1 00:00:22,296 --> 00:00:27,996 ♥مترجم: NELLY♥ برای ارتباط با مترجم ایمیل بزنید. zodiac.universal@gmail.com 2 00:00:29,320 --> 00:00:30,530 نفس بکشید بانوی من. 3 00:00:34,034 --> 00:00:35,493 - زور بزنید! - نفس بکشید. 4 00:00:35,577 --> 00:00:36,661 درسته همینجوری 5 00:00:37,245 --> 00:00:39,539 بانوی من، ازتون می خوام زور بزنید. 6 00:00:39,622 --> 00:00:42,375 خیلی خوبه؛ همینطوری. 7 00:00:43,501 --> 00:00:45,211 باید نفس بکشید عالیجناب. 8 00:00:45,295 --> 00:00:47,172 یه نفر باید به من چیزی بگه 9 00:00:48,381 --> 00:00:50,967 - برو کنار! - شما اینجا چی کار می کنید لیدی دانبری؟ 10 00:00:51,051 --> 00:00:53,887 - می خوام برم داخل عالیجناب. - اونجا جایی برای یک لیدی نیست. 11 00:00:53,970 --> 00:00:56,556 یک نفر باید پیشش باشه. اگه شوهرش نمیره، پس... 12 00:01:06,399 --> 00:01:07,650 زور بزنید. 13 00:01:07,734 --> 00:01:09,694 باید بدونم آیا بالاخره صاحب پسر میشم یا نه. 14 00:01:09,778 --> 00:01:11,112 انبر جراحی. 15 00:01:13,823 --> 00:01:16,659 - میتونم سرش رو ببینم! - فشار بدید! 16 00:01:16,743 --> 00:01:18,328 - بهم بگید! - بهش بگید 17 00:01:18,411 --> 00:01:19,513 - نفس بکشید بانوی من. - آفرین. 18 00:01:19,537 --> 00:01:21,414 - فشار بدید. - زور بزنید بانوی من! 19 00:01:22,457 --> 00:01:24,626 چیه؟ چیه؟! 20 00:01:26,586 --> 00:01:27,879 پسر هست، عالیجناب. 21 00:01:59,661 --> 00:02:00,703 پسر دار شدم! 22 00:02:01,996 --> 00:02:02,996 پسر دار شدم! 23 00:02:06,751 --> 00:02:07,751 سارا! 24 00:02:11,214 --> 00:02:12,757 بالاخره بهش... 25 00:02:14,050 --> 00:02:15,050 یک پسر دادم. 26 00:02:24,477 --> 00:02:25,371 سارا. 27 00:02:25,395 --> 00:02:26,396 دکتر! 28 00:02:27,564 --> 00:02:29,149 خیلی خون از دست داده. 29 00:02:30,525 --> 00:02:31,525 سارا... 30 00:02:34,654 --> 00:02:36,197 یک پسر سالم! 31 00:02:36,281 --> 00:02:41,286 سایمون آرتور هنری فیتزرانولف بَست، دوک آینده هِستینگز! 32 00:02:52,046 --> 00:02:53,046 عالیجناب. 33 00:02:54,132 --> 00:02:56,634 میخواید اتاق دوشس رو براتون مرتب کنیم؟ 34 00:02:58,469 --> 00:02:59,469 نه. 35 00:03:00,013 --> 00:03:01,389 لازم نیست. 36 00:03:15,612 --> 00:03:18,198 صبح روز بعد از مهمانی، 37 00:03:18,281 --> 00:03:20,158 فقط دو کلمه است 38 00:03:20,241 --> 00:03:22,410 که به ذهن این نویسنده میاد: 39 00:03:22,493 --> 00:03:25,038 "حیرت" و "سرخوشی" 40 00:03:25,663 --> 00:03:31,544 خواننده عزیز، گزارش های جنجالی از مهمانی شب گذشته واکس هال، 41 00:03:31,628 --> 00:03:35,131 بسیار حیرت آور و مسرت بخش هستند. 42 00:03:36,424 --> 00:03:37,584 رسیدند، علیاحضرت! 43 00:03:39,552 --> 00:03:41,429 زود بهم بده! 44 00:03:41,512 --> 00:03:45,808 دوشیزه دافنه بریجرتون، مانند یک ققنوس, 45 00:03:45,892 --> 00:03:49,062 درحال برخواستن از خاکستر هست. 46 00:03:49,687 --> 00:03:55,109 دوشیزه درخشان، نه یک دور بلکه دو دور در حال رقصیدن با 47 00:03:55,193 --> 00:03:59,239 شایسته ترین و دست نیافتنی ترین مرد بوالهوس این فصل اجتماعی یعنی 48 00:03:59,322 --> 00:04:01,324 دوک هیستینگز، دیده شده. 49 00:04:01,407 --> 00:04:03,534 صبح به این زودی کجا دارید میرید سرورم؟ 50 00:04:04,827 --> 00:04:06,454 به گردش. 51 00:04:18,216 --> 00:04:20,385 داره میخنده! 52 00:04:20,468 --> 00:04:22,053 دوک به ندرت لبنخند میزنه. 53 00:04:22,136 --> 00:04:24,180 دافنه خیلی شوخ طبعه. 54 00:04:24,264 --> 00:04:25,640 این شوخ طبعی لازمش میشه. 55 00:04:25,723 --> 00:04:28,476 زندگی کردن به عنوان دوشس نیازمند خیلی ویژگی هاست. 56 00:04:28,559 --> 00:04:29,727 میزبانی جشن ها، 57 00:04:29,811 --> 00:04:31,479 خوشآمدگویی به سفیران خارجی... 58 00:04:31,562 --> 00:04:33,690 دافنه فقط عضوی از اجتماع نیست، 59 00:04:33,773 --> 00:04:35,108 بلکه اجتماع رو هدایت میکنه. 60 00:04:35,191 --> 00:04:37,110 من دافنه رو به طرز شایسته ای آماده ش کردم لیدی دانبری. 61 00:04:37,193 --> 00:04:38,170 اوهوم. 62 00:04:39,612 --> 00:04:41,614 - هشت تا جشن. - نه. 63 00:04:42,365 --> 00:04:44,117 هشت تا جشن. 64 00:04:45,159 --> 00:04:47,495 مگه نمیخواید نقشه مون بگیره؟ 65 00:04:47,578 --> 00:04:48,871 هدف از این قرارداد 66 00:04:48,955 --> 00:04:51,183 اینه که مادران ازدواجی رو دورنگه داره 67 00:04:51,207 --> 00:04:53,293 نه اینکه من رو یک راست بفرسته تو دهن شیر. 68 00:04:53,376 --> 00:04:57,672 هدف قرارداد این بود که من در اولین حضورم در فصل اجتماعی ازدواج کنم. 69 00:04:58,172 --> 00:04:59,382 بهت چهارتا جشن میدم. 70 00:04:59,465 --> 00:05:01,217 - شش جشن. - پنج. 71 00:05:01,301 --> 00:05:03,803 شش. و شما هم باید برام دسته گل بفرستید. 72 00:05:03,886 --> 00:05:04,863 امروز. 73 00:05:04,887 --> 00:05:07,056 گرون باشن. 74 00:05:07,724 --> 00:05:10,685 اگه واقعاً از من خواستگاری می کردید، اون وقت تمام گل فروشی های شهر رو می خریدید. 75 00:05:10,768 --> 00:05:13,771 اگه واقعا ازت خواستگاری میکردم، اون وقت نیاز به دسته گل نداشتم، 76 00:05:13,855 --> 00:05:16,316 فقط 5 دقیقه تنها بودن با تو در اتاق نقاشی لازمم میشد. 77 00:05:19,152 --> 00:05:20,153 منظوری نداشتم... 78 00:05:20,653 --> 00:05:22,572 - پس شش جشن عالیجناب. - خیلی خوب. 79 00:05:22,655 --> 00:05:24,365 با اینحال درباره گل فکر میکنم. 80 00:05:24,449 --> 00:05:26,200 و باید به خاطر بسپارید، 81 00:05:26,284 --> 00:05:28,536 هیچکس نباید درباره قرار کوچیکمون خبردار بشه. 82 00:05:30,038 --> 00:05:32,498 و از اتفاقی که دیشب برای لرد بربروک افتاد هم نباید بدونند. 83 00:05:32,582 --> 00:05:34,751 درسته. راستی دستتون چطوره؟ 84 00:05:35,335 --> 00:05:36,919 باید بدونی تو هیچ خطایی مرتکب نشدی. 85 00:05:37,003 --> 00:05:40,423 من فقط اینو میدونم که حتی شایعه تنها بودن من با یک مرد، 86 00:05:40,923 --> 00:05:43,926 و مشت زدنش، من رو نابود میکنه. 87 00:05:44,010 --> 00:05:47,013 من هیچ علاقه ای به ایجاد رسوایی ندارم دوشیزه بریجرتون. 88 00:05:47,096 --> 00:05:49,599 اما من فکر میکنم اسم شما با رسوایی پیوند خورده. 89 00:05:55,355 --> 00:05:57,835 معلومه که نمیدونم. از کجا باید خبر داشته باشم؟ 90 00:05:58,733 --> 00:06:01,861 چون نمیتونم ازش بپرسم. نمیدونم چطوری اتفاق افتاده. 91 00:06:02,737 --> 00:06:04,072 ناراحت کننده است! 92 00:06:04,155 --> 00:06:05,948 شما دخترا درباره چی حرف میزنید؟ 93 00:06:07,867 --> 00:06:09,507 پنه لوپه درباره دوشیزه تامسون کنجکاوه. 94 00:06:09,577 --> 00:06:10,971 - پرودنس... - مگه دوشیزه تامسون چی شده؟ 95 00:06:10,995 --> 00:06:14,016 - پنه لوپه سوال داره. - اگه ساکت نشی... 96 00:06:14,040 --> 00:06:15,720 درباره وضعیت دوشیزه تامسون. 97 00:06:15,792 --> 00:06:17,710 - عذر میخوام؟ - اونا خبر دارن خانم. 98 00:06:17,794 --> 00:06:20,588 چطوری اتفاق افتاد مامان؟ قراره بچه دار بشه؟ 99 00:06:20,671 --> 00:06:22,298 کافیه! 100 00:06:22,382 --> 00:06:24,884 سرورم، میشنوید چی میگن؟ 101 00:06:24,967 --> 00:06:26,177 قراره چی کار کنیم؟ 102 00:06:26,260 --> 00:06:28,679 لازم نیست هیجان زده بشی. 103 00:06:28,763 --> 00:06:30,431 چرا خانم تامپسون باید جدا نگه داشته بشه؟ 104 00:06:30,515 --> 00:06:32,517 چون وضعیتش واگیرداره! 105 00:06:38,856 --> 00:06:42,402 شاید دافنه عاشق باشه. فکر میکنه این یک موفقیته؟ 106 00:06:42,485 --> 00:06:44,405 در این صورت چه موفقیتی کسب کرده؟ 107 00:06:44,487 --> 00:06:47,949 دافنه که اون مرد رو نساخته یا نپخته. دوک خودش سر و کله ش پیدا شد.. 108 00:06:48,491 --> 00:06:49,951 حالا داره باهاش دست و پنجه نرم میکنه. 109 00:06:50,535 --> 00:06:51,994 شاید دوک از صورت دافنه خوشش میاد. 110 00:06:52,078 --> 00:06:53,246 شاید از موهاش. 111 00:06:53,329 --> 00:06:55,873 قیافه زیبا یا موی زیبا داشتن که هنر نیست.. 112 00:06:55,957 --> 00:06:58,084 میدونی چی موفقیت محسوب میشه؟ 113 00:06:58,167 --> 00:07:00,503 دانشگاه رفتن! 114 00:07:00,586 --> 00:07:02,672 اگه مرد بودم حتما دانشگاه میرفتم. 115 00:07:02,755 --> 00:07:05,550 عوضش باید کنار بایستم و مامانم مفتخرم رو نگاه کنم 116 00:07:05,633 --> 00:07:08,469 چون یه آقایی قیافه و موهای خواهرم رو تحسین کرده. 117 00:07:08,553 --> 00:07:10,054 و قراره کلی بچه تو شکمش بذاره. 