1
00:00:17,016 --> 00:00:19,978
آنچه در شاهزاده اژدها گذشت...
2
00:00:30,029 --> 00:00:33,033
ژنرال آمایا گزارش میده که نیروی الفها
3
00:00:33,116 --> 00:00:35,285
در طرف رخنهدار زیدیا گرد هم اومدن.
4
00:00:35,827 --> 00:00:38,413
ما باید آمادهی مبارزه بشیم.
5
00:00:38,997 --> 00:00:42,042
عاشق اینم.
عاشق یاد گرفتن جادوام.
6
00:00:43,084 --> 00:00:46,629
ولی ازت میخوام که بهم جادوی ماهرو یاد بدی.
7
00:00:46,713 --> 00:00:52,260
در زیدیا، همه موجودات متصّل به یک نیروی اولیّه بوجود میان..
8
00:00:52,343 --> 00:00:57,098
اونا یه قسمتشرو درونشون دارن.
ما این قسمترو آرکانوم صدا میزنیم.
9
00:00:57,640 --> 00:01:01,269
ولی یادگرفتن جادو سرنوشتت نیست.
10
00:01:01,352 --> 00:01:03,229
تو نمیتونی جادوی اولیّهرو انجام بدی
11
00:01:03,313 --> 00:01:07,067
چون متصل به یک نیروی اولیّه بوجود نیومدی.
12
00:01:07,150 --> 00:01:10,945
من جادورو یاد میگیرم، این کسیه که هستم.
13
00:01:13,000 --> 00:01:22,000
« زیرنـــویس از Erfan_Ugmid »
14
00:01:42,458 --> 00:01:46,356
« کتاب دوم : آسمان »
« بخش چهارم : سفردریایِ ظالم »
15
00:02:01,204 --> 00:02:02,247
داری چکار میکنی ؟
16
00:02:02,914 --> 00:02:05,375
تفکر بر معنای آسمان.
17
00:02:05,458 --> 00:02:08,837
اوه ! اون از هر جوابی که تاحالا حدس زدم خستهکننده تر بود..
18
00:02:08,920 --> 00:02:12,465
دازم تلاش میکنم که به آرکانوم متصل شم،
همونطور که لوژان گفتش
19
00:02:12,549 --> 00:02:14,342
تا بتونم از جادوی آسمون استفاده کنم.
20
00:02:14,926 --> 00:02:19,472
اون نگفتش که تو باید با چیز آرکانویی بدنیا بیای تا بتونی جادو کنی ؟
21
00:02:19,556 --> 00:02:22,475
نه، اون گفتش که تو باید با نیروی اولیّه بدنیا بیای
22
00:02:22,559 --> 00:02:25,812
و اینکه موجودات جادویی با یک ارتباط بوجود میان.
23
00:02:25,895 --> 00:02:28,481
ولی متوجه نیستم که چرا نمیتونم ارتباط خودمو درست کنم.
24
00:02:29,065 --> 00:02:30,733
با نشستن اینجا و وزوز کردن ؟
25
00:02:30,817 --> 00:02:32,485
درسته، معقولانه بنظر میرسه ؟
26
00:02:37,407 --> 00:02:40,869
آه، این منم فقط که اینطورم،
یا ما داریم ارتفاعمونو از دست میدیم ؟
27
00:02:41,452 --> 00:02:43,037
چی ؟ امکان نداره.
28
00:02:43,121 --> 00:02:46,124
من به شدت خودمو با تغییرات جریان هوا وفق دادم...
29
00:03:01,890 --> 00:03:05,184
خوبه که دوباره دوتا دستترو داشته باشی.
30
00:03:20,783 --> 00:03:24,495
ژنرال آمایا، ما همهجارو جستجو کردیم و هیچ نشونهای از الف ها نبوده.
31
00:03:24,579 --> 00:03:25,955
فکر کنم امنه که بیان کنیم
32
00:03:26,039 --> 00:03:28,458
که پایگاه در طرف زیدیا راز باقی میمونه.
33
00:03:29,667 --> 00:03:33,254
اونجا، نگاه کنید ! علامت !
