1
00:00:08,217 --> 00:00:09,944
:مترجم
.::AmirAli.TF:.
2
00:00:17,475 --> 00:00:20,228
...آنچه در "شاهزاده آژدها"گذشت
3
00:00:20,937 --> 00:00:22,397
. خب، شاید فقط یه آینه باشه
4
00:00:23,690 --> 00:00:26,526
از همه گنج ها، مصنوعات و عتیقه ها
5
00:00:26,609 --> 00:00:28,695
در پناهگاه
از پادشاه و ملکه …
6
00:00:28,778 --> 00:00:30,822
.اونا اینو به جایی که خوابیده بودن نگه داشتن
7
00:00:30,905 --> 00:00:32,240
.باید مهم باشه
8
00:00:33,575 --> 00:00:36,119
تو داری یه نامه مینویسی به پادشاه؟
9
00:00:36,745 --> 00:00:38,014
.اون نگران ما میشه
10
00:00:38,038 --> 00:00:41,916
خیلی براش ارزش داره که بدونه
.چرا اونجارو ترک کردیم و این کار را انجام میدیم
11
00:00:42,000 --> 00:00:44,419
صبر کن ببینم. اونا نمیدونن، مگه نه؟
12
00:00:44,502 --> 00:00:46,796
تو باید برگردی
با خبر بد
13
00:00:46,880 --> 00:00:48,923
.که شاهزاده ها از بین رفتن
14
00:00:49,466 --> 00:00:52,260
من باید چیکار کنم
اگه اونا رو زنده پیدا کردیم؟
15
00:00:52,343 --> 00:00:53,343
...آه
16
00:00:53,803 --> 00:00:55,930
.تو کار درست رو انجام میدی
17
00:00:56,890 --> 00:00:58,767
.کالوم و عزران را پیدا می کنیم.
18
00:00:58,850 --> 00:01:02,687
هر جایی که اون پست رو پیدا کنیم
قاتل خون الفی.
19
00:01:12,280 --> 00:01:13,198
!اونجا
20
00:01:13,281 --> 00:01:14,866
.اون جایی که ما اونارو پیدا میکنیم
21
00:01:36,888 --> 00:01:37,889
.انجامش بده
22
00:02:33,611 --> 00:02:35,446
عجله کن،انجامش بده
23
00:02:35,530 --> 00:02:36,865
منتظر چی هستی؟
24
00:02:36,948 --> 00:02:40,577
اون یه الف ماه تاریکه
.و اون شاهزادها رو دزدیده
25
00:02:40,660 --> 00:02:42,036
... تو فقط باید-
! میدونم -
26
00:02:42,120 --> 00:02:44,956
من هیچ وقت به کسی حمله نکردم
.کسی قبلا خوابیده بوده
27
00:02:45,039 --> 00:02:47,792
به نظر … ورزشی نمیاد
28
00:02:48,710 --> 00:02:50,420
میخوای بیدارش کنم؟
29
00:02:51,713 --> 00:02:55,174
و چقدر بهش نیاز داری
برای ورزشی بیدار باشی؟
30
00:02:55,258 --> 00:02:56,885
ده ثانیه؟ پنج ؟
31
00:02:57,427 --> 00:03:00,096
-یه لحظه
-باشه،با شمار سه
32
00:03:00,680 --> 00:03:03,057
یک...دو
33
00:03:06,060 --> 00:03:09,063
اما چطور در مقابل جادو خواب مقاومت کردی؟
34
00:03:09,147 --> 00:03:13,526
اوه، من از این رز دوستداشتنی استفاده کردم
.که بهم کمک کنه بیدار بمونم
35
00:03:14,068 --> 00:03:16,321
. خیلی سخته که با یه خار توی بدنت بخوابم
36
00:03:23,995 --> 00:03:26,497
ما میخواهیم مبارزه کنیم،
یا این یه برنامه استعدادیابی ؟
37
00:03:27,749 --> 00:03:28,749
.آه
38
00:04:03,910 --> 00:04:06,037
. به مردم میگم
39
00:04:06,120 --> 00:04:09,165
جارو و پا چیزی نیست
.در مبارزه شمشیر زنی
40
00:04:11,292 --> 00:04:15,338
اوه، هر درس شمشیر زنی دیگه ای هست؟
من خیلی دوست دارم که یاد بگیرم
41
00:04:15,421 --> 00:04:17,715
!سورن
42
00:04:27,350 --> 00:04:28,351
!آآآه
43
00:04:29,477 --> 00:04:31,354
حرف اخری نداری الف
44
00:04:31,938 --> 00:04:35,275
گل هم به عنوان کلمه حساب میشه؟-
منظورت چیه؟-
45
00:04:37,443 --> 00:04:38,945
!صبر کن
46
00:04:39,946 --> 00:04:42,156
- ؟کلوم
-! با هم دعوا نکنید
47
00:04:42,240 --> 00:04:43,241
.تو دشمن نیستی
48
00:04:43,324 --> 00:04:45,177
- .دوستات سعی کردن منو بکشن
- ! اون تو رو دزدید
49
00:04:45,201 --> 00:04:47,495
،توی صورتم گل انداخت
! و بعضی هاشون تو دهنم هستن
50
00:04:48,037 --> 00:04:51,791
! باشه! باشه. یه لحظه تمومش کن
.فقط بذار توضیح بدم
51
00:04:51,874 --> 00:04:53,293
،اول از همه کلودیا و سورن
52
00:04:53,376 --> 00:04:56,021
، من نمیدونم تو اینجا چیکار میکنی
اما از دیدنت خیلی خوشحالم.