118 00:07:11,013 --> 00:07:13,307 پنه لوپه تو حتی یک کلمه از حرف هایی که زدم رو نشنیدی. 119 00:07:15,768 --> 00:07:18,479 یک نفر رو میشناسم که بچه داره. 120 00:07:19,605 --> 00:07:20,815 مامانت رو میگی؟ 121 00:07:20,898 --> 00:07:22,442 مگه یائسه نشده؟ 122 00:07:22,525 --> 00:07:24,378 فکر کنم بابات هنوز یه پسر میخواد... 123 00:07:24,402 --> 00:07:25,862 مامانم نیست. 124 00:07:25,945 --> 00:07:27,447 یک خدمتکاره. 125 00:07:27,989 --> 00:07:30,992 - کدوم یکی از خدمتکاراتون ازدواج کرده؟ - اون ازدواج نکرده. 126 00:07:31,075 --> 00:07:33,115 اگه ازدواج نکرده پس چطوری میخواد بچه دار بشه؟ 127 00:07:33,161 --> 00:07:35,663 نمیدونم اما بالاخره کشف میکنم. 128 00:07:36,164 --> 00:07:37,164 باید بفهمی. 129 00:07:37,206 --> 00:07:39,500 درغیر اینصورت چطوری مطمئن بشیم این بلا سر ما نمیاد؟ 130 00:07:39,584 --> 00:07:41,335 ما کارهایی برای انجام دادن داریم. 131 00:07:45,256 --> 00:07:47,425 دو دور رقص؟ با یک دوک؟ 132 00:07:47,508 --> 00:07:49,552 اون کاملا در اختیار خواهرت بود، هایِاسِنت. 133 00:07:49,635 --> 00:07:52,889 کل مهمونی درباره رقص اون ها بود. همه چشم ها روی دافنه بود. 134 00:07:52,972 --> 00:07:55,766 - حداقل چندتا نون تست بخور دافنه. - گشنه م نیست مامان. 135 00:07:55,850 --> 00:07:58,810 مطمئنید مردم به پارگی لباسش زل نزده بودند؟ 136 00:07:58,853 --> 00:08:00,605 یا به حرکت اشتباهی که دافنه موقع رقص انجام داده باشه؟ 137 00:08:00,688 --> 00:08:03,408 دافنه به نظرت دوک در مهمانی رقص کرافورد هم شرکت میکنه؟ 138 00:08:03,441 --> 00:08:06,736 - فکر کنم احتمالش هست. - مهمانی رمزبری چی؟ جمعه است. 139 00:08:06,819 --> 00:08:09,572 - پیک نیک بزرگ چی؟ - خواهیم فهمید مامان. 140 00:08:09,655 --> 00:08:11,115 فرَن چقدر بدشانسه 141 00:08:11,199 --> 00:08:13,844 کل فصل کنار خاله وینی داشت پیانو تمرین میکرد 142 00:08:13,868 --> 00:08:15,703 و حالا نامزدی دافنه با دوک رو از دست میده. 143 00:08:15,786 --> 00:08:17,306 فرانچسکا رفته حموم؟ 144 00:08:17,371 --> 00:08:19,040 چطوری یه خانم بچه دار میشه؟ 145 00:08:20,082 --> 00:08:22,793 - الوئیز، این چه سؤالیه؟ - من فکر میکردم باید حتما ازدواج کنن. 146 00:08:22,877 --> 00:08:25,717 - درباره چی داری حرف میزنی؟ - ظاهرا به ازدواج نیازی نیست. 147 00:08:25,796 --> 00:08:26,881 الوئیز دیگه کافیه. 148 00:08:30,009 --> 00:08:32,428 دافنه داشتی عالی میزدی، لطفا ادامه بده. 149 00:08:34,972 --> 00:08:37,099 - فکر کنم شما دوتا خبر داشتید. - به من نگاه نکن. 150 00:08:37,183 --> 00:08:39,644 تاحالا مزرعه رفتی، اِل؟ 151 00:08:39,727 --> 00:08:42,313 امیدوارم بحث های نامناسب رو ادامه ندید. 152 00:08:42,396 --> 00:08:43,731 به هیچ وجه مادر. 153 00:08:43,814 --> 00:08:46,234 در واقع داشتیم میرفتیم به... 154 00:08:46,317 --> 00:08:47,294 چوب هامون رو دربیاریم. 155 00:08:47,318 --> 00:08:49,612 - کالین بریجرتون! - برای شمشیربازی! 156 00:08:51,072 --> 00:08:54,492 - خانم، هامبولت دارن تشریف میارن. - هامبولت داره میاد؟ 157 00:08:54,575 --> 00:08:56,619 - هامبولت؟ - چرا هامبولت داره میاد؟ 158 00:08:59,205 --> 00:09:00,498 کسی هامبولت رو دعوت کرده؟ 159 00:09:00,581 --> 00:09:03,209 برای دوشیزه دافنه مهمان رسیده خانم. 160 00:09:03,292 --> 00:09:06,003 اما... دوک... تو که خواستگار داری عزیزم. 161 00:09:06,087 --> 00:09:08,798 خب، حالا خواستگارهای بیشتری دارم. 162 00:09:20,226 --> 00:09:21,602 چه اتفاقی داره میوفته؟ 163 00:09:27,650 --> 00:09:28,650 رد بشید. 164 00:09:34,490 --> 00:09:36,534 وقتی گفتی من رو پیش خانواده ت میبری.. 165 00:09:36,617 --> 00:09:37,511 برو کنار! 166 00:09:37,535 --> 00:09:39,662 فکر میکردم قراره فقط خودم باشم... 167 00:09:39,745 --> 00:09:41,914 من به خاطرش شلوار ساتنم رو پوشیدم! 168 00:09:41,998 --> 00:09:43,124 از جلوم برید کنار! 169 00:09:49,255 --> 00:09:50,255 خدای من! 170 00:09:51,424 --> 00:09:52,758 باید با عروس آینده ام حرف... 171 00:09:52,842 --> 00:09:56,095 - نه لرد بربروک. باید برید. - تو گفتی ازدواجمون رو زود جور میکنی. 172 00:09:56,178 --> 00:09:57,990 - بهم قول دادی. - سر قولم هستم. 173 00:09:58,014 --> 00:10:00,742 شما تنها مردی بودید که خواستگاری کردید، بنابراین تنها کسی هستید که من در نظر گرفتم. 174 00:10:00,766 --> 00:10:03,185 این وضعیت چیزی جز یه سردرگی وحشتناک نیست. 175 00:10:03,269 --> 00:10:05,563 درحال حاضر، شما باید تشریف ببرید، همراه بقیه. 176 00:10:08,232 --> 00:10:11,253 - باید بدونم اینجا چه خبره؟ - منم همین رو میخوام بدونم. 177 00:10:11,277 --> 00:10:14,697 شاید ما باید بپرسیم که چرا تو در این صبح زیبا مداخله ایجاد کردی؟ 178 00:10:14,780 --> 00:10:16,782 چون اون در حال حاضر نامزد داره. 179 00:10:16,866 --> 00:10:18,576 دوک پیشنهاد خواستگاری داده؟ 180 00:10:18,659 --> 00:10:20,411 من نامزد نکرده ام مامان. 181 00:10:20,494 --> 00:10:22,496 کسی واقعا از من خواستگاری کرده؟ نه. 182 00:10:22,580 --> 00:10:25,458 من از کسی خواستگاری کرده ام؟ فکر نکنم. 183 00:10:25,541 --> 00:10:28,294 - بی ادب نباش خواهر. - بی ادب؟ 184 00:10:28,794 --> 00:10:33,605 من بی ادبی بالاتر از اینکه من رو به نایجل بربروک قول دادی نمیتونم تصور کنم. 185 00:10:33,716 --> 00:10:35,009 انتونی بهم بگو این کار رو نکردی. 186 00:10:35,092 --> 00:10:38,346 - انتخاب خوبیه. من در نظرش گرفتم. - تو خواهرت رو به اون مرد قول دادی؟ 187 00:10:38,429 --> 00:10:40,598 - ظاهراً به اندازه کافی خوب نیست. - چی؟ 188 00:10:41,390 --> 00:10:42,475 مهم نیست. 189 00:10:42,558 --> 00:10:45,269 الان من کلی انتخاب دارم. نیازی به.... 190 00:10:45,353 --> 00:10:48,147 تو فقط خواستگار داری. اصل کاری رو که "پیشنهاد ازدواجه" نداری. 191 00:10:48,230 --> 00:10:50,566 به جز لرد بربروک. 192 00:10:50,650 --> 00:10:53,444 چه بلایی سر چشماش اومده؟ عجیب غریبه. 193 00:10:53,527 --> 00:10:57,114 دافنه یک دوک رو جذب کرده آنتونی. باید بدونی این همه چیز رو تغییر میده. 194 00:10:57,198 --> 00:10:59,575 لطفا نگید که این هرج و مرج به خاطر هیستینگزه. 195 00:10:59,659 --> 00:11:00,594 اون ها خواستگاری می کنند. 196 00:11:00,618 --> 00:11:02,787 اونا فقط چندبار باهم تو یه مهمونی رقصیدن. 197 00:11:02,870 --> 00:11:04,705 کالین هم با پنه لوپه رقصید. 198 00:11:04,789 --> 00:11:05,873 این که به معنی... 199 00:11:05,956 --> 00:11:09,418 اونا باهم به گردش رفتند، و دوک برای من و دافنه گل فرستاد. 200 00:11:09,502 --> 00:11:11,087 گل های گرون. 201 00:11:15,091 --> 00:11:17,468 دوک تو خواستگاریش جدی نیست. 202 00:11:17,551 --> 00:11:18,719 اون هیچوقت ازدواج نمیکنه. 203 00:11:18,803 --> 00:11:20,513 من از وقتی بچه بودیم میشناسمش. 204 00:11:20,596 --> 00:11:24,392 این لاف زدن، یا انکار، یا حتی بچه بازی نیست. 205 00:11:24,475 --> 00:11:25,726 از دید من که همینه. 206 00:11:25,810 --> 00:11:28,938 من هرگز با نایجل بربروک ازدواج نمیکنم. 207 00:11:31,524 --> 00:11:34,402 من به صلاح تو عمل کرده ام خواهر. 208 00:11:34,485 --> 00:11:37,655 یک روز بالاخره میفهمی. یک روز از من تشکر میکنی. 209 00:11:37,738 --> 00:11:39,782 قرارداد با بربروک بسته میشه 210 00:11:39,865 --> 00:11:41,283 و تو باهاش ازدواج میکنی. 211 00:11:46,539 --> 00:11:49,083 - مامان.... - نگران نباش عزیزم. 212 00:11:49,166 --> 00:11:51,937 وقتی لرد بربروک قصد جدی دوک رو ببینه 213 00:11:51,961 --> 00:11:53,481 چاره ای جز عقب نشینی براش نمیمونه. 214 00:11:54,422 --> 00:11:56,340 شاید برای لرد بربروک خواسته خانم ها ارزشی نداشته باشه 215 00:11:56,424 --> 00:11:58,676 اما حتما به خواسته یک مرد احترام میذاره. 216 00:12:00,428 --> 00:12:05,641 و اگه دوک در خواستگاریش جدی نباشه.... من بازم خواستگار دارم. 217 00:12:05,725 --> 00:12:09,019 دافنه، من دیشب دیدم شما دوتا چطوری بهم نگاه میکردید 218 00:12:09,103 --> 00:12:10,104 حتی امروز صبح. 219 00:12:11,021 --> 00:12:12,356 بقیه ای در کار نیست. 220 00:12:13,482 --> 00:12:14,692 فقط دوک خواهد بود. 221 00:12:26,787 --> 00:12:29,623 واقعا دو دور با دختره بریجرتون رقصیدی؟ 222 00:12:33,002 --> 00:12:35,004 دوباره بهم یادآوری کن چرا تو اولین نفری بودی که 223 00:12:35,087 --> 00:12:38,048 تصمیم گرفتم در بازگشت دوباره ام به شهر ببینمش؟ 