پایگاه امنه.
34
00:03:41,721 --> 00:03:43,973
چشم ژنرال.
یک فرقهرو آماده میکنم.
35
00:04:00,031 --> 00:04:03,117
تو کی هستی ؟
36
00:04:13,753 --> 00:04:14,963
چی شده ؟
37
00:04:15,546 --> 00:04:17,382
کجا داری میری ؟
38
00:04:19,550 --> 00:04:22,136
فیفی خوبه.
فقط خسته شده.
39
00:04:22,220 --> 00:04:24,305
اون نیروشو از نکسوس ماه میگیره.
40
00:04:24,389 --> 00:04:27,725
هرچقدر دورتر که میریم،
سختتر میشه بقیهرو حمل کرد.
41
00:04:28,309 --> 00:04:31,271
واو، اِز، باورم نمیشه نمیتونی همهی اینارو درک کنی.
42
00:04:31,354 --> 00:04:34,649
کار خوبی کردی که مارو دور کردی.
ممنونم.
43
00:04:45,201 --> 00:04:47,787
- خب، الان چکار کنیم ؟
- خب...
44
00:04:50,039 --> 00:04:51,791
زیدیا از اون طرفه.
45
00:04:51,874 --> 00:04:55,962
مایل ها دورتر و مایل ها مایع
و از هردوتاتون میخوام که زنده بمونید
46
00:04:56,045 --> 00:04:58,131
و در دنیا بیشتر از همه چیز ازش متنفر شید.
47
00:04:59,048 --> 00:05:01,884
میدونی چیه ؟
یجورایی فقط راه میریم.
48
00:05:01,968 --> 00:05:02,969
با پاهامون.
49
00:05:03,052 --> 00:05:04,053
نه.
50
00:05:04,137 --> 00:05:07,724
لطف داری، ولی راه رفتن خیلی طول میکشه.
51
00:05:07,807 --> 00:05:09,559
ما باید اون تخم سابق که
52
00:05:09,642 --> 00:05:13,187
حالا بچه اژدهای ستودنی شده رو با سریع ترین زمان ممکن برگردونیم به زیدیا.
53
00:05:13,271 --> 00:05:15,231
باید از وسطش عبور کنیم.
54
00:05:20,320 --> 00:05:22,488
خب، به یه قایق احتیاج داریم.
55
00:05:22,572 --> 00:05:25,992
و یه کاپیتان که بدونه چجور باهاش حرکت کنه.
56
00:05:26,075 --> 00:05:26,951
درسته.
57
00:05:27,035 --> 00:05:29,370
مخصوصا، یه کاپیتان
که از الف ها متنفر نباشه.
58
00:05:29,454 --> 00:05:34,500
مشکلی نخواهد بود.
میتونم دوباره خودمو بعنوان یک انسان جا بزنم.
59
00:05:37,337 --> 00:05:40,548
سلام، دوباره، انسانهای عزیز،
رفقای انسانی.
60
00:05:40,631 --> 00:05:43,134
اوه، اوه ! عاشق این میشی زیم.
61
00:05:43,217 --> 00:05:45,428
من یه طرفدار بزرگ از رایلای انسانم.
62
00:05:45,511 --> 00:05:48,431
بیاید کارایی که بقیهی انسان ها انجام میدنرو قضاوت و انتقاد کنیم
63
00:05:48,514 --> 00:05:50,767
و بعدش دقیقا همینکارو با خودمون انجام بدیم.
64
00:05:50,850 --> 00:05:52,935
یکی دیگه انجام بده.
65
00:05:53,019 --> 00:05:55,897
حتما، رفیق فاب قدیمی.
66
00:05:55,980 --> 00:05:59,025
من مشتاقم که سریعاً یک بشقاب از غذاهای ناسالم
67
00:05:59,108 --> 00:06:00,985
در یه سایز بیش از حد بزرگ رو بخورم.
68
00:06:01,069 --> 00:06:02,904
حق با اونه.
69
00:06:02,987 --> 00:06:05,049
من یه ژلهی ترش در اندازهی یه سگ رو خوردم.