53
00:04:56,045 --> 00:04:58,715
شوخی میکنی؟
. بهم حمله کردن... چطور میتونی خوشحال باشی
54
00:04:58,798 --> 00:05:00,466
Buh-buh-buh-buhp-buhp-buhp.
55
00:05:00,550 --> 00:05:04,053
آره، دوتا از قدیمیترین دوستام هستن
.و خوشحالم که اونا رو میبینم
56
00:05:04,137 --> 00:05:08,433
ولی از اینکه میبینم داری سعی میکنی
.تا دوست جدیدم، "ریلا" رو بکشی
57
00:05:08,516 --> 00:05:10,893
- چه کسی قرار است باشه
- اون یه الفه
58
00:05:10,977 --> 00:05:13,938
- ولی یه الف خوب
منظورت چیه "اما الف خوب"؟
59
00:05:14,022 --> 00:05:18,026
.اون تو و شاهزاده عزران دزدید
چطوری میتونه خوب باشه ؟
60
00:05:18,109 --> 00:05:20,945
. آدمربایی در کار نبود
ما با انتخاب او رفتیم.
61
00:05:21,696 --> 00:05:25,199
. گوش کن دیر وقته.
.بیا استراحت کنیم و خنک شیم
62
00:05:25,283 --> 00:05:28,363
.اگه فردا صبح،تونم متقاعدت کنم
که همه ما در یه طرف،هستیم
63
00:05:28,411 --> 00:05:30,371
پس شما میتونید با هم بجنگید. موافقی؟
64
00:05:31,706 --> 00:05:32,540
!قبوله
65
00:05:32,623 --> 00:05:34,083
- .قبوله
- .حالا هر چی
66
00:05:34,167 --> 00:05:36,002
.فکر کنم فردا صبح می کشمت
67
00:05:36,085 --> 00:05:39,088
،این بیشتر شبیه اینه که
.بهت نشون میدم که امشب کجا میتونی بمونی
68
00:05:41,841 --> 00:05:46,387
- خیلی اعتماد به نفس داشت، کلوم
-اوه،اره فکر کنم
69
00:05:46,471 --> 00:05:48,931
حتی با اینکه
.موهاش،یه ذره کثیف بود
70
00:05:49,599 --> 00:05:50,641
!آه
71
00:06:00,193 --> 00:06:03,071
صبح بخیر...من فرض میکنم
72
00:06:03,696 --> 00:06:06,365
بیا فکرش رو بکن
.من اصلا نمی دونم امروز چه ساعتیه
73
00:06:07,158 --> 00:06:08,576
. هر دفعه که باشه، خوبه
74
00:06:20,797 --> 00:06:23,883
.امروز یه روز خاص، یه آینه مرموزه.
