1 00:00:14,600 --> 00:00:16,987 درجه‌ سنی: TV-14 (مناسب سن ۱۴ سال به بالا) [استفاده از الکل و دخانیات/ محتوای جنسی خفیف] 2 00:00:17,000 --> 00:00:22,115 ‫سی نما تقدیم می‌کند ‫30nama.com 3 00:00:22,200 --> 00:00:25,611 ‫ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید ‫officialcinama@ 4 00:00:25,700 --> 00:00:29,963 ‫کانال رسمی تیم ترجمه‌ی ۳۰نما @CinamaSub 5 00:00:30,000 --> 00:00:34,263 مترجم: میثم موسویان MeysaM.UnicorN t.Me/unicorn025 6 00:00:42,001 --> 00:00:43,942 ‫خانم هیوود. 7 00:00:43,962 --> 00:00:45,016 ‫سرهنگ لنکس. 8 00:00:47,590 --> 00:00:49,198 ‫منو ببخشید. 9 00:00:49,224 --> 00:00:51,502 ‫اون روز با بی‌ملاحظگی حرف زدم. 10 00:00:51,529 --> 00:00:52,840 ‫تو صادق بودی. 11 00:00:52,866 --> 00:00:54,810 ‫این برام تازگی داشت. 12 00:00:54,836 --> 00:00:57,151 ‫کاش همه‌ی زنای جوون این‌جوری رک بودن. 13 00:00:57,177 --> 00:00:58,302 ‫ممنون، سرهنگ. 14 00:00:58,329 --> 00:01:00,457 ‫اما باید منو ببخشی. 15 00:01:00,484 --> 00:01:02,613 ‫- تو با کسی قرار داری؟ ‫- من یه شغل دارم، 16 00:01:02,640 --> 00:01:03,913 ‫به عنوان یه معلم سرخونه. 17 00:01:03,940 --> 00:01:05,625 ‫امروز اولین روز کاری منه. 18 00:01:05,650 --> 00:01:08,125 ‫پس من برای تو آرزوی موفقیت می‌کنم. 19 00:01:08,149 --> 00:01:09,906 ‫البته به نظر من تو در هر چیزی که... 20 00:01:09,931 --> 00:01:11,789 ‫روش تمرکز کنی موفق میشی، خانم هیوود. 21 00:01:11,814 --> 00:01:13,536 ‫اوه! 22 00:01:13,560 --> 00:01:16,206 ‫و تو می‌تونی منتظر یه دعوت باشی. 23 00:01:24,107 --> 00:01:27,267 ‫تنها چیزی که اون مامور تونست ‫به ما بگه این بود که سیدنی بخاطر تو... 24 00:01:27,292 --> 00:01:28,773 ‫توی آنتیگوا بود. 25 00:01:28,798 --> 00:01:29,991 ‫و با این حال اون به فکرش نرسید... 26 00:01:30,017 --> 00:01:31,567 ‫که به من بگه داره میره؟ 27 00:01:31,593 --> 00:01:32,658 ‫یا این‌که برای چی میره؟ 28 00:01:32,677 --> 00:01:36,877 ‫خب، اون به هیچ کدوم از ما نگفت. 29 00:01:36,903 --> 00:01:39,536 ‫ما برای کارکنان پدرت نامه نوشتیم. 30 00:01:39,562 --> 00:01:44,345 ‫اما متاسفانه دریافت ‫جواب هفته‌ها طول می‌کشه. 31 00:01:44,371 --> 00:01:48,462 ‫من خودم در این زمینه تحقیق می‌کنم. 32 00:01:48,488 --> 00:01:50,320 ‫این چه معنایی می‌تونه داشته باشه، آرتور؟ 33 00:01:50,346 --> 00:01:53,380 ‫مطمئنم که نیازی به نگرانی نیست. 34 00:01:53,406 --> 00:01:56,731 ‫سیدنی خیر و صلاح تو رو می‌خواسته. 35 00:01:56,757 --> 00:01:59,063 ‫درست مثل من. 36 00:02:45,028 --> 00:02:46,532 ‫نه، نه، نه! 37 00:02:46,558 --> 00:02:49,665 ‫تا حالا ندیدم کسی ‫این‌قدر بی‌دست و پا باشه. 38 00:02:49,692 --> 00:02:52,725 ‫می‌تونی خودت این‌کارو بکنی، عمه. 39 00:02:52,752 --> 00:02:55,239 ‫پس بودن تو این‌جا چه فایده‌ای داره؟ 40 00:02:55,265 --> 00:02:57,097 ‫اوه، ولشون کن. 41 00:02:59,528 --> 00:03:01,895 ‫اینو به بانو بابینگتون بده. 42 00:03:07,105 --> 00:03:08,674 ‫خب؟ 43 00:03:08,690 --> 00:03:10,483 ‫سرهنگ لنکس ما رو به یه ضیافت ‫شام دست جمعی دعوت کرده. 44 00:03:10,500 --> 00:03:11,175 ‫اوه. 45 00:03:11,192 --> 00:03:14,409 ‫اوه، من توی یه چادر شام نمی‌خورم! 46 00:03:14,445 --> 00:03:16,364 ‫اون سالن‌های اجتماعات جدید رو گرفته. 47 00:03:16,389 --> 00:03:19,488 ‫و تو فکر می‌کنی که ادوارد میاد اون‌جا. 48 00:03:19,513 --> 00:03:21,293 ‫واقعا نمی‌تونم حس کنم که... 49 00:03:21,318 --> 00:03:24,834 ‫خدا با دوباره نشون دادن اون به من و ‫پیش‌بینی دکتر فوکس در مورد بیماریم... 50 00:03:24,859 --> 00:03:28,746 ‫چه مشکلی با من داره. 51 00:03:49,817 --> 00:03:52,360 ‫خانم هیوود. تو دیر کردی. 52 00:03:52,385 --> 00:03:55,137 ‫ما ساعت ۹ منتظرت بودیم. 53 00:03:55,162 --> 00:03:56,908 ‫آقای کلبورن از من خواسته که بهت بگم... 54 00:03:56,933 --> 00:03:59,199 ‫که در آخر ماه دستمزدت رو دریافت می‌کنی. 55 00:03:59,224 --> 00:04:03,572 ‫البته معلم‌ سرخونه‌های ‫کمی این‌قدر دووم آوردن. 56 00:04:03,597 --> 00:04:04,752 ‫خدمه‌ی خونه روی این شرط بستن... 57 00:04:04,777 --> 00:04:06,350 ‫که تو یه هفته دووم میاری یا نه. 58 00:04:06,375 --> 00:04:09,161 ‫و من یه شیلینگ شرط بستم که ‫دووم میاری، پس به خاطر من... 59 00:04:09,186 --> 00:04:11,348 ‫خیالتون راحت باشه، خانم ویتلی، ‫مشکلی برای پولتون به وجود نمیاد. 60 00:04:11,373 --> 00:04:14,437 ‫وقتی در یه موردی تصمیم رو بگیرم ‫کمتر چیزی می‌تونه ته دلمو خالی کنه. 61 00:04:14,462 --> 00:04:17,076 ‫- معلم سرخونه‌ی قبلی کی... ‫- اه! 62 00:04:17,101 --> 00:04:19,401 ‫خانم هیوود، اونا هنوز با ‫ترسوندنشون فراریت ندادن؟ 63 00:04:19,426 --> 00:04:21,380 ‫خانم هیوود تازه اومده، آقای کلبورن. 64 00:04:21,405 --> 00:04:24,157 ‫پس من تو رو با وظایفت آشنا می‌کنم. 65 00:04:24,182 --> 00:04:25,492 ‫مراقب خودت باش. 66 00:04:37,487 --> 00:04:38,759 ‫لئونورا؟ 67 00:04:47,456 --> 00:04:50,146 ‫دخترا،‌ شما با خانم هیوود ملاقات کردید. 68 00:04:50,171 --> 00:04:51,787 ‫اون معلم سرخونه‌ی جدید شما میشه. 69 00:04:53,540 --> 00:04:54,718 ‫اجازه بده که دوباره ‫تو رو با اونا آشنا کنم. 70 00:04:54,743 --> 00:04:55,783 ‫دخترم لئونورا... 71 00:04:55,808 --> 00:04:57,467 ‫و دختر خواهرزنم، آگوستا. 72 00:04:57,492 --> 00:04:59,256 ‫دوباره از دیدن شما خیلی خوشحال شدم. 73 00:04:59,280 --> 00:05:01,764 ‫امیدوارم که شما به خانم هیوود... 74 00:05:01,789 --> 00:05:04,102 ‫بیشتر از اونایی که قبلش ‫اومدن احترام نشون بدید. 75 00:05:04,127 --> 00:05:06,783 ‫آگوستا، آخرین درست چی بود؟ 76 00:05:06,808 --> 00:05:08,246 ‫قلاب‌دوزی. 77 00:05:08,267 --> 00:05:10,772 ‫- راستش فکر کردم ما بهتره... ‫- کتاب‌هات باید صبر کنن، 78 00:05:10,800 --> 00:05:13,382 ‫خانم هیوود. تا وقتی که به اونا یاد بدی. 79 00:05:13,410 --> 00:05:16,148 ‫مثل بانوهای جوان رفتار کنند. 80 00:05:16,176 --> 00:05:18,875 ‫درست خوندن هم کاریه که یه بانو می‌کنه. 81 00:05:18,903 --> 00:05:21,845 ‫همون‌طور که می‌تونی ببینی، لئونورا ‫شدیدا نیاز به یادگیری زنانگی داره، 82 00:05:21,864 --> 00:05:22,957 ‫در حالی که آگوستا... 83 00:05:22,982 --> 00:05:25,667 ‫ادب، نزاکت... 84 00:05:25,692 --> 00:05:26,785 ‫و یا هر خصوصیتی... 85 00:05:26,809 --> 00:05:30,307 ‫که اونو تا حدی برای ‫ازدواج آماده بکنه نداره. 86 00:05:30,331 --> 00:05:31,350 ‫موفق باشی. 87 00:05:37,321 --> 00:05:39,835 ‫خانم هیوود، اگه می‌خوای ‫توی این خونه دووم بیاری... 88 00:05:39,860 --> 00:05:44,181 ‫باید جاخالی دادن رو یاد بگیری. 89 00:06:00,238 --> 00:06:03,204 ‫اون یه لکه‌ی ننگه! 90 00:06:04,828 --> 00:06:07,585 ‫تو باید سعی کنی بیشتر جلوی ‫خودت رو بگیری، عزیزم. 91 00:06:07,610 --> 00:06:10,471 ‫تعمیر کالسکه‌ی لرد ‫کینگزلی هزینه‌ی کمی نداشت. 92 00:06:10,496 --> 00:06:11,802 ‫و حالا آقای هارتس‌وود... 93 00:06:11,831 --> 00:06:14,464 ‫چرا این‌قدر دلت می‌خواد من ازدواج کنم؟ 94 00:06:16,711 --> 00:06:19,729 ‫جامعه اون‌قدری که یه نفر انتظار داره... 95 00:06:19,755 --> 00:06:22,070 ‫مهربون یا خوشایند نیست، جورجیانا. 96 00:06:22,091 --> 00:06:24,827 ‫خودت اینو به خوبی می‌دونی. 97 00:06:24,852 --> 00:06:27,729 ‫و ثروتت تو رو آسیب‌پذیر می‌کنه. 98 00:06:27,754 --> 00:06:30,175 ‫یه ازدواج خوب باعث امنیت تو میشه. 99 00:06:30,200 --> 00:06:31,748 ‫باعث مقبولیتت میشه. 100 00:06:31,773 --> 00:06:33,916 ‫خانم‌ها. 101 00:06:33,941 --> 00:06:35,418 ‫آقای لاکهارت. 102 00:06:35,443 --> 00:06:38,810 ‫چرا توی روزی به این‌ خوبی این‌قدر ‫جدی و اخم آلود به نظر میرسی، خانم لمب؟ 103 00:06:38,835 --> 00:06:41,256 ‫من حال خیلی خوبی داشتم، آقای لاکهارت، 104 00:06:41,281 --> 00:06:42,654 ‫تا وقتی که تو رو دیدم. 105 00:06:42,679 --> 00:06:43,948 ‫پس دیگه مزاحمت نمیشم، 106 00:06:43,973 --> 00:06:48,107 ‫که دیگه حالت رو بیشتر از این خراب نکنم. 107 00:06:53,655 --> 00:06:55,798 ‫اون داره با لباس نظامیش... 