... 660 00:46:58,690 --> 00:46:59,690 ‫ببخشید... 661 00:47:00,810 --> 00:47:02,610 ‫نمی‌دونم چی تو سرم می‌گذشته 662 00:47:05,230 --> 00:47:07,570 ‫اما من خیلی دلم می‌خواد ‫که بیشتر از دوست باشیم 663 00:47:10,820 --> 00:47:14,640 ‫خیلی خیلی بیشتر 664 00:47:20,000 --> 00:47:27,000 ‫مترجم: «محمدعلی sm» ‫در تلگرام mmli_Subs@ 665 00:47:27,000 --> 00:47:34,000 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 666 00:47:34,000 --> 00:47:41,000 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 667 00:49:37,090 --> 00:49:38,720 ‫اوه! 668 00:49:38,800 --> 00:49:39,740 ‫- کالین! ‫- چیه؟ 669 00:49:39,740 --> 00:49:41,460 ‫رسیدیم خونه‌تون 670 00:49:42,680 --> 00:49:43,680 ‫وای خدا 671 00:49:44,730 --> 00:49:48,220 ‫نمیشه کالسکه‌رون به راه‌ـش ادامه بده؟ 672 00:49:54,610 --> 00:49:56,030 ‫به‌نظرت کسی دیدمون؟ 673 00:49:56,950 --> 00:49:59,120 ‫خیلی به بقیه چیزا توجه نمی‌کردم 674 00:50:23,020 --> 00:50:24,140 ‫چی‌کار داری می‌کنی؟ 675 00:50:36,780 --> 00:50:37,780 ‫کالین؟ 676 00:50:44,450 --> 00:50:46,410 ‫باهام میای؟ 677 00:50:46,410 --> 00:50:47,410 ‫چی؟ 678 00:50:47,960 --> 00:50:49,620 ‫خونواده‌ـت من رو ‌می‌بینن 679 00:50:49,620 --> 00:50:53,380 ‫محض رضای خدا، پنه‌لوپه فدرینگتون. ‫باهام ازدواج می‌کنی یا نه؟