75
00:06:24,425 --> 00:06:28,179
این همون،روزیه که
رازهای تو،به من
76
00:06:33,559 --> 00:06:34,559
!آه
77
00:06:38,898 --> 00:06:42,276
!باورم نمیشه پیدامون کردن
.امیدوارم،عصبانی نشه
78
00:06:42,360 --> 00:06:45,363
آخرین باری،که دیدیمش
.تو اونو به دیوار زنجیر کردی
79
00:06:45,446 --> 00:06:50,284
به علاوه، تو سنگ تاج رو دزدیدی
بعد،سنگ اصلی رو شکستی
80
00:06:50,368 --> 00:06:56,916
. آره، آره اما موهام چطوره؟
. خب، ممکنه بیشتر از این باشه
81
00:06:57,458 --> 00:06:59,877
به هر حال سعی میکنی کی رو تحتتاثیر قرار بدی؟
کلودیا؟
82
00:06:59,961 --> 00:07:04,674
..چ!چی چ
.تلاش میکنه تحت تاثیر قرار بگیره
83
00:07:04,757 --> 00:07:07,844
بازم بیشتر به نظر میاد؟
84
00:07:10,721 --> 00:07:12,473
،فهمیدم که چی داره میاد
85
00:07:12,557 --> 00:07:15,393
چراشاهزادها
با الف خیلی صمیمی بودم
86
00:07:15,476 --> 00:07:19,647
با من حرف نزن تا وقتی که
معجون گرم صبحگاهی من.
87
00:07:23,192 --> 00:07:25,111
. باشه. ادامه بده
88
00:07:25,194 --> 00:07:29,198
حتما اونا رو گاز گرفته بود،
!و حالا هر دوی اونا دیوانگی ماه تاریکی شدن
89
00:07:29,282 --> 00:07:31,325
-چی ؟
-این دیگه چیه ؟
90
00:07:31,409 --> 00:07:33,035
درمورد اونا از کجا شنیدی؟
91
00:07:33,578 --> 00:07:34,579
.اردوگاه
92
00:07:38,416 --> 00:07:41,461
. خب، باید یه کاری بکنیم
.بابا یه ماموریت بهمون داد
93
00:07:41,544 --> 00:07:44,255
-که پرنس رو به خونه بیاره
-درسته
94
00:07:44,338 --> 00:07:47,175
. مگر اینکه اتفاق بدی بیفته
. اتفاقی
95
00:07:47,258 --> 00:07:50,219
-چی؟
-... منظورم اینه که
96
00:07:54,515 --> 00:07:56,767
! ما باید اونا رو توی کیسه جمع کنیم
97
00:07:56,851 --> 00:08:01,564
! سورن اونها دوستان ما هستن.
اول باید سعی کنیم قانع بشیم
98
00:08:01,647 --> 00:08:03,649
ازکلمه هامون استفاده کنه،نه ماهیچه ها
99
00:08:03,733 --> 00:08:07,487
...پس داری میگی که
به کره اونا نیازم داریم
100
00:08:16,913 --> 00:08:18,956
پنکیک
101
00:08:19,040 --> 00:08:20,374
اره
102
00:08:28,549 --> 00:08:34,138
- من باید اعتراف کنم، این ها خوب هستند.
- به طرزی باور نکردنی پفکرده بود، درسته؟
103
00:08:34,222 --> 00:08:37,767
ممم.چطوری اونا انقدر روشن می کنی
104
00:08:37,850 --> 00:08:39,852
رازه
تخم مرغ هارو از هم جدا میکنه
105
00:08:39,936 --> 00:08:42,522
و سفیدی خود را میزد،
تو یه شیرینی خشک
106
00:08:42,605 --> 00:08:45,358
. و فقط یه نشونه از جادوی سیاه
107
00:08:48,319 --> 00:08:49,319
...خب
108
00:08:49,695 --> 00:08:53,533
حالا که میدونیم تو دزدیده نشدی
شماها باید برگردید خونه.
109
00:08:53,616 --> 00:08:55,034
البته با تخممرغ.
110
00:08:55,576 --> 00:08:58,829
تخم مرغ؟ تخم مرغ خیلی خوب میشه
با این پنکیکا
111
00:08:59,622 --> 00:09:01,666
در واقع، تخممرغ در کار نیست
112
00:09:02,667 --> 00:09:05,294
چی چی چه اتفاقی برای تخم مرغ افتاده
113
00:09:05,378 --> 00:09:07,458
شما تو یه ثانیه متوجه میشید
114
00:09:12,885 --> 00:09:17,682
خیلی نازه
115
00:09:21,018 --> 00:09:24,438
آه این یه بچه آژدها،هی تو
116
00:09:25,731 --> 00:09:30,152
! وای، اتفاقی که براش افتاد
تخممرغ نیست این یه سلاح قدرتمنده؟
117
00:09:30,736 --> 00:09:31,736
. هنوز حقیقت داره
118
00:09:31,779 --> 00:09:35,199
یه روز،میتونه مرگ رو برامون بیاره
و ویرانی برامون مثل بارون برامون پایین بیاره برای هممون
119
00:09:35,283 --> 00:09:38,411
ولی در حال حاضر،اون کوچلوه
120
00:09:38,494 --> 00:09:39,912
، خب، یه نگاه خوب به خودت بنداز
121
00:09:39,996 --> 00:09:43,207
چون ما داریم به زندیا برمیگردیم
تا او را به مادرش برگردونیم.