108 00:06:55,823 --> 00:06:57,580 ‫به خونه نزدیک میشه! 109 00:06:57,605 --> 00:06:58,768 ‫کی؟ 110 00:06:58,794 --> 00:07:01,146 ‫اون سربازی که منو از مرگ حتمی نجات داد! 111 00:07:01,171 --> 00:07:04,012 ‫حتی اسمش رو هم نمی‌دونم. 112 00:07:04,037 --> 00:07:05,794 ‫اوه، تویی؟ 113 00:07:05,819 --> 00:07:09,045 ‫منم از دیدنت خوشحال شدم، خانم هیوود. 114 00:07:09,070 --> 00:07:11,213 ‫این‌جا چه کاری داری، آقا؟ 115 00:07:11,238 --> 00:07:13,799 ‫از طرف سرهنگ لنکس، افتخار دارم که... 116 00:07:13,824 --> 00:07:14,848 ‫افراد ساکن در عمارت پارکر رو... 117 00:07:14,873 --> 00:07:16,735 ‫به یه ضیافت شام دعوت کنم. 118 00:07:16,760 --> 00:07:17,819 ‫و سرهنگ... 119 00:07:17,844 --> 00:07:19,251 ‫صریحا درخواست کرده... 120 00:07:19,277 --> 00:07:22,643 ‫که خانم شارلوت هیوود به این ضیافت بیاد. 121 00:07:22,668 --> 00:07:24,740 ‫مطمئنم اون با کمال میل قبول می‌کنه. 122 00:07:24,765 --> 00:07:25,720 ‫و... 123 00:07:25,745 --> 00:07:27,641 ‫کاپیتان کارتر سلام رسوند... 124 00:07:27,666 --> 00:07:29,214 ‫و از این‌که نتونست شخصا ‫بیاد اظهار پشیمونی کرد. 125 00:07:29,239 --> 00:07:30,542 ‫کاپیتان کارتر؟ 126 00:07:30,567 --> 00:07:32,290 ‫همون سربازی که توی ساحل بود رو میگی؟ 127 00:07:32,315 --> 00:07:33,340 ‫همون که جوون و خوشتیپ بود؟ 128 00:07:33,365 --> 00:07:35,051 ‫اون جوونه. 129 00:07:35,077 --> 00:07:38,163 ‫و من در جایگاهی نیستم ‫که بگم اون خوش‌تیپه یا نه. 130 00:07:38,188 --> 00:07:40,924 ‫پس از طرف من هم خیلی بهش سلام برسون. 131 00:07:46,892 --> 00:07:48,335 ‫کارتر! 132 00:07:48,360 --> 00:07:50,816 ‫اسمش کاپیتان کارتره! 133 00:07:50,841 --> 00:07:53,437 ‫و این اولین ضیافت شام منه. 134 00:07:53,462 --> 00:07:56,269 ‫من لباس خوب شارلوت رو قبلا پوشیده بودم. 135 00:07:56,294 --> 00:07:57,982 ‫من با کمال میل یکی از ‫لباسای خودمو بهت قرض میدم. 136 00:07:58,007 --> 00:07:59,100 ‫تو یه دوست واقعی هستی! 137 00:07:59,125 --> 00:08:02,177 ‫کاش کاپیتان کارتر میومد این‌جا. 138 00:08:02,202 --> 00:08:03,295 ‫چطور می‌تونم... 139 00:08:03,320 --> 00:08:06,825 ‫یه روز کامل رو بدون ‫دیدن چهره‌ی اون سپری کنم؟ 140 00:08:06,850 --> 00:08:08,747 ‫من امروز صبح یه کلاه خوشگل دیدم. 141 00:08:08,773 --> 00:08:11,185 ‫دوست داری با من بیای اونو ببینی؟ 142 00:08:11,884 --> 00:08:14,900 ‫آره! 143 00:08:14,925 --> 00:08:18,246 ‫اگه خیلی آروم سوزن رو ‫بدی بالا و از پارچه رد کنی... 144 00:08:19,120 --> 00:08:20,877 ‫خانم هیوود. 145 00:08:20,902 --> 00:08:22,345 ‫بله، دوشیزه مارکام؟ 146 00:08:22,370 --> 00:08:24,477 ‫تو دوشیزه هیوود هستی، درسته؟ 147 00:08:24,502 --> 00:08:25,631 ‫بله. 148 00:08:25,656 --> 00:08:27,728 ‫پس تو ازدواج نکردی؟ 149 00:08:27,753 --> 00:08:29,371 ‫نه. 150 00:08:29,396 --> 00:08:30,909 ‫هیچ وقت هم ازدواج نکرده بودی؟ 151 00:08:30,935 --> 00:08:32,098 ‫نه. 152 00:08:32,123 --> 00:08:35,488 ‫پس چطور می‌تونی منو ‫برای یه زندگی آماده کنی... 153 00:08:35,513 --> 00:08:38,075 ‫که خودت توش شکست خوردی؟ 154 00:08:38,100 --> 00:08:40,382 ‫مثل این میمونه که... 155 00:08:40,407 --> 00:08:43,318 ‫یه نفری که تا حالا روی ‫زین ننشسته سواری یاد بده. 156 00:08:43,343 --> 00:08:44,611 ‫یا یه دزد دریایی... 157 00:08:44,636 --> 00:08:46,220 ‫که هیچ وقت دل و روده‌ی ‫کسی رو نریخته بیرون. 158 00:08:46,245 --> 00:08:47,373 ‫هوم. 159 00:08:47,398 --> 00:08:49,575 ‫من تا حالا فرانسه نرفتم، 160 00:08:49,601 --> 00:08:51,183 ‫با این حال خیلی خوب فرانسوی حرف میزنم. 161 00:08:51,208 --> 00:08:52,266 ‫آی! 162 00:08:52,291 --> 00:08:54,714 ‫لعنت به این سوزن‌ها! 163 00:08:54,739 --> 00:08:56,670 ‫- خانم کلبورن. ‫- تسلیم نشو. 164 00:08:56,696 --> 00:09:00,201 ‫ببین من چی برای خانم هیوود درست کردم. 165 00:09:00,226 --> 00:09:03,382 ‫امیدوارم کلمه‌ی "ترشیده" ‫رو درست نوشته باشم. 166 00:09:03,407 --> 00:09:04,850 ‫چون کلمه‌ای نیست که باهاش... 167 00:09:04,875 --> 00:09:06,737 ‫آشنایی زیادی داشته باشم. 168 00:09:06,763 --> 00:09:08,520 ‫احتمالی هم نداره که در آینده ترشیده بشم. 169 00:09:09,664 --> 00:09:11,317 ‫فکر می‌کنم وقت ناهاره. 170 00:09:11,342 --> 00:09:13,065 ‫بیا، لئو. 171 00:09:13,090 --> 00:09:15,092 ‫البته معلم سرخونه ناهارش ‫رو توی آشپزخونه می‌خوره. 172 00:09:15,117 --> 00:09:17,469 ‫تنها. اما خب... 173 00:09:17,494 --> 00:09:22,817 ‫فکر کنم تو به تنهایی عادت ‫داری، خانم هیوود عزیز بیچاره. 174 00:09:52,379 --> 00:09:55,954 ‫استر. 175 00:09:55,980 --> 00:09:57,632 ‫عذر می‌خوام، انتظار نداشتم ‫که تو رو این‌جا پیدا کنم. 176 00:09:57,657 --> 00:10:01,198 ‫در حال تفریح یا توی سندیتون؟ 177 00:10:01,223 --> 00:10:02,596 ‫راستش هر دو. 178 00:10:02,621 --> 00:10:05,147 ‫و آیا به نظر نمی‌رسه ‫که سرنوشت می‌خواسته... 179 00:10:05,172 --> 00:10:07,139 ‫هر دوی ما در یک زمان این‌جا باشیم؟ 180 00:10:07,164 --> 00:10:09,377 ‫سرنوشت توی این ‫قضیه هیچ نقشی نداشته. 181 00:10:09,402 --> 00:10:10,531 ‫همش برنامه‌ریزی شده بوده. 182 00:10:10,556 --> 00:10:13,351 ‫تو هیچ کسی رو نمی‌تونی ‫گول بزنی، حداقل منو نه. 183 00:10:16,288 --> 00:10:19,094 ‫چی تو رو متقاعد می‌کنه ‫که باور کنی من واقعا پشیمونم؟ 184 00:10:19,119 --> 00:10:20,527 ‫سعی کن خودتو غرق کنی. 185 00:10:23,489 --> 00:10:26,051 ‫فکر کنم کار خانم مارکام باشه، درسته؟ 186 00:10:26,076 --> 00:10:28,217 ‫اون خیلی ماهره. 187 00:10:28,242 --> 00:10:30,105 ‫کاملا برعکس. 188 00:10:30,130 --> 00:10:32,062 ‫چند تا کوک رو جا انداخته. 189 00:10:32,088 --> 00:10:34,509 ‫تو که نمیذاری اون بدون ‫تنبیه از زیر این در بره؟ 190 00:10:34,534 --> 00:10:36,152 ‫من نمی‌خوام اونو مجازات کنم، خانم ویتلی. 191 00:10:36,177 --> 00:10:38,459 ‫می‌خوام اونو درک کنم. 192 00:10:38,484 --> 00:10:40,276 ‫درک این خیلی سخته؟ 193 00:10:40,302 --> 00:10:42,234 ‫اون یه دختر ۱۸ ساله ‫هست که به تازگی یتیم شده. 194 00:10:42,259 --> 00:10:46,080 ‫و لئونورا هم مادرش رو از دست داده؟ 195 00:10:46,105 --> 00:10:47,512 ‫خیلی سال پیش این اتفاق افتاد. 196 00:10:47,537 --> 00:10:49,050 ‫ما در موردش حرف نمیزنیم. 197 00:10:49,076 --> 00:10:51,033 ‫یادت باشه، دختر. من یه ‫شیلینگ روی تو شرط بستم. 198 00:10:56,660 --> 00:10:57,685 ‫بانو بابینگتون! 199 00:10:57,710 --> 00:11:00,166 ‫ظاهرا تو... 200 00:11:00,191 --> 00:11:01,878 ‫تنها شرکت‌کننده‌ی مراسم صبحگاهی ما هستی! 201 00:11:03,127 --> 00:11:07,017 ‫تو خواهر عزیز من... 202 00:11:07,042 --> 00:11:08,846 ‫خانم بیاتریس هنکینز رو یادته؟ 203 00:11:08,878 --> 00:11:10,552 ‫از دیدنت خوشوقتم، بانو بابینگتون. 204 00:11:10,578 --> 00:11:12,395 ‫با این‌که مراسم صبحگاهی... 205 00:11:12,421 --> 00:11:13,481 ‫خیلی هیجان انگیز به ‫نظر میاد نمی‌تونم بمونم. 206 00:11:13,507 --> 00:11:16,361 ‫و... زندگی متاهلی چطور پیش میره؟ 207 00:11:16,385 --> 00:11:18,512 ‫لرد بابینگتون در... 208 00:11:18,541 --> 00:11:19,734 ‫ماه‌های تابستونی به ما ملحق میشن؟ 209 00:11:19,763 --> 00:11:21,469 ‫امیدوارم این‌طور باشه. 210 00:11:21,494 --> 00:11:25,453 ‫درست نیست که زن و ‫شوهر خیلی از هم جدا باشن. 211 00:11:25,478 --> 00:11:28,224 ‫البته اگه بخوان خونه‌ی ‫خودشون رو با بچه‌ها متبرک کنند. 212 00:11:28,249 --> 00:11:30,787 ‫و همون‌طور که کتاب ‫زبور به ما میگه، "بچه‌ها... 213 00:11:30,812 --> 00:11:31,896 ‫میراث خداوند هستند." 214 00:11:31,921 --> 00:11:33,767 ‫"و میوه‌ی رحم پاداش اونه." 215 00:11:33,791 --> 00:11:35,628 ‫این مسائل به شما ربطی نداره! 216 00:11:40,546 --> 00:11:43,050 ‫یادم رفت در مورد حلقه‌ی ‫خیریه‌ی تعمیر لباس بهش بگم. 217 00:11:43,075 --> 00:11:44,921 ‫اوه... 218 00:11:46,574 --> 00:11:49,355 ‫بانو بابینگتون؟ 