224 00:12:38,132 --> 00:12:39,759 اقرار کن رفیق. 225 00:12:39,842 --> 00:12:42,553 دلت برام تنگ شده بود. 226 00:12:46,557 --> 00:12:49,477 - میشه حرف بزنیم؟ - هرچقدر میخوای حرف بزن بریجرتون. 227 00:12:52,646 --> 00:12:54,523 خودت میای پایین یا من بیام بالا؟ 228 00:12:55,483 --> 00:13:00,196 مشت های من امروز به اندازه کافی از چانه شما مشت خورده اند، جناب دوک. 229 00:13:09,580 --> 00:13:11,290 خب؟ چه چیزیه که انقدر اضطراریه؟ 230 00:13:11,373 --> 00:13:13,293 میخوام بدونم تو سرت چی میگذره 231 00:13:13,375 --> 00:13:14,710 دیشب و امروز صبح. 232 00:13:14,794 --> 00:13:17,880 باید دقیق تر باشی. خیلی چیزها تو ذهن سریع من میاد و میره. 233 00:13:17,963 --> 00:13:19,089 میخوای از خواهرم خواستگاری کنی؟ 234 00:13:19,173 --> 00:13:21,050 - نباید ازش خواستگاری کنم؟ - نه. 235 00:13:21,133 --> 00:13:24,220 و خیلی دلایل دارم برای مخالفت که با "اون خواهرمه" شروع میشه، 236 00:13:24,303 --> 00:13:26,764 و با " اون نامزد داره و داره ازدواج میکنه" تموم میشه. 237 00:13:26,847 --> 00:13:31,143 و احتمالا دوباره برمیگردیم به اینکه "اون خواهر منه." 238 00:13:33,521 --> 00:13:36,565 نمیدونستم نامزد کرده. خطبه عقد خونده شده؟ 239 00:13:36,649 --> 00:13:38,776 بهت اطمینان میدم تمام کارهای رسمیش داره انجام میشه. 240 00:13:38,859 --> 00:13:40,539 تمام قرارها رو با نایجل بربروک هماهنگ کرده ام 241 00:13:40,611 --> 00:13:42,154 و بهش قولش رو داده ام. 242 00:13:42,238 --> 00:13:43,758 پس داری خودسرانه عمل میکنی. 243 00:13:43,823 --> 00:13:46,867 مشکلت اینه که بربروک خواستگار مناسبی برای دوشیزه بریجرتون نیست. 244 00:13:49,078 --> 00:13:50,246 خیلی هم مناسبه. 245 00:13:51,497 --> 00:13:53,916 حداقل یه پاش در فاحشه خونه نیست. 246 00:13:53,999 --> 00:13:56,686 حتی میدونم این چند سال گذشته توی لندن کجاها بوده. 247 00:13:56,710 --> 00:13:59,296 برخلاف بعضیا که همه اش توی قمارخونه ها، یا زاغه نشین ها 248 00:13:59,380 --> 00:14:02,925 یا هر جهنمی که فقط خدا میدونه چه غلطی داشتی میکردی، بودی. 249 00:14:07,221 --> 00:14:10,641 نایجل بربروک اونقدرهام مقدس نیست. 250 00:14:10,724 --> 00:14:12,601 تو دوست خوب من بودی و هستی. 251 00:14:12,685 --> 00:14:15,145 واقعا بهترین دوستم هستی. اما اون خواهرمه. 252 00:14:15,229 --> 00:14:18,440 به همه خاطراتی که در دوران دوستی مون داشتیم فکر کن. 253 00:14:18,524 --> 00:14:21,819 نمیخوام بهت بی احترامی کنم، 254 00:14:21,902 --> 00:14:25,531 اما حتما درک میکنی که خانواده به همه چیز ارجحیت داره. 255 00:14:31,078 --> 00:14:33,038 چرا نمیتونه حرف بزنه? 256 00:14:33,122 --> 00:14:35,374 چهار سالشه. باید بتونه حرف بزنه. 257 00:14:35,457 --> 00:14:39,336 اون تو یادگیری حروف الفبا خیلی پیشرفت داشته، بیشتر از هر بچه دیگه ای. 258 00:14:39,420 --> 00:14:43,507 اگه نتونه صحبت کنه پس باید با حروف الفباش یه شکسپیر لعنتی بشه. 259 00:14:45,509 --> 00:14:46,844 بذار صدات رو بشنویم پسر. 260 00:14:47,469 --> 00:14:49,430 یک کلمه بنال. 261 00:14:50,931 --> 00:14:52,534 -باهام حرف بزن لعنتی. - شما دارید میترسونیدش! 262 00:14:52,558 --> 00:14:55,358 اگه با ترسیدن ازش صدایی درمیاد، پس منم میترسونمش. 263 00:14:55,436 --> 00:14:56,687 نه. 264 00:14:58,939 --> 00:14:59,940 چی گفتی؟ 265 00:15:00,900 --> 00:15:03,611 ن..ن...ن...نک... 266 00:15:04,278 --> 00:15:06,864 نک... نک.. نکن... 267 00:15:07,573 --> 00:15:08,574 داره چی کار میکنه؟ 268 00:15:13,454 --> 00:15:15,664 - اون یه کندذهنه. - عالیجناب... 269 00:15:15,748 --> 00:15:17,041 اون یه احمقه. 270 00:15:19,460 --> 00:15:20,544 خدای من. 271 00:15:21,503 --> 00:15:24,465 میدونی تو چه وضعیت متزلزلی قرار داریم پسر؟ 272 00:15:25,424 --> 00:15:27,468 عنوان دوک به خاندان ما اعطا شده. 273 00:15:27,551 --> 00:15:30,137 خود سلطنت اون رو اعلام کرده. 274 00:15:30,679 --> 00:15:32,348 اما تنها برای خاندان ما خواهد بود 275 00:15:32,431 --> 00:15:35,434 تا زمانی که ما منحصر به فرد بمونیم. 276 00:15:36,101 --> 00:15:39,104 نام هیستینگز نمیتونه سقوط کنه 277 00:15:39,188 --> 00:15:41,732 اون هم توسط یک انسان کودن! 278 00:15:44,526 --> 00:15:46,946 از جلوی چشمام دورش کن. 279 00:15:47,029 --> 00:15:48,614 پسره برای من مرده. 280 00:16:05,047 --> 00:16:07,549 برات مقداری شیرینی آوردم. 281 00:16:08,175 --> 00:16:09,375 فکر کردم شاید دوست داشته باشی. 282 00:16:09,426 --> 00:16:11,345 وقتی همه در جشن امشب هستن. 283 00:16:12,554 --> 00:16:13,806 میتونی بیای داخل. 284 00:16:13,889 --> 00:16:15,849 اتاق برای هردومون به اندازه کافی جا داره. 285 00:16:25,818 --> 00:16:28,654 شنیدم اونا نمیخوان تو رو پیش پدرت برگردونن. 286 00:16:28,737 --> 00:16:33,283 خیالم راحت شد. میدونم واکنشش چطوری خواهد بود... 287 00:16:34,076 --> 00:16:35,077 به وضعیت تو؟ 288 00:16:37,579 --> 00:16:38,579 مارینا... 289 00:16:39,748 --> 00:16:40,748 میتونم یه سؤال ازت بپرسم؟ 290 00:16:41,667 --> 00:16:42,918 چطوری اتفاق افتاد؟ 291 00:16:46,088 --> 00:16:47,088 کیک. 292 00:16:48,215 --> 00:16:49,216 با کیک؟ 293 00:16:52,386 --> 00:16:55,973 کشیش ناحیه ما در سامرست چندین ساعت خطابه میخوند. 294 00:16:56,640 --> 00:16:59,893 سه، چهار، بعضی اوقات حتی به پنج ساعت هم میرسید. 295 00:17:00,394 --> 00:17:02,771 من از ضعف و خستگی به حالت غش میوفتادم. 296 00:17:02,855 --> 00:17:04,481 تا یه روز یکشنبه، 297 00:17:04,565 --> 00:17:07,693 درست زمانی که فکر کردم از خستگی زیر نیمکت بخزم، 298 00:17:07,776 --> 00:17:09,486 جورج، بزرگ ترین پسر آقای کرِین 299 00:17:11,030 --> 00:17:15,284 سِر جورج به من بقچه ای از کیک و بیسکوئیت داد. 300 00:17:16,035 --> 00:17:17,715 کشیش کله اش رو میکند اگه میفهمید. 301 00:17:19,371 --> 00:17:23,250 بعد یه مدت، به همراه بقچه نامه های کوتاهی هم فرستاده میشد. 302 00:17:23,876 --> 00:17:26,837 برای ماه ها نامه های کوتاهی رد و بدل میکردیم. 303 00:17:29,715 --> 00:17:32,217 من هرگز انقدر دوست نداشتم به کلیسا برم... 304 00:17:33,927 --> 00:17:36,889 - حالا سر جورج کجا هستن؟ - اسپانیا. 305 00:17:37,473 --> 00:17:39,725 اون به جنگ با ولینگتون رفت... 306 00:17:39,808 --> 00:17:41,602 اما هنوز نامه مینویسه. 307 00:17:42,644 --> 00:17:43,854 میبینی؟ 308 00:17:47,191 --> 00:17:48,191 پس... 309 00:17:49,651 --> 00:17:52,780 پس شرایطت به خاطر چی به وجود اومد؟ 310 00:17:54,156 --> 00:17:55,156 عشق. 311 00:17:56,742 --> 00:17:57,993 به خاطر عشق بود پنه لوپه. 312 00:18:17,888 --> 00:18:20,974 علیاحضرت، پزشک دربار گزارشی درباره وضعیت پادشاه دارند. 313 00:18:21,058 --> 00:18:22,559 چطور ممکنه در این فصل 314 00:18:22,643 --> 00:18:24,978 حتی یک خواستگاری جذاب هم وجود نداشته باشه؟ 315 00:18:25,646 --> 00:18:27,147 به طرز افتضاحی حوصله سر بره! 316 00:18:27,231 --> 00:18:30,109 میتونم بهتون یه خبر داغ از مستخدمه سابق بخش مجسمه سازی بگم. 317 00:18:30,192 --> 00:18:31,944 آدم های دم دستی برام مهم نیستند. 318 00:18:32,027 --> 00:18:35,322 میخوام سرگرم بشم، چیزی که جذبم کنه. 319 00:18:36,949 --> 00:18:39,868 پزشک سلطنتی میخواست بهم بگه شوهرم مرده، بریمزلی؟ 320 00:18:39,952 --> 00:18:41,312 فکر نکنم علیاحضرت. 321 00:18:41,370 --> 00:18:43,080 پس بهش بگید سرم شلوغه، 322 00:18:43,163 --> 00:18:44,957 و برام کاغذ و قلم بیارید. 323 00:19:11,692 --> 00:19:13,612 یاقوت یا مروارید، خانم؟ 324 00:19:13,694 --> 00:19:14,778 معلومه مروارید. 325 00:19:14,862 --> 00:19:19,575 مامان شاید یاقوت خواستگارهای بیشتری جذب کنه؟ 326 00:19:21,910 --> 00:19:24,913 به هرحال من همه تخم مرغ هام رو تو یک سبد نمیذارم، 327 00:19:24,997 --> 00:19:25,997 باید... 328 00:19:26,415 --> 00:19:27,499 تخم مرغ 329 00:19:28,375 --> 00:19:29,710 بیشتری جمع کنم. 330 00:19:29,793 --> 00:19:31,962 انگار دوک واقعا تو رو سردرگم کرده. 331 00:19:32,045 --> 00:19:34,965 بیشتر لرد بربروک سردرگم شده. 332 00:19:36,133 --> 00:19:39,219 - خدای بزرگ، چه اتفاقی افتاده خانم ویلسون؟ - در مورد ملکه است، خانم. 333 00:19:39,303 --> 00:19:41,638 - مریض شده اند؟ - پادشاه جورج بهشون آسیب رسونده اند؟ 