122
00:09:43,291 --> 00:09:46,586
ریلیا راست میگه ما نمیتونیم بریم خونه
ماموریت خیلی مهمیه
123
00:09:50,881 --> 00:09:52,466
... ما باید اونا رو با کره درست کنیم
124
00:09:52,550 --> 00:09:54,051
کره اونا رو....کره اونا رو
125
00:09:54,135 --> 00:09:56,554
کره اونارو...کروه اونارو
کره اونا رو
126
00:09:57,179 --> 00:09:59,682
... همتون باید برگردین خونه
127
00:10:01,851 --> 00:10:06,939
چون پادشاه، پدرت
واقعا دلش برات تنگ شده.
128
00:10:15,448 --> 00:10:21,162
. وای گرفتی چی میگم
اون نگاه شدید که ازالف گرفتم؟
129
00:10:21,245 --> 00:10:22,330
فکر میکنم او به من علاقه داره.
130
00:10:22,413 --> 00:10:25,750
.اون علاقهای به تو نداره
اون علیه شماست
131
00:10:25,833 --> 00:10:30,338
، سورن "، پدرشون مرده"
و تو در موردش دروغ گفتی
132
00:10:30,421 --> 00:10:32,590
و اونا دوستای ما هستن این کار اشتباهیه.
133
00:10:32,673 --> 00:10:36,969
ای موجودات بیگناه
برای درست کردن پنکیک جادو
134
00:10:38,554 --> 00:10:42,391
نگاه کنید، من این روش را با استفاده از کلمات امتحان کردم
135
00:10:42,475 --> 00:10:45,019
شاید وقتش باشه که برم
مشت و چیزا دیگه.
136
00:10:45,102 --> 00:10:46,102
!نه
137
00:10:46,479 --> 00:10:49,398
یه روز دیگه بهم وقت بده
تا کلوم را متقاعد کنه که با ما بمونه.
138
00:10:49,482 --> 00:10:53,319
من به چیزی تکیه می کنم
که حتی قویتر از ماهیچهها س.
139
00:10:53,986 --> 00:10:57,031
یه جور ماهیچه جادویی؟
140
00:10:57,990 --> 00:10:58,991
. باور کن
141
00:10:59,825 --> 00:11:01,369
نمیتونیم به آنها اعتماد کنیم!
142
00:11:01,452 --> 00:11:03,079
. ببین، میفهمم
143
00:11:03,162 --> 00:11:07,124
تو از کلودیا خوشت نمیاد
اون چند بار سعی کرد تو رو بکشه
144
00:11:07,208 --> 00:11:10,961
ولی یادت باشه، تا امروز، اون فکر میکرد
تو داشتی سعی میکردی به من و عزران صدمه بزنی.
145
00:11:11,045 --> 00:11:15,132
! اه این طور نیست، کلوم.
میدونم که دروغ میگن.
146
00:11:15,216 --> 00:11:17,510
میدونم،چون
147
00:11:17,593 --> 00:11:20,763
- خب،چون
- Knock-knock.
148
00:11:27,728 --> 00:11:31,941
... خب، شما دوتا، مثل
مزاحم شدم؟
149
00:11:32,024 --> 00:11:35,319
- بین شا و
- چی ؟ من وریلا ؟ نه
150
00:11:35,403 --> 00:11:37,279
من به این جوری فکر نمیکنم.
151
00:11:37,363 --> 00:11:41,992
... بهش بیشتر از یه قاتل فکر میکنم
. یه دوست آدمکش
152
00:11:42,076 --> 00:11:45,037
. اوه، آره، آره، آره
. نه، من دوستانی مثل اون دارم
153
00:11:46,080 --> 00:11:48,874
-خب، میخواستی حرف بزنی؟
-بله
154
00:11:49,417 --> 00:11:52,545
باید در مورد بعضی چیزا بهت بگم
که تو خونه اتفاق افتاد
155
00:11:52,628 --> 00:11:56,382
... میدونی، چیزای خوب، چیزهای بد
. من سنگ ماهرو شکستم
156
00:11:56,465 --> 00:11:59,051
-چی؟
-. متاسفم فقط باید از سینه م درش بیارم
157
00:11:59,135 --> 00:12:02,012
-... اما چطور تو
-من داغونش کردم. آره
158
00:12:02,763 --> 00:12:06,517
-خب، اتفاق پیش میاد
-از قصد
159
00:12:07,768 --> 00:12:11,564
-. مطمئنم دلیل خوبی داشتی
-! من کردم واقعا این کار را کردم.