219 00:11:49,380 --> 00:11:50,939 ‫بانو بابینگتون. 220 00:11:52,082 --> 00:11:53,338 ‫ما با هم خیلی آشنا نیستیم، 221 00:11:53,363 --> 00:11:55,417 ‫- و نمی‌خوام فرض بگیرم که... ‫- تو همین الانش هم فرض کردی، 222 00:11:55,442 --> 00:11:58,223 ‫- خانم هنکینز. ‫- منو ببخشید. 223 00:11:58,248 --> 00:11:59,921 ‫اما من یه زن مسیحی با احساسات مسیحی هستم، 224 00:11:59,946 --> 00:12:02,727 ‫و وقتی همجنس خودم کمک بخواد متوجه‌ش میشم. 225 00:12:02,752 --> 00:12:03,732 ‫ممنون. 226 00:12:03,756 --> 00:12:06,294 ‫ممنون، نیازی به کمک تو ندارم. 227 00:12:06,319 --> 00:12:09,274 ‫من نمی‌خوام خودم کمکی بکنم. 228 00:12:09,299 --> 00:12:12,737 ‫من در مورد یه قابله توی ملمید شنیدم. 229 00:12:12,762 --> 00:12:14,920 ‫یه نفر به اسم خانم پاتر. 230 00:12:14,945 --> 00:12:17,448 ‫اون به زنانی که دچار مشکل هستن... 231 00:12:17,473 --> 00:12:21,086 ‫کمک می‌کنه، همون مشکلی که فکر کنم... 232 00:12:21,110 --> 00:12:23,823 ‫تو داشته باشی. 233 00:12:23,848 --> 00:12:25,486 ‫خب... 234 00:12:25,511 --> 00:12:27,806 ‫من وظیفه‌ی خودم رو انجام دادم. 235 00:12:27,831 --> 00:12:31,028 ‫بقیه‌اش به دست خداست. 236 00:12:36,457 --> 00:12:39,064 ‫البته این فقط یه نقشه‌ی خام هست، 237 00:12:39,089 --> 00:12:42,286 ‫اما کلیتش دستت میاد. 238 00:12:42,311 --> 00:12:45,127 ‫و درست همین‌جا میشینه. 239 00:12:45,152 --> 00:12:51,293 ‫تئاتر رویال سندیتون! 240 00:12:51,318 --> 00:12:54,029 ‫این ایده‌ی فوق‌العاده‌ای هست، برادر. 241 00:12:54,054 --> 00:12:55,623 ‫اوه... 242 00:12:55,648 --> 00:12:57,043 ‫اما لازمه‌ی این... 243 00:12:57,068 --> 00:13:00,126 ‫سرمایه‌ی زیادی هست ‫و ما نمی‌تونیم ریسک کنیم. 244 00:13:00,151 --> 00:13:02,066 ‫آدمای اهل ریسک، ریسک می‌کنن! 245 00:13:02,091 --> 00:13:03,625 ‫این چیزیه که همیشه می‌گفتی. 246 00:13:03,650 --> 00:13:05,600 ‫آره، به من می‌خوره چنین چیزی گفته باشم. 247 00:13:05,625 --> 00:13:07,159 ‫ما در اسرع وقت بیشتر در موردش حرف میزنیم. 248 00:13:07,183 --> 00:13:09,306 ‫اما حالا من به سرهنگ لنکس قول دادم... 249 00:13:09,330 --> 00:13:11,929 ‫که سندیتون رو نشونش بدم. 250 00:13:15,497 --> 00:13:19,560 ‫بیا، آرتور! 251 00:13:19,585 --> 00:13:22,504 ‫ما از دعوت شما مفتخر شدیم، سرهنگ. 252 00:13:22,529 --> 00:13:24,790 ‫این باعث ایجاد شوق و هیجان زیادی... 253 00:13:24,815 --> 00:13:27,735 ‫بین زنای ساکن خونه‌ی ما شده. 254 00:13:27,760 --> 00:13:29,570 ‫شهر به خوبی به ما خوش‌آمدگویی کرده. 255 00:13:29,595 --> 00:13:31,233 ‫امیدوارم این شام نشونه‌ی کوچیکی... 256 00:13:31,258 --> 00:13:32,308 ‫از ابراز قدردانی ما باشه. 257 00:13:32,333 --> 00:13:33,659 ‫بله. 258 00:13:33,684 --> 00:13:36,465 ‫سرهنگ، اگه اون بالا ‫رو نگاه کنی، می‌بینی که... 259 00:13:36,490 --> 00:13:41,418 ‫ما داریم کار ساختمون‌های ‫مشرف به دریا رو تموم می‌کنیم، 260 00:13:41,443 --> 00:13:44,259 ‫و حالا داریم... 261 00:13:44,284 --> 00:13:45,818 ‫پروژه‌ی بعدی‌مون رو در نظر می‌گیریم. 262 00:13:45,843 --> 00:13:48,208 ‫ما در مورد یه تئاتر صحبت کردیم. 263 00:13:48,233 --> 00:13:50,875 ‫من نقشه‌های بزرگی رو کشیدم: 264 00:13:50,899 --> 00:13:52,469 ‫یه صحنه‌ی نمایش طلاکاری شده، یه بالکن... 265 00:13:52,494 --> 00:13:53,509 ‫خب، بله... 266 00:13:53,534 --> 00:13:55,967 ‫شاید در یه آینده‌ای این کار رو بکنیم. 267 00:13:55,992 --> 00:13:58,357 ‫اما در حال حاضر ما نمی‌تونیم ریسک کنیم... 268 00:13:58,382 --> 00:14:01,648 ‫اگه بخوایم سرمایه‌گذاری ‫سیدنی رو بازپرداخت کنیم. 269 00:14:01,673 --> 00:14:02,722 ‫سیدنی؟ 270 00:14:02,747 --> 00:14:04,384 ‫برادر متوفی عزیزمون. 271 00:14:04,409 --> 00:14:06,671 ‫اون بود که آینده‌ی سندیتون رو تضمین کرد. 272 00:14:06,696 --> 00:14:09,408 ‫چه میراث خوبی دارید، آقای پارکر. 273 00:14:09,433 --> 00:14:10,621 ‫ممنون، قربان. 274 00:14:10,642 --> 00:14:12,026 ‫اگه سیدنی این‌جا بود، ‫مطمئنم که تو و اون... 275 00:14:12,050 --> 00:14:13,032 ‫مشترکات زیادی با هم داشتید. 276 00:14:13,056 --> 00:14:14,205 ‫توی بعضی چیزها. 277 00:14:14,229 --> 00:14:16,249 ‫شاید. 278 00:14:16,273 --> 00:14:17,532 ‫و اون هم مثل من شما رو... 279 00:14:17,557 --> 00:14:18,781 ‫تشویق می‌کرد... 280 00:14:18,806 --> 00:14:20,921 ‫که اقامت خودتون رو بیشتر کنید. 281 00:14:20,947 --> 00:14:22,955 ‫من در مورد ایده‌ی... 282 00:14:22,981 --> 00:14:25,203 ‫یه پادگان دائمی فکر کردم. 283 00:14:25,229 --> 00:14:28,164 ‫که فکر می‌کنم منفعت‌های متقابل زیادی داره. 284 00:14:28,190 --> 00:14:29,270 ‫سرهنگ، اگه اجازه بدید.... 285 00:14:29,296 --> 00:14:31,375 ‫من یه زمینی رو دارم ‫که می‌خوام نشونتون بدم. 286 00:14:31,401 --> 00:14:33,623 ‫مشکلی نیست، تام. 287 00:14:36,395 --> 00:14:40,366 ‫تئاتر رویال سندیتون. 288 00:14:43,674 --> 00:14:45,718 ‫مطمئنی این کار عاقلانه هست، خانم لمب؟ 289 00:14:45,744 --> 00:14:46,718 ‫یا اصلا شایسته هست؟ 290 00:14:46,743 --> 00:14:49,642 ‫دیگه بسمه که هر چقدر بهم گفتن... 291 00:14:49,668 --> 00:14:53,317 ‫چی شایسته هست یا نیست. 292 00:14:53,343 --> 00:14:55,886 ‫چپ، راست... 293 00:14:55,912 --> 00:14:57,884 ‫این‌قدر راحت به احساساتت خیانت نکن. 294 00:14:57,909 --> 00:14:59,775 ‫سعی کن سرد و گوشه‌گیر به نظر بیای. 295 00:14:59,800 --> 00:15:01,095 ‫ما به اردوگاه اونا یورش بردیم. 296 00:15:01,120 --> 00:15:04,235 ‫چنین کاری اصلا گوشه‌گیری به حساب نمیاد. 297 00:15:04,261 --> 00:15:05,509 ‫بیا. 298 00:15:07,686 --> 00:15:09,301 ‫آماده‌ای؟ 299 00:15:09,327 --> 00:15:10,657 ‫راست! 300 00:15:10,683 --> 00:15:12,369 ‫چپ! 301 00:15:12,395 --> 00:15:14,331 ‫سر! راست! چپ! 302 00:15:14,357 --> 00:15:16,614 ‫سر! 303 00:15:16,640 --> 00:15:18,078 ‫راست! بالا! 304 00:15:18,103 --> 00:15:20,111 ‫راست! چپ! 305 00:15:20,137 --> 00:15:22,135 ‫چپ! راست! 306 00:15:27,594 --> 00:15:29,365 ‫خانم هیوود؟ 307 00:15:29,388 --> 00:15:32,575 ‫خانم‌ها، این‌جا جای یه زن جوون نیست. 308 00:15:32,599 --> 00:15:34,615 ‫اونا می‌تونن یکم بمونن، فریزر. 309 00:15:34,643 --> 00:15:36,127 ‫صدمه‌ای به من وارد نشده. 310 00:15:36,153 --> 00:15:37,462 ‫من اومدم که ازتون تشکر کنم، آقا. 311 00:15:37,487 --> 00:15:39,569 ‫برای این‌که با شجاعت دیروز منو نجات دادین. 312 00:15:39,594 --> 00:15:42,308 ‫همه‌اش کار من نبود، خانم. 313 00:15:42,333 --> 00:15:44,685 ‫من تا ابد ممنونت هستم. 314 00:15:45,844 --> 00:15:49,084 ‫خانم هیوود، شما به ضیافت شام میاید؟ 315 00:15:49,110 --> 00:15:50,946 ‫عمرا اونو از دست بدم. 316 00:15:50,971 --> 00:15:52,947 ‫پس شاید اون‌قدر گستاخ باشم که ‫از شما بخوام اولین رقص شب رو... 317 00:15:52,972 --> 00:15:53,967 ‫با من انجام بدید. 318 00:15:53,992 --> 00:15:55,405 ‫باعث افتخارمه. 319 00:15:55,430 --> 00:15:56,459 ‫باید اصرار کنم که شما خانم‌ها... 320 00:15:56,485 --> 00:15:57,582 ‫اردوگاه رو ترک کنید. 321 00:15:57,607 --> 00:15:59,760 ‫من شما رو تا پل همراهی می‌کنم. 322 00:15:59,785 --> 00:16:02,393 ‫آقا مگه تو دل نداری؟ 323 00:16:02,418 --> 00:16:04,008 ‫اصلا. 324 00:16:04,033 --> 00:16:06,150 ‫جای قلب یه سنگ سخت و سرد دارم. 325 00:16:14,217 --> 00:16:15,701 ‫ببین! یکی دیگه! 326 00:16:15,726 --> 00:16:17,833 ‫آفرین، خانم کلبورن. 327 00:16:21,239 --> 00:16:25,076 ‫و ما با نمونه‌هامون چه ‫کار می‌کنیم، خانم هیوود؟ 328 00:16:25,102 --> 00:16:27,946 ‫ما اونا رو مثل ‫مولکول‌شناس‌ها بررسی می‌کنیم. 329 00:16:32,054 --> 00:16:33,469 ‫از دست این لباس دخترونه‌ی مسخره! 330 00:16:33,494 --> 00:16:35,856 ‫کاش می‌تونستم شلوار کوتاهم رو بپوشم. 331 00:16:35,881 --> 00:16:37,928 ‫با اونا راحت‌تر می‌تونستی حرکت کنی. 332 00:16:37,953 --> 00:16:40,211 ‫بابا میگه اونا مناسب یه خانم نیستن. 