70
00:06:05,073 --> 00:06:08,034
عالی نمیشه که با بقیهی انسان ها مواجه شی،
71
00:06:08,117 --> 00:06:10,369
و درمورد اینکه کدوم جادهها یا مسیرها
72
00:06:10,453 --> 00:06:14,415
سریعتر از جادهها و مسیرهای دیگه مارو به جایی دیگه میبره ؟
73
00:06:14,499 --> 00:06:17,293
خیلی حقیقت داره.
74
00:06:17,376 --> 00:06:19,670
ما عاشق اینیم که یکم سریعتر بریم.
75
00:06:19,754 --> 00:06:23,299
هی، بعضی وقتا زودتر رسیدن به بعضی جاها مهم هستش.
76
00:06:23,382 --> 00:06:26,552
مثلا، همین الان.
ازران و من یه کاپیتان دریایی پیدا میکنیم.
77
00:06:26,636 --> 00:06:29,347
تو اینجا بمون
و روی دراومدن انگشت پنجمت کار کن.
78
00:06:29,972 --> 00:06:32,725
دارینش، دوست صاف و استخونی من.
79
00:07:07,051 --> 00:07:09,720
ازم میخوای که این گزینههارو پیدا کنم.
80
00:07:10,471 --> 00:07:11,931
میتونم اینکارو انجام بدم.
81
00:07:19,522 --> 00:07:21,482
ما کاپیتان بی نقصی پیدا کردیم.
82
00:07:25,903 --> 00:07:29,240
آه، نگران نباش، قرار نیست با این یارو مشکلی پیش بیاد.
83
00:07:29,323 --> 00:07:33,453
چی، اون یه نوع انسانه روشن فکره که واقعا میتونه خوبیرو تو الفها ببینه ؟
84
00:07:34,036 --> 00:07:36,873
همم، مطمئن نیستم که اون بتونه خوبیرو تو کسی ببینه، واقعا.
85
00:07:36,956 --> 00:07:39,542
ولی این بخشی از اونه که منحصراً شایستهش میکنه.
86
00:07:41,419 --> 00:07:42,420
با برگشتیم !
87
00:07:50,803 --> 00:07:51,888
درود !
88
00:07:52,889 --> 00:07:55,725
اسمم کاپیتان ویلاس هستش.
حرف د سکونه.
89
00:07:55,808 --> 00:07:56,642
حرف د وجود داره ؟
90
00:07:56,726 --> 00:07:59,020
- آره !
- وایسا، یه حرف ر هم وجود داره ؟
91
00:07:59,103 --> 00:08:00,103
نخیر.
92
00:08:00,146 --> 00:08:02,523
اوه، باشه،
پس فقط حرف د سکونه.
93
00:08:02,607 --> 00:08:03,733
بله !
94
00:08:03,816 --> 00:08:06,194
آه، پس...
95
00:08:06,277 --> 00:08:09,822
این دوست معمولی انسانیمونه، رایلا.
96
00:08:09,906 --> 00:08:11,199
همونجوریکه نوشته میشه تلفظ میشه.
97
00:08:11,282 --> 00:08:15,578
و سگای غیرمعمولی و بامزهی اون،
زیم و بِیت.
98
00:08:15,661 --> 00:08:18,039
سلام رایلا.
سلام سگها.
99
00:08:18,122 --> 00:08:20,541
و این رفیق فابم، برتو هستش !
100
00:08:20,625 --> 00:08:21,959
من پرتم.
101
00:08:22,043 --> 00:08:23,753
کشتیم این طرفی هستش.
102
00:08:24,879 --> 00:08:28,299
به خونهی آبیم خوش آمدید، "ظالم " !
103
00:08:29,467 --> 00:08:31,969
زن عزیزم بعد از من صداش کرد، "دلسوز."
« بازی با کلمات، حرف روث و روث لس »
104
00:08:32,053 --> 00:08:33,054
که متاسفانه...
105
00:08:33,137 --> 00:08:35,223
از کشتی رانی لذت نمیبرد.