334 00:19:41,722 --> 00:19:46,476 - مهر سلطنتی! - ایشون برای شما نامه نوشته اند خانم. 335 00:19:56,320 --> 00:19:58,155 چی نوشته مامان؟ 336 00:20:02,910 --> 00:20:07,623 دو روز دیگه به مهمانی چای ملکه دعوت شده ام. 337 00:20:13,045 --> 00:20:14,630 مروارید رو فراموش کن. 338 00:20:15,297 --> 00:20:17,466 امشب باید جواهرات خانوادگی رو بندازی. 339 00:20:24,389 --> 00:20:27,476 اگه لباس های رنگی بپوشی گناه میشه، سرورم؟ 340 00:20:27,559 --> 00:20:31,021 فصل اجتماعی لندن همینجوریش یکنواخت هست. 341 00:20:31,104 --> 00:20:32,940 لباس ها تو هم باید خسته کننده ترش بکنه؟ 342 00:20:33,023 --> 00:20:36,526 - بهم گفتن این رنگ بهم میاد. - من که نگفتم. 343 00:20:36,610 --> 00:20:39,029 بازوم رو بگیر تا قبل از اینکه دیر برسیم. 344 00:20:50,332 --> 00:20:53,502 قربان، هنوز زنده هستید؟ 345 00:20:53,585 --> 00:20:56,046 بانوی من، انتظار دیدن شما رو نداشتیم. 346 00:20:56,129 --> 00:20:58,465 یک بار هم تو لندن ندیدمت، هیچ اطلاعی از تحصیلاتت نداشتم، 347 00:20:58,548 --> 00:21:00,068 از پدرت حتی یک کلمه درباره ات نشنیدم. 348 00:21:00,133 --> 00:21:03,553 با اینحال سالم و سرحال اینجا هستی. 349 00:21:03,637 --> 00:21:06,473 بلند شو پسرم، بذار نگاهی بهت بندازم. 350 00:21:12,062 --> 00:21:13,438 مادرت حتما ناراحت میشد، 351 00:21:13,522 --> 00:21:15,983 وقتی میفهمید عزیزترین دوستش برای پسرش یک غریبه است. 352 00:21:17,442 --> 00:21:18,442 تو خیلی شبیه مادرتی. 353 00:21:18,986 --> 00:21:20,529 به خوبی اون هم هستی. 354 00:21:22,281 --> 00:21:24,116 لیدی دانبری هستم، سرورم. 355 00:21:29,579 --> 00:21:31,790 انگار بهت ادب یاد ندادن. 356 00:21:32,291 --> 00:21:33,292 خوندن رو یادگرفتی؟ 357 00:21:34,126 --> 00:21:35,126 نوشتن؟ 358 00:21:35,627 --> 00:21:37,587 پریدن با اسب از رو نرده ها؟ 359 00:21:38,755 --> 00:21:40,299 پس چطور الان تو مدرسه نیستی؟ 360 00:21:44,970 --> 00:21:46,722 من ن...ن...نمی... 361 00:21:46,805 --> 00:21:47,805 نمیت...ت... تونم... 362 00:21:48,223 --> 00:21:50,434 ح...حرف... ب...بزنم. 363 00:21:55,981 --> 00:21:59,026 قرن ها پیش وقتی که یک دختربچه بودم، 364 00:21:59,568 --> 00:22:01,528 حتی از سایه خودم وحشت داشتم. 365 00:22:01,611 --> 00:22:05,657 رفتم به یک اتاق تاریک و سعی کردم در سیاهی ها حل بشم. 366 00:22:05,741 --> 00:22:09,911 اما اون ترس فقط یک گذرگاهه، ما میتونیم توش پنهان بشیم یا میتونیم اون رو در خودمون پنهان کنیم. 367 00:22:10,579 --> 00:22:13,206 میدونستم روزی به روشنایی قدم خواهم گذاشت، 368 00:22:13,290 --> 00:22:15,167 و اون موقع دیگه زیاد نخواهم ترسید، 369 00:22:15,250 --> 00:22:20,047 پس در عوض تصمیم گرفتم خودم رو ترسناک بکنم. 370 00:22:20,130 --> 00:22:23,425 من عقلم رو تیز کردم، لباس هام رو تیز کردم، چشمم رو تیز کردم، 371 00:22:23,508 --> 00:22:26,762 و در هر اتاقی که پا میگذاشتم 372 00:22:26,845 --> 00:22:28,347 خودم رو تبدیل به ترسناک ترین موجود کردم. 373 00:22:30,057 --> 00:22:31,057 بیا. 374 00:22:36,396 --> 00:22:39,024 تو میتونی حرف بزنی. 375 00:22:40,359 --> 00:22:42,152 من خیلی خوب درکت میکنم. 376 00:22:42,652 --> 00:22:46,365 و بهت کمک میکنم بر مشکل لکنت زبانت پیروز بشی. 377 00:22:46,948 --> 00:22:50,410 اما در عوض باید بهم قول بدی 378 00:22:51,244 --> 00:22:54,122 وقتی به روشنایی قدم گذاشتی، 379 00:22:55,207 --> 00:22:59,044 شایسته توجهی که دریافت میکنی، باشی، 380 00:23:00,629 --> 00:23:01,629 همم؟ 381 00:23:26,571 --> 00:23:28,198 با من میرقصد دوشیزه بریجرتون؟ 382 00:23:28,281 --> 00:23:32,202 در اینصورت من به یک همراه دیگه احتیاج دارم تا برام یک گیلاس شراب بیاره. 383 00:23:32,285 --> 00:23:33,787 لرد بریجرتون... 384 00:23:34,663 --> 00:23:35,831 بهم افتخار میدید؟ 385 00:23:36,581 --> 00:23:38,041 باکمال میل لیدی دانبری. 386 00:23:44,089 --> 00:23:46,716 دیگه شش تا جشن نمیخوام، باید تا جشن هشتم باهام بیاید. 387 00:23:46,800 --> 00:23:48,552 - به اضافه یک پیک نیک. - پیک نیک؟ 388 00:23:48,635 --> 00:23:52,203 متاسفانه مجبوریم آتش معرکه ای رو که به راه انداختیم زیادتر کنیم. 389 00:23:52,264 --> 00:23:55,392 حدس میزنم به خاطر لرد بربروک باشه؟ خبرش رو شنیدم. 390 00:23:56,601 --> 00:24:01,440 باید کاری کنیم باور کنه شما در پیشنهاد ازدواج دادن جدی هستید... 391 00:24:01,940 --> 00:24:03,024 تنها در این صورت من رو ول میکنه. 392 00:24:03,108 --> 00:24:05,318 پس امیدوارم تعادلم رو با این نقش بازی کردن ها از دست ندم. 393 00:24:05,402 --> 00:24:06,820 منم امیدوارم، 394 00:24:06,903 --> 00:24:08,947 شما کل شب باید کنار من بچسبید. 395 00:24:09,448 --> 00:24:11,575 و همونقدر که سخته، اما باید طوری به نظر برسیم 396 00:24:11,658 --> 00:24:12,784 که انگار داره بهمون خوش میگذره. 397 00:24:12,868 --> 00:24:14,494 بله، کاملا. 398 00:25:09,382 --> 00:25:10,967 برو با خواهرت برقص. 399 00:25:11,051 --> 00:25:12,761 - چرا؟ - چون من ازت میخوام! 400 00:25:15,722 --> 00:25:17,224 شاید امروز صبح منظورم رو واضح نرسوندم؟ 401 00:25:17,307 --> 00:25:19,559 دوست داری به خواهرت توهین کنم بریجرتون؟ 402 00:25:19,643 --> 00:25:20,536 برعکس. 403 00:25:20,560 --> 00:25:22,622 میخوای خواهرت با یک وزغ نفرت انگیز عروسی کنه؟ 404 00:25:22,646 --> 00:25:23,939 لرد بریجرتون. 405 00:25:24,022 --> 00:25:25,690 ببخشید مزاحمتون شدم، 406 00:25:25,774 --> 00:25:27,359 اما اگر امکان داره، 407 00:25:27,442 --> 00:25:30,362 خوشحال میشم بتونم دوباره قصدم رو با احترام به خواهرتون بیان کنم. 408 00:25:30,445 --> 00:25:34,533 او جایزه ای است که مدتهاست به خاطر زیبایی اش، به خاطر جذابیتش آرزو می کنم ... 409 00:25:34,616 --> 00:25:35,951 و به خاطر مشت محکمش؟ 410 00:25:36,993 --> 00:25:39,120 باید بدونم میتونم روی شما حساب کنم 411 00:25:39,204 --> 00:25:41,831 تا این سؤتفاهم رو درست کنم، جناب لرد؟ 412 00:25:41,915 --> 00:25:44,459 از صمیم قلب میخوام از هرگونه آبرو ریزی جلوگیری بشه. 413 00:25:44,543 --> 00:25:45,627 اگرچه کمی دیر شده... 414 00:25:46,670 --> 00:25:49,470 شما با دوک دوستان نزدیک هستید یا فقط مرعوب مقام بالای ایشون شدید... 415 00:25:49,548 --> 00:25:50,590 آروم باش بربروک. 416 00:25:50,882 --> 00:25:52,801 بهت اطمینان میدم قضیه رو حل میکنم، 417 00:25:52,884 --> 00:25:55,679 موضوعی که باید به دوک یادآوری کنم هیچ ربطی بهش نداره. 418 00:25:55,762 --> 00:25:57,823 شاید شما در مقامی نباشید که بگید چه چیزی به من ربط داره یا نه، 419 00:25:57,847 --> 00:25:59,849 لرد بربروک هم همچنین. 420 00:26:00,934 --> 00:26:03,019 من تمام تلاشم رو برای خوشبختی خواهرتون انجام میدم. 421 00:26:03,103 --> 00:26:06,314 به امید اینکه ایشون هم با گذشت زمان یاد گرفتن و علاقه ام رو برگردونن. 422 00:26:06,398 --> 00:26:07,732 سرت رو از زیر برف بیار بیرون بربوک. 423 00:26:07,816 --> 00:26:10,097 انگار یادش رفته چطور زیر چشمش کبود شده. 424 00:26:11,069 --> 00:26:13,869 - با در کابینت بی احتیاط عمل کردم. - اون با شرافتش بی احتیاط عمل کرده. 425 00:26:14,281 --> 00:26:16,783 اون شب قصد انجام کاری رو داشت که شأن و مقامم اجازه نمیده با کلمات بیانش کنم. 426 00:26:16,866 --> 00:26:18,201 و خواهرت یک مشت به صورتش کوبید. 427 00:26:18,952 --> 00:26:20,245 که بدجوری حقت بود. 428 00:26:23,248 --> 00:26:24,624 جناب لرد، باید بدونید... 429 00:26:24,708 --> 00:26:26,501 اگه حقیقت داشت، دافنه به من می گفت. 430 00:26:28,753 --> 00:26:29,921 واقعا؟ 431 00:26:36,803 --> 00:26:39,139 دیگه هرگز با خواهرم هم صحبت نمیشی، بربروک. 432 00:26:39,556 --> 00:26:40,557 ولی ما قراره ازدواج کنیم. 433 00:26:40,640 --> 00:26:43,226 اگه حتی بهش نگاه کنی، گورت رو با دستای خودت کندی. 434 00:26:46,313 --> 00:26:49,566 خدا رو شکر کن از یک بریجرتون دیگه هنوز مشت نخوردی. 435 00:26:52,444 --> 00:26:54,237 چی شده برادر؟ 436 00:26:54,321 --> 00:26:57,449 دیگه درباره بربروک نمیخواد نگران باشی خواهر، همه چی تموم شد. 437 00:27:04,497 --> 00:27:06,499 - بهش گفتید؟ - مجبور بودم چیزی بگم. 438 00:27:06,583 --> 00:27:09,336 - بهت اطمینان میدم همه چی خوب میشه. - اطمینان میدید؟ 439 00:27:09,961 --> 00:27:11,880 برعکس چیزی که شما و برادرم فکر میکنید 440 00:27:11,963 --> 00:27:15,425 خودم بلدم از جانب خودم حرف بزنم. شما هیچ حقی نداشتید. 