333 00:16:40,236 --> 00:16:42,598 ‫مامان من میگه یه زن ‫باید مناسب هر فعالیتی... 334 00:16:42,623 --> 00:16:45,373 ‫که می‌خواد انجام بده لباس بپوشه. 335 00:16:45,398 --> 00:16:48,558 ‫مطمئن نیستم که پدرم با ‫چنین چیزی موافقت کنه. 336 00:16:52,245 --> 00:16:55,545 ‫مادرت هنوز زنده هست؟ 337 00:16:56,775 --> 00:16:59,839 ‫آره، اون زنده هست. 338 00:16:59,864 --> 00:17:03,737 ‫قبل این‌که بپرسی، من ‫دلم برای مادرم تنگ نشده. 339 00:17:03,762 --> 00:17:06,817 ‫البته پدر اصلا دوست نداره ‫اسم اون رو به زبون بیاره. 340 00:17:08,257 --> 00:17:10,163 ‫- از اون چی یادته؟ ‫- هیچی. 341 00:17:10,188 --> 00:17:12,751 ‫اون وقتی من نوزاد بودم مرد. 342 00:17:13,735 --> 00:17:15,500 ‫حتما یکمی دلت براش تنگ شده. 343 00:17:15,526 --> 00:17:18,344 ‫نمیشه دلت برای چیزی که ‫هیچ وقت نداشتی تنگ بشه. 344 00:17:18,370 --> 00:17:20,697 ‫البته که میشه. 345 00:17:20,722 --> 00:17:25,437 ‫مثلا، خانم هیوود دلش برای ‫شوهری که نداره تنگ شده. 346 00:17:25,462 --> 00:17:26,525 ‫مگه نه؟ 347 00:17:35,224 --> 00:17:36,990 ‫حرکت نکن! 348 00:17:37,015 --> 00:17:38,044 ‫خواهش می‌کنم! 349 00:17:38,070 --> 00:17:39,307 ‫من فقط یه دستمال ابریشمی دارم. 350 00:17:41,685 --> 00:17:43,837 ‫نترس آقای پارکر. 351 00:17:43,862 --> 00:17:46,355 ‫من نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و ‫چنین موضوع آرامش بخشی رو رد کنم. 352 00:17:47,514 --> 00:17:50,263 ‫پس من مفتخر شدم، آقا. 353 00:17:50,288 --> 00:17:52,405 ‫مفتخر شدم. 354 00:17:52,430 --> 00:17:54,923 ‫اجازه دارم که... 355 00:17:57,486 --> 00:17:59,884 ‫تو استعداد نادری داری. 356 00:17:59,909 --> 00:18:01,981 ‫خواهش می‌کنم. 357 00:18:04,404 --> 00:18:08,196 ‫من خیلی علاقه دارم که ‫دوستت خانم لمب رو نقاشی کنم. 358 00:18:09,566 --> 00:18:11,295 ‫اما متاسفانه اون با من بد افتاده. 359 00:18:11,321 --> 00:18:13,438 ‫اوه، اون اخلاقش این‌جوریه. 360 00:18:13,463 --> 00:18:15,088 ‫معلومه که برای تو ارزش زیادی قائله. 361 00:18:15,113 --> 00:18:17,371 ‫شاید بتونی اونو قانع کنی... 362 00:18:17,396 --> 00:18:19,021 ‫که من کاملا بی‌ارزش نیستم. 363 00:18:19,047 --> 00:18:21,163 ‫در این صورت برای همیشه مدیونت میشم. 364 00:18:21,188 --> 00:18:22,287 ‫اصلا نگران نباش. 365 00:18:22,312 --> 00:18:24,639 ‫من اینو هدف خودم می‌کنم. 366 00:18:24,664 --> 00:18:26,641 ‫در همین حال، تو باید... 367 00:18:26,666 --> 00:18:30,960 ‫به یه مدلی که جذابیت ‫خیلی کمتری داره قانع بشی. 368 00:18:30,985 --> 00:18:32,189 ‫اصلا این‌طور نیست. 369 00:18:32,214 --> 00:18:36,929 ‫تو یه زیبایی مردانه‌ی ‫نادری داری، آقای پارکر. 370 00:18:36,955 --> 00:18:39,738 ‫- واقعا؟ ‫- بدون شک همین‌طوره. 371 00:18:39,763 --> 00:18:42,934 ‫در پاریس توی بارها به‌خاطر جذابیتت... 372 00:18:42,959 --> 00:18:46,374 ‫و در عمارت تولری به‌خاطر ‫خوش‌پوشیت ستایش میشی. 373 00:18:46,400 --> 00:18:49,781 ‫اوه، من عاشق اینم که در ‫عمارت تولری ستایش بشم! 374 00:18:52,088 --> 00:18:54,767 ‫و مطمئنم یه روزی این اتفاق میفته. 375 00:19:07,714 --> 00:19:09,725 ‫ما واقعا می‌تونیم برای ‫حلزون‌های آبی یه خونه بسازیم؟ 376 00:19:09,751 --> 00:19:10,955 ‫البته. 377 00:19:10,980 --> 00:19:13,167 ‫اگه بتونیم یه ذره‌بین پیدا کنیم... 378 00:19:13,192 --> 00:19:15,695 ‫فکر می‌کنم توی اتاق ‫مطالعه‌ی پدرت یکی هست. 379 00:19:15,720 --> 00:19:17,195 ‫خانم کلبورن! 380 00:19:20,741 --> 00:19:22,577 ‫لئونورا، ادب حکم می‌کنه که در بزنی. 381 00:19:22,602 --> 00:19:23,597 ‫چه کاری داری که این‌قدر ضروریه؟ 382 00:19:23,622 --> 00:19:24,774 ‫ببین! 383 00:19:24,790 --> 00:19:26,025 ‫حلزون؟ 384 00:19:26,833 --> 00:19:28,382 ‫حلزون‌های آبی، قربان. 385 00:19:28,407 --> 00:19:31,706 ‫ما اونا رو از توی برکه جمع کردیم ‫تا با دقت بیشتری بررسی‌شون کنیم. 386 00:19:31,732 --> 00:19:34,540 ‫ما به یه ذره‌بین نیاز داریم. 387 00:19:34,566 --> 00:19:37,610 ‫خیلی خب، یه حلزون... 388 00:19:38,520 --> 00:19:40,208 ‫یه ذره‌بین. 389 00:19:40,234 --> 00:19:42,203 ‫که باید اونو بهم پس بدی. 390 00:19:42,228 --> 00:19:43,882 ‫ممنون. 391 00:19:43,907 --> 00:19:45,771 ‫ما مولکول‌شناس هستیم. 392 00:19:45,797 --> 00:19:47,451 ‫می‌خوای نمونه‌های دیگه‌ی ما رو ببینی؟ 393 00:19:47,476 --> 00:19:48,502 ‫با این‌که پیشنهاد جذابیه، 394 00:19:48,527 --> 00:19:51,369 ‫باید این پیشنهاد رو رد کنم. 395 00:19:51,394 --> 00:19:54,928 ‫بیا، خانم کلبورن، سر پدرت شلوغه. 396 00:19:57,308 --> 00:19:58,962 ‫خانم هیوود. 397 00:19:58,987 --> 00:20:00,921 ‫منو ببخش، ظاهرا واضح حرفم رو نگفتم. 398 00:20:00,946 --> 00:20:04,665 ‫فکر کردم تو رو استخدام کردم تا ‫از لئونورا یه بانوی جوان بسازی. 399 00:20:04,690 --> 00:20:07,044 ‫این دقیقا همون کاری هست که دارم می‌کنم. 400 00:20:07,070 --> 00:20:08,968 ‫با صید نرم‌تنان از برکه؟ 401 00:20:08,994 --> 00:20:10,123 ‫من دارم اطلاعاتش رو بیشتر می‌کنم. 402 00:20:10,148 --> 00:20:12,747 ‫اون علاقه‌ای به قلاب‌دوزی نداره، قربان. 403 00:20:12,772 --> 00:20:14,182 ‫و دیدید که اون چه‌قدر مشتاقه. 404 00:20:14,207 --> 00:20:16,316 ‫اگه بتونید لحظه‌ای رو در ‫اختیارش بذارید تا نشون‌تون بده... 405 00:20:16,341 --> 00:20:17,785 ‫ممنون، خانم هیوود. 406 00:20:17,810 --> 00:20:20,295 ‫اما تو این‌جایی که به ‫دخترها آموزش بدی، نه به من. 407 00:20:21,484 --> 00:20:23,138 ‫پس من میذارم به کارتون برسید، آقا. 408 00:20:23,164 --> 00:20:25,377 ‫پلنوربیس کاریناتوس. 409 00:20:25,402 --> 00:20:27,127 ‫شاخ کیلد رمز. 410 00:20:27,152 --> 00:20:28,562 ‫اگه می‌خوای مولکول‌شناس باشی، 411 00:20:28,587 --> 00:20:31,175 ‫بهتره از اصطلاح درست استفاده کنی. 412 00:20:56,157 --> 00:20:58,371 ‫ممنون. 413 00:21:00,601 --> 00:21:03,479 ‫به اندازه‌ی خواهرت هیجان‌زده به نظر نمیای. 414 00:21:03,504 --> 00:21:04,809 ‫اما خب کیه که اندازه‌ی ‫اون هیجان داشته باشه؟ 415 00:21:04,834 --> 00:21:07,923 ‫باید اعتراف کنم که به ‫طرز عجیبی بی‌قرار و نگرانم. 416 00:21:07,948 --> 00:21:10,162 ‫آخرین باری که من توی سندیتون رقصیدم... 417 00:21:10,187 --> 00:21:12,029 ‫با سیدنی بود. 418 00:21:12,063 --> 00:21:14,018 ‫باید اینو از ذهنت بیرون کنی. 419 00:21:14,775 --> 00:21:16,659 ‫ما قراره امشب خوش بگذرونیم. 420 00:21:16,693 --> 00:21:19,798 ‫ما باید بخوریم و بنوشیم و برقصیم و ‫همه‌ی نگرانی‌هامون رو فراموش کنیم! 421 00:21:19,821 --> 00:21:21,153 ‫من ولت نمی‌کنم. 422 00:21:23,033 --> 00:21:25,831 ‫خانم‌ها، باعث افتخار منه ‫که به شما خوش‌آمد بگم. 423 00:21:25,869 --> 00:21:26,743 ‫خانم هیوود، 424 00:21:26,760 --> 00:21:28,021 ‫از دیدن دوباره‌ی ‫شما بسیار خشنود شدم. 425 00:21:28,038 --> 00:21:30,181 ‫بعد از شام می‌تونم اولین ‫رقص رو باهات داشته باشم؟ 426 00:21:30,207 --> 00:21:31,640 ‫ممنون، قربان. 427 00:21:31,665 --> 00:21:36,082 ‫ببخشید، سرهنگ. من باید با ‫خانواده‌ی پارکر سلام علیک کنم. 428 00:21:36,107 --> 00:21:37,124 ‫خب، خانم هیوود، 429 00:21:37,149 --> 00:21:39,796 ‫کار جدیدت چطور بود؟ 430 00:21:39,821 --> 00:21:41,729 ‫تا این‌جا که خیلی خوب بوده. 431 00:21:43,291 --> 00:21:44,411 ‫تو به حرفم شک داری، آقا. 432 00:21:44,436 --> 00:21:46,980 ‫تو قبلا با صراحت زیادی صحبت می‌کردی. 433 00:21:47,005 --> 00:21:48,229 ‫عجیبه که می‌شنوم به چیزی تظاهر می‌کنی. 434 00:21:48,254 --> 00:21:50,450 ‫من ۲ مسئولیت دارم،. 435 00:21:50,475 --> 00:21:51,630 ‫در مورد یکی به پیروزی نسبی رسیدم، 436 00:21:51,655 --> 00:21:54,372 ‫اما دختر بزرگتر... لجبازه. 437 00:21:54,397 --> 00:21:58,363 ‫پیروز شدن تخصص منه، خانم هیوود. 438 00:21:58,388 --> 00:22:01,070 ‫ما باید قبل از تموم شدن ‫شب یه نقشه‌ی جنگی بکشیم. 439 00:22:02,448 --> 00:22:04,089 ‫گیاه درمانی؟! 