160
00:12:11,647 --> 00:12:13,232
اوه! تو بهترینی، کلودیا.
161
00:12:14,733 --> 00:12:16,694
میدونم که اینجوری نیست.
دقیقا درست کنی برای
162
00:12:16,777 --> 00:12:18,696
ولی فکر کردم شاید بهم اجازه بدی
163
00:12:18,779 --> 00:12:21,657
اطراف رو بهت نشون بدم
همه جا و وسایل سحر و جادو رو به هم ربط بدیم؟
164
00:12:21,740 --> 00:12:23,033
. من بهت اجازه میدادم
165
00:12:36,547 --> 00:12:39,592
آه! . تو نمی تونی به یه بچه صدمه بزنی،سورن
اون فقط یه بچه است.
166
00:12:43,429 --> 00:12:44,680
از طرف دیگر،
167
00:12:44,763 --> 00:12:48,934
اگه اتفاقی براش بیفته، چون اون
یه کار خطرناک و احمقانه انجام بدی
168
00:12:49,018 --> 00:12:50,728
خب … خودشه
169
00:12:55,983 --> 00:12:57,193
! هی، دوستان
170
00:12:57,276 --> 00:13:01,447
ایز.. اژدها دختر گرگی." ولف "
171
00:13:01,530 --> 00:13:04,366
! و اون شخص نورانی من همین جا، طعمه
172
00:13:04,450 --> 00:13:06,410
چه اتفاقی داره میفته مرد وزغ کوچولو؟
173
00:13:09,288 --> 00:13:12,541
من یه فکری برای یه چیز خیلی باحال دارم
174
00:13:12,625 --> 00:13:16,504
بلکه فوقالعاده خطرناکه که
بعضی حوادث احتمالی ممکنه رخ بده.
175
00:13:16,587 --> 00:13:18,964
! ولی خیلی حال میده کی موافقه"؟"
176
00:13:19,048 --> 00:13:20,382
- چیه
-من
177
00:13:20,466 --> 00:13:23,219
منظورم اینه که … چیه؟
178
00:13:28,849 --> 00:13:33,729
اوه آه، "کلودیا"، این "Lujanne" - ه
اون یک مغ ماه، یک شعبدهباز.
179
00:13:33,812 --> 00:13:37,900
-! وای تو خودت رو فریب دادی؟
-... خب، نه، من
180
00:13:37,983 --> 00:13:39,818
اما تو احساس واقعی میکنی
181
00:13:39,902 --> 00:13:42,238
من واقعی هستم.
182
00:13:42,321 --> 00:13:44,782
ها، این دقیقا همون چیزیه که
. یه توهم می گه
183
00:13:48,744 --> 00:13:52,581
و درست مثل اون ناپدید میشه
184
00:14:08,639 --> 00:14:11,350
اینجا فوقالعاده است
185
00:14:11,934 --> 00:14:14,812
-آ ره.
-نمیدانم این خطوط رونی چه میکنند.
186
00:14:14,895 --> 00:14:16,939
آنها احتمالا
جادوی باور نکردنی.
187
00:14:17,523 --> 00:14:20,317
این خیلی بده که انسان نمی تونه جادو کنه
. بدون اینکه یه سنگ دستنخورده باشه …
188
00:14:20,401 --> 00:14:21,402
؟چی
189
00:14:21,485 --> 00:14:22,903
اره،میتونی
190
00:14:22,987 --> 00:14:26,782
نه، منظورم جادوی کهن بود.
. نه، می دونی، یه جور سحر و جادو
191
00:14:27,825 --> 00:14:29,994
اوه؟ از نوع جادو؟
192
00:14:31,245 --> 00:14:32,538
جادوی سیاه
193
00:14:33,289 --> 00:14:36,333
تو همیشه زمزمه میکنی
وقتی که داری قضاوت میکنی؟
194
00:14:36,417 --> 00:14:38,711
متاسفم، منظورم این نبود.