441 00:27:15,508 --> 00:27:17,594 - میخواستم کمکت کنم. - اما نکردید. 442 00:27:18,136 --> 00:27:21,139 تمام کاری که کردید این بود که حق نایجل رو دست کم گرفتید. 443 00:27:21,890 --> 00:27:23,850 نیاز نیست بگم مردم دارند نگاهمون میکنند. 444 00:27:24,851 --> 00:27:26,978 شما دیگه نمیتونید هیچ اطمینانی بهم بدید. 445 00:27:38,198 --> 00:27:41,534 یک عصرگاه پر ازدحام، عالیجناب. 446 00:27:42,827 --> 00:27:44,245 موافق نیستید؟ 447 00:27:45,163 --> 00:27:48,917 دوشیزه بریجرتون به مانند یک جواهر کمیابه. 448 00:27:49,000 --> 00:27:51,211 با ناشیگری خرابش نکن. 449 00:27:52,504 --> 00:27:54,214 ممنون. 450 00:27:54,714 --> 00:27:56,383 چطور بودی؟ 451 00:28:02,013 --> 00:28:04,974 - میخوام هوایی تازه کنم. - عالیجناب. 452 00:28:14,401 --> 00:28:15,652 فقط من هستم عالیجناب. 453 00:28:16,277 --> 00:28:17,904 داری تعقیبم میکنی بربروک؟ 454 00:28:17,987 --> 00:28:19,489 فکر میکردم موضوع حل شده. 455 00:28:19,572 --> 00:28:22,409 تا وقتی تو اومدی و همه چی رو خراب کردی. 456 00:28:22,492 --> 00:28:24,332 از شما می خوام دوباره با وایکنت صحبت کنید. 457 00:28:24,411 --> 00:28:26,371 اون شب من مرتکب خطا شدم. 458 00:28:26,454 --> 00:28:27,956 اختیارم رو از دست دادم. 459 00:28:28,039 --> 00:28:29,499 شما درک میکنید، مگه نه؟ 460 00:28:29,582 --> 00:28:33,294 هیچ نوع تفاهمی بین ما وجود نداره و هرگز هم وجود نخواهد داشت. 461 00:28:33,378 --> 00:28:36,339 - برو خونه بربروک. - اما شما به دافنه نیاز ندارید. 462 00:28:36,423 --> 00:28:37,632 شما دوک هستید. 463 00:28:37,716 --> 00:28:41,052 شما در حال حاضر پول و ارتباطات و موقعیت دارید. 464 00:28:41,136 --> 00:28:44,347 اما من به اون دختر نیاز دارم. پس چرا نمیگذارید حداقل این یک مورد برای من باشه؟ 465 00:28:44,431 --> 00:28:46,683 فکر میکنم این به تصمیم دوشیزه بریجرتون برمیگرده. 466 00:28:46,766 --> 00:28:49,144 وقتی من اسب میخرم باهاش مذاکره نمیکنم. 467 00:28:49,227 --> 00:28:50,687 میخوای همینجور دنبالم بیای... 468 00:28:50,770 --> 00:28:52,480 اگه بهش انقدر علاقه دارید 469 00:28:52,564 --> 00:28:55,024 و اون هم شما رو دوست داره پس چرا ازش تقاضای همراهی نکرده اید؟ 470 00:28:55,108 --> 00:28:57,193 چرا تا به الان خواستگاری نکرده اید؟ 471 00:28:58,069 --> 00:28:59,529 مگر اینکه شما همین الان هم اون رو در اختیار داشته باشید. 472 00:29:02,073 --> 00:29:03,616 اگه باهاش رابطه دارید باید بهم بگید. 473 00:29:03,700 --> 00:29:07,454 اگه از قبل میدونستم که دست نخورده نیست، بی بند و بار و آسیب دیده است، 474 00:29:07,537 --> 00:29:09,205 - هیچوقت ازش خواس... - تمومش کنید. 475 00:29:10,498 --> 00:29:13,251 هرگز بهتون اجازه نخواهم داد نجابت دوشیزه فدرینگتون رو دوباره زیر سوال ببرید. 476 00:29:13,334 --> 00:29:14,334 فهمیدم. 477 00:29:15,587 --> 00:29:18,006 خیلی هم خوب. همین رو میخواستم بشنوم. 478 00:29:18,631 --> 00:29:21,509 لیاقت نداری همون هوایی رو نفس بکشی که اون نفس میکشه. 479 00:29:21,593 --> 00:29:23,428 حالا برو خونه. 480 00:29:23,511 --> 00:29:24,929 تو هم لیاقت نداریی. 481 00:29:25,013 --> 00:29:27,348 درباره پدرت چیزهایی شنیدم، هیستینگز. 482 00:29:27,432 --> 00:29:31,102 خبر دارم چقدر دلش پسر میخواست، یک وارث. 483 00:29:31,186 --> 00:29:33,062 و همینطور میدونم چطوری تلاش کرد یدونه به دست بیاره، 484 00:29:33,146 --> 00:29:35,607 وقتی که مادر بدبختت نتونست زایمان کنه. 485 00:29:35,690 --> 00:29:40,820 اون کسی که باید به خاطر عدم کنترل خشمش مؤاخذه بشه، 486 00:29:40,904 --> 00:29:41,797 شما هستید. 487 00:29:41,821 --> 00:29:43,940 پسر کو ندارد نشان از پدر، مگه نه؟ 488 00:30:05,303 --> 00:30:08,097 عالیجناب، لیدی دانبری و 489 00:30:08,181 --> 00:30:10,725 لرد بَسِت اینجا هستند. 490 00:30:17,482 --> 00:30:18,482 عجب... 491 00:30:19,275 --> 00:30:21,611 ناخوشآیند ترین دیدار سر زده. 492 00:30:21,694 --> 00:30:25,698 با خودم فکر میکردم ممکنه عالیجناب از اینکه ببینند پسرشون سالم و سرحال هستن، خیالشون آسوده بشه. 493 00:30:25,782 --> 00:30:28,701 خدمه شما از این واقعیت کمی متعجب به نظر می رسیدند. 494 00:30:28,785 --> 00:30:30,370 برای چی اینجا اومدید؟ 495 00:30:33,331 --> 00:30:36,334 من در همه درس هام نمرات بالایی کسب کرده ام آقا. 496 00:30:37,877 --> 00:30:39,796 میتونم با اسب سواری کنم و از نرده ها بپرم و همینطور تیراندازی کنم... 497 00:30:41,297 --> 00:30:43,800 بهم گفته اند خیلی عالی انجام میدم. 498 00:30:46,719 --> 00:30:47,720 من حتی... 499 00:30:51,140 --> 00:30:52,140 من... 500 00:30:54,185 --> 00:30:56,479 تو بدترین شکست من هستی. 501 00:30:57,480 --> 00:30:59,607 معذرت میخوام! 502 00:30:59,691 --> 00:31:01,025 باید هم معذرت بخوای. 503 00:31:01,109 --> 00:31:02,235 دیگه عذرخواهی نمیکنم. 504 00:31:03,361 --> 00:31:06,197 باید بهتون یادآوری کنم این پسر دوک آینده هیستینگز خواهد بود. 505 00:31:06,281 --> 00:31:09,659 و این پسر باید جایی در قلب یخ زده شما داشته باشه 506 00:31:09,742 --> 00:31:11,786 که مثلا پدرش هستید! 507 00:31:11,870 --> 00:31:12,870 میتونی بگی... 508 00:31:13,538 --> 00:31:15,665 من هم باید جایگاه شما رو یادآوری کنم 509 00:31:16,541 --> 00:31:18,376 که جایی دور از چشمم هست. 510 00:31:18,459 --> 00:31:20,628 و دهن گنده ات رو هم باید ببندی. 511 00:31:24,591 --> 00:31:27,802 من چندین بار به شما نوشتم تا بهتون خبر بدم... 512 00:31:28,720 --> 00:31:30,305 من نم... 513 00:31:31,556 --> 00:31:32,556 نمرده ام. 514 00:31:35,226 --> 00:31:36,936 نامه هام به دستتون رسیده؟ 515 00:31:37,020 --> 00:31:39,060 زندگی کردن با این حقیقت که تو روزی قراره 516 00:31:39,105 --> 00:31:41,941 عنوان هیستینگز رو یدک بکشی دردناک هست؛ 517 00:31:42,025 --> 00:31:45,236 اما دیدن تقلاهای تو توهین بزرگتریه. 518 00:31:46,321 --> 00:31:49,657 تو اندازه مادرت به دردنخوری، 519 00:31:50,366 --> 00:31:53,703 بنابراین من همون رفتاری رو که با اون کردم با تو هم میکنم، 520 00:31:54,579 --> 00:31:58,124 تا فراموش کنم شما همیشه سالن های این عمارت رو تحقیر کرده اید. 521 00:32:21,981 --> 00:32:24,484 این نویسنده همیشه قلب رو 522 00:32:24,567 --> 00:32:26,569 از کنجکاوترین چیزها میدونه 523 00:32:26,653 --> 00:32:28,905 که به عقل و مقام توجهی نمیکنه. 524 00:32:28,988 --> 00:32:32,867 به چه دلیل دوشیزه بریجرتون باید 525 00:32:32,951 --> 00:32:35,495 وقتش رو صرف یک بارون بکنه، 526 00:32:35,578 --> 00:32:37,997 وقتی که به ظاهر تونسته قلب یک دوک رو به دست بیاره؟ 527 00:32:38,498 --> 00:32:42,293 آیا ممکنه دوشیزه اشتباه کرده باشه؟ 528 00:32:42,877 --> 00:32:44,921 دستور پختش برای خودمه خانم. 529 00:32:46,255 --> 00:32:48,299 مطمئنم دوک خوششون میاد. 530 00:32:48,383 --> 00:32:50,718 مهم نیست دوک چه فکری میکنه، رز. 531 00:32:50,802 --> 00:32:52,929 ایشون مرد مهربونی هستند که طبع نازکی دارند، مگه نه؟ 532 00:32:53,012 --> 00:32:54,012 بس کن. 533 00:32:56,557 --> 00:32:57,892 از رنگ رژگونه تون راضی نیستید؟ 534 00:33:00,853 --> 00:33:01,853 نه. 535 00:33:03,147 --> 00:33:04,399 عالیه. 536 00:33:06,109 --> 00:33:07,318 بیشترش کن. 537 00:33:17,704 --> 00:33:20,164 بذارید آگاهتون کنم خوانتده عزیز، 538 00:33:20,248 --> 00:33:24,460 اگر این رفتار بوالهوسانه باعث یک رسوایی دیگه بشه، 539 00:33:24,544 --> 00:33:27,714 من اون رو آشکار خواهم کرد. 540 00:33:27,797 --> 00:33:31,217 چون هیچ چیزی ماند گشت و گذار در طبیعت، 541 00:33:31,300 --> 00:33:34,721 نمیتونه باعث بالا بردن روحیه و شل شدن زبان بشه. 542 00:33:35,263 --> 00:33:37,557 شنیده ام قراره با بربروک دست و پا چلفتی ازدواج کنه. 543 00:33:37,640 --> 00:33:39,684 به نظرم خیلی بهم میان. 544 00:33:46,190 --> 00:33:49,569 - مامان میتونم برم با الوئیز بازی کنم؟ - یک بانو بازی نمیکنه پنه لوپه. 545 00:33:49,652 --> 00:33:52,488 ببخشید مامان. میتونم همراه الوئیز بریم با خواستگارها گردش کنیم؟ 546 00:33:52,572 --> 00:33:53,698 باشه برو. 547 00:33:57,452 --> 00:34:00,747 از خدمتکارتون چی دستگیرت شد، همونی که قراره بچه دار بشه. 548 00:34:00,830 --> 00:34:04,208 - چی گفت؟ چطوری اتفاق افتاده؟ - گفت کار عشق بوده. 549 00:34:05,126 --> 00:34:08,129 عشق؟ این که دلیل نمیشه. 550 00:34:08,212 --> 00:34:09,756 خب معلومه نمیشه. 551 00:34:09,839 --> 00:34:11,841 به مامان من نگاه کن. سه تا بچه داره. 552 00:34:11,924 --> 00:34:14,385 مکنه کسی فکر کنه به خاطر عشق باشه؟ 553 00:34:14,469 --> 00:34:16,971 خب دیگه چی گفت؟ نگفت ترسیده؟ 554 00:34:17,055 --> 00:34:20,455 بیشتر... ناراحت بود تا ترسیده. 555 00:34:20,558 --> 00:34:23,644 ولی به نظر من هنوز امکانش هست براش یه پایان خوش رقم بخوره. 556 00:34:23,728 --> 00:34:26,489 میخواد به کشوری فرار کنه که بتونه با عشقش ازدواج کنه. 557 00:34:26,773 --> 00:34:29,400 در این صورت دلیل بزرگ تری داره تا بترسه. 558 00:34:29,484 --> 00:34:33,154 وقتی ازدواج کنه زندگیش هم تموم میشه. به ندرت راه فراری وجود داره. 559 00:34:33,237 --> 00:34:34,572 خدمتکار بیچاره. 560 00:34:48,002 --> 00:34:50,713 من نمیدونستم خواهر، که بربروک میخواست چی کار کنه. 561 00:34:50,797 --> 00:34:53,341 میتونستم کمکت کنم. باید بهم میگفتی. 562 00:34:53,424 --> 00:34:55,051 حرف هام رو باور میکردی؟ 563 00:34:55,968 --> 00:34:57,928 تو درباره بربروک تغییر عقیده دادی 564 00:34:57,970 --> 00:34:59,680 چون یک مرد حقیقت رو بهت گفت. 565 00:34:59,764 --> 00:35:01,265 واقعا فکر میکنی من همچین آدمی ام؟ 566 00:35:01,349 --> 00:35:05,061 بعد از اینکه خواسته هام رو بهت گفتم و تو اون ها رو نادیده گرفتی 567 00:35:05,144 --> 00:35:06,562 بله برادر، فکر میکنم اینطوری هستی. 568 00:35:16,364 --> 00:35:18,074 - دیر کردید. - معذرت میخوام. 569 00:35:18,157 --> 00:35:19,909 باید به چادر خانواده ات بریم؟ 570 00:35:19,992 --> 00:35:21,369 اصلا و ابدا. 571 00:35:22,120 --> 00:35:25,957 ما باید از جلوی مردهایی که دارند بازی میکنند رد بشیم. 572 00:35:30,878 --> 00:35:32,713 دستتون چی شده؟ 573 00:35:32,797 --> 00:35:33,774 بوکس کار میکنم. 574 00:35:33,798 --> 00:35:36,759 بوکس سرگرمی بیخودیه که مردها دوست دارند انجامش بدند. 575 00:35:36,843 --> 00:35:40,012 - دکمه های آستینم رو ببندید. - عذر میخوام؟! 576 00:35:48,813 --> 00:35:51,983 دیگه لازم نیست نگران وضعیتت باشی. بربروک ن... 577 00:35:52,066 --> 00:35:54,318 هنوز نخوندید ویسلداون چی راجع به من گفته؟ 578 00:35:54,402 --> 00:35:57,572 حتی اگه شما مطمئن باشید بربروک تحت مراقبته، 579 00:35:57,655 --> 00:35:58,990 قرارمون هنوز تموم نشده. 580 00:35:59,073 --> 00:36:00,449 من هنوز شوهر میخوام. 581 00:36:00,533 --> 00:36:02,970 با اینکه خوشحال شدم، اما متاسفانه مجبورم پیشنهاد ازدواجتون رو رد کنم. 582 00:36:02,994 --> 00:36:05,705 آره میدونم. شما اهل ازدواج نیستید. 583 00:36:06,414 --> 00:36:09,333 تاحالا به این فکر کردید که شما هم از مدل مردهایی نیستید که خانم ها بخوان باهاش ازدواج کنند؟ 584 00:36:09,417 --> 00:36:11,057 گمون کنم اگه زمانی مجبور به ازدواج بشم، 585 00:36:11,127 --> 00:36:12,847 تو آخرین گزینه ام باشی. 586 00:36:12,879 --> 00:36:14,714 - این یک تعریف بود؟ - آره. 587 00:36:14,797 --> 00:36:18,050 اما مهم نیست، تو میخوای به خاطر عشق ازدواج کنی، درسته؟ 588 00:36:19,260 --> 00:36:20,303 معلومه. 589 00:36:22,972 --> 00:36:23,973 هنوز دارند نگاه میکنند؟ 590 00:36:27,685 --> 00:36:28,895 داره میاد. 591 00:36:32,607 --> 00:36:33,941 بریجرتون! 592 00:36:34,025 --> 00:36:35,401 باهاش چی کار کردید؟ 593 00:36:38,070 --> 00:36:40,531 خبر مسرت بخشی آوردم بریجرتون. 594 00:36:40,615 --> 00:36:42,283 من کار ها رو خودم به دست گرفتم، 595 00:36:42,366 --> 00:36:45,620 و به دنبال مجوز ویژه برای عروسی ام با دوشیزه بریجتون هستم. 596 00:36:45,703 --> 00:36:48,706 - هیچ عروسی در کار نخواهد بود. - بهت که گفتم. قرارمون کنسله. 597 00:36:48,789 --> 00:36:50,791 لرد بربروک، به نظر میرسه خیلی درد داشنه باشید، 598 00:36:50,875 --> 00:36:52,877 میشه ادامه این بحث رو در یه جای خصوصی تر ادامه بدیم؟ 599 00:36:52,960 --> 00:36:55,046 من هیچ صحبت اضافه ای رو نمیخوام. 600 00:36:55,129 --> 00:36:58,299 اگرچه، شاید من بالاخره با رئیس واقعی خانه بریجورتون دارم صحبت می کنم. 601 00:36:58,382 --> 00:36:59,276 اگه شما مدبرتر بودید 602 00:36:59,300 --> 00:37:02,595 خواهرتون رو راهنمایی میکردید به جای اینکه توجهات بیشتری به خودش جذب کنه، 603 00:37:02,678 --> 00:37:06,780 بیشتر مراقب رفتار و کردارش باشه؛ اون هم زمانی که با من در جاده تاریک واکس هال تنها بود. 604 00:37:06,807 --> 00:37:11,103 البته که حتی پخش شدن چنین شایعات آبرو بری 605 00:37:11,187 --> 00:37:13,481 میتونه حتی پرنفوذترین خانواده ها رو هم ویران کنه. 606 00:37:13,564 --> 00:37:16,943 یکی مثل لیدی ویسلداون چه خواهد گفت 607 00:37:17,026 --> 00:37:18,736 وقتی چنین خبرهای ناپسندی رو بشنوه؟ 608 00:37:18,819 --> 00:37:20,863 - داری تهدید میکنی؟ - به هیچ وجه. 609 00:37:21,364 --> 00:37:23,741 چون تا سه روز دیگه ازدواج میکنم. 610 00:37:25,201 --> 00:37:26,661 من الماس فصل اجتماعی رو دارم. 611 00:37:26,744 --> 00:37:29,497 من بهترین زن شهر رو دارم. 612 00:37:29,580 --> 00:37:30,957 من یک بریجرتون دارم. 613 00:37:31,540 --> 00:37:35,127 و باید ازش نگهداری کنم، همونطوری که از کل خانواده ات نگهداری خواهم کرد، 614 00:37:35,211 --> 00:37:38,047 از ویرانی ای که تو نتونستی ازشون محافظت کنی. 615 00:37:43,469 --> 00:37:46,806 من منتظر وصلت خانواده های بزرگمون هستم. 616 00:37:47,723 --> 00:37:48,723 بریجرتون. 617 00:37:49,433 --> 00:37:50,433 هیستیگز. 618 00:37:55,356 --> 00:37:57,626 من باید بربروک رو به مبارزه دعوت کنم. 619 00:37:57,650 --> 00:37:58,543 آنتونی... 620 00:37:58,567 --> 00:38:00,987 بهت اطمینان میدم که به درستی آموزش دیده ام. 621 00:38:01,070 --> 00:38:03,656 تو با لرد بربروک دوئل نمیکنی. فهمیدی چی گفتم؟ 622 00:38:04,323 --> 00:38:07,118 برام مهم نیست چه آموزش هایی بلدی. 623 00:38:07,201 --> 00:38:09,412 دوئل غیرقانونیه، لازم به گفتن هم نیست که وحشتاکه. 624 00:38:09,495 --> 00:38:11,789 برای مردها چاره ای نیست، مادر. 625 00:38:11,872 --> 00:38:14,041 وقتی یک زن، خواهر یک مرد، 626 00:38:14,125 --> 00:38:17,086 براش شایعه میسازن که بی آبرو شده، عواقبش مرگ بار خواهد بود. 627 00:38:17,169 --> 00:38:18,169 راه حلش دوئل نیست. 628 00:38:19,171 --> 00:38:22,008 لرد بربروک باید قبل از اینکه بهش تیر بزنی، 629 00:38:22,091 --> 00:38:25,720 تهدیدش رو پس بگیره، برادر؟ بعدش چی؟ 630 00:38:26,637 --> 00:38:30,308 شاید یک وقت دیگه دوباره دهن کوچیکشو باز کنه، 631 00:38:30,391 --> 00:38:32,018 و اون موقع دیگه واقعا نابود میشم... 632 00:38:33,394 --> 00:38:34,478 همه مون نابود میشیم. 633 00:38:38,107 --> 00:38:39,984 باید با نایجل بربروک ازدواج کنم. 634 00:38:40,735 --> 00:38:42,194 اون تنها انتخابمه. 635 00:39:00,796 --> 00:39:02,923 رز، میشه یک لحظه تنهامون بذاری؟ 636 00:39:18,230 --> 00:39:19,899 من بهت یاد دادم اعتقاد داشته باشی 637 00:39:19,982 --> 00:39:23,652 که ازدواج بهترین چیزیه که زندگانی به آدم پیشنهاد میده، 638 00:39:24,236 --> 00:39:25,863 و این اعتقاد هنوز درسته. 639 00:39:26,614 --> 00:39:30,951 اما این فقط شریک زندگی نیست که ازدواج برات به ارمغان میاره. 640 00:39:31,035 --> 00:39:34,872 بهت آرامش میده، حونه ای میده که نگهداریش کنی، 641 00:39:34,955 --> 00:39:37,458 و مهم تر از همه بهت فرزند میبخشه. 642 00:39:39,418 --> 00:39:42,338 جوری میشه که خودت رو وقف بزرگ کردن خانواده ات میکنی، 643 00:39:42,421 --> 00:39:44,882 و در این کار شادی رو پیدا میکنی. 644 00:39:45,925 --> 00:39:47,301 من مطمئنم. 645 00:39:52,640 --> 00:39:53,724 شما و پدر... 646 00:39:56,644 --> 00:39:58,896 شما دو نفر کنار هم خیلی زیبا بودید، 647 00:40:01,107 --> 00:40:02,817 این چیزیه که من میخوام. 648 00:40:04,610 --> 00:40:06,904 این چیزیه که امید دارم روزی پیدا کنم. 649 00:40:08,280 --> 00:40:09,323 مثل من. 650 00:40:28,717 --> 00:40:30,177 الوئیز بریجرتون. 651 00:40:40,187 --> 00:40:41,188 ادامه بده. 652 00:40:41,814 --> 00:40:43,065 من رو سرزنش کن. 653 00:40:45,526 --> 00:40:46,944 برای من هم دازی؟ 654 00:41:00,249 --> 00:41:02,001 فکر میکنم که من چیز متفاوتی رو میخوام. 655 00:41:03,002 --> 00:41:04,962 - منظورت چیه؟ - فقط متفاوت. 