440 00:22:04,114 --> 00:22:08,115 ‫هیچ وقت فکر نمی‌کردم ‫این‌قدر زودباور باشی! 441 00:22:08,140 --> 00:22:12,835 ‫نه فوکس نه هر دکتر دیگه‌ای که باهاش ‫مشورت کردم نتونسته به من کمک کنه. 442 00:22:12,860 --> 00:22:16,167 ‫فوکس در کنار این حقه‌باز ‫یه آدم منطقی به نظر میاد. 443 00:22:16,192 --> 00:22:17,867 ‫و تو به خونه‌ی اون رفتی؟ 444 00:22:17,892 --> 00:22:18,908 ‫اون زن حقه‌باز نیست. 445 00:22:18,933 --> 00:22:19,916 ‫خانم پاتر به... 446 00:22:19,941 --> 00:22:21,060 ‫زن‌های زیادی کمک کرده. 447 00:22:21,085 --> 00:22:24,010 ‫حداقل اون به من امید داده. 448 00:22:24,035 --> 00:22:25,979 ‫و من چیو برای از دست دادن دارم؟ 449 00:22:28,165 --> 00:22:30,535 ‫می‌دونستم که نباید میومدیم. 450 00:22:30,560 --> 00:22:32,027 ‫به اون توجهی نکن. 451 00:22:32,052 --> 00:22:33,103 ‫اون برای هیچ کدوم از ما... 452 00:22:33,128 --> 00:22:35,220 ‫تهدیدی به حساب نمیاد. 453 00:22:39,756 --> 00:22:41,526 ‫خانم هیوود، خانم لمب. 454 00:22:42,359 --> 00:22:43,479 ‫بانو دنهم. 455 00:22:43,504 --> 00:22:45,562 ‫بانو بابینگتون. 456 00:22:45,587 --> 00:22:48,616 ‫این‌طور فهمیدم که تو پشت این ‫قضیه‌ی تحریم شکر هستی، خانم لمب. 457 00:22:48,641 --> 00:22:50,941 ‫از حرفتون اینو برداشت ‫می‌کنم که به ما ملحق نمیشید. 458 00:22:50,966 --> 00:22:55,072 ‫زندگی همین‌جوریش هم ‫دلخوشی‌های کمی به ما میده. 459 00:22:55,096 --> 00:22:56,459 ‫عذر می‌خوام، بانو. 460 00:22:56,484 --> 00:22:59,340 ‫فراموش کرده بودم که توی ‫فقر و محرومیت زندگی می‌کنی. 461 00:22:59,365 --> 00:23:02,984 ‫آلیسون، من کاپیتان کارتر رو دیدم. 462 00:23:06,271 --> 00:23:08,467 ‫خانم لمب، خانم هیوود. 463 00:23:08,492 --> 00:23:12,701 ‫فکر کنم تو دوست عزیزم ‫آقای لاکهارت رو ملاقات کردی. 464 00:23:12,726 --> 00:23:14,193 ‫نمی‌دونستم که این‌قدر با اون صمیمی هستی. 465 00:23:14,218 --> 00:23:15,304 ‫بله! 466 00:23:15,329 --> 00:23:17,733 ‫هر چی از خوبی ‫این آقا بگم کم گفتم. 467 00:23:17,758 --> 00:23:22,176 ‫اون آدم خوبیه و باید اضافه کنم که... 468 00:23:22,201 --> 00:23:24,293 ‫پرتره نگار فوق‌العاده‌ای هم هست. 469 00:23:24,318 --> 00:23:25,473 ‫من حرفت رو قبول می‌کنم. 470 00:23:25,498 --> 00:23:26,583 ‫تمایل نداری که... 471 00:23:26,608 --> 00:23:28,735 ‫خودت در این مورد نظر بدی، خانم لمب؟ 472 00:23:28,760 --> 00:23:30,748 ‫من نظرم رو دادم. 473 00:23:30,773 --> 00:23:32,137 ‫ما رو ببخشید. 474 00:23:34,625 --> 00:23:37,967 ‫قطعا داره با تو گرم میگیره. 475 00:23:37,992 --> 00:23:41,288 ‫من خو‌ش‌بینی تو رو تحسین می‌کنم. 476 00:23:42,990 --> 00:23:47,823 ‫یک لحظه منو ببخشید، آقای لاکهارت. 477 00:23:54,651 --> 00:23:56,742 ‫ببخشید. 478 00:23:56,767 --> 00:23:57,982 ‫اه. 479 00:23:59,925 --> 00:24:01,427 ‫ 480 00:24:02,490 --> 00:24:04,680 ‫[خانم جورجیانا لمب] 481 00:24:06,925 --> 00:24:09,197 ‫[آقای چارلز لاکهارت] 482 00:24:09,400 --> 00:24:12,767 ‫یادت باشه، خیلی مشتاق به نظر نرس. 483 00:24:24,045 --> 00:24:25,652 ‫خانم هیوود. 484 00:24:25,677 --> 00:24:27,352 ‫کاپیتان کارتر. 485 00:24:27,377 --> 00:24:29,226 ‫چه‌قدر زیبا شدی. 486 00:24:29,251 --> 00:24:30,510 ‫ممنون. 487 00:24:30,535 --> 00:24:32,280 ‫چه ضیافت زیبایی. 488 00:24:32,305 --> 00:24:34,466 ‫من به یاد این بیت از کوپر افتادم. 489 00:24:34,491 --> 00:24:36,861 ‫"من به فضاهای عاشقانه پرواز می‌کنم." 490 00:24:36,886 --> 00:24:38,527 ‫حس می‌کنم که خودم به این‌جا پرواز کردم. 491 00:24:38,552 --> 00:24:39,535 ‫دقیقا همین‌طوره. 492 00:24:39,560 --> 00:24:41,304 ‫کوپر، بله. 493 00:24:41,329 --> 00:24:43,386 ‫اون یه نابغه هست. 494 00:24:43,411 --> 00:24:45,226 ‫من عاشق اشعار اونم. 495 00:24:45,251 --> 00:24:46,579 ‫منم همین‌طور! 496 00:24:46,604 --> 00:24:47,967 ‫شعر مورد علاقه‌ات کدومه؟ 497 00:24:47,992 --> 00:24:51,264 ‫من... 498 00:24:51,289 --> 00:24:53,684 ‫به سختی می‌تونم انتخاب کنم! 499 00:25:00,590 --> 00:25:04,556 ‫شام، خانم لمب! 500 00:25:10,447 --> 00:25:13,197 ‫چه میز خوبی، سرهنگ. 501 00:25:13,222 --> 00:25:14,412 ‫ممنونم، بانوی من. 502 00:25:14,437 --> 00:25:16,425 ‫خوشحالم که راضی هستید. 503 00:25:22,038 --> 00:25:25,587 ‫تو کجایی، شارلوت؟ 504 00:25:25,612 --> 00:25:26,698 ‫خانم هیوود! 505 00:25:26,723 --> 00:25:29,371 ‫تو این‌جا با ما هستی. 506 00:25:29,396 --> 00:25:30,480 ‫اوه... 507 00:25:30,505 --> 00:25:32,286 ‫اینم نتیجه‌ی معلم سرخونه بودن. 508 00:25:32,311 --> 00:25:33,604 ‫مجبوری با ترشیده‌ها بشینی. 509 00:25:33,629 --> 00:25:35,374 ‫- از جامعه مطرود شدی. ‫- اصلا این‌طور نیست. 510 00:25:35,399 --> 00:25:38,255 ‫فقط اون سر میزه. 511 00:25:44,492 --> 00:25:46,133 ‫خانم هیوود. 512 00:25:46,158 --> 00:25:48,944 ‫انگار ما قراره با هم بشینیم. 513 00:25:48,969 --> 00:25:50,402 ‫امیدوارم بتونی حضور منو تحمل کنی... 514 00:25:50,427 --> 00:25:52,727 ‫چون بیشتر اوقات می‌خوای از شر من خلاص شی. 515 00:25:52,752 --> 00:25:57,134 ‫باید تا حدی که می‌تونم ‫صبورانه حضور تو رو تحمل کنم. 516 00:26:13,020 --> 00:26:14,209 ‫وای خدای بزرگ! 517 00:26:16,386 --> 00:26:17,576 ‫عجب شانسی! 518 00:26:58,067 --> 00:27:00,506 ‫این غذا... 519 00:27:00,531 --> 00:27:03,179 ‫خیلی خوشمزه‌ هست، مگه نه آقای لاکهارت؟ 520 00:27:03,204 --> 00:27:05,642 ‫فکر می‌کنم لمب یکمی سفت بود. ‫[لمب: گوشت بره] 521 00:27:05,667 --> 00:27:08,303 ‫و تا حدودی سرد. 522 00:27:08,336 --> 00:27:11,686 ‫اگه این‌قدر ناخوشاینده چرا ولش نمی‌کنی؟ 523 00:27:11,714 --> 00:27:14,030 ‫مطمئنم که دلش برای تو تنگ نمیشه. 524 00:27:14,050 --> 00:27:17,276 ‫منتظرم که منو غافلگیر کنه. 525 00:27:17,303 --> 00:27:20,549 ‫چرا باید تو رو غافلگیر کنه؟ 526 00:27:20,574 --> 00:27:22,463 ‫خب، من فکر می‌کنم این خیلی لذیذه. 527 00:27:25,691 --> 00:27:27,545 ‫از کاپیتان کارتر... 528 00:27:27,570 --> 00:27:30,121 ‫درخواست جا به جایی بکنم؟ 529 00:27:30,146 --> 00:27:32,140 ‫ببخشید، من نمی‌خواستم بی‌ادبی کنم. 530 00:27:32,165 --> 00:27:33,427 ‫من اصلا بهم برنخورد. 531 00:27:33,452 --> 00:27:37,708 ‫نمی‌تونم سرزنشت کنم که همراهی ‫با اون رو به من ترجیح میدی. 532 00:27:37,733 --> 00:27:41,989 ‫بالاخره اون به طرز خیره کننده‌ای خوش‌تیپه. 533 00:27:42,014 --> 00:27:44,600 ‫داری منو مسخره می‌کنی؟ 534 00:27:44,625 --> 00:27:47,026 ‫ابدا. 535 00:27:51,134 --> 00:27:52,919 ‫بله، من... 536 00:27:52,944 --> 00:27:54,555 ‫خودم می‌خواستم به ارتش ملحق بشم. 537 00:27:54,580 --> 00:27:57,583 ‫اما در نهایت، حس کردم... 538 00:27:57,608 --> 00:28:00,959 ‫استعداد فصاحت من برای کلیسا مناسب‌تر بود. 539 00:28:03,211 --> 00:28:06,597 ‫به علاوه، یکی از پاهام یک اینچ... 540 00:28:06,622 --> 00:28:09,208 ‫از اون یکی کوتاه‌تره، که ممکنه... 541 00:28:09,233 --> 00:28:12,202 ‫توی نبرد زیان‌آور باشه. 542 00:28:12,227 --> 00:28:16,935 ‫اما حالا داری به پادشاه همه‌ی ‫پادشاه‌ها خدمت می‌کنی، برادر! 543 00:28:16,960 --> 00:28:18,362 ‫بله. 544 00:28:23,712 --> 00:28:26,332 ‫متوجه شدم که سایر خانم‌ها توسط... 545 00:28:26,357 --> 00:28:29,395 ‫سربازایی که کنار ما هستن هیجان زده ‫شدن، اما تو نسبت به این قضیه بی‌تفاوتی. 546 00:28:29,420 --> 00:28:30,997 ‫به چیزای خیلی بیشتری از یه کت قرمز... 547 00:28:31,022 --> 00:28:33,676 ‫و دکمه‌ی برنجی برای تحت ‫تاثیر قرار دادن من نیازه. 548 00:28:33,701 --> 00:28:34,860 ‫منم همین‌طور. 549 00:28:34,885 --> 00:28:37,784 ‫برای من هم تجلیل جزیره‌ی ما از ارتش... 550 00:28:37,809 --> 00:28:39,628 ‫تا حدودی زننده بود. 551 00:28:39,653 --> 00:28:41,716 ‫با این حال تو دعوت سرهنگ رو قبول کردی. 552 00:28:41,741 --> 00:28:45,396 ‫این منافقانه نیست؟ 553 00:28:46,753 --> 00:28:51,254 ‫من از روی کنجکاوی و بیکاری قبول کردم. 554 00:28:51,279 --> 00:28:52,576 ‫بهونه‌ی تو چیه؟ 