... من فقط
195
00:14:38,794 --> 00:14:42,548
، عاشق جادو کردن بودم
و حالا احساس ناراحتی میکنم که نمیتوانم.
196
00:14:42,631 --> 00:14:44,967
. ولی تو می تونی. اگه میخوای
197
00:14:49,430 --> 00:14:51,473
من میخوام جادوی کهن رو یاد بگیرم.
198
00:14:51,557 --> 00:14:53,851
ولی تو باید به دنیا بیای
با اون جادو درونت.
199
00:14:53,934 --> 00:14:57,396
این چیز بزرگی است
در مورد جادوی سیاه.
200
00:14:57,479 --> 00:15:00,524
تو فقط موجودات رو میبری
که با جادو به دنیا میان
201
00:15:00,608 --> 00:15:03,360
و فشارش بده بیرون.
202
00:15:06,363 --> 00:15:09,617
چی … دوباره داری این کارو میکنی
! صورت شاهزاده جودی
203
00:15:10,284 --> 00:15:12,620
. ببین به این فکر میکنم که چطور به اون فکر میکنم.
204
00:15:13,162 --> 00:15:17,458
انسانها با جادو به دنیا نمی ان.
. ما با هیچی به دنیا اومدیم
205
00:15:17,541 --> 00:15:20,294
اما هنوز راهی پیدا کردیم
تا کارهای فوقالعادهای انجام بدیم.
206
00:15:20,377 --> 00:15:23,005
این همان جادوی سیاه .
همش در مورد.
207
00:15:25,716 --> 00:15:27,760
. متاسفم این برای من نیست.
208
00:15:28,344 --> 00:15:29,344
Hmm.
209
00:15:42,149 --> 00:15:44,860
پس فقط از این خط رد شدی؟
210
00:15:44,944 --> 00:15:49,740
. دقیقا
من بهش می گم طناب سریع برو
211
00:15:50,783 --> 00:15:52,701
این اسم خوبیه
212
00:15:54,620 --> 00:15:56,372
مطمئن هستی که اونو را نگه دارید؟
213
00:15:56,914 --> 00:15:59,375
زیم عصبیه
214
00:16:00,000 --> 00:16:01,502
I'll show you. It's fine.
215
00:16:11,929 --> 00:16:15,057
این بهترین بود!
216
00:16:16,141 --> 00:16:19,520
، خیلی خب، "زیم"، این فرصت توئه
تا ببینم چه حسی داره
217
00:16:20,437 --> 00:16:21,855
Yeah!
218
00:16:23,732 --> 00:16:25,776
Whoo!
219
00:16:25,859 --> 00:16:28,278
Yeah!
220
00:16:30,072 --> 00:16:32,241
Whoa!
221
00:16:34,326 --> 00:16:38,497
زیم، تو بال هات را باز نکردی.
کل قضیه همین بود
222
00:16:38,580 --> 00:16:40,165
You could go again.
223
00:16:40,249 --> 00:16:43,252
اما اگه این دفعه اول تو بری چی؟
224
00:16:46,797 --> 00:16:49,109
چیز زیادی برای دیدن اینجا وجود نداره
... ولی فکر کردم بهت نشون بدم
225
00:16:49,133 --> 00:16:53,846
! روینس من عاشق خرابههای باستانی هستم.
واقعا؟ منم همینطور
226
00:16:58,308 --> 00:17:01,520
اگه چشمات رو ببندی
میتونی تصور کنی که چه شکلی بود.
227
00:17:01,603 --> 00:17:03,814
اون موقع همه چیز خیلی جادویی بود.
228
00:17:04,523 --> 00:17:07,067
زیباست.
229
00:17:08,610 --> 00:17:10,738
اره،زیباست
230
00:17:11,780 --> 00:17:14,241
. هی. چشمات بسته نیستن
231
00:17:23,709 --> 00:17:26,712
فکر میکنی این عالیه؟
. صبر کن تا ماه نکسوز رو ببینی
232
00:17:29,131 --> 00:17:30,174
. راستش، صبر کن
233
00:17:30,257 --> 00:17:32,551
باید امشب برگردیم
بعد از طلوع ماه.
234
00:17:33,177 --> 00:17:35,929
. عالی شد این یک قراره.