656 00:41:05,754 --> 00:41:08,090 وقتی دافنه رو میبینم که چجوری خودش رو برای جشن ها و مهمونی ها آماده میکنه، 657 00:41:08,174 --> 00:41:10,843 با اون لباس ها و کلی خواستگار، 658 00:41:10,926 --> 00:41:12,261 این ها من رو خسته میکنه. 659 00:41:13,053 --> 00:41:14,597 فکر میکنم دلم یک زندگی متفاوتی رو میخواد. 660 00:41:14,680 --> 00:41:18,058 با وجودیکه اجازه ندارم چیزهای دیگه ای رو بخوام، 661 00:41:19,226 --> 00:41:21,479 اما واقعاً باور دارم که من لایق چیزهای بیشتری هستم. 662 00:41:23,939 --> 00:41:26,066 در اینصورت میگم... 663 00:41:28,277 --> 00:41:29,445 تنها تو نیستی که این رو میخوای. 664 00:41:49,924 --> 00:41:51,926 هنوز روی سِن رقص با دوشیزه بریجرتون میرقصی؟ 665 00:41:54,345 --> 00:41:55,345 چطوریه؟ 666 00:41:55,387 --> 00:41:57,139 میخواد ازدواج کنه. 667 00:41:57,223 --> 00:41:59,308 پس تو هم آزاد میشی به کارهای دلخواهت برسی. 668 00:42:01,060 --> 00:42:02,060 یک دور دیگه. 669 00:42:56,073 --> 00:42:57,074 علیاعضرت. 670 00:43:15,593 --> 00:43:16,719 چه فکری میکنید؟ 671 00:43:20,389 --> 00:43:21,390 درباره موسیقی؟ 672 00:43:23,225 --> 00:43:24,768 به نظرم زیباست. 673 00:43:26,812 --> 00:43:27,980 مونزارته؟ 674 00:43:28,897 --> 00:43:32,067 من وقتی آقای موتسارت هنوز ده سالش نشده بود باهاش آشنا شدم. 675 00:43:32,151 --> 00:43:36,030 وقتی آریا میخوندم اون پسر من رو همراهی میکرد، بعدش من همه جا گفتم 676 00:43:36,113 --> 00:43:38,824 اون باید به یکی از بهترین آهنگسازان در اروپا تبدیل بشه. 677 00:43:38,907 --> 00:43:41,035 به حق که شما درست میگفتید. 678 00:43:41,744 --> 00:43:45,205 به ندرت پیش میاد درباره چیزی اشتباه کنم. و میدونید چرا؟ 679 00:43:45,289 --> 00:43:47,916 چون وقتی تصمیم می گیرم لطفم رو شامل حال کسی بکنم 680 00:43:48,000 --> 00:43:49,627 ازش انتظار دارم به خوبی از پسش بربیاد. 681 00:43:49,710 --> 00:43:51,587 - علیاحضرت، منظورتون داف... - بریمزلی! 682 00:43:52,504 --> 00:43:53,504 انفیه تازه بیار. 683 00:44:00,763 --> 00:44:03,265 اون خیلی خبرچینه. 684 00:44:03,349 --> 00:44:05,029 اگه پیشش راحت صحبت کنیم 685 00:44:05,100 --> 00:44:08,020 چیزی نمیگذره که کل انگلستان ازش باخبر میشن. 686 00:44:09,313 --> 00:44:10,313 متوجهم. 687 00:44:12,107 --> 00:44:13,484 شک ندارم که متوجهید. 688 00:44:14,318 --> 00:44:15,998 به محض ورود دخترتون در جامعه 689 00:44:16,070 --> 00:44:18,155 براش آینده بسیار خوبی رو انتظار دشتم. 690 00:44:18,238 --> 00:44:21,742 آینده ای با کسی مثل یک دوک شاید. 691 00:44:21,825 --> 00:44:23,369 زوجی مثل اون... 692 00:44:24,703 --> 00:44:25,703 خب... 693 00:44:26,664 --> 00:44:29,166 قطعا مسحورکننده ترین خواهد بود. 694 00:44:43,305 --> 00:44:44,640 داشتم میگفتم، 695 00:44:44,723 --> 00:44:47,601 درخشش موفقیت تنها به نفع استاد جوان نبود. 696 00:44:48,686 --> 00:44:51,814 مطمئنا کل خانواده موتزارت از مواهب موفقیتش کامروا شده اند، 697 00:44:51,897 --> 00:44:54,358 پسراشون رو برای همیشه به سالزبورگ فرستاند. 698 00:44:58,237 --> 00:44:59,446 موافق نیستید؟ 699 00:45:06,829 --> 00:45:09,123 چرا، درسته، موفقم. 700 00:45:11,041 --> 00:45:12,626 باید چی کار بکنیم خانم؟ 701 00:45:12,710 --> 00:45:16,213 باید لیدی بربروک رو برای صرف چای دعوت کنیم. 702 00:45:23,095 --> 00:45:26,390 نایجل تنها پسرمه. 703 00:45:26,473 --> 00:45:28,142 خیلی پسر خاصی هست. 704 00:45:28,225 --> 00:45:32,312 در حقیقت بعضی اوقات میگم خدا بهم پسر دیگه ای نداد چون 705 00:45:32,396 --> 00:45:35,524 تمام نعمات الهی و کمال رو با نایجل دریافت کرده بودم. 706 00:45:35,607 --> 00:45:36,607 خدای من. 707 00:45:36,650 --> 00:45:37,651 708 00:45:37,735 --> 00:45:40,195 هر زنی چنین اقبالی نصیبش نمیشه. 709 00:45:40,821 --> 00:45:42,740 دوشیزه بریجرتون... 710 00:45:42,823 --> 00:45:45,784 بگذارید نگاهتون کنم. 711 00:45:48,537 --> 00:45:49,705 در سلامت کامل. 712 00:45:50,831 --> 00:45:53,250 اگرچه صورتتون یکم بی حاله. 713 00:45:54,501 --> 00:45:57,379 - آخه الان آخر عصره. - حتما توی روز کلی هیجان داشتن. 714 00:45:57,463 --> 00:45:59,298 با اینحال باید بیشتر تلاش کنی عزیزم. 715 00:45:59,965 --> 00:46:01,759 نایجل من چشم های تیزی داره. 716 00:46:01,842 --> 00:46:05,429 تا الان از خیلی از دخترها رو برگردونده . 717 00:46:05,512 --> 00:46:06,638 میگه 718 00:46:06,722 --> 00:46:10,392 "مادر من باطن رو به ظاهر زیبا ترجیح میدم." 719 00:46:11,435 --> 00:46:12,644 باورتون میشه؟ 720 00:46:17,441 --> 00:46:19,693 اوه! 721 00:46:20,277 --> 00:46:23,155 بانوتون تمام این بیسکوئیت ها رو یکجا میبلعه. 722 00:46:23,655 --> 00:46:26,408 نگران نباش رز. من این ها رو میبرم. 723 00:46:29,703 --> 00:46:30,703 خانه دارها 724 00:46:31,413 --> 00:46:33,173 پیش خودشون فکر میکنند ماه و خورشید هستند 725 00:46:33,207 --> 00:46:35,751 درحالی که ما خدمتکارها تمام کارهای سخت رو انجام میدیم. 726 00:46:37,085 --> 00:46:38,837 ما هم یکی مثل اون رو داریم. 727 00:46:38,921 --> 00:46:40,297 پس تو خیلی خوش شانس آوردی. 728 00:46:40,380 --> 00:46:41,840 مراقبت از لیدی بربروک و دوشیزه بربروک 729 00:46:41,924 --> 00:46:44,927 دست تنها خیلی سخت میتونه باشه. 730 00:46:45,010 --> 00:46:47,137 تصورش رو هم نمیتونی بکنی. 731 00:46:48,931 --> 00:46:53,435 تو فقط چای خوردی و باهاش چیزی نخوردی عزیزم. 732 00:46:53,519 --> 00:46:56,688 یک خانم جوان باید خوب غذا بخوره اگه میخواد بچه دار بشه. 733 00:46:56,772 --> 00:47:00,025 وقتی من نایجل رو باردار بودم، خوردن صبحانه 734 00:47:00,108 --> 00:47:01,902 ماهی دودی و نان چاودار واسم معجزه کرد. 735 00:47:07,074 --> 00:47:08,617 چی فهمیدید؟ 736 00:47:08,700 --> 00:47:09,827 جریان چیه؟ 737 00:47:09,910 --> 00:47:11,710 تو فکر کردی من اون زن رو همینجوری و 738 00:47:11,787 --> 00:47:13,267 بدون درنظر گرفتن تو به صرف چای دعوتش کردم؟ 739 00:47:13,330 --> 00:47:16,291 همه مون میدونیم که خدمتکارها همه چی رو میشنوند. 740 00:47:16,375 --> 00:47:17,793 خدمتکارش یه یک چیز عالی رو فهمیده. 741 00:47:17,876 --> 00:47:20,587 لرد بربروک از یکی از خدمتکارهاش یک پسر داره 742 00:47:20,671 --> 00:47:22,297 که از تأمین هزینه هاش امتناع میکنه. 743 00:47:22,381 --> 00:47:24,508 خدمتکار و بچه رو به یک روستا فرستاده زندگی کنند. 744 00:47:24,591 --> 00:47:25,485 مرد وحشتناکیه. 745 00:47:25,509 --> 00:47:28,178 به اندازه کافی برای ما وحشتناک هست تا از دستش خلاص بشیم، باید خدا رو شکر کنیم. 746 00:47:29,763 --> 00:47:31,598 خب اون... اون انکارش میکنه. 747 00:47:32,641 --> 00:47:35,394 و چه کسی حرف چندتا زن رو به حرف یک مرد ترجیح میده؟ 748 00:47:35,894 --> 00:47:36,979 شاید هیچکس. 749 00:47:37,729 --> 00:47:42,067 اما اگه لیدی ویسلداون بگه همه باور میکنند. پس ما همون کاری رو میکنیم که زن ها میکنند. 750 00:47:43,235 --> 00:47:44,319 حرف میزنیم. 751 00:47:48,240 --> 00:47:50,242 و تنها دلیلی که با اون دختر ازدواج کرد 752 00:47:50,325 --> 00:47:54,413 این بود که پدرش پول هاشون رو در آمریکا به باد داد. 753 00:47:54,496 --> 00:47:56,707 مون دیو (= خدای من به فرانسوی) 754 00:47:56,790 --> 00:47:59,585 به نظرتون این محرمانه ترین داستان فصل اجتماعی نیست؟ 755 00:48:00,919 --> 00:48:02,588 شاید محرمانه ترین نباشه. 756 00:48:05,173 --> 00:48:07,551 خب، همه بارون ها بچه نامشروع دارند. 757 00:48:07,634 --> 00:48:10,629 بچه نامشروعی که تا قبل از اینکه زنشون رو به خونه بیارن میفرستنش میره؟ 758 00:48:11,638 --> 00:48:14,725 اینطوری نگو. باید به جنی و مری بگیم. 759 00:48:21,648 --> 00:48:24,651 به گوش این نویسنده رسیده که 760 00:48:24,735 --> 00:48:28,822 مردم شهر مشغول صحبت درباره کثیف ترین ماجرا هستند. 761 00:48:33,702 --> 00:48:38,123 از قدیم گفته اند از روی ظاهر نمیشه کسی رو قضاوت کرد. 762 00:48:38,206 --> 00:48:41,251 اما در مورد بارون بربروک دست و پا چلفتی 763 00:48:41,335 --> 00:48:46,423 به نظر میرسه ظاهر ناخوشایندش استعاره ای مناسب، 764 00:48:46,506 --> 00:48:49,051 از وضعیت امور داخل خانواده اش باشه. 765 00:48:50,761 --> 00:48:52,262 من که تعجب نمیکنم، 766 00:48:52,346 --> 00:48:56,850 اگه لرد بربروک به خاطر ادعای تجارت به خارج از کشور فرستاده بشه. 767 00:48:56,934 --> 00:48:58,810 تجارتی که شاید، 768 00:48:58,894 --> 00:49:02,397 ارتباطی داشته باشه با فرستادن مقداری وجوه معوقه به 769 00:49:02,481 --> 00:49:05,525 یک خدمتکار سابق و یک پسر جوان، 770 00:49:05,609 --> 00:49:08,195 پسری که امیدواریم بعد از فوت مادرش ازش نگهداری بکنند. 