555 00:28:52,601 --> 00:28:54,768 ‫من چاره‌ای نداشتم. 556 00:28:54,793 --> 00:28:57,205 ‫اگه این درخواست رو رد می‌کردم... 557 00:28:57,230 --> 00:28:58,981 ‫یه بی‌ادبی از طرف من تلقی میشد. 558 00:28:59,006 --> 00:29:01,625 ‫به نظر من تو کسی نیستی که نگران... 559 00:29:01,650 --> 00:29:05,176 ‫بدست آوردن تایید بقیه باشه. 560 00:29:05,201 --> 00:29:07,229 ‫باید اعتراف کنم... 561 00:29:07,255 --> 00:29:09,561 ‫خیلی ناامید شدم. 562 00:29:09,586 --> 00:29:13,171 ‫پس خوبه که نظرت برای من هیچ اهمیتی نداره. 563 00:29:15,086 --> 00:29:16,174 ‫آقایون. 564 00:29:17,835 --> 00:29:18,889 ‫به سلامتی پادشاه. 565 00:29:18,914 --> 00:29:20,968 ‫به سلامتی پادشاه! 566 00:29:31,235 --> 00:29:32,533 ‫منم می‌خوام... 567 00:29:32,558 --> 00:29:34,308 ‫یه صحبتی بکنم. 568 00:29:38,231 --> 00:29:39,529 ‫در سال ۱۸۱۴، 569 00:29:39,554 --> 00:29:42,418 ‫امپراطور ناپلئون برده‌داری رو از بین برد. 570 00:29:42,443 --> 00:29:44,228 ‫اون فقط یه سرباز نبود، 571 00:29:44,253 --> 00:29:48,404 ‫بلکه بصیرت هم داشت. 572 00:29:48,429 --> 00:29:50,806 ‫مردی که درک کرد... 573 00:29:50,831 --> 00:29:53,650 ‫ایده‌ها... 574 00:29:54,903 --> 00:29:56,967 ‫دنیا رو اداره می‌کنن. 575 00:29:56,992 --> 00:30:00,099 ‫و قدرت به تنهایی این‌کارو نمی‌کنه. 576 00:30:02,596 --> 00:30:06,364 ‫به سلامتی ناپلئون بناپارت. 577 00:30:07,747 --> 00:30:13,326 ‫برو بیرون! برو بیرون! برو بیرون! 578 00:30:13,351 --> 00:30:14,718 ‫ممنون. 579 00:30:21,773 --> 00:30:22,793 ‫ولش کن. 580 00:30:22,818 --> 00:30:24,985 ‫اون فقط یه هنرمنده. 581 00:30:44,815 --> 00:30:46,530 ‫متاسفم که نتونستیم کنار هم بشینیم. 582 00:30:46,556 --> 00:30:49,802 ‫می‌تونستی منو از دست همراه ‫اعصاب خورد کنم نجات بدی. 583 00:30:49,827 --> 00:30:51,856 ‫اون افتضاح بزرگی به بار آورد. 584 00:30:51,881 --> 00:30:53,248 ‫متوجه شدم که لبخند زدی، آره؟ 585 00:30:53,273 --> 00:30:55,127 ‫قطعا نه! 586 00:30:55,152 --> 00:30:56,589 ‫اون فقط یه دهن کجی بود. 587 00:30:56,614 --> 00:30:58,643 ‫البته یه حسی دارم که تو به زودی... 588 00:30:58,668 --> 00:31:00,661 ‫- خودت لبخند میزنی. ‫- خانم هیوود. 589 00:31:00,686 --> 00:31:02,645 ‫سرهنگ لنکس. 590 00:31:07,335 --> 00:31:09,049 ‫خانم لمب، 591 00:31:09,074 --> 00:31:10,442 ‫تو باید برقصی. 592 00:31:10,467 --> 00:31:11,591 ‫من اصرار می‌کنم. 593 00:31:11,616 --> 00:31:14,236 ‫من منتظرت بودم. 594 00:31:22,648 --> 00:31:26,139 ‫خانم هیوود، افتخار میدید که با من برقصید؟ 595 00:31:26,164 --> 00:31:28,262 ‫با کمال میل، آقا. 596 00:31:50,041 --> 00:31:53,462 ‫علیرغم اظهار بیزاری تو از اون مرد، 597 00:31:53,487 --> 00:31:57,081 ‫انگار توجه‌ت رو جلب کرده. 598 00:31:57,106 --> 00:31:59,135 ‫انگار توجه تو رو هم جلب کرده. 599 00:32:07,200 --> 00:32:10,378 ‫من باید بابت ترتیب نشستن ‫موقع شام عذرخواهی کنم. 600 00:32:10,403 --> 00:32:11,908 ‫اگه پای رسومات وسط نبود، من... 601 00:32:11,933 --> 00:32:13,023 ‫عیبی نداره. 602 00:32:13,048 --> 00:32:15,459 ‫من جایگاه خودم رو به عنوان ‫یه معلم سرخونه‌ی حقیر میدونم. 603 00:32:15,484 --> 00:32:18,861 ‫تو اصلا حقیر نیستی، خانم هیوود. 604 00:33:06,684 --> 00:33:11,462 ‫تو اولین باری که ما با ‫هم رقصیدیم رو یادته؟ 605 00:33:11,487 --> 00:33:16,438 ‫روزی که پدرم با مادرت ازدواج کرد. 606 00:33:16,463 --> 00:33:20,581 ‫یک ساعت طول کشید تا ‫شجاعت پیدا کنم و اینو ازت بخوام. 607 00:33:20,606 --> 00:33:23,877 ‫من اون زمان خیلی تحسینت می‌کردم. 608 00:33:26,210 --> 00:33:29,386 ‫هنوزم می‌کنم. 609 00:33:58,405 --> 00:34:02,000 ‫این یکی چه سریع وارد عمل شد. 610 00:34:02,025 --> 00:34:05,654 ‫توی نبرد، ما شلیک نمی‌کنیم... 611 00:34:05,680 --> 00:34:07,081 ‫تا دشمن خیلی نزدیک شه... 612 00:34:07,106 --> 00:34:10,735 ‫و بعد با حمله‌ توسط سرنیزه و ‫یک شلیک دست جمعی پیروز میشیم. 613 00:34:10,760 --> 00:34:13,277 ‫این نقشه‌ی عجیبی برای آموزش ‫دادن به یه دختر ۱۸ ساله هست، 614 00:34:13,302 --> 00:34:16,478 ‫این‌طور فکر نمی‌کنی؟ 615 00:34:16,503 --> 00:34:20,551 ‫منظورم اینه که صبر کن تا دشمنت نزدیک شه... 616 00:34:20,576 --> 00:34:22,639 ‫و بعد اون موقع شاید بهترین ‫فرصتت رو بدست بیاری. 617 00:34:22,664 --> 00:34:26,145 ‫بذار تو رو ببینه، این‌جوری ‫تو هم بهتر می‌تونی اونو ببینی. 618 00:34:34,185 --> 00:34:36,074 ‫شاید این حقیقت داشته باشه. 619 00:34:36,099 --> 00:34:37,711 ‫باید با اون راحت‌تر باشم. 620 00:34:37,736 --> 00:34:40,460 ‫و امیدوارم نیازی نباشه ‫که از سرنیزه کمک بگیرم. 621 00:34:45,810 --> 00:34:47,073 ‫سرهنگ. 622 00:34:47,098 --> 00:34:48,500 ‫ببخشید. 623 00:34:48,525 --> 00:34:49,545 ‫آرتور. 624 00:34:49,570 --> 00:34:53,129 ‫بله، برادر، من این‌جا هستم. 625 00:34:53,154 --> 00:34:56,645 ‫موقع شام، سرهنگ لنکس تعریف زیادی... 626 00:34:56,670 --> 00:34:58,559 ‫در مورد برادر ناتنیت می‌کرد. 627 00:34:58,584 --> 00:35:02,134 ‫مردی که اون توصیف کرد رو اصلا نشناختم. 628 00:35:03,944 --> 00:35:07,086 ‫بابت جنجال لاکهارت عذر می‌خوام. 629 00:35:07,111 --> 00:35:10,010 ‫باور کنید، اون نماینده‌ی سندیتون نیست. 630 00:35:10,035 --> 00:35:12,446 ‫شوخ طبعی اون این‌طوره. 631 00:35:12,471 --> 00:35:13,595 ‫آقایون، نیازی نیست. 632 00:35:15,639 --> 00:35:17,563 ‫خب... به سلامتی دوستی. 633 00:35:17,588 --> 00:35:18,608 ‫به سلامتی دوستی. 634 00:35:20,929 --> 00:35:23,237 ‫بیاید مشکلاتمون رو با یک بازی فراموش کنیم. 635 00:35:23,262 --> 00:35:25,603 ‫الان وقت قمار نیست. 636 00:35:25,628 --> 00:35:27,065 ‫حق با برادرمه. 637 00:35:27,090 --> 00:35:28,944 ‫من نمی‌خوام پولم رو از دست بدم. 638 00:35:28,969 --> 00:35:30,024 ‫پس من بهت پول میدم. 639 00:35:31,232 --> 00:35:32,739 ‫کاپیتان کارتر، تاس رو بده. 640 00:35:32,764 --> 00:35:34,791 ‫من ۵ پوند برای آقای پارکر شرطم می‌بندم. 641 00:35:34,816 --> 00:35:36,766 ‫تام؟ 642 00:35:37,427 --> 00:35:39,202 ‫خب، تام؟ 643 00:35:40,629 --> 00:35:42,961 ‫هستی یا نه؟ 644 00:35:51,698 --> 00:35:53,657 ‫بزن به تخته. 645 00:35:55,491 --> 00:35:56,998 ‫حالا برای امتیاز اصلی تاس میندازی. 646 00:35:57,023 --> 00:35:59,608 ‫یعنی تو ۵، ۶، ۷، ۸ یا ۹ رو می‌خوای. 647 00:35:59,633 --> 00:36:02,010 ‫البته... امتیاز اصلی. 648 00:36:06,455 --> 00:36:07,510 ‫هفت! 649 00:36:07,535 --> 00:36:09,354 ‫هی! 650 00:36:09,379 --> 00:36:10,815 ‫خیلی خوبه. 651 00:36:25,181 --> 00:36:27,408 ‫فکر کنم اون صحبتت برای من بود. 652 00:36:28,870 --> 00:36:30,924 ‫خودتو تحویل نگیر. 653 00:36:32,768 --> 00:36:34,275 ‫این برای سرگرمی خودم بود. 654 00:36:34,300 --> 00:36:35,807 ‫و ارزشش رو داشت؟ 655 00:36:35,832 --> 00:36:37,895 ‫با توجه به این که باعث ‫شد تقریبا همه افراد حاضر... 656 00:36:37,920 --> 00:36:39,461 ‫ تحقیرت کنن؟ 657 00:36:39,486 --> 00:36:42,698 ‫تقریبا همه؟ 658 00:36:42,723 --> 00:36:45,194 ‫کی استثنا هست؟ 659 00:36:46,134 --> 00:36:47,397 ‫من اخیرا تصمیمی گرفتم... 660 00:36:47,422 --> 00:36:51,991 ‫که به این‌که بقیه چه فکری ‫راجع به من می‌کنن اهمیت ندم. 661 00:36:52,016 --> 00:36:54,323 ‫این تصمیم به مقدار زیادی رهایی بخش بود. 662 00:36:54,348 --> 00:36:57,908 ‫من ترجیح میدم که با قوانین خودم، 663 00:36:57,933 --> 00:37:02,179 ‫و بیرون مرزهای تنگ و ‫باریک جامعه‌ی متمدن زندگی کنم. 664 00:37:06,461 --> 00:37:08,897 ‫من شدیدا اینو توصیه می‌کنم. 665 00:37:10,220 --> 00:37:13,188 ‫با این‌حال، یه بره باید خیلی شجاع باشه... 666 00:37:13,213 --> 00:37:15,729 ‫که از گله جدا بشه. 667 00:37:39,804 --> 00:37:42,137 ‫برای برنده شدن باید چهار بیاری. 668 00:37:51,812 --> 00:37:55,094 ‫صبر کن، چی شد؟ 669 00:37:55,119 --> 00:37:57,391 ‫تو چهار آوردی. 