106
00:08:35,973 --> 00:08:37,533
خب، تو گفتی اگه باد طرف ما باشه،
107
00:08:37,558 --> 00:08:39,203
میتونیم به سرعت به خلیج برسیم ؟
108
00:08:39,227 --> 00:08:40,394
بله !
109
00:08:40,478 --> 00:08:42,939
البته، یک طوفان در راهه.
110
00:08:43,022 --> 00:08:45,900
یه طوفان ؟
میتونه جالب باشه.
111
00:08:45,983 --> 00:08:48,778
پس، ما باید حرکتمونو چندروز به تأخیر بندازیم.
112
00:08:48,861 --> 00:08:53,366
آه، ما حسابی عجله داریم.
کاری وجود نداره که ما بتونیم انجام بدیم ؟
113
00:08:53,449 --> 00:08:56,035
همم، فرض میکنم اگه همین الان حرکت کنیم
114
00:08:56,118 --> 00:08:58,371
میتونیم تا خلیج باهاش مسابقه بدیم و طوفانو شکست بدیم.
115
00:08:58,454 --> 00:08:59,705
بله، بریم تو کارش.
116
00:09:00,331 --> 00:09:01,624
مشکلی نیست.
117
00:09:01,707 --> 00:09:05,294
مگه اینکه طوفان اواسط خلیج گیرمون بندازه
و هممونو بکشه.
118
00:09:11,342 --> 00:09:13,803
وو !
119
00:09:15,805 --> 00:09:18,140
شاید درتعجّب باشی که چه اتفاقی برای چشمام افتاده.
120
00:09:18,224 --> 00:09:20,643
خب، نمیخواستم بی ادبی کنم.
121
00:09:20,726 --> 00:09:23,938
چشم چپم توسط یک دسته مرغ دریاییِ یاغی گرفته شده.
122
00:09:24,021 --> 00:09:27,149
آه، واو، و چشم راستت چی ؟
123
00:09:27,233 --> 00:09:29,694
نمیدونم، قبل از رفتن دنبالم اومد.
124
00:09:37,076 --> 00:09:38,077
هِی، صبرکن.
125
00:09:38,160 --> 00:09:41,831
چجور قراره این طرفی بریم وقتی باد تو این موقعیت به سمتمون می وزه ؟
126
00:09:41,914 --> 00:09:44,417
اوه، این روشیه که تو کشتیرانی میکنی، پسرم.
127
00:09:45,418 --> 00:09:47,628
باد جایی که میخوایم بریم بهمون فشار نمیاره ؟
128
00:09:48,254 --> 00:09:51,424
بادبان بیشتر شبیه یه بال میمونه،
پرواز کردن از طریق باد
129
00:09:51,507 --> 00:09:54,343
قرار دادن قایق دربرابر جریان آب زیرمون هستش.
130
00:09:54,927 --> 00:09:58,472
این مثله پرت کردن دونههای خربزه از بین انگشتات هستش.
131
00:09:59,181 --> 00:10:02,893
تو از دو طرف بهش فشار میاری،
ولی دونه مستقیم به سمت جلو پرت میشه.
132
00:10:05,229 --> 00:10:06,439
فکرمیکنم متوجه شدم.
133
00:10:10,443 --> 00:10:12,778
وقتیکه به اندازهی کافی در برابر عناصر قرار گرفته باشی،
134
00:10:12,862 --> 00:10:16,699
یه احساسی برای اینکه باد کجاست و چحوری قراره تغییر کنه بدست میاری.
135
00:10:16,782 --> 00:10:20,786
شبیه یک ارتباط میمونه، در اعماق استخونام.
136
00:10:20,870 --> 00:10:23,414
صبرکن، تو یه ارتباط با باد داری ؟
137
00:10:23,497 --> 00:10:24,665
از کجا بدستش آوردی ؟
138
00:10:24,749 --> 00:10:27,918
چی، فکر کردی فقط بخاطر اینکه کورم و نارکولپسی دارم
« وضعیتی که به شدت تمایل به خواب هر زمان در محیط آرامش بخش است.»