235
00:17:39,641 --> 00:17:41,101
این یه قراره
236
00:17:47,066 --> 00:17:49,151
. هروقت آماده بودی
237
00:17:56,033 --> 00:18:00,204
-به چی داری فکر میکنی؟
-! هیچی - به چی داری فکر میکنی؟
238
00:18:02,164 --> 00:18:05,834
من دارم فکر میکنم … تو باید نفر بعدی باشی.
239
00:18:06,627 --> 00:18:07,628
. ادامه بده
240
00:18:08,170 --> 00:18:11,799
مگه اینکه فکر کنی امن نیست
به دلیلی؟
241
00:18:12,466 --> 00:18:18,472
نه، کاملا امنه.
. بذار این میخ رو دوبار چک کنم
242
00:18:27,272 --> 00:18:29,358
. آره، آمنه. خیلی امن
243
00:18:53,590 --> 00:18:57,010
ما نمی تونیم به "سورن" و "کلودیا" اعتماد کنیم
فکر کردم در این مورد حرف زدیم
244
00:18:57,094 --> 00:18:59,054
. ولی الان مدرک دارم
245
00:18:59,138 --> 00:19:02,766
"سورن" کلی چیز برای "عزران" درست کرد
اما این یک تله بود.
246
00:19:02,850 --> 00:19:04,560
اون میخواست اونجا یه حادثه باشه
247
00:19:04,643 --> 00:19:08,313
-. صبر کن تو از کجا می دونی؟
- یه جورایی شل شده بود
248
00:19:08,397 --> 00:19:10,899
-یه جورایی؟
-قطعا شل شده بود
249
00:19:10,983 --> 00:19:14,611
... واسه همینه که "سورن" اونو سفت کرد
قبل از اینکه اون بره پایین.
250
00:19:14,695 --> 00:19:17,656
پس، ول شده بود
اما بعداونو رو تنگتر کرد؟
251
00:19:17,739 --> 00:19:19,741
کلوم، می دونم که خوب توضیح نمی دم.
252
00:19:19,825 --> 00:19:22,953
ولی تو فقط باید به من نگاه کنی
. و به من اعتماد کنی
253
00:19:25,122 --> 00:19:26,832
. میبینم که باورت میشه
254
00:19:27,457 --> 00:19:29,710
اما من سورن را میشناسم.
و کلودیا برای سالیان.
255
00:19:29,793 --> 00:19:32,171
. تو و من هنوز اونو نداریم
256
00:19:49,938 --> 00:19:52,357
هی، داری یه کاری میکنی
با موهات فرق میکنی؟
257
00:19:52,441 --> 00:19:55,694
بعضی نوع بافتن کیسه گل دالی ؟
258
00:19:55,777 --> 00:19:57,237
. آره، بامزه ست که چی؟
259
00:19:57,321 --> 00:20:00,282
ما باید تمرکز کنیم
و از شاهزادگان میخون که با ما برن.
260
00:20:00,824 --> 00:20:04,578
فقط میخوام مطمئن بشم که تو هنوز
. برای ماموریت، نه فقط … خوش بگذره
261
00:20:04,661 --> 00:20:06,622
. تو امروز یه خط سیر درست کردی
262
00:20:06,705 --> 00:20:08,707
من هیچ لذتی نبردم
263
00:20:18,717 --> 00:20:20,636
. لوجین "، به کمکت احتیاج دارم"
264
00:20:21,220 --> 00:20:25,891
If wisdom is what you seek,
I shall do my best to fake it.
265
00:20:25,974 --> 00:20:28,143
این یک جوک قدیمیه.
266
00:20:28,227 --> 00:20:30,229
درس ته....
267
00:20:30,312 --> 00:20:33,315
، من به دوستم نیاز دارم که بهم اعتماد کنه
اما این کار را نمیکنه.
268
00:20:33,398 --> 00:20:35,359
و فکر میکنم تقصیر منه
269
00:20:36,026 --> 00:20:39,738
من یه راز رو ازش مخفی کردم
پنهان کردن حقیقت.
270
00:20:40,280 --> 00:20:42,991
ریلا، به ماه نگاه کن.
271
00:20:43,075 --> 00:20:46,203
نور فقط سقوط میکند
در حال حاضر نیمی از صورتش درسته،
272
00:20:46,286 --> 00:20:48,705
اما این به این معنی نیست که
نصف دیگه هم اونجا نیست.
273
00:20:49,498 --> 00:20:52,751
و با تو هم همین طوریه.