670 00:37:57,416 --> 00:37:58,819 ‫اونا باختن، تو بردی. 671 00:38:00,479 --> 00:38:01,916 ‫اگه ۴ نیاورده بودم چی میشد؟ 672 00:38:01,941 --> 00:38:04,387 ‫تو باید ۲ برابر شرط رو پس میدادی. 673 00:38:04,412 --> 00:38:05,606 ‫من باید بشینم. 674 00:38:05,631 --> 00:38:07,554 ‫تو به طرز تحسین‌آمیزی بازی کردی، تام. 675 00:38:07,579 --> 00:38:09,851 ‫تو واقعا حریف قدری هستی. 676 00:38:09,876 --> 00:38:11,583 ‫به این مرد یک بطری شراب بدید! 677 00:38:17,708 --> 00:38:20,363 ‫من سعی می‌کنم به توصیه‌ی ‫جورجیانا عمل کنم... 678 00:38:20,388 --> 00:38:21,512 ‫و کم‌حرف‌تر باشم، 679 00:38:21,537 --> 00:38:23,670 ‫اما وقتی پیش اونم این خیلی سخته. 680 00:38:23,695 --> 00:38:26,594 ‫سعی کن خیلی سریع عاشق نشی، آلیسون. 681 00:38:26,619 --> 00:38:28,124 ‫نمی‌تونی از ضربان قلبم تشخیص بدی... 682 00:38:28,149 --> 00:38:30,909 ‫که برای چنین توصیه‌ای خیلی دیر شده؟ 683 00:38:39,079 --> 00:38:40,654 ‫ادوارد. 684 00:38:40,679 --> 00:38:43,891 ‫من می‌خوام از سرهنگت درخواست کنم که ‫فردا برای چای خوردن به من ملحق بشه. 685 00:38:43,916 --> 00:38:46,467 ‫من می‌خوام بهش مدال‌های ‫برادرم رو نشون بدم. 686 00:38:46,492 --> 00:38:47,755 ‫مطمئنم که اون خوشحال میشه، عمه. 687 00:38:47,780 --> 00:38:49,043 ‫هوم... 688 00:38:49,068 --> 00:38:51,793 ‫این براش یه فرصتی ایجاد می‌کنه... 689 00:38:51,818 --> 00:38:56,238 ‫که برداشت بی‌پرده‌ی خودش ‫رو در مورد تو به من بگه. 690 00:38:57,422 --> 00:38:58,893 ‫ادوارد... 691 00:38:58,918 --> 00:39:01,365 ‫می‌تونم تو رو راضی به رقص کنم؟ 692 00:39:01,390 --> 00:39:02,895 ‫- خواهر، من با کمال میل... ‫- با من نه. 693 00:39:02,920 --> 00:39:05,262 ‫ترجیح میدم با پای برهنه روی شیشه ‫خورده برقصم تا این‌که با تو این کارو بکنم. 694 00:39:05,288 --> 00:39:07,550 ‫خانم هنکینز. 695 00:39:37,796 --> 00:39:41,565 ‫می‌خواستی کدوم یکیشون رو تحقیر کنی؟ 696 00:39:41,590 --> 00:39:42,748 ‫هیچ کدوم رو. 697 00:39:42,773 --> 00:39:45,150 ‫می‌خواستم مهربونی ‫خانم هنکینز رو جبران کنم. 698 00:39:45,175 --> 00:39:47,195 ‫و ببینم ادوارد تا کجا حاضره پیش بره... 699 00:39:47,219 --> 00:39:51,847 ‫تا ثابت کنه یه انسانه. 700 00:40:18,501 --> 00:40:20,681 ‫می‌تونم تو رو به میگساری پیش ‫از خواب دعوت کنم، آقای پارکر؟ 701 00:40:20,706 --> 00:40:23,515 ‫من توی استدیوی خودم یه ‫شراب پورت خیلی خوب دارم. 702 00:40:23,540 --> 00:40:25,789 ‫خب، من خیلی شراب پورت رو دوست دارم. 703 00:40:36,977 --> 00:40:38,792 ‫آلیسون؟ 704 00:40:38,812 --> 00:40:39,875 ‫ممنون، کاپیتان. 705 00:40:39,900 --> 00:40:41,734 ‫من یه شب خیلی فوق‌العاده داشتم. 706 00:40:41,759 --> 00:40:42,787 ‫منم همین‌طور. 707 00:40:42,813 --> 00:40:44,997 ‫این شب لایق تمجید کوپر بود. 708 00:40:45,022 --> 00:40:47,864 ‫ممنون. 709 00:40:49,303 --> 00:40:51,172 ‫فریزر، باید به من کمک کنی. 710 00:40:51,197 --> 00:40:56,680 ‫خانم هیوود یه زن فرهیخته ‫هست، به شعر علاقه داره. 711 00:40:56,705 --> 00:40:58,856 ‫تو توی این چیزا واردی. 712 00:40:58,881 --> 00:41:01,171 ‫خواهش می‌کنم. 713 00:41:01,196 --> 00:41:03,206 ‫چرا؟ 714 00:41:03,231 --> 00:41:07,732 ‫به عنوان یه دوست و همرزم، دکلان. 715 00:41:10,283 --> 00:41:11,837 ‫ممنونم. 716 00:41:11,862 --> 00:41:13,241 ‫من برای همیشه مدیونت می‌مونم. 717 00:41:16,739 --> 00:41:17,941 ‫خانم هیوود. 718 00:41:17,967 --> 00:41:20,327 ‫ممنون بابت توصیه‌ات در مورد نقشه‌ی جنگی. 719 00:41:20,353 --> 00:41:22,117 ‫امیدوارم کارآمد باشه. 720 00:41:22,142 --> 00:41:23,730 ‫اگه خواستی یه توپ جنگی قرض بگیری خبرم کن. 721 00:41:23,756 --> 00:41:26,432 ‫مطمئن نیستم که آقای کلبورن ‫اجازه‌ی چنین چیزی رو بده. 722 00:41:26,457 --> 00:41:28,537 ‫گفتی کلبورن؟ 723 00:41:28,563 --> 00:41:29,730 ‫بله. 724 00:41:29,755 --> 00:41:30,749 ‫چرا؟ اونو می‌شناسی؟ 725 00:41:30,774 --> 00:41:33,028 ‫فقط در موردش چیزایی شنیدم. 726 00:41:33,054 --> 00:41:34,116 ‫من برات شب خوبی رو آرزو می‌کنم. 727 00:41:34,141 --> 00:41:35,835 ‫شب خوش. 728 00:41:51,929 --> 00:41:53,553 ‫می‌خوام بدونم که توی شام دیشب کسی بوده... 729 00:41:53,578 --> 00:41:54,956 ‫که چشم تو رو گرفته یا نه. 730 00:41:54,981 --> 00:41:59,553 ‫برعکس آلیسون، من با دیدن ‫یه سرباز غش و ضعف نمی‌کنم. 731 00:41:59,578 --> 00:42:03,166 ‫اون کسی که کنارش نشسته بودی سرباز نبود. 732 00:42:03,191 --> 00:42:06,779 ‫من برداشت اولیه‌ی خودم ‫رو از آقای لاکهارت حفظ کردم: 733 00:42:06,805 --> 00:42:11,516 ‫اون از خود راضی و متظاهره. 734 00:42:11,541 --> 00:42:13,726 ‫امیدوارم یه روزی پیش یه نفری بشینی... 735 00:42:13,751 --> 00:42:16,288 ‫که خوش تیپ و مطلوب باشه... 736 00:42:16,313 --> 00:42:18,007 ‫دیگه در مورد ازدواج حرف نزنیم. 737 00:42:18,032 --> 00:42:20,112 ‫خواهش می‌کنم. 738 00:42:20,137 --> 00:42:22,322 ‫من دیگه هر چه قدر خواستگار داشتم بسمه. 739 00:42:22,347 --> 00:42:27,690 ‫اگه هر مردی خواست با من حرف بزنه، ردش کن. 740 00:42:27,715 --> 00:42:32,567 ‫اگه من ازدواج کنم تحت ‫شرایط خودم این کارو می‌کنم. 741 00:42:32,592 --> 00:42:35,399 ‫فقط خودم و خودم. 742 00:42:38,767 --> 00:42:40,882 ‫امیدوارم مشکلی نداشته باشی... 743 00:42:40,907 --> 00:42:44,250 ‫که از کاپیتان دنهم خواستم ‫که به ما ملحق شه، بانو. 744 00:42:44,275 --> 00:42:47,373 ‫اون هم به اندازه‌ی من مشتاق بود ‫که در مورد عموی مرحومش بشنوه. 745 00:42:47,398 --> 00:42:51,232 ‫بله، خب، ادوارد همیشه علاقه‌ی زیادی... 746 00:42:51,258 --> 00:42:52,741 ‫به مسائل خانوادگی داشته. 747 00:42:52,766 --> 00:42:54,916 ‫من غافلگیر نشدم که برادرزاده‌ات... 748 00:42:54,942 --> 00:42:57,232 ‫از یه دودمان برجسته‌ای اومده. 749 00:42:57,257 --> 00:43:00,074 ‫در چند ماه گذشته، اون ثابت کرده... 750 00:43:00,099 --> 00:43:01,406 ‫که یه افسر نمونه هست. 751 00:43:01,432 --> 00:43:04,389 ‫اون شریف، شجاع و منظم بوده. 752 00:43:04,414 --> 00:43:07,783 ‫بله، موقع شام هم همینا رو گفتی. 753 00:43:09,467 --> 00:43:10,529 ‫اگه اجازه‌ی صحبت داشته باشم... 754 00:43:13,466 --> 00:43:16,037 ‫می‌دونم که رابطه‌ی ‫خانوادگی بین شما در گذشته... 755 00:43:16,062 --> 00:43:17,862 ‫دچار مشکل شده. 756 00:43:17,887 --> 00:43:20,177 ‫اما وقتی کاپیتان دنهم به ما ‫ملحق شد، از خواست خودش... 757 00:43:20,203 --> 00:43:21,756 ‫برای جبران کاراش صحبت کرد. 758 00:43:21,781 --> 00:43:24,598 ‫و از اون موقع هیچ چیزی ‫ازش ندیدم که باعث بشه... 759 00:43:24,623 --> 00:43:27,124 ‫به صداقتش شک کنم. 760 00:43:27,149 --> 00:43:29,369 ‫سرهنگ لنکس بذار من به تو... 761 00:43:29,394 --> 00:43:31,675 ‫تصویر ماکسیمیلیان رو نشون بدم. 762 00:43:38,025 --> 00:43:40,877 ‫امیدوارم شما ۲ نفر وقتی تنهاتون میذارم... 763 00:43:40,902 --> 00:43:42,867 ‫با هم متمدنانه رفتار کنید. 764 00:43:46,586 --> 00:43:49,848 ‫این تصویر وقتی که اون ‫۱۷ ساله بود کشیده شد. 765 00:44:09,917 --> 00:44:11,436 ‫خانم کلبورن و من ‫می‌خوایم امروز عصر بریم... 766 00:44:11,461 --> 00:44:13,752 ‫و برای حلزون‌هاش دنبال غذا بگردیم. 767 00:44:13,777 --> 00:44:15,003 ‫تو به ما ملحق میشی؟ 768 00:44:19,116 --> 00:44:21,886 ‫جذابیت‌های یه دختر روستایی ساده ‫شاید روی یه بچه تاثیر داشته باشه، 769 00:44:21,910 --> 00:44:24,636 ‫اما نمی‌تونه منو مسحور کنه. 770 00:44:24,661 --> 00:44:29,370 ‫فکر کنم جذابیتت روی هیچ ‫خواستگار بالقوه‌ای هم جوابگو نیست. 771 00:44:29,395 --> 00:44:31,529 ‫شاید برای همینه که محکوم ‫شدی یه زندگی بدون عشق... 772 00:44:31,554 --> 00:44:33,722 ‫و تنهایی رو سپری کنی، خانم هیوود. 773 00:44:33,747 --> 00:44:37,367 ‫خب، یکی از دلایلش اینه. 774 00:44:39,038 --> 00:44:41,928 ‫من عشق رو شناختم، خانم مارکام. 