771 00:49:11,490 --> 00:49:14,076 شایعاتی شنیدم که انگار بربروک از شهر رفته. 772 00:49:15,535 --> 00:49:18,747 گمون نمیکنم این راه حل برای مشکل ما تصادفی حاصل شده باشه. 773 00:49:25,212 --> 00:49:27,493 در نظر دارم کارها رو در آینده جور دیگه ای اداره کنم. 774 00:49:29,925 --> 00:49:31,385 شاید هم نکنی. 775 00:49:34,137 --> 00:49:37,516 من میدونم جامعه نقش تو در این خانواده رو بهت دیکنه کرده، آنتونی. 776 00:49:37,599 --> 00:49:41,186 اما با اطمینان بهت میگم که وقتی دافنه ازدواج کنه، من دستم بیشتر باز میشه. 777 00:49:45,857 --> 00:49:46,984 برای دافنه است. 778 00:49:48,193 --> 00:49:49,193 گل لاله. 779 00:49:50,320 --> 00:49:51,738 نماد شور و عشق. 780 00:49:53,073 --> 00:49:56,535 مناسب ترین سجاف برای خواهرت برای زمانی که تصمیم گرفت با دوک ازدواج بکنه. 781 00:49:58,537 --> 00:50:00,872 شاید عروس تو هم گل لاله دوست داشته باشه. 782 00:50:02,958 --> 00:50:04,084 شبتون بخیر مادر. 783 00:50:26,732 --> 00:50:30,652 حتما بانوی تو قصد نداره برای همیشه من رو توی این اتاق زندانی کنه. 784 00:50:31,695 --> 00:50:35,907 من فکر میکنم شما فقط باید خودتون رو به خاطر زندانی شدن سرزنش کنید. 785 00:50:59,139 --> 00:51:00,139 الوئیز. 786 00:51:01,808 --> 00:51:03,810 چیزی میخوای؟ 787 00:51:05,187 --> 00:51:06,187 نه. 788 00:51:09,024 --> 00:51:10,024 بله. 789 00:51:10,609 --> 00:51:12,486 من... 790 00:51:12,569 --> 00:51:15,781 خوشحالم که قضیه نایجل بربروک ختم به خیر شد برات. 791 00:51:16,865 --> 00:51:17,865 ممنونم. 792 00:51:21,787 --> 00:51:25,499 تو هر روز داستان هایی درباره قرار ازدواج های مزخرف، 793 00:51:25,582 --> 00:51:28,168 پایان های ناامید و ... 794 00:51:29,669 --> 00:51:31,505 خب، این ها خیلی ترسناک هستند. 795 00:51:32,422 --> 00:51:35,842 - الوئیز تو نباید نگران... - تو وحشت نکردی خواهر؟ 796 00:51:36,968 --> 00:51:39,554 از ازدواج کردن... بچه دار شدن... 797 00:51:40,680 --> 00:51:42,724 از نظر من بچه ها خیلی شیرین هستند. 798 00:51:43,850 --> 00:51:46,561 اگرچه که تو درحال حاضر با من موافق نیستی. 799 00:51:48,814 --> 00:51:51,274 فراموش که نکردی سر مامان چه بلایی اومد؟ 800 00:51:52,025 --> 00:51:53,401 جیغ هایی که شب ها میکشید. 801 00:51:55,195 --> 00:51:57,405 تو سعی میکردی با آواز خوندن مخفیش کنی. 802 00:51:57,489 --> 00:51:58,573 اما صدای مامان... 803 00:51:59,574 --> 00:52:00,826 پنجره رو به لرزه درمیاورد. 804 00:52:02,244 --> 00:52:06,248 هنوز بعضی اوقات تو خواب میشنومش. 805 00:52:08,208 --> 00:52:09,459 تقریبا مرده بود... 806 00:52:10,794 --> 00:52:12,212 تا چند ماه بعد از مرگ بابا. 807 00:52:15,757 --> 00:52:17,592 معلومه که فراموش نکردم. 808 00:52:21,429 --> 00:52:22,429 معلومه که... 809 00:52:23,598 --> 00:52:24,641 میترسم. 810 00:52:25,725 --> 00:52:29,437 به جرأت میتونم بگم باید احمق باشم اگه تو این مرحله نترسیده باشم. 811 00:52:30,230 --> 00:52:33,441 تو به درستی یادت مونده که مامان... 812 00:52:34,526 --> 00:52:35,652 شب های خطرناکی داشت. 813 00:52:36,862 --> 00:52:39,072 اما وقتی صبح میشه دنیا شکوفه سنبل (= هایاسینت) داره. (استعاره از دختر کوچک خانواده بریجرتون) 814 00:52:40,198 --> 00:52:42,159 و ما همگی از داشتنش توانگر تر هستیم. (منظورش اینه دختر کوچک بریجرتون ها باعث امید و شادیشون شده) 815 00:52:43,827 --> 00:52:45,328 درسته الوئیز 816 00:52:45,912 --> 00:52:49,541 در جنگل جاهای تاریک تری هم وجود داره، 817 00:52:49,624 --> 00:52:51,376 که ما انتظارش رو نداریم 818 00:52:52,961 --> 00:52:55,338 اما آخر راه نور هم وجود داره فقط باید پیداش بکنی. 819 00:52:56,339 --> 00:52:57,340 و من میدونم 820 00:52:58,258 --> 00:52:59,258 روزی... 821 00:53:00,260 --> 00:53:01,636 هردو اون نور رو پیدا میکنیم. 822 00:53:04,723 --> 00:53:06,224 باید عوارضش باشه. 823 00:53:07,726 --> 00:53:08,726 چی؟ 824 00:53:10,270 --> 00:53:13,607 بازی وانمود کردن که بی وقفه احساس میکنی باید انجامش بدی. 825 00:53:53,730 --> 00:53:55,023 عصربخیر. 826 00:53:58,026 --> 00:54:01,321 تو نباید به خاطر لرد بریجرتون کنترلت رو از دست میدادی. 827 00:54:01,404 --> 00:54:03,823 تو باید چیزی رو درباره من بدونی، دوشیزه بریجرتون. 828 00:54:03,907 --> 00:54:05,617 من زورگویی رو تحمل نمیکنم. 829 00:54:06,117 --> 00:54:08,578 و شما هم باید چیزی رو درباره من بدونید عالیجناب، 830 00:54:09,329 --> 00:54:10,622 نمیذارم اشتباهی پیش بیاد. 831 00:54:11,414 --> 00:54:12,707 منظورتون قرارمونه؟ 832 00:54:14,751 --> 00:54:16,419 حالا دیگه بیشتر از یک قرارداد شده. 833 00:54:17,462 --> 00:54:19,256 بیشتر از یک مذاکره است. 834 00:54:20,548 --> 00:54:22,676 فقط درباره پیدا کردن همسر مناسب نیست 835 00:54:22,759 --> 00:54:24,427 تا لیدی ویسلداون رو تحت تاثیر قرار بده... 836 00:54:25,720 --> 00:54:28,431 یا ملکه یا هر آدم دیگه شهر رو. 837 00:54:28,515 --> 00:54:32,185 درباره یک زندگیه، عالیجناب. زندگی من. 838 00:54:33,311 --> 00:54:35,272 من بالاخره باید بتونم کنترل زندگی خودم رو به دست بگیرم. 839 00:54:36,356 --> 00:54:38,358 و نمیتونم جور دیگه انجامش بدم. 840 00:54:39,025 --> 00:54:40,986 بنابراین نمیذارم هیچ اشتباهی پیش بیاد. 841 00:54:41,069 --> 00:54:43,655 اگه شما باهاش موافق نیستید لطفا همین حالا بهم بگید. 842 00:54:45,740 --> 00:54:46,740 موافقم... 843 00:54:47,867 --> 00:54:48,952 اما به یک شرط. 844 00:54:49,035 --> 00:54:52,271 - شما متوجه نیستید عالیجناب... - به شرطی که من رو سایمون صدا بزنی. 845 00:54:53,373 --> 00:54:57,377 اگه واقعا میخوایم جوری به نظر برسیم که انگار داریم ازدواج میکنیم، اگه این وصلت میخواد با بقیه فرق داشته باشه، 846 00:54:57,460 --> 00:54:59,045 تو باید من رو به اسم کوچیک صدا کنی. 847 00:54:59,129 --> 00:55:00,130 خیلی خوب... 848 00:55:01,881 --> 00:55:02,881 سایمون. 849 00:55:04,342 --> 00:55:06,970 اسم من مشکلی داره؟ 850 00:55:07,554 --> 00:55:09,014 نه،نه،نه. 851 00:55:10,181 --> 00:55:12,475 یک اسم کاملا خوبه. 852 00:55:12,559 --> 00:55:13,893 اوه، کاملا خوب! 853 00:55:13,977 --> 00:55:16,062 خیلی خوب... دافنه. 854 00:55:28,950 --> 00:55:30,368 ای کاش میتونستم شوهر پیدا بکنم. 855 00:55:32,162 --> 00:55:35,206 اینطوری میتونستم برای خودم خانواده و بچه داشته باشم. 856 00:55:36,416 --> 00:55:38,043 پس بیا برات شوهر پیدا بکنیم. 857 00:55:56,603 --> 00:55:58,146 به من افتخار میدید؟ 858 00:56:01,858 --> 00:56:03,026 البته. 859 00:56:11,910 --> 00:56:15,747 قطعا شما دوتا یک زوج فریبنده رو تشکیل میدید، عالیجناب. 860 00:56:21,961 --> 00:56:23,838 چه چیزی آزارتون میده، غالیجناب. 861 00:56:29,803 --> 00:56:32,555 ه-هیچی، لیدی دانبری. 862 00:56:49,155 --> 00:56:50,949 پسر... پسرم. 863 00:56:51,032 --> 00:56:54,911 برگشتی تا جایگاه مشروعت رو به دست بگیری. 864 00:56:58,331 --> 00:56:59,499 شاید قلبم درست کار نکنه، 865 00:57:00,667 --> 00:57:02,377 اما بهت قول میدم 866 00:57:03,169 --> 00:57:04,254 لبریز از غرور هستش. 867 00:57:05,171 --> 00:57:07,841 چون میدونه دوکی که تو بهش تبدیل شدی 868 00:57:09,759 --> 00:57:14,514 و نام بزرگ هیستینگز... ادامه پیدا خواهد کرد. 869 00:57:16,433 --> 00:57:18,184 بهم خوب گوش کن... 870 00:57:20,603 --> 00:57:23,106 چون من فقط به خاطر یک چیز برگشتم... 871 00:57:24,441 --> 00:57:25,650 تا عهد ببندم... 872 00:57:26,568 --> 00:57:28,778 تنها عهدی که تو زندگیم خواهم خورد. 873 00:57:31,739 --> 00:57:33,074 من هرگز ازدواج نخواهم کرد. 874 00:57:34,325 --> 00:57:36,494 هرگز صاحب وارث نخواهم شد. 875 00:57:38,037 --> 00:57:41,291 نسل هیستینگز با مرگ من خواهد مرد. 876 00:57:45,044 --> 00:57:47,547 حرف هام برات واضح بود پدر؟ 877 00:57:50,058 --> 00:57:52,644 حرف بزن هیولای لعنتی. 878 00:57:57,164 --> 00:57:58,183 حرف بزن! 879 00:58:03,670 --> 00:58:14,170 ♥مترجم: NELLY♥ برای ارتباط با مترجم ایمیل بزنید. zodiac.universal@gmail.com