139
00:10:28,002 --> 00:10:29,563
فکر نمیکردی حس دریانوردیم کار کنه ؟
140
00:10:29,587 --> 00:10:30,421
نه ! نه، نه، نه.
141
00:10:30,504 --> 00:10:32,381
منظورم این نبود، من...
وایسا، نارکولپسی ؟
142
00:10:34,467 --> 00:10:37,970
بیدارشو ! بیدارشو !
بیدارشو ! بیدارشو...
143
00:10:38,054 --> 00:10:40,723
چه اتفاقی افتاد ؟
آخرین چیزی که یادمه،
144
00:10:40,806 --> 00:10:42,868
این بود که داشتم درمورد نارکولپسی حرف میزدم و بعدش غش رفتم.
145
00:10:42,892 --> 00:10:44,810
آره، درسته.
146
00:10:53,235 --> 00:10:54,612
طوفان درحال اومدنه.
147
00:10:54,695 --> 00:10:57,990
بنظر میرسه که بعد همهی این حرفا به طوفان نمیخوریم.
148
00:10:58,741 --> 00:11:01,994
- هاه، شاید این فرصت منه.
- یه فرصت برای مردن.
149
00:11:02,078 --> 00:11:04,830
میخواستم بگم یه شانس برای یادگیری.
150
00:11:04,914 --> 00:11:07,083
یاد بگیری چجور غرق شی.
151
00:11:40,574 --> 00:11:43,202
هیچوقت اینو قبلا ندیده بودم.
152
00:12:17,403 --> 00:12:19,113
ازم انتظار داری که بنوشمش ؟
153
00:12:30,458 --> 00:12:32,835
آه، بطور شگفت آوری وحشتناک نیست.
154
00:12:48,309 --> 00:12:51,562
چرا باید بهت اعتماد کنم ؟
من حتی نمیشناسمت...
155
00:12:51,645 --> 00:12:53,606
حتی نمیدونم که چی هستی.
156
00:12:58,402 --> 00:12:59,820
وقت نیاز دارم که فکر کنم.
157
00:13:12,333 --> 00:13:14,043
رنگات عوض میشه.
158
00:13:14,126 --> 00:13:15,711
این شکل مونشادوییت هستش ؟
159
00:13:15,794 --> 00:13:19,256
نه، این وزغ کمیاب درخشان متظاهرنماهم هستش.
160
00:13:25,221 --> 00:13:26,680
طوفان خیلی قدرتمنده !
161
00:13:26,764 --> 00:13:29,475
بهتره که سمت پناه دار جزیره لنگر بندازیم،
162
00:13:29,558 --> 00:13:32,102
و تا آروم شدنش صبر کنیم.
163
00:13:33,020 --> 00:13:34,772
برتو، آماده برای لنگر انداختن.
164
00:13:36,023 --> 00:13:37,441
بله، بله !
165
00:13:38,067 --> 00:13:39,610
درگاه، درگاه !
166
00:13:49,870 --> 00:13:51,914
سریع باش ! بادبان رو بکش !
167
00:13:58,671 --> 00:14:00,172
بطرف راست ! بطرف راست !
168
00:14:10,558 --> 00:14:11,934
درگاه ! درگاه !
169
00:14:25,322 --> 00:14:26,991
بسته شد، ابله !
170
00:14:28,284 --> 00:14:30,119
اون الان از کلمه ابله استفاده کرد ؟
171
00:15:06,697 --> 00:15:10,868
متوجه نمیشم.
چرا پایگاه باید رها شده باشه ؟
172
00:15:10,951 --> 00:15:12,311
اونا همین چند دقیقه پیش...
173
00:15:15,581 --> 00:15:18,208
سرباز، علامتت دیر شد.
174
00:15:18,292 --> 00:15:20,127
چه اتفاقی افتاد ؟
بقیه کجان ؟
175
00:15:20,210 --> 00:15:22,588
بله.
معذرت میخوام، قربان.
176
00:15:22,671 --> 00:15:24,965
بقیه برای گشت رفتن،
و من صفمو از دست دادم.