775 00:44:43,285 --> 00:44:45,349 ‫هوم. 776 00:44:45,374 --> 00:44:49,736 ‫بذار حدس بزنم. اون مرد هر تلاش ‫تو رو برای جلب توجهش پس زد. 777 00:44:52,267 --> 00:44:55,550 ‫نه. 778 00:44:55,575 --> 00:44:57,185 ‫جواب عشق من داده شد. 779 00:44:57,210 --> 00:45:02,616 ‫اما شرایط بر علیه ما بود. 780 00:45:02,641 --> 00:45:04,914 ‫و بعد اون مرد. 781 00:45:09,883 --> 00:45:14,104 ‫خانم مارکام، زندگی‌های ما شاید ‫اندازه‌‌ی یه دنیا با هم فاصله داشته باشه، 782 00:45:14,129 --> 00:45:17,655 ‫اما من می‌دونم غم و سوگواری چطوریه. 783 00:45:24,713 --> 00:45:29,586 ‫ما اصلا شبیه هم نیستیم، خانم هیوود. 784 00:45:30,979 --> 00:45:33,321 ‫یه چیزی رو به من بگو. 785 00:45:33,346 --> 00:45:36,699 ‫در مورد والدینت. 786 00:45:36,724 --> 00:45:39,717 ‫شاید یه خاطره‌ی خوش. 787 00:45:41,737 --> 00:45:43,999 ‫من... 788 00:45:47,899 --> 00:45:52,051 ‫من قبلا با اونا بازی می‌کردم. 789 00:45:52,076 --> 00:45:54,965 ‫صداهایی رو یادمه که همه رو شاد می‌کرد. 790 00:45:57,332 --> 00:46:00,431 ‫اونا آواز می‌خوندن. 791 00:46:04,539 --> 00:46:07,647 ‫من می‌تونم برات بنوازم. 792 00:46:07,672 --> 00:46:10,119 ‫اگه دوست داشته باشی. 793 00:46:10,144 --> 00:46:15,236 ‫پیانوی خاله لوسی ‫من توی اتاق مهمانانه. 794 00:46:15,261 --> 00:46:17,151 ‫ما می‌تونیم بازش کنیم. 795 00:46:17,176 --> 00:46:21,294 ‫من خیلی اینو دوست دارم. 796 00:46:46,662 --> 00:46:49,840 ‫استر، اگه عمه‌ی ما بتونه ما رو ببخشه... 797 00:46:49,865 --> 00:46:53,461 ‫خب، این هنوز معلوم نیست. 798 00:46:53,486 --> 00:46:54,610 ‫من متاسفم، 799 00:46:54,635 --> 00:46:58,508 ‫شدیدا به‌خاطر اشتباهی ‫که در مورد تو کردم متاسفم. 800 00:46:58,534 --> 00:47:01,781 ‫اما از زمان برگشتم به سندیتون... 801 00:47:01,806 --> 00:47:05,322 ‫بهترین تلاشم رو کردم تا ‫بهت ثابت کنم که اصلاح شدم. 802 00:47:06,505 --> 00:47:08,360 ‫حرفای سرهنگ هیچ ارزشی نداره؟ 803 00:47:08,385 --> 00:47:10,519 ‫من شناخت زیادی از اون ندارم. 804 00:47:10,544 --> 00:47:12,678 ‫اما تو رو خوب می‌شناسم. 805 00:47:12,703 --> 00:47:16,542 ‫اما تو همون زنی نیستی که قبلا بودی. 806 00:47:16,567 --> 00:47:18,631 ‫ازدواج تو رو تغییر داده. 807 00:47:18,656 --> 00:47:20,475 ‫تو رفتارت عوض شده. 808 00:47:20,500 --> 00:47:23,190 ‫تو یه اعتماد به نفسی داری که قبلا نداشتی. 809 00:47:23,216 --> 00:47:26,035 ‫به‌خاطر اینه که از نفوذ تو فرار کردم. 810 00:47:28,369 --> 00:47:32,103 ‫در این شکی ندارم. 811 00:47:32,128 --> 00:47:35,271 ‫اما منظورم اینه که، اگه تو بتونی... 812 00:47:35,296 --> 00:47:37,603 ‫این‌قدر عوض بشی، 813 00:47:37,628 --> 00:47:40,736 ‫چرا امکانش نیست که منم عوض شده باشم؟ 814 00:48:08,264 --> 00:48:10,501 ‫چرا در اون‌جا قفله؟ 815 00:48:10,526 --> 00:48:11,616 ‫تو لئونورا رو می‌شناسی. 816 00:48:11,641 --> 00:48:14,599 ‫اون در یه چشم بهم زدن خرابش می‌کنه. 817 00:48:31,972 --> 00:48:35,636 ‫انگار خیلی وقته ازش استفاده نشده. 818 00:48:35,661 --> 00:48:37,655 ‫کوک نیست. 819 00:48:37,680 --> 00:48:40,963 ‫گوش من اون‌قدر تیز نیست ‫که بتونم فرقش رو تشخیص بدم. 820 00:48:40,988 --> 00:48:44,827 ‫شاید بتونی یه آهنگی رو بزنی. 821 00:48:49,726 --> 00:48:52,208 ‫من چند وقته تمرین نکردم. 822 00:49:05,705 --> 00:49:07,933 ‫بلندتر. 823 00:49:31,293 --> 00:49:32,347 ‫بس کن. 824 00:49:34,217 --> 00:49:35,759 ‫ببخشید، آقا، من... 825 00:49:35,784 --> 00:49:37,116 ‫این به یه دلیلی قفل شده بود. 826 00:49:37,141 --> 00:49:39,344 ‫کی بهت گفت که می‌تونی ازش استفاده کنی؟ 827 00:49:39,369 --> 00:49:43,974 ‫آگوستا، معلومه که این کار تو بوده. 828 00:49:43,999 --> 00:49:46,610 ‫نه، آقا... کار خودم بود. 829 00:49:47,620 --> 00:49:49,579 ‫من از یکی از خدمتکارا ‫خواستم که کلیدش رو بده. 830 00:49:49,604 --> 00:49:52,155 ‫اگه از این پیانو استفاده نشه... 831 00:49:52,181 --> 00:49:53,443 ‫چه فایده‌ای داره؟ 832 00:49:57,507 --> 00:49:59,848 ‫لئونورا، اون چیه که پوشیدی؟! 833 00:49:59,873 --> 00:50:02,634 ‫خانم هیوود گفت که یه ‫زن می‌تونه هر لباسی که... 834 00:50:02,659 --> 00:50:04,200 ‫مناسب کارش باشه بپوشه. 835 00:50:04,225 --> 00:50:08,448 ‫اون میگه یه دختر می‌تونه ‫هر کسی که بخواد باشه. 836 00:50:10,108 --> 00:50:12,451 ‫من سعیم رو کردم، آقای کلبورن. 837 00:50:12,476 --> 00:50:14,644 ‫و درست مثل افرادی که ‫قبل تو بودن شکست خوردی. 838 00:50:14,669 --> 00:50:16,420 ‫نه، قربان. 839 00:50:16,445 --> 00:50:18,265 ‫من تمام مسئولیت این ‫شکست رو برعهده نمیگیرم. 840 00:50:18,290 --> 00:50:20,179 ‫تو به من گفتی که من این‌جا ‫نیستم که به تو آموزش بدم، 841 00:50:20,205 --> 00:50:23,174 ‫با این حال باید چیزای زیادی رو یاد بگیری. 842 00:50:23,199 --> 00:50:26,237 ‫خانم کلبورن نه مادر و نه حتی پدری داره. 843 00:50:26,262 --> 00:50:27,629 ‫قبر مادرش رو ازش گرفت... 844 00:50:27,654 --> 00:50:29,509 ‫و کار هم پدرش رو ازش گرفت. 845 00:50:29,534 --> 00:50:31,738 ‫و خانم مارکام، 846 00:50:31,763 --> 00:50:33,965 ‫اگه اون با کسی صمیمی بشه، ممکنه یه زن... 847 00:50:33,990 --> 00:50:35,358 ‫باهوش و سرزنده بشه، 848 00:50:35,383 --> 00:50:38,004 ‫و همون‌طور که انتظار داری ‫آماده‌ی ورود به جامعه میشه. 849 00:50:38,029 --> 00:50:40,266 ‫اما کی به حرف اون گوش میده؟ 850 00:50:40,291 --> 00:50:42,355 ‫اصلا کی توی این خونه‌ی سوت و کور... 851 00:50:42,380 --> 00:50:44,757 ‫توی این آرامگاه بزرگ می‌تونه حرف بزنه؟ 852 00:50:44,782 --> 00:50:48,378 ‫پس شاید این آخرین درسی ‫باشه که من توی این خونه یاد میدم، 853 00:50:48,403 --> 00:50:50,606 ‫اما قطعا مناسب‌ترین درسه! 854 00:50:50,631 --> 00:50:53,729 ‫تو می‌خوای از این‌جا بری؟ 855 00:50:55,053 --> 00:50:56,490 ‫نه، اما فرض کردم... 856 00:50:56,515 --> 00:50:59,796 ‫پس فردا برگرد. 857 00:50:59,821 --> 00:51:00,842 ‫همون زمان. 858 00:51:19,735 --> 00:51:23,564 ‫به نظر میاد تو به من یه ‫شیلینگ بدهکاری، آقا. 859 00:51:34,008 --> 00:51:35,470 ‫چرا به‌خاطر من دروغ گفتی؟ 860 00:51:38,917 --> 00:51:41,015 ‫چرا تو به من دروغ گفتی؟ 861 00:51:41,040 --> 00:51:42,990 ‫من می‌خواستم که تو بری. 862 00:51:44,103 --> 00:51:47,420 ‫که توسط یه معلم سرخونه‌ی دیگه جایگزین بشم؟ 863 00:51:47,445 --> 00:51:48,605 ‫بعدش یکی دیگه؟ 864 00:51:48,630 --> 00:51:52,364 ‫والدین من جایگزین شدن. 865 00:51:52,389 --> 00:51:54,905 ‫خونه‌ی من جایگزین شده. 866 00:51:54,930 --> 00:51:56,542 ‫کل زندگیم جایگزین شده. 867 00:51:56,567 --> 00:51:59,187 ‫پس یه زندگی جدید بساز. 868 00:51:59,212 --> 00:52:02,564 ‫یه مسیر جدید. 869 00:52:02,589 --> 00:52:04,539 ‫این کاریه که من سعی می‌کنم انجام بدم. 870 00:52:09,656 --> 00:52:11,362 ‫من به تو دروغ نگفتم. 871 00:52:13,033 --> 00:52:17,464 ‫من برای والدینم آهنگ میزدم. 872 00:52:17,489 --> 00:52:19,448 ‫ما می‌خندیدیم. 873 00:52:19,474 --> 00:52:23,338 ‫و باز هم قراره بخندی. 874 00:52:38,481 --> 00:52:39,848 ‫چیه؟ 875 00:52:56,619 --> 00:52:57,640 ‫کلارا؟ 876 00:53:03,408 --> 00:53:05,854 ‫فکر کردم کاملا واضح بهت گفتم که... 877 00:53:05,879 --> 00:53:08,778 ‫تو دوباره نباید توی خونه‌ی من پیدات بشه! 878 00:53:08,803 --> 00:53:09,892 ‫- اونو بندازش بیرون! ‫- نه! 879 00:53:09,917 --> 00:53:12,016 ‫خاله... 880 00:53:12,041 --> 00:53:14,662 ‫من جای دیگه‌ای رو ندارم که برم. 881 00:53:14,687 --> 00:53:16,576 ‫از من سواستفاده شد و بعد رها شدم. 882 00:53:16,601 --> 00:53:18,213 ‫این به ما ربطی نداره. 883 00:53:18,238 --> 00:53:20,632 ‫خواهش می‌کنم! 884 00:53:20,657 --> 00:53:22,343 ‫من یه بچه دارم. 885 00:53:22,367 --> 00:53:23,688 ‫اوه! 886 00:53:24,744 --> 00:53:26,601 ‫اون بچه‌ی ادوارده! 887 00:53:26,622 --> 00:53:31,024 ‫مترجم: ‫میثم موسویان MeysaM.UnicorN ‫t.Me/unicorn025 888 00:53:31,045 --> 00:53:35,447 ‫بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ‫30nama.com