274
00:20:53,835 --> 00:20:58,257
، اگه بخوام به من اعتماد کنه
نباید جلوی مخفی کردن حقیقت رو بگیرم؟
275
00:20:58,340 --> 00:21:03,887
اعتماد واقعی در مورد پذیرش
حتی قسمتهای تاریک که هرگز نخواهیم فهمید.
276
00:21:04,763 --> 00:21:08,267
نه، نه، فکر نکنم درست باشه
277
00:21:08,350 --> 00:21:11,311
دروغ گفتن و پنهان کردن حقیقت
متفاوت نیستند.
278
00:21:11,395 --> 00:21:15,440
روابط قوی به صداقت نیاز دارن
حقیقت کامل.
279
00:21:16,024 --> 00:21:20,779
اوه! حالا به نظر می رسه
مثل اولین شوهرم.
280
00:21:20,862 --> 00:21:23,907
من از صدمه زدن به اون میترسم
. ولی من بهش حقیقت رو بدهکارم
281
00:21:24,574 --> 00:21:27,119
من نمیتوانم Callum را ترک کنم،
تو تاریکی طولانی
282
00:21:27,202 --> 00:21:29,288
باید بهش بگم
چه بلایی سر پدرش اومده.
283
00:21:29,371 --> 00:21:34,751
. هم، خوشحالم که عقل و درایت من کمک کرد.
. اینطور نیست. اشتباه بود
284
00:21:35,335 --> 00:21:38,630
بود؟ یا فقط یه جور دیگه بود؟
285
00:21:51,184 --> 00:21:55,105
این سرم
تمام توهمات را از بین میبره،
286
00:21:55,647 --> 00:21:59,234
و به من اجازه بده تو رو ببینم
برای چیزی که واقعا هستی.
287
00:22:24,301 --> 00:22:30,849
!هیچی ؟ هیچی.هیچی
اوه، تو ضعیف و بی مصرفی
288
00:22:31,475 --> 00:22:36,229
فکر میکردم قراره که این طور
یه چیز مخصوص، یه چیز مهم
289
00:23:02,881 --> 00:23:04,466
اینجا دیگه کجاست؟
290
00:23:21,441 --> 00:23:22,441
سلام
291
00:23:26,154 --> 00:23:29,407
امشب هوا خیلی روشنه.
تو می تونی سایه ما رو ببینی
292
00:23:37,916 --> 00:23:42,712
. هی تو الان سایه دستت رو
دست منو بگیر-سایه؟
293
00:23:42,796 --> 00:23:45,757
-جدی؟
-زود باش
294
00:23:45,841 --> 00:23:47,759
. منو ببر تا "نکسوز" رو ببینم
295
00:23:53,640 --> 00:23:54,641
! وای
296
00:23:55,308 --> 00:23:58,687
مثل ماه می مونه، اما بیشتر … اینجا
297
00:24:01,356 --> 00:24:04,609
-... پس، کلودیا
-بله؟
298
00:24:04,693 --> 00:24:09,322
.آه مدت زیادی است که تو را میشناسم
. آره -. آره - منم همینطور
299
00:24:09,406 --> 00:24:11,366
. خب، حتما
تو کل زندگیت را میشناسی.
300
00:24:15,120 --> 00:24:19,082
- تو همیشه منو می خندونی
... تو هم مجبورم میکنی بخندم
301
00:24:19,166 --> 00:24:24,379
. و منو مجبور میکنی که فکر کنم... تو منو مجبور میکنی
دنیا را یک جور دیگه میبینی.
302
00:24:29,551 --> 00:24:33,889
وای. من، تو ...
من دیگه هیچ حرف ای ندارم
303
00:24:33,972 --> 00:24:40,812
. چیزی نیست
. ما فقط می تونیم اینجا باشیم … بدون حرف زدن
304
00:24:51,072 --> 00:24:51,907
صبر کن
305
00:24:51,990 --> 00:24:55,202
کلوم باید یه چیزی بهت بگم
306
00:25:03,001 --> 00:25:04,002
کلوم ؟
307
00:25:04,586 --> 00:25:07,881
اوه، خیلی خوشحالم که اینجایی
باید حرف بزنیم
308
00:25:08,965 --> 00:25:10,258
. میدونم چه اتفاقی افتاد
309
00:25:11,218 --> 00:25:12,219
اون رفته.
310
00:25:15,222 --> 00:25:16,473
آه،نه
311
00:25:18,473 --> 00:26:16,473
:مترجم
AmirAli.TF
امیرعلی