177
00:15:25,049 --> 00:15:27,509
علامت بعدی دقیقا یه ساعت دیگه اتفاق میافته.
178
00:16:10,844 --> 00:16:13,305
خب، ما به طوفان نخوردیم.
179
00:16:13,389 --> 00:16:15,450
ما باید زیر عرشه منتظرش بمونم.
180
00:16:15,474 --> 00:16:19,103
هورا، ما خیس و بدبختیم و اصلا وقتی ذخیره نکردیم.
181
00:16:21,730 --> 00:16:24,400
هِی، میای یا نه ؟
182
00:16:25,150 --> 00:16:26,652
آره، موافقم.
183
00:16:29,279 --> 00:16:33,283
اون قیافهرو میشناسم.
این یه قیافهی ایدهی احمقانهست.
184
00:16:35,911 --> 00:16:39,206
هربار که رعدوبرق میزنه،
من یه چیزی حس میکنم.
185
00:16:39,957 --> 00:16:41,458
آره، منم همینطور.
186
00:16:41,542 --> 00:16:44,420
احساس خوبی داره که رعدوبرق بهت نزنه.
187
00:16:44,503 --> 00:16:45,754
نه، منظورم ابنه که
188
00:16:45,838 --> 00:16:48,966
مثل این میمونه که وقتی از جادوی فولمینیس استفاده کردم.
189
00:16:49,049 --> 00:16:53,595
شاید، اگه به اندازه کافی شجاع باشم که برم سراغش،
و با طوفان روبهرو شم،
190
00:16:53,679 --> 00:16:55,119
اینجوری ارتباطرو برقرار میکنم.
191
00:16:55,180 --> 00:16:57,141
یا جزغاله میشی تا وقتیکه بمیری.
192
00:17:02,479 --> 00:17:06,150
دیدی ؟ زیم میدونه.
اونم میتونه احساسش کنه.
193
00:17:07,484 --> 00:17:10,446
واقعا میخوای بری اون بیرون، مگه نه ؟
194
00:17:10,529 --> 00:17:12,197
اوه، نه، نه، نه، نه ،نه.
195
00:17:12,281 --> 00:17:15,576
این یه ریسک احمقانهست که زندگی انسانی خودت رو در معرض خطر قرار بدی،
196
00:17:15,659 --> 00:17:17,536
ولی قرار نیست که بزارم
197
00:17:17,619 --> 00:17:19,538
زندگی شاه آیندهی اژدهاها رو به خطر بندازی.
198
00:17:22,124 --> 00:17:23,751
اون اژدهای طوفانه.
199
00:17:25,335 --> 00:17:26,503
طوریش نمیشه.
200
00:17:31,383 --> 00:17:34,762
اگه اونجا بمیری،
قسم میخورم که خودم میکشمت.
201
00:17:40,267 --> 00:17:43,062
خیلیخب، این خیسه.
202
00:17:43,145 --> 00:17:46,190
مم... باد درحال وزیدنه.
203
00:17:47,483 --> 00:17:49,026
یه عالمهم میوزه.
204
00:17:49,568 --> 00:17:52,237
سردمه، خیس شدم.
205
00:17:52,821 --> 00:17:54,581
پوستت قراره این طوری چروک شه
206
00:17:54,615 --> 00:17:57,451
وقتیکه آرکانوم آسمون رو متوجه شی ؟
207
00:18:00,245 --> 00:18:02,289
فکر نمیکنم تغییریرو احساس کرده باشم.
208
00:18:06,502 --> 00:18:08,337
شاید باید برم بالاتر.
209
00:18:36,156 --> 00:18:38,659
نمیدونم چجور قراره اینکارو انجام بدم، زیم.
210
00:18:38,742 --> 00:18:41,870
تو یه موجود جادویی هستی.
به نحوی، این درونته.
211
00:18:41,954 --> 00:18:46,333
ولی من فقط یه انسانم.
چیزی درون من نیست.
212
00:18:46,416 --> 00:18:48,252
اینو خیلی میخوام.
213
00:18:48,335 --> 00:18:51,505
وقتی جادو میکردم،
بالاخره احساس میکردم که خودمم،
214
00:18:51,588 --> 00:18:56,802
و حالا از دستش دادم.
و حالا دارم تلاش میکنم که راه برگشتمو پیدا کنم.
215
00:19:03,559 --> 00:19:07,479
این شبیه سنگ اولیّهست.
اونجا جاییه که باید بریم.
216
00:19:25,247 --> 00:19:26,623
یه پیغام برام اومد ؟
217
00:19:26,707 --> 00:19:29,293
آه، بله.
چهار پیغام، درواقع.
218
00:19:29,376 --> 00:19:32,337
چهارتا پیغام برام اومد و من مطّلع نشدم ؟
219
00:19:32,421 --> 00:19:36,383
درواقع، ما تمام قلعهرو جستجو کردیم.
ما هیچ جا نتونستیم پیداتون کنیم.
220
00:19:36,466 --> 00:19:39,928
چی، داری محفظهی محرمانهای جایی مخفی میکنی ؟
221
00:19:40,721 --> 00:19:42,598
من تو حمام بودم.
222
00:19:43,348 --> 00:19:45,350
اوه، درسته.
223
00:19:50,689 --> 00:19:55,027
چهارقلمروی پادشاهیِ دیگه با مستغلات موافقت کردن.
224
00:19:55,110 --> 00:19:56,945
واو، مهم بنظر میرسه.
225
00:19:57,905 --> 00:20:00,365
من شاه ها و ملکه هارو پشت کاتولیس به صف میکنم
226
00:20:00,449 --> 00:20:03,410
و نهایتاً تهدیدهای زیدیاییرو نابود میکنم !
227
00:20:04,328 --> 00:20:06,622
تو داری تاریخ رو مشاهده میکنی.
228
00:20:07,289 --> 00:20:09,124
این عالیه.
229
00:20:09,708 --> 00:20:13,045
آم، تو به سرویسی که امروز به دستت رسید نمره عالی میدی ؟
230
00:20:21,637 --> 00:20:23,889
این میله برقگیر هستش.
231
00:20:40,072 --> 00:20:41,615
شاید اگه من...
232
00:20:45,035 --> 00:20:46,870
نه، نمیتونم.
233
00:20:48,163 --> 00:20:51,750
باید اینکارو انجام بدم.
باید آسمون اولیّهرو درک کنم.
234
00:20:56,088 --> 00:20:58,924
زودباش، زودباش !
235
00:21:06,807 --> 00:21:08,767
آه، کالوم، تو یه احمقی.
236
00:21:09,393 --> 00:21:12,896
چرا اینکارو کردی ؟
تو نمیتونی زندگیتو سر یادگیریه جادو به خطر بندازی.
237
00:21:12,980 --> 00:21:15,899
این دیوونگیه.
238
00:23:22,150 --> 00:23:23,652
کالوم، چه اتفاقی افتاد ؟
239
00:23:24,903 --> 00:23:28,073
ما رفتیم تو قلب طوفان،
و زیم...
240
00:23:28,615 --> 00:23:31,201
رعدوبرق بهش برخورد کرد.
241
00:23:33,954 --> 00:23:36,748
ولی فکرمیکنم که حالش خوبه.
242
00:23:40,669 --> 00:23:41,669
مشکل چیه ؟
243
00:23:42,337 --> 00:23:46,007
- احساس احمق بودن میکنم، حق با تو بود.
- کالوم...
244
00:23:47,592 --> 00:23:51,429
میتونستم زیم رو به کشتن بدم.
هردومونو به خطر انداختم.
245
00:23:51,513 --> 00:23:52,764
و بدتر از همه،
246
00:23:52,848 --> 00:23:55,267
وقتی اونجا بودیم،
در مرکز طوفان،
247
00:23:55,350 --> 00:24:00,605
فکرمیکردم اینو خیلی زیاد میخواستم،
ولی در آخرش جرئتشو نداشتم.
248
00:24:02,607 --> 00:24:03,942
خوبه.
249
00:24:39,100 --> 00:24:55,365
Sub By : Erfan_Ugmid